اعدام "ميرزا علي محمد شيرازي" بنيانگذار فرقهي بابيه(27شعبان1266 ق1229ش)
پس از درگذشت حاج سيدكاظم رشتي جانشين شيخ احمد احسايى كه فرقهي شيخيه را پايهريزي كرده بود، بين دو تن از شاگردان او بر سر رياست اين فرقه رقابت در گرفت. در 1259 ق سيدعلي محمد شيرازي كه شاگرد معروف سيدكاظم بود، پس از سفر به مكه به بندر بوشهر رفت و در آن جا خود را به جاي "ركن باب" يعني نايب امام زمان خواند و پيروانش به بابيه معروف شدند. چيزي نگذشت كه سيدعلي محمد از مقام بابيت بالاتر رفت و ادعاكرد كه او نقطهي اعلي يا نقطهي بيان است و سپس مدعي شدكه خود، قائم آل محمد(ص) ميباشد و كتاب البيان رانگاشت. از اين پس او دعوت خود را آشكار كرد و طرفداران فراواني يافت كه چندين بار با قشون دولتي جنگيدند و حتي پيروزهايي به دست آوردند. سرانجام سيدعلي محمد محبوس گرديد و پس از درگيريهاي فراوان، علماي تبريز حكم به اعدام وي دادند. بالاخره در شعبان 1266 ق ميرزاعلي محمد شيرازي را به تبريز برده و به دستور اميركبير تيرباران كردند.
اعدام «ميرزا علي محمد شيرازي» (1266 ق)-27 شعبان - انهار
علي محمد شيرازي | پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
باب سید علی محمد شیرازی - دانشنامه جهان اسلام
سید علی محمد باب کیست؟ - فتنه های آخرالزمان
مختصری از زندگینامه علی محمد باب - شیعه نیوز
اقدامات سید علی محمد باب - تاریخچه بهائیت
سید علیمحمد باب - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
علیمحمد باب شیرازی - ویکی فقه
بابیه - ويکی شيعه
رابطه بابیت با بهائیت
بابیت و بهائیت در ترازوی نقد
بابیه - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
تفکرات بهائیت و بابیت|سفینة النجاة
بابیت و بهائیت را بهتر بشناسیم - تبیان
بابیت و بهائیت | سایت پژوهه پژوهشکده باقرالعلوم
دو تفاوت بابیت و بهائیت با شیخیه - پایگاه جامع شناخت .
فلسفه احكام جنسی بابيت و بهائيت | پایگاه جامع فرق، ادیان و ...
چرا بهائيت را نجس مي دانيم و فرق بين ما و آنها در چيست؟ - ...
بهائيت چگونه ديني است؟ تاريخچه و عقايد آن را- پرسمان - ...
آيين بهائيت چيست؟ چگونه شکل گرفت و عقائد آنها چگونه ...
بررسی رابطه بابیت و بهائیت با مهدویت با تکیه بر ادعاهای ...
ايدئولوژي بهائيت-عقايد بهائيت-احكام بهائيت | پرسمان ...
حکم ازدواج با محارم در بهائیت چیست ؟ - حقیقت بهائیت
چکیده ای از عقاید بهائیت : بهائیت - مرکز نشر اعتقادات
عقاید بهائیت چیست؟ | گروه اینترنتی رهروان ولایت
بهائیت چیست؟ و چه عقاید و احکامی دارند؟
چکیده ای از عقاید بهائیت - مقاومت الاحرار
عقائد بهائیت
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: وقایع تاریخی ماههای قمری ، بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت
ادامه مطلب را ببينيد
سيد علي محمد شيرازي (ملقب به باب)
از مدعيان بابيت امام دوازدهم شيعيان كه بعدها مدعي مهدويت و نبوت شد در 1235 در شيراز به دنيا آمد. در كودكي به مكتب شيخ عابد رفت و در آنجا خواندن و نوشتن و سياه مشق آموخت. شيخ عابد، از شاگردان شيخ احمد احسائي و سيد كاظم رشتي بود (اشراق خاوري، ص 63 - 64)
و از همان دوران، سيد علي محمد را با نام رؤساي شيخيه (احسائي و رشتي) آشنا كرد، به طوري كه چون سيد علي محمد در نوزده سالگي به كربلا رفت، در درس سيد كاظم رشتي حاضر شد (فاضل مازندراني، ظهورالحق، ج 3، ص 97).
در مدتي كه نزد سيد كاظم رشتي شاگردي مي كرد، با مسائل عرفاني و تفسير و تأويل آيات و احاديث و مسائل فقهي به روش شيخيه آشنا شد و از آراي شيخ احمد احسائي آگاهي يافت (همو، اسرار الآثار خصوصي، ج 1 ص 192 - 193).
به علاوه به هنگام اقامت در كربلا از درس ملاصادق خراساني كه او نيز مذهب شيخي داشت، بهره گرفت و چندي نزد وي بعضي از كتب ادبي متداول آن ايام را خواند (همو، اسرار الآثار،ج 4، ص 370).
در 1257 به شيراز برگشت و به وقت فرصت، مطالعه كتب ديني را فراموش نمي كرد و به گفته خودش (همو، ظهورالحق، ج 3، ص 479):
و لقد طالعت سنابرق جعفر العلوي و شاهدت بواطن آياتها «همانا كتاب سنابرق، اثر سيد جعفر علوي (مشهور به كشفي) را خواندم و باطن آياتش را مشاهده كردم» علي محمد گذشته از دلبستگي به انديشه هاي شيخي و باطني، به «رياضت كشي» نيز مايل بود و به هنگام اقامت در بوشهر در هواي گرم تابستان از سپيده دم تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر بر بام خانه رو به خورشيد اورادي مي خواند (اشراق خاوري، ص 67).
پس از درگذشت سيد كاظم رشتي، مريدان و شاگردان وي، جانشيني براي وي مي جستند كه به قول ايشان مصداق «شيعه كامل» يا «ركن رابع» (شيخيه) باشد و در اين باره ميان چند تن از شاگردان سيد كاظم رقابت افتاد و علي محمد نيز در اين رقابت شركت كرد، بلكه پاي از جانشيني سيد رشتي فراتر نهاد و خود را «باب» امام زمان عليه السلام يا «ذكر» او، يعني واسطه ميان امام و مردم، شمرد. ادعاي علي محمد چون شگفت آورتر از دعاوي ساير رقيبان بود، واكنش بزرگتري يافت و نظر گروهي از شيخيان را به سوي وي جلب كرد و هجده تن از شاگردان سيد كاظم كه همگي شيخي مذهب بودند (و بعدها سيد علي محمد آنها را حروف «حي» ناميد) پيرامونش را گرفتند (آيتي، ج 1، ص 43).
علي محمد در آغاز امر، بخش هايي از قرآن كريم را با روشي كه از مكتب شيخيه آموخته بود، تأويل كرد و در آنجا به تصريح نوشت كه امام دوازدهم شيعيان او را مأمور داشته تا جهانيان را ارشاد كند و خويشتن را «ذكر» ناميد، چنان كه در آغاز تفسيرش بر سوره يوسف مي نويسد: الله قد قدر ان يخرج ذلك الكتاب في تفسير احسن القصص من عند محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسين بن علي بن ابي طالب علي عبده ليكون حجه الله من عند الذكر علي العالمين بليغا همانا خدا مقدر كرده كه اين كتاب از نزد محمد پسر حسن پسر علي پسر محمد پسر علي پسر موسي پسر جعفر پسر محمد پسر علي پسر حسين پسر علي پسر ابي طالب بر بنده اش برون آورد تا از سوي ذكر (سيد علي محمد) حجت بالغه خدا بر جهانيان باشد.» (احسن القصص، ص 1).
پس از مسافرت با محمد علي بارفروش (يكي از مريدان خود) به سوي مكه و بازگشت به بوشهر، دستور داد تا در يكي از مساجد بوشهر عبارت «اشهد ان عليا قبل نبيل باب بقيه الله» را در اذان داخل كنند (نجفي، ص 168)
كه تصريح دارد علي نبيل (كه به حساب جمل با علي محمد برابر مي شود) باب امام دوازدهم شيعيان است. همين كه مدتي از دعوت وي سپري شد و گروهي به او گرويدند، ادعاي خود را تغيير داد و از مهدويت سخن به ميان آورد و گفت: «منم آن كسي كه هزار سال مي باشد كه منتظر آن مي باشيد» (حاجي ميرزاجاني كاشاني، ص 135)
و سپس به ادعاي نبوت و رسالت برخاست و به گمان خود، احكام اسلام را با آوردن كتاب بيان نسخ كرد و در آغاز آن نوشت: «در هر زمان خداوند جل و عز، كتاب و حجتي از براي خلق مقدر فرموده و مي فرمايد در سنه هزار و دويست و هفتاد از بعثت رسول الله، كتاب را بيان، و حجت را ذات حروف سبع (علي محمد كه داراي حروف سبع است) قرار داد» (بيان عربي، ص 3).
بدين ترتيب، علي محمد هر چند زماني، دعاوي خود را به مقامات بالاتري تغيير مي داد و سخنان پيشين را براي يارانش تأويل مي كرد و آنان را در پي خود مي كشيد. پس از بازگشت سيد علي محمد به بوشهر (در زماني كه هنوز از ادعاي بابيت امام زمان فراتر نرفته بود) به دستور والي فارس در رمضان 1261 دستگير و به شيراز فرستاده شد. در شيراز او را تنبيه كردند، آن گاه نزد امام جمعه آن شهر، اظهار توبه و ندامت كرد و به قول يكي از موافقان خود بر فراز منبر در حضور مردم گفت: «لعنت خدا بر كسي كه مرا وكيل امام غائب بداند. لعنت خدا بر كسي كه مرا باب امام بداند…» (اشراق خاوري، ص 141).
پس از آن، شش ماه در خانه پدري خود تحت نظر بود و از آنجا به اصفهان و سپس به قلعه ماكو تبعيد شد. در دوراني كه در آن قلعه زنداني بود، با مريدانش ملاقات و مكاتبه داشت و از اين كه مي شنيد آنان در كار تبليغ دعاوي او مي كوشند به شوق مي افتاد و سخناني را با عنوان كلمات الهي به مريدان عرضه مي داشت، چنان كه كتاب بيان را در همان قلعه نوشت (يزداني، ص 13).
دولت محمد شاه قاجار، براي آن كه پيوند او را با مريدانش قطع كند در صفر 1264 وي را از قلعه ماكو به قلعه چهريق، در نزديكي اروميه، منتقل كرد. در اواخر سلطنت محمد شاه، به دستور حاجي ميرزا آغاسي ـ وزير محمد شاه ـ سيد علي محمد را از قلعه چهريق به تبريز بردند و مجلسي را با حضور ناصرالدين ميرزا (كه در آن وقت وليعهد بود) و چند تن از علما ترتيب دادند و سيدعلي محمد را در آن مجلس حاضر كردند. علي محمد در آنجا آشكارا از مقام مهدويت خود سخن گفت و «بابيت امام زمان» را كه پيش از آن به تصريح ادعا كرده بود به «بابيت علم خداوند» تأويل كرد و چون از او در باره برخي مسائل ديني پرسيدند، از پاسخ فرو ماند و همين كه از وي سوال شد: از معجزه و كرامت چه داري؟ گفت: اعجاز من در اين است كه براي عصاي خود آيه نازل مي كنم و به خواندن اين فقره آغاز نمود: بسم الله الرحمن الرحيم سبحان الله القدوس السبوح الذي خلق السموات و الارض كما خلق هذه العصا آية من آياته، و اعراب كلمات را به نحو قاعده نحو غلط خواند، زيرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت كرد و چون گفتند: مكسور بخوان! ضاد را در الارض مكسور خواند! اميراصلان خان كه در مجلس حضور داشت گفت: اگر اين قبيل فقرات از جمله آيات شمرده شود، من هم مي توانم تلفيق كنم و گفت: الحمدلله الذي خلق العصا كما خلق الصباح و المسا (فاضل مازندراني، ظهور الحق، ج 3، ص 14، تصوير نامه ناصرالدين ميرزا به محمد شاه قاجار).
پس از آشكار شدن عجز سيد علي محمد در اثبات ادعاي خود، وي را چوب زده تنبيه نمودند و او از دعاوي خويش تبري جست و اظهار پشيماني كرد و خطاب به وليعهد، توبه نامه رسمي نوشت. صورت توبه نامه علي محمد را يكي از مريدانش در كتاب خود، چنين آورده است: فداك روحي، الحمد لله كما هو اهله و مستحقه كه ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر كافه عباد خود شامل گردانيده، فحمدالله ثم حمدا كه مثل آن حضرت را يبنوع رأفت و رحمت خود فرموده كه به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعيان فرموده. اشهدالله و من عنده كه اين بنده ضعيف را قصدي نيست كه خلاف رضاي خداوند عالم و اهل ولايت باشد. اگر چه بنفسه، وجودم ذنب صرف است ولي چون قلبم موقن به توحيد خداوند جل ذكره و به نبوت رسول او و ولايت اهل ولايت اوست و لسان مقر بر كل ما انزل من عند الله است. اميد رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضاي حق را نخواسته ام و اگر كلماتي كه خلاف رضاي او بود از قلم جاري شده، غرضم عصيان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را... و اين بنده را مطلق علمي نيست كه منوط به ادعايي باشد و استغفرالله ربي و اتوب اليه من ان ينسب الي امر. و بعضي مناجات كلمات كه از لسان جاري شده، دليل بر هيچ امري نيست و مدعي نيابت خاصه حضرت حجه الله عليه السلام را محض ادعا مبطل است و اين بنده را چنين ادعايي نبوده و نه ادعايي ديگر. مستدعي از الطاف حضرت شاهنشاهي و آن حضرت را چنان است كه اين دعاگو را به الطاف و عنايات سلطاني و رأفت و رحمت خود،سرفراز فرمايند». (گلپايگاني، ص 204 - 205).
بدين سان سيد علي محمد از دعاوي خود بازگشت ولي توبه او، صوري بود چنان كه پيش از توبه اخير، در شيراز نيز بر فراز منبر و در برابر مردم، نيابت و بابيت خود را انكار نمود اما چيزي نگذشت كه ادعاي بالاتري را به ميان آورد و از پيامبري و رسالت خويش سخن گفت. در اواخر سلطنت محمد شاه و پس از مرگ او (1264) از سوي مريدان علي محمد، آشوب هايي در كشور پديد آمد كه از جمله، رويداد قلعه شيخ طبرسي در مازندران بود. در اين آشوب، جمعي از بابيان به رهبري ملاحسين بشرويه اي ملا محمد علي بارفروشي، قلعه طبرسي را پايگاه خود قرار دادند و اطراف آن خندق كندند و خود را براي جنگ با قواي دولتي آماده ساختند. از سوي ديگر بر مردم ساده دل كه در پيرامون قلعه زندگي مي كردند، به جرم «ارتداد» هجوم آورده به قتل غارت ايشان مي پرداختند، به گونه اي كه يكي از بابيان مي نويسد: «جمعي رفتند و در شب يورش برده، ده را گرفتند و يك صد و سي نفر را به قتل رسانيدند. تتمه فرار نموده، ده را با حضرات اصحاب حق، خراب نمودند و آذوقه ايشان را جميعا به قلعه بردند (حاجي ميرزا جاني كاشاني، ص 162)
و چنين مي پنداشتند كه ياران مهدي موعودند و به زودي جهان را در تسخير خود خواهند گرفت و بر شرق و غرب فرمانروايي مي كنند؛ چنان كه بابي مذكور مي نويسد: «حضرت قدوس (محمد علي بارفروشي) مي فرمودند كه: ما هستيم سلطان به حق و عالم در زير نگين ما مي باشد و كل سلاطين مشرق و مغرب به جهت ما خاضع خواهند گرديد» (همانجا).
پس ميان ايشان و نيروي دولتي جنگ در گرفت و فتنه آنان با پيروزي قواي دولت و كشته شدن ملامحمد علي بارفروشي در جمادي الثاني 1265 پايان گرفت. در زنجان نيز شورشي به سر كردگي ملا محمد علي زنجاني پديد آمد كه به شكست بابيان انجاميد. (1266) در تهران نيز گروهي از بابيان به رهبري علي ترشيزي بر آن شدند تا ناصرالدين شاه و اميركبير و امام جمعه تهران را به قتل رسانند، اما نقشه آنان كشف شد و 38 تن از سران بابيان دستگير و هفت تن از آنها كشته شدند. شگفت آنكه مريدان سيد علي محمد در جنگ هاي قلعه طبرسي زنجان از مسلماني دم مي زدند و نماز مي گزاردند و از «بابيت» سيد علي محمد جانبداري مي كردند (آيتي، ج 1، ص 163،195)
ظاهرا در آن هنگام هنوز ادعاي مهدويت و نبوت وي بديشان نرسيده بود. از اين رو به اعتراف وقايع نگاران بابي، برخي از بابيان به محض اين كه در «بدشت» از ادعاي مهدويت سيد علي محمد و تغيير احكام اسلام با خبر شدند، به شدت از او روي گرداندند (همان،ج 1، ص 130).
پس از مرگ محمد شاه و بالا گرفتن فتنه بابيه، ميرزا تقي خان اميركبير ـ صدراعظم ناصرالدين شاه ـ مسامحه در كار سيد علي محمد باب را روا نديد و تصميم گرفت او را در ملاءعام به قتل رساند و از اين راه، آتش شورشها را فرونشاند و براي اين كار، از برخي علما فتوا خواست. ولي به گفته ادوارد براون: «دعاوي مختلف و تلون افكار و نوشته هاي بي مغز و بي اساس و رفتار جنون آميز او علما را بر آن داشت كه به علت شبهه خبط دماغ، بر اعدام وي رأي ندهند» (نجفي، ص 252).
با وجود اين، برخي از علما كه احتمال خبط دماغ را درباره سيد علي محمد را نمي دادند و او رامردي دروغگو و رياست طلب مي شمردند به قتل وي فتوا دادند و سيد علي محمد به همراه يكي از پيروانش در 27 شعبان 1266 در تبريز تيرباران شد.
عقايد سيد علي محمد شيرازي (ملقب به باب)
سيد علي محمد باب از آغاز دعوت خود، عقايد و آراي متناقضي ابراز داشت، آن چه از مهم ترين كتاب او نزد پيروانش، يعني كتاب بيان، فهيمده مي شود آن است كه وي خود را برتر از همه انبياء الهي مي انگاشته و مظهر نفس پروردگار مي پنداشته است (بيان عربي. ص 1)
و عقيده داشته كه با ظهورش، آيين اسلام منسوخ و قيامت موعود در قرآن، به پا شده است (لوح هيكل الدين، ص 18). به علاوه، سيد علي محمد خود را مبشر ظهور بعدي شمرده و او را (من يظهره الله) خوانده است و در ايمان پيروانش بدو، تأكيد فراوان دارد (بيان عربي. ص 5-6).
سيد علي محمد در حقانيت اين آراء پافشاري نموده و نسبت به افرادي كه بابي نباشند، خشونت بسياري را سفارش كرده است. چنان كه در الواح بيان، در باره وظيفه اولين فرمانرواي بابي، مي گويد: «لا تذر (كذا) فوق الارض اذاستطاع احدا غير البابيين» (لوح هيكل الدين، ص 15)
چون (فرمانرواي بابي) توانايي يافت، هيچ كس - جز بابيها - را بر روي زمين باقي نگذارد» و در بيان فارسي فرمان مي دهد كه همه كتابها را محو و نابود كنند جز كتبي كه درباره آيين وي پديد آمده يا مي آيد (ص 198) و هم چنين تأكيد كرده است كه پيروانش جز كتاب بيان و آن چه بدان وابسته مي شوند، نياموزند (بيان عربي، ص 15).
افكار سيد علي محمد باب، مجموعه اي از برخي آراي شيخيان و باطنيان (تأويل گرايان) و صوفيان و كساني كه به علم حروف و اعداد گرايش داشته اند و پاره اي از دعاوي شخصي بوده است.
آثار سيد علي محمد شيرازي (ملقب به باب)
سيد علي محمد باب آثاري چند از خود به جاي نهاده كه برخي از آنها چاپ شده و پاره اي ديگر به دليل كشاكشهاي داخلي ميان پيروانش هنوز به چاپ نرسيده است. جز آثاري كه پيش از اين نام برديم برخي از كتابهاي ديگر او عبارت اند از: پنج شأن، دلائل السبعه، صحيفه عدليه، تفسير سوره كوثر، تفسير سوره ي بقره، قيوم الأسماء، كتاب الروح. آثار سيد علي محمد باب غالبا به زبان عربي نوشته شده و مملو از اغلاط صرفي و نحوي است. البته وي كوشيده - براي آن كه نشان دهد سخنانش رنگ قرآني دارد - گفتارش را با سجع و وزن همراه سازد و با آن كه تنها معجزه خود را همين سخنان مي شمارد (بيان عربي، ص 25) تكلف و ابتذال در عباراتش سخت آشكار است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت
ادامه مطلب را ببينيد
به گزارش افکارخبر، بازخوانی تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران نشان میدهد که فرقهی بهائیت در برهههای زمانی مختلف در ایران نقش منفی و مخربی ایفا کرده است. پیدایش این فرقه خود موضوع مفصلی برای پژوهشهای تاریخ معاصر میباشد؛ با این حال از همان بدو پیدایش، این گروه سیاسی در شکل و شمایل یک فرقهی به ظاهر مذهبی، در خدمت منافع بیگانگان روس، انگلیس و آمریکا قرار گرفت تا جایی که عباس افندی از سران این فرقه به پاس خدمات بیشائبهی خود به انگلیسیها و خیانت به مسلمانان؛ نشان و لوح سپاس از طرف امپراطور انگلیس دریافت کرد.
در رزوگار سلطنت پهلویها، به ویژه پهلوی دوم، به علت مساعد شدن شرایط، حضور بهائیان در صحنههای اجتماعی، به خصوص سیاسی و اقتصادی گستردهتر شد؛ زیرا سیاستها و برنامههای ضددینی دستگاه حاکمه، مطابق میل و هدف بهائیان واقع گشت. بدینترتیب مقابلهی آنان با دولت از میان رفت و برعکس نوعی سازش و همکاری با آن به وجود آمد. این همکاری در روند افزایش تعداد نفوس بهائیان تأثیر گذارد. افزایش بیرویهی تعداد بهائیان به دنبال برنامهریزیها و سازماندهیهای جهانی شوقی افندی- جانشین عباس افندی (عبدالبهاء) و رهبر بهائیان همزمان با حکومت پهلوی- سرعت بیشتری به خود گرفت؛ چنانکه که در اوایل سدهی بیستم میلادی تعداد بهائیان در جهان، نزدیک به ده هزار نفر گزارش میشد.[i] با این وجود بر اساس اسناد میتوان اظهار داشت که افزایش جمعیت بهائیان و به تبع آن گسترش نفوذ آنان در دستگاه دولتی، به طور عمده از دههی ۱۳۳۰ آغاز شد. در سالهای ۱۳۲۶- ۱۳۲۰ ش محفل ملی بهائیان ایران برنامهی خود را برای گسترش بهائیت به مرحلهی اجرا گذارد و شدت تبلیغات و فعالیت ایشان، اعتراض شدید علما و روحانیون و سایر مردم را برانگیخت. پس از ابراز نارضایتیهای شدید از طرف مردم مسلمان، حکومت پهلوی ناگزیر، به محدود کردن فعالیت بهائیان شد. با این وجود عناصر بهائی به خصوص بعد از نهضت ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در بخشهای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور حضور فعال یافتند و با تضعیف قدرت روحانیت به عنوان یک نهاد «ملی» توسط دستگاه دولتی، زمینهی حضور روشنفکران و کارگزاران غیردینی، از جمله بهائیان فراهم شد.
این تغییرات بهگونهای صورت گرفت که بخش بزرگی از نیروی دولت در اختیار بهائیان قرار میگرفت و طمع ایجاد مرکزیت این فرقه در ایران، به گونهای که مورد نظر رهبرانشان بود، بیشتر میشد. اما پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، جرقهای بود که سبب متزلزل شدن این فرقه متمرکز و قوی گردید. پس از انقلاب بسیاری از بهائیان همراه با اربابانشان به خارج گریختند، عدهای نیز سرکوب شدند و برخی هم به دین اسلام گرویدند. در این نوشتار تلاش داریم گوشههایی از عملکردهای بهائیان را از جنبههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، بررسی کنیم.
۱) حیات سیاسی و اجتماعی بهائیان در دوران رضاخان
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت
ادامه مطلب را ببينيد
بهائیت
بهائیت دینی است[۱][۲] که میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاءالله در قرن ۱۹ میلادی در ایران بنیان گذاشت. بهائیان معتقدند که بهاءالله (۱۸۱۷–۱۸۹۲) جدیدترین فرستاده الهی در سلسله پیامبران پیشین چون ابراهیم، موسی و بودا و زردشت و مسیح و محمد است.[۳] بهاءالله در سال ۱۸۶۳ این دین جدید را اظهار کرد. شمار پیروان این آئین بیش از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر برآورد شدهاست.[۴] با اینکه این شمار کمتر از ۰٫۲٪ جمعیت دنیاست ولی از نظر پراکندگی در کشورهای مختلف بعد از مسیحیت دومین دین جهان شمرده میشود.[۵] مرکز جهانی بهائیان در حیفا واقع شدهاست.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ادیـــــان و مــــــذاهـــــب ، بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت
ادامه مطلب را ببينيد
بابیه
آئین بیانی و یا آیین بابی به فرقهای مذهبیای گفته میشود که از سال ۱۲۵۹ قمری به رهبری علیمحمد باب و با حمایت جمعی از پیروان شیخیه در ایران پدید آمد. این جنبش در ادامه و پس از ایجاد شورش و ترور در چند شهر کشور و اعدام علی محمد باب به عثمانی تبعید شد و توسط جانشین وی صبح ازل ادامه یافت. اما برادر صبح ازل (حسینعلی نوری) خود را من یظهره الله که باب بشارت داده بود دانسته و بهائیت را بنیان گذارد. نزاع روزافزون بین دو گروه موجب تبعید صبح ازل و بابیان به قبرس و حسینعلی نوری و اطرافیان به عکا گردید. پس از مرگ صبح ازل وی میرزا یحیی دولتآبادی را به جانشینی برگزید و وی نیز همه سران بابی را به تشیع بازگرداند.[۱] بدین ترتیب از میان بابیها جز چند هزار تن باقی نمانده است.[۲]
علی محمد باب در ابتدا ادعای باب بودن و سپس ادعای امام زمان بودن داشت و پس از چندی ادعای پیامبری و کرد و سخنانی گفت که بی شباهت به ادعای الوهیت نیست. ریشه دیدگاههای او را در برخی عقاید صوفیه، نقطویه و شیخیه دانستهاند که مسبوق به سابقه نیز بوده است.[۲]
محتویات
- ۱ از دعوی باب تا مهدویت
- ۲ اعلام آغاز شریعت بیانی در بدشت
- ۳ عقیده باب دربارهٔ آیین اسلام
- ۴ برخی از مفاهیم قرآن مجید به تفسیر سید علیمحمد باب
- ۵ برخی از آثار باب
- ۶ احکام آیین بیانی
- ۷ تقیه و نهان زیستی
- ۸ دیدگاه سیدعلی محمد باب در خصوص من یظهرالله
- ۹ انشعاب آئین بهائی از آئین بیانی
- ۱۰ بهائیان و بابیان
- ۱۱ گاهشمار آئین بیانی
- ۱۲ وقایع مهم در آئین بیانی
- ۱۲.۱ دستگیری و حبس سید علی محمد باب در شیراز
- ۱۲.۲ تبعید سید علی محمد باب به اصفهان
- ۱۲.۳ تبعید سید علی محمد باب به ماکو
- ۱۲.۴ محاکمه سید علی محمد باب در تبریز
- ۱۲.۵ تبعید سید علی محمد باب به قلعه چهریق
- ۱۲.۶ اعدام سید علی محمد باب و محمدعلی زنوزی
- ۱۲.۷ واقعه بدشت
- ۱۲.۸ جنگ قلعه طبرسی
- ۱۲.۹ قیام بابیان زنجان
- ۱۲.۱۰ شورش پیروان باب در نیریز
- ۱۲.۱۱ شهدای سبعه
- ۱۲.۱۲ کشتار بابیها در تهران
- ۱۲.۱۳ قتل طاهره قرةالعین در تهران
- ۱۳ نقش پیروان آئین بیانی درانقلاب مشروطه
- ۱۴ جستارهای وابسته
- ۱۵ منابع
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ادیـــــان و مــــــذاهـــــب ، بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت
ادامه مطلب را ببينيد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت
ادامه مطلب را ببينيد
بررسی عقاید و احکام فرقه ضاله بهاییت
مقدمه بهاییت از زمان پیدایش تاکنون کمتراز ۱۷۰ سال سابقه دارد.این فرقه از زمان پیدایش تاکنون، بدون پشتیبانی خارجی هیچگاه زنده و فعال نبوده است و به ترتیب ، روسیه ،انگلیس، آمریکا و اسرائیل در این مدت از این فرقه...
نزول وحی و آیات الهی در بهائیت
در لوح احمد از آثار بهاء الله آمده” قل یا قوم ان تکفروا بهذه الآیات فبای حجه آمنتم بالله من قبل” بگو ای قوم، اگر به این آیات کافر شوید؛پس به کدامین حجت در گذشته به خداوند ایمان آوردید. بهائیان...
بهاییان باوجود تظاهربه صلحطلبی امروز خود، در طول سالهای دور و نزدیک از ضربهزدن به مسلمانان و جامعه تشیع هیچ فروگذاری
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت
ادامه مطلب را ببينيد