نخستین مخالف انقلاب اسلامی، کدام دولت بود؟

پیوندهای مرتبطعکسعکسفيلمفيلم
۱۳۹۴/۰۸/۱۲

 

«اوّلین حکومتی و دولتی که با این حرکت مردم بجد شروع کرد مخالفت کردن، آمریکا بود. [البتّه] دولتهای دیگری هم بودند، آنها هم ای‌بسا ناراضی بودند از وضعی که در ایران پیش آمد لکن عکس‌العمل آن‌چنانی نشان ندادند، بعضی از دولتها هم شاید خرسند بودند امّا دولت آمریکا به نارضایی قلبی اکتفا نکرد؛ در اوّلین ماه‌های پیروزی انقلاب، مجلس سنای آمریکا یک مصوّبه و قطعنامه‌ی شدیداللحنی علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد، دشمنی را به‌طور عملی شروع کرد؛ این در حالی بود که هنوز سفارت آمریکا در ایران باز بود! آن کسانی که خیال میکنند رابطه‌ی با آمریکا، دوستی با آمریکا موجب میشود که انسان از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربه‌ی تاریخی مراجعه کنند؛ هنوز سفارت آمریکا در ایران بود، آمریکایی‌ها راحت در داخل کشور رفت‌وآمد میکردند، انقلاب موجب نشده بود که آمریکایی‌ها را از ایران بیرون کنند؛ مثل بقیّه‌ی دولتها سفارت داشتند، مأمورین داشتند، در اینجا داشتند زندگی میکردند؛ در همان هنگام دولت آمریکا دشمنی خودش را با انقلاب نشان داد. علاوه‌ی بر این، محمّدرضا را که یک دشمن قطعی ملّت ایران بود، در آمریکا میهمان خودش کرد، او را بردند در آمریکا نگه داشتند، در واقع پناه دادند به دشمن ملّت ایران. خب، عکس‌العمل و واکنش به این حرکت، حرکتِ دانشجویان بود؛ رفتند سفارت آمریکا را گرفتند، معلوم شد اینجا لانه‌ی جاسوسی است، معلوم شد در طول این چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، در این مدّت، اینجا مرکزِ توطئه علیه انقلاب بوده است؛ این را اسنادِ منتشرشده‌ی بعدی از داخل سفارت آمریکا نشان داد و ثابت کرد.»
بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان،۱۳۹۴/۰۸/۱۲

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ | 11:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ضدیت امام با آمریکا از سال ۴۲

پیوندهای مرتبطبياناتبياناتعکسعکسفيلمفيلم

۱۳۹۴/۰۸/۱۲

 

«خدای متعال تفضّل کرد، رهبری امام بزرگوار را به این ملّت به‌عنوان یک موهبت بزرگ داد، امام بزرگوار ملّت را آگاه کرد، بصیرت بخشید، سختی‌ها را خودش تحمّل کرد، زندان رفت، تبعید شد، دست برنداشت؛ بتدریج این آگاهی و بصیرت همه‌گیر شد، تا در سالهای ۵۶ و ۵۷ به شکل یک حرکت عمومی در میان ملّت ایران درآمد. این حرکت هدفش و آماج حمله‌اش فقط دستگاه سلطنت نبود، آمریکا هم بود. ملّت میفهمیدند، میدانستند که پشت سر این جنایاتی که دارد علیه آنها و علیه کشور در داخل انجام میگیرد، آمریکا است؛ این را فهمیدند. امام بزرگوار ما در سال ۴۲، در اوایل شروع نهضت اسلامی فرمود: رئیس‌جمهور آمریکا مبغوض‌ترین افراد امروز در ایران است.(۱) این معنا را القا کرد به افکار عمومی؛ تبیین کرد برای مردم که هرچه هست زیر سر آمریکا است؛ شرارتها زیر سر آمریکا است. خب، این مبارزه به نتیجه رسید.»

۱) صحیفه‌ی امام، ج ۱، ص ۴۲؛ سخنرانی در جمع مردم (۱۳۴۳/۸/۴)

بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان، ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ | 11:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اشعار انقلاب و ۲۲ بهمن

m93110603

فرمانده کل قوا خمینی رهبر
السلام علیک یا ابا عبدالله (۲)
چو شد به پاس خون تو خون حزب الله
گل‌های باغ انقلاب گردیده پرپر
الله الله الله الله، الله اکبر
فرمانده کل قوا خمینی رهبر
می‌جوشد از رگهای ما خون ثارالله (۲)
یا لیتنا کنا معک اباعبدالله
خاک خوزستان کربلاست سنگر به سنگر
الله الله الله الله، الله اکبر
فرمانده کل قوا خمینی رهبر
قسم به آن سری که بر نیزه قرآن خواند (۲)
قسم به جسمی که زیرسم اسبان ماند
می‌جنگیم تانابودی صدام کافر
الله الله الله الله، الله اکبر
فرمانده کل قوا خمینی رهبر
قسم به نماز شب زینب کبرا (۲)
به پهلوی بشکسته مادرش زهرا
شیعه نمی‌رود رهی جز راه رهبر
الله الله الله الله، الله اکبر
فرمانده کل قوا خمینی رهبر
قسم به کام تشنه شش ماهه اصغر (۲)
به جسم پاره پاره‌ نوجوان اکبر
دست از امام نمی‌کشیم تا دم آخر
الله الله الله الله، الله اکبر
فرمانده کل قوا خمینی رهبر
قسم به آن دستی که در القمه افتاد (۲)
قسم به سقائی که او لب تشتنه جان داد
ننگ از برای ما بود مرگ در بستر
الله الله الله الله، الله اکبر
فرمانده کل قوا خمینی رهبر
________________________________________
سرود جمهوری اسلامی ایران
سَر زَد از اُفُق

مِهرِخاوران

***
۲۲ بهمن (۲)
روز از خود گذشتن
***

انا فتحنا
(نصر من الله جاودان نقش لوای تو
***

بانگ آزادی
الله اکبر ، خمینی رهبر

***

برخیزید
برخیزید، برخیزید، برخیزید، ای شهیدان راه خد

واشعاردیگر...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ | 11:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
1394/11/05نسخه قابل چاپ
به‌مناسبت برگزاری رفراندوم فرمایشی انقلاب سفید

عاقبت نسخه اقتصادی که آمریکا برای ایران پیچید

آمریکا طی دهه‌های پنجاه و شصت میلادی، که در شرایط جنگ سرد با شوروی به سر می‌برد، برای مقابله با کمونیست، در برنامه‌ی سیاست خارجی خود، سیاست تشویقی اصلاحاتی متناسبی برای کشورهای کمتر توسعه‌یافته گنجانده بود تا با حفاظت از رژیم‌های وابسته، آن‌ها در دام کمونیست قرار نگیرند. از جمله‌ی این کشورها، ایران بود که به‌دلیل داشتن موقعیتی راهبردی و برخورداری از منابع غنی نفت و گاز، همواره برای آمریکایی‌ها حائز اهمیت بوده است. ایران از نزدیک‌ترین هم‌پیمانان آمریکا و غرب محسوب می‌شد. به همین جهت، کندی برای دور ماندن ایران از خطر نفوذ کمونیست، همواره شاه را تحت فشار قرار می‌داد تا در راستای تحقق سیاست‌های اصلاحی برای کاهش نارضایتی‌های مردم و ایجاد فضای باز سیاسی در سطح جامعه، تلاش کند.
 
* زمینه‌های شکل‌گیری انقلاب سفید
شاه برای جلب حمایت‌های رئیس‌جمهور آمریکا، به‌ناچار باید اقداماتی در راستای برنامه‌ی اصلاحات مدنظر آمریکایی‌ها انجام می‌داد. شخصیت شاه به‌گونه‌ای شکل‌ گرفته بود که قدرت خود را مدیون حمایت‌های آمریکا می‌دانست و با تکیه ‌بر آن‌ها، هویت و وجهه‌ی خاصی پیدا می‌کرد. نمونه‌ی آن را می‌توان در زمان ریاست‌جمهوری نیکسون مشاهده کرد؛ «زمانی که نیکسون شاه را به‌عنوان کارگزار اصلی اجرای دکترین خودش در خلیج‌فارس انتخاب کرد، شاه باور پیدا کرد که وجودش برای ایالات‌متحده ضروری است و قبول این واقعیت که او را ایالات‌متحده بدین‌جهت انتخاب کرده بود تا عامل قدرت آمریکا در خلیج‌فارس، یعنی مرکز انرژی جهان باشد.» به همین جهت، نیکسون با اعطای وام‌های کلان و کمک‌های تسلیحاتی فراوان به شاه، به او اعتمادبه‌نفس بیشتری می‌داد.

یکی از اقداماتی که توسط رژیم صورت گرفت، اصلاحات مدنظر آمریکایی‌ها به‌عنوان طرح انجمن ایالتی و ولایتی بود که در مجلس نیز تصویب شد. در این لایحه، سه موضوع به چشم می‌خورد که انتشار آن توسط رژیم، موجب برانگیخته شدن احساسات مردم و علما شد: ۱. حذف شرط مسلمانی برای عضویت در انجمن‌ها، ۲. جایگزینی قسم به کتاب آسمانی به‌جای سوگند به قرآن و ۳. حذف شرط ذکورت (مرد بودن) برای عضویت.
شاه برای جلب حمایت‌های رئیس‌جمهور آمریکا، به‌ناچار باید اقداماتی در راستای برنامه‌ی اصلاحات مدنظر آمریکایی‌ها انجام می‌داد. شخصیت شاه به‌گونه‌ای شکل‌ گرفته بود که اقتدار خود را مدیون حمایت‌های آمریکا می‌دانست و با تکیه ‌بر آن‌ها، هویت و وجهه‌ی خاصی پیدا می‌کرد.

مورد اول و دوم با هدف حذف تدریجی اسلام به‌عنوان دین رسمی کشور مطرح شده بود. در عمل نیز با گذشت زمان، افرادی غیرمسلمان مانند بهایی‌ها در رژیم نفوذ پیدا کردند و سمت‌های مهمی در دست گرفتند. مطرح کردن مورد سوم، یعنی اعطای حق شرکت زنان در انتخابات، که با هدف غربی کردن و مبتذل کردن زنان به بهانه‌ی حضور زنان در جامعه مطرح می‌شد، حربه‌ای بود برای اینکه در صورت مخالفت علما، رژیم بتواند آنان را مخالف آزادی و حقوق زنان معرفی کند و به تخریب ایشان در اذهان مردم بپردازد. این سه موضوع باعث شد که امام خمینی رحمه‌الله‌علیه موضع‌گیری کند و مراجع را تشویق نماید که مواضع واحدی علیه این اقدامات اتخاذ کنند. ایستادگی و مقاومت مردم و علما در مقابل این لایحه، منجر به لغو آن شد و این پیروزی بزرگی برای ملت ایران به‌ حساب می‌آمد.
 
* اجرای اصلاحات توسط شاه
اما در ۱۹ دی‌ماه ۱۳۴۱، یعنی در سالروز اصلاحات ارضی، شاه به‌طور رسمی اعلام کرد که قصد دارد اصول شش‌گانه‌ای را به رفراندوم بگذارد. این اصول به نام «انقلاب سفید» عنوان شد و مقرر گردید مردم طی یک رفراندوم، به آن رأی دهند. زمانی که شاه پی برد که با وجود روحانیت نمی‌تواند برنامه‌ی مورد نظر خود را اجرایی کند، با استفاده از رسانه‌ها، خود را فردی اصلاح‌طلب و روحانیت را ضداصلاح‌طلب و مرتجع معرفی کرد و طی یک سخنرانی اظهار داشت: «برای سعادت ملت ایران و به‌منظور استقرار اصلاحات انجام‌شده و احتراز از خدشه‌دار کردن این اصلاحات از طرف عوامل ارتجاعی و مخرب، تقاضا می‌کنم برای تصویب ملی این اصلاحات حرکت کنند و آرای مثبت دهند.» این اصول شش‌گانه عبارت بودند از:
۱. الغای رژیم ارباب‌رعیتی
۲. تصویب لایحه‌ی قانون ملی کردن جنگل‌ها در سراسر کشور
۳. تصویب لایحه‌ی قانون فروش سهام کارخانه‌های دولتی به‌عنوان پشتوانه‌ی اصلاحات ارضی
۴. تصویب لایحه‌ی قانون سهیم کردن کارگران در منافع کارگاهی تولیدی و صنعتی
۵. اصلاح قانون انتخابات
۶. لایحه‌ی ایجاد سپاه دانش به‌منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری.
 
انتشار خبر رفراندوم در روزنامه‌ها، واکنش‌های مختلفی در پی داشت. از یک‌ طرف، غرب از این طرح حمایت کرد و آن را نشانه‌ی عزم جدی و اراده‌ی شاه برای تحول گسترده در زمینه‌های اقتصادی و اجتماعی دانست و از طرف دیگر، مراجع به‌ویژه امام خمینی، علیه آن موضع‌گیری کردند. شاه بهبودی را به‌عنوان نماینده‌ی خود به قم فرستاد تا با علما دیدار کند و آن‌ها را متقاعد سازد برنامه‌ی که شاه در پیش‌گرفته، برای ترقی ایران است تا از این طریق، حمایت علما و همراهی آنان را برای پیشبرد برنامه‌های رژیم جلب کند. بهبودی درخواست دیدار خصوصی با امام داشت که ایشان نپذیرفتند، اما دیدار را به‌صورت جمعی قبول کردند. امام در این دیدار فرمودند: «ولی ما توقع نداشتیم که ایشان [شاه] از روحانیت به‌عنوان ارتجاع تعبیر کند... آیا علما و مراجع مرتجع هستند؟ ارتجاع سیاه در واقع شاه است... و به ایشان بگویید که حداقل به قانون اساسی عمل کند.»

امام با هشیاری کامل درک کرده بودند که هدف از این اصلاحات، تحکیم سلطه‌ی آمریکا در ایران است و از این طریق می‌خواهند فشارهای مردمی را کاهش بدهند و شاه «مأمور است که این برنامه را به هر قیمتی، به مرحله‌ی اجرا بگذارد.» او به‌عنوان فردی که بازیچه‌ی دست ابرقدرت‌هاست، برای باقی ماندن بر کرسی سلطنت، به‌ناچار باید اصلاحات مدنظر آمریکایی‌ها را انجام دهد و به همین جهت، «نه‌تنها عقب‌نشینی نمی‌کند و دست از کار نمی‌کشد، بلکه با تمام قدرت و با کمال درندگی، با هرگونه مخالفتی مقابله خواهد کرد.»
امام با هشیاری کامل درک کرده بودند که هدف از این اصلاحات، تحکیم سلطه‌ی آمریکا در ایران است و از این طریق می‌خواهند فشارهای مردمی را کاهش بدهند و شاه «مأمور است که این برنامه را به هر قیمتی، به مرحله‌ی اجرا بگذارد.» او به‌عنوان فردی که بازیچه‌ی دست ابرقدرت‌هاست، برای باقی ماندن بر کرسی سلطنت، به‌ناچار باید اصلاحات مدنظر آمریکایی‌ها را انجام دهد.

اما امام که از ماهیت رفراندوم انقلاب سفید شاه آگاه بودند، به روشنگری این جریانات پرداختند و فرمودند: «دستگاه حاکم برای اغوا و اغفال ملت، دام وسیعی گسترده و به یک سلسله اعمال ظاهر فریب و گمراه‌کننده دست ‌زده است و ما اگر در مقابل، به بیدار کردن و متوجه ساختن توده‌ی مردم اقدام نکنیم و از افتادن آن‌ها به دام استعماری که برای آنان گسترده‌اند، جلوگیری ننمایم، ملت اسلام در معرض فنا و نیستی قرار خواهد گرفت.»

امام راهکار مقابله با این اقدام شاه را بیدار کردن مردم می‌دانستند و این‌گونه بیان می‌کنند که اگر «بتوانیم در مقابل این دسیسه و توطئه‌های شاه، فقط مردم را بیدار و آگاه سازیم و نگذاریم که گول بخورند و تحت‌تأثیر برنامه‌ی فریبنده‌ی او قرار بگیرند، حتماً او را با شکست مواجه خواهیم ساخت و درمانده خواهیم کرد. ما که نمی‌خواهیم به جنگ توپ و تانک برویم که می‌گویید از ما ساخته نیست. چه‌کار می‌توانیم بکنیم و مشت با درفش مناسبت ندارد. بزرگ‌ترین کاری که از ما ساخته است، بیدار کردن و متوجه ساختن مردم است.»
 
* برگزاری رفراندوم و شروع اعتراضات مردمی
سرانجام زمان برگزاری رفراندوم فرارسید و در روز ششم بهمن‌ماه سال ۱۳۴۱ عده‌ی کمی پای صندوق‌های رأی آمدند. اما رژیم در کمال ناباوری اعلام کرد ۵/۵۹۸/۷۱۱ موافق و ۴۱۵ مخالف به لوایح انقلاب سفید رأی داده‌اند! آمریکایی‌ها با پیروزی رفراندوم شاه، از آن حمایت کردند و کندی پیام تبریکی به شاه ارسال کرد. اما در پی موضع‌گیری امام و دیگر علما و با آگاه شدن مردم از پیامد اقدامات شاه، در بعضی از نقاط کشور از جمله تهران، اعتراض و اعتصاب و تعطیلی بازار صورت پذیرفت. در قم نیز وضع همین‌گونه بود. شاه قصد داشت برای همراه کردن علما و مراجع با طرح خود، به قم سفر کند که با مخالفت مراجع و مردم مواجه شد. یک روز قبل از آمدن شاه، این اعتراضات به اوج خود می‌رسد و شعار «مرگ بر آمریکا» برای اولین‌بار در قم طنین‌انداز می‌شود. رژیم شاه که عدم اجرای این اصلاحات را به‌معنای سقوط و نابودی حکومتش می‌دانست، اعتراضات را به‌شدت سرکوب کرد و روحانیون را به زندان یا تبعید فرستاد.
 
* پیامدهای انقلاب سفید
شاه به‌ظاهر با انقلاب سفید، قصد ایجاد اصلاحات داشت و با این اصلاحات می‌خواست تحول بزرگی در ایران ایجاد کند، ولی نه‌تنها با اجرای این طرح آمریکایی‌ها، اصلاحاتی صورت نگرفت، بلکه نتیجه‌ای معکوس حاصل شد. ایران روزبه‌روز به کشورهای غربی و به‌ویژه آمریکا وابسته‌تر می‌شد و به بازار مصرف کالاهای این کشورها تبدیل شده بود. در حقیقت، انقلاب سفید یک بازی استعماری بود تا دشمنان این ملت در پشت آن نقش بازی کنند، استقلال را از ایران بگیرند و کشور را به خود وابسته کنند. این اتفاق پس از مدتی به وقوع پیوست.

همواره سیاست آمریکا این بوده است که اجازه ندهد کشورهای در حال ‌توسعه، در زمینه‌ی کالاهای ضروری، ‌ مصرفی و فناوری، هیچ‌گاه به مرحله‌ی خودکفایی و استقلال اقتصادی برسند. یک نمونه‌ی آن را می‌توان در بخش صنعت مشاهده کرد. آمریکایی‌ها قصد داشتند با به وجود آوردن کارخانه‌هایی که فقط کار مونتاژ را برعهده دارند، از نیروی کار ارزان، دسترسی آسان به مواد اولیه‌ی خام و نزدیکی به بازار مصرف، حداکثر استفاده را ببرند.
همواره سیاست آمریکا این بوده است که اجازه ندهد کشورهای در حال ‌توسعه، در زمینه‌ی کالاهای ضروری، ‌ مصرفی و فناوری، هیچ‌گاه به مرحله‌ی خودکفایی و استقلال اقتصادی برسند. یک نمونه‌ی آن را می‌توان در بخش صنعت مشاهده کرد.

از طرفی دیگر، با اجرای بند اول، یعنی اجرای اصلاحات ارضی، گمان آن می‌رفت که پنجاه درصد زمین‌ها در اختیار کشاورزان قرار گیرد، اما تنها نُه درصد آنان صاحب زمین شدند. فقط به‌جای اربابان قدیمی، اربابان جدید و وابسته به دربار روی کار آمدند. این توزیع ناعادلانه‌ی ارضی منجر به گسترش فقر روستاییان و مهاجرت آن‌ها به شهرها شد. آن‌ها در حاشیه‌ی شهرها سکونت گزیدند. به‌دلیل نبود امکانت، این اتفاق باعث بروز ناهنجاری‌هایی در شهرها می‌شد.

در نتیجه، در این دوره شاهد کاهش تولیدات کشاورزی و افزایش واردات مواد غذایی ضروری هستیم. ایرانی که خود از تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات کشاورزی محسوب می‌شد و در زمینه‌ی تولید گندم نیز خودکفا بود، با انجام طرح شوم انقلاب سفید، به واردکننده‌ی گندم تبدیل شد؛ به‌طوری‌که حتی نمی‌توانست نیاز چند ماه خودش را تأمین کند. این نتیجه‌ی اعتماد شاه به آمریکا بود. امام در طی یک سخنرانی، به پیامدهای اصلاحات شاه پرداختند و فرمودند: «اصلاحات! می‌بینیم که آن‌قدر که فاسد کردند این زراعت ما را، آن‌قدر کشاورزی ما را برگرداندند به هیچ و منهدم کردند که ما در همه‌چیز محتاجیم، دستمان را دراز کرده‌ایم به اسرائیل که به ما حتی میوه بدهد! هرچه، گندم، جو، چه، هی دائماً دارد می‌آید که اگر یک روز جلویش را بگیرند، این ملت باید گرسنگی بخورد! می‌گویند برای سی روز یا سی‌وسه روز... تمام زراعت ایران برای سی‌وسه یا سی روز ایران کافی است. مابقی آن را باید از خارج بیاورند! یک مملکتی که صادرکننده بود، حالا باید این‌طور باشد. اصلاحات! کلمه‌ی اصلاحات، محتوا ندارد... انقلاب سفید! انقلابش انقلاب است، اما سیاه است! سرخ است!»

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ | 11:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
سفارش می‌کنیم به‌ حکومتها، به ‌حکومت های جائر، به ‌استاندارهای همه‌جا، به ‌ژاندارمری های همه ‌جا‌، به ارتش‌، هر جا که هست‌، به‌ اجزای ادارات، به ‌نخست‌وزیری ها، به ‌کذا، به همه اینها ما اعلام می‌کنیم که آقای مهندس مهدی بازرگان حکومت شرعیه دارد، از قبل من و بر همه واجب است که اطاعتش را بکنند و شما آقایان هم که از اهل علم و از علما هستید، مردم را ارشاد کنید و به‌ آنها بفهمانید که مسأله، مسأله حکومت عدل است.
کد خبر: ۵۶۵۴۱۷
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۰ - 05 February 2016
شانزدهم بهمن، یکی از متفاوت ترین روزهای دهه فجر است؛ روزی که در آن جمهوری اسلامی ایران به معنای کامل بنیاد گذاشته شد؛ هرچند هنوز چند روز تا پیروزی انقلاب اسلامی و چند ده روز تا برگزاری رفراندوم و آری گفتن به «جمهوری اسلامی» مانده و از همه مهم تر، دولت بر جای مانده از دوران پهلوی، مستقر است و ساقط نشده.

به گزارش «تابناک»، اگر قرار باشد یکی از شاخص ترین روزهای انقلاب اسلامی را مشخص کنیم، بی شک شانزدهم بهمن 57 یکی از بهترین گزینه ها برای این انتخاب خواهد بود، چون روزهای قبل و بعد از آن تفاوت چشمگیری با یکدیگر دارند و سلسله اتفاقاتی پیش و پس از آن رقم خورده که این روز را تبدیل به مرزی نامرئی میان سالها قیام مردمی و پیروزی انقلاب کرده است.

این را می‌شود از فهرست کردن حوادث این روز هم فهمید؛ به ویژه آنکه نتیجه تصمیم شورای انقلاب در این روز به انتصاب رسمی نخست وزیری منجر و این اقدام زمینه ساز پیروزی نهایی انقلاب و شکل گیری جمهوری اسلامی در ادامه راه شد. البته در شرایطی که هنوز درگیری ها خاتمه نیافته و تظاهرات مردم در شهرهای مختلف ادامه دارد.

طراحی «کورتاژ» در پادگان لویزان

در حالی که مردم هر لحظه به پیروزی نزدیکشان امیدوارتر می شدند، هشت تن از تیمساران ارتش پس از ساعت‌ها مذاکره در مورد طرح یک کودتا به نام «کورتاژ» متحد شدند. در پادگان لویزان، مرکز این افسران نیروی ویژه و گارد جاویدان، ستاد عملیات مخفی تدارک دیده شده بود. اصول این طرح، بمباران مراکز انقلاب در تهران، کنترل شهرها توسط نظامیان، دستگیری و اعدام افراد مشهور به مخالفت با شاه، اشغال رادیو و تلویزیون و... بود. این گروه که موفق نشده بودند، طرح خود را مستقیم با شاه مطرح کنند، از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در آمریکا و داماد شاه ـ مطمئن شده بودند که شاه از آن‌ها دفاع خواهد کرد و آمریکا نیز پشتیبان آنها خواهد بود.

آن‌ها موفق شده بودند پنج پست ضدهوایی را که از یک سال پیش برای حفاظت از کاخ‌های سلطنتی بر بلندی‌های شمال تهران برپا شده بود، فعال و در هر یک از آن‌ها توپ های قوی و حساسی مستقر کنند که با دقت بسیار می توانست نقاط حساس را هدف گیری کند. از جمله اهداف مشخص در این طرح، مدرسه علوی اقامت‌گاه رهبر انقلاب بود. فهرستی از اسامی، محل اقامت و مشخصات بیش از دو هزار نفر تهیه شده بود که باید با یک اقدام ناگهانی ربوده و به یکی از جزایر دورافتاده خلیج فارس فرستاده شوند.

یک هلی‌كوپتر توپ‌دار نیز پیش‌بینی شده بود تا در صورت شورش و مقاومت مردم، از آن استفاده شود. دست بند، پابند و لباس متحدالشکل برای کودتاچیان، هواپیما، جیپ های مجهز به سلاح‌های نیمه سنگین و اسلحه‌های سبک و خودکار نیز پیش‌بینی شده بود. یکی از افسران ارشد کودتا نیز مسئولیت یافتن فرمانده‌هایی مطمئن در شهرستان‌ها و هماهنگی‌های لازم را بر عهده گرفته بود.

مخالفت با نبرد مسلحانه با «عطر گل»

اما اعضای شورای انقلاب، از جمله آیت الله شهید دکتر بهشتی و شهید استاد مطهری با تماس‌های مداوم با فرماندهان ارتش سعی می‌کردند به آن‌ها نزدیک شده و ارتش را بدون خونریزی متحد ملت کنند. مردم نیز با گل و اشک و سخنرانی و شعار، ارتشیان را در فشار عاطفی و روانی گذاشته بودند. امام (ره) نیز با فتوای خود درباره باطل بودن سوگند وفاداری نظامیان به شاه، راه فرار سربازان از پادگان‌ها را هموار کرده بودند.

البته تنها کودتاچیان نبودند که تلاش داشتند غائله ای جدید بر پا کنند، بلکه در میان انقلابیون نیز کسانی که خواستار نبرد مسلحانه با ارتش شاهنشاهی و در هم شکستن مقاومت ایشان بودند، وجود داشتند اما امام با درخواست ایشان مخالفت می‌کرد؛ مخالفتی که با ابتکار برخی انقلابیون، نمود عینی نیز یافت و ثمره های نیکی به همراه داشت، زیرا بسیاری از نظامیان که از انقلابیون گل دریافت می‌کردند، از اجرای دستورها سرپیچی می‌کردند و گاه به انقلابیون می‌پیوستند؛ روندی که در روزهای بعد شدت هم گرفت.

در این روز، اسرائیلی‌ها که مسئول آموزش‌های نظامی در ارتش بودند، ایران را ترک کردند. دانش‌آموزان مدارس پایتخت با انتشار بیانیه ای اعلام کردند، «ما دانش‌آموزان ایرانی، روز سه‌شنبه سیزدهم آبان ‌ماه را روز دانش آموز اعلام کرده و قصد داریم، هر ساله به یاد شهیدان جنبش دانش‌آموزی در این روز بر وحدت و یکپارچگی خود بیفزاییم».

بازرگان منصوب شد و مأموریت گرفت

پس از خروج شاه در 26 دي 1357 و کسب رأي اعتماد کابينه بختيار از مجلسين، امام خمینی نخستين ضربه را بر کابينه بختيار وارد کردند و به همه کارکنان اعتصابي دولت دستور دادند وزراي غيرقانوني را به وزارتخانه ها راه ندهند، اين اقدام بختيار را به شدت مستأصل و تضعيف کرد. دومين ضربه نيز ورود امام به ايران بود که با وجود مخالفت هاي بختيار، سرانجام در روز 12 بهمن انجام شد. سومين ضربه بر جسد نيمه جان کابينه غيرقانوني، سخنراني امام در بهشت زهرا بود که در فرازي پرشور از سخنان خود وعده دادند که: «من دولت تعيين مي کنم، من توي دهن اين دولت مي زنم».

دو روز بعد (شامگاه 14 بهمن) جلسه مهمي با حضور اعضاي شوراي انقلاب اسلامي در اقامتگاه امام در دبستان علوي شماره 2 در خيابان عين الدوله ايران برگزار شد و تا ساعت 11 شب ادامه داشت. در اين جلسه، نخست وزير تعيين و حکم وي که تاريخ 6 ربيع الاول 1399 [15 بهمن 57] را بر پيشاني داشت، صادر شد. روز 16بهمن مراسمي در آمفي تئاتر مدرسه علوي برگزار و حکم نخست وزيري به او اعطا شد. اين مراسم ساعت 5:30 بعد از ظهر با حضور جمع زيادي از خبرنگاران داخلي و خارجي با سخنان امام آغاز شد.

امام در بخشي از سخنان خود تأکيد کردند که انتخاب مهندس بازرگان به پيشنهاد و نظر شوراي انقلاب بوده است؛ ايشان وزراي خود را تعيين و به ما معرفي مي کنند تا شوراي انقلاب ما که پيشنهاد و نظرش اين بود که ايشان رئيس دولت باشد، وزرايشان را بررسي مي کنند و انشاءالله مسائل به طور سهل و خوبي انجام بگيرد.

امام سپس تلويحا بختيار را از مخالفت با دولت موقت بر حذر داشتند. پس از پايان سخنان امام، حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني، متن فرمان نخست وزيري بازرگان را قرائت کرد. در اين پيام آمده بود: «بنا به پيشنهاد شوراي انقلاب، جناب عالي را بدون در نظر گرفتن روابط حزبي و بستگي به گروهي خاص مأمور تشکيل دولت موقت مي‌نمايم». در آن حکم وظايف دولت موقت نيز مشخص شده بود: اداره مملکت، برگزاري رفراندوم تغيير نظام کشور، تشکيل مجلس خبرگان براي تصويب قانون اساسي و برگزاري انتخابات مجلس شوراي اسلامي.

عظيم ترين وظيفه‌ای که به کسي داده شده است

سپس بازرگان بعد از حمد الهی، از امام و مردم سپاسگزاری کرد و مسئولیت خویش را عظیم‌ترین وظیفه‌ای دانست که در ۷۲ سال عمر مشروطه به کسی داده شده و گفت: «خدای برگ را شكر می‌كنم كه چنین اعتبار و حسن شهرتی را كه به هیچ‌ وجه اهلیت و لیاقت آن را نداشتم، به من ارزانی داشته و همین موهبت الهی باعث شده كه آیت‌الله، ابراز اعتماد و ارجاع چنین مأموریتی را به بنده عنایت بفرمایند و همچنین تشكر از ملت ایران می‌كنم.»

وی سپس برنامه‌ها و وظایف دولت موقت را شرح داد و گفت: «از وظایف عمده دولت موقت آن است که یک همه پرسی برپا کند تا نظر مردم را درباره‌ی تغییر رژیم و تحول آن به جمهوری اسلامی بپرسد. سپس این وظیفه را خواهد داشت که انتخابات مجلس مؤسسان را برگزار نماید ـ مجلسی که قانون اساسی آینده را تدوین خواهد کرد ـ وظیفه سوم نیز برگزاری انتخابات مجلس شورای ملی است که به موجب قانون اساسی جدید تشکیل خواهد شد و در آخر استعفا و تحویل مسئولیت به رئیس جمهوری و دولت رسمی».

امام خمینی(ره) بعد از تعیین ریاست دولت موقت اظهار کردند: « من بعد از تشکر از ملت ایران که در این مدت‌های طولانی رنج و زحمت برده‌اند و با دادن خون خودشان، برای اسلام خدمت کردند، مطلبی را که می‌خواهم به عرض ملت برسانم، این است که نظر خودشان را راجع به دولت آقای مهندس بازرگان که الان یک دولت شرعی اسلامی است اعلام کنند، هم به وسیله مطبوعات و هم به تظاهرات آرام در شهر‌ها و در دهات و در هر جایی که مسلمان هست، نظر خودشان را راجع به دولت اسلامی آقای مهندس مهدی بازرگان اظهار کنند».

نخست وزیر موقت از صبح سه‌شنبه ۱۷ بهمن ماه به محل کمیته استقبال از امام خمینی نقل مکان کرد و تا شب با انتقال وسایل ضروری زندگی از منزل خود به مدرسه علوی عملا در آن دو محل استقرار یافت. به دنبال درخواست امام، از صبح سه شنبه ۱۷ بهمن ماه موج تظاهرات مردمی در حمایت از مهندس بازرگان تهران و شهرستان‌ها را در بر گرفت و جامعه روحانیت روز پنجشنبه ۱۹ بهمن را برای راهپیمایی بزرگ تعیین کرد و در آن روز نیز میلیون‌ها ایرانی با حضوری بی‌سابقه، به حمایت از دولت منتخب انقلاب پرداختند.


پاسخ امام به سه سؤال مهم

سپس امام به سه پرسش خبرنگاران پیرامون موضع‌گیری ارتش و بختیار و قانون اساسی مشروطه پاسخ داد. خبرنگاری پرسید: «حضرت آیت‌الله فرموده‌اید، کسانی که این دولت را نپذیرند، اطاعت نکنند، تنبه می‌دهم که آن‌ها مجازات سخت خواهند شد. اگر ارتش نپذیرند، چه پیش‌بینی می‌کنید و چه خواهید کرد؟»

امام در پاسخ گفت: ارتش چنین عملی را نخواهد کرد و اگر چنانچه بکند، اولا از طرف خدا مجازات خواهد شد و ثانیا در مواقع مقتضی، جزایی را که قانون اسلام تعیین کرده است اجرا می‌کنیم و از حالا هم اگر خدای نخواسته چنین کردند اعلام می‌کنیم.

«حضرت آيت الله با توجه به تماس نزديک که با آقاي مهندس بازرگان و... داشتند و همچنين با آقاي بختيار، بختيار چه موضعي در برابر اعلام اين جمهوري اسلامي خواهد داشت يا دارد و همچنين چه عکس العملي يا موضعي در برابر اين امر خواهد داشت يا دارد؟» امام در پاسخ گفت: اگر هر دو عاقل باشند و علاقه به مملکت داشته باشند، بايد مصلح باشند و اگر خائن باشند و بخواهند به مملکت خيانت بکنند، اين امرش با خودشان نيست.

 امام خمینی در پاسخ به اینکه «آیا به نظر حضرتعالی، قانون اساسی ۱۹۰۶ غیرقانونی است یا اینکه، این قانون اساسی ۱۹۰۶ می‌تواند چارچوبی باشد برای دوره انتقالی؟» گفت: این قانون غیر از بسیاری از موادش که به زور در او وارد شده است، تا ملت رأی بر خلاف نداده است، به قوت خودش باقی است.

سرخط دیگر اخبار روز

* بازرگان پس از خروج امام از محل جلسه، در رابطه با تهدید بختیار در مورد نخست وزیری دولت موقت گفت: از این اخطار نمی‌ترسیم، اگر تهدید می‌خواهند بكنند، به چیز دیگری ما را تهدید كنند. این چیز خیلی كوچكی است و اگر عملی شود، بنده شخصا خیلی ممنون می‌شوم، چون راحت می‌شوم.

* رادیو مسكو برای اعلام نخست وزیری بازرگان برنامه خود را قطع كرد.  بختیار گفت: هر كس اكثریت داشت، حكومت می‌كند.

* آسوشیتدپرس: با توجه به اینكه شانس موفقیت بختیار روز به روز كمتر می‌شود، سخنگوی وزارت خارجه آمریكا به ابراز حمایت ملایم از بختیار بسنده كرد.

* بنا به نوشته مجله تایم: سالیوان، سفیر آمریكا در ایران، از همكاران خود خواسته است كه با مخالفان رژیم گفت وگو كرده، سیاست آمریكا را برای آنان تشریح كند.

* رئیس سازمان سیا اعراف كرد كه در رابطه با پیش بینی مسائل ایران، این سازمان ناكام بوده است. وی گفت: چیزی كه ما پیش بینی نمی‌كردیم، این بود كه یك مرد هفتاد و هشت ساله كه مدت چهارده سال در تبعید بود، این نیروها را به هم پیوند زند.

* كیسینجر گفت: بیم آن می‌رود كه انقلاب اسلامی به سایر كشورها سرایت كند و گناه این حركت، متوجه هدف توخالی حقوق بشر است.

* آیت‌الله گلپایگانی بازگشت حضرت امام به میهن را به ایشان تبریك گفت.

* آیت‌الله گلپایگانی با صدور پیامی خطاب به ارتش، از فرماندهان نظامی خواست تا از رویارویی و مقابله با انقلاب اسلامی بپرهیزند.

* چند وزارتخانه، از جمله وزارت آموزش و پرورش، امور اقتصاد و دارایی، بهداری و دادگستری، توسط نیروهای ارتش اشغال شد.

* حزب توده از شورای انقلاب اسلامی اعلام پشتیبانی كرد.


* سازمان چریك‌های فدایی خلق در مخالفت با شورای انقلاب گفت: شورای انقلاب باید توسط میلیون‌ها اعتصاب كننده تشكیل شود. گفتنی است، این گونه سازمان‌ها كه تنها خود را قیام خلق می‌دانند، اعتماد و حمایت میلیونی مردم از حضرت امام را ندیده گرفته و به دنبال جایگاهی در آینده نظام برای خود هستند.

* بیست و دو نماینده دیگر مجلس شورا استعفا دادند.

* در تظاهرت مردم آغاجاری، عده‌ای به شهادت رسیدند.

* غلامرضا كیانپور، وزیر اسبق اطلاعات و دادگستری و استاندار آذربایجان غربی و اصفهان، بازداشت شد.

* هشت هزار یهودی از ایران به اسرائیل رفتند.


مطالب مرتبط

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ | 11:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
کد خبر: ۵۶۵۸۲۴
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۳ - 05 February 2016
شبکه مستند سیما همزمان با دهه فجر، قسمت های جدیدی از مجموعه «تاریخ شفاهی ایران» مربوط به دادگاه عوامل ساواک را روی آنتن می فرستد.
 
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سیدمهدی مویدی، تهیه‌کننده مجموعه «تاریخ شفاهی ایران» در این زمینه توضیح داد: سه قسمت جدید این مجموعه درباره کنفرانس مطبوعاتی است که توسط وزارت ارشاد ملی وقت در سال 1358 برگزار شده و «تاریخ شفاهی ایران» تصاویر آن را در سه قسمت برای اولین بار پخش می کند. این جلسات برای تبیین جنایات مرتکب شده از سوی کارکنان ساواک برای مردم دنیا ترتیب داده شده و خبرنگاران خارجی در آن شرکت داشته اند.
 
وی افزود: از جمله افراد شرکت کننده در این کنفرانس محسن طلوعی کارمند، رضا قلی بصیری رییس اداره دوم، ایرج فریدی رییس اداره یکم عملیات، محمد صدفی مامور کمیته مشترک ضد خرابکاری، حسن ثنا مشاور امنیتی، سپهبد مقدم رییس ساواک، هوشنگ شریف معاون آموزش یکی از بخش های ساواک و رییس حفاظت سازمان انرژی اتمی، امید تبریزی معلم بررسی های اطلاعاتی، محمد راحت از کارمندان ساواک، رضا پرورش افسر اداره دوم ستاد ارتش و دو نفر ناشناس هستند که از گفتن نامشان امتناع کرده اند و در بخش آموزش ساواک مشغول بوده اند.
برخی ساواکی ها نام خود را فاش نمی کنند.
 
مویدی یادآور شد: از جمله مطالبی که در قسمت اول این برنامه پخش می شود، معرفی اعضای ساواک حاضر در کنفرانس است. افرادی که از گفتن نام خود امتناع می کنند نیز یکی جاسوس ساواک بین انقلابی ها بوده و دیگری بین دانشجویان ایرانی در امریکا جاسوسی می کرده است.
 
تهیه کننده مجموعه «تاریخ شفاهی ایران» با اشاره به مطالبی که در این مجموعه مطرح می شود، تأکید کرد: فساد درون دربار به خصوص درباره اشرف پهلوی در این جلسات بازگو می شود. در قسمت اول یکی از حاضران نیز درباره روزی صحبت می کند که به آنها خبر داده اند فردی که خودش را برادر شاه معرفی کرده، مقابل کاخ مشغول داد و بیداد است. سرانجام معلوم می شود او واقعا حمیدرضا پهلوی است که شاه دو برادر او را به اسم سقوط هواپیما کشته و او را هم معتاد و از دربار دور کرده است. آن فرد ساواکی توضیح میدهد که دو کودک با لباس مندرس نیز همراه حمیدرضا بوده اند و یکی از ساواکی ها مامور می شود فرزندان برادر شاه را از ایران خارج کند و هنوز از سرنوشت حمیدرضا نیز خبری در دست نیست.
 
نقش سیا و موساد در برنامه های ساواک
 
وی در پایان اعلام کرد: در این کنفرانس همچنین به نقش سفارت آمریکا در جاسوسی از کشور، نقش سیا و موساد در برنامه های ساواک، روابط متقابل اسراییل با پهلوی و نفوذ ساواک و سیا در جبهه آزادی بخش فلسطین برای پیدا کردن ارتباط انقلابیون ایران و این جبهه نیز اشاره می شود.
نخستین قسمت از مجموعه «تاریخ شفاهی ایران» مربوط به دادگاه های ساواک ساعت 22 شنبه 17 بهمن روی آنتن می رود و دو قسمت دیگر نیز یکشنبه و دوشنبه 18 و 19 بهمن پخش خواهد شد. این قسمت ها ساعت 10 صبح روز بعد بازپخش می شوند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۴ | 11:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

۱۳۹۰

استمرار در آرمانها و جهت‌گیری؛ وجه ممیزه انقلاب اسلامی با سایر انقلابها

ثبات و استمرار و استقرار نظام جمهورى اسلامى از جمله‌ى مهمترین عواملى بوده است که ملتهاى منطقه و ملتهاى مسلمان را امیدوار کرده و میتوان گفت نقش مؤثرى در ایجاد این حرکت عظیم اسلامى منطقه و آزادى و بیدارى ایفاء کرده. امروز میخواهم یک مقدارى راجع به ثبات و استمرار و استقرار انقلاب مطلبى را عرض کنم؛ یک مقدارى آن را باز کنم.

تحولات بزرگى در جامعه رخ میدهد، که نمونه‌ى بارزش انقلابهاى سیاسى و اجتماعى است. این تحول را کى به وجود مى‌آورد؟ یک نسلى به وجود مى‌آورد؛ که البته معلول شرائطى است که براى آن نسل پیش آمده، اما براى نسل قبل و نسلهاى قبل پیش نیامده بود؛ مثل انقلاب اسلامى. یکى از دو حال پیش خواهد آمد: یا این است که وقتى این تحول به وسیله‌ى این نسل به وجود آمد، نسلهاى بعدى این را پى میگیرند، دنبال میکنند، تکمیل میکنند، ادامه میدهند. در این صورت، این یک جریان ماندگارى خواهد شد؛ «و امّا ما ینفع النّاس فیمکث فى الأرض»(۱) خواهد شد؛ یعنى جایگزین میشود، مستقر میشود. یا این است که نه، نسلهاى بعد - حالا نسلهاى بعد که میگوئیم، نه لزوماً نسل سنى؛ یعنى کسانى که از آن گروه اول تحویل میگیرند، که ممکن است خودشان هم جزو همان نسل سنىِ آن گروه اول باشند - تحت تأثیر عوامل گوناگون، کار را دنبال نمیکنند؛ دچار رکود میشوند، دچار انحراف میشوند، دچار زاویه میشوند. در این صورت، آن تحول فوائدش را براى مردم از دست میدهد و خسارتهائى که بالاخره در یک تحول پیش مى‌آید، براى مردم میماند و جبران هم نمیشود. کلىِ مسئله این است.

در تحولاتى که در طول دو سه قرن اخیر، که قرن انقلابهاى بزرگ است، اتفاق افتاده، هرچه من نگاه کردم - حالا شما مطالعه کنید، شاید مواردى را شما پیدا کنید - موردى را پیدا نکردم که مثل انقلاب اسلامى، تحولى که در دوره‌ى اول پدید آمد، در دوره‌هاى بعد یا دهه‌هاى بعد، با همان شکل، با همان هدفها، به سوى همان آرمانها و با همان جهتگیرى‌ها ادامه پیدا کند. یا اصلاً ادامه پیدا نکرده، مثل انقلاب شوروى؛ یا ادامه پیدا کرده، منتها با یک فترتى، با یک فاصله‌ى طولانى زمانى، همراه با مرارتها و محنتها و سختى‌هاى فراوان، مثل انقلاب کبیر فرانسه، مثل استقلال آمریکا؛ حالا تعبیر کنیم به انقلاب یا هرچه. آن اهداف اولیه در نهایت به یک شکلى تأمین شد، اما با زحمات زیاد و با یک فاصله‌ى طولانى. مثلاً در همین انقلاب کبیر فرانسه، «کبیر» که میگویند، به خاطر این است که بعد از این انقلاب، دو سه تا انقلاب دیگر در طول پنجاه شصت سال در فرانسه اتفاق افتاد؛ منتها آن انقلاب اول، انقلاب مهمتر و مؤثرترى بود که در سال ۱۷۸۹ - براى اینکه یادتان بماند: هزار، بعد هفت، هشت، نُه! این، سال انقلاب کبیر فرانسه است - علیه حکومت سلطنتى فرانسه به وقوع پیوست؛ یعنى همین کارى که در ایران انجام گرفت. البته آن خانواده‌ى سلطنتى که آن وقت در فرانسه حکومت میکردند، خیلى ریشه‌دارتر و مقتدرتر بودند از این خانواده‌ى پیزُرى پهلوى ما! خانواده‌ى بوربن‌ها بودند، چند صد سال بود که اینها بر فرانسه حکومت میکردند، در میانشان پادشاهان بسیار مقتدرى از همین سلسله وجود داشتند. این انقلاب در این سالى که گفتم - ۱۷۸۹ میلادى - اتفاق افتاد.
خب، انقلاب، یک انقلاب مردمى به تمام معنا بود؛ یعنى
واقعاً مردم حضور داشتند - مثل انقلاب خود ما - رهبران هم رهبران صددرصد مردمى و داراى افکار نو و به دنبال ایجاد یک جامعه‌ى مردمى. البته آنچه که مورد نظرشان بود، ایدئولوژیک نبود، اعتقادى نبود؛ اما میخواستند یک حکومت مردمى داشته باشند، میخواستند یک حکومت مردم‌سالار داشته باشند. خب، این انقلاب در این سال اتفاق افتاد. به فاصله‌ى سه چهار سال، آن گروه اوّلى که انقلاب را انجام داده بودند، به وسیله‌ى گروه تندروِ افراطىِ شدید کنار زده شدند؛ بعضى‌شان اعدام شدند و این گروه افراطى سر کار آمدند. چهار پنج سال این گروه افراطى سر کار بودند؛ بعد بر اثر شدت عملى که با مردم به خرج میدادند، از طرف مردم مورد عکس‌العمل قرار گرفتند و کنار زده شدند. عده‌اى از آنها اعدام شدند و یک گروه سومى سر کار آمدند. یعنى در ظرف حدود یازده، دوازده سال - تا سال ۱۸۰۰ - سه گروه سر کار آمدند که هر کدام آن گروه قبلىِ خودشان را قلع و قمع و نابود کردند. در همین ده یازده سال اول، شخصیتهاى معروف سیاسى ‌اى از گروه‌هاى انقلابى اعدام شدند. بعد هم این هرج و مرجى که به وجود آمد - در یک کشورى با این خصوصیات، بدیهى است که هرج و مرج به وجود مى‌آید - مردم را خسته کرد؛ تا اینکه یک گروه سه نفره تشکیل شد، که ناپلئون جزو این گروه سه نفره بود؛ یک افسر جوانى بود که فتوحاتى هم در مصر کرده بود - که حالا داستانهایش فراوان و مفصل است - عنوانى پیدا کرد و آمد بر این گروه سه نفره حاکم شد و بعد هم پادشاه و امپراتور شد. همین کشورى که با آن همه خسارت، پادشاهى را کنار گذاشته بود و لوئى شانزدهم و زنش را اعدام کرده بود، دوباره تبدیل شد به پادشاهى و روى کار آمدن ناپلئون. البته ناپلئون شخصیت نظامىِ مقتدرِ فعالى بود و براى فرانسه هم کارهاى بزرگى انجام داد. او کارهاى غیر نظامى هم دارد، منتها عمدتاً کارهاى او نظامى است. چند تا از کشورهاى اروپائى را به فرانسه ملحق کرد؛ ایتالیا را، اسپانیا را، سوئیس را جزو فرانسه کرد. چند تا کشور اروپائى به وسیله‌ى او فتح شدند و جزو فرانسه شدند؛ که البته بعد از رفتن ناپلئون، یکى یکى از فرانسه جدا شدند؛ یعنى این فتوحات، ناپایدار بود. اما کشورى که با آن همه خسارت انقلاب کرده بود، به حکومت مردمى رسیده بود، به‌آسانى دوباره تبدیل شد به حکومت پادشاهى. بعد از تبعید و مرگ ناپلئون - یعنى حدود ۱۸۱۵ - تقریباً حدود پنجاه سال حکومت پادشاهى در فرانسه استقرار داشت؛ البته با تحولات بسیار سخت و رقتبار و مرارتبار؛ که شما اگر رمانهاى قرن نوزده فرانسه را بخوانید، کاملاً نشانه‌ى این انقلابها و این مرارتها و این محنتها و این تلخى‌ها براى مردم فرانسه را در این کتابها خواهید دید؛ از جمله کتابهاى ویکتورهوگو و بالزاک و دیگران.

البته بعد در سال هزار و هشتصد و شصت و خرده‌اى، مجدداً باز یک انقلاب دیگرى به وقوع پیوست و آن پادشاهى که از قوم و خویشهاى ناپلئون هم بود - ناپلئون سوم - کنار زده شد و حکومت جمهورى سر کار آمد؛ که حالا جمهورى‌ها هم تغییر پیدا کرد: جمهورى اول، جمهورى دوم، جمهورى سوم، تا رسید به اینجائى که امروز شما کشور فرانسه را ملاحظه میکنید، که یک حکومت مردم‌سالار و دموکراسى است. انقلاب فرانسه با این مرارتها مواجه بود؛ یعنى در آغاز پیدایشِ خود این توان و ظرفیت و تمکن را نداشت که خودش را در بین مردم خودش جایگزین کند، مستقر کند و ادامه و استمرار پیدا کند. تقریباً در همه‌ى تحولاتى که در این دوره‌ى طولانى دویست ساله و صد و پنجاه ساله و صد ساله در دنیا اتفاق افتاده، این وجود دارد.

عین همین قضیه در آمریکا اتفاق افتاده. انقلاب آمریکا - یعنى به اصطلاح آزادى آمریکا از دست دولت انگلیس - پنج سال، شش سال قبل از انقلاب فرانسه است؛ یعنى حدود سال ۱۷۸۲. البته آن وقت آمریکا جمعیت چهار پنج میلیونى‌اى بیشتر نداشته. یک حرکتى کردند، یک دولتى تشکیل دادند، شخصیتهائى سر کار آمدند - مثل همین شخصیت معروف جورج واشنگتن و دیگران و دیگران - لیکن اینها هم همین طور. بعد از آن حرکت اولیه‌اى که اینها انجام دادند، ملت آمریکا محنتها کشیدند و جنگهاى داخلىِ عجیب و غریبى را پشت سر گذاشتند، که در یکى از جنگهاى داخلى - که مهمترین جنگ داخلى بین شمال و جنوب است؛ یعنى در واقع شمال شرقى و جنوب شرقى؛ چون آن وقت غرب آمریکا تازه هنوز در اختیار این کشور و این دولت قرار گرفته بود - در طول چهار سال اقلاً یک میلیون نفر کشته شدند. البته آن وقت آمار هم وجود نداشته؛ آن کسانى که نوشتند و حرف زدند، این را میگویند. تا بالاخره بتدریج بعد از گذشت تقریباً صد سال از استقلال آمریکا، دولت یک استقرارى پیدا کرده و توانسته حرکت خودش را در همان بسترهاى قبلى ادامه بدهد.

البته ماجراى جنایتهائى که اتفاق افتاده، فاجعه‌هائى که به وسیله‌ى همان حاکمان و اطرافیان و ارتششان اتفاق افتاده، داستان غم‌انگیز طولانى عجیبى است: حمله‌ى به کشورهاى همسایه، تعرض به شهروندان اصلى - یعنى سرخپوستها - قلع و قمع قبائل سرخپوست. من تأسف میخورم که جوانهاى ما این قضایا را نمیدانند. وقتى انسان بداند که آنچه امروز از تمدن و از پیشرفت و از ثروت در بعضى از این کشورها وجود دارد، محصول چقدر خرابکارى و بدعملى و سنگدلى و بى‌انصافى است، آن وقت نسبت به کارى که باید انجام بگیرد، نسبت به وظیفه‌اى که انسان دارد، یک افق دید دیگرى پیدا میکند.

در شوروى هم یک جور دیگر اتفاق افتاد. در شوروى هدفهائى که ترسیم شده بود - که هدفهاى آن، عقیدتى و ایدئولوژیک بود - تحقق پیدا نکرد. اصلاً ادعا شده بود که حکومت شوروى یک حکومت مردمى است، حکومت توده‌اى است، سوسیالیست است؛ حکومت توده‌اىِ مردمىِ متکى به حرکت مردم و متعهد به نیازهاى مردم؛ این از همان سالهاى اول نقض شد. بعد از ۱۹۱۷ که سال انقلاب شوروى است، پنج شش سالى که گذشته بود، راه عوض شد؛ مردم از محاسبات دولت به معناى حقیقى کلمه حذف شدند؛ یک حزب کمونیست با چند میلیون عضو حاکم شد و در حزب کمونیست هم حاکم، همان چند نفرى بودند که در هر دوره‌اى در رأس بودند. حالا در دوره‌اى مثل دوره‌ى استالین، حاکم یک نفر بیشتر نبود؛ اما در دوره‌هاى بعد، آن هیئت اصلى حزب کمونیست، همه‌کاره‌ى کشور بودند. چه فشارهائى به مردم وارد آمد، چه محدودیتهائى ایجاد شد، مردم چه محنتى کشیدند. در آن دوره‌ها نوشته‌هائى از درون شوروى درز میکرد، بیرون میرفت؛ بعضى‌هایش هم به فارسى ترجمه میشد، ما هم مطالعه میکردیم. تا قبل از سقوط شوروى، خیلى از این زوایاى دشوار و تلخ پنهان بود؛ بعد از سقوط شوروى بود که خیلى چیزها معلوم شد، که چه کارهائى میکردند، چه محدودیتهائى بوده. ادبیاتى که آفریده شد، نشان‌دهنده‌ى سختى زندگى مردم در دوران حکومت شوروى بوده. یعنى انقلاب بکل از اول زاویه پیدا کرد؛ نه اینکه استمرار پیدا نکرد، اصلاً به وعده‌هاى اولیه عمل نشد.

خب، اینها انقلابهاست. حالا یک شبه‌انقلابهائى هم در منطقه‌ى خاورمیانه و عمدتاً شمال آفریقا و آمریکاى لاتین داریم که در واقع انقلاب نبود؛ غالباً کودتا بود. در اواخر دهه‌ى ۵۰ و اوائل دهه‌ى ۶۰ در کشورهاى شمال آفریقا - یعنى مصر و لیبى و سودان و تونس - یک حرکتهاى انقلابى با گرایش چپ اتفاق افتاد. همه‌ى این کشورها، کشورهاى انقلابى بودند؛ اما جز استثناهاى معدودى، همان کسانى که خودشان عوامل انقلاب بودند، از انقلاب منحرف شدند. انقلابها، انقلابهاى چپ بود، ضد آمریکائى بود، ضد انگلیسى یا ضد فرانسوى بود؛ مردم را اینجورى توى میدان آورده بودند؛ اما همان کسانى که خودشان در رأس این انقلابها قرار داشتند، عملاً منحرف شدند و به سمت همان نیروهاى استعمارگر غلتیدند! یکى‌اش همین بورقیبه‌ى تونس بود. خب، بورقیبه رهبر انقلاب تونس بود؛ اصلاً انقلاب تونس را او به وجود آورده بود؛ اما خودش تبدیل شد به یک عنصر دست‌نشانده‌ى غرب و فرانسه؛ رفت در آن جهت، که بعد هم بن‌على بود که دنبال او آمد. یا در مصر، انورسادات جزو یاران جمال عبدالناصر بود؛ جزو کسانى بود که کودتا یا به قول خودشان انقلاب افسران آزاد را به وجود آورده بودند؛ اصلاً حرکت افسران آزاد در زمان جمال عبدالناصر، با شعار «نجات فلسطین» بود؛ اما کارشان به آنجا رسید که با غاصب فلسطین آشتى کردند، علیه مردم فلسطین توطئه کردند، و در این اواخر کار به جائى رسید که حتّى با صهیونیستها همکارى کردند براى محاصره‌ى فلسطین، براى محاصره‌ى غزه، براى نابودى مردم فلسطین! یعنى صد و هشتاد درجه جهت آن حرکت اولیه عوض شد.

یا در سودان. به نظرم شماها یادتان نیست از نُمیرى. ما از روى کار آمدن نُمیرى هم یادمان هست. نُمیرى یک افسر انقلابى بود که در واقع سودان را از دست غرب نجات داد؛ اما همین نُمیرى بتدریج رفت به سمت غرب، تبدیل شد به یک عامل غرب؛ که این انقلابیون بعدى که امروز در سودان سر کار هستند، علیه او قیام کردند و کشور را از دست او بیرون آوردند. جعفر نُمیرى از یک عنصر ضد غربى که علیه حکومت غربى کودتا میکند، بتدریج تبدیل میشود به یک عنصر غربىِ مستخدم غرب و کارگزار غرب و مزدور غرب! بقیه هم همین جورند.

من یادم هست که در سالهاى دهه‌ى ۴۰ شمسى در مشهد، ما رادیوى صوت‌العرب مصر را - که زمان عبدالناصر بود - میگرفتیم و میشنیدیم. جمال عبدالناصر به لیبى رفته بود و به اتفاق همین قذافى - که آن وقت یک جوان بیست و هشت نُه ساله‌اى بود که کودتا کرده بود - و همان جعفر نُمیرى، هر سه در رادیوى صوت‌العرب مصر سخنرانى میکردند. آنها با همدیگر اجتماع داشتند و حرفهاى انقلابى و تند میزدند. همین قذافى شعارهائى میداد که ما آن وقت به هیجان مى‌آمدیم. ماها غالباً در عین مبارزه بودیم. گرفتن این رادیو هم خلاف قانون بود. ما با بعضى از رفقا - که یکى‌مان رادیو داشت - شب میرفتیم در یک خانه‌اى مى‌نشستیم و رادیوى صوت‌العرب را گوش میکردیم.

حرکتها اینجورى بوده. یعنى انقلابها بر اثر عوامل گوناگون، یا از همان اول منحرف شدند، یا بعد از اندکى منحرف شدند. گاهى این انحراف، ده‌ها سال هم طول کشیده. در کشورى مثل فرانسه، این انحراف هفتاد و چند سال به طول انجامید، تا اینکه توانست بتدریج پاره‌اى از اهداف را - آن هم نه همه‌ى اهداف را - تحقق ببخشد.
انقلاب اسلامى یک استثناء است. انقلاب اسلامى حرکتى
بود که با اهداف مشخصى - ولو آن اهداف که مشخص هم بود، در یک جاهائى کلى بود؛ بتدریج خرد شد، روشن شد، مصادیقش معلوم شد؛ اما اهداف، اهداف روشنى بود - به وجود آمد. هدف اسلام‌خواهى، هدف استکبارستیزى، هدف حفظ استقلال کشور، هدف کرامت‌بخشى به انسان، هدف دفاع از مظلوم، هدف پیشرفت و اعتلاى علمى و فنى و اقتصادى کشور؛ اینها اهداف انقلاب بوده. انسان وقتى در فرمایشات امام (رضوان اللَّه علیه) و در اسناد اصلى انقلاب اینها را نگاه میکند، مى‌بیند که همه‌ى اینها در متون اسلامى هم ریشه دارد. مردمى بودن، متکى به ایمان مردم، عقاید مردم و انگیزه‌هاى مردمى و عواطف مردمى، جزو پایه‌هاى اصلى انقلاب است. این خط ادامه پیدا کرده؛ این خط انحراف پیدا نکرده، این خط زاویه نخورده. امروز سى و دو سال از انقلاب میگذرد؛ این خیلى حادثه‌ى مهمى است.

این ثبات انقلاب و استقرار انقلاب که ما میگوئیم، یعنى این. ما یک حرفى را زده ‌ایم: «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا».(۲) ملت ایران «ربّنا اللَّه» را گفت، پایش ایستاد. این ایستادن پاى این سخن، از نسلى به نسل دیگر منتقل شد. امروز شما جوانهائى که این بیانات پرنشاط و شاداب و صادقانه و پرتپش را اینجا مطرح کردید، احتمالاً هیچکدامتان در آغاز انقلاب در این دنیا نبودید، دوره‌ى انقلاب را ندیدید، دوره‌ى جنگ را ندیدید، زمان امام را درک نکردید؛ اما خط، همان خط است؛ راه، همان راه است؛ هدف، همان هدفهاست؛ مطالبى که گفته میشود، درست همان مطالبى است که آن روز اگر میخواستیم بگوئیم، میگفتیم. من هفته‌ اى یک بار دانشگاه تهران مى‌آمدم و آنجا با دانشجوها جلسه داشتیم و نماز میخواندیم؛ بعد از نماز هم پاسخ به سؤالات و سخنرانى بود که مدتها ادامه داشت. همان حرفهائى که آن وقت ما آنجا میگفتیم و دانشجوها میگفتند، همان حرفهاست؛ البته امروز پخته‌تر است، سنجیده‌ تر است، کارشناسانه‌تر است. احساسات به همان اندازه وجود دارد، اما در مطالبى که امروز توى محیط دانشجوئى گفته میشود، عقلانیت، بیشتر از آن زمان است؛ این خیلى باارزش است.

خب، این تا حالا تحقق پیدا کرده؛ از حالا به بعد چى؟ آنچه که من میخواهم بگویم، همین یک جمله است: از حالا به بعد تکلیف نسل جوان کنونى و عمدتاً دانشجوئى همین است که این خط را در همان جهتگیرى، به سوى تکاملِ بیشتر ادامه بدهد و پیش ببرد. این مشخص میکند که در محیط دانشجوئى تکلیف ما چیست. کار مال شماست. این نسلى که ماها در آن حضور داشتیم و فعال بودیم و نیروى جوانى داشتیم و جوانى‌مان را مصرف کردیم، رو به اضمحلال است؛ مثل همه‌ى چیزهاى عالم، رو به فنا و زوال است. نسلى که امروز این حقیقت را تحویل میگیرد، شما هستید؛ جوانهاى امروز، دانشجوهاى امروز هستند. در آینده مسئولیتهاى کشور با شماست. طراحان کشور، تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان، شماها خواهید بود. میتوانید همین راه را ادامه بدهید، آن را به تکامل برسانید، از ظرفیتهاى استفاده نشده استفاده کنید، خلأها را پر کنید و همین چیزهائى را که هى شما میگوئید این اشکال هست، این اشکال هست، این اشکال هست، انتقاد، انتقاد، انتقاد - که درست هم هست - برطرف کنید؛ میتوانید هم این کار را نکنید. نسل جوانِ امروز میتواند تصمیم بگیرد بر بى‌عملى. البته چنین تصمیمى نخواهد گرفت؛ من شک ندارم. نسل جوان به خاطر ریشه‌ى دینىِ این حرکت و پایه‌ى مستحکم اعتقادىِ این حرکت، این راه را ادامه خواهد داد. براى اولین بار در تاریخ انقلابهاى گوناگون در دنیا، انقلابى به وجود آمده است و خودش را به دنیا عرضه خواهد کرد و حرف اول و اصول و ارزشهاى اولیه‌ى خودش را با همه‌ى وجود، بدون انقطاع استمرار بخشیده و ان‌شاءاللَّه آن را به هدفهاى نهائى خودش میرساند.۱۳۹۰/۰۵/۱۹

بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان

مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, ثبات انقلاب اسلامی, استقرار نظام جمهوری اسلامی, انحراف انقلابها, تاریخ انقلابهای فرانسه, انقلاب فرانسه, ناپلئون بناپارت, تاریخ شکل‌گیری، استقلال و جنگ‌های داخلی آمریکا, تاریخ انقلاب روسیه و شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی, تاریخ آسیا و آفریقا, انقلابهای شمال آفریقا, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, اهداف انقلاب اسلامی, ارتباط آیت الله خامنه ای با دانشجویان, جوان امروز انقلاب اسلامی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ | 21:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

۱۳۸۳

عدم تغییر در مسیر وجهت گیریها ؛ تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهای فرانسه و شوروی

من به شما عرض كنم، این [انقلاب اسلامی] نخستین انقلاب بزرگ تاریخ انقلاب‌های دنیا در طول قرنهای اخیر است كه توانسته خط مستقیم و جهت‌گیری خود را در یك چنین مدت طولانی حفظ كند؛ این سابقه ندارد. در آخر قرن هجدهم، هنوز پانزده سال از انقلاب فرانسه نگذشته بود كه این انقلابِ علیه استبداد، تبدیل شد به یك استبداد بسیار سهمگین در خود كشور فرانسه! ملت فرانسه در انقلابی كه به اسم «انقلاب كبیر فرانسه» معروف است، علیه استبداد به‌پاخاسته بود؛ مسأله‌ی آن‌ها مبارزه‌ی با سلطنت و رژیم پادشاهی بود؛ اما هنوز پانزده سال نگذشته بود كه پادشاهی بسیار مستبدتر و فراگیرتر و قوی‌پنجه ‌تر از پادشاهیِ سلسله‌ی بوربن‌ها- كه آن‌ها را برانداخته بودند- روی كارآمد و یك امپراطوری با استبداد كامل تشكیل شد. بعد از آن هم نیم قرن یا بیش از نیم قرن، كشور فرانسه در حال تلاطم دایمی بود؛ این از دست آن می‌ربود، آن به صورت این پنجه می‌زد؛ سلسله‌ها و پادشاهان متخالف روی كار می‌آمدند و این ملت را دچار وحشت و اضطراب و زیان دایمی می‌كردند. این انقلابی است كه در دنیا معروف به انقلاب كبیر فرانسه است.

انقلاب شوروی خیلی زودتر از پانزده سال دچار انحراف شد. انقلابی كه به كمك توده‌ی مردم روی كار آمده بود، تبدیل شد به دیكتاتوریِ استالینی كه سالهای متمادی ادامه داشت و بعد به اعقاب استالین به ارث رسید. مردم در آن كشور بزرگ، حتّی كمترین اختیاری برای بخش مهمی از زندگی شخصیِ خودشان نداشتند؛ چه برسد در زمینه‌های اجتماعی و سیاسی و حكومتی و مملكتی. سرنوشت انقلاب‌های دنیا این است. خرده انقلاب‌هایی هم كه در دنیا اتفاق افتاده‌اند، هركدام سرنوشتی شبیه همین‌ها داشتند؛ كه اگر كسی اهل تاریخ باشد و نگاه كند، شگفتی‌های فراوانی خواهد دید.

اولین انقلابی كه با مردم شروع كرد، با مردم ادامه داد، حرف خود را عوض نكرد، راه خود را تغییر نداد و اهداف خود را كم و زیاد نكرد، انقلاب اسلامی ایران است. این انقلاب به نام خدا و برای مردم و برای عدالت و استقلال و آزادی آغاز شد و این راه را همچنان ادامه داده است. هنوز شعارها همین‌هاست و به توفیق الهی این شعارها همچنان خواهد بود.۱۳۸۳/۱۱/۱۹

بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش

تاریخ انقلابهای فرانسه, مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, انقلاب فرانسه, تاریخ انقلاب روسیه و شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی

 

۱۳۸۱

پایمال شدن حقوق مردم در انقلاب فرانسه و شوروری

كسانی كه تاریخ انقلاب‌های دنیا را خوانده‌اند، می‌دانند كه انقلابها در كشورهایی كه انقلاب‌های بزرگ در آن‌ها به وجود آمد، چه فجایعی ایجاد كرد. همه‌ی آن انقلابها یا بیشترین و مهم‌ترین آن‌ها هم به دیكتاتوری‌های سیاه منتهی شدند. انقلاب فرانسه در دو قرن قبل، انقلاب روسیه‌ی شوروی در یك قرن قبل و انقلاب‌هایی كه به شكل كودتا و امثال آن به وجود آمدند، حقوق مردم را پایمال كردند، دمكراسی‌ها را متوقّف كرده و آرای مردم را به‌كلّی نادیده گرفتند. انقلاب اسلامی توانست آزادی را به این ملت بدهد و در كمترین فاصله- كه موجب حیرت دنیا شد- همین مردم را كه قرنها معنای رأی دادن و معنای دخالت كردن در امور كشور را نتوانسته بودند به‌طور ملموس بچشند، پای صندوقهای رأی بیاورد و آن‌ها را با همان شیوه‌ای كه دنیای مدرن آن را معتبر می‌داند و نمی‌تواند كمترین خدشه‌ای در آن وارد كند، در امور كشور دخیل نماید. این‌همه انتخابات در این كشور اتّفاق افتاده است، مردم بدون هیچ ضایعه‌ای شركت و دخالت كرده‌اند. این هنر بزرگ نظام اسلامی بود. در كشورهای به اصطلاح دمكراتیك هم گاهی در انتخابات حوادث خونین و تلخ به وجود می‌آید. ملت ما با كمال متانت در انتخابات گوناگون شركت كرد.۱۳۸۱/۱۰/۱۹

بیانات در دیدار مردم قم

مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, انقلاب فرانسه, تاریخ انقلابهای فرانسه, تاریخ انقلاب روسیه و شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی, انقلاب اکتبر روسیه, رفراندوم جمهوری اسلامی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, دستاوردهای انقلاب اسلامی

 

۱۳۸۶

تغییر اصول و مبانی انقلابهای جهان در مدت کوتاهی

دولت[نهم هم در قول و شعار - که مهم است - و هم در عمل، نشان میدهد که به اصول انقلاب و ارزشهای انقلاب پایبند است. توجه کنید به این‌که وقتی به همه‌ی انقلابهای بزرگ دنیا نگاه میکنیم - تحولات عظیم سیاسی که در این قرون نوزدهم و بیستم میلادی در دنیا اتفاق افتاده و قبل از اینها انقلاب فرانسه - میبینیم این انقلابها در مدت کوتاهی به مبادی و اصول خودشان پشت کردند و بیوفایی کردند! این - بدون هیچ تحلیلی - برخاسته و برگرفته‌ی از متن تاریخ است. حالا گاهی اوقات این اصول را به زبان میآوردند؛ اما همه میدانستند که این مفاهیم تغییر کرده؛ هم در فرانسه و هم در انقلاب شوروی در مدت کوتاهی این‌طور شد و این مبانی در قول و عمل تغییر کرد و دگرگون شد. در این خرده انقلابهایی هم که در این مدت در گوشه و کنار دنیا اتفاق افتاده، بدون استثناء - یعنی تا آن‌جایی که من اطلاع دارم، حتی یک مورد استثناء برای این پیدا نمیکنم - این مبانی تغییر کرده است.

این برای انقلاب ما یک پدیده‌ی معجزآسا و بینظیر است که ما امروز همان شعارهایی را میدهیم و همان اصول و مبانیای را برای خودمان برنامه‌ی عمل قرار داده‌ایم که در اول انقلاب همانها اعلام شده بود؛ یعنی در برنامه‌ریزیهای ما و در خواست ما، هیچ تخطیای از این اصول صورت نگرفته است. این خیلی مهم است. روشها تغییر پیدا میکنند، لکن مبانی و اصول باقی میمانند.۱۳۸۶/۰۶/۰۴

بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت

تاریخ انقلابهای فرانسه, مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, تاریخ انقلاب روسیه و شکل‌گیری اتحاد جماهیر شوروی, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, انحراف انقلابها


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ | 21:26 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

۱۳۹۴

انحراف انقلابهای فرانسه

حوادثی در دنیا رخ میدهد که گاهی خیلی هم بزرگ [است‌] امّا زائلش میکنند، دشمن بر آن تسلّط پیدا میکند و آن را از بین میبرد؛ اینکه یک انقلاب بتواند بماند خیلی مهم است. البتّه اینها بحثهای طولانی لازم دارد و جوانها باید یک قدری بروند مطالعه کنند.

فرض کنید مثلاً انقلاب معروف فرانسه -که معروف به انقلاب کبیر فرانسه است- خب واقعاً انقلاب بود، یک انقلاب کامل و همه‌جانبه و با حضور مردم؛ با آن حوادث تلخ که اتّفاق افتاد، انقلاب بالاخره به پیروزی رسید امّا بقای این انقلاب به پانزده سال هم نرسید. انقلاب ضدّ سلطنت بود؛ کمتر از پانزده سال بعد از شروع انقلاب، سلطنت ناپلئون شروع شد؛ یک سلطنت مطلقه‌ی کامل؛ بعد هم بکلّی انقلاب فراموش شد! همان کسانی که رفته بودند، خانواده‌ای که با انقلاب برافتاده بودند، همانها برگشتند، سلطنت کردند، سالهای متمادی حکومت کردند؛ بعد باز مردم یک سر و صدای دیگری کردند، دوباره همین‌جور؛ در حدود صد سال این کشمکش در فرانسه وجود داشت تا بالاخره آن جمهوریّتی که انقلاب به دنبال آن بود، بعد از حدود نود سال یا صد سال برقرار شد؛ نتوانستند نگه دارند انقلاب را؛ انقلاب شوروی هم یک جورِ دیگر، آن هم همین‌جور. اینکه یک انقلاب بتواند بماند، بتواند خودش را نگه دارد، بتواند با دشمنان خودش پنجه دربیفکند، بتواند بر آنها غالب بشود، خیلی مسئله‌ی مهمّی است؛ انقلاب ما تنها انقلابی است که این کار را توانسته است بکند، بعد از این هم باید بتواند بکند.۱۳۹۴/۱۰/۱۹

بیانات در دیدار مردم قم

مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, تاریخ انقلابهای فرانسه, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, انحراف انقلابها

۱۳۸۹

بازگشت سلطنت به فرانسه بعد از انقلاب کبیر در آن کشور

امروز دنیای اسلام در یك مقطع تاریخی قرار دارد؛ ما این مقطع را باید بشناسیم، ما از این مقطع نباید غفلت كنیم. در این سی سال گذشته - بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران - هرگز چنین وضعی در دنیای اسلام پیش نیامده است. اینكه میگوئیم یك مقطع است، معنایش این نیست كه در طول این سی سال دنیای اسلام آرام بوده، ساكت بوده، بی‌تفاوت بوده؛ نه. من اعتقادم این است و واقعیت قطعاً همین است؛ در طول سالهای متمادی، حركت بزرگان، حركت مصلحان، خون فداكاران، تعلیمات اصحاب فكر، و در نهایت انقلاب اسلامی ایران، در دنیای اسلام تأثیر گذاشته است؛ دلها را منقلب كرده، جهتها را نشان داده و بتدریج انگیزه‌ها متراكم شده و در یك فرصتی حالا این انگیزه‌ها دارد بروز میكند. این مقطع، مقطع مهمی است؛ هم میتواند به حل مشكلات دنیای اسلام منتهی شود، و هم اگر این مقطع را درست نشناسیم و از آن بهره‌ی صحیح را نبریم، ممكن است مشكلات دیگری را برای ما خلق كند.

آنچه اتفاق افتاده، حركت میلیونی مردم در صحنه است؛ این بی‌نظیر است. در جمهوری اسلامی این حركت بود كه توانست ایران را نجات دهد. اگر به جای میلیونها مردم، احزاب و گروه‌ها و شخصیتها و اینها وارد میدان میشدند، این تأثیر اتفاق نمی‌افتاد. اثری در حضور میلیونی مردم هست كه در هیچ چیز دیگر آن اثر نیست. البته حضور میلیونی مردم جز با ایمان قلبی امكان‌پذیر نیست. اولاً بیایند، ثانیاً تا حصول نتیجه در صحنه بمانند، ثالثاً آن نتیجه را حفظ كنند؛ اینها ایمان اسلامی، ایمان مذهبی لازم دارد.

اینجا از انقلاب كبیر فرانسه اسم آورده شد. انقلاب كبیر فرانسه یك حركت مردمی بود و به پیروزی رسید؛ اما آن پیروزی محفوظ نماند. در سال ۱۷۸۹ انقلاب كبیر فرانسه اتفاق افتاده؛ در سال ۱۸۰۰ - یعنی یازده سال بعد - حكومت سلطنت بار دیگر در فرانسه به وجود آمده؛ یعنی ناپلئون سر كار آمد؛ كأن لم یكن شیئاً مذكورا! بعد هم ناپلئون مُرد و همان خاندانی كه با انقلاب كبیر فرانسه رفته بودند، دوباره سر كار آمدند؛ یعنی بوربن‌ها. و سالها طول كشید، تا سال ۱۸۶۰، و سلسله‌ی سلاطین در فرانسه همین طور دست‌به‌دست شدند. پس انقلاب به وسیله‌ی مردم پیروز شد، اما مردم نتوانستند انقلاب را نگه دارند؛ این خیلی مطلب مهمی است. ما توانستیم انقلابمان را نگه داریم، به بركت ایمان، به بركت اسلام، به بركت دمیدن پی‌درپی روح قرآن در كالبد این مردم و در دلهای این مردم. این است كه میتواند بقاء حركتها را و تداوم آنها را و پیروزی آنها را تضمین كند؛ این باید اتفاق بیفتد.۱۳۸۹/۱۲/۰۱

بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در کنفرانس وحدت اسلامی

مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, انقلاب فرانسه, انحراف انقلابها, حوادث دنیای اسلام, بیداری اسلامی, انقلاب اسلامی, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, حضور مردم در انقلاب اسلامی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی

۱۳۸۶

شروع انقلاب فرانسه در اواخر قرن ۱۸ و زایل شدن آن در اوائل قرن ۱۹

انقلاب یك جریان است، همه جا همین‌جور است؛ یك جریان است، یك حادثه نیست، لكن این جریان در بسیاری از جاها در وسط راه متوقف می‌شود. به تاریخ انقلاب‌های گوناگون، انقلاب‌های بزرگ نگاه كنید؛ وسط راه متوقف می‌شوند. یك عده‌ای به یك پیروزی می‌رسند، دل خوش می‌كنند، از مردم فراموش می‌كنند، مردم یواش‌یواش صحنه را رها می‌كنند؛ تمام می‌شود.

انقلاب كبیر فرانسه كه در قرن هیجدهم- اواخر قرن هیجدهم- شروع شد، در اوائل و اول قرن نوزدهم زایل شده بود، از بین رفته بود، چیزی ازش باقی نمانده بود. علیه سلطنت دیكتاتوری قیام كردند، سلطنت را زائل كردند، بعد از حدود پانزده سال، یك پادشاه مقتدر مستبد دیگری به نام ناپلئون بناپارت آمد سر كار. دهها سال این‌ها گرفتار بودند، بعد یواش‌یواش، بتدریج توانستند یك‌جوری خودشان را از بخشی از آن مسائل كنار بكشند.

انقلابها نمی‌مانند؛ نیمه‌كاره رها می‌شوند؛ چون ایمان نیست؛ چون آن عروه‌ی وثقی نیست. این انقلاب در بین مردم ما ماند و روز به روز شاداب‌تر شد و كارائی خودش را روز به روز بیشتر نشان داد.۱۳۸۶/۱۱/۲۸

‌بیانات در دیدار مردم تبریز

مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, انقلاب فرانسه, تاریخ انقلابهای فرانسه, توقف انقلابهای بزرگ, ویژگیهای انقلاب اسلامی

۱۳۸۷

منحرف شدن انقلابهای بزرگ دنیا

شما ببینید با وجود این موانع[درونی وبیرونی در مقابل اهداف انقلاب اسلامی حالا بیائید ارزیابی کنید ببینید حرکت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به سمت آن هدفها چطور بوده من اگر بخواهم ارزیابی کنم، عملکرد را بسیار خوب میدانم. جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی عملکردش یک عملکرد با نمره‌ی بسیار خوب است. در مقابل این همه مشکلات مگر طاقت می‌آورند؟ در دوره‌ی ما حوادث جابه‌جایی قدرت در آفریقا و در آسیا و در خیلی جاها انجام گرفته بود؛ هیچکدام طاقت نیاوردند. در دوران قبل از ما هم انقلابهای بزرگ دنیا - مثل انقلاب کبیر فرانسه، مثل انقلاب اکتبر شوروی - در مقابل این حوادث گوناگون هیچکدام طاقت نیاوردند، یعنی از همان اول منحرف شدند.

خصلت مردمی بودن، خصلت اسلامی بودن، خصلت آرمانگرا بودن، اینی که جوان انقلابیِ امروز بعد از سی سال اینجا می‌ایستد، آرمانهای انقلاب را به عنوان آرزوها و مطالبات خودش در میان میگذارد و با صدای بلند مطرح میکند، این خیلی توفیق بزرگی است برای انقلاب. هرگز در انقلابهای دیگر اینطور نبود. شما نگاه کنید آثار ادبی قرن نوزدهم فرانسه را که در آخر قرن هیجدهم انقلاب کبیر فرانسه انجام گرفته. در اوائل قرن نوزدهم ناپلئون سر کار آمده، آن‌وقت شما آثار ادبی اواسط قرن یعنی مثلاً ۱۸۳۰، ۱۸۴۰ را که زیاد هم هست؛ هم شعر، هم رمان، نگاه کنید، خواهید دید که آنها بعد از سی سال از پیروزی انقلابشان در چه وضعی بودند؛ یک استبداد مطلق، یک فساد مطلق، یک تبعیض طبقاتی بسیار وحشت ‌انگیز آن‌وقت وجود داشته؛ با اینکه آنجا هم شعار عدالت بود، شعار مساوات بود، شعار نفی استبداد بود. این توفیق انقلاب اسلامی یک توفیق بی نظیری است. بدتر از او انقلاب اکتبر شوروی. در زمان ما هم که این اتفاقهائی که افتاد - اسمش البته انقلاب بود؛ اما غالباً کودتا بود یا اینکه گروه مسلحی آمدند سر کار؛ مثل کوبا و جاهای دیگر - غالب اینها همان حالتی را که عرض کردم، داشتند؛ یعنی طاقت نیاوردند و نتوانستند در مقابل این موانع بایستند.۱۳۸۷/۰۲/۱۴

بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز

مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, انقلاب فرانسه, تاریخ انقلابهای فرانسه, دستاوردهای انقلاب اسلامی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۶ بهمن ۱۳۹۴ | 21:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

انقلاب زنده

دكتر حسن رحيم پور ازغدي

رهبر انقلاب اسلامي در جمع مردم تبريز در سخنان مهمي به پايداري انقلاب ايران در مقايسه با ساير انقلابهاي بزرگ جهان پرداختند و بر زنده بودن شعارهاي انقلاب در آستانه سي سالگي تأكيد كردند.
گفتار زير از دكتر حسن رحيم پور ازغدي كه در جمع اعضاء شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي ايراد شده است، به تشريح زواياي دقيقي از واقعيت مورد اشاره رهبري اختصاص دارد. در اين گفتار مطالب مهمي درباره ويژگيها و ضروريات تبليغ از حيث سلبي و ايجابي بيان شده است.
او در يك تقسيم بندي نمادين از نيروهاي پس از دوره جنگ به سياه پوست، سرخ پوست و سفيد پوست و ذكر ويژگيهاي هريك، معتقد است سرنوشت انقلاب و زمامداري امور نبايد به دست سفيدپوستها بيفتد. متن كامل اين سخنراني در ادامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه اي عرض مي كنم در مورد نحوه تبليغاتي كه از رسانه هاي رسمي به نام حكومت به عنوان اتحاد ملي- اسلامي يا تضعيف و فروپاشي اين وحدت و انسجام پخش مي شود. در واقع اسم اين كار را مي شود تعظيم شعائر انقلاب و مديريت مناسك آن گذاشت كه جزئي از تعظيم شعائر اسلامي محسوب مي شود.
اين كار، بركاتي دارد و صدماتي. بركات آن روشن است اما وقتي ستادهاي رسمي براي تبليغات تشكيل مي شود، هميشه يك خطر محتوايي و يك آفت جدي وجود دارد. درست است كه بعد از يك انقلاب از لحاظ لجستيكي و هماهنگي اوضاع منطقي تر مي شود، منتهي نمي شود براي تبليغات مفاهيم انقلابي و در دوره آرامش بعد از جنگ و جامعه سازي، با ادبيات ديگري با مردم حرف زد...

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماهيت انقلاب اسلامي

وقايع و حوادث اجتماعي و تاريخي همانند پديده هاي طبيعي احيانا از نظر ماهيت با يكديگر اختلاف دارند. همه نهضتهاي تاريخي را نمي توان از نظر ماهيت يكسان دانست . هرگز ماهيت انقلاب اسلامي صدر اسلام با ماهيت انقلاب كبير فرانسه و يا انقلاب اكتبر روسيه يكي نيست .

تشخيص ماهيت يك نهضت از راههاي مختلف ممكن است صورت گيرد : از راه افراد و گروههائي كه بار نهضت را به دوش ميكشند از راه علل و ريشه هائي كه زمينه نهضت را فراهم كرده است از راه هدفهائي كه آن نهضت تعقيب مي كند از راه شعارهائي كه به آن نهضت قدرت و حيات و حركت مي بخشد....

نهضت كنوني ايران به صنف و طبقه خاصي از مردم ايران اختصاص ندارد نه كارگري است نه كشاورزي نه دانشجوئي نه فرهنگي و نه بورژوازي . در اين نهضت غني و فقير مرد و زن شهري و روستائي طلبه و دانشجو پيله ور و صنعتگر كاسب و كشاورز روحاني و آموزگار باسواد و بي سواد يكسان شركت دارند. يك اعلاميه كه از طرف مراجع بزرگ عاليقدري كه نهضت را رهبري مي كنند صادر مي شود در سراسر كشور و در ميان عموم طبقات طنين يكسان مي افكند طنينش در شهر همان قدر است كه در روستا در اقصي نقاط خراسان و آذربايجان همان آهنگ را دارد كه در جو دانشجويان ايراني دورترين شهرهاي اروپا يا آمريكا مظلوم و محروم را همان اندازه به هيجان مي آورد كه بركنار مانده را استثمار نشده در همان حد احساس ضد استثمار پيدا مي كند كه استثمار شده .
اين نهضت يكي از صدها واقعيتهاي عيني تاريخي است كه بي پايگي نظريه مفسران مادي تاريخ و طرفداران ماترياليسم تاريخي را كه اقتصاد را زيربناي جامعه معرفي مي كنند و هر جنبش اجتماعي را انعكاسي از تضادهاي طبقاتي مي دانند و همواره دست توسلشان به سوي دامن كشدار درگيريهاي مادي و تضادهاي طبقاتي دراز است و همه راهها را به « شكم » منتهي مي فرمايند برملا مي كند.
اين نهضت نهضتي است از تيپ نهضت پيامبران يعني برخاسته از « خودآگاهي الهي » يا « خدا آگاهي » . اين خودآگاهي ريشه اش در اعماق فطرت بشر است از ضمير باطن سرچشمه مي گيرد. هرگاه تذكري پيامبرانه شعور فطري بشر را به خالق و آفريدگارش به اصل و ريشه اش به شهر و دياري كه از آنجا آمده و يك آشنائي مرموز نسبت به آنجا در خود احساس مي كند بيدار سازد. اين بيداري خود به خود به دلبستگي به ذات جميل علي الاطلاق منتهي ميگردد. دلبستگي به خدا كه سرسلسله ارزشها است به دنبال خود دلبستگي به كمال و زيبائي و عدل و برابري و گذشت و فداكاري و افاضه و خيررساني در او به وجود مي آورد.
آن احساسي كه پيامبران در انسان بيدار مي كنند يعني احساس خداجوئي و خداپرستي كه در فطرت هر فرد نهفته است و او را جوياي تعالي و متنفر از كاستي و پستي در هر شكل و هر مظهر مي نمايد به انسان ايده مي دهد او را طرفدار حق و حقيقت از آن جهت كه حق و حقيقت است نه از آن جهت كه پيوندي با منافعش دارد مي نمايد و دشمن باطل و پوچي مي كند از آن جهت كه باطل باطل است و پوچي پوچي است فارغ از هر منفعت يا زياني . عدالت و برابري و راستي و درستي از آن جهت كه ارزشهاي خدائي هستند خود به صورت « هدف » و « مطلوب » درمي آيند نه صرفا وسيله اي براي پيروزي در تنازع زندگي .
انساني كه بيداري خدائي پيدا مي كند و ارزشهاي متعالي انساني برايش به صورت « هدف » درمي آيند از اينكه طرفدار يك فرد به عنوان يك فرد و يا دشمن يك شخص به عنوان يك شخص بشود آزاد مي شود او ديگر طرفدار عدل است نه عادل دشمن ظلم است نه ظالم طرفداريش از عادل و دشمنيش با ظالم از عقده هاي رواني و شخصي ناشي نمي شود اصولي و مسلكي است .
وجدان اسلامي بيدار شده جامعه ما او را در جستجوي ارزشهاي اسلامي برانگيخته است و اين وجدان مشترك و روح جمعي جوشان جامعه است كه طبقات مختلف و احيانا متضاد را در يك حركت هماهنگ براه انداخته است .
و اما از نظر ريشه : ريشه اين نهضت را در جريانهاي نيم قرن اخير كشور از نظر تصادم آن جريانها با روح اسلامي اين جامعه بايد جستجو كرد. در نيم قرن اخير جريانهائي رخ داده كه بر ضد اهداف عاليه اسلامي و در جهت مخالف آرمانهاي مصلحان صد ساله اخير بوده و هست و طبعا نمي توانست براي هميشه از طرف جامعه ما بدون عكس العمل بماند.
آنچه در اين نيم قرن در جامعه اسلامي ايران رخ داد عبارت است از :
استبدادي خشن و وحشي و سلب هر نوع آزادي
نفوذ استعمار نو يعني شكل نامرئي و خطرناك استعمار چه از جنبه سياسي و چه از جنبه اقتصادي و چه از جنبه فرهنگي .
دور نگهداشتن دين از سياست بلكه بيرون كردن دين از ميدان سياست
كوشش براي بازگرداندن ايران به جاهليت قبل از اسلام و احيا شعارهاي مجوسي و ميراندن شعارهاي اصيل اسلامي .
تغيير تاريخ هجري محمدي به تاريخ مجوسي يك نمونه آن است .
قلب و تحريف در ميراث گرانقدر فرهنگ اسلامي و صادر كردن شناسنامه جعلي براي اين فرهنگ به نام فرهنگ موهوم ايراني .
تبليغ و اشاعه ماركسيسم دولتي يعني جنبه هاي الحادي ماركسيسم منهاي جنبه هاي سياسي و اجتماعي آن .
چنانكه مي دانيم عناصر خود فروخته ماركسيست به يك توافق با دستگاه حكومت نائل گرديدند و آن تبليغ جنبه هاي الحادي و ماترياليستي و ضد مذهبي ماركسيسم و سكوت از جنبه هاي سياسي و اجتماعي آن است . ما در دانشگاه از نزديك شاهد اينگونه فعاليتهاي عناصر ماركسيست كه در زير چتر حمايت بيدريغ دستگاه خوشبخت مي زيستند بوديم .
كشتارهاي بي رحمانه و ارزش قائل نشدن براي خون مسلمانان ايراني و همچنين زندانها و شكنجه ها براي متهمان سياسي .
تبعيض و ازدياد روزافزون شكاف طبقاتي علي رغم اصلاحات ظاهري ادعائي .
تسلط عناصر غيرمسلمان بر مسلمانان در دولت و ساير دستگاهها
نقض آشكار قوانين و مقررات اسلامي چه به صورت مستقيم و چه به صورت ترويج و اشاعه فساد در همه زمينه هاي فرهنگي و اجتماعي .
مبارزه با ادبيات فارسي اسلامي كه حافظ و نگهبان روح اسلامي ايران است به نام مبارزه با واژه هاي بيگانه .
بريدن پيوند از كشورهاي اسلامي و پيوند با كشورهاي غيراسلامي و احيانا ضد اسلامي كه اسرائيل نمونه آن است .
اين امور و امثال اينها در طول نيم قرن وجدان مذهبي جامعه ما را جريحه دار ساخت و به صورت عقده هاي مستعد انفجار درآورد.
از طرف ديگر جريانهائي در جهان رخ داد كه چهره دروغين تبليغات سياسي ليبرال غربي و دنياي سوسياليست شرقي را آشكار ساخت و اميدي كه طبقات روشنفكر به اين دو قطب بسته بودند تبديل به ياس شد.
و از جانب سوم در طول سي و اند سال گذشته يعني از شهريور ۲۰ تاكنون محققين و گويندگان و نويسندگان اسلامي توفيق يافتند كه تا حدودي چهره زيبا و جذاب اسلام واقعي را به نسل معاصر بنمايانند.
روحانيت آگاه و شجاع و مبارز ايران كه از ناهنجاريهاي گذشته رنج مي برد و در پي فرصت مناسبي براي بپاخاستن بود در اين شرائط به پا خاست و نسل به ستوه آمده از ناهنجاريهاي پنجاه ساله و سر خورده از غرب مابي و شرق گرائي و آشنا به تعاليم نجات بخش اسلام به تمام وجود و هستي خود نداي روحانيت را لبيك گفت و از چنين ريشه هائي بود كه نهضت اسلامي ايران مايه گرفت .
شعارهاي اسلامي نهضت سراسر كشور را از مركز تا دورترين دهات مرزي گرفته است كسي به اين مردم ديكته نكرده و براي شان شعار انتخاب نكرده است اين شعارها را مردم از اعماق ضمير اسلامي خود الهام مي گيرند. آيا در همه شعارهائي كه اين مردم از پيش خود ابتكار مي كنند شعاري غيراسلامي ديده مي شود
اين نهضت نهضتي است از نوع نهضت پيامبران يعني برخاسته از « خودآگاهي الهي » يا « خداآگاهي » . اين خودآگاهي ريشه اش در اعماق فطرت بشر است و از ضمير باطن سرچشمه مي گيرد
روحانيت آگاه و شجاع و مبارز ايران كه از ناهنجاري هاي گذشته رنج مي برد و در پي فرصت مناسبي براي به پا خاستن بود در اين شرايط به پاخاست و نسل به ستوه آمده از ناهنجاري هاي پنجاه ساله و سرخورده از غرب مآبي و شرق گرايي و آشنا به تعاليم نجات بخش اسلام با تمام وجود و هستي خود نداي روحانيت را لبيك گفت و از چنين ريشه هايي بود كه نهضت اسلامي ايران مايه گرفت .
منبع:متفكر شهيد آيت الله مرتضي مطهري،به نقل از پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار و شهادت؛
روزنامه جمهوري اسلامي


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مردمي ترين انقلاب جهان

اين مقاله به مقايسه انقلاب اسلامي ايران با انقلاب فرانسه و روسيه كه بزر گترين انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان ليبراليستي و سوسياليستي در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان ميدهد كه چگونه انقلاب اسلامي ايران، از جهات متعدد، عميق تر، جديتر و مردمي تر از آن دو بوده و گفتمان سومي را به بشريت معاصر عرضه كرده است.
1ـ موقعيت اقتصادي رژيم ها
در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه هاي روشني دال بر وخامت موقعيت اقتصادي از هر لحاظ وجود داشته و اين كشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشكلات و بحران هاي مالي و اقتصادي فراواني بود كه روز به روز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مي گشت.
شرايط اقتصادي در روسيه نيز قبل از انقلاب، از آغاز دهه اول قرن بيستم وضع مطلوبي نداشت. دو جنگ خارجي كه در اين دوره اتفاق افتاد برشدت نابساماني هاي اقتصادي افزود، ركود اقتصادي كه تا سال 1909 دوام داشت شرايط ناگواري را براي كاركنان و دهقانان ايجاد كرده بود، از يك سو بيكاري را سخت دامن ميزد و از سوي ديگر شرايط كار و ميزان درآمد اين دو طبقه را طاق تفرسا وغير قابل تحمل ساخته بود اعتصاباتي كه در اين دوران كارگران راه مي انداختند عمدتاً ماهيت اقتصادي داشت و مرتباً بر تعداد اعتصابات و شمار شركت كنندگان در اعتصابات افزوده مي گشت.
حال آنكه در ايران، در اواخر حكومت شاه رژيم، ايران در مطلوبترين سطح از قدرت اقتصادي كه در تمام سلطنت 57 ساله رژيم پهلوي بي سابقه بود به سر مي برد با افزايش سريع و غيرقابل پيش بيني درآمد نفت، رژيم ايران نه تنها تبديل به يكي از دولتهاي ثروتمند شده بود بلكه جامعه ايراني را به يك جامعه كاملاً مصرفي تبديل كرده بود.بدين ترتيب ملاحظه مي گردد در حالي كه دولت هاي فرانسه و روسيه از نظر اقتصادي در بدترين شرايط بودند و در حقيقت در مرحله ورشكستگي نهايي قرار داشتند دولت ايران با توجه به افزايش ناگهاني و غيرقابل پيش بيني قيمت نفت از نظر ذخاير ارزي و توانائي هاي مالي در مطل بترين و مناسب ترين شرايط اقتصادي درتاريخ خود بوده است.
2. اقتدار نظامي رژيم ها
3 ـ پيچيدگي و استحكام رژيم ها
1 ـ در انقلاب هاي فرانسه و روسيه رهبران انقلاب از طبقات متوسط و بالاي جامعه بوده اند در حالي كه در انقلاب اسلامي ايران رهبران انقلاب وابسته و متعلق به طبقات محروم و فقير جامعه بوده اند.
2 ـ در انقلاب هاي فرانسه و روسيه به ويژه در انقلاب روسيه رهبران مدافع و نماينده طبقه اي بودند كه خود متعلق به آن طبقه نبودند در حالي كه در انقلاب اسلامي رهبران انقلاب دقيقاً مدافع طبقه اي بودند كه از آن طبقه برخاسته بودند.
3 ـ در انقلاب هاي فرانسه و روسيه طبقه روشنفكر و تحصيل كرده رهبري انقلاب را بر عهده داشته و اشراف و روحانيون نقش ضد انقلاب را داشتند در حالي كه در انقلاب اسلامي رهبري ضد انقلاب را روشنفكران وابسته به چپ و راست بر عهده داشتند.
4 ـ در انقلاب فرانسه و روسيه ما به چهره شاخصي كه همه ويژگي هاي سه گانه رهبري را در خود جمع داشته و از نظر ارائه ايدئولوژي، فرماندهي انقلاب و سازندگي بعد از انقلاب داراي استعداد، نبوغ و قدرتي همچون رهبري در انقلاب اسلامي باشد برخورد نمي كنيم. در انقلاب فرانسه چهره هايي مانند لافايت، روبسپير، دوك د. اورلئان مطرح هستند كه هيچكدام رهبري انقلاب را در تمام دوران شكل گيري و پيروزي آن به طور جامع در دست نداشتند.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ | 11:10 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

لحظه دستگیری رئیس ساواک توسط مردم را عکاسی کردم

دبیر سرویس عکس اطلاعات، این اقبال را داشته است که در برخی از عرصه‌های تاریخی انقلاب که دیگران حضور نداشتند و یا به دلایلی نتوانستند از تمام لحظات مهم عکس بگیرند.

به گزارش افکارخبر، دبیر سرویس عکس اطلاعات، این اقبال را داشته است که در برخی از عرصه‌های تاریخی انقلاب که دیگران حضور نداشتند و یا به دلایلی نتوانستند از تمام لحظات مهم عکس بگیرند، از جمله روز سیزده آبان، راهپیمائی تاریخی تاسوعا ـ عاشورا ، ورود حضرت امام و نیز تسخیر کمیته مشترک ضد خرابکاری! توسط مردم، حضور چشمگیر داشته باشد.

امید آنکه خدمات بسیار ارزنده وی و یارانش در ثبت تاریخ معاصر ایران به درستی شناخته و ارج نهاده شود و آثار تکرار ناشدنی آنان به شکلی شایسته در اختیار پژوهندگان قرار گیرند.

*کمی از خودتان، شروع عکاسی به صورت حرفه‌ای و نکاتی از این قبیل صحبت کنید.

متولد سال 1326 در شهرستان  اراک هستم. عکاسی را از اوان کودکی به دلیل ارتباط پدرم با یک دوست عکاس شروع کردم و از طریق او با عکس و عکاسی آشنا شدم و ضمن تحصیل، کار عکاسی هم می کردم. در سیزده سالگی، اولین عکس خبری را از اتفاقی که در شهر اراک افتاده بود و پسری، دختری را با گلوله کشت، برای روزنامه گرفتم و این مشوق من شد.

*چه شد که به مطبوعات رفتید‌؟

بعد از اتمام دوره سربازی در سال پنجاه، توسط یکی از دوستانم، آقای مهدی اخوان که برای تهران ژورنال کار می‌کرد و خبرنگار آنجا بود، رفتم روزنامه اطلاعات و ایشان مرا به هیئت تحریریه آنجا که سردبیرش آقای حاج سید جوادی بود، معرفی کرد. آن زمان جوان و علاقمند به این کار بودم و با کارهایی که برای روزنامه انجام دادم ، علاقمند شدند که برایشان کار کنم و خوشبختانه از همان سال، کار در سرویس علمی روزنامه اطلاعات را شروع کردم.

*اولین عکسی را که از انقلاب گرفتید ، به یاد دارید ؟

من در اواخر سال پنجاه و شش و اوایل سال پنجاه و هفت، مخصوصا در شبها که در چهار مردان قم تظاهرات می شد، عکاسی می‌کردم، ولی عکسی که گرفتم و در روزنامه های خارجی هم چاپ شد، عکس راهپیمائی میدان آزادی بود.

*در روز تاسوعا؟

خیر، راهپیمایی خیلی عظیمی بود که نزدیک به وقایع انقلاب هم شد و من یک عکس پانوراما گرفتم که دقیقا یک جمعیت میلیونی را نشان می داد . این عکس از طریق روزنامه تهران جورنال و تهران دو ژورنال و روزنامه اطلاعات به جهان مخابره شد و اولین عکس رسمی راهپیمایی ایرانیها بود با تجمع زیاد.

*در کنار برج آزادی؟

عکسی بود که در آن، جمعیت، تمام میدان آزادی را پر کرده بود.

*همانی نیست که صفحه اول اطلاعات هم چاپ شد؟

همان است. هم صفحه اول اطلاعات چاپ شد و هم روزنامه های تهران جورنال و تهران دو ژورنال این را به جهان مخابره کردند. این اولین عکس مستند از راهپیماییهای اوایل انقلاب بود که چاپ شد .در ادامه هم از راهپیماییها و درگیریهایی که بودند ، عکاسی کردیم.از ماجرای درگیری سیزده آبان جلوی دانشگاه هم عکس گرفتم.   

از خاطرات آن روز می‌گویید؟

من چون خانه‌ام اول خیابان ابوریحان از طرف انقلاب بود ،شده بود پاتوق بچه‌هائی که از دست مامورها فرار می‌کردند. هم از نظر کاری برایم خوب بود و هم از نظر عرق انقلابی  که همه به هم کمک می کردند. در آن اعتصاب شصت و دو روزه مطبوعات، من دیدم که این روزنامه به هر حال باز خواهد شد و  این اتفاقات هم برای ما عکاسها که تشنه عکاسی بودیم، بهترین موقعیت بود، برای همین همگی، پیگیر به کارمان ادامه دادیم. تظاهراتها و زد و خوردها را شرکت و عکاسی می‌کردیم. آن روز هم یکی از آن روزها بود و من چون همیشه حول و حوش آنجا بودم، یادم هست که آتش نشانی آمد و مامورین آمدند و بچه‌ها از داخل دانشگاه داشتند در را می‌کندند و با تیر و کمان به طرف ما سنگ می‌انداختند ،چون من هم طرف مامورها بودم.

*دچار مشکلی هم شدید؟

بله در جریان انقلاب بارها پیش آمد که ما را به عنوان ساواکی  گرفتند و زدند.

*بیشتر در قالب خاطرات بفرمائید.

این را دیگر شما با قلم شیوای خودتان درست کنید، چون ما با این فشارهایی که به ما آمده و با بالارفتن سن، حافظه مان دارد ضعیف می‌شود.

*شما دقیق و خوب تعریف می‌کنید.

شاید هم این آخرین مصاحبه من باشد. هیچ نمی‌شود حسابش را کرد شاید هم رفتیم ....

*انشاء الله که با همین نشاط و روحیه خوب، سالهای سال زنده می‌مانید.  

ممنونم. روزی که نیروهای نظامی در کامیونهایشان نشسته بودند و عکس امام را زده بودند، با توجه به اینکه آنها به نیروهای انقلابی پیوسته بودند، من با خیال راحت مشغول عکاسی بودم. بعضیها شیطنت می‌کردند. یکمرتبه یکی گفت،«این ساواکی است.» وقتی این را گفت، دیگر کسی توجه نکرد که این راست می‌گوید یا دروغ می گوید. گفتم، « بیایید جلو  کارت مرا ببینید.» ما کارت به سینه نمی زدیم، می‌گذاشتیم جیبمان. خلاصه یک کتک حسابی خوردم  و داد زدم که ،« والله !بالله! عکاس روزنامه هستم. این کارتم.» و به زور کارتم را به آنها نشان دادم. با این همه ، فیلم مرا از دوربین بیرون آوردند و به من ندادند. این اتفاقات می افتاد و طبیعی هم بود ، چون خیلیها می خواستند چهره شان شناخته نشود ،حالا به هر دلیلی که بود و ما این اتفاقات را جزو حرفه خودمان حساب می‌کردیم.

*آیا از کسانی که شاه به شکل صوری به زندان می انداخت، عکس گرفتید؟

یادم هست که هویدا و نصیری و نیک‌پی بودند. من عکسشان را نینداختم. فکر می‌کنم مرحوم کاشیان عکسشان را انداخت. دقیق نمی‌دانم.

*آیا از راهپیمایی تاسوعا خاطره دارید؟

راهپیماییها را کلا به صورت مجموعه کار می‌کردیم. پنج تا عکاس بودیم با پنج تا ماشین می‌رفتیم داخل راهپیماییها. با توجه به اینکه راهپیماییها بسیار سنگین بودند، مردم، ما را همراه با ماشین خاموش هل می‌دادند. ما وقتی در خیابان انقلاب به طرف میدان آزادی می رفتیم، ماشین خاموش بود و جمعیت ماشین را حرکت می‌داد. این خیلی شکل قشنگی داشت. امکان نداشت ما بتوانیم با ماشین روشن حرکت کنیم  به این دلیل از ماشینی استفاده می کردیم که بتوانیم بالای آن قرار بگیریم و برای عکاسی امکان مانور داشته باشیم  و راهپیماها زحمت این کار را می کشیدند و خودشان ماشین را هل می دادند وما را تا جایی که باید می رفتیم ، می بردند. راهپیماییها را می شود گفت که صد درصدشان را عکاسی کردیم .

*از رویدادهای پس از رفتن شاه و شادیهای مردم، عکس انداخته‌اید ؟

بله، آن روزی که شاه رفت از خانه آمدم بیرون، در خیابان انقلاب، دقیقا سمت چپم بانک ملی بود که مردم ریختند آنجا و همه چیز را به هم ریختند. کافه‌ای سر خیابان ابوریحان بود که مشروب فروشی بود، آنجا را به هم ریختند. عکس شاه را از اسکناسها درآورده و به جای آن، عبارت « شاه رفت » را زده بودند. واقعا «ابتکار به خرج داده بودند. به برف پاک‌کن‌های ماشینها گل زده و روبان بسته بودند. این کارها در همه جای شهر بود، ولی چون اغلب، تجمع راهپیمایان و تظاهرات حول و حوش دانشگاه بود ، من بیشتر در کوران کار قرار داشتم .

*از همه اینها عکاسی کردید‌؟

اینها را کلا عکاسی کردم و عکسهای خیلی قشنگی از رفتن شاه دارم.

*تا آمدن حضرت امام، آیا از چهره‌های انقلابی و از آن سو از چهره‌های رژیم عکس گرفتید؟

بله، تمام آنها را گرفتیم. آقای طالقانی که از زندان آمدند بیرون، در منزلشان عکاسی کردم.

*آنها را دارید‌؟

نه، چون برای روزنامه کار می‌کردم. من اگر یک میلیون عکس گرفته باشم، فقط دویست، سیصد تا پیش خودم هست.

*از مسئولین رژیم گذشته، در شلوغی‌های قبل از انقلاب، از کدامشان عکس گرفتید؟

از شریف امامی زمانی که در مجلس شورا صحبت می‌کرد، عکاسی کردم. آن روزی که حرفش این بود که من شریف امامی سابق نیستم. از نصیری هم موقعی که او را از پادگان جمشیدیه آوردند، عکس گرفتم.

*بعد از دستگیری؟

بله. موقعی که ریختند پادگان جمشیدیه را گرفتند، من آنجا بودم.

*چه روزی؟

همان روزبیست و دو بهمن.

*خاطره آن روز را ذکر کنید.

اعتصاب بود و ما گاهی به دفتر روزنامه می‌رفتیم.

*در روز بیست‌و‌دو بهمن که روزنامه‌ها چاپ می‌شدند.

پس باید یکی دو روز قبلش باشد. روزی بود که به کمیته مشترک ساواک حمله شد. چند نفری در اداره بودیم که من از پنجره طبقه چهارم اطلاعات که هیئت تحریریه بود، دیدم یک نفربر زرهی از خیابان سپه، از جلوی پستخانه دارد جلو می‌آید. چند لحظه قبل شنیده بودم که از داخل اداره صدای تیراندازی می‌آید. از مسیر شهربانی و آگاهی تیراندازی می شد. دیدم چند نفر از ماموران از نردبامی می‌روند روی پشت بام بالایی‌. در طبقه چهارم به آنها اشراف ندا‌شتم. رفتم طبقه پنجم یا ششم. آن موقع چون روزنامه تعطیل بود و کسی نبود، پرده‌ها  کشیده شده بودند. من تله گذاشتم لای پرده و از آن ماموران عکاسی کردم. دیدم دو سه نفرشان به طرف خیابان فردوسی نشسته بودند و تیر‌اندازی می‌کردند، دو سه نفرشان هم به طرف خیابان سپه. چهار پنج نفر بودند که موضعگیری و از مقر خودشان دفاع می کردند.

*از کمیته مشترک دفاع می کردند؟

آن موقع ما می دانستیم کمیته مشترکی وجود دارد، ولی دقیقا نمی دانستیم که آنها روی پشت بام کمیته مشترک هستند. فکر می کردیم روی پشت بام آگاهی هستند. البته بعدا فهمیدیم که این دو تا ساختمان به هم ربط داشتند. تله‌ای که داشتم قوی و بزرگ بود و از بین دو تا پرده عکس می‌گرفتم که نوک تله به پرده گیر کرد و پرده تکان خورد. من چشمم به ویزور دوربین بود و دقیقا دیدم که یکی از سربازها اسلحه‌اش را گرفت به طرف پنجره و رگبار بست.

گلوله‌ها دقیقا نشستند روی شیشه پنجره و شیشه هیئت تحریریه روزنامه را سوراخ کردند. یک نفر هم از خارج ساختمان قصد داشت داخل بیاید و چون در بسته بود، سعی کرد از دیوار بیاید که نیروها، او را زدند و همان جا افتاد و مرد. فکر می‌کنم عکس صحنه تیراندازی آنها به شیشه‌های ساختمان را داشته باشم، چون به محض اینکه دیدم نشانه رفت، عکس گرفتم . اینها تصور کرده بودند از طرف ساختمان  اطلاعات به آنها تیراندازی می شود، به همین دلیل رگبار را بستند.من خودم را روی زمین پرت کردم و از آن دو سه نفری که آمدند و کسی را که کشته بودند،می خواستند با طناب بکشند و بیاورند، عکاسی کردم  و دیدم دیگر در داخل ساختمان نمی شود کاری کرد.

آمدم بیرون و چشمم افتاد به آن چند نفری که روی نفربر زرهی بودند.تا به حال چنین چیزی را ندیده بودم. آمدم جلوی آن دری که سمت چپ آن، وزات امور خارجه وشهربانی و سمت راستش ، اداره آگاهی بود. آنجا ایستادم. از دو طرف به هم تیراندازی می کردند و من هم عکس  می گرفتم. بالاخره مردم هجوم بردند به طرف کمیته مشترک.

*همانی که الان شده موزه عبرت؟

بله همان. آنجا در آهنی بزرگی بود.

*مردم زیادبودند ؟

بیست، سی نفری جوان‌ها بودند که هفت، هشت، ده نفرشان مسلح بودند و بقیه دست خالی بودند. جلوی در با ماشین زدند به در. از داخل تیراندازی می‌شد. ظاهرا پشت در، یک ماشین ریو گذاشته بودند. من رفتم بالای تانک که عکس بگیرم و ببینم از داخل، چه کسانی تیراندازی می‌کنند، مردم با تانک، محکم زدند و در باز شد و رفتند جلو.

*آنجا محافظ چندانی نداشت‌؟

نه، رها کرده و رفته بودند. چون مردم، داخل که رفتند ، دو سه نفر را بیشتر نگرفتند.

*شما هم داخل رفتید؟

بله.

*بسیار خوب. پس از چیزهایی بگوئید که کسی ندیده بود.

وقتی با نفربر زدند به در، ماشین ریو کاملا رفت جلو و در باز شد و از روبرو رگبار بستند به طرف ما و کسی که جلوی من بود، به جفت پاهایش تیر خورد. بقیه پریدند پایین و کل وسایل من روی زمین ریخت. همه پراکنده شدیم که در تیررس آن شخص نباشیم. نهایتا  چهارپنج نفر رفتند روی پشت بام آنجا و دستشان را به علامت پیروزی بالا بردند و من از پایین، از آنها عکاسی کردم که آرم شهربانی هم افتاده.

*شما نرفتید؟

آن روز نه متاسفانه، ولی قبلا که رژیم، مخالفان خود را می‌گرفت و به آنها می گفت تروریستهای اسلامی‌، اسلحه‌ها و مهماتی را به شکل نمایشی می‌گذاشتند و از ما می خواستند عکس بگیریم. آن موقع داخل کمیته را دیده بودم. البته ما را در داخل یک اتاقی می‌بردند و بقیه جاها را تازه امسال که رفتم موزه عبرت دیدم. وقتی آن قفس را دیدم، حیرت کردم که چنین ساختمانی هر روز در معرض دید ما بود و ما تصورش را هم  نمی کردیم که داخل آن ، چنین چیزهایی باشد.  مستندی برای موزه عبرت می ساختیم و دیدن این چیزها برایم عجیب و جالب بود. به هر حال ،آن زمان ،اسلحه هایی را که گرفته بودند می گذاشتند روی میز و ما عکاسی می کردیم .یادم هست در میان مدارک و کتابهایی که از مبارزین می گرفتند ،حتی نهج البلاغه سند جرم محسوب می شد.  

*گفتید که به طرف شهربانی رفتید؟

بله، مردم ریختند داخل شهربانی و دو سه نفری را گرفتند و دست بسته آوردند بیرون و بقیه هم تقریبا مسلح شدند. من آن موقع چون وسیله نداشتم، به اتفاق مردم ، قبل از پادگان جمشیدیه ، رفتیم مهندسی ارتش در امیر آباد، ضلع غربی خیابان فاطمی و مردم ،آنجا را به هم ریختند. از آنجا حرکت کردیم به طرف پادگان جمشیدیه و تقریبا هوا تاریک و کار عکاسی برایم مشکل شد . تنها عکسی که توانستم از نصیری بگیرم ،جلوی در پادگان جمشیدیه بود که یکی ازبچه ها با مشت یا اسلحه زد توی صورتش.

*که سرش شکست؟

بله، من از آن صحنه عکاسی کردم. بعد هم که به تدریج آمدیم خیابان نیرو هوایی.

*از ورود امام چه خاطراتی دارید؟

شب قبل ، غروب بود که در دفتر روزنامه، برنامه ریزی و مسیرها را برایمان مشخص کردند که مثلا من از فرودگاه عکس بگیرم و مسیرها را بگیرم و بروم خیابان ایران. یکی فرودگاه را بگیرد و برود بهشت زهرا. دو نفر پراکنده عمل کنند و مسیرها را بگیرند. یک نفر پای پله هواپیما باشد. جای من دقیقا بالای تراس فرودگاه و مشرف به باند بود و قرار شد از آن بالا عکاسی کنم. شب که رفتیم خانه، نمی‌دانستیم فردا چه اتفاقی برایمان پیش می‌آید.

راستش من با خانم و بچه ها خداحافظی کردم و گفتم ممکن است اتفاقی پیش بیاید. هیچ معلوم نبود. صبح که بلند شدیم، دیدیم مسیری که شب پیش همه جای آن آتش سوزی شده بود، پاک و پاکیزه و تمیز شده است.

خیابان قرق شده بود. صبح زود رفتیم فرودگاه. من رفتم روی تراس. آن موقع من فیلمبرداری هم می کردم. فیلم سوپر هشت می گرفتم. هواپیمای حضرت امام که آمد، لحظه به لحظه با سوپر هشت گرفته ام. یعنی روی پله‌ها و بعد که می آیند به سالن و سخنرانی می‌کنند. هم عکس گرفتم و هم فیلم.

*آن عکسی که صفحه اول روزنامه چاپ شد که حضرت امام دارند از پله پایین می آیند ،شما گرفتید؟

خیر.

*اولین عکسی که شما از آن روز گرفتید و چاپ شد کدام بود؟

آن عکس موقع سخنرانی که خدا بیامرز حاج احمد آقا هم کنار دستشان بود. در سالن فرودگاه عکس گرفتم که چاپ شد. من عکس گرفتم تا میدان آزادی که مسیر عوض شد و امام به بهشت زهرا رفتند و من در مسیر رفتم و از شور و شعف مردم ، عکاسی کردم.

*همراه بلیزر رفتید جلو؟

ما داخل جیپ بودیم و امام داخل بلیزر بودند.

*پشت سرشان بودید یا جلو؟

تا مسیری جلو بودیم بعد پشت سرشان بودیم. در فیلمها، ماشین روزنامه اطلاعات معلوم است .من رفتم دفتر روزنامه که فیلمها را تحویل بدهم و بروم خیابان ایران.

*بهشت زهرا هم رفتید ؟

خیر. آنجا را باید کس دیگری می‌رفت. اگر قرار بود هر جایی برویم، فیلمها به موقع نمی رسیدند و ممکن بود بسیاری از اتفاقات را هم نتوانیم بگیریم. کارها را تقسیم کرده بودیم که هم عکس داشته  باشیم، هم برنامه‌ها را از دست ندهیم. ما پنج نفر بودیم که این کارها را انجام دادیم. من فیلمها را تحویل دادم  و رفتم خیابان ایران تا منتظر امام بمانم. در آنجا غوغایی بود. در عکس مشخص است، ولی من سوپر هشت هم گرفته ام. موج جمعیت به شکل دریا بود.

*لحظه‌ای را که حضرت آمدند،دیدید؟

بله. آن لحظه من در همان اتاقی بودم که ایشان آمدند و عکس گرفتم. بعد بیرون آمدند که از ایشان و جمعیت عکس گرفتم.

*این عکسها را دارید‌؟

نه، همه را دادم روزنامه. هم ملاقاتها و مسئولین از کشورهای خارج و هم ملاقات‌های هر روزه امام را عکاسی می کردم.

*عکسهای شاخص شما کدامند؟

کمیته مشترک و مسلح شدن مردم، پادگان جمشیدیه، برپا کردن سنگرهای خیابانی. یکیشان همان سر خیابان ابوریحان بود که با میز و صندلی و کیسه شن راه را بسته بودند و با کوکتل مولوتف می جنگیدند. خیلی از شیشه‌های نوشابه شان را از خودمان گرفته و کوکتل مولوتف درست می کرده بودند.

*عکسهای شما تا به حال در کجا چاپ شده‌اند؟ خودتان نمی خواهید مجموعه عکس درست کنید؟

والله من مجموعه عکسی را اگر بخواهم درست کنم ،یک مشکل دارم. نگاتیوهای من در روزنامه است. نمی دانم روزنامه به من می دهد یا نه، چون فقط خاطرات زندگی من نیست ، خاطرات تاریخ ایران است. این عکسها مربوط به قبل از انقلاب هم هستند، بعضی از عکسها چشمگیر بودند، مثلاعکس معاهده ایران و عراق در الجزایر یا اولین جلسه سران اوپک. من عکسی از هویدا  گرفتم که دارد سیبی را به هوا پرتاب می کند و این سیب در حال چرخیدن است و دقیقا حالا وقت چاپ این عکس است. بسیار عکس زیبای و معنی داری است .خیلی دلم می خواست این عکس را داشته باشم. اوایل  انقلاب تا جایی که در توان داشتم، عکاسی کردم. کردستان را از اول تا آخرین لحظه که به جنگهای کرکوک منتهی شد، با شهید چمران و فکوری و فلاحی بودم. جنگ را از ابتدایی که جنازه عراقیها درخرمشهر افتاده و روی صورتشان ماسک بود،عکاسی کردم . خدا رحمت کند سید جواد هاشمی رهبر جنگهای نامنظم را. ما با او زندگی می کردیم و تمام مدت در خرمشهر با او بودم .در تهران، خانه شان خیابان شاپور بود. گزارشی از او تهیه کردم. یک آدم استثنایی بود. خدا رحمتش کند. کل برنامه های عملیاتهای مهم جبهه ها را عکاسی کرده ام. با  شهید شیرودی از کردستان آشنا بودم. یک روز برای رفتن به جبهه بازی دراز ،سرپل ذهاب ، پادگان ابوذر با هم قرار گذاشتیم. بعد از ظهرش با هم والیبال بازی کردیم و قرار بود فردا صبح برویم .منطقه، کوهستانی بود. من چون دیسک داشتم، توی ماشین دراز می کشیدم و عکاسی می کردم. عشق داشتم و هر جور بود می رفتم جبهه. با این که دبیر سرویس عکس بودم و نباید می رفتم، ولی عشق داشتم. بعد از ظهر با هم بازدید می کردیم و شب هم توی پادگان می خوابیدیم. سرهنگ عطاری یا عطاریان نامی هم فرمانده اش بود. صبح آمدم  توی پادگان و منتظرش بودم که دیدم جنازه اش را آوردند.رفته بود عملیات و هلیکوپترش گلوله خورده بود که لحظه به لحظه اش را عکاسی کردم. کسی غیر از من این عکسها را ندارد . اینها را که گرفتم ، یک ربع بعد، دو تا هواپیما آمدند و پادگان را بمباران کردند. همان وسط مانده بودم و فرصت این که لنز دوربینم را عوض کنم، نداشتم . از جفت هواپیماها عکس گرفته ام که بمب انداخته اند روی مواضع ما وهواپیماها بالای سرمان هستند و نیروهای خودی ،آنها را می زدند. بمب افتاد چهار متری من و عمل نکرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 17:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:59 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
 
دكتر منوچهر محمد ي

اشاره:

اين مقاله به مقايسه انقلاب اسلامي ايران با انقلاب فرانسه و روسيه كه بزر گترين انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان ليبراليستي و سوسياليستي در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان ميدهد كه چگونه انقلاب اسلامي ايران، از جهات متعدد، عميق تر، جديتر و مردمي تر از آن دو بوده و گفتمان سومي را به بشريت معاصر عرضه كرده است.


1ـ موقعيت اقتصادي رژيم ها

در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه هاي روشني دال بر وخامت موقعيت اقتصادي از هر لحاظ وجود داشته و اين كشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشكلات و بحران هاي مالي و اقتصادي فراواني بود كه روز به روز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مي گشت.
شرايط اقتصادي در روسيه نيز قبل از انقلاب،...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:58 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
وجوه تمايز انقلاب اسلامي ايران با ساير انقلاب هاي بزرگ جهان

بررسي ويژگي هاي منحصر به فرد انقلاب اسلامي ، وجوه تمايز انقلاب اسلامي با ساير انقلاب هاي بزرگ جهان ، نظير انقلابهاي فرانسه و روسيه

نويسندگان ، تحليلگران و کارشناسان جهان ، طي سالهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ، اين انقلاب را با انقلاب 1789 فرانسه وانقلاب 1917 روسيه مقايسه کردند. حقيقت نيز اين است که در ميان رويدادهاي بزرگ اجتماعي و سياسي کشورهاي جهان ، انقلابهاي فرانسه ، روسيه و ايران ، شاخص ترين آنها محسوب مي شوند. انقلابهاي فرانسه و روسيه ، جايگاه خود را در تاريخ يافته اند و ارزشهاي بالقوه اين دو رويداد بزرگ ، هرگز انکار نشده است . مردم فرانسه در سال 1789 وروسها در سال 1917 شاهد جا به جايي قدرت در کشورشان بودند . اما آنچه در اين دو کشور روي داد ، از نظر گستردگي دامنه مبارزات انقلابي و حضورتوده هاي مردم در آنها ، هرگز با انقلاب اسلامي و حضور ميليوني مردم ايران در روند پيروزي انقلاب ، قابل مقايسه نيست . اما در حال حاضر ضروري است که به مهمترين و منحصر به فرد ترين ويژگي انقلاب 1979 مردم ايران ، يعني ماهيت اسلامي آن ، بپردازيم .
اکنون که سه دهه از پيروزي انقلاب اسلامي ايران مي گذرد ، روشن شده است که درونمايه اسلامي انقلاب و حمايت هاي مردم از آن ، دليل اصلي ماندگاري و بالندگي انقلاب در سي سال اخير بوده است . اما در زمان اوجگيري مبارزات مردم ايران عليه نظام وابسته سلطنتي و حتي در سالهاي اول پيروزي انقلاب ، تحليلگران شرق و غرب ، هويت اسلامي انقلاب را " پاشنه آشيل " انقلاب مي دانستند و به همين دليل ادعا مي کردند که نظام انقلابي ايران در صورت پافشاري بر حفظ ماهيت اسلامي خود ، يا فرو خواهد پاشيد يا از درون ، دچار استحاله خواهد شد تا به پندار غربي ها ، تحت جبر زمان ، روح اسلامي خود را کنار بگذارد و جامه ي ليبرال دموکراسي غرب را بر قامت انقلاب بپوشاند.
بر مبناي همين تصور باطل ، تلاشهاي تبليغاتي و تهاجم سياسي درغرب جغرافيائي و شرق ايدیولوژيک آغاز شد تا از همان اوان پيروزي انقلاب ، اين دروغ بزرگ را القا کنند که اسلام و جمهوري ، دو مقوله متفاوت هستند و نمي توان آنها را ، توامان ، در يک ساختار حکومتي ارائه کرد .
ماهيت اسلامي انقلاب مردم ايران ، که بيگانگان مي کوشيدند آن را نقطه ضعف انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران جلوه دهند ، در عمل به نقطه قوت انقلاب و نظام و راز ماندگاري آن تبديل شد . انقلاب نه تنها از ايدیولوژي اسلامي خود فاصله نگرفت ، بلکه با رهبري امام خميني ( ره ) ، اسلام به عنوان ستون و پايه اصلي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي ايران ، راه پيشرفت و انکشاف کشور و جبران عقب ماندگي هاي تاريخي گذشته را فراهم کرد . بر اين اساس ، ايدیولوژي اسلامي انقلاب مردم ايران ، آن را از ساير انقلاب هاي بزرگ جهان متمايز مي سازد . وجه تمايز بارز ديگر انقلاب اسلامي ، آشکار ساختن ظرفيتهاي بي کران ايدیولوژي اسلامي ، براي استقرار نظام مردمسالاري ديني در ايران است .
تلاش غرب براي تلقين ادعاي ناممکن بودن تلفيق دين و دموکراسي ، قدمتي همتاي تاريخ حيات انقلاب اسلامي دارد . درمقطع پيروزي انقلاب اسلامي ايران به ويژه در ماههاي اپریل و مارچ سال 1979 ، روشن بود که مردم ايران خواهان استقرار نظام جمهوري بر مبناي اصول و قوانين الهي اسلام هستند . اما در جهان دو قطبي 30 سال پيش ، بعضي از گروهها و محافل سياسي داخلي ايران ، تحت تاثير گرايشهاي چپ و راست ، با برقراري نظام جمهوري اسلامي در ايران مخالف بودند .
حتي گروههايي که منکر هويت اسلامي مبارزات و انقلاب پيروزمند مردم ايران نبودند ، از برپائي " جمهوري دموکراتيک اسلامي " سخن مي گفتند . اما امام خميني ( ره ) با دور انديشي شگرف خود ، مي دانستند که افزودن هرگونه پسوند يا پيشوندي بر جمهوري اسلامي ايران ، به منزله کارگذاردن خشت کجي است که مبناي نظام را به اعوجاج خواهد کشيد و انقلاب اسلامي را ، از رشد و بالندگي دربستر " نه شرقي و نه غربي " منحرف خواهد ساخت.
از ديدگاه امام خميني ( ره ) ، شعارهاي اصلي انقلاب ، خط قرمزي بود که هرگز نبايد نقض مي شد .
يکي ديگر از اين خطوط قرمز ، حق حاکميت مردم ايران بر سرنوشتشان بود که از جمله وجوه تمايز انقلاب اسلامي با ساير انقلابهاي بزرگ جهان نيز به شمار مي رود . نقش بارز مردم ايران در سرنوشت کشور ، در دوران بعد از پيروزي انقلاب بسيار زود آشکار شد و برگزاري همه پرسي مارچ 1979 براي تعيين نوع حکومت دلخواه مردم ايران ، نشان داد که انقلاب اسلامي در مقايسه با ساير انقلابهاي جهان ، به طور کلي ، از جنس متفاوتي است .
برگزاري همه پرسي مارچ سال 1979 نه تنها در تاريخ ايران ، بلکه در تاريخ ساير انقلاب هاي جهان نيز ، رويدادي يگانه و بي نظير است . هدف ما مقايسه تطبيقي انقلابهاي بزرگ جهان با انقلاب اسلامي نيست ، زيرا ويژگي هاي منحصر به فرد و جايگاه جهاني انقلاب اسلامي ، پس از سه دهه ، براي آزاد انديشان و ناظران مستقل ، واقعيتي روشن واثبات شده است.
هدف ما بازگوئي اين واقعيت تاريخي است که همه پرسي سال 1979 کمتر از دو ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران برگزار شد و اکثريت مردم ايران ، يعني 2/98 درصد از شرکت کنندگان درهمه پرسي ، خواستار برقراري نظام جمهوري اسلامي در ايران شدند .
حال آنکه در تاريخ ، هيچ حاکميت برآمده از يک انقلاب فراگير و مردمي را نمي توان يافت که پس از پيروزي و سرنگون کردن نظم کهن ، خواستار نظر ملت در مورد شکل و ساختار نظام جديد شده باشد . تجربه ي انقلابها ، به ويژه انقلابهاي فرانسه و روسيه ، نشان مي دهد که انقلاب ها معمولا با اتکا به ياري مردم ، البته در سطوح مختلف ، به پيروزي رسيده اند .
زماني که سکانداران انقلاب ، يا حاکمان جديد کشور ، از شانه هاي مردم به زير آمده و در قصرهای دولتي مستقر شده اند ، دلنگراني و دغدغه اصلي آنان ، حفظ قدرت و اريکه ي حکومت بوده است . هرگز در تاريخ هيچ انقلابي ، به استثناي انقلاب اسلامي مردم ايران ، مشاهده نشده است که انقلابيون سابق و صاحبان کنوني قدرت ، ديدگاههاي توده ي مردم را در تعيين نوع حکومت در نظرگرفته باشند . اما انقلاب اسلامي و جايگاه والاي مردم از ديدگاه بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران ، واجد چنين خصيصه اي بود و همين ويژگي ، يکي از وجوه تمايز بارز انقلاب اسلامي با انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر روسيه است .
حرکت توده هاي مردم براي براندازي نظم کهنه و پي افکندن نظم نوين ، که انقلاب خوانده مي شود ، از دو جنبه ي ميزان حضور مردم در عرصه ي مبارزات انقلابي و قدرت و استحکام حاکميتي که هدف خشم انقلابي ملت قرار گرفته ، قابل ارزيابي است . بررسي اوضاع سياسي اجتماعي فرانسه در سال 1789 ، روسيه در سال 1917 و ايران در سال 1979 ، تفاوت ها يا تمايزات ديگر انقلاب اسلامي با انقلابهاي يادشده را آشکار مي سازد . دولت هاي فرانسه و روسيه در آستانه وقوع انقلاب در اين دو کشور ، از نظر اقتصادي در مرحله ي ورشکستگي کامل قرار داشتند . حکومت هاي پاريس و مسکو ، به دليل شکستهاي پياپي در جنگ هاي متعدد ، از نظر توان نظامي نيز در وضعيتي بسيار ضعيف و متزلزل به سر مي بردند . در فرانسه سال 1789 حکومت حتي قادر به تامين نان مصرف مردم نبود . در روسيه نيز حکومت " رومانف " ها در ورطه ي جنگ جهاني اول گرفتار شده بود و دوران بي ثباتي سياسي ، اجتماعي و اقتصادي را پشت سر مي گذاشت .
اين هر دو حکومت ، از کمترين حمايت خارجي برخوردار نبودند و به همين دليل آسيب پذيرتر از هرزمان ديگر به نظر مي رسيدند . با توجه به اين مسائل ، سرنگوني امپراطوري هاي فرانسه و روسيه در جريان انقلابهاي اين دو کشور ، به دشواري اوجگيري انقلاب اسلامي و سرنگوني حکومت سلطنتي در ايران نبود . زيرا در ايران سال 1979 ، اوضاع به کلي با وضعيت فرانسه و روسيه درآستانه انقلاب ، متفاوت بود . نظام سلطنتي ايران در دهه 1970 به دليل افزايش سريع و غيرمنتظره نفت ، از نظر ذخاير ارزي و توانايي مالي ، در مطلوب ترين شرايط اقتصادي تاريخ حکومت پهلوي قرار داشت . علاوه بر اين ايران در دوران رژيم پادشاهي ، يکي از دو پايه ي اصلي ديپلماسي امريکا درخليج فارس و خاورميانه بود و به همين دليل ، دولت وقت امريکا و متحدان اروپائي قصر سفيد ، با تمام توان خود از رژيم شاه حمايت مي کردند.
اقتدار ظاهري رژيم شاه به درجه اي رسيده بود که غرب از ايران با عبارت " جزيره ثبات " ياد مي کرد . طبعا مبارزه براي براندازي حکومتي وابسته که در اوج قدرت قرار داشت و از حمايت همه جانبه ي دولتهاي غربي هم برخوردار بود ، بسيار دشوارتر از آن بود که فرانسويان و روسها ، دهها سال پيش ، تجربه کرده بودند . اما حضور ميليوني مردم ايران در مبارزات انقلابي در سراسر کشور ، پيروزي انقلاب ، يعني اين واقعه بزرگ به ظاهر ناممکن را ، ممکن ساخت و رژيم قدرتمند شاه را سرنگون کرد که اين نيز ، يکي از وجوه تمايز انقلاب اسلامي با انقلابهای دیگر است.
منبع: دستاوردهای انقلاب


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مقايسه انقلاب اسلامي با انقلاب هاي بزرگ جهان

اشاره

دكتر منوچهر محمدي - فصلنامه كتاب نقد، ش13

مقاله به مقايسه انقلاب اسلامي ايران با انقلاب فرانسه و روسيه كه بزرگترين انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان ليبراليستي و سوسياليستي در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان مي دهد كه چگونه انقلاب اسلامي ايران، از جهات متعدد، عميق تر، جدي تر و مردمي تر از آن دو بوده و گفتمان سومي را به بشريت معاصر عرضه كرده است.

در اين مقاله سعي شده كه انقلاب اسلامي با انقلابهاي فرانسه و روسيه كه از بزرگترين و معروفترين انقلابهاي جهان مي باشند در وجوه اقتصادي، سياسي و اجتماعي مقايسه شود.

1. موقعيت اقتصادي رژيم هاي پيش از انقلاب

در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه هاي روشني دال بر وخامت موقعيت اقتصادي از هر لحاظوجود داشته و اين كشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشكلات و بحرانهاي مالي و اقتصادي فراواني بودكه روزبروز بر دامنه و ابعاد آن افزوده مي گشت.[1]

شرايط اقتصادي در روسيه نيز قبل از انقلاب، از آغاز دهه اول قرن بيستم وضع مطلوبي نداشت. دو جنگ خارجي كه در اين دوره اتفاق افتاد بر شدت نابسامانيهاي اقتصادي افزود، ركود اقتصادي كه تا سال 1909دوام داشت شرايط ناگواري را براي كاركنان و دهقانان ايجاد كرده بود، از يك سو بيكاري را سخت دامن مي زد واز سوي ديگر شرايط كار و ميزان درآمد اين دو طبقه را طاقت فرسا و غير قابل تحمل ساخته بود اعتصاباتي كه در اين دوران كارگران راه مي انداختند عمدتا ماهيت اقتصادي داشت و مرتبا بر تعداد اعتصابات و شماره شركت كنندگان در اعتصابات افزوده مي گشت.[2]

حال آنكه در ايران، در اواخر حكومت شاه رژيم، ايران در مطلوبترين سطح از قدرت اقتصادي كه در تمام سلطنت 57 ساله رژيم پهلوي بي سابقه بود به سر مي برد. با افزايش سريع و غير قابل پيش بيني درآمد نفت، رژيم ايران نه تنها تبديل به يكي از دولتهاي ثروتمند شده بود بلكه جامعه ايراني را به يك جامعه كاملامصرفي تبديل كرده بود.[3] بدين ترتيب ملاحظه مي گردد در حالي كه دولتهاي فرانسه و روسيه از نظراقتصادي در بدترين شرايط بودند و در حقيقت در مرحله ورشكستگي نهايي قرار داشتند دولت ايران با توجه به افزايش ناگهاني و غير قابل پيش بيني قيمت نفت از نظر ذخائر ارزي و توانائيهاي مالي در مطلوبترين ومناسبترين شرايط اقتصادي در تاريخ خود بوده است.

2. اقتدار نظامي رژيمهاي پيش از انقلاب

از مهمترين و در عين حال محسوس ترين ابزار قدرت و اعمال حاكميت هر رژيم سياسي به ويژه نظامهايي كه با بحرانها و فشارهاي داخلي مواجه مي باشند و نياز به تهديد و ارعاب و احيانا سركوب حركتهاي معارض ومخالف خود را دارند قدرت نظامي آنها مي باشد. هر گاه در يك نظام سياسي، قدرت نظامي از انسجام لازم برخوردار نباشند و روحيه خود را در اثر شكستيهاي پي در پي از دست بدهد و همچنين دولت بخاطرمشكلات اقتصادي امكان تامين تداركات و خواسته هاي آنها را نداشته باشد و در نهايت قدرت نظامي اعتقاد وايمان خود را به رژيم سياسي از دست بدهد نه تها قدرت سياسي قادر به بهره برداري از چنين نيروي نظامي براي سركوب قدرت اجتماعي معارض نخواهد بود، بلكه خود بصورت يك مدعي خطرناك درآمده و احيانا به گروههاي اجتماعي مخالف خواهد پيوست و احتمال سقوط قدرت سياسي را شديدا افزايش خواهد داد.

فرانسه در طول پنجاه سال قبل از انقلاب مدت 26 سال در جنگ و منازعات مهم بين المللي بوده است ودر اين منازعات جز يك ايالت، نه تنها چيزي بدست نياورده، بلكه شكستها و خسارتهاي عظيم مالي، جاني وارضي به همراه داشته و قابل پيش بيني بود كه افسران ارتش نسبت به سركوب مقاومت در دوره اي كه بحران برعليه مقامات دولتي افزايش يافته بود بي علاقه باشند و اين امر موجب اختلاف و تضاد سياسي و اجتماعي شد به طوري كه نهايتا هر حركت محدودي را براي سركوب مخالفين پادشاه و طبقات محافظه كار مسلط غيرممكن مي ساخت و زمينه را براي پيروزي انقلاب فرانسه مهيا كرد.

موقعيت نظامي روسيه نيز در اروپا بدليل جنگهاي كريمه و جنگ 1905 تغيير كرده بود. كشوري كه در1815 تنها قدرت قوي قاره اروپا بود و بعد از 1848 به نظر مي رسيد كه هنوز فاصله زيادي با ساير قدرتهاي اروپايي داشت بعد از جنگ كريمه به حد يكي از چند قدرت مساوي، تنزل يافت و تا زماني كه تزار در سن پطرزبورگ حاكم بود هرگز موقعيت 1815 را پيدا نكرد. جنگ جهاني اول از نظر وسعت و مدت و نزديكي به مرزهاي روسيه از جنگ روس و ژاپن به مراتب مهمتر بود و تاثير بيشتري در داخل كشور بر جاي گذاشت بطوريكه قواي نظامي اين كشور را كاملا به تحليل برده و سربازان كست خورده و بازگشته از جبهه را بصورت مدعياني براي قدرت سياسي حاكم درآورد و به همين علت بود كه انقلاب روسيه در اوج اشتعال جنگ جهاني اول بوجود آمد.

با اين ترتيب ملاحظه مي گردد كه نظام سياسي حاكم بر روسيه قبل از انقلاب نه تنها نيروي نظامي و قواي مسلح نيرومند و وفادار به قدرت سياسي با خود نداشتند بلكه ارتشي شكست خورده، روحيه از دست داده وعاصي شده از نظام با پيوستن به كارگران اعتصابي نقشي مهم در پيروزي انقلاب بازي كردند.

اما ارتش شاهنشاهي ايران بر خلاف فرانسه و روسيه در طول حداقل 57 سال قبل از پيروزي انقلاب درهيچ جنگ خارجي مهمي شركت نكرده بود. بيش از هر پادشاهي در ايران محمدرضا شاه به نيروهاي مسلح توجه داشت. او بعنوان فرمانده نيروهاي مسلح، احساس مي كرد كه يك ارتش قوي و نيرومند و در عين حال وفادار به پادشاه، نه تنها مي تواند نظام سياسي او را در قبال مخالفين داخلي حفظ كند بلكه با توجه به جاه طلبي هايش مي تواند ابزار و اهرم لازم را براي دخالت در امور منطقه و همسايگانش و پيشبرد اهداف بين المللي او فراهم نمايد.

مي توان با قاطعيت ادعا كرد در فرانسه و روسيه از نظر نظامي با توجه به شكستهاي پي در پي در جنگهاي متعدد ضعيف ترين و نامطمئن ترين وضعيت بوده و ارتشهاي آنها نه تنها حمايت لازم را از نظام سياسي حاكم نمي كردند بلكه نسبت به انقلابيون گرايش نشان داده و بعضا به آنها مي پيوستند، در حاليكه ارتش ايران دربهترين شرايط از نظر نيرو و تجهيزات بوده و جز در موارد استثنايي و آن هم به صورت پراكنده، تا آخرين لحظات عمر رژيم شاه نسبت به نظام وفادار باقي مانده و اكثرا در سركوب انقلابيون نيز كوتاهي نكردند.[4]

كشورهاي مورد بررسي ما هر سه از جمله كشورهايي هستند كه نه تنها داراي موقعيت استراتژيكي مهم وحساس مي باشند بلكه بعنوان قدرتهاي بالفعل يا بالقوه بزرگ محسوب مي شوند و در طول تاريخ نقش فعالي در روابط بين الملل جهاني و منطقه اي بازي كرده و مي كنند. بديهي است كه در قبال تحولات انقلابي اين كشورها چه قبل از پيروزي و چه بعد از پيروزي كشورهاي ديگر بويژه كشورهاي همسايه و ذينفع عكس العمل نشان داده و به نفع قدرت سياسي حاكم و يا بالعكس در جهت حمايت ازگروههاي اجتماعي معارض فعال مي گردند. در نتيجه مسئله واكنش بين المللي از جمله عوامل مهمي است كه در بررسي قدرت و توانائيهاي رژيم سياسي حاكم قبل از انقلاب ضرورت دارد كه مورد توجه و دقت كافي قرار گيرد.

در فرانسه قرن 18 با توجه به جنگهاي طولاني كه لويي پانزدهم وشانزدهم با كشورهاي همسايه خود منجله اترش، روسيه، انگليس واسپانيا داشت نه تنها در شرايط بحراني دوران انقلاب از حمايت آنهابرخوردار نبود بلكه همه اين دول همسايه در جهت تضعيف لويي شانزدهم تلاش كرده و متقابلا به حمايت از گروههاي معارض و مخالف برخواستند.

روسيه نيز از اين نظر تفاوت چنداني با فرانسه نداشت بدين معنا كه جنگ جهاني اول و درگيري مستقيم روسيه تزاري در جنگ با آلمان، عثماني و ژاپن دشمني اين دولتها بويژه دولت قدرتمند و نوپاي آلمان رابرعليه خود داشت به طوريكه لنين با حمايت و امكانات فراهم شده اين دولت توانست به انقلابيون روسيه ملحق شده، و پايه انقلاب بلشويكي اكتبر 1917 را بريزد. از طرف ديگر با توجه به اينكه دولتهاي روسيه تزاري يعني فرانسه و انگليس خود مستقيما با آلمان و متحدينش درگير بودندامكان هيچ نوع حمايتي از تزار روسيه در شرايط بحراني نداشتند.

اما دولت ايران و رژيم شاه از حداقل يك دهه قبل ازسقوط خود عليرغم وجود شرايط دو قطبي با توجه به پايان جنگ سرد و آغاز دوره آرامش[5] و همزيستي مسالمت آميز از حمايت كامل دو ابرقدرت، و قدرتهاي بزرگ و منطقه اي، تا آخرين روزهاي حكومتش برخورداربود و متقابلا انقلابيون ايران از هيچگونه حمايت بين المللي برخوردار نبودند.

با اين ترتيب در حاليكه دولتين فرانسه و روسيه ازنظر حمايت بين المللي در شرايط نامناسب به سرمي بردند و دول اروپايي اغلب نسبت به رژيمهاي اين دوكشور در شرايط قبل از انقلاب نظر مساعدي نداشته وبعضا تخاصم بودند و نه تنها هيچگونه حمايتي ازنظامهاي سياسي در آن شرايط نكردند بلكه در مواردي به حمايت از انقلابيون پرداختند دولت ايران از اين نظر درشرايط مطلوبي به سر مي برد.

3. پيچيدگي و استحكام رژيم هاي قبل از انقلاب

در هر نظام و سيستم سياسي وجود ابزارهاي قدرت از جمله قدرتهاي اقتصادي، نظامي و حمايت بين المللي بالقوه و في نفسه نمي تواند در جهت تحكيم و تثبيت قدرت سياسي حاكم كارساز و مفيد باشد بلكه توانايي، مهارت و مديريت مطلوب در نظام سياسي است كه مي تواند در مواقع بحراني ابزارهاي قدرت را از قوه به فعل درآورده و به بهترين وجه و در مناسبترين زمان و مكان مورد استفاده قرار دهد در نبردهاي نظامي اغلب اين امر به اثبات رسيده است كه فرماندهي لايق و كارآمد مي تواند با كمترين امكانات، تجهيزات و نيرو برفرماندهي نالايق و ناتوان و در عين حال با امكانات وسيع پيروز شود.

[1] . از جمله انقلابهاي موفق مي‏توان از انقلاب 1789 فرانسه، 1917 روسيه، 1949 چين، 1959 كوبا و 1979 و ايران نام برد.

[2] . دوك داورلئان (نايب‏السلطنه) در 1715 در اين زمينه مي‏گويد "ديناري وجه نقد در خزاين سلطنتي و صندوقهاي عايدات‏نداريم كه لازمترين مصارف را بتوان پرداخت چون به امور مالي رسيدگي مي‏كنم، مي‏بينم خالصجات دولتي فروخته شده،عوايد دولتي تقريبا معدوم گرديده و عايدات عادي نيز بعنوان مساعده به مصرف رسيده و انواع و اقسام اسناد تعهدآور مالي‏دولتي در دست مردم است كه به مبالغ هنگفت‏بالغ شده و حتي محاسبه و تعيين ميزان آن نيز از امكان خارج است."(آلبرماله و ژوال ايزاك، "تاريخ قرن هيجدهم و انقلاب فرانسه"، جلداول، انتشارات ابن‏سينا، ص 9)

[3] . براي مطالعه بيشتر در اين زمينه به كتاب انقلاب ناتمام روسيه نوشته ايزاك دويچر همچنين كتاب تاريخ روسيه شوروي،انتشارات بيگوند، جلد اول مراجعه كنيد.

[4] . براي مطالعه بيشتر در اين زمينه به كتاب مقايسه سه انقلاب فرانسه، روسيه و ايران نوشته نگارنده مراجعه كنيد.

[5] . كاترين چورلي در سال 1943 با يقين ادعا مي‎كند زماني كه ارتشي همه قدرتهاي خود را در مقابل خيزش يا شورش به كار گيرد، هيچ انقلابي به پيروزي نخواهد رسيد به نقل از: Theda Skicpol، "Rentior State and Shia Ialam in the Iranian Revelution" Theory & Society. USA، 1982 Voi، 11 No3، 284.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
انقلاب یا واگَشت به معنای زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است و در آغاز از اصطلاحات علم اخترشناسی بود و در معنای چرخش دورانی افلاک و بازگشت ستارگان به جای اول به کار می‌رفت. فلاسفه انقلاب را این گونه بیان می‌نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشد و در نگاه جامعه شناسان هر گونه جنبش اجتماعی توده‌ای که به فرایندهای عمده اصلاح یا دگرگونی اجتماعی بینجامد، انقلاب نامیده می‌شود. انقلاب‌های بزرگ به آن دسته از انقلاب‌ها گفته می‌شود که با تغییرات اساسی در حکومت و ساختار اجتماعی یک کشور یا جامعه همراه بوده‌اند که از آن جمله می‌توان به انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و انقلاب اسلامی ایران اشاره کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 16:49 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

این مقاله به مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب فرانسه و روسیه که بزرگ ترین انقلابات معاصر اروپا و جهان خوانده شده و منشاء رواج گفتمان لیبرالیستی و سوسیالیستی در قرن گذشته شدند، پرداخته و نشان می دهد که چگونه انقلاب اسلامی ایران، از جهات متعدد،عمیق تر، جدی تر و مردمی تر از آن دو بوده و گفتمان سومی را به بشریت معاصر عرضه کرده است.

در این مقاله سعی شده که انقلاب اسلامی با انقلاب های فرانسه و روسیه که از بزرگ ترین و معروف ترین انقلاب های جهان می باشند در وجوه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مقایسه شود.

1. موقعیت اقتصادی رژیم های پیش از انقلاب

در فرانسه در دوران قبل از انقلاب 1789 نشانه های روشنی دال بر وخامت موقعیت اقتصادی از هر لحاظوجود داشته و این کشور از پنجاه سال قبل از انقلاب، دچار مشکلات و بحرانهای مالی و اقتصادی فراوانی بودکه روزبروز بر دامنه و ابعاد آن افزوده می گشت.

شرایط اقتصادی در روسیه نیز قبل از انقلاب، از آغاز دهه اول قرن بیستم وضع مطلوبی نداشت. دو جنگ خارجی که در این دوره اتفاق افتاد بر شدت نابسامانیهای اقتصادی افزود، رکود اقتصادی که تا سال 1909دوام داشت شرایط ناگواری را برای کارکنان و دهقانان ایجاد کرده بود، از یک سو بیکاری را سخت دامن می زد واز سوی دیگر شرایط کار و میزان درآمد این دو طبقه را طاقت فرسا و غیر قابل تحمل ساخته بود اعتصاباتی که در این دوران کارگران راه می انداختند عمدتا ماهیت اقتصادی داشت و مرتبا بر تعداد اعتصابات و شماره شرکت کنندگان در اعتصابات افزوده می گشت.

حال آنکه در ایران، در اواخر حکومت شاه رژیم، ایران در مطلوب ترین سطح از قدرت اقتصادی که در تمام سلطنت 57 ساله رژیم پهلوی بی سابقه بود به سر می برد. با افزایش سریع و غیر قابل پیش بینی درآمد نفت، رژیم ایران نه تنها تبدیل به یکی از دولت های ثروتمند شده بود بلکه جامعه ایرانی را به یک جامعه کاملا مصرفی تبدیل کرده بود. بدین ترتیب ملاحظه می گردد در حالی که دولت های فرانسه و روسیه از نظراقتصادی در بدترین شرایط بودند و در حقیقت در مرحله ورشکستگی نهایی قرار داشتند دولت ایران با توجه به افزایش ناگهانی و غیر قابل پیش بینی قیمت نفت از نظر ذخائر ارزی و توانائیهای مالی در مطلوب ترین و مناسب ترین شرایط اقتصادی در تاریخ خود بوده است.

2. اقتدار نظامی رژیمهای پیش از انقلاب

از مهم ترین و در عین حال محسوس ترین ابزار قدرت و اعمال حاکمیت هر رژیم سیاسی به ویژه نظام هایی که با بحران ها و فشارهای داخلی مواجه می باشند و نیاز به تهدید و ارعاب و احیانا سرکوب حرکت های معارض و مخالف خود را دارند قدرت نظامی آنها می باشد. هر گاه در یک نظام سیاسی، قدرت نظامی از انسجام لازم برخوردار نباشند و روحیه خود را در اثر شکستی های پی در پی از دست بدهد و همچنین دولت به خاطر مشکلات اقتصادی امکان تامین تدارکات و خواسته های آنها را نداشته باشد و در نهایت قدرت نظامی اعتقاد و ایمان خود را به رژیم سیاسی از دست بدهد نه تها قدرت سیاسی قادر به بهره برداری از چنین نیروی نظامی برای سرکوب قدرت اجتماعی معارض نخواهد بود، بلکه خود به صورت یک مدعی خطرناک درآمده و احیانا به گروه های اجتماعی مخالف خواهد پیوست و احتمال سقوط قدرت سیاسی را شدیدا افزایش خواهد داد.

فرانسه در طول پنجاه سال قبل از انقلاب مدت 26 سال در جنگ و منازعات مهم بین المللی بوده است و در این منازعات جز یک ایالت، نه تنها چیزی بدست نیاورده، بلکه شکست ها و خسارت های عظیم مالی، جانی و ارضی به همراه داشته و قابل پیش بینی بود که افسران ارتش نسبت به سرکوب مقاومت در دوره ای که بحران برعلیه مقامات دولتی افزایش یافته بود بی علاقه باشند و این امر موجب اختلاف و تضاد سیاسی و اجتماعی شد به طوری که نهایتا هر حرکت محدودی را برای سرکوب مخالفین پادشاه و طبقات محافظه کار مسلط غیرممکن می ساخت و زمینه را برای پیروزی انقلاب فرانسه مهیا کرد.

موقعیت نظامی روسیه نیز در اروپا به دلیل جنگهای کریمه و جنگ 1905 تغییر کرده بود. کشوری که در1815 تنها قدرت قوی قاره اروپا بود و بعد از 1848 به نظر می رسید که هنوز فاصله زیادی با سایر قدرت های اروپایی داشت بعد از جنگ کریمه به حد یکی از چند قدرت مساوی، تنزل یافت و تا زمانی که تزار در سن پطرزبورگ حاکم بود هرگز موقعیت 1815 را پیدا نکرد. جنگ جهانی اول از نظر وسعت و مدت و نزدیکی به مرزهای روسیه از جنگ روس و ژاپن به مراتب مهمتر بود و تاثیر بیشتری در داخل کشور بر جای گذاشت به طوری که قوای نظامی این کشور را کاملا به تحلیل برده و سربازان کست خورده و بازگشته از جبهه را به صورت مدعیانی برای قدرت سیاسی حاکم درآورد و به همین علت بود که انقلاب روسیه در اوج اشتعال جنگ جهانی اول بوجود آمد.

با این ترتیب ملاحظه می گردد که نظام سیاسی حاکم بر روسیه قبل از انقلاب نه تنها نیروی نظامی و قوای مسلح نیرومند و وفادار به قدرت سیاسی با خود نداشتند بلکه ارتشی شکست خورده، روحیه از دست داده و عاصی شده از نظام با پیوستن به کارگران اعتصابی نقشی مهم در پیروزی انقلاب بازی کردند.

اما ارتش شاهنشاهی ایران بر خلاف فرانسه و روسیه در طول حداقل 57 سال قبل از پیروزی انقلاب درهیچ جنگ خارجی مهمی شرکت نکرده بود. بیش از هر پادشاهی در ایران محمدرضا شاه به نیروهای مسلح توجه داشت. او بعنوان فرمانده نیروهای مسلح، احساس می کرد که یک ارتش قوی و نیرومند و در عین حال وفادار به پادشاه، نه تنها می تواند نظام سیاسی او را در قبال مخالفین داخلی حفظ کند بلکه با توجه به جاه طلبی هایش می تواند ابزار و اهرم لازم را برای دخالت در امور منطقه و همسایگانش و پیشبرد اهداف بین المللی او فراهم نماید.

می توان با قاطعیت ادعا کرد در فرانسه و روسیه از نظر نظامی با توجه به شکست های پی در پی در جنگ های متعدد ضعیف ترین و نامطمئن ترین وضعیت بوده و ارتشهای آنها نه تنها حمایت لازم را از نظام سیاسی حاکم نمی کردند بلکه نسبت به انقلابیون گرایش نشان داده و بعضا به آنها می پیوستند، در حالی که ارتش ایران در بهترین شرایط از نظر نیرو و تجهیزات بوده و جز در موارد استثنایی و آن هم به صورت پراکنده، تا آخرین لحظات عمر رژیم شاه نسبت به نظام وفادار باقی مانده و اکثرا در سرکوب انقلابیون نیز کوتاهی نکردند.

کشورهای مورد بررسی ما هر سه از جمله کشورهایی هستند که نه تنها دارای موقعیت استراتژیکی مهم و حساس می باشند بلکه بعنوان قدرت های بالفعل یا بالقوه بزرگ محسوب می شوند و در طول تاریخ نقش فعالی در روابط بین الملل جهانی و منطقه ای بازی کرده و می کنند. بدیهی است که در قبال تحولات انقلابی این کشورها چه قبل از پیروزی و چه بعد از پیروزی کشورهای دیگر به ویژه کشورهای همسایه و ذی نفع عکس العمل نشان داده و به نفع قدرت سیاسی حاکم و یا بالعکس در جهت حمایت ازگروه های اجتماعی معارض فعال می گردند. در نتیجه مسئله واکنش بین المللی از جمله عوامل مهمی است که در بررسی قدرت و توانائی های رژیم سیاسی حاکم قبل از انقلاب ضرورت دارد که مورد توجه و دقت کافی قرار گیرد.

در فرانسه قرن 18 با توجه به جنگ های طولانی که لویی پانزدهم و شانزدهم با کشورهای همسایه خود منجله اترش، روسیه، انگلیس و اسپانیا داشت نه تنها در شرایط بحرانی دوران انقلاب از حمایت آنهابرخوردار نبود بلکه همه این دول همسایه در جهت تضعیف لویی شانزدهم تلاش کرده و متقابلا به حمایت از گروه های معارض و مخالف برخواستند.

روسیه نیز از این نظر تفاوت چندانی با فرانسه نداشت بدین معنا که جنگ جهانی اول و درگیری مستقیم روسیه تزاری در جنگ با آلمان،عثمانی و ژاپن دشمنی این دولت ها بویژه دولت قدرتمند و نوپای آلمان رابرعلیه خود داشت به طوری که لنین با حمایت و امکانات فراهم شده این دولت توانست به انقلابیون روسیه ملحق شده، و پایه انقلاب بلشویکی اکتبر 1917 را بریزد. از طرف دیگر با توجه به اینکه دولتهای روسیه تزاری یعنی فرانسه و انگلیس خود مستقیما با آلمان و متحدینش درگیر بودندامکان هیچ نوع حمایتی از تزار روسیه در شرایط بحرانی نداشتند.

اما دولت ایران و رژیم شاه از حداقل یک دهه قبل ازسقوط خود علیرغم وجود شرایط دو قطبی با توجه به پایان جنگ سرد و آغاز دوره آرامش و همزیستی مسالمت آمیز از حمایت کامل دو ابرقدرت، و قدرت های بزرگ و منطقه ای، تا آخرین روزهای حکومتش برخورداربود و متقابلا انقلابیون ایران از هیچگونه حمایت بین المللی برخوردار نبودند.

با این ترتیب در حالیکه دولتین فرانسه و روسیه از نظر حمایت بین المللی در شرایط نامناسب به سرمی بردند و دول اروپایی اغلب نسبت به رژیمهای این دوکشور در شرایط قبل از انقلاب نظر مساعدی نداشته وبعضا تخاصم بودند و نه تنها هیچ گونه حمایتی ازنظامهای سیاسی در آن شرایط نکردند بلکه در مواردی به حمایت از انقلابیون پرداختند دولت ایران از این نظر درشرایط مطلوبی به سر می برد.

3. پیچیدگی و استحکام رژیم های قبل از انقلاب...


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
1391/11/19نسخه قابل چاپ
بخش نخست گفت‌وگو با دکتر مصطفی ملکوتیان

مقایسه چهار انقلاب بزرگ دنیا

متن زیر، بخش نخست گفت‌وگو با دکتر مصطفی ملکوتیان، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران است که چهار انقلاب بزرگ دنیا -ایران، فرانسه، روسیه و الجزاریر- را مورد بررسی و مقایسه قرار داده است.
* در میان انقلاب‌های بزرگ دنیا  به غیر از انقلاب اسلامی ایران، انقلاب ۱۷۸۹م فرانسه به عنوان یک انقلاب لیبرال، انقلاب ۱۹۱۷م روسیه به عنوان یک انقلاب چپ و انقلاب ۱۹۶۲م الجزایر  به عنوان انقلابی با انگیزه‌های اسلامی از دیگر انقلاب‌های مهم جهان بوده‌اند. اگر ما بخواهیم به مقایسه‌ی این انقلاب‌ها با یکدیگر بپردازیم از چه شاخص‌هایی باید استفاده کنیم؟
طبعاً برای مقایسه‌ی این انقلاب‌ها باید به ویژگی‌های مشترک آنها بپردازیم. مهم‌ترین این ویژگی‌ها به یک تعبیر چهار مورد است: ۱. آرمان‌ها، اهداف و شعارها، ۲. ایدئولوژی حاکم بر انقلاب، ۳. چگونگی رهبری و هدایت، ۴. چگونگی حضور مردم. البته ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارد که به نوعی می‌تواند در مجموعه‌ی این ویژگی‌ها قرار بگیرد که به آنها نیزخواهیم پرداخت.
 
* اگر موافق باشید، از انقلاب اکتبر روسیه شروع کنیم؛ انقلابی که دایره‌ی تأثیرش نیمی از جهان را گرفت و قطب قدرتمندی را تشکیل داد.
برای بررسی انقلاب ۱۹۱۷ روسیه لازم است حتماً به شرایط تاریخی این کشور و نیروهای سیاسی فعال در آن زمان توجه کنیم. مهم‌ترین نیروی سیاسی فعال برای انقلاب، حزب سوسیال‌دموکرات روسیه بود که مارکسیست‌ها در آن حضور داشتند. البته پس از مدتی بین آنها اختلاف افتاد و گروهی به رهبری «مارتوف» از حزب جدا شدند که به «منشویک» یا اقلیت شهرت یافتند. گروه دیگر به رهبری «لنین» نیز «بلشویک» یا همان اکثریت نام گرفتند. البته واقعاً بلشویک‌ها در میان کمونیست‌های روسیه در اکثریت نبودند، اما در ۱۹۰۳ میلادی به دلیل تحریم منشویک‌ها و عدم حضور آنها در جلسه‌ای که این دو از هم جدا شدند، بلشویک‌ها را اکثریت نامیدند.

عامل ویژه‌ای که در انقلاب روسیه نقش مهمی ایفا کرد، جنگ جهانی اول بود. ولیعهد اتریش در سارایو صربستان ترور ‌شد و اتریش به صربستان اعلان جنگ ‌داد. روس‌ها گفتند ما اسلاو هستیم و صرب‌ها هم اسلاو هستند. به همین خاطر روسیه هم به اتریش اعلان جنگ داد. جنگ که گسترش یافت، روسیه ابتدا موفقیت‌هایی را به دست آورد، اما سرمای زیر ۲۰ درجه و کشته‌ها و زخمی‌های فراوان، به‌علاوه‌ی تعداد فراوان فراریان از ارتش، اوضاع جنگ را برای روسیه فرسایشی کرد. در ادامه‌ نیز آلمان‌ها پیروز شدند.
رهبر انقلاب: هرچه من نگاه کردم موردی را پیدا نکردم که مثل انقلاب اسلامی، تحولی که در دوره‌ی اول پدید آمد، در دوره‌های بعد یا دهه‌های بعد، با همان شکل، با همان هدفها، به سوی همان آرمانها و با همان جهتگیری‌ها ادامه پیدا کند. یا اصلاً ادامه پیدا نکرده، مثل انقلاب شوروی؛ یا ادامه پیدا کرده، منتها با یک فترتی... مثل انقلاب کبیر فرانسه. (۹۰/۵/۱۹)

رواج شایعات بسیار درباره‌ی فساد اخلاقی و سیاسی دربار روسیه که با وضعیت بد اقتصادی و اجتماعی روسیه همراه شده بود، چهره‌ی امپراطوری را خدشه‌دار کرد. این مسئله دولت روسیه را تضعیف کرد و سبب شد که انقلاب روسیه در دو مرحله اتفاق بیفتد. مرحله‌ی اول انقلاب روسیه در فوریه‌ی ۱۹۱۷ بود. در این مرحله لنین هنوز رهبر نبود و نیروهای انقلابی توانستند جلوی قطار حامل «الکساندر نیکولای دوم» را در حالی که از جبهه‌های جنگ برمی‌گشت بگیرند و دولت او را ساقط کنند و دولت موقت را به ریاست «کرنسکی» تشکیل دهند.

لنین در این هنگام در زوریخ سوئیس بود و هیچ سمتی در دولت موقت نداشت. آلمان‌ها می‌خواستند روسیه را هر چه زودتر از جبهه‌های جنگ خارج کنند. بنابراین با لنین یک قرارداد صلح امضا کردند. بیشتر اعضای دولت موقت از سوسیالیست‌های انقلابی بودند و مارکسیست‌ها در آن کم بودند. از این‌جا به بعد لنین وارد صحنه شد. لنینی‌ها شروع به تبلیغات ‌کردند و طرح «شورایی شدن» همه‌ی امور را ارائه ‌دادند. حتی ارتش را شورایی ‌کردند که به اذعان بسیاری از نویسندگان، این طرح ارتش روسیه را به تلّی از خاکستر تبدیل ‌کرد.

نکته‌ی قابل توجه آن است که این تحولات با پشتیبانی همه‌ی مردم صورت نگرفت، بلکه تنها بخشی از کارگران و بخشی از سربازان با انقلاب همراه ‌شدند. لنین ‌توانست عده‌ای از ملوانان را با خود همراه کند. ملوانان بلشویک حرکت کودتامانندی را علیه دولت موقت اجرا کردند و حکومت را به دست ‌گرفتند و این مرحله‌ی دوم انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ بود.
 
* بنابراین انقلاب روسیه از یک پشتیبانی گسترده‌ی مردمی در بدو شکل‌گیری برخوردار نبوده است، اما در ادامه چه اتفاقی رخ داد و مشخصاً رابطه‌ی این انقلاب و رهبری آن با مردم چگونه شد؟
رهبری روسیه در دوره‌ی اول انقلاب بسیار ضعیف، اما در دوره‌ی دوم بسیار قاطع شد. پس از دوران لنین، نوبت به استالین ‌رسید. استالین دست به خشونت ‌زد و درگیری‌های داخلی در روسیه بالا ‌گرفت. غرب از مخالفان استالین حمایت ‌کرد. طبق آمارها بین ۹ تا ۲۰ میلیون نفر در کوره‌های آدم‌سوزی استالین کشته ‌شدند و تمام این قضایا به مسائلی انجامید که منجر به فروپاشی شوروی شد.
 
* یعنی آیا به نظر شما عامل فروپاشی شوروی معیوب بودن حلقه‌ی اتصال مردم به انقلاب بود ؟
دولت شوروی در انتقال آرمان‌های خود به نسل‌های بعدی ناتوان بود. در نتیجه مردم از دولت حمایت نکردند و دولتی هم که دشمن خارجی زیادی دارد، تنها در صورتی می‌تواند کار خود را پیش ببرد که به ملتش متکی باشد. مردم در پیشبرد کار انقلاب‌ها همواره نقش اصلی را بازی می‌کنند. البته علت اصلی این گسست نسلی در انقلاب روسیه را باید در اصیل نبودن و صحیح نبودن آرمان‌های انقلاب از یک طرف و نقش‌آفرینی ضعیف مردم در شکل‌گیری و تداوم انقلاب از طرف دیگر جست‌وجو کنیم. آرمان‌ها هر قدر که به فرهنگ کشور نزدیک‌تر باشد، میزان موفقیت و تحقق آن بیشتر است. در حقیقت باید یک سنخیتی بین آرمان‌ها و فرهنگ کشور وجود داشته باشد، اما آرمان انقلاب روسیه از گفته‌های مارکس آلمانی برخاسته بود و این در حالی بود که فضای فرهنگی و تاریخی مارکس با فضای فرهنگی و آرمانی و تاریخی روسیه تفاوت داشت. همین مسئله باعث ‌شد که حکومت شوروی نتواند توده‌های مردم و نخبگان را با خود همراه کند و ناچار توده‌ی مردم که باید بار این انقلاب را به دوش می‌کشیدند، به دلیل عدم صحت آرمان‌ها و ایدئولوژی انقلاب از آن فاصله گرفتند.
 
«الکسی توکویل» در کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» نوشته است: «ما فرانسوی‌ها هر وقت قرار باشد بین عدالت و آزادی یکی را انتخاب کنیم، عدالت را انتخاب می‌کنیم، چون از لحاظ تاریخی با ما عجین است و از آزادی بهتر است»، اما واقعیت آن است که انقلاب فرانسه به آزادی بیشتر تمایل پیدا کرد تا عدالت.

* ایدئولوژی انقلاب روسیه معطوف به چه مواردی بود که مردم روسیه نتوانستند خود را با آن هماهنگ کنند؟
ایدئولوژی انقلاب روسیه برگرفته از آموزه‌های مارکس و البته با لحاظ نمودن مسائل داخلی روسیه در آن و کم و زیاد کردن برخی موارد آن، حول محور «اقتصاد» و «تضاد طبقاتی» و با «گستره‌ای جهانی» شکل گرفت. ایدئولوژی انقلاب روسیه -با توجه به نقدی که بر مبانی «کاپیتالیسم» وارد است- اساساً طرفدار آزادی نیست، اما این وجه اشتراک را با نظام کاپیتالیستی دارد که هر دو از «عقل اومانیستی» نشأت ‌گرفته‌اند. عدالت در اندیشه‌ی انقلابیون روسیه مترادف بود با دولتی کردن. یعنی وسایل تولید و توزیع باید در اختیار دولت قرار می‌گرفت و تنها یک نان بخور و نمیری به مردم می‌رسید.

از این زاویه مهم‌ترین تفاوت انقلاب روسیه با انقلاب اسلامی ایران در «اصالت» و «صحت» آرمان‌ها و ایدئولوژی انقلاب است. آرمان‌های انقلاب اسلامی برخاسته از «فطرت» و برخوردار از «جامعیت» است. بنابراین هیچ‌گاه با طبع بشر بیگانه نیست و هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود. آرمان‌های انقلاب روسیه اما متکی بر عقل ناقص بشری بود که پس از مدتی اشتباه بودن آن محرز و در نتیجه دچار عدم حمایت نسل‌های بعدی شد. از طرف دیگر بین رهبری انقلاب روسیه و مردم و نیز رهبری انقلاب با فرهنگ جامعه سنخیتی وجود نداشت. به همین دلیل مردم -چه در بدو انقلاب و چه پس از پیروزی- نقش برجسته‌ای در انقلاب روسیه ایفا نکردند. در حالی که مردم در انقلاب اسلامی با شناختی که از آرمان‌های انقلاب داشته‌اند و نیز از آن‌جا که این آرمان‌ها را در سنخیت با فرهنگ خود می‌دیدند و با اعتماد مردم به رهبری انقلاب، کار را به‌خوبی پیش بردند و امروز هم پس از گذشت بیش از ۳۰ سال همچنان به راه خود ادامه می‌دهند.
 
* اگر موافق باشید، به بررسی انقلاب فرانسه بپردازیم؛ انقلابی که سرسلسله‌ی انقلاب‌های آزادی‌خواهانه در اروپا و در دیگر نقاط جهان تلقی می‌شود. این انقلاب در چه بستری شکل گرفت؟
در بررسی انقلاب فرانسه، این نکته را درمی‌یابیم که پراکندگی‌های بسیاری در آرمان‌ها و خواسته‌های ملت فرانسه در قرن هجدهم به چشم می‌خورد. یعنی «وحدت هدف و شعار» وجود ندارد؛ گاهی «مشروطه‌خواهی» برجسته است و گاهی «جمهوری‌خواهی» و زمانی هم دوباره «امپراطوری» به صحنه‌ی سیاسی بازمی‌گردد. یک زمان «عدالت‌خواهی» برجسته است و یک زمان «آزادی‌خواهی». یعنی به طور کلی فرانسه از حدود سال ۱۷۸۹ تا ده‌ها سال بعد روی آرامش را ندید و دائماً دچار دگرگونی حکومت‌ها، شعارها، اهداف، رهبران و نیروهای سیاسی بود. یعنی عدم ثبات در ایدئولوژی، آرمان‌ها و رهبران سیاسی فرانسه‌ی پس از انقلاب کاملاً آشکار است. این مسئله یکی از نقاط ضعف انقلاب فرانسه بود.

در حالی که شما در انقلاب اسلامی می‌بینید که قاطبه‌ی نیروهای سیاسی و مردم به یک هدف مشترک ذهنی باور داشته‌اند. وقتی صحبت از «جمهوری اسلامی» شد، همه از آن یک تصور داشتند و بنا بر اعتمادی که به رهبری انقلاب داشتند، اکثریت قاطع مردم به آن رأی آری ‌دادند.
 
اگر بخواهیم انقلاب فرانسه را با انقلاب اسلامی مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که انقلاب اسلامی برخلاف انقلاب فرانسه از ایدئولوژی و آرمان واحد و مورد تأیید مردم و نخبگان برخوردار بوده است. مردم نیز به رهبران نهضت اعتماد داشته‌اند. بنابراین کار انقلاب به‌سرعت پیش رفته است.

اما اوضاع در فرانسه جور دیگری بود: نیروهای سیاسی در سال ۱۷۹۱ خواستار حکومت مشروطه شدند که «لویی شانزدهم» این خواسته را پذیرفت. یک سال بعد گفتند ما جمهوری می‌خواهیم و جمهوری ایجاد شد. در ۱۷۹۳ «روسپیر»، «جمهوری مساوات» را آورد. ۱۰ ماه بعد یک گروه چند نفره به نام «هیئت مدیره یا دایرکتوار» قدرت را به دست گرفت. در سال ۱۷۹۹ «ناپلئون» از بین این چند نفر آمد و امپراطوری اول را ایجاد کرد. در سال ۱۸۳۰ دوباره در فرانسه انقلاب شد و حکومت مشروطه شد و دوباره روز از نو و روزی از نو! در سال ۱۸۴۸ موج دیگری از انقلاب‌ها اروپا را فراگرفت که فرانسه نیز از آن در امان نماند. این بار فرانسه به دست جمهوری‌خواهان افتاد. در ۱۸۵۲ امپراطوری دوم در فرانسه ایجاد شد. در ۱۸۷۰ «کمون» به پاریس آمد و برای ۷۱ روز حکومت را در دست گرفت. اینها به دنبال یک حکومت شبه‌کمونیستی بودند و جالب است بدانید که در بسیاری از موارد، رهبران گروه‌های سیاسی به دست رهبران دیگر به قتل می‌رسیدند.
 
* علت اصلی این همه دگرگونی چه می‌تواند باشد؟
اگر ایدئولوژی یک انقلاب اصالت داشته باشد و رهبران انقلاب به این ایدئولوژی اصیل پایبند باشند و مردم هم به این ایدئولوژی و به رهبران، اعتماد فرهنگی و تاریخی داشته باشند، یک وحدتی ایجاد خواهد شد که کار انقلاب را بدون اینکه دچار بی‌ثباتی‌های طولانی شود پیش می‌برد. این همان اتفاقی است که در انقلاب اسلامی ایران افتاد. در انقلاب فرانسه اما نه از ایدئولوژی و آرمان‌های صحیح و اصیل خبری بود و نه مردم به آرمان‌ها و رهبران سیاسی اعتماد داشتند. بنابراین وحدتی شکل نگرفت و فرانسه ناچار سال‌ها بی‌ثباتی را تجربه کرد.

تحلیلی وجود دارد از خانم هانا آرنت مبنی بر اینکه آنچه باعث تغییر مسیر تاریخ جهان شد و دنیا را به آتش کشید، همین جریانات انقلاب فرانسه بود. او می‌گوید تحولات مداوم سبب شد که متفکران آن عصر دچار انحراف فکری شوند و در نتیجه تاریخ را منحرف کنند. مثلاً می‌گوید: هگل یکی از این منحرفان بود که تحت تأثیر این تحولات، نظریه‌ی «تکرارپذیری تاریخ» و «جبر تاریخ» را مطرح کرد. بعد مارکس آمد و بحث «دیالکتیک» خود را از هگل گرفت، منتها هگل دیالکتیک ذهنی را مطرح کرد و مارکس دیالکتیک ماده را. یعنی مارکس هر ‌چه را هگل گفته بود، تبدیل به مادیت کرد. بعد هم مفاهیم تز و آنتی‌تز و سنتز را مطرح نمود. سپس افرادی مثل لنین و مائو این مفاهیم را از مارکس گرفتند و به ایدئولوژی تبدیل کردند و از آن نظام سیاسی بیرون کشیدند. در نتیجه زمانی رسید که مارکسیست‌ها نیمی از جمعیت جهان را اداره می‌کردند.
 
* مشخصاً چه نزاعی بر سر ایدئولوژی انقلاب در فرانسه وجود داشت؟
در قرن هجدهم به دلیل شرایط سخت موجود، افراد اعلام می‌کردند که آزادی می‌خواهند و گاه گفته می‌شد که خواستار عدالت و آزادی هستند. شرایط به گونه‌ای شد که وقتی از فرانسوی‌ها می‌پرسیدید شما به دنبال تحقق چه هدفی هستید؟ پاسخ می‌دادند که ما می‌خواهیم به آزادی و عدالت برسیم، اما تصور هر کدامشان از عقل، آزادی و عدالت متفاوت با دیگری بود و حاضر نبودند نظرات هم را بپذیرند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/8417/H/malakutian-2.jpg
هرچند که در انقلاب فرانسه گاهی تأکید بر عدالت نیز برجسته‌تر می‌شد تا آنجا که برخی نویسندگانشان مانند «الکسی توکویل» در کتاب «انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن» نوشته است: «ما فرانسوی‌ها هر وقت قرار باشد بین عدالت و آزادی یکی را انتخاب کنیم، عدالت را انتخاب می‌کنیم، چون از لحاظ تاریخی با ما عجین است و از آزادی بهتر است»، اما واقعیت آن است که انقلاب فرانسه به آزادی بیشتر تمایل پیدا کرد تا عدالت. اگرچه منظور آنان از عدالت هم «ثروت»، «رفاه» و «امور مادی» بود، اما باز به آزادی بهای بیشتری دادند.
 
* با این حال به نظر می‌رسد بر خلاف انقلاب روسیه که در انتقال دستاوردهای خود به نسل‌های بعدی دچار مشکل شد، انقلاب فرانسه در انتقال آرمان آزادی به نسل‌های بعدی تا امروز موفق بوده است.
اشتراک انقلاب فرانسه با انقلاب روسیه در این بود که هر دو اومانیسم را قبول داشتند و هر دو از ایدئولوژی جهانی برخوردار بودند. درست است که انقلاب فرانسه توانست با بهره‌گیری از «سیستم آموزشی خاص خود»، «نظام رسانه‌ای و تبلیغاتی» و «سیطره‌ی بنگاه‌های اقتصادی» آرمان خود را به آن شکلی که خودش می‌خواست تا امروز و نه‌تنها در فرانسه، به همه‌ی شهروندان ساکن در غرب منتقل کند و کاری کند که آزادی در اذهان آنها اگر نگوییم مقدس، که از احترام بسیار بالایی برخوردار باشد، اما این پرسش جدی نیز وجود دارد که آیا این آرمان صحیح و اصیل و جامع بوده است؟
 
فضای فرهنگی و تاریخی مارکس با فضای فرهنگی و آرمانی و تاریخی روسیه تفاوت داشت. همین مسئله باعث ‌شد که حکومت شوروی نتواند توده‌های مردم و نخبگان را با خود همراه کند و ناچار توده‌ی مردم که باید بار این انقلاب را به دوش می‌کشیدند، به دلیل عدم صحت آرمان‌ها و ایدئولوژی انقلاب از آن فاصله گرفتند.

تا دوره‌ی مدرنیته آرمان آزادی را هم صحیح و هم جامع می‌دانستند، اما الان دیگر این‌گونه نیست. امروزه ما در دوران «فرامدرنیته» هستیم؛ دورانی که انتقاد به آرمان‌های مدرنیته حتی در غرب نیز به‌شدت بالا گرفته است. می‌گویند این آزادی با این وضع دردی را از ما دوا نمی‌کند و باید تغییر کند. یعنی یک تزلزلی در بین نخبگان غرب در مورد تمام مبانی فرهنگ و تمدن و دانش و انسان‌شناسی غربی در حال وقوع است. این است که شما می‌بینید در هر یک از کشورهای بزرگ اروپایی مانند آلمان، انگلستان و فرانسه سالانه حدود چهار هزار نفر مسلمان می‌شوند که بیشتر آنها از نخبگان هستند. بنابراین الان یک ترس شدیدی برای سران جبهه‌ی غرب نسبت به انتقال آرمان‌های خود به نسل‌های بعدی به وجود آمده است.
 
* دلیل این گردش فکری نخبگان در غرب را چه می‌دانید؟
انسان‌محوری یا اومانیسم یک نقص بنیادین دارد و آن عدم توجه به ابعاد معنوی وجود انسان است. این عقلانیت، گستره‌ی خود را در اقتصاد و قدرت خلاصه کرده است. بنابراین جامعیتی در آن وجود ندارد. «هابز» جمله‌ی معروفی دارد که «انسان گرگ انسان است.» به قول خانم «اوریانا فالاچی»، «زندگی؛ جنگ و دیگر هیچ.» البته این جنگی که فالاچی می‌گوید، جنگ اعتقادی نیست؛ جنگ بر سر منافع مادی است. جنگی که اگر اقتضا کند، حاضرند به خاطر آن انسان‌ها را بکشند و کشورها را غارت کنند.
 
بنابراین اگر الان توانسته‌اند شهروندانشان را اقناع کنند، به زور دستگاه‌های تبلیغاتی و نظام آموزشی و سیطره‌‌ی بنگاه‌های اقتصادی بوده است. کاری کرده‌اند که اگر کسی از این دایره بیرون برود، حق حیات سیاسی نداشته باشد. اگر کسی در این زمین بازی نکند، نمی‌تواند وارد عرصه‌ی انتخابات در این کشورها شود؛ اگرچه بحران‌هایی که امروز در غرب سربرآورده است، قصد مبارزه‌ی جدی با این قواعد نظام غربی را دارد و ترس امروز غربی‌ها هم از همین جهت است.
 
پس به طور کلی اگر بخواهیم انقلاب فرانسه را با انقلاب اسلامی مقایسه کنیم، درمی‌یابیم که انقلاب اسلامی برخلاف انقلاب فرانسه از ایدئولوژی و آرمان واحد و مورد تأیید مردم و نخبگان برخوردار بوده است. مردم نیز به رهبران نهضت اعتماد داشته‌اند. بنابراین کار انقلاب به‌سرعت پیش رفته و شما می‌بینید که ظرف چند ماه یک رژیم سلطنتی قدرتمند در برابر اراده‌ی مردم به زمین ‌خورده و رژیم بعدی بلافاصله مستقر شده و با ثبات بسیار قابل اعتمادی استمرار یافته است؛ اتفاقی که نه در انقلاب روسیه و نه در انقلاب فرانسه رخ نداده است.

http://farsi.khamenei.ir/image/home/rect-1-n.gif بخش دوم این گفت‌وگو را از این‌جا بخوانید.
در اين رابطه بخوانید :

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:37 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
حاشیه های کمتر شنیده شده از ورود امام؛
محمد رضا شاه پهلوی در اولین اظهارات خود پس از ورود امام به تهران جهت جلب نظر نیروهای مذهبی اظهار داشت که من از جوانی عمیقا مذهبی بودم!
12 بهمن 1357 را می توان نقطه ی عطفی در تاریخ معاصر ایران دانست، روزی که امام خمینی (ره) پس از 15 سال تبعید به وطن بازگشته و با پشتیبانی ملت موفق به ساقط کردن رژیم منحوس پهلوی در طول ده روز می گردند.
 
هم زمان با ورود امام راحل به تهران، موجی از اخبار پیرامون رویدادهای ایران در تمامی رسانه های دیداری، شنیداری و مکتوب ایران و جهان قابل مشاهده بود، با این حال برخی حواشی و موضع گیری ها در همان ابتدای ورود ایشان به کشور کمتر شنیده شده و بدان پرداخته شده است. در این نوشتار کوتاه برآنیم به برخی رویدادهای خواندنی روزهای ابتدایی ورود حضرت امام خمینی بپردازیم.
 
شاه: از جوانی عمیقا مذهبی بودم/ پدرم دنبال جمهوری بود، نگذاشتند!
 
محمد رضا شاه پهلوی، دیکتاتور ایران که چندی پیش (26 دی 1357) با ده ها میلیارد دلار سرمایه ایران، از کشور گریخته و منتظر تلطیف فضا جهت بازگشت مجدد به کشور بود، در اولین اظهار نظر در رابطه با ورود امام خمینی به کشور به گفتگو با نشریه فیگارو فرانسه پرداخت. شاه در این مصاحبه می گوید: «در تهران یک شورای سلطنت که به موجب قانون اساسی تشکیل شده و یک ارتش وجود دارد، که مراقب حفظ نظم است، بیش از این چه چیز می توانم انتظار داشته باشم.»
 
شاه ضمن بحث پیرامون مذهب می گوید: «من عمیقا پایبند به مذهب هستم و از جوانی یک فرد مذهبی بوده ام.
 
شاه در پاسخ انتقاد کسانی که او را متهم می کنند که به مذهب علاقه زیادی ندارد، تصریح کرده است که این ها دروغ است، آن ها به خاطر این که من سازمان ها و نهادهای یک ملت را دگرگون ساخته ام، مرا سرزش می کنند. هنوز هم ماجراجویان و کسانی که آرزوهای دوران های گذشته مالکیت بزرگ، اسارت زنان، بیسوادی قشرها و... را دارند وجود دارد.
 
شاه اضافه کرده است که در میان رهبران مذهبی نیز مانند ملت یک اکثریت ساکت وجود دارد که خواهان او هستند.
 
شاه سپس اظهار داشته که پدرم می خواست یک جمهوری مدرن در ایران به وجود بیاورد ولی آیت الله ها مخالفت کردند و از او خواستند که خود را شاه اعلام کند.
 
جمهوری اسلامی را نادیده می گیرم
 
شاپور بختیار نخست وزیر منصوب محمد رضا شاه پهلوی در مصاحبه ای با رادیو ملی فرانسه گفت موجودیت و وحدت کشور بر همه ی مسائل از جمله حضرت آیت الله خمینی و قانون اساسی مقدم است.
 
بختیار گفت ممکن است دولت در برخی زمینه ها مانند مذهب و امور اجتماعی با آیت الله مشورت کند.
 
نخست وزیر درباره شورش و بی نظمی های کنونی گفت این شورش ها پیامد 25 سال دیکتاتوری شاه است که در این مدت کشور را به سمت بی نظمی سوق داده است.
 
بختیار در پاسخ به این سوال که اگر رهبر مذهبی ایران «جمهوری اسلامی» اعلام کند، چه کار خواهد کرد گفت: « من آن را نادیده خواهم گرفت».
 
بختیار به سوال مربوط به احتمال  تشکیل دولت وحدت ملی پاسخ مساعد داد و تصریح کرد که با شخصیت هایی هم چون مهدی بازرگان رهبر جنبش آزادی ایران تماس گرفته، اما حاضر نشد بگوید این شخصیت ها چه عکس العملی نشان داده اند.
 
بختیار در مصاحبه ای با رادیو مونت کارلو نیز می گوید: «من وقوع یک کودتا را بعید می دانم اما ممکن است یک چنین حادثه ای روی دهد. اگر مردم به یک ستاد و یا یک تانک حمله کنند، یا اقدام به تیراندازی و پرتاب کوکتل مولوتف بکنند به آن ها پاسخ داده خواهد شد.»
 
بانک ها باید ملی شود
 
روزنامه لیبراسیون فرانسه پیش از پرواز امام با ابوالحسن بنی صدر گفتگو کرده است. به نوشته ی این روزنامه نخستین اقدام بنی صدر مشاور اقتصادی آیت الله خمینی، عبارت خواهد بود از ملی کردن واقعی صنایع نفت ایران.
 
بنی صدر اظهار داشته که ملی کردن باید با ملی کردن بانک ها و نظام اعتباری همراه باشد و بدهی های خارجی ایران باید تسویه شود. او گفت با شناسایی تمام قراردادهای فروش نفت موافق است.
 
تهدید به ترور رهبران انقلاب
 
بخش فارسی رادیو مسکو در پخش دیشب خود خبر تظاهرات جدیدی را داد که در آن ده ها هزار تن از برابر اقامت گاه آیت الله خمینی گذشتند و خواستار لغو رژیم سلطنتی شدند.
 
رادیو مسکو افزود پس از ورود آیت الله خمینی به ایران طرفداران رژیم سلطنتی به فعالیت خود افزوده اند.
 
رادیو مسکو به نقل از یک خبرگزاری آمریکایی گفت: «افسران ارشد ارتش هشدار داده اند که نمی گذارند قانون اساسی نقض شود، این هشدار به منزله ی کوشش برای قطع فعالیت مربوط به تشکیل دولت مخالفان رژیم تلقی شده است.» در اظهاریه یک گروه راست گرای مخفی، همه ی کسانی که در دولت خمینی عضویت یابند، تهدید به مرگ شده اند.
 
دعوت به جنگ مسلحانه
 
علی رغم عدم تمایل امام راحل به اعمال نبرد مسلحانه بر علیه رژیم حاکم، شماری از جریان های چپ مدام در راستای آغاز نبردهای مسلحانه و چریکی کوشش می نمودند.
 
کمیته اجرایی حزب کمونیست توده در آخرین بیانیه خود از بختیار به عنوان خائن نام برد و اعلام کرد که رهبران جنبش دموکراتیک نباید در برابر مانورهای مختلف دشمن حتی یک لحظه درنگ کنند و باید ملت را به تدارک و سازمان دادن مقاومت و نبرد مسلحانه فرا خوانند.
 
حزب توده در بیانیه ی خود آورده است که امپریالیست ها و نوکران آن ها می کوشند ملت را با هیولای کمونیسم و با خطری که متوجه تمامیت ارضی کشور است و دروغ های دیگر بترسانند و به این ترتیب جبهه واحد ملت را تضعیف کنند و بین مبارزان مذهبی و نیروهای دموکراتیک تفرقه بیاندازند.
 

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:32 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
حدود ۱۲۰ خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی و ۳۰ نفر از همراهان و علاقه‌مندان امام که برای دیدار او به نوفل لوشاتو رفته بودند، در این پرواز حضور داشتند

بدون شک پرواز امام خمینی از پاریس به تهران مهم‌ترین پرواز تاریخ ایران است. ورود امام خمینی به تهران بعد از رفتن شاه گام بزرگی برای پیروزی انقلاب مردم ایران بود. امام خمینی بعد از ورود به تهران توانست به صورت مستقیم رهبری انقلاب را به عهده بگیرد.

به گزارش عصر ایران، یکی از نکاتی که در این پرواز کمتر مورد توجه قرار گرفته است و اطلاعات کمی در مورد آن وجود دارد همراهان رهبر انقلاب در پرواز انقلاب است. حبیب الله عسگراولادی از همراهان امام در این پرواز در خاطرات خود در مورد این پرواز می‌نویسد:« وارد هواپیما که شدیم امام در صندلی جلوی هواپیما نشستند و بنده هم صندلی سوم پشت سر امام. هیچ کاری هم نداشتم و فقط حالات امام را نگاه می­ کردم ولی شهید عراقی و حاج سید احمد آقا دو یار و مددکار و دو بازوی امام بودند. شهید عراقی با اینکه جایش کنار من بود، از اول پرواز تا آخر پرواز ننشست و پیوسته مشغول خدمت بود.»

 
 

 

شهید مهدی عراقی نیز در خاطرات خود آورده است که در طول مسیر امام ابتدا از پذیرفتن جلیقه ضد گلوله پرهیز داشتند، ولی به دلیل تأکید اطرافیان جلیقه را زیر عبا پوشیدند، اما به دلیل سنگینی آن ساعاتی در داخل هواپیما آن را از تن درآوردند.

محمدعلی صدوقی فرزند سومین شهید محراب و سال‌ها امام جمعه یزد بود. او در یکی از خاطرات خود از آن روز آورده است:" 28 سال پیش وقتی قرار شد در پرواز بازگشت امام به ایران همه به طرف هواپیما برویم، امام زودتر و از درب دیگری به داخل هواپیما رفته بودند. ورودی‌های خرطومی هنوز کم بود. این‌ها هم اولین باری بوده که در فرودگاه پاریس خرطومی می‌دیدند. می‌گفت با یکی دو تا از دوستان مسیری را که نشان داده بودند رفتیم و داشتیم بلند بلند می‌خندیدیم و حرف می‌زدیم؛ به گمان این که باید سوار ماشین بشویم و برویم نزدیک پلکان. یک مرتبه دیدیم امام آن جا روی صندلی نشسته و ما نفهمیده بودیم که وارد هواپیما شدیم! کلی از امام خجالت کشیدیم."

 

 

سید احمد خمینی نیز در مورد خاطرات خود از این پرواز و رسیدن به تهران می‌گوید: "وقتی که هواپیما در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست، حضرت آیت‌الله پسندیده (برادر امام خمینی) وارد هواپیما شد و پس از سال‌ها دوری، با امام خمینی دیدار کرد و لحظاتی در کنار او به گفت‌وگو نشست. لحظه رفتن که فرا رسید، حضرت امام فرمودند ( آقا، آیت‌الله پسندیده) باید جلو بروند و من پشت سر ایشان می‌روم. عرض کردم مردم چهارده سال است که انتظار این لحظه را می‌کشند، خبرنگاران و عکاسان داخلی و خارجی منتظرند تا این لحظه تاریخی را به تصویر بکشند. هرچه اصرار کردم فایده‌ای نداشت، سرانجام راهی به ذهنم رسید. به عموی بزرگوارم پیشنهاد دادم که ایشان با جمعی از همراهان امام که از پاریس آمده بودند از هواپیما پیاده شوند و به جمعیت حاضر در سالن استقبال بپیوندند و بعداً امام پیاده شوند. به همین ترتیب عمل شد و بالاخره امام حاضر نشد یکی از آداب معاشرت اسلامی را نادیده بگیرد و از برادر بزرگ خویش جلو بیفتد، ولو آنکه در چنین شرایطی استثنایی که میلیون‌ها چشم به آن دوخته است، قرار داشته باشد.»

 

این هواپیما ۴۰۰ صندلی داشت که بیش از ۲۵۰ صندلی آن عمداً خالی ماند. حدود۱۲۰  خبرنگار خارجی و چند خبرنگار ایرانی و ۳۰ نفر از همراهان و علاقه‌مندان امام که برای دیدار او به نوفل لوشاتو رفته بودند، در این پرواز حضور داشتند.

در جدول زیر به برخی از کسانی که در این پرواز حضور داشتند اشاره می‌کنیم

 

اسامی

 

سید احمد خمینی

فرزند امام خمینی بود که در طول انقلاب و پس از آن همواره در کنار امام بود و اواخر اسفند ۱۳۷۳ درگذشت

آیت‌الله حسن لاهوتی

از روحانیون مبارز و اهل گیلان و نخستین فرمانده کل سپاه که پادگان باغشاه نیز مدتی به نام او بود.

وی در سال 61 درگذشت.

محمدعلی صدوقی

فرزند سومین شهید محراب و سال‌ها امام جمعه یزد بود.

سیدمحمود دعایی

بعد از انقلاب به عنوان اولین سفیر ایران در عراق منصوب شد و هم اکنون مدیر روزنامه اطلاعات است.

محمد منتظری

فرزند آیت‌الله حسینعلی منتظری و از شاگردان حوزوی امام خمینی بود که در سال‌های ۴۱ و ۴۲ همزمان با آغاز نهضت امام فعالیت‌های مبارزاتی خود را آغاز کرد. او در انفجار دفتر حزب جمهوری شهید شد.

سیدمحمد موسوی خوئینی‌

در سال‌های اولیه پس از انقلاب مسئولیت‌های مهمی از جمله دادستان کل کشور را برعهده داشت. وی هم اکنون عضو مجمع روحانیون مبارز است.

حسن ابراهیم حبیبی

در دوران دانشجویی به مبارزه علیه رژیم شاه پرداخت و بعد از انقلاب، مسئولیت‌های زیادی از جمله معاون اول رئیس جمهور را در دولت‌های مختلف داشت. او سال ۹۱ پس از طی یک دوره بیماری درگذشت.

محمد مهدی عراقی

پایه‌گذار حزب مؤتلفه بود و سال ۱۳۵۸ توسط گروهک تروریستی فرقان ترور شد

ابوالحسن بنی صدر

بعد از پیروزی انقلاب اولین رئیس‌جمهور ایران شد و در نهایت با رأی عدم کفایت سیاسی توسط مجلس عزل شد و از ایران گریخت.

صادق طباطبایی

از دانشجویان مبارز انقلابی که بعد از انقلاب سخنگوی دولت مهندس بازرگان شد.
وی برای سال های زیادی، از سمت های اداری و فعالیت های سیاسی کناره گیری کرد. صادق طباطبایی در سال جاری به دلیل بیماری درگذشت.

صادق قطب زاده

در فرانسه همراه امام بود و بعد از انقلاب، سمت های وزیر خارجه و رئیس سازمان صداوسیما را برعهده گرفت. وی در سال ۶۱ به جرم طرح کودتا علیه انقلاب اعدام شد.

ابراهیم یزدی

از مبارزان ملی – مذهبی بود که پس از انقلاب وزیر خارجه دولت بازرگان شد و بعد از استعفای بازرگان از این سمت کناره‌گیری کرد

حبیب الله عسگراولادی

از اعضای حزب موتلفه اسلامی که بعد از انقلاب در سمت‌های مختلف از جمله نمایندگی مجلس و وزیر بازرگانی حضور داشت.

شاهرخ حاتمی

از عکاسان ایرانی در اروپا بود در این پرواز حضور داشتند و عکس‌هایی از آنها به ثبت رسیده است

رسول صدرعاملی

او هم اکنون از کارگردانان مشهور سینمای ایران است که در زمان انقلاب عکاس بود.

 

هادی غفاری

 

فرزند آیت‌الله شهید غفاری که بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی شد.

محمد محسن سازگارا

از دانشجویان ضد رژیم شاه که بعد از انقلاب به نخست وزیری رفت و رییس سازمان گسترش هم شد و هم اکنون در آمریکا به سر می‌برد.

احمد غضنفرپور

در پاریس آپارتمان خود را در اختیار امام قرار داد ولی امام ترجیح داد به مکان دیگری منتقل شود. غضنفرپور در مجلس اول نماینده بود و بعد از عزل بنی صدر و خروج از مجلس زندانی شد. وی در حال حاضر در اصفهان زندگی می‌کند و به طبابت مشغول است.

 

اسماعیل فردوسی‌پور

از روحانیون همراه امام در تبعید نجف.

هماهنگ کننده ملاقات‌ها در پاریس. بعد از انقلاب نماینده مجلس شورای اسلامی و نماینده مجلس خبرگان شد وی در 26 بهمن سال 85 در گذشت.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:22 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

 

 

غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم

عنوان: غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
تاریخ: ۱۳۵۷/۱۱/۱۲
محل: تهران، بهشت زهرا
موضوع: غیرقانونی بودن مجلس و دولت منصوب شاه و مفاسد رژیم
مناسبت:  
حضار: میلیونها نفراز مردم تهران و شهرهای مختلف ایران
 

اعوذ باللّه‌ من الشیطان الرجیم

بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم

تشکر و تسلیت

ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبت‌های بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود. مصیبت‌های زنهای جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفلهای پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. من نمی‌توانم از عهدۀ این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم. من نمی‌توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد. خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می‌کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می‌کنم. من به جوانهایی که پدرانشان را در این مدت از دست داده‌اند تسلیت عرض می‌کنم.

رژیم سلطنتی مغایر عقل و قانون

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت‌ها برای چه به این ملت وارد شد. مگر این ملت چه می‌گفت و چه می‌گوید که از آن وقتی که صدای ملت درآمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همۀ اینها ادامه دارد. ملت ما چه می‌گفتند که مستحق این عقوبات شدند. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه‌گذاری شد برخلاف قوانین
بود. آنهایی که در سن من هستند می‌دانند و دیده‌اند که مجلس مؤسسان که تأسیس شد، با سرنیزه تأسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس مؤسسان. مجلس مؤسسان را با زور سرنیزه تأسیس کردند، و با زورْ وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضا شاه رأی سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود؛ بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمامشان رأی دادند که یک نفری سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأی آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتی رأی دادند ـ ولو تمامشان ـ به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی
[است؟]ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق ـ فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه ـ نبودیم؛ اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطۀ یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همۀ ملت هم ـ ما فرض کنیم که ـ رأی مثبت دادند اما رأی مثبت دادند بر آغا محمد خان قَجَر و آن سلاطینی که بعدها می‌آیند؛ در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمد شاه بود، هیچ یک از ما زمان آغا محمد خان را ادراک نکرده؛ آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.

رژیم پهلوی، تحمیلی و غیر قانونی

ملت در صد سال پیش از این، صد و پنجاه سال پیش از این ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ما را نداشته است که سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می‌کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تأسیس شد ما فرض می‌کنیم که به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این می‌شود که ـ بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد ـ فقط رضا خان سلطان باشد؛ آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الآن بیشترشان ـ بلکه الاّ بعضِ کم، بعض قلیلی از آنها ـ ادراک آن وقت را نکرده‌اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولاً که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تأسیس شده بود، مجلس غیرقانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیرقانونی است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کند؟ هر کسی سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‌توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می‌کنند آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آن وقت درست کرده بودند و مجلس مؤسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد در این زمان می‌گوید که ما نمی‌خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رأی دادند به اینکه ما سلطنت رضا شاه را، سلطنت محمدرضا شاه را، رژیم سلطنتی را نمی‌خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.

 

دولت‌های دست نشانده و مجالس فرمایشی

حالا می‌آییم سراغ دولت‌هایی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس‌هایی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت ـ الاّ بعض از زمان‌ها آن هم نسبت به بعض از وکلا ـ مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا! شما الآن اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست ـ چه مجلس شورا و چه مجلس سنا ـ و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سؤال می‌کنم که آیا این وکلایی که در مجلس هستند ـ چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا ـ شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید؟ اکثر این مردم می‌شناسند این افرادی را که به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم؟ مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس مجلسِ غیرقانونی است. بنابراین اینهایی که در مجلس نشسته‌اند و مال ملت را گرفته‌اند به عنوان اینکه حقوق هر ... وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهایی هم که در مجلس سنا هستند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند.

و اما دولتی که ناشی می‌شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیرقانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلایی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضا خان می‌گفتند که این سلطنت را ما نمی‌خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست، حالا هم می‌گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می‌دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می‌دانیم، این دولت را غیرقانونی می‌دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیۀ مجلس، از ناحیۀ مجلس سنا، از ناحیۀ شاه منصوب است، و همۀ آنها غیرقانونی هستند، می‌شود که قانونی باشد؟ ما می‌گوییم که شما غیرقانونی هستید باید بروید. ما اعلام می‌کنیم که الآن دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می‌کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است! خودش تا چند سال پیش از این، تا آن وقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است؛ حالا چه شده است که می‌گوید من قانونی هستم؟! این مجلس غیرقانونی است؛ از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است؟ هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می‌دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزۀ انتخابیه‌اش، در حوزۀ انتخابیه از مردم سؤال می‌کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست؟ شما او را تعیین کردید؟ حتماً بدانید که جواب آنها نفی است. بنابراین آیا ملتی که فریاد می‌کند که ما این دولتمان، این شاهمان، این مجلسمان برخلاف قوانین است، و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشتمان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر؟

فساد و ویرانی به نام اصلاح و ترقی

من باید عرض کنم که محمدرضای پهلوی، این خائن خبیث ... رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیۀ اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الآن خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همۀ مردم، نه یک دولت این کار را می‌تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می‌توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی‌توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید به اسم اینکه ما می‌خواهیم زراعت را، دهقان‌ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می‌خواهیم حالا دهقانشان کنیم! «اصلاحات ارضی» درست کردند. اصلاحات ارضی‌شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت، و الآن شما در همه چیز محتاجید به خارج. یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای امریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را. تخم‌مرغ از او بیاوریم، یا از اسرائیل که دست نشاندۀ امریکاست بیاوریم.

بنابراین کارهایی که این آدم کرده به عنوان «اصلاح»، این کارها خودش اِفساد بوده است! قضیۀ «اصلاحات ارضی» یک لطمه‌ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم؛ مگر همۀ ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سالهایی بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است. فرهنگ ما را این[شاه]عقب نگه داشته به طوری که الآن جوانهای ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تامِّ تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند، آن هم با این مصیبتها، آن هم با این[فشار]ها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم؛ لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده؛ رشد انسانی ندارد. تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.

این آدم به واسطۀ نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده. تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیوش ـ بسیاری‌اش ـ فحشاست. مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست. اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتاب فروشی است، مراکز فساد دیگر اِلی ماشاءاللّه‌ است. برای چه؟ سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کیْ مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت ـ خصوصاً در ایران ـ مرکز[عظیمی]که باید از آن استفادۀ تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما می‌دانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیده‌اند. و همین طور سایر این[مراکز]. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همۀ معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما.

 

فریاد از دست شاه و امریکا

و اما نفت ما. تمام نفت ما را به غیر دادند! به امریکا و غیر از امریکا دادند. آنی که به امریکا دادند عوض چه گرفتند؟ عوض، یک اسلحه‌هایی برای پایگاه درست کردن برای آقای امریکا! ما هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم! امریکا با این حیله، که این مرد[۱]هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما[ربود]و برای خودش در عوض، پایگاه درست کرد. یعنی اسلحه‌هایی آورده اینجا که ارتش ما نمی‌تواند این اسلحه را استعمال بکند؛ باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناسهای آنها باشند. این هم از ناحیۀ نفت، که این نفت ما را اگر چند سال دیگر ـ خدای نخواسته ـ این[شخص]
عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعتمان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می‌کنیم از دست این، برای این است. خون‌های جوان‌های ما برای این جهات ریخته شده؛ برای اینکه آزادی می‌خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق به سر بردیم. نه مطبوعات داشتیم، نه رادیو صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم؛ نه خطیب می‌توانست حرف بزند، نه اهل منبر می‌توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می‌توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد؛ نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می‌توانستند ادامه بدهند. و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود. و الآن هم باز نیمۀ حشاشۀ[۲]او که باقی است، نیمۀ حشاشۀ این اختناق هم باقی است. ما می‌گوییم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم ـ تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه به این بدهند، اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند، و ما آنها را محاکمه می‌کنیم.

 

تعیین دولت با پشتیبانی ملت

من دولت تعیین می‌کنم! من تو دهن این دولت می‌زنم! من دولت تعیین می‌کنم! من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم! من به واسطۀ اینکه ملت مرا قبول دارد[۳]... این آقا[۴]که خودش هم خودش را قبول ندارد! رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد؛ فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می‌آورند توی خیابانها! از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می‌کنند، از این حرفها هم می‌زنند. لکن ملت این است، این[۵]ملت است.

می‌گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی‌شود! خوب، واضح است این؛ یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود. تو غیر قانونی هستی! دولتی که ما می‌گوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است؛ متکی به حکم خداست. تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را! باید سر جایش بنشیند این آدم! و یا اینکه به امر امریکا و اینها وادار کند یک دسته‌ای از اشرار، این ملت را قتل‌عام کند.

هشدار به ملت ایران

ما تا هستیم نمی‌گذاریم اینها سلطه پیدا کنند. ما نمی‌گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم‌های سابق. ما نخواهیم گذاشت که محمدرضا برگردد. اینها می‌خواهند او را برگردانند. بیدار باشید! ای مردم، بیدار باشید! نقشه دارند می‌کشند. ستاد درست کرده مردکه[۶]در آن جایی که هستش؛ روابط دارند درست می‌کنند. می‌خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد، و همۀ هستی ما به کام امریکا برود. ما نخواهیم گذاشت؛ تا جان داریم نخواهیم گذاشت.

و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همۀ شما را خواستار هستم. و من عرض می‌کنم بر همۀ ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتی که اینها ساقط بشوند؛ و ما به واسطۀ آرای مردم، مجلس سنا[۷]درست بکنیم؛ و دولت اول را ـ دولت دائمی را ـ تعیین بکنیم.

اندرز و اتمام حجت به ارتش

و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یک ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که می‌کنم این است که ما می‌خواهیم که شما مستقل باشید. ما داریم زحمت می‌کشیم، ما خون دادیم، ما جوان دادیم، ما حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می‌خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمی‌خواهید، آقای سرلشکر، شما نمی‌خواهید مستقل باشید؟ شما می‌خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت می‌کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت می‌گوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت می‌گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید ـ ما برای خاطر شما این حرف را می‌زنیم ـ شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما می‌خواهیم مستقل باشیم، ما نمی‌خواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را می‌زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوانهای ما را بریزید که چرا می‌گویید من باید مستقل باشم! ما می‌خواهیم تو آقا باشی.

قدرشناسی از نظامیان پیوسته به ملت

و اما تشکر می‌کنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت. اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملتشان را، اینها حفظ کردند. این درجه‌دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی ـ اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند؛ و همین طور آنهایی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت کردند. ما از آنها تشکر می‌کنیم و به اینهایی که متصل نشدند می‌گوییم که متصل بشوید به اینها. اسلام برای شما بهتر از کفر است؛ ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می‌گوییم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید. رها بکنید این را. خیال نکنید که اگر رها کردید، ما می‌آییم شما را به دار می‌زنیم! این چیزهایی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده‌اند؛ و الاّ این همافرها و این درجه‌دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می‌کنیم. و ما می‌خواهیم که مملکتْ مملکت قوی باشد. ما می‌خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد. ما نمی‌خواهیم نظام را به هم بزنیم. ما می‌خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظامِ ناشی از ملت در خدمت ملت؛ نه نظامی که دیگران سرپرستی‌اش بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.

مقصود من از مجلس «سنا» مجلس «مؤسسان» بود نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است! همیشه بوده!

والسلام علیکم و رحمة‌اللّه‌ و برکاته

 
۱ ـ شاه. 
۲ ـ پَرِکاه؛ بقیه روح در شخص بیمار.در اینجا منظور دولت بختیار است.
۳ ـ ابراز احساسات شدید مردم موجب شد که سخنان امام قطع شود.
۴ ـ بختیار. 
۵ ـ اشاره به حضار.
۶ ـ شاه.
۷ ـ به توضیح امام در پایان همین سخنرانی توجه کنید.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴ | 10:21 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ ایران در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی با مشارکت طبقات مختلف مردم، بازاریان، احزاب سیاسی مخالف حکومت پهلوی، روشنفکران، دانشجویان و روحانیون شیعه در ایران انجام پذیرفت، و نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری روحانی شیعه، روح‌الله خمینی را فراهم کرد. تفکرات و شخصیت‌های اسلامی، در این انقلاب ضدسلطنتی حضور برجسته‌ای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند.[۱] این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته می‌شود.

پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، محمدرضا شاه به تثبیت قدرت خود پرداخت و طرح‌های جنجال‌برانگیز موسوم به انقلاب سفید که محور اصلی آن را اصلاحات ارضی تشکیل می‌داد، به اجرا گذاشت. اجرای این طرح‌ها و افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، موجب توسعه اقتصادی و دگرگونی ساختار اجتماعی ایران و در عین حال افزایش اختلاف طبقاتی و تنشهای اجتماعی در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ گشت. شاه با معطوف کردن اقدامات امنیتی و اطلاعاتی خویش بر سرکوب طبقه متوسط جدید و احزاب سکولار، خود را در مقابل روحانیون و تفکرات مبارز جدید اسلامی آسیپ‌پذیر ساخت. اصلاحات او و نیز جانبداری وی از دولتهای آمریکا و اسرائیل، با مخالفت روحانیون به ویژه خمینی روبرو شد. در این دوران شماری از روشنفکران ایران (از همه مهمتر علی شریعتی) بر احیای تفکر سیاسی شیعه تأثیری عمیق نهاده و تفسیری انقلابی از شیعه را به عنوان یک ایدئولوژی رهایی‌ساز، در اذهان مردم به ویژه محصلان و دانشجویان به جای گذاشتند. خمینی نیز در سالهای تبعید خود، هر چند خواهان ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری فقها به جای سلطنت موروثی بود، بیشتر به طرح نقطه ضعفهای رژیم و مسائلی می‌پرداخت که موجب نارضایتی توده مردم مسلمان ایران می‌شد. در این دوران همچنین شماری سازمانهای چریکی مارکسیست و اسلام‌گرا شکل گرفتند که به مبارزه مسلحانه با رژیم اعتقاد داشتند. نهایتاً با سیاست‌های نادرست حزب دولتی رستاخیز در خصوص بازار و مذهب در اواسط دهه ۱۳۵۰، بازاریان و روحانیون محافظه کار و غیر سیاسی نیز به عنوان دو متحد تاریخی، به صفوف مخالفان پیوستند.

تنش‌ها و نارضایتی‌های مذکور، با بازتر شدن فضای سیاسی در سال ۱۳۵۶ که به دلیل فشارهای دولت آمریکا و نهادهای مدافع حقوق بشر صورت پذیرفته بود، از پاییز و زمستان همان سال، به صورت تظاهرات خیابانی خود را نشان داد. معترضان برای برگزاری راهپیمایی، از سنت‌های شیعی چون مراسم چهلم جانباختگان اعتراضات، استفاده سیاسی به عمل آوردند.[۲][۳][۴] رویدادهایی چون فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان، کشتار معترضان در تعدادی از تظاهرات‌ها (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه)، و امتیازهای دیرهنگام شاه به مخالفان، موجب تشدید اعتراضات و از دست رفتن امکان مصالحه شد.[۵] رکود اقتصادی به وقوع اعتصابات گسترده و پیوستن طبقه کارگر به تظاهرات‌ها و در نتیجه فلج شدن اقتصاد کشور انجامید. با پیوستن کارگران و همچنین تهیدستان شهری به تظاهرات‌ها، دامنه اعتراضات از ده‌ها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن رسید.[۶] سرانجام با خروج شاه از کشور، عدم موفقیت دولت نخست وزیر ملی‌گرا شاپور بختیار، دو روز نبرد مسلحانه سازمان‌های چریکی و هزاران داوطلب مسلح با گارد شاهنشاهی و اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب به پیروزی رسید.[۷][۸] متعاقب آن، نظام «جمهوری اسلامی» در قالب حکومتی دینی برپایهٔ تفسیر خاصی از شیعه به نام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین گردید.[۹][۱۰]

محتویات


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 11:50 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پرونده معجزه خمینی (ره)/ مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر كرد؛

روایت‌های حفاظت از امام (ره) در 12 بهمن 1357

مهم‌ترین مسئولیت كمیته‌ استقبال از امام خمینی حفاظت از جان امام پس از ورود به كشور تا ورود به مدرسه‌ی رفاه بود. گویا گروهی در نوفل لوشاتو با پیشنهاد دكتر یزدی، پیشنهاد می‌دهند كه این امر به مجاهدین خلق (منافقین) سپرده شود، اما باز هم با مخالفت شهید آیت‌الله مطهری به عنوان رئیس كمیته‌ی استقبال، محسن رفیق‌دوست و شهید محمد بروجردی مسئول امنیت روبه‌رو می‌شوند.

كارشكنی‌های نهضت آزادی در كمیته استقبال از امام(ره)

آمریكا مسئول استحصال چاه‌های نفت خلیج فارس شد

اعدام مخالف محمدرضا پهلوی

مقایسه‌ شیوه‌ مبارزاتی امام‌خمینی (ره) با سایر رهبران دنیا -قسمت اول

حمله شدید شاه به انقلابیون/شاه:به قیام كنندگان 15 خرداد پول دادند!

دلایل مهاجرت امام خمینی (ره) از عراق به فرانسه

تحریف قیام 15 خرداد 42 در رسانه‌های رژیم شاهنشاهی

رشوه‌خواری و رانت‌خواری در خاندان پهلوی

روزنامه شاهنشاهی قیام 15 خرداد را شورش كور خواند

وقایع رژیم منحوس پهلوی در پرونده "تطهیر ناشدنی"

گزارش بانك سپه در سال 42:تعداد روزافزون بیكاران نشانه بحران اقتصادی است

بازخوانی 9 خطرآفرینی بازرگان برای انقلاب اسلامی

16 شاهد تاریخی از خیانت‌های آمریكا

تصویر سند حكم تیرباران شهید نواب صفوی توسط وزارت جنگ پهلوی

كارشكنی‌های نهضت آزادی در كمیته استقبال از امام(ره)

آمریكا مسئول استحصال چاه‌های نفت خلیج فارس شد

اعدام مخالف محمدرضا پهلوی

حمله شدید شاه به انقلابیون/شاه:به قیام كنندگان 15 خرداد پول دادند!

بازخوانی 9 خطرآفرینی بازرگان برای انقلاب اسلامی

بررسی عملكرد و كاركرد موشك بالستیك شهاب+ تصاویر

فسادهای سیاسی اشرف پهلوی

اعتراف ساواك به ساختگی بودن عكس‌های منتسب به آیت‌الله فلسفی+ سند

بازخوانی پیام سال 1360 مقام معظم رهبری درباره قیام 19 دی

بررسی عملكرد و كاركرد راكت و موشك "زلزال" + تصاویر

تلاش آمریكا برای نفوذ در نیروهای مسلح ایران

سند سری از ارتباط آمریكا با دولت موقت

گزارش آمریكا درباره اختلاف امام خمینی (ره) با بازرگان درباره نفوذ خارجی

ترور نافرجام حسن روحانی در سال 58

درآمد بنیاد خیریه پهلوی در جیب خاندان پهلوی

سندی از جاسوسی آمریكا از درگاه سفارتخانه

نقشه نفوذ آمریكا در تشیع

تحلیل آمریكا از ساختار تشكیلاتی سپاه

سندی از خیانت مقدم مراغه ای

دومین بسته تصویری در صفحه اینستاگرام مركز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 11:47 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

امام خمینی و آسیب شناسی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی و دیگر انقلابهای جهان

مقایسه انقلاب اسلامی با دیگر انقلابهای جهان

انقلاب اسلامى در میان انقلابهاى بزرگ جهان

چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران

نقش اسلام درتکوین و پیروزى‏انقلاب ایران

مجله انقلاب اسلامی ایران

فرهنگ > میراث و تمدن - همشهری آنلاین:
انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و مردم انقلابی، اداره حکومت کشور را به دست گرفتند.

سال 1357 در حالی آغاز شد که صدای مهیب انفجار خشم مردم  که از 19 دی سال 1356 در قم آغاز شده بود از تبریز، یزد، جهرم، کازرون، تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، رفسنجان، همدان، نجف‌آباد و سایر شهرهای ایران به گوش شاه و آمریکا می‌رسید.

imam khomeini

امام خمینی(ره) با آنکه از ایران دور بودند حوادث انقلاب را روز به روز هدایت می‌کردند. پیام‌ها و اعلامیه‌ها و مصاحبه‌های امام پی در پی از نجف می‌رسید و بلافاصله به صورت‌های مختلف اعلامیه و نوار تکثیر می‌شد و در اختیار مردم قرارمی گرفت.

امام، مردم را به سرنگونی رژیم شاه دعوت می‌کردند و از توطئه‌هایی که ممکن بود انقلاب را به انحراف بکشاند، آگاه می‌ساختند.

روز عید فطر مردم در بسیاری از شهرهای ایران پس از نماز باشکوه عید علیه رژیم تظاهرات کردند. در این میان با شکوه‌تر از همه، تظاهرات عظیم میلیونی مردم تهران بود که از صبح تا ساعت 4 بعداز ظهر ادامه داشت و از نظر کثرت جمعیت و وحدت کلمه مردم و مخالفت صریح با شاه تا آن زمان بی نظیر بود و رژیم را به شدت وحشت‌زده کرد.

روز پنجشنبه 16 شهریور شاهد حضور یکپارچه زنان مسلمان بودیم که با پوشش اسلامی و شعارهای پر شور و کوبنده خود شکوه و معنای خاصی به تظاهرات داده بودند.

حضور زنان در راهپیمایی نشانه آن بود که رژیم شاه در همه کوشش‌هایی که برای جدا ساختن آنان از دین و روحانیت کرده بود شکست خورده و از جمله شعارهای مردم در این تظاهرات: «استقلال آزادای جمهوری اسلامی» و «الله اکبر خمینی رهبر» بود.

مردم هنگام عبور از کنار کامیون‌های ارتشی به سوی آنها گل پرتاب می‌کردند و فریاد می زدند: «برادر ارتشی چرا برادر کشی» این شعار، رژیم را که می‌خواست از ارتش برای سرکوبی ملت استفاده کند سخت عصبانی می‌کرد.

  • 17شهریور سال 1357

در راهپیمایی روز پنجشنبه 16 شهریور مردم اعلام  کردند که فردا صبح دوباره از میدان شهدا حرکت خواهند کرد.

در نخستین ساعات صبح روز جمعه  17 شهریور رادیو اعلامیه دولت را که خبر از برقراری حکومت نظامی  در تهران و 11 شهر دیگر ایران می‌داد، با لحنی تهدیدآمیز به تکرار قرائت کرد و از مردم خواست که در خیابان‌ها و معابر اجتماع نکنند و به خانه‌های خود بازگردند، اما مردم تهران در آن روز در برابر گلوله‌های دژخیمان ایستادند و فریاد الله اکبر، خمینی رهبر و مرگ بر شاه سردادند.انقلاب

مزدوران شاه، زنان و مردان مسلمان و دلیر را به گلوله بستند. هیچ کس به درستی نمی‌داند که در آن روز چند هزار نفر از مردم تهران به شهادت رسیدند، آنقدر مسلم بود که از صبح تا عصر محلات جنوبی تهران پر از کامیون‌های نیروهای مسلح شاه و آکنده از صدای رگبار تیر و آمبولانس‌ها و بیمارستان‌ها نیز مملو از شهیدان و مجروحان بود.

تعداد زیادی از زنان و دختران جوان نیز در میان شهیدان وجود داشتند و چادرهای سیاهشان به خون پیکرشان آغشته بود.

17 شهریور و روز تجلی ایمان و اراده ملت و روز حماسه و فداکاری و روز افتخار اسلام و مسلمین شد و به صورت نقطه عطفی در تاریخ انقلاب درآمد.

  • آغاز ماه محرم

ماه محرم نزدیک بود و همه می‌دانستند که با طلوع این ماه خیزش و جهش جدیدی در انقلاب پیدا خواهد شد.

امام خمینی چکیده فرهنگ اسلامی و جامعه شناس واقعی جامعه ایران بودند، ظرفیت انقلاب محرم را خوب می‌شناختند. این بود که چند روز قبل از ماه محرم با پیامی فصیح که از آن عطر کلام حق به مشام می‌رسید، دل‌ها را متوجه کربلای حسینی کردند و فرمودند:

با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد. ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد. ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله را بر جبهه ستمکاران و حکومت‌های شیطانی زد.

ماهی که به نسل‌ها در طول تاریخ راه پیروزی خون بر سرنیزه را آموخت. ماهی که شکست ابرقدرت‌ها را در مقابل کلمه حق به ثبت رساند. ماهی که امام مسلمین راه مبارزه با ستمکاران را به ما آموخت.

  • راهپیمایی تاسوعا و عاشورا

نهضت امام خمینی از آغاز متکی و مبتنی بر نهضت  امام حسین (ع) بود. واقعه 15 خرداد سال 1342 هجری شمسی در ماه محرم و 2 روز پس از عاشورا واقع شده بود.

این‌بار هم تاسوعا و عاشورای دیگری پس از 15 سال فرا رسیده و ملت آماده بود تا با شعار کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا، حماسه عاشورا را بار دیگر در برابر یزید زمان تکرار کند.

  • اعلام تشکیل شورای انقلاب

روز 23 دی ماه در اجتماع عظیمی که مردم به مناسبت گشایش دانشگاه تهران برپا کرده بودند، پیامی از امام خمینی(ره) قرائت شد که در آن رسماً تشکیل شورای انقلاب اعلام شده بود.

در قسمتی از این پیام آمده بود:

«به موجب حق شرعی و بر اساس اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد مورد وثوق موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد.

این شورا موظف به امور معین و مشخصی شده است که از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد و مقدمات اولیه آن را فراهم سازد. انقلابدولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود.»

این نخستین‌بار بود که رسماً از سوی رهبر انقلاب تشکیلات و برنامه‌های آینده حکومت اسلامی اعلام می‌شد. این خبر در داخل و خارج از کشور انعکاس وسیعی یافت و به مردم که پیروزی را نزدیک می‌دیدند، دلگرمی بیشتری بخشید و در کنار مبارزات ویرانگر، نشانه‌های حرکتی سازنده را برای آینده انقلاب آشکار کرد.

  • فرار شاه

نزدیک به 10 روز پس از نخست وزیری بختیار، شاه با تشکیل شورای سلطنت در 26 دی ماه 57 از کشور خارج شد.

فرار شاه نخستین قدم در راه پیروزی بود. مردم توانسته بودند طاغوت پر نخوت زمانه را که 37 سال غاصبانه و به زور بر مال آنها حکومت کرده بود، مجبور به فرار کنند. شادی و شعف مردم پس از شنیدن خبر فرار شاه دیدنی بود و خاطره آن روز هرگز از ذهن ملت فراموش نمی‌شود.

بازگشت امام خمینی به وطن

سرانجام صبح روز 12 بهمن 1357 بود که رهبر انقلاب به روی پله‌های هواپیما ظاهر گردیدند.

جمعیت انبوهی که به استقبال رهبر خود رفته بودند در فرودگاه و در طول مسیر آن تا بهشت زهرا در طرفین خیابان ساعت‌ها به انتظار نشسته بودند تا حتی یک لحظه از نزدیک چهره نورانی رهبر دور از وطن خویش را ببینند.

همه شهر گلباران و چراغانی بود. خنده از لب‌های هیچکس دور نمی‌شد. میلیون‌ها انسان که از سراسر ایران برای دیدار امام خمینی (ره) به تهران آمده بودند در انتظار بودند.

عده‌ای نیز در شهرستان‌ها دقیقه شماری می‌کردند. در فرودگاه عده‌ای از علما و یاران دیرین امام خمینی (ره) به استقبلال آمده بودند.

امام خمینی (ره) قصد داشتند ابتدا در دانشگاه تهران چند دقیقه صحبت کنند، اما فشار جمعیت به حدی بود که این کار غیرممکن می‌نمود، لذا مستقیماً به بهشت زهرا تغییر مسیر دادند و این خود نمایانگر احترام و ارزشی است که امام خمینی (ره) قلباً به شهیدان و راه آنها دارند که به جای رفتن به هر محل دیگر بهشت زهرا را پس از 15 سال دوری از وطن جهت سخنرانی انتخاب می‌کنند.

مقصد امام خمینی (ره) در بهشت زهرا مزار شهدای گلگون کفن 17 شهریور بود.

  • اعلام تشکیل دولت موقت

امام پس از بازگشت از بهشت زهرا در یک اقامتگاه ساده در جنوب شهر منزل گزیدند.

پس از ورود امام، سیل جمعیت بی‌وقفه برای دیدار در جریان بود. مردم اندک اندک با مقدماتی که برای ورود امام و استقبال از ایشان ترتیب داده بودند آمادگی تشکیلاتی پیدا می‌کردند.

در روزهای 15 تا 22 بهمن در کشور 2 دولت وجود داشت، یکی دولت موقت انقلاب اسلامی که مشروعیت و قانونی بودن خود را از حکم امام بدست آورده و مورد تأیید همه ملت بود و دیگری دولت بختیار که مردم و کارمندان انقلابی ادارات حتی اجازه نداده بودند وزیران کابینه او به داخل ساختمان وزارتخانه‌ها وارد شوند.

  • واقعه نیروی هوایی

مردم دسته دسته به دیدن امام می‌رفتند. ایران یکپارچه در جوش و خروش بود. همه چیز خبر از یک تحول سریع قریب الوقوع می‌داد.

روز جمعه 20 بهمن، شب هنگام ناگهان صدای الله اکبر مردم از بام‌ها برخاست. خبر رسید که لشگر گارد شاهنشاهی به تعدادی از افراد نیروی هوایی که به انقلاب پیوسته‌اند حمله و تیراندازی کرده است.

مردم از همه جا به طرف پادگان نیروی هوایی شتافتند. درگیری و اجتماع مردم تا صبح به طول انجامید. افراد نیروی هوایی با مشاهده امت حزب الله جان بر کف درهای پادگان را به روی مردم گشودند. درهای اسلحه خانه شکسته شد و مردم مسلح شدند.

  • اعلام حکومت نظامی

با مسلح شدن مردم، شهر به حالت جنگی درآمد. ساعت 2 بعد از ظهر روز شنبه 21 بهمن رادیو که در اشغال نظامیان بود اعلام کرد که از ساعت 4 بعد از ظهر حکومت نظامی برقرار است و احدی حق عبور و حضور در معابر را ندارد.انقلاب

معلوم بود که آمریکا می‌خواهد آخرین حربه خود را به کار برد. ساعت‌های تعیین سرنوشت فرا رسیده بود. همه منتظر بودند ببینند امام در برابر این تهدید جدی چه عکس‌العملی نشان می‌دهد.

اندکی قبل از آغاز حکومت نظامی اعلامیه امام که در آن  حکومت نظامی را لغو کرده بود در شهر دست به دست و دهان به دهان منتشر شد. امام فرموده بودند:

«... اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و خلاف شرع است و مردم به هیچ وجه به آن  اعتنا نکنند. برادران و خواهران عزیزم هراس به دل خود راه ندهید که به خواست خداوند تعالی حق پیروز است ....»

مردم یکپارچه به خیابان‌ها آمدند، جمعیت در همه‌جا موج می‌ز‌د، حکومت نظامی شکست خورد و درگیری بین مردمی که مسلح شده بودند و نیروهایی که از ارتش به مردم پیوسته بودند با تانک‌ها و قوای گارد و بعضی مراکز نظامی و کلانتری‌ها آغاز شد.

  • پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357

انقلاب اسلامی ایران 22 بهمن سال 1357 به پیروزی رسید و مردم انقلابی، اداره حکومت کشور را به دست گرفتند.

پس از پیروزی انقلاب، ایران از نظر اوضاع و احوال داخلی عرصه حوادث تاریخی و مهم بی‌شمار و از نظر مسائل بین‌المللی کانون توجه سیاستمداران و عموم مردم جهان شد. این انقلاب نهضت مستقلی بود و با تأثیری که بر مستضعفان و مخصوصاً مسلمانان جهان به جا نهاده بود کاخ‌های مستکبران را به لرزه افکنده بود.

به همین جهت از آغاز، آماج دشمنی و توطئه ابرقدرت‌ها شد. در سال‌های پس از پیروزی انقلاب کمیت و کیفیت حوادث کشور به اندازه‌ای فراوان و مهم بوده است که سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حتی سال 1357 در مقایسه با آن بسیار آرام و کم حادثه است.

 

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 11:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

انقلاب اسلامی

انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است، فلاسفه انقلاب را ین گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشدو در نگاه جامعه شناسان انقلاب به معنای دگر شدن است حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر. انقلاب در ایران دگر شدن جامعه ایرانی بود با یاری گرفتن از آموزه های اسلام ناب محمدی که زمینه ساز جامعه توحیدی می باشد.
انقلاب اسلامى ایران بى‏شک پدیده‏اى نوظهور در قرن حاضرمى‏باشد.انقلابى غایت‏گرا،آرمانگرا،اسلامگراوعالمگیر و جهان‏شمول وبى‏نظیردر جهان اسلام که به رهبری امام خمینی(ره) هدایت گردید و تحولى شگرف در عرصه روابط بین‏الملل و در معادلات سیاسى دولتهاى جهان پدید آورد. این رهبر تاریخ ساز انقلابى را بنیان نهاد که بسان تیغى دو لبه همزمان علیه کمونیسم و کاپیتالیسم به کار گرفته شد. ایشان با هدف مقابله با سلطه ابرقدرتهاى شرق و غرب، ملل اسلامى را به رویکردى مجدد به ارزشهاى اسلامى فرا خواندند و با قائل شدن رابطه‏اى مستقیم میان انقلاب و ایدئولوژى، انقلاب را شرطى لازم و ضرورى براى تحقق آرمانهاى الهى و وسیله‏اى براى نیل به مقاصد مکتبى و ایصال جامعه بشرى به تعالى انسانى تلقى کردند، که در این راه در پیاده کردن نظریه خویش اهتمام نمودند. در این رهگذر، ایشان علاوه بر اهتمام به حاکمیت آرمانها و ارزشهاى مذهبى، از هیچ کوششى براى تحقق جنبه‏هاى آزادیخواهانه و استقلال طلبانه نهضت فروگذار ننمودند و بدین ترتیب انقلاب به عنوان وسیله‏اى براى تحقق جمهوری اسلامی مطمح نظر ایشان قرار گرفت.

شخصیت عظیم رهبر کبیر و امام عزیز ما، حقاً و انصافاً پس از پیامبران خدا و اولیاى معصومین، با هیچ شخصیت دیگرى قابل مقایسه نبود. او ودیعه‏ى خدا در دست ما، حجت خدا بر ما، و نشانه‏ى عظمت الهى بود. وقتى انسان او را مى‏دید، عظمت بزرگان دین را باور مى‏کرد. ما نمى‏توانیم عظمت پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، امیرالمؤمنین، سیّدالشّهداء ، امام صادق علیه السلام و بقیه‏ى اولیا را حتّى درست تصور کنیم؛ ذهن ما کوچکتر از آن است که بتواند عظمت شخصیت آن بزرگمردان را در خود بگنجاند و تصور کند؛ اما وقتى انسان مى‏دید شخصیتى با عظمت امام عزیزمان و با آن همه ابعاد گوناگون: ایمان قوى، عقل کامل، داراى حکمت، هوشمندى، صبر و حلم و متانت، صدق و صفا، زهد و بى‏اعتنایى به زخارف دنیا، تقوا و ورع و خداترسى و عبودیت مخلصانه براى خدا، دست‏نیافتنى است، و مشاهده مى‏کرد که همین شخصیت عظیم، چگونه در برابر آن خورشیدهاى فروزان آسمان ولایت، اظهار کوچکى و تواضع و خاکسارى مى‏کند و خودش را در مقابل آنها ذره‏یى به حساب مى‏آورد، آن‏وقت انسان مى‏فهمید که پیامبران و اولیاى معصومینعلیه‌السلام چه‏قدر بزرگ بودند.
(فرازی از بیانات مقام معظم رهبری)

امام خمینی

ویژگیهای عصر امام خمینی

امام خمینی و آسیب شناسی انقلاب اسلامی

امام خمینی و تداوم انقلاب اسلامی

اندیشه دفاعی امام خمینی

امام خمینی و آرمان انقلاب اسلامی

امام خمینی و مبارزات

امام خمینی و انقلاب اسلامی

امام خمینی و مفهوم آزادی

امام خمینی و حکومت اسلامی

امام خمینی و صدور انقلاب اسلامی

امام خمینی و هنر

موضوعات مرتبط

چرایی وقوع انقلاب اسلامی ایران

انقلاب اسلامى در میان انقلابهاى بزرگ جهان

امام خمینی و انقلاب اسلامی

آسیب شناسی انقلاب اسلامی

نقش اسلام درتکوین و پیروزى‏انقلاب ایران

انقلاب اسلامی و دیگر انقلابهای جهان

رهیافت علمی در بررسی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟

انقلاب حقیقی

ولایت فقیه

علماء و ولایت فقیه

آفات نهضتهای اسلامی

صهیونیسم

نهضتهای دینی - سیاسی معاصر

فرق انقلاب با کودتا


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 11:30 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
برجسته‌ترین تحول سال 2015، پیوستن ایران به کشورهای قدرتمند جهان بود و این کشور موفق شد به هشت کشور قدرتمند جهان بپیوندد.
کد خبر: ۵۶۴۸۵۶
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۷:۵۱ - 01 February 2016
موسسه آمریکایی «هادسن» (Hudson Institute) نخستین بار نام ایران را در فهرست سالانه قدرتمندترین کشورهای جهان در کنار آمریکا، چین، ژاپن، آلمان، روسیه، هند و عربستان سعودی قرار داد. در این گزارش آمده است که برجسته‌ترین تحول سال 2015، پیوستن ایران به کشورهای قدرتمند جهان بود و این کشور موفق شد به هشت کشور قدرتمند جهان بپیوندد. این موسسه در گزارش خود ایران را «قدرتمندترین کشور شیعه» جهان توصیف کرده و این کشور را همراه با عربستان سعودی در رده هفتم قدرتمندترین کشورهای جهان قرار داده است.

به گزارش فارس، موسسه هادسن با بیان اینکه ایران و عربستان سعودی در حال حاضر درگیر بازی با حاصل جمع صفر هستند، نوشته است که کاهش قیمت نفت مشکلاتی برای دو کشور به وجود آورده، اما در نهایت هر دو کشور طوری ظاهر شدند که در بین هشت کشور قدرتمند جهان جای گرفتند. در فهرست هشت کشور قدرتمند جهان که موسسه هادسن منتشر کرده است، به ترتیب، آمریکا، چین، ژاپن، آلمان، روسیه، هند، عربستان و ایران به چشم می‌خورند. در این گزارش آمده است که آمریکا همچنان در صدر رده‌بندی قدرت‌های جهان قرار دارد، زیرا با وجود مشکلاتی که این کشور با آن در سال 2015 روبه‌رو بود، اقتصاد این کشور همچنان پویا و قابل اعتماد است. کاهش قیمت نفت، شرکت‌های آمریکایی را در معرض خطر قرار داد، اما صنعت در این کشور به تلاش ادامه داد و آمریکا در معرض تبدیل شدن به یک صادرکننده انرژی در زمانی که در نهایت قیمت‌ها افزایش یابد، قرار دارد. هادسن درباره چین این‌طور نوشت که به واسطه مشکلات و درگیری‌های آلمان با اروپای بحران زده، چین سال گذشته توانست جایگاه خود را در بین کشورهای قدرتمند جهان ارتقا دهد و باوجود آنکه وضعیت اقتصادی این کشور دچار ناملایماتی شد، اهداف بلندمدت منطقه‌ای خود را دنبال کرد. ژاپن در جایگاه بعدی کشورهای قدرتمند جهان قرار دارد. موسسه هادسن گزارش کرد که این کشور به‌رغم اقتصاد سست خود، از نظر ژئوپلیتیک در جایگاه خوبی در سال 2015 قرار گرفت. «شینزو آبه» نخست‌وزیر این کشور موفق شد لایحه تغییر سیاست نظامی را پیش ببرد. از طرف دیگر ژاپن موفق شد روابط خود را با دیگر قدرت‌های منطقه‌ای همچون هند توسعه بخشد. آلمان در جایگاه چهارم این لیست قرار دارد. بنابر گزارش موسسه هادسن، 2015 سال خوبی برای آلمان نبود. «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان موفق شد تا اتحادیه اروپا را در کنار یکدیگر حفظ کند و خروج یونان از اتحادیه اروپا را به تعویق اندازد. با این حال حمایت از پناهجویان غیرعملی شد. طبق این گزارش، با وجود مشکلاتی که آلمان در سال 2015 با آن مواجه بود، هیچ کشوری توانمندی جایگزینی آلمان به‌عنوان رهبر اروپا را ندارد. روسیه در میان دیگر کشورهای قدرتمند جهان قرار دارد. موسسه هادسن می‌گوید که اقتصاد روسیه در اندازه اقتصاد ایتالیا است و تنوع بسیار اندکی دارد و تحت فشار کاهش قیمت‌های نفت، دچار رکودهایی شده است اما به موجب حاکمیت «ولادیمیر پوتین» رئیس‌جمهور روسیه، این کشور همچنان نفوذ زیادی در امور جهانی دارد. هند در جایگاه بعدی قرار دارد. هادسن می‌گوید که هند چشم‌انداز آتی خوبی دارد. علاوه بر دولت دموکراتیک، کیفیت عالی توانمندی‌های سایبری این کشور، عملکرد پویای برخی از شرکت‌های پیشتاز این کشور و داشتن دومین جمعیت بزرگ انگلیسی زبان جهان، دلایل زیاد دیگری وجود دارد که نشان می‌دهد می‌توان درباره چشم‌انداز بلندمدت هند خوش‌بین بود. عربستان سعودی و ایران کشورهای بعدی هستند که موسسه هادسن آنها را در بین کشورهای قدرتمند جهان قرار داده است. این گزارش تاکید می‌کند، بزرگ‌ترین تغییر در لیست قدرت‌های بزرگ سال جاری میلادی، ورود یک تازه‌وارد یعنی همان ایران است. طبق این گزارش، ایران قدرتمندترین کشور شیعه در جهان است و به همراه همپیمانان خود در عراق، سوریه و لبنان، مدعی عنوان قدرت برتر در خاورمیانه حتی قبل از تحولات سال 2015 بوده است.

با توافق هسته‌ای ایران و 1+5 (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین به‌علاوه آلمان)، سرمایه‌های غیرمسدود شده ایران به تنهایی معادل 20 تا 25 درصد تولید ناخالص داخلی ایران در 2014 است و لغو تحریم‌های ایران حتی موجب می‌شود اقتصاد این کشور بیش از پیش شکوفا شود. هادسن در ادامه افزود که انفعال غرب در سوریه نیز یک مزیت برای ایران بوده است و «بشار اسد» رئیس‌جمهوری سوریه همچنان در قدرت است. اقتصاد عربستان سعودی، پیشتر قبل از لغو تحریم‌های ایران، 40 درصد بزرگتر از اقتصاد ایران بود. این کشور به منظور رقابت با ایران، قیمت نفت را پایین آورد و شروع به صادرات نفت با قیمت پایین کرد. هادسن نوشت: عربستان سعودی در حال تسلیح معارضان سوری و مدعی کمک ایران به گروه‌های انصارالله یمن که مورد حمله عربستان قرار گرفته‌اند، است. این موسسه آمریکایی ادامه داد؛ اختلاف ایران و عربستان با پیامدهایی برای قیمت نفت و ثبات خاورمیانه، در مقایسه با رویدادهای دیگر ژئوپلیتیک در سال 2016 روبه‌رو و داستان ساز و خبرساز شده است. هادسن که ایران و عربستان را در یک جایگاه قرار داده است، در پایان گزارش خود نوشت که خاورمیانه می‌تواند تنها از یک بازیگر برجسته جهانی حمایت کند. هر دو کشور ایران و عربستان در حال حاضر در سیاستهای خود مصمم هستند و آشتی بین دو کشور ظاهراً بعید است. اگر هریک از دو طرف در خاورمیانه غالب شود، یک قدرت نیرومند جهانی خواهد بود.

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 10:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

انقلاب اسلامی؛ خاستگاه فرهنگی و نسیم هویت اسلامی

شناسهٔ خبر: 3038937 - دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۴۸
روایت رهبرانقلاب از دلایل و عناصر ماندگاری «انقلاب اسلامی» حاوی نکات قابل تأملی است که بهترین زمان برای بازخوانی و مرور آن‌ها ایام دهه فجر هر سال است.

خبرگزاری مهر،گروه فرهنگ - حسن شیخ‌ حائری: «نگاه کنید ببینید عناصر ماندگاری انقلاب چیست؟ آن عناصر را باید تک تکِ ما تامین کنیم. اینها تحلیل لازم دارد؛ تحلیل را شما جوانها بروید بکنید ... اینکه یک انقلاب بتواند بماند خیلی مهم است؛ البته اینها بحث های طولانی لازم دارد و جوان ها باید یک قدری بروند مطالعه کنند...»

نوزدهم دی ماه امسال بود که رهبر حکیم انقلاب، در دیدار مردم شریف قم و در خلال بیانات خود، به بحث عناصر ماندگاری انقلاب اشاره داشتند و همگان، بویژه جوانان را نیازمند مطالعه و داشتن تحلیل در این باره دانستند.

اکنون و در سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی و در ایام پیروزی شکوهمندش، شایسته است تا با مرور بیانات مدبّرانه معظم له درباره خصوصیات برجسته انقلاب فرهنگی اسلامی به عنوان یکی از بهترین راه‌ها برای فهم این حماسه، به شناختی اساسی و اصولی از این پدیده منحصر بفرد نظام بین‌الملل دست یابیم تا بر اساس آن بتوانیم تحلیلی جامع از این مسئله داشته باشیم.

باید گفت رئوس بیانات رهبر بصیر انقلاب درباره انقلاب اسلامی در سی سال اخیر، در شش سرفصل، قابل تلخیص است، شش سر فصلی که همگی به نوعی تابعی از فرهنگ است و قطعا همین خاستگاه فرهنگی انقلاب اسلامی است که باعث شده تا این انقلاب، نسبت به همه انقلاب های دنیا، متمایز باشد و ماندگاری بیابد:

یک. انقلاب اسلامی مبتنی بر اسلام، اخلاق و ارزش ها

معظم له در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۶۶ در مجمع عمومی سازمان ملل و در برابر نمایندگان کشورهای مختلف جهان، انقلاب اسلامی را انقلابی مبتنی‌بر جهان‌بینی اسلامی و متکی به دین معرفی می‌کنند.

ایشان همچنین در این باره و در ۱۹ دی ۱۳۷۰ و در دیدار با مردم قم، «انسان سازی» را به عنوان اساس انقلاب اسلامی معرفی می فرمایند.

و اما خطبه‌های نماز جمعه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۷۹ هم فرصت دیگری است تا رهبر بصیر انقلاب، «ایمان» را در کنار «دینداری»، «عدالت»، «دوری از اسراف و تجمل» و «سلامت دینی و اخلاقی در سطح زمامداران» به عنوان ارزش هایی معرفی فرمایند که ملت ایران به دنبال آنهاست.

ایشان در ادامه همین خطبه ها، «رواج اخلاق فاضله»، «آزادی فکر و بیان» و «استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی» را به عنوان ارزش های دیگر انقلاب اسلامی برجسته می سازند و بر دشمنی نکردن جناح های موجود در کشور تاکید کرده و می فرمایند: حکومت اسلامی حتی از مخالف خود نیز تا زمانی که توطئه نکرده باشد، دفاع خواهد کرد.

دو. رهبری حکیمانه و فقیهانه امام و استقامت ایشان

حضرت آیت الله خامنه‌ای در پیام بسیار مهم خود در اولین سالگرد ارتحال امام راحل در سال ۱۳۶۹، به نقش بی بدیل رهبر حکیم، فقیه، عبد صالح و الگوی مسلمانی در انقلاب اسلامی اشاره کرده و با توجه به مجاهدت مستمر ایشان می فرمایند: «در مدرسه انقلاب که امام ما بنیان گذارد، بساط اسلام سفیانی و مروانی، اسلام مراسم و مناسکِ میان تهی ... برچیده شده و اسلام قرآنی و محمدی ... و خلاصه اسلام کوبنده ی جباران و برپاکننده ی حکومت مستضعفان سر بر کشیده است...»

رهبر انقلاب در چهاردهمین روز خرداد ماه ۱۳۷۵ و در جمع زائران مرقد نورانی امام راحل عظیم الشان، حرکت امام را حرکتی الگوبرداری شده از حرکت امام حسین علیه السلام می خوانند که با استقامت همراه است: «ملت ایران! بدانید اگر امام شما استقامت به خرج نمی داد، شما امروز مرزهای ایرانِ بزرگ را نمی داشتید. دشمن، همین مرزها را می شکست و پای متجاوزش، در خاک شما باقی می ماند و مایه ی سرشکستگی ابدیِ ملت ایران بود. استقامت این مرد بود که نگذاشت...»

ایشان همچنین در خطبه های نماز جمعه ۲۳ اردیبهشت ماه ۱۳۷۹، حضور فقیه عادل زمان شناس را ضامن پیشرفت کشور در چارچوب ارزش ها بر می شمرند و در ۱۴ خرداد ۱۳۸۳ نیز در سالگرد ارتحال امام خمینی، پنج شاخص «در هم تنیدگی معنویت با سیاست»،«اعتقاد راسخ و صادقانه به نقش مردم»، «نگاه جهانی و بین المللی»، «تبیین مسئله ولایت فقیه» و «عدالت اجتماعی» را به عنوان مهم ترین شاخص های مکتب امام معرفی می فرمایند.

سه. استقلال، بیت الغزل انقلاب اسلامی

معظم له در همان نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۳۶۶ و در ایام ریاست جمهوری خود، انقلاب اسلامی را انقلابی علیه رژیم وابسته به قدرت های سلطه گر می خوانند که به شرق و غرب اتکا ندارد و حتی پیامی آشکار هم به کشورهای مستضعف دارد: «پیام ما به جهان سوم آن است که تا نظام سلطه و وضع کنونی باقی است، در راه اتحاد میان خود بکوشند؛ این بهترین راه برای قوی شدن است.»

ایشان همچنین در همین سخنرانی، به برخی خصومت های آشکار انتقام آمیز دشمنان با انقلاب از جمله کودتا، جنگ تحمیلی، تروریسم و تلاش برای نفوذ در مدیریت های انقلاب و سازماندهی گروه های مخالف اشاره می فرمایند.

رهبری معظم انقلاب در پیام خود به مناسبت اولین سالگرد ارتحال امام راحل در دهم خرداد ۱۳۶۹ نیز به دو ویژگی مهم انقلاب اسلامی یعنی «دادن احساس شخصیت و عزت به مسلمانان» و همچنین «ورزش نسیم هویت اسلامی در کشورهای غیر مسلمان» اذعان می‌کنند و در چهاردهم مهرماه ۱۳۷۹ و در اجتماع عظیم مردم قم، شعار اصلی انقلاب را استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی می‌خوانند و می‌فرمایند: «استقلال، بیت الغزل انقلاب اسلامی است... قانون اساسی ما تصریح می‌کند نه استقلال می‌تواند جلوی آزادی را بگیرد؛ نه آزادی می‌تواند جلوی استقلال را بگیرد و این بسیار مبنای متین و مستحکمی است.»

چهار. مردمی بودن انقلاب و آزادی مردم در انقلاب

معظم له در دیدار ۱۹ دی ماه سال جاری با مردم قم به اهمیت انتخابات و رای مردم اشاره کرده و می فرمایند: «بیعت مردم با نظام، بیعت با پیامبر است ... مردم و مومنین از طریق همین بیعت به آرامش می رسند ... (نقل به مضمون).»

رهبرانقلاب همچنین در مناسبت های متعدد دیگر از جمله در همان نشست مجمع عمومی سازمان ملل یا در خطبه های مختلف نماز جمعه، صد در صد مردمی بودن انقلاب اسلامی را مکررا یادآور شده و بر حفظ این مسئله تاکید ورزیده اند؛ به طور مثال در نماز جمعه بیستم بهمن ماه ۱۳۶۸ می فرمایند: «استقلال کم نظیر و اظهار نظر آزادانه مردم در مسائل گوناگون، دو خصوصیت مهم جمهوری اسلامی است که آرزوی همه ملت هاست.»

پنج و شش. عمل به وظایف انقلابی در کنار بیشتر بودن رویش‌ها نسبت به ریزش ها

این دو اصطلاح کلیدی نیز در بیانات مکرر معظم له به چشم می خورد و باید این دو را نیز به عنوان خصوصیات و ویژگی‌های منحصر بفرد انقلاب اسلامی دانست که بر اساس آن‌ها، هر کس سعی می کند در هر جایگاهی، به وظیفه خود نسبت به انقلاب عمل کند و بر همین اساس است که همیشه رویش‌های انقلاب نسبت به ریزش‌های آن بیشتر بوده و نوعی زایندگی را در جریان انقلاب اسلامی پدید آورده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ | 0:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |
وقتی قرار شد آقای خمینی به ایران بیاید، من هم همراه ایشان در آن پرواز تاریخی بودم و زمانی که هواپیما می‌خواست در فرودگاه مهرآباد به زمین بنشیند، یونیفرم مخصوص پوشیدم و به هنگام تشریف‌فرمایی امام از پله‌های هواپیما، دست امام را گرفتم و امام هم دست مرا گرفت و از پله‌ها پایین آمدیم‌. روز عجیبی بود.
کد خبر: ۵۶۴۸۳۶
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۹ - 01 February 2016
انقلاب‌ها چگونه شکل می‌گیرند؟ چگونه پیروز می‌شوند؟ چه می‌شود که یک لحظه را لحظه پیروزی انقلاب می‌نامند؟ همین انقلاب اسلامی خودمان که هر سال در اواسط بهمن پیروزی‌اش را جشن می‌گیریم و داستانش را از حفظیم، کی به آن لحظه بزرگ رسید که همه فهمیدند پیروز شده است؟ همین دهه فجر خودمان که البته یازده روز است و ما دهه می‌خوانیم‌اش! چه اتفاقی حدفاصل دوازده بهمن تا بیست و دوم بهمن ماه رخ داد که سرانجام منجر به پیروزی انقلاب شد؟ هرچقدر هم که داستانش را از بر باشیم، باید زوایا و خفایای مهمی داشته باشد که از چشم ما دور مانده است.

به گزارش «تابناک»، خوشبین‌ترین آدم‌ها هم شاید نمی‌توانستند تصور کنند حرکتی که سید روح‌الله موسوی خمینی در پائیز سال ۴۱ آغاز کرد، بیست و شش سال بعد در بهمن ۵۷ به ثمر برسد و تبدیل به اولین حکومت شیعی تاریخ ایران زیر نظر علمای شیعه شود. حتی نزدیک‌تر از آن، همان روزی که امام خمینی بعد از چهارده سال دوری در فرودگاه مهرآباد پا به تهران گذاشت هم نزدیک‌ترین حلقه مبارزان راه انقلاب به امام خیمنی هم تصورش را نمی‌کردند یازده روز بعد جشن پیروزی بگیرند. آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله مفتح و دکتر مطهری که از اعضای شورای انقلاب بودند دست کم تخمین شش ماهه را برای به ثمر نشستن فعالیت‌هاشان مناسب می‌دیدند. چه اینکه هنوز مستشاران نظامی آمریکایی در رأس بدنه دستگاه نظامی کشور حضور داشتند و یکپارچگی ارتش از هم نگسسته بود. حکومت مرکزی مستقر در ایران تشکیل دولت موقت مهدی بازرگان را یک جور شوخی تلقی کرده بود و ژنرال هایزر با طرح ریزی کودتایی علیه انقلابیون، خیال همه را راحت کرده بود که پروازی که ساعت ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثاینه روز دوازدهم بهمن ۵۷ در مهرآباد نشست، قسمتی از یک نقشه کلی است که ریشه انقلابیون را یکجا بکند؛ اما چیزی که هیچ کس به آن فکر نکرده بود، سرعت عجیب این حرکت مردمی بود؛ سرعتی که موجب شد تا فردای ۲۲ بهمن ۵۷ تازه حساب کار دست سرویس‌های اطلاعای آمریکا و شوروی بیایید که در قلب خاورمیانه چه اتفاقی افتاده است.

اینکه حدفاصل این روزها چه اتفاقی افتاد را شاید بتوان از لابلای خاطرات برخی مبارزان انقلاب فهمید. در کتاب مژه‌های سوخته که شرح خاطرات شهید یوسف کلاهدوز است، از شکل گیری و شدت گرفتن تجمعات مردمی در روزهای پس از حضور امام خیمنی چنین یاد می‌شود:

محافظت از امام و مدرسه رفاه با دو حلقه محافظتی انجام می شد؛ افراد حلقه اول، محمد بروجردی و دوستانش بودند. در خود مدرسه و اطراف آن. حلقه دوم گروه محسن رضایی بود که یک خانه سر خیابان ایران گرفته بودند و مرکزشان آنجا بود. این حلقه دوم خیابان هایی را که به خیابان ایران می رسید، کنترل می کرد و هسته اصلی اش نبش خیابان مجاهدین ایران، آماده بود که اگر ارتش شاه حمله کرد، مقابله کند و جلویشان بایستد. از مدرسه رفاه به گروه محسن رضایی خبر رسید که امام دستور داده اند به مردم بگویید به خیابان ها بریزند و حکومت نظامی را بشکنند. تا قبل از این هیچ گاه مردم دستور مقابله با ارتش را نداشتند و همیشه ارتش به انقلاب دعوت می شد.

امام مدتی بود که دستور فرار سربازها را داده بودند و بدنه ارتش لاغر شده بود. گروه محسن رضایی سوار یک وانت شدند و با اسلحه توی خیابان شهناز (17 شهریور) راه افتادند. به صورت هایشان چفیه بسته بودند و طوری که مردم اسلحه هایشان را ببینند، چند بار از میدان شهدا تا میدان خراسان رفتند و آمدند و الله اکبر گفتند و پیام امام را به مردم اعلام کردند. هر بار که این مسیر را طی می کردند، هم جمعیت مردم زیادتر می شد و هم سر و کله نیروهای ارتش تا انتهای خیابان های مجاور پیدا می شد. آن شب تا صبح همه بیرون از خانه ها و پشت سنگرهایی که درست کرده بودند، آماده مقابله با حمله ارتش بودند. بختیار گفته بود که ما بعد از اعلام حکومت نظامی یک ماه فرصت می خواهیم که انقلاب را سرکوب کنیم.


دوازدهم بهمن به روایت « ژرار ژان فابین-باتوش» محافظ معروف امام
تصویری از یکی از تجمعات مردمی در بهمن ۵۷ - دیوید برنت

به روایت شاهد عینی

برای روز مهمی چون دوازدهم بهمن ماه، چه راوی بهتر و دست اول‌تر از ژرار ژان فابین-باتوش، مخافظ امام خمینی در نوفل‌لوشاتو و کسی که در آن عکس معروف و تاریخی دست امام را گرفته است...

اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: دهه فجر و انقلاب اسلامی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۴ | 23:25 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |