احمد بن موسی بن جعفر

احمد بن موسی کاظم مشهور به شاهچراغ[۲]، پسر ارشد موسی کاظم، هفتمین امام شیعیان امامی و یکی از فقهای شیعه و از راویان حدیث است.[۳] احمد بن موسی و محمد بن موسی از یک مادر که ام احمد خوانده می‌شد متولد گردیدند[۴]. وی برادر علی ابن موسی الرضاست.[۵][۶] . احمد بن موسی بن جعفر ملقب به شاهچراغ و مشهور به سید السادات الاعاظم، از فرزندان امام کاظم(ع( است. او از امامزادگان مشهور در ایران است که در زمان خلافت مأمون به ایران سفر کرد و با شنیدن خبر شهادت امام رضا(ع)، در شیراز ماند و در همان‌جا به شهادت رسید. مقبره وی در شیراز، مدت‌ها مخفی بود.

احمد بن موسی بن جعفر، از فرزندان امام موسی کاظم(ع)، معروف به «سید السادات» و «شاه‌چراغ» است و اطلاعاتی درباره تولد، درگذشت و حتی نسب مادر او در دست نیست. درباره درگذشت یا شهادت او هم روایت‌های مختلفی در منابع تاریخی ذکر شده است. بنابر منابع تاریخی، احمد بن موسی در زمان ولایتعهدی امام رضا(ع) و مدتی پیش از درگذشت امام هشتم، به همراه جماعتی به سمت ایران حرکت کرد تا به برادرش بپیوندد.[۱] در این منابع آمده است که عامل مامون در نزدیکی شیراز با او جنگید و یاران احمد پس از آگاهی از شهادت امام رضا(ع)، از اطراف او متفرق شدند.

منابع درباره ادامه حیات تا زمان وفات[۲] و یا کشته شدنش توسط ماموران دولتی[۳] اختلاف دارند. بنابر نقل علی بن زید بیهقی در کتاب لباب الانساب، احمد در بغداد ساکن بود و پس از دریافت خبر درگذشت ناگهانی امام رضا(ع) به خونخواهی برادرش و انتقام از مامون، خروج کرد و در قم و ری با سپاهیان مامون جنگید و سرانجام به خراسان رفت و نزدیک اسفراین در جنگ با سپاه مامون کشته و در همان جا دفن شد.[۴]

درباره تولد، طول عمر و درگذشت احمد بن موسی، اطلاع دقیقی در دست نیست، اما برخی منابع تاریخی، درگذشت او را در سال ۲۰۳ق تخمین زده‌اند.[۵] علاوه بر اقوال مختلف تاریخی درباره زمان کشف مزار احمد بن موسی، داستان‌های مختلفی هم درباره شیوه یافته شدن مزار او نقل شده است.

مجلسی در کتاب «مراة العقول» در شرح حدیث پانزدهم می‌گوید: ام احمد مادر بعضی اولاد موسی کاظم بود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامی‌ترین زنهایش بود که اسرار خود را به او می‌سپرد و اماناتش را نزد او ودیعه می‌نهاد.

در کتاب اصول کافی در باب «امام در چه زمانی می‌داند امام است» آمده‌است که موسی کاظم امانت سربه‌مهری به ام احمد سپرد و گفت بعد از مرگ من هر کس از فرزندان من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است. با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از کشته‌شدن موسی، علی بن موسی به نزد ام احمد آمد و امانت پدر را طلبید. ام احمد به گریه افتاد و دانست که موسی کشته شده. پس امانت را بر حسب وصیت همسرش به وی داد و با او به عنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد[۷][۸].

ویژگی‌های امامزاده

احمد بن موسی، در عبادت حق، پرهیزکاری، زهد، کرامت نفس و جوانمردی زبانزد همگان بود و بزرگواریش سبب گردید، در طول حیاتش مردم دو بار به عنوان امام با او بیعت کنند و در هر دو بار او مردم را به مسیر صحیح هدایت کرد.

پس از هجرت حضرت رضا (علیه‌السّلام) چون تحمل فراق برادر برایش ناگوار شد، با عده زیادی راهی ایران شد و نزدیکی شیراز گرفتار حیله گری‌های مامون شد و احمد پس از نبردی نابرابر به شهادت رسید و به دلیل خفقان موجود تا سال‌ها قبرش بر شیعیان مخفی ماند،
تا این که در زمان «عضدالدوله دیلمی» و در پی واقعه‌ای شگفت، قبر آن بزرگوار آشکار شد.
از آن زمان تا کنون، شیعیان، به ویژه فارس‌نشینان به سان پروانگان به گرد بارگاه نورانی آن حضرت در طوافند. کراماتی که شیعیان با توسل به این بزرگوار مشاهده کرده‌اند موجب شده است تا علاقه‌مندان آن حضرت از راه‌های دور و نزدیک به زیارت او بیایند و کسب فیض نمایند. مردم فارس نیز از این که پذیرای زیارت‌کنندگان اویند، همیشه بر خود می‌بالند.

جایگاه و مقام

نقل شده که احمد بن موسی(ع) کریم بود و امام کاظم(ع) او را بسیار دوست می‌داشت.[۱] . شیخ مفید نیز از احمد با بزرگی و عظمت یاد کرده، می‌گوید: احمد بن موسی(ع) فردی کریم النفس، جلیل القدر و پرهیزکار بود که پدرش او را دوست داشت و بر دیگر فرزندان مقدم می‌کرد. امام کاظم(ع) مزرعه خویش را که به «‌یَسیره»[یادداشت ۱] معروف بود به او بخشید و گفته شده که احمد بن موسی بن جعفر(ع) هزار بنده را آزاد کرد.[۲]

شیخ مفید همچنین روایتی از اسماعیل بن موسی بن جعفر)ع) نقل می‌کند: در سفری بیست نفر از خادمان پدرم با احمد بودند و او را احترام می‌کردند. هرگاه احمد برمی خاست و می‌نشست آنان هم به احترامش بلند شده و می‌نشستند؛ پدرم همواره به احمد عنایت داشت و از وی غافل نمی‌گردید و چشم از او بر نمی‌داشت و با گوشه چشم نگاه‌های محبت‌آمیز به او داشت بی آن که او متوجه بشود.[۳]

کشی، احمد بن موسی را یکی از فضلای عصر خود نام برده، او را در زمره محدثانی می‌شمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده است و می‌نویسد: احمد بن موسی به دست مبارک خود قرآن کریم را نوشته است.[۴]

امامت پس از شهادت امام کاظم(ع)

هر چند پس از شهادت امام هفتم، عده‌ای به گمان امامت احمد بن موسی(ع) جلوی منزل اُمِّ احمد(مادر احمد بن موسی و یکی از همسران امام کاظم) اجتماع کردند، احمد بن موسی با صراحت اعلام کرد: آن چنان که شما در بیعت من هستید، من در بیعت برادرم علی بن موسی الرضا هستم و او ولیِّ خدا، پیشوا و جانشین پس از پدرم است. سپس همگان با علی بن موسی(ع) بیعت کردند و امام رضا(ع) در حق برادرش دعا کرد.[۶] با این حال برخی فرقه‌نویسان و کتب ملل و نحل، از فرقه‌ای با عنوان «‌احمدیه‌» و پیروان احمد بن موسی(ع) نام برده که پس از شهادت امام کاظم(ع) قائل به امامت وی شدند.[۷]

قیام احمد بن موسی(ع)

بعضی از منابع، به قیام احمد بن موسی(ع) بر ضد خلفای عباسی اشاره کرده، ولی نسبت به جزئیات و چگونگی آن نپرداخته‌اند. این گزارش‌های تاریخی، حاکی از حضور احمد در قیام ابن طباطبا بوده است.[۸]

هجرت به ایران

احمد بن موسی(ع) همراه با کاروانی عظیم که جمعیت آن تا پانزده هزار گزارش شده است به ایران مهاجرت کرد،[۹] دو دلیل برای این هجرت ذکر شده است: خون خواهی برادرش علی بن موسی(ع) که به دست مأمون به شهادت رسید.[۱۰] . برای دیدار علی بن موسی الرضا(ع) که در میانه راه از شهادت برادر آگاهی یافت.[۱۱]

امام رضا (علیه‌السّلام) در سال ۱۸۳ ق. و در ۳۵ سالگی عهده دار امامت شیعیان شد. دوره امامت ایشان که بیست سال بود، مصادف با خلافت‌ هارون‌الرشید، محمد امین و مامون بود. بعد از مرگ محمد امین پس از کشمکش‌ها و شورش‌های مختلف خلافت به دست مامون افتاد. اما او از ناحیه علویان هراس داشت و دلیل اصلی آن نیز موقعیت معنوی امام رضا (علیه‌السّلام) بود. مامون تصمیم گرفت، حکومت خود را از ناحیه علویان در امان نگه دارد. مطمئن‌ترین راه نزدیکی به امام رضا (علیه‌السّلام) و آرام نگه‌داشتن علویان، را انتخاب کرد.
او در سال ۲۰۰ هجری قمری امام رضا (علیه‌السّلام) را بر خلاف میل قلبی اش مجبور کرد تا از مدینه به مرو هجرت کند. عموم شیعیان نیت باطنی مامون را نمی‌دانستند و همین جهل عمومی، سبب گردید سیل هجرت سادات و علویان به سوی ایران سرازیر شد. در این میان دو کاروان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. یکی کاروانی که سرپرستی آن به عهده حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) بود و دیگری، کاروانی که به کاروانسالاری احمد بن موسی (علیه‌السّلام) روانه ایران شد. تعداد جمعیت کاروان احمد بن موسی (علیه‌السّلام) ظاهراً قابل توجه بوده است. در برخی منابع جمعیتشان را تا پانزده هزار نفر هم نوشته‌اند. تعداد زیادی از سادات و نزدیکان امام هشتم علاوه بر احمد و محمد و حسین از فرزندان امام کاظم (علیه‌السّلام) در این کاروان حضور داشتند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: احمدبن موسی شاهچراغ ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شهادت احمد بن موسی(ع) و یاران

قُتلُغ خان، حاکم شیراز و عامل مأمون در خان زینان در هشت فرسخی شیراز با احمد بن موسی(ع) و کاروان همراه وی ملاقات کرد و خبر شهادت امام رضا(ع) را به آنان رسانید. این خبر باعث تضعیف روحیه و پراکندگی آنان گردید. احمد به همراه نزدیکان خود راهی شیراز شد و در آنجا در جریان جنگ به شهادت رسید.[۱۲]

آشکار شدن قبر

در منابع تاریخی، چند قول مختلف درباره یافته شدن مزار احمد بن موسی دیده می‌شود: تا اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم، نقلی مبنی بر آگاهی از محل دفن احمد بن موسی در منابع وجود ندارد.[۱۳] برخی منابع مانند ریاض الانساب ملک الکتاب شیرازی و بحر الانساب تیموری، از کشف مزار احمد بن موسی در قرن چهارم و در زمان عضدالدوله دیلمی (۳۷۲ – ۳۳۸) خبر داده‌اند. برخی از منابع مدعی شده‌اند که قبر احمد بن موسی تا سیصد سال مخفی بود تا آنکه در زمان عضدالدوله دیلمی یافته شد.[۱۴] . بنابر نقل ملحقات انوار النعمانیه از لباب الانساب بیهقی، و نقل سید محسن امین از لب الانساب نیشابوری، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی در شیراز، در اوایل قرن پنجم هجری رخ داده است.

منابع دیگری مانند «شدّ الآزار»، سفرنامه ابن بطوطه و «نزهة القلوب»، که همگی در قرن هشتم نوشته شده‌اند، پیدا شدن مدفن او را در قرن هفتم و هشتم آورده‌اند.[۱۵] برخی منابع گفته‌اند که آشکار شدن مزار احمد بن موسی، در زمان امیر مقرب الدین از وزرا و نزدیکان اتابک ابوبکر (۶۵۸ – ۶۵۳([۱۶] بوده است و جنازه او را از روی انگشتری وی که نگینش به عبارت «‌العزّة لله احمد بن موسی‌» منقوش بود شناخته‌اند.[۱۷]

انتساب لقب شاهچراغ

منشأ این لقب داستان‌ها و افسانه‌ها و کتب متأخر است و در منابع متقدم هیچ اشاره‌ای به آن نشده است.[۱۸] در برخی کتاب‌ها آمده است: تا زمان عضدالدوله، کسی از مدفن شاه‌چراغ(ع) اطلاع نداشت و مکان حاضر، تل گلی بیشتر نبود که در اطراف آن خانه‌های متعدد وجود داشت. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح نورش به نظر می‌رسد. چند شب جمعه مراقب بود و روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت. با خود اندیشید شاید این مکان قبر یکی از امام زادگان یا اولیای خدا باشد و بهتر است که امیر عضدالدوله را بر این وضع آگاه نماید. هنگام روز به همین قصد به سرای عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آن چه را دیده بود، به عرض رسانید. امیر و حاضران از بیانش در تعجب شدند. درباریان که چنین موضوعی را خلاف می‌دانستند، هر کدام با سلیقه خود چیزی بیان کردند. یکی گفت: پیرزن به علت ضعف قوا، شب خوابش نمی‌برد. و هر کس سخنی می‌گفت. عضدالدوله گفت: «نباید چنین باشد که شما می‌گویید. سخنان این زن در دل من اثری نیکو باقی گذاشت؛ زیرا می‌گوید که این چراغ، فقط در شب‌های جمعه، آن هم در ثلث آخر شب دیده می‌شود نه همه شب‌ها و نه تمام شب جمعه. با توجه به این موضوع، بایستی دقت بیشتری داشت؛ باشد که سرّی از اسرار مکشوف گردد.» به هر حال قرار شد که اولین شب جمعه آینده، شخصاً درون خانه پیرزن به مهمانی رود و خود چراغ را معاینه و مشاهده کند. چون شب جمعه فرا رسید، شاه به خانه پیرزن آمد. چون ثلث آخر شب شد، چشمش را متوجه سمتی نمود که چراغ را به او نشان می‌داد، وی آشکارا نور چراغ را دید و در شگفتی عجیب بماند. حیران و متفکر به سرای خویش بازگشت و با خود گفت: «این آثار و علایم چگونه و از کجا می‌تواند باشد و آیا آن چه را دیده‌ام، خواب بوده است یا بیداری؟» در همین تحیر و تفکر، به خواب رفت. در عالم رؤیا سیدی بزرگوار و جلیل القدر را زیارت کرد که به او فرمود:‌ ای امیر از چه در خیالی؟ در این محل، مدفن من است و من احمد بن موسی الکاظم(ع) هستم و برای اطمینان خاطر خود، کسی را در همین محل نزد ما بفرست تا انگشتری به جهت تو بفرستم.» و چون عضدالدوله چنین بدید و بشنید، شادمان از خواب بیدار گردید...[۱۹]

بیعت با امام رضا

در برخی کتب متأخر نقل شده که پس از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام)، مردم مدینه به لحاظ شخصیت و سن احمد، به در خانه او رفته و با وی بیعت کردند و او پیشاپیشِ جمعیت به مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) رفت و خطبه‌ای خواند و به مردم گفت: «ای کسانی که با من بیعت نموده‌اید! بدانید که من خودم با برادرم علی)امام رضا(بیعت کرده‌ام و او واجب الاطاعه است. بر من و شماست که از او اطاعت کنیم». سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق همه مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بیعت کردند. [۱۴]

مادر احمد

سید جعفر آل بحرالعلوم (۱۳۷۷ ق)، درباره مادر ایشان نقل کرده است: مادر احمد بن موسی، از زنان بسیار محترم بود که او را ام احمد می‌نامیدند. حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، به او علاقه زیادی داشت، وقتی از مدینه به بغداد رفت، امانت‌های امامت را به او سپرده، فرمود: «هر کس در هر موقع آمد و این امانت‌ها را از تو خواست، بدان من از دنیا رفته‌ام و او جانشین من است و امامی ‌است که اطاعتش بر تو و سایر مردم واجب است». [۵] .
وقتیهارون، امام کاظم (علیه‌السلام) را در بغداد مسموم کرد، حضرت رضا (علیه‌السلام)، از‌ ام احمد امانت‌ها را خواست. ‌ام احمد گفت: وای پدرت شهید شد؟ فرمود: «آری؛ اکنون از دفن او فارغ شدم، آن امانت‌هایی که پدرم موقع رفتن به بغداد در اختیارت گذاشت بیاور، من جانشین او و امام به حق بر جن و انس هستم». ‌ام احمد گریبان چاک‌زده، امانت‌ها را تحویل داد و با آن‌جناب به امامت بیعت کرد. [۶]

فضیلت مادر

سید جعفر آل بحرالعلوم)۱۳۷۷ ق)، درباره مادر ایشان نقل کرده است: مادر احمد بن موسی، از زنان بسیار محترم بود که او را ام احمد می‌نامیدند. حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، به او علاقه زیادی داشت، وقتی از مدینه به بغداد رفت، امانت‌های امامت را به او سپرده، فرمود: «هر کس در هر موقع آمد و این امانت‌ها را از تو خواست، بدان من از دنیا رفته‌ام و او جانشین من است و امامی ‌است که اطاعتش بر تو و سایر مردم واجب است». [۵] . وقتیهارون، امام کاظم (علیه‌السلام) را در بغداد مسموم کرد، حضرت رضا (علیه‌السلام)، از‌ ام احمد امانت‌ها را خواست. ‌ام احمد گفت: وای پدرت شهید شد؟ فرمود: «آری؛ اکنون از دفن او فارغ شدم، آن امانت‌هایی که پدرم موقع رفتن به بغداد در اختیارت گذاشت بیاور، من جانشین او و امام به حق بر جن و انس هستم». ‌ام احمد گریبان چاک‌زده، امانت‌ها را تحویل داد و با آن‌جناب به امامت بیعت کرد. [۶]

کشف مزار احمد ابن موسی

تارنمای خبرآنلاین به نقل از صفحه ۱۹۲ کتاب قیام سادات علوی تألیف علی اکبر تشید می‌نویسد: «تا زمان امیر عضدالدوله دیلمی کسی از مقبره احمد ابن موسی اطلاعی نداشت و آنچه روی قبر را پوشانده بود تل گلی بیش به نظر نمی‌رسید که در اطراف آن، خانه‌های متعدد ساخته و مسکن اهالی بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‌ای گلی داشت و در هر شب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح روشن است، چند شب جمعه مراقب می‌بود، روشنایی چراغ به همین کیفیت ادامه داشت با خود اندیشید شاید در این مکان، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاءالله باشد، بهتر آن است که امیر عضدالدوله را بر این امر آگاه نمایم، هنگام روز پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله دیلمی رفت و کیفیت آنچه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش در تعجب شدند. درباریان که این موضوع را باور نکرده بودند، هر کدام به سلیقه خود چیزی بیان کردند. اما امیر گفت:اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن می‌روم تا از موضوع آگاه شوم. چون شب جمعه فرا رسید شاه به خانه پیرزن آمده و دور از خدم و حشم آنجا خوابید و پیرزن را فرمود هر وقت چراغ روشن گردید مرا بیدار کن. چون ثلث آخر شب شد پیرزن بر حسب معمول روشنایی پرنوری قوی تر از دیگر شب‌های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده بود بر بالین امیر عضدالدوله آمده و بی‌اختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ». و از آن به بعد به شاه چراغ معروف گردید[۱۲][۱۳]

روز بزرگداشت

در سال ۱۳۸۶ با تصمیم شورای فرهنگ عمومی استان فارس، ۶ ذی‌القعده در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد فاطمه معصومه و علی ابن موسی الرضا به‌عنوان روز بزرگداشت احمد بن موسی شاهچراغ تعیین شد.[۱۴][منبع نامعتبر؟]

حرم احمد بن موسی مشهور به شاه‌چراغ

مجموعه آرامگاهی در مرکز شیراز است که بنا بر اعتقاد شیعیان، احمد بن موسی، پسر ارشد موسی کاظم، امام هفتم شیعیان و همچنین محمد بن موسی، از برادران علی بن موسی الرضا در آن دفن شده‌اند.[۱] این حرم پس از حرم علی بن موسی و فاطمه معصومه، سومین حرم پراهمیت برای شیعیان در ایران به‌شمار می‌آید.[۲] او در راه پیوستن به برادر خود به سوی خراسان سفر نمود ولی توسط افراد مأمون عباسی در شهر شیراز کشته شد.[۳] . آرامگاه محمد بن موسی برادر احمد ابن موسی نیز در صحن جامع شاهچراغ قرار دارد که به سبک معماری آذری بنا شده‌است.[۴][۵] . خیابان‌هایی که به حرم دسترسی دارد خیابان‌های لطفعلی‌خان زند، سه راه احمدی و ۹ دی می‌باشد.

فرزندان احمد ابن موسی

بسیاری از علمای انساب احمد بن موسی را بدون فرزند دانسته‌اند[۹]؛ اما بر خلاف آنان بعضی وی را دارای فرزند دانسته‌اند، ضامن بن شدقم برای وی چهار فرزند به نام‌های محمد، علی، عبدالله و داود نقل کرده‌است.[۱۰] عباس فیض قمی امامزاده ابراهیم مدفون در قم را فرزند احمد بن موسی می‌داند.[۱۱] .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: احمدبن موسی شاهچراغ ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

امامزاده ها و زيارتگاه های شهرستان شيراز

در شهر شیراز امامزاده های معروفی اعم از شاه چراغ، شاه میر علی بن حمزه، بی بی فاطمه بن الحسن، بی بی نقره پوش، آرامگاه علی بن حمزه بن موسی کاظم، سید علاء الدین حسین، شاه داعی الی الله، سید میر محمد، امامزاده زنجیری، شاهزاده قاسم و ... وجود دارند.

شاه میر علی بن حمزهامامزاده زنجیری شاه چراغ سید میر محمد بی بی فاطمه بنت الحسنسید علاء الدین حسینامامزاده رضاسید تاج الدین غریب شاه قیس امامزاده شاه علیامامزاده جمال الدینشاهزاده محمد امامزاده بی بی دخترانامامزاده ابوطالب سید جعفر شاهزاده قاسم بی بی نقره پوش سید صادقبقعه شاه داعی الله سید محمد سید میر آخر نور محمد .

دو امامزاده دیگری که در حرم شاهچراغ مدفون اند

تصاویر از حرم مطهر حضرت محمد بن موسی کاظم(ع) که در شیراز به سید میر محمد مشهور است. محمد بن موسی کاظم(ع) که در شیراز به سید میر محمد مشهور است فرزند امام هفتم شیعیان حضرت موسی بن جعفر(ع)است. وی با برادرش احمد بن موسی(ع) از یک مادرند. او در بین شیعیان به فردی قائم اللیل، صائم النهار، اهل فضل و صلاح و تقوی شناخته شده. در زمان خلافت مأمون عباسی به همراه برادرش احمد بن موسی و شیعیان و نزدیکان اهل بیت به قصد دیدار برادرشان امام رضا(ع)از مدینه به سمت توس حرکت می‌کنند و در جنگ سختی که بین ایشان با سپاه قتلغ حاکم عباسی فارس در گرفت از بنی هاشم عده‌ای کشته و عده‌ای هم موفق می‌شوند به شیراز رفته و آنجا مخفی شوند، سید میر محمد از جمله افرادی بود که توانست در این وقایع مخفی شود. سرانجام محمد بن موسی کاظم(ع) در سال 202 قمری به شهادت می رسد. آنچه مسلم است وی در خفا به کتابت قرآن مشغول بوده‌است و از همین راه بندگان زیادی را آزاد فرمودند. چنانکه گویی از کثرت عبادت به «محمد عابد» مشهور گردیدند. در کنار ضریح مطهر حضرت محمد بن موسی کاظم(ع) ضریح کوچکی نیز وجود دارد که متعلق به حضرت سید ابراهیم(ع) است. به روایتی سید ابراهیم(ع) مشهور به فرزند حضرت محمد بن موسی کاظم(ع) است.

امامزاده سید میرمحمد شیراز

امامزاده «سید میرمحمد بن موسی» معروف به سید میرمحمد عابد، فرزند امام موسی کاظم (علیه‌السلام) است، که مزارش در شیراز و در نزدیکی آرامگاه برادرش احمد بن موسی (شاهچراغ) قرار دارد. محمد بن موسی بن جعفر مشهور به سید میر محمد عابد از فرزندان امام کاظم(ع) و امامزادگان مورد توجه در ایران است که به همراه تعدادی از بنی‌هاشم برای دیدار امام رضا(ع) از مدینه به ایران رفت، اما به دستور مامون عباسی کاروانشان در شیراز متوقف شد و در آنجا به شهادت رسید و مدفون شد. مقبره وی، در نزدیکی حرم شاه‎چراغ قرار دارد. تاریخ ولادت وی مشخص نیست. پدرش موسی بن جعفر(ع)، امام هفتم شیعیان است. وی و احمد بن موسی و حمزه بن موسی از یک مادر به نام ام احمد هستند.[۱] . او به محمد عابد معروف است به گفته سید محسن امین این لقب را امام کاظم(ع) به وی داد، زیرا وی اهل نماز و تهجد بود و بیشتر روزها را روزه می‌گرفت.[۲] . طبق بعضی از گزارش‌ها محمد بن موسی همیشه باوضو، اهل شب‌زندهداری و عبادت بوده است.[نیازمند منبع] از هاشمیه کنیز رقیه موسی بن جعفر(ع) نقل شده که هر وقت وی را می‌دیدم آیه «کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون؛ و از شب اندکی را به خواب می‌رفتند»[نیازمند منبع] به خاطرم می‌آمد.[۳] . به گفته طبرسی او مردی پرهیزکار و صالح بود.[۴] عبدالله مامقانی رجال‌نویس شیعه، او را از راویان احادیث اهل‌بیت(ع) شمرده است.[۵]

نسب و شخصیت

طبق منابع تاریخی و کتاب­های انساب و رجال، سید میرمحمد بن موسی، احمدبن موسی و حمزه از یک مادر هستند و مادر گرامی آن­ها "امّ احمد" است. ابونصر بخاری در «سرّالسلسلة العلویة» و ابن عنبه در «عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب»، می­ نویسند در نَسَب و اعقاب محمد بن موسی(ع) هیچ اختلافی نزد علمای انساب و مورخان وجود ندارد. حضرت سید میر محمد بن موسی (ع)، اهل تهجد و روزه، و اهل فضل و صلاح و تقوی بود و به سبب کثرت عبادت به "میرمحمد عابد" مشهور شد. برخی نیز وی را "صالح" نامیده ­اند.[۱] صاحب «اعلام الوری» در فضیلت و منقبت وی می ­گوید: "او مردی پرهیزکار و صالح بود."[۲] . شیخ مفید در «الارشاد» می­ گوید: "محمد بن موسی ­الکاظم (ع) شخصیتی بزرگوار و صاحب بخشش و خیر و نیکی ­بود. خبر داده است مرا ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی که او گفت: بیان کرده است برایم جدم بر اینکه هاشمیه کنیز رقیه دختر موسی بن جعفر)ع) گفته است: محمد بن موسی(ع) دائم الوضو می ­بود و اکثر اوقات را به نماز می­ گذرانید. ساعات شب او در تجدید وضو و یا در اقامه نماز بسر می برد، زیرا پیوسته شنیده می­ شد صدای ریزش آب وضو که به صورت می­ ریخت. مقداری از شب را به نماز اشتغال داشت، پس ساعتی ساکت و آرام شده باز برمی­ خواست و صدای ریختن آب جهت تجدید وضو به گوش می­ رسید و به نماز می ­ایستاد و این جریان همچنان تا صبح ادامه داشت و چون آن حضرت را ملاقات می ­کردم بلافاصله به یادم می­ آمد قول خدای تعالی را که می ­فرماید: صاحبان تقوی را عادت چنین است که کمی از شب را خوابیده و بعد از آن به عبادت و بندگی پروردگار خود می­ پردازند."[۳] . مرحوم سلطان الواعظین می­ گوید: "سید میر محمد عابد فرزندانی داشت که مهمترین آنها از نظر علم و زهد و پرهیزکاری، «ابراهیم مُجاب» بوده که مفتخر به جواب سلام گردید.[۴] سید مجاب بعد از وفات پدر بزرگوارش به عزم زیارت اجداد طاهرین، به خصوص حضرت امیرالمؤمنین)ع) که قبر مبارکش تازه کشف شده و در آن اوان شهرت تامی پیدا نموده بود، عازم عتبات گردید".[۵]

هجرت به ایران

میر محمد بن موسی(ع) و احمد بن موسی)ع) در زمان خلافت مأمون عباسی به همراه شیعیان و نزدیکان اهل بیت به قصد دیدار برادرشان حضرت رضا(ع) از مدینه به سمت طوس حرکت می ­کنند و وارد شیراز می شوند که با جنگی نابرابر از سوی حاکم آن منطقه رو به رو گردیدند. آن­ها پس از مقابله و کشمکش­هایی و بعد از شهادت عده ­ای از بنی هاشم، به طور پراکنده در زوایایی مخفی شدند. سید میرمحمد عابد(ع) نیز همچون برادرش احمد بن موسی(ع) به زندگی مخفی روی آورد. از بررسی برخی متون به جای مانده مانند «الارشاد»، «الأصیلی» و «تنقیح المقال»، روشن می­ شود که حضرت سید محمد عابد(ع) در خفا به کتابت قرآن مشغول بود و از همین طریق بندگان زیادی را آزاد کرد. همچنین او زاهدی عالم و راوی حدیث بوده است. علامه مامقانی، وی را از جمله راویان احادیث اهل بیت می ­شمارد.[۶] . درباره چگونگی رحلت و یا شهادت سید میر محمد عابد، اقوال متفاوتی وجود دارد. برخی از منابع بر شهادت وی پس از جدال و کشمکش حاکم فارس با یاران احمد بن موسی(ع) تأکید دارند و برخی از منابع از رحلت و درگذشت وی با مرگ طبیعی حکایت می­ کنند. چنانکه صاحب «شب­های پیشاور» می ­نویسد: "جناب سید امیر محمد عابد که در گوشه انزوا اشتغال به عبادت داشت، به أجل طبیعی از دنیا رفت."[۷] . صاحب «ریاض الأنساب» نیز می ­نویسد: سید میر محمد بن موسی الکاظم(ع) از جمله برادران و همراهان شاهچراغ است. وقتی که امامزادگان را به تزویر داخل شهر شیراز کردند و تفرقه میان آن­ها انداختند، سید میرمحمد را در همین موضع که مدفن آن بزرگوار است نزدیک "بازار بزرگ آقا" که بازار بین ­الحرمین نیز می­ گویند شهید کردند و در همان موضع مدفون ساختند و آن بزرگوار را قدری رفیع و آثاری بدیع است.[۸]

مخفی بودن در شیراز

بعضی گفته‌اند وی به دلیل ظلم وستم عباسیان به شیراز متواری شده و در آنجا به کتابت قرآن مشغول بود و در آمد حاصل از آن را صرف آزادسازی بردگان می‌کرد. گفته‌اند هزار برده از این طریق توسط وی آزاد شد.[۶]

شهادت

سید محمد به همراه شاه‎چراغ و تعداد دیگری از شیعیان و بنی‌هاشم، از مدینه به قصد دیدار با امام رضا(ع)، به سوی ایران حركت کردند، چون خبر ورود قافله آنان به مامون رسید، به دستور مأمون کاروان در شیراز متوقف شد و پس از شنیدن خبر شهادت امام رضا(ع) در سراسر ایران متفرق شدند.[۷] اما سید محمد در شیراز ‌ماند. برخی از منابع از شهادت وی به همراه برادرش شاه‌چراغ در درگیری که بین آنها و کارگزار مامون به نام قتلغ خان در شیراز رخ داد، خبر دادهاند.[۸] با این وجود برخی از منابع از درگذشت وی با مرگ طبیعی حکایت می‌کنند.[نیازمند منبع]

آشکار شدن قبر محمد بن موسی

حدود سنه ۷۲۵ ه.ق. میرزا عنایت الله دستغیب، نوری در خانه خویش مشاهده می­ کند و بعد از جستجو به لوح قبری برمی­ خورد و مشخص می­ شود که جسد مطهر حضرت سید امیرمحمد در این خانه مدفون است. میرزا عنایت ­الله دستغیب بانی بارگاه این بزرگوار می­ شود و چندین خانه از اطراف خریده و آن را توسعه می­ دهد و بعد هم مقداری املاک بر آن وقف می­ نماید.

در برخی از منابع آمده است که قبر مطهر محمد بن موسی(ع) همچون دیگر برادرانش سال­ها مخفی بود تا اینکه در زمان "اتابک بن سعد زنگی" در محله "باغ قتلغ" در همان محلی که حضرت احمد بن موسی)ع) به شهادت رسیده بود قبر ایشان نیز آشکار شد.

بارگاه حضرت سید میرمحمد(ع)، در قسمت شرقی حرم مطهر احمد بن موسی(ع) واقع است. در عهد نادرشاه افشار و به حکم وی، این بقعه مرمت شده است. در سال ۱۲۹۶ ه. ق. به دست سلطان نادر خان و پس از او در سال ۱۳۰۶ ه.ق. به دستور شاهزاده اویس میرزا فرزند فرهاد میرزا (عموی ناصرالدین شاه)ضریحی زیبا از نقره ساختند و بر روی قبر مطهر محمد بن موسی(ع) نصب نمودند. صحن بارگاه این امامزاده والامقام همچون صحن و بیوتات حرم احمد بن موسی با چینشی هنرمندانه آیینه کاری شده است. خطاطان هنرمند با خطوط نسخ و ثلث جلوه معنوی دیگری به حرم مطهر محمدبن موسی(ع) بخشیده اند.

مدفن محمد بن موسی(ع)

شیراز: مجلسی در بحارالانوار به نقل از حمدالله مستوفی در نزهة القلوب و جزایری در النعمانیة، مدفن محمد بن موسی(ع) را در شیراز ذکر کرده‌اند.[۹] در فاصله ۲۰۰متری شرق امامزاده شاهچراغ قرار دارد.[۱۰]

اراک:در روستای میقان اراک، امامزاده‌ای به نام محمد عابد مدفون است که به اعتقاد اهل محل، مدفن محمد بن موسی(ع) است،[۱۱] اما فیض قمی معتقد است در این بقعه محمد بن احمد بن هارون بن موسی(ع) دفن شده‌است.[۱۲]

گناباد: در شهر کاخک ۲۴ کیلومتری شهر گناباد، امامزاده‌ای مدفون است که به اعتقاد برخی متعلق به محمد بن موسی(ع) است اما بنا بر اقوال متواتر مدفون در این بقعه محمد بن موسی بن احمد بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسی(ع) است.[۱۳]

تفرش: بقعه‌ای در تفرش نزد اهالی آن به امامزاده محمد بن موسی(ع) معروف است، اما بنا بر قراینی شخصیت مدفون در آنجا یکی از نوادگان امام سجاد(ع) است.[۱۴]

دیگر شهرها: همچنین در شهرهای شهرضا، شهرستان نور، دامغان، خرم‌آباد، همدان، دزفول (معروف به سبز قبا(، ساوه و بابل امامزادگانی مدفونند که نزد اهالی منتسب به محمد بن موسی(ع) هستند.[نیازمند منبع]

حرم محمد بن موسی در شیراز

حرم محمد بن موسی قبلاً دارای صحن و حیاط مستقل بوده است که از طریق بازار بین الحرمین به صحن مطهر حضرت شاهچراغ(ع) ارتباط داشته است. از اوایل دهه شصت، به حرم ایشان نیز توجه خاص معطوف گردید و تعمیرات اساسی در آن انجام شد. با توجه به کمبود فضای سرپوشیده حرم مطهر حضرت سید میر محمد(ع)، سالن جدید بالای سر ضریح مطهر احداث گردید و مورد بهره برداری قرار گرفت.هم‌چنین بازار بین این دو حرم نیز تخریب شد و آرامگاه سید میر محمد(ع)، برادر شاهچراغ(ع)، در ضلع شمال شرقی حرم احمد بن موسی(ع) قرار گرفت.[نیازمند منبع] ایوان حرم محمد بن موسی نیز وسعت یافت و نوسازی شد. این ایوان چهار ستون دارد و ایوان حرم شاه چراغ ۱۰ ستون دارد.[نیازمند منبع] . ساخت اولین گنبد را به زمان ظهیرالدوله نسبت می‌دهند و در عهد نادر شاه افشار چون بنای خرابی داشته است همزمان با بقعه مرمت می­گردد. سطح گنبد حدود ۲۵۲ متر مربع، ارتفاع آن ۱۲ متر و حداکثر قطرش ۱۰ متر می­‌باشد که به شکل بسیار زیبایی با کاشی تزیین گردیده است.[نیازمند منبع] . در سمت چپ قبر او، مرقد کوچکی است و در آن لوحی که بر روی آن نقش است: ابراهیم بن محمد بن موسی و می­گویند فرزند آن حضرت است.

معروف‌ترین فرزند وی ابراهیم معروف به سید ابراهیم مجاب است که در حرم امام حسین(ع) مدفون است.[۱۹]

امامزاده سید تاج الدین غریب شیراز

«امامزاده سید تاج‌الدين غریب» از نوادگان امام علی علیه‌السلام، در محله‌ی دروازه کازرون، در شهر شیراز واقع شده است. نسب شریف سید تاج‌الدین با شش واسطه از طریق حضرت عباس علیه‌السلام به امام علی علیه‌السلام می‌رسد؛ نسب ایشان چنین است: سید تاج‌الدین بن جعفر بن فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام. سید تاج‌الدین غریب از عموزادگان احمد بن موسی علیه‌السلام (شاهچراغ) بود که همراه با کاروان ایشان وارد شهر شیراز می‌شود، و سرانجام در مکان فعلی -که اکنون آرامگاه اوست- به شهادت می‌رسد. روزهای سه‌شنبه روز زیارتی این امامزاده بزرگوار است؛ شیرازی‌ها این امامزاده را حاجی سید غریب می نامند. این بقعه شریفه محل استجابت دعاست و مردم در منازعه و مرافعه به آن تربت رفته و قسم می خورند. مرقد آن بزرگوار همواره محل گره گشایی از مشکلات مردم و حوائج زائران بوده است. بنای اولیه این بقعه که دارای گنبدی نیلوفری است در سال های قبل از روی کار آمدن قاجار ساخته شده و این بنا در ۱۱ دی‌ماه ۱۳۸۰ به عنوان یکی از آثار ملی به ثبت رسیده است است. ورودی حرم در بزرگ چوبی قرار دارد که بعد از یک دالان کوتاه به یک حیاط کوچک می‌رسد. در سردر ورودی نیز کاشی هفت‌رنگ استفاده شده و بر روی آن‌ها تصاویر گل و بوته نقش بسته است. بر روی برخی از آن‌ها آیات قرآنی و احادیث به خط ثلث نگاشته شده و بر روی برخی دیگر تصاویر وقایع کربلا نقش بسته است. بر روی در ورودی که چوبی و منبت‌کاری شده نیز احادیثی به صورت منبت نقش بسته است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: احمدبن موسی شاهچراغ ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 9:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

صالح بن موسی کاظم (ع)؛ امامزاده‌ای با کرامات فراوان

پنجم ذیقعده و روز بزرگداشت حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) است.

حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) فرزند بلافصل امام هفتم شیعیان و برادر گرامی حضرت امام رضا (ع) و حضرت فاطمه معصومه (ع) است.

آن حضرت از جمله سادات عالی رتبه و از امامزادگان صحیح النسبی است که پس از توطئه مامون عباسی در فراخواندن امام رضا (ع) به مرو، با دستور امام رضا(ع) و با چند هدف از جمله دیدار با مردم و شیعیان و همچنین دیدار و زیارت امام رضا (ع) و با همراهی حدود 100 نفر از شیعیان و دوستداران امام رضا (ع)، از مدینه به سمت خراسان حرکت می‌کنند که در راه گذر از دشت بزرگ ساوجبلاغ -که در آن روزگار از مناطق ری و در راه عراق به مرو قرار داشته است-، دچار شبیخون دشمنان شده و شماری به شهادت می‌رسند و گروهی متواری می‌‌شوند.

از جمله افرادی که در این تعقیب و گریز به شهادت می‌رسند، حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) است که مردم و علاقه‌مندان به خاندان عصمت و طهارت، پس از این واقعه جانسوز، پیکر مطهر ایشان را در همان منطقه و در کنار درختی کهنسال به خاک می‌سپارند که امروزه با نام بارگاه امامزاده صالح در منطقه تجریش تهران، زیارتگاه مومنین و مومنات و یکی از باشکوه‌ترین و مشهورترین امامزاده‌های ایران اسلامی و از شلوغ‌ترین و پر مراجعه‌ترین زیارتگاه‌های پایتخت است.

می‌گویند درگذشته‌های دور و به دلیل عدم دسترسی به وسیله نقلیه و صعب العبور بودن تجریش در زمستان، زائران آن مکان مقدس، با خود نمک می‌آوردند و در مسیر می‌پاشیدند تا راه را برای خود و دیگر زائران باز کنند که از آن تاریخ به بعد، نمک هم جزو نذریات آن بقعه شد و زائرانی که استطاعت مالی نداشته و ندارند، نمک را نذر امامزاده صالح (ع) می‌کنند.

باید گفت بنای اولیه و اصلی بقعه و بارگاه این برادر بزرگوار حضرت معصومه(س)، در قرن پنجم هجری قمری ساخته شده است که البته چند بار توسط دشمنان و معاندان اهل بیت و حتی یک‌بار در زمان حمله مغول، ویران شد؛ اما دوباره با همت مریدان و شیعیان اهل بیت (ع) تجدید بنا شد و در زمان صفویه هم به وسعت این امامزاده افزوده شد.

همچنین در داخل حریم وسیع امامزاده، صندوقی چوبین وجود دارد که متعلق به دوران صفویه یا افشاریه است و بسیار جلب توجه می‌کند.

این بارگاه منور پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هم، وسعت بیشتری یافت و گنبد بزرگتری هم برای آن ساخته شد و همچنین دو گلدسته هم از دهه 80 به بعد، به صحن آن اضافه شده است.

لازم به ذکر است که از شاخصه‌های این امامزاده واجب التعظیم، حضور فراوان دختران جوان به عنوان زائر در این مکان مقدس است که بارگاه برادر حضرت معصومه (س) را برای طلب حاجتشان بر می‌گزینند و با اهدای نان و پنیر و سبزی و یا خرما و یا نذر نمک، آن حضرت را واسطه خود و خدا قرار می‌دهند تا ان شاء الله به خواسته‌های خود دست یابند.

جمعی از خاندان حضرت ثامن الحجج (ع) شامل تعداد زیادی از خواهران و برادران آن حضرت و همچنین تعدادی از دوستداران و شیعیان اهل بیت (ع)، از مدینه به سمت مرو حرکت کردند که به گواهی تاریخ، در ابتدای مسیر با هم بودند و پس از ورود به ایران، در قالب کاروان‌های مختلف و در مسیرهای متنوع، به سوی مرو حرکت کردند تا هم دیدار بیشتری با عموم مردم داشته باشند و هم احتمال دسترسی دشمنان به همه آنان کمتر شود. حضرت معصومه (س) به ساوه آمد و سپس راهی قم شد

حضرت صالح بن موسی (ع) هم مسیر ری و دشت ساوجبلاغ را در پیش گرفت

البته این احتمال هم داده شده است که دلیل جدایی افراد حاضر در کاروان برادران و خواهران امام رضا (ع)، حمله‌های متعدد دشمنان به آنها بوده است که عملا موجب متفرق شدن آنان شده است.

با سنگدلی حاکمان عباسی در ایران، بسیاری از خواهران و برادران امام رضا (ع) در ایران مورد تعقیب قرار گرفتند و در سفر به مرو، رحلت کردند یا به شهادت رسیدند که با همت برخی از دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، امامزاده‌های متعددی از خاندان حضرت موسی بن جعفر (ع) و از خواهران و برادران امام رضا (ع) در ایران بنا شد که حرم مطهر حضرت معصومه (س) در قم، حرم مطهر حضرت احمد بن موسی(ع) در شیراز و حرم مطهر حضرت صالح بن موسی (ع) در تهران از آن جمله است.

حضرت صالح بن موسی کاظم (ع)فرزند امام موسی کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع)و حضرت معصومه (س)بوده اند و در شمار سادات با منزلت و عالی رتبه به شمار می‌آمدند که گفته می‌شود در اواخر قرن دوم به سمت ایران حرکت کردند و هنگام رسیدن به شمیران، به شهادت رسیدند و در همان منطقه دفن شدند و ساکنان آن جا به خاطر این که ایشان منتسب به ائمه اطهار (ع) بودند برای ایشان بارگاه و مرقد بنا می‌کنند و در ایام سال، به آن جا پناه می‌برند و به ایشان متوسل می‌شوند.

سید مرتضی علم الهدی رازی، یکی از فقهای شیعه نوشته است: «امام موسی بن جعفر (علیه السلام) دارای فرزندان زیادی بوده اند. یکی از آنان صالح ابن موسی الکاظم (علیه السلام) است که در اواخر قرن دوم از عراق به سمت ایران کوچ می‌کند. گویا شخصی به نام حسن بهبهانی در پل کرخ، که امروز به کرج مشهور است در تعقیب امامزاده بوده و، چون خدای تعالی درجه شهادت برای ایشان نوشته بود، در باغ جنت گلشن، زیر درخت چنار بزرگی نزدیک چشمه ساری ایشان را به شهادت می‌رسانند

درباره حادثه تلخ و شهادت امامزاده صالح (ع)، گزارش‌های متفاوتی در روایات اسلامی آمده است. در یک گزارش آمده که امامزاده صالح به همراه ۱۰۰ تن از یاران امام رضا (ع) از مدینه به‌سوی ایران حرکت کردند. در مسیر سفر، در منطقه ساوجبلاغ امام زاده صالح به طرز ناگهانی مورد حمله قرار گرفتند. در جریان این درگیری، حضرت صالح بن موسی الکاظم (ع) به درجه شهادت نائل شد و جسم ایشان به منطقه تجریش منتقل شده و در آنجا به خاک سپرده شد.

در یک گزارش دیگر ذکر شده که امامزاده دیگری با نسبت به امامزاده صالح (ع)در اردبیل وجود داشته و او در این شهر زندگی می‌کرده است. بعد از شهادت، سر این امامزاده به حکومت فرستاده شد و دوستداران اهل‌بیت این سر را به یک روستای نزدیک به ری، یعنی تجریش، برای دفن ارسال کردند؛ ازاین‌رو، برخی اعتقاد دارند که بدن امامزاده صالح در اردبیل و سر ایشان در تجریش دفن شده باشد.

روایت سوم این‌گونه است که حضرت صالح بن موسی (ع) پس از شنیدن خبر ولیعهدی امام رضا (ع) در اواخر قرن دوم هجری قمری، از عراق به‌سوی ایران حرکت کرد. او که به سمت شمیرانات حرکت می‌کرد، در باغ گلشن در تجریش، زیر چناری بزرگ، نزدیک به یک چشمه‌سار، به دست حسن بهبهانی شهید شد. اهالی متدین تجریش به احترام اهل‌بیت ایشان را در همان نقطه به خاک سپردند که در طول زمان، منبع برکت و خیراتی برای ساکنان این منطقه شد.

مسئولان و مدیران امامزاده صالح تجریش، پنجم ذی‌القعده را به‌عنوان روز بزرگداشت این امامزاده تعیین کرده‌اند و هر سال در این تاریخ مراسمی جشنی برگزار می‌کنند. در مجموع، نسبت به شهادت امامزاده صالح (ع)، گزارش‌های متفاوتی وجود دارد که هرکدام از آنها نشان‌دهنده ارتباط این مقام با اهل‌بیت اسلام هستند.

در کتاب کنز الانساب دربارهٔ نسب امامزاده صالح آمده‌است: «امامزاده صالح فرزند امام موسی کاظم و متولد پنجم ماه ذی‌القعده است؛[۹] که به شهرری آمده و در روستای تجریش ایشان را به قتل رسانده‌اند.» در زیارت‌نامه وی نیز بدین موضوع اشاره شده‌است. همچنین کتیبه قدیمی ای که در گذشته بر سردر ورودی رواق نصب بوده‌است، این نکته را مورد تأکید قرار می‌دهد.

طبق اسناد موجود در کتب تاریخی علم انساب این امامزاده در اردبیل می‌زیسته‌است که پس از کشته‌شدن سر او از تن جدا و برای حاکم ری فرستاده می‌شود و شیعیان، سر این امامزاده را در روستایی نزدیک شهرری)تجریش امروزی) به خاک سپرده و همینک این امامزاده دارای دو زیارتگاه می‌باشد.[۱۰]

گفته شده‌است که فرزندان وی نیز به همراه او به ری آمده‌اند و بدین‌جهت برخی بقعه‌ها در تهران به او منسوب است.[۱۱]

کتاب مراقد المعارف[۲۶] و بحر الانساب، امامزاده صالح(ع) را فرزند امام موسی کاظم(ع) و برادر امام رضا(ع) دانسته است که پس از اعلام ولایتعهدی امام رضا(ع)، به همراه دیگر برادرانش از بغداد به‌سمت خراسان حرکت کردند، تا آنکه وارد شمیران شد و در تجریش به‌دست شخصی به شهادت رسید.[۲۷] پایگاه جامع امامزادگان نیز به استناد کتاب‌های ریاض الانساب، کنز الانساب، حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ناسخ التواریخ، انوار المشعشعین، منتخب التواریخ، آثار تاریخی تهران و جغرافیای تاریخی شمیران، امامزاده صالح(ع) را فرزند بلافصل موسی بن جعفر(ع) به شمار می‌آورد.[۲۸]

عظیمی‌پور در مقاله امامزاده صالح در دانشنامه فرهنگ مردم ایران، این نظریه را نیز مطرح می‌کند که احتمال دارد امامزاده صالح(ع) نه فرزند امام موسی کاظم(ع)، بلکه یکی از نوادگان وی باشد و نام پدران در نسب‌نامه افتاده باشد.[۲۹] محمد شریف‌رازی نویسنده کتاب اختران فروزان ری و طهران ذکر می‌کند که برای این امامزاده شجره‌نامه‌ای نیافته، ولی او را به صورت اجمال، از اولاد پاکان دانسته است.[۳۰] .

در میدان عالی‌قاپوی اردبیل نیز فردی با نام امامزاده صالح دفن است که با نام صالح بن موسی‌الکاظم(ع)از او یاد می‌گردد. گفته می‌شود که او همان امامزاده صالح تجریش است که بدنش در اردبیل و سرش در تجریش دفن شده است.[۳۱]

مرقد امامزاده صالح در کنار میدان تجریش،[۲۱] واقع در ضلع جنوب شرقی،[۲۲] از امامزاده‌های منطقه شمیران و شمال تهران است. ورودی شمال، شمال غربی[۲۳] و شرقی امامزاده به بازار تجریش باز می‌شود و از آنجا به تکیه تجریش راه دارد و ورودی غربی رو به پایانه حمل‌ونقل شهری است.[۲۴] در شمال صحن نیز مسجدی به مساحت یکصد متر مربع وقف شده است.[۲۵]

تا کنون حدود 10 هزار و پانصد مقبره امامزادگان در ایران شناسایی شده است و البته از این تعداد 8 هزار مقبره فاقد شناسنامه و شجره نامه هستند و امید است نامگذاری این روز به نام تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکه منشأ خیر و برکات برای ملت مسلمان ایران و شیعیان باشد و زمینه بهره‌مندی هر چه بیشتر آحاد مختلف مردم از فیوضات معنوی و روحانی بقاع متبرکه امامزادگان فراهم شود.تاریخ دقیق روز بزرگداشت امامزاده صالح (ع) و تجلیل از امامزادگان

حضور امامزادگان در ایران سبب ترویج قرآن و عترت و اسلام شده است. در ایام دهه کرامت در ۳۱۷ امامزاده کل کشور ما همایش تجلیل و بزرگداشت امامزادگان را با حضور گسترده مردم و با سخنرانی خطبا و علما و ارائه مقالات پژوهشگران و مداحان داریم.

درباره اینکه چرا این همه امامزاده در ایران وجود دارد ؟ باید گفت : علتِ آن، خفقان و ظلمی بود که به آن ها روا می شد. همچنین دستور امام سجاد (ع) و امام صادق (ع) به فرزندان و نوادگان شان دلیل دوم است و دلیل سوم به خاطر هجرتی بود که علی بن موسی الرضا (ع) به ایران داشتند. همچنین مردم ما از همان ابتدا نسبت به اهل بیت (ع) و خاندان آنها یک محبت خاصی داشتند. در کشورهای دیگری مثل عراق و عربستان نیز امامزاده وجود دارد، اما به خاطر حاکمیت ظالم عربستان اجازه نمی دهند که آنها برای مردم معرفی شود، وگرنه در تاریخ وجود امامزادگان کاملا مشخص و ذکر شده است. از این تعداد امامزاده ای که در ایران وجود دارد، همه آن ها جزو فرزندان امامان نیستند؛ بلکه برخی از آنها جزو نوادگان و چند نسل بعدتر آنها هستند. حتی برخی از فرزندان ائمه (ع) هیچ گنبد و بارگاهی در ایران ندارند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام زاده صالح ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زیارت نامه امامزاده صالح

السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا السَّیِّدُ الزَّکِیُّ، اَلطّاهِرُ الوَلِیُّ، وَالدّاعِی الحَفِیُّ؛ اَشهَدُ اَنَّکَ قُلتَ حَقّاً، حَقّاً، وَنَطَقتَ حَقّاً وَصِدقاً، وَدَعوتَ اِلی مَولایَ وَمَولاکَ، عَلانِیَةً وَسِرًّا، فازَ مُتَّبِعُکَ، وَنَجا مُصَدِّقُکَ، وَخابَ وَخَسِرَ مُکَذِّبُکَ، وَالمُتَخَلِّفُ عَنکَ، اَشهَد لی بِهذهِ الشَّهادَةِ، لِاَکونَ مَنَ الفائِزینَ بِمَعرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ، وَتَصدیقِکَ وَاتِّباعَکَ، وَالسَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدی وَابنَ سَیِّدی. اَنتَ بابُ اللهِ المُؤتی مَنهُ، وَالمَأخوذُ عَنهُ، اَتَیتُکَ زائِراً، وَحاجاتی لَکَ مُستَودِعةً، وَها اَنَا ذا اَستَودِعُکَ دینی وَاَمانَتی، وَخَواتیمَ عَمَلی، وَجَوامِعَ اَمَلی اِلی مُنتَهی اَجَلی، وَالسَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُه.

سلام بر تو ای آقای پاک و پاکیزه و سرور من و ای دعوت کننده (به حق) به مهربانی، گواهی دهم که تو حق گفتی و به حق و راستی سخن کردی و (مردم را) آشکارا و نهان بسوی مولای من و مولای خودت دعوت فرمودی رستگار شد پیرو تو و نجات یافت تصدیق کننده ات و نومید و زیانکار شد تکذیب کننده ات و آن کس که با تو مخالفت کرد گواه باش برای من این گواهی را تا من بوسیله معرفت و اطاعت تو و تصدیق و پیروی کردنت از زمره رستگاران باشم و سلام بر تو ای آقای من و ای فرزند آقای من توئی درگاه خدا که از آن درآیند و (معالم دین را) از آن بگیرند آمده ام به درگاهت برای زیارت و حاجتهای خود را به تو سپرده ام و من اکنون به تو می سپارم دینم و امانتم و سرانجام کارهایم و همه آرزوهایم را تا پایان عمرم و بر تو باد سلام و رحمت خدا و برکاتش.

از یکی از قدیمی‌های شمیران که نه تنها خودش بلکه نسل در نسل او متعلق به این منطقه بوده و ارادت خاصی به ایشان داشته اند، نقل است: مشکلی مالی شدیدی پیدا کرده بودم و آه در بساط نداشتم و از طرفی هم، بدهکار بودم و باید بدهی ام را می‌پرداختم، چند بار از طلبکارم مهلت گرفتم و باز پول جور نشد. تا این که یک روز چهارشنبه به طلبکارم قول دادم شنبه صبح اول وقت پول را پرداخت کنم، تا روز جمعه هیچ خبری نشد، من بلند شدم لباس پوشیدم و به خانمم گفتم که می‌روم زیارت، وقتی از خانه بیرون می‌آمدم فقط ۴۷۰ تومان پول داشتم و با دل شکسته، ولی امیدوار به حرم حضرت صالح ابن موسی الکاظم علیه السلام آمدم. حدود اذان ظهر بود که رسیدم. نماز خواندم و بعد هم نماز حضرت موسی ابن جعفر (ع) را خواندم و با زبان خودمانی شروع کردم به راز و نیاز، و مشکلم را گفتم و به آقا عرض کردم که برای شنبه صبح اول وقت قول داده ام، شما به من کمک کن که مشکلم حل شود و بتوانم سر قولم بمانم. وقتی از حرم می‌آمدم بیرون بسیار سبک شده بودم و آرامش عجیبی داشتم و به خانه آمدم و ساعت ۱۲ شب، یکی از آشنایانی که من به هیچ عنوان مشکل مالی ام را با او در میان نگذاشته بودم، تلفن کرد و گفت: شما پول احتیاج داشتی چرا به من نگفتی؟ من یک مبلغی پول دارم اگر بیشتر لازم داری بگو. وقتی این خبر را به من داد خیلی منقلب شدم، گفتم: آقاجان ما از کرم شما خیلی شنیده ایم، خیلی دیده ایم، و حالا هم با تمام وجود حس کرده ایم. من به شما گفتم شنبه اول وقت و شما در اولین ساعات صبح شنبه پول را به من رساندید.

پیمان قدرتی هر سال برای ادای نذر مادرش به حرم امامزاده صالح(ع) می‌رود

ماجرای شفا گرفتن جوانی که قطع نخاع شده بود : پدرم مجبور شد برای پزشكان فیلیپینی ماجرا را توضیح دهد و بگوید برای شفای پسرمان به بزرگواری به نام امامزاده صالح(ع) متوسل شده‌ایم...

عقیق: معجزه‌های کوچک و بزرگ زيادی در مسیر زندگی هر یک از ما اتفاق می‌افتد اما بدون آنکه متوجه باشیم به‌راحتی از کنار بسیاری از آنها می‌گذریم؛ اتفاقاتی که ممکن است سبب نزدیکی بیشتر ما با خدا بشوند. در این بین شفای بیماران لاعلاج که خارج از يافته‌هاي علم پزشکی است، معجزه‌ای بیش نمی‌تواند باشد. یکی از این معجزات شفاي کودکی است که به لطف و کرم آقا صالح بن موسی الکاظم(ع) شفا گرفته. داستان بهبودی «پیمان قدرتی» پر از نکته‌هايی است که می‌تواند برای بسیاری از ما آموزنده و جالب باشد. او اکنون سال‌هاست که نوزدهم ماه مبارک رمضان به آستان مقدس امامزاده صالح(ع) می‌آید تا نذر مادرش را ادا کند.

همه چیز از یک تصادف مرگبار شروع شد؛ تصادفی که «پیمان قدرتی» را به کما برد. پیمان در آن زمان کودکی چندساله بود. به همین دليل حادثه‌ای را که برایش اتفاق افتاده به یاد نمی‌آورد اما برادر بزرگ‌تر پیمان (پژمان) که شاهد آن روزهای سخت بود تعریف می‌کند: «در آن زمان در محله خوش، خیابان طوس تهران زندگی می‌کردیم. مادرم من و پیمان را برای خرید به سوپر مارکت آن طرف خیابان طوس فرستاد. در همان هنگام ماشینی با سرعت زياد در خیابان باریک و یک‌طرفه طوس حرکت می‌کرد. من کمی جلوتر از پیمان در حرکت بودم که ناگهان صدای ترمز ماشین بلند شد. به عقب كه برگشتم، پیمان را ديدم كه بين آسمان و زمین بود و چند متر جلوتر پرتاب شد. این آخرین صحنه‌ای بود که از آن حادثه به‌یاد دارم. بعد از آن پدر و مادرم سراسیمه و آشفته پیمان را به بیمارستان لولاگر رساندند اما کادر پزشکی آنجا وضعیت او را حاد تشخیص داد و با آمبولانس او را به بیمارستان سینا فرستادند. پزشکان بیمارستان سینا نیز شرایط پيمان را بد تشخیص دادند و او را پذيرش نکردند. کم‌کم علائم حیاتی پیمان به حداقل می‌رسید، تا اینکه به کمک یکی از مسئولان بیمارستان سینا و نامه‌ای که به رئیس بیمارستان پارس نوشت، پیمان را به اين بیمارستان واقع در بلوار کشاورز منتقل کردند. در آن زمان بيشتر پزشکان بیمارستان پارس خارجی و فیلیپینی بودند و بیماران اورژانسی را پذيرش می‌كردند. در نهایت درمان پیمان از همانجا شروع شد. کادر پزشکی قوی‌اي از پزشکان فیلیپینی تشکیل شد. آنها سعی کردند او را از شرایط اضطراری و حادی که داشت نجات دهند و به زندگی برگردانند». پیمان قدرتی که کنار ضریح حرم امامزاده صالح(ع) نشسته، با چهره‌ای منقلب به حرف‌های برادر بزرگ‌ترش پژمان گوش می‌دهد. گویا برای نخستین بار است که این ماجرا را می‌شنود. پژمان قدرتی که خود را در تصادف برادرش مقصر می‌داند صحبت‌هایش را این‌گونه ادامه می‌دهد: «وضعیت حیاتی پیمان تا سه روز بسیار حاد بود و تمام علائم حیاتی‌اش به‌حداقل ممکن رسیده بود. از ناحیه نخاع به‌شدت آسیب دیده بود. مادرم برای بهبود پیمان هر نذر و نيازی که بلد بود انجام می‌داد. تا اینکه پس از سه یا چهار روز پزشکان موفق شدند با تجهیزات پزشکی و شوک‌ الکترونیکی تنفس پیمان را تا حدودی برگردانند. اما تا مدت‌ها ضربان قلب و سطح هوشیاری‌اش بسیار کم بود و سيستم عصبي‌اش از کار افتاده بود. پیمان با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کرد. بعد از چند روز که دیگر از طریق سرم هم امکان تغذیه به پیمان نبود و دستگاه تنفسی‌اش مشکل پیدا کرده بود، پزشكان در پایین گلویش سوراخی ایجاد کردند تا تنفس و تغذیه از طریق این سوراخ انجام شود. این وضعیت تا یک‌ماه ادامه داشت. بعد از آنکه پیمان از وضعيت حاد و اضطراری خارج شد، او را از بخش مراقبت‌هاي ویژه منتقل کردند. تا دو ماه یا بیشتر در حالت کما بود و هیچ تغییری در وضعیتش پیدا نشد. با گذشت سه ماه از این ماجرا، پزشکان قطع امید کردند و گفتند نگهداری او در این وضعیت امكان‌پذير نیست. می‌توانید او را به بیمارستان دیگری منتقل کنید. پدرم که در آن زمان کارمند وزارت بهداشت بود توانست با صحبت با چند نفر، پیمان را در همان بیمارستان نگه‌دارد». به گفته مادر پیمان، زمانی که او در کما بود و همه پزشکان از او قطع امید کرده بودند به پیشنهاد یکی از اقوام که خادم امامزاده صالح‌(ع) بود راهی آستان مقدس امامزاده صالح می‌شوند و او در آنجا به آقا متوسل می‌شود. رازونیازهاي مادر پیمان با خدا در حرم امامزاده صالح جواب می‌دهد و بعد از آنکه مادر برای عیادت پیمان به بیمارستان می‌رود، می‌بینند كه پیمان بعد از چهار ماه چشمانش را برای اولین بار باز کرده. از آن روز «پیمان قدرتی» وضعیت عمومی‌اش رو به ‌بهبود رفت اما اعضای بدنش همچنان ‌درست کار نمی‌کردند. پژمان می‌گوید: «بعد از بهبود نسبی پیمان که پس از 10‌روز از کما خارج شده بود او را با تمام وسایلی که به بدنش وصل بود از بیمارستان مرخص کردند و به خانه آوردند. پيمان به‌دليل آسيب‌ديدگي نخاع کاملا فلج شده بود و تنها عضوی که حرکت می‌داد چشمانش بود. تا آن زمان هنوز از طریق همان سوراخ زیر گلو و لوله‌ای که در مری‌اش ایجاد کرده بودند تغذيه می‌شد. یادم می‌آید زمانی که او را از بیمارستان مرخص می‌کردیم یکی از پزشکان به مادرم گفته بود کاری از دست ما برنمی‌آید. دعا کنید که خدا بچه دیگری به شما بدهد. وضعیت سختي بر فضای خانه ما حاکم بود. پدر و مادرم سختی‌های زیادی را متحمل شدند تا اختلالی در وضعیت خانه ایجاد نشود. مادرم به پیشنهاد اقوام‌ همچنان برای توسل و گرفتن شفای پیمان به امامزاده صالح می‌رفت. گویا مادرم نذر خاصی در حرم داشت. آن‌طور که خودش می‌گوید در حالی که بلند گریه می‌کرده به آقا گفته اگر پسرم را شفا دهی خودم او را می‌آورم و دور حرمت می‌چرخانم». پژمان قدرتی درحالی که سعی می‌کرد بغضش را پنهان کند، ادامه می‌دهد: «نزدیک یک‌سال از بیماری پیمان می‌گذشت. در وضعیت حرکتی او اثري از بهبودی پیدا نشده بود و مادرم با ناله‌ها و راز و نیازهای شبانه، شفای پیمان را از خدا می‌خواست. یک شب درحالی که مادرم خواب بود، پدرم بالای سرم آمد و از خواب بیدارم کرد. در چهره‌اش تعجب و شگفتی موج می‌زد. گویا هر کاری کرده نتوانسته بود مادرم را از خواب بیدار کند. پیمان از خواب بیدار شده و از پدرم آب ‌خواسته بود. هیچگاه آن شب را فراموش نمی‌کنم. پیمان با لیوان آن هم از طریق دهان آب نوشید و سپس خوابید. بعد از این ماجرا مادرم از خواب بیدار شد و وقتی پدرم این قضیه را برایش تعریف کرد باور نمی‌کرد. او فکر می‌کرد پدرم قصد دلداری‌اش را دارد و حتی شهادت من را هم قبول نداشت. صبح آن روز پدر و مادرم پیمان را خارج از دوره چک‌آپ هفتگی به بیمارستان پارس بردند. پزشکان تغییراتی را در آزمایشات و عکس‌های پیمان متوجه شدند. به همین دلیل با تعجب پرونده پزشکی او را بررسی کردند. حتی پزشك ارشد تیم پزشکی پیمان شخصا به دیدن او آمد و با دیدن عکس‌هايش گفت هیچ توضیحی برای این اتفاق ندارد. ضایعه نخاعی پيمان ترمیم يافته بود و علائم حیاتی‌اش نسبت به چند روز قبل متفاوت شده بود. حتی از مادرم پرسید شما چه کار کرده‌اید و چه چیز خاصی به فرزندتان داده‌اید؟ به‌عبارتي به‌دنبال آن بودند که ببینند از منظر علمی و پزشکی چه اتفاقی افتاده. در نهایت پدرم مجبور شد برای پزشكان فیلیپینی ماجرا را توضیح دهد و بگوید برای شفای پسرمان به بزرگواری به نام امامزاده صالح(ع) متوسل شده‌ایم. آنها گفتند مگر اینکه چنین اتفاقی افتاده باشد چراکه از لحاظ پزشکی هیچ توضیحی وجود ندارد». «پژمان قدرتی» درحالی که از خدا و آقا تشكر می‌کند، می‌گوید: «بعد از بررسی وضعیت پیمان توسط پزشکان، آنها به پدر و مادرم گفتند باید فرض کنید نوزادی یک یا دو ماهه دارید و باید حرف زدن و راه رفتن را به او از نو یاد بدهید. علاوه بر این، او را هر هفته برای بازبینی وضعیتش به بیمارستان بیاورید. حتی پرستار به مادرم گفته بود خداوند همان بچه دیگری را که دکتر گفته بود به شما داده. بعد از آن پیمان به فیزیوتراپی می‌رفت. او آرام‌آرام نسبت به همه چیز عکس‌العمل نشان می‌داد، می‌نشست و با دهان غذا می‌خورد. گویا واقعا پیمان تازه متولد شده بود چراکه نحوه صحبت کردن، اخلاق و حرکاتش عوض شده بود. پیمان قبل از این ماجرا بچه با‌انرژی و پرتحرکی بود. تا اینکه به‌همراه خانواده در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان برای ادای دین و نذورات به حرم امامزاده صالح(ع) رفتیم. صحنه عجیبی رخ داد که همه را شگفت‌زده و متاثر کرد». برادر پيمان درحالی که اشکش را پاک می‌کند، ادامه می‌دهد: «پیمان که بغل پدر بود، وقتی به داخل حرم رسیدیم خود را به زمین می‌اندازد و چهار دست و پا دو دور، ضریح امامزاده صالح(ع) را طواف می‌کند. مردم داخل حرم همه منقلب شده بودند و غوغایی در حرم ایجاد شد. یادم می‌آید مادرم می‌گفت نذر کرده بودم اگر پسرم شفا یابد، با دست خودم او را به دور حرم امامزاده صالح بگردانم اما او با دست و پای خودش دین من را ادا کرد. از آن به بعد هر سال خانواده ما روز نوزدهم ماه مبارک رمضان در این آستان مقدس سفره نذری پهن كرده و شکرگزاری می‌کنند». پیمان که شفایافته امامزاده صالح(ع) است بعد از صحبت‌های برادرش می‌گوید: «امامزاده صالح، امین، پزشک و بزرگ خانواده ماست ودر تمام زندگی‌مان ملجا و مأمن درد دل‌های ما بوده. زندگی مذهبی خود را مدیون آقا هستم». پژمان قدرتی نیز می‌گوید: «اتفاقی که برای پیمان افتاد به ما یاد داد که ناراحتی‌ها و اتفاقات تلخ همیشه در مسیر زندگی وجود دارند اما آنچه مهم است حکمت‌ها و نتایجی است که در آن نهفته است. توسل و ارتباط مستحکم ما با ائمه اطهار(عليهم‌السلام) و به‌خصوص امامزاده صالح(ع) از حکمت‌های این اتفاق بود». اکنون پیمان قدرتی یکی از معلمان نمونه دبستان پسرانه حمزه سیدالشهدا(ع) در منطقه 10 تهران است و شاگردان بسیاری زیر نظر او پرورش پیدا کرده‌اند. او حتی به‌طور خصوصی به بچه‌های توانبخشی درس می‌دهد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امام زاده صالح ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 8:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حَضرَتِ معصومه سَلامً عَلَیک - بانویِ مظلومه سَلامً عَلَیک

https://asharebageri.blogfa.com/post/481

***

ماه ذیقعده چه با شور و صفا آمده است

https://asharebageri.blogfa.com/post/472

***

سَلام بر دُختِ وَلِیِّ خُدا - عَمَّه و هَم اُختِ وَلِیِّ خُدا

https://asharebageri.blogfa.com/post/482

وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور | فاطمه معصومه علیها سلام

***

https://hedayat.blogfa.com/category/436

***

وبلاگ هدایت-حُجَّةُ الاسلام باقری پور | زیارتنامه حضرت معصومه

https://hedayat.blogfa.com/category/431

مفید در «ارشاد»، تعداد فرزندان حضرت امام کاظم ع را ٣٧ نفر (١٨پسر و ١٩دختر) نوشته است. اربلی در کشف الغمه ، ٣٨ فرزند(٢٠ پسر و ١٨ دختر) را برای آن حضرت ثبت کرده است،
که مشهورترین پسر امام رضا علیه السلام در مشهد و احمدبن موسی در شیراز و مشهور ترین دختر فاطمه معصومه علیه‌السلام در قم است

بغیر از امام رضا علیه السلام در مشهد و فاطمه معصومه علیه‌السلام در قم و احمد بن موسی شاه چراغ در شیراز امام زادگان دیگری از اولاد امام موسی بن جعفر علیه السلام در شهرهای ایران زیارتگاه شیعیان است

محمد بن موسی کاظم ملقب به سید میر محمد در شیراز
سید علاء الدین حسین مشهور به حسین موسی و حسین کوچک در شیراز
علی بن حمزة بن موسی کاظم درشیراز
امامزاده صالح بن موسی علیه‌السلام در تهران
امامزاده یحیی بن موسی علیه‌السلام در سمنان
امامزاده سید حمزه بن موسی علیه‌ السلام در تبریز
امامزادگان عبدالله و آمنه خاتون بن موسی علیهماالسلام در اراک
سید جلال‌الدین اشرف بن موسی علیه‌السلام در آستانه اشرفیه
امامزاده سید مظفر بن موسی علیه‌السلام در بندرعباس
امام زاده ابوالحسن موسی بن جعفر الجمال در تبریز
امامزاده جعفر بن موسی معروف به شاه جعفر علیه‌السّلام در قم
امامزاده جعفر بن موسی علیه‌السّلام در سناردک ورامین
امام زاده محمد بن موسی کاظم، معروف به سبزقبا در دزفول
امامزاده هارون بن موسی بن جعفر در کاشان
امامزاده یحیی بن موسی در سمنان
محمد بن موسی کاظم علیه‌السلام (معروف به سید محمد عابد) در میقان اراک و شیراز
امام زاده حسین بن موسی الکاظم(ع) در طبس
امام زاده محمدعابد بن موسی در کاخک گناباد، اراک، شیراز
امام زاده حمزه بن موسی ، پنج مزار در نقاط مختلف ایران به ایشان منسوب است.
۱- امام زاده حمزه شهرری واقع در جوار حضرت عبدالعظیم .
۲- - امام زاده حمزه کاشمر
٣- امام زاده حمزه قم .
٤- امام زاده حمزه واقع در استان فارس
٥- امام زاده حمزه سیرجان
امام زاده سیدمرتضی بن موسی در کاشمر
امام زاده عبیدا... بن موسی الکاظم(ع) در روستای فریزی از توابع چناران
امام زاده ابوالقاسم، اسحاق و حکیمه سه تن از فرزندان امام موسی بن جعفر(ع) در محلات در یک مکان دفن شده اند
امام زاده عبدالله بن موسی الکاظم در روستای زورقان واقع در ١٥کیلومتری شمال شرق خمین
خدیجه خاتون دختر امام کاظم(ع) در روستای حشمتیه در ٥کیلومتری خمین
حبیب بن موسی الکاظم(ع)، امام زاده هارون بن موسی، امام زاده سلیمان بن موسی، امام زاده حسن بن موسی(ع)، امام زاده طاهر و منصور در کاشان
امام زاده یاسر و امام زاده ناصر در روستای گلستان در نزدیکی مشهد
امام زاده حمزة بن موسی در شیروان
امام زاده محمدرضا بن موسی در شیروان
امام زاده احمدرضا بن موسی در اسفراین
امام زاده جعفر بن موسی در اسفراین
امام زاده شعیب بن موسی در سبزوار
امام زاده یحیی بن موسی در سبزوار
امام زاده ابراهیم بن موسی در نیشابور کنار امام زاده محمدمحروق
امامزاده عباس بن موسی کاظم در بجنورد
امام زاده قاسم بن موسی در بازارقارناس مانه سملقان

امام زاده سلطان ابراهیم بن موسی الکاظم علیه السلام در شهرکهنه قوچان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فاطمه معصومه علیها سلام ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 10:36 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت فاطمه معصومه علیها السلام

حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها دختر امام کاظم علیه‌السلام و خواهر تنی امام رضا علیه السلام است. آن بانو پس از حضرت فاطمه و حضرت زینب سلام الله علیهما با فضیلت ترین بانوان خاندان اهل بیت علیهم السلام می باشد. مرقد ایشان در شهر قم واقع است و در روایات بر فضیلت زیاد زیارت ایشان تاکید شده است.

لقب معصومه

مقام عصمت که عالی‌ترین مقام معنوی و پاکی است، درجاتی دارد، و در وهله اوّل بر دو گونه است: ۱. معصوم از خطاء ۲. معصوم از گناه . حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مانند حضرت زینب علیها السّلام در یکی از درجات عصمتند، گر چه در درجات چهارده معصوم علیهم السّلام نباشد. روایت شده حضرت رضا علیه السّلام فرمودند «من زار المعصومه بقم کمن زارنی» [۵] . کسی که معصومه را در قم زیارت بکند مانند آن است که مرا زیارت کرده است. گرچه شواهد و قرائن در مورد مقام عصمت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها بسیار است، ولی سخن فوق از امام معصوم علیه السّلام شاید اشاره‌ای باشد که حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها دارای مقام عصمت بوده است، ضمناً این سخن بیانگر آن است که: این لقب را حضرت رضا علیه السّلام به فاطمه کبری سلام‌الله‌علیها داده است. و گرنه نام آن حضرت معصومه نمی‌باشد.

شخصیت حضرت معصومه

حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) دارای شخصیتی رفیع و والا مقام می‌باشد بطوری که ائمه طاهرین (علیهم‌السّلام) از این بانو، با جلالت و تکریم یاد کرده‌اند و حتی پیش از ولادت آن حضرت، بلکه پیش از ولادت پدر بزرگوارش، نام او بر لسان بعضی از ائمه (علیهم‌السّلام) آمده و از مقام والای او سخن گفته‌اند که به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود.

حضرت فاطمه معصومه(س(، بانوی والامقام اهل بیت(ع)، فرزند امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع)، خواهر امام رضا(ع) و مدفون در قم. حضرت معصومه(س) عالم و آگاه به مسائل اسلامی بود و از ایشان احادیثی نقل شده است. امام‌رضا(ع) از خواهر خود با لقب معصومه(س) یاد کرده است. امام‌صادق(ع)، از دفن‌شدن بانویی از فرزندانش به نام فاطمه در قم یاد کرده که به شفاعت او همه شیعیان وارد بهشت می‌شوند. برای حضرت معصومه(س) زیارتنامه‌ای از امام‌رضا(ع) رسیده است که نشان می‌دهد ایشان دارای مقام شفاعت و در نزد خدا دارای جایگاه بلندی می‌باشد.

امام‌خمینی در قصیده‌ای فاطمه معصومه(س) را معجزه امام‌کاظم(ع) و جلوه‌ای از نور پیامبر(ص( و امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س( دانسته است؛ نوری که مایه آبروی ممکنات است. ایشان اوصاف و کمالات فراوانی را در کنار فاطمه زهرا(س) برای فاطمه معصومه(س) نیز برشمرده که به خوبی گویای جایگاه والا و متمایز این بانوی جلیل‌القدر از خاندان پیامبر(ص) در منظومه معرفتی امام‌خمینی است. امام‌خمینی همانند دیگر علما و بزرگان، زیارت فاطمه معصومه(س) را عبادت می‌دانست و به زیارت ایشان توجه ویژه نشان می‌داد و به ایشان توسل می‌جست و ضریح حضرت را می‌بوسید و قم را بهشت برین نامیده و وجود فاطمه معصومه(س) را موجب نورانیت و قداست آن می‌دانست.

جایگاه و ویژگی‌ها

فاطمه معصومه(س) عالم و آگاه به مسائل اسلامی بود و از ایشان احادیثی نقل شده است. ایشان ازجمله در سلسله اسناد حدیث مشهور غدیر[۸] و روایت منزلت در مناقب امیرالمؤمنین علی(ع)[۹] و نیز در سند روایت «الا من مات علی حب آل‌محمد مات شهیدا»[۱۰] و نیز در سند روایت معراجیه در فضایل امیرالمؤمنین علی(ع( و شیعیان ایشان[۱۱] دیده می‌شود. امام‌رضا(ع) از خواهر خود با لقب معصومه(س) یاد کرده است[۱۲] و نیز در بندی از زیارتنامه غیر معروف فاطمه معصومه(س) پاک‌سرشت و پاک‌روش، ستوده، نیکوکار، فرزانه و پاک و پاکیزه و بانوی شایسته و پسندیده خوانده شده است.[۱۳]

امام‌صادق(ع) یکی از هشت در بهشت را ویژه قم شمرده و از دفن‌شدن بانویی از فرزندانش به نام فاطمه در قم یاد کرده که به شفاعت او همه شیعیان وارد بهشت می‌شوند.[۱۴] برای فاطمه معصومه(س) زیارتنامه‌ای از امام‌رضا(ع) رسیده است که نشان می‌دهد ایشان دارای مقام شفاعت و در نزد خدا دارای جایگاه بلندی می‌باشد.[۱۵] در این زیارتنامه ایشان دختر، خواهر و عمه امام و ولیّ خدا خوانده شده است.[۱۶]

امام‌خمینی در قصیده‌ای که با عنوان «مدیحه نورین نیّرین فاطمه زهرا و فاطمه معصومه سلام‌الله علیهما» سروده،[۱۷] فاطمه معصومه(س) را معجزه موسی‌بن‌جعفر(ع) و جلوه‌ای از نور پیامبر اکرم(ص( و امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) دانسته است؛ نوری که مایه آبروی ممکنات است. ایشان با ادبیات عرفانی خود اوصاف و کمالات فراوانی را در کنار فاطمه زهرا(س) برای فاطمه معصومه(س) نیز برشمرده که به خوبی گویای جایگاه والا و متمایز این بانوی جلیل‌القدر از خاندان پیامبر(ص) در منظومه معرفتی امام‌خمینی است؛ ازجمله اینکه: «لم یلد» م بسته لب وگرنه بگفتم / دخت خدایند این دو نور مطهر؛ چنان‌که حضرت را مایه نورانیت و شرافت سرزمین و خاک قم دانسته که قم با آن می‌تواند به عرش فخر فروشد.

زندگی‌نامه

تاریخ‌های ولادت و وفات فاطمه معصومه مشخص نیست و نخستین کتابی که در آن، تاریخی ذکر شده است، نورالآفاق نوشته جواد شاه‌عبدالعظیمی است[۱] که در سال ۱۳۴۴ق منتشر شد.[۲] در این کتاب، تاریخ ولادت حضرت معصومه ۱ ذی‌القعده سال ۱۷۳ق و تاریخ وفات او ۱۰ ربیع‌الثانی سال ۲۰۱ق ذکر شده و از آن کتاب به دیگر کتابها راه‌ یافته است.[۳] از این‌رو در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران روز اول ذی‌القعده به عنوان روز دختران نامگذاری شده است.[۴] برخی از علما مانند آیت‌الله مرعشی نجفی،[۵] آیت‌الله شبیری زنجانی،[۶] رضا استادی[۷] و ذبیح‌الله محلاتی[۸] با این نظر شاه‌عبدالعظیمی مخالفت کرده و تاریخ‌های ذکر شده در این کتاب را ساختگی دانسته‌اند. پدر بزرگوار حضرت معصومه سلام الله علیها، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام -امام هفتم شیعیان- و مادر گرامی ایشان «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا علیه السلام میباشد. نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوههای تقوا و شرافت و از مخدرات کم نظیر تاریخ بشریت است.

درباره تعداد فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ و این که چند تن از آنها فاطمه نام داشتهاند اختلاف است. شیخ مفید تعداد آنان را سی و هفت تن ذکر کرده است؛ نوزده پسر و هجده دختر که دو تن از دختران، فاطمه نام داشتند. فاطمة‌الکبری و فاطمة الصغری. حضرت فاطمه معصومه بعد از امام رضا ـ علیه السّلام ـ از دیگر فرزندان حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ فاضلتر و دارای مقامی شامختر میباشد.[۹]

برپایه کتاب تاریخ قم، حضرت معصومه در سال ۲۰۱ قمری برای دیدار برادرش امام رضا(ع) از مدینه راهی ایران شد.[۱۰]

حضرت معصومه سلام الله علیها یکسال بعد از اینکه مأمون برادر ایشان امام رضا علیه السلام را به اقامت اجباری در خراسان وادار نمود، برای دیدار برادر به قصد مرو بیرون آمد. بنا به روایتی حضرت معصومه سلام الله علیها در بین راه و در شهر ساوه بیمار شد و خدمتکار خود را فرمود تا او را برداشته و به قم آورد و در خانه موسی بن جعفر خزرج بن سعد اشعری فرود آمدند.

به روایت دیگر و به نوشته حسن بن محمد بن حسن قمی در «تاریخ قم» چون خبر ورود آن حضرت به ساوه به آل سعد رسید، موسی بن خزرج به نمایندگی آنان از قم به قصد ساوه بیرون آمد تا ایشان را به قم دعوت کند. پس از دیدار حضرت و پذیرفتن دعوت وی، خود افسار شتر ایشان را گرفت و به سمت قم و به منزل خویش آورد. حضرت پس از هفده روز اقامت در خانه موسی بن خزرج و در حال بیماری درگذشت. پیکر مطهرش پس از اقامه نماز توسط موسی بن خزرج، در باغ «بابلان» (مکان فعلی) مدفون گردید.

درباره عمر حضرت معصومه علیها‌السلام نیز روایات متفاوت است. برخی سن ایشان را هیجده و بیشتر نیز نوشته‌اند. به گفته بعضی دیگر، نظر به این که پدرشان، امام موسی‌کاظم علیه‌السلام در سال ۱۷۹ قمری به دستور هارون الرشید دستگیر و زندانی شدند و چهار سال در زندان ماندند و همان جا به شهادت رسیدند و نیز حضرت معصومه علیهاالسلام در سال ۲۰۱ از دنیا رفتند، سن ایشان حداقل ۲۲ سال بوده است.[۱۱] برخی نیز تاریخ ولادت حضرت معصومه را ۱ ذی‌القعده سال ۱۷۳ قمری و تاریخ وفات او ۱۰ ربیع‌الثانی سال ۲۰۱ قمری ذکر کرده اند.[۱۲] .

جایگاه علمی و اجتماعی

حضرت معصومه سلام الله علیها از زنان عالم و محدث بود و روایات متعددی از طریق ایشان در کتب حدیث شیعه و اهل سنت آمده است. [۱۳] . بر اساس پاره ای از روایات، لقب «معصومه» از سوی امام رضا(ع) به این بانوی والامقام داده شده است. علامه مجلسی(ع) در این باره می‌گوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است». روایت شده است که حضرت امام صادق)علیه السلام) به گروهی از مردم ری که به دیدنشان رفته بودند خبر دفن یکی از نوادگانشان را در قم دادند و در فضیلت زیارت مرقد آن بانو تأکید نمودند.[۱۴] . هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم، به نام سعد بن سعد به محضر مقدس امام رضا(علیه السلام) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: ای سعد! از ما در نزد شما قبری است. سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (علیهما السلام) را می فرمایید؟ می فرماید: آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست. همچنین از امام جواد(علیه السلام) نقل شده که فرمود: هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.[۱۵]

یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست، هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای حضرت معصومه است.

سخنان ائمه درباره حضرت معصومه

امام صادق علیه السّلام می‌فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی...» [۱] . بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می‌گذرد که او دختر موسی است...». امام صادق علیه السّلام در حدیثی دیگر پیش از این‌که این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می‌گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می‌دهد و می‌فرماید «شهر قم ، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می‌شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می‌شود...» [۲]


همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام می‌باشد. بی‌شک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم علیه السّلام دارای ۳۷ فرزند بود که در میان آن‌ها این بانوی مکرم است که مثل ستاره‌ای درخشان می‌درخشد و در میان فرزندان امام کاظم علیه السّلام بعد از امام رضا علیه السّلام هیچ‌کدام هم سنگ او نمی‌باشد.

شرافت خانوادگی

او ماه تابانی است که از برج امامت طلوع کرده در آغوش امامت تربیت یافته، قنداقه امامت را نیز در دامن خود پرورش داده است زیرا او دختر امام ، خواهر امام و عمه امام است. همه نیاکان او مشعل‌داران امامت، پرچمداران هدایت، اسوه‌های فضیلت و استوانه‌های ولایتند. و مادر بزرگوارش از بانوان با فضیلت و از اسوه‌های تقوی و شرافت و از زنان کم نظیر تاریخ بشریت است. بدیهی است که تأثیر شخصیت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی‌توان انکار کرد این ویژگی در وجود حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها نیز بروز یافت و از هر دو طرف فضایلی را به ارث برد و می‌توان سر برتری آن حضرت بر دیگر فرزندان موسی بن جعفر علیه السّلام را در همین نکته یافت. البته این نمی‌تواند به معنای تأثیر نداشتن تلاش و کوشش آن حضرت در این راه باشد بلکه علاوه بر همه شایستگی‌های فردی که در وجود خویش به وجود آورده بود از این عوامل نیز به عنوان مکمل و پشتوانه ترقی و تکامل معنوی اخلاقی و علمی سود می‌برد.

عبادت

بنا به تصریح قرآن هدف از خلقت انسان چیزی جز عبادت و بندگی خداوند نیست کسانی که به این هدف مهم پی بردند در راه رسیدن به عالی‌ترین مرحله آن سر از پا نمی‌شناختند. یکی از عالی‌ترین نمونه‌های عبادت و بندگی خدا از خاندان ولایت و امامت، کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها می‌باشد. او با عبادت و شب زنده‌داری هفده روزه‌اش در واپسین روزهای عمر شریفش در مدت اقامتش در منزل موسی بن خزرج ، گوشه‌ای از یک عمر عبودیت و خضوع و خشوع آن زاده عبد صالح خدا در برابر ذات پاک الهی است. [۳]

محدثه بودن آن حضرت

از ویژگی‌های حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها این بود که علوم اسلام و آل محمد صلّی الله علیه و آله، آگاهی داشت و آن حضرت از جمله روایت کنندگان حدیث بود و چندین حدیث است که در سند آن‌ها نام حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها به چشم می‌خورد که علامه بزرگوار امینی در کتاب شریف الغدیر به بعضی از آن‌ها استناد می‌کند مانند، عن فاطمه بنت علی بن موسی الرضا حدثتنی... «من کنت مولاه فعلی مولاه». [۴] نقل این احادیث حاکی از مقام علمی والای آن بانو می‌باشد.

شفاعت گسترده

اعتقاد به شفاعت انبیاء و اولیاء از ضروریات مذهب شیعه است و هیچ تردیدی در آن نیست. و بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله است که در قرآن کریم از آن به (مقام محمود) تعبیر شده است. همانا دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم صلّی الله علیه و آله هم شفاعت گسترده‌ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است.
خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها . شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه علیها السّلام، که بعد از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها نمی‌رسد. که امام جعفر صادق علیه السّلام در این رابطه می‌فرماید: «تَدخل بِشفاعتها شیعتنا الجنته باجمعهم». [۶] با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می‌شوند. حضرت معصومه به درخواست برادرش امام رضا(ع) و برای دیدار او از مدینه راهی ایران شد؛ اما در راه بیمار شد و به درخواست اهالی قم به آن شهر رفت و در خانه شخصی به نام موسی بن خَزْرَج اَشعری ساکن شد و پس از ۱۷ روز درگذشت. جنازه وی در قبرستانی به نام بابِلان (حرم کنونی) دفن شد. سید جعفر مرتضی عاملی (درگذشت: ۱۴۴۱ق) بر این باور است حضرت معصومه(س) در ساوه مسموم و در قم شهید شده است. شیعیان، فاطمه معصومه(س) را بزرگ می‌دارند و برای زیارت او اهمیت قائل‌اند. همچنین روایاتی دربارهٔ او نقل می‌کنند که از شفاعت وی برای شیعیان سخن گفته شده و بهشت پاداش زیارت او دانسته شده است. گفته شده پس از حضرت فاطمه(س، او تنها زنی است که از امامان برای او زیارتنامه روایت شده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فاطمه معصومه علیها سلام ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 20:33 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هجرت به ایران

در سال ۲۰۰ق زمانی که یگانه برادر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) به اجبار مأمون مجبور به هجرت به خراسان شدند، حضرت حدود یک سال به دور از برادر خود در مدینه زندگی کرد. مأمون عباسی در سال ۲۰۱ق حضرت امام رضا (علیه‌السلام) را به عنوان ولیعهد خود تعیین نمود. در این هنگام آن حضرت برای بستگان خود در مدینه و خصوص برای حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) نامه‌ای نوشت و آنها را به خراسان دعوت نمود. حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) به مجرد خواندن نامه امام (علیه‌السلام) برای دیدار برادر عازم خراسان شد و با گروه بسیاری از امام‌زادگان و بستگان به سوی خراسان حرکت نمودند. [۱۰] . جعفر مرتضی عاملی می‌نویسد: «حضرت معصومه در راس یک قافله ۲۲ نفری متشکل از علویان و برادران امام رضا (علیه‌السّلام) برای دیدار با آن امام همام رهسپار ایران گردید». [۱۱] . البته برخی از پژوهشگران تعداد افراد این کاروان را حدود ۴۰۰ نفر نوشته‌اند و قائلند ۲۳ نفر از آنان در ساوه کشته شدند

هجرت به ایران

امام‌رضا(ع) در سال ۲۰۰ق به دستور مأمون خلیفه عباسی از مدینه به خراسان (به مرکزیت مرو) برده شد. گروهی از بنی‌هاشم با هدف دیدار با حضرت در سال ۲۰۱ق عازم خراسان شدند[۱۸]؛ ازجمله فاطمه معصومه(س) که در میانه راه در ساوه بیمار شد. حضرت از همراهان خود دربارهٔ فاصله ساوه تا قم پرسید که پاسخ داده شد ده فرسنگ راه است. حضرت از خادم خود خواست ایشان را به قم منتقل کند. مؤلف تاریخ قم بر آن است که خبر درست آن است که چون خبر آمدن کاروان به آل‌سعد اشعری رسید، یعنی گروهی از عرب‌های شیعه یمنی ساکن کوفه که در زمان سخت‌گیری حجاج‌بن‌یوسف ثقفی بر شیعیان به قم هجرت کردند، آنان همداستان شدند تا از حضرت دعوت کنند تا به قم آید و از میان آنان موسی‌بن‌خزرج اشعری شبانه به طرف کاروان به راه افتاد و زمام ناقه حضرت را گرفت و به خانه خود برد.[۱۹] .

ورود به ساوه

پس از آنکه حضرت معصومه و همراهیان ایشان به ساوه رسیدند، ماموران حکومتی با آن‌ها درگیر شدند و بسیاری از افراد این قافله را به شهادت رساندند. در همین زمان حضرت معصومه بیمار شد. از خادمش پرسید: از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ خادم عرض کرد: ۱۰ فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کن. [۱۳]

بیماری

برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در ساوه، مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید. [۱۴] . در ساوه غذای حضرت توسط یک زن نابکار زهرآلود گشت. به این ترتیب آن بانوی گرامی مسموم و بیمار شد. [۱۵] . محمدی اشتهاردی می‌نویسد: «مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد». [۱۶] [۱۷] . برخی بیماری حضرت را در اثر غم و اندوه دانسته‌اند: «وقتی حضرت معصومه بدن‌های پاره پاره برادران و برادرزادگان خویش را که ۲۳ نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر آن بیمار شد».

حرکت به سوی قم

هنگامی که خبر ورود حضرت به ساوه و خبر بیماری او به آل سعد(شیعیان عرب اشعری) رسید، آل سعد به اتفاق به استقبال آن حضرت رفته و در میان آنها موسی بن خزرج بن سعد اشعری مهار شتر او را گرفت و او را به شهر قم دعوت نمود. به هنگام ورود به قم محبان اهل بیت استقبال کم‌نظیری از خواهر امام رضا (علیه‌السلام) کردند که در اذهان، استقبال تاریخی مردم نیشابور از امام رضا (علیه‌السلام) تداعی می‌کرد. [۱۸] . از این امر چنین استنباط می‌شود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود. در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفته‌اند و با تجلیل و احترام به قم آورده‌اند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است.
طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد. [۱۹] . از این نقل معلوم می‌شود که حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است.

حضور در بیت‌النور

پس از ورود حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیهم) به قم در روز ۲۳ ماه ربیع الاول، [۲۰] . آن حضرت ۱۷[۲۱] یا ۱۹[۲۲] روز ساکن منزل موسی بن خررج بود. و در این مدت با حالت بیماری مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بود. در این چند روزی که حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در قم به سر می‌بردند، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هم‌اکنون آن مکان مقدس با بنایی با شکوه مشخص و در کنار آن یک مسجد مجلّل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسه علمیّه ستّیّه در محلّ میدان میر قم خوانده می شود. [۲۳] . این عبادتگاه را بیت‌النور نیز گویند که گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست.

ایشان پس از ورود به قم و هفده روز سکونت در خانه موسی‌بن‌خزرج از دنیا رفت و پیکر ایشان پس از تشییع در باغ بابلان ـ که متعلق به موسی‌بن‌خزرج بود و اینک حرم شریف ایشان است ـ دفن شد.[۲۰] دربارهٔ ازدواج فاطمه معصومه(س) اطلاعی در دست نیست[۲۱] و مشهور آن است که ایشان ازدواج نکرده است و دلایلی هم برای ازدواج‌نکردن ایشان ذکر شده که نبود همتا یا شرایط نامساعد سیاسی از آن جمله است.[۲۲] . پس از این واقعه بسیاری از علویان از دیگر نقاط به قم هجرت کردند[۲۳]؛ ازجمله آنان موسی مبرقع و فرزندانش از فرزندان امام‌جواد(ع بودند[۲۴]؛ چنان‌که دختران امام‌جواد(ع) نیز به قم رفتند و در کنار فاطمه معصومه(س) به خاک سپرده شده‌اند، قبر بریهه دختر موسی مبرقع، فرزند امام‌محمدتقی(ع )۲۹۶ق) در کنار آنان قرار دارد.[۲۵] (ببینید: قم

زیارت فاطمه معصومه(س)

در روایات به زیارت قبر فاطمه معصومه(س) توصیه شده است. بنابر نقل، امام‌صادق(ع)، امام‌رضا(ع) و امام‌جواد(ع) پاداش زیارت یا زیارتِ با معرفت قبر فاطمه معصومه(س) را بهشت شمرده‌اند.[۲۶] برخی فقها نیز برابر روایات ازجمله روایت معتبر یادشده به مردم توصیه کرده‌اند فاطمه معصومه(س) در قم را زیارت کنند[۲۷] مجلسی زیارت مشاهد مشرفه را مستحب و دارای پاداش بزرگ و بزرگداشت مشاهد مشرفه را بزرگداشت ائمه(ع) دانسته است و فاطمه معصومه(س) را ازجمله امامزادگان صاحب جلالت و جایگاه خوانده است.[۲۸] . شیخ‌عباس قمی نیز زیارت حضرت معصومه(س) را دارای ثواب فراوان دانسته است.[۲۹] علمای برجسته از گذشته به زیارت قبر این بانو توجه داشته‌اند و حضرت را واسطه میان خود و خدا قرار می‌داده‌اند. ملاصدرا از حکمای بزرگ به زیارت ایشان می‌رفت و مشکلات علمی خود را با توسل به ایشان حل می‌کرد.[۳۰] برخی از اهل سنت نیز از گذشته به زیارت فاطمه معصومه(س) توجه داشته‌اند و پادشاهان و بزرگان شافعی و حنفی به زیارت ایشان می‌رفته‌اند.[۳۱] . امام‌خمینی که تأکید کرده است مردم حضرت معصومه(س) را دختر امام خودشان می‌دانند و آستانه آن را می‌بوسند،[۳۲] همانند دیگر علما و بزرگان زیارت فاطمه معصومه(س) را عبادت می‌دانست[۳۳] و به زیارت ایشان توجه ویژه نشان می‌داد و به ایشان توسل می‌جست و ضریح را می‌بوسید.[۳۴] ایشان در آغاز تدریس در جوانی در یکی از حجره‌های صحن بزرگ فاطمه معصومه(س) درس می‌داد.[۳۵] در این دوره ایشان پس از درس، به حرم مطهر مشرف می‌شد.[۳۶] به گزارشی (پس از انتقال محل تدریس ایشان از حرم) روزهای چهارشنبه پس از درس به حرم مطهر مشرف می‌شد و پس از زیارت و نماز از پایین پا به احترام عقب عقب برمی‌گشت.[۳۷] برخی گفته‌اند تا وقتی ایشان در قم بود هر روز پس از درس صبح و گاهی نیز پس از درس عصر به حرم مطهر فاطمه معصومه(س) مشرف می‌شد[۳۸] (ببینید: اخلاق و سیره امام‌خمینی

زیارت‌نامه مخصوص

یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها زیارتنامه‌ای است که به خصوص، حضرت رضا علیه السّلام در شأن او صادر فرموده است. زیرا بعد از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها تنها زیارتی که از امام معصوم برای یک زن نقل شده، زیارت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها است و هیچ‌یک از بانوان خاندان عصمت و طهارت زیارت مخصوص از امام ندارد.

حرم و آستانه مقدسه

پس از به خاک‌سپردن حضرت فاطمه معصومه(س)، مردم بر قبر ایشان سایه‌بانی از بوریا برافراشتند تا آنکه زینب دختر امام‌محمدتقی(ع) قبه‌ای بر تربت ایشان بنا کرد.[۳۹] در کوی و میدان میر قم، مسجد و مدرسه‌ای است که آن را ستّیّه (مخفف سیّدتی) می‌نامند[۴۰] و آنجا سرای موسی‌بن‌خزرج بوده و فاطمه معصومه(س) در آنجا نماز گزارده است[۴۱] و محراب آن حضرت محل زیارت مردم است.[۴۲] مردم در روز شهادت امام‌کاظم(ع) برای عرض تسلیت به آنجا می‌روند.[۴۳] بنای زینب(س) دست‌کم تا سال ۳۷۸ق سرپا بوده است. در سال ۳۵۰ق زیدبن‌احمد اصفهانی حاکم قم، سردر بقعه را از جانب رودخانه توسعه داد[۴۴] و در ۴۷۷ق امیرابوالفضل عراقی به اشاره شیخ طوسی بقعه فاطمه معصومه(س) را بازسازی کرد. سلطان‌محمد الجایتو (۷۱۶ق) به آبادانی قم و حرم‌های آن پرداخت. کاشی‌های موجود در آستانه که تصویر سواران مغول را نمایش می‌دهند، از آثار او هستند. در دوره صفویه آستانه فاطمه معصومه(س) شکوه و جلالی یافت. در این دوره خادمان و حافظان و زائران را مهمان و برایشان هزینه می‌کردند و در دوره قاجار بر توسعه آن افزوده شد.[۴۵] آستانه فاطمه معصومه(س) از گذشته دارای موقوفات باارزشی بوده و املاک، کتابخانه و موزه‌ای معتبر و آکنده از ذخایر معنویِ نفیس را در خود جای داده است.[۴۶] . این آستان که در زمان رژیم پهلوی زیر نظر دربار و اوقاف اداره می‌شد[۴۷] و پس از پیروزی انقلاب اسلامی امام‌خمینی در ۱۹/۱۲/۱۳۵۷ در حکمی احمد مولایی را به عنوان تولیت آن انتخاب کرد و در آن حکم تصریح کرد وی در همه امور مربوطه با احمد آذری قمی و مجتبی طباطبایی مشورت کند.[۴۸] در ۲۹/۵/۱۳۵۹ مولایی از امام‌خمینی تقاضا کرد آستانه به صورت مستقل اداره شود که ایشان اجازه داد آستانه و موقوفات آن زیر نظر شخص «فقیه» اداره شود.[۴۹] بخشی از مستقلات آستانه از گذشته در اجاره مردم قرار داشت و با وقوع انقلاب اسلامی این تصور در میان برخی به‌وجود آمد که نیازی به پرداخت مبلغ اجاره نیست و برخی این موضوع را به امام‌خمینی نسبت می‌دادند. ایشان در پاسخ استفتائی دراین‌باره، این شایعه را تکذیب کرد و لازم دانست که مستأجران آستانه مبلغ اجاره را بپردازند.[۵۰] . حرم حضرت فاطمه معصومه(س از گذشته یکی از عبادتگاه‌های شیعیان بوده است[۵۱] و بزرگ‌ترین مراکز علمی و مهم‌ترین حوزه‌های علمیه جهان تشیع در شهر قم تأسیس گردید و اهمیت زیارت ایشان، علمای فراوانی را به سوی این شهر جذب و موجب تحوّلات تازه و موثّری درگسترش تشیّع گردید.[۵۲] یکی از دلایل هجرت عبدالکریم حائری یزدی به قم در سال ۱۳۰۰ وجود مرقد فاطمه معصومه(س) در این شهر بود.[۵۳] حائری یزدی تا مدت زیادی درس و نمازهای خود را در مسجد بالاسر حرم اقامه می‌کرد[۵۴] سیدحسین بروجردی نیز به سبب وجود فاطمه معصومه(س) در قم اقامت کرد[۵۵] (ببینید: حوزه علمیه قم و سیدحسین بروجردی

امام‌خمینی با توجه به روایات نقل شده دربارهٔ اهمیت قم،[۵۶] این شهر را بهشت برین نامیده و وجود فاطمه معصومه(س) را موجب نورانیت و قداست آن دانسته است. ایشان در پاسخ توهین و شبهه‌افکنی علی‌اکبر حکمی‌زاده در کتاب اسرار هزارساله دربارهٔ مزارهای اولیای خدا ازجمله فاطمه معصومه(س) یادآور شده حرم آن حضرت از عبادت‌گاه‌های بزرگ شیعیان است که شبانه‌روز در آن خانه، مردم به ذکر خدا مشغول‌اند و توهین به چنین مسجد و معبدی جز کینه به فرزندان علی(ع) ریشه‌ای ندارد.[۵۷] . از سوی دیگر، حرم فاطمه معصومه(س) که از گذشته ازجمله در نهضت مشروطه نقش‌آفرین بود و علمای تهران در جریان هجرت به قم در حرم ایشان متحصن شدند[۵۸]؛ در دوران نهضت اسلامی نیز یکی از مراکز آن به‌شمار می‌آمد؛ چنان‌که در اسفند ۱۳۴۱ امام‌خمینی در جمع مردم قم و زائران حضرت معصومه(س) سخنرانی مبسوطی کرد و دربارهٔ همه‌پرسی فرمایشی محمدرضا پهلوی به مردم هشدار داد.[۵۹] ایشان در سیزدهم خرداد ۱۳۴۲ مصادف با عاشورای ۱۳۸۳ق نیز در جمع مردم قم و زوار حرم فاطمه معصومه(س) سخنرانی کرد و به هتک حرمت مدرسه فیضیه و اذیت و کشتن طلاب به‌شدت اعتراض کرد و از زائران خواست که به مدرسه فیضیه بروند و جنایت‌های مأموران رژیم پهلوی را از نزدیک ببینند[۶۰] (ببینید: حمله به مدرسه فیضیه

ایشان برخی دیدارهای خود با شخصیت‌ها را در ارتباط با انقلاب اسلامی در حرم قرار می‌داد.[۶۱] ایشان در آبان ۱۳۵۶ در یک سخنرانی در نجف نیز دربارهٔ اهانت رژیم پهلوی به حرم فاطمه معصومه(س) سخن گفت.[۶۲] . در اوائل دوره تبعید امام‌خمینی در عراق جلسات دعای توسل پس از نماز مغرب و عشا در رواق بالای سر فاطمه معصومه(س) برگزار می‌شد و زائران حضرت را به خود جذب می‌کرد.[۶۳] معمولاً دعا را محمدرضا مؤیدی قمی می‌خواند و شرکت‌کنندگان از امام‌خمینی به عنوان مرجع دور از وطن یاد و برای سلامتی ایشان دعا می‌کردند. در شب‌های پرجمعیت مانند شب جمعه یا وفات و اعیاد ائمه(ع) یک نفر سخنرانی می‌کرد و طلاب پس از سخنرانی با تغییردادن لباسِ سخنران، او را فراری می‌دادند. در برخی از شب‌ها مراسم به تظاهرات تبدیل می‌شد و جمعیت از صحن بزرگ وارد فیضیه می‌شدند.[۶۴]

در نوروز ۱۳۴۴ هم‌زمان با تحویل سال، طلاب انقلابی در حرم فاطمه معصومه(س) دعای توسل برگزار کردند و طلبه‌ای به نام غلام‌حسین فلاح یزدی با سخنرانی کوتاه با اشاره به قیام پانزده خرداد به تبعید امام‌خمینی و بازداشت تعداد بسیاری از روحانیان انقلابی اعتراض کرد که با واکنش مأموران مواجه شد.[۶۵] نیروهای رژیم در چند نوبت به این مراسم حمله کردند و تعدادی از شرکت‌کنندگان در مراسم دعا بازداشت و زندانی شدند؛ چنان‌که در یک نوبت هجده نفر بازداشت و روانه زندان شدند تا آنکه مأموران دولتی این جلسه را تعطیل کردند.[۶۶] در سال ۱۳۵۴ نیز طلاب در بزرگداشت پانزده خرداد ۱۳۴۲ تظاهراتی در میدان آستانه و مدرسه فیضیه برگزار کردند که تعدادی مجروح و بازداشت شدند. (ببینید: هفده خرداد

در کلام ائمه

امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی...» [۲۴] . بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می‌گذرد که او دختر موسی است...». امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی دیگر پیش از این‌که آن حضرت متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می‌گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می‌دهد و می‌فرماید «و ستدفن فیها امرأةٌ من اولادی تسّمی فاطمهٌ فمن زارها وجبت له الجنَّه؛ شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می‌شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می‌شود...» [۲۵] [۲۶] . یکی از فرازهایی که بیانگر اوج عظمت و مقام حضرت فاطمه معصومه(سلام‌الله‌علیها) است، زیارت‌نامه‌ای است که حضرت رضا (عیه‌السلام) در مورد آن حضرت بیان فرموده‌اند. در فرازی از آن چنین آمده است: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنه فانِّ لک عندا... شأناً من الشأن؛ ای فاطمه مرا در مورد ورود به بهشت شفاعت کن، چرا که در پیشگاه خداوند دارای مقامات و درجات بسیار ارجمندی هستی[۲۷]

همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام می‌باشد. بی‌شک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) دارای ۳۷ فرزند بود که در میان آن‌ها این بانوی مکرم است که مثل ستاره‌ای درخشان می‌درخشد و در میان فرزندان امام کاظم (علیه‌السّلام) بعد از امام رضا (علیه‌السّلام) هیچ‌کدام هم‌سنگ او نمی‌باشد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: فاطمه معصومه علیها سلام ، امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 20:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت عبدالعظیم حسنی (۲۵۲-۱۷۳ ق)، از نوادگان امام حسن (علیه السلام) و از یاران امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) بوده است. عبدالعظیم حسنی ایمان خود را بر امام هادی علیه السلام عرضه داشته و امام او را از دوستان راستین اهل بیت (علیهم السلام) معرفی می کند. وی از راویان و محدثان مورد اعتماد شیعه در قرن سوم هجری است و آثاری مانند «خطب امیرالمؤمنین علیه السلام» تألیف نموده است.

عبدالعظیم حسنی (۱۷۳-۲۵۲ق) مشهور به شاه عبدالعظیم و سیدالکریم از سادات حسنی و از راویان حدیث. نسب او با چهار واسطه به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد. شیخ صدوق، مجموعه روایات وی را با عنوان جامع اخبار عبدالعظیم گردآوری کرده است. عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و نقل است که ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشت و در زمان او وفات یافت. حرم حضرت عبدالعظیم در شهر ری قرار دارد و زیارتگاه شیعیان است. در برخی روایات ثواب زیارت قبر او برابر با ثواب زیارت قبر امام حسین(ع) دانسته شده است.

حضرت عبدالعظیم بن عبدالله حسنی (علیه‌السلام) (۱۷۳-۲۵۲ ق)، معروف به عبدالعظیم حسنی، شاه عبدالعظیم و سیدالکریم، از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) است که با چهار واسطه به ایشان می‌رسد. طبق نقل تاریخ‌نویسان حضرت عبدالعظیم عالم، زاهد، عابد و از بزرگان محدثین و مورد اعتماد شیعه در زمان خود به شمار می‌رود. ستایش‌هایی که ائمّه معصومین (علیهم‌السّلام) از وی به عمل آورده‌اند، نشان‌دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتمادبودن اوست. محل قبر و حرم ایشان در شهر ری از توابع تهران قرار دارد که مورد توجه شیعیان است. ‌

بر اساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) نقل شده، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) یعنی امام کاظم (علیه‌السلام) تا امام عسکری (علیه‌السلام) را درک کرده و آنچه قطعی و مسلّم است، ایشان محضر امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده‌ است.

مهم‌ترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برابری فضیلت زیارت مزار ایشان، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء (علیه‌السلام) است.

عبدالعظیم حسنی در روز پنج‌شنبه چهارم ماه ربیع‌الثانی سال ۱۷۳ قمری (۱۳ شهریور ۱۶۸ خورشیدی، ۷۸۹ م)، در زمان پیشوای هفتم شیعیان موسی کاظم در شهر مدینه زاده شد. پدرش عبدالله و مادرش فاطمه یا حیفا نام داشتند. همسر وی خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید بن حسن مجتبی (پسرعموی پدرش که در تجریش تهران به نام امامزاده قاسم مدفون است) بود.

عبدالعظیم به دستور علی النقی به شهر ری وارد می‌شود و در سرداب خانه یکی از شیعیان آن شهر به زندگی پنهانی روی می‌آورد. او روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به نماز می‌ایستاد. گاهی پنهانی از خانه بیرون می‌آمد و قبری را که اکنون روبروی آرامگاهش است زیارت می‌کرد. وی پس از مدتی بیمار می‌شود و چندی بعد در روز سه‌شنبه پانزدهم شوال سال ۲۵۲ قمری (۱۱ آبان ۲۴۵ خ، ۸۶۶ م)، در زمان پیشوای دهم شیعیان علی النقی (خلافت عباسیان) درگذشت. وی ۷۹ سال قمری (۷۷ سال خورشیدی) عمر کرد.

زندگی‌نامه

حضرت عبدالعظیم علیه السلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان امام حسن علیه السلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می‌‌رسد.[۱] و به همین خاطر به «عبدالعظیم حسنی» شهرت یافته است. نجاشی می‌نویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه می‌کردند، در جیب لباس وی نوشته‌ای یافت شد که در آن، نسبش این‌گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی‌طالب هستم.[۲]

در کتاب نور الآفاق نوشته شیخ جواد شاه عبدالعظیمی -که خود و اجدادش از خادمین آستان عبدالعظیم حسنی بوده اند- به نقل از مناقب العترة احمد بن فهد حلّی و... آمده است که ولادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام پنجشنبه چهارم ربیع الثانی سال ۱۷۳ ق، در مدینه و وفاتش در پانزدهم شوّال ۲۵۲ ق، بوده است.[۳]

بر این اساس آن حضرت ۷۹ سال عمر نموده که با دوران امامت چهار امام معصوم، یعنی امام موسی کاظم علیه السلام، امام رضا علیه السلام، امام محمد تقی علیه السلام و امام علی النقی علیه السلام مقارن بوده است. و آنچه قطعیت دارد این است که ایشان محضر امام جواد و امام هادی علیهما السلام را درک کرده و از آنان نقل حدیث نموده‌ است.[۴]

بنابر گزارش‌های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری - که از پایگاه‌های مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کرده‌اند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا به خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آن‌جا مخفی شد.[۵]

نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه مردی از شیعیان در محله «سکة الموالی» ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می‌پرداخت، روز را روزه می‌گرفت و شب را به عبادت می‌گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می‌آمد و به زیارت قبری می‌رفت که می‌گفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) است. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری می‌رسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.[۶]

آن حضرت تا پایان عمر خود در شهر ری ساکن بود و پس از وفات در همانجا مدفون شد و قبر او زیارتگاه شیعیان گردید. در مورد وفات ایشان سه نقل وجود دارد: مرگ طبیعى پس از بیمارى؛ شهادت؛ مرگ در اثر وقوع زلزله. برخی با بررسی این موارد احتمال شهادت ایشان را قویتر دانسته اند.[۷]

آثار و تألیفات

یکی از ابعاد مهمّ در شخصیّت حضرت عبدالعظیم علیه السلام مقام و منزلت علمی و دانش و خدمات علمی اوست و توضیحات علمای تاریخ و سیره گویای این حقیقت است که حضرت عبدالعظیم علاوه بر نقل احادیث از ائمه معاصر خویش و تلاش برای آموزش عقاید سالم و دفاع از اهل بیت علیهم السلام، به منظور ارشاد تعلیم و تربیت صحیح دینی مردم آثاری را تألیف کردند که هر یک در نوع خود بسیار مفید و موثر بوده اند. از جمله آثار علمی او عبارتند از:

خطب امیرالمؤمنین علیه السلام: این اثر مشتمل بر چند خطبه از مولای متقیان امام علی علیه السلام است. نجاشی در رجال خود، حضرت عبدالعظیم را پس از ذکر شجره‌اش، صاحب کتاب «خطب امیرالمؤمنین علیه السلام» ذکر نموده است.

کتاب یوم و لیله: در این اثر درباره وظایف و اعمال مستحب و اخلاقی افراد در هر شبانه روز مطالبی عرضه شده است. اما اصل این اثر همانند بسیاری از آثار ارزشمند اسلامی در طول تاریخ از بین رفته است.

شیخ صدوق نیز، مجموعه روایات عبدالعظیم حسنی را با عنوان «جامع اخبار عبدالعظیم‌» گردآوری کرده است.[۸] وی دو روایت از امام رضا (ع)، ۲۶ روایت از امام جواد (ع) و ۹ روایت از امام هادی (ع) بی‌واسطه نقل کرده است. روایات باواسطه وی هم به ۶۵ حدیث می‌رسد.

نسب‌شناسی

تبار حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) با چهار واسطه، به امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) و خاندان وحی می‌رسد. احمد بن علی نجاشی (که یکی از ارکان علم رجال است (درباره نسب ایشان) می‌نویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه می‌کردند، در جیب لباس وی نوشته‌ای یافت شد که در آن، نسبش، این‌گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی‌طالب هستم. [۱] [۲] [۳] [۴] [۵] [۶] [۷] [۸] [۹]

جده مادری او «لبابه» از بنی‌هاشم و دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب است. او در ابتدا همسر حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السلام) بود که از او عبید‌الله به دنیا آمد و پس از شهادت آن حضرت به همسری زید بن امام حسن (علیه‌السلام) در آمد و از آن جناب حسن الامیر به دنیا آمد پس معلوم شد که پدر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) عبدالله قافه و مادرش دخترزاده اسماعیل بن ابراهیم و یا به گفته منتقلة الطالبیه‌ ام ولد بوده است، اما ابونصر بخاری نام مادر حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را امینه دختر اسماعیل بن ابراهیم می‌داند.[۱۰]

بر اساس نسخه مذکور از رجال النجاشی، در نسب ایشان، میان وی و امام حسن (علیه‌السلام)، پنج نفر واسطه وجود دارد؛ لیکن در نسخه‌های معتبر این کتاب، [۱۱]

میان «زید» (یعنی جد سوم ایشان) و امام حسن (علیه‌السلام)، شخص دیگری واسطه نیست. بنابراین نیاکان حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به ترتیب، عبارت اند از:

جایگاه و مقام

از مطالعه تاریخ زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) این‌ مطلب روشن می‌شود که او نسبت به ائمه (علیهم‌السّلام) زمان خود اخلاص و اعتقاد کاملی داشته و به محضر سه نفر از معصومین (علیهم‌السّلام) رسیده و از آن بزرگواران نقل حدیث کرده است. از اخبار منقوله به‌طور وضوح استفاده می‌گردد که وی مورد علاقه و محل اعتماد و اطمینان حضرات ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) بوده است. فرمایشات حضرت امام رضا (علیه‌السلام) در پیامی‌ که توسط ایشان برای شیعیان فرستاده‌اند، خود شاهدی روشن برای اثبات این موضوع و حدیث «عرض دین» او خدمت امام‌ هادی (علیه‌السلام) و تصدیق آن حضرت اعتقادات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را، دلیلی بزرگ بر ایمان و قداست و عقیده ثابت او به ائمه هدی (علیهم‌السّلام) و مذهب جعفری می‌باشد.

حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در زمان خود، دارای موقعیتی عظیم بود. وی با بزرگان شیعه و روات درجه اول ارتباط کامل داشته و با عده کثیری از اصحاب حضرت امام صادق و امام کاظم و امام رضا (علیهم‌السّلام) معاصر و هم‌نشین بود... هشام بن حکم، ابن‌ ابی‌عمیر، علی بن جعفر (علیهم‌السّلام) ، حسن بن محبوب، که از مشایخ او هستند، دلیل بارزی است که وی دارای مقام رفیع و ارجمندی بوده، و با این‌گونه اشخاص که از خواص اصحاب حضرت امام صادق و امام موسی بن جعفر (علیهم‌السّلام) بودند، مجالست داشته است. علمای رجال و فقهای بزرگ، حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را در کتب خود آورده و او را توصیف و تمجید کرده‌اند و همگان او را به‌ خلوص‌ عقیده و صفای باطن و اعتقاد صحیح و راسخ ستوده و معرفی می‌نمایند.[۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶][۳۷]

درک محضر امامان

بر اساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) گذشت، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) (یعنی امام کاظم (علیه‌السلام) تا امام عسکری (علیه‌السلام) را درک کرده است؛ اما این بِدان معنا نیست که به محضر همه آنها هم رسیده و یا از آنها سخنی نقل کرده است.

آنچه قطعی و مسلّم است، این است که ایشان محضر امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده. همچنین اگر به روایت کتاب الاختصاص منسوب به شیخ مفید اعتماد کنیم، حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) محضر امام رضا (علیه‌السلام) را نیز درک کرده و از ایشان روایت نموده است لیکن نمی‌توان به این روایت اعتماد کرد [۳۸]

و بر فرض پذیرش آن، احتمال دارد مقصود از «ابی الحسن»، امام هادی (علیه‌السّلام) باشد و کلمه «الرضا» توسط راوی یا مستنسخ، افزوده شده باشد.

گفتنی است که طبق برخی از نسخه‌های رجال الطوسی، حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) از اصحاب امام عسکری شمرده [۳۹]

و در کتاب شرعة التسعیه میرداماد نیز آمده که ایشان محضر امام عسکری (علیه‌السلام) را نیز درک کرده است؛[۴۰]

لیکن روایتی از آن امام، از طریق ایشان به ما نرسیده است.

ایمان و فضایل اخلاقی

ایمان، مقام علمی‌ و فضایل اخلاقی عبدالعظیم (علیه‌السّلام) از زبان ائمه معصومین (علیه‌السّلام) این‌طور بیان شده:

شیخ صدوق (رحمه‌الله) در کتاب کمال الدین [۴۱] [۴۲]

در ضمن حدیث «عرض دین» آورده است: وقتی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام‌ هادی (علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.
ابونصر بخاری در بیان حالات فرزندان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) از ابوعلی محمد بن همام (ابوعلی محمد بن ابی‌بکر همام بن سهیل کاتب اسکافی از بزرگان علما و محدثین جلیل‌القدر بوده. شیخ طوسی در رجال خود این راوی را از ثقات روات و مشایخ عظیم‌الشان شمرده است. نجاشی نیز او را توثیق کرده و از وی به‌ عظمت یاد می‌کند. علامه در قسم اول خلاصه از این محدث جلیل‌القدر تجلیل زیادی به‌عمل آورده است. محمد بن همام از معاصران شیخ کلینی بوده که در سال ۳۳۲ ه ق وفات نموده است) از حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) روایت کرده که در نزد آن جناب از عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) صحبت به‌میان آمد، حضرت فرمود: اگر عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) نبود، می‌گفتم علی بن حسن بن زید بن حسن (علیه‌السلام) فرزندی از خود باقی نگذاشته است.[۴۳]

حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) در میان فرزندان ائمه هدی (علیهم‌السّلام)، گذشته از چند تن، از همه افضل و اعلا، بلکه از اجلاء الساداة و سادة الاجلاء بوده و شیخ صدوق[۴۴] [۴۵] (علیه‌الرحمه) او را چنین ستوده است: «کان عبدالعظیم الحسنی عابداً ورعاً مرضیاً؛ حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) شخصی خداپرست، پارسا و پسندیده خدا و رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و مردم

بده است». اسماعیل بن عباد معروف به صاحب بن عباد، که وزیر فخرالدوله دیلمی‌ بود، می‌گوید:

«عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) مردی با ورع، پارسا و پرهیزگار و دین‌دار و خداپرست، معروف به امانت‌داری، و دارای صداقت لهجه، و دانای به امور دین، و گویای توحید، و عدل بسیار بود و در زمان خودش در علم و ادب و فضل و دانش و تقوا بعد از امام زمانش، بر تمام معاصران خویش برتری داشته و اتکایی کامل و نهایت توسل به معصومین (علیهم‌السّلام) را دارا بود. هیچ‌کس را منزلت او نبوده و به تمام معنا تبعیت و تقلید از حضرات ائمه می‌نمود و در اولاد و احفاد حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) کسی به قدر رتبه و مقام او به منصه ظهور نرسیده است».[۴۶]

عظمت علمی

برای اثبات عظمت علمی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) کافی است که بدانیم امام معصوم، مردم را برای حل مشکلات دینی و یافتن پرسش‌های اعتقادی و عملی‌شان، به‌ایشان ارجاع داده است.
صاحب بن عَبّاد در رساله‌ای که در شرح‌حال حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) نوشته، این رساله در سال ۵۱۶ ق، به‌خط یکی از بنی بابویه نگارش یافته است [۴۷]

در توصیف علمی ایشان آورده‌اند:

مؤلف کتاب جنة النعیم یا روح و ریحان و دیگران نوشته‌اند: شخصی به نام اباحماد رازی از شیعیان و موالیان شهر ریبا مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت امام علی النقی (علیه‌السلام) رسید و مسائلی را پرسید. پس امام پاسخ او را چنین داد: «اما بعد یا اباحماد اذا اشکل علیک شیء من امر دینک فاسئل عنه من عبدالعظیم الحسنی و اقراه منّی السلام».
‌ای اباحماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان». [۴۸] [۴۹] [۵۰]

این تعبیر، به روشنی نشان می دهد که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در عصر خود، مجتهد توانمندی بوده که بر اساس اصول و قواعدی که از اهل‌بیت (عليهم‌السلام) در اختیار داشته، می‌توانسته دیدگاه‌های اسلام ناب را در زمینه‌های مختلف اعتقادی و عملی، استخراج کند و به پرسش‌های مردم پاسخ گوید.

بنابراین، ایشان تنها یک محدّث و راوی احادیث اهل‌بیت (عليهم‌السلام) نبوده است؛ بلکه از علمای بزرگ خاندان رسالت بوده که پس از معصومان، توان پاسخگویی به مسائل علمی را داشته و توانمندی علمی‌اش مورد تأیید و تصدیق امام هادی (علیه‌السلام) قرار گرفته است.

مصاحبت با ائمه(ع)

به گفته آقابزرگ تهرانی عبدالعظیم حسنی، امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را درک کرده و ایمان خویش را بر امام هادی(ع) عرضه داشته و در زمان وی وفات یافت،[۱۳] در کتاب الاختصاص نیز روایتی از عبدالعظیم از امام رضا(ع) نقل شده است؛[۱۴] اما آیت‌الله خویی، هم‌عصر بودن عبدالعظیم با امام رضا(ع) را رد می‌کند.[۱۵]

شیخ طوسی در کتاب رجالی خویش، وی را در زمره اصحاب امام عسکری(ع) نام می‌برد.[۱۶] به گفته عزیزالله عطاردی، با توجه به حالات عبدالعظیم حسنی و تحقیق در روایات وی، می‌توان دریافت که او امام کاظم(ع)، امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده است.[۱۷] از نظر محمد محمدی ری‌شهری، آنچه قطعی است این است که عبدالعظیم حسنی، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) را درک کرده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده است.[۱۸]

نقل شده که عبدالعظیم با ادب، خضوع، حیا و تواضع به مجلس امام جواد(ع) یا امام هادی(ع) وارد می‌شد. امام نیز او را کنار خویش می‌نشاند و از احوالش سؤال می‌کرد.[۱۹]

روایات

بخش قابل توجهی از کتاب‌هایی که در شرح‌حال حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) تألیف شده‌اند، به روایاتی اختصاص یافته که در سلسه سند آنها قرار گرفته است، مانند: کتاب جنّات النعیم (نگارش ملّااسماعیل فدایی‌ کزاری (‌م ۱۲۶۳ ق)) شصت روایت؛ روح و ریحان (نگارش ملامحمدباقر کجوری۱۳۱۳ ق) ۵۷ روایت؛ التذکرة العظیمیه نگارش محمّدابراهیم کلباسی۱۳۶۲ ق) چهل روایت؛ عبدالعظیم الحسنی حیاته و مسنده (نگارش عزیزالله عطاردی (معاصر)) ۷۸ روایت؛ مسند حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) (که در مجموعه آثار کنگره حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به چاپ رسیده) یکصد و بیست روایت.[۵۵]

لیکن باید توجه داشت که آنچه بدان اشارت رفت، همه روایات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) نیستند. صاحب بن عباد، ایشان را «کثیر الحدیث و الروایة» توصیف کرده و در رساله کوتاه خود، ایشان را چنین توصیف نموده: ذو ورع و دین، عابد معروف بالامانة و صدق اللهجة، عالم بامور الدین، قائل بالتوحید و العدل، کثیر الحدیث و الروایة.[۵۶]

عبدالعظیم، شخصی پرهیزکار و دیندار بود. اهل عبادت بود و به آثار امانت‌داری و راستگویی شهرت داشت. به امور دینی دانا بود. توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت از اهل‌بیت (علیه‌السلام) نقل می‌کرد.

همانگونه که پیش از این اشاره شد، کتاب خطب امیرالمؤمنین و کتاب یوم و لیلة از جمله مصنفات ایشان است، و بر این اساس باید گفت: بسیاری از روایات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به دلایل مختلف به ما نرسیده‌اند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ | 19:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زندگی در دوران سرکوب شیعیان

دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. او نیز همچون پدرانش سال‌ها تحت تعقیب بود. او گرچه زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا می‌زیست اما روش تقیه می‌کرد و عقیده خود را پنهان می‌داشت، ولی با این حال مورد غضب متوکل و معتز بود.[۲۰]

مهاجرت به ری

جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به شهر ری، مشخص نیست؛ لیکن می‌توان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یک‌سو، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سال‌های پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از این‌رو، برای ادامه فعالیت‌ها و چه‌بسا با اشاره امام هادی (علیه‌السلام)، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن‌که در شهر ری در مکانی به نام «سربان» [۵۷]

رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در محلّه‌ای (که «سکّة الموالی» نامیده می شد) سکونت یافت. روزها روزه بود و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و گاه به‌صورت مخفیانه از خانه‌ای که در آن ساکن بود، خارج می‌شد و به زیارت قبری که هم‌اکنون در مقابل مزار او قرار دارد، می‌رفت و می‌فرمود: این، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر (علیه‌السلام) است.
معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) چند سال در شهر ری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان به‌قدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به‌تدریج با ایشان آشنا شده بودند (این‌ مطلب در گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد آمده است)، و با در نظر گرفتن این‌که ایشان به شدت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه‌بسا مدت‌ها طول می‌کشید، می‌توان گفت: احتمالاً ایشان چند سال از سال‌های پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیت‌های فرهنگی و سیاسی اوست.

هجرت به ری

بنابر گزارش‌های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری -که از پایگاه‌های مهم عباسیان بود- هجرت کرد. برخی هم نقل کرده‌اند به قصد زیارت قبر امام رضا(ع) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آن‌جا مخفی شد.[۲۱]

نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرده است که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه یکی از شیعیان در محله «سِکة المَوالی» (کوچه و محله دوستان اهل‌بیت) ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می‌پرداخت، روز را روزه می‌گرفت و شب را به عبادت می‌گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می‌آمد و به زیارت قبری می‌رفت که آن را قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) می‌دانست. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری می‌رسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.[۲۲]

همسر و فرزندان

علمای انساب و نویسندگان، زوجه و همسر محترمه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را به نام «خدیجه بنت قاسم بن حسن الامیر»[۵۸]

(جناب آقای اردستانی در کتاب خود، خدیجه را دختر حسن بن حسن نوشته است که یقیناً غلط می‌باشد، زیرا هیچ‌یک از مورخان و علمای انساب برای حسن فرزندی به نام حسن ثبت ننموده‌اند و اگر هم منظور ایشان حسن فرزند امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) بوده، وی دختری به نام خدیجه نداشته است) [۵۹] [۶۰] [۶۱] [۶۲]

که دختر عموی پدر آن حضرت بود، را ثبت نموده‌اند، و در حالات قاسم نوشته‌اند که وی به زهد و ترک دنیا معروف بوده و از طرف پدر و مادر به حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) برمی‌گرد، زیرا که مادرش‌ ام سلمه دختر حسین بن اثرم بن حسن بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السّلام) می‌باشد.[۶۳] [۶۴]

در رابطه با فرزندان حضرت عبدالعظیم بین مورخین اختلاف‌نظر وجود دارد. لذا ما به‌ جهت جمع این اقوال می‌گوییم:

اولاً: به‌طور یقین برای حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) فرزندی به نام محمد بوده، که به‌جهت فرزند نداشتن محمد، عده‌ای از علمای انساب من‌جمله صاحب کتاب تهذیب الانساب، خود عبدالعظیم (علیه‌السلام) را بدون فرزند تصور می‌نماید که می‌توان چنین توجیه نمود که چون تنها فرزند حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، محمد بود و او فرزند نداشت، لذا علمای انساب، خود عبدالعظیم (علیه‌السلام) را بدون فرزند تصور نموده‌اند.

ثانیاً: همان‌طوری که بیان گردید، عده‌ای از مورخان و علمای انساب، نسبت به نام و نسب همسر محترمه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) اختلاف کرده و برخی زوجه حضرت عبدالعظیم را خدیجه بنت قاسم بن حسن بن زید[۶۵] [۶۶] [۶۷]

و برخی دیگر فاطمه بنت عقبة بن قیس الحمیری[۶۸]

می‌دانند.

باید گفت که خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید به‌اتفاق جمیع علمای انساب و مورخان زوجه جناب حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) بوده و مؤلف کتاب انساب مجدی به آن تصریح کرده، و هیچ جای تردید نیست، اما مؤلف کتاب «منتقلة الطالبیه» هم، در کتابش برای آن حضرت زوجه‌ای به نام فاطمه دختر عقبه ذکر کرده که احتمال داده می‌شود، هر دوی این بانوان محترمه، منکوحه جناب عبدالعظیم (علیه‌السلام) بوده باشند.

اما در این‌که کدام یک از فرزندان، (محمد، خدیجه، رقیه، ‌ام سلمه، قاسم، احمد، صفیه و فاطمه) متعلق به این بانوان باشد، اختلاف است. اما چون اکثر علما در این‌که «محمد» و «ام سلمه» از «خدیجه بنت قاسم» هستند اتفاق دارند، می‌توان برای آن بانو، این دو فرزند را قائل شد.

ابن طباطبا در «منقلة الطالبیه»، خدیجه، رقیه و احمد را که اتفاق نظر در آن است، برای فاطمه دختر عقبة بن قیس محسوب نمود. و باید یادآور شد که چون قاسم و صفیه را هیچ‌کدام از قدمای علمای انساب در تعداد فرزندان حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برنشمرده‌اند، لذا این احتمال می‌رود که برادر زادگان آن حضرت را به او نسبت داده باشند.

ویژگی‌های اخلاقی

عبادت و سخاوت از ویژگی‌های حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) است. در کتاب زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، تالیف آقای شیخ محمد شریف رازی، بعد از مبحث روش آن حضرت در مدینه و عراق قبل از مهاجرتش به ایران، که همراه با تقیه و اختفا بوده است، می‌نویسد: [۶۹]

«در عبادت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) رسیده است که در مدت عمر شریفش بیشتر روزها، بلکه غالب ایام را روزه و شب‌ها را به‌عبادت و ستایش خداوند متعال می‌گذرانید». این‌مطلب را صاحب بن عباد بیان نموده که مرحوم میرزا حسین نوری در آخر کتاب مستدرک الوسائل[۷۰]

خود چنین آورده:

«حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) از حکومت زمان خود در هراس و مورد تهدید بود، و به‌همین دلیل وطن خود را ترک کرد و به‌طور ناشناس از این شهر به آن شهر می‌گریخت، تا این‌که وارد «شهر ری» شد و در محله «ساربانان»، خانه یکی از شیعیان، در «کوی بردگان» ساکن گردید و به عبادت و راز و نیاز با قاضی الحاجات و پروردگار خود مشغول شد. وی روزها را در «سرداب» خانه به سر می‌برد و روزه می‌گرفت و شب‌ها را به نماز و مناجات می‌پرداخت».

از این‌رو علامه نسابه سید جعفر اعرجی نجفی حسینی متوفای ۱۳۳۲ ه ق می‌نویسد؛ «اما عبدالعظیم بن عبدالله بن علی، فهو السید الجلیل الزاهد العابد التقی النقی، سنی الفضائل و المناقب».[۷۱]

عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) سیدی جلیل، پرهیزگار، عابدی متقی و پاک که دارای فضایل و مناقب بی‌شماری است.

اما در بذل و بخشش وجود و سخاوت ایشان وارد شده است که تنها کسی که اقتدا و تبعیت از جد بزرگوار خود امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نمود، او بوده است یعنی همان‌طوی که حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)، سخی‌ترین مردم در زمان خود بود، به‌گونه‌ای که چند مرتبه تمام اموال خویش را میان فقرا و بی‌نوایان تقسیم نموده و چیزی را برای خود نگه نداشت، همین‌طور فرزند ارجمند و نواده بزرگش حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) چندین مرتبه اموال خود را میان فقرا و ضعفا تقسیم نمود و بیچارگان را مدد و یاری کرد که البته باید گفت «الولد سر ابیه» کلامی‌ است صادق: حضرت عبدالعظیم به تمام معنا فرزند آن پدر است.

زیارت

درباره زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) جای شک و تردید نیست که از سوی امام معصوم (علیه‌السلام) برای اصل زیارت وی توصیه شده است، لذا از وظایف اخلاقی و دینی ما محسوب می‌شود که به زیارت آن بزرگوار بشتابیم و از فیض زیارت وی بیش از پیش بهره‌مند گردیم.

در بیانی «مرحوم محدث قمی‌ (رحمةالله‌علیه)» از امام معصوم روایت می‌کند، پاداش زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را بهشت معین فرموده است.[۷۲] [۷۳]

سید محمدباقر میرداماد استرآبادی (رحمة‌الله‌علیه) در الرواشح السماویه فرمود احادیث بسیاری در فضیلت و زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) روایت شده است که هر که زیارت کند قبر او را، بهشت بر او واجب می‌شود».[۷۴] [۷۵]

مهم‌ترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی آستانه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء است. شیخ المحدّثین، صدوق، از محمد بن یحیی عطّار (که یکی از اهالی ری است) این‌گونه نقل کرده که: خدمت امام هادی (علیه‌السلام) رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم: حسین بن علی (علیه‌السلام) را زیارت کردم. امام هادی (علیه‌السلام) فرمود: أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیه‌السلام).[۷۶] [۷۷] [۷۸] [۷۹]

بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (علیه‌السلام) را زیارت کرده باشد.

در احادیث اهل‌بیت (عليهم‌السلام)، فضایل، آثار و برکات فراوانی برای زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بیان شده است، مانند: آمرزیده شدن گناهان، دعای فرشتگان، دعای اهل‌بیت (عليهم‌السلام) طولانی شدن عمر، افزوده شدن روزی، زدوده شدن اندوه، شادی دل، تبدیل شدن بدی‌ها به خوبی‌ها، تبدیل شدن شقاوت به سعادت، و برخورداری از حق شفاعت. همچنین در شماری از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بیشتر از حج و حتی طبق برخی از احادیث، ثواب آن، بیش از هزار حج و هزار عمره است.[۸۰] [۸۱]

مسئله این است که بر اساس حدیث یاد شده، آیا زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به‌طور مطلق می‌تواند جایگزین زیارت امام حسین (علیه‌السلام) شود و یا در شرایط خاصی، از چنین فضلیتی برخوردار است؟ در یک جمله، آیا برابری زیارت عبدالعظیم (علیه‌السلام) و زیارت امام حسین (علیه‌السلام) مطلق است و یا مقید؟

بی تردید، مقصود امام هادی (علیه‌السلام) در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) مبالغه نماید. بنابراین، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد، می توان گفت: برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) مقیّد است به فضای سیاسی ویژه‌ای که پیروان اهل‌بیت (عليهم‌السلام) در آن مقطع تاریخی در آن زندگی می‌کردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیع در دوران زمامداری افرادی مانند: متوکّل، مُعتّز و معتمد عباسی، سخت‌ترین دوران‌های تاریخیِ خود را سپری می‌کرد. در چنین شرایطی، امام هادی (علیه‌السلام) به‌منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومت‌های وقت، شیعیان را تهدید می‌کرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین (علیه‌السلام) برابر دانسته است.

به تعبیری روشن‌تر، زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برای کسانی که آمادگی خطرپذیری برای زیارت امام حسین (علیه‌السلام) را داشته باشند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) شعبه‌ای از حرم سیدالشهدا (علیه‌السلام) است. و این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل‌بیت (عليهم‌السلام) است.

عبدالعظیم در نظر عالمان

«صاحب ابن عباد» در وصف علم عبدالعظیم علیه السلام گفته است: «روایت کرده ابوتراب رویانی که گفت شنیدم از ابوحماد رازی که می‌ گفت وارد شدم بر امام علی النقی علیه السلام در «سُرّ مَن رای»، پس سوال کردم از آن حضرت جمله‌ای از مسائل حلال و حرام خود و جواب فرمود مسائل مرا؛ سپس حضرت فرمود ای حماد هرگاه مشکل شد بر تو چیزی از امور دینت پس سوال کن آن را از عبدالعظیم ابن عبدالله حسنی و سلام مرا به او برسان. همچنین امام هادی علیه السلام فرمود: «اگر زیارت می‌کردی قبر عبدالعظیم حسنی را که نزد شماست، هر آینه مثل کسی بودی که امام حسین علیه السلام را زیارت کرده باشد».

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین در ضمن حدیث «عرض دین» آورده است: وقتی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام‌ هادی (علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: انت ولیُنا حقاً؛ تو به حقیقت از دوستان و یاران ما هستی.[۹]

شیخ طوسی نیز در رجال خود حضرت عبدالعظیم را از اصحاب امام هادی علیه السلام ذکر کرده و در پایان نام او را به «رضی الله عنه» یاد نموده که رضی الله عنه نزد اصحاب حدیث با اهمیت است.

علامه حلی در خلاصة الاقوال، حضرت عبدالعظیم را عالمی پرهیزکار معرفی کرده و جزء «ثقات» و «ممدوحین» ذکر کرده است.

علامه مجلسی در «هدیة الزائرین» از جمله مزارات معلوم و مشهور را، مرقد منور حضرت عبدالعظیم علیه السلام در مقابل شجره ری ذکر می‌‌کند.

میرداماد در راشحه خامسه از «الرواشح السماویه» گفته است: واضح است که طریق عبدالعظیم حسنی، «حسن» شمرده شود، زیرا که اهل حدیث و علمای رجال وی را مدح و تمجید نموده‌اند... مگر حضرت هادی علیه السلام به او نفرمود، تو به حق از دوستان ما هستی؛ این فرمایش امام علیه السلام جامع‌ترین تعریف درباره حضرت عبدالعظیم با در نظر گرفتن شرافت، نسب و عظمت خانوادگی اوست.

میرزا حسین نوری در مستدرک الوسائل، معروفیت وی را به امانت و راستگویی و درستکاری و اهل زهد و عبادت بودن تأکید می‌‌نماید و از قول امام هادی علیه السلام پاداش زیارت او را بهشت می‌‌داند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ | 19:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بیش از هزار و دویست سال است که منطقه فارس متبرک به وجود احمد بن موسی است. او یکی از شخصیت‌های معنوی و از رجال بزرگ شیعه به شمار می‌رود. احمد فرزند و برادر امام و فرزند و برادر شهید است. پدرش موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) یگانه عصر و هفتمین ستاره آسمان ولایت و مادرش ام‌احمد از زنان فاضله دوران خویش بود. احمد بن موسی بن جعفر ملقب به شاهچراغ و مشهور به سید السادات الاعاظم، از فرزندان امام کاظم(ع) است. او از امامزادگان مشهور در ایران است که در زمان خلافت مأمون به ایران سفر کرد و با شنیدن خبر شهادت امام رضا(ع)، در شیراز ماند و در همان‌جا به شهادت رسید. مقبره وی در شیراز، مدت‌ها مخفی بود. احمد بن موسی کاظم (شاهچراغ، سیدالسادات الاعاظم) پسر ارشد موسی کاظم است. احمد بن موسی و محمد بن موسی از یک مادر که ام احمد خوانده می‌شد متولد گردیدند. وی برادر حمزه بن موسی و عبدالله بن موسی است. شیخ مفید (۴۱۳ ق) در این‌باره می‌گوید: احمد بن موسی، سیّدی کریم و جلیل و صاحب ورع بوده و حضرت ابوالحسن موسی (علیه‌السلام) او را دوست می‌داشت و مقدم می‌شمرد و یک قطعه زمینی همراه با آب آن، معروف به یسیره به او بخشیده بود. گزارش شده که احمد بسیاری از بردگان را از مال خویش آزاد نمود.[۳] . اسماعیل بن موسی بن جعفر (علیه‌السلام) می‌گوید: «…پدرم پیوسته به او نظر داشت و او را پاس می‌داشت و از او غافل نمی‌شد».[۴]  . سید جعفر آل بحرالعلوم (۱۳۷۷ ق)، درباره مادر ایشان نقل کرده است: مادر احمد بن موسی، از زنان بسیار محترم بود که او را ام احمد می‌نامیدند. حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام)، به او علاقه زیادی داشت، وقتی از مدینه به بغداد رفت، امانت‌های امامت را به او سپرده، فرمود: «هر کس در هر موقع آمد و این امانت‌ها را از تو خواست، بدان من از دنیا رفته‌ام و او جانشین من است و امامی ‌است که اطاعتش بر تو و سایر مردم واجب است».[۵]  . وقتی ‌هارون، امام کاظم (علیه‌السلام) را در بغداد مسموم کرد، حضرت رضا (علیه‌السلام)، از‌ ام احمد امانت‌ها را خواست. ‌ام احمد گفت: وای پدرت شهید شد؟ فرمود: «آری؛ اکنون از دفن او فارغ شدم، آن امانت‌هایی که پدرم موقع رفتن به بغداد در اختیارت گذاشت بیاور، من جانشین او و امام به حق بر جن و انس هستم». ‌ام احمد گریبان چاک‌زده، امانت‌ها را تحویل داد و با آن‌جناب به امامت بیعت کرد.[۶]  . شاه‌چراغ نام حرم و آرامگاهی است در شیراز که بنا بر اعتقاد شیعیان احمد بن موسی، پسر ارشد موسی کاظم و همچنین محمد بن موسی، از برادران علی بن موسی الرضا، در آن به خاک سپرده شده‌اند. این حرم پس از حرم علی بن موسی الرضا و معصومه بنت موسی سومین حرم پر اهمیت برای شیعه در ایران است. او در راه پیوستن به برادر خود به سوی خراسان سفر نمود ولی در راه توسط افراد مأمون خلیفه عباسی در شهر شیراز کشته شد. احمد بن موسی(ع) همراه با کاروانی عظیم که جمعیت آن تا پانزده هزار گزارش شده است به ایران مهاجرت کرد،[۹] دو دلیل برای این هجرت ذکر شده است: خون خواهی برادرش علی بن موسی الرضا(ع) که به دست مأمون به شهادت رسید.[نیازمند منبع] برای دیدار برادر در مرو بود که در میانه راه از شهادت برادر آگاهی یافت.[۱۰] . قُتلُغ خان، حاکم شیراز و عامل مأمون در خان زینان در هشت فرسخی شیراز با احمد بن موسی(ع) و کاروان همراه وی ملاقات کرد و خبر شهادت امام رضا(ع) را به آنان رسانید. این خبر باعث تضعیف روحیه و پراکندگی آنان گردید. احمد به همراه نزدیکان خود راهی شیراز شد و در آن جا در جریان جنگ به شهادت رسید.[۱۱] . امام رضا (علیه‌السّلام) در سال ۱۸۳ ق. و در ۳۵ سالگی عهده دار امامت شیعیان شد. دوره امامت ایشان که بیست سال بود، مصادف با خلافت‌ هارون‌الرشید، محمد امین و مامون بود. بعد از مرگ محمد امین پس از کشمکش‌ها و شورش‌های مختلف خلافت به دست مامون افتاد. اما او از ناحیه علویان هراس داشت و دلیل اصلی آن نیز موقعیت معنوی امام رضا (علیه‌السّلام) بود. مامون تصمیم گرفت، حکومت خود را از ناحیه علویان در امان نگه دارد. مطمئن‌ترین راه نزدیکی به امام رضا (علیه‌السّلام) و آرام نگه‌داشتن علویان، را انتخاب کرد. او در سال ۲۰۰ هجری قمری امام رضا (علیه‌السّلام) را بر خلاف میل قلبی اش مجبور کرد تا از مدینه به مرو هجرت کند. عموم شیعیان نیت باطنی مامون را نمی‌دانستند و همین جهل عمومی، سبب گردید سیل هجرت سادات و علویان به سوی ایران سرازیر شد. در این میان دو کاروان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود. یکی کاروانی که سرپرستی آن به عهده حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) بود و دیگری، کاروانی که به کاروانسالاری احمد بن موسی (علیه‌السّلام) روانه ایران شد. تعداد جمعیت کاروان احمد بن موسی (علیه‌السّلام) ظاهراً قابل توجه بوده است. در برخی منابع جمعیتشان را تا پانزده هزار نفر هم نوشته‌اند. تعداد زیادی از سادات و نزدیکان امام هشتم علاوه بر احمد و محمد و حسین از فرزندان امام کاظم (علیه‌السّلام) در این کاروان حضور داشتند. در برخی کتب متأخر نقل شده که پس از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام)، مردم مدینه به لحاظ شخصیت و سن احمد، به در خانه او رفته و با وی بیعت کردند و او پیشاپیشِ جمعیت به مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) رفت و خطبه‌ای خواند و به مردم گفت: «ای کسانی که با من بیعت نموده‌اید! بدانید که من خودم با برادرم علی (امام رضا) بیعت کرده‌ام و او واجب الاطاعه است. بر من و شماست که از او اطاعت کنیم». سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق همه مردم به در خانه برادرش رفته و با حضرت بیعت کردند.[۲۰] . احمد بن موسی، در عبادت حق، پرهیزکاری، زهد، کرامت نفس و جوانمردی زبانزد همگان بود و بزرگواریش سبب گردید، در طول حیاتش مردم دو بار به عنوان امام با او بیعت کنند و در هر دو بار او مردم را به مسیر صحیح هدایت کرد. پس از هجرت حضرت رضا (علیه‌السّلام) چون تحمل فراق برادر برایش ناگوار شد، با عده زیادی راهی ایران شد و نزدیکی شیراز گرفتار حیله گری‌های مامون شد و احمد پس از نبردی نابرابر به شهادت رسید و به دلیل خفقان موجود تا سال‌ها قبرش بر شیعیان مخفی ماند، تا این که در زمان «عضدالدوله دیلمی» و در پی واقعه‌ای شگفت، قبر آن بزرگوار آشکار شد. حرم احمد بن موسی در شیراز واقع شده است و خیابان های لطفعلی‌‌خان زند،سه راه احمدی و 9 دی به این حرم دسترسی دارد . آرامگاه سید میر محمد برادر سید میر احمد نیز در صحن جامع حرم شاهچراغ قرار دارد که به سبک معماری آذری بنا شده‌است.[۱] . در مورد وجه شهرت وی به شاه‌چراغ اقوالی است از جمله اینکه در زمان عضدالدوله دیلمی پیرزنی نزد او رفت و اظهار داشت شب‌ها بر روی تپهٔ نزدیک منزل من چراغی روشن دیده می‌شود و چون نزدیک می‌دوم اثری نمی‌بینم. عضدالدوله ماجرا را با اطرافیان در میان گذاشت. آنان گفتند: شاید پیرزن به امید دستیابی به مال و منال چنین اظهاراتی کرده‌است. شاه متقاعد نشد و شبی به خانهٔ پیرزن رفت و آنجا خوابید. زن نیکوکار به محض آن که نور را دید به بالین شاه حضور یافت و سه بار گفت: «شاه‌چراغ». عضدالدوله بیدار شد و به طرف چراغ رفت ولی خاموش شد و چون بازگشت، نور را دید. این عمل هفت بار تکرار شد. روز بعد، دستور داد تپه را حفر کردند. به هنگام حفر به سردابی رسیدند که جسدی روی تختی بود. شاه، شیخ عفیف الدین، عالم و زاهد آن عصر در فارس را در جریان گذاشت. او در همان شب در خواب دید به زیارت قبر امامزاده احمد بن موسی الکاظم رفته‌است. عضدالدوله روزی را تعطیل عمومیکرد و بر آن سرداب بنای باشکوهی بنا نهاد. (ر.ک. زندگانی امام موسی کاظم، عمادزاده، ج ۲، ص ۲۷۱.)[۲] . برخی از منابع مدعی شده‌اند که قبر احمد بن موسی تا سیصد سال مخفی بود تا آنکه در زمان عضدالدوله دیلمی یافته شد.[۱۳] در سال ۱۳۸۶ش با تصمیم شورای فرهنگ عمومی استان فارس، روز ششم ذی‌القعده در دهه کرامت یعنی حدفاصل تولد حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) به‌عنوان روز بزرگداشت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ تعیین شد.[۲۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ | 14:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

 آرامگاه زیبای شاه‌چراغ بیشتر بدانیم

شاه‌چراغ آرامگاهی است در شیراز که بنا بر اعتقاد شیعیان احمد بن موسی کاظم، پسر ارشد امام موسی کاظم ومحمد بن موسی، برادران امام رضا، در آن به خاک سپرده شده‌است. او در راه پیوستن به برادر خود به سوی خراسان سفر نمود ولی در راه توسط افراد مأمون خلیفه عباسی در شهر شیراز کشته شد.

این آرامگاه در کنار میدانی به نام احمدی در شهر شیراز قرار دارد. آرامگاه سیدمیرمحمد برادر سیدمیراحمد نیز در نزدیکی شاه‌چراغ است.

مشخصات معماری ساختمان

درون حرم را با به کار بردن آئینه‌های ریز رنگین، به سبکی هنرمندانه، آئینه کاری کرده و انواع خط‌های زیبای فارسی و عربی، تزیین کننده نمای اطراف آینه‌ها و کاشی‌ها است.

بنای حرم، مشتمل بر ایوانی در جلو و حرمی گسترده در پشت ایوان است که در چهار جانب حرم، چهار شاه نشین قرار گرفته و مسجدی نیز در پشت حرم (سمت غرب) ساخته شده‌است. ضریح آن در شاه نشین زیر گنبد قرار دارد و از نقره ساخته شده‌است.

حیاط شاه چراغ دارای دو در اصلی ورودی است که در سمت جنوب و شمال حرم از زیر دو سر در بزرگ کاشی کاری شده گذشته و وارد حیاط وسیع حرم می‌شویم. در میان حیاط، حوض بزرگ فواره داری ساخته شده و در اطراف حوض درختکاری شده‌است. حرم شاهچراغ در سمت غرب حیاط و حرم سید میر محمد- برادر شاه چراغ - در سمت شمال شرقی حیاط قرار دارد.

غیر از دو در اصلی، دو در فرعی دیگر نیز وجود دارد که یکی به بازار حاجی و دیگر به مسجد جامع عتیق می‌رود. درگاه مانندی نیز از ضلع شمال حیاط وارد بازار شاه چراغ می‌شود.در دور تا دور حیاط، اتاق‌هایی دو طبقه ساخته شده که در پیشانی و جرزهای جلو آنها کاشی کاری شده‌است. ستون‌های آهنی ایوان حرم به وسیله چوب‌های نفیس پوشش داده شده و در سقف مسطح آن نیز چوب منبت کاری شده به کار رفته‌است. امکانات وسیعی مثل پاسگاه انتظامی، دفتر پست و مخابرات، کتابخانه و موزه در این حیاط وسیع برای رفاه مردم ایجاد شده‌است.

آرامگاه زیبای شاه‌چراغ


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ | 14:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : چهارشنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۰ | 15:31 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زندگینامه حضرت زینب علیها سلام 

حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) (۵ یا ۶ ق - ۶۲ ه.ق)، سومین فرزند علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) و حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) و همسر عبدالله بن جعفر بود. ایشان را با القاب عقیله بنی‌هاشم، ام المصائب، دانشمند بدون معلم، متفکر بدون استاد، یاد کرده‌اند. زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) مکنای به‌ ام‌الحسن و ام‌کلثوم[۱] . حضرت زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) دختر امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) بن‌ عبدالمطلب‌، قریشی‌ هاشمی است. چنانکه منابع در معرفی وی چنین نوشته‌اند: «زینب بنت علی بن ابی‌طالب بن عبد المطلب الهاشمیة سبطة رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امها فاطمة الزهراء قال ابن الاثیر انها ولدت فی حیاة النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)...»[۱۹] . مادرش فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها)[۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] [۲۵] [۲۶] [۲۷][۲۸]. جدش رسول خدا حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و جده‌اش خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) است. دختر ارشد امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) و حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجری در ایام حیات جد بزرگوار خود رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) در مدینه منوره به دنیا آمد.[۲] [۳] [۴] . حضرت زینب توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نام‌گذاری شد. بر اساس روایات متعدد، نام‌گذاری حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها)، توسط پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صورت گرفت. به این صورت که پس از تولّد وی، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای وی انتخاب نماید، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) فرمود: از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در این امر پیشی نمی‌گیرم در آن هنگام پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مسافرت بودند. هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از سفر مراجعت نمود و همان‌گونه که رسم و سیره رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا (علیها سلام) وارد گشتند. امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمودند: من هم از پروردگارم پیشی نمی‌گیرم. در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت: نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشته‌ایم.[۱۳۱] . سپس پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قنداقه وی را طلبید، او را بوسید و فرمود: «به حاضران و غایبان امّتم وصیت می‌کنم که حرمت این دختر را پاس بدارند. همانا وی مانند خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) است.»[۱۳۲] [۱۳۳] . سپس جبرائیل مصایب و مشکلاتی را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد. «إن من بكى عليها، وعلى مصائبها يكون ثوابه كثواب من بكى على أخويها.»[۱۳۴] [۱۳۵] . بنابر آنچه که بیان شد انتخاب نام حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) از جانب خدا و از طریق وحی بوده که این خود فضیلتی برای ایشان می‌باشد. در معنای لغوی زینب دو نظریه عنوان شده است: ۱. زینب یک کلمه ترکیبی از «زین» و «اب» به معنای «زینت پدر» می‌باشد. [۱۳۶] ۲. زینب کلمه‌ای بسیط بوده و نام «درخت» و یا «گل» می‌باشد. در لسان العرب آمده: «زینب درختی زیبا و خوش‌بو است از این‌رو این نام برای دختران انتخاب می‌گردد.[۱۳۷] [۱۳۸] . در کنایات و استعارات عرب هر شخص بزرگ و نفیس به «درخت» تشبیه می‌شود مانند: «مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ اَصْلُهَا ثَابِتٌ»[۱۳۹] . و یا حدیث «اَنا و علیٍّ من شجرهٍ واحدهٍ»[۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲] [۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶] [۱۴۷] [۱۴۸] [۱۴۹] [۱۵۰] [۱۵۱] . در هر صورت قدر متیقن از این دو نظریه این است که زینب نامی زیبا و پر معناست. برخی گفته‌اند زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) به نام و یاد زینب، دختر پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که وفات کرده بود، «زینب» نام‌گذاری شده است. چنانکه در احادیث آمده است مردی از اهل قم از امام صادق (علیه‌السّلام) سؤال کرد: آیا زنان می‌توانند بر جنازه نماز بخوانند؟ حضرت در پاسخ فرمودند: آری! زینب دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وفات یافت و فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) با تعدادی از زنان رفتند و بر جنازه او نماز گزاردند.» «کُنْتُ عِنْدَ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) فَسَاَلَهُ رَجُلٌ مِنَ الْقُمِّیِّینَ فَقَالَ یَا اَبَا عَبْدِ اللَّهِ! تُصَلِّی النِّسَاءُ عَلَی الْجَنَائِزِ؟ قَالَ فَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام): اِنَّ زَیْنَبَ بِنْتَ النَّبِیِّ تُوُفِّیَتْ وَ اِنَّ فَاطِمَةَ (سلام‌الله‌علیها) خَرَجَتْ فِی نِسَائِهَا فَصَلَّتْ عَلَی اُخْتِهَا»[۱۵۲] . القاب متعددی نیز برای آن حضرت نقل شده است، از جمله: عقیله بنى هاشم، عقیله طالبیین، موثقه، عارفه، عالمه، محدثه، فاضله، کامله، عابده‌ آل على.  القابی هم که برای آن حضرت نقل شده است به گوشه‌هایی از عظمت شخصیت این بزرگ بانوی اسلام دلالت دارند. ولیة الله - عالمة غیر معلمه - عابدة آل علی - عصمة الصغری - صدّیقة الصغری - عفیفة کریمه - فصیحة بلیغه - صابرة محتسبه - لبوة الهاشمیّه - ایثار و گذشت . پنج تن آل عبا، امام سجاد و امام باقر (علیهماالسّلام) را درک کرده است  - حضرت زینب و پیامبر - زمان امام علی - زمان امام حسن - زمان امام حسین - زمان امام سجاد . حضرت امیرالمؤمنین (ع) بعد از جنگ جمل روز دوشنبه دوازدهم رجب سال 36 هجری قمری به کوفه تشریف بردند.  جعده پس از هجرت به مدینه، مدتی در آن جا ماند و سپس به کوفه رفت و در کوفه مسکن گرفت. و موقعی که حضرت علی علیه السلام از جنگ جمل به کوفه وارد شد، در منزل او مسکن گزید. حضرت پس از مدتی جعده را به خراسان فرستاد، و سپس از خراسان بازگشت و در کوفه ماند و همواره ملازم امیرالمؤمنین علیه السلام بود.روزی حضرت می خواست سخنرانی کند، جعده سنگی گذاشت و حضرت در حالی که لباس پشمی به تن داشت و شمشیر خود را با لیف خرما حمایل کرده بود و پیشانی اش پینه بسته بود، بالای آن سنگ رفت و برای مردم سخنرانی کرد. این در حالی است که روز بیست و پنجم ذی الحجه سال 35 هجری با امام علی(ع) دست بیعت داده بودند ، و در واقع حدود 6 ماه و هفده روز بعد از آنکه مسلمانان در مدینه با حضرت بیعت کردن آن حضرت حکومت اسلامی را به کوفه انتقال دادند. و امام (ع) در آن وقت 58 سال و چند ماه از عمر مبارکشان گذشته بود . [i] . در زمان حضور امیرالمومنین (علیه‌السّلام) در کوفه به زنان کوفه، تفسیر قرآن آموزش می‌داد. پدرش او را به عقد برادرزاده‌اش عبدالله بن جعفر درآورد. حاصل این ازدواج ۵ فرزند به نام‌های علی، عون‌، عباس، محمد و‌ ام‌کلثوم بود.[۸] [۹] [۱۰] [۱۱] «عبداللَّه بن جعفر» همسر زینب[۵۷۳]  یکی از شخصیت‌های مشهور اسلام و از سخاوت‌مندان بنام و معروف است. نام پدر عبدالله، جعفر بن ابی‌طالب، از مسلمانان شجاع و دلیر صدر اسلام و برادر علی (علیه‌السّلام) بود و مادرش اَسماء بنت عُمَیْس بود. زندگی زینب همواره آمیخته با مصائب بود. در پنج سالگی جدش محمد بن عبدالله را از دست داد، چند ماه نگذشته بود که مادرش فاطمه زهرا را بر اثر حوادثی از دست داد، حدوداً بیست و نه سال بعد پدرش علی بن ابی طالب را از دست داد (که بدست ابن ملجم مرادی به قتل رسید)، و بعد شاهد جان دادن برادرش حسن مجتبی بود تا رسید به کربلا و حوادث روز عاشورا و اسارت به سمت شام و هزاران هزار مصائب بسیار که یکی از آنها از دست دادن هجده تن از محارم و نزدیکان در کمتر از یک روز، لذا زینب را ام‌المصائب می خوانند.[۲] . حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) همراه با خمسه طیّبه در مسائل سیاسی‌ـ‌اجتماعی شرکت فعّال داشت. ایشان همراه برادرش امام حسین (علیه‌السّلام) در واقعه کربلا حضور پیدا کرد. بعد از شهادت امام حسین به اسارت درآمد و سرپرستی اسرای کربلا را به عهده گرفت. شاهد حکومت کوتاه پدر و برادرش امام حسن مجتبی (علیه‌السّلام) و در نهایت شهادت آن بزرگواران بود. با حرکت امام حسین (علیه‌السّلام) از مدینه در بیست و هشتم رجب[۱۲] [۱۳] [۱۴] و به نقلی سوم شعبان سال ۶۰ هجری،[۱۵] [۱۶] . حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) نیز به همراه فرزندان و بسیاری از خویشاوندان از جمله برادران، خواهران و برادرزاده‌ها، رهسپار مکه شد.[۱۷] [۱۸] . در سفر طولانی مدینه تا مکه، مکه تا کربلا، کربلا تا کوفه، کوفه تا شام، شام تا کربلا و از کربلا تا مدینه، همراه برادر شهیدش امام حسین (علیه‌السّلام) و اسیران کوفه و شام بود. تلخ‌ترین صحنه‌ها و مصیبت‌ها را در ظهر عاشورا شاهد بود. حضرت زینب در کربلا : با حرکت امام حسین (علیه‌السّلام) از مدینه در ۲۸ رجب[۶۴۴] [۶۴۵] [۶۴۶] . و به نقلی ۳ شعبان سال ۶۰ هجری،[۶۴۷] [۶۴۸] . زینب (سلام‌الله‌علیها) نیز به همراه بسیاری از خویشاوندان امام (علیه‌السّلام) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزاده‌های آن حضرت (علیه‌السّلام)، رهسپار مکه شد[۶۴۹] و سپس از آنجا تا سرزمین کربلا برادر را همراهی کرد. پاسارت زینب در روز یازدهم : در بعد از ظهر روز یازدهم محرم عمر بن سعد و یارانش در حالی که اجساد بی‌سر و مطهر امام (علیه‌السّلام) و یارانش را بر روی زمین رها کرده بودند، بانگ الرحیل سر داده و امام سجاد (علیه‌السّلام) را با همان حال بیماری، زنان و دختران و خواهران و اطفال سالار شهیدان را که امانت‌های رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌و‌سلم) در میان امتش بودند در برابر دیدگان هزاران دشمن با رویی گشوده بر شترهای برهنه و بی‌جهاز سوار کردند و همانند اسیران ترک و روم و در حالی که در اوج مصیبت و غم و‌ اندوه به سر می‌بردند به سوی کوفه حرکت دادند.[۶۹۹] [۷۰۰] [۷۰۱] [۷۰۲] [۷۰۳] [۷۰۴] [۷۰۵] . به دستور عمر بن سعد سپاه کوفه کاروان اسرا را از میان قتلگاه عبور دادند، البته در برخی از منابع آمده که عبور اسرا از میان قتلگاه به درخواست خود اسرا بوده است. [۷۰۶] وقتی زینب (سلام‌الله‌علیها) از کنار قتلگاه برادرش می‌گذشت می‌گفت: «یا محمداه! یا محمداه! هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطع الاعضاء. یا محمداه! و بناتک سبایا و ذریتک مقتله تسفی علیها الصبا! یا محمداه! یا محمداه!؛ این همان حسین است زیر آسمان قرار گرفته و به خاک و خون آغشته و اعضایش قطعه قطعه شده است. یا محمداه! دخترانت اسیر گردیده، فرزندانت کشته شده‌اند، باد صبا گرد و غبارش را بر آنان می‌گستراند!» پس هر دوست و دشمنی به گریه افتاد! به طوری که زنان صیحه زده بر صورت‌های خویش سیلی می‌زدند.[۷۰۷] [۷۰۸] [۷۰۹] [۷۱۰] [۷۱۱] [۷۱۲] [۷۱۳]. بر اساس نقل مقاتل و منابع دوست و دشمن از دیدن این ماجرا به گریه افتادند.[۷۱۴] [۷۱۵] [۷۱۶] [۷۱۷] . حوادث دل‌خراش کوفه و شام موهایش را سفید و قامتش را خمیده کرد. با این وجود، هرگز دم از گفتن حقایق و مظلومیت شهدای کربلا فرو نبست و افشاگر حاکمان مستبد عصر خود بود تا آنجا که خطبه‌های دشمن‌شکن وی در کوفه و شام معروف است. خطبه‌های ایشان در کوفه و شام علیه یزید و امویان معروف است. با خطبه‌های خود یزید و یزیدیان را رسوا نموده و پرده از چهره ظالمانه و ننگین حکومت اموی برداشت و پیام امام حسین (علیه‌السّلام)، را به مردمان آن زمان رسانید. بارزترين بعد زندگى حضرت زينب (سلام‌الله‌علیها)، نقش ویژه او در واقعه کربلا و دوران اسارت پس از این واقعه است. به خاطر صبر و پایداری در واقعه عاشورا علی‌رغم از دست‌دادن عزیزترین کسانش از او به عنوان اسوه صبر، یاد کرده‌اند. هجرت دوباره به شام : عمرو بن سعید اشرق که از سوی بنی‌امیه به عنوان حاکم مدینه منصوب شده بود طی نامه‌ای به یزید، مطلب را به اطلاع او رساند و او را از ماجرای برپایی مجالس عزا با خبر کرد. در نامه او به یزید چنین آمده بود: «همانا که وجود زینب در میان مردم مدینه اذهان را می‌آشوبد. او زنی سخنور و عاقل و خردمند است و عزم کرده تا با هوادارانش انتقام خون حسین را بگیرد.» یزید در پاسخ به او دستور داد که میان حضرت زینب (علیهاالسّلام) و مردم مدینه جدایی‌ اندازد. او نیز به آن حضرت اعلام کرد که از مدینه خارج شود و در هر جای دیگری که مایل است، زندگی کند. حضرت زینب (علیهاالسّلام) به ناچار مدینه را در روزهای پایانی ذی‌الحجه سال ۶۱ هجری در حالی که هنوز سالگرد برادرش نرسیده بود به همراه با دختران امام حسین (علیه‌السّلام) (فاطمه و سکینه) و فضه خادم (علیهاالسّلام) ترک کرد و به سوی شام روانه شد.[۱۲۴۶] [۱۲۴۷] [۱۲۴۸][۱۲۴۹] . حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) سرانجام در ۵۷ سالگی و در سال ۶۲ قمری پس از گذشت حدود ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام)، در دمشق شام چشم از جهان فروبست. درباره مزار حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) اختلاف است ولی مشهور قائل هستند که ایشان در دمشق دفن شده‌اند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۹ آذر ۱۴۰۰ | 13:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۰ | 18:59 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها)، دختر امام موسی کاظم (علیه‌السلام)، یکی از بانوان با فضیلت و با شخصیت خاندان اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌باشد. پدر بزرگوار او حضرت «موسی بن جعفر» امام هفتم شیعیان می‌باشد. مادر گرامی حضرت معصومه «نجمه» مادر بزرگوار امام رضا (علیه‌السّلام) می‌باشد؛ نجمه از بانوان با فضیلت و از اسوه‌های تقوا و شرافت و از مخدرات کم‌نظیر تاریخ بشریت است.[۱]  .[۲]  .[۳]  .[۴]  .[۵]  . حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) بعد از پدر، در سال ۱۷۹ تحت کفالت برادرش حضرت امام رضا (علیه‌السلام) قرار گرفت و تا سال ۲۰۰ (ه. ق) یعنی ۲۱ سال تمام، در کنار برادر بزرگوارشان به مقامات عالی و کمالات علمی و عرفانی و اخلاقی دست یافت.درباره زمان تولد و وفات فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) آن چه مسلم است این است که زمان تولد آن حضرت پیش از سال یکصد و هفتاد و نه هجری بوده است زیرا بنابر نقل شیخ کلینی در شوال ۱۷۹ هارون الرشید امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) پدر حضرت معصومه (علیه‌السّلام) را از مدینه به بغداد برد و در آن‌جا در ماه رجب ۱۸۳ از دنیا رحلت فرمود. [۶]   . و بنابر مدت عمر حضرت معصومه که از ۲۳ سال کمتر است، نمی‌تواند بعد از سال ۱۷۹ باشد چون در آن سال‌ها پدرش در زندان بود.
پس تاریخ ولادت آن حضرت‌ به‌طور دقیق مشخص نیست ولی طبق اسناد به دست آمده ولادت آن حضرت را در مدینه در سال ۱۷۳ نقل می‌کنند.[۷]  . با گذشت ایام، حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) هم دوران خردسالی را پشت سر گذاشت و در این سال‌ها محل رشد آن حضرت خاندانی بود که او را با دریایی از علم و معرفت رو به رو ساخت. ولی بیش از ده بهار از عمر شریفش نگذشته بود که پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان هارون به شهادت رسید و دریایی از غم و اندوه بر قلب شریفش فرو ریخت که در این ایام غم و تنهایی، تنها مایه تسلی او برادرش امام رضا (علیه‌السّلام) بود که ناگهان «مأمون» وجود اقدس امام هشتم را از کانون خانواده جدا نمود و به اجبار به خراسان جلب کرد و به اقامت اجباری در خراسان وادار نموده.
حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) دوری یک ساله فراق برادر را تحمل کرد. دختر موسی بن جعفر، هفتمین امام شیعیان و نجمه خاتون است. نام اصلی وی فاطمه است ولی به معصومه ملقب است. وی در دوران حکومت عباسیان و در خلافت هارون الرشید، امین و مأمون زندگی می‌کرد. برادر وی، پس از انتصاب به ولایتعهدی مأمون، از مدینه به مرو رفت و این فراق سبب شد تا فاطمه معصومه پس از یک سال، به سمت برادر خویش علی بن موسی الرضا عزم مرو نماید. برخی معتقدند که علی بن موسی الرضا طی نامه‌ای از فاطمه معصومه خواست تا به مرو عزیمت کند. کاروان فاطمه معصومه که به همراهی فرزندان و نوادگان موسی کاظم شکل گرفته بود و عددش را ۲۳ نفر گزارش کرده‌اند، به گزارش عباس قمی در منتهی الآمال، با رسیدن پیک علی بن موسی و دعوت از فاطمه معصومه به عزیمت به خراسان، فاطمه معصومه مهیا سفر شد.[۴۵] قرشی و سجادی تاریخ حرکت فاطمه معصومه از مدینه را در سال ۲۰۱ ه‍.ق گزارش می‌کنند.[۴۶][۴۷] در این سفر چند تن از برادران فاطمه معصومه: فضل، جعفر، هادی، زید و قاسم و تعدادی از برادرزاده‌های و جمعی از غلامان و کنیزان وی را همراهی کردند.[۴۸][۴۹] از آنجا که برای موسی کاظم، فرزندی به نام هادی گزارش نشده‌است، احتمالاً نام این فرزند، هارون بوده که در تصحیف به هادی مبدل شده‌است. همین‌طور وجود زید که به زیدالنار شهره است در کاروان فاطمه معصومه امکان ندارد؛ چرا که وی به سبب قیامی که در بصره به راه انداخته بود، دستگیر و به مرو فرستاده شده بود.[۵۰] علاوه بر برادران، زنانی نیز با وی همسفر بوده‌اند که عبارتند از دختران موسی کاظم به نام‌های: میمونه، فاطمه صغری و خدیجه خاتون و سلطان موصلیه، خادمه شخص فاطمه معصومه. همچنین منابع از یک خواهر دیگر که همراه دختران موسی کاظم همسفر بوده‌است یاد کرده‌اند اما نام وی را گزارش ننمودند.[۵۱] جعفر مرتضی عاملی، تعداد افراد کاروان فاطمه معصومه را ۲۳ نفر گزارش می‌کند؛ اما همو می‌نویسد که تعداد افراد کاروان، تا ۴۰۰ نفر نیز یاد شده‌است.[۵۲] . یکی از فرازهایی که بیانگر اوج عظمت و مقام حضرت فاطمه معصومه (سلام‌الله‌علیها) است، زیارت‌نامه‌ای است که حضرت رضا (عیه‌السلام) در مورد آن حضرت بیان فرموده‌اند. در فرازی از آن چنین آمده است: «یا فاطمة اشفعی لی فی الجنه فانِِّ لک عندا... شأناً من الشأن؛[۹]   ای فاطمه مرا در مورد ورود به بهشت شفاعت کن؛ چرا که در پیشگاه خداوند دارای مقامات و درجات بسیار ارجمندی هستی.» . امام صادق (علیه‌السلام) این روایت را قبل از ولادت امام کاظم (علیه‌السلام) فرمود: «وستدفن فیها امرأةٌ من اولادی تسّمی فاطمهٌ فمن زارها وجبت له الجنَّه؛[۱۰]  . به زودی در قم بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دفن شود. کسی که مرقد او را زیارت کند بهشت برای او واجب گردد.» . در سال ۲۰۰ (هـ. ق) زمانی که یگانه برادر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) به اجبار مأمون مجبور به هجرت به خراسان شدند، حضرت حدود یک سال به دور از برادر خود در مدینه زندگی کرد. مأمون عباسی در سال ۲۰۱ (هـ. ق) حضرت امام رضا (علیه‌السلام) را به عنوان ولیعهد خود تعیین نمود. در این هنگام آن حضرت برای بستگان خود در مدینه و خصوص برای حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) نامه‌ای نوشت و آنها را به خراسان دعوت نمود. حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) به مجرد خواندن نامه امام (علیه‌السلام) برای دیدار برادر عازم خراسان شد و با گروه بسیاری از امام‌زادگان و بستگان به سوی خراسان حرکت نمودند.[۱۲]  . امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «اَلا اِنَّ قم حَرَمی و حرم وَلدی من بعدی...»[۲۶] بدانید قم حرم من و حرم فرزندانم پس از من است، زنی از فرزندان من در این شهر در می‌گذرد که او دختر موسی است...». امام صادق (علیه‌السّلام) در حدیثی دیگر پیش از این‌که این فرزند گرانقدر متولد شود از فضیلت زیارت و مدفن او سخن می‌گوید و شیعیان را به اهمیت آن توجه می‌دهد و می‌فرماید «شهر قم، حرم ما است و در آن زنی از فرزندان من مدفون می‌شود، به نام فاطمه هر کس او را زیارت کند بهشت برای او ثابت می‌شود...»[۲۷]  . همه این بیانات حاکی از شأن و عظمت و فضیلت این بانوی مکرم اسلام می‌باشد. بی‌شک این فضایل و خصوصیات اخلاقی این بانوی بزرگ است که او را دارای چنین مقام و منزلتی نموده است چون امام موسی کاظم (علیه‌السّلام) دارای ۳۷ فرزند بود که در میان آن‌ها این بانوی مکرم است که مثل ستاره‌ای درخشان می‌درخشد و در میان فرزندان امام کاظم (علیه‌السّلام) بعد از امام رضا (علیه‌السّلام) هیچ‌کدام هم‌سنگ او نمی‌باشد. یکی از شواهد عظمت استثنایی حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) زیارتنامه‌ای است که به خصوص، حضرت رضا (علیه‌السّلام) در شأن او صادر فرموده است. زیرا بعد از فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) تنها زیارتی که از امام معصوم برای یک زن نقل شده، زیارت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) است و هیچ‌یک از بانوان خاندان عصمت و طهارت زیارت مخصوص از امام ندارد. جعفر مرتضی عاملی می‌نویسد: «حضرت معصومه در راس یک قافله ۲۲ نفری متشکل از علویان و برادران امام رضا (علیه‌السّلام) برای دیدار با آن امام همام رهسپار ایران گردید».[۱۳] . البته برخی از پژوهشگران تعداد افراد این کاروان را حدود ۴۰۰ نفر نوشته‌اند و قائلند ۲۳ نفر از آنان در ساوه کشته شدند.[۱۴]  .  ورود به ساوهپس از آنکه حضرت معصومه و همراهیان ایشان به ساوه رسیدند، ماموران حکومتی با آن‌ها درگیر شدند و بسیاری از افراد این قافله را به شهادت رساندند. در همین زمان حضرت معصومه بیمار شد. از خادمش پرسید: از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ خادم عرض کرد: ۱۰ فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کن[۱۵]بیماری حضرت برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در ساوه، مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد. و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[۱۶]  . در ساوه غذای حضرت توسط یک زن نابکار زهرآلود گشت. به این ترتیب آن بانوی گرامی مسموم و بیمار شد.[۱۷]  . محمدی اشتهاردی می‌نویسد: «مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد».[۱۸]  .[۱۹]  . برخی بیماری حضرت را در اثر غم و اندوه دانسته‌اند: «وقتی حضرت معصومه بدن‌های پاره پاره برادران و برادرزادگان خویش را که ۲۳ نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر آن بیمار شد» . حرکت به سوی قم هنگامی که خبر ورود حضرت به ساوه و خبر بیماری او به آل سعد (شیعیان عرب اشعری) رسید، آل سعد به اتفاق به استقبال آن حضرت رفته و در میان آنها موسی بن خزرج بن سعد اشعری مهار شتر او را گرفت و او را به شهر قم دعوت نمود. به هنگام ورود به قم محبان اهل بیت استقبال کم‌نظیری از خواهر امام رضا (علیه‌السلام) کردند که در اذهان، استقبال تاریخی مردم نیشابور از امام رضا (علیه‌السلام) تداعی می‌کرد.[۲۰]  . از این امر چنین استنباط می‌شود که آوازه تشیع مردم قم و علاقه شدید ایشان به اهل بیت به مدینه هم رسیده بود. در هر حال، حضرت پرسید میان ما و قم چند فرسخ فاصله است. گفتند: ده فرسخ و حضرت دستور حرکت به سوی قم را صادر کردند. در اینجا معلوم نیست که آیا مردم قم از آمدن حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به ساوه اطلاع یافته و به استقبال آن حضرت رفته‌اند و با تجلیل و احترام به قم آورده‌اند، یا خود او به طرف قم حرکت کرده است. طبق نقل کتاب قم، روایت صحیح و درست این است که چون خبر به آل سعد رسید با هم اتفاق کردند که از او درخواست کنند به قم بیاید. از میان ایشان، موسی بن خزرج بن سعد اشعری بیرون آمد، و چون به شرف ملازمت حضرت فاطمه رسید زمام ناقه او بگرفت و به جانب شهر بکشید و به در سرای خود فرود آورد.[۲۱]  . از این نقل معلوم می‌شود که حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسّلام) به طرف قم حرکت کرده بود و موسی بن خزرج در اثنای راه به وی رسیده بوده است. حضور در بیت‌النور . پس از ورود حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیهم) به قم در روز ۲۳ ماه ربیع الاول،[۲۲] آن حضرت ۱۷[۲۳]  یا ۱۹[۲۴]  روز ساکن منزل موسی بن خررج بود. و در این مدت با حالت بیماری مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بود.
در این چند روزی که حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) در قم به سر می بردند، در سرای موسی بن خزرج عبادتگاهی داشت که هم اکنون آن مکان مقدس با بنایی با شکوه مشخص و در کنار آن یک مسجد مجلّل و چند حجره وجود دارد که به عنوان مدرسه علمیّه ستّیّه در محلّ میدان میر قم خوانده می شود.[۲۵]  . این عبادتگاه را بیت‌النور نیز گویند که گواه نورانیت و صفای ممتاز او در ارتباط با خداست. سرانجام آن حضرت بعد از شانزده یا هفده روز که در خانه موسی بستری بود، از دنیا رفت.[۳۴]  . شیخ قرنی در کتاب خود چنین آورده است:«فکانت فیها سبعة عشر یوِماً حزینةً باکیةً علی اخیها وفارقت الدّنیا؛ [۳۵]  . حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) هفده روز در قم بود و در این روزها به یاد برادرش حضرت رضا (علیه‌السلام) غمگین و گریان بود تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.) . نویسنده کتاب قم می‌نویسد: «روایت کرد مرا حسین بن علی بن حسین بن موسی بن بابوبه از محمد بن حسن بن احمد بن الولید و او از راویان دیگر، که چون حضرت فاطمه وفات یافت بعد از غسل و تکفین او را به مقبره بابلان بردند و در کنار سردابی گذاشتند». پس از رحلت حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیهم) زنان آل سعد بی بی فاطمه معصومه را غسل دادند و کفن کردند.[۳۶]  . آل سعد (اشعری) با یکدیگر اختلاف کردند در این باب که چه کسی سزاوار است در سرداب رود و فاطمه را بر زمین بگذارد و به خاک سپارد که در این هنگام از جانب ریگستان دو سوار که جلو دهان خود را بسته بودند بدان جا آمدند چون به جنازه فاطمه رسیدند، از اسب پیاده شدند و بر او نماز گذارده و در سرداب رفتند و جسد مطهر او را دفن کردند و برهیچ کس معلوم نشد که آن دو سوار که بودند.[۳۷]  .[۳۸]  .[۳۹]  .[۴۰]  . برخی از محققان احتمال داده‌اند که این دو سوار امام رضا (علیه‌السّلام) و امام جواد (علیه‌السّلام) بوده‌اند.[۴۱]  .[۴۲]  .[۴۳]   . اقوال در روز وفات حضرت : قول مشهور این است که حضرت معصومه پس از آنکه در ۲۳ ماه ربیع الاول وارد قم شدند، ۱۷ روز بیشتر زنده نبودند. بنابراین رحلت آن حضرت باید دهم ماه ربیع الثانی صورت گرفته باشد. علی اکبر مهدی‌پور می‌نویسند: «روز رحلت حضرت معصومه دهم ماه ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری بوده است».[۴۴]  . برخی از محققان نیز دوازدهم ربیع الثانی[۴۵]  را به عنوان روز رحلت ذکر کرده‌اند. محمدی اشتهاردی می‌نویسد: «همانگونه که برخی از بزرگان گفته‌اند، انصاف این است که برای جمع کردن بین قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بانوی بزرگوار سه روز ۱۰، ۱۱، و ۱۲ ماه ربیع الثانی را به عنوان سوگواری معصومیه، مراسم برگزار شود».[۴۶]  تاریخ وفات : بدون هیچ اختلافی سال وفات آن حضرت را یقیناً ۲۰۱ هـ نقل کرده‌اند ولی در این‌که در چه روز و ماهی از این سال بوده اختلاف می‌باشد که بعضی دهم ربیع الثانی را قوی می‌دانند.[۴۷]  .[۴۸]  .[۴۹]  .[۵۰]  . سن حضرت هنگام وفات : با توجه به اینکه ولادت حضرت معصومه اول ذی القعده سال ۱۷۳[۵۱]   هجری می‌باشد. و با توجه به زمان رحلت آن حضرت یعنی سال ۲۰۱ هجری، بنابراین سن مبارک آن حضرت هنگام وفات ۲۸ سال بوده است. مرقد مطهر : زمینی که هم اکنون مرقد مطهر حضرت معصومه (سلام‌الله‌علیها) و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد، از باغ‌های ساحلی موسی بن خزرج اشعری بود.موسی بن خزرج سقف و سایبانی از حصیر و بوریا بر سر قبر برافراشت تا هنگامی که حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) دختر امام جواد (علیه‌السلام) وارد قم شد، قبه‌ای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.[۵۲]  بر مدفن فاطمه معصومه در قم، ابتدا سایبان و سپس قُبّه‌ای بنا کردند.[۴۰] این مدفن به‌تدریج به‌اندازه‌ای گسترش یافت که امروزه بعد از آستان قدس رضوی، باشکوه‌ترین و مشهورترین آرامگاه ایران است.[۴۱] آستانه فاطمه معصومه، از حرم حضرت معصومه، ساختمان‌ها، موقوفات و تشکیلات اداری وابسته به آن تشکیل شده است که بیشترشان در شهر قم قرار گرفته‌اند.[۴۲]زیارت حضرت معصومه : فضیلت زیارت : در مورد فضیلت زیارت آن بانوی مجلّله احادیث متعددی از ائمه (علیهم‌السلام) وارد شده است که نمونه‌هایی از آن احادیث ذکر می‌گردد: قال الرضا (علیه‌السّلام) : «مَنْ زَارَ المعصومة بِقُمْ کَمَنْ زارَنی؛[۵۳] ‌کسی که معصومه را در قم زیارت کند مثل این است که مرا زیارت کرده است.» همچنین امام صادق (علیه‌السّلام) در زمان حضور خود فرموده است: «مَنْ زارها فلَه الجَنَّة[۵۴] .[۵۵] ؛ ‌کسی که او را زیارت کند برای او بهشت است.» در حدیثی دیگر از همان امام همام به مقام شفاعت و عظمت آن بانوی مکرّمه پی می‌بریم: «تدخُل بِشفاعَتِها شِیَعتی الجنّة بِاَجْمَعِهِم[۵۶] .[۵۷] ؛ ‌شیعیان ما همگی به سبب شفاعت او داخل بهشت می‌گردند.» ابن قولویه در کتاب بسیار ارزشمند «کامل الزیارات» که یکی از معتبرترین کتاب‌های قرن چهارم است، با سند معتبر از امام جواد (علیه‌السّلام) روایت کرده است که فرمود: «من زارَ عَمّتی بِقُم فَلَهُ الجنَّه» هر کس عمه‌ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.[۵۸] . شیخ حسن قمی در کتاب ارزشمند «تاریخ قم» از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده که فرمودند: «اِنَّ زیارتَها تَعادِل الجنَّه» زیارت حضرت معصومه همسنگ بهشت است.[۵۹] . در بعضی از کتب نیز روایاتی از خانم فاطمه معصومه‌ (علیهاالسّلام) نقل گردیده است.[۶۰] .[۶۱] . علی بن ابراهیم از پدرش از سعد از امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که فرمود: ای سعد! ما نزد شما قبری داریم! عرض کرد فدایت شوم، قبر فاطمه دختر امام موسی علیهماالسلام را می‌فرمایی؟ فرمود: آری، هر که او را با معرفت زیارت کند بهشت سزاوار اوست. هر گاه (به حرم مشرف شده و) قبر را دیدی بالای سر (حضرت) رو به قبله بایست و سی و چهار مرتبه الله اکبر و سی وسه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمد الله بگو، سپس بگو: اَلسَّلامُ عَلی آدَمَ صَفْوَهِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی نوُح نَبِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی ا ِبْراهیمَ خَلیل ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی موُسی کَلیم ِاللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلی عیسی روُح ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَیْرَ خَلْقَ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا صَفِیَّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمّدَ بْنَ عَبْد ِاللّه ِ، خاتَمَ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ عَلیَّ بْنَ اَبی طالِب، وَصِیَّ رَسوُل ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا فاطِمَهُ سَیِّدَهَ نِساءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُما یا سِبْطَیْ نَبِیِّ الرَّحْمَه ِ، وَ سَیِّدَیْ شَباب ِ أَهْل ِ الْجَنَّه ِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْن ِ، سَیِّدَ الْعابِدینَ وَ قُرَّهَ عَیْن ِ النّاظِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ، باقِرَ الْعِلْم ِ بَعْدَ النَّبِیِّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد الصّاد ِقَ الْبارَّ الْامینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا موُسَی بْنَ جَعْفَر الطّاهِرَ الطُّهْرَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیِّ بْنَ موُ سَ ی الرِّضَا الْمُرْتَضی، اَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی التَّقِیَّ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلِیِّ بْنَ مُحَمَّد النَّقِیَّ النّاصِحَ الْأَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، اَلسَّلامُ عَلَی الْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِه ِ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی نُورِکَ وَ سِراجِکَ، وَلِیِّکَ، وَ وَصِیِّکَ، وَ حُجَّتِکَ ولیّت عَلی خَلْقِکَ. اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ رَسوُل ِ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ فاطِمَهَ وَ خَدیجَهَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ اَمیر ِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْن ِ اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا عَمَّهَ وَلِیِّ اللّه ِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یابِنْتَ موُسَی بْن ِ جَعْفَر، وَ رَحْمَهُ اللّه ِ وَ بَرَکاتُهُ. اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ فِی الْجَنَّه ِ، وَ حَشَرَنا فی زُمْرَتِکُمْ، وَ أَوَرَدْنا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ، وَ سَقانا بِکَأْس ِ جَدِّ کُمْ مِنْ یَد ِ عَلِی ِّ بْن ِ اَبی طالِب، صَلَواتُ اللّه عَلَیْکُمْ، أَسْئَلُ اللّه أَنْ یُر ِیَنا فیکُمُ السُّروُرَ وَ الْفَرَجَ، وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَ إِیّاکُمْ فی زُمْرَه ِ جَدِّکُمْ مُحَمَّد، صَلَّی اللّهُ عَلَیْه ِ وَ آلِه ِ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا مَعْر ِ فَتَکُمْ، إِنَّهُ وَلِیِّ قَدیرٌ. أَتَقَرَّبُ إِلَی اللّه ِ بِحُبِّکُمْ وَ الْبَرإَه ِ مِنْ أَعْدائِکُمْ، وَ التَّسْلیم ِ إِلَی اللّه ِ، راضِیاً بِه ِ غَیْرَ مُنْکِر وَ لا مُسْتَکْبِر وَ عَلی یَقین ِ ما أَتی مَحَمَّدٌ وَ بِهَ راض، نَطْلُبُ بِذلِکَ وَجْهِکَ یا سَیِّدی، اَللّهُمَّ وَ رِضاکَ وَ الدّارَ الْآخِرَهِ. یا فاطِمَهُ ا ِشْفَعی لی فِی الْجَنَّه ِ، فَا ِنَّ لَکَ عِنْدَاللّْه ِ شَأْناً مِنَ الشَّأْن ِ اَللّْهُمّ ا ِنی اَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لی بِالسَّعادَه ِ، فَلاتَسْلُبْ مِنّی ِ ما أَنَا فیه ِ،وَ لاحُولَ وَ لا قُوَهَ إِلا بالّله الْعَلِیِّ الْعَظیم ِ. اَللّهُمَ اسْتَجِبْ لَنا، وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ، وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عافِیَتَکَ، وَ صَلَّی الّلهُ عَلی مُحَمَّد وَ آلِه ِ أَجْمَعینَ، وَ سَلَّمَ تَسْلیما یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ .


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ | 13:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ویژه نامه حضرت معصومه علیهاسلام

زندگینامه حضرت معصومه علیها السلام

ولادت حضرت معصومه علیها السلام

رحلت حضرت معصومه علیها السلام

کرامات حضرت معصومه علیها السلام

حرم امامان علیهم السلام درقم

اشعار مدح حضرت معصومه علیها السلام

اشعار ولادت حضرت معصومه علیها السلام

پیامکهای ولادت حضرت معصومه علیها السلام

اشعار رحلت حضرت معصومه علیها السلام

پیامکهای رحلت حضرت معصومه علیها السلام

عکسها وتصاویرحرم مطهرحضرت معصومه علیهاسلام

صوتی وتصویری حضرت معصومه علیها السلام

موضوعات و مطالب گوناگون

کتابها و مقالات

فضیلت و کیفیت زیارت حضرت معصومه(ع) در قم

احادیث و روایات درباب حضرت معصومه علیهاسلام

حضرت معصومه علیهاالسلام

فضائل حضرت معصومه علیهاسلام

شهر مقدس قم

مدفونان در حرم فاطمه معصومه

کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی درقم

فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام

امام زادگان عظیم الشان ایران

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

حوزه علمیه قم

مسجدمقدس جمکران


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۰ | 13:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

امامزاده عبدالعظیم حسنی (ع)

حضرت عبدالعظیم بن عبدالله حسنی (علیه‌السلام) (۱۷۳-۲۵۲ ق)، معروف به عبدالعظیم حسنی، شاه عبدالعظیم و سیدالکریم، از نوادگان امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) است که با چهار واسطه به ایشان می‌رسد. طبق نقل تاریخ‌نویسان حضرت عبدالعظیم عالم، زاهد، عابد و از بزرگان محدثین و مورد اعتماد شیعه در زمان خود به شمار می‌رود. ستایش‌هایی که ائمّه معصومین (علیهم‌السّلام) از وی به عمل آورده‌اند، نشان‌دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتمادبودن اوست. محل قبر و حرم ایشان در شهر ری از توابع تهران قرار دارد که مورد توجه شیعیان است. ‌بر اساس آنچه در تاریخ تولد و وفات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) نقل شده، ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) یعنی امام کاظم (علیه‌السلام) تا امام عسکری (علیه‌السلام) را درک کرده و آنچه قطعی و مسلّم است، ایشان محضر امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده‌ است. مهم‌ترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برابری فضیلت زیارت مزار ایشان، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء (علیه‌السلام) است.

حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) با چهار واسطه، به امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) و خاندان وحی می‌رسد. احمد بن علی نجاشی (که یکی از ارکان علم رجال است (درباره نسب ایشان) می‌نویسد: هنگامی که جنازه او را برای غسل برهنه می‌کردند، در جیب لباس وی نوشته‌ای یافت شد که در آن، نسبش، این‌گونه ذکر شده بود: من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی‌طالب هستم.[۱] .[۲] .[۳] .[۴] .[۵] .[۶] .[۷] .[۸] .[۹] . جده مادری او «لبابه» از بنی‌هاشم و دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب است. او در ابتدا همسر حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السلام) بود که از او عبید‌الله به دنیا آمد و پس از شهادت آن حضرت به همسری زید بن امام حسن (علیه‌السلام) در آمد و از آن جناب حسن الامیر به دنیا آمد پس معلوم شد که پدر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) عبدالله قافه و مادرش دخترزاده اسماعیل بن ابراهیم و یا به گفته منتقلة الطالبیه‌ ام ولد بوده است، اما ابونصر بخاری نام مادر حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را امینه دختر اسماعیل بن ابراهیم می‌داند. [۱۰] . از مطالعه تاریخ زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) این‌ مطلب روشن می‌شود که او نسبت به ائمه (علیهم‌السّلام) زمان خود اخلاص و اعتقاد کاملی داشته و به محضر سه نفر از معصومین (علیهم‌السّلام) رسیده و از آن بزرگواران نقل حدیث کرده است. از اخبار منقوله به‌طور وضوح استفاده می‌گردد که وی مورد علاقه و محل اعتماد و اطمینان حضرات ائمه اطهار (علیهم‌السّلام) بوده است. فرمایشات حضرت امام رضا (علیه‌السلام) در پیامی‌ که توسط ایشان برای شیعیان فرستاده‌اند، خود شاهدی روشن برای اثبات این موضوع و حدیث «عرض دین» او خدمت امام‌ هادی (علیه‌السلام) و تصدیق آن حضرت اعتقادات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را، دلیلی بزرگ بر ایمان و قداست و عقیده ثابت او به ائمه هدی (علیهم‌السّلام) و مذهب جعفری می‌باشد.
حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) در زمان خود، دارای موقعیتی عظیم بود. وی با بزرگان شیعه و روات درجه اول ارتباط کامل داشته و با عده کثیری از اصحاب حضرت امام صادق و امام کاظم و امام رضا (علیهم‌السّلام) معاصر و هم‌نشین بود... هشام بن حکم، ابن‌ ابی‌عمیر، علی بن جعفر (علیهم‌السّلام) ، حسن بن محبوب، که از مشایخ او هستند، دلیل بارزی است که وی دارای مقام رفیع و ارجمندی بوده، و با این‌گونه اشخاص که از خواص اصحاب حضرت امام صادق و امام موسی بن جعفر (علیهم‌السّلام) بودند، مجالست داشته است. علمای رجال و فقهای بزرگ، حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را در کتب خود آورده و او را توصیف و تمجید کرده‌اند و همگان او را به‌ خلوص‌ عقیده و صفای باطن و اعتقاد صحیح و راسخ ستوده و معرفی می‌نمایند.[۳۲] .[۳۳] .[۳۴] .[۳۵] .[۳۶] .[۳۷] . ایشان دوران حیات پنج امام از امامان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) (یعنی امام کاظم (علیه‌السلام) تا امام عسکری (علیه‌السلام) را درک کرده است . ایشان محضر امام جواد (علیه‌السلام) و امام هادی (علیه‌السلام) را درک نموده و از آنها احادیث فراوانی نقل کرده. شیخ صدوق (رحمه‌الله) در کتاب کمال الدین [۴۱] .[۴۲] . در ضمن حدیث «عرض دین» آورده است: وقتی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام‌ هادی (علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: تو از دوستان حقیقی ما هستی.شخصی به نام اباحماد رازی از شیعیان و موالیان شهر ریبا مشکلات آن زمان به سامراء رفت و خدمت امام زمانش حضرت امام علی النقی (علیه‌السلام) رسید و مسائلی را پرسید. پس امام پاسخ او را چنین داد: «اما بعد یا اباحماد اذا اشکل علیک شیء من امر دینک فاسئل عنه من عبدالعظیم الحسنی و اقراه منّی السلام». ‌ای اباحماد! هرگاه مشکلی از امور دینی برایت پیش آمد، جواب مشکل خود را از عبدالعظیم حسنی بخواه و سلام مرا به او برسان».[۴۸] .[۴۹] .[۵۰] . عبدالعظیم، شخصی پرهیزکار و دیندار بود. اهل عبادت بود و به آثار امانت‌داری و راستگویی شهرت داشت. به امور دینی دانا بود. توحید و عدل را باور داشت و بسیار حدیث و روایت از اهل‌بیت (علیه‌السلام) نقل می‌کرد. ایشان در سال‌های پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از این‌رو، برای ادامه فعالیت‌ها و چه‌بسا با اشاره امام هادی (علیه‌السلام)، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن‌که در شهر ری در مکانی به نام «سربان»[۵۷] .رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در محلّه‌ای (که «سکّة الموالی» نامیده می شد) سکونت یافت. روزها روزه بود و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و گاه به‌صورت مخفیانه از خانه‌ای که در آن ساکن بود، خارج می‌شد و به زیارت قبری که هم‌اکنون در مقابل مزار او قرار دارد، می‌رفت و می‌فرمود: این، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر (علیه‌السلام) است. «مرحوم محدث قمی‌ (رحمةالله‌علیه)» از امام معصوم روایت می‌کند، پاداش زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را بهشت معین فرموده است.[۷۲] . [۷۳] . شیخ المحدّثین، صدوق، از محمد بن یحیی عطّار (که یکی از اهالی ری است) این‌گونه نقل کرده که: خدمت امام هادی (علیه‌السلام) رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم: حسین بن علی (علیه‌السلام) را زیارت کردم. امام هادی (علیه‌السلام) فرمود: أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیه‌السلام).[۷۶] . [۷۷] .[۷۸] .[۷۹] . بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (علیه‌السلام) را زیارت کرده باشد. جامعه تشیع در دوران زمامداری افرادی مانند: متوکّل، مُعتّز و معتمد عباسی، سخت‌ترین دوران‌های تاریخیِ خود را سپری می‌کرد. در چنین شرایطی، امام هادی (علیه‌السلام) به‌منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومت‌های وقت، شیعیان را تهدید می‌کرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین (علیه‌السلام) برابر دانسته است. در روز پنج‌شنبه چهارم ماه ربیع الآخر سنه ۱۷۳ هجری قمری، مطابق ۲۵ تیر ماه ۱۵۸ یزدگردی، در زمان هارون الرشید در مدینه در خانه جدش حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) متولّد شده … و پس از مدت ۷۹ سال و شش ماه و یازده روز قمری عمر، در روز آدینه پانزدهم شوال المکرّم سنه ۲۵۲ هجری قمری، مطابق سیزده مهر ماه قدیم سنه ۲۳۵ یزدگردی، در زمان المعتزّ بالله عبّاسی به‌سرای آخرت رحلت نمود.[۸۳] . کیفیت شهادت یا وفات حضرت عبدالعظیم نیز دقیقاً معلوم نیست، مشهور چنین است که آن حضرت بر اثر بیماری از دنیا رفته است، ولی برخی از مورخان او را مسموم می‌دانند و بعضی دیگر می‌گویند که حضرت عبدالعظیم را زنده به‌گور کرده‌اند. هنگامی که بدن شریفش را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب ایشان ورقه‌ای یافت شد که در آن، نسب ایشان تا امیرمؤمنان (علیه‌السلام) نوشته شده بود.[۹۵] . شب وفات حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) یکی از شیعیان ری در عالم رؤیا، پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را دید که به او فرمود: «مردی از فرزندان مرا فردا از سکة الموالی می‌آورند و در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب، در کنار درخت سیب، دفن خواهند کرد». آن شخص نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و مکان آن را بخرد. صاحب باغ به او گفت: این درخت و مکانش را برای چه می‌خواهی‌؟ او جریان رؤیای خود را بازگو کرد. صاحب باغ گفت: من همچنین خوابی دیده‌ام و بدین‌جهت، محل این درخت و همه این باغ را وقف سادات و شیعیان کرده‌ام که اموات خود را در آن دفن کنند.[۹۸] . [۹۹] . حرم شاه‌عبدالعظیم محل دفن عبدالعظیم حسنی است که در شهر ری (در جنوب تهران) قرار دارد. این آرامگاه مربوط به دوره ایلخانی - دوره صفوی - دوره قاجار است. این اثر در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۳۴ با شمارهٔ ثبت ۴۰۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.[۲] . بنای نخستین این آرامگاه را محمد پسر زید داعی علوی در نیمه دوم قرن سوم هجری قمری برابر با با قرن نهم میلادی تعمیر اساسی کرد. در گاه اصلی ورودی آن که در شمال آرامگاه قرار دارد به فرمان پادشاهان خاندان بویه و سپس با تلاش مجدالملک قمی ساخته شد. بسیاری از نامداران ایران در کنار آرامگاه و رواق‌های اطراف، عمدتاً در باغ طوطی، به خاک سپرده شده‌اند. ازجمله: ناصرالدین شاه قاجار (که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تخریب گشت)، آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی، ملا علی کنی و محمد قزوینی، عباس اقبال آشتیانی، شیخ محمد خیابانی، ستار خان، محمدتقی فلسفی و برخی حکام اردلان که از وابستگان پادشاهان قاجار بودند نیز در صحن آرمیده‌اند.

در دوره پهلوی آرامگاهی در جوار این آستان برای رضا شاه پهلوی تدارک دیده شد که به تدریج بسیاری از وابستگان این خاندان در آن جا به خاک سپرده شدند. از جمله: علیرضا پهلوی، سلیمان بهبودی، ارتشبد محمد خاتم، حسنعلی منصور. این آرامگاه پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به همراه آرامگاه پنجاه تن از وابستگان نظام پادشاهی توسط گروهی به سردستگی صادق خلخالی ویران شد. فیلم مسافر ری به کارگردانی داود میرباقری است که روایت‌گر سفر عبدالعظیم حسنی(ع) از سامراء به ری و رویدادهای این سفر است. این فیلم در سال ۱۳۷۹ش تولید و اکران شده است.[۳۹] سپس در سیمای جمهوری اسلامی ایران به صورت سریال پخش شده است.[۴۰]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۰ | 12:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ویژه نامه حضرت معصومه علیهاسلام

زندگینامه حضرت معصومه علیها السلام

ولادت حضرت معصومه علیها السلام

رحلت حضرت معصومه علیها السلام

کرامات حضرت معصومه علیها السلام

حرم امامان علیهم السلام درقم

اشعار مدح حضرت معصومه علیها السلام

اشعار ولادت حضرت معصومه علیها السلام

پیامکهای ولادت حضرت معصومه علیها السلام

اشعار رحلت حضرت معصومه علیها السلام

پیامکهای رحلت حضرت معصومه علیها السلام

عکسها وتصاویرحرم مطهرحضرت معصومه علیهاسلام

صوتی وتصویری حضرت معصومه علیها السلام

موضوعات و مطالب گوناگون

کتابها و مقالات

فضیلت و کیفیت زیارت حضرت معصومه(ع) در قم

احادیث و روایات درباب حضرت معصومه علیهاسلام

حضرت معصومه علیهاالسلام

فضائل حضرت معصومه علیهاسلام

شهر مقدس قم

مدفونان در حرم فاطمه معصومه

کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی درقم

فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام

امام زادگان عظیم الشان ایران

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

حوزه علمیه قم

مسجدمقدس جمکران


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲ تیر ۱۳۹۹ | 20:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زندگى نامه حضرت معصومه (عليها السلام) از آغاز تا شهادت‏

شهادت حضرت معصومه(س)

نگاهي گذرا بر زندگينامه حضرت معصومه (س)

سالروز وفات حضرت معصومه(س)

وبژه نامه رحلت حضرت معصومه علیهاسلام

شهپر عفت/ نگاهی به وفات حضرت معصومه «س»

زندگينامه و جایگاه حضرت معصومه (س)

کنکاشی در علت درگذشت ناگهانی حضرت معصومه سلام الله علیها

حضرت معصومه(س)-مدح و شهادت

قصیده امام(ره) برای کریمه اهل بیت(س)

حضرت معصومه سلام الله علیها

زندگینامه حضرت معصومه سلام الله علیها

کرامات حضرت فاطمه معصومه (س)

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام

کراماتی از حضرت فاطمه معصومه علیها السلام

شمه ای ازفضائل حضرت معصومه (علیها السلام)

شفایافتگان حرم حضرت معصومه علیهاسلام

حرم حضرت معصومه (س) چه زمانی بنا شده است؟

مقالات حضرت معصومه علیها السلام(3)

مقالات حضرت معصومه علیها السلام(2)

مقالات حضرت معصومه علیها السلام(1)

تصاویرحرم حضرت معصومه علیهاسلام

ويژگيهاى حضرت معصومه (س)

ارادت عجیب مراجع به‌ حضرت معصومه(س)

حضرت معصومه در کلام بزرگان

قم ونقش مؤثرآن درانقلاب

حضرت معصومه و قم

قم پايگاه مهم شيعيان

قم و حوزه علمیه

قم دراندیشه رهبری

احادیثی درباره حضرت معصومه سلام الله علیها

احادیث منقوله از حضرت معصومه س

فرزندان امام موسی کاظم علیه السلام

امام زادگان ایران

مدفونان در حرم فاطمه معصومه

تاریخچه آستان مقدس حضرت معصومه علیهاسلام

اشعارمدح حضرت معصومه علیهاسلام

سبک زمینه و واحد سالروز شهادت حضرت معصومه (س)

سبک زمینه و واحد سالروز شهادت حضرت معصومه (س)

اشعار شهادت حضرت معصومه (س)

روایات درباب حضرت معصومه علیهاسلام

زیارت حضرت معصومه(ع) در قم

مدح و مرثیه حضرت معصومه علیهاسلام

كتاب موبايل حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام جاوا و آندروید

تهيه وتنظيم توسّط حجّة الاسلام حاج سيدمحمدباقري پور

درمؤسّسه فرهنگي هُدي نت

شرح حال حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام،كرامات آن بزرگوار،فضائل ومعجزات،علت آمدن ازمدينه به قم،مدفن آن حضرت درقم،قم باورود حضرت معصومه دگرگون ميشود،قم شهرقيام ميشود،قيامهائي كه ازقم شروع شده است،جغرافياي قم،تاريخ قم،حوزه علميه قم،امام زادگان ومشاهيرمدفون درقم،زيارت حضرت معصومه،روايات درباره قم وحضرت معصومه،امام زادگان مدفون درقم،مسجدجمكران،قيام امام خميني ره ازقم،اشعاردرباره مدح،ولادت ووفات حضرت معصومه عليهاسلام

كتاب موبايل حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام جاوا

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/hazaratmasome.jar

كتاب موبايل حضرت فاطمه معصومه عليهاسلام آندروید

http://dl.hodanet.tv/ebookmobile/hazaratmasome.apk


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ | 19:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
امامزاده سید محمد فرزند بزرگ امام هادی (علیهماالسلام ) سامراء
امامزاده عسکری - دره مراد و تپه مولا - بروجرد لرستان
امامزاده محمد (ع) درب گنبد - کوهدشت لرستان
حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) - قم
مقبره بابا رکن الدین ، عارف قرن هشتم هجری ، تخت فولاد اصفهان
امامزاده احمد فرزند محمد حنفیه فرزند حضرت علی (ع) - تیران و کرون، اصفهان
مزار آیت الله شهید سیدحسن مدرس در کاشمر خراسان
امامزاده بی بی زبیده خاتون (س) دختر امام جواد (ع) -نراق
امامزاده فاطمه صغری معروف به بی بی هیبت -باکو - آذربایجان
امامزاده بابامراد - از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در لرستان
میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) و مادر سادات و امامزادگان مبارک باد
امامزاده اسماعیل (ع) فیروزکوه
حضرت محسن بن علی (علیه السلام) شهید - مزار گمنام در مدینه
امامزاده سید جمال الدین - شهر مقدس قم
امامزاده عبدالسلام الأسمر - از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) در لیبی
امامزاده صالح تجریش -تهران
امامزاده سید زیبامحمد (ع) - خرم آباد لرستان
حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بانوی صبر و استقامت
امامزاده سید محمد ماهرو - شوشتر
امامزاده احمد معروف به شاه احمد مراد دهنده - پاعلم
امامزاده سید محمد مشهور به سبزقبا -دزفول
امامزاده عبدالله ابن امام محمد باقر (ع)- بندر دیلم بوشهر
حسن مثنی ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) -جانباز کربلا
امامزاده سید جلال الدین اشرف - آستانه اشرفیه گیلان
امامزاده بی بی حوریه - بندر انزلی -ساحل قو
بقعه امامزاده ابراهیم و امامزاده قاسم (ورودی شهر آستارا)
امامزاده عبدالله -خرم آباد لرستان
حضرت سیده نفیسه خاتون ، بانویی مجلله از نسل امام حسن مجتبی (ع) در مصر
تاکید آیت الله العظمی بهجت(ره) برای زیارت حضرت عبدالعظیم (ع)- شهر ری
حضرت علی اکبر ، فرزند ارشد امام حسین (ع)
امامزاده ولیان - بروجرد
انوار درخشان -آشنایی با زیارتگاه های بانوان
بی بی سیده خاتون سلام الله علیها- شهرضا ، اصفهان
امامزاده حضرت محمد هلال بن علی(ع) -کاشان
امامزاده زیدبن علی ، خرم آباد لرستان
حضرت سکینه بنت الحسین (س)- مدینه
بررسی جایگاه‌ امامزاده‌ها
مقبره علی بن جعفر الصادق (ع) - مدینه
امامزاده علی بن جعفر (ع) - سمنان
زید بن علی معروف به زید شهید فرزند امام سجاد (ع)
حضرت رقیه (س) امامزاده ای کوچک
امامزاده محمد افطسی - تفرش- جد مقام معظم رهبری
بقعه بابا گرگر( امامزاده سید جلال الدین)- قروه کردستان
سلطانعلی بن امام محمد باقر(ع) - مشهد اردهال کاشان
امامزادگان «دو برادران» خرم‌آباد لرستان
امامزاده ابوالحسن(ع) - بروجرد
امامزاده سید علاءالدین حسین (ع) معروف به حسین کوچک شیراز
محسن بن الحسین(ع) - مشهدالسقط حلب سوریه
امامزاده حمزه بن قاسم - از نوادگان حضرت اباالفضل(ع)
امامزاده پیرشمسه - سیدشمس الدین - خرم آباد لرستان

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 1:41 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
امامزادگان استان آذربايجان شرقى

 

امامزاده جمال (ع) ـ تبريز

 

امامزاده شاهزاده قاسم ـ كليبر

 

امامزاده شعيب (ع) ـ خروانق

 

امامزاده على بن زيد (ع) ـ تبريز

 

امامزاده محمد (ع) ـ نوجه مهر

 

امامزاده سيد حمزه (ع) ـ تبريز

 

امامزاده سيد ابراهيم (ع) ـ تبريز

 

امامزاده مُجير بن عقيل (ع) ـ خسروشهر

 

امامزاده سيد عبدالله (ع)

 

امامزادگان ابريق اهر

 

امامزاده احمد (ع) مرند

 

امامزادگان دال و ذال (ع)

 

امامزاده ابراهيم(ع) يالدور مرند

 

امامزاده ابراهيم خليل (ع) صوفيان

 

امامزاده على (ع) اهر

 

امامزاده سيد حمزه روستاى زاوشت بناب

 

امامزادگان سيد جمال الدين ،سيد کمال الدين و سيد جلال الدين(عليهم السلام) ورزقان

 

امامزاده سيد جبرائيل(ع)

 

امامزاده خواجه سيد محمد(ع) کججان

 

امامزاده سيد جمال الدين و سيد کمال الدين (ع) هشترود

 

امامزاده سيد خليل جوشون (ع)

 

امامزاده خانم (ع)

 

امامزاده على بن مجاهد(ع)

 

امامزاده سيد اسمعيل (ع) جلفا

 

امامزاده مسلم (ع) روستاى قَرَه چپق بُناب

 

امامزاده سيد حسين(ع) اسکو

 

امامزاده سيد محمد" سيد عطاء الله"(ع) مراغه

 

امامزاده سيد ابراهيم (ع)

 

امامزاده سيد اسماعيل(ع) ميانه

 

امامزاده خاتم (ع)  تبريز

 


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:31 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:30 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
امامزادگان استان خراسان رضوى

امام زاده حسين اصغر (ع)

امام زاده سلطان غياث الدين محمد (ع)

امام زاده سيدحمزه (ع)

امامزادگان سيدناصر و سيدياسر (عليهم السلام)

امام زاده محمد (ع)

امام زاده سيد مرتضى (ع)

امام زاده يحيى (ع)

امامزادگان بى بى صنوبر و ميرسبحان ولى (عليهما السلام) - خواجه حسين

امام زاده بى ‌بى عليه خاتون (س) - داورزن

امامزادگان هاشم و محتشم (عليهما السلام) - پيوه ‌ژن

امامزاده اسماعيل (ع) - امان آباد

امامزاده سلطان حسين (ع) - حشمت آباد

امامزاده سلطان احمد (ع) - بيمرغ

امامزاده سلطان محمد عابد (ع) - گناباد

امامزاده سيد جلال (ع) - گونجوک عليا

امامزاده سيد عبدالعزيز (ع) - ده سرخ

امامزاده سيد قوام الدين (ع) - رشتخوار

امامزاده سيد محمد علوى (ع) - تربت حيدريه

امامزاده سيد محمد (ع) - احمدآباد

امامزاده سيد نظام الدين (ع) - عشق آباد

امامزاده سيد نورالله (ع) - زيارت

امامزاده سيدابوالقاسم صالح (ع) - ابوالقاسم

امامزاده محمد ديباج (ع) - شيلگان


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : یکشنبه ۷ تیر ۱۳۹۴ | 0:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |