وفات حضرت خدیجه علیها السلام 1
وفات حضرت خدیجه علیها السلام 2
وفات حضرت خدیجه علیها السلام 3
وفات حضرت خدیجه علیها السلام 4
وفات حضرت خدیجه علیها السلام 5
وفات حضرت خدیجه علیهاسلام
بیشتر منابع تاریخی، وفات خدیجه(س) را در سال دهم بعثت، یعنی سه سال قبل از هجرت پیامبر(ص( از مکه به مدینه ذکر کردهاند.[۷۲] این منابع، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۵ سال دانستهاند.[۷۳] ابن عبدالبر، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۴ سال و شش ماه ذکر میکند.[۷۴] اما بیهقی سن او را ۵۰ سال دانسته است.[۷۵] برخی از منابع، سال رحلت خدیجه(س) را همان سال درگذشت ابوطالب و اندکی بعد از آن دانستهاند.[۷۶] ابن سعد، رحلت خدیجه(س) را ۳۵ روز پس از وفات ابوطالب میداند.[۷۷] وی و برخی دیگر از مورخان، زمان رحلت خدیجه را، دهم رمضان سال دهم بعثت ذکر کردهاند.[۷۸] ابوطالب عموی پیامبر نیز در همین سال از دنیا رفت. پیامبر این سال را عام الحزن نامید.[۷۹]
حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوّجنی معک فی الجنه؛ آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟!». آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
خدیجه در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچهای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد. آرامگاه خدیجه در مکه در «قبرستان حجون» یا «معلاة» واقع است.[۴]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت خدیجه
ادامه مطلب را ببينيد
وفات حضرت خدیجه علیها السلام
اُمّالمؤمنین «حضرت خدیجه کبری» سلام الله علیها دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی، نخستین همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله از زنان شریف، اصیل و نامدار قریش میباشد. وی با این که در عصر جاهلیت در مکه معظمه دیده به جهان گشود و در آن شهر قبیلهگرا و طایفهمدار رشد یافت، اما در عفت، سخاوت، مهر و وفا با همسر خود کمنظیر بود. در اسلام نیز او به عنوان یکی از چهار بانویی که بر تمام بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه سلام الله علیها هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت.[۱]
حضرت محمد صلی الله علیه و آله که پیش از بعثت، بنا به سفارش عمویش ابوطالب علیهالسلام در یکی از سفرهای کارگزاران خدیجه شرکت کرد و سود فراوانی نصیب وی نموده بود، علاقه خدیجه را به خویش جلب و زمینه ازدواج با وی را فراهم کرد. خدیجه کبری سلام الله علیها به پیامبر صلی الله علیه و آله علاقه ویژهای داشت و هنگامی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد، تمام توان و داراییهای خویش را در اختیار آن حضرت گذاشت تا در راه اسلام و باروری آن هزینه کند. او نخستین زنی بود که به آن حضرت ایمان آورد و در این راه مشقتها و آزارهای فراوانی از سوی قریش و اهالی مکه متحمل گردید.[۲] وی تا زنده بود در تمام صحنهها یار و یاور رسول خدا صلی الله علیه و آله و موجب تسلی قلب شریف آن حضرت بود و در روزگار سخت تبعید در شعب ابیطالب هیچگاه آن حضرت را تنها نگذاشت و با تمام وجود از وی پشتیبانی و نگهبانی میکرد.
سرانجام این بانوی فداکار پس از یک عمر تلاش و کوشش و ۲۵ سال خدمت به رسول گرامی صلی الله علیه و آله و دین مبین اسلام، پس از بازگشت از محاصره قریش در شعب ابیطالب به مکه معظمه، در دهم ماه رمضان سال دهم بعثت جان به جان آفرینان تسلیم و روح مطهرش به اعلی علیین عروج نمود.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مدت کوتاهی، دو یار و پشتیبان خویش یعنی عمویش ابوطالب و پس از وی خدیجه کبری سلام الله علیها را از دست داد و از این باب، بسیار اندوهگین و ماتمزده بود و روزگار سختی را پشت سر میگذاشت. به همین جهت آن سال را "عام الحزن" سال اندوه نامیدند. پس از غسل و کفن بدن مطهر خدیجه کبری سلام الله علیها، پیامبر صلی الله علیه و آله وی را در حجون مکه به خاک سپرد.[۳]
خدیجه سلام الله علیها در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله دارای دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله، و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، امکلثوم و حضرت فاطمه سلام الله علیها گردید.[۴]
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در شأن همسرش خدیجه سلام الله علیها فرمود: سوگند به خدا، پروردگار کسی را بهتر از خدیجه نصیبم نکرد. زیرا در حالی که مردم کفر میورزیدند، او به من ایمان آورد؛ در حالی که مردم تکذیبم میکردند، او مرا تصدیق کرد؛ در حالی که مردم محرومم کرده بودند، او با داراییهای خود با من مساوات کرد و خداوند از او به من فرزندانی عطا کرد که از سایر همسرانم چنین موهبتی نصیبم نشد.[۵]
خدیجه کبری
حضرت خدیجه سلام الله علیها، اولین همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و مادر حضرت فاطمه سلام الله علیها است. او نخستین بانویی است که به رسول خدا ایمان آورد و تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید تا در راه نشر اسلام صرف نماید. ولادت و خانواده ، خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر ، علاقه مندی خدیجه به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ، ازدواج با پیامبر، فرزندان خدیجه از پیامبر(ص) ، جایگاه و ویژگیهای اخلاقی خدیجه، نقش خدیجه در پیشبرد اسلام ، وفات خدیجه سلام الله علیها ، پیامبر اکرم و یاد خدیجه
خَدیجَه دختر خُوَیلِد
(درگذشت۱۰بعثت)، مشهور به خدیجه کبری(س) و امالمؤمنین، نخستین همسر پیامبر اکرم(ص( و مادر حضرت زهرا(س(. خدیجه(س) قبل از بعثت با حضرت محمد(ص)ازدواج کرد و اولین زنی است که به وی ایمان آورد.
خدیجه همه ثروت خود را در راه نشر اسلام به کار گرفت. پیامبر(ص) به احترام خدیجه، در طول حیات او همسر دیگری برنگزید و پس از درگذشت وی همواره از او با نیکی یاد میکرد.
خدیجه برای پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س)، قاسم و عبدالله را به دنیا آورد هرچند که در برخی منابع زینب، رقیه و ام کلثوم نیز دختران این دو معرفی شدهاند اما به گفته برخی از محققان شیعه، فاطمه(س) تنها دختر خدیجه(س) و پیامبر(ص) بوده و سه دختر دیگر، فرزندان رسول خدا(ص) و خدیجه نبودهاند، بلکه دخترخواندههای پیامبر(ص) بودهاند.
خدیجه(س) سه سال قبل از هجرت، در ۶۵ سالگی در مکه درگذشت و در قبرستان معلاة به خاک سپرده شد.
خدیجه(س) دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی، از خاندان قریش[۱] و فاطمه بنت زائده بود.[۲] سال تولد او را پانزده سال قبل از عام الفیل گفتهاند.[۳]
منابع تاریخی، گزارش چندانی درباره شخصیت خدیجه(س)، در دوران پیش از اسلام ارائه نکردهاند. او ثروتمند بود و سرمایه خود را برای تجارت، به کار میگرفت.[۴]
در گزارشات تاریخی به جایگاه بالای اجتماعی و حُسن شهرت او در شرف و نسب اشاره شده است.[۵] ابن سیدالناس در این باره آورده است: «او زنی شریف و با درایت بود که خداوند خیر و کرامت برای او در نظر گرفته بود. به لحاظ نسب در طبقه متوسط از انساب عرب جای داشت، اما دارای شرافتی عظیم و ثروتی زیاد بود».[۶]
خدیجه را بانویی شریف، ثروتمند و دارای اعتبار در روزگار خود معرفی کردهاند.[۷] در روایتی از پیامبر(ص)، سرور زنان جهان خدیجه(س)، فاطمه(س)، مریم و آسیه معرفی شدهاند.[۸] همچنین پیامبر(ص)، خدیجه(س) را مانند آسیه و مریم از زنان کامل در جهان[۹] و نیز از بهترین زنان معرفی کرده است.[۱۰] در منابع اسلامی، از خدیجه با القابی همچون طاهره، زکیه، مرضیه، صِدّیقه، سیده نساء قریش[۱۱]، خیرالنساء[۱۲] و (کُبْری)بانوی بلندمرتبه[۱۳]، [یادداشت ۱]و نیز با کنیه امالمؤمنین یاد شده است.[۱۴]
گزارشهای متعددی درباره جایگاه خاص خدیجه نزد پیامبر(ص( وجود دارد. در منابع آمده است که حضرت خدیجه(س) بهترین و صادقترین وزیر، مشاور و مایه آرامش پیامبر(ص) بود.[۱۵] پیامبر(ص) سالها پس از درگذشت خدیجه(س) به یاد او بود و بینظیر بودنش را مطرح مینمود. هنگامی که عایشه به پیامبر(ص) گفت خدیجه(س) بیش از همسری مُسِن برای تو نبود، پیامبر بسیار ناراحت شد و با ردّ این سخن گفت: «خداوند هیچگاه برایم همسری بهتر از او جایگزین نکرد، او مرا تصدیق نمود هنگامی که هیچکس مرا تصدیق نکرد، یاریام کرد در زمانی که هیچکس مرا یاری نکرد، از اموالش در اختیارم قرار داد، زمانی که همه، اموالشان را از من دریغ کردند.» [۱۶]
مطرح شدن نام حضرت خدیجه به عنوان مادر امامان معصوم(ع) از زبان خود آنان نشانگر جایگاه والای او است. در فرازی از دعای ندبه در باره امام زمان(عج( آمده است أَيْنَ ابْنُ النَّبِيِّ الْمُصْطَفىٰ، وَابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضىٰ، وَابْنُ خَدِيجَةَ الْغَرَّاءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ الْكُبْرَىٰ ؟کجاست فرزند پیامبر برگزیده و فرزند علی مرتضی و فرزند خدیجه روشن جبین و فرزند فاطمه کبری؟ [۱۷] هم چنین روز عاشورا، امام حسین(ع) در فرازی از یکی از سخنانش خطاب به دشمنان حضرت خدیجه(س) را به عنوان (جدّه)مادر بزرگ خویش و نخستین خانمی که اسلام آورده است معرفی کرده است و آنها را بر این مسأله سوگند داده و از آنان اقرار گرفته و آنان نیز اقرار کردهاند.[۱۸][یادداشت ۲]در زیارتنامهای از امام صادق(ع) برای جدش امام سجاد(ع) بر او به عنوان فرزند پیامبر وامیرالمؤمنین و...حضرت خدیجه وفاطمه سلام کرده است. [۱۹][یادداشت ۳] در روایتی از پیامبر(ص) نام حضرت خدیجه(س) در کنار پیامبر و امامان از مقربانی دانسته شده که از برترین نوشیدنی بهشت)تسنیم(به صورت خالص بهره مند هستند. [۲۰]
علاقه مندی خدیجه به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله
حضرت محمد صلی الله علیه و آله پیش از ازدواج با خدیجه، با پيشنهاد عمويش حضرت ابوطالب علیهالسلام حاضر شد كه با خديجه پيمانى بسته و با مقدارى از دارايى هاى وى به شرط مضاربه تجارت كند. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی[۵] و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری " (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین(ص) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت های فراوانی خوانده ام.[۶] خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد «ص» بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.[۷] ، اینها موجب شد تا خدیجه حضرت محمد صلی الله علیه و آله مشتاق ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گردد و خود شخصی را واسطه کند که به پیامبر پیشنهاد ازدواج با خدیجه را بدهد.
ازدواج خدیجه با پیامبر(ص)
همه منابع تاریخی، خدیجه را اولین همسر پیامبر(ص) معرفی کردهاند. با این حال، زمان دقیق ازدواج این دو روشن نیست. سن پیامبر(ص) در هنگام ازدواج با خدیجه(س)، ۲۱ تا ۳۷ سال ذکر شده است.[۲۱] ولی آنچه مورد اعتماد مورخان است ۲۵ سال میباشد.[۲۲] چنانکه در منابع آمده است، خدیجه(س)، پیشنهاد ازدواج با پیامبر(ص) را مطرح کرده است. این پیشنهاد پس از آن روی داد که با امانتداری محمد(ص( آشنا شد، و او را امین بر مالش قرار داد و پس از برگشتن پیامبر(ص) از سفر تجاری شام، توسط مَیسَره، غلامش، با ویژگیهای محمد(ص) آشنا شد.[۲۳] برخی از مورخان بر این باورند که خدیجه، به دلیل صداقت، امانت، حسن خلق و درستکاری پیامبر(ص)، پیشنهاد ازدواج را مطرح ساخته است.[۲۴] ابن اثیر در کتاب اسد الغابه، همین عوامل را بیان کرده است.[۲۵]
در منابع تاریخی اهل سنت از ازدواج خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر(ص) و داشتن فرزندانی سخن به میان آمده است؛ در این منابع از دو شخص به نامهای «ابوهاله هند بن نَبّاش»[۲۶] و «عتیق بن عابد»[۲۷] با عنوان همسر خدیجه پیش از ازدواج با پیامبر(ص) یاد کردهاند. در مقابل برخی عالمان شیعه بر این باورند که خدیجه(س) پیش از ازدواج با پیامبر، ازدواج نکرده است. ابن شهرآشوب از قول سید مرتضی در شافی و شیخ طوسی در تلخیص الشافی، به دوشیزه بودن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) اشاره کرده است.[۲۸] جعفر مرتضی محقق معاصر شیعه بر این باور است که با توجه به تعصبات قبیلهای در حجاز، ازدواج خدیجه که از بزرگان قریش بود، با دو اعرابی از قبایل تمیم و مخزوم، پذیرفتنی نیست. وی همچنین بیشتر مطالبی که در این رابطه نقل شده را محصول دست سیاست بازان میداند.[۲۹]
نسب - ازدواجها - آشنایی و ازدواج با پیامبر - منابع تاریخی - مراسم خواستگاری - خدمات - بعد از ازدواج - بعد از نزول وحی - القاب - نخستین زن مسلمان - وفات - فرزندان - فضائل - بهترین زنان جهان - علاقه پیامبر به خدیجه - استحباب زیارت خدیجه - خدیجه نزد اهلبیت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت خدیجه
ادامه مطلب را ببينيد
ازدواج خدیجه با پیامبر
زفاف خدیجه با حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲ ماه و ۷۵ روز پس از بازگشت از سفر تجارت شام تحقق یافت که ۱۵ سال قبل از بعثت بود و در آن زمان، حضرت محمد صلی الله علیه و آله ۲۵ سال داشت.
در مورد سن خدیجه (س) در آن هنگام اختلاف است. برخی منابع گفتهاند او به هنگام ازدواج با پیامبر ۴۰ سال داشت [۸] ولی با توجه به حمل فاطمه سلام الله عليها و ولادت آن حضرت که در سال پنجم بعثت مى باشد این قول بعید به نظر می رسد چرا که در این صورت خدیجه باید در سن 60 سالگی حضرت فاطمه سلام الله علیها را وضع حمل نموده باشد و قول دیگری که سن ایشان را به هنگام ازدواج ۲۸ سال دانسته است[۹] قابل قبول تر است. این قول در برخی از منابع تاریخی از ابن عباس نقل شده است.
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و مقام معنوی او با رسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایی و مقام و جایگاه فامیلی خود را فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت. در عقد ازدواج حضرت محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه، عبدالله بن غنم به آنها چنین تبریک گفت: «هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیر فیما کان منک باسعد تزوجت خیر البریه کلها و من ذا الذی فی الناس مثل محمد؟ و بشر به البران عیسی بن مریم و موسی ابن عمران فی اقرب موعد اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد؛ گوارا باد بر تو ای خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و با بهترین خلایق ازدواج کردی. چه کسی در میان مردم همانند محمد است. محمد کسی است که حضرت عیسی و حضرت موسی علیهماالسلام به آمدنش بشارت دادهاند و کتب آسمانی به پیامبری او اقرار داشتند. رسولی که سر از بطحاء (مکه) درمیآورد و او هدایت کننده و هدایت شونده است».[۴]
سن خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر(ص)
درباره سن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، دیدگاههای مختلفی از ۲۵ سال تا ۴۶ سال مطرح شده است. بسیاری سن خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص)، ۴۰ سال دانستهاند.[۳۰] اما روایات دیگری نیز در این باره وجود دارد.[۳۱] منابع تاریخی سن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) را ۲۵[۳۲]،۲۸ [۳۳]،۳۰ [۳۴]،۳۵ [۳۵]،۴۴ ،۴۵ [۳۶] و یا ۴۶ سال[۳۷] دانسته اند.
دست یافتن به سن دقیق حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) دشوار است. با این وصف با در نظر گرفتن این که مدت زندگی مشترک پیامبر(ص( با خدیجه (س) ۲۵ سال بوده است (۱۵ سال، قبل از بعثت[۳۸]و۱۰ سال، بعد از بعثت)، و منابع تاریخی نیز سن خدیجه(س) هنگام وفات را ۶۵ سال یا بنابر ترجیح بیهقی ۵۰ سال گفتهاند، به احتمال قوی سن خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر(ص) مطابق با یکی از این دو قول، ۴۰ یا ۲۵ سال بوده است. اگر خدیجه(س) هنگام وفات، ۵۰ ساله بوده، هنگام ازدواج باید ۲۵ ساله بوده باشد، نظری که برخی محققان آن را ترجیح دادهاند.[۳۹] با توجه به این نکته که قاسم از خدیجه(س)، پس از بعثت از دنیا رفته است،[۴۰] بدان معنی است که قاسم حداقل در ۵۵ سالگی خدیجه(س) یا پس از آن به دنیا آمده باشد.
این نظر به ضمیمه دیدگاه برخی علمای شیعه که خدیجه(س) را هنگام ازدواج با پیامبر(ص) عَذراء (دوشیزه) دانستهاند[۴۱] تقویت میشود؛ زیرا بعید به نظر میرسد زنی همچون خدیجه(س) با مقام و مکنت خود در قریش تا ۴۰ سالگی ازدواج نکرده باشد. با توجه به مجموع این دلایل برخی پژوهشگران سن خدیجه(س) هنگام ازدواج را ۲۵ یا ۲۸ سال دانستهاند.[۴۲]
جایگاه و ویژگیهای اخلاقی خدیجه
خديجه از اشراف مكه و زنى خردمند، با درايت، پارسا و پاكدامن بود و بهترين زن قريش به شمار مىآمد تا آنجا كه در دوران جاهليت به «سيده قريش» مشهور گرديد.[۱۸] از دیگر القاب او در آن زمان «طاهره» (به معنای بانوی پاک) بود.[۱۹]
خدیجه از نظر عقل و زیرکی نیز برتری فوقالعادهای داشت. جالب این است او از کسانی بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میکشید و همیشه از ورقة بن نوفل و دیگر علما جویای نشانههای نبوت میشد. اشعار فصیح و پرمعنای وی در شأن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت میکند. نمونهای از اشعار خدیجه درباره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چنین است: فَلَو اَنَّنی اَمسَیتُ فِی کُلِّ نِعمَةٍ *** وَ دَامت لی الدُّنیا و مُلکُ الاَکاسِرَة ، فما سَوِیَت عِندی جَناحَ بَعُوضَةٍ *** اِذا لَم یَکُن عَینی لِعَیِنک ناظِرَة . اگر من روز را شام کنم در حالی که از همه نعمت ها برخوردار باشم و دنیا و ملک و مملکت سلاطین کسروی دائما برای من باشد، همه اینها در پیش من برابر بال پشهای نیست، زمانی که چشمم به چشم تو نیافتند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میفرماید: «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم.
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام بشمار میرود. او اولین زنی بود که به اسلام گروید؛ چنان که علی بن ابیطالب علیه السلام اولین مردی بود که اسلام آورد. اولین زنی که نماز خواند، خدیجه بود. او انسانی روشنبین و دوراندیش بود. باگذشت، علاقهمند به معنویات، وزین و باوقار، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به اخبار آسمانی بود. همین شرافت برای او بس که همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت. او برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یاوری صادق بود. در تاریخ میخوانیم: «حضرت محمد صلی الله علیه و آله هر وقت از تکذیب قریش و اذیتهای ایشان محزون و آزرده میشدند، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمیکرد مگر یاد خدیجه؛ و هرگاه خدیجه را میدید مسرور میشد.
ذهبی میگوید: مناقب و فضایل خدیجه بسیار است؛ او از جمله زنان کامل، عاقل، والا، پایبند به دیانت و عفیف و کریم و از اهل بهشت بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کرارا او را مدح و ثنا میگفت و بر سایر امهات مومنین ترجیح میداد و از او بسیار تجلیل میکرد. به حدی که عایشه میگفت: بر هیچ یک از زنان پیامبر صلی الله علیه و آله به اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر صلی الله علیه و آله بسیار او را یاد می کرد.
خدیجه کبری چنان مقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها بر او درود و سلام فرستاد. طبق روایتی از امام باقر علیه السلام: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت از معراج، به جبرئیل فرمود: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل عرض کرد: خواستهام این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام برسانی».[۴]
نقش خدیجه در پیشبرد اسلام
وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده، هر چه داشت در راه پیشرفت و موقعیت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله انفاق کرد. او تمام اموال خویش را به پیامبر صلی الله علیه و آله بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف رساند. تا جایی که هنگام ارتحال، پارچهای برای کفن نداشت.
ابن اسحاق جمله ای در شأن خدیجه دارد که گویای همکاری و صداقت او در پیشبرد اسلام است. او میگوید: «خدیجه یاور صادق و باوفایی برای پیامبر صلی الله علیه و آله بود و مصیبتها در پی رحلت خدیجه و ابوطالب بر پیامبر صلی الله علیه و آله سرازیر شد.
این جمله معروف، که اسلام رهین اخلاق پیامبر صلی الله علیه و آله، شمشیر امام علی علیه السلام و اموال خدیجه است، از نهایت همکاری و صداقت خدیجه پرده برمیدارد.[۴]
فرزندان خدیجه از پیامبر(ص)
همچنین ببینید : فرزندان پیامبر اسلام
همه فرزندان پیامبر(ص) بهجز ابراهیم از خدیجه بودند.[۴۳] طبق نقل مشهور، فرزندان پیامبر و خدیجه شش تن بودند،[۴۴] دو پسر به نامهای قاسم و عبدالله و چهار دختر به نامهای زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه(س).[۴۵]
برخی از منابع، هفت یا هشت فرزند برای خدیجه از پیامبر نام بردهاند؛[۴۶] برای مثال، ابن اسحاق و ابن هشام میگویند که رسول خدا سه پسر از خدیجه داشت که به ترتیب سن قاسم، طَیّب و طاهر بودند و قاسم وطیب پیش از بعثت) در دوران جاهلیت( از دنیا رفتنند.[۴۷] برخی از مورخان علت اختلاف در تعداد فرزندان پیامبر(ص) از خدیجه(س) را اشتباه بین اسم و لقب فرزندانِ آنها دانستهاند؛ زیرا عبدالله را به دلیل ولادتش بعد از بعثت پیامبر(ص) و ظهور اسلام، طیب و طاهر لقب داده بودند.[۴۸] و عدهای گمان کردهاند که طیب و طاهر اسم دیگر فرزندان پیامبر هستند.[۴۹]
دخترخواندهها
در برخی منابع گفته شده است خدیجه پیش از پیامبر(ص) دو بار ازدواج کرده بوده و از این ازدواجها، فرزندانی نیز داشته است[۵۰] و هند بن ابیهاله را پسر خدیجه از شوهر سابقش معرفی میکنند.[۵۱] در مقابل ابن شهر آشوب از چندین تن از عالمان نقل کرده که خدیجه در زمان ازدواج با پیامبر(ص) دوشیزه بوده و پیش از آن ازدواج نکرده بود.[۵۲]
ابوالقاسم کوفی، عالم شیعی قرن چهارم قمری و سید جعفر مرتضی عاملی، از محققان شیعی قرن پانزدهم قمری، بر این باورند که زینب، رقیه و ام کلثوم فرزندان رسول خدا(ص) و خدیجه نبودهاند؛ بلکه دخترخواندههای آنها بودهاند.[۵۳] جعفر مرتضی بر این باور است که زینب و رقیه، دختران مردی از بنی مخزوم که شوهر هاله خواهر خدیجه بوده، از زن دیگری غیر هاله بودهاند. پس از درگذشت مردِ مخزومی هاله با مردی از بنی تمیم ازدواج کرده و پسری به نام هند برای وی به دنیا آورده است. پس از درگذشت مرد تمیمی، هند به اقوام پدرش ملحق شد و هاله سرپرستی دختران شوهرش(زینب و رقیه) را برعهده گرفت و پس از درگذشت هاله که فقیر و نیازمند بود سرپرستی آنها به حضرت خدیجه واگذار شد.[۵۴]
اسلام آوردن
همچنین ببینید : اولین مسلمان
مورخانی همچون بلاذری[۵۵] و ابنسعد[۵۶] در قرن سوم، ابن عبدالبر در قرن پنجم هجری قمری[۵۷] و ابن خلدون در قرن هشتم قمری[۵۸]، حضرت خدیجه را اولین مسلمان معرفی کردهاند. همچنین برخی مورخان اتفاق مسلمانان را بر این دانستهاند که حضرت خدیجه اولین ایمان آورنده به پیامبر اسلام بوده است.[۵۹]
منابع همچنین خدیجه(س) و علی(ع) را اولین ایمانآورندگان به اسلام برشمردهاند.[۶۰] همچنین در این منابع به پیشگامی خدیجه(س) به همراه علی(ع) در برپایی نماز به همراه پیامبر(ص) اشاره کرده و آنان را اولین نمازگزاران در اسلام معرفی کردهاند.[۶۱]
نقش خدیجه(س) در اسلام
کمکهای مالی حضرت خدیجه(س) موجب غنای پیامبر(ص) شد. از رسول خدا(ص) نقل شده که «هیچ مالی به من سود نبخشید، آنگونه که ثروت خدیجه(س) به من سود بخشید».[۶۲] بنابر روایات اسلامی، پیامبر(ص) از اموال خدیجه(س) در راه کمک به آزادی بدهکاران، یتیمان و بینوایان استفاده میکرد.
در محاصره بنیهاشم در شعب ابیطالب ، اموال حضرت خدیجه(س) در حمایت از بنیهاشم مصرف شد، تا آنجا که در روایت آمده است: «ابوطالب و خدیجه(س) همه اموال خود را برای حفظ اسلام و محاصرهشدگان انفاق نمودند.» [۶۳] در جریان محاصره شعب ابیطالب، حکیم بن حزام برادرزاده خدیجه (س)، با شترها، گندم و خرما را حمل میکرد و با زحمت و خطر زیاد، آنها را به بنیهاشم میرساند.[۶۴] خدا این کار خدیجه(س) را در ردیف نعمتها و مواهب بزرگ خود به بنده برگزیدهاش محمد(ص) برشمرد.[۶۵] پیامبر(ص) نیز همواره از بخشندگی و ایثار خدیجه، با عظمت و بزرگی یاد میکرد.[۶۶]
حمایت و دفاع از پیامبر(ص)
حضرت خدیجه(س) افزون بر حمایت های مالی از آیین اسلام و شخص پیامبر(ص)[۶۷][یادداشت ۴] با تمام وجود در صحنههای مختلفی که خطراتی پیامبر را تهدید می کرد حضور داشت و از رسول خدا(ص) دفاع میکرد. بر اساس نقلی که بحار الانوار از کتاب «المنتقی من سیرة المصطفی» آورده است، روزی پیامبر(ص) در مکه در ایام حج بر فراز کوه صفا سه بار با صدای بلند اعلان کرد که ای مردم من فرستاده خدا هستم. ابوجهل با سنگ پیشانی وی را شکست و چون خدیجه(س) توسط علی(ع) با خبر شد هر دو با مقداری غذا به سراغ پیامبر رفتند و با صدازدن و گشتن در کوهها به دنبال او بودند. خدیجه پیوسته میگفت: «آیا کسی هست که از پیامبر برگزیده و سلامتیِ او برایم خبر آورد؟! آیا کسی هست تا از آن بهاران زندگیِ پسندیده برایم سخن گوید؟! آیا کسی هست تا از حال آن که (به جُرم دعوت به حق و عدالت) از خانه و کاشانه اش رانده شده ـ مرا آگاه سازد؟!» [۶۸][یادداشت ۵]
در ادامه همین گزارش آمده که جبرئیل به پیامبر(ص) گفت: «یا رسول الله! خدیجه را دریاب که از گریۀ او، فرشتگان به گریه درآمدند! او را به سوی خود صدا کن و سلام مرا به او برسان و بگو: خداوند متعال، تو را سلام میرساند و به او بشارت ده که در بهشت برای تو خانهای از مروارید است که آن را با نور، زینت دادهاند و در آن جا هیچ ترس و وحشتی وجود ندارد!». خدیجه با کمک علی(ع) پیامبر(ص) را با بدنی خونین به منزل بازگردانده و در زیر صخرهای پناه دادند. ولی مشرکان آنها را تعقیب و سنگباران کردند. در این میان خدیجه خود را سپر پیامبر (ص) قرار میداد تا سنگها به او برخورد نکند.[۶۹] [یادداشت ۶]
جایگاه علی(ع) نزد خدیجه
پیامبر اکرم(ص) پس از ازدواج با خدیجه(س) و پیش از بعثت، او را از علاقه خود به علی(ع) آگاه کرده بود از این رو خدیجه برای خانه ابوطالب، پدر علی(ع) آنچه را نیاز داشتند میفرستاد، چندان که گفته میشد علی نور چشم خدیجه است.[۷۰]
همچنین بر اساس روایتی که نباطی بَیاضی، عالم شیعه قرن نهم قمری، نقل کرده، پس از بیعت خدیجه و علی(ع) با پیامبر(ص)، رسول خدا(ص) به خدیجه امر کرد با علی(ع) نیز بیعت کند زیرا علی(ع) مولای خدیجه و مولا و امام مؤمنان پس از پیامبر(ص) است.[۷۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت خدیجه
ادامه مطلب را ببينيد
وفات خدیجه سلام الله علیها
بیشتر منابع تاریخی، وفات خدیجه(س) را در سال دهم بعثت، یعنی سه سال قبل از هجرت پیامبر(ص( از مکه به مدینه ذکر کردهاند.[۷۲] این منابع، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۵ سال دانستهاند.[۷۳] ابن عبدالبر، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۴ سال و شش ماه ذکر میکند.[۷۴] اما بیهقی سن او را ۵۰ سال دانسته است.[۷۵] برخی از منابع، سال رحلت خدیجه(س) را همان سال درگذشت ابوطالب و اندکی بعد از آن دانستهاند.[۷۶] ابن سعد، رحلت خدیجه(س) را ۳۵ روز پس از وفات ابوطالب میداند.[۷۷] وی و برخی دیگر از مورخان، زمان رحلت خدیجه را، دهم رمضان سال دهم بعثت ذکر کردهاند.[۷۸] ابوطالب عموی پیامبر نیز در همین سال از دنیا رفت. پیامبر این سال را عام الحزن نامید.[۷۹]
حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوّجنی معک فی الجنه؛ آیا میدانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟!». آنگاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.
خدیجه در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچهای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد. آرامگاه خدیجه در مکه در «قبرستان حجون» یا «معلاة» واقع است.[۴]
آرامگاه
بنا بر روایات اسلامی، پیامبر(ص) ابتدا با ردای خودش و سپس با ردای بهشتی، خدیجه(س) را کفن کرد و او را در قبرستان معلاة در مکه به خاک سپرد.[۸۰] جاسر پژوهشگر آثار اسلامی در مقالهای تصریح کرده است که تا هشت قرن بعد از اسلام آثاری از قبور صحابه دفن شده در حجون باقی نبوده است.[۸۱] و سپس بر اساس یک رؤیا در محل فعلی قبر خدیجه بقعهای ساخته شد.[۸۲] در سال ۹۵۰ق سلطان سلیمان قانونی، پادشاه عثمانی، آن را به شیوه مقابر مصری تجدید بنا کرد و گنبد بلندی بر آن ساخت. تا زمان احداث بنای جدید، مزار حضرت خدیجه(س) فقط یک صندوق چوبی داشت. این آرامگاه، براساس کتیبه آن، در سال ۱۲۹۸ مرمت شد.[۸۳] فراهانی در قرن سیزدهم در سفرنامه خود از ضریح چوبین آن، که با پارچه مخمل گلابتون دوزی شده پوشیده شده بود، و نیز از وجود متولی و خادم و زیارتنامهخوانِ این بقعه خبر داده است.[۸۴] همچنین بسیاری از زائران و حجگزاران که پیش از تخریب بسیاری از اماکن تاریخی و مذهبی(۱۳۰۵ش( بهدست حکومت آل سعود، به مکه رفتهاند، از مقبره او یاد کرده و توصیفاتی از آن را ذکر کردهاند.[۸۵] امروزه مدفن خدیجه نشانه و بنای بسیار مختصری دارد و زیارتگاه حجگزاران و زائران مکه است.
عام الحزن
عام الحزن (سال غم) نامی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت نهاده است. در این سال وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهما السلام) رخ داد. این دو شخصیت گرانقدر در پیشرفت دین اسلام و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) لحظه ای دریغ نکردند. تاریخ وفات این دو بزرگوار ، وفات حضرت ابوطالب ، وفات خدیجه کبری ، تأثیر این دو مصیبت بر زندگی پیامبر
پیامبر اکرم و یاد خدیجه
رحلت خدیجه برای پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیامبر بود و به احترام او بسیاری به آن حضرت احترام میگذاشتند و از آزار وی خودداری میکردند.
رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها با زنانی چند ازدواج کرد؛ ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد. عایشه میگوید: هر وقت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله یاد خدیجه میافتاد، ملول و گرفته میشد و برای او آمرزش میطلبید. روزی من رشک ورزیدم و گفتم: یا رسول الله، خداوند به جای آن پیرزن، زنی جوان و زیبا به تو داد. پیغمبر صلی الله علیه و آله ناگهان برآشفت و خشمگینانه دست بر دست من زد و فرمود: خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رومیگردانیدند، او به من روی میکرد؛ و چون همه از من میگریختند، به من محبت و مهربانی میکرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب میکردند، به من ایمان میآورد و مرا تصدیق میکرد. در مشکلات زندگی مرا یاری میداد و با مال خود کمک میکرد و غم از دلم میزدود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی خدیجه از دنیا رفت، فاطمه کودکی خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: یا رسول الله؛ مادرم کجاست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خدایت سلام میرساند و میفرماید: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد».[۴]
از عایشه روایت شده است که رسول خدا هرگاه گوسفندی قربانی میکرد از گوشت آن برای دوستان خدیجه میفرستاد. [۲۱۵] [۲۱۶]
همچنین آورده اند که پیامبر خطاب به امام علی (علیهالسلام) فرمود: « تو همسری چون فاطمه داری که من چنان همسری ندارم، تو مادرزنی چون خدیجه داری که من چنان مادرزنی ندارم.[۲۱۷]
عایشه بارها گفته بود: «به هیچیک از زنان پیامبر بهاندازه خدیجه حسادت نورزیدم در حالیکه هرگز او را ندیده بودم و این بهسبب یادآوری بیش از حد او توسط پیامبر بود.[۲۱۸] [۲۱۹] [۲۲۰] [۲۲۱]
شخصیت ممتاز و بیمانند حضرت خدیجه (سلاماللهعلیهم) و محبتها و حمایتهای بیدریغ او از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز اوصاف ممتاز و ارزندهاش چنان جاذبهای در رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایجاد کرده بود که ایشان)صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حتی سالها بعد از وفات خدیجه (سلاماللهعلیهم) نیز با تمام وجود به او اظهار عشق و علاقه مینمود و لحظهای از یادآوری ارزشهای وجودیاش غافل نمیشد و حقشناسانه زحمات و خدمات او را یادآوری میکرد؛ بهطوری که یاد مکرر خدیجه (سلاماللهعلیها از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موجبات رشک و حسد بعضی از زنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را فراهم میآورد و گاه با اعتراض آنها مواجه میشد، عایشه نقل کرده که رسول خدا )صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از خانه خارج نمیشد؛ مگر آنکه از خدیجه(سلاماللهعلیها) یادی میکرد و ثنایش میگفت روزی غیرت زنانگیام بر من مسلط شد و گفتم: او پیرزنی بیش نبود که خدا بعد از مرگش . بهترش را نصیب تو کرد، پس حضرت به شدت برآشفت و فرمود: نه به خدا قسم خدا بهتر از او را نصیبم نکرد او به من ایمان آورد، زمانی که مردم کافر بودند و تصدیقم کرد زمانی که مردم تکذیبم میکردند و به مالش مرا یاری میرساند، زمانی که مردم تحریمم کردند و خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنان نصیبم نکرد.[۲۲۲] [۲۲۳] [۲۲۴] [۲۲۵]
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بهگونهای از خدیجه(سلاماللهعلیها) یاد میکردند که گویی در دنیا زن دیگری جز خدیجه(سلاماللهعلیها) نبود.[۲۲۶] [۲۲۷] [۲۲۸] [۲۲۹]
یاد و نام خدیجه (سلاماللهعلیهم) برای حضرت چندان عزیز بود که عایشه نیز جهت تقرب به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نام و یاد خدیجه (سلاماللهعلیهم) بهره میبرد.[۲۳۰]
پیامبر گرامیاسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بارها به یاد خدیجه(سلاماللهعلیها) گریستند و میفرمود: أین مثل خدیجه (سلاماللهعلیها)[۲۳۱]
نهایت عشق و علاقه حضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خدیجه (سلاماللهعلیهم) را میتوان در روز فتح مکه دریافت در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را بهگونهای تعیین فرمودند که از کنار مزار خدیجه (سلاماللهعلیهم) عبور نمایند، ایشان در حجون در کنار قبر خدیجه (سلاماللهعلیهم) خیمه زده و از آنجا لشکر مسلمانان را فرماندهی میکردند.[۲۳۲] [۲۳۳]
علاقه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خدیجه (سلاماللهعلیهم) به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی در زمان حیات خدیجه (سلاماللهعلیهم) یاد و نام خدیجه (سلاماللهعلیهم) را برایش تداعی میکرد به شایستگی استقبال میکرد.
زیارت حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) در قبرستان مَعْلات (حجون یا قبرستان ابوطالب)و نیز حضور در خانه وی که محلّ سکونت رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تولّد حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) بوده و دعا کردن در آنجا مستحب است.[۲۳۴] [۲۳۵]
البته در گذشته در محلّ خانه حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) مسجدی بنا شده بود که در بازسازیهای اخیر از میان رفته و امروزه نشانهای از آن نیست.[۲۳۶]
مهر و محبت خدیجه به فرزندانش چنان بود که خاطره او تا نسلها در خاندان پیامبر اسلام برجای مانده بود و همواره از او به نیکی یاد میشد.
امام حسین (علیهالسلام) در واقعه عاشورا در کربلا در مقابل سپاه شام به مادربزرگش خدیجه فخر میورزید که اولین زن مسلمان بود[۲۳۷]
امام سجاد (علیهالسلام) در خطبه اش در مجلس یزید در دمشق بعد از واقعه عاشورا، خود را فرزند بانوی بزرگ اسلام، خدیجه (علیهاالسّلام) میدانست.[۲۳۸]
همچنین زبیر بن عوام در مباحثه ای با ابن عباس عمه اش خدیجه را مایه مباهات خویش میدانست. [۲۳۹]
نیز گفته شده خداوند به واسطه امین وحی، جبرئیل، بر او سلام فرستاده و او را گرامی داشته است. [۲۴۰] [۲۴۱] [۲۴۲]
در کتب روایی، خدیجه (سلاماللهعلیهم) از روات حدیث رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر شمرده شده است. ابن عباس[۲۴۳] و عبدالله بن حارث [۲۴۴] و دیگران از او روایاتی را نقل کردهاند؛ از جمله این روایات روایتی است که ابن عباس از خدیجه (سلاماللهعلیهم) در خصوص خصائل نهگانه علی(علیهالسّلام) روایت کرده است.[۲۴۵]
اشعار وفات حضرت خديجه (س)
مجموعه اشعار وفات حضرت خدیجه(س)
اُمّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س) دختر خویلد بن اسدبن عبدالعزی نخستین همسر رسول خدا(ص)، از زنان شریف، اصیل و نامدار عرب و اسلام می باشد. وی با این که در عصر جاهلیت، در مکه معظمه دیده به جهان گشود و در آن شهر قبیله گرا و طایفه مدار رشد و کمال یافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، صداقت، مهر و وفا با همسر، کم نظیر بود و وی را در آن عصر، طاهره و سیده نساء قریش می خواندند و در اسلام یکی از چهار بانویی که بر تمام بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت. در اینجا گزیده ای از اشعار در سوگ وفات حضرت خدیجه کبری(س) از نظر می گذرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت خدیجه
ادامه مطلب را ببينيد
خصایص حضرت خدیجه
رسول اللّه صلی الله علیه و آله : أَفضَلُ نِساءِ أَهلِ الجَنَّةِ أَربَعٌ: خَدِيجَةٌ بِنتُ خُوَيلِدٍ، وَفاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ، وَمَريَمُ بِنتُ عِمرانَ، وَآسِيَةُ بِنتُ مُزاحِمٍ امرَأَةُ فِرعَونَ. برترين زنان اهل بهشت، چهار نفرند: خديجه دُخت خُوَيلِد و فاطمه دُخت محمّد و مريم دُخت عمران و آسيه دخت مُزاحم، همسر فرعون. الخصال: ص ۲۰۶ ح ۲۲
امام على(ع) : صَلَّيتُ مَعَ رَسولِ اللّهِ(ص) كَذا وكَذا لا يُصَلّي مَعَهُ غَيري إلّا خَديجَةُ. با پيامبر خدا، چنين و چنان نماز گزاردم و جز خديجه، كس ديگرى همراه من با او نماز نگزارد. الاستيعاب: ج ۳ ص ۲۰۱ ح ۱۸۷۵.
مالك بن حُوَيرِث: كانَ أوَّلُ مَن أسلَمَ مِنَ الرِّجالِ عَلِيّا، ومِن النِّساءِ خَديجَةَ. اوّلين كس از بين مردان كه اسلام آورد، على(ع) بود و از بين زنان، خديجه عليها السلام. المعجم الكبير: ج ۱۹ ص ۲۹۱ ح ۶۴۸
امام باقر(ع) : دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) عَلى خَدِيجَةَ حِينَ ماتَ القاسِمُ ابنُها وَهِيَ تَبكِي، فَقالَ لَها: ما يُبكِيكِ؟ فَقالَت: دَرَّت دُرَيرَةٌ فَبَكَيتُ، فَقالَ: يا خَدِيجَةُ، أَما تَرضَيْنَ إِذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أَن تَجِيئِي إِلى بابِ الجَنَّةِ وَهُو قائِمٌ، فَيَأخُذَ بِيَدِكِ فَيُدخِلَكِ الجَنَّةَ وَيُنزِلَكِ أَفضَلَها، وَذَلِكِ لِكُلِّ مُؤمِنٍ، إِنَّ اللَّهَ عز و جل أَحكَمُ وَأَكرَمُ أَن يَسلُبَ المُؤمِنَ ثَمَرَةَ فُؤادِهِ، ثُمَّ يُعَذِّبَهُ بَعدَها أَبَداً. چون قاسم پسر خديجه از دنيا رفت، پيامبر خدا(ص) به نزد خديجه رفت و ديد او گريه مىكند. فرمود: «چرا گريه مىكنى؟». خديجه گفت: اشكم بى اختيار، جارى شد و گريهام گرفت. پيامبر(ص) فرمود: «اى خديجه! آيا حاضر نيستى كه چون روز قيامت شود، به درِ بهشت بيايى و او آن جا ايستاده باشد و دستت را بگيرد و تو را به بهشت بَرَد و تو را در بهترين مكان آن جاى دهد؟ اين، براى هر مؤمنى هست. خداى عز و جل، حكيمتر و كريمتر از آن است كه از مؤمن، ميوه دلش را بگيرد و سپس با اين حال، او را براى هميشه عذاب كند. الكافي: ج ۳ ص ۲۱۸ ح ۲
ابو هريره : أَتَى جِبرِيلُ النَّبِيَّ(ص)، فَقالَ: يا رَسُولَ اللَّهِ! هذِهِ خَدِيجَةُ قَد أَتَتكَ… وَبَشِّرها بِبَيتٍ فِي الجَنَّةِ مِن قَصَبٍ لا صَخَبَ فِيهِ وَلا نَصَبَ. جبرئيل، نزد پيامبر(ص) آمد و گفت: اى پيامبر خدا! خديجه دارد نزد تو مىآيد …. او را به خانه اى در بهشت كه از مرواريد، ساخته شده و در آن، سر و صدا و رنجى نيست، بشارت ده. صحيح مسلم: ج ۴ ص ۱۸۸۷ ح ۷۱
عایشه : كانَ رَسولُ اللّهِ إذا ذَكرَ خَديجَةَ لَم يَسأم مِن ثَناءٍ عَلَيها وَاستِغفارٍ لَها. پيامبر خدا هرگاه از خديجه عليها السلام ياد مىكرد، از تعريف و تمجيد او و طلب مغفرت براى وى، خسته نمىشد. بحار الأنوار: ج ۱۶ ص ۱۲ ح ۱۲.
حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) اولین و برترین همسر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود. ایشان جایگاه مالی و اجتماعی ویژه داشت اما ازدواج با پیامبر را بر درخواست ازدواج بزرگانی از عرب ترجیح داد و تمام اموال خود را در جهت اعتلای اسلام صرف کرد.
حضرت خدیجه در نزد پیامبر و سائر معصومین جایگاه ویژه داشته و از جهات متعدد مورد ستایش قرار گرفته است.
سلام خدا و جبرئیل بر حضرت خدیجه
یکی از خصائص حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها)، سلام خداوند متعال و جبرئیل بر ایشان میباشد چنانچه بخاری در کتاب صحیح بخاری{معتبرترین منبع حدیثی اهل سنت}مینویسد: اتی جِبْرِیلُ النبی صلی الله علیه وسلم فقال یا رَسُولَ اللَّهِ هذه خَدِیجَةُ قد اَتَتْ مَعَهَا اِنَاءٌ فیه اِدَامٌ او طَعَامٌ او شَرَابٌ فاذا هِی اَتَتْکَ فَاقْرَاْ علیها السَّلَامَ من رَبِّهَا وَمِنِّی وَبَشِّرْهَا بِبَیتٍ فی الْجَنَّةِ من قَصَبٍ لَا صَخَبَ فیه ولا نَصَبَ؛ [۵] جبرئیل به نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرضه داشت: ای رسول خدا! این خدیجه است که آمده و همراه او ظرفی است که در آن خورش و یا غذا و یا نوشیدنی است. هنگامی که به نزد تو آمد، از جانب پروردگارت و من به او سلام برسان و او را به خانهای در بهشت بشارت ده که از جنس نی میباشد و در آن صدا و آزاری نیست [محل آرامش است. مشابه همین روایت نیز در صحیح مسلم نقل شده است. [۶] شمسالدین ذهبی بعد از نقل این حدیث مینویسد: متفق علی صحته.[۷] بر صحیح بودن این حدیث اتفاق نظر وجود دارد.
در منابع امامیه نیز پیرامون سلام خدا و جبرئیل چنین آمده است: عن زرارة و حمران و محمد بن مسلم عن ابی جعفر ع قال حدث ابو سعید الخدری ان رسول الله صقال: ان جبرئیل ع قال لی لیلة اسری بی حین رجعت و قلت یا جبرئیل هل لک من حاجة قال حاجتی ان تقرا علی خدیجة من الله و منی السلام و حدثنا عند ذلک انها قالت حین لقاها نبی الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال لها الذی قال جبرئیل فقالت ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام . [۸] [۹] رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد، هنگام بازگشت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: «حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه برسانی» پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه ابلاغ کرد. حضرت خدیجه فرمود: همانا خدا سلام است، و از او است سلام، و درود به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.
فضائل حضرت خدیجه نزد خداوند پیامبر و اهل بیت
با مراجعه به منابع روایی، در میابیم که حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) مورد مباهات خداوند متعال، پیامبر اکرم و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسّلام) بوده است که به برخی از موارد اشاره میشودک
خداوند متعال از جمله خصائص حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها)، مباهات خداوند متعال بر آن حضرت میباشد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وقتی برنامه چهل روزه از جانب پروردگارش دریافت نمود و مقرر شد که چهل روز از همسرش به دور باشد، توسط عمار یاسر)رضوان الله تعالیعلیه) برای آن حضرت پیغام فرستادند که: یا خدیجة لا تظنی ان انقطاعی عنک{هجرة}و لا قلی و لکن ربی (عزّوجلّ) امرنی بذلک لتنفذ}لینفذ}امره فلا تظنی یا خدیجة الا خیرا فان الله (عزّوجلّ) لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مرارا.[۱۰] [۱۱] ای خدیجه! گمان نکنی که دلیل دوری من از تو به سبب غضبی است که نسبت به تو دارم، بلکه خداوند متعال این دوری را امر فرموده و من برای امتثال فرمان او چنین میکنم و تو جز خیر، در این مورد هیچاندیشه دیگری نداشته باش که خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب تو بر ملائکه مباهات میورزد.
پیامبر اکرم رسول مکرم اسلام نیزبه فضائل حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) اشاره داشته و به داشتن چنین همسری افتخار میکرده و با عظمت از ایشان یاد میکردند چنانچه فرمودند:
خَدِیجَةُ وَ اَینَ مِثْلُ خَدِیجَةَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ وَ آزَرَتْنِی عَلَی دِینِ اللَّهِ وَ اَعَانَتْنِی عَلَیهِ بِمَالِهَا اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَمَرَنِی اَنْ اُبَشِّرَ خَدِیجَةَ بِبَیتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب؛ [۱۲] [۱۳] [۱۴] خدیجه و کجاست مانند خدیجه! مرا تصدیق کرد هنگامی که مردم مرا تکذیب کردند. و بر دین خدا یاری ام کرد و با همه مال خود کمکم نمود. خدا به من دستور داد خدیجه را به قصری از زمرد که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست بشارت دهم. و همچنین نقل شده است که روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسجد و در حضور مردم امام حسن و امام حسین(سلاماللهعلیهما) را چنین معرفی کردند: یا اَیهَا النَّاسُ اَ لَا اُخْبِرُکُمُ الْیوْمَ بِخَیرِ النَّاسِ جَدّاً وَ جَدَّةً؟ قَالُوا بَلَی یا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلَیکُمْ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ فَاِنَّ جَدَّهُمَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتَهُمَا خَدِیجَةُ الْکُبْرَی بِنْتُ خُوَیلِدٍ سَیدَةُ نِسَاءِ الْجَنَّة؛[۱۵] ای مردم آیا امروز به شما خبر ندهم بهترین مردم را از جهت جد و جده [چه کسی است]؟ پاسخ دادند: آریای رسول خدا! پیامبر فرمود: بر شما باد به حسن و حسین چرا که جد آن دو رسول خدا و جده آنان خدیجه کبری دختر خویلد و سرور زنان بهشت است. رسولخدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگامی که در بستر شهادت قرار گرفت، حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) پریشان و گریان بودند. رسول خدا حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را دلداری داده و در فرازی حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) را چنین یاد کردند: اِنَّ عَلِیاً اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) وَ رَسُولِهِ مِنْ هَذِهِ الْاُمَّةِ، هُوَ وَ خَدِیجَةُ اُمِّک؛ [۱۶] همانا علی و خدیجه مادرت نخستین شخص از این امت هستند که به خدا و رسول او ایمان آوردند. و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روزی امام حسین (علیهالسّلام) را چنین معرفی کردند: اَیهَا النَّاسُ هَذَا الْحُسَینُ بْنُ عَلِی خَیرُ النَّاسِ جَدّاً وَ جَدَّةً جَدُّهُ رَسُولُ اللَّهِ سَیدُ وُلْدِ آدَمَ وَ جَدَّتُهُ خَدِیجَةُ سَابِقَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ اِلَی الْاِیمَانِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ؛ [۱۷] ای مردم این حسین بن علی است که از جهت جد و جده بهترین مردم است. جدش رسول خدا، آقای فرزندان آدم و جدهاش خدیجه، بر همه زنان عالم در ایمان به خدا و رسولش سبقت جسته است.)کنایه از اینکه در بین زنان اولین مسلمان است)
امیرالمؤمنین وجود مقدس امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) نیز از حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها( به نیکی یاد کرده و در فراق از دست دادن ایشان و پدر گرامیشان حضرت ابوطالب) سلام الله علیه) اشک ماتم میریختند و این ابیات را سرودند: اَعَینَی جُودَا بَارَکَ اللَّهُ فِیکُمَا •••• عَلَی هَالِکَینِ لَا تَرَی لَهُمَا مِثْلًا - عَلَی سَیدِ الْبَطْحَاءِ وَ ابْنِ رَئِیسِهَا •••• وَ سَیدَةِ النِّسْوَانِ اَوَّلِ مَنْ صَلَّی - مُهَذَّبَةٌ قَدْ طَیبَ اللَّهُ خِیمَهَا •••• مُبَارَکَةٌ وَ اللَّهُ سَاقَ لَهَا الْفَضْلَا - فَبِتُّ اُقَاسِی مِنْهُمَا الْهَمَّ وَ الثَّکْلَا •••• مُصَابُهُمَا اَدْجَی اِلَی الْجَوِّ وَ الْهَوَا - لَقَدْ نَصَرَا فِی اللَّهِ دِینَ مُحَمَّدٍ •••• عَلَی مَنْ بَغَا فِی الدِّینِ قَدْ رَعَیا اِلًّا. [۱۸] هانای دو چشم من! باران اشک از آسمان دیدگانم فرو بارید. خدا این باران اشک را در سوگ دو از دست رفته}و دو یار فداکار اسلام و قرآن و دو پشتیبان بیهمانند پیامبر خدا{بر شما مبارک گرداند؛ چرا که آن دو به راستی بینظیر بودند.
هانای دو چشم من! در سوگ غمبار سالار مکه و فرزند رئیس آن (ابوطالب) و در رحلت جانگدازسرور بانوان، اولین زنی که{به همراه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)}نماز گزارد، باران اشک فرو بارید! - بر همان بانوی خودساخته و پاکروش و پاکمنشی که خداوند خیمه و سرای او را پاک و پاکیزه ساخت؛ بانوی پر برکتی که خدا او را}به خاطر ایمان و کردار شایستهاش}به شاهراه فضیلتها رهنمون ساخت. ایندو آیین محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را برای خدا یاری کردند و با ستمکاران و یاغیان با آخرین توان مبارزه کردند. شب کردم در حالی که دچار اندوه جانکاه رحلت این دو بزرگوار و فراق آنها شدم و مصیبت جانسوز آنها، شبانه روزِ مرا تیره و تار ساخته است. همچنین آن حضرت، خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) را یکی ازچهار سرورزنان دنیا معرفی کرده است: سادات نساء العالمین اربع: خدیجة بنت خویلد، وفاطمة بنت محمد، وآسیة بنت مزاحم، ومریم بنت عمران؛ [۱۹] سروران زنان دنیا چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه بنت محمد، آسیه دختر مزاحم و مریم دختران عمران.
امام حسن مجتبی امام حسن مجتبی (سلامالله) نیز از جمله بزرگانی است که با توجه به مقام والای حضرت خدیجه کبری (صلواتاللهعلیها)، به آن بانوی یکتا مباهات میکرده است.
امام مجتبی (صلواتاللهعلیه) در ذیل آیه ۱۸ سوره انفطار که خداوند متعال فرموده است: فِی اَی صُورَةٍ مَا شَاءَ رَکَّبَکَ فرمودند: صَوَّرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِی بْنَ اَبِی طَالِبٍ فِی ظَهْرِ اَبِی طَالِبٍ عَلَی صُورَةِ مُحَمَّدٍ فَکَانَ عَلِی بْنُ اَبِی طَالِبٍ اَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صوَ کَانَ الْحُسَینُ بْنُ عَلِی اَشْبَهَ النَّاسِ بِفَاطِمَةَوَ کُنْتُ اَنَا اَشْبَهَ النَّاسِ بِخَدِیجَةَ الْکُبْرَی؛ [۲۰] خداوند متعال علی بن ابیطالب را (هنگامی که در پشت ابوطالب بود) به چهره رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آفرید و علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) شبیه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بود و حسین بن علی به فاطمه شبیه بوده و من به جده ام خدیجه کبری (صلواتاللهعلیهماجمعین) شبیه ام.
در زمان خلافت امام حسن مجتبی (سلاماللهعلیه)، زمانی که معاویه خلافت را به دست گرفت، بر روی منبر مسجد کوفه نشست و از حضرت علی بن ابیطالب (سلاماللهعلیها) بدگویی کرد. امام حسن مجتبی (سلاماللهعلیه) که در مجلس حاضر بود، ضمن پاسخ به معاویه، با اشاره به نسب خود با افتخار چنین فرمودند: اَیهَا الذَّاکِرُ عَلِیاً اَنَا الْحَسَنُ وَ اَبِی عَلِی وَ اَنْتَ مُعَاوِیةُ وَ اَبُوکَ صَخْرٌ وَ اُمِّی فَاطِمَةُ وَ اُمُّکَ هِنْدٌ وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدُّکَ حَرْبٌ وَجَدَّتِی خَدِیجَةُ وَ جَدَّتُکَ قُتَیلَةُفَلَعَنَ اللَّهُ اَخْمَلَنَا ذِکْراً وَ اَلْاَمَنَا حَسَباً وَ شَرَّنَا قَدَماً وَ اَقْدَمَنَا کُفْراً وَ نِفَاقاً- فَقَالَ طَوَائِفُ مِنْ اَهْلِ الْمَسْجِدِ آمِینَ آمِینَ؛ [۲۱] ای آنکه علی (علیهالسّلام) را{به بدی}یاد کردی، منم حسن و پدرم علی است، تویی معاویه و پدرت صخر است، مادر من فاطمه است و مادر تو هند میباشد، جد من رسول خدا و جد تو حرب است، جده من خدیجه است و جده تو قتیله است، پس خدا لعنت کند از ما آن کس که نامش پلیدتر، و حسب و نسبش پستتر، و سابقه اش بدتر، و کفر و نفاقش پیشتر بوده است، گروههای مختلف که در مسجد بودند دو مرتبه آمین گفتند. در این عبارت امام حسن مجتبی (سلاماللهعلیه) در مقام مقایسه نسب مبارک خود با نسب معاویه، با افتخار نامی از حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) برده و این چنین به آن بانو مباهات میکند. همچنین هنگامی که معاویه در مدینه قصد بد گویی از امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) را داشت، هنگامی که بر فراز منبر نشست و به دنبال حضرت میگشت، امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) در مقابل او ایستاده و با افتخار به نسب خویش اشاره و نام مبارک امالمؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) را بردند چنانچه فرمودند: کَانَ وَصِی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ بَعْدِهِ وَ اَنَا ابْنُ عَلِی وَ اَنْتَ ابْنُ صَخْرٍ وَ جَدُّکَ حَرْبٌ وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ وَ اُمُّکَ هِنْدٌ وَ اُمِّی فَاطِمَةُ وَ جَدَّتِی خَدِیجَةُ وَ جَدَّتُکَ نَثِیلَةُ فَلَعَنَ اللَّهُ اَلْاَمَنَا حَسَباً وَ اَقْدَمَنَا کُفْراً وَ اَخْمَلَنَا ذِکْراً وَ اَشَدَّنَا نِفَاقاً فَقَالَ عَامَّةُ اَهْلِ الْمَجْلِسِ آمِین؛ [۲۲] بیشک علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) وصی رسول ) خدا صلی اللَّه علیه وآله) پس از اوست، و من پسر علی، و تو فرزند صخری، و جد تو حرب است و جد من رسول خدا است و مادر تو هند و مادر من فاطمه است، وجده من خدیجه است و جده تو نثیله، پس خدا لعنت کند از ما آن کس که نامش پلیدتر، و حسب و نسبش پستتر، و سابقه اش بدتر، و کفر و نفاقش پیشتر بوده است. اکثر اهل مجلس{در این هنگام}آمین گفتند. نکته: در ذکر نام جده معاویه سه نام ذکر شده است: نثیله، فتیله و قتیله.
امام حسین وجود مقدس و نازنین امام حسین (سلاماللهعلیه) نیز در موارد متعددی همچون رویارویی با سپاه دشمن در صحرای کربلا، با ذکر نسب خود؛ نام حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) را ذکر میکنند. با توجه به اینکه جبهه مخالف به خوبی آن حضرت را شناخته و نسب و اجداد ایشان بر هیچ کسی مخفی نبود، نام بردن از بزرگانی همچون امالمؤمنین حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها)، حاکی از اهمیت موضوع و چیزی جز مباهات و افتخار را ثابت نمیکند. سید الشهداء)سلاماللهعلیه) در روز عاشوراء در مقابل سپاه دشمن ایستاد و با نگاهی به صفوف آنان و نظر به عمر سعد، خطبه ای ایراد فرمودند و در ضمن خطبه، چنین فرمودند: فَاِنِّی ابْنُ بِنْتِ نَبِیکُمْ وَ جَدَّتِی خَدِیجَةُ زَوْجَةُ نَبِیکُم؛ [۲۳] به درستی که من فرزند دختر پیامبر شما هستم و جده من خدیجه، همسر پیامبر شماست. همچنین امام حسین (علیهالسّلام) در بخشی دیگر خطاب به سپاه مقابل چنین فرمودند: اَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ اَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ اَبِی عَلِی بْنُ اَبِی طَالِبٍ ع قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَ اَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ اُمِّی فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی صقَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ قَالَاَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ اَنَّ جَدَّتِی خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ اَوَّلُ نِسَاءِ هَذِهِ الْاُمَّةِ اِسْلَاماً قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَم. [۲۴] شما را به خدا قسم آیا میدانید که رسول خدا (صلیاللّهعلیهوآله) جد من است؟ گفتند: آری. شما را به خدا قسم آیا میدانید که مادرم فاطمه دختر محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؟ گفتند: آری. شما را به خدا قسم آیا میدانید که پدرم علی بن ابیطالب است؟ گفتند: آری. شما را به خدا قسم آیا میدانید که جدهام خدیجه دخت خویلد اول زن مسلمان از این امت است؟ گفتند: آری. مرحوم شیخ کلینی)رحمةالله) در زیارت حضرت علی اکبر)علیهالسلام)چنین مینویسد:
السلام علیک یا ابن خدیجة و فاطمة؛ [۲۵] سلام بر تو ای فرزند خدیجه و فاطمه. و همین عبارت در برخی از زیارت نامههای حضرت سید الشهداء (سلاماللهعلیه) نیز ذکر شده است.[۲۶]
امام سجاد پس از حادثه جانکاه کربلا و پیروزی حق برباطل، کاروان اسرا به سمت کوفه و سپس شام در حرکت بود. حجت خدا؛ امام سجاد (سلاماللهعلیه) و حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بزرگان این کاروان غمبار بودند. آزار و اذیت خاندان آل الله)صلواتاللهعلیهماجمعین) از طرفی، دوری مسیر و بد رفتاری ظالمین و ستمگران یزیدی از طرفی دیگری باعث رنجش خاطر فرزندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شده بود. پس از بیاحترامیهای آنان نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام)، وقتی خاندان عصمت و طهارت در مسجد اموی دمشق اجلال نزول کردند، و مجلس یزید (لعنةاللهعلیه) نیز برپا بود. یزید در صدد این بود تا با جسارت تمام، خاندان اهل بیت(علیهمافضلالصلاةوالسلام) را خارجی و افراد یاغی و سرکش معرفی کند.
پس از آنکه اهل بیت (صلواتاللهعلیهماجمعین) بر مجلس یزید وارد شدند، یزید عنان سخن را به دست گرفته و شروع به یاوهسرایی نمود. وجود مقدس امام سجاد (سلاماللهعلیه) نیز با مشاهده این سخنان باطل و دروغگویی یزید، ایستاد و خطبهای مفصل در رسوا سازی بنیامیه بیان کردند و پس از حمد الهی، در معرفی خود چنین فرمودند: یا مَعْشَرَ النَّاسِ فَمَنْ عَرَفَنَی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یعْرِفْنِی فَاَنَا اُعَرِّفُهُ نَفْسِی اَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنًی اَنَا ابْنُ مَرْوَةَ وَ الصَّفَا اَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی... اَنَا ابْنُ عَلِی الْمُرْتَضَی اَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ اَنَا ابْنُ خَدِیجَةَ الْکُبْرَی اَنَا ابْنُ الْمَقْتُولِ ظُلْما.... [۲۷] ای گروه مردم هر کسی مرا میشناسد که میشناسد و هر کسی که مرا نمیشناسد خودم را معرفی میکنم. من فرزند مکه و منی هستم. من فرزند زمزم و صفا هستم، من فرزند محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هستم... من فرزند علی مرتضی و فاطمه زهرا و خدیجه کبری و کسی که به ظلم کشته شده{یعنی امام حسین (علیهالسلام)}هستم. همچنین امام سجاد (سلاماللهعلیه) در ضمن صلواتی بر اهل بیت (علیهمالسلام)، نام حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) را بردهاند چنانچه فرمودند: اللهم صل علی محمد المصطفی، وعلی علی المرتضی، و فاطمة الزهراء، وخدیجة الکبری، والحسن المجتبی.... [۲۸] خدایا بر محمد مصطفی و علی مرتضی و فاطمه زهرا و خدیجه کبری و حسن مجتبی (صلوات الله علیهم اجمعین) درود بفرست.
امام صادق وجود مقدس امام صادق (سلاماللهعلیه) نیز از حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) به بزرگی یاد کرده و چنین فرمودند: وَ هِی سَیدَةُ نِسَاءِ قُرَیشٍ، وَ قَدْ خَطَبَهَا کُلُّ صِنْدِیدٍ وَ رَئِیسٍ قَدْ اَبَتْهُمْ، فَزَوَّجَتْهُ نَفْسَهَا لِلَّذِی بَلَغَهَا مِنْ خَبَرِ بحیراء؛ [۲۹] و او سرور زنان قریش بود و هر زمامدار و رئیسی او را خاستگاری کرده بود ولی او خودش را به عقد کسی در آورد که خبر بحیراء به او رسیده بود. بحیراء راهب مسیحی بود که پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلّم( را به صفت و نشانه و نژاد و نام پیش از ظهور نبوتش شناخته و منتظر بعثت او بود.
امام حسن عسکری مرحوم سید بن طاووس)رضواناللهتعالیعلیه) دعایی را از امام حسن عسکری (سلاماللهعلیه( نقل کرده که آن حضرت در نیایش خود ضمن صلوات بر حضرت فاطمه زهرا (صلواتاللهعلیها)، بر مادر ایشان حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) نیز درود میفرستد چنان چه آمده است: فَصَلِ عَلَیهَا وَ عَلَی اُمِّهَا خَدِیجَةَ الْکُبْرَی صَلَاةً تُکْرِمُ بِهَا وَجْهَ اَبِیهَا مُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِه؛ [۳۰] خدایا بر او{حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)}و بر مادرش خدیجه کبری درود بفرست. درودی که به واسطه آن مقام پدرش محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گرامی داشته شود.
حضرت زینب کبری پیام آور کربلا، حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در روزیازدهم محرم پس از آنکه از کنار جنازه مطهر شهدا عبور میکرد، خطاب به خداوند متعال چنین فرمود:
بِاَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَی بِاَبِی خَدِیجَةُ الْکُبْرَی؛ [۳۱] پدرم به فدای محمد مصطفی، به فدای خدیجه کبری باد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت خدیجه
ادامه مطلب را ببينيد
برتری حضرت خدیجه در کلام حضرت آدم
مقام والای حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیه) بس والا و در بسیاری از روایات ذکر شده است. از جمله روایاتی که از حضرت آدم (علیهالسّلام) نقل شده است، وفاداری حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) نسبت به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد که سالها قبل از ولادت ایشان چنین فرمودند: انی لسید البشر یوم القیامة الا رجل من ذریتی نبی من الانبیاء یقال له: محمد)صلیاللهعلیهوآله)، فضل علی باثنتین: زوجته عاونته وکانت له عونا، وکانت زوجتی علی عونا؛[۳۵] [۳۶] در روز قیامت من آقای همه بشر هستم مگر مردی از نسلم که پیامبری از پیامبران است و به او محمد گفته میشود. او در دو چیز بر من برتری دارد [یکی از آن این است] همسرش او را کمک کرد و یاور او بود و همسر من هم یاور من است. شکی نیست که برخی از همسران رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همواره یاور و در مسیر ایشان بودهاند؛ ولی جانفشانیها و کمکهای مادی و معنوی حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیه) از همه برتر و در این مورد هم ایشان متمایز از دیگران بودهاند. با مراجعه به منابع اهل تسنن، در میابیم که این روایت نیز بااندکی اختلاف نقل شده است.
عاصمی مکی در سمط النجوم العوالی چنین نقل میکند: قال آدم علیه الصلاة و السلام انی لسید البشر یوم القیامة الا رجلا من ذریتی نبیا من الانبیاء یقال له احمد فضل علی باثنتین زوجته عاونته فکانت له عونا وکانت زوجتی عونا علی.[۳۷] [۳۸]
مرحوم شیخ صدوق (رحمةالله) روایتی را نقل و در آن تصریح میکند که حضرت خدیجه کبری (سلاماللهعلیها) از همه همسران پیامبر برتر بوده است: حدثنا محمد بن ابراهیم بن اسحاق الطالقانی رضی الله عنه قال حدثنا الحسین بن علی بن الحسین السکری قال حدثنا محمد بن زکریا الجوهری عن جعفر بن محمد بن عمارة عن ابیه عن ابی عبدالله جعفر بن محمد الصادق ع قال: تزوج رسول الله ص بخمس عشرة امراة و دخل بثلاث عشرة منهن و قبض عن تسع فاما اللتان لم یدخل بهما فعمرة و السنیو اما الثلاث عشرة اللاتی دخل بهن فاولهن خدیجة بنت خویلد ثم سورة [سودة] بنت زمعة ثمام سلمة و اسمها هند بنت ابی امیة ثمام عبدالله عائشة بنت ابی بکر ثم حفصة بنت عمر ثم زینب بنت خزیمة بن الحارثام المساکین ثم زینب بنت جحش ثم ام حبیبة رملة بنت ابی سفیان ثم میمونة بنت الحارث ثم زینب بنت عمیس ثم جویریة بنت الحارث ثم صفیة بنت حیی بن اخطب و التی وهبت نفسها للنبی صخولة بنت حکیم السلمی و کان له سریتان یقسم لهما مع ازواجه ماریة و ریحانة الخندفیة و التسع اللاتی قبض عنهن عائشة و حفصة وام سلمة و زینب بنت جحش و میمونة بنت الحارث وام حبیبة بنت ابی سفیان و صفیة بنت حیی بن اخطب و جویریة بنت الحارث و سورة}سودة}بنت زمعة و افضلهن خدیجة بنت خویلد ثم ام سلمة بنت ابی امیة، ثم میمونة بنت الحارث. [۳۹]
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با پانزده زن عقد ازدواج برقرار نمود که با سیزده نفر از آنان همبستر شد و وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دنیا رفت نُه تن از همسران ایشان در قید حیات بودند. نام دو نفری که حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با ایشان آمیزش نکرد، «عمرة و سنا» بود، اما سیزده زنی که آن حضرت با آنها همبستر شد عبارتند از: خدیجه دختر خویلد، سوده دختر زمعه، امّ سلمه هند دختر ابیامیه، عایشه دختر ابیبکر، حفصه دختر عمر، زینب دختر خزیمه بن حارث(معروف به امّ المساکین(، زینب دختر جحش، اُمّ حبیبه رمله دختر ابیسفیان، میمونه دختر حارث، زینب دختر عمیس، جویریه دختر حارث، صفیه دختر حی بن اخطب. یک زن هم خود را به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)هدیه نمود که «خوله دختر حکیم سلمی» نام داشت. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دو کنیز هم به نام «ماریه قبطیه و ریحانه خندفیه» داشت که با آنها مانند بقیه زنان خود برخورد مینمود و مانند بقیه همسران، روزهایی را برای آنان قرار داده بود. و نُه همسری که در زمان وفات آن حضرت در قید حیات بودند، عبارتند از: «عایشة، حفصة، اُمّسلمة، زینب دخترجحش، میمونة دخترحارث، اُمحبیبة، صفیة، جویریة، سودة. و با فضیلتترین همسران آن حضرت به ترتیب: امالمؤمنین حضرت خدیجه، سپس امالمؤمنین اُمسلمه، و بعد از ایشان ام المؤمنین میمونه (سلام الله علیهن) میباشند.
روایتی را شیخ طوسی درباره جایگاه بهشتی حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) چنین نقل میکند: اخبرنا محمد بن محمد، قال: اخبرنا ابو القاسم جعفر بن محمد، عن ابیه، عن سعد بن عبدالله، عن احمد بن محمد بن عیسی، عن العباس بن عامر القصبانی، عن ابان بن عثمان الاحمر، عن برید العجلی، قال: سمعت ابا عبدالله جعفر بن محمد(علیهماالسّلام) یقول: لما توفیت خدیجة (رضی الله عنها) جعلت فاطمة)صلواتاللهعلیها) تلوذ برسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تدور حوله، و تقول: یا ابت، این امی قال: فنزل جبرئیل (علیهالسّلام) فقال له: ربک یامرک ان تقرئ فاطمة السلام، و تقول لها: ان امک فی بیت من قصب، کعابه من ذهب، و عمده یاقوت احمر، بین آسیة و مریم بنت عمران، فقالت فاطمة)علیهاالسّلام): ان الله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام. [۷۶] امام صادق (علیهالسّلام( میفرماید: هنگامی که حضرت خدیجه (سلاماللهعلیها) رحلت کرد حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) که کودکی بیش نبود دائماً به رسول خدا پناه میبرد و در اطراف ایشان میچرخید و میفرمود: ای پدر! مادرم کجاست؟ امام فرمود: در این حال جبرئیل بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شد و گفت: خداوند میفرماید: به فاطمه سلام برسان و به او بگو مادرت در بهشت در یک خانهای است از نی که دیوارهای آن از طلا و ستونهای آن از یاقوت سرخ است. و در کنار «آسیه» همسر فرعون و «مریم» دختر عمران قرار دارد. و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) میفرمود: خداوند سلام است و از اوست سلام و به سوی اوست سلام.
در روایتی نقل شده است که بهشت مشتاق چهار زن میباشد که یکی از آنها حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) است؛ علامه مجلسی روایت را چنین نقل میکند: و من کتاب مولد فاطمة لابن بابویه روی ان النبی صقال: اشتاقت الجنة الی اربع من النساء مریم بنت عمران و آسیة بنت مزاحم زوجة فرعون و هی زوجة النبی صفی الجنة و خدیجة بنت خویلد زوجة النبی صفی الدنیا و الآخرة و فاطمة بنت محمد. [۷۹] در کتاب مولد فاطمه نوشته ابنبابویه روایت شده که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سلم فرمود: بهشت مشتاق چهار زن میباشد: مریم دختر عِمران، آسیه زن فرعون که در بهشت همسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و خدیجه (سلاماللهعلیها) که همسر حضرت در دنیا و آخرت میباشد و حضرت فاطمة (سلاماللهعلیها)
در روایت دیگری نقل شده است که حضرت خدیجه (علیهاالسّلام) در بهشت دارای خیمه مخصوصی میباشد: حدثنا احمد بن محمد عن جعفر بن محمد بن مالک الکوفی عن محمد بن عمار عن ابی بصیر قال: کنت عند ابی عبدالله ع فرکض برجله الارض فاذا بحر فیه سفن من فضة فرکب و رکبت معه حتی انتهی الی موضع فیه خیام من فضة فدخلها ثم خرج فقال رایت الخیمة التی دخلتها اولا فقلت نعم قال تلک خیمة رسول الله صو الاخری خیمة امیرالمؤمنین ع و الثالث خیمة فاطمة و الرابعة خیمة خدیجة و الخامسة خیمة الحسن و السادسة خیمة الحسین و السابعة خیمة علی بن الحسین و الثامنة خیمة ابی و التاسعة خیمتی و لیس احد منا یموت الا و له خیمة یسکن فیها.[۸۰] ابوبصیر میگوید: خدمت امام صادق (علیهالسّلام) بودم که با پای خود به زمین زد، دریائی پیدا شد که در آن کشتیهائی از نقره بود من و حضرت سوار یک کشتی شدیم تا رسیدیم به محلی که خیمههائی از نقره برپا بود حضرت داخل آنها شد و خارج شد به من فرمود دیدی خیمه اولی که داخل شدم. گفتم آری فرمود آن خیمه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است دیگری خیمه امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) سومی خیمه فاطمه (سلاماللهعلیها)چهارم خیمه خدیجه (سلاماللهعلیها) پنجم خیمه امام حسن (علیهالسّلام) ششم خیمه حضرت حسین (علیهالسّلام) هفتم خیمه علی بن الحسین (علیهالسّلام)هشتم خیمه پدرم و نهم خیمه من هر یک از ما از دنیا برود در یکی از این خیمهها ساکن میشود.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت خدیجه
ادامه مطلب را ببينيد