![]() | ![]() |
![]() | ![]() |
امام علی عامل به اوامر خدا و ناهی ازنواهی خداست
در جُحفه نازل آیه ی اِکمالِ دین شد
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
واقعه غدیر
واقعه غدیر رویداد مهم تاریخ اسلام است که در آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پی دستور الهی، حضرت علی علیه السلام را به مقام جانشینی خود منصوب نمودند. این انتصاب در هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری[۱] در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی بین مکه و مدینه به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت.[۲] واقعه غدیر در قرآن کریم به عنوان روز «اکمال دین» مورد اشاره قرار گرفته است.[۳] . واقعه غدیر از مهمترین وقایع تاریخ اسلام که در آن، پیامبر اکرم ص هنگام بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذیالحجه سال دهم قمری در غدیر خم، امام علی ع را جانشین خود معرفی کرد. پیامبر اسلام طی خطبهای با عبارات گوناگون از جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» علی(ع) را خلیفه و امام پس از خود معرفی کرد. این معرفی بنا به دستور خدا در آیه تبلیغ بود. این آیه به پیامبر(ص) دستور میداد آنچه خداوند بر او نازل کرده، ابلاغ کند و اگر این کار را نکند، رسالتش را انجام نداده است. پس از واقعه غدیر آیه اکمال نازل شد که براساس آن خداوند از تکمیل دین و اتمام نعمت خود خبر داد و دین اسلام را برای مردم پسندید. تعداد حاضران در این واقعه را ده هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گزارش کردهاند. بسیاری از صحابه پیامبر همچون سلمان فارسی، ابوذر غفاری، زبیر بن عوام، جابر بن عبدالله، عباس بن عبدالمطلب، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه و ابوهریره در این واقعه حضور داشتند و آن را بدون واسطه نقل کردهاند. حاضران در واقعه غدیر پس از خطبه پیامبر(ص) و معرفی جانشینی امام علی، با امام علی ع بیعت کردند و به امام علی(ع) تبریک گفتند. واقعه غدیر در منابع شیعه و سنی نقل شده است. اهلبیت(ع) در موارد گوناگون برای اثبات حقانیت خود به حدیث غدیر استناد کردهاند. شاعران بسیاری نیز از دوران امام علی(ع) درباره آن شعر سرودهاند. از مهمترین آثار درباره این واقعه، کتاب الغدیر از علامه امینی است. پیامبر(ص) و دیگر معصومان این روز را برترین و بزرگترین عید مسلمانان خواندهاند و مسلمانان، بهویژه شیعیان این روز را جشن میگیرند.
پیامبر(ص) در ذیقعده سال ۱۰ قمری همراه هزاران نفر برای انجام مناسک حج از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.[۱] این سفر رسول خدا(ص)، حجةالوداع، حجةالاسلام و حجةالبلاغ نامیده میشود. در آن ماه امام علی ع برای تبلیغ اسلام در یمن بود[۲] و هنگامی که از تصمیم پیامبر(ص) برای سفر حج آگاه شد، همراه عدهای به سمت مکه حرکت نمود و پیش از آغاز مناسک حج، به رسول خدا(ص) پیوست.[۳] . حَجَّةُ الوَداع، تنها حج پیامبر اکرم ص بعد از اسلام است. رسول اکرم(ص) پس از هجرت به مدینه، سه بار برای عمره به مکه رفت؛ اما به گفته مورخان و محدّثان، فقط یک بار در مراسم حج حضور یافت و آن چند ماه پیش از وفاتش بود. از آنجا که این حج در آخرین سال عمر آن حضرت(ص) واقع شد و پیامبر در آن با مسلمانان وداع کرد، به حجة الوداع (حج خداحافظی) مشهور است. زیرا رسول خدا(ص) پس از آن دیگر حجی انجام نداد. بنابر باور شیعه و تعدادی از دانشمندان و بزرگان اهل سنت، پیامبر(ص) در بازگشت از این سفر، در غدیر خم، به دستور خداوند امامت و ولایت امام علی ع را به صورت عمومی اعلام کرد و از مردم بر این امر، بیعت گرفت؛ بدین رو این حج، برای شیعیان و مسلمانان اهمیتی ویژه دارد. نام دیگر این حج حَجَّةُ البَلاغ است؛ زیرا آیه تبلیغ در بازگشت از این سفر بر پیامبر نازل شد. از دیگر نامهای این حج، حَجَّةُ الاسلام است؛ زیرا تنها حجی است که پیامبر در دوره حاکمیت اسلام به جا آورد و مراسم آن طبق آیین اسلام بود. حجة الوداع تنها حجگزاری عمومی مسلمانان به همراه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سال دهم هجری بود که طی آن، رسول خدا بسیاری از احکام و تعلیمات اسلام، از جمله احکام حج و ولایت امام علی علیهالسّلام را برای جمع بیشماری که آن حضرت را همراهی میکردند، تشریح فرمود. حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام نامهای دیگر آن است. این سفر در ۲۵ ذیقعده سال دهم هجری آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید.
شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفتهاند. در این سفر، همسران پیامبر و دختر او حضرت فاطمه سلاماللهعلیها حاضر بوده و امام علی (علیهالسّلام) که به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. پیامبر از مسیری که به طریق انبیاء معروف شده و با مسیر امروزی متفاوت است راه مدینه تا مکه را پیمودند. بعدها در توقفگاههای ایشان در این مسیر مسجدی به نام آن ساخته شد.
از جمله خطبههای مهم ایشان در این مراسم خطبه روز عرفه، خطبه ایشان در منا و خطبه مفصل ایشان در کنار خانه کعبه را میتوان نام برد. ماجرای غدیرخم و معرفی خلافت امام علی (علیهالسلام) بعد از ایشان از مهمترین اتفاقات حجة الوداع بوده و به موجب آن آیه اکمال دین نازل گردیده است.
نامگذاری
حجة الوداع، تنها حجگزاری عمومی مسلمانان به همراه حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بسیاری از احکام و تعلیمات اسلام از جمله احکام حج و ولایت امام علی (علیهالسّلام) را برای جمع پرشماری که او را همراهی میکردند، بیان کرد. حجة الاسلام[۱] [۲] [۳] ، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام نامهای دیگر آن است.[۴] [۵] [۶] [۷] . از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با یاران و حاضران وداع کرد[۸] [۹] [۱۰] . و با اشاره، آن را آخرین حج خود خواند.[۱۱] [۱۲] [۱۳] . حجة الاسلام از آن روی خوانده شد که تنها حجی است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در دوره حاکمیت اسلام، انجام داد[۱۴] . و به عنوان نمونه اعلای این عبادت، در ادبیات دینی، شناخته شد. نام حجة البلاغ نیز، به تناسب نازل شدن آیه ۶۷ سوره مائده، در این سفر است. در این آیه خداوند متعال فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدهد؛ پیامی که نرساندن آن، به معنای نفی فرستادگی و تباهی همه زحمات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دوره رسالت است: «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ». تناسب نام اکمال و اتمام نیز میتواند آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شد و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرد.[۱۵] [۱۶] [۱۷] . اهل سنت، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت قولی و عملی در این حج دانستهاند.[۱۸] [۱۹]
وجه نامگذاری
این حج را حجة البَلاغ نامیدهاند زیرا پیامبر در این سفر مناسک و آداب حج و آن چه برآنان واجب بود در باره مواقف" مکانهایی که زائر خانه خدا باید در آنجاها حضور یابد و اعمال و مناسک تعیین شده را انجام دهد. " و رمی و طواف و... را به مردم تعلیم داد و حجة الوداع هم نامیده شده زیرا پس از آن پیامبر حجی انجام نداد. [۶۲]امام صادق(ع) در روایتی این حج را به این جهت حجةالوداع نامیده زیرا که پیش از آن پیامبر ۹ حج انجام داده است "حج خداحافظی وقتی صحیح است که پیش از آن هم حج انجام داده باشد". [۶۳] .
انجام مناسک
طواف و نماز : روز بعد، پیامبر(ص) با یارانش از درِ بنی شَیبه وارد مسجدالحرام شد[۱۶] و به سوی کعبه رفت و حجر الاسود را استلام کرد و سپس به طواف کعبه پرداخت.[۱۷] پیامبر(ص) سوار بر شتر طواف نمود[۱۸] و در پایان، یک بار دیگر بر حجرالأسود دست کشید[۱۹] و بر آن بوسه زد و گریهای طولانی سرداد،[۲۰] سپس پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز طواف خواند.[۲۱]
سعی : بعد از نماز، از آب چاه زمزم نوشید و دعا کرد و پس از آن به سوی کوه صفا رفت[۲۲] و فرمود چون خدا اول از صفا نام برده [یادداشت ۳] سعی بین صفا و مروه را از صفا آغاز میکنیم. [۲۳] چون بر صفا مستقر شد، رو به سوی رکن یمانی کعبه کرد و مدتی طولانی به ذکر و ثنای الهی پرداخت، [۲۴] سپس از صفا به سوی مروه حرکت کرد و مقداری از راه را به صورت هَروَله (نوعی از حرکت بین راه رفتن و دویدن) رفت. [۲۵] چون به مروه رسید، درنگ کرد و دعا خواند. [۲۶] ظاهراً حضرت این مسیر را سواره پیموده است. [۲۷]
پیامبر(ص)، در پایان سعی، به مسلمانان چگونگی حج تمتع را ــ که شامل عمره و حج است ــ آموخت. تا آن زمان، در موسم حج، فقط حج اِفراد و حج قِران را میشناختند و انجام دادن عمره در موسم حج را ناروا میدانستند، به همین جهت برخی مسلمانان با سختی، این حکم را پذیرفتند. [۲۸] .
حرکت به منا و عرفات
روز هشتم ذی حجه هنگام غروب آفتاب، پیامبراکرم ص و مسلمانان به سوی منا حرکت کردند و شب را در آنجا گذراندند و صبح نهم ذی حجه، پس از طلوع آفتاب، به سوی عرفات رفتند. چون کاروان به نَمِرَه (وادی عُرَنه) در جوار عرفات رسید، توقف کرد و پیامبر(ص) و مسلمانان در آنجا خیمه زدند و رسول خدا(ص) در آنجا نماز خواند. آنگاه به عرفات رفت و در آنجا توقف کرد و تا غروب آفتاب به دعا و ذکر الهی پرداخت.[۲۹] . بنابه روایتی از امام صادق(ع)، عید غدیر، یعنی ۱۸ ذیالحجه، روز جمعه بود.[۳۰] بنا بر این روایت، روز وقوف در عرفات چهارشنبه نهم ذی حجه بوده است؛ اما به گفته سیوطی، از مورخان اهل سنت، از خلیفه دوم نقل شده که وقوف در عرفات در حجةالوداع مصادف با روز جمعه بوده است.[۳۱]
وقوف در مشعر : هنگام غروب خورشید، پیامبر(ص) بر شتر سوار شد و به سوی مُزْدَلِفَه مشعرالحرام حرکت نمود [۳۲] و به مسلمانان توصیه کرد که به آرامی، مسیر را بپیمایند. [۳۳] حضرت محمد(ص) در مکان مناسبی در مشعرالحرام، نماز مغرب و عشاء را باهم به جا آورد [۳۴] و مدتی استراحت کرد. سحرگاه به عبادت وذکر الهی ـ که دستور اکید در موسم حج است ـ پرداخت.[۳۵]
رمی جمرات : با طلوع خورشید، به سوی منا حرکت کرد و مستقیم به سوی جمره عقبه رفت و هفت ریگ به آن پرتاب کرد. [۳۶]
قربانی : سپس به سوی قربانگاه رفت و از یکصد شتری که برای قربانی از مدینه به همراه آورده بود [۳۷]، سی و چند شتر را به حضرت علی ع داد تا برای خود قربانی کند و شصت و شش شتر را خود قربانی کرد. آن دو، اندکی از گوشت قربانی خوردند و باقی را صدقه دادند. [۳۸]
آنگاه معمربن عبداللّه بن حراثه یا حارثه[یادداشت ۴] موی سر پیامبر(ص) را، به دستور خود ایشان، تراشید [۳۹][۴۰] و حضرت پس از انجام دادن تکالیف شخصی و پاسخ دادن به برخی پرسشهای مردم درباره مناسک حج، [۴۱] به مکه رفت و کعبه را طواف کرد و نماز ظهر را در مسجدالحرام به جا آورد، [۴۲] سپس به منا برگشت و تا روز سوم ایام تشریق را در آنجا گذراند و سپس رمی جمره کرد و از منا بیرون رفت. [۴۳]
ویژگیهای این سفر
پیامبر(ص) از زمان ورود به مکه تا هشتم ذیالحجة در خانهای منزل نکرد، بلکه در خیمهای در بیرون مکه، در اَبْطَح (بَطحاء)، به سر برد.[۴۴] . در این سفر، پیامبر(ص) با پارچههایی که بافت یمن بود، کعبه را پوشاند.[۴۵] . حضرت به اهل مکه و مُجاوران آنجا توصیه کرد که مَطاف، حجرالاسود، مقام ابراهیم، و نیز صف اول نماز جماعت را از ۱۰ ذیالقعده تا برگشت حجاج، به آنان اختصاص دهند.[۴۶] . آن حضرت، مانند پیشینیان، حاجیان را اطعام کرد.[۴۷] . خطابه کوتاهی از آن حضرت روایت شده که در مسجد خیف در منا ایراد کرد. [۴۸] . امام علی(ع)، که با گروهی از یمن آمده بود، در مکه به پیامبر(ص) پیوست.[۴۹] . اعلام ولایت امام علی(ع) در غدیر خم هنگام بازگشت از این سفر و گرفتن بیعت از اصحاب، نیز در این سفر صورت گرفت. [۵۰]
بازگشت از حج
چون مراسم حج به پایان رسید و رسول خدا ص پیش از ظهر ۱۳ ذیالحجه از منا به سوی مکه رفت، در ابطح خیمه زد [۵۱] و به مسلمانان دستور داد پس از انجام دادن مناسک حج، در بازگشت به خانه و وطن خود شتاب کنند [۵۲] و خود سحرگاه چهاردهم ذیحجه، پیش از دمیدن سپیده، از مکه به سوی مدینه حرکت کرد.[۵۳]
تعداد حاجیان
قول رایج در میان منابع این است که جمعیت حاضر در مکه در حجة الوداع، چهل هزار نفر بوده است. البته اقوال دیگری نیز هست که میتوان به هفتاد هزار، نود هزار، یکصد هزار، ۱۱۴ هزار، ۱۲۰ هزار و در نهایت ۱۳۰ هزار نفر اشاره کرد. اما به نظر میرسد که در این اقوال، بسیار مبالغه شده است.[۵۹] گمان نمیرود که بیش از پنجاه هزار نفر در آن حضور داشتهاند.[۶۰] با توجه به اینکه بیشتر نقلها چهل هزار نفر را گزارش کردهاند به نظر میرسد با قدری تسامح میتوان آن را پذیرفت.[۶۱]
اهمیت حجةالوداع
هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه و خروج آن حضرت از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.
بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.
سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله.
چگونگی حجةالوداع
پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند. امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند، به همراه عدهای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.
سخنرانی پیامبر در عرفات
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در حجةالوداع، در صحرای عرفات خطبه ای ایراد کردند. که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود:
پیامبر خون خواهی ها که از دوران جاهلیت برپا بود را پایان یافته اعلام کرد: «كل دم كان في الجاهلية موضوع تحت قدمي، و أول دم أضعه دم آدم بن ربيعة بن الحارث بن عبد المطلب»
ربا های گذشته که همچنان برجا بود را لغو و اسناد آن را بی اثر دانست: ربای جاهلیت بدعت است و اولین ربایی که باطل بودن آن را اعلام می کنم ربای عمویم عباس بن عبدالمطلب است: "وإن ربا الجاهلية موضوع، وإنّ أوّل ربا أبدأ به ربا عمي العباس بن عبد المطلب"
مردان را نسبت به رعایت زنان سفارش کرد: شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: "أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف".
اعلام فرمود که مردم در اسلام یکسانند و عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: گالناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله"
سفارش کرد به پیروی از قرآن کریم جدا نشدن از آنها: من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و اهل بیتم را: «فإني قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لم تضلّوا [بعده] كتاب الله وأهل بيتي»[۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
اعلام کردن جانشینی امام علی علیه السلام در غدیر خم
رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به مدینه، در محلی نزدیک «جحفه» به نام «غدیر خم» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، حضرت على علیه السلام را به ولایت و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، علی هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی می کند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».[۲] با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.[۳]
حدیث غدیر
پیامبر اسلام ۷۰ روز قبل از وفات خود در ۱۸ ذیالحجه سال ۱۰ قمری در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی به نام «غدیر خم» خطبهای ایراد کرد که به خطبه غدیر معروف است. در ضمن آن خطبه، پیامبر حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود معرفی کرد. یکی از عباراتی که پیامبر به این منظور بیان داشت این جمله است: «مَن کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه: هر کس من مولای او هستم این علی هم مولای اوست ». این جمله را پیامبر در حالی بیان می داشت که دست امیرالمومنین علیه السلام را گرفته و بالا برده بود. این حدیث از مستندات شیعه برای اثبات خلافت بلافصل امام علی (علیه السلام) پس از رسول خدا می باشد؛ هرچند، بیشتر علمای اهل سنت معتقدند که کلمه «ولی» در این حدیث به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف نیست؛ بلکه به معنای دوست یا ناصر است.
نزول آیه تبلیغ
مسلمانان حجگزار ۱۸ ذیالحجه به غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام، مصر و عراق از جمعیت، جبرئیل آیه تبلیغ را بر پیامبر ص نازل کرد و از جانب خداوند، به رسول خدا(ص) امر نمود تا علی(ع) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود، به مردم معرفی کند.[۴]
پس از نزول این آیه، پیامبر(ص) دستور توقف کاروان را صادر نمود و گفت آنانی که پیشاپیش حرکت میکنند، به محل غدیر بازگردند و کسانی که عقب ماندهاند، به کاروان در غدیر خم، ملحق شوند.[۵]
واقعه غدیر خم
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در سال دهم هجرت، برای انجام دادن مناسک حج رهسپار مکه شد و چون از پیش به مسلمانان نقاط مختلف اعلام شده بود که در این سفر همراهی کنند، گروه بسیاری آمدند که تعداد آنان را از نود تا یکصد و بیست هزار نقل کردهاند.
به هر روی آن حضرت پس از انجام اعمال حج ، در راه بازگشت به مدینه، روز پنجشنبه، هجدهم ذیحجة به نزدیکی سرزمین غدیر خم رسیدند، در این سرزمین راهها از هم جدا میشد، راهی از طرف شمال بهسوی مدینه ، راهی از شرق بهسوی عراق، راهی از غرب بهسوی مصر و راهی از جنوب بهسوی یمن . بنابراین در چنین مکانی باید حیاتیترین وظیفه رسالت و ضمانت بقای اسلام، بهطور رسمی ابلاغ شود؛ لذا از سوی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دستور توقف همراهان صادر شد، آنان که جلوتر رفته بودند، بازگشتند و آن دسته که پشت سر بودند، رسیدند و همگی در غدیر خم گرد آمدند، با مقدماتی که انجام شد؛ پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سخنانی ایراد فرمود و در ادامه چنین گفت: اکنون بنگرید که با این دو چیز گرانقدر و گرانسنگ که در میان شما به یادگار میگذارم چه خواهید کرد؟!
... اول ثقل اکبر، یعنی کتاب خدا قرآن است که یک سوی آن به دست پروردگار و سوی دیگرش در دست شماست. دست از دامن آن برندارید تا گمراه نشوید و دوم، عترت من است و خدا به من خبر داده است که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند، تا در بهشت به من بپیوندند... ناگهان دیدند پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به پیرامون خود نگریست، وقتی که چشمش به علی افتاد او را فراخواند، دستش را گرفت و بلند کرد، آنچنان که همه مردم او را دیدند و شناختند... آنگاه فرمود: « من کنت مولاه فعلی مولاه » هر کس من بر او ولایت دارم، علی نیز بر او ولایت و حکومت دارد، (این جمله را سه بار تکرار کرد)... تا اینکه فرمود:« الا فلیبلغ الشاهد الغائب » ای مردم توجه کنید، حاضران به غایبان این پیام را برسانند، سخنان پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به پایان رسید و ابلاغ ولایت علی ـ علیهالسلام ـ انجام شد و هنوز مردم متفرق نشده بودند که جبرئیل نازل شد و آیه سوم از سوره مائده را بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خواند: «امروز آیین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم و خشنود گشتم که چنین اسلام کاملی آیین شما باشد» « الیوم اکملت لکم دینکم و ... »[۷] [۸] . رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با نزول این آیه زبان به تکبیر گشود و خدا را بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت به رسالت محمد و ولایت و امامت علی ـ علیهالسلام ـ سپاس گفت. بنابراین ارتباط آیه ۶۷ سوره مائده یَأَیهَّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِین. [۹] . با آیه ۳ همان سوره الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلَا تخشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتیِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا. [۱۰] . با این جریان مهم تاریخ اسلام که بهصورت کوتاه و فشره آوردیم، روشن شد.
محل غدیر خم
«غدیر» در لغت به معانی «نهر»[۴] و «آب جمع شده از باران»[۵] آمده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی جُحفه که به صورت گودال بزرگی بوده است.[۶] . جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف مکه به سوی مدینه و میقات اهل شام است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام - زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند - به کلی از بین برده، «جحفه» (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.[۷] در جحفه راه مدینه، مصر و عراق از هم جدا می شده است.[۸] . در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما ۴ الی ۵ کیلومتر است.[۹] به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.[۱۰] اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل، محل غدیر در فاصله حدود ۸ کیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. [۱۱] (تصویر
اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره" ارائه داده است که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است. (تصویر
شرح واقعه غدیر خم
مقدمات، حواشی و چگونگی واقعه غدیر خم نشان میدهد که این واقعه یک رویداد خاص در تاریخ اسلام است. و نمی تواند صرفا یک توصیه عمومی به دوستی با امام علی علیه السلام باشد. مراحل این واقعه به شرح زیر است:
اعلان رسمی برای حضور در غدیر در مکه
با این که انتظار می رفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج، حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند. صبح آن روز که پیامبر اکرم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه آن حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.
اجتماع جمعیت مسلمانان در محل غدیر خم
همین که به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده - رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند». تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند. پس از این دستور همه مرکب ها متوقف شدند، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله، سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود. سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعة بن امیة بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.
حاضران
درباره تعداد افراد حاضر در غدیر خم اختلافنظر است. تعداد حاضران را ده هزار نفر،[۹] دوازده هزار نفر،[۱۰] هفده هزار نفر،[۱۱] هفتاد هزار نفر[۱۲] و ۱۲۰هزار نفر[۱۳] گفتهاند. برخی با توجه به گنجایش جمیعت در فضای غدیر خم، جمعیت مدینه در سال دهم هجری، در نظر گرفتن جمعیت حاضر در مکه در حجة الوداع، گزارش مبنی بر حضور ده هزار نفر در غدیر خم را مستندتر دانستهاند.[۱۴] . عمر بن خطاب،[۱۵] عثمان بن عفان،[۱۶] عایشه بنت ابوبکر،[۱۷] سلمان فارسی،[۱۸] ابوذر غفاری،[۱۹] زبیر بن عوام،[۲۰] جابر بن عبدالله انصاری،[۲۱] عباس بن عبدالمطلب،[۲۲] ابوهریره[۲۳] از صحابهای بودند که در واقعه غدیر حاضر بوده و آن را بدون واسطه نقل کردهاند. واقعه غدیر در منابع شیعه و سنی نقل شده است. برخی از فرازهای خطبه غدیر مانند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» متواتر است.[۲۴]
پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بر فراز منبر
انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمومنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند. سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.
ایراد خطبه
پیامبر(ص) پس از ادای نماز ظهر، خطبهای ایراد کرد که به خطبه غدیر مشهور شد و در ضمن آن فرمود: حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری میخواهیم و به او ایمان داریم و از شر نفسهایمان و زشتیهای کردارمان، به او پناه میبریم... خداوند لطیف و خبیر مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده میشوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود... من پیش از شما در کنار حوض (حوض کوثر) حاضر میگردم و شما در کنار آن بر من وارد میگردید، پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین رفتار میکنید؛ ثقل اکبر کتاب خداست... و ثقل دیگر، عترت من است...» سپس رسول خدا(ص)، دست علی(ع) را بلند نمود تا مردم او را ببینند و فرمود: «ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت {سرپرستی}شما سزاوارتر نیستم؟ مردم پاسخ دادند: آری، ای رسول خدا. حضرت فرمود: خداوند ولی من است و من ولی مؤمنینام و من به خود شما، به ولایت {سرپرستی}شما سزاوار ترم. پس هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست.» رسول خدا ص سه بار این جمله (مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ) را تکرار کرد و فرمود: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن میدارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری مینماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا میگذارد.»(اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) سپس خطاب به مردم فرمود: «حاضران این پیام را به غایبان برسانند.» [۶]
دو اقدام پیامبر بر فراز منبر
در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود: ۱- علی علیه السلام بر فراز دست پیامبر اکرم ، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم. بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. ۲- بیعت با قلب ها و زبان هاا ، اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است. پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
آیات نازله درباره غدیر
طبق نظر مفسران شیعه[۲۵] و سنی،[۲۶] چند آیه در قرآن درباره ماجرای غدیر در حجةالوداع نازل شده است: الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً؛ امروز، دینتان را برای شما کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.» [۲۷] که به آیه اکمال معروف است. یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس؛ ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه میدارد.» [۲۸] این آیه به آیه تبلیغ مشهور است. سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع»[۲۹] پس از آنکه پیامبر، ولایت علی ع را به مردم اعلان کرد نعمان بن حارث فهری با حالت اعتراض به پیامبر گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی، ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولیّ(سرپرست) ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟ وقتی پیامبر به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و او را درجا کشت و این آیه نازل شد.[۳۰]
نزول آیه اکمال
هنوز جمعیت متفرق نشده بودند که دوباره جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند، آیه سوم سوره مائده نازل کرد که به آیه اکمال مشهور است. در بخشی از آیه آمده است: «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»
تبریک به امام علی(ع)
در این هنگام، مردم به امام علی ع تهنیت گفتند. از جمله کسانی که پیشاپیش سایر صحابه، به امام علی(ع) تهنیت گفتند، عمر بود. او پیوسته خطاب به امیرمؤمنان(ع) میگفت: بر تو گوارا باد! ای پسر ابوطالب!، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.[۷] . پیامبر(ص) نیز دستور داد خیمهای برای علی(ع) برپا کردند و به مسلمانان فرمان داد دسته دسته خدمت ایشان برسند و به عنوان امیرمؤمنان به او سلام دهند و همه مردم حتی همسران پیامبر ص و همسران مسلمانان، دستور پیامبر(ص) را عملی ساختند.[۸] .
بیعت مردان
پس از پایان خطبه، مردم رو به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضّلنا على جمیع العالمین. عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند. برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند. پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند. نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند. اما اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر این که عمر هنگام بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای! نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.
بیعت زنان
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند. یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
عمامه سحاب
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است. خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.
گذاشتن عمامه بر سر علی علیه السلام:
دلیل دیگر بر این ادعا، گذاشتن عمامه به دست پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بر سر حضرت على علیه السّلام در روز غدیر است که در تاریخ آمده است. ابن قیم جوزیه، نقل مىکند: «براى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله عمامهاى بود به نام سحاب، که بر سر على علیه السّلام قرار داد. عبد الاعلى بن عدى بهرانى، نقل مىکند: «رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در روز غدیر، على علیه السّلام را خواست و عمامهاى بر سر او نهاد».[۱۰] مسلم نقل مىکند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله آن عمامه را در ایام خاص، همانند روز فتح مکه بر سر مىگذاشت». محب الدین طبرى از عبد الاعلى بن عدى بهرانى نقل مىکند که گفت: رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در روز غدیر خم على علیه السّلام را خواست و بر سر او عمامهاى پیچید و دنبال آن را بر پشتش انداخت. عدهاى از علماى اهل سنت حدیث تاجگذارى حضرت على علیه السّلام را نقل کردهاند امثال: ابو داود طیالسى، ابن ابى شیبه، احمد بن حسین بن على بیهقى، ابراهیم بن محمد حموینى، محمد بن یوسف زرندى، على بن محمد معروف به ابن صباغ مالکى، جلال الدین سیوطى، متقى هندى و...[۱۱]
تبریک به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله:
مطابق برخى از روایات، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بعد از واقعۀ غدیر و تمام شدن خطبهاش به مردم امر کرد تا به او تهنیت و تبریک بگویند. بنا بر نقل حافظ ابو سعید نیشابورى (م، ۴۰۷ ق) در کتاب «شرف المصطفى» به سندش از براء بن عازب و ابو سعید خدری نقل مىکند که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «هنّئونى هنّئونى، انّ اللّه تعالى خصّنى بالنبوّة، و خصّ اهل بیتى بالإمامة»؛ «مرا تبریک بگویید، مرا تبریک بگویید، زیرا خداوند متعال مرا به نبوت و اهل بیت مرا به امامت اختصاص داد.» عمر بن خطاب در همین وقت جلو آمد و به حضرت على علیه السّلام تبریک گفت.
دعای اللهم انصر من نصره در روز غدیر
بنابر آنچه در تاریخ آمده است رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در غدیر خم فرموده: «اللهم من انصر من نصره واخذل من خذله؛ خدایا! یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن کسی که علی را خوار کند». برخی ادعا کردهاند از آنجا که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مستجاب الدعوة است و هر دعائی از آن حضرت به استجابت میرسد و این دعا به اجابت نرسیده و کسانی که با علی جنگیدهاند، مغلوب نشدهاند و علی علیهالسّلام نیز پیروز نشده است؛ بنابراین اصل دعای پیامبر دروغ است. این مقاله به بررسی این شبهه میپردازد.
شعر غدیر
بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود که به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟ حضرت فرمودند: بخوان به برکت خداوند. حسان گفت: ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید. و سپس اشعاری را خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آن را معنی آوریم: أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِی مُحَمَّداً - لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً - وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ - بِأَنَّک مَعْصُومٌ فَلَا تَک وَانِیاً - وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ - وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً - عَلَیک فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ رِسَالَتَهُ - إِنْ کنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیا - فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاک رَافِعُ کفِّهِ - بِیمْنَى یدَیهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً - فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکمْ - وَ کانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیسَ نَاسِیاً - فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِی وَ إِنَّنِی - بِهِ لَکمْ دُونَ الْبَرِیةِ رَاضِیاً - فَیا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیاً فَوَالِهِ - وَ کنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیاً مُعَادِیاً - وَ یا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ - إِمَامَ الْهُدَى کالْبَدْرِ یجْلُو الدَّیاجِیا - وَ یا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کنْ لَهُمْ - إِذَا وُقِفُوا یوْمَ الْحِسَابِ مُکافِیا . آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آن چه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای. در این جا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما به خاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکی ها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.
معجزه غدیر، امضای الهی
واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ و آیا این علی بن ابی طالب که گفتی من کنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟ آن حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست. و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاک کرد. در روایت دیگر آمده: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ» سوره معارج، ۱-۲نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
مفاد خطابه غدیر
سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله در غدیر با شیوه ى خاص آن که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مى شدند حدود یک ساعت طول کشید. این بیانات حضرت در یازده بخش قابل ترسیم است: در اولین بخش سخن، آن حضرت حمد و ثناى الهى بجا آورده و صفات قدرت و رحمت حق تعالى را ذکر فرمودند و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند. در بخش دوم تصریح فرمودند که باید فرمان مهمى درباره ى امام على علیه السلام ابلاغ کنم وگرنه رسالت الهى را نرسانده ام و ترس از عذاب خدا دارم. در سومین بخش، آن حضرت امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا با عمومیت ولایت آنان بر همه ى انسانها و در طول زمانها و در همه ى مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور اعلام فرمودند. در بخش چهارم خطبه، پیامبر صلى الله علیه و آله بازوان امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفتند و آن حضرت را از جا بلند کردند و در این حال فرمودند: «مَنْ کنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اَللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ؛ هر کس من مولا و سرپرست اویم این علی مولای اوست. خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن میدارد، و یاری نما هر کسی را که او را یاری می نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا میگذارد». سپس کمال دین را با ولایت ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند. در بخش پنجم، حضرت صریحاً فرمودند: «هر کس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مى کند و در جهنم خواهد بود». بعد از آن شمه اى از فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را متذکر شدند. در مرحله ششم، پیامبر صلى الله علیه و آله با تلاوت آیاتى از قرآن در رابطه با عذاب الهى و لعن دشمنان دین، فرمودند: «منظور از این آیات عده اى از اصحاب من هستند که مأمور به چشمپوشى از آنان هستم، ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده و اغماض نسبت به آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست». سپس بیزارى خود را از گمراهکنندگان امت اعلام فرمودند و اشاره اى هم به «اصحاب صحیفه ملعونه» و غاصبین مقام امامت نمودند. در بخش هفتم، حضرت تکیه ى سخن را بر اثراتِ ولایت اهل بیت علیهم السلام قرار داده فرمودند: «اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت هستند.» سپس آیاتى درباره ى اهل بهشت را به پیروان آل محمد علیهم السلام و آیاتى درباره ى اهل جهنم را به دشمنان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند. در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره ى حضرت مهدى علیه السلام فرمودند و آینده اى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجلاللَّه فرجه را به جهانیان مژده دادند. در بخش نهم مردم را به بیعت با خود و سپس با على علیه السلام دعوت نمودند و آن را از طرف خدواند و بیعت با حق تعالى دانستند. در دهمین بخش، پیامبر صلى الله علیه و آله درباره ى کیفیت بیان احکام الهى در آینده ى مسلمین فرمودند: چون بیان همه ى حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد، با بیعتى که درباره ى امامان علیهم السلام از شما مى گیرم حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کرده ام، یعنى بیان ایشان در حکم بیان من است. بالاترین امر به معروف و نهى از منکر را نیز، تبلیغ پیام غدیر درباره ى اطاعت از امامان علیهم السلام و نهى از مخالفتشان دانستند. در آخرین مرحله ى خطابه، بیعتِ لسانى انجام شد و حضرت فرمودند: «خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست از زبانهاى شما اقرار بگیرم». سپس مطلبى را که خلاصه ى آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر ثابتقدم بودن و بر رساندن پیام غدیر به نسلهاى آینده و غائبان از غدیر بود براى مردم گفتند و مردم آن را تکرار کردند. کلمات نهایى پیامبر صلى الله علیه و آله دعا براى اقرارکنندگان و نفرین بر منکرین اوامرش بود و با حمد و سپاس خداوند خطابه را به پایان رساندند.
گزارشی از متن خطبه
گفته شده مطلب اصلی خطبه غدیر درباره اعلام امامت و ولایت امامان است و بقیه خطبه توضیحاتی درباره آن و مطالب دیگری همچون نماز، زکات و حج است.[۹] نکات شاخص خطبه غدیر را چنین گفتهاند: شاهد گرفتن پیامبر(ص)، خداوند و مردم را بر تبلیغ رسالتش، تأکید بر امامت دوازده امام، تأکید بر تغییرنکردن احکام حلال و حرام و تبیین آنها توسط امامان ع ، تفسیر برخی آیات به اهلبیت و اشاره به منافقین و اقدامات گذشته و آینده آنها.[۱۰] حمد و ثنای الهی و اشاره به صفات خدا، امر الهی برای ابلاغ امری مهم و نزول آیه تبلیغ. درخواست پیامبر از خداوند برای معافداشتن او از این تبلیغ به سبب ترس از فتنه منافقان و نزول چند باره جبرئیل برای این تبلیغ و وعده الهی برای مصون داشتن پیامبرش از فتنهٔ مردم. اعلان اینکه این آخرین حضور پیامبر در چنین جمعی است و امامت امت تا قیامت بر عهده علی علیهالسلام و فرزندان اوست. حرام محمد تا قیامت حرام است و حلالش تا قیامت حلال. بیان مراتب علم و فضیلت امام علی ع . انکار ولایت امام علی ع گناهی نابخشودنی است. شک کننده در گفتار پیامبر یا شک کننده در هریک از امامان، همانند کفار جاهلیت خواهد بود. بیان جملهٔ تاریخی مَن کُنتُ مَولاهُ فهذا علی مَولاهُ. {حدیث غدیر} . بیان مجدد حدیث ثقلین و جایگاه قرآن و اهل بیت در کنار هم. تأکید بر وصایت و خلافت و جانشینی علی علیهالسلام. دعا در حق دوستان امام و نفرین بر دشمنانش: اَللهمَّ والِ مَن والاهُ و عادِ مَن عاداهُ. نزول جبرئیل و اعلام اکمال دین. تأکید بر جایگاه امامت و بیمدادن مردم از حسدبردن به امام. اشاره به کارشکنیهای منافقان. بیان ختم امامت در مهدی قائم از فرزندان علی ع . برحذر داشتن مردم از تبعیت از امامان دروغین پس از پیامبر. امر به حاضران در رساندن پیام غدیر به دیگران. سفارش مردم به دوستی با اهل بیت و دشمنی با دشمنانشان. شمارش فضایل و مناقب و ابعاد شخصیت امام علی(ع) با حدود۲۰۰ فضیلت. حدود بیست جمله در وصف امام مهدی عج و حکومتش. بالاترین معروف، فهم کلام پیامبر در غدیر و رساندن آن به دیگران است. سفارش بیعت و سلام بر امام علی(ع) با لقب امیرالمؤمنین . بیان فضایلی دیگر از امام علی(ع) و امر به بیعت رسمی افراد با ایشان به عنوان امام و جانشین پیامبر.[۱۱]
منابع خطبه غدیر
خطبه غدیر از سه طریق از پیامبر ص نقل شده است: امام باقر ع ،[۱۲] حذیفة بن یمان[۱۳] و زید بن ارقم.[۱۴] متن خطبه غدیر در کتابهایی همچون روضة الواعظین،[۱۵] الاحتجاج،[۱۶] الیقین،[۱۷] نزهة الکرام،[۱۸] العُدَدُ القَویة، التحصین، الصراط المستقیم و نهج الایمان نقل شده است. خطبه غدیر با اختلاف در برخی جزئیات و عبارتها در منابع متعدد شیعی و اهل سنت نقل شده است. در بسیاری از منابع، متن کامل خطبه نیامده است و نویسندگان به نقل فرازی اکتفا کردهاند که در آن امام علی به عنوان مولای مسلمانان معرفی شده است. از جمله منابع شیعی عبارتند از: اثبات الهداة،[۱۹] احقاق الحق،[۲۰]الاختصاص،[۲۱]البرهان،[۲۲] المناقب،[۲۳]بحار الانوار،[۲۴] معانی الاخبار،[۲۵]العمدة،[۲۶] الامالی،[۲۷] علل الشرائع،[۲۸] عیون اخبار الرضا،[۲۹] کشف الغمة،[۳۰]مستدرک الوسائل،[۳۱]امالی،[۳۲] تبیان[۳۳] تفسیر عیاشی[۳۴] تفسیر قمی[۳۵]الجواهر السنیة.[۳۶] . در کتابهای اهلسنت همچون الاستیعاب[۳۷] انساب الاشراف،[۳۸] تاریخ الکبیر بخاری،[۳۹] نظم درر السمطین،[۴۰] ینابیع المودة،[۴۱] تذکرة الخواص،[۴۲] مسند ابن حنبل،[۴۳]المناقب (ابن مغازلی)،[۴۴]المناقب (خوارزمی)،[۴۵]المستدرک علی الصحیحین،[۴۶] الطبقات الکبری،[۴۷]سنن ابن ماجة،[۴۸] فرائد السمطین،[۴۹] الفصول المهمة،[۵۰] سنن النسائی،[۵۱] شرح نهج البلاغة،[۵۲] شواهد التنزیل،[۵۳] صحیح مسلم،[۵۴] تفسیر فخر رازی[۵۵] خصائص النسائی[۵۶] روح المعانی،[۵۷] و سنن الترمذی[۵۸] نیز به آن اشاره شده است.
آیات مرتبط با واقعه غدیر
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» سوره مائده، ۶۷ اى فرستاده ما آنچه را از ناحیه پروردگار به تو نازل شده برسان که اگر چنین نکنى اصلا رسالتی که پروردگار بر دوش تو گذاشته را انجام ندادهای و خدا تو را از (شر) مردم نگه مى دارد زیرا خدا کافران را هدایت نمى فرماید (به مقاصدشان نمى رساند . منابع شیعه و همچنین روایاتی که در بسیاری از منابع اهل سنت[۱۲] نقل گردیده تصریح دارند که این آیه در حجة الوداع و در بین راه مکه و مدینه نازل شده است و پیامی که پیامبر به موجب این آیه مامور به ابلاغ آن گردید ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام بوده است.
آیه تبلیغ
آیه 67 سوره مائده را «آیه تبلیغ» نامیدهاند. این آیه یکی از سه آیهای است که مستقیماً در رابطه با واقعه غدیر بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل گردیده است. مطابق منابع شیعه و بسیاری از منابع اهل سنت،[۱] پیامی که پیامبر اکرم به موجب این آیه مأمور به ابلاغ آن گردید، ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام بوده است. يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ. ای پیامبر! آنچه از سوی پروردگارت [درباره ولایت و رهبری علی بن أبی طالب امیرالمؤمنین (علیه السلام)] بر تو نازل شده ابلاغ کن؛ و اگر انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. و خدا تو را از [آسیب و گزند] مردم نگه می دارد؛ قطعاً خدا گروه کافران را هدایت نمی کند. [5–67]
سبب نزول آیه تبلیغ
به طورى كه در كتب سيره و حديث و تفسير آمده است، پيامبر اسلام در سال آخر عمر پربار خود، همراه با كاروان بزرگى از مسلمانان به سفر حج رفت و پس از انجام مناسك حج با همراهان خود، مكه را به قصد مدينه ترك كرد. هنگامى كه كاروان به سرزمين «رابغ» در سه ميلى «جحفه» رسيد، در كنار بركهاى كه به «غدير خم» معروف بود فرشته وحى بر پيامبر نازل شد و اين آيه را آورد: «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ» -سوره مائده/ 67 اى پيامبر آنچه را كه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، برسان و اگر نرسانى، پيام او را ابلاغ نكرده اى و خداوند تو را از مردم حفظ مىكند همانا خدا گروه كافر را هدايت نمى كند. از لحن آيه معلوم بود كه پيامبر صلی الله علیه وآله به رساندن پيام بسيار مهمى به مردم مأموريت يافته است، پيامى كه رسول خدا از رساندن آن به مردم بيم داشت و مى ترسيد كه مردم عكس العمل نامطلوبى نشان بدهند. آن پيام مهم اين بود كه پيامبر بايد جانشينى براى خود تعيين كند و بدون تعيين جانشين رسالت او كامل نمى شود و او از جانب خداوند مأموريت داشت كه على بن ابى طالب را به جانشينى خود تعيين كند. پيامبر خدا براى اجراى دستور خدا، فرمان داد كه كاروان يكصد و بيست هزار نفرى مسلمانان از حركت باز ايستد؛ كسانى كه در جلو كاروان بودند ايستادند و آنها كه در عقب بودند به آنها پيوستند. ظهر روز پنجشنبه هيجدهم ماه ذی الحجه سال دهم هجرت بود و هوا به شدت گرم بود مردم قسمتى از رداى خود را بر سر كشيدند و قسمتى را زيرانداز كردند و چادرى را سايبان پيامبر قرار دادند و پيامبر همراه با جمعيت نماز ظهر را خواند. سپس روى نقطه بلندى كه از جهاز شتران ساخته بودند رفت و با صداى بلند خطبهاى خواند و نزديك شدن مرگ خود را به مردم خبر داد و سفارشهايى كرد. آنگاه در برابر ديدگان آن جمعيت انبوه، دست على بن ابى طالب را گرفت و او را بالا برد، به طورى كه زير بغل پيامبر نمايان شد. در اين حال فرمود: «ايها الناس من كنتُ مولاه فهذا على مولاه، اللهم والِ من والاه و عادِ من عاداه و انصُر من نصره و اخذُل من خذله...» اى مردم هر كس را كه من رهبر او هستم اين على رهبر اوست. خدايا هر كس او را دوست بدارد دوستش بدار و هر كس او را دشمن بدارد، دشمنش بدار و هر كس او را يارى كند، ياريش بنما و هر كس او را خوار سازد، خوارش كن. پس از اين مراسم، مردم گروه گروه مى آمدند و به على بن ابى طالب علیه السلام تبريك مى گفتند و از جمله عمر بن خطاب به او تبريك گفت و او را رهبر و مولاى خود خواند. در همين زمان بود كه آيه ديگرى نازل شد و كامل شدن دين اسلام را اعلام نمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» [۲] امروز دينتان را بر شما كامل كردم و نعمت خود را بر شما به پايان رساندم و اسلام را به عنوان دين بر شما پسنديدم.در اين موقع تكبير پيامبر اسلام بلند شد و فرمود: خدا را سپاسگزارم كه دين خود را كامل كرد و نعمت خود را به پايان رسانيد.
حسان بن ثابت كه خود در آن مراسم حضور داشت، با كسب اجازه از پيامبر اشعارى سرود كه چند بيت آن چنین است: فقال له قُم يا علىّ فانّنى- رضيتُك من بعدى اماماً و هادياً - فمن كنتُ مولاه فهذا وليّه - فكونوا له أنصار صدق مُوالياً - هناك دعا اللّهم والِ وليه - و كن للذى عادا علياً مُعادياً[۳] .
پیام آیه
اگر این پیام در سالهای اول بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله در مکه، نازل شده بود، البته به طور آشکار می فهمیدیم که پیامبر از این می ترسیده است که جامعه بتپرست در مقابل او بایستند و یکتاپرستی و نفی بت پرستی را رد کنند، ولی این آیه از آیات سوره مائده است که سوره ای مدنی است. و اگر در آغاز دوران هجرت نازل شده بود، باز هم حق داشتیم تصور کنیم که محتوای پیام، امر به نماز یا زکات و یا روزه است که پیامبر صلی الله علیه وآله می ترسید بر مردم سنگین باشد و یا دستور به جهاد با بتپرستان سرسخت است، و پیامبر می ترسیده است که مبادا مسلمانان تحمل نکنند. ولیکن سوره مائده در سال دهم هجری، پس از این که تمام واجبات الهی نازل شده بود و بعد از این که مسلمانان دهها جنگ را، بر ضد بتپرستان و دیگر مخالفان، پشت سر نهاده بودند و کار اسلام بالا گرفته و در سراسر شبه جزیره عربستان استوار شده بود، نازل شده است. از عایشه و عبدالله بن عمر روایت شده که سوره مائده آخرین سوره ای است که نازل شده است[۴] و این مطلب که سوره مائده مشتمل بر آیه اکمال دین است، روایت مزبور را تایید می کند: «امروز برای شما دینتان را کامل ساختم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین برای شما پسندیدم». و این آیه مبارکه در حجة الوداع در حالی نازل شد که پیامبر صلی الله علیه وآله در محل عرفه بود همان طوری که روایت مسلم و بخاری از عمر گواه بر آن است[۵] و نیز روایت شده است که این آیه موقعی نازل شد که پیامبر صلی الله علیه وآله از حجة الوداع تاریخی خود برگشته بود و در توقفگاه خویش در غدیر خم بود، همان طوری که روایات زیادی که پس از این بعضی از آنها ذکر خواهد شد، دلالت بر آن دارند. و از این مطالب درک می کنیم محتوای پیامی که پیامبر صلی الله علیه وآله ابلاغ آن را به مردم تاخیر انداخته بود، فرمان اعلان اصل توحید و واجبی از واجبات عبادی و دستور به مبارزه با بتپرستان و یا اهل کتاب نبوده است، بلکه فرمانی مربوط به سیاست داخلی دولت و حکومت بوده است. و اگر ما خاطرنشان کردیم که سوره مائده در ایام حجة الوداع و بعد از آن نازل شده است -همان طوری که روایت حاکم، بخاری و مسلم دلالت بر آن دارند- و یادآور شدیم که پیامبر صلی الله علیه وآله در حالی که از حجة الوداع برمی گشت ولایت علی بن ابیطالب علیهالسلام را در غدیر خم اعلان فرمود، برای ما آسان است چنین نتیجهگیری کنیم که معنی آن پیام، دستور بر اعلان ولایت حضرت علی علیهالسلام بوده است. توضیح مطلب اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله موقعی که دستور یافت تا اعلان کند که علی علیهالسلام زمامدار این امت است، از اختلاف پیروان خود و از این که گمان کنند او به خاطر خویشاوندی و نزدیکی این مقام را به علی بخشیده است، هراسناک بود. پس آیه تبلیغ نازل شد و او را مأمور کرد تا آنچه از جانب پروردگارش نازل شده است ابلاغ کند و به او هشدار داد که اگر آن کار را نکند، در حقیقت به وظیفه خود به عنوان یک پیامبر صلی الله علیه وآله قیام نکرده است و نیز به او وعده داد که خداوند او را از شرّ مردمی که از آنها می ترسد حفظ خواهد کرد. و پیامبر صلی الله علیه وآله پس از دریافت این دستور اکید، در محل غدیر خم توقف کرد تا آنچه را که به او ماموریت داده شده بود درباره علی علیهالسلام اعلان کند. و هرگاه مقصود آیه مبارکه همین باشد، روشن می شود که هدف پیامبر از اعلام غدیر همان رهبری دینی و دنیوی علی علیهالسلام برای مسلمانان مطابق رهبری شخص پیامبر صلی الله علیه وآله بوده است و اگر محتوای ابلاغ پیامبر کمتر از جریان کار علی علیهالسلام بود، نباید از اختلاف مردم درباره آن می ترسید و نباید دستور اکید توأم با هشدار نازل می شد. و کسانی از مردم مکه و دیگران که چشم طمع به ریاست داشتند، از این که علی علیهالسلام صاحب هر نوع مقامی می شد، تا وقتی که آن مقام ریاست عمومی در دنیا و آخرت نبود، ناراحت نمی شدند. البته این که خداوند دستور تبلیغ می دهد، دلیل بر آن است که خداوند خواسته است تا برای بندگی مسلمانان رهبری تأمین کند که اگر در زیر پرچم او حرکت کنند، گمراه نشوند و آن مقام، رهبری علی علیهالسلام بزرگ خاندان عترت پاک پیامبر صلی الله علیه وآله بود که جدایی ناپذیر از قرآن و ضامن وحدت و پیشرفت امت است و به منظور امتثال همین دستور الهی بود که پیامبر صلی الله علیه وآله مقابل هزاران فرد ایستاد و آنچه را که باید اعلان کند، اعلان کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
آیه اکمال دین
آیه اکمال بخشی از آیه ۳ سوره مائده است که به خاطر عبارت "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ" در این آیه بدین نام شهرت پیدا نموده است: «...الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا...» امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم. این آیه مطابق با شأن نزول بیان شده برای آن، بعد از اتمام خطبۀ پیامبر(ص)، نازل شد.[۱۳] این آیه نشاندهنده ویژگیهایی برای این روز است. از جمله مأیوسشدن کافران از دین اسلام، کاملشدن معارف دین، تمام شدن نعمت خداوند و رضایت خداوند به اینکه اسلام دین نهایی مردم باشد.[۱۴]
آیات 3 و 67 سوره مائده
کلیدواژه: غدیر خم ، ولایت، امامت ، امام علی علیهالسلام، پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
پرسش: چرا آیات ۳ [۱] و ۶۷ سوره مائده [۲] . با اینکه مربوط به یک روز هستند، ولی از هم فاصله دارند؟
پاسخ: آیه سوم و آیه شصت و هفتم سوره مائده ارتباط ویژهای با یکدیگر دارند که با توجه به مضمون آنها و جریان تاریخی حادثه غدیر خم و شأن نزول آن آیات و حساس بودن ابلاغ این پیام مهم به مسلمانان، مطلب روشن است؛ اما اینکه چرا این دو آیه که مربوط به یکدیگرند، با فاصله در قرآن آمده است، نکاتی قابل ذکر است. یکی اینکه ترتیب آیات و سورهها براساس تاریخ نازل شدن آنها نبوده است؛ بلکه به صلاح دید و دستور پیامبر بزرگوار اسلام بوده است، دیگر اینکه ممکن است برای جلوگیری از تحریف قرآن و حذف این آیات، آنها را در لابهلای آیات دیگر آوردهاند تا موضوع ولایت و امامت امام علی ـ علیهالسلام ـ مانند اینکه یک شیی نفیس و بسیار گرانبها که در میان چیزهایی که بدان پایه نیستند گذاشته میشود تا جلب توجه ننماید و اینجا نیز موضوع از این قبیل باشد. سوم اینکه ممکن است آمدن آیهای که با آیات قبل و بعدش مرتبط نیست، به جهت تناسب استطرادی باشد؛ یعنی قرآن ضمن بیان کردن یک موضوع، بنا به مصالحی رشته کلام را تغییر داده و به مطلب جدیدی بپردازد و سپس به همان موضوع قبلی بازگردد!
آیات ابتدایی سوره معارج
پس از آنکه پیامبر(ص)، مسئله ولایت علی علیهالسلام را به مردم اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری نزد ایشان آمد و با حالت اعتراض به پیامبر(ص) گفت: ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی؛ ماهم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بود یا از سوی خدا؟ به محض اینکه حضرت به او فرمود که از ناحیه خداوند است، با حالت انکار از خداوند خواست که اگر این حکم از جانب اوست، سنگی از آسمان بر سرش فرود آید. در این هنگام سنگی از آسمان بر سرش فرود آمد و در دم جان باخت. در این هنگام آیات ابتدایی سوره معارج نازل شد:[۱۵] سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ...؛ سؤالکنندهای درخواست عذابی کرد که واقع شد.
احتجاج به غدیر
مناشده امام علی(ع) به واقعه غدیر
امام علی ع ، حضرت فاطمه س ، امام حسن ع و امام حسین ع به واقعه غدیر اشاره کردهاند. امام علی(ع) در اوایل حکومتش در روز رحبه، به منظور دفاع از حق خود و رد بر کسانی که در امر خلافت با او منازعه میکردند، به واقعه غدیر مناشده کرد.[۳۱] همچنین حضرت فاطمه(س) میفرماید: «گویی شما نمیدانید آنچه را که پیامبر در روز غدیرخم فرمود؟ سوگند به خدا، پیامبر در آن روز مقام ولایت و امامت را برای علی مقرر و استوار ساخت، تا رشته طمع شما را نسبت به این مقام قطع کند.» [۳۲]
واقعه غدیر در منابع اسلامی
مرحوم علامه امینى در کتاب «الغدیر» خود نام راویان حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى آنان ذکر کرده است: در میان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله ۱۱۰ نفر، در میان تابعین ۸۴ نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى ۵۶ نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى ۹۲ نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى ۴۳ نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى ۲۴ نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى ۲۰ نفر. در میان علماى قرن هفتم هجرى ۲۱ نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى ۱۸ نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى ۱۶ نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى ۱۴ نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى ۱۳ نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى ۱۲ نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى ۱۹ نفر. حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت همچون «سنن ابن ماجه»[۱۶]، «سنن ترمذى»،[۱۷] «مستدرک حاکم نیشابورى»[۱۸] و ... به مضامین مختلف ذکر شده است.
عید غدیر در اسلام
مسلمانان و بهخصوص شیعه همواره روز غدیر را از عیدهای بزرگ میدانند و این روز در میان ایشان به عید غدیر معروف و مشهور است. در سال ۴۸۷ق بیعت با مستعلی بن مستنصر، از حاکمان مصر در روز عید غدیر خم صورت گرفت.[۳۵] همچنین از اهلسنت روایت شده که هر کس روز ۱۸ ذیالحجه را روزه بگیرد، خداوند ثواب روزه شصت ماه را برای او مینویسد.[۳۶] . رسول خدا(ص) فرمود : «روز غدیرخم برترین عیدهای امت من است و آن روزی است که خداوند بزرگ دستور داد که در آن روز، برادرم امام علی(ع) را به عنوان پرچمدار امتم منصوب کنم تا بعد از من، مردم توسط او هدایت شوند و آن روزی است که خداوند در آن روز، دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین برای آنان پسندید.» [۳۷] . امام صادق ع میفرماید: «روز غدیرخم عید بزرگ خداست. خدا پیامبری مبعوث نکرده، مگر اینکه این روز را عید گرفته و عظمت آن را شناخته و نام این روز در آسمان، روز عهد و پیمان در زمین، روز پیمان محکم و حضور همگانی است.» [۳۸] امام رضا ع فرمود: «روز غدیر در میان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین... اگر مردم ارزش این روز را میدانستند، بیتردید فرشتگان در هر روز ده بار با آنان مصافحه میکردند.» [۳۹] . حادثه غدیر فقط یک حادثه خاص تاریخی نیست که در زمان خود واقع شده باشد، بلکه تعیین سرنوشت تمام انسانها در طول تاریخ است. به همین جهت، نوشتن و سخن گفتن از غدیر خم در هر زمان و مکانی بی مناسبت نمیباشد. عصاره عالم هستی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم درباره عمومیت غدیر و ابدیت و ماندگاری آن فرمود: «فقولوا باجمعکم...نحن نؤدی ذلک عنک الدانی و القاصی من اولادنا واهالینا ونشهد الله بذلک «وکفی بالله شهیدا» وانت علینا به شهید؛ [۱] [۲] . سپس همگی بگویید... ای رسول خدا! این مطالب خطبه غدیر را] از طرف تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلهایمان میرسانیم، و خدا را بر آن شاهد میگیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت میکند و تو نیز بر این اقرار ما، شاهد هستی.» و در بخش دیگری از خطبه غدیر فرمود: «معاشر الناس انی ادعها امامة و وارثة فی عقبی الی یوم القیامة و قد بلغت ما امرت بتبلیغه حجة علی کل حاضر و غائب و علی کل احد ممن شهد اولم یشهد، ولد اولم یولد فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الی یوم القیامة؛[۳] [۴] . ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه میسپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مامور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند، پس حاضران به غائبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند.» از جملات فوق به خوبی استفاده میشود که همگان در گفتن و پخش و نشر حدیث و جریان غدیر مسئولاند و تا روز قیامت این وظیفه سنگین بر دوش ولایتمداران خواهد بود؛ چنان که منکران غدیر و ولایت و امامت، منکر یک حادثه و یک خطبه تلقی نمیشوند و همچون ابلیس دشمن سعادت تمام بشریت به حساب میآیند. امام رضا علیهالسّلام فرمود: «مثل المؤمنین فی قبولهم ولاء امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) فی یوم غدیر خم کمثل الملائکة فی سجودهم لآدم و مثل من ابی ولایة امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) یوم الغدیر مثل ابلیس؛ مثل مؤمنین در پذیرش ولایت امیرمؤمنان علیهالسّلام در روز غدیر خم مثل ملائکه در سجودشان برای آدم است و مثل کسی که در روز غدیر از ولایت امیرمؤمنان سر باز زد، مثل شیطان است }که با مخالفت خود با همه ابناء بشر به دشمنی برخاست{..» آنچه در غدیر خم و قبل و بعد از آن اتفاق افتاد، به طور یکجا از یک نفر نقل نشده است، بلکه هر یک از حاضران گوشههایی از آن مراسم را بازگو کرده و بخشی از قضایا را نیز امامان معصوم علیهمالسّلام بیان نمودهاند. و از برخی شیطنتهای منافقان و مخالفان نیز، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) از طریق وحی و علم الهی اطلاع یافته و فقط با عده معدودی چون سلمان و ابوذر و مقداد و حذیفه و عمار در میان گذاشته است. آنچه در پیش رو دارید، تصویر اجمالی و گزارش کلی است از جریان غدیر خم و پشتپردههای آن (قابل تذکر است که در عنوان برخی بخشها و همینطور برخی مطالب از کتاب اسرار غدیر، محمدباقر انصاری، بهره بردهایم.) که در چند بخش به قلم میآید:
زمینهسازی حادثه غدیر
هجرت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار میرود. بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کردهاند: بار اول در سال هشتم، پس از صلح حدیبیه به عنوان انجام «عمره» وارد مکه شدند؛ بار دوم در سال نهم به عنوان «فتح مکه» وارد این شهر شدند؛ و سومین و آخرین بار بعد از هجرت در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، یکی بیان مسائل حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم . پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبائل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند. جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر در مراسم حج شرکت کردند. امیرمؤمنان (علیهالسّلام) هم که قبلا از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری وجوهات رفته بودند، به همراه دوازده نفر از اهل یمن برای انجام اعمال حج به مکه رسیدند.
با رسیدن ایام حج، در روز نهم ذیالحجه، حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به موقف «عرفات» رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر جا که زمینه فراهم بود، مطالبی بیان میفرمودند:
خطبه پیامبر در منی
در سرزمین منی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع فراهم کردن زمینه «خطبه غدیر» بود. در این خطبه ابتدا به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبرو اشاره نمودند و سپس به خونهای بناحق ریخته و اموال به غارت رفته در دوران جاهلیت اشاره کردند...، آن گاه مردم را از اختلاف و دشمنی بعد از خود بر حذر داشتند و تصریح فرمودند: «اگر من نباشم، علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.» سپس با بیان حدیث ثقلین فرمودند: «عدهای از همین اصحاب من روز قیامت اهل جهنم خواهند بود.[۵]
خطبه مسجد خیف
در روز سوم توقف در منی، بار دیگر دستور فرمودند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در ابتدای خطبه تاکید فرمودند که گفتههای او را خوب به خاطر بسپارند و حاضران به غائبان برسانند. در این خطبه به اخلاص در عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و دوری از تفرقه سفارش نمودند و اعلام کردند که تمام مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی یکسان میباشند. آن گاه بار دیگر مسئله خلافت را متذکر شدند و حدیث ثقلین را به زبان جاری فرمودند که «من دو چیز گرانبها در میان شما باقی میگذارم که اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ آن دو کتاب خدا و عترتم؛ اهل بیتم، میباشند.» در همین زمان بود که برخی از منافقان و منحرفان احساس خطر کردند و آرام آرام برنامههای خویش را آغاز نمودند.[۶]
اعلان اجتماع در غدیر خم
پس از اتمام حج، بلال حبشی از طرف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به مردم اعلان کرد: «فردا همه به جز معلولان باید در غدیر خم حاضر باشند.» «غدیر» که قبل از «جحفه» قرار دارد، محل افتراق اهل مدینه و مصر و اهل عراق و اهل نجد بود و آبگیر و درختان کهنسالی در آن وجود داشت. به امر الهی این مکان برای اجتماع انتخاب شد و طبق دستور پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بیش از یکصد و بیست هزار نفر همراه ایشان برای اجتماع در آنجا حرکت کردند، حتی دوازده هزار یمنی که مسیرشان به سمت شمال نبود، تا غدیر همراه آن حضرت آمدند.[۷] [۸] [۹] [۱۰]
کیفیت خطبه غدیر
وقتی جمعیت به غدیر خم رسید، حضرت فرمودند: «ایها الناس اجیبوا داعی الله، انا رسول الله؛ ای مردم! دعوت کننده خدا را اجابت کنید، من فرستاده خدایم.» و این کنایه از آن بود که وقت ابلاغ پیام بس مهمی فرا رسیده است. پس از این دستور، همه مرکبها متوقف و جلو رفتهها باز گشتند. شدت گرما به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشهای از لباس خود را به سرانداخته و گوشهای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عدهای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) مقداد و سلمان و عمار را فرا خوانده، دستور دادند تا به محل درختان کهنسال رفته آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و آنجا را صاف نمودند و آب و جارو زدند، و در فاصله بین دو درخت، روی شاخهها پارچهای به عنوان سایبان انداختند تا آن محل برای برنامه سه روزه آن حضرت کاملا مساعد شود. سپس با کمک سنگها و جهاز شتران منبری به بلندی قامت آن حضرت ساختند. بعد از اقامه نماز ظهر، حضرت بر بالای منبر رفت و امیرمؤمنان علیهالسّلام را نیز فرا خواند و به او دستور داد، بالای منبر بیاید و در سمت راستش یک پله پایینتر بر فراز آن قرار گیرد.[۱۱] [۱۲] [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶] [۱۷]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
خلاصه خطبه غدیر
در اینجا به طور خلاصه خطبه غدیر را میآوریم:
فرمان الهی : بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: «اقرار میکنم به بندگی خدا و شهادت میدهم که او پروردگار من است، و آنچه به من وحی نموده، ادا مینمایم و الا ترس دارم عذابی بر من فرود آید...خداوند بر من چنین وحی کرده است: ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، رسالت او را نرساندهای و خداوند تو را از مردم حفظ میکند.[۱۸]
ای مردم! من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردهام، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوند سلام رساند...و مرا مامور کرد که در این محل اجتماع بپا خیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم: «ان علی بن ابی طالب اخی و وصیی و خلیفتی و الامام من بعدی، الذی محله منی محل هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی و هو ولیکم بعد الله و رسوله؛[۱۹] [۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴] . به راستی علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من و امام بعد از من است. کسی که نسبت او به من همانند نسبت هارون به موسی است، جز اینکه پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش میباشد.»
اعلان امامت دوازده امام
«ای مردم! این مطلب را درباره او بدانید و بفهمید که خداوند او را برای شما صاحب اختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است...» آن گاه فرمود: «ثم من بعدی علی ولیکم وامامکم بامرالله ربکم، ثم الامامة فی ذریتی من ولده الی یوم تلقون الله ورسوله.لا حلال الا ما احله الله ورسوله وهم ولاحرام الا ما حرمه الله ورسوله وهم...، و بعد از من علی صاحب اختیار شما و امام شما به امر خداوند؛ پروردگار شماست، و سپس امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و آنان حرام کرده باشند....» آن گاه فرمود: «فمن شک فی ذلک فقد کفر کفر الجاهلیة الاولی ومن شک فی شی ء من قولی فقد شک فی کل ما انزل الی و من شک فی واحد من الائمة فقد شک فی الکل منهم والشاک فینا فی النار... هر کس در این گفتار شک کند، مانند کفر جاهلیت نخستین کافر شده است و هر کس در چیزی از سخن من شک کند، در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است و هر کس در یکی از امامان شک کند، در همه آنان شک کرده است و شک کننده درباره ما، در آتش است....» تا رسید به جمله معروف «من کنت مولاه فهذا علی مولاه...؛ هر کس من صاحب اختیار اویم، این علی صاحب اختیار اوست....»
توجه اکید به مسئله امامت
بعد از آنکه آیه اکمال را بیان نمود، فرمود: «معاشر الناس، انما اکمل الله عزوجل دینکم بامامته، فمن لم یاتم به وبمن یقوم مقامه من ولدی من صلبه الی یوم القیامة والعرض علی الله عزوجل فاولئک الذین حبطت اعمالهم...؛ ای مردم! خداوند دین شما را با امامت او (علی (علیهالسلام)) کامل نمود، پس هر کس به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او تا روز قیامت و رفتن به پیشگاه خدای عزیز و جلیل، هستند، اقتدا نکند، پس چنین کسانی اعمالشان از بین رفته است....» «ای مردم! بدانید که با علی، دشمنی نمیکند، مگر شقی، و با علی دوستی نمیکند، مگر کسی که دارای تقوا باشد، و به او ایمان نمیآورد مگر مؤمن مخلص....»
هشدار به کارشکنی منافقان
در ادامه فرمود: «معاشرالناس آمنوا بالله ورسوله والنور الذی انزل معه «من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها او نلعنهم کما لعنا اصحاب السبت»؛ [۲۵] [۲۶] . ای مردم! به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است ایمان آورید، قبل از آنکه صورتهایی را هلاک کنیم و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت هلاک کنیم.»
آن گاه فرمود: «بالله ما عنی بهذه الایة الا قوما من اصحابی اعرفهم باسمائهم وانسابهم وقد امرت بالصفح عنهم فلیعمل کل امری ء علی ما یجد لعلی فی قلبه من الحب و البغض؛ به خدا قسم! از این آیه قصد نکرد مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان میشناسم، ولی مامورم که از آنان پرده پوشی کنم. پس هر کس باید مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی مییابد، عمل کند.» «معاشر الناس عدونا من ذمه الله ولعنه وولینا کل من مدحه الله واحبه...؛ ای مردم! دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما، هر کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد...»
یادی از امام مهدی
الا ان خاتم الائمة منا القائم المهدی، الا انه الظاهر علی الدین الا انه المنتقم من الظالمین الا انه فاتح الحصون وهادمها الا انه غالب کل قبیلة من اهل الشرک...؛ بدانید که آخرین امامان، مهدی قائم از ماست، او غالب بر اساس دین است، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعهها و منهدم کننده آنها، و غالب بر هر قبیلهای از اهل شرک است...
بیعتگرفتن رسمی
ای مردم! من برایتان بیان کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما میفهماند، بدانید که من بعد از پایان خطابهام شما را به دست دادن با خودم به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم.
بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم... ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مامور کرده است که درباره آنچه برای علی، امیرالمؤمنین علیهالسّلام و امامانی که بعد از او میآیند و از نسل من و اویند، منعقد نمودم، از زبان شما اقرار بگیرم...پس همگی چنین بگویید: ما شنیدیم و اطاعت میکنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود میآوریم درباره آنچه از جانب پروردگار ما و خودت درباره امر امامت اماممان، علی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) و امامانی که از صلب او به دنیا میآیند به ما رساندی. بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت میکنیم. بر این عقیده زندهایم و با آن میمیریم و با آن محشور میشویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمیکنیم و شک نمیکنیم و انکار نمینماییم و تردید به دل راه نمیدهیم و از این قول بر نمیگردیم و پیمان را نمیشکنیم....» آن گاه فرمود: «معاشر الناس فبایعوا الله وبایعونی وبایعوا علیا امیرالمؤمنین والحسن والحسین والائمة کلمة باقیة؛ ای مردم! با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرمؤمنان علیهالسّلام و حسن و حسین و امامان از ایشان به عنوان کلمه باقیه، بیعت کنید.»
و فرمود: هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند، خداوند به او اجر بزرگی عنایت میفرماید....» و در پایان خطبه فرمود: «معاشر الناس من یطع الله ورسوله و علیا و الائمة الذین ذکرتهم فقد فاز فوزا عظیما؛ ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است.» [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳]
مراسم بعد از حدیث غدیر
در اینجا به برخی از وقایعی که بعد از خطبه غدیر اتفاق افتاده اشاره میکنیم:
بیعت مردان
پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرمؤمنان (علیهالسّلام) هجوم آوردند، و با ایشان به عنوان بیعت دست میدادند و به پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و علی (علیهالسّلام) تبریک میگفتند و پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میفرمود: «الحمد لله الذی فضلنا علی جمیع العالمین؛ حمد برای خدای است که ما را بر همه جهانیان برتری داد.» و صدای مردم بلند شد که «آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت میکنیم.» [۳۴] [۳۵] [۳۶] . و پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مکرر میفرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید؛ زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است.» [۳۷] [۳۸]
بیعت زنان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور دادند تا ظرف آبی آوردند و پردهای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد و زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و امیرمؤمنان در سوی دیگر، با آن حضرت بیعت نمایند. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند و این دستور را درباره همسر خویش مؤکد داشتند. بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسّلام نیز از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آن مراسم حضور داشتند.
عمامهگذاری
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از پایان خطبه، عمامه خود را که «سحاب» نام داشت به عنوان تاج افتخار بر سر امیرمؤمنان قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: «عمامه تاج عرب است.» خود امیرمؤمنان در این باره فرمود: «پیامبر در روز غدیر خم عمامهای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: «خداوند در روز بدر و حنین، مرا به وسیله ملائکهای که چنین عمامهای به سر داشتند، یاری نمود.» [۳۹] [۴۰]
ظهور جبرئیل
مسئله دیگر این بود که مردی زیبا صورت و خوشبو در کنار مردم ایستاده بود و میگفت: «به خدا قسم! روزی مانند امروز هرگز ندیدم که تا چهاندازه پیامبر اکرم -صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- کار پسرعمویش را مؤکد نمود و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش، آن را بر هم نمیزند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند! » در این وقت عمر نزد پیامبر آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمود: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمود: «او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مؤمنان از تو بیزار خواهند بود.» [۴۱] [۴۲] [۴۳] [۴۴]
معجزه ولایت
در آخرین ساعات از روز سوم اقامت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در غدیر و پایان یافتن مراسم بیعت، «حارث فهری» همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر آمد و گفت: ای محمد! از تو سؤال دارم: ۱ آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آوردهای یا از پیش خود گفتی؟ ۲ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آوردهای یا از پیش خود گفتی؟ ۳ آیا این علی بن ابیطالب را که گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه...» از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟ حضرت در جواب فرمود: «خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمیکنم.» حارث گفت: «خدایا! اگر آنچه محمد میگوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست!» همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد و از بخش پایین بدنش خارج شد، و او را درجا به هلاکت رساند.[۴۵] [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] [۵۱]
توطئه منافقین
اعتراض حارث آغاز انحرافها و توطئههایی بود که خبر از آیندهای تاریک و فتنه انگیز میداد، که بعد از وقوع رحلت پیامبر خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دامن امت اسلامی را فرا گرفت و امامت از خط اصلی خویش خارج شد و به دست غاصبان افتاد. اینک به نمونههایی از توطئههای منافقان و منحرفان بعد از حادثه غدیر اشاره میشود:
صحیفه ملعونه
دو نفر از منافقین در یک تصمیم اساسی با هم پیمانی بستند و آن این بود که «اگر محمد از دنیا رفت یا کشته شد، نگذاریم خلافت و جانشینی او در اهل بیتش مستقر شود.» سه نفر دیگر در این تصمیم با آنها هم پیمان شدند، و اولین قرارداد و معاهده را در کنار کعبه بین خود امضاء کردند، و داخل کعبه آن را زیر خاک پنهان نمودند تا سندی برای التزام عملی آنها باشد.
یکی از این سه نفر معاذ بن جبل بود. او گفت: «شما مسئله را از جهت قریش حل کنید و من درباره انصار ترتیب امور را خواهم داد.» از آنجا که «سعد بن عباده» رئیس کل انصار بود و او کسی نبود که با غیر علی (علیهالسّلام) هم پیمان شود؛ لذا معاذ بن جبل به سراغ بشیر بن سعید، و اسید بن حضیر که هر کدام بر نیمی از انصار یعنی دو طایفه «اوس» و «خزرج» نفوذ و حکومت داشتند، آمد و آن دو را با خود بر سر غصب خلافت هم پیمان نمود.[۵۲] [۵۳] [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷]
توطئه قتل پیامبر
نقشه قتل پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بارها به اجرا در آمد، ولی منجر به شکست شد. یک بار در جنگ تبوک و چند بار به وسیله سم و بارها به صورت ترور تدارک دیده شده بود.
در حجة الوداع همان پنج نفر اصحاب صحیفه، با نه نفر دیگر برای بار آخر نقشه دقیقتری برای قتل حضرت در راه بازگشت از مکه به مدینه کشیدند و نقشه چنین بود که در محل از پیش تعیین شدهای، در قله کوه «ارشی» کمین کنند و همین که شتر پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلّم) سربالایی کوه را پیمود و در سرازیری قرار گرفت، سنگهای بزرگی را به طرف شتر حضرت رها کنند تا برمد و با حرکات ناموزون حضرت را بر زمین افکند و آنان با استفاده از تاریکی شب به حضرت حمله کنند و وی را به قتل برسانند و متواری شوند. خداوند متعال پیامبرش را از این توطئه آگاه ساخت و وعده حفظ او را داد.- منافقین که چهارده نفر بودند - نقشه خود را عملی ساختند. همین که شتر پیامبر به قله کوه رسید و خواست رو به پایین رود، سنگها را رها کردند، پیامبر با یک اشاره به شتر فرمان توقف داد در حالی که حذیفه و عمار، یکی افسار شتر حضرت را در دست داشت و دیگری از پشت سر شتر را حمایت میکرد.
با توقف شتر، سنگها به سمت پایین کوه رفتند و حضرت سالم ماند. منافقین که از اجرای دقیق نقشه مطمئن بودند، از کمینگاهها بیرون آمدند و با شمشیرهای برهنه به حضرت حمله کردند تا کار را تمام کنند، ولی عمار و حذیفه شمشیر کشیدند و با آنان درگیر شدند، و سرانجام آنها را فراری دادند... صبح روز بعد که نماز جماعت بر پا شد، همین چهارده- معاویه، عمروعاص، طلحه، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمان، ابوعبیده، ابوموسی اشعری، ابوهریره، مغیرة... - نفر در صفهای اول جماعت دیده شدند! ! و حضرت سخنانی فرمود که اشاره ضمنی به آنان داشت.[۵۸] [۵۹] [۶۰] [۶۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
آیه تبلیغ
یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فمابلغت رسالته والله یعصمک من الناس؛ [۶۲] . ای پیامبر، آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده بود برسان، و اگر این ابلاغ را انجام ندهی، رسالت خود را به طور کامل ابلاغ نکردهای؛ و خداوند تو را از مردم بدخواه حفظ میکند. همه مفسران شیعه معتقدند آیه فوق در غدیر خم درباره نصب علی (علیهالسّلام) نازل شده است و حدود ۳۶۰ تن از دانشمندان اهل سنت نیز این مطلب را پذیرفتهاند. نامهای برخی از مفسران و مآخذ و مدارک اهل سنت چنین است: ۱- واحدی در کتاب اسباب النزول میگوید: ان آیه (یا ایهاالرسول...) نزلت فی یوم غدیر فی علی بن ابیطالب. [۶۳] . ۲- سیوطی در کتاب الدرالمنثور مینویسد: ان آیه (یا ایهاالرسول...) نزلت فی یوم غدیر فی علی بن ابیطالب. [۶۴] . ۳- فخر رازی در تفسیر خود مینویسد: مفسران ۱۰ وجه و سبب برای نزول این آیه بیان کردهاند. سپس در ادامه میگوید: «العاشر نزلت هذه الایه فی فضل علی بن ابی طالب، و لما نزلت هذه الایه، اخذ بیده و قال "من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه. فلقیه عمر فقال هنیئا لک یابن ابی طالب، اصبحت مولای و مولا کل مومن و مومنه." [۶۵] . آنگاه که این آیه نازل شد پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلّم دست حضرت علی (علیهالسّلام) را گرفت و فرمود: هرکه من مولا و سرپرست و حاکم او هستم، علی هم مولای اوست. خداوندا، دوست بدار هرکه علی را دوست دارد و دشمن بدار هرکه او را دشمن دارد. سپس عمر با حضرت علی (علیهالسّلام) ملاقات کرد و بعد از تبریک، گفت: تو مولای من و مولای مرد و زن مومن هستی. نیشابوری در تفسیرش مینویسد: ان هذه الایه نزلت فی فضل علی بن ابی طالب یوم غدیرخم. [۶۶] . برای مطالعه بیشتر به ینابیع الموده،[۶۷]
تفسیر روح المعانی،[۶۸] المنار، [۶۹] تاریخ بغداد، [۷۰] [۷۱] تاریخ یعقوبی، [۷۲] نور الابصار، [۷۳] مسند احمد بن حنبل، [۷۴] خصائص نسائی، [۷۵] عقد الفرید، [۷۶] تاریخ خلفاء، [۷۷] اسعاف الراغبین،[۷۸] مصابیح السنه، [۷۹] حلیة الاولیاء، [۸۰] نثر اللیالی، [۸۱] اسباب النزول، [۸۲] تفسیر مفاتیح الغیب، [۸۳] تاریخ یعقوبی،[۸۴] صحیح ترمذی،[۸۵] الدر المنثور، [۸۶] البدایه و النهایه، [۸۷]
نکاتی در مضمون آیه
اولا: فرمانی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برای ابلاغ آن مامور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسی به خود راه میداد و آن را ابلاغ نمیکرد رسالت الهی خود را انجام نداده بود، بلکه با انجام این ماموریت رسالت وی تکمیل میشد. به عبارت دیگر، هرگز مقصود از ما انزل الیک مجموع آیات قرآن و دستورهای اسلامی نیست. زیرا ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر صلیاللهعلیهوآله مجموع دستورهای الهی را ابلاغ نکند رسالت خود را انجام نداده است و یک چنین امر بدیهی نیاز به نزول آیه ندارد. بلکه مقصود از آن، ابلاغ امرخاصی است که ابلاغ آن مکمل رسالت شمرده میشود و تا ابلاغ نشود وظیفه خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمیگیرد. بنابراین، باید مورد ماموریت یکی از اصول مهم اسلامی باشد که با دیگر اصول و فروع اسلامی پیوستگی داشته پس از یگانگی خدا و رسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود. ثانیا: از نظر محاسبات اجتماعی، پیامبر صلی الله علیه وآله احتمال میداد که در طریق انجام این ماموریت ممکن است از جانب مردم آسیبی به او برسد و خداوند برای تقویت اراده او میفرماید: و الله یعصمک من الناس.
آیه اکمال و حدیث غدیر
الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا [۸۸] . در مآخذ اهل سنت آیه فوق با غدیر ارتباط داده شده است.که به بعضی از آنها اشاره میشود: ۱- خطیب نیشابوری در تاریخ بغداد، مینویسد:
...فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یابن ابی طالب اصبحت مولای ومولا کل مسلم فانزل الله "الیوم اکملت لکم دینکم" [۸۹] . ۲- درالمنثور در ذیل آیه «لما نصب رسول الله صلی الله علیه وآله وسلّم علیا (علیهالسّلام) یوم غدیرخم فنادی له بالولایه هبط جبرئیل بهذه الایه"الیوم اکملت..." [۹۰] . ۳- در فرائد السمطین، باب ۱۲ چنین میخوانیم: «...ثم لم یتفرقوا حتی نزلت هذه الایه "الیوم اکملت" فقال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمه ورضاء الرب برسالتی والولایه "لعلی (ع" من بعدی ثم قال "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله" روز غدیر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مردم را به سوی حضرت علی علیهالسّلام فراخواند و دست حضرت را بلندکرد، به طوری که زیر بغل حضرت پیدا شد. هنوز مردم متفرق نشده بودند که آیه «الیوم اکملت...» نازل شد. سپس حضرت فرمود: پروردگارا، دوست بدار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن بدار کسی را که علی را دشمن دارد و یاری کن هر که علی را یاری کند و... ۴- شان نزول آیه فوق و داستانهای مربوط به غدیر در مناقب خوارزمی، [۹۱] تاریخ یعقوبی، [۹۲] نور الابصار، [۹۳] فصول المهمه ابن صباغ نیز ذکر شده است. پیامبر اسلام، در سال آخر عمر با بیش از صد هزار تن حجه الوداع را به جای آورد و در برگشت در سرزمین «خم» که جایگاه گودالهای آب بود، فرمان ایست داد. پیش افتادهها توقف کردند و عقبماندگان رسیدند. از سنگ و جهاز شترها منبری ساختند و پیامبر بر روی منبر در برابر جمعیت صد هزار نفری و در گرمای سوزان غدیر، خطبهای ایراد کرد. سپس کمربند حضرت علی را گرفت وفرمود: «من کنت مولاه فعلی (فهذا علی) مولاه اللهم وال من والاه...» سپس مردم، از جمله عمر، با حضرت بیعت کردند و صدای بخ بخ بلند شد.
غدیر از منظر عالمان اهل سنت . در غدیر چه گذشت؟ . بحث حول موضع غدیر خم، الدكتور عبد الهادی الفضلی، سایت الحسنین . عید غدیر . خطبه غدیر . حدیث غدیر . واقعه سقیفه بنی ساعده . آیه تبلیغ . آیه اکمال دین . سایت غدیر . سایت خطابه غدیر . از غدیر محبت تا غدیر ولایت . دلالت حدیث غدیر بر ولایت امیر مؤمنان علیه السلام . آیه اکمال . آیه عذاب . واقعه غدیر . عید غدیر . متن خطبه غدیر . آیه اکمال . آیه تبلیغ . واقعه غدیر . خطبه غدیر . تواتر حدیث غدیر از دیدگاه دانشمندان اهل سنت . فرازهایی از تاریخ اسلام: حوادث سال دهم هجری/ سخنان تاریخی پیامبر در حجة الوداع . تحقیقی درباره اخبار حجة الوداع . پایگاه خطابه غدیر . پایگاه غدیر . عید غدیر . آیه اکمال . آیه تبلیغ . واقعه غدیر . متن خطبه غدیر . حجة الوداع
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
متن خطبه عربی غدیر
الْحَمْدُ للهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَدَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی أَرْکانِهِ، وَأَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْما وَهُوَ فی مَکانِهِ، وَقَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَبُرْهانِهِ، حَمیدا لَمْ یَزَلْ، مَحْمُودا لا یزالُ وَمَجیدا لا یزُولُ، وَمُبْدِئا وَمُعیدا وَکُلُّ أَمْرٍ إلَیهِ یعُودُ. بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأرَضینَ وَالسَّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائِکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یلْحَظُ کُلَّ عَینٍ وَالْعُیونُ لا تَراهُ. کَریمٌ حَلیمٌ ذُو أَناةٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَمَنَّ عَلَیهِمْ بِنِعْمَتِهِ . لا یعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلا یبادِرُ إلَیهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْ فَهِمَ السَّرائِرَ وَعَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیهِ الْمَکْنُوناتُ وَلاَ اشْتَبَهَتْ عَلَیهِ الْخَفِیاتُ. لَهُ الإحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ وَالْغَلَبَةُ عَلی کُلِّ شَیءٍ وَالْقُوَّةُ فی کُلِّ شَیءٍ وَالْقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَیءٍ، وَلَیسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَهُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لا شَیءَ، دائِمٌ حَیٌّ وَقائِمٌ بِالْقِسْطِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ. جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الأبْصارُ وَهُوَ یدْرِکُ الأبْصارَ وَهُوَ اللَّطیفُ الْخَبیرُ . لا یلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعاینَةٍ، وَلا یجِدُ أَحَدٌ کَیفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَعَلانِیةٍ، إلاّ بِما دَلَّ عَزَّ وَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ. وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اللّهُ الَّذی مَلاَءَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یغْشَی الاْءَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی ینْفِذُ أَمْرَهُ بِلا مُشاوَرَةِ مُشیرٍ، وَلا مَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ، وَلا یعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیرِ مِثالٍ، وَخَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ، وَبَرَأَها فَبانَتْ. فَهُوَ اللّهُ الَّذی لا إلهَ إلاّ هُوَ الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، الْحَسَنُ الصَّنیعَةُ، الْعَدْلُ الَّذی لا یجُورُ، وَالاْءَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إلَیهِ الاْءُمُورُ. وَأَشْهَدُ أَنَّهُ اللهُ الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیبَتِهِ. مَلِکُ الاْءَمْلاکِ وَمُفَلِّکُ الاْءَفْلاکِ وَمُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یجْری لاِءَجَلٍ مُسَمّی، یُکَوِّرُ اللَّیلَ عَلَی النَّهارِ وَیُکَوِّرُ النَّهارَ عَلی اللَّیلِ یطْلُبُهُ حَثیثا. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَمُهْلِکُ کُلِّ شَیطانٍ مَریدٍ. لَمْ یکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ، أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ وَلَمْ یکُنْ لَهُ کُفْوا أَحَدٌ. إلهٌ واحِدٌ وَرَبُّ ماجِدٌ، یشاءُ فَیمْضی، وَیریدُ فَیقْضی، وَیعْلَمُ فَیحْصی، وَیمیتُ وَیحْیی، وَیفْقِرُ وَیغْنی، وَیضْحِکُ وَیبْکی، وَیدْنی وَیقْصی، وَیمْنَعُ وَیعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیدِهِ الْخَیرُ وَهُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ. یولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ وَیولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ، لا إلهَ إلاّ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الاْءَنْفاسِ وَرَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ؛ الَّذی لا یشْکِلُ عَلَیهِ شَیءٌ، وَلا یضْجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ، وَلا یبْرِمُهُ إلْحاحُ الْمُلِحّینَ. الْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَمَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ؛ الَّذی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یشْکُرَهُ وَیحْمَدَهُ عَلی کُلِّ حالٍ. أَحْمَدُهُ کَثیرا وَأَشْکُرُهُ دائِما عَلَی السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ وَبِمَلائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاِءَمْرِهِ وَأُطیعُ وَأُبادِرُ إلی کُلِّ ما یرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِما قَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَخَوْفا مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاِءَنَّهُ اللهُ الَّذی لا یؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلا یخافُ جَوْرُهُ. وَأُقِرُّ لَهُ عَلی نَفْسی بِالْعُبُودِیةِ، وَأَشْهَدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیةِ، وَأُؤَدّی ما أَوْحی بِهِ إلَی، حَذَرا مِنْ أَنْ لا أَفْعَلَ فَتَحِلَّ بیمِنْهُ قارِعَةٌ لا یدْفَعُها عَنّی أَحَدٌ وَإنْ عَظُمَتْ حیلَتُهُ وَصَفَتْ خُلَّتُهُ؛ لا إلهَ إلاّ هُوَ. لاِءنَّهُ قَدْ أعْلَمَنی أَنّی إنْ لَمْ أُبَلِّغْ ما أَنْزَلَ إلَی فی حَقِّ عَلِی فَما بَلَّغْتُ رِسالَتَهُ، وَقَدْ ضَمِنَ لی تَبارَکَ وَتَعالی الْعِصْمَةَ مِنَ النّاسِ وَهُوَ اللهُ الْکافِی الْکَریمُ. فَأَوْحی إلَیَّ: "بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیکَ مِنْ رَبِّکَ ـ فی عَلِی، یعْنی فِی الْخِلافَةِ لِعَلِی بْنِ أَبیطالِبٍ ـ وَإنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ". مَعاشِرَ النّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ ما أَنْزَلَ اللهُ تَعالی إلَی، وَأَنَا أُبَینُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الاْآیةِ: إنَّ جَبْرَئیلَ هَبَطَ إلَی مِرارا ثَلاثا یأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی ـ وَهُوَ السَّلامُ ـ أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبیطالِبٍ أَخی وَوَصِیی وَخَلیفَتی عَلی أُمَّتی وَالاْءمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی اءلاّ أَنَّهُ لا نَبِی بَعْدی، وَهُوَ وَلِیکُمْ بَعْدَ اللهِ وَرَسُولِهِ. وَقَدْ أَنْزَلَ اللهُ تَبارَکَ وَتَعالی عَلَی بِذلِکَ آیةً مِنْ کِتابِهِ هی: «إنَّما وَلِیکُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یقیمُونَ الصَّلاةَ وَیؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ»، وَعَلِیُّ بْنُ أَبیطالِبٍ الَّذی أقامَ الصَّلاةَ وَآتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یریدُ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ. وَسَأَلْتُ جَبْرَئیلَ أَنْ یسْتَعْفِی لِی السَّلامَ عَنْ تَبْلیغِ ذلِکَ إلَیکُمْ ـ أَیهَا النّاسُ ـ لِعِلْمی بِقِلَّةِ الْمُتَّقینَ وَکَثْرَةِ الْمُنافِقینَ وَإدْغالِ اللاّئِمینَ وَحِیلِ الْمُسْتَهْزِئینَ بِالاْءسْلامِ، الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللهُ فی کِتابِهِ بِأَنَّهُمْ یقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیسَ فی قُلُوبِهِمْ، وَیحْسَبُونَهُ هَینا وَهُوَ عِنْدَ اللهِ عَظیمٌ، وَکَثْرَةِ أَذاهُمْ لی غَیرَ مَرَّةٍ، حَتّی سَمُّونی أُذُنا وَزَعَمُوا أَنّی کَذلِکَ لِکَثْرَةِ مُلازَمَتِهِ إیای وَإقْبالی عَلَیهِ وَهَواهُ وَقَبُولِهِ مِنّی، حَتّی أَنْزَلَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ فی ذلِکَ: "وَمِنْهُمُ الَّذینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَیقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ ـ عَلَی الَّذینَ یزْعَمُونَ أَنَّهُ أُذُنٌ ـ خَیرٍ لَکُمْ، یؤْمِنُ بِاللهِ وَیؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنوا مِنْکُمْ وَالَّذینَ یؤذُونَ رَسُولَ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ" . وَلَوْ شِئْتُ أَنْ أُسَمِّیَ الْقائِلینَ بِذلِکَ بِأَسْمائِهِمْ لَسَمَّیتُ، وَأَنْ أومِئَ إلَیهِمْ بِأَعْیانِهِمْ لاَءَوْمَأْتُ، وَأَنْ أَدُلَّ عَلَیهِمْ لَدَلَلْتُ، وَلکِنّی وَاللهِ فی أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ. وَکُلُّ ذلِکَ لا یرْضَی اللهُ مِنّی إلاّ أَنْ أُبَلِّغَ ما أَنْزَلَ اللهُ إلَی فی حَقِّ عَلِی، "یا أَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إلَیکَ مِنْ رَبِّکَ ـ فی حَقِّ عَلِی ـ وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَاللهُ یعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ" . فَاعْلَمُوا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِکَ فیهِ وَافْهَمُوهُ، وَاعْلَمُوا أَنَّ اللهَ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیا وَإماما فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَی الْمُهاجِرینَ وَالاْءَنْصارِ وَعَلَی التّابِعینَ لَهُمْ بِإحْسانٍ، وَعَلَی الْبادی وَالْحاضِرِ، وَعَلَی الْعَجَمِی وَالْعَرَبِی، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوکِ وَالصَّغیرِ وَالْکَبیرِ، وَعَلَی الاْءَبْیضِ وَالاْءَسْوَدِ، وَ عَلی کُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُکْمُهُ، جازٍ قَوْلُهُ، نافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ وَصَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللهُ لَهُ وَلِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَأَطاعَ لَهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ آخِرُ مَقامٍ أَقُومُهُ فی هذَا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعُوا وَأَطیعُوا وَانْقادُوا لاِءَمْرِ اللهِ رَبِّکُمْ، فَإنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ هُوَ مَوْلاکُمْ وَإلهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دُونِهِ رَسُولُهُ وَنَبِیهُ الْمُخاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدی عَلِی وَلِیکُمْ وَإمامُکُمْ بِأَمْرِ اللهِ رَبِّکُمْ، ثُمَّ الاْءمامَةُ فی ذُرِّیتی مِنْ وُلْدِهِ إلی یوْمٍ تَلْقَوْنَ الله وَرَسُولَهُ. لا حَلالَ اءلاّ ما أَحَلَّهُ الله وَرَسُولُهُ وَهُمْ، وَلا حَرامَ اءلاّ ما حَرَّمَهُ اللهُ عَلَیکُمْ وَرَسُولُهُ وَهُمْ، وَاللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَرَّفَنِی الْحَلالَ وَالْحَرامَ وَأَنَا أَفْضَیتُ بِما عَلَّمَنی رَبّی مِنْ کِتابِهِ وَحَلالِهِ وَحَرامِهِ اءلَیهِ. مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ. ما مِنْ عِلْمٍ إلاّ وَقَدْ أَحْصاهُ اللهُ فِی، وَکُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیتُهُ فی إمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیا، وَهُوَ الاْءمامُ الْمُبینُ الَّذی ذَکَرَهُ اللهُ فی سُورَةِ یس: "وکُلَّ شَیءٍ أَحْصَیناهُ فی إمامٍ مُبینٍ". مَعاشِرَ النّاسِ، لا تَضِلُّوا عَنْهُ وَلا تَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلا تَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایتِهِ، فَهُوَ الَّذی یهْدی إلَی الْحَقِّ وَیعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَینْهی عَنْهُ، وَلا تَأْخُذُهُ فِی اللهِ لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَرَسُولِهِ، لَمْ یسْبِقْهُ إلَی الاْیمانِ بیأَحَدٌ، وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ اللهِ وَلا أَحَدَ یعْبُدُ اللهَ مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیرُهُ. أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَأَوَّلُ مَنْ عَبَدَ اللهَ مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ اللهِ أَنْ ینامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیا لی بِنَفْسِهِ. مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللهُ، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ إمامٌ مِنَ اللهِ، وَلَنْ یتُوبَ اللهُ عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایتَهُ وَلَنْ یغْفِرَ لَهُ، حَتْما عَلَی اللهِ أَنْ یفْعَلَ ذلِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یعَذِّبَهُ عَذابا نُکْرا أَبَدَ الاْآبادِ وَدَهْرَ الدُّهُورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفُوهُ، فَتَصْلُوا نارا وَقُودُهَا النّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ. مَعاشِرَ النّاسِ، بیـ وَاللهِ ـ بَشَّرَ الاْءَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا ـ وَاللهِ ـ خاتَمُ الاْءَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ، وَالْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الْمَخْلُوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالاْءَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذلِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیةِ الاُولی، وَمَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ ما أُنْزِلَ اءلَی، وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الاْءَئِمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشّاکُ فینا فِی النّارِ. مَعاشِرَ النّاسِ، حَبانِی اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّا مِنْهُ عَلَی وَإحْسانا مِنْهُ إلَی وَلا إلهَ إلاّ هُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنّی أَبَدَ الآبِدینَ وَدَهْرَ الدّاهِرینَ وَعَلی کُلِّ حالٍ. مَعاشِرَ النّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیا فَاءنَّهُ أَفْضَلُ النّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ وَأُنْثی ما أَنْزَلَ اللهُ الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ. مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یوافِقْهُ. أَلا إنَّ جَبْرَئیلَ خَبَّرَنی عَنِ اللهِ تَعالی بِذلِکَ وَیقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیا وَلَمْ یتَوَلَّهُ فَعَلَیهِ لَعْنَتی وَغَضَبی»، "وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللهَ ـ أَنْ تُخالِفُـوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها ـ إنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ" . مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ جَنْبُ اللهِ الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ الْعَزیزِ، فَقالَ تَعالی مُخْبرا عَمَّنْ یخالِفُهُ: "أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللهِ" . مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَافْهَمُوا آیاتِهِ، وَانْظُرُوا إلی مُحْکَماتِهِ وَلا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللهِ لَنْ یبَینَ لَکُمْ زَواجِرَهُ وَلَنْ یوضِحَ لَکُمْ تَفْسیرَهُ إلاَّ الَّذی أَنَا آخِذٌ بِیدِهِ وَمُصْعِدُهُ إلَی وَشائِلٌ بِعَضُدِهِ وَرافِعُهُ بِیدی وَمُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَهُوَ عَلِی بْنُ أَبیطالِبٍ أَخی وَوَصِیی، وَمُوالاتُهُ مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ عَلِیا وَالطَّیبینَ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ هُمُ الثِّقْلُ الاْءَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الاْءَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَمُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یفْتَرِقا حَتّی یرِدا عَلَی الْحَوْضَ. أَلا إنَّهُمْ أُمَناءُ اللهِ فی خَلْقِهِ وَحُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلا وَقَدْ أَدَّیتُ، أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلا وَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلا وَقَدْ أَوْضَحْتُ. ألا وَإنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ قالَ، وَأَنَا قُلْتُ عَنِ اللّه عَزَّ وَجَلَّ. أَلا اءنَّهُ لا "أَمیرَالْمُؤْمِنینَ" غَیرَ أَخی هذا. أَلا لا تَحِلُّ اءمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاِءَحَدٍ غَیرِهِ. رفع علی علیهالسلام بیدی رسولالله ثم ضرب بیده إلی عضد علی علیهالسلام فرفعه، وکان أمیرالمؤمنین علیهالسلام منذ أول ما صعد رسولالله منبره علی درجة دون مقامه مُتیامِنا عن وجه رسولالله کأنَّهما فی مقام واحد. فرفعه رسولالله بیده وبسطهما إلی السماء وشال علیّا علیهالسلام حتی صارت رجله مع رکبة رسولالله، ثم قال: أیهَا النّاسُ، مَنْ أوْلی بِکُمْ مِنْ أنْفُسِکُمْ؟ قالوا: اللهُ وَ رَسوُلُهُ. فَقالَ: ألا فَمَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَانْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، هذا عَلِی أَخی وَوَصِیی وَواعی عِلْمی، وخَلیفَتی فی أُمَّتی عَلی مَنْ آمَنَ بیوَعَلی تَفْسیرِ کِتابِ اللهِ عَزَّ وجَلَّ وَالدّاعی إلَیهِ وَالْعامِلُ بِما یرْضاهُ وَالْمُحارِبُ لاِءَعْدائِهِ وَالْمُوالی عَلی طاعَتِهِ وَالنّاهی عَنْ مَعْصِیتِهِ. إنَّهُ خَلیفَةُ رَسُولِ اللّهِ َأَمیرُالْمُؤْمِنینَ وَالإمامُ الْهادی مِنَ اللهِ، وَقاتِلُ النّاکِثینَ وَالْقاسِطینَ وَالْمارِقینَ بِأَمْرِ اللهِ. یقُولُ اللهُ: "ما یبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَی" . بِأَمْرِکَ یا رَبِّ أَقُولُ:اللّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَعادِ مَنْ عاداهُ وَاْنصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَالْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ وَاغْضِبْ عَلی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ. اللّهُمَّ إنَّکَ أَنْزَلْتَ الاْآیةَ فی عَلِی وَلِیکَ عِنْدَ تَبْیینِ ذلِکَ وَنَصْبِکَ إیاهُ لِهذَا الْیوْمِ: «الْیوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الاْءسْلامَ دینا»، وَ قُلْتَ: «إنَّ الدّینَ عِنْدَ الله اْلإسْلامُ»، وَ قُلْتَ: «وَ مَنْ یبْتَغِ غَیرَ الاْءسْلامِ دینا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ». اللّهُمَّ إنّی أُشْهِدُکَ أَنّی قَدْ بَلَّغْتُ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّما أَکْمَلَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ دینَکُمْ بِإمامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ یأْتَمَّ بِهِ وَبِمَنْ یقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ إلی یوْمِ الْقِیامَةِ وَالْعَرْضِ عَلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَأُولئِکَ الَّذینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا والاْآخِرَةِ وَفِی النّارِ هُمْ خالِدُونَ، "لا یخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَلا هُمْ ینْظَرُونَ" . مَعاشِرَ النّاسِ، هذا الْقُرآنِ إلاّ فیهِ، وَلا شَهِدَ اللّهُ بِالْجَنَّةِ فی «هَلْ أَتی عَلَی الاْنْسانِ» إلاّ لَهُ، وَلا أَنْزَلَـها فی سِواهُ وَلا مَدَحَ بِها غَیرَهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، هُوَ ناصِرُ دینِ اللّهِ وَالْمُجادِلُ عَنْ رَسُولِ اللّهِ، وَهُوَ التَّقِی النَّقِی الْهادِی الْمَهْدِی. نَبِیکُمْ خَیرُ نَبِی وَوَصِیکُمْ خَیرُ وَصِی وَبَنُوهُ خَیرُ الاْءَوْصِیاءِ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ إبْلیسَ أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ أَعْمالُکُمْ وَتَزِلَّ أَقْدامُکُمْ، فَإنَّ آدَمَ أُهْبِطَ إلَی الاْءَرْضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَهُوَ صَفْوَةُ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَکَیفَ بِکُمْ وَأَنْتُمْ أَنْتُمْ وَمِنْکُمْ أَعْداءُ اللّهِ. ألا وَإنَّهُ لا یبْغِضُ عَلِیا إلاّ شَقِی، وَلا یوالی عَلِیا إلاّ تَقِی، وَلا یؤمِنُ بِهِ إلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَفی عَلِی ـ وَاللّهِ ـ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ: "بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، وَالْعَصْرِ، إنَّ الاْءنْسانَ لَفی خُسْرٍ" إلاّ عَلِی الَّذی آمَنَ وَرَضِی بِالْحَقِّ وَالصَّبْرِ. مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ اسْتَشْهَدْتُ اللّهَ وَبَلَّغْتُکُمْ رِسالَتی وَما عَلَی الرَّسُولِ إلاَّ الْبَلاغُ الْمُبینُ. مَعاشِرَ النّاسِ، "اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ" . مَعاشِرَ النّاسِ، «آمِنُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوها فَنَرُدَّها عَلی أدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَما لَعَنّا أَصْحابَ السَّبْتِ». بِاللّهِ ما عَنی بِهذِهِ الاْآیةِ إلاّ قَوْما مِنْ أَصْحابی أَعْرِفُهُمْ بِأَسْمائِهِمْ وَأَنْسابِهِمْ، وَقَدْ أُمِرْتُ بِالصَّفْحِ عَنْهُمْ. فَلْیعْمَـلْ کُلُّ امْرِئٍ عَلی ما یجِدُ لِعَلِی فی قَلْبِهِ مِنَ الْحُبِّ وَالْبُغْضِ. مَعاشِرَ النّاسِ، النُّورُ مِنَ اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ مَسْلُوکٌ فِی، ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبیطالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یأْخُذُ بِحَقِّ اللّهِ وَبِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاِءَنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمُعانِدینَ وَالْمُخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالاْآثِمینَ وَالظّالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ. مَعاشِرَ النّاسِ، أُنْذِرُکُمْ أَنّی رَسُولُ اللّهِ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِی الرُّسُلُ، أَفَإنْ مِتُّ أَوْ قُتِلْتُ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؟ وَمَنْ ینْقَلِبْ عَلی عَقِبَیهِ فَلَنْ یضُرَّ اللّهَ شَیئا وَسَیجْزِی اللّهُ الشّاکِرینَ الصّابِرینَ. أَلا وَإنَّ عَلِیا هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَالشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ. مَعاشِرَ النّاسِ، لا تَمُنُّوا عَلَی بِإسْلامِکُمْ، بَلْ لا تَمُنُّوا عَلَی اللّهِ فَیحْبِطَ عَمَلَکُمْ وَیسْخَطَ عَلَیکُمْ وَیبْتَلِیکُمْ بِشُواظٍ مِنْ نارٍ وَنُحاسٍ، إنَّ رَبَّکُمْ لَبِالْمِرْصادِ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُ سَیکُونُ مِنْ بَعْدی أَئِمَّةٌ یدْعُونَ إلَی النّارِ وَیوْمَ الْقِیامَةِ لا ینْصَرُونَ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ اللّهَ وَأَنَا بَریئانِ مِنْهُمْ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّهُمْ وَأَنْصارَهُمْ وَأَتْباعَهُمْ وَأَشْیاعَهُمْ فِی الدَّرْکِ الاْءَسْفَلِ مِنَ النّارِ وَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرینَ. ألا اءنَّهُـمْ أَصْحابُ الصَّحیفَـةِ، فَلْینْظُـرْ أَحَـدُکُمْ فی صَحیفَتِـهِ!! قال: فذهب علی الناس ـ إلاّ شرذمة منهم ـ أمر الصحیفة. مَعاشِرَ النّاسِ، إنّی أَدَعُها إمامَةً وَوِراثَةً فی عَقِبی إلی یوْمِ الْقِیامَةِ، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرْتُ بِتَبْلیغِهِ حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائِبٍ، وَعَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یشْهَدْ، وُلِدَ أَوْ لَمْ یولَدْ، فَلْیبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إلی یوْمِ الْقِیامَةِ. وَسَیجْعَلُونَ الاْءمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَاغْتِصاباً، ألا لَعَنَ اللّهُ الْغاصِبینَ الْمُغْتَصِبینَ، وَعِنْدَها سَیفْرُغُ لَکُمْ أَیهَا الثَّقَلانِ مَنْ یفْرُغُ، وَیرْسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَنُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَمْ یکُنْ لِیذَرَکُمْ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیهِ حَتّی یمیزَ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ، وَما کانَ اللّهُ لِیطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیبِ. مَعاشِرَ النّاسِ، اءنَّهُ ما مِنْ قَرْیةٍ اءلاّ وَاللّهُ مُهْلِکُها بِتَکْذیبِها قَبْلَ یوْمِ الْقِیامَةِ، وَمُمَلِّکُهَا الاْءمامَ الْمَهْدِی وَاللّهُ مُصَدِّقٌ وَعْدَهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أَکْثَرُ الاْءَوَّلینَ، وَاللّهُ لَقَدْ أَهْلَکَ الاْءَوَّلینَ، وَهُوَ مُهْلِکُ الاْآخِرینَ. قالَ اللّهُ تَعالی: "أَلَمْ نُهْلِکِ الاْءَوَّلینَ، ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الاْآخِرینَ، کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمینَ، وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ" . مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ اللّهَ قَدْ أَمَرَنی وَنَهانی، وَقَدْ أَمَرْتُ عَلِیا وَنَهَیتُهُ بِأَمْرِهِ. فَعِلْمُ الاْءَمْرِ وَالنَّهْی لَدَیهِ، فَاسْمَعُوا لاِءَمْرِهِ تَسْلِمُوا وَأَطیعُوهُ تَهْتَدُوا وَانْتَهُوا لِنَهْیهِ تَرْشُدُوا، وَصیرُوا إلی مُرادِهِ وَلا تَتَفَرَّقْ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبیلِهِ. مَعاشِرَ النّاسِ، أَنَا صِراطُ اللهِ الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی، ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ الْهُدی، یهْدُونَ إلَی الْحَقِّ وَبِهِ یعْدِلُونَ. "بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمینَ، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مالِکِ یوْمِ الدّینِ، إیاکَ نَعْبُدُ وَإیاکَ نَسْتَعینُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبُ عَلَیهِمْ وَلاَ الضّالّینَ"، فِی نَزَلَتْ وَفیهِمْ وَاللهِ نَزَلَتْ، وَلَهُمْ عَمَّتْ، وَإیاهُمْ خَصَّتْ، أُولئِکَ أَوْلِیاءُ اللهِ الَّذینَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَلا هُمْ یحْزَنُونَ. أَلا إنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ. أَلا إنَّ أَعْداءَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ إخْوانُ الشَّیاطینِ، یوحی بَعْضُهُمْ إلی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورا. أَلا إنَّ أوْلِیاءَهُمُ الَّذینَ ذَکَرَهُمُ اللهُ فی کِتابِهِ، فَقالَ عَزَّ وَجَلَّ: "لا تَجِدُ قَوْما یؤْمِنُونَ بِاللهِ وَالْیومِ الاْآخِرِ یوادُّونَ مَنْ حادَّ اللهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کانُوا آبائَهُمْ أَوْ أَبْنائَهُمْ أَوْ إخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ، أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الاْیمانَ وَأَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَیدْخِلُهُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الاْءَنْهارُ خالِدینَ فیها رَضِی اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولئِکَ حِزْبُ اللهِ أَلا إنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" . أَلا إنَّ أَوْلِیاءَهُمُ الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ وَصَفَهُمُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ فَقالَ: "الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یلْبَسُوا ایمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الاْءَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ" . أَلا إنَّ أَوْلِیاءَهُمُ الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یرْتابُوا. أَلا إنَّ أَوْلِیاءَهُمُ الَّذینَ یدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ َهُمُ الْجَنَّةُ یرْزَقُونَ فیها بِغَیرِ حِسابٍ. أَلا إنَّ أَوْلِیاءَهُمْ، لَهُمُ الْجَنَّةُ یرْزَقُونَ فیها بِغَیرِ حِسابٍ.أَلا إنَّ أَعْداءَهُمُ الَّذینَ یصْلَوْنَ سَعیرا. أَلا إنَّ أَعْداءَهُمُ الَّذینَ قالَ اللهُ فیهِمْ: "کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتّی إذَا ادّارَکُوا فیها جَمیعا قالَتْ أُخْریهُمْ لاِءوُلیهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذابا ضِعْفا مِنَ النّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلکِنْ لاتَعْلَمُونَ" . أَلا إنَّ أَعْداءَهُمُ الَّذینَ قالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: "کُلَّما أُلْقِی فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَلَمْ یأْتِکُمْ نَذیرٌ، قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبْنا وَقُلْنا ما نَزَّلَ اللهُ مِنْ شَیءٍ، إنْ أَنْتُمْ إلاّ فی ضَلالٍ کَبیرٍ، وَقالوُا لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فی أَصْحابِ السَّعیرِ فَاعْتَرَفوُا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقا لاِءَصْحابِ السَّعیرِ" . أَلا إنَّ أَوْلِیاءَهُمُ الَّذینَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ کَبیرٌ. مَعاشِرَ النّاسِ، شَتّانَ ما بَینَ السَّعیرِ وَالاْءَجْرِ الْکَبیرِ. مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللهُ وَلَعَنَهُ، وَوَلِینا کُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللهُ وَأَحَبَّهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، أَلا وَإنّی أنَا النَّذیرُ وَعَلِی الْبَشیرُ. مَعاشِرَ النّاسِ، أَلا وَإنّی مُنْذِرٌ وَعَلِی هادٍ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنّی نَبِی وَعلِیّ وَصِیی. مَعاشِرَ النّاسِ، أَلا وَإنّی رَسُولٌ وَعَلِیّ الاْءمامُ وَالْوَصِی مِنْ بَعْدی، وَالاْءَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. أَلا وَإنّی والِدُهُمْ وَهُمْ یخْرُجُونَ مِنْ صُلْبِهِ. أَلا إنَّ خاتَمَ الأَئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی. أَلا إنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدّینِ. أَلا إنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ. أَلا إنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها. أَلا إنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها. أَلا إنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاِءَوْلِیاءِ اللهِ. أَلا إنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ اللهِ. أَلا إنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ. أَلا إنَّهُ یسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَکُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ. أَلا إنَّهُ خِیرَةُ اللهِ وَمُخْتارُهُ. أَلا إنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمُحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ. أَلا إنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَالْمُشَیّدُ لاِءَمْرِ آیاتِهِ. أَلا إنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ. أَلا إنَّهُ الْمُفَوَّضُ إلَیهِ. أَلا اءنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرُونِ بَینَ یدَیهِ. أَلا إنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلا حُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إلاّ مَعَهُ وَلا نُورَ إلاّ عِنْدَهُ. أَلا إنَّهُ لا غالِبَ لَهُ وَلا مَنْصُورَ عَلَیهِ. أَلا وَإنَّهُ وَلِی اللهِ فی أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَعَلانِیتِهِ. مَعاشِرَ النّاسِ، إنّی قَدْ بَینْتُ لَکُمْ وَأَفْهَمْتُکُمْ، وَهذا عَلِی یفْهِمُکُمْ بَعْدی. أَلا وَاءنّی عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتی أَدْعُوکُمْ اءلی مُصافَقَتی عَلی بَیعَتِهِ وَالاْءقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدی. أَلا وَاءنّی قَدْ بایعْتُ اللهَ وَعَلِی قَدْ بایعَنی، وَأَنَا آخِذُکُمْ بِالْبَیعَةِ لَهُ عَنِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ. "إنَّ الَّذینَ یبایعُونَکَ إنَّما یبایعُونَ اللهَ، یدُ اللهِ فَوْقَ أَیدیهِمْ. فَمَنْ نَکَثَ فَإنَّما ینْکُثُ عَلی نَفْسِهِ، وَمَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیهُ اللهَ فَسَیؤْتیهِ أَجْرا عَظیما" . مَعاشِرَ النّاسِ، إنَّ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ مِنْ شَعائِرِ اللهِ، "فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أَنْ یطَّوَّفَ بِهِما وَمَنْ تَطَوَّعَ خَیرا فَإنَّ اللّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ" . مَعاشِـرَ النّاسِ، حِجُّـوا الْبَیتَ، فَما وَرَدَهُ أَهْـلُ بَیتٍ إلاَّ اسْتَغْنَـوْا وَأُبْشِـرُوا، وَلا تَخَلَّفُـوا عَنْهُ إلاّ بُتِـرُوا وَافْتَقَرُوا. مَعاشِرَ النّاسِ، ما وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ إلاّ غَفَرَ اللهُ لَهُ ما سَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ إلی وَقْتِهِ ذلِکَ، فَإذَا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ اسْتَأْنَفَ عَمَلَهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، الْحُجّاجُ مُعانُونَ وَنَفَقاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ عَلَیهِمْ وَاللهُ لا یضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ. مَعاشِرَ النّاسِ، حِجُّوا الْبَیتَ بِکَمالِ الدّینِ وَالتَّفَقُّهِ، وَلاتَنْصَرِفُوا عَنِ الْمَشاهِدِ إلاّ بِتَوْبَةٍ وَإقْلاعٍ. مَعاشِرَ النّاسِ، أَقیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ کَما أَمَرَکُمُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ، فَاءنْ طالَ عَلَیکُمُ الاْءَمَدُ فَقَصَّرْتُمْ أَوْ نَسیتُمْ فَعَلِی وَلِیکُمْ وَمُبَینٌ لَکُمْ؛ الَّذی نَصَبَهُ اللهُ عزَّ وَجَلَّ لَکُمْ بَعْدی أَمینَ خَلْقِهِ. إنَّهُ مِنّی وَأَنَا مِنْهُ، وَهُوَ وَمَنْ یخْلُفُ مِنْ ذُرِّیتی یخْبِرُونَکُمْ بِما تَسْأَلُونَ عَنْهُ وَیبَینُونَ لَکُمْ ما لا تَعْلَمُونَ . أَلا اءنَّ الْحَلالَ وَالْحَرامَ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیهُما وَأُعَرِّفَهُما؛ فَآمُرُ بِالْحَلالِ وَأَنْهی عَنِ الْحَرامِ فی مَقامٍ واحِدٍ، فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیعَةَ مِنْکُمْ وَالصَّفْقَةَ لَکُمْ بِقَبُولِ ما جِئْتُ بِهِ عَنِ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ فی عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالاْوْصِیاءِ مِنْ بَعْدِهِ الَّذینَ هُمْ مِنّی وَمِنْهُ امامَةً فیهِمْ قائِمَةً، خاتِمُها الْمَهْدِی الی یوْمٍ یلْقَی اللهَ الَّذی یُقَدِّرُ وَیقْضی. مَعاشِرَ النّاسِ، وَکُلُّ حَلالٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیهِ وَکُلُّ حَرامٍ نَهَیتُکُمْ عَنْهُ فَاءنّی لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذلِکَ وَلَمْ أُبَدِّلْ. أَلا فَاذْکُرُوا ذلِکَ وَاحْفَظُوهُ وَتَواصَوْا بِهِ، وَلا تُبَدِّلُوهُ وَلا تُغَیرُوهُ. أَلا وَإنّی أُجَدِّدُ الْقَوْلَ: أَلا فَأَقیمُوا الصَّلاةَ وَآتُوا الزَّکاةَ وَاءْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ. أَلا وَاءنَّ رَأْسَ الاْءَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ أَنْ تَنْتَهُوا اءلی قَوْلی وَتُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یحْضُرْ وَتَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ عَنّی وَتَنْهَوْهُ عَنْ مُخالَفَتِهِ، فَاءنَّهُ أَمْرٌ مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ وَمِنّی. وَلا أَمْرَ بِمَعْرُوفٍ وَلا نَهْی عَنْ مُنْکَرٍ الاّ مَعَ امامٍ مَعْصُومٍ. مَعاشِرَ النّاسِ، الْقُرْآنُ یعَرِّفُکُمْ أنَّ الاْءَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَعَرَّفْتُکُمْ أنَّهُمْ مِنّی وَمِنْهُ، حَیثُ یقُولُ اللهُ فی کِتابِهِ: «وَجَعَلَها کَلِمَةً باقِیةً فی عَقِبِهِ»، وقُلْتُ: "لَنْ تَضِلُّوا ما إنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِما" . مَعاشِرَ النّاسِ، التَّقْوی، التَّقْوی، وَاحْذَرُوا السّاعَةَ کَما قالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ: "إنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ" . اذْکُرُوا الْمَماتَ وَالْمَعادَ وَالْحِسابَ وَالْمَوازینَ وَالْمُحاسَبَةَ بَینَ یدَی رَبِّ الْعالَمینَ وَالثَّوابَ وَالْعِقابَ. فَمَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثیبَ عَلَیها وَمَنْ جاءَ بِالسَّیئَةِ فَلَیسَ لَهُ فِی الْجِنانِ نَصیبٌ. مَعاشِرَ النّاسِ، اءنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصافِقُونی بِکَفٍّ واحِدٍ فی وَقْتٍ واحِدٍ، وَقَدْ أَمَرَنِی اللهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ الاْءقْرارَ بِما عَقَّدْتُ لِعَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَلِمَنْ جاءَ بَعْدَهُ مِنَ الاْءَئِمَّةِ مِنّی وَمِنْهُ، عَلی ما أَعْلَمْتُکُمْ أَنَّ ذُرِّیتی مِنْ صُلْبِهِ. فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: "إنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إمامِنا عَلِیّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَمَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الاْءَئِمَّةِ. نُبایعُکَ عَلی ذلِکَ بِقُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیدینا. عَلی ذلِکَ نَحْیی وَعَلَیهِ نَمُوتُ وَعَلَیهِ نُبْعَثُ. وَلا نُغَیّرُ وَلا نُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ وَلا نَجْحَدُ وَلا نَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلانَنْقُضُ الْمیثاقَ. وَعَظْتَنا بِوَعْظِ اللهِ فی عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالاْءَئِمَّةِ الَّذینَ ذَکَرْتَ مِنْ ذُرِّیتِکَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ وَمَنْ نَصَبَهُ اللهُ بَعْدَهُما. فَالْعَهْدُ وَالْمیثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنّا، مِنْ قُلُوبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَضَمائِرِنا وَأَیدینا. مَنْ أَدْرَکَها بِیدِهِ وَإلاّ فَقَدْ أَقَرَّ بِلِسانِهِ، وَلا نَبْتَغی بِذلِکَ بَدَلاً وَلا یرَی اللهُ مِنْ أَنْفُسِنا حِوَلاً. نَحْنُ نُؤَدّی ذلِکَ عَنْکَ الدّانی وَالْقاصی مِنْ أَوْلادِنا وَأَهالینا، وَنُشْهِدُ اللهَ بِذلِکَ وَکَفی بِاللهِ شَهیدا وَأَنْتَ عَلَینا بِهِ شَهیدٌ" . مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإنَّ اللهَ یعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ وَخافِیةَ کُلِّ نَفْسٍ، «فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإنَّما یضِلُّ عَلَیها»، وَمَنْ بایعَ فَإنَّما یبایعُ اللهَ، "یدُ اللهِ فَوْقَ أَیدیهِمْ" . مَعاشِرَ النّاسِ، فَبایعُوا اللهَ وَبایعُونی وَبایعُوا عَلِیا أمیرَالْمُؤْمِنینَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَینَ وَالاْءَئِمَّةَ مِنْهُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْآخِرَةِ کَلِمَةً باقِیةً؛ یهْلِکُ اللهُ مَنْ غَدَرَ وَیرْحَمُ مَنْ وَفی. "فَمَنْ نَکَثَ فَإنَّما ینْکُثُ عَلی نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیهُ اللهَ فَسَیؤْتیهِ أَجْرا عَظیما" . مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا الَّذی قُلْتُ لَکُمْ وَسَلِّمُوا عَلی عَلِی بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ، وَقُولُوا: «سَمِعْنا وَأَطَعْنا غُفْرانَکَ رَبَّنا وَإلَیکَ الْمَصیرُ»، وَقُولُوا "الْحَمْدُ للهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَما کُنّا لِنَهْتَدِی لَوْلا أَنْ هَدانَا اللهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ" . مَعاشِرَ النّاسِ، اءنَّ فَضائِلَ عَلِی بْنِ أَبیطالِبٍ عِنْدَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ ـ وَقَدْ أَنْزَلَها فِی الْقُرْآنِ ـ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیها فی مَقامٍ واحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَأَکُمْ بِها وَعَرَفَها فَصَدِّقُوهُ. مَعاشِرَ النّاسِ، مَنْ یطِعِ اللهَ وَرَسُولَهُ وَعَلِیا وَالاْءَئِمَّةَ الَّذینَ ذَکَرْتُهُمْ فَقَدْ فازَ فَوْزا عَظیما. مَعاشِرَ النّاسِ، السّابِقُونَ إلی مُبایعَتِهِ وَمُوالاتِهِ وَالتَّسْلیمِ عَلَیهِ بِإمْرَةِ الْمُؤْمِنینَ أُولئِکَ هُمُ الْفائِزُونَ فی جَنّاتِ النَّعیمِ. مَعاشِرَ النّاسِ، قُولُوا ما یرْضَی اللهُ بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الاْءَرْضِ جَمیعا فَلَنْ یضُرَّ اللهَ شَیئا. اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنینَ بِما أَدَّیتُ وَأَمَرْتُ وَاغْضِبْ عَلَی الْجاحِدینَ الْکافِرینَ، وَالْحَمْدُلِلهِ رَبِّ الْعالَمینَ.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
ترجمه خطبه
حمد و سپاس خدایی را که در یگانگی خود بلندمرتبه، و در تنهایی و فرد بودنش نزدیک است. در قدرت و سلطه خود با جلالت و در ارکان خود عظیم است. علم او به همه چیز احاطه دارد در حالی که در جای خود است، و همه مخلوقات را با قدرت و برهان خود تحت سیطره دارد. همیشه مورد سپاس بوده و همچنان مورد ستایش خواهد بود. صاحب عظمتی که از بین رفتنی نیست. ابتداکننده و بازگرداننده اوست و هر کاری به سوی او بازمیگردد. به وجودآورنده بالابرده شدهها (آسمانها و افلاک) و پهنکننده گستردهها (زمین)، یگانه حکمران زمینها و آسمانها، پاک و منزّه و تسبیح شده، پروردگار ملائکه و روح، تفضّلکننده بر همه آنچه خلق کرده، و لطفکننده بر هر آنچه به وجود آورده است. هر چشمی زیر نظر اوست ولی چشمها او را نمیبینند. کَرمکننده و بردبار و تحمّلکننده است. رحمت او همه چیز را فرا گرفته و با نعمت خود بر همه آنها منّت گذارده است. در انتقام گرفتن خود عجله نمیکند، و به آنچه از عذابش که مستحقّ آنند مبادرت نمیورزد. باطنها و سریرهها را میفهمد و ضمایر را میداند، و پنهانها بر او مخفی نمیماند و مخفیها بر او مشتبه نمیشود. او راست احاطه بر هر چیزی و غلبه بر همه چیز و قوّت در هر چیزی و قدرت بر هر چیزی، و مانند او شیئی نیست. اوست به وجودآورنده شیئ "چیز"هنگامی که چیزی نبود. دائم و زنده است، و به قسط و عدل قائم است. نیست خدایی جز او که با عزّت و حکیم است. بالاتر از آن است که چشمها او را درک کنند ولی او چشمها را درک میکند و آواز اسرار دقیق با خبر وآگاه است. هیچکس نمیتواند با دیدن به صفت او راه یابد، و کسی به چگونگی او از سرّ و آشکار دست نمییابد مگر به آنچه خود خداوند عزوجل راهنمایی کرده است. گواهی میدهم که اوست خدایی که قُدس و پاکی و منزّه بودن او روزگار را پر کرده است. او که نورش ابدیت را فرا گرفته است. او که دستورش را بدون مشورتِ مشورتکنندهای اجرا میکند و در تقدیرش شریک ندارد و در تدبیرش کمک نمیشود. آنچه ایجاد کرده بدون نمونه و مثالی تصویر نموده و آنچه خلق کرده بدون کمک از کسی و بدون زحمت و بدون احتیاج به فکر و حیله خلق کرده است. آنها را ایجاد کرد پس به وجود آمدند و خلق کرد پس ظاهر شدند. پس اوست خدایی که جز او خدایی نیست. صنعت او محکم و کار او زیباست. عادلی که ظلم نمیکند و کَرمکنندهای که کارها به سوی او بازمیگردد. شهادت میدهم اوست خدایی که همه چیز در مقابل عظمت او تواضع کرده و همه چیز در مقابل عزّت او ذلیل شده و همه چیز در برابر قدرت او سر تسلیم فرود آورده و همه چیز در برابر هیبت او خاضع شدهاند. پادشاهِ پادشاهان و گرداننده افلاک و مسخّرکننده آفتاب و ماه، که همه با زمانِ تعیین شده در حرکت هستند. شب را بر روی روز و روز را بر روی شب میگرداند، که به سرعت در پی آن میرود. در هم شکننده هر زورگوی با عِناد، و هلاککننده هر شیطانِ سر پیچ و مُتمرّد. برای او ضدّی و همراه او مُعارضی نبوده است. یکتا و بینیاز است. هرگز نزاده و زاییده نشده، و برای او هیچ همتایی نیست. خدای یگانه و پروردگار با عظمت میخواهد پس به انجام میرساند، و اراده میکند پس مقدّر مینماید، و میداند پس به شماره میآورد. میمیراند و زنده میکند، فقیر میکند و غنی مینماید، میخنداند و میگریاند، نزدیک میکند و دور مینماید، منع میکند و عطا مینماید. پادشاهی از آنِ او و حمد و سپاس برای اوست. خیر به دست اوست و او بر هر چیزی قادر است. شب را در روز و روز را در شب فرو میبرد. نیست خدایی جز او که با عزّت و آمرزنده است. اجابتکننده دعا، بسیار عطاکننده، شمارنده نَفَسها و پروردگار جنّ و بشر، که هیچ امری بر او مشکل نمیشود، و فریاد دادخواهان او را خسته و ناراحت نمیکند، و اصرارِ اصرارکنندگانش او را خسته نمینماید. نگهدارنده صالحین و موفّقکننده رستگاران و صاحباختیار مؤمنان و پروردگار عالمیان. خدایی که از آنچه خلق کرده مستحق است که او را در هر حالی شکر و سپاس گویند. او را سپاس بسیار میگویم و دائماً شکر مینمایم، چه در آسایش و چه در گرفتاری، چه در حال شدّت و چه در حال آرامش. و به او و ملائکهاش و کتابها و پیامبرانش ایمان میآورم. دستور او را گوش میدهم و اطاعت مینمایم و به آنچه او را راضی میکند مبادرت میورزم و در مقابل مقدّرات او تسلیم میشوم به عنوان رغبتِ در اطاعت او و ترسِ از عقوبت او، چرا که اوست خدایی که نمیتوان از مکر او در امان بود و چون ظلم نمیکند ترسی از ظلم او نیست. برای خداوند بر نفس خود به عنوان بندگی او اقرار میکنم، و شهادت میدهم برای او به پروردگاری، و آنچه به من وحی نموده ادا مینمایم از ترس آنکه مبادا اگر انجام ندهم عذابی از او بر من فرود آید که هیچکس نتواند آن را دفع کند، هر چند که حیله عظیمی بکار بندد و دوستی او خالص باشد ـ نیست خدایی جز او ـ زیرا خداوند به من اعلام فرموده که اگر آنچه در حق علی بر من نازل نموده ابلاغ نکنم رسالت او را نرساندهام، و برای من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده و خدا کفایتکننده و کریم است. خداوند به من چنین وحی کرده است: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا اَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ…»، "ای پیامبر ابلاغ کن آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده ـ دربارهٔ علی، یعنی خلافت علی بن ابیطالب ـ و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای، و خداوند تو را از مردم حفظ میکند" . ای مردم، من در رساندن آنچه خداوند بر من نازل کرده کوتاهی نکردهام، و من سبب نزول این آیه را برای شما بیان میکنم: جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و از طرف خداوندِ سلام پروردگارم ـ که او سلام است ـ مرا مأمور کرد که در این اجتماع بپاخیزم و بر هر سفید و سیاهی اعلام کنم که "علی بن ابیطالب برادرِ من و وصی من و جانشین من بر امتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسی است جز اینکه پیامبری بعد از من نیست. و او صاحباختیار شما بعد از خدا و رسولش است" . و خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است: «اِنَّما وَلِیکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا…»، «صاحب اختیار شما خدا و رسولش هستند و کسانی که ایمان آورده و نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند»، و علی بن ابیطالب است که نماز را بپا داشته و در حال رکوع زکات داده و در هر حال خداوند عزوجل را قصد میکند. ای مردم، من از جبرئیل درخواست کردم از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ این مهم معاف بدارد، زیرا از کمی متقین و زیادی منافقین و فساد ملامتکنندگان و حیلههای مسخرهکنندگانِ اسلام اطلاع دارم، کسانی که خداوند در کتابش آنان را چنین توصیف کرده است که با زبانشان میگویند آنچه در قلبهایشان نیست، و این کار را سهل میشمارند در حالی که نزد خداوند عظیم است. همچنین به خاطر اینکه منافقین بارها مرا اذیت کردهاند تا آنجا که مرا «اُذُن» (گوشدهنده بر هر حرفی) نامیدند، و گمان کردند که من چنین هستم به خاطر ملازمت بسیار علی با من و توجه من به او و تمایل او و قبولش از من ، تا آنکه خداوند عزوجل در این باره چنین نازل کرد: «وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یؤْذُونَ النَّبِی وَ یقُولُونَ هُوَ اُذُنٌ…»: "از آنان کسانی هستند که پیامبر را اذیت میکنند و میگویند او «اُذُن» (گوشدهنده به هر حرفی) است، بگو: گوش است ـ بر ضد کسانی که گمان میکنند او «اُذُن» است ـ و برای شما خیر است، به خدا ایمان میآورد و در مقابل مؤمنین اظهار تواضع و احترام مینماید، و برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند رحمت است؛ و کسانی که پیامبر را اذیت میکنند عذاب دردناکی در انتظارشان است" . اگر من بخواهم گویندگان این نسبت" اُذُن" را نام ببرم میتوانم، و اگر بخواهم به شخص آنان اشاره کنم مینمایم، و اگر بخواهم با علائم آنها را معرفی کنم میتوانم، ولی به خدا قسم من در کار آنان با بزرگواری رفتار کرده ام. بعد از همه اینها، خداوند از من راضی نمیشود مگر آنچه در حق علی بر من نازل کرده ابلاغ نمایم. "یا اَیهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ…»، «ای پیامبر برسان آنچه ـ در حق علی ـ از پروردگارت بر تو نازل شده و اگر انجام ندهی رسالت او را نرساندهای، و خداوند تو را از مردم حفظ میکند" . ای مردم، این مطلب را دربارهٔ او بدانید و بفهمید، و بدانید که خداوند او را برای شما صاحباختیار و امامی قرار داده که اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرین و انصار و بر تابعین آنان به نیکی، و بر روستایی و شهری، و بر عجمی و عربی، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و کوچک، و بر سفید و سیاه. بر هر یکتاپرستی حکم او اجرا شونده و کلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر کس با او مخالفت کند ملعون است، و هر کس تابع او باشد و او را تصدیق نماید مورد رحمت الهی است. خداوند او را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است. ای مردم، این آخرین باری است که در چنین اجتماعی بپا میایستم. پس بشنوید و اطاعت کنید و در مقابل امر خداوند پروردگارتان سر تسلیم فرود آورید، چرا که خداوند عزوجل صاحباختیار شما و معبود شماست، و بعد از خداوند رسولش و پیامبرش که شما را مخاطب قرار داده، و بعد از من علی صاحباختیار شما و امام شما به امر خداوند است، و بعد از او امامت در نسل من از فرزندان اوست تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات خواهید کرد. حلالی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان حلال کرده باشند، و حرامی نیست مگر آنچه خدا و رسولش و امامان بر شما حرام کرده باشند. خداوند عزوجل حلال و حرام را به من شناسانده است، و آنچه پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به او سپرده ام. ای مردم، علی را فضیلت دهید. هیچ علمی نیست مگر آنکه خداوند آن را در من جمع کرده است و هر علمی را که آموختهام در امام المتقین جمع نمودهام، و هیچ علمی نیست مگر آنکه آن را به علی آموختهام. اوست «امام مبین» که خداوند در سوره یس ذکر کرده است: "وَ کُلَّ شَییءٍ اَحْصَیناهُ فی اِمامٍ مُبینٍ»، «و هر چیزی را در امام مبین جمع کردیم" . ای مردم، از علی به سوی دیگری گمراه نشوید، و از او روی برمگردانید و از ولایت او سرباز نزنید. اوست که به حق هدایت نموده و به آن عمل میکند، و باطل را ابطال نموده و از آن نهی مینماید، و در راه خدا سرزنش ملامت کنندهای او را مانع نمیشود. علی اول کسی است که به خدا و رسولش ایمان آورد و هیچکس در ایمانِ به من بر او سبقت نگرفت. اوست که با جان خود در راه رسول خدا فداکاری کرد. اوست که با پیامبر خدا بود در حالی که هیچکس از مردان همراه او خدا را عبادت نمیکرد. اولین مردم در نماز گزاردن، و اول کسی است که با من خدا را عبادت کرد. از طرف خداوند به او امر کردم تا در خوابگاه من بخوابد، او هم در حالی که جانش را فدای من کرده بود در جای من خوابید. ای مردم، او را فضیلت دهید که خدا او را فضیلت داده است، و او را قبول کنید که خداوند او را منصوب نموده است. ای مردم، او از طرف خداوند امام است، و هر کس ولایت او را انکار کند خداوند هرگز توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشد. حتمی است بر خداوند که با کسی که با او مخالفت نماید چنین کند و او را به عذابی شدید تا ابدیت و تا آخر روزگار معذب نماید. پس بپرهیزید از اینکه با او مخالفت کنید و گرفتار آتشی شوید که آتشگیره آن مردم و سنگها هستند و برای کافران آماده شده است. ای مردم، به خدا قسم پیامبران و رسولان پیشین به من بشارت دادهاند، و من به خدا قسم خاتم پیامبران و مرسلین و حجت بر همه مخلوقین از اهل آسمانها و زمینها هستم. هر کس در این مطالب شک کند مانند کفر جاهلیت اول کافر شده است. و هر کس در چیزی از این گفتار من شک کند در همه آنچه بر من نازل شده شک کرده است، و هر کس در یکی از امامان شک کند در همه آنان شک کرده است، و شککننده دربارهٔ ما در آتش است. ای مردم، خداوند این فضیلت را بر من ارزانی داشته که منّتی از او بر من و احسانی از جانب او به سوی من است. خدایی جز او نیست. حمد و سپاس از من بر او تا ابدیت و تا آخر روزگار و در هر حال. ای مردم، علی را فضیلت دهید که او افضل مردم بعد از من از مرد و زن است تا مادامی که خداوند روزی را نازل میکند و خلق باقی هستند. ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است کسی که این گفتار مرا ردّ کند و با آن موافق نباشد. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است و میگوید: «هر کس با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد لعنت و غضب من بر او باد». هر کس ببیند برای فردا چه پیش فرستاده است. از خدا بترسید که با علی مخالفت کنید و در نتیجه قدمی بعد از ثابت بودن آن بلغزد، خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است. ای مردم، علی «جنب الله» است که خداوند در کتاب عزیزش ذکر کرده و دربارهٔ کسی که با او مخالفت کند فرموده است: «اَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللهِ»، "ای حسرت بر آنچه دربارهٔ جنب خداوند تفریط و کوتاهی کردم" . ای مردم، قرآن را تدبر نمایید و آیات آن را بفهمید و در محکمات آن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید. به خدا قسم، باطن آن را برای شما بیان نمیکند و تفسیرش را برایتان روشن نمیکند مگر این شخصی که دست او را میگیرم و او را به سوی خود بالا میبرم و بازوی او را میگیرم و با دستم او را بلند میکنم و به شما میفهمانم که: «هر کس من صاحباختیار اویم این علی صاحباختیار اوست»، و او علی بن ابیطالب برادر و جانشین من است، و ولایتِ او از جانب خداوندِ عزوجل است که بر من نازل کرده است. ای مردم، علی و پاکان از فرزندانم از نسل او ثقل اصغرند و قرآن ثقل اکبر است. هر یک از این دو از دیگری خبر میدهد و با آن موافق است. آنها از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که آنان امینهای خداوند بین مردم و حاکمان او در زمین هستند. بدانید که من ادا نمودم، بدانید که من ابلاغ کردم، بدانید که من شنوانیدم، بدانید که من روشن نمودم، بدانید که خداوند فرموده است و من از جانب خداوند عزوجل میگویم، بدانید که امیرالمؤمنینی جز این برادرم نیست. بدانید که امیرالمؤمنین بودن بعد از من برای احدی جز او حلال نیست. سپس پیامبر دستش را بر بازوی علی علیهالسلام زد و آن حضرت را بلند کرد. و این در حالی بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام از زمانی که پیامبر بر فراز منبر آمده بود یک پله پایینتر از مکان حضرت ایستاده بود و نسبت به صورت حضرت به طرف راست مایل بود که گویی هر دو در یک مکان ایستادهاند. پس پیامبر صلیالله علیهوآله با دستش او را بلند کرد و هر دو دست را به سوی آسمان باز نمود و علی علیهالسلام را از جا بلند نمود تا حدی که پای آن حضرت موازی زانوی پیامبر رسید. سپس فرمود:ای مردم، چه کسی بر شما از خودتان صاحباختیارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش. فرمود: بدانید که هر کس من صاحباختیار اویم این علی صاحباختیار اوست. خدایا دوست بدار هرکس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس او را یاری کند، و خوار کن هر کس او را خوار کند. ای مردم، این علی است برادر من و وصی من و جامع علم من، و جانشین من در امتم بر آنان که به من ایمان آوردهاند، و جانشین من در تفسیر کتاب خداوند عزوجل و دعوت به آن، و عملکننده به آنچه او را راضی میکند، و جنگکننده با دشمنان خدا و دوستیکننده بر اطاعت او و نهیکننده از معصیت او. اوست خلیفه رسول خدا، و اوست امیرالمؤمنین و امام هدایتکننده از طرف خداوند، و اوست قاتل ناکثین و قاسطین و مارقین به امر خداوند. خداوند میفرماید: «ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیّ»، "سخن در پیشگاه من تغییر نمیپذیرد" ، پروردگارا، به امر تو میگویم: «خداوندا دوست بدار هر کس علی را دوست بدارد و دشمن بدار هر کس علی را دشمن بدارد، و یاری کن هر کس علی را یاری کند و خوار کن هر کس علی را خوار کند، و لعنت نما هر کس علی را انکار کند و غضب نما بر هر کس که حق علی را انکار نماید». پروردگارا، تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب نمودن علی در این روز این آیه را دربارهٔ او نازل کردی: «اَلْیوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لکُمُ الاْءِسْلامَ دینا»: «امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم»، و فرمودی: «اِنَّ الدّینَ عِنْدَ الله اْلاِسْلامُ»: «دین نزد خداوند اسلام است»، و فرمودی: «وَ مَنَ یبْتَغِ غَیرَ الاْءِسْلامِ دینا فَلَنْ یقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الاْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ»: «هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». پروردگارا، تو را شاهد میگیرم که من ابلاغ نمودم. ای مردم، خداوند دین شما را با امامت او کامل نمود، پس هر کس اقتدا نکند به او و به کسانی که جانشین او از فرزندان من و از نسل او هستند تا روز قیامت و روز رفتن به پیشگاه خداوند عزوجل، چنین کسانی اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و در آتش دائمی خواهند بود. عذاب از آنان تخفیف نمییابد و به آنها مهلت داده نمیشود. ای مردم، این علی است که یاریکنندهترین شما نسبت به من و سزا وارترین شما به من و نزدیکترین شما به من و عزیزترین شما نزد من است. خداوند عزوجل و من از او راضی هستیم. هیچ آیه رضایتی در قرآن نازل نشده مگر دربارهٔ او، و هیچگاه خداوند مؤمنین را مورد خطاب قرار نداده مگر آنکه ابتدا او مخاطب بوده است، و هیچ آیه مدحی در قرآن نیست مگر دربارهٔ او، و خداوند در سوره «هَلْ اَتی عَلَی الاْءِنْسانِ…» شهادت به بهشت نداده مگر برای او، و این سوره را دربارهٔ غیر او نازل نکرده و با این سوره جز او را مدح نکرده است. ای مردم، او یاریدهنده دین خدا و دفاعکننده از رسول خداست، و اوست با تقوای پاکیزه هدایتکننده هدایتشده. پیامبرتان بهترین پیامبر و وصیتان بهترین وصی و فرزندان او بهترین اوصیاء هستند. ای مردم، شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد. آدم به خاطر یک گناه به زمین فرستاده شد در حالی که انتخاب شده خداوند عزوجل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند. بدانید که با علی دشمنی نمیکند مگر شقی و با علی دوستی نمیکند مگر با تقوی، و به او ایمان نمیآورد مگر مؤمن مخلص. به خدا قسم دربارهٔ علی نازل شده است سوره «و العصر»: «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاْءِنْسانَ لَفی خُسْرٍ»، «قسم به عصر، انسان در زیان است» مگر علی که ایمان آورد و به حق و صبر راضی شد. ای مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم، و بر عهده رسول جز ابلاغ روشن چیزی نیست. ای مردم، از خدا بترسید آن گونه که باید ترسید و از دنیا نروید مگر آنکه مسلمان باشید. ای مردم، «ایمان آورید به خدا و رسولش و به نوری که همراه او نازل شده است، قبل از آنکه هلاک کنیم وجوهی را و آن صورتها را به پشت برگردانیم یا آنان را مانند اصحاب سبت لعنت کنیم». به خدا قسم، از این آیه قصد نشده است مگر قومی از اصحابم که آنان را به اسم و نسبشان میشناسم، ولی مأمورم بر آنان پردهپوشی کنم. پس هر کس عمل کند مطابق آنچه در قلبش از حب یا بغض نسبت به علی مییابد. ای مردم، نور از جانب خداوند عزوجل در من نهاده شده و سپس در علی بن ابیطالب و بعد در نسل او تا مهدی قائم، که حق خداوند و هر حقی که برای ما باشد میگیرد، چرا که خداوند عزوجل ما را بر کوتاهیکنندگان و بر معاندان و مخالفان و خائنان و گناهکاران و ظالمان و غاصبان از همه عالمیان حجت قرار داده است. ای مردم، شما را میترسانم و انذار مینمایم که من رسول خدا هستم، و قبل از من پیامبران بودهاند. آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم شما عقبگرد مینمایید؟ هر کس به عقب برگردد به خدا ضرری نمیرساند، و خداوند به زودی شاکرین و صابرین را پاداش میدهد. بدانید که علی است توصیف شده به صبر و شکر و بعد از او فرزندانم از نسل او چنیناند. ای مردم، با اسلامتان بر من منت مگذارید، بلکه بر خدا منت نگذارید، که اعمالتان را نابود مینماید و بر شما غضب میکند و شما را به شعلهای از آتش و مس گداخته مبتلا میکند. پروردگار شما در کمین است. ای مردم، بعد از من امامانی خواهند بود که به آتش دعوت میکنند و روز قیامت کمک نمیشوند. ای مردم، خداوند و من از آنان بیزار هستیم. ای مردم، آنان و یارانشان و تابعینشان و پیروانشان در پایینترین درجه آتشاند و چه بد است جای متکبران. بدانید که آنان «اصحاب صحیفه» هستند، پس هر یک از شما در صحیفه خود نظر کند. راوی میگوید: وقتی پیامبر (ص) نام "اصحاب صحیفه" را آورد اکثر مردم منظور حضرت از این کلام را نفهمیدند و برایشان سؤالانگیز شد، و فقط عده کمی مقصود حضرت را فهمیدند. ای مردم، من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثتِ آن در نسل خودم تا روز قیامت به ودیعه میسپارم، و من رسانیدم آنچه مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. و به زودی امامت را بعد از من به عنوان پادشاهی و با ظلم و زور میگیرند. خداوند غاصبین و تعدیکنندگان را لعنت کند. و در آن هنگام است ـ ای جن و انس ـ که میریزد برای شما آنکه باید بریزد و میفرستد بر شما شعلهای از آتش و مس گداخته و نمیتوانید آن را از خود دفع کنید. ای مردم، خداوند عزوجل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند، و خداوند شما را بر غیب مطلع نمیکند. ای مردم، هیچ سرزمین آبادی نیست مگر آنکه در اثر تکذیبِ (اهل آن آیات الهی را) خداوند قبل از روز قیامت آنان را هلاک خواهد کرد و آن را تحت حکومت امام مهدی خواهد آورد، و خداوند وعده خود را عملی مینماید. ای مردم، قبل از شما اکثر پیشینیان هلاک شدند، و خداوند آنها را هلاک نمود و اوست که آیندگان را هلاک خواهد کرد. خدای تعالی میفرماید: «أَلَمْ نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ…»، "آیا ماپیشینیان را هلاک نکردیم؟ آیا در پی آنان دیگران را نفرستادیم؟ ما با مجرمان چنین میکنیم. وای بر مکذبین در آن روز" . ای مردم، خداوند مرا امر و نهی نموده است، و من هم به امر الهی علی را امر و نهی نمودهام، و علم امر و نهی نزد اوست. پس امر او را گوش دهید تا سلامت بمانید، و او را اطاعت کنید تا هدایت شوید و نهی او را قبول کنید تا در راه درست باشید، و به سوی مقصد و مراد او بروید، و راههای بیگانه شما را از راه او منحرف نکند. ای مردم، من راه مستقیم خداوند هستم که شما را به پیروی آن امر نموده، و سپس علی بعد از من، و سپس فرزندانم از نسل او که امامان هدایتاند، به حق هدایت میکنند و به یاری حق به عدالت رفتار میکنند. "بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، الْحَمْدُ للهِ رَبِّ الْعالَمینَ، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مالِکِ یوْمِ الدّینِ، اِیاکَ نَعْبُدُ وَ اِیاکَ نَسْتَعینُ، اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ غَیرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیهِمْ وَ لاَ الضّالّینَ". این سوره دربارهٔ من نازل شده، و به خدا قسم دربارهٔ امامان نازل شده است. بهطور عموم شامل آنان است و بهطور خاص دربارهٔ آنان است. ایشان دوستان خدایند که ترسی بر آنان نیست و محزون نمیشوند، بدانید که حزب خداوند غالب هستند. بدانید که دشمنان ایشان سفهاء گمراه و برادران شیاطیناند که اباطیل را از روی غرور به یکدیگر میرسانند. بدانید که دوستان اهلبیت کسانیاند که خداوند در کتابش آنان را یاد کرده و فرموده است: «لا تَجِدُ قَوْما یؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْیوْمِ الآخِرِ یوادُّونَ مَنْ حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ…»: "نمییابی قومی را که به خدا و روز قیامت ایمان آورده باشند، و در عین حال با کسانی که با خدا و رسولش ضدّیت دارند روی دوستی داشته باشند، اگر چه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا فامیلشان باشند. آناناند که ایمان در قلوبشان نوشته شده و خداوند آنان را با روحی از خود تأیید فرموده و ایشان را به بهشتی وارد میکند که از پایین آن نهرها جاری است و در آن دائمی خواهند بود. خدا از آنان راضی است و آنان از خدا راضی هستند. آنان حزب خداوند هستند. بدانید که حزب خدا رستگارند" . بدانید که دوستان اهل بیت کسانیاند که خداوند عزوجل آنان را توصیف کرده و فرموده است: «الَّذینَ آمَنُوا وَلَمْ یلْبَسُوا ایمانَهُمْ بِظُلْمٍ…»: "کسانی که ایمان آوردهاند و ایمانشان را با ظلم نپوشاندهاند، آناناند که برایشان امان است و آنان هدایتیافتگاناند" . بدانید که دوستان ایشان کسانیاند که ایمان آوردهاند و به شک نیفتادهاند. بدانید که دوستان ایشان کسانیاند که با سلامتی و در حال امن وارد بهشت میشوند، و ملائکه با سلام به ملاقات آنان میآیند و میگویند: "سلام بر شما، پاکیزه شدید، پس برای همیشه داخل بهشت شوید" . بدانید که دوستان ایشان کسانی هستند که بهشت برای آنان است و در آن بدون حساب روزی داده میشوند. بدانید که دشمنان اهلبیت کسانیاند که به شعلههای آتش وارد میشوند. بدانید که دشمنان ایشان کسانیاند که از جهنم در حالی که میجوشد صدای وحشتناکی میشنوند و شعلهکشیدن آن را میبینند. بدانید که دشمنان ایشان کسانیاند که خداوند دربارهٔ آنان فرموده است: «کُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها…»: "هر گروهی که داخل جهنم میشوند همتای خود را لعنت میکنند، تا آنکه همه آنان در آنجا به یکدیگر بپیوندند آخرین آنان با اشاره به اولین آنان میگویند: پروردگارا، اینان ما را گمراه کردند؛ پس عذاب دو چندان از آتش به آنان نازل کن. خدا میفرماید: برای هر دو گروه عذاب دو چندان است ولی شما نمیدانید" . بدانید که دشمنان ایشان کسانیاند که خداوند عزوجل میفرماید: «کُلَّما اُلْقِی فیها فَوْجٌ سَاَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ یأْتِکُمْ نَذیرٌ…»: "هر گاه گروهی را در جهنم میاندازند خزانهداران دوزخ از ایشان میپرسند: آیا ترسانندهای برای شما نیامد؟ میگویند: بلی، برای ما نذیر و ترساننده آمد ولی ما او را تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند هیچ چیز نازل نکرده است، و شما در گمراهی بزرگ هستید. و میگویند: اگر میشنیدیم یا فکر میکردیم در اصحاب آتش نبودیم. به گناه خود اعتراف کردند، پس دور باشند اصحاب آتش" . بدانید که دوستان اهل بیت کسانی هستند که در پنهانی از پروردگارشان میترسند و برای آنان مغفرت و اجر بزرگ است. ای مردم، چقدر فاصله است بین شعلههای آتش و بین اَجر بزرگ! ای مردم، دشمن ما کسی است که خداوند او را مذمت و لعنت نموده، و دوست ما کسی است که خداوند او را مدح نموده و دوستش بدارد. ای مردم، بدانید که من نذیر و ترسانندهام و علی بشارتدهنده است. ای مردم، بدانید که من مُنذر و بر حذر دارندهام و علی هدایتکننده است. ای مردم، من پیامبرم و علی جانشین من است. ای مردم، بدانید که من پیامبرم و علی امام و وصی بعد از من است، و امامان بعد از او فرزندان او هستند. بدانید که من پدر آنانم و آنها از صلب او به وجود میآیند. بدانید که آخرینِ امامان، مهدی قائم از ماست. اوست غالب بر ادیان، اوست انتقام گیرنده از ظالمین، اوست فاتح قلعهها و منهدم کننده آنها، اوست غالب بر هر قبیلهای از اهل شرک و هدایت کننده آنان. بدانید که اوست گیرنده انتقام همه خونهای اولیاء خدا. اوست یاری دهنده دین خدا. بدانید که اوست استفادهکننده از دریایی عمیق. اوست که هر صاحب فضیلتی را به قدر فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش نشانه میدهد. اوست انتخاب شده و اختیارشده خداوند. اوست وارث هر علمی و احاطهدارنده به هر فهمی. بدانید که اوست خبردهنده از پروردگارش، و بالابرنده آیات الهی. اوست هدایتیافته محکم بنیان. اوست که کارها به او سپرده شده است. اوست که پیشینیان به او بشارت دادهاند، اوست که به عنوان حجت باقی میماند و بعد از او حجتی نیست. هیچ حقی نیست مگر همراه او، و هیچ نوری نیست مگر نزد او. بدانید او کسی است که غالبی بر او نیست و کسی بر ضد او کمک نمیشود. اوست ولی خدا در زمین و حکمکننده او بین خلقش و امین او بر نهان و آشکارش. ای مردم، من برایتان روشن کردم و به شما فهمانیدم، و این علی است که بعد از من به شما میفهماند. بدانید که من بعد از پایان خطابهام شما را به دست دادن با من به عنوان بیعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا میخوانم. بدانید که من با خدا بیعت کردهام و علی با من بیعت کرده است، و من از جانب خداوند برای او از شما بیعت میگیرم. «اِنَّ الَّذینَ یبایعُونَکَ اِنَّما یبایعُونَ اللهَ…»: "کسانی که با تو بیعت میکنند در واقع با خدا بیعت میکنند، دست خداوند بر روی دست آنان است. پس هر کس بیعت را بشکند بر ضرر خود اوست، و هر کس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظیمی عنایت خواهد کرد" . ای مردم، حج و عمره از شعائر الهی هستند، «فَمَنْ حَجَّ الْبَیتَ اَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ اَنْ یطَّوَّفَ بِهِما…»: "هر کس به خانه خدا به عنوان حج یا عمره بیاید برای او اشکالی نیست که بر صفا و مروه بسیار طواف کند، و هر کس کار خیری را بدون چشمداشتی انجام دهد خداوند سپاسگزار داناست" . ای مردم، به حج خانه خدا بروید. هیچ خاندانی به خانه خدا وارد نمیشوند مگر آنکه مستغنی میگردند و شاد میشوند، و هیچ خاندانی آن را ترک نمیکنند مگر آنکه منقطع میشوند و فقیر میگردند. ای مردم، هیچ مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منا) وقوف نمیکند مگر آنکه خداوند گناهان گذشته او را تا آن وقت میآمرزد، و هر گاه که حجش پایان یافت اعمالش را از سر میگیرد. ای مردم، حاجیان کمک میشوند و آنچه خرج میکنند به آنان بازمیگردد، و خداوند جزای محسنین را ضایع نمینماید. ای مردم، با دین کامل و با تَفَقُّه و فهم به حج خانه خدا بروید و از آن مشاهد مشرفه جز با توبه و دست کشیدن از گناه برمگردید. ای مردم، نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید همانطور که خداوند عزوجل به شما فرمان داده است و اگر زمان طویلی بر شما گذشت و کوتاهی نمودید یا فراموش کردید، علی صاحب اختیار شماست و برای شما بیان میکند، او که خداوند عزوجل بعد از من به عنوان امین بر خلقش او را منصوب نموده است. او از من است و من از اویم. او و آنان که از نسل مناند از آنچه سؤال کنید به شما خبر میدهند و آنچه را نمیدانید برای شما بیان میکنند. بدانید که حلال و حرام بیش از آن است که من همه آنها را بشمارم و معرفی کنم و بتوانم در یک مجلس به همه حلالها دستور دهم و از همه حرامها نهی کنم. پس مأمورم که از شما بیعت بگیرم و با شما دست بدهم بر اینکه قبول کنید آنچه از طرف خداوند عزوجل دربارهٔ امیرالمؤمنین علی و جانشینان بعد از او آوردهام که آنان از نسل من و اویند، و آن موضوع امامتی است که فقط در آنها بپا خواهد بود، و آخر ایشان مهدی است تا روزی که خدای مدبِّرِ قضا و قدر را ملاقات کند. ای مردم، هر حلالی که شما را بدان راهنمایی کردم و هر حرامی که شما را از آن نهی نمودم، هرگز از آنها برنگشتهام و تغییر ندادهام. این مطلب را به یاد داشته باشید و آن را حفظ کنید و به یکدیگر سفارش کنید، و آن را تبدیل نکنید و تغییر ندهید. من سخن خود را تکرار میکنم: نماز را بپا دارید و زکات را بپردازید و به کار نیک امر کنید و از منکرات نهی نمایید. بدانید که بالاترین امر به معروف آن است که سخن مرا بفهمید و آن را به کسانی که حاضر نیستند برسانید و او را از طرف من به قبولش امر کنید و از مخالفتش نهی نمایید، چرا که این دستوری از جانب خداوند عزوجل و از نزد من است، و هیچ امر به معروف و نهی از منکری نمیشود مگر با امام معصوم. ای مردم، قرآن به شما میشناساند که امامان بعد از علی فرزندان او هستند و من هم به شما شناساندم که آنان از نسل من و از نسل اویند. آنجا که خداوند در کتابش میفرماید: «وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیةً فی عَقِبِهِ»، «آن امامت را به عنوان کلمه باقی در نسل او قرار داد»، و من نیز به شما گفتم: "اگر به آن دو (قرآن و اهل بیت) تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید" . ای مردم، تقوی را، تقوی را. از قیامت بر حذر باشید همانگونه که خدای عزوجل فرموده: «اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَییءٌ عَظیمٌ»، "زلزله قیامت شیئ عظیمی است" . مرگ و معاد و حساب و ترازوهای الهی و حسابرسی در پیشگاه رب العالمین و ثواب و عقاب را به یاد آورید. هر کس حسنه با خود بیاورد طبق آن ثواب داده میشود، و هر کس گناه بیاورد در بهشت او را نصیبی نخواهد بود. ای مردم، شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و پروردگارم مرا مأمور کرده است که از زبان شما اقرار بگیرم دربارهٔ آنچه منعقد نمودم برای علی امیرالمؤمنین و امامانی که بعد از او میآیند و از نسل من و اویند، چنانکه به شما فهماندم که فرزندان من از صلب اویند. پس همگی چنین بگویید: «ما شنیدیم و اطاعت میکنیم و راضی هستیم و سر تسلیم فرود میآوریم دربارهٔ آنچه از جانب پروردگار ما و خودت به ما رساندی دربارهٔ امر امامتِ اماممان علی امیرالمؤمنین و امامانی که از صلب او به دنیا میآیند. بر این مطلب با قلبهایمان و با جانمان و با زبانمان و با دستانمان با تو بیعت میکنیم. بر این عقیده زندهایم و با آن میمیریم و روز قیامت با آن محشور میشویم. تغییر نخواهیم داد و تبدیل نمیکنیم و شک و انکار نمینماییم و تردید به دل راه نمیدهیم و از این قول بر نمیگردیم و پیمان را نمیشکنیم. تو ما را به موعظه الهی نصیحت نمودی دربارهٔ علی امیرالمؤمنین و امامانی که گفتی بعد از او از نسل تو و فرزندان اویند، یعنی حسن و حسین و آنان که خداوند بعد از آن دو منصوب نموده است. پس برای آنان عهد و پیمان از ما گرفته شد، از قلبهایمان و جانهایمان و زبانهایمان و ضمائرمان و دستهایمان. هر کس توانست با دست بیعت مینماید و گرنه با زبانش اقرار میکند. هرگز در پی تغییر این عهد نیستیم و خداوند (در این باره) از نفسهایمان دگرگونی نبیند. ما این مطالب را از قول تو به نزدیک و دور از فرزندانمان و فامیلمان میرسانیم، و خدا را بر آن شاهد میگیریم. خداوند در شاهد بودن کفایت میکند و تو نیز بر این اقرار ما شاهد هستی . ای مردم، چه میگویید؟ خداوند هر صدایی را و پنهانیهای هر کسی را میداند. پس هر کس هدایت یافت به نفع خودش است و هر کس گمراه شد به ضرر خودش گمراه شده است، و هر کس بیعت کند با خداوند بیعت میکند. دست خداوند بر روی دست بیعتکنندگان است. ای مردم، با خدا بیعت کنید و با من بیعت نمایید و با علی امیرالمؤمنین و حسن و حسین و امامان از ایشان در دنیا و آخرت، به عنوان امامتی که در نسل ایشان باقی است بیعت کنید. خداوند بیعتشکنان را هلاک و وفاداران را مورد رحمت قرار میدهد. و هر کس بیعت را بشکند به ضرر خویش شکسته است، و هر کس به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند خداوند به او اجر عظیمی عنایت میفرماید. ای مردم، آنچه به شما گفتم بگویید، و به علی به عنوان «امیرالمؤمنین» سلام کنید و بگویید: «شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارا مغفرت تو را میخواهیم و بازگشت به سوی توست». و بگویید: «اَلْحَمْدُللهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِی لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللهُ…»: "حمد و سپاس خدای را که ما را به این راه هدایت کرد، و اگر خداوند هدایت نمیکرد ما هدایت نمیشدیم. فرستادگان پروردگارمان به حق آمدهاند" . ای مردم، فضایل علی بن ابیطالب نزد خداوند ـ که در قرآن آن را نازل کرده ـ بیش از آن است که همه را در یک مجلس بشمارم. پس هر کس دربارهٔ آنها به شما خبر داد و معرفت آن را داشت او را تصدیق کنید. ای مردم، هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم اطاعت کند به رستگاری بزرگ دست یافته است. ای مردم، کسانی که برای بیعت با او و قبول ولایت او و سلام کردن به عنوان «امیرالمؤمنین» با او، سبقت بگیرند آنان رستگارانند و در باغهای نعمت خواهند بود. ای مردم، سخنی بگویید که به خاطر آن خداوند از شما راضی شود، و اگر شما و همه کسانی که در زمین هستند کافر شوند به خدا ضرری نمیرسانند. خدایا، به خاطر آنچه ادا کردم و امر نمودم مؤمنین را بیامرز، و بر منکرین که کافرند غضب نما، و حمد و سپاس مخصوص خداوند عالم است.[۱۳۱] [۱۲۹] . [۱۳۰]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
اطاعت از امام علی ع واجب است ، زیرا : عامل به اوامر خدا و ناهی ازنواهی خداست
قال رسول الله(ص): مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ . هر که من مولا و فرمانروای اویم علی مولای او است، خدایا دوست بدار آن کس که او را دوست دارد، و دشمن دار آن کس که او را دشمن دارد.
قرآن مىفرمايد: اَلنَّبِىُ أَوْلىٰ بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ احزاب ( 33 ) ، آيه 6 . پيامبر (در تصرف در جان مؤمنان) - سزاوارتر به مؤمنان از خود آنهاست. انسان در به كارگيرى اعضاى بدنش نيازمند به اجازۀ كسى نيست و در اين جهت استقلال كامل دارد. آيۀ مزبور دلالت دارد كه تسلّط پيامبر(ص) بر جان مؤمنان، قويتر از سلطه اى است كه خود آنان دارند و با ثبوت ولايت پيامبر(ص) بر جان مؤمنان، ولايت آن حضرت بر اموال آنان به قياس اولويت ثابت مىشود. از سوى ديگر هر گونه، مقامى - غير از نبوّت - كه خداوند به پيامبر(ص) واگذار كرده - با توجه به دلايل امامت - براى امامان معصوم نيز ثابت است. بنابراين، اين قسم از ولايت تشريعى نيز براى امامان معصوم(ع)به وسيلۀ آيه شريفه ثابت مىشود. احمد بن عيسىٰ از امام صادق(ع) نقل مىكند كه حضرت در مورد آيۀ اِنَّمٰا وَلِيُّكُمُ اللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آٰمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكٰاةَ وَ هُمْ رٰاكِعُونَ (مائده ( 5 ) ، آيۀ 60) همانا ولى شما خدا و رسول اوست و آنان كه ايمان آوردهاند، همانها كه نماز را بپا مىدارند و زكات را در حال ركوع مىدهند. چنين فرمود: معنايش اين است كه خدا و پيامبرش و مؤمنان، يعنى على و امامان از فرزندانش تا روز قيامت،به شما و به امورتان و جانهايتان و اموالتان از خود شما سزاوارترند (اصول كافى ، ج 1 ، ص 288) .
قرآن میفرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ٥٩ نساء . ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را"نیز" اطاعت کنید پس هر گاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [سنت] پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیکفرجامتر است . خداوند در قرآن کریم در یازده آیه با عناوینی؛ مانند: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ»،[۱] «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ»[۲] و «وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ»،[۳] مردم را به اطاعت و پیروی از خود و رسولش دعوت میکند . البته عناوین دیگری نیز وجود دارد که بیانگر همین معنا است مانند: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ...».[۴] . خدای متعال در این آیات عموم مردم، بویژه مؤمنان را به اطاعت از خود و پیامبر اسلام(ص) فرا میخواند. اطاعت از خدا، عمل به احکامی است که در قرآن و یا سنت پیامبر اسلام(ص) آمده است. و در مورد شریعت و احکام، اطاعت از پیامبر همان اطاعت از خدا است و آنحضرت بیان کننده احکام مجملی است که تفصیل آن در قرآن نیامده است. یکی از ویژگیهای جامعه اسلامی این است که در این جامعه تنها اراده الهی حکومت میکند و اگر کسانی؛ مانند پیامبر و پیشوایان دینی هم حاکمیت دارند، حاکمیت آنها در طول حاکمیت خدا است و در عرض و مقابل آن نیست. آیاتی هم که در آنها به اطاعت از پیامبر تأکید شده در همین راستا و مربوط به همین حاکمیتها است. در آیه ۵۹ سوره نساء میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ...»؛[۵] اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر را [نيز] اطاعت كنيد. و در آیه ۸۰ همین سوره میفرماید: «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ»؛ هر كس از پيامبر فرمان برد در حقيقت خدا را فرمان برده.[۶] . اطاعت از پیامبر اطاعت از خدا است؛ زیرا هر چه پیامبر میگوید از جانب خدا است و او نباید و نمیتواند چیزی را به عنوان حکم خدا از خود بگوید و آنرا به خدا نسبت دهد. دستورهای او همه از طریق وحی است و او تنها ابلاغ کننده پیام الهی است؛ چرا که قرآن میفرماید: «وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى»؛[۷] و از سر هوس سخن نمى گويد، اين سخن بجز وحيى كه وحى مى شود نيست. بنابراین، همانگونه که بیان شد؛ منظور از اطاعت خدا عمل به احکام خدا است که یا مستقیماً از قرآن به دست میآید و یا از طریق سنت پیامبر معلوم میشود؛ و چون سخن پیامبر سخن خدا و فرمان او فرمان خدا است، اطاعت از او در واقع اطاعت از خدا است. همچنین گفته شد که خدای تعالی هیچ پیامبری را نفرستاد مگر اینکه از او اطاعت شود؛ چون اگر از پیامبر اطاعت نشود، از خدا اطاعت نشده و بشر نافرمان و سرکش که خدا و رسول را اطاعت نمیکند، خود را از مسیر حق و عدل که جهان بر آن استوار است دور میکند؛ چرا که تمام موجودات عالم در اطاعت خدا است و هرگز هیچ موجودی از لحاظ تکوینی نمیتواند از خدا اطاعت نکند و بر خلاف قوانین حاکم بر جهان گام بردارد. انسان نیز که جزئی از خانواده جهان هستی است نباید از اطاعت قوانین تشریعی خدا سرپیچی کند و باید همگام و هماهنگ با مجموعه هستی در اطاعت خدا باشد و اطاعت خدا جز با اطاعت پیامبر میسر نیست؛ لذا میفرماید: هر کس پیامبر را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است. سپس میافزاید: «وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا»؛[۸] و هر كس رويگردان شود ما تو را بر ايشان نگهبان نفرستاده ايم. وظیفه پیامبر ابلاغ پیام خدا است و اگر کسی از آن اطاعت نکند دیگر ربطی به پیامبر ندارد.[۹]
طبق نقل شیخ طوسی و دیگران از امام باقر علیهالسّلام و امام صادق علیهالسّلام ؛ منظور از اولوا الامر در آیه، ائمه اطهار علیهالسّلام هستند؛ خدای متعال بر اساس این ایه، اطاعت و فرمانبرداری از ائمه اطهار علیهالسّلام را مانند اطاعت از خود و پیامبرش بر مردم واجب کرد. مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند که منظور از "اولواالامر" امامان معصوم علیهالسّلام هستند که رهبری مادی و معنوی جامعه اسلامی در همه شئون زندگی از طرف خداوند و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم به آنها سپرده شده است و غیر آنها را شامل نمیشود. البته کسانی که از طرف آنها به مقامی منصوب شوند با شروط معینی اطاعتشان لازم است.
دیدگاه اهل سنت درباره اولواالامر : مفسران اهل سنت درباره اولواالامر دیدگاههای متفاوت دارند؛ از جمله: اولواالامر یعنی زمامداران و حکام؛ نمایندگان عموم طبقات؛ عالمان و دانشمندان؛ فرماندهان لشکر؛ صحابه و یاران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و… (خواه معصوم باشند یا نباشند} .
دیدگاه شیعه درباره اولواالامر : همه مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت بر عصمت اولواالامر اذعان دارند.[۲] [۳] [۴] . تقریباً تمام مفسران شیعه اتفاق نظر دارند که واژهٔ «اولیالأمر» بر امامان شیعه دلالت دارد. در تفسیر نمونه، این نکته یاد شده و آمده است: رهبری مادی و معنوی جامعه اسلامی، در تمام شئون زندگی از طرف خداوند و پیامبر به آنها سپرده شده است و غیر آنها را شامل نمیشود؛ و البته کسانی که از طرف آنها به مقامی منصوب شوند و پستی را در جامعه اسلامی به عهده بگیرند، با شروط معینی اطاعت آنها لازم است نه بهخاطر این که اولیالأمرند، بلکه بهخاطر این که نمایندگان اولیالأمر میباشند.[۴] . علمای شیعه میگویند یکی از شرایط مهم اولیالأمر عصمت است و فقط دوازده امام از این شرط برخوردارند. داوود فیرحی، استاد دانشگاه مفید، در فصلنامهٔ شیعهشناسی مینویسد: بر اساس عقل شیعی، «امر به اطاعت» از خدا و رسول و اولیالأمر در آیه، دلیل بر عصمت هر سه منبع اقتدار است، زیرا امر به اطاعت از امام و رهبر خطاپذیر خلاف قواعد عقل است.[۳] محمدحسین طباطبایی نیز در تفسیر المیزان یکی از شرایط اولیالأمر بودن را عصمت میداند و تنها مصداق این واژه را چهارده معصوم یاد میکند.[۵] . ابو بصیر از محمد ابن علی، امام پنجم شیعیان، نقل میکند که این آیه در شأن علی ابن ابیطالب نازل شده است و در پاسخ به این پرسش که چرا نام او صراحتاً ذکر نشده، میگوید: خداوند نماز را بر پیامبرش نازل کرد، اما هرگز از سه یا چهار رکعتی بودن آن سخن نگفت. زکات را نازل فرمود، ولی از تفصیل آن نام نبرد. حج را نازل کرد و اما دربارهٔ شماره طواف چیزی نگفت و همهٔ این جزئیات را به تفسیر پیامبر وانهاد. این آیه را نازل کرد و پیامبر توضیح داد که دربارهٔ علی، حسن و حسین و … است.[۳][۶] . روایات زیادی در تشیع وجود دارند که دلالت دارند بر این که مراد از «اولیالأمر» در این آیه، ائمهٔ شیعه هستند. برخی از این روایات عبارتند از: بهنقل از ینابیع الموده قندوزی، محمد در جواب جابر بن عبدالله انصاری که از «اولیالأمر» پرسیده بود، گفت: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند، که اول ایشان علی ابن ابیطالب است و بعد از او بهترتیب حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی...»[۷] . محمد باقر، امام پنجم شیعیان دوازدهامامی، نیز در تفسیر این آیه میگوید: «اولیالأمر امامان از فرزندان علی و فاطمه هستند، تا آنکه روز قیامت بر پا شود.» در جای دیگر نیز از او نقل کردهاند: «خداوند از اولیالأمر فقط ما را قصد کرده است و همهٔ مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است.»[۸] . جعفر صادق، امام ششم شیعیان دوازدهامامی، نیز میگوید: «آنان [اولیالأمر] علی ابن ابیطالب، حسن، حسين، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر، یعنی من، هستیم. سپاس خدا را بهجای آورید که به شما امامان و رهبرانتان را در زمانی شناساند که مردم آنان را انکار میکنند.»[۹]
عصمت اولیالأمر : از نظر مفسران شیعه در دلالت آیه بر عصمت اولیالأمر تردیدی وجود ندارد، زیرا: ۱ ـ هرگاه خداوند به اطاعت بیقیدوشرط از کسی فرمان دهد آن فرد معصوم خواهد بود، چون در صورت غیرمعصومبودن، اگر به گناه امر کند، اجتماع نقیضین لازم میآید؛ یعنی هم باید از او اطاعت شود و هم اطاعت نشود.[۱۰] . ۲ ـ در این آیه «اولیالأمر» بدون تکرار فعل «أطیعوا» بر رسول عطف شده است و از آنجا که اطاعت از رسول به خاطر معصوم بودنش بهطور مطلق واجب است اطاعت از «اولیالأمر» نیز همانند آن مطلق خواهد بود و این امر نمایانگر معصوم بودن «اولیالأمر» است.[۱۱] . دیدگاه سنی : علمای سنی در تفسیرشان از این آیه میگویند عبارت اولیالأمر، کاربرد کلی دارد و صریح و مشخص نیست. تفاسیر سنی خلفای راشدین، فرماندهان سپاه، صحابه، رهبران سیاسی و علما را به عنوان معنای عبارت اولیالأمر نقل کردهاند، در حالی که برخی از آنان اشخاص به خصوصی را به عنوان اولیالأمر تفسیر کردهاند. داوود فیرحی میگوید که محمد بن ادریس شافعی «در تفسیر آیه و مشروعیت خلافت خلفای راشدین راه دیگری پیموده است.»[۳][۱۲]
امام علی علیه السلام که به حکم "من کنت مولاه فهذا علی مولاه" بعد از پیامبر بر عامه مردم ولایت دارد و اطاعت او بر مُوَلّی عَلَیهِم "عامه مردم" واجب است بخاطر اینست که بعد از پیامبر کاملترین انسان است ،
آنچه خداوند در قرآن امر کرده از نماز و زکوة و روزه و حج و جهاد فی سبیل الله در تمامی غزوات و انفاق فی سبیل الله سِرًّا وَ عَلانِیَةً ، لیلًا وً نَهارًا و... و ... امام علی علیه السلام اولین عامل به آن است . و آنچه در قرآن از آن نهی شده از آن دوری نموده است .
آنچه در قرآن از آن نهی کرده مثل نهی از اطاعت فاسقان و فاجران ، كَافِرِينَ، منَافِقِينَ ، مُسْرِفِين ، مُفْسِدِينَ ، مُكَذِّبِينَ ، آثِماً أَوْ كَفُوراً ، مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا ، وَ اتَّبَعَ هَواهُ ، وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً ، تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا ، كَذَّبَ وَ تَوَلَّى ، حَلَّافٍ مَّهِينٍ ، مُکَذِّبین ، الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ، قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِن قَبْلُ ، مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ ، مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ، الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ ، الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا . امام علی علیه السلام اولین ناهی از آن منهی عنه است .
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
آیه: أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ (سوره نساء : 59) «أَطِيعُوا اللَّـهَ» یعنی مطیع خدا باشید. «وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ» مطیع رسول باشید. «وَأُولِي الْأَمْرِ» مطیع «أُولِي الْأَمْرِ» باشید...
این «أُولِي الْأَمْرِ» چه کسی است؟ در این آیه اطاعت از اولیالامر هم ردیف اطاعت از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم میآمده و با یک صیغه خداوند متعال، امر به اطاعت بی قید و شرط از آنها کرده است که نشانه یکسانی اطاعت از آنها و عصمتشان میباشد. چنان که حتی بعضی از مفسران بزرگ سنی نیز از آیه، عصمت، اولیالامر را فهمیده و به آن تصریح کردهاند.[۳] [۴] . و طبق آیه تطهیر ،[۵] . این مقام (عصمت)، مخصوص ائمه اهل بیت علیهمالسّلام میباشد. و طبق روایات شیعه [۶] [۷] [۸] و سنی[۹] [۱۰] . مراد از اولیالامر در آیه شریفه، ائمه اهل بیت علیهمالسّلام میباشد که در برخی از آنها، نام همه آنها هم به ترتیب ذکر شده است. اولین نفر از ائمه بعد از پیامبر امام علی علیه السلام است ...
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ ... فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ ... إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...؛[۹۹] . ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را ...و هر گاه در چیزی نزاع کردید آنرا به خدا ...ارجاع دهید اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید...
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ ... ذلِكَ أَدْنى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهادَةِ عَلى وَجْهِها أَوْ يَخافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمانٌ بَعْدَ أَيْمانِهِمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اسْمَعُوا ...؛[۱۰۰] [۱۰۱] . و اطاعت خدا کنید... این کار بیشتر سبب میشود که به حق گواهی دهند (و از خدا بترسند) و یا (از مردم) بترسند که دروغشان فاش گردد و سوگندهائی جای سوگندهای آنها را بگیرد، و از مخالفت خدا بپرهیزید و گوش فرا دهید...
وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛[۱۰۲] . ...و اطاعت خدا و پیامبرش را کنید اگر ایمان دارید.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ ... يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ ...؛[۱۰۳] [۱۰۴] . ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت خدا را کنید ...ای کسانی که ایمان آوردهاید دعوت خدا ...را اجابت کنید ...
وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَ ...؛[۱۳۱] . و هرگاه آنها تلاش كنند كه موجودي را شريك من قرار دهي كه از آن آگاهي نداري (بلكه ميداني باطل است) از آنها اطاعت مكن، ولي با آنها در دنیا به طرز شايسته اي رفتار كن، و پيروي از راه كساني بنما كه به سوي من آمده اند، سپس بازگشت همه شما به سوي من است... مقصود از «من أناب إلىّ» پيامبر صلىاللهعليهوآله و مؤمنان است. [۱۳۲]
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ؛[۱۶۶]. اي كساني كه ايمان آورده ايد از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و با صادقان باشيد. در روايتى از امام صادق علیهالسلام مقصود از «كونوا مع الصّادقين» در آيه به اطاعت از آنان تفسير شده است. [۱۶۷] .
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ ...؛[۱۷۲] . و اينكه اين راه مستقيم من است از آن پيروي كنيد...
مشروط بودن اطاعت از اولواالامر به عملكرد آنان، در چارچوب اصول مشخّص شده از جانب خدا و رسول صلىاللهعليهوآله: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...؛[۵۵] . ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چیزی نزاع کردید آنرا به خدا و پیامبر ارجاع دهید اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید... [۵۶] [۵۷]
لزوم پيروى از امامان معصوم عليهم السلام: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛ [۱۱]. اى کسانى که ایمان آوردهايد! اطاعت کنيد خدا را! و اطاعت کنيد پيامبر خدا و اولوا الأمر (اوصياى پيامبر) را! و هرگاه در چيزى نزاع داشتيد، آن را به خدا و پيامبر باز گردانيد (و از آنها داورى بطلبيد) اگر به خدا و روز رستاخیز ايمان داريد! اين (کار) براى شما بهتر، و عاقبت و پايانش نيکوتر است. [۱۲] [۱۳] . بنا بر روايتى از امام باقروامام صادق ليهماالسلام مراد از اولواالامرائمّه و امامان از آل محمّد صلىاللهعليهوآله هستند كه خداوند اطاعت آنان را به طور مطلق واجب نموده است. [۱۴] . وهمچنین امام باقر علیهالسلام فرموده است: اولوا الامر، امامان از نسل علی علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام اند. [۱۵]
آیه: أَطِيعُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنكُمْ (سوره نساء : 59) «أَطِيعُوا اللَّـهَ» یعنی مطیع خدا باشید. «وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ» مطیع رسول باشید. «وَأُولِي الْأَمْرِ» این «أُولِي الْأَمْرِ» چه کسی است؟ از خود قرآن دربیاوریم که «أُولِي الْأَمْرِ» چه کسی است.
اولی الامر کسی است که این صفات زشت و خبیثه را که در سطور بعدی میآید نداشته باشد
آثِمًا أَوْ كَفُورًا نباشد
وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا (سوره انسان : 24) «أَطِيعُوا» یعنی اطاعات کن. «لَا تُطِعْ» یعنی اطاعت نکن. «آثِم» یعنی گنهکار. «كَفُور» هم از کفر و کفران است. فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورًا . پس در برابر فرمان پروردگارت شکیبا باش، و از هیچ گنهکار یا کافری از آنان اطاعت مکن،
مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً نباشد
آیه: وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ (سوره کهف : 28) ازکسی که قلبش غافل است، اطاعت نکن. «وَاتَّبَعَ هَوَاهُ» اگر کسی هواپرست است، اطاعت نکن. «وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا» اگر آدم افراطی است. تندرو است اطاعت نکن . وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً . با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و شام مىخوانند، و تنها رضاى او را مىطلبند؛ و هرگز به خاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير. و از كسانى كه قلبشان را از يادمان غافل ساختيم و از هواى نفس پيروى كردند، و كارشان افراطى است، اطاعت مكن.
حَلَّافٍ مَّهِينٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ نباشد
آیه: وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ (سوره قلم : 10) از«حَلَّافٍ» کسی که دائماً قسم میخورد، اطاعت نکن. از«مَّهِينٍ» ، از کسی که فرومایه و بیشخصیت است. یک بستنی به او بدهی، سی دروغ برایت میگوید. اطاعت نکن . هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ «11» مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيمٍ «13»
من الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ نباشد
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ ...؛[۲۷۲] . اي پيامبر تقوي الهي پيشه كن و از كافران و منافقان اطاعت منما...
وَ لا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ الْمُنافِقِينَ ...؛[۲۷۳] . و از كافران و منافقان اطاعت منما...
من الْمُسْرِفِين نباشد
آیه: وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِين (سوره شعراء : 151) ازمسرف، اسرافکار، اطاعت نکن.
الْمُفْسِدِينَ نباشد
وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ؛[۲۵۱] [۲۵۲]. و اطاعت فرمان مسرفان نکنید. همانها که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند. [۲۵۳] [۲۵۴]
من الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ نباشد
آیه: وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (سوره یونس : 89) ازافرادی که سوادی ندارند،علم ندارند، پیروی نکن. قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ [خدا] فرمود: دعای شما دو نفر پذیرفته شد؛ بنابراین [در ابلاغ پیام خدا] پابرجا واستوار باشید واز روش کسانی که جاهل و نادانند، پیروی نکنید. أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَ يَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ آیه ۹ - سوره زمر . آيا [چنين كسى با ارزش است يا] كسى كه در ساعات شب درحال سجده و قيام به عبادت مشغول است و از عذاب آخرت مىترسد و به رحمت پروردگارش اميدوار است؟! بگو: آيا كسانى كه مىدانند باكسانى كه نمىدانند يكسانند؟! تنها خردمندان متذكّر مىشوند.
من قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِن قَبْلُ نباشد
آیه: وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِن قَبْلُ (سوره مائده : 77) ازافرادی که قبلاً گمراه بودهاند. «ضَلُّوا مِن قَبْلُ» قبلاً گمراه بودهاند. (اگر کسی سابقهی گمراهی دارد)، اطاعت نکن. پیروی نکن . قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ . بگو: ای اهل کتاب! به ناحق در دینتان غلوّ نکنید، و از امیال و هوس های گروهی که یقیناً پیش از این گمراه شدند وبسیاری را گمراه کردند و از راه راست دور شدند، پیروی مکنید.
من الْمُفْسِدِينَ نباشد
وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ؛[۲۴۸] ...و از روش مفسدان پیروی منما.[۲۴۹] [۲۵۰] . وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ . و با موسی [برای عبادتی ویژه و دریافت تورات] سی شب وعده گذاشتیم و آن را با [افزودن] ده شب کامل کردیم، پس میعادگاه پروردگارش به چهل شب پایان گرفت، و موسی [هنگامی که به میعادگاه می رفت] به برادرش هارون گفت: در میان قومم جانشین من باش و به اصلاح برخیز و از راه و روش مفسدان پیروی مکن . وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ . در آنچه خدا به تو عطا کرده است سرای آخرت را بجوی، و سهم خود را از دنیا فراموش مکن، و نیکی کن همان گونه که خدا به تو نیکی کرده است، و در زمین خواهان فساد مباش، بی تردید خدا مفسدان را دوست ندارد. ...إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ . قطعاً خدا، کار مفسدان را [که برای تقویت طاغیان انجام می دهند] به سامان نمی آورد.
من الْمُسْرِفِينَ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَ لا يُصْلِحُونَ نباشد
حرمت اطاعت از اسراف كنندگان: وَ لا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ؛[۱۶] و اطاعت فرمان مسرفان نكنيد. الَّذِینَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ و لا یصْلِحُون» [شعراء۱۰] همانها که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند! وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ . و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید؛ زیرا خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد. و إِنَّ فِرْعَونَ لَعالٍ فِی الْأَرْضِ و إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِین» [یونس۲۷] زیرا فرعون ، برتریجویی در زمین داشت و از اسرافکاران بود.
من الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا نباشد
وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...؛[۲۵۵] . ...و از هوی و هوس کسانی که آیات ما را تکذیب کردند ... [۲۵۶] [۲۵۷] . وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ . و از هواهای نفسانی آنان که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، و برای پروردگارشان شریک و همتا قرار می دهند، پیروی مکن.
من الْمُكَذِّبِينَ نباشد
فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ؛[۲۵۸]. حال که چنین است از تکذیب کنندگان اطاعت مکن. [۲۵۹] [۲۶۰]
آثما اوکفورا نباشد
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثما اوکفورا؛[۲۷۸]. پس در (تبليغ و اجراي) حكم پروردگارت شكيبا باش، و از هيچ گنهكار و كافري از آنان اطاعت مكن.
مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ نباشد
وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ ...؛[۳۰۴] . با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها ذات او را میطلبند، هرگز چشمهای خود را، بخاطر زینتهای دنیا، از آنها برمگیر، و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن... [۳۰۵] [۳۰۶]
وَلا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛[۱۸۹] . و ازکسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن، همانها که پیروی هوای نفس کردند، و کارهایشان افراطی است. [۱۹۰] [۱۹۱]
مَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ نباشد
وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ ...؛[۳۰۷] ...و از هوا و هوسهای آنان پیروی مکن...
وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛[۳۰۸] ...و از هوسهای سرکش کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن! [۳۰۹] [۳۱۰]
متَّبِعُوا السُّبُلَ نباشد
وَ أَنَّ هذا صِراطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ...؛[۶۶] . و اينكه اين راه مستقيم من است از آن پيروي كنيد و از راههاي مختلف (و انحرافي) پيروي نكنيد كه شما را از راه حق دور ميسازد...
متَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ نباشد
ثُمَّ جَعَلْناكَ عَلى شَرِيعَةٍ مِنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْها وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ؛[۱۷] سپس تو را بر شریعت و آئین حقی قرار دادیم از آن پیروی کن و از هوسهای سرکش کسانی که آگاهی ندارند پیروی مکن! [۱۸] [۱۹] .
تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً نباشد
وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً؛[۲۰] . با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر میخوانند، و تنها ذات او را میطلبند، هرگز چشمهای خود را، بخاطر زینتهای دنیا، از آنها برمگیر، و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن، همانها که پیروی هوای نفس کردند، و کارهایشان افراطی است. [۲۱] [۲۲]
مِن مَنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى نباشد
اطاعت از اعراض كنندگان از حق: أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى كَلَّا لا تُطِعْهُ ...؛[۲۳] [۲۴] . به من خبر ده اگر (اين طغيانگر) تكذيب حق كند و به آن پشت نمايد (چه سرنوشت دردناكي خواهد داشت ؟). چنان نيست كه او ميپندارد، هرگز او را اطاعت مكن ...
مِن مُتَّبِعُونَ الظَّنَّ نباشد
وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ؛[۲۵] . و اگر اکثر کسانی را که در روی زمین هستند اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه میکنند، آنها تنها از گمان پیروی میکنند و از تخمین و حدس "واهی"[۲۶] [۲۷]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد
در جُحفه نازل آیه ی اِکمالِ دین شد
در جُحفه نازل آیه ی اِکمالِ دین شد - یعنی علی اینک امیر المؤمنین شد
شد اَمر بَلِّغ بر نبی نازل در آنجا - علم الیقین تبدیل بر عین الیقین شد
***
بلبل چنین گفت از سر شب تا سحرگاه - با حکمِ حق باشد علیًّا ولیّ الله
در هیجده ذیحجّه، در وادی جُحفه - از حق، علی شد جانشین رسول الله
مژده ای دوستان امیر آمد
مژده ای دوستان امیر آمد - شاد باشید شاد چون غدیر آمد
در بیابان جحفه بین مولا - بر نبی از خدا وزیر آمد
روز هیجده ز ماه ذی الحجه - بر محمّد یکی بشیر آمد
جبرئیل آمد از آسمان بزمین - آیه ای پاک و دل پذیر آمد
آیِ یا ایها الرّسول آمد - امر و فرمانِ بس کبیر آمد
یا محمّد بگوی بر امت - چون به احکام حق خبیر آمد
دوستان گشته شاد از این دستور - دشمنان بین چه سر بزیر آمد
سئل سائل ز قرآن خوان - بهر دشمن چنین نذیر آمد
بخّ بخٍّ گرفته صحرا را - شاد باشی در آن کویر آمد
گفت عُمر این چنین در آن صحرا - بهر قرآن و دین نصیر آمد
گشت اکمالِ دین امامت او - وه چه فرمانِ بی نظیر آمد
باقری شیعیان همه شادند - شادمانند چون غدیر آمد
عَیدِ غَدیرِه - عَلی اَمیرِه
عَیدِ غَدیرِه - عَلی اَمیرِه - شادی و خوشحالی نما ، دِلت نگیره
بِه مِثلِ هارون - برایِ موسی - بُهرِ نَبِیِّ مُصطفی ، عَلی وزیره
سَرور و مَولا - شُده یَدُ اللّه - عَلِیِّ مُرتضی اَمیرِ مُؤمنین شُد
به اَمرِ یَزدان - بِه حُکمِ قُرآن - بَهرِ نَبِیِّ مُصطفی او جانشین شُد
شیعه یِ مَولا - داره به لبها - میدَم شهادَت که عَلِیًّا وَلِیُّ اللُه
شُده چه غَوغا . تو عَرشِ اعلا - دَم میگیرَن ملائِکه با ذِکرِ مَولا
مَن کُنتُ مولاه - عَلِیُّ مولاه - یَعنی عَلی دیگه اَمیرِ مُؤمنین شُد
گفته خداوند – تَبارکَ اللّه - بَر هَمه نازِل آیه یِ اِکمالِ دین شُد
ای باقری پور - چشم حَسود کُور - شادی و خوشحالی نَما عید غدیره
شیعه یِ مولا - خوشحالِه وَاللّه - اِمروز زِ دَستِ فاطمه عیدی میگیره
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور عیدغدیر تیر ۱۴۰۳
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر
ادامه مطلب را ببينيد