مشاوره حقوقی
پرسش: مسئول رفع سد معبر شهرداری هنگامی که می خواست وسایل مرا که در حاشیه خیابان قرار داشت بردارد، شیشه مغازه را شکست و به اجناس داخل هم خسارت وارد کرد. تعدادی از کسبه محل شاهد این واقعه بودند. آیا می توانم از او نزد مراجع قضایی شکایت کنم؟
 
پاسخ: تخریب عمدی اموال متعلق به دیگری جرم است و مجازات شش ماه تا سه سال حبس  را در پی خواهد داشت. بنابراین، می‌توانید علیه ایشان به اتهام «تخریب عمدی اموال غیر» شکایت کنید. همچنین، می‌توانید با تقدیم دادخواست به دادگاه حقوقی یا شورای حل اختلاف، خسارات وارد شده را نیز مطالبه کنید. قانون مجازات اسلامی در ماده 677 بیان می‌کند: «هرکس عمداً اشیای منقول یا غیرمنقول متعلق به دیگری را تخریب نماید یا به هر نحو، کلاً یا بعضاً تلف نماید یا از کار اندازد، به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.» آتش زدن اموال غیر نیز، همین مجازات را در پی خواهد داشت. اگر تخریب یا آتش زدن اموال دیگری با استفاده از مواد منفجره باشد، مجازات آن دو تا پنج سال حبس خواهد بود. 
استناد به ماده یک قانون مسئولیت مدنی
از سوی دیگر، بر اساس ماده یک قانون مسئولیت مدنی، «‌هر کس بدون مجوز قانونی، عمداً یا در نتیجه بی‌احتیاطی، به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر‌ که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمه‌ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود، مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود‌ می‌باشد.» بنابراین، کسی که به عمد اموال دیگری را تخریب کرده است، علاوه بر محکومیت به مجازات مقرر، مسئول جبران خسارات وارد شده نیز خواهد بود. مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم، با تقدیم دادخواست به دادگاه کیفری رسیدگی کننده و با پرداخت هزینه دادرسی، تا پیش از ختم رسیدگی، مقدور است. خراسان شماره : 19802 - ۱۳۹۷ دوشنبه ۳ ارديبهشت

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ | 1:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي مغازه اي تجاري داريم که به ما به ارث رسيده است. با توافق وراث تصميم به فروش گرفتيم

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/05/22 شماره انتشار 19042

پرسش: مغازه اي تجاري داريم که به ما به ارث رسيده است. با توافق وراث تصميم به فروش گرفتيم، اما يکي از وراث از قبول فروش امتناع مي کند. آيا مي توان او را مجبور کرد؟

پاسخ: بله، در صورتي که از طريق مذاکره يا ميانجي گري در مورد اداره يا فروش ملک به توافق مرضي الطرفين نرسيديد، مي توانيد با مراجعه به اداره ثبت و سپس دادگاه، ملک را از طريق مزايده به فروش رسانيد. ماده يک  قانون افراز و فروش املاک مشاع  مصوب 1357 مقرر مي دارد: «افراز املاک مشاع که جريان ثبتي آنها خاتمه يافته اعم از اينکه در دفتر املاک ثبت شده يا نشده باشد، در صورتي که مورد تقاضاي يک يا  چند شريک باشد با واحد ثبتي محلي خواهد بود که ملک مذکور در حوزه آن واقع است.»

بنابراين ابتدا درخواست افراز ملک را به اداره ثبت محل وقوع ملک ارائه کنيد. اداره ثبت پس از بررسي سوابق ثبتي و استعلام از شهرداري، در صورتي که ملک را قابل افراز تشخيص دهد، مراتب را به طرفين اعلام مي کند. اگر هيچ يک از طرفين ظرف 10 روز از تاريخ ابلاغ، به اين تصميم در دادگاه اعتراض نکنند، اداره ثبت رأساً ملک را افراز مي کند.

افراز ملک به اين معناست که ملک به قطعاتي که از نظر ارزش برابرند، به تعداد شرکا تقسيم و براي هر قطعه، سند مالکيت جداگانه اي به نام هر يک از شرکا تنظيم مي شود. اگر ملک عملاً (مثلاً به دليل شکل خاص ملک) يا از نظر مقررات (مثلاً حداقل متراژ واحد در منطقه مربوطه) غير قابل افراز باشد، اداره ثبت گواهي عدم امکان افراز صادر مي کند.

در اين صورت شما مي توانيد با ارائه گواهي مذکور و مدارک مالکيت خود از دادگاه درخواست کنيد که دستور فروش ملک مشاع را صادر کند. ماده 4  قانون افراز و فروش املاک مشاع بيان مي کند: «ملکي که به موجب تصميم قطعي، غير قابل افراز تشخيص داده شود با تقاضاي هر يک از شرکا به دستور دادگاه شهرستان فروخته مي شود.» به اين ترتيب ملک مشاع نهايتاً وفق قانون اجراي احکام مدني توسط اجراي احکام دادگستري با برگزاري مزايده به فروش مي رسد. بهاي دريافتي بين شرکا به نسبت سهم آن ها تقسيم خواهد شد.

 

مشاوره حقوقي آيا مغازه سرقفلي را بدون رضايت مالک مي توان تغيير کاربري داد؟

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/05/22 شماره انتشار 19042

پرسش: آيا مغازه سرقفلي را بدون رضايت مالک مي توان تغيير کاربري داد؟

پاسخ: خير، در صورتي که مغازه براي  شغل معيني اجاره داده شده يا تغيير شغل در قرارداد شما منع شده باشد، تغيير شغل بدون جلب رضايت مالک، براي وي حق فسخ قرارداد اجاره و تخليه مورد اجاره را ايجاد مي کند. با اين توضيح که در صورت فسخ قرارداد از سوي مالک به دليل تغيير شغل، اگر قرارداد شما مشمول قانون روابط مالک و مستاجر مصوب سال 1356 باشد، حق کسب و پيشه به شما پرداخت نمي شود و اگر قانون روابط مالک و مستاجر مصوب سال 1376 بر قرارداد شما حاکم و موجر به طريق صحيح شرعي سرقفلي را به شما منتقل کرده باشد، به موجب تبصره 2 ماده 6 آن قانون، هنگام تخليه، شما حق مطالبه سرقفلي به قيمت عادله روز را داريد. قراردادي مشمول قانون سال 1376 خواهد بود که پس از تصويب اين قانون به موجب سند رسمي يا سند عادي با قيد مدت اجاره و با امضاي دو شاهد منعقد شده باشد.

در کليه قراردادهاي مشمول اين قانون، «در صورتي که موجر مبلغي به عنوان وديعه يا تضمين يا قرض الحسنه و يا سند تعهد آور و مشابه آن از مستأجر دريافت کرده باشد تخليه و تحويل مورد اجاره به موجر موکول به استرداد سند يا وجه مذکور به مستأجر و يا سپردن آن به دايره اجراست.» ماده 15 اصلاحي آيين نامه اجرايي اين قانون شرايطي را بيان مي کند که مستاجر حق انتقال به غير (فروش سرقفلي) را دارد؛ «مستاجر اماکن تجاري در مدت اجاره چنانچه حق انتقال به غير از او سلب نشده باشد، مي تواند با اخذ مبلغي به عنوان سرقفلي مورد اجاره را براي همان شغل و در صورتي که منع قانوني وجود نداشته باشد و با قرارداد اجاره منافات نداشته باشد براي مشاغل ديگر با رعايت ساير شرايط مندرج در اجاره نامه به ديگري منتقل نمايد.»

ساير قرارداد هاي اجاره مشمول قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال 1356 هستند. ماده 14 قانون مذکور موارد ايجاد حق فسخ براي موجر را بيان مي کند؛ «موجر مي تواند حسب مورد صدور حکم فسخ اجاره يا تخليه را از دادگاه درخواست کند. دادگاه ضمن  حکم فسخ اجاره دستور تخليه مورد اجاره را صادر مي نمايد و اين حکم عليه مستأجر يا متصرف اجرا و محل تخليه خواهد شد.»

بند 7 اين ماده، به تغيير شغل بدون رضايت مالک مي پردازد؛ «در مورد محل کسب و پيشه و تجارت هرگاه مورد اجاره براي  شغل معيني اجاره داده شده و مستأجر بدون رضاي موجر شغل  خود را تغيير دهد مگر اينکه شغل جديد عرفاً مشابه شغل سابق  باشد.» در اين شرايط، فسخ اجاره و تخليه ملک بدون پرداخت حق کسب و پيشه به مستأجر خواهد بود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ | 11:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

کسرکردن ازحقوق کارگران

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/05/22 شماره انتشار 19042

پرسش: «در کارگاه ما، کارفرما به دلايل مختلف از حقوق کارگران کم مي کند. وقتي دليل آن را مي پرسيم، پاسخ درست و حسابي نمي دهد. آيا کار او قانوني است؟»

پاسخ: ماده 45 قانون کار تصريح مي کند که کارفرما فقط در اين موارد مي تواند از حقوق کارگر برداشت کند:« الف- موردي که قانون صراحتاً اجازه داده باشد؛ ب- هنگامي که کارفرما به عنوان مساعده، وجهي به کارگر داده باشد؛ ج- اقساط وام هايي که کارفرما به کارگر داده است، طبق ضوابط مربوطه؛ د- چنان چه در اثر اشتباه محاسبه، مبلغي اضافه پرداخت شده باشد؛ ه‍- مال الاجاره خانه سازماني(که ميزان آن با توافق طرفين تعيين گرديده است)، در صورتي که اجاره اي باشد، با توافق طرفين تعيين مي گردد؛ و- وجوهي که پرداخت آن از طرف کارگر براي خريد اجناس ضروري از شرکت تعاوني مصرف همان کارگاه تعهد شده است.» موارد تصريح شده براي کسر از دستمزد، شامل حق بيمه سهم کارگر و ماليات حقوق است.

 

مشاوره حقوقي خودرو را مقابل خانه ام پارک کرده بودم. متوجه شدم که همسايه ام به آن خسارت وارد کرده است

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/05/08 شماره انتشار 19031

پرسش: خودرو را مقابل خانه ام پارک کرده بودم. متوجه شدم که همسايه ام به آن خسارت وارد کرده است. وقتي از او دليل کارش را پرسيدم، گفت که حق ندارم مقابل مغازه پارک کنم و جلوي کسب او را بگيرم. در صورتي که بين در منزل و محل پارک، يک پياده روي يک و نيم متري وجود دارد. آيا او مي تواند چنين ادعايي کند؟ آيا مي توانم به دليل وارد کردن خسارت به خودرو از او شکايت و طلب خسارت کنم؟

پاسخ: تخريب عمدي اموال متعلق به ديگري جرم است و مي تواند 6 ماه تا 3 سال حبس در پي داشته باشد. بنابراين مي توانيد عليه ايشان به اتهام «تخريب عمدي اموال غير» شکايت و ضمن شکايت با تقديم دادخواست، خسارات وارده را نيز مطالبه کنيد. قانون مجازات اسلامي در ماده 677 بيان مي کند که «هرکس عمداً اشياي منقول يا غيرمنقول متعلق به ديگري را تخريب نمايد يا به هر نحو کلاً يا بعضاً تلف نمايد و يا از کار اندازد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.» آتش زدن اموال غير نيز همين مجازات را در پي خواهد داشت. اگر تخريب يا آتش زدن اموال ديگري با استفاده از مواد منفجره باشد، مجازات آن دو تا پنج سال حبس خواهد بود. به حکم ماده يک قانون مسئوليت مدني،« هر کس بدون مجوز قانوني عمداً يا در نتيجه بي احتياطي به جان يا سلامتي يا مال يا آزادي يا حيثيت يا شهرت تجارتي يا به هر حق ديگر که به موجب قانون براي افراد ايجاد گرديده لطمه اي وارد نمايد که موجب ضرر مادي يا معنوي ديگري شود، مسئول جبران خسارت ناشي از عمل خود  مي باشد.» بنابراين کسي که به عمد اموال ديگري را تخريب کرده است، علاوه بر محکوميت به مجازات مقرر، مسئول جبران خسارات وارده نيز خواهد بود. مطالبه ضرر و زيان ناشي از جرم با تقديم دادخواست به دادگاه رسيدگي کننده و پرداخت هزينه دادرسي، تا پيش از ختم رسيدگي مقدور است. همچنين در صورتي که تخريب کننده علاوه بر تخريب، مرتکب جرايم ديگري از قبيل «تهديد» يا «توهين» نيز شده باشد آن جرايم نيز قابل پيگيري است. به استناد ماده ۶۶۹ قانون مجازات اسلامي، «هرگاه کسي، ديگري را به هر نحو تهديد به قتل يا ضررهاي نفسي يا شرفي يا مالي و يا به افشاي سري نسبت به خود يا بستگان او نمايد، اعم از اينکه به اين واسطه تقاضاي وجه يا مال يا تقاضاي انجام امر يا ترک فعلي را نموده يا ننموده باشد به مجازات شلاق تا ( 74 ) ضربه يا زندان از دو ماه تا دو سال محکوم خواهد شد.»

 

مشاوره حقوقي مي خواهم منزل مسکوني ام را به فرزندم واگذار کنم

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/05/08 شماره انتشار 19031

پرسش: مي خواهم منزل مسکوني ام را به فرزندم واگذار کنم. آيا مي توانم شرط کنم که تا زمان حيات خودم و همسرم، فرزندم حق سکونت يا هر نوع تصرفي، اعم از فروش، رهن و اجاره ملک را ندارد؟

پاسخ: بله، مي توانيد. براي اين هدف مي توانيد مالکيت منزل مسکوني خود را با عقد صلح به فرزند خود منتقل کنيد و در عقد مذکور، شروط مورد نظر مانند حق شما بر استفاده از ملک تا زمان حياتتان، عدم امکان فروش ملک توسط فرزند يا حتي حق فسخ صلح و بازگشت به حالت اول را درج کنيد. عقد صلحي که در آن براي مالک اول (صلح کننده يا مصالح) حق استفاده از ملک تا زمان حياتش در نظر گرفته شود، اصطلاحاً «صلح عُمري» ناميده مي شود. ماده 41 قانون مدني بيان مي کند که «عمري حقي انتفاعي است که به موجب عقدي ازطرف مالک براي شخص به مدت عمرخودياعمرمنتفع وياعمرشخص ثالثي برقرارشده باشد.» به عبارت ديگر، حقي که مالک ملک براي فردي ديگر به منظور استفاده از ملک تا زمان حيات آن ديگري ايجاد کند، «حق عمري» ناميده مي شود. بنابراين اگر با صلح عمري مالي از اموال و دارايي مالک اول به ديگري مثلاً به يکي از فرزندان وي منتقل شود، پس از فوت صلح کننده (مصالح)، ساير وراث از آن ارث نمي برند، چرا که مال صلح شده قبلاً به متصالح (مالک جديد يا ذي نفع) منتقل شده است و جزو دارايي وي مي باشد. به طور معمول از صلح عمري در مواردي استفاده مي شود که فردي تمايل داشته باشد تمام يا بخشي از اموالش پس از فوت وي به واسطه تعلقات عاطفي يا روابط ويژه با فردي ديگر در اختيار و تملک آن ديگري قرار گيرد و از سوي ديگر، قصد دارد تا زمان فوت اختيار و تسلطش بر اموال را از دست ندهد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ | 11:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حقوق خانواده - خواستگاري و هداياي دوران نامزدي

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/06/24 شماره انتشار 18785

پرسش:

آیاهداياي دوران نامزدي قابل استرداداست؟

پاسخ:

بر اساس ماده 1034 قانون مدني، «هر زني که خالي از موانع نکاح باشد مي توان خواستگاري نمود.» بنابراين پيمان نامزدي با زني که شوهر يا مانع قانوني ديگري (مانند محرميت نسبي يا سببي) براي ازدواج دارد، نامشروع و باطل است. همچنين طبق ماده 1035 قانون مدني، وعده ازدواج(نامزدي)، بين زن و مرد ايجاد رابطه زوجيت نمي کند؛ حتي اگر مرد تمام يا قسمتي از مهريه توافق شده را به زن پرداخته باشد. بنابراين تا زماني که ميان زن و مرد عقد ازدواج جاري نشده و اين دو صرفاً با يکديگر نامزد هستند، هر کدام از آن ها مي تواند از وصلت، امتناع کند و طرف مقابل نمي تواند او را مجبور به ازدواج کند. در صورت به هم زدن نامزدي و امتناع از ازدواج از سوي زن يا مرد، طرف مقابل نمي تواند به صِرف امتناعِ از ازدواج، از وي مطالبه خسارت کند. به اعتقاد برخي حقوقدانان، مانند زنده ياد دکتر ناصر کاتوزيان، نمي توان براي صرف تخلف از قرار ازدواج، مبلغي را به عنوان خسارت(وجه التزام) دريافت کرد. از سوي ديگر، معمولا در دوران نامزدي، هدايايي ميان طرفين رد و بدل مي شود. در صورتي که قرار ازدواج(نامزدي) به هم بخورد، طبق ماده 1037 قانون مدني، هر يک از نامزدها مي توانند هدايايي را که به طرف ديگر يا پدر و مادر او، براي تحقق ازدواج، داده اند، مطالبه کنند. در صورتي که عين هديه موجود نباشد، هر کدام از طرفين مي توانند قيمت هدايايي را که به طور معمول نگه داشته مي شوند، مطالبه کنند. بايد توجه داشت که هداياي مصرف شدني، مانند ميوه، شيريني و... قطعاً بخشيده شده محسوب مي شود و در صورت مصرف، قابل مطالبه نيست. در صورتي که هديه اي که معمولا نگه داري مي شود، بدون تقصير هديه گيرنده از بين برود، وي ضامن بازگرداندن آن نيست. اگر هديه نامزدي(منظور هدايايي است که به طور معمول نگه داشته مي شوند مانند حلقه نامزدي) بر اثر کوتاهي هديه گيرنده از بين برود و نامزدي به دليل فوت يکي از طرفين به هم بخورد، قيمت هديه از بين رفته قابل مطالبه نيست(به استناد ماده 1038 قانون مدني)

 

ضمانت - آيا بانک وظيفه اي براي ارسال «اخطار عدم پرداخت بدهي» به ضامن دارد؟

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/06/24 شماره انتشار 18785

پرسش:

آيا بانک وظيفه اي براي ارسال «اخطار عدم پرداخت بدهي» به ضامن دارد؟

پاسخ:

ضمانت، به ويژه ضمانت وام بانکي، گاه به دليل عدم پرداخت اقساط بدهي از سوي وام گيرنده، براي ضامن مشکلات زيادي ايجاد مي کند. فرض کنيد فردي، ضامن تسهيلات دريافتي دوستش در يکي از بانک ها شده باشد. وام گيرنده اقساط خود را نپردازد و بانک ارائه کننده تسهيلات، براي دريافت طلبش، به ضامن مراجعه کند. معمولاً بانک ها و مؤسسات مالي و اعتباري، در صورت عدم پرداخت بدهي توسط وام گيرنده، به طرفيت (عليه) وام گيرنده و ضامن او اقامه دعوا مي کنند و علاوه بر مطالبه اصل و سود بدهي، نسبت به مطالبه خسارت(جريمه) تأخير پرداخت، به صورت روزانه، عليه وام گيرنده و ضامن او اقدام مي کنند. گاه بانک ها و مؤسسات مالي و اعتباري، ضامن را از وضعيت عدم پرداخت اقساط از سوي وام گيرنده مطلع نمي کنند و به عبارت ديگر، «اخطار» عدم پرداخت بدهي را براي ضامن نمي فرستند. در چنين شرايطي، ممکن است ضامن به دليل اطلاع ندادن بانک به وي، نسبت به جريمه ديرکرد اعتراض کند و تنها پرداخت اصل و سود وام را، به دليل ضمانت از وام گيرنده، برعهده خود بداند. بعضي از معترضان به اين مسئله، تلاش مي کنند اعتراض خود را با استناد به برخي مواد قانوني، موجه نشان دهند، حال آنکه در قرارداد اعطاي تسهيلات از سوي بانک، در زمينه ارسال اخطاريه و اطلاع دادن از سوي بانک به ضامن، تعهدي وجود ندارد. اکنون ممکن است اين پرسش به ذهن برسد که آيا بانک ها و مؤسسات مالي و اعتباري مکلفند عدم پرداخت بدهي توسط وام گيرنده را، از طريق ارسال اخطاريه، به ضامن اطلاع دهند يا نه؟ آيا اصولاً آگاهي ضامن از تأخير پرداخت بدهي توسط وام گيرنده، در بازپرداخت اقساط مؤثر است و ضامن مسئول پرداخت جريمه ديرکردي مي باشد که ناشي از عدم اطلاع دادن بانک به وي بوده است؟ براي پاسخ به اين پرسش ها، بايد به نظريه مشورتي اداره کل حقوقي قوه قضاييه استناد کنيم که بر اساس آن :«باتوجه به اين که ضمانتِ ضامن، تابعِ تعهدِ مَضمونٌ عَنه[وام گيرنده] است و جداي از آن نمي باشد، بنابراين بانک ها و مؤسسات مالي و اعتباري، جهت دريافت مطالبات خود، اعم از اصل، سود و خسارت تأخير تأديه[جريمه ديرکرد] تکليفي به ارسال و ابلاغ اخطاريه به ضامن، جداي از مديون اصلي، ندارند؛ مگر اينکه در قرارداد مربوطه چنين شرطي لحاظ شده باشد.»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ | 23:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي 65 متر از طبقه بالاي يک ملک 250 متري را به صورت وکالتي خريداري کرده ام

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/05/01 شماره انتشار 19025

پرسش: 65 متر از طبقه بالاي يک ملک 250 متري را به صورت وکالتي خريداري کرده ام. ضمن عقد بيع، شرط کرده‌ام اگر قصد فروش اين بخش از ملک را داشته باشم، اولويت با صاحب ملک اصلي است. آيا او مي تواند در صورتي که قصد فروش داشته باشم، ملک را به بهانه شرطي که کرديم، پايين تر از قيمت بخرد؟

پاسخ: خير، حق اولويت در خريد به معناي حق اولويت در خريد با شرايط مشابه است. در صورتي که قصد فروش ملک خود را داريد، مي‌توانيد شرايط فروش و از جمله قيمت و شرايط پرداخت مورد نظر خود را طي اظهارنامه اي رسما به مالک اول اطلاع دهيد.

در اظهارنامه ارسالي مدت معقولي براي دريافت پاسخ مخاطب تعيين کنيد. در صورتي که در مهلت تعيين شده، پاسخ مثبتي از مالک اول دريافت نکرديد، مي‌توانيد ملک را با شرايطي که در اظهارنامه اعلام کرده ايد به فروش برسانيد.در نظام حقوقي ما حق شفعه نظير چنين حقي است. «هر گاه مال غير منقول قابل تقسيمي بين دو نفر مشترک باشد و يکي از دو شريک حصه خود را به قصد بيع به شخص ثالث منتقل کند شريک ديگر حق دارد قيمتي را که مشتري داده است به او بدهد و حصه مبيعه را تملک کند.» (ماده808 قانون مدني) به عبارت ديگر، هر گاه دو نفر در اموال غير منقول قابل تقسيمي به صورت مشاع شريک باشند و يکي از دو شريک سهم خود را به شخص سومي بفروشد، در اين حالت شريک ديگر مي‌تواند مبلغي را که شخص سوم به شريک وي داده است به او پرداخت و سهم وي را تملک کند. به اين حق، حق شفعه مي گويند. ماده 821 حکم مي کند که «حق شفعه فوري است.» بنابراين کسي که مي‌خواهد حق شفعه را اعمال کند بايد فوراً مبلغ معامله را پرداخت کند و نمي تواند مبلغي کمتر پرداخت کند يا در پرداخت مبلغ و اعمال حق شفعه تاخير کند.

در شمول حق شفعه بر آپارتمان ها ترديد وجود دارد. ليکن در هر صورت طرفين يک قرارداد مي‌توانند همچون شما در حدود قانون، روابط خود را تنظيم کنند. به حکم ماده 10 قانون مدني، «قراردادهاي خصوصي نسبت به کساني که آن را منعقد نموده‌اند در صورتي که مخالف صريح قانون نباشد نافذ است.»

 

مشاوره حقوقي حدود 18 سال از ازدواج من و همسرم مي گذرد. او معتاد است و خرجي نمي دهد

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/05/01 شماره انتشار 19025

پرسش: حدود 18 سال از ازدواج من و همسرم مي گذرد. او معتاد است و خرجي نمي دهد. در اين مدت تمام هزينه هاي زندگي را از حقوقم تأمين کرده ام. در صورتي که از وي طلاق بگيرم، آيا مي توانم تمام هزينه هايي را که طي 18 سال پرداخته ام، از وي مطالبه کنم؟

پاسخ: بله، مي‌توانيد هزينه‌هايي را که براي زندگي مشترک صرف کرده ايد از همسرتان مطالبه کنيد. ماده 30 قانون حمايت خانواده مصوب اول اسفند 1391 بيان مي کند: «در مواردي که زوجه در دادگاه ثابت کند به امر زوج يا اذن وي از مال خود براي مخارج متعارف زندگي مشترک که برعهده زوج است هزينه کرده و زوج نتواند قصد تبرع زوجه را اثبات کند، مي‌تواند معادل آن را از وي دريافت نمايد.»بنابراين، براي دريافت هزينه‌ها، اولاً بايد ثابت کنيد که به درخواست يا با اجازه همسرتان در زندگي مشترک هزينه کرده ايد. ثانياً، هزينه کردن براي مخارج متعارف زندگي مشترک که اصولاً بر عهده شوهر است، انجام شده است. ثالثاً، همسرتان نتواند ثابت کند که اين هزينه‌ها به قصد تبرع بوده است؛ به عبارت ديگر نتواند ثابت کند که هزينه‌هاي انجام شده بدون چشمداشت و بدون قصد مطالبه بعدي بوده است، علاوه بر هزينه‌هايي که کرده ايد مي‌توانيد نفقه خود را نيز براي اين مدت از همسرتان مطالبه کنيد. در زندگي مشترک (در عقد دايم) پرداخت هزينه‌هاي زندگي بر عهده شوهر است. اين هزينه‌ها اصطلاحاً نفقه ناميده مي شود. «نفقه عبارت است از همه نيازهاي متعارف و متناسب با وضعيت زن از قبيل مسکن ، البسه ، غذا ، اثاث منزل و هزينه هاي درماني و بهداشتي و خادم در صورت عادت يا احتياج به واسطه نقصان يا مرض.» (ماده 1107 قانون مدني) در صورتي که به هر دليلي مرد براي مدتي نفقه زن را نپردازد، زن مي‌تواند بعداً نفقه پرداخت نشده را مطالبه کند. به حکم ماده 1206 قانون مدني، «زوجه در هر حال مي تواند براي نفقه زمان گذشته خود اقامه دعوي نمايد و طلب او از بابت نفقه مزبور طلب ممتاز بوده و در صورت افلاس يا ورشکستگي شوهر زن مقدم بر غرما خواهد بود ولي اقارب فقط نسبت به آتيه مي توانند مطالبه نفقه نمايند.» اين امتياز ويژه اي است که قانونگذار براي نفقه زن قرار داده است. ساير خويشاونداني که پرداخت نفقه آن‌ها بر عهده فرد است (مثلاً فرزندان وي) نمي‌توانند نفقه پرداخت نشده مربوط به گذشته را مطالبه کنند.

 


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۴ | 23:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي - نفقه فرزند بعد از طلاق مادر

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/05/23 شماره انتشار 18758

پرسش:

سلام. من 5 سال پيش طلاق گرفتم. مهريه ام را بخشيدم و فرزندم را گرفتم و براي فرزندم که 4 سال داشت، نفقه نخواستم و اين نکته در طلاق نامه قيد شده است. الان مي توانم اقدام کنم و نفقه فرزندم را بگيرم؟

پاسخ:

مسعود ناصري- وکيل پايه يک دادگستري- برابر با ماده 10 قانون مدني، هر توافقي که مخالف صريح قانون نباشد، براي طرفين لازم الاجراست. از طرفي نفقه فرزند به عنوان نفقه اقارب بر عهده پدر است مشروط به اين که وي به لحاظ مالي توانايي پرداخت نفقه را داشته باشد و مستحق نفقه(فرزند)، ندار باشد و نتواند با اشتغال رفع احتياج کند. همچنين برابر با تفسير قضايي، حضانت علاوه بر اين که حق است، تکليفي است بر زوجين به نحوي که بايد نامبردگان به حکم قانون از فرزند مشترک حضانت و نگهداري کنند. واضح است که اين امر هزينه هايي در بر دارد؛ بنابراين در پاسخ به سوال مذکور، مي توان گفت به نظر مي رسد از آن جا که هزينه حضانت و نگهداري با پدر است اگر مادر اقدامي براي دريافت نفقه فرزند داشته باشد پدر بايد نفقه فرزند را پرداخت کند و شروط في مابين زوجين تاثير در سلب مسئوليت زوج ندارد اما زوج يعني پدر هم مي تواند چنانچه عوضي در مقابل توافق هزينه حضانت به زوجه عطا کرده است، به عوض خود مراجعه کند يا به عنوان نظري ديگر که محل تامل است به عنوان قاعده دارايي بلاجهت مبلغ پرداختي را از زوجه مطالبه کند.

 

حقوق کار - حقوق کارگر پس از قطع رابطه کاري

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/06/24 شماره انتشار 18785

پرسش:

حقوق کارگر پس از قطع رابطه کاري چه میشود؟

پاسخ:

قطع رابطه کاري ميان کارگر و کارفرما به سه صورت ممکن است: قطع همکاري از سوي کارگر(استعفا)، قطع همکاري از سوي کارفرما(اخراج) و پايان مدت قرارداد در قراردادهاي موقتِ کاري. در صورتي که رابطه کاري ميان کارگر و کارفرما، به هر صورتي، قطع شود؛ کارفرما موظف است تمام حقوق ماه آخر و بدهي هاي حقوقي و غيرحقوقي(ناشي از رابطه کاري) ماه هاي گذشته را، تماماً به کارگر بپردازد و در ازاي آن رسيد تسويه حساب را به امضاي کارگر برساند. اين حقوق شامل دستمزد پايه، حق اولاد(در صورت استحقاق کارگر)، بُن کارگري، حق شيفت(در صورت استحقاق کارگر)، اضافه کاري هاي انجام شده و ساير مواردي است که کارگر، بر اساس قانون، به صورت ماهانه دريافت مي کرده است. نحوه محاسبه حق و حقوق کارگر در ماهِ پاياني حضور او در کارگاه، بر مبناي روزهايي است که کارگر، طي ماهِ پاياني، به کار اشتغال داشته است. به عنوان نمونه، اگر کارگري در ماه ِ پاياني فعاليت در کارگاه، 20 روز به کار اشتغال داشته باشد، حقوق و مزاياي وي بايد بر مبناي 20 روزِ کاري محاسبه و پرداخت شود. کارگر به ازاي فعاليت کاري در يک کارگاه مستحق دريافت عيدي و پاداش سالانه است. بايد توجه داشته باشيد که پرداخت عيدي و پاداش به کارگر، منحصر به ايام پاياني سال (اسفندماه) نيست. در برخي از کارگاه ها روال پرداخت عيدي و پاداش به صورت ماهانه است. به اين ترتيب که کارفرما عيدي پايان سال را بر مبناي دوماه حقوق پايه کارگر محاسبه و پس از تقسيم آن بر 12(بر مبناي 12 ماه)، مبلغ به دست آمده را به صورت ماهانه به کارگر پرداخت مي کند. دريافت عيدي و پاداش، به هر صورت که باشد، کارفرما موظف است هنگام قطع رابطه کاري، به هر دليلي، ميزان آن را بر مبناي روزهاي کاري کارگر محاسبه و مبلغ مورد نظر را به وي پرداخت کند. افزون بر اين موارد، کارگراني که بيش از يک سال در يک کارگاه به کار اشتغال دارند، در پايان هر سال مستحق دريافت پاداش هستند. اين پاداش که در ميان کارگران و کارفرمايان به «سنوات علي الحساب» معروف است، معادل يک ماه حقوق پايه کارگر براي يک سال خواهد بود.

 

مشاوره حقوقي- حضانت فرزند بعد از ازدواج مجدد مادر

خراسان - مورخ سه‌شنبه 1393/05/28 شماره انتشار 18762

پرسش:

خانمم را طلاق دادم و 2 فرزند دارم که از کوچکي با مادرشان هستند. اکنون مادرشان ازدواج کرده است. چه طور مي توانم فرزندان 11 و 13 ساله ام را پيش خودم بياورم. البته بايد بگويم که من هم دوباره ازدواج کرده ام.

پاسخ:

حجت طهرانيان، وکيل پايه يک دادگستري/ مخاطب گرامي، برابر با ماده 1168 قانون مدني نگهداري هم حق و هم تکليف والدين است و برابر با ماده 1169 اصلاحي مصوب 8/9/82 مجمع تشخيص مصلحت نظام، حضانت فرزند مشترک تا هفت سالگي با مادر است و پس از آن با پدر همچنين برابر با ماده 1170 همان قانون اگر مادر در مدتي که حضانت طفل با او است، به جنون مبتلا شود يا با ديگري شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود. همچنين برابر با تبصره الحاقي مصوب 8/9/82 ماده 1169 قانون ياد شده، در صورت وجود اختلاف، حضانت طفل با رعايت مصلحت کودک به تشخيص دادگاه است. در پاسخ به سوال مذکور مي توان اين گونه بيان داشت که با توجه به ازدواج زن، حضانت از وي سلب مي شود مگر اين که مرد نيز صلاحيت هاي لازم براي حضانت فرزند را نداشته باشد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ | 20:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي- سوء استفاده پسر از بيسوادي پدر

خراسان - مورخ یکشنبه 1393/05/19 شماره انتشار 18754

پرسش:

در زمان حيات پدرم. يکي از برادرهايم از بي سوادي او و دوري ديگر فرزندان سوء استفاده کرده و ملکي را به نام خودش زده است. تکليف سهم بقيه فرزندان چه مي شود؟

پاسخ:

حميد هروي، وکيل پايه يک دادگستري- مخاطب گرامي، طبق مواد ۲۱۹ و ۲۲۳ قانون مدني در معاملات اصل در صحت و لزوم معاملات است مگر اين که فساد معامله به يکي از طرق قانوني اثبات شود. در سوال شما نظر به اين که گفته ايد که يکي از برادران از بي سوادي پدر و دوري ساير فرزندان سوء استفاده کرده و ملکي را به نام خودش زده است، بديهي است در صورت اثبات چنين امري توسط ورثه و طبق ماده ۱۹۰ قانون مدني، اين مورد از موارد ابطال سند يا قولنامه است و ورثه مي توانند با شکايت در دادگاه به سهم خودشان برسند.

 

مشاوره حقوقي - نفقه زني که تمکين نمي کند

خراسان - مورخ چهارشنبه 1393/05/22 شماره انتشار 18757

پرسش:

مردي ۳۰ ساله ام. يک سال است که همسرم جدا از من زندگي مي کند. او به بهانه هاي غيرمنطقي در خانه پدرش زندگي مي کند. الان و با گذشت يک سال، با وساطت اقوام، مي گويد بايد ۳ سکه بهار آزادي به عنوان نفقه به او بدهم تا به خانه برگردد. لطفا راهنمايي ام کنيد.

پاسخ:

حميد هروي، وکيل پايه يک دادگستري/ مخاطب گرامي، برابر مواد ۱۱۰۲ تا ۱۱۰۷ قانون مدني به محض انعقاد عقد نکاح، روابط زوجيت في مابين زوجين برقرار مي شود و زوجه مکلف به تمکين و زوج مکلف به پرداخت نفقات زوجه و ساير حقوق واجبه وي مي باشد. بنابراين و با اين اوصاف، شما مي توانيد ضمن تهيه مسکن و اثاث البيت متناسب با شئونات زوجه و ارسال اظهارنامه مبني بر بازگشت زوجه به منزل مهيا شده، با مراجعه به دادگاه خانواده، مبادرت به طرح دعوي تمکين و بازگشت زوجه به منزل مشترک کنيد. با اين حال و در صورت مراجعه نکردن همسرتان به منزل مشترک، همسر شما طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدني ناشزه (نافرمان) محسوب مي شود و مستحق نفقه نخواهد بود.

 

مشاوره حقوقي

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/06/06 شماره انتشار 18770

پرسش؟

تعطيلي هفتگي براي مشاغلي که ساعات کاري آن ها به صورت «نوبت کاري»(شيفتي) است، چگونه تعيين مي شود؟

پاسخ:

تعطيلي يک روز در هفته، تعارضي با کار شيفتي ندارد.

مطابق تبصره يک ماده 62 قانون کار در مشاغلي که وضعيت خاصي به لحاظ فعاليت دارند، مي توان تعطيلي هفتگي را به روزي غير از جمعه موکول کرد.

کارگر و کارفرما، در قرارداد کار، که ممکن است به صورت شفاهي منعقد شده باشد، بايد درباره تعطيلي هفتگي توافق کرده  باشند.

بديهي است کارگري که به صورت شيفتي کار مي کند، اگر در روز مورد توافق کار کند، مستحق دريافت اضافه کاري خواهد بود.

منظور از «صبح و شب» و «عصر و شب» در کارهاي شيفتي (کارهايي که به صورت «نوبت کاري» انجام مي شود) چه ساعاتي است؟

مواد 55 تا 57 قانون کار که به موضوع کار «شيفتي» اشاره کرده اند، در مورد تعريف ساعات کاري صبح، عصر و شب ساکت هستند.

به نظر مي رسد اطلاق صبح، عصر يا شب به زمان فعاليت کاري، بيشتر ناشي از مفهوم عرفي اين کلمات باشد.

با اين حال معمولاً مشاغلي که آغاز فعاليت آن ها صبح است و تا غروب آفتاب دو نوبت کاري را شامل مي شود، صبح و عصر(مستحق دريافت 10درصد حق شيفت) و همچنين مشاغلي که آغاز فعاليت کاري آن ها عصر است و تا صبح روز بعد دو نوبت کاري را شامل مي شود، عصر و شب(مستحق دريافت 5/22 درصد حق شيفت) محسوب مي شوند.

در صورت حضور 24 ساعته کارگران، در قالب «نوبت کاري» (شيفت)، در محل کار، اگر 24 ساعت به صورت دو شيفت 12 ساعته تعريف شده باشد، کار شيفتي به صورت صبح و شب(مستحق دريافت 5/22 درصد حق شيفت) و اگر محدوده زماني 24 ساعت به سه نوبت کاري تقسيم شده باشد، کار شيفتي به صورت صبح و عصر و شب(مستحق دريافت 15 درصد حق شيفت) تعريف مي شود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ | 20:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي - حق تصرف در مايملک

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/04/30 شماره انتشار 18740

پرسش:

آيا پدر يا مادر خانواده که منزل به نام آن هاست مي توانند با وجود 6 فرزند نيازمند خانه را به نام يکي از دخترها بزنند که مجرد است؟ يا به خيريه بدهند؟ آيا بقيه فرزندان حق شکايت دارند؟

پاسخ:

مستفاد از حقوق مدني ،مالک در زمان حيات خود، حق هرگونه تصرف حقوقي و مادي در مايملک خود را دارد که انتقال به غير يا وقف و غيره نيز از جمله تصرفات مزبور است. بنا بر اين فرزندان در فرض اعلامي، حق اعتراضي نخواهندداشت.اگر چه رفتار پدر و مادر از حيث تبعيض فوق از نظر اخلاقي قابل بحث و نقد است.

عباس شيخ الاسلامي دکتراي حقوق

 

مشاوره حقوقي - سوء استفاده پسر از بيسوادي پدر

خراسان - مورخ یکشنبه 1393/05/19 شماره انتشار 18754

پرسش:

در زمان حيات پدرم. يکي از برادرهايم از بي سوادي او و دوري ديگر فرزندان سوء استفاده کرده و ملکي را به نام خودش زده است. تکليف سهم بقيه فرزندان چه مي شود؟

پاسخ:

حميد هروي، وکيل پايه يک دادگستري- مخاطب گرامي، طبق مواد ۲۱۹ و ۲۲۳ قانون مدني در معاملات اصل در صحت و لزوم معاملات است مگر اين که فساد معامله به يکي از طرق قانوني اثبات شود. در سوال شما نظر به اين که گفته ايد که يکي از برادران از بي سوادي پدر و دوري ساير فرزندان سوء استفاده کرده و ملکي را به نام خودش زده است، بديهي است در صورت اثبات چنين امري توسط ورثه و طبق ماده ۱۹۰ قانون مدني، اين مورد از موارد ابطال سند يا قولنامه است و ورثه مي توانند با شکايت در دادگاه به سهم خودشان برسند.

 

اتاق مشاوره - اجازه ازدواج مجدد به شوهر براي بچه دار شدن

خراسان - مورخ یکشنبه 1393/05/19 شماره انتشار 18754

پرسش:

مردي هستم ۳۹ ساله و متأهل، هفت سال است که ازدواج کرده ام خانمم بچه دار نمي شود. من هم خيلي بچه دوست دارم، دکتر هم رفتيم اما فايده اي نداشت حالا خانمم مي گويد يک زن ديگر بگير تا بچه دار بشويم، با هم زندگي مي کنيم لطفاً راهنمايي کنيد.

پاسخ:

پريسا غفوريان - کارشناس ارشد روانشناسي باليني-مخاطب گرامي، درباره مسئله نداشتن فرزند، ناباروري همسر، اهميت اين موضوع، راهکارها و... پيش از اين در همين صفحه مطالبي ارائه شده است که مي توانيد با مطالعه آن ها پاسخ لازم را دريافت کنيد، با اين حال همه چيز به تصميم شما و همسرتان بستگي دارد. اما نداشتن فرزند دليلي بر پايان دادن به پيوند زناشويي و يا ازدواج مجدد نيست؛ چرا که همان طور که مي دانيد راه هاي ديگري براي صاحب فرزند شدن وجود دارد و منطقي به نظر نمي رسد اگر همه راه ها را امتحان نکرده ايد، به سراغ آخرين راه حل که طلاق و يا ازدواج مجدد است برويد به هر حال، با توجه به اين که شما علاقه داريد فرزنددار شويد و آن طور که از ظاهر قضيه پيداست، همسرتان نيز با ازدواج مجدد شما مشکلي ندارد موضوع کمي مهم تر و البته تا حدي پيچيده خواهد شد. لازم است قبل از اتخاذ هر تصميمي اين نکات را مد نظر قرار دهيد:

1 - بدانيد عشق و احساسات قابل تقسيم نيست، لذا نمي توان آن را ميان افراد متعدد ( به عنوان همسر) سر شکن کرد! به طور کلي در روابط زناشويي آنچه عمده و اساس است، امور روحي و معنوي است يا به عبارتي، عشق و عاطفه و احساس همسران به يکديگر. بنابر اين ملاحظه مي شود که نقطه پيوند دو نفر در زندگي به هم، دل و عشق آن دو به يکديگر است که اگر هر يک با نفر دومي آن را تقسيم کرد، ديگر نمي توان اسم آن را پيوند عاطفي يا عشق نهاد. لازمه زندگي مشترک، تعهد و وفاداري است.

2 - از طرف ديگر رسيدن به احساس رضايت از زندگي مشترک تنها با داشتن فرزند کامل نمي شود. همين که صاحب همسري صبور و البته اين طور که به نظر مي رسد فداکار هستيد، خود مي تواند تا حد زيادي تأمين کننده آرامش شما باشد و احساس رضايت از زندگي را منتقل کند. شما و همسرتان مي توانيد نياز به پدر شدن و مادر شدن خود را از طريق قبول يک فرزند خوانده برطرف کنيد.

3 - اين که همسر شما به ازدواج مجدد شما رضايت داده است نيز جاي بحث دارد. شايد شما از رضايت وي مبني بر ازدواج مجددتان خشنود باشيد، اما لازم است بدانيد به ويژه زماني که او قادر به بچه دار شدن نيست بيش از پيش به حمايت عاطفي و درک شما نيازمند است. تفاوتي نمي کند هفت سال يا شصت سال، از آغاز زندگي مشترکتان مي گذرد، آن چه مهم است عشق بدون قيد و شرط است، نه عشق به شرط فرزند دار شدن! به نظر مي رسد همسرتان شما را دوست دارد و حتي شايد از اين که شما را از دست دهد بسيار نگران است تا حدي که حاضر است با فرد ديگري ازدواج کنيد که البته تحمل ادامه زندگي در کنار زني ديگر مي تواند براي همسرتان امري بسيار دشوار باشد. لذا لازم است يک بار ديگر علاقه شديد خود به داشتن فرزند خوني را بررسي و در تصميمي که قرار است بگيريد، تجديد نظر کنيد.

4 - توصيه مي کنم از مشاوره تخصصي در اين زمينه بهره بگيريد، چرا که براي راهنمايي بهتر اطلاعات ديگري درباره راه هاي درماني، انتظارات شما و همسرتان از زندگي مشترک و... نياز است.

 


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ | 20:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پرسش و پاسخ حقوقي

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/04/09 شماره انتشار 18723

پرسش:

وکيل گرفتم وکيلم در اين مدت براي انجام کار ما مقداري از ملک را به نام خودش زد تاديگر از من دستمزدي نگيرد ولي از آن موقع تا کنون به بهانه هاي مختلف پول هاي سنگيني از ما گرفته است وحالا که به کانون وکلا مراجعه کردم که ازايشان شکايت کنم مي گويند که ايشان عضو اين جا نيست، حالا من چه کارکنم؟

پاسخ:

در صورتي که مشاراليه، عضو هيچ يک از نهادهاي اعطاکننده پروانه وکالت و مشاوره حقوقي نباشد،در حقيقت وکيل دادگستري نيست و تظاهر به وکالت که عملي است مجرمانه انجام داده است و شما براي احقاق حق مي توانيد به مراجع قضايي مراجعه و طرح شکايت کيفري کنيد.

عباس شيخ الاسلامي- دکتراي حقوق

 

مشاوره حقوقي

مجازات فريب در ازدواج

خراسان - مورخ چهارشنبه 1393/04/25 شماره انتشار 18737

پرسش:

مردي با ادعاي مهندس بودن و نيز مخفي نگه داشتن ازدواج قبلي خود، ازدواج مي کند. پس از مدتي مشخص مي شود که حتي ديپلم هم ندارد و 2 سال با دختر عمويش عقد بوده است. در اين شرايط، دادگاه به نفع چه فردي حکم صادر مي کند؟

پاسخ:

مسعود ناصري، وکيل پايه يک دادگستري/ نظر به ماده 647 قانون مجازات اسلامي، چنانچه هريک از زوجين قبل از خوانده شدن عقد، طرف مقابل خود را به امور واهي از قبيل داشتن تحصيلات عالي، تمکن مالي، موقعيت اجتماعي، شغل يا سمت خاص، تجرد و امثال آن فريب دهد و عقد بر مبناي هريک از آن ها واقع شود، مرتکب به تدليس و فريب به حبس تعزيري از 6 ماه تا 2 سال محکوم مي شود. بنابراين چنانچه عقد بر مبناي تجرد و مهندس بودن زوج خوانده شده باشد، زوجه مي تواند به استناد تدليس انجام گرفته، از زوج شکايت کند و علاوه بر آن مي تواند چنانچه فوريت امر پس از اطلاع از تدليس را رعايت کرده باشد به نحوي که اقدام وي بدون تاخير انجام نگرفته باشد (تشخيص مدتي که براي امکان استفاده از حق فسخ نکاح لازم بوده به نظر دادگاه بستگي دارد)، با استناد به ماده 1128 قانون مدني و عنايت به تدليس انجام گرفته، تقاضاي فسخ عقد نکاح کرده و عقد نکاح را، منحل کند.

مشاوره حقوقي

برادر نمي تواند مانع تقسيم ارث پدري شود

خراسان - مورخ شنبه 1393/05/11 شماره انتشار 18747

پرسش:

از پدرم يک خانه به ما که ۳ برادر و ۵ خواهر هستيم، به ارث رسيده است. فقط يکي از برادرها مخالف فروش اين خانه است، آيا مي تواند مانع فروش شود؟ آيا مادرم هم از اين خانه ارث مي برد؟

پاسخ:

حجت طهرانيان، وکيل پايه يک دادگستري - برابر با ماده ۸۶۷ قانون مدني، ارث به موت حقيقي يا فرضي مورث تحقق پيدا مي کند. بنابراين مالکيت ماترک قهرا به ورثه حين الفوت مرحوم منتقل مي شود و هر يک از وراث به نسبت سهم الارث شان، مالکيت مشايي در مال پيدا مي کنند. برابر ماده ۳۰ همان قانون، هر مالکي نسبت به مايملک خود حق هر گونه تصرف و انتفاعي را دارد مگر در مواردي که قانون استثنا کرده باشد. پس هر يک از وراث مي توانند سهم الارث خود را واگذار کنند. از طرفي چنانچه خانه مذکور قابل تقسيم از طريق افراز (جدا و تکه نبودن خانه براي هر يک از وراث) نباشد طبق ماده ۵۸۹ قانون مدني هر شريک المال مي تواند هر وقت بخواهد تقاضاي تقسيم مال مشترک بکند مگر در مواردي که تقسيم به موجب اين قانون ممنوع يا شرکا به وجه ملزمي، ملتزم بر عدم تقسيم شده باشند.چنان که برابر ماده ۳۰۰ قانون امور حسبي در صورت تعدد ورثه هر يک از آن ها مي توانند از دادگاه، تقسيم سهم خود را از سهم ساير ورثه بخواهند.با اين حال و برابر ماده ۳۱۷ همان قانون، در صورتي که مال اعم از منقول يا غيرمنقول قابل تقسيم و تعديل نباشد مي توان آن را فروخت و بهاي آن را تقسيم کرد يعني اين که برادر نمي تواند مانع فروش خانه مذکور شود. در خصوص پاسخ به قسمت دوم سوال بايد اذعان داشت برابر با تبصره ماده ۹۴۷ قانون مدني، زن از قسمت اعيان و قيمت عرصه نيز ارث مي برد و لذا مادر همانند ديگر وراث از خانه مذکور نسبت به سهم الارث خود مي تواند اقدامات لازم را داشته باشد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴ | 21:43 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي - نظر قانون درباره توقيف خانه و خودروي مورد نياز زوج براي پرداخت مهريه

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/02/29 شماره انتشار 18690

پرسش:

همسر بنده درخواست مهريه داده است. خانه محل سکونت و وانتي را که وسيله کار من است، به دادگاه معرفي کرده است. آيا او مي تواند اين اموال را از من بگيرد. وانت الان توقيف شده است.

پاسخ:

حجت طهرانيان، وکيل پايه يک دادگستري - برابر با ماده 1082 قانون مدني به مجرد عقد، زن مالک مهر مي شود لذا بر مرد است که مهريه زوجه را پرداخت کند. با اين حال و برابر با فصل سوم از آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني مواد 523 تا 527 آن قانون به صراحت آمده است که اجراي راي از مستثنيات دين اموال محکوم عليه ممنوع است و برابر با ماده 524 همان قانون، مستثنيات دين عبارت است از الف) مسکن مورد نياز محکوم عليه و افراد تحت تکفل وي به شرط رعايت شئون عرفي و ب) وسيله نقليه مورد نياز و متناسب با شان محکوم عليه.

در فرض سوال محل سکونت زوج بايد متناسب با شئونات او باشد که بايد تمامي موارد از قبيل موقعيت محل، متراژ و ديگر عوامل بررسي شود.

سپس چنانچه محل سکونت متناسب با شان زوج باشد، قابل توقيف نيست و با توجه به اين که خودروي وانت ذکر شده هم وسيله نقليه مورد نياز است، اگرچه توقيف شده باشد زوج مي تواند با درخواست به دادگاه محل اجراي راي، تقاضاي رفع توقيف کند و دادگاه هم با عنايت به مقررات ياد شده از خودروي مذکور رفع توقيف خواهد کرد.

مشاوره حقوقي- ارث ناپدري!

خراسان - مورخ چهارشنبه 1393/03/28 شماره انتشار 18713

نويسنده: مسعود ناصري، وکيل پايه يک دادگستري

پرسش:

آيا فرد از ناپدري و نامادري ارث مي برد؟ اگر ارث مي برد به چه ميزان است؟

پاسخ:

برابر با ماده ۸۶۳ قانون مدني موجبات ارث بردن ۲ امر است: نسب (ارتباط فاميلي) و سبب (ارتباط از طريق ازدواج). همچنين برابر با ماده ۸۶۲ قانون ياد شده، اشخاصي که به موجب نسب ارث مي برند، ۳طبقه اند که در طبقه اول صرفا پدر، مادر، اولاد و اولادِاولاد ياد شده است.

نتيجه اين که شرط ارث بردن نسب است که در فرض سوال ناپدري و نامادري جزو نسب نيست و فرزندان از آن ها ارث نمي برند.

مشاوره حقوقي- منصرف شدن از بخشش مهريه

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/04/05 شماره انتشار 18720

پرسش:

آيا زني که مهريه خود را به صورت محضري به همسرش بذل و هرگونه حقي را در اين خصوص از خودش سلب کند، در آينده مي تواند منصرف شود؟

پاسخ:

حجت طهراني، وکيل پايه يک دادگستري

برابر با ماده 795 قانون مدني، هبه عقدي است که به موجب آن يک نفر مالي را به صورت مجاني به فرد ديگر تمليک مي کند و در اختيار او قرار مي دهد. نظر به ماده 803 همان قانون، بعد از قبض نيز، واهب مي تواند با بقاء عين موهوبه از هبه رجوع کند و درخواست برگرداندن آن را بدهد مگر در اين موارد:

*در صورتي که متهب، پدر يا مادر يا اولاد واهب باشد.

*در صورتي که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد.

*در صورتي که عين موهوبه از ملکيت متهب خارج يا به فرد ديگري داده شده باشد، چه به صورت اجباري و چه به صورت اختياري.

*در صورتي که در عين موهوبه تغييري حاصل شود.

با اين حال و در سوال مذکور، چنانچه بندهاي 2، 3 و 4 را در نظر نگيريم، با توجه به اين که همسر جزو بند اول ماده 803 قانون مدني هم نيست، لذا هبه و بخشش قابل رجوع است و زن مي تواند از بخشش خود رجوع کند. البته چون حق رجوع از زن به گفته خودش سلب شده است طبق ماده 10 قانون مدني، ديگر همسر نمي تواند به آن چه بخشيده است، رجوع کند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۳ دی ۱۳۹۴ | 21:42 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي - ضامن بعد از فوت وام گيرنده، همچنان مسئول است

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/02/08 شماره انتشار 18673

پرسش:

چند سال پيش ضامن کسي شده ام، اکنون فوت کرده است. حالا ورثه او بايد جوابگوي اقساط وامش باشند يا من؟

پاسخ:

مسعود ناصري، وکيل پايه يک دادگستري- نظر به ضمانت اخذ شده، آن چه که آشکار است اين است که ضامن بايد نسبت به ديني که مورد ضمانت واقع شده است، پاسخ گو باشد زيرا فوت مديون تاثيري در مسئوليت ضامن نخواهد داشت که مضمون ماده 405 قانون تجارت هم بر همين نکته دلالت دارد. برابر با اين ماده، قبل از رسيدن موعد دين اصلي، ضامن به پرداخت ملزم نيست ولو اين که به واسطه ورشکستگي يا فوت مديون اصلي، دين موجل او حال شده باشد (به طور مثال سر رسيد قسط نزديک باشد) زيرا در موضوع ضمانت اصل استقلال امضاها جاري است. اصل استقلال امضاها بدين معني است که با رسيدن زمان دين، هريک از افراد به تنهايي بدهي را بايد پرداخت کنند (ضامن يا گيرنده وام، يک کدام شان بايد قسط هاي وام را بدهد). صرف نظر از اين نکته، ورثه به عنوان قائم مقام در صورتي که ماترکي از متوفي باقي مانده باشد هريک نسبت به سهم خود مسئول در پرداخت هستند. با اين حال، در فرض سوال همچنان ضامن مسئول در پرداخت همانند ورثه مي باشد.

 

مشاوره حقوقي - دريافت مهريه پس از فوت شوهر

خراسان - مورخ یکشنبه 1393/02/14 شماره انتشار 18678

پرسش:

حدود 11 سال پيش شوهر اولم فوت کرد و من با داشتن يک دختر، بعد از 4 سال، ازدواج مجدد کردم. با توجه به اين که هنوز ارث آن مرحوم تقسيم نشده است، آيا مهريه و ارث به من تعلق مي گيرد؟

پاسخ:

حجت طهراني، وکيل پايه يک دادگستري / برابر ماده 1082 قانون مدني به مجرد عقد، زن مالک مهر مي شود و مي تواند هر نوع تصرفي که بخواهد در آن داشته باشد. همچنين مهريه با عنايت به اين که دين است با فوت بدهکار (همسر اول) بايد ورثه برابر با ماده 225 قانون امور حسبي آن را از ترکه پرداخت کنند. منظور از ترکه مالي است که بعد از هزينه کفن، دفن و تشييع متوفي و ديگر هزينه هاي ضروري از قبيل بدهي ها، باقي مي ماند. لذا برابر با ماده 226 قانون ياد شده، ورثه ملزم نيستند غير از ترکه چيزي به بستانکاران بدهند. با اين حال، ورثه به عنوان قائم مقام مرحوم، هريک مسئول در پرداخت مهريه از سهم الارث خود به شرط وجود ماترک هستند. در خصوص ارث بايد بيان داشت برابر با ماده 861 قانون مدني موجبات ارث 2 امر است: نصب و سبق. پس زوجه با توجه به اين که قرابت وي سببي است بر اساس ماده ۹۱۳ قانون مدني با وجود داشتن فرزند، ثمن آن (يک هشتم از ما ترک) را ارث مي برد کما اين که مستند به ماده 875 همان قانون شرط وراثت، زنده بودن در حين فوت مورث (مرحوم) است. پس با وجود داشتن ماترک پس از کسر بدهي هاي متوفي، زوجه به مقدار يک هشتم از اموال باقي مانده را ارث مي برد و مدت زمان يا ازدواج مجدد باعث تضييع حقوق وي نخواهد شد.

 

مشاوره حقوقي - روش تقسيم ارث بين زن اول و زن دوم

خراسان - مورخ چهارشنبه 1393/02/17 شماره انتشار 18681

پرسش:

زميني از پدربزرگم به ارث رسيده است. پدربزرگم ۲ همسر داشت، که از يکي ۲ فرزند و از ديگري ۶ فرزند دارد. آيا اين زمين بايد بين ۲ همسرش به نسبت مساوي تقسيم شود و بعد فرزندان هر مادر از سهم مادرشان ارث ببرند يا از ابتدا اين زمين بين همه فرزندان و ۲ همسرش تقسيم مي شود. آيا زن اول و دوم از اين نظر تفاوت دارند؟

پاسخ:

بتول دانشمند، وکيل پايه يک دادگستري/ مستند ماده ۹۴۲ قانون مدني در صورت تعدد زوجات (البته در صورتي که همه زوجه ها عقد دائم باشند) اگر متوفي داراي اولاد باشد، يک هشتم از سهم الارث بين همسران به طور مساوي تقسيم مي شود. قانون و شرع براي زن اول با بقيه زوجه ها تفاوتي قايل نشده است. در صورت وجود ماترک سهم زوجه ها با توجه به ماده مذکور، همان يک هشتم (در صورت وجود فرزند) به طور مساوي تقسيم مي شود و مابقي ماترک بين فرزندان به نسبت پسر ۲ برابر دختر تقسيم مي شود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴ | 12:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي - تعلق گرفتن نفقه در دوران عقد

خراسان - مورخ یکشنبه 1392/12/18 شماره انتشار 18643

نويسنده: مسعود ناصري، وکيل پايه يک دادگستري

پرسش:

يک سال است که ازدواج کرده ام. در دوران عقد هستم. همسرم ۹ماه است که قهر کرده است. از چه زماني نفقه به او تعلق مي گيرد؟

پاسخ:

برابر با ماده ۱۱۰۲ قانون مدني به محض عقد نکاح، تکاليف زوجين در مقابل يکديگر مشخص مي شود. يکي از تکاليف زوجه تمکين عام و خاص نسبت به زوج و يکي از تکاليف زوج پرداخت نفقه به همسر خود است.

برابر با ماده ۱۱۰۷ قانون مدني، نفقه عبارت است از هزينه هاي متعارف و متناسب زن از قبيل مسکن، اثاث خانه، خوراک، پوشاک و... پس منظور از پرداخت نفقه توسط زوج، صرفا وجه نقد نخواهد بود.

بنابراين در پاسخ به سوال مخاطب گرامي بايد اذعان داشت، از زمان عقد نکاح زوج تکليف پرداخت نفقه را دارد مگر اين که «ناشزه» بودن همسرش را اثبات کند. منظور از ناشزه بودن، تمکين عام و خاص نکردن زوجه نسبت به همسرش است.

پرسش و پاسخ حقوقي

خراسان - مورخ یکشنبه 1393/01/17 شماره انتشار 18654

پرسش:

من مالک ۵۴ درصد سهام شرکتي باارزش ۳ ميليارد تومان بودم. اقليت سهامداران سهام من را تبديل به نيم درصد کردند به ارزش ۹ ميليون تومان. به دادگاه دادخواست دادم بعد از ۶ سال اعلام کردند من ذي نفع نيستم و حق اقامه دعوي ندارم و حکم به بطلان دعوي دادند. در حالي که بنده مستند رسمي دارم که مالکم حال بايستي چکار کنم؟

پاسخ:

- با توجه به متن حکم صادره، شما مي توانيد با مشاوره با وکلا و مطالعه اساسنامه شرکت و تعيين افراد ذي صلاح براي طرح دعوي و يا تعيين عنوان درست خواسته و خواندگان دوباره طرح دعوي کنيد.

عباس شيخ الاسلامي - دکتراي حقوق

مشاوره حقوقي - برخورد جدي قانون با همسايه اي که شارژ ساختمان را نمي پردازد

خراسان - مورخ چهارشنبه 1393/01/20 شماره انتشار 18657

پرسش:

مدير يک مجتمع ۱۰ واحدي هستم. همسايه طبقه سوم از دادن حق شارژ خودداري مي کند در حالي که از آسانسور و پارکينگ استفاده مي کند. تکليف چيست و آيا از نظر قانوني مي توانم کاري انجام بدهم؟

پاسخ:

مسعود ناصري، وکيل پايه يک دادگستري / به موجب ماده ۱۰ مکرر الحاقي مورخ 51.8.16 و اصلاحيه سال ۵۹ قانون تملک آپارتمان ها مصوب 43.12.16، چنانچه استفاده کننده از آپارتمان چند واحدي از پرداخت سهم خود از هزينه هاي مشترک خودداري کند، مدير يا هيئت مديره ساختمان مي بايست به وسيله اظهارنامه با ذکر مبلغ بدهي و صورت ريز آن بدهي ها، مبلغ را از بدهکار مطالبه کنند.

هر گاه مالک يا استفاده کننده ظرف مدت ۱۰ روز از تاريخ ابلاغ اظهارنامه سهم بدهي خود را نپردازد، مدير يا هيئت مديره ساختمان مي توانند به تشخيص خود و با توجه به امکانات ساختمان، از [ارائه] خدمات مشترک از قبيل شوفاژ، تهويه مطبوع، آب گرم و... به واحدي که سهم خود را از هزينه هاي مشترک پرداخت نمي کند، خودداري کنند. در صورتي که مالک يا استفاده کننده، همچنان اقدام به تسويه حساب نکند، اداره ثبت منطقه به تقاضاي مدير يا هيئت مديره براي وصول وجه مزبور بر طبق اظهارنامه ابلاغ شده، اجراييه صادر خواهد کرد.

همچنين طبق تبصره يک الحاقي مورخ 67.3.11، در صورتي که ارائه ندادن خدمات مشترک به واحد ذکر شده، ممکن يا موثر نباشد، مدير يا مديران مجموعه آپارتمان مي توانند به مراجع قضايي شکايت کنند. دادگاه هم مي تواند واحد بدهکار را از دريافت خدمات دولتي از قبيل برق و گاز محروم کند و تا ۲ برابر مبلغي که بايد پرداخت شود، به نفع مجموعه جريمه کند.

استفاده مجدد از اين خدمات موکول به پرداخت هزينه هاي معوق واحد مربوطه بنا به گواهي مدير يا مديران مجموعه يا با حکم دادگاه خواهد بود.

مطابق با تبصره ۵ الحاقي مورخ 51.8.16، چنانچه مالک يا استفاده کننده از آپارتماني، مجدداً و مکرراً در دادگاه محکوم به پرداخت هزينه هاي مشترک شود، علاوه بر ديگر پرداختي ها مکلف به پرداخت مبلغي معادل محکوم بهاء (مبلغي که به پرداخت آن محکوم شده است) به عنوان جريمه مي شود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۴ | 12:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي

گرفتن قباله بعد از فوت شوهر

خراسان - مورخ یکشنبه 1392/12/04 شماره انتشار 18631

پرسش:

شوهر و پدرشوهرم فوت کرده اند. مادرشوهرم زنده است. آيا مي توانم ارث و ميراث بچه هايم و قباله ام را بگيرم؟

پاسخ:

مسعود ناصري، وکيل دادگستري- به موجب ماده ۸۶۱ قانون مدني يکي از موجبات بردن ارث، سبب (رابطه زوجيت دائم) است. همچنين به موجب ماده ۸۶۴ همان قانون اشخاصي که به موجب سبب، ارث مي برند، مي تواند هر يک از زوجين باشد که در حين فوت ديگري زنده باشد. اگر فرزندان شما کبير هستند بايد در صورت اقامه دعوي، خود به عنوان خواهان دادخواهي کنند زيرا به موجب ماده ۱۲۱۰ قانون مدني هيچ فردي را نمي توان پس از رسيدن به سن بلوغ به عنوان جنون يا عدم رشد، محجور کرد مگر آن که عدم رشد يا جنون او ثابت شده باشد. همچنين به موجب ماده واحده قانون راجع به رشد متاهلين ملاک محاکم دادگستري است، کساني که ۱۸ سال تمام نداشته باشند، غيررشيد هستند مگر آن که رشد آنها ثابت شده باشد. منصرف از موارد فوق برابر با ماده ۹۰۴ قانون مدني، مادر در صورت تنها بودن يک ششم از ماترک (اموالي که از متوفي مي ماند) را ارث مي برد. کما اينکه برابر با ماده ۲۲۶ قانون امور حسبي، ورثه ملزم نيستند غير از ترکه، چيزي به بستانکاران بدهند لذا اولين شرط در پرداخت بدهي متوفي وجود اموالي به عنوان ماترک است. با اين حال در صورت وجود ماترک و اثبات آن در دادگاه همسر متوفي مي تواند نسبت به مهريه خود به طرفيت مادرشوهر اقدام کند که در آن صورت فقط مادرشوهر برابر با ماده ۲۴۸ قانون امور حسبي مسئول اداي دين نسبت به سهم يک ششم خود مي باشد و تکليف ديگري ندارد.

 

مشاوره حقوقي

شرايط ارث بردن نوه از پدربزرگ

خراسان - مورخ دوشنبه 1392/12/12 شماره انتشار 18638

پرسش:

اگر فردي ۳ ماه بعد از فوت پدرش به دنيا آمده باشد و پدربزرگ پدري او را بزرگ کرده باشد آيا مي تواند از پدربزرگش مثل پسرش ارث ببرد؟

پاسخ:

بتول دانشمند- وکيل پايه يک دادگستري/ مطابق قانون شرط وراثت زنده بودن در زمان حيات متوفي است. در سوال مطرح شده چون فرزند در زمان فوت پدرش ۶ ماهه بوده است مطابق قانون از پدرش ارث مي برد اما درخصوص ارث نوه از پدربزرگ، طبق ماده ۹۱۰ قانون مدني، هرگاه ميت اولاد داشته باشد اگرچه يک اولاد، ديگر ارثي به نوه او نمي رسد. بنابراين اگر پدربزرگ شما فرزندي داشته باشد ارث به فرزند شما نمي رسد. اگر تمام فرزندان پدربزرگ قبل از او فوت کرده باشند اما نوه داشته باشد، نوه قائم مقام فرزند متوفي شده و جزو وراث طبقه اول محسوب مي شود و ارث مي برد. نحوه تقسيم ارث بين نوه ها مطابق قانون، بدين صورت است که نوه پسري حتي اگر دختر باشد به اندازه پسر از متوفي ارث مي برد و نوه دختري حتي اگر پسر باشد به اندازه دختر از متوفي ارث مي برد.

 

پرسش و پاسخ حقوقي

خراسان - مورخ چهارشنبه 1392/12/14 شماره انتشار 18640

پرسش:

چند قطعه زمين داراي سند به ورثه به ارث رسيده است. براي انتقال به ثبت اسناد مراجعه کرديم، مي گويند شماره پلاک ثبتي با موقعيت زمين يکي نيست. سند همسايه ها هم همين مشکل را دارد. براي انتقال سند چه کاري انجام دهيم؟

پاسخ:

شما مي توانيد تقاضاي «اصلاح سند» را در کميسيون مربوطه ثبت مطرح کنيد تا پس از انجام تشريفات و کارشناسي لازم سند شما اصلاح شود. جواد طيار - وکيل پايه يک دادگستري

 

مشاوره حقوقي

آيا مهريه نامادري پس از مرگ به خواهر و برادرش تعلق مي گيرد؟

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1392/12/15 شماره انتشار 18641

پرسش:

نامادري ام بعد از فوت مرحوم پدرم، فوت کرده است. هيچ فرزندي هم ندارد. آيا مهريه به اقوام او مانند برادر يا خواهرش مي رسد؟

پاسخ:

مسعود ناصري- وکيل پايه يک دادگستري-

برابر با ماده ۱۰۸۲ قانون مدني به مجرد عقد، زن مالک مهر مي شود.

با اين وصف، مهريه نامادري بر عهده مرحوم پدرتان بوده است که در زمان حيات بايد پرداخت مي کرد. از طرفي هنگامي که نامادري فوت کرده است، اين طلب و حق نامادري به قائم مقام مشاراليه منتقل مي شود که ممکن است وراث درجه يک تا درجه سه باشند. قائم مقام فرد يا افرادي هستند که از لحاظ ارث بري در موضوع سوال، حقوق طلبکار به نامبردگان منتقل مي شود.

لذا چنانچه نامادري وراثي در طبقه اول که شامل پدر، مادر، اولاد و نوه به ترتيب نسب، طبق ماده ۸۶۲ قانون مدني نداشته باشد مهريه وي به طبقه دوم که شامل اجداد، برادر و خواهر و اولاد آن هاست، مي رسد که هر يک از وراث نسبت به سهم الارث خود، مي توانند در صورتي که مرحوم پدرتان داراي اموالي باشد طبق ماده ۲۴۸ قانون امور حسبي بدهي مرحوم (مهريه نامادري تان) را از ماترک طلب کنند. در غير اين صورت تکليفي بر ورثه نمي باشد که بدهي (مهريه) را پرداخت کنند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴ | 21:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دانستني هاي حقوقي

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/06/06 شماره انتشار 18770

ثبت احوال

پرسش:

چه افرادي مي توانند نام خود را تغيير دهند؟

پاسخ:

نام، وسيله اي براي شناخته شدن فرد و هويت اوست. نام ها معمولاً در بر دارنده مفاهيم و ويژگي هايي هستند که مباني فکري، اعتقادي و وابستگي هاي قومي را آشکار مي کنند. با وجود توصيه دين مبين اسلام به والدين نسبت به برگزيدن نام نيک براي فرزندان، گاه نام گذاري نامناسب، موجب مشکلات متعدد فردي و اجتماعي براي برخي افراد مي شود. از آن جا که ثبت اسامي افراد در اسناد سجلي، محدوديت هايي را براي تغيير نام، در پي مي آورد، قانون گذار، با اتخاذ تدابيري، تغيير نام برخي از افراد را ممکن کرده است. بر اساس قانون، بررسي تقاضاي تغيير نام، در صلاحيت سازمان ثبت احوال کشور است. فرد متقاضي مي تواند با مراجعه به يکي از شعب ادارات ثبت احوال، تقاضاي تغيير نام خود را به همراه مدارک مربوطه، براي ارسال به شوراي حل اختلاف مستقر در اداره ثبت احوال، تسليم کند. در صورتي که فرد به شعبه اي غير از شعبه صدور شناسنامه خود مراجعه کند، درخواست وي براي صدور رأي به شعبه صدور شناسنامه ارسال خواهد شد. فردي که تقاضاي تغيير نام را ارائه مي کند، بايد دست کم 18 سال داشته باشد يا دادگاه صالح حکم رشد او را صادر کرده  باشد. تقاضاي تغيير نام براي افراد زير 18 سال توسط سرپرست قانوني آن ها ارائه مي شود. به موجب ماده 20 قانون ثبت  احوال، انتخاب برخي نام ها ممنوع شده است و صاحبان چنين نام هايي مي توانند با مراجعه به ادارات ثبت احوال، درخواست تغيير نام خود را ارائه کنند. در ادامه، به برخي از اين نام ها اشاره مي کنيم:

1- نام هايي که موجب هتک مقدسات اسلامي مي شود. مانند:عبدالّات، عبدالعزّي ۲- اسامي مرکبي که عرفاً يک نام محسوب نمي شوند ( اسامي مرکب ناموزون)مانند: سعيد بهزاد و شهره فاطمه ۳- عناوين( اعم از عناوين لشکري يا کشوري و يا ترکيبي از اسم و عنوان)، مانند :سروان، سرتيپ، دکتر يا سروان محمد و شهردار علي ۴- القاب(اعم از ساده و مرکب) مانند ملک الدوله، خان يا شوکت الملک، حاجيه سلطان و سلطانعلي ۵- اسامي زننده و مستهجن(زننده و مستهجن آن دسته از نام هايي است که بر حسب زمان، مکان يا مورد، براي دارنده آن زننده و مستهجن باشد و مراتب به تأييد شوراي عالي ثبت احوال برسد) ۶- نام هايي که معرف صفات مذموم و مغاير با ارزش هاي والاي انساني است(مانند : گرگ ، قوچي و ...) ۷- نام هايي که با عرف و فرهنگ غالب و مقدسات مذهبي مردم مغاير باشد(مانند: لات ، خونريز ، چنگيز و ...) ۸- نام هايي که موجب اشاعه و ترويج فرهنگ بيگانه شود (مانند: وانوشکا، ژاکاردو و ...) ۹- نام هايي که موجبِ تحقير اشخاص است يا معناي لغوي آن در جامعه قابل پذيرش نباشد(مانند: صدتوماني، کنيز، گدا و...)

 

دانستني هاي حقوقي

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/06/06 شماره انتشار 18770

قانون کار

پرسش:

تعطيلات و مرخصي هاي کارگري چگونه است:

پاسخ:

تعطيلات پايان هفته، فرصتي براي استراحت و تجديد قواست. ماده 62 قانون کار، تعطيلات هفتگي کارگران را به رسميت شناخته و کارگران را بابت يک روز تعطيل در هفته مستحق دريافت مزد دانسته است. اين تعطيلي هفتگي براي بيشتر کارگران، روز جمعه است. با اين حال گاه پيش مي آيد که به دليل ضرورت هاي شغلي، روز تعطيلي هفتگي به روزي غير از جمعه اختصاص پيدا مي کند. در عين حال اشتغال کارگر به کار در روز تعطيلي در حکم اضافه کار مي باشد و کارفرما موظف است ساعات فعاليت کارگر در روز تعطيل را به صورت اضافه کار محاسبه کند. افزون بر تعطيلات هفتگي، بر اساس ماده 63 قانون کار، کارگران در روزهاي تعطيل رسمي و نيز روز جهاني کارگر (11 ارديبهشت ماه) تعطيل هستند و به ازاي اين تعطيلي استحقاق دريافت مزد را دارند. بديهي است که موضوع اضافه کار در روزهاي تعطيلي آخر هفته، در مورد تعطيلات رسمي و تعطيلي روز 11 ارديبهشت نيز مصداق پيدا مي کند. در برخي مشاغل، کارگران با فعاليت روزانه بيشتر و تکميل 44 ساعت کار قانوني در هفته، از دو روز تعطيلي استفاده مي کنند. شرايط اين دو روز تعطيلي، به لحاظ حقوقي، دقيقاً مشابه تعطيلات آخر هفته است. کارگران، علاوه بر تعطيلات آخر هفته و رسمي، طي يک سال، استحقاق دريافت مرخصي را دارند. اين نوع مرخصي که «مرخصي استحقاقي» ناميده مي شود، در ماده 64 قانون کار مورد اشاره و تأييد قرار گرفته است. در اين ماده قانوني مي خوانيم:«مرخصي استحقاقي سالانه کارگران با استفاده از مزد و احتساب چهار روز جمعه، جمعاً يک ماه است.» به دليل اختلاف در تفسير اين ماده قانوني، در حال حاضر مرخصي استحقاقي سالانه کارگران، پس از کسر 4 جمعه، 26 روز در نظر گرفته مي شود. کارگران مي توانند تنها 9 روز از مرخصي سالانه خود را ذخيره کنند. مازاد بر 9 روز مرخصي ذخيره شده، قابل محاسبه و مطالبه مزد از سوي کارگر نيست. در ضمن، کارگران بابت 9 روز مرخصي ذخيره شده، مزد معمولي دريافت مي کنند. همچنين، مرخصي استعلاجي ايام بيماري کارگران، با توجه به پرداخت حق بيمه و حقوق آن توسط سازمان تأمين اجتماعي، بايد به تأييد اين سازمان برسد. کارفرما براي ايام مرخصي استعلاجي، مسئوليتي در قبال مزد کارگر نخواهد داشت و اين مسئله برعهده سازمان تأمين اجتماعي است. به استناد ماده 67 قانون کار، هر کارگر حق دارد براي اداي فريضه حج تمتع، از يک ماه مرخصي استفاده کند. در صورتي که کارگر مرخصي استحقاقي ذخيره داشته باشد، اين ايام با محاسبه مزد، منظور خواهد شد، در غير اين صورت مرخصي بدون حقوق خواهد بود. هر کارگر حق دارد در صورت ازدواج دائم، فوت همسر، پدر، مادر و فرزندان، از سه روز مرخصي استحقاقي، علاوه بر مرخصي سالانه استفاده کند. استفاده کارگر از اين نوع مرخصي نيز همراه با دريافت مزد خواهد بود.

 

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1392/11/17 شماره انتشار 18618

پرسش:

هزينه هاي تعميرات منزل به عهده مالک است يا مستاجر؟

مي خواستم بدانم هزينه تعمير وسايل خانگي مثل کولر يا آبگرمکن، در مدت قرارداد اجاره، با مالک است يا مستاجر؟

پاسخ:

مسعود ناصري، وکيل دادگستري: مخاطب عزيز، به موجب ماده ۴۸۶ قانون مدني، مصوب سال ۱۳۰۷ تعميرات و کليه مخارجي که در منزل مورد اجاره براي امکان انتفاع و استفاده از آن لازم است، بر عهده مالک است. مگر اين که در ضمن قرارداد شرط خلاف آن شده باشد يا عرف محل خلاف قانون باشد. همچنين به موجب ماده ۲۰ قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال ۱۳۵۶ تعميرات کلي و اساسي مورد اجاره که مربوط به اصل بنا يا تاسيسات عمده منصوبه از قبيل آسانسور، دستگاه هاي حرارت مرکزي و ... است به عهده موجر است و تعميرات جزئي و همچنين تزئين و تعميري که مربوط به استفاده بهتر از مورد اجاره باشد با مستاجر خواهد بود. علاوه بر آن و به موجب ماده ۱۰ قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال ۱۳۶۲ تعميرات کلي و اساسي مورد اجاره همانند ماده ۲۰ قانون روابط موجر و مستاجر بر حسب مورد با موجر و مستاجر خواهد بود. لذا با اين وضع بايد اذعان داشت هزينه هاي مربوط به تعميرات کولر و آبگرمکن چنان چه ناشي از تعدي و تفريط (کوتاهي و زياده روي) مستاجر نباشد هزينه هاي جزئي مربوط به تعميرات آن دو وسيله به عهده مستاجر و تعميرات اساسي آن به عهده مالک است. تعدي و تفريط يعني مثلا اگر مستاجر آب کولر را در زمستان خالي نکند و به دليل يخ زدن آب، کولر آسيب ببيند، هزينه تعمير به عهده مستاجر و اگر مشکل اساسي و مثلا از لوله کشي ساختمان باشد، هزينه تعمير با موجر است.

 

مشاوره حقوقي

تعيين سرپرست کودک پس از فوت پدر

خراسان - مورخ چهارشنبه 1392/11/23 شماره انتشار 18622

نويسنده: * بتول دانشمند - وکيل پايه يک دادگستري

پرسش:

بعد از فوت مرد، آيا پدر يا عموهايش مي توانند قيم فرزندان صغير او شوند؟

پاسخ:

در صورت فوت پدر با وجود پدربزرگ پدري، پدربزرگ پدري ولي قهري نوه هاي صغير خود محسوب مي شود و به معرفي قيم نياز نيست. او تمام اختيارات پدر را خواهد داشت و تمام امور مربوط به اموال و حقوق مالي فرزند صغير توسط وي ساماندهي مي شود. البته ولي قهري (فردي که قيم بودن بر عهده او قرار گرفته) ملزم است که در تمام امور، مصلحت صغير را در نظر داشته باشد. مطابق قانون در صورت نبود ولي اعم از پدر و جد پدري بايد براي فرزندان صغير متوفي قيم تعيين شود که اقربا (مانند مادر يا فاميل درجه يک و نزديک) با داشتن صلاحيت براي سمت قيموميت مقدم بر ديگران خواهند بود. در صورتي که مادر، عمو و ... منع قانوني براي قيموميت نداشته باشد مي تواند متقاضي قيموميت باشد که دادگاه با در نظر گرفتن مصلحت فرزند، تصميم گيري خواهد کرد. از موارد منع قانوني براي قيموميت که در ماده ۱۲۳۱ قانون مدني بيان شده است، مي توان به افرادي که خودشان تحت قيموميت هستند يا افرادي که معروف به فساد باشند، اشاره کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴ | 21:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

فسخ قراردادها

پرسش:

در چه مواردی می توان اجاره را فسخ کرد؟

پاسخ:

مباحث مربوط به روابط موجر(اجاره دهنده) و مستأجر(اجاره کننده) در زمره پر ابتلاترین مباحث حقوقی است. به دلیل ناآشنایی بیشتر مردم با مباحث حقوقی مربوط به این عرصه، گاه انتظارات و ادعاهایی در ذهن برخی افراد شکل می گیرد که منشاء بسیاری از دعاوی بی مورد موجران و مستأجران است.

از آن جا که مهم ترین مصداق عقد اجاره در کشور ما، اجاره ملک است، شناخت دقیق و کافی مباحث حقوقی مربوط به اجاره، به ویژه در مورد اجاره املاک، می تواند راهگشای حل و فصل بسیاری از اختلافات باشد.

در این قسمت ،به یکی از مباحث مربوط به روابط موجر و مستأجر اشاره می کنیم. شاید برای شما هم پیش آمده باشد که پس از اجاره مکانی برای سکونت یا اشتغال، این مکان به تعمیرات نیاز پیدا کند. در این صورت، تعمیر ملک اجاره ای برعهده کیست؟ به استناد مواد ۴۷۷ و ۴۷۸ قانون مدنی، موجر باید مورد اجاره را طوری به مستأجر تحویل دهد که مستأجر بتواند از آن به شکل مطلوب استفاده کند.

اگر معلوم شود که مورد اجاره، عیبی داشته که باعث جلوگیری از استفاده مطلوب مستأجر می شود، مستأجر حق دارد قرارداد اجاره را فسخ کند. با این حال اگر موجر بتواند عیب مورد اجاره را به شکلی برطرف کند که به مستأجر ضرری وارد نشود، مستأجر حق فسخ اجاره را نخواهد داشت. توجه داشته باشید که مطابق ماده ۴۷۹ قانون مدنی، عیبی که سبب فسخ اجاره می شود، عیبی است که موجب نقصان(کم شدن) منفعت یا صعوبت(سختی و دشواری) در انتفاع(بهره بردن) باشد. حال اگر عیب مورد نظر پس از عقد اجاره و پیش از قبض(تحویل گرفتن) مورد اجاره به وجود بیاید، مستأجر اختیار فسخ اجاره را خواهد داشت.

در صورت به وجود آمدن عیب پس از قبض(تحویل گرفتن) مورد اجاره، مستأجر نسبت به باقی مانده زمان قرارداد، اختیار فسخ دارد. بنابراین مستأجر نمی تواند به دلیل به وجود آمدن عیب و با ادعای اختیار فسخ، اجاره بهای پیش از به وجود آمدن عیب را نپردازد. اگر مورد اجاره به دلیل عیب به وجود آمده، از قابلیت انتفاع خارج شود(غیر قابل استفاده شود) و موجر نتواند عیب مذکور را رفع کند، قرارداد اجاره باطل است.

یادآوری این مطلب لازم است که بر اساس ماده ۴۸۵ قانون مدنی، اگر در مدت اجاره، مورد اجاره نیازمند تعمیراتی باشد که تأخیر در انجام آن ها باعث ضرر موجر شود، مستأجر نمی تواند مانع از انجام تعمیرات توسط موجر شود. با این حال، در صورتی که این تعمیرات مانع از استفاده مطلوب مستأجر از مورد اجاره شود، مستأجر اختیار فسخ قرارداد اجاره را خواهد داشت.

منبع: بانک قوانین قوه قضاییه

 

دانستني هاي حقوقي

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/06/06 شماره انتشار 18770

فسخ قراردادها

پرسش:

در چه مواردي مي توان اجاره را فسخ کرد؟ (بخش دوم)

پاسخ:

در قسمت قبل، مواردي که موجر يا مستأجر مي توانند اجاره را فسخ کنند، با استناد به قانون مدني، بررسي شد. بايد توجه داشت که روابط موجر و مستأجر، با توجه به کثرت ابتلاء و نياز به برخي حمايت هاي قانوني، به صورت قانون مجزايي تدوين و تصويب شده است.

در اين قسمت، موضوع فسخ اجاره را از منظر اين قانون بررسي مي کنيم. ضمن اين که يادآور مي شويم مواردي که در قسمت قبل، مستند به قانون مدني ارائه شد نيز معتبر و قابل استناد است.

ماده 6 قانون موجر و مستأجر مصوب سال 1362، به مواردي که مستأجر مي تواند اجاره را فسخ کند، اشاره کرده است.

بر اساس اين ماده قانوني، اولاً در صورتي که عين مستأجره(يعني به عنوان مثال، ملکي که اجاره داده شده است) با اوصافي که در اجاره نامه قيد شده، منطبق نباشد، ثانياً در مواردي که مطابق شرايط مندرج در اجاره نامه، حق فسخ مستأجر تحقق يابد و ثالثاً هرگاه مورد اجاره، کلاً يا جزئاً در معرض خرابي واقع شود، به طوري که باعث نقص انتفاع(مانع از استفاده و بهره برداري مطلوب) مستأجر از مورد اجاره شود و قابل تعمير هم نباشد، مستأجر حق دارد اجاره را فسخ کند. در قسمت قبل به اين مسئله اشاره کرديم که اگر موجر بتواند مورد اجاره را تعمير کند، بدون اين که آسيبي به بهره برداري مطلوب از مورد اجاره توسط مستأجر وارد شود، مستأجر حق فسخ نخواهد داشت.

افزون بر اين شرايط، مطابق بند 4 ماده 12 قانون موجر و مستأجر، مصوب سال 1356، که مواد نسخ نشده آن هنوز در دعاوي مربوط به موجر و مستأجر مورد استناد قرار مي گيرد، در صورتي که مستأجر در اثناي مدت اجاره فوت کند، تمام ورثه متوفي مي توانند، با هم، تقاضاي فسخ اجاره را بکنند.

ذکر اين نکته لازم است که اگر مورد اجاره با اوصافي که در اجاره نامه قيد شده، مطابقت نداشته باشد، تقاضاي فسخ اجاره از طرف مستأجر، منوط به رعايت ماده 415 قانون مدني است. در اين ماده قانوني مي خوانيم:«خيار رؤيت و تخلف وصف بعد از رؤيت فوري است.» بنابراين مستأجر بايد پس از رؤيت مورد اجاره و مشاهده عدم مطابقت آن با اوصافي که در اجاره نامه قيد شده، فوراً تقاضاي فسخ خود را مطرح کند.

در صورتي که مستأجر، مورد اجاره را با شرايطي که ذکر کرديم تحويل بگيرد و از خيار(اختيار) فوري خود براي فسخ قرارداد، استفاده نکند، حق فسخ قرارداد را (به استناد اين خيار) نخواهد داشت.

مشاوره حقوقي

توانايي پرداخت مهريه را ندارم

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1392/11/10 شماره انتشار 18612

پرسش:

مهريه همسرم ۲۵۰ سکه بهار آزادي است. او مهريه اش را به اجرا گذاشته، ولي من توانايي پرداخت مهريه او را ندارم.

پاسخ:

بتول دانشمند- وکيل پايه يک دادگستري: طبق قانون، زماني که مرد توانايي پرداخت مهريه همسرش را نداشته باشد، مي تواند در دادگاهي که حکم مهريه صادر شده است به موجب ماده ۱۰۸۳ قانون مدني دادخواست تخفيف مهريه را تقديم دادگاه کند تا محکمه با در نظرگرفتن مبلغ مهريه و عايدات زوج و معيشت ضروري او، مدت يا اقساطي براي پرداخت مهريه تعيين کند. در لايحه پيوست طلاق، حداقل ۴ شاهد با ذکر مشخصات خود بايد زير برگه وضعيت و دارايي هاي زوج را امضا کنند و همچنين بايد در جلسه دادگاه براي اداي شهادت حاضر شوند. البته بايد توجه داشت که حکم تقسيط يا تعيين مدت براي پرداخت مهريه توسط مرد موقتي است يعني اگر مرد محکوم به پرداخت اقساطي مهريه شده باشد، تا پيش از پايان اين اقساط، هر زماني که زن بتواند اموالي را مبني بر توانايي مرد براي پرداخت بقيه مهريه به دادگاه معرفي کند اين اموال توقيف و مهريه از آن وصول مي شود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱ آذر ۱۳۹۴ | 21:52 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/04/26 شماره انتشار 18738

قولنامه جعلي!

پرسش:

بعداز فوت مادرم پدرم بازني معتاد ازدواج کرد و دختري از او دارد. اول پدرم و چندماه بعد هم آن زن از دنيا رفتند.پدر آن خانم کاغذي بامهرشوراي روستا دارد و مدعي است پدرم ملکي را به آن ها فروخته است. در حالي که همه اهالي مي دانند پدرم اواخر عمرش حواس پرت شده بود به نظر مي رسد اين قولنامه جعلي باشد.

پاسخ:

اصل بر صحت معامله است مگر اين که خلاف آن ثابت شود . در عين حال شما مي توانيد تقاضاي ابطال قولنامه مورد ادعا را به دليل اهليت نداشتن فروشنده (و يا احتمال جعلي بودن آن) به دادگاه ارائه کنيد.

جواد طيار- وکيل پايه يک دادگستري

دانستني هاي حقوقي

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/06/06 شماره انتشار 18770

تامين اجتماعي

پرسش:

کمک هزينه هاي قانوني در تأمين اجتماعي چیست:

پاسخ:

قانون تأمين اجتماعي براي حمايت بيشتر و بهتر از بيمه شدگان، کمک هزينه هاي نقدي مختلفي را در نظر گرفته است. اين کمک هزينه ها، با رعايت شرايط و مقررات خاص به تمامي بيمه شدگان مشمول، تعلق مي گيرد. در ادامه، به تعدادي از اين کمک هزينه ها اشاره مي کنيم.

کمک هزينه ازدواج: تمامي بيمه شدگان، اعم از زن و مرد، که براي نخستين بار ازدواج مي کنند، مي توانند مبلغي معادل يک ماه متوسط حقوق و دستمزدشان را به عنوان کمک هزينه ازدواج دريافت  کنند. دريافت کمک هزينه ازدواج توسط يکي از زوجين مانع از دريافت آن توسط ديگري، در صورتي که شرايط لازم را داشته باشد، نمي شود. شرط دريافت اين کمک هزينه، بر اساس ماده 85 قانون تأمين اجتماعي، اين است که اولاً در تاريخ ازدواج کارگر، رابطه کاري او با کارفرما برقرار باشد(نام او در ليست بيمه ماهانه کارفرما موجود باشد)، ثانياً، بيمه شده، ظرف مدت پنج سال قبل از ازدواج دست کم حق بيمه 720 روز کاري را به سازمان پرداخته باشد(720 روز سابقه بيمه داشته باشد)، ثالثاً عقد ازدواج، دائم و در دفتر رسمي ازدواج ثبت شده باشد. براي دريافت اين کمک هزينه، تمام بيمه شدگاني که شرايط قانوني را دارند، مي توانند با در دست داشتن اصل و کپي سند ازدواج و شناسنامه زوجين به همراه دفترچه بيمه(براي مشخص شدن شماره بيمه شده) به شعبه سازمان تأمين اجتماعي مربوطه مراجعه و اين کمک هزينه را دريافت کنند.

کمک هزينه کفن و دفن: مطابق ماده 84 قانون تأمين اجتماعي «هر گاه بيمه شده اي فوت کند، هزينه کفن و دفن او از طرف سازمان پرداخت خواهدشد.» اين کمک هزينه، مبلغ مقطوعي است که بابت کفن و دفن در گورستان عمومي شهر به بازماندگان متوفي پرداخت مي شود. در صورت دفن متوفي در مکان هاي خاص، که قاعدتاً هزينه اي بالاتر از حد معمولي دارد، ما به التفاوتي پرداخت نخواهد شد.

کمک هزينه زايمان و بارداري: معمولاً زماني که سخن از کمک هزينه بارداري و زايمان به ميان مي آيد، گمان بيشتر مردم آن است که اين کمک هزينه تنها به بانوان شاغل تعلق مي گيرد و ساير بانوان از دريافت آن محرومند. با وجود آن که قانون براي مرخصي ايام بارداري بانوان تسهيلات ويژه اي را پيش بيني کرده است، اما بانواني که در يک سال قبل از زايمان حداقل 60 روز سابقه بيمه داشته باشند نيز مي توانند از نوعي کمک هزينه زايمان استفاده کنند. بر اساس ماده 67 قانون تأمين اجتماعي، بانوي بيمه شده اي که فقط 60 روز سابقه پرداخت بيمه در يک سال قبل از زايمان را دارد و در زمان زايمان بيکار است، بدون توجه به ميزان سابقه بيمه مي تواند از کمک هزينه اي معادل دو سوم آخرين مزد ليست بيمه براي مدت دوازده هفته استفاده کند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۴ | 6:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/04/26 شماره انتشار 18738

گرفتن مهريه پس از فوت شوهر

پرسش:

همسرم در تصادفي 4ماه پيش فوت کردو مهريه من 500عدد سکه است که به عهده همسرم بود. مقداري از آن را از ديه شوهرم مي گيرم آيا مابقي آن را مي توانم از والدين همسرم که در قيد حيات و قيم قانوني او هستند از راه قانوني بگيرم؟

پاسخ:

وصول مهريه جنابعالي از محل ماترک ( از جمله ديه )همسر مرحوم تان امکان پذير است و اگر به غير از ديه اموال ديگري از همسر مرحوم تان سراغ داريد مي توانيد آن را از محل سهم الارث ديگر وراث، طبق مقررات مطالبه کنيد.

 

اتاق مشاوره

سهم زن از اموال شوهر پس از ۱۸ سال زندگي مشترک

خراسان - مورخ دوشنبه 1392/05/07 شماره انتشار 18465

پرسش:

بعد از 18سال زندگي به دليل مشکلات زياد به تشخيص مشاوران متعدد مي خواهم به صورت توافقي از شوهرم جدا شوم. آيا از اموال به دست آمده در اين 18سال چيزي به من تعلق مي گيرد؟

پاسخ:

هر پديده حقوقي آثار خاص خود را دارد و توانايي ايجاد آثار ديگر پديده ها را ندارد. در باره سوال مطرح شده بايد گفت طلاق تغييري در وضع مالکيت زوج و زوجه نسبت به اموالي که پيش از طلاق مالک بوده اند به وجود نمي آورد. اگر مالي قبل از طلاق متعلق به زوج بوده است همچنان متعلق به وي است و درباره زوجه نيز همين حکم جاري است. در مواردي که قبل از طلاق مالي به صورت مشاع تحت مالکيت زن و شوهر بوده است نيز وضعيت اشاعه مالکيت بعد از طلاق نيز ادامه مي يابد. در واقع طلاق به خودي خود باعث نمي شود زن مالک اموال شوهر خويش شود، ليکن ماده 29 قانون حمايت از خانواده مصوب 1391 مقرر مي دارد: (دادگاه ضمن رأي خود با توجه به شروط ضمن عقد و مندرجات سند ازدواج، تکليف جهيزيه، مهريه و نفقه زوجه، اطفال و حمل را معين و همچنين اجرت المثل ايام زوجيت طرفين را مطابق تبصره ماده (336) قانون مدني تعيين مي کند...). تبصره ماده 336 قانون مدني نيز بيان مي کند: (چنانچه زوجه کارهايي را که شرعا به عهده وي نبوده و عرفا براي آن کار اجرت المثل باشد، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و براي دادگاه نيز ثابت شود، دادگاه اجرت المثل کارهاي انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم مي کند.) يعني به عنوان مثال اگر زوجه کارهاي منزل را به امر يا خواهش شوهر خود و بدون قصد اين که درعوض آن از شوهر خود چيزي دريافت کند انجام دهد، در مقابل آن چيزي به عنوان مزد به وي تعلق نمي گيرد. حال آن که اگر با نيت مجاني بودن، کارهاي مزبور را انجام نداده باشد بلکه انتظار دريافت مزد آن اعمال را داشته باشد مستحق اجرت کارهاي خود است. از جانب ديگر مطابق تبصره 6 ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق، هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نيز تقاضاي طلاق ناشي از تخلف زن از وظايف همسري يا سوء اخلاق و رفتار وي نباشد و زوجه نتوانسته باشد مطابق تبصره ماده 336 قانون مدني که ذکر شد مالي از شوهر خود دريافت کند، با توجه به سنوات زندگي مشترک و نوع کارهايي که زوجه در خانه شوهر انجام داده باشد و وسع مالي زوج، دادگاه مبلغي را از باب بخشش (نحله) براي زوجه تعيين مي کند. از طرفي مطابق ماده 30 قانون حمايت از خانواده (در مواردي که زوجه در دادگاه ثابت کند به امر زوج يا اذن وي از مال خود براي مخارج متعارف زندگي مشترک که برعهده زوج است هزينه کرده و زوج نتواند قصد تبرع زوجه را اثبات کند، مي تواند معادل آن را از وي دريافت کند.) در نهايت بايد گفت مطابق ماده 29 همان قانون ثبت طلاق موکول به تأديه حقوق مالي زوجه است. طلاق درصورت رضايت زوجه يا صدور حکم قطعي داير بر اعسار زوج يا تقسيط محکومٌ    به نيز ثبت مي شود. در هرحال، هرگاه زن بدون دريافت حقوق مذکور به ثبت طلاق رضايت دهد مي  تواند پس از ثبت طلاق براي دريافت اين حقوق از طريق اجراي احکام دادگستري مطابق مقررات مربوط اقدام کند. پس زوجه مي تواند تمام حقوق مالي خود را از قبيل حقوقي که توضيح داده شد و همچنين مهريه و اموالي را که به خانه شوهر آورده است. قبل از گرفتن طلاق از شوهرش مطالبه کند ليکن حقي بر اموال شوهر ندارد.

مشاور حقوقي : محسن موحدي فرد، دانشجوي دکتراي تخصصي حقوق جزا و جرم شناسي و مدرس دانشگاه


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۴ | 6:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي خيانت در امانت

خراسان - مورخ شنبه 1392/04/01 شماره انتشار 18434

پرسش:

بنده يک دست کامل ابزارآلات جوشکاري اسکلت ساختماني رابه مدت15روزبه رسم امانت به فردي تحويل دادم ولي او خيانت کرد . من باتوسل به قانون بعداز8ماه ابزارم را تحويل گرفتم ولي قانون براي جبران خسارات وارده به بنده کاري نکرد. لطفاً راهنمايي کنيد .

پاسخ:

مشاور: محسن موحد فر

دادگاه تنها به چيزي رسيدگي مي کند که در دادخواست، خواسته شده است و حق رسيدگي به موارد خارج از محدوده دادخواست را ندارد و اين يکي از اصول بنيادين دادرسي است. شما مي توانستيد هنگام تقديم شکواييه براي جرم خيانت در امانت يا درطول دادرسي به استناد ماده 9 قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب (در امور کيفري)، ضرر و زيان وارد به خود (1- ضرر و زيان هاي مادي که در نتيجه ارتکاب جرم حاصل شده است و 2- منافعي که ممکن الحصول بوده و در اثر ارتکاب جرم، مدعي خصوصي از آن محروم و متضرر شده است) را مطالبه کنيد. ليکن اکنون که جريان دادرسي تمام شده است بايد به موجب دادخواست به استناد ماده فوق الذکر و ماده 1 قانون مسئوليت مدني و مواد راجع به اتلاف و تسبيب در قانون مدني ( مواد 328 تا 335) اقامه دعوي کنيد و با اثبات ضرر و زيان وارده، دادگاه حکم به جبران خسارت خواهد داد.

 

مشاوره حقوقي افزايش قيمت سکه و مهريه هايي که داده و گرفته مي شود

خراسان - مورخ شنبه 1392/04/22 شماره انتشار 18451

پرسش:

پسرم به طور توافقي در قبال دادن هر دو ماه يک سکه به همسرش، از او جدا شد. از همان سال که سکه 260 هزار تومان بود اين توافق را انجام داديم، آيا اکنون با توجه به افزايش چند برابري سکه، باز هم بايد هر دو ماه يک بار، يک سکه بپردازيم يا معادل ريالي آن را در سالي که توافق کرديم؟!

پاسخ:

مطابق ماده 1080 قانون مدني (تعيين مقدار مهر منوط به رضايت طرفين است) و ماده 1083 قانون مزبور (براي تاديه تمام يا قسمتي از مهر مي توان مدت يا اقساطي تعيين کرد) بنابراين توافق زوجين بر تاديه مهريه به صورت اقساط صحيح است و از آن جا که مهريه تعدادي سکه بوده است، شوهر مکلف است، همان تعداد سکه مطابق توافق (هر دو ماه، يک سکه) را به صورت اقساطي پرداخت کند و افزايش يا کاهش قيمت سکه، تاثيري در پرداخت تعداد سکه مورد توافق پديد نمي آورد. با اين حال اگر پسر شما از نظر مالي توان پرداخت يک سکه در دو ماه را ندارد مي تواند تقاضاي اعسار را به دادگاه ارائه کند و هر چند حکم قبلاً صادر شده است ولي احتمال تجديد نظر در اين باره وجود دارد. مشاور: محسن موحدي فرد، دانشجوي دکتراي تخصصي حقوق

پرسش و پاسخ حقوقي

خراسان - مورخ شنبه 1392/04/29 شماره انتشار 18457

پرسش:

مدتي پيش با چند نفر اقدام به ثبت يک شرکت خدماتي- مشاوره اي کرديم که اکنون فعاليت آن راکد است و من ديگر مايل به ادامه همکاري نيستم، اما ديگر اعضاي سهامدار شرکت نه سهام من را مي خرند و نه حاضر به فروش سهام خود هستند.در اين شرايط بايد چکار کنم؟

پاسخ:

اگر شرکتي که به ثبت رسانده ايد، سهامي خاص باشد، شما مي توانيد با رعايت شرايط اساسنامه، سهام تان را واگذار کنيد يا با ابزارهاي موجود در قانون تجارت که در اختيار سهامداران قرار داده است از قبيل تعيين هيئت مديره و بازرس قوي و دريافت رونوشت ازصورت حساب ها تا گزارش عمليات مديران و بازرسان( ماده 139قانون تجارت) تا نهايت تقاضاي انحلال شرکت، در صورتي که تا يک سال پس از تاسيس اقدامي صورت نگرفته است يا پس از يک سال فعاليت‌هاي شرکت متوقف شده باشد و نيز ساير موارد قانوني مذکور در ماده201 قانون تجارت، اقدام کنيد. در صورتي که شرکت مزبور سهامي خاص نباشد يا موسسه غير تجاري باشد؛ بايد به قانون و احکام خاص آن مراجعه کرد. عباس شيخ الاسلامي - دکتراي حقوق


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۴ | 6:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اتاق مشاوره طلاق بدون مهريه!

خراسان - مورخ یکشنبه 1392/03/05 شماره انتشار 18413

پرسش:

خانمي ۲۵ساله هستم که در دوران عقد به سر مي برم. به دليل مشکلات زيادي که داريم مي خواهم از همسرم جدا شوم. البته پيش از تصميم به جدايي، راه هاي ديگر از جمله درمان و مشاوره را امتحان کردم که متاسفانه به حل مشکلات ما کمکي نکرد. با اين حال خانواده ام راضي نيستند که بدون گرفتن مهريه طلاق بگيرم، اما از آن طرف شوهرم نيز حاضر به پرداخت مهريه نيست. نمي دانم چه کنم. لطفا راهنمايي کنيد.

پاسخ:

مشاورحقوقي - دکترمحسن موحدي فر - به اين سوال شما از ۲ديدگاه مي توان پاسخ گفت:

۱ - ديدگاه آسيب شناسي اجتماعي:

با توجه به اين که در سوالتان مطرح کرده ايد خانواده شما راضي نيستند که بدون گرفتن مهريه طلاق بگيريد و از طرفي شوهرتان نيز راضي به طلاق بدون بخشش مهريه از سوي شما نيست، اين امکان وجود دارد که اگر شما مهريه خود را ببخشيد و از همسرتان جدا شويد در آينده خانواده تان شما را نپذيرند، که اين مسئله نتايج منفي و آسيب هاي اجتماعي فراواني براي شما بعد از طلاق به همراه خواهد داشت.

۲ - ديدگاه حقوقي:

خانواده زوجه قانونا نمي توانند شرايط يا شرايطي براي طلاق دخترشان داشته باشند، مگر اين که وي به دلايلي محجور باشد (براي مثال صغير، غيررشيد يا مجنون باشد). پس در گرفتن طلاق اراده شخص زوجه براي اين عمل حقوقي کفايت مي کند.

مطابق ماده ۲۷ از فصل چهارم قانون حمايت از خانواده که در تاريخ 92.2.7 لازم الاجرا شده است و مواد ۱۰۸۲ و ۱۱۴۶ و ۱۱۴۷ از قانون مدني، زوجه مي تواند دادخواست مهريه و طلاق خود را به دادگاه حقوقي (خانواده) ارائه کند، ولي در خصوص طلاق پيشنهاد مي شود قبل از هر چيز بررسي هاي همه جانبه اي داشته باشيد و نسبت به مشکلات زندگي پس از طلاق شناخت کافي به دست آوريد ولي اگر باز هم جز گرفتن طلاق راهي برايتان نمانده بود، بهتر است با توافق شوهرتان دادخواست طلاق توافقي ارائه و از آن طريق نسبت به متارکه خود اقدام کنيد.

 

مشاوره حقوقي سفته؛ تعهدي سفت و سخت!

خراسان - مورخ دوشنبه 1392/03/20 شماره انتشار 18424

پرسش:

به دوستم مبلغ 10 ميليون تومان قرض دادم قرارشد، دو سه ماهه اين مبلغ را به من برگرداند ولي الان مي   گويد ندارم بدهم، به عنوان ضمانت سفته گرفتم و يک رسيد که فلان تاريخ پول را به من برگرداند، از طريق دادگاه چطور پي گير باشم و چقدر زمان مي‌برد؟

پاسخ:

ضوابط و مقررات ماده 309 قانون تجارت و ماده 249 آن قانون که درباره برات است در مورد سفته نيز صدق مي کند و کسي که سفته را امضا مي کند (در مسئله مورد بحث همان بدهکار) موظف است در تاريخ پرداخت که در سند ذکر شده است، معادل مبلغ مذکور در سفته را به ذي نفع سند (در مسئله مورد بحث همان طلبکار) بدهد و در صورت تخلف از اين تعهد، طلبکار مي تواند اقامه دعوي کند و مبلغ مورد نظر را به حکم دادگاه از امضا کننده سفته اخذ کند. به استناد رسيدي که در اختيار داريد نيز مي توانيد اقامه دعوي کنيد و دادگاه در صورت اثبات بدهي، حکم به نفع شما خواهد داد. زمان دقيق و از پيش تعيين شده اي براي احقاق حق از طريق دادگاه وجود ندارد و بستگي به قوت دلايل اثباتي و حجم پرونده هاي مورد بررسي توسط دادگاه و ... دارد.

مشاور حقوقي: محسن موحدي فر


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ | 12:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پرسش و پاسخ حقوقي شخصي چند ميليون ازبنده سفته دارد

خراسان - مورخ دوشنبه 1392/02/16 شماره انتشار 18396

پرسش:

شخصي چند ميليون ازبنده سفته دارد وقصد داردآن رابه اجرا بگذارد درحالي که بابت سفته هاپولي به حسابم نريخته است. درغيرواقعي بودن سفته هاشاهدنيزدارم آيابه صرف سفته داشتن طرف مقابل بنده محکوم ام؟

پاسخ:

وجود سفته ها در دست دارنده آن به منزله بدهي شما به ايشان است،مگر شما در دادگاه ثابت کنيد وجه آن را پرداخته ايد يا سفته ها از طريق سرقت يا خيانت در امانت به دست او رسيده است وصرف اين که به حساب شما پولي واريز نشده ،دليل بي حقي دارنده سفته ها محسوب نمي شود. به طور مثال ممکن است سفته ها را در مقابل کار يا فروش کالاداده باشيد.اگر دارنده نيز خود سفته ها را با حسن نيت از ديگري گرفته باشد کار شما سخت تر است ونمي توانيد به روابط مالي خود ودارنده اوليه سفته استناد کنيد.در هر حال با ذکر دقيق موضوع از مشاوره حقوقي حضوري کمک بگيريد.

عباس شيخ الاسلامي-دکتراي حقوق

 

پرسش و پاسخ حقوقي در زمان طلاق وقتي طرفين جلسات مشاوره را پشت سر گذاشتند

خراسان - مورخ چهارشنبه 1392/02/18 شماره انتشار 18398

پرسش:

در زمان طلاق وقتي طرفين جلسات مشاوره را پشت سر گذاشتند، چند روز طول مي کشد تا صيغه طلاق جاري شود؟

پاسخ:

پس از اعلام نظر مشاور به دادگاه در صورتي که طلاق توافقي باشد لزومي به ارجاع موضوع به داوري نيست و دادگاه، گواهي امکان نداشتن سازش را صادر مي کند. بعضي شعب دادگاه خانواده فورا گواهي امکان نداشتن سازش را صادر و برخي ديگر صدور اين گواهي را به تشکيل جلسه رسيدگي منوط مي کنند که بسته به اوقات دادگاه ممکن است تا چند ماه به تعويق افتد. اما در صورتي که طلاق توافقي نباشد، اختلاف طرفين براي ايجاد صلح و سازش ابتدا به داوري ارجاع مي شود. پس از دريافت نظر داوران، دادگاه به موضوع رسيدگي و حسب مورد گواهي امکان نداشتن سازش يا حکم الزام زوج به طلاق را صادر مي کند. در اين صورت زمان لازم براي رسيدگي و صدور رأي يا گواهي امکان نداشتن سازش تابع عواملي از قبيل تراکم پرونده هاي جاري شعبه و اوقات رسيدگي، شرايط و وضعيت پرونده و نظر قاضي خواهد بود. در مورد مهلت اجراي حکم طلاق يا گواهي امکان نداشتن سازش بر اساس مواد ۳۳ و ۳۴ قانون حمايت خانواده مصوب ۱۳۹۲ مدت اعتبار حکم طلاق ۶ ماه پس از تاريخ ابلاغ رأي فرجامي يا انقضاي مهلت فرجام خواهي و مدت اعتبار گواهي امکان نداشتن سازش براي تسليم به دفتر رسمي ازدواج و طلاق سه ماه پس از تاريخ ابلاغ رأي قطعي يا قطعي شدن رأي است. چنان چه گواهي مذکور ظرف اين مهلت تسليم نشود يا طرفي که آن را به دفترخانه رسمي طلاق تسليم کرده است، ظرف سه ماه از تاريخ تسليم در دفترخانه حاضر نشود يا مدارک لازم را ارائه نکند، گواهي صادر شده از درجه اعتبار ساقط است.

حسيني مدقق - وکيل پايه يک دادگستري

 

پرسش و پاسخ حقوقي 23سال پيش پدرم فوت کرد. زمينى داشتيم

خراسان - مورخ دوشنبه 1392/02/23 شماره انتشار 18402

پرسش:

23سال پيش پدرم فوت کرد. زمينى داشتيم که يک نفر صاحب آن شده است. سند به اسم پدرم مي باشد و در اداره ثبت اسناد بايگانى شده است ما آن زمان بچه بوديم. حالا مى توانيم زمين را پس بگيريم؟ مادربزرگ مان شاهد است.

پاسخ:

ابتدا بايد معلوم شود فرد مذکور با چه ادعايي زمين را در تصرف دارد. آيا مدعي مالکيت زمين است يا اجاره و.... مسئله ديگر اين است که متصرف زمين براي ادعاي خود چه دلايلي دارد. به عنوان مثال ممکن است با ارائه بيع نامه اي ادعا کند زمين را از پدر شما خريداري کرده و مالک آن است. اگر مالکيت زمين به موجب سند رسمي از آن پدر شما بوده است و متصرف فعلي مدعي مالکيت آن نباشد، مي توانيد عليه وي دعواي خلع يد اقامه کنيد. به علت اهميت موضوع و پيچيدگي دعاوي ملکي، پيشنهاد مي شود از مشاوره حضوري همکاران وکيل استفاده کنيد.

حسيني مدقق- وکيل پايه يک دادگستري


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ | 12:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي اختلاف بر سر تقسيم ارث

خراسان - مورخ شنبه 1390/09/19 شماره انتشار 18001

پرسش:

ملکي به پنج نفر ارث رسيده استچهار نفر قصد فروش ملک موروثي را دارند اما يکي از ورثه راضي به فروش نيست. چه بايد کرد؟

پاسخ:

بعضي مواقع بين ورثه در خصوص تقسيم ماترک متوفي که همان مال موروثي است اختلاف به وجود مي آيد در چنين مواقعي اگر يک يا چند نفر از ورثه به هر دليلي راضي به تقسيم ترکه نباشند کسي که مايل است ما ترک تقسيم شود بايد به نزديکترين مجمع قضايي مراجعه کرده و از دادگاه تقسيم ترکه را درخواست نمايد.به موجب ماده 304 قانون امور حسبي درخواست بايد کتبي و مشتمل بر امور زير باشد:

1)نام و مشخصات در خواست کننده و متوفي

2)ورثه و اشخاص ديگري که ترکه بايد بين آن ها تقسيم شود و سهام هر يک.

دادگاه همه ورثه را دعوت و به موضوع رسيدگي مي کند و در صورت عدم توافق ورثهحکم تقسيم ترکه را مي دهد.در اين صورت اگر مال به راحتي و بدون آسيب رسيدن به آن،قابل تقسيم باشد مثل پول نقد و يا موجودي بانک و ...دادگاه سهم هر يک از ورثه را تعيين و اجازه برداشت صادر مي کند ودر غير اين صورت اگر مانند خانه يا زمين يا اتومبيل و... باشد که نتوان سهم هر يک از ورثه را جداگانه به وي داددادگاه ملک را به مزايده مي گذارد و پس از انجام تشريفات و فروش آن پول و سهم هر يک از ورثه را به وي پرداخت مي کند.

محمد حسن ظريف پويا- کارشناس حقوق

 

مشاوره حقوقي وصيت اموال به نفع همسر

خراسان - مورخ شنبه 1390/10/17 شماره انتشار 18025

پرسش:

آيا من مي توانم همه اموال خود را به نفع همسر خود يا شخص ديگري وصيت کنم؟

پاسخ:

خير، مطابق شرع و قانون هر شخص فقط يک سوم (ثلث) مال خود را مي تواند وصيت کند يعني مثلا اگر سه عدد سکه دارد فقط يکي از آن ها را مي تواند وصيت کند يا اگر يک خانه دارد، دو دانگ آن را مي تواند به نفع کسي وصيت کند. اما اگر بقيه ورثه وي رضايت داشته باشند مي تواند بيشتر از ثلث را وصيت کند.شخص مي تواند وصيت نامه را به صورت عادي نوشته و پس از تعيين وصي (يعني کسي که پس از فوت امور وي را بايد به عهده بگيرد) خواسته هاي خود را بيان کند، مثلا محل دفن خود را مشخص کند و يا درخواست کند بعضي از واجبات ديني مثل نماز و روزه و... را برايش انجام دهند و در خاتمه اعلام کند يک سوم دارايي و اموال وي پس از فوت به همسر و يا هر شخص ديگري که در نظر دارد تعلق گيرد و کسي حق اعتراض به آن را ندارد. پس از امضاي وصيت نامه چند نفر هم به عنوان شاهد وصيت را امضا کنند. همچنين وصيت را مي توان به صورت رسمي در دفتر اسناد رسمي تنظيم کرد.

محمدحسن ظريف پويا- کارشناس حقوق

 

خراسان - مورخ شنبه 1391/01/19 شماره انتشار 18087

پرسش:

مشکلات ازدواج با اتباع بيگانه چیست؟

پاسخ:

در ماده ۱۰۶۰ قانون مدني آمده است:«ازدواج زن ايراني با تبعه خارجه در مواردي که مانع قانوني ندارد، موکول به اجازه مخصوص از طرف دولت است.»

ازدواج با اتباع بيگانه حتي در شرايطي که اجازه مخصوص هم از مراجع ذي صلاح اخذ شود و منع قانوني هم نداشته باشد، معمولا با مشکلات متعددي همراه است و زوجه(زن) و فرزندان را گرفتار مي کند. براي مثال اگر فرزندان شناسنامه ايراني نداشته باشند، در ادامه تحصيلات خصوصا مقاطع دانشگاهي با مانع مواجه مي شوند يا اگر زوج (مرد) تبعه کشور ديگر باشد و همسر و فرزندان خود را ترک کند و به وي دسترسي نباشد، گرفتن نفقه و ديگر حقوق زوجه تقريبا امکان ناپذير است. بنابراين توصيه مي شود تا آن جا که امکان دارد از چنين ازدواج هايي خودداري شود.چنين ازدواج هايي حتما بايد به صورت رسمي، قانوني و به صورت عقد دائم و پس از مشورت با اداره اتباع و امور بيگانه و اخذ مجوزهاي قانوني انجام شود.

محمدحسن ظريف پويا-کارشناس حقوق


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۴ | 12:20 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي ملک بدون سند را چگونه بخريم؟

خراسان - مورخ شنبه 1390/07/30 شماره انتشار 17963

پرسش:

زمان خريد ملک فا قد سند چه نکاتي را بايد رعايت کنيم ؟

پاسخ:

بعضي ها با پول پس انداز خود زمين فاقد سند را به اميد ترقي و فقط به دليل ارزان بودن مي خرند. درحالي که هيچ ارزاني بي دليل نيست و معمولاهمه سرمايه و پس انداز آن ها ازبين مي رود. پس تحت هيچ شرايطي ملک فاقد سند نخريد و اگر ناچار به دليل کمبود بودجه مجبور به چنين خريدي شديد موارد ذيل رارعايت کنيد:

1) حتما ملک خانه يا زمين را موقع پرداخت پول در تصرف بگيريد.

2) حتي المقدور سعي کنيد به سند اوليه و لومشاعي دسترسي داشته باشيد.

3) ايادي نقل و انتقال و قولنامه هاي قبلي را از فروشنده مطالبه کنيد.

4) از فروشنده و بستگان وي آدرس و شماره تلفن مطالبه کنيد.

5 )امضاء و اثرانگشت فروشنده و دو شاهد در مبايعه نامه فراموش نشود.

6) حتما بايک سر دفتر اسناد رسمي يا وکيل مشورت کنيد.

شخصي از من در خواست کرده سند خانه ام را به نفع او نزد بانک وثيقه بگذارم تا وام بگيرد،به اين شرط که مبلغي از وام را به من هديه بدهد و چک يا ضامن معتبر هم در قبال آن به من مي دهد. به نظر شما اين کار را انجام دهم؟

به هيچ وجه چنين کاري نکنيد، حتي براي بستگان يا بهترين دوست خود. موارد زيادي ديده شده است که وام گيرنده از پرداخت اقساط وام خود داري کرده و بانک ملک وثيقه گذار را توقيف کرده و در بعضي مواقع تمام سرمايه و پس انداز يک عمر خانواده اي (آپارتمان يا منزل مسکوني) از بين رفته است.

محمد حسن ظريف پويا . کارشناس حقوق

 

مشاوره حقوقي

درقبال دريافت سفته شريک شوم؟

خراسان - مورخ شنبه 1390/08/07 شماره انتشار 17969

پرسش:

دوستي براي خريد ماشين آلات شرکتش پيشنهاد مي کند سفته با پرداخت  20ميليون تومان درخريد شريک شوم آيا مشکلي پيش نمي آيد؟

پاسخ:

در چنين مواردي احتمال مشکل يا حتي کلاهبرداري زياد است؛ بنابراين هم جوانب کار را با دقت بررسي کنيد. با رعايت موارد ذيل احتمال خطر کمتر مي شود.

در صورت امکان ماشين آلات خريداري شده به نام شما و شريک باشد.

شرکتنامه اي به صورت رسمي در دفتر خانه يا حداقل عادي با حضور و امضاي دو شاهد بين شما و شريک تنظيم شود و ميزان سرمايه هر کدام دقيقا مشخص شود .

براي چنين سرمايه گذاري حتما با وکيل مشورت کنيد. پرداخت حق الوکاله ناچيز، ارزش کم کردن خطر را دارد.

قطعه زميني داراي سند منگوله دار و مشاعي با قيمتي بسيار مناسب در روزنامه آگهي شده ولي مالک، زمين را تحويل نمي دهد و فقط زمين بزرگي را در حاشيه ... نشان مي دهد و مي گويد هزار متر مربع مشاع از اين زمين متعلق به شماست. چنين زميني را بخرم؟

به هيچ وجه چنين زميني را نخريد. زميني که  فروشنده نتواند تحويل دهد ممکن است اصلاوجود خارجي نداشته باشد و سند منگوله دار هم ممکن است وقتي ميزان مالکيت در آن محاسبه شود، معلوم شود که فقط چند متر است!که طرف به جاي هزار متر به شما مي فروشد. پس اگر پول خود را دوست داريد، زمين ارزان نخريد.

محمدحسن ظريف پويا، کارشناس حقوق


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ | 12:19 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي آيا مي توان براي حد جرايمي مانند شرب خمر تخفيف در نظر گرفت؟

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/09/06 شماره انتشار 18844

پرسش:

آيا مي توان براي حد جرايمي مانند شرب خمر تخفيف در نظر گرفت؟

پاسخ:

خير، اعمال تخفيف يا تعليق در مجازات حدي ممکن نيست.«حد مجازاتي است که موجب [يا دليل اجراي مجازات]، نوع، ميزان و کيفيت اجراي آن در شرع مقدس، تعيين شده است.» (ماده ۱۵ قانون مجازات اسلامي) در مقابل مجازات حدي، مجازات تعزيري است. مجازات تعزيري، مجازاتي است که نوع، ميزان و کيفيت اجراي آن در شرع تعيين نشده است و نمايندگان مجلس با وضع قوانين، آن را تعيين مي کنند. قانون مجازات اسلامي در ماده ۲۱۹ مقرر مي دارد: «دادگاه نمي تواند کيفيت، نوع و ميزان حدود شرعي [مجازات هاي حدي] را تغيير يا مجازات را تقليل دهد يا تبديل يا ساقط نمايد. اين مجازات ها تنها از طريق توبه و عفو به کيفيت مقرر در اين قانون قابل سقوط، تقليل يا تبديل است.»يکي از جرايمي که مجازات حدي در پي دارد، شرب خمر يا مصرف مشروبات الکلي است. «مصرف مسکر از قبيل خوردن، تزريق و تدخين آن [تنفس بخارات حاصل از آن] کم باشد يا زياد، جامد باشد يا مايع، مست کند يا نکند، خالص باشد يا مخلوط به گونه اي که آن را از مسکر بودن خارج نکند، موجب حد است.» حد مصرف مشروبات الکلي، هشتاد ضربه شلاق است. (مواد ۲۶۴ و ۲۶۵ قانون مجازات اسلامي) اگر متهم به شرب خمر قبل از اثبات جرم و صدور رأي محکوميت وي، توبه و ابراز پشيماني کند و براي قاضي ثابت شود که توبه او حقيقي است، حد شرب خمر بر او اجرا نخواهد شد.

 

مشاوره حقوقي خانم بنده طبق نامه دادگاه جهيزيه خود را برده است

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/09/13 شماره انتشار 18850

پرسش:

با سلام، خانم بنده طبق نامه دادگاه جهيزيه خود را برده است. من خانه ديگري اجاره کرده و دادخواست عدم تمکين داده ام. تاريخ دادگاه فروردين سال آينده است. آيا تا آن موقع به خانمم نفقه تعلق مي گيرد؟

پاسخ:

يکي از حقوق مالي زن در زندگي مشترک نفقه است. پرداخت نفقه مشروط به تمکين يا اطاعت زن از شوهر مي باشد. از تاريخي که زن بدون دليل شرعي يا قانوني از شوهر خود سرپيچي کند و اصطلاحاً ناشزه شود، مرد تکليفي در پرداخت نفقه نخواهد داشت.

از نظر قانونگذار تأمين وسايل و هزينه هاي زندگي مشترک بر عهده مرد است و زن تکليفي ندارد که در تأمين اين هزينه ها يا فراهم آوردن وسايل زندگي و جهيزيه مشارکت کند. ماده ۱۱۰۶ قانون مدني مقرر مي کند: «در عقد دائم، نفقه زن به عهده شوهر است». نفقه شامل مسکن، خوراک، پوشاک و لوازم منزل، متناسب با وضعيت و جايگاه اجتماعي زن است. (ماده ۱۱۰۷ قانون مدني) بنابراين تهيه و تدارک جهيزيه به عنوان بخشي از نفقه بر عهده شوهر است.مگر اينکه زن و شوهر هنگام عقد توافق کرده باشند که جهيزيه را زن يا خانواده وي تأمين کنند. چنين توافقي بين طرفين آن، معتبر و لازم الاجراست.

از سوي ديگر، حق دريافت نفقه مشروط به تمکين زن از شوهر است. نافرماني زن از شوهر و عدم انجام وظايف زناشويي بدون عذر موجه، موجب از بين رفتن حق دريافت نفقه مي شود. ماده ۱۱۰۸ قانون مدني بيان مي کند: «هر گاه زن بدون مانع مشروع از اداي وظايف زوجيت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود.» اگر زندگي زن در منزل مشترک با شوهر براي وي خطرات جاني، مالي يا حيثيتي داشته باشد؛ مثلاً شوهر منزل خود را به محل فساد و فحشا تبديل کرده باشد، زن مي تواند منزل مستقلي اختيار کند. همچنين اگر طرفين هنگام عقد ازدواج توافق کرده باشند که اختيار تصميم گيري درباره محل زندگي مشترک بر عهده زن باشد، وي تکليفي به سکونت در منزلي که شوهر انتخاب کرده است، ندارد. در اين موارد، زندگي زن در محل مناسبي که خود انتخاب کرده است، موجب از بين رفتن حق دريافت نفقه نخواهد شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ | 12:18 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي آيا فروشنده ملک مي تواند در دادگاه مدعي شود که قرارداد سفيد امضا کرده و

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/09/13 شماره انتشار 18850

پرسش:

آيا فروشنده ملک مي تواند در دادگاه مدعي شود که قرارداد سفيد امضا کرده و مندرجات قرارداد توسط بنگاه تنظيم شده است؟ با اين که تمام مندرجات قرارداد مورد تأييد شاهدان آن است، آيا راهي براي اثبات چنين ادعايي وجود دارد؟

پاسخ:

در اينجا فروشنده، متصدي بنگاه معاملات املاک را به «جعل» و خريدار را به «استفاده از سند مجعول» متهم کرده است. (ماده ۵۲۳ قانون مجازات اسلامي) دادسرا و دادگاه کيفري در اين مورد تحقيق مي کند و در صورتي که ادعاي شاکي اثبات شود، جاعل (جعل کننده) و استفاده کننده از سند مجعول (جعلي) به جبران خسارات شاکي و مجازات مقرر در قانون محکوم خواهند شد. مجازات جعل و استفاده از سند مجعول از شش ماه تا دو سال حبس يا جزاي نقدي از سه تا دوازده ميليون ريال است. (ماده ۵۳۶ قانون مجازات اسلامي) در صورتي که شاکي نتواند ادعاي خود را در دادگاه اثبات کند، متهمان مي توانند به اتهام افترا از وي شکايت کنند. مجازات افترا يک ماه تا يک سال حبس و تا ۷۴ ضربه شلاق يا يکي از آن هاست. (ماده ۶۹۷ قانون مجازات اسلامي) دادگاه در رسيدگي به پرونده به دلايل ارائه شده از سوي طرفين و نتيجه تحقيقاتي که به صلاحديد خود انجام داده است، توجه مي کند. ارجاع موضوع به کارشناسان خبره و تشکيل جلسه براي استماع اظهارات طرفين و دفاعيات وکلاي آن ها يا شهادت شهود از جمله اقدامات دادسرا و دادگاه براي رسيدگي به شکايت و صدور رأي است. نتيجه هر پرونده به قوت و ضعف دلايل طرفين و نظر قاضي بستگي دارد و با اطلاعاتي که مطرح کرده ايد، قابل پيش بيني نيست.

 

مشاوره حقوقي سند شش دانگ خانه را براي ضمانتِ گرفتنِ وام لازم دارم. از طرف ديگر

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/09/06 شماره انتشار 18844

پرسش:

سند شش دانگ خانه را براي ضمانتِ گرفتنِ وام لازم دارم. از طرف ديگر، مي خواهم سه دانگ آن را به همسرم بدهم. قولنامه بنگاه و وکالت بلا عزل کافي است يا نه؟ طوري که در صورت فوت و يا حتي پشيماني خودم، حقي از او ضايع نشود.

پاسخ:

معامله با سند عادي براي طرفين قرارداد و قائم مقام آن ها معتبر و لازم الاتباع است ولي ممکن است نسبت به اشخاص ثالث قابل استناد نباشد. وکالت با فوت يا حجر وکيل يا موکل بي اعتبار مي شود.

شما مي توانيد با عقد صلح يا بيع و صرفاً با تنظيم صلح نامه يا بيع نامه (که گاهي عرفا به آن قولنامه مي گويند) تمام يا بخشي از مالکيت منزل خود را به همسرتان منتقل کنيد. چنين معامله اي براي طرفين آن (شما و همسرتان) و قائم مقام طرفين معامله (به عنوان مثال ورثه شما) معتبر است و بايد به مفاد آن عمل کنند و نمي توانند آن را ناديده بگيرند. ماده ۲۱۹ قانون مدني بيان مي کند: «عقودي که بر طبق قانون واقع شده باشد، بين متعاملين و قائم مقام آنها لازم الاتباع است مگر اينکه به رضاي طرفين اقاله يا به علت قانوني فسخ شود.»اقاله قرارداد يعني هر دو طرف قرارداد با هم توافق کنند که معامله را بر هم زنند و فسخ قرارداد يعني يکي از طرفين با شرايط مقرر در قانون يا قرارداد، معامله را بر هم زند.در صورتي که معامله بدون مراجعه به دفاتر اسناد رسمي و تنظيم سندِ رسميِ انتقال انجام شود نيز به اعتبار آن خللي وارد نمي شود، ليکن ممکن است در مقابل اشخاص ثالث که دخالتي در تنظيم قرارداد شما نداشته اند، قابل استناد نباشد. مثلاً اگر شما سه دانگ از خانه را با صلح نامه عادي به همسرتان صلح کنيد و پس از آن با مراجعه به دفاتر اسناد رسمي و با تنظيم سند رسمي و درج در سند مالکيت، خانه خود را براي دريافت وام در رهن بانک گذاريد و پرداخت اقساط به تعويق افتد و بانک تصميم بگيرد حقوق رهني خود را اعمال کند و ملک را بفروشد، همسر شما نمي تواند به استناد قرارداد عادي که قبلاً با شما تنظيم کرده است، مدعي مالکيت ملک و مانع بانک شود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۹۴ | 12:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي آيا فرزندان بعد از فوت مادر مي توانند مهريه پرداخت نشده مادر را از پدر مطالبه کنند؟

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/08/26 شماره انتشار 18835

پرسش:

آيا فرزندان بعد از فوت مادر مي توانند مهريه پرداخت نشده مادر را از پدر مطالبه کنند؟

پاسخ:

بلي، مي توانند.

به موجب حکم ماده1082 قانون مدني «به مجرد عقد، زن مالک مهر مي شود.» مهريه يکي از حقوق مالي زن است و ديني است که پس از عقد تا زمان پرداخت آن بر عهده شوهر مي باشد.

مطالبات مالي هر فرد با فوت وي به ورثه اش به ارث مي رسد. پس از فوت زن، مهريه نيز مانند ساير حقوق و مطالبات مالي وي، به ورثه اش به ارث خواهد رسيد. البته شوهر، خود نيز يکي از وارثان همسرش مي باشد. سهم الارث شوهر از اموال و مطالبات مالي همسر خود (شامل مهريه وي) در صورتي که زن داراي اولاد يا نوه باشد يک چهارم و اگر زن، فرزند يا نوه اي نداشته باشد، يک دوم است و بقيه اموال بين ساير وارثان تقسيم مي شود. بنابراين با فوت زن هر يک از ورثه وي مي تواند به ميزان سهم الارث خود، مهريه پرداخت نشده وي را از شوهر مطالبه کند.

 

مشاوره حقوقي آيا شوهر مي تواند زن خود را به کار مجبور کند؟

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/08/29 شماره انتشار 18838

پرسش:

آيا شوهر مي تواند زن خود را به کار مجبور کند؟

پاسخ:

به حکم ماده1102 قانون مدني «همين که نکاح به طور صحت واقع شد روابط زوجيت بين طرفين موجود و حقوق و تکاليف زوجين در مقابل همديگر برقرار مي شود.»

در عقد دائم، يکي از تکاليف شوهر نسبت به زن پرداخت نفقه است. (ماده1106 قانون مدني) نفقه عبارت است از مسکن، پوشاک، خوراک، وسايل منزل و ساير هزينه هاي متعارف زندگي، متناسب با وضعيت و شأن زن. شوهر نمي تواند هزينه هاي زندگي مشترک را از دارايي يا درآمد زن تأمين کند. تنها تکليف متقابل زن در مقابل دريافت نفقه، تمکين از شوهر است. تمکين يعني انجام وظايف زناشويي و اطاعت زن از شوهر در امور خانوادگي و پذيرش مديريت شوهر بر زندگي مشترک. به عنوان مثال، زن نمي تواند بدون اجازه شوهر منزل مشترک را ترک و محل زندگي جداگانه اي براي خود انتخاب کند.

رياست مرد بر خانواده در ماده 1105 قانون مدني که مقرر داشته «در روابط زوجين رياست خانواده از خصايص شوهر است»، مربوط به تدبير و مديريت مرد در امور خانوادگي است و مسائل مالي و اموال زن را در بر نمي گيرد. در ازدواج موقت، مرد تکليفي به پرداخت نفقه و تأمين هزينه هاي زندگي زن ندارد ولي در متعه (ازدواج موقت) نيز مرد نمي تواند زن را به اشتغال مجبور کند.

علاوه بر اين، در نظام حقوقي ما، اصل بر استقلالِ مالي زن و شوهر است.

به حکم ماده 1118 قانون مدني «زن مستقلاً مي تواند در دارايي خود هر تصرفي را که مي خواهد بکند.»

بنابراين حتي در صورتي که زن، شاغل و داراي درآمد مالي مستقل باشد يا اموالي داشته باشد، شوهر نسبت به درآمد يا اموال وي حقي ندارد. متقابلاً زن نيز نسبت به درآمد و اموال شوهر خود، جز نفقه (هزينه هاي زندگي به اندازه اي که قانون مقرر کرده است) حق ديگري ندارد.

حرمت مالکيت دسترنج افراد و آزادي انتخاب شغل در اصول متعدد قانون اساسي نيز مورد تأييد قرار گرفته است.

به موجب اصل بيست و هشتم قانون اساسي «هر کس حق دارد شغلي را که بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست برگزيند.»

بند چهارم اصل چهل و سوم قانون اساسي نيز «رعايت آزادي انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کاري معين و جلوگيري از بهره کشي از کار ديگري» را به عنوان يکي از ضوابط اقتصاد جمهوري اسلامي ايران مورد تأکيد قرار داده است. به حکم اصل چهل و ششم قانون اساسي «هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خويش است.»

کار اجباري در اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاقين (ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي و نيز ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي-اجتماعي و فرهنگي) و برخي مقاوله نامه هاي سازمان بين المللي کار منع شده است.

دولت ايران با مجوز صادره از مراجع قانونگذاري به اسناد بين المللي مذکور پيوسته و مفاد آن ها در حکم قانون و الزام آور است.

با وجود اين توضيحات، طرفين عقد ازدواج مي توانند زمان ازدواج يا پس از آن با يکديگر توافق کنند که تأمين هزينه هاي زندگي، مشترکاً بر عهده هر دوي آن ها باشد.

ماده1119 قانون مدني، چنين حقي را به رسميت مي شناسد: «طرفين عقد ازدواج مي توانند هر شرطي که مخالف با مقتضاي عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر بنمايند.»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ | 12:35 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي خانه فردي را خريده ام، طبق قولنامه، تمام هزينه ها (اعم از محضر و دارايي و...) با ايشان بوده  است

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/08/29 شماره انتشار 18838

پرسش:

خانه فردي را خريده ام، طبق قولنامه، تمام هزينه ها (اعم از محضر و دارايي و...) با ايشان بوده  است.

حال وي از انجام تعهدش، شانه خالي مي کند و مدعي است بايد سهم خود را بپردازم. چگونه مي توانم او را مجبور به انجام تعهدش کنم؟

پاسخ:

فروشنده متعهد است نسبت به تنظيم سند رسمي انتقال به نام شما اقدام کند و نمي تواند براي انجام تعهد خود به تنظيم سند، مبلغي بيش از آنچه در قرارداد معين شده از شما مطالبه کند.

براي الزام فروشنده مي توانيد در دادگاه محل وقوع ملک، عليه او دعواي «الزام به تنظيم سند رسمي انتقال» اقامه کنيد.

 

مشاوره حقوقي مردي همسرش را در منزل حبس کرده و از دادن نفقه و خرجي به وي خودداري مي کند

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/07/23 شماره انتشار 19095

پرسش: مردي همسرش را در منزل حبس کرده و از دادن نفقه و خرجي به وي خودداري مي کند. مي گويند اگر همسرش از خانه خارج شود، حق و حقوقش ضايع مي شود. تکليف چيست؟

پاسخ:عدم پرداخت نفقه (ترک انفاق) به موجب ماده ۵۳ قانون حمايت خانواده، جرم است و مرتکب آن به حبس تعزيري درجه 6 محکوم مي شود. بنابراين زوج مکلف به پرداخت نفقه زوجه است. همچنين مطابق ماده 1111 قانون مدني، زوجه مي تواند در صورت استنکاف زوج از پرداخت نفقه به دادگاه مراجعه کند. ميزان نفقه توسط دادگاه تعيين و زوج به پرداخت آن محکوم مي شود. در صورت خودداري زوج از پرداخت نفقه وعدم امکان اجبار وي، مطابق ماده 1129 قانون مدني، دادگاه به تقاضاي زوجه، حکم به اجبار زوج به طلاق زوجه مي کند. طبق رويه قضايي فعلي دادگاه هاي خانواده، در مواردي که زن و شوهر با يکديگر در منزل مشترک زندگي مي کنند، فرض بر اين است که شوهر هزينه هاي زندگي را تامين و نفقه را پرداخت مي کند. در صورتي که زن ادعاي عدم پرداخت نفقه را داشته باشد، بايد اين ادعا با ارائه دلايل محکمه پسند مانند شهادت شهود نزد قاضي اثبات شود.

از سوي ديگر، حبس همسر در منزل مي تواند از موارد عسر و حرج مذکور در تبصره ماده 1130 قانون مدني باشد. در موارد عسر و حرج، زن مي تواند به دادگاه خانواده مراجعه و از دادگاه درخواست طلاق کند. زن در زندگي زناشويي مکلف به تمکين و اطاعت از همسر خود است ليکن اين تکليف در حدود احکام شرع و عرف جامعه است و نبايد موجب سوء استفاده شوهر و حبس زن در خانه شود.

 

مشاوره حقوقي شوهرم فوت کرده است. آيا مي توانم قبل از تقسيم ارثيه، مهريه ام را مطالبه کنم؟

خراسان - مورخ دوشنبه 1394/07/20 شماره انتشار 19092

پرسش: شوهرم فوت کرده است. آيا مي توانم قبل از تقسيم ارثيه، مهريه ام را مطالبه کنم؟

پاسخ:بله، مي توانيد. به مجرد عقد، زن مالک مهر مي شود. (ماده ۱۰۸۲ قانون مدني) مهريه، دين و طلبي است مانند ساير حقوق مالي زن که پس از عقد تا زمان پرداخت آن، بر عهده شوهر است. بنابراين در صورتي که شوهر (بدهکار) فوت کند، بدهي هاي وي و از جمله، مهريه پرداخت نشده همسرش بايد از اموال باقي مانده از او (ماترک) به زن (طلبکار) پرداخت شود. اگر پس از پرداخت مهريه و ساير ديون (بدهي ها) و واجبات مالي، چيزي باقي ماند، باقي مانده بين ورثه متوفي تقسيم خواهد شد.ماده ۸۶۸ قانون مدني بيان مي کند: «مالکيت ورثه نسبت به ترکه متوفي مستقر نمي شود مگر پس از اداي حقوق و ديوني که به ترکه ميت تعلق گرفته.» ماده ۲۲۵ قانون امور حسبي نيز بيان مي کند: «ديون و حقوقي که به عهده متوفي است بعد از هزينه کفن و دفن و تجهيز متوفي و ساير هزينه هاي ضروري از قبيل هزينه حفظ و اداره ترکه بايد از ترکه داده شود.» به عبارت ديگر، پيش از آنکه اموال باقي مانده از همسر مرحوم شما، بين ورثه اش تقسيم شود، ابتدا بدهي هاي ايشان (از جمله مهريه پرداخت نشده شما) پرداخت مي شود و سپس آنچه باقي مي ماند، بين ورثه تقسيم خواهد شد. به حکم ماده ۲۲۹ قانون امور حسبي، «تصرفات ورثه در ترکه از قبيل فروش و صلح و هبه و غيره نافذ نيست مگر بعد از اجازه بستانکاران و يا اداي ديون.» از سوي ديگر، بند ۶ ماده ۴ قانون حمايت خانواده، رسيدگي به کليه امور و دعاوي راجع به مهريه را در صلاحيت دادگاه خانواده قرار داده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴ | 12:34 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي دخترم نزديک دو سال است که در عقد دائم است

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1394/07/23 شماره انتشار 19095

پرسش: دخترم نزديک دو سال است که در عقد دائم است. پنج ماه است که شوهرش بدون دليل موجه وي را ترک کرده است. آيا او مي تواند براي نفقه و مهريه اقدام کند؟

پاسخ: قانون مدني در ماده 1082 به صراحت بيان کرده است که به محض عقد نکاح، زن مالک مهر مي شود ومي تواند در آن دخل وتصرف کند. هم چنين در ماده 1106 اين قانون اشاره شده که در عقد دائم، نفقه زن بر عهده شوهر است، لذا زن مي تواند با تقديم دادخواست به دادگاه خانواده، درخواست کند همسر وي محکوم به پرداخت نفقه و مهريه شود. دادگاه خانواده به موضوع رسيدگي و شوهر را به پرداخت حقوق مالي زن محکوم مي کند. مستنداً به ماده 1206 قانون مدني، زن مي تواند براي نفقه گذشته خود نيز علاوه برنفقه آينده اقدام وآن را دريافت کند. از سوي ديگر، عدم پرداخت نفقه (يا به اصطلاح ترک انفاق)جرم است. ماده ۵۳ قانون حمايت خانواده بيان مي کند که «هرکس با داشتن استطاعت مالي، نفقه زن خود را در صورت تمکين او ندهد يا از تأديه نفقه ساير اشخاص واجب النفقه امتناع کند، به حبس تعزيري درجه شش محکوم مي شود.»

«ترک زندگي خانوادگي توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالي و يا نه ماه  متناوب در مدت يک سال بدون عذر موجه » از موارد عسر و حرج است. عسر و حرج يعني شرايطي که ادامه زندگي را براي زوجه با مشقت همراه کرده و تحمل آن مشکل باشد. در چنين مواردي زن مي تواند به دادگاه مراجعه و از قاضي درخواست طلاق کند. (بند يک تبصره ماده 1130 قانون مدني)

 

مشاوره حقوقي پدر همسرم فوت کرده و خانه اي از خود باقي گذاشته است

خراسان - مورخ دوشنبه 1394/07/20 شماره انتشار 19092

پرسش: پدر همسرم فوت کرده و خانه اي از خود باقي گذاشته است. يکي از برادران همسرم با ارائه قولنامه بنگاهي ادعا مي کند که چند سال قبل ملک را خريده است. در صورتي که در قولنامه مبلغي قيد نشده است. ضمناً پدر همسرم در زمان حيات چيزي درباره اين موضوع به اطرافيان خود نگفته است. آيا اين قولنامه معتبر است؟ اگر چنين نيست بايد چه کار کرد؟

پاسخ: همسر شما مي تواند پس از دريافت گواهي انحصار وراثت، از دادگاه درخواست کند ترکه پدر مرحومش و از جمله، خانه مورد اختلاف بين وارثان تقسيم شود. اگر برادر ايشان در مراحل تقسيم ترکه يا در دادگاهي ديگر (به عنوان مثال با تقديم دادخواست الزام به تنظيم سند رسمي عليه ساير وارثان از جمله همسر شما) به مبايعه نامه مذکور استناد و نسبت به خانه مورد اختلاف، ادعاي مالکيت کرد، خواندگان (يعني همسر شما و ساير ورثه) مي توانند نسبت به مبايعه نامه ابرازي که سند غير رسمي است، ابراز «ترديد» کنند. در اين صورت، برادر همسرتان که سند را ارائه داده و به استناد آن، مدعي مالکيت خانه است، بايد اثبات کند که مبايعه نامه واقعاً توسط پدر همسرتان امضا شده است.ماده 216 قانون آيين دادرسي دادگاه هاي عمومي و انقلاب در امور مدني در باب «انکار و ترديد» بيان مي کند: «کسي که عليه او سند غير رسمي ابراز شود، مي تواند خط يا مهر يا امضا و يا اثر انگشت منتسب به خود را انکار نمايد و احکام منکر بر او مترتب مي گردد اگر سند ابرازي منتسب به شخص او نباشد مي تواند ترديد کند.» اظهار ترديد يا انکار نسبت به اسناد ارائه شده، بايد تا اولين جلسه دادگاه به عمل آيد. (ماده 217 قانون آيين دادرسي مدني) در اين صورت، دادگاه به موضوع رسيدگي و در صورت ضرورت بررسي سند، تطبيق خط، امضا، اثر انگشت يا مهر، سند را به کارشناس رسمي دادگستري يا نيروي انتظامي ارجاع خواهد داد.به فرض اثبات اصالت مبايعه نامه ابرازي و انتساب آن به پدر همسر شما، در صورتي که ثمن (بهاي خانه)، نامعين، مجهول يا مبهم باشد، معامله انجام شده، فاقد يکي از شرايط اساسي صحت و طبعاً فاقد اعتبار است. قانون مدني در مواد مختلف، معلوم بودن عوضين (يعني مبيع و ثمن يا کالا و بهاي آن) را از شرايط صحت بيع دانسته است. «مورد معامله بايد مبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالي به آن کافي است.» (ماده216) يا «بيع عبارت است از تمليک عين به عوض معلوم.» (ماده338) يا «مقدار و جنس و وصف مبيع بايد معلوم باشد...» (ماده342) به بيعي که در آن يکي از عوضين (يعني کالا يا بهاي آن) مجهول باشد، اصطلاحاً بيع غَرَري گفته مي شود. چنين بيعي، باطل است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲۴ مهر ۱۳۹۴ | 16:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي اگر فردي که زن و بچه دارد، فوت کند ولي پدر و مادر او زنده باشند و بعد، آن ها هم فوت شوند و

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/08/22 شماره انتشار 18832

پرسش:

اگر فردي که زن و بچه دارد، فوت کند ولي پدر و مادر او زنده باشند و بعد، آن ها هم فوت شوند و ارثي به جا گذارند، آيا به وارثان فرد فوت شده اول، ارث تعلق مي گيرد يا خير؟

پاسخ:

ممکن است به آن ها ارث تعلق بگيرد. اگر پدر بزرگ و مادر بزرگ غير از فرزند مرحومشان، فرزند يا فرزندان ديگري داشته باشند، نوه ها چيزي به ارث نمي برند. اما اگر پدر بزرگ و مادربزرگ وارثاني نداشته باشند که از لحاظ خويشاوندي از نوه ها به آن ها نزديک تر باشند، آنها ارث مي برند.

براي توضيح بيشتر، ضروري است با چند اصطلاح رايج در بحث ارث آشنا شويم. شخص مرحوم که از خود اموالي به جا گذاشته است را «مُوَرِّث» (بر وزن معلِّم)، شخصي که اموال را به ارث مي برد «وارث» و جمع آنها را «وُرّاث»، «وَرَثِه» يا «وارثان» و آنچه از اموال و دارايي مرحوم باقي مانده است را «ماتَرَک» يا «تَرَکِه» مي گويند.

فرض کنيم، علي که فرزنداني به نام هاي حسن و عباس دارد در سال 1390 فوت کند و فرزند وي، عباس که خود دو فرزند و يک همسر به نام هاي امير، محسن و مريم دارد، در سال 1386 فوت کرده باشد.

يکي از شروط وراثت و ارث بردن، زنده بودن وارث هنگام فوت مورث است. (ماده 875 قانون مدني) بنابراين عباس که پيش از پدر خود يعني علي فوت کرده است، پس از فوت پدرش، از او مالي به ارث نمي برد.

ماده910 قانون مدني مقرر داشته است: «هر گاه ميت اولاد داشته باشد گر چه يک نفر، اولاد اولاد او ارث نمي برند.» بنابراين و از آنجا که علي در زمان فوت، صاحب فرزندي به نام حسن بوده است، نوه هاي وي (امير و محسن) از او چيزي به ارث نمي برند و تمام ماترک او به حسن مي رسد. اما اگر حسن نيز قبل از فوت پدر خود از دنيا رفته باشد، تنها وارثان علي در زمان فوت وي، نوه هايش (امير و محسن) هستند و ماترک علي به آن ها مي رسد. مريم با علي (پدر شوهرش) خويشاوندي خوني (يا نَسَبي) ندارد. خويشاوندي سَبَبي يعني خويشاوندي ناشي از ازدواج نيز فقط بين زن و شوهر رابطه توارث ايجاد مي کند. بنابراين، مريم در هيچ صورتي از علي ارث نخواهد برد.

 

مشاوره حقوقي خودرويي را  ۸ ماه پيش قولنامه کرده ام. فروشنده براي صدور سند، مماطله (تاخير) مي کند

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/08/26 شماره انتشار 18835

پرسش:

خودرويي را  ۸ ماه پيش قولنامه کرده ام. فروشنده براي صدور سند، مماطله (تاخير) مي کند. ضمناً چکي به مبلغ ماشين با پشت نويسي دارم. راهنمايي ام فرماييد.

پاسخ:

براي الزام فروشنده به تنظيم سند رسمي انتقال به نام شما، به دادگاه حقوقي محل سکونت وي مراجعه و دادخواستي به خواسته «الزام به تنظيم سند رسمي» به دادگاه تقديم کنيد. در صورتي که سند خودرو به نام فروشنده نيست، بايد نام و مشخصات شخصي که سند خودرو به نام وي مي باشد به همراه نام و مشخصات ساير اشخاصي که متوالياً خودرو را خريد و فروش کرده اند تا خودرو به فروشنده شما رسيده است نيز در قسمت خوانده (خواندگان) درج شود. مثلاً اگر سند خودرو به نام علي است و علي، خودرو را با قرارداد عادي به حسن فروخته، حسن نيز آن را به کامران واگذار کرده و شما خودرو را از کامران خريده باشيد، براي الزام فروشنده (کامران) به تنظيم سند خودرو به نام شما، بايد نام و مشخصات هر سه نفر (علي، حسن و کامران) را در قسمت خواندگان درج کنيد.

از طرف ديگر، اگر به دليلي مثلاً در رهن بودن اتومبيل، انتقال سند آن به شکل فعلي مقدور نباشد، بايد در دادخواست تقديمي، در قسمت خواسته، «الزام خوانده به تسويه حساب و فک رهن از اتومبيل» (يا هر اقدام ديگري که براي تنظيم سند ضروري است) نيز قيد شود.

اگر در قرارداد شما براي تأخير در تنظيم سند انتقال، مبلغي به عنوان وجه التزام يا خسارت تأخير در انجام تعهد در نظر گرفته شده باشد، مي توانيد با استناد به قرارداد، از دادگاه درخواست کنيد فروشنده را به پرداخت مبلغ مذکور محکوم کند. در غير اين صورت، مطالبه خسارت تنها در صورتي ممکن خواهد بود که بتوانيد ثابت کنيد تأخير فروشنده در انجام تعهد، موجب ورود خسارت به شما شده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ | 17:42 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي خانمي ۶ ماه است که در عقد موقت من مي باشد

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/08/19 شماره انتشار 18829

پرسش:

خانمي ۶ ماه است که در عقد موقت من مي باشد. پيش از اين هم، سه ماه در عقد موقت من بوده است. آيا مي تواند ادعا کند تا يک سوم سرمايه من را تصرف کند يا ادعا کند که بايد عقد موقت را تبديل به دائم کنم؟

پاسخ:

خير، دارايي زن و شوهر چه در ازدواج موقت چه در ازدواج دايم، مستقل از يکديگر است، مگر آن که ضمن عقد يا پس از آن، طرفين در اين خصوص توافقي کرده باشند که در اين صورت، بر مبناي توافق عمل خواهد شد. عقد ازدواج موقت هر چند براي مدتي طولاني باشد، براي زن حقي در الزام شوهر به ازدواج دايم ايجاد نمي کند.

 

مشاوره حقوقي منزلي را از خانمي رهن و اجاره کردم. در زمان تنظيم قرارداد، سند به نام ايشان بود و

خراسان - مورخ پنج‌شنبه 1393/08/22 شماره انتشار 18832

پرسش:

منزلي را از خانمي رهن و اجاره کردم. در زمان تنظيم قرارداد، سند به نام ايشان بود و حالا شوهر اين خانم که از او جدا شده، عليه وي، حکم خلع يد گرفته و سند به نام شوهر شده است و از ما خواسته اند که زودتر از موعد اتمام قرارداد، تخليه کنيم. حکم قانون چيست؟

پاسخ:

ماده498 قانون مدني بيان مي  کند: «اگر عين مستاجره به ديگري منتقل شود اجاره به حال خود باقي است مگر اينکه موجر حق فسخ در صورت نقل را براي خود شرط کرده باشد.» به عبارت ديگر، اگر اجاره دهنده (موجر) قبل از پايان مدت قرارداد اجاره با شما، منزل مورد اجاره را به ديگري بفروشد، قرارداد شما کماکان و تا زمان پايان مدت قرارداد معتبر خواهد بود. ممکن است شخصي قصد فروش ملک خود را داشته باشد و براي اينکه ملک تا زمان فروش که معمولاً مدتي به طول مي انجامد، بلااستفاده نماند، تصميم بگيرد آن را اجاره دهد. در چنين حالتي، موجر مي تواند در قرارداد اجاره شرط کند که در صورت فروش ملک، حق فسخ قرارداد اجاره را داشته باشد. اگر چنين شرطي در قرارداد نباشد، فروش ملک به حقوق مستاجر خللي وارد نمي کند. خريدار ملک (مالک جديد) اصطلاحاً قائم مقام موجر ناميده مي شود و در مقابل شما همان حقوق و تکاليفي را خواهد داشت که قبلاً موجر داشته است؛ مي تواند اجاره بهاي ماهانه را دريافت کند و اگر مبلغي به عنوان رهن از مستاجر دريافت شده، موظف است براي تخليه ملک، پس از پايان مدت قرارداد، مبلغ دريافت شده را به مستاجر برگرداند. ماده 4 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب سال 1376 مقرر مي دارد: «در صورتي که موجر مبلغي به عنوان وديعه يا تضمين يا قرض الحسنه و يا سند تعهدآور و مشابه آن از مستأجر دريافت کرده باشد، تخليه و تحويل مورد اجاره به موجر موکول به استرداد سند يا وجه مذکور به مستأجر و يا سپردن آن به دايره اجراست.»

اگر کسي نسبت به ملک مورد اجاره ادعايي داشته باشد، مثلاً مدعي باشد که منزل مورد اجاره متعلق به او بوده و موجر حق اجاره دادن آن را به شما نداشته است، نمي تواند خود مستقيماً براي شما ايجاد مزاحمت کند. او براي احقاق حقوق مورد ادعايش بايد به دادگاه مراجعه و عليه موجر و مستاجر (هر دو) اقامه دعوا کند. قانونگذار در ماده489 قانون مدني مقرر کرده است که «اگر شخصي که مزاحمت مي نمايد مدعي حق نسبت به عين مستاجره يا منافع آن باشد مزاحم نمي تواند عين مزبور را از يد مستاجر انتزاع نمايد مگر بعد از اثبات حق با طرفيت مالک و مستاجر هر دو.» به اين ترتيب، قانون گذار ترتيبي پيش بيني کرده است که براي مستاجر فرصت دفاع وجود داشته باشد.

حال اگر شخصي بدون رعايت اين مقررات و بدون اطلاع مستاجر به دادگاه مراجعه کرده و صرفاً موجر را طرف دعواي خود قرار داده باشد، در چنين حالتي اگر رأيي صادر شود که حقوق شما را ناديده بگيرد؛ مثلاً رأي رفع تصرف از ملک صادر شده باشد در حالي که شما حق داريد تا پايان مدت اجاره از ملک استفاده کنيد، مي توانيد به دادگاه صادر کننده حکم مراجعه و دادخواست «اعتراض ثالث» ارائه کنيد. به حکم ماده ۴۱۷ قانون آيين دادرسي مدني، «اگر در خصوص دعوايي رأيي صادر شود که به حقوق شخص ثالث خللي وارد آورد و آن شخص يا نماينده او در دادرسي که منتهي به راي شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، مي تواند نسبت به آن راي اعتراض نمايد.» البته اعتراض ثالث به خودي خود مانع اجراي حکم و رفع تصرف از ملک نيست. براي اين منظور، بايد با ارائه دليل (اجاره نامه) همزمان با ارائه دادخواست اعتراض ثالث از دادگاه درخواست کنيد دستور توقف اجراي حکم را صادر کند. ماده ۴۲۴ همان قانون بيان مي کند: «اعتراض ثالث موجب تأخير اجراي حکم قطعي نمي باشد. در مواردي که جبران ضرر و زيان ناشي از اجراي حکم ممکن نباشد دادگاه رسيدگي کننده به اعتراض ثالث به درخواست معترض ثالث پس از اخذ تامين مناسب قرار تاخير اجراي حکم را براي مدت معين صادر مي کند.»


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ | 17:41 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مشاوره حقوقي آيا مرتکب قتل غيرعمد در تصادفات، جريمه و زندان هم دارد؟

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/08/19 شماره انتشار 18829

پرسش:

آيا مرتکب قتل غيرعمد در تصادفات، جريمه و زندان هم دارد؟

پاسخ:

بله، ماده ۷۱۴ قانون مجازات اسلامي مقرر کرده است: «هر گاه بي احتياطي يا بي مبالاتي يا عدم رعايت نظامات دولتي يا عدم مهارت راننده (اعم از وسايط نقليه زميني يا آبي يا هوايي) يا متصدي وسيله موتوري منتهي به قتل غيرعمدي شود، مرتکب به شش ماه تا سه سال حبس و نيز به پرداخت ديه در صورت مطالبه از ناحيه اولياي دم محکوم مي شود».

به حکم ماده ۷۱۸ قانون مجازات اسلامي، مستي، نداشتن گواهينامه، سرعت بيش از حد مجاز، وجود نقص و عيبي در اتومبيل که موثر در تصادف باشد، عدم توجه به محل عبور پياده و رانندگي از محل عبور ممنوع، موجب محکوميت به بيش از دو سوم حداکثر مجازات مذکور خواهد بود. همچنين «دادگاه مي تواند علاوه بر مجازات فوق، مرتکب را براي مدت يک تا پنج سال از حق رانندگي يا تصدي وسايل موتوري محروم نمايد.»

ترک صحنه و رها کردن مصدومان نيز موجب افزايش مجازات است. ماده ۷۱۹ قانون مجازات اسلامي مقرر کرده است: «هرگاه مصدوم احتياج به کمک فوري داشته و راننده با وجود امکان رساندن مصدوم به مراکز درماني و يا استمداد از مأمورين انتظامي از اين کار خودداري کند و يا به منظور فرار از تعقيب، محل حادثه را ترک و مصدوم را رها کند» به بيش از دو سوم حداکثر مجازات مقرر محکوم خواهد شد.

رانندگي بدون گواهينامه حتي اگر منجر به حادثه و تصادف نشود، جرم است و مرتکب آن به حبس يا جزاي نقدي محکوم مي شود. اما قتلِ غيرعمد ناشي از تصادف رانندگي به دليل گواهينامه نداشتن راننده، به قتلِ عمد تبديل نمي شود. ماده ۷۲۳ قانون مجازات اسلامي، مجازات رانندگي بدون گواهينامه را براي بار اول، حبس تا دو ماه يا جزاي نقدي تا يک ميليون ريال و يا هر دو مجازات و در صورت ارتکاب مجدد دو تا شش ماه حبس تعيين کرده است.

 

مشاوره حقوقي آيا مي شود ازدواج موقت را با وجود يک فرزند پسر، دائمي کرد؟

خراسان - مورخ دوشنبه 1393/08/19 شماره انتشار 18829

پرسش:

آيا مي شود ازدواج موقت را با وجود يک فرزند پسر، دائمي کرد؟ البته همسر اول هم وجود دارد و من زن دوم هستم.

پاسخ:

در صورت توافق طرفين و نبود مانع قانوني يا شرعي مي توانيد ازدواج دايم کنيد اما حتي اگر از ازدواج موقت فرزندي حاصل شود، نمي توان مرد را مجبور به ازدواج دايم کرد. به حکم ماده ۲۱ قانون حمايت خانواده، باردار شدن زن يکي از مواردي است که در آن، ثبت ازدواج موقت الزامي است. ثبت ازدواج يعني اين که نام طرفين، ازدواج موقتشان، مهريه و مدت آن ازدواج در شناسنامه دو طرف و در دفاتر رسمي قيد مي شود. اين موضوع در ماهيت ازدواج و حقوق و تکاليف زن و شوهر تغييري ايجاد نمي کند. ماده ۲۱ قانون حمايت خانواده بيان مي کند: «نکاح موقت نيز تابع موازين شرعي و مقررات قانون مدني است و ثبت آن در موارد زير الزامي است: ۱ - باردار شدن زوجه ۲ - توافق طرفين ۳ - شرط ضمن عقد»

خودداري مرد از ثبت ازدواج دايم يا ازدواج موقت (در مواردي که الزامي است) جرم است و جريمه از هشت ميليون تا هجده ميليون تومان يا حبس از نود و يک روز تا شش ماه در پي خواهد داشت. ماده ۴۹ قانون حمايت خانواده مقرر کرده است: چنانچه مردي «در مواردي که ثبت نکاح موقت الزامي است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه، به پرداخت جزاي نقدي درجه پنج و يا حبس تعزيري درجه هفت محکوم مي شود.»

انکار زوجيت يا ادعاي واهي زوجيت نيز جرم است. هر کدام از زن يا مرد که عقد ازدواج موقت يا دايمي را که بين آن ها بوده، انکار کند يا هر کس به دروغ، نسبت به کسي با طرح دعواي حقوقي يا شکايت کيفري ادعاي رابطه زوجيت کند و ثابت شود که اين ادعا دروغ بوده است، به حبس از شش ماه تا دو سال و يا جزاي نقدي از دو ميليون تا هشت ميليون تومان محکوم خواهد شد. (ماده ۵۲ قانون حمايت خانواده)

در مُتعه (نکاح منقطع يا ازدواج موقت يا آن گونه که مصطلح است صيغه) تعيين مدت و تعيين مهريه ضروري است.

اگر در ازدواج موقت، مهريه ذکر نشود آن عقد باطل است. (مواد ۱۰۷۶ و ۱۰۹۵ قانون مدني) در صورت خودداري مرد از پرداخت مهريه مي توان به دادگاه خانواده مراجعه و مهريه را از اين طريق مطالبه کرد.

عقد ازدواج موقت از موجبات ارث نيست. بنابراين زن و شوهر در اين گونه ازدواج هيچ ارثي از يکديگر نمي برند. همچنين در ازدواج موقت به زن نفقه تعلق نمي گيرد و مرد تکليفي در تأمين هزينه هاي زندگي زن ندارد. فرزند حاصل از ازدواج موقت، فرزند مشروع و قانوني زوجين است و تمامي حقوق چنين فرزندي را داراست. بنابراين پدر و مادر مکلفند در نگهداري و تربيت وي بکوشند و با يکديگر همکاري کنند. پرداخت نفقه (هزينه زندگي) او نيز از تکاليف پدر است. چنين فرزندي از پدر و مادر و پدر و مادر از او ارث مي برند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: مــشــــاوره حــــقـــــو قــــي

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۴ | 6:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |