سفر رضاخان به ترکیه

به باور تاریخ‌نگاران، سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۳۱۳ش، بر نگرش او درباره میزان عقب‌ماندگی ایرانیان نسبت به ترک‌ها اثرگذار بود و او را نسبت به اجرای کشف حجاب مصمم کرد. وی پس از سفر، به مستشارالدوله صادق، سفیر کبیر ایران در ترکیه گفت: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم».[۴] صدرالاشراف نیز در خاطرات خود از تأثیر سفر ترکیه بر رضاشاه یاد کرده و نوشته است: «رضاشاه پس از مسافرت به ترکیه در اغلب اوقات ضمن اشاره به پیشرفت سریع ترکیه، از رفع حجاب زن‌ها و آزادی آنان صحبت و تشویق می‌کرد».[۵]

به گفته حسن ارفع، «مصلح ایرانی به دیدار همتای ترکش آمده بود تا بیاموزد و با دیدار از یک کشور پیشرفته‌تر، از پیشرفتی که در ترکیه حاصل آمده بود، بهره فراوان برد و پس از بازگشت بی‌درنگ دست به کار شد تا آنچه را در آنجا آموخته بود، به کار گیرد».[۶] یحیی دولت‌آبادی نیز نوشته است: «از آنجا که آتاتورک دعوت متقابل را پذیرفته بود، رضاشاه می‌خواست تا زمان بازدید او، ایران را با چنان سرعتی مدرن ‌سازد که آتاتورک عقب‌ماندگی نسبی ایران را مشاهده نکند[۷]

سفر رضاخان به ترکیه که در آن هنگام به وسیله تمام مصطفی پاشا (آتاتورک) عرصه تاخت و تاز فرهنگ غرب قرار گرفته بود و فرهنگ اسلامی با زور از صحنه زندگی مردم خارج می‌شد، یکی از توطئه‌های روشنفکران وابسته بود تا رضاخان، تحت تاثیر قرار گرفته و در تغییر ماهیت ملی و اسلامی مردم ایران تلاش بیشتری بنماید.

نقل شده: محمدعلی فروغی مدتی سفیر کبیر ایران در ترکیه بود. در آن مدت بین او و "کمال آتاتورک" رئیس جمهور و "عصمت اینونو" نخست وزیر و سایر مقامات ترکیه، روابط بسیار حسنه‌ای ایجاد شده بود، به‌طوری که در تمام مدت، او مورد مشورت مقامات ترکیه قرار می‌گرفت. مراد از این نزدیکی این بود که شاه از نزدیک با مظاهر تمدن اروپا، که به وضع شایانی در ترکیه رواج یافته بود، آشنا شود و بعد به عنوان سوغات، قسمتی از آن تمدن را در ایران پیاده نماید.

رضاشاه روز دوازدهم خرداد ۱۳۱۳ عازم ترکیه شد. مدت مسافرت شاه در ترکیه چهل روز به طول انجامید و کمال آتاتورک از شاه ایران تجلیل شایسته‌ای کرد. رضاشاه وقتی که به ایران بازگشت تصمیم گرفت، ایران را از لحاظ ظاهر به پای ترکیه برساند. تغییر کلاه، کشف حجاب، تاسیس دانشگاه، تمام اینها سوغات ترکیه بود. فروغی با مهارت خاصی موفق به انجام خواسته‌های خود شد، بدون اینکه شخصاً قدمی برداشته باشد. [۹]

فروغی خود مجدداً رئیس‌الوزراء رضاخان شد و نتایج سفر رضاخان به ترکیه را پی گرفت.
محمدرضا اعتراف می‌کند که: «ایران پس از ترکیه دومین کشور مسلمانی بود که رسماً حجاب را ممنوع ساخت[۱۰]

جوگیری رضاخان در ترکیه

رضاشاه در مدت سفر به ترکیه با همه زوایای غرب‌گرایی و شیوه زدودن ارزش‌های ملی و اسلامی رژیم آتاتورک آشنا شد و وقتی به ایران بازگشت تصمیم گرفت که ایران را به پای ترکیه برساند. مخبرالسلطنه که از سال ۱۳۰۶ تا ۲۲ شهریور ۱۳۱۳ به مدت شش سال نخست‌وزیر رضاشاه بود می‌نویسد: «فکر تشبه به اروپا از آن (ترکیه) بر سر پهلوی آمد[۱۱]

به هنگام حضور شاه در ترکیه، او از مدرسه‌ای دخترانه در آنکارا به نام عصمت پاشاه دیدن کرد. در آن مدرسه دختران بی‌حجاب هنگام ورود شاه با کف زدن‌های ممتد، مقدم او را گرامی داشتند. [۱۲]

رضاشاه پس از این دیدار به سفیر کبیر ایران، مستشارالدوله صادق می‌گوید: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً‌ زنان اقدام کنیم». [۱۳]

قانون کشف حجاب

فرمان کشف حجاب به‌صورت رسمی در ۱۷ دی ۱۳۱۴ش/ ۸ ژانویه ۱۹۳۶م صادر شد. در این روز، جشنی از طرف علی‌اصغر حکمت که خود نقش فعال و مؤثری در این ماجرا داشت، در دانش‌سرای مقدماتی و در حضور رضاشاه برپا شد. در این جشن، همسر و دختران شاه و جمعی از همسران وزیران و وکیلان بدون حجاب شرکت داشتند.[۱۵] شاه طی نطقی، همه زنان را به عدم استفاده از حجاب تشویق نمود و اعلام کرد که تاکنون نیمی از جمعیت کشور به حساب نمی‌آمدند؛ زیرا در پرده به‌سر می‌بردند[۱۶] و ادامه داد که نجابت و عفت زن به چادر مربوط نیست و زن روحاً و اخلاقاً می‌بایست عفیف باشد.[۱۷]

از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، به جز کلاه‌های اروپایی، ممنوع اعلام شد. زنان محجبه حق ورود به خیابان‌ها یا استفاده از وسایط نقلیه را نداشتند. کسبه نیز مجاز به فروش اجناس به زنان با حجاب نبودند.[۱۸] آن‌هایی که جرأت می‌کردند در مقابل این بی‌قانونی خشونت‌بار ایستادگی کنند، با حمله و بی‌حرمتی مأموران شهربانی مواجه میشدند.[۱۹]

اجرای قانون

مأموران انتظامی مجاز بودند زنان محجبه را تعقیب نموده و به منزل آن‌ها وارد شوند، صندوق‌های لباس آن‌ها را تفتیش کرده و اگر چادر بیابند به غنیمت برده یا آن را پاره کنند. به وزارت معارف نیز دستور داده شده بود که در کلیه مدارس دخترانه، معلمان و دانش‌آ‌موزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند.[۲۱] کلیه حکام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب که به ادارات مراجعه می‌کردند، خودداری به عمل آورند. اما از سوی دیگر، مطابق بخشنامه و متحدالمال‌هایی که از طرف دولت صادر می‌شد، شهربانی موظف بود که در نهایت حفظ امنیت از هر نوع سوءاحترام به زنان بدون حجاب جلوگیری کند.[۲۲]

علی اصغر حکمت وزیر وقت معارف دو دوره پهلوی اول بود که برنامه‌ریزی برای مسئله کشف حجاب را برعهده داشت. او در کتابی نوشته که پس از کشف حجاب به نزد شاه رفت و به دو مسئله اعتراض کرد. یکی از این دو مسئله را چنین ابراز می‌دارد:‌ «این روزها مأمورین پلیس و بعضی حکام بزور و اجبار در کوچه و بازار در کشف حجاب سعی میکنند و برای زنها خیلی مزاحمت فراهم می کنند ... این کار تولید عکس العمل خواهد کرد». این درخواست با تغییری در عملکرد رضا شاه واقع نشد.[۲۳]

شدت تبلیغات بر ضد حجاب چنان گسترده بود که بسیاری از زنان معتقد و مؤمن که با مشکل منع استفاده از چادر مواجه بودند، ‌منزوی شدند و بخشی از زنان که فعالیت‌های اجتماعی داشتند از این فعالیت‌ها دور ماندند. عده‌ای نیز بنا به ذوق و سلیقهٔ خویش با پوشیدن پالتو و مانتو و سرکردن چارقد و شال‌گردن یا استفاده از کلاه‌های بزرگی که تمام موهای آن‌ها را در برمی‌گرفت‌، سعی می‌کردند حجاب اسلامی را حفظ کنند. اما دولت برای مقابله با این قبیل اقدامات نیز متحدالمالی به شمارهٔ ۲۹۷۰ مورخ ۱۱/۳/۱۳۱۵ صادر کرد مبنی بر اینکه از استعمال چارقد بانوان جلوگیری به عمل می‌آید.

اعمال کشف حجاب در شهرهای مذهبی با مشکلات بیشتری همراه بود. در قم، بانوان معلم تهدید به استعفا کردند. همچنین بسیاری از اهالی شهر، حتی پیش از ۱۷ دی که «روز آزادی زن و کشف حجاب» نام گرفت، به دلیل انتشار خبر برداشتن حجاب از رفتن دختران خود به مدرسه ممانعت به عمل می‌آوردند. اعلاناتی نیز از طرف مردم علیه حجاب‌زدایی بر دیوارهای شهر نصب شده بود.[۲۲]

با صدور بخشنامه شمارهٔ ۵۴۱ مورخ ۳۰/۳/۱۳۱۵ از طرف وزارت داخله در شهر مشهد از گرمابههای زنانه التزام گرفته شده که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام راه ندهند، و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود اسم او و همسرش راپرت داده شود و در این رابطه مأمورینی به طور محرمانه وضعیت‌ خانم‌ها و حمامی‌ها را اطلاع می‌دادند. همچنین از گاراژهایی که در این شهر وجود داشت، التزام گرفته شده بود که زنان با چارقد را سوار نکنند. اجرای قانون رفع حجاب علاوه بر اینکه برای زنان مسلمان کشور ایجاد مزاحمت‌های فراوان کرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز که بنا به دلایلی مانند زیارت یا سیاحت در ایران به سر می‌بردند، مشکلاتی آفرید. به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباسهای ملی خود استفاده کنند یا اینکه به لباسهای غربی ملبس شوند و از استعمال چادرهایی که نسوان ایرانی سابقاً بدان ملبس بودند، اجتناب ورزند.[۲۴]

جشن شیراز، مقدمه قیام گوهرشاد

برگزاری جشن‌های گرامی داشت بی‌حجابی در ماه‌های دی و بهمن ۱۳۱۴ در سراسر کشور، به‌ویژه در شیراز را می‌توان مقدمه قیام مسجد گوهرشاد نامید. چند ماه قبل از قیام مردم مشهد، برگزاری جشن شیراز با حضور علی‌اصغر حکمت، وزیر معارف، در ۱۳ فروردین ۱۳۱۴ش. مقدمه قیام مسجد گوهر شاد شد. در این جشن پس از ایراد سخنرانی‌ها، در پایان جشن، عده‌ای از دوشیزگان بر روی صحنه نمایان شدند و ناگهان نقاب از چهره برگرفتند و ارکستر، آهنگ رقص می‌نواخت و دختران به پای‌کوبی پرداختند. روز بعد، این خبر مانند بمبی در شهر پیچید و عده‌ای از مردم در مسجد وکیل اجتماع کردند. در اولین اقدام، حسام‌الدین فال اسیری یکی از عالمان شیراز، به برگزاری چنین مراسمی اعتراض کرد و آن را از مظاهر بی‌دینی در جامعه نامید .... اعتراض او باعث شد تا بلافاصله دستگیر و زندانی شود.

زمینه‌سازی کشف حجاب

در فاصله سال‌های ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشن‌ها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهر‌ها برپا شد.[۸] کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ش تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، ‌اشخاصی نظیر صدیقه دولت‌آبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام‌شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.[۹]

تشکیل کانون بانوان

تشکیل کانون بانوان، به ریاست افتخاری شمس پهلوی و بانو هاجر تربیت بود، که اینان - در سخنرانی‌های خود که در دانشسرای مقدماتی برگزار شد- حل همه مشکلات و بدبختی‌های زنان را در رفع حجاب می‌دانستند. [۱۴]

در جلسات کانون بانوان که بیشتر در حضور دختران رضاشاه (شمس و اشرف) تشکیل می‌شد، مشکلات مربوط به عدم پذیرش جامعه برای ترک حجاب مورد بررسی قرار می‌گرفت و تصمیمات لازم اتخاذ می‌شد. این کانون‌ها از شهرهای مهم از جمله اصفهان دارای شعبه گردید تا به پندار دست‌اندرکاران کشف حجاب، زنان را با اصول شرقی و مدنیت غربی آشنا سازند. [۱۵]

افزون بر عوامل یاد شده، روزنامه‌ها و مجله‌های زنانه از جمله زبان زنان به مدیریت صدیقه دوست‌آبادی در اصفهان و تهران، نام بانوان به مدیریت شهناز آزاد و مجله جهان زنان به سردبیری فخرآماق پارسا در مشهد و تهران و از همه مهمتر مجله «عالم نسوان» به مدیریت نوابه صفوی و... از عوامل بسترسازی و زمینه‌سازی کشف حجاب بودند. این مجله‌ها نیز حجاب را سر راه ترقی و پیشرفت معرفی کرده و به رفع حجاب تشویق می‌کردند. [۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹]

فرهنگ کردن بی‌حجابی

گسترش مدارس دخترانه به شیوه ارزیابی از عوامل دیگر بود که توسط مبلغان مسیحی پایه‌گذاری شد و بعدها به وسیله برخی از بانوان غرب‌گرا و متجدد گسترش یافت. [۲۰]

در این مدارس کشف حجاب را به دانش‌آموزان به عنوان یک فرهنگ می‌آموختند و در این مدارس از حجاب نکوهش و بی‌حجابی را ستایش می‌کردند و دختران نیز صف منظم و آراسته‌ای تشکیل می‌دادند و سرودها می‌سراییدند و سپس به دروس در حضور وزیر معارف علی اصغر حکمت می‌پرداختند. [۲۱]

حمایت از زنان بی‌حجاب

یکی از سفرنامه‌نویسان خارجی که در سال ۱۳۱۲ مشغول یادداشت مسائل مربوط به ایران بوده است، می‌نویسد: «می‌گویند: حدود دو سال پیش شاه دستور داده بود، تمام کسانی که می‌توانند چادرشان را از سرشان بردارند[۲۲] [۲۳] و نیز به گفته وی به گونه‌ای سری و محرمانه توافق شده بود که اگر زنی مایل باشد، بدون چادر بیرون بیاید، می‌تواند این کار را انجام دهد و اگر ملایی یا یک فرد عادی ایجاد مزاحمت کند، شهربانی از این زنان حمایت می‌کند[۲۴]

آماده‌سازی افکار عمومی

در فاصله سال‌های ۱۳۱۴-۱۳۱۳ش، اقدامات تبلیغاتی به منظور آماده ساختن افکار عمومی برای کشف حجاب انجام گرفت. جشن‌ها و مجالس سخنرانی متعددی در این زمینه در تهران و دیگر شهر‌ها برپا شد.[۸] کانون بانوان در اردیبهشت ۱۳۱۴ش تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست شمس پهلوی تأسیس شد. در این کانون، ‌اشخاصی نظیر صدیقه دولت‌آبادی، فاطمه سیاح، بدرالملوک بامداد، هاجر تربیت، فخرالزمان غفاری بایندر و پری حسام‌شهیدی فعالیت داشتند. این کانون موظف بود که مجالس مختلف سخنرانی برگزار کرده و از اشخاص معروف دعوت نماید تا برای حضار راجع به مقام زن و مرد سخنرانی کنند. در تعقیب این سیاست به وزارت معارف دستور داده شد که در مدارس کشور مجالس جشن و سرور و خطابه با روی باز و بدون حجاب برگزار شود و نیز تصمیم گرفته شد مدارس ابتدایی تا سال چهارم به صورت مختلط توسط زنان اداره گردد. در نشریات نیز مقالاتی در انتقاد از حجاب به چاپ رسید.[۹]

برنامه‌هایی که رضاشاه انجام می‌داد، برای آماده‌سازی افکار عمومی، جهت تبدیل طرح کشف حجاب به یک قانون بود که در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۱۴ تصویب و به اجرا گذاشته شد. درست است که کشف حجاب اجباری در این زمان صورت گرفته بود، ولی زمینه‌های آن از پیش فراهم شده بود.

محمدرضا شاه می‌گوید: «پدرم بعداً به رفع حجاب زنان اقدام کرد و در اثر تشویق و تحریص وی در سال ۱۳۰۹ برای نخستین‌بار، بانوان طبقه اول در خانه‌های خود در مجالس مهمانی، به لباس زنان اروپایی درآمدند و عده کمی هم جرئت کردند، بدون حجاب در خیابان‌ها ظاهر شوند. در سال ۱۳۱۳ آموزگاران و دختران دانش‌آموز از داشتن حجاب ممنوع شدند[۲۵]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: عــفـت،حـیا و حجاب و بی حجابی ، عفت و حجاب و کشف حجاب

تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 8:6 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |