مهمترین امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات حتی ملائکه دانش و بینش اوست. «وَعَلَّمَ آدَمَ الاَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ اَنبِئُونِی بِاَسْمَاء هَؤُلاء اِن کُنتُمْ صَادِقِینَ• قَالُواْ سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا اِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا اِنَّکَ اَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ»[۱۶۴] [۱۶۵]
و برترین علمها، علمی است که مستقیماً از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم لدنی باشد. خداوند متعال در مورد حضرت خضر (علیهالسّلام) میفرماید: «وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا؛ [۱۶۶] علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم.»
زینب (سلاماللهعلیها) به شهادت امام سجاد (علیهالسّلام) داری علم لدنی است، آنجا که بعد از خواندن خطبه در شهر کوفه توسط حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به عمهاش خطاب کرد و فرمود: «انت عالمة غیر معلَّمة وفهمة غیر مفهَّمة؛[۱۶۷] [۱۶۸] [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] [۱۷۲] تو بی آنکه آموزگاری داشته باشی، عالم و دانشمند هستی.» از همین روی است که میبینیم، هر که به نام زینب رسیده است اعم از شیعه و سنی از او با احترام یاد کرده است. ابنحجر عسقلانی در الاصابه مینویسد: «وکانت عاقلة لبیبة جزلة زوجها ابوها ابن اخیه عبدالله بن جعفر فولدت له اولاداً وکانت مع اخیها لما قتل فحملت الی دمشق وحضرت عند یزید بن معاویة و کلامها لیزید بن معاویة حین طلب الشامی اختها فاطمة مشهور یدل علی عقل وقوة جنان؛[۱۷۳] وی بانویی عاقله، خردمند و نیکو رای بود. پدرش (امام علی (علیهالسّلام) ) او را به عقد پسر برادر خود یعنی عبدالله بن جعفر درآورد و زینب از او صاحب فرزندانی شد. در سفری که امام حسین (علیهالسّلام) کشته شد، زینب همراه او بود و به دمشق نزد یزید به اسارت برده شد. سخنان او خطاب به یزید بن معاویه هنگامی که مرد شامی، دخترش فاطمه را از یزید، هدیه خواست مشهور است و دلیلی است بر عقل و خردمندی آن بانو.»
مقام علمی آن بانو چنان بود که به شهادت تاریخ، در روزگار امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) برای زنان کوفه مجلس درس معارف و تفسیر قرآن داشته است. سخنان و خطابههای عالمانه، همراه با استدلال به آیات قرآن، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد، در بین راه کوفه و شام، و همچنین در دربار «یزید»، از سوی زینب (سلاماللهعلیها) هر کدام شاهدی بر عظمت دانش این بانوی بزرگوار است. حتی زمانی که در مجلس یزید آن خطبه آتشین را بیان کردند، یزید دربارهاش گفت: اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش و معرفت را از پیامبر به ارث بردهاند و آن را با شیر مادر نوشیدهاند.[۱۷۴]
از شیخ صدوق روایت شده است که زینب به جهت علم و دانش زیادی که داشتند، از سوی امام حسین (علیهالسّلام) نیابت خاص داشت [۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] [۱۷۸] [۱۷۹] [۱۸۰] [۱۸۱]
و مردم در مسائل شرعی (حلال و حرام) به ایشان رجوع میکردند و از جمله القاب آن مخدره نائبة الحسین است. وی دارای نیابت خاص از جانب امام حسین (علیهالسّلام) بود و مردم درباره حلال و حرام به ایشان مراجعه میکردند.[۱۸۲] [۱۸۳] [۱۸۴]
ابنحجر در الاصابه مینویسد: بانوی خردمند زینب همان کسی است که در مدرسه باب مدینه العلم درس خواند و امام علی بن الحسین (علیهالسّلام) ایشان را عالمه غیر معلمه خواند. [۱۸۵]
در یک مورد نقل شده است روزی امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) درباره بعضی از سخنان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با هم گفتگو میکردند، حضرت زینب (علیهاالسّلام) وارد شدند و در بحث ایشان شرکت کردند و مساله را با تمام صوری که داشت با تفصیل تمام تبیین فرمودند. حضرت امام حسن (علیهالسّلام) وقتی این توانایی فوقالعاده خواهر را دیدند، خطاب به او فرمودند: «انک حقا من شجرة النبوة و من معدن الرسالة...؛ به راستی که تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستی.» [۱۸۶]
حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) مقام بیان روایت و حدیث را دارا بوده است و راویان بزرگی چون عبدالله بن عباس از او روایتهای زیادی را نقل میکند که از جمله این روایات خطبه تاریخی حضرت زهرا (علیهاالسّلام) است، این در حالی است که زینب (سلاماللهعلیها) در زمان خوانده شدن این خطبه ۵ یا ۶ سال بیشتر نداشتند. ابنعباس هر زمان از حضرت زینب (سلاماللهعلیها) نقل حدیث میکرد میگفت: «حدثنی عقیلتنا زینب؛[۱۸۷] [۱۸۸] [۱۸۹] [۱۹۰] بانوی فهیم و اندیشمند ما زینب بر من چنین روایت کردند.»
لذا یکی دیگر از القاب ایشان عقیله بنیهاشم است. عقیله بنیهاشم حتی آگاهی به حوادث آینده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود، همانگونه که بعضی از اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند سلمان، ابوذر و برخی از یاران علی (علیهالسّلام) مانند میثم تمار، رشید هجری، به اینگونه اسرار آگاه بودند. زینب دانای اسرار بوده و خطبه او در مجلس یزید و پیشگوییهایش شاهد این مدّعاست. «فَواللَّهِ لاتَمْحُو ذِکْرنَا، وَ لاتُمیتُ وَحْینَا، وَ لاتُدْرِکُ امَدنا، وَ لاتَرْحِضُ عَنْکَ عارَها، وَ هل رَایُکَ الّا فَنَدٌ، وَ ایَّامُکَ الّاعَدَدٌ، وَ جَمْعُکَ الّابَدَدٌ؛[۱۹۱] [۱۹۲] [۱۹۳] [۱۹۴] [۱۹۵] [۱۹۶] [۱۹۷] [۱۹۸] [۱۹۹] [۲۰۰] اما به خدا سوگند هر چه کنی نمیتوانی نام و نشان ما را محو کنی، و سروش ما را بمیرانی و به حد ما نتوانی رسید و ننگ این اعمال ننگین و ستمها را نتوانی شست و بدانکه رای و تدبیرت سست و روزگارت اندک و انگشتشمار و جمعیتت رو به پراکندگی است...» زینب دانش سرشار داشت، طبیعی است کسی که از محضر پیامبر (شهر علم) و علی (علیهالسّلام) (دروازه علم) کسب دانش نموده باشد، بایستی دریای علم باشد.
یکی از القاب حضرت زینب (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عابده است، وی در سایه عبادت و مجاهده نفسانی به مقامی رسید که حضرت سیدالشهدا (علیهالسّلام) در وداع آخر در روز عاشورا به او فرمودند: «یا اختاه لا تنسینی فی نافله الیل». بیشک بزرگترین وسیله برای تقرّب به درگاه پروردگار متعال و وصول به مقام قرب و کمال، عبادت و بندگی در پیشگاه مقدس اوست و هرکس به هر مرتبه و مقامی که رسید از راه عبادت رسیده است. قرآن کریم نیز در سوره زمر هدف خلقت را عبادت ذکر کرده و میفرماید: «وَما خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الانْسَ الَّا لِیَعْبُدُون»[۲۰۱]
البته عبادت خدا صرفاً به خواندن چند رکعت نماز و یا انجام برخی عبادتهای بدنی و مالی محدود نمیشود، بلکه معنای عبادت چنانکه علمای لغت ذکر کردهاند غایت خضوع و تسلیم و اظهار ذلّت در پیشگاه خدای تعالی است که نماز و روزه و سایر اعمال مصادیقی از آن مفهوم کلی و راهی برای رسیدن به آن مقام عالی است که به دستور شرع مقدس و رهبران اسلام باید انجام داد. راغب در کتاب مفردات گوید: «العُبُودِیّة اظْهارُ التَّذَلُّل، وَ العِبادَةُ ابلَغُ مِنْها لِانَّها غایَةُ التَذلُّل؛[۲۰۲] عبودیت به معنای اظهار ذلت و خضوع است و عبادت معنای کاملتری دارد که همان غایت خضوع و اظهار ذلت است.»
عابده آل علی از دیگر القاب حضرت است. عبادت در این خاندن امری بدیهی است، امام زین العابدین (علیهالسّلام) در روز و شب، هزار رکعت نماز میگزارد و در اکثر اوقات عمر شریفشان روزه داشتند اما همچون جد بزرگوارشان امیرالمومنین (علیهالسّلام) چون خداوند تعالی را سزاوار عبادت میدانستند، به عبادتش میپرداختند. چنانکه امام (علیهالسّلام) فرموند: «إلهي ما عبدتك خوفا من نارك ولا طمعا في جنتك ولكني وجدتك أهلا للعبادة فعبدتك». [۲۰۳]
همین مسئله را نسبت به علی (علیهالسّلام) عرض کردند و حضرت فرمودند: شما عبادت رسول الله را ندیدهاید و تازه خود پیامبر اکرم هم میفرمایند: «مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ»[۲۰۴] [۲۰۵] [۲۰۶] [۲۰۷] [۲۰۸] [۲۰۹]
لذا این امور در این خاندان امری بدیهی است و کسی که در چنین خانوادهای بزرگ شده است، طبیعتا به سمت و سوی این امر سوق پیدا میکند، لذا ایشان عابدة آل علی است به گونهای که در حادثه کربلا و لو نشسته، نماز شباش را ترک نکرد. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در عبادت ثانی حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بود، تمام شبها را به عبادت، تهجّد و تلاوت قرآن سپری میکرد.
زینب نمازهای مادرش زهرا و پدرش علی را شاهد بود، او نیایشهای امام مجتبی (علیهالسّلام) را در دل شبها و روزها دیده بود، عبادت و مناجاتهای حسین (علیهالسّلام) را به ویژه در شب و صبح عاشورا به تماشا نشسته بود و هر یک برای او درس و الگوی عبادت و مناجات بود. حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) در دوران زندگی هیچگاه تهجّد را ترک نکرد و آنچنان اشتغال به عبادت ورزید که ملقّب به «عابدة آل علی» شد. حتّی در شب یازدهم محرم با آن همه خستگی و فرسودگی و مشاهده آن همه آلام روحی نماز شب خود را خواند. از امام سجّاد (علیهالسّلام) نقل شده است که: «ان عمتی زینب کانت تودی صلواتها من قیام الفرائض و النوافل عند مسیرنا من الکوفة الی الشام و فی بعض المنازل کانت تصلی من جلوس لشدة الجوع و الضعف منذ ثلات لیالٍ لانها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم و اللیلة؛[۲۱۰] [۲۱۱] [۲۱۲] [۲۱۳] [۲۱۴] عمهام زینب، نمازهای واجب و مستحبیاش را در طول مسیر کوفه به شام میخواند و در بعضی از توقفگاهها از شدت گرسنگی و ضعف در مدّت شبانهروز نمازش را نشسته خواند. چون آنچه از غذا سهم او بود، بین کودکان تقسیم میکرد. چون آن قوم به هر یک از ما یک گرده نان در شبانهروز میدادند.»
در کتاب مثیر الاحزان از فاطمه دختر امام حسین (علیهالسّلام) نقل شده است: «وَ امّا عَمَّتی زَیْنَب فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً فی تِلْکَ اللَّیلَةِ ای عاشِرَة مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ الی رَبِّها، وَ ما هَدَاَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَة؛[۲۱۵] [۲۱۶] [۲۱۷] [۲۱۸] و اما عمهام زینب، پس وی همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه میکرد و در آن شب چشم هیچیک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.»
امام حسین (علیهالسّلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابدهاش میفرماید: «یا اختاه لا تنسینی عند نافلة اللیل؛[۲۱۹] خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مکن.» همه این وقایع به خوبی از اهتمام کامل حضرت زینب به عبادات خبر میدهد و درست به دلیل برخورداری از این ویژگی بوده است که یکی از القاب آن حضرت «عابدة آل علی (علیهالسّلام)» انتخاب شده است.
از دیگر فضائل حضرت زینب (سلاماللهعلیها) دارا بودن مقام عصمت است به گونهای که ملقب به لقب معصومه صغری میباشند. باید به این نکته توجه نمود که عصمت درجاتی دارد. مرتبه عالی آن مخصوص اهل بیت (علیهمالسّلام) است که دارنده مقام امامت بودند. «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا»[۲۲۰]
اما حضرت زینب (علیهاالسّلام) نیز به دلیل برخورداری از طینت محمدی و مجاهده نفس، توانست به مرتبهای از عصمت دست یابد. عصمت یعنی اینکه انسان به مرتبهای از معرفت نائل شود که حقیقت و باطن گناه را مشاهده کند و چون انسان در این حالت با ملکوت هستی و جنبههای باطنی عالم در ارتباط هست، هرگز دچار اشتباه و خطا نمیشود. پس مصونیت از گناه و اشتباه، لازمه عصمت میباشد.
عصمت درباره اشخاصی که از اولیاء الله هستند اما مقام امامت یا نبوت را ندارند، مانند حضرت عباس (علیهالسّلام) و حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، به معنای عصمت از انجام هرگونه گناه و حتی مکروهات است، اما عصمت از اشتباه در مورد آنان صادق نیست. اگرچه اینگونه افراد با توجه به مقام معنوی و روحانیشان، دچار اشتباه نشدند، اما نمیتوان امکان اشتباه را در مورد آنان محال عقلی دانست.
دلیل عصمت حضرت زینب (سلاماللهعلیها) آن است که امام سجّاد (علیهالسّلام) در حقّ ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَیْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَیْرُ مُفَهَّمَة»[۲۲۱] [۲۲۲] [۲۲۳] [۲۲۴] [۲۲۵] [۲۲۶]
از این سخن معصوم بر میآید که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) متّصل به عالم غیب بوده و علم خویش را نه از راه تعلیم بلکه از راه ملائکه دریافت میکرده است؛ و عصمت نتیجه چنین علمی است. پس هیچ تردیدی نمیماند که آن بزرگوار، در مرتبه بسیار بالایی از کمالات انسانی بوده و بالتبع معصوم از گناه بودند، اما مرتبه کمالی و عصمت ایشان و هیچکس دیگری، در حد چهارده معصوم (علیهمالسّلام) نبوده و نمیباشد.
صدّیق مبالغه در صدق است و بر کسی اطلاق میگردد که در تمام حرکات و سکنات افعا او مبنی بر راستی و درستی باشد. مقام «صدیق» منصبی الهی است چنانچه در قرآن مجید جمعی از پیامبران بزرگ و مانند آنان به عنوان «صدق» توصیف شدهاند «انّهُ کانَ صدّیقاً نبیّاً» از جمله حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) در سوره مریم آیه ۴۱[۲۲۷] حضرت ادریس، در سوره مریم آیه ۵۶[۲۲۸] و حضرت مریم در سوره مائده آیه ۷۵. [۲۲۹] در بعضی از آیات قرآن «صدیقین» همردیف پیامبران ذکر شدهاند. [۲۳۰] [۲۳۱] [۲۳۲] [۲۳۳] [۲۳۴] [۲۳۵]
در روایات شیعه و اهلسنت، از حضرت علی (علیهالسّلام) به عنوان صدیق اکبر یاد شده است و این لقب را رسول خدا به او داده است. «قال علی بن ابی طالب: انا عبدالله و اخو رسوله و انا الصدّیق الاکبر. لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبل الناس بسبع سنین؛[۲۳۶] [۲۳۷] [۲۳۸] [۲۳۹] [۲۴۰] [۲۴۱] [۲۴۲] [۲۴۳] [۲۴۴] [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷] [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰] [۲۵۱] [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶] [۲۵۷] من بنده خدا و برادر رسول اویم، و من صدّیق اکبر هستم، این ادّعا را بعد من به جز دروغگو و افترازننده نمیکند، همانا من هفت سال قبل از مردم نماز به جای آوردم.» در روایتی دیگر رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، مومن آل فرعون و حبیب نجار به عنوان صدیقان نام برده است؛ و حضرت علی (علیهالسّلام) را برترین آنها معرفی میکند. «الصدیقون ثلاثة: حبیب النجار مؤمن آل یاسین، وحزبیل مؤمن آل فرعون، و علی بن ابی طالب الثالث، وهو افضلهم»[۲۵۸] [۲۵۹] [۲۶۰]
در زنان سابقه این مقام به حضرت مریم (سلاماللهعلیها) و در امت پیامبر به فاطمه زهرا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اختصاص دارد. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را نُه نام نزد حق تعالی است: فاطمه، صدّیقه، مبارکه، طاهره، زکیّه، راضیه، مرضیه، محدّثه و زهرا.» [۲۶۱]
در زیارتنامه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) چنین آمده است: «السَّلَامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ»[۲۶۲]
بعد از زهرای مرضیه (سلاماللهعلیها)، حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) را صدیقه صغری لقب دادند. قید صغری بعد از صدیقه از باب «تعظیماً لاُمّه» میباشد. لذا چون مادرش فاطمه زهرا به صدیقه کبری مشهور بود، به وی صدیقه صغری میگفتند.
عفت و پاکدامنی، برازندهترین زینت زنان، و گران قیمتترین گوهر برای آنان است. در قرآن مجید و احادیث به ضرورت حجاب برای زنان تصریح شده است. زینب (علیهاالسّلام) درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، آنجا که فرمود: «مـَا الْمُجاهِدُ الشَّهیدُ فی سَبیلِ اللّهِ بِاَعْظَمَ اَجْرا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ یَکادُ الْعَفیفُ اَنْ یَکوُنَ مَلَکا مِنَ الْمَلائِکَةِ؛[۲۶۳] مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد امّا عفت میورزد، نزدیک است که انسان عفیف فرشتهای از فرشتگان باشد.» عقیله بنیهاشم، در حجاب و عفت، مانند مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) بود و به این مهم بسیار اهمیت میداد. تا پیش از عاشورا و جریان اسارت، مردی نامحرم چهره زینب را ندیده بود، چنانکه در تاریخ آمده است: «هنگامی که زینب میخواست به مسجد النبی کنار قبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برود علی (علیهالسّلام) دستور میداد حسن و حسین (علیهماالسلام) همراه خواهرشان باشند. حسن (علیهالسّلام) جلوتر و حسین (علیهالسّلام) پشت سر، زینب در وسط حرکت میکرد. [۲۶۴]
یحیی مازنی میگوید: «من در مدینه، مدت زیادی همسایه علی (علیهالسّلام) بودم، سوگند به خداوند، در این مدت، هرگز زینب را ندیدم و صدایش را نشنیدم.» [۲۶۵] [۲۶۶] [۲۶۷]
حجاب و عفاف زینب به گونهای بوده است که علامه مامقانی در اینباره میگوید: «و هی فی الحجاب فَرِیدَةٌ لم یرَ شخصُها اَحَدٌ من الرجال فی زمانِ ابیها و اخویْها الی یوم الطَّفِ؛[۲۶۸] [۲۶۹]
زینب در حجاب و عفاف یگانه روزگار بوده است، کسی از مردان، در زمان پدر او و برادرانش تا روز عاشورا، او را ندیده بود.»
زینب کبری با حفظ عفت خویش در تمام عمر، حتی در سختترین لحاظ و شرایط کربلا، حماسهای از حجاب و حیا را در عین انقلاب بر علیه طواغیت به نمایش گذاشت. وی در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر عفت خویش پای میفشرد. مورخین نوشتهاند: «وَهِیَ تَسْتُرُ وَجـْهَها بـِکَفِّها، لاَِنَّ قِناعَها قَدْ اُخِذَ مِنها؛[۲۷۰] او صورت خود را با دستش میپوشاند چون روبنده را از او گرفته شده بود.»
آن بانوی بزرگوار بود که برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد میآورد که «اَمِنَ العَدْلِ یَا بْنَ الطُّلَقاءِ تَحْذیرُکَ حَرائِرَکَ وَاِمائِکَ وَسَوْقُکَ بَناتِ رُسُولِ اللّهِ سَبایا؟ قَدْ هـَتَکْتَ سـُتُورَهُنَّ وَاَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ؛[۲۷۱] ای پسر آزاد شده! آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خـدا (صلیاللهعلیهوآله) را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورتهای آنان را آشکار ساختی.»
از دیگر القاب حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) فصیحة بلیغه میباشد. بانوی قهرمان کربلا، فصاحت و بلاغت را از پدر و مادر گرامیاش به ارث برده است، که کلامش «دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق» است. هنگامی که سخن میگفت، گویی از زبان پدر ایراد سخن میکرد. سخنانش در بازار کوفه و مجلس یزید و نیز گفتوگوهای وی با عبداللّه بن زیاد، بیشباهت به خطبههای امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) و خطبه فدکیّه مادرش زهرا (علیهاالسّلام) نیست. این خطبهها در حالی ایراد میشد که زینب داغهای فراوانی در سینه داشت؛ گذشته از آنکه تشنه، گرسنه و بیخواب بود، سختی سرپرستی کودکان و راه را نیز به دوش میکشید.
بشیر بن خزیم اسدی میگوید: «وَ نَظَرْتُ الَی زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ یَوْمَئِذٍ وَ لَمْ ارَ خَفِرَةً وَ اللهِ انْطَقَ مِنْها کَانَّها تَفَرَّعُ مِنْ لِسانِ امیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ ابِی طالِبٍ (علیهالسّلام)؛ در روز ورود این قافله، من نگاه کردم و زینب (سلاماللهعلیها) را دیدم. من در آن روز هیچ زنی را که سراپای وجودش شَرم و حَیا باشد، در سخنرانی ناطقتر و تواناتر و چیرهدستتر از زینب ندیدم. گویا در سخنرانی، شاگرد مکتب پدر بزرگوارش علی بود.»
«وَ قَدْ اوْمَاتْ الَی النّاسِ انِ اسْکُتوا، فَارْتَدَّتِ اْلانْفاسُ وَ سَکَنَتِ اْلاجْراسُ؛[۲۷۲] زینب یک اشاره به جمعیت کرد، همین جمعیتی که داشتند ضجه میزدند و گریه میکردند، و یک عدّه هم سر و صدا می کردند، یک اشاره کرد که ساکت! نفسها در سینهها حبس شد. و جَرَسها هم از صدا افتاد. حتّی دیگر صدای زنگونه حیوانات هم شنیده نشد.»
زینب کبری (سلاماللهعلیها) بدون آن که آموزش دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حال تـشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، داغدار و آواره با کسانی سخن میگوید که نـه تـنها بـا او هماهنگ نیستند بلکه حتی سنگ و خاکروبه بر سر او ریختهاند، با این حال سخنان زینب (سلاماللهعلیها) چنان بـود کـه وجـدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.
خزیم اسدی مـیگوید: پیرمردی را در کنار خود دیدم که بر اثـر گریه محاسنش غرق اشک شده بود و میگفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شـما بـهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوانها و زنان شـما نـیکوترین زنـان هستند. نسل شما بهترین نسلی است کـه نـه خوار میگردد و نه شکست میپذیرد. [۲۷۳]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع