وفات حضرت زینب سلام الله علیها
پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، فصل نوینی در حیات سیاسی و اجتماعی حضرت زینب علیها السلام آغاز گردید. او با سرپرستی اسیران و بازماندگان شهیدان کربلا و تحمل اسارت و خواندن خطبههای غرّا در مجلس عبیدالله بن زیاد در کوفه و در مجلس یزید بن معاویه در شام، قیام برادرش امام حسین علیهالسلام را به کمال رسانید و به افشاگری حکومت جائرانه یزید پرداخت و چنان صحنه را بر وی تنگ کرد که یزید با تمام تکبرها و غرورهای شیطانیش، سر تسلیم فرود آورد و از کشتن امام حسین علیهالسلام و یارانش اظهار ندامت کرد و آن را به گردن عبیدالله بن زیاد انداخت و بدین لحاظ در صدد دلجویی از بازماندگان واقعه کربلا برآمد و آنان را محترمانه به مدینه منوره برگردانید.
حضرت زینب سلام الله علیها پس از بازگشت به مدینه بر اثر داغ از دست دادن عزیزان و اندوه بیپایان واقعه کربلا، از نظر جسمی روزبروز ضعیفتر میشد و توان خویش را از دست میداد و سرانجام پس از هیجده ماه و پنج روز از واقعه کربلا و در ۵۶ سالگی در ۱۵ رجب سال ۶۲ یا ۶۳ قمری وفات یافت.[۱]
علت اصلی وفات حضرت زینب سلام الله علیها کاملا مشخص نیست، اما بر اساس برخی از نوشتهها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کردند. و این احتمال طبیعیتر به نظر میرسد چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آنها بیمار شد. بر اساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمیتواند او را تحمل کند، اما دلیل قطعی تاریخی برای این روایت دیده نشده است.[۲]
همچنین محل وفات و محل دفن بدن مطهر حضرت زینب کبری چندان مورد اتفاق مورخان و سیرهنگاران نیست. برخی آن را در قبرستان بقیع در مدینه برخی در شام و برخی در مصر میدانند.[۳] طبق نقل مشهور، مزارش در روستای راویه دمشق، پایتخت سوریه امروزی است. بیشتر محققان و صاحب نظران شیعه از جمله «علامه بحرالعلوم»، و مورخان اهل سنت از جمله «ابن بطوطه» نیز معتقدند که زینب سلام الله در «قریه راویه دمشق» بخاک سپرده شده و علت سفر عقیله بنی هاشم را واقعه حرّه به سال ۶۲ هجری یا قحطی در مدینه دانسته اند که زینب به همراه همسرش عبدالله بن جعفر به دمشق که زمین هایی در آنجا داشته رفته است.
حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام)، به دلیل برخورداری از فضائل و مناقب والای انسانی مانند شرافت در نسب، علم، عبادت، عفت، شجاعت، صداقت، صبر و ... یکی از شخصیتهای برجسته در طول تاریخ اسلام و الگویی منحصر بهفرد برای همه مردان و زنان جهان در مبارزه با طاغوت میباشند.
حضرت زینب (علیهاالسّلام) به اعتراف همه تاریخنویسان، آراسته به همه فضایل و خصلتهای والای اخلاقی و الهی بودند. زینب کبری (علیهاالسّلام) در وقار و شخصیت مانند جدهاش خدیجه (علیهاالسّلام) در حیا و عفّت همچون مادرش فاطمه (سلاماللهعلیها)، در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش علی (علیهالسّلام)، در حلم و بردباری چون امام حسن (علیهالسّلام) و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش امام حسین (علیهالسّلام) بود.
زینب کبری (سلاماللهعلیها) تحت تربیت پدر و مادری همچون حضرت علی (علیهالسّلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) و با شایستگی و استعداد ذاتی که از آن بهرهمند بود به مراتب عالی از فضائل و کمالات انسانی دست یافت. او همانند پدر و مادرش جامع همه کمالات و صفات پسندیده بود. سخنرانیهای او در کوفه و شام خاطره خطبههای پدرش امیرمؤمنان (علیهالسّلام) را در یادها زنده کرد. زینب کبری (سلاماللهعلیها) یکی از محدثان و راویان حدیث به شمار میآید و درسنینکودکی، در حالی که بیش از ۵ یا ۶ سال از عمرش نمیگذشت، خطبه مادرش حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را با آن مضامین بسیار بلند و عالی شنید و پس از آن برای دیگران نقل میکند. عبدالله بن عباس، شاگرد برجسته حضرت علی (علیهالسّلام) و مفسر قرآن کریم، خطبه فدک حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را از زینب نقل میکند و از آن بانوی بزرگ با عنوان «عقیلتنا؛ عاقل و دانای ما» یاد میکند. زینب (سلاماللهعلیها) از جنبه عبادت در حدّی بود که در دوران اسارت و سختترین شرایط جسمی و روحی که ممکن است برای یک انسان پیش آید، شبزندهداری و نماز شبش ترک نگردید، در حالی که در شرایطی به مراتب آسانتر و سهلتر از آن انسانهای معمولی قادر به حفظ برنامههای عادی و معمولی زندگی خود نیستند. عبادت و اطاعت خدا، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را از مصادیق روشن و بارز این حدیث قدسی قرار داده بود که خداوند متعال میفرماید: «یابن آدم، انا اقول للشیء کن فیکون، اطعنی فیما امرتک اجعلک تقول للشیء کن فیکون؛ ای فرزند آدم! من به هر چه بگویم باش، موجود میشود، در آنچه به تو دستور دادهام از من اطاعت کن تا تو را آن گونه قرار دهم که هر چیز بگویی باش، موجود شود! » [۱] [۲] [۳] [۴] [۵] [۶]
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نیز بر اثر عبادت و اطاعت خدا به مقامی رسیده بود که از ولایت تکوینی برخوردار بود. روایت شده که آن حضرت پیش از سخنرانی خود در کوفه به مردم اشاره کرد، با آن اشاره نفسها در سینهها حبس شد و زنگها از صدا باز ایستاد و در یک کلام حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به حق، زینت پدر، آن شخصیت یگانه تاریخ بود، همچنان که خداوند این نام را برای وی برگزید.
در کتاب مستدرک سفینة البحار چنین آمده است:«أما زينب الكبرى (سلاماللهعلیها) من رواة الحديث، أدركت النبي و ولدت في حياته؛ زینب کبری (سلاماللهعلیها) از راویان حدیث هستند که در زمان حیات پیامبر اسلام به دنیا آمدند و ایشان را درک نمودند.» [۷]
همچنین در ادامه آمده است: «هِیَ عَقیلَةُ بَنیهاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ مِنَ الصِّفاتِ الْحَمیدَةِ مـا لَمـْ یُحزْها بَعْدَ اُمِّها احَدٌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَةُ الصُغْری، هِیَ فِی الْحِجابِ والْلِفّافِ مَزیدَةٌ لَمْ یَر شَخْصَها احَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ اَبیها وَ اَخَویها الاّ یَومَ طَّفِّ وَ هِیَ فـِی الصـَّبْرِ وَ الثَّباتِ وَ قـُوَّةِ الایمانِ وَالتَّقوی وَحیدَةٌ وَ هِیَ فِی الْفَصاحَةِ وَ الْبَلاغَةِ کَاَنَّها تَفْرَغُ عَنْ لِسانِ امیرِالمؤمنین (علیهالسّلام)...؛ زینب بانوی بنیهاشم است که در صفات سـتوده، بـرترین اسـت و کسی جز مادرش بر او افتخار و برتری ندارد، تا جایی که اگر بگوییم او «صدیقه صغری» است، حق گـفتهایم. در پوشـیدگی و حجاب، چنان بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعه کربلا. او در صـبر و قـوّت ایمان و تقوا منحصر به فرد بود و در فصاحت و بلاغت، گویا از زبان امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سخن میگوید.»[۸]
مجلسی نیز از آن حـضرت، حدیث نقل کرده است. [۹]
سخنان و اشعار حضرت زینب (علیهاالسّلام) درباره گفتار و حالات امام حـسین (علیهالسّلام) نیز به عـنوان حـدیث، از معصوم (علیهالسّلام) محسوب میگردند. [۱۰]
القابی هم که برای آن حضرت نقل شده است به گوشههایی از عظمت شخصیت این بزرگ بانوی اسلام دلالت دارند. در ذیل گوشههایی از فضیلتهای زینب کبری (سلاماللهعلیها)، بیان میگردد:
۱ - مقدمه
۲ - شرافت در نسب
۳ - نامگذاری الهی
۴ - مقام ولیةُ الله
۵ - عالمه غیر معلمه
۶ - عبادت و خضوع
۷ - عصمت صغری
۸ - صدّیقه صغری
۹ - عفت و حجاب
۱۰ - فصاحت و بلاغت
۱۱ - صبر بر مصائب
۱۲ - شیرزن هاشمی
۱۳ - ایثار و گذشت
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
زینب (۵ یا ۶ق- ۶۲ق) دختر امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) بود. بر اساس روایات، نامگذاری حضرت زینب (س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت. او به هنگام حضور امیرالمؤمنین(ع) در کوفه به زنان تفسیر قرآن آموزش میداد.
زینب همسر عبدالله بن جعفر بود و در واقعه کربلا در کنار برادرش امام حسین(ع) حضور داشت. امام حسین(ع) هنگام وداع در روز عاشورا از حضرت زینب خواست او را در نماز شبش دعا کند. با پایان یافتن جنگ، زینب و دیگر بازماندگان کاروان امام(ع) به اسارت درآمدند و به کوفه و از آنجا به شام برده شدند.
خطبه حضرت زینب در کوفه و نیز در شام (در مجلس یزید)، معروف است. خطبه او در مجلس یزید، حاضران را تحت تأثیر قرار داد و یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین (ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.
او را به سبب مصیبتهای فراوانی که دیده، اُمّ المَصائب لقب دادهاند. درباره محل دفن زینب(س) اختلاف است و حرم حضرت زینب در شام و مقام السیدة زینب در مصر منسوب به اوست.
نسب، ولادت، نام، لقب و کنیه
زینب دختر امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) است.[۱] زینب به معنای «درخت نیکو منظر و خوشبو»[۲] یا «زینت پدر» است.[۳] بنابر برخی منابع، حضرت زینب(س) در ۵ جمادیالاول، سال پنجم[۴] یا سال ۶ قمری در مدینه متولد شد.[۵]
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب(س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت. گفته شده است که جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر(ص) رسانده است.[۶] در کتاب «الخصائص الزینبیة» آمده است پیامبر(ص) او را بوسید و فرمود: «حاضران امّتم، غایبان را از کرامت این دخترم زینب آگاه کنند؛ همانا او مانند جدهاش خدیجه است.»[۷]
برای وی، القاب فراوانی نقل شده است، همانند عقیله بنی هاشم، عالِمه غیر مُعلَّمه،[یادداشت ۱] عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، معصومه صغری، امینةالله، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه و شریکةالحسین.[۸]
حضرت زینب(س) را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید، ام المصائب نیز لقب دادهاند.[۹] درگذشت جدش پیامبر(ص)، بیماری و به شهادت رسیدن مادرش، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، واقعه کربلا و به اسارت رفتن در کوفه و شام از جمله وقایع سخت و تلخ زندگی وی به شمار میآید.[۱۰]
زینب سال ۱۷ق در سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی با پسرعموی خود عبدالله بن جعفر، ازدواج کرد. در برخی منابع از چهار پسر به نامهای: علی، عون، عباس، محمد و یک دختر به نام ام کلثوم به عنوان فرزندان زینب و عبدالله نام برده شده است.[۱۱] مشهور است که دو تن از شهدای کربلا(عون و محمد[۱۲])، فرزندان حضرت زینب بودهاند.[۱۳] اما برخی از منابع تاریخی محمد را فرزند خوصاء بنت حفصه بن ثقیف از عبدالله بن جعفر دانستهاند.[۱۴] شاخهای از فرزندان علی «زینبیون» خوانده شدهاند.[۱۵]
معاویه برای فرزندش یزید از ام کلثوم دختر حضرت زینب(س) خواستگاری کرد؛ ولی امام حسین (ع) او را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابیطالب درآورد.[۱۶]
علم، سخنوری و فقاهت
سبحانی تبریزی در موسوعه طبقات الفقهاء نام زینب سلام الله علیها را به عنوان یکی ازفقهیان قرن نخست هجری قمری ذکر کرده و به شرح پارهای از فضائل و ویژگیهای او پرداخته است. [۱۷]سخنان و خطبههای زینب(س) را در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او دانستهاند.[۱۸] وی احادیثی از مادرش حضرت زهرا(س) نقل کرده است.[۱۹] آنچنان که در کتاب مقاتل الطالبیین گزارش شده عبدالله بن عباس سخنان حضرت زهرا(س) در مورد فدک را به نقل از حضرت زینب(س) روایت کرده است. در این روایت، ابن عباس از او با عنوان «عقیلتنا زینب بنت علی(ع)» یاد میکند.[۲۰] محمد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین نیز از وی حدیث نقل کردهاند.[۲۱]
زینب هنگام حضور امام علی(ع) در کوفه، برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه میداد.[۲۲]
سخنرانی وی در کوفه برای شنوندگان یادآور خطبههای پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود.[۲۳] سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، شبیه به خطبههای امام علی(ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا(س) دانسته شده است.[۲۴] بشیر بن حِذْیَم اسدی میگوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تُفرِعُ عن لِسانِ عَلِیِّ(ع) در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب (سلاماللهعلیها) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطقتر و تواناتر و چیرهدستتر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود.» «وَ قَدْ اَوْمَأتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ )زینب یک اشاره به جمعیت کرد، همین جمعیتی که داشتند ضجه میزدند و گریه میکردند، و یک عدّه هم سر و صدا می کردند، یک اشاره کرد که ساکت! نفسها در سینهها حبس شد. و جَرَسها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگوله حیوانات هم شنیده نشد.[۲۵]
هنگام سخنرانی وی در کوفه، پیرمردی گریان گفت: «پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، زنانشان بهترین زنان و نسل آنان والاتر و برتر از همه نسلهاست».[۲۶]
عبادت
حضرت زینب(س) شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.[۲۷] شب زندهداری وی حتی در شب دهم و یازدهم محرم ترک نشد. فاطمه دختر امام حسین (ع) میگوید: «عمهام زینب در تمام شب عاشورا در محل عبادتش ایستاده بود و به پروردگار خویش استغاثه میکرد و در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و هیچ صدای نالهای از ما قطع نشد.»[۲۸][یادداشت ۲]
ارتباط حضرت زینب (س) با خدا آنگونه بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود: «خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نکن.»[۲۹][یادداشت ۳]
صبر و استقامت
حضرت زینب را تجسم و نماد صبر جمیل نامیدهاند.[۳۱] مقاومت در راه پاسداری از حریم دین، کنترل نفس خود در برابر ناملایمات و ضعف نشان ندادن در مقابل دشمن و عدم شکوه در حضور مردم را از جمله ویژگیهای صبر زینب(س) نام بردهاند.[۳۲] او در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت: «بار خدایا! این قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر.»[۳۳] همچنین وی در پاسخ ابن زیاد که پرسید کار خدا را با برادر و اهل بیتت چگونه دیدی، فرمود: «مَا رَأَیْتُ إلّا جَمِیلاً؛ چیزی جز زیبایی ندیدم».[۳۴]
وی بارها جان امام سجاد(ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد(ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب(س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زندهام، نخواهم گذاشت او را بکشید.»[۳۵]
در واقعه کربلا
مقالهٔ اصلی: واقعه کربلا
حضرت زینب در واقعه کربلا به همراه برادران، فرزندان و یاران امام حسین (ع) حضور یافت و پس از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، به همراه دیگر بازماندگان اسیر شد و به شام رفت.[یادداشت ۴]
در کربلا
مقالهٔ اصلی: شب عاشورا
شیخ مفید از امام سجاد(ع) نقل کرده است که در شب عاشورا، زینب(س) کنار او نشسته بود که امام حسین(ع) به خیمهای رفت و اشعاری درباره بیوفایی دنیا خواند.[یادداشت ۵] امام سجاد گوید: عمهام بر اثر رِقّت قلب با شنیدن آن شعر، طاقت نیاورد و با شتاب و بیتابی نزد پدرم رفت و گفت: «وامصیبتاه! ای کاش مرگم فرارسد، امروز مادرم فاطمه(س) و پدرم علی(ع) و برادرم حسن (ع) از دنیا رفتند، ای جانشین گذشتگان و ای دادرس بازماندگان». پس حسین(ع) به او نگاهی کرد و فرمود: «خواهرم! شیطان بردباری را از تو نگیرد». سپس چشمانش پر از اشک شد و فرمود: «اگر پرنده قطا(مرغ سنگخوار)را به حال خود بگذارند، میخوابد». زینب(س) گفت: «ای وای بر من! آیا جان تو را به زور میگیرند؟ این دلم را خونینتر میکند و بر من ناگوارتر است». سپس به صورت خود سیلی زد و گریبان را پاره کرد و بیهوش افتاد. حسین(ع) آب بر صورتش ریخت و به وی فرمود: «خواهرم! پرهیز کاری از خدا پیشه کن و به صبر و بردباری و تسلیت خداوند متکی باش و بدان که اهل زمین میمیرند و اهل آسمان باقی نمیمانند و همه چیز رو به هلاکت و فنا است مگر وجه الله... پدرم، مادرم و برادرم از من بهتر بودند و رسول خدا(ص) برای من و برای هر مسلمان دیگر نمونه و الگو است». با این سخنان او را دلداری داد و فرمود: «ای خواهر! تو را سوگند میدهم، سوگندم را نشکن؛ هیچگاه به خاطر من گریبانت را چاک نکن و صورتت را سیلی نزن و وقتی از دنیا رفتم جزع و بیتابی نکن». سپس او را آورد و نزد من نشانید، و خود به طرف یارانش رفت.[۳۶]
عصر عاشورا هنگامی که به دستور شمر، بدن امام حسین(ع) را تیرباران کردند و اطراف او را گرفتند، حضرت زینب(س) از خیمه بیرون آمد و عمر بن سعد (فرمانده لشکر دشمن) را این گونه مورد خطاب قرار داد: «یابن سَعد! اَیُقتَلُ اَبُو عبدالله وَ أنتَ تَنظُرُ اِلَیهِ؟؛ فرزند سعد! آیا ابوعبدالله (امام حسین(ع)) کشته میشود و تو تماشا میکنی؟!»[۳۷] او هیچ جوابی نداد و زینب (س) فریاد برآورد: «وای برادرم! وای سرورم! وای اهل بیتم! ای کاش آسمان بر زمین واژگون میشد! و ای کاش کوهها خرد و پراکنده بر هامون میریخت.»[۳۸]
زینب(س)، هنگام رسیدن بر بالین برادرش گفت: «خدایا! این قربانی را از ما بپذیر!»[۳۹] همچنین نقل شده است که رو به سوی مدینه نمود و خطاب به پیامبر(ص) گفت:
«ای پیامبر! اینان دختران شمایند که به اسیری میروند. اینان فرزندان شمایند که با بدنهای خونین، روی زمین افتادهاند و باد صبا بر پیکر آنان میوزد! ای رسول خدا! این حسین است که سرش را از قفا بریدهاند و عمامه و ردایش را به غارت بردهاند. پدرم فدای کسی که سپاهیان، او را غارت کردند، سپس خیمهگاهش را سرنگون ساختند! فدای آن مسافری که دیگر امید بازگشتش نیست!» سخنان و نالههایش، دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار داد و همگان را به گریه واداشت.[۴۰]
در کوفه
مقالهٔ اصلی: خطبه حضرت زینب در کوفه
بعد از عاشورا، اسیران را به کوفه بردند و در آنجا با وضع دلخراشی گرداندند. هنگام ورود به کوفه، زینب(س) برای حاضران خطبهای خواند به طوری که همه شگفتزده شدند و تحت تاثیر آن قرار گرفتند.[۴۱] حذیم بن شریک الاسدی درباره خطبه حضرت زینب (س) میگوید: «سوگند به خدا! کسی را مانند زینب، در سخنوری توانا ندیدم؛ چنانکه گویی از زبان امیرالمؤمنین علی(ع) سخن میگوید. بر مردم نهیب زد: خاموش باشید! با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران نیز از صدا افتاد!»[۴۲] در پایان خطبه که آشوبِ شهر و قیام علیه حکومت احساس میشد، فرمانده نیروهای نظامی برای جلوگیری از آن، اسیران کربلا را به دار الاماره مرکز حکومت عبیدالله بن زیاد فرستاد.[۴۳]
حضرت زینب (س) همراه با اسیران وارد دار الاماره کوفه شد و در آنجا با عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه به مخاصمه پرداخت.[۴۴]و در برابر تصمیم عبیدالله بن زیاد برای کشتن امام سجاد (ع) ایستادگی کرد و با صراحت به ابن زیاد گفت که اگر قرار است امام سجاد را بکشد او را هم باید همراه او بکشد. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج ۴۵، ص۱۱۷.سخنان حضرت زینب(س) بر مردم اثری عمیق گذارد و خاندان اموی را رسوا ساخت، سپس عبیدالله دستور زندانی کردن آنان را صادر کرد. خطبه زینب(س) و نیز سخنان امام سجاد(ع) و ام کلثوم و فاطمه بنت الحسین در کوفه و دارالاماره و نیز اعتراضهای عبدالله بن عفیف ازدی و زید بن ارقم به مردم کوفه جرئت بخشید و زمینه قیام برضد حکومت ظلم را فراهم ساخت.[۴۵]
در شام
پس از واقعه کربلا، یزید از عبیدالله خواست تا کاروان اسیران را همراه سرهای شهیدان به شام بفرستد. خاندان امام حسین(ع) به سوی شام راهی شدند.[۴۶] موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود؛ شهری که مردم آن سالها بغض خاندان علی(ع) را داشتند؛ زیرا سالها تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند. به همین جهت «هنگام ورود اسرا به شام، مردم لباسهای نو برتن کردند و شهر را زینت دادند. شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور بود.»[۴۷] اما خطابههای حضرت زینب و امام سجاد(ع) در شام، از یکسو دشمنی شامیان نسبت به اهل البیت(ع) را به محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین(ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربههای کوبندهای بر پایههای حکومتش وارد آورد.[نیازمند منبع]
یزید مجلسی ترتیب داده بود که اشراف و سران شام در آن شرکت داشتند.[۴۸] وی در حضورخاندان پیامبر(ص) که مانند اسیران در حضورش بودند ، اشعاری کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، مطالبی گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل کرد.[۴۹] او با چوبدستی که در دست داشت، نسبت به سر بریده امام حسین(ع) جسارت کرد.[۵۰] او اشعاری از ابن زبعری خواند و چند بیت به آن اضافه کرد که مضمون آنها این بود:
«کاش سران قبیله من، که در بدر کشته شدند، میبودند و میدیدند که طایفه خرزج چگونه از شمشیرهای ما به ناله آمدند، تا از خوشحالی فریاد میزدند: ای یزید! دست تو شل مباد! ما بزرگان بنیهاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست قرار دادیم. هاشم با حکومت بازی کرد، وگرنه، نه خبری از آسمان آمد و نه وحیای نازل شد.[۵۱] من از نسل خِندِف[یادداشت ۶] نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.» ناگهان زینب(س) از گوشه مجلس با سخنان یزید به مقابله برخاست و با صدای رسا، خطبهای ایراد کرد. خطبه حضرت زینب(س) در کاخ یزید، حقّانیت امام حسین(ع) و باطل بودن اعمال یزید را آشکار ساخت. این خطبه، حاضران را تحت تأثیر قرار داد به گونهای که یزید مجبور شد نسبت به اسرا، اندکی نرمش و انعطاف نشان دهد و از هرگونه واکنش سخت پرهیز کند.[۵۲]
دراثر روشنگری حضرت زینب(س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین(ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.[۵۳] عمادالدین طبری در کتاب کامل بهایی گزارش کرده زینب(س) خواست در شام برای امام حسین(ع) عزاداری کند و یزید پذیرفت.[۵۴]
یزید از اطرافیان خود نظر خواست که با اسیران چه کند؟ بعضی گفتند: اینها را نیز به سرنوشت رفتگانشان مبتلا گردان، ولی نعمان بن بشیر، به او توصیه کرد تا رفتار ملایمی داشته باشد.[۵۵]
زنان آل ابوسفیان از جمله هند همسر یزید، در خرابه به پیشواز اهل بیت(ع) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا(ص) را میبوسیدند، گریه و زاری میکردند و سه روز عزارداری بپا داشتند.[۵۶] در این عزاداریها مردم آنچنان تحت تأثیر قرار گرفتند که میخواستند یزید را بکشند. مروان حکم، یزید را از این که سلطنت او توسط این زنان تباه شود، ترساند. از این رو یزید امام سجاد (ع) را فراخواند و گفت اگر او با امام حسین(ع) مواجه میشد، نمیگذاشت کار به اینجا برسد. یزید خواست به آنها هدایایی بدهد که نپذیرفتند. سرانجام، اسیران خاندان پیامبر(ص) با تکریم و احترام، به مدینه بازگشتند.[۵۷]
درگذشت
گفته شده درباره زمان و مکان و چگونگی درگذشت حضرت زینب(س) ، در منابع تاریخی تا سده هشتم هجری اطلاعات دقیقی وجود ندارد و اطلاعات موجود فقط تا زمانی را شامل میشود که کاروان اسیران وارد مدینه میشود.[۵۸] با این حال در منابع متاخر گفته شده است حضرت زینب (س) یکشنبه، ۱۵ رجب سال ۶۲ق. درگذشت.[۵۹] برخی نیز درگذشتش را ۱۴ رجب دانستهاند.[۶۰] در مورد محل دفن حضرت زینب(س) سه دیدگاه وجود دارد:
- شام: مشهور این است که قبر حضرت زینب(س) در شام است.[۶۱] این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب(س)، این منطقه «شهرک السیدة زینب» نام گرفته است.[۶۲]
- مصر: برخی از مورخان قبر زینب(س) را در مصر دانستهاند.[۶۳] این بارگاه در قاهره در منطقه سیدة زینب قرار دارد و در سال ۱۱۷۳ هجری قمری بازسازی شده است. این مکان به مقام حضرت زینب و مسجد السیدة زینب مشهور است.[۶۴]
- قبرستان بقیع: سیدمحسن امین قبرستان بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب(س) دانسته است.[۶۵]
هجوم به حرم
در پی بحران و جنگ در سوریه اقداماتی توسط گروههای تروریستی و داعش برای تخریب حرم حضرت زینب(س) در سال ۱۳۹۱ش تا ۱۳۹۴ شمسی صورت گرفت که منجر به آسیبدیدگی بخشی از حرم از جمله گنبد و همچنین شهادت برخی از ساکنان و زائران حرم شد.[۶۶]
۱ - سوگواری حضرت زینب در شام
۲ - علت فرستادن اسراء به مدینه
۳ - سوگواری حضرت زینب در مدینه
۴ - هجرت حضرت زینب به شام
۵ - زمان و مکان وفات
۶ - چگونگی وفات
۷ - علت سفر دوم حضرت زینت به شام
۸ - آرامگاه حضرت زینب
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
زینب (۵ قمری – ۶۲ قمری) که با نام زینب کبری نیز شناخته میشود، سومین یا چهارمین فرزند فاطمه زهرا و علی بن ابیطالب دانسته میشود.
زینب به «زینت پدر» ترجمه میشود.[۱] این نام را جدش محمد برگزید و آن را به الهام الهی نسبت داد.[۲][۳] زینب را زینب الکبری مینامند تا از خواهر کوچکترش ام کلثوم یا زینب الصغری تمیز داده شود.[۴] به دلیل نقش وی در واقعهٔ کربلا به عنوان بطله الکربلا (قهرمان کربلا) نیز شناخته میشود.[۵] القاب دیگرش «شقیقة الحسین» (خواهر تنی حسین، به جهت همراهی همیشگی زینب با حسین) و عالمه غیر معلمه بودهاست.[۶] در مصر با القابی چون الطاهره (خالص) و ام الیتما (مادر یتیمان) از او یاد میشود.[۷]
در آن زمان که صدیقه کبرا(س) به این گوهر دریای عصمت و طهارت حامله بود، حضرت ختمی مرتبت در مدینه نبود و به یکی از سفرها رهسپار بود. چون آن مظلومه از عالم رحم به عرصه وجود خرامید، صدیقه طاهره(س) به امیرالمؤمنین(ع) پیغام فرستاد که چون پدرم در سفر است و حاضر نیست، این دختر را نام بگذار. آن حضرت فرمود: من بر پدرت سبقت نمی گیرم، صبر فرمای که به این زودی باز خواهد گشت و هر نامی که صلاح بداند، می نهد. چون سه روز گذشت، رسول خدا مراجعت فرمود و به جهت آن رسم معمول بود از نخست، به سرای عصمت کبرا درآمد.
امیرالمؤمنین علی(ع) خدمت آن حضرت عرض کرد یا رسول الله! حق تعالی جل و علا دختری به دخترت عطا فرموده است؛ نامش را معین فرمایید.
فرمود: اگر چه فرزندان فاطمه اولاد من اند، لکن امر ایشان را با پروردگار عالم است و من منتظر وحی می باشم. در این حال جبرئیل نازل شد عرض کرد: یا رسول الله! حق تو را سلام می رساند و می فرماید: نام این مولود را «زینب» بگذار، چه این را در لوح محفوظ نوشته ایم.
پیامبر قنداقه آن مولود گرامی را طلبید و به سینه چسبانید و ببوسید و نامش را زینب بگذارد و فرمود: وصیت می کنم حاضرین و غایبین امت را که این دختر را به حرمت پاس بدارند. همانا وی به خدیجه کبرا مانند است...
حضرت زینب(س) حتی در زمان کودکی و سنین پایین، دارای معرفتی والا و عالی بودند. روزی از پدر خویش، حضرت علی(ع) پرسیدند: ایا مرا دوست داری؟ حضرت علی(ع) فرمودند: آری، آن گاه آن حضرت در پاسخ پدر فرمود: دو محبت ـ محبت خدا و محبت فرزندان ـ در قلب مؤمن نمی گنجد. پس سر و اساس این دوستی و محبت به این دلیل است که محبت خالص و واقعی از آن خدا و شفقت و دلسوزی از آن فرزندان می باشد و این علاقه و محبت به خاطر خدا می باشد. امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در پاسخ، ایشان را تایید کرده و ستودند.[2]
این میزان از معرفت آن هم در دوران طفولیت، نشان از یک شناخت عمیق باطنی در وجود زینب کبرا دارد. در روز عاشورا، وقتی دست طفل خویش را گرفته و خدمت حضرت سیدالشهدا آورد و از آن حضرت استدعا کرد تا او را قبول کند، فرمود: اگر چنانچه جهاد و قتال بر زنان وارد شده بود، هر اینه هزار هزار جان نثار جانان می نمودم. چه معرفتی است که او را وا می دارد تا فرزند خردسال خویش را با دست خود در راه خدا قربانی کند و به خوبی روشن است که آنچه او را الگوی همیشگی صبر و ایثار معرفی نموده است، معرفت و شناخت والای او به خدای متعال و حجت اوست.
زینب(س) در سنینی بود که روی دامن علی(ع) می نشست و با ایشان گفت وگو می کرد. علی(ع) ضمن نوازش وی از او پرسید: فرزندم! بگو «احد»، زینب گفت: «احد»! بعد فرمود: بگو «اثنین»؛ زینب(س) ساکت ماند. علی(ع) ادامه داد: فرزندم! چرا سخن نمی گویی؟! زینب(س) فرمود: زبانی که به گفتن یک گردش کرده؛ چگونه «دو تا» بگوید؟ علی(ع) دختر دلبندش را به سینه چسبانید و صورتش را غرق بوسه کرد.
یک سال از اقامت علی(ع) و خاندانش در کوفه می گذشت که، گروهی از بانوان خردمند و بزرگوار کوفه، شوهران خود را به حضور علی(ع) فرستادند و پیغام دادند: ما شنیده ایم، زینب نیز مانند مادر بزرگوار خود، حضرت فاطمه(س)، دارای قدرت علم و دانش فراوانی است؛ اگر اجازه دهید و موافقت کنید، برای بهره برداری از خرمن علم ودانش او، به حضور وی مشرف شویم. علی(ع) و زینب(س) با این درخواست موافقت کردند، و زن های کوفه در محفل درس و تفسیر قرآن زینب(س) شرکت می جستند.
حضرت زینب سلام الله علیها دارای القاب و کنیه های زیادی است. «یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، « عقیله » یا « عقیله بنی هاشم » است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.» از دیگر القاب آن حضرت می توان « صدیقه صغری » « عارفه » « عالمه » « فاضله » «کامله» و « عابده آل علی » را نام برد
حضرت زینب سلام الله علیها دارای القاب و کنیه های زیادی است. «یکی از القاب آن حضرت که در روایات آمده، « عقیله » یا « عقیله بنی هاشم » است که به معنای زن ارجمند و گرامی در فامیل خود، می باشد.»[۵]
از دیگر القاب آن حضرت می توان « صدیقه صغری » « عارفه » « عالمه » « فاضله » «کامله» و « عابده آل علی »[۶] را نام برد.
حضرت زینب سلام الله علیها تا زمانی که امیر المؤمنین در مدینه بود با شوهرش عبدالله بن جعفر در مدینه زندگی کردند و زمانی که امیر المؤمنین پایتخت حکومت اسلامی را به کوفه منتقل کردند به کوفه نقل مکان کردند. «حضرت زینب در کوفه به ارشاد و تعلیم زنان کوفه اشتغال داشت».[۷]
« شهید مطهری » در این رابطه می نویسد:«در حماسه حسینی آن کسی که بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب سلام الله علیها بود».[۱۱]
و در ناسخ التواریخ آمده است:«محققاً از آغاز خلقت تاکنون از هیچ زنی از زنهای انبیاء و اولیاء با این حلم و بردباری پدید نیامده است».[۱۲]
«زینب کبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد»[۱۳]
در کتاب ریاحین الشریعه آمده است:«شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترک نشد حتی شب یازدهم محرم».[۱۴]
زمانی که حضرت زینب سلام الله علیها خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار کوفه ایراد نمود، امام سجاد علیه السلام در تأیید مقام علمی زینب سلام الله علیها فرمود:الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی».[۱۶] این سخن امام سجاد علیه السلام نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.
در کتاب «زینب بنت الامام امیر المؤمنین» مقام عصمت را برای این بزرگوار ذکر می کند و می نویسد:هر چند مقام عصمت برای ایشان « ضروری دین » نیست ولی به این مرحله رسیده اند...»[۱۸]
و خلاصه باید گفت:«شئونات باطنیه و مقامات معنویه حضرت زینب سلام الله علیها نایبه زهرا، امینه خدا... را هیچ کس نتواند به تحریر و تقریر در آورد».[۱۹]
«ابن اثیر» می نویسد:«زینب در فصاحت و بلاغت و زهد و عبادت و فضیلت و شجاعت و سخاوت شبیه ترین مردم به پدر خود علی علیه السلام و مادر خود فاطمه سلام الله علیها بود.»[۲۰]
علت نام گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت حسینی را به خوبی انجام داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی ها و ناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق، دین خود را به مکتب و رهبرش ادا کرد.درود بی پایان خداوند بر این بزرگ بانوی اسلام باد.
نکته ای که لازم است به آن اشاره کنیم این است که: حیف است زینب را پرستار بیمار بخوانند زیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک ترین مسؤولیت های زینب(س) بود، و هر چند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش بنماید و چنین کاری از عهده هر کس برنمی آید ولی با این حال مقام زینب، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت و انقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود.
زینب(س) نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی گرفت، خون حسین(ع) پایمال می شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله و پیش تازی زینب کبرا(س) در رسوا نمودن هیئت حاکم، و تبلیغ او از انگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می آمدند و نام رسول الله(ص) را نه تنها از مناره های مساجد بلکه از تاریخ، پاک و محو می کردند و این بود نیت شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان و همچنین فریب خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجود ندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ باید برده شود.
زینب در پس آن مصیبت بزرگی که آن چنان بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد و حرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگر حرکت های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب(س) و قیام مبارکش، هم چنان بیرق های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته می شود زیرا زینب بود که پیام خونین حسین را به تمام نسل ها و عصرها رساند.
در اینجا نتیجه ای که می خواهیم از این مطالب بگیریم این است که علت نامگذاری روز میلاد با سعادت حضرت زینب سلام الله علیها به روز پرستار به خاطر دو وجه است: ۱ – تجلیل از مقام شامخ و شخصیت والای حضرت زینب(س) است که با برگزاری این مراسم یادی از این بزرگ بانو می شود و باعث الگو سازی در جامعه می شود. ۲ – تقویت روحیه زینب گونه در میان پرستاران و تقدیر و تشکر از زحمات و نقش پرارزش پرستار در جامعه.
وی پنج تن آل عبا، امام سجاد و امام باقر (علیهماالسّلام) را درک کرده و در زمان حضور امیرالمومنین (علیهالسّلام) در کوفه به زنان کوفه، تفسیر قرآن آموزش میداد.
حضرت زینب (سلاماللهعلیها) همراه با خمسه طیّبه در مسائل سیاسی ـ اجتماعی شرکت فعّال داشت. ایشان همراه برادرش امام حسین (علیهالسّلام) در واقعه کربلا حضور پیدا کرد و بعد از شهادت امام حسین به اسارت درآمد و سرپرستی اسرای کربلا را به عهده گرفت.
زینب با پسرعموی خویش عبدالله بن جعفر طیار ازدواج کرد[۷۸] بنت الشاطی معتقد است که به جهت عدم همراهی عبدالله بن جعفر با زینب در سفر کربلا و همینطور گزارشی از عبیدلی در اخبارالزینبات مبنی بر ازدواج زینب وسطی با عبدالله بن جعفر، معتقد است که زینب از عبدالله پیش از سفر به کربلا طلاق گرفتهاست. [۷۹] چنین مدعایی در کتاب اخبارالزینبات نقل نشدهاست. نظر منابع معتبر تاریخی، زندگانی زینب با عبدالله جعفر تا پایان زندگی است. شرایط اقتصادی زینب با توجه به اوضاع زندگانی عبدالله، مطلوب توصیف شده است. همسر دیگر عبدالله، لیلی بنت مسعود نام داشته که با زینب در یک خانه میزیسته است.[۸۰]
در تعداد فرزندان زینب اختلاف نظر وجود دارد. ابن سعد برای او چهار پسر و یک دختر به نامهای علی، عون، عباس، محمد و امکلثوم گزارش کردهاست. دولابی نیز با تکرار سخنان ابن سعد، به جای محمد، از جعفر اسم بردهاست. ابن قتیبه و شیخ طبرسی، سه پسر به نامهای علی، جعفر و عون و یک دختر به نام امکلثوم را به زینب نسبت دادهاند. به گزارش دانشنامه جهان اسلام، در اینکه دو تن از فرزندان زینب علی و عون نام داشتهاند تردیدی وجود ندارد اما در سرگذشت آنها اختلاف نظر وجود دارد. منابعی چون ابوالفرج اصفهانی و مسعودی بر کشته شدن عون در نبرد کربلا صحه میگذارند در حالی که طبری معتقد است عون بن عبداللِه کشته شده در نبرد کربلا، فرزند جمانه است. در اینکه محمد بن جعفرِ کشته شده در کربلا نیز فرزند زینب است یا فرزند همسرِ دیگرِ عبدالله، اختلاف نظر وجود دارد.[۸۱]
حضرت زینب سلام الله علیها
حضرت زینب سلام الله علیها
اشعار ولادت حضرت زینب (س)
گلچین ولادت حضرت زینب (س)
اشعار مدح حضرت زینب علیها سلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت عبدالعظیم حسنی (۲۵۲-۱۷۳ ق)، از نوادگان امام حسن (علیه السلام) که با چهار واسطه به ایشان میرسد. و از یاران امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) بوده است. محل قبر و حرم ایشان در شهر ری از توابع تهران قرار دارد که مورد توجه شیعیان است. بر اساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) نقل شده، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهلبیت (علیهمالسلام) یعنی امام کاظم (علیهالسلام) تا امام عسکری (علیهالسلام) را درک کرده و آنچه قطعی و مسلّم است، ایشان محضر امام جواد (علیهالسلام) و امام هادی (علیهالسلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده است. عبدالعظیم حسنی ایمان خود را بر امام هادی علیه السلام عرضه داشته و امام او را از دوستان راستین اهل بیت (علیهم السلام) معرفی می کند. وی از راویان و محدثان مورد اعتماد شیعه در قرن سوم هجری است و آثاری مانند «خطب امیرالمؤمنین علیه السلام» تألیف نموده است.
تبار حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) با چهار واسطه، به امام حسن مجتبی (علیهالسلام) و خاندان وحی میرسد. احمد بن علی نجاشی (که یکی از ارکان علم رجال است (درباره نسب ایشان) مینویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه میکردند، در جیب لباس وی نوشتهای یافت شد که در آن، نسبش، اینگونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابیطالب هستم. [۱].[۲]
جده مادری او «لبابه» از بنیهاشم و دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب است. او در ابتدا همسر حضرت ابوالفضل العباس (علیهالسلام) بود که از او عبیدالله به دنیا آمد و پس از شهادت آن حضرت به همسری زید بن امام حسن (علیهالسلام) در آمد و از آن جناب حسن الامیر به دنیا آمد پس معلوم شد که پدر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) عبدالله قافه و مادرش دخترزاده اسماعیل بن ابراهیم و یا به گفته منتقلة الطالبیه ام ولد بوده است، اما ابونصر بخاری نام مادر حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را امینه دختر اسماعیل بن ابراهیم میداند.
بر اساس نسخه مذکور از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن (علیهالسلام)، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخههای معتبر این کتاب، [۱۱]
میان «زید» (یعنی جد سوم ایشان) و امام حسن (علیهالسلام)، شخص دیگری واسطه نیست
نیاکان حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به ترتیب، عبارت اند از: عبدالله بن علی و علی بن حسن و حسن بن زید . زید جد سوم حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام)، فرزند بزرگ امام حسن مجتبی (علیهالسلام) است. ایشان متولی اوقاف پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بوده و به جلالت قدر، کرامت طبع، عزت نفس و کثرت نیکوکاری، توصیف گردیده است. شاعران، او را ستودهاند و مردم از هر سو برای برخورداری از فضلش به وی روی میآوردهاند.[۲۸] وی در یکصد سالگی، چشم از جهان فرو بست. [۲۹] در عمدة الطالب، قول ۹۰ و ۹۵ سالگی هم گفته شده است.[۳۰] او در محلّی به نام «حاجز» در چند منزلی مدینه دفن گردید.[۳۱]
بنابر گزارشهای تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاههای مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کردهاند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا به خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آنجا مخفی شد.[۵]
نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی ماجرا را اینگونه روایت میکند که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه مردی از شیعیان در محله «سکة الموالی» ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت میپرداخت، روز را روزه میگرفت و شب را به عبادت میگذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون میآمد و به زیارت قبری میرفت که میگفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) است. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری میرسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.[۶]
آن حضرت تا پایان عمر خود در شهر ری ساکن بود و پس از وفات در همانجا مدفون شد و قبر او زیارتگاه شیعیان گردید. در مورد وفات ایشان سه نقل وجود دارد: مرگ طبیعى پس از بیمارى؛ شهادت؛ مرگ در اثر وقوع زلزله. برخی با بررسی این موارد احتمال شهادت ایشان را قویتر دانسته اند.[۷]
جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) به شهر ری، مشخص نیست؛ لیکن میتوان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یکسو، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) با اهلبیت (علیهمالسلام) از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سالهای پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از اینرو، برای ادامه فعالیتها و چهبسا با اشاره امام هادی (علیهالسلام)، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آنکه در شهر ری در مکانی به نام «سربان» [۵۷]
رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهلبیت (علیهمالسلام) در محلّهای (که «سکّة الموالی» نامیده می شد) سکونت یافت. روزها روزه بود و شبها به عبادت میپرداخت و گاه بهصورت مخفیانه از خانهای که در آن ساکن بود، خارج میشد و به زیارت قبری که هماکنون در مقابل مزار او قرار دارد، میرفت و میفرمود: این، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر (علیهالسلام) است.
معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) چند سال در شهر ری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان بهقدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، بهتدریج با ایشان آشنا شده بودند (این مطلب در گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد آمده است)، و با در نظر گرفتن اینکه ایشان به شدت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چهبسا مدتها طول میکشید، میتوان گفت: احتمالاً ایشان چند سال از سالهای پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیتهای فرهنگی و سیاسی اوست.
درباره زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیهالسلام) جای شک و تردید نیست که از سوی امام معصوم (علیهالسلام) برای اصل زیارت وی توصیه شده است، لذا از وظایف اخلاقی و دینی ما محسوب میشود که به زیارت آن بزرگوار بشتابیم و از فیض زیارت وی بیش از پیش بهرهمند گردیم.
در بیانی «مرحوم محدث قمی (رحمةاللهعلیه)» از امام معصوم روایت میکند، پاداش زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) را بهشت معین فرموده است.[۷۲] [۷۳]
سید محمدباقر میرداماد استرآبادی (رحمةاللهعلیه) در الرواشح السماویه فرمود احادیث بسیاری در فضیلت و زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) روایت شده است که هر که زیارت کند قبر او را، بهشت بر او واجب میشود».[۷۴] [۷۵]
مهمترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی آستانه حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء است. شیخ المحدّثین، صدوق، از محمد بن یحیی عطّار (که یکی از اهالی ری است) اینگونه نقل کرده که: خدمت امام هادی (علیهالسلام) رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم: حسین بن علی (علیهالسلام) را زیارت کردم. امام هادی (علیهالسلام) فرمود: أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیهالسلام).[۷۶] [۷۷] [۷۸][۷۹]
بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (علیهالسلام) را زیارت کرده باشد.
در احادیث اهلبیت (عليهمالسلام)، فضایل، آثار و برکات فراوانی برای زیارت امام حسین (علیهالسلام) بیان شده است، مانند: آمرزیده شدن گناهان، دعای فرشتگان، دعای اهلبیت (عليهمالسلام) طولانی شدن عمر، افزوده شدن روزی، زدوده شدن اندوه، شادی دل، تبدیل شدن بدیها به خوبیها، تبدیل شدن شقاوت به سعادت، و برخورداری از حق شفاعت. همچنین در شماری از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین (علیهالسلام) بیشتر از حج و حتی طبق برخی از احادیث، ثواب آن، بیش از هزار حج و هزار عمره است.[۸۰] [۸۱]
مسئله این است که بر اساس حدیث یاد شده، آیا زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) بهطور مطلق میتواند جایگزین زیارت امام حسین (علیهالسلام) شود و یا در شرایط خاصی، از چنین فضلیتی برخوردار است؟ در یک جمله، آیا برابری زیارت عبدالعظیم (علیهالسلام) و زیارت امام حسین (علیهالسلام) مطلق است و یا مقید؟
بی تردید، مقصود امام هادی (علیهالسلام) در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیهالسلام) بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) مبالغه نماید. بنابراین، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد، می توان گفت: برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) مقیّد است به فضای سیاسی ویژهای که پیروان اهلبیت (عليهمالسلام) در آن مقطع تاریخی در آن زندگی میکردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیع در دوران زمامداری افرادی مانند: متوکّل، مُعتّز و معتمد عباسی، سختترین دورانهای تاریخیِ خود را سپری میکرد. در چنین شرایطی، امام هادی (علیهالسلام) بهمنظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومتهای وقت، شیعیان را تهدید میکرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین (علیهالسلام) برابر دانسته است.
به تعبیری روشنتر، زیارت حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) برای کسانی که آمادگی خطرپذیری برای زیارت امام حسین (علیهالسلام) را داشته باشند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) شعبهای از حرم سیدالشهدا (علیهالسلام) است. و این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهلبیت (عليهمالسلام) است.
تاریخ دقیق تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) مشخص نیست؛ [۸۲]
اما در برخی از منابع متأخر، اینگونه آمده است:
حضرت شاه عبدالعظیم که کنیهاش ابوالقاسم و ابوالفتح نیز بوده، در روز پنجشنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدش حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) متولّد شده … و پس از مدت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی بهسرای آخرت رحلت نمود.[۸۳]
فخر رازی در کتاب «الشجرة المبارکه»[۹۲] مینویسد: «از فرزندان عبدالله بن علی، دو تن دارای فرزند پسر بودند که یکی از آنها عبدالعظیم مقتول در شهر ری میباشد که مشهد او معروف و مشهور است.» با وجود گفتار طریحی و فخر رازی، مشهور چنین است که آن حضرت بر اثر بیماری از دنیا رفته است، صاحب بن عباد هم که رسالهای درباره آن حضرت نوشته، همین قول را اختیار کرده است.
بر پایه گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد، حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) در اثر بیماری و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. [۹۳] [۹۴]
هنگامی که بدن شریفش را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقهای یافت شد که در آن، نسب ایشان تا امیرمؤمنان (علیهالسلام) نوشته شده بود.[۹۵]
همچنین در کتاب المنتخب طریحی ( گفتنی است که بسیاری از گزارشهای این کتاب، ضعیف و نادرستاند و لذا منفردات آن، قابل اعتماد نیستند) آمده: قیل: و ممن دفن حیا من الطالبین عبدالعظیم الحسنی بالری.[۹۶]
گفته شده از جمله کسانی که از خاندان علی بن ابیطالب زنده به گور شده، عبدالعظیم حسنی در ری است. در گزارش دیگری به کتاب مشجّرات ابن معیه، نسبت داده شده که ایشان را با زهر، به شهادت رساندهاند.[۹۷]
بر پایه گزارش صاحب بن عبّاد (۳۲۶-۳۸۵ ق)، (گفتنی است که این گزارش، با اندکی تفاوت در رجال النجاشی (۳۷۲-۴۵۰ ق) نیز آمده، و متن حاضر، برگرفته از هر دو منبع است) شب وفات حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی میآورند و در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد». آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت: این درخت و مکانش را برای چه میخواهی؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من همچنین خوابی دیدهام و بدینجهت، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کردهام که اموات خود را در آن دفن کنند. [۹۸] [۹۹]
بنابراین گزارش، با عنایت به اینکه باغهای آن دوران، معمولاً بسیار بزرگ بوده، میتوان حدس زد که تا شعاع قابل توجهی در اطراف مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم (علیهالسلام) وقف دفن سادات و پیروان اهلبیت(علیهمالسلام) بوده است.
اشعار ولادت حضرت عبد العظیم علیه السلام
بندهٔ ربّ رحیم آمد خوش آمد
روی لبا زمزمه یا سیدالکریم
افق فضل و شرف را قمري پيدا شد
با دوستان فاطمه ، لطف عمیم داشت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
ورود حضرت معصومه(س) به قم از روزهای پرعظمت تاریخ این شهر است
ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به قم
در ۲۳ ماه ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری واقع شده است.
حضرت فاطمه معصومه (سلاماللهعلیها)، دختر امام کاظم (علیهالسّلام) و خواهر امام رضا (علیهالسّلام) و یکی از بانوان بافضیلت خاندان اهلبیت (علیهمالسّلام) است. ایشان بعد از یک سال از هجرت برادرش امام رضا (علیهالسّلام) به خراسان، برای دیدار آن حضرت، به همراه عدهای از بنی هاشم راهی ایران شده و در ساوه گرفتار ماموران حکومت عباسی شدند. در آن زمان که شهر قم مرکز شیعیان بود، آن بانو وارد آن شهر شده و در آنجا مدتی سکونت داشتند که رحلت کردند.
پس از آنکه مامون عباسی در سال ۲۰۰ هجری امام رضا (علیهالسّلام) را به خراسان، دعوت کرد، حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به همراه عدهای از برادران و بستگان، پس از یک سال به انگیزه دیدار برادر وارد ایران شد.
در کتاب «حضرت معصومه فاطمه ثانی» آمده است: «پس از ولایتعهدی امام رضا (علیهالسّلام)، بنیهاشم، که مدتها همواره تحت شکنجه و فشار حکام جور بودند با شنیدن این خبر به عنوان دیدار حضرت رضا (علیهالسّلام) از مدینه به خراسان رهسپار شدند. این گروه در حدود ۴۰۰ نفر بودند در راس آنها حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) بود.» [۲]
حسن بن محمد بن حسن قمی مینویسد: «وقتی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) و همراهان به شهر ساوه رسیدند، ماموران حکومت عباسی با آنها درگیر شدند و عدهای از آنها را به شهادت رساندند. حضرت معصومه در همانجا بیمار شدند. از همراهیان سوال کرد از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ به ایشان عرض شد: ده فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کنید!
محمد محمدی اشتهاردی مینویسد: «پس از اینکه مامورین حکومت عباسی در ساوه جلوی کاروان حضرت معصومه را گرفتند حدود ۲۳ نفر از آنها کشته شدند، گروهی اسیر و گروهی نیز متواری گردیدند. نقل شده که حضرت معصومه را عمال بنی عباس در ساوه مسموم کردند. آن حضرت در حال بیماری، قم را اختیار کرد، چون قم مرکز شیعیان بود از اینرو رهسپار قم شد». [۳]
به این نکته باید توجه داشت که «از همان قرن اول هجری تشیع در قم رواج یافته بود و این شهر از سوی امامان شیعه به عنوان پناهگاه شعیه محسوب میشد و خیل عظیمی از پیروان اهل بیت (علیهمالسّلام) را در خود جای داده بود از جملۀ این پیروان اهل بیت، خاندان اشعری بودند». [۴]
شیعیان قم پس از اطلاع از ورود حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) به ساوه، خدمت ایشان رسیدند و از آن حضرت درخواست کردند به شهر قم تشریففرما شوند.
علیاصغر فقیهی مینویسد: «قول درست این است که خبر ورود فاطمه معصومه به ساوه و (حرکت او به سوی قم) به مردم قم رسید. آل سعد اشعری اتفاق کردند که به خدمت او برسند و از ایشان درخواست نمایند به قم بیاید. از میان ایشان موسی بن خزرج «از اصحاب امام رضا (علیهالسّلام)»[۵]
بیرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه رسید. زمام ناقه او را گرفت و به جانب شهر کشید و به سرای خود فرود آورد». [۶]
ورود حضرت معصومه به قم تقریبا در ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری بوده است.[۷]
یوسف علی یوسفی مینویسد: «حضرت معصومه روز یکشنبه ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری برابر با اول آبانماه ۱۹۵ هجری شمسی شهر قم را با قدوم مبارکش منور ساخت». [۸]
خانه موسی بن خزرج که محل فرود آمدن حضرت معصومه است در آن روز در منتهی الیه سمت جنوب غربی شهر قم بوده... امروزه در محله «میدان میر» محلی است به نام ستیه «ستیه مخفف سیدتی است»[۹]
که مسجد و مدرسهای در اطراف آن بنا کردهاند و از قدیم الایام سینه به سینه رسیده است که این مکان جای فرود آمدن حضرت فاطمه معصومه است.[۱۰]
قم - عضو مجلس خبرگان با بیان اینکه حرم حضرت معصومه(س) جویندگان علم را بهسوی خود جذب میکند، گفت: ورود پر خیر و برکت کریمه اهل بیت(ع) به قم یکی از روزهای پر عظمت تاریخ این شهر است.
خبرگزاری مهر، گروه استانها - مژگان فرهنگیان: حضرت معصومه(س) در ۲۳ ربیعالاول سال ۲۰۱ قمری به شهر قم وارد شده و مورد استقبال عده زیادی از مردم مشتاق و شیفته اهل بیت(ع) قرار گرفت که در اذهان، استقبال تاریخی مردم نیشابور از امام رضا(ع) تداعی میکرد.
در کتب تاریخی آمده که مأمون عباسی در سال ۲۰۱ (هجری قمری) حضرت امام رضا(ع) را به عنوان ولیعهد خود تعیین نمود. در این هنگام آن حضرت برای بستگان خود در مدینه و به خصوص برای حضرت معصومه(س) نامهای نوشت و آنها را به خراسان دعوت نمود.
حضرت معصومه(س) به محض خواندن نامه امام رضا(ع) به خاطر علاقه زیاد به ایشان برای دیدار برادر و نشر علوم دینی عازم خراسان شد و با گروه بسیاری از امام زادگان و بستگان بهسوی خراسان حرکت نمودند؛ اما حضرت معصومه(س) در میانه راه در شهر ساوه بیمار شدند و بنابراین شهر قم را برای اقامت برگزیدند.
همچنین در تاریخ آمده که در این چند روزی که حضرت معصومه(س) در قم به سر میبردند، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشتند که هم اکنون آن مکان مقدس با بنایی باشکوه مشخص و در کنار آن یک مسجد مجلل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسه علمیه ستیه در محل میدان میر قم خوانده میشود که این عبادتگاه را «بیت النور» نیز گویند که گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست.
شیخ قرنی در کتاب خود چنین آورده که حضرت معصومه(س) هفده روز در قم بود و در این روزها به یاد برادرش حضرت رضا(ع) غمگین و گریان بود تا جان به جان آفرین تسلیم نمود، سرانجام آن حضرت بعد از شانزده یا هفده روز که در خانه موسی بستری بود، از دنیا رفت.
حضرت معصومه(س) هم برای دیدار برادر، ترویج دین و خلاصی از استبدادی که در مدینه وجود داشت، به سمت خراسان حرکت کردند
بعد از ورود حضرت معصومه(س) به قم و دفن پیکر مطهر آن حضرت در این سرزمین مقدس، علویان و سادات بیشتری به این شهر روی آوردند، توجه شیعیان به این نقطه فزونی یافت و علما و مشاهیر شیعه در طول تاریخ به این مکان مقدس توجه نشان دادند، مهاجرت به این شهر زیاد شد و موقعیت مذهبی قم تثبیت و استحکام تاریخی یافت.
قم با این ویژگیها در میان شهرهای شیعه نشین از شهرت جهانی برخوردار شد و یکی از شهرهای مهم جهان اسلام به شمار آمده و از مراکز مهم فرهنگی و فقهی شیعه گردید و از همه مهمتر به عنوان هسته مرکزی و پایگاه اصلی بزرگترین و باشکوهترین انقلاب در تاریخ جهان گردید.
دلایل سفر حضرت معصومه(س) بهسوی ایران
حجت الاسلام سید محمد واعظ موسوی، عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتوگو با خبرنگار مهر، گفت: ورود پر خیر و برکت حضرت معصومه(س) به قم یکی از روزهای پر عظمت در تاریخ قم است.
وی ادامه داد: بعد از اینکه امام رضا(ع) از مدینه به سمت خراسان تشریف آوردند، حضرت معصومه(س) به خاطر علاقه به برادرشان که امامش هم بود بار سفر را بست، چرا که دوری امام رضا(ع) برای ایشان بسیار سخت بود.
استاد حوزه علمیه قم افزود: حضرت معصومه(س) برای در امان ماندن از فشارهای حکام در مدینه و پیوستن به ملت وفادار ایران اسلامی که همواره در علاقه به اهل بیت(ع) زبانزد بودند قصد سفر بهسوی ایران کردند.
حجت الاسلام واعظ موسوی عنوان کرد: حضرت معصومه(س) تا ساوه آمدند و به خاطر بیماری ایشان تصمیم بر این شد که به شهر قم سفر کنند که بزرگان شیعه در این شهر اقامت داشتند.
استقبال کمنظیر مردم از بانوی کرامت
این استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: مردم قم به محض شنیدن این خبر شهر را آماده ورود ایشان کردند و حضرت با قدوم خویش نزول اجلال فرمودند و هنوز هم پس از ۱۲ قرن حرم ایشان پرتو افشانی کرده و عاشقان ولایت و شیفتگان اهل بیت(ع) و جویندگان علم را به سمت خود جذب میکند.
وی ادامه داد: رونق علمی شهر قم را امام صادق(ع) دهها سال قبل از ورود حضرت معصومه(ع) به شهر قم، پیشبینی کرده و فرموده بود: «زمانی میرسد که از قم علم و دانش به دیگر شهرها از شرق تا غرب عالم منتشر میشود تا جایی که این شهر اسوه و الگوی شهرهای دیگر گشته و هیچکس در روی زمین باقی نمیماند که از قم به او بهرههای علمی و دینی نرسد تا آنکه زمان ظهور حجت خدا و قائم ما فرا رسد.»
حضرت معصومه(س) با سفر خود به سمت ایران به دنبال نشر دین هم بودند
حجت الاسلام عسگر دیرباز، عضو مجلس خبرگان رهبری نیز در گفتوگو با خبرنگار مهر، اظهار کرد: به دنبال فعالیتهای امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که باعث شده بود معارف اهل بیت(ع) رشد کند؛ دوران امام کاظم(ع) با خلافت هارون مواجه بود که هارون خلیفه مقتدری بود و همین اقتدار او موجب شده بود که مخالفین خود را زندانی کرده بود.
وی ادامه داد: در اثر این اختناق و فشارها اهل بیت(ع) تحت فشار شدید حاکمیت بودند در نتیجه برای رهایی از ظلم از شهر مدینه خارج میشدند و به مکانهای جغرافیایی مختلف میرفتند و این پراکنده شدن موجب ترویج دین و خوبیها میشد و هم جایگاه و منزلت اهل بیت(ع) بیشتر مطرح میشد و در این راستا حرکت امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) را میتوانیم به خوبی تحلیل کنیم.
رئیس دانشگاه قم افزود: به دنبال حرکت امام رضا(ع) به خراسان حضرت معصومه(س) هم حرکت کردند که در جاهای دیگر نشر دین کنند که شدت حاکمیت هم وجود نداشت.
وی تصریح کرد: حضرت معصومه(س) هم برای دیدار برادر، ترویج دین و خلاصی از استبدادی که در مدینه وجود داشت، به سمت خراسان حرکت کردند.
یکی دیگر از برکات وجود حرم مطهر حضرت معصومه(س) در شهر قم، رونق گرفتن حوزه علمیه است
حجت الاسلام دیرباز عنوان کرد: حضرت معصومه(س) وقتی به نزدیکی ساوه رسیدند بیمار شدند و نزدیکترین مکان شهر مقدس قم بود و چون احادیث مربوط به اهمیت قم در زمان امام صادق(ع) مطرح شده بود لذا ایشان این شهر را برای اقامت خویش برگزیدند.
وی یادآور شد: مردم قم استقبال شایانی از حضرت معصومه(س) انجام دادند و مردم با احترام در بهترین جای شهر ایشان را منزل دادند.
برکات حضور بانوی کرامت در شهر قم
ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم دارای برکات فراوانی برای این شهر بوده و از به خاطر حضور کریمه اهل بیت(س) این شهر همه جهات رو به پیشرفت نهاده است.
یکی دیگر از برکات وجود حرم مطهر حضرت معصومه(س) در شهر قم، رونق گرفتن حوزه علمیه است. هم چنین امروزه به برکت معنوی حضرت فاطمه معصومه(س)، مراجع، فقیهان و مجتهدان در این شهر نورانی و ملکوتی حضور دارند که مورد توجه جهانیان میباشد.
ورود حضرت معصومه(س) به قم از روزهای پرعظمت تاریخ این شهر است
روز ورود حضرت معصومه(س) "روز قم" نامگذاری شد - خبرگزاری ایسنا
مجموعه اشعار ورود حضرت معصومه(س) به شهر قم - حوزه نت
سالروز ورود حضرت معصومه(س) به قم - خبرگزاری فارس
اشعار ورود حضرت معصومه(س) به قم - امام هشت
ورود حضرت معصومه (س) به شهر قم - بلاغ
ورود حضرت معصومه به قم - ویکی فقه
حَضرتِ معصومه سَلامً عَلَیک
حَضرَتِ معصومه سَلامً عَلَیک - بانویِ مظلومه سَلامً عَلَیک
ای که بُوَد آن حَرَمَت غَرقِ نُور - زَینبِ دَورانی وَ هستی صَبور
خواهَرِ سُلطانِ خراسان تویی - نُورِ درخشنده یِ ایران تویی
خواهرِ خورشیدی وَ خُود همچُو ماه - در سُخَنِ تو نَبُوَد اِشتباه
دُخترِ اَرزنده یِ ایران تویی - خواهرِ خورشیدِ خراسان تویی
مَعدَنِ جود و کَرَمی، چون رضا - نشانی اَز فاطمه وَ مرتضی
عَمَّه ساداتی وَ هَم فاطمه - حُبِّ تو باشَد به دِلِ ما هَمَه
بَعدِ رضا مَلول و حیران شُدی - تو رَه سِپَر بِسُویِ ایران شُدی
هَمرَهِ تو پنج برادر شُدند - دَر این سفَر بَهرِ تو یاوَر شُدند
جعفر و فضل، قاسم و هادی و زَید - هَمرَه تُو، جمله بلاشرط و قَید
رَنجِ سَفَر جُمله خریده به جان - سُویِ رضا شدند، جانِ جهان
طَیِّ طریق است، به عِشقِ اِمام - رسیده در یِک بَلَدی ساوه نام
به ساوه دُشمَن رَهِ آنان بِبَست - رِشته یِ این عاشقی اَز هَم گُسَست
ساوه شُدند، تیرِ بَلا را هَدَف - حمله شُد اَز سویِ یکی بی شَرَف
بی شَرَفی بِسانِ شمر و یزید - برادران کرده در آنجا شهید
بیست و سه تَن شهیدِ راهِ خدا - به ساوه شُد جُمله یِ آنان فدا
مُحافظینت زِ یَمین و یَسار - شُدی از آن بِسُویِ قُم رَه سپار
موسی خَزرَج بِشُدَت میزبان - خانه یِ او گَشت نگینِ جهان
به هفده روز چون که تو دَر قُم بُدی - قبله گَهِ حاجتِ مردم بُدی
«خانه یِ موسی»، شُده چون کوهِ طور - موسِیِ خَزرَج شده غَرقِ سُرور
«مدرسه یِ سِتّیّه»، «میدانِ میر»- مَحَلِّ دیدار، زِ بُرنا و پیر
جایِ عبادت شده چون «بیتِ نور» - تو همچو داوود بِخواندی زَبور
رِحلتِ تو گشت، پس از هیفده - خانه یِ موسی شُده ماتمکده
شُدی شَهید، ای مَهِ نیکونهاد - دَفنِ تو با رضا شد و با جواد
مَدفَنِ تو شُد حَرَمی با صَفا - جایِ دُعا بَرایَ اَهلِ وَفا
قُم شُده دریا و تو همچون صَدَف - قُم ز ورودِ تو گرفته شَرَف
فاطمه یِ ثانیِ ایران شُدی - مَنبَعِ اَلطافِ فراوان شُدی
شُدی به قُم آینه دارِ علی - عِصمَتِ زهرا زِ تو شُد مُنجَلی
مدینه را فاطمه گَر هَست گُم - فاطمه یِ ثانیه باشد به قُم
زینتِ قُم دُخترِ کاظِم شده - با مَلَک و حُور مُلازِم شده
با شَرَف اَز قَبرِ شُما، قُم شده - قبله گَهِ حاجتِ مردُم شده
دَر حَرَمَت چونکه بِیائیم، ما - حاجتِ خود را بِنَمائیم، ما
هَر گِرِه از لُطفِ تو وا میشَوَد - دَرد و اَلَم با تو دَوا میشَوَد
معجزه ها، بَس زِ تو دیدیم ما - بَس قِصَص از تو بِشنیدیم ما
صحن و سرا یِ تو بود چون بِهِشت - باقری این مدیحه بهرت نوشت
سروده شده ایام رحلت و شهادت حضرت معصومه علیها سلام پائیز1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhora-sanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه عمه سادات حضرت زینب علیهاسلام
رحلت یا شهادت حضرت زینب علیهاسلام
فضائل ومناقب حضرت زینب علیها السلام
معجزات و کرامات حضرت زینب علیهاسلام
اشعارمدایح حضرت زینب علیها سلام
اشعارمراثی حضرت زینب علیها سلام
ازدواج حضرت زینب (س) وعبدالله جعفر
حضرت زینب علیهاسلام در سوگ مادر
مطالب ، مقالات و موضوعات گوناگون
سخنرانیهای حضرت زینب ورسوایی قاتلان امام حسین(ع)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام ، امـــــــام زادگـــــان
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه حضرت معصومه علیهاسلام
زندگینامه حضرت معصومه علیها السلام
ولادت حضرت معصومه علیها السلام
کرامات حضرت معصومه علیها السلام
اشعار مدح حضرت معصومه علیها السلام
اشعار ولادت حضرت معصومه علیها السلام
پیامکهای ولادت حضرت معصومه علیها السلام
اشعار رحلت حضرت معصومه علیها السلام
پیامکهای رحلت حضرت معصومه علیها السلام
عکسها وتصاویرحرم مطهرحضرت معصومه علیهاسلام
صوتی وتصویری حضرت معصومه علیها السلام
فضیلت و کیفیت زیارت حضرت معصومه(ع) در قم
احادیث و روایات درباب حضرت معصومه علیهاسلام
کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی درقم
فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
ویژه نامه امام جواد علیه السلام
زندگینامه امام جواد علیه السلام
معجزات وکرامات امام جواد علیه السلام
فضائل و مناقب امام جواد علیه السلام
اخلاق و مناقب امام جواد علیه السلام
اشعارمدح ومرثیه امام جواد علیه السلام
مرثیه صوتی تصویری امام جواد علیه السلام
داستانها و حکایات امام جواد علیه السلام
همسروفرزندان امام جواد علیه السلام
نرم افزاروکتابخانه امام جوادعلیه السلام
خیزران مادر حضرت امام جواد علیه السلام
خلفای معاصر امام جوادعلیه السلام
مناظرات علمی امام جواد (علیه السلام)
برخورد امام جواد (ع) با فرقه ها
ارتباط امام جواد (ع) با شیعیان
اصحاب ویاران امام جواد علیه السلام
اثبات امامت امام جواد علیهالسلام
امام جواد عليه السلام و شبکه ارتباطی وکالت
اندیشه های تفسیری امام جوادعلیه السلام
متن روضه شهادت امام جواد علیه السلام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
زینب علیهاالسلام، مظهر شهادت طلبی
هر چند حضرت زینب علیهاالسلام همراه سایر شهدا به شهادت نرسید(كه البته از مهمترین دلایل آن می توان به پیام رسانی عاشورا، دفاع از جان بازماندگان خاندان حسین علیه السلام و سرپرستی كاروان اسیران اشاره نمود)، لكن در راه حفظ دین خدا از همه چیز گذشت و مصایب زیادی
معراج روحانی زینب سلام الله علیها
اگر میدان كربلا را اوج معراج مردان بدانیم در كربلا و كوفه و شام است كه حضرت زینب سلام الله علیها چند بار به معراج انسانی می رود و در این راه جامعه ای را به رشد اجتماعی می برد. این گونه است كه هر مجلسی برای حضرت زینب سلام الله علیها، معراج می شود و جامعه م
زینب علیهاالسلام، بانوی محدثّه
با تکیه بر این کلام معصوم، بی تردید، می توان گفت حضرت زینب سلام الله علیها متعلّم به علوم اکتسابی نبوده، بلکه بدون واسطه، علم را دریافت کرده است و این عجیب نیست؛ چرا که این خاندان خزان علم و معادن حکمت اند. شاید به دلیل همین ویژگی است که برخی معتقدند عقیل
سلمان فارسى براى تهنیت ولادت زینب علیهاالسلام حضور على بن ابى طالب علیه السلام شرفیاب شد و على را اندوه ناك و متفكّر یافت. على علیه السلام از مصیبت هایى كه دخترش در كربلا خواهد دید سخن گفت. آن گاه على علیه السلام شهسوار دلیر، صاحب رایت منصورى، ملقّب به شی
نگاهی بر اصول مبارزاتی سفیر کربلا
زینب علیهاالسلام در ادامه نطق آتشین خود، یكى دیگر از اصول مبارزه را ترسیم كرد و آن توخالى و پوچ دانستن قدرت بود. زور و قدرت، آب حیات هر ستمگرى است و هر ستمكارى، زمانى كه احساس قدرتمندى مىكند، شادمان است و دوست دارد همه او را ستایش كنند. یزید نیز خود را د
شخصیت ذاتی زینب كبری از بدو تولد تا لحظه رحلت عامل مهمی است كه حیات سراسر افتخار این بانوی عزیز نبوت و امامت را از دیگر بانوان جدا ساخته و در تمامی فراز و نشیبها فطرت خداشناسی و اوصاف رحمانی در وجودش تبلور یافته است و از این رو در صبر و مقاومت،
چهارمین شب از ماه محرم، همزمان است با یادآوری رشادتهای دو فرزند زینب(س) که در پاسداشت از حریم اسلام تن به شهادت دادند. این شب بهانهای است برای یاد کرد بخشی از مصائب بانوی کربلا.
همان بهتر که قبیله ما بچه ندارد
مجید سعد آبادی شعری برای کودکان عاشورا و مصائب حضرت زینب (س) سروده است که در ادامه می خوانید:
مرحوم سپهر، سیره نویس معروف میگوید: در مراتب فضل زینب کبری (سلام الله علیها) سخن بسیار است: ...در صبر و شکیبایی چنان بود که همگان را متحیر میساخت. اگر اندکی از سنگینیِ مصایب او، بر دوش کوهها و آسمان و زمین قرار گیرد، آنها را متلاشی میکند. به راستی از
حضرت زینب سلام الله علیها به تنهایی یک دانشگاه است
زن معاصر برای رهایی از اسارت فرهنگ غرب، راهی ندارد جز آنکه زینب (سلام الله علیها) را به عنوان الگو و سرمشق زندگی خود برگزیند.
پاداش گریه برای زینب علیهاالسلام از زبان رسول خدا
هنگام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام جبرئیل نازل شد و عرض فرمود: «یا رسول اللّه! نام این دختر را زینب بگذار». آن گاه جبرئیل گریست و پیامبر صلی الله علیه و آله از علت گریه او پرسید، پاسخ داد: این دختر از آغاز زندگی تا پایان عمر خویش، با درد و رنج خواهد زیست.
گریه جبرئیل بر مصایب زینب (سلام الله علیها)
پیامبر (صلی الله علیه وآله) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختی کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر (صلی الله علیه وآله) بخشی از بلاها و مصایبی را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد میشود، برای زهرا (
سخنان زینب علیهاالسلام در طول مسافرت کربلا، بیانگر مراتب دانش و کمال اوست؛ دانشی که شگفتی همه را برانگیخته، تا جایی که امام سجاد علیه السلام پس از خطبه کوفه، به عمهاش فرمود: تو به حمداللّه دانشمندی هستی که معلم هم نداشتی و فهمیده ای هستی که کسی تو را فهم
چند ویژگی بارز از حضرت زینب (سلام الله علیها)
در جریان حادثه عاشورا حضرت زینب(سلام الله علیها) صبری از خود نشان داد که بازگو کردن آن برای تمام زنان و مردان میتواند بسیار درسآموز باشد.
آموزههای سیاسی اجتماعی حضرت زینب (سلام الله علیها)
آشنایی با زندگی آن بانوی بزرگوار و ملاکهای ارزشی ایشان، زن امروز را به گستره پهناور معرفت و اندیشه اسلامی میکشاند و او را بر چشمانداز بلندی مینشاند و قلههای سربلند اخلاق و انسانیت را در او قرار میدهد.
همینکه روز بر آن دشت، طرحی از شب ریخت هزار کوه مصیبت به دوش زینب ریخت نظاره کرد چو «شمس الشموس» بیسر را به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت
کیست زینب؟ جان محزون حسین خواهر هم عهد و هم خون حسین خلقتی از اصل عشق و اصل نور طینتی ممزوج از عقل و شعور
طبع میخواهد که وصف زینب کبری کند
طبع میخواهد که وصف زینب کبری کند لیک، قطره کی تواند صحبت از دریا کند؟ توسن طبعم در اینجا پای در گل مانده است مرغ بی پر چون سفر بر عرصه عنقا کند؟
ای محمّد را تداوم، در پیام ای علی را وارث ملک کلام ای نگه دارنده دین رسول ای تجسّم بخش فریاد بتول
شیرزن قافله اهل بیت عالمه عاقله اهل بیت خیز و بیا شوب شب شهر را پر زعلی کن نفس دهر را
السّلام ای زینب ای معنای عشق السّلام ای رتبه والای عشق السّلام ای اسوه صبر و ثبات السّلام ای روشنی بخش حیات
روز دهم رجب المرجب، ولادت با سعادت کوچکترین یاور کربلایی و بزرگترین باب الحوائج الی الله، شش ماهه حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام)، حضرت علی اصغر(علیهالسلام) میباشد، که با وجود داشتن سن کم، اما سرنوشت ساز، باب الحوائج لقب گرفته است
شهید ثانی درباره حضرت ام البنین علیهاالسلام می گوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستگی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام وی
عبدالمطّلب، بنیانگذار سنت های پسندیده
عبدالمطّلب از پرستش بت ها بر كنار بود و همانند دیگر اجداد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از آیین توحید و دین حضرت ابراهیم علیه السلام پیروی میکرد و از شرک بیزاری میجست. او به نذر وفا مى كرد، و سنت هائى نهاد كه بیشتر آن ها در قرآن نازل گشت و در سنت رس
آن قدر عاشقیم که املا نمی شود مستی ما که در قلمی جا نمی شود زلف مرا به پنجره های ضریح عشق طوری گره زدند ، دگر وا نمی شود
بعد از تولد زینب، پیامبر او را بوسید و در آغوش گرفت و نام او را «زینب» گذاشت و سپس فرمود: «به شما سفارش می کنم، و این سفارش مرا حاضران به غایبان برسانند: این دختر را احترام کنند که همانند خدیجه کبری است».
قنداقهای از جنس بال های آسمانی
من، صدای دلکش خطابه زینب را از جایی میشنوم که پای مفلوجِ معادلات تهی از قدرت عشق، کوتاه است و از پیمانه خلوتنشینان بیهنرِ لایعقل، در آنجا خبری نیست؛ چراکه آن عقلِ معادلهای، برای اثبات ادله خویش نیز در بند آزمون و خطاست و آن عشقِ تُهی لایعقل، مثال فردی
گلی را که علی در دامان خود بپروراند، جز این انتظاری نیست و غنچهای که از شاخه فاطمه علیهاالسلام سر میزند، عطر کرامات خود را اینچنین، در فضای عشق میپراکند. میرویی و دست تو، روزی مرهم کاروان خستهای میشود که ستاره های مسیرش را از آسمان تو چیدهاند و ش
ای مفسّر قرآن و معلّم عرفان! مصر نجابتی و خلف یوسف عفاف که همسایه خاکیات حتّی، یک بار تو را ندید و صدایی از تو نشنید؛ شگفتا از تو و اللّه اکبر.
آمدی تا ادامه پیامبر صلیاللهعلیهوآله و علی علیهالسلام در «سیر الی اللّه» (جل جلاله) باشی. خجسته باد آمدنت، بانو! ای کوثر جاری فاطمه علیهاالسلام ! ای آیینه بردباری علی علیهالسلام ! زینت خلقت، سفیر آزادی، صداقت، صبر!
امروز، روز زینب است؛ بانویی که پیراهن استقامت، تنها برازنده قامت اوست. امروز، روز جریان عشق است؛ به نام نامی زینب، در شریانهای خشکیده عالم! عالمه غیر معلمهای میآید تا محبت کردن و دوست داشتن بیاموزد به طفلان مکتب عشق. عقیله بنیهاشم میآید تا معجون عقل
از هاجر تا زینب سلام الله علیهما
زنان باید با تولد «زینب» خود را تولد یافته بدانند، پیامبر نجات از زنده بگورى باشند. بر کوفیان پیمانشکن لعنت کنند و هیچگاه از فریاد بر سر کاخنشینان فرو ننشینند و در هر کوى و برزن پیام خون برادرانشان را به پژواک بنشانند. و اینگونه است که زنى هماره خواه
روزهایی که امام حسن مجتبی علیه السلام در اثر خیانت همسرش در بستر بیماری افتاده بود بهترین یاور و خدمتگزار آن بزرگوار خواهر گرامی اش حضرت زینب علیها السلام بود . و بالاخره در صحنه دردناک کربلا، زینب کبری علیها السلام وظیفه پرستاری خود را به اوج رساند .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
حضرت زینب
ترانه ی کودکانه بزرگداشت مقام والای حضرت زینب سلام الله ، دختر تنهای زهرا
قبر حضرت زینب (س) کجاست؟ یکى از موضوعات مورد پرسش تعیین محل دقیق قبر مطهر حضرت زینب کبرى
حضرت زینب علیهاالسلام جمعه 3 ارديبهشت 1395 - 14 رجب 1437 - 22 آوريل 2016 موسسسه
دانشنامه حضرت زینب تاریخ شهادت: 15 رجب 62 هجری قمری
انتخاب نام حضرت زینب (س) نامی آسمانی هنگام ولادت حضرت زینب (س)، چون رسول خدا
آشنایی با حضرت زینب (س) پس از آنکه یزید چوب به لب و دندان امام حسین علیه السلام زد
طفلان حضرت زينب (س) نوحه طفلان حضرت زینب (س) با صدای محمد رضا طاهری (3:40) امام حسین، مرثیه، مداحی
حضرت زینب علیهاالسلام در یک نگاه
شماری میکردند، و دل خوش میدا... حضرت زینب علیهاالسلام در یک نگاه پر رفت و آمدترین خانه «محله بنی
كلیات الگوى زندگانى حضرت زینب علیهاالسلام
علیهاالسلام مقدمه شناسایى شخصیت تاریخى حضرت زینب علیهاالسلام عوامل مؤثر براى تحلیل و برنامه عوامل
یخ مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران، کتاب «سیمای حضرت زینب (س) در آینه تاریخ» را منتشر
طفلان حضرت زینب(س) مراسم سینه زنی در سوگ شهادت طفلان حضرت زينب (س) با مداحی سید مهدی میرداماد (5
کتابشناسی حضرت زینب کبری علیها السلام
کتابشناسی حضرت زینب کبری علیها السلام 1. سیمای حضرت زینب علیها السلام، تاج لنگرودی
مرثیه حضرت زینب
مرثیه حضرت زینب کبری سلام الله با صدای سلیم موذن زاده اردبیلی، زینب
در سوگ حضرت زينب (س)
دعایی کن دل آواره ام را ، بده چاره دل بیچاره
حضرت زینب (س)
روضه خوانی به مناسبت اهتزاز پرچم حرم حضرت عباس(ع) بر روی گنبد حرم حضرت
انیمیشن خطبه حضرت زینب
انیمیشنی از خطبه ی تاثیرگذار و حماسی حضرت زینب کبری سلام الله
حضرت زینب از ولادت تا شهادت توضیحاتی در مورد اقدامات حضرت زینب بعد از واقعه ی کربلا و محکوم
فرزندان حضرت زينب (س) پرسش و پاسخ تاريخی با حضور استاد پيشوايی پيرامون؛ آيا همسر و فرزندان حضرت
روضه حضرت زینب(س) روضه در سوگ مصائب حضرت زینب(س) با مداحی حاج منصور ارضی(سوأل از امام حسین(ع
فرزندان حضرت زینب مراسم سینه زنی در سوگ مصائب حضرت زینب(س) در شهادت فرزندانش با مداحی حاج منصور
طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام
طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام
طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام
طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام
طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام طفلان حضرت زینب علیهاالسلام
وصف حضرت زینب مرثیه حضرت زینب(س) به زبان لری با مداحی کوروش رضوانی فر (8:19) رضوانی فر، امام حسین
زندگاني حضرت زينب (سلام الله عليها)
و هم محم د هردو از فرزندان حضرت زينب عليهاالس لام معرفى شده اند 19ـ ابـن زيـاد عـبـيـدالل ه پـسـر زيـاد بـن
وفات حضرت زینب پانزدهم ماه رجب وفات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) را به محضر امام
کنیه حضرت زینب (س) كنیه آن علیا حضرت «ام كلثوم » است ، و این كه ایشان را« زینب كبرى
علیه السلام القاب حضرت زینب كبری سلام الله علیها عالمةٌ غیرَ مُعلمةٍ : داناى نیاموخته فهمةٌ
توسل به حضرت زینب (علیها السلام)
توسل به حضرت زینب (علیهاالسلام) سرت را پایین مىاندازى، طاقت این كه سر بلند كنى و به چشمان
چند حدیث زیبا از حضرت زینب وسیله ارتباط خلق و خالق ابوبكر با این سند: محمد بن زكریا، جعفر
رسالت حضرت زینب علیهاالسلام چه بود؟ نوشتن درباره رسالتحضرت زینب كارى بس مشكل و طاقت
حضرت زینب کبری (س) جمعه 3 ارديبهشت 1395 - 14 رجب 1437 - 22 آوريل 2016 موسسسه فرهنگی
روضه حضرت زینب (س) روضه مرحوم کافی درمورد حضرت زینب(س) (06:50) روضه، مرحوم کافی، حجه الاسلام کافی
مصائب حضرت زینب(س) سخنرانی استاد فاطمی نیا با موضوع «ذکرمصائب حضرت زینب(س)» (10:27) بانک صوتی
مصائب حضرت زینب (س) سخنرانی استاد فاطمی نیا با موضوع «گریه امام زمان در مصائب حضرت زینب (س
سخنان حضرت زینب(س) سخنرانی استاد فاطمی نیا با موضوع « سخنان حضرت زینب(س) درکاخ یزید » (5:27
حضرت زینب(س) سخنرانی استاد فاطمی نیا با موضوع « حضرت زینب(س) وسر رو کردن به مدینه » (5:48) بانک
عظمت حضرت زینب (ع) سخنرانی استاد فاطمی نیا با موضوع « بحث درعظمت حضرت زینب کبری(ع) » (03:54
*** ميلاد حضرت زينب مباركباد ***
*** ميلاد حضرت زينب مباركباد ****** ميلاد حضرت زينب مباركباد ***
چند ویژگی بارز از حضرت زینب (سلام الله علیها)
چند ویژگی بارز از حضرت زینب (سلام الله علیها) اگر از منظر علمی، سیاسی، فردی
تهدید به تخریب حرم حضرت زینب به دنبال تبلیغات رسانه های وهابی مبنی برای تخریب حرم حضرت
زندگی نامه حضرت زینب (س) زینب (س) سومین فرزند مهد ولایت است که در سال پنجم یا ششم هجری
محیط تربیتی حضرت زینب علیهاالسلام
داري را به سوي خود بكشاند آيا راهي براي خود ساختن و صحيح زيستن وجود دا محیط تربیتی حضرت زینب علیهاالسلام زنی كه نمی
محیط تربیتی حضرت زینب علیهاالسلام
محیط تربیتی حضرت زینب علیهاالسلام زنی كه نمی&rlm
زندگاني حضرت زينب (سلام الله عليها)
حـضـرت زيـنـب پـاسـخ داد ايـن را ام ايـمـن از رسول خدا صل ى الل ه عليه و آله برايم نقل كرده است 29
حضرت زینب(س) سرّ نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا می ماند اگر زینب
واقعه هنگام ولادت حضرت زینب علیهاالسلام
نقل شده است که حضرت زهرا علیهاالسلام از زمانی که حامل حضرت زینب علیهاالسلام شد روز به روز مهموم
حضرت زینب در اردوگاه تکریت محرم در اردوگاه اسرای عراق سال 68 بود، اون سال محرم
وداع حضرت زینب(س) ذکر مصیبت ویژه حضرت امیرالمومنین علی(ع) توسط استاد سید علی طباطبائی (10:20
فرزندان حضرت زینب (ع) جمعه 3 ارديبهشت 1395 - 14 رجب 1437 - 22 آوريل 2016 موسسسه
حضرت زینب(س)چه می شد هفت وادی می دویدم تشنه در راهت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
«ابوعبدالله محمد بن ادریس بن العباس»، معروف به «الامام الشافعی» (150 - 204ق) پیشوای مذهب شافعی است. مذهب شافعی یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است.[1] محمد بن ادریس شافعی در غزه، واقع در فلسطین دیده به جهان گشود. او از طرف پدر و مادر قریشی است. وی از دو سالگی پدر خویش را از دست داد. سپس مادرش او را به مکه برد و به تعلیم وی توسط علمای زمان خود همت گماشت. پس از آموختن مقدمات علوم زمان خود و ادبیات عرب، نزد «مسلم بن خالد»، فقیه مکه، به فرا گرفتن فقه پرداخت.
شافعی در عصر خود و در میان فقیهان آن عهد، پر تألیف ترین و پر اثرترین آنها بود. او در نوشتن آثار متعدد خود از مایه علمی و ادبی خود سود می جست. زیرا او در فنون ادب و لغت و در فقه و حدیث شناسی، بسیار زبردست بوده و با اصول فصاحت و بلاغت عربی کاملا آشنا بود. نوشته اند که او در فقه، حدیث، علوم قرآنی، شعر و لغت به درجه بلندی رسید. از او آثار و رسالات فراوانی بر جا مانده تا آن جا که در حدود 110 مجلد کتاب و رساله را به او نسبت داده اند. بیشتر این کتاب ها در زمینه فقه می باشد. شافعی دارای دو کتاب بزرگ و علمی تحت عنوان «الام» و «الرساله» است.[4]
شافعی برای کسب علم به سرزمین های مختلفی سفر کرد. از مکه و مدینه گرفته، تا کوفه و بغداد و مصر و یمن. امام شافعی در این سفرها با اندیشه ها، آراء و مکاتب مختلف فقهی و کلامی آشنا شد. از تجربیات و اندوخته های آنها بهره می جست و هر جا لازم بود، آنها را نقد می کرد، و گاهی با بزرگان این مکاتب به مناظره می پرداخت.
«شافعی به علی بی ابی طالب (ع) بیش از ائمه سنت و جماعت ارادت داشت و به آن حضرت عشق می ورزید وی در باره علی (ع) می گوید: در علی چهار خصلت بود که اگر یکی از آنها در شخصی پیدا شود مستحق تکریم و احترام است، و آن زهد، علم، شجاعت و شرافت است. شافعی همچنین می گوید که پیغمبر علی را به علم قرآن اختصاص داد؛ زیرا پیامبر او را بخواند و به وی امر داد تا بین مردم قضاوت کند و فتواهای او را پیغمبر امضا می کرد و نیز می گفت علی بر حق بود و معاویه ناحق و باطل».[5]
یکی از موضوعاتی که در آثار شافعی بسیار دیده می شود و شهرت زیادی دارد، و تأکید زیادی بر آن دارد، برتری اهل بیت (ص) و محبّت آنان است.
او در یکی از مناسک عظیم حج و در برابر جمعی از حجاج در منی در حالی که دشمنان اهل بیت نیز حضور داشتند و بیم خطر نیز برای ایشان بود، این گونه محبت خود را نسبت به اهل بیت اعلام کرده و می گوید:
یا راکِباً قِف بالمُحَصَّبِ مِن منیً
وَاهتِف بِقاعِدِ خَیفِها وَالنَّاهِضِ
سَحَراً إذا فاضَ الحَجیجُ إلی مِنیً
فَیضاً کَمُلتَطِمِ الفُراتِ الفائِضِ
إن کانَ رَفضاً حُبُّ آلِ مُحمَّدٍ
فَلیَشهَدِ الثَّقَلانِ أنّی رَافضِی[6]
ای سوارگان بر شنزارهای منی، سواره بمانید و به نشستگان درّه ها و بلندی ها خبر دهید. به زائرانی که سپیده دمان بمانند رود خروشان فرات بسوی منی سرازیر می شوند، بگویید: اگر محبت اهل بیت رفض و کفر است، جنّ و انس بدانند که من رافضی هستم.
از نکات برجسته ای که در اشعار ایشان یافت می شود؛ این است که او عشق و محبت خاندان پیامبر(ص) را از واجبات و فرائض می داند. شافعی معتقد است اگر کسی در نماز به خاندان نبوت درود نفرستد، نمازش صحیح نمی باشد:
یَا آلَ بَیتِ رَسولِ الله حُبُّکُمُ
فَرضٌ مِنَ الله فی القُرآنِ أنزَلَهُ
کَفاکُم مِن عظیمِ القَدرِ أنّکُم
مَن لَم یُصلِّ عَلَیکُم لَا صَلَاةَ لَهُ[7]
-ای خاندان نبوّت، محبّت شما فرضی است که از جانب خداوند در قرآن آمده است. همین در عظمت شأن شما کافی است، آن کس شما را در نماز درود نگفت، نمازی ندارد، (نمازش درست نیست).
از جمله اشعار دیگر شافعی شعری است که درباره علی (ع) سروده است. از شافعی هنگامی که در مورد امام علی(ع) سؤال شد، ایشان دردمندانه چنین گفت:
إنّا عَبــیدٌ لِفتیً أنزلَ فِیـــهِ هَل أتَی
إلی مَتــی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟ [8]
ترجمه: ما چاکران آن جوانمرد هستیم که درباره او سوره (هل أتی – سوره انسان ) نازل شده- تاکی آن را پنهان کنم؟ تا کی؟ تا کی؟
در فضای تبلیغات سنگین بنی العباس بر علیه دوستداران علی(ع)، او آشکارا ارادت خود را به وصی پیامبر نشان می دهد و می گوید:
قَالُوا: تَرَفَّضتَ قُلتُ: کَلَّا
مَا الَّرفضُ دینی وَ لا إعتِقادی
لکِن تَوَلَّیتُ غَیرَ شَکٍّ
خَیرَ إمَامٍ وَ خَیرَ هَادی
إن کَانَ حُبُّ الوَلِیِّ رَفضاً
فإنَّنی أرفَضُ العِبادَ[9]
گویند: تو رافضی و مرتد شدی، گویم: هرگز رفض و ارتداد آیین من نیست. اما بی شک من بهترین امام و بهترین راهنما را دوست دارم. اگر محبت علی (که دوست خداست) دلیل بر رفض و بی دینی است، دنیا بدانند که من بی دین ترین مردمانم.
در اشعاری دیگر، او به وضوح به شفاعت اهل بیت پیامبر(ص) اشاره می کند و امیدوار است که او را در صحرای محشر شفاعت نمایند.
لَئِن کانَ ذَنبِی حُبُّ آلِ محمَّدٍ
فذلِکَ ذَنبٌ لَستُ عَنهُ أتوبُ
هُمُ شُفَعائی یومَ حَشری و مَوقِفی إذا
کثرتنی یوم ذاک ذنوب [10]
اگر گناه من محبت آل محمد (ص) است، از آن گناه توبه نمی کنم. ایشان روز حشر و به هنگام توقف در صحرای محشر شفیعان من اند، اگر آن روز گناهانم فراوان باشد.
شافعی در مجلسی که سخن از علی(ع) و دو فرزندش و همسر پاکش یاد می شود، شخصی که از دشمنان اهل بیت بوده است، می گوید: سخن گفتن از آنان درست نیست، این را رها کنید؛ زیرا این سخن رافضیان است، در این هنگام شافعی چنین می سراید:
بَرِئتُ إلَی المُهیمِنِ مِن أُناسٍ
یَرَونَ الرَّفضَ حُبَّ الفاطِمیّه
إذا ذکروا عَلیّا أو بَنیه
أفاضوا بالرّوایات الویّه
عَلی آل الرّسُول صلاة رَبی
وَ لَعنتُه لتلکَ الجَاهلیّه[11]
من از دست مردمی که حب فرزندان فاطمه را کفر می دانند به خدا پناه می برم .چون کسانی که از علی یا فرزندان او یاد کنند، سخنانی می گویند تا پرده و پوشش یاد آنان باشد رحمت پروردگار بر خاندان رسول و لعنت خدا بر آن جاهلان باد.
شافعی محبت اهل بیت را در گوشت و خون خود آمیخته می داند و این خاندان را وسیله رشد و هدایت و همه چیز خود می داند و می گوید:
و سائلی عن حُب أهل البیت هل؟
أُقرّ إعلاناً به أم أجحدُ
هَیهاتَ ممزوجٌ بلحمی و دَمی
حُبُّهم و هو الهُدی و الرشدُ
یا أهل بیتِ المصطفی یا عدتی
وَ مَن علی حبّهُم أعتَمدُ
أنتم إلی اللهِ غَداً وَسیلَتی
و کیف أخشی؟ و بکم اعتضدُ
ولیّکم فی الخُلدِ حَیّ خَالدٌ
و الضدُ فی نارٍ لَظیً مُخلّدُ [12]
ای پرسشگران از من درباره محبت اهل بیت، آیا آشکارا به محبت ایشان اقرار کنم، یا آن را انکار نمایم. هرگز منکر محبت و عشق آنان نخواهم شد، چون به خون و گوشت من درآمیخته است و عشق ایشان وسیله هدایت و رشد من است. ای خاندان محمد، ای همه چیز من، ای کسانی که من متکی به حب شما هستم. شما در روز قیامت پیش خدا شفیع من هستید پس چگونه بترسم، در حالی که به شما اعتماد و اطمینان دارم. آن که شما را دوست دارد، جاودانه در بهشت می ماند و دشمنان شما جاودانه در آتش پر سوز دوزخ خواهند بود.
او در جایی دیگر در شعری اهل بیت نبوت و طهارت را کشتی نجات و محبت و دوستی آنان را ریسمان الاهی می نامد و می گوید:
وَ لَمَّا رَأیتُ النَّاسَ قَد ذَهَبَت بِهِم
مَذَاهِبُهُم فِی أبحُرِ الغَیِّ وَ الجَهلِ
رَکِبتُ عَلَی اسمِ الله فِی سُفُنِ النَّجَا
وَ هُم آل بَیتِ المُصطفَی خَاتَمِ الرُّسُلِ
وَ أمسَکتُ حَبلَ اللهِ وَ هُوَ وَلاءوهُم
کَما قَد أُمِرنَا بالتَمسُّکِ بالحَبلِ[13]
چون دیدم که مذاهب و اختلافات فقهی، مردم را در دریای جهل و گمراهی کشانده، به نام خدا بر کشتی نجات که همان خاندان پیامبر خاتم است، سوار شدم و ریسمان الاهی را که همان دوستی و محبت آنان است گرفتم، همان گونه که خداوند ما را به تمسک به حبل الاهی فرمان داده است.
بنابر آنچه که در اشعار شافعی خواندیم، مشخص می گردد که او به اهل بیت پیامبر اسلام (ص) ارادت خاصی داشته است. به نحوی که از ابراز صریح آن خوفی نداشت. او به صراحت هدایت و رستگاری را در پیروی از پیامبر و خاندان او می داند و حتی شفاعت آنها را در روز محشر آرزو می نماید، نه فقط شفاعت در روز قیامت، بلکه صحت اعمال عبادی را نیز مشروط به اقتدای به ایشان می داند، به گونه ای که معتقد است، اگر کسی در نماز خود بر پیامبر و خاندانش درود و صلوات نفرستد نمازش صحیح نمی باشد.
در پایان شایان توجه است که یکی دیگر از دلایل و شواهد ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت (ع) بیان و استناد به احادیث امام صادق (ع) در کتاب "الام" است.
پینوشتها:
[1] مذاهب چهارگانه که غالباً مسلمانان پیرو یکی از این مذاهب هستند، به ترتیب عبارتند از: مالکی، حنفی، شافعی و حنبلی.
[2]. ر.ک: بدیع یعقوب، امیل، دیوان الإمام الشافعی، بیروت - لبنان، دارالکتاب العربی، ۱۴۳۰هـ
[3]. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج 3، ص 437، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374 ش.
[4]. ر.ک: توکلی، محمد رئوف، چهار امام اهل سنت و جماعت، تهران، توکلی، ۱۳۷۷ش.
[5]. محمد ابوزهره، ص 3، 252؛ گلذیهر، العقیدة و الشریعة الاسلام، ص200، به نقل از تاریخ شیعه و فرقه های اسلام تا قرن چهارم، محمد جواد مشکور، چاپ سوم، ص 103، 104، نشر کتابفروشی اشراقی، 1362ش.
[6]. دیوان الإمام الشافعی، ص۹۳، دار الکتب العربی، بیروت، 1414 ق.
[7]. همان، ص 115.
[8]. همان، ص 59.
[9] .همان، ص ۷۲.
[10]. همان، ص ۴۸.
[11]. همان، ص۱۵۲.
[12]. همان، ص ۲۲۲- ۲۲۳.
[13]. همان، ص ۲۷۸. برای مطالعه بیشتر، ر. ک: مقاله، مدح اهل بیت(ع) در اشعار محمد بن ادریس شافعی (امام شافعی)، ایوب شافعی پور خبرگزاری تقریب؛ برفی، محمد، مقاله، بررسی علل همگرایی و ناهمگرایی دو مذهب شافعی و حنفی با شیعه امامیه، روزنامه رسالت، شماره 6942 به تاریخ 20/12/88، ص 17 (فرهنگی)؛ سیوطی شافعی، جلالالدین عبدالرحمان، فضایل علی(ع)، (متوفی 911 ق).
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اهـل بـیـت علیهم السلام
ادامه مطلب را ببينيد