برچسب ها: بنر هاشمی ، جمع آوری ، احمدی نژاد ، سخنرانی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
به گزارش «تابناک»، از ساعت 9 صبح امروز و به طور همزمان در سراسر کشور، راهپیمایی روز 22 بهمن سال 1394 در حالی آغاز شد که رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود، از آن با عنوان عید انقلاب یاد کردند و حضور در آن را مقدمه رقم زدن عید انتخاب در هفتم اسفندماه دانستند.

«در مورد عید اوّل که عید انقلاب است -روز بیستودوّم بهمن- حقیقتاً ملّت ما در طول این ۳۷ سال، این روز را بهمعنای یک عید واقعی گرامی داشته است... این تکرار شادمانه نسبت به روز بیستودوّم بهمن که روز پیروزی انقلاب تعیین شده، هر سال با قوّت و قدرت ادامه داشته. این در ایران و در همهی جهان بینظیر است؛ یعنی کشورهایی داشتهایم که انقلاب کردهاند سالگرد انقلاب با حضور مردم و با این حجم عظیم در سرتاسر کشور در هیچ جای دنیا نیست... در کشورهای انقلابی، سالگرد انقلاب را گرامی میدارند؛ یک عدّهای آنجا روی آن ایوان میایستند، یک عدّه هم میآیند جلویشان رژه میروند؛ این میشود سالگرد انقلاب؛ مردم هم مشغول کار خودشان هستند. در اینجا سالگرد انقلاب بهوسیلهی مردم اساساً بزرگداشت میشود و نگاهداشت میشود، گرامی داشته میشود... حضور مردمی. این سلسله تمامنشدنی است. شاید نیمی از کسانی که امسال در بیستودوّم بهمن شرکت میکنند، کسانی هستند که بیستودوّم بهمن را اصلاً ندیدهاند و سنّ آنها اقتضا نمیکند؛ مال بعد از بیستودوّم بهمن هستند امّا شرکت میکنند. در واقع این بازآفرینی انقلاب است؛ چون انقلاب ما با تیر و تفنگ و این چیزها نبود، با حضور تنِ مردم در خیابانها بود؛ مردم نه فقط با میلشان، نه با ارادهشان، نه با احساس و عاطفهشان، بلکه با جسمشان در عرصه و در صحنه آمدند... این حضور را مردم در این ۳۷ سال حفظ کردهاند، امسال هم خواهید دید که به توفیق و فضل الهی حضور مردم در خیابانها حضور چشمگیر و دشمنشکنی خواهد بود.»* راهپیمایی 22 بهمن ساعت 9 صبح و به طور همزمان در سراسر کشور آغاز شد. در تهران رأس ساعت 10 مراسم رسمی این یومالله در میدان آزادی با انجام جلوههای ویژه، سقوط چتربازان نیروهای مسلح، اجرای سرود و سخنرانی رئیسجمهور ادامه خواهد یافت...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
سروده حجّة الاسلام باقری پور دهه فجر1394
***
برخيز، كه فجر انقلاب آمده است - آن دشمن دون، خانه خراب آمده است
هر نقشه که دشمن بکشد اون وَرِ آب - از لطف خدا، نقشِ بر آب آمده است
***
فجر است و خورازاُفُق سر زده است - مهمانِ عزیز حلقه بر در زده است
با آمدن امامِ ما ازپاریس - خورشيد زمغربِ زمین سر زده است
***
آمد به وطن امامِ ما از پاریس - وَ گفت نترسید شما از ابلیس
سنگش بزنید وبنمائید زخوداورادور - آسوده شوید وانگهی ازتلبیس
***
شیطان که بشد فراری از لطفِ خدا - آمد به وطن باز امامِ شهدا
در جمع محبّان شده روشن شمعی - در آن شبِ تاریک شده نورِ هُدا
***
والفجر و لیال عشر درقرآن است - این وعده یِ حق زجانب یزدان است
اندر شبِ تاریک بود صبح قریب - بنگر که چه هل اتی علی الانسان است
***
شب رفت وسرود فجر بنواخته شد - بنیاد خرابِ دین زنوساخته شد
شد پرچمِ دین در اهتزاز از لطف خدا - با دست امام این عَلَم افراخته شد
***
شب طي شد و روز بهرِ ما روشن شد - این دیرِ خراب بهرِ ما گلشن شد
خورشيدِ اميد ما چو از غرب دمید - ازیُمنِ قدومِ او فراری اهریمن شد
***
از بعد چهارده قرن گلی پیداشد - آمد رجلٌ من القم و امام ما شد
آمد رجلٌ مِنَ القُم و گفت : چنین - نه شرقی و غربی ، که شعار ماشد
***
جانهاي تمامِ ما به لب آمده بود - ازبهر نجاتِ ما داوطلب آمده بود
بعد از ده و پنج سال امام آمد باز - فجري كه پس ازظلمت شب آمده بود
***
از پهلوی آمد چه بلا برسرِما - خون شد به دلِ ملّت و هم رهبرِما
بس ظلم وستم که سالها برماشد - از پهلوی و توده ای و غرب گرا
***
ازشاهِ شهان نوکرِآمریکائی - بنگرکه چسان زیاد شد رسوائی
شایع ظَهَرَ الفساد اندرهمه جا - عریان همه جا قامتِ هررعنائی
***
اين دولت دینی که کنون برپاشد - لطفی است که ازجانب حق برما شد
در فصل زمستان و درآن بهمن ماه - گرمی به دل ما پس ازآن سرما شد
***
بر ملت ما که رَسته از دام و كمند - آن بردگي غرب خدایا مپسند
اين در كه شده به رویِ این ملّت باز - دیگر پس از این بار خدايا تو مبند
***
یارب به حقِ امامِ وَالعصرو زمان - کن دولتِ حق بپا تو درکلِّ جهان
کن رهبرِ ما حفظ زهر بد وَ بلا - بر باقری ازعذاب دِه خطّ امان
اسامی روزهای دهه فجر انقلاب اسلامی 94 اعلام شد
دوازده بهمن سالروز بازگشت امام خمینی به میهن
دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امام
دوازده بهمن وردود امام و استقبال بی نظیر قرن
بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر
چه کسانی در پرواز انقلاب همراه امام خمینی بودند؟ (+ جدول)
بیانات حضرت امام خمینی در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷
مجموعه ویژه نامه های دهه مبارک فجر
مبارزه روحانیت علیه رژیم پهلوی
غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
حضور رهبر انقلاب در مرقد مطهر امام راحل و گلزار شهدای بهشت زهرا
خط حزبالله هجدهم؛ دیدار با خورشید در انتهای شب
رهبر معظم انقلاب در حرم امام (ره) +تصاویر
آغازانقلاب اسلامی ایران ازدیماه 56 ازقم پس ازتوهین به امام خمینی ره
حماسه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده
خودباوری و شجاعت توسط امام خمینی(ره) در جامعه زنده شد
عوامل پیدایش قیام مردم از منظر شهید مطهری
سروده حجّة الاسلام باقری پور دهه فجرانقلاب اسلامی1394
انقلاب اسلامی؛ خاستگاه فرهنگی و نسیم هویت اسلامی
انقلاب اسلامی در میان انقلاب های بزرگ جهان
محمدرضاشاه: از جوانی عمیقا مذهبی بودم!
مقايسه انقلاب اسلامي با انقلاب هاي بزرگ جهان
وجوه تمايز انقلاب اسلامي ايران با ساير انقلاب هاي بزرگ جهان
لحظه دستگیری رئیس ساواک توسط مردم را عکاسی کردم
مؤسسهآمریکایی: ایران جزو ۸کشورقدرتمند جهان
درطول این۳۶سال یا۳۷سال،آمریکاییهاهرکاری علیه انقلاب کردند،شکست خوردند
قتلعام ۸ بهمن۵۷ بهدستور آمریکا
نخستین مخالف انقلاب اسلامی، کدام دولت بود؟
عاقبت نسخه اقتصادی که آمریکا برای ایران پیچید
همه آنچه در متفاوت ترین روز «16»بهمن 57 اتفاق افتاد
وجه ممیزه انقلاب اسلامی با سایر انقلابها
تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهای فرانسه و شوروی
متن کامل 10 سرود برتر انقلابی به مناسبت یوم الله 22 بهمن
انقلاب بزرگ اسلامى ایران؛ انقلابى استثنایى
نقش آفرینی مردم در تحولات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
شباهتها و تفاوتهای بیداری اسلامی با انقلابهای گذشته
مقایسه عوامل آسیب زننده به انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و شوروی
مقایسه عوامل آسیب زننده به انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و شوروی
هرچه از استقلال داریم، از عزت و پایمردی امام(ره) داریم
5 آسیبی که جمهوری اسلامی را تهدید می کنند
سرنوشت همراهان امام در پرواز معروف "ایرفرانس"+ عکس
همراه نبودن هنرمندان برجسته دوران پهلوی با انقلاب اسلامی
تاثیرگزاری انقلاب اسلامی بر دیگر کشورها
شكوه و شگفتي هاي انقلاب اسلامي ايران
اصل « رهبري » در انقلاب اسلامي ايران
انقلاب اسلامي و بازآفريني هويت اسلامي
روند حوادث تا پيروزي انقلاب اسلامي
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وبـــلاگـــهــای هُـــد ا نـــت ، دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
نظر متفکران جهان، در مورد انقلاب اسلامی

انقلاباسلامی حركتی بسيار مهم در جامعه جهانی به شمار میآيد. به گزارش راديو لندن امام خمينی(رحمهاللهعلیه) انقلابی را رهبری كرد كه جهان را لرزاند.[۱] در عصری كه جاهليت مدرن همه جا را فرا گرفته بود و چشم اميد بشريت كعبه آمال خود را در بلوك شرق و غرب جستجو میكرد، ناگهان انقلاب اسلامی مانند خورشيد تابان، مردم جهان را با نور اسلام بيداری بخشيد و اين، رستاخيز اسلامی است كه جانهای مرده را بيدار میکند.
آنچه در «قرن بيستم» قبل از انقلاب اسلامی، شاهد آن بودهايم مشابه همان جاهليت كهن است. عصری كه هويت انسانی دچار بحران شد و كرامت انسانی تعابيری متفاوت پيدا كرد؛ در وجود رفاه مادی رد پايی از آرامش ديده نمیشد و چشم اميد بشريت هم تنها دو بلوك شرق و غرب را میشناخت.
در اين عصر ظلمانی كه شعله اميد بشريت، چهره خاموشی به خود میگرفت، ناگهان جهانيان شاهد انفجار نوری در ادامه حركت انبيا(عليهمالسّلام) بودند و آن هم انقلاب اسلامی ايران به رهبری امام خمينی(رحمهاللهعلیه) بود كه پيام آن عدالت، توسعه و رفاه بر مبنای معنويت گرديد.
«ميشل فوكو» فيلسوف اجتماعی فرانسه میگويد: «مردمی كه روی اين خاك «ايران» زندگی میكنند در جستجوی چيزی هستند كه ما غربیها امكان آن را پس از رنسانس از دست دادهايم و آن معنويت سياسی است».[۲]
بنابراين عالم درگير حادثه عظيم متحول كنندهای شد كه همه چيز را دگرگون خواهد كرد و اين تحول، محصول تعاليم دين اسلام میباشد و اين امری است كه محدود به مرزها نمیماند و اگر رنسانس توجه بشر را از عرش به فرش معطوف نمود، اين تحول بار ديگر بشر را متوجه آسمان نمود و اين راهی است كه انسان را به آرامش خواهد رساند و چه بخواهد و چه نخواهد لاييسم و اومانيسم در همه صورتهای آن محكوم به شكست هستند.[۳]
و انقلاب اسلامی بخشی از پازل ناتمام...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
۲۲ بهمن

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
چگونه در روز 22 بهمن خون بر شمشیر پیروز شد؟
Posted: 09 Feb 2016 11:22 PM PST
روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ روزی سرنوشتساز برای تاریخ ایران و تاریخ انقلاب اسلامی، میباشد. روز ۲۲بهمن ۵۷ روز پیروزی ملت ایران با دستهای خالی بر حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشهانی است. دولتی که از تمام اهرمهای قدرت و ثروت و تسلیحات نظامی بهره میبرد، اما در مقابل مردم شکست خورد. علاوه بر آن تمام دولتهای استعماری کوچک و بزرگ از او تمامقد حمایت میکردند. اما چه شد که مردم مسلمان ایران با دست خالی به رهبری مردی الهی، از تبار روحانیت و از سادات جلیلالقدر، به پیروزی رسیدند؟ پیروزیای که تمام معادلات سیاسی بینالمللی را به هم زد و خط بطلانی بر رژیمهای استبدادی و پوشالی ابرقدرتها کشید.
این پیروزی خون بر شمشیر علل گوناگونی دارد که ما بهطور خلاصه به بعضی از آنها میپردازیم:
۱. انقلاب، به رهبری امام خمینی(رحمهاللهعلیه)
این مبارزه، حول محور یک رهبری مشخص و قاطع، جریان داشت که در طول دوران تاریخ بعد از اسلام، تا این روزگار، ملت ما چنین رهبری به خود ندیده بود. امام خمینی(رحمهاللهعلیه) با به دست گرفتن عنان قیام این انقلاب و پیروی قاطع ملت ایران از ایشان، در حقیقت یکی از مهمترین آموزههای شیعه را به اجرا گذاشتند و آن چیزی نبود جز امامت و ولایت و رهبری، که باید در دست یک شخص عادل، اسلامشناس و متقی، به رهبری یکی از عالمان شیعی بعد از غیبت باشد. شیعه با ادله فراوان معتقد است که امام و رهبر جامعه، بعد از رسول خدا(صلیللهعلیهوآله) باید به دست امامی پاک و معصوم باشد. اگر این امر ممکن نبود باید به دست شخصی باشد که بیشترین شباهت به امام معصوم را داشته باشد. و این شخص کسی نیست جز مجتهدی اسلامشناس و جهانشناس که به تمام امور جامعه آگاهی کامل دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
12 بهمن 1357 -13 بهمن 1357 -14 بهمن 1357 -15 بهمن 1357 -16 بهمن 1357 -17 بهمن 1357 -18 بهمن 1357 -19 بهمن 1357 -20 بهمن 1357 -21 بهمن 1357 -22 بهمن 1357
* قرار بود امروز صبح به دستور بختیار،محدوده اسلحه سازی(شرق تهران در حوالی پایگاه نیروی هوایی فرح آباد) توسط نیروی هوایی بمباران شود.این عملیات در حدود ساعت 6 روز 22 بهمن به مراحل نهایی رسیده بود.اما به دنبال بحث های متعدد میان رهبران دولت و سران ارتش، حدود ساعت 9 این عملیات لغو گردید.
* محل اسلحه سازی که دیشب مورد حمله قرار گرفته بود، امروز حدود ساعت 8 صبح سقوط کرد.
* در اثر حمله به تسلیحات ارتش،کارخانه جات و مخازن اسلحه به دست مردم افتاد.
* درگیری ارتش با مردم مسلح در خیابان ها به اوج خود رسید.
* ساعت ده و سی دقیقه شورای عالی ارتش با شرکت رئیس ستاد،وزیرجنگ وغالب فرماندهان، تشکیل جلسه دادوپس از مذاکره ، بی طرفی خود را در مناقشات اعلام کرد و به یگان های نظامی دستور داد به پادگان های خود مراجعه نمایند.
* غالب خیابان های تهران سنگربندی شده و در تصرف افراد مسلح مردمی قرار گرفته بود.
* ستاد ژاندارمری واقع در خیابان 24 اسفند (انقلاب) سقوط کرد.
* شهربانی کل کشور سقوط کرد و به دست مردم افتاد.
* زندان قصر توسط نیروهای مسلح گشوده شد وزندانیان از آن خارج شدند.
* زندان و پادگان حشمتیه پس از چهارساعت زدوخورد،تصرف شد.
* فرمانداری نظامی آخرین اعلامیه خود را صادر کرد.از نظامیان خواسته شد که به پادگان های خود برگردند.
* سرلشگر ریاحی فرمانده گارد در میدان امام حسین گلوله خورد.
* بختیار قرار بود ساعت 4 بعدازظهر، در حضور مهندس بازرگان در منزل مهندس جفرودی ، استعفایش را بدهد.اما وی در این جلسه حاضر نشد و حدود ساعت 2 بعدازظهر، پس از محاصره نخست وزیری به دانشکده افسری(در همان نزدیکی)رفته و از آنجا با هلی کوپتر به منزل یکی از آشنایانش می رود وپس از 6ماه بطور مخفیانه از ایران خارج می شود.
* تمام کلانتری ها،پایگاه های ژاندارمری و قرارگاه های پلیس به تصرف مردم درآمد.
* بعداز ظهر روزیک شنبه ، حدود ساعت 6 ابتدا مرکز رادیو و سپس جام جم به دست نیروهای انقلابی افتاد.
* صادق قطب زاده به ریاست صدا و سیمای ایران منصوب شد.
* سپهبد مهدی رحیمی فرماندار نظامی و رئیس شهربانی به دست مردم دستگیر شدند.
* صدای گوینده رادیو،اینچنین نغمه پیروزی را اعلام نمود : توجه توجه ... این صدای انقلاب ملت ایران است...
* انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد.
* امام خمینی طی پیام دیگری خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسایس بهره مند است و توطئه ها در کمین است. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمان های رهبری و دولت موقت اسلامی است که توطئه ها را نقش بر آب می سازد ... با دولت موقت اسلامی همکاری نمایید تا با حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.
منابع وقایع نگاری:
¯ روزشمار زندگی امام خمینی (ره) علی رنجبرکرمانی ،موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)،1389
¯ روزشمار تاریخ ایران ، باقر عاقلی ،نشر گفتار،2ج ،1372
¯ صحیفه امام ، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) ، 22 ج ،1385
¯ از مهاجرت امام خمینی به پاریس تا پیروزی ، علی اکبر علی اکبری بایگی ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ،1384
¯ دهه سرنوش ساز، داود قاسم پور، مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1388
¯ گام به گام با انقلاب ، اکبر خلیلی ، انتشارات حوزه هنری،1375
¯ آرشیو روزنامه کیهان ازتاریخ 12 بهمن 1357 تا 23 بهمن 1357
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

روز 22 بهمن 57 نیز روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت بزرگ الهی; یعنی، استقلال و آزادی بود.
این مسلم است که هر ملتی تا از وابستگی ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمی تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله » که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است، گام نهد.
یادآوری 22 بهمن
یادآوری یوم الله 22 بهمن; یعنی، یادآوری رشادت ها و فداکاری ها و شهادت طلبی های ملتی منسجم و خداجوی و پیرو ولایت و رهبری که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» یادآوری 22 بهمن; یعنی، یادآوری تجلی حکومت الله در روی زمین، روزی که برنده ترین سلاح معنوی; یعنی، ایمان، پیروزی آفرید.
روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آوای «الله اکبر» از رگبار «مسلسل » قوی تر و نیرومندتر است.
22 بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهی باشد. و وابستگی به شرق و غرب هرچند به سلاح های مدرن مجهز باشند، در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند، بی اثر است.
تداوم 22 بهمن
تداوم پیروزی ها، حاصل تداوم رمزهای پیروزی است. زیرا هرگز خداوند متعال نعمتی را که به قومی عطا فرمود، از آن ها باز پس نمی گیرد، مگر آن ها خود از نگهداری آن دست بر دارند.
«... ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...» ;
«خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.»
«ان الله لم یک مغیرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیروا ما بانفسهم ...»...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

دههٔ فجر انقلاب اسلامی به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
محتویات
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

دهه فجر و ۲۲ بهمن
به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند…
پس از پانزده سال دوری از وطن درمیان استقبال پرشور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و فرانسه تبعید شد .
پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .
حاشیه های روزی که امام آمد . . .
حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.
ایشان پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند ، این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود.
در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و ۱۵۰ نفر دیگر از خبرنگاران بودند .
راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .
خمینی ای امام . . .
با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال کنندگان با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشکهای مشتاقان را بر گونههایشان جاری کردند.
پاسخ امام به عواطف یک میهن(مقاله دهه فجر)
حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر میکنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمیتوانم جبران کنم.
ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشههای فساد ترغیب کردند.ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.
با وجود سرمای زمستان، شب پیش از ورود امام ، بسیاری از مردم مشتاق ، در مسیر حرکت ایشان خوابیده بودند .
هنگام ورود امام خمینی به مدت بیست دقیقه مراسم استقبال توسط تلویزیون ایران به طور زنده پخش شد ، اما ناگهان عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون ظاهر و برنامه قطع شد .
در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش میشد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند.
عدهای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیونهای خود را به خیابان پرت کردند.
وقایع ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی:(مقاله دهه فجر)
وقایع ۱۲بهمن از ایامالله دهه فجر
۱۲بهمن روز ورود روحالله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیتالله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامهای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…
خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.
وقایع ۱۴ بهمن از ایامالله دهه فجر
روز شنبه ۱۴ بهمن از ایامالله دهه فجر در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصهای از نظریات آیتالله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصهای از پاسخ خمینی به این شرح بود:
«کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد میتوانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شدهاند. از ارتش میخواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته میشود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد. »
وقایع روز ۱۶ بهمن از ایامالله دهه فجر
روز ۱۶ بهمن و تعیین دولت موقت-خمینی در روز ۱۶ بهمن طی فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کرد. عصر همان روز در سالن سخنرانی مدرسه علوی یک مصاحبه مطبوعاتی بینالمللی ترتیب داده شد، در این جلسه بازرگان برنامه و وظایف دولت موقت را تشریح کرد و افزود برگزاری همه پرسی درباره تغییر رژیم، برگزاری انتخابات مجلس موسسان و انجام انتخابات مجلس از وظایف این دولت است.
وقایع روز ۱۹ بهمن از ایامالله دهه فجر
روز نوزدهم بهمن ماه بزرگترین راه پیمایی انقلاب صورت گرفت. در قطعنامه پایانی راه پیمایی نخست وزیری مهدی بازرگان توسط تظاهرکنندگان تایید شد.
وقایع ۲۰ بهمن از ایامالله دهه فجر
در روز ۲۰ بهمن ماه که مصادف با روز جمعه بود، مردم در دانشگاه تهران اجتماع کرده بودند تا سخنرانی رییس دولت موقت را استماع نمایند. در همین هنگام در غرب تهران درگیری شدیدی صورت گرفت؛ عده زیادی از افراد گارد شاهنشاهی به پادگان همافران نیروی هوایی حمله بردند و به محض آغاز درگیری آنان عده زیادی از جوانان وابسته به جناحهای مختلف به نفع همافران وارد صحنه درگیری شدند. این درگیری خونین دهها نفر کشته و مجروح بر جای گذاشت ولی در نهایت همافران توانستند حلقه محاصره نیروهای گارد را بشکنند.
وقایع ۲۱ بهمن از ایامالله دهه فجر
روز بیست و یکم بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم و نیروهای دولتی بود. درگیری خونین مردم و لشگر گارد در این روز به اوج خود رسید؛ و جنگ تانکها با مردم مسلح باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد. آیتالله خمینی تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار لشگر گارد حکم جهاد خواهد داد.در اینروز چندین کلانتری توسط گروههای مسلح مردمی تسخیر شدند که در نتیجه آن مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد. در همین روز فرمانداری نظامی تهران اعلامیه شماره ۴۰ را انتشار داد؛ بموجب این اعلامیه رفت و آمد مردم از ساعت ۱۶:۳۰ تا ۵ بامداد ممنوع اعلام شد. در پی اعلامیه مزبور اعلامیه دیگری صادر و منع عبور و مرور تا ساعت ۱۲ بامداد تمدید شد. مردم عملاً مقررات حکومت نظامی را باطل ساختند و تا صبح در خیابانها با ایجاد حریق و راه بندانهای متعدد مانع حرکت قوای نظامی میشدند.
وقایع ۲۲ بهمن از ایامالله دهه فجر
۲۲ بهمن از ایامالله دهه فجر ،در این روز به ترتیب زندان اوین، ساواک، سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورای ملی، شهربانی، ژاندارمری و ساختمان زندان کمیته مشترک به تصرف مردم در آمد.در تسخیر شهربانی سپهبد رحیمی فرماندار نظامی تهران به دست انقلابیون مسلح افتاد. پادگان باغشاه و دانشکده افسری، دبیرستان نظام، زندان جمشیدیه، پادگان عشرت آباد و پادگان عباس آباد یکی پس از دیگری تسلیم شدند و آخرین مرکزی که به تصرف درآمد رادیو و تلویزیون بود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
با تبعيد امام خميني به ترکيه، ساواک براي جلوگيري از اعتصاب ها و اعتراض هاي مردمي به اقدام هاي شديد امنيتي دست يازيد. در اين موقعيت، بازار تعدادي از شهرها دچار تشنج شد، حدود دو هفته، نماز جماعت در اکثر مساجد تعطيل گرديد و در آستانه ماه مبارک رمضان، مبلغان به تبليغ اهداف نهضت پرداختند. افزون بر اين، تومارها، تلگراف ها و نامه هايي از سوي طلاب حوزه هاي علميه و دانشمندان ديني، براي مقام هاي ترکيه فرستاده شد. انعکاس خبر دستگيري و تبعيد امام در خارج از کشور نيز گسترده بود و خبرگزاري ها گزارش هاي مفصلي در اين باره ارسال کردند.
فشارهاي داخلي و بين المللي، رژيم شاه را بر آن داشت تا محل تبعيد امام را از ترکيه به عراق تغيير دهد. رژيم شاه چنان مي پنداشت که با حضور امام در نجف، شخصيت وي تحت الشعاع فقيهان آن حوزه قرار مي گيرد يا منزوي مي شود و يا افکارش تعديل مي پذيرد، به ويژه آن که حوزه نجف از سياست بيزار بود و جوي آرام داشت. امام در 13 مهر 1344 از ترکيه به سوي بغداد حرکت کرد و بر خلاف انتظار رژيم با استقبال گرم مردم و مجتهدان عراق روبه رو شد. در کاظمين و سامرا، مردم، طلاب و دانشمندان ديني به استقبال ايشان شتافتند و در کربلا استقبال کنندگان تا 30 کيلومتر از شهر بيرون آمدند. در نجف، بعد از استقبال مردم، مراجع تقليد به ديدار امام رفتند و بدين ترتيب، زمينه تبليغ نهضت فراهم آمد. امام از فرصت پديد آمده بهره برد و پرشورتر از گذشته در جهت رهبري نهضت کوشيد.
وي در اولين سخنراني، در تاريخ 23 آبان 1344، به برنامه حکومتي اسلام و مسئوليت دانشمندان ديني در اين مورد اشاره کرد. دو سال بعد در فروردين 1346، امام هم زمان با فرستادن نامه اي سرگشاده به هويدا، خطاب به حوزه هاي علميه اعلاميه اي صادر کرد و آنان را به ادامه نهضت و مقاومت در برابر رژيم فراخواند. او، در نامه سرگشاده به هويدا، رژيم را از ستم روزافزون برحذر داشت، خواستار کاهش فشار و اختناق شد و رژيم را از اسراف بيت المال در خوشگذراني ها و جشن هاي فرمايشي نهي کرد.(1) در پي اين اعلاميه ها، پيام امام به مناسبت جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل و انتشار آن در داخل ايران، رژيم را به وحشت انداخت و به تکاپو واداشت. خودکامگان بر اقدام هاي سرکوب گرانه خود افزودند و تلاش براي جلوگيري از مرجعيت عامه امام خميني بعد از وفات آيت الله حکيم را در رأس برنامه هايشان قرار دادند. اين توطئه با حرکت خودجوش و آگاهانه روحانيان شهرستان ها، تحت عنوان نمايندگان مرجعيت امام خميني، خنثي شد.(2) امام خميني، به مناسبت هاي مختلف مانند مراسم حج، حرکت هاي دانشجويي، جشن هاي دو هزار و پانصد ساله و يا در پاسخ پيام ها و نامه ها، با صدور اعلاميه هايي نهضت را سمت پيروزي هدايت کرد. با وقوع حوادثي مانند شهادت حاج آقا مصطفي خميني(آبان 56) و انتشار مقاله توهين آميز در روزنامه اطلاعات(3)(17 دي 56) مرحله نوين انقلاب آغاز شد که به سرنگوني نظام شاهنشاهي و تأسيس نظام اسلامي انجاميد. در واقع چاپ اين مقاله، آتشي را که از 15 خرداد 42 زير لايه هاي خاکستر اختناق رژيم پنهان مانده بود، شعله ور ساخت.
اولين بازتاب انتشار اين مقاله در شهر مقدس قم آشکار شد. در روز انتشار مقاله، هنگامي که کاميون حامل روزنامه اطلاعات براي شهرهاي قم و اصفهان به قم وارد شد، مردم قم به آن يورش بردند و روزنامه ها را به آتش کشيدند.(4) فرداي آن روز، طلاب کلاس هاي درس را تعطيل کردند و در مسجد اعظم گرد آمدند. در اين روز، درگيري هاي پراکنده اي رخ داد، ولي حرکت اصلي مردم در 19 دي ماه شکل گرفت. در اين روز روحانيان و مردم، در حالي که شعارهاي تند عليه دولت مي دادند، نمايندگي روزنامه اطلاعات و دفتر حزب رستاخيز را به آتش کشيدند. در جريان اين حوادث گروهي از مردم قم به شهادت رسيدند. رژيم در واکنش به حوادث قم، براي مهار کردن حرکت مردم گروهي از شاگردان امام را به ديگر شهرها تبعيد کرد، ولي اين تبعيدها جز گسترش شتابان نهضت در ساير شهرها دستاوردي نداشت. در چهلم شهداي قم(29 بهمن 56)، مردم تبريز به پا خاستند و تا مدتي کنترل شهر را از دست مأموران رژيم خارج ساختند. مردم با به آتش کشيدن سينماها، مشروب فروشي ها و مرکز حزب رستاخيز خشم خود را آشکار کردند. در جريان اين حوادث، رژيم دست به سرکوبي شديد زد و ده ها تن را به شهادت رساند.(5) پس از اين حادثه، امام خميني با فرستادن پيامي به مردم تبريز و آذربايجان فرمود: سلام بر اهالي شجاع و متدين آذربايجان عزيز... خاطره بسيار اسف انگيز قم هنوز ما را در رنج داشت که فاجعه بسيار ناگوار تبريز پيش آمد... اهالي معظم و عزيز آذربايجان بدانند که در اين راه حق و استقلال و آزادي طلبي و در حمايت از قرآن کريم تنها نيستند. شهرهاي بزرگ چون شيراز، اصفهان، اهواز و ديگر شهرها و مقدم از همه(قم) مرکز روحانيت و پايگاه حضرت صادق(ع) و تهران بزرگ با آن ها هم صدا و هم مقصد و همه و همه در بيزاري از دودمان پليد پهلوي شريک اند.(6) در اربعين شهداي تبريز(روزهاي نهم و دهم فروردين 57)، حوادث تبريز در يزد نيز تکرار شد و پس از آن، اعتراض هاي عمومي در سراسر کشور گسترش يافت. در 27 مرداد 57، شاه در سخنراني تلويزيوني خود، با اين ادعا که مي خواهد ايران را به تمدن بزرگ هدايت کند، خشونت انقلابي مردم را محکوم کرد و خواستار همراهي آن ها شد. روز 28 مرداد، رژيم براي مخدوش کردن چهره انقلابيون، طرح آتش زدن سينما رکس آبادان را اجرا کرد، حدود 700 نفر را در آتش سوزاند و با تبليغات گسترده کوشيد مردم انقلابي را مسئول فاجعه معرفي کند. اين تدبير نتيجه اي پيش بيني ناشده داشت و عامل ورود بيش از پيش مردم، به ويژه خوزستانيان به ميدان مبارزه گرديد. قفل بودن درهاي خروجي سينما هنگام وقوع فاجعه، تأخير در خبردادن به آتش نشاني، نبودن آب در شيرهاي آتش نشاني و توضيحات کارشناسان در مورد کيفيت مواد آتش زا سبب شد تا مردم، برغم گزارش خبرگزاري پارس درباره دستگيري گروهي از خرابکاران، ساواک را طراح و مجري فاجعه بشناسند.
اين جنايت و رسوايي ناشي از آن، به برکناري دولت جمشيد آموزگار انجاميد. فاجعه سينما رکس آبادان و تظاهرات ميليوني مردم در دوم شهريور 57(21 رمضان)، مردم را براي حضور در عرصه مبارزه با رژيم آماده تر ساخت. عيد سعيد فطر با نماز عيد فراگير و اعتراض گسترده مردم انقلابي در بسياري از شهرها همراه بود. در تهران، با تلاش شهيد آيت الله دکتر مفتح، اجتماع بسيار عظيمي در قيطريه برگزار شد. پس از نماز، راهپيمايان با شعارهاي انقلابي اعتراض خود را ادامه دادند. خبرگزاري فرانسه در گزارش خود از آن مراسم مي نويسد: ايران وارد تحول برگشت ناپذيري شده است... اسلام قدرت خود را در شهرها، از جمله تهران، نشان داده است.(7) پس از عيد فطر(13 شهريور 57) نيز راهپيمايي هاي اعتراض آميز در کشور ادامه يافت. در اين زمان«دولت آشتي ملي» شريف امامي زمام امور را در دست داشت. اين دولت، با اعلام حکومت نظامي در تهران و تعدادي از شهرها و(8) به خاک و خون کشيدن مردم در 17 شهريور که جمعه سياه خوانده شد چهره واقعي خود را نشان داد. کارتر کشتار 17 شهريور را تأييد کرد و بدين ترتيب، ادعاي حقوق بشر وي نزد مردم، دروغي بزرگ جلوه کرد.(9) امام خميني در فرداي فاجعه، با عبارت«اي کاش خميني در ميان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براي خداي تعالي کشته مي شد»(10) با بازماندگان فاجعه اظهار همدردي کرد و فضاي باز سياسي شاه را يک بازي خواند.(11) خبرگزاري آسوشيتدپرس در آن روز نوشت: تجربه شاه ايران در مورد آزادي دادن به عموم مردم پس از سيزده روز با اعلام حکومت نظامي تمام شد.(12) پس از فاجعه 17 شهريور، در حالي که دار و دسته اويسي، آزمون و ثابتي در صدد بودند نهضت را به مقابله مسلحانه بکشانند، رهبر انقلاب از اين امر اجتناب کرد و به جاي آن ستون فقرات و ارکان اقتصادي رژيم را هدف قرار داد. اولين موج اعتصاب دو روز پس از جمعه سياه، در پالايشگاه تهران آغاز شد و در کم تر از دو هفته به پالايشگاه عظيم آبادان رسيد.
موج دوم اعتصاب(28 شهريور تا 9 مهر)، راه آهن، شبکه هاي آب و برق و بانک ملي را فراگرفت. موج سوم در روز 15 مهر با اعتصاب سراسري دانشگاهيان و فرهنگيان به اوج رسيد. از آن پس، ساير دستگاه ها و تأسيسات دولتي، يکي پس از ديگري به اعتصاب پيوستند و دامنه اعتصاب حتي به ارتش نيز کشيده شد.(13) در مهرماه، در حالي که سالگرد شهادت حاج آقا مصطفي خميني و چهلم شهداي جمعه سياه، کشور را در عزاي عمومي فرو برده بود، اجتماع مردم انقلابي کرمان در مسجد جامع با يورش چماقداران رژيم روبه رو شد. مهاجمان بخشي از مسجد و مغازه ها را به آتش کشيدند و با اين کار اسباب اندوه مردم و بيزاري فزون تر آن ها از رژيم پهلوي را فراهم ساختند. در اين ماه، دولت عراق در هماهنگي با رژيم شاه از امام خواست آن کشور را ترک گويد. امام در نهايت پس از آن که کويت به وي اجازه اقامت نداد، به پاريس رفت. استقرار امام در پاريس سبب شد تا تحولات انقلاب با شتاب فزون تر به گوش جهانيان برسد و ارتباط مردم و رهبر انقلاب بهتر و سريع تر شود. در سيزدهم آبان، اجتماع دانش آموزان و دانشجويان تهراني در دانشگاه تهران به وسيله نيروهاي سرکوب گر شاه به خاک و خون کشيده شد و ده ها تن شهيد و مجروح گرديدند. خبر اين حادثه در سراسر کشور موج آفريد و اين روز نيز در شمار روزهاي مهم تاريخ انقلاب جاي گرفت. در چنين موقعيتي، کارگزاران رژيم ناگزير بارها به ديدار امام خميني شتافتند، ولي نوميد بازگشتند.
امام خميني در اين باره فرمود: هيچ شرطي قابل مذاکره نيست و هيچ مهلتي در صورتي که نتيجه آن تأمين ادامه وضع موجود باشد، قابل قبول نيست.(14) رژيم که براي جلوگيري از اعتصاب ها و راهپيمايي هاي اعتراض آميز، در پي راه حل بود، به ياري دولت نظامي ازهاري در کنترل اوضاع کوشيد، ولي توفيق نيافت. در زمان ازهاري، راه پيمايي عظيم سراسري تاسوعا و عاشورا، که باشکوه ترين رفراندوم تاريخ ايران خوانده شد، تحقق پذيرفت. هم زمان با عدم توفيق دولت ازهاري، آمريکايي ها ژنرال رابرت هايزر را در 13 دي 57 به ايران فرستادند تا رژيم شاه را از فروپاشي نجات بخشد. پس از ورود او، شاپور بختيار، که چهره اي به ظاهر ملي داشت، به نخست وزيري منصوب شد، ولي او نيز، همانند دولت هاي پيشين، به جنايت و خون ريزي پرداخت. در اين زمان، شوراي سلطنت تشکيل شد و شاه در بيست و ششم دي ماه، به ظاهر براي معالجه، رهسپار خارج از کشور شد. مردم با شادماني فرار شاه را جشن گرفتند. پس از فرار شاه، شوراي انقلاب اسلامي شکل گرفت و مسأله بازگشت امام به طور جدي مطرح شد. دولت بختيار به بهانه هاي مختلف از آمدن امام جلوگيري مي کرد تا آن که تحت فشار مردم، روحانيان و مدرسان حوزه، که در مسجد دانشگاه تهران تحصن کرده بودند، ناگزير فرودگاه مهرآباد را گشود و رهبر انقلاب در 12 بهمن، با بي نظيرترين استقبال مردمي، وارد کشور شد. امام خميني، پس از چهار روز اقامت در تهران، دولت موقت را به سرپرستي مهدي بازرگان تشکيل داد. اعلام حکومت نظامي و راه پيمايي وابستگان رژيم در حمايت از بختيار، خللي در اراده امام و مردم وارد نساخت، در مقابل، فرماندهي ارتش روزبه روز ضعيف تر مي شد. پيوستن نيروي هوايي به صف انقلابيان ضربه مهلکي بر پيکر فرسوده رژيم بود. فرمان تاريخي امام در ناديده گرفتن حکومت نظامي در 21 بهمن، سبب فروپاشي دولت بختيار در صبحگاه 22 بهمن شد و بدين ترتيب، اداره کشور به دست فرزندان انقلاب افتاد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

انقلاب اسلامي و بازآفريني هويت اسلامي
از ديدگاه نوشتار حاضر حركتي كه با محوريت انقلاب اسلامي در احياي هويت اسلامي شكل گرفته است، در شرايط جديد جهاني با توجه به دو پديده ظهور پسامدرنيسم و جهاني شدن از فرصتهاي بيشتري در آينده برخوردار خواهد بود.
●مقدمه
انقلاب اسلامي ايران در تاريخ معاصر نقطه عطفي در احياء و بازگشت مسلمانان به هويت اسلامي خويش است. ويژگي عمده و اساسي دوران معاصر چالشهاي بنيادين ناشي از تهاجم فرهنگ و تفكر مدرن غربي به جهان اسلام بوده است. جهان اسلام همانند ديگر مناطقي كه در طول دوره استعمار تحت سيطره و تسلط غربيان قرار گرفتند، چنين چالشهايي را در دو سدهٔ اخير تجربه كرده است. اين امر سبب گرديد تا بخش قابل توجهي از بدنه مفكره جوامع اسلامي مجذوب آرمانها و اصول دنياي غرب مدرن گشته و حتي شعار پيروي مطلق از دنياي غرب را در نظر و عمل مطرح سازند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

اصل « رهبري » در انقلاب اسلامي ايران
آيت الله مرتضي مطهري
بديهي است كه وسيله افرادي كه علاوه بر شرايط عمومي رهبري واقعا اسلام شناس باشند و با اهداف و فلسفه اخلاقي و اجتماعي و سياسي و معنوي اسلام كاملا آشنا باشند به جهان بيني اسلام يعني بينش و نوع ديد اسلام درباره هستي و خلقت و مبدا و خالق هستي و جهت و ضرورت هستي و ديد و بينش اسلام درباره انسان و جامعه انساني كاملا آگاه باشند ايدئولوژي اسلام را يعني طرح اسلام را درباره اينكه انسان چگونه بايد باشد و چگونه بايد زيست نمايد و چگونه بايد خود را و جامعه خود را بسازد و چگونه به حركت خود ادامه دهد و با چه چيزها بايد نبرد كند و بستيزد و خلاصه چه راهي را انتخاب كند و چگونه برود و چگونه بسازد و چگونه زيست نمايد و... درك نمايند.
بديهي است افرادي مي توانند عهده دار چنين رهبري بشوند كه در متن فرهنگ اسلامي پرورش يافته باشند و با قرآن و سنت و فقه و معارف اسلامي آشنائي كامل داشته باشند و از اينرو تنها روحانيت است كه مي تواند نهضت اسلامي را رهبري نمايد.
در حدود يك سال و هشت ماه پيش يعني در شب دوازدهم محرم ۹۷ به مجلسي دعوت شدم كه جمعي از آقايان و خانمهاي مسلمان حضور داشتند. قبلا پيش بيني نمي كردم كه به چنين مجلسي دعوت شده ام مي پنداشتم به جلسه اي خصوصي مركب از سه چهارنفر از دوستان خصوصي بايد بروم . در آن جلسه سه چهار نفر از صاحبنظران و متفكران اسلامي هم حضور داشتند كه اكنون برخي از آنها در خارج ايران به سرمي برند و برخي در تبعيدند و برخي به رحمت حق پيواسته اند.
طبعا بحكم موقعيت و زمان و به حكم اينكه حضار مجلس همه مسلمان و علاقه مند بودند و به حكم اينكه چند نفر از حضار جزو صاحبنظران به شمار مي رفتند از آن سه چهار نفر و از من تقاضا شد كه بحثي را مطرح كنيم كه براي حضار مفيد و سودمند باشد. دوستان ديگر هر كدام مطالب مفيد و سودمندي اظهار داشتند و من به نوبه خود از آنها بهره بردم و استفاده كردم .
اين بنده مردد و در انديشه بودم كه چه مطلبي را طرح كنم خصوصا با توجه به آنكه همه گفته ها ضبط مي شد و اين سخن در ميان بود كه همه اينها به عنوان پيام به دانشجو پخش شود. در اين بين يكي از افراد غيرمسئول جلسه جمله اي گفت كه همان موضوع قسمت عمده سخنان من شد.
جمله اي كه آن فرد گفت خلاصه اش اين بود : بايد مردم را از شر اين درياي معارف (معارف اسلامي ) راحت كرد.
نظربه اينكه فكر ميكنم آنچه در آن جلسه گفته ام براي اين بحث كه در آن هستيم مفيد است در اينجا آنها را بازگو مي كنم . گفتم :
« ارسطو جمله اي دارد درباره فلسفه مي گويد : « اگر بايد فيلسوفي كرد بايد فيلسوفي كرد و اگر نبايد فيلسوفي كرد بازهم بايد فيلسوفي كرد » . توضيح دادم كه مقصود ارسطو اين است كه فلسفه يا درست است و بايد آن را تاييد كرد و يا غلط است و بايد آن را طرد كرد اگر درست و قابل تاييد است بايد فيلسوف شد و با نوعي فيلسوفيگري فلسفه را تاييد كرد و اگر هم غلط است و طردشدني باز بايد فيلسوف شد و فلسفه را آموخت و با نوعي فيلسوفيگري فلسفه را نفي و طرد كرد پس به هر حال فلسفه را بايد آموخت و ضمنا بايد دانست كه هر نوع انكار فلسفه خود نوعي فلسفه است و كساني كه مي پندارند تنها با دست آوردهاي برخي علوم بدون آنكه توام با انتزاعات فلسفي بشود فلسفه را نفي و رد مي كنند سخت در اشتباهند.
اضافه كردم كه : من فعلا كار ندارم كه علماي اسلام در طول هزار و چندصد سال به فرهنگ جهان و معارف جهان و تمدن جهان علوم رياضي جهان علوم طبيعي جهان علوم انساني جهان علوم فلسفي جهان حقوق و ادبيات و... خدمتي كرده اند يا نكرده اند كه البته كرده اند.
اما مي گويم اگر فقه ما را فلسفه ما را عرفان و سير و سلوك ما را اخلاق و فلسفه زندگي و فلسفه تعليم و تربيت ما را تفسير ما را حديث ما را ادبيات ما را حقوق ما را بايد قبول كرد و پذيرفت بايد فقيه شد يا فيلسوف شد يا عارف و سالك شد و يالله و اگر هم بايد نفي كرد و طرد نمود باز هم بايد آنها را آموخت و فهميد و هضم كرد و آنگاه به رد و طرد و نفي آنها پرداخت . اين صحيح نيست كه يك فرد غيروارد كه اگر يك كتاب فقه يا فلسفه را به دستش بدهند نمي داند از راست بگيرد يا از چپ پيشنهاد رد و طرد بدهد.
آنگاه چنين گفتم : ما فعلا نهضتي داريم موجود هر نهضت اجتماعي بايد پشتوانه اي از نهضت فكري و فرهنگي داشته باشد و اگرنه در دام جريانهائي قرار مي گيرد كه از سرمايه اي فرهنگي برخوردارند و جذب آنها مي شود و تغيير مسير مي دهد چنانكه ديديم گروهي كه از سرمايه فرهنگي اسلام بي بهره بودند چگونه مگس وار در تار عنكبوت ديگران گرفتار آمدند. و از طرف ديگر هر نهضت فرهنگي اسلامي كه بخواهد پشتوانه نهضت اجتماعي ما واقع شود بايد از متن فرهنگ كهن ما نشات يابد و تغذيه گردد نه از فرهنگهاي ديگر. اينكه ما از فرهنگ هاي ديگر مثلا فرهنگ ماركسيستي يا اگزيستانسياليستي و امثال اينها قسمتهائي التقاط كنيم و روكشي از اسلام برروي آنها بكشيم براي اينكه نهضت ما را در مسير اسلامي هدايت كند كافي نيست . ما بايد فلسفه اخلاق فلسفه تاريخ فلسفه سياسي فلسفه اقتصادي فلسفه دين فلسفه الهي خود اسلام را كه از متن تعليمات اسلام الهام بگيرد تدوين كنيم و در اختيار افراد خودمان قرار دهيم.
و براي اينكه تكليف رهبري را روشن كرده باشم گفتم امروز هم ما به خواجه نصيرالدينها بوعلي سيناها ملاصدراها شيخ انصاريها شيخ بهائيها محقق حلي ها و علامه حلي ها احتياج داريم اما خواجه نصيرالدين قرن چهاردهم نه خواجه نصيرالدين قرن هفتم بوعلي قرن چهاردهم نه بوعلي قرن چهارم شيخ انصاري قرن چهاردهم نه شيخ انصاري قرن سيزدهم يعني همان خواجه نصير و همان بوعلي و همان شيخ انصاري با همه آن مزاياي فرهنگي به علاوه اينكه بايد به اين قرن تعلق داشته باشد و درد اين قرن و نياز اين قرن را احساس نمايد.
و باز اضافه كردم كه : من جرياني را اكنون لمس مي كنم كه برق اميد را در قلبم بيش از پيش روشن مي كند و آن اينكه مي بينم عده اي از جوانان با ايمان ما كه دوره دانشگاهي را طي كرده و يا مشغول طي كردنند و عن قريب گواهي نامه دانشگاهي ميگيرند با من مشورت مي كنند كه باصطلاح طلبه شوند و علوم اسلامي را بياموزند. برخي چنان بيتا بند كه مي خواهند تحصيلات دانشگاهي را متوقف كنند و به جاي آنها به تحصيل علوم اسلاميه بپردازند. من البته آنها را از اينكه تحصيلات دانشگاهي را متوقف كنند منع كرده و مي كنم و گفته ام بعد از پايان تحصيلات دانشگاهي به آن تحصيلات بپردازيد و غالبا توصيه كرده ام كه پس از پايان تحصيل دانشگاهي قسمتي از وقت خود را صرف همان رشته بكنند كه در آن رشته فارغ التحصيل شده اند و قسمت ديگر را صرف فراگيري علوم اسلامي زيرا دوست ندارم از نظر زندگي نيازمند به بودجه عمومي حوزه باشند.
گفتم نتيجه اين شده كه امروز عده اي ليسانسيه به تحصيلات علوم اسلامي روآورده اند در حقيقت اينها حلقه رابط علوم اسلامي و علوم عصري هستند و اين پيوند مباركي است سبب بارورشدن بيشتر فرهنگ پرمايه اسلامي ميگردد.
اين بود آنچه در آن جلسه گفتم و نتيجه اي كه گرفتم اين بود :
« اين فرهنگ غني و عظيم اسلامي است كه مي تواند و بايد پشتوانه نهضت واقع شود و هم علما اسلامي متخصص در اين فرهنگ عظيم و آگاه به زمان هستند كه مي توانند و هم بايد نهضت را رهبري نمايند » ...
... نهضت اسلامي ايران مفتخر است كه در حال حاضر رهبري آنرا مراجعي آگاه و شجاع و مبارز برعهده گرفته اند كه نيازهاي زمان را تشخيص مي دهند با مردم همدردند سوداي اعتلاي اسلام دارند ياس و نوميدي و ترس را كه از جنود ابليس است به خود راه نمي دهند.
مراجعي كه حوزه مرجعيت شان از مراجعي كه امروز رهبري نهضت را برعهده گرفته اند بسي وسيعتر بوده و عدد مقلدين شان بسي افزونتر بوده داشته ايم . اما اين محبوبيت و اين نفوذ كلمه و اين آميخته شدن با روح و جان مردم را تا اين حد نداشته و يا كمتر داشته ايم .
ما رهبري اين رهبران عظيم الشان را ارج مي نهيم و تقدير مي كنيم و ذكر خيرشان را به تاريخ مي سپاريم و از خداوند متعال عزم راسختر و سختكوشي افزونتر و بينش تيزتر و موفقيت بيشتر براي آنها مسالت مي نمائيم ...
هر نهضت اجتماعي بايد پشتوانه اي از نهضت فكري و فرهنگي داشته باشد در غير اين صورت در دام جريان هايي قرار مي گيرد كه از سرمايه اي فرهنگي برخوردارند و جذب آنها مي شود و تغيير مسير مي دهد چنان كه ديديم گروهي كه از سرمايه فرهنگ اسلامي بي بهره بودند چگونه مگس وار در تار عنكبوت ديگران گرفتار آمدند
اين فرهنگ غني و عظيم اسلامي است كه مي تواند و بايد پشتوانه نهضت واقع شود و هم علماي اسلامي متخصص در اين فرهنگ عظيم و آگاه به زمان هستند كه مي توانند و هم بايد نهضت را رهبري نمايند .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

شكوه و شگفتي هاي انقلاب اسلامي ايران
انقلاب اسلامي ايران ۲۹ سال پرحادثه اما موفق را پشت سر نهاده است. انقلابي باشكوه و شگفتي ساز كه با وقوع آن متخصصان پديده انقلاب، تحليل گران سياسي و سياست مداران كه تصور وقوع آن را نداشتند غافلگير شدند و زماني كه آغاز شد چنان حركتي گسترده و سراسري پديد آورد كه امكان ايستادگي در مقابل آن و سركوبي و آرام كردنش غيرقابل تصور شد و توانست در مدتي كوتاه يعني حدود يك سال و يك ماه بر قدرتمندترين حكومت منطقه -كه ابرقدرت غرب آن را به ژاندارم خويش در منطقه تبديل كرده بود تا در مقابل حكومت هاي مخالف يا وقوع انقلاب هاي احتمالي بايستد -پيروز گرديده، مسير تحولات منطقه اي و جهاني را تغيير دهد.
۱) پاسخ به دو سؤال:
در پاسخ به اين پرسش كه چرا تحليل گران و نظريه پردازان سياسي و سياست مداران در رابطه با وقوع و پيروزي انقلاب اسلامي غافلگير شدند و نتوانستند اين رخداد را پيشگويي كنند، بايد گفت كه تا پايان دهه ۱۹۷۰ ميلادي و تا زمان وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۳۵۷ پارادايم علمي موجود در ذهن اين افراد درباره انقلاب، تنها به وقوع انقلاب هاي ناسيوناليستي، ليبرالي و ماركسيستي تاكيد مي نمود و همانطور كه هاناآرنت در كتاب انقلاب خود گفته است يكي از ويژگي هاي انقلاب هاي معاصر دنيوي بودن نگريسته مي شد و در نتيجه وقوع انقلابي با ايدئولوژي، ماهيت و شعارهاي مذهبي براي اين افراد قابل تصور نبود. بنابراين اولين شگفتي انقلاب اسلامي نوع ايدئولوژي آن و تغييري بود كه از اين نظر در نسل انقلاب ها ايجاد كرد.
پاسخ به يك پرسش ديگر، يعني اين پرسش كه چرا انقلاب اسلامي توانست در مدتي نسبتا كوتاه بر يك رژيم مقتدر پيروز شود نيز تا حد زيادي به همين مساله يعني نوع ايدئولوژي و ماهيت انقلاب اسلامي باز مي گردد. زيرا به دليل سنخيت اين ايدئولوژي با تاريخ، فرهنگ و آموزه هاي ديني مردم ايران، به سرعت خيابان ها از جمعيت پرگرديده، حركت سراسر كشور را فراگرفته و توان هرگونه ايستادگي از رژيم پهلوي و حاميان خارجي اش سلب گرديد.
۲) نقش بي بديل امام خميني(ره):
آشكار است كه در همه مراحل رهبري انقلاب اسلامي امام خميني نقشي مستقيم و بي بديل داشته است و البته شخصيت و همچنين راهبردها، روش ها و تاكتيك هايي كه ايشان در هر مرحله انقلاب مورد استفاده قرار داد، محصول تربيت الهي و ديني وي بوده و او همه امور را برحسب وظيفه و تكليف الهي خودونه به خاطر كسب قدرت يا منافع مادي و گروهي به پيش مي برد.
روش هاي رهبري امام خميني در انقلاب اسلامي نيز منحصر به فرد بوده است. ايشان كه به حركت از طريق مرجعيت عامه اعتقاد داشت، با هوشياري و زيركي خاصي از دست بردن به اسلحه توسط مردم جلوگيري كرد. درگيري مسلحانه عليه يك رژيم تا دندان مسلح مي توانست به جنگ داخلي خشونت باري انجاميده به شدت بر تلفات مردم انقلابي بيفزايد و احتمال پيروزي سريع انقلاب را نيز از بين ببرد. امام با اعتماد به نفس بسيار و اراده پولادين خود -كه اين امر باعث تقويت اعتماد به نفس عمومي در مبارزه با رژيم محمدرضا شاه مي شد- نيز در ضعف روحيه و فروپاشي سريع حكومت پهلوي نقش داشت.
پيشگويي هاي امام خميني(ره) در زمان وقوع انقلاب اسلامي و بعد از آن نيز شگفتي هاي ديگري را نشان مي داد. امام در زمان حركت انقلابي مردم و تهديد رژيم مي فرمود: شاه رفتني است اعتنا به تهديدات او نكنيد. ايشان زماني كه دولت بختيار در روزهاي آخر عمر رژيم ساعت آغاز حكومت نظامي را به چهار و نيم بعد از ظهر تغيير داد فرمود كه اعلاميه حكومت نظامي خدعه و نيرنگ (براي سركوبي انقلاب) است و مردم به آن اعتنا نكنند. عدم توجه عمومي به اعلاميه حكومت نظامي و حوادث بعدي آن باعث پيروزي انقلاب گرديد. حضرت امام زماني كه عراق با بمباران فرودگاه هاي كشور جنگ تحميلي را آغاز كرد، با اعتماد به نفس به مردم نويد زدن سيلي محكمي به گوش صدام را داد و در زمان انتخابات رياست جمهوري آمريكا به كارتر رئيس جمهور اين كشور توصيه كرد كه ديگر در انتخابات شركت نكند زيرا شكست خواهد خورد و كارتر در انتخابات شكست خورد. امام در نامه به ميخائيل گورباچف نيز سقوط نظام ماركسيستي و ماركسيسم را پيشگوئي نمود.
ايشان در مسئله اشغال لانه جاسوسي آمريكا در تهران(سفارت آمريكا) در سال ۱۳۵۸ از حركت دانشجويان مسلمان خط امام به شدت جانبداري كرده آمريكا را شيطان بزرگ ناميد و در مقابل تهديدات آمريكا اعلام كرد كه آمريكا هيچ غلطي نمي تواند بكند و همگان ديدند كه در صحراي طبس بر سر نيروهاي آمريكائي چه آمد.
۳) رابطه ايدئولوژي انقلابي و تحولات پس از انقلاب:
نوع ايدئولوژي، ماهيت و رهبري هر انقلابي تاثير آشكاري نيز بر شرايط و حوادث پس از وقوع انقلاب به جاي مي گذارد. اگر پس از پيروزي انقلاب اسلامي بسرعت قانون اساسي كشور تدوين و نظام جديد با اتكا بر نقش مردم مستقر گرديده ثبات و تعادل لازم پديد آمد، بدون شك اين امر ناشي از ايدئولوژي اسلامي انقلاب و رهبري حضرت امام بود.
نگاهي به ايدئولوژي و حوادث پس از انقلاب هاي فرانسه (۱۷۸۹) و روسيه (۱۹۱۷) ما را به نتيجه خوبي رهنمون مي شود: در فرانسه ايدئولوژي جديد جايگزين هر چند در ذهن انقلابي ها حضور داشت، اما بسيار متفرق و گنگ و بي ارتباط به فرهنگ و تاريخ اين كشور بود و به همين دليل پس از وقوع انقلاب، انقلابي ها به جان هم افتادند و انقلاب در هر زمان در دست يكي از گروه ها قرار گرفته و رهبران انقلابي و مردم توسط افراد و گروه هاي مقابل از بين مي رفتند و بدين ترتيب فرانسه بعد از انقلاب تا ساليان سال روي آرامش نديد. در روسيه نيز به دليل ايدئولوژي وارداتي انقلاب و ناتواني آن از چيره شدن بر اذهان عمومي، بي ثباتي هاي زيادي تجربه شد و در زمان استالين حدود ۱۵ تا ۲۰ ميليون نفر توسط وي كشته شدند.
بنابراين وحدت و اصالت فرهنگي ايدئولوژي انقلابي و وحدت رهبري در انقلاب اسلامي توانست به سرعت ثبات لازم براي فراهم شدن شرايط دستيابي كشور به اهداف انقلاب را به وجود بياورد و در عين حال كه دشمنان اين انقلاب مقدس براي از پاي درآوردن آن از آغاز دست به توطئه و دشمني زدند، با گذشت ۲۹ سال از پيروزي انقلاب و ناتواني ها و شكست هاي پياپي آنها و ظهور ايران به عنوان يك قدرت بزرگ منطقه اي، مي توان چشم انداز روشني براي آينده ايران اسلامي تصوير كرد.
۴) آمريكا و ۲۹ سال سرافكندگي:
در سه دهه گذشته مبارزه آمريكا با انقلاب اسلامي هر زمان با راهبردها، دكترين ها و روش هاي متفاوتي ادامه يافته است. آنها كه از ابتدا نمي خواستند واقعيت پيروزي انقلاب اسلامي و ايران مستقل را بپذيرند، ابتدا به محاصره اقتصادي كشور ما پرداختند و سپس هم زمان با ادامه آن، در طرح ريزي كودتاي نافرجام نوژه ايفاي نقش كرده به ياري صدام در جنگ تحميلي پرداختند. در زمان رونالد ريگان رئيس جمهور اسبق آمريكا به رسوائي مك فارلين دچار شدند و در برقراري رابطه با ايران كه بسيار شايق آن بودند ناكام گرديدند. سپس در زمان رياست جمهوري بيل كلينتون سياست« مهار ايران» را كه محدود كردن ايران در همه زمينه هاي سياسي، اقتصادي، نظامي و غيره بود در پيش گرفته، ولي نتيجه اي نگرفتند. جرج بوش پسر راهبرد حمله پيشدستانه را در پيش گرفت و ايران را در كنار كشورهائي هم چون كره شمالي و عراق در «محور شرارت» قرار داد و از اين كه اگر ايران در تكنولوژي هسته اي رشد كند جهان با وقوع جنگ جهاني سوم روبرو خواهد شد و وي گزينه نظامي را نيز روي ميز قرار داده است، سخن گفت. اما اينك در سال پاياني دوره رياست جمهوري وي، ضعف و زبوني آمريكا بيش از پيش و بويژه با شكست اين كشور در عراق آشكار شده و پرونده سياست هاي وي كه روزي عربده هاي مستانه اش گوش هر كسي را كر مي كرد، در حال رفتن به بايگاني تاريخ است.
انقلاب اسلامي ايران ضمن گشودن راه جديدي بروي ملت ها، اعتماد به نفس ملي را به كشور ما باز گرداند كه اين امر خود را در تحولات و حوادث ۲۹ سال گذشته نشان داده است؛ از جمله ايستادگي و مقاومت دليرانه در مقابل حمله صدام كه همه قدرت هاي جهاني به كمك او شتافته بودند و تلاش براي فتح قله هاي علمي و فناوري بر مبناي اهداف سند چشم انداز ۱۴۰۴ و برنامه هاي توسعه اجتماعي فرهنگي اقتصادي سياسي و ساختن جامعه اي پيشرفته، سرآمد و الگو.
منبع:نوشته،دكتر مصطفي ملكوتيان،پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
تاثیرگزاری انقلاب اسلامی بر دیگر کشورها
آنچه در اروپای شرقی و در بعضی از جاهای دنیا پیش آمد، متأثر از انقلاب ماست، یک حرف خطابی نبوده؛ این واقعیت است. مثلاً آنچه که در کشور رومانی، یا بعضی از کشورهای دیگر اروپای شرقی پیش آمد، عبارت از حضور مردم بود که در مقابل سلاح گرم، با جسم و جان خودشان به خیابانها آمده بودند. کاربرد سلاح گرم از طرف گروه حاکم، این خاصیت را دارد که اگر با جسم انسانها مواجه شد، جسم انسانها در صورت مقاومت، بر آن فایق خواهد آمد و پیروز خواهد شد. هیچ جای دنیا هم، عکس این امکان ندارد.
در خفقانآمیزترین کشورها هم، اگر گروههای مردم - که با جسم خودشان، به مقابلهی با تفنگها آمدهاند - فقط نوبتی چند مقاومت کنند و از میدان در نروند و از کشته شدن نترسند، پیروز خواهند شد؛ کمااینکه در جاهای دیگر دنیا دیدیم همینطور پیروز شدند. آنجاهایی که پیروزی پیش نمیآید، به دلیل این است که مردم نمیآیند. مردم باید بیایند. آمدن گروهی از مردم، فایدهیی ندارد؛ باید آحاد مردم راه بیفتند؛ همانیکه شما در ایران دیدید. آنهایی که متخلف شدند، گروه و نبذی از مردم بودند. نمیشود گفت گروهی از مردم آمدند؛ نه، متن مردم آمدند. سایر کشورها هم از ایران یاد گرفتند.
سال ۶۴ یا ۶۵ که از این حرفها هیچ خبری در دنیا نبود، به یکی از این سیاستمدارهای آفریقا، همین مطلب را گفتم. شخص خیلی عاقل و واردی به نام «موگابه» در آفریقا هست که از سیاستمداران خیلی پخته است و با ایران و انقلاب هم روابطش خیلی خوب است. خودش و کشورش زیمبابوه، همیشه با انقلاب ما همراه بودهاند. شخص او و افرادش، آدمهای خیلی عاقلی هستند و با دیگر کشورها - تا آنجا که ما دیدهایم - خیلی فرق دارند. من با او صحبت میکردم و همین مطلب را گفتم. آنوقت، ما راجع به کشور آفریقای جنوبی صحبت میکردیم. مطرح کردم که تجربهی ما یک تجربهی استثنایی است و به اعتقاد من، آفریقای جنوبی هم جز این راهی ندارد که مردم به خیابانها بریزند و نترسند و فضا را بر گروه حاکم تنگ کنند، تا بر آنها فشار قهری وارد بیاید. یعنی وقتی که همهی محکومٌعلیهم، در مقابل عدهی کمِ حکام آمدند و برخلاف میل آنها قرار گرفتند؛ یعنی نه به ادارهشان رفتند، نه درِ دکانشان رفتند، نه به محل کار و کارگاهشان رفتند و به خیابانها آمدند، آن حاکم، دیگر هیچ کاری نمیتواند بکند؛ یا باید فرار کند و برود، یا خودکشی کند، یا تسلیم بشود و یا توبه نماید.
البته بحث ما، مثل این بحثهای عادی سیاسی که هرچه اینطرف میگوید، آنطرف هم بگوید بله درست است و باز حرف خودش را بزند، نبود. ما در یک مذاکرهی دوستانهی دونفرهی غیردیپلماتیک صحبت میکردیم. او کاملاً تصدیق کرد و گفت: من این حرف را صددرصد قبول دارم و تجربهی انقلاب شما، تجربهی موفقی است؛ منتها آفریقای جنوبی نمیتواند اینطوری عمل کند. علتش این است که شما مذهب و ایمان به دین داشتید، یک رهبر مذهبی هم پیدا شد که با شجاعت و قدرت، از این عامل ایمان مردم استفاده کرد و انقلاب را به پیروزی رساند؛ ولی در آفریقای جنوبی، جای این عامل خالی است؛ که حرف بسیار درستی هم بود. گفت: در آنجا، مردم اعتقاد آنچنانی ندارند و عامل ایمان در وجودشان نیست و رهبری هم مثل رهبر شما پیدا نمیکنند.۱۳۶۹/۰۳/۰۷
بیانات در دیدار با ائمهی جمعهی سراسر کشور
موگابه، رابرت, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, مقایسهی انقلابهای جهان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

همراه نبودن هنرمندان برجسته دوران پهلوی با انقلاب اسلامی
ایستادن]انقلاب]در مقابل چنین خلافهایی[بی حجابی ، میگساری ، شهوت جنسی]، [عدّهای] از [روشنفکران و هنرمندان] را از ما گرفت. اگر ما برای این خلافها و خلافکارها، منع و مجازات نداشتیم، یک نفر در این نظام کافی بود که بتواند صد نفر از برجستگان عالم روشنفکری را جذب کند. یک نفر به راحتی میتوانست چنین کاری را بکند. چون روشنفکر و هنرمند و آن روح لطیف، همچنان که از آن طرف گَهگیری دارد، از این طرف هم گَهگیری دارد. گاهی با یک لبخند میشود آنها را جذب کرد. «به حُسن خلق توان کرد صیدِ اهل نظر - «اهل نظر» را باید بگویند «اهل هنر» - «به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را.» طرف، نه مقام میخواست، نه پست میخواست و نه وزارت میخواست. یک لبخند و یک توجّه و احیاناً یک گعدهی دوستانه - به قول ما طلبهها - میخواست. خوب؛ نمیشد دیگر!
من وقتی با دید مقایسه به انقلابِ سوسیالیستىِ شوروىِ سابق و انقلاب اسلامی خودمان نگاه میکنم، میبینم آن انقلاب چقدر خشن بوده است! اگر کسی تاریخ وقایع آن انقلاب را خوانده باشد، به خشونتش پی میبرد. متأسّفانه، اغلب جوانان ما، اصلاً از انقلابهای دیگر خبر ندارند. من گاهی از این بابت، واقعاً غصّه میخورم. اصلاً نمیدانند انقلاب سوسیالیستی شوروی سابق که بزرگترین انقلاب زمان معاصر تا قبل از انقلاب اسلامی بود و این همه هیاهو در دنیا داشت، در مقایسه با انقلاب ما، از چه ظواهر ناخوشایندی برخوردار بود. انسان وقتی با دید مقایسه به این انقلاب در قبال آن انقلاب نگاه میکند، میبیند واقعاً فرقشان از زمین تا آسمان است. بنده مطالب زیادی در این زمینهها خواندهام و تقریباً جزئیّاتِ قضایا را میدانم. یعنی هم از طریق نوشتههای مستقیم و تاریخ نگاری و هم از طریق داستانهایی که در این زمینه نوشته شده است و خیلی از خصوصیات را دقیقتر و ریزتر و روشنتر بیان میکند، میدانم که در شوروی سابق چه گذشته است. علیایحال، وقتی انقلاب خودمان را با انقلابِ سوسیالیستىِ شوروىِ سابق مقایسه میکنم، میبینم انقلاب ما خیلی بهتر از آن انقلاب است. اما همان انقلابِ خشنِ غیر قابلِ پذیرش، عدّهی بیشماری از روشنفکران، نویسندگان و شعرای درجهی یک روسیهی آن زمان را جذب کرد. حتی کسانی هم که ابتدا مخالف انقلاب سوسیالیستی بودند، پس از مدّتی، جذب آن شدند. یکی از آن مجذوبین آلکسی تولستوی است که من یکی دوبار، به مناسبتی اسم او را در جمع بعضی از شما آقایان که به اینجا آمده بودید، آوردهام؛ چون از او خیلی خوشم میآید. او که چند کتاب معروف هم دارد، نویسندهی عجیبی است. آلکسی تولستوی تا سال ۱۹۲۵ میلادی، ضدّانقلاب بوده است و حتّی از کشور فرار میکند و به قول آقایان، به اصطلاح به عنوان «عنصر سفید» آن روزگار، به آلمان یا فرانسه میرود. ولی پس از مدّتی که به شوروی برمیگردد، کتاب «گذر از رنجها» را مینویسد. نمیدانم این کتاب را دیدهاید یا نه؟ «گذر از رنجها» رمانی بسیار عالی در بابِ انقلابِ سوسیالیستىِ شوروی است. این آدم که ابتدا ضدّ انقلاب بوده است، چنین کتابی مینویسد.
همانطور که میدانید، تاکنون کتابهای بسیاری راجع به انقلاب اکتبر نوشته شده است. اما بنده، دو رمان از رمانهای معروف و درجهی یک در این خصوص را خواندم و با هم مقایسه کردم؛ اگرچه بیش از دو کتاب و تقریباً میشود گفت تعداد زیادی کتاب راجع به انقلاب اکتبر خواندهام. یکی از این دو رمان «دُنِ آرام» اثر شولوخف است که معروف است. خودِ شولوخف هم، بلاتشبیه مثل شما آقایان است. یعنی اصلاً پدید آمدهی انقلاب است؛ مربوط به طبقهی انقلاب است؛ نویسندهی انقلاب است. او که در دوران انقلاب اکتبر در جوانی به سر میبرده است، «دُن آرام» را تحت تأثیر حوادث و وقایع انقلاب نوشته است. دومین رمان هم «گذر از رنجها» ی آلکسی تولستوی است که گفتیم ابتدا ضدّانقلاب بود. رمان «گذر از رنجها» نه فقط از لحاظ داستانی، که از لحاظ گرایش به اصول انقلاب و مجذوب بودن در مقابل حوادث و پدیدههای انقلاب و ترسیم زیبای حوادث آن، بهتر از رمان «دُنِ آرام» است. «گذر از رنجها» در واقع چهرهی انقلاب را زیبا ترسیم کرده و زیبا نشان داده است.
راجع به رمان «دُنِ آرام»، در جایی خواندم: زمانی که شولوخف نوشتن آن را به پایان برد، به او اجازهی انتشار و پخشش را ندادند. ولی بعداً ماکسیم گورکی که رئیس شورای ممیّزىِ فرضاً وزارت ارشادِ شوروىِ آن روز بود - و آن وزارتخانه هم، از اوّل انقلاب، خودىِ خودی محسوب میشد - گفت: «من به عهده میگیرم که شولوخف خودی است.» و الّا، مسؤولینِ فرهنگىِ نظامِ سوسیالیستىِ شوروی، مدّعی بودند چون شولوخف اهل قزّاقستان است، لذا در رمان خود، احساسات قزّاقی و بومىِ منطقهی «دُن» را منعکس و القا کرده است.
بههرحال، این نویسنده، یک ضدّ انقلاب بوده است که تبدیل به فردی انقلابی میشود و چنان رمانی را مینویسد. ما چنین کسانی را نداریم. اگرچه قبل از انقلاب هم رماننویس نداشتیم؛ اما هنرمندان برجستهی معروفِ آن زمان، خیلی به ندرت به انقلاب گراییدند. واقعاً به ندرت به این طرف آمدند. از آن نویسندگان معروفِ حسابی، از آن شاعران معروفِ حسابی، از آن طنزنویسان معروفِ حسابی، از آن موسیقیدانان معروفِ حسابی، از آن فیلمسازان معروف - اگر چه در این میدان، اثر چندان برجستهای مثل شعر و ادبیّات نداشتیم - از آن ادبای معروفِ حسابی و از آن مطبوعاتیهای معروفِ حسابی، هیچ یک به این طرف نیامدند؛ هیچ یک!۱۳۷۳/۰۴/۲۲
بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور
روشنفکری در ایران, تاریخ انقلاب روسیه و شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی, مقایسهی انقلابهای جهان, انقلاب اکتبر روسیه, تولستوی آلکسی, شولوخوف، میخائیل, کتابخوانی رهبری, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

دهه مبارک فجر فرصت مناسبی است تا انقلاب اسلامی ایران در ابعاد گوناگون آسیب شناسی شود و در سایه این نقد ها و نقادی ها به رشد و بالندگی وشکوفایی آن افزوده گردد.
وقتی انقلاب های جهانی را که درسال ها و قرن های پیش در کشور های اسلامی وغیر اسلامی رخ داده مورد دقت وتامل قرار می دهیم، می بینیم در هر کدام عناصری به وجود آمده و سبب انحراف و شکست آنها شده است. البته گاهی یک عنصر به تنهایی موثر بوده و گاهی در کنار علل و عوامل دیگر جزء العله به شمار می آمده است.
در سال 1789 میلادی، انقلاب فرانسه با آن همه عظمت وشکوه یک رژیم ریشه دار سلطنتی را سرنگون ساخت و به خاطر پایگاه وسیع مردمی به حق «انقلاب کبیرفرانسه» نام گرفت. اما همین انقلاب کبیر در پی نفوذ و به قدرت رسیدن عناصر افراطی و تندرو به انحراف کشیده شد و بعد از 14 سال «ناپلئون بناپارت» قدرت را به دست گرفت و دوباره رژیم سلطنتی در کشور فرانسه حاکمیت پیدا کرد به گونه ای که پادشاهان قبلی اصلا بسیاری از خشونت ها و دیکتاتوری های ناپئلون را بلد نبودند.
در انقلاب فرانسه هنگامی که حلقه دوم از شخصیت ها با شعار های ارزشی و انقلابی به قدرت رسیدند، چون آدم های افراطی ، بی خرد وظاهر نگر بودند، در اولین فرصت به سراغ انقلابیون واقعی رفتند و آنها را متهم به محافظه کاری کرده وبه همین جرم همه را به جوخه اعدام سپردند. ازهمین جا می بینیم انحراف در انقلاب فرانسه ظاهر شد و شمارش معکوس شکست آن آغاز گردید.
در انقلاب مشروطه ایران ، علل و عوامل مختلفی را می توان برای شکست آن مطرح کرد از جمله بروز اختلافات در میان رهبران اصلی که ضربه بزرگی بر پیکر مشروطیت وارد کرد و در این باره بحث های فراوانی می توان عنوان نمود. اما در این میان نباید از دو عنصر مهم دیگر مانند « تحجرگرایی ، کج اندیشی» و در کنار آن از عنصر «غرب گرایی وسکولاریسم» غفلت نمود.
بعد از پیروزی انقلاب مشروطیت، وقتی قرار شد مجلسی تشکیل گردد و ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
مقایسه عوامل آسیب زننده به انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و شوروی
در آسیبشناسى انقلاب، باید نقش عوامل درونى و بیرونى، هر دو ملاحظه بشود. البته اینجا دو افراط وجود دارد که من مایلم ذهن خودم را همواره از هر دو افراط، رها کنم و ذهن مردم را هم برحذر بدارم که دچار این دو افراط نشوند. یکى این که ما عوامل برونى را عمده کنیم و از عوامل درونى غافل بمانیم؛ دیگرى بهعکس، عوامل درونى را عمده کنیم و از عوامل بیرونى غافل بمانیم. الآن کسانى هستند که به هر دو این افراطها هم مبتلا هستند؛ هر دو عامل، جداً وجود دارد. اگر انسان نگاه کند، مىبیند که عوامل بیرونى، دشمنى دشمنان انقلاب از هر دو جهت است.
ببینید، این مهم است که آن روز در دنیا با انقلاب کبیر فرانسه، به آن صورت قدرتى وجود نداشت و ارتباطات، آنجور نبود که بخواهد بایستد و مقابله و مبارزه کند؛ ولى بعد که فتوحات ناپلئون شروع شد، انگلیس و دیگران با او مقابله کردند. البته صرافهاى انگلیس، مخالف بودند، لردهاى خود فرانسه، یا آلمان، یا فلان ملّاکین عمده، مخالف بودند؛ اما قدرت سازمانیافتهى منسجم سیاسى که بنشیند طراحى کند و مبارزهى سیاسى و نظامى و تبلیغاتى و روانى و همه را باهم بکند، اصلًا وجود نداشت.
و اما انقلاب شوروى، وقتىکه واقع شد، یکخرده از دشمنان خود روسیه هم کم شد! چون روسیه، یک دشمنان سنتى هم داشت. روسیه، در جنگ بینالملل اول هم بود. یکى از دشمنهاى روسیه در همان جا آلمان بود؛ به مجرد این که انقلاب شوروى پیروز شد عکس انقلاب ما که وقتى پیروز شد، جنگ را به آن تحمیل کردند جنگش تمام شد! موقتاً شوروى روسیه از جنگ بینالملل اول کنار کشید و جبههى به اصطلاح متفقین آن جنگ را که در مقابل آلمان و اینها بودند، تنها گذاشت؛ یعنى جبههى شرقى را بکلى خالى کرد و ضربههاى محکمى خورد. تقریباً حدود یک سال به همین شکل بود، بعد دوباره شوروى در اواخر جنگ، وارد جنگ شد و در منافع جنگ سهیم گردید! بنابراین در آن زمان، آن هم دشمنان آنچنانى نداشت.
آنچه که مهم است، این است که دشمنان انقلاب شوروى که دشمنان سیاسى، یا دشمنان اقتصادى بودند با آن محتواى خودش مبارزه کردند؛ اما با انقلاب ما، هم دشمنان انقلاب یعنى دشمنانى که از لحاظ سیاسى ضربه مىدیدند، مثل کسانى که در ایران نفوذ داشتند؛ یا از لحاظ اقتصادى ضربه مىدیدند، مثل کسانى که از ایران، بهره مىبردند؛ چه داخلیها، چه خارجیها با انقلاب، دشمن شدند، هم دشمنان دین! یعنى...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

تأسیس نهادهای گوناگون توسط امام خمینی(ره) برای کمک به مستضعفین
از مشخصههای خطّ امام، عدالت اجتماعی و كمك به طبقات مستضعف و محروم است كه امام آنها را صاحب انقلاب و صاحب كشور میدانست. امام، پابرهنگان را مهمترین عنصر در پیروزیهای این ملت میدانست؛ همینطور هم هست و همانطور كه گفتیم، امام به گفتن هم اكتفا نكرد. امام از همان اوّل انقلاب، جهاد سازندگی، كمیتهی امداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد پانزده خرداد و بنیاد مسكن را به وجود آورد و دستورات مؤكّد به دولتهای وقت داد. عدالت اجتماعی، جزو شعارهای اصلی است؛ نمیشود این را در درجهی دوم قرار داد و به حاشیه راند. مگر میشود؟! حالا عدّهای از آن طرف در میآیند كه امام فرمود: انقلابِ ما انقلاب نان نیست، برای نان نیست! بله؛ انقلاب اكتبر روسیه كه در سال۱۹۱۷ پیدا شد، بهخاطر قطع شدن نان در شهرهای اصلی آن روز - مثلاً مسكو - بود. اگر مردم آن روز نان داشتند - همین نان معمولی - آن انقلاب پیش نمیآمد. انقلاب ما اینگونه نبود، انقلاب ما براساس یك ایمان بود؛ اما معنایش این نیست كه انقلاب نباید به زندگی مردم، به اقتصاد، به نان و به رفاه مردم بپردازد. این چه حرفی است!؟ امام به این مسائل میپرداخت و دستور میداد و آنچه در درجهی اوّل، مورد نظر امام بود، عبارت بود از طبقات محروم و مستضعف.۱۳۷۸/۰۳/۱۴
رهبری امام خمینی, عدالت اجتماعی, محرومین, مقایسهی انقلابهای جهان, فقرزدایی, توجه امام خمینی(ره) به مستضعفین, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
اتفاقات منحصربفرد زیادی در تاریخ مطبوعات رخ داده که از آن به عنوان نمونه همیشه یاد میشود. یکی از جالبترین آنها، بیشک صفحه نخست روزنامه کیهان در روزهای نوزده و بیست بهمن 1375 است؛ روزهایی که روزنامه کیهان دو بار یک عکس مهم را در صفحه نخست خود چاپ کرد. دو صفحه نخست یک شکل در دو روز پیاپی! تصویری که در مهیجترین روزهای انقلاب مردمی ایران، تیر خلاصی بود بر پیکر حکومت پهلوی و تأییدی بود بر پیروزی مردم! تصویری از بیعت همافران ارتش با امام خمینی!
به گزارش «تابناک»، «امروز هزاران نظامی رژه رفتند». این تیتر روزنامه کیهان برای تصویر معروفی است که حسین پرتوی از بیعت همافران ارتش با امام خمینی منتشر کرد؛ تصویری که پس از انتشار، جنجالهای زیادی به پا کرد و دامنه جنجالها منجر به آن شد که کیهان در مشاره روز بعد خود هم بار دیگر این تصویر را منتشر کند تا بر واقعی و درست بودن آن صحه بگذارد. از آنجا که در گرماگرم انقلاب مردمی، انتشار این تصویر کمک بزرگی به پیروزی مردم در خیابانها کرد، بد نیست داستان این عکس را مرور کنیم.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

انقلاب بزرگ اسلامى ایران؛ انقلابى استثنایى
انقلاب بزرگ اسلامى ایران، حقیقتاً انقلابى استثنایى بود. ما انقلابهاى دیگرى را، هم در تاریخ خواندهایم و هم در زمان خودمان مشاهده کردهایم. کاش شما مردم عزیزمان با کتابها و نوشتههاى تاریخى، بیشتر اُنس مىگرفتید و آنچه را که من مىخواهم در چند کلمه برایتان عرض کنم، خودتان در کتابها و تفاصیل مطالعه مىکردید که چیزى جاى آن را نمىگیرد. واقعاً این انقلاب با انقلابهاى دیگر فرق داشت. این فرق، هم در چگونگى بهوجود آمدن آن و هم در انگیزهى بهوجود آمدن حرکت مردم دیده مىشود. از جنبهى دوم مىتوانیم آن را مثلاً با انقلاب اکتبر روسیه که ماجراى هفتاد، هشتاد ساله ى کمونیستى از بطن آن برخاست، مقایسه کنیم تا ببینید آن انقلاب و شورش مردمى، چطور و با چه شعارهایى بهوجود آمد. در جریان آن انقلاب چقدر فاجعهآفرینى شد؛ اینجا چگونه بود. اصلاً تفاوت از زمین تا آسمان است. البته این مقایسه با انقلابهایى است که مردمى هستند؛ چون آن انقلاب هم مردمى بود. قبل از آن هم انقلاب کبیر فرانسه بود که اسمش انقلاب است؛ اما در واقع کودتایى نظامى به شمار مىرفت و واقعاً فاصلهاش با انقلاب به قدرى است که اصلاً نمىشود این دو را با هم مقایسه کرد. انقلاب ما از نظر عظمت، سلامت، طهارت، دورى و اجتناب از گمراهیها و فاجعهآفرینیهایى که در شورشهاى مردمى همه جا دیده مىشود و از نظر استمرار و نیز تواناییها و اقتدار و کارهایى که انجام داد، انقلاب عجیبى است.
بنده در زمان مسؤولیت قبلى خودم - ریاست جمهورى - به کشورى سفر کردم که هم بزرگ است و جمعیت زیادى دارد و هم انقلابى در آن به وقوع پیوسته بود. روزى که بنده به آن کشور - که نمىخواهم اسمش را بیاورم - رفتم، نوزده سال از انقلابشان گذشته بود. در حال حرکت از فرودگاه به طرف محلّى که براى ما در نظر گرفته بودند، رئیس جمهور آن کشور، کنار من در اتومبیل نشسته بود و راجع به بعضى از امور صحبت مىکردیم. من دیدم بعضى خیابانها را بستهاند و کارگران کار مىکنند. گفتم: «مثل اینکه مشغول کارهایى هستید؟» گفت: «بله؛ ما تا امسال فرصت نکرده بودیم آسفالت خیابانهاى پایتخت را که در انقلاب خراب شده بود، ترمیم کنیم. امسال فرصتى بهدست آمده است و آسفالت خیابانها را بعد از نوزده سال، ترمیم مىکنیم!» ببینید؛ این کارآیى انقلابهاست. انقلابهایى که ما دیدهایم همهى همّتشان صرف نگه داشتن خودشان مىشد. نه یک انتخابات درست، نه یک سازندگىاى در کشور و نه بناى تازهاى. آن انقلابهایى که بسیار پیشرفته بودند، برنامههاى پنج ساله و چند ساله اعلام مىکردند؛ اما صورى بود و در باطن تقریباً چیزى نداشت. غالباً هم این انقلابها یکى پس از دیگرى به دلیل کمکاریها، ناتوانیها و عیوب دیگرشان، شکست خوردند؛ چه کمونیستها و چه غیرکمونیستها که بههرحال چپ بودند. آرى؛ نوزده سال از انقلابشان گذشته بود، تازه به فکر افتاده بودند که پولى هم خرج ترمیم خیابانهاى پایتخت کنند!
ببینید چقدر فاصله است با انقلابى که شما بهوجود آوردید و توانایى و کارآیىِ معجزآسایى که انقلاب شما دارد. بنده، باز در همان دوران، به کشور دیگرى رفتم که قبلاً مستعمرهى پرتغالیها بود. آنجا هم ظاهراً هشت، نُه سال از انقلابشان مىگذشت. رئیس جمهور آن کشور هم یکى از شخصیتهاى معروف آن منطقه به شمار مىرفت که البته اکنون از دنیا رفته است. در حال عبور از خیابانها، به نظرم رسید که مغازهها خالى است. بعد، اعضاى هیأت ما که خیابانها را گشته بودند، آمدند و گفتند در مغازهها اصلاً جنسى نیست! چند قلم جنس، آن هم به مقدار کم و کوپنى وجود دارد. با گذشت هشت، نُه سال از انقلاب، هنوز مردم در نهایت عسرت زندگى مىکردند. البته، در محاصرهى اقتصادى بودند؛ دشمنانى به آنها هجوم مىآوردند و مثل دیگر انقلابها، عرصه را بر آنها تنگ کرده بودند. یک شب هم که براى ما مهمانى دادند، من دیدم آن آقا - که مردمش در گرسنگى به سر مىبردند و مغازههاى پایتختش خالى از جنس بود - با آن ملت و کشور و انقلاب، رفتارى مثل رفتار حکّام قبل از خودش داشت؛ همان حکّامى که علیهشان انقلاب کرده بود. رفتار او تداعىکنندهى رفتار همان سردار پرتغالى بود که در آنجا حکومت مىکرده است؛ همان رفتار، همان تبختر و همان حالت کبریایى! براى ما تعجّبآور بود. آن روز بنده رئیس جمهور بودم. یک طلبه بودم، زندگى ما هم زندگى طلبگى بود. بالاتر از ما هم امام بزرگوار قرار داشت که زندگىاش مظهر صفا و سادگى بود و آنطور زندگى مىکرد. ملت هم با آن عشق و علاقه، امام را واقعاً دوست مىداشتند و حاضر بودند حتى جانهایشان را در راه او بدهند. غرض اینکه، انقلابهاى دیگر اینطور بودهاند. انقلاب ما واقعاً استثنایى بوده است؛ هم از لحاظ شعارها و هدفها، هم از لحاظ روشها، هم از لحاظ کیفیّتِ به قدرت رسیدن و نابود کردن دشمن و از بین بردن رژیم فاسد قبلى و هم از نظر استمرار راه و قوّت و قدرت سازندگى که از خود نشان داده است. این انقلاب، انصافاً از جهات مختلف فوقالعاده است.۱۳۷۴/۱۱/۲۰
تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, مقایسهی انقلابهای جهان, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, سفرهای خارج از کشور آیت الله خامنه ای, انقلاب اکتبر روسیه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

نقش آفرینی مردم در تحولات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
در طول تاریخ ما، هیچ حادثهای مثل حادثهی پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث بعد از آن نبوده است که مردم در آن، نقش مستقیم داشته باشند. در انقلاب اسلامی مردم آمدند؛ همهی مردم، همهی قشرهای مردم، از شهری و روستائی، از زن و مرد، از پیر و جوان، از تحصیلکرده و بیسواد، همه و همه در کنار هم حضور پیدا کردند. با اینکه متکی به قدرت و زور هم نبودند، سلاح هم نداشتند، اگر هم داشتند، به کار نمیبردند، اما در عین حال توانستند یک رژیمِ تا دندانمسلحِ متکی به قدرتهای استکباری را بکلی از پا در بیاورند و انقلاب را پیروز کنند. منتها نکتهی اساسی در انقلاب ما این بود که نقش مردم با پیروزی انقلاب تمام نشد؛ و این از حکمت امام بزرگوار ما و ژرفنگری آن مرد حکیم و معنوی و الهی بود. او ملت ایران را بدرستی شناخته بود، ملت ایران را باور کرده بود، به سلامت و صداقت و عزم راسخ و توانائیهای ملت ایران ایمان داشت. همان روزها بعضیها بودند که میگفتند خیلی خوب، انقلاب پیروز شد، مردم برگردند بروند خانههاشان. امام محکم ایستاد و کارها را به مردم سپرد. یعنی پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، نظام سیاسی کشور به وسیلهی رفراندوم مردم تعیین شد. شما به انقلابهای گوناگون نگاه کنید تا معلوم شود که اهمیت این حرف چقدر است. پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، مردم فهمیدند چه نظامی را میخواهند. خودشان پای صندوقهای رأی آمدند و با آن رأی عجیب و تاریخی مشخص کردند که نظام جمهوری اسلامی را میخواهند. در این دویست سال اخیر - که سالهای انقلابهای بزرگ است - در هیچ انقلابی چنین اتفاقی نیفتاده است که با این فاصلهی کم، نظام جدید به وسیلهی خود مردم، نه به وسیلهی یک عامل دیگر، تعیین شود. بعد بلافاصله امام بزرگوار دنبال قانون اساسی بود. من فراموش نمیکنم؛ در ماههای اردیبهشت یا خرداد سال ۵۸ - یعنی سه ماه چهار ماه بعد از پیروزی انقلاب - امام شورای انقلاب را که ماها بودیم، برای یک کار مهمی به قم خواستند. ما خدمت امام رفتیم. من از یاد نمیبرم چهرهی خشمگین امام را که نظیر آن را من در امام کم دیدم. حرفشان این بود که چرا برای قانون اساسی فکری نمیکنید. این در حالی بود که هنوز سه ماه از پیروزی انقلاب بیشتر نگذشته بود. همان جلسه تصمیمگیری شد که انتخابات مجلس خبرگان برگزار شود. مسئولین کشور - که دولت موقت بود - آمدند انتخابات را برگزار کردند. مردم در یک انتخاباتِ سراسری شرکت کردند، نمایندگان خود را - که خبرگان قانون اساسی بودند - معین کردند. خبرگان هم در ظرف چند ماه قانون اساسی را تدوین کردند. بعد امام باز دوباره فرمودند که این قانون اساسیای که تدوین شده است، باید به رأی مردم برسد. با اینکه نمایندگان مردم آن را تدوین کرده بودند، اما امام فرمود باز هم بایستی رأی مردم باشد. لذا آمدند رفراندوم قانون اساسی کردند، مردم هم با رأی بالائی قانون اساسی را تصویب کردند. بنابراین نقش مردم بعد از پیروزی انقلاب تمام نشد. در خصوصیات ادارهی کشور، این نقش ادامه پیدا کرد. هنوز یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که رئیس جمهور بر طبق قانون اساسی انتخاب شد. بعد از چند ماه، مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. از آن تاریخ تا امروز، در طول این سی و دو سال، مرتباً خبرگان رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان شوراها، به وسیلهی مردم انتخاب شدند. مردم خودشان هستند که تصمیم میگیرند، شرکت میکنند، انتخاب میکنند؛ کار دست مردم است. حضور مردم، یک چنین حضور برجستهای است.
در طول این سالهای متمادی، دولتهای گوناگون و ذائقههای سیاسی گوناگون بر سر کار آمدند - چه در مجلس با سلائق سیاسی مختلف، چه در قوهی مجریه - بعضیها حتّی با اصول نظام زاویه هم داشتند؛ لیکن ظرفیت عظیم نظام، بدون اینکه ناشکیبائی نشان بدهد، توانسته است همهی این مسائل را از سر بگذراند؛ توانسته است همهی این مشکلات را در خود حل و هضم کند؛ به خاطر حضور مردم، به خاطر ایمان مردم، به خاطر پایبندی مردم به نظام اسلامی؛ یعنی خودشان را صاحب کشور دانستن. در گذشته همیشه میگفتند کشور صاحب دارد؛ منظورشان این بود که فلان امیر و فلان حاکم و فلان سلطان صاحب کشور است! مردم نقشی نداشتند، کارهای نبودند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، مردم میدانند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور هم خود مردمند.۱۳۹۰/۰۷/۲۰
بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه
رفراندوم جمهوری اسلامی, حضور مردم در صحنه, حضور مردم در انقلاب اسلامی, تاریخ شکلگیری و تثبیت جمهوری اسلامی, مقایسهی انقلابهای جهان, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, انتخابات خبرگان قانون اساسی, تدوین قانون اساسی, رفراندوم قانون اساسی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, حمایت مردم از نظام اسلامی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
شباهتها و تفاوتهای بیداری اسلامی با انقلابهای گذشته
وضع آرایش سیاسی دنیا در حال یک تغییر اساسی است. یک کار بزرگی دارد در دنیا انجام میگیرد. من الان نمیتوانم این را درست تعریف کنم؛ شاید هیچ کس نتواند درست تعریف کند. یک حادثهای در دنیا دارد اتفاق میافتد. بخشی از این حادثه مربوط است به همین کشورهای اسلامی و عمدتاً عربی و این انقلابهائی که در این کشورها اتفاق افتاد. اینها واقعاً انقلاب است. با یک تفسیر و تحلیل درست، اینها همهاش به معنای حقیقی کلمه انقلاب است؛ البته در قد و اندازهها و قوارههای مختلف. این یک بخش از قضیه است، یک بخش از قضیه هم این حوادث عجیبی است که در دنیا دارد اتفاق میافتد و من برایش شبیهی سراغ ندارم. حالا شما به حافظهی تاریخىِ خودتان مراجعه کنید، ببینید شبیهی برای اینها میشناسید؟
البته در قضایای بیداری اسلامی، چرا؛ در مواردی شباهتها و نیز تفاوتهای اساسیای با انقلابهای گذشتهی این منطقه وجود دارد؛ هرچند نه به این عظمت و نه به این عمق. مثلاً فرض بفرمائید در اواخر دههی۵۰ و اوائل دههی ۶۰ میلادی در همهی این کشورهائی که شما مشاهده میکنید، انقلاب رخ داد. در مصر انقلاب رخ داد، در تونس انقلاب رخ داد، در مغرب انقلاب رخ داد، در الجزائر انقلاب رخ داد؛ همهی اینها حرکت کردند، منتها با یک تفاوت اساسی. اولاً این انقلابها عمومی نبود - بیشتر مجموعهای و محدود بود - یک جاهائی فقط کودتا بود؛ مثل مصر که کودتا بود، یک گروه افسر جوان آمدند سر کار؛ یک جاهائی مثل الجزائر کودتا نبود، حرکت مردمی بود، منتها تحت اِشراف احزاب؛ احزاب بودند که مسلط بودند؛ کار در اختیار مردم به معنای خاص خودش نبود. بنابراین یک تفاوت اینجوری وجود دارد و الان بکل وضعیت جور دیگری است.
یا اگر بخواهیم شبیه دیگری برای این انقلابها فکر کنیم، میتوانیم به حوادث دههی ۹۰ اروپای شرقی اشاره کنیم، که نظام این کشورها یکی پس از دیگری فرو میریخت. البته تفاوت اساسیاش این است که در آن حوادث، رشتهی اصلی به دست آمریکا و غرب بود. مثلاً وقتی این حوادث در لهستان شروع شد، از یک عنصر دستپروردهی غربی - ولو حالا از طبقهی کارگر - استفاده کردند؛ که این بعدها روشن شد. اوائلی که حوادث اتفاق میافتاد، ماها نمیفهمیدیم چه دارد اتفاق میافتد؛ لیکن بعد معلوم شد که این، ساخته و پرداختهی غرب بوده؛ کمک کردهاند، چه کردهاند. تفاوت آن حوادث و این انقلابها این است که اینجا درست نقطهی مقابل آن قضایاست؛ یعنی اینجا آنچه که دارد اتفاق میافتد، علیرغم آمریکاست که دارد اتفاق میافتد. البته تفسیرهای وهمآلودی وجود دارد - شما هم میدانید، من هم میدانم - که تصور میکنند آنچه که در مصر یا در لیبی یا در تونس اتفاق افتاد، پشت سرش آمریکاست که دارد مدیریت میکند. اینجور نیست، اینها توهم است. بله، آمریکائیها بدشان نمیآمد که به جای عنصری مثل مبارک، یک عنصر دموکراتِ مردمیای داشته باشند که به قدر مبارک تابع آنها باشد - این برایشان بهتر بود - اما چنین چیزی امکان نداشت و ندارد. اگر یک عنصر دموکراتِ میهندوستی باشد، مثل مبارک امکانات کشور را در اختیار آمریکا نمیگذارد؛ موضعش در مقابل اسرائیل، موضع یک صهیونیست نمیشود. بنابراین، این عملی نبود.
این که ما تصور کنیم اینها برای آنکه وجههی خودشان را درست کنند، مبارک را کنار زدند تا یکی دیگر را سر جایش بیاورند، یک توهم محض است. آمریکائیها اگر مدیریت این حرکتها را به عهده داشتند، نمیگذاشتند مبارک به این وضع رقتبار دچار شود - این برای آنها خیلی ضرر داشت - نمیگذاشتند مردم بیایند توی میدان. مگر وقتی مردم آمدند توی خیابان، دیگر میشود آنها را برگرداند؟ حالا به تعبیر رایج - که اهانتآمیز است، نمیخواهم - مگر میشود این غول را دوباره به شیشه برگرداند؟ امکان ندارد. آنها اگر میتوانستند یک حرکت طبق میل خودشان انجام بدهند، جور دیگری انجام میدادند؛ شبیهاش را در بعضی از جاها داشتیم. مثلاً در ایران، اول کار، یک حکومت بظاهر دموکراتی را سر کار آوردند؛ یا مثلاً در زمان رژیم طاغوت، اصلاحات ارضی را راه انداختند. آنها اینجور کارهائی را میتوانند بکنند که تحت مدیریت خودشان باشد. یک کار عمقی و اساسی که مردم بیایند توی صحنه، وارد میدان بشوند، شعار بدهند، از طبقات پائین مردم، جوانها الهامبخش رهبران باشند - که شما در میدان تحریر دیدید رهبران فکری و سیاسی و روشنفکری خیلیهاشان بعد از مردم آمدند، دنبال مردم آمدند؛ آنها نبودند که مردم را آوردند، مردم بودند که آنها را آوردند - مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟ نخیر. حرکت، حرکت مردمی بود. حالا چرا در این برهه ظاهر شد؟ این البته عوامل خودش را دارد. گاهی اوقات عوامل گوناگون متراکم میشوند، از یک جا بروز میکنند، که دیگر نمیشود جلویش را گرفت.
در انقلاب خود ما هم همین جور بود. بعضیها در انقلاب ما هم میگفتند که این انقلاب، آمریکائی است، انگلیسی است! نمیدانم شماها آن وقتها را یادتان هست یا نیست؛ انقلاب عظیم اسلامی را منسوب میکردند به این که اینها نشستند طراحی کردند، این انقلاب را به وجود آوردند! خب، معلوم بود که این درست نبود.
البته شکی نیست که دستگاههای دیپلماسی فعال دنیا، سیاستهای فعال دنیا، در رأسشان آمریکا - که در امر دیپلماسی، مثل بقیهی عرصههای دیگر، فعالیتش خیلی زیاد است - سعی میکنند بر این موج سوار بشوند، دارند تلاش میکنند؛ نباید گذاشت موفق شوند.۱۳۹۰/۱۰/۰۷
بیانات در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگیهای سیاسی ایران در خارج از کشور
نظم نوین جهانی, تاریخ آسیا و آفریقا, انقلابهای شمال آفریقا, مقایسهی انقلابهای جهان, بیداری اسلامی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
هفدهم بهمن ماه 1357 اولین روزی است که دو دولت در تهران مستقر هستند. دولت مهندس مهدی بازرگان که حکمش را از امام خمینی گرفته و پشتوانه حرکت مردمی را با خود میبیند و شاپور بختیار که در آخرین روزهای نخستوزیری سی و هفت روزه خود قرار دارد و هنوز معتقد است که او رئیسدولت است و انقلابیون میبایست ذیل دولت او قدرت بگیرند. با این حال، توفان حوادث خیلی سریعتر از آنکه بختیار فکرش را میکند در گرفته است. شاید همان وقتی که در صبح هفدهم بهمن ماه ژنرال رابرت هایزر تهران را ترک کرده بود، بختیار باید میفهمید کار تمام است و با تبختر دولت و موقت را «یک شوخی» قلمداد نمیکرد.
به گزارش «تابناک»، از هفدهم بهمن تا بیست و دوم بهمن ماه 1357 پر شورترین روزهای انقلاب در جریان است. پیروزی چهره مهربان و گرمیبخش خود را به مردم نشان داده و حکومت مستقر کمکم قدرت متمرکز خود را از داده است. ژنرال هایزر که برای حفظ منافع امریکاییها در این روزهایی پر هیاهو به تهران آماده و در تدارک اتحاد میان فرماندهان ارتش برای ثبات بخشیدن به دولت بختیار بود، از سردرگمی و مذبذب بودن فرماندهان ارتش به ستوه میآید. بسیاری از فرماندهان ارتش از همان دی ماهی که شاه رفت و هایزر به ایران آمده بود، در فکر فرار بودند و در این میان بخشی از بدنه ارتش به صورت غیر رسمی به انقلابیون پیوسته بودند که کم و بیش اخبارش به گوش میرسید و بدنه متزلزل ارتش را متزلزلتر میکرد. مرور خاطرات هایزر در کتاب «مأموریت در تهران: خاطرات ژنرال هایزر» هم نشان میدهد که یک ایده واحد و مشترک در میان آمریکاییها هم وجود نداشت و هایزر و سولیوان (سفیر امریکا در تهران) هم چندان همفکر و متحد نبودند. همه این مسائل دست به دست هم میداد تا در برابر جبهه سردرگم و متزلزل این سو، انقلابیون متحد و شجاع که روز به روز به شجاعت و تهورشان افزوده میشد پر قدرتتر در خیابانها حاضر شوند.

حمایتهای همه جانبه از سوی احزاب و گروهها و دستههای مختلف هم از دولت موقت در جریان بود و پیامها دوستی و تبریک از جاهای دور و نزدیک به مدرسه علوی، محل استقرار دولت موقت، میرسید. از این جمله میتوان به گزارش خبرگزاری فرانسه از جبهه ملی اشاره کرد که نوشت: جبهه ملی از مقامات و سازمانهای حاكمه و تمام مردم خواست تا از دولت بازرگان حمایت كنند. همچنین انقلابیون یمن جنوبی هم با ارسال پیامی از انقلاب مردمی در ایران حمایت کردند و آیتالله مرعشی نجفی از مراجع عظام تقلید در پیامی انتصاب مهدی بازرگان را به ریاست دولت موقت تبریک گفتند.

مهندس مهدی بازرگان که حکم تشکیل دولتش و ریاستش را از امام خمینی گرفته بود، بنا به توصیه امام خیمنی که رئیس دولت نباید وابستگی حزبی و جناحی داشته باشد از رهبری نهضت آزادی کنارهگیری کرد و به مدرسه علوی رفت تا دولتش را با قدرت هرچه بیشتر مستقر کند. البته در این روزها دیالوگهای پینگ پنگی هم میان او و بختیار به عنوان رؤسای دو دولت مستقر در تهران در رسانهها در گرفته بود. بختیار که به مجلس شورا رفته بود اگرچه دولت موقت را یک شوخی قلمداد کرده بود، در لحن صحبتهایش کنار آمدند با انقلابیون هم به چشم میخورد. چه اینکه او در خلال صحبتهایش در مجلس به صندلیهای خالی ردیف هیات دولت در مجلس اشاره کرد و گفت: این محلهای خالی را كه در هیأت دولت میبینید، من مخصوصا خالی نگاه داشتهام تا با تعدادی از افراد كه آقای مهندس بازرگان معرفی میكند، پر نمایم و من با آقایان مشغول مذاكره هستم.
اینکه میگفت با انقلابیون در حال مذاکره هستیم صحت داشت، چون به روایت آیت الله هاشمی در آن روزها تصمیم گرفته شده بود با مذاکراتی که با دولت صورت میگیرد که هدفش کشتن وقت و ایجاد فضا برای قدرت گرفتن هرچه بیشتر حرکتهای مردمی است: «سیاست کلی این بود که عوامل رژیم را به هر ترتیب با مذاکره سرگرم کنیم و تا آنجا که ممکن است نگذاریم کار به خشونت بکشد تا مردم آماده تر بشوند و روحیه مردم تقویت شود». حضرت امام هم در این روز خطاب به بختیار گفته بود: «كار عاقلانه و مفید به حال كشور این است كه بختیار و ارتش در مقابل انقلاب اسلامی، عكسالعملی مثبت داشته باشند».
بختیار در سخنرانی خود در هفدهم بهمن ماه در مجلس ملی، مجلسی که رئیسش دکتر سعید هم ورود امام خمینی به کشور را در همان جلسه تبریک گفت، به اختلافاتی که با دولت موقت دارد، اشاره کرده و میگوید: افرادی را می شناسم که تا دیروز طرفدار جدی قانون اساسی بودند و امروز آن را منسوخ می دانند غافل از اینکه قانون گناهی نکرده، بلکه مجریان آن گناهکار بوده اند... قانون اساسی که شما و من را به اینجا آورده و به آن گرانی تمام شده، برای آن مجاهدت ها شده، حالا باطل شده؟ چه کسی باطل کرده است؟ چگونه مصدق و بقیه نخست وزیر شدند و فرمان آنها صحیح بود، ولی فرمان من غلط بود... وقتی گفتیم رو به دموکراسی می رویم، مقصود این بود که باید با آزادی همراه باشد نه با آزادی یک عده، وقتی صحبت از قانون اساسی می کنیم صحبت از اجرای صحیح قانون اساسی می کنیم.

به منظور تأیید و پشتیبانی از نخست وزیری موقت مهندس بازرگان به انتخاب امام خمینی بیش از یک میلیون تن از گروه های مختلف مردم مشهد که یک سوم آن را زنان تشکیل می دادند، دست به یک راهپیمایی آرام و منظم زدند. حدود 10 هزار تن از مردم بوشهر در حالی که شعارهای پارچه ای حمل می کردند و عکس ها و پلاکاردهایی در دست داشتند، دست به تظاهرات و یک راهپیمایی آرام زدند. هزاران تن از مردم خمین شهر (همایون شهر) در خیابان های این شهر به راه افتادند و پشتیبانی خود را از شورای انقلاب به رهبری امام خمینی و همچنین وفاداری خود را نسبت به مهندس مهدی بازرگان اعلام داشتند. هزاران تن از مردم مبارکه، زرین شهر و فلاورجان در اجتماعاتی پشتیبانی خود را از مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر اعلام داشتند. علما، روحانیون، دانشگاهیان، قضات، کارمندان، بازرگانان، اصناف، زنان و سایر گروه های اجتماعی کرمانشاه در حالی که شعارها و پلاکاردهای مربوط به خویش را همراه داشتند به پشتیبانی از مهدی بازرگان به یک راهپیمایی آرام دست زدند. هزاران تن از مردم گرگان دست به یک تظاهرات خیابانی زدند و شعار می دادندر، «درود بر بازرگان نخست وزیر ایران». نزدیک به یک میلیون تن طبقات مختلف مردم اصفهان و شهرستان های تابعه امروز اجتماعی عظیمی در میدان نقش جهان برپا کردند. مردم در حالی که پلاکاردها و تمثال هایی از امام خمینی در دست داشتند، شعارهایی می دادند از جمله این شعارها «در طلوع آزادی جای شهدا خالی است»، «قانونی بودن نخست وزیری مهدی بازرگان از طرف امام خمینی مورد تایید ماست» و «درود بر خمینی سلام بر بازرگان» یکصدا و هماهنگ در میدان نقش جهان طنین انداز شد. ده ها هزار تن از مردم آبادان امروز راهپیمایی آرام کردند، تظاهر کنندگان که از مسجد نو آبادان حرکت کرده بودند، پس از پیمودن چند خیابان در حالی که شعارها، پلاکاردها و عکس هایی از امام خمینی با خود حمل می کردند در استادیوم ورزشی این شهر اجتماع کردند در این محل چند تن از روحانیون پیرامون نهضت اسلامی، اصول و روش های این حکومت صحبت کردند. در اهواز نیز راهپیمایی هایی صورت گرفت و دسته های مردم در خیابان ها به حرکت درآمد.
امروز هزاران تن از زنان و مردان شهرکرد و روستاهای تابع آن به حمایت از دولت موقت مهندس مهدی بازرگان راهپیمایی کردند و خواستار برکناری دولت شاپور بختیار شدند. بیش از 20 هزار تن از مردم شهرستان گنبد تظاهرات باشکوهی ترتیب دادند و اجتماع کنندگان ضمن اعلام غیرقانونی بودن دولت بختیار، پشتیبانی و حمایت شان را از دولت قانونی مهندس مهدی بازرگان اعلام داشتند. امروز ده ها هزار تن از کارگران کارخانه های اصفهان و شهرستان های تابع در حالی که پلاکاردها و عکس هایی از امام خمینی را حمل می کردند، در مدرسه چهارباغ اصفهان اجتماع کردند و پشتیبانی خود را از نخست وزیری بازرگان اعلام داشتند. آنان قطعنامه ای صادر کردند و در آن استعفای دولت بختیار و انحلال مجلس سنا و شورای ملی را خواستار شده بودند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد

ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها: الله الله الله الله
http://dl.hodanet.tv/filessound/allahallah.mp3
هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید: هوا دلپذير شد، گل از خاك بردميد
http://dl.hodanet.tv/filessound/baharan.mp3
بت شکنی، بت شکنی، خمینی، خمینی
http://dl.hodanet.tv/filessound/botshekanikhomeini.mp3
بوی گل سوسن و یاسمن آید: بوی گل سوسن و یاسمن آید
http://dl.hodanet.tv/filessound/boyegolesosan.mp3
خمینی ای امام: خمینی ای امام خمینی ای امام
http://dl.hodanet.tv/filessound/khomeinieiemam.mp3
به لاله یِ در خون خفته: به لالهٔ در خون خفته
httP://dl.hodanet.tv/filessound/belaleh.mp3
بیست و دویِ بهمن : بيست و دوي بهمن ، بيست ودوي بهمن
http://dl.hodanet.tv/filessound/22bahman.mp3
الله اکبر ، خمینی رهبر ، او جان فشانده
http://dl.hodanet.tv/filessound/AllahoAkbarKhomeyniRahbar.mp3
آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو
http://dl.hodanet.tv/filessound/AmrikaAmrika.mp3
آن زمان كه بنهادم سر به پای آزادی
http://dl.hodanet.tv/filessound/anzamankebenhadam.mp3
هوا دلپذیر شد، گل از خاک بردمید
http://dl.hodanet.tv/filessound/havadelpazir.mp3
به خون گر کشی خاک من، دشمن من
http://dl.hodanet.tv/filessound/maniraneyam.MP3
شهيد ، شهيد، شهيد ،راه تو افتخار ، نام تو ماندگار
http://dl.hodanet.tv/filessound/shahidshahid.mp3
یار دبستانی من، با من و همراه منی
http://dl.hodanet.tv/filessound/yardabestani.mp3
تظاهرات چهار - مرگ براین حکومت پهلوی...
http://dl.hodanet.tv/filessound/Tazahoratechar.mp3
تظاهرات سه - جمهوری اسلامی ایجادباید گردد
http://dl.hodanet.tv/filessound/Tazahoratese.mp3
تظاهرات دو - بگومرگ برشاه
http://dl.hodanet.tv/filessound/Tazahoratedo.mp3
تظاهرات یک - تظاهرات تیراندازی مزدوران
http://dl.hodanet.tv/filessound/Tazahorateyek.mp3
متن سرودها را درادامه مطلب ببینید
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
۱۳۹۴/۰۸/۱۲
۳۷سال توطئه
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
قتلعام ۸ بهمن۵۷ بهدستور آمریکا
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد