در مورد محل دفن حضرت زینب(س) سه دیدگاه مطرح است:
شام: مشهور این است که قبر حضرت زینب(س) در شام است.[۸۶] این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب(س)، این منطقه «شهرک السیدة زینب» نام گرفته است.[۸۷]
مصر: برخی از مورخان قبر زینب(س) را در مصر دانستهاند.[۸۸] این مکان که به مقام حضرت زینب یا مسجد السیدة زینب مشهور است، در منطقه سیدة زینب قاهره قرار دارد.[۸۹] سید محمدکاظم قزوینی در کتاب زینب الکبری من المهد الی اللحد، این قول را قویترین احتمال شمرده است.[۹۰]
مدینه: سید محسن امین، قبرستان بقیع در مدینه را محل دفن حضرت زینب(س) دانسته است.[۹۱]
محمدجواد مغنیه در کتاب الحسین و بطلة کربلا با رد قول سوم گفته است که از آنجا که علمای مورد اعتماد مانند کلینی، شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی محل دفن حضرت زینب را بیان نکردهاند، از این جهت نمیتوان هیچ یک از اقوال سهگانه بر دیگری ترجیح داد. شهرت شام و مصر نیز با هم تعارض میکنند و از این جهت نیز هیچ یک بر دیگری ترجیح ندارند. بنابراین نمیتوان با اطمینان محل دفن او را مشخص و بیان کرد؛ اما بدون تردید زیارت زیارتگاه موجود در شام و مصر به جهت تعظیم اهلبیت پسندیده است.[۹۲] در کتاب مقتل جامع سیدالشهداء نیز هر سه دیدگاه نقد شده و هیچ یک بر دیگری ترجیح داده نشده است. از جمله نقدها به هر سه دیدگاه این است که با اینکه حضرت زینب از شخصیتهای بزرگ و مهم اسلام به شمار میرفت، اما در کتابهای معتبر قدیمی نامی از محل دفن حضرت زینب در شام، مصر و مدینه به میان نیامده است. بنابراین هیچ یک از این سه محل را نمیتوان با اطمینان محل دفن حضرت زینب(س) به شمار آورد.[۹۳]
درباره مزار مشهور در دمشق نیز گفته شده که نام صاحب این مزار تا قرن هشتم قمری، امکلثوم ضبط شده است؛ ولی پس از آن تاریخ به تدریج آن مزار را به زینب کبری نسبت دادهاند.[۹۴]
از سال ۱۳۹۱ش تا ۱۳۹۴ش و در پی حملات گروههای تروریستی همچون داعش به سوریه، اقداماتی برای تخریب حرم حضرت زینب(س) صورت گرفت که به آسیبدیدگی بخشی از حرم، از جمله گنبد و همچنین شهادت برخی از ساکنان و زائران حرم منجر شد.[۹۵]
در اینجا سؤالی وجود دارد که ممکن است به ذهن هر خوانندهای خطور کند و آن، این پرسش است که سفر دوم بانو زینب (علیهاالسّلام) از مدینه به شام، چگونه و به چه علت بوده است؟ این پرسش در مورد اصل موضوع وجود بارگاه زینب کبری (سلاماللهعلیها) در شام بیتاثیر است، چرا که حقیقت و چگونگی دفن مدفونین در بسیاری از مزارهای معروف، بر ما پوشیده است و جز کتابهای سیره و شهرت، دلیل دیگری برای اثبات آن نداریم. ولی اصل این موضوع که مرقد حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) در شام است از قرائن و شواهد بسیاری برخوردار بوده و قریب به یقین است. بنابراین اگر هیچ دلیل و قرینهای هم برای علت سفر دوم ایشان به شام پیدا نکنیم، در اصل موضوع وجود بارگاه زینب کبری (سلاماللهعلیها) در شام تاثیری نخواهد گذاشت.
همانند مزار فضه، خادم فاطمه (علیهاالسّلام) در دمشق که هیچ اختلاف نظری در مورد آن وجود ندارد و همه نویسندگان مزارات، آن را ذکر کردهاند، اما علت دفن ایشان در آنجا و زمان وفات ایشان را مشخص نکردهاند. مزار حر ریاحی نیز چنین وضعیتی داشته است. مشهور است که این مزار در یک فرسخی کربلا قرار داشته و فقیهان، آن را زیارت میکردهاند.
همه گروههای چهارگانهای که به وجود مزار زینب کبری (علیهاالسّلام) دختر علی (علیهالسّلام) در روستای راویه معتقد هستند، درباره علت آمدن آن حضرت به این مکان، سند تاریخی ارائه نکردهاند.
ما اعتراف میکنیم که تاریخ، با وجود وسعتش در نقل داستانهای خرافی و برخی افسانههای گوناگون، بسیاری از جزئیات موضوعات مهمی را که مطلوب و مورد نیاز یک پژوهشگر و محقق است، به صورت مبهم رها کرده است. این امر عجیب نیست؛ چرا که تاریخ در بیشتر اوقات، اسیر دستهای گنهکار، قلمهای مزدور و حکومتهای ظالم بوده است. باعث تعجب است که میبینیم درباره زندگی بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام)، تا قرن نهم هجری، هیچ کتاب مستقلی نوشته نشده است یا اگر تالیف شده است، جایش در فهرستها خالی است. اولین کتاب مستقلی که ما در اینباره سراغ داریم، کتاب حافظ عبدالرحمن سخاوی (م ۹۰۲ ه.ق) و بعد از آن کتاب ابن طولون دمشقی (م ۹۵۲ ه.ق) است؛ اما سخاوی به بحث درباره محل دفن ایشان نپرداخته است. حافظ ابن طولون دمشقی، مرقد ایشان در روستای راویه شام را تایید کرده و گفته است که ایشان در واقعه حره به آنجا آمد، اما بیشتر از این، چیزی نگفته است. اگرچه روایتهایی هم وجود دارد که دهان به دهان نقل شده، که در مدینه، قحطی و گرانی رخ داد. از اینرو عبدالله بن جعفر، به مزرعهاش در مکان مذکور (بیرون دمشق) سفر کرد. در آنجا، زینب (علیهاالسّلام) مریض شد و درگذشت و در روستای راویه به خاک سپرده شد.
در کتاب «ناسخ التواریخ» و برخی منابع معاصر دیگر روایاتی آمده، که میگوید: «امکلثوم چهار ماه پس از ورود اهل بیت (علیهالسّلام) به مدینه از دنیا رفت...» [۲۷]
در مجموع، بنابراین روایت و اخبار مشابه آن، حضرت زینب (سلاماللهعلیها) تا پایان عمر در مدینه ماند و سرانجام در همان شهر درگذشت.[۲۸]
همچنین روایاتی وجود دارد که ایشان پس از سفر شام و ورود به مدینه، از هر فرصتی برای افشای چهره پلید دشمنان اهل بیت (علیهالسّلام) بهره میبرد و زمینه قیام مردم بر ضد حکومت اموی را فراهم مینمود.
گزارش تلاشها و فعالیتهای انقلابی حضرت زینب (سلاماللهعلیها) به گوش یزید بن معاویه رسید و او تصمیم گرفت تا دوباره حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را به شام تبعید کند. اما اینبار اهل مدینه، بهویژه بنیهاشم به حمایت از آن حضرت برخواستند و یزید نتوانست او را از مدینه خارج کند. بنابراین فرض، میتوان گفت که آن حضرت تا پایان عمر در مدینه ماند و در همانجا از دنیا رفت. [۲۹]
محمد راجی کناس نیز ضمن تایید این نظر مینویسد: «والصحیح انها دفنت فی المدینه، حیث ترقد امهات المؤمنین فی البقیع»[۳۰]
نویسنده «ناسخ التواریخ» نیز پس از نقل آرای گوناگون مینویسد: «آنچه صحیح مینماید این است که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) پس از بازگشت به مدینه طیبه، وفات کرده و در مدینه مدفون است.» [۳۱]
تنها از دو تن از مورخان نقل شده است که حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در مصر دفن شده است. یکی از آنها ابن عساکر است و دیگری ابن طولون. جالب اینکه هر دو نفر، اگر در جایی، جانب دیدگاه مصر را گرفتهاند، در جای دیگر، جانب شام را اختیار کردهاند. مثلاً ابنعساکر در تاریخ خود، در جلد مربوط به زنان، زندگینامه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) را آورده، ولی در مورد تاریخ و محل فوت و دفنش چیزی نگفته است.
سخن ابن طولون نیز مدعا را ثابت نمیکند، زیرا قاضی نورالدین عدوی شامی (متوفای ۱۰۳۵ق) در کتاب «زیارات» نقل کرده که ابن طولون در کتاب «سیرة السیدة زینب» آورده که مدفن عقیله زینب در قریه «راویه» در «غوطه» دمشق است.
بسیاری از مورخان و عالمان با توجه به دلایل فراوانی که دارند، معتقدند مرقد مطهر زینب کبری (سلاماللهعلیها) دختر علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) در سمت جنوب شرقی دمشق، پایتخت کشور سوریه و در هفت کیلومتری آن، در روستای «راویه» و در منطقه «غوطه» دمشق واقع شده و پیوسته کعبه پیروان، مکان حاجتروا شدن پیشگامان و مقصود دلهای مؤمنانی است که از تمام سرزمینهای اسلامی به آنجا روی میآورند. این مزار، در قرن دوم هجری، زیارت میشده است. بانو نفیسه، همسر اسحاق مؤتمن، فرزند امام جعفر صادق (علیهالسّلام)، آنرا زیارت کرده است.
این مزار، پیوسته محل اجابت دعا بوده و کرامات بسیاری از آن ظاهر شده است که بر سر زبانها جاری شده، و سینهبهسینه، نقل گردیده است.
دانشمندان بسیاری از شیعه و سنی تصریح کردهاند، کسی که در روستای راویه دفن است، زینب کبری، دختر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است و مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) و دو برادرش، حسن و حسین (علیهالسّلام)، و همسرش، عبدالله بن جعفر است. وی دارای چهار فرزند از عبدالله بن جعفر به نامهای علی، عون، عباس و امکلثوم است.
ابوبکر موصلی که در قرن هشتم هجری میزیسته، در کتابش به نام «فتوح الرحمن» گفته است: «خانم زینب کبری (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیهالسّلام) و خواهر حسن، حسین و محسن که در کودکی وفات یافت، همه از زهرا (علیهاالسّلام) هستند. وی بعد از مصیبت برادرش وفات یافت و در روستایی از اطراف دمشق که به آن راویه میگویند، دفن گردید. من با گروهی از دوستانم قبر ایشان را زیارت کردیم.[۲۲۰] [۲۲۱]
دکتر عائشه عبدالرحمن بنت الشاطی میگوید: «امکلثوم، همان طوریکه در روایات آمده است، نزد عبدالله بن جعفر، در غوطه دمشق، بعد از مصیبت برادرش حسین (علیهالسّلام) وفات یافت.»
در این گروه، بزرگانی از اهل فن، علم و تحقیق، از علمای شیعه و سنی هستند،[۲۲۲] که اسامی برخی از آنها را ذکر میکنیم: شمسالدین محمد بن احمد ذهبی دمشقی (م ۷۴۸ق)،[۲۲۳]
ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن بطوطه مغربی (م ۷۷۰ق) [۲۲۴] ابوالبقاء عبدالله بن محمد بدری مصری، (م ۸۴۸ق) [۲۲۵] برهانالدین ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن محمود بن بدر بن عیسی حلبی دمشقی شافعی، (م ۹۰۰ق)[۲۲۶] قاضی نورالدین محمود بن علی بن موسی عدوی شافعی (م ۱۰۳۵ق)، [۲۲۷] یاسین بن مصطفی فرضی بقاعی (م ۱۰۹۵ق)، شیخ حسن یزدی (م ۱۲۴۲ق)، میرزا علی کنی (م ۱۳۰۶ق)، مجدد شیرازی (م ۱۳۱۲ق)، براقی نجفی،[۲۲۸] محمدحسن آشتیانی (م ۱۳۱۹ق)، [۲۲۹] محمدحسین کاظمی (م ۱۳۰۸ق)، محمدحسن مراغی (م ۱۳۱۲ق)، [۲۳۰] حسین نوری طبرسی (م ۱۳۲۰ق)، [۲۳۱] حسن صدر کاظمی (م ۱۳۸۸ق)، محمدحسین آل کاشف الغطاء (م ۱۳۷۳ق)، سید عبدالحسین شرفالدین (م ۱۳۷۷ق)،[۲۳۲] سید هبةالدین شهرستانی (م ۱۳۸۸ق)، شیخ عباس قمی (م ۱۳۳۵ق)، علی بن عبدالعظیم واعظ اصفهانی در کتاب وقائع الایام، شیخ هاشم خراسانی (م ۱۳۵۲ق)، سید محسن حکیم (م ۱۳۹۰ق)، سید محمدکاظم شریعتمدار، علامه عبدالعلی سابقی پاکستانی (م ۱۳۸۴ق)[۲۳۳] و... [۲۳۴] [۲۳۵] [۲۳۶] [۲۳۷]
علما و مورخانی هستند که گفتهاند، کسی که در روستای راویه دفن است، همان بانو زینبی است که کنیهاش امکلثوم است یا اینکه گفتهاند، وی دختر فاطمه زهرا (علیهاالسّلام) است. این افراد عبارتاند از: ابوالحسن محمد بن جبیر کنافی غرناطی (م ۶۱۴ق)؛ [۲۳۸] [۲۳۹] [۲۴۰] [۲۴۱]
عمادالدین حسن بن علی بن محمد طبری (م ۶۷۶ق)؛ [۲۴۲] عثمان بن احمد بن محمد سویدی حورانی (م ۹۷۰ یا ۱۰۰۳ق)؛ [۲۴۳] احمد فهمی محمد مصری، عبدالقادر ریحاوی دمشقی و توفیق ابوعلم مصری که از معاصران هستند. [۲۴۴] [۲۴۵] [۲۴۶]
بر اساس این دیدگاه نیز بارگاه موجود در دمشق میتواند مرقد مطهر حضرت زینب کبری (سلاماللهعلیها) باشد، زیرا ایشان دختر امام علی (علیهالسّلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بوده و زینب نام داشته و مکنای به کنیه امکلثوم نیز بودهاند. اما برخی گفتهاند ایشان همان کسی است که خلیفه دوم با او ازدواج کرد. این ادعا، سخنی موهوم و بیپایه است و حقیقت ندارد. چونکه مورخان در این زمینه اتفاقنظر دارند که امکلثومی که بر اساس اقوالی به همسری عمر درآمد، [۲۴۷] [۲۴۸] [۲۴۹] [۲۵۰]
در زمان حکومت سعید بن عاص بر مدینه، در سال ۵۴ق در زمان حیات امام حسن و امام حسین (علیهالسّلام) از دنیا رفتند و در بقیع مدفون گردیدند. [۲۵۱] [۲۵۲] [۲۵۳] [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶] [۲۵۷] [۲۵۸] [۲۵۹] [۲۶۰]
از اینرو هیچگونه توجیهی وجود ندارد که امکلثومی را که بر اساس اقوالی به همسری عمر درآمد، همان زینبی بدانیم که بعد از مصیبت برادرش حسین (علیهالسّلام)، در شام وفات یافت.
برخی از مورخان معتقدند که کسی که در راویه شام مدفون است، امکلثوم است و بیشتر از آن چیزی نگفتهاند و مشخص نکردهاند که کدام امکلثوم منظور نظرشان است. این افراد عبارتاند از: ابوالحسن علی بن ابیبکر هروی (م ۶۱۱ ه.ق) در کتاب الاشارات الی معرفة الزیارات؛[۲۶۱] یاقوت بن عبدالله حموی بغدادی (م ۶۲۴ق) در کتاب معجم البدان؛ [۲۶۲] ابوعبدالله بن علی بن ابراهیم بن شداد حلبی (م ۶۸۴ق) در کتاب الاعلاق الخطیره؛ [۲۶۳] صلاحالدین محمد بن شاکر کتبی (م ۷۶۴ق).[۲۶۴]
بسیاری از مورخان و عالمان با توجه به دلایل فراوانی، معتقدند مرقد مطهر زینب کبری (سلاماللهعلیها) در روستای «راویه» شام و در منطقه «غوطه» دمشق است. این دلائل بهطور اجمال عبارتند از: قدمت و شهرت تاریخی مرقد، پیدا شدن کتیبه قدیمی، زیارت سیده نفیسه در سال ١٩٣ هجری، تصریح بیشتر نویسندگان و گردشگران، متن وقفنامه «سید حسین موسوی» در سال ۷۶۸ هجری و تایید قاضیان هفتگانه شامی و گزارش کرامات بیشمار این دیدگاه را تقویت کرده و به قطعیت نزدیک میسازد. در زیر اجمالا به این دلائل میپردازیم:
این مزار، در بین عالمان و مورخان شهرت زیادی داشته و پیوسته زائران و طالبان برکت، از شهرهای دور و نزدیک به زیارت آن میآمدهاند. بانوی بزرگوار، حضرت نفیسه، دختر حسن الانور بن زید الابلج بن امام حسن بن علی (علیهالسّلام)، همسر اسحاق مؤتمن بن امام صادق (علیهالسّلام)، در سال ١٩٣ ه.ق، هنگامی که مرقد حضرت ابراهیم (علیهالسّلام) را زیارت کرد، مرقد بلند مرتبه و معروف به مقام «السیدة زینب (علیهاالسّلام)، دختر علی (علیهالسّلام)، قبر عمهاش فاطمه، دختر حسین (علیهالسّلام)، و قبر فضه خادمه فاطمه (علیهاالسّلام)» را نیز زیارت کرد. [۲۷۱] [۲۷۲] [۲۷۳] [۲۷۴]
حدود سال ۵۰۰ق، مردی قرقوبی از ساکنان حلب، مسجدی بزرگ در مزار ایشان بنا نمود که از مشهورترین مساجد دمشق بود. جهانگرد ابوبکر هروی (م ۶۱۱ق)، این مقام را زیارت کرد و در کتاب معروف خویش، «الاشارات الی معرفة الزیارات»، از آن یاد کرده است. [۲۷۵]
ابن جبیر (م ۶۱۴ق) نیز این مزار را زیارت کرده و در سفر خویش، از محلهای وقفی مربوط به این مزار، سخن گفته است. [۲۷۶] [۲۷۷] [۲۷۸] [۲۷۹] همچنین ابن بطوطه (م ٧٧٠ق) نیز این مزار را زیارت کرده است.[۲۸۰]
در سال ۷۶۸ق، سید حسین موسوی نقیب الاشراف، از شخصیتهای بزرگ دمشق در زمان خود، تمام باغها و زمینهای خویش را وقف این مزار نمود و وقفنامه بلندی نوشت که هفت تن از قاضیان بزرگ دمشق در زمان خویش نیز، بر صحت این وقفنامه، شهادت دادهاند. در این وقفنامه، آمده است که کسی که در این مزار مدفون است، امکلثوم، زینب کبری (علیهاالسّلام)، دختر امیرمؤمنان (علیهالسّلام) است. این امر نشانگر این است که این مزار، از گذشته به نام بانوی خردمند، زینب (علیهاالسّلام) معروف بوده است، بهطوری که هیچ کدام از شخصیتهای بزرگ دمشق، در آن شک نداشتهاند. بنابراین مرقد زینب کبری (علیهاالسّلام) در شام از قرن دوم هجری شهرت داشته و در قرن هشتم هجری اهمیت بسیاری یافت، بهطوری که هزاران زائر از سرزمینهای وسیع اسلامی، به زیارت ایشان میآمدند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت زینب ع