هفده دی خاطره ای بد از رضاشاه و کشف حجاب درتاریخ ایران
رضاشاه و قانون اجباری کشف حجاب
۱۷ دی؛ سالروز کشف حجاب در ایران
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
جزئیات قانون جنجالی حجاب: جریمه بی حجابی را ندهید، نه مجوز خروج از کشور را خواهید داشت، نه گذرنامه برای شما صادر می شود و نه صدور گواهینامه و شماره گذاری و تعویض پلاک
لایحه حجاب در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد.
لایحه «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به لایحه حجاب پس از رفت و برگشتهای متعدد میان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد.
به گزارش هم میهن آنلاین، لایحه «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به لایحه حجاب پس از رفت و برگشتهای متعدد میان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و به قانون تبدیل شد.
متن نهایی قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» معروف به قانون حجاب پس از رفت و برگشت های متعدد میان مجلس و شورای نگهبان در ۷۴ ماده و مجموعا در ۵ فصل تنظیم و نهایی شده است.
فصل اول این قانون به کلیات و تعاریف پرداخته، فصل دوم به وظایف عمومی دستگاه های اجرایی، فصل سوم به تکالیف اختصاصی دستگاه های اجرایی پرداخته، فصل چهارم، به وظایف عمومی و مسوولیت های اجتماعی و فصل پنجم نیز به جرائم و تخلفات پرداخته است.
مطابق این قانون دستگاه های مختلفی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، معاونت علمی رئیس جمهور، شهرداری ها و دهیاری ها، وزارت اقتصاد، وزارت صمت، وزارت راه و شهرسازی، وزارت ارتباطات، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری، معاونت امور زنان رئیس جمهور و ... از جمله دستگاه هایی هستند که در این قانون به طور مستقیم تکالیفی را در حوزه فرهنگ سازی و حمایت از خانواده بر عهده خواهند داشت.
به گفته رئیس مجلس شورای اسلامی این قانون ۲۳ آذرماه ابلاغ خواهد شد و مطابق ماده ۷۴ این قانون مدت زمان آزمایشی قانون مذکور سه سال تعیین شده است.
متن نهایی قانون «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب»
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
رضاشاه و قانون اجباری کشف حجاب
یکی از دلایلی که رضا شاه پهلوی دست به تصویب قانون کشف حجاب اجباری زد این بود که تصور می کرد باید زنان در جامعه با شکل و شمایل غربی ها حضور پیدا کنند و وقتی که این پوشش عقب مانده کنار گذاشته شود افکار نیز به درستی هدایت می شوند. این در حالی است که در مطالعات توسعه کشورها با وجود آنکه نظریات مختلفی وجود دارد اما در هیچ کتاب و نظریه ای، چنین مبحثی مطرح نمی شود که اگر پوشش کنار گذاشته شود، افکار تغییر می کند.
منبع : farsnews.ir , تعداد بازدید : 943 تاریخ درج : 1399/04/21
21 تیر ماه 1314 بود که در شرق ایران در کنار حرم خورشید توس، خون مردمان حق جو و خداترسی ریخته شد که تا سالیان سال هم جوشش خونشان، حق طلبی را فریاد می زند. مردمانی که از هم نشینی با نور در شهر مشهد، درس دین داری آموختند و استادانه در راه دین به شهادت نایل شدند.
این روز، یادآور شهید شدن انسان هایی است که در اعتراض به قانون اجباری کشف حجاب به حرم رضوی پناه برده و به دست عمال رضا شاه پهلوی در خون خود غلطیدند. برای آنکه بیشتر از آنچه در آن سال ها بر مردم گذشته است، بدانیم با علیرضا زادبر پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر به گفت وگو نشستیم. زادبر که با دکترای علوم سیاسی، به صورت تخصصی روی مسائل سیاسی ایران مطاله و تحقیق می کند، ابعاد تازه ای از این ماجرای تاریخی را توضیح داد.
کشورداری به سبک آتاتورک
تاریخچه قیامی که در مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد به تیرماه سال 1314 باز می کردد. قیامی که تصور می شود فقط به خاطر موضوع کشف حجاب زنان بوده است اما به دلیل نوع پوشش اجباری که برای مردان نیز در نظر گرفته شده بود، موجب ناراحتی و اعتراض جامعه شده بود. درست یک سال پیش از وقوع این اتفاق، رضا شاه پهلوی سفر طولانی به ترکیه داشت و در این سفر به دقت وضعیت تغییر و تحولات ترکیه را مشاهده و سعی کرد در زمانی که به تهران باز می گردد،همان سبک و سیاق کشورداری را در ایران پیاده کند.
کشف حجاب و کلاه فرنگی، اجباری برای پوشش
یکی از موارد مهم، نوع پوشش بود که به تقلید از ترکیه، قانونی برای سبک پوشش زنان و مردان تصویب کرد. همان طور که می دانید حجاب فقط مختص به بانوان نیست و مردان هم در این قانون ملزم به استفاده از کلاه شاپو یا کلاه فرنگی بودند اما تنها دلیل مردم برای حضور اعتراضی در گوهرشاد، مسئله حجاب نبود و آنها به اجباری که در این قانون وجود داشت نیز معترض بودند.
کشتار گوهرشاد، داد نهادهای بین المللی را درآورد
یکی از مهم ترین مواردی که کمتر به آن پرداخته می شود، این است که اعتراض مردم در صحن گوهرشاد به یک کشتار عظیم تبدیل شد که نهادهای بین المللی هم به خاطر آن به رضا شاه پهلوی اعتراض کردند. این در حالی است که در آن سال ها، قدرت زیادی در دستان نهادهای بین المللی نبود، اما به حدی شدت کشتار در این واقعه زیاد بود که رضا شاه مجبور شد برای آرام کردن افکار عمومی در جهان، محاکمه نظامی ترتیب دهد.
در زمان وقوع این اتفاق، تیمسار پاکروان، استاندار خراسان بود و اسدی که رابطه خویشاوندی نیز با فروغی داشت تولیت آستان مقدس رضوی را برعهده داشت. دختر فروغی که نخست وزیر رضا خان محسوب می شد، عروس اسدی بود و طبق گفته های فروغی، او نیز تمایلی نداشت که به ضرب و زور، قانون پوشش مردم اجرایی شود. در قسمتی از خاطرات نخست وزیر رضا شاه آمده است که من موافق سر نیزه و زور برای اجرای قانون منع حجاب نبودم. با وجود تمامی مخالفت ها، این قانون اجرایی می شود و علاوه بر کشف حجاب زنان، موضوع استفاده از کلاه پهلوی، حساسیت مردان خراسان برانگیخته شد چرا که تا پیش از این می توانستند با کلاه های خود، اقامه نماز کنند اما کلاه شاپو به دلیل لبه بلندش، این امکان را نمی داد. تیمسار پاکروان طی نامه ای اعلام می کند که آنچه قانون شده را اجرا می کند ولی این قانون موجب واکنش مردم می شود. اسدی هم اعلام می کند که این کار واکنش تند جامعه را در پی دارد و بنا شد تا سید حسین طباطبایی قمی به تهران رفته تا برای مذاکره و گفت وگو با رضاخان اقدام کند. به محض رسیدن ایشان به تهران، بازداشت و در حصر قرار می گیرد. رسیدن این خبر به مشهد زمینه ساز وقوع حادثه مسجد گوهرشاد می شود.
گوهرشاد به خون نشست
با شنیدن خبر دستگیری حاج سید حسین طباطبایی قمی، مردم شبانه به حرم امام رضا (ع) رفته و بست نشینی را آغاز می کنند. رضا شاه نیز دستور نظامی می دهد که یا بست نشینی به پایان می رسد و مردم پراکنده می شوند یا تمامی مسئولان خراسان عزل می شوند. همین دستور موجب می شود خونریزی در مشهد اتفاق بیفتد که از ابتدای روی کار آمدن رضا خان یعنی سال 1304 بی سابقه بوده و اولین کشتار دسته جمعی مردم در زمان پهلوی محسوب می شود.
آمار ضد و نقیض شهدا به روایت تاریخ
پهلوی آمار کشته شدگان در این حادثه تاریخی را در حدود 100 نفر عنوان کردند اما در خاطرات سران پهلوی آمار بین 1600 تا 1700 نفر متغیر است. به سند خاطرات فروغی حمام خون در صحن گوهرشاد راه افتاد و از آنجا بود که برای همه دیکتاتوری رضا خان به طور کامل عیان شد.
سخنران آن شب تاریخی، بهلول معروف بود که وی به عنوان یکی از محرکان اصلی حرکت اعتراضی محسوب می شود.
اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمد رضا که پس از پدر حکومت به ایران را به ارث برد در خاطراتش نوشته است که پدرش رضا خان تا پیش از قانون منع حجاب، به دخترانش حتی اجازه دوچرخه سواری نمی داد. او از برهنه بودن آنان در انظار عمومی و یا حتی رقصیدن آنان در جمع خانواده به شدت بیزار بود و این اجازه را به زنان کاخ نشین نمی داد. با تصویب قانون کشف حجاب، او نظراتش را به کل تغییر داد.
تشکیل دادگاه نظامی تحت فشار نهادهای بین المللی
رضا شاه پس از فشار نهادهای بین المللی مجبور به برگزاری دادگاه نظامی شد و در این دادگاه دستور به اعدام اسدی تولیت آستان قدس رضوی داد تا ماجرا را خاتمه دهد. همین اعدام نیز زمینه ساز کنارگذاشتن فروغی از نخست وزیری می شود.
شیر خون خوار به هم رکابانش هم رحم نکرد
اسدی برای نجات از اعدام، نامه ای به فروغی می نویسد و فروغی در جوابش یک بیت شعر از مولانا را ارسال می کند که مضمون آن این است که رضا خان شیری خون خوار است و راه چاره ای برای نجات از دست این شیر وجود ندارد. آیرون خان که در آن زمان، رئیس نظمیه رضا خان بود، نامه را پنهانی بدست آورده و به رضا شاه می رساند و زمینه را برای تیره و تار شدن روابط شاه و نخست وزیر فراهم می کند. رضا خان هم برای تحقیر فروغی، او را زن ریش دار می خواند. از آن روز به بعد، محدودیت های زیادی در حرم رضوی اعمال می شود و حکومت حتی اجازه نمی دهد که صدای نقاره از گلدسته های حرم امام رضا (ع) شنیده شود. تا جایی که وقتی سال 1320، رضا شاه پهلوی از سلطنت خلع می شود و از ایران اخراج می شود، بعد از چندین سال، صدای نقاره در مشهد طنین انداز می شود.
یکی از دلایلی که رضا شاه پهلوی دست به تصویب قانون کشف حجاب اجباری زد این بود که تصور می کرد باید زنان در جامعه با شکل و شمایل غربی ها حضور پیدا کنند و وقتی که این پوشش عقب مانده کنار گذاشته شود افکار نیز به درستی هدایت می شوند. این در حالی است که در مطالعات توسعه کشورها با وجود آنکه نظریات مختلفی وجود دارد اما در هیچ کتاب و نظریه ای، چنین مبحثی مطرح نمی شود که اگر پوشش کنار گذاشته شود، افکار تغییر می کند.
چرا کشف حجاب؟
یکی از دلایلی که رضا شاه پهلوی دست به تصویب قانون کشف حجاب اجباری زد این بود که تصور می کرد باید زنان در جامعه با شکل و شمایل غربی ها حضور پیدا کنند و وقتی که این پوشش عقب مانده کنار گذاشته شود افکار نیز به درستی هدایت می شوند. این در حالی است که در مطالعات توسعه کشورها با وجود آنکه نظریات مختلفی وجود دارد اما در هیچ کتاب و نظریه ای، چنین مبحثی مطرح نمی شود که اگر پوشش کنار گذاشته شود، افکار تغییر می کند.
چه در کشورهای غربی توسعه یافته و چه در کشورهایی که به سمت توسعه در حال حرکت هستند نیز این موضوع مطرح نیست که در صورت کنار گذاشتن پوشش، آن کشور به سمت توسعه پیش می رود. حتی در کشورهای شرقی و جنوب شرقی آسیا مانند کره جنوبی نیز سعی شده هنوز بسیاری از سنت های اصلی کشورشان با قوت و قدرت باقی بمانند.
فکر بزرگ رضا خان یا یک اشتباه بزرگ
سلطنت طلبان هنوز هم معتقد هستند که رضا خان افکار بزرگی در سر داشته است که مقدمه آن قانون منع حجاب بوده است این در حالی است که نه از لحاظ تاریخی و نه از لحاظ علمی چنین موضوع در توسعه کشورها مورد قبول نیست و نمادهای سنتی در کشورهای توسعه یافته هم هنوز که هنوز است پاسداری می شود.
کشف حجابی که شاه هم به آن اعتقاد نداشت
اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی محمد رضا که پس از پدر حکومت به ایران را به ارث برد در خاطراتش نوشته است که پدرش رضا خان تا پیش از قانون منع حجاب، به دخترانش حتی اجازه دوچرخه سواری نمی داد. او از برهنه بودن آنان در انظار عمومی و یا حتی رقصیدن آنان در جمع خانواده به شدت بیزار بود و این اجازه را به زنان کاخ نشین نمی داد. با تصویب قانون کشف حجاب، او نظراتش را به کل تغییر داد.
تحصیل در فرنگ برای دختران؛ دهان تان را خرد می کنم!
وقتی محمد رضا پهلوی برای ادامه تحصیل به سوئیس سفر می کند، طی یک سفر تاج الملوک همسر رضا شاه به همراه اشرف برای یک سفر تفریحی و تازه کردن دیدار با محمدرضا به سوئیس می روند. در این سفر اشرف از مادرش می خواد که با پدر صحبت کند تا برای ادامه تحصیل، در سوئیس بماند. رضا شاه در جواب تاج الملوک می گوید آخرین باری است که این سخن را می شنوم وگرنه دهان گوینده را خرد می کنم تا نتواند دوباره آن را بیان کند.
همه این مثال ها نشان دهنده این است که کسی که به زور می خواست آزادی را به سبک غرب برای زنان ایران هدیه کند، خودش نسبت به دخترانش چنین افکار و عقایدی داشت. و این گونه وجهه ریاکارانه آزادی خواهانه رضا شاه پهلوی برای عموم مردم مشخص و روشن شد.
آیا «کشف حجاب» از خدمات مهم رضاخان بود! مقالات
حجاب، مسأله ای فطری است که از دیرباز در فرهنگ ملی و باستانی ما ایرانیان وجود داشته و به همین دلیل اس...
قیام خونین گوهرشاد در ماجرای کشف حجاب مقالات مجلات
در ایران، ترکیه و افغانستان به اسلام زدایی بپردازند و فرهنگ غرب را جای گزین اسلام کنند، این سه عنصر ...
امام خمینی ثابت و استوار از آغاز تا پایان توطئه کشف حجاب مقالات مجلات
امام خمینی ثابت و استوار از آغاز تا پایان توطئه کشف حجاب1 2 (من تلخی این کشف حجابی که اینها ...
کشف حجاب کژ راهه پهلوی اول مقالات مجلات
روشن فکران بسترها و زمینه هایی که - قبل از به حکومت رسیدن رضا شاه - برای از بین بردن دین و ترویج فره...
غزال،زن تاریخی فیلم مقالات مجلات
زنی که در مسیر تحولات تاریخ واقع شده است معصومه، نشان از این دارد که وی مدتی است می شود و او باور می...
استعمار و استبداد، و هجوم به فرهنگ عفاف و حجاب مقالات مجلات
مقاومت زنان مسلمان و متدین را در مقابل این جریان استعماری بازگو می کند و آنگاه به تبعات و خود بگیرد ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
۱۷ دی؛ سالروز کشف حجاب در ایران + عکس
قانون کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ توسط رضا شاه به تصویب رسید که به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند.
به گزارش ایمنا رضاشاه ترجیح میداد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و زنان بدون چادر، روبنده و روسری باشند و این موضوع چهرهای مستبد از او بهجای گذاشت و با انتقادات جدی تودههای مردم روبرو شد.
کشف حجاب در ایران
نخستین نشانهها از کشف حجاب در ایران به برخی محافل درباری یا روشنفکری در دوره ناصرالدین شاه قاجار برمیگردد که بیشتر به دلیل تأثیرپذیری فراوان این شاه قاجار در سفرهای خود به «فرنگ» بود اما نخستین شایعات پیرامون قانون کشف حجاب، پس از آن پخش شد که ملکه افغانستان بدون حجاب به همراه شاه افغانستان در سال ۱۳۰۸ در زمان رضا شاه به ایران آمد. در ۱۳۱۳ خورشیدی رضاخان برای دیدار با آتاتورک به کشور ترکیه سفر کرد و اقامت ۲ هفتهای وی یک ماه به طول انجامید. از مهمترین رهآوردهای این سفر بعد از بازگشت به ایران، کشف حجاب بود به این منظور در ١٣١٤ خورشیدی رضاخان به تمامی وزارت خانهها، به ویژه وزیر دربار و معارف دستور داد که مقدمات جشن بزرگی برای اعلام آزادی زنان و احقاق حقوق بانوان فراهم آورند که این مراسم با حضور اجباری زنان و دختران خاندان سلطنتی و درباریان و کارمندان دولت به بهانه اعطای دانش نامه فارغالتحصیلان برگزار شد رضاخان ضمن سخنرانی مفصل با عرض تبریک به مردم ایران، اظهار امیدواری کرد که این پیشرفت نصیب همه بانوان کشور حتی روستاها نیز بشود، بدین ترتیب رضاخان در ١٧ دی ١٣١٤ خورشیدی قانون کشف حجاب را تصویب کرد؛ برخی معتقدند باید این واقعه را «منع حجاب» نامید، چراکه کشف حجاب به معنی برداشتن اختیاری حجاب توسط زنان است که کم و بیش اما پیشتر اتفاق افتاده بود.
عکس العملها در برابر کشف حجاب
پس از صدور فرمان اجباری کشف حجاب بیشتر مردم به سختی با آن مخالفت کردند و حاضر به پذیرفتن آن نشدند. جرقه اصلی مخالفت مردم با کشف حجاب به واقعه مسجد گوهرشاد مشهد برمیگردد؛ زمانی که رضاشاه متأثر از سفر به ترکیه تصمیم گرفت مسیر متحدالشکل کردن لباسهای ایرانیان را با تغییر کلاه مردان که از حساسیت کمتری برخوردار بود، ولی این رویکرد در تیرماه سال ۱۳۱۴ منجر به اعتراض مردم به اجباری شدن بر سر گذاشتن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی و تیراندازی نیروهای نظامی به معترضان در مسجد گوهرشاد مشهد شد.
اگر چه رضاخان هدف خود از این اقدام را وارد کردن زنان در کار و مشارکت اجتماعی عنوان کرده بود اما با توجه به اسلامی بودن جامعه ایران، زنان نسبت به این عملکرد واکنش سختی نشان دادند، برنامه کشف حجاب رضا شاه همچنین با مخالفتهای گسترده ای از سوی روحانیون مواجه شد. زنان شاغل و همسران درباریان، ارتشیها، تجار و غیره کشف حجاب کردند ولی زنانی که مخالف کشف حجاب بودند منزوی شدند و کمتر در جامعه حضور یافتند.
بهمنپور، تاریخپژوه در این باره نوشته است: از این تاریخ به بعد استفاده از حجاب در سراسر مملکت قدغن شد. اجرای این قانون در شهرهای مذهبی مثل قم و کاشان و مشهد و … با مشکلاتی مواجه شد. زنانی که جرأت داشتند در برابر این قانون بایستند توسط مأموران شهربانی مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند و بعضاً به همراه شوهران خود به کلانتری احضار میشدند. مأموران امنیتی حق داشتند اگر زنی را در کوچه و خیابان با حجاب ببینند چادر از سرش کشیده و پاره کنند. به وزارت معارف دستور داده شد از این به بعد تمام دانش آموزان و معلمان حق گذاشتن حجاب را ندارند. بعضی از دختران از همان زمان ترک تحصیل کردند و خانه نشین شدند. کلیه ادارات دولتی نیز موظف بودند از ورود خانمهای محجبه خودداری کنند.
لغو قانون کشف حجاب
پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علیرغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمیکردند.
حجاب چیست؟
حجاب، یکی از مهمترین مسائلی است که در دین اسلام وجود دارد و بر روی آن تأکید زیادی شده است.»حجاب «در لغت به معنای پرده، حاجب، پوشیدن، و پنهان کردن است. این واژه، تنها به معنای پوشش ظاهری یا پوشاندن زن نیست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از دید مرد بیگانه است.
کلمۀ حجاب مصدر از ریشه (ح ج ب) است که اهل لغت تعاریف مختلفی برای آن ذکر کردهاند. حجاب در لغت به معنای مانع، چیزی که بین دو چیز جدایی افکنَد، پوشاندن و پوشش (سِتر) است. حجاب به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
ماجرای قیام مسجد گوهرشاد مشهد
ماجرای قیام مسجد گوهرشاد مشهد
یکی از قیامهای خونین مردم مسلمان ایران به رهبری مراجع تقلید در قرن معاصر، که نقطه عطفی درتاریخ قیامهای اسلامی در تاریخ صد ساله اخیر است، قیام مردم مسلمان در مسجد گوهرشاد، در کنار مرقد مطهر حضرت امام رضا علیه السلام بر ضد دیکتاتوری رضاخان، و کشف حجاب او است.
کشف حجاب اجباری از طرف رضاخان
هنگامی که رضاخان کشف حجاب اجباری را به اجرا گذاشت، علمای وقت از هر سوی کشور، اعتراض شدید خود را اعلام داشتند، از جمله مراجع و علمای برجسته مشهد مقدس در آن وقت، مانند:
آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی، آیة الله حاج شیخ محمد آقازاده، آیة الله شیخ هاشم قزوینی، آیة الله سید عبدالله شیرازی، آیة الله سید علی اکبر خویی، آیة الله شیخ غلامحسین قزوینی، آیة الله سیدعلی سیستانی و... در بیت آیة الله العظمی سید یونس اردبیلی(ره) اجتماع کردند و اعتراض شدید خود را طی تلگرافی به رضاخان ابلاغ نمودند، این تلگراف با امضای 31 نفر از علمای برجسته مشهد مزین شده بود.
آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی و قیام گوهرشاد
در میان مراجع و علمای وقت، نام مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی، باقیام خونین مسجد گوهرشاد، آمیخته شده است، چرا که او نقش بیشتر در این قیام داشت، او در آغاز ماه ربیع الثانی سال 1354 قمری از مشهد به تهران هجرت کرد ودر باغ سراج الملک شهر ری به تحصن نشست، او می گفت: «اگر پیشرفت جلوگیری از کشف حجاب بستگی به کشته شدن ده هزار نفر که در راس آنها حاج آقا حسین قمی(خودم) داشته باشد ارزش دارد.» و در مورد دیگر فرمود: «جایز است.» هنگامی که مردم از ورود آیة الله حاج آقا حسین قمی به تهران با خبر شدند، گروه گروه به صورت دسته های عزاداری به دیدار او می شتافتند، به طوری که جمعیت زیادی در آن باغ و اطرافش اجتماع نمودند، رژیم رضاخان که سخت هراسناک شده بود، به وسیله کماندوهایش، آن باغ را محاصره کردند، و از ورود علما و مردم به آن جا جلوگیری نمودند، به این ترتیب آیة الله حاج آقا حسین قمی را در آن باغ زندانی کردند.
او در یکی از جلسات با صراحت فرمود:
«امروز اسلام فدایی میخواهد، بر مردم است که قیام کنند.» به این ترتیب راهنمودهای مراجع و علما از یک سو، و پافشاری و لجاجت رژیم رضاخانی در کشف حجاب و پیروی از فرهنگ غرب از سوی دیگر، موجب شد که روحانیان و مردم مسلمان درگوشه و کنار کشور به رژیم اعتراض شدید کردند.
شیخ محمد تقی بهلول حافظ کل قرآن کریم و قیام گوهرشاد
از جمله جمعیت بسیاری به عنوان اعتراض به رژیم، در مشهد در کنار حرم حضرت رضا علیه السلام در مسجد گوهرشاد متحصن شدند، و روحانی مبارز، محمد تقی بهلول با سخنرانیهای خود، به شدت به اقدامات ضد اسلامی رضاخان اعتراض نمود حجة الاسلام شیخ محمد تقی بهلول حافظ قرآن، با قاطعیت وصراحت به تبیین خطر فرهنگ غرب می پرداخت و مردم را به قیام دعوت می نمود، مردم ابراز احساسات می کردند و تنفر خود را نسبت به رژیم ضد اسلامی رضاخان اظهارمی نمودند، به گفته آقای بهلول حدود چهار ساعت از شب گذشته، به دستور رضاخان، دژخیمان او با حمله ناجوانمردانه به مسجد گوهرشاد، مردم را به گلوله بستند که در این کشتار جمعی، حمام خون به راه افتاد و حدود سه هزار نفر به شهادت رسیدند. در این مورد ارتشبد سابق، حسین فردوست می نویسد: «در مشهد یک روحانی به نام بهلول به شدت با اقدامات رضاخان مخالفت می کرد و در سخنرانی هایش به شدت به او حمله می نمود، عده زیادی از مردم در حرم حضرت رضا علیه السلام متحصن شدند و اعلام کردند تا مساله کشف حجاب حل نشود، ما از اینجا خارج نمی شویم، فرمانده لشگر مشهد به نام سرتیپ ایرج مطبوعی [که بعد از انقلاب در تاریخ دوم مهر 1358 به خاطر این جرم و جرمهای دیگر، اعدام شد] در این باره به رضاخان گزارش داد، رضاخان دستور داد سربازان به صحن حرم وارد شوند و مردم را تهدید کنند، و اگر مردم خارج نشدند تیراندازی کنند... رضاخان برای تشدید کار، سرتیپ البرز را به مشهد فرستاد، به دستور مطبوعی و البرز، واحدهای لشگر مشهد وارد صحن شده و مردم را به گلوله بستند.» سرتیپ مطبوعی در دادگاه انقلاب دراین خصوص می گوید: «به من دستور داده شده بود که فورا عده ای نظامی را در اختیاراستاندار مشهد قرار دهم، من در حدود 250 سرباز در اختیار او گذاشتم... در همین هنگام سرتیپ البرز همراه دادستان ارتش، وارد مشهد شدند و لشگر در اختیار سرتیپ البرز قرار گرفت، او اسدی نایب التولیه آستان قدس را [به جرم عدم جلوگیری ازمبارزین] اعدام کرد... سرهنگ قادری همراه سربازان از راه پشتبام وارد صحن شده و با افراد متحصن گلاویز شدند، در این جریان حدود 25 نفر از مردم کشته و چهل نفر مجروح شدند.»
حمله به مسجد گوهرشاد
صبح جمعه 20 تیر سال 1314، قزّاقان رضاخان برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و بی محابا به روی مردم تیراندازی کردند و در این ماجرا، حدود یک صد نفر کشته و زخمی شدند. اما مردم متفرق نگشتند و مقاومت کردند. پس از این هجوم، مردم از اطراف با ابزاری از قبیل داس، بیل و چوب و... به طرف مسجد سرازیر شدند. مسجد گوهرشاد لبریز از جمعیت گردید. روحانیان به ترتیب بر بالای منبر حضرت صاحب الزمان(عج) قرار گرفتند و به سخنرانی پرداختند. روز شنبه 21 تیرماه در مسجد؛ شعارهای ضد سلطنت و ضد حجابزدایی داده میشد و مسجد یکپارچه سرود مقاومت سر داده بود. وحشت مقامات دولتی را فرا گرفت. سرانجام رضاشاه دستور داد که همه را دستگیر و مجازات نمایند. سران شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ کرده، قرار گذاشتند پس از نیمه شب، تهاجم خود را آغاز نمایند. قزّاقان نیز از قبل در نقاط حسّاس شهر و اطراف مسجد گوهرشاد مستقر شدند و مسلسلهای سنگین را بر بامهای مشرف به مسجد کار گذاشتند.
تبعید همه علمای مبارز مشهد از طرف رضاخان
رضاخان برای رسیدن به اهداف شوم اربابانش، به این جنایت اکتفا نکرد، و چون احتمال قیام عمومی می داد، همه علمای مبارز مشهد را دستگیر کرده و از مشهد مقدس تبعید نمود.
از جمله از این تبعیدشدگان به تهران، سه نفر از مراجع و علمای معروف بودند که عبارتند از: آیة الله حاج آقا حسین قمی، آیةالله سید یونس اردبیلی، و آیة الله شیخ محمد آقازاده (فرزند آیةالله العظمی شیخ محمد کاظم خراسانی، صاحب کفایة الاصول).
عجیب این که آیة الله آقازاده، وقتی که به تهران رسید به دستور رضاخان خلع لباس شد، و در دوره سرپاس مختاری (رییس شهربانی وقت) با تزریق آمپول هوا، به دست دکتر احمدی مزدور سفاک رضاخان، به شهادت رسید، و جنازه مطهرش در روز 13ذیقعده سال 1356 ه.ق در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد. آری این عالم ربانی در حالی که 62 بهار از عمرش بیشتر نگذشته بود، جان خود را فدای مبارزه با هجوم فرهنگ غرب، و کشف حجاب کرد، تا حریم حجاب و ارزشهای اصیل اسلامی را از گزند استعمار و مزدوران آن، حفظ کند و به مردم مسلمان، به ویژه مسلمانان ایران پیام دهد که از پای ننشینند، و تا آخرین توان در برابر استعمارگران و دربرابر نفوذ فرهنگ بیگانه، مقاومت نمایند.
امام خمینی ره و قیام گوهرشاد
حضرت امام خمینی، منادی بزرگ مبارزه با استعمار و فرهنگ منحط آن، در گفتارخود به طور مکرر دیکتاتوری رضاخان و کشتار عمومی گوهرشاد را یادآوری کرده، ومردم مسلمان را به نهی از منکر و مبارزه و مقاومت در برابر استعمارگران ومزدوران روسیاه آنها فرا می خواند.
حضرت امام خمینی ره در یکی از فرازهای گفتارشان می فرمایند: «انگلیسی های جنایتکار، رضاخان را اسلحه دارکردند، این آدم ناشایسته بی اصل را با اسلحه آوردند و مسلط کردند... اسلحه دردست بی عقل بود... آن جنایات و کشتار عامی که در مسجد گوهرشاد واقع شد، به دنبال آن، علمای خراسان را گرفتند آوردند به تهران حبس کردند، و بعضی شان را هم محاکمه کردند، و بعضیشان را هم کشتند، برای این که اسلحه در دست بی عقل بود.».
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
پدیده کشف حجاب
زن در دو مـرحله مظلوم بوده است ، يك در جاهليت زن مظلوم بود اسلام منت گذاشت بر انسان ، و زن را از آن مظلوميتى كه داشت بيرون كشيد، يك موقع در ايران ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بود.
با اسم اينكه زن را مى خواهند آزاد كنند، ظلمها كردند به زن ، زن را از آن مقام شرافت و عزت كه داشت پايين كشيدند، زن را از آن مقام معنويت كه داشت شى ء كردند و به اسم آزادى ، "آزاد زنان " و "آزاد مردان " آزادى را از زن و مرد سلب كردند و زنها را و جوانان ما را فاسد الاخلاق كردند...
امام خمينى (ره )
بـى تـرديـد از پـليـدتـريـن تـرفـنـدهـاى دشـمـنـان اسـلام ، تـوطـئه كـشـف حـجـاب ژ بـود كـه در تـاريـخ مـعـاصـر مـيـهـن مـا بـه شكل رسمى و قانونى اتفاق افتاد.
انگلستان پدر پير استعمار كه در آن دوران از بزرگترين ابرقدرتها و از دشمنان سرسخت اسلام به شمار مى رفت ، با طرح كودتاى سوم اسفند 1299، و روى كار آوردن ((رضاخان ميرپنج )) در صدد به اجرا در آوردن ((تز اسلامزدايى )) و جايگزينى ارزشهاى غربى در جامعه بود.
متحد الشكل كردن لباسها، مقدمه كشف حجاب
جـهـت آمـاده سـاخـتـن زمـيـنـه كـشـف حـجـاب ، در تـاريـخ شـشـم دى 1307، مـجـلس آن روز، ((قـانـون مـتـحـد الشـكـل نـمـودن البـسـه )) را در 14 مـاده به تصويب رساند. بر اساس اين قانون ، پوشيدن كت و شلوار و كراوات و كلاه فرنگى براى مردان الزامى شد.
تلاشهاى رضاخان باعث شد تا عده اى از زنان غرب زده ، بويژه زنان دربارى ، دولتمردان بى اعتنا به مقدسات اسلامى ، به صورت بى حجاب و يا بد حجاب در مجامع و معابر عمومى ظاهر شوند و مردم نيز تحت تاءثير اختناق و ظلمت رضاخانى ، حساسيت لازم را از خود نشان ندادند.
كشف حجاب ، ارمغان سفر به تركيه
در 12 خـرداد 1313، رضـاخان عازم تركيه شد. در آن زمان مصطفى كمال آتاتورك ، بنيانگذار رژيم لائيك ، بر آن كشور حكومت مى كرد. تركيه در آن زمان از نظر معيارهاى غربى پيشرفتهاى چشمگيرى كرده بود. رضاخان پس از بازگشت ، بى درنگ به تغيير اوضاع ايران در همه امور، بويژه در زمـيـنـه فـرهـنـگى پرداخت و شديدتر از گذشته به تلاشهايش در راستاى ((اسلام زدايى )) بويژه ((حجاب زدايى زنان مسلمان )) گام بـرداشـت . مـحـمـود جـم كه سالها نخست وزير و وزير آن روزگار بوده ، مى نويسد:(162) ((در يكى از روزهاى تير ماه 1313، كه هيئت دولت در قـصـر سـعـد آبـاد در حـضـور شـاهـنـشـاه جـلسـه داشـت ، (رضـا شـاه ) فـرمـود: سـابـقـا بـارهـا بـه كـفـيـل وزارت مـعـارف دسـتـور داده ام تـا در بـاب بـرانـداخـتـن رسـم حـجـاب مـا بـيـن زنـان ايـران اقـدام نـمـايـد. امـا او اقـدامـى نكرده و يا نتوانسته ، حال مى خواهم كه در اين راه با كمال است از ميان برداشت شود.))
در بـهـمـن 1313، كـه دانـشـگـاه تـهـران افـتـتـاح گـرديـد، بـه دخـتـران دسـتـور دادنـد بـا پـوشـش غـيـر اسـلامـى (بـدون حـجـاب )، بـه تـحـصـيـل مـشـغـول شـونـد تـا در آيـنـده اى نـه چـنـدان دور پـيـشـاز نـهـضـت كـشـف حجاب گردند. البته تاءسيس دانشسراهاى عالى و مقدماتى كه از سال 1312، آغاز شده و رضاخان در 17 دى 1314، طى جشن فارغ التحصيلى دختران بى حجاب دانشسراى مقدماتى ، كشف حجاب را رسما اعلام كرد. ايـن اقـدامـات بـا بـرگـزارى مراسم و آيين هاى عمومى مختلط ادامه يافت و در خرداد 1314، مؤ سسه پيشاهنگى دختران تاءسيس گرديد كه با اجراى صدها برنامه ضد اخلاقى و انحرافى ، گام مهم و مؤ ثرى در شكست شاءن و منزلت زنان و دختران برداشته شد.
رضـاخـان با اينكه مى دانست مردم مسلمان شديدا مخالف اقدامات او هستند، به مخالفت خود با اسلام همچنان ادامه داد و در جمع نمايندگان مجلس پس از بـازگـشـت از تـركـيـه مـى گـويـد: ((كـوشـش مـن ايـن اسـت كـه ايـرانـيـان را در طـريـق تـرقـى و قبول تمدن جديد (غربزدگى ) وارد كنم. اما مردم متأسفانه حاضر نيستند خود را براى زندگى عصر جديد حاضر نمايند.))
اعلام رسمى كشف حجاب
حجاب نمادى ترين مصداق اسلاميت و عقيده مندى مردم مسلمان و متعهد به آيين جاودان الهى حضرت محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) است .
اقـدامـات رضـاخـان در غـربـى كـردن كـشـور و تـاءسـيـس مـراكـز رسـمـى و نـيـمـه رسـمـى در جـهـت رواج فـرهـنـگ غـرب و كـشـف حـجـاب ، مـدتـهـا قـبـل از اعـلام رسـمـى آغـاز شـده بـود و مـخـالفـتـهـاى زيـادى را از سـوى مـردم به رهبرى روحانيت آگاه در پى داشت كه از آن جمله قيام مردم در مسجد گوهرشاد مى توان اشاره كرد.
حـدود شـش ماه پس از واقعه مسجد گوهرشاد، رضاخان با بى اعتنائى به مخالفت علما و مردم مسلمان ، در روز 17 دى 1314، قانون كشف حجاب زنان را بـطـور آشكار و رسمى اعلام كرد و خود به اتفاق همسر و دخترانش (اشرف و شمس ) كه بدون حجاب بودند، در جشن فارغ التحصيلى دانشسراى مـقـدماتى كه به ابتكار على اصغر حكمت ، وزير معارف و فراماسونر تشكيل گرديد، شركت و سخنانى ايراد كرد كه آغازگر يك دوره سياه براى زنان ايران بود، دوره اى كه قريب به نيم قرن به طول انجاميد و در طى آن سخت ترين ضربه ها را بر جسم و روح زن مسلمان وارد كردند و شخصيت آسمانى و فرشته گونه او را در هم شكستند.
مـحـمـد رضا پهلوى در كتاب ((ماءموريت براى وطنم )) مى نويسد: ((تا آنجايى كه اطلاع دارم اين اولين بار بود كه در تاريخ ايران بـانـوان بـدون حـجـاب در مراسم رسمى عمومى شركت مى جستند و پر واضح است كه موفقيت در اين آزمايش بزرگ ، مرهون نيروى ابتكار پدرم و تا درجه اى مديون شجاعت مادر و خواهرانم بود كه در برابر رسوم كهنه (حجاب زنان مسلمان ) كه مورد حمايت اكثريت مردم از جلمه بسيارى از روحانيون بزرگ و رجال كشور بود، قيام كنند... اقدام رضاشاه موفقيت كامل يافت .)).
ماءموران رضاخان در اجراى اين قانون ، با تمام قوت و قدرت ، شب و روز در كوچه ها و خيابانها گشت مى زدند و هر جا زن با حجابى را مى يافتند با خشونت با او برخورد و چادر و روسريش را بر مى داشتند و مردان را مجبور مى كردند تا زنهايشان را سربرهنه به خيابانها و مجالس ببرند.
مخالفت امام خمينى (ره ) با كشف حجاب
ايـن وضـعـيـت اخـتناق كه در ايران پديد آمده بود، امام خمينى (ره ) (كه در آن زمان در سنين جوانى بود) و ساير علماى حوزه علميه را به خروش آورد و باعث شد تا برغم خطر انحلال حوزه نوپاى قم از سوى رضاخان ، مخالفت خود را با كشف حجاب اعلام كنند. از اين رو فضلاى حوزه و در راءس آنها امـام (ره ) كـه آن زمـان بـه حـاج آقـا روح الله خـمينى معروف بود به رئيس حوزه علميه ، مرحوم آيه الله العظمى حاج شيخ عبد الكريم يزدى گفتند: ((در هـر صـورت چاره اى جز اين نيست كه طى يك تلگراف رسمى به اين قضيه (كشف حجاب ) اعتراض شود، براى آينكه حجاب از ضروريات دين اسـلام اسـت و مـا بـايـد از آن دفـاع كـنـيـم . اگـر هـم ايـن طـاغـوت قـبـول نـكـرد كـه لغـو كـنـد، لااقـل رفـع تكليف از حوزه و مرجعيت شيعه مى شود و اين اعتراض در تاريخ مى ماند. آيه الله حائرى يزدى تلگراف مختصرى با اين مضمون خطاب بـه رضـا شـاه نـوشتند كه : ((حجاب از مسلمات دين اسلام است و كشف آن براى زنان نبايد اجبارى و الزامى باشد و ...)) كه با پاسخ اهانت آميز محمدعلى فروغى نخست وزير وقت و واكنش تند رضاخان روبرو گرديد.
امـام (ره ) كـه يـكـى از مـخـالفـان سـر سـخـت رضـاخـان بود و بسيارى از جنايات آن دوران را عينا مشاهده كرده بودند در يكى از سخنرانيهايشان چنين فرموده اند:
مـن يـادم اسـت كـه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل ، به اسم كشف حجاب چه كارها كردند، چه پرده ها دريدند از اين مملكت ، چه زورگوييها كردند و بچه ها ساقط شدند در اثر حمله هايى كه اينها مى كردند به زنها كه چادر را از سرشان بكشند.
و در سخنرانى ديگرى فرمودند:
قضيه كشف حجاب يك مطلبى نبود كه اينها مى خواستند زنها را مثلا ده ميليون زن را بياورند در جامعه وارد كنند، اينها يك دستوراتى بود كه اينها مى گـرفتند از خارج ، براى اسارت ما اجرا مى كردند... اين كشف حجابى كه اينها كردند و اسمشان را بعدا ((آزاد زنان ))، ((آزاد مردان )) پسر رضـاخـان گـذاشـت ، من تلخى اش باز در ذائقه ام هست و شما نمى دانيد چه كردند با اين زنهاى محترمه و چه كردن با همه قشرها، الزام مى كردند هم تـجار را، هم كسبه جزء را، هم روحانيت را، هر جا زورشان مى رسيد، به اينكه مجلس بگيرند و زنهايتان (بى حجاب ) را بياوريد در مجلس بياوريد در مجلس عمومى . آن وقت اگر اينها تخلف مى كردند كتك دنبالش بود، حرف دنبالش بود، همه چيزها و حرفها بود و اينها مى خواستند زن را وسيله قرار بدهند از براى اينكه سرگرمى حاصل شود براى جوانها، و در كارهاى اساسى اصلا وارد نشوند.
مقاومت زنان مسلمان
رضـاخـان در طول سالهاى حكومتش با مخالفتها و مقاومتهاى منفى و خيزش مردمى زيادى به هدايت و رهبرى و راهنمايى روحانيت آگاه و انقلابى روبرو گـرديـد. حتى عده زيادى از زنان مسلمان با به جان خريدن همه خطرات و تحقيرها تا پايان حكومت رضاخان و حتى پس از آن حاضر به ترك حجاب اسلاميشان نشدند، بلكه مقاومت كردند و افتخار نسلهاى آينده شدند.
بـا ابـلاغ قـانون كشف حجاب ، برخى از زنان كه چادرهايشان را اجبارا برداشته و روسرى به سر كردند، روپوشهاى بلند پوشيدند تا ايمان و پـاكـدامـنى و منزلت الهى شان محفوظ بماند. اما رضاخان دستور داد تا با شدت هر چه تمام تر به اينگونه زنان هجوم برند و روسريهايشان را پاره نمايند.
بـايـد گـفت حماسه ها و مخالفتهاى دليرانه زنان و مردان مسلمان در مقابله با موج اسلام ستيزى رضاخان جزء درخشنده ترين صفحات تاريخ كشور اسلامى ايران است كه براى هميشه در تاريخ خواهد ماند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
کشف حجاب در ایران زمانی اتفاق افتاد که رضا شاه قانونی را در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به تاریخ ایران تصویب کرد که بموجب آن ، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند.
روز ۱۷ دی ملکه پهلوی و دخترانش در راه پیوستن به رضا شاه در دانشسرای دختران
نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در سخنرانی بدون روبنده طاهره قرةالعین و همچنین در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت. همچنین فعالان جنبش زنان ایران در دوره مشروطه و ابتدای حکومت رضاشاه بحثهایی در نقد حجاب گشودند. ولی رسمیت پیدا کردن و اجباری شدن چند سالهٔ آن به دوره حکومت رضا شاه باز میگردد.
قاجار
طاهره قرةالعین در سال ۱۲۶۴ هجری قمری در واقعه بدشت سخنرانی کرد و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضران را شگفتزده کرد. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام کرد.
در دربار قاجار، مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.
رضاشاه
از اواسط دهه ۱۳۰۰ انتقاد به حجاب دستکم در تهران آسانتر شده بود. گروههای فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد میکردند، برای مثال نشریه عالم نسوان در سال ۱۳۱۰ بحثی درباره حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ نمود.پاسخهای موافق و مخالف داده میشد. در مجموع، زنان از بیحجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط احلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان میدانستند. هدی شعراوی نیز در همین دوره، در سال ۱۳۰۲ در مصر حجاب اسلامیاش را به نشانه حمایت از جنبش فمینیستی با اهدافی گستردهتر، در دریای مدیترانه انداخت.
در دوره رضاشاه به تدریج لباسهای اروپایی زنان با کنسرتهای بیحجاب قمرالملوک وزیری در باشگاه ایران به بنیانگذاری تیمورتاش وزیر دربار بانفوذ و نوگرای رضاشاه، به میان مردم آمد.
رضا شاه قانون کشف حجاب را یکباره صادر نکرد.
قانون کشف حجاب
بازدید رضاشاه و محمدرضا پهلوی (ولیعهد) از صف دانش آموزان در استان مازندران
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امانالله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بیحجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند که رضاشاه نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
رضا شاه پس از تنها سفر خارجیاش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسههای دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد.
رضا شاه ترجیح میداد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بیحجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیسالوزرا» چنین بازگو کرد:
نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشتهاست، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمدهاست. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.
جشن کشف حجاب در قم
از این رو بخشنامهٔ کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.
کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیتهای برنامهریزی شده و تبلیغات محتاطانهای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا میکرد. مثلاً میگفت:
خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید.
اما رضاشاه این کار را با زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعهپسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسنتر و سنتی بودند و احساس برهنگی میکردند عملاً در خانه محبوس شدند.
در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعاً فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان بیحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسهها و استادان زن دانشگاهها مجبور شدند با حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانشآموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
ریشه های کشف حجاب در ایران
در نخستین روزهای دی ماه سال ۱۳۰۷ هجری شمسی قانون لباسهای متحدالشکل در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. در پی این مصوبه پوشیدن کت و شلوار با کراوات و کلاهفرنگی برای مردان الزامی شد . سپس عده ای از دولتمردان و درباریان به اتفاق همسرانشان به هیبت غربی و به صورت بدحجاب یا بی حجاب در مجامع حکومتی و معابر عمومی ظاهر شدند. به همین دلیل از قانون لباسهای متحدالشکل به عنوان اولین گام عملی حکومت رضاخان در رویارویی با حجاب اسلامی زنان مسلمان ایران یاد شده است. مبارزه با حجاب اسلامی زنان مسلمان در کشورهای اسلامی هیچگاه یک پدیده درونی نبوده و منشأ بیرونی داشته است. این پدیده، تهاجمی استعماری با هدف مسخ هویت اسلامی مردم، ایجاد انشقاق و جدائی در میان ملل مسلمان، ترویج فرهنگ غرب، رواج ابتذال در جوامع اسلامی و نهایتاً انهدام اساس استقلال مسلمانان است.
«همفری» کارشناس و جاسوس معروف انگلستان در کشورهای اسلامی که از فعالان رواج فرهنگ غربی در میان ملل مسلمان است، در کتاب خاطرات خود به موارد متعددی از خصوصیات مسلمانان از جمله اعتقاد به مبانی اسلامی، حفظ حجاب اسلامی، استحکام کانونهای خانواده و تبعیت فرزندان از روش پدران و نیاکان اشاره کرده و لزوم مبارزه با این مبانی و ارزشها را مورد تأکید قرار داده است.(۱) وی که مأمور اعزامی وزارت مستعمرات انگلیس به کشورهای اسلامی بوده، از بیحجابی و برداشتن حجاب زنان و رواج بیبند و باری به عنوان یکی از مؤثرترین روشها در مبارزه با استقلال ملتهای مسلمان یاد کرده است.
توصیههای «همفری» در بسیاری از کشورهای اسلامی توسط دولتهائی که به دربار لندن و یا متحدان اروپائیش وابسته بودهاند، به اجرا گذارده شده است.
اسماعیل پاشا در مصر که در ۱۸۶۳ میلادی بر تخت سلطنت نشست در ۱۸۷۰ به آزادی زنان با مفهوم اروپائی آن در کشورش رسمیت داد. در الجزایر نیروهای اشغالگر فرانسوی برای در هم شکستن انقلاب مردم، از جمله به مبارزه علیه حجاب زنان روی آوردند. در ترکیه، مقابله با حجاب اسلامی از نخستین برنامههای کمال آتاترک برای اسلام زدائی بود. این برنامهای بود که در کنار سایر تصمیمات از جمله منسوخکردن دادگاههای شرعی، تعطیل مدارس علوم دینی، جایگزین کردن قوانین اروپایی به جای نظام شریعت، رواج رسمالخط لاتین، تغییر تاریخ هجری به میلادی، اعلام تعطیلی یکشنبهها به جای جمعهها و ... به اجرا گذارده شد. در افغانستان نیز امانالله خان با تأسیس «انجمن حمایت از نسوان» در ۱۹۲۸، بانی مبارزه با حجاب زنان مسلمان آن کشور گردید.
● کشف حجاب در ایران
کشف حجاب در ایران نیز پدیده خودجوش داخلی نبود و محرکهای خارجی داشت. این پدیده ناشی از تأثیر فرهنگ و آداب و رسوم غربی تحت عنوان «تجددخواهی» در میان ایرانیان، به ویژه کسانی است که افکار و زندگی غربی را تجربه کردهاند. در این بین اراده دولتمردان نقش مکمل داشته و در اشاعه آن تأثیر بسزایی داشته است.
براساس شواهد تاریخی اولین نشانههای کشف حجاب از دربار ناصرالدین شاه قاجار آغاز شد. مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهدات وی از وضعیت پوشش زنان اروپائی در انتقال فرهنگ آن دیار به کشور و در ابتدا به دربار و دارالخلافه تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع کشف حجاب در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.
این وضعیت کم و بیش تا پایان دوره قاجار ادامه داشت. میل حکام قاجار به کشف حجاب و مقاومت خانوادهها سبب شد تا پدیده کشف حجاب به غیر از دربار و محافل نزدیک به شاه، رشد چندانی نیابد. هر چند در اواخر دوره قاجار و در جریان نهضت مشروطه و پس از آن، سیاسیون «نوگرا» و «منورالفکر» گامهایی در حذف پوشش اسلامی بانوان و اشاعه بیحجابی در جامعه برداشتند و نویسندگان و شعرایی چون ایرج میرزا، میرزاده عشقی، عارف قزوینی و ملکالشعرای بهار در این زمینهها قلم فرسایی کردند. آنان مشروطه را به معنای تجدد خواهی خوانده و بیحجابی را از مظاهر تجددخواهی قلمداد کردند.
طراحان و منادیان کشف حجاب میدانستند که برای رسمیت بخشیدن به این پدیده باید زمینههای لازم ابتدا در کانونهای خانواده فراهم آید. از دید آنان مخالفت مرد با بیحجابی همسر در معابر عمومی عامل اصلی عدم پیشرفت کشف حجاب بود.
از اینرو، برنامههای اولیه درجهت تغییر ذهنیت سرپرست خانواده تدوین شد و سپس جنبه رسمی و قانونی یافت. در وهله نخست از کارکنان دولت آغاز کردند، زیرا آنان در کنترل دولت بودند و دولت نظارت بیشتری بر رفتار آنان داشت. از سوی دیگر، پذیرش این تغییرات توسط آنان، میتوانست راه را برای پذیرش سایر افراد جامعه نیز هموار کند.
بدین منظور و برای رسمیت یافتن کشف حجاب، قانون اتحاد شکل البسه و تبدیل کلاه در چهار ماده و هشت تبصره در جلسه ۶ دی ۱۳۰۷ و در سومین سال پادشاهی رضاخان ـ دوره هفتم قانونگذاری مجلس شورای ملی ـ به تصویب رسید. گرچه بسیاری از روحانیون از جمله مراجع، ائمه جمعه، مفتیهای اهل سنت و ... از این مقررات مستثنی شدند، امّا اجرای این قانون با مقاومت گستردهای در تهران و چند شهر دیگر روبهرو شد و روحانیون نیز پیشتاز این مخالفتها بودند.
تشکیل جمعیت بیداری نسوان ـ دی ۱۳۰۵ـ ترویج دکلته و منع چادر از سوی ملکه، حضور خانواده سلطنتی با وضع زننده در قم ـ نوروز ۱۳۰۶ -، مسافرت امانالله خان افغان به همراه همسرش ثریا به ایران ـ خرداد ۱۳۰۷ـ و حضور تعدادی از زنان افغانی همراه آنها که در میهمانیها حجاب را رعایت نمیکردند و در بازگشت به افغانستان نیز با لباس و کلاه اروپایی از شهرهای ایران عبور میکردند، از نشانههای گرایش دربار رضاخان به کشف حجاب بود.(۲)
در ۱۳۱۰ ش. مجلس شورای ملی ورود هیأتی از سوی «جامعه ملل» را برای جلوگیری از آنچه که «تجاوز به حقوق زن در شرق» خوانده میشد، صادر کرد.
در این سال به دستور رضاخان «زنان باید در برداشتن حجاب خود آزاد باشند و اگر فردی یا ملایی متعرض آنان شد، شهربانی باید از زنان بیحجاب حمایت کند.»(۳)
تشکیل «کنگره زنان شرق» در ۱۳۱۱ ش. در تهران و دعوت از زنان بیحجابِ کشورهای دیگر از دیگر گامهای رضاخان برای مبارزه با حجاب بانوان بود. در این کنگره که به ریاست «شمس پهلوی» برگزار شد، از بیحجابی به عنوان مظهری از تمدن یاد شد ودر مورد آن تبلیغات فراوان به عمل آمد.
استفاده از مراکز تعلیم و تربیت و ایجاد مدارس آموزشی به سبک اروپا از دیگر عوامل زمینهساز کشف حجاب در ایران عصر رضاخان بود. گرچه سابقه ایجاد این مدارس نیز به دوره ناصرالدین شاه باز میگشت، امّا رضاخان در آستانه اعلام کشف حجاب، مشوق توسعه این مدارس بود. سفر رضاشاه به ترکیه در خرداد ۱۳۱۳ و مشاهدات وی از بیحجابی در آن کشور، او را در پیگیری روند مقابله با حجاب مصممتر ساخت. رضا شاه در جریان این سفر به سفیر کبیر ایران «مستشارالدوله صادق» گفت:«ما عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم.» (۴)
و در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیسالوزرا گفت:«نزدیک دو سال است که این موضوع ـ کشف حجاب ـ سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش بدوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.»(۵)
رضا شاه در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۱۴ «جمعیت زنان آزادیخواه ایران» را تحت ریاست شمس پهلوی به عنوان گام تازهای برای پیشبرد روند بیحجابی در کشور تأسیس کرد. در مرحله بعد وزارت داخله برای ایجاد هماهنگی بیشتر میان لباس متحدالشکل مردان و کشف حجاب زنان، مقررات جدیدی در مورد نوع پوشش وضع کرد. سپس شاه نیز به وزرا و نمایندگان مجلس اعلام کرد که حذف حجاب زنان را آغاز کنند. در قدم اول بیحجابی از زنان وزرا، معاونان، وکلا و مسوولان کشور آغاز شد.
حکومت، قانون کشف حجاب را پیش از اعلام رسمی آن در ۱۷ دی ۱۳۱۴، به ولایت ابلاغ کرده بود. این قانون در مرحله اجرا با مقاومتهای خونینی روبرو شد و قیام در مسجد گوهر شاد در تیر ۱۳۱۴ از نمونههای آن است.
آیتالله قمی، آیتالله شیخ عبدالکریم حائری، آیتالله سید یونس اردبیلی، آیتالله سید محمد تقی خوانساری، آیتالله حجت کوهکمرهای و آیتالله میرزا محمد آقازاده از جمله مراجع وعلمای سرشناس بودند که نسبت به اقدامات رضاخان در ترویج بیحجابی شدیداً اعتراض کردند. بسیاری از علما و روحانیون نیز در اعتراض به کشف حجاب تبعید شدند.
در ۱۷ دی ۱۳۱۴ رضاشاه با همسر و دختران کشف حجاب کرده خود، در مراسم جشن فارغالتحصیلی دختران دانشسرای مقدماتی حضور یافت. (۶) همة مسئولان کشوری که در این جشن دعوت شده بودند، طبق یک برنامه از پیش طراحی شده با همسران بدون حجاب خود شرکت کردند. رضاشاه در سخنانی در این مجلس اظهار داشت:
«باید خیاطها و کلاه دوزها را تشویق کرد که مدهای قشنگ به بازار بیاورند. ما میلههای زندان راشکستیم. حالا خود زندانی آزاد شده وظیفه دارد که برای خودش به جای قفس، خانه قشنگی بسازد.(۷ )»
مراسم روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در حقیقت رسمیت بخشیدن به کشف حجاب در کشور بود. پس از آن، مطبوعات به تجلیل از این رویداد پرداختند و بیحجابی را آزادی زن، تجدد او و همتاییاش باپیشرفت و ترقی مردم اروپا تلقی کردند.
کشف حجاب در سالهای باقی مانده حکومت رضاخان اجباری بود و حجاب اسلامی مظهر عقبماندگی شمرده میشد. به همین دلیل نیز، برداشتن چادر از سر زنان به اجبار، بخشی از وظیفه مأموران انتظامی شده بود.
کشف حجاب بسیاری از مفاسد اخلاقی در جامعه را در پی داشت و خشم بسیاری از مردم به ویژه قشر مذهبیون را برانگیخت. بسیاری از زنان مؤمنه، برای حفظ حجاب از منازل خارج نمیشدند و خود را در خانه حبس کردند. بسیاری نیز تلاش میکردند تا حجاب خود را درکوچه و خیابان، به دور از چشم مأمورین، حفظ کنند. پس از سقوط رضا شاه، ظاهراً قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد، امّا مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم میزدند و دربارة مظاهر «تمدن» و «تجددخواهی» و «عقبنماندن از پیشرفت اروپائیها» مطلب مینوشتند. برنامه کلی حکومت نیز دردورة حکومت پهلوی دوم همچنان تبلیغ بر بیحجابی بود و باکسانی که علیه آن اقدام میکردند و یا تبلیغ به حجاب در برنامههایشان بود، برخورد میشد. این در حالی بود که تعداد بسیاری از زنان که در دورة رضاخان به اجبار از پوشش اسلامی محروم شده بودند، در دورة پهلوی دوم و در پی آزادیهای نسبی سالهای اول پس از سقوط رضاخان به حجاب اسلامی خود بازگشتند.
پینویس:
۱- تغییر لباس و کشفحجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص ۷۳.
۲- فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال اول، شماره دوم، تابستان ۱۳۷۶،ص ۷۴.
۳- فصلنامه، همان، ص ۷۸.
۴- کشف حجاب، زمینهها، پیامدها و واکنشها، مهدی صلاح، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص ۱۱۷.
۵- کشف حجاب، همان، ص ۱۱۸.
۶- فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،ج ۳، ص ۲۲۰.
۷- کشف حجاب، همان، ص ۱۴۰.
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
اهمیت حجاب در اسلام
حجاب در اسلام از اهمیت فراوانی برخوردار است و آیاتی در قرآن و احادیثی از ائمه (ع)، از وجوب و اهمیت آن سخن گفتهاند. حکم حجاب در فقه در بخش نماز و نکاح مطرح شده است، که این حکم از دیدگاه فقها از احکام ضروری دین اسلام است. در باور مسلمانان، ایجاد امنیت روانی و حفظ سلامت اخلاقی جامعه از حکمتهای واجب شدن حجاب است.
در آیه 31 سوره نور، در اهمیت حجاب اینگونه آمده است: «وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَ یحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَیٰ جُیوبِهِنَّ وَ لَایبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ... وَ لَایضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللهِ جَمِیعًا أَیهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» و به زنان با ایمان بگو: «دیدگان خود را [از هر نامحرمی] فرو بندند و پاكدامنی ورزند و زیورهای خود را آشكار نگردانند مگر آنچه كه طبعاً از آن پیداست. و باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند، و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان... آشكار نكنند؛ و پاهای خود را [به گونهای به زمین] نكوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند معلوم گردد. ای مؤمنان، همگی [از مرد و زن] به درگاه خدا توبه كنید، امید كه رستگار شوید».
حدیثی درباره حجاب
رسول خدا (ص) نیز فرمودهاند: «هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد، زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمیکند و همچنین موی سر و مچ خود را نمایان نمیسازد و هر زنی که این کارها را برای غیر شوهرش انجام دهد، دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است؛ و همچنین زر و زیور خود را در منظر و دیدگاه غیر شوهر نمیگذارد و در غیاب شوهر، خود را خوشبو نمیکند که اگر چنین کند، دینش را تباه و خدا را به خشم آورده است. برای زن، جایز نیست مچ پا را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد، اول اینکه: خداوند سبحان همیشه او را لعنت میکند. دوم اینکه: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ میشود. سوم اینکه: فرشتگان الهی هم او را لعنت میکنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است». (مستدرک حاکم، ج ۲، ص ۵۴۹)
در سال 1308، ملکه افغانستان بدون حجاب و به همراه شاه افغانستان به ایران سفر کرد. در سال ۱۳۱۳ نیز رضاخان به کشور ترکیه سفر کرد. از مهمترین نتایج این سفر، کشف حجاب بود. در سال ١٣١٤ رضاخان به تمامی وزارتخانهها، بهویژه وزیر دربار و معارف دستور داد که مقدمات جشن بزرگی برای اعلام آزادی زنان و احقاق حقوق بانوان را فراهم کنند.
این مراسم با حضور اجباری زنان و دختران خاندان سلطنتی، درباریان و کارمندان دولت بهبهانه اعطای دانشنامه فارغالتحصیلان برگزار شد. رضاخان در این مراسم در سخنرانی مفصلی با عرض تبریک به مردم ایران، اظهار امیدواری کرد که این پیشرفت نصیب همه بانوان کشور و حتی روستاییان بشود. درنهایت در ١٧ دیماه ١٣١٤، قانون کشف حجاب تصویب شد. برخی البته معتقدند، باید این واقعه را «منع حجاب» نامید؛ زیرا کشف حجاب بهمعنی برداشتن اختیاری حجاب توسط زنان است که کموبیش پیشتر اتفاق افتاده بود.
حجاب از ضروریات اسلام است. فقهای شیعی، بلکه همه علمای دین از صدر اسلام تاکنون، با توجه به دلایل نقلی (آیات و روایات) و عقلی، به وجوب حجاب، حکم کرده و آن را از احکام مسلم و ضروری اسلام دانستهاند.[۱] [۲] [۳]
آیات و روایات متعدد دیگر... و در تشریح دلیلها و حکمت آن رسالهها و کتابهای فراوانی نگاشتهاند.
برخلاف پندار برخی از روشنفکران سکولار، حجاب در ایران باستان و دیگر ملل گوناگون جهان، پیش از اسلام نیز وجود داشته است. به گفته "ویل دورانت" حجابی که در میان قوم یهود وجود داشته خیلی سختتر از اسلام بوده است. در میان یهودیان اگر زنی به نقض قانون میپرداخت و یا با مردان نامحرم به گفتگو مینشست و یا در خانه خود صدایش را طوری بلند میکرد که همسایگان میتوانستند آن را بشنوند، مرد حق داشت بدون مهریه او را طلاق دهد.[۴]
در ایران باستان نیز زنان دارای حجاب بودهاند. ویل دورانت در اینباره میگوید: «در ایران باستان معمولاً زنان در اندرون خانه بودند و مخفی نگه داشته میشدند». [۵]
واقعه کشف حجاب
واقعه کشف حجاب سلسله وقایعی است که به دنبال تصویب قانونی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ش در ایران رخ داد و به موجب آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده چادر، روبنده و روسری منع شدند. این قانون اوج سیاستهای رضاخان در زمینه تغییر لباس بود که از سال ۱۳۰۷ش آغاز شده بود. این سیاستها واکنشهایی از جمله قیام مسجد گوهرشاد را در پی داشت. با درخواست علما، این قانون در سال ۱۳۲۳ش در دوره حکومت محمدرضا پهلوی لغو شد.
کشف حجاب یا واقعه کشف حجاب، از رویدادهای دوره رضاخان که با تصویب قانونی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۴ش، زنان و دختران ایرانی را از استفاده چادر، روبند و روسری منع کرد.
هرچند مسئله بیحجابی از زمان ناصرالدین شاه آغاز شده بود اما رسمیت نداشت تا اینکه رضاشاه با سفر به ترکیه و دیدن تمدن تجددگرایانه، تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند و از همان زمان مسئله کشف حجاب را مطرح کرد و مدتها با زمینهسازی، نهایتا در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ش به تصویب و آنرا اجباری کرد. در پی این اقدام، علمای شهرهای مختلف ایران به این تصمیم، اعتراض کردند که شدیدترین آنها در مشهد بود که به قیام مسجد گوهرشاد معروف گشت، دولت برای سرکوبی این اعتراض، به مردم حمله کرده و کشتار عظیمی در مشهد انجام داد که تا آن روز در ایران کمسابقه بود.
از عوامل گسترش بیحجابی، حمایت رضاشاه از زنان بیحجاب، آزادی اقلیتهای مذهبی مثل ارمنی و زرتشتی و کشف حجاب اعضای خانواده سلطنتی را میتوان برشمرد.
کشف حجاب در دوره ناصرالدین شاه
در روزگار صفویه، زندیه و قاجاریه، چادر حجاب رسمی به شمار میآمد.
از زمان ناصرالدین شاه در پی توجه او به فرهنگ تغییراتی در نوع پوشش زنان درباری به وجود آمد و دامنهای کوتاه متداول شد و بیحجابی در میان برخی از خانوادههای اشراف رسوخ کرد و در روزگار مشروطیت روشنفکران غربزده با الگوگیری از غرب بحث بیحجابی را مطرح کردند و حجاب را مخالف تمدن و تجدد شمردند. [۶] [۷] تا اینکه در تاریخ معاصر ایران، قرةالعین وابسته به بابیه، اولین زنی بود که پوشش خود را برداشت. تاجالسلطنه دختر ناصرالدین شاه و صدیقه دولتآبادی نیز از پیشگامان رفع حجاب هستند. [۸]
زمینههای کشف حجاب توسط رضاخان
رضاخان به کمک جریان وابسته روشنفکری، تمام تلاش خود را در تغییر لباس ملی بکار گرفت و به عنوان لباس متحدالشکل، مردم را مجبور به تغییر لباس و کلاه نمود، حتی لباس روحانیت را ممنوع و منوط به اخذ اجازه نمود.
کشف حجاب یا واقعه کشف حجاب، از رویدادهای دوره رضاخان که با تصویب قانونی در ۱۷ دی ماه سال ۱۳۱۴ش، زنان و دختران ایرانی را از استفاده چادر، روبند و روسری منع کرد.
هرچند مسئله بیحجابی از زمان ناصرالدین شاه آغاز شده بود اما رسمیت نداشت تا اینکه رضاشاه با سفر به ترکیه و دیدن تمدن تجددگرایانه، تصمیم گرفت ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند و از همان زمان مسئله کشف حجاب را مطرح کرد و مدتها با زمینهسازی، نهایتا در ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ش به تصویب و آنرا اجباری کرد. در پی این اقدام، علمای شهرهای مختلف ایران به این تصمیم، اعتراض کردند که شدیدترین آنها در مشهد بود که به قیام مسجد گوهرشاد معروف گشت، دولت برای سرکوبی این اعتراض، به مردم حمله کرده و کشتار عظیمی در مشهد انجام داد که تا آن روز در ایران کمسابقه بود.
از عوامل گسترش بیحجابی، حمایت رضاشاه از زنان بیحجاب، آزادی اقلیتهای مذهبی مثل ارمنی و زرتشتی و کشف حجاب اعضای خانواده سلطنتی را میتوان برشمرد.
تغییر کلاه مردان، مقدمه کشف حجاب
برای آماده ساختن زمینه کشف حجاب، مجلس در ششم دی ماه ۱۳۰۷، قانون متحدالشکل نمودن لباسها را تصویب کرد. بر اساس این قانون، پوشیدن کت و شلوار و کراوات و کلاه فرنگی برای مردان، الزامی شد. تلاشهای رضاخان باعث شد تا عدهای از زنان غربزده، بهویژه زنان درباری و زنان دولتمردان، بهصورت بیحجاب یا بدحجاب، در مجامع و معابر عمومی ظاهر شوند و مردم نیز تحت تاثیر اختناق و ظلم رضاخانی، حساسیت لازم را از خود نشان ندادند. تعویض کلاه مردان، مقدمه کشف حجاب زنان بود و هیچکس جرات نکرد بهصورت آشکار به آن اعتراض کند.
قانون رضاخانی:
روسپیان باید چادر سر کنند!
با اعلام قانون منع حجاب، آییننامه زیر طی بخشنامههایی بهتمامی مراکز دولتی و غیردولتی ابلاغ شد:
اعطای وام به کارمندان دولت جهت خرید لباس مناسب برای همسرانشان، بهمنظور حضور در جشنها و میهمانیها.
توبیخ و در مواردی اخراج کارمندان دولت، در صورت عدم حضور آنها و همسرانشان (بدون حجاب) در ضیافتها.
بازداشت و مجازات مخالفان کشف حجاب.
ممانعت از ورود زنان باحجاب به فروشگاهها، سینماها، گرمابههای عمومی، درمانگاهها و یا ممانعت از سوارشدن آنها به درشکه و اتومبیل.
برای اهانت بیشتر به زنان چادری، روسپیان حق بیحجاب شدن نداشتند. مجله شهربانی نیز آماری از جرائم اعمال منافی را که در زیر چادر انجام شده بود، ارائه داد. حکومت با اقدام به این تبلیغات، سعی میکرد نماد عفت را به سمبل بیعفتی تبدیل کند.
سیاست تغییر لباس
یکی از سیاستهای فرهنگی رضاخان، تغییر لباس بوده است که بعد از تثبیت قدرت، به مرور و در طول چند سال دنبال شد. قانون «اتحاد شکل لباس اتباع ایرانی در داخلۀ مملکت»، ۱۰ دی ۱۳۰۷ش در مجلس شورای ملّی وقت تصویب شد. بر اساس این مصوبه، «به جز برخی از روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایران در داخلۀ مملکت مکلّف هستند که ملبّس به لباس متحدالشکل بشوند». در ادامه این مصوبه تصریح شده است که متخلفان از اجرای این قانون به جزای نقدی محکوم میشوند و اجرای آن از فروردین ۱۳۰۸ش آغاز خواهد شد.[۱]
قانون یکسانسازی لباس ابتدا در بین کارکنان ادارات دولتی به اجرا درآمد. آنان در غیر ساعات اداری هم باید از لباس متحدالشکل شامل لباس و کلاه استفاده میکردند. سرپیچی آنان از این دستور منجر به تعقیب قانونی و انفصال آنان از ادامه خدمت میشد.[۲] دولت رضاخان، در راستای اجرایی کردن این قانون در بین روحانیون، پوشیدن لباس روحانیت را مشروط به گذراندن امتحان کرد. برگزاری امتحان از طلاب، آنها را با مشکلاتی روبهرو کرد؛ چرا که این امتحان باید از سوی نهادهای حکومتی انجام میگرفت و روحانیون و طلاب با این کار موافقت نداشتند.[۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
به باور تاریخنگاران، سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۳۱۳ش، بر نگرش او درباره میزان عقبماندگی ایرانیان نسبت به ترکها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد. وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم».[۴] صدرالاشراف نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه یاد کرده و نوشته است: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زنها و آزادی آنان صحبت و تشویق میکرد».[۵]
به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفتهتر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بیدرنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد».[۶] یحیی دولتآبادی نیز نوشته است: «از آنجا که آتاتورک دعوت متقابل را پذیرفته بود، رضاشاه میخواست تا زمان بازدید او، ایران را با چنان سرعتی مدرن سازد که آتاتورک عقبماندگی نسبی ایران را مشاهده نکند.»[۷]
سفر رضاخان به ترکیه که در آن هنگام به وسیله تمام مصطفی پاشا (آتاتورک) عرصه تاخت و تاز فرهنگ غرب قرار گرفته بود و فرهنگ اسلامی با زور از صحنه زندگی مردم خارج میشد، یکی از توطئههای روشنفکران وابسته بود تا رضاخان، تحت تاثیر قرار گرفته و در تغییر ماهیت ملی و اسلامی مردم ایران تلاش بیشتری بنماید.
نقل شده: محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و "کمال آتاتورک" رئیس جمهور و "عصمت اینونو" نخست وزیر و سایر مقامات ترکیه، روابط بسیار حسنهای ایجاد شده بود، بهطوری که در تمام مدت، او مورد مشورت مقامات ترکیه قرار میگرفت. مراد از این نزدیکی این بود که شاه از نزدیک با مظاهر تمدن اروپا، که به وضع شایانی در ترکیه رواج یافته بود، آشنا شود و بعد به عنوان سوغات، قسمتی از آن تمدن را در ایران پیاده نماید.
رضاشاه روز دوازدهم خرداد ۱۳۱۳ عازم ترکیه شد. مدت مسافرت شاه در ترکیه چهل روز به طول انجامید و کمال آتاتورک از شاه ایران تجلیل شایستهای کرد. رضاشاه وقتی که به ایران بازگشت تصمیم گرفت، ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه، کشف حجاب، تاسیس دانشگاه، تمام اینها سوغات ترکیه بود. فروغی با مهارت خاصی موفق به انجام خواستههای خود شد، بدون اینکه شخصاً قدمی برداشته باشد. [۹]
فروغی خود مجدداً رئیسالوزراء رضاخان شد و نتایج سفر رضاخان به ترکیه را پی گرفت.
محمدرضا اعتراف میکند که: «ایران پس از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که رسماً حجاب را ممنوع ساخت.»[۱۰]
رضاشاه در مدت سفر به ترکیه با همه زوایای غربگرایی و شیوه زدودن ارزشهای ملی و اسلامی رژیم آتاتورک آشنا شد و وقتی به ایران بازگشت تصمیم گرفت که ایران را به پای ترکیه برساند. مخبرالسلطنه که از سال ۱۳۰۶ تا ۲۲ شهریور ۱۳۱۳ به مدت شش سال نخستوزیر رضاشاه بود مینویسد: «فکر تشبه به اروپا از آن (ترکیه) بر سر پهلوی آمد.» [۱۱]
به هنگام حضور شاه در ترکیه، او از مدرسهای دخترانه در آنکارا به نام عصمت پاشاه دیدن کرد. در آن مدرسه دختران بیحجاب هنگام ورود شاه با کف زدنهای ممتد، مقدم او را گرامی داشتند. [۱۲]
رضاشاه پس از این دیدار به سفیر کبیر ایران، مستشارالدوله صادق میگوید: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم». [۱۳]
قانون کشف حجاب
فرمان کشف حجاب بهصورت رسمی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ش/ ۸ ژانویه ۱۹۳۶م صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علیاصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانشسرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن، همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند.[۱۵] شاه طی نطقی، همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمیآمدند؛ زیرا در پرده بهسر میبردند[۱۶] و ادامه داد که نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً میبایست عفیف باشد.[۱۷]
از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز کلاههای اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابانها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند.[۱۸] آنهایی که جرأت میکردند در مقابل این بیقانونی خشونتبار ایستادگی کنند، با حمله و بیحرمتی مأموران شهربانی مواجه میشدند.[۱۹]
اجرای قانون
مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آنها وارد شوند، صندوقهای لباس آنها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند. به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه، معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند.[۲۱] کلیه حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه میکردند، خودداری به عمل آورند. اما از سوی دیگر، مطابق بخشنامه و متحدالمالهایی که از طرف دولت صادر میشد، شهربانی موظف بود که در نهایت حفظ امنیت از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگیری کند.[۲۲]
علی اصغر حکمت وزیر وقت معارف دو دوره پهلوی اول بود که برنامهریزی برای مسئله کشف حجاب را برعهده داشت. او در کتابی نوشته که پس از کشف حجاب به نزد شاه رفت و به دو مسئله اعتراض کرد. یکی از این دو مسئله را چنین ابراز میدارد: «این روزها مأمورین پلیس و بعضی حکام بزور و اجبار در کوچه و بازار در کشف حجاب سعی میکنند و برای زنها خیلی مزاحمت فراهم می کنند ... این کار تولید عکس العمل خواهد کرد». این درخواست با تغییری در عملکرد رضا شاه واقع نشد.[۲۳]
شدت تبلیغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسیاری از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند، منزوی شدند و بخشی از زنان که فعالیتهای اجتماعی داشتند از این فعالیتها دور ماندند. عدهای نیز بنا به ذوق و سلیقهٔ خویش با پوشیدن پالتو و مانتو و سرکردن چارقد و شالگردن یا استفاده از کلاههای بزرگی که تمام موهای آنها را در برمیگرفت، سعی میکردند حجاب اسلامی را حفظ کنند. اما دولت برای مقابله با این قبیل اقدامات نیز متحدالمالی به شمارهٔ ۲۹۷۰ مورخ ۱۱/۳/۱۳۱۵ صادر کرد مبنی بر اینکه از استعمال چارقد بانوان جلوگیری به عمل میآید.
اعمال کشف حجاب در شهرهای مذهبی با مشکلات بیشتری همراه بود. در قم، بانوان معلم تهدید به استعفا کردند. همچنین بسیاری از اهالی شهر، حتی پیش از ۱۷ دی که «روز آزادی زن و کشف حجاب» نام گرفت، به دلیل انتشار خبر برداشتن حجاب از رفتن دختران خود به مدرسه ممانعت به عمل میآوردند. اعلاناتی نیز از طرف مردم علیه حجابزدایی بر دیوارهای شهر نصب شده بود.[۲۲]
با صدور بخشنامه شمارهٔ ۵۴۱ مورخ ۳۰/۳/۱۳۱۵ از طرف وزارت داخله در شهر مشهد از گرمابههای زنانه التزام گرفته شده که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام راه ندهند، و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در این رابطه مأمورینی به طور محرمانه وضعیت خانمها و حمامیها را اطلاع میدادند. همچنین از گاراژهایی که در این شهر وجود داشت، التزام گرفته شده بود که زنان با چارقد را سوار نکنند. اجرای قانون رفع حجاب علاوه بر اینکه برای زنان مسلمان کشور ایجاد مزاحمتهای فراوان کرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز که بنا به دلایلی مانند زیارت یا سیاحت در ایران به سر میبردند، مشکلاتی آفرید. به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباسهای ملی خود استفاده کنند یا اینکه به لباسهای غربی ملبس شوند و از استعمال چادرهایی که نسوان ایرانی سابقاً بدان ملبس بودند، اجتناب ورزند.[۲۴]
جشن شیراز، مقدمه قیام گوهرشاد
برگزاری جشنهای گرامی داشت بیحجابی در ماههای دی و بهمن ۱۳۱۴ در سراسر کشور، بهویژه در شیراز را میتوان مقدمه قیام مسجد گوهرشاد نامید. چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، برگزاری جشن شیراز با حضور علیاصغر حکمت، وزیر معارف، در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ش. مقدمه قیام مسجد گوهر شاد شد. در این جشن پس از ایراد سخنرانیها، در پایان جشن، عدهای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و ارکستر، آهنگ رقص مینواخت و دختران به پایکوبی پرداختند. روز بعد، این خبر مانند بمبی در شهر پیچید و عدهای از مردم در مسجد وکیل اجتماع کردند. در اولین اقدام، حسامالدین فال اسیری یکی از عالمان شیراز، به برگزاری چنین مراسمی اعتراض کرد و آن را از مظاهر بیدینی در جامعه نامید .... اعتراض او باعث شد تا بلافاصله دستگیر و زندانی شود.
زمینهسازی کشف حجاب
در فاصله سالهای ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشنها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهرها برپا شد.[۸] کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ش تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، اشخاصی نظیر صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسامشهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.[۹]
تشکیل کانون بانوان، به ریاست افتخاری شمس پهلوی و بانو هاجر تربیت بود، که اینان - در سخنرانیهای خود که در دانشسرای مقدماتی برگزار شد- حل همه مشکلات و بدبختیهای زنان را در رفع حجاب میدانستند. [۱۴]
در جلسات کانون بانوان که بیشتر در حضور دختران رضاشاه (شمس و اشرف) تشکیل میشد، مشکلات مربوط به عدم پذیرش جامعه برای ترک حجاب مورد بررسی قرار میگرفت و تصمیمات لازم اتخاذ میشد. این کانونها از شهرهای مهم از جمله اصفهان دارای شعبه گردید تا به پندار دستاندرکاران کشف حجاب، زنان را با اصول شرقی و مدنیت غربی آشنا سازند. [۱۵]
افزون بر عوامل یاد شده، روزنامهها و مجلههای زنانه از جمله زبان زنان به مدیریت صدیقه دوستآبادی در اصفهان و تهران، نام بانوان به مدیریت شهناز آزاد و مجله جهان زنان به سردبیری فخرآماق پارسا در مشهد و تهران و از همه مهمتر مجله «عالم نسوان» به مدیریت نوابه صفوی و... از عوامل بسترسازی و زمینهسازی کشف حجاب بودند. این مجلهها نیز حجاب را سر راه ترقی و پیشرفت معرفی کرده و به رفع حجاب تشویق میکردند. [۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹]
گسترش مدارس دخترانه به شیوه ارزیابی از عوامل دیگر بود که توسط مبلغان مسیحی پایهگذاری شد و بعدها به وسیله برخی از بانوان غربگرا و متجدد گسترش یافت. [۲۰]
در این مدارس کشف حجاب را به دانشآموزان به عنوان یک فرهنگ میآموختند و در این مدارس از حجاب نکوهش و بیحجابی را ستایش میکردند و دختران نیز صف منظم و آراستهای تشکیل میدادند و سرودها میسراییدند و سپس به دروس در حضور وزیر معارف علی اصغر حکمت میپرداختند. [۲۱]
یکی از سفرنامهنویسان خارجی که در سال ۱۳۱۲ مشغول یادداشت مسائل مربوط به ایران بوده است، مینویسد: «میگویند: حدود دو سال پیش شاه دستور داده بود، تمام کسانی که میتوانند چادرشان را از سرشان بردارند[۲۲] [۲۳] و نیز به گفته وی به گونهای سری و محرمانه توافق شده بود که اگر زنی مایل باشد، بدون چادر بیرون بیاید، میتواند این کار را انجام دهد و اگر ملایی یا یک فرد عادی ایجاد مزاحمت کند، شهربانی از این زنان حمایت میکند.» [۲۴]
در فاصله سالهای ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشنها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهرها برپا شد.[۸] کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ش تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، اشخاصی نظیر صدیقه دولتآبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسامشهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.[۹]
برنامههایی که رضاشاه انجام میداد، برای آمادهسازی افکار عمومی، جهت تبدیل طرح کشف حجاب به یک قانون بود که در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۱۴ تصویب و به اجرا گذاشته شد. درست است که کشف حجاب اجباری در این زمان صورت گرفته بود، ولی زمینههای آن از پیش فراهم شده بود.
محمدرضا شاه میگوید: «پدرم بعداً به رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و تحریص وی در سال ۱۳۰۹ برای نخستینبار، بانوان طبقه اول در خانههای خود در مجالس مهمانی، به لباس زنان اروپایی درآمدند و عده کمی هم جرئت کردند، بدون حجاب در خیابانها ظاهر شوند. در سال ۱۳۱۳ آموزگاران و دختران دانشآموز از داشتن حجاب ممنوع شدند.» [۲۵]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
برای برداشتن حجاب بانوان، مجالس جشن و سخنرانیهایی ابتدا در تهران و شهرهای شمال ایران و سپس به تدریج در سایر شهرها برقرار میگردید، ولی پیشرفت زیادی نداشت و اکثریت مردم نه تنها استقبالی نمیکردند، بلکه با نظر تنفر مینگریستند تا روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴، که شاه به اتفاق ملکه و شاهدختها به دانشسرای عالی رفتند تا شاه گواهینامه فارغالتحصیلان را به دست خود دانشجویان بدهد و این روز را برای زنان روز ترقی و پیشرفت و سعادت برای خدمت به کشور بنامند. [۲۶]
بلافاصله بعد از مراسم ۱۷ دی در تهران دو امر پیش آمد که یکی به افراط و دیگری به تفریط بود. از یک طرف بعضی از زنهای معلومالحال به کافهها و رقاصخانهها هجوم آورده و در نظر جوانان بوالهوس به رقص پرداخته و با آن جوانان به انواع رقصهای معمول فرنگستان، مشغول دستافشانی و پایکوبی شدند و از طرف دیگر مامورین شهربانی و پلیسها در تهران، فرمانداریها و بخشداریها در شهرها و قصبات مملکت برحسب دستور وزارت کشور به زنان، بیخبر مزاحم شده و آنها را به اجبار وادار به کشف حجاب میکردند، حتی چادر و نقاب آنان را پاره میکردند. [۲۷]
دیگر اینکه در طول سخنرانی شاه، بعضی از بانوان چنان از بیحجابی خود ناراحت بودند که رو به دیوار ایستاده و روی خود را بر نمیگرداندند و از گریه خود نمیتوانستند، جلوگیری نمایند. (این هم رفع حجاب اجباری) از فردای آن روز، بر سر کردن چادر در خیابانهای تهران ممنوع گردید. [۲۸]
غالباً مطالبی که در ضرورت رفع حجاب از سوی شاه و اطرافیان تحت عناوین متعدد از جمله نهضت آزادی زنان مورد تاکید قرار میگرفت، این بود که وجود حجاب اولاً، خلاف تمدن ثانیاً، خلاف قانون طبیعت و ثالثاً سبب عدم حضور زن به عنوان نیمی از مردم جامعه در عرصه کار میشود.
مخبرالسلطنه هدایت که خود بیش از شش سال و سه ماه به عنوان رئیسالوزراء در خدمت رضاشاه بود، در خاطرات خود سه اصل یاد شده را اینگونه تحلیل میکند: (در این اوقات سالها بعد از تصویبِ تغییر لباس ۶دی ۱۳۰۷) روزی به شاه عرض کردم، تمدنی که آوازهاش عالمگیر است دو تمدن است، یکی تظاهرات در بولوارها، یکی تمدن ناشی از لابراتورها، تمدنی که مفید است و قابل تقلید، تمدن ناشی از لابراتورها و کتابخانهها است. گمان کردم به این عرض من توجهی فرمودند، آثاری که بیشتر ظاهر شد، تمدن بولوارها بود که به کار لالهزار میخورد و مردم بیبندوباری خوستار بودند». [۲۹]
در جای دیگر ضمن استهزاء روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در مورد نقش زن ایرانی در اقتصاد کشور مینویسد: «۱۷ دی روز ورود به صحنه تمدن است، مملکت را آوازه تمدن و ترقی فرا گرفته است. آنان که مشغول خانهداری بودند به عرصه ولنگاری قدم نهادند. در هیچ جای و نیازی به قدر ایرانی کار نمیکرد و نمیکند، در شهرها و روستاها زن علاوه بر کارخانهداری بزرگترین کمک را به اقتصاد مملکت میکند. قالی، گیلم، جاجیم، اغلب از زیر دست زن بیرون میآید یا دخترها.» [۳۰]
از عواملی که در گسترش بیحجابی نقش داشت، حمایت رضاشاه از زنان بیحجاب بود. این نکته هم خواست دولتمردان داخلی بود و هم به گفته مخبرالسلطنه خواست دولتهای خارجی.[۳۱] [۳۲]
بنا به گفته بدرالملوک بامراد رضاشاه پیش از اعلام رسمی کشف حجاب به پلیس دستور داده بود که از زنان بیحجاب حمایت کند. [۳۳]
بنا به اظهار دیلی تلگراف، حضور تحصیل کردگان ایران در خیابانهای تهران با زنهای اروپایی خود که لباس اروپایی پوشیده بودند، فوقالعاده چشمگیر بود و همین عاملی شد که زنان متجدد و اشراف در معابر عمومی بتوانند از لباسهای اروپایی و رفع حجاب استفاده کنند. [۳۴]
از عوامل دیگر که در گسترش بیحجابی نقش داشت آزادی اقلیتهای مذهبی بود، زنان ارمنی و زرتشتی، اجازه داشتند، آزادانه لباس بپوشند. برابر گزارش نظمیه مازندران در خرداد ۱۳۰۹ رفت و آمد یک زن بیحجاب کلیمی در معابر مورد اعتراض، علما واقع شده بود و حکومت مازندران در این زمینه از عمل این زن پشتیبانی کرد و اعتراض علما را وارد ندانست و اعلام کرد که زنان کلیمی در کشف حجاب آزادند. [۳۵]
اعضای خانواده سلطنتی نیز در این نمایش نقش اساسی داشتند. شاهدخت و ماهدخت دختران بزرگ شاه به فرمان پدر چادر از سر برداشتند و با همراهان سوار بر اسب در خیابانهای تهران گردش میکردند. [۳۶] [۳۷]
واکنشها
نخستین واکنش جدی روحانیت علیه طرح حجابزدایی از شیراز آغاز شد. در جشنی که با حضور «حکمت» وزیر معارف در مدرسه شاهپور برگزار شده بود. در این جشن، عدهای از دختران جوان بر روی صحنه ظاهر شده به ناگاه حجاب خود را برداشتند و به پایکوبی پرداختند. این حادثه حتی اعتراض عدهای از حاضرین جلسه را نیز برانگیخت. فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز اجتماعی توسط سید حسامالدین فالاسیری برپا شد. وی در این سخنرانی به انتقاد از عملکرد رژیم پرداخته و مردم را هشدار داد که مواظب توطئهها باشند. به دنبال این سخنرانی او را بلافاصله دستگیر و زندانی کردند.[۲۵]
سیدابوالقاسم کاشانی نیز از روحانیونی بود که با لحنی تند به رضاخان اعتراض میکند. از دیگر روحانیون صاحبنام این دوره، امام جمعه تهران «حاج سیدمحمد» بود که در پی مخالفت با کشف حجاب محبوبیت خاصی در تهران و ایران پیدا کرد؛ زیرا که گفته بود اگر کشته شوم عیالم را بدون حجاب در مجلس جشن بیحجابی نخواهم برد.[۲۶] «سیدابوالحسن طالقانی» هم به علت اعتراض به اقدامات ضد اسلامی به ویژه کشف حجاب مکررا به زندان افتاد و یا تبعید گردید. سید محمود طالقانی فرزند او که در این ایام طلبهای پر شور بود، در سال ۱۳۱۸ش در درگیری با پاسبانی که به اجبار قصد برداشتن چادر زنی را داشت به زندان افتاد.[۲۷] با سرکوب قیام گوهرشاد روحانیون در تنگنای بیشتری قرار گرفتند، بعد از اعلام رسمی کشف حجاب آنان را مجبور به سکوت کردند و دیگر فرصتی برای بیان آشکار مخالفتهای خود نیافتند. تنها مورد استثنا مخالفتهای روحانیون ولایات بود که البته مخالفتهایشان بازتابی فراتر از همان ناحیه نداشت و از سوی ماموران ولایت نیز به شدت با آنان برخورد میشد.[۲۸] سرکوب قیام مسجد گوهرشاد و برخورد تند رضاخان با آیتالله حائری پیش از قانون کشف حجاب توانست واکنشها را محدود کند.
پس از واقعه کشف حجاب در جشن شیراز و دستگیری و حبس آیتالله فال اسیری و بیحرمتی به وی، موجی از اعتراضات در کشور، بهویژه در حوزه علمیه قم، حوزه علمیه مشهد و حوزه علمیه تبریز به راه افتاد. در تبریز، دو مرجع عالیقدر، سیدابوالحسن انگجی و میرزا صادقآقا به تغییر لباس و کلاه شاپو، اعتراض کردند و به سمنان تبعید شدند. «در مشهد هم که دستور تغییر لباس رسیده بود و خبر جشن شیراز و گرفتاری فال اسیری و تبعید دو نفر از عالمان تبریز منعکس شده بود، غوغایی برپا شد و مراجع روحانی سخت ناراحت شدند و برای بحث و گفتوگو درباره تغییر لباس و سختگیریهایی که درباره معممین شده بود، جلساتی تشکیل دادند. در این جلسات که آیتالله حاجآقا حسین قمی و آیتالله سیدیونس اردبیلی و فرزند آخوند ملامحمدکاظم خراسانی و جمعی دیگر از عالمان و مدرسان درجه اول مشهد شرکت داشتند، مسئله تغییر لباس مطرح شد و بیان شد که این تغییر لباس، به برداشتن حجاب منتهی خواهد شد و باید بهشدت از آن جلوگیری شود.
تا اینزمان، برخی از عالمان معتقد بودند که کارهای صورت گرفته، بدون اطلاع شاه بوده، وی مخالف این اعمال ضددینی است؛ اما علیاصغر حکمت طی نطقی در میدان جلالیه تهران، با حضور رئیسالوزراء (ذکاء الملک)، بهطور آشکار اعلام کرد که گمان مردم مبنی بر عدم آگاهی رضاشاه از جشن شیراز و خودسرانه بودن این حادثه، اشتباه محض است. در این نطق، حکمت گفت که وقوع این حادثه، مستقیماً بهدستور شخص رضاشاه بوده است. این اظهارت و وقوع این حوادث در کشور، پس از درج در مطبوعات، در سطح شهر مشهد هم انتشار یافت. آیتالله سیدعبدالله شیرازی که در این زمان در مشهد حضور داشت و از نزدیک شاهد این وقایع بود، میگوید: چون روزنامه حاوی درج اینمطالب برای آیتالله قمی ارسال شد. ایشان پس از مطالعه این اخبار و جریانات، گریه کرد و گفت: «خلاصه، اسلام فدایی میخواهد و من حاضرم فدا شوم».
مهمترین مخالفت علما و مراجع قم با رژیم رضاشاه، در ماجرای کشف حجاب بروز یافت. مرحوم آیتالله حائری ضمن رعایت تمام جوانب قضایا و بدون اینکه بهانهای بهدست رژیم طاغوت بدهد، از مسئله کشف حجاب اظهار نفرت نمود و چون احساس کرد این نقشه شوم، جدّی است و کارگزاران رژیم بهشدّت پیگیر عملی ساختن آن، حتّی در شهر مذهبی قم هستند، بهعنوان اعتراض، جلسات درس و بحث و نماز جماعت خود را تعطیل کرد و تنفّر خویش را از حوادث پیش آمده، اعلان کرد و چون عدّهای از روحانیون و بازاریان نزد وی آمدند و در خصوص کشف حجاب و عوارض ناگوار آن مطالبی به عرض رسانیدند، آن مرجع عالیقدر به رگهای گلویش اشاره کرد و گفت: باید تا پای جان مقاومت نمود. من ایستادهام؛ زیرا مسئله حجاب، از ضروریات دین است و بنا به نص قرآن، واجب شمرده میشود. [۱] [۲]
آیتالله حاجآقا حسین قمی برای مذاکره با رضاخان پیرامون مسائلی که بهواسطه کشف حجاب پیش آمده بود، بهتهران رفت. قبل از حرکت، از وی درباره نحوه عملکرد و اینکه در ملاقات با شاه چه خواهد کرد، سؤال شد و وی در پاسخ گفت: «اول اصرار و التماس میکنم که از برنامههای ضددینی و اسلامی خود دست بردارد و اگر موافقت نکرد، دست او را میبوسم و اگر باز هم موافقت نکرد، خفهاش میکنم». وی در تصمیم خود قاطع بود؛ بهطوری که قبل از عزیمت به تهران گفت: اگر جلوگیری از این عمل خلاف مذهب، منجر به کشته شدن ده هزار نفر و خودم هم بشود، باز هم ارزش دارد.
به دلیل ریشهدار بودن تفکرات دینی و حضور طولانی مدت مذهب در ایران، سیاست اسلامزدایی با مقاومت اجتماعی مواجه شد و در پی اجرای مقدمات طرح کشف حجاب، نخستین واکنش را علمای شیراز بروز دادند. علما پس از دریافت گزارش از چگونگی برگزاری مراسم جشن در مدرسه دخترانه شیراز تصمیم گرفتند، مخالفت خود را بیان کنند تا از اعمال مشابه در سایر نقاط ایران جلوگیری شود. آنها طی تلگرافی به شاه اعتراضات رسمی خود را اعلام کردند[۳۸] [۳۹] [۴۰] و شاه هم بیتوجه به پاسخ علما، اقدامات جدی خود را پیگیری کرد.
پس از علمای شیراز و اعتراضات پراکنده روحانیون در مناطق دیگر، روحانیون مشهد، شدیدترین اعتراضها را نسبت به اجرای این طرح بیان کردند و در اعتراض وسیع به این اقدام ضد اسلامی، در مسجد گوهرشاد خواستار رسیدگی به وضعیت ایجاد شده و توضیح دولت شدند. خبر این تجمع عظیم به تهران رسید، شاه دستور متفرق ساختن مردم را به استاندار مشهد، بر طبق دستوری محرمانه صادر کرد، زمانی که مردم حاضر نشدند به اجتماع خود پایان دهند، از سوی فرمانده نظامیان، دستور حمله صادر شد و کشتار عظیمی در مشهد انجام شد که تا آن روز در ایران کمسابقه بود و از آن پس ارتش ابزار مهم و کارآمدی در دست شاه شد و در موارد مشابه برای جلوگیری از اعتراضات عمومی استفاده میشد. [۴۱][۴۲] [۴۳]
واکنش آیتالله حائری یزدی
در قم، آیت الله حائری که بهخاطر حفظ حوزه علمیه، موضعی بیطرفانه در امور داشت از سوی روحانیون و دیگر طبقات سخت تحت فشار قرار گرفت به گونهای که میرزا مهدی بروجردی که عملاً مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده داشت، تهدید کرد که نامهای را با امضای وی علیه اقدامات دولت انتشار خواهد داد.[۱۱] سرانجام شیخ عبدالکریم حائری، تلگرافی در تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۱۴ش خطاب به رضاشاه نگاشت.[۱۲] بعد از این تلگراف، رضا شاه به قم آمد و به منزل آیتالله حائری رفت، بدون سلام و جواب، با غضب و عصبانیت گفت: «رفتارتان را عوض کنید و گرنه حوزه قم را با خاک یکسان میکنم».[۱۳] در ادامه این ماجرا، رژیم پهلوی تعدادی از روحانیون را به جرم تحریک آیتالله حائری تبعید کرد.[۱۴]
در عید نوروز سال ۱۳۰۶ رضاخان و خانوادهاش به زیارت میروند (بدون حجاب کامل) با اینکه هنوز کشف حجاب نشده بود، در حرم مطهر حضور به هم میرسانند. این عمل و جسارت سبب خشم مردم میشود و روحانیای به نام "واعظ" مردم را به امر به معروف و نهی از منکر فرا میخواند. این خبر به مرحوم شیخ محمدتقی بافقی (از روحانیون قم) میرسد و ایشان نخست به خانواده رضاخان پیام میدهد که اگر مسلمان هستید نباید در این مکان با این وضع حضور یابید و اگر مسلمان نیستید، باز هم حق ندارید در این مکان حضور یابید. پیام مؤثر واقع نمیشود، مرحوم حاج شیخ محمدتقی شخصاً به حرم میآید و به خانواده رضاخان شدیداً اخطار میکند. این حادثه منجر به قیام مردم شد و رضاخان شخصاً با یک واحد موتوری به قم رفت و با چکمه وارد صحن مطهر شد و شیخ محمدتقی بافقی را مورد ضرب و شتم قرار داد. رضاخان از رئیس نظمیه، شیخ محمدتقی بافقی را مطالبه کرد و رئیس نظمیه اظهار کرد که او فرار کرده است. به محض اینکه این جمله را گفت، شاه با عصا به وی حمله کرد و او را مورد ضرب و شتم جدی قرار داد و دستور داد او را به زندان انتقال دهند. [۴۴] [۴۵] [۴۶]
لغو قانون کشف حجاب
پس از روی کار آمدن محمدرضا پهلوی در سال ۱۳۲۰ش، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند، در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علیرغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمیکردند. در مهرماه همان سال سید ابوالقاسم کاشانی طی نامهای به نخست وزیر وقت خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد. در سال ۱۳۲۳ش نیز سید حسین طباطبایی قمی از مراجع وقت، نامهای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را لغو کند. سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید.[۲۹] انتشار دو فتوای «سید حسین بروجردی» و «سید محمدتقی خوانساری» که دال بر لزوم حجاب و تحریم بیحجابی بود در آن روزها منتشر شد و از نظر فرهنگی و دینی مردم را به سمت حجاب تشویق کرد.[۳۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
واقعه مسجد گوهرشاد
واقعه مسجد گوهرشاد تجمع مردم مشهد در مسجد گوهرشاد در اعتراض به قانون تغییر لباس که توسط نیروهای دولتی سرکوب شد. این تجمع در تیر سال ۱۳۱۴ش و در زمان حکومت پهلوی اول رخ داده است. علت اصلی این تحصن اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس، و حصر آیت الله سید حسین قمی بود. در این تجمع محمدتقی بهلول سخنرانی کرد و در این حین بین مردم و نیروهای دولتی درگیری رخ داد. این تحصن به شدت سرکوب و بیش از ۱۶۰۰ نفر کشته و تعدادی هم زخمی شدند. پس از این واقعه روحانیان سرشناس مشهد دستگیر و تبعید شدند و به دستور رضا شاه برخی از رؤسای ادارات مشهد تغییر کردند.
قیام مسجد گوهرشاد (۱۸ الی ۲۲ تیرماه ۱۳۱۴)، در اعتراض به قانون تغییر لباس توسط حکومت پهلوی بود. علت اصلی این قیام و تحصن اعتراض به اجباری شدن کلاه شاپو و سیاستهای تغییر لباس، و حصر آیتالله سیدحسین قمی بود. این قیام در نهایت بهشدت توسط رژیم سرکوب گردید و عدهای زیادی به خاک و خون کشیده شدند.
واقعه مسجد گوهرشاد در تاریخ تحولات معاصر به رویداد پراهمیت سیاسی ــ اعتقادی تبدیل شد و در حافظه تاریخی مردم ایران چنان جای گرفت که حدود چهل سال بعد به مثابه یکی از ارجاعات تاریخی انقلاب اسلامی مطرح میشد. بههرحال این رویارویی خونین روحانیان و مردم با حکومت وقت، شکاف عمیقی را میان مردم و نظام استبداد رضاخانی ایجاد کرد.
محمدتقی بهلول، که تحت تعقیب بود و از شهری به شهر دیگر میرفت، از گرفتاری آیتالله قمی، مطلع شده و در چهارشنبه ۱۸ تیر به مشهد رسید و به حرم رضوی رفت؛ ولی مامورین انتظامی ساعاتی پس از ورودش به حرم او را دستگیر نموده و در یکی از اتاقهای صحن کهنه بازداشت کردند. ساعاتی پس از بازداشت شیخ محمدتقی بهلول، مردم به تدریج از این امر آگاه شده، و در مقابل محل توقیف او تجمع کرده و او را آزاد کردند.[۷] شیخ محمدتقی بهلول میگوید: «من قصد ایجاد وحشت در هیات حاکمه را داشتم و این برنامهای بود که در تهران و سایر شهرها اجرا کرده بودم و در موارد مختلف دولت مجبور به عقبنشینی شده بود.» او همچنین خاطرنشان میکند: «در مشهد هم میخواستم که چنین بشود؛ ولی نشد، وقتی این منظره پیش آمد و رییس شهربانی و پلیسها را زدند، من گیج شده بودم و نمیدانستم چه باید بکنم... در تمام محوطه مسجد و صحنها صدای مرگ بر شاه و لعنت بر شاه و مرده باد شاه و زنده باد اسلام، لعنت بر بهایی و لعنت بر دشمن علما، بلند بود.» وی در ادامه میگوید که با این اتفاقات، دیگر کوتاه آمدن معنا نداشت و ممکن هم نبود؛ از اینرو، در یک سخنرانی به مردم گفتم: «کاری که نباید میشد، شد و ما نباید نرمی نشان دهیم، باید پایمردی کرده و مقاومت کنیم تا حاج آقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کنیم.[۸]
پس از ورود مرحوم شیخ محمدتقی بهلول از فردوس به مشهد و اطلاع از هجرت و زندانی شدن آیتالله قمی، وی در اعتراض بهشرایط پیش آمده، سخنرانی کوتاهی کرده و به واسطه این سخنرانی، دستگیر شد و پس از آزادی، وی در سخنرانی دیگری، پیشنهاد تحصن در مسجد گوهرشاد را مطرح کرد و گفت: «... کار از کار گذشته و ما نباید نرمی نشان دهیم. باید پایمردی کرده، مقاومت کنیم یا حاجآقا حسین قمی را از زندان آزاد کرده و احکام اسلامی را جاری کنیم یا همه کشته شویم».
یکی از نکات در خور تامل درباره قیام مسجد گوهرشاد (۱۸ الی ۲۲ تیرماه ۱۳۱۴) مبارزات علمای غیربومی است که از آن میان میتوان به بهلول واعظ اشاره کرد. بهلول از اهالی گناباد بود که در شهرها و روستاهای کشور منبر میرفت و از اینراه گذران زندگی میکرد. همچنین خاستگاه علمای مشهور دخیل در این قیام نظیر آیات عظام حسین قمی، آقازاده (فرزند ارشد آخوند خراسانی)، یونس اردبیلی، سیدعبدالله شیرازی، مرتضی آشتیانی، سیدعلیاکبر خوئی (والد آیتالله سیدابوالقاسم خوئی مرجع تقلید) به ترتیب عبارت بود از شهرهای قم، نجف، اردبیل، شیراز، تهران و خوی. نکته جالب این است که وقتی علمای طراز اول مشهد را پس از قیام دستگیر و بعد از بازجویی و محاکمه در تهران (قریب سه ماه) آزاد کردند، مقرر نمودند که همگی آنان باید به شهرهای محل تولد و خاستگاه اولیه خود عزیمت نمایند. بهدرستی معلوم نیست هدف دستگاه قضائی از این اقدام چه بود، ولی گویا هدفی سیاسی در آن وجود داشت و آن این است که صرفنظر از تمرکز نداشتن جمعی از علمای مشهور دارای پرونده سیاسی در یک مکان، تضعیف جایگاه حوزه علمیه خراسان در کشور بود.
بههرحال حتی اگر عدهای از علمای یادشده هم دارای سابقه چندساله سکونت در مشهد بودند، بهلول در این میان استثنا بود؛ زیرا فقط پنج روز در این شهر رحل اقامت افکند و در همین پنج روز هم در مقام سرسلسله جنبان قیام مسجد گوهرشاد فعالیت کرد. همچنین او از این بخت بزرگ نیز برخوردار شد که در همان بدو سرکوب قیام، با جمع انگشتشماری از یارانش، از مسجد گوهرشاد بگریزد و پس از طی اندکی از مسیر، بهتنهایی عازم افغانستان گردد. خوشاقبالی بزرگتر او این بود که حتی پس از قریب سه دهه و نیم زندگی طولانی در کشورهای افغانستان، مصر و عراق، که فقط یک مورد آن ۳۱ سال زندان در افغانستان بود، در پی اخراج ایرانیان از سوی دولت عراق، به ایران بازگشت و قریب چهار دهه به حیات خود ادامه داد.
همانطورکه گفته شد، شغل بهلول وعظ و خطابه بود. تاحدودی نیز در شهرهای خراسان به وعظ شهرت یافته بود. در یکی از روزهای اوایل تابستان ۱۳۱۴، هنگامی که در شهر قائن به وعظ مشغول بود، از طریق زائرانی که از مشهد مراجعت میکردند، خبر عزیمت آیتالله العظمی قمی از مشهد به تهران را برای گفتوگو با رضاشاه درباره قانون اتحاد شکل لباس و تغییر کلاه شنید؛ ازاینرو بلافاصله عزم خود را برای پیوستن به آن مرجع دینی جزم کرد و در گام اول برای اطمینان یافتن از سفر وی، عازم مشهد شد. او نقل کرده است: «از مدتها دنبال چنین مناسبتی میگشتم که به یک مرجع از طرف دولت حمله بشود تا من به یاری او بشتابم». بههرحال وی، در بدو ورود به مشهد، به منزل آیتالله قمی مراجعه و از خبر عزیمت او به تهران اطمینان حاصل کرد.
سپس به حرم امام رضا (علیهالسّلام) رفت تا پس از زیارت به دیدار قمی در تهران بشتابد و از او کسب تکلیف کند. اما به محض ورود به حرم، فضای آنجا را بهگونهای غیرمنتظره بر وفق مراد خود یافت. در هر گوشهای از حرم و مسجد گوهرشاد (که در جوار آن است) جمعیتی را مشاهده کرد که در پای منابر وعاظ، از حصر آیتالله قمی در تهران سخن میگویند. کنجکاوانه از مردم پرسوجو کرد و جویا شد که از چند شب قبل جمعی در مسجد تحصن اختیار کردهاند و وعاظ نیز برای آنان بهصورت جسته و گریخته از تغییر کلاه و حتی قرار کشف حجاب سخن میگویند و مردم را تحریک میکنند؛ از همینرو وی بهشوق آمد و بر فراز منبر ایوان مقصوره رفت و با فریادهایی توجه همگان را جلب کرد. پس از تجمع مردم، به حاضران وعده داد که قصد دارد فردا شب مطالب مهمی به سمع و نظر آنها برساند. گفتنی است که در آن روز جمعیت بیشتری نسبت به روزهای قبل در مسجد گوهرشاد تجمع کرده بودند. علت این امر دستگیری جمعی از بازاریان در اعتراض به حصر آیتالله قمی و اعلام حمایت از مطالبات او بود. برای این منظور آنها حتی تلگرافی به دربار مخابره کرده بودند. بههرحال بهلول در چنین فضایی وارد مسجد شد و چون با استقبال شدید مردم حاضر در آنجا مواجه گردید تصمیم گرفت سخنرانی کند.[۳]
نکته در خور توجه این است که بهلول در خاطرات خود اصلاً به این سخنرانی و فراخوان اشاره نکرده، بلکه در بعضی از خاطرات موجود از وقایع آن روزها، به این سخنرانی اشاره و مطالب پراکندهای از آن نقل شده که فراخوان برای حضور در سخنرانی شبجمعه سخن اصلی آن است. شیخ محمد علمی اردبیلی، از دستگیرشدگان قیام گوهرشاد، درباره آن سخنرانی در خاطراتش چنین نقل کرده است که بهلول در پایان سخنرانی «تند و انقلابی با یک بیان وافی» گفت: «ای جماعت فردا شب زن [به مجلس و پای سخنرانی او] نیاید. منظورش این بود که فردا کسانی بیایند که از نظر دل و جرات مرد و مردانه باشند».[۴]
در منبعی دیگر خاطرنشان گردید: «بهلول گفت: حاضرین به غایبین بگویند. فردا شب که شب پنجشنبه است در اینجا و در همین مسجد و روی همین منبر مطالب مهمی را برای شما خواهم گفت. هرکس نیاید از کیسهاش رفته البته میدانم که فراموش نمیکنید». [۵] [۶]
بعد از این سخنرانی جمعیت پراکنده شدند و بهلول نیز آن شب را در منزل یکی از دوستانش به صبح رساند.[۷]
چنین بهنظر میرسد که در پی فراخوان شب قبل، جمعیت بسیاری در حرم و مسجد گوهرشاد تجمع نمودند. گفتنی است که ۱۹ تیرماه در مشهد، به مناسبت سالروز حمله روسهای تزاری به حرم مطهر و توپ بسته شدن صحن، مشهور است و این امر هم در تجمع مردم مؤثر بود. بههرحال بهلول، که در آن زمان نیروهای امنیتی او را شناسایی کرده بودند، بهمنظور گریز از تعقیب یا احیاناً بازداشت از سوی آنان، خود را به داخل حرم رساند و در مسجد گوهرشاد رحل اقامت افکند. او قصد داشت هرچه زودتر سخنرانی افشاگرانه خود را ایراد، و مشهد را ترک کند و با عزیمت به تهران، به دیدار آیتالله قمی بشتابد، ولی این سفر به روز شنبه موکول شد؛ زیرا بهلول اعتقاد داشت هر وقت روز پنجشنبهای در یکی از شهرهای مقدس باشد، باید شب و روز جمعه را نیز آنجا سر کند تا آداب زیارت مخصوصه را بهجا آورد، سپس آن شهر را ترک کند. در نتیجه او موقتاً در مشهد ماند. اما در ظهر پنجشنبه، وقوع حادثه ای تمام برنامههای او را برهم زد.
همانطورکه پیشبینی میشد، ماموران شهربانی که در تعقیب او بودند در پی آگاهی از محل استقرار او، به سراغش آمدند و در صحن حرم امام رضا (علیهالسّلام) دستگیرش کردند، اما همین که درصدد برآمدند او را از حرم خارج کنند با مقاومت جمعی از حاضران و زائران مواجه شدند. در این هنگام چند تن از خادمان حرم آمدند و واسطه شدند که او را موقتاً در کشیکخانه حرم نگاه دارند و در فرصت مقتضی از حرم خارج نمایند. حسین بهلول نیز به ماموران تعهد داد که صبح روز شنبه خود را به شهربانی معرفی کند. بدینترتیب غائله خاتمه یافت و بهلول در کشیکخانه صحن بزرگ حرم زندانی گردید، اما هنوز ساعاتی از بازداشت او نگذشته بود که زائرانی که از مقابل بازداشتگاه او عبور میکردند از درب شیشهای کشیکخانه بهلول را شناسایی کردند و درصدد برآمدند او را آزاد کنند. بهلول نیز که اوضاع را بر وفق مراد دید برای جلب توجه رهگذران «خود را به حالت گریه به مردم نشان داد».
در همین هنگام فردی با کت و شلوار و کلاهشاپو و کراوات، که براساس قانون اتحاد شکل لباس و تغییر کلاه، لباس پوشیده بود، یعنی نواب احتشام رضوی، از خادمان مشهور حرم که دو ماه پیش از آن ملبس به لباس روحانی بود، در آنجا ظاهر شد و پس از ورود به کشیکخانه، با بهلول گفتوگو کرد. لحظاتی بعد که از بهلول شنید آیتالله قمی نیز در تهران بازداشت شده است، به میان مردم و تجمعکنندگان در مقابل کشیکخانه مراجعه کرد و با صدای بلند فریاد زد: «ای مردم بیغیرت نزدیک پنجهزار نفر از چهارتا پلیس محافظ بهلول میترسید. بریزید و عالِم خود را آزاد کنید. لعنت برکسی که این کلاه را بر سر ما گذاشت»، سپس کلاهش را از سر برداشت و زیر پاانداخت و با ندای یاحسین یاحسین به کشیکخانه حمله کرد. حاضران نیز که تا این لحظه با حیرت این صحنهها را مشاهده میکردند، به هیجان آمدند و به تبعیت از او به طرف کشیکخانه هجوم آوردند و بهلول را آزاد کردند.
جمعیتی که تحت رهبری نواب احتشام رضوی، بهلول را در چنین شرایطی نجات دادند، او را برفراز منبر صاحبالزمان مسجد گوهرشاد نشاندند.[۸]
بهلول در خاطراتش احساس خود را در آن وضعیت چنین بیان کرده است: «وقتی من روی منبر جای گرفتم، دست و پای خود را گم کردم، چرا؟ چون پیشبینی چنین منظرهای را نداشتم و نمیخواستم که شورش بشود» اما جمعیتی که پای منبر او گرد آمده بودند و شعار مرگ بر شاه زندهباد اسلام، زندهباد علما سر میدادند از او میخواستند سخنرانی کند؛ ازهمینرو بهلول زبان به سخن گشود و خطاب به حاضران گفت: «مردم خوب کاری نکردید که مرا اینطوری آزاد کردید. اما اکنون عملی که شده و ما نباید نرمی نشان دهیم یا حاج آقاحسین قمی را آزاد کرده و احکام اسلام را جاری کرده و یا همه کشته شویم». سپس در پایان از مردم خواست که بروند خانههایشان و آذوقه یک هفته خانواده را تهیه، و با سلاح مراجعت کنند.[۹]
پس از این سخنان، جمع کثیری از حاضران برای اجرای این دستور به سوی منازلشان عزیمت کردند، اما بهلول با باقیمانده افراد (زائران) مکان تجمع را از مسجد گوهرشاد به صحن نو تغییر دادند؛ زیرا وقت خواب بهتدریج فرا میرسید و خوابیدن در مسجد مکروه بود، ولی در صحن اشکالی نداشت. پس از استقرار در مکان جدید، جمعیت تحصنکننده آن شب را (شب جمعه) با دعا و نیایش و مناجات با حق تعالی سپری کردند. عدهای نیز استراحت نمودند. در اینشب هیچیک از مقامات امنیتی به سراغ آنها نیامد.
کشتار محدود اولیه
به دنبال دریافت دستور رضاخان، زمان اذان صبح جمعه، نظامیان به تدریج بر مواضع حساس اطراف حرم مسلط شدند. در این مرحله، نظامیان در صدد کشتار مردم نبودند؛ بلکه سعی میکردند که جلوی ورود مردم خارج از حرم را به داخل حرم و مسجد گوهرشاد بگیرند. نظامیان به افراد متحصن در داخل مسجد گوهرشاد اعلام کردند که متفرق شوید و عرایض خود را تسلیم استاندار کنید تا رسیدگی شود. شیخ بهلول در پاسخ به مأموری که این سخن را گفته بود، گفت: «ما جمع نشدهایم برای اینکه به حرف استاندار متفرق شویم. زود از اینجا برو که نمیخواهیم به تو صدمه برسد.» آن مرد رفت، بین سربازها و کسانی که میخواستند از اطراف به صحن و حرم و مسجد بیایند، درگیری به وجود آمد.[۹] و عدهای کشته و زخمی شدند و سلاحهایی نیز از سربازان به دست مردم افتاد. به گفته محمدتقی بهلول در جمعه ۲۲ نفر کشته و عدهای نیز زخمی شدند.[۱۰]
چنین به نظر میرسد که ماموران امنیتی بهصورت محرمانه در داخل جمعیت تحصنکننده حضور داشتند و لحظه به لحظه وقایع را گزارش میدادند؛ زیرا به یکباره در آستانه اذان صبح صدای شیپور نظامی بهصدا درآمد و این صدا معمولاً نشانه عملیات نظامی بود. البته قبل از حمله، فردی از طرف استانداری به جمع تحصنکنندگان آمد و به آنان هشدار داد که بهتر است هرچه زودتر متفرق شوند، ولی در آن فضای هیجانی و شور انقلابی گوشی برای شنیدن این نصایح نبود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
چنین به نظر میرسد که ماموران امنیتی بهصورت محرمانه در داخل جمعیت تحصنکننده حضور داشتند و لحظه به لحظه وقایع را گزارش میدادند؛ زیرا به یکباره در آستانه اذان صبح صدای شیپور نظامی بهصدا درآمد و این صدا معمولاً نشانه عملیات نظامی بود. البته قبل از حمله، فردی از طرف استانداری به جمع تحصنکنندگان آمد و به آنان هشدار داد که بهتر است هرچه زودتر متفرق شوند، ولی در آن فضای هیجانی و شور انقلابی گوشی برای شنیدن این نصایح نبود. آن فرد به ناچار با ناکامی در ماموریتش مراجعت کرد. در این موقع تمام اطراف صحن و حرم را نیروهای انتظامی محاصره کردند. از همان لحظات حضور ماموران، جمعی از اهالی مشهد که منازلشان در نزدیکی حرم بود و از صدای شیپور نظامی، هیجانزده از خواب برخاسته بودند، در اطراف حرم تجمع کردند. به اینصورت ماموران انتظامی اطراف حرم، خود در محاصره این افراد قرار گرفتند. این اشخاص نیز درصدد بودند از صف نظامیان عبور کنند و به جمع تحصنکنندگان بپیوندند، اما ماموران امنیتی مانع میشدند. در همین لحظات فرمان حمله صادر شد و ناگهان با شلیک گلولهای عملیات آغاز گردید. نیروهایی که در مواضع خود سنگر گرفته بودند، سلاحهای خود را به طرف تحصنکنندگان نشانه رفتند و از همان آغاز تعدادی از مردم به خاک و خون غلتیدند.
جمعیتی که خارج از محاصره بودند با مشاهده این صحنهها، به طرف ماموران هجوم آوردند. بدینترتیب به نیروهای انتظامی از دو سو حمله شد و تعدادی از آنها زخمی و کشته شدند. در چنین وضعیت بحرانی، فرمانده آنان دستور عقبنشینی صادر کرد. عدهای از سربازان نیز که انتظار چنین کشتاری را نداشتند (آن هم در صحن حرم مطهر امام رضا (علیهالسّلام)) تاب و تحمل خود را از دست دادند، و به مردم پیوستند. این نکته نیز در عقبنشینی نیروهای امنیتی بیتاثیر نبود. بدینترتیب حمله اول در سحرگاهان روز جمعه ناتمام باقی ماند، متحصنان با دهها کشته و زخمی، همچنان در موضع خود با عزمی راسخ باقی مانده بودند. و آن روز را به معالجه زخمیها و دفن شهدا گذراندند. عدهای از زخمیها را به منازلشان و عدهای دیگر را به بیمارستان بردند.
اولین کسی که از طرف دولت از آزادی و حضور بهلول بر منبر مسجد گوهرشاد و بهویژه فراخوان تجمع او در شب پنجشنبه آگاهی یافت، مولوی، نایبالتولیه مسجد گوهرشاد، بود که در پی اطلاع از سخنان بهلول، خود را به پای منبر رساند و درصدد برآمد وی را از منبر پایین آورد، اما مستمعان پای منبر به وی حملهور شدند و کتک زدند، بهطوریکه وی را در بیمارستان بستری نمودند. رئیس شهربانی، به محض اطلاع از این حادثه و پیشبینی گسترش قیام، پاسبان بیات، رئیس پلیس مشهد، را نزد استاندار (پاکروان) و فرمانده لشکر خراسان (سرلشکر مطبوعی) فرستاد تا آنها را از قضیه آگاه سازد. در پی کسب اطلاعات پیدرپی از وقایع داخل حرم و مسجد گوهرشاد، نامبردگان طی رایزنیهایی در نیمهشب جمعه تصمیم گرفتند که غائله را بهوسیله ماموران مستقر در کلانتری ۲، که در جوار مسجد گوهرشاد واقع بود، بخوابانند. برای این منظور، استاندار بهاتفاق فرمانده لشکر به کلانتری یادشده عزیمت نمود تا ضمن بررسی اوضاع بر حمله قریب الوقوع (حمله اول) به متحصنان نظارت کند. در بدو امر افرادی (در کتاب «واقعه خراسان» اسامی دو فرد یاد شده به ترتیب: سرگرد محسن اداری و سروان اداری ذکر شده است [۱۰] ) را به جمع تحصنکنندگان فرستادند تا با نصایح و اندرز، آنان را قانع سازند و پراکنده نمایند، ولی متحصنان و بهویژه بهلول، که رهبری آنها را برعهده گرفته بود، تقاضاهای خود را در سه بند مطرح و اعلام کردند تا زمانی که این خواستهها برآورده نشود به تحصن خود ادامه خواهند داد.
مطالبات سه گانه آنها عبارت بود از: تغییر ندادن کلاه، جلوگیری از رفع حجاب، و بازگشت فوری آیتالله قمی به مشهد. اما مقامات امنیتی مشهد که نمیتوانستند در این موارد تعهدی بدهند، طی مذاکراتی تصمیم گرفتند متحصنان را قلع و قمع کنند. اجرای این تصمیم نیز به صبحگاهان، که عده تحصنکنندگان به حداقل ممکن کاهش مییافت، موکول شد. تعداد آنان را در این مقطع بین دویست تا ۱۵۰ نفر ذکر کردهاند.
گفتنی است که در بدو امر، فرمانده لشکر و رئیس شهربانی به علت اخذ نکردن فرمانی از مرکز، حاضر نبودند این عملیات را اجرا کنند، ولی با اصرار استاندار و بهویژه اتهام وی به شهربانی و تولیت مبنی بر اینکه از گزارش بهموقع این واقعه خودداری کردهاند، تصمیم گرفته شد با کمک لشکر (یک اسواران سواره و یک گروهان پیاده)، شهربانی در سحرگاهان منطقه را تحت کنترل بگیرد و با استقرار یک گردان پیاده از نیروهای خود، به غائله خاتمه بخشد، اما در پی هیاهو و سروصداها، عده بسیاری از مردم به اطراف حرم ریختند و ابتکار عمل را از نیروهای امنیتی گرفتند. آنان در حالت بلاتکلیفی و سرگردانی، در حالیکه در اجرای عملیات خود ناکام مانده بودند، طی دستوری عقبنشینی کردند و بدینصورت بحران نه تنها پایان نیافت، بلکه دامنه آن گسترش یافت. در پی این ناکامی، استاندار به اتفاق فرمانده لشکر و رئیس شهربانی و (اسدی نایبالتولیه آستان قدس رضوی) به تلگرافخانه رفت و مراتب را به مرکز (شاه) گزارش داد. در پی آن از مرکز دستور رسید که فوراً به غائله خاتمه بخشند.[۱۱]
افزایش جمعیت تجمع کنندگان
بر اساس گزارشهای محمدعلی شوشتری «دوایر مسئول از ترس مرکز و شاه قوای فکری را از دست داده و خود را باخته بودند و در گزارشها به قدری مبالغه میکردند و موضوع را بزرگ میدانستند که بالطبع شاه بیاندازه نگران میشد، به طوری که در آن دو روز اغلب، شخصا تلگراف حضوری مینمود و اوامر صادر میکرد.»[۱۲] بر اساس گزارش نظمیه مشهد، تعداد مردم گردآمده در مسجد گوهرشاد هر لحظه در حال افزایش بود و شنبه کسبه را وادار به تعطیلی مغازههایشان کردند.[۱۳] شنبه، عدهای نیز از روستاهای اطراف به مردم متحصن پیوستند و مسجد گوهرشاد و صحنها مملو از جمعیت شد و سخنرانان در موضوعات مختلف به ویژه در مورد آیت الله قمی، تغییر لباس و رفع حجاب برای مردم صحبت میکردند. از سوی دیگر نیز قشون شرق به فرماندهی سرلشکر ایرج مطبوعی، شهربانی و آگاهی نیروهای خود را برای سرکوب مردم هماهنگ میکردند. شوشتری به نقل از اسدی و پاکروان میگوید: «اعلیحضرت فرموده بود: اگر بیش از این مسامحه کنید و تعلل ورزید، نه کلاه بر سر شما و نه تاج بر سر من باقی خواهند گذارد، امر میکنم و فرمان میدهم امشب [نیمه شب شنبه] باید غائله بدون خونریزی خاتمه یابد. هر قدر قشون لازم است، باید آنها را محاصره کرده، محرکین را دستگیر، مردم متفرقه را آزاد سازید.»[۱۴]
چنین بهنظر میرسد که در این روز برنامه متحصنان بر دو محور اصلی متمرکز گردید: یکی مذاکره با اولیای امور شهر و مقامات مذهبی و دیگری عزیمت به منازل علما و آوردن اجباری آنها به جمع تحصنکنندگان. در یکی از گزارشهای «تشکیلات نظمیه ــ عطف ۷۵۶۱به مرکز» فضای حاکم بر شهر مشهد در آن روز را چنین ترسیم میکند: «در مسجد[گوهرشاد] قریب به ده دوازده هزار جمعیت موجود، بهلول و واعظی از رفقایش مردم را تهییج میکنند. بیشتر دکاکین بسته است عدهای از طلاب امروز صبح کسبه بازار را تشویق میکردند که دکاکین خود را باز نکنند. در سایر نقاط شهر خبر تازه نیست و امنیت برقرار است. اقدامات دیروز همان بود که عرض شد به این معنی که پس از زد و خورد دیروز صبح اقدامات روی نصایح بوده؛ زیرا اقدامات جدّی باید در صحن و مسجد به عمل آید و آن هم منوط به استعمال قوای نظامی و اسلحه و وارد آوردن تلفات زیاد و هر قدر هم زودتر این غائله خاتمه پیدا کند بهتر خواهد بود. بسته به صدور امر مرکز است».[۱۲]
نکته درخور توجه در این گزارش، ضمن اعتراف به درگیری در روز قبل (صبح جمعه ۲۰ تیرماه)، این است که «اقدامات [روز شنبه ۲۱ تیرماه] روی نصایح بوده» و به تعبیر دیگر در پی دستورالعمل شاه مبنی بر پایان دادن فوری غائله، گویا گروههایی از دو طرف درگیری و همچنین عدهای از مقامات مذهبی و اولیای امور در صدد برآمدند ضمن مذاکره با تحصنکنندگان، آنها را از ادامه تحصن و عواقب احتمالی آن بازدارند. این گروه به نیکی از لاقیدی هیئت حاکمه و شخص رضاشاه آگاهی داشتند و میدانستند که او حتی به بهای سرکوب خونین قیام و شکستن حرمت مسجد و حرم امام رضا (علیهالسّلام)، هم قصد و نیّت خود را عملی خواهد کرد.
تقریباً تمامی دو طرف مناقشه، اعم از بهلول، نواب احتشام رضوی، آیتالله آشتیانی، آیتالله آقازاده، اولیای امور شهر نظیر: پاکروان، مطبوعی، بیات، اسدی، در مذاکره سهمی داشتند. هر یک از این افراد میکوشیدند بهطور مصالحهآمیز تحصن خاتمه یابد. خاطرات نواب احتشام رضوی حاکی از این موضوع است که در این روز درباره اتخاذ مواضع لازم در قبال وقایع و پیشامدهای احتمالی، میان تحصنکنندگان دودستگی پیش آمد. نواب نقل کرده است: «به شیخ بهلول گفتم: مردم بدبخت نباید بیجهت کشته شوند، این مسامحه فعلی دولت نظیر حمله دیروز و عقبنشینی قشون عملی مرموز است فعلاً مقصر اصلی جز من و تو کسی نیست. دولت هم به ما دو نفر نظر دارد. الساعه تکلیف دینی و وجدانی ما این است که عملاً فداکاری نماییم ... اول این مردم باایمان مظلوم را زنده به خانههایشان بفرستیم. من و تو هم رسماً تسلیم شویم ... دیگر نمیتوانند آستانه و مسجد را منهدم نمایند یا مزاحم مردم شوند». نامبرده افزوده است: نه تنها بهلول این پیشنهاد را نپذیرفت، بلکه عدهای را تحریک کرد که شبانه او را بکشند. بر اساس این خاطرات همچنین علمایی که در آن روز به جمع تحصنکنندگان بهطوع یا اجبار پیوستند جلسات مذاکرهای تشکیل دادند و تصمیم گرفتند: اولاً منبر محدود شود و غیر از عقلا و بزرگان کسی منبر نرود و آنها هم حرف تحریکآمیز نزنند؛ ثانیاً جلوی ماجراجویان و عوامل پشت پرده در تحریک عوام گرفته شود؛ ثالثاً طی مخابره تلگرافی به رضاشاه، مظالم دیروز قشون گوشزد گردد و تا رسیدن جواب آن منتظر باقی بمانند.[۱۳]
بهلول در خاطراتش از تماس فرصتطلبانه احتشام رضوی با عوامل حکومتی و مذاکرات بین آنان سخن به میان آورده و نقل کرده است که این مذاکرات بدون آگاهی او انجام شد و اولیای حکومتی در این گفتوگو به نواب پیشنهاد ریاست حرم امام رضا (علیهالسّلام) (تولیت) را دادند.[۱۴]
اما خود نواب در خاطراتش ذکر کرده است که این ملاقات به درخواست سرلشکر مطبوعی و به واسطه پدرش (نواب رضوی) و شخصی بهنام فرخ (رئیس کابینه آستانه) انجام شد. محل آن نیز عمارت تولیت در آستانه بود. از جزئیات مذاکرات چنین برمیآید که فرمانده لشکر شرق، نواب احتشام رضوی را نسبت به بهلول ملایمتر و انعطافپذیرتر میدید و ازاینرو به مذاکره با وی تمایل پیدا کرد. در این گفتوگو، هر یک از دو طرف از موضع خود دفاع کردند. در پایان مطبوعی متن تلگراف رضاشاه را مبنی بر سرکوب کردن قیام به احتشام رضوی نشان داد و اظهار نمود: «آقای نواب این دستور تلگرافی که با تمام تشریفات نظامی از طرف اعلیحضرت به نام ریاست عالیه قوا دستور داده شده ... تا سه ساعت به غروب اگر تحصنکنندگان متفرق نشدند آستانه و مسجد را به شدت بمباران و منهدم سازیم و ساکنین این دو بقعه را نیز بدون استثنا بکشیم» و سپس خاطرنشان نمود که «نواب احتشام، شخص تو قادری امروز این دو مسجد بزرگ را نجات دهی ... بیا و این فتنه را بخوابان». وی ادامه داده است که این مذاکرات بدون هیچگونه نتیجهای خاتمه یافت و وی پس از مراجعت بهسراغ بهلول رفت و قضیه را برای او شرح داد، ولی بهلول، ضمن مخالفت با این پیشنهادات، به او تاکید کرد: «اگر کلمهای از آنچه گفتی با مردم حرف بزنی تو را تکذیب و تکفیر میکنیم. این انقلاب به هر قیمتی هست ... باید توسعه یابد». [۱۵] [۱۶]
در ادامه این ماجرا به نقل از بهلول آمده است که چون این عمل نواب، موضع تحصنکنندگان را تضعیف کرد، خودش تصمیم گرفت ابتکار مذاکرات را بهدست گیرد. وی خاطرنشان ساخته است: «در همین موقع کسی پیش من آمد و گفت: هیئتی مرکب از هشت نفر از جانب حکومت به اینجا آمده، میخواهند با تو مذاکره کنند». اعضای این هیئت عبارت بودند از: آیتالله آقازاده، آیتالله شیخ مرتضی آشتیانی، دو تن از علمای تهران و چهار نفر از اولیای شهر مشهد، یعنی پاکروان (استاندار)، مطبوعی (فرمانده لشکر شرق)، سرهنگ نوایی یا همان سرهنگ بیات (رئیس شهربانی خراسان) و محمدولی اسدی، (نایبالتولیه آستانه). در آغاز این مذاکرات، آیتالله آقازاده رشته کلام را بهدست گرفت و با خشم خطاب به بهلول چنین گفت:
«ای نادان، این چه فسادی است که تو برای ما ایجاد کردهای؟ تو به فکر خدمت به اسلام هستی، در حالیکه به کفر خدمت کردهای، اگر کوچکترین ضعف و شکستی در دولت ایجاد شود، ایران مورد هجوم روسیه و انگلستان از مرزهای سرخس و زاهدان قرار خواهد گرفت. آنها تمام ایران را اشغال خواهند کرد. شکر خدای را که شاه ما مسلمان هست و عملی در جهت مخالفت با دین انجام نمیدهد. جلوگیری از حجاب و پارهای دیگر از کارهای بد به دستور شاه نیست ... شاه قسم یاد کرد، که عملی خلاف شریعت اسلامی و بدون اجازه مراجع دینی انجام ندهد. آیتالله سیدحسین قمی بازداشت نشده است و حال او خوب است. ایشان به زودی به مشهد خواهد آمد». بهلول در ادامه افزوده است: «آقازاده سپس لحن خود را تغییر داد و گفت: اما اکنون بیا گذشته را فراموش کرده و از آینده بگوییم. رضاشاه وعده داده که عفو عمومی اعلام کند. هیچکس بهخاطر اعمالی که شتابزده انجام داده است، مورد پیگرد قرار نخواهد گرفت. تو نیز در امان هستی و میتوانی با آزادی کامل به فعالیتهای دینی بپردازی. اما در حالحاضر بایستی این جمعیتی را که پیرامون تو جمع شدهاند متفرق کنی و سلاحهایی را که از سربازان گرفتهاید تحویل مسئولین بدهید. امشب را میتوانی پیش من میهمان باشی و فردا هر کجا میخواهی برو».
بهلول نقل کرده است: «من در پاسخ گفتم: تا هنگامیکه آیتالله قمی به مشهد نرسد، مردم متفرق نشده و سلاح را تحویل نخواهیم داد. اگر به خاطر احترام شما علما نبود به پادگانها حمله میکردیم و از توپ و آتشبار نمیترسیدیم؛ زیرا ما در راه خدا میجنگیم». او سپس تصریح کرده است که در پایان به آنان اولتیماتوم داد و گفت: «اگر تا یکشنبه آیتالله قمی آمد و صداقت شما بر ما معلوم شد، در اینصورت تصمیمگیری را به ایشان وامیگذاریم، اگر تا روز یکشنبه آیتالله قمی نیامد، جنگ را آغاز خواهیم کرد». آنان با این پیشنهاد موافقت کردند و قراردادی به شرح ذیل نوشته شد:مسجد و اطراف آن در اختیار ما باشد و هیچیک از عوامل رژیم بدون اجازه ما وارد این محوطه نشوند؛
ما در امور شهر دخالت نکنیم. آنها نیز کسی از طرفداران ما را بازداشت نکنند؛
نیروهای ما بتوانند برای انجام امور شخصی با آزادی کامل البته بدون سلاح تردد نمایند؛
نیروهای ما به ادارات دولتی وارد نشوند؛
اجازه دهند کشتهها را دفن و مجروحین را پانسمان کنیم».[۱۷]
البته چنانکه بهلول نیز خاطرنشان ساخته است، مقامات امنیتی مشهد دستور سرکوب قیام را پیش از آن گرفته بودند و این مذاکرات فقط برای وقتکشی و بهدست آوردن فرصت لازم بهمنظور اجرای آن دستور بود؛ ازاینرو نمیتوان آنان را در انعقاد این قرارداد صادق دانست. در این میان علمای مشهور مشهد نیز برای جلوگیری از خونریزی به تکاپوهایی دست زدند که از آن میان آیتالله آشتیانی بهسراغ تحصنکنندگان رفت.
در یکی از اسناد مربوط به دستورالعمل صادر شده از سوی ریاست کل شهربانی کشور به
رئیس شهربانی خراسان درباره اتخاذ تمهیدات لازم برای حمله نهایی به تحصنکنندگان، با اشاره به صدور فرمان شاه، تاکید شده است: «اگرچه آشتیانی بهعنوان خدمتگزاری داخل آنها شده است، ولی احتیاط را نباید از دست بدهید و اگر آن شب از مسجد خارج نشده و جزو متحصنین قرار گرفت، مشارالیه هم باید جزو دستگیرشدگان باشد .... عدم خروج او نباید مانع اقدامات شما باشد ... جواز مسافرت به خارج هم فعلاً به مسافرین ندهید و از نزدیکترین نظمیهها کمک بخواهید».[۱۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
کشتار تحصن کنندگان
بر اساس دستور مؤکد تشکیلات کل نظمیه مملکتی به نظمیه مشهد در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۱۴ش(۱۱ ربیعالثانی ۱۳۵۴ق) مقرر شده است: «اگرچه اوامر جهان مطاع اقدس شاهنشاهی (ارواحنا فداه) به فرمانده برای دستگیری کلیه اشخاص مفسده جو و لو از هر طبقه باشند، شرف صدور یافته و ابلاغ گردیده است؛ ولی البته، عامل اصلی برای عملیات، شما و مامورین شما باید باشند و امشب در موقعی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین هم تقلیل یافته است، غفلتا عده کافی هرچه بیشتر و بهتر با فرم و لباس سویل از قوای پیاده، آژان، صاحب منصب، وکیل، مامورین سویل افسر و سرباز غفلتا به مسجد وارد و کلیه محرکین اعم از علما و تجار و کسبه و غیره را آنا دستگیر و بدون درنگ، از مسجد یا صحن خارج و به سرعت به سمت طرق و هرچه دورتر بهتر، تحت الحفظ اعزام و همچنین هر کس را که در خارج آستانه و مسجد تا به حال تشخیص دادهاید، در این امر مداخله دارد، آنها را هم دستگیر و همین عمل را درباره آنها اجرا دارید. باید عملیات شما تا قبل از اجرا، فوق العاده در پرده و مستور بوده که متحصنین آگاهی حاصل نکنند.»[۱۵]
این دستور در حالی صادر شد که تصور میکردند، بیشتر متحصنین مثل روز قبل، شب هنگام مسجد را ترک خواهند کرد؛ اما چنین نشد و لحظه به لحظه بر تعداد جمعیت افزوده شد و بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر در مسجد گوهرشاد و اطراف آن گرد آمدند. در ادامه دستور فوق، آمده است که از سلاح گرم در درون صحن و آستانه استفاده نکنند و در مواقع نیاز از سرنیزه و امثال آن استفاده شود.[۱۶]
پس از فرارسیدن نیمههای شب و عدم پراکنده شدن مردم، تمام درها و راههای ورود و خروج به مسجد گوهرشاد و حرم بسته شد. در این حال، مردم با کلنگ شروع به شکستن درها و اقدام به خروج از آن کردند. در این لحظه بود که دستور شلیک و کشتار مردم صادر شد و مردم بیدفاع و بدون سلاح، در درون و بیرون مسجد، آماج گلوله نظامیان قرار گرفتند.[۱۷] در عرض چند ساعت، کشتار بیرحمانه و عظیمی صورت گرفت و داخل و بیرون مسجد از اجساد کشتهشدگان و زخمیها پر شد و آسیبهایی نیز به مسجد وارد گردید و حرمت حرم رضوی نیز شکسته شد. قبل از دمیدن سپیده روز یکشنبه ۲۲ تیر ۱۳۱۴ش مقاومت متحصنین و معترضین شکسته شد و قیام مسجد گوهرشاد سرکوب گردید. بسیاری از کشته شدگان و حتی برخی مجروحین را در گودالی که به همین منظور کنده بودند، انداختند.[۱۸]
هرچند گروههای مختلف، طی یکی دو روز قبل از سرکوبی قیام، مذاکرات متعددی برای حل مسالمتآمیز ماجرا انجام دادند، ولی از یکسو با کوتاه نیامدن عدهای از قیامکنندگان و از آنجمله بهلول برای پایان یافتن تحصن و از سوی دیگر صدور دستور رضاشاه مبنی بر لزوم فوری سرکوب کردن قیامکنندگان، همه شواهد و قرائن از قریبالوقوع بودن حادثهای خونین خبر میداد؛ بهویژه اینکه از عصر روز شنبه فرماندهان انتظامی سلاحها و تجهیزات سنگین و سبک نظامی را در بعضی از نقاط شهر مستقر کردند، از آن جمله در چهار سردر مسجد گوهرشاد چهار قبضه مسلسل سنگین کار گذاشتند، ولی مردم باور نمیکردند این سلاحها به قصد کشتار آنها کار گذاشته شده باشد. تصور آنان این بود که دولت با اینکار درصدد است آنها را تهدید کند و در مذاکرات در جایگاه برتری قرار گیرد. عدهای نیز این اقدامات را برای جلوگیری از ناامنی در سطح شهر و غارت و دزدی افراد نابکار تلقی میکردند، ولی آگاهان عرصه سیاست به فراست دریافتند که در پشت پرده این ظواهر، تصمیمات سنگینی اتخاذ شده است. برای همین منظور آیتالله آشتیانی (که بهندرت در چنین مسائلی مداخله میکرد) وارد عرصه شد و با اسدی و بهلول مذاکره کرد. همچنین آیات عظام میرزا حسن سبزواری و شیخ علیاکبری نهاوندی نیز در همین خصوص، اقداماتی انجام دادند، [۱۹] ولی هیچیک از این تکاپوها نتیجهای دربر نداشت.
مهمترین اقدام علمای مشهور در این روز، مخابره تلگراف هشتامضایی به رضاشاه بود که در آستانه حمله صبح یکشنبه، اسدی به بهانه اینکه جواب تلگراف آنها آمده است، یکی یکی آنها را به دارالتولیه فراخواند تا در صورت حمله، جان آنان از این تهاجم در امان بماند. از آن جمله آیتالله شیرازی، که چهارمین نفر امضاکننده آن تلگراف بود، در خاطراتش نقل کرده است: «علما در آن شب در کشیکخانه مسجد بودند که اسدی ماموری فرستاد پیش آقایان که تشریف بیاورید در دارالتولیه که جواب تلگراف به اعلیحضرت آمده است»، اما وقتی اسامی آن علما را میخواندند، سیدعبدالله ملایری نامی، که از امضای تلگراف هم خودداری کرده بود، اشتباهی به جای او به درالتولیه احضار شد. شیرازی علت این اتفاق را مشهور نبودن وی در مشهد ذکر کرده است. در نتیجه وی در کشیکخانه مسجد گوهرشاد باقی ماند و حتی به او ماموریت داده شد که مجلس را نگاه دارد. وی نقل کرده است: در همین فاصله چند ساعت حضور در کشیکخانه: «متصلاً از کمیسری و نظمیه تلفن میشد که چقدر اشخاص در مسجد هستند؟ چقدر در کشیکخانه هستند؟ اینها هم جواب میدادند جمعیت خیلی است».[۲۰]
در دستورالعمل ریاست شهربانی (که قبلاً به آن اشاره شد) به رئیس نظمیه خراسان درباره لزوم فرماندهی عملیات تحت امر شهربانی، و زمان اجرای آن خاطرنشان شده است: «امشب [شب ۲۲ تیرماه و نیمهشب یکشنبه] در موقعی که تردد موقوف و جمعیت متحصنین هم تقلیل یافته است غفلتاً عده کافی، هرچه بیشتر بهتر، با فرم و لباس سویل از قوای دربانان، آژان، صاحبمنصب گسیل و ماموری سویل [همراه] افسر و سرباز غفلتاً به مسجد وارد و کلیه متحرّکین اعم از علما و تجار و کسبه و غیره را آناً دستگیر و بدون درنگ از مسجد یا ضمن خارج و سرعت طرق [یکی از روستاهای اطراف مشهد] هرچه دورتر بهتر تحتالحفظ اعزام و همچنین هرکس را در خارج آستانه و مسجد تا به حال تشخیص دادهاید در این امر مداخله دارد آنها را هم دستگیر و همین عمل را درباره آنها اجرا دارید». در ادامه درباره مخفیانه بودن عملیات آمده است: «باید عملیات شما تا قبل از اجرا، فوقالعاده در پرده و مستور بوده که متحصنین آگاهی حاصل نکنند و در اجرای امر نهایت فداکاری از طرف شما و مامورین باید به عمل آید». در پایان نیز تصریح گردیده است: «بعد از دستگیری اشخاص فوق [عوامل شناخته شده قیام] جمعیت را هم فوراً از صحن و مسجد و نقاط دیگری که تجمع کردهاند خارج نموده و بعد هم هیچکس را نگذارید داخل شود» و در نهایت برای جلوگیری از تجمع مجدد مردم تاکید شده است: «هر اقدام شدیدی که لازم است بکنید که غائله تجدید نشود». پاسخ رئیس شهربانی مشهد حاکی است: «الساعه پنج عصر بر حسب امر فرمانده محترم لشکر، اطراف صحن و مسجد بهوسیله قوای نظامی و انتظامی و پلیس محصور گردید. بیات». [۲۱]
فرمانده بخشی از نظامیان مهاجم به حرم گزارش داده است: «نزدیک ساعت ۱۶ بعدازظهر از طرف خیابان تهران [امام رضا (علیهالسّلام) فعلی] دو هنگ پیاده و هنگ سوار [بدون اسب] و توپخانه با تفنگ و گردان مهندسی و خلاصه هرچه سرباز در مشهد بود به مرور وارد خیابان تهران شده و در دو طرف خیابان در کنار جوی نشسته و افسران آنها هم نزدیک عده ابوابجمعی خود ایستاده بودند. از ورود نظامیان حدس خوشی زده نمیشد و معلوم گردید اقدام شدیدی میخواهند بنمایند».[۲۲]
اما نواب احتشام رضوی نقل کرده است: «سه ساعت از شب گذشت از دارالتولیه و آقایان علما که بهمنظور دریافت جوابیه رضاشاه به تلگراف هشتامضایی علما از سوی اسدی احضار شده بودند، خبری نشد، تحصنکنندگان همچنان در بلاتکلیفی بهسر میبرند. دربها و رواقها و صحنین بسته شد. جمعی اطراف بهلول را گرفته و میخواهند او را با لباس مبدل فراری دهند. قسمت اعظم محصورین خفتهاند، تمام چراغهای برق مسجد خاموش شده. ناگهان درب حرم و برخی صحنین باز شد و نظامیها آهسته و آرام در بامهای مسجد گوهرشاد، گلدستهها و نقارهخانه حرم موضع گرفتند. کامیونهای زیادی برای حمل مقتولین و مجروحین در فلکهها و خیابانها مهیا کردهاند».
برحسب فرمان فرماندهان، سربازان دفعتاً از اطراف، دربهای مسجد را شکستند. بر اثر صدای مهیب آن، همه از خواب برخاستند و تمام فضای مسجد گوهرشاد را پر از نظامی مسلح دیدند آنان «تا از جای خود بلند شدند باران فلز و آتش را دیدند که بر سر آنان میبارید». بیش از هفت ساعت از شب گذشته، متجاوز از ۲۵۰۰ نفر نظامی در فضای مسجد دیده میشد. فرمان شلیک صادر شده و مسلسلهای سبک و سنگین از گلدستهها و بامها مردم را هدف قرار دادند.[۲۳]
حجتالاسلام مرعشی قزوینی، یکی از دستگیرشدگان، در بازجویی خود، کیفیت تهاجم را چنین شرح داده است: «شش ساعت از شب که گذشت، صدای کلنگ از دو طرف با هیاهوی نظامی بلند شد. در عرض چند دقیقه درهای مسجد را خرد کرده و به داخل مسجد ریختند. مردم از هر طرف فرار کردند، اما از عقب درها آماج گلوله قرار گرفتند، بقیه هم در مسجد و دچار تیرباران بودند ... چیزی که دیده شد زمین مسجد مالامال خون بود».[۲۴]
تعداد کشتهها
محمدعلی شوشتری به نقل از شاهدان عینی تعداد کشتهها را ۱۶۷۰ نفر ثبت کرده است: «عباس نام، شوفر شاهزاده سردار ساعد... به آقای سردار ساعد اظهار کرده بود، آنچه که کشته بود، ما حمل کردیم و بردیم زیر باغ خونی و مقابل اراضی معجونی و عسکریه، بالغ بر یک هزار و ششصد و هفتاد نفر بودند.»[۱۹]
احمد بهار در روزنامه بهار به تاریخ ۱۳۲۱/۳/۷ تعداد کشتهها را ۱۷۵۰ نفر ذکر کرده و علیرضا بایگان نیز که از شاهدان واقعه بوده، عده ۱۶۷۰ را تایید کرده است. بایگان میگوید: «تعداد آنها ۱۶۷۰ نفر بوده و حدود ۷۰ نفر افراد سالم که در گوشه و کنار خود را مخفی کرده بودند و به دنبال فرصت برای فرار میگشتند، به دست مامورین افتاده، جزو کشتهشدگان در کامیون ریخته و در گودالهایی ریخته و به داد و فریاد و التماس آنها که ما زنده هستیم، وقعی نگذارده و آن مردم بیچاره را زنده به گور کردند.»[۲۰]
دستگیری و تبعید روحانیون
یک روز پس از واقعه، روحانیون وعلمای طراز اول مشهد دستگیر و زندانی شدند. از جمله دستگیرشدگان، میرزا محمد کفائی خراسانی معروف به آقازاده دومین پسر آخوند خراسانی بود که شامگاه سیزدهم۱۳۵۶ق/۱۳۱۶ش در یکی از زندانهای تهران به نحو مشکوکی درگذشت.[۲۱] افراد دیگری که دستگیر شدند عبارتند از: سید عبدالله شیرازی، یونس اردبیلی، محمدولی نجات، بحرالعلوم، محقق، شیخ هاشم قزوینی، آقابزرگ شاهرودی و نواب احتشام رضوی. برخی دیگر نیز از معرکه گریختند و حتی از کشور خارج شدند. بعضی نیز مخفی گردیدند. عدهای از روحانیون بعدها آزاد شدند و به شهرهای خود رفتند.[۲۲]
شیخ محمدتقی بهلول از معرکه جان سالم بهدر برد و به کمک افراد طایفه بربری (هزاره های شیعه افغانستان) که خود نیز در واقعه مسجد گوهرشاد شرکت داشتند، با تغییر لباس از ایران خارج شد و روانه افغانستان گردید.[۲۳] پس از پایان واقعه گوهرشاد، به دستور رضاخان تغییراتی نیز در سطح رؤسای ادارات مشهد و آستان قدس رضوی صورت گرفت. محمدولی خان اسدی نیز با اینکه مغضوب بود؛ ولی تا مدتی در مقام خود به عنوان تولیت آستان قدس رضوی باقی ماند؛ اما در ۲۸ آذر ۱۳۱۴ش اعدام شد. عدهای از افراد فعال در واقعه گوهرشاد نیز به سمنان، یزد و شهرهای دیگر تبعید شدند. اینها هجده نفر بودند و همگی روحانی یا طلاب علوم دینی بودند؛ چون مدرک متقنی علیه اینها پیدا نشد، به تبعیدشان پایان داده و به شهرهای خود برگشتند.[۲۴]
اما خاطرات بهلول ابعاد دیگری از این واقعه را بیان کرده است: «به هنگام عصر روز شنبه گروهی از اهالی روستاهای بادیهنشین که با خود میلههای آهنی، چاقو، شمشیر، ساطور و تفنگ همراه داشتند به ما پیوستند، آنها خبر دادند که فردا اول صبح گروههای دیگری نیز میآیند، همچنین خبردار شدیم از شهرهای قوچان، تربت حیدریه و نیشابور مردم آماده میشوند که به ما بپیوندند. این اخبار، عوامل رژیم را به وحشت انداخت و لذا تصمیم گرفتند قبل از رسیدن نیروهای مردمی به بحران خاتمه دهند». بهلول در ادامه افزوده است: «اینجانب چون به کمک نیروهای مردمی اطمینان داشتم تصمیم گرفتم عقبنشینی نکنم، لذا به آمادهسازی نیروها پرداختم، پس در هر در ورودی نیروهای مسلحی را گذاشتم. مهمترین درب را به نواب احتشام رضوی سپردم».
براساس خاطرات بهلول «ماموران رژیم قبل از اذان صبح دست به عملیات زدند و مواضع ما را متلاشی کردند. نیروهای ما مقاومت سختی از خود نشان دادند، اما ناگهان خیانت از نواب احتشام رضوی که فرماندهی در اصلی ورودی مسجد را بهعهده داشت، رخ داد. او و افراد تحت دستورش در را رها کرده و فرار نمودند که این در از کنترل ما خارج شد و راه هجوم دشمن به مسجد هموار گردید. در این هنگام یقین کردم باقیماندن در مسجد غیرممکن است. تصمیم گرفتم از مسجد خارج شده و به نیروهای مردمی که از روستاها میآمدند ملحق شوم. من به اتفاق ۲۵ نفر حلقه محاصره را شکسته و به طرف جنوب شهر فرار کردیم. ماموران برای دستگیری ما تیر هوایی شلیک میکردند. بعد از مدتی همراهان را متفرق کرده و فقط چهار نفر ماندند». ادامه خاطرات بهلول حاکی از این است که وی سپس به منزل زنی پناه برد و به محض اطلاع از بازرسی خانهبهخانه برای یافتن او، بهتنهایی از شهر خارج شد و راه افغانستان را در پیش گرفت. [۲۵]
اما نیروهای رژیم وقت عوامل دیگر این قیام را دستگیر کردند و بعضی از آنها را اعدام و عدهای دیگر را تبعید نمودند که از جمله این تبعیدشدگان نواب احتشام رضوی بود.
این قیام، مشروعیت خاندان پهلوی را زیر سؤال برد و بهعنوان نقطه اوج مبارزات مردم بر ضد حکومتی که با مذهب سر ستیز داشت، همواره تنور مبارزه را گرم نگه داشت.
این حادثه به مردم ایران ثابت کرد که مدرنیته مورد نظر غرب و ترقی غربی، هرگز با اعتقادات و دیانت آنها سر سازگاری ندارد و نیز موجب تقویت پایگاه روحانیت شیعی بهعنوان تنها نهاد متولی دیانت مردم شد. قیام مسجد گوهرشاد، اگرچه به ظاهر شکست خورد، ولی افقهای جدیدی از مبارزه دینی تحت نظارت مرجعیت شیعی را برای مردم ایران گشود.
دستاورد اصلی قیام مسجد گوهر شاد، نشان دادن ماهیت اصلی تمدن و رفاه غربی به جامعه ایرانی بود. با این قیام و کشتار وحشیانه رضاخان در آستان مبارک رضوی، ثابت شد که نسخه تجویزی روشنفکران برای مدرن شدن جامعه ایران، نهتنها به مقدسترین اعتقادات آنها، بلکه بهجان آنها نیز رحم نمیکند.
این دستاورد بعدها خود را در قالب انقلاب اسلامی و حضور پر شور زنان باحجاب در تظاهرات برضد رژیم شاهنشاهی بهخوبی نشان داد.
بههرحال بهلول در سالهای نخست فضای انقلابی جامعه فرصتی یافت که در هر محفل و مجلسی، قیام مسجد گوهرشاد را شرح دهد و شنوندگان خود را مسحور گفتههای خود بکند. صرفنظر از چاپ خاطرات او در بعضی از نشریات آن سالها، امروزه در سه منبع ذیل آن خاطرات بهطور جامع نقل شده است:
خاطرات سیاسی بهلول که خود او در آغاز انقلاب بیان نموده و شخصی به نام عبدالعظیم مهتدی بحرانی تدوین و به زبان عربی ترجمه و چاپ نموده است. این کتاب را علیاصغر کیمیایی در سال ۱۳۷۸ به زبان فارسی ترجمه کرده و مؤسسه حضرت صاحبالزمان (عجّلاللهفرجهالشریف) در مشهد چاپ و منتشر نموده است؛
متن سخنرانی شیخ محمدتقی بهلول درباره واقعه مسجد گوهرشاد در کتاب «قیام گوهرشاد» که توسط سینا واحد تدوین شده است؛
مصاحبه بهلول با گروه تاریخ سیمای جمهوری اسلامی ایران که در آرشیو سیما نگهداری میشود.
گفتنی است که محورها و مباحث اصلی این منابع یکی است و بهلول به دلیل داشتن حافظه قوی، جزئیات وقایع را به تمام و کمال شرح داده است؛ البته در مطالعه و نقل قول از آنها باید مطالب حماسهسرایی را از خاطرات جدا کرد؛ زیرا فضای حماسی خاطرات فوق سبب گردیده است که در سالهای نخست انقلاب، بهلول در ادبیات انقلابی چهرهای شگفتانگیز و بعضاً اسطورهای یابد. بههرحال براساس محوریت خاطرات وی، پنج روز قیام مسجد گوهرشاد به شرح مذکور بازکاوی شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب
ادامه مطلب را ببينيد
بیانیه جمعیت بانوان فرهیخته خراسان به مناسبت روز ملی عفاف و حجاب؛ لزوم احیاء اصل هشتم قانون اساسی مبنی بر ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر ضروری است
یا ایها النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ …؛ احزاب/۵۹
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: چادرهای خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است… .
از دیدگاه اسلام حفظ عفت و پاکدامنی زنان نقش تعیین کننده ای در سالم سازی جامعه اسلامی دارد و حتی حفظ جایگاه و منزلت زن به حفظ حجاب و عفت او بر می گردد. مقام معظم رهبری
مسأله عفاف و حجاب امر عقلی، فطری و شرعی در تمام ادیان الهی و مایه سلامت روح و روان، ضامن تحکیم بنیان خانواده و عامل گسترش امنیت اجتماعی و اخلاقی در جامعه است.
از آنجا که مهم ترین محورهای تهاجم فرهنگی در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی ایران تلاش برای تغییر سبک زندگی زنان ایرانی و هتک حرمت آنان در شبکه های ماهواره ای و غربی است و این امر موجب از هم گسیختگی نهاد خانواده اصیل ایرانی و سست شدن پایه های اعتقادی آنان بوده و مقدمات سقوط و نابودی جامعه را فراهم میکند، آحاد مردم خصوصاً بانوان مسلمان بایستی نهایت تلاش خود را در حفظ پوشش برتر به کار برند.
بنابر این لازم است نسبت به جریان فساد و بی اخلاقیها و سیل خانمان سوز فرهنگ برهنگی و بی عفتی و فساد که میرود تا دامان همه را آلوده سازد و دستورات خدا را به سخره بگیرد، بیشتر احساس مسئولیت کرده و اقدامات بازدارنده و منطقی در این زمینه انجام گیرد.
در این راستا بار اصلی حفظ کرامت و حرمت زن مسلمان بر دوش بانوان فرهیخته است و لازم است آحاد جامعه تلاش گستردهای در ترویج و صیانت از ارزش های اسلامی داشته باشند.
نمایندگان محترم مجلس بایستی به دنبال اصلاح، رفع ابهام، ایجاد ضمانت اجرایی و خلق قوانین مکمل در این حوزه باشند؛ چرا که در متن قانون راهکارهای گسترش فرهنگ عفاف و حجاب شورای عالی انقلاب فرهنگی، صراحتاً به وظایف دستگاه های مختلف در این امر اشاره شده است.
عدم پیگیری وظایف شفاف و مهم دستگاه های مذکور در امر حجاب و عفاف توسط مسئولین، کشور را با چالش های گسترده ای در عرصه فرهنگی عمومی در بستر خانواده ها مواجه می کند که پیامدهای آن نیز جبران ناشدنی است. در این راستا توجه بیشتر به احیاء اصل هشتم قانون اساسی مبنی بر ترویج فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در جامعه و مقابله با عوامل بسترساز بی حجابی و بدحجابی در جامعه ضروری است.
نیروی انتظامی نیز وظیفه دارد علاوه بر برخورد جدی با پدیده بد حجابی و هرگونه مظاهر فساد و بیبند و باری در جامعه، حلقه های معاند در جریان پوشش های نا مناسب را شناسایی کرده و پی گیری های لازم را در اعمال قانون انجام دهد.
مسئولان رسانهها و صداوسیما هم بایستی با تبلیغات گسترده در ترویج حجاب برتر تلاش کنند و در راستای تبیین عقلانی و منطقی پوشش اسلامی نسبت به رشد باورهای مذهبی در جامعه بکوشند؛ تا فعالیت آنان موجب مد شدن ترک چادر در جامعه نشود.
جمعیت بانوان فرهیخته خراسان رضوی آمادگی کامل خود را برای هرگونه اقدام علیه ظواهر بی بند و باری که چهره زنان مسلمان را در شهر مقدس مشهد خدشه دار کند، اعلام نموده و ضمن گرامیداشت سالگرد شهدای دفاع از حریم حجاب و عفاف در مسجد گوهرشاد از دستگاه های اجرایی کشور می خواهند تا بر اساس بند سه قانون اساسی که دولت را موظف کرده است تمامی امکانات خود را برای رشد فضائل اخلاقی و مبارزه با فساد و تباهی بکار گیرد، به وظیفه خود بطور جدی عمل کنند .
در پایان امید است همه مسئولان جامعه با محور قرار دادن راهبردهای ترسیم شده نظام مقدس جمهوری اسلامی که مبتنی بر دیدگاه های امام راحل و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای می باشد به صورت هم گام و هماهنگ در راستای تعمیق فرهنگ حجاب و عفاف در تمام ابعاد آن، تلاش کنند.
بیانیه جمعیت بانوان فرهیخته خراسان
راهپيمايي روز عفاف و حجاب در مشهد
راهپیمایی روز ملی عفاف و حجاب - مشهد
راهپیمایی بانوان مشهد در روز عفاف و حجاب
چرا 21 تیر روز حجاب و عفاف است؟ - شبکه خبر
کشف حجاب در ظاهر یک تجدد خواهی اجباری بود
افزایش طلاق از عوامل افزایش بد حجابی - همدان
تاكيد امام جمعه شيراز بر حفظ حيا و عفت در جامعه - ایسنا
اجرای یک فریضه دینی در پیچ و خم تاریخ/ مشکلات تهیه ...
خون هزاران شهید برای مبارزه با کشف حجاب انگلیسی ریخته ...
پرداختن به بحث عفاف و حجاب، نباید مختص به یک هفته باشد ...
سلامت اجتماعی ثمره نهادينه كردن حجاب و عفاف در جامعه است
مشرق نیوز - عکس/ راهپیمایی بانوان مشهد در روز عفاف و حجاب
دستگاههای متولی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب به وظایف خود ...
دشمن با خدشه بر عفاف و حجاب تزلزل بنیان خانواده را هدف قرار ...
حجاب در وصیت نامه شهدا: خواهرم! نگذار به اسم آزادی پوشش را از ...
فرمانده ناجا: بیش از ۷۰ درصد خانمها قائل به عفاف و حجاب هستند ...
نسل جوان با رعایت حجاب اسلامی مانع پایمالی خون شهدا شوند / ...
بیش از 70 درصد زنان جامعه قائل به عفاف و حجاب هستند - کیهان
نسل جوان با رعایت حجاب اسلامی مانع پایمالی خون شهدا شوند
دخترم، برای حفظ حجاب خونهای بیشماری بر زمین ریخته است
برپایی راهپیمایی عفاف و حجاب در اصفهان - خبرگزاری صدا و ...
آقاجانیان به عنوان اولین مجری با حجاب چادر، مقابل دوربین
مگر حجاب فقط چادر است؟! | گروه اینترنتی رهروان ولایت
واکنش احمدخاتمی به "کشف حجاب یواشکی" - فرارو
دخترک چادر به سر - چرا چادر حجاب برتر است؟!؟
رائفی پور: «بحران جنسی» جامعه را فراگرفته
عفاف سلاحی برای زن...حجاب سپری برای زن
(تصاویر) تجمع عفاف و حجاب در تهران - فرارو
عفاف و حجاب در سیره ی حضرت زهرا(س)
حجاب حرمت دارد/جلوهگری ممنوع - IQNA
بجستان نیوز » حجاب زن تکریم زن است
آیا حجاب برتر یعنی چادر؟ - شیعه نیوز
آیا حجاب برتر یعنی چادر؟ - تبیان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، گــزیــده خـبــرهــا و نـشـریــات
ادامه مطلب را ببينيد
حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان مرکز دانشگاه الزهرا - حجاب در قران ...
وجوب حجاب در قرآن/ روایات مبین اصول کلی حجاب در قرآن هستند ...
وجوب حجاب در قرآن/ روایات مبین اصول کلی حجاب در قرآن هستند ...
موج "آزادیهای یواشکی" در پسکوچههای تهران +تصاویر - صراط ...
حجاب و پوشش در ادیان یهود، مسیحیت، اسلام و زرتشت - راسخون
چرا حجاب در صدر اسلام اجباری نبود اما امروز باید اجباری باشد؟ ...
حيا در احياء نهاد خانواده و جامعه از منظر قرآن و حديث - راسخون
گروه تخصصي عفاف وحجاب - چهل حدیث گهر بار ازائمه اطهار ...
پوشش و عفاف در احاديث و روايات معصومين (ع)(3) | پایگاه ...
پوشش و عفاف در احاديث و روايات معصومين (ع)(1) - راسخون
پوشش و عفاف در احاديث و روايات معصومين (ع)(2) - راسخون
پوشش و عفاف در احاديث و روايات معصومين (ع)(3) - راسخون
مقاله : پوشش و عفاف در احاديث و روايات معصومين (ع)(1):...
دلايل عقلاني وقرآني حجاب| پرسمان دانشجويي - حقوق زن
مفهوم و پيشينه حجاب و پوشش - سازمان تبليغات اسلامي
نظر حسن روحانی درباره حجاب اجباری - باشگاه خبرنگاران
پوشش و عفاف در کلام معصومين(ع) و شهداء - راسخون
حریم عاشقی - ویژه نامه روز عفاف و حجاب - راسخون
حجاب از منظر قرآن کريم - سازمان تبليغات اسلامي
گفتگو درباره اختیاری شدن حجاب | سایت بروز نیوز
تاریخچه ی پوشش و حجاب در ایران (قسمت چهارم)
تاریخچه ی پوشش و حجاب در ایران (قسمت سوم)
تاریخچه ی پوشش و حجاب در ایران (قسمت دوم)
تاریخچه ی پوشش و حجاب در ایران (قسمت اول)
جزییات نهادینه کردن حجاب وعفاف درکودکان و...
تاریخچه حجاب و عفاف در ادیان و اقوام گذشته
آيات وروايات حجاب - علوم قرآن ومعارف قرآن
حريم عفاف و حجاب در آيات و روايات اسلامي
چهل حدیث در مورد حجاب و عفاف - بشیران
چهل حدیث در مورد حجاب زن و مرد - حجاب
حجاب در آیات و روایات (2) - Tebyan - تبیان
حد پوشش زن در نگاه قرآن و تاریخ - تبیان
حجاب اسلامی - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
وجوب حجاب در آیات و روایات | گونا گون
حجاب در قرآن و روایات | ضیاءالصالحین
وجوب حجاب در نماز در احادیث و روایات
تاریخچه حجاب در اسلام - ویکیپرسش
فلسفه پوشش و حجاب - ویکیپرسش
حجاب از منظر قران و روایات - راه دانا
پیشینه حجاب در تاریخ - مشرق نیوز
تاریخچه ی پوشش و حجاب در ایران
زینت زن - حجاب و عفاف در روایات
حجاب در قرآن و روایات - دانشنامه
حجاب در قرآن و روایات - حدیث نت
عفاف در قرآن با نگاهي به روايات
الزام حکومتی حجاب - ویکی فقه
مفهوم ، فلسفه و فوايد حجاب
آيات و احاديث در مورد حجاب
رویش - ادله حجاب اسلامی
وجوب حجاب در اسلام
قرآن و فلسفه حجاب
پیشینه حجاب - تبیان
دلايل وجوب حجاب
پیشینه حجاب
تاریخچه حجاب در ایران
تاریخچه کشف حجاب - تبیان
تراژدی کشف حجاب - پهلوی ها
تراژدی استعمار در کشف حجاب
واقعه کشف حجاب - ويکی شيعه
کشف حجاب به فرمان رضاخان - مهرمیهن
تاريخچه کشف حجاب در ايران - راسخون
کشف حجاب؛ سر انجام غربزدگی رضا شاه
نگاهی گذرا به تاریخچه کشف حجاب در ایران
تاریخ ایرانی - ریشههای کشف حجاب در ایران
دختران خیابان انقلاب - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
کشف حجاب در ایران - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
ریشه های کشف حجاب خیابان انقلاب - پارس نیوز
پيا مد هاي کشف حجاب در دوره رضاشاه - راسخون
اخبار > 17دی کشف حجاب یا منع حجاب - سخن تاریخ
کشف حجاب در راستای انزوای زنان مسلمان - مهرخانه
17 دی کشف حجاب یا منع حجاب - دانشنامه زن مسلمان
پشت پرده ی کشف حجاب تابستانی و زمستانی - باحجاب
گذرستان :: نگاهی تاریخی به ماجرای کشف حجاب در ایران
چرا رضاخان اصرار بر کشف حجاب داشت؟ - خبرگزاری میزان
ماجرای دختران خیابان انقلاب | علت کشف حجاب در خیابان ...
واکنش دادستان به کشف حجاب چند دختر در خیابان انقلاب و...
دختر خیابان انقلاب کیست؟ | کشف حجاب در تهران به روایت ...
فلسفه احكام جنسی بابيت و بهائيت | پایگاه جامع فرق، ادیان و ...
طاهره قزوینی از کشف حجاب تا نسخ اسلام در بدشت - حقیقت ...
واکنش عباس عبدی به کشف حجاب چند دختر در خیابان های تهران
داستانی تأثرآور از کشف حجاب اجباری یک زن روستایی در دوره ...
عکس های همسر و دختران رضا شاه در روز کشف حجاب - تاپ ناز
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
کلیپ صوتی درد و دل رهبری درباره اوضاع حجاب
حجاب مایهى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبلیغات ابلهانه و ظاهربینانهى مادیگرایان، مایهى اسارت زن نیست.
کلیپ صوتی سخنرانی دکترفرهنگ با موضوع حجاب
آیا حجاب با آرامش روانی در ارتباط است؟
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
راهکار های رسیدن به عفت و پاکدامنی
راهکار های مختصر و مفید برای رسیدن به عفت و پاکدامنی و مقابله با غریزه جنسی
الگوی دختران و پسران جوان در قرآن
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
کلیپ احکام "نوع پوشش در محیط های آموزشی"
احکام نوع پوشش در محیطهای آموزشی
پرسش هایی پیرامون مسایل تحصیلی دانشجویان و طلاب
احکام حجاب و پوشش بدن براي زنان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
شعر خوانی جالب دختر هشت ساله درباره عفاف و حجاب
شعر زیبای سیده زهرا شایگان دختر 8 ساله درباره حجاب
نظر یک گردشگر آمریکایی درباره حجاب زنان ایرانی
الهام چرخنده دو زن ورزشکار را چادری کرد + تصویر
تشرف به اسلام با تجربه یک روز محجبه بودن
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
حجاب در ادیان الهی (زرتشت یهود، مسیحیت و اسلام )
حجاب در ادیان الهی چگونه بوده است؟
کتاب انار دل من (داستانی با محوریت عفاف و حجاب)
کتاب داستان هایی از پوشش و حجاب
کتاب چگونه فرزندان ما با حجاب می شوند ؟
کتاب احکام روابط زن و مرد و مسائل اجتماعی آنان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
قال الامام علی - علیه السّلام - :
لیس فی البدن شئٌ أقلُّ شكراً من العین فلا تُعطُوها سُؤلها فَتَشغَلَكم عن ذكر الله عزّوجلّ.
«بحار الانوار، ج 104، ص 36»
امام علی - علیه السّلام - فرمود: در بدن عضوی كم سپاس تر از چشم نیست،
پس خواهش آن را بر آورده نسازید كه
شما را از یاد خدای بزرگ و بلند مرتبه باز می دارد
موضوعات مرتبط: چادر ،حجاب برتر، عکس و پوستر حجاب، احادیثی در مورد حجاب، دلنوشته ها، داستان های زیبا
امام صادق عليه السلام :
از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهى تخم شهوت را در دل مىکارد و همین براى فتنهى
صاحب آن دل بس است.
تحف العقول، ص 305
موضوعات مرتبط: احادیثی در مورد حجاب، دلنوشته ها
خداوند در قرآن کریم فرموده است:
به مؤمنان بگو: چشم های خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند.(نور، ۳۰٫)
و به زنان با ایمان بگو: چشم های خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند.(نور، ۳1)
امام صادق علیه السلام: «نگاه پیاپی [به نامحرم]، بذر شهوت را در دل می افشاند و همین امر
برای هلاکت بیننده اش کافی است»
شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱8
موضوعات مرتبط: حجاب در قرآن، جایگاه زن در اسلام، احادیثی در مورد حجاب
دلت باید پاک باشه
حجاب ظاهری ، ریشه در عفاف درونی دارد .
کسی که بخواهد پاک باشد ، ظاهر و باطنش را باید یکی کند .
آنان که بی قید و لاابالی اند ، ولی می گویند :« دلت پاک باشد ! » نمی دانند که پاکی دل ، در پاکی رفتار و متانت و وقار ، نمایان می شود و از دل پاک ، جز نگاه پاک برنمی آید .
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
نمی توان پذیرفت که از کسی عفونت گناه به مشام برسد ، ولی مدّعی باشد که دلش پاک است .
موضوعات مرتبط: جملات ادبی در مورد حجاب، کلام شهدا در مورد حجاب، جایگاه زن در اسلام، احادیثی در مورد حجاب، دلنوشته ها
یكىاز علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سیدعلى سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه بهمحضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفتهدر مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند: در یكى از جمعه هاىآخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كهمن در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد،از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانهاى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید.
در زدم وقتى در را بازكردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه در یكى از اتاق هاىآن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اىسفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرتبمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى ؟مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم !
بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند!(1)
پی نوشت:
1- گوهر صدف، ص 48
موضوعات مرتبط: جملات ادبی در مورد حجاب، کلام شهدا در مورد حجاب، خاطراتی از جنس شهادت، جایگاه زن در اسلام، مناسبت ها، مهدویت، احادیثی در مورد حجاب
برگشت گفت : آخه اين چيه سرت كردي مثل امل ها !!مثل اين كه باورت نشده قرن 21 و مثل مردم عصر حجر مي گردي؟!
گفتم: واقعا؟! عصر حجر يعني كي؟
گفت:چه مي دونم 14 قرن پيش.
گفتم:چه جالب 14 بيشتره يا16؟
گفت : چه سوالايي ميكني معلومه 16!
گفتم: پس 16 قرن پيش عصر حجر تره تا 14 قرن پيش
گفت:معلومه
گفتم: پس شما با اين حساب بايد دمده تر باشيد كه مثل مردم 16 قرن پيش مي گرديداونم چه زماني موقعي كه بهش مي گفتن عصر جاهليت ديگه از اسمش هم پيداست كهخيلي دمده است...
ديگه پي اش رو نگرفت گذاشت رفت
افحكم الجاهلية يبغون ومن احسن من الله حكما لقوم يوقنون مائده 50
آيا حكم جاهليت را مي جويند و چه حكمي براي يقين آورندگان از حكم خدا بهتر است ؟
و لا تبرجن تبرج الجاهلية احزاب 33
و به همسرانت بگو خود را چنان زنان جاهل نيارايند
موضوعات مرتبط: جملات ادبی در مورد حجاب، خاطرات حجاب من، تاریخچه ی حجاب، حجاب در قرآن، جایگاه زن در اسلام، احادیثی در مورد حجاب، داستان های زیبا
[ شنبه ششم خرداد ۱۳۹۱ ] [ 23:25 ] [ من یک محجبه ام ]
آرشیو نظرات
هر چه بیشتر به شاخ و برگ گل نظاره می کرد، بیشتر محو زیبایی اش می شد.
دستش را دراز کرد تا در اختیار بگیرد...
ولی خارها مزه درد را به او چشاندند تا دریابد
اگر حفاظی برای گل نبود، چنین با طراوت و زیبا نمی ماند.
موضوعات مرتبط: جملات ادبی در مورد حجاب، کلام شهدا در مورد حجاب، خاطرات حجاب من، چادر ،حجاب برتر، عکس و پوستر حجاب، احادیثی در مورد حجاب، دلنوشته ها، داستان های زیبا
تبرج یعنی چه؟چه کسی اُمُّل است؟
حجة الاسلام قرائتی:
گاهي وقتها هم بعضي افراد مثلاً بد حجابي و بيحجابي را تمدن ميدانند و پوشش را املي فكر ميكنند .
قرآن ميفرمايد كه: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى» (احزاب/33) «تَبَرُّج» از برج است.
ما به چه برج ميگوييم؟ ساختمانهايي كه خودش را نشان ميدهد.
"تَبَرُّج " يعني خانم از خانه بيرون ميآيي خودت را برج نكن. اين كرامت انسان است.
من بارها گفتم. كسي كه خودش را آرايش ميكند در خيابان ميآورد، يعني مردم حراج شدم.
اسلام ميگويد: خانم تو حراج نيستي. هركس ميخواهد به تو نگاه كند، بايد خرج تو را بدهد. يك ميليون، ده ميليون. بايد ميليونها تومان صرف كند، خانه تهيه كند. آبش، گازش، برقش، تلفنش، زندگي تو را بايد كامل تأمين كند، اگر نوكر تو شد، حق دارد به تو يك نگاهي بكند. وگرنه به هر جوان هرزهاي خودت را عرضه كني، اين حراج كردن است.
خدا به زنهاي پيغمبر ميگويد: «وَ قَرْنَ في بُيُوتِكُن» (احزاب/33) از خانه بيرون نياييد، بعد ميگويد: اگر ميخواهيد بياييد، بيرون بياييد، چون زن گاهي لازم است از خانه بيرون بيايد. مشكلي نيست. حضرت زهرا، زنان پيغمبر تا درون جبههها هم با پيغمبر ميرفتند. بيرون بروند مشكل ندارد. نماز جماعت، حج، زيارت، تحصيل، مداوا، خدمت به جامعه.
ادامه مطلب رو حتما ببینید
موضوعات مرتبط: خاطرات حجاب من، چادر ،حجاب برتر، حجاب در قرآن، جایگاه زن در اسلام، مناسبت ها، احادیثی در مورد حجاب، دلنوشته ها، داستان های زیبا
ادامه مطلب
راستی شما چطوری امر به معروف و نهی از منكرمی كنید ؟!
تازه با هم رفیق شده بودیم، خیلی با محبت و بی غل غش بود.با اینکه از حجابش خوشم میومد،اما تنبلی میکردم چادر روی سرم باشه.یه روز که برای درس خوندن اومده بود خونه ما ،همراه خودش چندتاشکلات با بسته بندی های زیبا هم آورده بود.دوتا از اون هارو به من داد.خودش هم یکی از شکلات ها رو باز کرد و گذاشت وسط بشقاب .
چند لحظه ای ازدرس خواندنمان نگذشته بود که دوتا مگس مزاحم سر و کله شان پیداشد و یک راست رفتند سراغ شکلاتی که بدون بسته بندی بود.من تلاش کردم مگس ها را فراری بدهم ولی کوثرخیلی آرام گفت :"تقصیر خودشه .تا خودش رو نپوشاند ،مگس ها رهایش نمیکنند."
فهمیدم که میخواهد غیر مستقیم به من درس حجاب بدهد وبگوید :مگس ها کاری ندارند که تو به خاطر تنبلی حجاب نداری آنها کارشان مزاحمت است و فقط به ظاهر نگاه می کنند؛ پس من و تو باید خیلی به حجاب ظاهرمان برسیم."
مهرش بیشتر از قبل در دلم افتاده،تا به حال نهی از منکر به این قشنگی ندیده بودم.
راستی شما چطوری امر به معروف و نهی از منكرمی كنید ؟!
منتظر تجربه ها و نظرات خوبتون هستم /
موضوعات مرتبط: جملات ادبی در مورد حجاب، کلام شهدا در مورد حجاب، چادر ،حجاب برتر، عکس و پوستر حجاب، تاریخچه ی حجاب، جایگاه زن در اسلام، احادیثی در مورد حجاب، دلنوشته ها
در روزگاری که چشم های سیاه شبه آدمیان حریص تر از همیشه است
عده ای رویای زیبایی را درهتک عفت میبینند
در هتک حریمی که از تندیس حیاء یاس بوستان محمدی
در دفتر ارزش های یک بانو به جای مانده است
بانو!...حجابت ، کیمیای غیرتت را به لبخندی هرز مفروش!
موضوعات مرتبط: کلام شهدا در مورد حجاب، چادر ،حجاب برتر، مناسبت ها، احادیثی در مورد حجاب، دلنوشته ها، داستان های زیبا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
غیرت یکی از کمالات انسانی است که دست پرتوان آفرینش، اسباب آن را در وجود آدمی تعبیه کرده است. غیرت ورزی در حد عالی آن، لازمه انسانیت آدمیان مخصوصاً مؤمنان پرهیزگار است.
علمای اخلاق نیز "غیرت" را چنین تعریف کردهاند، غیرت و حمیت، یعنی تلاش در نگهداری آنچه که حفظش ضروری است، این صفت در قالب مطلوبش از شجاعت، بزرگ منشی و قوت نفس انسان سرچشمه میگیرد و یکی از ملکههای نفسانی انسان و سبب مردانگی است و مردِ بی غیرت از زمره مردان خارج است. البته در کنار اهمیت و توجهی که به این صفت در دین ما شده درعین حال از برخی غیرتهای بی جا نیز برحذر داشته شده ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد
حفظ عفت از واجباتي است که اسلام به طور مؤکّد مخصوصاً از زنان خواسته است، و ترک اين واجب در بعضي از موارد گناهش به اندازهاي بزرگ است که مثل آن در دين اسلام بينظير يا کم نظير است. و اين واجب الهي اقسامي دارد:
الف ـ حفظ عفت چشم
1. مسلمانان نبايد نگاه شهوتانگيز به يکديگر داشته باشند غير از زن به شوهرش يا شوهر به زنش؛ و فرقي نيست که آن نگاه به نامحرم باشد يا ـ العياذ باللَّه ـ به محرم نظير مادر و خواهر و مادر زن و مانند اينها، مرد به زن باشد يا زن به مرد، مرد به مرد باشد يا زن به زن. و خلاصهي کلام اين که هر نگاهي که محرک شهوت جنسي باشد، در اسلام ...
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی
ادامه مطلب را ببينيد