زندگی در دوران سرکوب شیعیان

دوران زندگی عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. او نیز همچون پدرانش سال‌ها تحت تعقیب بود. او گرچه زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا می‌زیست اما روش تقیه می‌کرد و عقیده خود را پنهان می‌داشت، ولی با این حال مورد غضب متوکل و معتز بود.[۲۰]

مهاجرت به ری

جزئیات مسائل مربوط به علل مهاجرت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به شهر ری، مشخص نیست؛ لیکن می‌توان گفت که سابقه مبارزاتی خاندان آن بزرگوار از یک‌سو، و شخصیت علمی و جهادی و ارتباط بسیار نزدیک حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) با اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از سوی دیگر، موجب شدند که ایشان در سال‌های پایانی زندگی، تحت تعقیب حکومت وقت، قرار گیرد. از این‌رو، برای ادامه فعالیت‌ها و چه‌بسا با اشاره امام هادی (علیه‌السلام)، زندگی مخفی را انتخاب کرد، و با لباس پیک و به صورت مسافری ناشناس، وطن اصلی خود را ترک کرد و شهرهای مختلفی را پشت سر گذاشت تا آن‌که در شهر ری در مکانی به نام «سربان» [۵۷]

رحل اقامت افکند و در خانه یکی از پیروان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) در محلّه‌ای (که «سکّة الموالی» نامیده می شد) سکونت یافت. روزها روزه بود و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت و گاه به‌صورت مخفیانه از خانه‌ای که در آن ساکن بود، خارج می‌شد و به زیارت قبری که هم‌اکنون در مقابل مزار او قرار دارد، می‌رفت و می‌فرمود: این، قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر (علیه‌السلام) است.
معلوم نیست که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) چند سال در شهر ری سکونت داشته است. مسلّم، این است که ایشان به‌قدری در این شهر بوده که بیشتر شیعیان ری، به‌تدریج با ایشان آشنا شده بودند (این‌ مطلب در گزارش نجاشی و صاحب بن عبّاد آمده است)، و با در نظر گرفتن این‌که ایشان به شدت تحت تعقیب بوده و ارتباط تک تک مردم با او چه‌بسا مدت‌ها طول می‌کشید، می‌توان گفت: احتمالاً ایشان چند سال از سال‌های پایانی عمر خود را در ری گذرانده است. همچنین رفت و آمد بیشتر با وی، حاکی از فعّالیت‌های فرهنگی و سیاسی اوست.

هجرت به ری

بنابر گزارش‌های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(ع) از سامرا به ری -که از پایگاه‌های مهم عباسیان بود- هجرت کرد. برخی هم نقل کرده‌اند به قصد زیارت قبر امام رضا(ع) به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آن‌جا مخفی شد.[۲۱]

نجاشی به نقل از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل کرده است که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه یکی از شیعیان در محله «سِکة المَوالی» (کوچه و محله دوستان اهل‌بیت) ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می‌پرداخت، روز را روزه می‌گرفت و شب را به عبادت می‌گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می‌آمد و به زیارت قبری می‌رفت که آن را قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر(ع) می‌دانست. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری می‌رسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند.[۲۲]

همسر و فرزندان

علمای انساب و نویسندگان، زوجه و همسر محترمه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را به نام «خدیجه بنت قاسم بن حسن الامیر»[۵۸]

(جناب آقای اردستانی در کتاب خود، خدیجه را دختر حسن بن حسن نوشته است که یقیناً غلط می‌باشد، زیرا هیچ‌یک از مورخان و علمای انساب برای حسن فرزندی به نام حسن ثبت ننموده‌اند و اگر هم منظور ایشان حسن فرزند امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) بوده، وی دختری به نام خدیجه نداشته است) [۵۹] [۶۰] [۶۱] [۶۲]

که دختر عموی پدر آن حضرت بود، را ثبت نموده‌اند، و در حالات قاسم نوشته‌اند که وی به زهد و ترک دنیا معروف بوده و از طرف پدر و مادر به حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) برمی‌گرد، زیرا که مادرش‌ ام سلمه دختر حسین بن اثرم بن حسن بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السّلام) می‌باشد.[۶۳] [۶۴]

در رابطه با فرزندان حضرت عبدالعظیم بین مورخین اختلاف‌نظر وجود دارد. لذا ما به‌ جهت جمع این اقوال می‌گوییم:

اولاً: به‌طور یقین برای حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) فرزندی به نام محمد بوده، که به‌جهت فرزند نداشتن محمد، عده‌ای از علمای انساب من‌جمله صاحب کتاب تهذیب الانساب، خود عبدالعظیم (علیه‌السلام) را بدون فرزند تصور می‌نماید که می‌توان چنین توجیه نمود که چون تنها فرزند حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، محمد بود و او فرزند نداشت، لذا علمای انساب، خود عبدالعظیم (علیه‌السلام) را بدون فرزند تصور نموده‌اند.

ثانیاً: همان‌طوری که بیان گردید، عده‌ای از مورخان و علمای انساب، نسبت به نام و نسب همسر محترمه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) اختلاف کرده و برخی زوجه حضرت عبدالعظیم را خدیجه بنت قاسم بن حسن بن زید[۶۵] [۶۶] [۶۷]

و برخی دیگر فاطمه بنت عقبة بن قیس الحمیری[۶۸]

می‌دانند.

باید گفت که خدیجه دختر قاسم بن حسن بن زید به‌اتفاق جمیع علمای انساب و مورخان زوجه جناب حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) بوده و مؤلف کتاب انساب مجدی به آن تصریح کرده، و هیچ جای تردید نیست، اما مؤلف کتاب «منتقلة الطالبیه» هم، در کتابش برای آن حضرت زوجه‌ای به نام فاطمه دختر عقبه ذکر کرده که احتمال داده می‌شود، هر دوی این بانوان محترمه، منکوحه جناب عبدالعظیم (علیه‌السلام) بوده باشند.

اما در این‌که کدام یک از فرزندان، (محمد، خدیجه، رقیه، ‌ام سلمه، قاسم، احمد، صفیه و فاطمه) متعلق به این بانوان باشد، اختلاف است. اما چون اکثر علما در این‌که «محمد» و «ام سلمه» از «خدیجه بنت قاسم» هستند اتفاق دارند، می‌توان برای آن بانو، این دو فرزند را قائل شد.

ابن طباطبا در «منقلة الطالبیه»، خدیجه، رقیه و احمد را که اتفاق نظر در آن است، برای فاطمه دختر عقبة بن قیس محسوب نمود. و باید یادآور شد که چون قاسم و صفیه را هیچ‌کدام از قدمای علمای انساب در تعداد فرزندان حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برنشمرده‌اند، لذا این احتمال می‌رود که برادر زادگان آن حضرت را به او نسبت داده باشند.

ویژگی‌های اخلاقی

عبادت و سخاوت از ویژگی‌های حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) است. در کتاب زندگانی حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام)، تالیف آقای شیخ محمد شریف رازی، بعد از مبحث روش آن حضرت در مدینه و عراق قبل از مهاجرتش به ایران، که همراه با تقیه و اختفا بوده است، می‌نویسد: [۶۹]

«در عبادت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) رسیده است که در مدت عمر شریفش بیشتر روزها، بلکه غالب ایام را روزه و شب‌ها را به‌عبادت و ستایش خداوند متعال می‌گذرانید». این‌مطلب را صاحب بن عباد بیان نموده که مرحوم میرزا حسین نوری در آخر کتاب مستدرک الوسائل[۷۰]

خود چنین آورده:

«حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) از حکومت زمان خود در هراس و مورد تهدید بود، و به‌همین دلیل وطن خود را ترک کرد و به‌طور ناشناس از این شهر به آن شهر می‌گریخت، تا این‌که وارد «شهر ری» شد و در محله «ساربانان»، خانه یکی از شیعیان، در «کوی بردگان» ساکن گردید و به عبادت و راز و نیاز با قاضی الحاجات و پروردگار خود مشغول شد. وی روزها را در «سرداب» خانه به سر می‌برد و روزه می‌گرفت و شب‌ها را به نماز و مناجات می‌پرداخت».

از این‌رو علامه نسابه سید جعفر اعرجی نجفی حسینی متوفای ۱۳۳۲ ه ق می‌نویسد؛ «اما عبدالعظیم بن عبدالله بن علی، فهو السید الجلیل الزاهد العابد التقی النقی، سنی الفضائل و المناقب».[۷۱]

عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) سیدی جلیل، پرهیزگار، عابدی متقی و پاک که دارای فضایل و مناقب بی‌شماری است.

اما در بذل و بخشش وجود و سخاوت ایشان وارد شده است که تنها کسی که اقتدا و تبعیت از جد بزرگوار خود امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نمود، او بوده است یعنی همان‌طوی که حضرت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)، سخی‌ترین مردم در زمان خود بود، به‌گونه‌ای که چند مرتبه تمام اموال خویش را میان فقرا و بی‌نوایان تقسیم نموده و چیزی را برای خود نگه نداشت، همین‌طور فرزند ارجمند و نواده بزرگش حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) چندین مرتبه اموال خود را میان فقرا و ضعفا تقسیم نمود و بیچارگان را مدد و یاری کرد که البته باید گفت «الولد سر ابیه» کلامی‌ است صادق: حضرت عبدالعظیم به تمام معنا فرزند آن پدر است.

زیارت

درباره زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام) جای شک و تردید نیست که از سوی امام معصوم (علیه‌السلام) برای اصل زیارت وی توصیه شده است، لذا از وظایف اخلاقی و دینی ما محسوب می‌شود که به زیارت آن بزرگوار بشتابیم و از فیض زیارت وی بیش از پیش بهره‌مند گردیم.

در بیانی «مرحوم محدث قمی‌ (رحمةالله‌علیه)» از امام معصوم روایت می‌کند، پاداش زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) را بهشت معین فرموده است.[۷۲] [۷۳]

سید محمدباقر میرداماد استرآبادی (رحمة‌الله‌علیه) در الرواشح السماویه فرمود احادیث بسیاری در فضیلت و زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) روایت شده است که هر که زیارت کند قبر او را، بهشت بر او واجب می‌شود».[۷۴] [۷۵]

مهم‌ترین نشانه عظمت معنوی و مقامات باطنی آستانه حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برابری فضیلت زیارت مزار آن بزرگوار، با فضیلت زیارت سیّدالشهداء است. شیخ المحدّثین، صدوق، از محمد بن یحیی عطّار (که یکی از اهالی ری است) این‌گونه نقل کرده که: خدمت امام هادی (علیه‌السلام) رسیدم. ایشان فرمود: «کجا بودی؟» گفتم: حسین بن علی (علیه‌السلام) را زیارت کردم. امام هادی (علیه‌السلام) فرمود: أما إنّک لَوزُرتَ قَبرَ عَبدِالعَظیمِ عِندَکُم کُنتَ کَمَن زارَ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ (علیه‌السلام).[۷۶] [۷۷] [۷۸] [۷۹]

بدان که اگر قبر عبدالعظیم را در شهر خودتان زیارت کنی، مانند کسی هستی که حسین بن علی (علیه‌السلام) را زیارت کرده باشد.

در احادیث اهل‌بیت (عليهم‌السلام)، فضایل، آثار و برکات فراوانی برای زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بیان شده است، مانند: آمرزیده شدن گناهان، دعای فرشتگان، دعای اهل‌بیت (عليهم‌السلام) طولانی شدن عمر، افزوده شدن روزی، زدوده شدن اندوه، شادی دل، تبدیل شدن بدی‌ها به خوبی‌ها، تبدیل شدن شقاوت به سعادت، و برخورداری از حق شفاعت. همچنین در شماری از احادیث، فضیلت زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بیشتر از حج و حتی طبق برخی از احادیث، ثواب آن، بیش از هزار حج و هزار عمره است.[۸۰] [۸۱]

مسئله این است که بر اساس حدیث یاد شده، آیا زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) به‌طور مطلق می‌تواند جایگزین زیارت امام حسین (علیه‌السلام) شود و یا در شرایط خاصی، از چنین فضلیتی برخوردار است؟ در یک جمله، آیا برابری زیارت عبدالعظیم (علیه‌السلام) و زیارت امام حسین (علیه‌السلام) مطلق است و یا مقید؟

بی تردید، مقصود امام هادی (علیه‌السلام) در حدیث یاد شده، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) مبالغه نماید. بنابراین، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد، می توان گفت: برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم (علیه‌السلام) و امام حسین (علیه‌السلام) مقیّد است به فضای سیاسی ویژه‌ای که پیروان اهل‌بیت (عليهم‌السلام) در آن مقطع تاریخی در آن زندگی می‌کردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیع در دوران زمامداری افرادی مانند: متوکّل، مُعتّز و معتمد عباسی، سخت‌ترین دوران‌های تاریخیِ خود را سپری می‌کرد. در چنین شرایطی، امام هادی (علیه‌السلام) به‌منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومت‌های وقت، شیعیان را تهدید می‌کرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین (علیه‌السلام) برابر دانسته است.

به تعبیری روشن‌تر، زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) برای کسانی که آمادگی خطرپذیری برای زیارت امام حسین (علیه‌السلام) را داشته باشند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) شعبه‌ای از حرم سیدالشهدا (علیه‌السلام) است. و این خود، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل‌بیت (عليهم‌السلام) است.

عبدالعظیم در نظر عالمان

«صاحب ابن عباد» در وصف علم عبدالعظیم علیه السلام گفته است: «روایت کرده ابوتراب رویانی که گفت شنیدم از ابوحماد رازی که می‌ گفت وارد شدم بر امام علی النقی علیه السلام در «سُرّ مَن رای»، پس سوال کردم از آن حضرت جمله‌ای از مسائل حلال و حرام خود و جواب فرمود مسائل مرا؛ سپس حضرت فرمود ای حماد هرگاه مشکل شد بر تو چیزی از امور دینت پس سوال کن آن را از عبدالعظیم ابن عبدالله حسنی و سلام مرا به او برسان. همچنین امام هادی علیه السلام فرمود: «اگر زیارت می‌کردی قبر عبدالعظیم حسنی را که نزد شماست، هر آینه مثل کسی بودی که امام حسین علیه السلام را زیارت کرده باشد».

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین در ضمن حدیث «عرض دین» آورده است: وقتی که حضرت عبدالعظیم (علیه‌السلام) خدمت امام‌ هادی (علیه‌السلام) مشرف شد و عقاید خود را اظهار نمود، امام فرمود: انت ولیُنا حقاً؛ تو به حقیقت از دوستان و یاران ما هستی.[۹]

شیخ طوسی نیز در رجال خود حضرت عبدالعظیم را از اصحاب امام هادی علیه السلام ذکر کرده و در پایان نام او را به «رضی الله عنه» یاد نموده که رضی الله عنه نزد اصحاب حدیث با اهمیت است.

علامه حلی در خلاصة الاقوال، حضرت عبدالعظیم را عالمی پرهیزکار معرفی کرده و جزء «ثقات» و «ممدوحین» ذکر کرده است.

علامه مجلسی در «هدیة الزائرین» از جمله مزارات معلوم و مشهور را، مرقد منور حضرت عبدالعظیم علیه السلام در مقابل شجره ری ذکر می‌‌کند.

میرداماد در راشحه خامسه از «الرواشح السماویه» گفته است: واضح است که طریق عبدالعظیم حسنی، «حسن» شمرده شود، زیرا که اهل حدیث و علمای رجال وی را مدح و تمجید نموده‌اند... مگر حضرت هادی علیه السلام به او نفرمود، تو به حق از دوستان ما هستی؛ این فرمایش امام علیه السلام جامع‌ترین تعریف درباره حضرت عبدالعظیم با در نظر گرفتن شرافت، نسب و عظمت خانوادگی اوست.

میرزا حسین نوری در مستدرک الوسائل، معروفیت وی را به امانت و راستگویی و درستکاری و اهل زهد و عبادت بودن تأکید می‌‌نماید و از قول امام هادی علیه السلام پاداش زیارت او را بهشت می‌‌داند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: امـــــــام زادگـــــان

تاريخ : دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ | 19:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |