ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 1

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 2 معنی فاطمه

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 3 زندگی زناشویی با علی

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 4 رویداد خانه فاطمه

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 5 زن، شخصیت انسانی، نقش، جایگاه و حقوق سیاسی اجتماعی زنان

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 6 تصویر تمثیلی زن در قرآن

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 7 زنان در دوره پهلوی

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 8 زن و حضور در جامعه

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 9 ادامه زن وحضوردرجامعه

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 10 مادر و جایگاه او

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر 11 نقش مادر در تربیت فرزند

وبلاگ اشعارباقری | اشعارحضرت زهراعلیهاسلام

بویِ خوشِ سوسن و یاسَمَن آمَد

میلادِ زهرا، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک، بادا مُبارَک

سلام فاطمه , سلام فاطمه

فاطمه سیّده و سرورِ زنهایِ جهان است

عِزَّتِ مَریَم ز عیسی شد پدید

میلادِ دُختِ مُصطفی بادا مبارک

اِنس و جان را مَقدمِ صِدّیقه یِ کُبرامبارک

وبلاگ اشعارباقری | اشعارحضرت زهرا«س»

روزِ زن و دُختر و مادر و خواهر - بر همه يِ بانوان، باد مبارك

تو را باشد مُبارَک روز، مادَر

مادرم مادرِ خوبم تو که رفتی از کنارم

دیدار هزاران نفر از زنان و دختران با رهبر انقلاب

مراسم سه ساعته جشن میلاد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در حسینیه امام خمینی(ره) با حضور رهبر انقلاب


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام، دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و حضرت خدیجه علیهاالسلام، به اعتقاد مشهور میان مورخان شیعه، در سال پنجم بعثت به دنیا آمد.

حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام ۵ بعثت - ۱۱ قمری ، دختر گرامی پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و حضرت خدیجه، همسر امام علی علیه‌السلام و مادر امام حسن و امام حسین علیهماالسلام است. حضرت فاطمه، معصومه است و یازده نفر از ائمه شیعه از نسل آن حضرت هستند. آیات و سوری از قرآن کریم همچون سوره کوثر، سوره انسان، آیه تطهیر و آیه مودت در شأن حضرت فاطمه و همسر و فرزندانش نازل گردیده و ایشان به عنوان اهل بیت رسول خدا خوانده شده‌اند. مطابق با روایتی از پیامبر اکرم، دوستی و دشمنی با حضرت فاطمه به منزله دوستی و دشمنی با پیامبر است و در روایتی دیگر آن حضرت را «سیّدة نساء العالمین» نامیده است.

فاطمه دختر محمّد به عربی: فاطِمَةُ الزَّهراء بنت محمّد؛ ۲۰ جمادی‌الثانی بین ۳۵ تا ۴۵ عام‌الفیل برابر ۱۸ تا ۸ پیش از هجرت – ۱۳ جمادی‌الاول یا ۳ جمادی‌الثانی ۱۱ هجری قمری) ملقّب به زهرا، دختر محمّد و خدیجه، همسر علی بن ابی‌طالب، و مادر حسن بن علی و حسین بن علی است. او کوچک‌ترین دختر محمّد و تنها فرزندش بود که از خود فرزندانی باقی گذاشت. این فرزندان با القابی چون"سید"یا «شریف» شناخته می‌شوند. در مورد تاریخ تولد فاطمه اختلاف بسیاری وجود دارد اما دو قول پنج سال پیش از بعثت و پنج سال پس از آن رایج ‌تر است. فاطمه در کودکی مستقیماً زیر نظر پدر و مادرش رشد یافت و جوانی ‌اش را در دوران دشوار کار تبلیغی پدرش سپری کرد. او در محاصرهٔ شعب ابی‌ طالب مادرش را از دست داد. پس از هجرت به مدینه، در سال دوم ه‍.ق با علی بن ابی‌طالب ازدواج کرد و چهار یا پنج فرزند به دنیا آورد. در سال یازدهم ه‍. ق، پس از درگذشت پدرش، به دفاع از علی بن ابی‌طالب در جانشینی محمد پرداخت و خطبهٔ فدکیه را در مسجد پیامبر برای دفاع از حقّ خویش در مورد فدک ایراد کرد. او بحث‌ها و استدلال‌های بسیاری با ابوبکر و عمر کرد، اما این گفت ‌و‌گوها ثمره‌ ای نداشت. در جریان این وقایع، عمر و گروهی از همراهانش به‌قصد گرفتن بیعت به خانهٔ علی رفته و در آنجا با مقاومت علی و فاطمه و حامیانش روبرو شدند. او نخستین شخص از خانوادهٔ محمّد است که پس از محمّد درگذشت. منابع تاریخ درگذشت وی را از سی روز تا شش ماه پس از درگذشت محمّد بیان می‌کنند، اما دو قول هفتاد و پنج روز و نود و پنج روز پس از مرگ پدرش رایج ‌تر و معتبرتر است. محل دفن فاطمه زهرا نامشخص و مورد اختلاف است اما سه مکان از بقیه محتمل ‌تر است: در میان سنگ قبر و منبر پیامبر در روضهٔ نبوی. در خانهٔ خود فاطمه زهرا که اکنون در مسجد النبی قرار گرفته‌ است. قبرستان بقیع که بیشتر از مکان‌های دیگر محتمل‌ دفن وی است. به ‌رغمِ گزارش‌های مذهبی فراوانی که دربارهٔ فاطمه موجود است، منابع تاریخی دربارهٔ وی اندک می‌باشد. وی از شخصیت‌های بسیار محترم نزد همه مسلمانان به ‌ویژه شیعیان است. منابع اهل سنت شخصیت فاطمه را همچون بانویی پرهیزکار و با ایمان بازتاب می‌دهند و زندگی زاهدانه و شخصیتش را به‌عنوان الگوی تقوا می‌ستایند. وی یکی از چهارده معصوم در نزد شیعیان دوازده‌ امامی به ‌شمار می‌رود و دارای مقامات ویژهٔ معنوی مانند طهارت و عصمت در میان آنان است. همچنین وی از اهل بیت محمّد و یکی از پنج تن آل عبا می‌باشد. فاطمه در رویداد مباهله نیز نقش داشته‌ است. براساس احادیث و روایات اهل سنت و شیعه، ۱۳۵ آیهٔ قرآن دربارهٔ فاطمه است. سوره‌های «انسان»، «قدر» و «کوثر» و همچنین آیات «مباهله»، «تطهیر»، «نور» و «مَوَدَّت» برخی از این سُوَر و آیات هستند. مصحف فاطمه، خطبه‌ های «فدکیه» و عیادت»، «حدیث لوح فاطمه» و «دعای نور» از آثار او است. زندگی فاطمه زهرا مقارن با دورهٔ تبلیغ اسلام توسط محمّد بوده‌است. محمّد ۱۳ سال به تبلیغ اسلام در مکّه پرداخت. شمار اندکی به وی گرویدند که با مخالفت قبیلهٔ قُرَیش و بعضی دیگر از قبیله ‌های عرب روبه‌رو شدند و آزار دیدند.[۱] محمّد همراه با پیروانش برای رهایی از این وضع، در سالی که بعدها مبدأ تقویم هجری خورشیدی و هجری قمری شد، به شهر یَثرِبکه مَدینَةُ النَّبی "شهر پیامبر" نامیده شد هجرت کرد.[۲][۳] او در مدینه قبایلِ در حال ستیزِ اوس و خَزرَج را متّحد کرد و برپایهٔ مسلمانان مهاجر مکّه و ساکنان اصلی مدینه اجتماع و دولتی نوین را تأسیس کرد، که آن را اُمَّت نامید.[۴] سپس، میان مسلمانان و قبایل مکّه و هم‌ پیمانانشان جنگ درگرفت و سرانجام پس از هشت سال محمّد با پیروانش، که تا آن زمان به بیش از ده‌ هزار می‌رسیدند، شهر زادگاهش را فتح کرد.[۵] پس از فتح مکّه رفته ‌رفته بیشتر اهالی شبه ‌جزیره عربستان به اسلام گرویدند و امّت اسلام به سراسر این سرزمین گسترش یافت.[۶] محمّد ده سال پس از هجرت، چند ماه پس از بازگشت از حَجَّةُ الْوِداع، بیمار شد و درگذشت.[۷] . لغت «فاطمه» وصفی و از مصدر «فطم» است؛ و «فطم» در زبان عربی به معنی بریدن، قطع ‌کردن و جداشدن آمده‌ است. این صیغه، بر وزن «فاعله»، معنای مفعولی می‌دهد و به معنی «بریده» و «جداشده» است.[۸] محمّد در پاسخ علی بن ابی‌طالب که از او دربارهٔ علت نام ‌گذاری فاطمه پرسید، گفت: «چون او و پیروانش از آتش بریده شده ‌اند[۹] ابن حَجَر هِیْتَمی در اَلصَّواعِقُ الْمُحْرِقَة و نَسائی در سُنَن آورده ‌اند: خداوند او را فاطمه نامید چراکه او و دوستدارانش را از آتش جهنم قطع کرده‌ است . فَتّال نیشابوری در رُوضَةُالْواعِظین از جعفر صادق نقل کرده‌ است: «فاطمه نامیده شد چون از بدی‌ها بریده شده‌ است[۱۰] برای فاطمه نام‌های دیگری هم برشمرده‌ اند که «صِدّیقه»، «مُبارَکه»، «طاهِره»، «زَکیّه»، «راضیّه»، «مَرضیّه»، «مُحَدَّثه»، «بَتول» و «زهرا» از آن‌جمله‌اند.[۱۱][۱۲] یکی از مهم‌ترین کنیه‌های او «امّ ابیها»، به معنای «مادرِ پدرش» است.[۱۳]

پدرِ فاطمه، محمّد(پیامبر اسلام) از خاندان بنی‌هاشم از قبیلهٔ قریش بود. بنی‌هاشم از خاندان‌های برجسته و نجیب زاده، ولی تهی ‌دست در مکّه بود.[۱۴] مادرِ فاطمه خدیجه بنت خویلد بود. پدرش، خُوَیْلَد، رئیس طایفهٔ اَسَد، از طوایف قریش، بود. خدیجه پیش از اسلام از زنان برجستهٔ قریش به‌ شمار می‌رفت، تا جایی که وی را سرور زنان قریش می‌خواندند. وی دارایی فراوانی داشت و با آن بازرگانی می‌کرد. بنابر قول مشهور، وی پیش از ازدواج با محمّد دو بار شوهر کرده‌ بود و از آن مردان صاحب دو پسر و یک دختر شده‌ بود. محمّد، بنابر درخواست عمویش ابوطالب، عامل بازرگانی خدیجه در سرپرستی کاروانش به شام شد؛ و پس از آن با وی ازدواج کرد. خدیجه، بنابر قول مشهور، در هنگام ازدواج با محمّد چهل سال داشت. اما به روایت اِبن سَعد از ابن‌عباس بیست و هشت ساله بوده‌است.[۱۵] .

تاریخ ولادت حضرت فاطمه

درباره تاریخ تولد حضرت زهرا سلام الله علیها گرچه همگان اتفاق دارند که در ماه جمادی الآخر واقع گردیده است، اما در سال تولد او میان شیعیان و اهل سنت اختلاف است. اهل سنت معتقدند که آن حضرت در جمادی الآخر پنج سال پیش از بعثت یعنی در ۳۵ سالگی رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمد، ولیکن مورخان و سیره‌نگاران شیعه با تبعیت از گفتار امامان معصوم علیهم‌السلام معتقدند که آن حضرت پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله دیده به جهان گشود، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله مدتی پس از بعثت به فرمان پروردگار متعال به معراج رفت و با عروج خویش به بسیاری از اسرار عالم خلقت و عوالم غیب آگاهی یافت و در آن مدت از خوراکی‌های بهشت تناول کرد و پس از بازگشت به زمین و برگشتن به خانه با همسرش هم‌بستر شد و نطفه پاک و بهشتی دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها در چنین فضایی منعقد گردید. اما خود شیعیان با این که تولد آن حضرت را پس از بعثت می‌دانند، در سال آن اتفاق چندانی ندارند. اکثر آن‌ها سال پنجم بعثت و هشت سال پیش از هجرت و عده‌ای سال دوم بعثت و یازده سال پیش از هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله را تاریخ تولد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌دانند.[۱] شیخ طوسى در «مصباح المتهجد» و اکثر علما ذکر کرده اند که ولادت آن حضرت در روز بیستم ماه جمادى الثانی بوده و گفته اند که در روز جمعه سال دوم از بعثت بوده و بعضى سال پنجم از بعثت گفته اند.[۲] .

کیفیت حمل حضرت خدیجه

علامه مجلسى رحمه اللّه در «حیاة القلوب» فرموده که صاحب «عُدَد القویة» روایت کرده است که پنج سال بعد از بعثت حضرت رسالت پناه صلى اللّه علیه و آله، حضرت فاطمه علیهاالسلام از حضرت خدیجه علیهاالسلام متولد شد و کیفیت حمل خدیجه به آن حضرت چنان بود که روزى حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله در ابطح نشسته بود با امیرالمؤمنین علیه السلام و عمار بن یاسر و منذر بن ضحضاح و حمزه و عباس و ابوبکر و عمر، ناگاه جبرئیل نازل شد با صورت اصلى خود و بال هاى خود را گشود تا مشرق و مغرب را پر کرد و ندا کرد آن حضرت را که اى محمد، خداوند على اعلی تو را سلام مى رساند و امر مى نماید که چهل شبانه روز از خدیجه دورى اختیار کنى؛ پس آن حضرت چهل روز به خانه خدیجه نرفت و روزها روزه مى داشت و شب ها تا صبح عبادت مى کرد و عمار را به سوى خدیجه فرستاد و گفت: او را بگو که اى خدیجه نیامدن من به سوى تو از کراهت و عداوت نیست ولیکن پروردگار من چنین امر کرده است که تقدیرات خود را جارى سازد و گمان مبر در حق خود جز نیکى، و به درستى که حق تعالى به تو مباهات مى کند هر روز چند مرتبه با ملائکه خود و باید هر شب در خانه خود را ببندى و در رختخواب خود بخوابى و من در خانه فاطمه بنت اسد مى باشم تا مدت وعده الهى منقضى گردد. و خدیجه هر روز چند نوبت از مفارقت آن حضرت مى گریست و چون چهل روز تمام شد، جبرئیل بر آن حضرت نازل شد و گفت: اى محمد، خداوند على اعلی تو را سلام مى رساند که مهیا شو براى تحفه و کرامت من، پس ناگاه میکائیل نازل شد و طبقى آورد که دستمال از سندس بهشت بر روى آن پوشیده بودند و در پیش آن حضرت گذاشت و گفت: پروردگار تو مى فرماید که امشب بر این طعام افطار کن و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گفت که هر شب چون هنگام افطار آن حضرت مى شد مرا امر مى کرد که در را مى گشودم که هر که خواهد بیاید و با آن حضرت افطار نماید، در این شب مرا فرمود که بر دَرِ خانه بنشین و مگذار کسى داخل شود که این طعام بر غیر من حرام است؛ پس چون اراده افطار نمود، طبق را گشود و در میان آن طبق از میوه هاى بهشت یک خوشه خرما و یک خوشه انگور بود و جامى از آب بهشت، پس از آن میوه ها تناول فرمود که سیر شد و از آن آب آشامید تا سیراب شد و جبرئیل از ابریق بهشت آب بر دست مبارکش مى ریخت و میکائیل دستش را مى شست و اسرافیل دستش را از دستمال بهشت پاک مى کرد و طعام باقیمانده با ظرف ها به آسمان بالا رفت. و چون حضرت برخاست که مشغول نماز شود، جبرئیل گفت که در این وقت نماز تو را جایز نیست (معلوم است که مراد نمازهاى نافله و مستحبّى است نه نماز فریضه، چه دأب نبى و امام بر آن است که نماز را مقدم بر افطار مى دارند) باید که الحال به منزل خدیجه روى و با او مضاجعت نمائى که حق تعالى مى خواهد که در این شب از نسل تو ذریه اى طیبه خلق نماید. پس آن حضرت متوجه خانه خدیجه شد و خدیجه گفت که من با تنهائى الفت گرفته بودم و چون شب مى شد درها را مى بستم و پرده ها را مى آویختم و نماز خود را مى کردم و در جامه خواب خود مى خوابیدم و چراغ را خاموش مى کردم در این شب در میان خواب بودم که صداى دَرِ خانه را شنیدم، پرسیدم که کیست در را مى کوبد که به غیر محمد، دیگرى را روا نیست کوبیدن آن؟ آن حضرت فرمود: اى خدیجه! باز کن در را که منم محمد، چون صداى فرح افزاى آن حضرت را شنیدم از جا جستم و در را گشودم و پیوسته عادت آن حضرت آن بود که چون اراده خوابیدن مى نمود آب مى طلبید و وضو تجدید مى کرد و دو رکعت نماز به جا مى آورد و داخل رختخواب مى شد و در این شب مبارک سحر هیچ یک از این ها نکرد و تا داخل شد دست مرا گرفت و به رختخواب برد و چون از مضاجعت برخاست من نور فاطمه را در شکم خود یافتم.[۳] . حضرت فاطمه سلام الله علیها آخرین فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از همسرش حضرت خدیجه سلام الله علیها بود. خدیجه سلام الله علیها در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله دارای دو پسر به نام‌های قاسم و عبدالله بود که قاسم پیش از بعثت و عبدالله پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله به دنیا آمده بودند و چهار دختر به نام‌های زینب، رقیه، ام‌ کلثوم و فاطمه زهرا سلام الله علیها شد که همه آنان پیش از بعثت پیامبر و تنها فاطمه زهرا سلام الله علیها (و به روایتی ام‌ کلثوم و فاطمه زهرا سلام الله علیها) پس از بعثت دیده به جهان گشودند.

کیفیت ولادت حضرت فاطمه

شیخ صدوق رحمه اللّه به سند معتبر از مُفَضّل بن عمر روایت کرده است که گفت: از امام صادق علیه السلام سؤال کردم که چگونه بود ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام؟ حضرت فرمود: که چون خدیجه اختیار مزاوجت حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم نمود، زنان مکه از عداوتى که با آن حضرت داشتند از او هجرت نمودند و بر او سلام نمى کردند و نمى گذاشتند که زنى به نزد او برود، پس خدیجه را به این سبب، وحشتى عظیم عارض شد ولیکن عمده غم و جزع خدیجه براى حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلم بود که مبادا از شدت عداوت ایشان آسیبى به آن حضرت برسد. چون به حضرت فاطمه علیهاالسلام حامله شد فاطمه در شکم با او سخن مى گفت و مونس او بود و او را صبر مى فرمود، خدیجه این حالت را از حضرت رسالت پنهان مى داشت، پس روزى حضرت داخل شد شنید که خدیجه سخن مى گوید با شخصى و کسى را نزد او ندید، فرمود که اى خدیجه با که سخن مى گوئى؟ خدیجه گفت: فرزندى که در شکم من است با من سخن مى گوید و مونس من است! حضرت فرمود: که اینک جبرئیل مرا خبر مى دهد که این فرزند دختر است و او است نسل طاهر با میمنت و برکت و حق تعالى نسل مرا از او به وجود خواهد آورد، و از نسل او امامان و پیشوایان دین به هم خواهند رسید و حق تعالى بعد از انقضاى وحى، ایشان را خلیفه هاى خود خواهد گردانید در زمین. و پیوسته خدیجه در این حالت بود تا آن که ولادت جناب فاطمه علیهاالسلام نزدیک شد. چون درد زائیدن در خود احساس کرد به سوى زنان قریش ‍و فرزندان هاشم کس فرستاد که نزد او حاضر شوند؛ ایشان در جواب او فرستادند که فرمان ما نبردى و قبول قول ما نکردى و زن یتیم ابوطالب شدى که فقیر است و مالى ندارد. ما به این سبب به خانه تو نمى آئیم و متوجه امور تو نمى شویم. خدیجه چون پیغام ایشان را شنید بسیار اندوهناک گردید. در این حالت ناگاه دید که چهار زن گندمگون بلند بالا نزد او حاضر شده و به زنان بنى هاشم شبیه بودند، خدیجه از دیدن ایشان بترسید، پس یکى از ایشان گفت که مترس اى خدیجه که ما رسولان پروردگاریم به سوى تو؛ و ما ظهیران توئیم، منم ساره زوجه ابراهیم علیه السلام و دوم آسیه دختر مزاحم است که رفیق تو خواهد بود در بهشت و سوم مریم دختر عِمران است و چهارم کلثوم خواهر موسى بن عمران است و حق تعالى ما را فرستاده است که در وقت ولادت نزد تو باشیم و تو را بر این حالت معاونت نمائیم. پس یکى از ایشان در جانب راست خدیجه نشست و دیگرى در جانب چپ و سوم در پیش رو و چهارم در پشت سر، پس حضرت فاطمه علیهاالسلام پاک و پاکیزه فرود آمد و چون به زمین رسید نور او ساطع گردید به مرتبه اى که خانه هاى مکه را روشن گردانید و در مشرق و مغرب زمین موضعى نماند مگر آن که از آن نور روشن شد و ده نفر از حورالعین به آن خانه درآمدند و هر یک اِبْریقى و طشتى از بهشت در دست داشتند و ابریق هاى ایشان مملو بود از آب کوثر، پس آن زنى که در پیش روى خدیجه بود جناب فاطمه علیهاالسلام را برداشت وبه آب کوثر غـُسل یا شست و شو داد و دو جامه سفیدى بیرون آورد که از شیر سفیدتر و از مُشْک وعَنْبَر خوشبوى تر بود و فاطمه علیهاالسّلام را در یک جامه از آن پیچید و جامه دیگر را مقنعه او گردانید پس او را به سخن درآورد. فاطمه گفت: اَشهدُ اَنْ لااِلهِ اِلا اللّهُ وَ اَنَّ اَبی رَسولُ اللّهِ سیِّدُ الاَنبیاءِ وَ اَنَّ بَعْلی سَیِّدُالاَوْصِیاءِ وَ وُلْدی سادَةُ الاَسْباطِ؛ گواهى مى دهم به یگانگى خدا و به آن که پدرم رسول خدا سید پیغمبران است و شوهرم سید اوصیاء پیغمبران است و فرزندانم سید فرزندزاده هاى پیغمبران است. پس بر هر یک از آن زنان سلام کرد و هر یک را به نام ایشان خواند، پس آن زنان شادى کردند و حوریان بهشت خندان شدند و یکدیگر را بشارت دادند به ولادت آن سیده زنان عالمیان. و در آسمان نور روشنى هویدا شد که پیش تر چنان نورى مشاهده نکرده بودند، پس آن زنان مقدسه با خدیجه خطاب کردند و گفتند : بگیر این دختر را که طاهره و مطهره است پاکیزه و بابرکت است، حق تعالى برکت داده او را و نسل او را، پس خدیجه آن حضرت را گرفت شاد و خوشحال و پستان خود را در دهان او گذاشت، پس فاطمه علیهاالسلام در روزى آن قدر نمو مى کرد که اطفال دیگر در ماهى نمو کنند و در ماهى آن قدر نمو مى کرد که اطفال دیگر در سال نمو کنند.[۴] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:31 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

معنی فاطمه

در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: براى فاطمه نزد خداى عز و جل نه نام است: فاطمه، صدیقه، مبارکة، طاهرة، راضیة، مرضیة، محدثة، زهراء.[۱] . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نام ایشان را «فاطمه» گذشتند. کلمه فاطمه اسم فاعل است که از مصدر "ف ط م" گرفته شده؛ فَطمَ در زبان عربی به معنی بریدن، قطع کردن و جدا شدن آمده‌است. در مورد علت این نامگذاری در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: "إنّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ فَطمَ ابْنَتِی فاطِمَة وَ وُلدَها وَمَنْ أَحَبًّهُمْ مِنَ النّارِ فَلِذلِک سُمّیتْ فاطِمَة؛ خداوند دخترم فاطمه و فرزندانش و هر کس که آنها را دوست داشته باشد را از آتش دوزخ جدا کرده است به این دلیل او فاطمه نامیده شده است."[۲] . در جایی دیگر دلیل گذاشتن نام فاطمه را این گونه بیان کردند که از هر گونه بدی جدا و بریده شده است.[۳] .

القاب و کنیه‌ها

از القاب ایشان لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با نام او همراه می آید (فاطمه الزهرا). زهرا مونث أَزْهَر است به معانی: روشن، آنکه چهره درخشان دارد، آنکه رنگ پاک و سفید دارد، ماه درخشان‏.[۴] . از امام صادق ع پرسیدند چرا فاطمه را «زهرا» نامیدند؟ فرمود: زیرا فاطمه چنان بود که چون در محراب می ایستاد نوری از او برای اهل آسمان درخشش می کرد همان طور که ستارگان برای اهل زمین درخشش دارند.[۵]. از القاب آن حضرت که نشان از جایگاه بسیار رفیع ایشان دارد، لقب سیدة نساء العالمین "بزرگ بانوی زنان جهان" که پیامبر اکرم (ص) آن حضرت را چنین خوانده است.[۶] . برخی از کنیه های آن حضرت عبارتند از: ام الحسن، ام الحسین، ام المحسن، ام الائمه،[۷] ام ابیها، اُمّ‌الخیرة، اُمّ‌المؤمنین، اُمّ‌الأخیار، اُمّ‌الفضایل، اُمّ‌الأزهار، اُمّ‌العلوم، اُمّ‌الأسماء.[۸] . القاب حضرت فاطمه سلام الله علیها.

از تولد تا جوانی

در تاریخ تولّد فاطمه اختلاف‌ نظر هست: از پنج سال پیش از آغاز پیامبری محمّد تا پنج سال پس از آن تخمین زده ‌اند.[۱۶] به گمان عموم سیره‌ نویسان و تاریخ ‌نگاران اهل سنت، ازجمله ابن سعد و طبری و ابن اثیر و ابوالفرج اصفهانی و ابن اسحاق، تولّد فاطمه مصادف با سال بازسازی کعبه در پنج سال پیش از بعثت، برابر با سال ۶۰۴ م، بوده ‌است. بَلاذُری نیز بر همین نظر است.[۱۷] اگر این گمان درست باشد، سنّ ازدواج فاطمه بالاتر از ۱۸ سال می‌شود؛ که در سرزمین حجاز در آن روزگار غیرمعمول می‌نماید.[۱۸] بعضی منابع نیز تولّد او را پیش از بعثت می‌دانند، بی آن‌که به سال و ماه آن اشاره کنند. امّا نظرهای دیگر بر یک یا پنج سال پس از بعثت و سه سال پس از معراج است.[۱۹] . بنا بر نظر مشهور منابع شیعه، تاریخ ولادت فاطمه پنج سال پس از بعثت است؛ ولی یعقوبی و شیخ طوسی ولادت فاطمه را مصادف با سال بعثت می‌دانند. بعضی محدّثان شیعه تاریخ ولادت را در سال معراج محمّد روایت کرده‌ اند، امّا در تاریخ معراج هم اختلاف هست و آن را از دو سال پس از بعثت تا شش ماه پیش از هجرت گزارش کرده ‌اند؛[۲۰] و با توجه به داستان تولّد فاطمه،[یادداشت ۱] زمان تولد او را از دو تا پنج سال پس از بعثت می‌دانند.[۲۱] اگر ولادت فاطمه پنج سال پس از بعثت بوده باشد، سنّ خدیجه هنگام تولد فاطمه بیش از ۵۰ سال بوده‌است.[۲۲] . فاطمه در بسیاری منابع، چهارمین فرزند دختر محمّد، پس از زینب، رُقَیّه و ام‌ّکُلثوم شمرده می‌شود. البته، به‌عقیدهٔ برخی از محققان شیعه مانند سید جعفر مرتضی عاملی، او تنها دختر محمّد است.[۲۳] فاطمه تنها فرزند محمّد بود که به‌اندازه‌ ای عمر کرد که فرزندانی از خود باقی بگذارد.[۲۴] . پس از تولد فاطمه، خدیجه پرستاری از او را شخصاً به‌عهده گرفت و این برخلاف سنت معمول آن زمان بود که مردم مکه فرزندان تازه ‌به ‌دنیا آمدهٔ خود را به دایه ‌هایی از روستاها و بادیه‌نشینان اطراف می‌سپردند.[۲۵] او ایام کودکی را تحت حمایت والدین خود در مکه و در دورانی که قریش مشکلات و رنج‌های زیادی را برای پدرش بابت تبلیغ اسلام به ‌وجود آورده ‌بودند، گذراند.[۲۶] فاطمه سه سال پیش از هجرت در خلال محاصرهٔ شعب ابی‌طالب، مادر خود را از دست داد.[۲۷] . چند روز پس از هجرت محمد به مدینه، مقارن با ۶۲۲ م، فاطمه زهرا به‌ همراه فاطمه بنت اسد، فاطمه بنت زُبَیر بن عبدُالمُطَّلِب و احتمالاً سوده و ام‌ کلثوم بنت محمد در کاروانی به ‌سرپرستی علی بن ابی‌طالب از مکه به مدینه هجرت کرد و در قُبا به پدرش پیوست.[۲۸] .

حضرت زهرا در مکه

زندگی حضرت فاطمه (س) از آغاز کودکی آمیخته به سختی ها و رنجها و مشکلات فراوان بود. هنوز بیش از دو سال از زندگی حضرت زهرا (س) نگذشته بود که قریش در صدد کشتن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برآمدند.[۲۱] و چون ابوطالب از این تصمیم مطلع گشت از بنی عبدالمطلب خواست تا داخل شعب ابوطالب شده و از جان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دفاع کنند. آنان به جز ابولهب و ابوسفیان بن حارث بن عبدالمطلب به شعب رفتند.[۲۲] قریش نیز در واکنش به این حرکت، پیوندهای اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی و ... را با آنان قطع کرد. این محاصره سه سال به طول انجامید.[۲۳] مطابق با گزارش های تاریخی کسانی که درون شعب بوده‌اند، وضعیت سختی داشتند آنها قادر به برطرف کردن مایحتاج خود نبوده و حتی قریش راه ورود طعام و آب را بر روی آنان بسته بودند.[۲۴] . در سال دهم بعثت پس از آنکه بنی هاشم از شعب ابی طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی می رفت، حضرت ابوطالب (علیه السلام) از دنیا رفت و به فاصله چند روز پس از آن در حالی حضرت فاطمه سلام الله علیها بیش از پنج سال نداشتند، مادرش حضرت خدیجه سلام الله علیها ، از دنیا رفت. در روایتی آمده است، پیش از خاکسپاری، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به قبر ایشان فرود آمدند در حالی که «فاطمه» دامان پدرش، پیامبر را گرفته بود و دور پدر می گشت و می پرسید: پدر جان! مادرم کجاست؟ و پیامبر پرسش او را بی پاسخ می گذاشت. او به سوی دیگران می رفت و از آنان سراغ مادر پرمهر خویش را می گرفت که در این هنگام «جبرئیل» فرود آمد و به پیامبر خبر داد که: «پروردگارت به شما فرمان می دهد که سلام ما را به «فاطمه» برسان و به او بگو: مادرش «خدیجه» اینک در بهشت زیبا و پرطراوت خداست... و او در کنار «آسیه» و «مریم» دختر «عمران» و مادر «مسیح» است. پیامبر، «فاطمه» را در آغوش گرفت و مورد محبت قرار داد و پیام خدا را به او رسانید.[۲۵] . پس از وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها، سالهای حضور پیامبر در مکه مملوّ از آزارها و اهانت ها و تلاش های مستمر دشمنان برای محو اسلام و مسلمین بود. گاه دشمنان سنگدل، خاک یا خاکستر بر سر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می پاشیدند، هنگامی که پیامبر به خانه می آمد، فاطمه (علیها السلام) خاک و خاکستر را از سر و صورت پدر پاک می کرد، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، پیامبر می فرمود: «دخترم! غمگین مباش و اشک مریز که خداوند حافظ و نگهبان پدر توست».[۲۶] . در روایت آمده است دشمنان در حِجْر اسماعیل اجتماع داشتند و به بت ها سوگند خوردند که هر کجا «محمّد» را پیدا کنند، او را به قتل برسانند. فاطمه(علیها السلام) این خبر را شنید و به اطلاع پدر رسانید تا مراقبت بیشتری از خود کند.[۲۷] . در صحیح بخاری آمده است: ابوجهل مشتی از اراذل مکه را تحریک کرد که به هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مسجدالحرام به سجده رفته بود، شکمبه گوسفندی را بیاورند و بر سر حضرت بیفکنند، هنگامی که این عمل انجام شد ابوجهل و اطرافیانش صدا به خنده بلند کردند و پیامبر را به باد مسخره گرفتند. بعضی از یاران، منظره را دیدند اما دشمن بی رحم چنان آماده بود که توانایی بر دفاع نداشتند. این خبر به گوش دختر کوچکش فاطمه (علیها السلام) رسید، به سرعت به مسجدالحرام آمد و با شجاعت مخصوص خودش ابوجهل و یارانش را با شمشیر زبان مجازات کرد، و به آنها نفرین فرمود.[۲۸]

حضرت زهرا وهجرت به مدینه

پس از رحلت ابوطالب و عدم حمایت بنی هاشم از رسول خدا (ص)، مکه دیگر جای امنی برای ایشان نبود و هر لحظه امکان قتل ایشان وجود داشت. پس از آنکه عده ای از مردم یثرب مسلمان شدند و دو بار در عقبه وفاداری خود را به رسول خدا (ص) اعلام کردند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تصمیم به هجرت به مدینه گرفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شبی که به لیلة المبیت معروف است و در آن شب قریشیان تصمیم به قتل ایشان گرفته بودند، با فداکاری امیرالمؤمنین علی علیه السلام راهی مدینه شدند. در آن شب پیامبر (ص)، على (ع) را فرمود که صبح و شام بر دامنه کوه فریاد زند: هر که نزد محمّد امانتى دارد بیاید تا امانتش را به او پس دهیم. سپس به او فرمود: على؛ از این پس ناپسندى از قریش نخواهى دید تا به من بپیوندى. پس امانت مرا در حضور مردم و آشکارا ادا کن. من فاطمه دخترم را به تو مى‌ سپارم و هر دوى شما را به خداوند؛ او شما را حفظ کند. پس از ورود رسول الله به قباء آن حضرت در منزل عمرو ابن عوف ساکن شدند و زمانی که ابوبکر پیشنهاد رفتن به مدینه را داد، آن حضرت نپذیرفتند و فرمودند: «من داخل مدینه نمی شوم تا اینکه پسر برادرم (یعنی علی علیه السلام) و دخترم فاطمه نزد من بیایند». وقتی شب شد ابوبکر از رسول الله (ص) جدا شده و داخل مدینه شد اما پیامبر در قباء باقی ماند و نامه ای برای علی (ع) نوشت و در آن از او خواست تا به ایشان بپیوندد. وقتی نامه به امیرالمومنین (ع) رسید حضرت به همراه حضرت فاطمه و مادرش فاطمه بنت اسد و فاطمه دختر زبیر بن عبدالمطلب و به راه افتاد و به دنبال آنها ایمن فرزند ام ایمن غلام رسول خدا و ابو واقد فرستاده رسول خدا نیز آمده و به آنها ملحق شدند. وقتی قریشیان مطلع شدند، عده ای را به دنبال آن حضرت و همراهان فرستادند و قصد وادار نمودن امام علی علیه السلام برای بازگرداندن کاروان به مکه را نمودند که با دفاع قهرمانانه ی آن حضرت، خوار و حقیر به مکه بازگشتند. و حضرت علی علیه السلام به همراه همسفرانش راه مدینه را پیش گرفتند و پس از مدتی به ضجنان رسیدند؛ شب را در آنجا مانده و در طول شب به عبادت خداوند مشغول بودند، در حال ایستاده یا نشسته و حتی در حالی که به پهلو دراز کشیده بودند. صبح هنگام مجددا راه مدینه را پیش گرفته و به هر منزلگاهی می رسیدند به همین وضعیت به عبادت می پرداختند.[۲۹] . در روایت ابو عبیده از پدرش و ابن ابی رافع آمده است که: در شأن آنها قبل از رسیدنشان به پیامبر این آیات نازل گردید: «الَّذِینَ یذْکرُونَ اللَّهَ قِیامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیتَفَکرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا ...» «آنهائی که در هر حال، ایستاده و نشسته و در حال خفتن، خدا را یاد کنند و دائم در خلقت آسمانها و زمین فکر کرده، پروردگارا تو این را بیهوده نیافریده ای ...».(آل عمران، ۱۹۱) تا آنجا که می فرماید: «فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثى» که «ذکر» علی علیه السلام و «انثی» فاطمه سلام الله علیهاست و «بعضکم من بعض»‏ اشاره دارد به اینکه علی از فاطمه است.[۳۰] .

زندگی زناشویی فاطمه زهرا

پس از هجرت محمد از مکه به مدینه، عمر و ابوبکر و چند تن دیگر خواستار ازدواج با فاطمه بودند، اما محمّد پیشنهاد ازدواج آن‌ها را نپذیرفت و گفت که برای این موضوع منتظر فرمان خداست.[۲۹][۳۰] مدت کمی پس از هجرت، محمّد به علی گفت که خداوند به وی فرمان داده‌است که دخترش، فاطمهٔ زهرا، را به ازدواج وی درآورد.[۳۱] . علی به ‌سبب فقرش جرأت پاپیش‌ گذاشتن نداشت و این محمّد بود که کار را بر علی آسان نمود. محمّد به او گفت که علی صاحب زرهی است که اگر آن را بفروشد، می‌تواند پول کافی برای مَهر فاطمه تهیه نماید. علی با فروش زره و وسایلی دیگر مانند شتر یا میش، حدود ۴۸۰ درهم فراهم نمود، که مبلغ خیلی معمولی بود. به ‌توصیهٔ محمّد یک‌ سوم تا دوسوم مبلغ خرج عطریات شد و بقیه صرف خرید ضروریات منزل گردید. آن‌گاه، محمّد فاطمه را از قولی که به علی داده‌ بود، آگاه نمود. به‌ گفتهٔ ابن سعد، فاطمه چیزی نگفت و محمّد این را نشانهٔ رضا دانست.[۳۲] برخی نویسندگان شیعه مانند شیخ طوسی گفته ‌اند که وقتی علی فاطمه را از محمّد خواستگاری کرد، محمّد به او گفت قبل از تو نیز چند نفر این تقاضا را داشتند؛ ولی هرگاه من به فاطمه می‌گفتم اظهار بی‌میلی می‌کرد، چند لحظه صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم. سپس خواستگاری علی را به گوش فاطمه رسانید. فاطمه ساکت ماند و صورتش را برنگرداند و محمّد کراهتی در چهره‌اش ندید و به‌همین دلیل آن را نشان بر رضا دانست.[۳۳] وَلیِری می‌گوید مطابق سایر منابع[یادداشت ۲] فاطمه اعتراض می‌کند و محمّد مجبور می‌شود که دخترش را این‌گونه راضی کند، که علی کسی است که از فضل و خویشاوندی و اسلام او آگاهی دارد و او اولین کسی بوده که اسلام آورده‌است.[۳۴] دِنیس سوفی روایت گلایهٔ فاطمه در ازدواج با علی و به ‌دنبال آن برشمردن صفات خوب علی از جانب محمّد را در زمرهٔ روایت‌های مناقشه ‌برانگیزی می‌داند که مقصود آشکار آن، استخراج مدح برای علی است.[۳۵] علی خانه‌ای نزدیک محمّد برای فاطمه ساخت. اما فاطمه خانه ‌ای نزدیک ‌تر به پدر از علی خواست و به‌همین ‌سبب یکی از اهالی مدینه به‌ نام حارِثَة بن نُعمان، خانهٔ خود را به زوج جوان بخشید.[۳۶] . منابع در خصوص سال و ماه برگزاری مراسم ازدواج اختلاف دارند. ازدواج با تأخیری چند ماهه از عقد، در سال اول یا دوم هجرت رخ داده‌است. به ‌روایتی ازدواج پس از بازگشت علی از غزوهٔ بدر انجام شد و علی در این زمان ۲۵ سال داشت، اما سن فاطمه دقیقاً مشخص نیست. بنابر سنتی که محمّد معین نمود، برای مراسم ازدواج ولیمه داده شد و علی گوسفندی را برای آن سربرید. مسلمانان در میهمانی شرکت کردند. در شب زِفاف، محمّد به خانه آن‌ها رفت و درخواست ظرف آبی کرد. دست‌هایش را با آن شست و مقداری از آب را مَزمَزه کرد. سپس، مقداری را روی سر و شانه و سینهٔ علی و فاطمه ریخت. درآخر، در حق‌شان دعا کرد و آن‌ها را تبرک نمود.[۳۷] . سید حسین نصر می‌گوید ازدواج علی با فاطمه، دارای اهمیت معنوی خاصی برای تمام مسلمانان است؛ زیرا به‌عنوان ازدواجی میان مهم ‌ترین شخصیت‌های مقدس از خویشان محمّد تلقّی می‌شود. محمّد که تقریباً هر روز به دیدار دخترش می‌رفت، با این ازدواج به علی نزدیک‌ تر شد و یک بار به وی گفت که تو برادر من در این دنیا و آخرت هستی.[۳۸] به‌ نوشتهٔ ویلفرد مادلونگ خانواده‌ای که از ازدواج این دو تشکیل شد، مکرراً از سوی محمّد مورد ستایش قرار می‌گرفت و محمّد از آن در واقعه‌هایی مانند رویداد مُباهِله و حدیث آل عبا، به ‌عنوان اهل بیت یاد کرد. در قرآن نیز در موارد متعددی مانند آیهٔ تَطهیر، از اهل بیت به بزرگی یاد شده ‌است.[۳۹] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:30 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زندگی زناشویی با علی

زندگی علی و فاطمه به همکاری گذشت. ایشان در آغاز نزد پیامبر رفتند و از او خواستند تا کارهای خانه را میانشان بخش کند. پیامبر کارهای بیرون از خانه را به علی سپرد و کارهای درون خانه را به فاطمه واگذارد. فاطمه زهرا از این تقسیم کار، به‌خاطر معاف‌شدن از کارهای بیرون از خانه، بسیار خوشحال شد. او چنان در خانه کار می‌کرد و سختی می‌کشید که علی ناراحت می‌شد. روایات فراوانی دربارهٔ مشاهدهٔ صَحابهٔ پیامبر کار سخت فاطمه زهرا را و کمک آنان به وی نقل شده‌است. غیر از این‌ها، همسرداری او نیز به‌گونه‌ای بود که علی بن ابی‌طالب را در ایفای نقشش در پیشبرد اسلام یاری می‌کرد و پیگیر اوضاع سیاسی و اجتماعی روز نیز بود؛ و در غیاب او در زمان نبرد، همهٔ کارهای داخل و خارج از خانه را عهده ‌دار می‌شد. علی نیز هنگام بازگشت و حضور در خانه جویای حال فاطمه می‌شد.[۴۰] . با این‌ که چندهمسری مُجاز بود، علی در زمان حیات فاطمه، با زن دیگری ازدواج نکرد.[۴۱] رابطهٔ زناشویی علی و فاطمه رابطهٔ ویژه‌ای بود و تک‌همسری علی تا پایان عمر فاطمه نشانه ‌ای بر این امر است. منابع اهل سنّت این مسئله را — که چرا علی تک‌همسری را در زندگی با فاطمه اختیار کرده — با روایتی توضیح می‌دهند که در آن علی از دختر ابوجهل خواستگاری می‌کند، ولی پیامبر به او این اجازه را — به‌ این‌دلیل که باعث ناراحتی فاطمه می‌شود — نداد. سه نسخهٔ مشهور این حدیث توسط مِسوَر بن مَخرَمه روایت شده ‌اند که در هنگام درگذشت پیامبر حدود نُه سال داشته ‌است. دنیس سوفی برخی از این روایت‌ها را در راستای بدنام ‌کردن علی و برخی دیگر را در جهت تثبیت اعتقادات اهل سنّت می‌داند که در آن مرتبهٔ فضیلت خلفای راشدین، براساس ترتیب حکم‌ فرمایی آن‌هاست و خلیفه‌های قبل از علی، از او برتر شمرده می‌شوند.[۴۲] و به نظر جعفر شهیدی سندیّت ماجرای خواستگاری «ضعیف» و «بدون پایهٔ استوار» است، چرا که راوی در آن زمان کودک بوده و الفاظی را به‌کار می‌برد که اشاراتی نامنطبق با اطلاعات تاریخی دارد، مانند زنده‌بودن ابوجهل در زمان ماجرا.[۴۳] سید علی میلانی در کتاب سِلسِلةُ إعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ أهْلَه، حَدیثِ خِطْبَةِ علیٍّ بنتَ أبی‌جَهل با بررسی دقیق این حدیث در منابع صِحاح، مُسْنَدها و مُعْجَم‌های مُتِأَخِّر، اسناد و طُرُق آن و بررسی روایت مِسوَر بن مَخرَمه، متن روایت و مَدلول آن، به این نتیجه می‌رسد که این، حدیثی ساختگی از سوی آل زبیر بوده ‌است.[۴۴] . مطابق منابع شیعه، علی در پاسخ محمّد که از او دربارهٔ فاطمه پرسید فاطمه را بهترین یاور در اطاعت خدا دانست؛ و فاطمه نیز در پاسخ پرسشی مشابه، علی را بهترین شوهر معرفی کرد. در برخی روایات آمده که فاطمه در پاسخ محمّد دربارهٔ این پرسش، می‌گوید که علی بهترین مردان است، اما زنان قریش به او کنایه می‌زنند که علی تهیدست است. محمّد در پاسخ فاطمه می‌گوید که پدر و شوهرش فقیر نیستند و با آن‌که خداوند ثروت‌های زمین را به او پیشنهاد کرد، او آخرت را بر دنیا ترجیح داد؛ و علی نیز کسی است که زودتر از دیگران اسلام آورده و علم و بردباری و عقل او از همهٔ مردم برتر است و خدا از بین همهٔ انسان‌ها، او و علی را برگزید؛ و سپس به فاطمه سفارش کرد که قدرشناسی علی را کند و از او سرپیچی نکند. درمقابل، محمّد به علی گفت که با فاطمه با مدارا و محبت رفتار کند و این‌که فاطمه پارهٔ تن اوست و هرکه فاطمه را بیازارد، او را آزرده و هرکه فاطمه را خشنود کرده محمّد را خشنود کرده‌است.[۴۵] . به ‌گفتهٔ ولیری، زندگی فاطمه با علی همراه با اختلافات و کشمکش‌هایی بین این زوج بود و رفتار علی با فاطمه همراه با «شِدَّة» و «غِلاظ» بوده‌است. در این موارد فاطمه برای شکایت پیش محمّد می‌رفت.[۴۶] امیرمُعِزّی با توجه به گزارش دو عالم اهل سنّت، احمد بن حَنبَل در کتاب مسند و بُخاری در کتاب صَحیح می‌گوید که در چندین مورد محمّد مجبور به دخالت شد، که احتمالاً به ‌خاطر تلاشِ علی برای ازدواج مجدد بوده‌است.[۴۷] وِرِنا کِلِم به‌ استناد طَبَقات اثر ابن سعد، نوشته‌ است که فاطمه یک بار از درشتی کلام علی آزرده شد، به پدرش برای میانجی‌گری رجوع کرد که در نتیجهٔ آن علی سوگند یاد کرد دیگر کاری خلاف میل فاطمه انجام ندهد.[۴۸] دنیس سوفی معتقد است در روایت‌های شکایت‌ بردن فاطمه به پیامبر، از فاطمه به‌عنوان وسیله‌ای برای بالابردن شأن علی استفاده شده ‌است. چراکه گلایه‌ ها از علی، مقدمه ‌ای برای مدح علی می‌شوند. درواقع، هرگاه فاطمه مشکل یا نگرانی در زندگی دارد، از تحسین علی برای آرام‌کردن او استفاده می‌شود. او با اشاره به این‌که صفات برشمرده‌شده از علی در برخی از این احادیث، مشابه صفاتی هستند که در احادیث مربوط به ازدواج برای متقاعدکردن فاطمه استفاده شده ‌اند، این احادیث را صرفاً ابزاری رِوایی برای مدح علی می‌داند. به ‌زعم او دلیل حذف‌ نشدن این احادیث — با وجود تعارض با دیگر احادیث شیعه که در آن از ازدواج علی و فاطمه با عنوان الهی یاد می‌شود — همانا استفاده‌ای است که از این احادیث برای بالابردن سیمای علی در دعوای شیعه و سنّی در مسئلهٔ خلافت می‌شود.[۴۹] ازسوی‌ دیگر، در گزارش‌هایی در منابع مانند کَشفُ‌الْغُمَّة از قول علی چنین آمده که محمّد در شب ازدواج به او گفت که با فاطمه با لطف و مدارا رفتار کند، چراکه فاطمه پارهٔ تن اوست و کسی که او را بیازارد، محمّد را آزار داده ‌است؛ و پس از آن علی سوگند خورده که تا هنگامی که فاطمه زنده بود، باعث خشم او نشده و فاطمه نیز کاری نکرده که علی خشمگین شود؛ و نگاه به چهرهٔ فاطمه، برطرف‌کنندهٔ غم و اندوه علی بوده‌است.[۵۰] همچنین گزارش‌های شیعی مشابه این سخنان را در ساعت‌های پایانی زندگی فاطمه زهرا روایت می‌کنند. آن‌گونه ‌که فاطمه خطاب به علی از عدم‌ دروغگویی، خیانت‌نکردن و عدم ‌مخالفت خود با دستورهای علی در طول زندگی زناشویی می‌گوید؛ و علی در پاسخ، پناه به خدا می‌برد که فاطمه در خانهٔ او رفتار ناپسندی داشته بوده‌باشد، چراکه خداترسی و نیکوکاری و تقوای فاطمه بیش از آن است که بتوان بر آن خرده‌ای گرفت.[۵۱] به ‌گفتهٔ جعفر شهیدی اگرچه موضوع میانجی‌گری محمّد میان علی و فاطمه، در نوشته‌های تاریخ ‌نویسان امروزی و در منابع اولیه هم در منابع سنی و هم در منابع شیعه آمده‌ است، علمای شیعه مانند مجلسی و صَدوق احتمال صحّت این روایات را پائین دانسته ‌اند. از دید آنان منش علی و فاطمه با یکدیگر چنان نبوده که میان‌شان چنان رنجشی رخ دهد که نیاز به میانجی افتد. به ‌نوشتهٔ جعفر شهیدی، نسبت اختلاف میان علی و فاطمه بدان حد که کار به داوری محمّد میان آنان بینجامد، با اعتقاد شیعیان مبنی بر عِصمَت علی و فاطمه مغایرت دارد.[۵۲] ازسوی‌دیگر، منابع شیعی گزارش می‌کنند که فاطمه هرگز بی‌اجازهٔ علی از خانه بیرون نرفت و علی را هیچ‌گاه خشمگین نکرد. او هیچ‌ گاه به علی دروغ نگفت و هرگز خیانت نکرد؛ و از علی نیز نقل شده که هرگز فاطمه را خشمگین نکرد و فاطمه نیز او را هیچ‌ گاه خشمگین ننمود.[۵۳] . به ‌گفتهٔ ولیری یکی از تعابیر کنیهٔ ابوتُراباز کُنیه‌های علی این است که روزی پس از مجادله با فاطمه، علی به ‌جای پاسخ به خشم فاطمه خاک بر سر خویش پاشانده‌است. محمّد با دیدن این صحنه علی را ابوتراب نامید.[۵۴] به‌ گفتهٔ علامهٔ امینی در الغدیر، این کنیه را پیامبر آن‌گاه که دید او بر روی زمین خوابیده و خاک بر پهلوی او نشسته‌ است به او داد. به ‌گفتهٔ امینی ابوتراب، از محبوب ‌ترین القاب علی بود و این لقب از طرف محمّد پیش از ازدواج علی در جِمادیُ‌الاوّل یا جمادی‌الثّانی سال دوم هجرت در غزوهٔ عَشیره یا روز پیوند برادری میان مسلمان به او داده شده ‌است.[۵۵] .

ازدواج فاطمه با امیرالمؤمنین

علماى شیعه در تعیین سن حضرت فاطمه علیها السلام به هنگام ازدواج از چهارده سال بیشتر نگفته ‌اند.[۳۱] اکثر عالمان شیعه معتقدند که، سن حضرت در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است.[۳۲] . آن حضرت به ازدواج امام علی علیه السلام در آمد که مطابق با برخی منابع در آن زمان ۲۱ سال داشتند.[۳۳] پیش از حضرت علی علیه السلام افرادی مانند ابوبکر و عمر بن خطاب آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعلام کرده بودند و هر دو از پیامبر یک پاسخ شنیده بودند و آن این که درباره ازدواج زهرا منتظر وحی الهی است.[۳۴] . مطابق با روایات وقتی حضرت علی علیه السلام به خواستگاری فاطمه سلام الله علیها رفت، پیامبر به نزد فاطمه رفت و فرمود: «على بن ابى طالب، کسى است که خویشاوندى و فضیلت و اسلامش را مى شناسى و من از خدا خواسته‌ام که تو را به ازدواج بهترینِ آفریدگانش و محبوب ترینِ آنان در نزدش درآورد و على از تو خواستگارى کرده است. چه نظرى دارى؟ . فاطمه علیها السلام ساکت ماند و صورتش را برنگردانْد و پیامبر خدا، کراهتى در چهره اش ندید. پس برخاست، در حالى که مى گفت: «اللّه اکبر! سکوت او [نشانه] رضایت اوست. پس جبرئیل علیه السلام نزدش آمد و گفت: اى محمّد! او را به ازدواج على بن ابى طالب درآور که خداوند، این دو را براى هم پسندیده است.[۳۵] . از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که خطاب به على علیه السلام فرمود: «لولاک یا على لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض:[۳۶] یا على اگر تو نبودى، فاطمه را بر روى زمین کفوی نبود . علامه حسن زاده آملی در شرح این روایت گفته‌اند: نکاح بر کفائت است -که باید مرد و زن کفو هم باشند- و مرد غیر معصوم را بر زنى که صاحب عصمت است راهى نیست.[۳۷] . (برای تفصیل رجوع شود به : ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه س) . حضرت زهرا(س) صاحب سه پسر و دو دختر شدند. فرزندان این دو بزرگوار عبارتند از: امام حسن ع دومین امام شیعیان که در سال سوم هجرت به دنیا آمدند. امام حسین ع سومین امام شیعیان که در سال چهارم هجرت به دنیا آمدند. حضرت زینب س که در سال پنجم هجری به دینا آمدند. حضرت ام کلثوم س حضرت محسن (ع) اولین شهید راه ولایت که به علت ضربه ای که به حضرت زهرا(س) وارد شد، ایشان در شکم مادرشان سقط شدند و به شهادت رسیدند.

زندگی حضرت زهرا و امیرالمؤمنین

حضرت زهرا سلام الله علیها و امام علی علیه السلام زوجی هستند که هر دو معصوم و از خطا و اشتباه مبرا هستند. لذا زندگی ایشان زندگی کامل، سرتاسر طهارت و از هر نقص و اشتباهی بدور است. از روایات اندکی که در این مورد به دست رسیده است بر می آید که رفتار آنها با یکدیگر و با فرزندانشان به بهترین وجه و سرشار از عشق و علاقه بوده است. و آن دو همه امور خویش را بر اساس دستورات پیامبر اکرم (ص) تنظیم می‌نمودند.

رضایتمندی از یکدیگر: امیرالمؤمنین علیه السلام در وصف زندگی شان با حضرت فاطمه سلام الله علیها می فرمایند: به خدای سوگند که در همه ی عمر زندگی مشترک، هرگز به فاطمه خشم نگرفته و هرگز او را به کاری وادار نساختم... . و او نیز به من هرگز خشم نگرفت و در هیچ کاری مرا نافرمانی نکرد. او به گونه ای بود که هر گاه به او می نگریستم غمها و اندوه هایم زدوده می‌شد.[۳۸]

تقسیم کارها: حضرت على (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) خدمت رسول خدا (صلى الله علیه و آله) آمدند و تقاضا کردند که خدمات خانه و زندگى را براى هر یک مقرر فرماید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله) فاطمه (سلام الله علیها) را به خدمات درون خانه گماشت و بیرون خانه را به على (علیه السلام) واگذاشت. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: فقط خدا مى‌داند که من چه قدر مسرورم از این که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) مرا ماءمور به امورى نساخت که فقط از عهده مردان برمى‌آید (کنایه از این که زنان توانایى حمل بار گران زندگى را ندارند).[۳۹] البته در موارد متعددی نیز ذکر شده است که امیرالمؤمنین (ع) در کارهای خانه به همسرشان کمک می‌کنند.[۴۰] . از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: حضرت امیر علیه السلام هیزم می‌آورد، آب می‌آورد، جاروب می‌کرد و فاطمه زهراء علیها السلام آسیاب میکرد، خمیر می‌کرد، نان می‌پخت.[۴۱]

تحمل سختی‌های زندگی: از روایات و گزارشهای تاریخی مشخص می گردد که زندگی این زوح با سختی و البته صبر ایشان در برابر این سختیها همراه بوده است.

تنگدستی در سال‌های آغازین ازدواج

علی و فاطمه زندگی فقیرانه ‌ای را آغاز کردند؛ زیراندازشان پوست گوسفندی بود که شب بر رویش می‌خوابیدند و روز به شتر آبکش خود بر روی آن علوفه می‌دادند. رواندازشان نیز تکه‌ عبای مُندَرِسی یَمَنی بود که درازایش نمی‌رسید که هم ‌زمان روی سر و هم پاشان را بپوشاند. بالشی از چرم داشتند که درونش با لیف خرما پر شده‌ بود؛ ولیری می‌گوید دلیلی نیست که احادیث دربارهٔ فقر فاطمه و علی را رد کرد؛ ولی این فقط مربوط به سال‌های آغازین ازدواجشان است - یعنی دوره ‌ای که بسیاری از اعضای اجتماع مسلمانان همچون علی و فاطمه تنگدست بودند. پس از فتح خیبر در سال هفتم ه‍.ق بود که روزگار عُسْرَت این زوج به سر آمد؛ زیرا توانستند، همچون مسلمانان نمونه، سهمی از محصولات فدک را بگیرند.[۵۶] به‌ گفتهٔ کارِن رافِل سرسختی فاطمه در تنگدستی الگویی از بهر شیعیان است، تا با ایمان به خدا با رنج‌های زندگی درآویزند.[۵۷] .

تسبیحات فاطمه زهرا

در سال‌های اول ازدواج، علی پول کمی کسب می‌کرد. او از چاه آب می‌کشید و مزارع دیگران را آبیاری می‌کرد. فاطمه نیز خود خدمتکاری نداشت و خود غلّات را با دست آسیاب می‌کرد و بر اثر کار دستانش تاول زده ‌بود. روزی علی خبردار می‌شود که پیامبر چند بَرده دریافت کرده ‌است. علی، فاطمه را می‌فرستد تا یکی از این برده‌ها را از پدرش دریافت نماید. فاطمه پیش پدر می‌رود، اما در خود این جسارت را نمی‌بیند که چنین درخواستی نماید. سرانجام علی خود به‌همراه فاطمه راهی منزل پیامبر می‌شود، اما درخواست او از طرف پیامبر رد می‌شود. پیامبر به آن‌ها می‌گوید که «او نمی‌تواند اجازه دهد که اصحابِ صُفّه از گرسنگی رنج بکشند» و «من باید برده‌ها را بفروشم و پول آن‌ها را صرف کمک به آن‌ها کنم». پیامبر درعوض، ذکری که به تسبیح فاطمه زهرا معروف است را به زوج جوان می‌آموزد. گویند علی هیچ‌ گاه پیش از خواب، گفتن این ذکر را ترک نمی‌کرد.[۵۸] .

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

هم منابع تاریخی و هم منابع دینی مشارکت فعّال فاطمه در منزل و در اجتماع را ثبت کرده‌اند، و او را اهل زُهد و کنار نهادن امور دنیا ندانسته ‌اند. دانش حقوقی فاطمه و دادخواهی او نشانهٔ حضورش در امور اجتماعی است.[۵۹] در نبرد احد وی خون را از زخم‌ها و شمشیر پدرش پاک می‌کند و به ‌روایت واقدی زنانِ مداواکنندهٔ مجروحان را رهبری، و برای کشتگان مسلمان سوگواری می‌کند.[۶۰] . به ‌نظر می‌رسد که فاطمه تنها در سه کار سیاسی مهم دخالت داشته که در همه منابع شیعه و سنّی، هرچند به روایات گوناگون، ثبت شده‌است. نپذیرفتن محافظت از ابوسفیان پس از فتح مکه، دفاع دلیرانه از علی پس از درگذشت محمّد و مخالفت با گزیدن ابوبکر به خلیفگی و منازعات خشن با عمر، و سرانجام ادّعای مالکیت بر میراث پدر و ستیهندگی با ابوبکر به‌ویژه دربارهٔ فدک و سهم خیبر که ابوبکر کلّاً نپذیرفت.[۶۱] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

رویداد خانه فاطمه زهرا و جانشینی محمد

رویداد خانهٔ فاطمه (به عربی: حَرْقِ دار)، به روایاتی اشاره می‌کند که براساسش ابوبکر پس از برگزیدگی به خلیفگی مسلمانان همراهِ گروهی ازجمله عمر به ‌قصد گرفتن بیعت به خانهٔ علی می‌رود و آن‌جا با مقاومت علی و فاطمه روبه ‌رو می‌شود. به‌نوشتهٔ ویلفرد مادلونگ پس از این ‌که در سَقیفه با ابوبکر همچون خلیفه بیعت می‌شود، علی و هوادارانش که عباس بن عبدالمطلب و بنی‌هاشم و زبیر از ایشان بودند در خانهٔ فاطمه گرد می‌آیند.[۶۲] عمر «تهدید» می‌کند که اگر پیروان علی بیرون نیایند و با ابوبکر بیعت نکنند، خانه را به آتش می‌کشد. نشانه‌ هایی هست که پس از خروج حامیان علی، خانهٔ فاطمه تَفتیش شده ‌است.[۶۳] به‌عقیدهٔ لَئورا وِچّا وَلیِری، حتی اگر به این داستان شاخ‌ وبرگ داده شده ‌باشد و جزئیاتی ساختگی به آن افزوده شده ‌باشد، ریشهٔ تاریخی آن را نمی‌شود نادیده گرفت.[۶۴] . سید جعفر شهیدی، نویسندهٔ شیعه، تهدید به آتش‌زدن را تأیید می‌کند. از نظر او با توجه به این‌که شیعیان یا گروه‌های سیاسی موافقشان در نخستین سالیان هجرت نیرویی نداشته‌ اند، جعل روایات مربوط به این رویداد ناممکن می‌نماید. به‌علاوه می‌گوید که بعضی از این روایات در نوشتارهای مَغربِ اسلامی هم آمده ‌است.[۶۵] اما در این باره که «آیا بازوی دختر پیغمبر را با تازیانه آزرده‌اند»، یا «می‌خواسته ‌اند با زور به درون خانه راه یابند و او که پشت در بوده‌است، صدمه دیده» می‌نویسد «در آن گیرودارها ممکن است چنین حادثه ‌هایی رخ داده ‌باشد».[۶۶] به ‌گفتهٔ دنیس سوفی، روایتِ طَبَری از گفتهٔ ابوبکر در بستر مرگ که «کاش خانهٔ فاطمه را، اگر هم به قصد جنگ بسته‌ بودند، برنگشوده‌بودم» به ‌طور غیرمستقیم به این معناست که خانهٔ فاطمه ممکن بوده به‌زور باز شده‌باشد.[۶۷] .

فدک و خطبه فدکیه

پس از درگذشت پیامبر اسلام، کشمکشی بین ابوبکر، خلیفهٔ وقت، ازیک‌سو و فاطمه و عباس، عموی محمّد، ازسوی ‌دیگر بر سر اموال محمّد به ‌وجود آمد. به ‌گفتهٔ ولیری، این اختلاف بر سر اموالی مانند فدک و سهمی از خِیبَر بود. فاطمه و عباس ادعای تَمَلُّک و به‌ارث‌رسیدن این اموال را داشتند. اما ازسوی‌دیگر ابوبکر از دادن این اموال به آنان سر باز زد، با این استدلال که پیامبر به او گفته‌ است که اموال او به ارث نمی‌رسد و باید صرف صدقه شود. بررسی احادیث نشان می‌دهد که در طی دو مرحله، فاطمه در این مورد با ابوبکر به جدال پرداخت که در مرحلهٔ اول عباس نیز در این اختلاف حضور داشت.[۶۸] در برخی منابع اهل سنت مانند طبری به مصادرهٔ فدک، اعتراض فاطمه، پاسخ ابوبکر و خشم فاطمه نسبت به او اشاره شده یا برخی مانند بلاذری مفصّل‌تر موضوع را نقل کرده‌اند. اما بیشتر آن‌ها از دید میراث به آن نگریسته ‌اند و با گزارش گفتهٔ ابوبکر موضوع را ختم کرده‌ اند و گاهی تا جایی پیش رفته‌اند که گفته‌ اند فاطمه پس از شنیدن استدلال ابوبکر از اعتراض دست کشید. ازسوی‌دیگر، پژوهشگران شیعه براساس منابع اهل سنت، گزارش‌های احتجاج‌های فاطمه زهرا را نقل کرده‌ اند. آنان برپایهٔ همین منابع نشان داده‌اند که پس از مصادرهٔ فدک به ‌دست ابوبکر، فاطمه زهرا بارها با او و در منظر عمومی احتجاج کرده ‌است. در یکی از این گزارش‌ها که در حضور مُهاجِر و اَنصار انجام شده، فاطمه گفته که فدک هِبِهٔ پیامبر است و بر این گفتهٔ خویش، علی، حسن، حسین و اُمِّ‌اَیْمَن را شاهد آورد؛ و پس از آن ادامه داده که حدیث مورد استناد ابوبکر را نه ‌تنها کسی نشنیده، بلکه برخلاف نَصِّ صریح قرآن است. اما این استدلال‌ها مورد اعتنا واقع نشد.[۶۹] . ویلفرد مادلونگ می‌گوید ابوبکر بدین ‌ترتیب، نه‌ تنها اموال خاندان محمّد را از اختیار آن‌ها درآورد، بلکه اظهار کرد که اگر آن‌ها نیاز مالی داشته ‌باشند صدقه بگیرند. این کار در مخالفت قطعی با سنّت محمّد بود که خاندانش را به‌جهت موقعیت طَهارَت از پذیرش صدقه منع کرده ‌بود. همچنین، بدین‌ترتیب پرداخت سهم ویژهٔ خُمس آن‌ها از غنائم و فَیْء هیچ توجیهی نداشت. علاوه ‌برآن، این حدیث که ابوبکر طرح کرد، به ابوبکر این اعتبار را می‌داد که محمّد به او دستورهای ویژه‌ ای برای خلافت پس از خود داده‌است. چنان‌که عایشه می‌گوید، فاطمه پس از آن ابوبکر را ترک کرد و تا شش ماه بعد که از دنیا رفت با وی سخن نگفت. علی نیز، فاطمه را شبانه دفن کرد و به خلیفه اطلاع نداد.[۷۰] به‌طور طبیعی موضع شیعیان بر این است که این اموال متعلق به فاطمه‌ است و آن‌ها توسط ابوبکر غصب شده ‌است.[۷۱] سید جعفر شهیدی، از افراد غیرشیعه ‌ای چون ابن ابِی الْحَدید و نَقیبِ بَصْری یاد می‌کند که به نقل رویداد خطبهٔ فَدَکیّه پرداخته‌ اند. او با این استدلال که این افراد اهل سنت مُعْتَزِلی سودی از جعل این روایات نمی ‌بردند، رویداد دعوای حقوقی فدک را صحیح می‌داند.[۷۲] . افزون ‌بر این احتجاج‌ها، گزارش‌های واگذاری مجدد فدک به فاطمه یا فرزندان او در کتاب‌های تاریخ و حدیث اهل سنّت و شیعه، دلیل روشنی بر حقانیّت دعوی فاطمه از سوی پژوهشگران شیعه دانسته شده‌است، مانند گزارش نوشتن سندِ مالکیّتِ فدک برای فاطمه از سوی ابوبکر،[یادداشت ۳] و پس از او، بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه در دوره ‌های گوناگون توسط عُمَر بن عبدُالعَزیز اُمَوی، سَفّاح عباسی، مَهدی عباسی و مَأمون عباسی. برخی از اهل سنّت، مصادرهٔ فدک را اجتهاد دانسته ‌اند. اما شیعه با توجه به این‌که این مصادره، تنها مصادرهٔ ابوبکر بوده و ازسوی‌دیگر بخشش‌های فراوانی از بیت ‌المال برای مستحکم ‌کردن خلافت در منابع گزارش شده، با نکوهش این کار، رنجاندن فاطمه را که با توجه به حدیث پیامبر، مساوی با رنجاندن خدا و پیامبر اوست گناهی بزرگ از سوی ابوبکر دانسته ‌اند.[۷۳] . دنیس سوفی می‌نویسد احادیثی که بر دخیل ‌بودن فاطمه در رویدادهای پس از درگذشت پیامبر دلالت دارند، باوجود جانب ‌دارانه ‌بودن‌شان حاوی مقداری حقیقت هستند. به ‌این‌دلیل که اهل سنّت نتوانستند به‌طور کامل آنچه را که به ‌وضوح برای بازسازی تاریخ ‌شان زیان ‌آور بود محو کنند: این مسئله که فاطمه با ابوبکر بر سر ضبط خلافت و املاک پیامبر دعوا داشته ‌است، این‌که فاطمه هیچ ‌گاه او را به‌خاطر کارهایش نبخشید، و این‌که درگذشت او برای مدتی احتمالاً به‌ خواست خود فاطمه مخفی نگاه داشته‌ شد تا مانع سرپرستی ابوبکر از مراسم کفن و دفن فاطمه شود. چیزی که در این مورد کنایه ‌آمیز است، این است که این پنجرهٔ کوچک به شخصیت فاطمه توسط اهل سنّت نادیده گرفته ‌شده یا کوچک شمرده ‌شده، ولی توسط شیعیان بزرگ شده و بیش از اندازه روی آن تأکید شده‌ است.[۷۴] . پس از حجة الوداع، محمّد به فاطمه گفت که وی اولین نفر از خانواده ‌اش است که پس از درگذشتش به وی ملحق خواهد شد. محمّد چند روز پس از آن درگذشت. فاطمه بسیار غم ‌زده گشت[۷۵] و پس از مدتی درگذشت. بعضی منابع اولیه چنین می‌نماید که در پایان عمر، او با ابوبکر که تقاضای عیادت او را داشته‌است، آشتی می‌کند. اما اکثریت منابع چنین می‌نویسند که او تا پایان عمر، از ابوبکر عصبانی بود.[۷۶] رسول جعفریان بر این باور است که تردیدی در خشمگین‌بودن فاطمه زهرا نسبت به ابوبکر و عمر به‌ خاطر موضوع فدک و جانشینی پیامبر نیست؛ و فاطمه بی‌رضایت از آنان از دنیا رفت.[۷۷] .

آیات نازله در شأن حضرت فاطمه

آیه مباهله: واقعه مباهله واقعه ای مربوط به سال نهم یا دهم هجری است. وقتى مسیحیان نجران از روى لجاجت و عناد سخن پیامبر را درباره یگانگى آفریدگار و شخصیت حضرت عیسی علیه‌ السلام نپذیرفتند، آیه نازل شد که: «فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ»". سوره آل عمران، آیه ۶۱" پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. پیامبر صلی الله علیه و آله در موعد مقرر به همراه خویش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، حضرت فاطمه سلام الله علیها و دامادش حضرت علی علیه‌السلام را آورد.[۶۱] . علامه طباطبایی در مورد آیه مباهله می گوید: رسول خدا در مقام امتثال این فرمان از «انفسنا» به غیر از علی و از «نسائنا» بجز فاطمه و از «ابنائنا» بجز حسنین (علیهم‌ السلام) را نیاورد. معلوم می‌شود برای کلمه اول به جز علی علیه ‌السلام و برای کلمه دوم به جز فاطمه سلام ‌الله ‌علیها و از سوم بجز حسنین علیهماالسلام مصداق نیافت و گویا منظور از «ابناء» و «نساء» و «انفس» همان اهل بیت رسول خدا بوده، همچنان ‌که در بعضی روایات به این معنا تصریح شده، بعد از آن که رسول خدا نام‌بردگان را با خود آورد عرضه داشت: «بارالها اینان‌اند اهل بیت من»، چون این عبارت می‌فهماند پروردگارا من به‌جز اینان کسی را نیافتم تا برای مباهله دعوت کنم.[۶۲] . این مطلب را نقلی از روایت مباهله که زمخشری از علمای اهل سنت در تفسیر کشاف از عایشه نقل می کند تایید می نماید: حضرت رسول(ص) در روز مباهله بیرون آمد و عبایی از موی سیاه پوشیده بود چون امام حسن رسید، او را در ذیل عبای خود جای داد، سپس امام حسین رسید، او را نیز در ذیل عبای خود جای داد، و پس از آن، فاطمه و سپس علی؛ آنگاه گفت: «...إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا...»"سوره احزاب/آیه۳۳" (ترجمه: جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.)[۶۳] (برای تفصیل رجوع شود به مقاله «مباهله).

آیه تطهیر: منظور از آیه تطهیر بخش دوم آیه ۳۳ سوره احزاب/۳۳ است که می فرماید: «...انَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا». . این آیه بیان می کند که اراده خداوند بر این امر تعلق گرفته است که اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله از هر رجس و پلیدی پاک باشند. تعبیر «یُطهِّرکم» در پى «لِیُذهِبَ عَنکم الرِّجسَ» تأکیدى بر طهارت و پاکیزگى به دنبال دور شدن پلیدى‌ها است و «تَطهِیرًا» که مفعول مطلق است نیز تأکیدى دیگر براى طهارت به شمار مى‌رود. «الرِجسَ» که با الف و لام جنس است، هر گونه پلیدى فکرى و عملى اعم از شرک، کفر، نفاق و جهل و گناه را دربر مى‌گیرد.[۶۴] مطابق با روایاتی که در منابع شیعه[۶۵] و برخی از منابع اهل سنت[۶۶] آمده است، منظوراز اهل البیت علیهم‌ السلام؛ خمسه طیبه یعنی پیامبر صلی الله علیه و آله، على، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌ السلام هستند.

آیه مودّت: آیه موّدت بخشی از آیه ۲۳ سوره شوری است که می فرماید: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی...». سعید بن جبیر از ابن عباس نقل کند وقتى که این آیه نازل شد، گفتند: یا رسول اللّه اقربا و خویشاوندان شما چه کسانى هستند که مودّت و دوستى آن‌ها بر ما واجب گردیده است؟ فرمود: على و فاطمه و حسن و حسین.[۶۷] (برای تفصیل رجوع شود به «آیه موّدت)

سوره کوثر: مطابق با نقل ابن عباس، شأن نزول سوره کوثر آن است که عاص بن وائل پیامبر را نزد درب مسجد الحرام ملاقات نمود و با او گفتگو نمود. گروهى از بزرگان قریش در مسجد الحرام نشسته بودند، هنگامی که عاص بن وائل وارد بر افراد قریش شد در مسجد از او سؤال نمودند که با چه شخصى گفتگو و صحبت مى ‏نمودى؟ عاص پاسخ داد: با «ابتر» سخن می گفتم. و این سخن را بدین علت گفت که در همان ایام فرزند پیامبر از خدیجه بنام عبداللّه وفات نموده بود و کسی که پسر نداشت را ابتر و مبتور مى‏ نامیدند (یعنی کسی که از او نسلی باقی نمی ماند).[۶۸] . این سوره کوتاهترین سوره قرآن است و متن آن چنین است: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ * إِنَّا أَعْطَینَاک الْکوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّک وَانْحَرْ * إِنَّ شانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ»؛ اى پیامبر، ما به تو خیر و برکت فراوان (فاطمه) عطا کردیم، کنون در برابر این نعمت بزرگ، براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن، مسلّما دشمن تو که مى ‏گوید صاحب فرزندى نخواهى شد و بلا عقب خواهى ماند، خود او ابتر و بلا عقب است. مفسران گویند ظاهر آنست که بمناسبت شأن نزول سوره، مراد از کوثر، کثرت نسل باشد و منظور از آن فاطمه زهرا سلام اللّه علیها است که چهار فرزند مانند حسن و حسین علیهما السّلام و دو دختر داشت و از آنان نیز فرزندانى بسیار بوجود آمدند.[۶۹] .

سوره انسان: در شأن ‌نزول مشهور سوره انسان از ابن‌عباس آمده است: حسن و حسین علیهماالسلام بیمار شدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه جمعى اصحاب به عیادت آنان آمدند و به على علیه ‌السلام پیشنهاد کردند تا براى شفاى فرزندان خود نذر کند. حضرت على و حضرت فاطمه علیهماالسلام و کنیزشان (فضه) نذر کردند که اگر آن‌ها شفا یابند سه روز روزه بگیرند. حسنین علیهماالسلام از بیمارى شفا یافتند (و آنان روزه گرفتند در حالى که) چیزى در خانه آنان نبود. على علیه‌السلام از شمعون خیبرى سه صاع جو به قرض گرفت. فاطمه علیهاالسلام یک صاع آن را آرد کرد و ۵ قرص نان پخت. هنگام افطار سائلى بر در خانه آمد و گفت: سلام بر شما اى خاندان محمد صلى الله علیه و آله بى‌توانى مسلمان هستم، غذایى به من دهید، خداوند به شما از غذاهاى بهشتى عطا کند. آنان مسکین را بر خود مقدم داشتند و در آن شب جز آب ننوشیدند. روز دوم را همچنان روزه گرفتند و به هنگام افطار یتیمى بر در خانه آمد و غذاى خود را به وى دادند. در سومین روز نیز به هنگام افطار اسیرى بر در خانه آمد و آنان سهم غذاى خود را به او بخشیدند. صبح هنگام امام على علیه ‌السلام دست حسنین علیهماالسلام را گرفته به نزد پیامبر آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن‌ها را مشاهده کرد که از شدت گرسنگى مى‌لرزیدند. فرمود: مشاهده چنین حالى در شما براى من بسیار دشوار است، سپس برخاست و به همراهى آنان وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شد و دخترش را دید که در محراب ایستاده در حالى که از شدت گرسنگى شکم او به پشت چسبیده و چشم‌هایش به گودى نشسته است. پیامبر صلى الله علیه و آله ناراحت شد. در همین هنگام جبرئیل فرود آمد و گفت: اى محمد این سوره را بگیر. خداوند با چنین خاندانى به تو تهنیت مى‌گوید، آنگاه سوره هل اتى (انسان) را بر او خواند.[۷۰] (برای تفصیل رجوع شود به شأن نزول سوره انسان)

فضایل حضرت فاطمه

برخی از فضایل و مناقب حضرت فاطمه علیهاالسلام طبق روایات چنین است: اشتراک حضرت فاطمه علیهاالسلام با پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حسن و حسین علیهم السلام در مقام عصمت و طهارت بلکه طبق روایات آن حضرت عصمت کبرای الهی است . اشتراک حضرت صدیقه سلام الله علیها با پدر و همسر و فرزندانش در مجاز بودن به ورود و توقف در مسجد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در جمیع حالاتشان. مادر ائمه اطهار علیهم السلام است. هنگام ولادت فاطمه علیهاالسلام نور او تمام خانه هاى مکه را فراگرفت. نام گذارى زهرا علیهاالسلام از طرف خداوند متعال مى باشد. نام فاطمه بر ساق عرش و درهای بهشت درج شده است. جنگ و یا صلح با آن حضرت مانند جنگ و صلح با پیامبر و على و حسنین است. سیده ى زنان عالم است. دوستى و دشمنى با او مانند دوستى و دشمنى با پیامبر است. آن حضرت محدَّثه است، یعنی فرشتگان با او سخن می‌گفتند. شیعیان آن حضرت به بهشت بشارت داده شده‌ اند. مخالفان حضرتش به هلاکت می‌افتند. در روز قیامت همانند پدر و همسر و فرزندانش سواره محشور می‌شود. شفیعه کبرای روز قیامت است. حبّ فاطمه علیهاالسلام همانند حبّ همسر و فرزندان معصومش (که اجر رسالت خاتم الانبیاء است)، بر همگان واجب است. با پدر و همسر و فرزندانش در قبّه ‌اى از نور که زیر عرش برپا مى شود و جز پنج تن علیهم السلام کسى را به آن رتبه ى والا راه نیست جای دارد. در صفات و ارزش‌هاى معنوى هم کفو امام على علیه السلام است. بشر از آدم تا خاتم مأمور به توسل به حضرت صدیقه زهرا علیهاالسلام بوده است. هنگام ورود فاطمه علیهاالسلام به صحنه محشر، از جانب حضرت حق تبارک و تعالى ندا مى شود: «اى اهل محشر نگاهتان را فروافکنید تا فاطمه عبور نماید».[۷۱] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زن، شخصیت انسانی، نقش، جایگاه و حقوق سیاسی اجتماعی زنان

بر اساس آیات قرآن کریم، زن و مرد از نظر گوهر هستی و حقیقت وجودی، یکسان‌اند و ملاک برتری آنان نه جنسشان، بلکه تقواست. پیامبر اکرم ص دختران را بهترین فرزندان انسان شمرد و امامان معصوم(ع) نیز همواره برای زنان احترام قائل بودند. به اعتقاد امام‌خمینی با ظهور اسلام، زنان از ستم‌هایی که در دوره جاهلیت بر آنان می‌رفت، نجات یافتند و اسلام نه تنها با آزادی زن موافق است، بلکه خود پایه‌گذار آزادی زن در همه ابعاد وجودی اوست. به اعتقاد امام ‌خمینی، نگرش به زن در عصر پهلوی، نگرشی ابزاری و شیءگونه بود و رژیم می‌خواست زنان را به منزله کالایی درآورد و به اسم آزادی آنان را به تباهی و فحشا بکشاند اما زنان با یک تحول روحی و فکری درباره سرنوشت خود و خانواده خود و اسلام احساس مسئولیت کردند و توطئه ‌های رژیم و غرب را نقش بر آب کردند و دوشادوش مردان به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداختند. با شکل ‌گیری جمهوری اسلامی به رهبری امام‌ خمینی، نقطه عطفی در بازیابی هویت اصیل زن مسلمان در ابعاد وجودی او و نیز حقوق و وظایف آنان حاصل شد که در اصول ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان شده‌است. در دیدگاه امام‌ خمینی، انقلاب اسلامی باعث نجات زنان از نقشه‌های دوره طاغوت، آزادی آنان در چارچوب عفت عمومی و دخالت و فعالیت آنان در مسائل کشور و سرنوشت خود شد. در سخن و سیره عملی امام‌خمینی، از موضوعات مهم و حیاتی در مورد زنان، الگوطلبی و الگوسازی و نقش مهم آن در شکل‌گیری شخصیت زنان است و ایشان بدین منظور روز ولادت فاطمه زهرا س را روز زن خواند و زهد و تقوا و عفاف ایشان را، سرمشق زنان دانست.

زنان در قرآن

به طور کلی قرآن در حدود دویست آیه مستقیما دربارۀ زنان سخن گفته‌ است. آیاتی که به طور مستقیم به موضوع زنان می‌پردازند با واژه‌هایی همچون «نساء، اِمرَأة، امّ، مومنات، صالحات، بنات، زوجة، اخت و ...» آمده‌اند.[۵] از دیدگاه قرآن، زن و مرد هر دو از یک سرچشمه جوشیده‌اند و آن دو را خداوند مستقل آفرید اما طبیعت‌شان را گوناگون قرار داد.[۶] . بیشتر زنان در قرآن به عنوان مادر یا همسر رهبران یا پیامبران معرفی شده ‌اند. آنها از برخی جنبه‌ها استقلال خاصی از مردان را حفظ کردند. به عنوان مثال، قرآن زنانی را توصیف می‌کند که قبل از همسرانشان یا زنانی که به‌ طور مستقل با محمد بیعت کردند، به دین اسلام روی آوردند.[۷] . مریم تنها زنی است که در قرآن به نام او ذکر شده‌است. نام دیگران از سنت‌های مختلف ناشی می‌شود. بیشتر زنان در قرآن به عنوان مادر یا همسر رهبران یا پیامبران معرفی شده‌اند. آنها از برخی جنبه‌ها استقلال خاصی از مردان را حفظ کردند. به عنوان مثال، قرآن زنانی را توصیف می‌کند که قبل از همسرانشان یا زنانی که به‌طور مستقل با محمد بیعت کردند، به دین اسلام روی آوردند.[۱] قرآن مریم دختر عمران را برتری یافته نسبت به تمام زنان می‌داند.[۲][۳] .

زن در قرآن

پیش از بیان روایات باید گفت؛ قرآن بارها اعلام کرده که زن و مرد با یک‌دیگر در برابر خداوند از جایگاه مساوی برخوردار بوده و ملاک ارزش افراد تقوای آنان است:

آیه ۱۹۵ سوره آل‌عمران : فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‌ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ»؛ «خداوند، درخواست آنها را پذیرفت؛ (و فرمود:) من عمل هیچ عمل‌کننده‌ای از شما را، زن باشد یا مرد، ضایع نخواهم کرد؛ شما هم‌نوعید، و از جنس یک‌دیگر!». [۱] .

آیه ۱۲۴ سوره نساء : وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ نَقیراً»؛ «و کسی که چیزی از اعمال صالح را انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در‌حالی‌که ایمان داشته باشد، چنان کسانی داخل بهشت می‌شوند؛ و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد». [۲]

آیه ۴۰ سوره غافر : وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فیها بِغَیْرِ حِسابٍ»؛ «هرکس بدی کند، جز بمانند آن کیفر داده نمی‌شود؛ ولی هرکس کار شایسته‌ای انجام دهد ـ خواه مرد یا زن ـ در‌حالی‌که مؤمن باشد، آنها وارد بهشت می‌شوند و در آن روزی بی‌حسابی به آنها داده خواهد شد». [۳]

جایگاه زن در روایات

روایاتی که در شأن و منزلت زن در منابع روایی ذکر شده بسیار است که به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم:

روایتی از امام صادق : هرگاه زن نماز پنج‌گانه خود را بخواند و روزه ماه رمضانش را بگیرد، و حج خانه خدا را (در صورت استطاعت) انجام‌ دهد، و از شوهر خود اطاعت کند و دارای ولایت امیرمؤمنان علی علیه‌ السلام باشد، پس از هر دری از درهای بهشت که بخواهد داخل بهشت شود».[۴] .

روایتی از امام علی : رسول خدا صلی‌ الله‌علیه ‌وآله از جهاد یاد کرد. زنی به رسول خدا گفت: ای رسول خدا! از این جهاد چیزی برای زنان نیست؟ پیامبر فرمود: برای زن در فاصله حاملگی تا زایمانش و تا از شیر گرفتن فرزندش اجری است چونان اجر کسی که خود را در راه خدا (و جهاد) قرار داده است، پس اگر در این فاصله بمیرد موقعیت شهید را دارد».[۵] .

روایتی از رسول خدا : مردی خدمت پیامبر اکرم ـ صلی‌ الله‌علیه ‌وآله ـ آمد و گفت: همسری دارم که چون به خانه درمی‌آیم به استقبالم می‌شتابد و چون بیرون می‌آیم مرا بدرقه می‌کند و چون مرا غصه‌دار می‌بیند می‌پرسد که چه غصه ‌ای داری؟ اگر به خاطر روزیت غصه می‌خوری که دیگری (خدا) آن‌ را برای تو به عهده گرفته است و اگر در ارتباط با امور آخرتت غصه می‌خوری خداوند بر غصه‌ ات بیفزاید، رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: «خداوند کارگزارانی دارد و این زن از کارگزاران خداست و نیمی از اجر شهیدان از آن اوست».[۶] .

روایتی دیگر از پیامیر : ابوحمزه گوید: از جابر انصاری شنیدم که می‌گفت: ما همراه پیامبر ـ صلی‌ الله‌علیه ‌وآله ـ نشسته بودیم سخن از زنان و فضیلت برخی از آنان بر بعضی بود. رسول خدا ـ صلی ‌الله‌علیه ‌وآله ـ فرمود: «آیا شما را از بهترین زنانتان با خبر سازم. گفتیم: آری ای رسول خدا! حضرت به ما خبر داد و فرمود: از بهترین زنان شما همان زنی است که در فرزند‌آوری سستی نکند، بسیار مهرپیشه، پوشیده و خویشتن ‌دار باشد در میان بستگان، وزین و گران‌قدر بوده و با شوهرش فروتن باشد. خود را برای شوهرش بیاراید، اما خویشتن را از دید دیگران مصون نگه ‌دارد، به سخن شوهرش گوش فرا دهد و خواهش او را بپذیرد و هنگامی که با او خلوت کند، نیازهای جنسی شوهرش را برطرف کند...».[۷] .

زنان الگو در قرآن

قالَ رسولُ اللهِ صلی‌ الله‌ علیه ‌وآله: خَیْرُ نِساءِ العالَمینَ أربعٌ: مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَخَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِدٍ، وَفاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ، وَآسِیةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ. (مسند أحمد، جلد ٣، صفحه ١٣٥) . عن الإمام‌الصادق علیه ‌السلام، عن آبائه علیهم ‌السلام، قالَ رسولُ ‌اللهِ صلی ‌الله‌علیه ‌وآله:
«
سَیِّداتُ نِساءِ أهلِ الجَنّةِ أربعٌ: مَرْیَمُ بنْتُ عِمرانَ، وَآسِیةُ بنْتُ مُزاحِمٍ، وَخَدیجةُ بنْتُ خُوَیْلِدٍ، وَفاطِمَةُ بنْتُ مُحَمَّدٍ(أمالی الصدوق، صفحه ١٧٤) . در کتاب ذخائر العقبی از ابن عباس از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) چنین نقل شده است: اَرْبَعُ نِسْوَة سَیِّداتُ ساداتِ عالَمِهِنَّ: مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم، وَ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِد، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد، وَ اَفْضَلُهُنَّ فاطِمَةُ ؛ (چهار زن بانوی بانوان جهان خود بودند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد(صلی الله علیه وآله) و از همه آنها برتر فاطمه(علیها السلام) بود. [5] . در روایات از چهار زن به عنوان بهترین زنان بهشتی یاد شده است. از جمله پیامبر (ص) فرمود: "خیر نساءالجنّهْ ، مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد و آسیه بنت مزاحم امرأهْ فرعون". (بحارالانوار، ج 13، ص 162) در روایت دیگر به این تعبیر امده است: " افضل نساء الجنهْ أربع: خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمّد و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم امرأهْ فرعون". (بحارالانوار، ج 13، ص 162). بهترین یا برترین زنان بهشتی: مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد(ص) و آسیه دختر مزاحم (زن فرعون) می باشند. مریم، مادر حضرت عیسی(ع) و دختر عمران از پیامبران بنی اسرائیل می باشد. قرآن کریم مریم را در حدّ اعلای ستایش یاد کرده و به پاکی او شهادت داده و نامش را سی و چهار بار ذکر کرده است. از امام باقر (ع) در تفسیر آیة "یا مریم انّ الله اصطفاک و طهرّک و اصطفاک علی نساء العالمین" آمده : " یعنی تو را از نسل پیامبران انتخاب نمود و از تهمت زنا پاک گردانید و به زادن عیسی بدون همسر برگزید" . فاطمة زهرا (س) دختر پیامبر (ص) و همسر امیرالمؤمنین و مادر امام حسن و امام حسین و حضرت زینب و ام کلثوم می باشد. نام های دیگر آن حضرت: صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیّهْ، راضیه، مرضیهْ ، محدّثه و زهرا می باشد. او پنج سال پس از بعثت در مکه متولد شد و هیجده سال و هفتادو پنج روز زیست. پیامبر (ص) فرمود : "فاطمه پاره تن من است. آن که او را بیآزارد، مرا آزرده و دشمنی با او دشمنی با من است". نیز فرمود: "فاطمه سرور زنان اهل بهشت است". هم چنین فرمود: "خداوند به خشنودی فاطمه خشنود می‌گردد و به خشم او خشم می گیرد". (معارف و معاریف، ج 7، ص 676، با تلخیص ، به نقل از کنز العمال) مریم، مادر حضرت عیسی(ع) و دختر عمران از پیامبران بنی اسرائیل می باشد. قرآن کریم مریم را در حدّ اعلای ستایش یاد کرده و به پاکی او شهادت داده و نامش را سی و چهار بار ذکر کرده است. از امام باقر (ع) در تفسیر آیه "یا مریم انّ الله اصطفاک و طهرّک و اصطفاک علی نساء العالمین" آمده : " یعنی تو را از نسل پیامبران انتخاب نمود و از تهمت زنا پاک گردانید و به زادن عیسی بدون همسر برگزید". (معارف و معاریف، ج 9، ص 306، با تلخیص). حضرت خدیجه، دختر خویلد از نسل عامر بن لؤی است. در جاهلیت خدیجه را طاهره می گفتند و پیامبر او را کُبریَ لقب داد. وی اولین زنی است که اسلام آورد و با ثروت و مالی که داشت، پیامبر را یاری کرد. او زنی عاقله بود. در سنّ چهل سالگی با پیامبر (ص) که در 25 سالگی بود، ازدواج کرد و در شصت و پنج سالگی، سه سال پیش از هجرت در مکّه درگذشت. پیامبر بعد از فوت خدیجه بسیار محزون شد و همواره او را به خوبی یاد می کرد. حضرت خدیجه مادر حضرت فاطمة زهرا (س) می باشد. (معارف و معاریف، ج 5، ص 101، با تلخیص و اضافات) . آسیه دختر مزاحم(همسر فرعون) از زنان شایسته تاریخ است. وی از بنی اسرائیل و از نسل پیامبران بود. قرآن وی را از زنان نمونه یاد کرده است. در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است: "سه نفر حتی یک چشم به هم زدن به خدا و وحی الهی کفر نورزیدند: 1- مؤمن آل یاسین، 2- علی بن ابی طالب ع ، 3- آسیه زن فرعون". آسیه به حضرت موسی ایمان آورد. فرعون او را از این کار منع کرد، ولی آسیه نپذیرفت. فرعون او را به شکنجه کشید و دست ها و پاهایش را با میخ به زمین در میان آفتاب کوبید تا او به شهادت رسید. (معارف و معاریف، ج 1، ص 90، با تلخیص) .

قرآن کریم افزون بر هدایت‌های عقیدتی و رهنمودها و پند و اندرزهای اخلاقی و رفتاری که زنان را به گونه عام یا خاص مورد توجه و خطاب قرار داده ‌اند، با هدف تعلیم و تربیت زنان با استفاده از شیوه الگومحور، از برخی زنان به طور مشخص نام برده و با بیان ویژگی‌های مثبت یا منفی ایشان، زنان مسلمان را به طور ضمنی به درس‌آموزی و عبرت‌گیری از راه و روش زندگی آنان ترغیب کرده است[۱۲۰]. بی‌تردید در جانب زنان شایسته، حضرت مریم س به عنوان نمونه آرمانی دینداری در قرآن، گوی سبقت را از دیگر زنان ربوده است. مریم زنی است که فرشتگان الهی با وی همسخن می‌شوند و او را زن برگزیده و پاک خطاب می‌کنند ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۱۲۱]، با مائده‌های آسمانی از وی پذیرایی می‌شود ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ[۱۲۲]، خداوند او و فرزندش را نشانه خود معرفی می‌کند ﴿وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ[۱۲۳] و با تأکید بر ویژگی‌هایی همچون پاکدامنی و مجاهدت او در عبادت، بارها از او به بزرگی یاد می‌کند؛ همچنین آسیه، همسر فرعون با صبر و استقامت مثال‌زدنی‌اش این حقیقت را عملاً ثابت می‌کند که زن، بلکه هر انسانی با برخورداری از اراده و اختیار فطری، می‌تواند در نامساعدترین اوضاع و شرایط اجتماعی، مانند زندگی تحت سلطه همسری چون فرعون نیز، ایمان خود را حفظ کند و به این ترتیب، از سوی خداوند "مَثَل" و نمونه‌ای آرمانی برای انسان‌های باایمان مطرح شده است.

در قرآن، زنان دیگری نیز به نیکویی نام برده شده ‌اند که می‌توان از حیا و متانت دختران شعیب ﴿فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۱۲۴] و برخورد عاقلانه و حکیمانه ملکه سبأ ﴿قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ[۱۲۵].[۱۲۶] نام برد. البته الگوی زن مسلمان در قرآن به زنانی اختصاص ندارد که نامشان به صراحت در قرآن آمده است. با توجه به آیات فراوانی که بر حسب روایات، در بیان شأن و منزلت والای اهل بیت پیامبر(ع) نازل شده ‌اند، از جمله آیه مباهله ﴿فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ[۱۲۷]، آیه تطهیر ﴿وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۲۸] و آیاتی از سوره دهر[۱۲۹]، دخت گرامی آن حضرت، فاطمه زهرا(س) نیز الگوی قرآنی زن مسلمان و بر پایه روایاتی از شیعه[۱۳۰] و سنی[۱۳۱] از پیامبر(ص)، برترین زنان عالَم از ابتدا تا پایان جهان است.

قرآن کریم در جانب زنان ناشایسته نیز به همسر نوح و همسر لوط اشاره می‌‌کند که به رغم برخوردار بودن از نعمت پیوند زناشویی با دو تن از پیامبران برگزیده و بزرگ الهی، به آرمان آنان خیانت کرده، مسیر باطل را برگزیدند و در نتیجه، مشمول غضب و عذاب خداوند شدند[۱۳۲].


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تصویر تمثیلی زن در قرآن

قرآن کریم در مورد جایگاه و کارکرد اجتماعی زن از دو تشبیه جالب توجه و تأمل برانگیز استفاده کرده است: نخست، تشبیه زن و مرد به لباس یکدیگر در آیه ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ[۱۳۳] است که به نقش همسری زن و مرد مربوط می‌شود. این آیه ظاهرا به این نکته اشاره دارد که همان‌گونه که لباس، زشتی‌ها و شرمگاه‌های بدن انسان را می‌پوشاند و باعث زینت و حفظ آبروی وی می‌گردد، زن و شوهر نیز از جهت ارضای متقابل غریزه جنسی و جلوگیری از انحرافات و زشتی‌ها همدیگر را می‌پوشانند و به این ترتیب، زینتی برای یکدیگر تلقی می‌شوند[۱۳۴]؛ اما برخی از مفسران، واژه لباس را به معنای "سَکن" (مایه سکون و آرامش) گرفته‌اند؛ چنان که لباس در آیه ﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا[۱۳۵] را به این معنا دانسته‌اند[۱۳۶]. مورد دوم نیز تشبیه زنان به کشتزار در آیه ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ[۱۳۷] است که با نقش مادری زن ارتباط دارد. مفاد این آیه نیز آن است که زنان برای جامعه انسانی به مثابه کشتزار برای افرادند، پس همچنان که افراد انسان برای پرورش دانه‌های خوراکی و تهیه مواد غذایی در جهت حفظ حیات خود به کشتزار نیاز دارند، جامعه انسانی برای تداوم نوع بشر به زنان نیازمند است؛ زیرا خداوند متعال تکوّن انسان و شکل‌گیری جسمانی او در این جهان را در رحِم زن قرار داده است[۱۳۸].[۱۳۹]

پیامبر و زنان

حوا : قرآن، نام همسر آدم را مشخص نکرده‌است؛ هرچند در روایات نام حوا آمده‌است، و حوا را نخستین زن و مادر نسل بشر می‌دانند.

مریم مقدس : یکی از زنانی که در قرآن از وی نام برده شده‌است، مریم دختر عمران است؛ قرآن برخلاف انجیل حوادث زندگی مریم را از ابتدای تولد او دنبال می‌کند، و این‌که زکریا سرپرستی او را برعهده گرفت.[۲۱] در قرآن آمده‌است که از نزد خدا به مریم در محراب عبادت روزی بی‌حساب رسیده‌ است. همچنین در قرآن، مریم بر تمامی زنان جهان برتری یافته‌است. فرشتگان به مریم به فرزندی به نام عیسی بشارت دادند و مریم باکره، به عیسی حامله شد.[۲۲][۲۳][۲۴] و همچنین در این آیات به حنا مادر مریم مقدس نیز اشاره می‌کند.[۲۵] . وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ (ترجمه: و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده‌است [آل عمران–۴۲]

جایگاه زن در اسلام

بر اساس آیات قرآن کریم، زن و مرد از نظر گوهر هستی و حقیقت وجودی، یکسان‌اند و ملاک برتری آنان نه جنسشان، بلکه تقواست.[۳۶] اسلام زن را در رسیدن به کمال معنوی برابر دانسته و آزار او را نکوهش کرده[۳۷] و برای آنان حق بیعت قائل شده‌است.[۳۸] قرآن کریم از ظلم و ستم به زنان و زنده به ‌گورکردن دختران جلوگیری کرد و به آنان احترام گذاشت، آنان را صاحب ارث دانست[۳۹] و حجاب را برای مصونیت آنان از نامحرمان واجب برشمرد.[۴۰] . پیامبر اکرم(ص) دختران را بهترین فرزندان انسان شمرد[۴۱] و زنان توانستند در صدر اسلام در صحنه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی ازجمله در بیعت با پیامبر (ص) در عقبه و بیعت رضوان،[۴۲] در هجرت به حبشه،[۴۳] در هجرت به مدینه[۴۴] و حتی در جهاد با دشمن،[۴۵] همراه با دیگر مسلمانان حاضر شوند. امامان معصوم(ع) نیز همواره برای زنان احترام قائل بودند. امام ‌صادق ع بیشترین خیر و خوبی را در وجود بانوان دانسته‌ است.[۴۶] در مجموع اسلام، مقام و موقعیت انسانی زن را تکریم کرد و زمینه رشد و تعالی او را فراهم کرد و زنان از شخصیت حقوقی، اجتماعی و سیاسی نسبتاً متمایز از گذشته برخوردار شدند[۴۷] و زنانی چون فاطمه زهرا س و زینب کبری س چنان‌که امام‌خمینی خاطرنشان کرده در مقام انسان‌هایی دارای شأن و منزلت کامل، می‌توانند مدارج کمال را طی و در بنای جامعه اسلامی نقش مهمی ایفا کنند.[۴۸] . به اعتقاد امام ‌خمینی با ظهور اسلام، زنان از ستم‌هایی که در دوره جاهلیت بر آنان می‌رفت، نجات یافتند[۴۹] و اسلام نه تنها با آزادی زن موافق است، بلکه خود پایه ‌گذار آزادی زن در همه ابعاد وجودی اوست[۵۰] و زنان چون مردان در ساختن جامعه اسلامی شرکت دارند.[۵۱] ایشان بر اساس مبانی اسلامی معتقد است آنچه موجب تفاوت در برخی حقوق زن و مرد شده، مربوط به اقتضائات طبیعی مرد و زن است و بانوان در مسائلی که با حیثیت و شرافت زن منافاتی ندارد، آزادند.[۵۲] .

ارزش انسانی زن

در بینش قرآنی، مرد و زن از منشأ واحدی آفریده شده ‌اند. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا[۴]، ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۵]، ﴿خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ[۶] بر این اساس، تفاوتی بین زن و مرد از نظر ارزش انسانی، امکان کسب فضایل معنوی و پیمودن راه کمال و دستیابی به قرب الهی وجود ندارد[۷] و معیار برتری همگان نزد خداوند، پرهیزگاری است. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۸] قرآن کریم در بیانی جذّاب، ضمن برشمردن مجموعه‌ای از فضایل مشترک میان مرد و زن، به آمرزش و پاداش بزرگی اشاره می‌کند که در آخرت برای ﴿إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۹] فراهم شده است.

از دیدگاه قرآن، زن این قابلیت را دارد که در کسب فضایل معنوی تا به آنجا پیش رود که همچون مریم(س) از سوی خداوند برگزیده شده و با فرشتگان همسخن شود ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ[۱۰]، روح الهی در وجود او دمیده شود ﴿وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنَ الْقَانِتِينَ[۱۱]، به مقام صدّیقان دست یابد ﴿مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۱۲] و به همراه فرزندش عیسی، پیامبر بزرگ الهی آیه‌ای از آیات خداوند به شمار آید. ﴿وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ[۱۳] البته درباره امکان دستیابی زن به مقام نبوّت میان مفسران اختلاف است: بر خلاف بسیاری که این احتمال را منتفی یا بی‌دلیل دانسته‌اند، برخی به امکان آن قائل شده‌اند[۱۴]. برخی هم با تفکیک میان دو نوع نبوّت، (نبوّت مشتمل بر رسالتی از جانب خداوند به سوی مردم و نبوّت محض که به دخالت در امور اجتماعی نیاز ندارد و به پیوندی وحیانی میان خدا و نبی محدود می‌شود) احتمال نبوت زنان را در فرع دوم پذیرفته‌ اند[۱۵].[۱۶] .

هدف آفرینش زن

سؤال از هدف آفرینش زن از گذشته ‌های دور مطرح بوده و در پاسخ به آن، دو دیدگاه اصلی هست: دیدگاهی که آفرینش زنان را مانند دیگر جانوران و نیز گیاهان برای بهره‌مندی مردان می‌دانسته و در نتیجه، وجود زن را طفیلی و برای غیر در نظر می‌گرفته است. این دیدگاه به برخی تفاسیر نیز راه یافته است[۱۷]. دیدگاهی که آفرینش زنان را تنها برای مردان ندانسته است[۱۸]. بنابراین دیدگاه، نفع‌رسانی زنان به مردان، نه به عنوان هدف غایی آفرینش آنان، بلکه هدفی ثانوی است که در جهت تنظیم مناسب‌تر روابط انسان‌ها مقدر شده است، چنان که متقابلاً نفع‌رسانی مردان به زنان از اهداف ثانویه آفرینش مردان است. تدبر در آیات قرآن و احادیث معصومان(ع) تردیدی باقی نمی‌گذارد که موجودیت زن، موجودیتی مستقل است و از زن نیز همانند مرد، پیمودن مسیر کمال و تعالی خواسته شده است. از میان شواهد بی‌شمار این مدعا می‌توان به خطاب‌های عام قرآن به انسان‌ها و مؤمنان و از جمله، دو پیام کلی الهی اشاره کرد که بی‌هیچ تفکیکی میان مرد و زن، غایت آفرینش جن و انس را صرفا پرستش خداوند ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۱۹] و پرهیزگارتر بودن افراد را معیار گرامی‌تر بودن آنان نزد خدا ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۲۰] معرفی کرده‌ اند. در این باره، تحلیل‌هایی در مدلول دو آیه قرآن که هدف از آفرینش زوج‌ها را دستیابی به سکون و آرامش معرفی کرده‌اند ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۲۱]، ﴿هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِيَسْكُنَ إِلَيْهَا فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِيفًا فَمَرَّتْ بِهِ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَيْتَنَا صَالِحًا لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ[۲۲]، صورت گرفته است. در آیه ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[۲۳]، هرچند محتمل است خطاب خداوند به مردان باشد و زنان مایه آرامش آنان معرفی شده باشند[۲۴]؛ اما این احتمال برخلاف ظاهر سیاقی آیات قبل و بعد است که در آنها به عموم انسان‌ها خطاب شده است. ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ[۲۵]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ[۲۶]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ مَنَامُكُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ[۲۷]، ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ[۲۸] از سوی دیگر، احتمال اینکه خطاب خدا عام باشد و مردان و زنان به گونه متقابل مایه آرامش یکدیگر معرفی شده باشند[۲۹]، با ظاهر خود آیه کاملاً سازگاری دارد؛ زیرا واژه "زوج" در زبان عربی به معنای همسر است[۳۰] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زنان در دوره پهلوی

رضاشاه پهلوی با ادعای اصلاحات و تجدد، خواستار حضور زنان در نقش‌های اجتماعی بود.[۵۳] کشف حجاب یکی از برنامه‌ های ویژه این برنامه تجددگرایانه بود و حجاب به مثابه رفتاری نابهنجار و مهم‌ترین مانع سعادت و خوشبختی زنان معرفی شد و از سال ۱۳۱۴، کنارگذاشتن آن اجباری گردید.[۵۴] رژیم پهلوی با کشف حجاب، ایجاد برخی مراکز آموزشی برای زنان و دادن آزادی به سبک غربی، سعی می‌کرد به نظر خود بخشی از جمعیت زنان را به صحنه اجتماع بکشاند[۵۵]؛ اما به دلیل شهرت پهلوی به بی‌دینی و پایبندی جامعه به اسلام و مخالفت مراجع دینی، نتوانست به همه اهداف خود برسد.[۵۶] . به اعتقاد امام‌خمینی، نگرش به زن در عصر پهلوی، نگرشی ابزاری و شیءگونه بود و رژیم می‌خواست زنان را به منزله کالایی درآورد و به اسم آزادی آنان را به تباهی و فحشا بکشاند.[۵۷] ایشان با مفهوم «زن شیءشده» که شرافت و حیثیت زن را از میان می‌برد، مخالف بود[۵۸] و اسلام را مخالف بزک‌کردن و شیءشدن و به‌ فسادکشاندن زن و مدافع کرامت، شخصیت و حقوق زن می‌شمرد.[۵۹] ایشان که با اقدامات فریبنده رضاخان سخت مخالف بود، عمل او در کشف حجاب را «خانمان‌سوزترین اعمال ظالمانه دیکتاتور» شمرده‌است.[۶۰] . در سال ۱۳۴۱ لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی مطرح شد. بر اساس این لایحه، زنان اجازه شرکت در انتخابات و نامزدشدن برای انتخابات را پیدا می‌کردند.[۶۱] امام‌خمینی این لایحه را مخالف قانون اساسی و شریعت دانست و بر اساس مبانی فکری خود کوشید از این اقدامات خودسرانه و خلاف قانون حاکم نامشروع جلوگیری کند.[۶۲] . (ببینید: انجمن‌های ایالتی و ولایتی) . ایشان در مقطعی در سال‌های ۱۳۴۱–۱۳۴۳ حق رأی و انتخاب ‌کردن و انتخاب ‌شدن زنان را مخالفت با اسلام اعلام کرد؛ زیرا آن را تعبیرات فریبنده‌ ای از طرف حاکمان و بانیان وابسته به غرب می‌دانست که حاصل آن بدبختی و فساد و فحشاست.[۶۳] ایشان با حضور اجتماعی ‌ای که همراه با سوء استفاده ‌های سیاسی و خدشه به کرامت انسانی زن باشد، مخالفت می‌کرد[۶۴]؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با تغییر این شرایط، نه تنها این حقوق را به رسمیت شناخت، بلکه به آن، صورت تکلیف شرعی هم بخشید و حضور زنان در عرصه‌های انقلاب و دخالت در امور مختلف را به صورت یک وظیفه و حق مطرح کرد.[۶۵] . امام ‌خمینی بر این باور بود که در زمان حکومت پهلوی، به زنان مانند مردان ظلم و ستم شد و زن بیش از مرد از حقوق انسانی و اجتماعی‌اش محروم بود[۶۶] و رژیم پهلوی با اقدامات ضد فرهنگی و شعار آزادی زنان و بیرون‌کشیدن آنان از محیط خانه می‌خواست زنان از تربیت فرزندانی با هویت و شخصیت اسلامی دور شوند و با سپردن آنان به مهد کودک و شیرخوارگاه‌ها، این کودکان در راستای سیاست‌های رژیم تربیت‌شوند و در مسیر اراده او عمل کنند.[۶۷] ایشان با اعتقاد به اینکه این طرح موضوعی فرعی و مقدمه‌ای برای تشدید برنامه ‌های ضداسلامی پهلوی است و اصل نظر، مخالفت و مقابله با اسلام است، ورود زنان به صحنه سیاسی ‌اجتماعی را در آن شرایط، زمینه ‌سازِ گسترش فساد و فحشا دانست و هدف دولت از این امر را نه گسترش مشارکت سیاسی زنان، بلکه گسترش بی‌بند و باری و فحشا در جامعه و شیطنت برشمرد.[۶۸] ایشان پس از انقلاب در برابر کسانی که خواهان سلب حق زنان در انتخاب ‌کردن و انتخاب‌شدن بودند، تأکید کرد که سلب این حق خلاف شرع است و در رژیم گذشته همه کارهای مجلس حرام بود، نه اینکه اشکالی در شرکت زنان بود و امروز شرکت آنان مانند مردان، عقلی و انسانی است.[۶۹] . به مرور زمان و در سال‌های بعد مشخص شد رژیم پهلوی در عمل مجال کمتری به زنان جهت حضور در امور اجتماعی و سیاسی و مسائل روز داد.[۷۰] از دهه پنجاه اندک تحولی در رشد و توسعه آموزشی بانوان ایجاد شد و تعدادی از زنان به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شدند؛ ولی مدارج یادشده صرفاً به قشر خاصی از طبقه مرفه و مرتبط با دربار تعلق گرفت و توده مردم از این جریان‌ها بی‌خبر و به دور بودند.[۷۱] زنانی به مقامات سیاسی دست می‌یافتند که مطیع بدون چون و چرای سیاست‌های محمدرضا پهلوی بودند[۷۲]؛ اما امام‌خمینی باور داشت با وجود این سیاست‌ها و عملکردهای رژیم پهلوی، زنان با یک تحول روحی و فکری[۷۳] دربارهٔ سرنوشت خود و خانواده خود و اسلام احساس مسئولیت کردند و توطئه‌های رژیم و غرب را نقش بر آب کردند[۷۴] و دوشادوش مردان به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداختند. ایشان نقش زنان در مبارزات علیه رژیم پهلوی و در روند پیروزی انقلاب اسلامی را بسیار تعیین‌کننده می‌دانست[۷۵] و معتقد بود زنان در نهضت اسلامی، پیشگام و پیشرو بودند و پیشاپیش مردان در صف‌های تظاهرات علیه نظام طاغوت و استکبار حرکت می‌کردند[۷۶] و سهم زیادی در کوتاه ‌کردن دست بیگانگان داشتند.[۷۷] .

زنان پس از انقلاب اسلامی

با شکل ‌گیری دولت اسلامی به رهبری امام‌خمینی، نقطه عطفی در بازیابی هویت اصیل زن مسلمان در ابعاد وجودی او و نیز حقوق و وظایف آنان حاصل شد که در اصول ۲۰ و ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بیان شده‌ است. در این دوره زمینه حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامی فراهم شد.[۷۸] در دیدگاه امام‌خمینی، انقلاب اسلامی باعث نجات زنان از نقشه‌های دوره طاغوت،[۷۹] آزادی آنان در چارچوب عفت عمومی[۸۰] و دخالت و فعالیت آنان در مسائل کشور و سرنوشت خود شد؛ به ‌گونه ‌ای که آنان با حفظ عفت و شرف خود توانستند در تمام امور کشور مانند حضور در نمایندگی مجلس شورای اسلامی حضور یابند و حتی بر اعمال و رفتار دولت نظارت و اظهار نظر کنند.[۸۱] ایشان در ارزش‌گذاری شخصیت انسانی و اجتماعی زنان، علاوه بر شرایط اجتماعی و مقتضیات جامعه، معیارهایی را بر اساس آموزه ‌های اسلام در نظر می‌گرفت[۸۲] و معتقد بود شخصیتِ یک انسان را فضایل و ارزش‌هایی شکل می‌دهد که اکتسابی و بر اساس اراده خود فرد است؛ بنابراین زن و مرد از حیث انسانی با هم برابرند[۸۳] و کسانی که به بهانه‌ های مختلف از حضور زنان در اجتماع جلوگیری و کارشکنی می‌کنند، مرتکب گناه کبیره می‌شوند.[۸۴] . به باور امام ‌خمینی با پیروزی انقلاب، تک‌تک افراد جامعه به ‌خصوص زنان به تحولی روحی رسیدند که این تحول باعث ورود آنان به عرصه ‌های عمومی، حضور در مناطق جنگی و کمک به مردان، فداکردن جان خود و جان فرزندان خود برای اسلام و نهراسیدن از مسائل ناگوار و خطرها شد.[۸۵] ایشان همچنین بر نقش و فعالیت زنان در جنگ تحمیلی تأکید می‌کرد و آنان را پشتیبان مردها می‌خواند[۸۶] و زنان علاوه بر حضور در صحنه، نقش هدایتگری، پشتیبانی روحی و تشویق مردان را نیز بر عهده داشتند.[۸۷] . امام ‌خمینی حضور زنان در فعالیت‌های فرهنگی، اقتصادی، کشاورزی، صنعت و هنر را از برکات انقلاب اسلامی می‌دانست[۸۸] و معتقد بود پس از انقلاب، ایران تبدیل به محل تعلیم و تربیت سالم شد و زنان با حفظ عفت و شرف مشغول فعالیت دینی، سیاسی و اجتماعی شدند.[۸۹] ایشان انقلاب اسلامی را فرصتی می‌دانست که زنان باید از آن برای رشد فضائل اخلاقی خود و تربیت کودکان و جوانان استفاده کنند.[۹۰] .

نقش زنان در جامعه اسلامی

زنان به دلیل داشتن روح لطیف و عاطفه عمیق، مکمل مردان در ساختن زندگی به‌شمار می‌روند و اگر این ویژگی زنان در قالب صحیح خود ایفای نقش کند، هم در صحنه جامعه و هم در صحنه‌گردانی می‌تواند نقش‌آفرین باشد.[۹۱] در جامعه اسلامی، زن هم مدیر خانواده است و هم مربی فرزندان و هم همسری برای مرد است.[۹۲] . با بررسی سخنان امام‌خمینی می‌توان برای زنان دو نقش انسان‌سازی و مسئولیت اجتماعی قائل شد: زن مظهر انسان‌سازی: امام‌خمینی ضمن ایجاد خودباوری و اعتماد به نفس در زنان، آنان را همانند قرآن انسان‌ساز معرفی می‌کرد و معتقد بود اگر زنانِ انسان‌ساز از ملتی گرفته شوند، آن ملت رو به فروپاشی خواهند رفت.[۹۳] به اعتقاد ایشان زن مبدأ همه سعادت‌هاست و پرورش‌دهنده و مربی بزرگ ‌زنان و بزرگ‌مردان است و به تعبیر ایشان از دامن زن است که مرد به معراج می‌رود.[۹۴] در نظام تربیتی امام‌خمینی نهاد خانواده جایگاه ویژه‌ای دارد و مبدأ بروز و ظهور عواطف انسانی و رکن اصلی جامعه است و زن عنصر اصلی تشکیل خانواده محسوب می‌شود و نقش اساسی و زیربنایی دارد[۹۵] . (ببینید: خانواده) . ایشان به زن در جایگاه مادر توجه کرده و معتقد است زن باید در محیط خانه، مایه آرامش و آسایش فرزندانش باشد و در دامن پرمهر خود فرزندان سالم از لحاظ جسمی و روحی تربیت کند[۹۶] و صلاح و فساد یک جامعه از صلاح و فساد زنان سرچشمه می‌گیرد . [۹۷] . )ببینید: مادر) . مسئولیت‌های اجتماعی: امام‌خمینی معتقد است زنان در حفظ اسلام و نهضت اسلامی مسئول‌اند[۹۸] و باید بر آنچه در جامعه و نظام اسلامی می‌گذرد و تلاش برای حسن اجرای امور، نظارت فعال و متعهدانه داشته باشند.[۹۹] ایشان نقش زنان را در حفظ و پایداری اسلام و کشور مؤثر می‌دانست و حضور فعال آنان در اجتماع را ارزش برمی‌شمرد و ضمن تکریم و تحسین زنان، آنان را عضوی فعال در صحنه‌های مختلف معرفی می‌کرد و از آنان می‌خواست همانند مردان با حضور در جبهه علمی و فرهنگی[۱۰۰] و با مشارکت فعال و سالم در اجتماع و صحنه‌های مختلف جامعه از قبیل فرهنگ، سیاست و اقتصاد از کشور و اسلام دفاع کنند[۱۰۱] و در کنار مردان در امر سازندگی و پیشرفت کشور تلاش کنند تا ملتی مستقل و آزاد بسازند[۱۰۲]؛ البته با این تأکید که شخصیت اجتماعی و کرامت انسانی زن مسلمان و حضور سازنده او در جامعه، تنها با حفظ همه جهات شرعی ازجمله حفظ شرف و عفاف و حجاب، ممکن است[۱۰۳] و از این‌رو همواره بر حجاب زنان تأکید می‌کرد[۱۰۴] . (ببینید: حجاب و نگاه) .

زنان الگو

در دوره حکومت پهلوی، زن غربی الگوی زن متمدن مطرح می‌شد؛ الگویی که اساس آن، آزادی‌های نامحدود و حذف الزامات اخلاقی در حضور و تعاملات اجتماعی بود.[۱۰۵] در سخن و سیره عملی امام‌ خمینی، از موضوعات مهم و حیاتی در مورد زنان، الگوطلبی و الگوسازی و نقش مهم آن در شکل ‌گیری شخصیت زنان است.[۱۰۶] امام‌خمینی، خدیجه کبری س را زنی شایسته و الگو می‌خواند که در آن شرایط دشوار نخستین زنی بود که به پیامبر اکرم ص ایمان آورد[۱۰۷]؛ چنان‌که با اشاره به دشواری‌های تحمیل‌شده بر مردم در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و کمبود و گرانی کالاهای ضروری، به زنان توصیه کرد با اقتدا به خدیجه کبری (س) در استقامت در برابر دشمنان اسلام و محاصره اقتصادی مسلمانان به دست کفار قریش در شعب ابی‌طالب، سختی‌ها را بر خود هموار سازند و در ادامه افزود مسلمانان در آن شرایط دشوار برای ادامه زندگی مشک را در آب نهادند و برای استفاده از چربی، آن مشک را می‌مکیدند.[۱۰۸] ایشان همچنین فاطمه زهرا س را نمونه زن عالم و الگوی برازنده و فراگیر می‌خواند و معتقد بود ایشان زنی است که دارای تمام هویت‌های کمالی انسان[۱۰۹] و دارای فضایل همتراز با فضایل پیامبر اکرم ص و خاندانش است[۱۱۰]؛ بنابراین زن مسلمان با تمسک به این الگو به مرتبه والایی از تعالی اخلاقی، روحی و معنوی دست می‌یابد.[۱۱۱] . امام ‌خمینی با توجه به اهمیتی که برای جایگاه زن قائل است، روز ولادت فاطمه زهرا س را روز زن خواند و زهد و تقوا و عفافی ایشان را، سرمشق زنان دانست.[۱۱۲] ایشان معتقد بود از دامن چنین زنی، دختری تربیت می‌شود که در مقابل حکومت‌های ستمگر می‌ایستد و آنان را محکوم می‌کند[۱۱۳] . (ببینید: حضرت فاطمه زهرا س). چنان‌که به اعتقاد امام ‌خمینی زینب کبری س در نقش پرچم‌دار بزرگ نهضت حسینی و چهره ‌ای سیاسی و انقلابی از زن مسلمان، الگوی عملی و ملموس زنان خواهد بود و زن مسلمان باید با تمسک به این الگوها و با حضور خود در عرصه‌های مختلف جامعه ازجمله حضور در جبهه جنگ حق علیه باطل در حفظ اسلام بکوشد[۱۱۴] حضرت مریم ع، مادر حضرت عیسی ع از دیگر زنان شایسته و برتر در نظر امام‌خمینی است. ایشان از مریم (ع) به مریم عذرا و صدیقه حورا یاد کرده و صلوات و سلام خداوند را بر وی که با نفخه الهی چنین فرزند بزرگی را به تشنگان رحمت الهی تسلیم کرد، فرستاده ‌است[۱۱۵]؛ نیز یادآور شده قرآن کریم، مریم (ع) را منزه و پاک شمرده و از حریم مقدس وی در برابر مخالفان دفاع کرده[۱۱۶] و به سخنان ناروای بدخواهان پاسخ داده ‌است[۱۱۷]؛ چنان‌که آن حضرت را همانند اولیا و انسان‌های کامل، شایسته تجسم فرشته خداوند بر وی شمرده‌ است[۱۱۸] و از این‌رو از مسیحیان جهان می‌خواهد که دَین خود را به مسلمانان ادا و از مظلومیت آنان دفاع کنند.[۱۱۹] .

منزلت زن

از دیدگاه قرآن، زن و مرد هویت یکسان داشته و از موهبت‌های الهی به یک میزان برخوردارند. این دو مایه ‌ی عفت و آرامش یکدیگرند. اما تفاوت‌های انکار ناپذیری نیز بین این دو وجود دارد. اگر به نظام حقوقی اسلام به‌ صورت مجموعه توجه شود، روشن می‌شود که اختلافات حقوقی بین زن و مرد در اسلام دقیقا بر واقعیت و حکمت استوار است و هریک به میزان برخورداری از حقوق، به وظایفی نیز مکلّف گشته‌ اند.

جایگاه اجتماعی زن در اسلام

هر چند نقش زنان در خانواده و حضور او در آن مؤثر و از اهمیّت ویژه ‌ای برخوردار است، اما حضور او در جامعه در حد ضرورت و برطرف ساختن نیازهای جامعه در حد واجب کفایی "پزشکی، تدریس و..." و با توجه به اصل عفاف بدون اشکال است. برخی از نکاتی که درباره جایگاه اجتماعی زن باید مد نظر داشت از قرار زیر است.

اسلام و زن

در اسلام زن، علاوه بر مسئولیت اداره خانه و تربیت فرزندان که از مهمترین وظایف اوست، در بسیاری از مسئوولیت‌های اجتماعی با مردان شریک است و انجام این وظیفه خواه و ناخواه او را از حصار خانه به صحنه‌های اجتماعی می‌کشاند، که این نه تنها با حفظ حجاب و عفاف که از وظایف دیگر اوست منافات ندارد بلکه او را در بهتر انجام دادن مسئوولیت‌های اجتماعی و سلامت روانی‌اش یاری می‌کند. [۱] . اسلام در هیچ زمینه سخت گیری نکرده است. و در همه شرایط مصالح فرد و اجتماع را در نظر گرفته است. یرید اللهُ بکم الیسر ولایرید بکم العسر[۲]. خداوند راحتی را برای شما می‌خواهد سختی را نمی‌خواهد.[۳] . خداوند در قرآن درباره کیفیت حضور زنان در نزد نامحرم و اجتماع می‌فرماید: لایُبدینَ زینتهنّ الاّ ماظهر منها [۴] . زینت خود را بیش آن مقدار که نمایان است (دست و صورت) آشکار ننمایند. [۵] . در زمان پیامبر اکرم صلّی ‌الله‌علیه ‌وآله ‌وسلم زنانی به ایشان درخواست بیعت کردند ایشان فرمودند برگردید و آنچه برایتان واجب است را حفظ نمائید و دستانت را بپوشانید و بعد برای بیعت حاضر شوید. [۶] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زن و حضور در جامعه

حضرت زهرا سلام ‌الله‌علیها و بعد از رحلت پدر بزرگوارش (صلّی ‌الله‌علیه ‌وآله‌ وسلم) مسئوولیت سنگینی را برعهده داشتند ایشان نتوانستند در مقابل بدعت و نوآوری جامعه آن روز آرام و خاموش بنشینند، و برای دفاع از ولایت و اسلام در برابر مهاجرین و انصار در مدینه همراه و یاور همسرشان بودند، ایشان برای اخذ حق خود با عفاف و حجاب کامل در مسجد حاضر شدند و بین زنان و مردان پرده کشیدند. [۷] . و از پس پرده به سخنرانی مشغول شدند. شخصاً در مساجد و مکان‌های عموم در برابر زنان انصار و مهاجر حاضر شدند و حجت را بر آنان تمام کردند و از آنها یاری می‌طلبید. با همه این‌ها آن حضرت خانه داری و انجام تکالیف منزل را سعادت بزرگی می‌دانستند، زمانی که ابتدای زندگیشان پدر بزرگوارشان (صلّی‌ الله‌علیه ‌وآله ‌وسلم) کار را بین او و علی علیه ‌السّلام تقسیم نمودند. حضرت فاطمه زهرا (سلام‌ الله‌علیها) می‌فرمایند: تنها خدا می‌داند که چقدر خوشحالم، زیرا پیامبر مرا از پذیرفتن وظایف خارج از منزل و کاری که برای مردان است آزاد و راحت ساخت، اما با این حال هرگاه وظیفه الهی ایشان بود که در جامعه حاضر شوند با اصل عفاف و حجاب کامل وارد جامعه می‌شدند. مثلاً در دوران حضرت علی (علیه ‌السّلام) مسجد ایشان و مسجد حضرت علی (علیه ‌السّلام) مشخص و جدا از هم بود که به تبلیغ دین و حدیث می‌پرداختند و حتی زنان جداگانه در آن مسجد بر جنازه‌ها نماز می‌گذاردند. [۸] .

مسئولیت زن در اجتماع

زن در قبال منکرات اجتماعی مکلّف است، و وظایف بسیاری دارد تا نه تنها حرکت‌های مثبت و منفی همجنسان خود را هوشیارانه بنگرد و تحرکات سیاسی آنها را در نظر داشته باشد بلکه در خودسازی و پاکسازی فکری جامعه نیز مسئول است. «کلکم راع و کلکم مسؤولٌ عن رعیته» بنابراین زن با امر به معروف و نهی از منکر کردن زن‌ها می‌تواند فضای اجتماعی سالم و معنوی سازد. با توجه با ظرافتی که در سرشت و خلقت زن وجود دارد آنها نمی‌توانند همانند مردان مسؤولیت حرفه‌ای پرمشقت و سنگینی را پذیرا باشند، چون آنها موجودی حساس آفریده شده ‌اند. انّ المراةَ ریحانةٌ لیستْ بقهرمانة [۹] . حضرت علی (علیه‌ السّلام) می‌فرماید: زن گلی از گلزار زندگی است نه قهرمان.

نگاهی تاریخی به فعالیت زن در جامعه

زنان با ایمان و متدین در دوران پیامبر و امامان ما نیز در عرصه‌های مختلف اجتماعی فعالیت بسیاری داشتند. زنانی بودند که برای تحقیق و پرس و جو در باره عقاید مذهبی مسافت زیادی را طی می‌کردند تا به خدمت رسول خدا برسند و مسائل خود را عرضه دارند. در مساجد و اماکن عمومی به تدریس و بیان مسائل شرعی می‌پرداختند. [۱۴] . و نیز در کارهای پزشکی (از جمله قابلگی) برای زنان و همسر پیامبر و امامان دیگر پرستاری می‌کردند. [۱۵] . در جنگ خیبر همراه پیامبر اکرم صلّی ‌الله‌علیه ‌وآله‌ وسلم حضور داشتند و برای دفاع از دین در زمینه‌هایی به پرستاری و طبابت و آب رسانی خدمت می‌کردند، این افراد از شیعیان خالص نزد امیرالمؤمنین علیه ‌السّلام به شمار می‌رفتند. [۱۶] . اما تمام این موارد در قالب پوشش کامل و عفاف اسلامی و در حد ضروری بوده است. پس الان هم زنان می‌توانند با رعایت عفاف و در حد ضرورت وارد جامعه شوند. خداوند درباره پوشش زن در جامعه می‌فرماید: ای پیامبر به زنان و دختران مؤمن خود بگو، که خودشان را با چادر بپوشانند آن برای این است که آنها با عفت شناخته شوند و از تعرض و جسارت مردان بوالهوس آزار نکشند و آن امر برای آنان بهتر است و خداوند آمرزنده و مهربان است. [۱۷] [۱۸] .

نگرش به زن در گذر تاریخ

تفاوت‌های زن و مرد در وظایف و حقوقی که دارند همواره مورد بحث بوده است. ثمره‌ی مباحث در دو دیدگاه متقابل ارایه شده است. در یک دیدگاه، زن از سطح انسانیت تنزل می‌کند و صورت ابزار و وسیله به خود می‌گیرد. از سوی دیگر، دیدگاهی نیز هیچ تفاوتی بین زن با مرد قایل نمی‌شود و معتقد است زن در همه‌ی زمینه‌ها همتای مرد است. این همان فمینیسم است. این نوشتار بر آن است تا با توجه به کاستی‌های دو دیدگاه یاد شده به تحقیق وتبیین دیدگاه قرآن در این باره بپردازد. در میان اقوام و دانشمندان گذشته نظر بسیار بدبینانه ‌ای نسبت به زن وجود داشته است. افلاطون، با جرئت و تهور فراوان، از ورود زن به هر کاری و از برابری زن و مرد در همه ‌ی موقعیت‌ها پشتیبانی می‌کرد. اما ارسطو، که با تعصبات روزگار خود بیش‌تر سازگار بود، زن را ناقص می‌دانست و به عقیده ‌ی او طبیعت آن‌جا که از آفریدن مرد ناتوان است، زن را می‌آفریند. زنان و بندگان، از روی طبیعت، محکوم به اسارت‌ اند و به هیچ ‌وجه سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند. [۱] .
آگوستین قدیس قائل بود: زن حیوانی است که نه استوار است و نه ثابت قدم، بلکه کینه‌ توز است و زیان‌کار و منبع همه مجادلات و نزاع‌ها و بی عدالتی‌ها و حق‌کشی‌ها. [۲] . بعضی از پیروان فروید معتقدند: زن خدمت قابلی به فرهنگ بشر نکرده و در هیچ فنی موقعیتی به دست نیاورده است جز در شستن و بافتن و آرایش کردن که فنون جنبی است و مجاهده‌ای برای پوشانیدن دستگاه‌های جنسی و جلب مرد. [۳] . در تورات کنونی آمده است که وجود زن، طفیلی وجود مرد است و از دنده ‌ی چپ مرد آفریده شده است. [۴] . در مقابل نظریه‌ های افراطی، نظر بسیار خوشبینانه ‌ای نیز نسبت به زن وجود دارد. گاندی می‌گوید: هیچ یک از شرارت‌هایی که مرد مسئول آن است، چنان پست و مفتضح و خشن نبوده که توهین به نیمه ‌ی برتر انسانیت. جنس زن را ضعیف ‌تر نمی‌دانم، چون اصیل ‌تر از مرد است. حتی امروز هم زن تجسم ایثار، رنج کشیدن خاموش، فروتنی، ایمان و معرفت است. شهود زن اغلب صادق ‌تر است تا تصور خود بینانه ‌ای که مرد از دانش برتر خود دارد. [۵] . زن در نزد مصریان مقام والایی داشت تا جایی که تسلط زن و مادر شاهی بر تسلط مرد یا پدر شاهی غلبه داشته است. [۶] .

دیدگاه قرآن

اسلام تنها دینی است که شخصیت و حقوق زن را در ابعاد گوناگون و با توجه به توانمندی‌ها و وظایفی که دارد منظور کرده است. گوستا ولوبون می‌گویدکه اسلام اولین مذهبی است که در اصلاح حال زنان و ترقی و تعالی آنان قدم‌های خیلی وسیعی برداشته است. زیرا این مطلب مسلم است که در میان تمام مذاهب و اقوامی که قبل از اسلام آمده‌ اند وضع و حالت زیاده از حد ضایع و خراب بوده است. اینک لازم است موضع اسلام را در این‌باره از متن قرآن جویا شویم. از دیدگاه قران سرشت زن و مرد یکسان بوده و این دو دارای هویتی یکسان ‌اند. قرآن می‌فرماید: یا اَیُّهاالنَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ منْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ منْها زَوْجَها وَبَثَّ منْهُما رجالاً کَثیراً وَ نِساءً...؛ [۷] . ای مردم از پروردگارتان پروا کنید، آن که شما را از یک نفس آفرید و از آن نفس واحد، همسر او را و از آن دو مردان و زنان بسیار پدید آورد . در آیه ‌ی دیگر آمده است: هُوَ اَلّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ منْها زَوجَها لِیَسْکُنَ اِلَیْها؛ [۸] . اوست که همه‌ ی شما را از یک تن آفرید و از آن یک تن، زنش را آفرید تا به او آرامش یابد . از منظر قرآن، خلقت زن مایه‌ ی آرامش مرد است.
وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنوُا الَیْها؛ [۹] . و از نشانه‌های قدرت اوست که برایتان از جنس خودتان همسرانی آفرید، تا به ایشان آرامش یابید . علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می‌گوید: معنای آیه این است که برای سود رساندن به شما از جنس خودتان همانند آفرید، چرا که هریک از زن و مرد دارای جهاز تولیدمثل است که با همراهی جنس دیگر کارش به ثمر می‌رسد و با کار هردو، مسئله تولید و تکثیرمثل به انجام می‌رسد، بر این اساس، هریک به تنهایی نقص دارد و به قرین خود نیازمند است و از مجموع این دو، یک واحد تام حاصل می‌شود. به ‌جهت همین نیاز و نقص هرکدام به سمت دیگری حرکت می‌کند و زمانی که وصلت حاصل گشت، آرام می‌گیرد. زیرا هر ناقصی به کمال خود شائق است و هر نیازمندی به چیزی که رفع نیازش کند، میل دارد. این همان میل جنسی است که در این دو قرین نهاده شده است. [۱۰] .

برخورداری از مواهب یکسان : قرآن کریم بعضی از موهبت‌های الهی را به انسان، صرف‌نظر از جنسیت، نسبت داده است، از جمله: لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ فی اَحْسَن تَقْویم؛ [۱۱] . ما انسان را در بهترین ساختار خلق کردیم. در آیه دیگری میفرماید : فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّین حَنیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدّینُ القَیِّمُ وَ لکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لایَعْلَمُونَ؛ [۱۲] . پس تو ای رسول، مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور و پیوسته از طریق دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد. این است آیین استوار حق ولیکن اکثر مردم از حقیقت آن آگاه نیستند.

برخورداری از امکانات یکسان : امکاناتی را که خداوند خلق کرده است، برای انسان است و طبق جنسیت تقسیم صورت نگرفته است: اَلّذی جَعَلَ لَکُمُ اْلاَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بناءً وَ اَنْزَلَ منَ السَّماء ماءً فَاَخْرَجَ به منَ الثَّمَرات رزْقاً لَکُمْ؛ [۱۳] . آن خدایی که برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشت و فرو بارید از آسمان آبی که به سبب آن بیرون آورد میوه‌های گوناگون برای روزی شما .

عمومیت هدف آفرینش : آیاتی که هدف آفرینش را بیان می‌کند عمومیت دارد، از جمله: الّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ؛ [۱۴] . خدائی که مرگ و زندگانی را آفرید که شما بندگان را بیازماید تا کدام نیکوکارتر است و او مقتدر و آمرزنده است». همچنین: «وَ مَنْ عَمِلَ صالحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً؛ [۱۵] . هرکس از مرد و زن کار نیکی به شرط ایمان به خدای آرد، ما او را در زندگانی خوش و باسعادت زنده می‌گردانیم.

تساوی عمل و پاداش : در صورت تساوی عمل زن و مرد، پاداش این دو یکسان خواهد بود: فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ اِنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی؛ [۱۶] . پس خدا دعاهای ایشان‌را اجابت کرد که البته من که پروردگارم عمل هیچ‌کس از مرد و زن را بی مزد نگذارم.

ستودن مطلق اهل علم و دانش : خداوند اهل علم و دانش را ستوده و فرقی بین زن و مرد قایل نشده است: یَرْفَعِ اللّهُ الّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَالّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ؛ [۱۷] . خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان عالم را رفیع می‌گرداند.

یکسان بودن اهداف انبیاء : یکی از مهمترین اهداف انبیاء، تزکیه و تعلیم انسان‌ها است و در این خصوص فرقی بین زن و مرد نیست: کَما اَرْسَلْنا فیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکّیکُم وَ یُعَلِّمُکُمْ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ. [۱۸] . چنانکه رسول گرامی خود را فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت کند و نفوس شما را از پلیدی و آلودگی جهل و شرک پاک و منزه گرداند و به شما تعلیم شریعت و حکمت دهد و از او بیاموزید هرچه را نمی‌دانید. در تعدادی از روایات علاوه بر تعابیر عام نسبت به زنان تصریح صورت گرفته است، از جمله: قال النبی (صلی ‌الله‌ علیه ‌وآله‌ وسلم: طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة. [۱۹] . فراگیری دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.

تساوی فراگیری احکام شرعی : از منظر فقیهان امامیه فراگیری احکام شرعی مورد ابتلا بر هر زن و مردی واجب است: یجب علی کل مکلف فی عباداته و معاملاته ان یکون مجتهداً او مقلداً او محتاطا. [۲۰] . واجب است بر هر مکلفی در عبادت‌ها و معامله‌ها یا مجتهد باشد و یا مقلد و یا به [احتیاط] عمل نماید. زنان بسیاری از اصحاب و یاران پیامبر و ائمه، اهل فضل و دانش بودند. مجلس تفسیر زینب در کوفه هنگام حکومت حضرت علی، نمونه بارزی از این امر است. [۲۱] . همچنین برخی از زن‌های منسوب به فقها و عالمان، صاحب اجازه نقل حدیث و اجتهاد بوده ‌اند مانند ام علی، همسر شهید اول و آمنه بیگم دختر مجلسی اول. و در تاریخ معاصر، شهیده بنت‌الهدی صدر و بانو مجتهده اصفهانی از مصادیق بارز زنان اهل فضل و دانش بوده‌ اند. [۲۲] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تساوی در کسب مدارج معنوی : از دید قرآن، در کسب مدارج معنوی و تحصیل تقوا، فرقی بین زن و مرد نیست. یا اَیُّها النَّاسُ اِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ اُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَاللّهِ اَتْقاکُمْ؛ [۲۳] . ای مردم ما همه شما را از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه ‌های بسیار و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسند. بزرگوارترین شما نزد خدا باتقوی‌ ترین مردمند.

بهره ‌مندی زن و مرد از فضیلت جهاد : یکی از ارزشمندترین مفاهیم و اعمال دینی جهاد در راه خداست تا جایی که جهاد برای حفظ کیان اسلام بر زن و مرد واجب است. [۲۴] . زن و مرد از فضیلت جهاد بهره می‌برند: لا یَسْتَوی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤمِنینَ غَیْرُ اُولی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهمْ فَضَّلَ اللَّهُ اَلْمُجاهِدینَ بَاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ عَلَی الْقاعِدینَ دَرَجَةً وَ کُلّاً وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنی فَضَّلَ اللَّهُ اَلْمُجاهِدینَ عَلَی الْقاعِدینَ اَجْراً عَظیماً؛ [۲۵] . هرگز مومنانی که بی‌هیچ عذری مانند نابینایی، مرض فقر و غیره از کار جهاد باز نشینند با آنانکه به مال و جان کوشش می‌کنند، یکسان نخواهد بود. خدا مجاهدان فداکار با مال و جان را بر بازنشستگان، بلندی مقام و برتری بخشیده و همه اهل ایمان را وعده نیکو فرموده و مجاهدان را بر بازنشستگان با اجر و ثوابی بزرگ برتری داده.

شراکت در بعضی ارزش‌ها : آیه زیر بیان کننده ارزش‌هایی است که زن و مرد در آن شراکت دارند و در این آیه از مردان و زنان به نیکی یاد شده است: اِنّ الْمُسْلِمینَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤمِنینَ وَ الْمؤمِناتِ وَ الْقانِتینَ وَ القانِتاتِ وَ الصَّادِقینَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرینَ وَ الصَّابِراتِ وِ الْحافِظینَ فُرُجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاکِرینَ اللّهَ کَثیراً وَ الذَّکِراتِ اَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْراً عَظیماً؛ [۲۶] . همانا کلیه مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان باایمان و مردان و زنان اهل طاعت و مردان و زنان راستگوی و مردان و زنان صابر و مردان و زنان خداترس خاشع و مردان و زنان خیرخواه مسکین‌نواز و مردان و زنان روزه‌دار و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمایلات حرام و مردان و زنانی که یاد خدا بسیار کنند، برای همه آن‌ها خدا مغفرت و پاداش بزرگ مهیا ساخته است.

تکمیل خلقت زن و مرد بر دیگری : خلقت زن و مرد هر کدام برای تکمیل دیگری است: هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ و اَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ؛ [۲۷] . آنان [۲۸] . جامه ستر و عفاف شما و شما (مردان) نیز لباس عفت آن‌ها هستید. در تفسیر المیزان آمده است: ظاهر از لباس همان معنای معروف آن است. لباس آن چیزی است که انسان به آن بدنش را می‌پوشاند و دو جمله از قبیل استعاره است. زیرا هر یک از زوجین دیگری را از دنبال گناه رفتن و شایع ساختن آن، باز می‌دارد. پس هرکدام برای دیگری به منزله لباسی است که با آن پلیدی خود را پنهان و عورت خود را می‌پوشانند. [۲۹] .

یکسان بودن جنس زن و مرد : قرآن حتی جنس زن و مرد را نیز یکسان می‌داند: وَ اللّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَزْواجِکُمْ بَنینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبتِ؛ [۳۰] . خدا برای شما از میان خودتان همسرانی قرار داد و از همسرانتان فرزندان و فرزند زادگان پدید آورد، و از چیزهای پاک روزیتان داد. درآیه دیگر از قرآن آمده است: فاطِرُ السَّمواتِ وَ اْلاَرْضَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً؛ [۳۱] . آفریدگار آسمان‌ها و زمین است. برای شما، هم از شما، همسرانی بیافرید. بعضی مفسرین از این آیه یکسانی و مماثلت جنس زن و مرد را نتیجه گرفته‌اند. [۳۲] . علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، نیز این قول را ترجیح داده است. [۳۳] . ممکن است گفته شود در آیات مذکور، هدف از آفرینش زن آرامش و سکون مرد تلقی شده است به‌گونه ای که گویا اصل در حیات، مرد است و زن طفیل وجود اوست. اما باید گفت با توجه به ظاهر آیات هریک از این دو جنس به‌ یکدیگر نیاز دارند و آرامش طرفینی است همان‌گونه که مودت و رحمت برای هر دو طرف است. در استعمالات قرآنی، واژه زوج به معنای همسر بر هریک از زن و مرد اطلاق می‌گردد و اصولا کلمه زوجه در قرآن به کار نرفته و از نظر لغت شناسان استعمال واژه زوجه برای زن، غیرفصیح است. [۳۴] .

برخورداری زنان از شخصیت کامل : آیات ذکر شده نشان داد که زنان هم چون مردان از شخصیتی کامل و مستقل برخوردارند و در هویت انسانی میان صنف زن و مرد تفاوتی نیست. ویژگی‌های انسانی را هر دو به نحو برابر دارا هستند. همان‌گونه که در قابلیت رشد و تکامل، لغزش و انحراف، آسیب ‌پذیری و آسیب‌رسانی یکسان‌اند. به‌عبارت دیگر، خدای متعال انسان را آفرید، اما برای بقای نسل و تبار وی او را به دو صنف زن و مرد تقسیم کرد. در آنچه لازمه نوع انسانی است هر دو برابرند و در برخی خصلت‌ها و خصوصیت‌ها که لازمه صنف است از یکدیگر متفاوت‌اند. این تفاوت‌ها چنان نیست که به انسانیت آن‌ها آسیب برسانند. [۳۵] . حقیقت انسان نه مذکر است نه مونث. قرآن کریم می‌گوید: این دو را از چهره ذکورت و انوثت نشناسید. بلکه از چهره انسانیت بشناسید. در حقیقت انسان را روح او تشکیل می‌دهد، نه بدن او، انسانیت انسان را جان او تعیین می‌کند نه جسم او و نه مجموع جسم و جان. [۳۶] . علامه طباطبایی نیز با استدلال فلسفی به وحدت نوعی زن و مرد قایل است. [۳۷] . بنابراین می‌توان گفت که هر کمال نوعی را که یک صنف می‌تواند آنرا به‌دست آورد، صنف دیگر نیز قدرت به‌دست آوردن آن‌را دارد. و از آن جمله کمالی است که به وسیله ایمان به خدا و اطاعت فرمان او حاصل می‌شود. بهترین و جامع‌ترین تعبیر حاکی از این معنا آیه شریفه ‌ای است که می‌فرماید: اِنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ؛ [۳۸] .

شخصیت زن از دیدگاه اندیشمندان معاصر

امام خمینی ره در خصوص شخصیت زن قایل است: تمام هویت های کمالی که در انسان مطرح است در زن مطرح است. [۳۹] . علامه طباطبایی در این خصوص می‌گوید: واقعیت خارجی و تجربه نشان می‌دهد که زن و مرد دو فرد از یک جوهر واحد به نام انسان می‌باشند. [۴۰] . ایشان در جای دیگر می‌گوید: قرآن بیان کرده که هویت زن مانند مرد است هر انسان چه زن و چه مرد، انسان است و در ماده انسانیت مشترک است.[۴۱] . علامه مطهری شخصیت زن را از منظر قرآن این‌گونه ترسیم می‌کند: قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی می‌فرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریدیم. قرآن درباره آدم اول می‌گوید: همه شما را از یک پدر آفریدیم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار دادیم... قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدسی از یک زن بزرگ و قدسیه یاد می‌کند. از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی و عیسی در نهایت تجلیل یاد کرده است. اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانی ناشایسته برای شوهران ذکر می‌کند از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده. گویی قرآن خواسته است در داستان‌های خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستان‌ها را منحصر به مردان ننمایند. [۴۲] . آیت‌ اللّه جوادی آملی زن و مرد را از یک گوهر دانسته و می‌گوید: آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و همه زنان و مردان مبدا قابلی واحد داشته، چه این‌که مبدا فاعلی همه آن‌ها خدای یگانه و یکتاست و هیچ مزیتی برای مرد نسبت به زن در اصل آفرینش نیست و اگر برخی از روایات عهده‌دار اثبات این مزیت‌اند یا از لحاظ سند نارسا و یا از جهت دلالت ناتمام‌اند و اگر فرضا از هر دو جهت تمام باشند، چون مسئله مورد بحث یک امر تعبدی محض نیست، نظیر مسائل فقهی صرف، نمی‌توان آن را به یک دلیل ظنی غیر قطعی ثابت کرد، مگر در حد مظنه و گمان که سودمند به حال مسائل علمی نخواهد بود. [۴۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:23 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مادر و جایگاه او

انسان باید همیشه به یاد داشته باشد که مادر چه سختی‌هایی را در دوران بارداری تحمل می‌کند و در راه حفظ و سلامت او چه فداکاری‌هایی نموده است. حضرت مسیح علیه ‌السّلام اگر چه بدون پدر تولد یافت، در مقام برشمردن افتخارات خود، نیکوکاری نسبت به مادر را ذکر می‌کند، و این خود، دلیل روشنی بر اهمیت مقام مادر است. خداوند در قرآن از زبان عیسی علیه ‌السّلام می‌فرماید: و برا بوالدتی و لم یجعلنی جبارا شقیا؛ [۱] . خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی قرار نداده است .

مفهوم ‌شناسی : مادر به زنی که یک یا چند فرزند به دنیا آورده باشد، گفته می‌شود.[۱] معادل عربی آن «اُمّ» است که در اصل به معنای اصل و ریشه هر چیز و ستون آن است[۲] و «والده» از ریشه «وَلَدَ» به معنای زاینده فرزند می‌باشد.[۳] مفهوم مادر در قرآن کریم به شکل‌های مختلفی، به صورت مفرد «اُمّ»[۴] و جمع «اُمهّات»،[۵] «والده»[۶] و جمع «والدات»[۷] به‌کار رفته است.

جایگاه، حقوق و نقش مادر در خانواده و جامعه

مادر در اصطلاح، زنی است که یک یا چند فرزند به دنیا آورده باشد. مادر در زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف، همواره از احترام و تقدس خاصی برخوردار بوده است. امام‌ خمینی در بیان شأن و منزلت مادران، مهربانی و رحمتِ نهفته در دیدگان مادر را پرتوی از رحمت و عطوفت پروردگار دانسته و قلب و جان مادران را آمیخته به نور رحمت ربوبیت او برشمرده است. ایشان شرافت مادری را به دلیل رسالت خطیری که بر دوش مادران است، غیر قابل وصف دانسته است. همچنین مسئولیت مادران را که تربیت فرزند و تحویل یک انسان به جامعه است، با مسئولیت انسان‌سازی پیامبران ع مقایسه می‌کرد. امام‌خمینی با مهم‌شمردن آثار تربیت فردی در جامعه، خرابی و آبادی کشورها، اصلاح و ایجاد فساد در جامعه، ساخت آینده ملت‌ها و حتی حفاظت از اهداف پیامبران(ع) را وابسته به نوع تربیتی می‌دانست که در دامن مادران انجام می‌گیرد. ایشان از همین جایگاه یادآور شد که مرد از دامن زن به معراج می‌رود.

جایگاه مادر در قرآن

خداوند در قرآن به زحمات فوق العاده مادر اشاره می‌کند و می‌فرماید: و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه وهنا علی وهن؛ [۵] . ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش او را با زحمت روی زحمت حمل کرد. مادران در دوران بارداری، دچار سستی و ضعف می‌شوند؛ زیرا از عصاره بدن آنان جنین پرورش می‌یابد. به همین دلیل، مادران در دوران بارداری، گرفتار کمبود انواع ویتامینها می‌شوند. خداوند در جای دیگر می‌فرماید: والوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین؛ [۶] . مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر می‌دهند. حق شیر دادن در دو سال شیرخوارگی، مخصوص مادر است و او از کودک خود نگهداری می‌کند. تغذیه جسم و جان نوزاد در این مدت، با شیر و عواطف مادر، پیوند ناگسستنی دارد و حق نگهداری و سرپرستی را بر عهده او گذارده است.

جایگاه مادر در روایات

گر چه در جهان امروز درباره مقام مادر سخن بسیار گفته می‌شود و حتی در کشور ما روز با شکوهی را به نام روز مادر نامگذاری کرده انده؛ بیستم جمادی الثانی، روز ولادت فاطمه زهرا علیهاالسلام اما متاسفانه وضع تمدن ماشینی چنان است که رابطه پدران و مادران را از فرزندان خیلی زود قطع می‌کند. در معارف اسلامی، اهمیت فوق العاده‌ای به مقام مادر داده شده است. حتی در کتاب وسائل بابی به این امر اختصاص داده شده به نام: باب استحباب الزیاده فی بر الام علی بر الاب. [۲] . از امام صادق علیه ‌السّلام روایت شده است: جاء رجل الی النبی (صلی‌ الله‌علیه‌ و‌آله ‌وسلّم) فقال: «یا رسول الله! من ابر؟»، قال: «امک»، قال: «ثم من؟»، قال: «امک»، قال: «ثم من؟»، قال: «امک»، قال: «ثم من؟»، قال: اباک.[۳] . مردی خدمت پیامبر صلی ‌الله‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا! به چه کسی نیکویی کنم؟». فرمود: «به مادرت»، عرض کرد: «بعد از او به چه کسی؟» فرمود: «به مادرت»، بار سوم عرض کرد: «بعد ازاو به چه کسی؟» فرمود: «به مادرت»، در چهارمین بار که این سؤال را تکرار کرد فرمود: به پدرت. در حدیث دیگری آمده است که جوانی برای شرکت در جهاد، آنجا که جهاد واجب عینی نبود نزد پیامبر (صلی ‌الله ‌علیه ‌و‌آله ‌وسلّم) آمد. حضرت به او فرمود: «الک والدة؟»، قال: «نعم»، قال: فالزمها فان الجنه تحت قدمها. [۴] . فرمود آیا مادری داری؟ عرض کرد: «آری» فرمود: در خدمت مادرت باش که بهشت زیر پای مادران است.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است: جاء رجل الی النبی صلی الله علیه و آله فقال: «یا رسول الله! من أبرّ؟»، قال: «اُمّک»، قال: «ثمَّ من؟»، قال: «اُمُّک»، قال: «ثمّ من؟»، قال: «اُمُّک»، قال: «ثمّ من؟»، قال: أباک. (وسائل الشیعة، کتاب النکاح، أبواب أحکام الأولاد، باب 94، ح 1.63) مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: «ای رسول خدا! به چه کسی نیکویی کنم؟». فرمود: «به مادرت»، عرض کرد: «بعد از او به چه کسی؟» فرمود: «به مادرت»، بار سوم عرض کرد: «بعد ازاو به چه کسی؟» فرمود: «به مادرت»، در چهارمین بار که این سؤال را تکرار کرد فرمود: به پدرت. در حدیث دیگری آمده است که جوانی برای شرکت در جهاد، (آنجا که جهاد واجب عینی نبود) نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد. حضرت به او فرمود: "الک والدة؟"، قال: «نعم»، قال: فالزمها فانّ الجنّه تحت قدمها. (جامع السعادات، ج 2، ص 261.65 ، قد روی: «أن رجلا هاجر من الیمن إلی رسول اللّه- صلی اللّه علیه و آله- و أراد الجهاد، فقال له ارجع إلی أبویک فاستأذنهما، فان إذنا فجاهد، و إلا فبرهما ما استطعت، فان ذلک خیر مما کلف به بعد التوحید» و جاء آخر إلیه للجهاد، فقال «أ لک والدة؟» قال: نعم! قال: «فالزمها، فان الجنة تحت قدمها» و جاء آخر، و طلب البیعة علی الهجرة إلی الجهاد، و قال: ما جئتک حتی أبکیت والدیّ. قال: «ارجع إلیهما، فأضحکهما کما أبکیتهما».) فرمود: آیا مادری داری؟ عرض کرد: «آری» فرمود: درخدمت مادرت باش که بهشت زیر پای مادران است. عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)، قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَنْ أَبَرُّ؟ قَالَ: أُمَّكَ، قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: أُمَّكَ، قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: أُمَّكَ، قَالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قَالَ: أَبَاكَ». امام صادق (ع) فرمود: مردی به حضور رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله آمده و عرضه داشت: ای رسول خدا! به کدامیک از بستگانم نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت. مرد پرسید: بعد از آن؟ فرمود: به مادرت. برای بار سوم پرسید: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مادرت. در نوبت چهارم حضرت فرمود: به پدرت نیکی کن! (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 409) . عَنِ النَّبِی (ص) أَنَّهُ قَالَ: الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَات ، پیامبر اعظم (ص) فرمود: بهشت زیر قدم مادران است. (نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص) ، ص: 434) . قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (ع): أَنْتَ أَبَرُّ النَّاسِ بِأُمِّكَ وَ لَا تَزَالُ تَأْكُلُ مَعَهَا قَالَ أَخَافُ أَنْ يَسْبِقَ يَدِي إِلَى مَا سَابَقَتْ عَيْنُهَا إِلَيْهِ فَأَكُونَ قَدْ عَقَقْتُهَا. از حضرت امام سجاد علیه السلام پرسیدند: تو که از نیکو کار ترین مردم نسبت به مادرت هستی، چرا با او سر یک سفره نمی نشینی؟ امام فرمود: می ترسم دستم به غذایی پیشی گیرد که پیش از آن چشم مادرم به سوی آن رفته [و می خواهد بردارد] و به همین مقدار نافرمانیش کرده باشم. » (بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 101، ص: 93) . قال رسول الله (ص): إِذَا حَمَلَتِ الْمَرْأَةُ كَانَتْ بِمَنْزِلَةِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ الْمُجَاهِدِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا وَضَعَتْ كَانَ لَهَا مِنَ الْأَجْرِ مَا لَا تَدْرِي مَا هُوَ لِعِظَمِهِ فَإِذَا أَرْضَعَتْ كَانَ لَهَا بِكُلِّ مَصَّةٍ كَعِدْلِ‏ عِتْقِ مُحَرَّرٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِيلَ فَإِذَا فَرَغَتْ مِنْ رَضَاعِهِ ضَرَبَ مَلَكٌ عَلَى جَنْبِهَا [جَنْبَيْهَا] وَ قَالَ استأنف [اسْتَأْنِفِي‏] الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكِ. پیامبر(ص) فرمود: هنگامی که زن باردار می شود در تمام طول مدت حمل به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خدا با جان و مال است و هنگامی که وضع حمل می کند آنقدر خدا به او پاداش می دهد که هیچکس حد آنرا از عظمت نمی داند و هنگامی که فرزندش را شیر می دهد در برابر هر مکیدنی از سوی کودک خداوند پاداش آزاد کردن برده ای از فرزندان اسماعیل را به او می دهد و هنگامی که دوران شیرخوارگی کودک تمام شد یکی از فرشتگان بزرگوار بر پهلوی او می زند و می گوید: برنامه اعمال خود را از نوآغاز کن چرا که خداوند همه گناهان ترا بخشید. (الأمالی(للصدوق)، ص: 411) . قِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ ، مَا حَقُّ الْوَالِدَةِ فَقَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَوْ أَنَّهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ قَطْرِ الْمَطَرِ أَيَّامَ الدُّنْيَا قَامَ بَيْنَ يَدَيْهَا مَا عَدَلَ ذَلِكَ يَوْمَ حَمَلَتْهُ فِي بَطْنِهَا. از رسول خدا (ع) سؤال کردند حق مادر چیست؟ فرمود: هیهات: هیهات: اگر به عدد ریگ های بیابان و قطره های باران در خدمت مادر بایستید معادل یک روزی که در شکم او بوده اید نخواهد بود. (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 203) . الامام زین العابدین علیه السلام: فَحَقُّ أُمِّک فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهَا حَمَلَتْک حَیثُ لَا یحْمِلُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَطْعَمَتْک مِنْ ثَمَرَةِ قَلْبِهَا مَا لَا یطْعِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ أَنَّهَا وَقَتْک بِسَمْعِهَا وَ بَصَرِهَا وَ یدِهَا وَ رِجْلِهَا وَ شَعْرِهَا وَ بَشَرِهَا وَ جَمِیعِ جَوَارِحِهَا مُسْتَبْشِرَةً بِذَلِک فَرِحَةً مُوَابِلَةً مُحْتَمِلَةً لِمَا فِیهِ مَکرُوهُهَا وَ أَلَمُهَا وَ ثِقْلُهَا وَ غَمُّهَا حَتَّی دَفَعَتْهَا عَنْک یدُ الْقُدْرَةِ وَ أَخْرَجَتْک إِلَی الْأَرْضِ فَرَضِیتْ أَنْ تَشْبَعَ وَ تَجُوعَ هِی وَ تَکسُوَک وَ تَعْرَی وَ تُرْوِیک وَ تَظْمَأَ وَ تُظِلَّک وَ تَضْحَی وَ تُنَعِّمَک بِبُؤْسِهَا وَ تُلَذِّذَک بِالنَّوْمِ بِأَرَقِهَا وَ کانَ بَطْنُهَا لَک وِعَاءً وَ حَجْرُهَا لَک حِوَاءً وَ ثَدْیهَا لَک سِقَاءً وَ نَفْسُهَا لَک وِقَاءً تُبَاشِرُ حَرَّ الدُّنْیا وَ بَرْدَهَا لَک وَ دُونَک فَتَشْکرُهَا عَلَی قَدْرِ ذَلِک وَ لَا تَقْدِرُ عَلَیهِ إِلَّا بِعَوْنِ اللَّهِ وَ تَوْفِیقِه . امام زین العابدین علیه السلام فرمود: حق مادرت این است که بدانی او تو را چنان برداشته که کسی دیگری را بدان گونه برنگیرد و از میوه دل خود تو را چنان خورانده که هیچ کس دیگری را بدان سان نخوراند و به راستی تو را به گوش و چشم و دست و پای و پوست و تمام اندامهایش (به تمام وجود خود) نگهداری کرده و بدین نگهداری به خوشرویی و دلشادی مواظبت در پیوسته و هر ناگواری و درد و گرانی و نگرانی (دوران بارداری را) تحمّل کرده چنان که دست تطاول (آفات) را از تو دور ساخته و تو را بر زمین نهاده و خرسند بوده است که تو سیر باشی و او خود گرسنه ماند و تو جامه پوشی و او برهنه باشد و تو را سیراب کند و خود تشنه ماند و تو را در سایه دارد و خود زیر آفتاب باشد و با بیچارگی خود تو را نعمت بخشد و با بیخوابی خود تو را لذّت خواب چشاند و شکمش ظرف هستی تو بوده و دامنش پرورشگاهت و پستانش چشمه نوشت و جانش نگهدارت، سرد و گرم دنیا را برای تو و به خاطر تو چشیده است پس به قدرشناسی از این همه او را سپاس گزار، و این قدردانی را نتوانی جز به یاری و توفیق خداوند. (تحف العقول، النص، ص: 263) . قَالَ رَجُلٌ لِرَسُولِ اللَّهِ (ص): إِنَّ وَالِدَتِي بَلَغَهَا الْكِبَرُ وَ هِيَ عِنْدِي الْآنَ أَحْمِلُهَا عَلَى ظَهْرِي وَ أُطْعِمُهَا مِنْ كَسْبِي وَ أُمِيطُ عَنْهَا الْأَذَىَ بِيَدِي وَ أَصْرِفُ عَنْهَا مَعَ ذَلِكَ وَجْهِيَ اسْتِحْيَاءً مِنْهَا وَ إِعْظَاماً لَهَا فَهَلْ كَافَأْتُهَا قَالَ لَا لِأَنَّ بَطْنَهَا كَانَ لَكَ وِعَاءً وَ ثَدْيَهَا كَانَ لَكَ سِقَاءً وَ قَدَمَهَا لَكَ حِذَاءً وَ يَدَهَا لَكَ وِقَاءً وَ حِجْرَهَا لَكَ حِوَاءً وَ كَانَتْ تَصْنَعُ ذَلِكَ لَكَ وَ هِيَ تَمَنَّى حَيَاتَكَ وَ أَنْتَ تَصْنَعُ هَذَا بِهَا وَ تُحِبُّ مَمَاتَهَا. روزی شخصی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله گفت: ای رسول خدا! مادرم پیر شده و پیش من زندگی می کند، او را در پشت خود حمل کرده، برای رفع حوائجش به این طرف و آن طرف می برم، و از درآمد خویش نیازهای وی را تامین می نمایم، با دست خود او را از آزار و اذیتها محافظت می کنم، با کمال ادب و تعظیم و احترام با او رفتار می نمایم. آیا زحمات وی را تا حدودی جبران کرده ام؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، زیرا شکم او جایگاه تو، پستانهایش منبع تغذیه تو، قدمهایش وسیله حرکت تو، دستهایش محافظ تو، و آغوش او گهواره ات بوده است. او این همه خدمات را با رضایت خاطر برای تو انجام می داد و آرزو می کرد که تو زنده بمانی؛ ولی تو خدماتی را به وی ارائه می دهی، در حالی که انتظار مرگ او را داری. (مستدرک الوسائل، ج 15، ص 180)

شأن و منزلت مادر

مادر در زبان‌ها و فرهنگ‌های مختلف، همواره از احترام، تقدس و جایگاه خاصی برخوردار بوده است؛[۸] چنان‌که در تورات و انجیل به حرمت پدر و مادر و مقام و منزلت آن دو اشاره شده است.[۹] در فرهنگ و متون اسلامی توجه ویژه‌ای به مادر و پدر وجود دارد. در قرآن چندبار پس از دعوت به بندگی خداوند متعال، به احسان و نیکی به والدین سفارش شده[۱۰] و فرزندان از بیان کوچک‌ترین سخن ناملایم به آنان نهی شده‌اند؛[۱۱] چنان‌که قرآن به طور خاص به دوران دشوار بارداری مادر، وضع حمل و شیرخوارگی آن اشاره کرده است.[۱۲] در سخنی از پیامبر ص نیز ارزش این دوران سخت با مرزبانی در راه خدا برابر دانسته شده است؛ به طوری که اگر این دوران منجر به فوت مادر شود، نزد خداوند جایگاهی چون شهید خواهد داشت.[۱۳] در سخنی دیگر از پیامبر اکرم(ص)، عظمت این جایگاه و پاداش دوران دشوار آن غیر قابل درک معرفی شده است؛[۱۴] حتی آن حضرت بر احسان و نیکی به مادر بیش از پدر تأکید کرده است[۱۵] و در عین حال خدمات مادر را غیر قابل جبران می‌داند[۱۶] و این بشارت را به مادران داده که بهشت زیر پای آنان است.[۱۷] امامان معصوم ع نیز بر وجوب نیکی به پدر و مادر تأکید کرده‌اند و در کنار جهاد در راه خدا، آن را والاترین عمل مؤمن دانسته‌ اند[۱۸] و در این وظیفه، فرقی میان پدران و مادران شایسته و ناشایست نگذاشته‌اند.[۱۹] .

توجه امام‌ خمینی ره به مقام مادر

امام‌خمینی توجه ویژه‌ ای به جایگاه مادر و نقش تربیتی آن در خانواده دارد و در آثار و سخنان خود بارها بر آن تأکید کرده است. ایشان در بیان شأن و منزلت مادران، مهربانی و رحمتِ نهفته در دیدگان مادر را پرتوی از رحمت و عطوفت پروردگار دانسته و قلب و جان مادران را آمیخته به نور رحمت ربوبیت او برشمرده است؛ پروردگاری که مادران را تحمّلی چون عرش در مقابل رنج‌ها و زحمت‌ها از زمان جایگیری نطفه در رحم و دوران بارداری و وقت زاییدن و از نوزادی تا به آخر، داده است؛ رنج‌هایی که پدران یک شب آن را تحمّل نکرده و از آن ناتوانند.[۲۰]. این است که ایشان یک شبِ مادر را از سال‌ها عمر پدر متعهد، ارزنده‌تر دانسته و با اشاره به حدیث نبوی(ع) «بهشت زیر پای مادران است»،[۲۱] آن را حقیقتی برشمرده که با چنین تعبیر لطیفی برای بیان بزرگی مادر و هوشیاری به فرزندان ذکر شده، تا سعادت و بهشت را در زیر گام‌های مبارک آنان جستجو کنند و حرمتشان را نزدیک حرمت حق‌تعالی نگه دارند و خشنودی پروردگار را در خشنودی مادران بیابند.[۲۲] . به دلیل رسالت خطیری که بر دوش مادران است، امام‌خمینی شرافت مادری را غیر قابل وصف[۲۳] و حتی از شرافت پدری بالاتر دانسته[۲۴] و زنان را از این لحاظ مقدم بر مردان برشمرده است؛[۲۵] همچنین خدمت مادر به جامعه را از هر خدمتی بالاتر[۲۶] و آن را بزرگ‌ترین خدمت یک انسان به انسان دیگر خوانده است.[۲۷] ایشان همچنین با توجه به شأن والای مادران و اهمیت مسئولیت مهم آنان، شغل مادران را که تربیت فرزند و تحویل یک انسان به جامعه است، با شغل انسان‌سازی پیامبران(ع) که خداوند در طول تاریخ آنان را برای آن مبعوث کرده، مقایسه می‌کرد[۲۸] و آن را شریف‌ترین و بالاترین شغل در عالم می‌دانست.[۲۹] ایشان در این مقایسه خاطرنشان می‌کند همان‌گونه که پیامبران ع برای انسان‌سازی و تزکیه انسان مأمورند، مادران نیز باید درباره فرزندان خود همین مسئولیت را احساس کنند؛ زیرا اساس تربیت از دامان پاک مادران شروع می‌شود.[۳۰] ایشان همچنین زن را مربی انسان‌ها[۳۱] و پرورش‌دهنده بزرگ‌مردان و بزرگ‌زنان[۳۲] معرفی کرده از همین جایگاه یادآور شده است که مرد از دامن زن به معراج می‌رود.[۳۳] . (ببینید: زن)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

نقش مادر در تربیت فرزند

سال‌های نخستین زندگی و نوع تربیت کودک در شکل ‌گیری شخصیت، رفتار، عقیده و احساس وی در دوره‌های بعدی زندگی، بسیار بااهمیت است.[۳۴] در این مرحله حساس که نخستین مرحله اجتماعی‌شدن فرزند نیز به شمار می‌رود، عاطفه نقش تعیین‌کننده‌ای در تربیت و احساس انطباق و یگانگی کودک با اطرافیان و درونی‌سازی نقش‌ها و گرایش‌های آنان دارد؛[۳۵] همچنین بر رفتارهای اجتماعی و حتی سلامت جسمانی و روانی کودک تأثیرگذار است.[۳۶] از سوی دیگر، رفتار کودک تقلیدی است و شدت تأثیرپذیری او از مادر بسیار است؛[۳۷] چنان‌که آثار آن نیز در آگاهی فرد ماندگارتر است.[۳۸] . امام‌خمینی نیز در تبیین اهمیت نقش حساس مادران به ‌خصوص در تربیت کودکان،[۳۹] همواره با نکته‌سنجی‌های تربیتی و اجتماعی، دامان مادران را نقطه آغاز، مبدأ اصلی[۴۰] و بالاترین و اثرگذارترین مدرسه در تربیت فرزند[۴۱] می‌دانست و از این‌رو بود که ایشان آداب و تکالیفی را حتی پیش از تولد فرزند متوجه والدین، به‌ویژه مادران می‌کرد؛[۴۲] زیرا به دلیل رابطه قوی عاطفی میان مادر و فرزند و شدت دلبستگی فرزند به مادر که از همه علایق بالاتر است، آنان بیش از همه، تحت تأثیر مادر قرار دارند[۴۳] و مسائل را از مادر بهتر یاد می‌گیرند.[۴۴] ایشان با توجه به این سخن رسول اکرم ص که هر کودکی بر فطرت الهی متولد می‌شود،[۴۵] کودکان را به ملکوت نزدیک‌ تر و از کدورت‌ها و آلودگی‌ها دور می‌دانست[۴۶] و تأکید می‌کرد پرورش صحیح اسلامی باید از کودکی آغاز شود[۴۷] و تربیت فرزند را نباید دست کم گرفت؛ چه بسا که تربیت درست یک کودک مایه پرورش و اصلاح یک کشور و ملت شود.[۴۸] . امام‌خمینی بر مراقبت‌های دوران بارداری و شیردادن، برای تربیت صحیح فرزندان[۴۹] و به آموزش نماز و مسائل شرعی به کودکان از هفت‌سالگی سفارش می‌کرد؛[۵۰] زیرا اثر تربیت در دوران کودکی را پایدارتر و ماندگارتر از دیگر دوران‌های زندگی شخص می‌دانست.[۵۱] ایشان همواره ضمن اینکه همه را در تربیت فرزندان مسئول می‌دانست، نقش تربیت نخستین در دامن مادر را مهم‌تر و مؤثرتر بر می‌شمرد[۵۲] و سهم اصلی و اساسی در تربیت کودک را بر عهده مادر می‌دانست و نقش پدر و دیگر کارگزاران تربیتی همچون معلم و استاد را در مقایسه با نقش مادر در مراتب بعدی اهمیت قرار می‌داد.[۵۳] ایشان آثار و نمود تربیت فردی را در جامعه مهم می‌خواند و خرابی و آبادی کشورها،[۵۴] اصلاح و ایجاد فساد در جامعه،[۵۵] ساخت آینده ملت‌ها[۵۶] و حتی حفاظت از اهداف پیامبران ع را وابسته به نوع تربیتی می‌دانست که در دامن مادران انجام می‌گیرد؛[۵۷] به همین جهت وظیفه مادری را بزرگ ‌ترین وظیفه‌ ای می‌دانست که اسلام به آن احترام گذاشته است.[۵۸] . به عقیده امام‌خمینی پس از خانواده، آموزش و پرورش مهم‌ترین نقش را در تربیت و پرورش کودک دارد و این نهاد باید در کنار آموزش، به وظیفه اصلی‌اش که تربیت و تهذیب است، عمل کند.[۵۹] ایشان به متصدیان امر تعلیم و تربیت و فرهنگ به‌خصوص معلمان سفارش می‌کرد برای حفظ کشور از آسیب‌ها کودکان را که امانتی در دست آنان‌اند، درست و بر اساس فطرت الهی و تربیت صحیح اسلامی پرورش دهند.[۶۰] . (ببینید: خانواده، معلم، و آموزش و پرورش)

وظایف مادران

امام‌خمینی با توجه به اهمیت نقش مادران در تربیت فرزندان در چند محور بر مسئولیت آنان تأکید کرده است: الگوبودن و تربیت عملی: امام‌خمینی به مادران توصیه می‌کرد معلم فرزندان خود باشند[۶۱] و از همان آغاز به تزکیه فرزندانشان بپردازند و دامان خود را مدرسه‌ای علمی و ایمانی قرار دهند[۶۲] و با مسئول‌دانستن خود در قبال اعمال فرزندانشان، همواره مراقب گفتار و رفتار خود باشند.[۶۳] ایشان با توجه به پایداری اثر تربیت در دوران کودکی، به مادران توصیه می‌کرد در خانه فضایی اسلامی و آکنده از صمیمیت و سازش و تفاهم را پدید آورند[۶۴] و با تربیت صحیح و اسلامی‌انسانیِ فرزندان خود[۶۵] آنان را افرادی بااراده،[۶۶] مؤمن، متقی، متعهد و اسلامی[۶۷] پرورش دهند. حضور عاطفی در کنار فرزندان: امام‌خمینی تربیت کودک در دامن مادر و نیاز او به مادر را به ‌قدری بااهمیت می‌دانست که ریشه بسیاری از فسادها، نابسامانی‌ها و مشکلات اجتماعی را نتیجه جداشدن فرزند از دامن مادر و درک‌نکردن محبت مادری و پیدایش عقده‌های ناشی از آن معرفی می‌کرد و در این خصوص به مادران هشدار می‌داد.[۶۸] ایشان ضمن اشاره به آثار منفی جداکردن فرزند از دامن مادر، به توطئه رژیم پهلوی برای بی ‌اهمیت‌کردن نقش مادری زنان و نقش مهم آنان در تربیت فرزند اشاره می‌کرد که از این طریق تلاش می‌شد تا با کشاندن زنان در محیط‌های اداری و جداکردن فرزندان از دامن مادرانشان، مانع از تربیت انسان‌های صحیح و فاضل در دامن مادرانی بافضیلت باشند؛ زیرا آن رژیم نگران پرورش انسان‌های صحیحی بود که منافع آنان را به خطر می‌انداخت.[۶۹] ایشان در عین اینکه از حضور اجتماعی زنان غافل نبود،[۷۰] با توجه به اهمیتی که برای تربیت فرزند در دامان مادر قائل بود، همواره تربیت صحیح فرزند را برای زنان در درجه اولِ اهمیت و شغل اول آنان می‌دانست.[۷۱] . مراقبت از رفتار فرزندان: امام‌خمینی با توجه به اهمیت دوره کودکی و نوجوانی،[۷۲] همواره مادران را به هوشیاری و مراقبت از اعمال و رفتار و رفت و آمدهای فرزندانشان،[۷۳] پیگیری وضع درسی آنان[۷۴] و ارتباط متقابل با استادان فرزندانشان،[۷۵] هوشیاری درباره گرفتارنشدن فرزندانشان در دام افراد و گروه‌های منحرف[۷۶] سفارش می‌کرد. از سوی دیگر، امام ‌خمینی علاوه بر اینکه به تمامی فرزندان بر حفظ حقوق و احترام مادران[۷۷] و اطاعت و خدمت و جلب رضایت آنان از حیث مادی و معنوی[۷۸] سفارش می‌کرد، فرزندان شهدا را فراوان به داشتن رفتاری توأم با مهربانی با مادران داغ‌دیده ‌شان تأکید می‌کرد.[۷۹] ایشان در توصیه ‌ای از همگان می‌خواست تا مراقب رفتار خود با مادران شهدا باشند که مبادا موجب آزردگی قلب آنان شود.[۸۰]

حقوق فقهی مادر و فرزند

از نگاه فقهی هر یک از مادر و کودک دارای حقوقی می باشند و ازجمله این حقوق که بر اساس فطرت در شرع مقرر شده است شیردادن مادر به فرزند خود است؛[۸۱] حتی در روایتی از پیامبر اکرم ص آمده است گناهان زن با شیردادن بخشیده می‌شود.[۸۲]. دوره کامل شیردهی، چنان‌که در قرآن آمده[۸۳] دو سال کامل است و حداقل آن یک سال و نُه ماه می‌باشد.[۸۴] . شیردادن مادر به فرزند خود اگر چه از نگاه فقهی بر مادر واجب نیست،[۸۵] اما به دلیل آثار و برکات آن، در رهنمودهای پیشوایان اسلام[۸۶] و نظر کارشناسان تربیتی،[۸۷] مادر در شیردادن به فرزند خود بر دیگران اولویت دارد[۸۸] و در صورتی که فرزند به شیر مادر نیاز داشته باشد جداکردن او از مادر حرام است.[۸۹] در عین حال همان‌گونه که در قرآن[۹۰] و منابع فقهی[۹۱] آمده است، مادر می‌تواند برای شیردادن فرزند خود از پدر دستمزد بگیرد؛ چنان‌که پرداخت نفقه زن شیرده اگرچه طلاق گرفته باشد، بر شوهر لازم است.[۹۲] امام‌خمینی نیز بهترین فرد برای شیردادن به کودک را مادر او شمرده است[۹۳] و مادر در شیردادن به فرزند خود بر دیگری اولویت دارد؛[۹۴] چنان‌که مادر حق دارد از پدرِ کودک برای شیردادن درخواست مزد کند.[۹۵] ایشان نیز بر مادر واجب نمی‌داند که فرزندش را حتی در برابر مزد شیر دهد، مگر در شرایطی خاص که مادر موظف است مجانی شیر دهد یا دایه بگیرد.[۹۶] . به زنی که فرزندی را شیر دهد، مانند دایه، مادر رضاعی "مادر شیری" می‌گویند که با وجود شرایطی، از نگاه شرعی خویشاوندی رضاعی حاصل می‌شود.[۹۷] تأثیر این نوع خویشاوندی صرفاً در منع ازدواج میان خویشان رضاعی است و آثار دیگرِ خویشاوندی نَسَبی مانند ارث بردن در آن مطرح نیست.[۹۸] فرزندخوانده نیز موضوعی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است؛[۹۹] البته فرزندخوانده، از پدرخوانده و مادرخوانده ارث نمی‌برد و اثری که در خویشاوندی نَسَبی به لحاظ منع ازدواج وجود دارد، در فرزندخوانده نیست.[۱۰۰] . از دیگر حقوق مادران و کودکان، حقِ حضانت است. حضانت یعنی نگهداری و تربیت کودک که بنابر نظر مشهور، چنان‌که در برخی روایات آمده[۱۰۱] در پسران تا دوسالگی و در دختران تا هفت ‌سالگی بر عهده مادر است. اگر مادر خواسته باشد کودک را در این مدت نگه دارد، پدر یا ولی طفل در عین حال که بر کودک ولایت دارد، نمی‌تواند مانع او شود و پدر در هیچ صورتی نمی‌تواند نفقه کودک را قطع کند.[۱۰۲] امام‌خمینی نیز بر این حق تصریح کرده است.[۱۰۳] . (ببینید: حضانت) . در ارث نیز، چنان‌که در قرآن تصریح شده است[۱۰۴] و فقها ازجمله امام‌ خمینی ذکر کرده‌ اند، پدر و مادر هر دو از فرزند ارث می‌برند[۱۰۵] و پرداختن مخارج مادر به هنگام تنگدستی چنان‌که امام ‌خمینی نیزگفته برفرزند، اگرتوانایی مالی دارد؛ واجب است.[۱۰۶] بنا بر اصل ۲۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز دولت به حفظ و حمایت از حقوق مادران به‌خصوص در دوران بارداری و حضانت از فرزند و نیز دادن قیمومیتِ فرزندان به مادران شایسته در صورت نبودن سرپرست شرعی، موظف شده است.

نقش مادران در انقلاب اسلامی و دفاع

حضور زنان ایرانی در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی سابقه دیرینه‌ای ندارد و آغاز آن به تاریخ معاصر ایران و تحولات منتهی به انقلاب مشروطه بر می‌گردد.[۱۰۷] اوج این مشارکت در آستانه انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام‌خمینی رخ داد[۱۰۸] که زنان عمدتاً مذهبی به طور خودجوش داخل حوادث و جریانات فرهنگی و سیاسی شده، با شرکت در مجالس مذهبی، اجتماعات و سخنرانی‌های سیاسی و نیز راهپیمایی‌ها و تظاهرات و پخش اعلامیه[۱۰۹] و حتی زندانی و شکنجه ‌شدن،[۱۱۰] نقش عظیم و مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی ایفا کردند. این نقش در دفاع ملت ایران در برابر متجاوزان، به ‌ویژه رژیم متجاوز عراق و جنگ تحمیلی هشت ‌ساله، به شکل پررنگ‌ تری خود را نشان داد و علاوه بر اینکه رزمندگان در دامان مادرانی مؤمن و متدین پرورش یافته و خود آنان فرزندانشان را به حضور در جبهه‌ های جنگ تشویق می‌کرده ‌اند،[۱۱۱] بخش زیادی از همان مادران در جنگ تحمیلی به صورت مستقیم و غیر مستقیم مشارکت فعال داشته ‌اند.[۱۱۲] . امام‌خمینی نیز در جریان نهضت اسلامی و دفاع مقدس سهم زیادی برای مادران و زنان قائل بود[۱۱۳] و حتی آنان را پیش قدم[۱۱۴] و معلم مردان[۱۱۵] می‌دانست. ایشان به نقش بسیار ارزنده مادران در مبارزات نهضت اسلامی، اعم از گرفتارشدن به زندان پهلوی، شرکت در تظاهرات خیابانی، برپایی جلسات سیاسی و تأثیرگذاری بر فرزندانشان در مبارزه با رژیم پهلوی اشاره می‌کرد[۱۱۶] و همواره در سخنان خود در جمع بانوان، ضمن تشکر از مادرانی که در نهضت و مبارزه شریک بودند، به‌خصوص مادرانی که فرزندان خود را از دست دادند،[۱۱۷] به وجود مادرانی که اسلام را با عزم راسخ همراهی کردند، افتخار می‌کرد و کشور را نیازمند چنین مادرانی می‌دانست.[۱۱۸] . امام‌خمینی در تبیین نقش بزرگ بانوان در نهضت اسلامی، این نهضت را در گرو تحولی می‌دانست که در بانوان ایران رخ داده است؛[۱۱۹] تحولی که باعث چنین رشادت‌هایی در جریان انقلاب شد و مادران خون فرزندان خود را نثار آبیاری درخت آزادی کردند؛[۱۲۰] مادرانی که در دفاع مقدس و روزهای جنگ نیز نقش فعالی در تشویق و فرستادن جوانانشان به جبهه‌ها داشتند[۱۲۱] و با وجود ایثار مال[۱۲۲] و جان فرزندان و عزیزانشان،[۱۲۳] از سلحشوران جبهه‌ها ادامه جنگ را طلب می‌کردند و حاضر به سازش و تسلیم نبودند.[۱۲۴] به تعبیر امام‌خمینی آنان چون کوهی در مقابل حوادث ایستادگی کردند[۱۲۵] و با غلبه بر مشکلات،[۱۲۶] آن‌چنان با گشاده ‌رویی و شجاعت معنوی از شهادت فرزندانشان استقبال و ابراز رضایت کردند که انسان را به یاد علی‌اکبر فرزند امام‌حسین ع و به یاد حضرت زینب س می‌انداخت.[۱۲۷] مادران شهدا با الگوگیری از مصیبت ‌دیدگان قیام کربلا، نه تنها در فراق عزیزانشان شِکوه نمی‌کردند،[۱۲۸] بلکه حاضر بودند دیگر فرزندان خود را نیز در راه اسلام نثار کنند[۱۲۹] و حتی غبطه و دوری از قافله شهیدان را بر زبان داشتند.[۱۳۰] . (ببینید: شهدا) . امام‌خمینی همچنین با سپاسگزاری از حضور ارزشمند و شجاعانه مادران در جبهه‌ها و پشت جبهه ‌ها و پشتیبانی آنان از مجاهدان اسلام،[۱۳۱] در دیدار با مادران شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی، بسیار متأثر می‌شد[۱۳۲] و ضمن عذرخواهی از این مادران،[۱۳۳] در برابر مشاهده شجاعت‌ها و شهامت‌های فوق تصورِ آنان، ابراز کوچکی می‌کرد.[۱۳۴] ایشان ضمن همدردی با آنان،[۱۳۵] سخن خود را ناتوان از تسلیت به این مادران داغ‌دیده بیان می‌کرد[۱۳۶] و خود را در غم آنان شریک می‌دانست.[۱۳۷]

سیره امام ‌خمینی

امام‌ خمینی که خود در دامن زنانی فداکار و شجاع پرورش یافته بود، در طول دوران‌های مختلف زندگی شخصی؛ ازجمله در دوران تبعید همواره به فرزندان خود بر رفتار نیکو با مادرشان و جلب رضایت وی توصیه و تأکید می‌کرد و خیر دنیا و آخرت و رضایت خداوند و خود را در آن می‌دانست.[۱۳۸] . (ببینید: خانواده امام‌خمینی) . خدیجه ثقفی، همسر امام‌خمینی نیز از احترام بسیار ایشان به او که منجر به الگوگیری فرزندان در رفتار محترمانه با مادر می‌شد و فرزندان را به عظمت جایگاه مادر آگاه می‌کرد، همچنین از سفارش‌های پیاپی ایشان به فرزندان در خصوص رعایت ادب و احترام به مادر یاد کرده است.[۱۳۹] امام ‌خمینی در کارهای خانه نیز فرزندان را به پیشی‌ گرفتن بر مادر توصیه می‌کرد[۱۴۰] و در صورت مشاهده رفتار تند آنان با مادر، آنان را مؤاخذه می‌کرد.[۱۴۱] ایشان با وجود مسئولیت‌های بسیار سنگین سیاسی، اجتماعی و علمی خود، روز مادر را که پس از پیروزی انقلاب اسلامی برابر سالروز ولادت حضرت فاطمه ع و روز زن قرار داده شد، فراموش نمی‌کرد و حتی در چنین روزی در عملی تعلیمی و نمادین برای زنده نگه ‌داشتن ارزش و عظمت مقام مادر، با دادن مبلغی به نوه‌های خود، آنان را تشویق به خریدن هدیه ‌ای برای مادرانشان می‌کرد.[۱۴۲] . (ببینید: اخلاق و سیره امام‌خمینی) . امام ‌خمینی با کودکان نیز رفتار مهربانانه و صمیمی داشت؛[۱۴۳] چنان‌که کودکان بسیاری برای امام ‌خمینی نامه می‌نوشتند و ایشان پاسخ نامه‌ها را به همراه هدایایی می‌فرستاد.[۱۴۴] ایشان به فرزندان شهدا علاقه ویژه ‌ای داشت[۱۴۵] و آنان را فرزندان اسلام و پیامبر ص [۱۴۶] و نورچشمان[۱۴۷] و فرزندان عزیز خود[۱۴۸] می‌خواند و در زمینه تحصیل و نیازهای آنان به مسئولان سفارش می‌کرد[۱۴۹] . (ببینید: شهدا، و سیره امام‌خمینی)


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: ولادت حضرت زهرا،روززن ومادر

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۴ | 14:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |