اهداف انقلاب اسلامی
نخستین گام در مبارزه تعیین هدف یا اهداف آن است. از نگاه امامخمینی مهمترین هدفِ شکلگیری انقلاب اسلامی ایران، اسلام و آموزههای آن بود. تلاش مردم نیز برای حاکمیت دین بود. بر همین اساس امامخمینی راه خود را راه انبیا(ع)، و استقرار حکومت خدا شمرد.[۶۳] ایشان ترویج اخلاق و آداب اسلامی،[۶۴] تربیت نسل آینده و اصلاح فرهنگ،[۶۵] تحقق ارزشهای اسلامی، انسانی و خارجکردن مردم از اسارت نفس[۶۶] و مبارزه با فساد و فحشا و فساد اداری[۶۷] را از دیگر اهداف انقلاب اسلامی شمرده است. انقلاب اسلامی ضرورت مهندسی دین در حیات فردی و اجتماعی بشر را سرلوحه خود قرار داد و همانند پیامبران(ع)، تعلیم معارف و جهانبینی، تزکیه و تربیت مردم و تشکیل و اداره نظام حکومتی را شعار خود کرد.[۶۸]
از نگاه امامخمینی استقلال و آزادی از دیگر اهداف انقلاب اسلامی بود. رژیم پهلوی کشور را از ابعاد گوناگون به غرب وابسته کرده بود. خودکفایی و اختصاص مخازن و منابع کشور به مردم،[۶۹] استقلال و قطع دست بیگانگان از مملکت اسلامی،[۷۰] قطع ریشههای وابستگی، رفع سلطه و نیز سستی و زبونی در برابر استعمار، جلوگیری از استثمار و بهبردگیگرفتن،[۷۱] آزادی از بند رژیم استبدادی پهلوی،[۷۲] و مشارکت مردم در سرنوشت خود[۷۳] و ایجاد جمهوری اسلامی[۷۴] از خواستههای مهم رهبری و مردم بود. شعار اصلی مردم نیز در تظاهرات «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود و دیگر شعارها چون «نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» «مرگ بر شاه»، «الله اکبر، خمینی رهبر»، «حزب فقط حزبالله، رهبر فقط روحالله»، «نهضت ما حسینی است، رهبر فقط خمینی است» (ببینید: شعار) به همان شعار اصلی بازمیگشت.
امامخمینی همچنین عدالت اجتماعی[۷۵] و برپایی حکومت قانون و اجرای قوانین بر معیار عدل و داد[۷۶] را از هدفهای دیگر نهضت میدانست؛ چنانکه تکریم انسان و دستیابی به حیات پاک، نفی فقر و فساد و تبعیض و احساس خوشبختی و سعادت از اهداف انقلاب بود.[۷۷]
مقایسه با دیگر انقلابها
انقلاب اسلامی گستردهترین، عمیقترین و مردمیترین حرکت از میان جنبشهایی است که در طی دوران حاکمیت استبداد وابسته به استعمار رخ داده است[۷۸] و از رخدادهای بینظیر دوران معاصر و فجر جدیدی در تاریخ بشریت است و ویژگیهای منحصر به فردی دارد که آن را از دیگر انقلابها جدا میسازد.[۷۹] امامخمینی انقلاب اسلامی ایران را بهترین و بینظیرترین انقلابها خوانده است[۸۰] هیچیک از سازوکارهای ساختاری انقلابهای فرانسه، روسیه و چین در انقلاب اسلامی یافت نمیشود. هیچ فشاری از خارج بر رژیم پهلوی نبود. میان نخبگان دولت تعارض چندانی وجود نداشت و هیچ جنبش دهقانی شکل نگرفت. انقلاب اسلامی ایران یک مورد منحصر به فرد بود، که با الگوی جهان سوم نیز همراه نبود.[۸۱] امامخمینی خود مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با انقلابهای فرانسه (۱۷۸۹م) و شوروی (۱۹۱۷م) را معنویتگرایی و اسلامیت آن شمرده است.[۸۲] انقلاب اسلامی ایران در مراحل اوجگیری و سازندگی بر پایه فرهنگ و اعتقاد و ایمان استوار بود و رویکردی ارزشی داشت و از پشتوانه عظیم فقه، فلسفه و معارف هزارساله اهل بیت(ع)، برخوردار بود.[۸۳] این است که انقلاب اسلامی، چنانکه امامخمینی خود تأکید کرده است، در عین توجه به فقر مادی و اقتصادی و ستم اجتماعی و حقوقی و ازدسترفتن حیثیت بینالمللی مردم، بیشتر دلنگرانِ محرومماندن آنان از کمال معنوی و اجتماعی است.[۸۴]
از نگاه امامخمینی انقلاب اسلامی، انقلابی بزرگ است که دست جهانخواران و ستمگران را از ایران کوتاه کرد. این انقلاب با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید و بیتردید هدیهای غیبی و تحفهای الهی برای ملت مظلوم و غارتزده ایران بود و در پیدایش، کیفیت مبارزه و انگیزه انقلاب و قیام از همه انقلابها جدا است.[۸۵] انقلاب اسلامی در مقایسه با دیگر انقلابها ازجمله انقلاب فرانسه و انقلاب شوروی که به کشتهشدن میلیونها انسان انجامید، کمهزینه بود.[۸۶] این انقلاب با آرامی پیش رفت.[۸۷] انقلاب روسیه برای نان و زندگیِ بهتر انجام گرفت؛ ولی انقلاب اسلامی برای سربلندی کلمه حق و با شعار الله اکبر آغاز شد.[۸۸] با وجود گذشت دهها سال از انقلاب روسیه، زمینه آزادی مردم فراهم نشد؛ ولی انقلاب اسلامی، انقلابی مردمی بود که به بسیاری از اهدافش رسید.[۸۹] بسیاری از انقلابهای جهانی به دست احزاب نیرومند شکل گرفتهاند؛ ولی انقلاب اسلامی از جهت وابستهنبودن به احزاب، بینظیرترین انقلاب در جهان است.[۹۰] انقلابهای بزرگ جهانی نوعاً از حمایت شرق یا غرب برخوردار بودهاند؛ ولی انقلاب اسلامی به هیچکدام از قدرتهای شرق و غرب وابسته نبود.[۹۱] پس از پیروزی هم بسیاری از راندهشدگان از انقلاب، به سمت قدرتهای بزرگ رفته و به دشمنی علیه نهضت اسلامی مردم ادامه میدهند.[۹۲]
پیروزی انقلاب اسلامی، مانند همه پدیدههای تاریخی معلول مجموعهای از زمینهها و علتهاست.[۹۳] مکتب، مردم و رهبری سه عامل مؤثر بر شکلگیری و پیروزی انقلاب ایران شمرده شدهاند،[۹۴] چنانکه امامخمینی خود مهمترین عامل پیروزی انقلاب اسلامی را تکیه مردم به خدا، اسلام[۹۵] و قرآن، توجه به جنبه معنوی، نترسیدن از مرگ و استقبال از شهادت[۹۶] میدانست. ایشان رمز بقای انقلاب اسلامی را همان رمز پیروزی آن شمرده است که ملت آن را میداند و نسلهای بعدی آن را در تاریخ خواهند خواند و دو رکن اصلی آن عبارت از انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه بر همان انگیزه و مقصد است.[۹۷] در نگاه ایشان، تحولات روحی مهمتر از تحولات اجتماعی بود و اندیشه اسلامخواهی و تحول روحی و فکری مهمترین عامل برای بهصحنهآوردن مردم بود.[۹۸]
از سوی دیگر، فلسفه امامت و تداوم آن در ولایت فقیه در دوران غیبت، از عوامل تعیینکننده در شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی بهشمار میآید[۹۹] و رهبری آن به دست امامخمینی بود و او در لحظات سخت و دشوار آن را رهبری کرد و از تنگناها گذراند و انقلاب اسلامی بدون نام امامخمینی در هیچجای جهان شناختهشده نیست.[۱۰۰] در این راستا افزون بر ویژگیهای شخصیتی امامخمینی همچون صداقت، صراحت، شجاعت، سازشناپذیری، ازجانگذشتگی، صلابت و قاطعیت، عشق به اسلام، مقام عرفانی، وارستگی، علم و دانش، فقاهت و سادگی معنادار در زندگی شخصی،[۱۰۱] جامعیت امامخمینی و جایگاه ایشان که مرجع تقلید بود، در محبوبیت و نفوذ معنوی ایشان، در تودهها تأثیر فراوان گذاشت.[۱۰۲] برخلاف انقلابهای دیگر که غالباً سیاستمدارانی حرفهای در جایگاه رهبری قرار میگیرند، امامخمینی با برخورداری از همه ویژگیهای مورد نیاز رهبری دینی[۱۰۳] بهطور طبیعی و خودجوش در رأس این نهضت قرار گرفت[۱۰۴] و پس از اثبات حقانیت مکتب سیاسی خود، توانست مردم را آرامآرام وارد میدان مبارزه کند.[۱۰۵] ایشان افزون بر بیان اندیشه دینی و چشمانداز آینده و نقد افکار و رفتار کارگزاران پهلوی و پشتیبانان وی[۱۰۶] روحانیت را سازماندهی کرد و دیگر گروههای انقلابی را زیر چتر آنان گرد آورد و مردم را برای مبارزه با رژیم پهلوی بسیج کرد.[۱۰۷]
انقلاب اسلامی ایران حرکتی بود مردمی و مردمگرا و عملاً همه اقشار مردم ایران[۱۰۸] شامل روحانیان، بازاریان، پیشهوران، روشنفکران، کارگران و طبقه حاشیهنشین شهری، زنان و اقلیتهای قومی و نژادی در آن شرکت و به آن کمک کردند و از عوامل پیروزی انقلاب اسلامی ایران بودند.[۱۰۹] نقش تودههای پابرهنه در پیروزی انقلاب و مقابله با رژیم پهلوی ممتاز بود.[۱۱۰] انقلاب به دست محرومان انجام شد و همه تودههای شهری و طبقه متوسط نقش عمدهای در پیروزی آن ایفا کردند.[۱۱۱] روشنفکران مذهبی که آغازگر بیداری و منادی بازگشت به هویت فرهنگی ایران بودند، در ایجاد آگاهی، همبستگی و سازماندهی انقلاب نقش فعالی داشتند،[۱۱۲] افزون بر مردان، حضور زنان در همه مراحل انقلاب حضوری زنده، نیرومند و قوی بود.[۱۱۳] امامخمینی حضور و نقش ممتاز زنان در صحنههای انقلاب اسلامی را بالاتر از مردان و شایسته تقدیر فراوان خواند،[۱۱۴] (ببینید: زن) چنانکه پیوستن نیروهای نظامی و ارتش به مردم را از دلایل مؤثر پیروزی شمرد[۱۱۵] و در یک کلمه رمز این پیروزی را وحدت کلمه میان همه اقشار مردم دانست.[۱۱۶]
از سوی دیگر، در راستای عوامل یادشده، امدادهای خداوند مهمترین عامل ایجاد تحول روحی و ایجاد الفت میان مردم و پیروزی بود.[۱۱۷] سازماندهی مردم بر عهده نهادهای مذهبی بود. مسجدها نخستین خاستگاه انقلابیان و حلقههای ارتباط میان رهبری انقلاب و مردم بودند و توانستند با بسیج گسترده مردم در مخالفت با رژیم نقشآفرین باشند.[۱۱۸] روحانیان از جلوداران انقلاب بودند و پیوند استوار مردم و روحانیان بر موفقیت آنان میافزود. روحانیان افزون بر تبلیغ و هدایتگری، به دلیل استقلال اقتصادی از دولت، با استفاده از امکانات مادی حاصل از صندوقهای قرضالحسنه[۱۱۹] و وجوهات شرعی، نهضت را از نظر مالی تغذیه میکردند.[۱۲۰] پس از پیروزی نیز رهبری سازنده امامخمینی و حمایت مردم و ایجاد نهادهای انقلاب مانند کمیتههای انقلاب اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جهاد سازندگی، دادگاههای انقلاب اسلامی، بنیاد شهید انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین در پاسداری و تداوم انقلاب نقشآفرین بود.[۱۲۱]
موانع و مخالفتها
شعار اسلامخواهی، استقلال، عدالتخواهی، مبارزه با استکبار جهانی و ادعای نجات انسانها، قدرتهای جهانی و برخی از افراد و گروههای داخلی را به مقابله با انقلاب اسلامی واداشت. از آغاز انقلاب فشارها و سرسختیهای خصمانه و توطئههای کینهورزانه استکبار شرق و غرب و اروپا و ارتجاع منطقه با انواع شیوهها و ابزارها علیه انقلاب اسلامی سازماندهی شد و به اجرا درآمد.[۱۲۲] از نگاه امامخمینی، تمام قدرتهای کوچک و بزرگ با انقلاب اسلامی مخالف بودند و در رأس آنها آمریکا قرار داشت.[۱۲۳] سلطنتطلبان و عوامل باقیمانده از رژیم پهلوی[۱۲۴] کمونیستهای آمریکایی و مدعیان دروغین طرفداری از خلق مانند فداییان خلق، حزب دموکرات و کومله[۱۲۵] احزاب و گروههای مخالف حاکمیت دین همچون برخی ملیگرایان و گروههای غیر مذهبی[۱۲۶] گروههای قدرتطلب مانند سازمان مجاهدین خلق[۱۲۷] کسانی بودند که در برابر انقلاب ایستادند و انتخابات تعیین سرنوشت نظام را تحریم کردند و گاه صندوقهای رأی را آتش زدند.[۱۲۸] دشمنان خارجی انقلاب علاوه بر تحریمهای اقتصادی و توطئههای سیاسی و تحریک و حمایت از غائلههای قومی و جنگ روانی و خدشه در مبانی انقلاب همانند ولایت فقیه و تلازم دین و سیاست و دهها حرکت تخریبی، رژیم بعثی عراق را برای تحمیل جنگ با ایران تشویق و حمایت کردند.[۱۲۹]
رژیم بعثی عراق با هدف درهمشکستن انقلاب اسلامی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ با همه توان نظامی به ایران هجوم آورد و این جنگ تا تابستان ۱۳۶۷ به درازا کشید. سرانجام با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران، این دو کشور بر سر میز مذاکره نشستند و دبیرکل سازمان ملل، رژیم عراق را متجاوز اعلام کرد. (ببینید: جنگ تحمیلی و قطعنامه ۵۹۸) دشمنان انقلاب ازجمله صدام حسین با هجوم به ایران مجال بازسازی و کارهای بزرگ را از ملت ایران گرفتند و خسارتهای جبرانناپذیری به مردم ایران و عراق وارد کردند.[۱۳۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر