قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 1
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 2
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 3
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 4
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 5
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 6
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 7
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 8
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 8
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 9
قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل 10
فـلـســطــیـــن ومــــقــــاومــت
قدس و فلسطین
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فـلـســطــیـــن ومــــقــــاومــت ، قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
روز قدس
روز حمایت از فلسطین و مخالفت با صهیونیسم و اسرائیل
پیام امام خمینی
بسم الله الرحمن الرحیم من طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد نمودم که این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینی شدت بخشیده است و بهویژه در جنوب لبنان به قصد نابودی مبارزان فلسطینی پیاپی خانه و کاشانه ایشان را بمباران میکند. من از عموم مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی میخواهم که برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت میکنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و میتواند تعیینکننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان «روز قدس» انتخاب و طی مراسمی همبستگی بینالمللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان فلسطین اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزی مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم.[۱۱]
باید آقایان توجه کنند، تمام مسلمین توجه بکنند. روز قدس روزی است که باید تمام ملتهای اسلام با هم توجه بکنند و این روز را زنده نگه دارند. اگر یک هیاهویی از تمام ملتهای مسلمین بلند بشود، روز جمعه آخر ماه مبارک، که روز قدس است، همه ملتها قیام بکنند- همان که حالا همان تظاهرات، همان راهپیماییها را بکنند- این مقدمه میشود از برای اینکه ان شاء اللَّه جلوی این مفسدین را ما بگیریم و کلک اینها از بلاد اسلام کنده بشود. ما، هی سست میگیریم، مسلمانها هی سست میگیرند، ملتها بیطرف میمانند، کم قیام میکنند و نهضت میکنند، کم تظاهر میکنند راجع به این امور. اسرائیل وقتی که دید ملتها با هم مخالف هستند و دولت مصر هم، که همراه اوست، برادر است و عراق هم که با اینها برادر است، وقتی این چیزها را دید، هی قدم قدم پیش میرود. و شما مطمئن باشید که اگر سست بگیرید، اینها تا فرات میخواهند بروند. اینها همه اینجا را ملک خودشان میگویند هست. صحیفه امام، ج۱۳، ص.۷۹
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی اهمیت مسألهی قدس و مسجدالاقصی
سرزمین مقدس در اشغال ناپاکان
فلسطین و قدس در قرآن مجید، «سرزمین مقدّس» نامیده شده است؛ دَهها سال است که این سرزمین پاک در اشغال ناپاکترین و خبیثترین آحاد بشر است؛ شیاطینی که انسانهای شریف را به خاک و خون میکشند و آنگاه با وقاحت به آن اعتراف میکنند. ۱۴۰۰/۰۲/۱۷
قدس شریف تحت سلطه صهیونیستها
وقتی قدس در دوران خلفاء راشدین در دست مسلمانان بود، مسیحیان و یهودیان در آرامش و امنیتِ کامل بودند، اما اینک که قدس و مراکزی دیگر زیر سلطهی صهیونیستها یا صلیبیهاىِ صهیونیست است، چگونه خون مسلمانان را مباح میشمرند؟! ۱۳۸۳/۱۰/۲۹
مفتخر به دفاع از سرزمین مقدس
ملّت فلسطین مفتخر است که خدای متعال بر آنان منّت گذارده و رسالت عظیم دفاع از این سرزمین مقدّس و مسجدالاقصی را بر دوش آنان نهاده است. ۱۳۹۵/۱۲/۰۳
قدس بلاشک پایتخت فلسطین است!
قدس بلاشک پایتخت فلسطین است و هیچگونه خدشهای بر این فکر اساسی و این حقیقت امکان ندارد که وارد بشود. ۱۳۹۶/۱۰/۲۶
بیتالمقدس باید آزاد شود
بیتالمقدّس، این شهر باعظمتى که حرم امن پیامبران خدا و قبلهى نخستین مسلمانان بوده است، در زیر سلطهى اشغالگران صُهیونى و در اختیار غاصبان ضدّبشر است و باید آزاد بشود .
۱۳۵۹/۰۵/۱۷
حمایت از مسجدالاقصی، یک مسئله شرعی
حمایت از فلسطین و مسجدالاقصی یک مسأله شرعی برای دنیای اسلام است. ۱۳۷۹/۱۰/۲۸
قدس همیشه زنده است
مسألهی قدس همیشه زنده است. مسألهی فلسطین و قدس شریف جزو مسائلی نیست که دنیای اسلام بتواند آن را از یاد ببرد. امروز ملت فلسطین ایستاده است و ملتهای مسلمان هم دلشان سرشار از غیرت و حمیت اسلامی نسبت به سرزمین شریف قدس و سرتاسر کشور فلسطین است و دنیای اسلام نباید فلسطین را هرگز از یاد ببرد. ۱۳۸۴/۰۸/۱۳
دفاع نظام اسلامی از قبله مسلمین
خصوصیت نظام اسلامی این است که تصمیمگیری آن، بر اساس عقیده و تکلیف الهی است. هیچکدام از فقهای اسلام، تردید و اختلافی ندارند که آن وقتی که دشمن بر سرزمین مسلمانان مسلط شد و کیان اسلامی را در کشوری تهدید کرد، وظیفهی همهی آحاد مسلمین است که در یک جهاد بزرگ و همهگیر، با آن دشمن مبارزه کنند، او را از آن سرزمین اسلامی اخراج کنند و مجازات و تنبیه نمایند. آیا صهیونیسمِ خبیثِ خطرناکِ جنایتکار و دشمن اسلام و مسلمین، متجاوز است یا نیست؟ آیا سرزمین فلسطین، خانه و قبلهی مسلمین است یا نیست؟ ۱۳۶۹/۰۸/۰۲
آینده قدس چگونه خواهد شد؟
آیندهى فلسطین و قدس چگونه است؟ خداى متعال در سورهى بنىاسرائیل خطاب به بنىاسرائیل میکند: «لتُفسِدَنّ فىالارض مرّتین و لتعلنّ علوّاً کبیرا» اى فرزندان اسرائیل! شما دو روز و دو بار در تاریخ فساد ایجاد میکنید و بزرگى در زمین به وجود مىآورید و استعلاء و استکبار به خرج میدهید، امّا در هر دو بار کسانى از بندگان خدا، از جنود پروردگار پیدا میشوند که شما را به سزاى فساد و علوّ و استکبارتان برسانند و این قضیّهى همیشهزندهى تاریخ است. هر امّتى که با صَلاح، با سلاح حقّ و حقیقت و عدالتطلبى حاضر شود راه طبیعى سنّتهاى تاریخ را بپیماید، خدا به او کمک خواهد کرد، امّا هر ملّتى که فساد کند، بر مستضعفین طغیان کند، ارزشهاى انسانى را ندیده بگیرد، آن ملّت محکوم به فنا و نابودى است.
۱۳۵۹/۰۵/۱۷
مسجد الاقصی به آغوش اسلام باز میگردد...
فلسطین به توفیق الهی و باذناللهتعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیتالمقدّس پایتخت فلسطین است و آمریکا و بزرگتر از آمریکا و کوچکتر از آمریکا و اذناب آمریکا، در قبال حقیقت و سنّت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند . . ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
ما یقین داریم با ادامه مبارزات مردم مسلمان فلسطین و حمایت جهان اسلام، فلسطین به فضل الهی آزاد میشود و بیتالمقدّس و مسجدالاقصی و سایر نقاط آن سرزمین اسلامی به آغوش جهان اسلام باز میگردد؛ انشاءالله. والله غالب علی امره. ۱۳۸۰/۰۲/۰۴
به زودی نماز جماعت در قدس!
امیدوارم که انشاءالله آن روزی را که شماها در قدس نماز جماعت میخوانید، ببینید و ببینیم انشاءالله؛ ما معتقدیم که این روز خواهد آمد. ممکن است شخص این حقیر یا امثال ما نباشند، امّا این روز خواهد آمد و دیر هم نخواهد شد. ۱۳۹۶/۱۲/۱۰
روز قدس یا روز جهانی قدس
روز قدس یا روز جهانی قدس آخرین روز جمعه در ماه رمضان است که امام خمینی در سال ۱۳۵۸ش(رمضان ۱۳۹۹ق) آن را روزی رسمی برای حمایت از مردم فلسطین دانست و از مسلمانان جهان خواست که برای کوتاه کردن دست رژیم صهیونیستی و پشتیبانان آن به هم بپیوندند. نامگذاری آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان روز قدس، با حمایت بسیاری از روشنفکران و هنرمندان مواجه شد و امروزه علاوه بر ایران، در کشورهای مختلفی از جهان، راهپیمایی روز قدس برگزار میشود که بنابر گزارش منابع خبری، این تعداد به ۸۰ کشور در قارههای مختلف جهان میرسد.
روز قدس یا روز جهانی قدس، توسط امام خمینی به عنوان یک روز رسمی برای حمایت از مردم فلسطین نامگذاری شد؛ امام خمینی، ۱۳ رمضان ۱۳۹۹ق)۱۶ مرداد ۱۳۵۸ش(در پیامی خطاب به مسلمانان ایران و جهان، آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس نامید و از مسلمانان جهان و دولتهای اسلامی خواست برای کوتاه کردن دست دولت اسرائیل و پشتیبانان آن به هم بپیوندند.[۱] پیام مذکور در واکنش به حمله نیروهای اسرائیلی به مسجدالاقصی و همچنین بمباران جنوب لبنان صادر شد.[۲]
پس از اولین راهپیمایی روز قدس در سال ۱۳۵۸ش در تهران، سفیر فلسطین در ایران، پیام یاسر عرفات را قرائت کرد. همچنین مهدی بازرگان، نخستوزیر دولت موقت ایران، عبدالحلیم خدام، وزیر خارجه سوریه، سید علی خامنهای، و محمد مجتهد شبستری سخنرانی کردند.[۳] پیش از برگزاری مراسم روز قدس، ۲۵ تن از نویسندگان و روشنفکران، از جمله داریوش آشوری، داریوش شایگان، سیمین دانشور، داریوش مهرجویی و احمد شاملو، در بیانیهای اعلام کردند که در کنار همه مبارزان راه آزادی و دموکراسی در راهپیمایی روز قدس شرکت خواهند کرد.[۴]
روز جهانی قدس، در سخنان رهبران جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی و سید علی خامنهای، مراجع تقلید شیعه و سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان، جایگاه ویژهای دارد. امام خمینی، روز قدس را نهتنها روز فلسطین، بلکه روز اسلام و روز حکومت اسلامی دانسته[۵] و آن را مقدمهای برای بسیج عمومی اسلامی و تشکیل حزب مستضعفین در تمام دنیا معرفی کرده است.[۶] سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، بر این باور است که گرامیداشت روز جهانی قدس، موجب میشود فلسطینیانِ مورد تهاجم دولت اسرائیل، احساس تنهایی نکنند و بتوانند مقاومت کنند.[۷]
ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید شیعه، شرکت در راهپیمایی روز قدس را واجب شرعی میداند. به فتوای وی اگر شوهر اجازه حضور همسرش در راهپیمایی روز قدس را ندهد، زن میتواند بدون اجازه وی در راهپیمایی روز قدس شرکت نماید.[۸] وی معتقد است روز قدس باید به یک اعتراض قوی، همگانی و یکپارچه علیه غاصبان و اشغالگران تبدیل شود.[۹] به باور سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، اسرائیل نهتنها خطری برای فلسطین، بلکه خطری برای امنیت، صلح و استقلال همه کشورهای منطقه است.[۱۰]
قدس نام عربی اورشلیم است، یک تظاهرات سازمانیافته حکومتی که سالانه است که در آخرین جمعه ماه رمضان برگزار میشود که به منظور ابراز مخالفت با صهیونیسم و دولت اسرائیل توسط نظام جمهوری اسلامی یک سال پس از انقلاب اسلامی ایران آغاز شد، است.[۱][۲] بهطور کلی، این رویداد در مخالفت با جشن روز اورشلیم در اسرائیل در ماه مه ۱۹۶۸ است این روز به مناسبت تجدید اتحاد اورشلیم و استقرار کنترل کامل اسرائیل بر شهر قدیمی اورشلیم پس از جنگ شش روزه در ژوئن ۱۹۶۷ است. و طبق قانون کنست(پارلمان اسرائیل) در سال ۱۹۹۸ این روز به یک تعطیلی ملی در تقویم دولت اسرائیل تغییر یافت.
روز قدس همچنین با اعتراض به اشغال قدس شرقی توسط اسرائیل در چندین کشور دیگر، عمدتاً در جهان عرب و مسلمان برگزار میشود.[۳] اجتماعات مسلمانان و غیرمسلمانان در سراسر جهان در شهرهای مختلف برگزار میشود.[۴]
منتقدان روز قدس استدلال میکنند که این روز ذاتاً ضد یهود است.[۵] در رویدادهای روز قدس در ایران تظاهرات علیه دیگر رقبای جمهوری اسلامی از جمله ایالات متحده و عربستان سعودی نیز برگزار و شعار مرگ سر داده میشود.[۶][۷]
همچنین در این روز، گروههایی از مسلمانان در نقاط مختلف جهان حمایت خودشان را از مردم فلسطین به نمایش میگذارند.[۸] گروههایی از صهیونیستها و طرفداران کشور اسرائیل نیز در کشورهای اروپایی و آمریکا تظاهراتی را علیه این مراسم به راه میاندازند.[۹][۱۰][۱۱][۱۲]
مراسم روز قدس
راهپیمایی روز قدس در نقاط مختلف جهان از جمله مالزی، هند، سنگاپور، اندونزی، ترکیه، آمریکا، کانادا، نروژ، آذربایجان، سودان، انگلیس، بحرین، بوسنی و هرزگوین، تونس، پاکستان، استرالیا، آلمان، رومانی، کویت، اسپانیا، آفریقای جنوبی، سوئد، ونزوئلا، آلبانی، یمن و یونان برگزار میشود؛[۱۲] بنابر گزارش منابع خبری، مراسم روز قدس در بیش از ۸۰ کشور اسلامی و غیراسلامی برگزار میشود.[۱۳]
مراسم روز قدس در آخرین جمعه ماه رمضان برگزار میشود[۱۴] و رسانههای جهان، آن را پوشش رسانهای میدهند.[۱۵] در کشورهای غربی، به دلیل اینکه جمعه روز کاری است، مراسم روز قدس در تعطیلات آخر هفته، شنبه یا یکشنبه برگزار میشود.[۱۶] البته برگزاری مراسم روز قدس در برخی از کشورها، با محدودیتهایی مواجه میشود.[۱۷]
رویدادهای هنری
اولین دوره جشنواره بینالمللی کاریکاتور روز جهانی قدس، در سال ۱۳۹۳ش، در دو بخش اصلی: روز جهانی قدس و ویژه: تحرکات تکفیری برای فراموشی فلسطین برگزار شد و حدود ۲۰۰ نفر از ۳۳ کشور جهان با بیش از ۵۰۰ اثر در آن شرکت کردند.[۱۸] در این جشنواره، نهادها و مراکزی از جمله خبرگزاری ابنا، دبیرخانه حمایت از انتفاضه فلسطین و فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران مشارکت داشتهاند.[۱۹]
دومین دوره جشنواره بینالمللی کاریکاتور روز جهانی قدس، در سال ۱۳۹۷ش، با شرکت بیش از ۱۲۰ هنرمند از ۲۷ کشور جهان برگزار شد و ۳۱۶ اثر درباره روز جهانی قدس و محکومیت اقدام دولت امریکا در اعلام شهر بیت المقدس به عنوان پایتخت دولت اسرائیل، در این جشنواره شرکت داده شدند.[۲۰]
رویدادهای روز قدس
در ایران، رژههای روز قدس توسط دولت حمایت و سازماندهی میشود.[۱۳][۱۴] رویدادها شامل راهپیماییها و تجمعات گستردهای است. رهبران ارشد ایران در محکومیت اسرائیل و همچنین دولت ایالات متحده سخنرانیهای آتشین دارند. پاسخ مردم با شعارهای «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا» و مرگ بر آل سعود[۱۵]است.[۱۶][۱۷] به گفته راجر هاوارد بسیاری از ایرانیان زیر ۳۰ سال همچنان در رویدادهای روز قدس شرکت میکنند البته به نسبت کمتر از کسانی که در خیابانها هستند. وی اضافه میکند که بسیاری از دانشجویان ایرانی در محوطه خصوصی میگویند درگیری اعراب و اسرائیل «هیچ ارتباطی با ما ندارد».
اعتراضات روز قدس در مناطقی از خاورمیانه و لندن و برلین و ایالات متحده برگزار شدهاست. در راهپیماییهای لندن ۳۰۰۰ نفر شرکت کردهاند در حالی که در برلین ۱۶۰۰ معترض در سال ۲۰۱۸ مشاهده شد. در سال ۲۰۱۷ حداقل ۱۸ شهر در سراسر ایالات متحده تجمع برگزار شد.[۱۸][۱۹][۲۰]
سید روحالله خمینی در مورد روز قدس گفته بود: «روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرتها فهماند که دیگر آنها نمیتوانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم میدانم، و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم.»[۲۶][۲۷]
همه ساله در ایران گروههایی از مردم قبل از اقامه نماز جمعه به راهپیمایی در حمایت از مردم فلسطین میپردازند. در شماری از کشورهای اسلامی نظیر ترکیه، اندونزی، بحرین، لبنان و پاکستان و حتی برخی از کشورهای غیر اسلامی نظیر ایالات متحده آمریکا و انگلستان نیز، تظاهراتی در برخی از مراکز اسلامی و با حضور گروهی از مسلمانان و غیرمسلمانان برگزار میشود.[۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷]
قدس نام عربی اورشلیم است. همچنین روز قدس با یوم یروشالاییم در اسرائیل، (به معنای: «روز اورشلیم») که تعطیل رسمی و روز جشن یکپارچهشدن شهر اورشلیم است، متفاوت است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
مسجدالاقصی
مسجدالاقصی از اماکن بسیار مقدس مسلمانان در شهر بیتالمقدس فلسطین است که آن را داوود نبی (علیهالسّلام( بنا نهاد و حضرت سلیمان (علیهالسّلام) آن را تکمیل کرد. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا هفده ماه پس از هجرت به سمت این مسجد نماز میگذاردند و معراج پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل از هجرت از این مسجد صورت گرفته است.
گفتهاند نخستین بار حضرت داوود در محل مجموعه مسجد الاقصی، معبدی احداث کرد و حضرت سلیمان آن را تکمیل نمود که معبد سلیمان، معبد اورشلیم، معبد ایلیا و بقعه ایلیا خوانده میشده است. [۱۷] بهگفته گوستاولوبون تاریخدان قرنهای نوزدهم و بیستم میلادی، قبل از فتح بیتالمقدس توسط مسلمانان، در مجموعه مسجد الاقصی، کلیسایی بهنام حضرت مریم وجود داشته است.[۱۸]
مسجد الاَقصی در لغت بهمعنای دورترین مسجد، به مسجدی در بیتالمقدس در فلسطین اشاره دارد که در جنوب شرقی شهر واقع شده است.[۱] درباره علت نامگذاری آن بهمسجد الاقصی، گفتهاند که دوری مسافتش تا مکه و مسجد الحرام که در آن زمان محل استقرار پیامبر و مسلمانان بود، موردتوجه بوده است.[۲]
بهگفته برخی از محققان، منظور از مسجد الاقصی که در قرآن به کار رفته، محوطه وسیعی بوده که شامل مسجد صخره(محل عروج پیامبر)، رواقها و... هم میشده است.[۳] از اینرو برخی از مفسران شیعه، منظور از مسجد الاقصی را که در آیه نخست سوره اِسراء به آن اشاره شده، بیتالمقدس دانسته[۴] که حضرت داود و سلیمان آن را بنا کردهاند.[۵] در برخی روایات نیز از مسجد الاقصی با عنوان مسجد بیتالمقدس یاد شده است.[۶]
برخی گفتهاند هنگام معراج پیامبر، بنایی به نام مسجد الاقصی نبوده و کلمه مسجد در آیه معراج، بهمعنای مکانِ پرستش و عبادتگاه بوده است.[۷]
مسجدالاقصی(به معنی «مسجد دورتر») نخستین قبله و سومین مکان مقدس مسلمانان است.[۱] مسجدالاقصی در قسمت جنوب شرقی[۲] شهر قدیم اورشلیم واقع شدهاست.[۳] مسلمانان به مکانی که مصلای مروانی، مسجد جامع القبلی و مسجد قبةالصخره در آن واقع شدهاند، مسجدالاقصی یا «حرم شریف» میگویند.[۴][۵][۶] نام مسجدالاقصی در قرآن[۷] نیز ذکر شده اما در وجود ارتباط میان بنای قرآنی با مسجد فعلی تردید وجود دارد و این همنامی ممکن است به دلیل تبلیغات خاندان بنیامیه باشد.[۸]
در این مکان، بنا به اعتقاد یهودیان، در گذشته پرستشگاه اورشلیم و هیکل سلیمان قرار داشت که مقدّسترین مکان مذهبی برای پیروان یهودیت بهشمار میرود. به باور یهودیان، بقایای مهمترین معابد دین یهود در زیر مجموعه مسجدالاقصی قرار گرفتهاست.[۹] یهودیان، محوطهٔ پیرامون مسجدالاقصی را «کوه معبد» میخوانند.[۱۰]
مسلمانان نیز این مکان را به این دلیل که قبلهٔ اول آنان بودهاست مقدس میدانند.[۱۱]
نام مسجدالاقصی در آیهٔ اول سورهٔ اسراء آمدهاست، که اشاره به معراج و سیر شبانهٔ محمّد از مسجدالحرام به مسجدالاقصی دارد: «سبْحَانَ الَّذِی أَسرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسجِدِ الْحَرَامِ إِلی الْمَسجِدِ الاَقْصا الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنرِیَهُ مِنْ ءَایَتِنَا إِنَّهُ هُوَ السمِیعُ الْبَصِیرُ» «منزّهاست آن خدایی که بندهاش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الأقصی- که پیرامون آن را برکت دادهایم- سیر داد، تا از نشانههای خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست.»[۱۲]
مسجد الاَقصی، از مساجد شهر بیتالمقدس و نخستین قبله مسلمانان است. بنابر روایات، پیامبر اسلام(ص) از آنجا به معراج رفت. قرآن هنگام ذکر ماجرای معراج در سوره اسراء، از آن یاد کرده است. مسجد الاقصی نزد مسلمانان، یهودیان و مسیحیان محترم است؛ در احادیث اسلامی در کنار مسجد الحرام و مسجد النبی از مساجد بافضلیت دانسته شده و آمده است نمازگزاردن در آن با هزار نماز در مساجد دیگر برابر است.
یهودیان بر این باورند که بقایای معبد سلیمان زیر مسجد الاقصی قرار دارد. از نظر برخی مسیحیان، ویرانی مسجد الاقصی و ساخت معبد سوم سلیمان بهجای آن، شرط ظهور مسیح است. ازاینرو برخی از یهودیان درصدد تخریب مسجد الاقصی و احیای معبد سلیمان بهجای آن هستند. بهسبب همین، نیروهای اسرائیلی از ورود مسلمانان به این مسجد جلوگیری میکنند. در سال ۱۹۶۹م یک یهودی مسجد الاقصی را بهآتش کشید و برای همین، در تقویم جمهوری اسلامی ایران، ۳۱ مرداد، روز جهانی مسجد نامگذاری شده است.
ساختمانی که امروزه مسجد الاقصی نامیده میشود، در دوره عبدالملک بن مروان در قرن نخست قمری تأسیس شده و در دورههای مختلف بازسازی و تعمیر شده است.
امروزه بنای مسقفی که در دوره عبدالملک بن مروان در محدوده حرم قدس ساخته شده، مسجد الاقصای مسقف یا مسجد الاقصی شناخته میشود و از محوطهای که بنای مذکور، مسجد صخره، مسجد عمر، [یادداشت ۱] دیوار براق [یادداشت ۲] و... در آن جای دارد، با نام مجموعه مسجد الاقصی یاد میشود.[۸]
نام مسجدالاقصی
دهخدا در فرهنگ لغت خود میگوید: مسجدالاقصی اسم بیت المقدس است که مسجدی است در شام و جامعی است در قدس در کنار جامع عمر.[۱] و در امتاع الاسماع آمده است که مسجدالاقصی همان مسجد بیت المقدس است و نامیده شده است به مسجدالاقصی به دلیل دوری مسافت آن با مسجدالحرام.[۲]
و عدهای نیز گفتهاند که به آن مسجدالاقصی گفتهاند به چند دلیل: ۱- دور بودن آن از عرب؛ ۲- دور بودن آن از مکه؛ ۳- دور بودن آن از نبی اکرم صلی الله علیه و آله. همچنین ایلیاء نام قدیمی بیت المقدس بوده است.[۳]
موقعیت مسجدالاقصی
در روایاتی از کتب شیعی، مکان مسجدالاقصی که در قرآن آمدهاست، نه در بیتالمقدس و نه در روی زمین؛ بلکه در آسمانها، اعلام شدهاست.[۱۵] البته در روایات متعدد شیعی دیگر، مسجد الأقصی همان مسجد بیتالمقدس دانسته شده، و معراج محمد را به مسجد بیتالمقدس دانستهاست.[۱۶] علمای شیعی هم، در تفاسیرشان منظور از معراج و اسراء محمد به مسجدالاقصی را مسجد شهر بیتالمقدس دانستهاند؛ مثلاً طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه اول سوره اسراء مینویسد: «مبدأ اسراء پیامبر مسجدالحرام و پایان آن مسجد الاقصی یعنی بیتالمقدس است.».[۱۷] علامه طباطبایی هم در تفسیر المیزان مینویسد: «اسراء و معراج پیامبر اسلام از مسجدالحرام به سوی مسجد الأقصی بود و آن همان [مسجد موجود در] بیتالمقدس و همان هیکل سلیمان است که خدا آن را برای بنی اسرائیل هم مقدس گرداند.»[۱۸] و میگوید: «روایات بسیاری وارد شده که مقصود از مسجد الاقصی، همان بیتالمقدس است.»[۱۹]
مشخصات بنا
ساختمان مسجد الاقصی، مستطیلشکل است و ۸۰ متر طول و ۵۵ متر عرض دارد.[۲۵] ساختمان مسجد بر روی ۵۳ ستون مرمری و ۴۹ پایه بنا گردیده است.[۲۶] همچنین مسجد دارای رواق بزرگی است که بر فراز قسمت میانه آن گنبدی قرار دارد.[۲۷] ناصر خسرو (۳۹۴-۴۶۸ق) جهانگرد قرن پنجم قمری که در سال ۴۳۸ق از بیتالمقدس دیدن کرده[۲۸] در سفرنامه خود توصیفاتی از مسجد الاقصی ارائه داده و از وجود خادمانی برای آن سخن گفته است.[۲۹]
اهمیت مسجدالاقصی
در اعتقاد مسلمانان ۳ مسجد دارای اهمیت و احترام فراوانی هستند: مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی. از این منظر توجه به قدس و مسجدالاقصی که قبله اول مسلمانان بوده اهمیت والایی دارد.
زمین مسجدالاقصی دومین مکانی است که پس از مسجدالحرام بر زمین قرار گرفت. اولین کسی که به فرمان خدا پایههای بنایی را در آن ساخت، حضرت آدم علیه السلام بود که حدود آن را مشخص کرد.
مسجدالاقصی به عنوان یکی از مقدسترین مساجد مسلمانان، از دیرباز مورد توجه بوده است، یکی از علتهای عمده آن به مهمترین رخداد تاریخی یعنی معراج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و شب اسراء بازمیگردد که با توجه به تأکید قرآن بر آن، نزد مسلمانان از قداست و کرامت خاصی برخوردار است: «سُبْحانَ الَّذی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیلاً مِنَ الْمَسْجِدِالْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِالْأَقْصَى الَّذی بارَکنا حَوْلَهُ لِنُرِیهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیر»؛ منزه است آن (خدایى) که بنده اش را شبانگاهى از مسجدالحرام به سوى مسجدالاقصى که پیرامون آن را برکت داده ایم، سیر داد تا از نشانه هاى خود به او بنمایانیم که او همان شنواى بیناست.[۴]
تقدّس مسجدالاقصی
مسجدالاقصی یکی از مقدسترین اماکن اسلامی برای مسلمانان است؛ مثلاً در برخی احادیث اهل تسنن گفته میشود این مسجد، سوّمین حرم شریف پس از مسجدالحرام و مسجدالنبی در مکه و مدینه است.[۲۰] همچنین، نقل است که آدم، مسجدالاقصی را ساخته و آن را چهل سال پس از ساختن بیتالله الحرام بنا به دستور خداوند، بنا نهادهاست.[۲۱]
اما برخی احادیث در کتب اهل تشیع، فضیلت مسجدالاقصی را بعد از مسجد کوفه میداند. در کتاب وسائل الشیعه)و مستدرکِ آن) بابی به نام «مستحب بودن اقامت در مسجد کوفه و نماز در آن، نسبت به سفر برای زیارت مسجد الأقصی» وجود دارد.[۲۲][۲۳]
در روایتهای دیگر شیعه هم، فضیلت این مسجد حتی از مسجد النّبی هم بیشتر دانسته شدهاست: در روایتی از محمد آمدهاست: یک نماز در مسجد من (مسجد النبی) بهتر از هزار نماز در دیگر مساجد است، به جز مسجدالحرام و مسجد الأقصی.[۲۴]
در روایت دیگری از محمد باقر خطاب به ابوحمزه ثمالی آمدهاست: مساجد چهارگانه از نظر فضیلت و ارزش عبارتند از: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد بیتالمقدس و مسجد کوفه؛ ای ابوحمزه نماز واجب در آنها برابر حج و نماز نافله در آنها برابر عمره ارزش دارد.[۲۵] علی بن ابیطالب هم، این چهار مسجد را چهار مکان در دنیا که از قصرهای بهشتی هستند، معرفی میکند.[۲۶]
ضمناً بیتالمقدس اولین قبله مسلمانان بودهاست، جایی که در سالهای اول بعثت محمّد، مسلمانان به سوی آن نماز میخواندند؛ و در برخی احادیث شیعیان، مسجد بیتالمقدس مورد تقدیس قرار گرفتهاست.[۲۷] علمای شیعه مسجد بیتالمقدس را همان مسجدالأقصی دانستهاند.[۲۸]
تقدس مسجدالاقصی
معمولا گفته میشود مسجدالاقصی یکی از مقدسترین اماکن اسلامی برای مسلمانان است. مثلاً در برخی احادیث اهل تسنن گفته میشود، این مسجد، سومین حرم شریف پس از مسجدالحرام و مسجدالنبی در مکه و مدینه است. همچنین نقل است که آدم مسجدالاقصی را ساخته و زیر بنای آنرا چهل سال پس از ساختن بیتالله الحرام بنا به دستور خداوند نهاده است.
اما احادیث متعددی در اهل تشیع این موضوع را رد میکند. در بیشتر کتب حدیثی شیعه، فصلی به نام «برتری مسجد کوفه بر مسجدالاقصی» وجود دارد. در حدیثی از امام جعفر صادق (علیهالسّلام) راوی چنین میگوید: سَاَلْتُهُ عَنِ الْمَسَاجِدِ الَّتِی لَهَا الْفَضْلُ فَقَالَ الْمَسْجِدُ الْحَرَامُ وَ مَسْجِدُ الرَّسُولِ قُلْتُ وَ الْمسجدالاقصی جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَالَ ذَاکَ فِی السَّمَاءِ اِلَیْهِ اُسْرِیَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقُلْتُ اِنَّ النَّاسَ یَقُولُونَ اِنَّهُ بیتالمقدس فَقَالَ مَسْجِدُ الْکُوفَةِ اَفْضَلُ مِنْهُ. (مستدرك الوسائل للنوري ج 3 ص 396 ، بحار الأنوار، ج97، ص405 ، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج3، ص 409؛ بَابُ اسْتِحْبَابِ اخْتِيَارِ الْإِقَامَةِ فِي مَسْجِدِ الْكُوفَةِ وَ الصَّلَاةِ فِيهِ عَلَي السَّفَرِ إِلَي زِيَارَةِ الْمَسْجِدِ الْأَقْصَي، ج۳ ص۴۰۷) ترجمه: از او در مورد مساجدی که فضل دارند سوال کردم، گفت: مسجدالحرام و مسجدالرسول، گفتم فدایت شوم و مسجدالاقصی؟ گفت آن در آسمان است. رسول خدا به سمت آن سیر کرد. گفتم مردم میگویند آن در بیتالمقدس است، پس گفت مسجد کوفه از آن افضل است!
البته بیتالمقدس و نه لزوما مسجدالاقصی، اولین قبله مسلمانان بوده است، جایی که در دوران اولیه پیامبر اسلام به سوی آن نماز میخواندند. و در برخی احادیث شیعیان مسجد بیتالمقدس مورد تقدیس قرار گرفتهاست.
به هر حال صرف نظر از اعتقادات دینی مسلمانان، قدمت بیش از یک هزار ساله این مسجد نیز سبب اهمیت تاریخی این مسجد است.
تاریخ بنای مسجدالاقصی
بر عکس آن چه که برخیها در مورد مسجدالاقصی تصور میکنند، مسجدالاقصی توسط عبدالملک بن مروان ساخته نشد، بلکه او تنها قبةالصخره را ساخت. مسجدالاقصی بنایی قدیمی که اولین قبلهگاه مسلمانان است. این مسجد دومین مسجدی است که بر روی زمین ساخته شد، ارجح آن است که حضرت آدم علیه السلام آن را ساخته و زیربنای آن را چهل سال بعد از ساختن بیت الله الحرام بنا به دستور خداوند نهاده است. حدود ۲ هزار سال پیش از میلاد مسیح علیه السلام، حضرت ابراهیم علیه السلام و سپس فرزندانش حضرت یعقوب علیه السلام و حضرت اسحاق علیه السلام بنا را ترمیم و بازسازی کردند. هزار سال پیش از میلاد نیز این بنا توسط حضرت سلیمان علیه السلام ترمیم شد. این بنا پیش از به وجود آمدن کنیسه، کلیسا، بارگاه و معبد بوده است.
همراه با فتوحات اسلامی در سال ۶۳۶ میلادی، عمر بن الخطاب مصلای قبلی را به عنوان بخشی از مسجدالاقصی ساخت. در دوره امویان، مسجد قبةالصخره ساخته شده و مصلای قبلی نیز بازسازی گردید، ساخت این بنا حدود ۳۰ سال -از سال ۶۶ هجری تا ۹۶ هجری (۶۸۵ تا ۷۱۵)- به درازا کشید تا مسجدالاقصی به شکل فعلی آن درآید.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
تاریخچه و فلسفهی اطلاق نام مسجدالاقصی
"مسجدالاقصی" از اماکن بسیار مقدسی است که در سرتاسر تاریخ مورد توجه پیروان ادیان توحیدی و ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام بوده است. این مسجد در سرزمین شام و شهر بیتالمقدس واقع شده و بنابر شواهد تاریخی نخستینبار داوود نبی (علیهالسّلام) در محل آن اقدام به احداث معبدی نمود و سلیمان(علیهالسّلام) آن را تکمیل کرد. در آن زمان این شهر را اورشلیم یا یورشالیم مینامیدند. اورشلیم، ترکیبی از دو واژه "اور" و "شلیم" است. "اور" در عبری به معنی آتش، روشنایی و مقدس است و "شلیم" به مفهوم شهر، صلح و سلامتی میباشد. بعدها این مکان با نامهای دیگری چون "ایلیاء" (شهر خدا) و در زمان یهودیان "بیت همیقداش" (خانه مقدس) نیز شناخته میشده است. نام "ایلیاء" تا زمان ظهور اسلام بر شهر باقی ماند و به تدریج اسامی بیتالمقدس، بیتالقدس، قدس شریف و مدینه مقدس هم به کار گرفته شدند.[۳]
مسجدالاقصی در هر دوره متناسب و به تبعیت از نام شهر و خاستگاه خود تغییر نام داده و اسامی متفاوتی برخود تجربه کرده است. معبد اورشلیم، معبد ایلیاء، بقعه ایلیاء و... از این جمله هستند.[۴]
قبل از ورود سپاه مسلمانان به بیتالمقدس در محل مسجدالاقصی کلیسایی وجود داشت که توسط "ژوستین" امپراطور روم شرقی به نام حضرت مریم بنا شده بود. در سال ۱۵ هجری خلیفه دوم این شهر را فتح نموده و حرم مقدس به تصرف مسلمانان درآمد. حرم شریف قدس که تا آن موقع در دست یهودیان و مسیحیان روزگار گذرانده بود سرنوشت خود را در دستان مسلمانان میدید.[۵]
نامهای مسجد در صدر اسلام
همانطور که بیان شد در گذشته و در زمان صدر اسلام مسجدالاقصی با همین نام شناخته نمیشد بلکه بیشتر به نامهایی چون مسجد بیتالمقدس، مسجد ایلیاء و... معروف بوده است.
در تایید این سخن میتوان به روایاتی از ابن میمونه به نقل از ابن ماجه و بیهقی در کتاب سننشان اشاره کرد. «ابن میمونه از پیغمبر درباره بیتالمقدس فتوی خواستم. پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ارض محشر و منشر است، سرزمین رستاخیر است. به آنجا بروید و نماز در آن بگذارید. برای اینکه نماز در آن مثال هزار نماز در غیر آن است. گفتم: اگر من استطاعت آن نداشته باشم که تحمیلات رفتن به آنجا را برخود هموار کنم رای میدهید که چه کنم؟ فرمود: روغن زینتی برای آنجا اهداء کن و هدیه نما که در چراغ آن بیافروزند. هرکس این کار را بکند مثل آنستکه به آنجا آمده است.» [۱۱] و[۱۲] این گفتوگو در زمان پیغمبر و قبل از فتح بیتالمقدس اتفاق افتاده و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز از لفظ بیتالمقدس به جای مسجدالاقصی استفاده کردهاند، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ایشان به این طریق خبر از غیب میدادند و همچنین اینکه لفظ مسجدالاقصی در آن زمان رایج نبوده است. [۱۳] در حدیث دیگری که ابن شهاب زهری محدث معروف از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کرده فرمودند"جز به سوی سه مسجد، یعنی مسجدالحرام و همین مسجد من (مسجدالنبی) و مسجد بیتالمقدس آهنگ سفر نکنید.[۱۴] [۱۵] " لفظ مسجد بیتالمقدس به جای مسجدالاقصی آمده است. امالی صدوق از امیرالمومنین (علیهالسّلام) نقل کرده است که میفرمایند: چهار قصر از بهشت در دنیاست: مسجدالحرام، مسجدالرسول، مسجد بیتالمقدس و مسجد کوفه.
بانی احداث ساختمان مسجد
در مورد بانی احداث ساختمان مسجدالاقصی اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند نخستین بار عمر بن خطاب دستور احداث مسجدی را بجای کلیسا داد و مسلمانان آن کلیسا را تغییر داده و آنجا را تبدیل به مسجد نمودند و پس از آن نیز مسجد دیگری در فاصله ۵۰۰ متری آن بنا کرد که بعدها به نام مسجد عمر (برخی این مسجد را با همان بقعه صخره یکی میدانند و معقدند که نخستینبار عمر دستور ساخت گنبدی بر بالای این صخره شریف را داد. اما بر اساس نظری دیگر مسجد عمر مسجد دیگری در کنار بقعه صخره است.([۶] معروف شد.[۷]
اما بنا به روایت قویتر عبدالملک بن مروان در سال ۷۴ ه. ق. دستور تجدید و مرمت آن را داد و آنجا را تبدیل به مسجد نمود. البته ساخت آن در دوران حکومت فرزندش ولید بن عبد الملک ۸۶ه. ق به پایان رسید. [۸]
نکته قابل توجه این است که در این تاریخ برای نخستینبار است این مکان را مسجدالاقصی نام نهادند.
تعمیر و مرمت مسجد
بعدها حاکمان اسلامی در هر دوره به تعمیر و مرمت مسجد پرداختند و به این ترتیب معماری آن به تدریج ظاهری چون مساجد اسلامی پیدا میکرد. زلزلهای که در سال ۷۴۶ میلادی روی داد به ساختمان مسجد صدمهی زیادی وارد کرد که به دستور "منصور" خلیفهی وقت عباسی تعمیر شد، چندی بعد برای دومین بار زلزلهای ساختمان مسجد را لرزاند که این بار به دستور "مهدی" خلیفهی عباسی تجدید بنا شد.[۹]
تسخیر مسجد توسط صلیبیها
پس از عباسیها فاطمیها این روند را ادامه دادند و به تزیین و گسترش فضای مسجدالاقصی پرداختند. سپس مسجدالاقصی مدتی به دست صلیبیها تسخیر شد. آنها خسارات زیادی به ساختمان مسجد وارد ساختند و با استفاده نابجا از فضای مسجد و جنگ و خونریزی در حرم شریف به ساحت این مکان مقدس هتک حرمت نمودند.
اما به همت سپاهیان ایوبی و سردارانی چون صلاحالدین ایوبی مسجدالاقصی بار دیگر به تصرف مسلمانان درآمد. به علاوه آنها در مرمت و زیباسازی فضای داخلی مسجد نقش پررنگی داشتند. صلاحالدین ایوبی در سال۵۸۳ ه. ق محرابی با نقش و نگار بسیار باشکوهی در آن بنا نمود و به تزیین قسمتهای از آن پرداخت. [۱۰]
یهودیسازی
یهودیان بر این باورند که بقایای معبد سلیمان، زیرِ مسجد الاقصی قرار دارد. از اینرو برخی از آنان برای تخریب مسجد الاقصی و احیای معبد سلیمان تلاش میکنند.[۳۷] به گفتهٔ کارشناسان، حفاریهای رژیم صهیونیستی در زیر مسجد الاقصی، تهدیدی برای این بنا به شمار میرود؛[۳۸] چنانکه این حفاریها شکافهایی را در دیوارها و زیر پایههای مسجدالاقصی پدید آورده است.[۳۹] میگویند برخی از مسیحیان معتقدند که ویرانی مسجد الاقصی و ساخت معبد سوم سلیمان بهجای آن، شرط ظهور مسیح است.[۴۰] ازاینرو نیروهای اسرائیلی از ورود مسلمانان به مسجد الاقصی جلوگیری میکنند.[۴۱] مسجد الاقصی نماد هویت اسلامی در بیتالمقدس در برابر اسرائیل دانسته شده است.[۴۲]
در ۲۱ آگوست سال ۱۹۶۹م برابر با ۱۳۴۸ش، یک یهودی به نام دنیس مایکل ولیم روهان، مسجد الاقصی را آتش زد که به آسیبدیدن بخشهایی از مسجد و فروریختن سقف آن منجر شد. منبر قدیمی مسجد هم که متعلق به سال ۵۸۳ق بود، در این آتش سوخت.[۴۳] در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، سالروز آتش زدن مسجد الاقصی در ۳۱ مرداد برابر با ۲۱ آگوست، روز جهانی مسجد نامگذاری شده است.[۴۴]
تولیت مسجدالاقصی
دولت اردن، متولی رسمی مجموعه مسجدالاقصی است. بر اساس پیماننامهٔ صلحی که در سال ۱۹۹۴ میلادی، میان اسرائیل و اردن بستهشد، مقرر شد تا عبادت یهودیها در محوطه مجموعه مسجدالاقصی منع شود و دولت اردن، متولی رسمی مجموعه مسجدالاقصی باشد.[۴۶]
مجموعه مسجدالاقصی زیر نظر مفتی بیتالمقدس اداره میشود.[۴۷]
تفاوت مسجد قبةالصخره و مسجدالاقصی
مسجد قبةالصخره در گرامیداشت معراج پیامبر اسلام بنا شد، که متشکل از قاعدهای هشت وجهی است که دو راهروی هم مرکز هشت وجهی را دربرگرفته، آنها نیز به نوبهی خود جایگاه مرکزی دایرهای شکلی، حاوی صخره را احاطه کردهاند. گمان میرود، این همان صخرهای است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شب معراج پس از آن که با براق به مسجدالاقصی آمد، از فراز آن به آسمان رفت.
ظاهراً موضوع اشتباه گرفتن مسجدالاقصی با مسجدالقبه تا حدی به دلیل نزدیکی این دو بنا و قرار گرفتنشان همراه با برخی ابنیهی دیگر در مجموعهی حرمالشریف است. یکی از اساتید دانشگاه زاید امارات، چند سال پیش در نامهای به یکی از نشریات چنین نوشت: «بین مسجدالاقصی و مسجد القبه الصخره سردرگمی قابل توجهی وجود دارد. هرگاه در رسانههای محلی و بین المللی ذکری از مسجدالاقصی به میان میآید، در عوض عکسی از مسجدالقبه نمایش داده میشود. دلیل اصلی این مسئله عدم اطلاع عموم مردم، همراستا با توطئههای رژیم صهیونیستی است. در زمان اقامتم در ایالات متحده نیز بارها با این مسئله مواجه بودم. تا آن که اطلاع یافتم صهیونیستها در آمریکا چنین تصاویری را چاپ و منتشر کرده و گاه با قیمت بسیار اندک و حتی رایگان در اختیار اعراب و مسلمانان قرار میدهند. بدین ترتیب مسلمانان آن را به تمام نقاط - دیوار منازل و دفاتر کار - نصب میکنند. همین مسئله موید این است که سران صهیونیستی میخواهد تصویر مسجدالاقصی را از اذهان مردم پاک کنند تا بتوانند آن را تخریب و معبد مورد ادعای خود را پنهانی بنا کنند و اگر کسی شکایت یا اعتراضی داشته باشد، به طور زنده تصویر مسجدالقبه را نشان خواهند داد و اظهار خواهند داشت که اتفاقی نیفتاده است».
مسجد صَخْره، قبة الصخره و یا صَخرهٔ مقدس، بخشی از مسجدالاقصی در شهر بیتالمقدس که بر تپه موریا ساخته شده است. این مسجد و گنبد آن بر روی صخرهای بزرگ ساخته شده که در دین یهود، اسلام و مسیحیت محترم است. به باور مسلمانان حضرت محمد(ص) در معراج از روی این صخره به آسمان عروج کرد. یهودیان بر این باورند که زمین از این صخره گسترش یافته، بدن آدم از خاک آن آفریده شده و ابراهیم مأمور شد در همین مکان فرزندش را قربانی کند.
گنبد یا قبه طلایی مشهور که برخی از مردم آن را گنبد مسجدالاقصی میپندارند، بر روی صخره مذکور ساخته شده و گنبد مسجد صخره است. مسجد صخره در قرن نخست قمری و در دوره عبدالملک بن مروان ساخته شد و پس از آن در دورههای مختلف بازسازی شده است.
چرا یهودیان مدعی مسجدالاقصی هستند؟
بخش غربی و جنوبی صحن مسجدالاقصی اهمیت فراوانی برای یهودیان دارد. این دیوار به دیوار بُراق مشهور است و علت نامگذاری آن به این اسم، بسته شدن اسب رسول اکرم صلی الله علیه و آله (بُراق) به این دیوار در زمان معراج بود. این دیوار ۱۵۶ پا (فوت) عرض و ۵۶ پا طول دارد، برخی از سنگهای این دیوار ۱۶ پا میباشند.
مسلمانان مسجدی را در این قسمت بنا نهادند. در مقابل، یهودیان ادعا میکنند که این دیوار بخش باقی مانده از دیوار "معبد سلیمان" است که هیردوس آن را در سال ۱۸ قبل از میلاد بنا نهاده بود. با این که حفاریهای صهیونیستی تاکنون از یافتن دلیلی برای این ادعا عاجز مانده است، اما آنها همچنان بر این ادعای خود پافشاری میکنند.
در دوره عمر، شفقت مسلمانان نسبت به یهودیان باعث شد تا به آنان اجازه داده شود تا در کنار این دیوار به ندبه و زاری بپردازند، تعداد یهودیان در آن زمان بسیار کم بود و عرض پیادهرویی که آنها در آن میایستادند تنها ۴ متر بود. این پیادهرو جزو موقوفات خانواده ابو مدین الجزائری بود و یهودیان در عصر محمدعلی سالانه ۳۰۰ لیره به متولی آن پرداخت میکردند، در عین این که هیچ حق قانونی در این مکان نداشتند.
در دوره قیمومیت انگلیس، یهودیان به این مکان دست درازی کرده و ادعای مالکیت آن را کردند. این امر منجر به قیام فلسطینیان علیه آنان شد، قیام براق که در سال ۱۹۲۹ رخ داد، باعث شهادت ۱۱۶ نفر و زخمی شدن ۲۳۲ نفر و زندانی شدن حدود یک هزار نفر دیگر از فلسطینیان گردید. مسئولین انگلیسی ۲۶ نفر از زندانیان فلسطینی را به اعدام محکوم کردند. کشتار بیرحمانه فلسطینیان و مواضع جانبدارانه انگلیس از یهودیان و صهیونیستها باعث شد تا کمیته بین المللی حقیقتیابی تشکیل شود. این کمیته در پایان تحقیقات خود تاکید کرد مالکیت این مکان از آن مسلمانان است، نظر این کمیته در ژانویه ۱۹۳۰ م. اعلام شد. با این حال صهیونیستها همچنان ادعا میکنند که مسجدالاقصی بر روی ویرانههای بارگاه سلیمان برپا شده و تلاش خود را برای انهدام آن ادامه میدهند.
حفاریهای اطراف مسجدالاقصی
حفاریهایی که صهیونیستها در اطراف مسجدالاقصی و در زیر بخش غربی و جنوبی این مسجد مبارک انجام میدهند، از دیگر تلاشهایی است که رژیم اشغالگر قدس جهت تخریب و ایجاد شکاف در دیوارهای مسجد صرف میکنند. اشغالگران قدس به بهانه این که به دنبال بقایای معبد خود هستند به حفاری میپردازند و حال آن که هدف اصلی آنان تخریب آثار اسلامی همجوار دیوار براق و نیز استیلا بر حرم شریف، تخریب مسجد و ایجاد معبد در داخل مسجدالاقصی و قبهالصخره است. حفاریهای رژیم صهیونیستی در اطراف مسجدالاقصی در اواخر سال ۱۹۶۷ آغاز و تاکنون ۹ مرحله را پشت سرگذارده است.
1منطقه E ساخت و ساز در این منطقه از دو سال پیش شروع شده است. در این منطقه در حال حاضر برای آموزش نظامی سربازان ارتش اسراییل استفاده میشود. همچنین مرکز بزرگ نگهداری منابع انسانی و تجهیزاتی پلیس نیز در این منطقه قرار دارد. گفته شده قرار است ۳۵۰۰ واحد مسکونی در این منطقه ساخته شود. این منطقه در قدس (شامل اکثر مناطق العیسویه، العیزاریه و خان الاحمر است) و امتداد آن به تجمع شهرکهای بزرگ کرانه باختری موسوم به "معاله آدومیم" میرسد. هدف از ساخت این منطقه یهودینشین ارتباط این منطقه به سایر تجمعهای شهرکنشینی در محیط شهر قدس و در نهایت جدایی این منطقه از کرانه باختری است.
2- منطقه قلندیا: منطقه بزرگ شهرکنشینی است که از دو سال پیش با ساخت ۸۰ واحد مسکونی در مرحله اول آغاز شد. این منطقه در نزدیکی فرودگاه قلندیا در نزدیکی رام الله واقع است. هدف از توسعه آن نیز جدایی کامل شهر قدس از شهر رام الله در کرانه باختری است.
عیدالهادی هنتش کارشناس امور شهرک سازی اسراییل و عضو کمیته ملی دفاع از اراضی فلسطین در این باره معتقد است: این پروژهها و سایر طرحهای محرمانه شهرکسازی در واقع تلاشی است از سوی اسراییل برای ترسیم مرزهای دولت آینده فلسطین که میگوید فلسطین باید بدون قدس تشکیل شود. پروژههایی که با هدف جدایی شهر قدس از کرانه باختری و اراضی اشغالی سال ۱۹۶۷ م. تهیه شدهاند تا این شهر خارج از دایره مذاکرات برای تشکیل دولت فلسطینی قرار گیرد و مجددا بر اساس دیدگاههای رژیم اشغالگر قدس مبنی بر "ابدی بودن قدس به عنوان پایتخت اسراییل" تاکید شود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
بیتالمقدس
بیت المقدس یکی از شهرهای تاریخی ومذهبی جهان به شمار می رود . این شهر با قدمتی که به 35 قرن پیش می رسد حائز اهمیت خاص بوده است و از دیرباز کانون توجه بزرگترین ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) قرار داشته است . به همین جهت آثار و بناهای زیادی از این ادیان در مناطق مختلف این شهر به چشم می خورد . طبق برخی روایات این شهر توسط حضرت سلیمان بن داود ساخته شده است . (التهذیب، ج 6، ص 22) در این سرزمین مقدس پیامبران الهی زندگی کرده و در آنجا دفن شده اند . امام باقر علیه السلام به محمد بن مسلم فرمودند: «هنگامی که حضرت یعقوب از دنیا رفت، یوسف علیه السلام او را در تابوتی به سوی ناحیه شام حمل کرده و در بیت المقدس دفن نمود . <:وسائل الشیعه، ج 3، ص 164)
بیتالمقدس، نخستین قبله و سومین شهر مقدس مسلمانان (پس از مکه و مدینه)، نیز شهری مقدس برای یهودیان و مسیحیان میباشد.
اگرچه بیتالمقدس از ابتدا به عنوان مکانی مقدس بود، اما در زمان حضرت داوود و سلیمان (علیهماالسلام) گسترش یافت و از مراکز جمعیتی و تمدنی آن زمان شد که بخش مذهبی آن با مدیریت خاخامهای یهود اداره میشد. با گرایش قسطنطین امپراطور روم به مسیحیت، این شهر در اختیار مسیحیان قرار گرفت تا زمانی که مسلمانان در راستای گسترش اسلام برای فتح بیتالمقدس به راه افتادند. پس از مدتی درگیری، ساکنان قدس، با شرایطی درخواست صلح دادند که به دنبال آن، عمر خلیفه دوم، برای صلح به این منطقه آمد و با این امتیاز که کنیسههای ایشان را ویران نکند و راهبان را از آنجا بیرون نراند، پیمان آشتی را امضا کرد. مردم بیتالمقدس نیز جزیه را پذیرفته و شهر را بر مسلمانان گشودند.
بیتالمُقَدَّس (به عربی بَیت المَقْدِس یا البیت المُقَدَّس) یا اورشلیم یا قُدس، شهری در فلسطین اشغالی که سومین شهر مقدس مسلمانان(پس از مکه و مدینه) و مقدسترین شهر جهان نزد یهودیان و مسیحیان است. مسجد الاقصی نخستین قبله مسلمانان در این شهر قرار دارد. این شهر، از مراکز زیارتی ادیان ابراهیمی است و هر یک از این ادیان، آثار و ساختمانهایی در آن دارند. بیتالمقدس هم اکنون در اشغال کامل اسرائیل است و اسرائیل این شهر را پایتخت ابدی خود میخواند؛ اما سازمان ملل و بسیاری از کشورهای جهان، این ادعا را به رسمیت نمیشناسند.[۱]
بیتالمقدس و برخی اماکن موجود در آن بنابر روایات شیعه، فضیلت بسیاری دارند چنان که در روایتی از امام حسن عسکری(ع) ، نماز گزاردن در مسجد الاقصی در ردیف نماز گزاردن در مسجد الحرام دانسته شده و یک نماز در آن برابر با هزار نماز در دیگر مساجد است.[۲][یادداشت ۱]برخی شیعیان ایرانی در قدیم به ویژه در دوره قاجار و پهلوی، زیارت اماکن مذهبی این شهر را با سفر حج همراه میکردهاند.[۳]
قبله نخستین
از روزهای نخستین ظهور اسلام، مسلمانان موظف شدند تا آنجا را به عنوان قبله نخستین خود قرار داده و نمازهایشان را به سمت مسجدالاقصی و قدس شریف بخوانند . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله تا هفده ماه بعد از هجرت به مدینه، به سوی قدس نماز می خواند . روزی معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام پرسید: از چه زمانی رسول الله صلی الله علیه و آله کعبه را قبله خود قرار داد؟ حضرت پاسخ دادند: «بعد رجوعه من بدر و کان یصلی فی المدینة الی بیت المقدس سبعة عشر شهرا ثم اعید الی الکعبة (وسائل الشیعه، ج 4، ص 298) بعد از اینکه آن حضرت از جنگ بدر برگشت . و آن حضرت در مدینه 17 ماه به سوی بیت المقدس نماز می خواند تا اینکه [از سوی خداوند] به کعبه برگردانده شد .»
با توجه به این نکته، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گذشته از 13 سالی که در مکه به سوی مسجد الاقصی نماز می خواند، بعد از هجرت نیز تا سال دوم هجری (حداکثر حدود 17 ماه) در موقع نماز و نیایشهای مذهبی بیت المقدس را قبله خود قرار می داده است; از این رو این شهر شریف قبله نخستین مسلمانان شناخته می شود .
محل عروج و فرود پیامبر صلی الله علیه و آله در معراج
همچنین معراج رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسجد الاقصی در شهر قدس آغاز شد . خداوند متعال در این مورد می فرماید: «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا» اسراء/1 «پاک و منزه ست خدایی که در شب معراج بنده خود (محمد صلی الله علیه و آله) را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که پیرامونش را مبارک ساخته ایم سیر داد تا آیات خود را [در معراج] به او نشان دهیم .»
علامه طباطبائی رحمه الله در تفسیر این آیه می فرماید: جمله «بارکنا حوله » حاکی از این است که: مسجد الاقصی علاوه بر اینکه خود سرزمین مقدسی است، اطراف آن نیز سرزمین مبارکی می باشد و این ممکن است به برکات ظاهری آن اشاره کند; زیرا بیت المقدس ناحیه ای سرسبز، خرم و مملو از درختان پربار و آبهای جاری و آبادانیها و زیباییها است، و نیز امکان دارد اشاره به برکات معنوی آن باشد; زیرا این سرزمین مقدس در طول تاریخ کانون پیامبران بزرگ الهی و خاستگاه نور توحید و خداپرستی بوده است . (المیزان، ذیل آیه)
نکته دیگری که در این سفر معنوی و الهی وجود دارد سیر پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه، مرکز اسلام به سوی بیت المقدس، مرکز ادیان توحیدی است . سید قطب می گوید: «اسراء» ، تمام ادیان توحیدی بزرگ از ابراهیم و اسماعیل تا خاتم النبیین صلی الله علیه و آله را به یکدیگر پیوند داد و اماکن مقدس ادیان توحیدی را در یک جا متمرکز نمود; چنان که گویی حضرت محمد صلی الله علیه و آله - خاتم النبیین - با این سفر شبانه خود اعلام می دارد که پیام و رسالت او حاوی رسالت پیامبران قبلی و ادامه راه آنان است . (فی ضلال القرآن، ج 15، ص 12، به نقل از بیت المقدس، ص 62)
پیامبر اسلام در بیت المقدس
امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله را هنگام معراج به بیت المقدس می بردند، جبرئیل علیه السلام او را بر براق (مرکب آسمانی) سوار کرد و با هم به بیت المقدس آمدند . جبرئیل محرابهای پیامبران بزرگ را به آن حضرت نشان داد و رسول الله صلی الله علیه و آله در آن محرابها نماز گزارد . (المیزان، ج 13، ص 17)
رسول خدا صلی الله علیه و آله خود نیز این سفر سرنوشت ساز را چنین گزارش می کند: من هنگام ورود به بیت المقدس براق را به حلقه ای که قبلا انبیای گذشته مرکب خود را به آن می بستند، بستم و وارد مسجد الاقصی شدم . جبرئیل هم در کنارم بود . در آنجا ابراهیم خلیل، موسی و عیسی و عده بسیاری از انبیای بزرگ الهی به خاطر من اجتماع کرده و آماده اقامه نماز بودند . من هیچ تردیدی نداشتم که جبرئیل بر همه ما امامت خواهد کرد; اما هنگامی که صفها مرتب شد جبرئیل بازوی مرا گرفته و جلو برد و من بر آنان امامت کرده و نماز خواندم . (المیزان، ج 13، ص8) طبق این روایت رسول گرامی اسلام درشب معراج در بیت المقدس حضور یافته و با ارواح انبیای بزرگ الهی ملاقات کرده و در نماز جماعت، امامت آنان را نیز عهده دار شده است .
با توجه به اهمیت این شهر مذهبی و جایگاهی که از منظر دین مبین اسلام دارد، پیوسته مسلمانان با احترام به این ناحیه نگریسته و آنجا را بعد از مکه و مدینه سومین شهر مقدس اسلام به حساب می آوردند .
اولین مسلمانان در بیت المقدس
در سال 15 هجری (636 م) نیروهای مسلمان، پس از فتح شام به سوی شهر بیت المقدس روی آوردند، آنان مدت 4 ماه آن شهر را محاصره کردند و سختیهای زیادی را متحمل شدند تا شهر را بدون خونریزی و جنگ و کشتار تحویل بگیرند .
حاکمان شهر، که از یاری رومیها ناامید شدندو مردم شهر که از دست حکمرانان بی کفایت خسته شده بودند، پیشنهاد کردند که ما شهر را به خلیفه وقت تحویل می دهیم . مسلمانان نیز شرط آنان را پذیرفته و به خلیفه دوم اطلاع دادند که برای تحویل گرفتن بیت المقدس به آنجا بیاید . او نیز با صلاحدید امیر مؤمنان علی علیه السلام و برخی از بزرگان مدینه، به بیت المقدس آمد و ضمن ملاقات با اسقفها و رهبران مذهبی، امان نامه ای را نوشته و رسما بیت المقدس را تحویل گرفت .
بخشی از متن امان نامه عمر به ساکنین بیت المقدس چنین است:
این امان نامه ایست که عمر رئیس مسلمانان به مردم ایلیاء (بیت المقدس) داده است، به جان و مال و کلیسا و صلیب و مریض و سالم و همه افراد آن امان می دهد و اجازه نمی دهد که کلیساهای آنان را اشغال کنند و آنها را ویران سازند و چیزی از آنها را کم کنند . آنان در مسائل مذهبی آزادند و ایشان هم نباید احدی از یهودیان را در ایلیاء سکونت دهند . مردم ایلیاء نیز لازم است مانند جاهای دیگر به مسلمانان «جزیه » بپردازند و دزدها و رومیها را از آنجا بیرون کنند . (تاریخ طبری، ج 3، ص 104)
پس از امضای این قرارداد، مسلمانان بدون خونریزی و درگیری و در آرامش کامل وارد شهر شدند .
پس از فتح مسالمت آمیز شهر «ایلیاء» توسط لشکر اسلام، با توجه به قداستی که قرآن کریم برای آن سرزمین قائل شده است و همچنین به خاطر قبله اول بودن، نام ایلیاء را به «بیت المقدس » تغییر دادند و این شهر را که در طول زمانهای قبل از اسلام به ویرانه تبدیل شده بود، آباد کردند .
اصحابی که در فتح بیت المقدس حضور داشتند عبارتند از: ابو عبیده جراح، معاذ بن جبل انصاری، بلال (موذن پیامبر صلی الله علیه و آله)، ابوذر غفاری، ابو درداء، عبادة بن صامت انصاری، سلمان فارسی، ابو مسعود انصاری، عبدالله بن سلام، سعد بن ابی وقاص، شداد بن اوس و ... . (تاریخ طبری، ج 3، ص 104; بیت المقدس شهر پیامبران، ص 27)
بیگانگان در بیت المقدس
این شهر شریف تا اواخر قرن پنجم هجری در دست مسلمانان بود; اما در آن موقع بی تدبیری و سوء سیاست حاکمان مسلمان و ضعف و انحطاط و تفرقه های داخلی در میان مسلمانان، موجب شد که دشمنان اسلام کمر همت به تضعیف مسلمانان بسته و تسلط بر آنان را در سرلوحه برنامه هایشان قرار دهند; به همین جهت در سال 490 ق صلیبیها با نیرویی کم نظیر که از سراسر اروپا جمع کرده بودند به تهاجمی وسیع دست زده و با توسل به بی رحمانه ترین روشها، بیت المقدس را به تصرف خود درآوردند . آنان فقط در حرم شریف، صدهزار مسلمان رابه قتل رساندند . (بیت المقدس شهر پیامبران، ص 51)
در طول 91 سالی که بیت المقدس و مسجد الاقصی در تصرف صلیبیهای اشغالگر وخونخوار بود، این مسجد رو به ویرانی گذاشته بود تا اینکه صلاح الدین ایوبی در سال 583 ق پس از فتح عکا به سوی قدس حرکت کرد و پس از 91 سال اشغال قدس به دست صلیبیها، آنجا را در 17 رجب 583 ق آزاد کرد و در جنگ تاریخی حطین کشتار عظیمی از صلیبیهای خونخوار به راه انداخت . او بعد از فتح شهر در مسجد الاقصی خطبه خواند و آنجا را بعد از تعمیر و نظافت و پاکسازی باگلاب شستشو داد و منبر زیبایی نیز از شام به آنجا آورد . (بیت المقدس شهر پیامبران، ص 51)
فضائل بیت المقدس از منظر اهل بیت علیهم السلام
فضائل و قداست شهر بیت المقدس از منظر اسلام آنچنان اهمیت دارد که دانشمندان مسلمان در این موضوع کتابهای ویژه ای تالیف کرده اند . فضائل بیت المقدس، الفتح القسی فی الفتح القدسی، الانس فی فضائل القدس، روضة الاولیاء فی مسجد الایلیاء، تحصیل الانس لزائر القدس، الانس الجلیل بتاریخ القدس و الخلیل، نام برخی از این کتابهاست که در مورد اهمیت، فضائل و برکات مسجد الاقصی وحرم شریف قدس از منظر اسلام سخن می گویند .
در اینجا به چند حدیث از اهل بیت علیهم السلام درمورد قدس شریف اشاره می کنیم:
1امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند: «اربعة من قصور الجنة فی الدنیا: المسجد الحرام و مسجد الرسول صلی الله علیه و آله و مسجد بیت المقدس و مسجد الکوفة; (وسائل الشیعه، ج 5، ص 283) چهار بنا در روی زمین از کاخهای بهشتی است: مسجدالحرام، مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله، مسجد بیت المقدس و مسجد کوفه .»
2همچنین آن حضرت در روایت دیگری نماز در مسجد بیت المقدس را با هزار نماز معادل می داند و می فرماید: «صلاة فی بیت المقدس الف صلاة; (النهایه، شیخ طوسی، ص 108) یک نماز در بیت المقدس [معادل] هزار نماز است .»
3ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه السلام روایت می کند که آن حضرت فرمود: «المساجد الاربعة: المسجد الحرام و مسجد رسول الله صلی الله علیه و آله و مسجد بیت المقدس و مسجد الکوفة، یا ابا حمزة! الفریضة فیها تعدل حجة والنافلة تعدل عمرة ; (وسائل الشیعه، ج 5، ص 289) چهار مسجد در روی زمین [دارای فضیلت ویژه ای] است: مسجد الحرام، مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله، مسجد الاقصی و مسجد کوفه . ای ابوحمزه! انجام نمازهای واجب در این مساجد معادل حج ثواب دارد . و بجای آوردن نماز مستحبی [در آنها] معادل عمره خواهد بود .»
4پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: یا علی! در شب معراج سه جا نام تو را در کنار نام خود دیدم و با نگاه به آن آرامش یافتم .
الف . هنگامی که در شب معراج به بیت المقدس رسیدم، در روی صخره آن نوشته بود: «لااله الا الله محمد رسول الله ایدته بوزیره و نصرته بوزیره، فقلت لجبرئیل علیه السلام من وزیری؟ فقال علی بن ابی طالب; (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 371) خدایی جز خدای یگانه نیست، و محمد صلی الله علیه و آله فرستاده اوست . من او را توسط وزیرش تایید کردم و نصرت بخشیدم . به جبرئیل گفتم: وزیر من کیست؟ گفت علی بن ابی طالب .» ب . در سدرة المنتهی ، ج . در عرش رب العالمین .
اهمیت ۲ - پیش از اسلام ۳ - در قرآن ۴ - تسلط مسیحیان بر بیتالمقدس ۵ - فتح بتالمقدس توسط سپاه اسلام ۵.۱ - صلح خلیفه با مردم ۵.۲ - قبلهگاه قرار دادن بالای مسجد ۶ - فتح بیتالمقدس توسط صلیبیها ۷ - فتح بیتالمقدس توسط ایوبی ۷.۱ - امان خواستن صلیبیها از ایوبی ۷.۲ - پذیرش امان و جریمه نقدی ۷.۳ - تصرف بیتالمقدس توسط مسلمانان ۸ - موقعیت جغرافیایی ۹ - آب و هوا ۱۰ - اسم شهر ۱۰.۱ - در کتیبههای مصری تل العمارنه ۱۰.۲ - در تورات ۱۰.۳ - در قرآن کریم ۱۱ - پیشینه ۱۱.۱ - سال ۵۳۸ پیش از میلاد ۱۱.۲ - سال ۱۳۵ پیش از میلاد ۱۱.۳ - سال ۶۳ پیش از میلاد ۱۱.۴ - سال ۶۶ میلادی ۱۲ - قرارداد سایکس ـ یکو ۱۳ - بیتالمقدس در اشغال نیروهای انگلیس ۱۴ - تشکیل جمعیت اسلامی ـ مسیحی ۱۵ - انقلاب براق ۱۶ - فلسطین در عرصه بین الملل ۱۷ - اشغال بیتالمقدس توسط اسرائیل ۱۷.۱ - مصادره اراضی ۱۷.۲ - شهرکسازی ۱۸ - آثار و بناهای تاریخی ۱۹ - آثار و ابنیه بازمانده ۱۹.۱ - از دوره اندوبیان ۱۹.۲ - از دوره ممالیک بحری ۱۹.۳ - از دوره ممالیک بُرجی ۱۹.۴ - از عهد عثمانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
تخریب مسجد الاقصی
یک جریان مسیحی صهیونیستی در آمریکا شکل گرفته که اعتقاد دارد ویرانی مسجدالاقصی و ساخت معبد سوم سلیمان)هیکل) به جای این مسجد، شرط ظهور حضرت مسیح علیه السلام است و بدون ساخت معبد سوم، مسیح هرگز ظهور نمی کند. این جریان به ویژه گروه های تندرو صهیونیست وابسته به آن، اعتقاد دارند که خرابه های معبد اول و دوم سلیمان در زیر مسجدالاقصی است و برای ساخت مجدد این معبد، راهی جز ویرانی مسجدالاقصی وجود ندارد.
با توجه به همین اعتقاد، پیروان این جریان صهیونیستی مبالغ هنگفتی را در سازمان های افراطی صهیونیستی مانند «عطیرات کوهانیم» قرار می دهند که یهودی کردن قدس و تخریب مسجدالاقصی هدف اعلام شده آنها است.
چهره های بارز این جریان در مصاحبه های مختلف با رسانه های ارتباط جمعی رژیم صهیونیستی می گویند که هیچ رئیس جمهوری در آمریکا جرأت آن را ندارد که به اسرائیل کمک نکند؛ زیرا در غیر این صورت سرنگون خواهد شد.
در چارچوب اعتقادات و تلاش های این جریان صهیونیستی، روز ۲۱ مهرماه سال ۱۳۸۲ مراسمی در قدس با حضور سه هزار نفر از طرفداران جدی رژیم صهیونیستی که به سرزمین های اشغالی آمده بودند، برگزار شد. «آریل شارون» نخست وزیر رژیم صهیونیستی خطاب به شرکت کنندگان در این مراسم گفت: «کشمکش کنونی اسرائیل با فلسطینیان ریشه در مخالفت جهان عرب با حقوق یهودیان دارد و جهان عرب نمی خواهد با ملت یهود آشتی کند». وی همچنین در این مراسم برای تحریک احساسات اعضای این جریان افراطی ادعا کرد: «اسرائیل ظرف سه سال گذشته شاهد جنگ تحمیلی فلسطینیان بوده است، اما این کشمکش صد سال پیش آغاز شد». هدف از سفر این سه هزار آمریکایی به سرزمین های اشغالی آن بوده که از کابینه شارون بخواهند از قدس دست نکشد و شارون نیز به آنان گفته است که قدس برای همیشه مرکز یکپارچه اسرائیل باقی خواهد ماند.
رژیم صهیونیستی از سالها قبل مدعی داشتن و دارا بودن سابقه تاریخی کهن تمدنی خود در سرزمینهای فلسطین اشغالی بوده است و بر همین اساس هم از دهه ۸۰ قرن ۲۰ گروههای مختلف به ظاهر باستانشناس آن به بهانههای مختلف و البته واهی اقدام به حفاری و حفر تونلهای مختلف در زیر زمین «مسجد الاقصی» میکنند. البته اگر بخواهیم سابقه حفر این تونلها را مورد بررسی و کنکاش قرار بدهیم، متوجه میشویم که اغلب این تونلها در قرن ۲۱ توسط گروههای به ظاهر باستان شناسی، ولی در باطن شهرک نشینان صهیونیست در شهر قدس بخصوص در زیر زمین «مسجد الاقصی» حفر شده است. حال با گذشت چند سال از آغاز حفاریهای بیسر و صدا و صد البته غیرمجاز در زیر زمین «مسجد الاقصی» شاهد نشست بخشهایی از این مسجد و ترک خوردن دیوارهای برخی از خانههای اطراف شده است.
اگر بخواهیم نگاهی دقیق به اقدامات رژیم صهیونیستی در حفر تونلهای متعدد و فراوان در بخش قدیمی قدس بخصوص «مسجد الاقصی» داشته باشیم، یک موضوع توجه ما را به خود جلب میکند و آن تلاش غیرعادی و فراوان مقامات اسرائیل برای نابودی و از بین بردن هویت عربی و اسلامی شهر قدس است. ضمن اینکه آنها به شدت در تلاش هستند تا به موازات محو کردن هویت اسلامی این شهر به ترویج و گسترش هویت یهود بپردازند و همچنین برای دستیابی به این هدف، کار ترویج ساختگی روایتهای مذهبی از این رژیم را در دستور کار خود قرار دادند.
مسجد الاقصی را داوود نبی بنا نهاد و حضرت سلیمان آن را تکمیل کرد. پیامبر اکرم (ص) تا هفده ماه پس از هجرت به سمت این مسجد نماز میگذارد و معراج پیامبر قبل از هجرت از این مسجد صورت گرفته است.
پس اگر روزی در بیت المقدس معبد و کلیسا عبادت گاه بود، بعد از ظهور اسلام مساجد محل عبادت مسلمین قرار گرفت و مسجدالاقصی نیز در همین راستا به عنوان محل عبادت پیروان دین حق باقی ماند.
به گزارش گروه "رسانههای دیگر" خبرگزاری تسنیم،قبل از آنکه به اصل پاسخ پرداخته شود، بهتر است خلاصه ای از تاریخچة مسجدالاقصی ذکر گردد و در این رابطه مورخان نظریات متفاوتی دارند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. حضرت داود ـ علیه السلام ـ بعد از آنکه شهر مهم یبوسان (اورشلیم) را تسخیر کرد و آن را پایتخت خود قرار داد و در صدد برآمد که در آنجا معبدی بزرگ بسازد و صندوق عهد را مستقر سازد. این نقشه اگرچه در زمان داود ـ علیه السلام ـ آغاز شد ولی در عهد فرزندش حضرت سلیمان ـ علیه السلام ـ به پایان رسید و او بانی معبد بزرگ اورشلیم (مسجدالاقصی) گردید.( جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ص 336، ترجمه علی اصغر حکمت)
2. قول دیگر این است که یعقوب ـ علیه السلام ـ آن را بناء نمود و داود ـ علیه السلام ـ تجدید بنا کرد و سلیمان ـ علیه السلام ـ آن را به انجام رسانید. که از لحاظ قدمت ساخت دومین مسجد روی زمین است.( گلی زواره ای، غلام رضا، سیمای قدس مصلای پیامبران، ص 111-110)
و غیر از اینها اقوال دیگری هم ذکر کرده اند که باید به کتب مربوطه رجوع کرد.
اما در رابطه با اصل پاسخ دلائل زیادی می توان اقامه کرد که مسجدالاقصی فعلی هیچ تعلقی به یهودیها ندارد، که به چندی از آنها می پردازیم:
اولاً: در چنین مسائلی انسان باید به یکی از دو رویکرد، که در ذیل ذکر می گردد ملتزم بشود که در هر دو صورت حق از آن مسلمانان خواهد بود:
1. رویکرد دنیوی: اگر قرار بر این باشد که هر قوم و ملّتی، ملک و سرزمینی را اوّل تصرف کردند و به ملک خویش در آوردند، متعلق به آنها باشد. در این صورت باید گفت: تاریخ حکایت دارد که این سرزمین، (فلسطین) یا (بیت المقدس) که مسجدالاقصی هم در آن جا واقع است. حدود 1360 سال قبل از میلاد به عبارتی به دوران پیش از بنی اسرائیل به (یبوسی) ها تعلق داشت. چنانچه در کتاب عهد عتیق تورات می خوانیم:
ساکنان اصلی (اورشلیم) یبوسیها بودند که حدود 4000 سال پیش گروهی از آنها به همراه دیگر قبائل کنعانی از جزیرة العرب به سرزمین فلسطین کوچ کردند و در گوشه ای از این سرزمین شهری به نام یبوسی بنا نهادند و بعد از مدتی نام این شهر به (اوسالم) یا همان اورشلیم تغییر نام یافت که حدود 1500 سال در اختیار یبوسیها قرار داشته، و در واقع پایه گذاران اصلی بیت المقدس این گروه بودند و حدود 2000 سال بعد از بنای اورشلیم توسط یبوسیها حضرت داود آنها را مغلوب سپاه خود ساخت و برای نخستین بار دولت یهود را در این سرزمین بنیاد نهاد و بیت المقدس را پایتخت خود قرار داد.( روزنامه سلام، ت 26:1:1370، ص 6، مقاله تحت عنوان تاریخچة مسجدالاقصی)
و در این رابطه مؤلف کتاب (بیت المقدس شهر پیامبران) می نویسد: یهودیان چندین سال بعد از بنای شهر قدس توسط یبوسیها به فلسطین وارد شدند و یبوسیها اعرابی بودند که از جزیرة العرب مهاجرت کردند و در کنار این دیار سکنی گزیدند.( ناصری، عبدالله، بیت المقدس شهر پیامبران، ص 19)
با توجه به این روی کرد که یهودیان و حتی عده ای از مسیحیان بر این بینش مصمم هستند باید حق را به اعراب داد، چون آنها قبل از یهودی ها به این سرزمین وارد شده و آن را آباد کرده اند. و این سرزمین تعلق به همین مردمی دارد که در آن ساکن هستند.
2. رویکرد دینی: که این روی کرد مورد تأیید اسلام و مسلمین است، چون مسلمانان بر این باورند که حاکمیت زمین باید در دست پیروان دین حقی که در هر زمان موجود است باشد. که سیرة عملی انبیاء الهی هم بر این شاهد است.
در واقع هر پیامبری که از طرف خداوند مبعوث می شد. باید مردم به او ایمان می آوردند و یا حداقل تسلیم می شدند و چنانچه می بینیم پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ وقتی مبعوث شدند و با بعثت آن حضرت تمام ادیان قبلی نسخ شدند و پیروانشان در هر سرزمینی وقتی ندای اسلام را می شنیدند می بایست ایمان می آوردند. و در عمل تابع احکام اسلام می شدند. اگر قبل از اسلام در معبد و کلیسا عبادت می کردند باید بعد از دعوت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ معبد و کلیسا را رها کرده به مکانی که اسلام آنجا را محل عبادت معرفی می کرد رجوع می کردند.
پس اگر روزی در بیت المقدس معبد و کلیسا عبادت گاه بود، بعد از ظهور اسلام مساجد محل عبادت مسلمین قرار گرفت و مسجدالاقصی نیز در همین راستا به عنوان محل عبادت پیروان دین حق باقی ماند.
هر چند سال هاست که صهیونیست ها در زیر مسجدالاقصی به حفاری مشغول هستند تا بلکه آثاری از معبد سلیمان بدست بیاورند اما تاکنون اثری از این معبد یافت نکرده اند.
ثانیاً: بر اثر تاخت و تازهای که در این سرزمین بوجود آمده و بارها مورد تهاجم قرار گرفته بطوری که در سال 598 قبل از میلاد بخت نصر به بیت المقدس حمله کرد و این شهر را به ویرانه تبدیل کرد. و هیچ اثری از معبد بزرگ حضرت سلیمان باقی نگذاشت.( اسعدی، مرتضی، بیت المقدس، ص 153، دائرة المعارف اسلامی) و بعد از حمله بخت نصر یهودیها هیچ وقت تا این اواخر (جنگ صلیبی) به قدرت نرسیدند تا آن معبد حضرت سلیمان را تجدید بناکنند. اما وقتی مسلمانان در زمان خلیفة دوم فلسطین را به تصرف خود در آوردند و مردم آن مسلمان شدند دوباره دیوارهای آن جای مقدس را که،حرم اطلاق می شود، آباد کردند. و بعضی مساجدی هم مانند قبة الصخرة بنا کردند. تا اینکه در زمان عبدالملک بن مروان مسجد الاقصی پی ریزی شد و در زمان حکومت ولید بن عبدالملک بنای مسجد به پایان رسید.( عبدالله ناصری، بیت المقدس شهر پیامبران، ص 20)
پس با توجه به دلائلی که ذکر گردید، مسلمانان اگر مسجدالاقصی را از آن خود می دانند برای آن نیست که اجدادشان زودتر از همة اقوام در آن سرزمین سکنی داشتند و آن منطقه را آباد کرده اند بلکه بجهت این است که چون پیرو دین حق هستند و این سرزمین بعد از ظهور اسلام بدست مسلمانان افتاده و یک مکان مقدس است و قبلة اول مسلمین در آن واقع شده، و خصوصاً با توجه به اینکه دین یهود منسوخ گردیده، پس حاکمیت این سرزمین و مسجدالاقصی باید در دست مسلمانان باشد.
مسجدالاقصی را حضرت آدم ساخته است . طبق روایات اسلامی ، مسجدالاقصی ( بیت المقدس ) را همچون مسجدالحرام حضرت آدم ساخت و سپس پیامبران بعدی در ادوار مختلف آن را مرمت و بازسازی کردند . بر اساس پاره ای از روایات ، نخستین بانی کعبه و مسجدالاقصی ، ملائکه بودند .بخاری و مسلم از ابوذر نقل می کنند که : « گفتم ای فرستاده پروردگار نخستین مسجدی که بر روی زمین ساخته شده کدام است ؟ گفت مسجدالحرام ، گفتم سپس کدام مسجد گفت که مسجد مبارک الاقصی گفتم چقدر بین بنای هر یک از آنها فاصله بود ، گفت : ۴۰ سال » طبق آیات قرآن ، مسجدالاقصی پیش از فتوحات مسلمانان و به هنگام حیات حضرت محمد ﷺ وجود داشته و ادعای برخی درباره ساخت مسجدالاقصی در دوره خلیفه دوم یا سایر خلفا با آیات قرآن منافات دارد . چون در قرآن کریم آمده است : « سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلی المسجد الأقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا إنه هو السمیع البصیر » پس قبل از تصرف بیت المقدس توسط مسلمین این مکان به عنوان مسجد یا محل مقدس از طرف مسلمانان شناخته می شده و قرآن نیز به آن صحه گذاشته است ، و روشن است که کسی در آن زمان به آن جا نرفته و مسجدی نساخته است . معبد سلیمان وجود نداشته ، آن چه یهودیان " معبد سلیمان " میخوانند ، همین مسجدالاقصی بوده : صهیونیست ها ادعا میکنند قبلا به جای مسجدالاقصی « هیکل سلیمان » ( مجسمه یا معبد سلیمان ) قرار داشته ، بعدها این معبد تخریب شده و مسجدالاقصی به جای آن ساخته شده و این مسجد پیش از حضرت سلیمان وجود خارجی نداشته است .
به بنی اسرائیل خبر دادیم که حتماً دو بار در زمین فساد خواهید کرد و قطعاً به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست . پس آنگاه که وعده نخستین آن دو برسد بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما می گماریم تا میان خانه ها به جستجو درآیند و این تهدید حتمی است . پس دوباره شما را بر آنان چیره میکنیم و شما را با اموال و پسران یاری میکنیم و نفرات شما را بیشتر می گردانیم . اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید و اگر بدی کنید به خود و چون تهدید آخر فرا رسد تا شما را اندوهگین کنند و در مسجد چنانکه بار اول داخل شدند درآیند و بر هر چه دست یافتند یک سره نابود کنند . » اما در مورد ساخت معبد برای سومین بار ، میان یهودیان اختلاف وجود دارد .
گروهی از آنان معتقدند به محض ساخت معبد ، حضرت مسیح ظهور می کند و گروهی دیگر معتقدند که باید این معبد برای سومین بار ساخته شود سپس ویران گردد و برای سومین بار به آتش کشیده شود و این نشانه ظهور حضرت مسیح است . او بر کل جهان حکومت خواهد کرد و یهودیان زیادی کشته خواهند شد و سایر ملت ها برده یـهـود خواهند شد . یک گروه دیگر بر این باور است که این معبد به صورت حاضر و آماده از آسمان فرود می آید و در آن هنگام حضرت مسیح ظهور می کند . از این رو ، برخی از عقلای یهودی نسبت به تخریب مسجد مبارک الاقصی و ساخت این معبد عجله ای ندارند ، چرا که آنان این مساله را یکی از عوامل و نشانه های زوال اسرائیل و در به دری یهودیان در این سرزمین به شمار می آورند ، ولی چهره های متعصب اعتقاد دارند که هر چه زمان کشتار ادعایی یهودیان نزدیک می شود زمان ظهور حضرت مسیح و جنگ آخرالزمان نیز نزدیک می شود . بنابراین ، بنای مقدسی که در اورشلیم ( بیت المقدس ) به دست حضرت سلیمان بازسازی شد ، مسجد الاقصی بوده ، نه معبد سلیمان . مسجدی که توسط پیامبران پیشین ساخته شده بود . آن چه در ادبیات و الهیات یهود مقدس است و علت تقدس بیت المقدس ، نه هیکل ، که صندوق عـهـد بـوده است . در متون اولـیـه یـهـود ، قبله و مکان عبادت ثابت نبوده و در حال حرکت بوده است و در هر سرزمینی که قوم بنی اسرائیل اقامت میکرد خیمه عبادت بنا کرده و در آنجا به عبادت خدا می پرداختند . در داخل خیمه عبادت ، محلی بسیار مقدس تعبیه می شد به نام قدس الاقداس که محل قرار گرفتن تابوت عهد بود . در معبد سلیمان ( مسجدالاقصی ) نیز آنچه اهمیت داشته ، « قدس الاقداس » بوده که مکان نگهداری صندوق عهد بوده است . آنها خود بر این باورند که در وسط هیکل سلیمان فضایی مطهر وجود داشت که به آن قدس الاقداس می گفتند و تابوت عهد خداوند در آنجا قرار داشته است . پس علت تقدس هیکل ادعایی از نظر خـود یـهـود ، وجـود تابوت عهـد بـوده نـه خـود معبد ( مسجدالاقصی ) . چنانکه در عهد جدید ( انجیل مسیحیان ) آمده است یهودیان مسجدالاقصی را به بازار خرید و فروش مبدل ساختند تا اینکه حضرت عیسی مسیح آمد و فروشندگان را از آنجا بیرون کرد و با حالت عصبانیت به آنان گفت : « خانه من محل اقامه نماز است شما آن را به پناهگاه دزدان مبدل ساخته اید » . صهیونیست ها به خیال خود می خواهند هیکل سلیمان را دوباره بسازند که در وسط آن قدس الاقداس محل تابوت عهد بوده . اما پاسخ نمی دهند که تابوت عهد خودش کجاست ؟؟ تورات می گوید بخت النصر هیکل را ویران نکرد ، فرشتگان خراب کردند و گنجینه های آن را در جایی پنهان کردند و مسلمانان معتقدند تابوت عهد و تمام میراث انبیای پیشین نزد امام زمان ﷺ است .
وجود فقدان ریشه دینی داشتن ، علت اصرار صهیونیست ها بر تخریب مسجدالاقصی و ساخت هیکل سلیمان چیست ؟ مسجدالاقصی ، محل معراج پیامبر اسلام ﷺ و کانون وحدت انبیای الهی است . محلی است که برای اولین بار ، شیاطین ( اجنه کافر ) به شکل فیزیکی و مادی توسط حضرت سلیمان ﷺ تحقیر و به بند و غل و زنجیر کشیده شدند . آیات متعددی از قرآن نیز به تحقیر اجنه توسط سلیمان ﷺ تصریح دارد . اولیـن هـدف صهیونیسم ( فرزندان شیطان ) این است که برای جبران این تحقیر الهی مکان تسخیر و خذلان خود یعنی مسجدالاقصی و محل عبادت « الله » را خراب کنند و به جای آن معبد شیطان را بنا کنند . حضرت سلیمان ، سحر و جادو را ممنوع کرد و تمامی طلسم ها و اوراد شیطانی را جمع آوری و دفن کرد . صهیونیستها و کابالیست ها معتقدند که سلیمان طلسم ها را در زیر تختش دفن کرد و برای بازگشت شیاطین یاجوج و ماجوج به زمین ، ( یعنی سپاه فیزیکی ابلیس که توسط ذوالقرنین راه آن ها سد شد ) این طلسم باید گشوده شود . یکی از اهداف حفاری زیر مسجد الاقصی یافتن همین طلسم های سیاه شیطانی و گشایش طلسم سیاه است .
شرط دیگر گشایش طلسم سیاه ، ریخـتـن فـراوان خـون بی گناه است . به همین دلیل آن هـا کـودک میکشند . الاقصی هم چون کعبه از زمان حضرت آدم ﷺ وجود داشته و داوود و سلیمان نبی ﷺ آن را تعمیر و بازسازی کرده اند . اگر صهیونیسم معتقد به پیامبری و محبت داوود و سلیمان(ع) بودند ، باید حافظ مسجدالاقصی باشند و نه تخریب کننده آن . در یک کلام ، هدف صهیونیزم ایجاد « هیکل شیطان » و « حکومت ابلیس » بر زمین است.
منابع: ۱.ابوالوید ازرقی،اخبار مکه،ترجمه محمود مهدوی دامغانی،انتشارات حکمت،۱۳۹۳،ج۱،ص۱۴-۱۱. ۲.سوره اسرا ۱۷/۱. ۳.مسجد الاقصی در اثار قرانی،مجله مطالعات بیت المقدس،ص۶. ۴.نقشه شماره سه،تطابق تقریبی نقشه های کعبه و مسجد الاقصی بدون توجه به ابعاد،منبع:مجله مطالعات بیت المقدس ،سال ششم،شماره اول،تابستان ۲۰۰۵،ص۱۹. ۵.هیثم فتحی الرطوط؛المسجد الاقصی فی الاثار القرانیه؛۲۰۱۵؛ص۱۳-۱۲. ۶.انجیل متی ۲۴:۲. ۷.قران سوره اسرا ۲-۷. ۸.انجیل لوقا ۴۶:۱۹.
چرا مسجدالاقصی مهم است؟
مسجدالاقصی به عنوان یکی از مقدسترین و در عین حال کلیدیترین و پرمناقشهترین نقاط روی زمین همواره در طول تاریخ مطرح بوده است.
این مسجد جایگاه ویژهای در بین مسلمانان دارد و نخستین قبله و سومین مکان مقدس آنها به شمار میرود. پیامبر اسلام در شب اسرا به این مسجد منتقل شد و خارقالعادهترین گردهمایی تاریخ بشر در اینجا رخ داد. در واقعه اسرا تمام انبیا در مسجدالاقصی به حضرت محمد (ص) اقتدا کردند و پشت سر ایشان نماز خواندند.
در اسلام، نام مسجد الاقصی در کنار مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد کوفه به عنوان با فضیلتترین مساجد آورده شده و در احادیث آمده است که نماز خواندن در مسجد الاقصی با هزار بار نماز خواندن در مساجد دیگر برابر است.
این مکان مدفن بسیاری از پیامبران و اصحاب پیامبران است. به عنوان نمونه و به احتمال زیاد حضرت سلیمان در این مکان دفن شده است.
در باب بانیان، تولیت و چرایی نامگذاری مسجدالاقصی
مسجد الاقصی را داوود نبی بنا نهاد و حضرت سلیمان آن را تکمیل کرد. پیامبر اکرم (ص) تا هفده ماه پس از هجرت به سمت این مسجد نماز میگذارد و معراج پیامبر قبل از هجرت از این مسجد صورت گرفته است.
دولت پادشاهی اردن متولی رسمی مجموعه مسجدالاقصی است. بر اساس پیماننامهی صلحی که در سال ۱۹۹۴ میلادی، میان اسرائیل و اردن بستهشد، مقرر شد تا عبادت یهودیها در محوطه مجموعه مسجدالاقصی منع شود و دولت اردن متولی رسمی مجموعه مسجدالاقصی باشد. مجموعه مسجدالاقصی زیر نظر مفتی بیتالمقدس اداره میشود.
علت نامگذاری این مسجد به نام مسجد الاقصی، به خاطر دوری آن از مسجدالحرام بوده است. الاقصی در لغت به معنای دور، دورترین و به نهایت رسیدهترین است. مسجدالاقصی به معنی دورترین مسجد است.
موقعیت جغرافیایی بیتالمقدس
مساحت مسجد حدود ۱۴۴ دونم (هر دونم هزار متر مربع) است و شامل مسجد الاقصی، قبه الصخره و ۲۰۰ اثر دیگر میباشد. مسجد الاقصی بر فراز فلاتی کوچک به نام فلات موریا ساخته شده است که «صخره» مشرفه بالاترین نقطه آن است و دقیقاً در مرکز محوطه، مسجد قرار گرفته است.
ابعاد مسجد الاقصی
ابعاد مسجد از جنوب ۲۸۱ متر، از شمال ۳۱۰ متر، از شرق ۴۶۲ متر و از غرب ۴۹۱ متر است. این مساحت یک ششم مساحت بخش قدیمی شهر قدس را تشکیل میدهد. این ابعاد از زمان ساخته شدن این مکان به عنوان مسجدی برای نماز گزاردن تغییر نکرده و بر خلاف مسجدالحرام و مسجد نبوی در مکه مکرمه و مدینه منوره، این محدوده در طول تاریخ شاهد توسعه مساحت نبوده است.
نام دیگر مسجد الاقصی
نام دیگر مسجدالاقصی اصلی مسجد قِبلی است، چراکه از باقی مساجد به قبله نزدیکتر است. کلّ این محوطه تپّهمانند مسجدالاقصی نام دارد و گاهی حرم الشریف هم به آن گفته میشود. اما مساجد دیگری نیز در این مجموعه وجود دارند؛ از جمله مسجد براق، مسجد مروانی و غیره.
تصور اشتباه از مسجدالاقصی و قبهالصخره
یک تصور اشتباه وجود دارد مبنی بر این که مسجدالاقصی، همان مسجدی با گنبد طلایی رنگ است، اما در حقیقت مسجد الاقصی، آن مسجد با گنبد سبز رنگ است که تاریخ ساخت آن به قرنها پیش باز میگردد.
۱. مختصات قبة الصخره
قبة الصخره کهنترین شاهکار معماری اسلامی و بلندترین بارگاه و بقعه در حرم شریف است که در نهایت کمال تا به امروز باقی مانده است. نقشه معماری قبة الصخره برگرفته از نوع متمرکزی از معماری در دنیای مسیحیت است. این نقشه هشت ضلعی، شامل یک هشتگوشه است که دو هشتگوشه استوار بر ستونها را در بر میگیرد. بر فراز اینها قبهای روی ساقهای بلند و دایره شکل بنا شده است. این معماری نمایشگر کاری زیباست که به نوعی تکامل یافته معماری بیزانس محسوب میشود.
چرا مسجد الاقصی مهم است؟
ابن عبدربّه در سال ۹۱۳ میلادی از جزئیات بیشتری پیرامون قبه الصخره سخن گفته است: گنبد را با ۳ هزارورق سربی پوشانده و بر این ورقها، ۱۰ هزارو ۲۱۰ صفحه برنجیِ طلا کاری نصب شده است.
نام معمار قبه الصخره
نام معمار قبه الصخره مشخص نیست، بیشک میتوان گفت کارگران عرب و رومی با نظارت دو نفری که نامشان در ماجرای ساخت قبه الصخره آمده، «رجاء بن حیات» و «یزیدبن سلام» در خلق این بنا دست داشتهاند. اعراب مسلمان در ساخت این بنا، هنر صنعتگران مصری، سوری، یونانی و ایرانیِ تحت فرمانروایی خود را گرفتند و به هم پیوند زدند و هنری به نام «هنر اسلامی» را ابداع کردند.
قبة الصخره، نخستین نمونه ازمسجدهایی است که به علت فاصله گرفتن از سادگی ساختمان و بیپیرایگی که ویژگی مساجد پیش از آن بود از سایر مساجد متمایز شده است.
معماری مسجد الاقصی
نگاهی به قسمت بالای بنا نشان میدهد که تمام فضا به وسیله گنبد فرا گرفته شده است، امری که حالت روحانی محیط مسجد را فزونی میبخشد. این گنبد، از درون دارای دو پوشش چوبی است. گنبد کنونی که به جای گنبد اولیه در قرن دوازدهم بنا شده، به احتمال بسیار از همان زمان زراندود بوده است. ابن فقیه که گنبد را در سال ۹۰۳ میلادی دیده است، میگوید: «گنبدی روی گنبدی (گنبد دوپوش) است و بر آن ورقهای سرب و مس، پوشیده از طلا کار شده است.»
طاق (رواق)های نعل اسبی از ممیزات معماری اکثر مساجد عصر اموی است، که در قبة الصخره به کاررفته است. نقش مایه غالب طاقهای قبة الصخره، که به صورت نباتات، درختان و جامهای جواهر نشان متجلی شدِه را نماد پیروزی مسلمین، معبد سلیمان و بهشت تفسیر کردهاند.
۲. مختصات مسجدالاقصی
مسجد الاقصی شامل منطقهای است مستطیل شکل در جنوب شرقی شهر قدس که دور تا دور آن را دیوار در برگرفته و این دیوارها هم در داخل دیوارهای بخش قدیمی شهر قدس قرار گرفتهاند.
بنای مسجد الاقصی ترکیب بسیار سنجیدهای دارد که تمام جزئیات و دقایق آن در طراحی و تعیین اندازهها چنان به دقت محاسبه شده است که بیشترین تأثیر را بر بیننده میگذارد؛ به ویژه آن که میتوان این بنا را در عین مستقل بودن ترکیبی از معماریهای بیزانسی، رومی و حتی یونانی دانست. به عبارت سادهتر، معماران این مسجد، تاریخچه معماری انسان را در دل این اثر به یادگار گذاشتهاند.
کتیبه ای مربوط به سال ۵۸۳ هجری
در قسمت جنوبی و وسط مسجدالاقصی، یک گنبد بلند و بزرگ وجود دارد و در زیر آن، محراب باشکوه مسجد به نقش و نگار بسیار عالی تزئین شده و کتیبهای دارد که نشان میدهد صلاحالدین در سال ۵۸۳ هجری این محراب را بنا کرده است و در همین جا منبری وجود دارد که از بهترین چوبها که در آن با عاج و صدف منبتکاری شده و نهایت درجهی حیرت انگیزی را برمیانگیزد، ساخته شده است. از کتیبهای که در این منبر موجود است، معلوم میشود که این منبر در سال ۵۶۴ هجری ساخته شده و شیشههای پنجرههای بالای محراب آن متعلق به قرن ۱۶ میلادی است.
آتش سوزی عمدی در مسجد الاقصی
این منبر در سال ۱۹۹۶ در یک آتشسوزی از بین رفت؛ و در پایان ۲۱ آگوست ۱۹۶۹ مسجدالاقصی توسط «مایکل روهان» به آتش کشیده شد؛ رژیم صهیونیستی اعلام کرد او یک مسیحی مجنون است، اما برخی منابع معتقد بودند او یهودی است. در این آتشسوزی، آسیبی به قبة الصخره نرسید، اما در مسجدالاقصی، منبر صلاحالدین ایوبی و بسیاری کتابها و دیوارها در آتش سوخت. «مایکل روهان» هم پس از مدتی بستری در تیمارستانی در عکا، بدون اینکه محاکمه شود به کشورش (استرالیا) بازگردانده شد!
از تخریب و سرقت تا تهاجم به مسجد الاقصی
مسجدالاقصی در حمله ۱۹۶۷ رژیم صهیونیستی به کرانه باختری به تصرف این رژیم درآمد، از آن زمان در اشغال است. این اشغال ازنظر کشورهای جهان و قطعنامههای سازمان ملل متحد، غیرقانونی است و به موجب آن، نیروهای رژیم صهیونیستی باید از آن عقبنشینی کنند. از زمان اشغال یهودیان که اعتقاد دارند که بقایای معبد «هیکل» (معبدی که بنا به اعتقادات یهودی توسط سلیمان نبی به دستور خداوند ساخته شده و شرح آن در کتاب مقدس، بخش عهد عتیق آمده است) در زیر مسجدالاقصی قرار دارد، برای تخریب مسجد الاقصی و احیای آن معبد تلاش میکنند.
اشیای سرقتی از مسجد الاقصی
افزون بر تخریب، آنها طی سالهای اخیر بارها اقدام به سرقت اشیا، مدارک و آثار باستانی از محوطه مسجدالاقصی و اطراف آن کردهاند. حتی برخی از اشیای به سرقت رفته را در موزهای به نمایش هم گذاشته بودند. اما یکی از این سرقتها که بعداً رسمی هم شد، سرقت سنگ بزرگی از مسجدالاقصی بود.
عوامل صهیونیست در آوریل سال ۲۰۰۹، سنگی را از قصر الاماره، قسمت جنوبی مسجد الاقصی به سرقت بردند و آن را درون محوطه کنست در محله صهیونیستها قرار دادند. این رژیم با این کارها قصد تاریخسازی برای خودش دارد و به این ترتیب قصد دارد خود را صاحب حق در این منطقه جلوه دهد.
بیشتر بخوانید: قبه الصخره را با مسجدالاقصی اشتباه نگیرید
اقدام دیگر صهیونیسم علیه مسجدالاقصی به حملات و دست اندازیهای مکرر بر میگردد. مسجدالاقصی در گذشته حملات معمول نیروهای صهیونیستی را تحت پوششهای مختلف تجربه کرده است. با این حال، این مسجد در سالهای اخیر به ویژه پس عملیات «سیف القدس» (شمشیر بیتالمقدس) اهمیت و معنای بیشتری یافته است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
فلسطین
فلسطین، سرزمین غصبشده اسلامی در منطقه خاورمیانه.
اشغال فلسطین تصرف غاصبانه سرزمینهای فلسطین از سوی اسرائیل و بیرون راندن مردم فلسطین که رسماً از ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷ش/۱۴ می ۱۹۴۸م آغاز شد. زمینههای این اشغال به اواخر قرن نوزده میلادی و شکلگیری جنبش صهیونیسم، قیمومیت انگلیس بر فلسطین و طرح تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷م از سوی سازمان ملل بازمیگردد.
مسئله اشغال فلسطین، مشکل جهان اسلام شمرده شده و عالمان شیعه، همواره از فلسطین حمایت و بر آزادی آن تأکید کردهاند؛ برخی فتوای جهاد علیه اسرائیل داده و گروهی به حرمت رابطه با اسرائیل و وجوب آزادی فلسطین و قدس فتوا دادهاند.
فلسطین، در جنوب غربی آسیا به دلیل وجود بیتالمقدس و اهمیت آن در میان ادیان ابراهیمی، تاریخ پرکشمکشی داشته است. ایدۀ بازسازی مجدد حکومت یهود در خاک فلسطین، تلاشهای سیاسی قدرتهای بزرگ و صهیونیستها را برای تحقق این ایده در پی داشت.
از اواخر قرن نوزدهم با آشکارشدن هدف اشغالگران، مبارزۀ مردم فلسطین نیز آغاز شد. بعد از تشکیل دولت اسرائیل، این مبارزات در بعد منطقهای و جبهه عربی نیز ادامه یافت.
رژیم پهلوی با دولت اسرائیل روابط پنهانی و غیررسمی داشت. امامخمینی در نخستین سالهای مبارزه، با اعتراض به عملکرد رژیم در حمایت از اسرائیل، صهیونیسم را خطری برای جهان اسلام و امنیت منطقه، بهویژه ایرانیان میشمرد. ایشان پس از پیروزی انقلاب نیز ضمن انتقاد به بیاعتنایی دولتهای اسلامی به مسئلۀ فلسطین یا مذاکرات بینتیجه آنها، جمعۀ آخر ماه رمضان را به عنوان روز قدس تعیین کرد و همۀ مسلمانان را به حمایت از حقوق فلسطینیان فراخواند.
معرفی
فلسطین با حدود ۲۷ هزار کیلومتر مربع وسعت، در جنوب غربی آسیا، شرق دریای مدیترانه و در همسایگی کشورهای لبنان در شمال، سوریه در شمال شرقی، اردن در شرق و مصر در جنوب غربی قرار دارد و جزء کشورهای خاورمیانه و خاور نزدیک بهشمار میرود.[۱] فلسطین در حال حاضر شامل سه منطقه سرزمینهای اشغالی ۱۹۴۸م، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه، یعنی باریکهای به مساحت ۴۵ کیلومتر در کنار سواحل دریای مدیترانه است.[۲] طبق آمارهای سال ۲۰۰۰م جمعیت کل فلسطینیان هشت میلیون و ۴۵۴ هزار نفر بوده است که حدود سه میلیون و ۷۸۷ هزار نفر در داخل فلسطین و حدود چهار میلیون و ششصد هزار نفر در کشورهای همسایه و عربی زندگی میکردند. در همان سال حدود یک میلیون و ۳۲ هزار نفر در نوار غزه، یک میلیون و ۸۳۶ هزار نفر در کرانه باختری و حدود ۹۱۹ هزار نفر در سرزمینهای اشغالی میزیستند.[۳] در حال حاضر در داخل فلسطین اشغالی ۵۲ درصد جمعیت یهودی و ۴۸ درصد غیر یهودی هستند.[۴]
پیشینه
فلسطین محل تولد و زندگی برخی انبیای اولوالعزم(ع) ، مانند ابراهیم(ع) ، موسی(ع) و عیسی(ع) بوده است[۵] و شهر بیتالمقدس را در دل خویش دارد. شروع بنای بیتالمقدس (به عنوان مسجد( به دست داوود نبی(ع) و تکمیل آن به دست سلیمان(ع) بود[۶] و بارها، ازجمله در دوران عبدالملکبنمروان تجدید بنا شد.[۷] این مسجد در قرآن «مسجدالاقصی» نامیده شده و محل معراج پیامبر اسلام(ص) بوده است.[۸]
اسلام در زمان خلیفه دوم وارد سرزمین فلسطین شد. مردم بیتالمقدس در برابر مسلمانان مقاومت کردند. در این میان، هیئتی از مردم شهر با خلیفه دوم دیدار کردند و پیشنهاد صلح دادند، به شرطی که خلیفه خود، مباشر واگذاری قدس باشد. خلیفه نیز شرط آنان را پذیرفت و به معابد و صلیبهای آنان امان داد و بنا به خواسته مسیحیان اجازه اسکان یهودیان را در شهر نداد؛ در برابر، مسیحیان ملزم به پرداخت جزیه شدند.[۹] در سال ۱۰۹۵م جنگهای صلیبی آغاز گردید و فلسطین طی یک قرن میان مسیحیان و مسلمانان دست به دست شد؛ تا اینکه صلاحالدین ایوبی در سال ۱۱۹۲م آن را فتح کرد. پس از آن تا سال ۱۹۱۷م/ ۱۲۹۶ش زیر سیطره عثمانی قرار گرفت و سپس زیر سلطه استعمار درآمد.[۱۰]
مورخان صهیونیست معتقدند تلاش برای تأسیس اسرائیل در واقع بازسازی مجدد حکومت یهود در این منطقه است. آنان فلسطین را سرزمین نیاکان و پدران خود میدانند و از طرفی بازگشت یهودیان به سرزمین موعود (فلسطین) را تحقق وعده الهی میپندارند که از طرف خداوند به بنیاسرائیل داده شده است.[۱۱] نخستین مهاجران یهود در اوایل سال ۱۸۸۰م/ ۱۲۵۹ش از روسیه وارد فلسطین شدند.[۱۲] یهودیان، در آن برهه زمانی، به هدف تأسیس حزبی خاص[۱۳] در سال ۱۸۹۷م/ ۱۲۷۶ش، در شهر بال سوئیس به سرپرستی «هرتزل» کنگرهای تشکیل دادند و تصمیم به تشکیل «سازمان صهیونیسم جهانی» گرفتند (ببینید: رژیم اشغالگر قدس
در سال ۱۸۹۷م/ ۱۲۷۶ش دولت بریتانیا با طرح توطئهای، سرعت فروپاشی امپراتوری عثمانی را ـ که مانعی بر سر راه تصرف فلسطین بهشمار میرفت ـ تشدید کرد[۱۴]؛ سپس در زمان جنگ جهانی اول و بر اساس قرارداد سایکس ـ پیکو ۱۹۱۶م/ ۱۲۹۵ش، بخش وسیعی از سرزمینهای عربی، ازجمله فلسطین را در اختیار گرفت و آنگاه بر پایه اعلامیه بالفور)وزیر خارجه وقت بریتانیا) ۱۹۱۷م/ ۱۲۹۶ش، به صهیونیستها وعده داد فلسطین را برای تشکیل «وطن ملی یهود» در اختیارشان قرار دهد.[۱۵] یهودیان برای محققکردن این وعده، به سراغ متفقین پیروز در جنگ جهانی اول رفتند و توانستند با کمک سرمایهداران یهودی، شورای عالی دول متفق را در سال ۱۹۲۰م/ ۱۲۹۹ش به اجرای اعلامیه بالفور وادار کنند تا فلسطین تحت حمایت انگلیس قرار گیرد.[۱۶] در ادامه اجرای این نقشه در ۱۴ مه ۱۹۴۸م/ ۱۳۲۷ش، نیروهای انگلیسی از فلسطین خارج شدند و پس از ساعاتی دولت اسرائیل در تلآویو اعلام موجودیت کرد.[۱۷]
آمارها نشان میدهد جمعیت فلسطین در سال ۱۹۱۸م/ ۱۲۹۷ش، حدود هفتصد هزار تن بوده است که حدود ۶۴۴ هزار (۹۲ درصد) عرب و نزدیک به ۵۵ هزار (حدود هشت درصد) یهودی بودهاند.[۱۸] این نسبت با قدرت سلاح بریتانیا و مهاجرت روزافزون یهودیان و اخراج و آوارهکردن اعراب مسلمان و بومی فلسطین[۱۹] در سال ۱۹۴۸م/ ۱۳۲۷ش به حدود ۶۵۰ هزار نفر رسید و جمعیت یهودیان ساکن در فلسطین دوازده برابر اندازه نخست شد.[۲۰]
مبارزات مردم فلسطین
سابقه مبارزات اعراب فلسطینی علیه اشغالگران به اواخر قرن نوزدهم میلادی)۱۸۸۶م به بعد) بازمیگردد. در آن سالها فلسطینیان دریافته بودند هدف اشغالگران تأسیس دولتی یهودی در خاک فلسطین است.[۲۱] همزمان با آغاز جنگ جهانی اول )۹۱۴م/ ۱۲۹۳ش)، خشم اعراب علیه صهیونیستها و یهودیان اشغالگر فزونی یافت و مقدمات تشکیل جنبش ملی را فراهم آورد[۲۲] تا سرانجام جنبش ملی فلسطین در سال ۱۹۱۹م/ ۱۲۹۸ش، در اعتراض به خیانت دولت بریتانیا به مردم فلسطین و صدور اعلامیه بالفور شکل گرفت.[۲۳] در این برهه، اعتراض فلسطینیان به اشغال سرزمین خود به دست یهودیها، درگیریهای خونینی، نظیر قیام یافا در سال ۱۹۲۱م/ ۱۳۰۰ش، انقلاب براق در سال ۱۹۲۹م/ ۱۳۰۸ش و قیام عزالدین قسام در سالهای ۱۹۳۴م/ ۱۳۱۳ش و ۱۹۳۵م/ ۱۳۱۴ش[۲۴] را رقم زد. پس از سال ۱۹۳۵م نیز قیامهایی همچون انقلاب ۱۹۳۶–۱۹۳۹، ۱۹۴۴ و ۱۹۴۷م در مناطق اشغالی روی داد که با همکاری انگلستان و صهیونیستها سرکوب شد و در سال ۱۹۴۸م/ ۱۲۳۷ش با خروج نیروهای انگلیسی و تشکیل دولت اسرائیل تمام این تلاشها ناکام ماند.[۲۵]
دهه پنجاه میلادی را دهه شکلگیری هویت ملی فلسطینیان میدانند. ناکامی گروههای فلسطینی میان سالهای ۱۹۵۴–۱۹۵۷م در برابر اسرائیل، اوضاع ناهنجار سیاسی ـ اقتصادی فلسطینیان و همچنین تصرف غزه در سال ۱۹۵۶م به دست اسرائیل و مقاومت فلسطینیان در مقابل و در نهایت اخراج صهیونیستها از نوار غزه، فلسطینیان را به فکر همکاری با یکدیگر انداخت و این تفکر میان سالهای ۱۹۵۷ و ۱۹۵۸م هسته نخستین تشکیل جنبش فتح بود.[۲۶] سازمانهای فلسطینی بسیاری، مانند الفتح[۲۷] برای مبارزه مسلحانه علیه رژیم اسرائیل تشکیل شدند. ساف (PLO)سازمان آزادیبخش فلسطین که در نتیجه چهلمین کنفرانس اتحادیه عرب در سال ۱۹۶۴م/ ۱۳۴۳ش و به ریاست احمد شقیری تشکیل شد،[۲۸] هدف مهم درهمشکستن قدرت نیروهای صهیونیست و دولت غاصب اسرائیل با فعالیتهای سیاسی را برای خود برگزید[۲۹]؛ ولی بعدها این سازمان برای تحقق این هدف، ارتش آزادیبخش فلسطین (PLA) را نیز تأسیس کرد تا علیه رژیم صهیونیستی به اقدامات نظامی نیز روی آورد.[۳۰] با ناکامی قیامهای پراکنده تا سال ۱۹۸۷م/ ۱۳۶۶ش، حرکت خودجوش و فراگیر مردم فلسطین، خارج از چارچوب ساف که به انتفاضه معروف است، آغاز شد؛ قیامی که همچنان ادامه یافته است.[۳۱]
به دنبال جنبش جهاد اسلامی فلسطین که در اواخر سال ۱۹۷۰م و مقارن با انقلاب اسلامی ایران به دست فتحی شقاقی بنیانگذاری شد.[۳۲] حرکت مقاومت اسلامی (حماس( در سال ۱۹۸۷م/ ۱۳۶۶ش به دست احمد یاسین، از رهبران اخوانالمسلمین در غزه تأسیس گردید. این دو گروه با الهام گرفتن از انقلاب اسلامی ایران و با هدف رویارویی با اسرائیل و نیروهای ملی سکولار ساف به وجود آمدند.[۳۳] سه دهه پس از شکلگیری ساف، یاسر عرفات در سال ۱۹۹۳م/ ۱۳۷۲ش طی نامهای به نخستوزیر رژیم صهیونیستی؛ اسحاق رابین این رژیم را به رسمیت شناخت و سبب انشقاق فتح (رهبر ساف) و حماس شد.[۳۴] واکنش حماس به اقدامات فتح آغاز انتفاضه بود که بعدها با شکلگیری گردانهای عزالدین قسام، این جنبش به سمت حرکتهای مسلحانه قدم برداشت.[۳۵]
در بعد منطقهای و جبهه عربی نیز جنگهای چندی میان اسرائیل و همسایگان درگرفته است. اسرائیل از سال ۱۹۴۸م/ ۱۳۲۷ش بیش از هفت مرتبه با همسایگان سرزمینهای اشغالی به جنگ پرداخته است؛ ازجمله جنگ اسرائیل با دول عربی مصر و سوریه و عراق و اردن و لبنان، مسئله کانال سوئز و صحرای سینا میان مصر و اسرائیل با حمایت انگلستان و فرانسه در سال ۱۹۵۶م/ ۱۳۳۵ش، جنگ ششروزه دول عربی با اسرائیل در ۱۹۶۷م/ ۱۳۴۶ش، جنگ مصر و اسرائیل در ۱۹۶۸م تا ۱۹۷۰م، جنگ رمضان میان اسرائیل و مصر و سوریه در ۱۹۷۳م و جنگهای ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶م میان اسرائیل و لبنان.[۳۶]
فلسطین در نگاه و عمل امامخمینی
از اواخر دهه ۱۳۲۰، رژیم پهلوی روابط غیررسمی و پنهانی خود را با دولت اسرائیل برقرار کرد. محمدرضاشاه پهلوی به درخواست آمریکا، خواستار تقویت و تحکیم روابط همهجانبه خود با اسرائیل بود. بدین ترتیب رژیم طی دهه چهل، روابط خود را با اسرائیل گسترش داد؛ روابطی که همه عرصههای سیاسی و نظامی ـ امنیتی و اقتصادی را شامل میشد. امامخمینی با ورود به صحنه مبارزه در نخستین سالهای دهه چهل شمسی، در کنار اعلام حمایت از مردم مظلوم فلسطین، اسرائیل و صهیونیسم را خطری برای جهان اسلام و صلح و امنیت منطقه و همه مسلمانان، بهویژه ایرانیان برشمرد و حملات خود را متوجه محمدرضا پهلوی و حامیان صهیونیستی و آمریکایی او کرد.[۳۷]
امامخمینی در بعد فقهی معتقد بود اگر سرزمین مسلمین تحت سلطه کفار درآیند و قدرت اسلام تحتالشعاع قرار بگیرد، بر همه مسلمانان واجب است با جان و مال از سرزمینهای اسلامی حمایت کنند.[۳۸] نخستین موضعگیری عمومی ایشان دربارهٔ فلسطین به سال ۱۳۴۱ بازمیگردد. در شهریور این سال، ایشان طی سخنانی، مخالفت خویش را با دولت اسرائیل اعلام و خود را حامی دولتهای مسلمان در برابر اسرائیل معرفی کرد.[۳۹] از این تاریخ تا اواسط سال ۱۳۴۳، امامخمینی به مناسبتهای گوناگون علیه اسرائیل و تقویت روابط حکومت پهلوی با این کشور موضعگیری کرده است.[۴۰] ایشان به دولتهای اسلامی دربارهٔ قضیه فلسطین اعلام خطر میکرد و آنها را به پرهیز از اختلافات و تلاش برای بیرونراندن اسرائیل از فلسطین و دفاع از حقوق آوارگان فلسطینی فرا میخواند.[۴۱]
امامخمینی در سال ۱۳۴۷، در پاسخ به پرسش نماینده الفتح دربارهٔ جواز استفاده از وجوهات شرعی برای کمک به رزمندگان فلسطینی، ضمن تأکید بر دفاع همهجانبه از اسلام و جهاد در برابر اشغالگران صهیونیست و لزوم حمایت از نیروهای مبارز فلسطینی، اختصاص بخشی از اموال شرعی، مانند زکات و سهم امام(ع) را به مجاهدین فلسطینی شایسته، بلکه واجب شمرد.[۴۲] ایشان در پیام به زائران بیتاللهالحرام در سال ۱۳۴۹، به مسلمین جهان دربارهٔ فلسطین هشدار داد و دوری سران کشورهای اسلامی از اختلافات را در حل مشکلات فلسطین مؤثر دانست[۴۳]؛ چنانکه با انتقاد از برخی سران ممالک اسلامی، که با وجود منابع سرشار طبیعی و جمعیت فراوان نتوانستند دست صهیونیسم را از سرزمین فلسطین کوتاه کنند، اعلام خطر کرد که مقصود قدرتهای استکباری از ایجاد اسرائیل، تنها اشغال فلسطین نیست، بلکه هدف نهایی آنان تسلط بر همه کشورهای عربی است.[۴۴]
در اواسط سال ۱۳۵۲ و به هنگام رویارویی دولتهای عربی با اسرائیل، در جنگ سوم اعراب و اسرائیل، امامخمینی، مسلمانان را به توکل بر خدا و حمایت از مجاهدان فلسطینی و نثار جان و مال خویش در راه دفاع از فلسطین اشغالی و رهاساختن آن از اسارت استعمار فرا خواند.[۴۵] ایشان در پیامی به ملت مسلمان ایران، همزمان با اعتراض به جشنهای ۲۵۰۰ساله، ضمن اعلام ناخرسندی از همکاری محمدرضا پهلوی با اسرائیل و اعتراض به بیاعتنایی او به جنگ اعراب و اسرائیل، مقصود پهلوی از صحنهسازیها و دستگیری بسیاری از علما و روشنفکران ایرانی و تبعید و شکنجه آنان را سرگرمکردن ملت ایران به مصیبتهای خود و جلوگیری از گسترش دامنه مبارزه اعراب با اسرائیل و عدم همراهی مردم ایران با مبارزان فلسطینی بیان کرد.[۴۶] با نزدیکشدن به سالهای آخر حیات رژیم پهلوی و اوجگیری مبارزات مردم (۱۳۵۶ و ۱۳۵۷)، مناسبات و روابط ایران و اسرائیل رو به سردی نهاد و با پیروزی انقلاب اسلامی بهکلی قطع شد.[۴۷]
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تعیین جمعه آخر ماه رمضان به عنوان روز قدس، خواستار پیوند و اتحاد مسلمانان برای حمایت از حقوق مردم فلسطین شد[۴۸] (ببینید: روز جهانی قدس). ایشان اختلاف و تفرقه میان مسلمانان را عامل بقای اسرائیل میدانست و در بیانی تمثیلی خاطرنشان کرد اگر مسلمین با وحدت، هر کدام یک سطل آب بر سر این رژیم میریختند تا به حال نابود شده بود.[۴۹] از دیدگاه ایشان، مسئله قدس، مسئلهای قومی و مربوط به یک کشور یا حتی مسلمانان جهان نیست، بلکه واقعیتی مربوط به موحدان جهان و مؤمنان گذشته و حال و آینده است.[۵۰] ایشان پس از ترسیم مفاهیم انسانی و اسلامی مسئله فلسطین، رسالت آزادی آن را به عهده امت اسلامی قرار داد؛ زیرا ایشان قدس را حقی میدانست که از آنِ مسلمانان است و باید به آنان بازگردانده شود.[۵۱] ایشان مسئله فلسطین را محور مبارزه با مستکبران ارزیابی میکرد و روز قدس را روز حیات اسلام و روز تعیین سرنوشت ملتهای مستضعف برمیشمرد و ملل مسلمان را به اقدامات اصولی و عملی برای آزادی قدس فرامیخواند.[۵۲] حمایت و پشتیبانی قاطع امامخمینی از ملت فلسطین سبب شد فلسطینیان، اصول جهاد و شهادت و فداکاری در راه هدف را که نماد شیعیان و شعارهای انقلاب اسلامی ایران بود، به عنوان اصول اساسی سازمانهایی، مانند جهاد اسلامی فلسطین مطرح کنند.[۵۳]
نقد موضع کشورها و سازمانهای بینالمللی
در جریان منازعات و درگیریهای فلسطین و رژیم اشغالگر قدس، سازمان ملل و سران کشورهای عرب و مقامات بلندپایه آمریکا و دیگر کشورهای غربی چندین طرح و پیشنهاد صلح ارائه کردند؛ اما این طرحها غالباً یکطرفه بود و در آن منافع طرف فلسطینی رعایت نمیشد و اگر گاهی دربردارنده منافع ملت فلسطین و آوارگان فلسطینی بود، اسرائیل آن را رد میکرد.[۵۴]
امامخمینی در طول مبارزات مردم فلسطین، ضمن انتقاد از دولتهای اسلامی که به جای حمایت از مردم فلسطین، بیاعتنایی در پیش گرفته یا احیاناً یاریدهنده جنایتکاران شده یا به مذاکرات بینتیجه مشغول بودند، مسلمانان را به حمایت و دفاع از مبارزان فلسطینی با هر وسیله ممکن و دفع اسرائیل با تلاش و وحدت اسلامی فرامیخواند.[۵۵] برخلاف نظر امامخمینی و عملکرد جمهوری اسلامی ایران، دولتهای کشورهای اسلامی، بهویژه سازمان همکاری (کنفرانس) اسلامی، با برخوردی منفعلانه و محافظهکارانه واقعیت اسرائیل را پذیرفتند و در اجلاسهای ۱۹۸۴ و ۱۹۹۴م مراکش، ۱۹۷۸م کویت و ۱۹۹۱م سنگال به دنبال طرح سازش با این رژیم برآمدند[۵۶] (ببینید: سازمان کنفرانس اسلامی
امامخمینی معتقد بود مذاکره با سیاستمداران جنایتکار تاریخ، قدس و فلسطین را نجات نمیدهد،[۵۷] بلکه این تلاشها در قالب طرحهایی، نظیر طرح سادات و فهد برای برقراری صلح در منطقه، تنها به کوتاهکردن دست مردم مسلمان از سرنوشت خویش میانجامد.[۵۸] طرح هشتمادهای فهد که از رژیم اسرائیل میخواست از سرزمینهای اشغالی سال ۱۹۶۷م خارج شود،[۵۹] در واقع به معنای شناسایی حاکمیت و استقلال و تمامیت ارضی رژیم صهیونیستی بود.[۶۰] امامخمینی ضمن اعتراض به این طرح و اعلام خطر دربارهٔ آن، نتیجه پذیرش چنین طرحی را سلطه و حاکمیت اسرائیل بر تمام سرزمینهای عرب برشمرد.[۶۱]
امامخمینی همچنین با اعتراض به سازمانهای بینالمللی که از متجاوزان به فلسطین و کشورهای عربی پشتیبانی میکنند، آنها را عامل زورگویان معرفی کرد و مستضعفان را به قطع امید از آنان و اتکا به خدا و مبارزه با دشمنان خود فرا میخواند.[۶۲] ایشان سکوت و سازش سران کشورهای اسلامی در برابر جنایات اسرائیل در سرزمین فلسطین را محکوم کرده، بر لزوم مبارزه با اسرائیل تا بازپسگرفتن سرزمین فلسطین تأکید میکرد.[۶۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
همه آنچه باید درباره فلسطین بدانیم
سرزمینهای فلسطینی
فلسطین به عربی: فلسطین؛ به عبری: פלסטינה) بهصورت تاریخی و از دوران روم باستان به ناحیهای گفته میشده که بین دریای مدیترانه و کرانههای رود اردن واقع شدهاست.[۱]
فلسطین کشور مسلماننشین، در منتهی الیه غرب قاره آسیا و در شرق مدیترانه که از شرق به اردن، از غرب به دریای مدیترانه، از شمال و شمال شرقی به سوریه و لبنان و از جنوب به شبه جزیره مصر (سینا) و خلیج عقبه محدود میشود.
فلسطین مهد ادیان توحیدی تاریخ و محل تلاقی تمدنهاست. فلسطین علاوه بر جایگاه دینی که مهد انبیاء و ادیان آسمانی است، به دلیل قرار گرفتن در خاورمیانه از اهمیت ویژهای برخوردار است.
اماکن و جایگاههای مقدّسی در فلسطین قرار دارد که میتوان به مسجدالاقصی و مسجد الصّخره اشاره کرد. پایتخت آن بیت المقدس است. این کشور محل سکونت مسلمانان، مسیحیان و یهودیان بوده و اولین ساکنین آن کنعانیان بودند. با ورود حضرت ابراهیم (علیهالسلام) خداپرستی به آنجا راه یافت.
در زمان خلیفه دوم و فتوحات مسلمانان، دین اسلام وارد فلسطین شد.
فلسطین در سال ۱۹۱۷م به برتانیان واگذار شده و سال ۱۹۴۸م توسط اسرائیل اشغال شد و هماکنون هم ادامه دارد. در طول این سالها جنگهای زیادی بین اسرائیل و جنبشهای فلسطینی درگرفته است.
در فلسطین جنبشهای سیاسی مختلفی به وجود آمده که به حماس، جهاد اسلامی، جنبش فتح و... میتوان اشاره کرد.
تاریخچه کشور فلسطین به عنوان یک منطقه باستانی و پرتاریخ به دورانهای باستان بازمیگردد و تاثیرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بسیاری را تا به امروز داشته است. در طول تاریخ، این منطقه شاهد حضور متعددی از تمدنها، امپراتوریها و فرهنگهای مختلف بوده است.
کشور فلسطین یا به عبارت دقیقتر، منطقه فلسطین، یک منطقه تاریخی و جغرافیایی است که در قسمت شرقی ساحل شرقی دریای مدیترانه جای دارد. این منطقه شامل زمینهایی از لبه غربی رود اردن تا ساحل دریای مدیترانه بوده است.
منطقه فلسطین، که امروزه شامل قسمتهایی از اسراییل و شهر غزه است، از گذشته، محل اقامت مردمانی بوده که بهعنوان فلسطینیها معروف و مشهور شدهاند. این منطقه دارای تاریخی بسیار قدیمی است که به زمانهای باستانی بازمیگردد و نقش مهمی در تاریخ و فرهنگ منطقه نیز دارد.
به گزارش اقتصاد24، اهمیت فلسطین به دلیل وجود مکانهای مقدس برای سه دین ابراهیمی، یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام، بسیار بالاست. بهعنوان مثال، شهرهایی مانند بیتالمقدس، ناصره، و بیتلحم، که هرکدام ارتباط خاصی با یکی از این دینها دارند، در این منطقه واقع شدهاند.
تاریخچه فلسطین
تاریخچه کشور فلسطین به عنوان یک منطقه باستانی و پرتاریخ به دورانهای باستان بازمیگردد و تاثیرات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بسیاری را تا به امروز داشته است. در طول تاریخ، این منطقه شاهد حضور متعددی از تمدنها، امپراتوریها و فرهنگهای مختلف بوده است.
دوران باستان: فلسطین یکی از مهمترین مناطق تاریخی دنیاست که در آن زندگی انسانها به دورانهای باستانی برمیگردد. این منطقه بهطور مشخص در دوران ایبریان، مصر باستان، و بعد از آن، دوران صلیبیان و اسلامی، نقش بسیار مهمی داشته است.
دوران کهن و حضور فراعنه: این منطقه در دوره باستان، بخشی از امپراتوری مصر باستان شناخته میشد و تحت حکومت فراعنه مصری بود.
دوران صلیبیان و حکومت مسیحیت: این منطقه سرزمین مقدس برای مسیحیان شناخته شد و تحت حکومت صلیبیان در دوره قرون وسطی قرار گرفت.
دوران حکومت اسلامی: پس از حمله اسلامیان، فلسطین تحت حکومت اسلامی قرار گرفت و شهرهایی همچون بیتالمقدس (قدس) و نابلس توسعه یافتند.
دوران امپراتوری عثمانی: در دوره امپراتوری عثمانی، فلسطین به حکومت این امپراتوری واگذار شد و تحت آن مدتی قرار گرفت.
دوران معاصر: پس از جنگ جهانی اول و تفاهمات سایکس-پیکو، بخشهایی از فلسطین تحت کنترل بریتانیا قرار گرفت. در سال ۱۹۴۸، اعلام استقلال اسراییل و تأسیس دولت اسرائیل باعث انزوای فلسطینیان و رخداد مسئله و حوادث فلسطین شد.
جنگ فلسطین و اسراییل
جنگها و تنشها بین فلسطین و اسرائیل یکی از پیچیدهترین و مهمترین مسائل سیاسی و نظامی در قرن بیستم و بیست و یکم بوده است. این تنشها در دوره مدرن تاریخ شروع شده و به دلیل دعواهای اراضی، اختلافات ادیانی و جنبشهای ملی و سیاسی، به اشتباهات و اختلافات دائمی منجر شده است. در ذیل، به برخی از جنگها و تنشهای مهم بین فلسطینیان و اسرائیل اشاره شده است:
جنگ ۱۹۴۸: پس از اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸، ارتشهای عربی به همراه فلسطینیان علیه اسرائیل حمله کردند. این جنگ با پیروزی نیروهای اسرائیل و ایجاد میان جنگی تحت عنوان «نخستین جنگ عرباسرائیلی» به پایان رسید و منجر به تشکیل دولت اسرائیل و مهاجرت بسیاری از مردم فلسطینی به مناطق دیگر شد.
جنگ شش روزه ۱۹۶۷: در این جنگ، اسرائیل علیه کشورهای عربی، از جمله مصر، سوریه و اردن، حمله کرد. این جنگ به پیروزی اسرائیل و اشغال اراضی فلسطینیان، جزیره سینای، قلمروهای سوریه و اردن منجر شد.
انتفاضههای فلسطینیان: در سالهای بعد از جنگ شش روزه، مردم فلسطین با اعتراضات و انتفاضههای مداومی علیه اشغال اسرائیل مواجه شدند. این انتفاضهها شامل انتفاضه اول (Intifada) در دهه ۱۹۸۰ و انتفاضه دوم در دهه ۲۰۰۰ بودند.
جنگ ۲۰۰۸ لبنان: در تابستان ۲۰۰۶، حزب الله لبنانی با اسرائیل درگیر شد که منجر به جنگ کوتاهی در منطقه شد.
جنگهای غزه: منطقه غزه، که تحت کنترل حماس فلسطینی است، مرتب هدف حملات نظامی اسراییل بوده است، از جمله جنگهایی که در سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲ ، ۲۰۱۴ و 2024 اتفاق افتاده است.
مقالههای اسرائیل و اشغال فلسطین را ببینید.
اشغال فلسطین تصرف غاصبانه سرزمینهای فلسطین از سوی اسرائیل و بیرون راندن مردم فلسطین که رسماً از ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷ش/۱۴ می ۱۹۴۸م آغاز شد. زمینههای این اشغال به اواخر قرن نوزده میلادی و شکلگیری جنبش صهیونیسم، قیمومیت انگلیس بر فلسطین و طرح تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷م از سوی سازمان ملل بازمیگردد.
مسئله اشغال فلسطین، مشکل جهان اسلام شمرده شده و عالمان شیعه، همواره از فلسطین حمایت و بر آزادی آن تأکید کردهاند؛ برخی فتوای جهاد علیه اسرائیل داده و گروهی به حرمت رابطه با اسرائیل و وجوب آزادی فلسطین و قدس فتوا دادهاند.
در روز اعلام رسمی اشغال فلسطین، یهودیان در سرزمینهایی که سازمان ملل متحد در طرح تقسیم به آنها اختصاص داده بود (حدود ۵۵٪ فلسطین) ساکن شدند و پس از آن در پی جنگهای متعدد به قلمرو مناطق اشغالی افزودند. محدوده مناطق اشغالی در جنگ ۱۹۴۸م، به ۷۸٪ رسید و در جنگ شش روزه ۱۹۶۷م/۱۳۴۶ش، بخش شرقی بیتالمقدس، نوار غزه، صحرای سینا، کرانه باختری، شهر قُنَیْطَره و بلندیهای جَوْلان در سوریه نیز به اشغال اسرائیل درآمد. براساس گزارشها تا سال ۱۴۰۲ش، کمتر از ۱۵ درصد از سرزمین فلسطین شامل نوار غزه و بخشهای پراکندهای از منطقه کرانه باختری، در اختیار فلسطینیها باقی مانده است. در این مدت بیش از شش میلیون فلسطینی نیز آواره و از سرزمین خود اخراج شدند.
هدف صهیونیستها از اشغال فلسطین، تأسیس یک کشور بزرگ یهودی (اسرائیل بزرگ) و یک ابرقدرت در خاورمیانه ذکر شده است. اعتقاد به قوم برتر و برگزیده بودن یهود از سوی خدا و اختصاص سرزمین فلسطین به یهودیان (سرزمین موعود) را از انگیزههای یهودیان در اشغال فلسیطین و تأسیس اسرائیل برشمردهاند. داوطلبانه بودن مهاجرت فلسطینیها از سرزمینشان، شعار «سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین» و هولوکاسْت نیز ازجمله توجیهاتی است که صهیونیستهای یهودی برای مشروعیت اشغال فلسطین به آن تمسک میکنند.
اشغال فلسطین پیامدهایی گوناگونی همچون کشته و آواره شدن بسیاری از مردم فلسطین، قیام مردم فلسطین، شکلگیری محور مقاومت و جنبشهایی مانند حَماس و جهاد اسلامی و اختصاص روز قدس به حمایت از فلسطین و اعتراضات جهانی را در پی داشت.
راهحلهایی برای حل مسئله اشغال فلسطین مطرح شده همانند پیمان کَمْپ دِیْوید، توافق اُسْلو و طرح دودولتی که همه آنها از سوی جمهوری اسلامی ایران ناموفق شمرده شدهاند. از نظر آیتالله خامنهای، رهبر ایران، راهحل منطقی، همهپرسی از صاحبان حق در فلسطین اعم از ساکنان و آوارگان درباره سرزمین و حکومت آن است.
مردم و فرهنگ کشور فلسطین
فرهنگ و مردم فلسطین بر اساس تاریخ و زمینههای مختلفی شکل گرفته است و یک تنوع فرهنگی و زبانی بسیار گسترده را در خود جای داده است. این تنوع فرهنگی شامل تأثیرات مختلف از جمله تاریخ قدیمی، ادیان، زبانها، معماری، غذاها و رسوم و آیینهای محلی است. شامل:
تاریخ و ادیان: فلسطین به عنوان مرکز مذهبی بسیاری از ادیان ابراهیمی مهم، یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام، شناخته میشود. این محل مقدس برای دینهای ابراهیمی و متعلقات آنها مورد احترام قرار میگیرد و زندگی مردم کشور فلسطین به شدت به این ادیان مرتبط است.
زبان: زبانهای فارسی، عربی و عبری از جمله زبانهایی هستند که در فلسطین صحبت میشوند. زبان رسمی مورد استفاده این شهر عربی است، اما زبان فارسی نیز بهویژه در بین جوامعی که از جمعیت ایرانی تبار هستند، شناخته میشود.
غذاها و رسوم: غذاهای محلی مانند فلافل، حمص، شاورما، و برنج معروف هستند. همچنین، رسوم و سنتهای محلی مانند عروسیها، مراسم دینی و فرهنگهای مردمی تاثیر زیادی در زندگی روزمره مردم فلسطین دارند.
هنر و معماری: هنر و معماری فلسطین تحت تأثیر سبکهای مختلف تاریخی از جمله اسلامی، عثمانی، و معماری محلی است. مساجد، کلیساها، و معابد تاریخی از جمله آثار هنری و معماری برجسته این منطقه هستند.
ادبیات و فرهنگ عامه: فلسطین با تاریخ بسیاری از ادبیات و هنر درخشان مانند شعر و داستانهای معروف محلی برخوردار است. ادبیات فلسطین نیز مانند داستانهای «ألف ليلة و ليلة» (هزار و یک شب) از جمله ادبیات عربی برجسته است.
جمعیت فلسطین
تخمین جمعیت فلسطین در هر زمانی ممکن است تغییر کند و به عواملی مانند جمعیت روزافزون، مهاجرت، و اختلافات سیاسی و اجتماعی وابسته باشد. اطلاعات دقیق و کامل در مورد جمعیت فلسطین ممکن است در دسترس نباشد، اما به طور کلی، جمعیت فلسطین به دو بخش اصلی تقسیم میشود:
فلسطین اشغالی (اراضی اسراییل( جمعیت این مناطق شامل اسرائیلیان یهودی، فلسطینیان عرب، و اقلیتهای دیگر مانند دروزیها و بدونسرزمینها است. بخش بزرگی از جمعیت این منطقه از نظر دینی و فرهنگی یهودی بوده و با دولت اسرائیل وابستگی دارند. این منطقه شهرهایی مانند تلآویو، بیتاللحم، و قدس را در بر میگیرد.
نواحی فلسطینی خودمختار (قطاع غزه و بخشهایی از غرب بانک( جمعیت این نواحی شامل اقلیت فلسطینیان عرب است که در آنجا زندگی میکنند. این مناطق شهرهایی مانند رفح، خان یونس، نابلس و رامالله را در بر میگیرند.
در کل، تخمین جمعیت فلسطین در دو بخش اشغالی و خودمختار، حدوداً چند میلیون نفر است، اما این تعداد ممکن است با توجه به شرایط مختلف اجتماعی و سیاسی تغییر کند.
جاذبههای گردشگری فلسطین
فلسطین، با تاریخ و فرهنگ غنی خود، دارای جاذبههای گردشگری فراوانی است که هرساله گردشگران زیادی را به خود جذب میکند. این مناطق تاریخی، مذهبی و طبیعی شامل مکانهایی متنوعی است. در زیر، تعدادی از مهمترین جاذبههای گردشگری فلسطین ذکر شده است:
قدس (بیتالمقدس( شهر مقدس در ادیان ابراهیمی، شامل مکانهای مذهبی معروفی مانند مسجد الاقصی، کلیسای قیامت، و دیوارهای شهری قدیمی میباشد.
بحر مرده (بحر مریخ( این دریاچه شور واقع در جنوب فلسطین با آبی رنگ تیره و مناظر طبیعی خیرهکننده، جذب گردشگران بسیاری را به خود جلب میکند.
بیت لحم: به عنوان محل تولد عیسی مسیح، این شهر دارای مکانهای مذهبی مهمی از جمله کلیسای مهد و غار نجسون است.
نابلس: این شهر تاریخی با بازارهای قدیمی، مساجد و بناهای تاریخی، جذب گردشگران فراوانی است.
بحر فلسطین: سواحل زیبای فلسطین با شنهای طلایی و آبهای آبی، بهویژه در منطقه غزه، برای تفریح و استراحت گردشگران مناسب هستند.
رامالله: پایتخت فلسطین، این شهر دارای موزهها، گالریهای هنری، رستورانها و فضاهای فرهنگی متنوعی است که بازدید کنندگان را به خود جذب میکند.
جبل النار: یکی از قلههای بلند و زیبای فلسطین است که از برف و یخ پوشیده میشود و مکانی عالی برای کوهنوردی و تماشای مناظر طبیعی است.
شهرهای باستانی: شهرهای باستانی مانند جریشو، کفر سبا، و بیتشان مکانهای مهمی از نظر تاریخی و باستانشناسی هستند که گردشگران را به خود جذب میکنند.
اقتصاد کشور فلسطین
فلسطین یک منطقه دارای تاریخ و فرهنگ بسیار غنی است، اما از لحاظ اقتصادی وضعیتی پیچیده دارد. به دلیل تنشها و جنگهای مداوم در این منطقه، توسعه اقتصادی با چالشهای زیادی مواجه بوده است. اما متنوع بودن منابع و پتانسیلهای طبیعی و فرهنگی در این منطقه، همچنان امیدوارکننده است. در زیر، به برخی از جنبههای اقتصادی کشور فلسطین اشاره شده است:
کشاورزی: بخشی از اقتصاد فلسطین به کشاورزی اختصاص دارد. این منطقه به دلیل آب و هوای معتدل و خاک حاصلخیز، برای کشت محصولاتی مانند زیتون، خرما، انگور، سیب، و گلابی معروف است.
صنعت و تولید: صنایع کوچک و متوسطی در فلسطین وجود دارد که از جمله آنها میتوان به صنایع غذایی، تولیدات دستی، صنایع ساختمانی، و صنایع نساجی اشاره کرد.
تجارت و خدمات: شهرهایی مانند بیتاللحم و بیتلحم و مناطقی همچون رامالله و نابلس به عنوان مراکز تجاری و خدماتی مهم در فلسطین شناخته میشوند. فعالیتهای تجاری متنوعی از جمله فروش محصولات محلی و صادرات و واردات در این مناطق صورت میگیرد.
کمکهای بینالمللی: فعالیتهای بشردوستانه و کمکهای بینالمللی به فلسطین در توسعه اقتصادی و اجتماعی این منطقه نقش مهمی داشته است.
به طور کلی، فرهنگ و مردم فلسطین با تاریخ و جغرافیای منحصر به فرد خود، یک هویت فرهنگی و مذهبی غنی دارند که تاثیرات بسیاری را در منطقه و جهان داشته است.
نخستوزیر نروژ به رسمیت شناختن کشور فلسطین را اعلام کرد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
اورشَلیم به عبری: ירושלים با تلفظ «یِروشَلاییم» Yerushaláyimⓘ، به عربی: أورشلیم القُدس) یا بَیْتالمُقدَّس یا قُدس (به عربی: القُدس ،از قدیمیترین شهرهای جهان[۲] در دامنه جبال الخلیل و نیز پایتخت بالفعل اسرائیل است[۳] که به صورت قانونی، بخش غربی آن، متعلق به اسرائیل و بخش شرقی آن که در اشغال اسرائیل است، به دولت فلسطین تعلق دارد اما از لحاظ بینالمللی، این شهر، به صورت گسترده، به عنوان پایتخت اسرائیل یا فلسطین، به رسمیت شناخته نشده است. بخش باستانی این شهر، به دلیل وجود بناهای تاریخی-مذهبی مهم، از نظر ادیان ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام، مقدّس، دانسته میشود. جمعیت اورشلیم در سال ۲۰۲۲، بیش از ۹۸۰٬۰۰۰ نفر[۴] و مساحت آن، ۱۲۵٫۱ کیلومترمربع است.
اورشلیم یکی از چهار شهر مقدس یهودیان محسوب میشود و در کنار شهرهای صفاد، حبرون و طبریه، محل سکونت بسیاری از دانشمندان مذهبی یهودی بوده است.[۵] این شهر مقدسترین شهر در مسیحیت محسوب میشود. همچنین به دلیل قرار داشتن مسجدالاقصی قبلهٔ نخست مسلمانان در آنجا، بیتالمقدس همچون مکه و مدینه، از مقدسترین شهرهای مسلمانان است.
در طول تاریخ، اورشلیم دست کم دو بار تخریب، ۲۳ بار محاصره، ۴۴ بار مورد تصرف و بازپسگیری و ۵۲ بار مورد هجوم قرار گرفته است.[۶] بخشی از شهر موسوم به شهر داوود نخستین نشانههای سکونت در هزاره چهارم (پیش از میلاد) را بهصورت اردوگاههای چادرنشینان نشان میدهد.[۷] در دوران بنیاسرائیل، ساختوسازهای عمده در سده ۹ (پیش از میلاد (عصر آهن آغاز شده، و در سده ۸ (پیش از میلاد) شهر به مرکز دینی و اداری پادشاهی یهودا تبدیل شد.[۸] در سال ۱۵۳۸ میلادی، دیوارهای شهر برای واپسین بار توسط سلیمان یکم بازسازی شد. امروزه، این دیوارها محدودهٔ شهر باستانی را که بهطور تاریخی به چهار بخش ارمنی، مسیحی، یهودی و مسلماننشین تقسیم میشود، مشخص میکنند.[۹] در سال ۱۹۸۱ شهر باستانی بهعنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده و امروزه در فهرست میراث جهانی در معرض خطر قرار دارد.[۱۰] در سال ۲۰۱۵، اورشلیم جمعیتی در حدود ۸۵۰ هزار نفر، شامل ۲۰۰ هزار اسراییلی یهودی سکولار، ۳۵۰ هزار یهودی حریدی و ۳۰۰ هزار فلسطینی داشته است.[۱۱] در سال ۲۰۱۶، جمعیت شهر در حدود ۸۸۲۷۰۰ نفر بوده است که از این تعداد ۵۳۶۶۰۰ نفر (۶۰٫۸ درصد) یهودی، ۳۱۹۸۰۰ نفر (۳۶٫۲ درصد) مسلمان، ۱۵۸۰۰ نقر (۱٫۸ درصد) مسیحی و ۱۰۳۰۰ نفر (۱٫۲ درصد) نامشخص بودهاند.[۱۲]
بر اساس تنخ، داوود با غلبه بر یبوسیان شهر را فتح کرده و آن را پایتخت پادشاهی اسرائیل قرار داد و فرزند او سلیمان نخستین پرستشگاه اورشلیم را بنا نهاد. لقب شهر مقدس احتمالاً پس از ساخت معبد دوم اورشلیم مطرح شده است.[۱۳] تقدس اورشلیم در مسیحیت، علاوه بر اینکه در هفتادگانی تأکید شده،[۱۴] در عهد جدید نیز بهواسطهٔ نقل تصلیب عیسی مورد تأکید مجدد قرار گرفته است. در اسلام، اورشلیم پس از مکه و مدینه سومین شهر مقدس شمرده میشود.[۱۵][۱۶] بنا بر روایات اسلامی، در سال ۶۱۰ میلادی اورشلیم نخستین قبله مسلمانان شده[۱۷] و ده سال بعد محمد از آنجا به معراج رفته است.[۱۸][۱۹] در نتیجه، به رغم مساحت ۰٫۹ کیلومتر مربعی، شهر باستانی محل قرارگیری بسیاری از بناهای مهم مذهبی از جمله کوه معبد شامل دیوار ندبه، قبةالصخره و مسجدالاقصی و همچنین کلیسای مقبره مقدس است.
امروزه وضعیت اورشلیم یکی از مسائل اساسی در منازعه فلسطین-اسرائیل بهشمار میرود. در طول جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۹۴۸، اورشلیم غربی جزو مناطق تصرف شده توسط اسرائیل بود، در حالی که اورشلیم شرقی، شامل شهر باستانی، توسط اردن تصرف و ضمیمه خاک آن کشور شد. اسرائیل بخش شرقی را در طی جنگ ششروزه ۱۹۶۷ تصرف کرده و آن را به همراه مناطق اطراف، ضمیمه اورشلیم کرد. بر مبنای قانون اساسی اسرائیل، اورشلیم پایتخت تقسیمناپذیر کشور برشمرده میشود. تمامی دستگاههای اجرایی دولت اسرائیل، از جمله کنست(ارلمان اسرائیل)، اقامتگاه نخستوزیر و رئیسجمهور و دادگاه عالی در اورشلیم قرار دارند. با وجود اینکه جامعه بینالمللی الحاق اورشلیم شرقی را غیرقانونی دانسته و اورشلیم شرقی را منطقهٔ فلسطینی اشغالشده توسط اسرائیل در نظر میگیرد،[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳] اسرائیل دست بالا را در حاکمیت بر اورشلیم غربی دارد.[۲۴][۲۵]
نام این شهر در زبان عبری یروشلاییم و در زبان عربی قدس است. از دیگر نامهای این شهر میتوان به جروسلم، اورشلیم یا بیتالمقدس اشاره کرد.[۴] نام اورشلیم برخلاف آنچه ممکن است بدواً به نظر آید توسط عبرانیان بر شهر نهاده نشده است بلکه اصلی اوگاریتی دارد. البته زبان اوگاریتی هم مانند زبان عبری از زبانهای سامی است. نام اصلی شهر قبل از ورود عبرانیان اوراشالیموم یا اوراشالیمو به معنای بنیاد شلیم بود. شلیم یکی از خدایان اوگاریتی است. بعدها عبرانیان این نام را تغییر ندادند زیرا اورشلیم در زبان عبری به معنای «شهر صلح» میشد. از نگاه دستور زبان عبری، این کلمه از دو بخش «اور» به معنی شهر و «شلیم» به معنی صلح و دوستی است.[۲۶]
در متنهای پهلوی از این شهر با نام اورشلیم (Urišlīm) یاد شده است.[۲۷] پس از اسلام در منابع فارسی از این شهر بهطور عمده با سه نام ایلیا، اورشلیم (یا اورشلم) و بیتالمقدس یاد شده است.[۲۸] در برخی از منابع فارسی این ایلیاست که نام عبری شهر دانسته شده است[۲۹] و نیز گفته شده است که اورشلیم نامیاست که برخی ایرانیان شهر را به آن بازخوانند.[۳۰] در برخی منابع ایلیا یکی از سه شهرستان زمین بیتالمقدس دانسته شده است.[۳۱] دو شهرستان دیگر را نام بلقا و اریحاست.[۳۱] هر دو صورت بیتالمُقَدَّس و بیتالمَقْدَس در زبان فارسی به کار رفته است. بیتالمقدس اولین بار در قرن نهم میلادی در منابع اسلامی به کار رفته است.[۳۲] گرچه صورت بیتالمَقْدَس اصیلتر است —و ترکیب عبری בית המקדש (بیت همقدش) با آن خویشاوند است — صورت بیتالمقدَّس بهطور خاص برای گنجانیدن در بحر متقارب (و بعضاً هزج) مناسب است و در شعر فارسی به کار گرفته شده است.[۳۳]
در بسیاری از متون کهن نظم و نثر فارسی از این شهر با نام بیتالمقدس یاد شده است و بنا به گفتهٔ فردوسی نام این شهر در زبان پهلوی، گَنگْ دِژ هوخْت بوده است: به خشکی رسیدند سر کینه جوی - به بیتالمقدس نِهادند روی - که بر پهلَوانی زبان راندند - همی «گَنگدِژ هوخْت» َش خواندند - بهتازی کنون «خانهٔ پاک» خوان - برآورده ایوان ضحّاک دان.
سیاست رسمی دولت اسرائیل، الزام میدارد که أُورُشَلِیمَ، که هم ریشه نامهای عبری و انگلیسی ست، در کنار القُدس به صورت أُورُشَلِیمَ-القُدس به کار برود.[۳۵]
تاریخچه
به دلیل موقعیت کلیدی شهر در ملیگرایی یهودی (صهیونیسم( ملیگرایی فلسطینی، خلاصه کردن تاریخ ۵۰۰۰ ساله اورشلیم اغلب تحت تأثیر تعصبات یا پیشزمینههای ایدئولوژیکی قرار میگیرد.[۳۶] ملیگرایان یهودی یا اسرائیلی با تکیه بر اینکه اورشلیم خاستگاه و پایتخت بنیاسرائیل بوده است، مدعی حق حاکمیت بر شهر هستند.[۳۷][۳۸] از سوی دیگر، ملیگرایان فلسطینی بر اساس حضور طولانی فلسطینیان در اورشلیم در طی قرنهای متمادی، حق حاکمیت را از آن خود میدانند.[۳۹][۴۰] ادعای هر دو طرف در خصوص تاریخ شهر از سوی طرف مقابل مورد شبهه قرار گرفته،[۴۱][۴۲] و دیدگاههای متفاوت نویسندگان مختلف نسبت به وقایع و اعصار مختلفِ تاریخ شهر بهخوبی بیانگر این موضوع است.
پیشاتاریخ
تپهٔ واقع شده در جنوب شرق شهر، موسوم به شهر داوود، هستهٔ نخستینِ اورشلیمِ باستان را در برمیگیرد.[۲] در حدود ۶ تا ۷ هزار سال پیش، چوپانان در نزدیکی چشمهی گیهون که در این منطقه قرار دارد اردو زده که بقایای این سکونتهای اولیه در قالب دستساختههای سنگی و سفالین از دوران مسسنگی به جا مانده است.[۴۳]
دوران باستان
سکونتگاههای دائمی تنها چند سده بعد در حدود ۲۸۰۰–۳۰۰۰ سال پیش از میلاد در عصر برنزِ آغازین و در تپهٔ جنوب شرقی در قالب یک روستای کوچک شکل گرفت.[۴۴] ساکنان شهر در این دوران کنعانیان بودهاند، که به عقیدهٔ باستانشناسان با پذیرش کیش یکتاپرستی بر محور یهوه بنیاسرائیل را شکل دادند.[۴۵]
در اواخر عصر برنز، اورشلیم پایتخت یک حکومت محلی رعیت-محور مصری، دارای یک پادگان نظامی کوچک و تحت فرمانروایی عبدی هیبا بوده است.[۴۶][۴۷] در زمان ستی یکم ۱۲۷۹ (پیش از میلاد) و رامسس دوم (۱۲۷۹–۱۲۱۳ پیش از میلاد)، همگام با توسعهٔ شهر ساختوسازهای عمده در آن انجام شد.[۴۸]
بقایای باستانشناسی از دوران بنیاسرائیل شامل مواردی مانند تونل سیلوام (آبارهای ساختهشده توسط حزقیا، پادشاه یهودا)، دیوار عریض (استحکامی دفاعی که در سدهٔ هشتم پیش از میلاد توسط حزقیا ساخته شده گورستان سیلوان و برج بنیاسرائیل میشود.[۴۹][۵۰][۵۱][۵۲] آبانباری متعلق به این دوره در سال ۲۰۱۲ در نزدیکی طاق رابینسون کشف شد، که حاکی از وجود منطقهای با تراکم جمعیتی بالا در غرب کوه معبد در زمان پادشاهی یهودا است.[۵۳]
دوران معبد اول اورشلیم در حدود سال ۵۸۶ پیش از میلاد و با فتح یهودا و اورشلیم و تخریب شهر و معبد توسط بخت نصر پادشاه امپراتوری بابل نو پایان یافت.[۵۴]
دورهٔ روایت شده در کتاب مقدس
این دوره، که در آن کنعان بخشی از امپراتوری مصر بوده، همزمان با روایات کتاب مقدس از فتح کنعان توسط یوشع بن نون است.[۵۵] با این وجود باور عمومی بر این است که کتاب یوشع ارزش تاریخی اندکی در مورد اسرائیل باستان دارد.[۵۶]
در کتاب مقدس، اورشلیم در درون سرزمینِ متعلق به قبیلهٔ بنیامین که توسط یبوسیان تصرف شده، تعریف میشود.[۵۷] بنا بر روایات داوود در جریان محاصرهی یبوس اورشلیم را فتح کرده و پایتخت خود را از حبرون به آنجا منتقل کرد.[۵۸] بعدها اورشلیم پایتخت پادشاهی اسرائیل و یکی از چند مرکز مذهبی آن شد.[۵۹] دلیل این انتخاب احتمالاً ناشی از این واقعیت بوده که اورشلیم نقشی در سازوکار قبیلهای اسرائیل نداشته و در نتیجه مناسب مرکزیت آن بوده است.
بر اساس کتاب مقدس، داوود ۴۰ سال بر اورشلیم حکومت کرد[۶۰] و سپس پسرش سلیمان جانشین وی شده[۶۱] و پرستشگاه اورشلیم را بر فراز کوه موریا ساخت. هیکل سلیمان (موسوم به معبد اول) به عنوان مکان نگهداری تابوت عهد نقش اساسی در یهودیت داشته است.[۶۲] با مرگ سلیمان، ده قبیلهٔ شمالی از اسباط اسرائیل از پادشاهی متحد خارج شده و حکومت خود را در شمال اسرائیل تشکیل دادند. قبایل جنوبی نیز به همراهی کاهنان، در اورشلیم باقی مانده و پادشاهی یهودا را به پایتختی آن شکل دادند.[۶۳]
دورهٔ باستان
در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، کوروش بزرگ به اسیران یهودی در بابل اجازه داد تا به اورشلیم بازگردند و معبد را بازسازی کنند.[۶۴] ساخت معبد دوم اورشلیم در ۵۱۶ پیش از میلاد، ۷۰ سال پس از تخریب هیکل سلیمان، در دوران زمامداری داریوش بزرگ پایان یافت.[۶۵][۶۶]
در حدود سال ۴۸۵ پیش از میلاد، اورشلیم توسط اتحادی از حکومتهای همسایه محاصره، اشغال و تا حد زیادی تخریب شد.[۶۷] در حدود سال ۴۴۵ پیش از میلاد، اردشیر یکم، فرمان بازسازی شهر را صادر کرد.[۶۸] به این ترتیب اورشلیم به نقش محوری خود به عنوان پایتخت یهودا و مرکز عبادی یهودیت بازگشت.
امروزه مقبرههای بسیاری مربوط به دوران معبد دوم در اورشلیم کشف شدهاند. مثالی از این دست، که در شمال شهر قدیم کشف شده، بقایای انسانی در یک استودان منقش به کتیبههایی به زبان آرامی را در بر میگیرد.[۶۹] مقبرهی سنت جیمز در درهی کیدرون، که با کتیبههایی به زبان عبری و ستونهایی به سبک دوریک تزئین شده، احتمالاً محل دفن کاهنان معبد دوم است.[۶۹]
وقتی اسکندر مقدونی بر شاهنشاهی هخامنشی غلبه کرد، اورشلیم و یهودا نخست تحت کنترل مقدونیه، و در نهایت بطلمیوس یکم سوتر از دودمان بطلمیوسی قرار گرفت. در سال ۱۹۸ پیش از میلاد، آنتیوخوس سوم از امپراتوری سلوکی با شکست بطلمیوس پنجم اورشلیم و یهودا را تحت زمامداری خود درآورد. تلاش سلوکیان برای بازنشانی اورشلیم بهصورت یک شهر-ایالت هلنیستی با شورش مکابیان به سرکردگی متتیای کاهن و پنج پسرش علیه آنتیوخوس چهارم بینتیجه ماند. این شورش در سال ۱۵۲ پیش از میلاد، منجر به تشکیل پادشاهی حشمونیان به پایتختی اورشلیم شد.
در سال ۶۳ پیش از میلاد، پومپه کبیر در تلاش برای بهدست آوردن تاج و تخت حشمونیان، اورشلیم را تصرف کرده و یهودا را جزو قلمرو جمهوری روم درآورد.[۷۰] به دنبال تاخت و تاز شاهنشاهی اشکانی در پشتیبانی از حکمرانان رقیب حشمونی، یهودا صحنهٔ کشمکش میان نیروهای وابسته به روم و اشکانیان شده، که در نهایت منجر به ظهور هرود بزرگ از دودمان ادوم شد.
با قدرت گرفتن روم، هرود به عنوان پادشاه دولت اقماری یهودی گمارده شد. هرود بزرگ به توسعه و زیباسازی شهر پرداخت. در زمان وی دیوارها، برجها و کاخهای متعددی ساخته شد. همچنین کوه معبد توسعه داده شده و محوطهٔ آن با بلوکهای عظیم سنگی به وزن بیش از ۱۰۰ تن مستحکم شد. در زمان هرود مساحت محوطهٔ کوه معبد دو برابر شد.[۷۱][۷۲] در زمان کوتاهی پس از مرگ هرود، در سال ۶ میلادی، یهودا تحت کنترل مستفیم امپراتوری روم درآمد.[۷۳] با این وجود، دودمان هرودیان پس از اگریپای دوم تا سال ۹۶ میلادی بهصورت پادشاهان دست نشاندهٔ مناطق مجاور باقی ماندند. سلطهٔ رومیان بر اورشلیم در طی نخستین جنگ یهود-روم به چالش کشیده شده اما با غلبهٔ رومیان و تخریب شهر به حالت عادی بازگشت. بنابر روایت یوسف فلاوی مورخ یهودی، شهر «چنان با خاک یکسان شد که هیچ نشانی دال بر سکونت قبلی در آن بهجای نمانده بود.»[۷۴] شورش دیگری موسوم به شورش بارکوخبا در سال ۱۳۲ میلادی رخ داد که در سال ۱۳۵ میلادی توسط رومیان سرکوب شد. با این وجود، تحقیقات اخیر نشان داده است که شورشیان بارکوخبا هرگز نتوانستند کنترل شهر را در دست بگیرند.[۷۵]
به دنبال شورش بارکوخبا، امپراتور هادریانوس استان یهودا را با استانهای مجاور تجمیع کرده و نام سوریه فلسطین را بر آن نهاد.[۷۶] نام اورشلیم نیز به ایلیا کاپیتولینا تغییر یافته،[۷۷] و شهر بر اساس معماری رایج رومی بازسازی شد. در این دوران یهودیان تنها یک روز در سال، در روز عید تیشا بئاو، اجازهٔ ورود به شهر را داشتند. این تدابیر،[۷۸][۷۹][۸۰] (که پیروان یهودیِ مسیح نیز مشمول آن بودند)[۸۱] اساساً منجر به سکولاریزه شدن شهر شد.[۸۲] این محدودیتها تا قرن هفتم وجود داشتند،[۸۳] با این وجود، بعدها معافیتی برای مسیحیان در نظر گرفته شد: در طول قرن چهارم، امپراتور روم کنستانتین بزرگ دستور ساخت مکانهای مقدس مسیحی، شامل کلیسای مقبره مقدس را صادر کرد. از آنجا که بقایای یافتشده مربوط به دوران بیزانس منحصراً مسیحی هستند، میتوان نتیجه گرفت که در این دوران تنها مسیحیان در شهر ساکن بودهاند.[۸۴]
در قرن پنجم، امپراتوری بیزانس، به پایتختی قسطنطنیه کنترل شهر را در دست گرفت. در طی چند دهه، حاکمیت بر اورشلیم نخست از بیزانس به شاهنشاهی ساسانی، و سپس دوباره به روم-بیزانس رسید. در اوایل قرن هفتم، به دنبال پیشرویهای پادشاه ساسانی خسرو پرویز در سوریه، سرداران وی شهربراز و شاهین بهمنزادگان به کمک یهودیانِ استان فلسطین که بر ضد بیزانس بپا خاسته بودند، به اورشلیم (در فارسی موسوم به دژ هودخ) تاختند.[۸۵]
در جریان محاصره اورشلیم توسط ارتش شاهنشاهی ساسانی در سال ۶۱۴، شهر پس از ۲۱ روز تصرف شد. بر اساس روایات بیزانسیان، دهها هزار مسیحی به دست ارتش ساسانی و یهودیان کشته شده[۸۶][۸۷] و بناهای مقدس آنها از جمله کلیسای مقبره مقدس تخریب شدند. با این وجود صحت این روایات موضوع بحثهای بسیاری در بین مورخان بوده است.[۸۸] شهر فتح شده به مدت پانزده سال جزو قلمرو ساسانیان باقی ماند تا اینکه در سال ۶۲۹ امپراتور بیزانس هراکلیوس کنترل شهر را در دست گرفت.[۸۹]
جمعیت اورشلیم در پایان دوران معبد دوم به ۲۰۰ هزار نفر و مساحت آن به دو کیلومتر مربع افزایش یافت.[۷۹][۹۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
دورهٔ اسلامی اولیه
اورشلیمِ دوران بیزانس در سال ۶۳۸ میلادی توسط سپاهیان عرب عمر بن خطاب فتح شد.[۹۱] مسلمانان صدر اسلام، کوه معبد را شهر بیتالمقدس ("شهر معبد")،[۹۲] و باقی شهر را (بر اساس نام رومی شهر، آلیا کاپیتولینا) لیا مینامیدند.[۹۳] بعدها کوه معبد «حرم شریف»، و باقی شهر «بیتالمقدس» نامیده شد.[۹۴] روند اسلامیسازی اورشلیم در سال اول هجری (۶۲۳ میلادی)، زمانی که به دنبال معراج پیامبر اسلام اورشلیم به عنوان قبلهٔ مسلمانان تعیین شد، آغاز گشت. پس از ۱۳ سال، قبله به مکه تغییر یافت.[۹۵][۹۶] در سال ۶۳۸ میلادی، خلافت اسلامی قلمرو خود را به اورشلیم گسترش داد.[۹۷] به دنبال فتح شام بهدست مسلمانان، یهودیان اجازه یافتند که به شهر بازگردند.[۹۸] خلیفه عمر بن خطاب در پیمانی با پاتریارک مسیحی اورشلیم، سفرونیوس، به وی اطمینان داد که مسیحیان اورشلیم و مکانهای مقدس آنها مورد محافظت قرار میگیرند.[۹۹] بنا بر روایات عربی-مسیحی، زمانی به عمر بن خطاب اجازه داده شد که در کلیسای مقبره مقدس نماز بخواند، وی نپذیرفت تا مسلمانان درخواست تغییر کلیسا به مسجد را نداشته باشند.[۱۰۰] او نماز خود را در بیرون کلیسا، جایی که مسجد عمر در روبروی ورودی کلیسا، واقع شده است، بهجای آورد. بنا به روایت اسقف اهل گل، آرکالف، که از سال ۶۷۹ تا ۶۸۸ ساکن اورشلیم بوده، مسجد عمر بنایی مستطیلی چوبی بود که بر روی ویرانیهای شهر ساخته شده و ۳۰۰۰ نفر در خود جای میداد.[۱۰۱]
زمانی که سپاهیان عمر بن خطاب در سال ۶۳۷ به بیتالمقدس رسیدند، شهر را برای یافتن مکان مسجدالاقصی که در قرآن و حدیث به آن اشاره شده بود، جست و جو کردند. بنا به منابع معاصر عربی و عبری آنها مکان مذکور را که بهصورت خرابهای درآمده بود، یافته و به کمک یهودیان آن را پاکسازی کردند.[۱۰۲] در اواخر قرن هفتم میلادی، خلیفهٔ اموی عبد الملک بن مروان دستور ساخت حرمی بر روی کوه معبد را صادر کرد، که امروزه قبةالصخره نامیده میشود.[۱۰۳] تمیمی طبیب و شمسالدین مقدسی جغرافیدان، دو تن از ساکنان عرب معروف شهر در قرن دهم میلادی بودهاند. بنا به روایت شمسالدین مقدسی، عبدالملک عمارت مذکور را برای رقابت با شکوه کلیساهای اورشلیم بنا کرد.[۱۰۱]
در طول چهارصد سال بعد، اهمیت اورشلیم به دلیل رقابت اعراب بر سر کنترل شهر رو به افول نهاد.[۱۰۴] شهر در سال ۱۰۷۳ میلادی توسط سردار سلجوقی آتسیز تصرف شد.[۱۰۵] پس از کشته شدن آتسیز، شاهزادهٔ سلجوقی تتش یکم، حکومت شهر را به ارتق بیگ سردار دیگر سلجوقی واگذار کرد. پس از مرگ ارتق در ۱۰۹۱، پسران وی سکمان و ایلغازی تا سال ۱۰۹۸ و تصرف شهر توسط فاطمیان، بر آن حکومت کردند.
در اواخر هزاره اول میلادی، جنبشی از قرائیم موعودباور در اورشلیم شکل گرفت، که منجر به ظهور «عصر طلایی» قرائیم در آنجا شد، که تا زمان جنگهای صلیبی ادامه داشت.[۱۰۶]
دورهٔ صلیبی/ایوبی
در سال ۱۰۹۹، پیش از محاصرهٔ شهر در خلال نخستین جنگ صلیبی، حکمران فاطمیِ وقت مسیحیان شهر را تبعید کرده بود. پس از هجوم و تسخیر شهر، صلیبیان بیشتر ساکنان مسلمان و یهودی شهر را قتلعام کرده، و آن را پایتخت پادشاهی اورشلیم قرار دادند. به منظور جلوگیری از بازگشت مسلمانان و یهودیان جان بدر برده، جمعیتی متشکل از یونانیان، بلغارها، مجارها، گرجیها، ارمنیان، سوریها، مصریان، نسطوریان، مارونیها و قبطیان در شهری که عملاً تخلیه شده بود اسکان داده شدند. در بخش شمال شرقی شهر نیز مسیحیان اهل سرزمینهای شرق رود اردن ساکن شدند.[۱۰۷] در نتیجه، در سال ۱۰۹۹ جمعیت اورشلیم مجدداً افزایش یافته و به ۳۰۰۰۰ نفر رسید.[۱۰۸]
در سال ۱۱۸۷، صلاحالدین ایوبی شهر را از سپاهیان صلیبی بازپس گرفته و یهودیان و مسلمانان اجازهٔ بازگشت و سکونت در شهر را یافتند.[۱۰۹] بیش از ۶۰۰۰۰ نفر از فرانکها تسلیم و آزاد شده و جمعیت مسیحیان شرقی ساکن در شهر نیز در آن باقی ماندند.[۱۱۰] در دوران ایوبیان، ساخت و ساز خانهها، بازارها، گرمابهها و مسافرخانهها توسعه داده شد. با این وجود، در قرن سیزدهم شهر به دلیل از دست دادن ارزش استراتژیک خود و کشمکش میان ایوبیان ماهیتی روستایی پیدا کرد.[۱۱۱]
از سال ۱۲۲۹ تا ۱۲۴۴، در نتیجهٔ پیمان ۱۲۲۹ بین فریدریش دوم، امپراتور مقدس روم و الکامل محمد بن عادل، سلطان ایوبی مصر، کنترل شهر بهطور مسالمت آمیز به مسیحیان بازگردانده شده و بدین ترتیب جنگ صلیبی ششم پایان یافت.[۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴][۱۱۵][۱۱۶] کنترل مکانهای مقدس مسلمانان در دست ایوبیان باقی مانده و فردریک از تغییر استحکامات شهر منع شد.
در ۱۲۴۴، اورشلیم توسط خوارزمشاهیان تسخیر شده و مسیحیان شهر قلع و قمع و یهودیان از آنجا رانده شدند.[۱۱۷] بعدها در ۱۲۴۷ خوارزمشاهیان مغلوب ایوبیان شدند.
دورهٔ مملوک
از سال ۱۲۶۰ تا ۱۵۱۷،[۱۱۸] اورشلیم تحت حاکمیت مملوکها بود. تا حدود سال ۱۳۰۰، درگیریهای زیادی بین مملوکها از یک سو، و صلیبیان و مغولها، از سوی دیگر رخ داد. این منطقه همچنین شاهد زمین لرزههای متعدد و شیوع مرگ سیاه بوده است.[۱۱۹]
زمانی که موشه بن نحمان در ۱۲۶۷ از شهر دیدن کرد، از بین جمعیت ۲۰۰۰ نفری شهر تنها دو خانوار یهودی و ۳۰۰ نفر مسیحی در آن یافت.[۱۲۰]
مجدالدین فیروزآبادی فرهنگنویس ایرانی (۱۳۲۹–۱۴۱۴ میلادی) ده سال از عمر خود در اورشلیم گذراند.[۱۲۱]
دورهٔ عثمانی (سدهٔ ۱۶ تا ۱۹ میلادی)
در سال ۱۵۱۷، اورشلیم به دست عثمانیها افتاد و تا سال ۱۹۱۷ در کنترل آنها باقی ماند.[۱۰۹] در زمان حکومت سلیمان یکم، اورشلیم شاهد دوران صلح و شکوفایی بوده و بسیاری از بناها از جمله بقایای دیوار شهر باستانی مورد بازسازی قرار گرفت. در بخش عمدهای از دوران حکومت عثمانیها، اورشلیم تنها به عنوان استانی فرعی با وجاهت مذهبی باقی مانده و در شاهراه تجارت بین دمشق و قاهره قرار نداشت.[۱۲۲] بنا به کتاب تاریخ مدرن یا معاصر کشورها، نوشتهشده در سال ۱۷۴۴، «به رغم از دست دادن شکوه باستانی خود، اورشلیم همچنان پایتخت فلسطین باقی مانده است.»[۱۲۳]
عثمانیها پای بسیاری از نوآوریها را به شهر باز کردند که از آن میان میتوان به سیستمهای پستی مدرن و خدمات حمل و نقل با کالسکه و دلیجان اشاره کرد.[۱۲۴] در میانهٔ قرن نوزدهم، نخستین جادهٔ روسازی شده از یافا به اورشلیم احداث شده و تا سال ۱۸۹۲ خط راهآهن به شهر رسید.[۱۲۴]
با الحاق اورشلیم به ولایت مصر توسط محمدعلی پاشا در ۱۸۳۱، کنسولگریهای خارجی نیز در شهر فعال شدند. در ۱۸۳۶، ابراهیم محمد علی پاشا به ساکنان یهودی اورشلیم اجازه داد تا چهار کنیسای اصلی شهر، از جمله کنیسای خوربا را بازگشایی کنند.[۱۲۵]
در سال ۱۸۴۰ حاکمیت شهر مجدداً به عثمانیها واگذار شد، با این وجود بسیاری از مسلمانان مصری در آن باقی مانده و یهودیانی از الجزیره و شمال آفریقا نیز در شهر ساکن شدند.[۱۲۵] در دهههای ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰، قدرتهای بینالمللی رقابتی را برای پشتیبانی از اقلیتهای مذهبی شهر آغاز کردند.[۱۲۶] بنا به روایتی از کنسول پروس، در سال ۱۸۴۶ جمعیت شهر برابر با ۱۶۴۱۰ نفر شامل ۷۱۲۰ یهودی، ۵۰۰۰ مسلمان، ۳۳۹۰ مسیحی، ۸۰۰ سرباز ترک و ۱۰۰ نفر اروپایی بوده است.[۱۲۵] در زمان حاکمیت عثمانیها تعداد زائران مسیحی افزایش یافت، بهطوری که در زمان عید پاک جمعیت شهر دو برابر میشد.[۱۲۷]
در دههٔ ۱۸۶۰، محلههای جدیدی در بیرون دیوارهای شهر باستانی، برای اسکان زائران، کاهش تراکم جمعیت و بهبود وضعیت بهداشتی مرکز شهر احداث شد. بنا به گزارش یک خیریهٔ آمریکایی جمعیت تقریبی شهر در سال ۱۸۶۷ برابر با ۱۵۰۰۰ نفر، شامل ۴ تا ۵ هزار یهودی و ۶ هزار مسلمان بوده است. هر ساله حدود ۵ تا ۶ هزار زائر مسیحی روس نیز از شهر دیدن میکردند.[۱۲۸] در سال ۱۸۷۲، اورشلیم مرکز یک ناحیهٔ اجرایی مستقل از ولایت سوریه و تحت حاکمیت مستقیم استانبول، موسوم یه متصرفهٔ اورشلیم شد.[۱۲۹]
قیمومیت بریتانیا (۱۹۱۷–۱۹۴۸)
در سال ۱۹۱۷ پس از نبرد اورشلیم، ارتش بریتانیا، به فرماندهی ژنرال ادموند آلنبی، شهر را تصرف کرد.[۱۳۰] بعدها در سال ۱۹۲۲، جامعه ملل در کنفرانس لوزان حاکمیت اجرایی فلسطین، فرااردن و عراق را به پادشاهی بریتانیا واگذار کرد.
از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۴۸ جمعیت شهر از ۵۲۰۰۰ نفر به ۱۶۵۰۰۰ نفر افزایش یافته، که دو سوم آن یهودیان و یک سوم اعراب (مسلمان و مسیحی) بودند.[۱۳۱] با بدتر شدن رابطهٔ بین اعراب مسیحی و مسلمانان و جمعیت رو به افزایش یهودیان، اورشلیم شاهد ناآرامیهای متعددی شد که شاخصترین آنها قیام ۱۹۲۰ جشنواره حضرت موسی بود. در دورهٔ قیمومیت بریتانیا، باغهای متعددی در حومهٔ غربی و شمالی شهر احداث شده[۱۳۲][۱۳۳] و دانشگاههایی از جمله دانشگاه عبری تأسیس شدند.[۱۳۴]
شهرِ تقسیم شده: حاکمیت اردن و اسرائیل (۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ میلادی)
با به پایان رسیدن قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، طرح سازمان ملل برای تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷ پیشنهاد ایجاد یک رژیم بینالمللی ویژه در شهر اورشلیم را مطرح کرد که بر اساس آن شهر به عنوان منطقهای مجزا زیر نظر سازمان ملل اداره میشد.[۱۳۵] این رژیم بینالمللی (که شهر بیتلحم را نیز در بر میگرفت) قرار بود به مدت ده سال برقرار باشد و سپس با برگزاری یک رفراندوم ساکنان شهر حکومت آیندهٔ آن را انتخاب کنند.[۱۳۶] با این وجود، این طرح با شروع جنگ ۱۹۴۸ و به دنبال آن با خروج بریتانیا و اعلام استقلال اسرائیل با شکست مواجه شد.[۱۳۷]
برخلاف طرح تقسیم، که بر اساس آن شهری جدا از کشورهای عربی و یهودی ترسیم شده بود، اسرائیل بخشی از شهر که بعدها اورشلیم غربی نامیده شد را به همراه بخش وسیعی از مناطق عربنشین که برای کشور آیندهٔ عربی در نظر گرفته شده بود، به اشغال خود درآورد. اردن نیز کنترل بخش شرقی اورشلیم را به همراه کرانهٔ باختری رود اردن در دست گرفت. جنگ منجر به جابجایی جمعیت عرب و یهودی شهر شد. با اشغال محلهٔ یهودینشین توسط هنگ عربی در ۲۸ ماه مه، ۱۵۰۰ نفر از ساکنان مجبور به ترک آن منطقه شده و چند صد نفر به اسارت گرفته شدند.[۱۳۸][۱۳۹] ساکنان عرب محلههای قطمون، طالبیه و شهرک آلمانیها نیز از آن مناطق رانده شدند. پس از آتشبس، اسرائیل کنترل ۱۲ محله از ۱۵ محلهٔ عربنشین شهر را در دست گرفت. حدود ۳۰۰۰۰ نفر از اعراب بیخانمان و مجبور به مهاجرت شدند.[۱۴۰][۱۴۱]
جنگ ۱۹۴۸ شهر را به دو نیم تقسیم کرده و بخش باستانی بهطور کامل در سمت اردنی قرار گرفت. در نوامبر ۱۹۴۸، منطقهای حائل بین اورشلیم شرقی و غربی ایجاد شد: موشه دایان، فرماندهٔ نیروهای اسرائیلی در اورشلیم، با همتای اردنی خود عبدالله التل در خانهای متروک در محلهٔ مصراره دیدار کرده و قلمرو دو طرف را تعیین کردند. این تقسیمبندی تقریبی، پس از توافق صلح ۱۹۴۹ نهایی شده و بهواسطهٔ آن شهر رسماً به دو نیم تبدیل شده و کوه اسکوپوس به عنوان منطقهٔ درون بومِ اسرائیل در اورشلیم شرقی تعیین شد.[۱۴۲] دیوارههای بتنی و سیم خاردار در مرکز شهر، در نزدیکی دروازهٔ یافا در غرب بخش باستانی، کشیده شده و گذرگاهی در دروازهی ماندلباوم در شمال بخش باستانی در نظر گرفته شد. در خلال آن سالها درگیریهای نظامی متعددی توافق آتشبس را در شهر تهدید کرد.
پس از تأسیس دولت اسرائیل، اورشلیم پایتخت آن شد.[۱۴۳] در سال ۱۹۵۰ اردن بهطور رسمی اورشلیم شرقی را ضمیمهٔ خاک خود کرد، در سال ۱۹۵۳ آن را «پایتخت دوم» خود نامید.[۱۴۴][۱۴۵][۱۴۶] این ضمیمهسازی اردن تنها توسط بریتانیا و پاکستان به رسمیت شناخته شد.[۱۴۷] با ابن وجود برخی از صاحبنظران در خصوص به رسمیت شناخته شدن توسط پاکستان تردید داشتهاند.[۱۴۸][۱۴۹]
پس از ۱۹۴۸، از آنجا که شهر باستانی بهطور کامل در سمت اردنی خط صلح قرار گرفت، تمامی مکانهای مقدس به کنترل اردن درآمد. در حالیکه مکانهای مقدس مسلمانان نگهداری و بازسازی شدند،[۱۵۰] به رغم مفاد پیمان صلح، از دسترسی یهودیان به مکانهای مقدسشان، که بسیاری از آنها تخریب یا هتک حرمت شده بودند، جلوگیری شد. اردن تنها دسترسی بسیاری محدودی به برخی از مکانهای مقدس مسیحیان ایجاد کرده،[۱۵۱] و محدودیتهای دیگری بر روی جمعیت مسیحیان وضع کرد که در نتیجهٔ آن بسیاری مجبور به ترک شهر شدند. در طی ۱۹ سال، از مجموع ۵۸ کنیسهٔ شهر باستانی، نیمی از آنها، از جمله کنیسای خوربا و کنیسای تیفریت، تخریب یا به اصطبل و مرغدانی تبدیل شدند. گورستان یهودی ۳۰۰۰ سالهٔ کوه زیتون[۱۵۲] حتک حرمت شده و از سنگ قبرها برای ساخت راه و استحکامات نظامی استفاده شد. ۳۸۰۰۰ قبر گورستان یهودی تخریب شده، و از به خاک سپاری یهودیان در آن جلوگیری به عمل آمد.[۱۵۳][۱۵۴] دیوار ندبه به مکان مقدس انحصاری مسلمانان تبدیل شد.[۱۵۵] مقامات اسرائیلی نیز از محافظت از قبرهای گورستان مأمن الله مسلمانان در اورشلیم غربی، که مدفن بسیاری از چهرههای صدر اسلام بود، خودداری کرده،[۱۵۶] و ساخت پارکینگ و دستشویی عمومی در آن را تسهیل کردند.[۱۵۷] بسیاری از مکانهای تاریخی دیگر نیز در زمان حاکمیت اردن تخریب و با ساختمانهای مدرن جایگزین شدند.[۱۵۸] در این دوره، قبةالصخره و مسجدالاقصی مورد بازسازی کلی قرار گرفتند.[۱۵۹]
طی جنگ ۱۹۴۸، ساکنان اسرائیلیِ اورشلیم شرقی توسط هنگ عربی طرد و مجبور به مهاجرت شدند. اردن به اعراب فلسطینی آواره از جنگ اجازه داد تا در خانههای خالی محلهٔ یهودیان ساکن شوند.[۱۶۰] در سال ۱۹۶۶، مقامات اردنی ۵۰۰ تن از آنها را در راستای طرح تبدیل محلهٔ یهودیان به پارک، به محلهٔ شعفاط منتقل کردند.[۱۶۱][۱۶۲]
حاکمیت اسرائیل (۱۹۶۷ میلادی تا کنون)
در سال ۱۹۶۷، اردن که در ۳۰ می قرادادی دفاعی با مصر منعقد کرده بود، به رغم تعهد برای بیطرفی در طی جنگ ششروزه، در روز دوم جنگ به اورشلیم غربی حمله کرد. پس از رویارویی مستقیم نیروهای اردنی و اسرائیلی در کوه معبد، ارتش اسرائیل اورشلیم شرقی را به تصرف خود درآورده و بخشهایی از کرانهٔ باختری، شامل ۲۸ روستای فلسطینی را ضمیمهٔ اورشلیم کرد.[۱۶۳][۱۶۴] در ۱۰ ژوئیه، وزیر امور خارجهٔ اسرائیل در توضیح به دبیرکل سازمان ملل واژهٔ «ضمیمه سازی» را نادقیق دانسته و اقدامات اسرائیل را در راستای حفاظت از مکانهای مقدس اورشلیم توصیف کرد.[۱۶۵] اسرائیل از ساکنان عرب مناطق ضمیمه شده سرشماری به عمل آورد و به آنها اقامت دائم و امکان درخواست تابعیت اسرائیل داد. از سال ۱۹۶۷، محلههای یهودی جدید متعددی در بخش شرقی ایجاد شد، در حالیکه هیچ محلهٔ جدید فلسطینیای شکل نگرفت.[۱۶۶]
دسترسی یهودیان و مسیحیان به مکانهای مقدس داخل شهر باستانی مجدداً برقرار شد. اسرائیل کنترل کوه معبد را در اختیار مسلمانان قرار داده اما دسترسی یهودیان به دیوار ندبه را بازگشایی کرد. محلۀ مراکشیها، که در مجاورت دیوار ندبه قرار داشت برای ساخت مهمانپذیر برای زائران دیوار ندبه[۱۶۷] تخلیه و تخریب شد.[۱۶۸] در ۱۸ آوریل ۱۹۶۸، بنا به فرمان وزارت اقتصاد اسرائیل، ساکنان مسلمان محلهٔ یهودیان از آن اخراج شده و ۷۰۰ خانهٔ آنها مصادره شد. دولت به هر خانوادهٔ اخراج شده ۲۰۰ دینار اردن پیشنهاد کرد.[۱۶۹]
پس از جنگ شش روزه، جمعیت شهر ۱۹۶ درصد افزایش یافت. جمعیت یهودیان ۱۵۵ و جمعیت اعراب ۳۱۴ درصد افزایش یافت. نسبت جمعیت یهودیان از ۷۴ درصد در سال ۱۹۸۰، به ۷۲ درصد در سال ۱۹۸۰، ۶۸ درصد در سال ۲۰۰۰ و ۶۴ درصد در سال ۲۰۱۰ کاهش یافت.[۱۷۰] وزیر کشاورزی وقت اسرائیل آریل شارون پیشنهاد ساخت حلقهای از محلههای یهودینشین به دورِ بخش شرقی شهر را مطرح کرد. هدف از این طرح تبدیل اورشلیم شرقی به منطقهای عمدتاً یهودینشین و جلوگیری از تشکیل بلوک شهری فلسطینی بین بیت لحم و رامالله بود. در دوم اکتبر ۱۹۷۷، کابینهٔ اسرائیل طرح را تصویب کرده، و متعاقباً ۷ محلهٔ جدید یهودی موسوم به محلههای کمربندی در بخش شرقی احداث شد. بعدها محلههای یهودی نشین بیشتری شکل گرفته و یهودیان در محلههای عربنشین نیز اسکان داده شدند.[۱۷۱][۱۷۲]
الحاق اورشلیم شرقی با انتقادات جهانی همراه بود اما در واکنش، وزیر امور خارجه اسرائیل این الحاق را قانونی دانست.[۱۷۳][۱۷۴] وضعیت نهایی اورشلیم یکی از بزرگترین اختلافات بر سر راه مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل بوده است. بخشی از این اختلافات شامل تعیین حدود بخشهای فلسطینی و اسرائیلی و امکان برافراشته شدن پرچم فلسطین در بخشهای فلسطینینشین است.[۱۷۵]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد
یوم النکبة ؛ یادآور ۷۰ سال اشغال سرزمین فلسطین
روز ۱۵ می در تاریخ سزمین فلسطین به نام «یوم النکبة» یا روز نکبت شناخته میشود، روزی که رژیم صهیونیستی با حمایت غرب و آمریکا دولت نامشروع «اسرائیل» را تاسیس کرد.
روز نکبت به عربی: یوم النکبه) روز یادآوری نکبت، به معنای فاجعه فلسطین، است که شامل بیرون راندن صدها هزار فلسطینی و آواره شدن دائمی اکثریت مردم فلسطینی است.[۱] این روز عموماً در ۱۵ مه مقارن با اعلان منشور استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ گرامی داشته میشود. طبق اعلام خبرگزاری سازمان ملل، روز نکبت، «روز آوارگی دسته جمعی فلسطینیها از سرزمینی بود که قرار بود به اسرائیل تبدیل شود»، و موجب شد «۷۰۰ هزار نفر فلسطینی تقریباً یک شبه به پناهنده تبدیل شوند».[۲]
تعریف روز نکبت
در طول جنگ فلسطین ۱۹۴۸، حدود ۷۰۰ هزار فلسطینی فرار کرده یا اخراج شدند و صدها شهر و روستا خالی از جمعیت یا تخریب گردید.[۳][۴]
آواره گان فلسطینی و فرزندانشان چندین میلیون نفر بودند که در مناطقی چون اردن (۲ میلیون نفر)، لبنان (۴۲۷٬۰۵۷ هزار نفر)، سوریه (۴۷۷٬۷۰۰ هزار نفر)، کرانه باختری (۷۸۸٬۱۰۸) و نوار غزه (۱٫۱ میلیون نفر) و همچنین اسرائیل (یک چهارم میلیون نفر) تقسیم شدند. این جابجایی و پراکندگی مردم فلسطین با عنوان نکبت(به عربی: النكبة) در عربی و به معنی فاجعه شناخته شد.[۵][۶][۷]
نکبت ) عربی: النکبة، ت. «فاجعه») آوارهکردن و سلب مالکیت خشونتبار فلسطینیان و نابود کردن جامعه، فرهنگ، هویت، حقوق سیاسی و آمال ملی آنها است.[۱] این لفظ در وصف وقایع سال ۱۹۴۸، و همچنین اشغال در جریانِ سرزمینهای فلسطینی) کرانه باختری و نوار غزه(و آزار و آوارهسازی فلسطینیان در سراسر این منطقه به کار رفتهاست.[۲][۳][۴][۵] کنستانتین زُرِیق، تاریخدان سوری، نخستینبار واژهٔ عربی «نکبه» (نکبت) را در کتابش بهنام معنا النکبه در ۱۹۴۸ (۱۳۲۷ خورشیدی) در اشاره به جابهجایی اجباری فلسطینیها از سرزمینها و خانههایشان بهدست دولت نوبنیاد اسرائیل بهکار برد.[۶]
وقایع بنیادین نکبت در جریان جنگ ۱۹۴۹–۱۹۴۷ فلسطین و اسرائیل و کوتاهی پس از آن رخ داد، از جمله اعلام شدن ۷۸٪ از قیمومت بریتانیا بر فلسطین به عنوان اسرائیل، اخراج و فرار هفتصد هزار فلسطینی، خالی از سکنه و نابود کردن بیش از ۵۰۰ روستای فلسطینی در ارتباط با آن توسط شبهنظامیان صهیونیست و پس از آن ارتش اسرائیل[۷] و متعاقب آن پاک کردن نامهای جغرافیایی فلسطینی، انکار حق بازگشت فلسطینیان، ایجاد مسئله دائمی پناهندگان فلسطینی، و "تکه تکه کردن جامعه فلسطین".[۸][۹][۱۰][۱۱]
دانشورانی چون ایلان پاپه نکبت را یک پاکسازی قومی دانستهاند،[۱۲] اما دیگرانی چون بنی موریس در این توصیف مناقشه وارد کردهاند.[۱۳] روایت ملی فلسطینیان نکبت را یک ترومای دسته جمعی میبیند که هویت ملی و آمال سیاسی آنان را تعریف میکند، در حالی که روایت ملی اسرائیلیها آن را رد میکند و آن را به عنوان جنگی برای استقلال خود میبیند که آمال یهودیان برای دولت داشتن و اقتدار ملی را به ثمر رساند.[۱۴][۱۵][۱۶] فلسطینیان ۱۵ مه را روز نکبت میدانند، که یک روز پس از روز استقلال اسرائیل است.[۱۷][۱۸]
طبق اعلام خبرگزاری سازمان ملل، روز نکبت، «روز آوارگی دسته جمعی فلسطینیها از سرزمینی بود که قرار بود به اسرائیل تبدیل شود»، و موجب شد «۷۰۰ هزار نفر فلسطینی تقریباً یک شبه به پناهنده تبدیل شوند».[۱۹] شمار پناهندگان بسته به منبع مورد اختلاف است. اصطلاح نکبت برای اولین بار توسط مورخ سوریهای کنستانتین زریق در کتاب سال ۱۹۴۸ خود با عنوان «معنی نکبت» استعمال شد.
تعداد دقیق پناهندگان، که بسیاری از آنها در اردوگاههای پناهندگان در کشورهای همسایه ساکن شدهاند، محل اختلاف است[۲۰] اما حدود ۸۰ درصد از ساکنان عرب اسرائیل آنجا را ترک کردهاند یا از خانههای خود اخراج شدند.[۲۱][۲۲] حدود ۲۵۰٬۰۰۰–۳۰۰٬۰۰۰ فلسطینی قبل از اعلامیه استقلال اسرائیل در ماه مه ۱۹۴۸ فرار کردند یا اخراج شدند، واقعیتی که به عنوان بهانه جنگی برای ورود اتحادیه عرب به این کشور نامیده شد و باعث ایجاد جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ شد.
دلایل این خروج دسته جمعی موضوع اختلاف نظر اساسی میان اعراب و اسرائیلیها تا به امروز میباشد. برخی مورخان مهاجرت دستهجمعی فلسطینیها را مهاجرت اجباری یا پاکسازی قومی توصیف میکنند[۲۳][۲۴][۲۵] در حالی که برخی آن را جهت فرار از مخاطرات جنگ و تحت تأثیر استراتژی جنگهای مسلحانهای بود که در اطرافشان به وقوع میپیوست.[۲۶][۲۷][۲۸] بعداً، مجموعهای از قوانین که توسط دولت اول اسرائیل تصویب شد، مانع بازگشت اعراب هجرت کرده به خانههای خود یا ادعای مالکیت خود شد. آنها و بسیاری از فرزندانشان پناهنده میمانند.[۲۹][۳۰
اشغال فلسطین تصرف غاصبانه سرزمینهای فلسطین از سوی اسرائیل و بیرون راندن مردم فلسطین که رسماً از ۲۴ اردیبهشت ۱۳۲۷ش/۱۴ می ۱۹۴۸م آغاز شد. زمینههای این اشغال به اواخر قرن نوزده میلادی و شکلگیری جنبش صهیونیسم، قیمومیت انگلیس بر فلسطین و طرح تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۷م از سوی سازمان ملل بازمیگردد.
مسئله اشغال فلسطین، مشکل جهان اسلام شمرده شده و عالمان شیعه، همواره از فلسطین حمایت و بر آزادی آن تأکید کردهاند؛ برخی فتوای جهاد علیه اسرائیل داده و گروهی به حرمت رابطه با اسرائیل و وجوب آزادی فلسطین و قدس فتوا دادهاند.
در روز اعلام رسمی اشغال فلسطین، یهودیان در سرزمینهایی که سازمان ملل متحد در طرح تقسیم به آنها اختصاص داده بود (حدود ۵۵٪ فلسطین) ساکن شدند و پس از آن در پی جنگهای متعدد به قلمرو مناطق اشغالی افزودند. محدوده مناطق اشغالی در جنگ ۱۹۴۸م، به ۷۸٪ رسید و در جنگ شش روزه ۱۹۶۷م/۱۳۴۶ش، بخش شرقی بیتالمقدس، نوار غزه، صحرای سینا، کرانه باختری، شهر قُنَیْطَره و بلندیهای جَوْلان در سوریه نیز به اشغال اسرائیل درآمد. براساس گزارشها تا سال ۱۴۰۲ش، کمتر از ۱۵ درصد از سرزمین فلسطین شامل نوار غزه و بخشهای پراکندهای از منطقه کرانه باختری، در اختیار فلسطینیها باقی مانده است. در این مدت بیش از شش میلیون فلسطینی نیز آواره و از سرزمین خود اخراج شدند.
هدف صهیونیستها از اشغال فلسطین، تأسیس یک کشور بزرگ یهودی (اسرائیل بزرگ) و یک ابرقدرت در خاورمیانه ذکر شده است. اعتقاد به قوم برتر و برگزیده بودن یهود از سوی خدا و اختصاص سرزمین فلسطین به یهودیان (سرزمین موعود) را از انگیزههای یهودیان در اشغال فلسیطین و تأسیس اسرائیل برشمردهاند. داوطلبانه بودن مهاجرت فلسطینیها از سرزمینشان، شعار «سرزمین بدون مردم برای مردم بدون سرزمین» و هولوکاسْت نیز ازجمله توجیهاتی است که صهیونیستهای یهودی برای مشروعیت اشغال فلسطین به آن تمسک میکنند.
اشغال فلسطین پیامدهایی گوناگونی همچون کشته و آواره شدن بسیاری از مردم فلسطین، قیام مردم فلسطین، شکلگیری محور مقاومت و جنبشهایی مانند حَماس و جهاد اسلامی و اختصاص روز قدس به حمایت از فلسطین و اعتراضات جهانی را در پی داشت.
راهحلهایی برای حل مسئله اشغال فلسطین مطرح شده همانند پیمان کَمْپ دِیْوید، توافق اُسْلو و طرح دودولتی که همه آنها از سوی جمهوری اسلامی ایران ناموفق شمرده شدهاند. از نظر آیتالله خامنهای، رهبر ایران، راهحل منطقی، همهپرسی از صاحبان حق در فلسطین اعم از ساکنان و آوارگان درباره سرزمین و حکومت آن است.
تاریخچه
تاریخ مهاجرت فلسطین با حوادث جنگ در فلسطین که از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ به طول انجامید و با وقایع سیاسی قبل از آن گره خوردهاست. در سپتامبر ۱۹۴۹، کمیسیون سازش سازمان ملل برای فلسطین ۷۱۱۰۰۰ پناهنده فلسطینی را در خارج از اسرائیل تخمین زد.[۳۱] تخمین زده میشود که حدود یک چهارم ۱۶۰٬۰۰۰ عرب فلسطینی به عنوان «پناهنده داخلی» در اسرائیل باقی ماندند.
دسامبر ۱۹۴۷ تا مارس ۱۹۴۸
در چند ماه اول جنگ داخلی، اوضاع در حکم فلسطین ناپایدار بود، اگرچه در طول این دوره هم رهبران عرب و هم یهودیان سعی در محدود کردن خصومتها داشتند.[۳۲] طبق گفته مونیخ بنی موریس، این دوره مشخص شده توسط حملات عرب فلسطین و دفاع یهود بود که بهطور فزایندهای توسط انتقام جویان یهودی متوقف میشود. عملیات انتقام جویی یهودیان علیه روستاها و محلههایی بود که اعتقاد بر این بود که حمله به یهودیان از آنجا آغاز شدهاست.[۳۳]: 76
آوریل تا ژوئن ۱۹۴۸
تا اول ماه مه ۱۹۴۸، دو هفته قبل از اعلامیه استقلال اسرائیل، تقریباً ۱۷۵۰۰۰ فلسطینی (تقریباً ۲۵٪) قبلاً فرار کرده بودند.[۳۴]
نبردها در این ماهها در منطقه اورشلیم - تل آویو متمرکز بود، در ۹ آوریل، قتلعام دیر یاسین و شایعات متعاقب آن باعث ترس و وحشت در بین فلسطینیان شد. بعد، هاگانا شبه نظامیان محلی را در طبریه شکست داد. در تاریخ ۲۱ تا ۲۲ آوریل در حیفا، پس از اینکه هاگانا نبرد یک روز و نیم از جمله جنگ روانی را آغاز کرد، کمیته ملی یهود نتوانست به شورای فلسطین اطمینان دهد که یک تسلیم بدون قید و شرط بدون هیچ حادثهای پیش خواهد رفت. سرانجام، ایرگون زیر نظر مناخیم بگین با شلیک خمپاره به زیر ساختهای موجود در یافا پرداخت. همراه با ترس الهام گرفته از دیر یاسین، هر یک از این اقدامات نظامی منجر به ترس و وحشت فلسطینیان میشود.[۳۵][۳۶][۳۷]
اهمیت حملات گروههای نظامی زیرزمینی ایرگون و لهی به دیر یاسین توسط حسابهای همه طرفها مشخص شدهاست. Meron Benvenisti دیر یاسین را «نقطه عطفی در سالنامه تخریب منظره عرب» میداند.[۳۸]
حیفا
فلسطینیها در یکی از برجستهترین پروازهای این مرحله بهطور دسته جمعی از شهر حیفا گریختند. مورخ Efraim Karsh مینویسد که نه تنها نیمی از جامعه عرب در جامعه حیفا قبل از پیوستن به نبرد نهایی در اواخر آوریل ۱۹۴۸ از شهر فرار کردند، بلکه ۵۰۰۰–۱۵۰۰۰ نفر دیگر بهطور داوطلبانه در طول جنگ ترک کردند در حالی که بقیه، حدود ۱۵۰۰۰–۲۵۰۰۰، طبق دستور کمیته عالی اعراب، همانطور که ابتدا یک منبع اسرائیلی ادعا کرده بود، آنها را ترک کردند
یادبود روز نکبت در سازمان ملل
سازمان ملل برای اولین بار در تاریخ خود، در روز ۱۵ مه ۲۰۲۳ (مقارن با ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲) مراسم یادبودی برای روز نکبت برگزار کرد.[۱۹]
در این مراسم سطح بالای سیاسی، سران کشورهای عضو سازمان ملل و نیز محمود عباس، رئیسجمهور تشکیلات خودگردان فلسطین، حضور داشتند. محمود عباس در سخنرانی خود اظهار کرد «یاد نکبت باقی خواهد ماند. این موضوع به مردم ما برای پایان دادن به اشغال انگیزه خواهد داد. اشغال پایان خواهد یافت. حق فلسطین دیر یا زود به کرسی خواهد نشست تا صلح در منطقه ما و جهان حاکم شود».[۱۹] وی همچنین از سازمان ملل خواست تا حقوق مردم فلسطین را احیا کند و ۱۵ مه را به عنوان روز جهانی بزرگداشت مصیبت آنها تعیین نماید.[۳۹] وی تأکید کرد «این تراژدی زخمی بر پیکر بشریت است».[۳۹]
رزمری دیکارلو، معاون دبیرکل سازمان ملل در امور سیاسی و صلح، نیز در سخنانی اظهار کرد: «آوارگی دسته جمعی در سال ۱۹۴۸ برای فلسطینیان در سراسر جهان اهمیت دارد».[۱۹] وی با توجه به چشمانداز گسترش شهرکسازیهای اسرائیل در اراضی اشغالی، خشونتهای اخیر و نقض حقوق فلسطینیان توسط اسرائیل، نگرانی عمیق خود را در مورد تضعیف چشمانداز آغاز روند صلح در مسیر ایجاد راه حل دو دولتی ابراز نمود.[۱۹]
این مراسم با پخش قطعاتی از فیلم و اجرای ترانههای فلسطینی، از جمله توسط سنا موسی، نیز همراه بود.
روز نکبت یکی از شومترین و سیاهترین روزهای تاریخ معاصر است. در ۲۶ اردیبهشت یکی از فاجعهبارترین و خونینترین طرحهای استعماری و ضد بشری پس از کشتار و آوارگی صدها هزار مسلمان بیگناه فلسطین، طی سالها به نتیجه رسید و رژیم نامشروعی که برای بشریت دستاوردی جز قتل و ترور و رنج و مصیبت نداشت، اعلام موجودیت کرد.
در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۲۷ شمسی (۱۵می ۱۹۴۸میلادی) موجودیت رژیم اسرائیل دقیقا به شیوه شکلگیری آمریکا اعلام شد. همانگونه که تشکیل آمریکا با ورود مهاجران اروپایی و قتل و کشتار بومیان آغاز شد، رژیم صهیونیستی نیز با کشتار مسلمانان و در سرزمینی متعلق به ساکنان آن (فلسطین) تاسیس شد، با این تفاوت که رژیم جدید هرگز روی آرامش به خود ندید.
گرچه رژیم صهیونیستی در۱۳۲۷ یک روز پس از خروج آخرین سرباز انگلیسی از فلسطین تشکیل شد اما این اقدام زمینه ها و ریشه هایی داشت که به نیم قرن قبل از روز اعلام تشکیل این رژیم بازمیگردد.
پس از برپایی نخستین کنگره صهیونیسم در سال ۱۲۷۵ در شهر بال سوئیس و تصویب تشکیل دولت یهود در سرزمین فلسطین، مهاجرت صهیونیست ها به این سرزمین تحت حمایت استعمار توسط سازمان جهانی صهیونیسم آغاز گردید. چهار سال پس از این تاریخ، سازمان جهانی صهیونیسم با هدف تسریع در روند مهاجرت یهودیان شرکتی تحت عنوان صندوق ملی یهود تشکیل داد تا برای سکنی گزیدن یهود در فلسطین زمین بخرد. زمینهای خریداری شده توسط این صندوق به عنوان دارایی غیرقابل انتقال مردم یهود محسوب میشد. پس از پایان جنگ جهانی اول مهاجران یهودی به سمت فلسطین روانه شدند و آژانس یهود برای هماهنگ سازی وتسریع در روند مهاجرت یهودیان تشکیل شد.
با روی کار آمدن هیتلر در آلمان نازیسم بهانه ای شد تا روند مهاجرت یهودیان به فلسطین شدت یابد به گونه ای که شمار یهودیان مهاجر ساکن در فلسطین تا سال ۱۳۲۷ به طرز فزایندهای افزایش یافت. در حالی که تنها ۱۲ درصد از خاک اشغالی فلسطین در تصرف یهودیان بود. از این زمان خشونت ها و وحشیگریهای یهودیان آغاز شد. جنبش عزالدین قسام در این دوران آغاز شد که توسط انگلیسیها سرکوب شد. در سال ۱۳۲۶ قطعنامه ای صادر شد و فلسطین به دو بخش یهودی و فلسطینی تقسیم شد. بلافاصله پس از قطعنامه ۱۸۱ کشتارهای خونین گروههای ترور صهیونیستی آغاز شد.
از سال ۱۳۲۶ تا اردیبهشت ۱۳۲۷ چند کشتار وسیع در بلده الشیخ سعسع، الجلیل، قطار قاهره – حیفا، دیریاسین و ناصرالدین توسط گروههای ترور صهیونیستی از جمله هاگانا اشترون انجام گرفت که در این قتلعام ها تعداد زیادی از فلسطینیها اعم از مرد و زن و پیر و جوان کشته شدند. تنها در کشتار دیریاسین که توسط دو گروه ایرگون و اشترون انجام شد، ۲۵۴ تن از افراد غیرنظامی کشته شدند.
صهیونیستها یک روز بعد از خروج سربازان انگلیسی از فلسطین تشکیل رژیم صهیونیستی را اعلام کردند. فلسطینیها این روز را روز نکبت نامیدند و از آن پس روز نکبت به عنوان مفهومی از رژیم اسرائیل در جهان شهرت یافت، چرا که رژیم صهیونیستی قبل از تاسیس و بعد از تاسیس حاصلی جز نکبت و مصیبت و کشتار و ترور برای بشریت بخصوص مسلمانان نداشته است.
تاریخ سرزمین فلسطین و جهان اسلام هیچگاه روز ۱۵ میسال ۱۹۴۸ را فراموش نکرده و از یاد نخواهد برد. روزی که صهیونیستها با حمایت و پشتیبانی دنیای غرب و در راس آن آمریکا به صورت رسمی تشکیل دولت جعلی و نامشروع «اسرائیل» را اول به مردم مظلوم و ستمدیده فلسطین و سپس به مردم دنیا اعلام کردند.
البته بر کسی پوشیده نیست که تشکیل دولت جعلی و نامشروع «اسرائیل» رویداد و اتفاقی نبود که یک شبه و ناگهانی روی داده باشد بلکه در پشت اعلام این رژیم نامشروع سالهای فراوان نقشهها کشیده شده بود و برنامهریزیهای قابل توجهی انجام شده بود که حاصل آن اشغال سرزمینهای مردم فلسطین و تشکیل رژیم صهیونیستی بود.
اما در حالی بیش از ۷۵ سال از تشکیل رژیم اشغالگر و نامشروع صهیونیستی میگذرد که نسلهای مختلف مردم فلسطین از پیران تا جوانان و حتی کودکان و نوجوانان ظلمها و جنایات وحشتناک و باورنکردنی را که صهیونیستها در مسیر اشغال و صاحب شدن سرزمینهای مادری فلسینیان مرتکب شدند را از یاد نبرده و هیچگاه نیز از یاد نخواهند برد.
در حقیقت به خاطر سپردن تمامی جنایتهایی که نظامیان صهیونیست از فردای ۱۵ میسال ۱۹۴۸ علیه مردم و ملت مظلوم و بیگناه فلسطین انجام دادند در تاریخ و کتب ثبت و ضبط شده است. این جنایتها آنقدر ترسناک و وحشتناک است که همین امروز هم اگر کسی این کتب و اسناد را مطالعه کند همانند مردم فلسطین که خشم و نفرت خود را بیش از ۷۵ سال است که از این رژیم اشغالگر و متجاوز نگهداشتند، دچار خشم و انزجار فراوانی خواهند شد.
البته همین خشم نفرت علیه صهیونیستهای اشغالگر است که به مردم و جوانان و به خصوص نیروهای مبارز فلسطینی و گروههای مقاومت این توان و انگیزه را داده است که با مقاومت و ایستادگی در میدان مبارزه با رژیم نامشروع و اشغالگر صهیونیستی باقی بمانند تا روزی آزادی سرزمینهای اشغال شده فلسطینی از چنگال صهیونیستهای غاصب را با یکدیگر و مردم خود جشن بگیرند.
حال در این میان موضوعی که نه تنها داغ اشغال سرزمینهای فلسطینی توسط رژیم صهیونیستی را تازه نگهداشته بلکه خشم و نفرت از این رژیم نامشروع را روز به روز بیشتر از قبل نیز میکند نقل جنایتهای صهیونیستها توسط پدران و مادران برای فرزندان خود و نسلهای جوان فلسطینی ساکن سرزمینهای فلسطینی نشین به خصوص نوار غزه و کرانه باختری است. موضوعی که اگرچه توسط نسل جوان فلسطینی دیده نشده، ولی تلخی و درد آن ظلمها و تعدیها با توجه به نقل جنایتهایی که به پدران و مادران آنها شده به نسلهای بعدی هم انتقال پیدا کرده است.
در واقع میتوان گفت انتقال تمامی وقایع و رویدادهایی که در سرزمینهای فلسطینی بعد از ۱۵ میسال ۱۹۴۸ توسط صهیونیستها علیه مردم فلسطین اتفاق افتاده موجب شده تا نوجوانان و جوانان فلسطینی انگیزه لازم و کافی را برای مبارزه و ایستادگی در برابر ماشین جنگی رژیم صهیونیستی را پیدا کنند. از این روی است که همه روزه شاهد عضویت روزافزون جوانان و حتی نوجوانان در گروههای مقاومت فلسطینی به منظور مبارزه و مقابله با این رژیم اشغالگر و نامشروع هستیم.
اما در این میان گناه اصلی را جامعه جهانی مرتکب شده که با سکوت در برابر تمامی ظلمها و جنایاتی که رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین روا داشته است به نوعی شریک جرم اقدامات صهیونیستها محسوب میشود. زیرا صهیونیستها در سایه سکوت و بیتفاوتی جامعه جهانی بود که جسور شده و جسارت ارتکاب جنایتهایی که در تاریخ ثبت و ضبط شده را پیدا کردند.
البته با توجه به اینکه رژیم صهیونیستی حمایت و پشتیبانی کامل و تضمین شدهای از اروپا و آمریکا و حتی برخی از کشورهای عربی منطقه دارد نه تنها دست از جرم و جنایتهایی که تا امروز علیه مردم فلسطین برنداشته است که همه روزه شاهد هستیم به بهانههای مختلف به اماکن مقدس مسلمانان فلسطینی از جمله مسجدالاقصی هجوم و یورش بده و سعی در تخریب و از بین بردن قبله اول مسلیمن جهان دارند.
از طرف دیگر جوخههای ترور و مرگ رژیم صهیونیستی نیز در طول این سالها بیکار نبوده و به صورت منظم و دورهای با انجام عملیاتهای نظامی و ترور بسیاری از رزمندگان و فرماندهان شاخص گروههای مقاومت فلسطینی را به شهادت رسانده و تعداد قابل توجهی را مجروح کردند.
در پایان باید گفت مردم فلسطین امروز هم با گذشت بیش از ۷۵ سال از ۱۵ میسال ۱۹۴۸ که رژیم نامشروع و اشغالگر صهیونیستی در سرزمینهای فلسطینی تشکیل شده است تمامی جرمها و جنایتهای صورت گرفته علیه خود و اجداد، پدران و مادران خود را از یاد نبرده و با خشم و نفرتی حاصل از این خاطرات دست از مبارزه با صهیونیستهای غاصب نکشیده و تا نابودی کامل آنها از حرکت در مسیری که در آن پای گداشتهاند متوقف نخواهند شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل
ادامه مطلب را ببينيد