با آغاز تجاوز گسترده رژیم بعث عراق به ایران در شهریور 59، ملت ایران با هدایتهای رهبر بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) برای دفاع از سرزمین خویش و اعتلای اسلام به سوی جبهه ها رهسپار شد. تاریخ هشت سال دفاع مقدس ایران سرشار از پیروزیها، شکستها، غمها و ش
جبهه همیشه كلاس درس و مدرسه عشق بود متن زیر قسمتی از خاطرات و شوخطبعی ها و اشكها و لبخندهایی است كه از جبهه روایت میكنند
متن گفت وگوی مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای (در دوران ریاست جمهوری ) با سقای لشكر 25 كربلا،حاج جوشن ، در دیدار معظم له از مقرلشكر 25 كربلا ( هفت تپه) .
داستان های کوتاه و خواندنی از شهیدان به روایت جاماندگان
خاطرات شیرین و جذاب جبهه به روایت از جاماندگان از قافله ی عشق و ارادت
بار اولم بود که مجروح میشدم و زیاد بیتابی میکردم یکی از برادران امدادگر بالاخره آمد بالای سرم و با خونسردی گفت:«چیه، چه خبره؟»
پرنده غواصی که 12 شهید را شناسائی کرد
بعضی از پرندگان به علت وجود پلکهایشان که مانند عینک غواضی عمل می کنند می توانند در عمق آب بروند، از طرفی چون مجیدی غواص بوده، پرنده مجیدی را دنبال خود می کشد، سپس به عمق آب رفته، مجیدی را با خود می برد.
متن زیر روایتی است از روزهای تلخ و سخت جنگ برای بانوان ،مواجهه شدن آنها با شهادت نزدیكان و وروزهایی كه به عنوان نوجوانان آبادانی به دفاع میپرداختند
هرروز جبهه و جنگ پر از حوادث و اتفاقاتی است که امروز برای ما تبدیل به مناسبت شده و آن روزها را گرامی میداریم آنچه در زیر میخوانید حوادثی است که درنیمه دوم اسفند ماه ،در جبهه های حق علیه باطل در برگه تاریخ ایران حک شده است به شرح زیر است.
خاطرات زنان در عرصه های پشت جبهه ودر خاکریز و مقابل دشمن
وقتی حاج همت به هیچ صراطی مستقیم نبود(2)
شهید ابراهیم همت در مقابل رزمندگانی که مخالف خط رفتن او بودند، خندید و گفت: ببخشید برادرها که سماجت میکنم. من تصمیم خودم را گرفتم. شما همه بروید پایین استراحت کنید.
وقتی حاج همت به هیچ صراطی مستقیم نبود(1)
شهید محمد ابراهیم همت روز دوازدهم فروردین 1334 در شهر رضا به دنیا آمد. حاج همّت در خرداد 1359 برای مقابله با ضد انقلاب به کردستان اعزام شد. محمد ابراهیم مدتی به عنوان مسئول روابط عمومی سپاه پاوه مشغول بود و پس از مدتی به عنوان فرمانده سپاه پاوه به جنگ پرد
آنچه در زیر می خوانیدحوادثی است که در 5 روز سوماسفند ماه در جبهه های حق علیه باطل در برگه تاریخ ایران حک شده است .
آنچه در زیر می خوانید حوادثی است که در 5 روز دوم( 6و7و8و9و10 اسفند ماه )در جبهه های حق علیه باطل در برگه تاریخ ایران حک شده است .
آنچه میخوانید خاطره ای است از شهید محمد ابراهیم همت به نقل از کتاب «پرستوی سالهای جنگ» که در حین عملیات خیبر میگوید:
آنچه میخوانید خاطره ای است از شهید محمد ابراهیم همت به نقل از کتاب «پرستوی سالهای جنگ» که در حین عملیات خیبر میگوید:
هرروز جبهه و جنگ پر از حوادث و اتفاقاتی است که امروز برای ما تبدیل به مناسبت شده و آن روزها را گرامی میداریم آنچه در زیر میخوانید حوادثی است که در 5 روز اول اسفند ماه در جبهه های حق علیه باطل در برگه تاریخ ایران حک شده است
از مواردی كه برای تشخیص روحیه ی رزمندگان می تواند مورد توجه قرار گیرد، طنزهایی است كه نه از روی بیكاری یا تخصص! بلكه از روی صفای باطن حتی گاهی بی آنكه خود بخواهند طنزی بگویند، خلق شده ا ند و اتفاقاً صفایش هم به همان است. آنها هرگز مانند طنز پردازان برای خ
خندیدن و خنداندن در جبهه ها رواج بود و در اسارت کیمیایی بود و اینک آنچه می آید خاطراتی است از شوخطبعی ها در دوران دفاع مقدس و در زمان اسارت ....
خندیدن و خنداندن در جبهه ها رواج بود و در اسارت کیمیایی بود و اینک آنچه می آید خاطراتی است از شوخطبعی ها در دوران دفاع مقدس و در زمان اسارت ....
خاطراتی از نوجوانان و جوانان غیور و جوانمرد، رزمندگان و شهدایی که فقط یاد و نام و عظمت دلیرمردیشان باقی مانده است
ای پیش پرواز کبوتر های زخمی بابای مفقودالاثر، بابای زخمی
یازده بهمن 1365 در پی هجوم هواپیماهای ارتش صدام به شهر میانه حمام بلور، یک نانوایی و چند نقطه مسکونی این شهر مورد قرار گرفت، که در این حمله 13 تن از اهالی شهر میانه شهید و 37 تن از مردم مجروح شدند، در ادامه حملات روز یکشنبه 12 بهمن نیز این شهر توسط هواپیم
بسیجی که ارتشیها خاطرخواهش شدند
استفاده از کد رمز در عملیات های مختلف یکی از برگ برنده های نیروها بود و سبب پیروزی های فراوان رزمندگان می شد
خاطراتی ازتشکیل بسیج عشایرغرب کشور وعملیات پیروزمندانه به روایت حجت السلام و المسلمین علی آل کاظمی
گوشهای از خاطرات یک رزمنده نوجوان است که در سال 1366 با حضورش در جبهه جنگ و در رویارویی با دشمنان وطن از کشور خود دفاع نمودهاست و چون رضایت نداشت نامی از او به میان آید، لذا نام وی در این مجموعه به اسم « او » درج شدهاست.
روایت جعفر طهماسبی، یک تخریبچی از پنج ضلعیهای کربلای پنج
گوشهای از خاطرات یک رزمنده نوجوان است که در سال 1366 با حضورش در جبهه جنگ و در رویارویی با دشمنان وطن از کشور خود دفاع نمودهاست و چون رضایت نداشت نامی از او به میان آید، لذا نام وی در این مجموعه به اسم « او » درج شدهاست. امید آنکه همگی بتوانیم با صدای
خاطراتی ازتشکیل بسیج عشایرغرب کشور وعملیات پیروزمندانه به روایت حجت السلام و المسلمین علی آل کاظمی
خاطراتی ازتشکیل بسیج عشایرغرب کشور وعملیات پیروزمندانه به روایت حجت السلام و المسلمین علی آل کاظمی
متن زیر دارای دو قسمت است . معرفی کوتاهی از شهید «محمد شفیعخانی» از فرماندهان تیپ 57 حضرت ابوالفضل و خاطراه ای از دوران دفاع مقدس به نقل از علیحق شناس
شماره تلفنی که در خواب داده شد
روایتی از خاطرات دوران دفاع مقدس به نقل از قلی هادوی از رزمندگان لشکر ویژه 25 کربلا و رزمنده گرانقدر آقای غفار پور
خاطرات تفحص، روایتی از سید احمد میرطاهری و محمد احمدیان
در دوران پر افتخار دفاع مقدس در کنار نبردهای سخت فیزیکی نیروهای مسلح با نیروهای بعثی عراق پزشکان، پرستاران و امدادگران در تسکین آلام جسمی و روحی رزمندگان نقش زیادی داشتند و با ایجاد مراکز بهداشتی و امداد رسانی در نقاط مختلف ایفاگر این وظیفه بودند. یکی از
در دوران پر افتخار دفاع مقدس در کنار نبردهای سخت فیزیکی نیروهای مسلح با نیروهای بعثی عراق پزشکان، پرستاران و امدادگران در تسکین آلام جسمی و روحی رزمندگان نقش زیادی داشتند و با ایجاد مراکز بهداشتی و امداد رسانی در نقاط مختلف ایفاگر این وظیفه بودند. یکی از
از حضور قاچاقی در جبهه تا فرماندهی
گفتوگو باسردار «محمد موحدخواه» که در دوران هشت سال دفاعمقدس فرماندهی «قرارگاه نجف» جهاد سازندگی را عهدهدار بوده است متن زیر روایتی از آن بزرگوار است
خستگی و دلمردگی برایشان معنایی نداشت، همه جوره سر به سر هم میگذاشتند اما از صمیم قلب همدیگر را دوست داشتند، بعضیهایشان الان با همدیگر عند ربهم یرزقون شدهاند؛ یکی از همین نوع خاطرات درباره شهید سیدعابدین حسینی و دوستش عبدالرضا است.
تقویم دفاع مقدس و مروری بر آنچه که در ماه دی در دوران هشت سال دفاع مقدس در جبهه های حق علیه باطل اتفاق افتاد
گفتوگو با فرمانده قرارگاه نجف جهادسازندگی در جنگ سردار ،محمد موحدخواه
خاطرات کوتاهی از شهدا و رزمندان دفاع مقدس به بهانه آن که شاید الگویی شود برای زندگانی نسلهای جدید
حماسه رزمندگان غرب دیگر غریب نیست
مروری بر «پروژه شهید بروجردی» در گفتوگوی جوان با سردار «حسن رستگارپناه»
مروری بر «پروژه شهید بروجردی» در گفتوگو با سردار «حسن رستگارپناه»
مطلبی که در ادامه می آید متن نامه محرمانه ای است که ایام محرم سال 65 از سوی ستاد لشکر ویژه 25 کربلا برای فرماندهان گردان ها و واحدهای مستقر در مقر لشکر هفت تپه فرستاده شده است. و در آن شرایط اجرا و برگزاری مراسم روز عاشورا توضیح داده شده است
«عزیزالله پژوهیده» از جانبازان دوران دفاع مقدس است، خاطرات خود را از دوران دفاع مقدس اینگونه روایت میکند
محمدرضا فاضلی دوست یكی از رزمندگان، جانبازان و البته از راویان خوش صحبت دفاع مقدس است كه با توجه به حضور چندین سالهاش در جبهههای نبرد كه از ۱۴ سالگی تا ۲۰ سالگی وی صورت گرفته است، خاطرات ارزشمندی از این دوران باشكوه در سینه دارد.
محمدرضا فاضلی دوست یكی از رزمندگان، جانبازان و البته از راویان خوش صحبت دفاع مقدس است كه با توجه به حضور چندین سالهاش در جبهههای نبرد كه از ۱۴ سالگی تا ۲۰ سالگی وی صورت گرفته است، خاطرات ارزشمندی از این دوران باشكوه در سینه دارد.
نقشهای را جلویمان گذاشت. هدفی را بالای مدارسی و دو درجه نشان داد و گفت: «یک دسته چهارفروندی آماده کنید. یکی از شماها هم به عنوان لیدر و برای اطمینان و آرامش دسته با آنها برود.» متن زیر روایتی از زبان سرهنگ خلبان صمدعلی بالا زاده میباشد که از خاطرات دور
احمد علی ابکایی» از یادگاران سالهای مقاومت و رزمندگان نامدار گردان امام محمد باقر (ع) است که خاطرات و دست نوشتههای وی جانمایه شکلگیری مجموعهای به نام «بلبا» شده است. مطلب زیر حاصل گفتوگویی صمیمانه با این یادگار روزهای حماسه است.
تقویم دفاع مقدس، مروری بر آنچه که در ماه آذر در دوران هشت سال دفاع مقدس در جبهه های حق علیه باطل اتفاق افتاد
احمد علی ابکایی» از یادگاران سالهای مقاومت و رزمندگان نامدار گردان امام محمد باقر (ع) است که خاطرات و دست نوشتههای وی جانمایه شکلگیری مجموعهای به نام «بلبا» شده است. مطلب زیر حاصل گفتوگویی صمیمانه با این یادگار روزهای حماسه است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فــرهـــنـــگ جـــبــهــه
ادامه مطلب را ببينيد
تکههای بدن خانوادهام را جمع کردم!
واژه جنگ ناخودآگاه ذهن ما را به سمت 8 سال دفاع مقدس میبرد، چقدر متناسبند واژهها با شرایط زمان جنگ، به راستی دفاع مقدس بهترین واژه برای این دوره از تاریخ کشور ماست.
در قسمت قبل دلیل علت حمله خلبان شهید، دوران را درک کردیم و حال نحوه حمله شهید دوران و ناامن ساختن بغداد را بررسی میکنیم.
شهید عباس دوران از جمله خلبانان نیروی هوایی است که در دوران دفاع مقدس صحنههای شگرفی در دفاع از کشورمان آفرید. روایت زیر بیان یکی دیگر از این حماسه سازیهاست.
هشت روز اسارت در ناو آمریکایی(2)
در قسمت قبل از مأموریت تا اسارت در بند آمریکاییهای جنگ طلب رضا کریمی را از خاطر گذراندیم اکنون ببینیم لحظات اسارت بر او چه گذشت.
هشت روز اسارت در ناو آمریکایی(1)
آمریکای جهان خوار در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران؛ با حضور همه جانبه خود کمکهای زیادی به عراق میکرد که یکی از این نقاط خلیج فارس بود. روایت زیر بیان دخالت آمریکا در خلیج فارس از زبان دریادار رضا کریمی است.
دومین نشست صمیمی «کهنه سربازان دفاع مقدس» مزین به نام «سرلشکر شهید علی محمد رسولی» با حضور جمعی از فرماندهان از جمله محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد.
مرور خاطرات برخی از افراد شیرینی خاصی دارد. خصوصاً چنانچه این خاطرات با سرنوشت یک سرزمین مرتبط باشد. آنچه در ادامه میآید یکی از خاطرات «محمد احمدیان» رزمنده دفاع مقدس است. او اکنون در گروه تفحص شهدا خدمت میکند.
عملیات «والفجر 2» ، در 29 تیر ماه 1362 در منطقه مرزی پیرانشهر و بلندیهای «حاج عمران» در شمال غربی ایران، توسط یگانهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی به اجرا درآمد.
چه کسی می تواند نقش ریه یک جانباز شیمیایی را ایفا کند یا جای او نفس بکشد؟
رزمندگان هشت سال دفاع مقدس خاطرات و گفتههای زیادی دارند که با توجه به 8 ماه رمضان حضور در جبههها بخش عمدهای به این ماه باز میگردد.
صدای حاج صادق، صدای حماسه، عشق، ایمان و سلحشوری است، صدای حریر و شمشیر، صدای شور و سوز و صدایی که نماینده نسلی است که در خون و آتش شکفت و جاودانه شد.
امین الله عبداللهی از اعزام خود به جبهه روایت میکند و فرار خود از شر پشهها که جرئت بالا رفتن از دکل را به او و همرزمانش داده بود.
بین فرماندهان ارشد جنگ، به اسم بچههای دفتر سیاسی سپاه معروف بودند. بعدها نام راویان جنگ بر سر زبانها افتاد و حالا وقتی از آنها سخن به میان میآید، همه به یاد راویان جوان کاروانهای راهیان نور میافتند.
در قسمت گذشته با خلبان مسعود اقدام رشتی آشنا شدیم و نحوه نجات وی از دریاچه نمک را از نظر گذراندیم اکنون از خاطراتش در سالهای دفاع مقدس می گوید.
مسعود اقدام رشتی از خلبانان ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس بود. وی نهم آذرماه 1329 در اندیمشک به دنیا آمد.
عکس مربوط میشود به حضور حضرت آیتالله خامنهای در منطقه عمومی حلبچه همزمان با عملیات والفجر 10 که در روزهای پایانی اسفندماه سال 1366 صورت گرفت.
دوران دفاع مقدس در کنار خاطرات شنیدنی رزمندگان اسلام خاطراتی از زبان اسرای عراقی در خود نهفته دارد که شنیدنی است.
به رغم کسب نمره عالی از آزمونها، زمان زیادی معطل ابلاغ صلاحیت شد. بالاخره وساطت نادر جهان بانی، از امرای خلبان نیروی هوایی، راه اعزام را برایش باز کرد. جمله او را هنوز به یاد دارد: «احمدی، لب پرتگاه قرار نگیری!» .
سردار محمد علی فلکی از یادگاران دفاع مقدس است که از آغاز جنگ تحمیلی تا پایان در نقاط مختلف عملیاتی حضوری مؤثر داشته است. وی به عنوان مسئول گردان ادوات لشکر 10 سیدالشهدا (ع) حرفهای بسیاری دارد.
در( قسمت اول) با اکبر جوادی پارسا رزمنده دفاع مقدس آشناشدیم و با نخلستان او سرزدیم و از آرایشگاه صلواتیش دیداری کردیم، در ادامه با فعالیت های او در روزگاران دفاع آشنا می شویم.
آرایشگر صلواتی دوران جنگ هنوز هم چشمش به دهان مردم است نه به دستشان. 27 سال است که لباس رزم بر تن و سلاح بر دوش در سنگر معنویت می رزمد.
داخل ون، هر کسی محیط توکیو را با اندوختههای ذهنی خود، تحلیل میکند. از این میان، تحلیل یکی از جانبازان شیمیایی گروه ما که هر چیزی را به خط کش محاسبات جبهه اندازه میکند، شنیدنی است.
«بهنام محمدی» در بهمن ماه سال 1345در شهر مسجد سلیمان به دنیا آمد، از همان دوران کودکی با سختیها و دشواریهای زندگی آشنا شد و موجب شد تا برای مبارزات عالی و ارزشمند در عرصۀ زندگی آمادگی بیشتر به دست آورد.
گرفتن آب از دست دشمن به یک فرهنگ در میان رزمندگان و بسیجیان در دوران دفاع مقدس تبدیل شده بود؛ فرهنگی که برگرفته از عاشورای حسینی بود.
یکی از بزرگترین خیانتهای دوران دفاع مقدس عدم همکاری بنی صدر با نیروهای مسلح بود. او با سوء استفاده از اعتماد امام دست به اقدامات خلاف مصالح نظام میزد.
توقیف کشتی چینی پر از مهمات در خلیج فارس
یکی از نیروهای موثر در طول دفاع مقدس نیروی دریایی است که با خلق حماسه سازیهای فراوان صحنههای زیبایی را در اذهان به یادگار گذاشته است. مطلب زیر روایتی از این فداکاری آنهاست.
رکورددار بیشترین ساعت پرواز با هلیکوپتر «کبرا» در هشت سال دفاع مقدس از برقراری ارتباط رادیویی در کابین کمک خلبان یکی از هم رزمانش در جریان عملیات «الیبیتالمقدس» شهید شد.
در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی نیروهای ضد انقلاب در شهرهای مرزی کشورمان دست به اقدامات وحشیگرانهای میزدند و شماری از مردم بی دفاع را به شهادت رساندند.
شاید تنها یک روز آن هم روز سوم خرداد باشد که همگی با شنیدن نوای کویتیپور با نوای حزین ممد نبودی ببینی ... یاد آن روزها باشیم... روز مقاومت و افتخار ...
معلم 16 ساله بنیصدر را افشاگر کرد
«انسیه بایگاننژاد »همسر شهید «سید ناصر شاهصاحب» 16 ساله بود که با مدرک دیپلم به عنوان مسئول شاخه خواهران حزب جمهوری اسلامی در شهرستان ورامین انتخاب شد. این آغاز فعالیتهای سیاسی بایگاننژاد در زمان رئیس جمهوری بنیصدر شد.
شهید حسن اقارب پرست، معاون عملیاتی لشکر اهواز بود. امیر سرتیپ دوم غلامحسین دربندی، معاون اسبق روابط عمومی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران خصوصیات و ویژگی های وی را به دو قسمت اخلاقی و عملیاتی تقسیم می کند.
جنایات عراقیها در خرمشهر به روایت افسران حزب بعث
شنیدن جنایات نیروهای عراق در زمان اشغال خرمشهر چنان رنج آور است كه قلب هر انسانی را به درد می آورد، بخصوص اگر این جنایات از زبان عاملان آن یعنی افسران و سربازان حزب بعث نقل شود.
«مهرداد بابایی»، قهرمان وزنهبرداری و تک فرزند خانواده، در عملیات «والفجر10» به فیض عظمای شهادت رسید مداح حاج حمید جانباز نیز بعد از جنگ بر اثر جراحات ناشی از جنگ، به شهادت رسید. آقارضای قصه ما نیز در ساری، اکنون کارمند یک جایی است...
سرهنگ خلبان جانباز «ایرج میرزایی» از خلبانان آزمایشی شکاری کبرا در پایگاه هوانیروز کرمانشاه است که از سال 1352 به استخدام هوانیروز در آمد و از سال 1354 وارد پایگاه هوانیروز کرمانشاه شد
دو برادری که در یک روز شهید شدند
برادران شهید «حسن و حبیب الله قنواتی » از جمله غیور مردان خطه قهرمان پرور جنوب هستند که علی رغم هوش و استعداد زیاد در تحصیل همه آرزوهای مادی و دنیوی را فدای آرمانهای الهی خویش کردند و سر بر آستان حضرت حق گذاشتند.
جسمی که میگفتند ممکن است حاجی باشد بی جان جلویم بود. کل لشکر هر وقت حاجی را میدیدند نوکری همراهش بود، حالا نوکر هست و حاج همت همراه او نیست.
موقعیت تنگه چذابه بسیار سخت بود زیرا از سمت چپ زمین رملی و از راست هم آب بود، از طرف دیگر یک جادهی آسفالتهای هم پیش روی که دو ماشین سنگین به زور می توانستند از آن عبور کنند.
شهید محلاتی به من گفت: برو اندیمشک حاج همت را شناسایی کن و بعد برو بیمارستان نجمیه، به رئیس بیمارستان دستور دادیم به هیچ کس خبر شهادت را اعلام نکند.
بهرام حمیدی به عنوان خبرنگار دفاع مقدس در بیان ناگفتههای جنگ، هفتتپه را دانشگاه معرفت و محبت میداند.
فرمانده سپاه قمربنیهاشم(ع) گفت: شهید صیاد شیرازی عامل وحدت ارتش و سپاه در دوران دفاع مقدس بود.
کوملهها موفق به بردن جنازه چهار چشم نشدند
یکی از خاطرات دفاع مقدس که مربوط به سال 59 در مریوان است، ماجرای درگیری ها پس از کشته شدن یکی از اعضای گروهک کومله در این شهر میان رزمندگان و این گروهک ضد انقلاب است.
تنها خواسته مادر شهید شیرودی از رهبر انقلاب
بیش از 40 روز از خداحافظی زمین خاکی با مادر نامدارترین خلبان جهان میگذرد، مادری که رفتنش داغی دیگر بر دلها نهاد.
ساعت 6 صبح روز 26 آبان ماه 1359 رادیو صدای آمریكا اعلام كرد: یكی ازسنگینترین و فشردهترین جنگهای 2 ماهه اخیرایران وعراق در اطراف شهر مرزی سوسنگرد جریان دارد.
لحن مهربانی دارد و همه دایی همتی صدایش می کنند، جلو می روم، می گوید: خوبی دایی جان؟ روزگارچطور است؟ با خود اندیشیدم شاید با کسی یا آشنایی مرا اشتباه گرفته است که از تعجب من به خنده می آید و می گوید: من دایی همتی ایرن هستم و همه دختر و پسرهای ایران زمین خو
وصیت نامه شهید 13 ساله شهید علی رضا محمودی و قهرمان بزرک خرمشهر شهید محد جهان آرا.
خرازی به ماهر عبدالرشید گفت: «یک پای تو را قطع کردم. میخواهم پای دیگرت را هم قطع کنم!» ماهر جواب داد: بیا! من هم یک دست تو را قطع کردم، دومی را هم قطع میکنم!» خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در میدان شهر بصره».
اینان مردانی هستند که حماسسه افریدن اینان دلیر مردانی هستن که با سجودشان مخلصانه به سوی خداوند شتافتند انان در خاکریزها خمیده راه میرفتند تا ما امروز با قامتی راست قدم برداربم
متن زیر خاطرات کوتاه از انسانهایی ناشناس است .انسانهایی که از انها شاید چند تکه استخوان باقی ماند و یادکوچکی
سنگر تکانی نوروزی در جبههها و حال و هوی لحظه تحویل سال !
آغاز سال نو و جشن عید نوروز با دید و بازدید و تبریك و تهنیت و عیدی دادن و عیدی گرفتن ها كم و بیش در منطقه نیز جریان داشت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فــرهـــنـــگ جـــبــهــه
ادامه مطلب را ببينيد
- معاون حاجی شدم
- مدتی گذشت و روزهای جدایی ما از سرزمین شلمچه فرا رسید.
- غیاثی با اولین گلوله شهید شد
- به تهران منتقل شدم و دربیمارستان نجمیه بستری شدم. پس از دو روز، داشتم از بیمارستان مرخص میشدم که یکی از بچهها را دیدم. آشفته و نگران بود
- سه راهی شهادت زیر گرا!
- سرگرم کار زخمیها بودیم که برادر عسکری یکی از رانندههای موتوری خواست عقب برود، آمبولانس جا نداشت و عسکری مجبور شد به ماشین آویزان شود.
- باژیانم کنار میام!
- شهید محمود شهبازی استاد قرآن و نهجالبلاغه بود؛ او معلمی بود که به آنچه تدریس میکرد، عمل میکرد؛ شجاعت را از امام حسین (علیهالسلام) گرفته، آنجا که در وصیتنامهاش قسمتهایی از زیارت عاشورا را ذکر کرده است؛ بینیازی، امانتداری و حفاظت از بیتالمال را از
- دو گزارش از یک بسته خبری
- یکی از خبرگزاریها بستهای پر از خبرهای متنوع آماده کرده بود که دو مطلب آن درباره فرهنگ پایداری ست.
- المنت مونس بچهها
- عراقیها و شاید عربها چایی دم نمیکنند و سماور در بساطشان نیست. در خانه کتری دارند، چای را با شکر در آب جوش میریزند و بعد از جوش خوردن همان که ما از آن پرهیز داریم بدون قند و قندان، چای را میخورند
- وقتی پی. ام. پی همراه رزمندهها منفجر شد
- مجروحان زیاد شده بودند و وضع اکثرشان بسیار وخیم بود. نمیدانستیم چیکار کنیم که یکی از بچههای لشکر 25 کربلا از راه رسید، میخواست یک پی. ام. پی را عقب ببرد.
- سه راهی شهادت
- شب حدود ساعت ده مأموریت یافتیم تا با دو نفر دیگر از امدادگران به جاده برویم و هرچه زخمی دیدیم، ببندیم و عقب بفرستیم.
- خاطرات سردار سلیمانی از آموزش کرمانیها
- فرماندهی لشکر 41 ثارالله نقش لشکر ۴۱ ثارالله در شکست حصر آبادان و آزادسازی بستان را سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس بهعهده داشته و به همین دلیل بخشی از روایت این کتاب مربوط به خاطراتی است که از زبان وی بیان شده است.
- اورژانسش. م. ر
- شب دوم یا سوم محرم سال 1365 بود که برای بار سوم به طرف «بمو» حرکت کردیم. در اورژانس منطقه اسکان یافتیم. آنجا وضع طوری بود که هر شب باید پاس میدادیم.
- شهید بهنام محمدی در «دا»
- «دا» میگوید: بهنام محمدی نوجوان ۱۳ سالهای که از فرط کوچکی جثه، اسلحه ژ-۳ اش روی زمین کشیده میشد، با گشت زدن در محلهها رزمندهها را از نقاط نفوذ دشمن مطلع میساخت، او روزهای آخر مقاومت خرمشهر با ترکشی به قلب کوچکاش به شهادت رسید.
- با یک یا حسین عملیات قطعی شد!
- (از خاکریز سرازیر شدیم . پیشقراول یک تخریبچی بود و بعد از او اطلاعات – عملیات و پشت سر آنها گردان ما حرکت میکرد.
- جهادی مقدس علیه کفر
- سرپرست دانشگاه پیام نور لرستان گفت: دفاع مقدس، دفاع از ارزشهای اسلامی و جهاد مقدس علیه کفر و الحاد بود.
- والفجر 8 با تمام حماسههایش بعلاوه تاریخ شد!
- داشتیم سرم ها را پر میکردیم که یک دفعه داغ شدم. خمپارهای در چند متری من به زمین خورده بود. راننده موتور تریلی که آنجا بود زخمی شد.
- شیر خشک جایزه فوتبالیستهای ایرانی
- طنین فریاد ایران ایران، تمام فضای اردوگاه را فرا گرفته بود. بچههایی که از لحظه آغاز اسارت تا آن وقت به سختی میتوانستند حتی نام ایران را بر زبان جاری کنند اینک آزادانه فریاد میزدند و پیروزی و سربلندی کشورشان را طلب میکردند. هیچ کدام از سربازان بعثی هم
- خسرو آباد همان فاو بود!
- ماشین به طرف فکه حرکت کرد. چند کیلومتر رفتیم به اردوگاهی رسیدیم. که دایره شکل بود.
- لشکر خوبان
- مهدیقلی رضایی راوی کتاب «لشکر خوبان» در یادداشتی برای کتابش نوشت: من خیلی دلم میخواست خاطرات زمان جنگم را مکتوب کنم؛ نه به خاطر اینکه خاطرات خودم مطرح باشد، بلکه به خاطر شهدایی که با آنها بودیم.
- لو رفتن عملیات شوخی بود!
- به جفیرکه رسیدیم شبانه به گردان مالک اشتر رفتم و تجهیزات گرفتم. شب اول و دوم گذشت، اما از عملیات خبری نشد.
- 3400 پرتره از شهیدان
- عباسعلی حشمتی افسر بازنشسته نیروی انتظامی است که در سالهای دفاع مقدس در شهرستان نیشابور تصاویر شهدایی که معمولاً روزهای دوشنبه و پنجشنبه تشییع میشدند را نقاشی میکرد. او از سال 1360 تاکنون موفق به نقاشی بیش از 3400 پرتره از شهیدان شده است.
- میرآب، بیسیمچی آقا مهدی
- عبدالرزاق میرآب، در دوران دفاع مقدس بیسیمچی شهید مهدی باکری بوده و خاطرات فراوانی از او دارد. او اهل تبریز است و 80 ماه در جبهههای جنگ تحمیلی حضور داشته است.
- جنگ تانک و آر. پی. جی!
- ما میرفتیم و باید میرفتیم، زیرا برای همین امدادگر شده بودیم. مجروحی را دیدم گوشه دژ نشسته بود، حالش را پرسیدم، جوابی نداد.
- اولین جنگ مستقیم من!
- حدود (صد متر جلوتر ) خاکریزی بود که بریدگی داشت. این بریدگی نقطه اتصال دژ دوم با آشیانه تانکها بود.
- قرار است مهمان بیاید!
- هوا تاریک شده بود که ناگهان صدای رگباری به گوش رسید، از بالای تپه ها بود . ستون به حرکتش ادامه داد . از یک پیچ که رد شدیم ، بلافاصله (کیسه خون ) را از کوله در آوردم و ریختم روی سرم .
- اسرات صدام به دست رزمندگان!
- تمامی نیرو های مستقر در جبهه در حال عقب نشینی هستند. قربان،نیروهای ایرانی با موضع شما چند کیلومتر بیشتر فاصله ندارند، توصیه میکنم که شما هم عقب نشینی کنید در غیر این صورت به اسارت در خواهید آمد. سه روایت فاش شده از زبان نزدیکان صدام از عملیات فتح المبی
- غیاثی قبل از شهادت شهید شد!
- یک شب خواب حاج مجتبی عسگری را دیدم که بیمار است. خواب را به (غیاثی ) گفتم و پرسیدم حاجی کجاست؟ گفت: حاجی رفته غرب! دو روز بعد حاجی را با برانکارد به قسمت دارویی آوردند. حاجی دستش شکسته بود و چانهاش ضرب دیده بود. طرف بمو نزدیک جاده رفته بود، وقتی م
- رفیقدوست و ۵ سردار شهید
- محسن رفیقدوست وزیر سابق سپاه با اشاره به سالروز شهادت شهیدان فکوری، جهانآرا، کلاهدوز، فلاحی و نامجو در پی موفقیت در شکست حصر آبادان به ذکر خاطراتی از آنان پرداخت.
- من و سالک در غرب!
- بعد از (یک هفته مرخصی ) دوباره به طرف دو کوهه حرکت کردم. فرمانده مان عوض شده بود، (جعفر محتشم) به جای اکبری آمده بود.
- ناخن شهید همت را کشیدیم!
- هر شب یکی را در (چادر امدادگران کم داشتیم. هدایتی اولین فرد از این چادر بود که شهید شد. بعد از مدتی شهریاری از فرط خستگی هم جایش را با یکی دیگر عوض کرد.
- دفاع مقدس تمام نشده
- مراسم هفتگی هیئت شهدای گمنام پنجشنبه شب پنجم مهرماه برگزار شد.
- شبی که از زمین و آسمان آتش بارید
- باید میدانستم (عملیات که آغاز میشود ) ، صحنه آن گونه نیست که در فکر و رویا ساخته میشود. نعره انفجارهاست و خون و پذیرایی با ترکشهای داغ.آن شب با دویست دستگاه بودیم سولههایی برای امداد رسانی بزنیم
- وقتی عراقیها محاصره شدند
- شربتی خوردیم و بعد مستقیم حرکت کردیم به طرف مهران، تپه (کله قندی ) آنجا بود. بچههای لشکر 27 در این تپه عملیات کرده بودند. تعریف میکردند؛ وقتی عملیات شد، عراقیها در محاصره قرار گرفتند.
- همنفس حاج حیدر
- همان سالی که قاسم بهدنیا آمد، من و حاج حیدر باهم آشنا شدیم و اخت گرفتیم. مادر قاسم، ثریا خانم، هم از بچه مراقبت میکرد و هم به من رسیدگی میکرد. هر وقت اکسیژنم تمام میشد، دستپاچه میشد و تا پرم نمیکرد، آرام نمیشد.
- جنگ سال 58 آغاز شد!
- در دومین روز از هفته دفاع مقدس اولین نشست پیشکسوتان نیروی دریایی ارتش با اصحاب رسانه، در ستاد این نیرو ناخدا هوشنگ صمدی، دریادار ناصر سرنوشت، دریادار اخگر، عیسی حسینیبای و ناخدا علی جعفری جبلی به بیان خاطرات خود از دفاع مقدس پرداختند.
- نوباوه در نخستین روز جنگ
- بسیاری از رجال سیاسی، نظامی، اصحاب فرهنگ و هنر، نمایندگان مجلس و مسئولین کشور ما نیز در هشت سال دفاع مقدس به عنوان رزمندهای دلاور در میادین جنگ حضور داشتند.
- باید ساخته میشدیم!
- اول خرداد 61 بود که به پادگان امام حسین (ع) در تهران رفتیم و من هم شدم امدادگر! دوباره تمرینات سخت و طاقت فرسای بدنی آغاز شد، منتهی در پادگان امام حسین (ع) در تهران.
- ذوالجناح جبههها
- در روزهای دفاع مقدس اتفاقات گوناگونی رخ میداد که متأسفانه به برخی از آنها کمتر پرداخته شده است. یکی از این موارد که در غرب کشور بیشتر اتفاق میافتاد قاطرهایی بود که نقش به سزایی در پیشبرد عملیاتها و اهداف رزمندگان داشت.
- شانههای زخمی خاکریز
- شانه های زخمی خاکریز کتابی است شامل یادداشتهای یک امدادگر،نوشته صباح پیری که توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در سال 1369 منتشز شده است
- ما را از جنگ نترسانید
- پس از فتح خرمشهر در خرداد ۱۳۶۱ و در پی آن حمله اسرائیل به جنوب لبنان، کادرهای ارشد تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) همراه رزمندگان تیپ ۵۸ عملیاتی تکاور ذوالفقار جمهوری اسلامی ایران، برای یاری رساندن به مردم مظلوم لبنان به جمهوری عربی سوریه اعزام شدند.
- خوابیدن به سبک رزمندهها
- وقتی پای خاطرات یادگاران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مینشینیم، میگویند که شرایط عملیات به گونهای پیش میآمد که استراحت کوتاه هم چندین شب و روز از رزمندهها گرفته میشد؛ رزمندههایی که گاهی 15 ـ 16 ساله بودند.
- نبرد هوایی با چهار میگ
- امیر سرتیپ سیروس باهری از جمله خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش است که در دوران دفاع مقدس در کنار سایر همرزمانش در این نیرو به همراه سایر رزمندگان اسلام رشادتهای فراوانی انجام داد.
- خاطرهای شیرین از پرواز با هواپیمای اف ۵
- محسن رضایی از فرماندهان دوران دفاع مقدس خاطرهای شیرین را درباره پرواز با هواپیمای اف ۵ پیش از عملیات فتحالمبین نقل میکند.
- بنی صدر در محاصره دژ ارتش
- نیروهای ارتش در دوران جنگ تحمیلی علی رغم خیانتهای فراوان بنی صدر در ندادن امکانات نظامی؛ فداکاریهای فراوانی از خود نشان دادند. خاطره لطیف پور یوسفی از خیانت بنی صدر به رزمندگان اسلام روایت میکند.
- عزیز جعفری به خواستگاری میرود
- سردار محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در سالهای دفاع مقدس، به نام نظامیاش، «عزیز جعفری» شهرت پیدا کرد؛ کتاب «کالکهای خاکی» خاطرات شفاهی عزیز جعفری را از زمان تولد تا تابستان 1361 در بر میگیرد
- تعمیرکاران ارمنی که به جبهه میرفتند
- دفاع در برابر متجاوز منحصر به هیچ دسته و نژاد و گروهی نیست. در جنگ نابرابری که بر ما تحمیل شد؛ هموطنان مسیحی در قامت دلیر مردان این مرز و بوم دوشادوش هموطنان مسلمان خود، دستان پلید متجاوزین را کوتاه کردندو....
- تکههای بدن خانوادهام را جمع کردم!
- واژه جنگ ناخودآگاه ذهن ما را به سمت 8 سال دفاع مقدس میبرد، چقدر متناسبند واژهها با شرایط زمان جنگ، به راستی دفاع مقدس بهترین واژه برای این دوره از تاریخ کشور ماست.
- اسارت در وزارت دفاع عراق
- در قسمت قبل دلیل علت حمله خلبان شهید، دوران را درک کردیم و حال نحوه حمله شهید دوران و ناامن ساختن بغداد را بررسی میکنیم.
- بمباران پالایشگاه الدوره
- شهید عباس دوران از جمله خلبانان نیروی هوایی است که در دوران دفاع مقدس صحنههای شگرفی در دفاع از کشورمان آفرید. روایت زیر بیان یکی دیگر از این حماسه سازیهاست.
- هشت روز اسارت در ناو آمریکایی(2)
- در قسمت قبل از مأموریت تا اسارت در بند آمریکاییهای جنگ طلب رضا کریمی را از خاطر گذراندیم اکنون ببینیم لحظات اسارت بر او چه گذشت.
- هشت روز اسارت در ناو آمریکایی(1)
- آمریکای جهان خوار در طول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران؛ با حضور همه جانبه خود کمکهای زیادی به عراق میکرد که یکی از این نقاط خلیج فارس بود. روایت زیر بیان دخالت آمریکا در خلیج فارس از زبان دریادار رضا کریمی است.
- حتی ذرهای از خاک هم ندادیم
- دومین نشست صمیمی «کهنه سربازان دفاع مقدس» مزین به نام «سرلشکر شهید علی محمد رسولی» با حضور جمعی از فرماندهان از جمله محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فــرهـــنـــگ جـــبــهــه
ادامه مطلب را ببينيد
- خیالتان راحت هفت سین با من!
- به لج عراقیها هم که شده بود. لحظه سال تحویل، سفره هفت سین را وسط خط مقدم علم میکردیم. آن هم چه هفت سینی!
- تعریف شهدا از نوروز
- در آستانه عید نو روز هستیم و تعریف نوروز را از کلام شهدا میشنویم.
- دولت خیانتکار
- سپهبد قرنی به این وضع خیلی اعتراض کرد و آن عزیزانی که از دست رفتند و آن افسران مؤمنی که از اول جنگ بودند و بعد شهید شدند، همه با این کارها مخالف بودند.
- نیتهای پلید آمریکا
- هیچ کشوری جز آمریکا خبر از این نداشت که ما چند لشگر داریم و چند تیپ داریم و توان نظامی ما چیست و امکانات ما چیست و وضعیت لجستیکی ما چیست و نیروی دریایی و زمینی و هوایی چقدر قدرت دارند. به همین خاطر این آمریکا بود که عراق را به بازی گرفت تا به خاک ایران حم
- اعجاز خداوند
- خداوند بر مظلومیت شیعه که در طول تاریخ اسلام محرومیت کشیده دلش سوخت. خداوند دلش بر آن خونهای پاکی که ریخته شده سوخت و جلوی دشمن را سد کرد و حال آینده سازان باید بنشینند در تاریخ بنویسند.
- روایت شهید همت از فتحالمبین و بیتالمقدس
- آماری که در این زمینه داده شد که کمترین آمار است، آماری عجیب و تاریخی است. شاید در دنیا سابقه نداشته که کمتر از صد روز آن هم در دو عملیات، فتحالمبین و بیتالمقدس، بتوان دشمن را کیلومترها از کشور به بیرون راند. آن هم تنها با هشت لشکر.
- باید میماندم!
- با آغاز عملیات آبی خاکی خیبر، شهید همت فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله (ص) طی چند مرحله نبرد سخت همراه گردانهای خط شکن خود، محور طلائیه را مورد هجوم قرار داد اما هر بار با مشکلاتی روبرو میشد با این حال سختیها و مشکلات او را از پای ننشاند.
- در پیچ شهدا
- یدالله یوسفی در سال 44 و در بخش رامند مربوط به دانسفهان قزوین متولد شد. تا سال 63 به عنوان بسیجی و با مسئولیت کمک آرپیجی زن و یک سال هم به عنوان پرسنل رسمی سپاه در جبهه ماند. وی در اواخر سال 63 به عنوان فرمانده پایگاه شهید عابدی سردشت انتخاب شد.
- حفاظت از جان پیرزن خرمشهری
- خاطرات اسارت در کنار همه سختیها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامهای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده یعقوب مرادی است:
- عنایت حضرت زهرا (س)
- در دو قسمت گذشته با احمد قاسمی فرمانده چندین عملیات 8 سال دفاع مقدس آشنا شدیم او امروز توسل به خانم فاطمه زهرا (س) در آن روزها میگوید:
- بغض های كربلای پنج
- اشعار زیر یکی از همان حرارت ها و بغض هایی ست که ریشه در کربلای پنج دارد و این بار جانباز آزاده مفید اسماعیلی از رزمندگان لشکر وِیژه و خط شکن 25 کربلا بغض هایش را در قالب اشعاری سروده که به نقل از وبلاگ لشگر 25 کربلا تقدیم مخاطبان می کنیم.
- انا تپ تپ وانتم کپ کپ
- کامران فهیم روایت میکند: عملیات بدر بود. پهلوی دجله پیادهمان کرده بودند. توی خط اگر کلهمان را میبردیم بالا، یا یک قوطی را میگرفتیم بالای خاکریز، در یک لحظه ده تا فشنگ بهش میخورد. اوضاع بیریختی بود؛ آتش تهیه خیلی سنگین و بزن بزن و بگیر و ببند.
- سرباز انقلابم
- در نوشتار گذشته با احمد قاسمی که در سنین نوجوانی پس از حضور در جبهه و فعالیتهای متعدد نهایتاً به سمت فرماندهی گروهان الحدید، فرماندهی گردان حضرت زینب نیز منصوب شد و عملیاتهای متعددی از جمله عاشورای 3، ام الرصاص، والفجر 8، 9 و 10، کربلای 2، 4 و 5 و چندین
- اولین شهیدی که دیدم
- خاطرات اسارت در کنار همه سختیها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامهای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه میخوانید بخشی از خاطرات آزاده «طاهر ایزدی» است:
- معلمم مرا با جبهه آشنا کرد
- احمد قاسمی، فرمانده گروهان الحدید در کربلای 5سال 1345 در منطقه دولت آباد تهران به دنیا آمد. در خانوادهای که از لحاظ قدرت اقتصادی، متوسط و نظر اعتقادی مذهبی بودند.
- ابوتراب و شهید رجایی
- در طول دوران جنگ، مسئولین بسیاری از جبههها دیدار کردند. اما از آغاز جنگ تا ۲۶ آذر ۱۳۵۹ سه دیدار در ذهن و خاطرهٔ رزمندگان از سید علی اکبر ابوترابی به یادگار مانده بود
- مهمترین دارایی دخترک!
- جنگ هشت ساله یا به تعبیری بهتر هشت سال دفاع مقدس دو وجه دارد؛ به قول رزمندگان، ما یک جنگ داشتیم و یک جبهه. چهره جنگی آن شامل عملیات، تیر، ترکش و خون بود و چهره جبهه محل تجلی جنبههای انسانی، اخلاقی و فرهنگی دفاع مقدس.
- سهشنبه خونین کرمانشاه
- با یکی دو دقیقه عقدههایی که داشتند خالی نمیشد و این بار قتل عام مردم برایشان یک ساعتی زمان برد.
- دست از سر ما بردارید!
- خاطرات اسارت در کنار همه سختیها و عذابهایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامهای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه میخوانید گفتگو با برادر آزاده جعفر فراتی است:
- با شهید رجایی همکارم
- گفتند، پیرمردیست، انقلابی، بسیجی، رزمنده و جانباز. گفتند، کولهبار خاطرات دارد و حرفهایش گنجینهای است؛ حتی لنز دوربین «سید مرتضی آوینی» هم در «با من سخن بگو دوکوهه» ثبتاش کرده؛ گفتند مویی سپید کرده و محاسنش را؛ او هنوز هیئتدار است و خوش صحبت.
- مهمترین اقدام شهید بقایی
- دوست و همرزم شهید سردار بقایی با بیان ویژگیهای بارز سردار شهید مجید بقایی گفت: ایجاد هماهنگی میان نیروهای ارتش وسپاه در جبهه های دفاع مقدس برای انجام عملیلت های گسترده مهمترین اقدام این فرمانده دفاع مقدس بود.
- عشق سینما نبودیم
- در (قمسمت اول) شاهد خاطره ای از ابراهیم حاتمی کیا بودیم در این قسمت ادامه سخنرانی وی در بین فرزندان شاهد را می خوانیم.
- رضادیدهبان
- دیدهبان با تجربهای مسئول هدایت آتش «خط» بود که به او «رضا دیدهبان» میگفتند.او شبها در سنگر ما میخوابید.وقتی آمد به او گفتم:«رضا جان یک قدری هم هوای ما را داشته باش.این نامردهای بعثی ...
- عمو ابراهیم تکرار خاطره کرد
- ابراهیم حاتمیکیا کارگردان برجسته سینمای دفاع مقدس در مراسمی که برای تجلیل از او در بین فرزندان شهدا برگزار میشد به ایراد سخنرانی پرداخت که فرزندان شاهد او را عمو ابراهیم خطاب کردند.
- تولد در 50 متری دشمن
- شب عملیات «کربلای5»، جلال را که یکی از «لات«های گردان بود، صدا کردم تا با شیرینکاریهایش رزمندگان را سرگرم کند، چرا که ساعت اجرای عملیات نسبت به آنچه طرحریزی شده بود به تأخیر افتاده بود. برای همین ممکن بود
- نخستین ها و اروند
- این روزها با توجه به اینکه بیش از بیست و پنج سال از تاریخ پرافتخار حماسه فرزندان امام راحل می گذرد، وقتی دفتر خاطرات آن روزگار را ورق میزنیم به روایتهایی میرسیم که خواندن و شنیدن آن، اوج شجاعت و دلدادگی طلایهداران را نشان میدهد.
- هدایای اسارت
- آزاده محمدرضا حسنی سعدی میگوید: هدایا در اسارت در دو دسته عمده بودند: یک دسته ویژه اسارت و محدود به آسایشگاه و اردوگاه و دسته دوم هدایای ارسالی توسط پست بینالمللی از خارج برای اسرا بود.
- خدای جبههها حرف گوش کن بود
- در سرمای بیست درجه زیر صفر جنگیدن خدایی کار شاقی بود خصوصاً اینکه منطقه کوهستانی هم باشد و دشمن هم روی ارتفاعات بر ما تسلط داشته باشد. اما جوانهای این سرزمین نشان دادن که مرد میدان سختیها هستند.
- به شهادت، عقلانی نگاه کنیم
- حجتالاسلام پناهیان با طرح این موضوع که پدران شهید، فرزندان خود را بیشتر از بقیه دوست داشتند، گفت: دلیل اول آنها را برای رفتن به جبهه، ناشی از سطح درک بالای آنان بود.
- کربلای 4 تا 5
- احمدعلی ابکایی، پیک گردان امام محمدباقر (ع) لشکر ویژه ۲۵ کربلا خاطرات زیبایی را از فاصله زمانی بین عملیات کربلای ۴ و عملیات کربلای ۵ بیان میدارد که در زیر به آن میپردازیم.
- در اروند باقی ماند
- رزمنده لشگر ویژه 25 کربلا در خاطرهای از همرزمانش، گفت: یکی از غواصان به خاطر خالکوبیهایش دور از همه لباس عوض میکرد و دوست نداشت کسی بدنش را ببیند تا اینکه خمپاره عراقی باعث شد پیکر مطهرش برای همیشه در اروند باقی بماند
- با هم هستیم
- جانباز آزاده، رسول کریم آبادی در بخشی از خاطرات خود آورده است: حدود نیم ساعتی با گریزهای بیست متری، خودمان را عقب میکشیدیم. نیروهای پشت سرمان که هم راه فرمانده گروهان بودند، کم کم از تیررس خارج میشدند. این که بچهها را سالم به عقب کشاندیم، خودش یک جور م
- حاشیهای بر یک عکس
- یک آزاده در وبلاگ خود نوشت: دیشب حمیدرضایی، بزرگمرد محلاتی عکس خاطره انگیزی را از اردوگاه عنبر برایم فرستاد و بنده نیز هر آنچه از آن سالن به یاد میآوردم در این نوشتار نوشتم. خاطراتی که ممکن است از خاطر ما پاک شود اما هرگز از خاطر تاریخ پاک نخواهد شد.
- اوستا عبدالحسین در سرمای زمستان
- به آنچه که عقیده داشتند، عمل میکردند؛ کسب روزی حلال در سختترین شرایط از اولویتهای زندگیشان بود؛ چه صاحبکار بالای سرشان باشد چه نباشد طوری متعهدانه کار میکردند که انگار صاحبکار تمام ثانیهها زیرنظرشان دارد. آنها با خدا معامله میکردند و همیشه خدا ر
- شب یلدا در رمادیه
- شب یلدا، طولانیترین شب سال است و همین مناسبت بهانهای شد تا به سراغ خاطرات رزمندگان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس برویم؛ عزیزانی که با ایثار و جانفشانی خود سبب آسایش و امنیت ما شدند.
- دنیای اشرافیش را کنار زد
- شهید مجید صنعتی از جمله شهدایی است که با وجود تمکن بسیار بالای مالی پدرش دست از دنیا کشید و در وصیتنامه خود نوشت، «خدایا تو شاهد باش که من دست از تمامی مظاهر دنیا کشیدم»
- انقلاب متعلق به ما بود
- لیلی جمارانی، امدادگر دفاع مقدس درباره فعالیتش طی هشت سال دفاع مقدس اظهار کرد: در آن زمان به تازگی عضو سپاه پاسداران شده بودم که بعد از مدتی برای اولین بار با قطارهای هلال احمر به منظور آوردن مجروحان به شهرها اعزام شدم.
- به تعاون جبهه رفته میرویم
- «اکرم اسماعیلی» از زنان فعال دوران دفاع مقدس بود که در زمان عملیات به مناطق جنوب میرفت و در معراج شهدا فعالیت میکرد؛ زمانی هم که در تهران حضور داشت، در دبیرستان «تهذیب» منطقه 12 تهران هدایت ستاد پشتیبانی جنگ را به همراه سایر فرهنگیان و دانشآموزان بر عه
- پیشانی بند سرنوشت ساز
- شگفتیهای فراوانی در جریان رزم، جانبازی و شهادت شهدا وجود داشته و دارد. شگفتیهای منظمی که برای جنگ با همه خشونت و ناملایماتش یک وجه ساختار شکن به نام زیباییهای جنگ را میسازد که فقط در نبردهایی همچون جنگ هشت ساله ما رؤیت شده است.
- شاهد عینی یک جنایت
- سال 1365 ارتش بعث عراق که توان مقابله با حملات بیوقفه رزمندگان اسلام را نداشت و به انتقام شکست خویش در «عملیات والفجر 8» که به تصرف مناطقی از عراق از جمله بندر مهم فاو انجامید، به جنگ شهری شدت بیشتری داد.
- دیدار ما دشت کربلا
- در قسمت اول با نحوه مجروح شدن حجت محسن پور در عملیات والفجر 8 آشنا شدیم، در این قسمت باقی مجروحیت تا شهادت او را میخوانیم.
- اروند وحشی
- غلامعلی نسایی مینویسد: شب عملیات «والفجر هشت» ، سوار قایق شدیم و به سوی دشمن حرکت کردیم. از نهر خجسته که گذشتیم، قایقها خاموش شدند تا دشمن متوجه حضور نیروها در اروند نشود، خیلی آرام و پارو زنان، پشت سر هم، رفتیم تا به نقطه تلاقی رسیدیم.
- مأموریت من
- سید کاظم فرتاش از فرماندهان بازنشسته ارتش جمهوری اسلامی است که در طول دفاع مقدس لحظههای زیادی را در جبهه گذرانده. وی یکی از فرماندهانی است که در آزاد سازی سوسنگرد نقش داشت. فرتاش همچنین از همرزمان شهید مصطفی چمران نیز بوده است. وی از روز آزاد سازی سوسنگر
- قربانی حج در دوپازا
- «عباسعلی بیات » از لحظهی شهادت عارفانهی «سیدمهدی قادری»، دوست و همرزم خود روایت می کند:
- «روحی» که همه را خنداند
- داخل محوطه بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک برای عزاداری ماه محرم خیمهای برپا کرده بودند. ما پرستاران و امدادگران هم در آن حاضر میشدم.
- سینهها در فراق شهدا تنگ شده
- یک هفته به محرم مونده بود و ما آماده میشدیم برای محرم سال 65 قول داده بودیم که امسال محرم لااقل به هیئتهای عزاداری میرسیم.
- تقریظ رهبر انقلاب
- نویسنده کتاب شانههای زخمی خاکریز، آن را تقدیم میکند به رهبر جانباز حضرت آیت الله خامنهای همچنین، امدادگران شهید: محمد حسین ممقانی، مصطفی مرتجی، مهدی غیاثی و جانباز مجتبی عسگری
- سبک و سیاق محرم در جبهه
- با لباس خاکی همراه دسته عزاداری که متشکل از رزمندگان و تعدادی از مردم اهواز بود وارد مسجدی در مرکز شهر شدیم. مداح ما یک نوجوان رزمنده بود که داشت برای امام حسین (ع) نوحه میخواند.
- سنگی بود در گلوی فرزندان خمینی(ره)
- شنبه آخرین روزهای تابستان بود که با هم خواندن کتاب شانههای زخمی خاکریز خاطرات یک امدادگر جانباز (صباح پیری) آغاز کردیم و امروز در اولین روزهای محرم آخرین برگ از این کتاب را همراه هم ورق میزنیم. (سه شب بعد ، حاجی ، من و یکی دیگر از بچهها ر
- نسخههای جبههای حاجی فیروز!
- فاصله زمانی آمادهسازی نیروها تا شروع مرحله اجرایی یک عملیات، معمولاً با اتفاقاتی تلخ و شیرین همراه بود؛ بخشی از خاطرات خواندنی «باقر سیلواری» که در بهار 82 آمده است، در ادامه میخوانیم:
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فــرهـــنـــگ جـــبــهــه
ادامه مطلب را ببينيد
- خاطرات شب «احیا»ی اسرا
- در حین برگزاری مراسم احیا بودیم که عراقی ها آمدند پنج نفرمان را بردند و بعد از یک ساعت آنها را آوردند پشت درب و هر کدام را چند سیلی زدند و داخل آسایشگاه انداختند.پرسیدیم چکارتان کردند لبخند زدند...
- سردشت هنوز سرفه می کند
- این روزها حادثه سردشت بیست و هشت ساله می شود اما هنوز داغ سوزناک بمباران شیمیایی سردشت و مردم بی گناه این شهر تازه است.
- هر کس قصور کند اعدامش می کنم!
- ابوحازم! امروز عراق به یک کشور ضعیف و ناتوان مبدل شده. تمام ارزش های نظامی، توسط شخص صدام به لجن کشیده شده. او که حتی یک روز در ارتش خدمت نکرده، چطور می تواند قوانین و معادلات نظامی را بفهمد و درک کند؟
- روی مغول سفید شد
- هم زمان با شروع عملیات مهم و استراتژیک برون مرزی رمضان به تاریخ 22 تیرماه 1361، امام خمینی (ره) پیام مهمی خطاب به ملت عراق صادر نمودند.
- ممد خمپاره از تاکتیک آب می گوید
- «شهید دکتر مصطفی چمران» دانشمندی توانا، مدیری موفق، فرماندهی محبوب و انسانی والا و استثنایی بود که باید پای صحبت های هم رزمانش بنشینی و سخنان آن ها را بشنوی تا ببینی سخن گفتن از چمران، غلو نمی شناسد و باید سال ها زمان برای شناخت تمامی ابعاد زندگی او صرف ک
- نقطه حرکتی برای آینده
- در پی تشییع باشکوه ۲۷۰ شهید دفاع مقدس، رایزن فرهنگی عراق در ایران با انتشار پیامی به ابراز همدردی با ملت شهیدپرور ایران اسلامی پرداخت.
- هنوز نفسم حبس است
- من بیشتر از همه می توانستم نفسم را نگه دارم. گاهی که با بچه ها نفسمان را حبس می کردیم تا ببینیم کدام یکی ریه هایش قوی تر است آخرین نفری که نفسش را رها می کرد من بودم، برای همین شده بودم پای ثابت تمام عملیاتی که اختفا و سکوت لازمه شان بود...
- مردانی با دستان بسته
- یک روز ۱۷۵ نفر که داشتند زنده زنده زیر خاک دفن می شدند، وقتی خاک بر سر و صورتشان می ریخت دست نداشتند جلو صورت هایشان بگیرند، دستانشان را با سیم تلفن صحرایی که سفت و برنده است بسته بودند.
- معرفت شهدا را داشته باشید
- جعفر کاشانی از پیشکسوتان فوتبال ایران درباره شهدا گفت: شهدا به ما قدرت شناخت دادند و با ایثار جان خود در استقلال کشور نقش اساسی ایفا کردند. وظیفه ما در این مقطع زمانی زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهداست.
- نمایشی برای ایجاد توهم
-
سروان عراقی احمد غانم الربیعی از افسران عالی رتبه حزب بحث بود که در جریان جنگ تحمیلی در ارتش صدام حسین با رزمندگان ما می جنگید که سر انجام توسط قوای اسلام اسیر شد. آنچه خواهید خواند روایتی است از روزهای اشغال خرمشهر از زبان این افسر عراقی که حالات صدا
- غواص ها بوی نعناع می دهند
- حتی به کسی دستور ندادم که پیشقدم بقیه شود. خودم را غلتاندم روی سیم خاردارها و خورشیدی ها و درد را تحمل کردم و فقط دعا می کردم لباس غواصی ام زیاد پاره نشود و آن آرپی جی زن عراقی بیاید لب سنگر و در تیررس من.که آمد.کلاش را گرفتم طرفش و شلیک کردم و چند جای بد
- اطلاعات دفاع مقدس مایملک شخصی نیست
- با توجه به نزدیک شدن پیروزی خون در آزادسازی خرمشهر گفتگوی کوتاهی با سردار خضرایی مدیرعامل باغ موزه دفاع مقدس که خود از جامعه ایثارگران است در باب استفاده بهینه از دستاوردهای 8 سال دفاع مقدس کرده ایم.
- پیام شهیدان
- (شبی در فکر و اندیشه بودم به یاد دوستان جبهه بودم)
- رویای نشدنی به حقیقت می پیوندد
- تا آنجا خواندیم که قاسم چون از قبل آماده درگیری بود و آموزش لازم را به نیروهای همراهش داده بود، سریع موضع گرفت و اما امروز می بینیم که رؤیایی نشدنی قاسم چگونه به حقیقت می پیوندد.
- شباهت امروز به دوران جنگ
- پس از پیروزی انقلاب و تاسیس سپاه پاسداران، وزارت خانه سپاه تشکیل و محسن رفیق دوست به عنوان وزیر این وزارتخانه انتخاب شد. وی در واقع اولین و آخرین وزیر سپاه محسوب می شود.
- منافقین در لباس بسیجی
- تا آنجا خواندیم که قاسم از قول شهید باکری رزمنده ها را توصیف می کرد اکنون در ادامه می خوانیم: ولی دسته ای هستند که روی اصول انقلاب باقی می مانند، نامردی ها و نامرادی ها نمی تواند آن ها را از اصل اسلام و انقلاب دور کند، اما در جمع مردم منفور می شوند و خیلی
- در آن شب چه گذشته؟!
- در قسمت گذشته تا آنجا پیش رفتیم که بعد از چند روز محسن ماجرای آن شب را از قاسم سؤال کرد که بر او در آن شب چه گذشته؟! قاسم با خنده گفت: ای بابا چیزی بود و گذشت. محسن اصرار کرد و بالاخره در ادامه می بینیم که محسن گفت:
- قاسم شهید شد!
- در قسمت آخرین گذرگاه خواندیم: یک گروه هم از سمت سنگرهای کمین به طرف مواضع عراقی ها برگشته و به دنبال قاسم زیر هر خار و بوته و سنگی را نگاه می کردند، اکنون ادامه ماجرا را دنبال می کنیم.
- آخرین گذرگاه
- اولین ماجرای داستان قاسم با عنوان O+ با پایان سال 93به سرانجام رسید و بالاخره قاسم جان سالم به دربرد. امسال ماجرای دوم قاسم را با عنوان آخرین گذرگاه دنبال کنیم.
- نوروزی برای نُه شهید و یک جانباز
- با پایان سال و آغاز نوروز ایرانیان مراسم خاص خود را شروع می کنند یکی فرش می شورد؛ یکی لباس و کیف و کفش نو می خرد؛ دیگری لوازم منزل عوض می کند؛ بساط ماهی قرمز و سبزه هم که به راه است. خلاصه هرکسی به نحوی مشغول است اما من در این روز نوی بهاری می خواهم شمارا
- همسایه ای همسایه ما نیست
- یکتایی،جانباز و آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه دوران دفاع مقدس جزء جدایی ناپذیر تاریخ انقلاب اسلامی است،گفت:نمی توانیم تاریخ کشورمان را مرور کنیم و نگاهی به هشت سال جنگ تحمیلی که با تاریخ انقلاب اسلامی عجین است نداشته باشیم.
- می گفت سعی کنید شهید شوید
- 16 اسفندماه سالروز شهادت بزرگ مرد روزهای دفاع حاج محمدابراهیم همت است. تاکنون مطلب فراوانی درباره وی ارائه شده که هنوز نتوانسته حق مطلب را ادا کند و این قهرمانی ملی میهنی و دینی را به جامعه اسلامی ایران بشناسانند. در ادامه دو روایت کوتاه از کسانی که چند ص
- بی انضباطی های قاسم به درد خورد
- گفتگوی حاجی و قاسم به آنجا رسید که قاسم از حاجی خواست تا از همین حالا هم نیروهای کمکی و مهمات درخواست کند؛ اکنون ادامه گفتگو و پایان ماجرای اول قاسم را می خوانیم.
- شط علی
- کربلای خوزستان در طول جنگ تحمیلی بیشترین نقش را ایفا کرد و بیشترین ضربات را تحمل کرد.
- کمپوت سیب دوست ندارم
- تا قسمت سوم خواندیم علی و مجید دستیاران اتاق عمل، قاسم را جراحی کردند و حاجی منتظر بهبود حالش بود تا اطلاعات مهم را از او بگیرد.
- قاسم ، خونریزی ، بیهوشی
- در قسمت دوم با علی و مجید دستیاران اتاق عمل، آشنا شدیم که قاسم را برای جراحی آماده می کردند و اما ادامه ماجرا :
- +O ؛ روایت داستانی یک رزمنده(2)
- در قسمت اول داستان تا آنجا پیش رفتیم که سدی از آتش در مقابل متجاوزین برپا شد. عراقی ها ناچار به سمت راست خاک ریز هجوم آوردند؛ در ادامه با قاسم همراه می شوم تا ببنیم زیر آتش سنگین چگونه دوام دفاع می کند.
- +O ؛ روایت داستانی یک رزمنده
- O+ روایت داستان گونه ای از سرنوشت یک رزمنده است که تنها از واحد ادوات زنده مانده است و از کانال محافظت می کند، است که به قلم جانباز شیمایی سال های دفاع به نگارش درآمده است.
- چهار زن در قاب تصویر
- تصویر پیش رو مریم بهرامی، معصومه آباد، حلیمه آزموده و فاطمه ناهیدی چهار زن اسیر ایرانی را نشان می دهد که سال 59 به دست نیروهای عراقی اسیر می شوند و بعد از سپری کردن سه سال و 6 ماه در اردوگاه تنومه، موصل، الانبار و زندان های استخبارات و الرشید به کشور باز
- تکرار صحنه کربلا(مصاحبه)
- محمود قائمی جانباز 70 درصد شیمیایی از جهرم استان فارس است، هنوز هم وقتی حرف می زند، یاد ایام جنگ برایش تازگی دارد. این «تیربارچی» امروز از حال و هوای محرم در جبهه ها می گوید.
- جیره غذایی به نذری نمی رسید
- محمدطاهر اسپیدکار متولد سال 1310 است. او که در جبهه به عنوان سنگرساز فعالیت می کرد، می گوید جیره غذایی که به دست می رسید آنقدر نبود که بتوانیم در تاسوعا و عاشورای حسینی نذری بدهیم.
- شعری به یاد رفیق شهید
- وقتی سری به وبلاگ های جانبازان و رزمندگان بزنید می بینید اولین بهانه ای که با آن دلشان سودای شعر می کند رفقای شهیدشان است. با بهانه شهید گویای شعرهایی از این دلتنگی هاست.
- عشق موج می زد
- مصطفی علیمحمدی سرهنگ بازنشسته سپاه استان زنجان، از جانبازانی است که در عملیاتهای متعدد از جمله خیبر، والفجر8، کربلای 4 و5، نصر و مرصاد حضورداشت.
- جراحی 660 فک در دو عملیات
- دکتر «کرامت یوسفی» فوق تخصص جراحی پلاستیک و ترمیمی است، او جزو اولین گروه پزشکان ایرانی است که در نخستین روزهای جنگ ایران و عراق، به صورت داوطلب اضطراری به جبهه های جنگ اعزام شد و حضور فعال و موثر و مستمر خود به عنوان جرّاح را در سرتاسر دوران هشت ساله
- چاره ای جز صلوات نداریم!
- نوروز دامچی، آزاده سرافراز مازندرانی با بیان خاطراتی از روزهای سخت اسارت لبخند را بر لب نشاند.
- آفرین رامبد جوان، آفرین
- در شبی که مخاطبان «خندوانه» به سیاق برنامه های پیش منتظر چهره ای مشهور بودند، رامبد جوان میزبان سه آزاده شد.
- شعری برای پرکشیدن
- شهید امیرسرتیپ شهید سعید حسینی ورنامخواستی به گفته همرزمانش درلحظه شهادت درحالی که مشغول رزمی جانانه بودندالله اکبر می گفت. درعملیات خیبرکه با یاد ونام علی (ع) بود براثراصابت ترکش خمپاره بعثی به سرش به شهادت رسید.
- خاطراتی خواندنی از شهید چمران
- شهدا همواره و در همه عرصه ها الگو و نمونه بوده اند، چه در رزم و چه در زندگی. زندگی و سیره شهیدانی همچون دکتر «مصطفی چمران» را که مطالعه می کنیم درمی یابیم که آنان حتی در برخورد با جوانان چقدر دقیق عمل می کردند؛ به گونه ای که از افرادی عادی، چریک هایی می س
- ماجرای خواستگاری «آقا عزیز» از خانواده بشردوست
- چون عجله داشتم و می خواستم زودتر برسیم اصلا نمی فهمیدیم چطور دارم به ماشین گاز می دهم فقط یادم است مسیر چهار ساعته را دو ساعت و نیمه طی کردم اتفاقی که بعد از آن دیگر هیچ وقت در زندگی ام تکرار نشد. - See
- وقتی همه روستا شهید شد!
- جانباز شهید «حمید رضا مدنی قمصری» بخشهایی از خاطرات خود در ایام جانبازی را در دفتری نگاشته که پس از شهادت او توسط همسرش منتشر شده است.
- یادی از یک عملیات خانمان سوز
- ششم خرداد ماه سال سالگرد عملیات فتح منطقه مرزی ملخورد و تسخیر قله بلند دالانی و انهدام کلیه پاسگاههای مرزی سپاه یکم دشمن توسط رزمندگان جبهه مریوان در سال 1360 به فرماندهی حاج احمد متوسلیان است.
- بهشتی که به بها دادند!
- سید مجتبی حسینی، از جانبازان سرافراز 8 سال دفاع است که هنوز ترکشهای یادگاری را با خود یدک میکشد و میزبانی میکند، وی که امروز مدیر جمعیت فرزندان شاهد و ایثارگر نو اندیش خدمت گذار خراسان رضوی است، فتح خرمشهر را بابی برای شروع بهانه جوییهای افرادی بیان م
- هفت خصلت از یک سردار
- سردار احمد سیافزاده از فرماندهان سابق دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه و مسئول عملیات قرارگاه کربلا در دوران هشت سال دفاع مقدس بود. به بهانه قرار گرفتن در ایام عملیات بیتالمقدس (آزادسازی خرمشهر) مروری داریم بر خاطرات سردار جواد خضرایی مدیرعامل باغ موزه دفاع
- آسان می نمود اول
- «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها». این شعر حافظ شیرین سخن مصداق گفته های علیرضا ظفرپور، جانباز هشت سال دفاع مقدس است. او از روزهای پس از جنگ تحمیلی می گوید:
- مرگ حق است برای همسایه!
- روزی روزگاری تاریخ تکرار شد و در جبهههای حق علیه باطل معاصر عدهای چنان کردند که در جنگهای غزوه با پیامبر کردند، هر بار که به جهاد خوانده میشدند بهانهای میآوردند و میگفتند دیگران هستند و آنان بروند به جنگ و خود را فراموش میکردند.
- مقابله با تحریف دفاع مقدس دفاع
- جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: ما باید بتوانیم دفاع مناسبی از رزمندگان و فرماندهان هشت سال دفاع مقدس داشته باشیم. دفاع مناسب نیازمند چند اقدام اساسی از جمله مقابله با تحریف تاریخ دفاع مقدس، اجتناب از مناقشه بین نیروها و ایجاد شرایط لازم برای نقد اص
- نقشها کم رنگ نمیشود
- سردار علی ناظری، معاون نشر و ادبیات سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس سپاه درباره چگونگی بهرهگیری از وجود سلیقههای متفاوت در رابطه با هشت سال دفاعمقدس با اشاره به مطلب فوق میگوید: وقایع جنگ تحمیلی را باید برای نسلهای آینده که دارای افکار و سلی
- از فاطمه ...
- شهلا صوفی جلالی که امروز از راویان نور است همیشه حرف و خاطره برای گفتن بسیار دارد اما هرگاه پای صحبتش بنشینید در کلامش توصیه حجاب را خواهید دید.
- دشمن نامعلوم
- در قسمت گذشته با یدالله یوسفی فرمانده پایگاه شهید عابدی سردشت آشنا شدیم و پای سخنانش نشستیم در این قسمت نیز از روزهای پربار دفاع مقدس و پایداری رزمندگان اسلام میگوید:
- رمضان در آتش محور عملیاتی پاسگاه زید، تیرماه 1361، در عملیات رمضان و گرمای شدید شلمچه، رزمنده ای پیکر پاک یک شهید را در آغوش گرفته و برای انتقال به پشت جبهه می برد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فــرهـــنـــگ جـــبــهــه
ادامه مطلب را ببينيد