فیلسوفان مسلمان

 


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فـلـسـفـه اسـلامـی و شـیـعـی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴ | 23:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فلسفه در ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
فلسفه ایرانی به اندیشه‌ها و سنن فلسفی ایرانی باستان بر می‌گردد که از اندیشه‌های باستانی هندوآریایی آغاز می‌شود که بعدها همین اندیشه‌ها تحت تأثیر دین زرتشتی قرار گرفتند و مکتب زرتشت را تشکیل دادند براساس دائرةالمعارف فلسفه آکسفورد تاریخ موضوع و دانش فلسفه به هندوآریایی‌های ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد می‌رسد. این دائرةالمعارف اضافه می‌کند که پس از آن فلسفه زرتشتی از طریق یهودیت وارد اندیشه غربی و نهایتاً افلاطونی می‌شود. اما هیچگاه تأثیر فلسفه ایرانی تا اندازه تأثیر متقابل یونان بر ایران نمی‌شود. از جمله فلاسفه این دوره می‌توان به استون و پالس پارسی و مانی و مزدک اشاره کرد.[۱]

سرتاسر تاریخ ایران را به دلیل تغییرات قابل توجه سیاسی اجتماعی متأثر از حملات قوم عرب در سال ٦٥١ ميلادى و مغول ها در سال ١٢٢١ ميلادى پهنه فراخی از اندیشه‌های فلسفی پوشانده‌است. از ایران باستان و آموزه‌های زرتشتی تا مکاتب پروتستانیسم مانوی و مزدکی و زروانیه که پیش از اسلام ظهور کردند و البته متاخر تمام آن‌ها فلسفه اسلامی که با فجر اسلام تاکنون تاثیرگذارترین اندیشه فلسفی را از آن خود کرده‌است.[۲]

بر اثر کنش و واکنش‌های عقیدتی صدر اسلام میان عقاید فلسفی زرتشتی و مانوی و اسلام و یهودیت و فلسفه یونانی، فلسفه اسلام یا کلام ظهور کرد و از دوره‌های تسنن و تشیعی که ایران طی کرده‌است فلسفه ایرانی اسلام شکل کنونی را بر خود گرفته‌است. مکتب اشراق و حکمت متعالیه به عنوان دو مکتب اساسی فلسفه ایرانی شناخته می‌شوند. از جمله مهمترین فلاسفه این دوره می‌توان به ابن سینا، شهاب‌الدین سهروردی، فخر رازی طبرستانی و ملاصدرا شیرازی اشاره کرد.[۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فـلـسـفـه اسـلامـی و شـیـعـی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴ | 23:0 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فلسفه دین

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

فلسفه دین شاخه‌ای از فلسفه مشتمل بر همه مباحث فلسفی‌است که بن‌مایه آن‌ها پرسش‌هایی‌است که از دین سرچشمه می‌گیرد. فلسفه دین، ارزیابی مفاهیم و باورهای بنیادین سنت‌های دینی ویژهٔ جوامع مختلف است. موضوعات اصلی فلسفه دین، استدلال پیرامون طبیعت، وجود یا عدم وجود خدا، زبان دین، معجزه، دعا، مسئله شر، صفات خدا، پلورالیسم دینی، معرفت‌شناسی دینی و رابطه بین دین و دیگر نظام‌های ارزشی مانند اخلاق و علم تجربی است. فلسفه دین با فلسفه دینی متفاوت است؛ فلسفه دینی فکر فلسفی‌است که توسط دین هدایت می‌شود که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در فلسفه مسیحی یا فلسفه اسلامی جستجو کرد، اما فلسفه دین تبیین عقلانی ماهیت دین به خودی خود است، بنابراین برای مطالعهٔ فلسفه دین نیازی به باورمندی به ادیان وجود ندارد.

اصطلاح فلسفهٔ دین، اصطلاحی‌است که از اواخر قرن هجدهم رایج گردیده‌است. این اصطلاح تحت تأثیر هگل رواج یافت که گونه‌های مختلف فلسفه را در نظام فکری خود وارد کرده بود. فلسفه دین، با پرسش‌های بنیادی آغاز می‌شود که ادیان به وجود آورده‌اند. فلسفه‌ورزی در این پرسش‌ها بازتاب برداشت فیلسوف از کارکرد فلسفه‌است.

بخش مهمی از فلسفهٔ دین را دلایل وجود خدا و دلایل عدم وجود خدا تشکیل می‌دهند. دلایل جهان‌شناسانه وجود خدا سابقه‌اش به افلاطون و ارسطو می‌رسد که به مفهوم علیت باور داشتند. دلایل وجودشناسانه که نخستین بار آنسلم آن را باب کرد، مرکز ثقلش مفهوم موجود کامل است. دلایل عدم وجود خدا و رد ادله سنتی اثبات خدا نیز همواره مورد توجه فلسفهٔ دین بوده‌است.

معرفت‌شناسی باور دینی با این پرسش که رویکرد درست و مناسب برای ارزیابی باور دینی چیست و نیز با انجام خود این ارزیابی سروکار دارد. در بسیاری از این مباحث، بر تضاد میان نقش عقل انسان و وحی الهی تأکید می‌شود. در این باره، توماس آکوینی، کوشیده‌است ترکیبی از این دو به وجود آورد. کانت، در پی این بود که دین را تنها بر پایهٔ عقل بنیان نهد. کی‌یرکه‌گور باور دینی را پیرو موشکافی عقلی ساختن، مخل ایمان دینی اصیل دانسته‌است. معرفت‌شناسان اصلاحی، معتقدند که باورهای دینی، حتی اگر کسی دلیل و بیٌنه‌ای بر آن نداشته باشد، قابل توجیه عقلی‌اند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فـلـسـفـه اسـلامـی و شـیـعـی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴ | 22:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فلسفه شیعی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

فلسفه شیعی، نحله‌ای فلسفی است که به طور ویژه پس از مکتب اصفهان در ایران گسترش یافت و فلاسفه اصلی آن در حقیقت علمای دینی بودند. از مهمترین شخصیت‌های فکری فلسفه شیعی باید به شیخ بهایی، صدرالدین شیرازی، میرفندرسکی، فیض کاشانی، رجبعلی تبریزی، قاضی سعید قمی و دیگران اشاره کرد.[۱]

غالبا چنین است که مشخصه بارز فلسفه شیعی، پیوند آن با عرفان اسلامی است. این جریان در پایان دوران صفویه به سید قطب‌الدین محمد نیریزی می‌رسد. پس از فلاسفه فوق، آقامحمد بیدآبادی، ملا علی نوری، ملاهادی سبزواری، آقا علی مدرس زنوزی، آقا سید رضی لاریجانی و از او به آقا محمدرضا قمشه‌ای می‌رسیم که او یکی از حکمای الهی مکتب فلسفی-عرفانی تهران به شمار می‌رود.

از دیگر فلاسفه این نحله باید به آخوند ملا محمدحسین، شرف‌الدین مرعشی (جدّ مرحوم آیت الله مرعشیمحمدکاظم سبزواری، آخوند ملاحسینقلی درگزینی همدانی، [محمدحسین غروی اصفهانی]] معروف به کمپانی، میرزا سید ابوالقاسم راز شیرازی، آقا محمدهاشم درویش، آقا میرزا سید جلال الدین محمد بن ابی القاسم مجد الاشرف شیرازی، آقا میرزا محمدحسین عشقی شیرازی، آقا میرزا احمد نایب الولایه وحید الاولیاء اردبیلی، آقامحمد بیدآبادی، آخوند ملا محراب گیلانی، سید محمدقریش قزوینی، علامه محمدحسین طباطبایی، میرزا محمدعلی شاه آبادی، سید روح الله موسوی خمینی، عبدالله جوادی آملی و حسن حسن‌زاده آملی اشاره کرد.[۲]

در دوره در دوران زعامت آیت‌الله بروجردی جریان فلسفه و ترویج حکمت صدرایی با توجه به موضع بروجردی دچار رکود بود اما پس از مرگ وی جریان فلسفی توسط فلاسفه ای مانند علامه طباطبائی در قم رونق گرفت و تا پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷) به قوت خود باقی ماند.

هانری کربن معتقد است فلسفه شیعی دارای حقیقتی باطنی و مخصوص به خود است و همین نکته این فلسفه را از انواع دیگر نحله‌های فلسفی جدا می‌کند. به زعم وی، نباید به راحتی فلسفه شیعی را با نحله‌های جدید فلسفی مقایسه کرد. هانری کربن می‌گوید برای اینکه رفع ابهام کند و از اختلاطی که موجب انهدام جدی این فلسفه می‌گردد جلوگیری کند، بارها مجبور شده است تا دخالت کرده و چنین افرادی را از اشتباه خود آگاه سازد. کربن برای نیل به هدفی که در نظر گرفته بود، هرگز در صدد برنیامد تا فلسفه شیعی را به طرزی با اندیشه‌های متأخر تلفیق کند تا بتواند آن‌ها را فلسفی جلوه دهد بلکه او معتقد بود اندیشة فلسفی به معنای دقیق کلمه آن چیزی است که فلاسفه‌ای چون سهروردی بدان پرداختند نه آن چه که امثال هگل بیان داشته‌اند. او بیش از هر چیز سعی داشت تا از اصالت فلسفه ایرانی و شیعی دفاع نماید. کربن معتقد است شرط لازم برای ورود به تشیع، نشستن بر خوان نعمت آن است. ولی مهمان یک عالم معنوی شدن، بدان معناست که سرایی در خود برایش بسازیم.[۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فـلـسـفـه اسـلامـی و شـیـعـی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴ | 22:57 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فلسفه اسلامی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

فلسفهٔ اسلامی شاخه‌ای از علوم اسلامی است که به تفسیر و توجیه متافیزیک اسلامی می‌پردازد. از فلسفهٔ اسلامی با عنوان فقه اکبر یا حکمت نیز یاد می‌گردد.

هانری کربن فلسفهٔ اسلامی را فلسفه‌ای تعریف می‌کند که «تکوین و صورتهای متنوع آن، به طور اساسی، با امر دینی و معنوی اسلام پیوند یافته و مؤید این نکته‌است که اسلام، چنان که به نادرست گفته‌اند، بیان دقیق و اساسی خود را در فقه پیدا نمی‌کند.»[۱]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فـلـسـفـه اسـلامـی و شـیـعـی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴ | 22:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |