وفات خدیجه سلام الله علیها

بیشتر منابع تاریخی، وفات خدیجه(س) را در سال دهم بعثت، یعنی سه سال قبل از هجرت پیامبر(ص( از مکه به مدینه ذکر کرده‌اند.[۷۲] این منابع، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۵ سال دانسته‌اند.[۷۳] ابن عبدالبر، سن خدیجه(س) را هنگام وفات، ۶۴ سال و شش ماه ذکر می‌کند.[۷۴] اما بیهقی سن او را ۵۰ سال دانسته‌ است.[۷۵] برخی از منابع، سال رحلت خدیجه(س) را همان سال درگذشت ابوطالب و اندکی بعد از آن دانسته‌اند.[۷۶] ابن سعد، رحلت خدیجه(س) را ۳۵ روز پس از وفات ابوطالب می‌داند.[۷۷] وی و برخی دیگر از مورخان، زمان رحلت خدیجه را، دهم رمضان سال دهم بعثت ذکر کرده‌اند.[۷۸] ابوطالب عموی پیامبر نیز در همین سال از دنیا رفت. پیامبر این سال را عام الحزن نامید.[۷۹]

حضرت خدیجه سلام الله علیها سه سال قبل از هجرت بیمار شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: ای خدیجه، «اما علمت ان الله قد زوّجنی معک فی الجنه؛ آیا می‌‌دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسرم ساخته است؟!». آن‌گاه از خدیجه دلجویی و تفقد کرد؛ او را وعده بهشت داد و درجات عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود.

خدیجه در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج از شعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله شخصاً خدیجه را غسل داد، حنوط کرد و با همان پارچه‌ای که جبرئیل از طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود، کفن کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله شخصا درون قبر رفت، سپس خدیجه را در خاک نهاد. آرامگاه خدیجه در مکه در «قبرستان حجون» یا «معلاة» واقع است.[۴]

آرامگاه

بنا بر روایات اسلامی، پیامبر(ص) ابتدا با ردای خودش و سپس با ردای بهشتی، خدیجه(س) را کفن کرد و او را در قبرستان معلاة در مکه به خاک سپرد.[۸۰] جاسر پژوهش‌گر آثار اسلامی در مقاله‌ای تصریح کرده‌ است که تا هشت قرن بعد از اسلام آثاری از قبور صحابه دفن شده در حجون باقی نبوده است.[۸۱] و سپس بر اساس یک رؤیا در محل فعلی قبر خدیجه بقعه‌ای ساخته شد.[۸۲] در سال ۹۵۰ق سلطان سلیمان قانونی، پادشاه عثمانی، آن را به شیوه مقابر مصری تجدید بنا کرد و گنبد بلندی بر آن ساخت. تا زمان احداث بنای جدید، مزار حضرت خدیجه(س) فقط یک صندوق چوبی داشت. این آرامگاه، براساس کتیبه آن، در سال ۱۲۹۸ مرمت شد.[۸۳] فراهانی در قرن سیزدهم در سفرنامه خود از ضریح چوبین آن، که با پارچه مخمل گلابتون دوزی شده پوشیده شده بود، و نیز از وجود متولی و خادم و زیارت‌نامه‌خوانِ این بقعه خبر داده است.[۸۴] همچنین بسیاری از زائران و حج‌گزاران که پیش از تخریب بسیاری از اماکن تاریخی و مذهبی(۱۳۰۵ش( به‌دست حکومت آل سعود، به مکه رفته‌اند، از مقبره او یاد کرده‌ و توصیفاتی از آن را ذکر کرده‌اند.[۸۵] امروزه مدفن خدیجه نشانه و بنای بسیار مختصری دارد و زیارتگاه حج‌گزاران و زائران مکه است.

عام الحزن

عام الحزن (سال غم) نامی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بر سال دهم بعثت، سه سال قبل از هجرت نهاده است. در این سال وفات حضرت ابوطالب و حضرت خدیجه (علیهما السلام) رخ داد. این دو شخصیت گرانقدر در پیشرفت دین اسلام و نیز حمایت مالی و معنوی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) لحظه ­ای دریغ نکردند. تاریخ وفات این دو بزرگوار ، وفات حضرت ابوطالب ، وفات خدیجه کبری ، تأثیر این دو مصیبت بر زندگی پیامبر

پیامبر اکرم و یاد خدیجه

رحلت خدیجه برای پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله مصیبتی بزرگ بود؛ زیرا خدیجه یاور پیامبر بود و به احترام او بسیاری به آن حضرت احترام می‌‌گذاشتند و از آزار وی خودداری می‌‌کردند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله با این که بعد از رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها با زنانی چند ازدواج کرد؛ ولی هرگز خدیجه را از یاد نبرد. عایشه می‌‌گوید: هر وقت پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله یاد خدیجه می‌‌افتاد، ملول و گرفته می‌‌شد و برای او آمرزش می‌‌طلبید. روزی من رشک ورزیدم و گفتم: یا رسول الله، خداوند به جای آن پیرزن، زنی جوان و زیبا به تو داد. پیغمبر صلی الله علیه و آله ناگهان برآشفت و خشمگینانه دست بر دست من زد و فرمود: خدا شاهد است خدیجه زنی بود که چون همه از من رومی‌‌گردانیدند، او به من روی می‌‌کرد؛ و چون همه از من می‌‌گریختند، به من محبت و مهربانی می‌‌کرد؛ و چون همه دعوت مرا تکذیب می‌‌کردند، به من ایمان می‌‌آورد و مرا تصدیق می‌‌کرد. در مشکلات زندگی مرا یاری می‌‌داد و با مال خود کمک می‌‌کرد و غم از دلم می‌‌زدود.

امام صادق علیه السلام فرمود: «وقتی خدیجه از دنیا رفت، فاطمه کودکی خردسال بود، نزد پدر آمد و گفت: یا رسول الله؛ مادرم کجاست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله سکوت کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: خدایت سلام می‌‌رساند و می‌‌فرماید: به زهرا بفرما، مادرت در بهشت و در کاخ طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است و اطرافش آسیه و مریم هستند، جای دارد».[۴]

از عایشه روایت شده است که رسول خدا هرگاه گوسفندی قربانی می‌کرد از گوشت آن برای دوستان خدیجه می‌فرستاد. [۲۱۵] [۲۱۶]

همچنین آورده ‌اند که پیامبر خطاب به امام علی (علیه‌السلام) فرمود: « تو همسری چون فاطمه داری که من چنان همسری ندارم، تو مادرزنی چون خدیجه داری که من چنان مادرزنی ندارم.[۲۱۷]


عایشه بارها گفته بود: «به هیچ‌یک از زنان پیامبر به‌اندازه خدیجه حسادت نورزیدم در حالی‌که هرگز او را ندیده بودم و این به‌سبب یادآوری بیش از حد او توسط پیامبر بود.[۲۱۸] [۲۱۹] [۲۲۰] [۲۲۱]


شخصیت ممتاز و بی‌مانند حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) و محبت‌ها و حمایت‌های بی‌دریغ او از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و نیز اوصاف ممتاز و ارزنده‌اش چنان جاذبه‌ای در رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایجاد کرده بود که ایشان)صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حتی سال‌ها بعد از وفات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) نیز با تمام وجود به او اظهار عشق و علاقه می‌نمود و لحظه‌ای از یادآوری ارزش‌های وجودی‌اش غافل نمی‌شد و حق‌شناسانه زحمات و خدمات او را یادآوری می‌کرد؛ به‌طوری که یاد مکرر خدیجه (سلام‌الله‌علیها از سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) موجبات رشک و حسد بعضی از زنان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را فراهم می‌آورد و گاه با اعتراض آن‌ها مواجه می‌شد، عایشه نقل کرده که رسول خدا )صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از خانه خارج نمی‌شد؛ مگر آن‌که از خدیجه(سلام‌الله‌علیها) یادی می‌کرد و ثنایش می‌گفت روزی غیرت زنانگی‌ام بر من مسلط شد و گفتم: او پیرزنی بیش نبود که خدا بعد از مرگش . بهترش را نصیب تو کرد، پس حضرت به شدت برآشفت و فرمود: نه به خدا قسم خدا بهتر از او را نصیبم نکرد او به من ایمان آورد، زمانی که مردم کافر بودند و تصدیقم کرد زمانی که مردم تکذیبم می‌کردند و به مالش مرا یاری می‌رساند، زمانی که مردم تحریمم کردند و خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنان نصیبم نکرد.[۲۲۲] [۲۲۳] [۲۲۴] [۲۲۵]


رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به‌گونه‌ای از خدیجه(سلام‌الله‌علیها) یاد می‌کردند که گویی در دنیا زن دیگری جز خدیجه(سلام‌الله‌علیها) نبود.[۲۲۶] [۲۲۷] [۲۲۸] [۲۲۹]

یاد و نام خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) برای حضرت چندان عزیز بود که عایشه نیز جهت تقرب به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از نام و یاد خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) بهره می‌برد.[۲۳۰]

پیامبر گرامی‌اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بارها به یاد خدیجه(سلام‌الله‌علیها) گریستند و می‌فرمود: أین مثل خدیجه (سلام‌الله‌علیها)[۲۳۱]

نهایت عشق و علاقه حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را می‌توان در روز فتح مکه دریافت در آن روز ایشان مسیر حرکت خود را به‌گونه‌ای تعیین فرمودند که از کنار مزار خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) عبور نمایند، ایشان در حجون در کنار قبر خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) خیمه زده و از آن‌جا لشکر مسلمانان را فرماندهی می‌کردند.[۲۳۲] [۲۳۳]

علاقه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) به حدی بود که از هر چیز و هر کسی که به نوعی در زمان حیات خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) یاد و نام خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) را برایش تداعی می‌کرد به شایستگی استقبال می‌کرد.

استحباب زیارت خدیجه

زیارت حضرت خدیجه (علیها‌السّلام) در قبرستان مَعْلات (حجون یا قبرستان ابوطالب)و نیز حضور در خانه وی که محلّ سکونت رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تولّد حضرت فاطمه (علیها‌السّلام) بوده و دعا کردن در آن‌جا مستحب است.[۲۳۴] [۲۳۵]

البته در گذشته در محلّ خانه حضرت خدیجه (علیها‌السّلام) مسجدی بنا شده بود که در بازسازی‌های اخیر از میان رفته و امروزه نشانه‌ای از آن نیست.[۲۳۶]

خدیجه نزد اهل‌بیت

مهر و محبت خدیجه به فرزندانش چنان بود که خاطره او تا نسل‌ها در خاندان پیامبر اسلام برجای مانده بود و همواره از او به نیکی یاد می‌شد.

امام حسین (علیه‌السلام) در واقعه عاشورا در کربلا در مقابل سپاه شام به مادربزرگش خدیجه فخر می‌ورزید که اولین زن مسلمان بود[۲۳۷]

امام سجاد (علیه‌السلام) در خطبه ‌اش در مجلس یزید در دمشق بعد از واقعه عاشورا، خود را فرزند بانوی بزرگ اسلام، خدیجه (علیها‌السّلام) می‌دانست.[۲۳۸]

همچنین زبیر بن عوام در مباحثه ‌ای با ابن عباس عمه ‌اش خدیجه را مایه مباهات خویش می‌دانست. [۲۳۹]

نیز گفته شده خداوند به واسطه امین وحی، جبرئیل، بر او سلام فرستاده و او را گرامی داشته است. [۲۴۰] [۲۴۱] [۲۴۲]

جایگاه روایی

در کتب روایی، خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) از روات حدیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر شمرده شده است. ابن عباس[۲۴۳] و عبدالله بن حارث [۲۴۴] و دیگران از او روایاتی را نقل کرده‌اند؛ از جمله این روایات روایتی است که ابن عباس از خدیجه (سلام‌الله‌علیهم) در خصوص خصائل نه‌گانه‌ علی(علیه‌السّلام) روایت کرده است.[۲۴۵]

اشعار وفات حضرت خديجه (س)

مجموعه اشعار وفات حضرت خدیجه(س)

اُمّ المؤمنین، حضرت خدیجه کبری(س) دختر خویلد بن اسدبن عبدالعزی نخستین همسر رسول خدا(ص)، از زنان شریف، اصیل و نامدار عرب و اسلام می باشد. وی با این که در عصر جاهلیت، در مکه معظمه دیده به جهان گشود و در آن شهر قبیله گرا و طایفه مدار رشد و کمال یافت، در عفت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت، صمیمیت، صداقت، مهر و وفا با همسر، کم نظیر بود و وی را در آن عصر، طاهره و سیده نساء قریش می خواندند و در اسلام یکی از چهار بانویی که بر تمام بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمندش حضرت فاطمه زهرا(س)، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت. در اینجا گزیده ای از اشعار در سوگ وفات حضرت خدیجه کبری(س) از نظر می گذرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: حضرت خدیجه

تاريخ : جمعه ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ | 19:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |