ولادت حضرت عباس علیه السلام

حضرت عباس علیه‌السلام مکنّی به "ابوالفضل"، فرزند امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، برادر امام حسن (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام)، در روز چهارم ماه شعبان سال ۲۶ هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود . در چهارم شعبان سال ۲۶ قمری و در مدینه منوره دیده به جهان گشود.[۱]

مادر گرامی‌اش حضرت فاطمه بنت حزام معروف به "اُم‌البنین" همسر مکرمه امام علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام است. حضرت علی علیه‌السلام از این بانوی مکرمه دارای چهار فرزند پسر به نام‌های: عباس، جعفر، عثمان و عبدالله شد که همگی آنان در روز عاشورا و در یاری برادر و امامشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند.[۲]

روایت شده که امیرمومنان علیه‌السلام روزی به برادرش عقیل بن ابی‌طالب علیه‌السلام فرمود: تو به نَسَب‌های عرب دانا می‌باشی، همسری برایم برگزین که فرزندانی بیاورد که همگی دلیر، قوی و رزمنده باشند. عقیل پس از تأمل در انساب عرب و زنان و بانوان شایسته، به برادرش امیرمومنان علیه‌السلام پیشنهاد کرد که با فاطمه ام‌البنین دختر حزام کلبی ازدواج کند زیرا از پدران وی، شجاع‌تر و دلیرتر در میان عرب‌ها کسی نمی‌شناسد. امیرمومنان علیه‌السلام نیز به توصیه برادرش عقیل با ام‌البنین ازدواج کرد و از وی دارای چهار فرزند پسر رزمنده و دلیر گردید.[۳]

پس از تولد مبارک حضرت عباس علیه‌السلام، وی در مکتب پدر مهربان و مادر فهیمش پرورش یافت و به رشد و تکامل رسید. همچنین در همراهی برادرانش امام حسن‌ و امام حسین علیهماالسلام، رادمردی و رزمندگی را تجربه کرد. وی در آغاز خلافت پدرش امام علی علیه‌السلام، ده ساله بود و در همین سنین در تمام نبردهای آن حضرت حضور فعال داشت و همچون مردان کارآزموده و رزم‌آور با دشمنان پدرش به نبرد می‌پرداخت.

پس از شهادت پدرش امیرمومنان علیه‌السلام، لحظه‌ای از یاری و همراهی برادرانش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام غافل نشد و حفاظت آنان را بر عهده داشت. اوج دلیری، فداکاری و وفاداری عباس بن علی علیه‌السلام در واقعه کربلا آشکار گردید. وی در تمام لحظات سرنوشت‌ساز واقعه کربلا در کنار برادرش امام حسین علیه‌السلام بود و نیرومندترین، دلیرترین و اندیشمندترین فرمانده سپاه امام حسین علیه‌السلام بشمار می‌آمد و آن حضرت به وی علاقه وافر داشت و از نظرات و دیدگاه‌هایش استفاده می‌نمود. به هر روی این مرد بزرگ و دلیر در روز عاشورا فداکاری عظیمی از خود بر جای گذاشت و تا زنده بود، نگذاشت آسیبی به امام حسین علیه‌السلام و خیمه‌گاهش وارد گردد و سرانجام در حالی که برای کودکان خیمه‌گاه آب می‌آورد، به دست دشمنان خدا به شهادت رسید.

حضرت عباس علیه‌السلام به هنگام شهادت، دارای ۳۴ سال بود و از وی پسر خردسالی به یادگار ماند که نامش عبیدالله بود و نسل بابرکت آن حضرت از همین فرزند خردسال توسعه و تکثیر یافت.[۴]

عباس بن علی (۲۶-۶۱ق)، مشهور به ابوالفضل، قمر بنی‌هاشم و باب‌الحوائج، فرزند امام علی (علیه‌السلام) و ام البنین، برادر امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام)

نام حضرت در زیارت‌ ناحیه

در زیارت ناحیه از حضرت ابوالفضل چنین یاد شده است. السَّلامُ عَلی أبی‌ الْفَضْلِ العَبَّاسِ بْنِ أَمیرِالْمُؤمنینَ المُواسی أَخاهُ بِنَفْسِهِ، أَلآخِذُ لِغَدِهِ مِنْ أَمْسِهِ، الْفادی‌ لَهُ الواقی‌ السَّاعی‌ إِلَيْهِ بِمائِه، الْمَقطُوعَةِ يَداه- لَعَنَ اللَّهِ قاتِلَیهُ يَزیدَ بْنَ الرُّقادِ الجُهَنىّ، وَحَکیمِ بْنِ الطُّفَیلِ الطَّائی‌[۱۲۵] سلام بر ابوالفضل العباس فرزند امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، آن‌که در راه برادر از جان خود گذشت همو که از دیروز برای فردای خود برداشت و پیش فرستاد خود را فدا و سپر قرار داد و تلاش بسیار در رساندن‌ آب نمود و دستانش جدا گردید. خدای لعنت کند کشندگان او یزید بن رقاد جهنی و حکیم بن طفیل طائی را.

کنیه و القاب

کنیه حضرت ابوالفضل، ابوالقریة، [۲] ابوالقاسم. [۳] و القاب آن حضرت قمر بنی هاشم،[۴] سقّاء، [۵] علمدار، [۶] العبد الصالح، [۷] المواسی الصابر، [۸] المحتسب، [۹] شمرده شده است.

ابوالفضل:

در منابع بسیاری، کنیه حضرت عباس (علیه السلام) را «ابوالفضل» بر شمرده اند و در بین کنیه های ایشان، ابوالفضل (ابوفاضل، ابوالفضائل) مشهورترین است. اما دیگر کنیه های او یا غیر مشهور هستند و یا این که پس از واقعه کربلا حضرت را بدان خوانده اند. برخی گفته اند این کنیه برگرفته از برتری و فضلی بوده که از کودکی در حضرت نمودِ فراوان داشته و او را بدان صفت می شناخته اند، آن گونه که در سوگ او نیز سروده اند: أباالفضل یا مَن أسَّس الفضلَ و الإباء أبیٰ الفضلُ إلَا أن تکونَ له أبا[۹] ای ابوالفضل! ای کسی که پایه‌گذار «فضل» و بزرگی هستی! فضل، جز از اینکه تو پدر آن باشی، خودداری می‌کند [و به چیز دیگری راضی نمی شود.

قمر بنی هاشم:

حضرت عباس (علیه السلام) از جمال و زیبایی ویژه ای برخوردار بوده؛ به گونه ای که سیمای دلربای او جلب توجه می کرد و چهره اش مانند ماه تمام، تابناک می نمود. چون از دودمان هاشم، جد پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود، او را «قمر بنى هاشم» می خواندند. این لقب، لقبی مشهور برای آن حضرت به شمار می رود و بسیاری از منابع آن را بر شمرده اند.[۱۰]

باب الحوائج:

حضرت عباس (علیه السلام) در دوران زندگی امام مجتبی (علیه السلام) پیوسته در کنار آن حضرت به مددکاری مردم و بر آوردن نیازهایشان می پرداخت. این رویه در زمان امامت امام حسین (علیه السلام) و پیش از جریان عاشورا نیز ادامه داشت تا آن جا که هرگاه نیازمندی برای کمک خواستن نزد این دو امام همام می آمد، حضرت عباس (علیه السلام) مأمور اجرای دستور امام خویش می شد. حضرت عباس (علیه السلام) جایگاه بلندی نزد برادرش امام حسین (علیه السلام) داشت؛ نوشته اند: «همان گونه که پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) جایگاه بلندی نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) داشت و باب او بود و هرگاه مشکلی روی می داد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ابتدا آن را با علی (علیه السلام) در میان می گذاشت، عباس (علیه السلام) نیز چنین حالتی نسبت به امام حسین (علیه السلام) داشت. امام با پیشامد هر مشکلی آن را با برادرش در میان گذاشته و از او می خواست که آن مشکل را برطرف نماید».[۱۱] این مسئله سبب شد تا ایشان را باب الحوائج؛ «برآوردنده نیازها» بخوانند. [۱۲] البته به نظر می رسد این لقب بعدها در نتیجه توسل ها و کرامتهای آن حضرت به ایشان داده شده است.

باب الحسین علیه السلام:

شدت دلبستگی حضرت عباس (علیه السلام) به برادر بزرگتر خود، امام حسین (علیه السلام) تا آن جا بود که همواره خود را خدمتگزار او می دانست و برای اجرای فرمان های ایشان همیشه پیش قدم بود. این بدان دلیل بود که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اَنَا مَدِینَةُ العِلمِ وَ عَلِیُّ بَابُها فَمَن اَرَادَ المَدِینَةَ فَلْیَأتِ البَابَ؛ من شهر دانش هستم و علی (علیه السلام) دروازه ورود به آن است. پس هر کس خواهان ورود به شهر دانش است، باید نخست سراغ درِ آن را بگیرد». حضرت عباس (علیه السلام) نیز درب ورود به شهر حسینی بود.[۱۳]

از علامه طباطبایی، نویسنده تفسیر المیزان در این باره نقل شده است که فرمود: «مرحوم سید السّالکین و برهان العارفین، آقا سید علی قاضی فرمود در هنگام کشف بر من روشن و آشکار شد که وجود مقدس ابا عبداللّه الحسین (علیه السلام) مظهر رحمت کلیّه الهیه است و باب و پیشکار آن حضرت، سر حلقه ارباب وفا، آقا باب الحوائج الی اللّه، ابوالفضل العباس - صلوات الله و سلامه علیه - است.[۱۴]

سقّا:

سقای کربلا، از مشهورترین لقبهای حضرت عباس (علیه السلام) است و پس از واقعه کربلا به این لقب متصف گردید. یکی از بی رحمانه ترین حربه های جنگی دشمن در واقعه کربلا، بستن آب به روی لشکر امام حسین (علیه السلام) بود که از روز هفتم ماه محرّم آغاز شد. اما حضرت عباس (علیه السلام) به همراه برخی دیگر از بنی هاشم، به فرات حمله می برد و آب می آورد. او این لقب را از پدران خویش به ارث برده بود؛ زیرا حضرت عبدالمطلّب، هاشم، عبد مناف و قُصَیّ نیز چنین لقبی داشتند. حضرت ابوطالب (علیه السلام) و عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر نیز به چنین ویژگی پسندیده ای مشهور بودند.[۱۵]

کَبْش الکتیبه:

اصطلاحی نظامی است که در جنگ ها به کار می رفته و به فردی شجاع اطلاق می شده؛ فردی که تمام صفات شجاعت و نام آوری در او جمع بوده و در پیشانی لشکر به جنگ با دشمن می پرداخته است. این لقب پیش از حضرت عباس (علیه السلام) تنها به دو نفر داده شده؛ ابتدا به فردی قریشی از قبیله بنی عبدالدار که از دشمنان سر سخت مسلمانان بود و طلحة بن ابی طلحة نام داشت. او در جنگ احد توسط امیرمؤمنان (علیه السلام) کشته شد. دومین فردی که پیش از حضرت عباس (علیه السلام) به این لقب خوانده شد مالک اشتر بود. او را در دوران خلافت امیرمؤمنان، کبش العراق می خواندند. پس از وی این لقب به حضرت عباس (علیه السلام) رسید آن گونه که از زبان امام حسین (علیه السلام) سروده اند: عَبَّاسُ کَبْشُ کَتِیبَتی وَ کَنَانَتی وَ سرُّ قَوْمی بَلْ اَعَزُّ حُصُونی[۱۶] عباس (علیه السلام) پهلوان لشکر و اهل بیت من بلکه شکست ناپذیرترین دژ من است.

برخی دیگر از القاب ایشان عبارت است از: حامی الظُعینة (پشتیبان زنان هودج نشین)، شهید، عبد صالح، مُستجار (پشت و پناه)، فادی (فداکار)، ضَیغَم (شیر)، مُؤثر (ایثارگر)، ظَهر الولایة (پشتیبان ولایت)، طیار، اکبر، مُواسی (ایثار کننده)، واقی (پاسدار)، ساعی (تلاشگر)، صدّیق (راست گفتار و درست کردار)، بَطَل (گُرد، پهلوان)، اطلس (چابک و شجاع، در لغت به معنای رنگارنگ یا دو رنگ بوده و کنایه از فرد زیرک و چابک است)، حامل اللّواء )پرچمدار)، صابر، مجاهد، حامی، ناصر.

قمر بنی هاشم معروف‌ترین لقب وی می‌باشد. به او بعدها القاب دیگری مانند علمدار، سقای کربلا و باب‌الحوایج نیز داده شد.[۱۱][۱۲]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت عباس ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ | 10:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت عباس در زمان امیرالمؤمنین

تاریخ گویای آن است که امیرالمؤمنین علیه السلام همّ فراوانی مبنی بر تربیت فرزندان خود مبذول می داشتند و عباس علیه السلام را افزون بر تربیت در جنبه های روحی و اخلاقی، از نظر جسمانی نیز مورد تربیت و پرورش قرار می دادند. علاوه بر ویژگیهای وراثتی که عباس علیه السلام از پدرش به ارث برده بود، فعالیتهای روزانه، اعم از کمک به پدر در آبیاری نخلستانها و جاری ساختن نهرها و حفر چاهها و نیز بازیهای نوجوانانه بر تقویت قوای جسمانی او می افزود.

امیرالمؤمنین علیه السلام روزی در مسجد نشسته و با اصحاب و یاران خود گرم گفتگو بود که مردی شمشیر گرانبهایی را برای ایشان هدیه آورد. در همین لحظه، عباس علیه السلام که نوجوانی نورسیده بود، وارد مسجد شد. سلام کرد و در گوشه ای ایستاد و به شمشیری که در دست پدر بود، خیره ماند. امیرالمؤمنین علیه السلام متوجه شگفتی و دقت او گردید و فرمود: فرزندم! آیا دوست داری این شمشیر را به تو بدهم؟ عباس علیه السلام گفت: آری! امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: جلوتر بیا! عباس علیه السلام پیش روی پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهی طولانی به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! برای چه می گریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا می بینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله می کند تا اینکه دو دستش قطع می گردد... .[۱۷]

حضرت عباس علیه السلام در جنگ صفین نیز حضور فعال داشت. پس از ورود سپاه هشتاد و پنج هزار نفری معاویه به صفین، وی به منظور شکست دادن امیرالمؤمنین علیه السلام عده زیادی را مأمور نگهبانی از آب راه فرات نمود و «ابوالأعور سُلمی» را بدان گمارد. تشنگی بیش از حد سپاه، امیرالمؤمنین علیه السلام را بر آن می دارد تا عده ای را به فرماندهی صعصعة بن صوحان و شبث بن ربعی برای آوردن آب اعزام نماید. آنان به همراه تعدادی از سپاهیان، به فرات حمله می کنند و آب می آورند.[۱۸] در این یورش امام حسین علیه السلام و اباالفضل العباس علیه السلام نیز شرکت داشتند و مالک اشتر این گروه را هدایت می نمود.[۱۹]

حضرت عباس در زمان امام حسن

حضرت ابوالفضل در جریان توطئه صلحی که از سوی معاویه به امام حسن مجتبی علیه السلام تحمیل شد، همواره موضعی موافق با امام و برادر معصوم و مظلوم خویش اتخاذ نمود. پس از بازگشت امام علیه السلام به مدینه، عباس علیه السلام در کنار امام به دستگیری از نیازمندان پرداخت و هدایای کریمانه برادر خود را بین مردم تقسیم می کرد. چنانکه گفته شد، او در این دوران لقب «باب الحوائج» یافت و وسیله دستگیری و حمایت از محرومین جامعه گردید.

آن زمان که دسیسه معاویه، امام حسن علیه السلام را به شهادت رساند، و آنان به آن نیز بسنده نکردند و بدن مسموم ایشان را آماج تیرهای کینه توزی خود قرار دادند، آنجا بود که کاسه صبر عباس علیه السلام لبریز شد. دست بر قبضه شمشیر برد، اما دستان مهربان امام حسین علیه السلام نگذاشت آن را از غلاف بیرون آورد و با نگاهی اشک آلود، برادر غیور خود را باز هم دعوت به صبر نمود.[۲۰]

حضرت عباس در زمان امام حسین

حضرت عباس (علیه السلام) از آغاز قیام امام حسین (علیه السلام) همیشه یار و یاور ایشان بود. ایشان همراه امام حسین (علیه السلام) از مدینه به مکه هجرت کرد و هیچ گاه از امام حسین (علیه السلام) جدا نشد.

حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) هشتم ذی الحجه سال ۶۰ هجری قمری و زمانی که قافله امام حسین (علیه السلام) قصد ترک مکه و عزیمت به سوی عراق را داشت، خطبه‌ای بر بام کعبه در ستایش از سیدالشهداء ایراد فرمود.

ایشان در این خطبه به افشاگری علیه حکومت بنی امیه و شخصیت یزید بن معاویه پرداختند و حمایت خود را از امامشان اعلام کردند.[۲۱]

آوردن امان نامه برای حضرت عباس

شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیداللّه‌ بن زیاد امان نامه ‌‌ای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیه‌ السلام و برادرانش گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت.

شمر نزدیک خیام امام حسین (علیه‌ السلام) آمد و عباس، عبداللّه‌، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیه ‌السلام که مادرشان ام‌البنین علیها‌السلام بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه‌ برایتان امان گرفته‌‌ام. آنها همگی گفتند: بریده باد دست هاى تو و لعنت خدا بر تو و امان نامه ات. اى دشمن خدا، ما را دستور مى دهى که از یاری برادر و مولایمان حسین علیه السلام دست برداریم و سر در طاعت ملعونان و فرزندان ناپاک آنان درآوریم. آیا ما را امان مى دهى ولى براى فرزند رسول خدا صلى الله علیه و آله امانى نیست؟ شمر از پاسخ دندان شکن فرزندان ام البنین، خشمناک شد و به خیمه گاه خویش برگشت.[۲۳]

حضرت عباس در روز عاشورا

حضرت عباس علیه السلام در روز عاشورا مسؤولیت مهم پرچم داری سپاه امام حسین علیه السلام و حفاظت از خیام را برعهده داشتند.

به نظر می رسد اولین پیکار آن حضرت در روز عاشورا مربوط به جریانی است که در تاریخ طبرى نقل شده است: «عمر بن خالد، جابر بن حارث سلمانى، سعد، غلام عمر بن خالد و مُجَمّع بن عبداللّه عائِذى در آغاز جنگ، به پیکار برخاستند و با شمشیرهایشان، به سوى دشمنان، یورش بردند و وقتی به میان آنها فرو رفتند، سپاهیان به سوى آنها حمله کردند و آنها را میان گرفته، از یارانشان جدا کردند. عبّاس بن على(ع)، به آنان حمله کرد و ایشان را از دست دشمنان نجات داد. آنان، [از حلقه دشمن] زخمى، بیرون آمدند».[۲۶]

توصیف حضرت از زبان ائمه

امام سجاد (علیه‌السلام) عموی خود عباس را چنین توصیف می‌فرماید: رَحِمَ اللَّهُ عَمِىَّ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وأَبْلی وفَدی أَخاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّی قُطِعَتْ يَداهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ مِنْهُما جِناحَيْن يَطیرُ بِهِما مَعَ الْمَلائِكَةِ فی‌ الْجَنَّةِ كَما جُعِلَ لِجَعْفَرِ بْنِ أَبی‌ طالِبْ علیه السلام؛ وَإنَّ لِلْعَبّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبارَكَ وَتَعالی مَنْزِلَةٌ يَغبِطَهُ بِها جَمیعَ الشُّهدَاءِ يَوْمَ القِیامَةِ. [۱۲] خداىْ عمویم عباس را رحمت کند که ایثار کرد و خود را به سختی افکند و در راه برادرش جانبازی کرد، تا آن‌که دست‌هایش از پیکر جدا گردید. آن‌گاه خداوند به جای آن‌ها دو بال به وی عنایت فرمود که در بهشت همراه فرشتگان پرواز کند، همان‌سان که برای جعفر طیار قرار داد. عباس نزد خداوند مقامی دارد که همه شهدا در قیامت بدان غبطه می‌خورند. امام صادق (علیه‌السلام) در وصف عبّاس می‌فرماید: کانَ عَمُّنَا الْعَبَّاسَ نافِذَ البَصیرَةِ، صَلْبَ الْأیمانِ، جاهَدَ مَعَ أَبی‌ عَبْدِاللَّهِ (علیه‌السلام) وَأَبْلی بَلاءً حَسَناً وَمَضی شَهیدا.[۱۳] عموی ما عباس (علیه‌السلام) دیده‌ای تیزبین و ایمانی استوار داشت. همراه حسین (علیه‌السلام) جهاد کرد و از امتحان سرافراز بیرون شد و سرانجام به شهادت رسید.

حضرت عباس در کلام معصومین

در کلام امیرالمؤمنین (ع(

در «معالی السّبطین» آمده است که در آن هنگام که مولا علی علیه السلام در بستر شهادت بودند، عباس را طلبید و او را به سینه اش چسبانید و فرمود: "وَلَدی وَ سَتَقرّ بک فی یوم القیامة"فرزندم به زودی چشمم در قیامت به وسیله وجود تو روشن می شود.

در کلام حضرت زهرا (س(

روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود، پیامبر صلوات الله علیه و علی آله به مولا علی علیه السلام می فرمایند که به زهرا بگو، برای شفاعت و نجات امت چه داری؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند: "یا امیرالمؤمنین! کفانا لاجل هذا المقام الیدان المَقطوعتان من ابنی العباس" ای امیر المؤمنین! دو دست بریده پسرم عباس برای ما در مورد شفاعت کافی ست.[۳۵]

در کلام امام سجاد (ع)

امام سجاد علیه السلام که خود در کربلا حضور داشت و شاهد فداکاری های عمویش بود، درباره ی حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «خداوند، عمویم عباس را رحمت کند که با ایثار، در راه برادرش جانبازی کرد تا آن که دست هایش قطع شد و خداوند به جای آن، دو بال به او داد که با آن ها به همراه فرشتگان در بهشت پرواز کند؛ همان گونه که برای جعفر بن ابی طالب قرار داده شد. عباس را در پیشگاه خداوند منزلتی است که در روز قیامت، همه ی شهدا به آن غبطه می خورند

در کلام امام صادق (ع(

امام صادق علیه السلام، حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را به عنوان کسی معرفی می کند که از ایمان استوار و بینش نافذ برخوردار بوده و در راه امام بزرگوارش به جهاد برخاسته است. ایشان می فرماید: «عمویم؛ عباس، بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. او به همراه برادرش حسین علیه السلام جهاد کرد و به افتخار شهادت رسید.

آن حضرت همچنین درباره ی اخلاص و ارزش جهاد حضرت عباس علیه السلام می فرماید: «شهادت می دهم و خدا را شاهد می گیرم که تو در راه جنگجویان بدر و مجاهدان راه خدا گام نهادی و در جهاد با دشمنان خدا، اخلاص ورزیدی و در نصرت اولیای خدا، خلوص نشان دادی و از دوستانش دفاع کردی... شهادت می دهم که تو هر چه در توان داشتی، انجام دادی».

در کلام امام مهدی (ع)

در زیارت ناحیه مقدسه نیز از زبان امام مهدی علیه السلام به او این گونه سلام داده شده است: السَّلامُ عَلَی أبى الفَضلِ العَبّاسِ بنِ أمیرِالمُؤمِنینَ، المُواسى أخاهُ بِنَفسِهِ، الآخِذِ لِغَدِهِ مِن أمسِهِ، الفادى لَهُ الواقى، السّاعى إلَیهِ بِمائِهِ، المَقطوعَةِ یَداهُ، لَعَنَ اللّه قاتِلَیهِ یَزیدَ بنَ الرُّقادِ الحیتى و حَکیمَ بنَ الطُّفیلِ الطّائِىَّ.» سلام بر ابوالفضل عبّاس، فرزند امیرمؤمنان؛ از خود در گذرنده با جان برای برادر، برگیرنده از دیروزش برای فردایش (دنیا را وسیله آخرت قرار داد)، فداییِ او، نگهدارنده، کوشنده برای رساندن آب به او، وکسی که دست هایش بُریده شد! خداوند قاتلانش یزید بن رُقاد حیتی و حَکیم بن طُفَیل طایی را لعنت کند!

مادر حضرت عباس

مادر حضرت عباس، فاطمه دختر حزام (پدر فاطمه «حرام» به را مهمله نیز گفته شده است)

[۱۰] از نسل بنی‌ کلاب، مکنّی به ام‌ البنین می‌باشد که پس از شهادت حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به پیشنهاد عقیل، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) او را به همسری برگزید، چرا که آن حضرت از عقیل خواستار همسری از تبار دلاوران نام‌آور شد تا فرزندی دلیر و شجاع برای او آورد و عقیل ام‌ البنین را به آن حضرت پیشنهاد نمود. ثمره این ازدواج چهار فرزند به نام‌های عباس، عبداللَّه، جعفر و عثمان بود. [۱۱]

فاطمه کلابیه» معروف به «ام‌البنین»، همسر امام علی (علیه‌السلام) است. فرزندان او عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (علیهم‌السلام) هستند که هر چهار نفر در کربلا در رکاب امام حسین )علیه‌السلام) به شهادت رسیدند. مرقد ام‌البنین در قبرستان بقیع در مدینه قرار دارد.

حرم حضرت ابوالفضل در نزدیکی حرم امام حسین (علیه‌السلام) واقع شده

پدر ام البنین «حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب»[۱] است. او مردی شجاع، دلیر، راستگو، دارای منطق قوی و اهل اکرام به میهمان بود. و مادرش «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب»[۲] می باشد.

سخن بزرگان درباره‌ ام‌البنین

شهید ثانی درباره حضرت ام ‌البنین(ع) می‌‌گوید: «ام ‌البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن‌ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتد. در روزهای عید، به احترام او به محضرش می‌رفتند و به ایشان ادای احترام می‌کردند[۱۳] سید محسن امین در کتاب اعیان الشیعه می‌نگارد: «ام البنین(ع) شاعری خوش بیان و از خانواده‌ای اصیل و شجاع بود[۱۴] سید عبدالرزاق موسوى مقرّم (م، ۱۳۹۱ ق) می‌گوید: «ام البنین از بانوان با فضیلت به شمار می‌رفت. وی حق اهل بیت را خوب می‌شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت[۱۵] سید محمود حسینی شاهرودی (م، ۱۳۹۴ ق) گوید: «من در مشکلات، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع)، ام البنین(ع)، می‌فرستم و حاجت می‌گیرم[۱۶] علی محمد علی دُخَیل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می‌‌نویسد: «عظمت این زن در آن‌جا آشکار می‌‌شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می‌‌دهند، به آن توجه نمی‌کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) می‌‌پرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان[۱۷]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت عباس ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ | 10:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دوران کودکی حضرت عباس

از دوران کودکی عبّاس (علیه‌السلام) اطّلاع چندانی به دست نیست جز این‌که نقل کرده‌اند روزی بر زانوی پدرش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نشسته بود. حضرت گفت: بگو یک. ابوالفضل (علیه‌السلام) گفت: یک. حضرت فرمود: بگو دو. عرض کرد با زبانی که یکی گفتم شرم دارم که دو بگویم. [۱۴] [۱۵] مرحوم نقدى آن جریان را به حضرت زینب نیز نسبت داده است.[۱۶]

دوران جوانی

درباره دوران جوانی وی گفته‌اند که در جنگ صفین حضور داشت، ولی پدرش به وی اجازه مبارزه نداد. [۱۷] ولی برخی دیگر، قتل ابوالشعثاء و هفت فرزند او را به وی نسبت داده‌اند.[۱۸] در گزارش دیگری خوارزمی گوید که در جنگ صفین آن‌گاه که کریب به جنگ با امام علی (علیه‌السلام) آمد، حضرت لباس فرزندش عباس (علیه‌السلام) را که مردی کامل بود، به تن کرد و به جنگ با او بیرون شد.[۱۹] حضرت عباس (علیه‌السلام) دارای دو فرزند به نام‌های فضل و عبیداللَّه از لبابه دختر عبیداللّه بن عباس بن عبدالمطلب بود، و نسل آن بزرگوار از طریق عبیداللَّه امتداد یافت. [۲۰]

حضورعباس در جنگ صفین

حضور عباس(ع) در جنگ صفین در برخی از کتاب‌های متأخر نقل شده است. او در این جنگ از جمله افرادی بود که به فرماندهی مالک اشتر در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب برداشتند.[۵۱] در همین کتاب‌های متأخر کشته شدن ابن شعثاء از شام و هفت تن از پسرانش به دست عباس نیز جزو حوادث جنگ صفین نقل شده است.[۵۲] به گفته برخی از نویسندگان، مردم شام قدرت ابن شعثاء را برابر با هزار سوار می‌دانسته‌اند.[۵۳] برخی نیز در حضور حضرت عباس(ع) در صفین تردید کرده و آن را منطبق با قرائن تاریخی ندانسته‌اند.[۵۴]

حضور حضرت عباس در کربلا

یکی از شخصیت‌های برجسته‌ای که از نقش‌آفرینان اصلی وقایع عاشورا بود و صحنه‌های جاودانه‌ای از وفاداری و جانبازی در راه دفاع از حجت خدا و اطاعت از فرمان امام خویش به یادگار گذاشت، حضرت عباس بن علی (علیه‌السّلام) است. او از یک طرف در صحنه نبرد، چنان رشادت و حماسه از خود نشان داد که عرصه را بر دشمن تنگ کرد، و از طرف دیگر، نسبت به امام حسین (علیه‌السّلام) چنان مطیع و وفادار بود که در طول تاریخ، از او به عنوان قهرمانی فداکار و برادری وفادار یاد می‌شود. شهادت چنین شخصیت بزرگی، از مصائب مهم و از رویدادهای بزرگ روز عاشورا بود. گرچه چگونگی مبارزه و شهادت عباس بن علی (علیه‌السّلام) را برخی مورخان و مقتل‌نویسان، با تفاوت‌هایی گزارش کرده‌اند، ما در اینجا سعی می‌کنیم با ترکیب و ترسیم مجموع گزارش‌ها، کیفیت مبارزه و شهادت این شهید والامقام را به گونه‌ای منطبق با منابع متقدم، و به ترتیب حوادث ارائه کنیم.

جایگاه عباس(ع) در بهشت و غبطه شهدا به او

عباس را از شاخص‌ترین و برجسته‌ترین اصحاب امام حسین(ع) در روز عاشورا دانسته‌اند.[۱۱۳] او پرچمدار لشکر امام حسین(ع( در واقعه کربلا بود.[۱۱۴] امام حسین(ع) دربارهٔ حضرت عباس، تعبیر «جانم به فدایت برادر» را به کار برده است[۱۱۵] و همچنین بر نعش عباس گریسته است.[۱۱۶] برخی این سخنان و حرکات را نشانگر جایگاه او نزد امام سوم شیعیان دانسته‌اند.[۱۱۷]

در احادیث همچنین بر جایگاه خاص حضرت عباس در بهشت تأکید شده است؛ بر اساس روایتی، امام سجاد(ع) فرمود خداوند عمویم عباس را رحمت کند که خود را فدای برادرش امام حسین(ع) کرد و در این راه دو دستش قطع شد که خداوند عوض دو دست قطع‌شدهٔ او دو بال در آخرت به او عطا خواهد کرد تا با آن دو بال همراه با فرشتگان در بهشت پرواز کند همان گونه که به جعفر بن ابی طالب نیز دو بال عطا شد.[۱۱۸]امام در ادامه فرمود عمویم عباس نزد خداوند منزلت و جایگاه بالایی دارد که همه شهدا در روز قیامت به او غبطه می‌خورند.[۱۱۹] همچنین ابونصر بخاری روایتی از امام صادق(ع( نقل کرده است که در آن عباس را با تعبیر «نافذ البصیرة» (دارای بینش عمیق) توصیف کرده و او را صاحب ایمانی قوی معرفی کرده است که در کنار امام حسین(ع) جهاد کرد و به شهادت رسید.[۱۲۰] این روایت در منابع دیگر هم آمده است.[۱۲۱]

سید عبدالرزاق مقرم در کتاب مقتل الحسین می‌گوید که امام سجاد(ع) بعد از واقعه عاشورا برای دفن اجساد همه شهدای کربلا از بنی‌اسد کمک گرفت، ولی برای دفن امام حسین(ع) و عباس(ع) از آنها کمکی نگرفت و گفت برای دفن این دو شهید کسانی مرا کمک می‌کنند و به کمک شما نیازی نیست.[۱۲۲] آیت‌الله جوادی آملی الاهی‌دان و محقق شیعه براین باور است که فضیلت حشر با فرشتگان، که هیچ لذتی بالاتر از آن نیست، در روایات برای بنده صالح خدا، حضرت ابوالفضل العباس(ع) نیز گفته شده و این گونه پاداش‌های غیبی، ظهور راز عبادت و اطاعت و بروز روح بندگی است.[۱۲۳]

زیارتنامه‌ حضرت عباس

در زیارتنامه‌ها، تعابیر تمجیدآمیزی برای حضرت عباس ذکر شده است؛ عبارت‌هایی مثل عبد صالح، همچنین کسی که در مقابل جانشین پیامبر(ص( تسلیم است و او را تصدیق کرده و به او وفادار بوده است، مطیع خدا و رسول و ائمه(ع)، و کسی که همانند بدریون و مجاهدان در راه خدا عمل کرده است.[۱۲۸] همچنین برخی با تکیه بر فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه [یادداشت ۲] که دربارهٔ حضرت عباس است، آن را نشان‌دهنده جایگاه والای او از زبان امام زمان(عج) می‌دانند.[۱۲۹]

کرامات حضرت عباس

کرامات حضرت عباس در بین شیعیان معروف است و داستان‌های متعددی دربارهٔ شفای بیماران یا حل سایر مشکلات با توسل به حضرت عباس بین مردم جاری است؛ کتاب «در کنار علقمه کرامات العباسیه»، ۷۲ قصه از این کرامات را گردآوری کرده است.[۱۳۰] ربانی خلخالی نیز در کتاب «چهره درخشان قمر بنی‌هاشم» حدود هشتصد کرامت از عباس(ع) جمع‌آوری کرده و در هر جلد بیش از ۲۵۰ داستان نقل کرده است. با این حال برخی از این داستان‌ها تکراری نقل شده‌اند. به نوشته این منابع، کرامت‌های حضرت عباس اختصاص به شیعیان ندارد و کرامت‌هایی نیز از حضرت عباس در حق معتقدان سایر ادیان و مذاهب مثل اهل‌سنت، مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان نقل شده است.[۱۳۱]

ذکر یا کاشف الکرب

ذکر «یا کاشفَ الکَرْبِ عنْ وَجهِ الْحُسَین اِکْشِفْ کَرْبی بِحَقِّ أَخیکَ الحُسَین» (ای برطرف کننده غم و اندوه از روی حسین به حق برادرت حسین، اندوه و مشکل من را برطرف کن). به عنوانی یکی از ذکرهای توسل به حضرت عباس مشهور شده و گاه توصیه می‌شود که این ذکر به تعداد ۱۳۳ مرتبه [یادداشت ۳] گفته شود.[۱۴۰] این ذکر در کتاب‌های حدیثی شیعه نقل نشده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت عباس ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ | 10:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سِه روزِ شاد، بَهرِ مُؤمنین است

سِه روزِ شاد، بَهرِ مُؤمنین است - که شاد، از آن امیرالمؤمنین است

سِه روزِ شاد، اَز شَعبان، بِنامِ - حُسَین، عَبّاس وَ زین العابدین است

https://asharebageri.blogfa.com/category/7

***

سِه روزِ شاد باشد ماهِ شعبان - که شُد طالِع دَر آن سِه ماهِ تابان

حسینِ بنِ علی، عَبّاس و سَجّاد - کَز آنها گشت ثابِت دین و ایمان

https://asharebageri.blogfa.com/category/21

***

به سِوُّم، چارُم و پَنجُم زِ شَعبان - بِشُد طالِع سِه خورشیدِ دِرَخشان

حُسین و هَم عَلَمدارَش ابالفضل - وَ زین العابدین آن عَبدِ یزدان

https://asharebageri.blogfa.com/category/8

***

به نیمه ی ماهِ شعبان مَهدی آمد - همان، کو، هَست بَر عالم سر آمد

بر او خَتمِ امامَت گَشت، زیرا - که او آخِر وَلِیِّ داوَر آمد

***

سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور به مناسبت اعیادشعبانیه زمستان ۱۴۰۲

«کتاب صحیفه محبت امام حسین علیه السلام نوشته باقری پور» http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/sahifemahabbat.htm

http://hedayat.blogfa.com/post/9166

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم پنجم امام حسین ع ، معصوم ششم امام سجادع ، حضرت عباس ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ | 10:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |