بابیه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 

آئین بیانی و یا آیین بابی به فرقه‌ای مذهبی‌ای گفته می‌شود که از سال ۱۲۵۹ قمری به رهبری علی‌محمد باب و با حمایت جمعی از پیروان شیخیه در ایران پدید آمد. این جنبش در ادامه و پس از ایجاد شورش و ترور در چند شهر کشور و اعدام علی محمد باب به عثمانی تبعید شد و توسط جانشین وی صبح ازل ادامه یافت. اما برادر صبح ازل (حسینعلی نوری) خود را من یظهره الله که باب بشارت داده بود دانسته و بهائیت را بنیان گذارد. نزاع روزافزون بین دو گروه موجب تبعید صبح ازل و بابیان به قبرس و حسینعلی نوری و اطرافیان به عکا گردید. پس از مرگ صبح ازل وی میرزا یحیی دولت‌آبادی را به جانشینی برگزید و وی نیز همه سران بابی را به تشیع بازگرداند.[۱] بدین ترتیب از میان بابی‌ها جز چند هزار تن باقی نمانده است.[۲]

علی محمد باب در ابتدا ادعای باب بودن و سپس ادعای امام زمان بودن داشت و پس از چندی ادعای پیامبری و کرد و سخنانی گفت که بی شباهت به ادعای الوهیت نیست. ریشه دیدگاههای او را در برخی عقاید صوفیه، نقطویه و شیخیه دانسته‌اند که مسبوق به سابقه نیز بوده است.[۲]

محتویات

از دعوی باب تا مهدویت

ادعاهای برخواسته از دیدگاههای شیخیه از جمله آنکه امامان را مظاهر الهی و دارای صفات و نعوت باریتعالی و علل اربعه موجودات می‌پنداشتند و معتقد بودند که در دوران غیبت فردی وجود دارد که بلاواسطه با حجه ابن الحسن در ارتباط بوده و واسطه فیض باشد و آنرا رکن رابع می‌نامیدند؛ زمینه را برای ظهور دیدگاههای علی محمد باب هموار کرد. احمد احسایی و سید کاظم رشتی که از دید شیخیه همان رکن رابع بودند ظهور حجه بن الحسن را نوید می‌دادند.[۲]

علی محمد باب نیز که در جنوب ایران به تجارت تریاک اشتغال داشت مدتی را نیز نزد سید کاظم رشتی شاگردی کرده بود، گرچه بابیان این موضوع را انکار می‌کنند تا وی را امی دانند.[۲]

اعلام آغاز شریعت بیانی در بدشت

نوشتار اصلی: گردهمایی بدشت

در نوشته‌های اولیه باب، بر ضرورت پیروی پیروان او از دستورهای دین اسلام -حتّی در مستحبات و نوافل- تأکید شده بود و شواهدی وجود دارد که بابی‌ها، به همان اندازه که بعد تر مشهور به ردّ دین اسلام شدند، در این دوره معروف به پایبندی کامل به سنّت‌های اسلامی بودند. با این حال عناصری در ادعای باب - به عنوان مدعی مأمور رسمی خدا- وجود داشت که این موضع محافظه کارانه باب را تهدید می‌کرد. به نظر می‌رسد طاهره پیش از حتّی خود باب به مفهوم قدرت بالا دستی باب در امور مذهبی دست یافته بود و آن را با ایده‌هایی که از شیخیه نشأت گرفته بودند پیوند داد. قرةالعین، شاید نیروی محرکه رویدادهای بدشت در سال ۱۸۴۸ میلادی بود.[۳]

واقعه بدشت گردهمایی بین پیروان باب در اواخر رجب و اویل شعبان سال ۱۲۶۴ هجری قمری برابر با اواخر ژوئن و اوایل ژوئیه سال ۱۸۴۸ میلادی بود که با اشاره سیدعلی محمد باب در روستای بدشت در هفت کیلومتری شرق شاهرود برگزار شد. این کنفرانس نقطه عطفی در تاریخ تشکیل جنبش باب بود.[۴]

به گفته ریچارد فولتز، این طاهره قرة العین بود که در تهران به فکر تشکیل جلسه‌ای با حضور همه بابی‌های سرشناس افتاد. برجستگان بابی دعوت او را پذیرفتند و در ربیع‌الثانی سال ۱۲۶۴ هجری قمری و همزمان با محاکمه سیدعلی‌محمد باب در آذربایجان، این اجتماع در روستای بَدَشت از توابع شاهرود[۵][۶] که روستایی در تقاطع راه تهران-مشهد و راه مازندران-هزارجریب-شاهرود بود تشکیل شد.[۷]

درباره اهداف تجمع بابیان در بدشت، افسانه نجم‌آبادی گفته‌است که بدنبال شدت گرفتن سرکوب بابیان، رهبران بابی در بدشت جمع شدند تا در مورد سمت و سوی آینده آئین جدید تصمیم بگیرند.[۸]از دیدگاه جوان کول، هدف از گردهم‌آیی بدشت آزادسازی سیدعلی‌محمد باب بود که در آن زمان در قلعه ماکو در زندان بود.[۹] ماریون وودمن هدف کنفرانس را اعلام جدایی و استقلال کامل آئین باب از اسلام دانسته‌است.[۱۰]

طاهره در اجتماع بدشت سخنرانی نمود و با حاضر شدن بدون نقاب روبنده حاضرین را شوکه نمود. او همچنین جدائی دین بابی از دین اسلام و نسخ احکام و سنن قدیم را اعلام نمود.[۱۱] این اتفاق باعث افزایش نگرانی‌های دولتیان و علما در آن زمان شد.[۱۲]

گروهی از بابیان به تردید افتاده و به رهبری محمدعلی بارفروشی با وی مخالفت کردند. سرانجام طاهره موفق شد در یک مباحثه محمدعلی بارفروشی را متقاعد کند که احکام شریعت اسلام ملغی شده‌است.[۱۳]

طاهره به همین مناسبت شعری نیز سرود و ملغی شدن احکام اسلامی را چنین تشریح کرد:[۱۴]

ای عاشقان ای عاشقان شد آشکارا وجه حق   رفع حجب گردید هان از قدرت رب‌الخلق
آمد زمان راستی کژی شد اندر کاستی   آن شد که آن می‌خواستی از عدل و قانون و نسق

عقیده باب دربارهٔ آیین اسلام

باب با کمال ایمان و صداقت دربارهٔ اسلام و بزرگان این آیین صحبت می‌کند و همه جا با احترام شایسته از آنان نام می‌برد ولی دوره حکومت اسلام را فقط هزارسال می‌داند یعنی می‌گوید که دویست و شصت سال مدت نزول قرآن و تجلی اخبار معصومین است و پس ازغیبت امام در سال ۲۶۰ هجری قمری که پایان دوره اسلام بود فرا رسید و من ظاهر شدم. سیدعلی محمد باب در اثبات این عقیده به چند آیه قرآن تمسک کرده است:

  • یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه کان مقداره الف سنة ممّا تعدون (سوره سجده، آیه ۵)
  • و یستعجلونک بالعذاب و لن یخلف الله وعده و اَن یوماً عند ربک کالف سنةٍ ممّا تعدون (سوره حج، آیه ۴۷)
  • یقولون متی هذا الوعد اَن کنتم صادقین. قل لکم میعاد یومٍ لاتستخرون عنهُ ساعة و لاتستقدمون(سوره سبأ، آیات ۲۸و۲۹)[۱۵]

پروفسورادوارد براون به نقل از باب می‌نویسد:[۱۶]

هیچ ظهوری آخری نیست بلکه فقط میزانی از حقیقت را بیان می‌کند که وضعیت پیشرفت انسان او را قادر به درک آن کرده باشد.

برخی از مفاهیم قرآن مجید به تفسیر سید علیمحمد باب

جاری بودن نهرهای آب، شیر، شراب و عسل در بهشت

مسیو نیکلا منشی اول سفارت فرانسه در ایران در کتاب * مذاهب و ملل متمدنه یا تاریخ سید علی محمد باب در مقدمه مؤلف صفحه ۱۲ به نقل از کتاب بیان نهرهای ذکر شده در سوره محمد(۴۷) آیه پانزدهم قرآن مجید «مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّی وَلَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ» پرداخته است. سید علی محمد شیرازی در باب ۱۵ از واحد دوم کتاب بیان آیات خداوند را ماء غیر آسن رضوان و مناجات را لبن لم یتغیر و تفاسیر آیات را خمر حمر و اجوبه و تفاسیرمناجات را عسل مصفی می‌داند.

قیامت از نظر آیین بیانی

باب در این باره می‌گوید: «مراد از یوم قیامت یوم ظهور شجره حقیقت[۱۷] است و مشاهده نمی‌شود که احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد. بلکه همه موهوماً امری را توهّم نموده که عند الله حقیقت ندارد؛ و آنچه عند الله و عند عرف اهل حقیقت مقصود از یوم قیامت است اینست که از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان بهر اسم الی حین غروب آن یوم قیامت است. مثلاً از یوم بعثت عیسی تا یوم عروج آن، قیامت موسی بود که ظهور اللّه در آن زمان ظاهر بود به ظهور آن حقیقت که جزا داد هرکس مؤمن به موسی بود بقول خود و هرکس مؤمن نبود جزا داد بقول خود. زیرا که ما شهد اللّه در آن زمان ما شهد اللّه فی الانجیل بود؛ و بعد از یوم بعثت رسول اللّه تا یوم عروج آن، قیامت عیسی بود که شجره حقیقت ظاهر شده در هیکل محمّدیّه و جزا داد هر کس که مؤمن به عیسی بود و عذاب فرمود بقول خود هرکس که مؤمن به آن نبود؛ و از حین ظهور شجره بیان الی ما یغرب قیامت رسول اللّه هست که در قرآن خداوند وعده فرموده .»[۱۸]

برخی از آثار باب

مسیو نیکلا منشی اول سفارت فرانسه در ایران در کتاب * مذاهب و ملل متمدنه یا تاریخ سید علی محمد باب نام برخی از کتب وی را از صفحه ۳۲ تا ۴۴ درج نموده‌است. علی‌محمد فره‌وشی (مترجم کتاب مذاهب و ملل متمدنه) در کتاب آئین باب ضمن درج لیست کتابها ازکتاب میسو نیکلا (شامل ۳۹ کتاب و ۷ خطبه)، در پانویس صفحه ۱۲ می‌نویسد: آنچه را که مسیو نیکلا نام می‌برد از کتاب الفهرست استخراج شده و این کتاب در شیراز نوشته شده‌است بنابراین صورت کتبی که پس از مهاجرت از شیراز نوشته‌است در کتاب فهرست دیده نمی‌شود؛ و در ادامه فره‌وشی نام ۲۵ کتاب دیگر از سید علی محمد باب را می‌نگارد. برخی از نوشته‌های باب از این قرار هستند:

احکام آیین بیانی

تحصیل علوم

در باب هیجدهم از واحد سوم بیان امر شده که باید هر چیز را به منتهی درجه کمال خود رسانید.

در باب پانزدهم از واحد یازدهم بیان ذکر شده که: و دانش خود را محیط به هر چیز گردانید هنگام استطاعت خود هر شیئی را به دانش حکمت خود فرا گیرید زیرا که نوشته است و امر فرموده ساکنان بیان را این که به علم خود دانا شوند و فراگیرند دانش آنها به آنچه بر روی زمین است از هر پادشاهی و نبی دین او و کتاب او و حدود قلمرو او و عدد لشکر او و قیمت آنچه نزد او است و هر آنچه مال اوست از آنچه نباشد برای او مانندی

در باب دوازدهم از واحد نهم نهم کتاب بیان دستور داده که باید فرزندان را بحسن خط تعلیم دهند.

در کتاب چهار شآن در باب هیجدهم از واحد چهارم آمده است که اطفال را به چیز هایکه بر آنها دشوار است تعلیم ندهید و کمال لطف و رأفت را در حق آنها منظور دارید و تحمیل نکنید بر آنها چیزهاییکه برای آنها سودی ندارد و اگر کردید مسئول خواهید بود.

در کتاب شرح ابجد بیاناتی هست که خلاصه آن این است: بدان که متعلم که حق معلم مشتق از حکم الله است پس حق او را بشناس و قدر او را عظیم دان و در محضر او مؤدب باش و در مقابل او نخند و با چشم و دست به او اشاره نکن و درحین تعلم در مقابل روی او بنشین و بقدر ثلث و ذراع شرعی فاصله بگیر وآنچه را که استطاعت داری به او برسان زیرا که اگر مافی الامکان را در قدم او نثار کنی به اندازه تعلیم حرف (ب) که به تو تعلیم کرده نیست و معادل حق او نمی‌شود و در مقام معلم توصیه کرده که هیچوقت بر طفل غضب نکند و ابداً متعرض او نگردد و اگر خواست تنبیه کند به ضرب خفیف اکتفا کند زیرا که طفل نازکتر از شیشه است و شیئی لطیف زود می‌شکند و خداوند این عمل را دوست ندارد.

در باب یازدهم از واحد یازدهم چهارشآن است که باید اطفال را در صغر سن با خطوط بدیعه تربیت کرد و نزد استادانی گذارد که از حیث خط ممتاز باشند و لکن طوری نشود که اسباب حزن آنها فراهم گردد بلکه باید وسایل تشویق آنها فراهم گردد که به طیب خاطر تعلیم گیرند.

در جهار شآن باب دوازدهم از واحد پانزدهم آمده است که فرزندان را به علم نحو و صرف و حکمت بیان و حروف و طلسمات تعلیم دهید و علم حروف علم ظاهر کلمات است و طلسمات علم اعداد که از آن جمله است علم حساب.

حلال و حرام

سید علی محمد باب در مورد حلال و حرام می‌گوید: حلال محمد تا روز قیامت حلال است و حرام او نیز تا روز قیامت حرام است.[۱۹] به اعتقاد بابیان، ظهور باب همان قیامت است، یعنی حلال و حرام محمد و دیانت اسلام تا زمان اظهار امر باب پابرجا بوده‌است و از زمان ظهور باب و شروع دیانت بابی، بسیاری از موارد تغییر کرده‌است.[۲۰]

  • در باب هیجدهم از کتاب بیان نهی شدید شده است از شرب مسکرات حتی برای مریض. خوردن مشروبات الکلی و هر چیز بدبو و کریه و انواع دخانیات حرام است.[۲۱]
  • در بیان صراحتاً قتل نفس حرام شده است در باب شانزدهم از از واحد یازدهم، نهی از قتل و قطع اعضای بدن انسان شده است
  • در باب پنجم از واحد چهارم کتاب بیان قتل نفس کاملاً ممنوع شده است
  • در باب هیجدهم از واحد ششم کتاب بیان استخراج می‌شود که تفتیش عقاید و جستجو در امور شخصی مردم حرام است
  • در باب شانزدهم از واحد نهم کتاب بیان نهی اکید از ضرب وشتم شده است و این موضوع در باب ششم از واحد دهم تکرار شده است
  • در باب هفدهم از واحد دهم نهی اکید شده است از قرض گرفت لوازم شخصی دیگران
  • در باب یازدهم از واحد نهم کتاب بیان خرید و فروش عناصر اربعه ممنوع گردیده است
  • در باب ششم از واحد هفتم کتاب بیان ازدواج میان کسانی که با هم سنخیت ندارند حرام اعلام شده است
  • در باب پانزددهم از واحد دهم کتاب بیان بر رعایت حال حیوانات و عدم تحمیل وزن زیاد بر حیوانات دستور داده شده است
  • در کتاب چهارشآن در باب نوزدهم از واحد چهارم نوشته شده: که مالک نگردید چیزی را که نفس شما از آن کراهت داشته باشد و از روئیت آن محزون گردید.
  • در باب یازدهم از واحد نهم کتاب بیان رسماً با برده داری و خرید فروش انسان مخالفت و نهی گردیده است
  • در باب نهم از واحد یازدهم کتاب بیان ذکر شده که در مجالسی که در آن ابهاج و سروری مهیا نباشد و در شآن و مقام فرد نباشد باید دوری نمود
  • در باب یازدهم از واحد ششم از تنبیه بدنی منع گردیده است
  • در باب هفتم از واحد نهم نهی اکید شده است از ابیع و شرای انقوزه و تنباکو که آنرا ورق زقوم خطاب کرده‌اند
  • در باب هشتم از همین واحد از استعمال تریاک و مسکرات نهی گردیده است
  • زنا حرام و شخص زانی از رحمت خدا بی نصیب است.[۲۲]

دستورهای مربوط به طهارت

در باب چهاردهم از واحد پنجم بیان آمده است: و هیچ شیئیی در بیان احب نزد خداوند نیست از طهارت و لطافت و نظافت - و خداوند در بیان دوست نمی‌دارد که شاهد شود بر نفسی دون روح و ریحان را و دوست می‌دارد که کل با منهای طهارت معنوی و صوری در هرحال باشند که نفوس ایشان از ایشان کره نداشته باشد چگونه و دیگری ...

در چهار شآن در باب هیجدهم از واحد هفتم از خداوند درخواست می‌کند که اهل بیان را برصفت طهارت و نظافت و نزاهت تربیت نماید.

در باب بعدآمده که خداوند دوست داشته و می‌دارد طهارت و لطف و نظافت را بقدریکه ممکن است باید جسدرا تمیز نگهداشت و همچنین لباس را باید در منتهای نظافت نگهداشت ولی نباید آنقدر آب استعمال کرد که لون (رنگ) بدن تغییر کند؛ و باز در همین باب است که باید از وسواس دوری کرد.

محو بعضی کتب

باب در یکی از ابواب کتاب بیان می‌گوید که پیروان شریعت بیان باید به جز کتاب بیان و آیات باب، از قرائت سائر کتب خودداری کنند و تمام کتابها را محو نمایند. در کتاب بیان فارسی البته ذکر کرده‌اند که مقصود از محو کتاب‌ها چه نوع کتاب‌هائی است.

مقصودشان از محو کتاب را کتابهائی ذکر می‌کنند که علما و فقها در فنون مختلفه نوشته‌اند. مثلاً کتابهائی که متکلمین اسلام در مسائل علم نوشته‌اند، تمامش ایراد و اشکال و اعتراض بر یکدیگر و جنگ و جدال و سایر شئونی است که به درد دنیا نمی‌خورد. غالب کتب فلاسفه که در مسائل مختلفه نوشته‌اند، به درد کسی نمی‌خورد جز این که برای خوانندگان اضطراب فکر و تشتت حواس ایجاد می‌کنند.[۲۳]

غذا

هر ۱۹ روز، یک بار باید در حدود استطاعت از ۱ نفر متجانس و هم سنخ پذیرائی کرد. در شام و نهار باید به یک غذا اکتفا کرد و تجاوز حرام است. هر ۱۹ روز، یک بار باید در حدود استطاعت از ۱۹ نفر متجانس و هم سنخ پذیرائی کرد.[۲۴]

خوردن سیر یا پیاز خام حرام است و ترب و تره و هر آنچه بوی بد دارد نخوردنش بهتر است.[۲۵][نیازمند منبع].

نماز

دیانت بابی، به عنوان دینی مستقل از دیگر ادیان الهی دارای نماز مخصوص به خود است، این نماز، نمازی ۱۹ رکعتی می‌باشد که بر هر فرد بابیِ بالغ فرض واجب بوده‌است که آن را ادا کند.[۲۶])[۲۷]

اصلی‌ترین دستور و حکم در آئین بیانی

در باب نوزدهم از واحد پنجم کتاب بیان فارسی نوشته شده است: در بیان هیچ عبادتی نزد خداوند محبوب تر نبوده از نفع نفسی به نفسی اگرچه با دخال سروری در قلب او باشد و هیچ عملی ابعد تر نبوده به ضر نفسی نفسی را اگر چه بادخال حزنی در قلب او باشد.[۲۸]

روزه

یکی دیگر از احکام دیانت بابی روزه می‌باشد. بر هر فرد بابی بالغ واجب است که در ماه روزه دیانت بابی، روزه بگیرد در باب هیجدهم از واحد هشتم کتاب بیان ذکر شده است که نوزده روز آخر سال بیانی را روزه بگیرند و تا سن کسی به یازده نرسیده روزه بر او واجب نیست و همچنین پس از چهل دو سال واجب نخواهد بود و مدت هر روز از طلوع شمس است الی غروب و حقیقت روزه در آن باب مفصل تشریح شده است ، تقویم بابی۱۹ ماه ۱۹ روزه‌است و بابیان یک ماه کامل خود را از طلوع خورشید تا غروب آفتاب از خوردن و آشامیدن پرهیز می‌کنند و به تعدیل اخلاق می‌پردازند. شرح کامل نام ماه‌ها و نام روزها در کتاب بیان ذکر گردیده است

مشخصات و نوع حکومت

در کتاب هشت بهشت بر اساس آموزه‌های سید علی محمد شیرازی، برخی از مشخصات حکومت بیانی درج گردیده است:[۲۹]

  • در کتاب بیان حکم برآن شده که قوای دولت، با قوای ملت، دائماً، متساوی و در برابر یکدیگر، قائم و برپا باشند؛ و باید شخص رئیس در احکام خود معصوم و مصون از حطا و زلل باشد. اما دراحکامی که حق اوست، نه در احکام خصوصیه و جزئیه، که باید به مشورت و اکثریت آراء پیش برود.[۳۰]
  • فراگیر کردن (صلح عمومی) و جلوگیری از خرید وفروش سلاح‌های جنگی وبرداشتن رسم اسارت و برده فروشی و...[۳۱]
  • نپذیرفتن (فدیه و جزیه) از (منکرین و معاندین دین بیان) و جلوگیری از کشتن هر که (به مشعر فؤاد و توحید) نیامده، تا با این (قتل عامه)، (صلح عامه) حاصل شود و (کل روی زمین) در (مشعر فؤاد) وارد شوند.[۳۲]
  • تشکیل مجلسی در (هر بلد و هر مرکز) با حضور (سفراء و مبعوثان هر دولت و منتخبین آن مملکت) تا (به طور مساوات در میان سکنه آن حدود حکم کند، اعم از اهالی یا اجانب)[۳۳]

تقیه و نهان زیستی

میرزا یحیی صبح ازل، چنانکه خودنگاشته است، از سید علی محمد باب دستور داشت تا خود را حفظ کند، حتی اگر هیچکس در جهان به او نگرود.[۳۴][۳۵] بر همین اساس بود که وی در بغداد مخفیانه می‌زیست و برادرش میرزا حسینعلی، را رابط خود و بابیان قرار داده بود.[۳۶][۳۷]

به دلیل همین نهان زیستی تلاش‌های سیاسی، فرهنگی فعالان پیرو کتاب بیان در مخالف با حکومت قاجار و تدارک انقلاب مشروطه و تشکیل مدارس از دیده محققین دور مانده است.

نهان زیستی پیروان آئین بیانی

ملا محمد جعفر کرمانی که از بابیان نخستین بود و پسرش، شیخ احمد روحی، داماد صبح ازل بود، در کرمان، کرسی فقه و اصول داشت و در مسجد خود دفن شد.

ملا محمد جعفر نراقی که از سوی صبح ازل مرجع بابیان کاشان بود[۳۸][۳۹] بر فراز منبر به گونه‌ای سخن می‌گفت که مردم او را یک شیعه اثنی عشری راسخ تصور می‌کردند و به هم دین‌های بیانی خود سفارش می‌نمود که در کمال مستوری، سلوک و رفتار نمایند تا منجر به فتنه نباشد. وی از جانب صبح ازل دستور داشت تا همه جا به شکل شیعیان رفتار نماید.[۴۰][۴۱] برادرش ملا محمد تقی نراقی هم که از سوی صبح ازل مرجع بابیان نراق تعیین شده بود، در تهران امام جماعت یکی از مساجد بود.[۴۲][۴۳]

میرزا نورالله (فرزند صبح ازل) در رشت طبابت می‌کرد و با علمای آنجا مراوده داشت.[۴۴][۴۵][۴۶]

بابیان گاه ایمان خود را با فرزندان خود در میان نمی‌گذاشتند و تنها در زمان رشد عقلی با ایشان موضوع را مطرح می‌کردند. میراز مهدی امین (داماد صبح ازل) در شرح حالش نگاشته است، زمانی که به سن رشد رسید، دانست که پدرش بابی بوده است.[۴۷][۴۸][۴۹]

حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی که از طرف صبح ازل لقب اسم الله الودود داشت در اصفهان صاحب مسجد بود و ریاست مدرسه علمیه جلالیه را در دست داشت. مدرسه‌های سادات و ادب را بنیان نهاد. وی در تأسیس مدارس جدید کوشش فراوان نمود و برای آموزش و پرورش در ایران زحمت‌های فراوان کشید که تأسیسات مدارس، مدیریت و نوشتن و نشر کتب درسی ابتدائی از آن جمله هستند. در دوره دوم مجلس از طرف مردم کرمان به مجلس رفت. در دوره پنجم مجدداً نماینده مجلس شد و در همین مجلس یکی از پنج نماینده‌ای بود که با انقراض قاجاریه و پیدایش سلطنت پهلوی، به دلیل واهمه از ایجاد دیکتاتوری جدید مخالفت کرد. در تمام مدتی که در اروپا زندگی می‌کرد سرپرستی محصلین ایرانی آن دوران را از جانب وزارت فرهنگ وقت به عهده داشت.[۵۰]
به‌همراه دیگر مبارزان در مشروطه و ملی کردن نظام ایران قدم‌های فراوان برداشت.

علی‌محمد فره‌وشی که از بابیان (پیرو سید علی محمد باب) دولت‌آباد اصفهان بود.[۵۱][۵۲] از فعالان سیاسی عصر قاجار بود و در تکاپوهای مشروطه خواهی نیز دست داشت.[۵۳] وی کار خود را در وزارت فرهنگ با سرپرستی دبستان دانش و آموزگاری زبان و ریاضی در مدرسه کمالیه شروع کرد. مترجم همایون سپس به عنوان کارمند وزارت فرهنگ، و در مناصب و مسئولیت‌های مختلف فرهنگی به شهرهای مختلف ایران، همچون کرمان، زنجان، تبریز، ارومیه و اصفهان انتقال یافت و عمدتاً در رده‌های بالای فرهنگ (آموزش و پرورش) شهرستان‌ها و استان‌های مختلف خدمت کرد. وی در دوران خدمت خویش، مدارس بسیاری را در نقاط مختلف ایران تأسیس نمود.

دیدگاه سیدعلی محمد باب در خصوص من یظهرالله

پروفسورادوارد براون چنین نگاشته‌است:[۵۴]

تعالیم باب نیز پیشرفت‌های چشمگیری داشت. او اعلام کرد که صرفاً دروازه و راهی که به امام مهدی ختم می‌شود نیست بلکه خود امام است و اینکه او عملاً موعود و حقیقت آغازین است که بار دیگر برای بشر آشکار شده‌است و اینکه آنچه در ظهورهای قبلی بطور تاریک بیان شده بود و بصورت معما در آمده بود حالا او آنرا بطور باز و بدون تردید بیان و اعلام می‌کند. در همان زمان او پایانی را برای ظهورش اعلام نمی‌کند و رسماً و علناً اعلام می‌کند که بعد از او فردی بزرگ و مهمتر برای تکمیل آنچه او شروع کرده بود ظاهر خواهد شد (کسی که او چنین می‌نامد: من یظهره الله جلّ و عزّ). در کتابهای نوشته شده توسط باب درک این موضوع شگرف است که او نگران دین خود نیست بلکه نگران درکی است که توسط پیروانش نسبت فردی که خداوند او را ظاهر می‌کند، باید وجود داشته باشد. بارها و بارها، تقریباً در هر صفحه، باب از مسلمانان استدعا می‌کند که در ظهور بعدی آنگونه که در این ظهور رفتار کردند، عمل نکنند و به یاد داشته باشند که هیچ ظهوری آخری نیست بلکه فقط میزانی از حقیقت را بیان می‌کند که وضعیت پیشرفت انسان او را قادر به درک آن کرده باشد

در حقیقت باب در تکاپوی عرضه کردن مذهب خویش به دو طریق بود که تا حد ممکن مستقل از شخصیت خودش بود. اول اینکه، همانطور که در ابتدا دیدید، او اعلام کرد که این مذهب را اصلاً پایانی نیست و ظهور «من یظهره الله»، را پیش بینی کرده بود که او برای کامل کردن مذهبی که باب آنرا بنیان نهاده بود خواهد آمد. ثانیاً او (باب) صلاحیت معنوی را حتی طی دوران زندگی خود به تنهایی روی خودش متمرکز نکرده بود، بلکه روی آنچه او آنرا یگانگی و وحدت می‌خواند تکیه کرده بود، یعنی نوعی پیشوایی، که شامل خود او «نقطه» و هجده نفر دیگر بنام «حروف حی» بود. جوانی به نام میرزا یحیی که توسط باب به «صبح ازل» لقب یافته بود بعد از خود باب در آن یگانگی بالاترین مرتبه را گرفته بود.[۵۵]

عباس افندی و پدرش در بسیاری از آثار خود اظهار کرده‌اند که سیدعلی محمد باب از وجود میرزا حسینعلی که باید دعوی من یظهره اللهی کند در میان خود اطلاع داشته است ولی اگر کسی کتاب بیان را بخواند با کمال صراحت و وضوح در میابد که این مطاب درست نیست زیرا در اغلب ابواب بیان عباراتی هست که معلوم می‌کند موعود بیان پس ازآنکه دین بیان جهانگیر شود و ثمرات خود را بدهد در میان بابیان ظاهر خواهد شد.[۵۶]

ادامه مطلب ۹ انشعاب آئین بهائی از آئین بیانی

 

 
 

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ادیـــــان و مــــــذاهـــــب ، بــابــیـّـت و بــهــا ئــیـّـت

تاريخ : جمعه ۲۶ تیر ۱۳۹۴ | 0:46 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |