شماره چهارم لاله های سرخ در گفتگو با سرهنگ جواد نظام پور از فرماندهان تیپ ویژه شهدا
اگر کردستان را از دست داده بودیم انقلاب را از دست میدادیم/روایتی مستند از از چهارده ماه محاصره طاقت فرسای شهر سردشت
اگر پژوهشگری با نگاهی ژرف اندیش به تاریخ معاصر تحولات کردستان در اوایل دهه 1360ش بنگرد در خواهد یافت که شاید در میان مسئولان رده میانی ایران آن روز کمتر کسی همچون شهید محمد بروجردی به بغرنج و حساس بودن مسئله کردستان پیبرده باشد شهیدی که برای پاکسازی کردستان عزیز و مظلوم از عناصر فرصت طلب و مخرب ضد انقلاب به تمام مقامات دنیوی پشت پا زد
در ادامه طی گفتگو با سرهنگ جواد نظامپور راوی مشهور دفاع مقدس و فرمانده سابق ادوات تیپ ویژه شهدا روایتی مستند از برخی جنایات تکان دهنده ضد انقلاب در کردستان دهه 1360ش ارائه کردیم تا نسل جوان را بیش از پیش با تاریخ معاصر سرزمین خود آشنا سازیم.
قدس آنلاین: بسم الله الرحمن الرحیم خدمت سرهنگ جواد نظامپور از فرماندهان اسبق دفاع مقدس و تیپ ویژه شهدا در کردستان هستیم. لطفاً به عنوان یک راوی با سابقه دفاع مقدس برای ما بگویید که اصلاً چطور شد که شما وارد حوزه کردستان شدید؟
نظامپور: بسم الله الرحمن الرحیم از هر کس بپرسید که جنگ تحمیلی از چه تاریخی شروع شده زمان جنگ با عراق را به شما میگوید یعنی 31 شهریور 1359ش اما من اعتقادم بر این است که جنگ ما از روز پیروزی انقلاب شروع شد. علت اصلی این مسئله نیز آن است که از همان روزهای اول که ما درگیر مقابله با جریانات ضدانقلاب همچون سلطنت طلبان بودیم. در اطراف گنبد گروهی داشتیم به نام خلق ترکمن جریان دیگری به نام خلق عرب در خوزستان و گروه دیگری نیز به نام خلق بلوج در سیستان و بلوچستان سربرآورد. زمانی که انقلاب پیروز شد یعنی در اوایل سال 1357ش من با گروه شهید چمران در کردستان بودم. به همین دلیل اطلاعات خوبی از آن زمان دارم. سابقه جبهه من به پیش از جنگ با عراق باز میگردد. زمانی که انقلاب ما پیروز شد هر کدام از این گروههای ضدانقلاب یک سهم خواهی داشتند. اگرچه بسیاری از اینها در ابتدای پیروزی انقلاب فعالیت داشتند اما در هنگام پیروزی انقلاب به سهم خواهی پرداختند. از همه بیشتر سازمان منافقین همان طور که میدانید تا زمانی که بنیصدر روی کار بود سازمان نفاق به فعالیت خود ادامه داد و کلی کلاس آموزشی و سلاح داشت. در همین دوران غائله کردستان شروع شد. ببینید ما چهار کشور داریم که کردستان دارند. کردستان عراق، سوریه، ترکیه و کردستان ما اگر در نقشه مرزی هم نگاه کنید میبینید این چهار کردستان در چهار کٌنج نقشه واقع شدهاند و همیشه داعیهای تحت عنوان خودمختاری و یکی شدن این چهار کردستان داشتند. اما هر کشوری به اندازه خودش مسئله کردی را کنترل میکرد به خصوص کشور ما که در زمان پیش از انقلاب به خاطر وجود مسئله کردی پادگانهای بسیار بزرگی در کردستان ایجاد کرده بود. همچنین به دلیل وجود مرز گسترده با عراق و هم به لحاظ کنترل منطقه این اتفاق افتاد. من مردم کردستان را خیلی دوست دارم خیلی مردم خوب، مهربان، مهمان نواز ولی در عین حال در آن زمان مردمان سادهای بودند. زیرا در آن زمان رادیو و تلویزیون در کردستان معنا نداشت به عنوان مثال ما در سال 1361ش به روستایی رفتیم که در آنجا هنوز نفهمیده بودند انقلاب شده است. ضد انقلاب راهها را بسته بود و به مردم هم اطلاعات نمیداد تا خودش حکومت کند. در کردستان ما بیشترین مواجهه را با حزب دموکرات و کومله داشتیم. حزب دموکرات بیشتر یک حزب محلی بود و متأسفانه شامل برخی از مردم بومی منطقه نیز بود. اینها اصلاً باهوش نبودند هنوز هم باهوش نیستند ما همیشه مثال میزدیم که دموکراتها مثل گربه هستند. چون همین که چشم گربه به گوشت میافتد شما اگر با شمشیر هم بالای سر او بیاستید او شما را نمیبیند و فقط گوشت را میبیند دموکراتها این گونه عمل میکردند بنابراین ما در برابر اینها خیلی راحت بودیم. چون اینها فوراً کمین میزدند اما نمیدانستند خودشان به دام میافتند و قتل عام میشوند. اما کوملهها نه چون جریان کومله از بیرون هم تغذیه میشد میتوان گفت کمتر کردی بود که به لباس کومله درآید اینها فعالیت خوبی داشتند به علاوه این که چریکهای فدایی خلق که ما قبل از منافقین آنها را از خودمان راندیم نیز به جریان کومله در کردستان پیوستند و به نام خودمختاری از سادگی مردم استفاده نمودند و به دلیل اشتباهات دولت آقای بازرگان متأسفانه به جنایاتی دست زدند. دولت موقت گفت ما انقلاب کردیم که مردم آزاد باشند. بنابراین اینها از روی بیتجربگی یا با یک اقدام خائنانه مسئولین تمام پادگانهای کردستان از جمله مهاباد و سردشت را از برخی افراد بومی منطقه انتخاب کردند و سربازهای کرد را به کردستان فرستاده بودند.
بنابراین اینها با یک حرکت خیلی ساده و بدون هیچ درگیری پادگان مهاباد را تصرف نموده و سلاحهای آن را مصادره کردند و پادگان را تحویل کومله و دموکرات دادند. بیشترین سلاحی که در کردستان به دست ضدانقلاب افتاد و باعث قوی شدن آنها نیز شد متعلق به پادگان مهاباد بود یعنی ما در پادگان مهاباد زاغه مهمات و توپخانه بسیار بزرگی داشتیم که همه به دست ضدانقلاب افتاد. این اولین باری بود که ضدانقلاب قدرت گرفت و از همین جا هم تغذیه شد. پس از این با شروع درگیریهای شهری برخی مناطق منطقه به دست ضدانقلاب افتاد. ما در حقیقت باید کردستان را در دو مرحله گرفتیم. یک مرحله به حضور هیئت حسن نیت در کردستان مربوط است که ما به آن هیئت حسن خیانت نیز میگفتیم. در آن درگیری اولیه که پاوه به وسیله شهید چمران و نیروهای ایشان نجات یافت. گروههای ضدانقلاب پای میز مذاکره آمده و گفتند ما جمهوری اسلامی را قبول داریم به شرط این که پاسداران از کردستان بیرون بروند ما ارتش را قبول داریم و ارتش می تواند در کردستان حضور داشته باشد اما سپاه باید از کردستان بیرون برود. این هیئت حسن نیت برای این که درگیریها را تمام کند این توافق را انجام داد و بچههای سپاه را با چشم گریان از شهرهای کردستان بیرون آوردند. به مجرد این که نیروهای سپاه را از منطقه خارج کردند ضدانقلاب شروع کردند به محاصره ارتش و پادگانها یعنی اگر فعالیت شهید صیاد شیرازی و شهید چمران نبود شهر بانه به آن بزرگی سقوط میکرد و پادگان بانه نیز به دست عناصر ضد انقلاب میافتاد اما با فداکاری این شهید بزرگوار و این که دولت در اینجا فهمید که اشتباه کرده سپاه را دوباره به شهرهای کردستان بازگرداند و برای آزادسازی هر شهری سپاه صدها شهید و مجروح داد. به عنوان مثال ما برای نگهداری شهر بانه حدود 400 پاسدار شهید دادیم. و خوشبختانه شهرها سقوط نکرد اما از اینجا به بعد تمام جادههای بین شهرها به خصوص منطقه آذربایجان غربی و کردستان به دست ضدانقلاب افتاد. بنابراین حاکمیت شهرها به دست سپاه و ارتش بود اما برای مثال جاده سقز به بانه برای هفتهای دور روز آن هم حدود 4 ساعت توسط سپاه و ارتش برای مراوده مردم باز گذاشته میشد. جاده بانه به سردشت و مهاباد به سردشت و نیز پیرانشهر به سردشت هم دست ضدانقلاب بود و به طور کلی شهر سردشت 14 ماده در محاصره ضدانقلاب بود این مسئله حقیقتی است که اتفاق افتاد و برای جمهوری اسلامی خیلی سخت بود. شما در این شرایط در شهر سردشت نیروهای سپاه و ارتش را همراه مردم دارید که باید تغذیه شوند و باید به آنها غذا برسد اما این شهر به مدت 14 ماه محاصره بود.
قدس آنلاین: شما اشاره خوب و کوتاهی به نقش شهید چمران در کردستان داشتید که برای من مهم است به دلیل این که متأسفانه شهید چمران در کشور ما خیلی شناخته شده نیست و با وجود کارهایی که در مورد ایشان صورت گرفته شخصیت ایشان به اندازه کافی شناخته نشده اشت شما شهید چمران را در عرصه کردستان چگونه دادید؟
نظامپور: یکی از مواردی که من به جوانهای امروزی در مورد آن انتقاد میکنم. این است که به عنوان مثال من که یک فرمانده گردان در لشکر ویژه شهدا بودم امروز جایگاه من چیست که به عنوان مثال بخواهم آقای شمخانی یا آقای محسن رضایی را نقد کنم! به نظر من خیلی زشت است. بابا من جایگاهم در حد یک فرمانده گردان بوده و نمیتوانم ایشان را نقد کنم چون با فرمانده بالاتر از خودش ارتباط داشته و دستور را از او میگرفته همین طور سلسله مراتب تا حضرت امام(ره) که فرمانده کل قوا بودند ادامه دارد. من چطور باید به خودم اجازه دهم اینها را نقد کنم مگر من چه جایگاهی دارم. حالا من میبینم جوان ما با اطلاعاتی که از فضای مجازی به دست آورده میخواهد فلان فرمانده ما را نقد کند. باید به سؤال جوانان پاسخ داده شود اما به این صورت در خصوص شهید چمران حق با شما است. ما در حوزه فیلم هنری اگر صدها برابر کار کنیم باز هم کم است. ما برای کدام یک از شهدا کار کردیم به جز یکی دوتا شهید ما که راجع به آنها سریالهای خوبی ساخته شده است. اگر در مورد شهیدا چمران و ستاد جنگهای نامنظم این فیلم«چ» نبود ما چیز دیگری نداشتیم. شهید چمران ستاد جنگهای نامنظم را برای کردستان تشکیل داد نه برای جنگ با عراق جنگ داخلی کردستان در سال 1358ش شروع شد و زمانی که من در کردستان بودم فرماندهی تمام کردستان در دست شهید چمران بود. ایشان به وسیله هلیکوپتر میآمد به پایگاههای گوناگون در شهرهای مختلف سر میزد و نیروها را سازماندهی میکرد. بالاخره ایشان کنترل اصلی را در کردستان در دست داشت. البته نیروهای دیگری نیز مانند شهید مصطفوی که از فرماندهان گارد جاویدان زمان شاه بودند نیز در این عرصه حضور داشتند یا برای مثال ما یک گروه 60 ای 70 نفره بودیم که در آن زمان خیلی از شهرها را کنترل میکردیم در حقیقت خیلی نیروی جمع و جوری بودیم و آن قدر وسعت نداشتیم. نه سپاه آنقدر وسعت داشت و نه آموزشی میدیدیم زمانی که من به کردستان رفتم یک روز به من اسلحه ژ3 و خیز 3 ثانیه و 5ثانیه را به من آموزش دادند. من اسلحه بستم به کمرم و به کردستان رفتم. بعدها وقتی جنگ باعراق شروع شد آنجا شروع کردند به سازماندهی کردن بچهها به هر حال این مباحث جایی گفته نشده است. من گاهی اوقات که از کردستان روایتگری میکنم این مسئله را به وضوح حس میکنم. من یک وقتی در منزل شهید کاوه در جلسهای شرکت داشتم. آقای قاضیزاده هاشمی هم در آنجا حضور داشت. من بلند شدم و در 10 دقیقه برای ایشان در خصوص یکی از عملیاتها صحبت کردم. ایشان گفتند:«ما میتوانیم بزرگترین فیلم سینمایی را در خصوص این 10 دقیقه روایت بسازیم.» اما این اتفاق نمیافتد و حتی مستند زیادی در این خصوص ساخته نمیشود. بنابراین ما ضعف داریم و نمیتوانیم شهدا را معرفی کنیم. من 7 سال است که روی دوجلد کتاب کار میکنم و فقط در هفته دفاع مقدس ما فرصت روایتگری در صداوسیما را پیدا میکنیم. من به یاد دارم که با حدود 8 نفر از دوستانم به صورت داوطلب به کرمانشاه رفتیم و چون فرمانده سپاه کرمانشاه با یکی از دوستان ما رفیق بود ما را پذیرفتند. در آن زمان در شهر سردشت بودیم و هنوز در مرحله اول تحولات کردستان قرار داشتیم. من یادم هست که روزی سرپست نگهبانی بودم شهید چمران با هلی کوپتر آمد و به گروه 60 نفره ما سر زد و برای ما صحبت کرد. به طور کلی پاکسازی کردستان چندین سال طول کشید. بنده شخصاً در بیش از 100 مورد عملیات لشکر ویژه شهدا در کردستان حضور داشتم. ما با طرحهای مثلثی شهید بروجردی توانستیم جادهها را یکی یکی فتح کنیم. شخصیتهای برجستهای مانند شهید بروجردی، شهید ناصر کاظمی و شهید کاوه در تیپ ویژه شهدا با هم بودند. شاید اگر بخواهیم از یکی از فرماندهان رده بالای خودمان که از شهید چمران هم بالاتر است و در کشور ما مظلوم بوده نام ببریم او شهید بروجردی است. شخصیتی که همه چیز را رها کرد و به پاکسازی کردستان پرداخت آن زمان میخواستند ایشان را به سمت وزارت ارشاد منصوب کنند اما اینها چون میفهمیدند کردستان چیست و با توجه به این که ما اگر کردستان را از دست می دادیم انقلاب را از دست داده بودیم.
