نظام جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ایران 1
نظام جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ایران 2
نظام جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ایران 3
نظام جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ایران 4
نظام جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ایران 5
نظام جمهوری اسلامی ایران انقلاب اسلامی ایران 6
مقایسه انقلاب اسلامی با سایر انقلابها
مقایسه تطبیقی انقلاب اسلامی ایران با برخی از انقلابهای قرن بیستم 1
مقایسه تطبیقی انقلاب اسلامی ایران با برخی از انقلابهای قرن بیستم 2
انقلاب بزرگ اسلامى ایران؛ انقلابى استثنایى
مقایسه «ویژگیهای انقلاب اسلامی و تفاوت آن با دیگر انقلابها»
دوازدهم بهمن ۵۷؛ رویدادی کلیدی و سرنوشتساز در تاریخ معاصر
نگاهی به اتفاقات مشهد در روزهای منتهی به 12 بهمن 1357 و ورود امام خمینی(ره) به ایران
برخيز، كه فجر انقلاب آمده است - آن دشمن دون، خانه خراب آمده است
هر نقشه که دشمن بکشد اون وَرِ آب - از لطف خدا، نقشِ بر آب آمده است
***
فجر است و خورازاُفُق سر زده است - مهمانِ عزیز حلقه بر در زده است
با آمدن امامِ ما ازپاریس - خورشيد زمغربِ زمین سر زده است
***
آمد به وطن امامِ ما از پاریس - وَ گفت نترسید شما از ابلیس
سنگش بزنید وبنمائید زخوداورادور - آسوده شوید وانگهی ازتلبیس
***
شیطان که بشد فراری از لطفِ خدا - آمد به وطن باز امامِ شهدا
در جمع محبّان شده روشن شمعی - در آن شبِ تاریک شده نورِ هُدا
***
والفجر و لیال عشر درقرآن است - این وعده یِ حق زجانب یزدان است
اندر شبِ تاریک بود صبح قریب - بنگر که چه هل اتی علی الانسان است
***
شب رفت وسرود فجر بنواخته شد - بنیاد خرابِ دین زنوساخته شد
شد پرچمِ دین در اهتزاز از لطف خدا - با دست امام این عَلَم افراخته شد
***
شب طي شد و روز بهرِ ما روشن شد - این دیرِ خراب بهرِ ما گلشن شد
خورشيدِ اميد ما چو از غرب دمید - ازیُمنِ قدومِ او فراری اهریمن شد
***
از بعد چهارده قرن گلی پیداشد - آمد رجلٌ من القم و امام ما شد
آمد رجلٌ مِنَ القُم و گفت : چنین - نه شرقی و غربی ، که شعار ماشد
***
جانهاي تمامِ ما به لب آمده بود - ازبهر نجاتِ ما داوطلب آمده بود
بعد از ده و پنج سال امام آمد باز - فجري كه پس ازظلمت شب آمده بود
***
از پهلوی آمد چه بلا برسرِما - خون شد به دلِ ملّت و هم رهبرِما
بس ظلم وستم که سالها برماشد - از پهلوی و توده ای و غرب گرا
***
ازشاهِ شهان نوکرِآمریکائی - بنگرکه چسان زیاد شد رسوائی
شایع ظَهَرَ الفساد اندرهمه جا - عریان همه جا قامتِ هررعنائی
***
اين دولت دینی که کنون برپاشد - لطفی است که ازجانب حق برما شد
در فصل زمستان و درآن بهمن ماه - گرمی به دل ما پس ازآن سرما شد
***
بر ملت ما که رَسته از دام و كمند - آن بردگي غرب خدایا مپسند
اين در كه شده به رویِ این ملّت باز - دیگر پس از این بار خدايا تو مبند
***
یارب به حقِ امامِ وَالعصرو زمان - کن دولتِ حق بپا تو درکلِّ جهان
کن رهبرِ ما حفظ زهر بد وَ بلا - بر باقری ازعذاب دِه خطّ امان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی ، دهه فجر ، رویدادهای انقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
خاطرات ناگفته از ورود واقامت «رهبر محبوب خلق»
نویسنده : جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com
ورود امام خمینی(ره) به ایران در 12 بهمن 1357، به روند پیروزی انقلاب اسلامی شتابی دو چندان داد. با این حال، همه میدانستند که حفاظت از جان رهبر انقلاب، در روزهای پرالتهاب بهمن 1357، کاری سخت، دشوار و در عین حال، حیاتی است. به همین دلیل، گروهی از جوانان انقلابی آن روز، کمر همت بستند و به پاسداری و حراست از جان رهبر انقلاب پرداختند. این جوانان از جان گذشته، نخستین تیم حفاظتی حضرت امام(ره) را در ایران تشکیل دادند. بدیهی است که حضور دایم در محل اقامت امام (ره)، در کنار تمام مشکلات و سختیهای کار، در ذهن این افراد، خاطراتی را ثبت کرد که میتواند در بررسی تاریخ انقلاب اسلامی، نقشی ویژه و مهم ایفا کند. در آستانه سالروز ورود تاریخی حضرت امام(ره) به ایران، در 12 بهمن 1357، در گفتوگویی با حمیدرضا نقاشیان، سرتیم حفاظت حضرت امام(ره) پس از ورود ایشان به ایران و استقرار در دو مدرسه رفاه و علوی، به مرور وقایع نخستین ساعات حضور رهبر انقلاب در میهن پرداختیم. آقای نقاشیان در گفتوگو با خراسان، ضمن تشریح مشکلاتی که تیم حفاظت با آن روبه رو بود، روایتهای ناب و ناشنیدهای را از نخستین ساعات ورود حضرت امام(ره) به ایران، روایت کرد.
نخستین مکانی که حضرت امام(ره) پس از ورود به ایران در آنجا مستقر شدند، کجا بود؟
نخستین مکانی که برای اقامت حضرت امام(ره)، پس از ورود ایشان به ایران، در نظر گرفته شد، مدرسه رفاه بود. طبیعتاً مجموعهای که وظیفه حفاظت امام(ره) را برعهده داشت، از چند روز قبل مدرسه رفاه را تحویل گرفته و برای پاکسازی و ایمن کردن آن، اقدام کرده بود. به همین دلیل، من در مدرسه رفاه مستقر بودم.
بنابراین هنگام ورود امام(ره)، در فرودگاه مهرآباد حضور نداشتید.
همینطور است.
چطور شد که مدرسه رفاه را به عنوان اقامتگاه اولیه انتخاب کردند؟
انتخاب مدرسه دخترانه رفاه در خیابان «ایران»، توسط مرحوم شهید بهشتی و تعدادی از یاران امام انجام شد. به لحاظ مکانی هم جای بدی نبود؛ منتها چون در میان تیم اولیهای که برای حفاظت محل انتخاب کرده بودند، افرادی وجود داشتند که به لحاظ فکری، نزدیکی چندانی با جریان نهضت اسلامی نداشتند و بعضاً، به گروههایی وابسته بودند که بعدها راهی غیر از راه انقلاب اسلامی را برگزیدند، اعتراضهایی از سوی تعدادی از یاران امام، مانند شهید مطهری، صورت گرفت که باید در تیم حفاظت از مدرسه تغییراتی ایجاد شود.
چرا چنین افرادی برای تیم حفاظت انتخاب شده بودند؟
انتخاب آن ها ریشه در خوش بینی و نوع نگاه برخی از اطرافیان داشت. به هر حال، این افراد را از حفاظت قسمت مرکزی ساختمان، یعنی محل اصلی اقامت حضرت امام(ره) ، کنار گذاشتند و از اعضای گروه مبارز «صف» که در آن افرادی مانند شهید بروجردی عضو بودند، خواستند که کار حفاظت این بخش را برعهده بگیرند. مرحوم شهید بروجردی از من خواست که انجام این کار را برعهده بگیرم و بنده هم، با تعدادی از دوستان، تیمی حفاظتی را تشکیل دادیم و محل را تحویل گرفتیم. البته بچههای گروه «صف» کار حفاظت پیرامونی حضرت امام(ره) در بهشتزهرا(س) را هم برعهده داشتند. حفاظت از دیگر مکانها و مسیرها، برعهده گروههای دیگری مانند «مؤتلفه اسلامی» بود.
افرادی که از قبل آنجا مستقر بودند، در برابر تحویل دادن محل به شما، مقاومت نکردند؟
چرا؛ آن ها در برابر این تغییر مقاومت میکردند و طبیعتاً، سر و صداهایی هم به راه افتاد. اما شهید بهشتی، طی جلسهای که با حضور ما و آن ها برگزار کرد، موفق به مدیریت این ناراحتی و اختلاف شد و قضیه به خیر و خوشی پایان یافت.
آوای انقلاب
«بانگ آزادی» از سرودهای انقلابی و به یادماندنی است که در سال 59 اجرا شد. این شعر را استاد حمید سبزواری، پدر شعر انقلاب سروده و محمد گلریز آن را اجرا کرده و آهنگ ساز بانگ آزادی هم احمد علی راغب بوده است. در ادامه بخشی از این شعر انقلابی را مرور می کنیم.
این بانگ آزادی ست، کز خاوران خیزد
فریاد انسانهاست، کزنای جان خیزد
اعلام توفانهاست، کز هر کران خیزد
آتشفشان قهر ملتهای در بند است
حبلالمتین تودههای آرزومند است
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
خاطرهای از اولین روزهای بازگشت حضرت امام خمینی
عبد صالح | انقلاب قرآن
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در پنجمین قسمت از مجموعه چندرسانهای عبدصالح، خاطرهای از اولین روزهای بازگشت حضرت امام خمینی رحمهالله در سال ۱۳۵۷ به کشور و ماجرایی دربارهی انس ایشان با کلامالله مجید را منتشر کرد. عنوان این قسمت «انقلاب قرآن» است و بخشی از فایل صوتی خاطرهی رهبر انقلاب برای اولین بار پس از سی و سه سال در این برنامه منتشر میشود.
[صوت؛ دریافت فیلم]
با توجه به پهنای باند اینترنت خود، میتوانید این فیلم را با کیفیتهای مختلف زیر دریافت نمایید:
- کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 30.6 MB
- کیفیت پایین و فرمت Flv و با حجم 20.3 MB
- مناسب برای تلفن همراه و فرمت 3gp و با حجم 12.5 MB
متن خاطرهی رهبر انقلاب اسلامی: بیانات در جلسه درس تفسیر قرآن کریم ۱۳۶۰/۱۱/۰۹
امام که آمده بودند ایران - سال ۵۷ - خب ما اوّل یک نظر امام را دیدیم، روزی که ایشان وارد شدند آنجا زیارت کردیم امام را بعد هم شب که آمدند مدرسهی رفاه یک نظر دیدیم، نزدیک هم نرفتم که مبادا مزاحمشان بشویم که همهی دورشان را گرفته بودند، میبوسیدند، من گفتم، من یک نفر حداقل اذیت نکنم امام را، نرفتم،[گفتم] بعد میرویم خدمت امام. فردا شبش بود ظاهراً، یا یکی دو شب بود که آن مدرسهی علوی بودند، فرستادند ما را خواستند، بنده و بقیهی برادرانی که عضو شورای انقلاب بودیم ماها را خواستند. من وارد اتاق شدم، سر شب بود دیدم امام نشستند پشت قرآن دارند قرآن میخوانند. حالا کِی است؟ دو سه روز بعد از ورود امام، آن روزهایی که شماها لابد یادتان هست در خیابان ایران و آن محوطهی اطراف چه خبر بود از جمعیت و ولولهی جمعیت. امام مراجعات به او شده، آمدهاند، رفتهاند. حالا غیر از اینکه مردم آمدهاند مراجعه کردند، افراد خصوصی، سیاستمداران، روحانیون، - نمیدانم - دوستان قدیمی، افراد متفرقه آمدند خدمت امام، یکی پیشنهاد کرده، یکی پرسیده، یکی چیزی گفته، مرتب مشغول بود امام. سرشب ایشان در این همه غوغا که حالا بعدش هم باز یک عدّهای بخواهند ملاقات کنند، یک عدّهای کار دارند، تا آخر شب باز امام کار داشت، در همهی این غوغاها بعد از نماز مغرب و عشا ایشان نشسته بودند در یک اتاق تنها انگار که در این دنیا هیچ خبری نیست قرآن را باز کرده بودند، مشغول قرآن خواندن بودند. یعنی امام یک روز هم قرآن خواندن یادشان نمیرفت؛ مرتب قرآن میخواند. ببینید این دل با قرآن آشناست که اینجوری است. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴
یکی از خاطرات خیلی جالب من، آن شب اوّلی است که امام وارد تهران شدند؛ یعنی روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیدهاید که امام، وقتی آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانی کردند، بعد با هلیکوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسی خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلیکوپتر، امام را در جایی که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر میخواسشت جایی بنشیند که جمعیت باشد، مردم میریختند و اصلاً اجازه نمیدادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. میخواستند دور امام را بگیرند.
من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود - همین دبستان دخترانه رفاه که در خیابان ایران است که شاید شما آشنا باشید و بدانید - آنجا در یک قسمت، کارهایی را که من عهدهدار بودم، انجام میگرفت؛ دو، سه تا اتاق بود. ما یک روزنامه روزانه منتشر میکردیم. در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم. عدّهای آنجا بودیم که کارهای مربوط به خودمان را انجام میدادیم.
آخر شب - حدود ساعت نهونیم، یا ده بود - همه خسته و کوفته، روز سختی را گذرانده بودند و متفّرق شدند. من در اتاقی که کار میکردم، نشسته بودم و مشغول کاری بودم؛ ناگهان دیدم مثل این که صدایی از داخل حیاط میآید - جلوِ ساختمان مدرسه رفاه، یک حیاط کوچک دارد که محلِّ رفت و آمد نیست؛ البته آن هم به کوچه در دارد، لیکن محلِّ رفت و آمد نیست - دیدم از آن حیاط، صدای گفتگویی میآید؛ مثل اینکه کسی آمد، کسی رفت. پا شدم ببینم چه خبر است. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم - پانزده سال بود، از وقتی که ایشان را تبعید کرده بودند، ما دیگر ایشان را ندیده بودیم - فوراً در ساختمان، ولوله افتاد؛ از اتاقهای متعدّد - شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند - همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند. افراد دور ایشان ریختند و دست ایشان را بوسیدند. بعضیها گفتند که امام را اذیّت نکنید، ایشان خستهاند.
برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود - که به نظرم تا همین سالها هم مدرسه رفاه، هنوز آن اتاق را نگه داشتهاند و ایام دوازده بهمن، گرامی میدارند - به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما که پای پلهها ایستاده بودیم و مشتاقانه به ایشان نگاه میکردیم. روی پلهها نشستند؛ معلوم شد که خود ایشان هم دلشان نمیآید که این بیست، سی نفر آدم را رها کنند و بروند استراحت کنند! روی پلهها به قدر شاید پنج دقیقه نشستند و صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند. بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند.
البته فردای آن روز که روز سیزدهم باشد، امام از مدرسه رفاه به مدرسه علویِ شماره دو منتقل شدند که برِ خیابان ایران است - نه مدرسه علوی شماره یک که همسایه رفاه است - و دیگر رفت و آمدها و کارها، همه آنجا بود. این خاطره به یادم مانده است.
برچسبها: قرآن؛ امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)؛ معنویت امام خمینی؛ ورود امام خمینی(ره) به ایران؛ رفتار امام خمینی؛ مجموعه چندرسانهای عبد صالح
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
تشريح مواضع آينده نظام اسلامي توسط حضرت امام خميني(ره) (12بهمن1357 ش)
تشريح مواضع آينده نظام اسلامي توسط حضرت امام خميني(ره) (1357 ش)
در حالي كه جشن و سرور مردم به مناسبت ورود حضرت امام خميني(ره) به ايران، همچنان در سراسر كشور ادامه داشت، آن حضرت در يك مصاحبه مطبوعاتي كه نزديك به سيصد خبرنگار ايراني و خارجي از كشورهاي آمريكاي لاتين، آفريقا، اروپا و كشورهاي عربي و آسيا حضور داشتند، به تشريح مواضع آينده نظام اسلامي ايران پرداختند و اعلام كردند كه به زودي دولت موقت انقلاب را تشكيل خواهند داد. ايشان اظهار داشتند كه دولت موقت موظف است مقدمات همهپرسي را فراهم كند تا پس از تدوين قانون اساسي، آن را به همهپرسي بگذارد. امام خميني همچنين به دولت بختيار، نخستوزير دست نشانده شاه، هشدار دادند كه در صورت ادامه سركوب مردم، ايشان حكم جهاد خواهند داد. امام همچنين از ارتش خواست تا به مردم بپيوندند. از طرف ديگر اعلام شد كه تا آن زمان، 35 هزار آمريكايي، خاك ايران را ترك كرده اند و ده هزار نفر ديگر نيز به زودي از ايران خارج ميشوند.
آیت الله العظمی خمینی طی مصاحبه ای با خبرنگاران خارجی و داخلی نقطه نظرهای خودشان را بیان کردند و فرمودند: (1357ش)
بسم الله الرحمن الرحیم. من سلطنت شاه را قانونی نمی دانم. رژیم سلطنتی از اول غیرقانونی بود. مجلس مؤسسان به زور تأسیس شد و به این ترتیب رژیم شاه از اول جنبه قانونی نداشت. ما این دولت را نمی توانیم بپذیریم. ملت ایران رأی بر سقوط سلطنت داده است. بنابراین ما نه مجلس را قبول داریم و نه حکومت را قانونی می دانیم. باید دولت کنار برود. شورای انقلاب حکومت تعیین خواهد شد و حکومت موقّت موظف خواهد بود که مقدمات رفراندوم را تهیه کند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته می شو که اگر مردم قبول کردند رژیم جمهوری و قانون جمهوری خواهد بود. من اعلام می کنم که دولت فعلی غاصب است و غیرقانونی است و اگر زیادتر از این لجاجت کنند، مسئول خواهند بود. آیت الله خمینی در پاسخ سؤالات خبرنگاران گفتند: بختیار را در صورتی می پذیرم که استعفا بدهد. در موقعی دیگر نتوانیم راه حل مسالمت آمیز پیدا کنیم و من باید نصیحت کنم که دولت غاصب کاری نکند که مجبور شویم مردم را به جهاد دعوت کنیم. ما از ارتش می خواهیم هرچه زودتر به ما متصل شوند. ما می خواهیم ارتش مستقل باشد و از قید اجانب خارج شود. آزاد شود. آنها فرزندان ما هستند ما به آنها محبت داریم باید به دامن ملت بیایند. ارتش و ملت از همدیگر هستند. ارتش باید از دولت غاصب کنار برود تا مردم تکلیفشان را با او معین کنند. ما برای اقلیت های مذهبی احترام قائل هستیم. تمام اتباع خارجی در ایران به طور آزاد زندگی خواهند کرد. نظر من راجع به رادیو و تلویزیون و مطبوعات اینست که در خدمت ملت باشد. دولت ها حق هیچ نظارت ندارند.
خبرهای مرتبط
سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا - فیلم امام خمینی - سایت جامع ...
متن و ویدیوی کامل سخنرانی امام خمینی (ره) در بهشت زهرا ۱۲ ...
در جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد/اگر بنا شود، جمهوری اسلامی زمینه اختناق را به وجود بیاورد، قطعاً شکست خواهد خورد
انقلابیگری کلهشقی متحجرانه نیست/اگر مردم نبودند، روحانیت به تنهایی چه کاری میتوانست بکند؟ /بنا نبود یک دوره حکومت کنیم و تمام شود
هیچ حکومتی حق ندارد، آزادی انتقاد از رهبران را از دست مردم بگیرد/نمیگذاریم کسی احدی را به دلیل انتقاد دست اندرکاران جمهوری اسلامی تعقیب و تهدید کند
ما در اسلام شکنجه و سلول انفرادی نداریم؛ یکی از دستاوردهای انقلاب، فروپاشی زندان اوین است
خاطره آیت الله خامنهای از ۲۲ بهمن ۵۷ و روزهای انقلاب
تصاویری دیده نشده از روز بازگشت امام به میهن
روسایجمهوریایران ۱۲ بهمن ۵۷ کجا بودند؟
تصاویری دیدنی از روزی که امام (ره) آمد ...
عکس/ زادگاه حضرت روح الله
خاطرات ناگفته از اولین شب ورود امام(ره) به ایران
فیلم/ قرائت قرآن توسط محمد اصفهانی در محضر امام (ره)
عکس/ مراسم گرامیداشت سالروز ورود امام(ره) در فرودگاه مهرآباد
عکس/ بزرگداشت چهلمین سالگرد ورود تاریخی امام خمینی (ره)
سخنرانیهای امام خمینی (ره) + فیلم و صوت - YJC
بی بی سی تیر به آفتاب انداخت، خورشید خمینی درخشنده تر از همیشه +تصاویر رسواییBBC
امام خامنه ای بعد از انتصاب به رهبری چه گفتند؟ + عکس
فیلمی از رای گیری مجلس خبرگان برای رهبری آیت الله خامنه ای در سال 68
عکس جعل سند انگلیس بر پایه مدارک آمریکایی در مورد امام بزرگوار (ره)
خاطرات معمار کبیر انقلاب در صفحات مجازی مسئولین
متن كامل سخنرانی تاریخی امام ره در بهشت زهرا
سخنرانی های امام خمینی (قدس سره) - آوینی
سخنرانی تاریخی حضرت امام خمینی در بدو بازگشت به ایران در ...
امام خمینی (س) - صحیفه امام - امام خمینی (س) imam Khomeini
صحیفه امام خمینی - سایت جامع امام خمینی رحمة الله علیه
صحیفه امام (22 جلدی) - ویکینور، دانشنامۀ تخصصی
صحیفه امام (کتاب) - ويکی شيعه
صحیفه امام خمینی | روحالله
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
نامهای که تاریخ دنیا را تغییر داد
این نامه در شرایطی منتشر شد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوریهای این کشور، هنوز برقرار بود.
این نامه در شرائطی منتشر شد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدائی شرق و غرب، فرو نریخته بود و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و بر مقدرات مردم در جمهوریهای این کشور، هنوز برقرار بود. با این حال امام خمینی در نامه عبرتآموز خویش به گورباچف از صدای شکسته شدن استخوانهای مارکسیسم سخن به میان آورد و وی را از روی آوردن به غرب برای حل مشکلات اقتصادی اتحاد جماهیر شوروی برحذر داشت.
*متن پیام امامخمینی
متن نامه امامخمینی به این شرح است:(1)
بسماللهالرحمنالرحیم
جناب آقای گورباچف، صدر هیأت رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی
با امید خوشبختی و سعادت برای شما و ملت شوروی، از آنجا که پس از روی کار آمدن شما چنین احساس میشود که جنابعالی در تحلیل حوادث سیاسی جهان، خصوصاً در رابطه با مسائل شوروی، در دور جدیدی از بازنگری و تحول و برخورد قرار گرفتهاید، و جسارت و گستاخی شما در برخورد با واقعیات جهان چه بسا منشأ تحولات و موجب به هم خوردن معادلات فعلی حاکم بر جهان گردد، لازم دیدم نکاتی را یادآور شوم. هر چند ممکن است حیطه تفکر و تصمیمات جدید شما تنها روشی برای حل معضلات 0حزبی و در کنار آن حل پارهای از مشکلات مردمتان باشد، ولی به همین اندازه هم شهامت تجدیدنظر در مورد مکتبی که سالیان سال فرزندان انقلابی جهان را در حصارهای آهنین زندانی نموده بود قابل ستایش است. و اگر به فراتر از این مقدار فکر میکنید، اولین مسئلهای که مطمئناً باعث موفقیت شما خواهد شد این است که در سیاست اسلاف خود دایر بر «خدازدایی» و «دینزدایی» از جامعه، که تحقیقاً بزرگترین و بالاترین ضربه را بر پیکر مردم کشور شوروی وارد کرده است، تجدیدنظر نمایید؛ و بدانید که برخورد واقعی با قضایای جهان جز از این طریق میسر نیست. البته ممکن است از شیوههای ناصحیح و عملکرد غلط قدرتمندان پیشین کمونیسم در زمینه اقتصاد، باغ سبز دنیای غرب رخ بنماید، ولی حقیقت جای دیگری است. شما اگر بخواهید در این مقطع تنها گرههای کور اقتصادی سوسیالیسم و کمونیسم را با پناه بردن به کانون سرمایهداری غرب حل کنید، نه تنها دردی از جامعه خویش را دوا نکردهاید، که دیگران باید بیایند و اشتباهات شما را جبران کنند؛ چرا که امروز اگر مارکسیسم در روشهای اقتصادی و اجتماعی به بنبست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر گرفتار حادثه است.
جناب آقای گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلی کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادی نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بنبست کشیده و یا خواهند کشید. مشکل اصلی شما مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدأ هستی و آفرینش است.
جناب آقای گورباچف، برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزههای تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست؛ چرا که مکتبی است مادی، و با مادیت نمیتوان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسیترین درد جامعه بشری در غرب و شرق است، به در آورد.
حضرت آقای گورباچف، ممکن است شما اثباتاً در بعضی جهات به مارکسیسم پشت نکرده باشید و از این پس هم در مصاحبهها اعتقاد کامل خودتان را به آن ابراز کنید؛ ولی خود میدانید که ثبوتاً اینگونه نیست. رهبر چین اولین ضربه را به کمونیسم زد؛ و شما دومین و علیالظاهر آخرین ضربه را بر پیکر آن نواختید. امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم. ولی از شما جداً میخواهم که در شکستن دیوارهای خیالات مارکسیسم، گرفتار زندان غرب و شیطان بزرگ نشوید. امیدوارم افتخار واقعی این مطلب را پیدا کنید که آخرین لایههای پوسیده هفتاد سال کژی جهان کمونیسم را از چهره تاریخ و کشور خود بزدایید. امروز دیگر دولتهای همسو با شما که دلشان برای وطن و مردمشان میتپد هرگز حاضر نخواهند شد بیش از این منابع زیرزمینی و رو زمینی کشورشان را برای اثبات موفقیت کمونیسم، که صدای شکستن استخوانهایش هم به گوش فرزندانشان رسیده است، مصرف کنند.
آقای گورباچف وقتی از گلدستههای مساجد بعضی از جمهوریهای شما پس از هفتاد سال بانگ «اللهاکبر» و شهادت به رسالت حضرت ختمی مرتبت ـ صلیالله علیه و آله و سلم ـ به گوش رسید، تمامی طرفداران اسلام ناب محمدی (ص) را از شوق به گریه انداخت. لذا لازم دانستم این موضوع را به شما گوشزد کنم که بار دیگر به دو جهانبینی مادی و الهی بیندیشید. مادیون معیار شناخت در جهانبینی خویش را «حس» دانسته و چیزی را که ماده ندارد موجود نمیدانند. قهراً جهان غیب، مانند وجود خداوند تعالی و وحی و نبوت و قیامت، را یکسره افسانه میدانند. در حالی که معیار شناخت در جهانبینی الهی اعم از «حس و عقل» میباشد، و چیزی که معقول باشد داخل در قلمرو علم میباشد گرچه محسوس نباشد. لذا هستی اعم از غیب و شهادت است، و چیزی که ماده ندارد، میتواند موجود باشد. و همانطور که موجود مادی به «مجرد» استناد دارد، شناخت حسی نیز به شناخت عقلی متکی است.
قرآن مجید اساس تفکر مادی را نقد میکند، و به آنان که بر این پندارند که خدا نیست و گرنه دیده میشد. لن نومنلک حتی نریالله جهره(2) میفرماید: لاتدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیفالخبیر.(3)
از قرآن عزیز و کریم و استدلالات آن در موارد وحی و نبوت و قیامت بگذریم، که از نظر شما اول بحث است، اصولاً میل نداشتم شما را در پیچ و تاب مسائل فلاسفه، بخصوص فلاسفة اسلامی، بیندازم. فقط به یکی ـ دو مثال ساده و فطری و وجدانی که سیاسیون هم میتوانند از آن بهرهای ببرند بسنده میکنم. این از بدیهیات است که ماده و جسم هر چه باشد از خود بیخبر است. یک مجسمه سنگی یا مجسمه مادی انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتی که به عیان میبینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. میداند کجاست؛ در محیطش چه میگذرد؛ در جهان چه غوغایی است. پس، در حیوان و انسان چیز دیگری است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمیمیرد و باقی است. انسان در فطرت خود هر کمالی را به طور مطلق میخواهد. و شما خوب میدانید که انسان میخواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتی که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگری هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمی دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. انسان میخواهد به «حق مطلق» برسد تا فانی در خدا شود. اصولاً اشتیاق به زندگی ابدی در نهاد هر انسانی نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است. اگر جنابعالی میل داشته باشید در این زمینهها تحقیق کنید، میتوانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشتههای فارابی(4) و بوعلیسینا(5) ـ رحمتالله علیهما ـ در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هرگونه شناختی بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانی کلی و نیز قوانین کلی که هرگونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به کتابهای سهروردی(6) ـ رحمتالله علیه ـ در حکمت اشراق مراجعه نموده، و برای جنابعالی شرح کنند که جسم و هر موجود مادی دیگر به نور صرف که منزه از حس میباشد نیازمند است؛ و ادراک شهودی ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسی است. از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین(7) ـ رضوانالله تعالی علیه و حشرهالله معالنبیین والصالحین ـ مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده؛ و هرگونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.
دیگر شما را خسته نمیکنم و از کتب عرفا و بخصوص محیالدین ابنعربی(8) نام نمیبرم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید، تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر از موی منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهی از آن امکان ندارد.
جناب آقای گورباچف، اکنون بعد از ذکر این مسائل و مقدمات، از شما میخواهم درباره اسلام به صورت جدی تحقیق و تفحص کنید. و این نه به خاطر نیاز اسلام و مسلمین به شما، که به جهت ارزشهای والا و جهان شمول اسلام است که میتواند وسیله راحتی و نجات همه ملتها باشد و گره مشکلات اساسی بشریت را باز نماید. نگرش جدی به اسلام ممکن است شما را برای همیشه از مسئله افغانستان و مسائلی از این قبیل در جهان نجات دهد. ما مسلمانان جهان را مانند مسلمانان کشور خود دانسته و همیشه خود را در سرنوشت آنان شریک میدانیم. با آزادی نسبی مراسم مذهبی در بعضی از جمهوریهای شوروی، نشان دادید که دیگر اینگونه فکر نمیکنید که مذهب مخدر جامعه است.(9)
راستی مذهبی که ایران را در مقابل ابرقدرتها چون کوه استوار کرده است مخدر جامعه است؟ آیا مذهبی که طالب اجرای عدالت در جهان و خواهان آزادی انسان از قیود مادی و معنوی است مخدر جامعه است؟ آری، مذهبی که وسیله شود تا سرمایههای مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیراسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است مخدر جامعه است. ولی این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما آن را «مذهب امریکایی» مینامند.
در خاتمه صریحاً اعلام میکنم که جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به راحتی میتواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید. و در هر صورت، کشور ما همچون گذشته به حسن همجواری روابط متقابل معتقد است و آن را محترم میشمارد. والسلام علیمناتبع الهدی.
11/10/67
روحالله الموسویالخمینی
*پاسخ گورباچف به پیام امامخمینی
پیام امامخمینی در 13 دی 1367 توسط هیأت منتخب ایشان مرکب از آیتالله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیدهچی دباغ، در مسکو به گورباچف تحویل گردید.(10) گورباچف نیز هشت هفته بعد پاسخ رسمی خود را توسط «ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی، در تهران تسلیم امامخمینی کرد. گورباچف در این پاسخ، برای نامه امام ارج فراوان قائل شده بود ولی از متن جوابیه وی پیدا بود که ابعاد معنوی پیام امام را درک نکرده است. زیرا صرفاً تلاش کرده بود تا از یکسو اقدامات خود در جهت ترویج آزادیهای سیاسی در شوروی را تشریح کند و از سوی دیگر دستاوردهای اقتصادی کمونیسم را از 1917 به بعد توصیف نماید.
«ادوارد شوارد نادزه» وزیر خارجه وقت شوروی روز هفتم اسفند 1367 پاسخ گورباچف را در حسینیه جماران به اطلاع امامخمینی رساند. در این دیدار که آقایان علیاکبر ولایتی وزیر امورخارجه، محمدجواد لاریجانی، و علیرضا نوبری حیرانی سفیر وقت ایران در مسکو حضور داشتند، وزیر خارجه شوروی ابتدا پیام کتبی میخائیل گورباچف را به امامخمینی تسلیم کرد و سپس اظهار داشت:(11)
از حضرت امام بسیار متشکرم از این فرصتی که برای ملاقات با شما به دست آوردم. مأموریت دارم پیام جوابیة میخائیل سرگئی گورباچف را تسلیم حضرت امام کنم. سعی خواهم کرد به طور خیلی مختصر محتوای این پیام را برای شما عنوان نمایم. ابتدا میخواستم عرض کنم که خود واقعیات تبادل پیامها بین رهبران کشور ما یک پدیده منحصر به فرد در روابط فیمابین است. اعتقاد ما بر این است که شرایطی پیش آمده است تا روابط فیمابین دو کشور ما وارد یک مرحله کیفی جدیدی شود برای همکاریها در تمامی زمینهها.
آقای گورباچف در پیام خود اشاره میکنند که پیام جنابعالی خطاب به دبیرکل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی از مفاهیم فراوان سرشار است. تمامی اعضای هیأت رهبری شوروی متن پیام جنابعالی را مطالعه کردند. شکی نیست که ما در موارد عمدهای اتفاق نظرداریم اما مواردی هست که ما اختلاف نظر داریم، اما این مهم نیست.
پیام شما ملاحظات عمیق راجع به سرنوشت بشریت دارد. آقای گورباچف عقیده دارند که ما در مهمترین مورد اتفاق نظر داریم یعنی انسانها باید یاور یکدیگر باشند تا بشریت فناپذیری به خود بگیرد. چنانچه انسانها متحد نشوند خطر فاجعه برای بشریت وجود دارد، چون امکانات بالقوه برای به وجود آوردن چنین فاجعه توسط خود انسانها ایجاد شده است.
آقای گورباچف معتقد است که مبارزه در راه نیل به یک دنیای عاری از سلاح هستهای و آزاد از زور وظیفه تمامی ملتهاست. و اما راجع به سیاست خارجی اتحاد شوروی، هدف ما تعمیم رجحان ارزشهای مشترک برای تمامی ملتها و برتری این ارزشها بر تمامی منافع دیگر چه طبقهای و چه ملی است.
آقای گورباچف به شما مینویسد که حرفهای امام راجع به حسن نیت رهبری ایران جهت داشتن روابط حسنه و حسن همجواری با اتحاد شوروی با واکنش خوب از طرف رهبران شوروی مواجه شده است. ما دارای یک مرز بسیار طولانی هستیم همچنین دارای سنن دیرینة مناسبات و روابط فرهنگی بین دو ملت هستیم. ما اساس خوبی داریم برای استمرار مناسبات بر پایه جدید. یعنی بر پایه اصول احترام متقابل، تساوی حقوق و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر.
آقای گورباچف مینویسد که در سیاست بینالمللی، ما پیرو یک اصل اساسی هستیم یعنی اصل احترام به آزادی انتخاب برای هر انسان و هر ملت. نتیجتاً کشور ما و تمامی ملت ما از انقلاب بزرگ شما حسن استقبال کرده است. استبداد شاهنشاهی در ایران مردم خود را استثمار کرده و از روشهای واقعاً بربریت استفاده میکرده و شرافت و آبروی ملت خود را پایمال کرده برای جلب رضایت نیروهای خارجی. انقلاب شما انتخاب ملت شما بوده است و ما از این همیشه پشتیبانی کرده و میکنیم.
ْآقای گورباچف در پیام خود مینویسند که ملت ما نیز انتخاب خود را به عمل آورده و این در سال 1917 بود. در رهگذر ما، هم مشکلات بزرگی بود و هم موفقیتهای چشمگیری بوده. هم اشتباهات وخیمی بوده است و هم نقض حقوق بشر بوده که ما با این اشتباهات خود را اصلاح میکنیم و آن را محکوم میکنیم. علیرغم تمامی مشکلات، ما از دستاوردهای خود توانستیم دفاع کنیم چون انتخاب مردم راست بوده است. میخواستم به استحضارتان برسانم که مسئلة آزادی انتخاب در دستور روز زندگی بینالمللی کنونی نیز هست. ما برای خود سئوالی داریم چرا که باید راه برای ادامة رهگذر پیدا کنیم: آیا این راه ما راه کهنه و دگماتیک است یا راه جدید و انقلابی؟ انتخاب ما به نفع راه دوم است، ما در کشورمان انقلاب داریم؟ اما یک انقلاب مسالمتآمیز بدون سنگرها و بدون توسل به زور، ما میخواستیم که حضرت امام بدانند که در کشور ما روند تجدید و بازسازی ادامه دارد. بازسازی اقتصادی و سیاسی، تجدید ارزیابیهای ما و طرز تفکر ما و تجدید نظریاتی که ما قبلاً داشتیم.
آقای گورباچف اشاره میکند که تحولات عظیمی در جهان، اخیراً پدید آمده و فکر میکنیم میشود گفت که ما در آستانة یک نظام جدید اقتصادی و سیاسی قرار داریم. توافقهای بسیار مهم به امضا رسیده است یک کلاس از سلاحهای هستهای از بین میرود.
دورنمای خوبی برای از بین بردن سلاح شیمیایی باز شده است و همینطور دورنمای خوبی برای جلوگیری از تقابل نظامی دولتها، اما این هدیة امپریالیستها نیست، این ارادة ملتهاست و ارادة زمان است. چارة دیگری وجود ندارد، مسابقة تسلیحاتی و آوردن آن به فضا منجر به فاجعة بشریت خواهد بود. در مناطق مختلف دنیا مناقشات خونین دارند به پایان میرسند.
ما از خاتمة جنگ ایران و عراق با صراحت حسن استقبال میکنیم، برای همکاری با شما جهت استحکام صلح در خاورمیانه و نزدیک و تمامی جهان آمادگی داریم. حضور وسیع نظامی در خلیجفارس مورد نگرانی ما است. منظورم حضور نظامی کشورهای خارج از منطقه است. این پدیده بسیار خطرناک است و باید آن را به اتمام رساند.
ما میخواهیم با موفقیت در امر حل و فصل عادلانة مناقشة افغانستان نیز با شما همکاری خوبی داشته باشیم، بگذاریم که مردم افغانستان سرنوشت خود را خودشان بدون دخالت از خارج تعیین نمایند.
شواردنادزه افزود: یک نکتة دیگر از پیام آقای گورباچف اینکه: ایشان اظهار آمادگی میکنند برای گسترش همکاریهای اقتصادی و همکاری در زمینههایی که ما قبلاً همکاریهای خوبی داشته بودیم. ما برای برقراری و ادامة تماسها بین انسانها، نمایندگان محافل اجتماعی و روحانیون نیز آمادگی داریم. آنها از این دعوت جنابعالی استفاده خواهند کرد.
در پایان، فرستادة ویژة رهبر شوروی گفت: این بود محتوای اصلی پیام آقای گوباچف. ایشان بهترین آرزوها و سلام خود را به جنابعالی میرسانند و خواهان طول عمر جنابعالی به نفع و سعادت ایران هستند.
در خاتمه امام خمینی فرمودند:
«انشاءالله سلامت باشند، ولی به ایشان بگویید که من میخواستم جلوی شما یک فضای بزرگتر باز کنم. من میخواستم دریچهای به دنیای بزرگ، یعنی دنیای بعد از مرگ که دنیای جاوید است را برای آقای گورباچف باز نمایم و محور اصلی پیام من آن بود. امیدوارم بار دیگر ایشان در این زمینه تلاش نمایند.»
[حضرت امام از خروج نیروهای شوروی از افغانستان استقبال کردند، و بر حسن همجواری و توسعة مناسبات قوی در ابعاد مختلف در مقابله با شیطنتهای غرب و خروج نیروهای بیگانه از خلیجفارس تأکید و آرزو کردند تا مردم شوروی و ایران همیشه در صلح و آرامش زندگی کنند.]
تأملی در پیام امام خمینی
نامه تاریخی حضرت امام که از اسناد مهم سیاسی قرن محسوب میشود، بویژه به دلیل اثبات مفاد آن از جمله فروپاشی کمونیسم، خسارات شوروی به خاطر اتکاء به غرب، و متوقف شدن روند واگذاری منابع اقتصادی متحدین شوروی به این کشور بسیار درخور اهمیت است.
امام خمینی در این پیام تلاش کردند تا به گورباچف چند نکته را تفهیم کنند:
1. برخلاف تصور مارکس و لنین، اسلام و ارزشهای دینی، پدیدههایی ماندگار و روحبخش ملتها هستند.
2. کمونیسم و مکاتب مادی وهم و خیالند و ناپایدار و فروپاشیدنی هستند.
3. غرب تکیهگاه قابل اعتمادی برای حل مشکلات روسیه نیست.
با این همه، گورباچف هشدار امام خمینی را جدی نگرفت و در نتیجه عواقب ناشی از این بیتوجهی همانگونه که در پیام امام خمینی پیشبینی شده بود، تحقق یافت یعنی از یکسو به گورباچف ثابت شد که پناه بردن به کانون سرمایهداری غرب دردی از روسیه را دوا نمیکند(12) و از جانب دیگر «دیگران» به میدان آمدند و به بهانه جبران اشتباهات وی، او را به حاشیه راندند. (13)
در سالگرد رحلت امام خمینی در 1378 گورباچف طی مصاحبهای با خبرنگار واحد مرکزی خبر در مسکو از اینکه به هشدارهای آن روز بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بیاعتنائی کرده بود، اظهار تأسف نمود. وی در این مصاحبه اظهار داشت.(14)
«مخاطب پیام آیتالله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود». وی افزود «زمانی که من این پیام را دریافت کردم احساس کردم که شخصی که این پیام را نوشته بود متفکر و دلسوز برای سرنوشت جهان است. من از مطالعه این پیام استنباط کردم که او کسی است که برای جهان نگران است و مایل است من انقلاب اسلامی را بیشتر بشناسم و درک کنم»
گورباچف سپس با تشریح نابسامانیهای اقتصادی و سیاسی روسیه، تصریح کرد «اگر ما پیشگوییهای آیتالله خمینی را در آن پیام جدی میگرفتیم امروز قطعاً شاهد چنین وضعیتی نبودیم.»
گورباچف در مصاحبه خود با خبرنگار واحد مرکزی خبری به روابط روسیه با غرب اشاره کرده و تصریح نمود که «اقتصاد روسیه از همان ابتدا در حال ریزش و سقوط بود و ما در واقع نمیتوانستیم همگام با غرب عمل کنیم... ما از جنگ سرد صرفنظر کرده و شروع به برقراری روابط با کشورها نمودیم. اما غربیها در این نبرد، پیروز شدند....»
خطای گورباچف این بود که روند حرکتی را که در شوروی بهعنوان «اصلاحات» شناخته شده بود، با خواست و اراده غرب همراه و هماهنگ کرد. در نتیجه هر روز استقلال و اقتدار کشورش را در برابر غرب بهطور ناخواسته تضعیف نمود و در عوض پایگاهها و نقاط اتکاء فعالیت غرب از داخل شوروی را تقویت نمود. گروههایی که هیچ اعتقادی به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی شوروی نداشتند مثل قارچ روئیدند و با متینگها و گردهماییهای تحریککننده و آشوبطلبانه در لیتوانی، استوانی، اوکراین، تاتارستان، گرجستان و نقاط دیگر بر طبل قومیتخواهی و ملیگرایی و خودمختاری طلبی کوبیدند و هر روز بیش از روز قبل، امنیت ملی شوروی را از درون و با حمایت بیرونی مورد تهدید قرار دادند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی ، رهـنـمـودهـای امام خمینی ره
ادامه مطلب را ببينيد
از نظر رهبری این طور نبود که روز اول کسی خود را کاندیدا بکند و بعد مردم به او رأی بدهند و او را به رهبری انتخاب کنند و بدنبال آن، رهبر برای مردم تعیین خط مشی کند.واقعیت اینست که گروههای زیادی ـ از آنها که احساس مسئولیت میکنند ـ تلاش کردند که رهبری نهضت را بعهده بگیرند ولی تدریجا همه عقب رانده شدند و رهبر خود به خود انتخاب شد.شما در نظر بگیرید که چه تعداد از قشرهای مختلف، مثلا از روحانیون ـ چه از مراجع و یا غیر مراجع ـ و یا از غیر روحانیون چه گروههای اسلامی و چه غیر اسلامی، در این انقلاب شرکت داشتند.در این نهضت افراد تحصیلکرده، افراد عامی، دانشجو، کارگرها، کشاورزان، بازرگانان همه و همه شرکت داشتند ولی از میان همه این افراد مختلف، تنها یک نفر، به عنوان رهبر انتخاب شد، رهبری که همه گروهها او را برهبری پذیرفتند.اما چرا؟ آیا بدلیل صداقت رهبر بود؟ بیشک این رهبر صداقت داشت ولی آیا صداقت منحصر بشخص امام خمینی بود و کسی دیگر صداقت نداشت؟ البته میدانیم که چنین نیست و صداقت منحصر به ایشان نبود.آیا بدلیل شجاعت رهبر بود و اینکه تنها ایشان فرد شجاعی بودند و غیر از ایشان رهبر صدیق و صادق و شجاع دیگری وجود نداشت؟ البته کسان شجاع دیگری نیز بودند.آیا به این دلیل بود که ایشان از یک نوع روشن بینی برخوردار بودند و دیگران فاقد این روشنبینی بودند؟ آیا بدلیل قاطعیت رهبر بود و دیگران فاقد قاطعیت بودند؟ میدانیم که قاطعیت منحصر به ایشان نبود.درست است که همه این مزایا باعلی درجه در ایشان جمع بود، ولی چنین نیست که این مزایا ـ لا اقل با شدت و گسترش کمتر ـ در دیگران نبود، پس چه شد که جامعه خودبخود ایشان را، و فقط ایشان را به رهبری انتخاب کرد و هیچ فرد دیگری را در کنار ایشان به رهبری نپذیرفت؟
پاسخ این سؤال برمیگردد به یک سؤال اساسی که در فلسفه تاریخ مطرح میشود و آن این است که آیا تاریخ شخصیت را میسازد و یا شخصیت تاریخ را،
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
آسیب شناسی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی«قدس سره»
انقلاب اسلامی ایران، با تمام دستاوردها یی که دارد، آسیب های جدی ای را نیز درپیش روی خود دارد که بی توجهی به این آسیب ها می تواند تمام آن دستاوردها را در معرض خطر قرار دهد.
اصولا هر حرکت اجتماعی که ابعاد وسیع تری دارد و دستاوردهای بزرگ تری را به ارمغان آورده است، دشمنان بزرگ تری، هم در عرصه ی داخل کشور و هم در عرصه ی جهانی دارد. از این رو، پرداختن به این بحث می تواند زوایای مختلف نفوذ دشمنان داخلی و خارجی به نظام اسلامی را نشان دهد و سدی در برابر نفوذ بیگانگان و اجانب ایجاد کند.
مفهوم آسیب شناسی
مقصود از آسیب شناسی انقلاب عبارت است از:
«شناسایی آن دسته از عوامل مهم و مؤثری كه شكل گیری و تداوم آنها می تواند فرایند تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب را متوقف و یا به صورت محسوس كُند نماید.»
ضرورت بحث آسیب شناسی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
نظریه انقلاب اسلامی از منظر امام خمینی(ره)
انقلاب اسلامی ایران بی شك پدیده ای نوظهور در قرن حاضر می باشد. انقلابی غایت گرا، آرمان گرا، اسلام گرا و عالمگیر كه از سوی رهبری فرهمند و بی نظیر در جهان اسلام چون امام خمینی ـ رحمه الله ـ هدایت گردید و تحولی شگرف در عرصه روابط بین الملل و در معادلات سیاسی دولت های جهان پدید آورد.
امام خمینی ـ رحمه الله ـ انقلابی را بنیان نهاد كه چون تیغی دو لبه، همزمان علیه كمونیسم و كاپیتالیسم به كار گرفته شد.
رهبری انقلاب با هدف مقابله با سلطه ابر قدرت های شرق و غرب، ملل اسلامی را با رویكردی مجدد به ارزش های اسلامی فرا خواند و با قایل شدن ارتباط مستقیم میان انقلاب و ایدئولوژی، انقلاب را شرطی لازم و ضروری برای تحقق آرمان های الهی، وسیله ای برای نیل به مقاصد مكتبی و پیوند دادن جامعه بشری به تعالی انسانی تلقی نمود و در این راه در پیاده كردن نظریه خویش اهتمام نمود.
در این رهگذر، ایشان علاوه بر اهتمام به حاكمیت آرمان ها و ارزش های مذهبی، از هیچ كوششی برای جنبه های آزادی خواهانه و استقلال طلبانه نهضت فرو گذار ننمود و بدین ترتیب انقلاب به عنوان وسیله ای برای تحقق جمهوری اسلامی مطمح نظر ایشان قرار گرفت.
رهیافت نظرى حضرت امام (ره) نسبت به انقلاب
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
امام خمینی(ره)،دنیایی از علوم
امام خمینی (ره)در مقام علمی ، یک فرد جامع به تمام معنی بود . در پهنه ی پهناور علم شریف فقه، اوفقیه کامل و اصولی متبحر ، فیلسوف بی نظیر ، عارف به تمام معنی کلمه ، و متخصص علم اخلاق و تربیتهای علمی و اخلاقی و همین طور جهات مختلف دیگر،حتی در دنیای ادبیات، او شاعری می باشد نکته پرداز که معارف عمیق و لطایف دقیق را، در قالب الفاظ شیرین بیان نموده است.
اساتید امام خمینی (ره)

آقا روح الله از سنین کودکی با هوشی سرشار به خواندن و نوشتن و فراگیری ادبیات فارسی نزد میرزا محمود افتخار العلماء، ملا ابوالقاسم و شیخ جعفر پرداخت. آنگاه به تحصیل علوم اسلامی پرداخت؛ علوم مقدماتی حوزه های دینی از قبیل صرف و نحو و منطق را نزد اساتیدی نظیر شیخ جعفر، میرزا محمود افتخار العلماء، حاج میرزا محمد مهدی، حاج میرزا رضا نجفی و برادر بزرگ شان آیت الله سید مرتضی پسندیده تا سال 1338 ه.ق آموخت. پس از آن در سال 1339 ه.ق و هجرت به اراک در مدت یک سال نزد آقا شیخ محمد علی بروجردی و آقا شیخ محمد گلپایگانی به تحصیل پرداخت. ادامه دروس سطح حوزه را پس از مهاجرت به قم در سال 1340 ه.ق نزد اساتیدی چون میرزا محمد علی ادیب تهرانی، آقا عباس اراکی، آیت الله سید محمد تقی خوانساری و آیت الله سید علی یثربی کاشانی به پایان رسانید. سپس به مدت یازده سال در دروس خارج فقه و اصول حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی شرکت جست و بدین وسیله پایه های علمی و مبانی اصولی و فقهی خود را تکمیل نموده، به درجه اجتهاد نایل گردید.
معظم له همزمان با گذراندن دوره فقه و اصول، به فراگیری ریاضیات، هیأت، فلسفه، حکمت و عرفان پرداخت و در این زمینه ها از محضر بزرگانی همچون حاج سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، آقا میرزا علی اکبر حکمی یزدی، آقا شیخ محمد رضا مسجد شاهی اصفهانی، آیت الله حاج میرزا جواد ملکی تبریزی و آیت الله میرزا محمد علی شاه آبادی بهره ها برد.
گفتنی است که پس از وفات مرحوم آیت الله العظمی حائری یزدی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
ویژگی های حكومت مطلوب ازمنظر امام خمینی
حكومت مطلوبی كه امام خمینی از آن نام می برند همان حكومت اسلامی است و منظور ایشان از اسلامی بودن حكومت نیز است كه بر موازین و قوانین الهی و دینی اسلام بنا شده باشد. قوانین و ضوابط آن از شرع مقدس اخذ گردد و بر جهان نگری و ایدئولوژی اسلامی ابتلایافته باشد.
حكومت اسلامی در منظر ایشان حكومتی است كه هدف آن تحقق اسلام است ، قوانین آن قوانین اسلام است و بنیاد و اساس آن را نیز جهان بینی اسلامی تشكیل می دهد . همچنین از دیدگاه ایشان ، حكومت اسلامی ،به معنای این است كه حكومت از درون اسلام به وجود می آید زیرا اسلام دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی است چه اسلام بدون حكومت معنا ندارد.

امام تعابیری دیگری هم برای این حكومت دارند چون حكومت حق ، حكومت دین ، حكومت امین، حكومت عدل اسلامی ، حكومت قانون و ... كه در بیانات خود به كاربرده اند.
كه همگی بیان كننده یكی از مهمترین شاخصه هایی است كه ارزش و مفهوم ، محتوای حكومت و نوع آن از سایر انواع شناخته می شود.این است كه می بینیم در برابر حكومت اسلامی و حكومت الهی حكومت های شیطانی و طاغوت ، حكومت استبدادی و غیره به كار می برد.
حكومت اسلامی هیچ یك از انواع طرز حكومتهای موجود نیست مثلااستبدادی نیست كه رئیس دولت مستبد و خود رای باشد . حكومت اسلامی نه استبدادی است و نه مطلقه ، بلكه مشروطه است. البته نه مشروطه به معنای متعارف فعلی آن كه تصویب قوانین تابع آرای اشخاص و اكثریت باشد.
مشروطه از این جهت كه حكومت كنندگان در اجرا و اداره معتقد به یك مجموعه شرط هستند كه در قرآن كریم و سنت رسول اكرم ص معین گشته است مجموعه شرط همان احكام و قوانین اسلام كه باید رعایت و اجرا بشود.
از این جهت حكومت اسلامی حكومت قانون الهی بر مردم است.
1-حکومت عادل
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
دیدگاه امام خمینی درباره نقش مردم در حکومت
امام خمینی(ره) با ایمان و اطمینانی که به مردم داشت به نقش مۆثر و تعیین کننده مردم در حکومت معتقد بودند و در این چند سال رهبری و هدایت امور، ایشان به این مهم اهتمام وافری داشتند لکن امام(ره) دموکراسیهای غربی را که مدعی حکومت مردم بر مردم بودند را از اساس قبول نداشت و معتقد بودند که (شیوه) دموکراسی اسلام کاملتر از دموکراسی غرب است.
دیدگاه امام خمینی(ره) درباره نقش مردم در حکومت اسلامی را میتوان در قالب چند عنوان آن هم به اختصار مطرح نمود:
نقش نظارتی مردم

همان طوری که اشاره کردیم امام معتقد بودند که کشوری وقتی آسیب میبیند که ملت آن بی تفاوت باشند یعنی ملت همه باید حاضر باشند در مسایل سیاسی و با رشد آگاهی بر امور نظارت نمایند.
امام(ره) میفرمودند: «ملت باید الآن همه شان ناظر امور باشند، اظهار نظر بکنند در مسایل سیاسی، در مسایل اجتماعی، در مسایلی که عمل می کند دولت.»
«ملت باید ناظر باشد به اموری که در دولت میگذردیعنی نظارت همگانی مردم میتواند به عنوان نقش اساسی آنان کشور را از بسیاری انحرافات مصون دارد زیرا این نظارتها هم در انتخاب صحیح مردم می تواند مۆثر باشد و هم این که مسئولان نظام را در برابر مردم پاسخگو مینماید.»
نقش مردم در حمایت و پشتیبانی از حکومت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
پیام امام خمینی به طیب حاجرضایی چه بود
طیب در پیامی از زندان به امام ضمن بیان زندگی و بدکرداریهایش قسم میخورد که به امام خیانت نکرده است و امام نیز در پاسخ میفرمایند: «آخرین برگ کتاب زندگی آدم، تعیینکننده است؛ ببین در آخرین صفحه کتابت چه مینویسی».

در میان سردسته اراذل و اوباشی که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 نقش داشتند و بعدها به«تاجبخش» معروف شدند دو چهره سرشناس وجود داشت که سرنوشتی کاملا متفاوت با هم پیدا کردند؛ طیب حاج رضایی و شعبان جعفری، هر دو آنها جزو لوطیهایی بودند که در «زورخانه» پا گرفته و رشد کرده بودند و «گندهلات» شدند، جاهلهایی که وقتی با نوچههایشان در گذری دیده میشدند برای هر عابر ناآشنایی رعب و وحشت میآفریدند، اراذلی که نان و نامشان از دعوا و زورگویی و چاقوکشی به دست میآمد و شاهکارشان به هم ریختن پایتخت در روز کودتا علیه دولت مردمی دکتر محمد مصدق بود.
«طیب» ده سال پس از کودتا به جرم راهاندازی راهپیمایی در 15 خرداد 1342 در میدان تیر حشمتیه تیرباران شد تا نامش آبرویی برای بچهمحلهایش باشد و مظهر بزرگی و عزت؛ اما شعبان جعفری، «شعبون بیمخ» ماند تا هر عامل فشار و عمله زورمداری را به نام او بخوانند.
طیب شهید شد و شعبان از وطن گریخت تا دست روزگار، طومار حیاتش را در 28 مرداد 1385 در هم بپیچد تا
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
ترک نشست خبری توسط امام خمینی
امام روی یک صندلی نشستند و چند جمله درباره برچیده شدن نظام طاغوتی سخنانی فرمودند، آنگاه به من نگاه کرد و فرمود: آیا وقت اذان شده؟ گفتم بله، الان وقت اذان است. امام یک مرتبه سخن خود را قطع کرد و بدون خداحافظی از کرسی پایین آمد.

آنچه در ادامه میآید نقل خاطراتی درباره اهتمام رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره) به نماز است که حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی در کتاب «شیوههای دعوت به نماز» روایت کرده است.
*آیا وقت نماز شده؟
ایشان در ساعتهای آخر عمر به آقای انصاری که در کنار امام بودند، فرمود: اگر صدای اذان بلند شد و من خواب بودم، مرا بیدار کن، ولی هنگام اذان، آن شخص به دلیل مراعات حال امام، ایشان را بیدار نکرد، پس از چند دقیقه امام چشم باز کرد و پرسید: آیا وقت نماز شده؟ گفتند: بله! فرمود: چرا مرا بیدار نکردید و چرا چند دقیقه دیر شد؟
*به احترام نماز اول وقت پول را نمیگیرم
امام میفرماید: در سفر حج کتابی خریدم، همین که خواستم پول را به کتابفروش بدهم، صدای اذان بلند شد،او پول را نگرفت و گفت: به احترام نماز اول وقت پول را نمیگیرم، شما بعداً بیا تسویه حساب کن!
*چرا امام(ره) نشست خبری در پاریس را ترک کرد
روی که شاه فرار کرد، امام در پاریس بودند، جمعیت زیادی از خبرنگاران کشورهای دنیا در محل استقرار امام جمع شدند و سخنان امام به طور مستقیم به دنیا مخابره میشد.
فرزند امام(مرحوم حاج احمد آقا) تعریف میکرد: امام روی یک صندلی نشستند و چند جمله درباره برچیده شدن نظام طاغوتی سخنانی فرمودند، آنگاه به من نگاه کرد و فرمود: آیا وقت اذان شده؟ گفتم بله، الان وقت اذان است، امام یک مرتبه سخن خود را قطع کرد و بدون خداحافظی از کرسی پایین آمد و به سراغ نماز رفت، همه خبرنگاران تعجب کردند که چه مسألهای وجود دارد که مهمتر از مهمترین حادثه قرن(فرار شاه و محو نظام شاهنشاهی) است؟ آن هم در گفتوگوی مستقیم با تمام رسانههای دنیا است.
آری! این است معنای ایمان به خدا و ایمان به هدف و این است معنای واقعی الله اکبر؛ یعنی خدا بزرگتر از همه چیز است، بزرگتر از دیدنیها، شنیدنیها، نوشتنیها، بزرگتر از فکر و تصور بشر، بزرگتر از حکومتها و مصاحبهها و بزرگتر از رسانهها و سایتها و ماهوارهها.
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
منبع : فارس ( با تلخیص )
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
امام خمینی نامآور دوران معاصر
رهبر کبیرو عزیز ما که در عالم چهره درخشان بود و حقیقتاً مثل او نه در این زمان و نه در زمانهای گذشته نداشتیم ، لااقل در چهرههای معروف عالم بعد از انبیاء و اولیاء علیهم السلام، به این عظمت و با این خصوصیات مثبت سراغ نداریم.

معظم له میفرمایند: یقینا خصوصیات امام، استثنایی، ممتاز و بی نظیر است و هرچه در ابعاد شخصیت ایشان تأمل كنیم ، این استثناء و امتیاز را بهتر و بیشتر می یابیم. درباره شخصیت امام خمینی واقعا نمی شود حرف زد . وقتی می خواهیم راجع به ابعاد شخصیت این عزیز دوران و یادگار پیامبران حرف بزنیم ، می دانیم كه ناقص خواهد ماند. زمان زیادی لازم است تا زبانهای گویا بتوانند عظمت این شخصیت را بیان کنندلذا در این مقاله به برخی از خصوصیات بارز امام(ره)می پردازیم.
قاطعیت امام (ره)
زمانی که امام خمینی (ره) امری را وظیفه و تکلیف شرعی خویش تشخیص می دادند، اگر سایر افراد هم با آن مخالفت می کردند، با قاطعیت تمام و بدون هیچ ترس و واهمه ای آن را دنبال کرده و انجام می دادند. ایشان در زمان پهلوی، خطاب به فرستاده رژیم شاه می گویند: «این را بدانید تا زنده هستم، اگر در خانه ام را هم به رویم ببندید، از پای نخواهم نشست و با این نیش قلم، علیه شما خواهم نوشت و اگر نشد، از شکاف در سخنم را به مردم خواهم رساند».
جاذبه و دافعه امام رحمة الله علیه
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
انقلابی به رهبری امام خمینی(ره)
پیروزی انقلاب اسلامی درایران، كه با بیرون راندن شاه در فوریه 1979 به اوج رسید، و بنیانگذاری جمهوری اسلامی كه پس از آن رخ داد، به میزان فراوان مدیون ویژگیهای رهبری امام خمینی(ره) است.

امام راحل تمام ویژگیها و كارهای بزرگی را كه برای عزیزساختن ایشان نزد توده های مسلمان به عنوان یك قهرمان واقعی در سنت اسلامی لازم بود، دارا بودند: صداقت شخصی استثنایی و عدم خودخواهی در روش زندگی، اراده و توانایی یك رهبر قدرتمند، جرأت باورنكردنی و استواری در برابر مشكلات بزرگ، ظرفیت غیرمعمولی برای مقاومت و برقرارساختن همدلی با رنجبران و پابرهنه ها و لگدمال شده های اجتماع، و ارتباطات فوق العاده و مجذوب كننده و مهارتهای سخنوری از ویژگیهای ایشان بود.
ظهور امام خمینی(ره) به عنوان رهبر بی چون وچرای جنبش انقلاب اسلامی بیشتر از ویژگیهای منحصر به فرد ایشان مشتق می شود. روش زندگی شجاعانه و پرهیز گارانه كه از زروزیور دنیایی دوری می جست، همیشه ملامت گر و سرزنشی برای اسراف و حرص و آز خاندان فاسد، خودسر و زروزیور خواه پهلوی بود.با وجود برخورداری ها ، امام خمینی(ره) هم پیش از انقلاب و هم پس از آن زندگی با تواضع و غیرمسرفانه ای داشتند .
ایشان غذاهای ساده می خوردند، لباس ساده می پوشیدند، روی زمین می خوابیدند و با پشتكار مداوم نماز شب می خواندند. امام خمینی(ره) جلسات قرآن را هر روز تا پایان عمرشان برگزار می كردند.
به خاطر چنین نظمی كه در میان افراد قدرتمند هم در جهان اسلام و هم در جاهای دیگر نادر است، شگفت نیست كه وی به طور گسترده
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
در انقلاب اسلامی از 15 سال قبل از پیروزی آن تنها با یک چهره شاخص و بارز برخورد می کنیم که به اعتراف دوست و دشمن رهبری بلا منازع انقلاب را در سقوط نظام سلطنتی در دست داشته و تا زمان رحلت هم از این موقعیت ویژه برخوردار بود و سایر رهبران انقلاب اعم از روحانی و غیر روحانی مقبولیت و موقعیت خود را در سایه حمایت و تایید ایشان به دست آورده و بدون تبعیت و تایید رهبر انقلاب از صحنه خارج شدند. علی هذا نیازی به ذکر موقعیت آنها در انقلاب و به صورت مستقل از امام خمینی نمی رود و در اینجا سعی خواهد شد صرفا سیر تکوینی زندگی سیاسی ایشان را در دوران رهبری انقلاب و آن هم به اختصار مورد بررسی قرار دهیم.
ما در این جا بر آن نیستیم که راجع به آن چه رهبر انقلاب انجام داده یا می دهد، صحبت کنیم. بلکه راجع به آنچه او هست و ویژگیها و اوصاف او صحبت می کنیم. هر کس از نزدیک با امام محشور بوده، متوجه می شد که این مرد یک انسان ایده آل با همه صفات و ویژگیهای حسنه می باشد. ترکیبی از تواناییهای خداداد روحی، سیاسی، فکری، و اخلاقی این شخصیت استثنایی را در موقعیتی قرار داد که توانست چنین نقش عظیمی را در ایران امروز بر عهده بگیرد. قدرت و توانایی او بی تردید به مراتب از یک حد مرجع تقلید تجاوز می کرد. نمونه و آیینه تمام نمای مفهوم کامل خود شناسایی بازگشت به خود (به عنوان یک مسلمان واقعی) شده بود - حتی مسلمانان غیر ایرانی هم در او نمونه بسیار با ارزشی از انسان ایده آل اسلامی می دیدند. با این ویژگیها و با وجود آن که او کسی بود که می توانست ظرف چند دقیقه میلیونها ایرانی را در خیابانها به تظاهرات بکشاند مع هذا وقتی که زندگی او و محل کار و سکونت او را مشاهده می کنید، چیزی جز سادگی و بی پیرایگی مشاهده نمی کنید. او روی زمین پشت میز کوچک تحریر خود می نشست که کل تجهیزات اطاق کار وی همان میز کوچک می بود.
وقتی که ما امام و شخصیت وی را مورد بررسی قرار می دهیم، مشاهده می کنیم که او در حقیقت تبلور سنتی علمای شیعه می باشد و این امر نه تنها به خاطر نفوذ و قدرت فوق تصور کامل و جامع و وسیع در امور سیاسی و اجتماعی می باشد بلکه همچنین با توجه به بعد علمی خالص سنتی ایشان هم بوده است.
امام خمینی علاوه بر مقام ممتاز فقاهت در
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
روشها، راهبردها و كاركردهاي رهبري امام خميني(ره) در انقلاب اسلامي
وقوع و پيروزي سريع انقلاب اسلامي ايران براي بسياري از تحليل گران و متخصصين پديده انقلاب غافلگير كننده بود ؛انقلابي كه نسل نظريه هاي انقلاب را تغيير داد و با آوردن ايدئولوژي مذهبي به صحنه ، آغازگر نقش مذهب در سياست در دنياي مدرن شد. در اين تحول بدون شك نقش امام خميني(ره) بي بديل وتعيين كننده بود.
در اين گفتار اشاره اي كوتاه به چند مورد از برجسته ترين ويژگي ها و تلاش هاي ايشان در رهبري انقلاب اسلامي داريم:
الف- اعتقاد به انجام وظيفه و تكليف الهي مبناي رهبري امام : امام خميني يك انسان كامل و تربيت شده مكتب اسلام و يك بنده واقعي خداوند بود و در همه امور بر مبناي وظيفه خود عمل ميكرد.مبارزه با رژيم طاغوتي محمد رضا شاه و تشكيل نظام اسلامي توسط ايشان در همين راستا قابل تحليل است.ايشان اگر جنگ را ادامه داد براي انجام تكليف بود و اگردر سال 67 آن را پايان دادنيز به همين دليل بود. جنگ باعث آبديده شدن نيروها و زمينه اي براي توسعه و خودكفايي كشور شد . به علاوه همان طور كه امام مي فرمود" ما در جنگ ابهت ابرقدرتها را شكستيم" و به جهانيان ثابت نموديم كه سلطه گران جهاني در مقابل اراده ملتي مصمم ناتوان وضعيف هستند.
ب- نقش ويژگي هاي شخصيتي امام در رهبري : امام خميني داراي اراده اي پولادين و اعتماد بنفس كامل بود و به درستي راه خود اطمينان داشت.در مقابل به سردمداران رژيم منحوس پهلوي بنگريد كه بسيار متزلزل و به توانايي خود بي اعتماد و فاقد اعتماد بنفس بودند.دليري و جرات حضرت امام به الگويي براي نخبگان و توده ها تبديل شد و در آفرينش روحيه انقلابي و گسترش آن كه يكي از شرايط اصلي وقوع و تداوم انقلاب است بسيار تاثير كرد.امام هم پيش از آغاز حركت نهايي كه از 19 دي ماه 1356 آغاز شد هم در جريان حركت انقلاب در سال هاي 56 و 57 اين قاطعيت را نشان ميداد.در مرحله پاياني برخي از مقامات سياسي درخواست ملاقات با ايشان را ميكردند، اما ايشان با بيان اين نكته كه چون حكومت پهلوي ها غير قانوني است آن ها اول بايد استعفا دهند تا ملاقات صورت گيرد.از جمله سيد جلال تهراني رييس شوراي سلطنت پس از استعفا توانست با ايشان ملاقات نمايد.
ج –تلاش هاي امام در رهبري نهضت اسلامي از دهه 40 تا پيروزي انقلاب اسلامي :
امام در اين مدت همه جنبه هاي رهبري در حركت انقلابي را با هوشمندي و توانايي ويژه و نتايج خيره كننده اي به انجام رسانيده است از جمله :
1 – تربيت كادرهاي انقلابي -- امام در سال هاي پيش از انقلاب به تربيت گروهي از شاگردان مورد اعتماد و معتقد و توانا همت گمارد كه با حضور در شهرها و مناطق مختلف در زمينه سازي و تداوم انقلاب و از جمله در بسيج عمومي و گسترش ايدئولوژي انقلاب نقشي گسترده به عهده داشتند.
2 – بيان و گسترش
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
تا پیش از شکل گیری انقلاب اسلامی ، همواره نقاط ضعف عنصر رهبری ، از عوامل مهم ناکامی نهضت ها و جنبش های منطقه ای یا ملی در کشور بوده است. هم در جریان نهضت مشروطه و هم در جریان جنبش ملی شدن صنعت نفت که دو خیزش و حرکت اساسی و فراگیر ضد استبدادی و ضد استعماری در تاریخ کشور ماست همین کاستی ، در عدم کامیابی جنبش ، نقش اساسی و انکارناپذیر داشته است . بنابراین در تحلیلی تطبیقی از این دو جنبش ، در مقایسه با جنبش اسلامی سالهای 41 تا 43 به رهبری روحانیت و هدایت حضرت امام خمینی (ره) که به انقلاب اسلامی سال 57 منتهی شد، عنصر رهبری و نقاط قوت و ضعف آن، قابل توجه است .
محققان و تحلیل گران انقلاب اسلامی همواره در تحلیل های خود بر نقش برجسته رهبری امام خمینی(ره) و تأثیر انکارناپذیر آن بر روند موفقیت آمیز انقلاب اسلامی ، به صراحت اشاره می کنند . آنچه در این میان بیشتر مورد توجه قرار گرفته ، عبارتست از : زمینه های فرهنگ دینی ، عناصر اعتقادی تشیع ، خاستگاه حوزوی امام خمینی ، جایگاه برجسته مرجعیت و بالاخره خصوصیات شخصی امام (ره) ، به خصوص در ابعاد معنوی و عرفانی . بنابراین آنچه کمتر بدان پرداخته شده ، زمینه ها و عواملی است که در متن واقعیات جامعه در حال انقلاب و نیز در عرصه رقابت های فشرده سیاسی و فضای پیچیده مبارزاتی سال های 40 تا 57 ، رهبری امام(ره) را تثبیت کرد و علی رغم بسیاری از موانع و توطئه ها، امام را به مسند رهبری مقتدر و بلامنازع انقلاب نشاند .
عدم تأمل و طرح بایسته این مسئله ، موجب شده که گاه تحت تأثیر دیدگاه های جامعه شناختی وِبِری ، توفیق امام (ره) در رهبری انقلاب، به گونه ای ساده اندیشانه و سطحی نگرانه به ویژگی های کاریزماتیک منحصرشود و روند منطقی و عقلایی تکوین رهبری امام(ره) نادیده انگاشته شود .
- تدریجی بودن روند شکل گیری رهبری حضرت امام خمینی (ره) :
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
||
|
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـام و رهـبـری انـقلاب اسلامی
ادامه مطلب را ببينيد