امامت‌ حضرت‌جواد علیه‌السلام‌

ادلهامامتحضرت‌جواد علیه‌السلام‌، همچون ‌دیگر امامان‌، نصوص‌عام‌ [۲۰۸] و نصوص‌ خاصی‌ است ‌که‌ از پیامبر اکرم‌ و امامان ‌علیهم‌السلام ‌بخصوص ‌امام‌رضا در این ‌باب ‌وارد شده‌است‌. در منابع ‌حدیثی ‌شیعه‌ احادیث‌ و نصوص‌ صریحی ‌از قول ‌امام‌ رضا مبنی‌ بر نصب‌ امام‌جواد به ‌عنوان‌ امام ‌پس‌ از خود از طریق ‌کسانی ‌چون‌ علی‌ بن ‌جعفر ، صفوان‌ بن ‌یحیی‌ ، معمر بن ‌خالد ، حسین‌ بن ‌یسار و کسانی ‌دیگر که ‌از اصحاب‌ معتبر و معتمد امام ‌رضا و امام‌ جواد علیهماالسلام ‌بودند نقل ‌شده ‌است‌. [۲۰۹] [۲۱۰] از آن‌جا که‌ حضرت ‌رضا علیه‌السلام‌ خیلی ‌دیر صاحب‌ فرزند شده ‌بودند، نگرانی‌هایی ‌در میان شیعیان ‌بروز کرده‌بود و حتی‌ گروه‌ واقفه‌ ، این‌ امر را بهانه‌ انکار امامت‌ حضرت‌ رضا قرار داده‌ بودند. به ‌همین‌سبب‌، ایشان ‌پس‌ از ولادت ‌فرزندشان‌، اعلام‌ کردند که ‌این ‌فرزند حق‌ را از باطل‌ جدا کرد [۲۱۱] [۲۱۲] [۲۱۳] [۲۱۴] [۲۱۵]

مواجهه امام رضا با شبهات در باره امامت فرزندش

پس ‌از تولد امام‌جواد علیه‌السلام‌، حضرت‌رضا علیه‌السلام به ‌شیوه‌های ‌گوناگون ‌از جمله‌ با نشان ‌دادن ‌مُهر امامت ‌وی ‌به ‌یاران ‌خود، و با ذکر اینکه‌ مولودی‌ با برکت‌تر از او زاده‌ نشده‌ چرا که‌ شبهه‌افکنی‌ جماعت‌ واقفه را بی ‌اثر کرده‌است‌ بر امامت ‌وی ‌پس‌ از خود تأکید می‌کردند [۲۱۶] [۲۱۷] [۲۱۸]

امام‌رضا شبهات ‌راجع‌ به‌ خردسال ‌بودن‌ امام‌جواد برای ‌احراز مقام ‌امامت‌ را هم‌ که‌ بیش‌تر از سوی‌ واقفه ‌مطرح‌ می‌شد با مقایسه ‌وی ‌با حضرت‌عیسی‌ علیه‌السلام ‌رفع ‌می‌کردند و توضیح‌ می‌دادند که‌ خردسالی‌ مانع‌ انتصاب به‌ مقام‌ امامت‌ الاهی ‌نمی‌شود [۲۱۹] [۲۲۰] [۲۲۱] [۲۲۲] [۲۲۳]

مستند امامت امام محمّد تقی

شیخ مفید نوشته است که حضرت رضا (علیه السلام) از دنیا رفت و سراغ نداریم فرزندی از او مانده باشد جز پسر ارجمندش، ابوجعفر محمّد (علیه السلام) که پس از او امامت را به دست گرفت. [۲۲۴]

همچنین، از امام رضا (علیه السلام) نقل کرده‌اند که به صراحت فرزند گرامی خویش حضرت محمد تقی (علیه السلام) را به وصایت و امامت خوانده است. [۲۲۵] [۲۲۶]

افزون بر این، برتری آشکار امام محمّد تقی (علیه السلام) بر مردم روزگار خویش دلیلی دیگر بر امامت او است.

منشاء اختلاف در باره امامت امام جواد

با این‌ همه‌ پس‌ از رحلت ‌امام‌رضا علیه‌السلام‌، در میان‌ شیعیان ‌، در آغاز امر در باب ‌تعیین ‌و قبول‌ امام ‌پس ‌از ایشان ‌اختلاف ‌اندکی ‌پیش ‌آمد. [۲۲۷]

منشأ عمده‌ این‌ اختلاف ‌خردسالی ‌امام‌ جواد بود و حتی‌ در این ‌باره‌ از خود امام‌جواد علیه‌السلام‌ سؤال‌کردند و حضرت‌ حال ‌خود را با امام‌علی‌ علیه‌السلام ‌سنجیدند که ‌آن ‌حضرت‌ در نه ‌سالگی‌ اسلام ‌آورد یا با حضرت‌ سلیمان ‌مقایسه ‌کردند که ‌داوود او را در کودکی‌ جانشین ‌خویش‌کرد. [۲۲۸]

تردید کنندگان ‌اظهار می‌کردند که‌ بلوغشرط‌ امامت ‌است‌ و کودک‌ قادر به ‌درک‌ مسائل ‌دقیقاحکام ‌و عقاید که ‌امت ‌به ‌آن‌ها نیاز دارند نیست‌[۲۲۹] [۲۳۰] [۲۳۱]

استدلال معتقدین به امامت امام جوادعلیه السلام

در برابر، معتقدان ‌به‌ امامت ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌ چنین ‌استدلال‌می‌کردند که ‌امامان‌، برهانخدا و حجتاو بر روی‌ زمین‌اند و نباید سن ‌آن‌ها را ملاک ‌قرار داد. [۲۳۲]

نحوه استدلال در باره ‌کیفیت ‌و منشأ علم‌ امام‌

درباره البته‌، این‌ عده در باره ‌کیفیت ‌و منشأ علم‌ امام‌ چند نظر داشتند. عده‌ای‌ گفتند او از پدرش‌ تعلیم‌ گرفته‌است‌. عده‌ای‌ دیگر، شروع‌ بالفعل‌ امامت را به ‌پس‌ از بلوغ ‌موکول‌کردند و معتقد شدند که‌ امام‌، پس‌ از بلوغ‌، از طرق ‌مختلف‌، مثلاً الهام ‌و رؤیا ، به ‌علوم‌ امامت ‌دست‌ خواهد یافت‌، گرچه‌ پیش ‌از بلوغ‌ هم‌امامت ‌حق ‌اوست‌، چرا که‌ نص‌امام‌رضا علیه‌السلام‌ بر امامت ‌آن ‌حضرت ‌قرار گرفته ‌و او تنها فرزند امام ‌است.

[۲۳۳]

برخی ‌نیز بر آن‌بودند که‌ اطاعت ‌از اوامر و نواهی ‌امام ‌پیش ‌از بلوغواجب نیست‌و باید کسی‌از آگاهان ‌به‌ علوم‌ دین ‌و صلاح امت‌، تولی ‌امر را به‌ عهده‌ گیرد تا امام‌ به‌ شرایط ‌لازم‌ دست‌ یابد. [۲۳۴] [۲۳۵]

به‌ عقیده ‌این ‌گروه‌، منشأ علم ‌امام‌ پس ‌از بلوغ‌، الهامو شیوه‌های ‌نامتداول ‌نیست‌، بلکه ‌کتب ‌و میراث‌ به‌ جای‌ مانده ‌از پدران ‌وی ‌است‌. حتی ‌برخی ‌برای ‌رفع‌ مشکل ‌نداشتنِ علم‌، گمان ‌کردند که ‌برای‌ امامان‌ قیاس ‌رواست‌، چه ‌ایشان‌ از خطا و اشتباه ‌مصون‌اند. [۲۳۶] [۲۳۷]

به‌ عقیده ‌جمعی ‌دیگر، برخورداری ‌امام ‌از علم ‌الاهی‌ با خردسالی ‌او منافاتی ‌ندارد، زیرا وی‌ حجت‌ خداست ‌و همه ‌اسباب ‌و عوامل‌طبیعی ‌برای ‌وی‌ فراهم‌ است‌ و در این‌باره ‌به ‌برخی ‌از انبیای‌پیشین‌، نظیر یحیی ‌، عیسی ‌، یوسفو سلیمان ‌علیهم‌السلام‌، استناد می‌کردند، که ‌بر این ‌اساس‌علم‌ می‌تواند به ‌طور لدنی ‌در حجت‌خدا وجود داشته‌باشد، گرچه‌ به ‌بلوغ‌ نرسیده‌باشد. [۲۳۸] [۲۳۹]

شیعیان ‌با اینکه‌ به ‌مسئله ‌امامت ‌از جنبه‌ الاهی ‌آن ‌می‌نگریستند و به‌ همین‌دلیل‌، سن ‌کمِ امام‌ در عقیده‌ آنان‌ خللی ‌وارد نمی‌کرد، اصرار داشتند تا این ‌وجهه ‌الاهی ‌در علم‌ و دانش‌امام ‌بروز یابد؛ ازاین‌رو، با طرح پرسشهایی‌، امام‌ را می‌آزمودند [۲۴۰] که ‌به ‌امتحان ‌وی ‌در موسم‌ حج توسط ‌فقهای ‌اصحاب‌ انجامید [۲۴۱] [۲۴۲] [۲۴۳] به‌ جز این‌، در مواضع و فرصتهای‌گوناگون‌، از امام‌جواد علیه‌السلام‌ پرسشهای‌ بسیاری‌ کرده‌اند و آن ‌حضرت‌، با وجود خردسالی‌، به‌ تمام ‌آن‌ها پاسخ ‌داده ‌است‌. [۲۴۴] [۲۴۵] [۲۴۶] [۲۴۷]

اختلاف‌ها و تردیدهای‌ مذکور، هیچگاه ‌به ‌بحران‌ در جامعهشیعه ‌نینجامید. [۲۴۸]

مشکلات ‌نظری مطرح‌شده‌ پس‌ از وفات ‌امام‌رضا علیه‌السلام ‌هم ‌به ‌زودی ‌پاسخهای‌ مناسب‌ خود را یافت ‌و تقریباً همه ‌پیروان‌ تشیع ‌، امامت ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌ را پذیرفتند، [۲۴۹] [۲۵۰]

گر چه ‌گروه‌هایی ‌مثل‌ زیدیه ‌و اسماعیلیه ‌، گاهی ‌امامت‌ امام‌ جواد در کودکی‌ را مایه‌ طعن ‌قرار دادند [۲۵۱] یمنی‌، ص ۲۵۲ـ۲۵۳).

امامت امام جواد علیه‌السلام‌

در سال ۲۰۳ ق. که امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، شیعیان آن حضرت به علت این که تنها فرزند وى (امام جواد علیه السّلام) بیش از هشت سال نداشت، در نگرانى و اضطراب عمیقى فرو رفتند. به نوشته برخى از مورّخان در این جریان، شیعیان به حیرت افتاده و میان آنان اختلاف پدید آمد؛ چنانکه شیعیان دیگر شهرها نیز متحیر شدند.[۱۱] این مشکل براى شیعیان، که مهمترین رکن ایمان را اطاعت از امام معصوم دانسته و در مسائل و مشکلات فقهى و دینى خود به وى رجوع مى ‌کردند، از اهمیت بسیار برخوردار بود و نمى‌ توانست همچنان لا ینحل بماند. البته براى شیعیان مسلّم بود که امام رضا علیه السّلام فرزند خود امام جواد علیه السّلام را به جانشینى برگزید، ولى مشکل ناشى از خردسالى آن حضرت، آنان را بر آن مى ‌داشت تا براى اطمینان خاطر، به کاوش و جستجوى بیشترى در این باره بپردازند. علّت پیدایش این اختلاف، به نظر نوبختى، همین بود که آنها بلوغ را یکى از شرایط امامت مى‌‌دانستند.[۱۲] به همین منظور امام با آوردن دلایلی، شرط بلوغ برای امامت را رد کردند. برخی از این دلایل:

نبوّت حضرت عیسى علیه السّلام در دوران شیرخوارگى.[۱۳]

اشاره به جانشینى سلیمان از داود علیه السّلام، هنگامى که هنوز کودکى بیش نبود و گوسفندان را به چرا مى ‌برد، حضرت داود او را جانشین خود کرد، در حالى که علماى بنى اسرائیل، این عمل او را انکار مى‌کردند.[۱۴]

نبوت یحیى بن زکریا علیه السّلام‌ در کودکی.[۱۵]

شیعیان امامى از یک سو امامت را از جنبه الهى آن مى‌نگریستند و به همین دلیل کمى سنّ امام هرگز نمى ‌توانست در عقیده آنها خللى وارد آورد، اما از سوى دیگر آنچه اهمیت داشت؛ بروز این وجهه الهى بود که مى‌ بایست در علم و دانش امامان علیهم السّلام باشد. در واقع امامان، پاسخگوى کلیه سؤالات شیعیان بودند. از این رو آنان درباره تمامى امامان این اصل را رعایت کرده و آنان را در مقابل انواع پرسشها قرار مى‌ دادند و تنها موقعى که احساس مى‌ کردند آنان به خوبى از عهده پاسخ گویى به این سؤالات بر مى‌ آیند (با وجود نص به امامتشان)، از طرف شیعیان به عنوان امام معصوم شناخته مى ‌شدند. با توجه به سنّ کم امام جواد علیه السّلام، این آزمایش از طرف شیعیان درباره آن حضرت ضرورت بیشترى پیدا مى‌کرد. بر این اساس، در مواقع و فرصتهاى مختلف، آزمایشاتی را درباره آن حضرت به عمل آورده و پس از آن، اکثریت قریب به اتفاق آنان -جز اندکى- با اطمینان خاطر، امامت او را پذیرفتند.[۱۶]

از جمله مناظرات حضرت جواد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

مناظره با عموی خویش عبدالله بن موسی برای اثبات امامت خود در نزد شیعیان

مناظره با یحیی بن اکثم

مناظره با قاضی القضات معتصم در مورد قطع دست دزد.

امامت امام محمّد تقی در خردسالی

امام جواد (علیه السلام) نخستین تن از دوازده امام شیعه بود که در خردسالی به امامت رسید. پس از ایشان، امام هادی (علیه السلام) و امام مهدی (علیه السلام) نیز در خردسالی به امامت رسیدند. برخی این موضوع را به عنوان شبهه مطرح ساخته و کوشیده‌اند مسئله امامت ایشان را به ابهام کشانند.

هر چند در تاریخ بشر، کسانی را می‌توان یافت که در کودکی از نبوغ ذاتی فوق العاده‌ای بهره‌مند بوده‌اند و بدین روی، نمی‌توان خردسالی امام (علیه السلام) را دلیلی بر ردّ امامت ایشان به شمار آورد، امّا شیعیان دلایلی دیگر نیز بر این افزوده‌اند:

دلائل امامت امام محمد تقی در خردسالی

ایمان به خدا مستلزم آن است که آدمی به این نیز ایمان آوَرَد که همه افعال خداوند از روی مصلحت است و باید بی چون و چرا به آن تن در داد. خداوند، قادر و حکیم است و بنابر مصلحت، بنده برگزیده خویش را در خردسالی به امامت رسانده است و این هیچ تناقضی در پی ندارد و امر محالی با خود نمی‌آورد.

بنابر نصّ قرآن، حضرت عیسی (علیه السلام) و یحیی (علیه السلام) در خردسالی به نبوّت رسیده‌اند. [۲۵۲]

در تاریخ اسلام، نمونه‌هایی در دست است که مسئولیّت‌هایی بزرگ و کارهایی سترگ به خردسالان سپرده شده است؛ مانند بیعت امام علی (علیه السلام) با پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله)در کودکی، نقش داشتن امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) در ماجرای مباهله و نیز گواهی آنان در ماجرای فدک نزد خلیفه اوّل.

امامت حضرت جواد (علیه السلام) در خردسالی، ذهن مسلمانان را برای پذیرفتن امامت حضرت مهدی (علیه السلام) و غیبت ایشان در خردسالی آماده ساخت.

چنان که‌ از تاریخ نیز بر می‌آید، امامت حضرت جواد (علیه السلام) در خردسالی آزمایشی سخت برای شیعیان بود تا مؤمنان راستین خویش را نشان دهند و به مقامی والاتر رسند. در این ماجرا، برخی کسان- که سست ایمان و مردّد بودند- از راه به در رفتند و بازشناخته گشتند. [۲۵۳]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم یازدهم امام جوادع

تاريخ : جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳ | 16:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |