اقدام شجاعانه راننده ال ۹۰ از یک ماجرای جنایی پرده برداشت
اقدام شجاعانه راننده ال ۹۰ سفیدرنگ برای رمز گشایی از یک پرونده جنایی در حالی ناتمام مانده است که اکنون با دستگیری عاملان مرگ دلخراش موتورسوار جوان در یک تصادف عمدی، اظهارات این مرد شجاع می تواند مهر پایانی بر این ماجرای هولناک باشد. به همین خاطر تحقیقات پلیس برای شناسایی وی همچنان ادامه دارد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ساعت ۲۳ یکم بهمن سال گذشته ، راننده و سرنشین یک دستگاه پژوپارس سفیدرنگ که درخلاف جهت حرکت خودروها، دو جوان موتورسوار را تعقیب می کردند، ناگهان با یک تصادف عمدی در تقاطع بولوار دکتر حسابی شمالی و خیابان شهید امام دوست، موتورسواران را واژگون کردند و سپس راننده پژوپارس با بی رحمی تکان دهنده ای از روی موتورسواران عبور کرد و از صحنه این حادثه دلخراش گریخت؛ اما در تاریکی شب راننده شجاع یک دستگاه ال ۹۰ سفیدرنگ با مشاهده این صحنه وحشتناک، بلافاصله به تعقیب پژوسواران پرداخت و موفق شد با گوشی تلفن عکسی از پلاک خودروی متهمان فراری تهیه کند.این شهروند وظیفه شناس بلافاصله به صحنه تصادف بازگشت و تصویر پلاک را به یکی از شهروندان و شاهدان حادثه داد تا پلیس بتواند عاملان این ماجرای هولناک را شناسایی کند. او گفت به خاطر این که در منزل مهمان دارد، باید سریع تر به خانه اش برود! و نمی تواند تا حضور پلیس در محل بماند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است:از سوی دیگر با انتقال پیکر نیمه جان دو موتورسوار ۲۰ و ۱۹ ساله به مرکز درمانی،تلاش ها برای نجات دانیال خسروی به نتیجه نرسید و او در حالی جان خود را از دست داد که مصدوم ۱۹ساله از مرگ نجات یافت.دقایقی بعد با حضور نیروهای انتظامی در محل حادثه، تحقیقات جنایی با دستورهای محرمانه قاضی دکتر صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمد مشهد) آغاز شد و با سرنخ مهمی که با تلاش راننده ال ۹۰ به دست آمده بود، متهمان این پرونده جنایی شناسایی و دستگیر شدند. اکنون اگرچه یکی دیگر از شاهدان این صحنه مرگبار ، توضیحاتی را به پلیس ارائه کرده است اما شهادت جوان شجاع ال ۹۰سوار می تواند مهر پایانی بر این پرونده جنایی باشد.در همین حال قاضی شعبه۲۵۵دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، ضمن قدردانی از اقدام شجاعانه این شهروند مشهدی، از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی مشهد خواست تا با شناسایی راننده ال۹۰ رمزگشایی از این پرونده جنایی را به پایان برسانند.بنابرگزارش روزنامه خراسان ، طبق دستور مقام قضایی هویت و مشخصات این شهروند باید به صورت محرمانه به ثبت برسد تا مورد سوءاستفاده قرارنگیرد. قاضی ویژه قتل عمد همچنین از این شاهد عینی خواست به دایره قتل عمد پلیس آگاهی یا شعبه ویژه جنایی در دادسرای ناحیه ۲ خیابان کوهسنگی مراجعه کند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
اخاذی وسرقت ،دسیسه پلیدگروهبان قلابی !
پسر جوانی که در پوشش نیروی انتظامی از کارگران تبعه خارجی و کسبه محلی اخاذی می کرد در حالی با هوشیاری شهروندان به چنگ قانون افتاد که مشخص شد این گروهبان قلابی از دزدان حرفه ای است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،چند روز قبل نیروهای اطلاعاتی کلانتری رسالت مشهد،گزارشی را دریافت کردند که نشان می داد فردی نظامی با درجه گروهبان یکمی از شهروندان و کسبه محلی درخیابان شیخ صدوق مشهد اخاذی می کند . با توجه به اهمیت و حساسیت این گزارش که تخریب وجه نیروهای فراجا را نشانه رفته بود،بلافاصله با دستور ویژه سرهنگ مجتبی حسین زاده(رئیس کلانتری رسالت)گروهی تخصصی ازافسران زبده انتظامی،ماموریت یافتندتا ماجرا را به طورخاصی بررسی کنند.
تحقیقات عوامل انتظامی بیانگرآن بود که فردی درپوشش یگان امداد از کارگران افغانستانی سرگذردرتقاطع چهارراه برق و خیابان شیخ صدوق و همچنین برخی از کسبه محل اخاذی کرده است .بنابراین شناسایی این ماموران قلابی با هماهنگی های قضایی درحالی وارد مرحله جدیدی شد که ماموران اطلاعاتی کلانتری،آموزش های لازم را به کسبه و اهالی محل ارائه دادند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است:طولی نکشید که مدیر یکی از ساختمان های مسکونی خیابان شیخ صدوق درتماس با عوامل انتظامی،ازحضور جوانی در ساختمان مذکور خبرداد که بسیار به گروهبان تحت تعقیب شباهت دارد.
با این گزارش مردمی،بی درنگ نیروهای گشت انتظامی که در همان اطراف مشغول انجام وظیفه بودند به سمت خیابان شیخ صدوق حرکت کردند و سرگروهبان قلابی را در حالی به دام انداختند که برای انجام سرقت وارد ساختمان شده بود. دقایقی بعد با انتقال وی به مقر انتظامی،بازجویی های فنی آغاز و مشخص شد گروهبان قلابی از سارقان حرفه ای است که برای ارتکاب جرم از پوشش نیروهای یگان امداد سوءاستفاده کرده بود. وی در بازجویی ها به سرقت در معابر و اماکن و همچنین اخاذی ازشهروندان با جعل عنوان مامور انتظامی اعتراف کرد و دسیسه پلیدخود را لود داد. با انتقال وی به زندان تحقیقات پلیس دراین باره ادامه یافت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
تیغ کشی خونبار ۱۶ ساله های شیشه ای!
متهم:از۱۰سالگی سیگاری شدم و۳ بار خودکشی کردم...
دو زورگیر ۱۶ساله که دربرابر مقاومت طعمه ۱۳ساله، صحنه خونباری را رقم زده بودند، در حالی پس از سرقت نافرجام و در عملیات تعقیب و گریز نیروهای انتظامی دستگیر شدند که هر دو به مواد مخدر صنعتی اعتیاد دارد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، نیروهای گشت کلانتری سپاد مشهد هنگام انجام وظیفه در حوزه استحفاظی، به دو نوجوان موتورسوار برخورد کردند که پس از گوشی قاپی نافرجام، درصدد به دام انداختن طعمه دیگری بودند اما آن ها با دیدن نیروهای انتظامی، گاز موتورسیکلت را فشردند و به طرف بولوار ابوطالب گریختند. در همین حال عوامل انتظامی که شاهد جرم «مشهود»بودند، بی درنگ به تعقیب موتورسواران پرداختند و آنان را روی تقاطع غیرهمسطح ابوطالب به محاصره درآوردند.
با دستگیری دو نوجوان ۱۶ ساله، دو قبضه قمه و کارد بزرگ از آنان کشف شد که بر ارتکاب جرایم خشن آنان مهر تایید می زد. دقایقی بعد دو متهم به مقر انتظامی منتقل شدند و با دستور سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری سپاد) تحت بازجویی های تخصصی قرارگرفتند؛چراکه همه شواهد نشان می داد نوجوانان ۱۶ ساله از زورگیران خشنی هستند که در گوشی قاپی از نوجوانان وکودکان نقش دارند . طولی نکشید که نوجوان ۱۳ساله ای به همراه پدرش وارد کلانتری شد و با شناسایی دو زورگیر خشن از صحنه خونباری پرده برداشت که توسط دو نوجوان شیشه ای رقم خورده بود. او دست آسیب دیده اش را به افسران تجسس نشان داد و گفت: بازویم را تیغ هولناک همین زورگیران شکافته است و گوشی تلفنم را به سرقت برده اند. هنوز زمان زیادی از دستگیری نوجوانان مذکور نگذشته بود که شاکی دیگری آن ها را شناسایی کرد و بدین ترتیب پرونده زورگیران شیشه ای وارد مرحله جدیدی از تحقیقات پلیسی شد.
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، دو متهم مذکور که به صراحت به گوشی قاپی های وحشتناک در شهر اعتراف کرده بودند، در حالی زوایای دیگری از جرایم هولناک خود را برای نیروهای انتظامی فاش کردند که یکی از آنان به بیان سرگذشت خود پرداخت و به سوالاتی در این باره پاسخ داد.
نامت چیست؟ سهراب
پدرت چه شغلی دارد؟ او زمانی که من ۴ساله بودم، به جرم حمل ونگهداری موادمخدر دستگیر شد و اکنون ۱۲سال است که در زندان تحمل کیفر می کند.
چند خواهر و برادر داری؟ فقط یک خواهر دارم؛ من فرزند ارشد خانواده هستم .
چندساله هستی؟ ۱۶سال دارم.
درس هم خوانده ای؟ بله! تا مقطع ابتدایی تحصیل کردم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟من تنبل کلاس بودم هیچ علاقه ای به درس نداشتم .
پدرت هم اعتیاد داشت؟بله!
خودت از چند سالگی مصرف موادمخدر را شروع کردی؟ اولین بار ۱۰ ساله بودم که با یکی از دوستانم ابتدا به سراغ سیگار رفتیم و چند نخ با هم کشیدیم ولی خیلی زود با تشویق دیگر دوستانمان به مصرف گل و حشیش روی آوردیم و الان هم مدت زیادی است که شیشه (موادمخدر صنعتی) مصرف می کنم.
در این مدت به ترک اعتیاد هم فکر کرده ای؟ بله!۳ بار در مرکز ترک اعتیاد (کمپ) بستری شده ام اما بعد از آن که بیرون آمدم، دوباره با دوستانم به سراغ مواد رفتم و نتوانستم ترک کنم.
فقط شیشه می کشی؟ نه! قرص هم مصرف می کنم!
چه شد که به گوشی قاپی روی آوردی؟ از همان دوران کودکی هر بار از پدرم تقاضای پول می کردم با خشم و عصبانیت و گاهی هم با کتک های او روبهرو می شدم به همین خاطر دوست داشتم خودم درآمد داشته باشم!
پدر و مادرت با هم اختلاف داشتند؟ من کودک بودم که پدرم راهی زندان شد؛ ولی از همان زمان و حتی هنگامی که به مرخصی از زندان می آمد باز هم مادرم را کتک می زد.
بیماری خاصی داری؟ نه! ولی زمانی که خودکشی کرده بودم ، پزشکان می گفتند دچار بیماری افسردگی شده ام!
چرا خودکشی کردی؟ من تاکنون ۳ بار خودکشی کرده ام؛ اما هر بار مادرم متوجه شده و مرا به بیمارستان برده است. چون دیگر این دنیا را دوست ندارم وقتی همسن و سالانم را می بینم که همه چیز دارند و کسی برای آن ها خرج می کند اما من در این شرایط زندگی می کنم، از همه کس متنفر می شوم و می خواهم از این دنیا بروم!
اگر زمان به همان دوران ۱۰ سالگی بازمی گشت، کدام کار اشتباه را انجام نمی دادی؟ به دنبال سیگار نمی رفتم. چون همه بدبختی های من از روزی شروع شد که نخ سیگار را با غرور لای انگشتانم گذاشتم و بعد هم مواد مخدر را شروع کردم .بعد ازآن برای تامین هزینه های سنگین اعتیادم مجبور شدم از دیگران زورگیری کنم و حالا ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
مادر و دخترشعبده باز، پوشاک مغازه ها را غیب می کردند!
مادر و دختری که با شگردی خاص، به پوشاک فروشی ها دستبرد می زدند، با تلاش اطلاعاتی نیروهای کلانتری شفای مشهد به دام افتادند و راز سرقت های شعبده گونه را فاش کردند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در پی گزارش تعدادی از بانوان فروشنده در شب بازار پارک حجاب، مبنی بر این که پوشاک مغازه های آنان در یک چشم برهم زدن ناپدید می شود، ماجرایی عجیب در بین فروشندگان شکل گرفت و چشم ها به سوی مادر و دختری دوخته شد که در پوشش مشتری وارد فروشگاه های شب بازار می شدند و با رفتن آن ها ،اجناس گرانقیمت هم از مقابل چشمان فروشندگان ناپدید می شد. بانوان مغازه دار که دیگر یقین داشتند با ترفندهای شعبده گونه مادر و دختر حقه باز، فریب خورده اند، به کمین دزدان ماهر نشستند اما بازهم درحالی اموال خود را از دست دادند که یکی از فروشندگان به تعقیب مادر و دختر مذکور پرداخت ولی آن ها در میان ازدحام جمعیت گم شدند. به همین خاطر و با دستور ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) گروهی از بانوان پلیس در پوشش مبدل به کمین مادر و دختر یادشده نشستند و هنگامی که آنان مشغول سرقت با شگرد خاص خود در یکی از فروشگاه های شب بازار بودند، دستبندهای فولادین را طوری بر دستان آنان حلقه کردند که با هیچ ترفندی بازشدنی نبود! در بازرسی از متهمان، تعدادی لباس گرانقیمت با ارزش میلیون ها تومان کشف شد و چند تن از فروشندگان نیز شکایت خود را در کلانتری ثبت کردند. در همین حال زن ۳۸ ساله در بازجویی ها گفت: اشتباه کردم . پوشاک سرقتی را هم در منزل اجاره ای خودم پنهان کرده ام. من نیازی به سرقت پوشاک نداشتم اما نمی توانستم خودم را کنترل کنم. دخترم نیز به حرف و توصیه من عمل کرده است و هر دو پشیمان هستیم.بنابر گزارش روزنامه خراسان ،تحقیقات نیروهای تجسس کلانتری شفا برای کشف سرقت های دیگر این مادر و دختر در حالی وارد مرحله جدیدی شد که شاکیان مدعی بودند آنها با شیوه خاصی مانند شعبده بازها ، پوشاک را در مقابل چشمانمان غیب می کردند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
پیامک جعلی«مامور پست هستم» ۲۰۰ میلیون تومان برای شهروند کرمانی آب خورد
فرمانده انتظامی سیرجان از کلاهبرداری از یک شهروند با پیامک جعلی «مامور پست هستم»، خبر داد. به گزارش خراسان سرهنگ خواجه پور اظهار کرد: به دنبال شکايت يک شهروند مبنی براين که از طریق دریافت یک پیام حاوی لینک«مامورپست هستم» وارد لینک ارسالی شده اما بعد از ورود، بیش از۲میلیاردریال از حسابش برداشت شده، موضوع در دستورکار ماموران قرارگرفت. وی افزود: با اقدامات کارشناسان پليس فتا، درگاه و مالک کارت های مقصد که اين وجه صرف خرید اینترنتی کالا و شمش طلا از یک شرکت شده بود، شناسايی شد و خریدهای اینترنتی لغو و مبالغ مسدودشده درحساب شرکت، به حساب شاکی برگشت داده شد .رئيس پليس فتا استان کرمان هم با اشاره به وقوع کلاهبرداری۴۰۰ ميليون ريالی با ترفند برنده شدن در مسابقات و قرعهکشی کذايی يک بار ديگر در خصوص اين گونه تماس ها يا پیام ها از طریق شبکههای اجتماعی هشدار داد.سرهنگ قهاری گفت:درپی شکايت يک شهروندکرمانی مبنی برکلاهبرداری۴۰ميليون تومانی مشخص شد کلاهبرداران با تماس تلفنی با شاکی و اعلام برنده شدن درقرعه کشی خوش حسابی اپراتورهمراه اول اقدام به دريافت اطلاعات بانکی و خالی کردن حسابش کرده اند .این مسئول انتظامی درخصوص پيشگيری از کلاهبرداری های مربوط به اعلام دروغين برنده شدن در مسابقات و قرعه کشی ها اظهارکرد:هرگونه تماس تلفنی، پيامکی يا پيام در شبکههای اجتماعی به بهانه برنده شدن درمسابقات وقرعه کشی ها و درخواست اطلاعات حساب بانکی وکد پيامک شده با هدف کلاهبرداری بوده و لازم است با جديت ازپاسخ گويی و ارسال کد خودداری کنيم.رئيس پليس فتای استان کرمان درپايان تاکید کرد: اگر رمز شخصی ارسالی ازسوی بانک که معمولا با عنوان محرمانه نيز ارسال می شود تحت اختيار هيچ فردی قرار نگيرد، درصد زيادی ازجرايم مالی کاسته خواهد شد و با رعايت همين نکته، ازمتضررشدن هموطنان به صورت گسترده پيشگيری خواهد شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
۶۰ گوشی قاپی طی ۳ماه بعد از آزادی!
سارق سابقه داری که طی ۳ماه بعد از آزادی از زندان،به گوشی تلفن ۶۰شهروند مشهدی دستبرد زده است در حالی با تلاش نیروهای کلانتری آبکوه دستگیر شد که همدست نقابدار وی از صحنه جرم گریخت.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران کلانتری آبکوه که با دستورهای ویژه سرهنگ محمدچراغ(فرمانده انتظامی مشهد)مشغول اجرای طرح های گسترده مبارزه با جرایم خشن بودند،ناگهان درخیابان«مهدی»متوجه موتورسواران نقابداری شدند که گوشی تلفن راننده یک دستگاه پژو۲۰۶را ربودند و فرارکردند.درهمین حال رهگذران و اهالی محل نیز بلافاصله وارد عمل شدند و سرنشین نقابدارموترسیکلت را از روی موتورسیکلت پایین کشیدند. طولی نکشید که گروه گشت انتظامی به محل جرم رسید و حلقه های قانون را بردستان سارق گروشی قاپ گره زداما راکب موتورسیکلت با عبور از کوچه وپس کوچه های فرعی ناپدید شد.دقایقی بعد با دستور مستقیم سرهنگ روح ا...لطفی(رئیس کلانتری آبکوه)دزد سیاه پوش به مرکز انتظامی منتقل شد و تحت بازجویی های هدفمند قرارگرفت. این سارق جوان که ابتدا منکر ارتکاب جرم بود وقتی با تصاویر و فیلم های دوربین مداربسته روبرو شد، لب به اعتراف گشود و گفت:به جرم گوشی قاپی مدتی را در زندان بودم که۳ماه قبل آزاد شدم اما بعد ازآزادی از زندان با جوان دیگری به نام «مهدی»آشنا شدم و به همراه یکدیگر تصمیم به گوشی قاپی گرفتیم که در همین مدت گوشی تلفن حدود۶۰شهروند را ربودیم وآن ها را بین ۴تا۱۸میلیون تومان به مالخر معروف به «خُردو»فروختیم.بنابرگزارش روزنامه خراسان،باتوجه به تاکید فرمانده انتظامی مشهد برای مبارزه قاطع با گوشی قاپی ها،گروهی تخصصی از افسران زبده دایره تجسس کلانتری به سرپرستی سرگرد طیوری تلاش گسترده ای را برای دستگیری اعضای فراری باند و مالخران سرقتی آغاز کرده اند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
حکم عامل۳جنایت هولناک درمشهد صادرشد
۳ بار قصاص درملاءعام برای قاتل مخوف
جوان ۳۷ ساله مخوفی که با طرح یک نقشه زیرکانه و درپوشش«مردروان پریش»مرتکب ۳جنایت هولناک درمشهد شده بود،باصدور حکمی از سوی قضات برجسته شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به ۳ بار قصاص نفس(اعدام) در ملاءعام و مجازات های سنگین دیگر محکوم شد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،این متهم خطرناک که اکنون ۳۷ سال سن دارد،دراواخر اسفند سال۱۳۹۳ زن جوانی را به همراه دختر۳ساله او به طرز فجیعی به قتل رساند و گوشی تلفن و طلاهای او را به سرقت برد. این متهم به قتل مخوف درجلسات محاکمه که به ریاست حجت الاسلام والمسلمین محمدشجاع پورفدکی و مستشاری قاضی جوادآسیان یزد در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی برگزار شد به تشریح ماجرای قتل بی رحمانه مادر و دختر خردسال پرداخت و گفت:آن زمان به تازگی ازدواج کرده بودم و هیچ منبع درآمدی هم نداشتم .حتی نمی توانستم درآستانه عید نوروز برای نامزدم هدیه ای تهیه کنم و با مشکلات مالی زیادی دست وپنجه نرم می کردم .این بود که دریک صبح زمستانی(اسفند)از منزل خارج شدم و مردی را دیدم که برای رفتن به سرکارش ازخانه اش بیرون آمد. به بهانه پرسیدن نشانی زنگ منزل آن خانه را به صدا درآوردم که زن جوانی خواب آلود درحیاط را باز کرد و من متوجه شدم که آن زن درخانه تنهاست. به همین خاطر سپیده دم روزبعد دوباره به محل رفتم و زمانی که شوهراو بازهم خانه را ترک کرد ازروی تیربرق به پشت بام رفتم و داخل خانه پریدم. درحالی که مقداری از لوازم برقی و تلویزیون را جمع کرده بودم تا سرقت کنم،ناگهان زن جوان با سروصدای ایجاد شده از خواب بیدار شد و با دیدن من فریاد کشید.من هم برای آن که او را ساکت کنم،کاردی را که به همراه داشتم بیرون آوردم و او را روی تخت خواب با ضربات متعدد کارد به قتل رساندم وقتی فهمیدم دخترخردسال او نیز چشمانش را باز کرده و از شدت ترس فقط به من نگاه می کند، روسری را برداشتم و او را هم خفه کردم تا مرا شناسایی نکند! بعد هم طلاهای زن جوان را با استفاده از مایع ظرفشویی از دستش خارج کردم و با برداشتن گوشی تلفن ازآن جا گریختم. بعد از ارتکاب این جنایت خودم را به بیمارستان روانپزشکی معرفی کردم و برای مدتی درآن جا بستری شدم. اما بعد ازگذشت حدود۹ سال از این ماجرا،بازهم به خاطر بیکاری و نداشتن شغل، درگیر مشکلات مالی بودم و تصور می کردم اتباع خارجی(افغانستانی ها)فرصت های شغلی را گرفته اند و به ما توهین هم می کنند! این بود که تصمیم گرفتم به هر تعدادی که بتوانم آن ها را سربه نیست کنم! به همین منظور به سرگذر رفتم و یک مرد میانسال تبعه خارجی را به بهانه کار به باغ پدربزرگم کشاندم وسپس از پشت سر بایک کلوخ(سنگ)محکم به سرش کوبیدم. بعد هم جسد او را به درون خانه باغ خرابه انتقال دادم و آن جا زیر سنگ و آجر و تکه ای از ایزوگام تخریب شده ،مخفی کردم و بازهم به بیمارستان روانپزشکی رفتم که این بار قاضی ویژه قتل عمد در همان مرکز روانپزشکی به سراغم آمد و دستور بازداشت مرا صادر کرد.
براساس گزارش روزنامه خراسان،این متهم زیرک که در پوشش مردی روان پریش ۳جنایت هولناک را مرتکب شده بود،از زندان نیز نامه ای به قضات با تجربه شعبه پنجم دادگاه کیفری نوشت و با ادعای بیماری گوارشی تقاضا کرد تا درمراکز درمانی خارج از زندان مورد مداوا قرارگیرد.
قضات دادگاه نیز با تقاضای وی موافقت کردند اما چون قضات دادگاه به نقشه زیرکانه وی پی برده بودند ،دستور بررسی نامحسوس روند درمانی او را صادر کردند که خیلی زود مشخص شد این متهم مخوف بازهم به بیمارستان مراجعه کرده است! این درحالی بود که پزشکان قانونی پس از معاینه و مصاحبه با «حمید-ک»(متهم به۳قتل)سلامت روانی وی را تایید کرده و او را مسئول اعمال خود دانسته بودند. پزشکان متخصص همچنین تاکید کردند که همه رفتارها و اقدامات متهم با اراده و تصمیم قبلی بوده است.بنابراین گزارش ،قضات با تجربه دادگاه نیز ادعای مسلوب الاراده بودن وی را با دلایل قاطع و مستندهای دقیق علمی و تحقیقی رد کردند ورفتارهای وی را حاکی از هوشمندی وبرنامه ریزی های خاص وی تشخیص دادند که برای فراراز مجازات پوشش مردی «روان پریش »را برگزیده است.در همین حال با پایان جلسات محاکمه ،قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پس از مشورت های قضایی،رای خود را درباره این پرونده حساس جنایی صادر کردند.بنابر رای دادگاه،متهم «حمید-ک»به اتهام ارتکاب۳قتل به۳ بارقصاص نفس (اعدام) در ملاءعام محکوم شده است اما قضات دادگاه در رای مذکور تاکید کرده اند که چنانچه دادستان مرکز خراسان رضوی ترتیب دیگری را برای اجرای رای اتخاذ کنند از نظر قضات دادگاه مانعی ندارد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،همچنین در رای دادگاه که به امضای قاضی محمدشجاع پورفدکی(رئیس)و قاضی جواد آسیان یزد(مستشاردادگاه)رسید،متهم یادشده به تحمل ۱۰ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق به خاطرسرقت اموال زن جوان و مجازات های سنگین قانونی درباره اتهامات دیگرمحکوم شده است.
اما این رای قابل فرجام خواهی دردیوان عالی کشور است و با اعتراض وکلا یا متهم دریکی ازشعبه های دیوان عالی کشور مورد رسیدگی ویژه قرارمی گیرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
سردار تقوی درخداقوتی پلیس به خبرنگاران روزنامه خراسان بیان کرد:
جرایم خشن در اولویت برنامه ریزی های هدفمند پلیس
بار دیگر روزنامه خراسان، میزبان حافظان امنیت بود. سرتیپ محمدکاظم تقوی به همراه فرماندهان ارشد پلیس به خداقوتی خبرنگاران آمدند تا پدیدآورندگان «احساس امنیت» را در روز «خبرنگار» به خسته نباشید شیرین مهمان کنند.
در همین حال سردبیر روزنامه خراسان، با نگاهی به «گل های سرخ اهدایی» گفت: این گل ها یادآور رشادت ها و جانفشانی های امنیت آوران است که جان خود را در مسیر امنیت این مرز و بوم فدا کردند و ما دردفاع مقدس۱۲ روزه با همه وجودمان در استان خراسان رضوی آثار این خون های گرانبها را به نظاره نشستیم. دکتر حامد رحیم پور به تقدیر از «امنیت آفرینان» خراسان رضوی سخن گشود و رسانه و پلیس را دو بال آرامش مردم توصیف کرد و گفت: پلیس درکارگاه آرامش نقش«امنیت»می زند و رسانه با تکثیر احساس امنیت در جامعه،رنگین کمانی از زیبایی این آرامش را به تصویر می کشد.
در ادامه این دیدار صمیمانه، «سیدخلیل سجادپور» دبیرگروه حوادث روزنامه خراسان نیز رشته کلام را به قدردانی از دلاور مردان سبزپوش انتظامی گره زد و تعامل ارزشمند پلیس و رسانه را در حالی به تقدیر نشست که نمونه هایی از تدابیر عزتمندانه پلیس در برخورد با رویدادهای خاصی مانند دفاع ۱۲ روزه،تشییع پیکر استاد شجریان و حوادث تلخ و شیرین را بازگو می کرد.
سپس سرتیپ محمدکاظم تقوی، توفیق پلیس خراسان رضوی را به سرچشمه لایزال الهی و عنایت امام رئوف شیعیان مستند کرد و با تبریک «روز خبرنگار» به اهالی «روزنامه خراسان» گفت: هنوز روزنامه کاغذی «خراسان» روی میز کارم چشم نوازی می کند و خطوط صفحه حوادث آن را با دقت از نظر می گذرانم چراکه نکات آموزشی غیرمستقیم را حتی از لابه لای اخبار تلخ فریاد می زند و همین موضوع روزنامه خراسان را با تنظیم حرفه ای اخبار متمایز می کند. وی با بیان این که انتشار اخبار اجرای عدالت در پی وقوع صحنه هایی از جرم و تبهکاری، نویدبخش برای آحاد جامعه است، افزود: اگرچه گاهی اخبار حوادث صحنه هایی تلخ را نمایان گر است اما نوع نگارش آن می تواند برآرامش جامعه مُهری از احساس امنیت بزند.
سکاندار امنیت سرزمین خورشید همچنین ثبت تاریخی روزنامه خراسان در زمره میراث فرهنگی کشور را به لبخندی از اعماق وجودش زینت بخشید و با تبریک این روز به یادماندنی، تصریح کرد: امروز روزنامه خراسان قدمی به عظمت ایران و بلندای تاریخ برداشت و بر خوشنامی،تنوع و اعتماد مردمی در قطب رسانه ای کشور مُهر تایید زد که مایه مباهات اهالی ایران و دوستداران آن در جهان شد.
سردار تقوی در ادامه این گفت وگوی صمیمانه به سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به کشور نیز اشاره کرد و ایمان و مقاومت دلاورمردان ایران زمین را با سجده شکری در آستان امام رضا(ع) ستود و آنان را امنیت آفرینانی دانست که ایران امروز مدیون رشادت های عاشقانه این عزتمندان سرافراز است.
فرمانده انتظامی استان خراسان رضوی اضافه کرد:آن ها عشق و ایثاری را در دنیا به نمایش گذاشتند که دیگر تاریخ به تکرار آن نمی نشیند.
گزارش خبرنگار ارشد روزنامه خراسان حاکی است فرمانده ارشد خراسان رضوی در بیان اقدامات و عملکردهای پلیس برای برگزاری با شکوه مراسم اربعین سالار شهیدان هم گفت: ۱۲۱هزار نفر برای سفر به کربلا در استان خراسان رضوی گذرنامه دریافت کرده اند و در این میان ۳۵هزار و۴۰۰ گذرنامه بین المللی نیز صادر کردیم. سرتیپ تقوی «سندخادم» را نیز افتخاری ذکر کرد که پس از هماهنگی با کشور عراق به ارائه خدمات به اتباع خارجی می پردازد و تاکنون نیز ۲۶هزار سند صادر شده است تا آنان که دل در گرو امام حسین(ع) دارند به خدمتی صادقانه از پلیس بهره مند شوند .
مقام ارشد پلیس خراسان رضوی خاطرنشان کرد: برای خدمت بهتر به زائران کربلا، نیروهایی را در میدان بیت المقدس مستقر کردیم تا نقشی در راحتی زیارت داشته باشیم و از عشق مسافران کربلا به اندازه ذره ای بهره ببریم. سرتیپ محمدکاظم تقوی همچنین به کاهش ۱۸درصدی سرقت ها و رشد ۹ درصدی کشفیات سرقت در خراسان رضوی هم اشاره کرد و افزود: موضوع سرقت و جرایم خشن از
دغدغه ها و اولویت های اصلی پلیس در برنامه ریزی های هدفمند برای کاهش جرم است و امیدواریم رسانه ها نیز در این زمینه یاریگر پلیس باشند. وی گفت:از ابتدای امسال ۴ تن مواد مخدر از باندهای بزرگ کشف شده است و در مرزبانی نیز مبارزه بی امان با سوداگران مرگ ادامه دارد. وی در پایان کاهش ۱۱ درصدی قربانیان تصادفات جاده ای و شهری را نیز یادآور شد و بر رفع نقاط حادثه خیز به ویژه جلوگیری از واژگونی خودروها در محور سبزوار-شاهرود تاکید کرد.بنا بر گزارش روزنامه خراسان، در این دیدار دوستانه که سرهنگ محمدچراغ(رئیس پلیس مشهد)، سرهنگ امیدوار(رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی)، سرهنگ طهماسبی (معاون اجتماعی)، سرهنگ حقی(رئیس پلیس فتا)، سرهنگ دولتخانی(معاون عملیات)و تدینی راد(رئیس مرکز اطلاع رسانی) حضور داشتند با اهدای گل و لوح از خبرنگاران روزنامه خراسان تقدیر شد. همچنین به پیشنهاد دبیر گروه حوادث روزنامه خراسان، سردار تقوی دستور تقدیر از روسای ۵ کلانتری و مشاوران دوایر مددکاری اجتماعی را صادر کرد که بیشترین همکاری را با صفحه حوادث روزنامه خراسان داشته اند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
حکایت عجیب حراج سلامت درخیابان!
متهم: چند هزارکیک تاریخ گذشته را از ضایعات فروشی خریدم!
فردی که کیک های تاریخ گذشته را در حاشیه خیابان حراج کرده بود در حالی با هوشیاری نیروهای کلانتری شفای مشهد دستگیر شد که ۲۴ ساعت قبل از آن با همین اتهام روبه رو شده بود. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل افسران گشت کلانتری شفای مشهد ،هنگام انجام وظیفه در خیابان عبدالمطلب به جوان ۳۸ساله ای برخورد کردند که مشغول فروش تعداد زیادی کیک و ویفر در حاشیه خیابان بود. او دست نوشته ای نیز روی کالای خود با عنوان عرضه مستقیم کیک های شکلاتی نصب کرده و آن ها را به «حراج»گذاشته بود. این موضوع،ظن ماموران را برانگیخت و بدین ترتیب افسران گشت برای «امنیت غذایی»مردم به بررسی دقیق ماجرا پرداختند. تحقیقات مقدماتی نشان داد همه کیک ها و مواد غذایی دیگر تاریخ گذشته هستند.
این در حالی بود که مایع «استون»نیز از فروشنده کشف و مشخص شد او از این ماده برای پاک کردن تاریخ ها استفاده می کند!گزارش روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت سلامت غذایی مردم، بلافاصله نیروهای گشت با دستور مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) همه کیک ها و ویفرهای فاسد را جمع آوری کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند. در همین حال متهم ۳۸ ساله که مدعی بود کیک ها را دانه ای ۳ هزار تومان از یک انبار ضایعاتی خریده است،مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفت و مشخص شد که او یک روز قبل نیز به خاطر فروش کالاهای تاریخ مصرف گذشته دستگیر و با قرار قانونی آزاد شده است!طولی نکشید که با هماهنگی های قضایی،نیروهای انتظامی به انبار ضایعات فروشی در منطقه شهید طرحچی رفتند و علاوه بر تعداد زیادی کیک،بیسکویت و ویفر با همان مارک های تجاری،چند دستگاه ضبط و پخش،باتری،باند خودرو و مقادیر زیادی میلگرد و آهن آلات کشف کردند. مالک ضایعاتی با تایید فروش کیک و بیسکویت های تاریخ گذشته به متهم دستگیر شده، به عوامل انتظامی گفت:چندین کارتن کیک های تاریخ گذشته را خریداری کرده بودم که مقداری از آن ها را به متهم مذکور فروختم. وی ادامه داد:باتری متعلق به خودروی خودم است!باندها به مشتریان تعلق دارد و ضبط ها نیز خراب هستند! بنابراین گزارش ،تحقیقات بیشتر دراین باره ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
اعترافات «عقرب های هوسران»در لانه شیطانی!
صبح روز گذشته، 4متهم پرونده معروف به «عقرب های هوسران»به همراه دختری که از مرگ گریخت، صحنه سقوط مرگبار «سیتا»(دختر20ساله)را در لانه شیطانی بازسازی کردند.
سید خلیل سجادپور/خبرنگار خراسان/به گزارش روزنامه خراسان،در آغاز بازسازی صحنه حادثه،متهمان این پرونده جنایی با دستور قاضی ویژه قتل عمد مشهد،مقابل دوربین قوه قضاییه قرارگرفتند تا ناگفته های این ماجرای هولناک را بازگو کنند. در همین حال قاضی دکتر صادق صفری با تفهیم اتهام و مواد قانونی مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشند و حقیقت ماجرا را بیان کنند چرا که اظهارات و اعترافات آنان در مراحل دادرسی مورد استناد قضایی قرارمی گیرد، ابتدا از «ف-ف» خواست چگونگی حضور خود در منزل 4 طبقه (لانه شیطانی)را شرح دهد.
این دختر 19 ساله با بیان این که متاهل است اما از خانه فرارکرده و به منزل دوستش «سیتا» آمده است،گفت:من یک بار دیگر به تقاضای «سیتا»به این «لانه شیطانی» آمده بودم ولی آن روز هیچ گونه تعرضی به من نشد و من دوباره به منزل دوستم رفتم. این بار نیز دوتن از پسران جوان (متهمان)با موتورسیکلت به سراغم آمدند ولی من معاشرتی با آن ها نداشتم به همین دلیل هم به خواسته آن ها برای حضور در منزل پدری «نیما»(یکی از متهمان)خودداری کردم ولی در ادامه وقتی «سیتا»با من تماس گرفت مرا راضی کرد که به خاطر او که تنها بود به این مکان بیایم.
زمانی که وارد خانه شدم«نیما»به من دست درازی کرد که من هم به سینه اش ناخن کشیدم وبدین ترتیب درگیری بین ما شروع شد ولی با آمدن دو تن دیگر از دوستان نیما و صدرا به این خانه، دیگر نمی توانستیم در برابر تهدیدها و چاقو کشی آن ها مقاومت کنیم. حتی«سیتا»(مقتول)به داخل آشپزخانه رفت و برای ترساندن یا ترحم آن 4 جوان بطری شیشه ای را به زمین کوبید تا با شیشه شکسته شاهرگش را بزند چرا که آن ها گوشی های تلفن ما را هم گرفته بودند که به پلیس110 زنگ نزنیم و در منزل را هم قفل کرده بودند.
حتی من به دروغ گفتم که من 4بسته قرص خورده ام ولی باید برای من 4 بسته دیگر هم بگیرید که بخورم و به این طریق به دنبال را ه هایی برای فرار از چنگ متعرضان (عقرب های هوسران)بودیم! با این وجود تلاش های ما بی فایده بود چرا که «نیما»تهدید می کرد و می گفت من حتی مجازات آدم ربایی را هم به جان خریده ام! با این جملات دیگر یقین داشتیم که نمی توانیم از آن جا فرارکنیم. این بود که «سیتا»به بهانه این که می تواند مرا برای تسلیم شدن در برابر خواسته شوم آن ها راضی کند، به داخل اتاق برد که بعد هم تصمیم گرفتیم از بالکن فرارکنیم اما او سقوط کرد و من هم وقتی این صحنه را دیدم فقط جیغ کشیدم و دستانم را به دیوار بالکن محکم گرفتم که آن ها (متهمان)مرا بالا کشیدند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است در ادامه بازسازی صحنه جنایت که سرگرد رضا شکیبا(افسرپرونده)نیز حضور داشت و اظهارات متهمان را با آن چه در بازجویی های تخصصی پلیسی بیان کرده بودند، مطابقت می داد و به ثبت می رساند،قاضی دکتر صادق صفری به طرح سوالات فنی وقضایی از متهمان پرداخت ،به گونه ای که هر کدام از 4 جوان متهم در تنگنای سوالات دقیق مقام قضایی قرار گرفتند و در نهایت مجبور می شدند دست از تناقض گویی و داستان سرایی بردارند و حقیقت ماجرا را افشا کنند.
آنان اعتراف کردند که به قصد برقراری رابطه نامشروع با متهمان به منزل مسکونی (لانه شیطانی)آمده بودند که در این هنگام قاضی صفری پرسید:وقتی فهمیدید که آن ها حاضر به برقراری رابطه نیستند و حتی «ف-ف»گریه کرده است،چرا هیچ کدام از شما به او برای فرار از چنگ دیگران کمک نکرده اید؟ که «محمد»(یکی از متهمان پرونده «عقرب های هوسران»)گفت:«ف-ف»از من کمک خواست و من با دیگر دوستانم صحبت کردم اما دختر 19 ساله سخن او راقطع کرد و باکسب اجازه از مقام قضایی گفت: اما او شرط گذاشت که اگر مرا ازچنگ دیگران رهانید باید با خود او حتما رابطه نامشروع برقرار کنم!! این درحالی بود که همه پسران مواد مخدر «گل»مصرف کرده بودند!
بنابرگزارش روزنامه خراسان،پس از آن که همه متهمان نقش خود را در این ماجرای تکان دهنده تشریح کردند، قاضی شعبه 255 دادسرای عمومی،پایان بازسازی صحنه حادثه را اعلام کرد وبدین ترتیب 4 متهم پرونده راهی زندان شدند و دختر 19ساله نیز برای درمان روحی و روانی به بیمارستان روان پزشکی انتقال یافت.
این دختر جوان در حاشیه بازسازی صحنه سقوط مرگبار به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت:من تا کلاس هفتم ابتدایی درس خواندم و در یکی از شهرهای خراسان رضوی زندگی می کردم. من 2 برادر ناتنی دارم که اطلاعی از آن ها ندارم ولی دو برادرم به زندگی خودشان مشغول هستند و مادرم در سال 94 از دنیا رفت و من تنها شدم. این درحالی بود که فروردین گذشته با نامزدم به خاطر سوءظن هایش به اختلاف و درگیری های خانوادگی رسیدم. او بداخلاق بود وسرکار هم نمی رفت. با آن که از بستگان دورم بود ولی بازهم مرا کتک می زد،به همین دلیل به خانه پدرم رفتم که «سیتا»با دوست پسرش به دنبالم آمدند و من به همراه آنان به منزل پدری «سیتا»آمدم. از 7سال قبل سیگاری شدم و در گروه های فضای مجازی با یک پسر آشنا شدم که به خاطر آن پسر با خوردن قرص دست به خودکشی زدم که حدود یک ماه در بیمارستان روان پزشکی بستری شدم. حتی «سیتا»قراربود با من جاری شود که این حادثه رخ داد و من هم که برای شرکت در تولد «سیتا»به مشهد آمده بودم ،همین جا ماندگار شدم. پدرم نیز دو زن داشت که هردوی آن ها فوت کردند و از وضعیت مالی خوبی هم برخوردار نیستیم ....
به گزارش روزنامه خراسان، بررسی های بیشتر درباره ادعاهای متهمان با ورود به دهلیزهای تاریک این پرونده جنایی همچنان با دستور قضایی و توسط سرگرد شکیبا (افسر جنایی آگاهی مشهد)در حالی ادامه دارد که همه متهمان با تلاش 12ساعته کارآگاهان دستگیر شدند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ماجرای تکان دهنده «عقرب های هوسران»!
زن ۱۹ ساله ای که از مدار«مرگ» به زندگی بازگشت، در حالی ماجرای فرارمرگبار از چنگ «عقرب های هوسران»را فاش کرد که دوست ۲۰ ساله اش هنگام فرار از بالکن ساختمان ۴ طبقه سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، صبح شنبه گذشته (چهاردهم تیر)جیغ وحشتناک دختری در خیابان توس۴۱ ،اهالی محل را از منازل بیرون کشید. آن ها با صحنه هولناک سقوط دختر۲۰ ساله ای روبه رو شدند که از بالکن طبقه چهارم یک ساختمان مسکونی به پایین افتاده و روی سنگ فرش پیاده رو به طرز دلخراشی جان باخته بود. لحظاتی بعد زنگ تلفن ۱۱۵ به صدا درآمد و خبر سقوط مرگبار دختر جوان، نیروهای امدادی را به محل حادثه کشاند اما با انتقال پیکر خون آلود «سیتا» به بیمارستان رضوی مشهد، مشخص شد که وی علایم حیاتی ندارد و براثر عوارض ناشی از سقوط جان خود را از دست داده است. طولی نکشید که با گزارش این ماجرای تکان دهنده به قاضی ویژه قتل عمد مشهد،بی درنگ قاضی دکتر صادق صفری، دستورهای خاصی را برای حفظ صحنه حادثه و مراقبت های نامحسوس از افراد مظنون، به نیروهای انتظامی صادر کرد و خود نیز عازم مرکز درمانی شد. بررسی های مقدماتی مقام قضایی نشان داد رهگذران و شاهدان دختر دیگری را نیز مشاهده کرده اند که از بالکن طبقه چهارم ساختمان آویزان بود اما سقوط نکرد و افرادی از درون منزل وی را بالا کشیدند و از مرگ نجات دادند.با این سرنخ مهم،بلافاصله قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی و انقلاب به طرف توس ۴۱ حرکت کرد و به تحقیق از دختر ۱۹ ساله ای پرداخت که در صحنه حادثه حضور داشت .«ف-ف» پای ۴ پسر جوان را به ماجرای سقوط مرگبار دوستش کشید که آن ها را به «لانه شیطانی» دعوت کرده بودند و زمانی که «عقرب های هوسران»قصد تعرض داشتند، این حادثه وحشتناک رخ داد. این دختر ۱۹ ساله با افشای راز پنهان این فاجعه تلخ گفت: دوستم که به «سیتا» معروف است با پسر جوانی به نام «صدرا» در پارک معراج آشنا شده بود. امروز (چهاردهم تیر)ساعت ۶ صبح «نیما »که منزل ۴ طبقه متعلق به آن هاست به همراه صدرا و سیتا به خانه نیما آمدند و من هم با آن ها همراه شدم. اما داخل منزل، «نیما»قصد تعرض به مرا داشت که مانع شدم و فریاد کشیدم. ولی او با تلفن، دو دوست دیگرش را هم به منزل مذکور «لانه شیطانی» دعوت کرد و حالا در حالی که ۴ نفر شده بودند قصد داشتند ما را مورد آزار و اذیت قراردهند. در همین حال «نیما» در منزل را قفل کرد و با تهدید و اجبار سعی داشت مار ا وادار به تمکین از خواسته اش کند! او می گفت: حتی اگر مجبور شوم ۲ روز شما را این جا نگه دارم این کار را می کنم تا تسلیم شوید!«ف-ف» ادامه داد:آن ها با این تهدیدها،گوشی تلفن ما را هم گرفتند و به خواسته شیطانی خود اصرارمی کردند. در این هنگام من به التماس افتادم و اشک ریزان گفتم درست است که من به خاطر اختلافات شدید خانوادگی در حال متارکه از نامزدم هستم اما هنوز متاهلم و طلاق نگرفته ام!«سیتا» هم که اوضاع را این گونه دید با این ترفند که می تواند با صحبت مرا راضی کند تا به خواسته شوم ۴ پسرجوان تن بدهم،مرا به درون اتاق برد و از آن ها خواست هیچ کس نباید به داخل اتاق بیاید! در واقع من و سیتا با این ترفند به دنبال راه فراری می گشتیم تا از چنگ ۴ پسرجوان(عقرب های هوسران)رهایی یابیم ولی هیچ راهی جز تراس (بالکن)پیدا نکردیم که بتوانیم به طبقه پایین برویم و ازآن جا فرارکنیم! این بود که هر دو نفر از روی تراس آویزان شدیم ولی دست های سیتا ناگهان از روی دیوار رها شد و او در حالی که جیغ می کشید به کف پیاده رو سقوط کرد. من هم فریاد می زدم که آن ها با شنیدن صدای جیغ به داخل اتاق آمدند و مرا بالا کشیدند!این دختر جوان ادامه داد: از حدود یک ماه قبل از شهرستان به منزل دوستم«سیتا»آمدم و در خانه آن ها بودم چرا که مادرم از دنیا رفته است و پدر و همسرم نیز در شهرستان زندگی می کنند. من به خانواده ام گفته بودم برای پیدا کردن کار به مشهد می روم! تا این که دیشب با سیتا در پارک معراج بودیم و صبح به این منزل آمدیم چرا که صدرا با «سیتا»دوست بود!البته قبل از آن که نقشه فرار از بالکن را عملی کنیم،«سیتا» وقتی مقابل ۴ جوان هوسران قرارگرفت و متوجه شد که آن ها از نیت پلید خود دست بردار نیستند،ناگهان شیشه ای را از آشپزخانه برداشت و آن را شکست تا رگ دست خودش را قطع کند که آن ها او را گرفتند و نگذاشتند «سیتا»این کار را انجام بدهد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
«توپ بازی» درخیابان فاجعه آفرید!
توپ بازی یک نوجوان ۱۴ساله در خیابان که به درگیری بزرگترها انجامید،مرگ تاسف باری را در مشهد رقم زد.
به گزارش روزنامه خراسان،شب گذشته زوجی برای تعمیر خودرو به تعمیرگاهی در مشهد رفته بودند که ناگهان نوجوانی هنگام بازی در خیابان توپ فوتبالش را طوری شوت کرد که بر سر مرد جوان فرود آمد و او را که جمجمه اش مورد عمل جراحی قرارگرفته بود، نقش بر زمین کرد. همسر این مرد که اوضاع را این گونه دید به سوی نوجوان مذکور رفت و او نیز از سر عصبانیت آنی چند ضربه با دست بر سر و صورت وی نواخت.طولی نکشید که با حضور امدادگران اورژانس نوجوان راهی بیمارستان شد و بدین ترتیب اهالی محل ماجرا را به مادر این نوجوان اطلاع دادند.
این زن ۴۰ساله که از شنیدن ماجرای فرزندش دچار شوک شده بود سراسیمه خود را به محل حادثه رساند و دقایقی بعد با حضور نیروهای گشت کلانتری سپاد مشهد، زوج جوان به همراه مادر نوجوان مذکور به کلانتری منتقل شدند اما وقتی زوج جوان از خودروی پلیس بیرون آمدند مشخص شد که زن ۴۰ ساله حال مناسبی ندارد، به همین دلیل نیروهای پلیس بی درنگ با امدادگران اورژانس تماس گرفتند و مادر این نوجوان را به مرکز درمانی انتقال دادند اما متاسفانه این زن در بیمارستان جان سپرد و این گونه فاجعه ای تلخ به خاطر توپبازی در خیابان رقم خورد. بررسی های پلیس با دستورهای قاضی خاکشور (قاضی ویژه قتل عمد) درحالی ادامه یافت که جسد زن۴۰ساله برای تعیین علت دقیق مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. در همین حال بررسی های مقدماتی نشان داد که زن یاد شده دارای سابقه بیماری صرع بوده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
دستگیری دزدی که ۵ سال قبل به ۳۰۰ فقره سرقت اعتراف کرد
ماموران کلانتری آبکوه مشهد ، سارقی را به دام انداختند که ۵ سال قبل به اتهام ۳۰۰فقره سرقت روانه زندان شده بود.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل، مرد جوانی سراسیمه به نیروهای گشت کلانتری انتظامی مراجعه کرد و در حالی که به شدت مضطرب بود، گفت:به همراه خانواده ام به شهربازی در بولوار جانباز آمده بودیم که هنگام بازگشت به محل پارک خودرو، متوجه شدم فردی درون پرایدم نشسته و مشغول سرقت است. در آن لحظه به طور ناخودآگاه فریاد کشیدم دزد!دزد! او هم با شنیدن فریادهای من، از داخل خودرو بیرون پرید و خود را داخل یک دستگاه پژوپارس مشکی رنگ انداخت که کمی جلوتر پارک بود و این گونه متواری شد. با اعلام این گزارش و با صدور دستوری از سوی سرهنگ روح ا... لطفی (رئیس کلانتری آبکوه) بلافاصله نیروهای گشت وارد عمل شدند و به جست وجو در مسیر فرار سارق پرداختند تا این که دقایقی بعد آن ها در بولوار شهید ساجدی خودروی پژوپارس را مشاهده و بی درنگ عملیات ضربتی را برای دستگیری وی اجرا کردند. طولی نکشید که راننده ۴۲ساله دستگیر شد و برای انجام بازجویی های تخصصی به مقر انتظامی انتقال یافت. بررسی های مقدماتی نشان داد«مهدی-الف» دارای سوابق کیفری است و در سال ۱۳۹۹ نیز توسط نیروهای همین کلانتری دستگیر و بعد از اعتراف به ۳۰۰ فقره سرقت از داخل خودروها روانه زندان شده است!ادامه بررسی ها بیانگر آن بود که وی به موادمخدر صنعتی اعتیاد دارد و در بازرسی از درون خودرو نه تنها مقادیر زیادی لوازم و اموال سرقتی کشف شد بلکه تحقیقات بیشتر نشان داد که خودروی پژوپارس نیز متعلق به یکی از زائران است که از اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) سرقت شده بود. بنابر گزارش روزنامه خراسان،با توجه به اهمیت موضوع ، منزل این سارق نیز با دستور مقام قضایی در منطقه خواجه ربیع مشهد مورد بازرسی قرارگرفت که ۴دستگاه ضبط و پخش،تعدادی باند، جک،جعبه های ابزار و غیره کشف شد. بررسی های بیشتر در این باره ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
دستبرد مرد پژوسوار به فروشگاه زنجیره ای مقابل دوربین های مداربسته!
مرد پژوسواری که مقابل دوربین های مداربسته، از فروشگاه زنجیره ای معروف، اقلام خوراکی سرقت می کرد، در آخرین دستبرد خود ناکام ماند و به چنگ پلیس افتاد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل مدیر یکی از فروشگاه های زنجیره ای به کلانتری شفای مشهد مراجعه کرد و به رئیس دایره تجسس گفت: عصرهنگام که تعداد زیادی مشتری در فروشگاه مشغول خرید بودند، مرد ناشناسی وارد شد و قصد سرقت کالاها و اقلام خوراکی را داشت که چهره وی توسط برخی از کارکنان فروشگاه شناسایی شد؛ چرا که او پیش از این چندبار دیگر به فروشگاه دستبرد زده و اقلامی مانند چای، برنج، روغن و غیره را به سرقت برده بود.
وقتی همکارانم چهره او را با تصاویر ضبط شده در دوربین های مداربسته مطابقت دادند، برآن شدیم تا از خروج وی جلوگیری کنیم؛ اما او که متوجه ماجرا شده بود، بلافاصله بیرون پرید و پیاده پا به فرار گذاشت و خودروی پژو ۲۰۶ خود را مقابل فروشگاه رها کرد. به دنبال شکایت مدیر فروشگاه ، بی درنگ گروهی از عوامل انتظامی با دستور ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) عازم بولوار خیام شدند و با هماهنگی قضایی، خودرو را به مرکز انتظامی انتقال دادند.
از سوی دیگر با بررسی دوربین های مداربسته، مشخصات مالک خودرو در اختیار افسران دایره تجسس قرار گرفت و آن ها خیلی زود سارق کالاها را دستگیر کردند.
بررسی های مقدماتی حاکی از آن بود که وی در زمان های مختلف چندین بار به فروشگاه مذکور دستبرد زده و حدود ۲۰میلیون تومان کالا را به سرقت برده است!بنابر گزارش روزنامه خراسان، این مرد ۴۴ساله که «هادی» نام دارد، در بازجوییها گفت: مدتی است که ورشکسته شده ام و اوضاع مالی خوبی ندارم؛ از سوی دیگر با افزایش بهای موادمخدر سنتی، برای تامین هزینه های اعتیادم دچار مشکل بودم که تصمیم به سرقت گرفتم تا بتوانم حداقل کالاهای ضروری را برای خانواده ام تهیه کنم! من دو دخترم را به تازگی عروس کرده ام و اکنون آبروی آن ها نیز در خطر است و من هم بسیار از این رفتارهایم پشیمانم!
به گزارش روزنامه خراسان، با معرفی مرد پژوسوار به مراجع قضایی، تحقیقات بیشتر درباره سرقت های دیگر وی با توجه به تصاویر دوربین های مداربسته در دایره تجسس کلانتری ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
قصه دزد۱۸ساله !
دریکی از شهرک های حاشیه شهر مشهد به دنیا آمدم و با برادرم که ۲ سال از من بزرگ تر بود، همبازی شدم. البته دو خواهر کوچک تر از خودم نیز دارم ولی بیشتر به «فرید»علاقه داشتم و هرکاری که او می خواست انجام می دادم. در واقع مطیع برادر بزرگ ترم بودم ورفتارهای او را تقلید می کردم تا این که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،پسر۱۸ساله که به اتهام گوشی قاپی توسط نیروهای کلانتری شفای مشهد دستگیر شده بود، با بیان این که «مرگ پدرم مسیر زندگی ما را تغییر داد»، درباره قصه زندگی و سرگذشت خود گفت:مادرم به امور خانه می رسید و پدرم نیز کارگر ساختمانی بود. با آن که پدرم درآمد زیادی نداشت و مخارج خانواده را به سختی تامین می کرد اما همه ما احساس خوشبختی داشتیم. مادرم ما را در اطراف خود جمع می کرد و از قصه ها و افسانه های قدیمی برایمان می گفت. پدرم وقتی خاک آلود و خسته از راه می رسید ابتدا لباس های کارگری را درون حیاط از تنش بیرون می آورد تا بوی عرق جوراب هایش اذیتمان نکند و خاک و سیمان های نشسته برپیکرش روی فرش ها نریزد!
آن روزها من پسری خردسال بودم که از سختی های زندگی هیچ نمی دانستم و با همان شکلاتی که پدرم از داخل جیب های پرازخاک بیرون می آورد آن قدر خوشحال می شدم که انگار زیبایی دنیا درون آن شکلات نهفته بود. خلاصه زمانی که به ۷ سالگی رسیدم با شادمانی وصف ناپذیری کیف نو را برداشته و لباس های فرم مدرسه را پوشیدم و به همراه مادرم قدم در محل تحصیل گذاشتم اما هنوز یک ماه بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که انتظارم برای شکلات های پدر طولانی شد و من دیگر هیچ گاه طعم شکلات را نچشیدم چرا که پدرم براثر سقوط از داربست هنگام کار ساختمانی، جان سپرد وبدین ترتیب مسیر زندگی ما نیز تغییرکرد. حالا مادرم در خانه های همسایگان کار می کرد. برادر بزرگ ترم «فرید»هم ترک تحصیل کرد و دریک نانوایی مشغول کار شد. من هم که ۱۰ساله شده بودم دیگر به درس و مدرسه هیچ علاقه ای نداشتم و هر روز نمرات پایینی می گرفتم تا جایی که بالاخره درس ومدرسه را رها کردم و به پرسه زنی درکوچه و خیابان پرداختم. در همین روزها بود که وقتی دیدم «فرید»سیگار می کشد، من هم به تقلید از او یک نخ سیگار از دکه مطبوعاتی خریدم و آن را لای انگشتانم گذاشتم به طوری که گویی احساس بزرگ شدن همه وجودم را فرا گرفته بود! «فرید»هم وقتی سیگار را دستم دید فقط گفت:«تو هم مرد شدی؟!»این گونه بود که مصرف سیگار را در کنار برادرم شروع کردم و خیلی زود به جمع دوستان او پیوستم. حالا من هم در بساط مشروب خوری و خلافکاری آن هاشریک بودم و مانند جوانان جمع،استکانهای فلاکت و بدبختی را سر می کشیدم! هنوز نوجوانی بیش نبودم که به مصرف «گل»نیز آلوده شدم و برای تامین هزینه های اعتیادم به مشکل خوردم!چاره ای جز سرقت برایم باقی نمانده بود که برای اولین بار در یکی از اتوبوس های شهری، کنارجوانی شیک پوش ایستادم و به آرامی گوشی تلفن را از جیب او سرقت کردم. اگر چه آن روز از شدت ترس دستانم می لرزید و هر لحظه احساس می کردم «الان متوجه می شود!»ولی بعدها به این کار عادت کردم و آرام آرام به گوشی قاپی رو آوردم. از سوی دیگر آوازه خلافکاری های من و برادرم در محل پیچیده بود و خواهرانم نمی توانستند از شدت شرم و متلک گویی همسایگان از خانه بیرون بروند! نصیحت های مادرم که حالا از نظر جسمی خیلی ضعیف شده بود،تاثیری در رفتارهای من و برادرم نداشت. به همین خاطر هر دو خواهرم نیز ترک تحصیل کردند و در کنار مادرم به امور خانه داری مشغول شدند. «فرید» هم به دلیل این که تزریقی شده بود و نمی توانست صبح ها به نانوایی برود از کارش اخراج شد و از پاتوق های استعمال موادمخدر سردرآورد. من هم که می دانستم دیگر به آخر خط رسیده ام فقط به گوشی قاپی با یکی از دوستان معتادم ادامه می دادم تا این که ندانسته وارد حوزه استحفاظی کلانتری شفا شدیم وقبل از آن که دومین گوشی را در بولوار ابوطالب سرقت کنیم، ناگهان خودمان را در محاصره پلیس دیدیم و ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در حالی که تحقیقات و بازجویی های تخصصی از این جوان۱۸ساله گوشی قاپ با دستورهای ویژه سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)در دایره تجسس آغاز شده بود،پرونده شخصیتی وی نیز در دایره مددکاری اجتماعی مورد واکاوی های روان شناختی قرارگرفت.
براساس ماجراهای واقعی درزیرپوست شهر
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
اعترافات تکان دهنده «نقابدار یک چشم»!
دزدی که با ورود به منزل زوج میانسال جاغرقی،آنان را به طرز دردناکی به قتل رسانده بود،در حالی راز این جنایت وحشتناک را فاش کرد که مدعی شد مقتولان مرا شناخته بودند و چاره ای جز کشتن آن ها نداشتم!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، اوایل شب هفدهم فروردین گذشته، نیروهای گشت انتظامی جاغرق از توابع طرقبه شاندیز خبری را از طریق مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰ دریافت کردند که بیانگر قتل دلخراش یک زوج میانسال در خیابان انقلاب بود. با دریافت این خبر، بی درنگ خودروی گشت پلیس آژیرکشان به طرف نشانی مذکور حرکت کرد و بدین ترتیب عوامل انتظامی بر وقوع جنایتی دلخراش در یک ساختمان مسکونی مهر تایید زدند .
طولی نکشید که با دستور مستقیم سرتیپ محمدکاظم تقوی (فرمانده ارشد انتظامی خراسان رضوی) تحقیقات گسترده ای در این باره آغاز و مشخص شد که زوج میانسال هدف سرقت قرارگرفته اند و جان خود را از دست داده اند. از سوی دیگر با حضور مقام قضایی در صحنه جنایت،کنکاش های تخصصی برای ریشه یابی این ماجرای تکان دهنده ادامه یافت و زوایای بیشتری از قتل مرد ۵۴ ساله و همسر ۴۸سالهاش فاش شد. بررسی های تخصصی نشان داد: جسد «اکرم-ش» در حالی روی تختخواب قرار دارد که عامل یا عاملان جنایت دست وپاهای او را با چسب پهن نواری بسته اند و پیکر خون آلود «علی محمد-الف» نیز پشت در ورودی به حالت نشسته افتاده بود. به هم ریختگی منزل هم حکایت از آن داشت که سارق یا سارقان اموالی را به سرقت برده اند. دقایقی بعد سرنخ هایی به دست آمد که بیانگر سرقت ۲۰ میلیون تومان وجه نقد (چک پول) و چندکیلو آجیل بود.
بنابراین گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی طرقبه شاندیز با دستورهای ویژه دادستان عمومی و انقلاب رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی عامل یا عاملان این جنایت وحشتناک آغاز کردند و در ادامه تحقیقات با بازبینی دوربین های مداربسته و همچنین انجام یکسری فعالیت های نامحسوس جنایی به مرد۴۵ سالهای به نام «محمد رضا-ن» رسیدند که از همروستاییان و آشنایان قدیمی مقتولان بود که هنگام وقوع جنایت در آن محل حضور داشت.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با توجه به مدارک و اسناد موجود، بلافاصله دستور دستگیری این متهم از سوی قاضی ویژه قتل عمد طرقبه شاندیز صادر شد و کارآگاهان وی را در یک عملیات ضربتی به دام انداختند؛ اما او در همه مراحل بازجویی ها، ارتکاب قتل زوج میانسال را انکار کرد. این مرد معروف به «تهرانی»که یک چشم خود را در حادثه ای از دست داده است و با دستبرد به اموال مردم مخارج اعتیاد خود را تامین می کند، فقط مدعی بود که پلیس او را به اشتباه دستگیر کرده است و از چگونگی قتل آشنایانش هیچ اطلاعی ندارد! در این شرایط بود که با دستور دادستان طرقبه شاندیز، تنها متهم این پرونده جنایی به پلیس آگاهی مرکز خراسان رضوی منتقل شد و در اداره جنایی آگاهی مورد بازجویی فنی قرارگرفت اما همچنان بر بی گناهی خود اصرار می ورزید. این گونه بود که گروهی از افسران کارآزموده آگاهی با هدایت و نظارت سرهنگ«محمدهمتی» (رئیس اداره جنایی آگاهی) ماموریت یافتند تا با ورود به دهلیزهای تاریک این ماجرای وحشتناک، زوایای پنهان آن را با نورافکن های علم و تجربه آشکار کنند. بنابراین گزارش، طولی نکشید که مدارک انکارناپذیری روی میز بازجویی قرارگرفت . «مرد یک چشم» در حالی که نیم نگاهی به اسناد پلیس انداخته بود، در یک لحظه سرش را پایین انداخت اما هنوز تردید در وجودش موج می زد و سعی داشت به طریقی داستان سرایی های گذشته خود را تکرار کند. در همین حال سرهنگ نبی ا... مرادی (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی) که به تازگی سکان هدایت پلیس آگاهی را به دست گرفته است و تجربیات ارزنده ای در کشف جرم دارد، قدم به اتاق بازجویی گذاشت و رودرروی «مردیک چشم» نشست. متهم این پرونده جنایی که دیگر در پاسخگویی به چند سوال فنی و انحرافی رئیس پلیس آگاهی عاجز مانده بود، ناگهان درهم شکست و با بیان این که به قصد سرقت طلا آن ها را کشتم، به تشریح جنایت هولناک خود پرداخت و در اعترافاتی تکان دهنده گفت: حدود ساعت یک بعداز ظهر (هفدهم فروردین) بود که از روی دیوار وارد منزل علی اکبر شدم . آن ها را از قدیم می شناختم و نسبت فامیلی دوری با یکدیگر داشتیم . همسر او طلاهای زیادی به سر وگردن خودش می آویخت و من هر بار با دیدن این طلاها وسوسه می شدم تا آن ها را روزی سرقت کنم؛ چرا که خودم معتاد بودم و برای تامین هزینه های اعتیادم همواره دچار مشکل می شدم . تا یک سال قبل در حاشیه جاده طرقبه بلال فروشی می کردم اما وقتی قرارشد بساطمان را جمع کنیم و به مکان دیگری برویم، من هم بلال فروشی را رها کردم و به سرقت روی آوردم . به همین خاطر آن روز تصمیم به سرقت طلاها گرفتم و به آرامی از روی دیوار به داخل منزل آن ها رفتم .اکرم (زن ۴۸ ساله) خواب بود که در یک لحظه با ورود من به خانه، چشمانش را باز کرد . من برای آن که اثری از خودم برجای نگذارم نقاب به چهره زده بودم و دستکش داشتم. در این وضعیت بلافاصله با دست دهان او را گرفتم و دست وپاهایش را با چسب پهن بستم ولی او در همان حال مرا شناخت و نامم را بر زبان آورد . دیگر چاره ای جز قتل او نداشتم . او مرا شناخته بود و باید مدت دیگری به زندان می افتادم .از او پرسیدم طلاها را کجا گذاشته است؟ اما او مدعی شد طلاها را برای خرید منزل پسرش فروخته است و دیگر طلایی ندارد! در عین حال به پول های نقدی که روی دراور بود، اشاره کرد و گفت: آن جا ۲۰میلیون تومان پول نقد (چک پول) وجود دارد ! وقتی چشمم به پول ها افتاد ،رشته نخ شبیه بند کفش را برداشتم و او را روی همان تختخواب خفه کردم ولی در همین هنگام ناگهان زنگ منزل به صدا درآمد. خیلی ترسیدم و از آیفون تصویری به بیرون نگاه کردم. علی اکبر(شوهر اکرم)بود، تردید داشتم که در را باز کنم یا نه؟! او می دانست همسرش در خانه است و من نمی توانستم در را باز نکنم! بالاخره تصمیم گرفتم او را هم بکشم! به همین خاطر کلید دربازکن را فشار دادم و به انتظار او نشستم. علی اکبر درحالی که با کلمات عاشقانه همسرش را صدا می زد، وارد اتاق شد تا دستانش را بشوید. در این هنگام مقابل او قرارگرفتم و با چاقو و قیچی که در دست داشتم، او را تهدید به مرگ کردم و به او گفتم تو انسان خوبی هستی ولی چاره ای جز کشتن تو را ندارم! چون مرا شناخته اید و من هم دیگر نمی توانم به زندان بروم! ...
لحظاتی بعد هم با گفتن این جملات ضربات را بر سر و گردنش فرود آوردم که او روی گلدان افتاد و من هم محتویات داخل یکی از پشتی های منزل را خالی کردم و حدود ۵ کیلو آجیل و تراول ها (چک پول)را داخل آن ریختم و از آن جا فرارکردم.
ابتدا با یک تاکسی به سمت اسماعیل آباد و الماس شرق رفتم و مقداری کراک و شیشه و قرص های مخدردار خریدم که بتوانم قرص ها را برای برادرم به داخل زندان منتقل کنم ولی موفق نشدم اما از سوی دیگر چون می ترسیدم پلیس مرا شناسایی کند، مدام نذر می کردم !آجیل ها را به معتادان کارتن خواب دادم و حتی به راننده تاکسی و مغازه داران از همان پول های سرقتی انعام می دادم تا عذاب وجدان کمتری داشته باشم و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، درپی اعترافات صریح «نقابدار یک چشم» کالبدشکافی ماجرای این جنایت هولناک ،برای کشف زوایای پنهان دیگر آن با دستور رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
سرگذشت عجیب مکارترین دزد ایران!
اولین بار در ۲۳ سالگی برای سرقت یک کیسه سیمان به زندان افتادم
مرد ۵۰ ساله ای که با شگردی حیرت انگیز طلای زنان کهنسال را می ربود، درحالی سرگذشت عجیب خود را بازگو کرد که تعداد شاکیان وی در مشهد ،نیشابور،چناران و گلبهار از مرز ۹۰ نفر عبور کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،به دنبال تشکیل پرونده های سرقت طلا از زنان کهنسال در مشهد که با شگردی حیرت انگیز رخ می داد، قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) وارد عمل شد و دستورهای ویژه ای را برای پیگیری و ریشهیابی این ماجرا صادر کرد.
با این دستور قضایی، گروه زبده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی شمال مشهد، تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند و به سرنخ هایی از یک مرد مکار رسیدند که سوار خودروهای پژو۲۰۷ و پژو پارس ، طعمه های خود را فریب می داد و طلاهای آنان را به شیوه توزیع سبدکالای نذری و یا خیرات طلاهای مادرش برای به دنیا آمدن نوه! به سرقت می برد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است:از سوی دیگر با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرا ، پرونده قضایی روی میز قاضی سیدمهدی حسینی (بازپرس شعبه ۴۵۳ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) قرارگرفت و بدین ترتیب با نظارت مستقیم و دستورهای ویژه قضایی،روند تحقیقات کارآگاهان وارد مرحله جدیدی شد. طولی نکشید که گروه عملیاتی کارآگاهان به سرپرستی سروان شفیعی(افسرپرونده) به رصدهای اطلاعاتی ادامه دادند و «علی-ج»(متهم) را در یکی از پاتوق های سیاه معتادان به دام انداختند. این مرد شیک پوش ۵۰ ساله که با پررویی مدعی بود برخی از مالباختگان طلاهای بدلی به او داده اند ،در ابتدا به حدود ۱۰ فقره سرقت با شگرد مکارانه اعتراف کرد که اخبار آن بیست و دوم اسفند سال گذشته در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شد؛ اما قاضی حسینی که بر اساس تجربیات ارزنده قضایی خود، یقین داشت تعداد زیادی از زنان کهنسال طعمه شگرد مکارانه این سارق سابقه دار شده اند، با نظر مقامات قضایی دستور انتشار تصویر بدون پوشش وی در روزنامه خراسان را صادر کرد و بدین ترتیب هجوم مالباختگان به سوی پاسگاه شمال پلیس آگاهی مشهد آغاز شد. طی چند روز بیش از ۹۰ تن از مالباختگان این دزد ۵۰ ساله را شناسایی کردند که اکنون لقب «مکارترین دزد ایران» را گرفته بود.
بنابر گزارش خبرنگار ارشد روزنامه خراسان ، دزد طلاهای زنان کهنسال که تاکنون سرقت از ۸۶ پیرزن را پذیرفته است، درباره سرگذشت عجیب خود نیز گفت:من متولد ۱۳۵۴ هستم و ۷ فقره سابقه زندان دارم.
وقتی ترک تحصیل کردم، به کارگری ساختمانی روی آوردم تا برای خودم درآمد کسب کنم اما در سال ۱۳۷۷ زمانی که ۲۳ سال بیشتر نداشتم، یک کیسه سیمان از محل کارم سرقت کردم که صاحب کارم متوجه شد و من برای اولین بار روانه زندان شدم. بعد از آزادی از زندان دیگر شیوه خلافکاری را در پیش گرفتم و بارها به جرم سرقت،خیانت در امانت و کلاهبرداری به زندان افتادم. آخرین بار نیز به اتهام سرقت به عنف طلاهای پیرزنان به ۱۰ سال زندان محکوم شدم که دو سال آخر آن را در بند باز بودم و کار هم می کردم ولی در حالی یک هفته مرخصی گرفتم که خانواده ام از آن اطلاعی نداشتند. در این مدت با زن جوانی رابطه داشتم که یک خانه نقلی اجاره کردم و در کنار او ماندم؛ اما متاسفانه همسرم در جریان ماجرای خیانت من قرارگرفت و درخواست طلاق داد. من هم بلافاصله او را طلاق دادم که ای کاش این کار را نمی کردم چون او زن صبوری بود و همه ناملایمات زندگی را تحمل کرد، ولی من در حق او نامردی و خیانت را روا داشتم که فکر می کنم اکنون دست تقدیر از من انتقام می گیرد.
خلاصه او پسر نوجوانم را با خودش برد و من هم دوران محکومیتم را گذراندم و ۳ سال قبل از زندان آزاد شدم. ابتدا نزد برادرم رفتم و در بنگاه معاملات او کار می کردم ولی متاسفانه بعد از گذشت یک سال از این ماجرا دوباره دوستان ناباب اطرافم را گرفتند و من به مصرف مواد مخدر صنعتی(شیشه)آلوده شدم .سپس برای تامین هزینههای اعتیادم در حالی به سرقت طلاهای پیرزنان روی آوردم که یک منزل مجردی هم اجاره کرده بودم و با زنانی که به عقد موقتم درمی آمدند، زندگی می کردم؛ اما هیچ کدام از آن ها نتوانستند جای همسر و فرزندم را پر کنند! چرا که فقط او مرا عاشقانه دوست داشت و به دنبال سودجویی نبود!
در همین مدت آن قدر دچار افسردگی های روحی و روانی شدم که حتی دوبار قصد داشتم خودم را دار بزنم و از این زندگی فلاکت بار نجات پیدا کنم اما ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:تاکنون شاکیانی از شهرهای اطراف مشهد، مکارترین دزد ایران را در حالی شناسایی کرده اند که پلیس احتمال می دهد هنوز مالباختگانی وجود دارند که از دستگیری این متهم ۵۰ ساله شیک پوش اطلاع ندارند و یا نتوانسته اند برای شناسایی وی به پاسگاه شمال پلیس آگاهی مشهد مراجعه کنند.این گزارش حاکی است:در حالی که با دستور قاضی«سید مهدی حسینی» مغازه های ۳ طلافروشی نیز به اتهام خرید طلاهای سرقتی از متهم پلمب شده اند، بررسی های مقدماتی نشان می دهد این سارق سابقه دار ۶۸۰ گرم طلا از زنان کهنسال سرقت کرده است که کمترین آن ۲ گرم و بیشترین آن ۱۰۰ گرم بود. تحقیقات بیشتر در این باره همچنان با راهنمایی های سرپرست مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
سارقان خیابان صابونیان صحنه جرم را بازسازی کردند
خواب بودیم که پلیس روی سرمان خراب شد
دو قاپزن خشن که ۲۵ روز قبل در جریان سرقت موبایل از زنی بچه بغل، صحنه دلخراشی را رقم زده بودند، قبل از ظهر دیروز صحنه سرقت را بازسازی کردند. متهمان که فکر نمیکردند دستگیر شوند، گفتند خواب بودیم که مأموران روی سر ما خراب شدند.
غلامرضا مسکنی
جوان آنلاین: دقایقی مانده به ساعت ۱۱ قبل از ظهر روز یکشنبه اول اردیبهشتماه است و قرار است تا لحظاتی دیگر دو سارق خشن در خیابان صابونیان در محله باغ آذری در جنوب تهران صحنه سرقت موبایلقاپی از زن جوانی را که ۲۴ روز قبل رقم زده بودند بازسازی کنند. محل حادثه مقابل پاساژ بازار بزرگ گل مصنوعی ثامن است و تعدادی خبرنگار و عکاس هم برای پوشش بازسازی صحنه در محل حضور دارند. علاوه برای عکاسان و خبرنگاران، تعدادی از کاسبان و اهالی محل هم برای دیدن سارقان جلوی پاساژ تجمع کردهاند. ساعت ۱۱:۱۰ است و خودروی حامل سارقان به محل میرسد، درست در همان ساعتی که آنها موبایلقاپی وحشیانه را انجام داده بودند.
موبایلقاپان بیرحم
سارقان دو مرد جوان به نامهای بهزاد و احسان هستند. آنها روز حادثه تلفن همراه زنی جوان را که فرزند شیرخوارش را بغل گرفته بود، سرقت کردند. در آن حادثه، سارقان بیرحم حین موبایلقاپی زن جوان را هل دادند، بهطوریکه کودک شیرخوارش از دستش رها شد و با سر به زمین خورد و سپس مادرش هم روی زمین افتاد و هر دو به شدت آسیب دیدند. متهمان که زمان سرقت ماسک به صورت داشتند و پلاک موتورشان را هم مخدوش کرده بودند، تصور نمیکردند شناسایی و دستگیر شوند، اما حالا در میان انبوهی از خبرنگاران، عکاسان و اهالی محل گیر افتادهاند، بهطوریکه به سختی قدم برمیدارند تا به کنار دیوار برسند و مقابل شاکی قرار بگیرند. دو مرد جوان شرم میکنند به شاکی که مثل همان روز فرزند شیرخوارش را بغل کرده، نگاه کنند و تازه الان متوجه شدهاند که چه صحنه شرمآور و وحشتناکی را رقم زدهاند. متهمان پس از بازسازی صحنه جرم و مواجهه با دو شاکی به اداره پلیس منتقل شدند.
مطالبه مردم
اهالی محل که مدتی است از دست سرقتهای سریالی دو سارق جوان و دیگر همصنفهایشان عاصی شدهاند با دیدن سارقان از پلیس تشکر و درخواست کردند با قاپزنان همانند اراذل و اوباش برخورد کند تا دیگر جرئت نکنند در روز روشن به زنی که کودکی خردسال را در آغوش دارد حملهور شوند و برای سرقت موبایل او را روی زمین بکشند و به او و فرزند شیرخوارش آسیب برسانند. یکی از اهالی محل میگوید: «متهمان خیلی به نظر مظلوم میآیند، اما آنها تعارض به مظلومنمایی میکنند، چون باید ذات واقعیشان را حین سرقت ببینی که چطور وحشیانه و بیمحابا برای سرقت موبایل یا کیف به زنان حملهور میشوند. ما مردم از پلیس میخواهیم به شدت با آنها برخورد کند.»
اظهارات شاکی
شاکی زن جوانی است و دقایقی مانده به بازسازی صحنه سرقت در حالی که دختر خردسالش را مثل روز حادثه در بغل دارد، همراه شوهر و پسر خردسالش به محل حادثه میآید تا با سارقان خشن در همان نقطه حادثه مواجهه حضوری شود.
وی در توضیح روز حادثه به خبرنگار ما گفت: «من و شوهرم از اتباع هستیم و چند سالی میشود که در تهران زندگی میکنیم. برادرشوهرم در پارکینگ این مرکز خرید مشغول به کار است و روز حادثه هشتم فروردینماه امسال قبل از ظهر همراه شوهر و فرزندانم به این مکان آمدیم تا شوهرم موتورش را از پارکینگ بردارد و با هم برای خرید عید فطر به بازار برویم. شوهرم همراه پسر سه سالهام به داخل پارکینگ رفتند و من و دختر یکونیم سالهام جلوی در پارکینگ منتظر ماندیم. دخترم بغلم بود که گوشیام را از داخل کیفم بیرون آوردم تا به مادرم زنگ بزنم. در همین لحظه مرد جوانی که ماسک به صورت داشت از پشت به من حمله کرد و موبایلم را گرفت. به طرف مرد جوان برگشتم و در برابرش مقاومت کردم، اما او به شدت مرا کشید که دخترم از دستم رها شد و به زمین خورد و خودم هم روی او افتادم. سر دخترم به زمین برخورد کرد و گریهاش بلند شد و از اینکه برای فرزندم اتفاقی بیفتد به شدت ترسیده بودم و وحشت سرتاپای مرا گرفته بود.
خیابان خلوت بود و تنها کسی که متوجه شد، نگهبان مرکز خرید بود که به کمکم آمد، اما سارقان به سرعت با موتورسیکلت فرار کردند.
کابوس میبینم
وی ادامه داد: «تمام نگرانیام دخترم بود، چراکه میترسیدم سرش به خاطر اصابت با زمین آسیب دیده باشد و درد خودم را فراموش کرده بودم. دقایقی بعد شوهرم آمد و وقتی فهمید سارقان گوشیام را سرقت کردهاند به اداره پلیس رفت و شکایت کرد. من فکر نمیکردم سارقان گوشیام دستگیر شوند، چون آنها هم صورتشان را پوشانده بودند و هم پلاک موتورسیکلتشان مخدوش بود. شنیده بودم چند روز قبل هم گوشی چند نفر را در همین نزدیکیها سرقت کردهاند و الان از پلیس تشکر میکنم و انتظار دارم طبق قانون با آنها برخورد شود تا دیگر جرئت نکنند اینقدر بیمحابا برای سرقت به مردم حمله کنند.»
وی گفت: «پس از این حادثه، وحشت و ترس یک هفته همراه من بود. شبها کابوس میدیدم و نیمهشب از خواب بیدار میشدم و از ترس نمیتوانستم بخوابم تا اینکه کمکم حالم بهتر شد. چند روز قبل که فیلم سارقان پخش شد و دوباره صحنه را دیدم، ترس و لرز به جانم افتاد و فکر کردم چطور این دزدان خشن حتی به دختر یک و نیم سالهام که بغلم بود رحم نکردند. من میخواهم از سارقان سؤال کنم اگر کسی به مادر یا خواهرشان برای سرقت یک گوشی حمله کند و آنها را به زمین بزند، چه عکسالعملی از خود نشان میدهند.»
تشکر از پلیس
زن جوان دیگری که ۲۷ فروردینماه در دام قاپزنان خشن گرفتار شده بود، گفت: حدود ساعت ۱۱:۴۲ بود و من از ماشین پیاده شدم تا از طریق دستگاه خودپرداز برای یکی از دوستانم مبلغی را کارت به کارت کنم. پس از اینکه پول را انتقال دادم، تلفن همراهم را از کیفم بیرون آوردم تا به دوستم پیامک بزنم که پول را به کارتش واریز کردهام که موتورسیکلتی با دو سرنشین کنارم توقف کرد. یکی از آنها کاپشن مشکی و دیگری کاپشن قرمز به تن داشت و هر دو ماسک به صورت داشتند. یکی از آنها ناگهان موبایلم را از دستم قاپید و به سرعت سوار موتور شد و فرار کردند.
وی ادامه داد: «لحظاتی در شوک بودم و زبانم بند آمده بود تا اینکه به خودم آمدم و به اداره پلیس رفتم و شکایت کردم. روزی که فیلم سرقت وحشیانه این دو سارق از زن بچه به بغل را در فضای مجازی دیدم، آنها را شناختم و الان هم که متوجه شدم دستگیر شدهاند و قرار است صحنه را بازسازی کنند به محل آمدم تا با آنها روبهرو شوم و سؤال کنم چطور از یک زنی که بچه در بغل داشت، سرقت کردید. من از مأموران پلیس تشکر میکنم که سارقان را خیلی زود به دام انداختند.»
برخورد قاطع با قاپزنان
سردار علي وليپور گودرزي، رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ در حاشيه بازسازي جرم گفت: آخرين روزهاي فروردين ماه امسال فيلمي از يك سرقت خشن كه دو مرد موتورسوار موبايل زن جواني كه بچهاش در آغوشش بود، در فضاي مجاز منتشر شد. با شكايت اين زن و تشكيل پرونده در پليس آگاهي تهران بزرگ، تيمي از مأموران اين پليس وارد عمل شدند و بررسيهاي خود را آغاز كردند. در بررسیها مشخص شد سارقان با تهديد اين زن و آسيبي كه به او و كودكش زدهبودند، تلفن همراه وي را سرقت میکنند و بعد از سرقت از محل متواري میشوند.
رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ ادامه داد: با تلاشهاي شبانهروزي، كارآگاهان موفق به شناسايي اين سارقان و در نهايت روز يكشنبه با هماهنگي مرجع قضايي اين متهمان در مخفيگاهشان شناسايي و دستگير شدند.
سردار گودرزي افزود: متهمان در بازجوييهاي انجام شده به جرم خود اعتراف كردهاند و در بازرسي از مخفيگاهشان نيز ادوات سرقت و همچنين اموال مسروقه كشف شدهاست. اين سارقان در بازجوييهاي تكميلي به چندين فقره سرقت مشابه نيز اعتراف كردهاند و مالخر آنها نيز شناسايي و دستگير شدهاست. وي با تأكيد بر عزم پليس در برخورد قاطع با مجرمان خشن اعلام كرد: با توجه به نوع جرمي كه دو متهم انجام دادند و تعامل خوبي كه با دستگاه قضايي داريم، براي متهمان اشد مجازات قانوني در نظر گرفته خواهد شد. ما گشتهاي پليس آگاهي، پيشگيري و يگان امداد را در اين منطقه تقويت كردهايم و آموزشهاي لازم براي افزايش دقت در تجزيه و تحليل جرائم به نيروها داده شدهاست.
قاپزنان زیبای وحشی/ گفتوگو با متهم
نام باندشان را «قاپزنان زیبای وحشی»! گذاشتهاند و به گفته یکی از آنها این نام برایش خاطره یکی از دوستان صمیمیاش را که به جرم دو قتل قصاص شده است، زنده میکند و از طرفی باعث وحشت رقیبانشان میشود. احسان سارقی است که به همین دلیل این نام را روی گردنش خالکوبی کرده است. او از سرقتهای سریالیاش به «جوان» میگوید.
احسان سابقه داری؟
بیشتر سابقههای من درگیری و نزاع است. یکبار هم به اتهام موبایلقاپی دستگیر شدم و به زندان افتادم، اما وقتی آزاد شدم تصمیم گرفتم سرقت نکنم.
پس چرا دوباره شروع به سرقت کردی؟
دوستم بهزاد پیشنهاد داد، چون موتور دارم و رانندگیام خوب است. او گفت پول خوبی گیرمان میآید و من هم وسوسه شدم و قبول کردم. در تمامی سرقتها من راکب بودم و موتورسیکلت را میراندم و بهزاد قاپزنی میکرد.
از کی شروع به سرقت کردید؟
از روز هشتم فروردینماه سرقتهایمان را شروع کردیم. اولین سرقتمان موبایلقاپی از زنی جوان بود که فرزند خردسالش را بغل کرده بود.
یعنی در اولین سرقت به دام افتادید؟
نه، پس از سرقت از زن جوان دوباره سرقتهایمان را ادامه دادیم. فکر کنم ۱۰، ۱۲ بار در این مدت موبایلقاپی داشتیم.
فیلم سرقتتان را در فضای مجازی دیده بودید؟
نه. اگر دیده بودیم که حتماً فرار میکردیم و حداقل برای مدتی سرقت نمیکردیم. فیلم را نه من و نه همدستم و حتی دوستانمان هم ندیده بودند.
چرا پشت گردنت را کلمه «زیبای وحشی» خالکوبی کردهای؟
زیبای وحشی برایم یک خاطره است و دوست ندارم هرگز این خاطره را فراموش کنم. از طرفی هم دوست داشتم این کلمه را پشت گردنم خالکوبی کنم تا در دل رقیبانم وحشت بیندازم و میخواستم در کریخوانیها کم نیاروم و برای خودم اسم و رسمی به دست بیاورم، به همین دلیل دوست داشتم اسم گروهمان را زیبای وحشی بگذارم.
چه خاطرهای از زیبای وحشی داری؟
یکی از دوستان قدیمی و صمیمیام زیبای وحشی را خالکوبی کرده بود، اما چند سال قبل به جرم قتل به زندان افتاد. او در زندان رجاییشهر دومین قتلش را هم مرتکب و پس از آن قصاص شد. به خاطر عشق و علاقهای که به او داشتم من هم زیبای وحشی را روی گردنم خالکوبی کردم تا خاطره او همیشه در ذهنم زنده بماند.
متأهلی؟
متاهل بودم، اما زنم خیانت کرد و از هم جدا شدیم.
حرف آخر؟
من ورزشکارم و از دوران کودکی بدنسازی کار میکردم، اشتباه کردم که وارد جرگه خلافکاران شدم.
خواب بودیم که دستگیر شدیم/ گفتوگو با متهم
بهزاد چند سال داری؟ ۳۲ سال.
سابقه داری؟ بله.
چه سابقهای و چه تعداد؟
من سابقه سرقت دارم و چهار بار هم به همین جرم به زندان افتادهام.
از چه سالی شروع به سرقت کردی؟
از سال ۹۱ شروع به سرقت کردم و همان سال هم دستگیر شدم و دو سال زندان بودم. پس از آزادی دوباره سرقتهایم را ادامه دادم و سه بار دیگر هم دستگیر شدم و به زندان افتادم.
چه شد که در آن سن شروع به سرقت کردی؟
معتاد شدم و برای تأمین پول موادمخدرم سرقت میکردم.
به چه موادی اعتیاد داشتی؟ مورفین.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟ شهریور سال گذشته.
بلافاصله شروع به سرقت کردی؟
میخواستم سرقت را شروع کنم که خانوادهام برای ترک اعتیاد مرا در یک کمپ بستری کردند و اسفندماه سال قبل از کمپ ترک اعتیاد مرخص شدم.
درباره روز سرقت توضیح بده؟
آن روز اولین روزی بود که همراه همدستم برای سرقت به خیابان رفتیم. در خیابان با موتورسیکلت دوردور میکردیم و به دنبال طعمه میگشتیم که چشممان به زن جوانی افتاد. من از موتورسیکلت پیاده شدم و موبایل او را سرقت کردم.
به نظرت سرقت از یک زن بچه به بغل مردانگی است؟
(سکوت میکند.)
فیلم سرقتتان را دیدهای که چطور زن جوان همراه کودکش روی زمین میافتد؟
من بچه را ندیدم.
یعنی شما بچه را بغل زن جوان ندیدی، اما موبایل را دیدی؟
لحظه اول بچه بغلش نبود، اما وقتی ما برای سرقت دور زدیم بچه را بغلش کرد و آن لحظه هم فقط به فکر سرقت بودیم.
فکر نکردی زن جوان یا فرزندش جانشان را از دست بدهند؟
اشتباه کردم. خدا به ما رحم کرد که آنها آسیب جدی ندیدند و فوت نکردند، وگرنه الان قاتل بودیم.
اگر همین کار را کسی با مادر یا خواهر شما انجام دهد، چه عکسالعملی نشان میدهید؟
(سکوت میکند.)
در این مدت چند موبایل سرقت کردهاید؟
فکر کنم حدود ۱۲ موبایل.
موبایلهای سرقتی را چند میفروختید؟
هر موبایل بین یک میلیون تومان تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان.
فکر میکردید که دستگیر شوید؟
نه. ما ماسک داشتیم و همدستم هم پلاک موتورش را مخدوش کرده بود.
چطور دستگیر شدید؟
خواب بودیم که مأموران را بالای سرمان دیدیم و دستگیرمان شدیم.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
باند گوشی قاپ های سابقه دار متلاشی شد
اعضای یک باند ایرانی و افغانستانی گوشی قاپی در حالی با تلاش نیروهای کلانتری شفای مشهد دستگیر شدند که سرکرده سابقه دار این باند تبهکار به تازگی از زندان آزاد شده بود.
فرمانده انتظامی مشهد روز گذشته در تشریح ماجرای دستگیری اعضای این باند سابقه دار به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت: با تقویت گشت های انتظامی و فعال سازی منابع و مخبران محلی برای مقابله با گوشی قاپی وسرقت های به عنف،تلاش شبانه روزی نیروهای کلانتری شفا با هدایت و نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری)به منظور شناسایی باندهای تبهکاری وارد مرحله جدیدی شد.
سرهنگ محمد چراغ افزود:این عملیات با استقرارهای نقطه ای و گشت زنی های نامحسوس در خیابان های تردد احتمالی سارقان ادامه یافت تا این که چند روز قبل نیروهای گشت انتظامی گوشی قاپ سابقه داری را مشاهده کردند که سال گذشته نیز توسط عوامل انتظامی کلانتری شفا دستگیر شده بود.
مقام ارشد پلیس مشهد اضافه کرد:به همین دلیل نیروهای انتظامی این موتورسوار جوان را به همراه ترک نشین آن زیر نظر گرفتند و متوجه شدند که موتورسوار دیگری نیز در بولوار خیام به آن ها نزدیک شد. در همین حال یک دستگاه خودرو هم در کنار آن ها ایستاد و با موتورسواران مشغول گفت وگو و تبادل شیئی شبیه گوشی تلفن شد.
سرهنگ چراغ با اشاره به آغاز عملیات پلیسی برای دستگیری تبهکاران سابقه دار خاطرنشان کرد :در این شرایط نیروهای گشت وارد عمل شدند و در حالی راکبان دو دستگاه موتورسیکلت را به طور غافلگیرانه به دام انداختند که بررسی های مقدماتی نشان داد «یاسین-ص»(یکی از گوشی قاپ های حرفه ای)دوباره تبهکاری های خود را آغاز کرده است.
کلیددار امنیت مشهد ادامه داد:با انتقال دو موتورسیکلت هوندا و زیگما به مقر انتظامی،۳ تن از عاملان گوشی قاپی های مشهد نیز مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفتند. با کشف چند گوشی تلفن از متهمان مشخص شد که یکی از اعضای این باند که «امید-ج»نام دارد از اتباع غیرمجاز افغانستانی است که نقش اصلی را در تبهکاری های این باند سابقه دار دارد.سرهنگ محمد چراغ گفت:تحقیقات در این پرونده با دستور ویژه مقام قضایی برای ریشه یابی و شناسایی دیگر اعضای این باند همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ماجرای شلیک های خونبار در عملیات دلهره آور
یکی از سارقان از ارتفاع ۴ متری دیوار پایین پرید و فرارکرد اما ...
دو سارق پژو سوار در عملیات دلهره آور تعقیب و گریز در حالی هدف شلیک های پلیس قرارگرفتند و از ناحیه پا مجروح شدند که مبارزه قاطع نیروهای انتظامی با جرایم سرقت وارد مرحله جدیدی شده است.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در تشریح ماجرای شلیک های خونبار پلیس برای مبارزه با یغماگران اموال مردم به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت: با گزارش یکی از شهروندان به مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰، مبنی بر تردد مشکوک دو جوان پژو سوار در خیابان بنفشه، بلافاصله نیروهای گشت کلانتری آبکوه به طرف نشانی مذکور حرکت کردند و خودروی پژو را مشاهده کردند که چندرقم از پلاک آن با یک قطعه پارچه پوشیده شده بود و جوانی هم پشت فرمان آن قرار داشت.
در همین حال همدست راننده پژو که مشغول سرقت باتری یک دستگاه کامیون بود، با مشاهده نیروهای انتظامی، سراسیمه داخل پژو پرید و راننده نیز پدال گاز را فشرد.
سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود: با محرز شدن جرم مشهود، بی درنگ بیسیم های پلیس به کار افتاد و عملیات تعقیب وگریز در حالی با هدایت مستقیم سرهنگ روح ا ... لطفی(رئیس کلانتری آبکوه)آغاز شد که گروه دیگری از گشت های انتظامی نیز به طرف منطقه تعقیب وگریز حرکت کردند. در یک لحظه فرمان «ایست»پلیس با صدای شلیک های هوایی درهم آمیخت اما تبهکاران برای فرار از چنگ قانون، چراغ های پژو۴۰۵ را خاموش کردند و در تاریکی شب به ویراژهای خطرناک و دلهره آمیز ادامه دادند. طولی نکشید که تدابیر و شیوه های تخصصی پلیسی به مرحله اجرا درآمد تا هنگام عملیات دستگیری سارقان، جان رهگذران و رانندگان دیگر به خطر نیفتد.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: راننده پژو بی توجه به فرمان های پلیس و تیراندازی ها، همچنان بر سرعت خودرو می افزود و به سمت بولوار جانباز ویراژ می داد. او به طرز وحشتناکی از لابه لای خودروهای عبوری می گریخت تا این که گروه دیگر نیروهای عملیاتی را مقابل خود دید. راننده جوان که دیگر نمی توانست به فرار ادامه دهد، ناگهان کنترل فرمان را از دست داد و خودرو به شدت با جدول حاشیه خیابان برخورد کرد. در این شرایط بود که هر دو سارق از درون پژو بیرون پریدند و بازهم بدون توجه به اخطارهای شدید پلیس، با پای پیاده در تاریکی شب به فرار خود ادامه دادند.
سردار نگهبان تاکید کرد: نیروهای انتظامی نیز با بیرون کشیدن سلاح ها دوباره شلیک های هوایی را در بولوار جانباز آغاز کردند ولی دو سارق از یکدیگر فاصله گرفتند و یکی از آنان به طرف بولوار شهید فرامرز عباسی گریخت. وی گفت: در حالی که صحنه های دلهره آوری در این عملیات پلیسی رقم می خورد، عوامل انتظامی، در مکانی خلوت که جان شهروندان حفظ شود، پاهای سارق فراری را هدف گرفتند و پس از آخرین اخطارهای قانونی، ماشه سلاح رافشردند. لحظاتی بعد سارق جوان با اصابت گلوله به ساق پا، نقش برزمین شد و «حلقه های امنیت» دستان وی را به آغوش کشیدند.
جانشین سکاندار امنیت سرزمین خورشید اضافه کرد:درهمین حال که صدای آژیر امدادگران اورژانس به گوش می رسید،گروه عملیاتی دیگر کلانتری آبکوه همچنان به تعقیب سارقی ادامه دادند که به سوی بولوار شهید فرامرزعباسی گریخته بود. این عملیات نیز به آتش گلوله ها گره خورد و صدای ۵ تیر هوایی در حالی فضای خیابان را روشن کرد که سارق ۳۶ ساله با عبور از داخل یک گلخانه بزرگ،روی دیواری با ارتفاع ۴ متر قرارگرفت و خود را پایین انداخت. این صحنه خطرناک هم برای لحظه ای عملیات پلیس را متوقف کرد ولی در کمال ناباوری، دزد حرفه ای از زمین بلند شد و به طرف بولوار آموزگار گریخت. دقایقی بعد هنگامی که وی در منطقه ای خلوت،در تیررس پلیس قرارگرفت،یکی از تیراندازان ورزیده،گلوله ای به پای او شلیک کرد وبدین ترتیب این سارق پژو سوار نیز با پای خون آلود، به مرکز در مانی منتقل شد.
سرتیپ دوم احمدنگهبان با اشاره به کشف مقادیر زیادی ابزار و لوازم سرقتی از درون خودروی پژو ۴۰۵ خاطرنشان کرد:پس از انتقال دو مجروح این عملیات خونبار به مرکز درمانی، عوامل انتظامی به ابتدای بولوار جانباز برگشتند و در بازرسی از داخل خودرو، یک باتری بزرگ مخصوص خودروهای سنگین را به همراه دو قبضه چاقو، جک، ابزار، دسته کلید، ضبط وپخش خودرو، سیم بکسل،تایلور، مقداری مواد مخدر صنعتی و ... کشف کردند.
این فرمانده ارشد انتظامی همچنین به سوابق دو سارق ۴۰ و ۳۶ ساله اشاره کرد و ادامه داد: بررسی های مقدماتی پلیس نشان داد هر دو سارق مذکور چندین فقره سوابق کیفری و اعتیاد دارند و حتی سارق ۳۶ ساله به جرم سرقت مسلحانه نیز دستگیر شده بود.سردار نگهبان افزود: بررسی های تخصصی بیشتر پس از بهبودی سارقان مذکور ادامه می یابد. وی در همین حال به مجرمان خشن و سارقان هشدار داد:پلیس برای حفاظت از جان و مال مردم،به هیچ مجرمی رحم نخواهد کرد بنابراین افرادی که همچنان سودای ارتکاب جرم را در سر دارند، یقین بدانند شلیک های پلیس برای حفظ امنیت و آرامش و آسایش مردم ادامه دارد و نیروهای انتظامی با قاطعیت با هر گونه جرمی برخورد خواهند کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
راز قتل راننده تاکسی اینترنتی زیر پل جاده!
دزد جوانی که به همراه یکی از دوستانش هنگام دستبرد به قطعات قابل فروش یک دستگاه خودروی ریو در بیابان های اطراف روستای گوجگی دستگیر شده بود، راز قتل هولناک پیرمرد مسافرکش را دربازجویی های تخصصی کارآگاه پلیس آگاهی خراسان رضوی فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،هجدهم مرداد سال گذشته پیرمرد۷۰ساله ای که عضو یکی از تاکسی های اینترنتی معروف بود و در شهرستان نقاب مسافرکشی می کرد،مسافری را به مقصد نیشابور سوار کرد و در گرمای تابستان به راه افتاد. چند ساعت بعد او مسافر میان سال خود را در حالی به مقصد رساند که تصمیم گرفت سفری هم به مشهد بکند!بنابراین به سوی پایانه مسافری نیشابور حرکت کرد تا چند مسافر را هم به مقصد مشهد سوار کند. پیرمرد که با حساسیت مراقب نواقص احتمالی خودرو در جاده بود، در کنار خیابان توقف کرد و به بررسی روغن موتور و آب رادیاتور پرداخت و سپس مشغول تمیزکاری خودرو شد. در همین حال صدای جوانی که قصد سفر به مشهد را داشت، او را از افکارش بیرون کشید. جوان مسافر در حالی که روی صندلی جلوی «ریو»می نشست، خطاب به راننده گفت: من عجله دارم! اما پیرمرد اصرار داشت که باید چند مسافر دیگر نیز سوار کند!
مسافر ۲۴ ساله که دقایقی قبل لانه مجردی خود را ترک کرده بود تا به مشهد سفر کند، در حالی نقشه شیطانی هولناکی را در ذهن خود مرور کرد که راننده «ریو»به سوی میدان با غرور حرکت کرد تا مسافران دیگری را پیدا کند.در این شرایط مسافرجوان که نقشه وحشتناک خود را برباد رفته می دید ناگهان گوشی تلفن خود را به طور نمایشی روی گوشش گذاشت و با صحبت های خود چنین وانمود کرد که چند تن از دوستانش نیز قصد سفر به مشهد را دارند. او سپس از راننده خواست برای سوار کردن دوستانش به سمت جاده سبزوار بازگردد. دقایقی بعد مسافر مخوف به پیرمرد تاکید کرد کنار یکی از پل های زیرگذر کانال آب و در حاشیه جاده توقف کند تا دوستانش از راه برسند!
حدود۱۰ دقیقه از انتظار آن ها می گذشت و پیرمرد از آینه خودرو مدام به این سو و آن سوی جاده می نگریست ولی از مسافران جدید خبری نبود!مسافر جوان که نگرانی را در چهره پیرمرد می دید دوباره گوشی را نمایشی زیر گوشش گرفت و با عصبانیت فریاد زد:«خودتان را مسخره کرده اید؟!اگر نمی آیید ما برویم!»مسافر مخوف سپس در حالی که به راننده اطمینان می داد به زودی دوستانش از راه می رسند،به آرامی پیراهنی را از میان ساک دستی اش بیرون آورد و زیر چشمی نگاهی به چهره آشفته پیرمرد انداخت که هنوز از آینه بغل به اطراف جاده نگاه می کرد. او در یک لحظه نقشه هولناک خود را به اجرا گذاشت و با مشت محکمی که به گیجگاه پیرمرد کوبید،پیراهن را دور گردن وی حلقه زد و آن قدر فشار داد تا سرراننده بی گناه روی فرمان افتاد اما وقتی پیراهن را رها کرد گویی سر پیرمرد روی فرمان تکان خورد! در این هنگام مسافرقلابی برای اطمینان از مرگ طعمه خود،چاقو را بیرون کشید و چنان ضربه ای به گردن راننده فرود آورد که خون زیادی فواره زد و روی صندلی و کف خودرو ریخت.چند دقیقه بعد قاتل ترسناک از خودرو پیاده شد و پیکر خون آلود او را کشان کشان به زیرگذر کانال آب انتقال داد. او زمانی که از زیرگذر بیرون آمد سراغ خودرو رفت و با بطری آبی که از صندوق عقب برداشت مشغول شست و شوی خون ها شد تا اعضای یک خانواده دنا سوار که در آن نزدیکی توقف کرده بودند، به او مشکوک نشوند!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است ساعتی بعد قاتل بی رحم مسافری را هم از نیشابوربه مقصد مشهد سوار کرد و به راه افتاد. او هنگامی که به مشهد رسید مسافر خود را در اطراف میدان حافظ(گاراژدارها)پیاده کرد وسپس با یکی از دوستان دوران سربازی خود تماس گرفت. «محمد»که از تماس دوست خود خوشحال به نظر می رسید نشانی دامداری پدرش در جاده کلات را به او داد.
طولی نکشید که «وحید»(جوان۲۴ساله)پدال گاز را فشرد و به سوی یکی از روستاهای اطراف مشهد در جاده کلات حرکت کرد. او بعد از خوش و بش و احوال پرسی از دوستش تقاضا کرد تا خودروی ریو را برای مدتی نزد او به امانت بگذارد! «وحید»ماجرای ساختگی سرقت خودرو را برای دوستش بازگو کرد و گفت:چند روز قبل خودرو را که شیشه آن پایین بود و سوئیچ هم روی آن قرارداشت از کنار خیابانی در نیشابور سرقت کردم و به مشهد آوردم!
بنابرگزارش روزنامه خراسان،این گونه بود که جوان قاتل،خودروی سرقتی را در دامداری پدر دوستش پنهان کرد و خود به نیشابور بازگشت. از سوی دیگر خانواده پیرمرد مسافرکش در حالی که به شدت نگران و مضطرب بودند ماجرای گم شدن او را به پلیس آگاهی گزارش دادند و بدین ترتیب تحقیقات پلیس برای یافتن راننده تاکسی اینترنتی آغاز شد و پس از حدود ۶ روز رصدهای اطلاعاتی و پیگیری های پلیسی بالاخره جسد خون آلود پیرمرد در زیر پل حاشیه جاده نیشابور کشف شد و این گونه پرونده قتل پیرمرد۷۰ساله زیرذره بین تحقیقات قرارگرفت. در حالی که بررسی های تخصصی پلیس برای یافتن سرنخی از یک مظنون مسافرنما ادامه داشت،چندماه بعد «وحید» دوباره به مشهد بازگشت و با اجاره یک دستگاه وانت پیکان،دریک کارگاه قالی شویی مشغول کار شد. او قالی و قالیچه ها را از منازل جمع آوری می کرد و برای شست و شو به قالی شویی ها انتقال می داد. از طرف دیگر پدر «محمد»که متوجه خودروی مشکوک در دامداری شده بود،پسرش را سرزنش کرد که چرا اجازه داده است تا دوستش خودرو را به دامداری منتقل کند! به همین خاطر«محمد»با وحید تماس گرفت و ماجرای خشم پدرش را بازگو کرد. هنوز ساعتی بیشتر از این تماس تلفنی نگذشته بود که وحید سوار بر وانت اجاره ای مقابل دامداری رسید و از دوستش خواست تا خودرو را به بیابان های اطراف ببرند و در آن جا رها کنند!هنگامی که آن ها به حاشیه جاده روستای گوجگی رسیدند «وحید»اصرارکرد تا حداقل لوازم و قطعات قابل فروش خودرو را باز کنند و لاشه آن را در بیابان بیندازند! با این پیشنهاد وسوسه برانگیز،آنان به سرعت سپر و چرخ ها را بازکردند،اما هنوز دقایقی از توقف آن ها در بیابان نگذشته بود که با تماس تلفنی یکی از رانندگان عبوری، نیروهای انتظامی از راه رسیدند و دو جوان را حین ارتکاب جرم بازداشت کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند اما وقتی شماره پلاک خودروی ریو در رایانه های مرکز فرماندهی ثبت شد ناگهان شماره یک پرونده جنایی در صفحه نمایش خودنمایی کرد که در نیشابور رخ داده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،این گونه بود که با دستور قاضی دکتر صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)،متهمان به سرقت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرارگرفتند اما دو سارق جوان مدعی بودند با خودروی وانت پیکان از آن محل عبور می کردند که خودروی رها شده را دیده اند و با وسوسه شیطانی تصمیم به سرقت لوازم و قطعات آن گرفته اند.
درهمین حال با دستور مستقیم سرهنگ کارآگاه جوادشفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)دو متهم مذکور به اتاق بازجویی هدایت شدند و با نظارت سرهنگ محمد همتی جوانمرد(رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی)در برابر سوالات فنی و تخصصی افسرپرونده قرارگرفتند. هنوز چند دقیقه از انکارهای قاطع متهمان نگذشته بود که سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسرپرونده)مدارکی مستند از پرونده قتل راننده تاکسی اینترنتی را مقابل دیدگان «وحید»گذاشت. این جوان ۲۴ساله که با مشاهده این اسناد،همه راه های گریز را بسته می دید به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناک را فاش کرد. این گزارش حاکی است با انتقال متهمان به نیشابور، تحقیقات درباره زوایای دیگر این ماجرای وحشتناک ادامه یافت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
شهدای انفجار مواد محترقه در کلانتری مشهد به ۳ تن رسید
یکی دیگر از مصدومان حادثه انفجار موادمحترقه در کلانتری شهید رجایی مشهد،شربت شهادت نوشید و به دیدار حق شتافت.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی شب گذشته با تایید خبر شهادت سرباز وظیفه مهدی گل شاهی به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت:حدود ساعت ۱۳ دهم فروردین حادثه انفجار مقداری سرنج(مواداولیه ساخت مواد محترقه)درکلانتری شهید رجایی مشهد رخ داد که طی آن دو تن از جان برکفان انتظامی(سروان یاسریاحسین و سرباز وظیفه امین نیکوسیردستجردان)به دیدار حق شتافتند و یکی دیگر از عوامل انتظامی نیز مصدوم شد که بلافاصله به مرکز درمانی انتقال یافت اما متاسفانه باگذشت ۵ روز از این حادثه تاسف بار، اقدامات درمانی به نتیجه نرسید و سرباز وطن گل شاهی نیز به سوی پروردگار عروج کرد. سرتیپ دوم احمد نگهبان با تسلیت به خانواده این سرباز وطن و همه عوامل انتظامی افزود:مراسم تشییع پیکر این عاشق سبکبال اطلاع رسانی خواهد شد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است به دنبال وقوع حادثه انفجار موادمحترقه توقیفی در کلانتری شهید رجایی،بلافاصله قاضی علیرضا موسایی(دادستان نظامی خراسان رضوی)نیز در محل حادثه حضور یافت و دستورهای ویژه ای را برای پیگیری و تحقیق جامع در این باره صادر کرد. با این دستور قضایی،بررسی های تخصصی از سوی قاضی کابلی(بازپرس دادسرای نظامی)آغاز شد و همه ابعاد و جوانب این ماجرا زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
جنایت تکان دهنده دندان پزشک معروف در مشهد
پسرم به کتامین وکوکائین اعتیاد داشت وبا اخاذی ها واذیت هایش آبروریزی می کرد
یکی از دندان پزشکان معروف که حدود ۲۰ ماه قبل پسرش را در یک درگیری شبانه به قتل رسانده و جسد او را در جاده قدیم فریمان دفن کرده بود،روزگذشته راز این جنایت تکان دهنده را فاش کرد وبدین ترتیب از یک معمای پیچیده جنایی در پلیس آگاهی خراسان رضوی رمزگشایی شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بیست و دوم اردیبهشت سال گذشته، یکی از دندان پزشکان معروف مشهد،با مراجعه به پلیس آگاهی خراسان رضوی ،گم شدن پسرش را گزارش داد و از کارآگاهان برای پیدا کردن او کمک خواست. این گونه بود که پرونده ای در پلیس آگاهی تشکیل شد و رصدهای اطلاعاتی برای یافتن سرنخی از پسر ۲۹ ساله ادامه یافت.
بهره گیری پلیس از فناوری های نوین نیز بیانگر آن بود که جوان مذکور از مرزهای کشور خارج نشده و هنوز در داخل کشور است. از سوی دیگر با گذشت چندین ماه از این ماجرا ،مشخص شد که خانواده «ف»(جوان گم شده) پیگیری این پرونده را تقریبا رها کرده اند و به دنبال یافتن فرزندشان نیستند. به همین دلیل ماجرا برای پلیس مشکوک شد و احتمال این که رازی در پس پرده گم شدن «ف»باشد، قوت گرفت. ظن کارآگاهان به جایی رسید که با دستور ویژه سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده(رئیس آگاهی خراسان رضوی)گروهی تخصصی از کارآگاهان زبده اداره جنایی ماموریت یافتند تا این موضوع را زیر ذره بین کنکاش های پلیسی ببرند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است طولی نکشید که پرونده مذکور روی میز کارکارآگاهان قرارگرفت و جلسه تحلیل کارشناسی ماجرا زیر نظر سرهنگ محمد همتی جوانمرد(رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی)تشکیل شد. بررسی سطر به سطر اظهارات مرد دندان پزشک و فرضیه های پلیسی در نهایت احتمال وقوع قتل را پررنگ تر کرد و بدین ترتیب گروه مشترکی از افسران عملیاتی و اطلاعاتی به سرپرستی سرگرد رجبی(افسرپرونده)تحقیقات نامحسوس گسترده ای را با راهنمایی های قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمدمشهد)آغاز کردند و حدود ۲ ماه همه رفتارها و معاشرت های خانوادگی دندان پزشک ۵۲ ساله را زیر نظر گرفتند.
سپس با دعوت از پدر«ف»به پلیس آگاهی طوری وانمود کردند که پرونده را به شیوه جنایی پیگیری خواهند کرد. از سوی دیگر گروه رصدهای نامحسوس با رمزهای پلیسی به رئیس پلیس آگاهی گزارش دادند که چند ساعت بعد از این ماجرا، جلسه ای خانوادگی در منزل پدر بزرگ مادری «ف»تشکیل شده است. در این شرایط دیگر کارآگاهان به یقین رسیدند که راز مهمی از یک جنایت تکان دهنده در سینه مرد دندان پزشک نهفته است. بنابراین عملیات های تخصصی رنگ جنایی به خود گرفت و کارآگاهان با کسب دستورهای محرمانه از قاضی شعبه ۲۵۸ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد،مرد دندان پزشک و همسرش را به پلیس آگاهی مرکز احضار کردند و هر کدام را به صورت جداگانه مورد بازجویی های فنی قراردادند .
آنان با سوالات انحرافی و اوضاع خانوادگی واجتماعی تلاش می کردند تا به واقعیت های نهان پی ببرند که ناگهان همسر دندان پزشک در میان اظهاراتش به طور ناخواسته لفظ «مرحوم»را برای پسرش به کار برد. همین کلمه کافی بود تا کارآگاهان کلید رمز این معمای پیچیده جنایی را پیدا کنند. آن ها با همین سند مهم به سراغ مرد ۵۲ ساله رفتند و او نیز به اعتیاد شدید پسرش اقرارکرد. حالا دیگر قطعات این پازل جنایی در مسیر مشخصی قرارگرفته بودند که مادر«ف»در میان رگبار سوالات فنی ناگهان از رفتارهای آزار دهنده پسرش پرده برداشت و ماجرای رفقای ناباب او را بازگو کرد که فرزندش را به کوکائین و کتامین(نوعی مواد مخدرخطرناک است که باعث آسیب های جسمی و روحی شدیدی می شود)آلوده کرده اند وسپس به درگیری او با همسرش در منزل اشاره کرد.
بنابرگزارش روزنامه خراسان،با این اعترافات، دیگر دندان پزشک معروف نتوانست بیشتر از این، راز جنایت تکان دهنده خود را پنهان کند. او در حالی که بسیار نگران و نادم به نظر می رسید، درباره یک شب وحشتناک و رفتارهای آزار دهنده فرزندش گفت:پسر۲۹ ساله ام سال ها بود که به مواد مخدر الکل و روان گردان ها اعتیاد داشت و ما هم در خطر آسیب ها و درگیری های ناشی از استعمال این گونه مواد خطرناک قرار داشتیم تا حدی که چندین بار قصد جان ما را داشت. او برای گرفتن پول از من اخاذی می کرد. شب حادثه هم (هجدهم اردیبهشت۱۴۰۲)در نیمه های شب با حال غیرطبیعی به خانه آمد و درخواست مبلغ زیادی پول داشت. او چاقویی را از آشپزخانه برداشت و به سوی من حمله ور شد. من هم برای دفاع از خودم گلدان را به سرش کوبیدم که چاقو از دستش افتاد و بعد از چند دقیقه از حال رفت. در این هنگام از همسرم که با شنیدن سر وصدا به پشت در اتاق آمده بود،خواستم به اتاق خودش بازگردد و به او گفتم اتفاقی نیفتاده است! وقتی همسرم خوابید، پیکر بی جان پسرم را درون کیسه برزنتی گذاشتم و پراید مشکی را به داخل حیاط آوردم . بعد هم جسد را در صندوق عقب گذاشتم و به طرف جاده قدیم فریمان به راه افتادم. در یک جایی نخاله های ساختمانی ریخته بودند که من به طرف همان منطقه پیچیدم و به خاطر ترس و اضطرابی که داشتم ،جسد را درون یک شیار دفن کردم و به مشهد بازگشتم.
حدود ۴ یا ۵ روز بعد از قتل هم برای آن که پلیس را گمراه کنم گوشی تلفن او را به اطراف بولوار شاهنامه بردم و در آن جا رها کردم.
متهم این پرونده جنایی ادامه داد: واقعا اگر آن شب از خودم دفاع نمی کردم او من و شاید همسرم را به قتل می رساند، چون وضعیت روحی و روانی مناسبی نداشت. من هم فقط به خاطر حفظ آبرویم تا کنون این ماجرا را مخفی کردم و اکنون بسیار پشیمانم! او بارها مرا برای گرفتن میلیون ها تومان پول تهدید به مرگ کرده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در ادامه بازجویی ها، مادر«ف»(مقتول) زوایای وحشتناک دیگری را فاش کرد و گفت:از رفتارهای خطرناک پسرم می ترسیدم حتی وحشت داشتیم به نوههایمان آسیبی برساند. او سگ بیچاره ما را گروگان می گرفت تا از ما اخاذی کند. همه طلاهای مرا فروخته بود! به خاطر مصرف کتامین حتی نمیتوانست ادرارش را کنترل کند. او به مطب دندان پزشکی پدرش می رفت و بارفتارهای زشت و زننده طوری آبروریزی می کرد که مجبور بودیم هر چه می خواهد در اختیارش بگذاریم. در واقع همسرم این کار را برای محافظت از من و فرزندانم و دیگر اعضای خانواده انجام داد. رفتارهای ترسناک پسرم به جایی رسیده بود که قیچی زیر گلوی شوهرم می گذاشت تا پول اخاذی کند. حتی مرا گروگان می گرفت و داخل خانه حبس می کرد و این گونه از پدرش باج می گرفت ولی ماسعی می کردیم با او خوب رفتار کنیم تا مواد مخدر خطرناک را ترک کند اما متاسفانه اوضاع او روز به روز بدتر شد تا این که این حادثه تلخ رخ داد.بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،در پی اعترافات تلخ این زوج،قاضی خاکشور دستور آزادی مادر مقتول را صادر کرد وسپس گروهی از کارآگاهان با راهنمایی دندان پزشک معروف مشهدی به سوی جاده فریمان به راه افتادند وبقایای جسد«ف»را از درون شکاف زمین بیرون کشیدند. تحقیقات بیشتر در این باره برای کشف زوایا و ابعاد دیگر این جنایت تکان دهنده همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
تباهی با سریال های ماهواره ای !
تماشای فیلم ها و سریال های جذاب ترکی همه اوقات فراغتم را پر کرده بود. آن قدر تحت تاثیر قصه ها و داستان های این گونه سریال ها قرارگرفته بودم که انگار در گوشه قلبم از زندگی ساده و بی آلایش خودم راضی نبودم و همواره خودم را زنی بدبخت و عقب مانده تصور می کردم که گویی حسرت همه آمال و آرزوهایم در دلم باقی مانده بود. این ماجرا تا حدی پیش رفت که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن ۴۵ساله که مدعی بود وضعیت وخیم روحی و تالمات روانی، او را تا مرز افکار احمقانه ای مانند خودکشی رسانده است با بیان سرگذشت تاسفبار خود به کارشناس اجتماعی کانتری نجفی مشهد گفت: بیستمین بهار زندگی ام را می گذراندم که به توصیه پدرم به خواستگاری جوان غریبه ای پاسخ مثبت دادم و در حالی زندگی مشترکم را آغاز کردم که هیچ احساس عاطفی قلبی به او نداشتم ولی او را شوهر خودم میدانستم و با همه وجودم به خواسته هایش احترام می گذاشتم. زندگی مشترک ما در منزل نقلی و در شهر اردبیل به گونه ای ادامه داشت که نه روابط سرد عاطفی را تجربه کردم و نه او را عاشقانه دوست داشتم!
خلاصه شوهرم در بیرون از منزل به دنبال سعادت و خوشبختی من بود و من هم تلاش می کردم تا محیط خانه را برایش آرام و دلپذیر کنم. در این شرایط بود که تولد دخترم رنگ و بوی دیگر به زندگی ام داد و آرام آرام عشق شوهرم نیز در اعماق قلبم نفوذ کرد. حالا در کنار دخترم به ادامه این زندگی مشتاق تر می شدم و شوهرم نیز ساعت های بیشتری کار می کرد تا هر دو کاخ آرزوهایمان را در قلب یکدیگر بنا کنیم. از سوی دیگر من که اوقات فراغت بیشتری داشت، خودم را با فیلم و سریال های جذاب ترکی سرگرم می کردم و مدام پای ماهواره می نشستم اما نمی فهمیدم که قصه ها و داستان های این فیلم ها، روح و روانم را تحت تاثیر قرارمی دهد به گونه ای که انگار در گوشه قلبم از زندگی خودم راضی نبودم. خودم را با قهرمانان این سریال ها مقایسه می کردم و در حسرت یک زندگی رویایی،شوهرم را مقصر همه بدبختی هایم می دانستم. در واقع عقب مانده ای بودم که کاخ آرزوهایم فرو ریخته بود و باید برای یک زندگی بخور و نمیر تلاش می کردم. به همین خاطر کم کم بساط مشاجره و دعوا را پهن کردم و هر روز به بهانه های مختلف با حالت قهر از خانه بیرون می رفتم. گویی تاریخ مصرف این زندگی مشترک رو به پایان بود و مدام از شوهرم فاصله میگرفتم. داستان های رویایی سریال های ماهواره ای همه افکارم را تسخیر کرده بود و به چیزی جز زندگی مانند هنرپیشه های آن فیلم ها راضی نمی شدم! بالاخره دعواهای خانوادگی ما به حدی رسید که تقاضای طلاق دادم و در حالی از «تورج» جدا شدم که پدرم از دنیا رفته بود و هزینه های زندگی مادرم را نیز برادرانم پرداخت می کردند. در این شرایط به امید یک زندگی بهتر به پیشنهاد یکی از دوستانم راهی مشهد شدم تا با کار و درآمد بیشتر یک زندگی مرفه برای خودم بسازم! هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که به اشتباه خودم پی بردم ولی دیگر راه بازگشتی نداشتم چرا که «تورج» با زن دیگری ازدواج کرده بود و من هم به سختی هزینه های زندگی و دخترم را تامین میکردم. در همین روزها بود که با مردی در فضای مجازی آشنا شدم و پس از مدتی پیامک بازی و دیدارهای خیابانی درحالی به عقد موقت او درآمدم که فقط می خواستم از این شرایط تلخ و سخت رها شوم!
اکنون ۱۲ سال از آن روز می گذرد و من به خاطر اشتباهات خودم زندگی و آینده دخترم را نیز نابود کردم چرا که او همواره در حاشیه زندگی مردی قرار داشت که فقط سایه اش بالای سرم بود و هیچ گاه مهر و عاطفه پدری را احساس نکرد. او همه تلخکامی ها را تحمل کرد و دم برنیاورد من هم زمانی به خود آمدم که۴۵ سال از عمرم سپری شده است و حفره های عمیقی از حسرت های جانکاه در روح و روانم خودنمایی می کند. چند بار افکار احمقانه ای مانند خودکشی به سرم زد ولی تنها به خاطر آینده دخترم از این تصمیم جنون آمیز منصرف شدم تا شاید روزنه ای برای امید به زندگی بیابم ولی ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی در حالی اقدامات روانشناختی را با بهره گیری از تجربیات ارزنده سرهنگ محمدولیان(رئیس کلانتری نجفی)برای رهایی زن مذکور از این شرایط روحی و روانی آغاز کردند که دختر او نیز تحت حمایت های مشاوران پلیس قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
اعتراف موتورسواران گوشی قاپ به ۱۵ فقره سرقت!
دو سارق موتورسوار که در پی گوشی قاپی نافرجام از یک زن جوان دستگیر شده اند،راز ۱۵فقره گوشی قاپی در خیابان آیت ا ... عبادی مشهد را فاش کردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ماموران گشت کلانتری رسالت مشهد که عملیات گسترده ای را در راستای مبارزه با جرایم خشن آغاز کرده بودند،به دو جوان موتورسوار در خیابان آیت ا... عبادی مشکوک شدند و برای دقایقی آن ها را زیر نظر گرفتند. در همین حال موتورسواران به سوی زن جوانی در حاشیه خیابان حرکت کردند وقصد داشتند تلفن همراه وی را سرقت کنند که ناگهان خود را در محاصره پلیس دیدند و در یک عملیات ضربتی دستگیر شدند. دو متهم که با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده(رئیس کلانتری رسالت)به مقر انتظامی منتقل شده بودند در بازجویی ها به ۱۵فقره گوشی قاپی اعتراف کردند و مدعی شدند گوشی های سرقتی را به مالخری در خیابان بهمن منطقه خواجه ربیع فروخته اند. همچنین بررسی های پلیس نشان داد: راکب موتورسیکلت که «مهدی-آ» نام دارد از سارقان حرفه ای وسابقه دار است که به همراه «کیهان-د»به ارتکاب جرم ادامه می داد.تحقیقات پلیس برای کشف سرقت های احتمالی دیگر آنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
با رصد های اطلاعاتی پلیس مشهد
باند خرید و فروش نوزاد متلاشی شد
با لو رفتن ماجرای دختری که به ۶۰ میلیون تومان فروخته شده بود،یک باند خرید و فروش نوزادان با رصدهای اطلاعاتی نیروهای کلانتری شفای مشهد درحالی متلاشی شد که سرکرده سابقه دار این باند،ابعاد دیگری از این ماجرای تکان دهنده را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،نیروهای کارآزموده کلانتری شفای مشهد از طریق به کار گیری منابع مردمی و مخبران محلی به اطلاعات هولناکی از خرید و فروش نوزادان دست یافتند که به صورت گسترده در شهرهای دیگر کشور فعالیت می کردند.
با این اطلاعات محرمانه، پیام های پلیسی رمز گونه به سلسله مراتب فرماندهی مخابره شد و بدین ترتیب با دستور ویژه سرتیپ دوم احمد نگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)گروه تخصصی مشترکی از افسران دوایر انتظامی با هدایت و نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند. تحلیل های کارشناسی و بررسی های محرمانه پلیسی حکایت از آن داشت که دو خواهر میان سال نوزادان خانواده های کم بضاعت یا معتادان به موادمخدر را خریداری می کنند وسپس آن ها را به افرادی می فروشند که صاحب فرزند نشده اند!
ادامه این تحقیقات بیانگر آن بود که «م»(سرکرده باند)سوابقی با همین جرم دارد و نوزادانی را نیز در چند شهر دیگر کشور خرید و فروش کرده اند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است اهمیت این ماجرا موجب شد تا قاضی کشیک دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستورهای قاطعی را برای پیگیری باند خرید و فروش نوزادان و دستگیری متهمان صادر کند.
طولی نکشیدکه عوامل انتظامی شب هنگام دامنه بررسی های خود را به بولوار هدایت مشهد کشاندند و «م»را در حالی دستگیر کردند که نوزاد دختر یک ساله ای را خریده بود.در همین حال مادر معتاد این نوزاد نیز به مقر انتظامی هدایت شد وتوسط سرگرد اسلامی در دایره قضایی کلانتری مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفت.
این زن ۲۳ساله گفت:شوهرم کارتن خواب است و اطلاعی از او ندارم. خودم نیز در حال مصرف شیشه بودم و اوضاع مناسبی نداشتم. در این شرایط به منزل زنی به نام «ن»رفته بودم که او به عنوان واسطه دخترم را به زن دیگری فروخت و آن ها مبلغ ۶۰میلیون تومان به من پرداخت کردند ولی بعد از گذشت یک هفته از این ماجرا احساس مادری ام به جوش آمد وتصمیم گرفتم دخترم را پس بگیرم اما وقتی با زنی که دخترم را خریده بود روبهرو شدم او مرا تهدید کرد که باید ۸۰میلیون تومان بازگردانم و گر نه دخترم را به تهران می فرستد!
بنابراین گزارش، «م»سرکرده سابقه دار این باند نیز با بیان این که خواهرم در زمینه رحم های اجاره ای قانونی و بیشتر در شهرهای تهران،کرج و بابل فعالیت می کند،به افسر تحقیق پرونده گفت: من از طریق «ن»(واسطه)با مادر معتاد این نوزاد آشنا شدم. او به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر صنعتی نمی توانست از فرزندش نگهداری کند و از سوی دیگر هم قصد نداشت او را به بهزیستی تحویل بدهد، این بود که من آن دختر خردسال را با پرداخت مبلغ ۶۰ میلیون تومان برای فردی خریدم که با وجود درمان های متعدد باز هم صاحب فرزند نشده بود! ولی زمانی که آن زن ادعا کرد نمی خواهد دخترش را بفروشد من هم گفتم باید پول مرا برگرداند!
در همین حال عضو واسطه این باند ادعا کرد من از هیچ چیزی خبر ندارم و روزی که نوزاد مذکور خرید و فروش شده است در بیمارستان بودم و دخالتی هم در این زمینه نداشتم.
بنابر گزارش روزنامه خراسان،باتوجه به این که احتمال می رود پلیس با یک شبکه گسترده روبه رو شده باشد،بررسی های موشکافانه ای زیر نظر سرگرد سبکبار برای ریشه یابی ماجرای فروش نوزادان در شهرهای دیگر کشور در حالی آغاز شده است که ۳ متهم این پرونده با دستور قاطع قضایی روانه زندان شدند و تحقیقات بیشتر با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع،با تاکید ویژه جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
دستبرد مسافران قلابی به ویلاها و منازل اجاره ای!
زوج کرمانشاهی که با شگرد عجیبی به سوئیت ها، ویلاها و منازل شخصی اجاره ای دستبرد می زدند، با تلاش نیروهای کلانتری شهید نواب صفوی مشهد دستگیر شدند و در حالی تاکنون به۲۰فقره سرقت اعتراف کرده اند که صدها میلیون تومان اموال مردم را به مالخران فروخته اند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل پیرمردی که منزل مسکونی اش را به یک زوج میان سال مسافر اجاره داده بود،وقتی فهمید مستاجرانش منزل را ترک کرده اند با نگرانی و اضطراب،کلید یدکی را برداشت و در منزلش را گشود اما ازآن چه می دید حیرت زده در شوک فرو رفت. زوج مسافر همه لوازم و اموال منزل را به سرقت برده بودند و اکنون صحنه ای باورنکردنی مقابل دیدگانش قرارداشت. دقایقی بعد پیرمرد سراسیمه ماجرا را به پلیس۱۱۰گزارش داد و این گونه گروهی از نیروهای گشت انتظامی با دستور مستقیم سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی)عازم خیابان شهید سالاری مقدم شدند. هنوز تحقیقات پلیس برای اثربرداری ازصحنه جرم ادامه داشت که ناگهان عوامل انتظامی دریافتند مقداری از لوازم شخصی زوج سارق در محل باقی مانده است و با توجه به اهمیت این لوازم و مدارک،آن ها احتمالا به صحنه جرم بازمی گردند. به همین دلیل گروه گشت انتظامی با راهنمایی های تجربی رئیس کلانتری منتظر فرصتی برای دستگیری سارقان ماندند و آموزش های لازم را به صاحبخانه دادند.
هنوز چندساعت از این ماجرا نگذشته بود که نیروهای انتظامی با ورود زوج سارق به منزل مذکور از لایه های حفاظتی بیرون آمدند و حلقه های قانون را بردستان زوج کرمانشاهی گره زدند. مرد۴۵ و زن۴۸ ساله که در میان بهت و حیرت قرارداشتند، به مرکز انتظامی انتقال یافتند و مورد بازجویی قرارگرفتند. بررسی های تخصصی پلیس نشان داد آن ها از دزدان سابقه دار و حرفه ای هستند که سرقت های خود را با شگردی عجیب از سال ۱۴۰۱ در مشهد آغاز کرده اند و به منازل و باغ ویلاهای زیادی دستبرد زده اند و همه اموال را به سمساری ها و برخی مالخران حرفه ای فروخته اند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است این گونه بود که گروهی از افسران انتظامی با اعترافات مرد۴۵ساله معتاد، به طرف فروشگاه لوازم مستعمل (سمساری)حرکت کردند و در حالی یک تخته زیلوی سنتی سرقتی را در این فروشگاه پیدا کردند که بقیه اموال به فروش رفته بود.
بنابراین «حسین-ع»نیز به اتهام مالخری دستگیر و به مقر انتظامی انتقال یافت اما مشخص شد سارقان حرفه ای اموال منازل و سوئیت ها و ویلاها را به چندین مالخر دیگر نیز فروخته اند. از سوی دیگر تحقیقات موشکافانه پلیس درباره شگرد عجیب این زوج میان سال نشان داد «مسعود-ح»(متهم)از طریق سایت دیوار و فضای مجازی منازل و ویلاهای اجاره ای را در مناطق مختلف مشهد شناسایی می کرد وپس از بازدید از محل وسنجش همه جوانب احتمالی، مکان های خاصی را برای اجاره در نظر می گرفت. او سپس با بیان این که مسافر است و برای درمان بیماری همسرش به مشهد آمده،حس انسان دوستی و عواطف صاحبخانه را برمی انگیخت و بعد به بهانه طولانی شدن مدت درمان،مکان اجاره ای را به مدت یک ماه دیگر تمدید می کرد. در این میان زوج سارق به تدریج لوازم منزل شامل یخچال،لباس شویی، فرش، پتو، کالاهای خواب و حتی جهیزیه کامل و لوازم برقی را خارج می کردند و به مالخران یا خریداران کالاهای مستعمل(سمساری ها)می فروختند!صاحبخانه ها هم زمانی متوجه سرقت اموال می شدند که دیگر از مسافران بیمار قلابی خبری نبود.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، تحقیقات پلیس با تاکید سرتیپ دوم احمدنگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)در حالی برای دستگیری دیگر مالخران و افراد مرتبط با دزدان سابقه دار ادامه دارد که آن ها تاکنون به سرقت از ۲۰منزل اجاره ای اعتراف کرده اند و مورد شناسایی ۵تن از مال باختگان نیز قرارگرفته اند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ابعاد جدید پرونده بزرگ قاچاق سوخت
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان بازداشت مدیران شرکت نفت در سه شهرستان کهنوج، رودبار جنوب و جیرفت به همراه چند کارشناس از سازمان صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی این شهرستانها در یک فقره پرونده در شعبه ۲۲ بازپرسی کرمان را اعلام و با اشاره به ورود تعداد زیادی پرونده قاچاق سوخت به دستگاه قضایی تصریح کرد: فقط یکی از این متهمان در طول ۱۰ ماه مسئولیت در این حوزه، ۱۷ میلیون لیتر فرآورده سوختی خارج از شبکه، سندسازی و صادر کرده و سهم این فرد به نسبت دونپایه در این شهرستان دورافتاده در طول این مدت، یک دستگاه خودروی BMW ۷۲۰ و یک دستگاه خودروی لندکروز بوده که کشف شده است. قاضی مهدی بخشی افزود: از منزل دیگری، ۷۰۰ سکه تمامبهار آزادی دفن شده در باغچه کشف شد و فقط ساعت مچی یکی از متهمان، یکمیلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان میارزد و چه بسیار اموالی که کشف نشدهاند. وی در ادامه در ادامه با اشاره به تفاوت قیمت سوخت در ایران و کشورهای منطقه خلیج فارس، اظهار کرد: تفاوت قیمت گازوئیل و بنزین در کشور ما با همسایگانمان بین ۳۰ تا ۲۰۰ برابر است.این مقام قضایی منشأ اصلی قاچاق فرآوردههای نفتی را صدور اسناد حمل غیرواقعی در بخش باربری، بارنامه و صورت وضعیت، اختصاص نیافتن مطابق با بازدهی تولید برق و انحراف تحویل از مبدأ تا مقصد و بهروزرسانی نشدن الگوی مصرف استاندارد و احصانشدن کارکرد واقعی مصرفکنندگان توسط دستگاه متولی دانست و گفت: برابر آمار موجود از ستاد مبارزه با قاچاق از میزان سوخت کشفشده از شبکه قاچاق ۸/۴۹ درصد مربوط به حوالههای سازمان صنعت، معدن و تجارت و ۵/۲۸ درصد مربوط به سازمان جهاد کشاورزی، ۱/۸ درصد مربوط به اداره راهوشهرسازی و ۵/۸ درصد مربوط به سازمان آب منطقهای است و سهم خودروهایی که به صف بنزین میروند و ۶۰ لیتر سوخت قاچاق میکنند در کنار سازمانهای راهداری، اداره کل شیلات، معاونت عمرانی استانداریها، سازمان بنادر و دریانوردی و شرکت توزیع برق فقط ۵ درصد است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ترفند عجیب یک دزد برای دستبرد به خودروها!
دزد میانسالی که با شگردی عجیب به قطعات و چرخ خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان ها دستبرد می زد، با تلاش نیروهای کلانتری آبکوه مشهد در حالی دستگیر شد که همسر وی راز سرقت هایش را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، فردی سراسیمه با پلیس۱۱۰ مشهد تماس گرفت و در حالی که بسیار نگران بود به نیروهای انتظامی گفت: خودروام را در حاشیه بولوار شهید ساجدی پارک کرده بودم که ناگهان پراید سفید رنگی را در کنار آن دیدم. ابتدا متوجه موضوع نشدم اما وقتی به طرف خودرو حرکت کردم، ناگهان مردی را دیدم که در صندوق عقب پراید را پایین داد و با قرار گرفتن در پشت فرمان از محل گریخت. در این هنگام بود که فهمیدم او با گذاشتن جک در زیر خودرو، چرخ آن را به سرقت برده است.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در پی اعلام این ماجرا به پلیس، گروهی از عوامل انتظامی به سرپرستی سرهنگ دوم قنبری (جانشین کلانتری آبکوه)تلاش گسترده ای را با بازبینی دوربین های ترافیکی آغاز کردند و به سرنخ هایی از مالک پراید سفید رنگ دست یافتند که مشخصات او با اظهارات مالباخته مطابقت داشت.
طولی نکشید که با احضار این متهم به کلانتری، تحقیقات در حالی وارد مرحله جدیدی شد که بررسی نامحسوس سوابق مرد ۴۵ ساله نشان داد وی دارای دو فقره سابقه کیفری است، اما او ادعا کرد: در روزهای حادثه خودروی پراید دست فرزند جوانش بوده و او اطلاعی از سرقت قطعات ندارد!
این متهم حتی زمانی که تصاویر خود را در فیلم دوربین های ترافیکی دید، بیدرنگ مدعی شد راننده را نمی شناسد و هیچ گاه چنین کاپشنهایی را نمی پوشد که بر تن راننده است!
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، هنوز بازجویی های تخصصی در این باره ادامه داشت که افسران دایره تجسس با بهره گیری از شگردهای پلیسی، از همسر متهم نیز سوالاتی را پرسیدند. او بلافاصله ترفند شوهرش را لو داد و گفت: شوهرم معتاد و سابقه دار است. او کاپشن پسرم را به تن میکند تا اگر توسط مالباختگان شناسایی شد، پسرم را دستگیر کنند. در همین حال بررسی های پلیس با دستورهای تخصصی سرهنگ روح ا... لطفی(رئیس کلانتری آبکوه) برای شناسایی مالخر اموال سرقتی و دیگر افراد مرتبط با سارق سابقه دار آغاز شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
طرح های ویژه پلیس برای مقابله با جرایم خشن
۷۰ درصد مالخران گوشی های سرقتی اتباع خارجی هستند
با اجرای طرح های ویژه پلیس در مشهد جرایم خشن و بهویژه گوشی قاپی به طرز چشمگیری کاهش یافت.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان این مطلب به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت: با توجه به این که سرقت و به ویژه گوشی قاپی از مهم ترین دغدغه های شهروندان در حوزه «امنیت» بود، این موضوع به طور ویژه در اولویت کاری پلیس مشهد قرارگرفت و بدین ترتیب عوامل انتظامی با بهره گیری از تدابیر، تجربیات و دستورهای سردار محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) تلاش گسترده ای را با تقویت گشت های نامحسوس و توان تجهیزاتی نوین پلیسی، برای مقابله با جرایم خشن آغاز کردند به گونه ای که با دستگیری باندهای گوشی قاپی و مالخران حرفه ای، آمار گوشی قاپی در مشهد تا ۴۰ درصد کاهش یافت.سرتیپ دوم احمدنگهبان اضافه کرد: بررسی های تحقیقی و علمی پلیس نشان داد که حدود ۷۰درصد از مالخران گوشی های سرقتی اتباع خارجی غیرمجاز هستند که به صورت قاچاقی وارد کشور شده اند و با تشکیل باندهای زیرزمینی، گوشی های سرقتی را در مدت کوتاهی به آن سوی مرزها انتقال می دهند.
مقام ارشد انتظامی با اشاره به دغدغه مردم در حوزه سرقت خاطرنشان کرد: پلیس به طور مداوم درحال رصد و پژوهش درباره انواع جرایم است و دغدغه مردم را همواره در سرلوحه فعالیت ها و اقدامات خود قرار می دهد؛ به همین دلیل نیز طرح های ویژه و گسترده ای با بسیج نیروهای تخصصی و کلانتری های مشهد به اجرا درآمد که درحوزه کاهش سرقت ها بسیار رضایت بخش بود.فرمانده حافظان امنیت به کشف صددرصدی پرونده های گروگانگیری نیز اشاره کرد و گفت: اگرچه در تعدادی از پرونده های اخیر گروگانگیری، اتباع خارجی غیرمجاز نقش مهمی داشتند که هموطن خود را به گروگان گرفته بودند اما در کشف جرم و بازگرداندن سالم گروگان به خانواده، پلیس از همه توان و امکانات خود بهره برد و عاملان آدم ربایی را دستگیر کرد؛ چرا که در مرام فرزندان این سرزمین و خدمتگزاران مردم در نیروهای انتظامی هیچ تفاوتی بین انسان ها در شرایط گرفتاری و نیاز به امدادرسانی وجود ندارد و پلیس با همه وجود برای کشف جرم و احساس امنیت در شهروندان وارد عمل می شود.سردار نگهبان به خاطره ای وحشتناک از معتادان متجاهر نیز اشاره کرد و گفت: در یکی از عملیات های جمع آوری معتادان با جوان ۳۷ساله ای برخورد کردیم که کرم ها روی عفونت و زخم های روی پایش راه می رفتند و او وضعیت بسیار تاسف باری داشت که به مراکز درمانی منتقل شد. وی افزود: با آن که پلیس قدرت و امکان جمع آوری آنان را طی ۴۸ساعت دارد ولی چرخه بازگرداندن آن ها به جامعه با شرایط موجود معیوب است؛ چراکه باید امکاناتی برای مراقبت حداقل ۵ ساله از آنان فراهم شود تا این معتادان با ایجاد اشتغال و کارگاه های حرفه آموزی با کمک خیران به آغوش خانواده و جامعه بازگردند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در پایان به رصدهای مجرمان سابقه دار و به ویژه زورگیران و گوشی قاپ ها اشاره و تاکید کرد همه تبهکارانی که از ۱۰ سال قبل مرتکب جرم شده اند با دقت تحت نظر و رصد پلیس قرار دارند و در صورتی که اشتباهات خود را تکرار کنند، بی درنگ پلیس را بالای سر خود خواهند دید؛ چرا که نیروهای انتظامی برای آسایش و آرامش مردم همواره بیدارند و چشمان خود را نخواهند بست تا مردم با خیالی آسوده به خواب بروند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد