شهادت امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام پیشوای دهم شیعیان، بنا بر نظر مشهور در نیمۀ ذی حجه سال ۲۱۲ق در مدینه به دنیا آمد. پدر ایشان پیشوای نهم شیعیان، امام جواد علیه السلام و مادرش سمانه مغربیه است که کنیزی با فضیلت و باتقوا بود. مشهورترین القاب امام دهم، «نقی» و «هادی» است و به آن حضرت «ابوالحسن الثالث» نیز میگویند. علم و دانش امام هادی (علیه السلام) همانند آباء و اجداد گرامیاش، علم لدنی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و همچنین از علوم و معارف قرآن و سنت رسول الله صلی اللهعلیه وآله وسلم و پدران بزرگوارش دریافت مینمود. امام هادی (علیه السلام) در سال ۲۵۴ هـ . ق در شهر سامرا به وسیله زهری که به ایشان خورانده شد، به شهادت رسیدند. امام هادی علیه السّلام) (۲۱۲-۲۵۴ق)، فرزند امام جواد علیه السّلام ملقب به «نقی»، «هادی» و ابوالحسن الثالث، پیشوای دهم شیعیان است. امام هادی (علیه السّلام) همعصر شش نفر از خلفای عباسی بود. متوکل عباسی به علت اینکه از وجود امام در مدینه برای حکومت خویش، احساس خطر میکرد آن حضرت را به سامراء خوانده و تحت مراقبت حکومت خویش قرار داد و یکبار هم نقشه قتل ایشان را کشید ولی نافرجام ماند. سرانجام امام هادی (علیهالسّلام) به دستور معتز عباسی مسموم و در سوم ماه رجب سال ۲۵۴ق به شهادت رسید، (۲۶ جمادی الثانی و ۲۷ ماه رجب هم ذکر شده) بعد از تشییع باشکوه در خانه خود مدفون گردید.
زندگی نامه امام هادی علیه السلام
امام هادی (علیه السّلام) امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال ۲۱۲ق در شهر صریا حومه مدینه به دنیا آمد. پدرش امام جواد علیه السّلام و مادرش سمانه است.[۱] [۲] [۳] . حضرت امام هادی (علیهالسّلام) در ۸ سالگی، پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گردید و پس از ۳۳ سال امامت، در سن ۴۱ سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند.[۴] [۵] .
امامت امام هادی
پس از شهادت امام جواد علیه السلام در سال ۲۲۰هـ . ق فرزندش امام هادی (علیه السلام) که هنوز بیش از هشت سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثنای معدودی، مشکل بلوغ امام دربارۀ امام جواد (علیه السلام) را پشت سر گذاشته بودند، در زمینۀ امامت امام هادی علیه السلام تردید خاصی برای بزرگان آنها به وجود نیامد. [۲۱] .
خصوصیات دوران امام هادی
روزگار امام دهم علیه السلام از حساسترین دوران حیات شیعه است. ویژگی این دوران، ستم جانکاه و استبداد کامل دستگاه خلافت است. متوکل از خودکامه ترین خلفای عباسی، در این روزگار حکومت میکرد و دشمنی و کینه ویژه ای با خاندان پیامبر صلی اللهعلیه وآله داشت. در عهد او شیعیان به سختی می زیستند و بیحرمتیها و ستمهای فراوانی بدانان روا میشد. متوکل آشکارا به ساحت مقدس علی بن ابیطالب علیه السلام اهانت کرد و حرم شریف حضرت حسین بن علی علیه السلام را ویران ساخت و امام هادی (علیه السلام) را به سختی زیر نظر داشت و به هر بهانه ای ایشان را احضار میکرد و آزار میداد. او مردم مدینه و مکه را از معاشرت با علویان منع کرد. اگر کسی کمکی به شیعیان میرسانید، به سختی عقوبت میشد. وضعیت مالی شیعیان بسیار بغرنج بود به گونه ای که گفته اند زنان علوی برای نماز گزاردن به حد کفاف چادر نداشتند و گاه یک چادر را میان خود میگرداندند و به نوبت نماز میگزاردند. [۴۷] . هر چند امام هادی (علیه السلام) در این ایام به گونه پیوسته در زندان نبود، حکومت به سختی از ایشان مراقبت میکرد و رفتار آن حضرت را به صورتی دقیق زیر نظر داشت. مأموران حکومتی بارها به ناگاه خانه امام علیه السلام را میجستند تا شاید بهانه ای برای آزار ایشان بیابند. حکومت عباسی از این گذر میخواست بر شخصیت امام (علیه السلام) آسیب زَنَد و ایشان را از چشم مردم بیندازد و با آزار یاران و شیعیان امام علیه السلام مکتب تشیع را از پیشرفت باز دارد.
شرایط سیاسی و اعتقادی زمانه
خلفای عباسیِ مقارن با امامت هادی عبارت بودند از معتصم عباسی، که از سال ۲۱۸ تا ۲۲۷ ه.ق حکومت کرد. پس از او واثق تا ۲۳۲ ه. ق، متوکل عباسی تا سال ۲۴۷ ه. ق، سپس منتصر به مدت یک سال، مستعین تا اواخر ۲۵۱ ه.ق و معتز تا سال ۲۵۵ ه.ق زمام حکومت را در دست داشت. هادی در دوران معتز از دنیا رفت.[۲۳] . به اعتقادِ رسول جعفریان، رفتار نرمِ خلفای عباسیِ ماقبلِ مُتَوَکِّل با هادی متأثر از سیاستِ مأمون بود. به این دلیل که مأمون از مُعتَزِله در مقابل اهل حدیث حمایت میکرد و این مسئله، فضای سیاسیِ مناسبی برای شیعه به وجود آورده بود.[۲۴]. به نوشتهٔ موژان مؤمن تا قبل از به حکومت رسیدن متوکل، هادی کمتر مورد آزار قرار گرفت.[۲۵] از زمان حکومت متوکل عباسی خ. ۲۳۲–۲۴۷ ه.ق/۸۴۷–۸۶۱ م . که از اهل حدیث دفاع میکرد، سیاست مُدارای مَأمون خ. ۱۹۸–۲۱۸ ه.ق/۸۱۳–۸۳۳ م . و خلفای پس از وی با شیعیان و معتزله، یکباره به کنار گذشته شد. در دوران متوکل، به دستور خلیفه، حرم حسین بن علی تخریب، و امام دهم شیعه، هادی، بههمراهِ فرزندش حسن عسکری از مدینه به سامرا، پایتخت متوکل، فراخوانده شد تا تحت نظارتِ خلیفه باشد. گزارشها حاکی از آن است که فشارِ شدیدی بر امامان در سامرا میآمد و متوکل از هیچ وسیله ای در آزار رساندن و بیاحترامی به وی دریغ نمیکرد. همچنین شیعیان در عراق و حجاز در شرایط دشواری زندگی میکردند . به نقل از اَبُوالْفَرَجِ اصفهانی، تخریبِ حرمِ حسین بن علی بهعنوانِ یکی از نمونه هایِ برخوردِ تندِ متوکل با جریانهای شیعی به شمار میرفت. منتصر، پسر و جانشین متوکل این سیاستها را برداشت و در نتیجه هادی آزادی بیشتری پیدا کرد اما سیاست متوکل در زمان مستعین خ. ۲۴۸–۲۵۲ ه.ق/۸۶۲–۸۶۶ م . از سر گرفته شد و هادی تحت نظر جاسوسانِ خلیفه بود . به نوشتهٔ موژان مؤمن متوکل حداقل یک بار سعی کرد وی را به قتل برساند اما به طرز معجزه گونه ای نقشه اش خنثی شد.[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹] . برنهایمر امامت هادی را نقطه عطفی برای شیعه میداند که در آن رهبری مستقیم جامعه شیعه توسط امامان، عملاً با احضار هادی به سامرا و زیرنظر گرفتن او پایان یافت،[۳۰] با این حال، هادی، مانند اسلاف خود، مخفیانه با شبکه زیرزمینی وکالا،[۳۱][۳۲] که مسئولیت امور مالی و مذهبی شیعیان امامیه را بر عهده داشتند، ارتباط داشت.[۳۳] . به واسطهٔ سیاستهای اداری، مالی و نظامیِ متوکل ازجمله ولخرجیِ فراوان، عدم ثباتِ مقاماتِ اداری و تغییر مکانِ پایتخت به سامرا و نیز چرخش مذهبیِ وی به سمت حَنابِله، خلافت تضعیف شد و با قتل وی در ۲۴۷ ه.ق/۸۶۱ م توسط غلامانِ تُرک، زمینهٔ زوالِ قدرتِ عباسیان فراهم شد.[۳۴] با وقوع جنگ داخلی در بغداد و سامرا طی یک دهه پس از مرگ متوکل که به کشتهشدنِ چهار خلیفه انجامید، امپراتوریِ عباسی عملاً تکه تکه شد و سلسلههای نسبتاً مستقلی توسط قدرتهای نظامیِ محلی تحت عنوانِ «امیر» در جای جای سرزمینهای اسلامی ظهور کردند. این سلسلههای جدید مانند صَفّاریان، برخلاف امرای قبلی مانند طاهریان، در پی خودمختاری و مرکزگریزی بودند.[۳۵] .
پشتیبانی معنوی و مادّی شیعیان
امام در این بخش از فعالیتهای خویش، نیازهای فکر و معیشتی پیروان خویش را بر میآورد و معارف حق تشیع را بدانان میآموخت و بنیه دینیشان را توانمند میساخت. [۴۸] . با الهام از تعالیم امام هادی (علیه السلام) بود که برخی علویان، علیه عباسیان میشوریدند و حکومت را به زحمت میانداختند. [۴۹] . امام هادی (علیه السلام) با فداکاری و کوشش پیوسته، اسلام راستین را از گزند تحریف و تصحیف مصون داشت و مشتاقان تعالیم دینی را از آن بهرهمند ساخت و جایگاه والای امامت در آیین اسلام را برای مؤمنان عصر خویش تبیین کرد.
اوضاع سیاسی زمان امام هادی
امام علی النقی الهادی علیه السلام در سال ۲۲۰ ق. در مدینه به امامت رسیدند. آن حضرت ۱۳ سال اول امامت خود را در آن شهر سپری نمود و ضمن بهره رسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان رسیدگی می کردند تا این که متوکل خلیفه وقت که در دشمنی با ائمه اطهار علیهم السلام مشهور بود، به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام در جامعه داشت، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند، زیرا احساس می کرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود، اما متوکل منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. او به طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر می کرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل می شد. متوکل جوّ بسیار خفقان آمیزی را بر جامعه حکمفرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال می کرد. همچنین علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی می داد تا در اشعار خود به ائمه علیهم السلام بی احترامی کنند و اکثر سادات جلیل القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناکترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین علیه السلام بود. اوضاع معیشتی مردم و خصوصا علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصا متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی علیه السلام، بسیار دشوار بود زیرا آنان بیت المال مسلمین را صرف خوشگذرانی هایی می کردند که به گواهی تاریخ، هزینههای مربوط به آنها بی سابقه بوده است.
فعالیتهای امام هادی
امام هادی علیه السلام با این که شدیدا تحت نظر بود، اما از پای ننشست و فعالیت های خود را به شیوه ای مطابق اوضاع زمان خویش به پیش برد. از مهمترین فعالیت های ایشان این بود که به مردم از راه های گوناگون آگاهی داده و منصب امامت و مقام علمی خود را در طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخ های علمی، آشکار کرده و تثبیت کنند. همچنین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس را تبیین می کردند. یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر می فرمودند.
سیرۀ سیاسی امام هادی
دوران آخرین امامان شیعه علیهم السلام همراه با اختناق شدید از سوی خلفای عباسی بود. درعینحال در همین دوران، شیعه در سرتاسر بلاد اسلامی گسترده شده بود. رشد کمی شیعه در این دوران، از فعالیتهای ضد شیعی که از این دوره بر جای مانده و همچنین از اقدامات سیاسی و نظامی حاکمان به منظور جلوگیری از گسترش روزافزون تشیع به خوبی روشن است.
نظام وکالت
میان امام هادی (علیه السلام) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحی دیگر نیز رابطه برقرار بود. سیستمی که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود، مسئلۀ وکالت بود. کسانی که به عنوان وکالت از طرف امام رضا علیه السلام و پس از آن امام جواد و امام هادی (علیهماالسلام) کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند، علاوه بر جمع آوری خمس و ارسال آن برای امام، در معضلات کلامی و فقهی نیز، نقش سازندهای داشته و در جا انداختن امامت امام بعدی، موقعیت محوری در منطقه خود داشتند. گاهی افرادی از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرات قرار میگرفتند. در این شرایط کسان دیگری جایگزین آنها میشدند.[۳۵] . نظام وکالت، نقشی اساسی در تثبیت موقعیت سیاسی و فرهنگی شیعه ایفا میکرد. هدف اصلی این سازمان، جمعآوری خمس، زکات، نذور و هدایا از مناطق مختلف توسط وکلا و تحویل آن به امام، و نیز پاسخگویی امام به سؤالات و مشکلات فقهی و عقیدتی شیعیان و توجیه سیاسی آنان توسط وکیل امام بود. این سازمان کاربرد مؤثری در پیشبرد مقاصد امامان (علیهم السلام) داشت.
از یعقوب بن یزید کاتب،[یادداشت ۵] ابراهیم بن محمّد همدانی،[یادداشت ۶] علی بن جعفر،[یادداشت ۷] حسین بن عبدِرَبِّهْ،[یادداشت ۸] ابوعلی بن راشد[۸۳] اَیّوب بن روح، احمد بن اسحاق رازی،[یادداشت ۹] حسن بن راشد،[۸۴] ابوب بن نوح،[۸۵] عبدُالْعَظیم حَسَنی،[۸۶] عثمان بن سعید عمروی،[۸۷] و محمد بن عثمان[۸۸] میتوان بهعنوان وکلا و اصحاب هادی نام برد.
چگونگی ارتباط وکلا با بامام
وکلای ائمه (علیهمالسلام) بیشتر به وسیلۀ نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمده ای از معارف فقهی و کلامی آن بزرگواران، طی نامه هایی به شیعیانشان میرسید که به نقل از نامهها در مصادر حدیثی آمده و امروزه در دسترس ما قرار گرفته است. علی بن جعفر یکی از وکلای امام هادی (علیه السلام) و از اهالی همینیا از روستاهای بغداد بود. دربارۀ وی گزارشهایی به متوکل رسیده بود که به دنبال آن، او را بازداشت و زندانی کرد. وی پس از گذراندن دورۀ طولانی زندان، به دستور امام هادی (علیه السلام) رهسپار مکه گشت و تا آخر عمر در آنجا ماندگار شد. [۳۶] . خلاصه اینکه امام هادی (علیه السلام) که در سامرا تحت نظر و کنترل شدیدی قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران و نمایندگان را که پدرش امام جواد علیه السلام اجرا کرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وکلایی در مناطق و شهرهای مختلف منصوب کرد و بدین وسیله یک سازمان ارتباطی هدایت شده و هماهنگ به وجود آورد که هدفهای یادشده را تأمین میکرد.
برخورد امام با فرقهها و مکاتب
در حکومت بنی عباس از طرف خلفا به مسائل علمی و فرهنگی تمایل نشان داده می شد. در این زمان بسیاری از کتب سایر ملل به عربی ترجمه شد و همین امر موجب شد افکار مردم و اوضاع علمی جامعه متحول شود. همچنین مکاتب کلامی مانند اشاعره و معتزله رونق گرفته بود و شبهاتی مانند جسمیت خداوند، جبرگرایی مطلق یا اختیار مطلق، حادث یا قدیم بودن قرآن و... مطرح می شد که موضع گیری امام هادی علیه السلام و پاسخ ایشان به چنین شبهاتی، اولا اصالت و حقانیت مواضع شیعه را نشان می داد و ثانیا مسلمین را از گرفتاری در دام چنین شبهاتی حفظ می کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم دوازدهم امام هادی ع
