تاريخ : پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ | 19:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت زینب سلام الله علیها

حضرت زینب کبری سلام الله علیها ( ۵ جمادى الاول ۵ق - ۱۵ رجب سال ۶۲ق) دختر امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها است.

زینب دختر اول امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)[۱] و خواهرِ امام حسن(ع) و امام حسین(ع)[۲] و ام‌کلثوم[۳] است. درباره تاریخ ولادت زینب(س) اختلاف وجود دارد: برخی منابع، ولادتش را در ۵ جمادی‌الاول،[۴] سال پنجم[۵] و برخی دیگر سال ۶ قمری[۶] در مدینه گفته‌اند. در برخی منابع، ولادت وی را پنج سال پیش از رحلت پیامبر(ص) ذکر کرده‌اند.[۷] تاریخ‌های دیگری مانند سال چهارم و نهم قمری نیز ذکر شده است.[۸] گفته می‌شود هیچ یک از این تاریخ‌ها دلیل تاریخی ندارد.[۹]

نام‌گذاری حضرت زینب(س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت؛ گفته شده است که جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر(ص) رسانده است.[۱۰] در کتاب «الخصائص الزینبیة» آمده است پیامبر(ص) او را بوسید و فرمود: «حاضران امّتم، غایبان را از کرامت این دخترم زینب آگاه کنند؛ همانا او مانند جده‌اش خدیجه است[۱۱] زینب در لغت به معنای «درخت نیکو منظر و خوشبو»[۱۲] یا «زینت پدر»[۱۳] آمده است.

کنیه زینب(س) را ام‌کلثوم و ام‌الحسن گفته‌اند.[۱۴] به جهت فرق گذاشتن بین او و خواهران هم‌نامش، او را زینب کبری و به جهت فرق گذاشتن میان او و مادرش صدیقه کبری، او را صدیقه صغری لقب داده‌اند.[۱۵] القاب فراوانی نیز برای وی نقل شده است.[۱۶] برخی بیش از ۶۰ لقب برای او ذکر کرده‌اند[۱۷] که بعضی از آنها عبارتند از: عَقیله بنی‌هاشم، عالمة غیر مُعَلَّمَة، فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة،[یادداشت ۱] عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، صدیقه صغری، معصومه صغری، امینةالله، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، شریکةالحسین، محبوبة المصطفی.[۱۸]

حضرت زینب(س) را به سبب سختی‌های بسیاری که در زندگی دید، ام‌المصائب لقب داده‌اند؛ درگذشت جدش پیامبر(ص)، بیماری و شهادت مادرش فاطمه(س)، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، واقعه کربلا و به اسارت رفتن در کوفه و شام از جمله وقایع سخت و تلخ زندگی وی به شمار می‌آید.[۱۹]

همسر و فرزندان

زینب(س) با وجود خواستگارهای متعدد، با پسرعموی خود عبدالله بن جعفر، ازدواج کرد.[۲۰] در منابع تاریخ ازدواج آنها ذکر نشده است.[۲۱] با این حال برخی سال ۱۷ق و سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی را ذکر کرده‌اند.[نیازمند منبع]

در منابع متعدد از چهار پسر به نام‌های علی، عون الاکبر، عباس، محمد و یک دختر به نام ام‌کلثوم به عنوان فرزندان زینب و عبدالله نام برده شده است؛[۲۲] طبرسی در اعلام الوری، سه پسر و یک دختر ذکر کرده و نام عباس را ذکر نکرده است.[۲۳] دو تن از فرزندان زینب، عون[۲۴] و محمد[۲۵] در واقعه کربلا به شهادت رسیدند. سبط بن جوزی در تذکرة‌ الخواص، عون الاصغر را از شهدای کربلا و نام مادرش را جُمانة بنت المُسَیَّب دانسته است.[۲۶] در مقاتل الطالبین نام مادر محمد، خوصاء بنت حفصه ذکر شده است.[۲۷] برخی منابع نیز از فرزندان حضرت زینب، فقط عون را از شهدای کربلا دانسته‌اند.[۲۸]

شاخه ‌ای از فرزندان علی «زینبیّون» خوانده شده‌اند.[۲۹]

معاویه ام‌کلثوم دختر حضرت زینب(س) را برای فرزندش یزید، خواستگاری کرد؛ ولی امام حسین (ع) او را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابی‌طالب درآورد.[۳۰]

در برخی منابع آمده است که یکی از شروط حضرت زینب در ازدواج این بود که هرگاه امام حسین(ع) خواست سفری برود، زینب در کنار او باشد و عبدالله مانع او نشود.[۳۱]

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) (۵ یا ۶ق - ۶۲ق)، سومین فرزند امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و همسر عبدالله بن جعفر و از اسرای اهل‌بیت امام حسین (علیه‌السّلام) در حادثه کربلا بود.

مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری پس از تحمل مصائب کربلا و رنج‌های اسارت بر اثر بیماری در ۵۷ سالگی وفات نمود.

راجع به محل دفن حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) سه دیدگاه وجود دارد. قبرستان بقیع در مدینه، قاهره مصر و دمشق را برای محل دفن آن بانو، با ادله متعدد ذکر کرده‌اند، اما با توجه به ادله و مستندات تاریخی دیدگاه شام از قرائن اطمینا‌ن‌بخشی برخوردار است و موجب حصول ظن قریب به یقین است و دو دیدگاه دیگر دارای اشکالات فراوانی است که اشاره خواهد شد.

حضرت زینب کبری سلام الله علیها )جمادى الاول ۵ق - ۱۵ رجب سال ۶۲ق) دختر امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها است. او در سال ۶۱ هجری در واقعه عاشورا حضور داشت و پس از شهادت برادرش امام حسین علیه السلام به همراه علی بن حسین علیه السلام و دیگر بازماندگان واقعه کربلا به اسارت لشکریان یزید درآمد و ابتدا به کوفه و کاخ ابن زیاد و سپس به شام و کاخ یزید منتقل شد.

خطبه های کوبنده او در بند اسارت در کوفه و شام، باعث پرده برداری از چهره ظالمانه حکومت اموی شد. صبر و پایداری زینب در واقعه عاشورا علی رغم از دست دادن عزیزترین کسانش، موجب شد که به عنوان اسوه صبر جاودان شود.

حضرت زینب در کوفه به زنان، تفسیر قرآن آموزش می‌داد، او از جدش‌ رسول خدا و پدرش امیرالمؤمنین و مادرش فاطمه زهرا حدیث روایت نموده است.[۱]

حضرت زینب (سلام الله علیها) با عبداللَّه بن جعفر (پسر عموى خود) ازدواج کرد. برخى از مورخین تاریخ این ازدواج را سال هفدهم هجرى مى‏ دانند.[۳] ثمره این ازدواج، چهار و یا پنج فرزند مى ‏باشد که دو تن از آنان به نامهای محمد و عون، در کربلا به شهادت رسیدند.[۴]

ویژگی‌ها و فضایل حضرت زینب کبری

ویژگی‌ها و فضایل متعددی برای حضرت زینب(س) بیان کرده‌اند. عبدالله مامقانی در تنقیح المقال گفته است: «زینب و ما زینب و ما ادراک ما زینب هى عقیلة بنی هاشم؛ زینب و کیست زینب و چه می‌دانی که زینب کیست؟ او عقیله بنی‌هاشم است». به باور او، بعد از حضرت زهرا(س)، کسی در کسب صفات و فضایل پسندیده مانند او نبوده است.[۳۲] برخی از ویژگی‌های او از این قرار است:

علم و فقاهت حضرت زینب کبری

سخنان و خطبه‌های زینب(س) در کوفه و همچنین در دربار یزید را، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او دانسته‌اند.[۳۴] زینب(س)، در موسوعه طبقات الفقهاء به عنوان یکی از فقیهان قرن اول قمری شمرده شده است.[۳۵] او، احادیثی از پدرش امام علی(ع) و مادرش حضرت زهرا(س) نقل کرده است.[۳۶] آن‌چنان که در کتاب مقاتل الطالبیین گزارش شده، عبدالله بن عباس سخنان حضرت زهرا(س) در مورد فدک را به نقل از حضرت زینب(س) روایت و از او با عنوان «عقیلتنا زینب بنت علی(ع)» یاد کرده است.[۳۷] امام سجاد و راویانی همچون جابر بن عبدالله انصاری،[۳۸] محمد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه دختر امام حسین[۳۹] نیز از زینب(س) حدیث نقل کرده‌اند.

زینب هنگام حضور امام علی(ع) در کوفه، برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه می‌داد.[۴۰] همچنین نقل شده که او محل مراجعه مردم در بیان حلال و حرام بود.[۴۱]

سخنوری حضرت زینب کبری

گفته شده حضرت زینب در فصاحت و بلاغت آن‌گونه بود که هنگام خطبه‌خواندن، گویا امام علی(ع) سخن می‌گفت و خطبه می‌خواند.[۴۲] خطبه حضرت زینب در کوفه را یادآور خطبه‌های پدرش امیرالمؤمنین(ع) دانسته‌اند.[۴۳] سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، شبیه به خطبه‌های امام علی(ع) و خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) دانسته شده است.[۴۴] بشیر بن حِذْیَم اسدی می‌گوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تُفرِعُ عن لِسانِ عَلِیِّ(ع) در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب(س) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطق‌تر و تواناتر و چیره‌دست‌تر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود.» زینب یک اشاره به جمعیت کرد، همین جمعیتی که داشتند ضجه می‌زدند و گریه می‌کردند، و یک عدّه هم سر و صدا می‌ کردند، یک اشاره کرد که ساکت! نفس‌ها در سینه‌ها حبس شد. و جَرَس‌ها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگوله حیوانات هم شنیده نشد.[۴۵]

محمدتقی بهجت، از مراجع تقلید، درباره خطابه زینب کبری(س) معتقد است که او در اسارت هم آن‌چنان مردانه خطبه می‌خواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد.[۴۶]

عبادت حضرت زینب کبری

حضرت زینب(س) شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و در دوران زندگی، هیچ‌گاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.[نیازمند منبع] با وجود مصائب فراوان در واقعه عاشورا، شب زنده‌داری و نماز شب وی حتی در شب عاشورا و شام غریبان ترک نشد.[۴۸] فاطمه دختر امام حسین (ع) می‌گوید: «عمه‌ام زینب در تمام شب عاشورا در محل عبادتش ایستاده بود و به پروردگار خویش استغاثه می‌کرد و در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و هیچ صدای ناله‌ای از ما قطع نشد[۴۹]

ارتباط حضرت زینب (س) با خدا آن‌گونه بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود: «خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نکن[۵۰]

صبر و استقامت حضرت زینب کبری

حضرت زینب را تجسم و نماد صبر جمیل[یادداشت ۲] دانسته‌اند.[۵۱] مقاومت در راه پاسداری از حریم دین،‌ کنترل نفس خود در برابر ناملایمات و ضعف نشان ندادن در مقابل دشمن و عدم شکوه در حضور مردم را از جمله ویژگی‌های صبر زینب(س) نام برده‌اند.[۵۲] او در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت: «بار خدایا! این قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر[۵۳] همچنین وی در پاسخ ابن زیاد که پرسید کار خدا را با برادر و اهل بیتت چگونه دیدی، فرمود: «مَا رَأَیْتُ إلّا جَمِیلاً؛ چیزی جز زیبایی ندیدم».[۵۴]

وی بارها جان امام سجاد(ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد(ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب(س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زنده‌ام، نخواهم گذاشت او را بکشید[۵۵]

درباره حجاب و عفت حضرت زینب نیز مامقانی گفته است که تا پیش از واقعه کربلا هیچ مردی او را ندید.[۵۶]

برخی از عالمان همچون مامقانی[۵۷] و جعفر نقدی، از فقیهان شیعی در قرن چهاردهم قمری،[۵۸] با توجه به فضایل و ویژگی‌های حضرت زینب، قائل به عصمت او شده‌اند.

در واقعه کربلا و ماجرای اسارت

مقالهٔ اصلی: واقعه کربلا

مهم‌ترین حادثه در دوران زندگانی زینب(س) را واقعه کربلا دانسته‌اند.[۵۹] حضرت زینب در واقعه کربلا تا هنگام شهادت امام حسین(ع)، همراه او بود. پس از شهادت امام حسین(ع) نیز به همراه دیگر بازماندگان اسیر شد و به کوفه و شام رفت.[۶۰] گفته شده مشخص نیست که حضرت زینب از مدینه برادرش را همراهی کرد یا بعدها به او پیوست. همچنین چگونگی خروج زینب از مدینه تا مکه نیز در منابع ذکر نشده است.[۶۱] آنچه روشن است این است که زینب هنگام خروج امام حسین(ع) از مکه به سمت عراق، همراه برادرش بود.[۶۲]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ | 18:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت زینب کبری در کربلا

شیخ مفید از امام سجاد(ع) نقل کرده است که در شب عاشورا، زینب(س) کنار او نشسته بود که امام حسین(ع) به خیمه‌اش رفت و اشعاری درباره بی‌وفایی دنیا خواند. امام سجاد گوید: عمه‌ام با شنیدن آن اشعار، با بی‌تابی نزد پدرم رفت. حسین(ع) به او نگاهی کرد و فرمود: «خواهرم! شیطان بردباری را از تو نگیرد». سپس چشمانش پر از اشک شد و فرمود: «اگر پرنده قطا (مرغ سنگخوار) را به حال خود بگذارند، می‌خوابد». زینب(س) گفت:‌ «ای وای بر من! آیا جان تو را به زور می‌گیرند؟...». سپس به صورت خود سیلی زد و گریبان چاک کرد و بیهوش افتاد. حسین(ع) آب بر صورتش ریخت و او را سفارش به تقوا و صبر کرد و فرمود: «... بدان که اهل زمین و اهل آسمان می‌میرند و همه چیز نابود می‌شود مگر خداوند... پدرم، مادرم و برادرم از من بهتر بودند [و همه از دنیا رفتند]...». حسین(ع) با این سخنان او را دلداری داد و او را سوگند داد که پس از شهادت برادرش گریبان چاک نکند و به صورتش سیلی نزند و بی‌تابی نکند.[۶۳]

عصر عاشورا هنگامی که به دستور شمر، بدن امام حسین(ع) را تیرباران کردند، زینب(س) از خیمه بیرون آمد و عمر بن سعد (فرمانده لشکر دشمن) را این گونه مورد خطاب قرار داد: «فرزند سعد! آیا اباعبدالله (امام حسین) را می‌کشند و تو تماشا می‌کنی؟!» ابن‌سعد جوابی نداد. آنگاه زینب(س) فریاد زد آیا میان شما مسلمانی نیست؟ کسی پاسخ او را نداد.[۶۴] پس از شهادت امام حسین(ع)، زینب(س) بر بالین برادرش رفت و گفت: «خدایا! این قربانی را از ما بپذیر[۶۵] همچنین نقل شده است که او رو به سوی مدینه نمود و خطاب به پیامبر(ص) از شهادت برادر و اسیری اهل‌بیتش شکایت کرد. نقل شده سخنان و ناله‌های زینب(س)، دوست و دشمن را تحت تأثیر قرار داد و همگان را به گریه واداشت.[۶۶]

حضرت زینب کبری در کوفه

مقاله‌های اصلی: خطبه حضرت زینب در کوفه و مناظره حضرت زینب با عبیدالله بن زیاد

بعد از عاشورا، اسیران را به کوفه بردند و در آنجا با وضع دلخراشی گرداندند. هنگام ورود به کوفه، زینب(س) برای حاضران خطبه‌ای خواند به طوری که همه شگفت‌زده شدند و تحت‌تأثیر قرار گرفتند.[۶۷] حذیم بن شریک الاسدی درباره خطبه حضرت زینب(س) می‌گوید: «سوگند به خدا! کسی را مانند زینب، در سخنوری توانا ندیدم؛ چنانکه گویی از زبان امیرالمؤمنین علی(ع) سخن می‌گوید. بر مردم نهیب زد: خاموش باشید! با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران نیز از صدا افتاد[۶۸] در پایان خطبه که آشوبِ شهر و قیام علیه حکومت احساس می‌شد، فرمانده نیروهای نظامی برای جلوگیری از شورش، اسیران کربلا را به دار الاماره، مرکز حکومت عبیدالله بن زیاد، فرستاد.[۶۹]

حضرت زینب(س) همراه با اسیران وارد دار الاماره کوفه شد و در آنجا با عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه به مخاصمه پرداخت.[۷۱]و در برابر تصمیم عبیدالله بن زیاد برای کشتن امام سجاد(ع) ایستادگی کرد و با صراحت به ابن زیاد گفت که اگر قرار است امام سجاد(ع) را بکشد او را هم باید همراه او بکشد.[۷۲]سخنان حضرت زینب(س) بر مردم اثری عمیق گذارد و خاندان اموی را رسوا ساخت، سپس عبیدالله دستور زندانی کردن آنان را صادر کرد. خطبه زینب(س) و نیز سخنان امام سجاد(ع) و ام کلثوم و فاطمه بنت الحسین در کوفه و دارالاماره و نیز اعتراض‌های عبدالله بن عفیف ازدی و زید بن ارقم به مردم کوفه جرئت بخشید و زمینه قیام برضد حکومت ظلم را فراهم ساخت.[۷۳]

حضرت زینب کبری در شام

مقاله‌های اصلی: خطبه حضرت زینب در شام و روضه مجلس یزید

پس از واقعه کربلا، یزید از عبیدالله خواست تا کاروان اسیران را همراه سرهای شهیدان به شام بفرستد. خاندان امام حسین(ع) به سوی شام راهی شدند.[۷۴] موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود؛ شهری که مردم آن سال‌ها بغض خاندان علی(ع) را داشتند؛ زیرا سال‌ها تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند. به همین جهت «هنگام ورود اسرا به شام، مردم لباس‌های نو برتن کردند و شهر را زینت دادند. شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور بود[۷۵] اما خطابه‌های حضرت زینب و امام سجاد(ع) در شام، از یک‌سو دشمنی شامیان نسبت به اهل البیت(ع) را به محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین(ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربه‌های کوبنده‌ای بر پایه‌های حکومتش وارد آورد .

یزید مجلسی ترتیب داده بود که اشراف و سران شام در آن شرکت داشتند.[۷۶] وی در حضور خاندان پیامبر(ص) که مانند اسیران در حضورش بودند، اشعاری کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، مطالبی گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل کرد.[۷۷] او با چوب‌دستی که در دست داشت، نسبت به سر بریده امام حسین(ع) جسارت کرد.[۷۸] یزید اشعاری توهین‌آمیز خواند که ناگهان زینب(س) از گوشه مجلس با سخنان یزید به مقابله برخاست و با صدای رسا، خطبه‌ای در حقّانیت امام حسین(ع) و باطل بودن اعمال یزید ایراد کرد. این خطبه، حاضران را تحت تأثیر قرار داد به گونه‌ای که یزید مجبور شد نسبت به اسیران، اندکی نرمش و انعطاف نشان دهد و از هرگونه واکنش سخت پرهیز کند.[۷۹]

دراثر روشنگری حضرت زینب(س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین(ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.[۸۰] عمادالدین طبری در کتاب کامل بهایی گزارش کرده زینب(س) خواست در شام برای امام حسین(ع) عزاداری کند و یزید پذیرفت.[۸۱]

نقش حضرت زینب در نهضت کربلا

وقتى امام حسین‌ علیه السلام پس از امتناع از بیعت با یزید، از مدینه به قصد مکه خارج شد، حضرت زینب نیز با دو تن از فرزندانش به نامهاى محمد و عون، همراه برادر گشت. در طول واقعه عاشورا، نقش فداکاریهاى‌ عظیم زینب، بسیار بود. او در کربلا مصیبت از دست دادن عزیزترین کسانش یعنی برادران، فرزندان و فرزندان برادر را متحمل شد. اما او همه این مصیبت ها را تحمل نمود و در پاسخ سوال طعن آمیز ابن زیاد که پرسید: کار خدا را با برادر و اهل بیت خود چگونه یافتی؟ فرمود: "و ما رأیتُ الاّ جمیلاً...؛ من جز خیر و زیبایى چیزى ندیدم‏ ...".[۵]

روایت است که او با دست خود لباس جنگ بر تن دو فرزندش پوشانید و هر دو را در رکاب مولایش حسین علیه السلام به میدان فرستاد. همچنین پس از شهادت فرزندانش، به سوگ آنان ننشست؛ چرا که این دو قربانی را برای آن مرد بزرگ بسیار کوچک می دید و نگران آن بود که با اشک او در دل مولایش حسین علیه السلام شرم یا اندوهی راه یابد.

زینب سلام الله علیها پس از واقعه عاشورا مراقبت کننده از امام ‌زین العابدین‌ علیه السلام و سرپرست کاروان اسیران اهل بیت بود. علاوه بر آن، در سفر اسارت در کوفه و دمشق، خطابه ‌هاى آتشینى ایراد کرد و رمز بقاى حماسه کربلا و بیدارى مردم گشت. پس از بازگشت به مدینه نیز در مجالس ذکرى که براى شهداى کربلا داشت، به سخنورى و افشاگرى مى ‌پرداخت.

ویژگیها و فضایل حضرت زینب کبری

حضرت زینب علیها السلام داراى قوت قلب، فصاحت زبان، صبر، شجاعت، زهد، ورع و عفاف بود.[۸] امام حسین‌ علیه السلام هنگام دیدار، به احترامش از جا برمى ‌خاست. این بانوى بزرگ، شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و در دوران زندگی، هیچ‌گاه تهجّد را ترک نکرد. امام حسین در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود: «خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نکن[۹]

علامه سید محسن امین درباره حضرت زینب سلام الله علیها می فرماید: زینب کبری سلام الله علیها از زنان بافضیلت است و فضایلش مشهورتر از آن است که بیان شود. خرد، استواری و بلاغتش نیازمند گفتن نیست؛ چرا که همه اینها از خطبه ای که در کوفه و شام ایراد فرموده بود، به خوبی معلوم است، آن گونه که گویا از زبان پدرش علی علیه السلام سخن می گوید. البته از زینب سلام الله علیها عجیب نیست؛ زیرا او از شاخه های درخت نبوت و از خاندان هاشمی بود. جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله پدرش علی مرتضی علیه السلام و مادرش زهرای بتول سلام الله علیها و برادرانش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام است.

سوگواری حضرت زینب در شام

یزید پس از حادثه کربلا، در جهت تبرئه خود، در صدد دل‌جویی و نوازش خاندان پیغمبر برآمد تا به این‌ وسیله احساسات مردم مسلمان شام که سخت بر ضدّ او تحریک شده بود و بیم یک انفجار و انقلاب از این ناحیه می‌رفت را آرام کند، لذا امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) و بانوان را خواست و پس از عذرخواهی و اظهار ندامت و پشیمانی وقایع اخیر و‌ انداختن مسؤولیّت این حوادث به گردن پسر زیاد و دیگران، به آنها پیشنهاد کرد که هم‌اکنون می‌توانید با کمال عزت و احترام در شام بمانید و یا به‌ شهر و موطن اصلی خود مدینه باز گردید.
خاندان پیغمبر که می‌دانستند این پیشنهاد یزید جز از روی ناچاری و ترس از عکس‌العمل مردم شام صورت نگرفته است و هدفی جز عوام‌فریبی ندارد، باز هم از این فرصت کوتاه به دست آمده بهره‌برداری بیشتر کردند، و در جهت کامل کردن رسالت تاریخی خویش به او گفتند: نخست ما را آزاد بگذار تا برای کشتگان خود عزاداری کنیم، چون از روز شهادت عزیزانمان، نگذاشته‌اند برای آنها گریه کنیم و اشک بریزیم. تشکیل این چنین مجلسی به طور واضح به‌ رسوایی بیشتر یزید و بنی‌امیه منجر می‌شد و تکمیل‌کننده مجلس‌ها و تبلیغات و سخنرانی‌های پیشین بود. یزید چون خودش قول داده بود که با هر خواسته آنها موافقت کند، به ناچار محلی در اختیار اهل‌بیت پیغمبر گذاشت و مراسم عزاداری امام (علیه‌السّلام) در کنار قصر یزید بر پا شد.[۱]

مرثیه ‌خوان مجلس نیز بیشتر حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) بودند. از جمله مرثیه‌های منظوم آن مخدّره در مجلس مزبور این است: «اما شَجاکَ یا سَکَن قَتْلَ الحُسَینِ وَ الحَسَن• ظَمآنَ مِنْ طُولِ الحَزَن وَ کُلُّ وَغْدٍ ناهِلُ• یَقُولُ یا قَومِ ابی عَلِیٌّ البَرُّ الوَصّی• وَ فاطِمٌ امّی الّتی لَهَا التُّقَی وَ النائِلُ• مَنّوُاعَلَی ابنِ المُصْطَفی بِشَرْبَةٍ یُحْیی‌بِها• اطفالُنا مِنَ الظَّما حَیْثُ الفُراتُ سائِلُ
با تشکیل مجلس مزبور غُلغله‌ای در شام برپا شد و زنان شامی و دیگران دسته دسته و گروه گروه برای عرض تسلیت به زینب کبری و بازماندگان دیگر امام (علیه‌السّلام) به خانه مزبور می‌آمدند و دختر امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نیز جزئیات شهادت امام (علیه‌السّلام) و مصایب دیگر وارد شده بر آنها را در قالب نثر و نظم برای زنان شامی تشریح می‌کرد. کار مجلس عزاداری تا آنجا بالا گرفت که حتی زنان آل ابوسفیان از جمله هند همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (علیه‌السّلام) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را می‌بوسیدند، گریه و زاری می‌کردند. این برنامه بنابر نقلی ۷ و به نقلی ۳ روز ادامه داشت. [۲] [۳] [۴] [۵] [۶]

علت فرستادن اسراء به مدینه

یزید به زودی دریافت که ادامه اقامت اهل‌بیت در شام روزبه‌روز بر وخامت اوضاع به زیان او می‌افزاید؛ لذا ناچار شد به عناوین مختلف از ادامه آن وضع جلوگیری کند، و به گفته برخی خود آنها رفتن به مدینه را بر ماندن در شام ترجیح دادند و یزید نیز که منتظر چنین فرصتی بود آنان را به سرعت به مدینه فرستاد. [۷] [۸]

منابع تاریخی و مقاتل گفته‌اند یزید به نعمان بن بشیر دستور داد که وسایل حرکت خاندان عصمت را از شام به مدینه فراهم کند تا ایشان را بعد از آن همه مصیبت با احترام روانه مدینه کند. [۹] [۱۰]

سوگواری حضرت زینب در مدینه

کاروان اسرای اهل بیت به سوی مدینه حرکت داده شد ولی زمان دقیق ورود کاروان اهل بیت (علیه‌السّلام) به مدینه روشن نیست. هنگامی که کاروان اسرا به مدینه نزدیک شد، علی بن الحسین (علیه‌السّلام) دستور داد که کاروانیان از شترها فرود آیند، خیمه‌ها را بر پا کرده و در آن جای گیرند. سپس به بشیر بن حذلم فرمود: ‌ای بشیر! وارد مدینه شو و خبر شهادت ابی‌عبدالله (علیه‌السّلام) و ورود ما را به مردم برسان. «... فَلَمْ ارَ باکِیاً وَلا باکِیَهً اکْثَرَ مِنْ ذلِکَ الْیَوْمِ، وَلا یَوْماً اَمَرَّ عَلَی الْمُسْلِمینَ مِنْهُ بَعْدَ وَفاهِ رَسُولِ اللهِ

بشیر می‌گوید: مردم با حزن و‌ اندوه به سرعت به مکانی که کاروان در آنجا بود، به راه افتادند و من نیز با مرکبم به آنجا بازگشتم، دیدم سیل جمعیت راه‌ها را بند آورده‌اند. من از مرکب پیاده شدم و خود را با زحمت به کنار خیمه‌ها رساندم. دیدم علی بن الحسین (علیه‌السّلام) هنوز داخل خیمه است، آن‌گاه از خیمه بیرون آمد، در حالی که پارچه‌ای در دست داشت که با آن اشک‌هایش را پاک می‌کرد. کسی چارپایه‌ای آورد و حضرت روی آن نشست، در حالی‌که پیوسته اشک‌هایش جاری بود. مردم که این صحنه‌ را دیدند، صدای گریه آنان بلند شد و از زنان و دختران مدینه نیز ناله و شیون برخاست، مردم از هر سو به نزد آن حضرت می‌آمدند و او را تسلیت می‌گفتند و آن منطقه پر از شیون و غوغا شد.

امام (علیه‌السّلام) برای مردم خطبه خواندند. «الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمِینَ، اَلرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، بارِیءِ الْخَلائِقِ اَجْمَعِینَ، اَلَّذِی بَعُدَ فَارْتَفَعَ فِی السَّمواتِ الْعُلی..... فَاِنّا للهِِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَة ما اَعْظَمَها وَاَوْجَعَها وَاَفْجَعَها وَاَکَظَّها وَاَفْظَعَها وَاَمَرَّها وَاَفْدَحَها، فَعِنْدَاللهِ نَحْتَسِبُ فِیما اَصابَنا وَما بَلَغَ بِنا، اِنَّهُ عَزِیزٌ ذُوانْتِقام».

سپس قافله اهل بیت وارد شهر مدینه منوره شد. زینب کبری (علیهاالسّلام) به محض ورود به مدینه به همراه دیگر زنان و دختران امام حسین وارد در مسجد النبی شدند و سخنان جان‌سوزی را با جد خویش دارند که در کتاب‌های مقاتل ضبط است. «یا جَدّاه اِنّی ناعِیهٌ اِلَیْکَ اخِی الْحُسَیْنَ؛ ‌ای جدّا! من خبر مرگ برادرم حسین را برای تو آورده‌ام
پس از ورود اهل بیت به مدینه، مردم مدینه دسته دسته برای عرض تسلیت شهادت فرزندان بنی‌هاشم و دو پسر عبدالله بن جعفر و امام حسین (علیه‌السّلام) به خانه‌ عبدالله بن جعفر و زینب کبری می‌رفتند.[۱۱]

با ورود اهل‌بیت به مدینه، شهر یک‌پارچه صورت ماتم و عزا و شیون به خود گرفت و با گذشت هر روز از ورود آنان به شهر، گویا مصیبت تازه‌تر و زمینه تازه‌ای برای انقلاب بر ضدّ حکومت مرکزی شام فراهم می‌شد. تا آنجا که پس از گذشت یکی دو سال شهر مدینه در «واقعه حرّه» بر ضدّ بنی‌امیه و یزید قیام کرد و شهرهای دیگر چون مکه و کوفه نیز به تدریج پرچم مخالفت با یزید برافراشتند و توانستند از سلطه یزید خارج شوند. همچنین پس از حدود چهار سال شرّ این خاندان یعنی فرزندان ابوسفیان از سر مسلمانان کم شد و حکومت به‌ بنی‌مروان منتقل گردید و پیشگویی‌های عقیله بنی‌هاشم درباره حکومت یزید محقق گردید.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ | 18:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هجرت حضرت زینب به شام

عمرو بن سعید اشرق که از سوی بنی‌امیه به عنوان حاکم مدینه منصوب شده بود طی نامه‌ای به یزید، مطلب را به اطلاع او رساند و او را از ماجرای برپایی مجالس عزا با خبر کرد. در نامه او به یزید چنین آمده بود: «همانا که وجود زینب در میان مردم مدینه اذهان را می‌آشوبد. او زنی سخنور و عاقل و خردمند است و عزم کرده تا با هوادارانش انتقام خون حسین را بگیرد

یزید در پاسخ به او دستور داد که میان حضرت زینب (علیهاالسّلام) و مردم مدینه جدایی‌ اندازد. او نیز به آن حضرت اعلام کرد که از مدینه خارج شود و در هر جای دیگری که مایل است، زندگی کند. حضرت زینب (علیهاالسّلام) به ناچار مدینه را در روزهای پایانی ذی‌الحجه سال ۶۱ هجری در حالی که هنوز سالگرد برادرش نرسیده بود به همراه با دختران امام حسین (علیه‌السّلام) (فاطمه و سکینه) و فضه خادمه (علیهاالسّلام) ترک کرد و به سوی شام روانه شد. [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵]

وفات حضرت زینب کبری

حضرت زینب سلام الله علیها در سال ۶۳ هجرى و به نقلى ۶۵ هجری در سن ۵۷ سالگی درگذشت و طبق نقل مشهور مزارش در روستای راویه دمشق، پایتخت سوریه امروزی است. در کتاب‌ «خیرات الحسان‌» آمده است: در مدینه قحطى پیش آمد. زینب همراه شوهرش عبدالله بن جعفر به شام کوچ کردند و قطعه‌ زمینى داشتند. زینب در همان جا در سال ۶۵ هجرى درگذشت و در همان مکان دفن شد. برخى نیز معتقدند مدفن حضرت زینب در مصر یا مدینه است.[۱۰]

زمان و مکان وفات

حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) پس از گذشت حدود ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، در دمشق شام چشم از جهان فرو بست.

در تاریخ وفات حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) سومین فرزند امیرمومنان حضرت علی (علیه‌السّلام) اختلاف‌نظر وجود دارد، اما مشهور این است که آن حضرت در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری پس از تحمل مصائب کربلا و رنج‌های اسارت در ۵۷ سالگی به دیدار معبود شتافتند و در جوار حضرت حق آرام گرفتند. [۱۶]

بحر المصائب نوشته است: حضرت زینب (علیهاالسّلام) بعد از واقعه کربلا و رنج شام و محنت ایام، چندان گریست که قدش خمیده شده و گیسوانش سفید گردید و زندگی‌ای سراسر حزن و‌ اندوه داشت تا به سرای دیگر رخت بربست. [۱۷]

چگونگی وفات حضرت زینب کبری

یکی از سوالاتی که در ارتباط با آن بانوی بزرگوار مطرح می‌شود درباره چگونگی وفات ایشان است؟ علت اصلی وفات‌ ام المصائب حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) کاملا مشخص نیست و در این‌باره گمانه‌های مختلفی وجود دارد. باید گفت: بر اساس برخی از نوشته‌ها آن حضرت مریض شد و به طور طبیعی وفات کردند.

[۱۸]

و این احتمال طبیعی‌تر به نظر می‌رسد چون آن حضرت آن همه سختی و مصیبت دید و در سایه آن‌ها بیمار شد. بر اساس برخی از احتمالات حضرت زینب کبری توسط عوامل یزید مسموم شد و به شهادت رسید که این احتمال هم دور نیست چون حضرت زینب همه وقایع کربلا را دیده و وجود او یادآور مصائب کربلا و یادآور فجایع حکومت یزید است و یزید نمی‌تواند او را تحمل کند. البته دشمن در انجام این کارها سند به دست کسی نمی‌دهد و در خفا و پنهانی دست به این اعمال می‌زنند. [۱۹]

به هر حال احتمال شهادت حضرت، توسط عوامل یزید احتمالی دور از ذهن نیست، اما دلیل قطعی تاریخی برای این روایت دیده نشده است. بیمار شدن حضرت مهم‌ترین و قابل قبول‌ترین احتمال برای وفات ایشان است. در این احتمال حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) بر اثر بیماری و یا مصائب و سختی‌هایی که از واقعه عاشورا به آن دچار شدند در سن ۵۷ سالگی در شام وفات و یا به شهادت رسیدند.[۲۰] [۲۱]

درگذشت و محل دفن حضرت زینب کبری

تصویری قدیمی از مقام و مسجد حضرت زینب(س) در مصر مربوط به سال ۱۸۸۴م

گفته شده درباره زمان و مکان و چگونگی درگذشت حضرت زینب(س)، در منابع تاریخی تا سده هشتم هجری اطلاعات دقیقی وجود ندارد و اطلاعات موجود فقط تا زمانی را شامل می‌شود که کاروان اسیران وارد مدینه می‌شود.[۸۲] با این حال، وفات حضرت زینب(س) در یکشنبه، ۱۵ رجب سال ۶۲ق را مشهور دانسته‌اند.[۸۳] روز ۱۴ رجب[۸۴] و سال ۶۵ق[۸۵] نیز از دیگر نظرات در این باره است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ | 18:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

در مورد محل دفن حضرت زینب(س) سه دیدگاه مطرح است:

شام: مشهور این است که قبر حضرت زینب(س) در شام است.[۸۶] این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب(س)، این منطقه «شهرک السیدة زینب» نام گرفته است.[۸۷]

مصر: برخی از مورخان قبر زینب(س) را در مصر دانسته‌اند.[۸۸] این مکان که به مقام حضرت زینب یا مسجد السیدة زینب مشهور است، در منطقه سیدة زینب قاهره قرار دارد.[۸۹] سید محمدکاظم قزوینی در کتاب زینب الکبری من المهد الی اللحد، این قول را قوی‌ترین احتمال شمرده است.[۹۰]

مدینه: سید محسن امین، قبرستان بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب(س) دانسته است.[۹۱]

محمدجواد مغنیه در کتاب الحسین و بطلة کربلا با رد قول سوم گفته است که از آنجا که علمای مورد اعتماد مانند کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی محل دفن حضرت زینب را بیان نکرده‌اند، از این جهت نمی‌توان هیچ یک از اقوال سه‌گانه بر دیگری ترجیح داد. شهرت شام و مصر نیز با هم تعارض می‌کنند و از این جهت نیز هیچ یک بر دیگری ترجیح ندارند. بنابراین نمی‌توان با اطمینان محل دفن او را مشخص و بیان کرد؛ اما بدون تردید زیارت زیارت‌گاه موجود در شام و مصر به جهت تعظیم اهل‌بیت پسندیده است.[۹۲] در کتاب مقتل جامع سیدالشهداء نیز هر سه دیدگاه نقد شده و هیچ یک بر دیگری ترجیح داده نشده است. از جمله نقدها به هر سه دیدگاه این است که با اینکه حضرت زینب از شخصیت‌های بزرگ و مهم اسلام به شمار می‌رفت، اما در کتاب‌های معتبر قدیمی نامی از محل دفن حضرت زینب در شام، مصر و مدینه به میان نیامده است. بنابراین هیچ یک از این سه محل را نمی‌توان با اطمینان محل دفن حضرت زینب(س) به شمار آورد.[۹۳]

درباره مزار مشهور در دمشق نیز گفته شده که نام صاحب این مزار تا قرن هشتم قمری، ام‌کلثوم ضبط شده است؛ ولی پس از آن تاریخ به تدریج آن مزار را به زینب کبری نسبت داده‌اند.[۹۴]

از سال ۱۳۹۱ش تا ۱۳۹۴ش و در پی حملات گروه‌های تروریستی همچون داعش به سوریه، اقداماتی برای تخریب حرم حضرت زینب(س) صورت گرفت که به آسیب‌دیدگی بخشی از حرم، از جمله گنبد و همچنین شهادت برخی از ساکنان و زائران حرم منجر شد.[۹۵]

علت سفر دوم حضرت زینت به شام

در اینجا سؤالی وجود دارد که ممکن است به ذهن هر خواننده‌ای خطور کند و آن، این پرسش است که سفر دوم بانو زینب (علیهاالسّلام) از مدینه به شام، چگونه و به چه علت بوده است؟ این پرسش در مورد اصل موضوع وجود بارگاه زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در شام بی‌تاثیر است، چرا که حقیقت و چگونگی دفن مدفونین در بسیاری از مزارهای معروف، بر ما پوشیده است و جز کتاب‌های سیره و شهرت، دلیل دیگری برای اثبات آن نداریم. ولی اصل این موضوع که مرقد حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در شام است از قرائن و شواهد بسیاری برخوردار بوده و قریب به یقین است. بنابراین اگر هیچ دلیل و قرینه‌ای هم برای علت سفر دوم ایشان به شام پیدا نکنیم، در اصل موضوع وجود بارگاه زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در شام تاثیری نخواهد گذاشت.

همانند مزار فضه، خادم فاطمه (علیهاالسّلام) در دمشق که هیچ اختلاف نظری در مورد آن وجود ندارد و همه نویسندگان مزارات، آن را ذکر کرده‌اند، اما علت دفن ایشان در آنجا و زمان وفات ایشان را مشخص نکرده‌اند. مزار حر ریاحی نیز چنین وضعیتی داشته است. مشهور است که این مزار در یک فرسخی کربلا قرار داشته و فقیهان، آن را زیارت می‌کرده‌اند.

[۲۲]

همه گروه‌های چهارگانه‌ای که به وجود مزار زینب کبری (علیهاالسّلام) دختر علی (علیه‌السّلام) در روستای راویه معتقد هستند، درباره علت آمدن آن حضرت به این مکان، سند تاریخی ارائه نکرده‌اند.

ما اعتراف می‌کنیم که تاریخ، با وجود وسعتش در نقل داستان‌های خرافی و برخی افسانه‌های گوناگون، بسیاری از جزئیات موضوعات مهمی را که مطلوب و مورد نیاز یک پژوهش‌گر و محقق است، به صورت مبهم رها کرده است. این امر عجیب نیست؛ چرا که تاریخ در بیشتر اوقات، اسیر دست‌های گنه‌کار، قلم‌های مزدور و حکومت‌های ظالم بوده است. باعث تعجب است که می‌بینیم درباره زندگی بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام)، تا قرن نهم هجری، هیچ کتاب مستقلی نوشته نشده است یا اگر تالیف شده است، جایش در فهرست‌ها خالی است. اولین کتاب مستقلی که ما در این‌باره سراغ داریم، کتاب حافظ عبدالرحمن سخاوی (م ۹۰۲ ه.ق) و بعد از آن کتاب ابن طولون دمشقی (م ۹۵۲ ه.ق) است؛ اما سخاوی به بحث درباره محل دفن ایشان نپرداخته است. حافظ ابن طولون دمشقی، مرقد ایشان در روستای راویه شام را تایید کرده و گفته است که ایشان در واقعه حره به آنجا آمد، اما بیشتر از این، چیزی نگفته است. اگرچه روایت‌هایی هم وجود دارد که دهان به دهان نقل شده، که در مدینه، قحطی و گرانی رخ داد. از این‌رو عبدالله بن جعفر، به مزرعه‌اش در مکان مذکور (بیرون دمشق) سفر کرد. در آنجا، زینب (علیهاالسّلام) مریض شد و درگذشت و در روستای راویه به خاک سپرده شد.

در کتاب «ناسخ التواریخ» و برخی منابع معاصر دیگر روایاتی آمده، که می‌گوید: «ام‌کلثوم چهار ماه پس از ورود اهل بیت (علیه‌السّلام) به مدینه از دنیا رفت...» [۲۷]

در مجموع، بنابراین روایت و اخبار مشابه آن، حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) تا پایان عمر در مدینه ماند و سرانجام در همان شهر درگذشت.[۲۸]

همچنین روایاتی وجود دارد که ایشان پس از سفر شام و ورود به مدینه، از هر فرصتی برای افشای چهره پلید دشمنان اهل بیت (علیه‌السّلام) بهره می‌برد و زمینه قیام مردم بر ضد حکومت اموی را فراهم می‌نمود.

گزارش تلاش‌ها و فعالیت‌های انقلابی حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به گوش یزید بن معاویه رسید و او تصمیم گرفت تا دوباره حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را به شام تبعید کند. اما این‌بار اهل مدینه، به‌ویژه بنی‌هاشم به حمایت از آن حضرت برخواستند و یزید نتوانست او را از مدینه خارج کند. بنابراین فرض، می‌توان گفت که آن حضرت تا پایان عمر در مدینه ماند و در همان‌جا از دنیا رفت. [۲۹]

محمد راجی کناس نیز ضمن تایید این نظر می‌نویسد: «والصحیح انها دفنت فی المدینه، حیث ترقد امهات المؤمنین فی البقیع»[۳۰]

نویسنده «ناسخ التواریخ» نیز پس از نقل آرای گوناگون می‌نویسد: «آنچه صحیح می‌نماید این است که حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) پس از بازگشت به مدینه طیبه، وفات کرده و در مدینه مدفون است[۳۱]

تنها از دو تن از مورخان نقل شده است که حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در مصر دفن شده است. یکی از آنها ابن‌ عساکر است و دیگری ابن‌ طولون. جالب این‌که هر دو نفر، اگر در جایی، جانب دیدگاه مصر را گرفته‌اند، در جای دیگر، جانب شام را اختیار کرده‌اند. مثلاً ابن‌عساکر در تاریخ خود، در جلد مربوط به زنان، زندگی‌نامه حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را آورده، ولی در مورد تاریخ و محل فوت و دفنش چیزی نگفته است.

[۲۰۴]

سخن ابن‌ طولون نیز مدعا را ثابت نمی‌کند، زیرا قاضی نورالدین عدوی شامی (متوفای ۱۰۳۵ق) در کتاب «زیارات» نقل کرده که ابن‌ طولون در کتاب «سیرة السیدة زینب» آورده که مدفن عقیله زینب در قریه «راویه» در «غوطه» دمشق است.

بسیاری از مورخان و عالمان با توجه به دلایل فراوانی که دارند، معتقدند مرقد مطهر زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) دختر علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) در سمت جنوب شرقی دمشق، پایتخت کشور سوریه و در هفت کیلومتری آن، در روستای «راویه» و در منطقه «غوطه» دمشق واقع شده و پیوسته کعبه پیروان، مکان حاجت‌روا شدن پیشگامان و مقصود دل‌های مؤمنانی است که از تمام سرزمین‌های اسلامی به آنجا روی می‌آورند. این مزار، در قرن دوم هجری، زیارت می‌شده است. بانو نفیسه، همسر اسحاق مؤتمن، فرزند امام جعفر صادق (علیه‌السّلام)، آن‌را زیارت کرده است.

این مزار، پیوسته محل اجابت دعا بوده و کرامات بسیاری از آن ظاهر شده است که بر سر زبان‌ها جاری شده، و سینه‌به‌سینه، نقل گردیده است.

دانشمندان بسیاری از شیعه و سنی تصریح کرده‌اند، کسی که در روستای راویه دفن است، زینب کبری، دختر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) است و مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) و دو برادرش، حسن و حسین (علیه‌السّلام)، و همسرش، عبدالله بن جعفر است. وی دارای چهار فرزند از عبدالله بن جعفر به نام‌های علی، عون، عباس و ام‌کلثوم است.
ابوبکر موصلی
که در قرن هشتم هجری می‌زیسته، در کتابش به نام «فتوح الرحمن» گفته است: «خانم زینب کبری (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیه‌السّلام) و خواهر حسن، حسین و محسن که در کودکی وفات یافت، همه از زهرا (علیهاالسّلام) هستند. وی بعد از مصیبت برادرش وفات یافت و در روستایی از اطراف دمشق که به آن راویه می‌گویند، دفن گردید. من با گروهی از دوستانم قبر ایشان را زیارت کردیم.[۲۲۰] [۲۲۱]

دکتر عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی می‌گوید: «ام‌کلثوم، همان طوری‌که در روایات آمده است، نزد عبدالله بن جعفر، در غوطه دمشق، بعد از مصیبت برادرش حسین (علیه‌السّلام) وفات یافت

در این گروه، بزرگانی از اهل فن، علم و تحقیق، از علمای شیعه و سنی هستند،[۲۲۲] که اسامی برخی از آنها را ذکر می‌کنیم: شمس‌الدین محمد بن احمد ذهبی دمشقی (م ۷۴۸ق)،[۲۲۳]

ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن بطوطه مغربی (م ۷۷۰ق) [۲۲۴] ابوالبقاء عبدالله بن محمد بدری مصری، (م ۸۴۸ق) [۲۲۵] برهان‌الدین ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن محمود بن بدر بن عیسی حلبی دمشقی شافعی، (م ۹۰۰ق)[۲۲۶] قاضی نورالدین محمود بن علی بن موسی عدوی شافعی (م ۱۰۳۵ق)، [۲۲۷] یاسین بن مصطفی فرضی بقاعی (م ۱۰۹۵ق)، شیخ حسن یزدی (م ۱۲۴۲ق)، میرزا علی کنی (م ۱۳۰۶ق)، مجدد شیرازی (م ۱۳۱۲ق)، براقی نجفی،[۲۲۸] محمدحسن آشتیانی (م ۱۳۱۹ق)، [۲۲۹] محمدحسین کاظمی (م ۱۳۰۸ق)، محمدحسن مراغی (م ۱۳۱۲ق)، [۲۳۰] حسین نوری طبرسی (م ۱۳۲۰ق)، [۲۳۱] حسن صدر کاظمی (م ۱۳۸۸ق)، محمدحسین آل کاشف الغطاء (م ۱۳۷۳ق)، سید عبدالحسین شرف‌الدین (م ۱۳۷۷ق)،[۲۳۲] سید هبةالدین شهرستانی (م ۱۳۸۸ق)، شیخ عباس قمی (م ۱۳۳۵ق)، علی بن عبدالعظیم واعظ اصفهانی در کتاب وقائع‌ الایام، شیخ‌ هاشم خراسانی (م ۱۳۵۲ق)، سید محسن حکیم (م ۱۳۹۰ق)، سید محمدکاظم شریعتمدار، علامه عبدالعلی سابقی پاکستانی (م ۱۳۸۴ق)[۲۳۳] و... [۲۳۴] [۲۳۵] [۲۳۶] [۲۳۷]

علما و مورخانی هستند که گفته‌اند، کسی که در روستای راویه دفن است، همان بانو زینبی است که کنیه‌اش ام‌کلثوم است یا این‌که گفته‌اند، وی دختر فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) است. این افراد عبارت‌اند از: ابوالحسن محمد بن جبیر کنافی غرناطی (م ۶۱۴ق)؛ [۲۳۸] [۲۳۹] [۲۴۰] [۲۴۱]

عمادالدین حسن بن علی بن محمد طبری (م ۶۷۶ق)؛ [۲۴۲] عثمان بن احمد بن محمد سویدی حورانی (م ۹۷۰ یا ۱۰۰۳ق)؛ [۲۴۳] احمد فهمی محمد مصری، عبدالقادر ریحاوی دمشقی و توفیق ابوعلم مصری که از معاصران هستند. [۲۴۴] [۲۴۵] [۲۴۶]

بر اساس این دیدگاه نیز بارگاه موجود در دمشق می‌تواند مرقد مطهر حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) باشد، زیرا ایشان دختر امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بوده و زینب نام داشته و مکنای به کنیه ام‌کلثوم نیز بوده‌اند. اما برخی گفته‌اند ایشان همان کسی است که خلیفه دوم با او ازدواج کرد. این ادعا، سخنی موهوم و بی‌پایه است و حقیقت ندارد. چونکه مورخان در این زمینه اتفاق‌نظر دارند که ام‌کلثومی که بر اساس اقوالی به همسری عمر درآمد، [۲۴۷] [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰]

در زمان حکومت سعید بن عاص بر مدینه، در سال ۵۴ق در زمان حیات امام حسن و امام حسین (علیه‌السّلام) از دنیا رفتند و در بقیع مدفون گردیدند. [۲۵۱] [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶] [۲۵۷] [۲۵۸] [۲۵۹] [۲۶۰]

از این‌رو هیچ‌گونه توجیهی وجود ندارد که ام‌کلثومی را که بر اساس اقوالی به همسری عمر درآمد، همان زینبی بدانیم که بعد از مصیبت برادرش حسین (علیه‌السّلام)، در شام وفات یافت.

برخی از مورخان معتقدند که کسی که در راویه شام مدفون است، ام‌کلثوم است و بیشتر از آن چیزی نگفته‌اند و مشخص نکرده‌اند که کدام ام‌کلثوم منظور نظرشان است. این افراد عبارت‌اند از: ابوالحسن علی بن ابی‌بکر هروی (م ۶۱۱ ه.ق) در کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات؛[۲۶۱] یاقوت بن عبدالله حموی بغدادی (م ۶۲۴ق) در کتاب معجم البدان؛ [۲۶۲] ابوعبدالله بن علی بن ابراهیم بن شداد حلبی (م ۶۸۴ق) در کتاب الاعلاق الخطیره؛ [۲۶۳] صلاح‌الدین محمد بن شاکر کتبی (م ۷۶۴ق).[۲۶۴]

بسیاری از مورخان و عالمان با توجه به دلایل فراوانی، معتقدند مرقد مطهر زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در روستای «راویه» شام و در منطقه «غوطه» دمشق است. این دلائل به‌طور اجمال عبارتند از: قدمت و شهرت تاریخی مرقد، پیدا شدن کتیبه قدیمی، زیارت سیده نفیسه در سال ١٩٣ هجری، تصریح بیشتر نویسندگان و گردشگران، متن وقف‌نامه «سید حسین موسوی» در سال ۷۶۸ هجری و تایید قاضیان هفت‌گانه شامی و گزارش کرامات بی‌شمار این دیدگاه را تقویت کرده و به قطعیت نزدیک می‌سازد. در زیر اجمالا به این دلائل می‌پردازیم:

زیارت مرقد زینب

این مزار، در بین عالمان و مورخان شهرت زیادی داشته و پیوسته زائران و طالبان برکت، از شهرهای دور و نزدیک به زیارت آن می‌آمده‌اند. بانوی بزرگوار، حضرت نفیسه، دختر حسن الانور بن زید الابلج بن امام حسن بن علی (علیه‌السّلام)، همسر اسحاق مؤتمن بن امام صادق (علیه‌السّلام)، در سال ١٩٣ ه.ق، هنگامی که مرقد حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) را زیارت کرد، مرقد بلند مرتبه و معروف به مقام «السیدة زینب (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیه‌السّلام)، قبر عمه‌اش فاطمه، دختر حسین (علیه‌السّلام)، و قبر فضه خادمه فاطمه (علیهاالسّلام)» را نیز زیارت کرد. [۲۷۱] [۲۷۲] [۲۷۳] [۲۷۴]

حدود سال ۵۰۰ق، مردی قرقوبی از ساکنان حلب، مسجدی بزرگ در مزار ایشان بنا نمود که از مشهورترین مساجد دمشق بود. جهانگرد ابوبکر هروی (م ۶۱۱ق)، این مقام را زیارت کرد و در کتاب معروف خویش، «الاشارات الی معرفة الزیارات»، از آن یاد کرده است. [۲۷۵]

ابن جبیر (م ۶۱۴ق) نیز این مزار را زیارت کرده و در سفر خویش، از محل‌های وقفی مربوط به این مزار، سخن گفته است. [۲۷۶] [۲۷۷] [۲۷۸] [۲۷۹] همچنین ابن بطوطه (م ٧٧٠ق) نیز این مزار را زیارت کرده است.[۲۸۰]

در سال ۷۶۸ق، سید حسین موسوی نقیب الاشراف، از شخصیت‌های بزرگ دمشق در زمان خود، تمام باغ‌ها و زمین‌های خویش را وقف این مزار نمود و وقف‌نامه بلندی نوشت که هفت تن از قاضیان بزرگ دمشق در زمان خویش نیز، بر صحت این وقف‌نامه، شهادت داده‌اند. در این وقف‌نامه، آمده است که کسی که در این مزار مدفون است، ام‌کلثوم، زینب کبری (علیهاالسّلام)، دختر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) است. این امر نشانگر این است که این مزار، از گذشته به نام بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام) معروف بوده است، به‌طوری که هیچ کدام از شخصیت‌های بزرگ دمشق، در آن شک نداشته‌اند. بنابراین مرقد زینب کبری (علیهاالسّلام) در شام از قرن دوم هجری شهرت داشته و در قرن هشتم هجری اهمیت بسیاری یافت، به‌طوری که هزاران زائر از سرزمین‌های وسیع اسلامی، به زیارت ایشان می‌آمدند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ | 18:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شهرت تاریخی مزار

وجود و شهرت فراگیر این مزار در قرن دوم هجری، به اثبات رسیده است، چرا که در سال ١٩٣ق، بانو نفیسه، همسر اسحاق مؤتن، فرزند امام جعفر صادق (علیه‌السّلام)، این مزار را زیارت کرد و کسانی که زندگی‌نامه بانو نفیسه، (م ٣٠٨ق) در مصر را نوشته‌اند، به این زیارت اشاره کرده‌اند. در اینجا ما اسامی مؤلفانی را ذکر می‌کنیم که به این موضوع اشاره کرده‌اند. مهم نیست که نظر این مؤلفان درباره کسی که در اینجا دفن شده است چیست، بلکه آنچه اینجا برایمان مهم است، شهرت این مزار است:

علی بن حسن بن هبة‌الله دمشقی (م ۵۶١ق)؛ کسی که در شرق قبر مدرک دفن شده است، همان بانو زینب (علیهاالسّلام) است که حورانی در «الاشارات» از آن حضرت با ام‌کلثوم یاد کرده است. [۲۸۱]

ابوالحسن علی بن ابی‌بکر بن هروی (م ۶١١ق)؛ او زندگی‌نامه آن بانو را در «کشف الظنون» «اللمعات البرقیه» آورده است. وی در کتاب «الاشارات» خود، این مزار را با نام‌ ام‌کلثوم ذکر کرده است. [۲۸۲] [۲۸۳]

ابوالحسین محمد بن احمد بن جبیر کنافی (م ۶١۴ق) در سفرنامه‌اش که در مصر چاپ شده است، از این مزار به اسم زینب و با کنیه ام‌کلثوم یاد کرده است. وی روایت می‌کند: مزار در یک فرسخی شهر، در روستایی که معروف به راویه است، واقع شده است. بر روی این مزار، یک مسجد قرار گرفته است، و خارج از آن، منزل‌هایی وجود داشته و دارای موقوفاتی نیز می‌باشد.[۲۸۴] [۲۸۵] [۲۸۶] [۲۸۷]

شهاب‌الدین ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموی (م ۶۲۴ق) از این مزار در روستای راویه به اسم ام‌کلثوم یاد کرده است. [۲۸۸]

یوسف بن قزاوغلی، معروف به سبط بن جوزی (م ۶۵۴ق) از این مزار در کتاب «المزار» خود، به اسم بانو زینب، با کنیه ام‌کلثوم یاد کرده است. [۲۸۹] [۲۹۰]

عزالدین ابوعبدالله محمد بن علی بن ابراهیم بن شداد حلبی (م ۶۸۴ق) می‌گوید:
ابن فرات، وزیر مشیر بن شداد، شخصی فاضل و تاریخدان، از این مزار با کرامت در نسخه‌ای از کتابش، به قبر «زینب کبری»، دختر امام علی (علیه‌السّلام) از فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) و در نسخه دیگری از کتابش به «ام‌کلثوم» یاد کرده است. [۲۹۱]

شمس‌الدین محمد بن احمد بن عثمان ذهبی دمشقی (م ۷۴۸ق)، ذکر کرده است که مزار زینب کبری (علیهاالسّلام)، همسر عبدالله بن جعفر، در دمشق است. [۲۹۲]

ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن بطوطه مغربی (م ٧٧٠ق)، از این مزار در روستای راویه، به اسم زینب و با کنیه ام‌کلثوم از فاطمه زهرا (علیهاالسّلام)، و دختر علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) یاد کرده، و گفته است که رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خاطر شباهت ایشان به خاله‌اش ام‌کلثوم، این کنیه را به ایشان دادند. بر روی مزار ایشان، مسجدی بنا شده است و درآمدها و موقوفاتی نیز دارد. اهالی دمشق آن را «قبر الست» یا ام‌کلثوم می‌نامند.[۲۹۳]

سید حسین موسی موسوی، از شخصیت‌های بزرگ سادات موسوی در دمشق که از سال ۷۶۸ق صاحب موقوفات مزار بانوی خردمند، زینب است، در وقف‌نامه خود تصریح کرده است: «کسی که در روستای راویه مدفون است، همان ام‌کلثوم، زینب کبری، دختر زهرا (علیهاالسّلام) و خواهر دو سبط پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، حسنین است
ابوالبقاء عبدالله بن محمد بدری ( م ۸۴۸ق)، گفته است: «کسی که در راویه مدفون است، همان زینب کبری، دختر امام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، و خواهر همان ام‌کلثومی است که با عمر ازدواج نمود». [۲۹۴]

برهان‌الدین ابواسحاق، ابراهیم بن محمد بن محمود حلبی شافعی، معروف به ناجی، شیخ و بزرگ محدثان زمان خویش، حافظ احادیث و انساب، فقیه و صاحب کرامات است در سال ۹۰۰ق در دمشق درگذشت. وی تصریح کرده است، کسی که در راویه مدفون است، همان زینب کبری، دختر علی بن ابی‌طالب است. [۲۹۵]

حافظ شمس‌الدین محمد بن علی بن محمد بن طولون صالحی دمشقی (م ۹۵۳ق) از بزرگ‌ترین حافظان دمشق بود. وی در رساله خود که درباره زندگی‌نامه حضرت زینب (علیهاالسّلام) نوشته است، می‌گوید: «ایشان در روستای راویه مدفون است و در حادثه حره، به آنجا آمده است.» به نقل از کتاب خطی ایشان در گنجینه آل جوهری نابلس، این خبر آمده است. عدوی نیز در «الزیارات»، چاپ دمشق، از او روایت کرده است. [۲۹۶]

عثمان بن احمد بن محمد بن رجب بن سریح، معروف به ابن حورانی (م ۹۷۰ یا ۱۰۰۳ق) تصریح کرده است: «کسی که در روستای راویه مدفون است، همان خانم زینب، ام‌کلثوم، دختر علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) است». او این خبر را از قول ابن عساکر و ناجی نیز نقل کرده است.

احمد بن محمد بصراوی (م ۱۰۰۳ق)، از این مزار با کرامت، به اسم خانم زینب (علیهاالسّلام)، در کتاب خود به نام «تحفة الانام»، در بخش چهارم، در لابه‌لای سخن گفتن درباره صحابه و تابعینی که در دمشق وفات یافته‌اند، سخن به میان آورده است. این کتاب از نسخه‌های خطی شماره ۶۶۲۶، کتابخانه ظاهریه است.

کشف کتیبه مرقد

در سال‌های اخیر سنگ‌نوشته‌ای از این مرقد شریف کشف شد، که روی آن چنین نوشته شده است: «هذا قبر السیدة زینب بنت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بنت الزهرا (سلام‌الله‌علیها) توفیت فی هذا المکان اقبرت فی رجوعها الثانی[۲۹۷]

در سال ۱۳۰۲ق، در زمان سلطان عبدالعزیز خان عثمانی کتیبه‌ای توسط متولیان قبر شریف حضرت زینب (علیهاالسّلام) که برخی از آنان از سادات علوی خاندان سیدة بن زهرة، هستند کشف گردید.

ماجرا از این قرار بوده است که: گنبد مزار به خاطر قدمتش، روی قبر شریف فرو می‌ریزد. سلطان عبدالعزیز خان عثمانی از این موضوع آگاه شد، بنابراین به والی شام دستور داد که مرقد مطهر را بازسازی کند. در هنگام بازسازی حرم مطهر، یک تخته سنگ به‌ اندازه طول قامت یک انسان با خط کوفی قدیم در داخل قبر پیدا می‌شود، که نوشته موجود در دو خط اول آنکه به خاطر قدمت سنگ و پاک شدن عباراتش به زحمت خوانده شد. متن روی تخته سنگ، این بود: «هذا قبر السیدة زینب بنت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بنت الزهرا (سلام‌الله‌علیها) توفیت فی هذا المکان اقبرت فی رجوعها الثانی؛ این قبر بانو زینب، دختر علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) است. مادرش فاطمه بتول (سلام‌الله‌علیها) است که در این مکان بعد از بازگشت دومش وفات یافته و در اینجا دفن شده است.» در نتیجه آن کتیبه را بر روی قبر قرار می‌دهند.
این موضوع را مورخ نجفی، سید حسین براقی (م ۱۳۲۰ق)، از متولی پیشین روضه زینبیه، سید سلیم مرتضی که در سال ۱۳۰۲ق وارد نجف شد و این ماجرا را در محضر آیت‌الله محمدحسین کاظمی نقل کرده است در رساله خطی خود با عنوان «الثمر المجتنی»، ذکر کرده است. مورخ محقق، استاد صلاح‌الدین المنجد می‌گوید: نوشته‌های موجود در سنگ‌ها، از مهم‌ترین منابع تاریخ هستند و تمدن عربی ما، سنگ‌نوشته‌های بسیاری برای ما به جای گذاشته است که بیانگر مناطق مختلفی از گذشته‌های دور است. این نوشته‌ها برای تایید و صحیح انستن بسیاری از معلوماتی که در تالیفات خطی می‌یابیم، مفید است. [۲۹۸]

گواهی بر وقف‌نامه

یکی از سادات شریف و شخصیت‌های بزرگ دمشق به نام سید حسین بن موسی موسوی همه دارایی‌ها و زمین‌ها و باغ‌های خود در اطراف حرم شریف را وقف کرد تا منافع آن صرف مصالح تربت مطهر گردد. او در آخر ربیع الاول سال ۷۶۸ق وقف‌نامه‌ای طولانی نوشت و بزرگانی از قاضیان شام اعم از بعلبک و دمشق را به عنوان شاهد برگرفت.
این وقف‌نامه در تاریخ ۹ ربیع الاول سال ۱۰۱۰ق به تایید قاضیان و دادگاه قانونی رسید. این وقف‌نامه که همچنان نزد متولیان حرم شریف در دمشق حفاظت می‌شود، بیان‌گر این حقیقت است که فرد مدفون در روستای راویه دمشق بدون شک همان زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) مکنای به ام‌کلثوم پاره تن حضرت علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) و خواهر امام حسین (علیه‌السّلام) است. در آن تصریح شده است، که بانوی دفن‌شده در راویه، بانو زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، خواهر دو سبط پیامبر، حسنین و پاره تن محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، و گوهر احمد، فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و علی (علیه‌السّلام)، ام‌کلثوم، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، دختر اسدالله الغالب، امام بزرگوار، امیرمؤمنان، ابی‌الحسنین، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) است.

این سند گویای این حقیقت است که هیچ‌کدام از آن قاضیان در قرن ۸ ه.ق تردیدی نداشته‌اند که این مزار متعلق به زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) است. در این سند وقفی، بارها تکرار شده بود که: «ام‌کلثوم زینب الکبری (سلام‌الله‌علیها) بنت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام)، و بضعة الزهرا (سلام‌الله‌علیها) است». این مطلب، خود نشان‌دهنده این حقیقت است که کنیه ام‌کلثوم، متعلق به زینب بوده، و ایشان از قدیم به این کنیه معروف بوده است.

شهادت مورخین و علما

بزرگان تاریخ و تحقیق از قدما مانند ذهبی، ابن بطوطه، ابوالبقاء بدری، ابوبکر موصلی... و بسیاری از علما و دانشمندان شیعی متاخر مانند شیخ حسن یزدی، میرزا علی کنی، مجدد شیرازی، براقی نجفی، محمدحسن آشتیانی، محمدحسین کاظمی، محمدحسن مراغی، حسین نوری طبرسی، حسن صدر کاظمی، سید حسن صدر، محمدحسین آل کاشف الغطاء، سید عبدالحسین شرف‌الدین، سید هبةالدین شهرستانی، شیخ عباس قمی... تصریح کرده‌اند، کسی که در روستای راویه مدفون است، زینب کبری، دختر امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) است و مادرش فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و دو برادرش، حسن و حسین (علیه‌السّلام)، و همسرش، عبدالله بن جعفر است.[۲۹۹] [۳۰۰] [۳۰۱] [۳۰۲] [۳۰۳] [۳۰۴] [۳۰۵] [۳۰۶] [۳۰۷] [۳۰۸] [۳۰۹] [۳۱۰] [۳۱۱] [۳۱۲]

بنابر قول علما از آیت‌الله سید محمدحسین شیرازی (م ۱۳۱۲ق) ولی‌عصر بیان کرده‌اند کسی که در شام مدفون است همان زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) می‌باشند. لذا سخن امام به انضمام تصریح علمای شیعه در این زمینه نه تنها حجت قاطع محسوب می‌شود بلکه بعید نیست که بتوان با آن ادعای اجماع نمود.

مرقد فضه در شام

یکی دیگر از شواهد دال بر اینکه صاحب مقبره منوره دمشق، حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) می‌باشد، وجود قبر فضه، خادم حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در دمشق است. فضّه فرزند پادشاه هند بود که پس از اسارت به دست مسلمانان، توسّط پیغمبر

(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به خدمت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در آمد. وی دارای فضائل و ارزش‌های والایی است که در کتاب‌های تاریخی، تفسیری به آنها اشاره شد. [۳۱۳] [۳۱۴]

در شماری از منابع نام وی فضّه نوبیّه ثبت شده است. [۳۱۵] [۳۱۶]

هنگامی که زهرای مرضیه (سلام‌الله‌علیها) به شهادت رسیدند، فضه افتخار خدمت‌گذاری فرزندش زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) را داشت و همراه ایشان به کربلا و از آنجا همراه بانو زینب (سلام‌الله‌علیها) و دیگر اسیران به اسارت گرفته شد، سپس به کوفه و شام و از آنجا به مدینه رفت. [۳۱۷] [۳۱۸] [۳۱۹] [۳۲۰]

فضّه در جریان اسارت خاندان پیامبر در هنگام سوار شدن آنها بر مرکب، دستان حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را گرفت و او را کمک کرد تا آن بی بی سوار مرکب شود. [۳۲۱] [۳۲۲]

و خود فضّه هم جزء اسیران بود. [۳۲۳] [۳۲۴]

وی از خدمت به حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) و دیگر زنان اهل بیت (علیه‌السّلام) فاصله نگرفت تا اینکه درگذشت. هیچ اختلاف نظری در این‌باره وجود ندارد که ایشان در دمشق نزدیک مزار عقیله بنی‌هاشم و در باب الصغیر دفن شده است.

اگر ایشان به هنگام سخت‌ترین بلاها و مصیبت‌ها پیوسته همراه زینب بود و از ایشان جدا نشد پس چگونه می‌توان باور کرد که وی از حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) جدا شده و به تنهایی از مدینه به شام رفته است؟ در بعضی از اخبار آمده است که ایشان بعد از وفات حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) پیوسته در مجاورت قبر مطهر بانوی خویش بود تا اینکه درگذشت.
بانو نفیسه همسر اسحاق موتمن فرزند امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) در سال ۱۹۳ق هنگام زیارت مرقد مطهر حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در روستای راویه در غوطه دمشق مقبره فضه را زیارت کرده است. [۳۲۵] [۳۲۶]

در ذیل به نام برخی از مورخانی که قبر فضه را در دمشق دانسته‌اند اشاره می‌کنیم:
یاقوت حموی، [۳۲۷] ابو الحسن علی بن ابی‌بکر هروی، [۳۲۸] ابن شداد حلبی، [۳۲۹] خلیل بن شاهین زاهری، [۳۳۰] [۳۳۱] [۳۳۲] شیخ عباس قمی، [۳۳۳] [۳۳۴] سید محمدصادق بحرالعلوم [۳۳۵] و ...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۳ | 18:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) قسمت اول

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) قسمت دوم

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) قسمت سوم

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) قسمت چهارم

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) قسمت پنجم

كيست زينب? شكوفه یِ ايمان

كيست زينب? شكوفه یِ ايمان - عالِمه است و مُفَسِّر قُرآن

كيست زينب? فدايیِ اسلام - کرده یارِی زِ دین به کوفه و شام

كيست زينب? نمونه یِ تقوا - روحِ دین را دمیده در جانها

كيست زينب? اُميدِ اهلِ حَرَم - کرده رسوا به شام اهلِ ستم

كيست زينب? اسيرِ آزاده - هستیِ خود به راهِ دین داده

كيست زينب? به هم زننده یِ شام - کرده رسوا یزیدِ بَد فرجام

كيست زينب? همان كه چون زهراست - يادگارِ حسین و عاشوراست

هست او آسمانِ عزّ و شَرَف - یادگاری است او زِ شاهِ نَجَف

هست او دخترِ امیرِ عَرب - زینتِ دین و نامِ او زینب

آری او خواهرِ حسین بُوَد - فَخرِ کونین و عالمین بُوَد

اَمَتُ اللّهُ و آیَتُ الکُبراست - یادگار از قِیامِ عاشوراست

زینب و زینتی است بهرِ پدر - دخترِ حیدر است و خیرِ بَشَر

حَرَمِ اَطهَرَش جنوبِ دمشق - باقری هست جای عبادت و عشق

دخترِ بابا - زینتِ پدر

دخترِ بابا - زینتِ پدر - زینبِ عزیز - یادگاری از مادر

نورِ چشمِ ما - زینتِ جهان - هست بر سرِ - ما چنان افسر

نامِ او بُوَد - زینبِ علی - انتخابی از - حضرتِ داور

نامِ او شده - انتخابِ حق - گفته جبرئیل - بهرِ پیغمبر

اسمِ زینب است - بهرِ دختران - بهتر از همه - تویِ هر دفتر

او عقیله یِ - هاشمی بُوَد - بهرِ پنج تن - بهترین یاور

زینبِ علی - دُختِ فاطمه - شد به کربلا - بر همه مادر

او مُفَسِّری - بر کتابِ حق - عالمه به دین - گشته از داور

باقری بُوَد - خادمِ درش - دائمًا بُوَد - بهرِ او نوکر

سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور ولادت حضرت زینب سال ۱۴۰۱

زینب است زینتِ تقوا و حجاب

زینب است زینتِ تقوا و حجاب - تربیت یافته زِ قرآن و کتاب

زینب است زینتِ ایمان و یقین - تربیت یافته زِ قرآنِ مبین

زینب است زینتِ تقوا و شَرَف - بهرِ تقوا و شَرَف همچو صدف

زینب است شیر زنِ کرببلا - دیده بس محنت و غم، رنج و بلا

زینب است عمّه یِ ساداتِ جهان - اُسوه ای هست برایِ هَمَگان

زینب است زینتِ اَب، زینتِ مام - زینتِ دین و کتاب و اسلام

زینتِ حیدر و احمد باشد - نوگلِ باغِ مُحمّد باشد

دخترِ دخترِ احمد بُوَد او - یادگاری ز محمّد بُوَد او

دخترِ حیدر و هم زَینِ اَب است - مایه یِ فخرِ امیرِ عرب است

دخترِ کوثرِ دین فاطمه است - شافعِ روزِ جزا بر همه است

بهترین زن به جهانِ اسلام - کَس ندیده است چِنو در اَیّام

هست او جلوه یِ تقوا و یقین - هست اُلگویِ زنان، زینتِ دین

باقری زینبِ زهرا و علی - هست نوری زِ خداوندِ جلی

سروده شده شام میلاد حضرت زینب علیهاسلام سال 1401

مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری

http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm

وبلاگ اشعار باقری

http://asharebageri.blogfa.com

کانال یار خراسانی

https://splus.ir/yarekhorasanirahabar


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ | 15:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) (۵ یا ۶ ق - ۶۲ ه.ق)، سومین فرزند علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و همسر عبدالله بن جعفر بود.

ایشان را با القاب عقیله بنی‌هاشم، ام المصائب، دانشمند بدون معلم، متفکر بدون استاد، یاد کرده‌اند. حضرت زینب توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نام‌گذاری شد.

وی پنج تن آل عبا، امام سجاد و امام باقر (علیهماالسّلام) را درک کرده و در زمان حضور امیرالمومنین (علیه‌السّلام) در کوفه به زنان کوفه، تفسیر قرآن آموزش می‌داد.

سومین فرزند

امام علی (علیه‌السّلام) ۵ ماه پس از هجرت، در ماه رجب با حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) ازدواج نمود. «تَزَوَّجَ علیٌ فاطمةَ فی شهرِ رجب بَعدَ الهجرةِ بخمسةِ اشهُرٍ»[۸۳] [۸۴] [۸۵] [۸۶] [۸۷] [۸۸]

میوه‌های این ازدواج مبارک، امام حسن (علیه‌السّلام)، امام حسین (علیه‌السّلام)، زینب کبری (علیهاالسّلام) و ام‌کلثوم (سلام‌الله‌علیها) و حضرت محسن (علیه‌السّلام) بودند.

در نیمه رمضان سال سوم هجری و تقریبا یک ماه قبل از غزوه احد، بزرگترین فرزند امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و سبط اکبر پیامبر بزرگوار اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)، حسن بن علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) دومین امام شیعه[۸۹] [۹۰] [۹۱] [۹۲] در شهر مدینه[۹۳] [۹۴] دیده به جهان گشوند. [۹۵] [۹۶] [۹۷] [۹۸] [۹۹] [۱۰۰]

در سوم شعبان سال چهارم هجری، دومین فرزند امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و نوه دوم پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام سوم، حضرت حسین بن علی (علیه‌السّلام) [۱۰۱] [۱۰۲] [۱۰۳] [۱۰۴] [۱۰۵] [۱۰۶] [۱۰۷] [۱۰۸] در شهر مدینه چشم به جهان گشودند.[۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱]

بر اساس منابع روایی و تاریخی شیعی، سومین فرزند امام علی (علیه‌السّلام) و حضرت زهرای مریضه (سلام‌الله‌علیها)، زینب کبری و پس از ایشان زینب صغری مکنی به ام‌کلثوم است، که چهارمین فرزند علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌باشد. حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) دختر ارشد امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) در مدینه منوره به دنیا آمدند.[۱۱۲] [۱۱۳] [۱۱۴]

معرفی اجمالی

زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) مکنای به‌ ام‌الحسن و ام‌کلثوم[۱]

دختر ارشد امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) در مدینه منوره به دنیا آمد.[۲] [۳] [۴]

کمتر از ۵ سال داشت که جد بزرگوارش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) از دنیا رفت و‌ اندکی بعد به فاصله ۷۵ یا ۹۵ روز مادرش زهرای اطهر (سلام‌الله‌علیها) را نیز از دست داد[۵] [۶] [۷] و مسئولیت مراقبت از خواهران و برادرانش به دوش وی افتاد.

در عصر پدر، به زنان کوفی درس تفسیر و معارف اسلامی می‌داد. پدرش او را به عقد برادرزاده‌اش عبدالله بن جعفر درآورد. حاصل این ازدواج ۵ فرزند به نام‌های علی، عون‌، عباس، محمد و‌ ام‌کلثوم بود. [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] شاهد حکومت کوتاه پدر و برادرش امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) و در نهایت شهادت آن بزرگواران بود. با حرکت امام حسین (علیه‌السّلام) از مدینه در بیست و هشتم رجب[۱۲] [۱۳] [۱۴] و به نقلی سوم شعبان سال ۶۰ هجری، [۱۵] [۱۶]

حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) نیز به همراه فرزندان و بسیاری از خویشاوندان از جمله برادران، خواهران و برادرزاده‌ها، رهسپار مکه شد. [۱۷] [۱۸]

در سفر طولانی مدینه تا مکه، مکه تا کربلا، کربلا تا کوفه، کوفه تا شام، شام تا کربلا و از کربلا تا مدینه، همراه برادر شهیدش امام حسین (علیه‌السّلام) و اسیران کوفه و شام بود. تلخ‌ترین صحنه‌ها و مصیبت‌ها را در ظهر عاشورا شاهد بود. حوادث دل‌خراش کوفه و شام موهایش را سفید و قامتش را خمیده کرد. با این وجود، هرگز دم از گفتن حقایق و مظلومیت شهدای کربلا فرو نبست و افشاگر حاکمان مستبد عصر خود بود تا آنجا که خطبه‌های دشمن‌شکن وی در کوفه و شام معروف است. حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) سرانجام در ۵۷ سالگی و در سال ۶۲ قمری چشم از جهان فروبست.

ولادت و نسب

حضرت زینب، دختر امیرالمومنین و حضرت فاطمه علیهماالسلام در سال پنجم‌ هجرى، روز ۵ جمادى الاول در مدینه، پس از امام حسین‌ علیه السلام به دنیا آمد.

بر اساس روایات متعدد، نام‌گذاری حضرت زینب سلام الله علیها، توسط پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله صورت گرفت و جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر اکرم رساند.[۲]

زینب را مخفف‌ «زین أب‌» دانسته‌ اند، یعنى «زینت پدر». القاب متعددی نیز برای آن حضرت نقل شده است، از جمله: عقیله بنى هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاضله، کامله، عابده‌ آل على.

نسب‌

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بن‌ عبدالمطلب‌، قریشی‌ هاشمی است. چنانکه منابع در معرفی وی چنین نوشته‌اند: «زینب بنت علی بن ابی‌طالب بن عبد المطلب الهاشمیة سبطة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امها فاطمة الزهراء قال ابن الاثیر انها ولدت فی حیاة النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)...» [۱۹] مادرش فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)[۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸]

جدش رسول خدا حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جده‌اش خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) است.

بر اساس روایتی از رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) همانند دیگر خواهر و برادران مادری از خمیره ذات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آفریده شده است. در روایات آمده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: «وُلْدُ فاطِمَةَ فَانَا وَ لِیُّهُم وَ عُصبَتُهُم، و هُم خُلِقُوا مِن طِینَتِی..؛ فرزندان فاطمه (حسن، حسین، زینب، و ام‌کلثوم و محسن) که من ولی و سرپرست نَسَبی آن‌ها هستم، از طینت و خمیره ذات من آفریده شده‌اند...»

مادر این بانو فاطمه زهرا بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که قرآن کریم در آیه تطهیر به طهارت وی شهادت داده است. (اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرا)[۲۹] وی سیده نساء العالمین، [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] محبوب رسول الله[۳۵] [۳۶] [۳۷] و اولین کسی است که به اذن الهی داخل در بهشت می‌شود. [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲]

اما پدرش علی بن ابی‌طالب، اولین ایمان‌آورنده به رسول الله[۴۳] [۴۴] حضرت امیرمؤمنان، [۴۵] [۴۶] سید اوصیا[۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲] مولای متقیان (علیه‌السّلام) و رهبر روسپیدان عالم «قائد الغرّ المُحجّلین» می‌باشد. [۵۳] [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷] [۵۸]

از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روایت شده است که درباره آن امام همام فرموده‌اند: «لو کانَ البَحرُ مِداداً و الاشجارُ اقلاماً و اوراقُها قِرْطاساً، و الجنُّ و الانسُ کُتّاباً، لما احْصوا مَناقِبَهُ؛ اگر دریاها مرکب، درختان قلم، برگ‌های درختان ورق، و جن و انس نویسنده شوند، نمی‌توانند فضیلت‌های او را به شماره درآورند.» (لو ان الغیاض اقلام، والبحر مداد، والجن حساب، والانس کتاب ما احصوا فضائل علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام))[۵۹] [۶۰] [۶۱] [۶۲] [۶۳] [۶۴] [۶۵] [۶۶] [۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] [۷۱]

و امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) دو سرور جوانان اهل بهشت، برادرانش می‌باشند. [۷۲] [۷۳] [۷۴] [۷۵] [۷۶] [۷۷] [۷۸] [۷۹] [۸۰] [۸۱] [۸۲]

تاریخ ولادت

در تاریخ ولادت حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) اختلاف است و مورخان اقوال گوناگونی را ذکر کرده‌اند که بنابر قول مشهور حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در پنجم جمادی الاول سال پنجم هجرت در مدینه متولد شده است. [۱۱۵] [۱۱۶] برخی نیز پنجم جمادی الاول سال ششم هجرت را سال ولادت ایشان می‌دانند. [۱۱۷] [۱۱۸] [۱۱۹] [۱۲۰]

حسن محمد قاسم نویسنده مصری در کتابش با عنوان «السیدة زینب» آورده است: ایشان در ماه شعبان سال ششم هجری، دو سال پس از تولد برادرش امام حسین (علیه‌السّلام) متولد شده است. در کشور مصر این قول مورد پذیرش واقع شده است‌. [۱۲۱]

در کتاب ریاحین الشریعه آمده است که میلاد آن حضرت را، برخی پنجم ماه‌ جمادی الاولی سال ششم، بعضی اوایل شعبان آن سال، بعضی در ماه رمضان و برخی دیگر در دهه آخر ماه ربیع‌ الثانی و طبق نقلی ماه محرم سال پنجم هجرت ذکر کرده‌اند ولی هیچ‌یک از این اقوال دلیل محکم تاریخی ندارد. این عدم اتفاق‌ نظر در مورد تاریخ وفات ایشان نیز به چشم می‌خورد به طوری که برخی آن‌را در ماه رجب سال ۶۲ و بعضی در چهاردهم رجب سال ۶۲ دانسته‌اند. [۱۲۲]

عُبیدلی نسّابه از عالمان قرن سوم هجری نوشته است: «زینب در زمان حیات جدش (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به دنیا آمد[۱۲۳]

ابن‌اثیر جزری موصلی، مؤلف کتاب اسد الغابه او را از «صحابیات» شمرده و گفته است: «کانت امراة عاقلة لبیبة جزلة؛[۱۲۴] رینب بانویی عاقل، خردمند و نیکورای بود.» ولی به تاریخ تولد زینب (سلام‌الله‌علیها) اشاره‌ای نکرده است. [۱۲۵] [۱۲۶]

بنابراین حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) در مدینه منوره به دنیا آمده‌اند. برای میلاد این بانوی گرانقدر اقوال دیگری نیز گفته شده است؛ از قبیل «دهه آخر ربیع الثانی سال هفتم هجری» پس از وفات زینب دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بر بدن وی نماز خواندند. [۱۲۷] [۱۲۸]

همچنین برخی تاریخ ولادت ایشان را «اواخر رمضان سال نهم هجری» دانسته‌اند؛ اما قول مشهور همان جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری است. [۱۲۹] [۱۳۰]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ | 15:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

نام‌گذاری حضرت

زینب معروف‌ترین نام دختر ارشد امیرالمومنین امام علی (علیه‌السّلام) است. بر اساس روایات متعدد، نام‌گذاری حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها)، توسط پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت گرفت. به این صورت که پس از تولّد وی، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای وی انتخاب نماید، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) فرمود: از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این امر پیشی نمی‌گیرم در آن هنگام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مسافرت بودند. هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از سفر مراجعت نمود و همان‌گونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام) وارد گشتند. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: من هم از پروردگارم پیشی نمی‌گیرم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته‌ایم. [۱۳۱] سپس پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قنداقه وی را طلبید، او را بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امّتم وصیت می‌کنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) است[۱۳۲] [۱۳۳] سپس جبرائیل مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد. «إن من بكى عليها، وعلى مصائبها يكون ثوابه كثواب من بكى على أخويها[۱۳۴] [۱۳۵]

بنابر آنچه که بیان شد انتخاب نام حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) از جانب خدا و از طریق وحی بوده که این خود فضیلتی برای ایشان می‌باشد. در معنای لغوی زینب دو نظریه عنوان شده

است:

زینب یک کلمه ترکیبی از «زین» و «اب» به معنای «زینت پدر» می‌باشد. [۱۳۶]

زینب کلمه‌ای بسیط بوده و نام «درخت» و یا «گل» می‌باشد. در لسان العرب آمده: «زینب درختی زیبا و خوش‌بو است از این‌رو این نام برای دختران انتخاب می‌گردد. [۱۳۷] [۱۳۸]

در کنایات و استعارات عرب هر شخص بزرگ و نفیس به «درخت» تشبیه می‌شود مانند: «مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُهَا ثَابِتٌ»[۱۳۹] و یا حدیث «اَنا و علیٍّ من شجرهٍ واحدهٍ» [۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲] [۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶] [۱۴۷] [۱۴۸][۱۴۹] [۱۵۰] [۱۵۱] در هر صورت قدر متیقن از این دو نظریه این است که زینب نامی زیبا و پر معناست.

برخی گفته‌اند زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) به نام و یاد زینب، دختر پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که وفات کرده بود، «زینب» نام‌گذاری شده است. چنانکه در احادیث آمده است مردی از اهل قم از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال کرد: آیا زنان می‌توانند بر جنازه نماز بخوانند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آری! زینب دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وفات یافت و فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) با تعدادی از زنان رفتند و بر جنازه او نماز گزاردند.» «کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) فَسَاَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقُمِّیِّینَ فَقَالَ یَا اَبَا عَبْدِ اللَّهِ! تُصَلِّی النِّسَاءُ عَلَی الْجَنَائِزِ؟ قَالَ فَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام): اِنَّ زَیْنَبَ بِنْتَ النَّبِیِّ تُوُفِّیَتْ وَ اِنَّ فَاطِمَةَ (سلام‌الله‌علیها) خَرَجَتْ فِی نِسَائِهَا فَصَلَّتْ عَلَی اُخْتِهَا»[۱۵۲]

ولادت، نام، لقب و کنیه

زینب دختر اول امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س)[۱] و خواهرِ امام حسن(ع) و امام حسین(ع)[۲] و ام‌کلثوم[۳] است. درباره تاریخ ولادت زینب(س) اختلاف وجود دارد: برخی منابع، ولادتش را در ۵ جمادی‌الاول،[۴] سال پنجم[۵] و برخی دیگر سال ۶ قمری[۶] در مدینه گفته‌اند. در برخی منابع، ولادت وی را پنج سال پیش از رحلت پیامبر(ص) ذکر کرده‌اند.[۷] تاریخ‌های دیگری مانند سال چهارم و نهم قمری نیز ذکر شده است.[۸] گفته می‌شود هیچ یک از این تاریخ‌ها دلیل تاریخی ندارد.[۹]

نام‌گذاری حضرت زینب(س)، توسط پیامبر اسلام(ص) صورت گرفت؛ گفته شده است که جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر(ص) رسانده است.[۱۰] در کتاب «الخصائص الزینبیة» آمده است پیامبر(ص) او را بوسید و فرمود: «حاضران امّتم، غایبان را از کرامت این دخترم زینب آگاه کنند؛ همانا او مانند جده‌اش خدیجه است[۱۱] زینب در لغت به معنای «درخت نیکو منظر و خوشبو»[۱۲] یا «زینت پدر»[۱۳] آمده است.

کنیه زینب(س) را ام‌کلثوم و ام‌الحسن گفته‌اند.[۱۴] به جهت فرق گذاشتن بین او و خواهران هم‌نامش، او را زینب کبری و به جهت فرق گذاشتن میان او و مادرش صدیقه کبری، او را صدیقه صغری لقب داده‌اند.[۱۵] القاب فراوانی نیز برای وی نقل شده است.[۱۶] برخی بیش از ۶۰ لقب برای او ذکر کرده‌اند[۱۷] که بعضی از آنها عبارتند از: عَقیله بنی‌هاشم، عالمة غیر مُعَلَّمَة، فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة،[یادداشت ۱] عارفه، موثّقه، فاضله، کامله، عابده آل علی، صدیقه صغری، معصومه صغری، امینةالله، نائبةالزهرا، نائبةالحسین، عقیلة النساء، شریکة الشهداء، بلیغه، فصیحه، شریکةالحسین، محبوبة المصطفی.[۱۸]

حضرت زینب(س) را به سبب سختی‌های بسیاری که در زندگی دید، ام‌المصائب لقب داده‌اند؛ درگذشت جدش پیامبر(ص)، بیماری و شهادت مادرش فاطمه(س)، شهادت پدرش امیرالمؤمنین(ع)، شهادت برادرش امام مجتبی(ع)، واقعه کربلا و به اسارت رفتن در کوفه و شام از جمله وقایع سخت و تلخ زندگی وی به شمار می‌آید.[۱۹]

فضائل و القاب

حضرت زینب (علیهاالسّلام) به اعتراف همه تاریخ‌نویسان، آراسته به همه فضایل و خصلت‌های والای اخلاقی و الهی بودند. زینب کبری (علیهاالسّلام) در وقار و شخصیت مانند جده‌اش خدیجه (علیهاالسّلام) در حیا و عفّت همچون مادرش فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش علی (علیه‌السّلام)، در حلم و بردباری چون امام حسن (علیه‌السّلام) و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش حسین بود.

زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) تحت تربیت پدر و مادری همچون حضرت علی (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و با شایستگی و استعداد ذاتی که از آن بهره‌مند بود به مراتب عالی از فضائل و کمالات انسانی دست یافت. او همانند پدر و مادرش جامع همه کمالات و صفات پسندیده بود. سخنرانی‌های او در کوفه و شام خاطره خطبه‌های پدرش امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) را در یادها زنده کرد.

زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) یکی از محدثان و راویان حدیث به شمار می‌آید و در سنین‌ کودکی، در حالی که بیش از ۵ یا ۶ سال از عمرش نمی‌گذشت، خطبه مادرش حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را با آن مضامین بسیار بلند و عالی شنید و پس از آن برای دیگران نقل می‌کند. عبدالله‌ بن‌ عباس، شاگرد برجسته حضرت علی (علیه‌السّلام) و مفسر قرآن کریم، خطبه فدک حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) را از زینب نقل می‌کند و از آن بانوی بزرگ با عنوان «عقیلتنا؛ عاقل و دانای ما» یاد می‌کند.

زینب (سلام‌الله‌علیها) از جنبه عبادت در حدّی بود که در دوران اسارت و سخت‌ترین شرایط جسمی و روحی که ممکن است برای یک انسان پیش آید، شب‌زنده‌داری و نماز شبش‌ ترک نگردید، در حالی که در شرایطی به مراتب آسان‌تر و سهل‌تر از آن انسان‌های معمولی قادر به حفظ برنامه‌های عادی و معمولی زندگی خود نیستند. عبادت و اطاعت خدا، حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) را از مصادیق روشن و بارز این حدیث قدسی قرار داده بود که خداوند متعال می‌فرماید: «یابن آدم، انا اقول للشی‌ء کن فیکون، اطعنی فیما امرتک اجعلک تقول للشی‌ء کن فیکون؛[۱۵۳] [۱۵۴] [۱۵۵] [۱۵۶] [۱۵۷] [۱۵۸] ‌ای فرزند آدم! من به هر چه بگویم باش، موجود می‌شود، در آنچه به تو دستور داده‌ام از من اطاعت کن تا تو را آن‌گونه قرار دهم که هر چیز بگویی باش، موجود شود! » حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) نیز بر اثر عبادت و اطاعت خدا به مقامی رسیده بود که از ولایت تکوینی برخوردار بود. روایت شده که آن حضرت پیش از سخنرانی خود در کوفه به مردم اشاره کرد، با آن اشاره نفس‌ها در سینه‌ها حبس شد و زنگ‌ها از صدا باز ایستاد و در یک کلام حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به حق، زینت پدر، آن شخصیت یگانه تاریخ بود، همچنان که خداوند این نام را برای وی برگزید.

در کتاب مستدرک سفینة البحار چنین آمده است: «أما زينب الكبرى (سلام‌الله‌علیها) من رواة الحديث، أدركت النبي و ولدت في حياته؛[۱۵۹] زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) از راویان حدیث هستند که در زمان حیات پیامبر اسلام به دنیا آمدند و ایشان را درک نمودند.» همچنین در ادامه آمده است: «هِیَ عَقیلَةُ بَنی‌هاشِمٍ وَ قَدْ حازَتْ‌ مِنَ‌ الصِّفاتِ‌ الْحَمیدَةِ مـا لَم یُحزْها بَعْدَ‌ اُمِّها‌ احَدٌ‌ حَتی حَقَّ اَنْ یُقالَ هِیَ الصِدّیقَةُ الصُغْری، هِیَ فِی الْحِجابِ والْلِفّافِ مَزیدَةٌ لَمْ یَر شَخْصَها احَدٌ مِنَ الرِّجالِ فی زَمانِ اَبیها‌ وَ‌ اَخَویها‌ الاّ یَومَ طَّفِّ وَ هِیَ فـِی الصـَّبْرِ وَ‌ الثَّباتِ‌ وَ قـُوَّةِ الایمانِ وَالتَّقوی وَحیدَةٌ وَ هِیَ فِی الْفَصاحَةِ وَ الْبَلاغَةِ کَاَنَّها تَفْرَغُ عَنْ لِسانِ امیرِالمؤمنین (علیه‌السّلام)...؛[۱۶۰]

زینب بانوی بنی‌هاشم است‌ که در صفات ستوده، برترین اسـت و کسی جز مادرش بر او افتخار و برتری ندارد، تا جایی‌ که‌ اگر‌ بگوییم او «صدیقه صغری» است، حق گفته‌ایم. ‌در پوشـیدگی و حجاب، چنان‌ بود که کسی از مردان در زمان پدر و برادرانش او را ندید، جز در واقعه‌ کربلا. او‌ در صـبر و قـوّت‌ ایمان و تقوا منحصر به فرد بود و در‌ فصاحت‌ و بلاغت، گویا از زبان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) سخن می‌گویدعلامه مجلسی نیز از آن حـضرت، حدیث‌ نقل‌ کرده است. [۱۶۱]

سخنان و اشعار حضرت زینب (علیهاالسّلام) درباره گفتار و حالات امام حـسین‌ (علیه‌السّلام) نیز به عنوان حدیث، از معصوم (علیه‌السّلام) محسوب می‌گردند. [۱۶۲]

القابی هم که برای آن حضرت نقل شده است به گوشه‌هایی از عظمت شخصیت این بزرگ بانوی اسلام دلالت دارند. در ذیل گوشه‌هایی از فضیلت‌های زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، در قالب القاب ایشان بیان می‌گردد:

ولیة الله

هر لقب و فضیلتی که برای حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) ذکر شده است همه فروعات همین مقام ولایت زینب کبری می‌باشد. ولایت از ماده ولی است و ولی به معنی شدت قرب می‌باشد به نحوی که بین دو شی فاصله و حجابی وجود نداشته باشد از ریشه ولی هم وِلایت به کسر واو ساخته می‌شود و هم وَلایت به فتح واو ساخته می‌شود.

وزن فِعاله به کسر فاء در زبان عربی دلالت بر شانی از شئونی جمعی و اجتماعی می‌کند، مثل سقایة و تجارة. لذا وِلایه به معنی تدبیر امور است و اگر نسبت به جامعه انسان‌ها درنظر بگیریم، یعنی تدبیر امور انسان‌ها و اگر به معنی مطلق بگیریم یعنی تدبیر ما سوی الله و کل عالم هستی. اما وَلایت به فتح واو به معنی محبت و دوستی است و در هر دوی این‌ها شدت قرب ملحوظ است؛ محب باید فانی در محبوبش باشد و نباید بین او و محبوب فاصله‌ای باشد. ولی الله به معنی اول، کسی است که از جانب حق متعال تعیین شده و شان ولایت و شئون جمعی را به عهده دارد و ولایت به معنی دوم یعنی عاشق و فانی خدا.

لقب ولیة الله درباره حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) آمده است و هر دو معنی درباره شخصیت عظیم زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) صدق می‌کند و این یعنی زینب (سلام‌الله‌علیها) کسی است که می‌تواند سرپرستی کند و در حوادث و مشکلات و مصائب خویشتن‌دار باشد و تسلط بر نفس داشته باشد و اداره امور را بدست گیرد و همچنین ولی به معنی فانی در حق نیز بر این بانوی مجلله صادق است، اگر این لقب امینة الله بودن را اساس قرار بدهیم قضیه عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ بودن حضرت نیز روشن می‌شد. زینب چون ولی الله است عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة است. [۱۶۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ | 15:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

عالمة غیر معلمه

مهم‌ترین امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات حتی ملائکه دانش و بینش اوست. «وَعَلَّمَ آدَمَ الاَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ اَنبِئُونِی بِاَسْمَاء هَؤُلاء اِن کُنتُمْ صَادِقِینَ• قَالُواْ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا اِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا اِنَّکَ اَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»[۱۶۴] [۱۶۵]

و برترین علم‌ها، علمی است که مستقیماً از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم لدنی باشد. خداوند متعال در مورد حضرت خضر (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا؛ [۱۶۶] علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم

زینب (سلام‌الله‌علیها) به شهادت امام سجاد (علیه‌السّلام) داری علم لدنی است، آن‌جا که بعد از خواندن خطبه در شهر کوفه توسط حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) به عمه‌اش خطاب کرد و فرمود: «انت عالمة غیر معلَّمة وفهمة غیر مفهَّمة؛[۱۶۷] [۱۶۸] [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] [۱۷۲] تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی، عالم و دانشمند هستی.» از همین روی است که می‌بینیم، هر که به نام زینب رسیده است اعم از شیعه و سنی از او با احترام یاد کرده است. ابن‌حجر عسقلانی در الاصابه می‌نویسد: «وکانت عاقلة لبیبة جزلة زوجها ابوها ابن اخیه عبدالله بن جعفر فولدت له اولاداً وکانت مع اخیها لما قتل فحملت الی دمشق وحضرت عند یزید بن معاویة و کلامها لیزید بن معاویة حین طلب الشامی اختها فاطمة مشهور یدل علی عقل وقوة جنان؛[۱۷۳] وی بانویی عاقله، خردمند و نیکو رای بود. پدرش (امام علی (علیه‌السّلام) ) او را به عقد پسر برادر خود یعنی عبدالله بن جعفر درآورد و زینب از او صاحب فرزندانی شد. در سفری که امام حسین (علیه‌السّلام) کشته شد، زینب همراه او بود و به دمشق نزد یزید به اسارت برده شد. سخنان او خطاب به یزید بن معاویه هنگامی که مرد شامی، دخترش فاطمه را از یزید، هدیه خواست مشهور است و دلیلی است بر عقل و خردمندی آن بانو

مقام علمی آن بانو چنان بود که به شهادت تاریخ، در روزگار امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) برای زنان کوفه مجلس درس معارف و تفسیر قرآن داشته است. سخنان و خطابه‌های عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد، در بین راه کوفه و شام، و همچنین در دربار «یزید»، از سوی زینب (سلام‌الله‌علیها) هر کدام شاهدی بر عظمت دانش این بانوی بزرگوار است. حتی زمانی که در مجلس یزید آن خطبه آتشین را بیان کردند، یزید درباره‌اش گفت: اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش و معرفت را از پیامبر به ارث برده‌اند و آن را با شیر مادر نوشیده‌اند.[۱۷۴]

از شیخ صدوق روایت شده است که زینب به جهت علم و دانش زیادی که داشتند، از سوی امام حسین (علیه‌السّلام) نیابت خاص داشت [۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] [۱۸۰] [۱۸۱]

و مردم در مسائل شرعی (حلال و حرام) به ایشان رجوع می‌کردند و از جمله القاب آن مخدره نائبة الحسین است. وی دارای نیابت خاص از جانب امام حسین (علیه‌السّلام) بود و مردم درباره حلال و حرام به ایشان مراجعه می‌کردند.[۱۸۲] [۱۸۳] [۱۸۴]

ابن‌حجر در الاصابه می‌نویسد: بانوی خردمند زینب همان کسی است که در مدرسه باب مدینه العلم درس خواند و امام علی بن الحسین (علیه‌السّلام) ایشان را عالمه غیر معلمه خواند. [۱۸۵]

در یک مورد نقل شده است روزی امام حسن و امام حسین (علیهما‌السّلام) درباره بعضی از سخنان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با هم گفتگو می‌کردند، حضرت زینب (علیهاالسّلام) وارد شدند و در بحث ایشان شرکت کردند و مساله را با تمام صوری که داشت با تفصیل تمام تبیین فرمودند. حضرت امام حسن (علیه‌السّلام) وقتی این توانایی فوق‌العاده خواهر را دیدند، خطاب به او فرمودند: «انک حقا من شجرة النبوة و من معدن الرسالة...؛ به راستی که تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستی[۱۸۶]

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است و راویان بزرگی چون عبدالله بن عباس از او روایت‌های زیادی را نقل می‌کند که از جمله این روایات خطبه تاریخی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) است، این در حالی است که زینب (سلام‌الله‌علیها) در زمان خوانده شدن این خطبه ۵ یا ۶ سال بیش‌تر نداشتند. ابن‌عباس هر زمان از حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) نقل حدیث می‌کرد می‌گفت: «حدثنی عقیلتنا زینب؛[۱۸۷] [۱۸۸] [۱۸۹] [۱۹۰] بانوی فهیم و‌ اندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند

لذا یکی دیگر از القاب ایشان عقیله بنی‌هاشم است. عقیله بنی‌هاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود، همان‌گونه که بعضی از اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مانند سلمان، ابوذر و برخی از یاران علی (علیه‌السّلام) مانند میثم تمار، رشید هجری، به این‌گونه اسرار آگاه بودند. زینب دانای اسرار بوده و خطبه او در مجلس یزید و پیشگویی‌هایش شاهد این مدّعاست. «فَواللَّهِ لاتَمْحُو ذِکْرنَا، وَ لاتُمیتُ وَحْینَا، وَ لاتُدْرِکُ امَدنا، وَ لاتَرْحِضُ عَنْکَ عارَها، وَ هل رَایُکَ الّا فَنَدٌ، وَ ایَّامُکَ الّاعَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ الّابَدَدٌ؛[۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] [۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] [۱۹۷] [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] اما به خدا سوگند هر چه کنی نمی‌توانی نام و نشان ما را محو کنی، و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال ننگین و ستم‌ها را نتوانی شست و بدان‌که رای و تدبیرت سست و روزگارت‌ اندک و انگشت‌شمار و جمعیتت رو به پراکندگی است...» زینب دانش سرشار داشت، طبیعی است کسی که از محضر پیامبر (شهر علم) و علی (علیه‌السّلام) (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، بایستی دریای علم باشد.

عابدة آل علی

یکی از القاب حضرت زینب (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عابده است، وی در سایه عبادت و مجاهده نفسانی به مقامی رسید که حضرت سیدالشهدا (علیه‌السّلام) در وداع آخر در روز عاشورا به او فرمودند: «یا اختاه لا تنسینی فی نافله الیل». بی‌شک بزرگ‌ترین وسیله برای تقرّب به‌ درگاه پروردگار متعال و وصول به‌ مقام قرب و کمال، عبادت و بندگی در پیشگاه مقدس اوست و هرکس به‌ هر مرتبه و مقامی که رسید از راه عبادت رسیده است. قرآن کریم نیز در سوره زمر هدف خلقت را عبادت ذکر کرده و می‌فرماید: «وَما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الانْسَ الَّا لِیَعْبُدُون»[۲۰۱]

البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند رکعت نماز و یا انجام برخی عبادت‌های بدنی و مالی محدود نمی‌شود، بلکه معنای عبادت چنانکه علمای لغت ذکر کرده‌اند غایت خضوع و تسلیم و اظهار ذلّت در پیشگاه خدای تعالی است که نماز و روزه و سایر اعمال مصادیقی از آن مفهوم کلی و راهی برای رسیدن به‌ آن مقام عالی است که به‌ دستور شرع مقدس و رهبران اسلام باید انجام داد. راغب در کتاب مفردات گوید: «العُبُودِیّة اظْهارُ التَّذَلُّل، وَ العِبادَةُ ابلَغُ مِنْها لِانَّها غایَةُ التَذلُّل؛[۲۰۲] عبودیت به معنای اظهار ذلت و خضوع است و عبادت معنای کامل‌تری دارد که همان غایت خضوع و اظهار ذلت است

عابده آل علی از دیگر القاب حضرت است. عبادت در این خاندن امری بدیهی است، امام زین العابدین (علیه‌السّلام) در روز و شب، هزار رکعت نماز می‌گزارد و در اکثر اوقات عمر شریف‌شان روزه داشتند اما همچون جد بزرگوارشان امیرالمومنین (علیه‌السّلام) چون خداوند تعالی را سزاوار عبادت می‌دانستند، به عبادتش می‌پرداختند. چنانکه امام (علیه‌السّلام) فرموند: «إلهي ما عبدتك خوفا من نارك ولا طمعا في جنتك ولكني وجدتك أهلا للعبادة فعبدتك». [۲۰۳]

همین مسئله را نسبت به علی (علیه‌السّلام) عرض کردند و حضرت فرمودند: شما عبادت رسول الله را ندیده‌اید و تازه خود پیامبر اکرم هم می‌فرمایند: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ»[۲۰۴] [۲۰۵] [۲۰۶] [۲۰۷] [۲۰۸] [۲۰۹]

لذا این امور در این خاندان امری بدیهی است و کسی که در چنین خانواده‌ای بزرگ شده است، طبیعتا به سمت و سوی این امر سوق پیدا می‌کند، لذا ایشان عابدة آل علی است به گونه‌ای که در حادثه کربلا و لو نشسته، نماز شب‌اش را ترک نکرد. حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در عبادت ثانی حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بود، تمام شب‌ها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپری می‌کرد.

زینب نمازهای مادرش زهرا و پدرش علی را شاهد بود، او نیایش‌های امام مجتبی (علیه‌السّلام) را در دل شب‌ها و روزها دیده بود، عبادت و مناجات‌های حسین (علیه‌السّلام) را به ویژه در شب و صبح عاشورا به تماشا نشسته بود و هر یک برای او درس و الگوی عبادت و مناجات بود. حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) در دوران زندگی هیچ‌گاه تهجّد را ترک نکرد و آن‌چنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقّب به «عابدة آل علی» شد. حتّی در شب یازدهم محرم با آن همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن همه آلام روحی نماز شب خود را خواند. از امام سجّاد (علیه‌السّلام) نقل شده است که: «ان عمتی زینب کانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة؛[۲۱۰] [۲۱۱] [۲۱۲] [۲۱۳] [۲۱۴] عمه‌ام زینب، نمازهای واجب و مستحبی‌اش را در طول مسیر کوفه به شام می‌خواند و در بعضی از توقفگاه‌ها از شدت گرسنگی و ضعف در مدّت شبانه‌روز نمازش را نشسته خواند. چون آنچه از غذا سهم او بود، بین کودکان تقسیم می‌کرد. چون آن قوم به هر یک از ما یک گرده نان در شبانه‌روز می‌دادند

در کتاب مثیر الاحزان از فاطمه دختر امام حسین (علیه‌السّلام) نقل شده است: «وَ امّا عَمَّتی زَیْنَب فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً فی تِلْکَ اللَّیلَةِ‌ ای عاشِرَة مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ الی رَبِّها، وَ ما هَدَاَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَة؛[۲۱۵] [۲۱۶] [۲۱۷] [۲۱۸] و اما عمه‌ام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به‌ درگاه خدای تعالی استغاثه می‌کرد و در آن شب چشم هیچ‌یک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد

امام حسین (علیه‌السّلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابده‌اش می‌فرماید: «یا اختاه لا تنسینی عند نافلة اللیل؛[۲۱۹] خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن.» همه این وقایع به خوبی از اهتمام کامل حضرت زینب به عبادات خبر می‌دهد و درست به دلیل برخورداری از این ویژگی بوده است که یکی از القاب آن حضرت «عابدة آل علی (علیه‌السّلامانتخاب شده است.

العصمة الصغری

از دیگر فضائل حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) دارا بودن مقام عصمت است به گونه‌ای که ملقب به لقب معصومه صغری می‌باشند. باید به این نکته توجه نمود که عصمت درجاتی دارد. مرتبه عالی آن مخصوص اهل بیت (علیهم‌السّلام) است که دارنده مقام امامت بودند. «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»[۲۲۰]

اما حضرت زینب (علیهاالسّلام) نیز به دلیل برخورداری از طینت محمدی و مجاهده نفس، توانست به مرتبه‌ای از عصمت دست یابد. عصمت یعنی اینکه انسان به مرتبه‌ای از معرفت نائل شود که حقیقت و باطن گناه را مشاهده کند و چون انسان در این حالت با ملکوت هستی و جنبه‌های باطنی عالم در ارتباط هست، هرگز دچار اشتباه و خطا نمی‌شود. پس مصونیت از گناه و اشتباه، لازمه عصمت می‌باشد.

عصمت درباره اشخاصی که از اولیاء الله هستند اما مقام امامت یا نبوت را ندارند، مانند حضرت عباس (علیه‌السّلام) و حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها)، به معنای عصمت از انجام هرگونه گناه و حتی مکروهات است، اما عصمت از اشتباه در مورد آنان صادق نیست. اگرچه این‌گونه افراد با توجه به مقام معنوی و روحانی‌شان، دچار اشتباه نشدند، اما نمی‌توان امکان اشتباه را در مورد آنان محال عقلی دانست.

دلیل عصمت حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) آن است که امام سجّاد (علیه‌السّلام) در حقّ ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة»[۲۲۱] [۲۲۲] [۲۲۳] [۲۲۴] [۲۲۵] [۲۲۶]

از این سخن معصوم بر می‌آید که حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) متّصل به عالم غیب بوده و علم خویش را نه از راه تعلیم بلکه از راه ملائکه دریافت می‌کرده است؛ و عصمت نتیجه چنین علمی است. پس هیچ تردیدی نمی‌ماند که آن بزرگوار، در مرتبه بسیار بالایی از کمالات انسانی بوده و بالتبع معصوم از گناه بودند، اما مرتبه کمالی و عصمت ایشان و هیچ‌کس دیگری، در حد چهارده معصوم (علیهم‌السّلام) نبوده و نمی‌باشد.

الصدّیقة الصغری

صدّیق مبالغه در صدق است و بر کسی اطلاق می‌گردد که در تمام حرکات و سکنات افعا او مبنی بر راستی و درستی باشد. مقام «صدیق» منصبی الهی است چنانچه در قرآن مجید جمعی از پیامبران بزرگ و مانند آنان به عنوان «صدق» توصیف شده‌اند «انّهُ کانَ صدّیقاً نبیّاً» از جمله حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) در سوره مریم آیه ۴۱[۲۲۷] حضرت ادریس، در سوره مریم آیه ۵۶[۲۲۸] و حضرت مریم در سوره مائده آیه ۷۵. [۲۲۹] در بعضی از آیات قرآن «صدیقین» هم‌ردیف پیامبران ذکر شده‌اند. [۲۳۰] [۲۳۱] [۲۳۲] [۲۳۳] [۲۳۴] [۲۳۵]

در روایات شیعه و اهل‌سنت، از حضرت علی (علیه‌السّلام) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است و این لقب را رسول خدا به او داده است. «قال علی بن ابی طالب: انا عبدالله و اخو رسوله و انا الصدّیق الاکبر. لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قبل الناس بسبع سنین؛[۲۳۶] [۲۳۷] [۲۳۸] [۲۳۹] [۲۴۰] [۲۴۱] [۲۴۲] [۲۴۳] [۲۴۴] [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷] [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰] [۲۵۱] [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶] [۲۵۷] من بنده خدا و برادر رسول اویم، و من صدّیق اکبر هستم، این ادّعا را بعد من به جز دروغ‌گو و افترازننده نمی‌کند، همانا من هفت سال قبل از مردم نماز به جای آوردم.» در روایتی دیگر رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، از علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، مومن آل فرعون و حبیب نجار به عنوان صدیقان نام برده است؛ و حضرت علی (علیه‌السّلام) را برترین آنها معرفی می‌کند. «الصدیقون ثلاثة: حبیب النجار مؤمن آل یاسین، وحزبیل مؤمن آل فرعون، و علی بن ابی طالب الثالث، وهو افضلهم»[۲۵۸] [۲۵۹] [۲۶۰]

در زنان سابقه این مقام به حضرت مریم (سلام‌الله‌علیها) و در امت پیامبر به فاطمه زهرا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اختصاص دارد. امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود‌: «حضرت‌ فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را نُه‌ نام‌ ‌نزد حق‌ تعالی است‌: فاطمه‌، صدّیقه‌، مبارکه‌، طاهره‌، زکیّه‌، راضیه‌، مرضیه‌، محدّثه و زهرا[۲۶۱]

در زیارت‌نامه حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) چنین آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ»[۲۶۲]

بعد از زهرای مرضیه (سلام‌الله‌علیها)، حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) را صدیقه صغری لقب دادند. قید صغری بعد از صدیقه از باب «تعظیماً لاُمّه» می‌باشد. لذا چون مادرش فاطمه زهرا به صدیقه کبری مشهور بود، به وی صدیقه صغری می‌گفتند.

عفیفة کریمه

عفت و پاکدامنی، برازنده‌ترین زینت زنان، و گران قیمت‌ترین گوهر برای‌ آنان‌ است. در قرآن مجید و احادیث به ضرورت حجاب برای زنان تصریح شده است. زینب (علیهاالسّلام) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، آن‌جا که فرمود: «مـَا الْمُجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّه‌ِ بِاَعْظَمَ اَجْرا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ یَکادُ الْعَفیفُ‌ اَنْ یَکوُنَ مَلَکا مِنَ‌ الْمَلائِکَةِ؛[۲۶۳] مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد امّا عفت می‌ورزد، نزدیک است که انسان عفیف فرشته‌ای از فرشتگان باشد.» عقیله بنی‌هاشم، در حجاب و عفت، مانند مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) بود و به این مهم بسیار اهمیت می‌داد. تا پیش از عاشورا و جریان اسارت، مردی نامحرم چهره زینب را ندیده بود، چنان‌که در تاریخ آمده است: «هنگامی که زینب می‌خواست به مسجد النبی کنار قبر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برود علی (علیه‌السّلام) دستور می‌داد حسن و حسین (علیهماالسلام) همراه خواهرشان باشند. حسن (علیه‌السّلام) جلوتر و حسین (علیه‌السّلام) پشت سر، زینب در وسط حرکت می‌کرد. [۲۶۴]

یحیی مازنی می‌گوید: «من در مدینه، مدت زیادی همسایه علی (علیه‌السّلام) بودم، سوگند به خداوند، در این مدت، هرگز زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم[۲۶۵] [۲۶۶] [۲۶۷]

حجاب و عفاف زینب به گونه‌ای بوده است که علامه مامقانی در این‌باره می‌گوید: «و هی فی الحجاب فَرِیدَةٌ لم یرَ شخصُها اَحَدٌ من الرجال فی زمانِ ابیها و اخویْها الی یوم الطَّفِ؛[۲۶۸] [۲۶۹]

زینب در حجاب و عفاف یگانه روزگار بوده است، کسی از مردان، در زمان پدر او و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود

زینب کبری با حفظ عفت خویش در تمام عمر، حتی‌ در سخت‌ترین لحاظ و شرایط کربلا، حماسه‌ای از حجاب و حیا را در عین انقلاب بر علیه طواغیت به نمایش گذاشت. وی در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای می‌فشرد. مورخین نوشته‌اند: «وَهِیَ تَسْتُرُ وَجـْهَها بـِکَفِّها، لاَِنَّ قِناعَها‌ قَدْ‌ اُخِذَ مِنها؛[۲۷۰] او صورت خود را با دستش می‌پوشاند چون روبنده‌ را از او گرفته شده بود

آن بانوی بزرگوار بود که برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد‌ می‌آورد‌ که‌ «اَمِنَ العَدْلِ یَا بْنَ الطُّلَقاءِ تَحْذیرُکَ حَرائِرَکَ وَاِمائِکَ وَسَوْقُکَ بَناتِ‌ رُسُولِ اللّه‌ِ سَبایا؟ قَدْ هـَتَکْتَ سـُتُورَهُنَّ وَاَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ؛[۲۷۱] ‌ای پسر آزاد شده‌! آیا این از‌ عدالت‌ است‌ که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران‌ رسول‌ خـدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را‌ دریدی‌ و صورت‌های آنان را آشکار ساختی

فصیحة بلیغه

از دیگر القاب حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) فصیحة بلیغه می‌باشد. بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامی‌اش به ارث برده است، که کلامش «دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق» است. هنگامی که سخن می‌گفت، گویی از زبان پدر ایراد سخن می‌کرد. سخنانش در بازار کوفه و مجلس یزید و نیز گفتوگوهای وی با عبداللّه بن زیاد، بی‌شباهت به خطبه‌های امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) و خطبه فدکیّه مادرش زهرا (علیهاالسّلام) نیست. این خطبه‌ها در حالی ایراد می‌شد که زینب داغ‌های فراوانی در سینه داشت؛ گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بی‌خواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش می‌کشید.

بشیر بن خزیم اسدی می‌گوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تَفَرَّعُ مِنْ لِسانِ امیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ ابِی طالِبٍ (علیه‌السّلام)؛ در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب (سلام‌الله‌علیها) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطق‌تر و تواناتر و چیره‌دست‌تر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود

«وَ قَدْ اوْمَاتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ؛[۲۷۲] زینب یک اشاره به جمعیت کرد، همین جمعیتی که داشتند ضجه می‌زدند و گریه می‌کردند، و یک عدّه هم سر و صدا می‌ کردند، یک اشاره کرد که ساکت! نفس‌ها در سینه‌ها حبس شد. و جَرَس‌ها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگونه حیوانات هم شنیده نشد

زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) بدون آن که آموزش دیده‌ و یا‌ تمرین خطابه کرده باشد و در حال تـشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، داغدار و آواره با کسانی سخن می‌گوید که نـه تـنها‌ بـا‌ او‌ هماهنگ نیستند بلکه حتی سنگ و خاکروبه بر سر او ریخته‌اند، با‌ این‌ حال‌ سخنان‌ زینب‌ (سلام‌الله‌علیها) چنان بـود کـه وجـدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از‌ زن‌ و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.

خزیم اسدی مـی‌گوید: پیر‌مردی را در کنار خود دیدم که بر اثـر گریه محاسنش غرق اشک شده بود‌ و می‌گفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شـما بـهترین پیرمردها، جوانان‌ شما‌ برترین‌ جوان‌ها و زنان شـما نـیکوترین زنـان هستند. نسل شما بهترین نسلی است کـه نـه خوار‌ می‌گردد‌ و نه شکست می‌پذیرد. [۲۷۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ | 15:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

صابرة محتسبه

از دیگر فضائل و القاب حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) صابرةٌ محتسبه (صبرکننده برای خداوند) است. از منظر دین، صبر جایگاه بس والایی داشته و خداوند متعال در قرآن کریم به صبرکنندگان بشارت داده است. «و بشر الصابرین»[۲۷۴]

در جای دیگر اعلام می‌دارد که اجر و پاداش صابران از حد و شمارش خارج است و آنها بدون حساب، پاداش دریافت می‌دارند؛ «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب»[۲۷۵] همچنین خداوند به صابران وعده همراهی داده است؛ «و اصبروا ان الله مع الصابرین»[۲۷۶]

و در جای دیگر خداوند صابران را در زمره دوستان و محبوبان خود یاد می‌کند. «والله یحب الصابرین»[۲۷۷]

امام صادق (علیه‌السّلام) نیز می‌فرماید: «صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است؛ همچنان که اگر سر برود بدن هم از بین می‌رود، اگر صبر از کف رود، ایمان نیز از کف می‌رود[۲۷۸]

زینب (علیهاالسّلام) نمونه و تجسم عالیِ صبر و پایداری است. مقاومت و شکیبایی در برابر مصایب و مشکلات، به ویژه در نهضت عاشورا، در راه پاسداری از حریم دین و کرامت انسانیت از خصیصه‌های بارز این بانوی بزرگ می‌باشد. صبر و ثبات شگفت‌انگیز زینب، همگان را به اعجاب واداشته است، زیرا از ۵ سالگی برای وی مصایب جانکاه یکی پس از دیگری شروع شد، ولی زینب در برابر همه این مصیبت‌ها، قامت برافراشت و صبر کرد. روزی شاهد رحلت جدّ بزرگوارش رسول اللّه و تاثیر آن بر مسلمانان به ویژه بر خاندان او بود، زمانی دیگر شاهد مظلومیت و شهادتِ بانوی نمونه اسلام، مادرش زهرا (علیهاالسّلام) بود، وی پس از آن مصیبت شهادت پدر بزرگوارش امیرمؤمنان را تحمّل نمود، دختر علی (علیه‌السّلام) همچنان شاهد لخته لخته شدن جگر برادرش امام حسن (علیه‌السّلام) در اثر زهر جفا بود، ولی آنچه را که آن مخدّره در کربلا مشاهده کرد، مصایب جانکاه و وصف‌ناپذیری است که کوه‌ها تاب تحمّل آن‌را نداشت. ‌در زیـارت‌نامه آن حـضرت مـی‌خوانیم: «لَقـَدْ‌ عـَجِبَتْ‌ مِنْ صَبْرِکِ مَلائِکَةُ السَّماءِ؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند

زینب در وادی صبر و استقامت، یکه‌تاز میدان است، به گفته علاّمه مامقانی: «و هی فی الصبر و الثبات وحیدة؛ زینب در صبر و ثبات بی نظیر و یگانه است[۲۷۹] [۲۸۰]

در بُلندای مقام صبر و بردباری آن گوهر عظیم الهی، همین‌بس که وقتی در برابر پیکر نورانی و خونین برادرش حسین ایستاد، رو به آسمان کرد و گفت: «بار خدایا! این‌ اندک قربانی و کشته شده در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر[۲۸۱] [۲۸۲] [۲۸۳] [۲۸۴] [۲۸۵]

لبوة الهاشمیّه

یکی از فضائل و القاب برجسته بانوی کربلا، شجاعت است. خدا در نظر پروا پیشگان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر می‌باشد. ‌امـام علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «عَظُمَ الْخالِقُ فی اَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ ما دُونَهُ فی اَعْیُنِهِمْ؛[۲۸۶] خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک می‌باشد.» سرّ شجاعت اولیای الهی در همین است.

‌حضرت زینب‌ (سلام‌الله‌علیها) در مهد شجاعت رشد یافته است و از شجاعت حیدری بهره‌مند است. لذا وی را «لَبْوَةُ الْهاشِمیَّة؛ شیرزن‌ هاشمی» لقب داده‌اند. آن بانوی ارجمند (سلام‌الله‌علیها) چون مردان‌ بر‌ سر‌ دشمن فریاد می‌زند، توبیخ‌شان می‌کند، تحقیرشان می‌کند، و از کسی هراسی بـه دل ندارد. وی از برق ‌شمشیر‌ خون‌چکان آدم‌کشان واهمه ندارد و در‌ مجلس ابن‌زیاد، بدون تـوجه بـه قدرت ظاهری او گوشه‌ای می‌نشیند و بـا‌ بی اعتنایی به سؤالات‌ او‌ تحقیرش می‌کند، او را « فاسق» و « فاجر» معرفی می‌کند و می‌گوید: «اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذی اَکْرَمَنا بِنَبِیّهِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) وَطَهَّرَنا مِنَ الرِّجْسِ تَطْهیرا وَاِنَّما یَفْتَضِحُ الْفـاسِقُ وَیـَکْذِبُ الْفـاجِرُ وَهُوَ غَیْرُنا؛[۲۸۷] [۲۸۸] سپاس خدای را‌ که ما را با نبوت حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) گرامی داشت، و از پلیدی‌ها پاک نمود. همانا فقط فاسق رسوا می‌شود، و بدکار دروغ می‌گوید، و او غیر ما می‌باشد

وی همچنین‌ در‌ مقابل یزید بن معاویه، و دهن‌کجی‌ها و بدزبانی‌های او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین می‌گوید: «لَئِن جَرَتْ عَلَیَّ الدَّواهی مُخاطِبَتَکَ اِنّی لاََسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ وَاَسْتَعْظِمُ تَقْریعَکَ وَاَسْتَکْبِرُ‌ تَوْبیخَکَ؛[۲۸۹] اگر فشارهای روزگار مرا به سخن گفتن با تو واداشته بدان کـه من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تـو را بزرگ می‌دانم.» ایشان جان امام سجاد (علیه‌السّلام) را از مرگ نجات داد، و هرگز به ابن‌زیاد و یزید پسر معاویه اعتنایی نکرد، در حالی که آنان در اوج اقتدارشان بودند، و پاسبان‌ها با شمشیرهای از نیام بیرون کشیده اطراف ایشان را گرفته بودند.

ایثار و گذشت

ایثار به مفهوم عطا کردن و دیگری را بر خود ترجیح دادن؛ بهترین کرامت اخلاقی برای انسان‌ها و بالاترین نیکی‌ها است. ایثار در آیات[۲۹۰] [۲۹۱] [۲۹۲] [۲۹۳] [۲۹۴]

و روایات مورد تاکید قرار گرفته است. امام علی‌ (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «اَلاْیثارُ اَعْلَی الاْیمانِ؛[۲۹۵] ایثار، بالاترین درجه‌ ایمان است.» «اَلاْیـثارُ اَعْلَی الاِْحْسانِ؛[۲۹۶] ایثار‌ برترین احسان است

زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) در عاشورای حسینی هر آن‌چه داشت، در طبق اخلاص گذاشت و به پیشگاه الهی تقدیم نمود، رهاکردن همه زندگی و شوهر خود در مدینه، تقدیم کردن دو فرزند برای شهادت در رکاب برادر، تحمل قتل و غارت و به اسیری رفتن و هتک حرمت در جریان اسارت و بسیاری دشواری‌های دیگر، همه نشانه ایثار و از خود گذشتگی حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. اوج ایثار و فداکاری و گذشت دختر علی (علیه‌السّلام) در روز عاشورا به نمایش گذاشته می‌شود. نقل است که: صبح روز عاشورا در حالی که دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین (علیه‌السّلام) رسید. عرض کرد: جدم ابراهیم خلیل قربانی خدا را به جای قربانی شدن اسماعیل از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان تو نیز امروز این دو قربانی مرا بپذیر و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمی‌شد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا می‌کردم و هر ساعت خواستار هزار بار شهادت می‌شدم. [۲۹۷]

وقتی که این دو نوگل زینب، پس از پیکار با دشمن به درجه رفیع شهادت در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) نایل آمدند و پیکرهای غرق به خون آنان را به کنارخیمه‌ها آوردند، همه زنان از خیمه‌ها بیرون آمدند اما زینب کبری (علیهاالسّلام) برای این‌که مبادا اباعبدالله (علیه‌السّلام) خجالت‌زده شوند، از خیمه خود بیرون نیامدند. ایشان در ماجرای‌ کربلا‌ حتی‌ از‌ سهمیه‌ آب‌ خویش استفاده نمی‌کرد و آن‌را نیز به کودکان می‌داد. در بین راه کوفه و شام، با این‌که ‌خـود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به‌ بند کشیده و آن‌را شرمنده ساخت. امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) مـی‌فرماید: «اِنـَّها کانَتْ تُقَسِّمُ ما یُصیبُها مِنَ الطَّعامِ عَلَی الاَْطْفالِ لاَِنَّ الْقَوْمَ کانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ واحِدٍ مـِنّا رَغیفا مِنَ‌ الْخُبْزِ‌ فِی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ؛[۲۹۸]

عمه‌ام زینب در مدت اسارت، غذایی را که به عـنوان سهمیه و جیره می‌دادند، بـین بـچه‌ها تقسیم می‌کرد، چون آن‌ها در هر شبانه‌روز به هر‌ یک‌ از ما یک قرص نان می‌دادند

ازدواج و فرزندان

حضرت زینب (سلام الله علیها) با عبداللَّه بن جعفر (پسر عموى خود) ازدواج کرد. برخى از مورخین تاریخ این ازدواج را سال هفدهم هجرى مى‏ دانند.[۳] ثمره این ازدواج، چهار و یا پنج فرزند مى ‏باشد که دو تن از آنان به نامهای محمد و عون، در کربلا به شهادت رسیدند.[۴]

همسر و فرزندان

زینب(س) با وجود خواستگارهای متعدد، با پسرعموی خود عبدالله بن جعفر، ازدواج کرد.[۲۰] در منابع تاریخ ازدواج آنها ذکر نشده است.[۲۱] با این حال برخی سال ۱۷ق و سن ۱۱ یا ۱۲ سالگی را ذکر کرده‌اند.[نیازمند منبع]

در منابع متعدد از چهار پسر به نام‌های علی، عون الاکبر، عباس، محمد و یک دختر به نام ام‌کلثوم به عنوان فرزندان زینب و عبدالله نام برده شده است؛[۲۲] طبرسی در اعلام الوری، سه پسر و یک دختر ذکر کرده و نام عباس را ذکر نکرده است.[۲۳] دو تن از فرزندان زینب، عون[۲۴] و محمد[۲۵] در واقعه کربلا به شهادت رسیدند. سبط بن جوزی در تذکرة‌ الخواص، عون الاصغر را از شهدای کربلا و نام مادرش را جمانة بنت المسیب دانسته است.[۲۶] در مقاتل الطالبین نام مادر محمد، خوصاء بنت حفصه ذکر شده است.[۲۷] برخی منابع نیز از فرزندان حضرت زینب، فقط عون را از شهدای کربلا دانسته‌اند.[۲۸]

شاخه‌ای از فرزندان علی «زینبیّون» خوانده شده‌اند.[۲۹]

معاویه ام‌کلثوم دختر حضرت زینب(س) را برای فرزندش یزید، خواستگاری کرد؛ ولی امام حسین (ع) او را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر بن ابی‌طالب درآورد.[۳۰]

در منابع آمده است که یکی از شروط حضرت زینب در ازدواج این بود که هرگاه امام حسین(ع) خواست سفری برود، زینب در کنار او باشد و عبدالله مانع او نشود.[۳۱]

ویژگیها و فضایل

حضرت زینب علیها السلام داراى قوت قلب، فصاحت زبان، صبر، شجاعت، زهد، ورع و عفاف بود.[۸] امام حسین‌ علیه السلام هنگام دیدار، به احترامش از جا برمى ‌خاست. این بانوى بزرگ، شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و در دوران زندگی، هیچ‌گاه تهجّد را ترک نکرد. امام حسین در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود: «خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نکن[۹]

علامه سید محسن امین درباره حضرت زینب سلام الله علیها می فرماید: زینب کبری سلام الله علیها از زنان بافضیلت است و فضایلش مشهورتر از آن است که بیان شود. خرد، استواری و بلاغتش نیازمند گفتن نیست؛ چرا که همه اینها از خطبه ای که در کوفه و شام ایراد فرموده بود، به خوبی معلوم است، آن گونه که گویا از زبان پدرش علی علیه السلام سخن می گوید. البته از زینب سلام الله علیها عجیب نیست؛ زیرا او از شاخه های درخت نبوت و از خاندان هاشمی بود. جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله پدرش علی مرتضی علیه السلام و مادرش زهرای بتول سلام الله علیها و برادرانش حسن علیه السلام و حسین علیه السلام است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ | 15:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

علم، سخنوری و فقاهت

سبحانی تبریزی در موسوعه طبقات الفقهاء نام زینب سلام الله علیها را به عنوان یکی ازفقهیان قرن نخست هجری قمری ذکر کرده و به شرح پاره‌ای از فضائل و ویژگی‌های او پرداخته است. [۳۲]سخنان و خطبه‌های زینب(س) را در کوفه و همچنین در دربار یزید، که همراه با استدلال به آیات قرآن بود، بیانگر دانش او دانسته‌اند.[۳۳] وی احادیثی از مادرش حضرت زهرا(س) نقل کرده است.[۳۴] آن‌چنان که در کتاب مقاتل الطالبیین گزارش شده عبدالله بن عباس سخنان حضرت زهرا(س) در مورد فدک را به نقل از حضرت زینب(س) روایت کرده است. در این روایت، ابن عباس از او با عنوان «عقیلتنا زینب بنت علی(ع)» یاد می‌کند.[۳۵] محمد بن عمرو، عطاء بن سائب، فاطمه بنت الحسین نیز از وی حدیث نقل کرده‌اند.[۳۶]محمدتقی بهجت از مراجع تقلید در باره خطابه زینب کبری (س) معتقد است که او در اسارت هم آن‌چنان مردانه خطبه می‌خواند که گویی در تخت سلطنت قرار دارد. [۳۷]

زینب هنگام حضور امام علی(ع) در کوفه، برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه می‌داد.[۳۸]

سخنرانی وی در کوفه برای شنوندگان یادآور خطبه‌های پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود.[۳۹] سخنانش در کوفه و مجلس یزید و نیز گفتگوهای وی با عبیدالله بن زیاد، شبیه به خطبه‌های امام علی(ع) و خطبه فدکیه مادرش زهرا(س) دانسته شده است.[۴۰] بشیر بن حِذْیَم اسدی می‌گوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تُفرِعُ عن لِسانِ عَلِیِّ(ع) در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب (سلام‌الله‌علیها) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطق‌تر و تواناتر و چیره‌دست‌تر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود.» «وَ قَدْ اَوْمَأتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ )زینب یک اشاره به جمعیت کرد، همین جمعیتی که داشتند ضجه می‌زدند و گریه می‌کردند، و یک عدّه هم سر و صدا می‌ کردند، یک اشاره کرد که ساکت! نفس‌ها در سینه‌ها حبس شد. و جَرَس‌ها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگوله حیوانات هم شنیده نشد.[۴۱]

هنگام سخنرانی وی در کوفه، پیرمردی گریان گفت: «پدر و مادرم فدای ایشان که سالخوردگانشان بهترین سالخوردگان و کودکان ایشان بهترین خردسالان، زنانشان بهترین زنان و نسل آنان والاتر و برتر از همه نسل‌هاست».[۴۲]

عبادت

حضرت زینب(س) شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و در دوران زندگی، هیچ‌گاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد.[نیازمند منبع] با وجود مصائب فراوان در واقعه عاشورا، شب زنده‌داری و نماز شب وی حتی در شب دهم و یازدهم محرم ترک نشد.[۴۳] فاطمه دختر امام حسین (ع) می‌گوید: «عمه‌ام زینب در تمام شب عاشورا در محل عبادتش ایستاده بود و به پروردگار خویش استغاثه می‌کرد و در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و هیچ صدای ناله‌ای از ما قطع نشد[۴۴][یادداشت ۲]

ارتباط حضرت زینب (س) با خدا آن‌گونه بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود: «خواهرم! مرا در نماز شب فراموش نکن[۴۵][یادداشت ۳]

صبر و استقامت

امام موسی صدرنقش قهرمانانه حضرت زینب در برابر ماست. ما به این زن احترام می‌گذاریم و او را بزرگ می‌داریم. ... همان‌گونه که مرد می‌تواند حسین باشد، زن مسلمان نیز می‌تواند زینب باشد. اگر امام حسین نمونه‌ای است برای قهرمانان و کمالی است برای مردان. زینب نیز نمونه‌ای است برای زنان. آنچنان که مرد مسلمان می‌تواند قهرمان و مجاهد باشد، زن مسلمان نیز می‌تواند قهرمان و مجاهد باشد[۴۶]

حضرت زینب را تجسم و نماد صبر جمیل نامیده‌اند.[یادداشت ۴][۴۸] مقاومت در راه پاسداری از حریم دین،‌ کنترل نفس خود در برابر ناملایمات و ضعف نشان ندادن در مقابل دشمن و عدم شکوه در حضور مردم را از جمله ویژگی‌های صبر زینب(س) نام برده‌اند.[۴۹] او در روز عاشورا، هنگام دیدن پیکر خونین برادرش چنین گفت: «بار خدایا! این قربانی و کشته در راه خودت را از ما (خاندان پیامبر) بپذیر[۵۰] همچنین وی در پاسخ ابن زیاد که پرسید کار خدا را با برادر و اهل بیتت چگونه دیدی، فرمود: «مَا رَأَیْتُ إلّا جَمِیلاً؛ چیزی جز زیبایی ندیدم».[۵۱]

وی بارها جان امام سجاد(ع) را از مرگ نجات داد؛ از جمله در مجلس ابن زیاد، پس از احتجاج امام سجاد(ع) با ابن زیاد، وی دستور کشتن امام را صادر کرد. در این هنگام حضرت زینب(س) دست در گردن فرزند برادر انداخت و فرمود: «تا زنده‌ام، نخواهم گذاشت او را بکشید[۵۲]

برخی با توجه به فضایل و عبادت حضرت زینب، قائل به عصمت او شده‌اند.[۵۳]

نقش حضرت زینب در نهضت کربلا

وقتى امام حسین‌ علیه السلام پس از امتناع از بیعت با یزید، از مدینه به قصد مکه خارج شد، حضرت زینب نیز با دو تن از فرزندانش به نامهاى محمد و عون، همراه برادر گشت. در طول واقعه عاشورا، نقش فداکاریهاى‌ عظیم زینب، بسیار بود. او در کربلا مصیبت از دست دادن عزیزترین کسانش یعنی برادران، فرزندان و فرزندان برادر را متحمل شد. اما او همه این مصیبت ها را تحمل نمود و در پاسخ سوال طعن آمیز ابن زیاد که پرسید: کار خدا را با برادر و اهل بیت خود چگونه یافتی؟ فرمود: "و ما رأیتُ الاّ جمیلاً...؛ من جز خیر و زیبایى چیزى ندیدم‏ ...".[۵]

روایت است که او با دست خود لباس جنگ بر تن دو فرزندش پوشانید و هر دو را در رکاب مولایش حسین علیه السلام به میدان فرستاد. همچنین پس از شهادت فرزندانش، به سوگ آنان ننشست؛ چرا که این دو قربانی را برای آن مرد بزرگ بسیار کوچک می دید و نگران آن بود که با اشک او در دل مولایش حسین علیه السلام شرم یا اندوهی راه یابد.

زینب سلام الله علیها پس از واقعه عاشورا مراقبت کننده از امام ‌زین العابدین‌ علیه السلام و سرپرست کاروان اسیران اهل بیت بود. علاوه بر آن، در سفر اسارت در کوفه و دمشق، خطابه ‌هاى آتشینى ایراد کرد و رمز بقاى حماسه کربلا و بیدارى مردم گشت. پس از بازگشت به مدینه نیز در مجالس ذکرى که براى شهداى کربلا داشت، به سخنورى و افشاگرى مى ‌پرداخت.

بارزترین بعد زندگى حضرت زینب، همان پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود که با خطابه‌هایش، پیام خون امام حسین علیه السلام را به جهانیان رساند.

در کوفه

بعد از عاشورا، اسیران را به کوفه بردند و در آنجا با وضع دلخراشی گرداندند. هنگام ورود به کوفه، زینب(س) برای حاضران خطبه‌ای خواند به طوری که همه شگفت‌زده شدند و تحت تاثیر آن قرار گرفتند.[۵۹] حذیم بن شریک الاسدی درباره خطبه حضرت زینب (س) می‌گوید: «سوگند به خدا! کسی را مانند زینب، در سخنوری توانا ندیدم؛ چنانکه گویی از زبان امیرالمؤمنین علی(ع) سخن می‌گوید. بر مردم نهیب زد: خاموش باشید! با این نهیب، نه تنها آن جماعت انبوه ساکت شدند، بلکه زنگ شتران نیز از صدا افتاد[۶۰] در پایان خطبه که آشوبِ شهر و قیام علیه حکومت احساس می‌شد، فرمانده نیروهای نظامی برای جلوگیری از آن، اسیران کربلا را به دار الاماره مرکز حکومت عبیدالله بن زیاد فرستاد.[۶۱]

حضرت زینب (س) همراه با اسیران وارد دار الاماره کوفه شد و در آنجا با عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه به مخاصمه پرداخت.[۶۲]و در برابر تصمیم عبیدالله بن زیاد برای کشتن امام سجاد (ع) ایستادگی کرد و با صراحت به ابن زیاد گفت که اگر قرار است امام سجاد(ع) را بکشد او را هم باید همراه او بکشد.[۶۳]سخنان حضرت زینب(س) بر مردم اثری عمیق گذارد و خاندان اموی را رسوا ساخت، سپس عبیدالله دستور زندانی کردن آنان را صادر کرد. خطبه زینب(س) و نیز سخنان امام سجاد(ع) و ام کلثوم و فاطمه بنت الحسین در کوفه و دارالاماره و نیز اعتراض‌های عبدالله بن عفیف ازدی و زید بن ارقم به مردم کوفه جرئت بخشید و زمینه قیام برضد حکومت ظلم را فراهم ساخت.[۶۴]

در شام

پس از واقعه کربلا، یزید از عبیدالله خواست تا کاروان اسیران را همراه سرهای شهیدان به شام بفرستد. خاندان امام حسین(ع) به سوی شام راهی شدند.[۶۵] موقعیت حکومت یزید هنگام ورود اسرا به شام بسیار محکم بود؛ شهری که مردم آن سال‌ها بغض خاندان علی(ع) را داشتند؛ زیرا سال‌ها تبلیغات دودمان ابوسفیان را شنیده بودند. به همین جهت «هنگام ورود اسرا به شام، مردم لباس‌های نو برتن کردند و شهر را زینت دادند. شادمانی چنان مردم را فرا گرفته بود که گویا شام یکپارچه غرق در سرور بود[۶۶] اما خطابه‌های حضرت زینب و امام سجاد(ع) در شام، از یک‌سو دشمنی شامیان نسبت به اهل البیت(ع) را به محبت بدل نمود و از سوی دیگر، خشم عمومی را متوجه یزید ساخت و یزید مشاهده کرد که کشتن امام حسین(ع) به جای آنکه موقعیت او را بهتر کند، ضربه‌های کوبنده‌ای بر پایه‌های حکومتش وارد آورد.[نیازمند منبع]

یزید مجلسی ترتیب داده بود که اشراف و سران شام در آن شرکت داشتند.[۶۷] وی در حضورخاندان پیامبر(ص) که مانند اسیران در حضورش بودند ، اشعاری کفرآمیز خواند و درباره پیروزی خود، مطالبی گفت و آیات قرآن را به نفع خود تأویل کرد.[۶۸] او با چوبدستی که در دست داشت، نسبت به سر بریده امام حسین(ع) جسارت کرد.[۶۹] او اشعاری از ابن زبعری خواند و چند بیت به آن اضافه کرد که مضمون آن‌ها این بود: «کاش سران قبیله من، که در بدر کشته شدند، می‌بودند و می‌دیدند که طایفه خرزج چگونه از شمشیرهای ما به ناله آمدند، تا از خوشحالی فریاد می‌زدند: ای یزید! دست تو شل مباد! ما بزرگان بنی‌هاشم را کشتیم و آن را به حساب جنگ بدر گذاشتیم و این پیروزی را در برابر آن شکست قرار دادیم. هاشم با حکومت بازی کرد، وگرنه، نه خبری از آسمان آمد و نه وحی‌ای نازل شد.[۷۰] من از نسل خِندِف[یادداشت ۷] نیستم اگر از فرزندان احمد انتقام نگیرم.» ناگهان زینب(س) از گوشه مجلس با سخنان یزید به مقابله برخاست و با صدای رسا، خطبه‌ای ایراد کرد. خطبه حضرت زینب(س) در کاخ یزید، حقّانیت امام حسین(ع) و باطل بودن اعمال یزید را آشکار ساخت. این خطبه، حاضران را تحت تأثیر قرار داد به گونه‌ای که یزید مجبور شد نسبت به اسرا، اندکی نرمش و انعطاف نشان دهد و از هرگونه واکنش سخت پرهیز کند.[۷۱]

دراثر روشنگری حضرت زینب(س)، یزید مجبور شد جنایت و قتل امام حسین(ع) را به گردن ابن زیاد بیندازد و او را لعن کند.[۷۲] عمادالدین طبری در کتاب کامل بهایی گزارش کرده زینب(س) خواست در شام برای امام حسین(ع) عزاداری کند و یزید پذیرفت.[۷۳]

یزید از اطرافیان خود نظر خواست که با اسیران چه کند؟ بعضی گفتند: این‌ها را نیز به سرنوشت رفتگانشان مبتلا گردان، ولی نعمان بن بشیر، به او توصیه کرد تا رفتار ملایمی داشته باشد.[۷۴]

زنان آل ابوسفیان از جمله هند همسر یزید، در خرابه به پیشواز اهل بیت(ع) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا(ص) را می‌بوسیدند، گریه و زاری می‌کردند و سه روز عزارداری بپا داشتند.[۷۵] در این عزاداری‌ها مردم آن‌چنان تحت تأثیر قرار گرفتند که می‌خواستند یزید را بکشند. مروان حکم، یزید را از این که سلطنت او توسط این زنان تباه شود، ترساند. از این رو یزید امام سجاد (ع) را فراخواند و گفت اگر او با امام حسین(ع) مواجه می‌شد، نمی‌گذاشت کار به این‌جا برسد. یزید خواست به آنها هدایایی بدهد که نپذیرفتند. سرانجام، اسیران خاندان پیامبر(ص) با تکریم و احترام، به مدینه بازگشتند.[۷۶]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ | 15:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |