اعلام کردن جانشینی امام علی علیه السلام در غدیر خم

رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام بازگشت به مدینه، در محلی نزدیک «جحفه» به نام «غدیر خم» توقف نموده، مسلمین را گرد آورده و پس از اداى خطبه اى طولانی، حضرت على علیه السلام را به ولایت و پیشوائى مسلمین منصوب کرد. فرمود: هرکس که من مولای اویم، علی هم مولای اوست. خداوندا! دوستدار علی را دوست بدار و با کسی که با او دشمنی میکند، دشمنی فرما: «من کنت مولاه فعلی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه».[۲] با گماردن امام علی علیه السلام بدین مقام، دین کامل و نعمت تمام شد.[۳]

حدیث غدیر

پیامبر اسلام ۷۰ روز قبل از وفات خود در ۱۸ ذی‌الحجه سال ۱۰ قمری در راه بازگشت از سفر حجةالوداع و در مکانی به نام «غدیر خم» خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه غدیر معروف است. در ضمن آن خطبه، پیامبر حضرت علی علیه السلام را به جانشینی خود معرفی کرد. یکی از عباراتی که پیامبر به این منظور بیان داشت این جمله است: «مَن کنتُ مولاه فهذا علیٌ مولاه: هر کس من مولای او هستم این علی هم مولای اوست ». این جمله را پیامبر در حالی بیان می داشت که دست امیرالمومنین علیه السلام را گرفته و بالا برده بود. این حدیث از مستندات شیعه برای اثبات خلافت بلافصل امام علی (علیه السلام) پس از رسول خدا می باشد؛ هرچند، بیشتر علمای اهل سنت معتقدند که کلمه «ولی» در این حدیث به معنای صاحب اختیار و اولی در تصرف نیست؛ بلکه به معنای دوست یا ناصر است.

نزول آیه تبلیغ

مسلمانان حج‌گزار ۱۸ ذی‌الحجه به غدیر خم رسیدند و پیش از جدایی اهالی شام، مصر و عراق از جمعیت، جبرئیل آیه تبلیغ را بر پیامبر ص نازل کرد و از جانب خداوند، به رسول خدا(ص) امر نمود تا علی(ع) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود، به مردم معرفی کند.[۴]

پس از نزول این آیه، پیامبر(ص) دستور توقف کاروان را صادر نمود و گفت آنانی که پیشاپیش حرکت می‌کنند، به محل غدیر بازگردند و کسانی که عقب مانده‌اند، به کاروان در غدیر خم، ملحق شوند.[۵]

واقعه غدیر خم

پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در سال دهم هجرت، برای انجام دادن مناسک حج رهسپار مکه شد و چون از پیش به مسلمانان نقاط مختلف اعلام شده بود که در این سفر همراهی کنند، گروه بسیاری آمدند که تعداد آنان را از نود تا یکصد و بیست هزار نقل کرده‌اند.
به هر روی آن حضرت پس از انجام اعمال حج ، در راه بازگشت به مدینه، روز پنج‌شنبه، هجدهم ذی‌حجة به نزدیکی سرزمین غدیر خم رسیدند، در این سرزمین راه‌ها از هم جدا می‌شد، راهی از طرف شمال به‌سوی مدینه ، راهی از شرق به‌سوی عراق، راهی از غرب به‌سوی مصر و راهی از جنوب به‌سوی یمن . بنابراین در چنین مکانی باید حیاتی‌ترین وظیفه رسالت و ضمانت بقای اسلام، به‌طور رسمی ابلاغ شود؛ لذا از سوی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ دستور توقف همراهان صادر شد، آنان که جلوتر رفته بودند، بازگشتند و آن دسته که پشت سر بودند، رسیدند و همگی در غدیر خم گرد آمدند، با مقدماتی که انجام شد؛ پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ سخنانی ایراد فرمود و در ادامه چنین گفت: اکنون بنگرید که با این دو چیز گران‌قدر و گران‌سنگ که در میان شما به یادگار می‌گذارم چه خواهید کرد؟!
...
اول ثقل اکبر، یعنی کتاب خدا قرآن است که یک سوی آن به دست پروردگار و سوی دیگرش در دست شماست. دست از دامن آن برندارید تا گمراه نشوید و دوم، عترت من است و خدا به من خبر داده است که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند، تا در بهشت به من بپیوندند... ناگهان دیدند پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به پیرامون خود نگریست، وقتی که چشمش به علی افتاد او را فراخواند، دستش را گرفت و بلند کرد، آنچنان که همه مردم او را دیدند و شناختند... آنگاه فرمود: « من کنت مولاه فعلی مولاه » هر کس من بر او ولایت دارم، علی نیز بر او ولایت و حکومت دارد، (این جمله را سه بار تکرار کرد)... تا اینکه فرمودالا فلیبلغ الشاهد الغائب » ای مردم توجه کنید، حاضران به غایبان این پیام را برسانند، سخنان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به پایان رسید و ابلاغ ولایت علی ـ علیه‌السلام ـ انجام شد و هنوز مردم متفرق نشده بودند که جبرئیل نازل شد و آیه سوم از سوره مائده را بر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ خواند: «امروز آیین شما را کامل و نعمت را بر شما تمام کردم و خشنود گشتم که چنین اسلام کاملی آیین شما باشد» « الیوم اکملت لکم دینکم و ... »[۷] [۸] . رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ با نزول این آیه زبان به تکبیر گشود و خدا را بر اکمال دین و اتمام نعمت و رضایت به رسالت محمد و ولایت و امامت علی ـ علیه‌السلام ـ سپاس گفت. بنابراین ارتباط آیه ۶۷ سوره مائده یَأَیهَّا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِین‌. [۹] . با آیه ۳ همان سوره الْیَوْمَ یَئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلَا تخشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتیِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا. [۱۰] . با این جریان مهم تاریخ اسلام که به‌صورت کوتاه و فشره آوردیم، روشن شد.

محل غدیر خم

«غدیر» در لغت به معانی «نهر»[۴] و «آب جمع شده از باران»[۵] آمده است. و غدیر خُم، نام مکانی است در سه مایلی جُحفه که به صورت گودال بزرگی بوده است.[۶] . جحفه، روستایی بزرگ واقع در سه منزلی از طرف مکه به سوی مدینه و میقات اهل شام است، اسم اصلی آن مهیعه بوده و چون یکبار سیل آن را در پیش از اسلام - زمانی که بنی عبیل در آنجا ساکن بودند - به کلی از بین برده، «جحفه» (محلی که سیل آن را برده) نامیده شده است.[۷] در جحفه راه مدینه، مصر و عراق از هم جدا می شده است.[۸] . در حال حاضر بقایای یک بنای قدیمی به صورت دژ در آن قرار دارد و به قصر علیا یا قصر عزور مشهور است. و فاصله آن از محل میقات جحفه در زمان ما ۴ الی ۵ کیلومتر است.[۹] به نظر سید محمدباقر نجفی نویسنده مقاله "موقعیت جغرافیایى غدیر خم" غدیر خم در کنار قصر علیا قرار دارد.[۱۰] اما مطابق با تحقیق علامه شیخ عبدالهادی فضل، محل غدیر در فاصله حدود ۸ کیلومتری میقات جحفه قرار دارد. در نقشه ای که در مقاله ایشان ارائه شده محل مسجد غدیر و چشمه غدیر مشخص شده است. [۱۱] (تصویر

https://wiki.ahlolbait.com/images/thumb/0/02/%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87_%D9%85%D9%88%D9%82%D8%B9_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%AE%D9%85_-_%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84%DB%8C.jpg/577px-%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87_%D9%85%D9%88%D9%82%D8%B9_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%AE%D9%85_-_%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%B6%D9%84%DB%8C.jpg

اطلس تاریخ شیعه نیز نقشه ای ماهواره ای مشابهی با استناد به تحقیق میدانی عاتق بن غیث بلادی نویسنده کتاب "طریق الهجره" ارائه داده است که تقریبا با نقشه دکتر فضلی یکی است. (تصویر

https://wiki.ahlolbait.com/images/thumb/8/82/%D9%85%D8%AD%D9%84_%D8%A2%D8%A8%DA%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1.jpg/605px-%D9%85%D8%AD%D9%84_%D8%A2%D8%A8%DA%AF%DB%8C%D8%B1_%D8%BA%D8%AF%DB%8C%D8%B1.jpg

شرح واقعه غدیر خم

مقدمات، حواشی و چگونگی واقعه غدیر خم نشان می‌دهد که این واقعه یک رویداد خاص در تاریخ اسلام است. و نمی تواند صرفا یک توصیه عمومی به دوستی با امام علی علیه السلام باشد. مراحل این واقعه به شرح زیر است:

اعلان رسمی برای حضور در غدیر در مکه

با این که انتظار می رفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج، حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند. صبح آن روز که پیامبر اکرم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه آن حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.

اجتماع جمعیت مسلمانان در محل غدیر خم

همین که به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده - رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند: أَیها الناس أَجیبوا داعی اللَّه أَنا رسول اللَّه: ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم. و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنان که پیش رفته اند بازگردند و آنان که پشت سر هستند توقف کنند». تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا بود نرود و آن موضع خالی بماند. پس از این دستور همه مرکب ها متوقف شدند، و کسانی که پیش تر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند. شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیر پای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند. از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله، سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهن سال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگ های ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود. سپس در زیر سایبان، سنگ ها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکب ها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آن را طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند. البته ربیعة بن امیة بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.

حاضران

درباره تعداد افراد حاضر در غدیر خم اختلاف‌نظر است. تعداد حاضران را ده هزار نفر،[۹] دوازده هزار نفر،[۱۰] هفده هزار نفر،[۱۱] هفتاد هزار نفر[۱۲] و ۱۲۰هزار نفر[۱۳] گفته‌اند. برخی با توجه به گنجایش جمیعت در فضای غدیر خم، جمعیت مدینه در سال دهم هجری، در نظر گرفتن جمعیت حاضر در مکه در حجة الوداع، گزارش مبنی بر حضور ده هزار نفر در غدیر خم را مستندتر دانسته‌اند.[۱۴] . عمر بن خطاب،[۱۵] عثمان بن عفان،[۱۶] عایشه بنت ابوبکر،[۱۷] سلمان فارسی،[۱۸] ابوذر غفاری،[۱۹] زبیر بن عوام،[۲۰] جابر بن عبدالله انصاری،[۲۱] عباس بن عبدالمطلب،[۲۲] ابوهریره[۲۳] از صحابه‌‌ای بودند که در واقعه غدیر حاضر بوده و آن را بدون واسطه نقل کرده‌اند. واقعه غدیر در منابع شیعه و سنی نقل شده است. برخی از فرازهای خطبه غدیر مانند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» متواتر است.[۲۴]

پیامبر و امیرالمؤمنین علیهماالسلام بر فراز منبر

انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند. بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و آله بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمومنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمؤمنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند. سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.

ایراد خطبه

خطبه غدیر

پیامبر(ص) پس از ادای نماز ظهر، خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه غدیر مشهور شد و در ضمن آن فرمود: حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری می‌خواهیم و به او ایمان داریم و از شر نفس‌هایمان و زشتی‌های کردارمان، به او پناه می‌بریم... خداوند لطیف و خبیر مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده می‌شوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود... من پیش از شما در کنار حوض (حوض کوثر) حاضر می‌گردم و شما در کنار آن بر من وارد می‌گردید، پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین رفتار می‌کنید؛ ثقل اکبر کتاب خداست... و ثقل دیگر، عترت من است...» سپس رسول خدا(ص)، دست علی(ع) را بلند نمود تا مردم او را ببینند و فرمود: «ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت {سرپرستی}شما سزاوار‌تر نیستم؟ مردم پاسخ دادند: آری،‌ ای رسول خدا. حضرت فرمود: خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین‌ام و من به خود شما، به ولایت {سرپرستی}شما سزاوار ترم. پس هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست.» رسول خدا ص سه بار این جمله (مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ) را تکرار کرد و فرمود: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری می‌نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد.»(اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ) سپس خطاب به مردم فرمود: «حاضران این پیام را به غایبان برسانند[۶]

دو اقدام پیامبر بر فراز منبر

در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود: ۱- علی علیه السلام بر فراز دست پیامبر اکرم ، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آن که تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند: باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم. بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آن که دست های هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند: هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست. ۲- بیعت با قلب ها و زبان هاا ، اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است. پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شرح واقعه غدیر

تاريخ : پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ | 13:11 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |