واقعه غدیر
واقعه غدیر رویداد مهم تاریخ اسلام است که در آن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پی دستور الهی، حضرت علی علیه السلام را به مقام جانشینی خود منصوب نمودند. این انتصاب در هجدهم ذیالحجه سال دهم هجری[۱] در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی بین مکه و مدینه به نام «غدیر خم» انجام پذیرفت.[۲] واقعه غدیر در قرآن کریم به عنوان روز «اکمال دین» مورد اشاره قرار گرفته است.[۳] . واقعه غدیر از مهمترین وقایع تاریخ اسلام که در آن، پیامبر اکرم ص هنگام بازگشت از حجة الوداع در ۱۸ ذیالحجه سال دهم قمری در غدیر خم، امام علی ع را جانشین خود معرفی کرد. پیامبر اسلام طی خطبهای با عبارات گوناگون از جمله «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» علی(ع) را خلیفه و امام پس از خود معرفی کرد. این معرفی بنا به دستور خدا در آیه تبلیغ بود. این آیه به پیامبر(ص) دستور میداد آنچه خداوند بر او نازل کرده، ابلاغ کند و اگر این کار را نکند، رسالتش را انجام نداده است. پس از واقعه غدیر آیه اکمال نازل شد که براساس آن خداوند از تکمیل دین و اتمام نعمت خود خبر داد و دین اسلام را برای مردم پسندید. تعداد حاضران در این واقعه را ده هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گزارش کردهاند. بسیاری از صحابه پیامبر همچون سلمان فارسی، ابوذر غفاری، زبیر بن عوام، جابر بن عبدالله، عباس بن عبدالمطلب، عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه و ابوهریره در این واقعه حضور داشتند و آن را بدون واسطه نقل کردهاند. حاضران در واقعه غدیر پس از خطبه پیامبر(ص) و معرفی جانشینی امام علی، با امام علی ع بیعت کردند و به امام علی(ع) تبریک گفتند. واقعه غدیر در منابع شیعه و سنی نقل شده است. اهلبیت(ع) در موارد گوناگون برای اثبات حقانیت خود به حدیث غدیر استناد کردهاند. شاعران بسیاری نیز از دوران امام علی(ع) درباره آن شعر سرودهاند. از مهمترین آثار درباره این واقعه، کتاب الغدیر از علامه امینی است. پیامبر(ص) و دیگر معصومان این روز را برترین و بزرگترین عید مسلمانان خواندهاند و مسلمانان، بهویژه شیعیان این روز را جشن میگیرند.
پیامبر(ص) در ذیقعده سال ۱۰ قمری همراه هزاران نفر برای انجام مناسک حج از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.[۱] این سفر رسول خدا(ص)، حجةالوداع، حجةالاسلام و حجةالبلاغ نامیده میشود. در آن ماه امام علی ع برای تبلیغ اسلام در یمن بود[۲] و هنگامی که از تصمیم پیامبر(ص) برای سفر حج آگاه شد، همراه عدهای به سمت مکه حرکت نمود و پیش از آغاز مناسک حج، به رسول خدا(ص) پیوست.[۳] . حَجَّةُ الوَداع، تنها حج پیامبر اکرم ص بعد از اسلام است. رسول اکرم(ص) پس از هجرت به مدینه، سه بار برای عمره به مکه رفت؛ اما به گفته مورخان و محدّثان، فقط یک بار در مراسم حج حضور یافت و آن چند ماه پیش از وفاتش بود. از آنجا که این حج در آخرین سال عمر آن حضرت(ص) واقع شد و پیامبر در آن با مسلمانان وداع کرد، به حجة الوداع (حج خداحافظی) مشهور است. زیرا رسول خدا(ص) پس از آن دیگر حجی انجام نداد. بنابر باور شیعه و تعدادی از دانشمندان و بزرگان اهل سنت، پیامبر(ص) در بازگشت از این سفر، در غدیر خم، به دستور خداوند امامت و ولایت امام علی ع را به صورت عمومی اعلام کرد و از مردم بر این امر، بیعت گرفت؛ بدین رو این حج، برای شیعیان و مسلمانان اهمیتی ویژه دارد. نام دیگر این حج حَجَّةُ البَلاغ است؛ زیرا آیه تبلیغ در بازگشت از این سفر بر پیامبر نازل شد. از دیگر نامهای این حج، حَجَّةُ الاسلام است؛ زیرا تنها حجی است که پیامبر در دوره حاکمیت اسلام به جا آورد و مراسم آن طبق آیین اسلام بود. حجة الوداع تنها حجگزاری عمومی مسلمانان به همراه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در سال دهم هجری بود که طی آن، رسول خدا بسیاری از احکام و تعلیمات اسلام، از جمله احکام حج و ولایت امام علی علیهالسّلام را برای جمع بیشماری که آن حضرت را همراهی میکردند، تشریح فرمود. حجة الاسلام، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام نامهای دیگر آن است. این سفر در ۲۵ ذیقعده سال دهم هجری آغاز و در کمتر از یک ماه به پایان رسید.
شمار حاجیان را از ۷۰ هزار تا ۱۲۰ هزار نفر گفتهاند. در این سفر، همسران پیامبر و دختر او حضرت فاطمه سلاماللهعلیها حاضر بوده و امام علی (علیهالسّلام) که به دستور پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در یمن بود، هنگام عمل سعی، به جمع حاجیان ملحق شد. پیامبر از مسیری که به طریق انبیاء معروف شده و با مسیر امروزی متفاوت است راه مدینه تا مکه را پیمودند. بعدها در توقفگاههای ایشان در این مسیر مسجدی به نام آن ساخته شد.
از جمله خطبههای مهم ایشان در این مراسم خطبه روز عرفه، خطبه ایشان در منا و خطبه مفصل ایشان در کنار خانه کعبه را میتوان نام برد. ماجرای غدیرخم و معرفی خلافت امام علی (علیهالسلام) بعد از ایشان از مهمترین اتفاقات حجة الوداع بوده و به موجب آن آیه اکمال دین نازل گردیده است.
نامگذاری
حجة الوداع، تنها حجگزاری عمومی مسلمانان به همراه حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلّم، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم بسیاری از احکام و تعلیمات اسلام از جمله احکام حج و ولایت امام علی (علیهالسّلام) را برای جمع پرشماری که او را همراهی میکردند، بیان کرد. حجة الاسلام[۱] [۲] [۳] ، حجة البلاغ، حجة الکمال و حجة التمام نامهای دیگر آن است.[۴] [۵] [۶] [۷] . از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با یاران و حاضران وداع کرد[۸] [۹] [۱۰] . و با اشاره، آن را آخرین حج خود خواند.[۱۱] [۱۲] [۱۳] . حجة الاسلام از آن روی خوانده شد که تنها حجی است که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، در دوره حاکمیت اسلام، انجام داد[۱۴] . و به عنوان نمونه اعلای این عبادت، در ادبیات دینی، شناخته شد. نام حجة البلاغ نیز، به تناسب نازل شدن آیه ۶۷ سوره مائده، در این سفر است. در این آیه خداوند متعال فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدهد؛ پیامی که نرساندن آن، به معنای نفی فرستادگی و تباهی همه زحمات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در دوره رسالت است: «وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ». تناسب نام اکمال و اتمام نیز میتواند آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شد و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرد.[۱۵] [۱۶] [۱۷] . اهل سنت، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت قولی و عملی در این حج دانستهاند.[۱۸] [۱۹]
وجه نامگذاری
این حج را حجة البَلاغ نامیدهاند زیرا پیامبر در این سفر مناسک و آداب حج و آن چه برآنان واجب بود در باره مواقف" مکانهایی که زائر خانه خدا باید در آنجاها حضور یابد و اعمال و مناسک تعیین شده را انجام دهد. " و رمی و طواف و... را به مردم تعلیم داد و حجة الوداع هم نامیده شده زیرا پس از آن پیامبر حجی انجام نداد. [۶۲]امام صادق(ع) در روایتی این حج را به این جهت حجةالوداع نامیده زیرا که پیش از آن پیامبر ۹ حج انجام داده است "حج خداحافظی وقتی صحیح است که پیش از آن هم حج انجام داده باشد". [۶۳] .
انجام مناسک
طواف و نماز : روز بعد، پیامبر(ص) با یارانش از درِ بنی شَیبه وارد مسجدالحرام شد[۱۶] و به سوی کعبه رفت و حجر الاسود را استلام کرد و سپس به طواف کعبه پرداخت.[۱۷] پیامبر(ص) سوار بر شتر طواف نمود[۱۸] و در پایان، یک بار دیگر بر حجرالأسود دست کشید[۱۹] و بر آن بوسه زد و گریهای طولانی سرداد،[۲۰] سپس پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز طواف خواند.[۲۱]
سعی : بعد از نماز، از آب چاه زمزم نوشید و دعا کرد و پس از آن به سوی کوه صفا رفت[۲۲] و فرمود چون خدا اول از صفا نام برده [یادداشت ۳] سعی بین صفا و مروه را از صفا آغاز میکنیم. [۲۳] چون بر صفا مستقر شد، رو به سوی رکن یمانی کعبه کرد و مدتی طولانی به ذکر و ثنای الهی پرداخت، [۲۴] سپس از صفا به سوی مروه حرکت کرد و مقداری از راه را به صورت هَروَله (نوعی از حرکت بین راه رفتن و دویدن) رفت. [۲۵] چون به مروه رسید، درنگ کرد و دعا خواند. [۲۶] ظاهراً حضرت این مسیر را سواره پیموده است. [۲۷]
پیامبر(ص)، در پایان سعی، به مسلمانان چگونگی حج تمتع را ــ که شامل عمره و حج است ــ آموخت. تا آن زمان، در موسم حج، فقط حج اِفراد و حج قِران را میشناختند و انجام دادن عمره در موسم حج را ناروا میدانستند، به همین جهت برخی مسلمانان با سختی، این حکم را پذیرفتند. [۲۸] .
حرکت به منا و عرفات
روز هشتم ذی حجه هنگام غروب آفتاب، پیامبراکرم ص و مسلمانان به سوی منا حرکت کردند و شب را در آنجا گذراندند و صبح نهم ذی حجه، پس از طلوع آفتاب، به سوی عرفات رفتند. چون کاروان به نَمِرَه (وادی عُرَنه) در جوار عرفات رسید، توقف کرد و پیامبر(ص) و مسلمانان در آنجا خیمه زدند و رسول خدا(ص) در آنجا نماز خواند. آنگاه به عرفات رفت و در آنجا توقف کرد و تا غروب آفتاب به دعا و ذکر الهی پرداخت.[۲۹] . بنابه روایتی از امام صادق(ع)، عید غدیر، یعنی ۱۸ ذیالحجه، روز جمعه بود.[۳۰] بنا بر این روایت، روز وقوف در عرفات چهارشنبه نهم ذی حجه بوده است؛ اما به گفته سیوطی، از مورخان اهل سنت، از خلیفه دوم نقل شده که وقوف در عرفات در حجةالوداع مصادف با روز جمعه بوده است.[۳۱]
وقوف در مشعر : هنگام غروب خورشید، پیامبر(ص) بر شتر سوار شد و به سوی مُزْدَلِفَه مشعرالحرام حرکت نمود [۳۲] و به مسلمانان توصیه کرد که به آرامی، مسیر را بپیمایند. [۳۳] حضرت محمد(ص) در مکان مناسبی در مشعرالحرام، نماز مغرب و عشاء را باهم به جا آورد [۳۴] و مدتی استراحت کرد. سحرگاه به عبادت وذکر الهی ـ که دستور اکید در موسم حج است ـ پرداخت.[۳۵]
رمی جمرات : با طلوع خورشید، به سوی منا حرکت کرد و مستقیم به سوی جمره عقبه رفت و هفت ریگ به آن پرتاب کرد. [۳۶]
قربانی : سپس به سوی قربانگاه رفت و از یکصد شتری که برای قربانی از مدینه به همراه آورده بود [۳۷]، سی و چند شتر را به حضرت علی ع داد تا برای خود قربانی کند و شصت و شش شتر را خود قربانی کرد. آن دو، اندکی از گوشت قربانی خوردند و باقی را صدقه دادند. [۳۸]
آنگاه معمربن عبداللّه بن حراثه یا حارثه[یادداشت ۴] موی سر پیامبر(ص) را، به دستور خود ایشان، تراشید [۳۹][۴۰] و حضرت پس از انجام دادن تکالیف شخصی و پاسخ دادن به برخی پرسشهای مردم درباره مناسک حج، [۴۱] به مکه رفت و کعبه را طواف کرد و نماز ظهر را در مسجدالحرام به جا آورد، [۴۲] سپس به منا برگشت و تا روز سوم ایام تشریق را در آنجا گذراند و سپس رمی جمره کرد و از منا بیرون رفت. [۴۳]
ویژگیهای این سفر
پیامبر(ص) از زمان ورود به مکه تا هشتم ذیالحجة در خانهای منزل نکرد، بلکه در خیمهای در بیرون مکه، در اَبْطَح (بَطحاء)، به سر برد.[۴۴] . در این سفر، پیامبر(ص) با پارچههایی که بافت یمن بود، کعبه را پوشاند.[۴۵] . حضرت به اهل مکه و مُجاوران آنجا توصیه کرد که مَطاف، حجرالاسود، مقام ابراهیم، و نیز صف اول نماز جماعت را از ۱۰ ذیالقعده تا برگشت حجاج، به آنان اختصاص دهند.[۴۶] . آن حضرت، مانند پیشینیان، حاجیان را اطعام کرد.[۴۷] . خطابه کوتاهی از آن حضرت روایت شده که در مسجد خیف در منا ایراد کرد. [۴۸] . امام علی(ع)، که با گروهی از یمن آمده بود، در مکه به پیامبر(ص) پیوست.[۴۹] . اعلام ولایت امام علی(ع) در غدیر خم هنگام بازگشت از این سفر و گرفتن بیعت از اصحاب، نیز در این سفر صورت گرفت. [۵۰]
بازگشت از حج
چون مراسم حج به پایان رسید و رسول خدا ص پیش از ظهر ۱۳ ذیالحجه از منا به سوی مکه رفت، در ابطح خیمه زد [۵۱] و به مسلمانان دستور داد پس از انجام دادن مناسک حج، در بازگشت به خانه و وطن خود شتاب کنند [۵۲] و خود سحرگاه چهاردهم ذیحجه، پیش از دمیدن سپیده، از مکه به سوی مدینه حرکت کرد.[۵۳]
تعداد حاجیان
قول رایج در میان منابع این است که جمعیت حاضر در مکه در حجة الوداع، چهل هزار نفر بوده است. البته اقوال دیگری نیز هست که میتوان به هفتاد هزار، نود هزار، یکصد هزار، ۱۱۴ هزار، ۱۲۰ هزار و در نهایت ۱۳۰ هزار نفر اشاره کرد. اما به نظر میرسد که در این اقوال، بسیار مبالغه شده است.[۵۹] گمان نمیرود که بیش از پنجاه هزار نفر در آن حضور داشتهاند.[۶۰] با توجه به اینکه بیشتر نقلها چهل هزار نفر را گزارش کردهاند به نظر میرسد با قدری تسامح میتوان آن را پذیرفت.[۶۱]
اهمیت حجةالوداع
هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه و خروج آن حضرت از مکه معظمه، نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند. بار اول در سال هشتم هجری پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.
بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.
سومین و آخرین بار بعد از هجرت که پیامبر صلی الله علیه و آله وارد مکه شدند در سال دهم هجری به عنوان «حجة الوداع» بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند. در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله ولایت و خلافت بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله.
چگونگی حجةالوداع
پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن به سوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی آن حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آن که حضرت رسول اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد. جمعیتی حدود یک صد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، به طوری که لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند. حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجة وارد مکه شدند. امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند، به همراه عدهای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند. با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجة، پیامبر به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.
سخنرانی پیامبر در عرفات
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در حجةالوداع، در صحرای عرفات خطبه ای ایراد کردند. که در این جا بخش هایی از آن نقل می شود:
پیامبر خون خواهی ها که از دوران جاهلیت برپا بود را پایان یافته اعلام کرد: «كل دم كان في الجاهلية موضوع تحت قدمي، و أول دم أضعه دم آدم بن ربيعة بن الحارث بن عبد المطلب»
ربا های گذشته که همچنان برجا بود را لغو و اسناد آن را بی اثر دانست: ربای جاهلیت بدعت است و اولین ربایی که باطل بودن آن را اعلام می کنم ربای عمویم عباس بن عبدالمطلب است: "وإن ربا الجاهلية موضوع، وإنّ أوّل ربا أبدأ به ربا عمي العباس بن عبد المطلب"
مردان را نسبت به رعایت زنان سفارش کرد: شما را در مورد زنان به خیر و نیکی سفارش می کنم... شما را بر آنها حقی است و ایشان را بر شما حقی است و پوشاک و خوراک آن ها باید در حد متعارف باشد: "أوصیکم بالنساء خیراً... و لکم علیهن حق ولهن علیکم حق کسوتهن و رزقهن بالمعروف".
اعلام فرمود که مردم در اسلام یکسانند و عرب را بر عجم و عجم را بر عرب هیچ برتری نیست مگر به تقوای خدا: گالناس فی الإسلام سواء... لا فضل عربی علی عجمی و لاعجمی علی عربی إلا بتقوی الله"
سفارش کرد به پیروی از قرآن کریم جدا نشدن از آنها: من در میان شما دو چیز گرانبها بر جا نهادم که تا زمانی که بدان تمسّک می جویید، هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و اهل بیتم را: «فإني قد تركت فيكم ما إن أخذتم به لم تضلّوا [بعده] كتاب الله وأهل بيتي»[۱]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر