ویژه نامه شهادت حضرت امام سجاد عليه السلام
حضرت سجّاد زین العابدین
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین
آن درخشان همچو ماه وآفتاب - اُسوه و اُلگو بُوَد بهرِ شَباب
محو حق میشد چنان آن بی قرین - شد ندائی اَنتَ زینُ العابدین
گشت زين العابدين آن مَه لقا - اسوه اي شد در عبادت بهرِ ما
از دعا و ذکر وطاعاتِ امام - یک صحیفه است ازمناجاتِ امام
سجده قسمي از عبادتهايِ اوست - كه نشانش در همه اعضايِ اوست
او چنان درسجده غرقِ راز بود - که تو گوئی با مَلَک همباز بود
سجده هايِ او به درگاه خدا - گشت الگو بهرِ اربابِ هُدا
پينه بر پيشاني و زانويِ او - بود از آن سجده یِ نيكويِ او
پینه ها بر زانو و پیشانِیَش - حاکی از آن حالتِ ربّانِیَش
ذوالثّفائن شد زالقابش از آن - کو به سجده بود دائم هرزمان
ذوالثّفائن شد لقب زان سجده ها - داشت او از صبح تا گاهِ عشا
او پس از قتلِ پدر در كربلا - کرد رسوا اهلِ شام و کوفه را
شد چو در بازارِ کوفه آن جناب - کرد بر آن مردمِ دانی خطاب
یک سخنرانی نمود او پُر زِ شور - که نموده دشمنان را کَر وَ کور
چونکه در دروازه یِ ساعات شد - روزِ روشن پیشِ او ظُلمات شد
مسجدِ شام و سخنرانی یِ او - مُهرِ حق را زد به پیشانی یِ او
باقری سجّاد و زین العابدین - هست اُلگو بهرِ ما و مؤمنین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي 25محرم94 يا 95 ق
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (94 يا 95 ق) تاريخ دقيق شهادت امام سجاد(ع) مشخص نيست ولي روايت 25 محرمِ سال 94 هجري سندّيت بيشتري دارد. مدت عمر آن حضرت پنجاه و هفت سال و طول امامت آن بزرگوار سي و چهار سال و اندي ميباشد. آن حضرت به دست هِشام بن عبدُالمَلِك در زمان خلافت وليدبن عبدالملك مسموم گرديدند و در كنار مرقد مطهر عموي بزرگوارش، حضرت امام حسن مجتبي(ع) در قبرستان بقيع به خاك سپرده شدند. حضرت امام زين العابدين(ع) پس از واقعهي پرشور كربلا، به همراه ديگر افراد خاندان اهلبيت(ع) به كوفه و شام برده ميشوند. ايشان به همراه عمّهي بزرگوار خود، حضرت زينب كبري(س) رسالت حسيني را با افشاي ماهيت دستگاه فاسد اموي و معرفي راه پاك ثاراللَّه به عنوان مسير صحيح به سوي نجات، كامل ميكنند. آن امام بزرگوار پس از رسوا ساختن حكام جور در مجلس عبيداللَّه بن زياد و يزيد بن معاويه، به مدينه باز ميگردند و لحظه اي از زنده نگاه داشتن واقعهي عاشورا باز نايستادند.
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (25محرم94 يا 95 ق) بوده است - حضرت علی بن حسین (علیه السلام) در تاریخ پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، پدر بزرگوار او امام حسین (علیه السلام) و مادر او شهربانو، از شاهزادگان ایرانی است. وقایع مهمی که در دوران عمر شریفِ آن حضرت و امامت او رخ داد یکی واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری بود که منجر به اسارت آن بزرگوار به همراه خاندان اهل بیت (علیهمالسلام) شد.[۱۳] [۱۴] . و دیگری واقعه حرّه در سال ۶۲ هجری قمری بود که در مدینه واقع شد.[۱۵] [۱۶] [۱۷] . امام سجاد و زین العابدین : (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از آثار اوست.
بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی ع ، امام محمد باقر ع و امام جعفر صادق ع است. کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،ابولقاسم و ابوعبداللّه گزارش شده[۹] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علیاکبر است.[۱۰] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علیالخیر»، «علیالاصغر» و «علیالعابد» شهرت داشته است.[۱۱] امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین ع در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفتهاند.[۲۴] . امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی ع است.[۲۵] در احادیث نقل شده از پیامبر ص درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۲۶] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانسته اند.[۲۷] . پس از مراجعت از اسارت، مواریث امامت را از ام سلمه تحویل گرفت، چنان که در روایات آمده که امام حسین علیهالسلام قبل از حرکت به سمت مکه این مواریث را به ام سلمه سپرد،[۱۲۷] . مواریث امامت به دست امام زینالعابدین (علیهالسلام) رسید و این، از جمله اموری است که در منابع اهل سنت هم بدان تصریح شده است.[۱۲۸] [۱۲۹] . امامت حضرت علی بن حسین (علیه السلام) از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد. اما بالنسبه به مدت استمرار این امامت پربرکت در بین مورخین، اتفاق نظر وجود ندارد، گروهی آن را تا سال ۹۴ هجری قمری دانسته و گروه دیگری آن را تا سال ۹۵ هجری قمری میدانند. بنابراین مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است. آن حضرت بعدازشهادت در قبرستان بقيع در كنار قبر مطهر عمويش امام حسنمجتبي علیهالسلام به خاك سپرده شد.[۲۱] . تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق[۱۲] و برخی دیگر ۹۴ق دانستهاند.[۱۳] درباره روز درگذشت امام سجاد(ع) هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه[۱۴] ۱۲ محرم،[۱۵] و ۲۵ محرم.[۱۶] گزارشهای دیگری نیز از جمله ۱۸،[۱۷] ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده میشود.[۱۸] . سن امام هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است.[۲۱] .
روضه شهادت حضرت "امام زين العابدين علیه السلام
نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - کسی که چهل سال بر سیدالشهدا گریست/ مروری بر خطبههای امام سجاد(ع) - امام سجاد علیه السلام - امام سجاد علیهالسلام - امام ...
ویژه نامه حضرت امام سجاد عليه السلام
زندگینامه امام سجاد علیه السلام · ولادت امام سجاد علیه السلام · شهادت امام سجاد علیه السلام · معجزات وکرامات امام سجاد علیه السلام · فضائل و مناقب ...
ویژه نامه امام سجاد عليه السلام
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام ! در شام ...
امام سجاد عليه السلام - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
امام سجّاد علیه السلام از دیدگاه اهلسنّت. در این نوشتار سعى شده از دیدگاه اهل سنّت گوشهاى از شخصیت ممتاز امام زین العابدین علیهالسلام به ...
معصوم ششم امام سجاد علیه السلام
معصوم ششم امام سجاد علیه السلام. حاوی حکایات و روایات و اشعار دررابطه با زندگی امام سجاد علیه السلام. يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ يَا زَيْنَ ...
امام سجاد علیهالسلام - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
حضرت امام سجاد علی بن الحسین (علیهالسّلام) چهارمین امام شیعیان است، پدر بزرگوار آن حضرت امام حسین (علیهالسّلام) و مادرش شهربانو است و از مشهورترین القاب آن حضرت ...
خطبه امام سجاد در شام - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پيامبر هستم. من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از
وبلاگ حضرت امام سجاد عليه السلام
... حضرت امام سجاد عليه السلام - وبلاگ خبری،مذهبی،اجتماعی،فرهنگی - وبلاگ ... ویژه نامه امام سجاد عليه السلام · آل نبی به کوفه برده شد از کربلا · پيامهاي ...
شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)" به روايتي 12محرم 95 ق
زمان حضرت امام سجاد(ع) پُر از اختناق و تقيّه بود و كسي در برابر جاسوسان بنياميه، مجال نفس كشيدن نداشت؛ با اين حال، امام سجاد(ع) از ارشاد و نشر احكام اسلام ...
خطبه امام سجاد (ع) در کوفه - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور - BLOGFA
مهمترین مطالب این خطبه عبارت است از: مظلومیت امام حسین(ع); بیوفایی و نیرنگ کوفیان; مؤاخذه کوفیان توسط پیامبر اسلام(ص) از زبان امام سجاد(ع); اشعاری در ...
نقش امام سجاد(ع) در زنده نگه داشتن قیام عاشورا
بزرگ مبلغ قیام عاشورا، حضرت امام سجاد(ع)، با سخنرانی و خطبه های آتشین خود توانست نهضت حق طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات بخشد. اینک بعد از گذشت پانزده ...
خطبه امام سجادعلیه السلام درمسجدشام - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
شعر-حضرت سجّاد زین العابدین - وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین · آن درخشان همچو ماه وآفتاب - اُسوه و اُلگو بُوَد بهرِ شَباب · محو حق میشد چنان آن بی قرین - شد ندائی اَنتَ ...
شهادت حضرت "زيد" فرزند امام زين العابدين(ع) 2صفر122 ق
زید فرزند امام سجاد علیه السلام - دانشنامه رشد · قیام زید بن علی بن حسین (ع) ... امام سجاد عليه السلام · امام حسين عليه السلام · امام حسن عليه السلام · امام علي ...
امام زين العابدين عليه السلام:مَن ثَبَتَ عَلى مُوالاتِنا في غَيبَةِ قائِمِنا، أعطاهُ اللّهُ عز و جل أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِن شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ. هر كه در روزگار غيبت ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
مشعل فروزان نهضت حسینی، برافراشته در دست امام سجاد(ع)
بیست و پنجم محرمالحرام، سالروز عروج ملکوتی سیدالساجدین، زینت عابدان، حضرت امام زینالعابدین(ع)، یادآور حماسهای است که در امتداد کربلا و در اوج تهدیدات بنیامیه علیه اسلام ناب رقم خورد.
در آن عصر پرفتنه که جبهه باطل نه تنها با شمشیر، بلکه با تحریف معارف، ترویج اسلام رحمانی دروغین و جنگ نرم شناختی، کمر به نابودی هویت تشیع بسته بود، این امام همام با راهبردی هوشمندانه، این تهدیدات را به فرصتی برای احیای مکتب اهل بیت(ع) تبدیل کرد. میراث گرانبهای ایشان، صحیفه سجادیه، نه تنها زمزمه عاشقانه با معبود، بلکه منشور رهایی، مبارزه با ظلم و تبیین معارف اصیل اسلامی است. ایشان با فرهنگسازی، ترویج اصل برائت و دشمنشناسی، پرده از توطئههای بنیامیه برداشت و بذر بیداری را در دلها کاشت.
در سالروز شهادت این اسوه صبر و استقامت، به بررسی نقش بیبدیل ایشان در حفظ و گسترش مکتب اهلبیت(ع) پس از فاجعه کربلا میپردازیم. حجتالاسلام دکتر احمدحسین شریفی، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم، در این گفتوگو زوایای پنهان این جهاد معنوی را برای ما آشکار میکند.
کربلا؛ بوته آزمایشی برای بقای تشیع
واقعه عاشورا نقطه عطفی در تاریخ تشیع بود که بقای این مذهب را با چالش جدی مواجه کرد. حجتالاسلام شریفی با بیان اینکه بدون شک، عاشورا یکی از شدیدترین و سهمگینترین تهدیدات علیه تشیع بود، میگوید: تا جایی که دشمنان اهلبیت(ع) میپنداشتند در عصر عاشورا همه چیز را در بیابان کربلا تمام کردهاند! در روایتی از امام صادق(ع) چنین نقل شده است: «ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ إِلَّا ثَلَاثَةً». این سه نفر هم افراد شناخته شدهای بودند که نام آنها در روایات ذکر شده است؛ یکی «أَبُو خَالِدٍ کَابُلِیُّ» اهل کابل، دیگری «یَحْیَی ابْنُ أُمِّ الطَّوِیلِ» و نفر سوم هم «جُبَیْرُ بْنُ مُطْعِمٍ» یا براساس برخی دیگر از نقلها «حَکِیمُ بْنُ جُبَیْرٍ» بودند. این روایت گویای این نکته است که شرایط جامعه پس از شهادت امام حسین(ع) مشابه شرایط اختناق پس از رحلت پیامبر(ص) بوده است.
در چنین شرایط بحرانی، امام سجاد(ع) با مسئولیت سنگینی روبهرو بودند؛ حفظ و ترویج دین در میان مردمی که از حقیقت دور شده بودند. وی اضافه میکند: غربت جریان حق به جایی رسیده بود که امام سجاد(ع) میفرمود نمیدانیم با این مردم چه کنیم! از طرفی سکوت و بیتفاوتی جایز نیست و باید به وظیفه خود در تعلیم و تبلیغ معارف و آموزههای اسلامی عمل کنیم اما از طرفی مردم، نه تنها حاضر نیستند معارف اسلامی را بشنوند، بلکه حتی وقتی حدیثی از پیامبر اکرم(ص) برای آنان نقل میکنیم، میخندند! «مَا نَدْرِی کَیْفَ نَصْنَعُ بِالنَّاسِ إِنْ حَدَّثْنَاهُمْ بِمَا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ضَحِکُوا وَ إِنْ سَکَتْنَا لَمْ یَسَعْنَا».
در دل تاریکی؛ امید، فانوس راه سجاد(ع)
با وجود همه مشکلات و موانع، امام سجاد(ع) هرگز امید خود را از دست نداده و با عزمی راسخ به فعالیتهای خود ادامه دادند. عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به اقدامات امام سجاد(ع) اشاره کرده و توضیح میدهد: اما این مسائل موجب ناامیدی و یأس امام سجاد(ع) و یاران معدودش نشد. آنان با همه توان و با درایت و بردباری به تبلیغ معارف دینی پرداختند. آرام آرام پردهها را از جلو دیدگان مردمان آن عصر کنار زده و حقایق را تبیین کردند. نتیجه این فعالیتها آن شد که به تعبیر امام صادق(ع) آرام آرام تعداد بیشتری از مردم به جبهه حق ملحق شدند و روز به روز بر تعداد محبان اهلبیت(ع) افزوده شد: «ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ کَثُرُوا».
یکی از مهمترین ابعاد فعالیتهای امام سجاد(ع)، تبیین حقیقت و روشنگری در برابر تحریفها و انحرافهایی بود که در جامعه رواج داشت.
دکتر شریفی به یکی از مهمترین اقدامات امام سجاد(ع) اشاره میکند: مهمترین اقدام جهادی امام سجاد(ع)، تبلیغ و تبیین معارف اصیل اسلامی بود. البته انجام این وظیفه هم امر سادهای نبود و با محدودیتهای شدیدی همراه بود. هم از جانب دستگاه بنیامیه که به هیچ وجه اجازه فعالیت آشکار به امام سجاد(ع) نمیداد و هم از سوی خود مردم که همانطور که خود امام میفرماید، اساساً حوصله شنیدن مستقیم معارف قرآنی و نبوی را نداشتند. مردمی که فاصلهای عمیق و جدی با اسلام ناب پیدا کرده بودند. آن هم در جایی مثل مدینه که در سایه انحرافات عمیقی که دستگاه بنیامیه ایجاد کرده بود، به مرکزی برای لهو و لعب و غنا و قطبی برای هرزهسرایی و هرزهگویی تبدیل شده بود.
نیایش؛ بال پرواز سجاد(ع) در آسمان معرفت
امام سجاد(ع) با زیرکی و هوشمندی، از ابزارهای مختلفی برای انتقال پیام خود استفاده میکردند که یکی از مهمترین آنها، دعا و مناجات بود.
این استاد سطوح عالی حوزه تصریح میکند: امام سجاد(ع) با زیرکی و هوشمندی، قالبی غیرحساسیتزا برای تبیین و انتقال معارف اصیل اسلامی برگزیدند؛ قالب دعا و مناجات. عمیقترین لایههای معارف اسلامی، مهمترین اندیشههای سیاسی و انقلابی و همچنین کارآمدترین روشهای تربیت اجتماعی را در قالب دعا و مناجات منتقل کرد. به همین دلیل، دعاهای امام سجاد(ع) صرفاً دعا و مناجات به معنای متعارف نیستند بلکه منبعی مهم و بیبدیل برای فهم معارف اسلامی، شناخت راهبردها و اصول مبارزه با ظلم و ستم و روش برپایی حکومت اسلامی و همچنین راهکارهایی کارآمد برای اصلاح فکر، فرهنگ و اخلاق جامعه اسلامی است. به عنوان مثال، تأکید بر زهد و دنیاگریزی به عنوان عامل مهم آزادی و آزادگی سیاسی و انقلابی، در ادعیه و سخنان امام سجاد(ع) موج میزند. حضرت در نامهای عتابآلود که به محمد بن شهاب زهری نوشتند و او را بابت همکاری با دستگاه ظلم توبیخ کردند، از همین ادبیات و قالب استفاده کردند.
استاد شریفی خاطرنشان میکند: تلاشهای بیوقفه امام سجاد(ع) در نهایت به ثمر نشست و ایشان توانستند تحولی عظیم در جامعه ایجاد کنند. یکی از موفقترین افراد تاریخ در فرهنگسازی اسلامی، امام سجاد(ع) است. ایشان در چنان جو و زمانهای توانستند عده فراوانی از مردم را هم از تاریکی جهل و نادانی نجات دهند و هم از وابستگی و اعتماد به دستگاه جائر بنیامیه خارج کنند و هم از کمند اندیشهها و راهبریهای علما و دانشمندان دنیاطلب برهانند. حضرت در طول سه دهه فعالیت توانستند جوّ غالب مدینه را تغییر دهند تا جایی که در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) مدینه به عنوان مهمترین پایگاه علمی و فرهنگی اهل بیت(ع) شناخته شد.
جنگ نرم، تحریف معارف و ترویج «اسلام رحمانی» دروغین
وی در ادامه به بیان وجه دیگری پرداخته و توضیح میدهد: بنیامیه تهدید وجودی و هویتی برای اسلام بود. آنان در کنار جنگ سخت و خشونت علیه اهلبیت(ع)، جنگی نرم، شناختی و معرفتی هم علیه معارف اسلامی شکل داده بودند. بنیامیه با استخدام عالمانی دنیاپرست، دستگاه تحریف و جعل تأسیس کردند که به صورت حرفهای به حدیثسازی علیه ارزشهای اصیل اسلامی و به سود سکولاریسم دینی میپرداخت. این دستگاه با راهبرد حدیث علیه حدیث و سنت علیه سنت، حتی با استفاده از عالمان یهودیِ به ظاهر مسلمان، به جعل سنتهای دروغین به نام پیامبر(ص) اقدام میکرد. جالب آنکه بنیامیه هرگز با ظواهر و اعمال فردی اسلامی مانند نماز، روزه، حج و پرداخت زکات مخالفت نداشتند؛ بلکه مروج آنها بودند. آنان از این طریق پایههای اقتصادی خود را تقویت کرده و این اعمال ظاهری را پوششی برای انحراف افکار عمومی از برنامههای اصلی اسلامستیزانه خود میدانستند.
عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) در ادامه این رویکرد به کلام امیرمؤمنان(ع) اشاره کرده و توضیح میدهد: امیرمؤمنان(ع) در خطبهای قاطع، شرط شناخت راه رشد و عهد الهی را شناخت راه غیّ و ناقضان آن میدانند و میفرمایند: «وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَن تَعرِفُوا الرُّشدَ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی تَرَکَهُ و لَنْ تَأخُذُوا بِمیثاقِ الکِتابِ حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَقَضَهُ و لَنْ تَمَسَّکُوا بِه حَتّی تَعرِفُوا الَّذی نَبَذَهُ»؛ (نهجالبلاغه،خ۱۴۷) بدانید که شما هرگز راه رستگاری را نخواهید شناخت، مگر آنکه رهاکننده این راه را هم بشناسید و هرگز به پیمان قرآن وفا نمیکنید، مگر آنکه شکنندگان این پیمان را هم بشناسید و هرگز به قرآن چنگ نمیزنید، مگر آنکه رهاکنندگان قرآن را هم بشناسید. اما بنیامیه برای دور کردن مردم از حقیقت اسلام و خشکاندن زمینههای رشد آنان، فقط خوبیها و ایمان را تعلیم میدادند و هوشمندانه اجازه آموزش شرک و دشمنشناسی نمیدادند. آنان نوعی اسلام رحمانی را ترویج میکردند. امام صادق(ع) در این باره میفرمودند: «إنَّ بَنی اُمَیَّةَ أطلَقُوا لِلنّاسِ تَعلیمَ الإیمانِ و لَم یُطلِقُوا تَعلیمَ الشِّرکِ؛ لِکَی إذا حَمَلُوهُم علَیهِ لَم یَعرِفُوهُ؛ بنیامیه آموختن ایمان را برای مردم آزاد گذاشتند، اما اجازه شرکشناسی را نمیدادند؛ برای آنکه اگر آنان را به شرک بکشانند، مردم متوجه نشوند». نتیجه این رویکرد آن بود که مردم بهراحتی هر باور و رفتار دلخواهی را به نام دین میپذیرفتند و متوجه نمیشدند آن از مصادیق شرک و دشمنی با خداست؛ زیرا اساساً فهم درستی از شرک و در نتیجه از ایمان نداشتند و نمیتوانستند راه رشد را بیابند و به میثاق الهی چنگ بزنند.
اسلام اموی؛ نقاب تحریف بر چهره دین
دکتر شریفی در پایان به نقش محوری امام سجاد(ع) در مبارزه با تحریف اشاره کرده و میگوید: حضرت(ع) اسلام را آنگونه که هست آموزش میدادند و برائت از کفر، شرک و رذائل از تأکیدات محوری ایشان بود. امام(ع) برای روشنگری و خنثی کردن نقشههای نرم بنیامیه، شاگردان شجاع خود را به میان مردم میفرستادند تا حقایق ایمانی و برائت از دشمنان خدا را تبیین کنند. یحیی بن امالطویل، یار خاص امام، نمونه بارز این رویکرد بود. یحیی در مسجد مدینه با صدای بلند سخنرانی میکرد و با یادآوری سخنان حضرت ابراهیم(ع) (ممتحنه، ۴) برائت از شرک و کفر را رکن آیین ابراهیم(ع) میدانست. او دینداری رایج را به چالش میکشید و آشکارا میگفت: «ما نسبت به شما کافر و منکریم؛ از شما جداییم و دشمنی و کینهای آشکار میان ما و شما وجود دارد». یحیی به دستور امام سجاد(ع) عازم کوفه شد و در کوفه شیعیان را خطاب قرار میداد و با صدای بلند میگفت: «هر کس علی(ع) را سب کند، لعنت خدا بر او باد و ما از آلمروان و آنچه جز خدا میپرستند، بیزاریم». سپس با صدایی آهستهتر توصیههایی برای دوری از دشمنان اهلبیت(ع) و کمک به برادران ایمانی کرده و آیه ۲۹ سوره کهف را تلاوت میکرد. این روشنگری برای دستگاه بنیامیه قابل تحمل نبود. حجاج بن یوسف، یحیی را دستگیر و تحت فشار قرار داد تا امیرمؤمنان(ع) را لعن کند اما یحیی، شاگرد و دستپرورده زینالعابدین(ع)، سرشار از عشق به اهلبیت(ع) بود و نه تنها نپذیرفت، بلکه زیر شکنجه نیز از آنان دفاع کرد. حجاج دستور داد دو دست و دو پای او را قطع کرده و سپس او را به شهادت برسانند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
ولادت امام سجاد علیهالسلام
علی بن الحسین علیهالسلام» (۹۵-۳۸ ق) مشهور به «امام سجّاد» و «امام زینالعابدین»، فرزند امام حسین علیهالسلام و امام چهارم شیعیان است. امام سجاد (علیهالسلام) ملقب به زینالعابدین و سجاد، چهارمین امام شیعیان است که به مدت ۳۵ سال در دوران خلفای اموی، امامت کردند. درباره سال ولادت آن حضرت بین مورخین و سیرهنویسان اختلاف واقع شده اما بنا بر نقل مشهور در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری در مدینه منوره به دنیا آمده است.
چهارمین امام معصوم حضرت علی بن حسین (علیهالسلام)، ملقب به زینالعابدین و سیدالسجادین، شخصیتی که جد بزرگوارشان حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، ایشان را بهترین اهل زمین بعد از پدرشان معرفی نمودهاند: «... فقال: احتفظ بها و احسن الیها فستلد لک خیر اهل الارض فی زمانه بعدک...[۱] [۲] در پنجم شعبان سال ۳۸ هجری در مدینه منوره چشم به دنیا گشودند. به عقیده اکثر علمای شیعه، امام سجاد علیه السلام در روز پنچشنبه، پنجم شعبان سال ۳۸ هجری به دنیا آمده اند.[۱] هر چند تاریخ های دیگری چون نهم شعبان یا نیمه جمادی الاولی یا بیست و ششم جمادی الثانی سال ۳۸ هجری نیز، به عنوان روز تولد ایشان ذکر شده است. در مورد مکان تولد حضرت سجاد نیز عموم علمای شیعه، مدینه را مکان تولد ایشان می دانند.[۲] ولی شیخ باقر شریف قرشی، مکان تولد آن حضرت را کوفه می داند و دلیل آن را تولد امام در ایام حکومت جدشان حضرت علی (علیه السلام) عنوان کرده و معتقد است که امام حسین (علیه السلام) در آن زمان به همراه خانواده شان در کوفه زندگی می کردهاند.[۳]
مادر امام سجاد علیه السلام:
مادر مکرمه آن حضرت بنا بر قول صحیح و مشهور، شهربانو، دختر آخرین پادشاه سلسله ساسانی یزدگرد سوم بودهاند. دوران کودکی حضرت، در زمان جد بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و عموی ارجمندشان، امام حسن مجتبی (علیهالسلام)، گذشت و در زمان نوجوانی تا شهادت پدر بزرگوارشان حضرت امام حسین (علیهالسلام)، که حدود ده سال به طول انجامید، در خدمت پدر و به همراه حضرت بودند. در بیشتر منابع روایی و حدیثی و تاریخی، مادر امام سجاد (علیه السلام) را از نسل پادشاهان ایران و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند.[۴] اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه السلام، این روایت را نقد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی داند. با این حال استدلال های ایشان به نظر دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی، استدلال های متقن و قوی نیست.[۵] نام مادر امام سجاد(علیه السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است؛ ولی مشهورترین نام برای ایشان شهربانو است. به گفته شیخ صدوق، مادر آن حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند.[۶]
مادر امام علی بن حسین، (علیهالسلام)، بر اساس قول مشهور شاهزادهای از دربار ایران و دختر یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی بود که در جنگ میان عجم و عرب به اسارت و سپس به ازدواج امام حسین (علیهالسلام) درآمد. این بانوی بزرگوار در رویایی صادقه، اسلام آورده و همچون نرجس خاتون مادر امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) توسط حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) برای فرزند عزیزش امام حسین (علیهالسلام) خواستگاری شده بود، پس از سختیهای بسیاری که متحمل شد، به مدینه آمد و بنابر روایات، نامهای متعددی برای ایشان بیان کردهاند، اما آنچه میان آنها و بزرگان شیعه معروف میباشد شهربانوست.[۱۷] [۱۸] [۱۹] [۲۰]
برای مادر حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) نامهای مختلفی در کتب تاریخی ذکر شده است که بعضی از آنها عبارتند از: شهربانویه؛[۲۱] [۲۲] [۲۳] شاه زنان؛[۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] جهان شاه؛[۲۸] [۲۹] شهرناز، [۳۰] جهان نانویه؛[۳۱] خوله؛[۳۲] [۳۳] برّه؛ [۳۴] [۳۵] سلافه؛[۳۶] [۳۷] غزاله؛[۳۸] سلامه؛[۳۹] [۴۰] [۴۱] حدار؛[۴۲] مریم؛ [۴۳] فاطمه؛[۴۴] در منابع اهل سنت، بر نامهای سلافه، سلامه و غزاله تاکید شده، در حالی که در کتابهای شیعی، نام «شهربانو» بیشتر آمده است. این نام را میتوان در قدیمیترین منابع امامیه یافت، از جمله: بصائر الدرجات و اصول کافی. [۴۵] [۴۶] ابنقتیبه در معارف گوید: «میگویند مادر علی بن الحسین الاصغر از اهل سند بود که به او سلافه یا غزاله میگفتند. هر یک از این نامها در سندی از اسناد تاریخی موجود است ولی اختلاف شدیدی در وحدت صاحب این نامها از یک سو و ثبوت بعضی از آنها به عنوان مادر حضرت امام زینالعابدین (علیهالسلام) از سوی دیگر بین مورخین و محققین در علم تاریخ به چشم میخورد. از میان نامهای ذکر شده «شهربانو» و سپس «شاه زنان» از بقیه مشهورتر است و اتفاقا در اصل مادر بودن ایشان برای امام چهارم )علیهالسلام) تشکیکاتی انجام شده است.
درباره نسب شهربانو، در منابع متقدم تاریخی گزارشهای متفاوتی آمده است که منشا این اختلاف سخن مسعودی است. وی مینویسد: یزدگرد در ۳۵ سالگی به قتل رسید و دو پسر به نامهای بهرام و فیروز و سه دختر به نامهای آدرگ، شاهین و مردآوند از او به جای ماندند.
[۴۷] مشخص نبودن تعداد فرزندان یزدگرد و نبودن نام شهربانو در میان آنها عامل اختلاف شده است. یعقوبی، مورخ قرن سوم هجری، اولین کسی است که درباره شهربانو مطلب نوشته و میتوان به آن استناد کرد. او درباره مادر امام سجاد (علیهالسلام) مینویسد: وَامه جَرار بنت یزدجرد. [۴۸] بیشتر منابع نام پدر شهربانو را یزدگرد، آخرین شاه ساسانی نوشتهاند، اما به هر حال در مورد نام پدر شهربانو نیز اختلافاتی است و پنج نام برای او در مصادر مختلف ذکر شده است.۱. سبحان؛ ۲. سنجان؛ ۳. نوشجان؛ [۴۹] ۴. شیرویه. [۵۰] [۵۱] [۵۲]
درباره خاندان این بانوی ایرانی، چند نظریه وجود دارد: الف) ساسانی بودن. ب) کابلی بودن. ج) سیستانی بودن. د) سندی بودن. دانشورانی چون: یعقوبی، محمد بن حسن صفار قمی، کلینی، شیخ صدوق و شیخ مفید با وجود اختلاف در نام، او را دختر یزدگرد سوم (آخرین پادشاه ساسانی) دانستهاند. گرچه بعضی از محققین تلاش وافری انجام دادهاند تا مادر بودن جناب «شهربانو» یا «شاه زنان» برای حضرت سجاد (علیهالسلام) را مشکوک جلوه دهند،
[۵۳] اما این تشکیکات قابل پاسخ میباشند و با توجه به شهرت قطعی این مساله و وجود سندهایی که در حد قابل توجهی از اعتبار و اتقان بوده و از بسیاری از تشکیکات مصون است، و همچنین قرائن و شواهد زیادی که در خلال اسناد و روایات معتبر وجود دارد، برای محقق منصف جای هیچ شکی باقی نمیگذارد که مادر مکرمه حضرت سجاد (علیهالسلام) از خاندان پادشاهان ایران باستان بوده است که با تقدیر الهی پس از تشرف به اسلام در خواب، به دست سپاهیان اسلام اسیر و به مدینه آورده شده و به عقد نکاح حضرت امام حسین (علیهالسلام) در آمده است.
شاهزاده ایرانی در ارتباط با شهرت ازدواج حضرت امام حسین (علیهالسلام) با شاهزاده ایرانی که ثمره آن تولد حضرت امام زینالعابدین (علیهالسلام) بود به بعضی از اسناد تاریخی و روایی توجه نمائید: • زمخشری، از حضرت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده که میفرمود: برای خداوند از بندگانش دو برگزیده و سر گل وجود دارد. پس برگزیده او از عرب قریش و از عجم فارس است. علی بن حسین (علیهالسلام) میفرمود من فرزند دو برگزیده هستم (انا ابن الخیرتین) چون جدش رسول الله بود و مادرش دختر یزدگرد پادشاه. [۵۴] • در کشف الغمه چنین میخوانیم: «اُمّهُ خولة بنت یزدجرد ملک فارس و هی التی سمّاها امیرالمؤمنین شاه زنان و یقال: بل کان اسمها برّة بنت نوشجان و یقال: بل کان اسمها شهربانو بنت یزدجرد. مادر وی (امام سجاد (علیهالسلام)خَولَة دختر یزدگرد پادشاه ایران است و او کسی است که امیرالمؤمنین او را شاه زنان نامید و گفته شده است که نام او برّه دختر نوشجان باشد و نیز گفته شده که نام او شهربانو دختر یزدجرد باشد.[۵۵] [۵۶] .
چند روز از ولادت امام سجاد (علیهالسلام) نگذشته بود که مادرش شهربانو رحلت کرد، از اینرو، امام حسین (علیهالسلام) دایهای انتخاب کرد تا برای نوزادش مادری کند و در تربیت وی بکوشد. به همین جهت است که امام سجاد (علیهالسلام) تا سنین بزرگسالی از زحمات دایه مهربانش قدردانی نموده و نام مقدس «مادر» را برایش برگزیده بود. امام سجاد (علیهالسلام) با مادر ناتنی خود، هم غذا نمیشد، زیرا میفرمود: از آن میترسم که مادرم بخواهد لقمهای را بردارد و من بر او سبقت بگیرم و عاق او گردم. [۹۰] [۹۱] به هر حال، آن امام همام بعد از حادثه عاشورا مادر ناتنیاش را به عقد غلامی (زید یا زبید) درآورده و در پاسخ به برخی گلایهها و شایعات، میفرمود که این بانو، دایه و مربی وی میباشد نه مادر اصلیاش. [۹۲] [۹۳] ابن سعد، به گمان اینکه این کنیز همان شخصیت جناب شهربانو است، وی را مادر امام دانسته [۹۴] در حالیکه آن کنیز مادر واقعی امام نمیباشد.[۹۵] [۹۶] [۹۷]
کنیه و القاب امام سجاد علیهالسلام
القاب برای امام سجاد (علیهالسلام) القاب متعددی در کتب تاریخ ذکر شده است. در کتاب مناقب تالیف ابن شهرآشوب، این القاب برای حضرت آمده است: زینالعابدین، سیدالعابدین، زینالصالحین، وارث علم النبیین، وصی الوصیین، خازن وصایا المرسلین، امام المؤمنین، منار القانتین، الخاشع، المتهجد، الزاهد، العابد، العدل، البکاء، السجاد، ذوالثفنات، امام الامه، ابوالائمه. [۹۸] در کتاب کشف الغمه، تالیف اربلی نیز آمده است که برای امام چهارم القاب زیادی ذکر شده است و مشهورترین آنها عبارتند از: زینالعابدین، سیدالعابدین، الزکی، الامین، ذوالثفنات. [۹۹] [۱۰۰] پر واضح است این القاب همه حاکی از کمالات و فضایل حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) میباشد که نظر مردم را جلب نموده و حضرتش را بدان وصف مینمودهاند.
کنیه مشهور امام سجاد علیه السلام، «ابوالحسن» است؛ اما کنیه های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده که عبارتند از: ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه.[۷]
همچنین القاب ایشان که بیانگر خصلتهاى نیکو و گویاى صفات برجسته و مکارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت او براى خداست عبارتند از:[۸]
زین العابدین: به معنی زینت عبادت کنندگان است. شیخ صدوق در کتاب علل الشرایع آورده است که ابنشهاب زُهری، فقیه و محدث اهلسنت هر گاه روایتی از علی بن حسین نقل میکرد از او به لقب زین العابدین یاد مینمود. سفیان بن عُیینة (۱۰۷-۱۹۸ق) پرسید چرا او را زین العابدین میخوانی؟ زهری در پاسخ به روایتی از پیامبر(ص) اشاره کرد که در روز قیامت وقتی که منادی فریاد میدهد زین العابدین کجاست؟ گویا فرزندم علی بن حسین را میبینم که در میان صفها قدم برمیدارد.[۹] آن حضرت به قدرى به این لقب معروف و مشهور شدند که به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان کسى به این لقب نامیده نشد.
ذوالثّفنات: امام علیه السلام از آن رو به این لقب نامیده شدند که بر مواضع سجده حضرت، آثارى چون پینه هاى زانوى شتر ظاهر می شد.امام باقر علیه السلام، فرمودند: «پدرم در مواضع سجده اش، آثارى برآمده داشت که هر سال دو نوبت آنها را مى برید؛ در هر نوبت پنج پینه را، از این جهت او را ذو الثّفنات گفتند.»[۱۰]
سجّاد: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و این به خاطر سجدههاى فراوان ایشان بود.
زکىّ: به آن حضرت لقب زکىّ دادند، چون خداوند او را از هر آلودگى پاک و پاکیزه فرموده بود، همان گونه که از پدران بزرگوارش پلیدى را برداشته و پاک و پاکیزه قرار داده است.
امین: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان معروف بود، لقب «امین» است، زیرا که امام علیه السلام نمونه والاى این صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشیرى را که بدان وسیله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمى گردانم.»
ابن الخیرتین.
در مورد سیمای امام زین العابدین علیه السلام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، کوتاه قد و لاغر اندام بودند و چنان بود که هر چه عمر آن بزرگوار زیاد مى شد، بیشتر لاغر و ضعیف مى گشتند و این به خاطر عبادت زیاد آن حضرت و از سویى غم ها و مصیبت هاى عظیم قتلگاه کربلا بود. اما شکوه امام چنان بود که همگان در مقابل ایشان سر تعظیم فرود مى آوردند و در خطوط چهره ایشان انوار انبیاء و شکوه و جلال اوصیاء مى درخشید. مسلم بن عقبه فرمانده سپاه امویان در واقعه حرّه، که تمام ارزش ها و مقدرات را ناچیز و بى ارزش مى دانست و بسیاری از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست او کشته شدند، موقعى که امام را دید، مبهوت شد و به خود لرزید و بیش از حد، احترام و تعظیم کرد و به اطرافیانش گفت: زین العابدین سیماى انبیاء را دارد.[۱۱]
زینالعابدین در احادیث اسلامی دو علت برای ملقب شدن امام چهارم به لقب زینالعابدین ذکر شده است: اول اینکه: امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: روز قیامت منادی ندا میدهد که زینالعابدین کجاست؟ پس گویا من به علی بن حسین نگاه میکنم که در بین صفوف از روی تعجب و با تبختر راه میرود. عین این مطلب را ابنعباس نیز از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل نموده است. [۱۰۱] [۱۰۲] دوم اینکه: در کتاب کشف الغمه آمده است که حضرت سجاد (علیهالسلام) شبی در محراب به نماز شب ایستاده بود که شیطان در صورت مار بزرگی برای او متمثل شد تا او را از عبادتش مشغول سازد ولی آن حضرت به او هیچ توجهی ننمود. پس به سمت انگشت ابهام پای او (انگشت شصت) آمده و آن را در دهان گرفت، باز به او توجهی ننمود ولی شیطان با گزیدن، حضرت را متالم ساخت. اما حضرت نمازش را قطع نفرمود. پس چونکه از نماز فراغت یافت، خداوند بر او کشف فرمود و دانست که او شیطان است. پس او را ناسزا گفته و لطمه زد و فرمود که دور شو ای ملعون!! و برای تمام کردن اذکارش قیام کرد. در این هنگام صورتی را شنید ولی قائل آن را نمیدید که سه مرتبه تکرار میکرد: انت زینالعابدین، تویی زینت عبادتکنندگان. پس این کلمه ظاهر شد و به عنوان لقب آن حضرت شهرت یافت. [۱۰۳] [۱۰۴] [۱۰۵] از این روایت شریف که در ضمن استفاده علت نامگذاری حضرت به لقب مبارک و بلند زینالعابدین که یکی از مشهورترین القاب حضرت است، به دست میآید که چگونه حضرت از حضور قلب در نماز بهرهمند بوده و به هیچوجه توجهش از حقیقت نماز به چیز دیگر جلب نمیشده است.
سجاد در علل الشرایع از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است که: پدرم علی بن حسین (علیهالسلام) هیچ نعمتی از نعم الهی را یاد نمیکرد مگر اینکه به سجده میافتاد و همیشه هنگامی که آیهای از آیات قرآن که در آن سجده بود، تلاوت میفرمود، سجده میکرد. هرگاه خداوند از او امر سوئی را که از آن میترسید یا کید بدخواهی را دفع میکرد، سجده مینمود، چه اینکه همیشه که از نماز واجبی فارغ میشد به سجده میرفت. همچنین هنگام توفیق اصلاح بین دو نفر، سجده میکرد و آثار سجود در جمیع مواضع سجود آن حضرت مشهود بود و به این علت سجاد نامیده شد. [۱۰۶] [۱۰۷]
ذوالثفنات از امام باقر (علیهالسلام) نقل شده است که برای پدرم در موضع سجودش آثار برآمدهای بود که در هر سال دو مرتبه آن را قطع مینمود، هر بار پنج «ثفنه» را و بدینخاطر حضرت را ذوالثفنات نامیدند. [۱۰۸] [۱۰۹] و ثفنه موضع بدن شتر است که بر اثر رسیدن به زمین پینه میبندد مانند زانو و سینه، از اینرو مواضع سجود حضرت سجاد (علیهالسلام) به خاطر کثرت سجده برای حق تعالی، مرتب پینه میبسته و هر سال دو مرتبه آن را قطع میفرموده است. و این حاکی از نمازهای بسیاری است که این امام همام در طول شبانهروز اقامه مینموده است. عبدالعزیز بن ابیحازم میگوید: از ابیحازم شنیدم که میگفت: حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) در شبانهروز هزار رکعت نماز میخواند تا اینکه در پیشانی و سایر مواضع سجده حضرت، چیزی به مانند پینه بر زیر شکم و پاهای شتر، بیرون آمد. «و کان یصلی فی الیوم واللیلة الف رکعة، حتی خرج بجبهته و آثار سجوده مثل کرکرة البعیر» [۱۱۰] در روایتی از حضرت باقر (علیهالسلام) نقل شده است که فرمود: از حضرت علی بن حسین در هر سال هفت ثفنه (پینه) از مواضع و جایگاههای سجده حضرت برگرفته میشد چرا که حضرت بسیار نماز میخواند و این ثفنهها را جمع مینمود و چونکه وفات نمود با ایشان دفن گردید. [۱۱۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
دوران کودکی امام سجاد ع
بر اساس نقلهای متعدد تاریخی، حضرت امام زینالعابدین (علیهالسلام) دو سال ابتدای کودکی خود را در زمان خلافت جدشان، حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گذرانیدند چرا که سن مبارک حضرت بنابر مشهور ۵۷ سال و زمان شهادت آن حضرت سال ۹۵ هجری گزارش شده است. از اینرو سال تولد آن حضرت ۳۸ هجری خواهد بود و چون امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در سال چهلم هجری به شهادت رسیدند، بنابراین دو سال اولیه عمر امام چهارم، در دوران جدشان سپری شد. بر این مطلب، بر طبق آنچه علامه مجلسی (رحمةاللهعلیه) در بحار الانوار نقل فرموده است، حداقل شش سند تاریخی وجود دارد که بسیاری از آنها از اعتبار برخوردار است. [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷] [۱۱۸] البته مدت مذکور را ۴ سال و ۶ سال هم گزارش کردهاند که چندان قابل توجه نیست. قول دیگری هم وجود دارد که چون تولد حضرت را در سال ۴۸ هجری میداند اساسا هم عصر بودن امام چهارم (علیهالسلام) با جدشان را منکر است ولی این قول با همه تلاشی که برای تثبیت آن از طرف بعضی از محققین انجام شده، بسیار ضعیف بوده و ادله محکمی برخلاف آن وجود دارد.[۱۱۹] [۱۲۰]
پس از مسمومیت و شهادت امام حسن (علیهالسلام) تا زمانی که حضرت امام حسین در سال ۶۱ هجری در کربلا به شهادت رسیدند، ده، یازده و یا دوازده سال میگذرد تردید در این مدت به خاطر اختلاف روایات در سال شهادت حضرت امام حسن (علیهالسلام) میباشد. این مدت، امام چهارم (علیهالسلام) در کنار پدر بزرگوار خود حضرت امام حسین (علیهالسلام) به سر برده است. گرچه در متون تاریخی چیزی از این دوران درباره حضرت گزارش نشده است ولی حضرت سجاد (علیهالسلام) در تمام این مدت شاهد حوادث تلخ و اسفباری بوده است که بر امت اسلامی میگذشته است. سیاست مکارانه دودمان اموی به سرکردگی معاویه، بیوفایی مردم نسبت به حکومت عادلانه و الهی عموی بزرگوارش و مظلومیت بینظیر آن حضرت و سپس وقایع مربوط به کنارهگیری امام حسن (علیهالسلام) از خلافت و صلح با معاویه بر اساس مصالح عام امت اسلام، به ویژه حفظ شیعه، و بالاخره دوران اختناق و سرکوب شدید نسبت به شیعیان حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پس از حاکمیت مطلق معاویه تا زمان مرگش که دوران بسیار سختی بوده است، این همه را حضرت سجاد (علیهالسلام) شاهد بوده است و در این مدت در کنار عمو و پدر بزرگوار خود زندگی را در خاندان امامت سپری میکرده است. تا بالاخره معاویه جای خود را به پسر نالایق و شرابخوار و فاسق خود یزید واگذار میکند و مساله گرفتن بیعت از حضرت امام حسین (علیهالسلام) پیش میآید که با انکار شدید حضرت مواجه شده و مقدمات حرکت ایشان از مدینه به مکه و سپس به کوفه برای رهبری امتی که تقاضای کمک نموده و برای نصرت حضرت امام حسین (علیهالسلام) اعلام آمادگی کردهاند، فراهم میشود و حضرت سجاد (علیهالسلام) که در این سال طبق نقل مشهور ۲۳ سال سن دارد در کنار پدر حضور دارد. امام چهارم حضرت زینالعابدین (علیهالسلام) پس از شهادت جدشان به مدت ۱۰ سال در عصر امامت امام حسن (علیهالسلام) عمر خود را گذرانیدند. در ارتباط با چگونگی حالات امام چهارم (علیهالسلام) و قضایای مربوط به این دوازده سال مطلب خاصی در خلال نصوص تاریخی و روایی ذکر نشده است.
از مجموع روایات اهلسنت و شیعه درباره زندگانی امام در مدینه برمیآید که آن حضرت در مدینه بسیار موقر و محترم بوده است و همگان به جلالت شأن و علو مقام و حسن خلق و رفتار و علم و فقه و ورع و تقوای آن حضرت اذعان داشتهاند.
معروف است که هشام بن عبدالملک در زمان خلافت پدرش عبدالملک یا برادرش ولید به حج رفته بود. چون در موسم حج خواست تا استلام حجرالاسود کند موفق نشد زیرا مردم زیاد بودند و ازدحام میکردند. در این میان علی بن حسین رسید و به طواف مشغول شد و چون به حجرالاسود نزدیک شد همه به او راه دادند و به جهت مهابت و جلالت قدر او اجازه دادند تا او استلام حجر کند. هشام در خشم شد. مردی از او پرسید که این شخص کیست؟ هشام با آنکه او را میشناخت گفت او را نمیشناسد زیرا میترسید مردم شام به او میل پیدا کنند. فرزدق شاعر بزرگ عرب به مرد شامی گفت من او را میشناسم و چون او پرسید که او کیست فرزدق در پاسخ او مرتجلا قصیده معروف خود را انشا کرد و در آن گفت: هذا ابن خیر عباد اللّه کلهم • هذا التقی النقی الطاهر العلم... و لیس قولک من هذا بضائره • العرب تعرف من أنکرت و العجم . یعنی: این پسر بهترین بندگان خداست. این پرهیزگار پاک و عاری از هر عیب و معروف خاص و عام است. سخن تو که او را نمیشناسم زیانی به او نمیرساند. آن را که تو گفتی نمیشناسم همه عرب و عجم میشناسند.
امامت امام سجاد
با توجه به اینکه بر اساس دیدگاه شیعه امامت یک مقام الهی و منصب ربانی است، مسئولیت اعطاء آن تنها به دست خداوند تبارک و تعالی میباشد. خداوند متعال بر اساس ادله فراوانی این منصب را پس از پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ۱۲ نفر از برگزیدگان اولیاءش مرحمت فرموده است و خود، اسامی آنان را به پیامبرش اعلام نموده و حضرت آن را به صورت مکرر به گوش مردم رسانیده است. روایات و ادله فراوانی اسامی مبارک این دوازده نفر را دربر دارد که در کتب روایی موجود است. اسم مبارک حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) پس از اسم مبارک پدرش حضرت امام حسین (علیهالسلام) در تمام این نصوص دیده میشود. [۲۳۹] و از آن جمله حدیث لوح است که اسم زینالعابدین (علیهالسلام) پس از حضرت امام حسین (علیهالسلام) است. بنابراین مطابق روایات صریحی که محدثین بزرگ شیعه در کتب روایی خود آوردهاند، امام علی بن حسین (علیهالسلام) وصی حضرت امام حسین (علیهالسلام) میباشد. گذشته از این پذیرش امام سجاد (علیهالسلام) در جامعه شیعه به عنوان امام چهارم و جانشین و وصی حضرت امام حسین (علیهالسلام) و مقبولیت عملی آن حضرت در طول تاریخ از طرف شیعه، خود شاهد صد و گواه محکمی است بر اعتبار این وصایت. اما شبهه امامت محمد بن حنفیه فرزند حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که مدتی فضای فرهنگی شیعه را آلوده نمود و فرقه کیسانیه با این اعتقاد شکل گرفتند، این شبهه آنچنان بیاساس بود که با کرامت حضرت امام سجاد (علیهالسلام) و شهادت حجرالاسود به امامت حضرت سجاد (علیهالسلام) و قانع شدن محمد بن حنفیه از یک سو و وجود شمشیر و زره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همچنین کتاب مخصوصی که حاوی علوم بیشماری بوده است، نزد حضرت سجاد (علیهالسلام) از سوی دیگر، هیچ جای تردید باقی نگذاشته است که امام چهارم، حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) میباشند. همچنین وجود معجزات و کرامات بیشمار دیگر که جز از ولی بر حق خدا قابل انجام نیست و صلاحیتهای علمی و عملی این شخصیت بزرگوار، نشانههای دیگری از امامت ایشان میباشد. بنابراین تصریح حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام پیشین که وجود نص بر امامت حضرت است و معجزات و کرامتها و صلاحیتهای علمی و عملی، همه دال بر امامت حضرت سجاد (علیهالسلام) میباشد.
شهادت حجرالاسودبرامامت امام سجاد
ثقهالاسلام کلینی (رضواناللهتعالیعلیه) در اصول کافی و شیخ طبرسی در الاحتجاج نقل نمودهاند که از امام ابوجعفر الباقر (علیهالسلام) روایت شده است که فرمود: چونکه حسین بن علی (علیهالسلام) کشته شد، محمد بن حنفیه به سراغ حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) فرستاد و با او خلوت کرد. سپس گفت: ای پسر برادرم شما میدانید که رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وصایت و امامت را پس از خود برای علی بن ابیطالب (علیهالسلام) قرار داده و بعد برای امام حسن (علیهالسلام) و سپس برای امام حسین (علیهالسلام) و پدر تو کشته شد، خدا از او راضی باشد و درود خدا بر او، ولی او به کسی وصیت نکرده است و من عموی تو هستم و برادر تنی پدر تو و من به خاطر سنم و قدمتم، نسبت به این امر، شایستهتر از تو که هنوز جوان هستی، میباشم. پس با من در مورد وصایت و امامت منازعه مکن، و با من به مخالفت برمخیز. در این هنگام حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) به او فرمود: عمو جان! تقوای الهی پیشه کن و آنچه برای تو حق نیست، ادعا مکن. من تو را موعظه میکنم تا از جاهلین و گمراهان مباشی. ای عمو! پدرم (صلواتاللهعلیه) قبل از اینکه متوجه به سوی عراق شود به من وصیت نمود. و در همین مورد ساعتی قبل از شهادتش با من عهد بست و این سلاح رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که نزد من است. پس متعرض این امر مشو که برای تو از نقص عمر و دگرگونی حال بیمناکم. هر آینه خداوند تبارک و تعالی سوگند یاد کرده و به عهد گرفته است که وصیت و امامت را قرار ندهد مگر در عقب و نواده حسین (علیهالسلام) پس اگر میخواهی بدانی بیا با هم به کنار حجرالاسود برویم تا او را حکم بین خودمان قرار دهیم و از او در این مورد سؤال کنیم. امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: زمانی که این سخن بین آن دو رد و بدل میشد آن دو در مکه بودند. پس با هم حرکت کردند و رفتند تا به حجرالاسود رسیدند. پس حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) به محمد فرمودند: آغاز کن و به سوی خداوند ابتهال نما و گریه و زاری کن و از او بخواه تا حجر را برای تو به نطق در آورد و بعد از آن بپرس. محمد نیز دعایی با ابتهال خواند و از خداوند سؤال نمود و سپس از حجر بپرسید، ولی به او جواب نداد. علی بن حسین (علیهالسلام) فرمودند: ای عمو جان تو اگر وصی و امام بودی حتما حجر به تو جواب میداد. محمد به آن حضرت عرض کرد: پس تو ای پسر برادرم دعا کن و از او سؤال نما. پس علی بن حسین (علیهالسلام) آنچه اراده فرموده بود دعا کرد و سپس فرمود: تو را میخوانم ای چیزی که میثاق همه انبیاء و میثاق اوصیاء و میثاق همه مردم در تو قرار داده شده است که ما را به زبان عربی آشکار خبر دهی که وصی و امام بعد از حسین بن علی کیست؟ پس حجر تکانی خورد که نزدیک بود از موضعش بیفتد، سپس خداوند آن را به زبان عربی آشکار گویا نمود و گفت: اللهم بار پروردگارا! هر آینه وصیت و امام بعد از حسین بن علی (علیهالسلام) به علی بن حسین ابن علی بن ابیطالب و ابن فاطمه دختر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سپرده شده است. در این حال محمد بن حنفیه برگشت در حالی که از موالیان و معتقدان به امامت حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) بود.[۲۵۱] [۲۵۲] [۲۵۳] این روایت شریف را مختصر بصائر الدرجات و اعلام الوری و مناقب نیز نقل نمودهاند. [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶]
بدون تردید امامت حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد. اما بالنسبه به مدت استمرار این امامت پربرکت در بین مورخین، اتفاق نظر وجود ندارد، گروهی آن را تا سال ۹۴ هجری قمری دانسته و گروه دیگری آن را تا سال ۹۵ هجری قمری میدانند. بنابراین مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است. حال از آنجا که تعیین سال ۹۵ هجری به عنوان سال ارتحال و شهادت حضرت سجاد (علیهالسلام) توسط بزرگانی نظیر شیخ مفید در الارشاد [۳۱۴] شیخ کلینی در الکافی، [۳۱۵] علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه[۳۱۶] )البته طبق یکی از اقوال او) و بسیاری از دیگر بزرگان اهل حدیث و تاریخ صورت گرفته است، [۳۱۷] میتوان نتیجه گرفت قوت قول دوم بیشتر است. چه اینکه شهرت این قول نیز بیشتر میباشد بنابراین مدت امامت حضرت را میتوان ۳۵ سال بیان نمود، گرچه قول دیگر که توسط گروه دیگری از تاریخ نگاران نقل شده است، نیز خالی از قوت نیست.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
کتب و آثار امام سجاد
از مهمترین آثار آن حضرت صحیفه کامله سجادیه است که شامل ۵۴ باب و در هر بابی، دعای مخصوصی میباشد و درباره آن گفتهاند زبور آلمحمد است.[۳۳۰]
از جمله مؤلّفات ارزنده امام زینالعابدین (علیهالسلام)، مناجاتهای پانزدهگانه است که از سرمایههای معنوی جهان اسلام است، امام (علیهالسلام) بسیاری از قضایا و مسائل روانی را بدان وسیله چارهجویی کرده، همچنان که افقهای روشنی برای ارتباط با خدای تعالی به روی جهانیان گشوده است، زیرا که آن حضرت با قلبی لبریز از امید و آرزو با خدا راز و نیاز میکند و با اظهار ذلّت و خشوع مینالد و در برابر عظمت آفریدگار محو میشود و همچون مخلصان و تائبان به رحمت او امیدوار گشته و روی دل و تمام مشاعرش را متوجه او میسازد، جز او کسی را نمیبیند، در درگاه جلالش با خواری و ذلّت و شکستکی ایستاده و با او راز و نیاز میکند، چشم امید به عفو و بخشش او دارد و از پیشگاه او طلب آمرزش میکند.
یکی دیگر از آثار قیم و ارزشمند نفس قدسی حضرت زینالعابدین (علیهالسلام) که نشانهای بارز بر جامعیت علمی آن امام همام بوده و دلیلی روشن بر اهتمام حضرت به تبیین معارف اصیل اسلامی میباشد، نامهای است که حضرت به یکی از اصحاب خود نگارش فرمودهاند و چون حاوی حقوق عدیدهای است که محیط بر انسان است به عنوان رسالة الحقوق شهرت یافته است. برای شناخت ارزش این رساله باید اولا به زمان نگارش آن که عهد حاکمیت دوباره جاهلیت بر بلاد اسلامی به همراه سلطهجور حاکمان زورمدار و معاند اموی است، توجه نمود که چگونه در چنین عصری حضرت به بیان یک نظامنامه حقوقی و اخلاقی مترقی و جامع میپردازند که به تحقیق فراتر از هر عصری و مصری، بر بلندای زمان و تاریخ ایستاده و تا ابدیت، قرین حق و واقعیت میباشد. ثانیا آن را با نظامنامههای حقوقی و اخلاقی در عصر مدنی و پیشرفت مقایسه نموده تا عظمت آن آشکار شود. در عصری که تمدن خود ساخته بشر مدتی ارائه نظام حقوقی و اخلاقی فراگیر حتی برای حیوانات میباشد و با شعارهای تو خالی، چشم و گوش بسیاری از کسانی که از آب گوارای فرهنگ اسلامی بیبهره مانده و به سراب فرهنگ مادی غرب و شرق دلخوش نمودهاند را پر کرده و با کمال تاسف آنها را نسبت به فرهنگ اصیل و غنی و انسانساز اسلام کم توجه و غافل ساختهاند. آری در این عصر همه متفکران جهان بشریت جمع شوند و آثار مکتوب خود را ارائه دهند، آنگاه حاصل آن با این رساله شریف که اثر نورانی یک ولی خداست، مقایسه شود تا برتری، جامعیت، واقعنگری، اتقان و الهی بودن آن آشکار گردد. برای بحث پیرامون این رساله گرانقدر باید قبل از هر چیز راجع به واژه حق و معانی و اصطلاحات و کاربردهای آن توضیح مختصری ارائه داد، آنگاه به مصادر آن و فهرستی از حقوق مورد بحث در آن اشاره نموده و سپس با دستهبندی آنها متن رساله را مورد دقت و بررسی قرار داد. این رساله را عالم بزرگ ثقةالاسلام ثابت بن ابیصفیّه معروف به ابوحمزه ثمالی شاگرد امام سجّاد (علیهالسلام) نقل کرده است، و محدث بزرگ شیخ صدوق و حجّةالاسلام محمّد بن یعقوب کلینی، و حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرّانی در کتاب تحف العقول به سند خویش از وی نقل کردهاند.
نهضت عظیم عاشورا که با حرکت سیدالشهداء (علیهالسلام) از مدینه آغاز شد، با ورود حضرت به سرزمین کربلا و محاصره ایشان از طرف دشمن به اوج خود رسید تا اینکه در روز عاشورا منجر به جانفشانی بینظیر اصحاب و یاران امام حسین (علیهالسلام) و از همه مهمتر شهادت خود حضرت گردید. این بخش از نهضت با رهبری سالار شهیدان حضرت امام حسین (علیهالسلام) به انجام رسید ولی به اینجا خاتمه نیافت و برای به ثمر نشستن و باروری و ثبت در تاریخ، باید تداوم آن از سوی خاندان عصمت و طهارت رهبری میشد. به حسب ظاهر رهبری این جریان مبارک توسط بانوی بزرگ اسلام، دخت گرانقدر فاطمه و علی (علیهماالسلام)، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) انجام شد ولی خود آن حضرت نیز با اشاره و رهنمود امام حی خود حضرت زینالعابدین (علیهالسلام) کاروان اسرا و حوادث بعد از واقعه عاشورا را مدیریت میفرمود. آری در این میانه رهبری واقعی نهضت عاشورا به دوش مبارک امام سجاد (علیهالسلام) است که حضرت به بهترین نحو، رسالت تداوم نهضت عاشورا که با جانفشانی پدر و اصحاب آن بزرگوار به وجود آمده بود را به انجام رساند.
خلفای معاصر امام سجاد
امام زین العابدین علیهالسلام پس از شهادت پدر ارجمندش امام حسین علیهالسلام به مقام امامت نایل آمد و به مدت ۳۵ سال عهدهدار مقام عظیم ولایت و امامت شیعیان بود. دوران امامت امام سجاد علیه السلام با زمامداران ذیل معاصر بود: یزید بن معاویه از بنیامیه؛ معاویه بن یزید از بنیامیه؛ عبدالله بن زبیر از زبیریان؛ مروان بن حکم از بنیامیه؛ عبدالملک بن مروان از بنیامیه؛ ولید بن عبدالملک از بنیامیه. سال های ابتدایی امامت حضرت زین العابدین علیه السلام، سال های پر التهابی در جهان اسلام بود. این سال ها که مصادف با ایام خلافت یزید بن معاویه تا سال های ابتدایی خلافت عبدالملک مروان بود، در مناطقی چون حجاز و عراق شورش های بسیاری به وقوع پیوست. به گونه ای که پس از مرگ یزید، حتی بین خود امویان نیز بر سر خلافت اختلاف افتاده بود. با توجه به سوابق مناسبات علویان با امویان، امام مورد سوءظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتى از ناحیه امام، عواقب وخیمى داشت که طبعا در نظر امام ارزش دست زدن به این اقدامات را نداشته است. مهمترین اصل دینى - سیاسى که امام با استفاده از آن روزگار سیاسى خود را مى گذراند، تقیه بود. سپرى که شیعیان در تاریخ، با استفاده از آن، حیات خویش را تضمین کرده و ائمه علیهم السلام بارها توجه بدان را به شیعه گوشزد کرده اند. اهل سنت به دلیل در اختیار داشتن حکومت، نیازى به تقیه نداشته و تنها براى متهم کردن شیعه، تقیه را از حوزه احکام فقهى مسلّم اسلامى خارج کردند. امام سجّاد علیه السّلام در روایتى فرمود: کسى که امر به معروف و نهى از منکر را ترک گوید، همچون کسى است که کتاب خدا را کنار نهاده و بدان پشت کرده است؛ مگر آنکه در تقیه باشد. از امام پرسیدند: تقیه چیست؟ فرمود: ترس از جبار ستمکار که تعجیل نماید در عقوبت او یا طغیان کند در تعذیب او.[۱۵] امام سجّاد علیه السّلام در شرایط سختى زندگى مى کردند و جز تقیه راه دیگرى نداشت. در روایتى آمده است که کسى بر امام وارد شد و پرسید: چگونه روزگار را مىگذرانید؟ امام در پاسخ فرمودند: «روزگار را به گونه اى مى گذرانیم که در میان قوم خویش همچون بنى اسرائیل در میان آل فرعون هستیم. فرزندان ما را مى کشند و زنان را به کنیزى مى بردند. مردم با دشنام دادن به بزرگ و سید ما، به دشمنان ما تقرب مى جویند. اگر قریش با داشتن محمد صلّى اللّه علیه وآله بر سایر اعراب فخر مى کند و اگر عربها به دلیل داشتن محمد صلّى اللّه علیه وآله بر عجم فخر مى کنند و آنها نیز چنین فضیلتى را براى عربها و قریش پذیرفته اند، ما اهل بیت مى باید بر قریش برترى داشته و فخر کنیم؛ زیرا محمد صلّى اللّه علیه وآله از میان ما اهل بیت است. اما آنان حق ما را گرفته و هیچ حقى براى ما نمى شناسند. اگر نمى دانى روزگار چگونه مى گذرد، این گونه مى گذرد که گفتیم». ناقل حدیث مى گوید: امام به گونه اى سخن مى گفت که مى خواست کسانى که نزدیک بودند بشنوند. بیشتر دوران امامت امام سجاد علیه السلام، مصادف با خلافت عبدالملک بن مروان و پسرش ولید بود. این ایام اوج قدرت امویان در جهان اسلام بود و اتخاذ هر سیاستی به جز تقیه توسط امام، برابر با نابودی شیعه بود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
سِه روزِ شاد، بَهرِ مُؤمنین است
سِه روزِ شاد، بَهرِ مُؤمنین است - که شاد، از آن امیرالمؤمنین است
سِه روزِ شاد، اَز شَعبان، بِنامِ - حُسَین، عَبّاس وَ زین العابدین است
https://asharebageri.blogfa.com/category/7
***
سِه روزِ شاد باشد ماهِ شعبان - که شُد طالِع دَر آن سِه ماهِ تابان
حسینِ بنِ علی، عَبّاس و سَجّاد - کَز آنها گشت ثابِت دین و ایمان
https://asharebageri.blogfa.com/category/21
***
به سِوُّم، چارُم و پَنجُم زِ شَعبان - بِشُد طالِع سِه خورشیدِ دِرَخشان
حُسین و هَم عَلَمدارَش ابالفضل - وَ زین العابدین آن عَبدِ یزدان
https://asharebageri.blogfa.com/category/8
***
به نیمه ی ماهِ شعبان مَهدی آمد - همان، کو، هَست بَر عالم سر آمد
بر او خَتمِ امامَت گَشت، زیرا - که او آخِر وَلِیِّ داوَر آمد
***
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور به مناسبت اعیادشعبانیه زمستان ۱۴۰۲
«کتاب صحیفه محبت امام حسین علیه السلام نوشته باقری پور» http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/sahifemahabbat.htm
http://hedayat.blogfa.com/post/9166
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم پنجم امام حسین ع ، معصوم ششم امام سجادع ، حضرت عباس ع
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین
آن درخشان همچو ماه وآفتاب - اُسوه و اُلگو بُوَد بهرِ شَباب
محو حق میشد چنان آن بی قرین - شد ندائی اَنتَ زینُ العابدین
گشت زين العابدين آن مَه لقا - اسوه اي شد در عبادت بهرِ ما
از دعا و ذکر وطاعاتِ امام - یک صحیفه است ازمناجاتِ امام
سجده قسمي از عبادتهايِ اوست - كه نشانش در همه اعضايِ اوست
او چنان درسجده غرقِ راز بود - که تو گوئی با مَلَک همباز بود
سجده هايِ او به درگاه خدا - گشت الگو بهرِ اربابِ هُدا
پينه بر پيشاني و زانويِ او - بود از آن سجده یِ نيكويِ او
پینه ها بر زانو و پیشانِیَش - حاکی از آن حالتِ ربّانِیَش
ذوالثّفائن شد زالقابش از آن - کو به سجده بود دائم هرزمان
ذوالثّفائن شد لقب زان سجده ها - داشت او از صبح تا گاهِ عشا
او پس از قتلِ پدر در كربلا - کرد رسوا اهلِ شام و کوفه را
شد چو در بازارِ کوفه آن جناب - کرد بر آن مردمِ دانی خطاب
یک سخنرانی نمود او پُر زِ شور - که نموده دشمنان را کَر وَ کور
چونکه در دروازه یِ ساعات شد - روزِ روشن پیشِ او ظُلمات شد
مسجدِ شام و سخنرانی یِ او - مُهرِ حق را زد به پیشانی یِ او
باقری سجّاد و زین العابدین - هست اُلگو بهرِ ما و مؤمنین
یاحضرتِ زین العبا یاسیدی یاسجّاد
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
ای آشـنـای كـربـلا – دیدی تو بس رنج وبلا
درروزعاشوراشدی – باصدمصیبت مبتلا
قتل جوانان یك بیك – دیدی درآن دشت بلا
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
ازبعدعاشوراشدی – توباغم ومحنت قرین
دیدی میان قتلگه – شاه شهیدان برزمین
دیدی زنان وكودكان – محزون وزارودلغمین
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
توباغل وزنجیركین – براشترعریان سوار
روسوی شام غم روان – گشتی توباحال فكار
انـدركـنـارقـتـلگـه – گشتی توازغم بی قرار
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
گشتی اسیركوفیان – ازكربلا تاشام غم
ازابن سعدوشمردون – دیدی بسی رنج وستم
ازكوفه تاشام بلا – بودی گرفتارالم
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
بعدازپدردایم شده – اندوه وگریه كارتو
ازغصه كرببلا – رنجورشداحوال تو
در حَرَّه شد باردگر – غمهای عالم یارتو
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
دیدی توبس جوروجفا – ازآل مروان وهشام
ظلم وستم برتوبسی – آمدازاین قوم ظلام
قلبت چنان مجروح شد – هرگزنیابدالتیام
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
كردت شهیداززهركین – آنم دشمن پست لئیم
گشتی شهیدوعاقبت – رفتی به جنات نعیم
اما نصیب دشمنت – شددوزخ وقعرجحیم
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
مدفون شدی اندربقیع - نزدعمویت مجتبی
راحت شدی ازرنج وغم – رفتی به جنات عُلا
خواهدشوداین باقری – زوّارآن قبرشما
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
حضرت سجّاد زین العابدین
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین
آن درخشان همچو ماه وآفتاب - اُسوه و اُلگو بُوَد بهرِ شَباب
محو حق میشد چنان آن بی قرین - شد ندائی اَنتَ زینُ العابدین
گشت زين العابدين آن مَه لقا - اسوه اي شد در عبادت بهرِ ما
از دعا و ذکر وطاعاتِ امام - یک صحیفه است ازمناجاتِ امام
سجده قسمي از عبادتهايِ اوست - كه نشانش در همه اعضايِ اوست
او چنان درسجده غرقِ راز بود - که تو گوئی با مَلَک همباز بود
سجده هايِ او به درگاه خدا - گشت الگو بهرِ اربابِ هُدا
پينه بر پيشاني و زانويِ او - بود از آن سجده یِ نيكويِ او
پینه ها بر زانو و پیشانِیَش - حاکی از آن حالتِ ربّانِیَش
ذوالثّفائن شد زالقابش از آن - کو به سجده بود دائم هرزمان
ذوالثّفائن شد لقب زان سجده ها - داشت او از صبح تا گاهِ عشا
او پس از قتلِ پدر در كربلا - کرد رسوا اهلِ شام و کوفه را
شد چو در بازارِ کوفه آن جناب - کرد بر آن مردمِ دانی خطاب
یک سخنرانی نمود او پُر زِ شور - که نموده دشمنان را کَر وَ کور
چونکه در دروازه یِ ساعات شد - روزِ روشن پیشِ او ظُلمات شد
مسجدِ شام و سخنرانی یِ او - مُهرِ حق را زد به پیشانی یِ او
باقری سجّاد و زین العابدین - هست اُلگو بهرِ ما و مؤمنین
احادیث و روایات محرم و سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا مکه و کربلا و وقایع کربلا تا عاشورا
تهیه کننده : حجت الاسلام سید محمد باقری پور
کانال کلام نور در وب
https://web.eitaa.com/#@kalamenur
ویژه نامه محرم الحرام
http://hedayat.blogfa.com/post/2
کتاب روضه های محرم وصفر جلد اول ودوم
http://hedayat.blogfa.com/post/20466
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
http://hedayat.blogfa.com/post/20465
حسین در سوی معراج زمین کربلا آمد
http://hedayat.blogfa.com/post/20464
محرم ماه عزاداری
http://hedayat.blogfa.com/post/20463
روضه های هرروز و هرشب دهه اول محرم
وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
وبلاگ اشعارباقری
http://asharebageri.blogfa.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
🏴فرمایشات امام سجادعلیه السلام🏴
قيلَ لِعَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام:
كَيْفَ اَصْبَحتَ يا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ؟
قالَ: اَصْبَحْتُ مَطْلُوبا بِثَمانِ خِصالٍ: اَللّهُ تَعالى يَطْلُبُنى بِالْفَرائِضِ، وَ النَّبِىُ صلي الله عليه و آله بِالسُنَّةِ وَ الْعَيالُ بِالْقُوتِ، و النَّفْسُ بِالشَهْوَةِ، وَ الشَّيْطانُ باِلْمَعْصيَةِ، وَ الْحافِظانِ بِصِدْقِ الْعَمَلِ، وَ مَلَكُ الْمَوْتِ بِالرُّوحِ، وَ الْقَبْرُ بِالْجَسَدِ، فَأَنَا بَيْنَ هذِهِ الْخِصالِ مَطْلُوبٌ. [بحارالأنوار، ج 76، ص 15]
به امام سجاد عليه السلام گفته شد: اى فرزند رسول خدا حال شما چطور است؟ فرمود: حال و روز كسى را دارم كه هشت طلبكار دور او را گرفته اند، خداى بزرگوار از من انجام واجبات را مى خواهد، و پيا مبر روش و سنّت خود را، و خانواده غذا و خرجى را، و نفس شهوت را، و شيطان نافرمانى را، و نگهبانان (دو فرشته)درست
كردارى را، و عزرائيل روح را، و قبر جسم را. بنابراين من در ميان اين همه طلبكار گرفتارم .
🖤 عنْ عَلىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عليهماالسلام قالَ: اِنَّ لِسـانَ ابْنِ آدَمَ يُشْـرِفُ عَـلى جَميعِ جَوارِحِهِ كُلَّ صَباحٍ فَيَقُـولُ: كَيْفَ اَصْبَحْتُمْ؟ فَيَقُولُونَ: بِخَيْرٍ اِنْ تَرَكْتَنا، وَ يَقُولُونَ: اَللّهَ اَللّهَ فـينا وَ يُـناشِـدُونَهُ وَ يَـقُولُونَ: اِنَّـما نُـثابُ وَ نُعـاقَبُ بِـكَ.
[اصول كافى، ج 3، ص 177، حديث 1824]
امام زين العابدين عليه السلام فر مو د: هر بامداد زبان آدميزاد بر ديگر اعضا يش توجه مى كند و مى گويد: چگونه هستيد؟ حالتان چطور است؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را رها كنى خوبيم، خدا را خدا را نسبت به ما بياد آور، و او را به خدا قسم مى دهند و مى گويند: پاداش و كيفر ما تنها بخاطر توست.
🖤 عنْ على بن الحسين عليهما السلا م: اِنَّ اللّهَ افْتَرَضَ خَمسا وَ لَمْ يَفْتَرِضْ الاّ حَسَنا جَميلاً: الصَّلاةَ وَ الزَّكاةَ و الْحَجَّ و الصّيامَ و وِلايَتَنا اَهْلَ الْبَيتِ، فَعَمِلَ النّا سُ بِاَرْبَعٍ، وَ اسْتَخَفُّوا بِالْخامِسَةِ، وَاللّهِ لا يَسْتَكْمِلُوا الاَْرْبَعَ حتّى يَسْتَكْمِلُوها بِالْخامِسَةِ. [بحارالأنوار، ج 23، ص 105]
امام سجاد عليه السلام فرمود: خداوند پنج چيز را واجب كرد و نيست جزنيكويى
و زيبايى. نماز و زكات و حج و روزه و ولا يت ما اهل بيت. پس مردم به چهار تاى اوّل عمل كردند و پنجمى را كوچك شمر دند، به خدا قسم چهار تاى اوّل نيز كامل نمى شود مگر همراه با ولايت ما .
🖤 امام سجّاد عليه السلام : ألا و إنَّ أبغَضَ النّاسِ إلَى اللّه ِ مَن يَقتَدي بِسُنَّةِ إمامٍ و لا يَقتَدِي بِأعمالِهِ ؛ [الكافى ، ج 8 ، ص 234]
امام سجّاد عليه السلام :هشدار كه منفورترين مردم نزد خداوند كسى است كه سيره امامى را برگزيند ولى از كارهاى او پيروى نكند
🖤 امام سجّاد عليه السلام : المُؤمِنُ مِن دُعائِهِ عَلى ثَلاثٍ : إمّا أن يُدَّخَرَ لَهُ و إمّا أن يُعَجَّلَ لَهُ و إمّا أن يُدفَعَ عَنهُ بَلاءٌ يُريدُ أن يُصيبَهُ ؛ [تحف العقول ، ص 280]
امام سجّاد عليه السلام :مؤمن از دعاى خود يكى از سه نتيجه را مى گيرد : يا برا يش ذخيره مى شود ، يا در دنيا برآورده مى شود و يا بلايى كه مى خواست به او برسد از او برگردانده مى شود .
🖤 امام سجّادعليه السلام: رأيتُ الخَيرَ
كُلَّهُ قَدِ اجتَمَعَ في قَطعِ الطَّمَعِ عَمّا في أيدي النّاسِ ؛ [الکافي جلد۲ صفحه۳۲۰]
امام سجّاد عليه السلام :همه خوبى ها را در بريدن طمع از آنچه در دست مردم است ، ديدم
🖤 امام سجّاد عليه السلام : إنَّ أرضا كُم عِندَاللّه ِ أسبَغُكُم عَلى عِيالِهِ ؛ [بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 136]
امام سجّاد عليه السلام :خداوند از آن كس خشنودتر است كه خانواده خود را بيشتر در رفاه و نعمت قرار دهد
🖤 امام سجاد عليه السلام: اِتَّقُوا الْكَذِ بَ الصَّغيرَ مِنْهُ وَ الْكَبيرَ، فى كُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذا كَذِبَ فِى الصَّغيرِ اجْتَرَأَ عَلَى الْكَبيرِ؛ [تحف العقول، ص 278]
از دروغ كوچك و بزرگش، جدّى و شو خيش بپرهيزيد، زيرا انسان هرگاه در چيزكوچك دروغ بگويد، به گفتن دروغ بزرگ نيز جرئت پيدا مى كند .
🖤 اوصى عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليه السلا م بَعْضَ وُلْدِهِ، فَقالَ: يابُنَىَّ اُشْكُرِاللّه َلِمَنْ اَنْعَمَ عَلَيْكَ، وَ اَنْعِمْ عَلى مَنْ شَكَرَكَ، فَاِ نَّهُ لا زَوالَ لِلنِّعْمَةِ اِذا شَكَرْتَ وَلا بَقاءَ لَها اِذا كَفَرْتَ. [بحارالأنوار ج ۸۴، ص 49]
امام سجاد عليه السلام به بعضى از فرز ندانش سفارش كرد و فرمود: اى فرزندم خدا را بخاطر نعمتى كه از ديگران بتو مى رسد سپاسگزار باش و به كسى كه از تو قدردانى كرد عطاكن، چراكه وقتى نعمتى
سپاسگزارى شود از بين نخواهد رفت، و وقتى كه ناسپاسى شود دوام نخواهد يافت.
🖤 عن الثُّمالى عَنْ عَلِىِّ بنِ الحُسَينِ عليهم السلام قالَ: ثَلاثَةٌ لايُكَلِّمُهُمُ اللّه ُ يَوْمَ الْقيامَةِ وَ لايَنْظُرُ اِلَيْهِمْ وَ لايُزَكيّهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیم، مـَنَ حَجـَدَ اِماما مـِنَ اللّه ِ اَوْ ادَّعى امِاما مِنْ غـَيرِ اللّه ِ اَوْ زَعَمَ لِفُلانَ وَ فُلانٍ فِى اْلإسْلامِ نَصيبا [بحارالانوار، ج 25، ص 111]
ابو حمزه ثمالى از امام چهارم عليه السلا م نقل كرده كه فرمود: سه گروه اند كه خداوند در روز قيامت با آنان سخن نگويد و به آنان نظر نكند و ايشان را پاك نسازد و براى آنان عذابى دردناك است:
۱ ـ كسى كه امامِ از سوى خدا را انكار كند.
۲ ـ كسى كه امامى از سوى غيرِخدا را بپذيرد. و ادّعا كند.
۳ ـ كسى كه خيال كند، فلانى و فلانى از اسلام بهره اى دارند.
🖤 قالَ السَّجادُ عليه السلام: اِيـّاكَ وَ الاِْ بْتـِهاجَ بالِذَّنْبِ، فاِنَّ الاِْبْتِهاجَ بِهِ اَعْظَمُ مِنْ ركُوُبِهِ. [كشف الغمه، ج 2، ص 108]
امام چهارم عليه السلام فرمود: مبادا به گناهى كه انجام داده اى خوشحال باشى
، زيـرا اظـهار شـادى بخـاطـر گـناه از انجام آن «گناه» بزرگتر است.
🖤 قالَ السَّجادُ عليه السلام: لايَقِلُّ
عَمَلٌ مَعَ تَقْوى وَ كَيْفَ يَقـِلُّ مايُتقَبَّلُ.[تحف العقول، ص 318]
امام سجاد عليه السلام فرمود: كارى كه با تقوا همراه باشد اندك نيست، چگونه آنچه مقبول خـدا قرار گرفته، انـدك محسـوب شـود.
🖤 قالَ اَبُوحَمزَة الثُّمالى: كانَ زينُ العا بِدين يَحْمِلُ جِرابَ الخُبزِ عَلى ظَهْرِه با للَّيْلِ فَيَتَصَّدَقُ بِهِ وَيَقُول: اِنَّ صَدَقَةَ السِّرِ تُطْفِى ءُ غَضَبَ الرَبِّ. [كشف الغمه، ج 2، ص 77]
ابوحمزه ثمالى نقل كرده كه امام زين العابدين كيسه نان بدوش مى گرفت و شبانه صدقه مى داد و مى فرمود:براستى
صدقه پنهانى خشم خدا را فرومى نشاند.
🖤 و قالَ السَّجادُ عليه السلام: يـابُنّـى ايّاكَ وَظُلْمَ مَنْ لايَجِدُ عليكَ ناصِرا اِلاّ اللّه . [اصول الكافى، ج 2، ص 331]
امام سجاد عليه السلام فرمود: فرزنـدم! بپرهـيز از سـتم بر كسى كه ياورى جزخدا
ندارد
🖤 قالَ الاِْمامُ السَّجادُ عليه السلام:
اِيّـاكُمْ وَصَحْـبَةَ الْعاصـينَ وَمَعُونَهَ الظا لِمينَ وَمجاوِرَة الْفاسقينَ اِحْذَروُا فِتْنَتَهُمْ وَتَباعِدُوا مِنْ ساحَتِهِمْ. [الروضة من الكافى، ص 16]
امام سجاد عليه السلام فرمود: هـشدار، از همنشـينى گنـاهـكاران ويارى ستمگران
و همسايگى بدكاران بپرهيزيد، از فتنه آنا
ن برحذر باشيد و از ناحيه آنان دورشويد.
🖤 قالَ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ عليهم السلام: اِنَّ الدُّعاءَ وَالْبَلاءَ لَيَتَرافَقانِ اِلَى يَوْمِ الْقيامَةِ، اِنّ الدُّعاءَ لَيَرُدُّ الْبَلاءَ وَقَدْ اُبْرِمَ اِبْراما. [اصول كافى، ج 3، ص 215]
براستى دعا و بلا تا روز قيامت با هم رفاقت و همراهى كنند و همانا دعا بلائى را كه قطعى و مستحكم شده، باز مى گرداند.
🖤 عنْ أبى جَعفَر عليه السلام قالَ كانَ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِما يَقُولُ لِوُلْدِهِ: اِتَّقُوا الْكِذْبَ؛ اَلصّغيرَ مِنْهُ والْكَبيرَ فىكُلِّ جِدٍّ وَهَزْلٍ فَاِنَّ الرَّجُلَ اِذا كَذَبَ فىالصّغير، اِجَتَرئَ عَلَى الْكَبيرِ. [اصول كافى، ج 3، ص 35]
امام باقر عليه السلام فرمـود كه حضـرت سـجاد عليه السلام بـه فرزنـدانش چنـين مى گفـت: از دروغ بپرهيزيد، چه دروغ كوچك و چه دروغ بزرگ خواه در امورى جدّى و خواه به شوخى، زيرا وقتى انسان در كارهاى كوچك دروغ بگويد. بر گفتن دروغ هاى بزرگ، گستاخ مى شود
🖤 عنْ أبى حَمزَةَ عَنْ عَلِىِّ بنِ الحُسَين عليهماالسلام قال: مِنْ اَخْـلاقِ الْمُؤمِـنِ، الاْنِفاقُ عَلى قَدْرِ الاْقِتـارِ وَالتَوَسُّعُ عَلى قَدِرْ التَوَّسُعَ وَ اِنـْصــافُ النـاسِ وَابْتِداؤُهُ بالسّلام عَلَيْهِمْ.[اصول كافى، ج 3، ص 338]
ابو حمزه ثمالى مى گويد، امام سجاد عليه السلام فرمود: از جمله اخلاق مؤمن آن است كه به قدر تنگدستى و توسعه خرج مى كند و «بر اهل و عيال» توسعه مى دهد با مردم به انصاف رفتار مى كند و در سلام كردن پيشى مى گيرد
🖤 عنِ السَّجادِ عليه السلام: اَلصَّبْرُ مِنَ الاْيمانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لاايمـا
نَ لِمـَنْ لا صَبْرَ لَهُ [اصول كافى، ج 3، ص 128]
امام سجاد عليه السلام فرمود: «شكيبا ئى» نسبت به «ايمان» چـون سـر نسبت به پـيكر اسـت. و كسى كه «صبر» ندارد «ايمان» ندارد.
🖤 عنْ أبى جَعفَر عليه السلام قالَ كانَ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِما يَقُولُ لِوُلْدِهِ: اِتَّقُوا الْكِذْبَ؛ اَلصّغيرَ مِنْهُ والْكَبيرَ فىكُلِّ جِدٍّ وَهَزْلٍ فَاِنَّ الرَّجُلَ اِذا كَذَبَ فىالصّغير، اِجَتَرئَ عَلَى الْكَبيرِ. [اصول كافى، ج 3، ص 35]
امام باقر عليه السلام فرمـود كه حضـرت سـجاد عليه السلام بـه فرزنـدانش چنـين مى گفـت: از دروغ بپرهيزيد، چه دروغ كوچك و چه دروغ بزرگ خواه در امورى جدّى و خواه به شوخى، زيرا وقتى انسان در كارهاى كوچك دروغ بگويد. بر گفتن دروغ هاى بزرگ، گستاخ مى شود.
🖤 عنِ السَّجادِ عليه السلام: اَلصَّبْرُ مِنَ الاْيمانِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لاايمـا
نَ لِمـَنْ لا صَبْرَ لَهُ [اصول كافى، ج 3، ص 128]
امام سجاد عليه السلام فرمود: «شكيبا ئى» نسبت به «ايمان» چـون سـر نسبت به پـيكر اسـت. و كسى كه «صبر» ندارد «ايمان» ندارد
🖤 قالَ عَلِيُّ بنُ الْحُسَينِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِما. مَنْ عَمِلَ بِما افْتَرَضَ اللّه ُ عَلَيْهِ فَهُـوَ مِـنْ خَيْـرِ النـاسِ. [اصول كافى، ج 3، ص 128]
امام چهارم فرمود: هر كس كه به وا جبات الهى رفتار كند از بهـتريـن مـردم اسـت.
🖤 قالَ السَّجادُ عليه السلام: عَجِبْتُ
لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَ لا يَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لَمِعَرَّتَهِ. [كشف الغمه، ج 2، ص 107]
امام سجادعليه السلام فرمود: درشگفتم
از كسى كه از غذا مى پرهيزد تـا گـرفـتـار زيـان آن نشـود ؛ ولى از گـناه پـرهـيز نمى كـند تا گرفتار ننگ و عار آن نگردد.
🖤 قالَ السَّجادُ عليه السلام: مَنْ قَنَعَ بِما قَسَّمَ اللّه ُ لَهُ فَهُوَ مِنْ اَغْنَى النـاسِ. [كشف الغمه، ج 2، ص 102]
امام چهارم عليه السلام فرمود: هر كس به تقسيم الهى قانع باشد از بى نيـازترين مـردم اسـت.
🖤 قالَ عَلِيُّ بنُ الْحُسَينِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَيْهِما. مَنْ عَمِلَ بِما افْتَرَضَ اللّه ُ عَلَيْهِ فَهُـوَ مِـنْ خَيْـرِ النـاسِ. [اصول كافى، ج 3، ص 128]
امام چهارم فرمود: هر كس كه به وا جبات الهى رفتار كند از بهـتريـن مـردم اسـت.
🖤 قالَ السَّجادُ عليه السلام: عَجِبْتُ
لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ لِمَضَرَّتِهِ وَ لا يَحْتَمى مِنَ الذَّنْبِ لَمِعَرَّتَهِ. [كشف الغمه، ج 2، ص 107]
امام سجادعليه السلام فرمود: درشگفتم
از كسى كه از غذا مى پرهيزد تـا گـرفـتـار زيـان آن نشـود ؛ ولى از گـناه پـرهـيز نمى كـند تا گرفتار ننگ و عار آن نگردد.
🖤 قالَ السَّجادُ عليه السلام: مَنْ قَنَعَ بِما قَسَّمَ اللّه ُ لَهُ فَهُوَ مِنْ اَغْنَى النـاسِ. [كشف الغمه، ج 2، ص 102]
امام چهارم عليه السلام فرمود: هر كس به تقسيم الهى قانع باشد از بى نيـازترين مـردم اسـت.
🕋🌘🖤🏴🔥◾️🚩▪️🔅
احادیث و روایات محرم و سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا مکه و کربلا و وقایع کربلا تا عاشورا
تهیه کننده : حجت الاسلام سید محمد باقری پور
کانال کلام نور در وب
https://web.eitaa.com/#@kalamenur
ویژه نامه محرم الحرام
http://hedayat.blogfa.com/post/2
کتاب روضه های محرم وصفر جلد اول ودوم
http://hedayat.blogfa.com/post/20466
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
http://hedayat.blogfa.com/post/20465
حسین در سوی معراج زمین کربلا آمد
http://hedayat.blogfa.com/post/20464
محرم ماه عزاداری
http://hedayat.blogfa.com/post/20463
روضه های هرروز و هرشب دهه اول محرم
وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
وبلاگ اشعارباقری
http://asharebageri.blogfa.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
🏴25 محرم به روایتی روز شهادت امام سجاد علیه السلام
🌹نام :علی مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان.
🌹مدت امامت: ۳۴ سال بود
🌹کنیه: ابوالحسن ابوالحسین ، ابومحمد، ابوعبداللّه
💫زادروز: ۵ شعبان یا ۱۵ جمادی الثانی، ۳۸قمری .
💫زادگاه: مدینه
🌹مدت امامت: ۳۴ سال (۶۱ تا ۹۵ق)
🏴شهادت: ۱۲ محرم، ۹۵ق به روایتی
و به روایتی ۲٢ محرم و ٢۵ محرم نیز نقل کرده اند
🕌مدفن: قبرستان بقیع،
🌹محل زندگی: مدینه
💫لقب(ها): سجاد، زین العابدین، سیدالساجدین، ذوالثفنات،
🌹پدر: امام حسین(علیهالسلام)
🌹مادر: حضرت شهربانو
💐همسران : ام عبدالله. جیدا و..
🌷فرزندان: محمد، عبدالله، حسن، حسین اکبر، زید، عمر، حسین اصغر، عبدالرحمن، سلیمان، علی، خدیجه، محمد اصغر، فاطمه، علّیه، ام کلثوم
🍃طول عمر: ۵۷
🌸مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(علیهالسلام) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از آثار اوست.
♦️بنابر روایات ، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید.
🏴مدفن: قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی، امام محمد باقر و امام جعفر صادق(علیهم السلام) است.
💫امام سجاد (علیهالسلام ) دارای فضائل بسیاری بود. برای نمونه از عبادت و کمک به فقرای او موارد متعددی گزارش شده است.
☀️امام نزد اهل سنت نیز جایگاه والایی داشته و آنها علم و عبادت و ورع آن امام همام راستودهاند.
🕋🌘🖤🏴🔥◾️🚩▪️🔅
🏴 امام سجاد (ع) بنا به روایتی در روز ۲۵ محرم سال۹۵هجری قمری به وسیله
زهری که هشام بن عبدالملک برا در ولید بن عبدالملک، خلیفه وقت دستور آن
را داده بود به شهادت رسیدند. (بحارالانوار، جلد ۴۶، صفحه ۱۵۲ تا ۱۵۴)
🏴 البته در سال دقیق شهادت امام سجاد (ع) روایتهای مختلفی وجود دارد که بین سالهای ۹۲ تا ۱۰۰ هجری قمری اختلاف است. هرچند مشهورترین روایت حکایت از آن دارد که شهادت امام زین العابدین (ع) در سال ۹۴ (طبق نظراربلی)
یا ۹۵ (طبق نظرشیخ مفید و شیخ کلینی)
رخ داده است. همچنین بعضی ازمورخین
معتقدند که روز شهادت ایشان ۱۲، ۱۸، ۱۹ یا ۲۲ محرم بوده است.
🏴 بر اساس روایتی از امام صادق (ع): علی بن الحسین (ع) در سن ۵۷ سالگی در سال ۹۵ هجری قمری وفات یافت و بعد از امام حسین (ع) ۳۵ سال زندگی کرد. (اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۳۷۲)
🏴 درباره شب شهادت امام سجاد (ع) در کتاب بحارالانوار، جلد ۴۶، صفحه ۱۴۸، حدیث ۴ آمده است: امام صادق (ع) فرمود: حضرت امام سجاد (ع) در شب شهادتش به فرزندش، امام محمد باقر (ع)، فرمود: «پسرم، برایم آب بیاور تا وضو بگیرم.» امام محمد باقر (ع) برخا ست وظرفی آب آورد.امام سجاد (ع)فرمو
دند: «این آب برای وضو شایسته نیست، چراکه درآن حیوان مردهای افتاده است.»
امام باقر (ع) چراغی آورد و دید موشی مرده در آن افتاده بوده است. به همین خاطر ظرف آب دیگری برای پدر برد. امام سجاد(ع)فرمود: «پسرم! این همان شبی
است که به من وعده دادهاند.» سپس سفارش کرد به شترش که ۲۲ بار با آن به حج مشرف شده بود، خوب رسیدگی کنند و غذا بدهند. این شتر بعد ازشهادت امام
سجاد (ع) یکسره بر سر قبر ایشان می رفت و بعد از سه روز از دنیا رفت.
🏴 روایت است که امام سجاد (ع) بعد از این که به او سم خورانده شد لحظهای از هوش رفت و دوباره به هوش آمدو سو
ره های واقعه و زمر را خواند و فرمود: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَ رْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیْثُ نَشَاءُ ۖ. فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِینَ»؛
«حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که به وعده خویش درباره ما وفا کرد و زمین (بهشت) را میراث ما قرار داد که هر جا را بخواهیم منزلگاه خود قرار دهیم؛ چه نیکوست پاداش عمل کنند گان.» (آیه ۷۴ سوره زمر) و سپس از
دنیا رفت.
🏴 سعید بن مسیب نقل میکند: «و قتی امام زین العابدین (ع) به شهادت رسید، همه مردم، از نیکوکار گرفته تا بدکار، برای تشییع جنازه ایشان حاضر شدند. همه زبان به ستایش او گشوده بودند و گریه میکردند. در تشییع جنازه امام (ع) همه مردم شرکت کرده بودند و حتی یک نفر در مسجد پیامبر (ص) باقی نمانده بود.» (بحارالانوار، جلد ۴۶، صفحه ۱۴۷ و ۱۴۸ و اصول کافی، جلد ۱، صفحه ۴۶۷)
🏴 علت شهادت امام سجاد (ع)
به نظر میرسد که مهمترین انگیزه های خلیفه وقت برای شهادت امام سجاد (ع) وسعت نفوذ امام (ع) در بین مردم که با عث میشد ایشان از طریق دعاهای خود و ترویج معارف اسلامی بر آگاهی مردم اضافه کنند. حسادت و کینهتوزی خلیفه وقت و برادروپدر او نسبت به امام سجاد
(ع)، ا فشا گر ی امام زین العابدین (ع) نسبت به ظلم و فساد حکومت بنی ا میه، ترس خلیفه از قیام ایشان علیه حکومت بوده باشد.
🏴 حضرت علی بن الحسین علیه السلا م در زمان خلافت ولید بن عبدالملک به شهادت رسید. بنا به گفته عمر بن عبد العزیز، ولید که حاکم جبّار و ظالمی بود، زمین را از جور و ستم لبریز کرده بود. در دورهی حکومت او، رفتار مروانیان و کار گزاران آنها با دودمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، بنی هاشم و به خصو ص امام سجاد علیه السلام بسیار ظا لما نه و بیرحمانه بود. والی مدینه - هشام بن اسماعیل - گر چه از زمان عبدالملک بن مروان مسئول اداره شهر مدینه بود، ولی در دوران و لید رفتار ظالمانه ای با حضرت زین العابدین علیه السلام در پیش گرفت و هنگامی که به دلیل بد رفتاری زیاد با مردم مدینه از منصب خود عزل شد، او را در کنار منزل مروان نگه داشتند تا مردم از او تقاص بگیرند. او خو د معترف بود که از کسی جز علی بن الحسین علیه السلام بیم ندارد، اما هنگامی که امام با جمعی از اصحاب خود از کنار او عبور کردند، هیچ یک به
او متعرض نشدند و از او شکایتی نکردند. این جا بود که هشام فریاد زد: «الله اعلم حیث یجعل رسالته» (خدا میداندرسالت
خود را در کدام خاندان قرار دهد.) و در روایت دیگری، امام برای او پیغام داد که اگر از نظر مادی در تنگنا هستی، ما تأ مینت میکنیم.
🏴 محل دفن امام زین العابدین (ع)
محل دفن امام سجاد (ع) در شهر مدینه و در قبرستان بقیع است. قبر ایشان در کنا ر قبر عمو ی بزرگوارش امام حسن مجتبی (ع) و عباس عموی پیامبر (ص) قرار دارد و بعد از ایشان امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) هم درهمین
قسمت از قبرستان بقیع دفن شدند.
🕋🌘🖤🏴🔥◾️🚩▪️🔅
ابوحمزه ي ثمالي واردِ بر آقا امام زين العابدين شد، ديد اينقدر گريه كرده سينه ي مبارك خيس شده، آقا داره زار ميزنه، قطره قطره اشك ها از محاسن آقا ميچكه، گاهي از شدت گريه مي افته صورت روي خاك ها ميذاره، خيلي بي تابي ميكنه، قرار نداره، ابوحمزه ميگه: رفتم جلو آقامو بغل كردم، گفتم: يا بن رسول الله! چرا اينقدر خودتون رو اذيت مي كنيد؟ سالها گذشته از ماجراي كربلا، در ضمن باباي شما علي رو هم شهيد كردن، مادرتون زهرا رو هم شهيد كردن، اصلاً شهادت عادتِ شما خانواده است، مالِ شماست، چرا اينقدر ناراحتي مي كنيد؟ ديد آقا شدت گريه اش بيشتر شد، فرمود: ابوحمزه! البته شهادت حقِ ماست، اما تا قبل از عاشورا كسي سراغ نداره كسي از خانواده ي ما به اسارت رفته باشه، كسي سراغ نداره كسي از اهلبيت رو دستش رو بسته باشن...
ابوحمزه ميگه: آقام زين العابدين يه جمله اي گفت منم نشستم با آقام شروع كردم گريه كردن، فرمود: ابوحمزه هر وقت چشمم به عمه هام ميوفته، هر وقت چشمم به خواهر هام ميوفته، يادم مياد اون لحظه اي كه اينا تو بيابونِ كربلا مضطرب مي دويدن به اين سمت و اون سمت... مگه ميتونم فراموش كنم، عمه هام پاي برهنه، روي اين ريگ ها و شن هاي داغ كربلا به اين طرف و اون طرف مي دويدن، مگه يادم ميره خيمه ها مي سوخت، بابام توي گودال اُفتاده بود، هي ناله ميزد...*
بین نماز، وقت دعا گریه می کنی
از صبح تا نمازِ عشاء گريه مي كني
وقت اذان، دمادمِ مغرب ميان شهر
در خانه در كوچه، در همه جا گريه مي كني
در التهاب آهِ خودت آب می شوی
می سوزی و بدون صدا گریه می کنی
هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد
اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی
اصلاً خودِ تو کرب و بلای مجسّمی
وقتی برای خون خدا گریه می کنی
آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود
با ناله های وا عطشا گریه می کنی
با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟
هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی
با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار
هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی
*آقا زين العابدين، آب مي ديد گريه مي كرد، غذا مي ديد، جوان مي ديد، پير مي ديد، تازه عروس مي ديد، تازه داماد مي ديد، پيرزن مي ديد، گهواره مي ديد، سه ساله مي ديد، مرد مي ديد، زن مي ديد، اسير مي ديد، غريب مي ديد گريه مي كرد... قصاب داشت گوسفند رو ذبح مي كرد، همين كه كارد رو گذاشت به حلقوم حيوان، آقا صدا زد: آبش داديد؟ عرض كرد: يا بن رسول الله! اين چه سئوالي است؟ ما مسلمانيم، مگه ميشه آب نداده ذبحش كنم، آري آبش دادم آقا، امام زار زار شروع كرد گريه كردن، گفت: آقاجان! بي ادبي كردم؟ ناراحت شديد؟ فرمودن: تو يه گوسفند رو ميخواي ذبحش كني آبش ميدي، اما نبودي كربلا ببيني، پوست صورتِ داداشم علي اصغر مثل مشك خشكيده چروكيده شد، لب ها سفيد شد، چشم هاش جايي رو نمي ديد از شدت تشنگي.... اي حسين!
احادیث و روایات محرم و سخنان امام حسین علیه السلام از مدینه تا مکه و کربلا و وقایع کربلا تا عاشورا
تهیه کننده : حجت الاسلام سید محمد باقری پور
کانال کلام نور در وب
https://web.eitaa.com/#@kalamenur
ویژه نامه محرم الحرام
http://hedayat.blogfa.com/post/2
کتاب روضه های محرم وصفر جلد اول ودوم
http://hedayat.blogfa.com/post/20466
حیّ علی العزاء - حیّ علی البكاء - فی ماتم الحسین - مظلوم كربلا
http://hedayat.blogfa.com/post/20465
حسین در سوی معراج زمین کربلا آمد
http://hedayat.blogfa.com/post/20464
محرم ماه عزاداری
http://hedayat.blogfa.com/post/20463
روضه های هرروز و هرشب دهه اول محرم
وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور
وبلاگ اشعارباقری
http://asharebageri.blogfa.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
اَی مُقتَدایِ ساجدین، آقا عَلِیِّ بنِ الحُسین
اَی مُقتَدایِ ساجدین، آقا عَلِیِّ بنِ الحُسین
هَستی تُو زَینِ العابدین، آقا عَلِیِّ بنِ الحُسین
دَر پَنجُم شَعبان شُده، خُوشحال، اَز میلادِ تو
شاهِ زنان و شاهِ دین، آقا عَلِیِّ بنِ الحُسین
***
گَشته مدینه غَرقِ نور، گویا بُوَد وادِیِ طُور
هَم شهربانو، هَم حسین، دَر شادمانی وُ سُرور
گشته عَجَم هَمچُون عَرَب، دَر شادمانی وُ طَرَب
چَشمِ حَسودِ دُشمان، اَز آن شُده تاریک و کور
***
آقا عَلِیِّ بنِ الحُسین، شَمع وُجُودِ عالَمَین
دَر پَنجُم شَعبان شُده، بَر شَهرِبانُو نُورِ عَین
آن اُسوه یِ زهد و دُعا و ان شَمعِ جَمعِ زاهدان
آمد زِ لُطف کردگار، اِینَک بِه دامانِ حسین
***
چون پَنجُم شَعبان رسید، اَز سویِ خَلّاق مُبین
بَهرِ حُسین بنِ علی، آمد اِمامِ چارمین
تا آنکه هادٍ بَعدَ هاد، یابَد همیشه اِمتِداد
شُد در مدینه جلوه گر، بارِ دِگَر خورشیدِ دین
***
نَزدِ خدا و هَم نَبی، مولا بُوَد قَدرَش رَفیع
بَعد اَز اِمامِ مُجتبی، رَوشَن زِ اَنوارش بقیع
دَستِ همه بَر دامنِ، سَجّاد باشد باقری
چون او بَرایِ شیعیان، روزِ جَزا باشد شفیع
سروده شده ولادت امام سجاد زمستان ۱۴۰۲
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
ميلادِ عبادت است يعنى سَجّاد
ميلادِ عبادت است يعنى سَجّاد - باشد عرب و عَجَم زِ مَقدَمِ او دِلشاد
اَز مَقدمِ این نَوادَه یِ دو کِشور - شیراز و مدینه گَشته اِمشَب آباد
***
ميلادِ عبادت است يعنى سَجّاد - باشد عرب و عَجَم زِ مَقدَمِ او دِلشاد
اَز مَقدمِ این نَوادَه یِ دو کِشور - شیراز و مدینه گَشته اِمروز آباد
***
میلادِ بَهین عَبدِ خدا هست اِمشب - شادی به تَمام ماسوی هَست اِمشب
بِنگَر که چِقدر شَهربانو خوشحال - اَز مَقدمِ آن خُدانَما هَست اِمشب
***
میلادِ بَهین عَبدِ خدا هست اِمروز - شادی به تَمام ماسوی هَست اِمروز
بِنگَر که چِقدر شَهربانو خوشحال - اَز مَقدمِ آن خُدانَما هَست اِمروز
***
میلادِ عِبادت و دُعا آمده اَست - اَز بهرِ دُعا روح و صَفا آمده اَست
سَجّاد بُوَد روحِ دُعا و سَجده - کُو هدیه بِه شاهِ شُهَدا آمده اَست
***
مولودِیِ زین العابدین است - تَبریک اَز آن بِه شاهِ دین است
بَرگو بِه تَمامِ خَلقِ عالَم - این سَیِّدِ کُلِّ ساجدین است
***
شَعبان زِ قُدومِ او مُعَظَّم - قرآن بِه وَلایِ او مُنَظَّم
مَجموعِ دُعایِ او صحیفه - خوانند تَمامِ خَلقِ عالَم
***
شاد و خوشحال، اَهلِ دین باشد - شادی اَز بَهرِ مُؤمِنین باشد
چونکه این عیدِ میلادِ - حَضرتِ سَیِّدُ الساجدین باشد
***
علیّ بن الحسین آن خوش نهاد است - که مولودی عَجین از دو نژاد است
پِدر باشد نژادش از عَرَبها - وَلیکَن مام ایرانی نژاد است
عَرَب نازد که تازی هَست این شاه - عَجَم بالَد که ایرانی است این ماه
پدر باشَد حُسین سِبطِ پَیمبر - وَ مادر دُخترِ آن یزدجرد شاه
سروده شده ولادت امام سجاد زمستان ۱۴۰۲
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
مدایح چهار مصراعی امام سجاد علیه السلام
طُلُوعِ مهرِ ایمان است و دین است - شبِ میلادِ زین العابدین است
بُوَد او زینتِ پرهیزکاران - بِحق او پیشوایِ ساجدین است
***
میلادِ پاکِ حضرتِ سَجّاد است - ارض و سما اَز مَقدَمش دِلشاد است
او زاده یِ سلطانی از ایران است - هَم زاده یِ آن اَشرفِ ايجاد است
***
امروز دِلِ شیعه یِ مولا شاد است - ميلادِ عَلِی آن اَشرفِ ايجاد است
او سِبطی حسینِ بنِ علی، سِبطِ نبی است - هَمنامِ علی و سَيِّدِ سَجّاد است
***
محبوب حریمِ حق تعالی است سَجّاد - تفسیر گرِ نور و تَجَلّی است سَجّاد
در شامِ ولادتش سروشی می گفت - سَجّاده نشینِ عرشِ اعلی است سَجّاد
***
امشب كه دَرِ بهشتِ حق وا مى گردد - هر دردِ نگفتنى یِ ما دوا مى گردد
از يُمنِ ولادتِ آقا اِمامِ سَجّاد - حاجاتِ شماها، دوستان، روا مى گردد
***
سلام برتو اَیا عطرِ خوشِ دلپذیرِ سجّاده - سلام بر تو اَیا دلبرِ سجده و امیرِ سجّاده
سلام بر تو اَیا سفره یِ پُر نعمتِ دعا خوانی - سلام بر تو اَیا سفره یِ مهمان پذیرِ سجاده
***
تو اِمامی، اِمامِ سَجّادی - روزِ میلادِ تو همی کُنَم شادی
تو که دائم بِحال اِمدادی - در دعایت بِکُن زِ مَن هَم یادی
***
ای که باشی تو مظهر صفا و نجابت یاسجّاد - وَ اَی که باشی تو مظهر به صدق و صداقت یا سجّاد
بر من زار و مضطر و بیچاره هم کن دعایی آقا - اَی که باشد دعاهای تو قرین با اجابت یا سجّاد
***
عشقِ پاک تو سرشتِ عاشقان است یاعَلِیِّ بنِ الحسین - راهِ خیرِ و سرنوشت عاشقان است یاعَلِیِّ بنِ الحسین
در بقیع آن خاک پاکت سرمه یِ چشمِ مَلائِک - آن بقیعِ تو بهشتِ عاشقان است یاعَلِیِّ بنِ الحسین
***
جلوه ی وجهِ خدایِ ازلی آمد خوش آمد - نورِ چشمانِ حسینِ بن علی آمد خوش آمد
جشنِ میلادِ فُروغِ مکتبِ توحید باشد - جانشنیی دیگر از بهرِ علی آمد خوش آمد
سروده شده ولادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
مدایح امام زین العابدین علیه السّلام
امروز همه ارض و سمادلشاد است - چون روز ولادت شهِ ایجاد است
آنکو که تمامِ عمر بوده به سجود - معروف از آن به سید سجّاداست
***
پیشانىِ آفتاب دارد سجّاد - در دیده یِ خود گلاب دارد سجّاد
اوزین عبادت است و هم سجّاد است - دائم بخدا خطاب دارد سجّاد
***
امشب كه درِ بهشتِ حق وا شده است - درد دلِ عابدان مداوا شده است
از یمن ولادتِ امام چارم سجّاد - شادی وسرورِ جن و انس برپا شده است
***
امشب مَهِ عصمت و حیا مى آید - امشب شبِ زینت و دعا مى آید
میلاد عبادت است و میلادِ سجود - آن رهبرِ ما و بنده یِ خدا میآید
***
امشب كه شب خجسته میلا د علی است ذکرهمه مؤ منین عجب ذکرِجلی است
فرزند حسین درامشب آمد به جهان - او زینِ عباد و بِن حسین بن علی است
***
شا دی زبرای مؤمنین آمده است - خشنودیِ اصحابِ یقین آمده است
عا لم همه غرق نورامشب شده است - میلا د اما م چا رمین آمده است
***
امشب شده است ارض وسماخُلد برین - امشب شده مسروردلِ اهل یقین
آرید گلا ب وعودوعنبر امشب - زیرا که بود شادیِ ما اهلِ زمین
***
میلادِ سه مولود به ما گشته مبا رك - این دولت مسعود به ما گشته مبا رك
میلا د ابوالفضل وحسین،حضرتِ سجا د - برمهدی موعود وَ ما گشته مبا رك
***
این شبِ میلادِ تو ای مقتداىِ ساجدین - باشد مبارک برهمه اى رهبر اهل یقین
ای زینتِ اهل تُقی اى سرور و مولاى دین - سبطِ حسین بنِ علی ماه امیر المومنین
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
روزِ میلادِ، حضرتِ سجّاد
روزِ میلادِ، حضرتِ سجّاد - بر مُحِبّانِ او، مبارک باد
شیعه ی اویند، جملگی دلشاد- بر مُحِبّانِ او، مبارک باد
پیکِ حق داد این، مژده بَر یاران - خانه ی ارباب، گشته گُلباران
روزِ میلادَش، سِبطِ پیغمبر - شاد و خوشحال است، بی حَد و بی مَر
او امامِ ماست، بعدِ بابایش - جمله گویند از، زُهد و تَقوایش
دختر یزدِ جرد، سِوُّم شاه - در مدینه شُد، با حسین همراه
شهربانو شُد، مادرِ سجّاد - زاده شُد از، او زینتِ عُبّاد
شهربانو آن، مامِ ایرانی - شاد شُد اَز این، لُطفِ رَبّانی
شُد علی نامِ، پاکِ این مولود - چون علی نامی است، عالی و مَسعود
حَضرَتِ زَینَ العابدین است او - در عبادتها، بی قرین است او
شد لَقَب بر او، سُیِّد سَجّاد - در عِبادت شُد، زینتِ عُبّاد
حضرتِ سجّاد، اهل عِرفان است - بنده یِ پاکِ، حَیِّ سبحان است
دائِمًا سجده، کارِ سَجّاد است - اُسوَه ای نیکو، بهرِ اَوتاد است
اَز سُجُودِ آن، مردِ رَبّانی - پینه بر زانو است، هَم به پیشانی
اهلِ زُهد و هَم، اهلِ تقوا اوست - بنده ای خالِص، بهرِ مولا اوست
مَعدَنِ جود و، هَم سَخا باشد - لاله یِ سُرخِ، کربلا باشد
با برادرها، کربلادیده - کوفه و شام او، بَس جفا دیده
باقری شو شاد، روز میلاد است - روزِ میلاد شاهِ عُبّاد است
سروده شده ولادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
پنجِ شعبان روزِ زین العابدین
پنجِ شعبان روزِ زین العابدین – آن امام و قبله یِ اهلِ یقین
آنکه در زهد و عبادت اَشبَه است - بر علی مولا امیر المؤ منین
پنجِ شعبان روزِ میلادِ علی - روزِ شادی و سرور و همدلی
شهربانو شاد ازاین مولود شد - شد مدینه از قدومش مُنجَلی
پنجِ شعبان زاده شد آن بی مثال - آن امام و قبله یِ اهلِ کمال
زینتِ اهلِ عبادت بود او - او که دائم داشت با حق اتّصال
پنجِ شعبان روزِ سجّاد آمده - زهد و تقوایش مرا یاد آمده
دائمًا در سجده بود آن بی مثال - که از آن شیطان به فریاد آمده
او امامِ چارمِ ماها بُوَد - خیمه یِ تقوا از او بر پا بُوَد
سجده هایش بی همانند و مثال - در دُعا او فرد و بی همتا بُوَد
او امام و اُسوه یِ ایمان بُوَد - یکّه تازِ سجده و عرفان بُوَد
کس ندارد طاقتِ آن سجده ها - او به تنها مردِ این میدان بُوَد
با صحیفه یادِ زین العابدین - اوفتد در خاطرِ اهلِ یقین
با مناجاتِ کثیرش روز و شب - بود ثانی بر امیر المؤمنین
بود همراهِ پدر در کربلا - بعد از آن در کوفه و شامِ بلا
یار و یاور بود بهرِ اهلبیت - در اسیری و غم و در اِبتِلا
او که رنجور و تنِ بیمار داشت - برمصائب گریه ها بسیار داشت
او چهل سال از غمِ کرببلا - گریه ها و ناله هایِ زار داشت
سروده شده شعبان سال 1399
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
سجّاد و زین العابدین
آیینه ىِ یزدانِ حق - اى مقتداىِ ساجدین
ای سیّدو مولایِ ما - اى رهبر اهل یقین
ای زینتِ اهل تُقی - اى سرور و مولاى دین
سبطِ حسین بنِ علی - ماه امیر المومنین
امشب ببارد مغفرت - از آسمان اى نازنین
امشب به یُمن مقدمت - ریزد ستاره بر زمین
امشب به ذكر یا على - من مست زین العابدین
اى نور چشمان حسین - اى ماه تابان حسین
سجّاد و زین العابدین - ماهِ درخشانِ حسین
ای جان وجانانِ حسین - هستى تو زین العابدین
ای رهبرِ ما شیعیان - هستی امامِ چارمین
ای وارثِ پیغمبران - اى بر همه سلطانِ دین
مرآتِ ذاتِ ذوالمن - آیینه ى یزدانِ دین
با آن دعاها، سجده ها - دادى دعا را جان یقین
حاجاتِ مارا کن روا - بر درد ما درمان ببین
کن قسمتِ ماها بقیع - هم بهرِ ما حصنِ حصین
بر باقری تو سرورى - هم سرورِ اهلِ یقین
اى نور چشمان حسین - اى ماه تابان حسین
سجّاد و زین العابدین - ماهِ درخشانِ حسین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، مشهور به امام سجاد و زین العابدین (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب (به عربی: علیُّ بنُ اَلْحُسَینِ بْنِ عَلیِّ بْنِ أبیطالِب؛ ۵ شعبان ۳۸ ه.ق – ۱۲ یا ۲۵ محرم ۹۵ ه.ق) ملقّب و مشهور به سَجّاد و زِیْنُالْعابِدین، چهارمین امام اغلب شیعیان (به جز کیسانیه و برخی از زیدیه) بعد از پدرش حسین، عمویش حسن مجتبی و پدربزرگش علی بن ابیطالب است. بر اساس منابع اسلامی و مورخان شیعی، او در مدینه بهدنیا آمد و در جوانی پدرش را در صحرای کربلا همراهی میکرد، اما بهدلیل بیماری در نبرد کربلا شرکت نکرد و به همین دلیل از این کشتار جان سالم به در برد.
چهارمین امام شیعیان است که به مدت ۳۵ سال در دوران خلفای اموی، امامت کردند. مجموعهای از دعاها و مناجات حضرت در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است.
امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفتهاند.[۲۶]
بنابر روایاتی صریح در منابع شیعی، امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.[۲۷] در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۲۸] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانستهاند.[۲۹]
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب، مشهور به امام سجاد(ع) و امام زینالعابدین(ع)، چهارمین امام شیعیان و فرزند امام حسین(ع) است و بنا بر قول مشهور، در سال ۳۸ق متولد شده است.[۱] اما بنابر اقوال دیگر، سال تولد امام چهارم، حدود ۳۶ یا ۳۷ق[۲] یا سال ۴۸ق دانسته شده است.[۳] وی بخشی از حیات امام علی(ع) و نیز دوران امامت امام حسن مجتبی(ع) و امام حسین(ع) را درک کرده است.[۴] در روز تولد امام سجاد(ع) اختلاف وجود دارد. برخی تولد او را در روز پنجشنبه پانزدهم جمادی الثانی ذکر کردهاند.[۵] اربلی روز تولد را پنجم شعبان دانسته است.[۶] نهم شعبان نیز گفته شده است.[۷]
نام و نسب مادر علی بن الحسین، از مسائل اختلافی است؛ شیخ مفید نام مادر وی را شهربانو یا شاهزنان، دختر یزدگرد، پسر شهریار بن کِسری[۸] و شیخ صدوق، او را دختر یزدگرد، پسر شهریار پادشاه ایران میداند که هنگام وضع حمل او از دنیا رفته است.[۹] برخی مادر امام را ام ولد دانستهاند که نامش غزاله است.[۱۰]
کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،ابولقاسم و ابوعبدالله گزارش شده[۱۱] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علیاکبر است.[۱۲] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علیّالخیر»، «علیّالاصغر» و «علیّالعابد» شهرت داشته است.[۱۳]
در بیشتر منابع روایی و حدیثی و تاریخی، مادر امام سجاد (علیه السلام) را از نسل پادشاهان ایران و دختر یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی روایت کرده اند.[۴] اما دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی علی بن حسین علیه السلام، نقد جدی بر این روایت وارد کرده و ایشان را دختر یزدگرد سوم نمی داند. با این حال استدلال های ایشان به زعم دیگر نویسندگان مانند دکتر احمد مهدوی دامغانی، استدلال های متقن و قوی نیست.[۵]
نام مادر امام سجاد(علیه السلام) در کتب مختلف تاریخی، متفاوت است. ولی مشهورترین نام برای ایشان شهربانو است. به گفته شیخ صدوق، مادر حضرت در زمان زایمان ایشان از دنیا می روند.[۶]
کنیه مشهور امام سجاد علیه السلام «ابوالحسن» است؛ اما کنیه های دیگری نیز برای ایشان ذکر شده که عبارتند از: ابوالحسین، ابومحمد، ابوعبداللّه.[۷]
اما القاب شریف امام که بیانگر خصلتهاى نیکو و گویاى صفات برجسته و مکارم اخلاق آن حضرت و عظمت طاعت و عبادت او براى خداست چنین است:[۸]
- زین العابدین: این لقب را جدّ بزرگوارشان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به ایشان مرحمت فرمودند و به دلیل عبادت فراوان ایشان بود که این لقب را به حضرت دادند و به قدرى به این لقب معروف و مشهور شدند که به صورت نام آن حضرت در آمد و جز ایشان کسى به این لقب نامیده نشد، و حقّا که ایشان زینت هر عبادتکننده و باعث افتخار هر فرمانبر و مطیع خدا بودند.
- ذوالثّفنات: امام علیه السلام از آن رو به این لقب نامیده شدند که بر مواضع سجده حضرت، آثارى چون پینه هاى زانوى شتر ظاهر می شد.امام باقر علیه السلام، فرمودند: «پدرم در مواضع سجده اش، آثارى برآمده داشت که هر سال دو نوبت آنها را مى برید؛ در هر نوبت پنج پینه را، از این جهت او را ذو الثّفنات گفتند.»[۹]
- سجّاد: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان شهرت داشتند، لقب «سجّاد» است. و این به خاطر سجده هاى فراوان ایشان بود.
- زکىّ: به آن حضرت لقب زکى دادند، چون خداوند او را از هر آلودگى پاک و پاکیزه فرموده بود، همان گونه که از پدران بزرگوارش پلیدى را برداشته و پاک و پاکیزه قرار داده است.
- امین: از جمله القاب شریف آن حضرت که بدان معروف بود، لقب «امین» است، زیرا که امام علیه السلام نمونه والاى این صفت ارزنده بود، ایشان می فرمایند: «اگر قاتل پدرم، شمشیرى را که بدان وسیله پدرم را به قتل رسانده در نزد من به امانت گذارد، به او بازمى گردانم.»
- ابن الخیرتین.
در مورد سیمای امام زین العابدین علیه السلام نیز گفته شده است که آن حضرت گندمگون، کوتاه قد و لاغر اندام بودند و چنان بود که هر چه عمر آن بزرگوار زیاد مى شد، بیشتر لاغر و ضعیف مى گشتند و این به خاطر عبادت زیاد آن حضرت و از سویى غم ها و مصیبت هاى عظیم قتلگاه کربلا بود. اما شکوه امام چنان بود که همگان در مقابل ایشان سر تعظیم فرود مى آوردند و در خطوط چهره ایشان انوار انبیاء و شکوه و جلال اوصیاء مى درخشید. مسلم بن عقبه فرمانده سپاه امویان در ماجرای حره که تمام ارزش ها و مقدرات را ناچیز و بى ارزش مى دانست و بسیاری از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست او کشته شدند، موقعى که امام را دید، مبهوت شد و به خود لرزید و بیش از حد، احترام و تعظیم کرد و به اطرافیانش گفت: زین العابدین سیماى انبیاء را دارد.[۱۰]
چند روز از ولادت امام سجاد (علیهالسلام) نگذشته بود که مادرش شهربانو رحلت کرد، از اینرو، امام حسین (علیهالسلام) دایهای انتخاب کرد تا برای نوزادش مادری کند و در تربیت وی بکوشد. به همین جهت است که امام سجاد (علیهالسلام) تا سنین بزرگسالی از زحمات دایه مهربانش قدردانی نموده و نام مقدس «مادر» را برایش برگزیده بود.
امام سجاد (علیهالسلام) با مادر ناتنی خود، همغذا نمیشد، زیرا میفرمود: از آن میترسم که مادرم بخواهد لقمهای را بردارد و من بر او سبقت بگیرم و عاق او گردم. [۱۵] [۱۶]
به هر حال، آن امام همام بعد از حادثه عاشورا مادر ناتنیاش را به عقد غلامی (زید یا زبید) درآورده و در پاسخ به برخی گلایهها و شایعات، میفرمود که این بانو، دایه و مربی وی میباشد نه مادر اصلیاش. [۱۷] [۱۸]
ابن سعد به گمان اینکه این کنیز همان شخصیت جناب شهربانو است، وی را مادر امام دانسته [۱۹]
در حالیکه آن کنیز مادر واقعی امام نمیباشد.[۲۰] [۲۱] [۲۲]
بر اساس نقلهای متعدد تاریخی، حضرت امام زینالعابدین (علیهالسلام) دو سال ابتدای کودکی خود را در زمان خلافت جدشان، حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) گذرانیدند چرا که سن حضرت بنابر مشهور ۵۷ سال و زمان شهادت آن حضرت سال ۹۵ هجری گزارش شده است. از اینرو سال تولد آن حضرت ۳۸ هجری خواهد بود و چون امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در سال چهلم هجری به شهادت رسیدند، بنابراین دو سال اولیه عمر امام چهارم، در دوران جدشان سپری شد. بر این مطلب، بر طبق آنچه علامه مجلسی (رحمةاللهعلیه) در بحار الانوار نقل فرموده است، حداقل شش سند تاریخی وجود دارد که بسیاری از آنها از اعتبار برخوردار است. [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸]
البته مدت مذکور را ۴ سال و ۶ سال هم گزارش کردهاند که چندان قابل توجه نیست.
قول دیگری هم وجود دارد که چون تولد حضرت را در سال ۴۸ هجری میداند اساسا همعصر بودن امام چهارم (علیهالسلام) با جدشان را منکر است ولی این قول با همه تلاشی که برای تثبیت آن از طرف بعضی از محققین انجام شده، بسیار ضعیف بوده و ادله محکمی برخلاف آن وجود دارد.[۲۹] [۳۰]
امام چهارم حضرت زینالعابدین (علیهالسلام) پس از شهادت جدشان به مدت ۱۰ سال در عصر امامت امام حسن (علیهالسلام) عمر خود را گذرانیدند. در ارتباط با چگونگی حالات امام چهارم (علیهالسلام) و قضایای مربوط به این دوازده سال مطلب خاصی در خلال نصوص تاریخی و روایی ذکر نشده است.
- ۱ ولادت امام سجاد علیهالسلام
- ۲ کنیه و القاب امام سجاد علیهالسلام
- ۳ امام سجاد علیهالسلام و قیام کربلا
- ۴ دوران امامت امام سجاد علیهالسلام
- ۵ آثار بجا مانده از امام سجاد علیهالسلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع ، چــــهــــارده مـــعـــصــــوم
ادامه مطلب را ببينيد
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک
سِه روزِ شاد، بَهرِ مُؤمنین است - که شاد، از آن امیرالمؤمنین است
سِه روزِ شاد، اَز شَعبان، بِنامِ - حُسَین، عَبّاس وَ زین العابدین است
***
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ سبطِ مصطفی آقا حسینم - فرزندِ پاکِ مرتضی آقا حسینم
یاری برایِ مجتبی آقا حسینم - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ عبّاسِ علی سقّا و سردار - یارِ حسینِ بنِ علی میرو علمدار
باشد برایِ دینِ حق او یاور و یار - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ زین العابدین آن حجّتِ حق - فرزندِ سبطِ مصطفی آن نورِ مطلق
با سجده هایش سجده گَه را داد رونق - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ مهدی صاحب عصرو زمانه - آن حجتّ اللهِ زمان میرِ یگانه
کز مصطفی و مرتضی دارد نشانه - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
شعبان گشوده دربِ شادی بهرِ یاران - شادند از این اعیاد جمله جان نثاران
شد باقری میلادِ مهدی در بهاران - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
آغازِ سالِ نو شده با ماهِ شعبان - فصلِ بهاران آمده با لُطفِ یزدان
نو گشته روزِ ما به لطفِ حیِّ سبحان - نوروز هم بر دوستان بادا مبارک
سروده شده شعبان مصادف با آغاز بهار سال 1400
«کتاب صحیفه محبت امام حسین علیه السلام نوشته باقری پور» http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/sahifemahabbat.htm
http://hedayat.blogfa.com/post/9166
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم پنجم امام حسین ع ، معصوم ششم امام سجادع ، معصوم چهاردهم امام مهدی عج
ادامه مطلب را ببينيد
خطبه امام سجادعلیه السلام درمسجدشام
یزید امر كرد جار زدند و مردم را خبردار كردند در مسجد جامع خطیبى اشدق و زبان آور را گفت تا به منبر رود و خطبه كه مشتمل بر ذم شاه اولیاء باشد بخواند، فصعد الخطیب المنبر خطیب از سعادت بى نصیب از جاى برخاست اول حمد و ثناى الهى نمود، ثم اكثر الوقیعة فى على و الحسین (علیه السلام) پس در حق شاه اولیاء و سیدالشهداء زبان وقیعت آخت و لسان قباحت پرداخت و در تعریف معاویه و توصیف یزید فصلى چند ذكر كرد صفات جمیله از براى ایشان ثابت كرد و اولویت یزید و معاویه را بر خلافت و سلطنت نقل كرد امام زین العابدین (علیه السلام) بى طاقت شده فرمود: ویلك ایّها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق. واى بر تو اى خطیب رضاى مخلوق را به سخط خالق خریدى چه بد خطیبى بودى. پس آن حضرت از جاى برخاست و در نزد سجاده یزید ملعون بنشست و فرمود: اى یزید اءذن لى حتى اصعد هذه الاعواد. اذن بده تا بر این چوبها بروم و خطبه اى كه رضاى خدا و رسول در آن باشد بخوانم و كلماتى كه مستمعان از او مأجور و مثاب شوند باز گویم؟ یزید پلید گفت رفتن تو به منبر حاجت نیست! اركان و امراء شام گفتند یا امیرالمومنین چه شود كه اذن دهى این جوان هاشمى نسب حجازى زبان منبر رود شاید سخنى از او بشنویم و الفاظ و عبارات او را بسنجیم تا فصاحت و بلاغت حجاز با شام تا چه مرتبه است؟ یزید علیه اللعنه گفت اى شامیان این طایفه افصح قبایلند بخدا منبر نمىرود و به زیر نمى آید الّا آنكه مرا و تمام آل ابو سفیان را مفتضح و رسوا سازد و بنى امیه را ناسزا گوید. فانّه من اهل بیت زقّوا العلم زقّا. اركان دولت گفتند اى امیر اصلحك الله این جوان خردسال كجا تواند در همچو مجلسى كه مشحون به صنوف خلایق است سخن گوید؟ هوس ما آنست كه ازجدخود پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم) حدیثى نقل كند كه در آن ما را موعظه و تسكین باشد! یزید نتوانست التماس بزرگان را ردكند ناچار اجازت داد پس امام چهارم (علیه السلام) مانند روح پاك از روى زمین برخاست و قامت طوبى مثال را به سمت منبر روانه ساخت.
مكبر گر ببیند قد و قامت - به قد قامت بماند تا قیامت
پا به پله اول و دویم منبر نهاد و چون لمعه نورى بر عرشه قرار گرفت مردم از دور و نزدیك آمدند ببینند كه این شخص غریب كیست كه با روى انور بر منبر رفته! به به.
اندر فراز منبر هر كس بدید گفتا - به به طلوع كرده بر منبر آفتابى
پس درج درر و گنج گوهر گشود:
فحمدالله و اثنى علیه. حمد الهى و نعت جدش حضرت رسالت پناهى بیان فرمود حمدى كه تا آنروز احدى چنین حمدى نشنیده بود.
حمدى كه به دل خلعت جان پوشاند - شكر كه بجان جام طرف نوشاند
حمدى كه ره وصال جانان داند - تا كام دل مراد جان بستاند
ثم خطب خطبة بكى منها العیون و اوجل منها القلوب. پس خطبه اى خواند كه همه چشمها را گریان و دلها را لرزان نمود و بعد فرمود:
أَیهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ، ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است،
أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَالْحِلْمَ وَالسَّمَاحَةَ وَالْفَصَاحَةَ وَالشَّجَاعَةَ وَالْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را،
وَفُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِی الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَمِنَّا الصِّدِّیقُ وَمِنَّا الطَّیارُ وَمِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَأَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا [صلی الله علیه و آله] [حمزه]، و امام حسن وامام حسین علیه السلام دوفرزندبزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد.
مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَمَنْ لَمْ یعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَنَسَبِی،[با این معرفی کوتاه] هرکس مرا شناخت که شناخت ، و برای آنان که مرانشناختند بامعرفی پدران وخاندانم خودرا به آنان میشناسانم.
أَیهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَمِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَالصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا، ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که رکن«حجر الاسود» را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود،
أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنِ انْتَعَلَ وَاحْتَفَی، أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنْ طَافَ وَسَعَی أَنَا ابْنُ خَیرِ مَنْ حَجَّ وَلَبَّی، من فرزند بهترين انسانى هستم كه بر كره خاك جامه وجود پوشيده است.من فرزند برترين موحدى هستم كه برگرد كعبه طواف كرده و گام در مسير صفا و مروه نهاده و حج به جا آورده و خداى را لبيك گفته است.
أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِی بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد،
أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید،
أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِی الْمُرْتَضَی، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم،
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.
أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَینَ یدَی رَسُولِ اللَّهِ بِسَیفَینِ وَطَعَنَ بِرُمْحَینِ وَهَاجَرَ الْهِجْرَتَینِ وَبَایعَ الْبَیعَتَینِ وَقَاتَلَ بِبَدْرٍ وَحُنَینٍ وَلَمْ یکْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَینٍ، من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید،
أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَوَارِثِ النَّبِیینَ وَقَامِعِ الْمُلْحِدِینَ وَیعْسُوبِ الْمُسْلِمِینَ وَنُورِ الْمُجَاهِدِینَ وَزَینِ الْعَابِدِینَ وَتَاجِ الْبَکَّائِینَ وَأَصْبَرِ الصَّابِرِینَ وَأَفْضَلِ الْقَائِمِینَ مِنْ آلِ یاسِینَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگان و بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم،
أَنَا ابْنُ الْمُؤَیدِ بِجَبْرَئِیلَ الْمَنْصُورِ بِمِیکَائِیلَ، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد،
أَنَا ابْنُ الْمُحَامِی عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِینَ وَقَاتِلِ الْمَارِقِینَ وَالنَّاکِثِینَ وَالْقَاسِطِینَ وَالْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِینَ، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد،
وَأَفْخَرِ مَنْ مَشَی مِنْ قُرَیشٍ أَجْمَعِینَ وَأَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَاسْتَجَابَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت،
وَأَوَّلِ السَّابِقِینَ وَقَاصِمِ الْمُعْتَدِینَ وَمُبِیدِ الْمُشْرِکِینَ وَسَهْمٍ مِنْ مَرَامِی اللَّهِ عَلَی الْمُنَافِقِینَ وَ لِسَانِ حِکْمَةِ الْعَابِدِینَ، من پسراول سبقت گیرنده ای درایمان وشکننده کمرمتجاوزان و ازمیان برنده مشرکانم،من فرزندآنم که به مثابه تیری ازتیرهای خدابرای منافقان،وزبان حکمت عباد خداوند،
وَنَاصِرِ دِینِ اللَّهِ وَ وَلِی أَمْرِ اللَّهِ وَبُسْتَانِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَعَیبَةِ عِلْمِهِ، و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.
سَمِحٌ سَخِی بَهِی بُهْلُولٌ زَکِی أَبْطَحِی رَضِی مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ، جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی ، بسیار نمازگزار بود.
قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَمُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ، او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید.
أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَأَمْضَاهُمْ عَزِیمَةً وَأَشَدُّهُمْ شَکِیمَةً، او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده ای محکم و استوار و عزمی راسخ بود
أَسَدٌ بَاسِلٌ یطْحَنُهُمْ فِی الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَی وَیذْرُوهُمْ فِیهَا ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ، وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزه ها در جنگ به هم در می آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می ساخت.
لَیثُ الْحِجَازِ وَکَبْشُ الْعِرَاقِ، او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است،
مَکِّی مَدَنِی خَیفِی عَقَبِی بَدْرِی أُحُدِی شَجَرِی مُهَاجِرِی، مکی ، مدنی ، خیفی ، عقبی ، بدری ، احدی ، شجری و مهاجری است، که در همه این صحنه ها حضور داشت
مِنَ الْعَرَبِ سَیدُهَا وَمِنَ الْوَغَی لَیثُهَا، او سید عرب است و شیر میدان نبرد.
وَارِثُ الْمَشْعَرَینِ وَأَبُو السِّبْطَینِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ،وارث دومشعر،وپدردو فرزند: حسن و حسین.
ذَاکَ جَدِّی عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ، آری او، همان او [که این صفات و ویژگی های ارزنده مختص اوست] جدم علی بن ابی طالب است.
ثُمَّ قَالَ: أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَیدَةِ النِّسَاءِ... آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم. عصمتش سر به آسمان برده - سایه بر آفتاب گسترده - روز محشر پناه خلق جهان - دوستان را مقام امن و امان.
فلم یزل یقول انا انا حتى ضج الناس بالبكاء والنحیب، لا ینقطع معرفى خود مىكرد و متصل اشگ مردم جارى و ضجهها بگریه و ناله بلند بود.
حضرت سجاد علیه السلام آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد.
یزیدترسیدمبادافتنه بپاشودلذادستورداد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود.
وقتی مؤذن گفت: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، حضرت سجاد فرمود: چیزی از خدا بزرگتر نیست.
هنگامی که مؤذن گفت: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، علی بن الحسین فرمود: مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند.
موقعی که گفت: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ، امام سجّاد علیه السلام عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند: ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر گوئی جد من است«که هست!» پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت: به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟! آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند. در این هنگام یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! و آنگاه در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند. (کتاب بحارالانوار جلد 45؛ کتاب نفس المهموم)
جهانیان همه با پای جان به شام روید
جهانیان همه با پا ی جا ن به شا م روید - به مسجد اموی نغمه ی خدا شنوید
نهاد مسجدیان سخت آمده به خروش - صدای حضرت سجّاد می رسد بر گوش
درون سینه ی پاکش خروش خون خداست - تمام،گوش!که فریادسیّدالشّهداست
به ا هل شا م ، شد ه شا م ، تیره تر ا ز شام - فتاده طشت یزید و یزیدیان از بام
پس از ثنا ی خد ا و ند و نعت پیغمبر - به خلق د ا د ند ا آ ن ا ما م جنّ و بشر
که ای تمام خلایق بزرگ و کوچک شام - خدای داده به ما شش جلال وهفت مقام
هر آنچه داده به ما ذات قادرمتعال - کمال و علم وفصاحت،شجاعت است وجمال
هماره سینه ی پاکان به نور ما رخشیده - خدا محبّت ما را به مؤمنین بخشید
محمّد (ص) عربی ختم الانبیا ا ز ماست - علی و لیّ خد ا شاه اولیا از ماست
زما ست جعفر طیّار و حمز ه شیر خدا - که گشته بو د ملقّب به سیّد الشّهدا
حسن، حسین دو سبط پیامبر از ماست - امید عترت مهدیِّ منتظَر از ماست
مرا اگر نشنا سید با شما گو یم - که کیست جدّ و پد ر، چیست نا م نیکویم
عزیز مکّه و دُ رد ا نه ی منا یم من - سلا له ی حرم و ز مز م و صفایم من
منم سلاله ی آن سروری کز امرخدا - بلند کردحجر را زجا به دست و ردا
منم عزیز گرامی ترین طواف کنان - که گفت تلبیه حجّ کرد بهتر ا ز همگان
منم سلاله ی آ ن رهبر بلند و قا ر - که شد ز ا مر خد ا و ند بر بر ا ق سوار
به سوی مسجداقصی زمکّه یا فت خروج - وزآن مقام به اوج فلک گرفت عروج
منم سلاله ی آنکس که برد جبراییل - به اوج سدره اش از امر ذات ربّ جلیل
منم سلا له ی آن پیشو ا ی ا هل نیا ز - که با ملا ئکه ی آسمان گذارد نماز
منم سلاله ی آن شهریار کشور دل - که وحی گشته زسوی خدا بر او نازل
مرا سلا له ی پا ک محمّد ی خوانند - مرا عز یز د ل مرتضی علی خوانند
منم سلاله ی آنکس که بین هر دو سپاه - رساند بینی اشرار را به خاک سیاه
همان کسی که به ا ثبا ت خا لق د ا د ا ر - گرفت با د م تیغش ز کافران اقرار
منم سلاله ی آن شیر قادر متعال - که با دو نیزه دو شمشیر کرده است قتال
منم سلاله ی آنکو دو بار هجرت کرد - دو بار هجرت کرد و دو بار بیعت کرد
منم عزیز کسی کو به تیغ شعله فروز - به جنگ بدر و به جنگ حُنین شد پیروز
همان و لیِّ خد ا و ند قا د ر دادار - نگشت یک مژه بر هم زدن به شرک دچار
منم که و ا ر ث پیغمبران بو د جدّ م - منم که ر ا هبر مؤ منا ن بو د جدّ م
به تیغ ، ریشه کن خیل مشرکین گردید - امیر کشو ر اسلام و مسلمین گردید
چراغ د ید ه ی ا هل جها د بو د علی - هما ره ز ینت کلِّ عبا د بو د علی
منم عز یز د ل ا فتخا ر بَکّا یین - ز صا بر ین جها ن بو د بر د با ر تر ین
به پیشگا ه خد ا و ند گا ر عزّ و جل - ز ا هل بیت نبی بود در نماز افضل
منم سلا له ی پاک مؤّ ید جبریل - که بو د یا و ر ا و د ر نبرد میکا ییل
منم عز یز د ل حا می مسلمانان - که بو د د ر همه ا حو ا ل یا و ر آنان
به تیغ عدلش باخیل مارقین جنگید - به ناکثین زدوباخیل قاسطین جنگید
منم سلا له ی نیکو تر ین ا ما م قریش - که بود برتر و بالاتر از تمام قریش
منم سلا له ی ا وّ ل کسی که مؤ من بود - ره خد ا به کنا ر پیامبر پیمود
زمسلمین همه سبقت گرفت درایمان - ستمگران رابرداشت تیغ اوزمیان
منم سلاله ی مردی که تیر داور بود - همیشه حامل علم خدای اکبر بود
سخی، بزرگ، جوانمرد، ابطحی، زیبا - صبور و سیّد و صّوام بود و پاک و رضا
دریدریشه ی اصلاب کفررا ازهم - گسیخت یک سره شیرازه های ظلم وستم
به سان شیر ژیان با اراده ای محکم - درآن میانه که میخورد نیزه ها برهم
به دشمنان خداوند حمله ور گردید - چو دانه در وسط آسیابشان کوبید
به رزمگاه عراق و حجا ز شیر نبی - که مکّی و مد نی بو د خیفی و عقبی
نمود ماه جمالش هماره جلوه گری – مهاجری،احدی بود وبدری وشجری
به دودمان عرب مقتداورهبر بود - که از جلال وشرف وارث د و مشعربود
یگا نه شیر ا لهی به فتح بد ر و حنین - ابو ا لا ئمّه و لیِّ خد ا ا بو ا لحسنین
کسی که این همه داردجلال وفضل،علی است - امام خلق وولیِّ خدای لم یزلی است
منم سلا له ی ز هر ا شفیعه ی د و سرا – امینه ، فاطمه ، ا مّ ا لا ئمّة ا لنّجبا
زگریه کر ب و بلا ی د و با ره بر پا شد - دوباره مشت یزید و یزیدیان واشد
که ناگه از دل پُر درد ناله زد مولا - منم سلاله ی پاک شهید کرب و بلا
منم سلاله ی آنکس که شد به نی سراو - گلوی تشنه بریدند سر زپیکراو
منم سلاله ی آنکس که با دلی پردرد - وداع بازن وفرزندوخاندانش کرد
منم سلاله ی آنکس که شدبرهنه تنش - زدندزخم،بسی روی زخم،بربدنش
منم سلاله ی آنکو به خو نش آ غشتند - به قتل صبر نه یکبار با ر ها کشتند
منم سلاله ی آنکس که قلبش آزردند - سر بر ید ه ی او را به شهرها بردند
منم سلاله ی آنکواسیرشدحرمش - ستم شد ازهمه بر اهل بیت محترمش
اسیر کوفه و شا م بلا شد یم همه - به ا بتلا ی نکو مبتلا شد یم همه
الاحقیقت اسلام ز ند ه ا ز سخنت - سرپدر زده ا ز د و ر بوسه بردهنت
پیام آ و ر فر یا د ها ی خو ن خدا - خطا به ا ت سند فتح سیّد الشّهدا
تو ا ز تما م شهید ا ن پیا م آوردی - قیام کرب و بلا ر ا به شا م آوردی
هزار«میثم»از عهده برنمی آید - که لب به وصف تووخطبه ی توبگشاید
استاد سازگار
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین
آن درخشان همچو ماه وآفتاب - اُسوه و اُلگو بُوَد بهرِ شَباب
محو حق میشد چنان آن بی قرین - شد ندائی اَنتَ زینُ العابدین
گشت زين العابدين آن مَه لقا - اسوه اي شد در عبادت بهرِ ما
از دعا و ذکر وطاعاتِ امام - یک صحیفه است ازمناجاتِ امام
سجده قسمي از عبادتهايِ اوست - كه نشانش در همه اعضايِ اوست
او چنان درسجده غرقِ راز بود - که تو گوئی با مَلَک همباز بود
سجده هايِ او به درگاه خدا - گشت الگو بهرِ اربابِ هُدا
پينه بر پيشاني و زانويِ او - بود از آن سجده یِ نيكويِ او
پینه ها بر زانو و پیشانِیَش - حاکی از آن حالتِ ربّانِیَش
ذوالثّفائن شد زالقابش از آن - کو به سجده بود دائم هرزمان
ذوالثّفائن شد لقب زان سجده ها - داشت او از صبح تا گاهِ عشا
او پس از قتلِ پدر در كربلا - کرد رسوا اهلِ شام و کوفه را
شد چو در بازارِ کوفه آن جناب - کرد بر آن مردمِ دانی خطاب
یک سخنرانی نمود او پُر زِ شور - که نموده دشمنان را کَر وَ کور
چونکه در دروازه یِ ساعات شد - روزِ روشن پیشِ او ظُلمات شد
مسجدِ شام و سخنرانی یِ او - مُهرِ حق را زد به پیشانی یِ او
باقری سجّاد و زین العابدین - هست اُلگو بهرِ ما و مؤمنین
یاحضرتِ زین العبا یاسیدی یاسجّاد
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
ای آشـنـای كـربـلا – دیدی تو بس رنج وبلا
درروزعاشوراشدی – باصدمصیبت مبتلا
قتل جوانان یك بیك – دیدی درآن دشت بلا
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
ازبعدعاشوراشدی – توباغم ومحنت قرین
دیدی میان قتلگه – شاه شهیدان برزمین
دیدی زنان وكودكان – محزون وزارودلغمین
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
توباغل وزنجیركین – براشترعریان سوار
روسوی شام غم روان – گشتی توباحال فكار
انـدركـنـارقـتـلگـه – گشتی توازغم بی قرار
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
گشتی اسیركوفیان – ازكربلا تاشام غم
ازابن سعدوشمردون – دیدی بسی رنج وستم
ازكوفه تاشام بلا – بودی گرفتارالم
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
بعدازپدردایم شده – اندوه وگریه كارتو
ازغصه كرببلا – رنجورشداحوال تو
در«حَرَّه» شد باردگر – غمهای عالم یارتو
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
دیدی توبس جوروجفا – ازآل مروان وهشام
ظلم وستم برتوبسی – آمدازاین قوم ظلام
قلبت چنان مجروح شد – هرگزنیابدالتیام
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
كردت شهیداززهركین – آنم دشمن پست لئیم
گشتی شهیدوعاقبت – رفتی به جنات نعیم
اما نصیب دشمنت – شددوزخ وقعرجحیم
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
مدفون شدی اندربقیع - نزدعمویت مجتبی
راحت شدی ازرنج وغم – رفتی به جنات عُلا
خواهدشوداین باقری – زوّارآن قبرشما
یاحضرت زین العبا – یاسیدی یاسجّاد
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
سخنا ن ا ما م ز ین ا لعا بد ین علیه السلام در بازار كوفه
خذیم بن شریک گوید حضرت سجّا دزین العا بد ین علیه السلام درب دروازه كوفه ازدحا م شگفتی مشا هده كردوسخنا ن نا روائی نسبت بسرمقدّس واهلبیت بواسطه تبلیغا ت سوء میشنید یكمرتبه حضرت اشا ره کرد به سکوت همه سا کت شدند بطرزی كه قدرت برتكلّم كرد ن ندا شتند (و متوجه کلمات زین العا بد ین علیه السلام شدند) سپس فرمود :
فحمدالله واثنی علیه و ذکرالنّبی فصلّی علیه ثمّ قال:
اَیُّهَا النّاسُ! مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی، وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی فَاَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمَذْبُوحِ بِشَطِّ الْفُراتِ مِنْ غَیْرِ ذَحْل وَ لا تِرات، اى مردم! هر کس مرا شناخت که مى داند من کیستم، ولى آن کس که مرا نمى شناسد بداند که من على فرزند حسینم، همان کس که بدون هیچ جرم و گناهى کنار شطّ فرات [با لب تشنه] سر بریده شد.
اَنَا ابْنُ مَنِ انْتُهِکَ حَرِیمُهُ وَسُلِبَ نَعِیمُهُ وَانْتُهِبَ مالُهُ وَسُبِیَ عِیالُهُ، من فرزند کسى هستم که حریمش مورد بى حرمتى قرار گرفت و اموالش به غارت برده شد و خانواده اش به اسارت گرفته شد.
اَنَا ابْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً، فَکَفى بِذلِکَ فَخْراً. من پسر کسى ام که با آزار و شکنجه به شهادت رسید و همین افتخار ما را کافى است!
اَیُّهَا النّاسُ! ناشَدْتُکُمْ بِاللهِ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّکُمْ کَتَبْتُمْ اِلى اَبِی وَخَدَعْتُمُوهُ، اى مردم! شما را به خداسوگند! آیا قبول دارید که همین شما بودید که به پدرم نامه نوشتید [و او را براى آمدن به کوفه دعوت کردید] ولى با او به نیرنگ عمل کردید.
وَاَعْطَیْتُمُوهُ مِنْ اَنْفُسِکُمُ الْعَهْدَ وَالْمِیثاقَ وَالْبَیْعَهَ ثُمَّ قاتَلْتُمُوهُ وَخَذَلُتمُوهُ؟ با او با جان خویش عهد و پیمان بستید و بیعت نمودید، آنگاه او را تنها گذاشته و با وى پیکار کردید؟!
فَتَبّاً لَکُمْ ما قَدَّمْتُمْ لاَنْفُسِکُمْ وَ سَوْاةً لِرَاْیِکُمْ، خداوند شما را به خاطر توشه بدى که براى خود از پیش فرستادید و تصمیم بدى که [در زندگى] گرفتید، نابود کند.
بِاَیَّةِ عَیْن تَنْظُرُونَ اِلى رَسُولِ اللهِ (صلى الله علیه وآله) یَقُولُ لَکُمْ: قَتَلْتُمْ عِتْرَتِی وَانْتَهَکْتُمْ حُرْمَتِی فَلَسْتُمْ مِنْ اُمَّتِی. شما با چه چشمى مى خواهید به پیامبر خدابنگرید آن زمان که [در قیامت] به شما مى گوید: شما خاندان مرا کشتید و حریم مرا مورد هتک و بى احترامى قرار دادید، شما از امت من نیستید.
قَالَ الرّاوى : فَارْتَفَعَتْ اءَصْواتُ مِنْ كُلِّ ناحِيَةٍ، وَيَقُولُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ: هَلَكْتُمْ وَما تَعْلَمُونَ.
«حذیم» مى گوید: با این خطابه، صداى گریه مردم بلند شد و مردم به یکدیگر مى گفتند: نابود و بدبخت شدید، ولى خودتان نمى دانید!»
فَقالَ: (رَحِمَ اللّهُ امْراء قَبِلَ نَصيحَتى وَحَفِظَ وَصِيَّتى فِى اللّهِ وَفى رَسُولِهِ وَاءَهْلِ بَيْتِهِ، فَانَّ لَنا فى رَسُولِ اللّهِ ص اءُسْوَةُ حَسَنَةُ). امام سجاد(علیه السلام) در ادامه فرمود: «خداوند بیامرزد، آن کس که نصیحت و اندرز مرا بپذیرد و سفارش مرا درباره تقواى الهى و درباره رسولش و اهل بیتپیامبر(صلى الله علیه وآله) به خاطر بسپارد؛ چرا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى ما اسوه و سرمشق نیکو و ارزشمندى است».
فَقالُوا بِاءَجْمَعِهِمْ: نَحْنُ كُلُّنا يَابْنَ رَسُولِ اللّهِ سامِعُونَ مُطيعُونَ حافِظُونَ لِذِمامِكَ غَيْرَ زاهِدينَ فيكَ وَلاراغِبينَ عَنْكَ، مردم همگى فریاد زدند: اى فرزند رسول خدا (صلى الله علیه وآله) همه ما گوش به فرمان و مطیع توایم و حافظ و نگهبان جان و مال شما هستیم؛ هرگز از شما روى گردان نیستیم،
فَمُرْنا بِاءَمْرِكْ يَرْحَمُكَ اللّهُ، فَانّا حَرْبُ لِحَرْبِكَ وَ سِلْمُ لِسِلْمِكَ، به ما فرمان بده ـ خدایت رحمت کند ـ که ما با هر کس تو بجنگى، مى ستیزیم و با هر کس که آشتى نمایى، صلح مى کنیم،
لَنَاءْخُذَنَّ يَزيدَ وَنَبْرَاءُ مِمَّنْ ظَلَمَكَ وَ ظَلَمنا. و کسانى که به شما و ما ستم کردند و ظلم روا داشتند را مجازات خواهیم نمود!!
فَقالَ ع : هَيْهاتَ هَيْهاتَ، اءَيَّتُها الْغَدَرَةُ الْمَكَرَةُ، حيلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ شَهْواتِ اءَنْفُسِكُمْ، امام سجاد(علیه السلام) فرمود: هیهات! اى گروه پیمان شکن حیله گر! [هرگز به وعده هاى شما اطمینانى نیست زیرا] میان شما و خواسته هایتان پرده اى [از جهل و غفلت و ناتوانى] افکنده شده؛
اءَتُريدُونَ اءَنْ تَاءْتُوا الَيَّ كَما اءَتَيْتُمْ الى اءَبي مِنْ قَبْلُ؟!آیا با همان حال و هوایى که ازقبل به سراغ پدران ما رفتید، مى خواهید به سراغ من بیایید [که فقط وعده مى دهید و عمل نمى کنید؟!]؛
كَلا وَرَبِّ الرّاقِصاتِ، فَانَّ الْجَرْحَ لَمّا يَنْدَمِلُ، به خداىِ مرکب هاى تندرو که زایران خانه خدارا به سوى منا مى برند سوگند! که هرگز چنین نخواهد شد [و من فریب وعده هاى شما را نمى خورم]؛ چرا که هنوز آن زخمها بهبود نیافته.
قُتِلَ اءَبى «ص» بِالامْسِ وَاءَهْلُ بَيْتِهِ مَعَهُ، وَلَمْ يُنْسَ ثَكْلُ رَسُولِ اللّهِ «ص» وَثَكْلُ اءَبى وَبَنى اءَبى ، همین دیروز بود که پدرم و جمعى از خاندانش به شهادت رسیده اند و هنوز داغ مرگ رسول خدا (صلى الله علیه وآله) را فراموش نکرده بودم که داغ مرگ پدر و فرزندان پدر و جدم اختیار از من ربود.
وَ وَجَدَهُ بَيْنَ لِهاتى وَمِرارَتُهُ بَيْنَ حَناجِرى وَحَلْقى ، وَغُصَصُهُ تَجْرى فى فِراشِ صَدْرى. تلخى اندوه آن را در گلوگاهم احساس مى کنم و درد جانکاهش در سینه ام جارى است.
وَ مَساءَلَتى اءَنْ لا تَكونُوا لَنا وَ لا عَلَيْنا. خواسته من از شما این است که نه از ما طرفدارى کنید و نه با ما به جنگ و ستیز برخیزید "ما را به خیر شما امیدى نیست، شرّ مرسانید".
ثُمَّ قالَ: آنگاه امام زین العابدین(علیه السلام) با این ابیات سخنش را پایان داد:
لا غَرْوَ اِنْ قُتِلَ الْحُسَيْنُ وَشَيْخُهُ، قَدْ كانَ خَيْرا مِنْ حُسَيْنٍ وَاءَكْرما، جاى شگفتى نیست اگر حسین(علیه السلام) و پدرش که از او بزرگوارتر و بهتر بود کشته شدند.
فَلا تَفْرَحُوا يا اءَهْلَ كُوفانَ بِالَّذى، اءَصابَ حُسَيْنا كانَ ذلِكَ اءَعْظَما، اى کوفیان به آنچه که به حسین رسید و بسیار هم مصیبت بزرگى بود، شادمان نباشید.
قَتيلٌ بِشَطِّ النَّهْرِ رُوحى فداؤُهُ،جَزَاءُ الَّذى اءَرْداهُ نارُ جَهَنَّما، جانم فداى آن کشته اى که کنار شط آب [با لب تشنه] به شهادت رسید، ولى کیفر آن کس که وى را شهید کرد، آتش دوزخ است.
ثُمَّ قالَ: رَضينا مِنْكُمْ رَاءْسا بِراءْسٍ، فَلا يَوْمَ لَنا و لا عَلَيْنا. سپس فرمود: ماازشما سربه سر راضی هستیم، «خواسته من از شما این است که» نه از ما باشید و نه برما «همین مقدارکه مجددا با ما به جنگ و ستیز برنخیزید خوب است»"ما را به خیر شما امیدى نیست، شرّ مرسانید".
داستان این خطبه نشان مى دهد که کوفیان با ضرباتى که خطبه کوبنده امام سجاد (علیه السلام) بر روحشان وارد کرد چنان به هیجان آمدند که آماده پیکار با دشمنان اهل بیت (علیهم السلام) و گرفتن انتقام از قاتلان شهداى کربلا شدند، ولى امام (علیه السلام) که مى دانست آنها «که فعلا احساساتی شده اند» بى وفایى خود را بارها نشان داده اند و سست تر از آن هستند که قیام همه جانبه اى بر ضد جانیان بنى امیه کنند، سخنان آنها را رد کرد و فرمود: به این بسنده مى کنم که بر ضد ما گامى بر ندارید که به خیر شما امیدى نیست اى سیاه رویان! (احتجاج طبرسى، ج 2، ص 117 - 119 و بحارالانوار، ج 45، ص 112 – 113- گرد آوري از کتاب: عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن و حديث جلد شانزدهم ص ۱۱۹ - بحارالانوار،ج 45،ص 112 - منتهی الامال، ج 1،ص 208 - لهوف سید بن طاووس، ص 187- وقایع عاشورا ج2 ص94 - زندگا نی امام حسین(ع) ص576- نهضت حسینی ج2ص83 به نقل ازمحرق القلوب وذریعة النّجا ة واحتجا ج)
ببین د ر کوفه زین العابدین را - امام و اهل بیت طاهرین را
غل و زنجیر برگردن ولیکن - ببین آن خطبه های آتشین را
میا ن ا ز د حا م ا هل کوفه - تو بنگر آن ا ما م چارمین را
[منبع : کتاب روضه های محرم وصفر تالیف حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور جلد2]
روضه های یازدهم محرم تا آخرماه صفر
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.htm
http://dl.hodanet.tv/moharramsafar/rozehayemoharramosafar2.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (25محرم94 يا 95 ق) بوده است
حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) در تاریخ پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، پدر بزرگوار او امام حسین (علیهالسلام) و مادر او شهربانو، از شاهزادگان ایرانی است. وقایع مهمی که در دوران عمر شریفِ آن حضرت و امامت او رخ داد یکی واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری بود که منجر به اسارت آن بزرگوار به همراه خاندان اهل بیت (علیهمالسلام) شد.[۱۳] [۱۴] . و دیگری واقعه حرّه در سال ۶۲ هجری قمری بود که در مدینه واقع شد.[۱۵] [۱۶] [۱۷] . امام سجاد و زین العابدین : (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از آثار اوست.
بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است. کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،ابولقاسم و ابوعبداللّه گزارش شده[۹] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علیاکبر است.[۱۰] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علیالخیر»، «علیالاصغر» و «علیالعابد» شهرت داشته است.[۱۱] امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفتهاند.[۲۴] . امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.[۲۵] در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۲۶] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانستهاند.[۲۷] . پس از مراجعت از اسارت، مواریث امامت را از امسلمه تحویل گرفت، چنان که در روایات آمده که امام حسین (علیهالسلام) قبل از حرکت به سمت مکه این مواریث را به امسلمه سپرد،[۱۲۷] . مواریث امامت به دست امام زینالعابدین (علیهالسلام) رسید و این، از جمله اموری است که در منابع اهل سنت هم بدان تصریح شده است.[۱۲۸] [۱۲۹] . امامت حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد. اما بالنسبه به مدت استمرار این امامت پربرکت در بین مورخین، اتفاق نظر وجود ندارد، گروهی آن را تا سال ۹۴ هجری قمری دانسته و گروه دیگری آن را تا سال ۹۵ هجری قمری میدانند. بنابراین مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است. آن حضرت بعدازشهادت در قبرستان بقيع در كنار قبر مطهر عمويش امام حسنمجتبي علیهالسلام به خاك سپرده شد.[۲۱] . تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق[۱۲] و برخی دیگر ۹۴ق دانستهاند.[۱۳] درباره روز درگذشت امام سجاد(ع) هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه[۱۴] ۱۲ محرم،[۱۵] و ۲۵ محرم.[۱۶] گزارشهای دیگری نیز از جمله ۱۸،[۱۷] ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده میشود.[۱۸] . سن امام هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است.[۲۱] . تعداد فرزندان امام سجاد(ع) پانزده نفر ذکر شده که یازده نفر آنها پسر و چهار نفر دختر بودهاند.[۲۲] نام فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید و طبرسی چنین است:[۲۳] . حاکمان دوره امامت امام سجاد(ع)، عبارتند از: یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ق)، معاویة بن یزید (چند ماه از سال ۶۴)، مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵)، عبدالملک بن مروان (۶۵- ۸۶) و ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶).[۲۸] . امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی که میخواستند او را به قتل برسانند،[۲۹] عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند.[۳۰] . پس از واقعه کربلا، امام سجاد و اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون بیمار بود و نمیتوانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[۳۱] . بنابر برخی گزارشها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبهای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرایط کوفه و سختگیری و بیرحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار میسازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد اموی دمشق بسیار شبیه است. ازاینرو احتمال میرود که با گذشت زمان راویان حادثهها را با هم آمیخته باشند.[۳۲]
در فاصله ورود کاروان اسیران کربلا به شهر کوفه تا هنگام دخول به کاخ عبیدالله گه به واسطه شرایط استثنایی آن روز و ازدحام بیش از حد جمعیت، موقعیت مناسبی برای انجام رسالت الهی در راستای تداوم نهضت عاشورا و روشنگریهای لازم فراهم آمده بود، خاندان اهل بیت عصمت و طهارت هر کدام بهترین استفاده را نموده و خطبههای بسیار گرم و افشاگرانهای را ایراد نمودند. حضرت زینب، حضرت امکلثوم، حضرت فاطمه بنت حسین (علیهالسلام) و بالاخره حضرت سجاد (علیهالسلام) هر کدام خطابههای بدیعی انشاء فرمودند که در ترتیب آن بین روایات اختلاف است. در اینجا متن خطبه حضرت سجاد (علیهالسلام) که در بحارالانوار نقل شده است بیان میگردد:
پس حضرت زینالعابدین (علیهالسلام) با اشاره، مردم را به سکوت دعوت فرمود، نفسها در سینهها ماند و سکوت مطلق همهجا را فراگرفت. آنگاه امام سجاد (علیهالسلام) اینگونه خطبه تاریخی خود را ایراد فرمود: پس از حمد و ثنای الهی، از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یاد کرد و بر او درود فرستاد و خطاب به مردم گفت: ای مردم! هر کس مرا میشناسد، میداند که من کیستم و آنکه مرا نمیشناسد، بداند که من علی فرزند حسینم که او را در کنار فرات بدون هیچ گناهی و یا اینکه از او خونی طلب داشته باشند، از دم شمشیر گذراندند. من فرزند آن کس هستم که پرده حریم حرمت او را دریدند، و اموال او را به غارت بردند و افراد خانواده او را به زنجیر اسارت کشیدند. من فرزند آن کس هستم که او را با زجر و شکنجه کشتند (انا ابن من قتل صبرا؛ قتل صبر این است که موجود زندهای را نگه دارند و بر او شمشیر، نیزه، سنگ و امثال آن بزنند تا بمیرد) و همین افتخار ما را بس است.
ای مردم! شما را به خدا سوگند آیا به خاطر دارید که به پدرم نامهها نوشتید و او را دعوت کردید ولی با او نیرنگ باختید؟ با او پیمان وفاداری بستید و با او (و نماینده او) بیعت کردید ولی به هنگام حادثه، او را تنها گذاشتید و با او به پیکار برخاستید و او را مخزول نمودید؟ پس شما را هلاکت و نابودی باد! چه بد توشهای برای خود پیش فرستادید!! و برای شما چه زشت و ناپسند بود. به من بگوئید با کدام چشم میخواهید به روی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بنگرید هنگامی که به شما بگوید: عترت مرا کشتید و حریم حرمت مرا شکستید. پس شما دیگر از امت من به حساب نمیآئید. راوی میگوید: هنگامی که سخن امام بدینجا رسید، از هر طرف صدای آن جماعت بیشمار به گریه بلند شد و به همدیگر میگفتند: نابود شدید، آیا میدانید؟![۳۷۶] [۳۷۷] [۳۷۸] . این خط به حاوی نکات متعدد جالبی است که با تامل عمیق در آن قابل استفاده است. به هر تقدیر و با هر رنج و مشقت و مصیبتی بود، فاصله دروازه کوفه تا قصر دارالاماره طی شد، ابنزیاد که در قصر خود جلوس کرده بود، اذن عام داده بود تا همه برای مشاهده فتوحات او حاضر شوند. قبلا سر مقدس حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) نیز در برابر او حاضر شده بود و او با چوبدستی خود به آن جسارت میکرد. در این حال کاروان اسرا وارد قصر شدند و حضرت زینب (سلاماللهعلیها) با جمعی از کنیزان در گوشهای نشستند و بین ایشان و ابنزیاد سخنانی رد و بدل شد که بسیار عالی است.[۳۷۹] [۳۸۰] . بعد از آن ابنزیاد به سوی علی بن حسین (علیهالسلام) نگاه کرد و گفت: این کیست؟ گفته شد: علی بن حسین است. ابنزیاد گفت: مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟ علی بن حسین (علیهالسلام) فرمودند: مرا برادری بود که نام او علی بن حسین بود و مردم او را کشتند. عبیدالله گفت: بلکه خدا او را کشت!! علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها؛[۳۸۱] . خداوند جانها را به هنگام مرگشان میگیرد.
ابنزیاد خشمگین شد و گفت: در پاسخ من با جسارت سخن میگوئی؟! او را گردن بزنید. زینب (سلاماللهعلیها) چون چنین دید، امام سجاد (علیهالسلام) را در آغوش خود کشید و گفت: ای پسر زیاد هر چه از خون ما ریختی، تو را بس است. به خدا از او جدا نخواهم شد. اگر قصد کشتن او را داری مرا نیز با او بکش!! ابنزیاد لحظهای به زینب و علی بن حسین (علیهماالسلام) نگریست و گفت: خویشی چه شگفتانگیز است. به خدا سوگند که این زن دوست دارد با برادر زادهاش کشته شود. گمان میکنم که این جوان با همین بیماری درگذرد. علی بن حسین (علیهالسلام) رو به عمهاش زینب (سلاماللهعلیها) کرد و گفت: ای عمه بگذار تا من با او صحبت کنم. آنگاه روی به ابنزیاد کرد و فرمود: ابالقتل تهددنی یابن زیاد؟! اما علمت ان القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؛ آیا مرا به قتل تهدید میکنی؟! مگر نمیدانی که کشته شدن عادت ماست و شهادت در راه خدا برای ما کرامت است؟![۳۸۲] [۳۸۳] [۳۸۴] [۳۸۵] . پس از پایان یافتن مجلس عبیدالله بن زیاد، دستور داد تا امام سجاد (علیهالسلام) و اهل بیت را به خانهای که جنب مسجد اعظم کوفه قرار داشت، برده و در آنجا جای دهند، و آن منزل زندان این بزرگواران بود.[۳۸۶] . در این خلال که آنان در این زندان به سر میبردند عبیدالله توسط قاصدان خبر قتل امام حسین (علیهالسلام) را در همهجا منتشر کرد[۳۸۷] . و در ضمن نامهای به یزید نوشت و با اطلاع آنچه گذشت، کسب تکلیف کرد که دستور آمد، اسرا را با سرها به شام گسیل کند.[۳۸۸] [۳۸۹] . حال مدت وقوف در این زندان چقدر طول کشیده و حال حضرت سجاد (علیهالسلام) و بقیه اسرا و خاندان اهل بیت چگونه بوده است؟ بهصورت مشخص در تاریخ چیزی نیامده است. تنها واقعهای که مربوط به حضرت زینالعابدین است و شاید در اوایل ورود به این زندان، به صورت اعجاز رخ داده است، همان بازگشت حضرت سجاد (علیهالسلام) به صحرای کربلا برای گزاردن نماز و دفن اجساد پاره پاره پدر و سایر شهداست. ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگهداشت و نامهای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد . هنگامی که کاروان اسیران را به درب مسجد شام آوردند، یک پیرمرد شامی به نزدیک زنان و اهل بیت حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) آمد و گفت: خدا را سپاس میگویم که شما را کشت و نابود کرد!! و یزید را به شما مسلط ساخت! و شهرها را از مردان شما رهایی بخشید!! (در همین قسمت در الامالی شیخ صدوق آمده است که پیرمردی از شیوخ اهل شام جلو آمد و گفت: حمد خدای را که شما را کشت و هلاک کرد و شاخ فتنه را قطع نمود و بعد هرچه میتوانست ناسزا گفت)[۳۹۷] [۳۹۸] . پس چون کلامش تمام شد علی بن حسین (علیهالسلام) به او فرمود: ای پیرمرد! آیا قرآن خواندهای؟ گفت: آری. فرمود: آیا این آیه را خواندهای قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛[۳۹۹] . پیرمرد گفت: آری تلاوت کردهام. امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: ما قربی هستیم، ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کردهای؟ و اعلموا انما غنمتم من شیء فان الله خمسه و للرسول و لذی القربی؛[۴۰۰] . گفت: آری. علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: قربی ما هستیم، ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کردهای؟ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛[۴۰۱] . آن پیرمرد گفت: آری. علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: ای پیرمرد! ما اهل بیتی هستیم که به آیه طهارت اختصاص داده شدیم! راوی میگوید: آن پیرمرد ساکت ماند و از آن سخنی که گفته بود پشیمان شد. آنگاه روی به علی بن حسین (علیهالسلام) کرد و گفت: تو را به خدا سوگند شما همان خاندان هستید؟! علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: به خدا سوگند بدون شک ما اهل بیت عصمت طهارت هستیم و به حق جدمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ما همان خاندانیم. در این هنگام آن پیرمرد گریست و عمامهاش را از سر گرفته و به زمین زد و سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد خواه از انسیان باشند و یا از جنیان، به درگاه تو بیزاری میجویم. سپس به حضرت عرض کرد: آیا برای من توبهای هست؟ علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: آری اگر توبه کنی خدا بر تو میبخشاید و تو با ما خواهی بود. آن پیرمرد گفت: من از آنچه گفتم توبهای میکنم. بعد که خبر این برخورد پیرمرد به یزید رسید دستور داد تا او را بکشند و کشته شد.[۴۰۲] [۴۰۳] . در شام اسیران با وضعیتی دردناک در مقابل یزید ایستادند امام چهارم (علیهالسلام) در حالی که با یازده نفر دیگر به هم زنجیر شده بودند، به یزید فرمودند: تو را به خدا سوگند میدهم اگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را در این حالت ببیند، گمان داری با تو چه خواهد کرد؟ بعد هم دختر امام حسین فریاد زد: ای یزید! آیا دختران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید اینگونه به اسارت گرفته شوند؟ اهل مجلس با شنیدن این جمله از دختر امام حسین (علیهالسلام) به گریه افتادند به گونهای که صدای گریه ایشان شنیده میشد. یزید چون وضعیت را به این صورت دید به ناچار دستور داد دستهای امام چهارم را باز کنند. و ریسمانها را بریده و غلها را بردارند. چون علی بن حسین (علیهالسلام) به سوی یزید برده شد او تصمیم به قتل حضرت گرفت. پس دستور داد حضرت در مقابل او بایستد و با ایشان صحبت کند تا از او کلمهای بشنود که موجب قتل او گردد. و حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) بر حسب آنچه که او صحبت میکرد، جوابش را میدادند. و این در حالی بود که در دستشان تسبیح کوچکی بود که با انگشتانشان آن را دور میچرخاندند و صحبت هم میکردند. یزید گفت: من با تو صحبت میکنم و تو جوابم را میدهی در حالی که با انگشتانت تسبیح را دور میچرخانی؟ چگونه این ممکن است؟ حضرت فرمود: پدرم به من گفت از جدم که هر کس هنگامی که نماز صبح خواند قبل از اینکه رویش را برگرداند، صحبت نکند مگر اینکه تسبیح را در دست بگیرد و بگوید: اللهم انی اصبحت اسبحک و امجدک و احمدک و اهللک بعدد ما ادیر به سبحتی. و تسبیح را بگیرد و آن را بچرخاند بعد بدون اینکه تسبیح بگوید، به آنچه دوست دارد حرف بزند، برای او ثواب تسبیح و ذکر محسوب میشود و این حرزی است برای او تا اینکه به بستر برود. پس هرگاه به بسترش رفت، همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالشت خود بگذارد تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا محسوب میگردد. من هم این کار را به عنوان اقتدای به جدم انجام دادم. در این موقع یزید گفت: با هیچکدام از شماها سخنی نگفتم مگر اینکه مرا جواب میدهید به آنچه که به آن پناه میبرم. پس او را عفو کرد و صله عطا نمود و دستور داد تا حضرت را آزاد کنند.[۴۲۵] [۴۲۶] . یزید امر کرد زنان و نسوان امام حسین (علیهالسلام) را با حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) در زندانی حبس کنند که آن زندان نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما. تا اینکه پوستهای آنان ورق ورق شد و پوست انداخت. (در دنباله روایت آمده است که در آن ایام در بیت المقدس هیچ سنگی را برنداشتند مگر اینکه زیر آن خون تازه بود و مردم به خورشید که نگاه میکردند آن را بر روی دیوارها بهصورت سرخی میدیدند کان خورشید به ملحفههای زرد رنگ میماند تا اینکه علی بن حسین (علیهالسلام) به همراه نسوان از آن زندان خارج شدند و سر حضرت امام حسین (علیهالسلام) به کربلا برگردانیده شد.)[۴۳۳] [۴۳۴] . ملاقات امام سجاد (علیهالسلام) با منهال : منهال گفت: عرضه داشتم آقای من اکنون کجا میروید فرمود: آنجایی که ما در آن هستیم، سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هوا را در آنجا نمیبینیم، فعلا به جهت ضعف بدن بیرون آمدهام و از آنجا فرار میکنم تا لحظهای استراحت کنم و زود برگردم چرا که بر زنها میترسم، پس در این حال که با آن حضرت تکلم میکردم و او با من حرف میزد دیدم ندای زنی بلند شد و آن جناب را صدا زد که کجا میروی ای نور دیده، و آن زن جناب زینب دختر علی مرتضی (سلاماللهعلیه) بود. پس حضرت برگشت و من از او منصرف شدم و من پیوسته او را یاد میکنم و گریه میکنم.[۴۳۵] .[۳۳] خطبه امام سجاد (ع) در شام و خطبه امام سجاد در شام (متن) . امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبهای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها انداختهاند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر جدّ خود برساند.[۳۴] . پس از گذشت مراسم غمباری که در کاخ یزید برگزار شد و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) با برخوردهای سنجیده و صحبتهای قاطع و کوبنده خود، بخش زیادی از نقشههای دستگاه اموی و شخص یزید برای هدم نام دین و جریان امامت حق را نقش بر آب نمودند، در این حال یزید تصمیم گرفت در روز جمعه که روز اجتماع گسترده مسلمین در مسجد جامع شهر است از راه خطبههای نماز جمعه که توسط یکی از علماء سوء و خطباء خود فروخته دستگاه اموی قرائت میشد، کار تبلیغی گستردهای بر ضد خاندان وحی و نبوت بویژه حضرت علی و امام حسین (علیهماالسلام) انجام دهد. و این البته در تداوم حدود چهل سال کار تبلیغی مداوم علیه خاندان امامت و ولایت بود که در شام انجام میشد. از اینرو چون روز جمعه فرا رسید، یزید یکی از خطبای برجسته خود را به منبر فرستاد و دستور داد آنچه میتوانی در مذمت حسین و پدرش بیان کن و او چنین کرد و بعد در تعریف و تمجید از یزید و معاویه بسیار طولانی صحبت کرده و برای آنها از بیان هیچ خوبی و زیبایی فروگذار نکرد. و این در حالی بود که یزید حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) را با خود به مسجد برده بود. حضرت که این سخنان را شنید فریاد برآورد: ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضاة المخلوق بسخط الخالق فبتوا مقعدک من النار. وای به تو ای سخنران!! رضایت مخلوق را به قیمت سخط و ناراحتی خالق خریداری نمودی (و برای خشنودی یک مخلوق، خدا را بر خود خشمناک ساختی) پس جایگاهت آتش دوزخ خواهد بود!! سپس حضرت به یزید فرمودند: ای یزید به من اجازه بده تا بر این چوبها بالا رفته و چند کلمه سخن بگویم که موجب خشنودی خداوند باشد. و این حضاری که در مجلس نشستهاند (نیز از آن بهرهمند شده) به اجر و ثوابی نائل گردند. یزید از این کار شدت ابا داشت. مردم و اطرافیان او به او گفتند: یا امیرالمؤمنین بگذار تا بر منبر بالا رود شاید چیزی از او بشنویم. یزید که از صلاحیتهای علمی و مقام حضرت بخوبی آگاه بود گفت: اگر او بر منبر بالا رود، پائین نمیآید مگر اینکه مرا و آل ابیسفیان را مفتضح نموده و رسوا سازد. به او گفتند: این جوان بیمار و شکست خورده چگونه چنین قدرتی خواهد داشت؟ یزید گفت: او از خانوادهای که علم و دانش را به کام خود کشیدهاند و از شیرخوارگی بمانند مرغی که به جوجههایش دانه میدهد، به آنها علم و کمال تعلیم شده است ولی مردم دست از اصرار برنمیداشتند و پیوسته از یزید میخواستند که موافقت کند. در بعضی روایات آمده که فرزند یزید نیز با اصرار از پدر میخواست که با این خواسته موافقت کند تا بالاخره او رضایت داد و حضرت بر منبر بالا رفتند و شروع به ایراد خطبهای نمودند که نقش اول را در بقاء و تداوم نهضت حسینی بازی کرد و اگر این خطبه نبود چه بسا اهداف و ماهیت این نهضت مخفی میماند، و ستمکارانی که دست به این جنایت بزرگ زده بودند رسوا نمیگردیدند. حضرت بر بالای منبر ابتدا حمد و ثنای الهی را بجا آورد و بعد خطبه ای غراء خواند که همه مردم گریستند تا بیقرار شدند و بشدت عواطف آنها تحت تاثیر قرار گرفت. فرمود: ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است. به ما علم و بردباری و سخاوت و فصاحت و شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین ارزانی داشت و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر برگزیده اسلام حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ماست. صدیق (حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام)) از ماست، جعفر طیار از ماست، شیر خدا و شیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (حضرت حمزه) از ماست، امام حسن و امام حسین همان دو سبط بزرگوار این امت از ماست و مهدی این امت (که دجال را میکشد) از ماست.
حال هر کس مرا شناخت که شناخت و برای آنان که مرا نمیشناسند خاندان خود و حسب و نسبم را بیان خواهم کرد.
امام سجاد(ع) که ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده بود،[۳۶] همواره تلاش میکرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه میکرد و اشک میریخت.[۳۷] . شیخ صدوق رحمه اللَّه در کتاب خصال، به سندش از امام صادق (ع) روایت کرده: «الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَأَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّةِ... أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الهالکین قَالَ «انَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ» إِنِّی مَا أَذْکُرُ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَة.» یعنی افرادی که فوق العاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد (ص) و علی بن الحسین (ع). حضرت علی بن الحسین (ع) مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایی در مقابل آن حضرت نمی گذاشتند مگر اینکه گریان می شد. کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: ای پسر رسول خدا! فدای تو شوم، من می ترسم تو خود را (به واسطه کثرت گریه) هلاک نمایی! فرمود: چاره ای نیست جز اینکه از غم و اندوه خود به خداوند شکایت کنم. من چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه (س) نمی شوم مگر اینکه گریه راه گلویم را مسدود می کند. همچنین از یکی از غلامان آن حضرت روایت شده است که گفت: روزی امام سجاد (ع) به صحرا تشریف برد. من نیز پشت سر حضرت بیرون رفتم. حضرت سجده طولانی کرد. سپس سر از سجده برداشت. دیدم گریه بسیاری کرده است. عرض کردم: آقای من! آیا وقت آن نشد که اندوه شما تمام شده و گریه شما کم شود؟ فرمود: وای بر تو! یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت. خداوند یکی از پسرانش را از نظر او غایب کرد. او از حزن و اندوه مفارقت آن پسر، موی سرش سفید شد. پشتش خمیده و چشمش از بسیاری گریه نابینا شد. حال آن که پسرش در دنیا زنده بود؛ ولی من به چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیت خود کشته و سر بریده دیدم؛ پس چگونه حزن من به غایت رسد و گریهام کم شود؟ در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «امام زین العابدین (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد. هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد و عرض میکرد بفرمایید، حضرت میفرمود: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً - قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً» فرزند رسول خدا، گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا، تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.» با این حال که داغ مصائب کربلا بر امام سجاد(ع) بسیار سخت و جانکاه بود اما آن حضرت رسالت روشنگری خود را در بعد از واقعه عاشورا به خوبی به انجام رساند و در هر فرصتی به ایراد خطبه برای آشکار کردن ماهیت پلید بنی امیه می پرداخت. در ادامه این نوشتار به دو خطبه امام در کوفه و شام مروری خواهیم داشت. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد، حضرت میفرمود: فرزند رسول خدا(ص) گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»[۳۸] مالک بن انس میگوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» میگویند.[۴۴] . ابن عبد ربّه نیز مینویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز میشد، لرزه عجیبی وجودش را فرا میگرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا میدانید که من در برابر چه کسی میخواهم بایستم و در برابر چه کسی میخواهم مناجات کنم؟!»[۴۵] . همچنین از مالک بن انس نقل شده است هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[۴۶] صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینهای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه مدینه- را در آن میتوان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان ها از آلایش؛ گویی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.[۵۸] . رساله حقوق، یکی از آثار امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.[۵۹] دعای ابوحمزه ثمالی را امام زینالعابدین در سحرهای ماه رمضان میخواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است.[۶۰] این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است. زیارت امین الله زیارتنامهای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است.[۶۱] این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا(از جمله نزد قبور دیگر ائمه(ع)) میتوان آن را خواند.[۶۲] . یاران و شاگردان امام سجاد علیه السلام : ابوحمزه ثُمالی: راوی، محدّث و مفسّر امامی قرن دوم که از اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بود.[۶۴] . ابوخالد کابلی: ملقب به كَنْكَر،[۶۵] از رجال شیعی سده اول قمری و از اصحاب امام سجاد(ع) و امام باقر (ع). اَبان بن تَغْلِب:[۶۶] ادیب، قاری، فقیه، مفسّر و از محدّثان بنام امامیه که محضر امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) را درک کرد . جابر بن عبدالله انصاری: صحابی پیامبر اسلام(ص) است[۶۷] که در بسیاری از غزوهها و سرایا شرکت کرد. جابر، راوی حدیث لوح است - که دربردارنده نام امامان شیعه از زبان پیامبر(ص) است. جابر را از اصحاب امام علی (ع) و ائمه تا امام باقر (ع) دانستهاند . سُلَیم بن قیس هلالی: از اصحاب خاصّ چهار امام نخست شیعه(ع) که محضر امام باقر(ع) را هم درک کرده است. او از قدیمیترین علمای شیعه و بزرگان اصحاب ائمه(ع) و مورد وثوق آنان بوده و نزد ایشان از محبوبیت خاصّی برخوردار بوده است. ابراهیم و حسن فرزند محمد بن حنفیه؛[۶۸] . سعید بن مسیب بن حزن قرشی مخزومی:[۶۹] از صحابه که امام سجاد(ع) او را داناترین مردم زمان خودش نامیده است.[۷۰] . یحیی بن اُمّ طُوَیل[۷۱] . سعید بن جُبَیر: مفسر و از تابعین.[۷۲] . محمد بن جُبَیر بن مُطعِم.[۷۳]
نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - کسی که چهل سال بر سیدالشهدا گریست/ مروری بر خطبههای امام سجاد(ع) - امام سجاد علیه السلام - امام سجاد علیهالسلام - امام سجاد علیهالسلام - امامت امام سجاد - زندگانی حضرت امام علی بن الحسین زینالعابدین سجاد (ع) - ... - ماجرای زخم کتف حضرت سجاد (ع) که تا زمان شهادت خوب نشد - ... - نحوه شهادت امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا/ دلیل دیدارهای مکرر ... - نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - شهادت حضرت امام سجاد (ع) - خلاصه زندگی امام سجاد (ع) - شهادت امام زين العابدين - امام سجاد علیه السلام - شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام - علی بن حسین - خلاصه ای از زندگی امام سجاد (ع) - شهادت امام زین العابدین علیه السلام - امام سجاد علیه السلام - امام سجاد علیهالسلام - شهادت امام زین العابدین (ع) - سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام بر شیعیان آن حضرت تسلیت... - شهادت امام زین العابدین (ع) - زندگینامه حضرت امام سجاد (علیه السلام) - شهادت امام زين العابدين - امام سجاد علیه السلام - نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - شهادت امام زین العابدین علیه السلام - امام سجاد علیهالسلام - امام سجاد علیهالسلام - حضرت زين العابدين(عليه السلام) - سجاد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت سجّاد زین العابدین
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین
آن درخشان همچو ماه وآفتاب - اُسوه و اُلگو بُوَد بهرِ شَباب
محو حق میشد چنان آن بی قرین - شد ندائی اَنتَ زینُ العابدین
گشت زين العابدين آن مَه لقا - اسوه اي شد در عبادت بهرِ ما
از دعا و ذکر وطاعاتِ امام - یک صحیفه است ازمناجاتِ امام
سجده قسمي از عبادتهايِ اوست - كه نشانش در همه اعضايِ اوست
او چنان درسجده غرقِ راز بود - که تو گوئی با مَلَک همباز بود
سجده هايِ او به درگاه خدا - گشت الگو بهرِ اربابِ هُدا
پينه بر پيشاني و زانويِ او - بود از آن سجده یِ نيكويِ او
پینه ها بر زانو و پیشانِیَش - حاکی از آن حالتِ ربّانِیَش
ذوالثّفائن شد زالقابش از آن - کو به سجده بود دائم هرزمان
ذوالثّفائن شد لقب زان سجده ها - داشت او از صبح تا گاهِ عشا
او پس از قتلِ پدر در كربلا - کرد رسوا اهلِ شام و کوفه را
شد چو در بازارِ کوفه آن جناب - کرد بر آن مردمِ دانی خطاب
یک سخنرانی نمود او پُر زِ شور - که نموده دشمنان را کَر وَ کور
چونکه در دروازه یِ ساعات شد - روزِ روشن پیشِ او ظُلمات شد
مسجدِ شام و سخنرانی یِ او - مُهرِ حق را زد به پیشانی یِ او
باقری سجّاد و زین العابدین - هست اُلگو بهرِ ما و مؤمنین
سروده شده روز شهادت امام سجاد علیه السلام سال 1399
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
روضه شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (25محرم94 يا 95 ق) بوده است
حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) در تاریخ پنجم شعبان سال ۳۸ هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود، پدر بزرگوار او امام حسین (علیهالسلام) و مادر او شهربانو، از شاهزادگان ایرانی است. وقایع مهمی که در دوران عمر شریفِ آن حضرت و امامت او رخ داد یکی واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری بود که منجر به اسارت آن بزرگوار به همراه خاندان اهل بیت (علیهمالسلام) شد.[۱۳] [۱۴] . و دیگری واقعه حرّه در سال ۶۲ هجری قمری بود که در مدینه واقع شد.[۱۵] [۱۶] [۱۷] . امام سجاد و زین العابدین : (۳۸- ۹۵ق)، چهارمین امام شیعیان. مدت امامت وی ۳۴ سال بود. امام سجاد(ع) در واقعه کربلا حضور داشت؛ ولی به علت بیماری، در جنگ شرکت نکرد. لشکر عمر بن سعد پس از شهادت امام حسین(ع) او را همراه اسیران کربلا به کوفه و شام بردند. خطبه امام سجاد در شام باعث آگاهی مردم از جایگاه اهل بیت شد. واقعه حره، نهضت توابین و قیام مختار در زمان امام سجاد(ع) روی داد. مجموعه ادعیه و مناجات امام سجاد(ع) در کتاب صحیفه سجادیه گرد آمده است. رسالة الحقوق، شامل ۵۰ حقّ از حقوق خدا و بندگان، مردم و حاکمان، والدین و فرزندان، همسایگان و ... از آثار اوست.
بنابر روایات شیعه، امام سجاد(ع) به دستور ولید بن عبد الملک با سمّ به شهادت رسید. مدفن وی در قبرستان بقیع کنار قبر امام حسن مجتبی(ع)، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) است. کنیه امام سجاد(ع)، ابوالحسن، ابوالحسین، ابومحمّد،ابولقاسم و ابوعبداللّه گزارش شده[۹] و القاب وی، زین العابدین، سیدالساجدین، سجاد، ذو الثفنات، هاشمی، علوی، مدنی، قرشی، علیاکبر است.[۱۰] امام سجاد(ع) در زمان خویش به نامهای «علیالخیر»، «علیالاصغر» و «علیالعابد» شهرت داشته است.[۱۱] امامت امام سجاد(ع) با شهادت امام حسین(ع) در عاشورای سال ۶۱ قمری آغاز شد و تا زمان شهادتش، یعنی سال ۹۴ قمری یا سال ۹۵ قمری ادامه داشت. مدت امامت او را ۳۴ سال گفتهاند.[۲۴] . امام سجاد(ع) جانشین و وصی حسین بن علی(ع) است.[۲۵] در احادیث نقل شده از پیامبر(ص) درباره اسامی امامان شیعه هم نام امام سجاد(ع) در میان امامان آمده است.[۲۶] متکلمان شیعه مانند شیخ مفید، برتری علمی و عملی وی بر دیگران پس از پدرش را نخستین دلیل بر امامت وی دانستهاند.[۲۷] . پس از مراجعت از اسارت، مواریث امامت را از امسلمه تحویل گرفت، چنان که در روایات آمده که امام حسین (علیهالسلام) قبل از حرکت به سمت مکه این مواریث را به امسلمه سپرد،[۱۲۷] . مواریث امامت به دست امام زینالعابدین (علیهالسلام) رسید و این، از جمله اموری است که در منابع اهل سنت هم بدان تصریح شده است.[۱۲۸] [۱۲۹] . امامت حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد. اما بالنسبه به مدت استمرار این امامت پربرکت در بین مورخین، اتفاق نظر وجود ندارد، گروهی آن را تا سال ۹۴ هجری قمری دانسته و گروه دیگری آن را تا سال ۹۵ هجری قمری میدانند. بنابراین مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است. آن حضرت بعدازشهادت در قبرستان بقيع در كنار قبر مطهر عمويش امام حسنمجتبي علیهالسلام به خاك سپرده شد.[۲۱] . تاریخ دقیق شهادت امام سجاد(ع) روشن نیست؛ برخی آن را سال ۹۵ق[۱۲] و برخی دیگر ۹۴ق دانستهاند.[۱۳] درباره روز درگذشت امام سجاد(ع) هم اختلافاتی وجود دارد؛ از جمله شنبه[۱۴] ۱۲ محرم،[۱۵] و ۲۵ محرم.[۱۶] گزارشهای دیگری نیز از جمله ۱۸،[۱۷] ۱۹، و ۲۲ محرم در منابع دیده میشود.[۱۸] . سن امام هنگام شهادت ۵۷ سال گفته شده است.[۲۱] . تعداد فرزندان امام سجاد(ع) پانزده نفر ذکر شده که یازده نفر آنها پسر و چهار نفر دختر بودهاند.[۲۲] نام فرزندان و همسران امام طبق نوشته شیخ مفید و طبرسی چنین است:[۲۳] . حاکمان دوره امامت امام سجاد(ع)، عبارتند از: یزید بن معاویه (۶۱- ۶۴ق)، معاویة بن یزید (چند ماه از سال ۶۴)، مروان بن حکم (نه ماه از سال ۶۵)، عبدالملک بن مروان (۶۵- ۸۶) و ولید بن عبد الملک (۸۶- ۹۶).[۲۸] . امام سجاد(ع) در واقعه کربلا و در روزی که امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند، به شدت بیمار بود به گونهای که در مواردی که میخواستند او را به قتل برسانند،[۲۹] عدهای گفتند: او را همین بیماری که دارد کفایت میکند.[۳۰] . پس از واقعه کربلا، امام سجاد و اهل بیت امام حسین(ع) را به اسیری گرفتند و روانه کوفه و شام کردند. هنگام بردن اسیران از کربلا به کوفه، بر گردن امام سجاد(ع) غل و جامعه [جامعه، طوق مانندی است که دستها و گردن را با آن به هم میبندند] نهادند و چون بیمار بود و نمیتوانست خود را بر پشت شتر نگاهدارد هر دو پای او را بر شکم شتر بستند.[۳۱] . بنابر برخی گزارشها، امام سجاد(ع) در کوفه خطبهای ایراد کرده است؛ ولی توجه به شرایط کوفه و سختگیری و بیرحمی مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرفتن چنین گزارشی را دشوار میسازد. سخنان امام سجاد(ع) در خطبه کوفه، به خطبه او در مسجد اموی دمشق بسیار شبیه است. ازاینرو احتمال میرود که با گذشت زمان راویان حادثهها را با هم آمیخته باشند.[۳۲]
در فاصله ورود کاروان اسیران کربلا به شهر کوفه تا هنگام دخول به کاخ عبیدالله گه به واسطه شرایط استثنایی آن روز و ازدحام بیش از حد جمعیت، موقعیت مناسبی برای انجام رسالت الهی در راستای تداوم نهضت عاشورا و روشنگریهای لازم فراهم آمده بود، خاندان اهل بیت عصمت و طهارت هر کدام بهترین استفاده را نموده و خطبههای بسیار گرم و افشاگرانهای را ایراد نمودند. حضرت زینب، حضرت امکلثوم، حضرت فاطمه بنت حسین (علیهالسلام) و بالاخره حضرت سجاد (علیهالسلام) هر کدام خطابههای بدیعی انشاء فرمودند که در ترتیب آن بین روایات اختلاف است. در اینجا متن خطبه حضرت سجاد (علیهالسلام) که در بحارالانوار نقل شده است بیان میگردد:
پس حضرت زینالعابدین (علیهالسلام) با اشاره، مردم را به سکوت دعوت فرمود، نفسها در سینهها ماند و سکوت مطلق همهجا را فراگرفت. آنگاه امام سجاد (علیهالسلام) اینگونه خطبه تاریخی خود را ایراد فرمود: پس از حمد و ثنای الهی، از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یاد کرد و بر او درود فرستاد و خطاب به مردم گفت: ای مردم! هر کس مرا میشناسد، میداند که من کیستم و آنکه مرا نمیشناسد، بداند که من علی فرزند حسینم که او را در کنار فرات بدون هیچ گناهی و یا اینکه از او خونی طلب داشته باشند، از دم شمشیر گذراندند. من فرزند آن کس هستم که پرده حریم حرمت او را دریدند، و اموال او را به غارت بردند و افراد خانواده او را به زنجیر اسارت کشیدند. من فرزند آن کس هستم که او را با زجر و شکنجه کشتند (انا ابن من قتل صبرا؛ قتل صبر این است که موجود زندهای را نگه دارند و بر او شمشیر، نیزه، سنگ و امثال آن بزنند تا بمیرد) و همین افتخار ما را بس است.
ای مردم! شما را به خدا سوگند آیا به خاطر دارید که به پدرم نامهها نوشتید و او را دعوت کردید ولی با او نیرنگ باختید؟ با او پیمان وفاداری بستید و با او (و نماینده او) بیعت کردید ولی به هنگام حادثه، او را تنها گذاشتید و با او به پیکار برخاستید و او را مخزول نمودید؟ پس شما را هلاکت و نابودی باد! چه بد توشهای برای خود پیش فرستادید!! و برای شما چه زشت و ناپسند بود. به من بگوئید با کدام چشم میخواهید به روی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بنگرید هنگامی که به شما بگوید: عترت مرا کشتید و حریم حرمت مرا شکستید. پس شما دیگر از امت من به حساب نمیآئید. راوی میگوید: هنگامی که سخن امام بدینجا رسید، از هر طرف صدای آن جماعت بیشمار به گریه بلند شد و به همدیگر میگفتند: نابود شدید، آیا میدانید؟![۳۷۶] [۳۷۷] [۳۷۸] . این خط به حاوی نکات متعدد جالبی است که با تامل عمیق در آن قابل استفاده است. به هر تقدیر و با هر رنج و مشقت و مصیبتی بود، فاصله دروازه کوفه تا قصر دارالاماره طی شد، ابنزیاد که در قصر خود جلوس کرده بود، اذن عام داده بود تا همه برای مشاهده فتوحات او حاضر شوند. قبلا سر مقدس حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) نیز در برابر او حاضر شده بود و او با چوبدستی خود به آن جسارت میکرد. در این حال کاروان اسرا وارد قصر شدند و حضرت زینب (سلاماللهعلیها) با جمعی از کنیزان در گوشهای نشستند و بین ایشان و ابنزیاد سخنانی رد و بدل شد که بسیار عالی است.[۳۷۹] [۳۸۰] . بعد از آن ابنزیاد به سوی علی بن حسین (علیهالسلام) نگاه کرد و گفت: این کیست؟ گفته شد: علی بن حسین است. ابنزیاد گفت: مگر خدا علی بن حسین را نکشت؟ علی بن حسین (علیهالسلام) فرمودند: مرا برادری بود که نام او علی بن حسین بود و مردم او را کشتند. عبیدالله گفت: بلکه خدا او را کشت!! علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: الله یتوفی الانفس حین موتها و التی لم تمت فی منامها؛[۳۸۱] . خداوند جانها را به هنگام مرگشان میگیرد.
ابنزیاد خشمگین شد و گفت: در پاسخ من با جسارت سخن میگوئی؟! او را گردن بزنید. زینب (سلاماللهعلیها) چون چنین دید، امام سجاد (علیهالسلام) را در آغوش خود کشید و گفت: ای پسر زیاد هر چه از خون ما ریختی، تو را بس است. به خدا از او جدا نخواهم شد. اگر قصد کشتن او را داری مرا نیز با او بکش!! ابنزیاد لحظهای به زینب و علی بن حسین (علیهماالسلام) نگریست و گفت: خویشی چه شگفتانگیز است. به خدا سوگند که این زن دوست دارد با برادر زادهاش کشته شود. گمان میکنم که این جوان با همین بیماری درگذرد. علی بن حسین (علیهالسلام) رو به عمهاش زینب (سلاماللهعلیها) کرد و گفت: ای عمه بگذار تا من با او صحبت کنم. آنگاه روی به ابنزیاد کرد و فرمود: ابالقتل تهددنی یابن زیاد؟! اما علمت ان القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؛ آیا مرا به قتل تهدید میکنی؟! مگر نمیدانی که کشته شدن عادت ماست و شهادت در راه خدا برای ما کرامت است؟![۳۸۲] [۳۸۳] [۳۸۴] [۳۸۵] . پس از پایان یافتن مجلس عبیدالله بن زیاد، دستور داد تا امام سجاد (علیهالسلام) و اهل بیت را به خانهای که جنب مسجد اعظم کوفه قرار داشت، برده و در آنجا جای دهند، و آن منزل زندان این بزرگواران بود.[۳۸۶] . در این خلال که آنان در این زندان به سر میبردند عبیدالله توسط قاصدان خبر قتل امام حسین (علیهالسلام) را در همهجا منتشر کرد[۳۸۷] . و در ضمن نامهای به یزید نوشت و با اطلاع آنچه گذشت، کسب تکلیف کرد که دستور آمد، اسرا را با سرها به شام گسیل کند.[۳۸۸] [۳۸۹] . حال مدت وقوف در این زندان چقدر طول کشیده و حال حضرت سجاد (علیهالسلام) و بقیه اسرا و خاندان اهل بیت چگونه بوده است؟ بهصورت مشخص در تاریخ چیزی نیامده است. تنها واقعهای که مربوط به حضرت زینالعابدین است و شاید در اوایل ورود به این زندان، به صورت اعجاز رخ داده است، همان بازگشت حضرت سجاد (علیهالسلام) به صحرای کربلا برای گزاردن نماز و دفن اجساد پاره پاره پدر و سایر شهداست. ابن زیاد، امام سجاد(ع) و سایر اسیران کربلا را در زندان نگهداشت و نامهای به شام نوشت و از یزید کسب تکلیف کرد. یزید پاسخ داد، اسیران و سرهای شهیدان کربلا را به شام بفرستد. ابن زیاد، امام سجاد(ع) را غل بر گردن نهاد و با اسیران همراه مُحَفّر بن ثَعلبه روانه دمشق کرد . هنگامی که کاروان اسیران را به درب مسجد شام آوردند، یک پیرمرد شامی به نزدیک زنان و اهل بیت حضرت سیدالشهداء (علیهالسلام) آمد و گفت: خدا را سپاس میگویم که شما را کشت و نابود کرد!! و یزید را به شما مسلط ساخت! و شهرها را از مردان شما رهایی بخشید!! (در همین قسمت در الامالی شیخ صدوق آمده است که پیرمردی از شیوخ اهل شام جلو آمد و گفت: حمد خدای را که شما را کشت و هلاک کرد و شاخ فتنه را قطع نمود و بعد هرچه میتوانست ناسزا گفت)[۳۹۷] [۳۹۸] . پس چون کلامش تمام شد علی بن حسین (علیهالسلام) به او فرمود: ای پیرمرد! آیا قرآن خواندهای؟ گفت: آری. فرمود: آیا این آیه را خواندهای قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛[۳۹۹] . پیرمرد گفت: آری تلاوت کردهام. امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: ما قربی هستیم، ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کردهای؟ و اعلموا انما غنمتم من شیء فان الله خمسه و للرسول و لذی القربی؛[۴۰۰] . گفت: آری. علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: قربی ما هستیم، ای پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کردهای؟ انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛[۴۰۱] . آن پیرمرد گفت: آری. علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: ای پیرمرد! ما اهل بیتی هستیم که به آیه طهارت اختصاص داده شدیم! راوی میگوید: آن پیرمرد ساکت ماند و از آن سخنی که گفته بود پشیمان شد. آنگاه روی به علی بن حسین (علیهالسلام) کرد و گفت: تو را به خدا سوگند شما همان خاندان هستید؟! علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: به خدا سوگند بدون شک ما اهل بیت عصمت طهارت هستیم و به حق جدمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ما همان خاندانیم. در این هنگام آن پیرمرد گریست و عمامهاش را از سر گرفته و به زمین زد و سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد خواه از انسیان باشند و یا از جنیان، به درگاه تو بیزاری میجویم. سپس به حضرت عرض کرد: آیا برای من توبهای هست؟ علی بن حسین (علیهالسلام) فرمود: آری اگر توبه کنی خدا بر تو میبخشاید و تو با ما خواهی بود. آن پیرمرد گفت: من از آنچه گفتم توبهای میکنم. بعد که خبر این برخورد پیرمرد به یزید رسید دستور داد تا او را بکشند و کشته شد.[۴۰۲] [۴۰۳] . در شام اسیران با وضعیتی دردناک در مقابل یزید ایستادند امام چهارم (علیهالسلام) در حالی که با یازده نفر دیگر به هم زنجیر شده بودند، به یزید فرمودند: تو را به خدا سوگند میدهم اگر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را در این حالت ببیند، گمان داری با تو چه خواهد کرد؟ بعد هم دختر امام حسین فریاد زد: ای یزید! آیا دختران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید اینگونه به اسارت گرفته شوند؟ اهل مجلس با شنیدن این جمله از دختر امام حسین (علیهالسلام) به گریه افتادند به گونهای که صدای گریه ایشان شنیده میشد. یزید چون وضعیت را به این صورت دید به ناچار دستور داد دستهای امام چهارم را باز کنند. و ریسمانها را بریده و غلها را بردارند. چون علی بن حسین (علیهالسلام) به سوی یزید برده شد او تصمیم به قتل حضرت گرفت. پس دستور داد حضرت در مقابل او بایستد و با ایشان صحبت کند تا از او کلمهای بشنود که موجب قتل او گردد. و حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) بر حسب آنچه که او صحبت میکرد، جوابش را میدادند. و این در حالی بود که در دستشان تسبیح کوچکی بود که با انگشتانشان آن را دور میچرخاندند و صحبت هم میکردند. یزید گفت: من با تو صحبت میکنم و تو جوابم را میدهی در حالی که با انگشتانت تسبیح را دور میچرخانی؟ چگونه این ممکن است؟ حضرت فرمود: پدرم به من گفت از جدم که هر کس هنگامی که نماز صبح خواند قبل از اینکه رویش را برگرداند، صحبت نکند مگر اینکه تسبیح را در دست بگیرد و بگوید: اللهم انی اصبحت اسبحک و امجدک و احمدک و اهللک بعدد ما ادیر به سبحتی. و تسبیح را بگیرد و آن را بچرخاند بعد بدون اینکه تسبیح بگوید، به آنچه دوست دارد حرف بزند، برای او ثواب تسبیح و ذکر محسوب میشود و این حرزی است برای او تا اینکه به بستر برود. پس هرگاه به بسترش رفت، همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالشت خود بگذارد تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا محسوب میگردد. من هم این کار را به عنوان اقتدای به جدم انجام دادم. در این موقع یزید گفت: با هیچکدام از شماها سخنی نگفتم مگر اینکه مرا جواب میدهید به آنچه که به آن پناه میبرم. پس او را عفو کرد و صله عطا نمود و دستور داد تا حضرت را آزاد کنند.[۴۲۵] [۴۲۶] . یزید امر کرد زنان و نسوان امام حسین (علیهالسلام) را با حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) در زندانی حبس کنند که آن زندان نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما. تا اینکه پوستهای آنان ورق ورق شد و پوست انداخت. (در دنباله روایت آمده است که در آن ایام در بیت المقدس هیچ سنگی را برنداشتند مگر اینکه زیر آن خون تازه بود و مردم به خورشید که نگاه میکردند آن را بر روی دیوارها بهصورت سرخی میدیدند کان خورشید به ملحفههای زرد رنگ میماند تا اینکه علی بن حسین (علیهالسلام) به همراه نسوان از آن زندان خارج شدند و سر حضرت امام حسین (علیهالسلام) به کربلا برگردانیده شد.)[۴۳۳] [۴۳۴] . ملاقات امام سجاد (علیهالسلام) با منهال : منهال گفت: عرضه داشتم آقای من اکنون کجا میروید فرمود: آنجایی که ما در آن هستیم، سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هوا را در آنجا نمیبینیم، فعلا به جهت ضعف بدن بیرون آمدهام و از آنجا فرار میکنم تا لحظهای استراحت کنم و زود برگردم چرا که بر زنها میترسم، پس در این حال که با آن حضرت تکلم میکردم و او با من حرف میزد دیدم ندای زنی بلند شد و آن جناب را صدا زد که کجا میروی ای نور دیده، و آن زن جناب زینب دختر علی مرتضی (سلاماللهعلیه) بود. پس حضرت برگشت و من از او منصرف شدم و من پیوسته او را یاد میکنم و گریه میکنم.[۴۳۵] .[۳۳] خطبه امام سجاد (ع) در شام و خطبه امام سجاد در شام (متن) . امام سجاد(ع) در مسجد شام خطبهای خواند و خود و پدر و جد خویش را به مردم شناساند و به شامیان گفت که آنچه یزید و کارگزاران او بر زبانها انداختهاند، درست نیست. پدر او خارجی نیست و نمیخواسته است جمعیت مسلمانان را بر هم بزند و در بلاد اسلام فتنه برانگیزد. او برای حق و به دعوت مسلمانان به پاخاست تا دین را از بدعتهایی که در آن پدید آمده، بزداید و به سادگی و پاکی عصر جدّ خود برساند.[۳۴] . پس از گذشت مراسم غمباری که در کاخ یزید برگزار شد و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) با برخوردهای سنجیده و صحبتهای قاطع و کوبنده خود، بخش زیادی از نقشههای دستگاه اموی و شخص یزید برای هدم نام دین و جریان امامت حق را نقش بر آب نمودند، در این حال یزید تصمیم گرفت در روز جمعه که روز اجتماع گسترده مسلمین در مسجد جامع شهر است از راه خطبههای نماز جمعه که توسط یکی از علماء سوء و خطباء خود فروخته دستگاه اموی قرائت میشد، کار تبلیغی گستردهای بر ضد خاندان وحی و نبوت بویژه حضرت علی و امام حسین (علیهماالسلام) انجام دهد. و این البته در تداوم حدود چهل سال کار تبلیغی مداوم علیه خاندان امامت و ولایت بود که در شام انجام میشد. از اینرو چون روز جمعه فرا رسید، یزید یکی از خطبای برجسته خود را به منبر فرستاد و دستور داد آنچه میتوانی در مذمت حسین و پدرش بیان کن و او چنین کرد و بعد در تعریف و تمجید از یزید و معاویه بسیار طولانی صحبت کرده و برای آنها از بیان هیچ خوبی و زیبایی فروگذار نکرد. و این در حالی بود که یزید حضرت علی بن حسین (علیهالسلام) را با خود به مسجد برده بود. حضرت که این سخنان را شنید فریاد برآورد: ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضاة المخلوق بسخط الخالق فبتوا مقعدک من النار. وای به تو ای سخنران!! رضایت مخلوق را به قیمت سخط و ناراحتی خالق خریداری نمودی (و برای خشنودی یک مخلوق، خدا را بر خود خشمناک ساختی) پس جایگاهت آتش دوزخ خواهد بود!! سپس حضرت به یزید فرمودند: ای یزید به من اجازه بده تا بر این چوبها بالا رفته و چند کلمه سخن بگویم که موجب خشنودی خداوند باشد. و این حضاری که در مجلس نشستهاند (نیز از آن بهرهمند شده) به اجر و ثوابی نائل گردند. یزید از این کار شدت ابا داشت. مردم و اطرافیان او به او گفتند: یا امیرالمؤمنین بگذار تا بر منبر بالا رود شاید چیزی از او بشنویم. یزید که از صلاحیتهای علمی و مقام حضرت بخوبی آگاه بود گفت: اگر او بر منبر بالا رود، پائین نمیآید مگر اینکه مرا و آل ابیسفیان را مفتضح نموده و رسوا سازد. به او گفتند: این جوان بیمار و شکست خورده چگونه چنین قدرتی خواهد داشت؟ یزید گفت: او از خانوادهای که علم و دانش را به کام خود کشیدهاند و از شیرخوارگی بمانند مرغی که به جوجههایش دانه میدهد، به آنها علم و کمال تعلیم شده است ولی مردم دست از اصرار برنمیداشتند و پیوسته از یزید میخواستند که موافقت کند. در بعضی روایات آمده که فرزند یزید نیز با اصرار از پدر میخواست که با این خواسته موافقت کند تا بالاخره او رضایت داد و حضرت بر منبر بالا رفتند و شروع به ایراد خطبهای نمودند که نقش اول را در بقاء و تداوم نهضت حسینی بازی کرد و اگر این خطبه نبود چه بسا اهداف و ماهیت این نهضت مخفی میماند، و ستمکارانی که دست به این جنایت بزرگ زده بودند رسوا نمیگردیدند. حضرت بر بالای منبر ابتدا حمد و ثنای الهی را بجا آورد و بعد خطبه ای غراء خواند که همه مردم گریستند تا بیقرار شدند و بشدت عواطف آنها تحت تاثیر قرار گرفت. فرمود: ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است. به ما علم و بردباری و سخاوت و فصاحت و شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین ارزانی داشت و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر برگزیده اسلام حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ماست. صدیق (حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام)) از ماست، جعفر طیار از ماست، شیر خدا و شیر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) (حضرت حمزه) از ماست، امام حسن و امام حسین همان دو سبط بزرگوار این امت از ماست و مهدی این امت (که دجال را میکشد) از ماست.
حال هر کس مرا شناخت که شناخت و برای آنان که مرا نمیشناسند خاندان خود و حسب و نسبم را بیان خواهم کرد.
امام سجاد(ع) که ۳۴ سال پس از واقعه کربلا زنده بود،[۳۶] همواره تلاش میکرد یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه دارد. امام هر گاه آب مینوشید به یاد پدر بود و بر مصایب امام حسین(ع) گریه میکرد و اشک میریخت.[۳۷] . شیخ صدوق رحمه اللَّه در کتاب خصال، به سندش از امام صادق (ع) روایت کرده: «الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَأَمَّا آدَمُ فَبَکَی عَلَی الْجَنَّةِ... أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَبَکَی عَلَی الْحُسَیْنِ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَکَی حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الهالکین قَالَ «انَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لاتَعْلَمُونَ» إِنِّی مَا أَذْکُرُ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی لِذَلِکَ عَبْرَة.» یعنی افرادی که فوق العاده گریه کردند پنج نفر بودند: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، دختر حضرت محمّد (ص) و علی بن الحسین (ع). حضرت علی بن الحسین (ع) مدت بیست یا چهل سال بر حضرت حسین گریست. هیچ غذایی در مقابل آن حضرت نمی گذاشتند مگر اینکه گریان می شد. کار آن حضرت به جایی رسید که یکی از غلامانش به وی گفت: ای پسر رسول خدا! فدای تو شوم، من می ترسم تو خود را (به واسطه کثرت گریه) هلاک نمایی! فرمود: چاره ای نیست جز اینکه از غم و اندوه خود به خداوند شکایت کنم. من چیزهایی را می دانم که شما نمی دانید. من یادآور قتلگاه فرزندان فاطمه (س) نمی شوم مگر اینکه گریه راه گلویم را مسدود می کند. همچنین از یکی از غلامان آن حضرت روایت شده است که گفت: روزی امام سجاد (ع) به صحرا تشریف برد. من نیز پشت سر حضرت بیرون رفتم. حضرت سجده طولانی کرد. سپس سر از سجده برداشت. دیدم گریه بسیاری کرده است. عرض کردم: آقای من! آیا وقت آن نشد که اندوه شما تمام شده و گریه شما کم شود؟ فرمود: وای بر تو! یعقوب پیغمبر دوازده پسر داشت. خداوند یکی از پسرانش را از نظر او غایب کرد. او از حزن و اندوه مفارقت آن پسر، موی سرش سفید شد. پشتش خمیده و چشمش از بسیاری گریه نابینا شد. حال آن که پسرش در دنیا زنده بود؛ ولی من به چشم خود پدر و برادرم را با هفده تن از اهل بیت خود کشته و سر بریده دیدم؛ پس چگونه حزن من به غایت رسد و گریهام کم شود؟ در روایتی از امام صادق (ع) آمده است: «امام زین العابدین (ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد. هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد و عرض میکرد بفرمایید، حضرت میفرمود: «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً - قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ عَطْشَاناً» فرزند رسول خدا، گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا، تشنه کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.» با این حال که داغ مصائب کربلا بر امام سجاد(ع) بسیار سخت و جانکاه بود اما آن حضرت رسالت روشنگری خود را در بعد از واقعه عاشورا به خوبی به انجام رساند و در هر فرصتی به ایراد خطبه برای آشکار کردن ماهیت پلید بنی امیه می پرداخت. در ادامه این نوشتار به دو خطبه امام در کوفه و شام مروری خواهیم داشت. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است، «امام زین العابدین(ع) چهل سال بر پدر بزرگوارش گریه کرد، در حالی که روزها روزه بود و شبها به نماز میایستاد، هنگام افطار که غلام حضرت برای ایشان آب و غذا میبرد، حضرت میفرمود: فرزند رسول خدا(ص) گرسنه کشته شد! فرزند رسول خدا تشنه، کشته شد! و پیوسته این سخن را تکرار میکرد و گریه میکرد به گونهای که اشکهای آن حضرت با آب و غذایش مخلوط میشد. پیوسته این گونه بود تا رحلت کرد.»[۳۸] مالک بن انس میگوید: علی بن حسین در شبانه روز هزار رکعت نماز میخواند تا اینکه از دنیا رحلت کرد. لذا به ایشان «زین العابدین» میگویند.[۴۴] . ابن عبد ربّه نیز مینویسد: هنگامی که علی بن حسین آماده نماز میشد، لرزه عجیبی وجودش را فرا میگرفت. از ایشان در این باره سؤال شد، فرمود: «وای بر شما! آیا میدانید که من در برابر چه کسی میخواهم بایستم و در برابر چه کسی میخواهم مناجات کنم؟!»[۴۵] . همچنین از مالک بن انس نقل شده است هنگامی که علی بن حسین احرام بست، لبیک اللّهمّ لبیک را قرائت کرد و در همان لحظه، بیهوش شده و از مرکب خود به زمین افتاد.[۴۶] صحیفه سجادیه، مجموعه دعاهای امام سجاد(ع) و آینهای است که تصویر اجتماع آن روز -به ویژه مدینه- را در آن میتوان دید: بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان ها از آلایش؛ گویی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.[۵۸] . رساله حقوق، یکی از آثار امام سجاد(ع) است. در این رساله ۵۱ حق (یا ۵۰ حق طبق برخی نسخه ها) شمارش شده است.[۵۹] دعای ابوحمزه ثمالی را امام زینالعابدین در سحرهای ماه رمضان میخواند و ابوحمزه ثمالی از آن حضرت نقل کرده است.[۶۰] این دعا دربردارنده مفاهیمی متعالی و تعابیری شیوا و فصیح است. زیارت امین الله زیارتنامهای است که امام سجاد (ع) هنگام زیارت مزار حضرت علی (ع) خوانده است.[۶۱] این زیارت از معتبرترین زیارات شمرده شده است که در همه جا(از جمله نزد قبور دیگر ائمه(ع)) میتوان آن را خواند.[۶۲] . یاران و شاگردان امام سجاد علیه السلام : ابوحمزه ثُمالی: راوی، محدّث و مفسّر امامی قرن دوم که از اصحاب امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) بود.[۶۴] . ابوخالد کابلی: ملقب به كَنْكَر،[۶۵] از رجال شیعی سده اول قمری و از اصحاب امام سجاد(ع) و امام باقر (ع). اَبان بن تَغْلِب:[۶۶] ادیب، قاری، فقیه، مفسّر و از محدّثان بنام امامیه که محضر امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) را درک کرد . جابر بن عبدالله انصاری: صحابی پیامبر اسلام(ص) است[۶۷] که در بسیاری از غزوهها و سرایا شرکت کرد. جابر، راوی حدیث لوح است - که دربردارنده نام امامان شیعه از زبان پیامبر(ص) است. جابر را از اصحاب امام علی (ع) و ائمه تا امام باقر (ع) دانستهاند . سُلَیم بن قیس هلالی: از اصحاب خاصّ چهار امام نخست شیعه(ع) که محضر امام باقر(ع) را هم درک کرده است. او از قدیمیترین علمای شیعه و بزرگان اصحاب ائمه(ع) و مورد وثوق آنان بوده و نزد ایشان از محبوبیت خاصّی برخوردار بوده است. ابراهیم و حسن فرزند محمد بن حنفیه؛[۶۸] . سعید بن مسیب بن حزن قرشی مخزومی:[۶۹] از صحابه که امام سجاد(ع) او را داناترین مردم زمان خودش نامیده است.[۷۰] . یحیی بن اُمّ طُوَیل[۷۱] . سعید بن جُبَیر: مفسر و از تابعین.[۷۲] . محمد بن جُبَیر بن مُطعِم.[۷۳]
نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - کسی که چهل سال بر سیدالشهدا گریست/ مروری بر خطبههای امام سجاد(ع) - امام سجاد علیه السلام - امام سجاد علیهالسلام - امام سجاد علیهالسلام - امامت امام سجاد - زندگانی حضرت امام علی بن الحسین زینالعابدین سجاد (ع) - ... - ماجرای زخم کتف حضرت سجاد (ع) که تا زمان شهادت خوب نشد - ... - نحوه شهادت امام سجاد (ع) پس از واقعه کربلا/ دلیل دیدارهای مکرر ... - نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - شهادت حضرت امام سجاد (ع) - خلاصه زندگی امام سجاد (ع) - شهادت امام زين العابدين - امام سجاد علیه السلام - شهادت حضرت امام زین العابدین علیه السلام - علی بن حسین - خلاصه ای از زندگی امام سجاد (ع) - شهادت امام زین العابدین علیه السلام - امام سجاد علیه السلام - امام سجاد علیهالسلام - شهادت امام زین العابدین (ع) - سالروز شهادت امام زین العابدین علیه السلام بر شیعیان آن حضرت تسلیت... - شهادت امام زین العابدین (ع) - زندگینامه حضرت امام سجاد (علیه السلام) - شهادت امام زين العابدين - امام سجاد علیه السلام - نگاهی به زندگی امام زين العابدين (ع) - شهادت امام زین العابدین علیه السلام - امام سجاد علیهالسلام - امام سجاد علیهالسلام - حضرت زين العابدين(عليه السلام) - سجاد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد
شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)" به روايتي (12محرم 95 ق)
شهادت امام سجاد(ع) در برخي نقلها سال 92 ق و در نقلي ديگر سال 94 و در منابعي ديگر سال 95 ذكر شده است. همچنين در روز شهادت آن حضرت اختلاف وجود دارد. در برخي منابع، شهادت ايشان را در روز 22 18 و 25 ماه محرم نيز ذكر كردهاند. زمان حضرت امام سجاد(ع) پُر از اختناق و تقيّه بود و كسي در برابر جاسوسان بنياميه، مجال نفس كشيدن نداشت؛ با اين حال، امام سجاد(ع) از ارشاد و نشر احكام اسلام فروگذاري نكرد. ايشان به هر نحوِ ممكن، مسائل اسلامي را بيان مينمود و در هدايت مردم ميكوشيد. از جمله آثار امام سجاد(ع) صحيفهي سجاديه است كه مشتمل بر 54 دعا از دعاهاي آن حضرت ميباشد. مدت عمر آن امام، 57 سال و زمان امامت آن بزرگوار 34 سال بود. آن امام همام، سرانجام به دستِ هشام بن عبدالمَلِك در زمان خلافت وليد بن عبدالملك مسموم شد و به شهادت رسيد. پيكر مطهر امام سجاد(ع) در قبرستان بقيع و در كنار مرقد مطهر عموي گراميش حضرت امام حسن مجتبي(ع) واقع است.
شهادت "حضرت امام زين العابدين"(ع) امام چهارمِ شيعيان بنا به روايتي (25محرم94 يا 95 ق) بوده است
شعر-حضرت سجّاد زین العابدین
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین
حضرت سجّاد زین العابدین - آن امامِ چارم اهلِ یقین
آن درخشان همچو ماه وآفتاب - اُسوه و اُلگو بُوَد بهرِ شَباب
محو حق میشد چنان آن بی قرین - شد ندائی اَنتَ زینُ العابدین
گشت زين العابدين آن مَه لقا - اسوه اي شد در عبادت بهرِ ما
از دعا و ذکر وطاعاتِ امام - یک صحیفه است ازمناجاتِ امام
سجده قسمي از عبادتهايِ اوست - كه نشانش در همه اعضايِ اوست
او چنان درسجده غرقِ راز بود - که تو گوئی با مَلَک همباز بود
سجده هايِ او به درگاه خدا - گشت الگو بهرِ اربابِ هُدا
پينه بر پيشاني و زانويِ او - بود از آن سجده یِ نيكويِ او
پینه ها بر زانو و پیشانِیَش - حاکی از آن حالتِ ربّانِیَش
ذوالثّفائن شد زالقابش از آن - کو به سجده بود دائم هرزمان
ذوالثّفائن شد لقب زان سجده ها - داشت او از صبح تا گاهِ عشا
او پس از قتلِ پدر در كربلا - کرد رسوا اهلِ شام و کوفه را
شد چو در بازارِ کوفه آن جناب - کرد بر آن مردمِ دانی خطاب
یک سخنرانی نمود او پُر زِ شور - که نموده دشمنان را کَر وَ کور
چونکه در دروازه یِ ساعات شد - روزِ روشن پیشِ او ظُلمات شد
مسجدِ شام و سخنرانی یِ او - مُهرِ حق را زد به پیشانی یِ او
باقری سجّاد و زین العابدین - هست اُلگو بهرِ ما و مؤمنین
سروده شده روز شهادت امام سجاد علیه السلام سال 1399
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
روضه شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، معصوم ششم امام سجادع
ادامه مطلب را ببينيد