ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه علیهماالسلام

ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و حضرت علی (علیه السلام) از مهم ترین اتفاقات تاریخ شیعه است، زیرا سلسله امامان شیعه ثمره این ازدواج هستند. مطابق با برخی احادیث، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) به وحی الهی، حضرت فاطمه را به ازدواج حضرت علی در آورد. در مورد تاریخ این ازدواج چندین نظر وجود دارد که در تقویم رسمی ایران از این بین، روز یکم ذی الحجه به عنوان تاریخ این ازدواج تعیین شده است. ازدواج حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) یکی از رویدادهای مهم تاریخ اسلام است، چرا که نسل امامان معصوم (علیهم‌السلام) ثمره این ازدواج است.

بنا بر گزارش‌های تاریخی و روایی این ازدواج در سال دوم یا سال سوم هجرت انجام شده، اما در مورد روز و ماه آن اختلاف‌نظر هست؛ بنا بر برخی نقل‌ها این پیوند در روز اول ماه ذی الحجه واقع شده و در تقویم جمهوری اسلامی این روز به عنوان روز ازدواج نام‌گذاری شده است. پیش از امام علی (علیه‌السلام) ، حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) خواستگاران زیادی داشت که همه آنها را پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رد کردند و مطابق روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امر الهی، دخترش را به ازدواج حضرت علی (علیه‌السلام) درآورد و خودش خطبه آنها را خواند. و طبق برخی روایات این پیوند قبل از اینکه در زمین بسته شود در آسمان‌ها بسته شده بود. بنا بر نقل مشهور مهریه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) ۵۰۰ درهم بوده که مهرالسنه خوانده می‌شود و در شب ازدواج، مردم مدینه اطعام شدند.

بنا بر گزارش‌های تاریخی و روایی ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا(علیهما‌السّلام) سال دوم یا سال سوم هجری قمری واقع شده است. در مورد روز و ماه آن اختلاف‌نظر وجود دارد، طبق برخی نقل‌ها در روز اول ماه ذی الحجه این پیوند واقع شده و در تقویم جمهوری اسلامی این روز به عنوان روز ازدواج نام‌گذاری شده است.

بر اساس منابع شیعه و اهل سنت، پیوند امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(علیهما‌السّلام) به دستور خدای متعال بوده و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مامور به اجرای آن بود. در این مقاله روایاتی را که دال بر الهی بودن این ازدواج می‌کند، با ذکر منابع آنها بیان شده است و این یکی از فضایل مشترک امام علی (علیه‌السلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) است.

پیوند الهی

امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(علیهما‌السّلام) فضائل فراوانی دارند. تعدادی از مناقب آنها اختصاصی و پاره‌ای مشترک میان هر دو است. یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های مشترک، پیوند آسمانی این دو بزرگوار است. بر اساس منابع شیعه و اهل سنت، پیوند امیرمؤمنان و حضرت فاطمه (علیهما‌السّلام) به دستور خدای متعال بوده است و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مامور به اجرای آن بود.

مطابق مستندات موجود، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در موقعیت‌های گوناگون الهی بودن ازدواج امام علی و حضرت فاطمه (علیهما‌السّلام) را مطرح نمود. نیز مطابق این مستندات، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از طرف خداوند مامور بود تا بهترین انسان‌ها را به ازدواج با حضرت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) در آورد، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب را انتخاب نمود، زیرا غیر از او کسی را هم‌شان و هم‌تراز حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) نمی‌دید. همچنین، امام علی(علیه‌السّلام) به این ازدواج افتخار می‌کرد و آن‌را فضیلتی برای خود به شمار می‌آورد.

تاریخ ازدواج امام علی و حضرت فاطمه

درباه تاریخ ازدواج امام علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(سلام الله علیها) اتفاق چندانی میان مورخان و سیره‌نگاران نیست. تاریخ هایی که گاه بیانگر زمان صیغه خواندن می باشد و گاه بیانگر زمان عروسی و رفتن حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانه امیرالمؤمنین(علیه السلام) است. این تاریخ ها عبارت اند از: روز اول ذى الحجه عقد فاطمه (ع) و روز سه شنبه ششم همان ماه، ازدواج حضرت بوده است.[۱] . در ماه شوال پس از بازگشت حضرت علی (ع) از جنگ بدر بوده است.[۲] . بنابر روایت امام صادق (ع): عقد حضرت على و حضرت فاطمه (ع) در ماه رمضان، و ازدواج آنها در ذى حجّه سال دوم هجرى بوده است.[۳] . زفاف فاطمه در شب پنج شنبه، بیست و یکم ماه محرم سال سوم هجرت بوده است.[۴] . برخی بر این عقیده اند که: عقد حضرت فاطمه (ع) در اواخر ماه صفر و ازدواج در ماه ذی حجه بوده است.[۵] . عده ای نیز گفته اند که عقد در ماه ربیع الاول بوده و در همان ماه ازدواج صورت پذیرفته است.[۶] . ابن سعد روایت کرده است که ازدواج فاطمه (ع) با على (ع) پنج ماه پس از ورود پیغمبر (ص) به مدینه در ماه رجب صورت پذیرفت و پس از بازگشت از بدر او را به خانه حضرت على (ع) فرستاد.[۷]

سن ازدواج امام علی و حضرت فاطمه

علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه علیهاالسلام به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته ‌اند.[۸] اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.[۹] همچنین سن امیرمؤمنان علیه السلام ۲۱ سال و ۵ ماه بوده است.[۱۰]

خواستگاری حضرت علی از حضرت زهرا

آنچه مسلّم است، اینکه حضرت زهرا(سلام الله علیها) خواهان بسیار داشته اند. زیرا از طرفی پدر ایشان چه قبل و چه بعد از بعثت از مردان شریف و بزرگ عرب و قریش بوده اند، و از طرف دیگر شخصیت خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) شخصیتی بسیار والا و بزرگ بود.

پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.[۱۱] . ابن شهر آشوب در «مناقب» خود از دیگر خواستگاران حضرت اسم می برد. از جمله عبدالرحمان بن عوف و عثمان بن عفان که هر دو از ثروتمندان بزرگ بودند، برای خواستگاری، خدمت رسول خدا رسیدند و به یکدیگر تفاخر می کردند؛ که پیغمبر از سخن آنان خشمناک شد... .[۱۲] . در جایی دیگر آمده است: دختر پیغمبر(ص) خواستگارانی داشت؛ امّا پدرش از میان همه پسر عموهای خود، علی بن ابی طالب)ع(را برای شوهری او برگزید و به دخترشان فرمودند: «تو را به کسی به زنی می دهم که از همه نیکو خوی تر و در مسلمانی پیش قدم تر است[۱۳] . ضحاک بن مزاحم نقل می کند، از حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام شنیدم که در مورد مراسم خواستگاری از حضرت زهرا)س) می فرمود: موقعی که من نزد پیامبر خدا صلی الله علیه وآله رفتم و آن بزرگوار مرا دید خندید و فرمود: یا اباالحسن! آیا برای حاجتی که داری نزد من آمدی؟ من قرابت و سبقت در اسلام و یاری کردن خود را از آن حضرت و جهادهایی که در راه خدا کرده بودم، برای آن حضرت شرح دادم. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی راست می گویی، مقام تو بالاتر از این است که تذکّر دادی، گفتم: یا رسول الله فاطمه ی زهراء را برایم تزویج نما. فرمود: یا علی! قبل از تو چند نفر از مردان، این تقاضا را داشتند، ولی هر گاه من به فاطمه می گفتم اظهار بی میلی می کرد، شما چند لحظه ای صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم.[۱۴] . پیامبر خدا، نزد فاطمه علیها السلام رفت... و به او فرمود: اى فاطمه! پاسخ داد: بلى، چه مى خواهى، اى پیامبر خدا؟ فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟». فاطمه علیها السلام ساکت ماند ولی صورتش را برنگرداند و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او }نشانه} رضایت اوست». پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.[۱۵] . حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) روایت می کنند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمود: یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه زهراء مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی. من گفتم: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم، بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی می فرماید: اگر من علی را خلق نمی کردم شوهری که شایسته ی فاطمه باشد در روی زمین نبود.[۱۶] . همچنین از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض[۱۷]: یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود . علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته اند: نکاح بر کفائت است - که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.[۱۸]

مهریه حضرت زهرا علیهاالسلام

رسول اکرم(ص) پس ازکسب اجازه از حضرت زهرا)س) به نزد امیرالمؤمنین علی(ع) آمدند و با لبی خندان گفتند: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که می توانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اکتفا می نمایم.[۱۹]

در روایات دو نوع مهریه برای حضرت زهرا (س) مشخص شده است:

مهریه عادی: یا به تعبیری مهریه زمینی که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل می شود: مهریه حضرت فاطمه زرهی بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن می گویند و آن از پوست دبّاغی نشده قوچ و یا پوست بُز ساخته می شود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است.[۲۰] . مهریه حضرت زهرا(س) طبق روایات اسلامی پانصد درهم بوده است.[۲۱] . البته این دو روایت قابل جمع هستند و می توان گفت در حقیقت مهر حضرت فاطمه(س) همان زره حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بود که آن را به پانصد درهم فروختند.

مهریه آسمانی: رسول الله(ص) فرمودند: مهریه فاطمه سلام الله علیها در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است.[۲۲] در روایتی دیگر از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر فرات، نیل در مصر، نهروان و نهر بلخ.[۲۳]

امیر مومنان به دستور پیامبر زره را فروخت و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشت و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «ام سلمه» سپرد تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی آن را به امیر مومنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.[۲۴]

خواندن خطبه عقد در مسجد

پیغمبر صلی الله علیه وآله به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم. حضرت علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمود. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کرد، آنها از جریان کار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج کرد، هم اکنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد. پیغمبر (ص) در حالی که صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، ‌و به بلال حبشی فرمودند: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن. هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. على علیه‌ السلام را خواست و فرمود یا على پروردگار مرا امر فرموده که فاطمه را براى تو عقد کنم به پانصد مثقال نقره آیا راضى هستى؟ عرض کرد: یا رسول‌اللَّه راضى هستم همه حضار مبارک باد گفتند سپس رسول خدا (ص) به منبر رفت خطبه عقد را ایراد فرمود. پس از آن علی علیه السلام برخاست خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول کرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید. مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض کردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی کابین بسته ای؟ رسول خدا پاسخ داد: آری. پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و در میانتان دوستی و محبت افکند. در پایان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى این جشن شادمانى کنند و بساط سرور بگسترند. على علیه السّلام مى ‏گوید: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله دخترش را به ازدواج من درآورد و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمود: با یاد و نام خدا برخیز و بگو: «على برکة اللَّه، و ما شاء اللَّه، و لا قوّة إلّا باللَّه، و توکلت على اللَّه»- یعنى: بر سفره برکت خدا مى نشینم، و راضى مى شوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتى نیست مگر از جانب خدا، پس به او توکل مى کنم و یارى مى طلبم. سپس مرا کنار فاطمه نشانید و گفت: خداوندا! اینان محبوبترین مردم در نزد من مى‏ باشند، پس آنان را دوست بدار، و خیر و برکت به ذریه آنها عطا کن، و آنان را از هر آسیبى حافظ باش، من آنها و نسلشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو مى ‏سپارم.[۲۵] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ | 17:10 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تزویج در آسمان

پس از تصدیق رسول خدا، حضرت علی (علیه‌السّلام) درخواست نمودند که پیامبر )صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله‌وسلّم)، دخترش فاطمه را به عقد او در بیاورد. رسول خدا فرمودند: منتظر باش تا باز گردم. ایشان نزد فاطمه (علیهاالسّلام) رفت و درخواست علی (علیه‌السّلام) را برای فاطمه بازگو کرد. فاطمه(علیه‌السّلام) به خاطر حجب و حیا سکوت کردند، ایشان هم سکوت دخترشان را نشانه رضایت دیدند. در این هنگام ملکی نزد رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و عرض کرد: من سبطائیل یکی از فرشتگان و قوائم عرش هستم و حامل این خبر هستم که مژده تزویج فاطمه و علی در آسمان را به عرض شما برسانم. هنوز سخن سبطائیل تمام نشده بود که جبرئیل بر ایشان نازل شد و پس از رساندن سلام خدا، پارچه‌ای سفید از حریر بهشت به ایشان داد که دو سطر از نور بر آن نوشته شده بود پیامبر به جبرئیل فرمودند: این حریر و این خطوط نور چیست؟ جبرئیل گفت‌ ای محمد خداوند بر پست و بلند زمین اشراف دارد و تو را آفرید و به رسالت برگزید و برای تو، برادر، صاحب، داماد و وزیری برگزید و او پسر عموی توست و به من امر فرمود تا فاطمه (علیهاالسّلام) را به عقد علی درآورم، من هم، فرشتگان را شاهد گرفتم و عقد آن‌ها را بستم و این خطوط نور، شهادت فرشتگان بر این عقد است. و خداوند امر فرموده تا شما آن دو را در زمین به عقد هم دربیاورید. رسول خدا پس از شنیدن سخنان آن دو ملک، پیش علی (علیه‌السّلام) آمدند. این مژده را به علی دادند آنگاه عقد را میان آن دو جاری کرده و برای هر دو دعا کردند.

جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به من فرمود: برخیز و زره خود را بفروش! برخاستم و زره را فروختم و پول آن را گرفته نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) آوردم و آنها را در مقابل او نهادم؛ آن حضرت از من نپرسید که آن پولها چه مقدار است و من نیز چیزی در این باره به آن حضرت نگفتم، سپس بلال را صدا کرد و مشتی از آن پولها را به وی داد و گفت: این پولها را بگیر و با آنها برای فاطمه (علیهاالسلام) عطر خریداری کن! و بعد از او ابوبکر و عمار بن یاسر را احضار نمود و دو مشت از آن پولها را به او داده و گفت: با این پولها، برای فاطمه (علیهاالسلام) لباس و اثاثیه منزل خریداری کن. و آنگاه عمار یاسر و گروه آنها وارد بازار شدند و هر چیزی را که لازم می دانستند در نظر گرفتند و آن را خریداری می نمودند.[۲۶] . از صورت جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها مى توان به وضع زندگى بانوى بزرگوار اسلام به خوبى پى برد. فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و آله از بازار بازگشتند و آن چه براى حضرت زهرا سلام الله علیها تهیه کرده بودند به قرار زیر بود: یک پیراهن به قیمت هفت درهم . روبنده ای به قیمت چهار درهم، شاید منظور از آن «خمار» روسری، مقنعه یا چادر باشد. یک قطیفه ی مشکی خیبری . تختی که وسط آن را با لیف خرما بافته بودند. دو عدد تشک با روکشی از کتان مصری که یکی از آنها با لیف خرما و دیگری با پشم گوسفند پر شده بود. چهار بالش -یا متکا، یا پشتی- با رویه ای از پوست حیوانات طائف که درون آنها از علف . پرده ای از جنس پشم . حصیری بافت یمن . یک آسیای دستی . طشت مسی . مشک آبی از جنس پوست . ظرف مخصوص شیر که از جنس چوب می تراشیدند. ظرفی برای آبخوری . آفتابه ای قیر اندود . سبویی سبز رنگ که در آن روغن، آرد یا چیزهایی دیگر نگهداری می کردند. دو کوزه ی کوچک سفالی . هنگامی که خرید آنها کامل شد، مقداری از اثاثیه را ابوبکر و باقی را سایر اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حمل کرده به خانه ی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بردند. هنگامی که لوازم خریداری شده به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نشان داده شد، پیامبر آنها را زیر و رو کرده و گفت: خدا اینها را برای اهل بیت مبارک کند.[۲۷]

خانه امیرالمؤمینن علیه السلام

حضرت على (علیه السلام) در کنار مسجد، خانه ساده اى داشت که مجموع آن از یک اتاق خشت و گلى، که در کف آن اتاق، ماسه نرم ریخته شده بود خلاصه مى شد. آن اتاق با پوست گوسفند، فرش شده بود و یک عدد متکا که لایه آن از لیف خرما بود، در آن دیده مى شد. این خانه براى شب زفاف مناسب نبود، پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم) به على (علیه السلام) فرمود: در همین نزدیکى ، خانه اى را فراهم کن (اجاره کن ) تا همسرت را به تو تحویل دهم . حضرت على (علیه السلام) عرض کرد: در این نزدیکى جز منزل حارثة بن نعمان منزلى نیست. پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: خانه هاى حارثه را براى مهاجران بى خانه گرفته ایم ، و اکنون شرم مى کنیم که باز از او تقاضاى منزل کنیم! حارثه این سخن را شنید و به محضر رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد و متواضعانه عرض کرد: من و اموالم به خدا و رسولش تعلق دارد. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) براى او دعا کرد، به این ترتیب خانه حارثه آماده شد و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) عروسى به آن جا رفت. پس از مدتى حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) به خانه قبلى على (علیه السلام) باز گشتند، و فرزندان زهرا (سلام الله علیها) در همان خانه ساده چشم به جهان گشودند و بزرگ شدند. این خانه در کنار مسجد النبى بود که محل آن اکنون به نام خانه زهرا (سلام الله علیها) معروف است.[۲۸] . از عایشه و ام سلمه روایت شده است که هر دو گفتند: رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) ما را فرمود که فاطمه (سلام الله علیها) را آماده کنیم تا بر على (علیه السلام) داخل شود. ما به سراى آن دو رفته و با خاک نرم بیابان آن را فرش کردیم. آن گاه دو متکا را از لیف خرما پر کرده، با دستمان لی فها را از هم جدا نمودیم. سپس ‍به آنان غذایى از خرما و کشمش و آبى گوارا بدادیم. و تیرکى از چوپ را در نزدیکى سرایشان برافراشتیم تا لباسها و مشک آب را بر آن بیاویزند. ما ازدواجى بهتر از ازدواج فاطمه (سلام الله علیها) ندیدیم.[۲۹]

مراسم ازدواج

خوارزمی در المناقب می‌نویسد: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رو به زنان کرد و گفت: «همانا دخترم را به پسر عمویم تزویج کردم و شما مقام و منزلت دخترم را نزد من می‌دانید و حال او را به علی (علیه‌السّلام) سپرده‌ام. پس برای او بهتر از دختران خویش اقدام کنید
زنان در اتاق فاطمه (سلام‌الله‌علیها) فرشی از لیف و یک بالش و پرده‌ای خیبری و یک تشت لباس‌شویی گذاشتند و‌ ام ایمن هم دربان شد. آنها برخواستند و بر حضرت زهرا زیورهایی آویختند و خوشبویش نمودند و رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بلال را فرا خواند و به او فرمود: «حال که ازدواج دخترم، با پسرعمویم است، دوست دارم که از سنت‌های امت من این باشد که در ازدواج ولیمه (خوراک) بدهند. پس برو و یک گوسفند و پنج مد جو تهیه کن تا مهاجران و انصار را دعوت کنم» بلال آنها را آماده کرد و نزد رسول الله )صلی ‌الله ‌علیه‌ و‌آله ‌وسلّم) آورد و آن حضرت آن را جلوی خود گذارد. سپس فرمود: «ای بلال مردم را دعوت کن که دسته دسته به مسجد بیایند مردم گروه گروه به مسجد آمدند و پس از غذا خوردن، می‌رفتند تا همگی اطعام شدند و مقداری غذا باقی ماند. رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مقداری از غذای باقی مانده را متبرک کرد و به بلال فرمود: «اینها را نزد زنان ببر و بگو: این غذا را بخورید و کسانی که با شما هستند را با آن اطعام کنید سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به همراه علی (علیه‌السّلام) به خانه‌اش آمد و فاطمه را صدا زد. هنگامی که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) جلو آمد، همسرش را دید که با رسول الله (صلی ‌الله ‌علیه‌ و‌آله‌ وسلّم) است. رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به وی فرمود: «نزدیک بیا»
فاطمه(سلام‌الله‌علیها) به پدر نزدیک شد. رسول الله دست او را و دست علی(علیه‌السّلام) را گرفت و هنگامی که خواست دست فاطمه را در دست علی(علیه‌السّلام) قرار دهد، دل فاطمه گرفت و اشک چشمانش جاری شد... پس آن حضرت سر خود را بالا گرفت و فرمود:
«
چه چیز باعث گریه تو شده است؟ به خدا قسم که من در حق تو کوتاهی نکرده‌ام و قدر تو را گرامی داشته و تو را به تزویج بهترین فرد خاندانم در آورده‌ام و به خدا سوگند که تو را به تزویج کسی در آورده‌ام که سید و آقای دنیا و آخرت و از صالحان می‌باشد پس فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آرام گرفت و دستش را در دست نبی اکرم)صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرار داد و آن حضرت(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دست او را در دست علی (علیه‌السّلام) قرار داد و فرمود: «به سوی خانه خودتان بروید. خداوند این ازدواج را بر شما مبارک گرداند و کارهایتان را اصلاح کند.[۱۴] . شما همچنان باشید تا دوباره برگردم» سپس نبی اکرم مراجعت کرد و در زد. ‌ام ایمن گفت: کیست؟ فرمود: «من رسول الله)صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هستم» ام ایمن در حالی‌که می‌گفت: پدر و مادرم فدایت باد، در را باز کرد. رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از او سؤال کرد: «آیا برادرم اینجاست ای‌ ام ایمن؟» جواب داد: برادرت کیست؟ فرمود: «علی بن ابی‌طالب» عرض کرد: ‌ای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آیا او برادر تو است در حالی‌که دامادت می‌باشد؟ فرمود: «بله» آنگاه‌ ام ایمن گفت: ما حلال و حرام را از تو یاد می‌گیریم. آنگاه نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داخل شد و وقتی که زنان از پشت پرده او را دیدند از جای خود برخاستند و به سرعت خارج شدند و وقتی که(اسماء بنت عمیس(او را دید، آماده رفتن شد که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «تو در اینجا چه کاری انجام می‌دهی؟» گفت: من از دخترت محافظت می‌کنم. دختران جوان در شب ازدواج به همراهی احتیاج دارند تا اگر حاجتی داشتند، برایشان انجام دهند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: «از خدا می‌خواهم که در همه حال نگهدار تو باشد و تو را از شر شیطان در امان نگه دارد. برایم ظرف آبی بیاور» اسماء برخاست و ظرفی را از آب پر کرد و آن را آورد. نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت و پاهایش را با آن شست و مقداری از آن‌را مضمضه کرد. سپس فاطمه را فرا خواند. فاطمه در حالی‌که لباس بزرگ و نقابی بر چهره داشت نزد او آمد. آن حضرت مشتی از آب برداشت و آن را بر سرش پاشید و کف دیگری برداشت و بر دست‌هایش پاشید و آنگاه مقداری هم به گردن و بدنش پاشید. سپس فرمود: «خدایا فاطمه از من و من از فاطمه هستم. پس همان‌طوری که پلیدی را از من دور کردی و مرا تطهیر نمودی، او را هم تطهیر کن» پس از آن به او فرمود که از آن آب بخورد و رویش را با آن بشوید و با آن مضمضه و استنشاق کند. سپس ظرف دیگری از آب طلب کرد و علی (علیه‌السّلام) را فرا خواند و همین عمل را انجام داد و برای او به همین صورت دعا کرد و آنگاه فرمود: «خداوند دل‌هایتان را به هم نزدیک و مهربان کند و نسل شما را مبارک گرداند و کارهای شما را اصلاح کند[۱۵]

مراسم عروسی

بخشیدن پیراهن عروسی: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برای شب عروسی فاطمه علیهاالسلام پیراهنی آماده ساخت و ایشان پیراهن دیگری نیز داشت که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی او بود که بی نوایی در خانه پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه سلام الله علیها برخاست و نخست پیراهن اصلاح شده ی خویش را در بسته ای نهاد تا در راه خدا به او بدهد، اما ناگهان آیه شریفه قرآن را به خاطر آورد که: «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبّون.» شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید مگر آنکه از آنچه دوست می دارید در راه خدا انفاق نمایید. لذا «فاطمه» بازگشت و پیراهن عروسی خویش را از تن درآورد و به آن زن بینوا انفاق کرد و خود همان جامه ی عادی خویش را پوشید. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه ی امیر مومنان ببرند، فرشته وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت می کند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.[۳۰]

ولیمه عروسی: امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من گفت: ای علی! غذای فراوانی برای عروسی و خانواده ات تدارک کن. و سپس فرمود: گوشت و نان را من می دهم، خرما و روغن به عهده ی تو. من خرما و روغن فراهم کردم و نزد پیامبر بردم، آن حضرت آستینهای لباسش را بالا زد و خرما را تمیز کرده در روغن ریخت و غذایی درست کرد که آن را «حیس» می گفتند، و گوسفند فربهی ذبح کرد، و نان فراوانی تدارک نمود، سپس به من گفت: هر کس را که دوست داری دعوت کن.[۳۱] . امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند: پس وارد مسجد شدم و دیدم که مسجد پر از صحابه پیامبر است، حیا کردم که در میان آن جمع عده ای را دعوت کنم و عده ای را دعوت ننمایم، پس بر یک بلندی قرار گرفتم و خطاب به همه گفتم: همه ی شما را به صرف ولیمه ی عروسی فاطمه (علیهاالسلام) دعوت می کنم. آنان پذیرفتند و گروه گروه به طرف خانه ی پیامبر حرکت کردند و من از کثرت جمعیت و کمی غذا خجالت می کشیدم. وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آنچه که در ذهن من می گذشت مطلع گردید، گفت: ای علی! من دعا می کنم که خدا به غذای شما برکت بدهد... .[۳۲]

کاروان مشایعت کننده حضرت فاطمه: شب که فرا رسید پیامبر صلی الله علیه و آله به سلمان فرمود: بغله شهبایم را بیاور و پس از آماده شدن، پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه علیهاالسلام را بر مرکب خود سوار کرده تا به خانه علی ببرد. پس سلمان افسار مرکب را در دست گرفته و رسول خدا صلی الله علیه و آله در پشت سر او قرار گرته بود، هم چنان که به راه خود ادامه می دادند ناگهان از پشت سر، سر و صدایی به گوشش رسید، نگاه کرد دید جبرئیل و میکائیل و اسرافیل هستند که به همراه گروهی از فرشتگان به زمین فرود آمده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای جبرئیل! برای چه نازل شده اید؟ در پاسخ گفت: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده ایم تا فاطمه علیهاالسلام را به خانه علی ببریم، پس جبرئیل تکبیر گفت و میکائیل نیز تکبیر گفت و اسرافیل چنین کرد و سایر فرشتگان به دنبال این سه فرشته تکبیر سر دادند و به دنبال آنها پیامبر صلی الله علیه و آله تکبیر گفته و در آخر سلمان فارسی آوای تکبیر را سر داد و از آنها پس در مراسم عروسی و بردن عروس به خانه شوهر تکبیر گفتن سنت شد.[۳۳] . جابر گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله و حمزه، عقیل و جعفر و سایر اهل بیت نیز در پشت سر فاطمه علیهاالسلام در حالی که شمشیرهای خود را کشیده بودند، به راه افتادند و زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه دیگر زنان در پیشاپیش کاروان شادی حرکت کرده و ام سلمه و حفصه و معاذه مادر سعد سروده ای می خواندند و در سایر زنان با تکرار مصراع اول شادی خود را اظهار می کردند و سپس تکبیر سر می دادند تا این که داخل خانه علی شدند.[۳۴] . نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله به دختران عبدالمطلب و زنان مهاجرین و انصار دستور داد تا به همراه فاطمه علیهاالسلام بوده و شادی کنان رجز بخوانند و تکبیر بگویند و سخنی که مورد رضای خدا نیست بر زبان جاری نسازند.[۳۵]

توصیه‌های پیامبر به حضرت علی و حضرت زهرا: هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیر مومنان را فراخواند و پس از آمدن او دختر سرفرازش را خواست و دستش را گرفت و در دست علی علیه السلام نهاد و فرمود: «علی جان! خداوند دختر پیامبر را به تو مبارک سازد و افزود: «یا علی! هذه فاطمه ودیعتی عندک! یا علی! نعم الزوجه فاطمه! و یا فاطمه! نعم البعل علی!» علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست! فاطمه شایسته ترین همسر برای توست. و آنگاه فرمود: ای «فاطمه» علی شایسته ترین شوهر است. و دستهای مقدس را بسوی آسمان گشود و نیایشگرانه زمزمه کرد که: بار خدایا! نیکی ها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده! بار خدایا! این دو تن محبوب ترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسه های آن، به تو پناه می دهم. آنگاه آبی خواست و جرعه ای از آن را به سبک خاصی متبرک ساخت و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانه های دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاند. و دستور داد بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.

ولیمۀ ازدواج

وقتی رسول خدا، فاطمه (علیهاالسّلام) را به عقد علی (علیه‌السّلام) درآورد، فرمودند، هر کس در خطبه ازدواج حاضر است، برای شام عروسی هم حضور داشته باشد. ایشان سه شبانه روز به مردم اطعام نمودند، هم اهل مدینه از آن شام خوردند، سه هزار مسلمان و سیصد نفر منافق

انفاق در شب عروسی

ابن جوزی از بزرگان اهل سنت نقل می‌کند، رسول خدا پیراهنی را برای شب اول ازدواج فاطمه (علیهاالسّلام)تهیه کردند و به او دادند، همان شب، سائلی برهنه از ایشان تقاضای لباسی را نمودند. ایشان هم پیراهن عروسی خود را به سائل دادند و خودشان همان لباس کهنه را پوشیدند. وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از او سؤال کردند، که چرا پیراهن جدید را بر تن نکرده است، عرض کرد که: خواستم همانند شما باشیم و به این آیه شریفه عمل کرده باشیم: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛[۱۳] به نیکی و بر نمی‌رسید مادامی که از آنچه خودتان آن را دوست دارید، انفاق نکنید.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ | 17:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سبك رفتار و سيره پيامبر خدا(ص)، اميرالمؤمنين على(ع) و حضرت فاطمه(ع)در اين ازدواج:

بى توجهى به مظاهر مادى : خواستگاران حضرت فاطمه(ع)، معمولاً از افراد سرشناس، يا داراى ثروت و مكنت بودند. ابو بكر و عمر از جمله نخستين خواستگاران بودند.[۹]عبد الرحمان بن عوف نيز با پيشنهاد مهريه اى كلان به خواستگارى آمده بود[۱۰]ولى پيامبر اكرم(ص) و حضرت فاطمه(ع) به خواستگاران پاسخ رد دادند، زيرا در انتخاب همسر، آنچه در درجه اول اهميت قرار دارد ارزش هاى معنوى است، نه مظاهر مادى.

محبت و دلدادگى : محبت اميرالمؤمنين(ع) به حضرت فاطمه(ع) طبيعى مى نمود. افزون بر قرابت نسبى و شناخت آن حضرت از ايشان، او دختر پيامبر(ص) بود كه مراد و مقتداى على(ع) محسوب مى شد.كمالات معرفتى و اخلاقى حضرت فاطمه(ع) نيز به اين دلدادگى مى افزود. اميرمؤمنان(ع) قسم ياد كرده كه فاطمه(ع)شايسته رغبت ورزيدن و دوست داشتن است[۱۱]و ازدواج با او دغدغه روز و شب ايشان بوده است.[۱۲]

وساطت در ازدواج: پيشنهاد اقدام براى خواستگارى، از سوى برخى اصحاب پيامبر(ص) به اميرالمؤمنين(ع) داده شد. در ادامه مسير نيز، امّ ايمن نقشى اساسى در برقرارى ارتباط، تسهيل ازدواج و مراسم عروسى داشت. رسم پسنديده اى كه در همه دوره ها اقدامى شايسته محسوب مى شود.

آرايش ظاهرى و باطنى خواستگار : امام على(ع) براى حضور در مراسم خواستگارى، ابتدا وضو ساخت، سپس غسل كرد، بهترين لباس خود را پوشيد، دو ركعت نماز گزارد و آنگاه براى خواستگارى نزد پيامبر(ص) رفت.

مشورت با دختر : پيامبر اكرم(ص) بر خلاف عرف جامعه آن روزگار كه مشورت با دختران را ناپسند مى شمرد[۱۳]، در همه موارد مراجعه خواستگاران، نخست با حضرت فاطمه(ع) به مشورت مى نشست و قبل از آن نظرى ابراز نمى كرد. در خواستگارى امير المؤمنين(ع) نيز اگر چه پيامبر(ص) با رويى گشاده از او استقبال كرد و شايستگى وى را ستود، ولى پاسخ درخواست ازدواج را به نظرخواهى از حضرت فاطمه(ع) منوط ساخت.[۱۴]

تبيين همسانى در ازدواج : هم طرازى و همسانى يكى از اركان تشكيل دهنده خانواده، يعنى زن و شوهر، است كه همه جوامع و افراد بدان توجه دارند. هر چند مراد از چگونگى همسانى در جوامع و افراد متفاوت تفسير مى شود. پيامبر اكرم(ص) در موارد ازدواج ديگران همچون ازدواج جويبر (صحابى فقير خود) با زلفى (دختر يكى از رؤساى قبائل عرب) تصريح كرد كه مراد از همسانى، مشابهت در ميزان ثروت و موقعيت اجتماعى نيست، بلكه دين، اخلاق و فرهنگ مقصود است. با توجه به اين تعريف از كفو بودن و هم طرازى، سرور زنان جهانيان قرين و همسانى نداشت. از اين رو، در باره ازدواج حضرت فاطمه(ع) فرمود: اگر خداى تبارك و تعالى اميرمؤمنان را براى فاطمه نيافريده بود، هم طرازى براى ازدواج با فاطمه روى زمين يافت نمى شد؛ از آدم(ع) تا ديگران.[۱۵] . والايى شخصيت، ايمان و فرهنگ دينى و اجتماعى حضرت فاطمه(ع) اقتضا مى كرد تنها امير المؤمنين(ع) شايسته ازدواج با ايشان باشد و ديگر افراد، در هر موقعيت اقتصادى، اجتماعى و سياسى كه باشند، صلاحيت ازدواج با ايشان را ندارند. گفتنى است در باره ديگر دختران پيامبر(ص) نيز اين اصل رعايت شده است، ولى به سبب آنكه آنان والايى منحصر به فرد حضرت فاطمه(ع) را نداشتند، پيامبر اكرم(ص) با ازدواج آنان با اقران دختران خويش موافقت كرد.

جلوه گرى حيا : آن گاه كه پيامبر(ص) خواسته خواستگاران را با حضرت فاطمه(ع)در ميان مى نهاد حضرتش بدون كلام و تنها با رفتار خود به پيامبر(ص) پاسخ مى داد. در باره خواستگاران قبلى، ايشان روى برمى گرداند و مخالفت خويش را ابراز مى كرد، ولى آن گاه كه خواستگارى امير المؤمنين(ع) را شنيد، سر به زير انداخت و سكوت اختيار كرد. پيامبر(ص) با تقدير از شايستگى حياى دخترانه حضرت فاطمه(ع)فرمود: اللّه اكبر، سكوت او نشانه پذيرفتن اوست[۱۶]و بدين گونه زيبايى سكوت و حياى زنانه را برنمود.

راهنمايى دختر : اگر چه نظرخواهى از دختر هنگام ازدواج امرى لازم و ضرورى است، ولى مشورت دادن به او در انتخاب مسيرِ صحيح نيز مورد توجه پيامبر(ص) بوده است. ايشان در موارد پيشين تنها به اعلام خواستگارى فرد بسنده مى كرد، ولى هنگام رساندن پيام خواستگارى اميرمؤمنان(ع) فرمود: «على بن ابى طالب كسى است كه خويشاوندى، فضائل و اسلامش را مى شناسى، من از خداوند خواسته ام تو را به همسرى بهترين آفريدگانش و محبوب ترين آنان در نزدش درآورد. اكنون على از تو خواستگارى كرده است ؛ نظرت چيست».[۱۷]

تعيين مهريه اندك : مهريه يا صداق، نشانه صداقت مرد در خواستگارى از زن دانسته شده است. از اين رو، به گمان برخى، افزونى صداق نشان دهنده ارزش گذارى بيشتر براى همسر آينده است. اين باور غلط كهن، اكنون نيز در جامعه و حتى در ميان اقشار تنگدست، وجود دارد. پيامبر اكرم(ص) با اين رويه نيز مخالفت كرد، زيرا اميرمؤمنان(ع) همانند بيشتر مهاجران و انصار، زندگى فقيرانه اى داشت و براى گذران زندگى نيز دچار مشكل بود. پيامبر اكرم(ص) با تعيين مهريه اى اندك، عنوان «مهر السنّه» را به يك اصطلاح تبديل كرد تا پيروان حضرتش بدانند شخصيت زن و مباركى ازدواج، به بالا بودن و بسيارى مهريه نيست.[۱۸] . دارايى امير مؤمنان هنگام ازدواج تنها سه چيز بود: شترى آبكش، كه با آن كار مى كرد، شمشيرى كه در ميدان جنگ بدان نياز داشت و زرهى كه هنگام مبارزه به كارش مى آمد.[۱۹] . پيامبر(ص) به او فرمود: زره از بقيه دارايى تو، كمتر به كارت مى آيد، همان را صداق فاطمه قرار بده. مهريه تعيين شده، اندك و در وُسع و توان داماد بود. امير مؤمنان(ع) به صورت بالفعل مهريه را مالك بود و همان زمان مهريه را به پيامبر(ص) پرداخت كرد ؛ زره خود را به ۴۸۰ درهم فروخت و پول آن را در اختيار پيامبر(ص) نهاد. اگر چه خريدار زره، دوباره آن را به امير مؤمنان بازگرداند ؛ زيرا بيشتر از او مورد نياز حضرتش بود.[۲۰]

اعلان خطبه عقد : آن گاه كه قرار بر ازدواج اميرمؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(ع) گذاشته شد، پيامبر اكرم(ص) قاصدانى به اطراف مدينه فرستاد و مردم را به مسجد فراخوان كرد و بالاى منبر خطبه اى خواند و ازدواج آنان را اعلان كرد. اميرمؤمنان(ع) نيز خطبه خواند و رضايت خويش را بيان داشت.

جهيزيه ساده : پيامبر اكرم(ص)، يك سوم از مهريه را در اختيار ابوبكر و چند تن ديگر نهاد تا با آن جهيزيه ساده اى تهيه كند. جهيزيه اى كه بيشتر آن از اجناس سفالين و مطابق با زندگى ساده و محقرانه پيامبر(ص) و امير مؤمنان(ع) بوده است. سياهه جهيزيه حضرت فاطمه(ع) در منابع تاريخى و حديثى با دقت نقل شده است.[۲۱] . پيامبر(ص) پس از ديدن جهيزيه ساده فاطمه زهرا(ع) اين گونه دعا كرد: «بار الها ! مبارك گردان براى كسانى كه بيشتر ظرف هاى آنان سفالين است».[۲۲] . چنين مى نمايد كه آن جهيزيه حتى در همان دوره نيز ساده بوده و تهيه آن زحمت چندانى نداشته است. آرى، والاترين و با شكوه ترين خانواده هستى، با ساده ترين جهيزيه سامان يافت، تا نشان دهد اعتبار خانه و خانواده به فراوانى و گرانى جهيزيه سنجيده نمى شود.

وليمه عمومى : اسلام بر وليمه دادن در عروسى تأكيد كرده است.[۲۳]پيامبر اكرم(ص) در مراسم عروسى خويش نيز وليمه داده،[۲۴]چگونگى وليمه و شمار افراد دعوت شده، با توجه به جايگاه اجتماعى و وسعت مالى خانواده تعيين مى شود، ولى تأكيد بر شايستگى و سادگى وليمه است. گزارش وليمه ازدواج حضرت فاطمه(ع)به گونه اى گسترده در متون حديثى و تاريخى ذكر شده است.[۲۵]پيامبر اكرم(ص) خودش دست اندركار وليمه بود و آشپزى مى كرد. دعوت به وليمه عروسى نيز عمومى بود و اختصاص به گروه خاصى نداشت.[۲۶]

مشاركت در مراسم عروسى : مراسم عمومى ازدواج به گونه اى طراحى شد كه طرفين ازدواج در آن دخالت فعال داشتند. به هنگام تهيه وليمه، پيامبر(ص) به امير مؤمنان(ع) فرمود: براى اين مراسم، غذاى فراوانى تهيه كن. گوشت و نان از ما و خرما و روغن با تو. در پذيرايى نيز هر دو خانواده دخالت و مشاركت داشتند.[۲۷]

غذاى وليمه : افزون بر نانى كه پخته و گوسفندى كه ذبح و آماده شد، پيامبر اكرم(ص) با دستان مبارك خويش شيرينى عروسى را با تركيب خرما و روغن آماده ساخت. غذاى عروسى به بركت آشپزى پيامبر(ص) بركتى بيش از اندازه يافت و همه ميهمانان را سير كرد. غذا بسيار لذيذ و خوش مزه بود به گونه اى كه برخى ميهمانان، شيرينى و وليمه هيچ عروسى را با آن قابل مقايسه ندانسته اند. برخى نيز گفته اند: هيچ وليمه اى در آن زمان برتر از اين وليمه نبود.[۲۸]

ساماندهى زندگى جديد : تهيه خانه براى خانواده جديد، از دغدغه هاى اصلى پس از هر ازدواج در همه زمان ها بوده است. امير المؤمنين(ع) از افراد مهاجر به مدينه بود و طبيعتاً خانه اى از خود نداشت، از اين رو، در صدد آماده سازى خانه اى در وسع خود بود. حضرت فاطمه(ع) نيز تمايل داشت نزديك پيامبر(ص) زندگى كند تا دسترسى و ملاقاتش با آن حضرت راحت تر باشد. پيامبر اكرم(ص) خود در منزلى كه در ملك حارثة بن نعمان بود زندگى مى كرد، ولى حيا مى كرد براى دختر خويش نيز از او خانه اى درخواست كند. آنگاه كه حارثة بن نعمان از مطلب آگاه شد، با افتخار منزل خود را در اختيار اين زوج نهاد تا افتخار ساماندهى برترين و سرافرازترين خانواده هستى نصيب او شود.[۲۹]

همسايگى با پدر : تمايل حضرت فاطمه(ع) به همسايگى با پدر بزرگوار خويش، به ويژه در نبودن مادر، از يك نياز عاطفى و طبيعى نشئت گرفته است كه در همه دوره ها و زمان ها وجود دارد. اهتمام امير مؤمنان و يارى پيامبر اكرم(ص) براى انجام اين عمل، الگويى مناسب در رفع نيازهاى عاطفى همسر محسوب مى شود.

پركردن جاى مادر: بيشتر امور خصوصى ازدواج حضرت فاطمه(ع) بر عهده پيامبر اكرم(ص) بود. به سبب رحلت حضرت خديجه(ع)، پيامبر اكرم(ص) كارهاى مرتبط با مادر خانواده را نيز به عهده گرفت. علاقه خاص پيامبر(ص) به حضرت فاطمه(ع) نيز همين را اقتضا مى كرد.

پذيرايى كردن پيامبر : گفته شد كه در تهيه وليمه، پيامبر اكرم(ص) خود به تهيه شيرينى اقدام كرد. در مراسم غذا دادن نيز آن حضرت شخصاً شركت داشت و آشپزى و تقسيم غذا را به عهده گرفت. پس از پايان وليمه و ميهمانى كه در روز انجام شد، پيامبر اكرم(ص) فاطمه(ع) را خواست و او آكنده از آزرم به حضور حضرتش رسيد. پيامبر(ص) او را دعا كرد، چهره اش را گشود و دستش را در دست اميرمؤمنان(ع) نهاد. آنگاه آنان را به خانه جديد فرستاد و فرمود: «منتظر بمانيد تا من بيايم».

نخستين ديدار همسران : پس از لحظاتى كه عروس و داماد، غرق در حيا، در نخستين ديدار همسرى، در حال سكوت، كنار هم نشسته بودند، رسول خدا(ص) آمد و در ميان آن دو نشست. قدحى آب به دست گرفت و چند قطره بر سر و سينه عروس و داماد پاشيد.[۳۰]صبح روزبعد و پس از زفاف نيز نزد آنان آمد و ظرفى از شير آورد و به آنان داد.[۳۱]

نهادن دست عروس در دست داماد : در همه مراحل ازدواج، عروسى و تشكيل خانواده جديد، محبت، همراهى، نصيحت و دعاى پيامبر(ص) به چشم مى آيد. آن گاه كه پيامبر(ص) دست فاطمه(ع) را در دست على(ع) نهاد فرمود: اى على، خداوند، همسرى فاطمه را بر تو مبارك گرداند. فاطمه همسر خوبى است. سپس به حضرت فاطمه(ع) فرمود: على شوهر خوبى است.[۳۲]

دعا براى عروس و داماد : پيامبر(ص) در خانه جديد نيز هر دو را دعا كرد و گفت: اللّهُمَّ هذِهِ ابنَتى و أحَبُّ الخَلقِ إلَيَّ، اللّهُمَّ و هذا أخي و أحَبُّ الخَلقِ إلَىَّ، اللّهُمَّ لَكَ وَلِيّا، و بِكَ حَفِيّا و بارِك لَهُ فى أهلِهِ.[۳۳] . خدايا! اين دختر من و محبوب ترين آفريدگان نزد من است؛ خدايا! اين هم برادر من و محبوب ترين آفريدگان نزد من است. خدايا همو ولىّ تو و گرامى دارنده و مطيع توست؛ خانواده او را برايش مبارك گردان. پس از زفاف نيز نزد آنان آمد و برايشان دعا كرد تا زندگى پر مهر، فرزندانى پاك داشته باشند.[۳۴]

تكبير گويى در مراسم عروسى : در مراسم عروسى حضرت فاطمه(ع)، جبرئيل با ۷۰ هزار فرشته به زمين آمد تا شاهد اين عروسى فرخنده باشند. جبرئيل تكبير گفت و فرشتگان نيز تكبير گفتند. پيامبر(ص) نيز تكبير گفت و مسلمانان از ايشان پيروى كردند. پس از آن، تكبير گفتن در مراسم عروسى به سنّت تبديل شد[۳۵]سنّتى كه متأسفانه در دوره هاى بعد، به ويژه در دوره معاصر، جاى خود را به ساز و دهل و سپس، موسيقى مطرب داده است. دقت و تأمل در جزئيات، ظرافت ها و موضع گيرى هاى پيامبر اكرم(ص)، اميرمؤمنان(ع) و حضرت فاطمه(ع)در برگزارى مراسم ازدواج، بيانگر رويكرد ايشان در انجام مراسمى ساده، صميمى، فرخنده، همدلانه و معنوى است كه در همه دوره ها و براى همه افراد، به ويژه جوانان الگويى مناسب محسوب مى شود. الگويى كه مبنايى واحد دارد و مطابق با شرايط زمانى و مكانى، شكل ها و انواع متعدد مى پذيرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ | 17:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

گوشه ای ازالگوهای اخلاقی و تربیتی زندگی و ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)

1- الگوی عفاف و پاکدامنی. 2- کفو و همتا بودن. 3- تقسیم کار .4ـ همسرداری .5ـ پرورش فرزندان 6ـ سبک بودن مهریه .7ـ جهیزیه به اندازه‌ی نیاز .8ـ جشن عروسی و دوری از گناه .9ـ سادگی با خوشحالی منافات ندارد .10ـ بی تکلفی

1ـ الگوی عفاف و پاکدامنی : حضرت زهرا (س) الگویی است به تمام معنی برای عفاف و حجاب و پاکدامنی، چرا که در هر حالتی پایبند به عفت و حجاب خویش بود، که نمونه های آن بسیار است، مثلاروزی مرد نابینایی، پس از اجازه، به خانه فاطمه(س) آمد، پیامبر(ص) در آن جا حاضر بود، فاطمه(س) خود را از آن نابینا پوشانید و از او فاصله گرفت، پیامبر(ص) به او فرمود: چرا از مرد نابینا فاصله گرفتی، با این که او تو را نمی‏بیند؟ فاطمه(س) پاسخ داد: او اگر مرا نمی‏بیند من که او را می‏بینم، وانگهی او بوی مرا استشمام می‏کند. رسول خدا(ص) به نشانه تصدیق گفتار فاطمه(س)، خطاب به او فرمود: أَشْهَدُ اَنّکِ بَضْعَةٌ مِنّی؛ گواهی می‏دهم که تو پاره تن من هستی. (بحارالانوار، ج43، ص91).

2- کفو و همتا بودن : یکی از اصول اساسی و رازهای موفقیت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زیرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از یکدیگر امکان‌پذیر است. برخی تصور می‌کنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سوئی آرمان‌ها، خواست‌ها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهی‌های علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگی‌های اخلاقی و فرهنگی است. اگر مسئله همتایی نبود، بدون تردید دختران زیبایی در مدینه بودند که از ازدواج با حضرت علی (ع) خرسند می‌شدند. اما او حتی از آنان خواستگاری هم نکرد و برای حضرت فاطمه (س) نیز خواستگاران فراوانی بودند امّا حضرت فاطمه (س) و پیامبر(ص) به این وصلت‌ها راضی نشدند تنها حضرت فاطمه (س) و روح والای او بود که زیبایی‌ها و شکوه معنوی حضرت علی‌(ع) را درک می‌کرد . در این مورد پیامبر اکرم (ص) فرمودند: اگر خدا علی را نمی‌‌آفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت. (ینابیع الموده، ص 177 و 237).

3ـ تقسیم کار : یکی از مسائل مهم در هر خانواده‌ای، چگونگی تقسیم کار بین زن و شوهر و تعیین محدوده وظیفه و مسئولیت هر کدام از آنها است. این مسئله آن قدر با اهمیت است که حتی علی(علیه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌علیها) نیز نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمدند و از ایشان خواستند تا کارها را میان آنها تقسیم کند و حدود مسئولیت هر یک را معین سازد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با درایت ویژه خود و بر اساس آموزه‌های الهی در تقسیم بندی بسیار زیبایی، کارهای درون خانه را به حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و کارهای بیرون خانه را به داماد شایسته خویش سپرد. این تقسیم کار آن چنان تازه عروس را به وجد آورد که فرمود: خدا می‌داند که من چقدر از این مطلب خوشحال شدم که کارهای بیرون خانه بر دوش من نیافتاد. (بانوی نمونه اسلام: ص 96 ).امام صادق(علیه‌السلام) فرموده است: علی(علیه‌السلام) هیزم و آب خانه را فراهم می‌آورد و خانه را رفت و روب می‌کرد. حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) نیز آسیاب‌ می‌کرد و با خمیر، نان می‌پخت. (بحارالانوار: ج 43، ص 151) این تقسیم کار بر پایه ویژگی‌های جسمی و روحی مرد و زن صورت گرفت. با این حال، آنان هیچ گاه از همکاری با یکدیگر غافل نگشتند، بلکه گاه و بی‌گاه، سنگینی کار را از دوش طرف دیگر برمی‌داشتند. روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به خانه پر نور آنان وارد شد و دید که عروس و داماد هر دو با هم سرگرم آسیاب کردن هستند. پرسید: کدام تان خسته‌تر است؟ علی(علیه‌السلام) فرمود: فاطمه از من خسته‌تر است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به جای دختر نازنینش نشست و علی(علیه‌السلام) را در آسیاب کردن، یاری رساند. (بهجة قلب المصطفی (صلی الله علیه و آله)، ص 495)، در این روایت، همکاری علی(علیه‌السلام) در کارهای خانه و مهر و محبت و ایثار ایشان نسبت به همسرش آشکار است. به همین ترتیب، فاطمه(سلام‌الله‌علیها) در کارهایی که بر عهده علی(علیه السلام)گذاشته شده بود، به وی یاری می‌رساند. امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به یکی از یارانش فرمود: می‌خواهی از وضع و رفتار خودم و فاطمه برای تو تعریف کنم؟ (فاطمه) آن قدر در خانه‌ام، آب می آورد که آثار مشک بر بدنش آشکار بود. آن قدر آسیاب می‌کرد که دست‌هایش تاول زد. آن قدر در پاکیزگی خانه زحمت می‌کشید که لباس‌هایش کثیف می‌شد (بانوی نمونه اسلام، ص 97).کوشش در کارهای منزل و ضعف جسمی که بر اثر آزار و اذیت‌های صدر اسلام بر او وارد گشته بود، سبب شد از توانایی فاطمه‌(سلام‌الله‌علیها) روز به روز کاسته گردد، بنابراین نزد پدر رفت تا از ایشان بخواهد خادمی را برای کمک کردن به او در کارهای خانه، در نظر بگیرد. با این حال، بدون گفتن مطلب خویش، نزد علی(علیه‌السلام) برگشت. علی(علیه‌السلام) پرسید: چه شد؟ فاطمه گفت: به خدا سوگند! با دیدن هیبت رسول خدا نتوانستم از او چیزی بخواهم. این بار علی(علیه‌السلام) به همراه فاطمه(سلام‌الله‌علیها) راهی منزل پیامبر(صلی الله علیه و آله) شدند و نیاز خود را بیان کردند. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با پاسخ خود، آنان را مجذوب خویش ساخت: فاطمه جان! می‌خواهی کاری را به شما یاد بدهم که از خادم خدمت‌کار بهتر باشد؟ چون خواستی بخوابی، 34 مرتبه الله اکبر و 33 بار الحمدلله و 33 بار سبحان الله بگو، در این هنگام علی(علیه‌السلام) با مهربانی رو به فاطمه کرد و گفت: برای طلب دنیا نزد رسول خدا رفتیم، ولی پاداش آخرت نصیبمان شد (بحارالانوار، ج 43، ص 85) پس هر دو، با خوشحالی به خانه برگشتند. پس از تولد بچه‌ها، مسئولیت هر دو بیشتر شد؛ زیرا وظیفه‌ی پرورش فرزندان نیز بر کارهای پیش افزوده گشت. با این حال، دشواری این کارها را بر خود هموار می‌کردند. روزی، پیامبر(صلی الله علیه و آله) فاطمه(سلام‌الله‌علیها) را دید که لباس کم ارزشی بر تن دارد و با یک دست آسیباب می‌کند. بچه را نیز در دامن خود نهاده است و شیر می‌دهد. با دیدن این منظره، اشک از چشمان پیامبر(صلی الله علیه و آله) جاری شد و فرمود: ای دختر عزیزم! سختی دنیا را بچش تا به شیرینی آن دنیا برسی. فاطمه(سلام‌الله‌علیها) نیز به زیبایی تمام فرمود: خدا را برای نعمت‌هایش سپاس‌گزارم. (بحارالانوار: ج 43، ص 85 و 86) سختی کارها به گونه‌ای بود که حتی دیگران نمی‌توانستند به راحتی از آن بگذرند و این، خود، نشان دهنده اوج خلوص نیت فاطمه(سلام‌الله‌علیها) و علاقه مندی او به علی(علیه‌السلام) بود. روزی بلال ـ مؤذن پیامبر(صلی الله علیه و آله) ـ دیرتر از معمول به نماز صبح رسید. چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله) علت را جویا شد، گفت: وقتی به مسجد می‌آمدم، از کنار خانه علی(علیه‌السلام) و فاطمه گذشتم. دیدم فاطمه سرگرم آسیاب کردن است و بچه‌اش گریه می‌کند. گفتم: ای دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله)! یکی از کارهایت را به عهده من بگذار تا کمکی به شما کرده باشم. فاطمه بچه‌داری را بر عهده گرفت و من، به گرداندن آسیاب پرداختم. به این دلیل، دیرتر به مسجد رسیدم. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به بلال فرمود: به فاطمه ترحم کردی، خدا بر تو ترحم کند. (بانوی نمونه اسلام: ص 118).

4ـ همسرداری : رفتار زوجین نسبت به یکدیگر به ظرفیت وجودی و شخصیت آن دو بستگی دارد. هر قدر شأن و شخصیت زوجین بیشتر باشد و از جایگاه بالاتری برخوردار باشند، بر مسئولیت پذیری همسران نسبت به یکدیگر افزوده می‌شود. با نگریستن به جایگاه علی(علیه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌علیها) حساسیت‌ها و مسئولیت‌های همسرداری این دو بزرگوار را درخواهیم یافت. عروس، دختر رسول خدا(سلام‌الله‌علیها) و عزیزترین مردم نزد او است. فاطمه‌(سلام الله علیها)، ام ابیها، برترین زنان دو جهان و مصداق بارز کوثر است. داماد نیز علی(علیه ‌السلام) است؛ نخستین مسلمان پس از رسول خدا، وصی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و انسان کاملی که در کعبه به دنیا آمده و همه زندگی اش را وقف اسلام کرده است. بنابراین، هر دو با شناخت کامل از یکدیگر، بهترین الگوی همسرداری در اسلام و جهان هستند. بر اساس آموزه‌های اسلامی، همسرداری برای زن و مرد اهمیت دارد؛ زیرا: جهاد زن، خوب شوهرداری است.( وسائل الشیعه: ج 14، ص 116) هم چنین پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرموده است: بهترین شما کسی است که برای خانواده‌اش، بهترین باشد و من بهترین شما هستم برای خانواده‌ام.) همان: ص 122).در آن روزهای پرآشوب پا گرفتن اسلام که هر از چند گاهی، شعله‌های جنگ برافروخته می‌شد، علی(علیه‌السلام) هم چون شیر از حریم رسالت و اسلام پاسداری می‌کرد. در بازگشت به خانه نیز تنها نوازش‌ها و دل‌گرمی‌های همسر مهربان و دلسوزش بود که خستگی را از بدن خسته و مجروح او بیرون می‌ساخت. تنها مایه‌ی امید او در این شرایط، زهرا(سلام‌الله‌علیها) بود تا بر زخم‌های جسمی و روحی علی(علیه‌السلام) مرهمی بنهد. او هم چنان که لباس‌های خونین علی(علیه‌السلام) را می‌شست، گرد و غبار خستگی را از چهره‌ی شوهرش می‌زدود. به همین دلیل، علی(علیه‌السلام) می‌فرمود: چون به خانه می‌آمدم و به زهرا می‌نگریستم، همه‌ی غم و غصه‌هایم زدوده می‌شد.(بانوی نمونه اسلام: ص 103)، و به راستی چنین بود؛ زیرا همه پیروزی‌های علی(علیه‌السلام) مرهون آرامشی بود که نگاه مهربان و نگران زهرا در جان علی(علیه‌السلام) می‌ریخت. زهرا(سلام‌الله‌علیها) مانند پروانه‌ای پیرامون علی(علیه‌السلام) می‌گردید تا بتواند او را برای تلاش یا جهاد دیگری آماده سازد؛ چون وجود اسلام با وجود علی(علیه‌السلام) و شمشیر و کلام علی(علیه‌السلام) در هم آمیخته بود. زهرا(سلام‌الله‌علیها) از مقام عصمت برخوردار بود و دارنده‌ی چنین مقامی هیچ گاه در فکر این نبود که شوهر خویش را برنجاند یا نافرمانی کند. در واقع، هرگونه اخلاق ناپسند از فاطمه(سلام‌الله‌علیها) به دور و همه اخلاق حسنه و نیک در وجود او، جمع بود. از دیگر سو، علی(علیه‌السلام) نیز مردی متفاوت از دیگر مردان بود. هیچ گاه رنج‌های همسر باوفایش را نادیده نمی‌گرفت و با مهربانی وصف ناپذیری در راه آسایش اسلام و خانواده‌اش می‌کوشید. با چهره‌ای شاداب و خندان ـ که در ورای آن، زخم شمشیر و تیر و نیزه بود ـ به همسرش دلگرمی می‌داد و قلب و جسم خسته زهرا(سلام‌الله‌علیها) را با گفتار و کردار شیرین خود تسلی می‌بخشید. از هیچ کاری برای آسایش و رهایی همسرش از مشکلات، دریغ نمی‌کرد تا جایی که حتی کار در نخلستان یهودی را برای رضایت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌پسندید. روزی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به منزل علی(علیه‌السلام) شرفیاب شد.حسن و حسین(علیهماالسلام) را در خانه نیافت. چون از احوال آنان پرسید، دخترش فرمود: امروز در خانه ما چیزی برای خوردن نبود. علی(علیه‌السلام) آنان را با خود برد تا گریه نکنند و از من غذا نخواهند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در جست و جوی داماد خویش بیرون رفت او را در نخلستان یهودی در حال آبکشی یافت. دیدحسن(علیه‌السلام) و حسین(علیه ‌السلام) نیز سرگرم بازی هستند و مقداری خرما در برابرشان قرار دارد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) به علی(علیه‌السلام) فرمود: پیش از این که هوا گرم شود، حسن و حسین را به خانه بر نمی‌گردانی؟ علی(علیه‌السلام) فرمود: وقتی از خانه بیرون آمدم، غذایی در خانه نداشتیم، صبر کنید تا قدری خرما برای فاطمه تهیه کنم. من با این یهودی قرار گذاشته‌ام که در برابر هر سطل آب، یک دانه خرما بگیرم. پس از مدتی، علی(علیه‌السلام) با مقداری خرما به خانه برگشت.( ذخائر العقبی: ج 1، ص 49)علی(علیه‌السلام) با این کارها رنج‌های همسرش را جبران می‌کرد، فاطمه(سلام‌الله‌علیها) در حساس‌ترین صحنه‌ها نیز شوهر خویش را تنها نگذاشت و دوشادوش او برای اعتلای اسلام تلاش کرد. یکی از این صحنه‌ها، جنگ و جهاد بود. نخستین حضور زهرا(سلام‌الله‌علیها) در جهاد پس از ازدواج، شرکت در غزوه‌ی احد بود، درگیر و دار غزوه احد و در حالی که دشمن به سبب سهل انگاری پاسداران تنگه احد به مسلمانان هجوم آورده بودند، دندان و لب مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مجروح شد. در جنگ احد، 14 زن از جمله فاطمه(سلام‌الله‌علیها) دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) حضور داشتند که آب و غذا می‌بردند، زخم‌ها را مداوا می‌کردند و به مجروحان آب می‌دادند. فاطمه(سلام‌الله‌علیها) از گروه زن‌ها خارج شد و چهره پدر را خونین دید. زخم پیامبر(صلی الله علیه و آله) را شست و شو می‌داد و علی(علیه‌السلام) با سپر آب می‌ریخت. هنگامی که فاطمه(سلام‌الله‌علیها) دید خون بند نمی‌آید، قطعه حصیری برداشت و سوزانید و آن را بر زخم گذاشت تا از خون ریزی پیش‌گیری کند. (مغازی: ج 1، ص 250( ،پس می‌توان نتیجه گرفت که هر کدام از این همسران مهربان در نهایت صبر و متانت، افزون بر انجام کارهای خود، کمک و مددکار یکدیگر بودند. آنان الگوی جاودانه‌ای برای همسرداری گشتند که تا امروز، هیچ نظیری برای آن نمی‌توان جست.

5ـ پرورش فرزندان : زهرا(علیهاسلام) و علی(علیه‌السلام)، این دو همسر مهربان که خود تجسم عینی پرورش اسلامی به دست آموزگار بزرگ تعلیم و تزکیه؛ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) بودند، فرزندان خویش را به گونه‌ای پرورش می‌دادند که بنابر شرایط و اوضاع زمانه، بتوانند رهبری امت را در دست بگیرند. حسن و حسین، زینب، ام کلثوم (علیهم السلام)، گل‌های وجود زندگی علی و زهرا (علیهما السلام) بودند که آنان چنان پرورش یافتند که هر کدام، آموزگار جاودان انسان‌ها شدند. و این ممکن نبود مگر با همکاری، همیاری و هم فکری این دو همسر گران قدر. حسن(علیه‌السلام) و حسین(علیه‌السلام)، پس از پدر، مسئولیت امامت امت را بر عهده گرفتند. زینب و کلثوم نیز پیام ناب اسلام و تشیع را در اوج ظلمت‌ها به گوش خفتگان جامعه رساندند. بدین گونه هر صفحه‌ای از زندگی آنان، سرفصل نوینی را در اسلام گشود و این در پرتو پرورشی بود که از پدر و مادر خویش آموخته بودند. برای علی(علیه‌السلام) و فاطمه(سلام‌الله‌علیها) چه سعادتی و افتخاری بهتر از این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) درباره فرزندانشان فرمود: «الولد ریحانة و ریحانتای: الحسن و الحسین» فرزند، ریحانه است و ریحانه من، حسن و حسینند. یا در جای دیگر فرمود: «الحسن و الحسین سید الشباب اهل الجنة»؛ حسن(علیه‌السلام) و حسین(علیه‌السلام)، سرور جوانان اهل بهشت هستند. (بحارالانوار: ج 43، ص264)

6 ـ سبک بودن مهریه : بهترین مرد و بهترین زن جهان با هم پیوند زناشویی بستند، در حالی که بیش‌ترین بهایی که برای مهریه زهرا گفته شده، 500 درهم است. آری، اسلام محمدی(صلی الله علیه و آله) نه تنها مهر فراوان را نشانه ارزش و بزرگی زن نمی‌داند، بلکه بر عکس، فراوانی مهر را نشانه شومی یک زن می‌شمارد. چنان که امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: شومی زن به فراوانی مهروعقیم بودن اوست (وسائل الشیعه:ج 15، ص 9.( پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) دختر دردانه و محبوبش را به مهریه‌ای اندک، شوهر داد تا این سیره در میان مسلمانان گسترش یابد، هر چند متأسفانه این گونه نیست. همچنین می‌بینیم پیامبر(صلی الله علیه و آله)از شمشیر، زره و شتر که دامادش، علی(علیه‌السلام) برای مهریه زهرا(سلام‌الله‌علیها) در نظر داشت، تنها به زره بسنده کرد. و شمشیر و شتر را که وسیله جهاد و زندگی بود، برای علی(علیه‌السلام) باقی گذاشت. این نکته نیز نشان می‌دهد که اسلام، بر حداقل مادیات تأکید دارد، نه حداکثر. در دیدگاه اسلامی، کم توقعی باید سرلوحه زندگی خانواده‌ها، قرار گیرد.

7ـ جهیزیه به اندازه‌ی نیاز : یکی از مشکلات خانواده‌های امروزی برای ازدواج دخترانشان، فراهم آوردن جهیزیه است. این پدیده که جنبه مدگرایی و چشم و هم چشمی نیز به خود گرفته است، گاهی به درگیری، اختلاف و کشمکش‌های اقتصادی میان خانواده‌ها می‌انجامد. چنین وضعیتی را با جهیزیه فاطمه‌(سلام‌الله‌علیها) و علی(علیه‌السلام) مقایسه کنید. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) برای عروسی دخترش ـ که عصمت کبرای الهی و سرور زنان دو جهان است ـ از محل فروش یک سوم بهای زره علی(علیه‌السلام) جهیزیه‌ای بسیار ساده و آبرومند فراهم آورد، به گونه‌ای که شگفتی همگان را برانگیخت. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با شوهر دادن دختر خویش و چگونگی این پیوند می‌خواست فرهنگ و سنتی نوین در اندازد و بر روی همه اندیشه‌های غلط مادی، خط بطلان بکشد. به راستی، اگر پیامبر(صلی الله علیه و آله) جهیزیه فراوان و گران بها را مایه ارزش مندی زن می‌دانست، آیا هیچ گاه حاضر می‌شد که برای دخترش که از همه‌ی دنیا برایش عزیز‌تر بود، وسایل اندک آن هم سفالین بخرد؟ آری، با به کار بستن چنین روش پسندیده‌ای، می‌توان امید داشت که گره بسیاری از مشکلات امروزی ما گشوده شود.

8ـ جشن عروسی و دوری از گناه : محفل عقد و عروسی باید محل نزول فرشتگان الهی باشد، چنان که درباره عروسی علی (علیه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌علیها) گفته‌اند: در شب زفاف فاطمه، جبرئیل و میکاییل و اسرافیل به همراه هفتاد هزار فرشته نازل شدند. (کشف الغمه: ج 1، ص 496)، محفل‌هایی که مالامال از لعب و لهو و حرام و دیگر مسائل غیر شرعی و اخلاقی است، مورد تأیید اسلام نیست. در چنین محفل‌هایی نه تنها فرشتگان الهی فرود نمی‌آیند، بلکه برپا کنندگان در آن به خشم الهی گرفتار می‌شوند. علی(علیه‌السلام) و زهرا(سلام‌الله‌علیها) در مسجد ـ خانه‌ی خدا ـ با شنیدن خطبه پیامبر بزرگ اسلام، زندگی مشترک خود را آغاز کردند. در این مراسم، فرشتگان فوج فوج وارد مسجد می‌شدند و به یکدیگر تبریک و تهنیت می‌گفتند. بسیار مایه تأسف است که مسلمانان از این مراسم پرفیض و برکت، سرمشق نمی‌گیرند. هر چند کسی نمی‌تواند به پای برگزار کنندگان آن مراسم برسد، ولی دست کم شایسته است محفل‌های عروسی پیروان این بزرگان از لهو و لعب و کردار و گفتار نامشروع و حرام، تهی باشد.

9ـ سادگی با خوشحالی منافات ندارد : برنامه ریزی چنین محفل با برکتی نیز آموزنده است. این مراسم با شکوه و معنوی، به سادگی و بدون هزینه‌ی اضافی برگزار شد، به گونه‌ای که جابر می‌گوید: ما در عروسی علی(علیه‌السلام) و فاطمه(سلام‌الله‌علیها) ـ که خداوند از هر دو خشنود باشد ـ حاضر بودیم و هیچ عروسی بهتر از آن عروسی ندیدیم.( فاطمة الزهرا(سلام‌الله‌علیها) من المهد الی اللحد: ص 190)، پس مراسم عروسی را می‌توان در عین سادگی و کم خرجی، با برنامه‌ریزی مناسب، برپا کرد و در این راه، مراسم عروسی علی(علیه‌السلام) و فاطمه(سلام‌الله‌علیها) الگوی مناسبی خواهد بود.

10ـ بی تکلفی : برگزاری مراسم عقد و عروسی، به روزها و ماه‌ها برنامه ریزی نیاز ندارد، بلکه با کمی دقت می‌توان در چند روز، همه امور آن را سامان داد. پیامبر چون از تمایل علی(علیه السلام) برای بردن همسرش به خانه برای آغاز زندگی مشترک آگاه شد، به او فرمود: امشب یا فردا شب، فاطمه را به خانه‌ات می‌فرستم و ترتیب کارها را خواهم داد. (فاطمة الزهرا(سلام‌الله‌علیها) من المهد الی اللحد: ص 187) بدین ترتیب، همه این کارها در یک شبانه روز به سامان رسید و علی(علیه‌السلام) و فاطمه(سلام‌الله‌علیها) زندگی مشترک خود را آغاز کردند.

در زندگی زناشویی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) چند نکته مهم وجود دارد :

1. احترام متقابل و محبت در خانواده: حضرت فاطمه زهرا(س) و امیرالمومنی(ع) نمونه‌ای از رابطه‌ای بر پایه احترام، محبت و صداقت هستند. آن‌ها در تعاملات خود از عبارات محترمانه و عاشقانه استفاده می‌کردند، به گونه‌ای که امیرالمومنین(ع) هرگز فاطمه(س) را با اسم کوچک صدا نمی‌زد و فاطمه(س) نیز علی(ع) را با کنیه و عبارات محترمانه خطاب می‌کرد. این نوع تعامل نشان‌دهنده عظمت و احترام متقابل است.

2. عدم اجبار و آزادی در تصمیم‌گیری: در زندگی این زوج، هیچ‌کدام طرف مقابل را مجبور نکردند و هر دو نقش فعال در تصمیم‌گیری‌های خانواده داشتند. فاطمه زهرا(س) در امور خانه و خانواده نقش داشت و علی علیه‌السلام به نظرات و تصمیمات ایشان احترام می‌گذاشت، که نمونه‌ای از حقوق متقابل و تعامل عادلانه است.

3. قناعت و رضایت قلبی: فاطمه زهرا(س) در سختی‌ها و کمبودها با رضایت زندگی می‌کرد و از خداوند سپاسگزار بود. نمونه این رضایت، سخن علی علیه‌السلام است که پس از بازگشت از مأموریت، از وضعیت خانواده شرمنده بود و فاطمه(س) پاسخ داد که او از خدا می‌خواهد در زندگی رضایت و قناعت باشد، نه تجمل و عیاشی.

4. وفاداری و حسن معاشرت: در آخرین لحظات زندگی، فاطمه زهرا(س) از علی علیه‌السلام حلالیت می‌طلبد و تأکید می‌کند که هرگز دروغ نگفته و خیانت نکرده است. علی(ع) نیز گریه می‌کند و بر وفاداری و صداقت همسرش تأکید دارد، که نمونه‌ای از محبت و وفاداری در خانواده است.

5. درک متقابل و همسویی در زندگی: حضرت زهرا(س) و علی علیه‌السلام در طول نه سال زندگی مشترک، با وجود غیبت‌های طولانی علی(ع) و مشغله‌های فراوان، همواره در کنار هم بودند و هرگز از هم دلگیر نشدند. فاطمه زهرا(س) با وجود فقر و کمبود، عشق و محبت را حفظ کرد و هرگز از او نخواست که کارهای خانه را بر عهده بگیرد یا او را مجبور کند.

6. الگوگیری از سبک زندگی اسلامی: سبک زندگی حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) بر پایه ارزش‌های اسلامی، اخلاقی و محبت استوار است. این سبک زندگی، شامل احترام، قناعت، وفاداری، و تعامل عادلانه است و می‌تواند راهنمای خانواده‌های امروز باشد.

7. تأکید بر جایگاه فضیلت و تزویج: در مقابل فرهنگ‌های غربی و تصوراتی نادرست، فضیلت به ازدواج و وفاداری در خانواده است. نمونه‌های تاریخی مانند امیرالمومنین(ع) و حضرت زهرا(س) نشان می‌دهد که وفاداری و محبت در خانواده، ارزش‌های اسلامی است و باید در جامعه ترویج یابد.

8. نکات اخلاقی و تربیتی: زندگی حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) در جهت اصلاح و تقویت خانواده‌ها یک الگو است و راهکارهایی مانند احترام متقابل، قناعت، وفاداری، و درک متقابل را برای خانواده‌های امروز پیشنهاد می‌دهد. این سبک زندگی بر پایه ارزش‌های اسلامی استوار است و می‌تواند راهنمایی مؤثر برای مقابله با مشکلات خانوادگی و اجتماعی باشد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ازدواج علی و فاطمه

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۴ | 17:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |