درامتداد تاریکی-چوبه دار فرجام خشمی خون آلود!
اختصاصی خراسان
سیدخلیل سجادپور- مردی که جوان موتورسوار را با ادعای ایجاد مزاحمت برای دخترش، به قتل رسانده بود، در حالی با تایید حکم قصاص نفس از سوی قضات دیوان عالی کشور به یک قدمی چوبه دار رسیده است که خشمی کنترل نشده را علت وقوع این جنایت هولناک دانست.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماجرای تلخ این پرونده جنایی که ریشه آن به دوستی های خیابانی گره خورده است، از شانزدهم فروردین سال 1401 هنگامی رنگ جنایت به خود گرفت که موتورسوار 21 ساله ای در یکی از کوچه های بولوار رسالت متوقف شد تا با دختر 15 ساله ای که در کنارش بود خداحافظی کند اما در همین هنگام پدر 35 ساله دختر نوجوان که از ساعتی قبل منتظر دخترش بود، با مشاهده صحنه خداحافظی پسر جوان و دخترش، از خانه بیرون پرید و به طرف موتورسوار مذکور رفت. دختر 15 ساله که با دیدن خشم پدرش به شدت ترسیده بود، به داخل منزل شان رفت ولی مشاجره لفظی بین «بشیر احمد» (تبعه خارجی) و موتورسوار 21 ساله شدت گرفت،تا جایی که ناگهان تیغه خنجری ترسناک در هوا درخشید و بر پیکر جوان موتورسوار فرود آمد. دقایقی بعد موتورسوار مذکور خون آلود نقش بر زمین شد و بعد از انتقال به مرکز درمانی جان خود را از دست داد. گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در پی وقوع این جنایت هولناک، بلافاصله تحقیقات گسترده ای توسط قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) آغاز و مرد 35 ساله به اتهام ارتکاب قتل دستگیر شد. این مرد تبعه خارجی اگرچه در بازجویی ها به صراحت وارد آوردن ضربه خنجر را پذیرفت اما مدعی شد قصد قتل نداشته و به دلیل خشمی که خونش را به جوش آورده بود، دست به جنایت زده است.
در ادامه تحقیقات، دختر 15 ساله مرد مذکور نیز به قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: مدتی قبل از طریق فضای مجازی با امیر (مقتول) آشنا شدم و با یکدیگر ارتباط تلفنی داشتیم اما خیلی زود این رابطه به دیدارهای حضوری در خیابان و کافی شاپ ها کشید. او مدعی بود قصد ازدواج با مرا دارد به همین دلیل هم من سوار موتورسیکلت او می شدم و با یکدیگر در خیابان ها به گشت وگذار می پرداختیم تا این که روز حادثه «امیر» به محل کارم آمد تا مرا به خانه برساند چرا که من در یک فروشگاه مشغول کار بودم تا درآمدی برای خود و خانواده ام کسب کنم! ولی وقتی به سرکوچه رسیدیم من از ترک موتورسیکلت پیاده شدم و برای خداحافظی در حالی که به او دست داده بودم در کنارش قرار گرفتم که ناگهان پدرم این صحنه را دید و به طرف ما آمد. من هم از ترس به درون منزل رفتم که این حادثه تلخ رخ داد.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، در پی تکمیل تحقیقات، کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد صادر شد و مرد 35 ساله در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پای میز محاکمه ایستاد.
متهم این پرونده جنایی در جلسات دادگاه که به ریاست قاضی هادی دنیادیده برگزار شد، به قضات با تجربه دادگاه گفت: چند بار آن پسر جوان را دیده بودم و تصور می کردم که قصد خواستگاری از دخترم را دارد اما آن روز وقتی از خانه بیرون آمدم و او را دیدم که دست دخترم را گرفته و قصد دارد او را به زور سوار موتورسیکلت کند دیگر نتوانستم تحمل کنم و به طرف جوان موتورسوار رفتم تا به او تذکر بدهم که مزاحم دخترم نشود اما این موضوع به مشاجره لفظی کشید و ما در حالی با یکدیگر یقه به یقه شدیم که من سوییچ موتورسیکلت او را برداشتم ولی آن جوان با سوییچ یدکی که در جیب داشت، موتورسیکلت را روشن کرد. در این هنگام ناگهان پسر 10 ساله ام کاردی را با غلاف برایم آورد که من آن را از غلاف بیرون آوردم و ضربه ای را به صورت کلنگی بر ناحیه گردنش زدم ولی به هیچ وجه قصد قتل نداشتم، فقط به دلیل خشم و عصبانیت آنی دیگر متوجه رفتار و حرکاتم نبودم که این حادثه رخ داد و اکنون هم خیلی پشیمانم! به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پس از شنیدن دفاعیات متهم و درخواست قصاص نفس از سوی اولیای دم، در نهایت رای به قصاص نفس دادند و از جنبه عمومی جرم ایراد جرح با چاقو را نیز علاوه بر پرداخت دیه به دلیل صدمات غیر کشنده به تحمل یک سال زندان محکوم کردند ولی طبق قانون متهم این پرونده جنایی و وکیل مدافع وی به رای صادر شده از سوی دادگاه اعتراض کردند و بدین ترتیب پرونده مذکور زیر ذره بین قضاوت قضات دیوان عالی کشور قرار گرفت.در همین حال قضات با تجربه شعبه ششم دیوان عالی کشور نیز پس از بررسی دقیق محتویات پرونده و سوالات تخصصی در جلسات محاکمه و مراحل دیگر دادرسی، رای دادگاه کیفری یک خراسان رضوی را به طور کامل تایید کردند. در این رای که به امضای قضات مصطفی محبی و محمد مقیسه رسیده، آمده است:«نظر به این که فرجام خواه، دلیلی بر برائت خود و نقض دادنامه ارائه ننموده است و علت درگیری را مزاحمت (جوان موتورسوار) برای دخترش دانسته و بیان کرده که خونش به جوش آمده و نتوانسته خودش را کنترل کند و قصد کشتن آن جوان را نداشته است اما به خاطر این که متهم به عمد کاری را انجام داده (وارد آوردن ضربات چاقو) که جنایت واقع شده است بنابراین رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی تایید می شود.»گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در حالی که قضات دیوان عالی کشور با استناد به بند الف ماده 469 قانون آیین دادرسی کیفری به رای مذکور مهر تایید زدند، این پرونده جنایی برای اجرای حکم به معاونت اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد و بدین ترتیب مردی که به خاطر خشمی خون آلود، جنایت هولناکی را مرتکب شد در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت تا دیگر مراحل و روند قضایی آن برای اجرای حکم طی شود. خراسان : شماره : 21241 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳۱ خرداد
خواستگاری آشفته!
از همان روزهای آغازین زندگی مشترک، مادرزنم همواره در امور زندگی ما دخالت می کرد و من هم با این که رفتارهایش را نمی پسندیدم اما برای حفظ زندگی و جلوگیری از بروز اختلافات خانوادگی همیشه سکوت می کردم و کوتاه می آمدم تا این که یکی از بستگان نزدیک مادرزنم به خواستگاری دخترم آمد و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، مرد 36 ساله که به اتهام بیرون انداختن همسرش از زندگی مشترک، به کلانتری احضار شده بود، با بیان این که من همسرم را دوست دارم اما دخالت های مادرزنم موجب وقوع ماجرای خواستگاری آشفته شده است به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 10 ساله بودم که پدر و مادرم فقط به خاطر دخالت های عمه ام در زندگی آن ها، از یکدیگر جدا شدند. آن ها بدون این که به سرنوشت و آینده من و خواهرم توجهی داشته باشند ما را نیز به همراه اسباب و اثاثیه منزل تقسیم کردند. آن روز من سهم پدرم شدم و خواهرم نیز با مقداری از اسباب و اثاثیه به طرف مادرم رفت. این جدایی موجب شد احساس خوبی به پدر و مادرم نداشته باشم و در واقع ضربه روحی و روانی شدیدی خوردم تا جایی که درس و مدرسه را هم در حالی رها کردم که نمرات درسی ام بسیار عالی بود و جزو نفرات برتر تحصیلی در مدرسه بودم ولی نمی توانستم این رفتار پدر و مادرم را درک کنم که چرا نظر من و خواهرم را درباره این جدایی نپرسیدند و با سرنوشت ما بازی کردند! خلاصه بعد از این ماجرا سعی کردم روی پای خودم بایستم و قوی و محکم باشم به همین دلیل در یک تعمیرگاه خودرو مشغول کار شدم و شب ها را نیز در تعمیرگاه می خوابیدم چرا که پدرم با زن دیگری ازدواج کرده بود و من دوست نداشتم به خانه بازگردم! البته گاهی به مادر وخواهرم سر می زدم و با پول هایی که پس انداز می کردم برای خواهرم هدایایی می خریدم که به آن ها نیاز داشت. بعد از مدتی یک دستگاه موتورسیکلت هم برای خودم خریدم و کار و بارم روز به روز بهتر می شد. وقتی به 18 سالگی رسیدم صاحبکارم پیشنهاد داد با دخترش ازدواج کنم. من هم که «ژینوس» را دیده بودم و می دانستم دختری موقر و مهربان است، بلافاصله پاسخ مثبت دادم چرا که صاحبکارم نیز مردی خیراندیش و خوش اخلاق بود. چند ماه بعد از برگزاری مراسم عقدکنان در حالی راهی خدمت سربازی شدم که هیچ کس از اعضای خانواده ام از ازدواجم خبر نداشتند و من با کمک های پدرزنم خدمت سربازی را به پایان رساندم و زندگی مشترکم را آغاز کردم اما در همان روزهای آغازین زندگی مشترک تازه فهمیدم مادر زنم همان گونه که در منزل رفتار می کند و کسی جرئت ندارد برخلاف میل او کاری انجام دهد، در زندگی من و«ژینوس» هم این گونه برخورد می کند و به قول خودش می خواهد زندگی ما را مدیریت کند. بارها با همسرم صحبت کردم که به حرف های مادرش گوش ندهد و کاری را انجام دهد که خودش برای زندگی صلاح می داند ولی متاسفانه تلاش های من بی فایده بود. از سوی دیگر نیز همسرم را دوست داشتم و نمی خواستم این موضوع کم اهمیت در زندگی ما تاثیر بگذارد. حتی یک بار مقابل مادرزنم ایستادم و از او خواستم در زندگی ما دخالت نکند اما او مدعی بود که باید راه و چاه را به دخترش نشان بدهد! این ماجرا در حالی به مشاجره و کشمکش های جزئی در زندگی ما تبدیل شده بود که همسرم باردار شد و من تصمیم گرفتم سکوت کنم تا مشکل روحی برای همسرم به وجود نیاید!
بالاخره «حلیمه» به دنیا آمد، او دختری درس خوان و تیزهوش بود به گونه ای که در مسابقات درسی همواره رتبه برتر می شد و من هم که بسیار از این شرایط راضی بودم، تلاش می کردم اختلافی میان من و مادرزنم به وجود نیاید تا دخترم در آرامش و آسایش به تحصیل ادامه بدهد.تا این که دخترم وارد دبیرستان شد و من همه امکانات را برایش فراهم می کردم تا سختی ها و رنج هایی را تجربه نکند که من در زندگی کشیدم، ولی چند روز قبل یکی از نزدیکان مادرزنم به طور تلفنی از دخترم برای پسرش خواستگاری کرد. در این میان من شرایط را برای ازدواج دخترم مناسب نمی دیدم و نمی خواستم به این خواستگاری پاسخ مثبت بدهم. مادرزنم که نظر مرا فهمیده بود دوباره دخالت هایش را شروع کرد و به این ازدواج اصرار داشت تا حدی که این خواستگاری آشفته موجب بروز اختلافات شدید خانوادگی بین من و همسرم شد. از سوی دیگر من مقابل مادرزنم ایستادم چرا که این بار باید درباره سرنوشت و آینده دخترم تصمیم می گرفتم، این بود که بعد از درگیری لفظی بسیار عصبانی شدم و او را به همراه همسرم از خانه بیرون انداختم تا بعد از پایان امتحانات تحصیلی دخترم، در این باره صحبت کنیم و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: اهمیت این موضوع موجب شد بررسی های کارشناسی و اقدامات مشاوره ای با صدوردستوری ویژه از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شود.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی . خراسان : شماره : 21241 - ۱۴۰۲ چهارشنبه ۳۱ خرداد
تیغ جراح قلابی زیر گلوی شهروندان!
400 رضایت نامه تهدیدآمیز از مخفیگاه متهمان کشف شد
سیدخلیل سجادپور- زن جوانی که با همدستی شوهرش، اتاق عمل جراحی زیبایی تاسیس کرده بودند، در حالی با دستورهای ویژه قضایی و تلاش نیروهای کلانتری هفت تیر مشهد لو رفتند که ماجراهای تکان دهنده ای توسط این متخصص قلابی رقم خورده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل مرد جوانی با مراجعه به دادسرای عمومی و انقلاب مشهد از آسیب دیدگی وحشتناک خود در پی انجام عمل جراحی زیبایی پرده برداشت و شکایتی را مطرح کرد.
وی گفت: حدود 6 ماه قبل بود که به تبلیغات کلینیک جراحی زیبایی در فضای اینستاگرام برخورد کردم و آگهی مذکور توجهم را جلب کرد. به همین دلیل به مطب زن جوانی رفتم که مدعی بود جراح زیبایی است. او مدارک تخصصی خود را که به زبان انگلیسی بود، به من نشان داد و ادعا کرد در سال آخر تخصص پزشکی تحصیل می کند و دوره های کارآموزی را نیز در خارج کشور گذرانده است.
من هم با مشاهده این وضعیت و اتاق عملی که دستگاه یونیت پزشکی هم در آن وجود داشت، به او اعتماد کردم و با پرداخت 13 میلیون تومان از وی خواستم اثر خالکوبی (تتو) زیر گردنم را که نمای بدی داشت، از بین ببرد. آن زن جوان هم با مواد اسیدی کاری کرد که گوشت اضافه زیادی روی گردنم جمع شد و چهره زشتی پیدا کردم. وی ادامه داد: این درحالی بود که همسر آن زن نیز که خود را وکیل معرفی می کرد، رضایتنامهای برای اعتراض نداشتن به انجام عمل جراحی از من گرفت اما وقتی با بروز این آسیب وحشتناک دوباره به مطب او رفتم، هیچ کس را ندیدم و متوجه شدم که آن زن، پزشک قلابی است و مکان جراحی های خود را به جای دیگری انتقال داده است.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است، در پی شکایت این جوان و با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، پرونده مذکور به شعبه 901 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد و توسط قاضی واحدیان عظیمی مورد واکاوی دقیق قرار گرفت. مقام قضایی که به دلیل تسلط به فضاهای مجازی بی درنگ به جست وجو در نشانی های اینترنتی پرداخته بود با مشاهده آثاری از تبهکاری های مخوف در مخفیگاههای زیرزمینی، دستورهای محرمانهای را صادر کرد و از نیروهای انتظامی خواست به منظور پیشگیری از آسیب های بیشتر به شهروندان، به ردزنی مخفیگاه متهمان بپردازند. در پی این فرمان قضایی، بلافاصله گروهی کارآزموده از افسران دایره تجسس و اطلاعات با هدایت مستقیم سرگرد سبحانیفر (رئیس کلانتری هفت تیر) به رصدهای اطلاعاتی پرداختند.
آن ها که از راهنمایی و تجربیات پلیسی سرهنگ احمد نگهبان (رئیس پلیس مشهد) بهره می بردند، با به کارگیری تجهیزات و فناوری های نوین پلیس به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد زوج تبهکار منزلی 200 متری را در یکی از مجتمع های مسکونی بولوار هاشمیه اجاره کرده و امکانات اتاق عمل جراحی را نیز به آن مکان انتقال داده اند. طولی نکشید که نیروهای انتظامی با هماهنگی های قضایی و در یک عملیات ضربتی وارد مخفیگاه مذکور شدند و آن جا را به محاصره درآوردند اما در این واحد آپارتمانی قفل بود و کسی صدای زنگ را نمیشنید. در همین حال عوامل انتظامی که یقین داشتند متهمان تحت تعقیب در مخفیگاه حضور دارند، یکی از قفل و کلیدسازان منطقه را با دستور قاضی موحدیان عظیمی به مجتمع مذکور فراخواندند و بدین ترتیب با گشودن قفل، وارد واحد مسکونی شدند ولی باز هم کسی درون اتاق ها نبود.
در این هنگام ناگهان یکی از افسران انتظامی، کمد لباس را بازکرد و با زوج جوان روبه رو شد که لابه لای لباس های درون کمد مخفی شده بودند اما وقتی ماموران لباس ها را کنار زدند یک زوج دیگر هم از داخل کمد بیرون آمدند که به گفته متهمان، مهمان آن ها بودند.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، نیروهای انتظامی در حالی وارد اتاق عمل جراحی زیرزمینی شدند که یک دستگاه یونیت (صندلی مخصوص معاینات پزشکی و دندان پزشکی)، لوازم جراحی مانند قیچی و تیغ، سرم، سرنگ، پلاسمای خون، نخ بخیه، دستگاه لیزر پرتابل، دستگاه تتو و کاشت ناخن، کیست های جراحی، داروهای بیهوشی و بی حسی، به همراه دستگاه پوز، 7 گواهینامه جعلی دورههای جراحی و... کشف و ضبط شد.
این درحالی بود که بیش از 400 برگ تعهدنامه تهدیدآمیز از بیماران با اثر انگشت نیز در این اتاق عمل زیرزمینی کشف شد که در صورت بروز آسیب های جسمی و پزشکی، از متهمان سلب مسئولیت شده بود!
همچنین تراکنش یک میلیارد تومانی در دستگاه پوز نشان می داد که متهمان مذکور مبالغ هنگفتی را از طعمه های خود در فضاهای مجازی دریافت کرده اند. از سوی دیگر وجود تصاویری از جراحی های زیبایی در این مکان بیانگر آن بود که جراح قلابی با نشان دادن این تصاویر اعتماد طعمه های خود را برای انجام عمل های وحشتناک جراحی جلب می کرد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان همچنین حاکی است، با انتقال متهمان به مقر انتظامی، بازجویی های تخصصی از آنان در حالی آغاز شد که بررسی های مقدماتی از بروز آسیب های جسمی و ماجراهای تکان دهنده ای در این زیرزمین ترسناک حکایت دارد.
ادامه تحقیقات پلیس که با تاکید مقام قضایی برای ریشه یابی این ماجرای هولناک همراه بود، به نتایجی رسید که نشان می داد زن جوان فقط مدرک دیپلم دارد و شوهرش نیز در بولوار ابوطالب مشهد در زمینه مشاوره املاک فعال است که در این مرکز غیرقانونی زیبایی نقش وکیل قلابی را بازی می کرد و از بیماران و مراجعان تعهدنامه شخصی همراه با اثر انگشت می گرفت که در آن قید شده بود در صورت اعلام شکایت باید مبلغ 100 میلیون تومان به عنوان وجه التزام پرداخت کنند!
همچنین در ادامه بررسی های پلیسی مشخص شد که زن جوان در برخی موارد، جراحی بیماری های زنان را نیز انجام می داد که بنابر اعلام سازمان نظام پزشکی این گونه جراحی ها باید در بیمارستان های کاملا مجهز و در شرایط استریلیزه و بهداشتی انجام شود.
در همین حال فرمانده انتظامی مشهد با تایید این خبر و در گفت وگویی اختصاصی با روزنامه خراسان اظهار کرد: طبق اعلام کارشناسان نظام پزشکی، در برخی از جراحی های صورت گرفته متاسفانه لایه های زیرین پوست برخی از شاکیان تخریب شده است که امکان بازگشت به ظاهر اولیه پوست وجود ندارد.
سرهنگ احمد نگهبان همچنین با اشاره به این که تاکنون 5 تن از آسیب دیدگان جسمی از متهمان مذکور شکایت کرده اند، افزود: زن جوان هنگام اجاره منزل 200 متری، خود را دانشجوی سال آخر تخصصی پزشکی و شوهرش را نیز مهندس هوافضا معرفی کرده است تا از مالک 5 میلیون تومان تخفیف بگیرد.
این درحالی است که آن ها مکان مذکور را در مجتمع مسکونی با پرداخت 200 میلیون تومان رهن و 20 میلیون تومان اجاره به تصرف خود درآورده اند تا اعتماد مراجعان خود را جلب کنند.
مقام ارشد انتظامی مشهد با قدردانی از دستورهای ویژه قاضی موحدیان عظیمی تصریح کرد: هماهنگی های سریع و به موقع در این پرونده بلافاصله به نتیجه رسید و نیروهای کلانتری هفت تیر مشهد موفق شدند بسیاری از لوازم و ابزارهای جراحی را از داخل ماشین لباسشویی و کمدهای دیواری کشف کنند که تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.
وی از شهروندان خواست چنان چه فریب تبلیغات این جراح قلابی را خوردهاند، برای اعلام شکایت به کلانتری هفت تیر مراجعه کنند.
اختصاصی خراسان . خراسان : شماره : 21242 - ۱۴۰۲ پنج شنبه ۱ تير
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات ، در امتداد تاریکی