امام جواد علیه السلام قسمت اول
امام جواد علیه السلام قسمت دوم
امام جواد علیه السلام قسمت سوم
امام جواد علیه السلام قسمت چهارم
امام جواد علیه السلام قسمت پنجم
امام جواد علیه السلام قسمت ششم
جواد الائمه(ع) ؛ مظلوم و پیروز در تنگناهای اجتماعی
درس مهم حضرت جوادالائمه(ع) به شیعیان
یا حضرتِ رضا به تو گوئیم تَسلِیَت
شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد
یا حضرتِ رضا به تو گوئیم تَسلِیَت
یا حضرتِ رضا به تو گوئیم تَسلِیَت - کِامروز هَست شهادتِ فرزندتان جواد
بغداد قتلگاهِ کاظم است، پدرِ ارجمندتان - هَم قتلگاهِ حضرتِ دلبندتان جواد
✺✺
روزِ شهادتِ تَقی از مشهدُ الرِّضا - تا کاظمین هست، سِیَه پوش و نوحه خوان
چون که رسید خَبَر به مدینه، به هادِیَش - گشته غمین زِ حُزن، وَ عزادار و روضه خوان
✺✺
با زهر کین جعده و اَز ظُلمِ مُعتصِم - مسموم گشت، اِمامِ جواد، آن نُهُم اِمام
دور ازوَطَن، مَدینه و اهل و عیال خویش - در غُربت آن امامِ نُهُم از بَنِی ظَلام
✺✺
گشته شَهیدِ زهرِ جَفا حضرتِ جواد - مدفون، کنارِ جدِّ خویش، موسِیِ جعفر به کاظمین
ظُلم و سِتم بَسی بِدیده زِ مأمون و مُعتصم - آنکوست جانشینِ قبله یِ هَفتم به عالَمین
✺✺
کُن یِک نِگه به مَشهدِ پِدَرَش حضرتِ رضا - کِامروز گشته جُمله سِیه پوش و دل غَمین
بابُ الجواد، گشته سِیَه پوش، زین عَزا - اَی باقری، برایِ جواد و هَمَه حَزین
✺✺
اِمشب اِمامِ هشتمین باشد عزادار
اِمشب اِمامِ هشتمین باشد عزادار - بهرِجوادش گشته او با حُزن و غَم، یار
از طوس و مشهد، تا شهرِ بغداد - باشد سِیَه پوش، ای داد و فریاد
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
امشب جواد از زهرِ کین، رفته زِ دنیا - دور از وَطن، در غُربت و بی یار و تنها
گشته است مسموم، اندر جوانی - از زهر کینِ آن یارِ جانی
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
در حجره یِ دَر بسته و اَندر غریبی - بی همسر و فرزند و بی یار و طبیبی
اَندَر عراق او، یاری ندارد - تنها و بی کس جان میسپارد
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
سَمّانه آن یارِ تقی، دور از جواد است - آقا تقی دور از عیالش از عناد است
آن اُمِّ فضلِ بی دین و ایمان - شُد دشمنت ای مولا تقی جان
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
هادِیِ او دور از پدر اَندر مدینه - باشد تقی دور از وَطن از ظلم و کینه
اندر غریبی رفته ز دنیا - دور از مدینه، بی یار و تنها
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
آن اُمِّ فضلِ نانجیبِ بی فضائِل - آن دُشمنِ آلِ نبی، اُمُّ الرّذائل
مسموم کرده آن مُتّقی را - کُشتَه زِ کینه آقا تقی را
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
سِه روز و شَب بالایِ بام، جِسمِ امام است - اَز بَعدِ کُشتَن این دِگَر ظُلمِ تمام است
ای باقری، شُد، یِک ظُلمِ دیگر - اَز بَعدِ قتلِ موسی بنِ جعفر
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
سروده شده شب شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام خرداد 1402
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
خلاصه زندگی امام جوادعلیه السلام
ابوجعفر محمد بن علی (علیهالسّلام) (۱۹۵-۲۲۰ق)، مشهور به امام جواد (علیهالسّلام) و جوادالائمه، امام نهم از امامان دوازدهگانه و یکی از چهارده معصوم میباشد.
میلاد امام جواد (علیهالسّلام) را دهم رجب سال ۱۹۵ هجری قمری و بنا به نقلی نوزدهم رمضان سال ۱۹۵ ذکر کردهاند.
آن حضرت مولودی پر خیر و برکت خوانده شده، چرا که با ولادت آن حضرت، شبهات بسیاری که درباره امامت و امام رضا (علیهالسّلام) مطرح بود بر طرف شد و امام رضا (علیهالسّلام) توانست از مشکلاتی که با آنان روبرو بود، رهایی یابد.
«امام محمد تقی»، نهمین پیشواى شیعیان است. آن حضرت پس از شهادت امام رضا علیهالسلام در سن هشت سالگی به امامت رسید و سن کم او به هنگام امامت باعث شد برخی در امامت او تردید کنند. ایشان معاصر دو خلیفه عباسى یعنی مأمون و معتصم بود، که در این زمان، امام توسط آنان به اجبار از مدینه به بغداد احضار شده و در آنجا زیر نظر قرار گرفت. در دوره امامت امام جواد علیهالسلام، فرقههای اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند و آن حضرت با آگاه نمودن شیعیان، تلاش مینمود مانع از انحراف آنان و جذب شدنشان به این فرقهها شود. امام جواد علیهالسلام سرانجام، با دسیسه معتصم و توسط زهری که همسرش امالفضل (دختر مأمون) به ایشان خورانید به شهادت رسید. قبر مطهر آن حضرت در کنار جدش امام کاظم علیهالسلام در کاظمین قرار دارد.
امام محمد تقی(ع)، امام نهم شیعیان است. نام امام، «محمد»[۱] و کنیههای امام جواد(ع)، ابوجعفر،[۲] ابوعبدالله[۳] و ابوعلی[۴] است. گفته شده مشهورترین القاب او «جواد» و «تقی» است[۵] و با لقب «جواد الائمه» هم شناخته میشود.[۶]
جواد از مشهورترین القاب امام محمد تقی(ع) امام نهم شیعیان[۱] و بهمعنای سخاوت و بخشش است.[۲]
نقل شده چون امام نهم از افرادی بود که به جود و سخاوت شناخته میشد، به «جواد» ملقب گردید.[۳] بهگفته باقرشریف قرشی (درگذشته ۱۴۳۳ق)، پژوهشگر تاریخ تشیع، در کتاب حیاة الامام محمد الجواد(ع)، امام محمدِ تقی(ع) را بهدلیل خیر و نیکی و احسان فراوانی که به مردم میکرد، لقب جواد دادند.[۴] جود و بخشش امام جواد(ع) بهحدی بود که او را منفرد و متمایز از دیگران میساخت.[۵]
در کتاب کَشف الغُمَّه (تألیف قرن هفتم قمری) از حافظ عبدالعزیز مورخ، فقیه و محدث حنبلی نقل شده که امام محمدِ تقی ملقب به جواد است.[۶] همچنین امام جواد در دعای توسل، با عنوان جواد مورد خطاب قرار گرفته است.[۷]
محمدحسین غروی اصفهانی (درگذشت ۱۳۶۱ق) شاعر و مجتهد شیعه اینچنین سروده است:
هو الجواد لا الی نهایة - جوده غایة کل غایة - هو الجواد بالوجود الساری - وجوده مظهر جود الباری - هو الجواد المحض لا لغایة - فانه المبدء والنهایة - وکل ما فی الکون فیض جوده - والجود کالذاتی فی وجوده
ترجمه: او بینهایت بخشنده است و بخشش او غایت هر هدفی است. بخشش و جود با وجود او در همه جا جاری است و بخشش او مظهر جود و بخشندگی خداست. بخشندگیاش برای رسیدن به غایت و هدفی نیست زیرا که او خودش نقطه آغاز و پایان است. هر چه در جهان است از فیض جود اوست و جود و بخشندگی در ذات اوست.[۸]
تَقی از مشهورترین القاب امام جواد(ع)[۱] بهمعنای پرهیزکار و باتقوا.[۲] باقر شریف قرشی پژوهشگر تاریخ اسلام (درگذشته ۱۴۳۳ق) در کتاب حیاة الامام محمد الجواد(ع) درباره دلیل انتساب این لقب به امام نهم شیعیان گفته است: چون او در پیشگاه خدا باتقوا بود، توبه میکرد و به او توسل میجست و هیچگاه در برابر هوای نفس خویش و خواستههای مأمون تسلیم نگردید.[۳]
بنابر روایتی که شیخ صدوق در کتاب معانی الاخبار نقل کرده، این لقب از آنرو به امام نهم شیعیان اطلاق شده که او برای خدا تقوا پیشه کرد و خداوند او را از شرّ مأمون در حالی که قصد قتل امام را داشت، حفظ کرد.[۴][یادداشت ۱]
تولد امام جواد (علیهالسّلام) برکاتی را به دنبال داشت. با تولد این مولود عزیز، امام رضا (علیهالسّلام) توانست از مشکلاتی که با آنان روبرو بود، رهایی یابد. مشکلاتی که در عصر امامان قبل بیسابقه بوده است. زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم (علیهالسّلام) تا حدود چهل و هفت سالگی، دارای فرزند نشده بود، و چون احادیث رسیده حاکی بود که امامان دوازده نفرند، که نه نفر آنان از نسل امام حسین (علیهالسّلام) خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا (علیهالسّلام)، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سؤال میبرد و واقفیه این موضوع را بهانه قرار داده و امامت حضرت رضا (علیهالسّلام) را انکار میکردند.
گواه این ادعا، اعتراض حسین بن قیاما واسطی به امام هشتم در این مورد و پاسخ آن حضرت است. "ابن قیاما" که از سران واقفیه بوده است، طی نامهای به امام رضا (علیهالسّلام) او را متهم به عقیمی کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشی در حالی که فرزند نداری؟ امام در پاسخ نوشت: از کجا میدانی که من دارای فرزند نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روزی نمیگذرد که خداوند، پسری به من عطا میکند که حق را از باطل جدا میکند.[۸]
تولد حضرت جواد (علیهالسّلام) به این سمپاشیها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان که از این نظر در تنگنا قرار گرفته بودند، تقویت گردید و اعتبار و وجهه تشیع بالا رفت. شاید به همین خاطر بود که در خانواده امام رضا (علیهالسّلام) و در محافل شیعه از حضرت جواد (علیهالسّلام) به عنوان مولودی پر خیر و برکت یاد میشد. چنانکه ابویحیی صنعانی میگوید: روزی در محضر امام رضا (علیهالسّلام) بودم، فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است.[۹]
زندگینامه امام نهم (ع)
امام ابوجعفر ثانی محمدبنعلی (ع) ملقب به ابنالرضا[۱] جواد و تقیّ، نهمین پیشوای معصوم شیعیان است.[۲] پدر ایشان امامعلیبنموسی الرضا(ع) است[۳] و مادر ایشان به نامهای ریحانه، سکینه،[۴] سبیکه و خیزران خوانده شده و گفته شده وی از خاندان ماریه قبطیه از همسران پیامبر اکرم (ص) بودهاست[۵] و فاضلترین بانوی زمان خود بود.[۶] امامجواد (ع) در رجب (دهم رجب) یا رمضان سال ۱۹۵ هجری در مدینه زاده شد[۷] و هفت سال و چند ماه زمان حیات پدر خود را درک کرد[۸] دوران امامت ایشان که در خردسالی به امامت رسید، نزدیک به نوزده سال بود[۹] در دوران امامت با مأمون (۱۹۳–۲۱۸ق) و معتصم عباسی (۲۱۸–۲۲۷)[۱۰] معاصر بود و مأمون ایشان را در سال ۲۰۲ پس از شهادت امامرضا (ع)، از مدینه به بغداد مرکز خلافت عباسیان منتقل کرد.[۱۱]
ولادت امام جوادعلیه السلام
به تصریح تمام منابع، زادگاه آن حضرت مدینه [۴۷] [۴۸] [۴۹] و سال تولد وی۱۹۵ بوده است، [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳] [۵۴]
اما درباره روز و ماه ولادت اختلاف نظر وجود دارد. قول مشهور و منحصر به فرد، دهم رجب است که شیخ طوسی در مصباح المتهجد [۵۵] [۵۶] [۵۷] [۵۸] نقل کردهاست، ولی بیشتر منابع زادروز امام را نیمه ماه رمضان دانستهاند.[۵۹] [۶۰] [۶۱] [۶۲]
نسب امام جوادعلیه السلام
امام جواد تنها فرزند امام رضا علیهالسلام است. [۲۵] [۲۶] [۲۷]
مادر وی از کنیزان ( امّ ولد ) امامرضا علیهالسلام بود که در منابع با نامهای گوناگون از او یاد شدهاست. شیخ مفید [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱]
از او با نام سبیکه، از اهالی نَوْبه، یاد کرده و نام سکینه در برخی منابع، احتمالاً مُصَحَّفِ سبیکه است.[۳۲] [۳۳] [۳۴]
همچنین گفته اند نام وی دُرّه بوده و امام رضا علیهالسلام او را خیزران خوانده است[۳۵] [۳۶] [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] (که همگی صورت مصحَّف اسامی خیزران و دُرّه را نقلکردهاند). او را از خاندان ماریه قبطیه ، همسر رسول خدا، نیز دانستهاند. [۴۲] [۴۳] [۴۴] در دلائل الامامه [۴۵] نام او ریحانه و کنیهاش امالحسن ذکر شدهاست. این تعدد نام چه بسا از آنروست که کنیزان به دلایلی، از جمله تغییر مالکانشان، با اسمها و کنیههای گوناگون خوانده میشدند. [۴۶]
مادر امام جواد علیهالسلام
مادر آن حضرت، سبیکه و به روایت دیگر خیزران بوده، که او را از خانواده امّ المؤمنین ماریه قبطیه و اهل نوبه (یکی از نقاط آفریقا، نزدیک مصر) دانسته اند. نام مادر آن بزرگوار، ریحانه نیز ذکر شده است، به نوشته نوبختى نام این بانو درّه بوده که بعدها او را خیزران خوانده اند.[۷]
امام موسی بن جعفر علیه السلام به یزید بن سلیط می فرمایند: ... بعد از من امر امامت با پسرم على است. اى یزید وقتى که بعد از من او را ملاقات کردى، به او مژده بده که پسرى امین، مأمون و مبارک برایش متولد خواهد شد. او به تو خبر میدهد که تو مرا ملاقات کردهاى، به او بگو کنیزى که آن پسر از او به دنیا خواهد آمد از بستگان ماریه قبطیه کنیز رسول خدا است. اگر توانستى سلام مرا به آن کنیز (مادر امام محمد تقى) برسان[۸] و همین موضوع حکایت از رتبه والاى آن بانو دارد.
جایگاه و ویژگیهای امام جوادعلیه السلام
پیامبر اکرم(ص) به امامت همه امامان دوازدهگانه شیعه ازجمله امامجواد (ع) تصریح کردهاست.[۱۲] امامرضا (ع) نیز فرزند خود امامجواد (ع) را پس از خود امام و حجت خداوند بر مردم به یاران معرفی[۱۳] و امامت ایشان را در کودکی با نبوت عیسیبنمریم(ع) در کودکی مقایسه کرد[۱۴] همچنین آن حضرت را مانند موسیبنعمران(ع) در مبارزه با طاغوتها شمرد[۱۵] و با برکتترین مولود برای شیعه دانست.[۱۶] سن کم امامجواد (ع) پس از شهادت امامرضا (ع) موجب شد عدهای از شیعیان، دربارهٔ امامت ایشان تردید کنند و به چارهجویی برخیزند. آنان با رفتن نزد عبداللهبنموسی، عموی امامجواد (ع) و نیافتن پاسخ پرسشهای خود، او را رها کردند و سرانجام برای آزمودن و نیز استفاده از امامجواد (ع) و حل مشکلات خود نزد ایشان گرد آمدند و حضرت به پرسشها و مشکلات علمی و کلامی و فقهی آنان پاسخ داد و بهویژه شبهههای آنان دربارهٔ امامت خویش را برطرف کرد؛[۱۷] چنانکه حضرت در حضور هشتاد تن از فقها و ازجمله علمای بغداد و دیگر شهرها به پرسشهای دشوار مردم در مسائل مختلف دینی پاسخ داد[۱۸]
مأمون عباسی شیفته علم و فضل امامجواد (ع) بود و ایشان را افقه و اعلم به کتاب و سنت از دیگران میشمرد[۱۹] و با کمی سن ایشان را در علم و حکمت و ادب و خرد با مشایخ روزگارخود برابر میشمرد و در مجلسی که یحییبناکثم قاضیالقضات حکومت عباسی، در حضور عدهای از علمای اسلام در بغداد با ایشان ترتیب داد، مراتب فضل و دانش و آگاهی آن حضرت بر همگان روشن شد.[۲۰]
امامخمینی، اماممحمدبنعلی (ع) را از امامان دوازدهگانه و حجت خدا بر مردم و از پیشوایان هدایتکننده شمردهاست.[۲۱] ایشان با استناد به روایات[۲۲] روز چهارشنبه را متعلق به امامجواد (ع) شمرده و سزاوار دانستهاست در تعقیب نماز صبح برای در امانماندن از شیطان و نفس اماره به این امام تقرب جسته شود و برای قبول عبادتهای ناقص به آن وجود مقدس شفاعت جسته شود.[۲۳]
امامجواد (ع) در مکارم اخلاق ممتاز و از کودکی دارای کمالات و اعتماد به نفس بود.[۲۴] مردم امامجواد (ع) را به عبادت[۲۵] پارسایی و شایستگی[۲۶] میشناختند و دانش و پرهیزکاری و زهد و بخشندگیِ ایشان را همانند پدر ایشان شمردهاند.[۲۷] امامجواد (ع) در حد توان به مشکلات مردم بهویژه درماندگان رسیدگی میکرد[۲۸] و برای حل گرفتاریهای مردم از شیعیانِ دارای نفوذ اجتماعی کمک میگرفت و نامه ایشان به حسینبنعبدالله نیشابوری کارگزار سیستان دربارهٔ کمک به یکی از نیازمندان، از آن جمله است.[۲۹]
امامخمینی، امامجواد (ع) را از امامان نیکوکار و افراد خیراندیش شمردهاست[۳۰] و این روایت[۳۱] را یادآور شدهاست که امامرضا (ع) به فرزند خود سفارش کرد خود را در معرض دیدار با فقرا قرار دهد و اطرافیان مانع از انفاق ایشان به نیازمندان نشوند؛[۳۲] چنانکه ایشان در اشعار خود در ستایش از امام زمان(ع) ایشان را وارث ویژگی، تقوا و بزرگی امامجواد (ع) دانستهاست[۳۳] و در جای دیگر از حضرت جواد (ع) به نور ساطع و بلند یاد کردهاست و بر وی و پدران و فرزندانِ برگزیده ایشان درود فرستادهاست.[۳۴]
فضائل امام جواد علیه السلام
امام محمّدتقی همانند دیگر امامان معصوم (علیهم السلام) در خصال نیک و اخلاق پسندیده همچون جدّ خویش، پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)بود.
در عبادت و طاعت شهرتی تمام داشت و بیشتر روزها در روزه بود و شبها به عبادت و راز و نیاز پیوسته این حدیث پیامبر (صلی الله علیه وآله)را بر زبان داشت که «هر کس نماز شب بگزارد، چهرهاش در روز زیبا و نورانی گردد.» [۱۸]
فروتنی امام محمّد تقی (علیه السلام) از صفات برجسته او است.
در برخورد با مردم بسیار متواضع و مهربان بود و میفرمود: «فروتنی، زینت و شرافت حسب و نسب است.» [۱۹]
جود و بخشش او زبانزد همه بود و امروزه نیز آن امام (علیه السلام) را بدین صفت میشناسند و بدین روی از القاب مشهورش «جواد الائمّه» است. هر کس نیازی بدو میآورد، حاجت روا بازمیگشت. [۲۰] [۲۱]
آنچه از موقوفات بنیهاشم و پدران معصومش به دست میآورد، میان نیازمندان تقسیم میکرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
ادله امامت حضرتجواد علیهالسلام، همچون دیگر امامان، نصوصعام [۲۰۸] و نصوص خاصی است که از پیامبر اکرم و امامان علیهمالسلام بخصوص امامرضا در این باب وارد شدهاست. در منابع حدیثی شیعه احادیث و نصوص صریحی از قول امام رضا مبنی بر نصب امامجواد به عنوان امام پس از خود از طریق کسانی چون علی بن جعفر ، صفوان بن یحیی ، معمر بن خالد ، حسین بن یسار و کسانی دیگر که از اصحاب معتبر و معتمد امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بودند نقل شده است. [۲۰۹] [۲۱۰] از آنجا که حضرت رضا علیهالسلام خیلی دیر صاحب فرزند شده بودند، نگرانیهایی در میان شیعیان بروز کردهبود و حتی گروه واقفه ، این امر را بهانه انکار امامت حضرت رضا قرار داده بودند. به همینسبب، ایشان پس از ولادت فرزندشان، اعلام کردند که این فرزند حق را از باطل جدا کرد [۲۱۱] [۲۱۲] [۲۱۳] [۲۱۴] [۲۱۵]
مواجهه امام رضا با شبهات در باره امامت فرزندش
پس از تولد امامجواد علیهالسلام، حضرترضا علیهالسلام به شیوههای گوناگون از جمله با نشان دادن مُهر امامت وی به یاران خود، و با ذکر اینکه مولودی با برکتتر از او زاده نشده چرا که شبههافکنی جماعت واقفه را بی اثر کردهاست بر امامت وی پس از خود تأکید میکردند [۲۱۶] [۲۱۷] [۲۱۸]
امامرضا شبهات راجع به خردسال بودن امامجواد برای احراز مقام امامت را هم که بیشتر از سوی واقفه مطرح میشد با مقایسه وی با حضرتعیسی علیهالسلام رفع میکردند و توضیح میدادند که خردسالی مانع انتصاب به مقام امامت الاهی نمیشود [۲۱۹] [۲۲۰] [۲۲۱] [۲۲۲] [۲۲۳]
شیخ مفید نوشته است که حضرت رضا (علیه السلام) از دنیا رفت و سراغ نداریم فرزندی از او مانده باشد جز پسر ارجمندش، ابوجعفر محمّد (علیه السلام) که پس از او امامت را به دست گرفت. [۲۲۴]
همچنین، از امام رضا (علیه السلام) نقل کردهاند که به صراحت فرزند گرامی خویش حضرت محمد تقی (علیه السلام) را به وصایت و امامت خوانده است. [۲۲۵] [۲۲۶]
افزون بر این، برتری آشکار امام محمّد تقی (علیه السلام) بر مردم روزگار خویش دلیلی دیگر بر امامت او است.
منشاء اختلاف در باره امامت امام جواد
با این همه پس از رحلت امامرضا علیهالسلام، در میان شیعیان ، در آغاز امر در باب تعیین و قبول امام پس از ایشان اختلاف اندکی پیش آمد. [۲۲۷]
منشأ عمده این اختلاف خردسالی امام جواد بود و حتی در این باره از خود امامجواد علیهالسلام سؤالکردند و حضرت حال خود را با امامعلی علیهالسلام سنجیدند که آن حضرت در نه سالگی اسلام آورد یا با حضرت سلیمان مقایسه کردند که داوود او را در کودکی جانشین خویشکرد. [۲۲۸]
تردید کنندگان اظهار میکردند که بلوغ شرط امامت است و کودک قادر به درک مسائل دقیق احکام و عقاید که امت به آنها نیاز دارند نیست[۲۲۹] [۲۳۰] [۲۳۱]
استدلال معتقدین به امامت امام جوادعلیه السلام
در برابر، معتقدان به امامت امامجواد علیهالسلام چنین استدلالمیکردند که امامان، برهان خدا و حجت او بر روی زمیناند و نباید سن آنها را ملاک قرار داد. [۲۳۲]
نحوه استدلال در باره کیفیت و منشأ علم امام
درباره البته، این عده در باره کیفیت و منشأ علم امام چند نظر داشتند. عدهای گفتند او از پدرش تعلیم گرفتهاست. عدهای دیگر، شروع بالفعل امامت را به پس از بلوغ موکولکردند و معتقد شدند که امام، پس از بلوغ، از طرق مختلف، مثلاً الهام و رؤیا ، به علوم امامت دست خواهد یافت، گرچه پیش از بلوغ همامامت حق اوست، چرا که نصامامرضا علیهالسلام بر امامت آن حضرت قرار گرفته و او تنها فرزند امام است.
برخی نیز بر آنبودند که اطاعت از اوامر و نواهی امام پیش از بلوغ واجب نیستو باید کسیاز آگاهان به علوم دین و صلاح امت، تولی امر را به عهده گیرد تا امام به شرایط لازم دست یابد. [۲۳۴] [۲۳۵]
به عقیده این گروه، منشأ علم امام پس از بلوغ، الهام و شیوههای نامتداول نیست، بلکه کتب و میراث به جای مانده از پدران وی است. حتی برخی برای رفع مشکل نداشتنِ علم، گمان کردند که برای امامان قیاس رواست، چه ایشان از خطا و اشتباه مصوناند. [۲۳۶] [۲۳۷]
به عقیده جمعی دیگر، برخورداری امام از علم الاهی با خردسالی او منافاتی ندارد، زیرا وی حجت خداست و همه اسباب و عواملطبیعی برای وی فراهم است و در اینباره به برخی از انبیایپیشین، نظیر یحیی ، عیسی ، یوسف و سلیمان علیهمالسلام، استناد میکردند، که بر این اساسعلم میتواند به طور لدنی در حجتخدا وجود داشتهباشد، گرچه به بلوغ نرسیدهباشد. [۲۳۸] [۲۳۹]
شیعیان با اینکه به مسئله امامت از جنبه الاهی آن مینگریستند و به همیندلیل، سن کمِ امام در عقیده آنان خللی وارد نمیکرد، اصرار داشتند تا این وجهه الاهی در علم و دانشامام بروز یابد؛ ازاینرو، با طرح پرسشهایی، امام را میآزمودند [۲۴۰] که به امتحان وی در موسم حج توسط فقهای اصحاب انجامید [۲۴۱] [۲۴۲] [۲۴۳] به جز این، در مواضع و فرصتهایگوناگون، از امامجواد علیهالسلام پرسشهای بسیاری کردهاند و آن حضرت، با وجود خردسالی، به تمام آنها پاسخ داده است. [۲۴۴] [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷]
اختلافها و تردیدهای مذکور، هیچگاه به بحران در جامعه شیعه نینجامید. [۲۴۸]
مشکلات نظری مطرحشده پس از وفات امامرضا علیهالسلام هم به زودی پاسخهای مناسب خود را یافت و تقریباً همه پیروان تشیع ، امامت امامجواد علیهالسلام را پذیرفتند، [۲۴۹] [۲۵۰]
گر چه گروههایی مثل زیدیه و اسماعیلیه ، گاهی امامت امام جواد در کودکی را مایه طعن قرار دادند [۲۵۱] یمنی، ص ۲۵۲ـ۲۵۳).
امامت امام جواد علیهالسلام
در سال ۲۰۳ ق. که امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وى (امام جواد علیه السّلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عمیقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.[۱۱] این مشکل براى شیعیان، که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهى و دینى خود به وى رجوع مى کردند، از اهمیت بسیار برخوردار بود و نمى توانست همچنان لا ینحل بماند. البته براى شیعیان مسلّم بود که امام رضا علیه السّلام فرزند خود امام جواد علیه السّلام را به جانشینى برگزید، ولى مشکل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى داشت تا براى اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوى بیشترى در این باره بپردازند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر نوبختى، همین بود که آنها بلوغ را یکى از شرایط امامت مىدانستند.[۱۲] به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:
نبوّت حضرت عیسى علیه السّلام در دوران شیرخوارگى.[۱۳]
اشاره به جانشینى سلیمان از داود علیه السّلام، هنگامى که هنوز کودکى بیش نبود و گوسفندان را به چرا مى برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالى که علماى بنى اسرائیل، این عمل او را انکار مىکردند.[۱۴]
نبوت یحیى بن زکریا علیه السّلام در کودکی.[۱۵]
شیعیان امامى از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مىنگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت؛ بروز این وجهه الهى بود که مى بایست در علم و دانش امامان علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى دادند و تنها موقعى که احساس مى کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى آیند (با وجود نص به امامتشان)، از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته مى شدند. با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام، این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مىکرد. بر این اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان -جز اندکى- با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.[۱۶]
از جمله مناظرات حضرت جواد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خود در نزد شیعیان
مناظره با یحیی بن اکثم
مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست دزد.
امامت امام محمّد تقی در خردسالی
امام جواد (علیه السلام) نخستین تن از دوازده امام شیعه بود که در خردسالی به امامت رسید. پس از ایشان، امام هادی (علیه السلام) و امام مهدی (علیه السلام) نیز در خردسالی به امامت رسیدند. برخی این موضوع را به عنوان شبهه مطرح ساخته و کوشیدهاند مسئله امامت ایشان را به ابهام کشانند.
هر چند در تاریخ بشر، کسانی را میتوان یافت که در کودکی از نبوغ ذاتی فوق العادهای بهرهمند بودهاند و بدین روی، نمیتوان خردسالی امام (علیه السلام) را دلیلی بر ردّ امامت ایشان به شمار آورد، امّا شیعیان دلایلی دیگر نیز بر این افزودهاند:
دلائل امامت امام محمد تقی در خردسالی
ایمان به خدا مستلزم آن است که آدمی به این نیز ایمان آوَرَد که همه افعال خداوند از روی مصلحت است و باید بی چون و چرا به آن تن در داد. خداوند، قادر و حکیم است و بنابر مصلحت، بنده برگزیده خویش را در خردسالی به امامت رسانده است و این هیچ تناقضی در پی ندارد و امر محالی با خود نمیآورد.
بنابر نصّ قرآن، حضرت عیسی (علیه السلام) و یحیی (علیه السلام) در خردسالی به نبوّت رسیدهاند. [۲۵۲]
در تاریخ اسلام، نمونههایی در دست است که مسئولیّتهایی بزرگ و کارهایی سترگ به خردسالان سپرده شده است؛ مانند بیعت امام علی (علیه السلام) با پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)در کودکی، نقش داشتن امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) در ماجرای مباهله و نیز گواهی آنان در ماجرای فدک نزد خلیفه اوّل.
امامت حضرت جواد (علیه السلام) در خردسالی، ذهن مسلمانان را برای پذیرفتن امامت حضرت مهدی (علیه السلام) و غیبت ایشان در خردسالی آماده ساخت.
چنان که از تاریخ نیز بر میآید، امامت حضرت جواد (علیه السلام) در خردسالی آزمایشی سخت برای شیعیان بود تا مؤمنان راستین خویش را نشان دهند و به مقامی والاتر رسند. در این ماجرا، برخی کسان- که سست ایمان و مردّد بودند- از راه به در رفتند و بازشناخته گشتند. [۲۵۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
دوران امامت امام جوادعلیه السلام
امامجواد (ع) پس از شهادت امامرضا (ع) بهرغم سن کم خود به رهبری و هدایت شیعیان رسید. از زندگی راویان به دست میآید شیعیان در زمان ایشان در نقاط مختلف جهان اسلام ازجمله مصر[۳۵] بغداد[۳۶] همدان، کوفه، ری، قم، بصره[۳۷] بُست، سجستان[۳۸] خراسان و مرو[۳۹] و اهواز[۴۰] پراکنده بودند و بهویژه در بغداد شمار زیادی را تشکیل میدادند و از اقتدار و شوکت برخوردار بودند[۴۱] و جمعیت آنان رو به گسترش بود. حضرت جواد (ع) با مردم بهویژه شیعیان به روشهای گوناگون ازجمله دیدار حضوری در مدینه[۴۲] و بهویژه در مسجد پیامبر(ص)[۴۳] و به وسیله نامه و از طریق وکلا و نمایندگان ارتباط داشت و در ارتقای دانش دینی آنان میکوشید[۴۴] ایشان با استفاده از فرصتی که در اختیار داشت افراد نخبه و برجسته بسیاری را در علوم دینی تربیت کرد. شمار راویان از امامجواد (ع) را ۱۲۱ تا ۱۳۰ نفر ثبت کردهاند[۴۵] امامخمینی، علیبنمهزیار[۴۶] ابندرید، صاحب الجمهره فی اللغه[۴۷] حسنبنسعید اهوازی[۴۸] ابوالقاسم صیقل[۴۹] ابراهیمبنشیبه[۵۰] و ابوالحسنبنحصین[۵۱] را از اصحاب امامجواد (ع) شمردهاست.
امامجواد (ع) برای اداره امور دینی شیعیان در مناطق گوناگون جهان اسلام ازجمله بغداد، کوفه، اهواز، همدان، قم، ری، سیستان دارای وکیل بود[۵۲] خیران خادم[۵۳] ایوببننوح[۵۴] عبدالعزیز مهتدی[۵۵] و ابراهیمبنمحمد همدانی[۵۶] از وکلای آن حضرت بودند و نیز احمدبنمحمدبنابینصر بزنطی از اصحاب اجماع از خواص امامجواد (ع) بودهاست[۵۷] امامجواد (ع) در دفاع از کیان اسلام و قرآن و تفسیر درست کتاب خدا و سیره پیامبر (ص) فعالیتهای علمی بسیاری از خود به جای گذاشت و به شبهههای فکری مردم پاسخ گفته و روایات نبوی (ص) تحریفشده را بر آنان آشکار و واقعیتها را بیان کردهاست[۵۸]
امامخمینی نیز یادآور شدهاست امامجواد (ع) عقاید و علوم و معارف اسلام و اهل بیت (ع) را برای مردم بیان میکرد و با گفتگوهای شفاهی و از راه مکاتبه به پرسشهای آنان پاسخ میداد[۵۹] و نیز به شیعیان توصیه میکرد از کتابهای روایی امامان مراقبت کنند[۶۰] ایشان با اشاره به برخی از روایات[۶۱] تصویر درست از خداوند و بیان صفات کمال حقتعالی برای مردم و بهدورداشتن خدا از تشبیه به مخلوقات را از بیانات امامجواد (ع) بازگو کردهاست.[۶۲] حضرت در برابر فرقه مجسِّمه که با برداشتهای غلط آنان از آیاتی چون «یدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیدیهِمْ»[۶۳] و «الرَّحْمنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوی»[۶۴] خداوند سبحان را جسم میپنداشتند، شیعیان را از نمازگزاردن پشت سر آنان و ادای زکات به آنان منع کرد[۶۵] ایشان با سران غالیان بهشدت برخورد میکرد، ازجمله ابوالخطاب (محمدبنابیزینب) و پیروان او را لعن کرد و به اصحاب خود نیز دستور داد آنان را لعن کنند؛[۶۶] همچنین قائلان به غیبت امامموسی کاظم(ع)، را نیز مصداق نواصب میدانست و شیعیان را از نمازگزاردن در پشت سر آنان منع میکرد.[۶۷]
امامخمینی به استناد روایات[۶۸] یادآور شدهاست امام نهم (ع) در اختلافات فکری شیعیان ازجمله دربارهٔ ائمه (ع) و حدود اختیارات آنان، راه درست را به آنان مینمایانْد و جایگاه اهل بیت(ع) را نزد خداوند برایشان روشن میساخت و به آنان یادآور میشد از راه ائمه (ع) باید پیروی کنند و از راه و رسم آنان نباید تخلف کنند.[۶۹] ایشان با استناد به روایتی از امامجواد (ع)[۷۰] در اختلاف شیعیان در وقت نماز صبح، با تأکید بر ضرورت محسوسبودن طلوع فجر، نور عمودی واقع در افق را معیار فجر ندانسته، بلکه گسترش عرضی نور صبح را علامت طلوع فجر شمردهاست.[۷۱]
خلفای معاصر امام جواد علیهالسلام
امام جواد علیه السلام در مجموع دوران امامت خود، با دو خلیفه عباسى یعنى «مأمون» (۱۹۳ - ۲۱۸) و «معتصم» (۲۱۸ - ۲۲۷) معاصر بوده است و هر دو نفر او را به اجبار از مدینه به بغداد احضار کردند و طبق شیوه سیاسى اى که مأمون در مورد امام رضا علیه السلام به کار برده بود، او را در پایتخت زیر نظر قرار دادند.[۱۷]
هنگامى که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السّلام در سال ۲۰۴ به بغداد بازگشت، از ناحیه آن حضرت اطمینان خاطر پیدا کرده بود؛ ولى این را مىدانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السّلام، فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت، خطر همچنان بر جاى خود خواهد ماند. اینک نوبت امام جواد علیه السّلام فرا رسیده بود تا به نحوى کنترل شود. مأمون براى انجام این هدف، دختر خود ام الفضل را به عقد وى در آورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتى مىتوانست از طرفى امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر، آمد و شد شیعیان و تماسهاى آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد. بر اساس برخى نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد -در سال ۲۰۴- بلافاصله امام جواد علیه السّلام را از مدینه به بغداد فرا خواند.[۱۸]
به نقل شیخ مفید: امام محمدتقی علیهالسلام، بنا به درخواست مأمون عباسی در محرم سال ۲۱۵ قمری وارد بغداد شد و مأمون از نزدیک با دانش، معرفت و شخصیت بیهمتای وی آشنا گردید و بنا به قولی که به پدرش امام رضا علیهالسلام در خراسان داده بود، دختر خود "امالفضل" را به عقد ازدواج امام محمدتقی علیهالسلام درآورد و منزلت وی را در نزد تمامی نزدیکان و اقربای خویش، اعم از عباسیان و علویان گرامی شمرد و برای وی احترام ویژهای قائل گردید.[۱۹] هنگامی که مأمون در برابر خردهگیریهای عباسیان کینهتوز، نسبت به ازدواج امام محمدتقی علیهالسلام با دختر خویش روبرو گردید، در پاسخشان گفت: و أما ابوجعفر محمد بن علی، قد اخترتُه لتبریزه علی کافة أهل الفضل فی العلم والفضل مع صغر سنه، والأعجوبة فیه بذلک.[۲۰] یعنی: اما از این که ابوجعفر محمد بن علی را به همسری دخترم برگزیدم، بدین جهت است که وی با کمی سن و سالش، سرآمد تمامی صاحبان فضل در دانش و دانایی و نابغه و شگفتی دوران است.
مأمون در هفده رجب سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۰) یا شعبان سال ۲۱۸ ه.ق (۱۲۱) مُرد و برادرش معتصم به قدرت رسید. او که از نظر شخصیت فردى، هرگز همتاى برادرش مأمون، خلیفه دانشمند عباسى نبود، لذا هرگز تاب و یاراى مشاهده حضور امام نهم شیعیان جهان را نداشت، تا چه رسد به اینکه بالندگى و نشاط غیر قابل انکار تشیع را شاهد باشد.
اوضاع سیاسی دوران امام جوادعلیه السلام
خلفای عباسی از زمان امامت امامموسی کاظم علیهالسلام بر آن شدند برای جلوگیری از شورشها و قیامهای علویان و وابستگان ائمه، فعالیتهای امامان شیعه را تحتنظر بگیرند. این سیاست به زندانیشدن و در نهایت شهادت امامهفتم انجامید. [۲۷۸] [۲۷۹] [۲۸۰] مأموندر باره امامرضا علیهالسلام سیاست دیگری در پیش گرفت.
او با انتصاب حضرت به ولایتعهدی و تزویج دخترش به وی، بر آن بود تا ضمن تقویت رابطهاش با امام، در میان علویان، که بعضاً قصد قیام داشتند، شکاف بیندازد و امام را در کاخ عباسیان محصور کند. [۲۸۱] [۲۸۲] [۲۸۳] [۲۸۴] وی همین سیاست را در مورد امامجواد ادامه داد و امفضل را به عقد او در آورد تا از اینطریق وی را تحتنظر بگیرد. [۲۸۵]
این تصمیم چندانخوشایند عباسیان نبود و از بیم آنکه سرانجامِ مأمون با امامجواد علیهالسلام، به آنچه در مورد امامرضا رخ داد ختم شود، مأمون را از این کار برحذر داشتند. [۲۸۶] با این حال مأمون به امامجواد بسیار ابراز علاقه و او را تکریم و تعظیم میکرد. [۲۸۷] [۲۸۸] [۲۸۹]
برخورد امام با فرقههای منحرف
امام جواد علیه السّلام در برابر فرقههایى که در دوران آن حضرت وجود داشتند، شیعیان خود را از این نظر که این فرقهها چه مواضعى در مقابل آنان به خود گرفتهاند راهنمایى مىفرمود.
اهل حدیث:
اهل حدیث، مجسّمىمذهب بوده و خدا را جسم مىپنداشتند. امام دربارۀ آنان به شیعیان مىفرمود که اجازه ندارند پشت سر هر کسى که خدا را جسم مىداند نماز گزارده و به او زکات بپردازند.[۲۱]
واقفیه:
واقفیه، یکى دیگر از فرقههاى موجود انشعابى از شیعه در زمان امام جواد علیه السّلام بود که به صورت مشکلى در مقابل شیعیان مطرح شده بود. آنان کسانى بودند که پس از شهادت امام کاظم علیه السّلام، بر آن حضرت توقّف کرده و امامت فرزندش على بن موسى الرضا علیه السّلام را نپذیرفتند. وقتى از امام دربارۀ خواندن نماز پشت سر واقفى مذهبان سؤال شد، آن حضرت در جواب، شیعیان خود را از این کار نهى کردند.[۲۲]
زیدیه:
دشمنى زیدیه با امامیه و طعن آنها بر امامان علیهم السّلام سبب موضعگیرى تند ائمه در برابر آنها شد؛ چنانکه در روایتى از امام جواد علیه السّلام، واقفیه و زیدیه مصداق آیۀ: «وجوه یومئذ خاشعة عاملة ناصبة»؛[۲۳] خوانده شده و در ردیف ناصبىها قرار گرفتند.[۲۴]
غلات:
غلات نیز به سبب آن که در بدنام کردن شیعه سهم بسزایى داشتند، مورد تنفر امامان بودند. خطر اینها براى شیعیان بسیار جدّى بود؛ زیرا آنها به نام امامان علیهم السّلام روایاتى را جعل کرده و بدین وسیله شیعیان را که پیرو ائمه علیهم السّلام بودند به انحراف مىکشاندند. امام جواد علیه السّلام دربارۀ ابو الخطاب که از سران غلات بود، فرمودند: لعنت خدا بر ابو الخطاب و اصحاب او و کسانى که دربارۀ لعن بر او توقف کرده و یا تردید کنند. [۲۵] آنگاه امام به ابو الغمر جعفر بن واقد و هاشم بن ابى هاشم اشاره کرد و پس از تذکر دربارۀ بهرهگیرى آنها از ائمه علیهم السّلام به منظور بهرهکشى از مردم، آنان را در ردیف ابو الخطاب دانستند؛ حتى در روایتى به اسحاق انبارى فرمودند: دو تن از غلات به نامهاى ابو المهرى و ابن ابى الزرقاء -که خود را سخنگویان امامان علیهم السّلام قلمداد مىکردند- به هر طریقى هست باید کشته شوند. اسحاق در صدد اجراى دستور امام بود، ولى آن دو از دستور امام مطلع شده و خود را از دید اسحاق مخفى کردند. دلیل این تصمیم امام، نقش بسیار حساس آنان در منحرف ساختن شیعیان ذکر شده است.[۲۶]
اصحاب امام جواد علیهالسلام
بسیارى از اصحاب امام جواد علیه السّلام از اصحاب پدر آن حضرت بودند. از مشاهیر اصحاب ایشان می توان افراد زیر را نام برد:
حضرت عبدالعظیم حسنی: او در رى سکنا گزید و به ترویج و اشاعه احادیث اهل بیت علیهم السّلام همت گماشت. در اثر فعالیتهاى او بود که شیعیان رى رو به افزایش گذاشتند و تشیع در این دیار رو به گسترش نهاد.
ابوهاشم جعفری (داود بن قاسم): او احادیث زیادى از امام جواد علیه السّلام نقل کرده و یکى از برجستهترین یاران آن حضرت مىباشد. ابو هاشم از خاندان جعفر بن ابى طالب بود و در کتب رجال از وى به نیکى یاد شده است.
علی بن مهزیار اهوازی: او از امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام روایت نقل کرده و از نزدیکان امام جواد علیه السّلام بوده و آن حضرت در بزرگداشت وى عنایت ویژهاى داشتهاند.[۲۷] روایات او از امام جواد علیه السّلام نسبتا زیاد است.[۲۸]
احمد بن محمد بن ابىنصر بزنطى: وى از خواص شیعیان امام رضا و امام جواد علیهماالسّلام بود که همه علماى رجال از او ستایش کردهاند. او در سال ٢٢١ بدرود حیات گفت. ابن ندیم از وى و کتابش که مشتمل بر روایات او از امام رضا علیه السّلام مىباشد یاد کرده و دو کتاب «الجامع» و «المسائل» را از آثار وى دانسته است.[۲۹]
زکریا بن آدم: اهل قم و از یاران بسیار نزدیک حضرت امام رضا و امام جواد علیهماالسلام بود. در روایتی آمده است: در آخر عمر امام جواد علیه السلام به خدمت آن حضرت رسیدم از ایشان شنیدم که مى فرمود: خداوند به صفوان بن یحیى و محمد بن سنان و زکریا بن آدم از طرف من جزاى خیر عنایت فرماید؛ آنان یاران با وفاى من هستند.[۳۰]
فضل بن شاذان : اهل نیشابور و از فقهاء و متکلمین نامدار شیعه، شخصیتى مورد اعتماد و برخوردار از جلالت قدر و داراى تألیفات عدیده که بعضى، آثار وى را ۱۸۰ جلد کتاب نوشته اند. وى مفتخر به درک محضر چهار امام (امام رضا و امام جواد و امام على نقى و امام حسن عسکرى علیهم السلام) بوده است.
شبکه ارتباطی وکالت
امام جواد علیه السلام با تمام محدودیتهاى موجود، از طریق نصب وکلا و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ مىکرد. در سراسر قلمرو حکومت عباسى، امام علیه السلام، کارگزارانى (وکلایى) را اعزام مىکرد و با فعالیت گسترده آنان از تجزیه نیروهاى شیعه جلوگیرى مى شد. کارگزاران امام در بسیارى از استانها مانند: اهواز، همدان، سیستان، بُست، رى، بصره، واسط، بغداد و مراکز سنتى شیعه یعنى کوفه و قم پخش شده بودند.
امام به هواداران خود اجازه مىداد که به درون دستگاه حکومت نفوذ کرده، مناصب حساس را در دست بگیرند، از این رو محمد بن اسماعیل بن بزیع و احمد بن حمزه قمى مقامات والایى در دستگاه حکومت داشتند. نوح بن درّاج نیز چندى قاضى بغداد، و پس از آن قاضى کوفه بود.
خیران الخادم یکى از وکلاى امام جواد علیه السّلام بود که ابوعمرو کشى از او یاد کرده است.[۳۱] ابراهیم بن محمد همدانى یکى دیگر از وکلاى آن حضرت بوده و روایاتى از وى نقل شده است.[۳۲]
شیخ کلینى نقل مىکند که حضرت جواد علیه السلام، بنا به درخواست یکى از شیعیان بُست و سیستان، طى نامهاى به والى این منطقه سفارش کرد که در اخذ مالیات، بر او سخت نگیرد. والى که از پیروان امام بود، نه تنها بدهى او بابت خراج را نگرفت، بلکه اعلام کرد تا آن زمان که بر سرکار است، او را از پرداخت خراج معاف خواهد کرد. علاوه بر این دستور داد براى او مستمرّى نیز تعیین کردند.[۳۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
تشکیل سازمان وکالت
از روزگار امام صادق علیهالسلام، ائمه از شیعیان خود وجوهشرعی و هدایای مالی می پذیر فتند، [۲۹۰] [۲۹۱] [۲۹۲] [۲۹۳]
ولی امامصادق کسی را وکیل در اخذ اموال نکردهبود. نظام وکالت را امامکاظم علیهالسلام بنیان گذاشت. وکلای امام در شهرهای مختلف زندگی میکردند. [۲۹۴] [۲۹۵] [۲۹۶]
حضرترضا علیهالسلام تشکیلات منظمی را که پدرش بنا نهاده بود حفظ کرد و از جانب خود، در همه نقاط وکلایی گماشت. [۲۹۷] [۲۹۸] [۲۹۹]
وکلای امامرضا نیز پس از امتحان حضرتجواد در موسمحج و پیبردن به حقانیت آن حضرت، فعالیت خویش را ادامه دادند.[۳۰۰]
برخی از وکلا ی مرتبط با امام جواد
شیعیان امامی که در سراسر بلاد اسلامی پراکندهبودند، [۳۰۱] به جز در ایام حج، که مستقیماً با امامجواد ملاقات میکردند، از طریق وکلای وی در شهرها با او ارتباط داشتند که برخی از آنها عبارتاند بودند از علی بن مَهْزیار در اهواز ، [۳۰۲] ابراهیم بن محمد همدانی در همدان ، [۳۰۳] یحیی بن ابیعمران در ری [۳۰۴] [۳۰۵] یونس بن عبدالرحمان و ابوعمرو حَذّاء در بصره ، [۳۰۶] [۳۰۷] علی بن حسان واسطی در بغداد [۳۰۸] علی بن اسباط در مصر، [۳۰۹] صفوان بن یحیی در کوفه ، [۳۱۰] [۳۱۱] صالح بن محمد بن سهل و زکری ابن آدم در قم . [۳۱۲] [۳۱۳] [۳۱۴]
حضرت جواد علیهالسلام علاوه بر وکلای ثابت و مقیم، گاه نمایندگانی ویژه به شهرها میفرستاد تا وجوه شرعی و نیز مبالغی را که نزد وکلای مقیم بود، جمعآوریکنند. [۳۱۵]
پارهای از شیعیان امام اجازه یافتند به دستگاهخلافت وارد شوند و برخی از آنان حتی به مقامات بالا رسیدند، [۳۱۶] از جمله محمد بن اسماعیل بن بَزِیع ، وزیر بود. [۳۱۷] [۳۱۸] [۳۱۹] [۳۲۰] همگی این موارد از فعالیتهای مخفی سازمان وکالت، به منظور هدایت امور مالی و مذهبی شیعه امامیه بود.
مآخذ امامیه درباره اقداماتنظامی سازمانوکالتسکوتکردهاند، اما جاسم حسین [۳۲۱] قیام قم و سرکوب آن را ــ که به دستور مأمون در سال۲۱۰ صورت گرفت و در آن یحیی بن ابی عمران ، یکی از وکلای امامجواد علیهالسلام، به قتل رسید [۳۲۲] ــ با فعالیتهای سیاسی وکلای امام مرتبط دانسته است.به نظر او، [۳۲۳] مأمون، که امامجواد را با این شورشها مرتبط میدانست، در ۲۱۵ او را از مدینه به بغداد فراخواند و از وی وی خواست با همسرش، امفضل که نزد پدر بود، به مدینه بازگردد. این ازدواج نه موجب حمایت حمایت امامیه از مأمونشد و نه قیامهای قم را متوقف ساخت. جعفر بن داوود قمی ، از رهبران این قیام که به مصر تبعید شده بود، در ۲۱۶ از مصر گریخت و بار دیگر در قم قیام کرد و لشکر مأمون را شکستداد. در ۲۱۷، عباسیان قیام وی را سرکوب و او را اعدامکردند، [۳۲۴] [۳۲۵] [۳۲۶] اما از آن پس قیامهای مخفی علویان گستردهتر شد و معتصم، ناچار، امامجواد و محمد بن قاسم ، از نوادگان امامزینالعابدین علیهالسلام، را به بغداد فراخواند تا نقش آنان را در قیامهای پنهانی شیعی دریابد [۳۲۷] [۳۲۸]
فعالیت وکلا در سالهای پایانی امامت امامجواد
در سالهای پایانی امامت امامجواد علیهالسلام، تشکیلات و فعالیتهای وکلای وی بسیار توسعه یافته بود [۳۲۹] تا جایی که امامجواد به پیروان خود در خراسان، که در جنگ خرمیه شرکت کردهبودند، دستور داد خمس را مستقیماً یا از طریق وکلایش به وی بپردازند. [۳۳۰] همچنین امام با شنیدن فرمان معتصم در خصوص احضارش به بغداد، از نماینده خود، محمد بن فرج خواست، تا خمس را به او بدهد. [۳۳۱] [۳۳۲]
مقام علمی امام امام جوادعلیه السلام
با اینکه امامجواد علیهالسلام در خردسالی به امامت رسید و مدت امامتش هم کوتاه بود، در منابع شیعی و شماری از منابع اهلسنّت ، بیش از دویست حدیث به آن حضرت منسوب است که نشان از مقام علمی و احاطه وی بر مسائل فقهی، تفسیری، اعتقادی و اخلاقی دارد. شرایط دشوار سیاسی باعث شد که حضرت مدتی امامت خود را پنهانکند [۳۳۳] [۳۳۴] ؛ از اینرو، سادهترین راه ارتباط شیعیان با امام، نامه نگاریبود .بسیاری از معارف و مطالبی که از آن حضرت باقی مانده، در نامههای وی به شیعیان مندرج است. [۳۳۵]
شیعیان در نامههایشان سؤالات خود را، که بیشتر در مسائل فقهی بود، طرح میکردند و امام به آنان پاسخ میداد. در اغلب موارد نام و نشان کسی که امام به او نامه نوشته، مشخص است. [۳۳۶] [۳۳۷] [۳۳۸] [۳۳۹] [۳۴۰] [۳۴۱] [۳۴۲] [۳۴۳] [۳۴۴]
به جز پدر و پسر امام، نام و نشان شصتوسه تن از افرادی که حضرت با آنان مکاتبه داشته، از مجموع منابع حدیثی و رجالی گرد آمده است، البته برخی از نامهها در پاسخ به گروهی از شیعیان نگاشته شده است[۳۴۶] [۳۴۷] [۳۴۸] [۳۴۹] [۳۵۰] [۳۵۱] [۳۵۲] [۳۵۳] و در مواردی هم نویسنده نامه مشخص نیست. [۳۵۴]
مناظرات امام جوادعلیه السلام
از موضوعات قابل توجه در زندگی امامجواد (ع)، مناظرات آن حضرت بهویژه دربارهٔ مسائل امامت و احکام شرعی بودهاست. ایشان دراینباره گفتگوهایی با شیعیان و نیز بزرگان دیگر مذاهب اسلامی انجام دادهاست؛ ازجمله مناظره با یحییبناکثم، دربارهٔ محرمات احرام در حج[۷۲] و نیز مناظره کلامی دربارهٔ روایات منسوب به پیامبر (ص) در فضایل خلفا که حضرت با استناد به قرآن و سنت مسلم پیامبر (ص)، تحریف و ساختگیبودن آن گزارشها را اثبات کرد.[۷۳] امامخمینی دراینباره به استناد روایات[۷۴] یادآور شدهاست علمای دیگر مذاهب اسلامی بر آن بودند که مجازات سارق با قطع دست وی از مچ یا آرنج انجام میگیرد و امامجواد (ع) پاسخ داد که باید (در مرتبه اول) انگشتان وی از مفصل قطع شود. معتصم عباسی از دلیل آن پرسید و حضرت با استشهاد به آیه «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»[۷۵] و اختصاص مواضع هفتگانه سجده به خدا و روایت «وجوب بهزمینرسیدن هفت موضع در سجده»[۷۶] روشن ساخت که در صورت قطع دست از مچ یا آرنج یا بازو جایی برای بهزمینرسیدن دست باقی نمیماند؛ از اینرو دست دزد نباید از مچ قطع شود.[۷۷]
مناظرات و احتجاجات امام امام جوادعلیه السلام
بخش دیگری از احادیث روایت شده از آن حضرت، متضمن مناظرات و احتجاجات وی در مسائل فقهی و کلامیاست. امامجواد علیهالسلام از جانب دو گروه به مناظره خواندهشد: از سوی برخی شیعیان به دلیل خردسالیاش، و از سوی مأمون و معتصم ، در اصل برای به چالشکشیدن مسئله علمالاهی ائمه علیهمالسلام، و در ظاهر به سبب علم دوستی و علاقه به امامان. [۳۸۳]
در این میان مناظره امامجواد علیه السلام با یحیی بن اکثم در محضر مأمون، در باب حکم صید در حرم ، مشهور است. در این مناظره، امام نخست به طرح شقوق مسئله پرداخت که شگفتی و حیرت یحیی و شادمانی مأمون را در پیداشت. [۳۸۴]
ابن تیمیه ، [۳۸۵] ضمن تمجید از امامجواد علیهالسلام، در صحت این گزارش تردید کرده و به نقد محتوایی آن پرداخته است. حسینیمیلانی [۳۸۶] نقد وی را نارسا و نابجا دانسته، زیرا نقد ابن تیمیه بر صورت مختصر این خبر، که علامهحلی در منهاجالکرامه [۳۸۷] روایت کرده، وارد است، اما در روایت کاملتری که شیخمفید [۳۸۸] [۳۸۹] [۳۹۰] نقل کرده، امام به خواهش مأمون، پاسخ یکایک فروضی را که خود مطرح کرده بود، داد و در ادامه از یحیی بن اکثم پرسشیکرد که یحیی در پاسخ آن درماند و امام خود به آن پاسخداد.
مناظرهای دیگر در حضور معتصم در باره حد سارق رخ داد که پاسخ امام شگفتی همگان را برانگیخت. [۳۹۲] در این روایت آمده كه در نتیجه همین مناظره، معتصم تصمیم به مسموم كردن امام گرفت.
وقایع زندگی امام جوادعلیه السلام
امام جواد علیهالسلام هفت سال و اندی از عمر پدرش، امام رضا علیهالسلام، را درک کرد [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷] و با دو خلیفه عباسی، مأمون و معتصم، معاصر بود. [۱۱۸]
بنابراین، نقل برخی منابع که وی در زمان خلافت واثق عباسی (حک: ۲۲۷ـ۲۳۲) از دنیا رفته[۱۱۹] [۱۲۰] [۱۲۱] نادرست است، زیرا واثق در ۲۲۷، یعنی سال وفات معتصم، به خلافت رسید. [۱۲۲] احتمالاً نماز خواندن واثق بر جنازه آن حضرت، منشأ این اشتباه بوده است. [۱۲۳]
آگاهیهای تاریخی درباره وقایع زندگی امامجواد علیهالسلام اندک است. افزون بر محدودیتهای سیاسی، که مانع نشر اخبار راجع به امامان میشد، کوتاهی عمر آن حضرت نیز عامل مؤثری در نبود اخبار در منابع تاریخی است. به علاوه، امام بیشتر عمر خود را در مدینه، دور از مرکز خلافت، به سر آورده است. در سال۲۰۰، رجاء بن ابیضحاک (از امرای مأمون) به دستور مأمون، امام رضا علیهالسلام را از مدینه به مرو فرستاد. [۱۲۴] [۱۲۵] [۱۲۶]
به نوشته بیهقی در تاریخ بیهق ، [۱۲۷] امام جواد در ۲۰۲، برای زیارت پدرش، از راه بیهق به طوس رفت. گزارش برخی منابع مبنی بر اینکه مأمون در همان سال دختر خود، امحبیب، را به عقد امام رضا علیهالسلام و دختر دیگرش، امفضل، را به عقد امام جواد علیهالسلام در آورد، میتواند قرینهای بر درستی گزارش بیهقی باشد همچنین بنابر پارهای روایات شیعی ، امامجواد، که در زمان شهادت پدرش در سال۲۰۳، در مدینه اقامت داشت، برای غسل دادنِ پدر و اقامه نماز بر پیکر او، به طوس رفت. [۱۲۸] [۱۲۹] [۱۳۰]
مواضع سیاسی امام جوادعلیه السلام
امامجواد (ع) همانند دیگر ائمه(ع) و پیروان آنان امامت و رهبری و خلافت از پیامبر(ص) را حق اماممعصوم(ع) میدانست و دیگر حاکمان را نامشروع میشمرد[۷۸] و همواره در راه معرفی ائمه (ع) به مردم و احقاق حقوق آنان تلاش میکرد[۷۹] ایشان درخواست کرد شیعیان واجبات مالی ازجمله خمس را به ایشان بپردازند[۸۰] افزون بر آنکه خلفای عباسی قیامهای پدید آمده در مناطق شیعهنشین چون قیام جعفربنداوود قمی در قم[۸۱] را بیارتباط با امامجواد (ع) نمیدانستند؛ بهویژه که در میان کشتهشدگان وکیل ایشان یحییبنعمران نیز وجود داشت[۸۲] و قیام محمدبنقاسم در زمان امامجواد (ع) که در مرو از حمایت شیعیان برخوردار بود.[۸۳] مأمون عباسی از جایگاه امامت در میان شیعیان و جایگاه ویژه حضرت به عنوان جانشین امامرضا (ع) در میان پیروان اهل بیت (ع) آگاه بود؛ از اینرو به اقتضای سیاست، به حمایت از آن حضرت تظاهر کرد. وی پس از شهادت امامرضا (ع)، امامجواد (ع) را در بغداد ساکن کرد و زیر نظر قرار داد[۸۴] و دخترش امالفضل را به ازدواج ایشان درآورد؛[۸۵] اما امامجواد (ع) مرعوب وی نشد و با تحمل شرایط دشوار توانست نقاب تزویر را از چهره مأمون بزداید و ماهیت وی را برای مردم آشکار سازد.[۸۶] با همه امکانات ظاهری که برای حضرت در بغداد آماده شده بود، ایشان از فشارهای باطنی آنان رنج میبرد و آرزو داشت به مدینه برگردد[۸۷] ایشان پس از مدتی از توقف در عراق، به سفر حج رفت و به مدینه بازگشت.[۸۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
در منابع، در باره اوصاف ظاهری امام روایاتی آوردهاند، اما بیش از همه، بر صفات و رفتارهای اخلاقی ایشان تأکید شدهاست؛ چنان که لقب جواد حاکی از آن است که آن حضرت اهل دهش و بخشش و به سخاوت مشهور بود [۱۸۳] [۱۸۴] [۱۸۵] ایشان در آغاز هر ماه صدقه میداد، [۱۸۶] با مردم به نیکی معاشرت و به ایشان سلام میکرد، [۱۸۷] برای رفع گرفتاریهای مردم نزد صاحبان مناصب شفاعت میکرد، [۱۸۸] از خطاها درمیگذشت[۱۸۹] و برای اصحابش دعا میفرمود [۱۹۰] . مردم نیز به او احتراممیگذاشتند و به او علاقهمند بودند [۱۹۱] [۱۹۲] .
امامجواد هر روز به مسجدالنبی میرفت و به پیامبراکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم سلام میکرد و به خانه حضرت فاطمه سلاماللّهعلیها میرفت و نماز میخواند. [۱۹۳]
وی علاقه شدیدی به نماز و دعا و به طور کلی عبادت داشت، از جمله نماز ویژهای به آن حضرت منسوب است. [۱۹۴] [۱۹۵]
علاقه وی به دعا و مناجات از حجم زیاد ادعیهای که از او نقل شده هویداست [۱۹۶] [۱۹۷] [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] [۲۰۱] [۲۰۲] [۲۰۳] [۲۰۴]
تعویذات روزهای هفته [۲۰۵] و حرزهای مشهوری [۲۰۶] [۲۰۷] از امام نقل شده است.
اخلاق و فضایل امام جواد علیهالسلام
در بسیارى از احادیث آمده است که حضرت جواد علیهالسلام از آنچه در درون ضمایر مردم مىگذشته و یا رویدادهایى که در آینده براى آنها پیش مىآمده، مطّلع بوده و از آنها خبر مىداده است. این احادیث رساننده این مفهوم است که این امامان بزرگوار از راه الهام یا به وسیله پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به خداى سبحان مرتبط بودهاند و از این طریق، به گونه مستقیم، از منبع علم و معرفت سیراب مىشدند؛ در حالى که سایر مردم مثلاً از راه حواس و تجارب به علم و دانش نایل مىآیند.
نهمین پیشواى شیعیان را به خاطر دست بخشنده و گستردگی جود و کرم، «جواد» مىخوانند. امام جواد علیهالسلام وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. غذای امام جواد علیه السلام همانند جدّ بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند فقیران جامعه غذا می خورد و با دیگران همغذا می شد.
در اینجا دو مورد از جود و احسان آن حضرتش ذکر می شود:
علی بن مهزیار میگوید که دیدم حضرت امام جواد علیهالسلام نماز واجب و غیر واجب خود را در یک قبای خز طارونی به جای آورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را هنگام نماز پوشیدهام». سپس به من فرمود: «ای علی! این لباسِ اهدایی را هنگام نماز خواندن بپوش.»[۳۴]
«محمد بن سهل بن الیسع قمی» از افرادی است که به افتخار دریافت لباس متبرک از امام نهم علیهالسلام نائل آمده است. او در این باره میگوید که من در شهر مکه، مجاور بودم. از آنجا به مدینه آمدم و به حضور حضرت جواد علیهالسلام رسیدم. در نظر داشتم که از آن امام عالیقدر درخواست کنم که به من لباسی به عنوان تبرک عنایت کند؛ اما فرصت نشد و از محضرش خداحافظی کردم ... و از شهر مدینه منوره بیرون آمدم. در همین موقع که به راه افتاده بودم، پیکی از راه رسید. او لباسی را به همراه داشت که در بقچهای پیچیده بود و از اهل کاروان درباره «محمد بن سهل قمی» میپرسید تا این که به من رسید و من را شناخت. به من گفت: «مولای تو (امام جواد علیهالسلام) این لباس را برایت هدیه فرستاده است. لباسهای اعطایی امام علیهالسلام دو لباس نرم و نازک بود. احمد بن محمد گفته است: «محمد بن سهل قمی» از دنیا رفت. من او را غسل دادم و در آن دو لباس اهدایی امام علیهالسلام او را کفن کردم.[۳۵]
در منابع شیعی ، برخی کرامات و امور خارقالعاده به امامجواد علیهالسلام نسبت داده شده است، از جمله سخن گفتن در هنگامولادت، [۲۵۴] [۲۵۵] طیالارض از مدینه به خراسان برای مراسم تجهیز امامرضا علیهالسلام [۲۵۶] [۲۵۷] شفا دادن بیماران [۲۵۸] [۲۵۹] [۲۶۰] استجابت دعاهای او برای یاران و علیه دشمنانش، [۲۶۱] [۲۶۲] [۲۶۳] اطلاع دادن از باطن و اسرار درونی افراد [۲۶۴] [۲۶۵] [۲۶۶] [۲۶۷] [۲۶۸] خبر دادن از رویدادهایآینده [۲۶۹] [۲۷۰] ؛ [۲۷۱] و آگاهی از زمان شهادت خود. [۲۷۲] [۲۷۳]
این کرامات و، به ویژه اظهاراتی که نشانه علم غیرمتعارف آن حضرت بود، حتیدر دل مخالفان و منکران آن حضرت تأثیر میگذاشت، به طوری که امامت او را تصدیق میکردند.[۲۷۴] [۲۷۵] [۲۷۶] [۲۷۷]
مسافرت های امام جوادعلیه السلام
ظاهراً امام سه بار به بغداد سفر کرده است. به نوشته جعفر مرتضی عاملی، ([۱۳۱]
سفر نخست بلافاصله پس از ورود مأمون به بغداد در سال ۲۰۴ بوده که وی امامجواد علیهالسلام را از مدینه به بغداد فراخواندهاست. مؤید ایننظر، روایت نعیبی [۱۳۲] [۱۳۳] [۱۳۴] [۱۳۵] مبنی بر حضور امام در بغداد در کودکی و گفتگوی آن حضرت با مأمون است.
گرچه درباره این روایت مناقشه شده، جعفر مرتضی عاملی [۱۳۶] کوشیده است که آن را تأیید کند و به اشکالات آن پاسخ گوید. شاهد دیگر، گزارش شیخ مفید [۱۳۷]
از مراسم ازدواج امام جواد علیه السلام در نه سالگی با امفضل است. در دلائل الامامه[۱۳۸] نظیر همین گزارش آمده، ولی ذکر شده که امام شانزده ساله بوده، که ظاهراً اشتباه است [۱۳۹] (که سن امام را در آن زمان ده ساله نوشته، و این با نقل شیخمفید تطبیقپذیر است).
سفر دیگر امام به بغداد در سال ۲۱۵ بوده است.
هنگامی که مأمون عازم جنگ با روم بود، امامجواد علیهالسلام از مدینه به بغداد رسید. وی برای دیدن مأمون به شهر تکریت رفت و در آنجا، ام فضل، با اجازه مأمون، به امام پیوست. امام تا رسیدن موسم حج در بغداد سکنا گزید، سپس با همسرش برای اعمال حج به مکه رفت و از آنجا به منزلش در مدینه بازگشت.[۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲]
آخرین بار، در اواخر محرّم ۲۲۰، معتصم عباسی امام را به بغداد فراخواند و وی به همراه امفضل به بغداد سفر کرد و تا هنگام وفات در آنجا اقامت داشت[۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶]
ازدواج امام جوادعلیه السلام
مأمون پس از ولایتعهدی امامرضا علیهالسلام، دخترش امحبیب را بهعقد وی و دختر دیگرش، امفضل، را به عقد امامجواد علیهالسلام درآورد [۱۴۷] [۱۴۸]
در اینکه ازدواج حضرت با امفضل، پیش یا پس از وفات امامرضا بوده، اختلاف هست. [۱۴۹]
در منابعشیعی گزارش مفصّلی وجود دارد که شیخمفید آن را در الارشاد آورده[۱۵۰] [۱۵۱] [۱۵۲] [۱۵۳] که مؤید ازدواج امام پس از رحلت پدر است. بنابر این گزارش، مأمون به دلیل علاقه بسیارش به حضرتجواد علیهالسلام میخواست دختر خود، امفضل، را به ازدواج وی در آورد، اما عباسیان که از این امر ناخشنود بودند، به بهانه سن کم امام، مأمون را از این کار منع کردند. مأمون برای اقناع آنان پیشنهاد کرد حضرت را امتحان کنند. در روز امتحان، عباسیان قاضی یحیی بن اَکثم را حاضر کردند تا با امام بحث فقهی کند. مأمون بعد از غلبه امامجواد علیهالسلام بر یحیی بن اکثم، در همان مجلس دختر خود را به همسری او در آورد و مراسم بسیار باشکوهی برگزار نمود. در این مراسم، که ظاهراً در سال۲۰۴ بوده، فقط عقد ازدواجصورتگرفتهاست ولیامفضل را در ۲۱۵ به مدینه بردند. [۱۵۴]
همسران و فرزندان
امام جواد علیه السلام دارای دو همسر بود؛ یکی ام الفضل دختر مأمون که جاسوس در خانه آن حضرت بوده و حضرتش را با سم به شهادت رسانید. دیگری حضرت سمانه خاتون علیهاالسلام است که فرزندان امام جواد، همه از طریق این بانو هستند و آنها عبارتند از:
امام علی النقی علیه السلام، امام دهم
ابواحمد موسی مبرقع: ایشان جد سادات رضوى است. وى اولین فرد از سادات رضوى است که در سال ۲۵۶ ه.ق به قم وارد شد و چون همواره به روى خویش برقع (نقاب) مى انداخت بنابراین به ایشان موسى مبرقع مى گویند.
حکیمه خاتون علیهاالسلام: وى زنی نیکوکار، اهل عبادت و تیزهوش بود که در موضوع ازدواج امام حسن عسکرى علیه السلام با نرجس خاتون علیهاالسلام -مادر حضرت مهدی علیه السلام- روایاتى از ایشان نقل شده است.
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد علیه السلام ۴ فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۱۰]
در همه منابع از دو پسر امام به نامهای علیالهادی (امامدهم شیعیان) و موسی مُبَرقَع یاد شده است[۱۶۳] [۱۶۴] [۱۶۵] [۱۶۶] که نسل امام از طریق این دو ادامه یافت.[۱۶۷] [۱۶۸] در برخی کتابهای انساب، با اختلاف، پسران دیگری به امام نسبت داده شده است. [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] که در منابع کهن ذکری از آنان نیست. نامهای دختران گوناگون ذکر شده است؛ شیخمفید [۱۷۲] [۱۷۳] [۱۷۴] ، [۱۷۵] از دو دختر وی به نامهای فاطمه و اَمامه یاد کردهاست، اما در دلائلالامامه [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] نام دخترانامام، خدیجه، حکیمه و امکلثوم ضبط شده است. فخر رازی [۱۸۰] نامهای بهجت و بَریهه را نیز بر آنها افزوده و یادآور شده که از هیچیک از دختران نسلی نمانده است. ظاهراً مادر همگی فرزندان امام، سمانه بوده است.[۱۸۱] [۱۸۲]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
موعظههای اخلاقی و کلمات قصار حکمتآمیزِ آن حضرت در منابع حدیث و ادب ذکر شده است. [۳۹۳] [۳۹۴] [۳۹۵] [۳۹۶]
پارهای از کلمات حکمتآمیز وی در کتاب ادبی التذکرهالحمدونیه ابن حمدون [۳۹۷] [۳۹۸] [۳۹۹] [۴۰۰] نیز نقل شده است. موضوع این سخنانعمدتاً اخلاقیاست، از قبیل تقوا ، [۴۰۱] اخلاص ، [۴۰۲] توکل ، [۴۰۳] شکر نعمت ، [۴۰۴] [۴۰۵] توبه ، [۴۰۶] توصیه به کسب دانش ، [۴۰۷] پرهیز از رذایلی چون پیروی از هوای نفس [۴۰۸] و نفاق. [۴۰۹] [۴۱۰]
پارهای احادیث طبی نیز در علاج برخی بیماریها از امام نقل شده است. [۴۱۱] [۴۱۲] [۴۱۳] [۴۱۴] [۴۱۵] [۴۱۶] [۴۱۷] [۴۱۸]
راویان احادیث حضرتجواد علیهالسلام فراواناند. شیخطوسی [۴۱۹] یکصد و شانزدهتن از آنان را برشمرده است؛ گرچه فقط تعدادی از آنان اصحاب خاص و معتمد بودهاند. [۴۲۰]
علی بن مهزیار اهوازی ، ابوهاشم داوود بن قاسم جعفری ، عبدالعظیم حسنی ، احمد بن محمد بَزَنطی و علی بن اسباط کوفی ، از اصحاب معتمد و ثقه امام بوده و، بیش از دیگران از وی حدیث نقل کردهاند. [۴۲۱] [۴۲۲] [۴۲۳] [۴۲۴] [۴۲۵] همچنین احمد بن ابیخالد [۴۲۶] و موفق بن هارون [۴۲۷] ، هر دو از خادمان امام، و عثمان بن سعید عَمْری [۴۲۸] و عمرو بن فرات ، [۴۲۹] بابهای حضرت بوده، از وی روایت کردهاند.
امام خمینی، امام محمد بن علی، امام جواد (علیهالسلام) را از امامان دوازدهگانه و حجت خدا بر مردم و از پیشوایان هدایتکننده شمرده است[۴۳۶] و از امام جواد (علیهالسلام) به نور ساطع یاد کرده و بر وی و پدران و فرزندان برگزیده ایشان درود فرستاده است.[۴۳۷] ایشان با استناد به روایتی روز چهارشنبه را متعلق به امام جواد (علیهالسلام) شمرده و سزاوار دانسته است در تعقیب نماز صبح برای در امان ماندن از شیطان و نفس اماره به این امام تقرب جسته شود و برای قبول عبادتهای ناقص به آن وجود مقدس شفاعت جسته شود.[۴۳۸]
امام خمینی امام جواد (علیهالسلام) را از امامان نیکوکار و افراد خیراندیش شمرده و یادآور شده که امام رضا (علیهالسلام) به فرزند خود سفارش کرد که خود را در معرض دیدار با فقرا قرار دهد و اطرافیان مانع از انفاق ایشان به نیازمندان نشوند.[۴۳۹]
امام خمینی یادآور شده است که امام جواد (علیهالسلام) عقاید و علوم و معارف اسلام و اهل بیت (علیهمالسّلام) را برای مردم بیان میکرد و با گفتگوهای شفاهی و از راه مکاتبه به پرسشهای آنان پاسخ میداد[۴۴۰] و به شیعیان توصیه میکرد از کتابهای روایی امامان (علیهمالسّلام) مراقبت کنند.[۴۴۱]
ایشان با اشاره به برخی از روایات، تصویر درست از خداوند و بیان صفات کمال حق برای مردم به برحذر داشتن خداوند از تشبیه به مخلوقات، از بیانات امام جواد (علیهالسلام) بازگو کرده است.[۴۴۲] [۴۴۳]
مامون حضرت جواد (علیهالسّلام) را بعد از شهادت پدر بزرگوارش امام رضا (علیهالسّلام) به بغداد طلبید و دختر خود ام الفضل را به تزویج حضرت درآورد. چرا که از طرفی امام را در کنترل خود داشت و از طرفی آمدوشد شیعیان را با حضرت زیر نظر میگرفت.
حضرت جواد (علیهالسّلام) پس از اینکه به بغداد تشریف برد، از سوء معاشرت مامون در اذیت و آزار بود. از وی خواست که به حج بیتالله الحرام برود. وقتی حضرت به مدینه رسیدند در آنجا توقف کردند تا آنکه مامون در سال ۲۱۸ ق در هفدهم رجب مرد و برادرش معتصم به قدرت رسید.
چون معتصم از فضائل و کمالات حضرت امام جواد (علیهالسّلام) مطلع شد، به واسطه حسد و ترس از اینکه حضرت در رشد تشیع در حرمین (مکه و مدینه) به مقصود برسند، در صدد برآمد که چارهای بیندیشد. پس آن حضرت را به بغداد فرا خواند. حضرت امام جواد (علیهالسّلام) چون قصد رفتن به بغداد نمودند، امام هادی (علیهالسلام) را جانشین خود در مدینه کردند و در حضور اکابر شیعه و ثقات اصحاب خود نص صریح بر امامت آنحضرت نمودند و کتب علوم الهی و اسلحه و آثار پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سایر پیامبران را به فرزند خود امام هادی (علیهالسّلام) دادند و دل به شهادت داده و با فرزند گرامی خود وداع کردند و روانه بغداد شدند. در روز ۲۸ محرم سال ۲۲۰ هـ وارد بغداد شدند و معتصم در اواخر همین سال آنحضرت را به زهر کین شهید کرد.[۱۱] [۱۲] [۱۳]
دلیل مسموم شدن حضرت به دست امفضل
ظاهراً رابطه امامجواد علیهالسلام با امفضل چندان گرم نبوده تا جایی که امفضل در نامهای به پدرش از کنیز گرفتن امام شکایت کرده ولی مأمون به شکایت او توجه ننموده و او را از شکایت دوباره منعکردهاست. [۱۵۵] [۱۵۶] [۱۵۷]
پیشتر گفته شد که برخی دلیل مسموم شدن حضرت به دست امفضل را همینموضوع دانستهاند. [۱۵۸] امفضل، پس از وفات امام، به حرم معتصمعباسی پیوست. [۱۵۹] [۱۶۰] [۱۶۱] [۱۶۲] حضرت از امفضل فرزند نداشت و فرزندان وی از امولدی به نام سمانه بودند.
وفات وشهادت امام جوادعلیه السلام
حضرت جواد علیهالسلام در بغداد درگذشت. [۶۳] [۶۴] [۶۵] اغلب منابع زمان وفات وی را اواخر سال۲۲۰ ذکر کردهاند. [۶۶] [۶۷] مسعودی [۶۸] [۶۹] ابن خلّکان، وفیات الاعیان وأنباء ابناء الزمان، ج۴، ص۱۷۵. [۷۰] سال وفات ایشان را ۲۱۹ ذکر کرده، ولی تستری [۷۱] این قول را صحیح ندانسته است. روز و ماه وفات امام، در پارهای منابع پنجم یا ششم ذیحجه [۷۲][۷۳] [۷۴] [۷۵] [۷۶] و در برخی دیگر آخر ذیقعده [۷۷] [۷۸] [۷۹] [۸۰] [۸۱] [۸۲] آمده است. بدینترتیب، عمر شریف آن حضرت ۲۵ سال و اندی بوده است. [۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶]
پس از مرگ مأمون، معتصم عباسی، امام جواد (ع) را به بغداد فراخواند[۸۹] معتصم عباسی از نظر هوش و ذکاوت به پای مأمون نمیرسید؛ از این جهت گروههای بسیاری علیه او سر به شورش برداشتند. وی گاه امامجواد (ع) را زیر فشار قرار میداد و گاه عرصه را برای حضرت باز میگذاشت و گاه علما را برای احتجاج با حضرت گرد میآورد؛ ولی همه کوششهای وی به ابراز منزلت و اظهار کرامتهای حضرت انجامید؛[۹۰] از اینرو نقشه قتل حضرت را کشید[۹۱] امامجواد (ع) در ذیالقعده یا ذیالحجه سال ۲۲۰ق[۹۲] به دستور معتصم عباسی به دست جعفربنمأمون و امالفضل همسر امام (ع)، مسموم شد و به شهادت رسید و در مقبره قریش بغداد به خاک سپرده شد[۹۳] جایی که اینک به کاظمین شهره است.
تحلیل امامخمینی از شهادت امامجواد (ع) آن است که پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم (ع)، دین را با سیاست و اجتماع در پیوند دانستهاند و سیاست بخشی از مسئولیتهای مذهبی آنان بودهاست. حبس، شکنجه، تبعید و مسمومشدن ائمه (ع) (ازجمله امامجواد (ع)) در جهت مبارزه سیاسی آن بزرگواران و شیعیان علیه حکومتهای ستمکار بودهاست.[۹۴]
امامجواد (ع) چهار فرزند به نامهای علی (ع)، موسی، فاطمه و امامه داشت.[۹۵] ایشان فرزند خود علی (ع) را به جانشینی خود معرفی کرد[۹۶] امامخمینی در سفر تبعید از ترکیه به عراق نخست به کاظمین برای زیارت موسیبنجعفر(ع) و امامجواد (ع) رفت و پس از چند روز اقامت در عصر جمعه ۱۶/۷/۱۳۴۴ راهی کربلا شد.[۹۷]
شهادت امام جواد علیهالسلام
معتصم عباسی که از رشک بیش از حد و کم علاقه شدن ام فضل دختر مأمون به امام جواد علیه السلام آگاه بود، با همکارى جعفر پسر مأمون و برادر ام فضل و از راه حیله و نیرنگ، زمینه اى فراهم ساخت که ام فضل را تحریک و به قتل امام جواد وادار نماید. معتصم یا جعفر در آخرین روزهای ذی القعده سال ۲۲۰ قمری، سمى را در انگور رازقى تزریق کردند[۴۳] و براى ام فضل فرستادند و او نیز آنرا در کاسه اى گذاشت و جلو همسر جوانش حضرت جواد علیه السلام نهاد. زمانیکه حضرت جواد علیه السلام از آن انگور میل فرمود، طولى نکشید که آن حضرت آثار زهر را احساس نمود و کم کم درد شدید برایشان عارض گردید و به سختى ایشان را رنجور ساخت. در آن حال آن زن نابکار پشیمان شده و گریه مى کرد. حضرت جواد علیه السلام فرمود: اکنون که مرا کشتى، این گریه ات دیگر براى چیست؟ به خدا سوگند به چنان فقر و تنگدستى گرفتار مى شوى که قابل جبران نباشد و به دردى مبتلا مى شوى که درمان ندارد و به بلائى گرفتار مى شوى که پوشیده نماند.
امام جواد علیه السلام بر اثر شدت زهر، در ۲۵ سالگی در آخرین روز ماه ذی القعده همان سال، غریبانه و مظلومانه در بغداد به شهادت رسید.[۴۴] آن حضرت را پس از شهادتشان در مقبره قریش بغداد و پشت قبر مطهر جد مظلومش امام موسى بن جعفر (علیه السلام) -که هم اکنون معروف به کاظمین است- به خاک سپردند.
جنازه آن جناب را بعد از غسل و کفن آوردند و در مقابر قریش در پشت سر جدش امام موسی بن جعفر (علیهالسّلام) دفن نمودند. و بحسب ظاهر واثق بالله بر آنحضرت نماز خواند و لکن در واقع حضرت امام علی النقی از مدینه با طیالارض آمد و متصدی غسل و کفن و نماز و دفن پدر بزرگوارش شد.[۳۱]
نحوه شهادت امام جوادعلیه السلام
اغلب منابع کهن به صراحت سخنی از شهادت امام جواد علیهالسلام به میان نیاوردهاند [۸۷] [۸۸] [۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] [۹۳] [۹۴] اما در کتاب اثبات الوصیه ، منسوب به مسعودی [۹۵] ، درباره مسموم شدن امام به دست همسرش، ام فضل، گزارش مفصّلی آمده است. بنابراین گزارش، امفضل به تحریک معتصم عباسی و جعفر، برادر تنی امفضل، و از روی حسادت به همسر دیگر امام، امام را مسموم کرد، اما بعد پشیمان شد. [۹۶] بنا بر روایاتی دیگر، یکی از وزرای معتصم به دستور خلیفه، امام جواد علیهالسلام را مسموم کرد. [۹۷] [۹۸] برخی نیز خبر مسمومیت امام را به عنوان قول مرجوح ذکر کردهاند [۹۹] [۱۰۰] [۱۰۱] اما شیخ مفید [۱۰۲] و طبرسی [۱۰۳] تصریح کردهاند که این موضوع نزد آنها به اثبات نرسیده است. با اینکه گفته کسانی چون کلینی ، مفید و طوسی را در مورد مرگ طبیعی امام نمیتوان نادیدهگرفت، ولی وجود قراینی چون جوان بودن امام، احضار وی به بغداد به دستور معتصم و فوت ناگهانیاش در آن شهر ، شهادت حضرت را محتمل مینماید. [۱۰۴] [۱۰۵] بر اساس منابع تاریخی واثق، پسر معتصم، بر جنازه امام نماز گزارد. [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸]
مدفن حضرت جواد علیهالسلام مقابر قریش در بغداد، پشت قبر جدّش، موسی بن جعفر علیهماالسلام، است[۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] که امروزه کاظمین نامیده میشود. [۱۱۳] [۱۱۴]
در تفسیر عیاشی ذیل آیۀ شریفۀ «والسارق و السارقه...[۲۰] » چنین آمده است؛ زرقان دوست و ملازم ابن ابی داود (احمد بن ابی داوود که در عهد مامون و معتصم و واثق و متوکل قاضی بغداد بود.) میگوید: روزی ابن ابی داود از مجلس معتصم غمگین برگشت. علت غمگین بودنش را پرسیدم گفت امروز دوست داشتم که بیست سال پیش مرده بودم، گفتم چرا؟ گفت از جهت ابن جعفر محمد بن علی بن موسی که نزد امیرالمؤمنین معتصم اتفاق افتاد. گفتم چه شد؟ گفت دزدی آوردند که اقرار به دزدی کرده بود خلیفه خواست حد بر او جاری کند سپس علما و فقها را در مجلس جمع کرد و محمد بن علی را نیز حاضر کرد. سپس از ما پرسید که دست دزد را از کجا باید قطع کرد؟ من گفتم از مچ دست. دلیلش را پرسید، گفتم در آیه تیمم، خداوند میگوید: «فامسحوا بوجوهکم وایدیکم[۲۱] » و عدهای از اهل مجلس با من موافقت کردند و بعضی دیگر از فقها، گفتند باید دست را از مرفق (آرنج) باید برید. دلیل آنها را هم پرسید گفتند به دلیل آیه وضو: «وایدیکم الی المرافق[۲۲] » بعد از آن متوجه محمد بن علی شد و گفت یا اباجعفر تو چه میگویی؟ اباجعفر گفت یا امیرالمؤمنین فقها در این مورد حرف زدند. گفت مرا با گفته ایشان کاری نیست آنچه تو میدانی بگو. حضرت فرمود یا امیرالمؤمنین مرا از این سؤال معاف دار. معتصم گفت تو را به خداوند قسم میدهم به آنچه میدانی ما را آگاه کنی. حضرت فرمود: حال که مرا به خداوند قسم دادی، میگویم، که حاضران در سنت خطا کردند. حد دزد آن است که چهار انگشت او بریده شود. معتصم گفت دلیل این حرف چیست؟ فرمود به دلیل حدیث پیامبر که فرمود در سجده هفت عضو باید به زمین برسد پیشانی، کف دستان، زانوها و انگشت پاها، اگر دست دزد را از مچ یا آرنج قطع کنی دیگر کف دست باقی نمیماند که با آن سجده کند و خداوند تعالی میفرماید: «و ان المساجد لله[۲۳] » «یعنی همین اعضای هفتگانه». معتصم تعجب کرد از این استدلال امام و امر کرد فقط انگشتان دزد را قطع کنند. ابن داود گفت قیامتم برپا شد و آرزو کردم که ای کاش زنده نبودم.
زرقان میگوید: ابن داود بعد از سه روز نزد خلیفه رفت و گفت همانا خیرخواهی خلیفه بر من واجب است من چیزی میگویم که میدانم به سبب آن داخل آتش جهنم میشوم. معتصم پرسید که چیست؟ گفت خلیفه به خاطر امری از امور دین علما، وزراء، نویسندگان و لشکریان را جمع میکند و از آنها جواب مسئله را میخواهد آنها جواب مسئله را میگویند ولی خلیفه او کسی جواب میپذیرد که نصفی از آن جماعت او را امام و پیشوای خود میدانند و خلیفه را غاصب حق او میشمارند، در این موقع، معتصم رنگش متغیر شد و متوجه تذکر ابن ابی داود شد و گفت خدا تو را جزاء خیر دهد که مرا آگاه کردی.
روز چهارم یکی از نویسندگان وزیر خود را طلبید و به او امر کرد که حضرت را دعوت کند و زهر در طعام ایشان کند. آن وزیر حضرت را دعوت کرد، حضرت نپذیرفت و فرمود میدانید که من در مجالس شما حاضر نمیشوم، گفت: دعوت از شما به خاطر این است که هم میخواهم خانه خویش به مقدم شما متبرک نمایم، و هم شما را اطعام نموده باشم. همچنین فلان وزیر آرزوی ملاقات شما را دارد و میخواهد که به صحبت شما مشرف شود. امام به منزل آن وزیر تشریف آورد، چون طعام آوردند و حضرت تناول فرمود اثر زهر در گلوی خود حس کرد، پس بلند شد و اسب خود را طلبید. صاحبخانه خواست که امام بماند، حضرت فرمود خارج شدن من از این خانه به نفع توست تا ماندن در اینجا، بعد از همان روز و شب مرغ روحش به بهشت برین پر کشید.[۲۴] [۲۵]
در کتاب عیون المعجزات آمده است که: چون حضرت جواد (علیهالسّلام) وارد بغداد شد و معتصم ناکامی و انحراف ام الفضل را از آنحضرت دید، او را طلبید و وی را بر قتل حضرت ترغیب کرد و زهری برای او فرستاد که در طعام آنحضرت بریزد. ام الفضل انگور رازقی را زهرآلود کرده به نزد آن امام مظلوم آورد و چون حضرت از آن تناول نمود، اثر زهر در بدن مبارک حضرت ظاهر شد. ام الفضل از کرده خویش پشیمان شد و به گریه و زاری پرداخت حضرت فرمودند: «حالا که مرا کشتی گریه و زاری میکنی؟ بخدا سوگند که به بلایی مبتلا خواهی شد که درمان نداشته باشد.» بعدها بیماری در وی ایجاد شد و هر چه اطباء معالجه کردند، فایده نداشت تا آنکه از حرم معتصم بیرون آمد و آنچه داشت از مال دنیا صرف مداوای آن بیماری کرد و چنان گرفتار شد که دست نیاز به سوی مردم دراز میکرد و با بدترین حال مرد.[۲۹]
مسعودی در اثبات الوصیه قریب به همین جریان را نقل کرده الا آنکه گفته معتصم و جعفر بن مامون هر دو ام الفضل را واداشتند بر کشتن آن حضرت و جعفر بن مامون به سزای این کار در حال مستی در چاه افتاد و او را مرده از چاه بیرون آوردند.[۳۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
شب ولادتِ دریایِ جـودِ جواد - رسد به گوش سماواتیان سرودِ جواد
قدم نهاد چون به جهان اوزکتمِ عدم - بسویِ عالمِ بالا بشد صعودِ جواد
***
امام جواد آن شهِ ملکِ جود - بود عالم علمِ غیب و شهود
تقی بود آن متّقی نور پاک - جواد است و جودش بود تابناک
***
پیشوای اهل ایمان مرکزِ تقوا جواد - مقتدای اهل ایقان کعبه دلها جواد
با شکوه مرتضی و فرّ و جاهِ مصطفی - قرّة العین نبی نور دلِ زهرا جواد
***
ای كویِ تو قبله ی مراد یا امامِ تقی - ای دادرس ما روز معاد یا امامِ تقی
گشته لقبت زفرطِ جود و احسان و عطا - مشهور و ملقّب به جواد یا امامِ تقی
***
دلها زقدم تو چه شاد است امشب - سیراب زچشمه ی مراد است امشب
بشگفته گلِ تقی شكوفه یِ باغ رضا - فرخنده ولادت تو ای جواد است امشب
***
تو روضه یِ رضوان رضائی ای امامِ جواد - سرحلقه ی خوبان خدائی ای امامِ جواد
درجود و كرم چو تو ندیده چشمِ دردنیا - نادیده كریمی چو شما ئی ای امامِ جواد
***
جز کوی تقی پناه دیگری برما نیست - نومید کسی ز فیض این درگا نیست
اوهست جواد و در جهان اسلام - مولودِ سخی چنین در این دنیا نیست
***
توحجّت برحق خدائی ای امامِ جواد – محبوبِ تمام اولیائی ای امامِ جواد
ای آنكه به یُمن قدمت دراین شب - دل روشنیِ امام رضا ئی ای امامِ جواد
***
میلادِ تقی نُهم امام آمده است - در کشور جود بار عام آمده است
تبریک فرشتگان به یُمنِ قدمش - هر دم صلوات است و هم سلام آمده است
***
این شامِ ولادتِ امیر دلهاست - اوهست جواد وهم تقی ابن رضاست
درشامِ ولادت او همگان خوشحالند - خوشحال ترین کس آن عزیزِ زهراست
***
شادیم که قلب شیعه شاد است امشب - اوضاعِ جهان وفق مراد است امشب
درهاى بهشت اندراین شب شده باز - زیرا که ولادتِ جواد است امشب
***
میلاد تقى نهم امام است ای دوست - دربارِجواد، بار عام است ای دوست
برمقدمِ او مدام گویم صلوات - چون وقتِ سلام و صلوات است ای دوست
***
باز است بروی خلق باب برکات - ازبهر نجات آمده کشتی نجات
دست من و دامانِ جواد ابن رضا - بر روی جواد و پدرِ او صلوات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
دهمِ ماهِ رجب روزِ میلادجواد - روزمیلاد امامِ تقی و پاك نهاد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
پدرش امامِ هشتم آقا سلطانِ خراسان - مادرش سبیكه یِ نوبیّه وبنده یِ یزدان
جدّاوبودمحمّد(ص)جدّه اش حضرتِ زهرا - بهترین خلقِ خدابوده وهستند بدوران
نام پاك اومحمّد لقبش بُوَد جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
نهمین حجّت یزدان تقی است وهم جواداست - اوچوجدّخودمحمّد ص تقی وپاك نهاداست
بینِ نسلِ بنی آدم نبود مثالِ اینان - مادردهرچواینان پسری چنین نزاداست
همگان پاك ومطهّر مَظهَرجودوجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
روزمیلادومدینه همگان شادوغزل خوان - دربیوتِ آلِ هاشم همه خرّم همه خندان
گِردِگهواره یِ آقا همه خرّم همه خوشحال - به فلك حوروملك شدهمه درجشن وچراغان
چونكه آمده بدنیا پسری پاك نهاد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
همه تبریك بگوئیدبه شهِ طوس وخراسان - همگان شادی نما ئید الا ای مردم ایران
منزل امام هشتم شادی است وغرقِ نوراست - حرمِ امام هشتم پایتختِ دین وایمان
بگوئید همه مبارك قدم آقا جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
همگان حاجت خودرا طلبیدازاوجواداست - همگان مرادخودراطلبیدباب المراداست
بگوئیدامام رضاجون آقاجون جونِ جوادت - حاجتِ مارا رواكن آقا جون كَمِش زیاداست
قَسَمت میدیم به آنكه لقبش هست جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
روزِمیلادِجوادوكاظمین آرزویِ ماست - نجف وكرببلاهم دائمًا گفتگوی ماست
باقری ودوستانت تشنه یِ آبِ فراتند - آب مهرتوآقاجون زِ ازل درسبویِ ماست
حاجت مارا رواكن آقاجون امام جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
سروده درسال89
اِمامِ جواد آن شهِ مُلکِ جود
اِمامِ جواد آن شَهِ مُلکِ جود - بُوَد عالِمِ عِلمِ غیب و شُهود
تَقی بود آن متّقی نورِ پاک - جواد است و جودَش بُوَد تابناک
اِمامِ نُهُم بَعدِ بابَش رضا - جواد است و سِبطِ علی مرتضی
جواد است و دارای جود و کَرَم - نهاده است اینَک به دنیا قَدَم
شده شیعه شادان زِ میلادِ او - شده شاد، هر شیعه با یادِ او
سبیکه شده شاد از این وَلُود - که بر او زِ ما باد، اینَک درود
رضا هَم زِ نوزادِ خود گشته شاد - که شُد گاهِ میلادِ طفلش جواد
جواد آمده چون به دنیا کنون - رضا گشته گهواره جنبان کنون
جواد است و جودش به مامون رَسَد - چو باران که در دشت و هامون رَسَد
چومامون شُد اِیمن به حِرزِ جواد - از این حِرز او گشت مسرور و شاد
همه شاد اِینَک به یادِ تَقی - بِجُز حاسِدان و عَدویِ شَقی
تو ای باقری باش خوشحال و شاد - که آمد به دنیا امامِ جواد
سروده ولادت امام جواد علیه السلام زمستان 1401
پیشوایِ اهلِ ایمان مرکزِ تقوا جواد
پیشوایِ اهلِ ایمان مرکزِ تقوا جواد - مقتدایِ اهلِ ایقان کعبه یِ دلها جواد
قُرّةُ العینِ نبی با فَرّ و جاهِ مُصطفی - نورِ زهرا بود در او با شکوهِ مُرتضی
در دَهِ ماهِ رجب گشته است میلادِ تقی - در مدینه از سبیکه مامِ پاک و مُتَّقی
گشت مولودِ رجب در خانه یِ هشتم امام - هَم براو هَم بابِ او هر صبح و شام از ما سلام
شد چراغان از قُدومش مشهد و باب الجواد - گشته زین میلاد اینک شیعیان خوشحال و شاد
باب او باشد علی موسی الرِّضا سلطان طوس - آنکه باشد در خراسانش ملائک پای بوس
مادرِ او بُد سَبیکه یا که دُرَّه و خیزران - همسرِ پاکِ رِضا ریحانه ای در آن زمان
او که باب و جَدِّ و اَجدادش اِمام اِبن اِمام - علم و تقوا، جود و بخشش، شد در او تام و تمام
او جَواد است و زُکِی، مُختار و مَرضِی، مُتَّقِی - مُنتَجَب بود و رَضِی وَ هَم مُحَمَّد، هَم تَقی
او که در نُه سالگی گشته اِمامِ مسلمین - شد ولِیِّ امرِ آن دوران، رضا را جانشین
او که عِلمِ انبیا و اولیا را جامع است - او که هر تحریف را از دین و قرآن مانع است
او که مأمون را زِ عِلمش مات و حیران کرده است - او که یحیَی، اِبنِ اَکثَم را پشیمان کرده است
او به یک مجلس جواب هر سؤالی را داده است - او که بهرِ رفعِ شبهه هر زمان آماده است
او به یک مجلس که شد آماده یِ گفت و شنفت - پاسخ یحیی بن اکثم را بدون مکث گفت
اوکه طَیُّ الارض دارد از مدینه تا به طوس - او که میباشد ملائِک حضرتش را پای بوس
او که شد یارِ اباصلت و بدادِ او رسید - داد از زندان نجاتش، دیگر او را کَس ندید
اوکه در هشت سالگی بعد از پدر گشته امام - بعد بابا شد امام و رهبرِ کُلِّ اَنام
هفده سال او امام شیعیان بُد آن زمان - او امامت کرد بهرِ مسلمین و مؤمنان
باقری حِرزِ جواد است رافِعِ هَردرد و غَم - خواه از جُودِ جواد ای باقری اِینَک نَه کَم
سروده ولادت امام جواد علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
🌺فرمایشات گهربار امام جواد ع🌸
🌺 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: اَلْمُؤمِنُ يَحْتاجُ اِلى تَوْفيقٍ مِنَ اللّه ِ وَواعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ. [تحف العقول، ص 729.]
✍️ مـؤمن به سه چـيز مـحتاج است: ۱ ـ توفيق الهى، كه كارها را بخوبى به پيش ببرد. ۲ ـ واعظ درونى كه هرلحظه او را پند و انذار دهد. ۳ ـ پذيرش نصحيت كسى كه او را پند مى دهد.
🌼 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: اَلْقَصْدُ اِلىَ اللّه ِ تَعـالى بِالْقـُلُوبِ اَبْلَغُ مِنِ اتْعابِ الْجَوارِحِ بِالْأعْمالِ. [بحـارالانوار 78/364.]
✍️ تـوجـه قلبى بـه خـدا، رسـاتر است از زحمت دادن اعضاء و جوارح به عمل.
🌸 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: الثِّقَةُ بِاللّه ِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غالٍ وَسـُلَّمٌ اِلى كُلِّ عـالٍ. [بحارالانوار، 78، 364.]
✍️ اطمينان و توكل بر خدا بهاى هر چيز گرانقيمت و نـردبان هر مقام بـالا و رفيعى است.
🌺 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: لاتَكُنْ وَليّا لِلّهِ فىِ الْعَلانِيّةِ، عَـدُوّا لَهُ فِى السِّـرِ. [بحار الانوار 78/365.]
✍️ اينگونه مباش كه در ظاهر با خدا دوستى كنى و در پنـهانى دشـمنى.
🌼 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: اَوْحَى اللّه ُ اِلى بَعْضِ الأنبِياءِ: أمّا زُهْدُكَ في الدُّنيا فَتُعَجِّلُكَ الرّاحَةَ وَامّا انْقِطاعُكَ اِلىَّ فَيُعَزِّزُكَ بي، وَلكِنْ هَلْ عادَيْتَ لي عَدُوّا وَ والَيْتَ لي وَليّا. [تحف العقول، ص 726.]
✍️ خـداوند به يكى از پيامبران وحـى كرد: امّا زُهد تو، آسايشى را به دنبال دارد كه به زودى به تو خواهد رسيد، امّا جدايى از ديگران و پيوستنت به من، تو را عزيز خواهد كرد، (اينها براى خودت بود) امّا آيا براى من با دشمنم دشمنى كردى؟ و با دوستم رفاقت كردى؟.
🌸 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: ما عَظُمَتْ نِعَمُ اللّه ِ عَلى اَحَدٍ إلاّ عَظُمَتْ إلَيْهِ حوائِجُ النّاسِ فَمَنْ لَمْ يَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَعُونَةَ عَرَّضَ تِلْكَ النـِّعمَةَ لِلزَّوالِ. [الفصول المهمة 274/275.]
✍️ عظمت و بزرگى نعمتهاى الهى بر كسى معلوم نمى شود مگر آنكه مردم از او درخواستهاى بزرگى بكنند و هر كس اين سخن (درخواستهاى مردم) را تحمل نكند، (پاسخ نگويد) آن نعمت خداوندى را در معرض نابودى قرار داده است.
🌺 قالَ لِأبيجَعْفرِالْجَوادُ عليه السلام رَجُلٌ: أوصِني، قالَ عليه السلام: وَتَقْبَلُ؟ قالَ: نَعَمْ. قالَ: تَوَسَّدِ الصَّـبْرَ وَاعْتـَنِقِ الْفـَقْرَ وَارْفَضِ الشَّهَواتِ وَخالِفِ الهَوى وَاعْلَمْ أنَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَيْنِ اللّه ِ فـَانْظُرْ كَيْفَ تـَكُونَ. [تحف العقول، ص 726.]
✍️ مردى از امام جواد عليه السلام درخواست نصيحت كرد. حضرت فرمود: مى پذيرى؟ گفت: آرى. فرمود: صبر را بالش خودساز، فقر را در آغوش بگير، لذتهـا را رهـا كن، بـا هـوس مخـالفت كـن ، و بدان كه هرگز از ديد خداوند بيرون نيستى، پس آنـگاه ببين در چـه حـالتى هسـتى.
🌼 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: تَأْخيرُالتَّوْبَةِ اغْتِرارٌ وَطُولُ التَسـْويفِ حَـيْرَةٌ وَالاْءعُتِـلالُ عَـلىَ اللّه ِ هَـلَـكَةٌ وَالاْءصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَكْرِ اللّه ِ «وَلايَـأمَنُ مَكْرَ اللّه ِ إلاَّ الْقَومُ الخاسِروُنَ» [تحف العقول، ص 729.]
✍️ تأخير انداختن توبه و پشيمانى، غرور است، و ادامه تأخير، حيرت و سرگردانى، و امروز و فردا كردن با خدا، هلاكت، و تكرار گناه، ايمنى از مكر خداست، «و از مكر خدا جز زيانكاران ايمن نباشند»[ـ قرآن كريم ـ سوره اعراف، آيه 99].
🌸 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: مَنْ اَصْـغى اِلى نـاطِـقٍ فَقَدْ عَبَـدَهُ، فَإنْ كانَ النـّاطِقُ عَنِ اللّه ِ فَقـَدْ عَبَدَاللّه َ، وَاِنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلِيسَ فَـقَـدْ عَبَـدَ إبْـليـسَ. [تحف العقول، ص 726.]
✍️ هركس به گوينده اى گوش دهد (از او حرف شنوى داشته باشد) او را پرستيده، پس اگر گوينده سخن از خدا بگويد، او نيز خدا را عبادت كرده است، و اگر از شيـطان بـگويد، او هم بنده شيطان شده است.
🌺 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: إيّـاكَ وَ مُصـاحَبَةَ الشَّـريرِ فَاِنَّهُ كَالسَّيْفِ يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ ويَقْبَحُ اَثَرُهُ. [بحار، ج 17، ص 214.]
✍️ از رفـاقت با تبـهكار بپـرهـيز كه مانند شمشير، ظاهرى خوب واثرى زشت دارد.
🌼 عنِ الْحُسْينِ بْنِ بَشّارِ الواسِطى قالَ: كَتَبْتُ إلى أبى جَعْفرِ الثّانى عليه السلام أسْأَلُهُ عَنِ النِّكاحِ، فَكَتَبَ عليه السلام: مَنْ خَطِبَ إليْكُمْ فَرَضيتُمْ دينَهُ وَامانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةً فى الْأرْضِ وَ فَسادٍ كَبيرٍ. [التهذيب، ج 7، ص 369.]
✍️ حسين بن بشار گويد، به امام جواد عليه السلام نامه اى نوشته ام تا در مورد ازدواج از او سؤال كنم، حـضرت در جوابم نگاشت: اگر خواستگارى برايتان آمد كه از ديانت و امانت او راضى هستيد، به او زن بدهيد. و اگر او را ردّ كنيد (و اين دو شرط را در نظر نداشته باشيد) سبب فتنه و فساد بزرگى خواهد شد
🌸 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: مَنْ عَمِلَ عَلى غَيْرِ عِلْمٍ ما يُفْسِدُ اَكْثَرَ مِمّا يُصْلِحْ. [بحار 78/346.]
✍️ هـر كس بـدون آگاهى كـار كـند، بيش از آنكه درست كند، خراب مى كند.
🌼 قالَ الامام الجواد(ع): أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ الْإِخْلَاصُ. [بحارالأنوار، ج ۶۷ ، ص ۲۴۵ ، ح ۱۹]
✍️ با فضیلت ترین و ارزشمندترین عبادت ها آن است که خالصانه باشد.
🌸 قالَ الامام الجواد(ع ): مَن أصغی إلی ناطِقٍ فقَد عَبَدَهُ، فإن کانَ النّاطِقُ یؤَدّی عَنِ اللّهِ عَزَّوجلَّ فقَد عَبَدَ اللّهَ، و إن کانَ النّاطِقُ یؤَدّی عنِ الشَّیطانِ فقَد عَبَدَ الشَّیطانَ. [الکافی، ج ۶ ، ص ۴۳۴ ، ح ۲۴]
✍️ هرکه به سخنان گوینده ای گوش سپارد، او را بندگی کرده است؛ اگر آن گوینده از خداوند عز و جل سخن بگوید شنونده خدا را عبادت کرده ، و اگر از طرف شیطان سخن بگوید شیطان را عبادت کرده باشد.
🌺 قالَ الامام الجواد(ع ): مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَکُن فِتْنَةٌ فِی الأَرْضِ وَ فَسَادٌ کَبِیرٌ. [تهذیب الأحکام، ج ۷ ، ص ۳۹۶ ، ح ۹]
✍️ هر که به خواستگاری دختر شما آمد که به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن هستید با او موافقت کنید و گرنه فتنه و فساد بزرگی در روی زمین پدید خواهد آمد.
🌼 قالَ الامام الجواد(ع): ثَلاثُ خِصالٍ تُجتَلبُ بِهِنَّ المَحَبَّةُ: الإِنصافُ فِی المُعاشَرَةِ، وَالمُؤاساةُ فِی الشِّدَّةِ وَالانطِواعِ، وَالرُّجوعُ إلی قَلبٍ سَلیمٍ. [کشف الغمّة: ۳/ ۱۳۹،ظ]
✍️ با سه خصلت، دوستی را به دست میآورند: انصاف در معاشرت، همدردی [با دیگران] در خوشی و ناخوشی، و داشتن قلبی پاک [از گناهان].
🌸 قالَ الامام الجواد(ع): إنَّ بَیْنَ جَبَلَی طُوس قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها کانَ آمِناً یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ النّار. [عیون اخبارالرّضا - علیه السلام -، ج ۲ ، ص ۲۵۶ ، ح ۶]
✍️ امام جواد (ع):همانا بین دو سمت شهر طوس قطعه ای می باشد که از بهشت گرفته شده است، هر که داخل آن شود (و با معرفت زیارت کند)، روز قیامت از آتش در امان خواهد بود.
🌺 الامام الجواد(ع): ما مِنّا إلّا وهُوَ قائِمٌ بِأَمرِ اللّهِ عز و جل، وهادٍ إلی دینِ اللّهِ. [کمال الدین: ص ۳۷۸ ح ۲ ، دانشنامه قرآن و حدیث، جلد ۹ صفحه: ۵۵۶]
✍️ امام جواد (ع): از ما نیست، مگر کسی که به امر خداوند عز و جل کمر بسته و به سوی دین خدا هدایت می کند.
🌺 قالَ الْجَوادُ عليه السلام: ألعِفافُ زينَةُ الْفَقْرِ وَالشُّكْرُ زينَةُ الْغِنى وَالصَّبْرُ زينَةُ البَلاءِ وَالتَّواضُعُ زينَةُ الْحَسَبِ وَالفَصاحَةُ زينَةُ الْكَلامِ وَالْحِفظُ زينَةُ الرِّوايَةِ وَخَفْضُ الْجِناحِ زينَةُ الْعِلْمِ وَحُسْنُ الْأدَبِ زينَةُ العَقْلِ وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُ الكَرَمِ وَتَركُ الْمَنِّ زينَةُ الْمَعْرُوفِ وَالخُشُوعِ زينَةُ الصَلّوةِ وَالتَّنَفُّلُ زينَةُ القَناعَةِ وَتَرْكُ ما يُعنى زينَةُ الْوَرَعِ. [الفصول المهمه 274/275]
✍️ زينت فقر پاكدامنى است * زينت غنى (بى نيازى) شكر است * زينت بلا و سختى صبر است * زينت سخن فصاحت است * زينت روايت حفظ (از برداشتن) است * زينت علم تواضع است * زينت عقل، ادب است * زينت بزرگوار خوشرويى است * زينت نيكوكارى منّت نگذاشتن است * زينت نماز خشوع (توجه قلبى) است. * زينت قناعت انفاق بيش از وظيفه است * زينت ورع ترك خواسته هاست.
💚💚💚💚💚💚💚💚💚
@kalamenur
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
یا حضرتِ رضا به تو گوئیم تَسلِیَت
یا حضرتِ رضا به تو گوئیم تَسلِیَت - کِامروز هَست شهادتِ فرزندتان جواد
بغداد قتلگاهِ کاظم است، پدرِ ارجمندتان - هَم قتلگاهِ حضرتِ دلبندتان جواد
روزِ شهادتِ تقی از مشهدُ الرّضا - تا کاظمین هست، سِیَه پوش و نوحه خوان
چون که رسید خبر به مدینه، به هادِیَش - گشته غمین زِ حُزن، وَ عزادار و روضه خوان
سروده شده شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام خرداد 1402
اِمشب اِمامِ هشتمین باشد عزادار
اِمشب اِمامِ هشتمین باشد عزادار - بهرِجوادش گشته او با حُزن و غَم، یار
از طوس و مشهد، تا شهرِ بغداد - باشد سِیَه پوش، ای داد و فریاد
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
امشب جواد از زهرِ کین، رفته زِ دنیا - دور از وَطن، در غُربت و بی یار و تنها
گشته است مسموم، اندر جوانی - از زهر کینِ آن یارِ جانی
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
در حجره یِ دَر بسته و اَندر غریبی - بی همسر و فرزند و بی یار و طبیبی
اَندَر عراق او، یاری ندارد - تنها و بی کس جان میسپارد
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
سَمّانه آن یارِ تقی، دور از جواد است - آقا تقی دور از عیالش از عناد است
آن اُمِّ فضلِ بی دین و ایمان - شُد دشمنت ای مولا تقی جان
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
هادِیِ او دور از پدر اَندر مدینه - باشد تقی دور از وَطن از ظلم و کینه
اندر غریبی رفته ز دنیا - دور از مدینه، بی یار و تنها
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
آن اُمِّ فضلِ نانجیبِ بی فضائِل - آن دُشمنِ آلِ نبی، اُمُّ الرّذائل
مسموم کرده آن مُتّقی را - کُشتَه زِ کینه آقا تقی را
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
سِه روز و شَب بالایِ بام، جِسمِ امام است - اَز بَعدِ کُشتَن این دِگَر ظُلمِ تمام است
ای باقری، شُد، یِک ظُلمِ دیگر - اَز بَعدِ قتلِ موسی بنِ جعفر
مظلومِ بغداد، آقا تقی جان - یابن الرِّضا ای مولا تقی جان
سروده شده شب شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام خرداد 1402
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
اِمامِ جواد آن شَهِ مُلکِ جود - بُوَد عالِمِ عِلمِ غیب و شُهود
تَقی بود آن متّقی نورِ پاک - جواد است و جودَش بُوَد تابناک
اِمامِ نُهُم بَعدِ بابَش رضا - جواد است و سِبطِ علی مرتضی
جواد است و دارای جود و کَرَم - نهاده است اینَک به دنیا قَدَم
شده شیعه شادان زِ میلادِ او - شده شاد، هر شیعه با یادِ او
سبیکه شده شاد از این وَلُود - که بر او زِ ما باد، اینَک درود
رضا هَم زِ نوزادِ خود گشته شاد - که شُد گاهِ میلادِ طفلش جواد
جواد آمده چون به دنیا کنون - رضا گشته گهواره جنبان کنون
جواد است و جودش به مامون رَسَد - چو باران که در دشت و هامون رَسَد
چومامون شُد اِیمن به حِرزِ جواد - از این حِرز او گشت مسرور و شاد
همه شاد اِینَک به یادِ تَقی - بِجُز حاسِدان و عَدویِ شَقی
تو ای باقری باش خوشحال و شاد - که آمد به دنیا امامِ جواد
سروده ولادت امام جواد علیه السلام زمستان 1401
یا جَواد و یا جَواد و یا جَواد
یا جَواد و یا جَواد و یا جَواد - ای اِمامِ نُهُمِ کَلِّ عِباد
جانشینِ حَضرتِ سُلطانِ ما - بَنده یِ مُخلِص تو بَر یزدانِ ما
وارِثِ عِلمِ نَبِیِّ مُصطفی - جانشینی بر عَلِیِّ مُرتضی
اَی زِ عِلمَت عالِمان َاَندَر عَجَب – دوستان، اَز عِلمِ تو اَندَر طَرَب
عالِمِ عِلمِ لَدُنِّی دَر صَبِی - دَر تو شُد عِلمِ اِلهی مُختَفی
عِلم و دانش در وُجودت بر قرار - داده پاسخ بر مسائِل، سی هزار
عِلمِ تو چون دجله و بَحر فُرات - یَحیَی بِن اَکثم، زِ عِلمت گشته مات
عِلمِ بابُ العِلم دَر تُو مُستَقَر - گشته مأمون هَم زِ عِلمَت بَهره وَر
گرچه بودی کودکی، اَمّا رِجال - جملگی دَر نَزدِ تو گشتند لال
کودکی نُه ساله اُستادِ عُلوم - همچو تو نادیده است این مرز و بوم
علم و دانش در تو باشد پایدار - جود و بخشش در تو باشد بر قرار
منبَعِ جود و سَخا و بخششی - بر فقیران مایه یِ آرامشی
باقری میگوید و جمعِ عِباد - دستِ ما بر دامنِ جودِ جواد
سروده شده شهادت امام جواد علیه السلام بهار 1403
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
🚨امام جواد جدائی از پدر تا شهادت🚨
🏴 امام جوادعلیه السلام کودکى خردسال بود که پدرش مىخواست به سوى خراسان عزیمت نماید، «و از مدینه به مکه آمد که برای آخرین بار خانه خدا را زیارت کند» آن طفل همراه امام هشتم به سوى مکه آمد، زیرا والد ماجدش مىخواست با خانه کعبه، یعنى مقدّس ترین مکان جهان اسلام، وداع و خدا حافظى کند.
🏴 امام ابوجعفر ثانى (امام نهم) بر دوش «موفق» خادم پدر با هوشیارى و کنجکاوى زاید الوصفى ناظر و شاهد رفتار هاى على بن موسى الرضاعلیه السلام بود و مىدید که آن وجود مبارک با هیجان و اشتیاق خاصّى همچون کسى که دیگر به سرزمین حجاز بازنخواهد گشت، مشغول طواف است و پس از آن به مقام ابراهیمعلیه السلام مىرود تا نماز بگذارد. آن کودک نکته سنج و تیزبین، که بین 4 تا 6 سال سن داشته است، نسبت به اعمال پدر حسّاس گردید و از دوش «موفق» خادم پایین آمد و با حالتى اندوهگین در حِجْر اسماعیل علیه السلام بست نشست.
موفّق (خادم امام) «هرکارکرد» نتوانست حضرت جواد را از جاى خود حرکت دهد و دوباره بردوش گیرد و ناگزیر ماجرا را به استحضار امام رضاعلیه السلام رسانید.
آن حضرت به سراغ فرزند دلبندش رفت تا وى را از روى حجر بلند کند و خطاب به وى مىفرماید: فرزندم! از جاى خویش برخیز. امام جوادعلیه السلام با لحنى کودکانه امّا حاوى فراست و فرزانگى مىگوید: پدرجان! چگونه از جاى خود برخیزم در حالى که مشاهده مىکنم شما مشغول وداع دائمى با خانه خدا هستید. امام هشتم علیه السلام فرمود: حبیب من! بلند شو. لذا امام جوادعلیه السلام از جاى خود برخاست. (کشف الغمة فىمعرفة الائمه، ج 3، ص 187)
🏴 گروهى از مورّخان و محدّثان تصریح کرده اند: اشک از چشمان حضرت ثامن الحجج سرازیر گردید و سپس فرزندش را در کنار خویش گرفت و در پناه خود قرار داد و تمامى
نمایندگان و وکلاء خود را امر فرمود که از حضرت جوادعلیه السلام شنوایى داشته باشند و از مخالفت با حضرت بپرهیزند، و اصحاب مورد اعتماد را خبرداد که آن حضرت جانشین وى مى باشد. آنگاه خانواده خویش را گردآورد و مبلغ دوازده هزار دینار بینشان تقسیم فرمود و آنان را به گریستن واداشت و سرانجام در سال 200 هجرى از راه بصره - آن گونه که مأمون خواسته بود - حرکت نمود. (اثبات الوصیه، مسعودى، ص 176)
🏴 امام جوادعلیه السلام «در سفر خراسان» همراه ایشان نبوده و در حجاز از پدر جدا شده است.
🏴 اما گروهى دیگر از تاریخ نگاران و ارباب تراجم تصریح نموده اند: امام جوادعلیه السلام در سفر خراسان همراه پدر بود و این نگرانى از باب شهادت امام رضاعلیه السلام بوده است نه به دلیل جدایى آن دو امام از یکدیگر. و امام محمدتقىعلیه السلام پس از شهادت پدر به مدینه بازگشت. (زندگى دوازده امام، هاشم معروف حسنى، ترجمه محمد رخشنده، ج 2، ص 447 و 448)
🏴 عده اى هم تأکید کرده اند: امام در حجاز از پدر جدا گشت ولى دو سال بعد؛ یعنى در سال 202 هجرى براى این که دیدارى تازه کند، به عزم مسافرت به خراسان از طریق جنوب غربى ایران به خراسان آمد تا آنکه در مرو با پدر ملاقات کرد، و مأمون عباسى در همین سفر با حضرت جوادعلیه السلام آشنا شد و به فضایل آن حضرت پىبرد. (اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج 2، ص 33؛ زندگانى سیاسى امام جواد(ع) جعفر مرتضى عاملى، ترجمه سید محمد حسینى ، ص 76؛ سیماى سبزوار، محمد ابراهیم احمدى، ص 23)
🏴 در مدت 15 سالى که امام جواد علیه السلام در مدینه تشریف داشتند، به عبادت، تدریس و تعلیم احکام الهى، حلّ و فصل دعاوى مردم و اصلاح میان مؤمنین، تفسیر قرآن و بیان حقایق علمى روى آوردند و در ضمن، به زراعت و کار در باغستانها و نخلستانها مشغول بودند، امام همچون اجداد طاهرینش از اطعام و انعام محرومان و بینوایان و رسیدگى به امور خویشاوندان کم بضاعت لحظهاى غافل نبود و از بى خانمان ها، یتیمان و درماندگان به نحو مطلوب و به گونهاى که عزّت آنان حفظ گردد، حمایت مىکردند. (زندگانى امام محمدتقى الجواد(ع)، حسین عمادزاده، ص 207)
🏴 اباصلت «هروی» (عبدالسلام فرزند سلیمان) پس از شهادت امام رضاعلیه السلام توسط مأمون زندانى گردید. یکسال بر او در حبس سپرى شد تا آن که شرایط برایش سخت گردید. پس خداوند را به رسول و خاندان او، سوگند داد تا راهى را برایش بگشاید، ناگهان امام جوادعلیه السلام با "طىّالارض" در زندان، بر وى وارد گردیده و فرمودند: اى اباصلت! کار برتو سخت گردیده و بسیار دلتنگ شدى، برخیز و از اینجا بیرون برو. آنگاه امام با دست مبارک به زنجیرها زدند و همگى از هم باز شدند و اباصلت در برابر دیدگان زندانبان آزاد گردید بدون اینکه آن محافظان بتوانند چیزى بگویند. از آن پس، حضرت به وى فرمودند: در امان خداوند برو که دیگر چنین اتفاقى برایت رخ نخواهد داد و دست آنان نیز از تو کوتاه خواهد شد. (عیون اخبارالرضا (ع)، ص 354)
🚨◾️🏴◾️🏴◾️🏴◾️🚨
@kalamenur
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
🏴 امام جواد علیه السلام دو بار از مدینه به بغداد رفتند ،
🏴 بار اول سال 215 ق. با فراخوان مأمون به بغداد رفتند که با علمای بغداد بحث و مناظره ای داشتند که همه با علم و فضل ایشان پی بردند و با پیشنهاد مأمون با ام الفضل دختر مأمون ازدواج کرده و به مدینه باز گشتند ،
شهر تکریت، بین موصل و بغداد و در 30 فرسنگى مرکز حکومت عباسى قرار داشت . اگرچه تزویج مزبور در بغداد صورت پذیرفت اما انتقال همسر به امام در سال 215 ق. و در شهر تکریت صورت گرفت ،
امام برکرانه دجله در خانه احمد بن یوسف مدتى اقامت داشت تا آن که تصمیم گرفت در ایام حجّ با همسرش به مکه برود و از آنجا عازم مدینه شود ،
در سال 213 ق. و در حالى که مأمون در شهر طرطوس اقامت داشت، امام در بغداد هرچه داشتند؛ در راه خدا به محرومان اهداء نمودند و راه حجاز را پیش گرفتند. در مدینه امام با امّ ولدى که او را "سمانه مغربیه" مىگفتند، ازدواج کردند. زیرا روح آلوده امالفضل نمىتوانست پرورش دهنده امامى دیگر باشد ،
"مدینه" مرکز نشر معارف اسلامى و "مکه" کانون انقلابهاى سیاسى گردید و تا زمان مرگ مأمون که سال 218 ق. بود، فرصتى بود تا امام، حقایق اسلامى و معارف قرآن و عترت را براى مردم بیان کنند.
🏴 بار دوم با فراخوان معتصم همراه ام الفضل به بغداد باز گشتند که به شهادت ایشان منتهی شد .
وقتى مأمون به هلاکت رسید و برادرش معتصم روى کار آمد، اطلاعاتى درباره ارتباط امام با شیعیان و نیروهاى انقلابى به دست آورد و نیز معجزات، کرامات و مقام علمى و معرفتى امام، سخت وى را در نگرانى فرو برد. از این جهت در آغاز محرم سال 220 ق. امام را از مدینه به بغداد فراخواند. امام این بار دریافت که دعوت مزبور، عادى نمىباشد و در وراى آن، نقشههاى خطرناکى نهفته است.
اسماعیل بن مهران مىگوید: هنگامى که براى بار اوّل امام تحت فشار حکومت وقت از مدینه خارج شدند، عرض کردم: جانم فدایتان! از فرجام این سفر ترسانم، پس از شما امر امامت با کیست؟ امام، سیماى مبارک را در حالى که متبسّم بودند، به سوى من گرفتند و فرمودند: آن طور که فکر کردى، در این سال برایم حادثه اى رخ نمىدهد.
🏴 حسین مکارى روایت مىکند که: در بغداد بر ابوجعفر ثانى (امام محمدتقى) وارد شدم و او را در موقعیتى که در آن قرار گرفته بود، دیدم. با خود گفتم: این انسان به وطن خود باز نمىگردد در حالى که در این چنین موقعیت خاصى از لحاظ خوراک و آسایش قرار دارد که من از آن آگاهى دارم. حسین مکارى مىافزاید : امام، سر مبارک را پایین گرفت و پس از لختى بلند کرد و در حالى که رنگ چهره شان پریده بود، فرمود: "اى حسین! نان جو و نمک نیم کوب در حرم رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم نزد من محبوب تر از وضع کنونى است. (بحارالانوار، ج 50، ص 48؛ الخرائج والجرائح، قطب راوندى، ص 344)
سپس براى بار دوم که از مدینه براى دیدار با معتصم خارج شدند، همان موضوع را مطرح کردم، حضرت این بار گریستند به گونه اى که محاسنشتر شد. آنگاه رو به من نموده و فرمودند: در این سفر برایم حادثه اى رخ مىدهد و امر امامت پس از من از آنِ پسرم على علیه السلام است. (اصول کافى، باب النص علىالجواد(ع)، ح 1)
🏴 هنگام عزیمت امام جواد علیه السلام برای بار دوم به بغداد، فرزندش امام هادى علیه السلام را که دریاى بیکرانى از دانش و تقوا و فضیلت بود، به دوستان و اصحاب معرفى نمود. و جانشینى وى را به همه اعلام کرد و ودایع امامت را به آن حضرت سپردند و در روز بیست و هشتم محرم سال 220 ق. به شهر پرآشوب بغداد وارد شدند و به محض رسیدن به این شهر توسط مأموران معتصم دستگیر و محبوس گردیدند و عوامل حکومتى هیچ کس را اجازه ندادند با حضرت ملاقات کنند. وقتى امام در شرایط مزبور چند مدتى را سپرى کردند، معتصم در صدد توطئه علیه جان ایشان برآمد. و برخى روایتها تصریح دارند که همسرش با تحریک عوامل حکومت بنىعباس در انگور سمّ نهاد و آن را به امام داد و ایشان در ذیقعده سال 220 بر اثر تأثیر این زهر، به شهادت رسید و امام هادىعلیه السلام با "طىّالارض" خود را به بغداد رسانید و مراسم تدفین پدر را به جا آورد و آنگاه با تشییع دوازده هزار نفرى شیعیان، پیکر پاک امام نهم در جوار بارگاه جدّش امام کاظمعلیه السلام در کاظمین دفن گردید . (الامام الجواد من المهد الىاللحد، علامه قزوینى، ص 407؛ اثبات الوصیه، ص 193؛ بحارالانوار، ج 50، ص 123)
🚨◾️🏴◾️🏴◾️🏴◾️🚨
@kalamenur
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
✺✦صلوات مخصوص امام جواد(ع)✺✦
✦✦ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ عَلَمِ التُّقىٰ، وَنُورِ الْهُدَىٰ، وَمَعْدِنِ الْوَفاءِ، وَ فَرْعِ الْأَزْكِياءِ، وَخَلِيفَةِ الْأَوْصِياءِ، وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ . اللّٰهُمَّ فَكَما هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ، وَ أَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدىٰ، وَزَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّىٰ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ، وَبَقِيَّةِ أَوْصِيائِكَ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.
✺✺ خدایا، درود فرست بر محمد بن علی بن موسی، نشانه تقوا و نور هدایت و معدن وفا و نژاد پاکان و جانشین اوصیا و امین تو بر وحی. خدایا، چنانکه به وسیله او مردم را از گمراهی به عرصه هدایت آوردی و از سرگردانی رهایی بخشیدی و به وجود او راهنمایی کردی هرکه را که هدایت یافت و تربیت نمودی هرکه را که تربیت شد، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت و باقیمانده اوصیایت فرستادی. بهدرستی که تو توانمند و فرزانه ای.
(مجلسی، بحارالانوار، ج۹۴، ص۷۷)
🚨◾️🏴◾️🏴◾️🏴◾️🚨
@kalamenur
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
شهادت امام جوادعلیه السلام راتسلیت عرض میکنیم
باقری پور
کانال کلام نور
https://web.eitaa.com/#@kalamenur
🚨زندگینامه امام جواد در یک نگاه🚨
🏴 نام : محمد بن علی بن موسی ،
🏴 کنیه : ابوجعفر ثانی و ابوعلی ،
🏴 القاب : جواد، تقی، ابن الرضا ،
🏴 پدر : امام رضا (ع) ، مادر : بانویى مصرى تبار به نام سبیکه (ریحانه یا خیزران)
🏴 تاریخ و محل تولد : ۱۰ رجب ۱۹۵ ه. ق شهر مدینه ،
🏴 تاریخ و محل شهادت : آخر ذی القعده ۲۲۰ ه. ق کاظمین ،
🏴 همسران : ام فضل، سمانه مغربیه ،
🏴 فرزندان : ۲ پسر امام علی النقی هادی، موسی مبرقع و ۴ دختر فاطمه، امامه، زینب و حکیمه (همگی از سمانه مغربیه) ،
🏴 مدت امامت : ۱۷ سال ، در سن 7 سالگى در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا به امامت رسید و هفده سال رهبرى شیعیان را به عهده داشت.
🏴 دوران امامت آن حضرت با دو نفر از خلفاى ستم پیشه عباسى مأمون و معتصم مقارن بود.
🏴 در سال 202 هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.
🏴 طول عمر : ۲۵ سال
🏴 جوادالائمه علیه السلام امام نهم شیعیان، در طول عمر بابرکت و کوتاه مدت خویش، دو بار به بغداد مسافرت
نمود و هر دو بار مصادف با ماه محرم بود.
بار نخست، بنا به دعوت مأمون عباسی
(پس از شهادت امام رضا علیه السلام
در خراسان و بازگشت مأمون به بغداد) در محرم سال ۲۱۵ قمری وارد بغداد شد
مأمون در همان سفر، علیرغم مخالفت بسیاری از بزرگان بنیعباس، دختر خود امالفضل را به عقد ازدواج امام جواد علیهالسلام درآورد .
بار دوم، بنا به خواست معتصم عباسی
به اکراه و اجبار وارد بغداد شد و ورود وی به دارالخلافه بغداد، مصادف بود با دو روز مانده به آخر محرم سال ۲۲۰ قمری.
معتصم، پس از ده ماه تحمل وجود شریف امام جواد علیهالسلام، همسرش امالفضل را به کشتن آن امام معصوم
تحریک کرد و بدست این زوجه بیوفا، وی را مسموم و در آخرین روز ذی القعده سال ۲۲۰ قمری به شهادت رسانید.
🚨◾️🏴◾️🏴◾️🏴◾️🚨
@kalamenur
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
💠گاهشمار زندگی امام جواد(ع)💠
✺✦ ۱۰ رجب ۱۹۵ق.تولد امام جواد(ع) ، [طوسی، مصباح المتهجد، ص۸۰۵]
✺✦ ۲۰۰ق. سفر امام رضا(ع) به مرو ، و
آخر صفر ۲۰۳ق شهادت امام رضا(ع) و آغاز امامت جوادالائمه ، [طبرسی، اعلام الوری ج۲، ص۴۱]
✺✦ آخر صفر ۲۰۳ق سفر طی الارضی امام جواد علیه السلام به طوس هنگام شهادت امام رضا(ع) و آغاز امامت
آن بزرگوار ، [رجبی دوانی استاد تاریخ]
✺✦ ۱۵ ذیالحجه ۲۱۲ق تولد امام هادی(ع) ، [مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۷]
✺✦ ۲۱۴ق «روزنامعلوم» تولد مبرقع ،[بحرانی، عوالم العلوم و المعارف، ج۲۳، ص۵۵۳]
✺✦ ۲۱۵ق «روزنامعلوم» احضار امام جواد(ع) به بغداد توسط مامون و ازدواج با ام الفضل ، پس از ازدواج با دختر مأمون، به اتفاق همسرشان «ام الفضل» با بدرقۀ مردم، راهى مدينه گرديدند و ...[مسعودی، اثبات الوصیة، ص۲۲۳]
✺✦ ۱۸ رجب ۲۱۸ق مرگ مأمون و آغاز خلافت معتصم ، [طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۸، ص۶۴۶]
✺✦ ۲۸ محرم ۲۲۰ق احضار امام جواد(ع) به بغداد توسط معتصم ، [مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۹۵]
✺✦ آخر ذیالقعده ۲۲۰ق شهادت امام جواد(ع) ، [اشعری، المقالات و الفرق، ص۹۹ ؛ طبرسی، اعلام الوری، ج۲، ص۱۰۶]
✺✦ در دوران امام جواد علیه السّلام فرقه های منحرفی وجود داشتند که مردم را گمراه میکردند و امام جواد علیه السلام با آنها مبارزه عقیدتی داشت :
الف : اهل حدیث که خدا را جسم میدانستند ،
ب : واقفیه که پس از شهادت امام کاظم علیه السلام بوجود آمدند ،
ج : زیدیه که زیدبن علی بن الحسین علیه السلام را امام میدانستند ،
د : غلاة که از زمان امام علی علیه السلام بوجود آمدند «برای امام علی مقام الوهیت قائل شدند» و با نهی و سرکوبی آنان توسط امام علی علیه السلام باز هم دست از این عقیده برنداشتند .
🚨◾️🏴◾️🏴◾️🏴◾️🚨
@kalamenur
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
جواد الائمه(ع) ؛ مظلوم و پیروز در تنگناهای اجتماعی
فردا 29 ذیالقعده، سالروز شهادت سرتاسر حزن امام جوان آل ا... حضرت ابن الرضا(ع) جوادالائمه (ع) است. ادب و قواعد همجواری، همسایگی و میزبانی حضرت رضا(ع) به ما ایرانی ها یادآوری می کند که شهادت پسر را به پدر بزرگوارش تسلیت بگوییم و خودمان را شریک این غم بدانیم. البته که بخشی از هم کیشی و هم آیینی نیز این است که درباره این امام جوان و مظهر بخشندگی وجود آل ا... بیشتر بدانیم، اگرچه به قدر قطره ای از اقیانوس معرفت و روشنایی که به خاندان مطهر پیامبر اعظم(ص) انتساب دارد. ما در این گزارش، در چند گفتار، به ابعاد گوناگون امام 25 ساله اهل بیت عصمت(ع) می پردازیم با این امید که جان جلا دهیم و قلبمان را به معارفش سیراب کنیم.
چرا کمتر از جوادالائمه(ع) می دانیم؟
دو دلیل مشخص را در پاسخ به این پرسش می توان مطرح کرد:1- کوتاه بودن عمر آن حضرت؛ امام جواد(ع) در 8 سالگی به امامت رسید و در 25 سالگی به شهادت رسید. لذا کوتاه بودن عمر ایشان از دلایلی است که می توان گفت که نسبت به سایر حضرات معصومین(ع) کمتر در بین شیعیان مطرح شده اند. اما در واقع مطابق آنچه در منابع حدیثی شیعه وجود دارد، در مورد ایشان، معارف و منابع معرفتی کم نیست.
2- شرایط خاص دوران امام(ع)؛ ایشان در دوره و زمان خاصی از تاریخ زندگی میکردند که با پیچیدگی ها و مسائلی روبه رو شد که این موارد در زندگانی سایر امامان شیعه(ع) کمتر وجود داشت. امام(ع) در دوران حکومت «مأمون» و «معتصم» عباسی زندگی کردند. در این دوران حکومت عباسیان در افولی قرار گرفته بود که با مرگ مأمون عباسی و قدرت گرفتن معتصم، رو به نزول بیشتر گرایید. زمانی که یک حاکم قدرتمند در در جامعه زندگی می کند بر تمام مسائل آن زمان اثرگذار است.
تا این حد مظلومیت و این دعای عجیب
شاید بتوان گفت، شرایط خاص و تنگناهای سیاسی و اجتماعی امام جواد(ع) در هیچ دوره ای از حیات سیاسی شیعه تجربه نشده است. عبدالمجید طالبتاش عضو هیئت علمی موسسه آموزش عالی فاطمیه (س) و پژوهشگر تاریخ اسلام در این باره مینویسد: «سراسر زندگی امام جواد(ع) را ظلم و ستم اجتماعی، مصیبتها و بلاهای اجتماعی فرا گرفته بود؛ به گونهای که این حوادث، ایشان را به یکی از مظلومترین شخصیتهای برگزیده تاریخ تبدیل کرده است. این مظلومیت تا جایی است که هیچ یک از امامان تا این اندازه در معرض تنگناهای اجتماعی قرار نگرفته بود. ایشان با تمامی ابعاد الهی و ذاتی، اما در محاصره و فضایی آلوده از نگاههای بدبینانه اجتماعی قرار گرفته بود که علاوهبر مخالفان و حاکمان، مردم و حتّی برخی از شیعیان، او را در تنگناها و فشارهای زندگی اجتماعی قرار داده و عرصه را بر بروز شخصیت الهی ایشان تنگ کرده بودند.
این تنگناهای اجتماعی که از بدو تولد تا پایان عمر ادامه داشت به جایی رسید که در اواخر دوران حکومت مأمون و دوران معتصم عباسی هرگاه از مسجد جامع باز میگشت دست به دعا بر میداشت و عبارتهایی میگفت که هیچ یک از ائمه نگفته بودند. ایشان این گونه دعا میکرد: «پروردگارا! گشایش کار من در مرگ من است. پس در مرگ من تعجیل فرما!»
با برکت و باکرامت
تولد امام جواد(ع) که در اواخر عمر امام رضا(ع) رخ داد، نوعی کرامت الهی بود؛ آن چنان که امام رضا(ع) بارها از حضرت جواد(ع) به عنوان مولودی پرخیر و برکت یاد می کرد. «ابو یحیای صنعانی» می گوید: روزی در محضر امام رضا(ع) فرزندش ابوجعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودی است که برای شیعیان ما، با برکت تر از او زاده نشده است».
حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی پژوهشگر تاریخ اسلام در این زمینه به استنادات روایی و تاریخی می گوید: دلیل این خیر و برکت و کرامت خاصّ این بود که عصر امام رضا(ع) عصر ویژه ای بوده و تعیین جانشین و معرفی امام بعدی، با مشکلاتی روبه رو شده بود که در عصر امامان قبلی بی سابقه بود؛ زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم(ع) گروهی که به «واقفیه» معروف شدند، براساس انگیزههای مادی، امامت حضرت رضا(ع) را انکار کردند و از سوی دیگر امام رضا(ع) تا حدود 47 سالگی صاحب فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر حاکی بود که امامان 12 نفرند که 9 نفر آنان از نسل امام حسین(ع) خواهند بود، فقدان فرزند برای امام رضا(ع)، هم امامت خود آن حضرت، و هم تداوم امامت را زیر سؤال می برد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده امامت حضرت رضا(ع) را انکار می کردند. گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» از سران «واقفیه» بود که طی نامه ای به امام رضا(ع) او را متهم به عقیمی کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشی در صورتی که فرزندی نداری؟! امام(ع) هم در پاسخ نوشت: "از کجا می دانی که من دارای فرزندی نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمی گذرد که خداوند پسری به من عطا می کند که حق را از باطل جدا می کند".
وقتی تنها فرزند امام رضا(ع) را کنیززاده خواندند
مادر بزرگوار امام جواد(ع) کنیزی بود به نام سبیکه که امام رضا(ع) او را خیزران نامید. اهل نوبه یکی از شهرهای آفریقا بود که البته او را از خاندان ماریه همسر رسول خدا شمردهاند. خیزران کنیزی غیرآزاد و از نژاد غیرعرب و آفریقایی بود و همین دو موضوع باعث شد بخشی از فضای حاکم اجتماعی به امام جواد(ع) به چشم یک کنیززاده آفریقایی نظر افکنند. چون امام رضا(ع) تا هفت سال مانده به پایان عمر شریفشان فرزندی نداشت و امام جواد را که تنها فرزند ایشان بود، کنیززاده به شمار میآوردند، این دو مسئله سبب شده بود علاوه بر این که عدّهای شخصیت اجتماعی ایشان را هدف قرار داده بودند، برخی دیگر این بیتوجّهی و تحقیر اجتماعی را به حدّی رساندند که مادرش و او را در معرض اتّهامهای اجتماعی قرار دادند که یکی از دورههای سیاه و ناجوانمردانه تاریخ بشری را به ثبت رساندند.
ازدواج سیاسی!
خلفای عباسی از نفوذ ائمه اطهار در قلب مردم و گسترش فضایل آن ها در بین مردم عادی همواره در خوف بودند. مأمون نیز از این قضیه مستثنا نبود. او از همان اوایل امامت امام جواد(ع) دختر خود به نام ام فضل را در سال ۲۰۲ هجری به ازدواج امام درآورد تا او را تحت مراقبت دایمی و خاص خود قرار دهد و نزدیک ترین حالت از نفوذ به درون خانه را داشته باشد.
طبق روایات این ازدواج با درخواست مأمون صورت گرفته و به ظاهر هدفش این بود که پدر بزرگ کودکانی از نسل پیامبر(ص) بشود. برخی مورخان نیز معتقد به رخ دادن این ازدواج با انگیزه سیاسی بودند. مأمون با این کار می توانست در نزدیک حالت، رفت و آمد و نشست و برخاست وی با شیعیان را کنترل کند. علاوه بر این با ایجاد پوششی از نفاق خود را علاقه مند به نسل شریف علوی نشان داده و شیعیان را از قیام های احتمالی علیه خلافتش باز دارد.
همسر دیگر امام جواد(ع) که به دستور خود ایشان بود، سمانه مغربی نام داشت. نکته جالب ماجرا این جاست که تمام فرزندان امام از سمانه مغربی بوده و امام از امفضل صاحب فرزندی نشد. به عبارتی دیگر، مأمون حتی طعم شیرین پدربزرگی برای نسل علوی را نیز نچشید.
شهادت در اوج مظلومیت
فقیه عالیقدر، آیت ا... حسین مظاهری شهادت جوادالائمه(ع) را این طور روایت کرده است: أمّ الفضل که دختر مأمون بود، با ولعی و به زور با امام جواد(ع) ازدواج کرد. البته مأمون به خاطر ریاستش این کار را کرد و همین طور شد و این ازدواج امام جواد(ع) که به زور روی دست ایشان گذاشتند، موجب شد که بحرانها علیه مأمون خاموش شود. مأمون امام را خوب میشناسد و هم حکومت امام بر دل مردم را خوب میداند و هم علم امام جواد و امامت و تقوای ایشان را میداند. اما امام جواد(ع) باید فرزندی مثل امام هادی(ع) پیدا میکردند و أمالفضل لیاقت نداشت مادر امام معصوم باشد. او بچه دار نشد و امام جواد به مدینه آمدند و ازدواج کردند. ناگهان أمالفضل حسادتش گل کرد و آن حسادت موجب کینه شد. صفات رذیله این طور است که گاهی انسان را میخورد و گاهی شعلهور است و انسان را میسوزاند و گاهی آتش زیر خاکستر است و نمیسوزاند، اما زمینه میخواهد تا روشن شود.
بالاخره حسادت یا کینۀ أمالفضل گل کرد. برادرش هم او را علیه امام جواد تحریک میکرد. وای به صفت رذیله، اگر گل کند. وای به این کینهتوزیها اگر تحریک شود. بالاخره أمالفضل با هماهنگی معتصم به امام جواد(ع) زهر داد. امام جواد فقط به او گفتند چرا این کار را کردی و بدان که عاقبت بهخیر نمیشوی!
امام جواد(ع) مبتکر بحث آزاد اجتماعی (به جای گفت و شنود)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
درس مهم حضرت جوادالائمه(ع) به شیعیان
وقتی دشمنی مانند مامون عباسی چهره ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود می آراید، شناختن او برای مردم مشکل است... باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله با این قدرت ها برانگیزیم.
به گزارش قدس آنلاین، نهمین امام شیعیان اثنی عشری، حضرت محمد بن علی(ع)، مشهور به امام محمد تقی و امام جواد(ع) است. ایشان در سال ۱۹۵ هجری قمری به دنیا آمده و در ۲۵ سالگی و پس از ۱۷ سال امامت، سرانجام در ۳۰ ذی القعده ۲۲۰ هجری قمری به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، ایشان جوانترین امام در هنگام شهادت بوده اند.
ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان، بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامهنگاری انجام میگرفت. در دوره امامت او فرقههای اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع) شیعیان را از عقاید آنان آگاه میکرد و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی و غالیان را لعن مینمود.
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین و مسئلههای فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج، از مناظرات معروف امامان معصوم دانسته شده است.
مقام معظم رهبری در کتاب انسان ۲۵۰ ساله، گوشه هایی از سیره زندگی امام جوادالائمه(ع) را به تصویر کشیده اند که باهم می خوانیم.
درس مهم حضرت جواد(ع) به شیعیان
امام جواد(ع) مانند دیگر ائمه معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بنده شایسته خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده با دشمن خدا کرد به طوری که در سن بیست و پنج سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیرقابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند.
همان طوری که ائمه بزرگوار ما علیهم السلام با جهاد خودشان، هر کدام برگی بر تاریخ پرافتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشه مهمی از جهاد همه جانبه اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرت های منافق و ریارکار قرار می گیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابله با این قدرت ها برانگیزیم.
اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسان تر است. اما وقتی دشمنی مانند مامون عباسی چهره ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود می آراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همه دوران های تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کرده اند وقتی از مقابله رویارویی با مردم عاجز شدند، دست به حیله ریاکاری و نفاق بزنند. امام علی ابن موسی الرضا(ع) و امام جواد(ع) همت بر این گماشتند که این ماسک تزویر و ریا را از چهره مامون کنار بزنند و موفق شدند.
این بزرگوار نمودار و نشانه مقاومت است. انسان بزرگی است که تمام دوران کوتاه زندگی اش را با قدرت مزور و ریاکار خلیفه عباسی – مامون – مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمی عقب نشینی نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل کرد و با همه شیوه های مبارزه ممکن، مبارزه کرد.
اولین کسی بود که به طور علنی بحث آزاد را بنیان گذاری کرد. در محضر مامون عباسی، با علما و داعیه داران و مدعیان و موجهان درباره دقیق ترین مسایل حرف زد و استدلال کرد و برتری خود را و حقانیت سخن خود را ثابت کرد. بحث آزاد، میراث اسلامی ماست، بحث آزاد در زمان ائمه هدی رایج بوده است و در زمان امام جواد بهوسیله آن امام بزرگوار با آن شکل نظیف انجام گرفته است.
- زیر این پرچم همیشه خیر دیدم
- تعویض پرچم گنبد حرم مطهر رضوی در آستانه روز زیارتی حضرت رضا(ع)
- اهتزاز پرچم گنبد سبز حرم امام رضا(ع)
- قم در سالروز وفات حضرت معصومه(س) غرق ماتم است
- یک هزاره حضور ایرانیان در ساخت و ساز حرم پدر و فرزند امام رضا علیه السلام
- درس مهم حضرت جوادالائمه(ع) به شیعیان
- روایت پژوهشگران از سبک زندگی امام جواد(ع)
- «باب المراد» سریالی دیدنی درباره امام جواد(ع) / چاپ ۶۰۵ اثر مکتوب با محوریت امام جواد(ع) در ایران
- انس و خوانش «صحیفه حضرت هادی(ع)» در «زیر نور چراغ»
- حضرت جوادالائمه(ع)؛ «بخشنده غریب» با «آسمانیترین مهربانی»
- حضرت معصومه(س) دارای مقام شفاعت و ولایت الهی است
- بررسی ویژگیهای زائر مطلوب از منظر امام رضا(ع)
- حضور امام رضا(ع)در ایران نقطه عطف در تاریخ تشیع بود
- درس مهم حضرت جوادالائمه(ع) به شیعیان
- بنویسید رضا(ع) هم علی اکبر دارد
- درس مهم حضرت جوادالائمه(ع) به شیعیان
- مهمترین اقدام امام جواد(ع) مبارزه با انحرافات عقیدتی و اخلاقی بود
- چرا امام جواد (ع) را باب الحوائج مینامند؟
- «باب المراد» سریالی دیدنی درباره امام جواد(ع) / چاپ ۶۰۵ اثر مکتوب با محوریت امام جواد(ع) در ایران
- سیاست در سیره امام جود و سخا
- توصیههای کارآمد امام نهم به جوانان/ جوادالائمه(ع) علوم رضوی را تبیین کردند
- مولود پربرکتی که تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد
- امام جواد(ع)، جداییدهنده میان حق و باطل
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
مشهدالرضا(ع)، مسرور جشن میلاد ابنالرضا(ع)
عکس: آستان نیوز
حرم مطهر رضوی در آستانه میلاد امام جواد(ع) حال و هوای متفاوتی دارد؛ چنانکه گلها و ریسههای رنگی در گوشه و کنار این خطه بهشتی فرارسیدن این عید خجسته را نوید میدهند. به گزارش آستان نیوز، به مناسبت گرامیداشت میلاد دردانه ولی نعمتمان، خادمانش به رسم هرساله دست به دست هم دادهاند تا بار دیگر جای جای صحن و سرای حضرت دوست را آماده میزبانی از خیل پرشور ارادتمندان شمسالشموس(ع) و برگزاری جشنهای این عید مبارک کنند. همزمان با دهم رجبالمرجب ولادت باسعادت امام جواد(ع) ویژه برنامههای متنوعی در حرم علی بن موسی الرضا(ع) تدارک دیده شده است. مراسم صبح میلاد امام جواد(ع) روز دوشنبه ساعت 9:30 با قرائت آیات روحبخش کلاما...مجید آغاز میشود و ضمن بیان احکام توسط حجتالاسلام والمسلمین سید رضا موسوی بایگی، گروه سرود گلدستههای حرم به اجرای برنامه میپردازند. در ادامه این مراسم نیز محمد جواد کارگر به دکلمهخوانی میپردازد و مدیحه سرایی محمد جعفرنژاد و سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین سید مهدی واعظ موسوی پایانبخش این مراسم است. زمان برگزاری ویژه برنامه شام میلاد از ساعت 18 است، در این مراسم نیز زائران و مجاوران پس از اقامه نماز مغرب و عشاء در رواق بزرگ امام خمینی(ره) از برنامههایی که ویژه آنان تدارک دیده شده است، بهرهمند میشوند. آغازگر این مراسم قرائت زیارت امینا... توسط جعفر ملائکه و نغمه خوانی سید مهدی ذاکریفرد است و در ادامه نیز زائران از سخنان حجتالاسلام والمسلمین شهاب مرادی بهرهمند میشوند. شعرخوانی آیینی محمد جواد خراشادیزاده، همخوانی گروه سرود گلدستههای حرم، مدیحهسرایی علی اکبر حائری، سید رضا حسینی و محمد صالحی از مداحان و ذاکران اهل بیت(ع) و همچنین قرائت حدیث شریف کساء توسط سید رضا حسینی از دیگر برنامههای اجرایی این مراسم است.
همچنین شامگاه گذشته، مراسم گلباران حرم مطهر رضوی به مناسبت شب میلاد امام جواد(ع) با حضور اقشار مختلف مردم برگزار شد.
حال و هوای حرم مطهر رضوی در شب میلاد امام جواد (ع)
آیتالله علمالهدی: ولادت امام جواد (ع)، یک نقطه آرمانی در زندگی امام رضا (ع) بود
حرم نوشتهای یک خادمه | روایت تولد دردانه پدر در حرم امام مهربانیها
آستان رضا (ع)، مهیای جشنهای میلاد ابنالرضا (ع)
انسداد موقت خروجی زیرگذر حرم مطهر رضوی به سمت خیابان شیرازی و خیابان امام رضا (ع) (۲ بهمن ۱۴۰۲)
آیتالله علمالهدی: پویایی و تطابق با علوم روز، ضرورت مطالعات علمی حوزوی است
راه ورودی به قلب امامرضا (ع) |گذری از «بابالجواد» ورودی دوستداشتنی حرم امام هشتم
ویدئو | نقارهزنی ظهر ولادت حضرت جوادالائمه(ع) و حضرت علی اصغر(ع) در حرم مطهر رضوی
پل های ارتباطی جواد الائمه(ع) با ما ایرانی ها
در سالروز ولادت ابن الرضا،علیهما السلام به شیوه های ارتباطی آن حضرت با پیروانشان پرداخته ایم
امیررضا توکلی - مناسبات و نامه نگاری های اهل بیت(ع) با ایرانیان، یکی از مهمترین و در عین حال جذابترین مباحث تاریخ ایران در دوره اسلامی به شمار می رود. در این میان اما امام جواد(ع) در عمر کوتاه خود، با وجود محدودیتهای بسیار و خفقان شدیدی که در زمانه خلافت عباسی حاکم بود، به روش های مختلف با شیعیان ساکن در ایران ارتباط داشتند. به برکت حضور حضرت رضا(ع) پدر امام جواد(ع) در ایران، مناسبات و تعاملات امام جواد(ع) با ایرانیان در مقایسه با امامان پیش از ایشان رشد چشمگیری یافت. در همین زمینه سید محمود سامانی در گزارشی پژوهشی، به اوایل قرن سوم هجری رفته و از لابهلای تاریخ کم و کیف ارتباط و تعامل امام جواد(ع) با شیعیان ساکن در قم، همدان و ری را یافته است؛ ارتباطی که در شکل های مختلف همچون مکاتبات و نامه نگاری ها و روابط مالی و تعیین وکیل نمایان شده است که در ادامه بخش هایی از آن را میخوانید:
امام جواد(ع) و مهمترین کانون تشیع ایران
بی تردید قم یکی کانون های مهم تشیع در جهان قرن دوم و سوم هجری بوده است. قمی ها از عصر صادقین(ع) با ائمه اطهار(ع) مکاتبه و ارتباط داشته اند و در این میان زکریا بن آدم بن عبدا... بن سعد اشعری قمی، صالح بن محمد بن سهل، احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، از چهره های برجسته اصحاب امامان امامیه به شمار می آیند. بنابر نقلی، هنگامی که امام جواد(ع) از گرفتاری مردم قم در پی قیام آنان بر ضد حکومت که ظاهرا در اعتراض به سنگینی مالیات بوده است، آگاهی یافت، دعا فرمود که خداوند آنان را از این گرفتاری نجات دهد[1]. در قیام مردم قم یکی از وکلای امام(ع) به نام یحیی بن عمران به قتل رسید[2] و برخی از مهره های قیام به مصر تبعید شدند که در میان ایشان جعفر بن داود قمی حضور داشت.[3]وی از تبعید فرار کرد و لشکر مأمون را در قم شکست داد. جاسم حسین ، ماجرای تزویج دختر مأمون به امام جواد(ع) را در ارتباط با فرونشاندن قیام قمیها عنوان کرده است.[4]بر اساس این تحلیل، مأمون که این فعالیت ها و قیام را مرتبط با آن حضرت میدانست (هرچند منابع امامیه در این باره ساکت است ) در نظر داشت این اقدامات را از طریق امام خاتمه دهد؛ بنابراین او را نزد خود فراخواند و به امام(ع) خوشامد گفت و دختر خود ام الفضل را به همسری او درآورد؛ هرچند این ازدواج نه حمایت امامیه به مأمون را جلب کرد و نه قیام های قم را متوقف ساخت.[5] آن حضرت افزون بر آنکه در آن شهر وکیل داشت، مکاتباتی نیز با برخی از شیعیان و اصحاب خویش در این شهر داشت. پس از امام جواد(ع) نیز مناسبات معصومان(ع) با قم برقرار و در مقایسه با ادوار قبلی بیشتر شد.
همدانی های وکیل !
در کنار قم، همدان از شهرهای مهم و معروف در ایران قبل و پس از اسلام است. مناسبات معصومان(ع) با این شهر از زمان امام صادق(ع) برقرار بود. در گزارشی «بنو راشد»، از خاندانهای شناخته شده ساکن در این شهر را از زمره شیعیان و ارادتمندان به اهل بیت(ع) بر شمرده اند.[6] همدان از جمله مناطق ایران است که برخی معصومان(ع) در آن وکیل و نماینده داشتند، چنانکه امام جواد(ع) از طریق وکیل خود «ابراهیم بن محمد همدانی» با پیروانشان در ارتباط بود.[7]ابراهیم از شخصیت های مهمی بود که در زمره اصحاب امام رضا(ع) نیز قرار داشت.[8] او حتی در برههای از دوران مسئولیتش، نظارت بر منطقه قم و حومه را نیز برعهده داشته است.[9] پس از درگذشت ابراهیم ، برخی از فرزندان و نوادگان او نیز وکالت را عهدهدار بودند.[10]تاریخ ولادت و وفات ابراهیم به درستی روشن نیست. اما او از چهره های برجسته و از اصحاب جلیلالقدر و مورد اعتماد امام رضا، امام جواد و امام هادی(ع) بود. ابراهیم از جانب امام جواد(ع) وکالت داشت و حضرت برای او احترام خاصی قائل بود و از دیگر وکلا و دوستان خود در آن منطقه خواسته بود با او مخالفتی نداشته باشند و از او اطاعت کنند[11]. قابل یادآوری است که در میان اصحاب ائمه(ع) برخی ملقب به همدانی هستند. «ابوعبدا... هارون بن عمران همدانی» و «فرزندش ابومحمد حسن بن هارون» از وکلای ائمه(ع) در همدان بودند.[12] نجاشی میگوید «قاسم بن محمد همدانی»، «بسطام بن علی» و «عزیز بن زهیر» کارگزاران فرعی در یک ناحیه از همدان بودند و وظیفه خود را با راهنماییها و دستورهای حسن بن هارون بن عمران همدانی انجام میدادند.
مناسبات امام جواد(ع) و مردم ری
ری از شهرهای باستانی ایران است که در سال ٢٢ هجری به دست مسلمانان فتح شد. پس از آن ، بنای قدیمی آن خراب و شهر جدیدی ساخته شد. تا پیش از سقوط امویان (سال ١٣٢هـ. ق ) گزارشی از ارتباط مردم این شهر با ائمه اطهار(ع) در دست نیست. حکومت کسانی مانند «کثیر بن شهاب» (از اشراف قبیله مذحج ) از سوی بنی امیه را میتوان از علل آن دانست. از این رو این دوره را میتوان دورۀ دوری از تشیع و مذهب امامیه نامید. هرچند در اواخر حکومت بنی امیه برخی از مردم این شهر با فرزند امام سجاد(ع)، «زید بن علی» بیعت کرده بودند. پس از انقراض بنی امیه و با انتشار اخبار فضایل اهلبیت(ع) توسط کسانی چون «عبدا... بن عبدالقدوس رازی» که از کوفه وارد این شهر شده بودند، تشیع آرام آرام در این شهر گسترش یافت و از این پس هیچگاه از وجود شیعیان امامیه خالی نبود. هجرت کسانی چون حضرت عبدالعظیم حسنی به ری که از شهرهای معروف ایران بود، موجب شد تا شیعیان این نواحی در مشکلات فقهی خویش به او مراجعه کنند. حضرت عبدالعظیم شیعه امامی بود و در اثر فعالیت های او بود که تشیع در این دیار رو به گسترش نهاد.[13] گزارش ها حاکی از آن است که مناسبات معصومان(ع) با ری از زمان امام صادق(ع) برقرار شده است. چنین مناسباتی میان امام جواد(ع) و شیعیان ری نیز برقرار بود. «حرّ بن عثمان همدانی» میگوید: جمعی از اصحاب ما، از مردم ری، بر حضرت جواد(ع) وارد میشدند که در میان آنان یک نفر از پیروان مذهب زیدیه نیز حضور داشت. در این میان آن مرد زیدی، که به نحوی متوجه علم امامت آن حضرت شده بود، خطاب به امام(ع) گفت: شهادت به یگانگی خدا و نبوت پیامبرش میدهم و شهادت میدهم که شما حجت خداوند هستید.[14]
[1]. شوشتری، مجالس المؤمنین ، چاپ اسلامیه، ج ١، ص ٤٢٢
[2] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، چاپ علامه، ج ٤، ص ٣٩٧
[3]. طبری، تاریخ الامم و الملوک،چاپ دارالتراث، ج ٣، ص ١٠٩٣؛
[4]. حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، چاپ امیرکبیر، ص ٨٠
[5]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ٣، ص ١١٠٣؛
[6]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمۀ، چاپ اسلامیه، ج ٢، ص ١٨٧
[7]. رجال کشی، چاپ دانشگاه مشهد، ص611
[8] رجال طوسی، چاپ مکتبۀ الحیدریه ، ص ٣٦٨
[9] مناقب آل ابیطالب، ج ٤، ص ٣٩٧.
[10]. خوئی، معجم رجال الحدیث، چاپ آثار الشیعه، ج ١٧، ص ٢٣٥
[11] مجلسی، بحارالانوار، چاپ اسلامیه، ج ٥٠، ص ١٠٩.
[12] تفرشی، نقد الرجال، چاپ مؤسسه
آل البیت،ج ٤٤، ص ٢١٢
[13] قمی، سفینة البحار، چاپ آستان قدس رضوی، ج ٢، ص ١٢١
[14] رجال طوسی، ص ٢٠٨؛
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع ، پـيــامـبـر و ائــمــه اطـهــار
ادامه مطلب را ببينيد
مدایح امام جوادعلیه السّلام
شب ولادتِ دریایِ جـودِ جواد - رسد به گوش سماواتیان سرودِ جواد
قدم نهاد چون به جهان اوزکتمِ عدم - بسویِ عالمِ بالا بشد صعودِ جواد
***
امام جواد آن شهِ ملکِ جود - بود عالم علمِ غیب و شهود
تقی بود آن متّقی نور پاک - جواد است و جودش بود تابناک
***
پیشوای اهل ایمان مرکزِ تقوا جواد - مقتدای اهل ایقان کعبه دلها جواد
با شکوه مرتضی و فرّ و جاهِ مصطفی - قرّة العین نبی نور دلِ زهرا جواد
***
ای كویِ تو قبله ی مراد یا امامِ تقی - ای دادرس ما روز معاد یا امامِ تقی
گشته لقبت زفرطِ جود و احسان و عطا - مشهور و ملقّب به جواد یا امامِ تقی
***
دلها زقدم تو چه شاد است امشب - سیراب زچشمه ی مراد است امشب
بشگفته گلِ تقی شكوفه یِ باغ رضا - فرخنده ولادت تو ای جواد است امشب
***
تو روضه یِ رضوان رضائی ای امامِ جواد - سرحلقه ی خوبان خدائی ای امامِ جواد
درجود و كرم چو تو ندیده چشمِ دردنیا - نادیده كریمی چو شما ئی ای امامِ جواد
***
جز کوی تقی پناه دیگری برما نیست - نومید کسی ز فیض این درگا نیست
اوهست جواد و در جهان اسلام - مولودِ سخی چنین در این دنیا نیست
***
توحجّت برحق خدائی ای امامِ جواد – محبوبِ تمام اولیائی ای امامِ جواد
ای آنكه به یُمن قدمت دراین شب - دل روشنیِ امام رضا ئی ای امامِ جواد
***
میلادِ تقی نُهم امام آمده است - در کشور جود بار عام آمده است
تبریک فرشتگان به یُمنِ قدمش - هر دم صلوات است و هم سلام آمده است
***
این شامِ ولادتِ امیر دلهاست - اوهست جواد وهم تقی ابن رضاست
درشامِ ولادت او همگان خوشحالند - خوشحال ترین کس آن عزیزِ زهراست
***
شادیم که قلب شیعه شاد است امشب - اوضاعِ جهان وفق مراد است امشب
درهاى بهشت اندراین شب شده باز - زیرا که ولادتِ جواد است امشب
***
میلاد تقى نهم امام است ای دوست - دربارِجواد، بار عام است ای دوست
برمقدمِ او مدام گویم صلوات - چون وقتِ سلام و صلوات است ای دوست
***
باز است بروی خلق باب برکات - ازبهر نجات آمده کشتی نجات
دست من و دامانِ جواد ابن رضا - بر روی جواد و پدرِ او صلوات
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
دهم ماه رجب روزمیلادِ جواد(ع)
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
دهمِ ماهِ رجب روزِ میلادجواد - روزمیلاد امامِ تقی و پاك نهاد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
پدرش امامِ هشتم آقا سلطانِ خراسان - مادرش سبیكه یِ نوبیّه وبنده یِ یزدان
جدّاوبودمحمّد(ص)جدّه اش حضرتِ زهرا - بهترین خلقِ خدابوده وهستند بدوران
نام پاك اومحمّد لقبش بُوَد جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
نهمین حجّت یزدان تقی است وهم جواداست - اوچوجدّخودمحمّد ص تقی وپاك نهاداست
بینِ نسلِ بنی آدم نبود مثالِ اینان - مادردهرچواینان پسری چنین نزاداست
همگان پاك ومطهّر مَظهَرجودوجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
روزمیلادومدینه همگان شادوغزل خوان - دربیوتِ آلِ هاشم همه خرّم همه خندان
گِردِگهواره یِ آقا همه خرّم همه خوشحال - به فلك حوروملك شدهمه درجشن وچراغان
چونكه آمده بدنیا پسری پاك نهاد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
همه تبریك بگوئیدبه شهِ طوس وخراسان - همگان شادی نما ئید الا ای مردم ایران
منزل امام هشتم شادی است وغرقِ نوراست - حرمِ امام هشتم پایتختِ دین وایمان
بگوئید همه مبارك قدم آقا جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
همگان حاجت خودرا طلبیدازاوجواداست - همگان مرادخودراطلبیدباب المراداست
بگوئیدامام رضاجون آقاجون جونِ جوادت - حاجتِ مارا رواكن آقا جون كَمِش زیاداست
قَسَمت میدیم به آنكه لقبش هست جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
روزِمیلادِجوادوكاظمین آرزویِ ماست - نجف وكرببلاهم دائمًا گفتگوی ماست
باقری ودوستانت تشنه یِ آبِ فراتند - آب مهرتوآقاجون زِ ازل درسبویِ ماست
حاجت مارا رواكن آقاجون امام جواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد - یاجواد و یاجواد
سروده درسال89
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعار و سروده های باقری ، معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
امام جواد، ابوجعفر محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام، امام نهم از امامان دوازدهگانه و یکی از چهاردهمعصوم میباشد.
امامجواد(ع)، امام نهم شیعیان و فرزند امامرضا(ع) و ریحانه در رجب یا رمضان سال ۱۹۵ هجری در مدینه زاده شد
محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (زاده ۱۰ رجب ۱۹۵ق در مدینه - شهادت ۲۲۰ق در بغداد) نهمین امام و پیشوای مسلمانان است. پدرشان امام رضا (ع) و مادرش خیزران (سَبیکه) بود. جواد و تقی از القاب ایشان است.
محمد بن علی بن موسی (۱۰ رجب ۱۹۵ ه.ق – آخرین روز ذیالقعده ۲۲۰ ه.ق) که کنیهٔ او ابوجعفر و ملقب به جواد و تقی است، نهمین امام شیعیان دوازدهامامی بعد از پدرش علی بن موسی الرضا و پیش از پسرش هادی میباشد. محمد تقی در سال ۱۹۵ ه.ق در مدینه به دنیا آمد و در دوران کودکی، پدرش را از دست داد. مادرش کنیزی از نوبیا در شمال آفریقا، یا از امپراطوری روم شرقی بود.
محمد بن علی بن موسی مشهور به امام جواد و امام محمدِ تقی (۱۹۵-۲۲۰ق) امام نهم شیعیان اثناعشری است. کنیه او ابوجعفر و ملقب به جواد و ابنالرضا بود. ملقب شدن او به جواد را به علت کثرت بخشش و احسان او دانستهاند.
محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان اثناعشری است که به جوادالائمه شهرت دارد. نسب او با شش واسطه به امام علی(ع)، نخستین امام شیعیان میرسد. پدرش امام رضا(ع)، امام هشتم شیعیان است.[۱] مادرش کنیز بود و سَبیکه نوبیه نام داشت.[۲]
کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است.[۳] در منابع روایی، از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد میشود[۴] تا با ابوجعفر اول (امام باقر(ع)) اشتباه نشود.[۵]
از القاب مشهور امام نهم، جواد و ابنالرضا است.[۶] تَقی، زَکی، قانع، رضی، مختار، متوکل،[۷] مرتضی و مُنتَجَب[۸] را نیز از القاب او شمردهاند.
از محمد تقی به عنوان تنها فرزند علی بن موسی الرضا یاد میشود.[۱][۲] و به همین دلیل معاصرینش او را ابن الرضا[یادداشت ۱] مینامیدند.[۳] بنابر گزارش شیخ کلینی، مادر محمد تقی کنیزی به نام «حبیبه» از نوبیا در شمال آفریقا بود.[۴] بنابر روایتی که در کافی و تهذیب آمدهاست، مادر محمد تقی را «خیزران»، از نسل خانوادهٔ ماریه، همسر پیامبر اسلام، میدانند. به نوشتهٔ نوبختی، اسمش «درّه» بود که بعدها به خیزران تغییر یافتهاست.[۵][۶] نامهای دیگری نیز برای مادر محمد تقی ذکر شدهاست، از جملهٔ آنها میتوان به «سبیکه»، «سکینه»، «ریحانه» و «امالحسن» اشاره نمود. با این وجود، علی بن موسی الرضا، مادرِ محمد تقی را «خیزران» خطاب مینمود.[۷] در حدیثی منتسب به علی بن موسی الرضا، بشارتِ تولد محمد تقی توسط پیامبر اسلام، به عنوان «فرزندی که از بهترین کنیزان اهل نوبه پدید خواهد آمد» داده شدهاست.[۸]
امام جواد هفده سال امامت کرد که با حکومت مأمون عباسی و معتصم عباسی همزمان بود. براساس نقل بیشتر منابع، امام جواد(ع) در آخر ذیالقعده سال ۲۲۰ق در ۲۵سالگی، به شهادت رسید. در میان امامان شیعه، وی جوانترین امام در هنگام شهادت بوده است. او در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپرده شد.
سنّ کمِ امام جواد (هشتسالگی) در هنگام امامت، سبب شد شماری از اصحاب امام رضا(ع)، در امامت او تردید کنند: برخی عبدالله بن موسی و عدهای احمد بن موسی شاهچراغ را امام خواندند و گروهی به واقفیه پیوستند؛ اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
ارتباط امام جواد(ع) با شیعیان بیشتر از طریق وکیلانش و به شکل نامهنگاری انجام میشد. در دوره امامت او، فرقههای اهلحدیث، زیدیه، واقفیه و غُلات فعالیت داشتند. امام جواد(ع)، شیعیان را از عقاید آنان آگاه و از نماز خواندن پشت سر آنها نهی میکرد و غالیان را لعن مینمود.
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین (عُمر و ابوبکر) و مسائل فقهی مانند حکم قطعکردن دست دزد و احکام حج را از مناظرات معروف امامان شیعه میدانند.
در دوره امامت امام جواد علیه السلام فرقههای اهل حدیث، زیدیه، واقفیه و غلات فعالیت داشتند و آن حضرت با آگاه نمودن شیعیان، تلاش می نمود مانع از انحراف آنان و جذب شدنشان به این فرقه ها شود.
از امام جواد، تنها حدود ۲۵۰ حدیث نقل شده است که علت آن را عمر کوتاه و نیز تحت کنترل بودن او میدانند. راویان و اصحاب او را نیز از ۱۱۵ تا ۱۹۳ تن شماره کردهاند. احمد بن ابینصر بزنطی، صفوان بن یحیی و عبدالعظیم حسنی از جمله اصحاب امام بودند.
در منابع شیعی، کراماتی همچون سخن گفتن هنگام تولد، طیُالارض، شفادادن بیماران و استجابت دعا، برای امام جواد(ع) نقل شده است. عالمان اهلسنت نیز شخصیت علمی و معنوی امام جواد(ع) را ستوده و برای او احترام قائلاند.
بیش از ۶۰۰ اثر علمی درباره امام نهم به زبانهای مختلف منتشر شده است. وفاة الامام الجواد، مُسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیهالسلام، الحیاة السیاسیة للامامِ الجواد و حیاة الامام محمد الجواد از جمله این آثار هستند.
۱۳ - خصوصیات اخلاقی امام
۱۴ - امامت حضرتجواد علیهالسلام
۱۵ - مواجهه امام رضا با شبهات در باره امامت فرزندش
۱۶ - مستند امامت امام محمّد تقی
۱۷ - منشاء اختلاف در باره امامت امام جواد
۱۸ - استدلال معتقدین به امامت
۱۹ - نحوه استدلال در باره کیفیت و منشأ علم امام
۲۰ - امامت امام محمّد تقی در خردسالی
۲۱ - دلائل امامت امام محمد تقی در خردسالی
۲۲ - کرامات امام
۲۳ - اوضاع سیاسی دوران امام
۲۴ - سازمان وکالت
۲۵ - برخی از وکلا ی مرتبط با امام جواد
۲۶ - فعالیتهای سیاسی وکلای امام
۲۷ - فعالیت وکلا در سالهای پایانی امامت امامجواد
۲۸ - مقام علمی امام
۲۹ - تنوع روایتهای امام جواد
۳۰ - احادیث تفسیری منقول از حضرت
۳۱ - مناظرات و احتجاجات امام
۳۲ - موعظههای اخلاقی حضرت
۳۳ - راویان و یاران امام
۳۴ - افراد مورد ذم و طعن توسط امام
۳۵ - فرقه های مورد ذم امام
۳۶ - در نگاه امام خمینی
۳۷ - عناوین مرتبط
۳۸ - پانویس
۳۹ - منبع
- ۱ ولادت و نسب
- ۲ القاب و کنیه
- ۳ همسران و فرزندان
- ۴ امامت امام جواد علیهالسلام
- ۵ خلفای معاصر امام جواد علیهالسلام
- ۶ برخورد امام با فرقههای منحرف
- ۷ اصحاب امام جواد علیهالسلام
- ۸ شبکه ارتباطی وکالت
- ۹ اخلاق و فضایل امام جواد علیهالسلام
- ۱۰ میراث علمی امام جواد علیهالسلام
- ۱۱ شهادت امام جواد علیهالسلام
- ۱۲ پانویس
- ۱۳ منابع
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع ، پـيــامـبـر و ائــمــه اطـهــار
ادامه مطلب را ببينيد
انسان ۲۵۰ ساله | امام جواد علیهالسلام؛ دشمن نفاق
حضرت آیتالله خامنهای: «درس بزرگ امام جواد به ما این است که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم. امام جواد صلواةاللهعلیه همت بر این کار گماشتند که ماسک تزویر و ریا را از چهرهی مأمون کنار بزنند و موفق شدند.» ۱۳۵۹/۷/۱۸
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: پــــیـــامـــهــای رهـــبــری ، معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
زندانی شدن اباصلت بعد از شهادت امام رضا و آزادی وی با توسل به امام جواد
اباصلت هروی می گوید: من در خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم. به من فرمود:« ای اباصلت! داخل این قبّه ای که قبر هارون است، برو و از چهار طرف آن کمی خاک بردار و بیاور.» من رفتم و خاک ها را آوردم. امام خاکها را بویید و فرمود:« میخواهند مرا پشت سر هارون دفن کنند، ولی در آنجا سنگی ظاهر می شود که اگر همه کلنگهای خراسان را بیاورند، نمی توانند آن را بکَنند.» و این سخن را در مورد بالای سر و پایین پای هارون فرمود. بعد وقتی خاک پیش روی هارون یعنی طرف قبله هارون را بویید، فرمود:« این خاک، جایگاه قبر من است. ای اباصلت، وقتی قبر من ظاهر شد، رطوبتی پیدا می شود. من دعایی به تو تعلیم می کنم. آن را بخوان. قبر پر از آب می شود. در آن آب ماهی های کوچکی ظاهر می شوند. این نان را که به تو می دهم برای آنها خرد کن. آنها نان را می خورند. سپس ماهی بزرگی ظاهر می شود و تمام آن ماهی های کوچک را می بلعد و بعد غایب می شود. در آن هنگام دست خود را روی آب بگذار و این دعا را که به تو میآموزم بخوان. همهی آبها فرو می روند. همهی این کارها را در حضور مأمون انجام ده.» سپس فرمود:« ای اباصلت! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم. وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم با عبایم پوشانده بودم، دیگر با من حرف نزن و بدان که مرا مسموم کرده است.» فردا صبح، امام در محراب خود به انتظار نشست. بعد از مدتی مأمون غلامش را فرستاد که امام را نزد او ببرد. امام به مجلس مأمون رفت و من هم به دنبالش بودم. در جلوی او طبقی از خرما و انواع میوه بود. خود مأمون خوشه ای از انگور به دست داشت که تعدادی از آن را خورده و مقداری باقی مانده بود. با دیدن امام، برخاست و او را در آغوش کشید و پیشانی اش را بوسید و کنار خود نشاند. سپس آن خوشه انگور را به امام تعارف کرد و گفت:« من از این انگور بهتر ندیده ام.» امام فرمود:« چه بسا انگورهای بهشتی بهتر باشد.»
مأمون گفت:« از این انگور میل کنید.» امام فرمود:« مرا معذور بدار.» مأمون گفت:« هیچ چاره ای ندارید. مگر می خواهید ما را متهم کنید؟ نه. حتماً بخورید.» سپس خودش خوشه انگور را برداشت و از آن خورد و آن را به دست امام داد. امام سه دانه خورد و بقیه اش را زمین گذاشت و فوراً برخاست. مأمون پرسید:« کجا می روید؟» فرمود:« همان جا که مرا فرستادی.» سپس عبایش را به سر انداخت و به خانه رفت و به من فرمود:« در را ببند.» سپس در بستر افتاد. من در وسط خانه محزون و ناراحت ایستاده بودم که ناگهان دیدم جوانی بسیار زیبا پیش رویم ایستاده که شبیه ترین کس به حضرت رضا علیه السلام است. جلو رفتم و عرض کردم:« از کجا داخل شدید؟ درها که بسته بود.» فرمود:« آن کس که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته هم وارد کرد.» پرسیدم:« شما کیستید؟» فرمود:« من حجّت خدا بر تو هستم، ای اباصلت! من محمد بن علی الجواد هستم.» سپس به طرف پدر گرامیش رفت و فرمود:« تو هم داخل شو!» تا چشم مبارک حضرت رضا علیه السلام به فرزندش افتاد، او را در آغوش کشید و پیشانیاش را بوسید. حضرت جواد علیه السلام خود را روی بدن امام رضا انداخت و او را بوسید. سپس آهسته شروع کردند به گفتگو که من چیزی نشنیدم. اسراری بین آن پدر و پسر گذشت تا زمانی که روح ملکوتی امام رضا علیه السلام به عالم قدس پر کشید. امام جواد علیه السلام فرمود: ای اباصلت! برو از داخل آن تخت و لوازم غسل و آب را بیاور.» گفتم:« آنجا چنین وسایلی نیست.» فرمود:« هر چه می گویم، بکن!» من داخل خزانه شدم و دیدم بله، همه چیز هست. آنها را آوردم و دامن خود را به کمر زدم تا در غسل امام کمک کنم. حضرت جواد فرمود:« ای اباصلت! کنار برو. کسی که به من کمک می کند غیر از توست.» سپس پدر عزیزش را غسل داد. بعد فرمود:« داخل خزانه زنبیلی است که در آن کفن و حنوط است. آنها را بیاور.» من رفتم و زنبیلی دیدم که تا به حال ندیده بودم. کفن و حنوط کافور را آوردم. حضرت جواد پدرش را کفن کرد و نماز خواند و باز فرمود:« تابوت را بیاور.»
عرض کردم:« از نجاری؟» فرمود:« در خزانه تابوت هست.» داخل شدم. دیدم تابوتی آماده است. آن را آوردم. امام جواد، پدرش را داخل تابوت گذاشت و سپس به نماز ایستاد. هنوز نمازش تمام نشده بود که ناگهان دیدم سقف شکافته شد و تابوت از آن شکاف به طرف آسمان رفت. گفتم:« یا ابن رسول الله! الان مأمون می آید و می گوید بدن مبارک حضرت رضا چه شد؟» فرمود:« آرام باش! آن بدن مطهّر به زودی برمی گردد. ای اباصلت! هیچ پیامبری در شرق عالم نمی میرد، مگر آنکه خداوند ارواح و اجساد او و وصیاش را به هم ملحق فرماید، حتی اگر وصیّ اش در غرب عالم بمیرد.» در این هنگام دوباره سقف شکافته شد و تابوت به زمین نشست. سپس حضرت جواد، بدن مبارک پدرش را از تابوت خارج کرد و به وضعیت اولیّه خود در بستر قرار داد. گویی نه غسل داده و نه کفن شده بود. بعد فرمود:« ای اباصلت! برخیز و در را برای مأمون باز کن.» ناگهان مأمون به همراه غلامانش با چشمی گریان و گریبانی چاک کرده داخل شد. همان طور که بر سر خود می زد، کنار سر مطهّر حضرت رضا علیه السلام نشست و دستور تجهیز و دفن امام را صادر کرد. تمام آنچه را که امام رضا به من فرموده بود، به وقوع پیوست. مأمون می گفت:« ما همیشه از حضرت رضا در زنده بودنش کرامات زیادی می دیدیم. حالا بعد از وفاتش هم از آن کرامات به ما نشان میدهد.» وزیر مأمون به او گفت:« فهمیدید حضرت رضا به شما چه نشان داد؟» مأمون گفت:« نه.» گفت:« او با نشان دادن این ماهیهای کوچک و آن ماهی بزرگ می خواهد بگوید سلطنت شما بنی عباس با تمام کثرت و درازیِ مدت، مانند این ماهی های کوچک است که وقتی اجل شما رسید، خداوند مردی از ما اهل بیت را به شما مسلّط خواهد کرد و همه شما را از بین خواهد برد.»
مأمون گفت:« راست گفتی.» بعد مأمون به من گفت:« آن چه دعایی بود که خواندی؟» گفتم:« به خدا قسم، همان ساعت فراموش کردم.» واقعاً هم فراموش کرده بودم. ولی مأمون مرا حبس کرد و تا یک سال در زندان بودم. دیگر دلم به تنگ آمده بود. یک شب تا صبح دعا کردم و خدا را به حق محمد و آل محمد خواندم که ناگاه حضرت جواد علیه السلام داخل زندان شد و فرمود:« ای اباصلت، دلتنگ شده ای؟»
گفتم:« به خدا قسم، آری.» فرمود:« بلند شو!» زنجیر را باز کرد و مرا از زندان خارج فرمود. محافظین مرا میدیدند ولی نمیتوانستند چیزی بگویند. فرمود:« برو در امان خدا که دیگر دست مأمون به تو نخواهد رسید.» و تا کنون من دیگر مأمون را ندیده ام. بحار الانوار، ج ۴۹، ص ۳۰۰، ح ۱۰. از عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۲۴۲.
اباصلت میگوید: بعد از شهادت حضرت، بهدستور مأمون زندانی شدم و یک سال در زندان بودم و به هر دری میزدم، خلاصی حاصل نمیشد. عاقبت، شبی از زندان و دوری و تنهایی بسیار دلتنگ شده بودم و به ستوه آمده بودم، به محمد و آل محمد متوسل شدم و حضرت جواد(علیهالسلام) را به یاری طلبیدم. هنوز لحظاتی از این توسل و استمداد و استخلاص نگذشته بود که حضرت جوادالائمه را در زندان پیش روی خودم دیدم! فرمودند: دلتنگ شدهای؟ گفتم: آری، یابن رسول الله. فرمودند: برخیز! پس زنجیر از پاهای من گشوده شد. امام دست مرا گرفت و با هم از میان درهای بسته و از مقابل چشمان باز نگهبانان عبور کردیم، مأمورین به روشنی ما را میدیدند؛ اما قدرت و توانانی حرکت و عکسالعمل نداشتند! وقتی از زندان و مأمورین فاصله گرفتیم، امام فرمودند: دیگر دست آنها به تو نخواهد رسید و چشم در چشم مأمون نخواهی افتاد و چنین شد. مأمون، با فاصلۀ کمی از دنیا رفت و من برای همیشه، خلاص شدم. پیش از خداحافظی از امام پرسیدم: آقا چرا در طول این یک سال به سراغ من نیامدید؟! درحالیکه من شما را بسیار طلب کرده بودم. امام فرمودند: «أَمَا لَوْ فَعَلْتَ قَبْلَ هَذَا مَا فَعَلْتَهُ اللَّيْلَةَ لَكَانَ اللَّهُ قَدْ خَلَّصَكَ كَمَا يُخَلِّصُكَ السَّاعَةَ»، اگر پیش از این نیز مانند امشب با اخلاص ما را میخواندی، همان وقت رهایی مییافتی! [با این سخن چشم من باز شد. به خودم و به یک سال گذشتهام نگاه کردم، دیدم جز همان شب آخر در تمام یک سال گذشته، هرگز امام را به اخلاص طلب نکرده بودم. امام را میخواندم؛ اما چشم امیدم به دوستانی بوده که در دربار مأمون داشتم. وقتی امیدم از همه بریده شد و تنها، امام را ملجأ و پناه یافتم، او دستم را گرفت] الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۵۲؛ بحار الانوار، ج۵۰، ص۴۹ و عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 245
عبدالسلام بن صالح بن سلیمان مشهور به خواجه اباصلت در مدینه منوّره به دنیا آمده و از آنجا که جدّ اعلایِ او از هرات افغانستان امروزی است، لذا به اباصلت هروی معروف گردیدهاست.
نام او عبدالسلام بن صالح بن سلیمان بن ایوب بن مَیسَره[۱][۲] است و به اباصلت هروی شهرت دارد. گویا جد اول یا دوم اباصلت، در هرات میزیسته و در فتوحات، اسیر و به حجاز برده شده و به عنوان غلام در اختیار عبدالرحمن بن سَمُره قرشی قرار گرفتهاست. به همین دلیل است که مورخان اباصلت را از موالی عبدالرحمن بن سمره دانستهاند.[۳] معروفترین لقب وی «هَرَوی» که شیعه و سنی به آن اشاره کردهاند، برگرفته از محل زندگی اجداد اوست.[۴][۵][۶] «قُرشی»، «عَبْشمی»، «نیشابوری»، «بصری» و «خراسانی» را نیز از القاب او ذکر کردهاند. تاریخ ولادت وی روشن نیست، ولی از آن رو که به گفته خودش از روزگار کودکی ۳۰ سال در محضر سفیان بن عیینه (متوفی ۱۹۸ق) بودهاست،[۷] میتوان تولد او را در حدود ۱۶۰ق تخمین زد. ابوالصلت به روایتی در مدینه زاده شد[۸] و در نیشابور اقامت گزید.[۹] وی چهارشنبه، ۱۴ شوال سال ۲۳۶ هجری قمری از دنیا رفت.[۱۰]
اکثر قریب به اتفاق علمای امامیه، وی را از اصحاب علی بن موسی الرضا دانستهاند.[۱۱][۱۲] هرچند بیشتر منابع اهل سنت، اباصلت را خادم علی بن موسی الرضا معرفی کردهاند[۱۳] اما از علمای امامیه کسی جز مقدس اردبیلی، او را خادم علی بن موسی الرضا ندانستهاست.[۱۴][۱۵] شاید از آنجا که جنبه علمی و حدیثی اباصلت بر خادم بودن وی غلبه داشته، اکثر علمای امامیه واژه خادم را دربارهٔ او به کار نبردهاند. اباصلت در نیشابور در خدمت علی بن موسی الرضا حاضر بوده و در سرخس نیز به دیدار ایشان رفتهاست.[۱۶][۱۷] او هنگام ورود علی بن موسی الرضا به نیشابور، حدیث سلسلهالذهب را از ایشان نقل کردهاست. اکثر روایات مربوط به نحوه شهادت علی بن موسی الرضا از اباصلت نقل شدهاند.
در اینکه اباصلت، محمد بن علی بن موسی را ملاقات کرده جای تردید نیست زیرا زمانی که علی بن موسی الرضا در بستر شهادت بود، محمد بن علی بن موسی از مدینه به طوس آمده و گفتگویی میان محمد بن علی و اباصلت رخ دادهاست. بعد از شهادت علی بن موسی الرضا نیز دو ملاقات بین محمد بن علی و اباصلت گزارش شدهاست: یکی هنگام نماز خواندن محمد بن علی بر پیکر علی بن موسی الرضا بود و دیگری زمانی رخ داد که اباصلت به دستور مأمون زندانی شد و با معجزه محمد بن علی بن موسی و حضور آن حضرت در زندان، رهایی یافت.[۱۸]
او در طلب علم به نقاط مختلفی چون عراق، حجاز و یمن سفر کرد[۱۹] و از کسانی چون حماد بن زید، عطاء بن مسلم، معتز بن سلیمان، عبدالرزاق صنعانی، مالک بن انس، فُضیل بن عیاض و عبدالله بن مبارک استماع حدیث نمود.[۲۰][۲۱][۲۲] ابالصلت چندی در بغداد به روایت حدیث پرداخت[۲۳] و در روزگار مأمون به عزم جنگ به مرو آمد و چون به مجلس خلیفه وارد شد و مأمون کلام او را شنید، به او علاقمند شد و از خواصش قرار داد. ابالصلت در رد مرجئه، جهمیه، زنادقه و قدریه میکوشید و بارها با بشر مریسی در حضور مأمون مناظره کرد.[۲۴]
اباصلت هروی نزد همه رجالیان شیعه مورد وثوق است. در بین اهل سنت نیز رجالیانی همچون یحیی بن معین، عجلی، ابن شاهین وی را توثیق کردهاند.[۲۵][۲۶][۲۷] حال آنکه بعضی دیگر همچون جوزجانی، نسائی، ابوحاتم رازی، عقیلی، ابن حبان، ابن عدی و دار قطنی او را تضعیف نمودهاند.[۲۸][۲۹][۳۰] اباصلت، احادیث بسیاری از علی بن موسی الرضا نقل کرده که بیشتر آنها را شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا، الأمالی و خصال نقل کردهاست. از میان روایت کنندگان از اباصلت فرزندش محمد، احمد بن یحیی بلاذری، عبدالله بن احمد ابی خثیمه، ابوبکر ابن ابی الدنیا، یعقوب ابن سفیان بسوی، سهل بن زنجله، احمد بن منصور رمادی و عباس بن محمد دوری را میتوان یاد کرد.[۳۱][۳۲][۳۳] برخی از این روایات در کتابی به نام مُسند اباصلت جمعآوری و با پیشدرآمدی از آیت ا… سبحانی به چاپ رسیدهاست.
با وجود آنکه اباصلت از یاران علی بن موسی الرضا شمرده شده ولی در مذهب او اختلاف وجود دارد. از یک سو شیخ طوسی او را از عامه شمرده[۳۴][۳۵] ولی گروهی از محدثان اهل سنت، تنها بر تشیع او خرده گرفتهاند.[۳۶][۳۷] این گروه، سنی بودن اباصلت را انکار کرده و فقط به دلایل گرایشهای شیعی، او را مورد بیمهری و گاه توهین قرار دادهاند.[۳۸]
آرامگاه خواجه اباصلت مشهد
اباصلت هروی در آخر شوال سال ۲۳۶ هجری قمری (۳۳ سال پس از درگذشت علی بن موسی الرضا) در خراسان درگذشت. هماکنون آرامگاهی منسوب به وی با نام خواجه اباصلت در سمت شرقی بیرون شهر مشهد و در ۵ کیلومتری این شهر وجود دارد. در قم و سمنان نیز مزارهایی منسوب به او موجود است.[۳۹] مقبره و گنبد و صحن آرامگاه خواجه در مشهد، به همّت کربلایی محمد علی درویش و با کمکهای مردمی تجدید بنا شده. برخی از اهل عرفان مثل درویش علی متوفی ۷۲۶ق، در کنار مزار او دفن شدهاند. بنای اصلی بقعه، چهار ضلعی است و از هر طرف به وسیلهٔ چهار در به بیرون مرتبط میشود. این بنا تزئینات کاشی هفت رنگ، دو رواق مستطیلیشکل و آینهکاریهایی دارد.[۴۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد
شامِ غریبانِ جواد ابن الرّضا شد - بهرِ رضا امشب جواد اندر عزا شد
آقا جواد امشب غمِ بابا گرفته - گَردِ یتیمی چهره یِ او را گرفته
گوید پدر جانم رضا جانم رضا جان - دور از وطن در شهرِ غربت داده ای جان
جانِ پدر دور از وطن در شهرِ غربت - با زهرِ کین گشته نصیبِ تو شهادت
مامون تورا دور از وطن بنموده مسموم - کرده شهیدت آن پلید، ای شاهِ معصوم
با جبر و کین کرده جدایت از مدینه - ای ماهِ هشتم، ای امامِ بی قرینه
گشتی شهید اندر خراسان ای پدر جان - دور از عیال و خانمانت داده ای جان
در کودکی کردی یتیمم جانِ بابا - اندر دیارِ طوس تو بگرفته ماوا
باشد حریمِ تو بهشتی در خراسان - زوّار تو روزِ جزا نبود هراسان
زوّار قبرِ حضرتش نیکو سرشت است - ای باقری زوّارِ او جایش بهشت است
سروده شده شب شام غریبان امام رضاعلیه السلام سال 1401
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روضه خوانی باقری ، اشعار و سروده های باقری ، معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد
حدیث امام جواد (ع) درباره زیارت امام رضا علیه السلام
امام جواد علیه السلام: هرکس پدرم را با معرفت به حقش در طوس زیارت کند، نزد خدای تعالی بهشت را برایش ضمانت می کنم.
شیخ صدوق نقل کرده است:از ابو هاشم، داود بن قاسم جعفری روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا میان دو کوه طوس، قطعه ای است که از بهشت گرفته شده است؛ هر کس به آن در آید، در روز قیامت از آتش ایمن خواهد بود. [۱] .
و نیز گفته است: از عبدالرحمان بن ابی نجران روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: چه می فرمائید در پاداش کسی که پدر بزرگوارت را زیارت کند؟
حضرت فرمود: به خدا سوگند! بهشت است.[۲] .
همچنین آورده است:از احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی روایت شده که گفت: در کتاب (نوشته ی) امام رضا علیه السلام خواندم که: به شیعیانم ابلاغ کن که زیارت من، نزد خدای متعال با هزار حج برابر است.
راوی گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: هزار حج؟!
حضرت فرمود: آری؛ به خدا سوگند! و برابر با هزار هزار حج است، برای کسی که با معرفت آن حضرت را زیارت کند. [۳] .
و نیز نقل کرده است:عبدالعظیم حسنی از امام جواد علیه السلام روایت کرده که فرمود: برای کسی که پدر بزرگوارم را با معرفت حقش در طوس زیارت نماید، بهشت را از جانب خدای متعال ضمانت می کنم. [۴] .
همچنین گفته است:از علی بن اسباط روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام پرسیدم: پاداش کسی که پدر بزرگوارت را در خراسان زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: بهشت است؛ به خدا سوگند! بهشت است؛ به خدا سوگند! [۵] .
و نیز آورده است:از عبدالعظیم حسنی روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هیچ کس پدرم را زیارت نمی کند که آزار و اذیتی از قبیل باران، سرما، یا گرما به او برسد، مگر اینکه خدای متعال بدنش را بر آتش جهنم، حرام می فرماید. [۶] .
کلینی گفته است:از محمد بن سلیمان روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام راجع به مردی پرسیدم که حج واجب خود را به جای آورده و با احرام عمره ی تمتع، داخل حرم شده و خدای متعال او را در انجام عمره و حجش یاری کرده است؛ سپس به مدینه رفته، پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم را زیارت نموده است؛ آنگاه با معرفت به حق شما و آگاهی از اینکه شما حجت خدا بر خلق او هستید و در ورودی به ساحت قدس ربوبی می باشید، خدمت شما رسیده و شما را زیارت کرده است؛ بعد از این، به زیارت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام مشرف شده؛ سپس امام موسی کاظم علیه السلام را در بغداد زیارت نموده، آنگاه به شهر و دیار خود مراجعت کرده است.
پس چون موسم حج فرا رسیده، خدای متعال حج دوباره، روزی اش کرده است؛ اکنون بفرمائید فضیلت کدام یک بیشتر است؛ بعد از حج واجب، رفتن و حج دوباره (و مستحبی) به جای آوردن؛ یا به قصد زیارت پدر بزرگوارت علی بن موسی الرضا علیه السلام به خراسان رفتن؟حضرت فرمود: (نه؛ بلکه) رفتن به خراسان و زیارت امام رضا علیه السلام برتر است؛ ولی باید این کار در ماه رجب صورت گیرد و زیارت آن حضرت، امروز (در ایام حج) روا نیست؛ زیرا این کار برای ما و شما از طرف حکومت، زشت و زننده تلقی می شود. [۷] .
ابن قولویه آورده است:از حمدان دسوایی روایت شده که گفت: بر امام جواد علیه السلام داخل شدم و عرض کردم: پاداش کسی که پدر شما را در طوس زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد.
حمدان گفت: مدتی بعد، ایوب بن نوح بن دراج را دیدم و به او گفتم: ای ابا الحسین! همانا من، از آقایم امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده اش را می بخشد.
ایوب گفت: آیا بیشتر از این، برایت بگویم؟
گفتم آری؛ او گفت؛ از وی (یعنی امام جواد علیه السلام) شنیدم که چنین فرمود و اضافه کرد که: چون روز قیامت فرا رسد، برای زائر قبر امام رضا علیه السلام، منبری مقابل منبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم نصب می شود، تا وقتی که حساب رسی مردم به پایان رسد [تا وقتی که خدای متعال، از حسابرسی خلایق فارغ گردد.] [۸] .
و نیز گفته است:علی بن ابراهیم به نقل از حمدان بن اسحاق گفت که: از امام جواد علیه السلام شنیدم، یا مردی از قول حضرت برایم نقل کرد که حضرت فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده اش را می آمرزد.
راوی گفت: بعد از زیارت حضرت، به حج مشرف شدم و ایوب بن نوح را دیدم و او به من گفت: امام جواد علیه السلام فرمود: هر کس قبر پدرم را در طوس زیارت کند، خدای متعال گناهان گذشته و آینده ی او را می آمرزد و برای وی، منبری در مقابل منبر رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم و علی علیه السلام قرار می دهد تا وقتی که خدای متعال، حسابرسی خلایق را به پایان برساند.
بعدها ایوب بن نوح را، در حال زیارت حضرت رضا علیه السلام دیدم که گفت: آمده ام، منبر را درخواست کنم. [۹] .
همچنین گفته است:از علی بن مهزیار، روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: پاداش کسی که قبر امام رضا علیه السلام را زیارت کند، چیست؟
حضرت فرمود: پاداش او بهشت است؛ به خدا سوگند! [۱۰] .
و نیز آورده است:از داود بن صرمی روایت شده که گفت: در روایتی از امام جواد علیه السلام شنیدم که می فرمود: هر کس قبر پدرم را زیارت کند، پاداشش بهشت است. [۱۱] .
—————————————————————————————————————————————–
پی نوشت ها: الخرائج و الجرائح ۱: ۳۸۳، ح ۱۳٫
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان ۱۳۸۷٫
برگرفته از کتاب دانشنامه امام جواد علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع
ادامه مطلب را ببينيد