دشمن وقتی دید در کردستان موفق نشد به دلیل این که در کردستان با مقاومت مواجه شد جنگ را شروع کرد. یعنی اگر اینها در کردستان موفق شده بودند شاید جنگ با ما را شروع نمیکردند. اگر آنها کردستان را تجزیه میکردند خوزستان هم به راحتی جدا میشد. یک نکته که باید به آن اشاره کنم این است که به نظر من چیزی به نام ترور از زمانی که انقلاب به وجود آمد در سیستم جمهوری اسلامی وجود نداشته است. یعنی تمام کارهای امنیتی ما از روی اصول حقوقی و قانونی صورت میگیرد و نظام ترور در ما وجود ندارد و یکی از دلایل پابرجا ماندن انقلاب اسلامی تا به امروز این است که هیچ وقت به این مسائل ورود نکرده و دستورات دینی را رعایت کرده است. حالا ممکن است برخی کارهای متفرقه انجام دهند ولی ما از حضرت امام(ره) که بالاتر نداریم ایشان در زمان خودشان مخلف صد درصد ترور است و به طور کلی مخالف جنگ با سلاح است. امام(ره) اجازه نداد کسی اسلحه به دست بگیرد و اگر کسی اسلحهای هم داشت موظف شد که آن را تحویل ارتش دهد. سیاست اختشاش و کشتن نبود. احزاب کومله و دموکرات وحشی بودند وقتی که در سال 1359ش بچههای ما را جلوی عروس و داماد سرمیبرند. این نکته بسیار مهم است اعضای گروههای تجزیه طلب با پیت حلبی سر نیروهای ما را میبریدند. یعنی آن عروس و داماد کوملهای که این صحنهها را دیده میتواند برای شما آزادی بیاورد! مردم بومی کردستان واقعاً میدانند اینها چقدر وحشی هستند. چون از این جریانهای تجزیه طلب ضربه خوردهاند. الان وقتی من به سردشت و کردستان سفر میکنم میبینم که مردم کردستان با ما مهربان هستند. چون دیدند که ما نرفتیم از آنها سرزمین بگیریم. اما متأسفانه نسل جوان کرد در کشور ما از تاریخ تحولات کردستان بیخبر هستند اگر این جوان بفهمد که مثلاً در سال 1359ش مردم بانه چه سختیهایی را به خاطر ضد انقلاب تحمل کردند به بسیاری از حقایق پی خواهند برد. اما هیچکس در این خصوص کار نمیکند.
قدس آنلاین: جناب عالی در میان کلامتان به کومله اشاره کردید ما در شمارههای پیشین سعی کردیم بیشتر به بحث دموکراتها بپردازیم و این اولین بار است که من میشنوم کومله در کردستان حالت غیربومی داشته به نظر شما چرا این جریان تجزیه طلب قویتر از حزب دموکرات کردستان بود؟
نظامپور: به خاطر این که کومله از بیرون تغذیه میشد. در آن زمان بارزانیها زمانی که ما در منطقه حاج عمران درگیر جنگ شدیم متوجه شدیم که جریان بارزانی وابسته به آمریکا است و از طرف آمریکا حمایت میشوند من در خاطراتم تمام اینها را بازگو کردم. از همه بدتر زمانی شد که منافقین پس از اعلام جنگ مسلحانه در کردستان به کومله، دموکرات و چریکهای فدایی پیوستند. و درمناطقی که در دست ضدانقلاب بود پایگاه تأسیس کردند. از طرف دیگر برخی کردهای سوریه هم آمدند و در کنار این جریانات با ما جنگیدند و زمانی که جنگ با عراق شروع شد در آن زمان صدام با 12 لشکر به ما حمله کرد. ما در همان زمان 8 لشکر از نیروهای سپاه، پسیج، ارتش و ژاندارمری را در کردستان دپو کرده بودیم برای این که کردستان را نگه داریم زیرا نگهداری کردستان برای ما خیلی هزینه داشت چون بسیار منطقه مهم بود چون اگر به عنوان مثال پیرانشهر سقوط میکرد چون از لحاظ نظامی یک دهلیز بود شهرهای ما تا ارومیه سقوط میکرد. و منطقه وسیعی از ایران غیر قابل کنترل میشد و همه منطقه دست ضدانقلاب میافتاد. در این اوضاع سازمان نفاق هم به اینها پیوست. در این هنگام تنها کارچریکی که ما میتوانستیم انجام دهیم این بود که گروههایی راه میانداختیم تا مثلاً به فلان روستا برویم و در سرمای استخوان سوز کردستان مقاومت میکردیم. تمام تلاش ما این بود که به فلان روستا برویم و یک آرپی جی به مقر سازمان منافقین بزنیم. چون از اینها خیلی بدمان میآمد و برای این که از منافقین زهر چشم بگیریم هرجا میرفتیم اول پایگاه منافقین را میزدیم. در عین حال کردستان داستان خودش را دارد. تا زمانی که ما تصمیم گرفتیم به وسیله تیپ ویژه شهدا ضدانقلاب را در کردستان منهدم کنیم.
قدس آنلاین: شما به عنوان یک شاهد عینی نقش تیپ ویژه شهدا را در تحولات کردستان چگونه ارزیابی میکنید؟
نظامپور: ببینید تیپ ویژه شهدا اصلاً برای چه تشکیل شد چون جاده بانه به سردشت دست ضدانقلاب بود و همانطور که گفتم سردشت به مدت 14 ماه محاصره بود آن طور که من دیدم یک یگان زرهی از ارتش که شامل 50 تانک و نفربر بود این گردان زرهی به فرماندهی شهید صیاد شیرازی برای پشتیبانی پادگان و شهر سردشت به راه میافتند اما متأسفانه در روستای دارساوین ضد انقلاب سر و ته ستون را با آرپی جی میزنند و ستون را به دام میاندازند و در نهایت همه تانکها و نفربرها را با آرپیجی زده بودند و حدود 70 نفر از نیروهای ارتش نیز در این واقعه شهید شده بودند اما باز هم جاده دست اینها بود. خدا رحمت کند در آن زمان شهید محمود کاوه به عنوان مسئول عملیات شهر سقز به همراه شهید محمد بروجردی و شهید ناصرکاظمی که خودش فرمانده سپاه کردستان و در مقطع دیگری فرماندار پاوه بود به خاطر اهمیت موضوع میآیند 100نفر از نیروی سپاهی و بسیجی جمع میکنند و تصمیم میگیرند که جاده را باز کنند. اینها آمدند و من که آن موقع در شهر بانه خدمه کالیبر 50 بودم توفیق شد که من نیز در کنار این عزیزان باشم. این جاده در عرض 20 روز با چند عملیات شبانه و بعد از 14 ماه باز شد. این یک اتفاق خوب بود بعد از این قضیه شهید بروجردی که با مجلس ارتباط داشت یک طرحی تقدیم مجلس میکند و میگوید ما میخواهیم یک تیپ ویژه کوهستان درست کنیم اگر میخواهید کردستان پاکسازی شود خود سپاه شهرها نمیتوانند این کار را انجام دهند و به یک تیپ ویژه کوهستان نیاز داریم. مجلس این طرح را تصویب کرد. پس از آن 300 پاسدار رسمی استخدام کردند و به پادگان امام حسین(ع) تهران بردند و به مدت 3 ماه آموزش چریکی دادند. از اینجا به بعد که تیپ وارد کردستان شد شهید کاوه من و تعداد 20 نفر دیگر از بچههای دیگر را از مشهد به تیپ ویزه شهدا جذب کرد. اولین اسم این تیپ«تیپ ویژه کوهستان» بود و بعدها به «تیپ ویژه شهدا» تغییر نام داد. این تیپ کارش این بود که تمام جادههای دست ضد انقلاب را پاکسازی کند. به عنوان مثال سد بوکان دست ضد انقلاب بود که توسط تیپ ویژه شهدا آزاد سازی شد. سه ماه شبانه روز در جاده پیرانشهر سردشت جنگیدیم و آن را از دست ضد انقلاب گرفتیم و در نهایت همه جادههای کردستان را از دست ضدانقلاب گرفتیم. از اینجا به بعد مأموریت انهدام ضدانقلاب به ما داده شد این کار با طرحهای مثلثی شهید بروجردی انجام شد. تا این که غائله کردستان در زمان عملیات والفجر2 در سال 1362ش زمانی که ما تمام کردستان را پاکسازی کرده بودیم فروکش کرد. در این زمان اولین بار بود که تصمیم گرفتیم جادهها را به نفع خودمان باز کنیم و در شب به فاصله 200 متر در جاده نیرو میگذاشتیم و جاده را کنترل میکردیم تا مردم ترسشان بریزد و مردم میترسیدند اما رفت و آمد را شروع کردند. تا این که در نهایت در سال 1362ش میتوان گفت ضد انقلاب دیگر جایی را به عنوان پایگاه رسمی در اختیار ندارد البته در روستاها عملیات چریکی انجام میدادند اما دیگر پایگاه رسمی در کردستان نداشتند. در اینجا بود که تیپ ویژه شهدا مأموریت یافت که در جنگ با عراق شرکت کند و این تیپ در عملیات بدر و کربلای4 و 5 شرکت نمود.
قدس آنلاین: لطفاً در خصوص استفاده اطلاعاتی رژیم بعث عراق از جریانات تجزیه طلب کردی بیشتر توضیح دهید؟
نظامپور: دقیقاً مشکل ما همین بود به عنوان مثال ارتفاعات بلفت در جنوب شهر سردشت توسط جریانات تجزیه طلب ضد انقلاب محاصره شد تا نیروهای ما نتوانند پایین بیایند و از آن طرف هم عراق بر سر نیروهای ما آتش ریخت و تا زمانی که ما از مهاباد حرکت کردیم و ستون را آوردیم که نیروهای خود را از محاصره خارج کنیم بچههای ما 90 شهید داده بودند یعنی ضد انقلاب کاملاً توسط بیگانگان تغذیه میشد مخصوصاً از زمانی که جریان نفاق به طرف عراقی پیوست خیلی از اطلاعات و اخبار مربوط به ما را به دشمن منتقل کردند و نقش ستون پنجم دشمن را ایفا کردند. من خاطرهای دارم که مربوط به آموزش دهنده سلاحهای منحنی زن گردانی میشود که من فرماندهاش بودم این فرد با آموزش عمدی اشتباه افراد من کاری کرد که نیروهای ما هر چه خمپاره زدند در برفها فرو رفت ما نفهمیدیم که او چه کسی است تا این که یک روز وقتی در قرارگاه بودیم دیدیم نیروهای امنیتی چشمهای او را بسته و بردند تازه فهمیدیم که او پرونده داشته است.
قدس آنلاین: به عنوان یک شاهد عینی آینده جریانات تجزیه طلب کردی را چگونه میبینید؟
نظامپور: یکی از دوستان مثال خوبی میزد میگفت شما سنگی بردارید و مدام به کوه بزنید آیا با این چهارتا سنگ میتوان کوه را نابود کرد. ما برای انقلابمان صدها هزار شهید دادیم و هنوز هم به عنوان مدافع حرم شهید میدهیم آیا ما مینشینیم که جریانات تجزیه طلب برضد کشورما کاری انجام دهند. من زمانی داوطلب بودم که به سوریه بروم اما دیدم که 12000 نفر در مشهد جلوتر از من ثبت نام کرده بودند. من در شبکه خراسان به مدت 7 شب و هر شب به مدت 40 دقیقه صحبت کردم وقتی جوانان این سخنان را گوش کردند کسانی که دیده بودند گفتند چه عجب یک نفر ما را آدم حساب کرد و با زبان ساده با ما صحبت کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: لاله های سرخ
ادامه مطلب را ببينيد
شماره سوم لاله های سرخ با موضوع نقش فرانسه در مدیریت جریانهای تجزیه طلب کرد در گفتگو با دکتر ابوالفضل ظهره وند
رونمایی از مثلث شوم جریانهای تجزیه طلب، فرانسه و رژیم صهیونیستی
در میان کشورهایی که از تجزیه طلبی در منطقه غرب آسیا و سایر نقاط مهم و استراتژیک جهان حمایت می کنند کشور فرانسه موقعیتی عجیب و غریب دارد .
زیرا مسندنشینان کاخ الیزه از طرفی به دلیل قطع علایق و منافع ژئوپلتیکی پاریس در منطقه به دلیل رو به ضعف نهادن قدرت سیاسی و اقتصادی فرانسه در سالهای عصر جدید و جانب دیگر به دلیل داشتن تجربه و علایق تاریخی استعماری در منطقه مهم و استراتژیک غرب آسیا همواره به دنبال بازیابی نفوذ خود به ویژه در حوزه سیاسی-امنیتی در میان کشورهای منطقه بوده در این بین نخبگان سیاسی فرانسه همواره سعی داشتهاند تا با استفاده از نهادهای امنیتی پرقدرت خویش و سرمایه گذاری کلبان بر روی جریانها و جنبشهای تجزیه طلبانه موجود در منطقه نفوذ از بین رفته خویش را دوباره زنده کنند.
با این حساب نباید از ایجاد مثلت شوم فرانسه، رژیم کودک کش صهیونیستی و جریانهای تجزیه طلب کردی در منطقه تعجب نمود. برای واکاوی ابعاد پیدا و پنهان این اتحاد نامیمون با دکتر ابوالفضل ظهرهوند دیپلمات با تجربه و کارشناس مسائل مهم بین المللی به گفتگو نشستیم.
قدس آنلاین: بسم الله الرحمن الرحیم با جلسه دوم از پرونده ویژه لالههای سرخ با موضوع تحولات سیاسی و اجتماعی کردستان در خدمت آقای دکتر ابوالفضل ظهرهوند، سفیر اسبق ایران در ایتالیا هستیم. ازشما سپاسگزاریم که فرصتی در اختیار ما گذاشتید تا این بار هم با موضوع ارتباط کشور فرانسه با جریانهای تجزیه طلب کرٌد از طرف پایگاه خبری قدس آنلاین در خدمت شما باشیم. به عنوان پاسخ به سؤال نخست بفرمایید چگونه شد که پای فرانسه در مسئله کردی باز شد و انگیزه اصلی آنها از دخالت در این قضیه چیست؟
ظهره وند: بسم الله الرحمن الرحیم واقعیت مسئله این است که ما در دنیایی زندگی میکنیم که منافع ملی کشورها دیگر در مرزهای جغرافیایی، طبیعی و سیاسی خودشان قابل تأمین نیست فلذا امروز جهان را به عنوان یک دهکده جهانی توصیف میکنند که مهمترین چالش آن تحرک ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک است یعنی تحرک در حوزه اقتصاد سیاسی ، تجارت سیاسی، فرهنگ و تحرک در حوزه سیاسی- امنیتی است. این مؤلفهها باید با هم حرکت بکند تا بتوانند منافع مورد نظرشان را بیرون از مرزهای جغرافیایی و سیاسی خودشان تأمین کنند فلذا فرانسه به دلیل سابقه حضور و بازیگری در غرب آسیا که بعدها به قرارداد سایکس پیکو منتج میشود و کشورهای منطقه را تجزیه میکند الان دوباره به دنبال این است که از آن سابقه تاریخی خودش در این بخش از جهان استفاده کند. در حوزه کردی و لبنان اینها همچنان ظرفیت گذشته خودشان را دارند و رگههایی از آن را میتوان در سوریه و عراق و جاهای دیگر دید اما بیشتر در همین ۴ حوزه است.
قدس آنلاین: آیا میتوان گفت به نوعی فرانسویها در این ۴ کشور در حوزه کردی فعال هستند ؟
ظهرهوند: فعال نیستند بلکه توانستهاند فعلاً مؤلفهها طبیعی و ژئوپلتیکی خود را با کمترین هزینه حفظ بکنند و هنوز هم برخی نیروهای آنها در داخل لبنان و منطقه کردی هستند حالا کردها را که ما نگاه میکنیم مؤلفههای دیگری هم داشتند و در ایران توانستند بر روی منافقین و بخشی از اپوزیسیون که متواری شدند سرمایه گذاری کنند به طور مثال جریان سلطنت طلب در آنجا قوی نیست ولی میبینید که جریانات دیگر را توانستند جذب کنند به عنوان مثال بختیار به آنجا میرود که باز ریشه و سابقه عشایری دارد. میخواهم بگویم اینها رگههایی هست که توانستند دنبال کنند و از هر شخصیت و مؤلفهای به عنوان یک مؤلفه ژئوپلیتیکی استفاده کنند به این دلیل که فرد مورد نظر میتواند قوم خودش را هم به آنجا بکشد فلذا اینها توانستند روی مسئله کردی برای یک مقطع مناسب که چه الان باشد و چه در آینده دور سرمایه گذاری کنند. و منافقین را هم به عنوان یک سرمایه در رابطه با ایران انتخاب کردند و از هر جریان ریزش یافتهای هم که بتوانند از آن استفاده کنند استقبال میکنند تا در اینجا بازیگری کنند و به عنوان اهرم فشار در کشورهای منطقه به خصوص ایران و عراق از آن استفاده کنند. خصوصاً اینکه در سالهای اخیر به ویژه در دوره ترامپ روابط اروپا با آمریکا دستخوش یکسری تنشها شد و اروپاییها کماکان این اندیشه را دارند که اینها را به عنوان ایالات متحده اروپایی ببینند و خیلی از متعصبین هستند که به نحوی میخواهند خودشان را از زیر چتر امنیتی آمریکا وناتو بیرون بکشند اگر این اتفاق بیفتد اینها ناگزیر خواهند بود که منافع ملی و جمعی خودشان را بیرون از قاره سبز تأمین کنند که در اینجا این مؤلفهها به کار آنها میآید.
قدس آنلاین: آقای دکتر میخواهم که یک بحث آسیب شناسانه در رابطه با جریانهای تجزیه طلب کرد داشته باشیم در حقیقت یکی از حرکتهایی که ضدانقلاب انجام داد و فاصله خیلی کمی با پیروزی انقلاب داشت بحث ظهور و بروز جریانهای تجزیه طلبی همچون کومله و دموکرات و سایر جریانهای ریز و درشت دیگر که در آن منطقه فعالیتهای تجزیه طلب خودشان را داشتند بود و با توجه به مؤلفهای که شما معرفی کردید در اینجا قبل از بحث جنگ تحمیلی و ابتدا پیروزی انقلاب نقش فرانسویها را چگونه میبینید؟
ظهرهوند: فرانسویها به صورت سنتی یک خواستگاهی برای تفکرات سوسیالیستی هستند زیرا احزاب سوسیالیستی در فرانسه قوی هستند و جریانات سوسیالیستی که به نوعی از کمونیستهای شوروی سابق فاصله گرفته بودند اینها در واقع در فرانسه خاستگاه داشتند یا حتی برخی سوسیالیستهای تخیلی که ریشه در گذشته تاریخی فرانسه دارد اگر این رگههای ایدئولوژیک را در کردهای کومله و دموکرات دنبال کنید از این زاویه هم فرانسه برای آنها یک خاستگاه است. این یک نکته بسیار مهم است که عرض کردم و نکته بعدی مسئله رژیم اشغالگر قدس است و تعهدی که فرانسویها نسبت به امنیت رژیم اشغالی دارند و نفوذ یهودیها در ساختار برخی کشورهای اروپایی مانند فرانسه. لذا از آن زاویه هم که نگاه بکنید میبینید مخاصمه میان ایران و رژیم اشغالی و مخاصمه ایران از جنبه ایدیولوژیکی با سوسیالیستها و کمونیستها و همچنین چالش ایران با جریان های تجزیه طلب است وقتی نگاه که میکنیم میبینیم این ۳ مؤلفه اسرائیل و فرانسه و دموکرات و کومله یک مثلث را تشکیل میدهند و ما رگههایی از کردهای صهیونیست را در این مثلث میبینیم که با افتخار پرچم اسرائیل رابالا میبرند.
قدس آنلاین: آیا میتوانید به برخی افراد شاخص با تفکر صهیونیستی و اقداماتی که در حوزه کردستان حضور داشتند اشاره کنید و مسئله را کمی بیشتر تخصصی کنید زیرا برای خود بنده هم جالب شد تا حالا از این زاویه نگاه نکرده بودم؟
ظهره وند: این یک مسئله چند وجهی است به طور مثال در خانواده بارزانیها شما رگههایی از گرایش به اسرائیل میبینید زیرا اینها برای یک سری از کردهای مقیم اسرائیل بستر ساز بودند و برای جلب سرمایه گذارهای یهودیها در زمینه کردی پیشران شدند و توانستند هم از جنبه سرمایه گذاری و هم از جنبه نزدیک شدن به مرزهای ایران با یک تیر دو نشان بزنند شما اینها را که نگاه کنید میبینید فرانسه با هر دو طرف ارتباط میگیرد فلذا جریانهای تجزیه طلب کردی سوسیالیستهای فرانسه و صهیونیستها اینجا میتوانند با هم یک ترکیبی را درست کنند و منافعشان را با هم تعریف کنند و این طرف میبینید جریان مقاومت یک تهدید و فشاری بر اسرائیل است و این مسئله در حوزه لبنان هم اتفاق میافتد که فرانسه و اسرائیل در مقابل جریان مقاومت یک خاکریز و پل بزنند. از طرف دیگر بخشی از جریانات کردی که با ترکیه و سوریه زاویه پیدا کردند اینجا باید گفت در واقع اگر چه در یک ابعادی آمریکاییها در شرق فرات کار میکنند اما فرانسویها این ظرفیت را دارند که بتوانند در آنجا جا پا پیدا کنند زیرا بین خود فرانسه و آمریکا هم در بعضی حوزهها رقابت وجود دارد علیرغم اینکه میبینید آمریکا و انگلیس در افغانستان و جنوب افغانستان با هم همکاری دارند با هم چالش هم دارند زیرا در بحث تقسیم منافع و تحقق منافع امنیت ملی و فردی با هم زاویه پیدا میکنند. فرانسه به عنوان یک لیدر سیاسی همواره در داخل اتحادیه اروپا مطرح است و با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا نقش فرانسه الان باید پر رنگتر باشد. با اتفاقاتی که درگذشته نه چندان دور و آینده نزدیک در اروپا داریم این فرانسه است که باید در غرب آسیا ایفای نقش بکند و آلمان هم به نوعی با حرکت فرانسه هم سویی خواهد داشت لذا از این زاویه است که میبینیم فرانسه به مسئله کردی اهمیت میدهد و بالاخره اگر آمریکاییها هم بخواهند از منطقه بروند امید این را دارند که جای پای خودشان را سفت بکنند. زیرا فرانسه نسبت به آمریکاییها ریشهدارتر هست و منطقه را بهتر میشناسد ضمن اینکه ابعادش هم کوچکتر از آمریکاییها است و طرف کردی فرانسه را ترجیح میدهد اینجا اسرائیلیها هم با فرانسویها کار میکنند و میتوانند گروه قوی تری را با هم شکل بدهند زیرا آمریکاییها قلچماق و یوقور حرکت میکنند و از طرفی تهدید ترکیه را هم دارند و بالاخره باید یک نیروی بیرونی در تأمین امنیت نقش ایفا کند زیرا کردها خودشان به تنهایی نمیتوانند مقابل ترکیه بایستند .
قدس آنلاین: فرمودید که یک رقابتی هم بین فرانسه و ایالت متحده هست این رقابت برای من در زمینه کردی مهم است؟
ظهره وند: ببینید اینها این رقابت را پررنگ نمیکنند چیزی که من میخواهم بگویم این است که روابط آمریکاییها با کردها آنقدر ریشهدار و عمیق نیست که روابط فرانسه و پاریس با کردها عمیق است. کردها تمایلشان به اروپا بیشتر و نزدیکتر است و در سطح اروپا با اینکه آلمان و بلژیک و سوئیس با کردها همسو هستند اما فرانسه یک جایگاهی برای جمع کردن نیروهای اپوزیسیون کنار هم دارد مانند منافقین که در آنجا از آنها به صورت بسیار قوی صیانت میکند و از بعضی گروههای اپوزیسیون را که به آنجا میروند محافظت میکند ناظر بر همین است که نزدیک بودن فرانسه و اروپا به این بخش از آسیا یک وضعیت اصلی است ضمن اینکه فرانسه در کل سطح اروپا نزدیکترین رابطه را در همه ابعاد با رژیم اشغالی دارد .
قدس آنلاین: با توجه به تحولات داخلی کشور فرانسه شما آینده را برای کردها چگونه میبینید. طبق فرمایشات قبلی شما که فرمودید طرفداران خانم لوپن در حال افزایش هستند و جریان راست افراطی و از طرف دیگر جریان جلیقه زردها که یک چالشی برای حاکمیت فرانسه ایجاد شده طبیعتاً در آینده اثر گذار خواهد بود زیرا خانم لوپن با گرایشات راستگرایانه که دارد ممکن است در این سیاست تجدید نظر کند نظر شما درباره نگاه جناح راست به مسئله کردی و به خصوص کردهای تجزیه طلب مخالف ایران چیست؟
ظهرهوند: در کشورهای غربی و مطرح بازیگر بین المللی با تغییر در جناحهای سیاسی حکومت، منافع ملی به راحتی تغییر نمیکند بلکه تاکتیک تغییر میکند به طور مثال در راستهای افراطگرا که خانم لوپن آنها را نمایندگی میکند بالاخره هم به لائیسیته و قانون اساسی پایبندی خواهند داشت و هم به مسئله نفوذ و ظرفیتهای ژئوپلویتیکی فرانسه در مناطق مختلف پایبند هستند زیرا اینها سرمایههای ملی است فرانسویها مانند ما نیستند که به صورت ناگهانی مانند آقای روحانی که ۱۸۰ درجه تغییر نظر دادند سیاست خود را به یکباره تغییر دهند فلذا زمانی که یک فردی میآید ممکن است تمایلاتش و همکاریها او در مسائل حقوق بشری و قومی تقویت بشود و یا فردی هم در حوزه اقتصادی و سرمایه گذاری نفت و... باشد. اما سیاست اصلی تغییر نمی کند
قدس آنلاین: با توجه به قضایایی که فرمودید شما تاکتیک آینده فرانسه را چگونه پیشبینی میکنید؟
ظهرهوند: یک چیزی که میخواهم الان بگویم و فکر نمیکنم کسی درباره آن فکر کند. این است که همانطور که سرعت تغییرات محیط زیست در کره زمین خارج از تصور خیلی از افراد است از جمله گرمایش زمین و ذوب شدن یخهای شمال و جنوب سرعت بالاست در جنبه این تغییرات به سیاسی امنیتی در سطح اروپا و یا ناآرامیهای اجتماعی من فکر میکنم تغییرات در اروپا خیلی شدید است و فروپاشی اتحادیه اروپا قابل پیشبینی است به همین خاطر هست که میگویم جریانات ملی گرا و درست راستی میتوانند بزرگترین تهدید برای اتحادیه اروپا باشند و اگر این اتفاق بیافتد اینها قادر نخواهند بود که بیرون از قاره سبز تحرک چندانی داشته باشند به طور مثال کرونا که آمد نفس اروپا را گرفت و به ما هم فشار شدیدی میآوردند، ترامپ که آمد نفس آنها را گرفت، در حال حاضر مسئله سوخت و مسئله بحران انرژی نفس آنها را میگیرد من میخواهم بگویم اروپا دیگر اروپا سابق نمیشود و اگر اروپا ضعیف شود من بعید می دانم اینها بتوانند همان کشورهای فرانکوفون آفریقایی را هم مانند گذشته اداره کنند و ما وارد یک دوره دگر در محیط بینالملل میشویم و اروپا نقش خودش را از دست میدهد. فرانسه امروز با ۳ سال پیش فرق کرد و فرانسه چند سال بعد هم قطعاً نسبت به الان تغییر میکند چون بحران درونی آنها زیاد است و به همین دلیل است که میگویم فروپاشی اتحادیه اروپا جریانات ملی گرایی را در سطح اروپا قوی میکند و ملی گرایی در سطح اروپا یعنی بسته شدن نطفه جنگ داخلی دوجنگ جهانی اول و دوم در سایه رویکردهای ملیگرایانه در اروپا بود. اروپاییها در ذات و بطنشان خیلی مشکلات جدی دارند و فلسفه شکلگیری اتحادیه اروپا، شنگن و پول اروپایی نیز به همین دلیل بود که بتوانند با حداقل اشتراکات اختلافات را کنار بگذارند اما با ملیگرایی رقابتی که درون آنها پیش میآید چالشها وارد مرحله جدیدی میشود و این فضا برای تحرک ما بهتر است و نتیجه آن هم این است که مسائل کردی ضعیف میشود و کردها اگر بتوانند اوضاع بین المللی را درست درک کنند و تحولات بلند مدت مدت را ببینند دموکرات و کومله هم مجبور میشوند واقعیتهای ژئوپلیتیکی را ببینند و بر روی ظرفیت منطقه خود کار کنند به طور مثال عربستان امروز بریدهتر از عربستان سال قبل از آمریکا است زیرا امروز بایدن مجبور میشود صریحاً بگوید که دستور میدهم و اتفاقاً عربستان تمکین نمیکند چون که عربستان امروز میبیند که باید بر روی ظرفیتهای منطقهای کار کند و سیاست خارجی مستقل از غرب را دنبال کند بنابراین با چین کار میکند. چه کسی فکر میکرد عربستان امروز بتواند جلوی آمریکا گردنکشی کند و بگوید من حاضر نیستم صادرات و تولید نفت را افزایش بدهم در صورتی که سازمان اپک سیاست کاهش تولید نفت را در دستور کار گذاشت. و این تغییرات موجب افزایش فشار بر روی رژیم اشغالی قدس میباشد و این نکته را هم توجه کنیم که در سطح اروپا و فرانسه احساسات و تمایلات ضدصهیونیستی خیلی قوی است و به همین خاطر است که در فرانسه صهیونیستها خودشان را گم کردند و به همین خاطر کسی آنها را نمیشناسند و سعی میکنند اسامی انتخاب کنند که مشخص نشود اینها یهودی هستند و در اروپا شبانه به قبرستانهای یهودی میروند و بر روی آنها صلیب میکشند زیرا مردم اروپا ضد صهیونیست هستند و این تمایلات با گسترش ملیگرایی در اروپا افزایش پیدا کرد فلذا با تضعیف آمریکا و از دست دادن موقعیت جهانی آن و شکل گیری رویکردهای چند جانبهگرایانه در محیط بینالملل شرایط برای رژیم صهیونیستی به مراتب سختتر از گذشته خواهد شد.
قدس آنلاین: بنابراین جریانات تجزیه طلب کردی هم شاید با این نگاه شما آینده خیلی روشنی نخواهند داشت؟
ظهرهوند: شاید نه من قطعاً میگویم که در این اتفاقات اخیر و گوشمالیی که سپاه پاسداران به آنها داد اینها خیلی تغییر کردند زیرا روندها روندهایی نیست که بتوانند به شیوه و شعارها گذشته جلو بروند. فراموش نکنیم که شهید حاج قاسم سلیمانی بود که خانواده بارزانی را نجات داد. میبینیم در این چند سال گذشته چقدر تغییرات رخ داد اینها که این همه هارت وپورت میکردند چیزی از آنها باقی نماند واقعاً اگر اینها میخواهند که کردستان را آباد و آزاد ببینند. باید از این رفتارها با کشور مادر خود ایران تجدید نظر کنند کردستان مال ایران است و کرد هویتش ایرانی است کرد بدون ایران کرد نیست. پس این در واقع صبوری و کرامت و بزرگمنشی ایران است که کردها خوب زندگی میکنند. مرحوم طالبانی که من از نزدیک ایشان را زیارت کردم یک ایرانی است و تاریخ آنها ایرانی است کرد اگر ایران را از او بگیرند چیزی جز لباس ندارد و این کومله و دموکرات یک پارازیت در هویت کردی بودند.
قدس آنلاین: یک فلش بکی هم به تاریخ بزنیم لطفاً نقش فرانسه را قبل و بعد از جنگ تحمیلی در حوزه حمایت از جریانات تجزیه طلب کردی توضیح دهید و واکنش احزاب سیاسی و جریانات سیاسی کردستان عراق چه بود؟
ظهرهوند: در جنگ تحمیلی به این دلیل فرانسه به حمایت از صدام پرداخت که صدام و حزب بعث عراق سوسیالیست بودند از این زاویه با عناصر داخلی این حزب ارتباط داشت. در حال حاضر هم بعثیهای عراقی در فرانسه هستند.
قدس آنلاین: موضع پاریس در قبال جریانات تجزیه طلب کردی در آن زمان چگونه بود؟
ظهرهوند: در آن مقطع که جنگ بود اینها در حمایت از جریانات تجزیه طلب مثل کومله و دموکرات قویاً ایستاده بودند. ایران را به عنوان تهدید مشترک میشناختند و همگی از ظرفیتهای خودشان استفاده میکردند و آمریکاییها که به عراق کمک میکردند و فرانسه در دادن سلاح های شیمیایی و یا میراژ کار نمیکردند اما در حمایت از کومله و دموکرات ظرفیت داشتند و پاریس به عنوان گرداننده اصلی مسئله کردی در آن زمان بود و فرانسویها در اینجا نقش فعال داشتند. یعنی نسبت به بقیه و حتی انگلیسیها با کردها خیلی بیشتر ارتباط داشتند و همه اینها یکپارچه با هم علیه ایران از جریانات کردی داشتند استفاده میکردند و حتی قبل از جنگ اتفاقاتی که در دوره دکتر چمران و سربریدنها و... افتاد فرانسویها در این ماجرا نقش داشتند. یک ویژگی فرانسویها این است که یک ملت آوانتوریست وماجراجو هستند که این ماجراجویی موجب میشود که بتوانند در مناطق بکر و دشوار نفوذ کنند. من نفوذ فرانسه را در پنجشیر افغانستان دیدم احمد شاه مسعود را اینها رفتند گیر انداختند. هر جایی که آمریکاییها نمیتوانند ساده وارد بشوند اینها میتوانند به راحتی نفوذ کنند حالا با استفاده از یک سری ظرفیتها مانند بردن پزشک، بردن کمکها و سازمانها مردم نهاد و... به آنجا نفوذ کنند و سعی میکنند مؤلفه ژئوپلیتیکی در آنجا تعریف کنند حالا کردستان و مناطق صعب العبور آن که از قدیم هم آنجا بودند جای خود دارد و بسیار هم پنهان کار هستند الان آنقدری که آمریکاییها در کردستان سیبل هستند فرانسویها نیستند الان میگوییم آمریکاییها در شرق فرات هستند با کردها کار میکنند و نفت منطقه را میبرند ولی کسی به فرانسویها اشاره نمیکند همانطور که گفتم فرانسویها بسیارماجراجو و زیرک هستند ولی بضاعت بیشتری هم ندارند زیرا این مؤلفههای ژئوپلیتیکی باید در یک برنامه کلان انجام بشود و بضاعت این را ندارند که مانند آمریکاییها پایگاه بزنند و لشکر بیاورند اینجا سعی میکنند از این ظرفیت در معامله با آمریکاییها و اسرائیلیها استفاده کنند.
قدس آنلاین: آقای دکتر به عنوان سخن آخر اگر فرمایشی در حوزه ارتباط بین فرانسه و جریانهای تجزیه طلب دارید بفرمایید؟
ظهرهوند: خیر فقط بحث بنده این است که روند تحولات در آینده نه چندان دور به ضرر فرانسویها و اسرائیلیها و جریانات تجزیه طلب و ضدانقلاب و اشرار سیاسی است و اتفاقاً اگر قرار باشد کردستان عراق به آرامش برسد و آینده قابل اعتمادی داشته باشند باید خیلی دقیق عمل کند و وارد ماجراجویی و بازیهای فرانسویها نشوند و این را بداند که ایران مهمترین تکیهگاه کردها است و در آینده هم خواهد بود کردها باید سعی کنند این سرمایه را حفظ کنند فرانسه بضاعتی ندارد و در حال حاضر مالی را هم از دست داد و مالی دین رسمی خود را شیعه اعلام کرد کسی فکر نمیکرد که مردم مالی روزی به سمت تشیع بروند و مذهب رسمی خود را شیعه اعلام کنند. دیگر دوره استعمار گذشته و باید گفت اتفاقات داخل اروپا نفس فرانسویها را خواهد گرفت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: لاله های سرخ
ادامه مطلب را ببينيد
قسمت دوم پرونده ویژه لاله های سرخ ویژه گروه های تجزیه طلب کردی
سنتز تجزیه حاصل استراتژی پیرامونی بن گورین
تجزیه طلبی و دامن زدن به شکافهای قومی مهمترین حاصل معادله شوم استراژی پیرامونی رژیم اشغالگر قدس در منطقه غرب آسیا و قلب جهان اسلام است.
به طور قطع و یقین وقتی داوید بن گورین اولین نخست وزیر رژیم جعلی صهیونیستی با توجه به امکانات محدود دیپلماتیک این رژیم جنایتکار در منطقه نظریه منحوس استراتژی پیرامونی را برای سیاستمداران رژیم صهیونیستی پایه گذاری کرد به دنبال این بود که از طریق سرمایهگذاری دراز مدت بر روی شکافهای قومی و جنبشهای تجزیه طلبانه در منطقه محیط امن منطقه را نا امن سازد تا از این طریق بتواند جای پایی هرچند اندک برای رژیم آدمکش خویش در میان کشورهای اسلامی باز کند با این حساب باید گفت تجزیه طلبی و دامن زدن به شکافهای قومی مهمترین حاصل معادله شوم استراژی پیرامونی رژیم اشغالگر قدس در منطقه غرب آسیا و قلب جهان اسلام است. در این بین مسئله کردی و حمایت همه جانبه از ایجاد کشور خیالی کردستان مستقل نقش بارزی در استراتژی پیرامونی تلآویو بازی میکند در ادامه پرونده ویژه لالههای سرخ در دومین شماره خود در مصاحبه با دکتر سلمان رضوی پژوهشگر و نویسنده زبردست حوزه قدس و فلسطین به بررسی مسئله سرمایه گذاری صهیونیستی بر روی جریانهای تجزیه طلب کردی در منطقه پرداخته است.
قدس آنلاین: در شماره دوم از پرونده ویژه لالههای سرخ با موضوع بررسی رابطه رژیم صهیونیستی و گروههای تجزیه طلبی کردستان در خدمت آقای دکتر سلمان رضوی تحلیلگر و پژوهشگر برجسته حوزه قدس و فلسطین هستیم. استاد گرانقدر خیلی ممنونم که به ما فرصتی دادید تا با این موضوع در خدمت شما باشیم. لطفاً در ابتدای کار یک چشمانداز تاریخی از روابط رژیم صهیونیستی و احزاب و گروههای تجزیه طلب کردی برای ما ترسیم کنید؟
رضوی: بسم الله الرحمن الرحیم بحث ارتباط رژیم صهیونیستی با کردها بحث جدیدی نیست و از قدمت زیادی برخوردار است و میتوان به این مسئله در قالب استراتژی پیرامونی بنگورین نگریست. همان طور که میدانید بن گورین به عنوان اولین نخست وژیر این رژیم گفته بود که ما برای فشار بر کشورهای عرب متخاصم همسایه یعنی مصر، اردن، سوریه و حتی لبنان باید با کشورهای اطراف و همسایه اینها ارتباط برقرار کنیم در آن موقع ایران عصر پهلوی دوم، ترکیه و سومالی همسایگان این کشورها محسوب میشدند به علاوه بحث ارتباط این رژیم با کردها بسیار جدی بود. چرا که کردها بین چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه پراکنده هستند و در هر کدام از این چهار کشور یک اقلیت قابل ملاحظه هستند. درست است که آن موقع ایران و ترکیه با رژیم صهیونیستی رابطه داشتند ولی از آن طرف سوریه و عراق با رژیم صهیونیستی مشکل داشتند بنابراین طبیعتاً میشد از اهرم کردی علیه عراق و سوریه استفاده کرد. الان هم اهرم کردی علیه ایران و سوریه و تا حدی ترکیه برای رژیم غاصب اسرائیل قابل استفاده است. به خاطر همین نگاه یک رابطه قدیمی بین اسرائیلیها و کردها برقرار است. نکته بعدی این است که اینها سعی کردند یک همزاد پنداری و شباهتی بین خودشان به وجود بیاورند. یعنی خودشان را در معرض همسایگان متخاصم دیدند و سعی کردند با فشار بر این همسایگان فشار بر خودشان را کم بکنند یک چنین نگاهی را هم در میان گروههای تجزیه طلب کرد میبینیم و شاهد هستیم که این گروهها بین چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه تحث محاصره هستند و با وجود اختلاف نظرها و بعضاً دشمنیها میان این چهار کشور اما این کشورها در خصوص موضوع کردها و این که نباید کردستان به اصطلاح بزرگ تشکیل شود اتحاد نظر دارند پس طبیعی است که گزاره «درمحاصره همسایگان دشمن قرار گرفتن» یک وجه شباهتی بود بین اسرائیل و کردها با چنین نگاهی به اصطلاح نیاز واقعی یا تصنعی دوطرفه بین کردها و اسرائیلیها به وجود آمد یعنی هم صهیونیستها دوست داشتند و نیاز داشتند که با کردها ارتباط داشته باشند و آنها را علیه دشمنان خود تقویت کنند و هم کردها نیاز داشتند رابطه خود را به دلیل لزوم تقویت خودشان در عرصههای گوناگون به ویزه اطلاعاتی و امنیتی- نظامی و هم از باب داشتن یک اهرم مؤثر علیه دشمنان خودشان تقویت کنند. در نتیجه با این نگاه روابط آنها به دلیل یک نیاز دو طرفه شکل گرفت و توسعه یافت تا جایی که الان میبینیم که عناصر متعدد مخالف ایران از جمله جریان تجزیه طلب کومله در کردستان عراق تحت آموزش صهیونیستها در حال انجام اقداماتی علیه ایران اسلامی هستند و یا کردهای سوریه در منطقه جزیره یا شهر اصلی خود حسکه با کمک آمریکاییها و صهیونیستها مشغول هستند و از طرف دیگر هر گاه رابطه ترکیه با رژیم اشغالگر قدس و آمریکا شکرآب شود طبیعتاً عناصر پ ک ک و جریانات تجریه طلب کرد ترکیه میتوانند یک عامل منفی مؤثر در دست صهیونیستها باشد. در مجموع صهیونیستها و جریانات تجزیه طلب کردی سعی کردند با یک اتحاد طبیعی منافع خودشان را در گسترش روابط بین دو طرف تعریف کنند.
قدس آنلاین: به عنوان پاسخ به دومین سؤال لطفاً بفرمایید که اصلاً رژیم صهیونیستی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس چه نقشی در حوزه تحولات مربوط به کردستان ایران داشت و در جنایات مختلفی که توسط گروههای تجزیه طلب کردی اتفاق افتاد چه نقشی را ایفا میکرد و در آن برهه زمانی نگاه این رژیم به حوزه کردی چگونه بوده و به مرور زمان چه تفاوتهایی کرده است؟
رضوی: من فکر میکنم که قسمت عمده ارتباط مؤثر صهیونیستها با برخی از جریانات کردی به سالهای پس از حاکمیت صدام در عراق باز میگردد. تا موقعی که صدام به صورت کامل بر شمال عراق حاکم بود طبیعتاً نفوذ اسرائیلیها کمتر بود اما از زمانی که پس از سال ۱۹۹۰م موضوع ممنوعیت ورود نیروهای رژیم بعث عراق به مدار ۳۶ درجه بالای عراق یعنی در حقیقت کردستان عراق مطرح شد یک مقداری حوزه فعالیت کردهای شمال عراق گسترش یافت و به ویژه بعد از ساقط شدن رژیم صدام در سال ۲۰۰۳م و هرج و مرج به وجود آمده پس از آن و از طرف دیگر حاکمیت آمریکاییها در عراق تا زمانی که آمریکاییها در عراق حضور دارند روابط رژیم صهیونیستی با اقلیم کردستان عراق گسترش فوق العادهای داشت. و بعد از رفتن آمریکاییها با توجه به قانون اساسی عراق که یک خودمختاری حداقلی به کردها داد و یک حق طبیعی هم برای آنها در بحث انتخابات و سیستم ساختاری عراق ایجاد شد و آن این این است که رئیس جمهور به طور طبیعی از میان کردها انتخاب میشود طبق آخرین اخبار مربوط به تحولات عراق آقای عبدالطیف رشید به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد که از کردها است. این مسئله باعث شد کردهای عراق به استقلال خواهی و هویت مستقل خودشان نزدیکتر شوند و جسارت بیشتری را برای برقراری ارتباط مستقل از حکومت مرکز عراق داد. به طوری که بعضاً شاهد بروز برخی اختلافات بین بغداد و اقلیم کردستان بر سر مسائلی مانند فروش مستقل نفت توسط کردستان عراق یا رفت و آمد مقامات سیاسی مختلف به اقلیم بدون هماهنگی با بغداد هستیم و همچنین شاهد این هستیم که اقلیم کردستان یک نیمه حاکمیتی را هم برای خود درست کرده به طوری که هر یک از مقامات سیاسی وقتی به بغداد سفر میکنند سری هم به اربیل میزنند. وضعیت کردستان عراق کمی متفاوت شده و در این فضای جدید که امکان رفت و آمدها را به صورت مستقل از حکومت مرکزی عراق بیشتر کرده طبیعتاً حضور صهیونیستها هم میتوانست بیشتر باشد که عملاً شده و با توجه به ظرفیت روابط دو طرفه و روابطی که رژیم صهیونیستی با کردهای عراق در حوزه صادرات نفت کردستان عراق از طریق ترکیه به درون مرزهای اشغالی دارد. ارتباطات آنها به ویژه در حوزه امنیتی-نظامی بیشتر شده و الان شاهد هستیم که موساد و عناصر امنیتی-نظامی رژیم صهیونیستی دفاتر متعددی را در کردستان عراق دارند و هر از چند گاهی شاهد موشکباران آن مراکز توسط ایران و به ویژه سپاه پاسداران هستیم.
قدس آنلاین: به نظر شما واکنشهایی که ایران در قبال تحرکات صهیونیستها در این منطقه نشان داده از نظر امنیتی-نظامی میتواند چه تأثیراتی بر روی روابط رژیم صهیونیستی با گروههای تجزیه طلب کردی به ویژه کومله و دموکرات بگذارد؟
رضوی: ببینید واقعیت این است که به رغم وجود حقوق بین الملل و منشور سازمان ملل باز آنچه که حرف اول را در نظام بین الملل میزند قدرت است. به عنوان مثال در بحران اوکراین روسیه قدرت داشت و توانست بخشهایی از اوکراین را در قالب برگزاری رفراندوم و خواست مردم این مناطق به روسیه ملحق کند. بسیاری از کشورها هم این مسئله را محکوم کردند ولی عملاً روسیه کار خودش را میکند. اینجا هم همین طور است تا زمانی که شما قدرت خودتان را نشان ندهید عملاً کردستان عراق هم به عنوان یک منطقه نیمه خودمختار راه خودش را میرود. آنچه که باعث عقب راندن آنها و محدود شدن دشمنی و اذیت و آزار احزاب تجزیه طلب کرد بر علیه نظام و مردم جمهوری اسلامی میشود. به نظر من اعمال قدرت از طریق ابزارهای قدرت مانند حملات اخیر است. وقتی که دولت مرکزی عراق هیچ نفوذ و قدرتی روی این مناطق ندارد و نمیتوان از طریق دولت مرکزی عراق این مسئله را حل کرد و با وجود تذکرات مکرر از سوی جمهوی اسلامی به حکومت اقلیم کردستان عراق ما شاهد توقف این اقدامات خصمانه نشدیم طبیعتاً در قالب اصل مقابله به مثل و حمایت از منافع ملی بحث حملات موشکی مطرح شد و ظاهراً به نتایجی هم رسید و به عنوان یک اصل هم در گذشته و هم امروز به نتیجه رسید و البته اعلام شد که این تمام ماجرا نیست اگر اقلیم کردستان این دخالتها را ادامه بدهد طبیعتاً این حملات هم ادامه پیدا خواهد کرد. که به نظرم بهترین راه هم همین است یعنی گروههای تجزیه طلب کردی تا دست قدرت را برسرخودشان حس نکنند این اقدامات مخرب از جانب آنها ادامه پیدا خواهد کرد.
قدس آنلاین: از منظر شما نهادهای امنیتی-نظامی رژیم صهیونیستی در حوزه روابط خارجی و نیز امنیتی-نظامی با توجه به نوع نگاه خود به مورد ایران سعی میکنند بیشتر با کدام یک از احزاب تجزیه طلب کردی ارتباط برقرار کنند. چون همان طور که اطلاع دارید این جریانات به خصوص بعد از سال ۱۳۷۵ش دچار اختلافات و انشعابات بسیاری شدهاند نوع نگاه رژیم صهیونیستی به جریانات تجزیه طلب کردی چگونه است در حال حاضر ما شاهد سرمایه گذاری صهیونیستها بر روی کومله بودیم و با توجه به این که سازمان کومله دارای گرایشات مائوئیستی است به طور طبیعی باید گرایشات ضد صهیونیستی داشته باشد لطفاً دلیل این تناقض را برای ما تحلیل کنید؟
رضوی: ببینید در عین این که گروهها و بعضاً جنبشها دارای اصولی هستند برای رسیدن به هدف خودشان و حفظ منافع خود در اصول خود تجدیدنظرهایی هم میکنند و از دل آنها گروههای جدیدی که منطبق با منافع گروهها یا کشورهای فرادستی هستند به وجود میآیند. به عنوان مثال القاعده به عنوان یک جریان اسلامی در بحث دشمن دور و نزدیک (عدوالبعید و عدوالقریب) نگاهش این بود که صلیبیها دشمن نزدیک ما هستند و بعد شیعیان دشمن ما هستند. به همین دلیل اتفاق آنچنانی از سوی القاعده در کشورهای اسلامی و از جمله ایران نیافتاد. یا حوادث ۱۱ سپتامبر توسط القاعده رقم خورد. اما وقتی آنها دیدند که نمیتوانند با القاعده به اهداف خود برسند داعش را به وجود آوردند که یک تجدیدنظر اساسی در اصول و اهداف خود کرده بود. داعش گفت ما اول باید شیعیان و مسلمانان منطقه را مورد حمله قرار دهیم و یهودیان و صلیبیان دشمنان دور ما هستند به خاطر همین اقدامات عمده داعش در عراق و سوریه صورت گرفت و هدف آنها تا حدی هم ایران بود. طبیعتاً صهیونیستها در مورد گروههای کردی همین نگاه را خواهند داشت و به دنبال گروههایی هستند که با ایران مشکل داشته باشند و بتوانند در ایران اقداماتی را انجام بدهند. این گروهها از منظر رژیم صهیونیستی باید ابزارهای عقیدتی و امکانات مادی این اقدامات را داشته باشند. طبیعتاً در این رابطه کومله، پژاک و گروههای مشابه اینها بیشتر به کارشان میآید تا حزب اتحادیه ملی-میهنی که الان عملاً قدرت را به دست میگیرد و روابط نزدیکتری با ایران دارد. به طور طبیعی با این تعدد گروههایی که در کردستان عراق وجود دارد عملاً صهیونیستها به دنبال سریعترین و بهترین راه برای رسیدن به اهداف خود هستند و به دنبال گروههایی میروند که منافع آنها را تأمین کنند.
قدس آنلاین: با توجه به این تحلیلها و با عنایت به روی کار آمدن جناح طالبانی در عرصه ریاست جمهوری عراق با توجه به این قضایا شما نگاه آینده رژیم صهیونیستی به جنبشهای تجزیه طلب مخالف ایران از جمله کومله و دموکرات را چگونه دیده و تأثیر آن بر منطقه را چگونه میسنجید؟
رضوی: من فکر میکنم این تحولات تأثیر چندانی بر آینده نداشته باشد. روی کار آمدن آقای رشید که رئیس جمهور عراق است یا توجه به این که تا الان هم رئیس جمهور و نخست وزیر عراق به دنبال استفاده از کومله و دموکرات برعلیه ایران نبودند. و این جریانات کار خودشان را میکنند هر چند این تحولات بی تأثیر نیست اما در مجموع آنچه می تواند بر روی عملکرد این گروهها اثرگذار باشد همین دست قدرت ایران و نفوذ جمهوری اسلامی ایران در کردستان عراق است.
قدس آنلاین: آیا آمریکا به دلیل ارتباطی که با جریانهای تجزیه طلب کردی دارد سعی میکند آنها را به سمت صهیونیستها سوق دهد؟
رضوی: دقیقاً همین طور است یعنی آمریکا در آنجا پایگاههای متعددی دارد و به گروههای تجزیه طلب کردی کمک میکنند در حقیقت آنها صهیونیستهایی در پوشش آمریکا هستند و منافع و اهداف آنها یکی و شامل ضربه زدن به ایران است. طبیعتاً در این فضا نمیتوان تفاوت آنچنانی بین آمریکا و اسرائیل قائل شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: لاله های سرخ
ادامه مطلب را ببينيد
قسمت اول پرونده ویژه لاله های سرخ ویژه گروه های تجزیه طلب کردی
سردار سهرابی: کردستان در ابتدای انقلاب تا یک قدمی تجزیه پیش رفت
اگر نگاهی گذرا به به صفحات آغازین کتاب سراسر حماسه تاریخ انقلاب اسلامی بیاندازیم به این نکته پی خواهیم برد که بلاشک نخستین بحرانی که انقلاب نوپای ملت ایران در سال ۱۳۵۷ش با آن روبهرو شد عبارت بود از ظهور و بروز تحولاتی بغرنج در خطه زرخیز کردستان.
به گزارش قدس آنلاین، تحولاتی که پس از مدت کوتاهی روزهای سختی را برای مردم غیور و میهن دوست این سامان رقم زد. گفتگوی زیر با سردار حسین سهرابی روایتی است مستند و آسیب شناسانه از جنایات گروهکها و جریانات تجزیه طلب که به تعبیر راوی محترم و دلسوز در آن روزها کردستان را در آستانه تجزیه کامل قرار داد.
قدس آنلاین: در قسمت اول از پرونده ویژه لاله های سرخ با موضوع تاریخ تحولات کردستان در سالهای آغازین انقلاب در خدمت سردار دکتر حاج حسین سهرابی تاریخ نگار، پژوهشگر، راوی دفاع مقدس و از فرماندهان ۸ سال جنگ تحمیلی هستیم. استاد گرامی خیلی ممنونم که فرصتی در اختیار ما قرار دادید تا از دانش و تجربه شما در حوزه تاریخ تحولات کردستان در دوره انقلاب اسلامی و دفاع مقدس استفاده کنیم لطفاً به عنوان مقدمه بحث بفرمایید که به طور کلی چه شد که مسئلهای با عنوان مسئله کردی در ایران تعریف شد و ریشههای تاریخی، اجتماعی و فکری و فرهنگی این مسئله با توجه به این که ما کمتر از سه کشور دیگری که با مسئله کرد درگیر هستند مواجهه کمتری با این مسئله داریم در چیست؟
سهرابی: أعوذ بالله من الشیطان الرجیم رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ مطلبی که شما مطرح فرمودید به عنوان یک پدیده خیلی حساس و مهم در قرن حاضر به ویژه در دهههای اخیر کشورهای مختلف و متفاوتی را از خود متأثر کرده است. اما به عنوان مقدمه باید خدمت شما عرض کنم که همان طور که مستحضر هستید کردها یکی از اقوام آریایی هستند که در کنار پارتها و پارسها از هزاران سال پیش در فلات ایران ساکن شدند. مجموعه کردستانات یعنی کردستانهای که در کشورهای عراق، ترکیه و سوریه وجود دارند. تا سده شانزدهم میلادی بخشی از خاک ایران بوده است فرایند جداسازی اینها از سال ۱۵۱۴ تا ۱۹۱۳م به دلیل ضعف حکومتهای ایران توسط امپراطوری عثمانی کلید خورد و این بخشها به امپراطوری عثمانی ملحق شدند.
اوج این مسئله جنگ جهانی اول است. در این دوران یک واقعه جدیدی در دنیا اتفاق میافتد که شامل تجزیه امپراطوری عثمانی است که طی آن مناطق کردی ایران به چهار بخش تقسیم میشوند و در بین چهار کشور جدیدالتأسیس به نام عراق، سوریه و ترکیه پخش میشوند. این مناطق با توطئه انگلیس و سایر قدرتهای جهانی از ایران جدا میشوند. ما اگر مناطق کردنشین را در یک دایره ۳۶۰ درجه تقسیم کنیم ۵۰ درصد این مناطق در کشور ترکیه جای دارند.
۳۰ درصد در ایران و ۲۰ درصد در عراق و سوریه حضور دارند. درصد سرزمینهای کردی سوریه بسیار کمتر است و شاید ۷ درصد یا کمی کمتر و بیشتر باشد. اگر بخواهیم به لحاظ فرهنگی به موضوع نگاه کنیم در منابع به جای مانده کردی ردپای تبار آریایی کردها وجود دارد و همان طور که مقام معظم رهبری چندی پیش فرمودند:«کردها از بهترین اقوام ایرانی و جزء لاینفک قومیت و سرزمین ایران بوده و هستند و خواهند بود.» یک شعر فولکلور کردی که بسیار مشهور است این طور به این مسئله اشاره میکند«بلبلی باخی خاکی کردانم کاوه نژادم خلکی ایرانم بویه نه خوئینم بونیشتمانم آریاییم خلکی ایرانم، ایرانم، ایرانم یار» بلبل باغ خاک کردها هستم کاوه نژاد و اهل ایران هستم و به همین دلیل برای وطنم آواتز میخوانم.
آریاییام اهل ایرانم اهل ایرانم ای یار. آثار بسیار دیگری در این خصوص وجود دارد مثلاً وقتی شما به شهر عفرین سوریه میروید میبینید میدانی در آنجا هست که مجسمه کاوه آهنگر معروف در وسط آن وجود دارد. به علاوه مطالب بسیار دیگری گویای این است که کردها از نژاد ایرانی هستند. اما از سال ۱۹۲۱م که کشور عراق با تجزیه امپراطوری عثمانی تأسیس میشود. سرزمینهای کردی هم بین چهار کشور مذکور تقسیم میشود که عراق و سوریه تحت قیمومیت فرانسه هستند ترکیه نیز ابتدا زیر نظر انگلیس و سپس تحت پوشش آمریکا قرار میگیرد. همان طور که عرض کردم بخش عمده سرزمینهای کردنشین ما در جنگهای دوره صفویه و جنگ معروف چالدران از ایران جدا شد.
قدس آنلاین:در قدم بعدی لطفاً بفرمایید موضع رژیم شاه و نهادهای امنیتی آن نسبت به مسئله کردی و ابعاد مختلف آن چگونه بوده است؟
سهرابی: ببینید انگلیسیها و سایر کشورهای استعمارگر از سالهای پس از جنگ جهانی اول این مسئله را در میان قومیتهای مختلف و به ویژه کردها مطرح کردند که شما دارای یک سرزمین هستید و سرزمین شما توسط این کشورهای چهارگانه غصب شده و آمدند از اینها به عنوان یک اهرم فشار و یک جمعیت اسیب پذیر برای فشار بر کشورهای ایران، ترکیه، سوریه و عراق استفاده کردند. تا هرگاه این کشورها خواستند از تدابیر جریان استعمار سرپیچی کنند توسط این اهرم فشار سرجای خود نشانده شوند.
بنابراین این تفکر را در بین کردها و حتی عربها ایجاد کردند. بنابراین از نظر روانشناسی این عقده تاریخی را در بین مردم ایجاد کردند. کردها متوجه شدند که بین این چند کشور تقسیم شدهاند آمدند یکسری جنبشهایی را در درون کردستانات به راه انداختند.
در عراق حرکت ملامصطفی بارزانی تقریباٌ اولین جنبش عملی بود که حرکت خود را آغاز کرد و درخواست خودمختاری نمود و همان طور که مستحضر هستید سرزمینهای کردی از نظر ژئوپلتیک نظامی در شرایطی قرار گرفتهاند که شامل ارتفاعات درهم میشوند. یک وقت برخی مرزها مانند مرزهای ما در آذربایجان است یعنی خطوط مرزی با خطوط دفاعی ما موازی هستند. اگر موازی باشد مانند قافلانکوه و سایر ارتفاعاتی که ما در آذربایجان داریم که از نظر موقعیت دفاعی بسیار عالی است اما ارتفاعات کردستان درهم است. که به قول معروف نظامیان همیشه در آنجا برای حفظ امنیت با پوتین بخوابند یعنی شرایطی دارند که از جانب آن برای کشور ایجاد نا امنی میشود آن هم به شکلی که مرز با سرحد انطباق ندارد و انگلیسیها جوری کردستان را تقسیم کردند که بین مردم و کشوری که در آن زندگی میکنند و همچنین کشورهای مجاور این قومیت همیشه اختلاف باشد یعنی اگر دقت بفرمایید.
زمانی که مشکل کردستان شروع شد قبل از انقلاب اسلامی ملامصطفی بارزانی با شاه کار میکرد و شاه به عنوان اپوزیسیون کشور عراق روی او سرمایه گذاری کرد و از وی حمایت می نمود و بالعکس عراقیها هم از کردهای ایران استفاده میکرد. ملامصطفی بارزانی یکی از برجستهترین رهبرانی است که در دهههای اخیر در کردستان حضور داشته است. عراق هم در این حوزه کشور بسیار آسیبپذیری است. یعنی وقتی از ۱۹۲۱م به بعد تأسیس میشود مدام در این کشور کودتا میشود و این خود به عاملی تبدیل شد که با تمسک به آن کردها بتوانند خودشان را پیدا کنند و اولین حزب خود را یعنی حزب دموکرات کردستان را تشکیل دهند.
حزب دموکرات کردستان در سال ۱۹۴۶م تشکیل میشود و اتفاقاً در همین سال اتحاد جماهیر شوروی از قاضی محمد پشتیبانی میکند تا در مهاباد یک جمهوری تشکیل دهد و ملامصطفی بارزانی را نیز به عنوان ارشدترین فرمانده نظامی قوم کرد معرفی کند و تحت حمایت شوروی یک دولت تشکیل میدهند. جعفر پیشه وری هم به صورت همزمان تحت قیمومیت اتحاد شوروی در آذربایجاین یک حکومت پان ترکیست تشکیل میدهد. حکومت جمهوری کردستان یک سال بیشتر دوام نمی آورد چون اتحاد جماهیر شوروی به دلیل تحولات پس از جنگ جهانی دوم یکسری منافع ژئوپلتیکی داشت اما به محض این که این منافع تمام شد در عرض یک سال حمایت خودش را از جمهوری مهاباد و جمهوری پیشه وری قطع کرد و بلافاصله هر دو این حکومتها هم سقوط کردند.
بنابراین احزاب سیاسی در پیش از انقلاب گامهای تجزیه طلبانه را در کردستان ایران به پیش بردند. برخی از احزاب سیاسی در ایران پیش از انقلاب مشحون از خیانت و جاسوسی و یکی از عوامل تسهیل کننده استعمار در ایران بودند. احزاب در غرب بنابر واقعیتها به وجود آمدهاند. اما در ایران تأسیس احزاب در پیش از انقلاب تقلیدی بود و احزاب ایرانی به قدرتهای بیرونی وابستگی داشتند به عنوان مثال میتوان از حزب توده و سازمان منافقین نام برد.
قدس آنلاین: کمی جلوتر بیاییم و برسیم به این که چه شد حزب دموکرات کردستانی که در خارج از مرزهای ایران با هدف حمایت سیاسی و نظامی از قوم کرد تأسیس شد وارد ایران شد و به چه بهانهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی داعیه حمایت از قوم کرد را در ایران مطرح کرد؟
سهرابی: حزب دموکرات و کومله دو جریان تجزیه طلب بودند که در ایران تشکیل شدند در بین احزاب تجزیه طلب کردی حزب دموکرات ایران حزب اول و کومله حزب دوم بود. حزب دموکرات یک حزب تقریباً غربگرای وابسته به غرب بود و سازمان کومله سازمانی بود که متأثر از تفکرات مارکسیستی تشکیل شد. لطفی که خداوند در حق ما ایرانیها کرد این بود که این دو حزب تجزیه طلب از ابتدا مثل دو پلنگ با هم درگیر بودند و حتی با یکدیگر درگیری مسلحانه هم داشتند به طوری که هیچ گاه ما این دو حزب را در کنار یکدیگر ندیدیم.
قدس آنلاین: پس این سخن که میگویند احزاب تجزیه طلب کردی برسر برخی مسائل با هم اتفاق نظر داشتند نادرست است بیاییم و کمی برخی از مسائلی را که ممکن است در فضای آکادمیک مطرح شود را تعدیل کنیم. این ایده مطرح است که دموکراتها شاخه سیاسی تجزیه طلبهای کرد بودند و کومله و سایر جریانات تجزیه طلب همچون خبات، پیشوا و... شاخه نظامی جریان تجزیه طلب کردی بودند نظر شما در این باره چیست؟
سهرابی: نه این گونه نیست هر دو این جریانها شاخههای نظامی و سیاسی جداگانهای داشتند. یعنی هر کدام از اینها بعد از پیروزی انقلاب شاخه های جداگانه داشتند. یعنی هنوز بیش از ۸ روز از پیروزی انقلاب نگذشته بود که حزب دموکرات در کردستان مکری به مرکزیت مهاباد و سایر شهرهای پیرامونی و سازمان کومله در شهر سنندج و مناطق پیرامونی آن تهاجم مسلحانه به پادگانهای ارتش را آغاز کردند و در روز هشتم پیروزی انقلاب پادگان مهاباد توسط عناصر حزب دموکرات سقوط میکند.
پادگان مهاباد هم پادگانی عظیم در منطقه آذربایجان غربی و کردستان بود و دارای دهها هژار قبضه سلاح سبک و سنگین بود. اینها همه را بردند و علیه نیروهای ایرانی سازمان دادند و همان طور که عرض کردم کومله در سنندج و مناطق پیرامونی آن فعال بود. حزب دموکرات هم از نظر نظامی در هر شهری یک سازمان نظامی داشت.
مثلاً هیز آربابا(گردان آربابا) به طور کلی حزب دموکرات در هر شهری یک هیز(گردان) داشت. این جریانها مردم را سازمان دادند به طوری که در ابتدای انقلاب دهها هزاز آدم از جلوی عزالدین حسینی و قاسملو رژه رفتند. اینها نیروهای خود را در قسمتهای مختلف تقسیم کردند اما فاز سیاسی آنها فرق میکرد و همیشه روی هم اسلحه میکشیدند. این فاز را ما در درون کردستان عراق هم میبینیم که البته خیلی به نفع ما تمام شد. ما در کردستان عراق دو حزب دموکرات کردستان و اتحادیه ملی میهنی کردستان(یه کتی) را داریم و سایر احزاب در ذیل این دو قرار میگیرند و اهمیت زیادی در کردستان عراق ندارند در ایران هم دو حزب خائن دموکرات و کومله وجود داشتند. به علاوه ما سازمان مجاهدین خلق را در کردستان داریم در حقیقت کردستان در ابتدای انقلاب تا یک قدمی تجزیه پیش رفت.
حزب دموکرات در بوکان از مردم یارمتی(مالیات) میگرفت. و بچههای مردم را که موقع سربازیشان بود بین احزاب مختلف تقسیم میکرد. و حتی یک قاضی از نیروهای ضدانقلاب در بوکان مستقر بود که پاسداران یا کسانی را که دستگیر میکردند زندانی یا اعدام مینمودند. طویلهها را تبدیل به زندان کرده بودند و با حمایت فرانسه، آلمان و سایر کشورهای غربی تا یک قدمی تجزیه پیش رفتند. در همین شرایط در خیابانها و دانشگاهها مانند دانشگاه مشهد ضد انقلاب قدم به قدم یک نمایشگاه زده بودند و کتابهای خود را میفروختند. احزاب مختلف مانند حزب دموکرات کردستان و سازمان منافقین در این زمینه فعال بودند. تا قبل از خرداد ۱۳۶۰ش که سازمان مجاهدین خلق وارد فاز مسلحانه شد منافقین در مشهد مقر و نیرو داشتند و در مراکز شهرهای مختلف فعالیت میکردند.
از مدارس و دبیرستانها گرفته تا دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد این دانشکده در آستانه انقلاب مرکز گروههای سیاسی بود و شما به صورت همزمان احزابی مانند دموکرات، کومله، پیشوا و منافقین را دره قاسملو واقع در اشنویه میدیدید. یعنی سازمان منافقین با آرم خود در آن منطقه نیرو داشت .نیروهایشان مسلح بودند و گلوله آنها پیشانی پاسداران را هدف میگرفت. البته پس از اعلام فاز مسلحانه سازمان نفاق در تمام شهرهای کردستان حضور داشت. به علاوه حزب دموکرات کردستان را به یک پادگان نظامی تبدیل کرده بود. آقای بازرگان و نهضت آزادی هم به وجود این جو افتخار میکردند.
قدس آنلاین: فراز آخر سخنان شما برای من خیلی جالب بود شما فرمودید اولین حزبی که آغازگر جریان تجزیه طلبی در کردستان بود حزب دموکرات کردستان است میخواهم ببینم دولت بازرگان چه واکنشی به این قضیه داشت یعنی رفتار و واکنش آنها نسبت به دموکراتها و سایر احزاب کردی چگونه بود چون من مطلع هستم که اعضای نیروهای مسلح خیلی نگاه خوبی نسبت به موضع نهضت آزادی نسبت به مسئله کردستان ندارند و این مسئله خیلی مهم است چون قاسملو کسی بود که خوب ژست سیاسی میگرفت و علی رغم تمام جنایاتش در مهاباد و کردستان بسیار خوب ژست سیاسی میگرفت. نگاه نهضت آزادی نسبت به قاسملو چگونه بود و انتقاد شما به این مسئله چیست؟
سهرابی: نهضت آزادی از لحاظ ایدئولوژیک مادر بسیاری از احزاب ضدانقلاب در ایران است. مثلاً یکی از فرزندان نامشروع تهضت آزادی در ایران سازمان منافقین است. وقتی انقلاب پیروز شد حضرت امام(ره) خطاب به بازرگان گفتند:«آقای بازرگان وضعیت خود را نسبت به مجاهدین خلق مشخص کن اینها پادگانها را غارت کردند و دارند مردم را ترور میکنند.» آقای بازرگان در جواب امام(ره) میگفت:«اینها فرزندان معنوی من هستند.» آقای بازرگان تا آخر از سازمان منافقین دفاع کرد همین سازمان نفاق به صورت مسلحانه وارد کردستان شد.
نگاه هیئت حسن نیت دولت آقای بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت ایران این بود که ما فضای باز سیاسی در کشور داریم و اصلاً برای همین مسئله انقلاب کردیم. فضایی که در آن همه نوع نشریه از روزنامه صهیونیستی آیندگان گرفته تا نشریات دیگر منتشر میشدند و هر گروه ضد انقلابی برای خودش نشریه و میتینگ به راه میانداخت و فضای سیاسی کشور بسیار ملتهب شده بود. در خصوص کردستان هیئت حسن نیت دولت موقت متشکل از آقای داریوش فروهر، و آقای صباغیان و دیگران بود و حضرت آیت الله طالقانی به نظرم یکی دو بار بیشتر در میان اینها نیامدند. آقای دکتر چمران نیز با اینها همراه شد.
قدس آنلاین: آیا دکتر چمران مخالف مواضع هیئت حسن نیت بود؟
سهرابی: بله آقای دکتر چمران کاملاً مخالف رویه هیئت حسن نیت بود چون اولین خواسته هیئت حسن نیت از امام(ره) و شورای عالی دفاع این بود که پاسداران انقلاب در کردستان خلع سلاح شوند. بنابراین بسیاری از نقاط سوق الجیشی و حساس را از سپاه گرفتند و تحویل حزب دموکرات دادند. تحت این عنوان که آقا ما با مذاکره میتوانیم با اینها کنار بیاییم. البته این اتفاق نیافتاد و نتیجه این شد که در درصد بالایی از خاک کردستان دولت اصلاً حضور نداشت. و فقط یکسره دست پایین را میگرفت جالب اینجا است که نظر امام(ره) کاملاً غیر از این بود زیرا فرمودند«من ارتباط حزب دموکرات کردستان و سایر احزاب تجزیه طلب حاضر در کردستان را با آمریکا احساس میکنم.» اما نظر هیئت حسن نیت و دولت آقای بازرگان به کار گیری استراتژی مذاکره بود.
چیزی که در فضایی که پادگانها غارت شده است و در فضای متشنج و بحرانی کردستان یک سم بود. این باعث شد که کشور و نظام تلفات زیادی تحمل کنند و جوانان زیادی سربریده شوند و کار غائله کردستان به جایی برسد که ۱۰۰۰۰۰نیروی نظامی ما قبل از آغاز جنگ زمینگیر شوند. هر ۱۰۰متر یک سرباز و در هر ارتفاع و تپهای یک نیروی نظامی ما زمینگیر شود.
واحدهای نظامی وقتی میآمدند جلوی ضد انقلاب را بگیرند کمین میخوردند. در دارساوین جنازههای بچههای ارتش تا مدتهای مدیدی روی زمین مانده بود و کسی جرأت نداشت جنازهها را بیاورد و کردستان کلاً در آستانه تجزیه قرار گرفته بود در حدی که میتوان گفت فضای سیاسی ایجاد شده توسط احزاب سیاسی در کردستان که به وسیله مماشات هیئت حسن نیت ایجاد شده بود گام اول تلاش احزاب تجزیه طلب کرد برای خود مختاری یا همان درخواست خودمختاری آقای عبدالرحمن قاسملو را تسهیل کرد.
قدس آنلاین: طبق برخی شواهد و اسناد تاریخی و براساس مصاحبههای برجای مانده از عبدالرحمان قاسملو ایشان مدعی بود که ما به دنبال فدرالیسم هستیم میخواهم شما به عنوان یک شاهد عینی برای ما نمونه بیاورید تا ببینیم که آیا واقعاً با توجه به جنایاتی که قاسملو و حزب دموکرات در مناطقی مانند نقده انجام دادند و با عنایت به گزارشات تکان دهندهای که از این جنایات در دست است آیا میتوان گفت آقای قاسملو و حزب ایشان واقعاً به دنبال فدرالیسم بودند؟
سهرابی: به نظر من خود فدرالیسم گام اول برای تجزیه یک کشور است. نمونه بارز فدرالیسم حاکمیت جریان مسعود بارزانی در اقلیم کردستان عراق است. مگر یکی دو سال پیش این منطقه تا یک گامی تجزیه از کشور عراق پیش نرفت فقط یک رفراندم برنامهریزی شده برای تجزیه نیاز بود چون حزب دموکرات در آنجا یک حزب سیاسی است و اگر برنامهریزی میکرد کار تجزیه کردستان عراق تمام بود.
پس خود فدرالیسم از گامهای اولیه عملی برای تجزیه یک کشور است. اسناد و فیلمهای زیادی وجود دارد که وقتی پادگانها غارت میشد قاسملو مانند مقامات یک کشور که به یک فرد نظامی درجه اعطا میکنند سلاحهای غارت شده را به نفرات خود میداد. آیا ایشان حزب خودش را که یک حزب گسترده چند ده هزار نفری بود را مسلح کرده بود که فضای باز سیاسی ایجاد کند! مشخص است که اینها گامهای اولیه عملی برای فدرالیسم، خودمختاری و سپس تجزیه بود.
قدس آنلاین: در گام بعدی برویم سراغ اتفاقاتی که منجر به انشعاب در درون حزب دموکرات کردستان شد ما الان دو شاخه از این حزب را داریم یکی حزب دموکرات کردستان ایران به رهبری مصطفی هجری و دیگری حزب دموکرات کردستان به رهبری عبدالله حسنزاده چه اتفاقاتی افتاد که منجر به تجزیه این حزب شد چند وقت پیش شاهد اظهارات فرد جنایتکاری مانند کریم خالدار بودیم که جنایتهای قاسملو بر ضد اعضای حزب را برملا میکرد. اگر اشتباه نکنم آقای دکتر نادری در کتاب حزب دموکرات کردستان این طور استدلال میکند که مرگ قاسملو نتیجه تصفیههای درون سازمانی حزب دموکرات بود به عنوان یک شاهد عینی و تحلیلگر این حوزه نگاه شما به این قضیه چیست آیا این انشعاب نتیجه جنایتهای قاسملو است؟
سهرابی: بلاشک تمام این جنایتها در این انشعاب تأثیر داشته است. چون آن طور که به یاد دارم در سال ۱۳۷۵ش مرحوم سردار شهید شوشتری یک مأموریتی به من داد که در منطقه گمرک تمرچین بود. این منطقه را تحویل من دادند قرار شد ۱۰۰ روز تابستان را من در آنجا مأموریت داشته باشم وقتی آنجا بودم یک روز دیدم سردار شهید حاج احمد کاظمی یک ستون عظیم نظامی راه انداخته است. اینها آمدند که از منطقه ما عبور کنند و به داخل خاک عراق بروند.
قدس آنلاین: با این حساب شما از جمله کسانی هستید که جریان قرارداد ۱۳۷۵ش بین ایران و گروههای تجزیه طلب کردی را با چشم خود دیدهاید آیا درست است؟
سهرابی: احسنت وقتی ایشان به شهر کوی سنجق رفت پیش از آن با من یک صحبتی کرد و از میزان تجهیزات ما پرسید ما هم راجع به سلاحها و امکانات خودمان در آنجا به ایشان توضیحاتی دادیم و ایشان یک منطقهای را به ما واگذار کرد و گفت روی اینجا آتش بریزید که ما روی آنجا آتش ریختیم. ایشان تشریف بردند آنجا و جریان عملیات و بستن قرارداد در مدار ۳۶ درجه پیش آمد و این نیروها به فرماندهی حاج احمد کاظمی زمانی که آمریکاییها و انگلیسیها بالای سرشان بودند عملیات کردند. چرا این اتفاق افتاد به این دلیل که حزب دموکرات میآمد و پایگاههای ما را میزد و یک زمانی یک پایگاه ژاندارمری را زد و ۷۰نفر از نیروهای ژاندارمری را جلو انداخت که آنها را به داخل خاک عراق ببرد.
در همین زمان هم مقام معظم رهبری ایشان را منصوب کرد و اتفاقاً قبل از این عملیات آقا به ارومیه تشریف آوردند و در حضور خود حاج احمد کاظمی گفتند:«این آقای حاج احمد کاظمی یه فرمانده شجاع و مدیر و مدبر است.» بعد از این اتفاق ایشان به داخل خاک عراق رفت و با نیروهای خود بر علیه حزب دموکرات دست به عملیات زد به این دلیل که نیروهای حزب افراد ما را اسیر میکردند و آنها به داخل خاک عراق برده و تحویل رژیم بعث عراق میدادند. از اینجا موقعی که قرارداد با حزب دموکرات در کوی سنجق یعنی ۱۵۰ کیلومتر داخل خاک عراق بسته شد در حزب دموکرات تفکری در مقابل این مسئله به وجود آمد یعنی از آنجا حزب دموکرات تبدیل شده به یک حزبی که تا سالهای سال حرکت نظامی در داخل ایران نداشت و چون مصطفی هجری قرارداد را قبول نداشت.
این مسئله عظمت نیروهای انقلابی ما را نشان میدهد که ۱۵۰ کیلومتر در داخل خاک عراق نفوذ کردند. در حالی که وزارت خارجه ایران اصلاً خبر نداشت. فکر میکنم آن موقع آقای ولایتی وزیر خارجه بود چون اگر اطلاع پیدا میکردند ۱۰۰ درصد مخالف بودند. بنابراین یک عامل خیلی مهم برای این انشعاب در حزب همین مسئله است.
البته رهبران حزب دموکرات افراد قدرت طلبی هستند و همه اینها الان در کشورهای اروپایی در کابارهها در حال عیاشی هستند. یک نکته در مورد حرکتهای کردی این است که آقای مام جلال طالبانی بسیار شخصیت عاقل، باوفا و بامعرفتی بود. خوب ما بارها با نیروهای مسعود بارزانی در زمان دفاع مقدس عملیات نظامی انجام دادیم. به عنوان مثال وی در عملیات دوپازا دو گردان نیرو به تیپ ویژه شهدا داده بود و نیروهای وی دست شهید کاوه بود.
آقای مسعود بارزانی و اصلاً ملامصطفی پدرش و برادرش ادریس همه در تهران خانه داشتند و بخش عمده نیروهای اینها در داخل ایران زندگی میکردند جلال طالبانی هم همین طور ولی اتحادیه میهنی کردستان عراق به رهبری مام جلال و حزب دموکرات به رهبری مسعود بارزانی همیشه با هم مشکل داشتند و الان هم با هم مشکل دارند. من حیفم میآید که نگویم ما مردانگی ایرانی و کردی را در جلال طالبانی دیدیم. مسعود بارزانی متأسفانه خیانت میکرد و در این سالها هم حتی برای کردستان عراق ثبات فکری نداشت. یعنی شما میدید یک دفعه به طرف ما میآمد اما اواخر دوران دفاع مقدس به طرف عراقیها رفت. من تا سالها بعد از جنگ در کردستان بودم مسعود بارزانی و نیروهایش دوشادوش ارتش بعث عراق زمانی که صدام هنوز در عراق حاکم است به جلال طالبانی حمله کرد. در تابستان ۱۳۷۵ش من فرمانده همان قسمت خط بودم. هزاران سرباز و نیروی جلال طالبانی که عقب نشینی کردند مهمان من بودند. مدتها بود ارتش عراق بر سر زن و بچه این بندگان خدا آتش میریخت.
جلال طالبانی در جنگ به ما خیلی کمک کرد و از سال ۱۹۸۵م که طرف ایران آمد خیلی از موانع را برای ما از بین برد. در عملیاتهای سالهای آخر جنگ در منطقهای به نام یاغ ثمر مدتهای مدید دیدهبانهای توپخانه ما منزل جلال طالبانی بودند. زمانی که ما در حال جنگ با عراق هستیم و صدام قدرت مطلق عراق است در این زمان اقای جلال طالبانی برای کمک به رزمندگان ما ریسک میکرد. ایشان حتی بعد از جنگ و در زمان ظهور داعش برعکس مسعود بارزانی خیلی کمک کرد. اما مسعود بارزانی از آمریکا و رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد اما به او کمک نکردند. وقتی که داعش موصل را گرفت و وارد منطقه کردستان عراق شد در نهایت دست به دامن شهید حاج قاسم سلیمانی شد. گفته میشود وقتی مسعود بارزانی با مرحوم شهید سلیمانی دست داد دستهایش به خاطر حمله داعش میلرزید. اما جلال طالبانی با ریسک بزرگی خودش و خانوادهاش در اختیار رزمندگان ایرانی بودند و خیلی به ما کمک کرد خداوند متعال او را رحمت کند.
خبرنگار: علی رحمانی
https://www.qudsonline.ir/news/822540
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: لاله های سرخ
ادامه مطلب را ببينيد
پرونده ۵ قسمتی «لالههای سرخ» با موضوع گروههای تجزیه طلب کردی
در پرونده لالههای سرخ به تشریح تاریخچه و اقدامات گروهکهای تجزیه طلب کرد پرداختیم.
اگر نگاهی گذرا به به صفحات آغازین کتاب سراسر حماسه تاریخ انقلاب اسلامی بیاندازیم به این نکته پی خواهیم برد که بلاشک نخستین بحرانی که انقلاب نوپای ملت ایران در سال ۱۳۵۷ش با آن روبهرو شد عبارت بود از ظهور و بروز تحولاتی بغرنج در خطه زرخیز کردستان، تحولاتی که پس از مدت کوتاهی روزهای سختی را برای مردم غیور و میهن دوست این سامان رقم زد. در پرونده ویژه لالههای سرخ به تشریح تاریخچه اقدامات گروهکهای تجزیه طلب کرد پرداختیم که در ادامه میتوانید مطالعه کنید.
سردار سهرابی: کردستان در ابتدای انقلاب تا یک قدمی تجزیه پیش رفت
ما در کردستان عراق دو حزب دموکرات کردستان و اتحادیه ملی میهنی کردستان(یه کتی) را داریم و سایر احزاب در ذیل این دو قرار میگیرند و اهمیت زیادی در کردستان عراق ندارند در ایران هم دو حزب خائن دموکرات و کومله وجود داشتند. به علاوه ما سازمان مجاهدین خلق را در کردستان داریم در حقیقت کردستان در ابتدای انقلاب تا یک قدمی تجزیه پیش رفت.
سلمان رضوی: سنتز تجزیه حاصل استراتژی پیرامونی بن گورین
تجزیه طلبی و دامن زدن به شکافهای قومی مهمترین حاصل معادله شوم استراژی پیرامونی رژیم اشغالگر قدس در منطقه غرب آسیا و قلب جهان اسلام است.
ظهره وند: رونمایی از مثلث شوم جریانهای تجزیه طلب، فرانسه و رژیم صهیونیستی
در میان کشورهایی که از تجزیه طلبی در منطقه غرب آسیا و سایر نقاط مهم و استراتژیک جهان حمایت می کنند کشور فرانسه موقعیتی عجیب و غریب دارد.
اگر پژوهشگری با نگاهی ژرف اندیش به تاریخ معاصر تحولات کردستان در اوایل دهه 1360ش بنگرد در خواهد یافت که شاید در میان مسئولان رده میانی ایران آن روز کمتر کسی همچون شهید محمد بروجردی به بغرنج و حساس بودن مسئله کردستان پیبرده باشد شهیدی که برای پاکسازی کردستان عزیز و مظلوم از عناصر فرصت طلب و مخرب ضد انقلاب به تمام مقامات دنیوی پشت پا زد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: لاله های سرخ
ادامه مطلب را ببينيد