اعتراف سارق «شاه کلیدی» روی تخت بیمارستان!

موتورسوار ۴۴ساله ای که هنگام فرار از چنگ پلیس ،کنترل موتورسیکلت را از دست داد و نقش بر زمین شد، تاکنون به چندین فقره سرقت از خودروها با «شاه کلید»معروفش روی تخت بیمارستان اعتراف کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل مرد میان‎سالی که در حال بازکردن صندوق عقب یک دستگاه پراید بود، با مشاهده نیروهای انتظامی،روی موتورسیکلتی پرید که در کنار خودرو به صورت روشن پارک بود. موتورسوار مذکور در حالی از صحنه گریخت که جعبه سنگینی نیز در ترک آن قرارداشت اما وقتی نیروهای گشت کلانتری آبکوه به تعقیب مظنون به سرقت پرداختند، او کنترل موتورسیکلت را از دست داد و در کف آسفالت نقش بر زمین شد. در همین حال عوامل انتظامی با دستور سرهنگ روح ا... لطفی(رئیس کلانتری آبکوه) این مرد ۴۴ساله را برای مداوای پای زخمی اش به بیمارستان انتقال دادند و بدین ترتیب تحقیقات پلیس در حالی برای کشف راز سرقت های وی ادامه یافت که مشخص شد،جعبه سنگین آچار گیربکس تریلی و دو کیف دستی پر از مدارک شناسایی و کارت های بانکی و سوخت متعلق به دیگران روی ترک موتورسیکلت وی قرارداشت. بنابر گزارش روزنامه خراسان ،در ادامه بازرسی ها ۳ دسته کلید به همراه «شاه کلید دست ساز» عجیبی کشف شد که متهم ادعا کرد این شاه کلید معروف اوست که برای بازکردن صندوق عقب خودروها استفاده می کند. این مرد موتورسوار در حالی روی تخت بیمارستان به ۳ فقره سرقت از خودروها اعتراف کرد که ساعتی قبل از دستگیری نیز به یک دستگاه کامیون در اطراف میدان امام حسین(ع) دستبرد زده بود. به همین دلیل ادامه بازجویی ها از وی با دستور رئیس کلانتری به زمان انتقال وی به مقر انتظامی موکول شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۹ دی ۱۴۰۳ | 18:14 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اعترافات تکان دهنده دختر طماع در صحنه جنایت!

دختر جوانی که پدرثروتمندش را به طرز فجیعی در مشهد به قتل رساند ،روز گذشته و در اعترافاتی تکان دهنده زوایای جدیدی از جنایت خود را هنگام بازسازی صحنه جرم فاش کرد.به گزارش روزنامه خراسان،صبح روز گذشته زیبادختر۳۱ ساله ای که به اتهام قتل پدر افغانستانی خود در بازداشت به سر می برد با دستور قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)به صحنه جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرارگرفت . در بازسازی صحنه جرم ابتدا سروان آرمین منفرد(افسرپرونده)خلاصه ای از ماجرای این جنایت فجیع و چگونگی دستگیری متهم را شرح داد و سپس دختر ۳۱ ساله پس از تفهیم مواد قانونی از سوی مقام قضایی مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند به تشریح صحنه جنایت پرداخت و گفت:ظهر دوازدهم آذر بود که پدرم به همراه خانمی که امور مربوط به حسابداری او را انجام می داد به در منزلم آمدند اما پدرم به تنهایی به طبقه سوم آپارتمان محل سکونتم در خیابان ایثارگران آمد. ابتدا به یاد گذشته ها افتادم که پدرم خیلی به من و مادرم بی توجهی می کرد و به خاطر خساستی که داشت خیلی برای ما هزینه نمی کرد در حالی که او مرد ثروتمندی بود و چندین واحد آپارتمان و ساختمان های دیگر داشت.این گلایه ها به جایی رسید که ناگهان عصبانی شدم و با میله آهنی (تایلور)چندضربه به سرش زدم . پدرم در حالی که به سمت در می رفت و چند مشت هم به در کوبید با من درگیر شد به گونه ای که پیراهنم را پاره کرد. بعد از این ماجرا من از قصابی محل، کارد دسته فلزی بزرگی را به امانت گرفتم و مقداری هم وایتکس خریدم. دوباره به خانه بازگشتم و جسد را تکه تکه کردم تا بتوانم آن را حمل کنم. به شوهرم نیز گفته بودم که مشتری برای آرایش دارم تا به خانه نیاید، چون من به حرفه آرایشگری هم مشغول بودم. در همین حال به سراغ حسابدار پدرم رفتم که چند ساعت در بیرون منزل منتظر بود، به او گفتم سوئیچ خودرو را به من بدهد و خودش برود. بعد هم برای آن که ذهن پلیس و برادرانم را گمراه کنم ،نقشه آدم ربایی طرح کردم و با گوشی پدرم به یکی از برادران ناتنی ام پیام دادم که پدرشما نزد ماست وبعد برای پرداخت پول هماهنگ می کنیم!ولی جسد هنوز در خانه بود به همین دلیل خودروی تیبای یکی از دوستانم را به امانت گرفتم و به خاطر این که او به منزلم نیاید طوری هماهنگ کردم که کلید تیبا را با آسانسور به طبقه سوم بفرستد. بعد از این ماجرا تکه های جسد پدرم را درون چمدان جاسازی کردم و به صندوق عقب تیبا انتقال دادم و سپس خودرو را در پشت دیوار یک مدرسه پارک کردم که ناگهان پلیس به سراغم آمد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است با اعترافات تکان دهنده این زن جوان،قاضی خاکشور پایان بازسازی صحنه قتل را اعلام کرد و متهم مذکور برای ادامه دادرسی روانه زندان شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۷ دی ۱۴۰۳ | 10:45 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

باند گوشی قاپی«مو فرفری»متلاشی شد

​​​​​​​ باند گوشی قاپی «مو فرفری»دقایقی بعد از ارتکاب جرم در بولوار شهید کریمی به چنگ نیروهای کلانتری شفای مشهد افتادند و راز چندفقره سرقت را فاش کردند.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،زن جوانی در بولوار شهید کریمی مشهد گوشی تلفن را ازکیفش خارج کرد تا در کنار خیابان و برای گرفتن تاکسی به اینترنت متصل شود اما در همین هنگام دو جوان موتورسوار به وی نزدیک شدند و در یک لحظه گوشی او را قاپیدند.زن جوان که حتی فرصت فریاد زدن پیدا نکرد،هنوز در شوک این سرقت بود که نیروهای گشت کلانتری شفا از راه رسیدند و درباره ماجرای گوشی قاپی به تحقیق پرداختند. زن جوان که فقط موهای «فرفری»سرنشین موتورسیکلت را به خاطر داشت با اضطراب و نگرانی از باند «مو فرفری»سخن گفت. با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)گروه گشت بی درنگ عملیات شناسایی دزدان گوشی قاپ را آغاز کردند و به گشت زنی در خیابان های اطراف پرداختند.
طولی نکشید که نیروهای انتظامی در خط سیر سارقان موتورسوار وارد خیابان شهید کریمی ۳۵ شدند و گوشی قاپ ها را مشاهده کردند که درحال پرسه زنی برای یک سرقت دیگر بودند اما آن ها ناگهان با مشاهده عوامل انتظامی در حالی از محل گریختند که راکب به دلیل استرس تیراندازی نیروهای انتظامی نتوانست موتورسیکلت را کنترل کند و با یک دستگاه پراید عبوری برخورد کرد.
همزمان با واژگونی موتورسیکلت ،نیروهای گشت در اطراف آن ها حلقه زدند و ۲ متهم را به مقر انتظامی انتقال دادند. در بازرسی بدنی از متهمان علاوه بر چاقو،گوشی تلفن زن جوان نیز کشف شد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است دو جوان ۱۸ ساله که در دایره تجسس مورد بازجویی فنی قرارگرفته بودند به سرقت از شهروندان به ویژه زنان اعتراف کردند.هنوز تحقیقات از آنان به سرپرستی سروان عمرانی(رئیس دایره تجسس)ادامه داشت که چند مال باخته دیگر وارد کلانتری شدند و باند سرقت «مو فرفری» را شناسایی کردند. بررسی های بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۳ | 19:0 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

گوشی قاپ های «ضامن دار»در بند پلیس

دو هونداسوار گوشی قاپ که با تهدید کارد ضامن دار،از شهروندان گوشی قاپی می کردند پس از ورود به حوزه استحفاظی کلانتری شفای مشهد،در بند پلیس گرفتار شدند و راز سرقت های زیادی را فاش کردند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته درباره ماجرای دستگیری گوشی قاپ های خشن به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت:ماموران کلانتری شفای مشهد که با هدایت مستقیم سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری)گشت زنی های هدفمند را در راستای مبارزه با جرایم خشن آغاز کرده اند ،هنگام انجام وظیفه در بولوار ابوطالب به ۲ جوان موتورسوار مشکوک شدند که با پلاک مخدوش در تردد بودند و اطراف خود را به طرز مرموزی می پاییدند.
سرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان افزود:ماموران انتظامی با بهره گیری از شگردهای پلیسی و به طور غافلگیرانه ای مسیر حرکت موتورسواران را سد کردند و آن ها را مورد بازرسی قرار دادند . با کشف یک کارد ضامن دار و دو دستگاه گوشی تلفن سرقتی،مشخص شد که هونداسواران از دزدان حرفه ای هستند که مترصد ارتکاب جرم بودند.
این مقام ارشد انتظامی با اشاره به انتقال متهمان و موتورسیکلت آنان به مقر انتظامی خاطرنشان کرد:بررسی های تخصصی توسط افسر دایره تجسس نشان داد که ۲ جوان ۱۹و۲۰ ساله که سابقه شرارت و نزاع دارند،گوشی های مذکور را ساعاتی قبل از اطراف بولوار ابوطالب و بزرگراه صد متری سرقت کرده اند. وی گفت:باتوجه به اهمیت جرایم خشن و به ویژه گوشی قاپی در مشهد ،متهمان با هماهنگی های قضایی ،مورد بازجویی های فنی قرارگرفتند که تاکنون به حدود ۲۰ فقره گوشی قاپی و زورگیری اعتراف کرده اند.
سردار نگهبان اضافه کرد:ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که تبهکاران مذکور گوشی های سرقتی را به مالخری به نام «ع-ق»فروخته اند که تلاش برای دستگیری وی نیز ادامه دارد.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با تاکید بر این که پرونده های جرایم خشن تا دستگیری همه عوامل و افراد مرتبط با جرم پیگیری می شود به حضور تعدادی از شاکیان در کلانتری شفا اشاره کرد و گفت:هنوز دقایقی از دستگیری دو سارق موتورسوار نگذشته بود که ۶ تن از مال باختگان وارد کلانتری شدند و دزدان ضامن دار را شناسایی کردند .برخی از شاکیان اظهار کردند که هنگام عبور از خیابان هدف گوشی قاپ های ضامن دار قرارگرفته اند و ۲ موتورسوار جوان گوشی را از دست آنان چنگ زده اند اما برخی دیگر نیز به تهدید با کارد ضامن دار توسط سارقان مخوف اشاره کرده اند و بعضی دیگر بر گوشی قاپی در پشت فرمان خودرو تاکید داشتند که بررسی های تخصصی برای ریشه یابی جرایم متهمان مذکور و دستگیری دیگر عوامل مرتبط با آنان همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ | 10:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دستبرد دزدان به سوخت کامیون های گازوئیلی

باند سه نفره سرقت گازوئیل کامیون های پارک شده در بلوار خلیج شهر بم با کشف۱۰ فقره سرقت متلاشی شد.
به گزارش خراسان، فرمانده انتظامی بم بیان کرد: درپی افزایش سرقت های متعدد در ساعت های پایانی شب از باک کامیون هایی که برای استراحت رانندگان در محور خلیج فارس پارک شده بودند، موضوع در دست بررسی قرار گرفت.
سرهنگ عبدلی نسب افزود:در ادامه نیروهای کلانتری ۱۳ با تحقیقات پلیسی و همچنین گشت زنی نامحسوس در این قسمت شهر دو متهم را شناسایی و با زیر نظر گرفتن تحرکات این افراد، آن ها را هنگام سرقت گازوئیل از کامیون ها دستگیر کردند.
وی با اشاره به این که سارقان در بازجویی اولیه به ۱۰فقره سرقت سوخت کامیون ها اعتراف کردند ،اظهار کرد: در محل تخلیه سوخت این متهمان یک دستگاه خودرو پژو۴۰۵،یک موتورسیکلت و هزار و ۲۶۰لیتر گازوئیل سرقتی کشف شد و گشت زنی در محدوده پارک کامیون ها نیز افزایش یافت.

قاچاق مافیایی گوشی های سرقتی به خارج ازکشور!​​​​

با دستگیری اعضای یک باند سرقت گوشی تلفن های همراه در تهران،دامنه تحقیقات به نقطه صفر مرزی در منطقه دوغارون کشید و محموله بزرگ گوشی های سرقتی از جاساز عجیب یک دستگاه تریلر ترانزیتی کشف شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،کارآگاهان پلیس آگاهی تهران طی چند روز گذشته باند گوشی قاپی را متلاشی کردند که بررسی ها نشان داد مالخران حرفه ای ،گوشی های سرقتی را از اعضای باندهای مختلف سرقت خریداری می کنند وسپس آن ها را به مالخر اصلی می فروشند که یک تبعه خارجی است اما کنکاش های تخصصی و دامنه تحقیقات در حالی به خراسان رضوی رسید که مشخص شد مالخر افغانستانی ،همه گوشی ها را به صورت بسته بندی به تایباد حمل می کند و آن ها را تحویل برخی رانندگان خودروهای ترانزیتی می دهد. این سرنخ مهم بیانگر آن بود که برخی از رانندگان با دریافت مبالغ هنگفتی از مالخران ،گوشی ها را در نقاط جاساز تریلر پنهان می کنند و آن ها را به آن سوی مرز انتقال می دهند، بنابراین گروهی از افسران پلیس آگاهی در حالی با دریافت نیابت قضایی،عازم استان خراسان رضوی شدند که بازجویی های فنی از مالخر دستگیرشده در تهران نشان داد او یک محموله بزرگ گوشی های سرقتی را از تهران خارج کرده و تحویل راننده تریلر ترانزیتی داده است و هر لحظه تاخیر در عملیات دستگیری احتمال عبور خودرو از مرز را قوت می بخشید.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است این گونه بود که با هماهنگی های قضایی و انتظامی و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)گروهی تخصصی از کارآگاهان پلیس تایباد به سرپرستی سرگرد«شیخی»ماموریت یافتند تا ماجرای انتقال مافیایی گوشی های سرقتی به افغانستان را زیر ذره بین تحقیقات ببرند و عاملان قاچاق اموال مردم را دستگیر کنند.
بنابراین در حالی که نیروهای آگاهی تهران در میان برف و کولاک جاده های کشور و با سرعت به طرف تایباد در حرکت بودند، ناگهان در میانه راه به دلیل لغزندگی آسفالت با گاردریل های حاشیه جاده تصادف کردند و خودروی آنان آسیب جدی دید اما جان برکفان انتظامی در حالی با خودروهای دیگری به سمت مرز دوغارون ادامه مسیر دادند که کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی تریلر ترانزیتی را در لحظاتی قبل از عبور از نقطه های صفر مرزی متوقف کردند وبا دستگیری راننده و شاگرد آن در جست و جوی کشف محموله بزرگ گوشی های سرقتی برآمدند. آن ها بعد از مدتی واکاوی های پلیسی بالاخره به جاساز دوجداره عجیب روی باک تریلر رسیدندکه حدود ۲۵۰ گوشی سرقتی درآن نقطه جاساز شده بود.
بنابرگزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با دستور دادستان تایباد،دو متهم مذکور به مقر انتظامی منتقل شدند و مورد بازجویی های فنی قرارگرفتند. بررسی های پلیس بیانگر آن بود که عاملان انتقال مافیایی گوشی های سرقتی برای هر گوشی مبلغی بین یک ونیم تا ۲ میلیون تومان از مالخران دریافت می کنند.
بررسی های بیشتر در این باره با راهنمایی ها و دستورهای رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی همچنان ادامه دارد و تریلر مذکور که بار روغن هیدرولیک داشت نیز توقیف شده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳ | 17:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

جشن سیاه در دهلیزهای موریانه ای زورگیران!

اعضای این باند مخوف تاکنون به ۳۰۰ فقره زورگیری وگوشی قاپی اعتراف کرده اند

اعضای یک باند مخوف زورگیری و گوشی قاپی که با پول های حاصل از سرقت خوشگذرانی می کردند، درحالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر شدند که سرکردگی آن ها را «احمدشاه» برعهده داشت و تاکنون راز ۳۰۰ فقره سرقت را فاش کرده اند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در حاشیه عملیات ضربتی پلیس آگاهی مشهد به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: به دنبال اجرای طرح گسترده مبارزه با جرایم خشن و به ویژه زورگیری و گوشی قاپی در اطراف بزرگراه صدمتری که از مدتی قبل و با تاکید مستقیم سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) آغاز شده است،گروه ویژه ای از کارآگاهان زبده اداره مبارزه با جرایم خشن با فرماندهی سرهنگ محمدرضا فدائیان(رئیس پلیس آگاهی مشهد)تحلیل های علمی و تخصصی جرم را با توجه به موقعیت های جغرافیایی در دستور کار قرار دادند و طی چندین جلسه کارشناسی و بهره گیری از فناوری های نوین پلیسی به سرنخ هایی از فعالیت یک گروه مخوف سرقت در اطراف بزرگراه صدمتری دست یافتند که درقالب باندهای۳ یا۴نفره اقدام به ارتکاب جرم می کردند.سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود: دامنه این بررسی ها درحالی به منطقه طرقبه و شاندیز کشید که چهره برخی سارقان از طریق بازبینی دوربین های مداربسته شناسایی شده و زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفته بودند.وی اضافه کرد: درحالی که رصدهای پلیسی برای شناسایی همه اعضای این باند ادامه داشت، ناگهان کارآگاهان از طریق منابع و مخبران به اخباری رسیدند که نشان می داد اعضای اصلی این باند قرار است در یک جشن تولد شرکت کنند. بنابراین تحقیقات در دو شاخه اطلاعاتی و عملیاتی وارد مرحله جدیدی شد و گروه تحقیق با رد زنی های نامحسوس دریافتند که یکی از اعضای باند زورگیری، کافه ای را در منطقه طرقبه اجاره کرده است تا برای دوست دخترش جشن تولد حیرت انگیزی برگزار کند. به همین دلیل عملیات دستگیری به تاخیر افتاد تا همه اعضای باند سارقان وارد کافه ای شدند که به ولخرجی های زیادی گره خورده بود.فرمانده حافظان امنیت که عملیات پلیس را از اتاق فرماندهی به طور مستقیم زیر نظرداشت، تصریح کرد: با جمع بندی این اطلاعات، گروه عملیاتی پلیس به سرپرستی سرگرد شیردلی(رئیس اداره مبارزه با جرایم خشن آگاهی مشهد) وارد عمل شدند و در یک محاصره شبانه، سه تن از اعضای اصلی باند زورگیری را به همراه زن جوانی دستگیر کردند که نقش پولشویی این باند را بر عهده داشت و آن ها را با تامین سیم کارت های مجهول و کارت حساب های بانکی یاری می داد.
سردار نگهبان با اشاره به اعترافات چهار متهم دستگیر شده، خاطر نشان کرد: بررسی های مقدماتی نشان داد که یکی از اعضای اصلی این باند در منطقه خواجه ربیع مشهد حضور دارد و نقش مهمی را در زور گیری های خشن ایفا می کند.
بنابراین گروه عملیاتی بی درنگ عازم مخفیگاه وی شدند و با دستگیری این متهم خطرناک، دو دستگاه موتورسیکلت را نیز توقیف کردند که در سرقت های گوشی مورد استفاده دزدان مخوف قرارمی گرفت.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی تصریح کرد: بازجویی های تخصصی از تک تک اعضای باند مذکور بیانگر آن بود که پلیس وارد دهلیزهای عجیب یک باند سرقت شده است که سرکردگی آن را فردنامرئی به نام «احمدشاه» برعهده دارد و گوشی های سرقتی را به طور زیر زمینی و هماهنگ به افغانستان انتقال می دهد و در واقع به صورت باند موریانه ای در تونل های زیر زمینی عمل می کنند. وی ادامه داد: با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، دستگیری مالخران در حالی آغاز شد که اعضای این باند راز ۳۰۰ فقره گوشی قاپی و زورگیری های خشن در اطراف بزرگراه صد متری و بولوار توس را فاش کردند.
سردارسرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان افزود: چون احتمال فرار مالخران قوت گرفته بود، عملیات شبانه و با دستورهای ویژه قضایی ادامه یافت چراکه مشخص شد هیچ کدام از اعضای باند «احمدشاه» را ندیده اند اما همه معترف هستند که گوشی های سرقتی را در قبال دریافت وجوه نقد به وی می فروشند! بنابراین یکی از مالخران زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت و در بولوار رسالت شناسایی شد.
این مقام ارشد انتظامی با بیان این که مالخر مذکور در یک قرار صوری دستگیر شد، ادامه داد: در بازرسی از مخفیگاه وی ۳۰ دستگاه گوشی سرقتی کشف و خودروی پراید او نیز توقیف شد اما در ادامه این عملیات ضربتی شبانه، مالخر دیگری نیز با ۱۵دستگاه گوشی سرقتی به دام افتاد و در نهایت مشخص شد که «احمدشاه» نام مستعار سرکرده این باند مخوف است که در پس پرده قراردارد و اعضای باند او را با نام اصلی نمی شناسند!
سرتیپ دوم نگهبان خاطر نشان کرد: کارآگاهان با طرح ریزی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی و در پوشش فروش گوشی های سرقتی با وی در منطقه کوی طلاب مشهد قرار گذاشتند؛ اما او که متوجه حضور نیروهای انتظامی شده بود از صحنه گریخت که در عملیات طولانی تعقیب وگریز و اجرای طرح مهار درحالی به دام افتاد که در بازرسی از مخفیگاه وی ۲۰۰ دستگاه گوشی بسته بندی و آماده ارسال به افغانستان کشف شد.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در پایان تاکید کرد: تحقیقات از اعضای این باند و سرکرده آن ها که«امید-ر» نام دارد و به «احمدشاه» معروف است همچنان ادامه دارد و احتمال می رود آنان به جرایم بیشتری اعتراف کنند.
سردار نگهبان با قدردانی از همه عواملی که در دستگیری اعضای این باند مخوف نقش داشتند خاطرنشان کرد: از اعضای این باند میلیون ها تومان وجه نقد و انواع سلاح های سرد نیز کشف شده است.
​​​​​​​


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳ | 9:1 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

بساط « دزد تشریفاتی» در کلانتری پهن شد

​​​​​​​دزد ۳۸ ساله ای که خودروی تشریفات عروسی و عزاداری را به سرقت برده بود،۷ ساعت بعد از ارتکاب جرم بساط اموال سرقتی را در کلانتری شفای مشهد پهن کرد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد که از مدت ها قبل عملیات گسترده ای را برای مبارزه با سرقت در حوزه استحفاظی خود آغاز کرده اند، هنگام گشت زنی های هدفمند در بولوار عبدالمطلب به یک دستگاه خودروی وانت با آرم و علایم تشریفات ویژه عروسی و عزا برخورد کردند که به طرز مشکوکی در حرکت بود. استعلام شماره پلاک خودرو فرضیه سرقت را تایید کرد و مشخص شد خودروی مذکور چند ساعت قبل به سرقت رفته است! بنابراین نیروهای انتظامی با دستور سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) عملیات تعقیب و گریز را در حالی آغاز کردند که راننده به اخطار «ایست» نیروهای گشت توجه نکرد و متواری شد.در نهایت بعد از مدتی تعقیب و گریز در خیابان های مختلف بالاخره نیروهای انتظامی با شگردهای تخصصی، راننده را مجبور به توقف کردند و او را به مرکز انتظامی انتقال دادند. این سارق سابقه دار که خود را اهل مشهد معرفی می کرد در بازجویی ها فنی لب به اعتراف گشود و گفت: وقتی هنگام عبور از خیابان، چشمم به وانت تشریفاتی افتاد با خودم فکر کردم پلیس به این گونه خودروها مشکوک نمی شود به همین دلیل نقشه سرقت را طی چند ثانیه طراحی کردم و با استفاده از یک سیم مفتولی آن را به سرقت بردم.گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با شناسایی مالباخته، وی در کلانتری حضور یافت و در حالی که برق شادی در چهره اش نمایان بود به نیروهای تجسس گفت: فرزندان خواهرم را به مهدکودک بردم و سپس خودرو را در خیابان پارک کردم اما ۲۰ دقیقه بعد زمانی که از منزل بیرون آمدم متوجه سرقت وانت شدم و با بررسی دوربین های مداربسته چهره سارق را شناسایی کردم اما هنوز چندساعت از این ماجرا نگذشته بود که با تماس نیروهای انتظامی به کلانتری آمدم و دیدم بساط لوازم تشریفاتی مانند لباس فرم و دیگر اموال سرقتی در کلانتری پهن شده است.بنا بر گزارش روزنامه خراسان، تحقیقات افسران زبده دایره تجسس از سارق ۳۸ساله که سوابق سرقت خودرو ،کابل و سیم برق و سوابق متعددجیب بری دارد برای کشف جرایم احتمالی دیگر وی ادامه یافت.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳ | 10:53 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی خبرداد

ردزنی«دزدان کامپیوتری»درسوله متروکه !

اعضای این باند تاکنون به۳۷۰فقره سرقت ازخودروها اعتراف کرده اند

با دستگیری ۷عضو یک باند گسترده سرقت خودرو و کامپیوتر(ای سی یو) در مشهد که با ردزنی در یک سوله متروکه رخ داد، راز بیش از ۳۷۰ فقره سرقت قطعات خودرو فاش شد.

جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح ابعاد گسترده این پرونده سرقت به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: ششم آبان فردی نگران و سراسیمه خود را به کلانتری نجفی مشهد رساند و در حالی از سرقت خودروی پژو پارس خبرداد که مدعی بود ردیابی را نیز روی خودرو نصب کرده است!
سرتیپ دوم ستاد احمدنگهبان افزود: با این گزارش، بلافاصله گروهی از افسران کار آزموده دایره تجسس به سرپرستی مستقیم سرهنگ محمدولیان(رئیس کلانتری نجفی) وارد عمل شدند و به بررسی خط سیر ردیاب (جی پی اس) پرداختند.
بررسی های تخصصی پلیس بیانگر آن بود که خودروی سرقتی به سمت انتهای کوی پنجتن حرکت کرده و به سوی جاده فرعی روستای ابلق تغییر مسیر داده است. این مقام ارشد انتظامی خراسان رضوی با بیان این که گروه های تجسس در دو شاخه اطلاعاتی و عملیاتی، تحقیقات گسترده خود را ادامه می دادند، تصریح کرد: ردزنی های پلیس در نهایت به سوله ای متروکه رسید که مشخص بود دزدان خودرو در آن مکان مخفی شده اند؛ بنابراین با هماهنگی های قضایی، عملیات پلیس با محاصره سوله مذکور آغاز شد اما سارق ۲۳ساله با مشاهده نیروهای انتظامی قصد فرار داشت که همه راه های گریز را بسته دید و بالاخره به همراه ۴تن دیگر از اعضای باند سرقت دستگیر شد که یکی از آنان یک زن جوان بود.
سرد​​​​​​​ار نگهبان اضافه کرد: در بازرسی از خودروی سرقتی تعداد زیادی باتری و کامپیوتر(ای سی یو) کشف شد که نشان می داد: اعضای این باند پس از سرقت پژو پارس به چند خودروی دیگر نیز دستبرد زده اند به همین خاطر و با انتقال اموال سرقتی و متهمان به کلانتری نجفی، بررسی های موشکافانه در حالی ادامه یافت که تحقیقات نامحسوس نشان می داد: پلیس با یک باند بزرگ روبه رو شده است که سرقت های زیادی را در مناطق مختلف شهری انجام داده اند.
وی گفت: این گونه بود که دستگیری مالخران و کشف اموال سرقتی دیگر در دستور کار عوامل انتظامی قرار گرفت و بدین ترتیب طی ۲۴ ساعت دو تن از مالخران حرفه ای و سابقه دار عضو باند «دزدان کامپیوتری» نیز در ۲ عملیات جداگانه به دام افتادند که در بازرسی از ۴ منزل مخفیگاه آنان ۷۲ قطعه کامپیوتر خودرو(ای سی یو)به همراه ۱۰ دستگاه خودروی سرقتی و لوازم دیگر شامل سیستم های صوتی و ابزار و آچار کشف و ضبط شد.
فرمانده حافظان امنیت ادامه داد: بررسی های ویژه نیروهای انتظامی بیانگر آن بود که یکی از مالخران حرفه ای این باند سرقت، پس از خرید کامپیوترهای سرقتی از «دزدان کامپیوتری» آن ها را از طریق پست یا تیپاکس به شهرستان های دیگر ارسال می کرد و این گونه به فروش لوازم سرقتی در سطح کشور ادامه می داد.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با تاکید بر این که اعضای باند «دزدان کامپیوتری» تاکنون به ۳۶۰ فقره سرقت قطعات و۱۰ دستگاه خودرو اعتراف کرده‌اند، یادآور شد: در ادامه عملیات نیروهای تجسس کلانتری نجفی ۳دستگاه خودروی سرقتی دیگر نیز از متهمان پرونده کشف شده است و تحقیقات برای ریشه یابی دیگر جرایم آنان همچنان با قدرت و قاطعیت ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳ | 10:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای مالخری پلیس در تاریکی شب!

​​​​​​​ نیروهای تجسس کلانتری طبرسی شمالی مشهد که در پوشش مالخری، قصد دستگیری سارقان را داشتند در حالی وارد عملیات نشدند که دزد سابقه دار و معروف خودرو، دست آن ها را خوانده بود!

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، ماموران تجسس کلانتری طبرسی شمالی مشهد از طریق منابع و مخبران به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد یکی از سارقان حرفه ای، قصد دارد پراید۱۴۱ سرقتی را به مبلغ ۸ میلیون تومان به فروش برساند!
بنابراین گروهی از نیروهای تجسس در ساعت۲ بامداد با سارق تماس گرفتند و خود را به عنوان مالخر معرفی کردند. قرار شبانه به خیابان رسالت ۱۳۰ کشید و زمانی که ماموران در پوشش مالخر به محل قرار رسیدند، ناگهان سارقان به آنان مشکوک شدند و ادعا کردند که خودرویی برای فروش ندارند! در همین حال عوامل انتظامی که یقین داشتند سارقان خودروی سرقتی را در همان اطراف پنهان کرده اند، به طور نامحسوس به کمین نشستند و حدود ۳ ساعت به تعقیب سارقان در تاریکی شب پرداختند تا این که بالاخره سارقان به سوی خیابان رسالت ۱۱۷ رفتند اما هنگامی که قصد داشتند خودروی پراید را از آن مکان انتقال دهند دریک چشم برهم زدن، به محاصره پلیس درآمدند و دستگیر شدند. بررسی ها نشان داد یکی از سارقان معروف به «بلوچ» است که ۷ سابقه کیفری دارد.از سوی دیگر با انتقال خودروی سرقتی به کلانتری مشخص شد پراید مذکور متعلق به راننده ای است که برای امرار معاش در یکی از تاکسی های اینترنتی مسافرکشی می کرد و از روزی که خودرواش مورد دستبرد سارقان قرارگرفته بود، زندگی سختی را تجربه می کرد چرا که مستاجر بود و شغل دیگری هم نداشت.
بنابر گزارش روزنامه خراسان ،تحقیقات بیشتر با دستور ویژه سرگرد احمد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی )برای ریشه یابی دیگر سرقت های احتمالی متهمان همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳ | 8:16 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

عروسی درخانه سالمندان تا جنایت درخانه وحشت!

او همسر۵۳ ساله اش را با ضربات هولناک «کلنگ»به قتل رساند و به همین دلیل هم مخاطبان روزنامه خراسان این مرد ۵۰ ساله را با لقب «کلنگی»می شناسند.
او شانزدهم آبان ضربات کلنگ را در حالی بر سر شریک زندگی اش فرود آورد که به خاطر خستگی زیاد به خواب عمیقی فرو رفته بود. چند روز بعد هم اقدامات پزشکی برای نجات جان این زن میان سال به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت «کلنگ»جان سپرد. به دنبال وقوع این جنایت وحشتناک، قاضی دکتر صادق صفری که بر اساس تجربه قضایی خود و با توجه به گزارش پزشکان متخصص، دستور بازداشت این مرد ۵۰ساله را صادر کرده بود، قرارقضایی را تشدید کرد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد.
بعد از اعتراف صریح متهم به قتل همسرش، انگیزه وی از ارتکاب این جنایت نیز مورد ریشه یابی قرارگرفت و متهم انگیزه روابط سرد عاطفی را مطرح کرد. در ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی، مقدمات بازسازی صحنه قتل نیز در روز یک شنبه گذشته فراهم شد و «جواد-ر»در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حالی به تشریح جزئیات این ماجرای تکان دهنده پرداخت که ابتدا سرگرد شکیبا(افسر جنایی آگاهی مشهد)نیز خلاصه ای از محتویات پرونده و اعترافات متهم در مراحل بازجویی را مقابل دوربین قوه قضاییه بازگو کرد.
در حاشیه بازسازی صحنه جنایت،«مردکلنگی»در گفت و گویی کوتاه به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان نیز درباره فراز و نشیب های زندگی آشفته خود پاسخ داد.
نامت چیست؟جواد- ر
همسرت از بستگانت بود؟ بله !
چقدر سواد داری؟بی سوادم
اهل مشهد هستی؟ در مشهد به دنیا آمدم اما در روستای شفیع در نزدیکی قوچان بزرگ شدم.
پدر و مادرت در آن جا سکونت داشتند؟ بله!پدرم در زمین های کشاورزی اطراف یک کافه معروف کار می کرد و در همان جا هم اقامت داشتیم.
تاچندسالگی روستا بودی؟۸ تا ۱۳ سالگی آن جا بودم و با تراکتور زمین شخم می زدم یا در دروی غلات به پدرم کمک می کردم.​​​​​​​
با همسرت چگونه آشنا شدی؟زمانی که ۱۳ ساله بودم یک روز پسر عموی پدرم پیشنهاد کرد چون برای دخترش خواستگاری از نیشابور آمده است من برای ازدواج پا پیش بگذارم و اگر به توافق نرسیدیم «ام البنین»با همان خواستگار نیشابوری ازدواج کند. من هم با خانواده ام رفتم و با جاری شدن صیغه محرمیت با او ازدواج کردم.
چه شد که دوباره به مشهد آمدید؟ ما ۳ سال نامزد بودیم البته همسرم ۳ سال از من بزرگ تر بود. وقتی به ۱۶سالگی رسیدم،پدرم کشاورزی را رها کرد و به عنوان نگهبان درخانه سالمندان مشهد مشغول کار شد. در این شرایط آن ها مجلس عروسی ما را در خانه سالمندان برگزار کردند و ما هم در همان محل ساکن شدیم.
یعنی شما هم در اتاق نگهبانی خانه سالمندان زندگی می کردید؟بله! حدود یک سال درکنا پدر و مادرم بودیم و بعد به کوی سیدی رفتیم ولی هنوز ۶ ماه از حضورمان درآن منطقه نگذشته بود که سارقان به اموال منزلمان دستبرد زدند و ما به شهرک نوده(نجف۱۲)آمدیم.
مستاجر بودید؟ نه!آن منزل کوچک را در خیابان نجف به مبلغ ۳۹۰ هزارتومان خریدیم. یک خانه کلنگی بود اما بیش از ۱۰ سال در همان خانه زندگی کردیم.
چه زمانی معتاد شدی؟از وقتی که به کوی نجف آمدیم همه اطرافیانم و همسایگانمان در گیر اعتیاد بودند، من هم همان جا معتاد شدم.
اختلاف خانوادگی با همسرت هم از ماجرای اعتیادت آغاز شد؟ نه! همسرم با آن که برای تامین مخارج زندگی در بیرون از منزل کار می کرد اما به اعتیادم کاری نداشت، فقط گاهی که عصبانی می شدم، ناسزا می گفتم و همسرم با حالت قهر به منزل پدرش می رفت اما دوباره بازمی گشت و زندگی مشترکمان ادامه داشت.
چندفرزند داری؟دختر بزرگم ازدواج کرده و اکنون ۳ فرزند دارد، پسرکوچکم نیز الان حدود ۱۶ سال دارد اما پسر دیگرم بیماری قلبی داشت. می خواستم دامادش کنم اما به خاطر همین بیماری در بیمارستان از دنیا رفت.
بعد از مرگ فرزندت به فکر ساختن خانه افتادید؟نه! من خانه نجف ۱۲ را فروختم ویک دستگاه پراید خریدم تا با آن کار کنم. چون همسرم در انبار یکی از مراکز تولیدی تخم مرغ کار می کرد. به همین دلیل منزلی را در منطقه بولوار توس اجاره کردیم و حدود ۳ سال دیگر مستاجر بودیم تا این که بازهم خانه ما را دزدان خالی کردند و من با فروش پراید، منزل دیگری را رهن کردم و برای خودم موتورسیکلت خریدم.
بعد از این ماجرا بیکار شدی؟گاهی سرکار می رفتم. مثلا نگهبان طرح اگو بودم. بعضی اوقات هم خرده کاری های بنایی انجام می دادم ولی دخل وخرجمان جور درنمی آمد. فقط روی درآمد همسرم حساب می کردیم.
مگر همسرت چقدر حقوق می گرفت؟ حقوق ثابت او حدود۷میلیون بود اما با اضافه کاری به ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان می رسید. او ۱۰ سال سابقه کار داشت و کار فرما هم از او راضی بود.
دیگر هیچ گاه دنبال شغل نرفتی؟من به خاطر اعتیادم به «شیشه» (موادمخدر صنعتی)کار زیادی نمی توانستم انجام بدهم. بعد هم یک روز با موتورسیکلت تصادف کردم و مهره های گردن و کمرم آسیب دید. چون ریسک عمل جراحی بالا بود باید مدارا می کردم و به همین خاطر سر هیچ کاری نمی رفتم! و عملا از کار افتاده شدم.
پس فقط همسرت مخارج زندگی را تامین می کرد؟بله!
چی شد که خانه محل قتل را ساختید؟زمانی که من بیکار بودم به ۱۶ متری زمان آمدیم و ۳ سال دیگر مستاجر بودیم تا این که همسرم پیشنهاد کرد با پول رهن خانه که خودش پرداخته بود، زمینی را در نجف ۲۹بگیریم ولی من راضی نبودم چون می ترسیدم پسرنوجوانم در آن جا مانند من معتاد شود اما چون مخارج زندگی را همسرم می داد، به ناچار موافقت کردم. زمین را خریدیم و یک چهار دیواری هم ساختیم تا لوازم منزل را داخل آن بگذاریم. بعد هم آرام آرام بقیه قسمت های ساختمان را تکمیل کردیم ولی هنوز نازک کاری های آن به اتمام نرسیده بود.
چرا روابط عاطفی سردی داشتید؟از روزی که به این منزل (خانه وحشت)آمدیم روز به روز توجه همسرم به من کم می شد چون کسب وکاری نداشتم و بیکار بودم. خیلی توسط همسرم تحقیر می شدم. حتی یک بار جلوی فرزندانم به من گفت:«اگر من نباشم شما از گرسنگی می میرید.» این جمله غرورم را شکست و هر روز بیشتر از گذشته احساس حقارت می کردم ولی چون معتاد و بیکار بودم باید سکوت می کردم.
یعنی به همین خاطر او را کشتی؟نه!عقده های حقارت روی هم تلنبار شده بود تا این که او یک روز قهر کرد و ۵ ماه به خانه برادرش رفت. وقتی بازگشت ادعا کرد ما با هم نامحرم هستیم! به گونه ای که ۱۰ روز با من هیچ رابطه عاطفی نداشت. من هم که به خاطر خانواده ام مصرف شیشه را به «متادون»تبدیل کرده بودم،این جمله او را نتوانستم تحمل کنم. آن شب (شب حادثه)وقتی خوابیدم مدام خواب تحقیرهای همسرم را می دیدم و حرف های توهین آمیز او را به یاد می آوردم که در یک لحظه از جا بلند شدم و کلنگ را از کنار اجاق گاز برداشتم. سپس در تاریکی شب حدود ساعت۳ یا ۳.۵ بود که بالای سرش ایستادم و با خودم گفتم با چندضربه همه تحقیرها و حرف هایش را جبران می کنم اما در واقع قصد کشتن او را نداشتم!
الان پشیمانی؟ خیلی! از خانواده ام شرمنده هستم!نمی دانم چه بگویم!فقط اگر آن تحقیرها وشکستن غرورم نبود این مشکل پیش نمی آمد. حتی وقتی امدادگران اورژانس آمدند و پیکر همسرم را به بیمارستان رضوی بردند من هم به همراه آن ها رفتم ولی توسط کارآگاهان پلیس دستگیر شدم.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ | 13:34 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

حکم عامل قتل جوان بسیجی در مشهد صادر شد

قصاص با چوبه دار!

​​​​​​​با صدور حکمی از سوی قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، عامل قتل جوان بسیجی در خیابان کلاهدوز مشهد به قصاص نفس با چوبه دار محکوم شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، آخرین روز شهریور ۱۴۰۱ بود که درگیری در اطراف خیمه های عزاداران حسینی شدت گرفت. در این میان چند نفر به سوی خادمان خیمه «حسین جان» حمله ور شدند که ناگهان یکی از آنان چاقو کشید و یکی از خادمان عزاداران را نقش بر زمین کرد.
طولی نکشید که رسول دوست محمدی(جوان مجروح) به مرکز درمانی انتقال یافت اما او بر اثر عوارض ناشی از اصابت تیغه چاقو به قفسه سینه جان باخت و بدین ترتیب پرونده ای جنایی مقابل قاضی ویژه قتل عمد گشوده شد.
مجتبی معتمدی(یکی از دوستان مقتول) که او نیز در صحنه جنایت و با ضربه چاقو از ناحیه بازویش مجروح شده بود، درباره این ماجرا به مقام قضایی گفت: در میان آشوب های خیابانی، چند نفر قصد تعرض به مسجد و موکب را داشتند. من با یکی از همان آشوبگران که چاقو داشت، درگیر بودم و او را از پشت سرگرفتم که ضربه چاقو را به بازویم زد. در این هنگام رسول برای کمک به من آمد ولی او هم چاقو خورد. آن جا فقط یک نفر چاقو داشت که من چهره اش را دیدم. او چاقو را به صورت کلنگی بر سینه رسول زد و سپس قصد فرار داشت که او را گرفتیم ولی آن جوان با مقاومت توانست از دست ما فرار کند!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با دستورهای محرمانه قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه، تحقیقات گسترده ای با بازبینی دوربین های مداربسته آغاز شد و چند مظنون نیز در این زمینه تحت بازجویی قرار گرفتند اما در همان بررسی‌های مقدماتی مشخص شد که آن ها نقشی در قتل نداشتند و آزاد شدند.
از سوی دیگر و با دستور قضایی نیروهای امنیتی نیز به یاری عوامل انتظامی آمدند و مدتی بعد موفق شدند ضارب را به همراه تعدادی از جزوات آموزشی ساخت مواد محترقه و مقادیری مواد اولیه ساخت مواد منفجره دستگیر کنند.
با تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، این پرونده جنایی با توجه به اهمیت آن در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی و به ریاست قاضی «محمدشجاع پورفدکی» مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت. «محمد مهدی-س» اگر چه وارد آوردن ضربه چاقو به قفسه سینه رسول دوست محمدی را پذیرفت اما مدعی شد قصد قتل نداشته و تیغه چاقو ناخودآگاه به سینه مرحوم اصابت کرده است.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، در حالی که پزشکی قانونی، متهم این پرونده جنایی را پس از انجام معاینه و مصاحبه مسئول اعمال خود دانسته بود، قضات دادگاه کیفری نیز بر اساس محتویات پرونده گزارش های ماموران انتظامی و امنیتی و همچنین نظرات کارشناسی پزشکان قانونی، وی را به قصاص نفس با طناب دار محکوم کردند. همچنین بر اساس رای صادر شده از سوی قضات دادگاه، متهم به خاطر ایراد صدمه بدنی به مجتبی معتمدی(فرد مصدوم) نیز به پرداخت دیه و تحمل دو سال و نیم زندان و به اتهام نگهداری مواد محترقه و آتش زا نیز به تحمل دو سال ونیم زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است. اما طبق قانون باید اشد مجازات درباره وی اجرا شود.
بر اساس این گزارش، رای صادر شده از سوی دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در دیوان

ماجرای دستبرد های یک زن به خودروها!

وقتی که به گذشته فکر می‌کنم، با خودم می‌گویم شاید اگر پدرم هنوز زنده بود، هیچ‌کدام از این اتفاقات نمی‌افتاد. او همیشه هوایم را داشت، مرا درآغوش می‌گرفت، حرف‌هایم را می‌شنید و به من اطمینان می‌داد که تنها نیستم اما ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن ۳۳ ساله ای که به همراه شوهرش هنگام دستبرد به خودروهای شهروندان توسط نیروهای گشت کلانتری شهید نواب صفوی مشهد دستگیر شده بود، درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی گفت: برادر بزرگم بعد از ازدواج سر خانه و زندگی خودش بود خواهرم هم جدا شده و با فرزند خردسالش با مادرم زندگی می کرد و مادرم با حقوق پدر مرحومم روزگار می گذراند. خلاصه من از طریق همسر سابق خواهرم با وحید آشنا شدم و به او دل باختم. مدتی با هم دوست بودیم اما پدرم در زمان حیات خودش با ازدواج ما مخالفت کرد چون وحید جوانی معتاد و بیکار بود ولی من با وجود این که می‌دانستم اعتیاد دارد، اما فکر می‌کردم می‌توانم او را تغییر دهم. به خودم می‌گفتم شاید اگر کنار او باشم، می توانم او را به راه درست برگردانم. شاید او هم کسی را نیاز داشت که از او حمایت کند. اما حالا که نگاه می‌کنم، می‌بینم خودم بیشتر به او نیاز داشتم. شاید به همین دلیل با وجود مخالفت‌های پدرم و حتی خودم، با او عقد کردم. مدتی گذشت پدرم به دلیل بیماری عفونتی که داشت از دنیا رفت و دیگر جز وحید کسی به من محبت نمی کرد گاهی اوقات حس می‌کردم که برای مادرم، من مثل یک سایه هستم؛ در مقایسه با خواهرم که همیشه هوایش را داشت. شاید طبیعی بود که مادرم به او محبت بیشتری نشان دهد، اما این برای من تلخ بود. انگار من و وحید در این خانه جایی نداشتیم. خانه ارث پدرم بود که دو طبقه‌اش را به ما و آن‌ها واگذار کرده بود. مادرم حتی با وجود این که خواهرم با یک نفر ازدواج موقت کرده بود باز هم مخارج زندگی آن ها را هم می پرداخت. توجه و محبتش فقط سهم خواهرم و بچه‌اش می‌شد، هوای آن‌ها را داشت و به من هم گاهی با نگاهی سرد و بی‌تفاوت می‌گفت: "این خونه رو باید خالی کنید، نمی‌خوام دیگه این جا باشید." هر بار این حرف را می‌زد، انگار چیزی درونم فرو می‌ریخت. من و وحید، هر چند با شرایط سخت و وابسته به هم، تمام امیدمان همین سقف بود. شاید به همین خاطر بود که حتی وقتی فهمیدم وحید برای تأمین پول مواد دست به دزدی می‌زند، باز هم نمی‌توانستم از او جدا شوم. چون تنها کسی بود که در این دنیای سرد، دست کم تظاهر به داشتن هوایم می‌کرد.اوایل به خودم دلگرمی می‌دادم که وحید، با وجود همه مشکلاتش، تنها کسی است که هنوز کنار من ایستاده با این حال، او هم خسته بود، زخم خورده، پر از دردهای ناگفته پدر و مادرش فوت کرده بودند و یک برادر بزرگ تر از خودش داشت که او هم آواره خیابان ها بود و اعتیاد داشت. بالاخره من و وحید به دلیلی نامعلوم در کنار هم ماندیم؛ شاید از سر ناچاری، شاید هم چون از همان ابتدا راه برگشتی نداشتیم. شب‌ها وقتی می‌دیدم او مواد می‌کشد، کنجکاو می‌شدم. او می‌گفت این تنها چیزی است که به او آرامش می‌دهد و من، از روی کنجکاوی و شاید هم ضعف، یک روز گفتم می‌خواهم امتحانش کنم. شیشه و کریستال ... حس عجیبی بود، ترکیبی از ترس و شوق! اما همین یک بار کافی بود تا در دام بیفتم. از همان لحظه انگار چیزی درونم تغییر کرد؛ دیگر خودم نبودم.مدتی بعد متوجه شدم که وحید به خاطر همین مواد دست به کارهایی می‌زند که قبلاً باورش برایم سخت بود. او و برادرش برای پول مواد از ماشین‌ها دزدی می‌کردند. اول که شنیدم، قلبم لرزید، اما به خودم گفتم شاید فقط یک بار بوده. اما اشتباه می‌کردم، این کار برای او تبدیل به راه نجات شده بود. به خودم که آمدم همدست وحید بودم . فکر کردیم با این کارمان می‌توانیم پول خوبی از فروش اموال سرقتی به دست بیاوریم تا بتوانیم خانه کوچکی رهن و اجاره کنیم و از خانه موروثی پدرم بیرون بیاییم و از نگاه های سرد مادرم خلاص شویم این فکر وحید بود من هم موافقت کردم تاثیر مواد بر روی مغز و ذهنم آنچنان بود که دیگر به عواقبش حتی فکر هم نمی کردم تا این که آن شب شوم فرا رسید. هنوز هوا تاریک بود که به همراه وحید به یکی از محله‌ها رفتیم. می‌خواستیم به خودروها دستبرد بزنیم و اموال سرقتی را بفروشیم. درست در همان لحظه‌ای که دستم به در ماشین خورد، نور چراغ گردان گشت پلیس را دیدم. همه چیز در یک لحظه به هم ریخت. نه راه فراری بود و نه جایی برای پنهان شدن! اما ای کاش....
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با دستور سرهنگ علی ابراهیمیان(رئیس کلانتری نواب صفوی مشهد ) بررسی های تخصصی نیروهای انتظامی برای کشف سرقت های این زوج جوان آغاز شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ | 17:56 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

نقاب زدایی پلیس از دزد آیفون تصویری !

​​​​​​​سارق سابقه دار آیفون های تصویری منازل مردم که با سرو صورت پوشیده سرقت می کرد در حالی تاکنون ۲۵ آیفون دزدی را پذیرفته است که تصویر نقاب زده وی در آلبوم خلافکاران شناسایی شد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ماموران کلانتری شفای مشهد که برای حفاظت از اموال مردم،گشت زنی های شبانه روزی را با دستورهای ویژه سرتیپ دوم احمد نگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)ادامه می دهند ،دزد۴۰ ساله ای را به مرکز انتظامی انتقال دادند که یک دستگاه آیفون تصویری سرقتی را به همراه داشت. این سارق جوان که «محسن-ج» نام دارد، در حالی با نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)مورد بازجویی های فنی قرارگرفت که مشخص شد وی شهریور گذشته نیز یک دستگاه آیفون تصویری را از خیابان آیت ا...حائری سرقت کرده بود.گزارش روزنامه خراسان حاکی است وقتی متهم ارتکاب جرم را نپذیرفت ،افسران دایره تجسس آلبوم خلافکاران را مقابل دیدگان وی گشودند وبدین ترتیب سارق ۴۰ساله با مشاهده تصاویر نقاب زده خود هنگام سرقت آیفون تصویری،انگشت حیرت بر دهان گرفت و به ناچار راز دستبرد به ۲۵ دستگاه آیفون تصویری از منازل مردم را فاش کرد.او گفت:در حال تردد داخل یکی از کوچه های تاریک خیابان شهید مطهری بودم که آیفون منزلی را با دستم کندم و متواری شدم اما وقتی در کوچه های بعدی قصد سرقت یک آیفون دیگر را داشتم ،توسط ماموران دستگیر شدم.این سارق سابقه دار که بلافاصله بعد از دستگیری توسط رئیس کلانتری شفا شناسایی شده بود، به سرقت آیفون های تصویری در مناطق ابوطالب،عبدالمطلب،حر عاملی،موسوی قوچانی،هدایت و ... اعتراف کرد.
تحقیقات بیشتر درباره سرقت های دیگر این دزد نقابدار همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ | 12:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شعبده بازی زن جوان برای طلافروش ها !

​​​​​​​زن جوانی که با تردستی خاصی قصد داشت برای دومین بار ۳ سکه طلای تقلبی را به یک خریدار طلا بفروشد،در حالی دستگیر شدکه ادعا کرد از تقلبی بودن سکه ها اطلاعی نداشته است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل یکی از طلافروشان بولوار عبدالمطلب با پلیس۱۱۰ تماس گرفت و از فروش سکه های تقلبی توسط یک زن جوان خبر داد که قبلا نیز ۳ سکه تقلبی به وی فروخته بود.
درپی دریافت این خبر ،بلافاصله نیروهای گشت انتظامی با دستور سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)وارد عمل شدند و زن جوان را به همراه چندسکه تقلبی به مرکز انتظامی انتقال دادند. در همین حال طلافروش مذکور به افسر تجسس کلانتری گفت:حدود یک هفته قبل همین زن جوان (متهم)به طلا فروشی آمد و۳سکه پارسیان را به مبلغ ۱۶میلیون تومان به من فروخت. من هم مبلغ خرید را به حساب بانکی وی کارت به کارت کردم اما زمانی که فروشنده سکه ها از طلا فروشی بیرون رفت و من پرس پلاستیکی آن را باز کردم، تازه فهمیدم که زن جوان با مهارت خاصی وبه شیوه شعبده بازها،طلای تقلبی را به من فروخته است اما چون هیچ گونه شماره تلفن و نشانی از او نداشتم،تلاش هایم برای شناسایی او بی نتیجه ماند تا این که امروز دوباره برای فروش چندسکه پارسیان دیگر وارد مغازه ام شد و من بلافاصله او را شناختم و با پلیس۱۱۰ تماس گرفتم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است زن۲۵ ساله هم که خود را ساکن گلبهار معرفی می کرد، در بازجویی های تخصصی به افسران تجسس کلانتری شفا گفت:حدودیک هفته قبل در یکی از خیابان های هسته مرکزی مشهد با مرد جوانی آشنا شدم که خود را فردی مرفه و ثروتمند معرفی می کرد. او سکه ها را به من داد تا آن ها را بفروشم. من هم چون اطلاعی از تقلبی بودن سکه ها نداشتم،خام حرف هایش شدم و سکه ها را به یک طلافروشی در بولوار عبدالمطلب فروختم...
بنابرگزارش روزنامه خراسان، با توجه به بررسی های تخصصی افسران تجسس مبنی بر این که وی در دو مرحله سکه های تقلبی را به یک طلافروشی برای فروش برده و آن ها را در گلبهار نفروخته است،نشان از آن دارد که وی از تقلبی بودن آن ها اطلاع دارد به همین دلیل تحقیقات بیشتر زیر نظر مستقیم رئیس کلانتری برای کشف زوایای پنهان این جرم ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳ | 12:9 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

آدمکشی در پارک کوهسنگی برای هیچ!

نوجوان ۱۵ ساله ای نیمه شب گذشته با چاقو کشی هیجانی در پارک کوهسنگی مشهد، نوجوان دیگری را به خاطر «هیچ» به قتل رساند و بدین ترتیب باز هم پرونده جنایت یک دهه هشتادی دیگر روی میز قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت.

به گزارش روزنامه خراسان، این ماجرای تاسف بار در دقایق اولیه بامداد روز گذشته زمانی رخ داد که «پویا» پسر ۱۵ ساله با یکی از دوستانش وارد پارک بزرگ کوهسنگی مشهد شد و در حالی که کارد بزرگی را به همراه داشت، چشم به این سو و آن سو دوخت. در همین هنگام نوجوان حدود۱۶ساله دیگری به آن ها نزدیک شد که در یک چشم بر هم زدن ناگهان تیغه کارد در تاریکی شب درخشید و بر گردن «بنیامین» (نوجوان دهه هشتادی دیگر)فرود آمد. طولی نکشید که با فرار ​​​​​​​«پویا»(ضارب» از محل حادثه صدای آژیر خودروهای امدادی به گوش رسید و پیکر نیمه جان نوجوان ۱۶ ساله به بیمارستان «ولایت» انتقال یافت اما حدود ۲ ساعت تلاش کادر درمانی برای نجات این نوجوان از مرگ به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت کاردی جان داد که تا عمق ۱۰-۱۲ سانتی متری انتهای گردن فرو رفته بود.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: عقربه های ساعت ۱:۴۵ بامداد رسیده بود که صدای زنگ گوشی تلفن قاضی ویژه قتل عمد،خواب را از چشمان وی ربود. با توجه به اهمیت موضوع ، قاضی دکتر صادق صفری بی درنگ عازم مرکز درمانی شد و دقایقی بعد دامنه تحقیقات جنایی به پارک کوهسنگی کشید.بررسی های موشکافانه قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بیانگر آن بود که بنیامبن(مقتول) درآخرین لحظات زندگی نام«پویا» را بر زبان جاری کرده که او را ضارب خود نامیده است.
همین سرنخ کافی بود تا قاضی صفری دستور ویژه ای برای شناسایی و دستگیری «پویا»را صادر کند. این درحالی بود که اهالی اطراف پارک کوهسنگی نیز از وقوع نزاع های شبانه در این مکان ابراز نارضایتی می کردند. در همین حال تحقیقات کارآگاهان به سرپرستی سروان منفرد(افسر جنایی آگاهی) ادامه داشت خیلی زود به نتیجه رسید و «پویا» با همکاری خانواده اش تسلیم قانون شد. هنوز سپیده صبح از پیله تاریک شب بیرون نیامده بود که نوجوان ۱۵ساله مقابل قاضی ویژه قتل عمد نشست و در تشریح این جنایت هیجانی گفت: من به همراه یکی از دوستانم در پارک بودیم که یک نوجوان دیگر طرف ما آمد. احساس کردم آن نوجوان حال طبیعی مناسبی ندارد و می خواهد به من زور بگوید و شاید هم مرا خفت کند! به همین خاطر اول او را هل دادم ولی بعد کاردی را که با خود داشتم بیرون کشیدم و با آن ضربه ای به زیر گردنش زدم! وقتی پیکر او را خون آلود دیدم از شدت ترس از آن جا گریختم!
ادامه گزارش روزنامه خراسان حاکی است: حساسیت ماجرای قتل این نوجوان دهه هشتادی موجب شد تا مقام قضایی بررسی های تخصصی را با انتقال متهم به صحنه جنایت ادامه دهد. حالا دیگر اهالی شهر در هوای آفتابی صبح، امور روزمره خود را آغاز کرده بودند که «پویا» کارد چوبی مخصوص بازسازی صحنۀ قتل را به دست گرفت و در انتهای خیابان رودکی ۳۴ چگونگی آدمکشی برای «هیچ» را تشریح کرد؛ اما چشم های او زمانی اشکبار شد و در های های گریه هایش ابراز ندامت کرد که فریاد می زد: «کاش چاقو به همراه نداشتم!» در همین حال قاضی باتجربه ویژه قتل عمد نیز با بیان این که از ابتدای امساب چندین قتل توسط نوجوانان دهه هشتادی آن هم به خاطر داشتن چاقو رخ داده است، به مسئولان و مدیران مدارس و همچنین دست اندرکاران امور فرهنگی جامعه توصیه کرد: موضوع چاقوکشی های هیجانی را در مدارس به نوجوانان هشدار دهند. قاضی دکتر صادق صفری تاکید کرد که اگر این نوجوان چاقو به همراه نداشت و به پشتوانه آن وارد درگیری هیجانی نمی شد، به یقین چنین فاجعه ای رخ نمی داد. این مقام باتجربه قضایی تصریح کرد: باید عواقب حمل چاقو در مدارس و مراکز فرهنگی مورد توجه خاص قرار گیرد چراکه سهل انگاری در آموزش و توصیه های جدی به دانش آموزان عواقب جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت که نمونه های وحشتناک آن در پرونده های جنایی خودنمایی می کند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ | 14:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

دستبرد به ۲۰ خودرو، یک ماه بعد از آزادی!

​​​​​​​جوان حدود۱۸ساله ای که یک ماه قبل از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده بود،درحالی با ۴ سابقه کیفری دوباره دستگیر شد که تاکنون به ۲۰ فقره سرقت از داخل خودروها اعتراف کرده است.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،چندروز قبل نیروهای گشت کلانتری شفای مشهد سارق سابقه داری را با هوشیاری یکی از شهروندان در بولوار خیام بازداشت کردند که ۲ دستگاه ضبط و پخش خودرو به همراه تعداد زیادی مدارک شناسایی و کارت های بانکی از درون کوله پشتی وی کشف شد.
با انتقال این متهم به کلانتری، تحقیقات تخصصی ویژه ای در دایره تجسس با دستور و نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) درحالی آغاز شد که بررسی های مقدماتی نشان داد این جوان حدود۱۸ساله از سارقان حرفه ای و سابقه داری است که یک ماه قبل و بعد از تحمل یک سال مجازات، از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده است.
این دزد حرفه ای که مدعی بود به موادمخدر صنعتی اعتیاد دارد، راز ۲۰فقره سرقت از داخل خودروهای مدل پایین را فاش کرد وگفت: بیشتر سرقت ها را در مدت یک ماه گذشته از خیابان های وکیل آباد، فرامرز عباسی، خیام ، عبدالمطلب، شفا، هدایت و خواجه ربیع انجام داده است.بنابر گزارش روزنامه خراسان، متهم مذکور همچنین با اعتراف به این که روزگارش را با خرید و فروش لوازم سرقتی می‌گذراند،گفت: مادرش از دنیا رفته است و خانواده ای ندارد، به همین خاطر هم شب ها را درپاتوق های استعمال مواد مخدر یا نزد دوستانش سپری می کند، درحالی که با حرفه تراشکاری آشنایی کامل دارد. او که ادعا می کرد بیشتر به پرایدهای مدل پایین و خودروهایی دستبرد می زند که از سیستم امنیتی کمتری برخوردارند، ادامه داد: برخی از اموال سرقتی کشف شده را چند ساعت قبل از دستگیری ازبولوار شهید فرامرز عباسی سرقت کرده است.
تحقیقات بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر این دزد حرفه ای زیرنظر سروان عمرانی(رئیس تجسس کلانتری شفای مشهد) همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳ | 10:19 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

عاملان سرقت های شبانه از منازل و خودروها در چنگ پلیس!

​​​​​​​ ۴عضو یک باند سرقت که در زندان با یکدیگر آشنا شده بودند و شبانه به منازل و خودروهای مردم دستبرد می زدند، در حالی با تلاش کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدند که تاکنون به بیش از۴۰فقره سرقت از مسافران و منازل شهروندان با استفاده از ۲ دستگاه پژو پارس سفید سرقتی اعتراف کرده اند.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،درپی وقوع سرقت های سریالی از منازل شهروندان در شمال غربی مشهد،گروهی از کارآگاهان زبده اداره عملیات ویژه آگاهی با دستورهای تخصصی سرهنگ جوادشفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)ماموریت یافتند تا سرقت های مذکور را به طور ویژه پیگیری کنند. با این دستور انتظامی،کارآگاهان تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند و در رصدهای اطلاعاتی به سرنخ هایی از یک دستگاه پژو پارس سفید رنگ رسیدند که در بیشتر صحنه های سرقت دیده می شد.با به دست آمدن شماره پلاک خودرو از طریق دوربین های ترافیکی و شناسایی مالک آن مشخص شد که دزدان منازل مردم،خودرو را نیز به سرقت برده اند،چرا که راننده بر اثر سهل انگاری یک سوئیچ یدکی را نیز درون داشبورد گذاشته بود. در همین حال سارقان زمانی که قصد داشتند به محتویات داخل پژو پارس دستبرد بزنند با سوئیچ یدکی روبه رو شده و خودرو را به سرقت برده اند.حالا اگر چه شناسایی دزدان اندکی به تاخیر افتاد اما پلیس به سرنخ مهمی دست یافت و آن هم این بود که مشخص شد سارقان منازل، دزدان قطعات و محتویات خودرو هستند! بنابراین عملیات کارآگاهان روی دزدان سابقه دار قطعات خودرو متمرکز شد و اطلاعاتی به دست آمد که بیانگر دستبرد سارقان حرفه ای به خودروهای مسافران و زائران بود.گزارش روزنامه خراسان حاکی است تحلیل های کارشناسی جرم نیز نشان داد که پلیس با یک باند سابقه دار و حرفه ای روبه رو شده است. به همین دلیل بانک اطلاعاتی مجرمان زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت و با تصاویری که از آنان در صحنه های سرقت به دست آمده بود،۴عضو باند شناسایی شدند که بررسی ها مشخص کرد ۲ تن از آنان در بند باز هستند و ۲ متهم دیگر با سپردن وثیقه آزاد شده اند.از سوی دیگر دامنه تحقیقات نامحسوس به پاتوق های خلافکاران کشید و بالاخره پاتوق اعضای این باند در حالی لو رفت که همه آن ها مشغول مصرف مواد مخدر بودند. به همین دلیل لحظه عملیات فرارسید و گروه کارآگاهان با مجوز قاضی دکتر جوانبخت(قاضی شعبه ۲۰۳ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد)در حالی وارد عمل شدند که سرگرد احمدی(رئیس اداره عملیات ویژه آگاهی)هدایت مستقیم این عملیات غافلگیرانه را به عهده داشت. طولی نکشید که همه اعضای باند در چنگ قانون گرفتار شدند و در حالی به مقر انتظامی انتقال یافتند که۲دستگاه پژو پارس سفید رنگ نیز به همراه مقادیر زیادی لوازم سرقتی منازل و خودروها از مخفیگاه متهمان کشف شد. بررسی های مقدماتی کارآگاهان حکایت از آن داشت که متهمان ۲۰تا۳۵ساله از ساعت ۱۲تا۶صبح از لانه های خود بیرون می آمدند و به خودروهای مردم در اطراف بزرگراه صدمتری حدفاصل میدان شهید فهمیده تا کوی سیدی و بولوار پیروزی دستبرد می زدند. همچنین با کشف مقادیری طلا و لوازم منزل شامل انواع تلویزیون،سماورهای دکوری،مایکروویو و ...مشخص شد که بیشتر منازل شمال غربی مشهد توسط اعضای این باند هدف دستبرد قرارگرفته است.بنابر گزارش روزنامه خراسان، ۴عضو باند سرقت های شبانه تاکنون به حدود ۳۰فقره سرقت قطعات و محتویات خودروهای مسافران و زائران و ۱۰ فقره سرقت از منازل اعتراف کرده اند و مالکان ۲ پژو پارس سرقتی نیز شناسایی شدند که از مسافران قوچانی و بندرعباسی سرقت شده بود.از سوی دیگر ادامه تحقیقات نشان داد اعضای باند مذکور فقط بر اثر سهل انگاری یک راننده در قراردادن سوئیچ خودرو درون داشبورد وسوسه شده اند و با سرقت پژو پارس، دامنه سرقت های خود را به منازل هم گسترش داده اند. ازسوی دیگر آن ها به صندوق عقب خودروهایی با شماره پلاک شهرستان دستبرد می زدند که بتوانند سوغاتی و لوازم سفر را به سرقت ببرند.به همین دلیل پلیس عملیات ویژه آگاهی از مال باختگان و هموطنان خواست برای شناسایی اموال سرقتی کشف شده از اعضای این باند به پلیس آگاهی مرکز واقع در ابتدای رضا شهر مشهد مراجعه کنند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۴ آبان ۱۴۰۳ | 11:27 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

زورگیری تا جنایت!

​​​​​​​دزد ۴۷ ساله‌ای که چندین سال از عمر خود را پشت میله‌های زندان گذرانده بود، این بار برای سرقت مقداری طلا، زن ۶۸ ساله‌ای را در مشهد خفه کرد اما خیلی زود ردزنی‌های اطلاعاتی کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ محمدرضا فدائیان (رئیس پلیس آگاهی مشهد) و با صدور دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد) آغاز شد و عامل جنایت به چنگ قانون افتاد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این مرد که به شدت ابراز پشیمانی می‌کرد و مدعی بود هیچ گاه در زندگی پشتیبان و راهنمایی نداشته است به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان درباره سرگذشت خود و ماجرای زورگیری تا جنایت را پاسخ داد. آنچه می‌خوانید نتیجه گفت و گوی یک ساعته با این دزد خطرناک است که به خاطر پنهان کردن برخی حقایق زندگی مدام دچار تناقض گویی می‌شد و با جمله «به خاطرم نمی‌آید!» راه گریز از پاسخ را باز می‌گذاشت.
چند سال داری؟ متولد ۱۳۵۶ هستم.
درس هم خوانده ای؟ تا چند کلاس ابتدایی تحصیل کردم.
چرا؟ علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشتم.
شغل پدرت چیست؟ او کارمند ...(یکی از ادارات دولتی) بود و مادرم نیز خانه داری می‌کرد.
چند خواهر و برادر داری؟ ۲خواهر و۳ برادر دارم.
آن‌ها هم مانند تو زندگی آشفته‌ای دارند؟ نه! پدرم از نظر مالی به آن‌ها می‌رسید. زندگی همه آن‌ها خوب است و اوضاع مالی مناسبی دارند.
متاهلی؟بله! یک پسر نوجوان دارم که در دبیرستان ترک تحصیل کرد و دیگر به مدرسه نرفت چون به فوتبال علاقه زیادی داشت. یک دختر جوان هم دارم که چندماه قبل ازدواج کرد.
معتادی؟ بودم اما از یک سال قبل دیگر مصرف نمی‌کنم!
چه شد که معتاد شد؟ پدرم به شیره و تریاک اعتیاد داشت یعنی در خانواده با مواد مخدر بیگانه نبودم از سوی دیگر هم فشار‌های زندگی مرا به سوی اعتیاد کشاند.
اولین بار با چه کسی و در کجا مواد مصرف کردی؟ با یکی از نزدیکان همسرم شیره مصرف کردم. آن روز سرما خوردگی داشتم که به من پیشنهاد مصرف شیره را داد تا زودتر به بهبودی برسم!
چرا بعد از آن ادامه دادی؟چون احساس لذت کردم و بعد به صورت تفریحی مواد مخدر می‌کشیدم. فکر می‌کردم من مانند دیگر ان نیستم و اراده قوی دارم. از طرف دیگر هم هیچ گاه تصور نمی‌کردم که با همین مصرف تفریحی معتاد می‌شوم ولی به قول معروف خیلی زود دیر شد!
گفتی به خاطر فشارهای زندگی معتاد شدی؟ نمی‌دانم! بالاخره فشارهای زندگی و تفاوت‌هایی که پدرم بین فرزندانش قائل بود هم بسیار تاثیر داشت.
از چه زمانی به مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه)آلوده شدی؟ نمی‌دانم! به خاطر ندارم!
چند سال قبل ازدواج کردی؟ حدود۳۰سال قبل!
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ با جوانی به نام «مجتبی» دوست بودم که یک روز او دختر خاله اش را به من معرفی کرد که دختر خوبی است. من هم به خواستگاری‌اش رفتم.
چند وقت نامزد بودید؟ حدود۲ سال در عقد بودیم که بعد ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان آغاز شد.
آن زمان چه شغلی داشتی؟من بعد ازترک تحصیل شاگرد آرایشگری شدم و در واقع آرایشگر بودم.
الان هم همین شغل را داری؟نه! بعد از ازدواج به قهوه فروشی روی آوردم و به مدت ۵سال قهوه می‌فروختم ولی چون اجاره مغازه نمی‌دادم، پدر زنم مرا از مغازه‌اش بیرون انداخت ولی بیشتر سال‌های عمرم را بیکار بودم.
پس چگونه مخارج زندگی را تامین می‌کردی؟ همسرم در خانه‌های مردم کار می‌کرد. او کارهای نظافتی منازل را انجام می‌داد و مخارج زندگی را هم می‌پرداخت.
ماجرای زورگیری چه بود؟حدود۲۰سال قبل زمانی که دخترم ۳ماهه بود، یک شب بعد از مصرف شیشه به سوی منطقه گلشهر مشهد حرکت کردم. چون واقعا برای تامین هزینه‌های اعتیادم دچار مشکل بودم. آن جا درکنار خیابان پسرجوانی را دیدم و گوشی را از او زور گیری کردم.
چاقو هم داشتی؟ به خاطر ندارم!
چندسال زندان بودی؟ به خاطر همین زورگیری به تحمل۱۰سال زندان محکوم شدم ولی بعد از ۵سال به طور موقت آزاد شدم که ۳ سال نیز شامل عفو شد.
این هم سال که زندان بودی عبرت نگرفتی؟ بعد از آزادی دوباره به دنبال شیشه رفتم و تا ۲سال قبل شیشه مصرف می‌کردم! ازسوی دیگر هم بیکاری و فشار زندگی دوباره مرا به سوی خلاف سوق داد.
همسرت در این مدت تقاضای طلاق نکرد؟ نه! اوپای من ایستاد و خیلی سختی کشید.
ماجرای قتل چگونه رخ داد؟ بیکار بودم !پولی نداشتم! وقتی برق تک پوش طلای پیرزن چشمانم را گرفت دیگر وسوسه شیطانی به سراغم آمد. نمی‌توانستم ازاین طلاها چشم پوشی کنم! به همین دلیل نقشه سرقت طلای پیرزن را کشیدم. در منزل او خیلی اوقات باز بود. زمانی که وارد خانه شدم او نترسید شاید تصور نمی‌کرد من چه نقشه‌ای در سر دارم ولی در یک لحظه او را روی زمین انداختم و گلویش را فشار دادم. هنگامی که بی حرکت شد ابتدا قیچی خیاطی را برداشتم تا النگوی تک پوش را قیچی کنم اما وقتی دیدم به راحتی از دستش بیرون آمد قیچی را در کنار جسد انداختم و از خانه بیرون آمدم!
طلاها را چه کردی؟ به پسر خواهرزنم دادم که آن‌ها را فروخت و من با پول طلاهای سرقتی یک دستگاه پراید خریدم.
همسرت مشکوک نشد که از کجا این همه پول آوردی؟چرا خیلی سمج بود و مدام سوال می‌کرد ولی من جواب سر بالا می‌دادم.
پراید را از کجا خریدی؟ از یک بنگاه فروش خودرو در خیابان گاز خریدم و چند روز با آن مسافرکشی کردم.
پشیمانی؟ خیلی پشیمانم! نفهمیدم چگونه مرتکب قتل شدم. من قصد کشتن پیرزن را نداشتم فقط می‌خواستم طلاها را سرقت کنم!
ریشه خلافکاری و تباهی عمرت را در چه می‌دانی؟ اولین مقصر پدرم است، چون دستم را نگرفت و پولی به من نداد تا از فشار زندگی ام کاسته شود! از سوی دیگر هم اعتیاد موجب این زندگی فلاکت بار شد.
ولی اگر پدرت پولی به تو می‌داد خرج اعتیاد می‌کردی؟بله!به همین خاطر پدرم به من اعتماد نداشت. بالاخره خیلی از عوامل در این ماجرای تلخ موثر هستند.
چه توصیه‌ای برای افرادی داری که در شرایط تو قرارمی گیرند؟مصرف تفریحی مواد فقط یک جمله مزخرف است ،منم منم نکنید! مسیر درست زندگی را در پیش بگیرید و حتی از یک کیلومتری مواد هم عبور نکنید. فرجامی جز زندگی فلاکت بار ندارد.
بقیه اموال سرقتی را چه کردی؟من اموال دیگری را از منزل پیرزن نبردم!
اما حتی دستگاه فشار خون او هم در منزل شما کشف شده است؟بله!آن را سرقت کرده بودم!
یعنی سکه‌های طلا و بقیه اموال مورد ادعای اولیای دم را سرقت نکردی؟نه!
در این سال‌ها به ترک اعتیاد هم فکر کردی؟بله!یک بار همسرم مرا به مرکز ترک اعتیاد برد ولی ۲۸روز بعد دوباره مصرف کردم چون مادرم از دنیا رفته بود!
یعنی هرکس مادرش از دنیا برود باید «شیشه»مصرف کند؟ نمی‌دانم! وسوسه شدم.
با اولیای دم حرفی نداری؟ فقط می‌خواهم مرا ببخشند!از نظر مالی تحت فشار بودم،پشیمانم!
آخرین کلام؟کاش روزی که مواد مخدر را به من تعارف کردند، توان «نه» گفتن را داشتم.حالا هم می‌ترسم همسرم از من طلاق بگیرد! اگرچه می‌دانم فرزندانم تا چه حد خجالت زده و شرمگین می‌شوند. به خاطر سرقت طلا زندگی‌ام را نابود کردم.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۳ | 9:42 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای باند مخوف«عقاب های خون آلود »!
اعضای یک باند خطرناک که با خودزنی های وحشتناک پیکر خود را خون آلود می کردند و سپس دست به زورگیری های ترسناک از مسافران شهری می زدند، با تلاش شبانه روزی نیروهای انتظامی در حالی به چنگ قانون افتادند که تصاویری از «عقاب» را روی گردن یا لباس های سیاه خود داشتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان، روزگذشته بعد از دستگیری سومین عضو باند معروف به «عقاب های خون آلود»درباره ماجرای زورگیری های این باند مخوف به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از مدتی قبل گزارش هایی از زورگیری در پوشش مسافرکشی در برخی مراکز انتظامی ثبت شد که بررسی آن ها نشان داد اعضای یک باند پرایدسوار،مسافران شهری را به مناطق خلوت می کشانند و در تاریکی شب با تهدیدبه قتل و کتک کاری،نه تنها اموال طعمه های خود رابه سرقت می برند بلکه لباس های آنان را نیز از تنشان بیرون می آورند و سپس آن ها را با یک لباس زیر در بیابان رها می کنند. سرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان اضافه کرد:با توجه به حساسیت ماجرا، بلافاصله دستورهای محرمانه ای دراین باره صادر شد و عوامل انتظامی با تاکید ویژه سردار سرتیپ محمدکاظم ​​​​​​​تقوی(فرمانده انتظامی خراسان رضوی)با بهره‌گیری از امکانات تخصصی پلیس و تقویت گشت های انتظامی رصدهای اطلاعاتی گسترده ای را آغازکردند.
وی افزود:واکاوی در سطر به سطر اظهارات مالباختگان و پرونده های متشکله در مراکز انتظامی بیانگر آن بود که اعضای این باند خطرناک که آثاری از خودزنی های وحشتناک روی دستان خود دارند و بدن برخی از آنان با تصاویر گوناگون خالکوبی(تتو) پوشانده شده است، در نیمه های شب از لانه های خود بیرون می آیند و سوار بر یک دستگاه پراید نقره‌ای رنگ بدون پلاک،جرایم هولناکی را در اطراف بزرگراه صدمتری و جاده محمدآباد مرتکب می شوند. این مقام ارشد انتظامی با اشاره به برداشت پول از حساب های طعمه های این باند مخوف نیز گفت:آن ها بعد از تهدید طعمه خود به مرگ،او را به مقابل دستگاه های عابربانک می کشاندند و با گرفتن رمز بانکی ، موجودی حساب های مالباختگان را به کارت بانکی دیگری انتقال می دادند. سردار نگهبان در ادامه این گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار روزنامه خراسان ،تصریح کرد:با توجه به تاکید ویژه سردار تقوی برای مقابله قاطع با جرایم خشن در استان خراسان رضوی، گروهی تخصصی در کلانتری میرزا کوچک خان مشهد زیرنظر سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری) تشکیل شد و بدین ترتیب عملیات‎های چندگانه برای شناسایی اعضای این باند زورگیری وارد مرحله جدیدی شد تا این که با تشکیل گروه های گشت شبانه ،سرنخ هایی از یک پراید نقره ای به دست آمد که پلاک آن را روی شیشه قرار می دادند تا در تاریکی شب،طعمه های آنان نتوانند شماره پلاک خود را به خاطر بسپارند! این فرمانده حافظان امنیت خاطرنشان کرد:درحالی که ردزنی های اطلاعاتی ادامه داشت، ساعت 2بامداد یک شنبه گذشته یکی از گشت های انتظامی در بولوار ابوریحان مشهد به پرایدی با مشخصات مذکور مشکوک شد و این گونه ماجرای تعقیب پرایدسواران شکل گرفت. وی تاکید کرد: عملیات به گونه ای با حضور گشت های نامحسوس ادامه یافت که عوامل انتظامی منطقه را به محاصره درآوردند و پرایدسواران را با شگردی خاص به داخل یکی از کوچه های فرعی هدایت کردند که در همین زمان عملیات دستگیری آغاز شد و 2 سرنشین پراید در حالی به دام افتادند که در بازرسی از آنان تعداد زیادی کارت بانکی و مدارک شناسایی شهروندان، به همراه 2قبضه کارد کشف شد و متهمان به مقر انتظامی انتقال یافتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان این که بازجویی های تخصصی توسط سروان امیررضا شفیعی(افسر پرونده) ادامه یافت، به اعترافات متهمان اشاره کرد و افزود:2عضو دستگیرشده این باند بلافاصله دیگر همدستان خود را به پلیس لو دادند و بدین ترتیب عملیات دستگیری سومین عضو باند نیز در دستورکار قرارگرفت که وی هم امروز(روزگذشته)در یک قرار صوری درون پارک امید در منطقه شهرک شهید رجایی به دام افتاد. سرتیپ دوم احمد نگهبان با بیان این که اعضای این باند خطرناک زورگیری در مناطق بزرگراه فجر،گاراژدارها،بولوار توس و جاده بهشت رضا(ع) اقدام به ارتکاب جرم می کردند،گفت: تاکنون 6تن از مالباختگان با مراجعه به کلانتری میرزا کوچک خان مشهد ،آنان را در حالی شناسایی کرده اند که با دستور قاطع قاضی مهدی جعفری (قاضی شعبه 410دادسرای عمومی وانقلاب مشهد)تحقیقات بیشتر برای کشف ابعاد دیگری از زورگیری های اعضای این باند ادامه داردکه بنا به اظهارات برخی شهروندان به «عقاب های خون آلود» معروف شده اند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:یکی از مالباختگان که در اطراف میدان حافظ، طعمه این باند مخوف قمه کش شده بود،کاپشن و کفش های خود را برتن یکی از متهمان شناسایی کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ | 18:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای باند مخوف«عقاب های خون آلود »!
اعضای یک باند خطرناک که با خودزنی های وحشتناک پیکر خود را خون آلود می کردند و سپس دست به زورگیری های ترسناک از مسافران شهری می زدند، با تلاش شبانه روزی نیروهای انتظامی در حالی به چنگ قانون افتادند که تصاویری از «عقاب» را روی گردن یا لباس های سیاه خود داشتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان، روزگذشته بعد از دستگیری سومین عضو باند معروف به «عقاب های خون آلود»درباره ماجرای زورگیری های این باند مخوف به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از مدتی قبل گزارش هایی از زورگیری در پوشش مسافرکشی در برخی مراکز انتظامی ثبت شد که بررسی آن ها نشان داد اعضای یک باند پرایدسوار،مسافران شهری را به مناطق خلوت می کشانند و در تاریکی شب با تهدیدبه قتل و کتک کاری،نه تنها اموال طعمه های خود رابه سرقت می برند بلکه لباس های آنان را نیز از تنشان بیرون می آورند و سپس آن ها را با یک لباس زیر در بیابان رها می کنند. سرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان اضافه کرد:با توجه به حساسیت ماجرا، بلافاصله دستورهای محرمانه ای دراین باره صادر شد و عوامل انتظامی با تاکید ویژه سردار سرتیپ محمدکاظم ​​​​​​​تقوی(فرمانده انتظامی خراسان رضوی)با بهره‌گیری از امکانات تخصصی پلیس و تقویت گشت های انتظامی رصدهای اطلاعاتی گسترده ای را آغازکردند.
وی افزود:واکاوی در سطر به سطر اظهارات مالباختگان و پرونده های متشکله در مراکز انتظامی بیانگر آن بود که اعضای این باند خطرناک که آثاری از خودزنی های وحشتناک روی دستان خود دارند و بدن برخی از آنان با تصاویر گوناگون خالکوبی(تتو) پوشانده شده است، در نیمه های شب از لانه های خود بیرون می آیند و سوار بر یک دستگاه پراید نقره‌ای رنگ بدون پلاک،جرایم هولناکی را در اطراف بزرگراه صدمتری و جاده محمدآباد مرتکب می شوند. این مقام ارشد انتظامی با اشاره به برداشت پول از حساب های طعمه های این باند مخوف نیز گفت:آن ها بعد از تهدید طعمه خود به مرگ،او را به مقابل دستگاه های عابربانک می کشاندند و با گرفتن رمز بانکی ، موجودی حساب های مالباختگان را به کارت بانکی دیگری انتقال می دادند. سردار نگهبان در ادامه این گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار روزنامه خراسان ،تصریح کرد:با توجه به تاکید ویژه سردار تقوی برای مقابله قاطع با جرایم خشن در استان خراسان رضوی، گروهی تخصصی در کلانتری میرزا کوچک خان مشهد زیرنظر سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری) تشکیل شد و بدین ترتیب عملیات‎های چندگانه برای شناسایی اعضای این باند زورگیری وارد مرحله جدیدی شد تا این که با تشکیل گروه های گشت شبانه ،سرنخ هایی از یک پراید نقره ای به دست آمد که پلاک آن را روی شیشه قرار می دادند تا در تاریکی شب،طعمه های آنان نتوانند شماره پلاک خود را به خاطر بسپارند! این فرمانده حافظان امنیت خاطرنشان کرد:درحالی که ردزنی های اطلاعاتی ادامه داشت، ساعت 2بامداد یک شنبه گذشته یکی از گشت های انتظامی در بولوار ابوریحان مشهد به پرایدی با مشخصات مذکور مشکوک شد و این گونه ماجرای تعقیب پرایدسواران شکل گرفت. وی تاکید کرد: عملیات به گونه ای با حضور گشت های نامحسوس ادامه یافت که عوامل انتظامی منطقه را به محاصره درآوردند و پرایدسواران را با شگردی خاص به داخل یکی از کوچه های فرعی هدایت کردند که در همین زمان عملیات دستگیری آغاز شد و 2 سرنشین پراید در حالی به دام افتادند که در بازرسی از آنان تعداد زیادی کارت بانکی و مدارک شناسایی شهروندان، به همراه 2قبضه کارد کشف شد و متهمان به مقر انتظامی انتقال یافتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان این که بازجویی های تخصصی توسط سروان امیررضا شفیعی(افسر پرونده) ادامه یافت، به اعترافات متهمان اشاره کرد و افزود:2عضو دستگیرشده این باند بلافاصله دیگر همدستان خود را به پلیس لو دادند و بدین ترتیب عملیات دستگیری سومین عضو باند نیز در دستورکار قرارگرفت که وی هم امروز(روزگذشته)در یک قرار صوری درون پارک امید در منطقه شهرک شهید رجایی به دام افتاد. سرتیپ دوم احمد نگهبان با بیان این که اعضای این باند خطرناک زورگیری در مناطق بزرگراه فجر،گاراژدارها،بولوار توس و جاده بهشت رضا(ع) اقدام به ارتکاب جرم می کردند،گفت: تاکنون 6تن از مالباختگان با مراجعه به کلانتری میرزا کوچک خان مشهد ،آنان را در حالی شناسایی کرده اند که با دستور قاطع قاضی مهدی جعفری (قاضی شعبه 410دادسرای عمومی وانقلاب مشهد)تحقیقات بیشتر برای کشف ابعاد دیگری از زورگیری های اعضای این باند ادامه داردکه بنا به اظهارات برخی شهروندان به «عقاب های خون آلود» معروف شده اند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:یکی از مالباختگان که در اطراف میدان حافظ، طعمه این باند مخوف قمه کش شده بود،کاپشن و کفش های خود را برتن یکی از متهمان شناسایی کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ | 10:30 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

واکاوی فاجعه معدن

سید خلیل سجادپور

info@khorasannews.com

دادستان عمومی و انقلاب طبس با واکاوی فاجعه تلخ معدن این شهرستان به تشریح اقدامات قضایی پرداخت و تاکید کرد که اظهار نظرهای غیرکارشناسی و شتابزده برخی مدیران و مسئولان موجب تشویش اذهان عمومی می شود. قاضی مجتبی ابراهیمی با بیان این مطلب، افزود: حدود ساعت 22 سی و یکم شهریور بود که ماجرای انفجار معدن بخش دیهوک از توابع طبس به دادستانی گزارش شد. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع بی درنگ به همراه گروهی از مسئولان انتظامی و امنیتی عازم معدن زغال سنگ شدیم. وی گفت: شیفت های کاری در معدن مذکور هر 15 روز تغییر می کرد و به همین دلیل نیز تعدادی از کارگران با وسایل نقلیه از شهرهای دیگر در مسیر بودند تا شیفت 15 روز بعدی را تحویل بگیرند و مشغول کار شوند. این مقام ارشد قضایی با اشاره به این که 1700کارگر در شرکت معدنجو فعالیت دارند، خاطر نشان کرد: شرایط بسیار حساس و ویژه بود و نمی توانستیم عمق این فاجعه را دریابیم. با هر اقدام احساسی احتمال داشت فاجعه تلخ دیگری رخ دهد. بنابراین در اولین مرحله از تدابیر مدیریتی میدانی تلاش کردیم تا از ازدحام جمعیت جلوگیری شود و با توجه به توقف فعالیت معدن، از کارگرانی که در مسیر حرکت به سوی دیهوک بودند نیز خواستیم تا بررسی دقیق حادثه از حضور در محل کار خودداری کنند. قاضی ابراهیمی تاکید کرد: انفجار در بلوک c رخ داده بود و با توجه به اتصال تونل زیرزمینی به بلوک B هنوز مشخص نبود که کارگران عزتمند ایران زمین در چه وضعیت خطرناکی قرار گرفته‌اند؛ بنابراین بلافاصله دستورهای لازم برای انجام امور کارشناسی و تخصصی معدن صادر شد که بیانگر انتشار گاز متان بود. وی اضافه کرد: طبق نظرات کارشناسان این گاز با سرعت بسیار بالایی انتشار می‌یابد و در مسیر تبدیل به گاز مونوکسید کربن یا همان قاتل نامرئی می‌شود.

بالاخره در همان دقایق اولیه اقدامات امداد و نجات با همکاری عوامل امدادی دیگر شهرستان‌ها گسترش یافت اما حادثه تلخی در راه بود که موجی از نگرانی را در دل‌ها ایجاد می‌کرد. سوالات و فرضیه‌های گوناگونی در افکار نقش می‌بست که آیا تراکم گاز منجر به وقوع انفجار شده یا عوامل دیگری این انفجار وحشتناک را رقم زده است؛ بنابراین همزمان با فعالیت‌های امدادی برای نجات کارگران محبوس اولین مراحل قضایی نیز با استعلام از کارشناسان و سازمان نظام مهندسی آغاز شد.

دادستان عمومی و انقلاب طبس تصریح کرد: سوالات بی شماری وجود داشت که هنوز هم بررسی و کاوش درباره آن ها ادامه دارد مانند این که آیا سیستم مانیتورینگ در معدن وجود دارد؟ آیا کارگران زحمت‌کشی که در تونل‌های زغال سنگ کار می‌کردند فرصت کافی برای نجات جانشان را داشتند؟ آیا وسایل و لوازم ایمنی کافی در اختیار آن ها قرار گرفته بود؟ آیا ناظران معدن و عوامل و نیروهای دولتی به وظایف نظارتی و قانونی خود عمل کرده‌اند؟...

قاضی مجتبی ابراهیمی همچنین با تاکید بر این که برخلاف برخی اظهار نظرهای غیرکارشناسی، بررسی‌های مقدماتی بیانگر آن است که سهل انگاری، ترک فعل و قصورهایی در این باره صورت گرفته که منجر به مرگ تعدادی از عزیزان کارگر شده است. به همین دلیل نیز هیئت کارشناسی ویژه مشغول تحقیق ریزبینانه است اما آنچه تاکنون دستگاه قضایی بر آن تاکید دارد این است که برخی از ضوابط رعایت نشده و نواقصی در این باره وجود دارد. این مقام ارشد قضایی که در طول 3روز گذشته در محل وقوع حادثه حضور دارد، به انتشار برخی شایعات نیز اشاره کرد و به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: پرونده قضایی تشکیل شده است اما به خاطر رعایت حال بازماندگان و رسیدگی دقیق‌تر و به دور از جنجال‌های خبری و هیاهوی رسانه‌ای مقرر شد تا این پرونده در شهرستان طبس و توسط قاضی ویژه مورد واکاوی و رسیدگی قرار گیرد که فردا (امروز) پرونده به دادسرای طبس ارسال خواهد شد.

وی با قدردانی از حضور معاون دادستان کل کشور و رئیس کل دادگستری خراسان جنوبی در محل وقوع حادثه خاطرنشان کرد: با دستورهای ویژه قضایی در حال حاضر فعالیت درباره معدن مذکور متوقف شده است و به مردم شریف ایران زمین اطمینان می‌دهیم تا رفع کامل نواقص و تکمیل موارد ایمنی به هیچ وجه اجازه فعالیت صادر نخواهد شد. این در حالی است که طبق قانون باید مدیران شرکت در مدت توقف فعالیت همه حق و حقوق کارگران را پرداخت کنند.

وی همچنین به شایعه ای در فضای مجازی پاسخ داد که عنوان می شود در ششم شهریور نیز حادثه مشابهی در معدن مذکور رخ داده است. قاضی ابراهیمی گفت: این مورد شایعه‌ای بیش نیست چرا که ششم شهریور در یکی دیگر از معادن تمام مکانیزه زغال سنگ حادثه جزئی انتشار گاز رخ داده بود که به دلیل سیستم مکانیزه و سیستم تهویه بلافاصله گازهای موجود خارج شده است اما معدن معدنجوی به صورت سنتی است و چنین حادثه‌ای تاکنون در آن اتفاق نیفتاده بود.

دادستان عمومی و انقلاب طبس در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که آیا افرادی با اتهامات قضایی روبه رو شده‌اند؟ نیز گفت: با توجه به اهمیت و حساسیت این حادثه تلخ و تاسف بار افرادی تحت نظر قرار گرفته‌اند اما تاکنون کسی بازداشت نشده است چراکه در حال حاضر مهم ترین اقدام امدادرسانی و خارج کردن پیکرهای کارگران از زیر آوار است ولی افرادی که در مظان اتهام قرار دارند حق خروج از شهرستان را ندارند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ | 10:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مامور مخفی شکار شد !

اختصاصی خراسان


سید خلیل سجادپور- مردی که با جست و جو در فضای مجازی از زنان جوان با شگرد مامور مخفی و ارتباط و آشنایی با قضات و مسئولان قضایی اخاذی های میلیاردی می کرد، در حالی توسط نیروهای کلانتری شفای مشهد شکار شد که بررسی ها نشان داد وی از محکومان فراری تحت تعقیب در شهر های شمالی کشور است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در آخرین روزهای شهریور، زن جوانی سراسیمه و نگران وارد کلانتری شفای مشهد شد و راز عجیبی را فاش کرد.
او به افسر نگهبان کلانتری گفت:با همسرم دچار اختلافات خانوادگی شدیم تا حدی که دیگر تصمیم به طلاق گرفتم تا از او جدا شوم. هنوز در کشاکش طلاق بودیم که حدود 2ماه قبل در فضای مجازی با جوانی آشنا شدم که خودش را «مامور مخفی» معرفی کرد و تصاویری نیز با اسلحه و پشت میز کارش برایم فرستاد. با دیدن آن عکس ها یقین پیدا کردم که او مامور مخفی است. طولی نکشید که با او به درد دل پرداختم و ماجرای طلاق را بازگو کردم.
«علیرضا» هم با بیان این که با بسیاری از مسئولان قضایی و قضات ارتباط دارد، به من وعده داد که در مدت 2ماه طلاقم را از شوهرم می گیرد و هماهنگ می کند تا همه مهریه ام یک جا به حساب بانکی ام واریز شود!
زن جوان که دیگر بغضش ترکیده بود،ادامه داد:او سپس به بهانه پرداخت رشوه و بهانه های دیگر 8میلیارد از من گرفت، حتی زمانی که پولی برای پرداخت به او نداشتم لوازم منزلم را به جای هزینه های طلاق از من گرفت.
خلاصه من هم به امید دریافت مهریه، مدارک شناسایی و ازدواجم را در اختیارش گذاشتم تا زودتر امور مربوط به طلاقم را انجام دهد اما مدتی بعد هنگامی که از من تقاضای نامتعارف و نامشروع کرد، به رفتارهای او مشکوک شدم و برای پرداخت پول هم سخت گیری کردم تا این که از من خواست مقداری از طلاهایم را به او بدهم!این بود که به کلانتری آمدم تا از ادعاهای او مطمئن شوم!...
گزارش روزنامه خراسان حاکی است افسر نگهبان کلانتری با دیدن تصاویر مرد 30 ساله با لباس های نظامی که هیچ گونه علایمی نداشت، بی درنگ متوجه عمق ماجرای اخاذی و کلاهبرداری یک مجرم حرفه ای شد و مراتب را به رئیس کلانتری شفا گزارش داد. از سوی دیگر سرگرد احسان سبکبار که بر اساس تجربیات پلیسی یقین داشت زن جوان در دام مردی خلافکار گرفتار شده است،هدایت مستقیم عملیات دستگیری «مامور قلابی » را به عهده گرفت و با ارائه آموزش های مقدماتی از زن جوان خواست تا با وی تماس بگیرد و برای دادن طلاها با او در پارک حجاب قراربگذارد.دقایقی بعد تصویر متهم حرفه ای روی تجهیزات و سامانه های فنی پلیس قرارگرفت و هویت وی در حالی فاش شد که بررسی های مقدماتی نشان داد «علیرضا-د» از محکومان تحت تعقیب است که با همین شگرد در یکی از شهرهای شمالی کشور اخاذی کرده و به تحمل 10 سال زندان محکوم شده است اما خود را به اجرای احکام معرفی نکرده و در مشهد با شگرد مامور مخفی به اغفال زنان در فضای مجازی پرداخته است.
بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،با توجه به اهمیت و حساسیت این پرونده و احتمال تکرار جرم،عملیات دستگیری وی با راهنمایی ها و دستورات ویژه سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی) وارد مرحله جدیدی شد و بدین ترتیب گروهی از افسران زبده دایره اطلاعات و تجسس کلانتری،در اطراف پارک حجاب مشهد مستقر شدند و به انتظار «مامور مخفی قلابی» نشستند. ساعتی بعد مرد جوان در حالی که زیر چشمی حاشیه های خیابان و خودروها را می پایید، وارد کمین نیروهای انتظامی شد و ناگهان در میان بهت و حیرت خود را در محاصره پلیس دید.در بازرسی بدنی از این محکوم فراری،گوشی تلفن همراه و چند سیم کارت به همراه مدارک زن جوان (شاکی)کشف شد و به مقر انتظامی انتقال یافت. این متهم که با مشاهده تصاویر و اسناد انکار ناپذیر دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت، به افسر پرونده گفت: مدارک شاکی را گرفتم تا امور مربوط به طلاق او را انجام بدهم و برایش وکیل بگیرم، به همین دلیل هم مبالغی را به حساب بانکی ام واریز کرد. با او در فضای مجازی آشنا شدم و چون گرفتار بود برای تسریع در کارهایش به او کمک می کردم ...
به گزارش روزنامه خراسان ،با توجه به این که احتمال می رود این محکوم فراری، جرایم دیگری نیز مرتکب شده باشد، با صدور قرارقانونی از سوی مقام قضایی روانه زندان شد تا تحقیقات تکمیلی پلیس در این باره ادامه یابد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱ مهر ۱۴۰۳ | 9:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اعترافات سرکرده گوشی قاپ های خشن!

سید خلیل سجادپور- سرکرده باند گوشی قاپ های خشن که با همیاری شهروندان وظیفه شناس و هنگام ارتکاب جرم به چنگ قانون افتاد، راز 20فقره گوشی قاپی در ایستگاه های اتوبوس و معابر خلوت را فاش کرد.

جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در پی دستگیری دزد خشن به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: هم زمان با ادامه طرح های ویژه مبارزه با سرقت‌های خشن و زورگیری در مناطق مختلف شهری، ماموران کلانتری شفای مشهد نیز طرح های گسترده ای را برای شناسایی و دستگیری مجرمان حرفه ای به اجرا گذاشتند و با تقویت نیروهای گشت نامحسوس در حالی به مبارزه جرم ادامه دادند که یکی از گشت های انتظامی هنگام انجام وظیفه و گشت زنی در بولوار ابوطالب،2 جوان موتور سوار را مشاهده کردند که قصد فرار از چنگ شهروندان را داشتند.سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود: در همین حال عوامل انتظامی با فرضیه تعقیب دزدان موتورسوار به سوی آن ها حرکت کردند و با همیاری شهروندان،گوشی قاپ خشن را به دام انداختند که همدست وی سوار بر موتور سیکلت از صحنه جرم گریخته بود.این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: بررسی های مقدماتی در محل وقوع حادثه، نشان داد که جوان 19ساله به همراه همدستش قصد سرقت گوشی دختری جوان را داشته اند که با مقاومت وی روبه رو شده و او را مجروح کرده اند اما شهروندان وظیفه شناس با دیدن این صحنه خشن در ایستگاه اتوبوس، بی درنگ به یاری دختر جوان شتافته و سرکرده گوشی قاپ ها را از ترک موتورسیکلت پایین کشیده‌اند.

فرمانده حافظان امنیت ادامه داد: با توجه به اهمیت جرایم خشن در خراسان رضوی، بلافاصله متهم 19ساله به مرکز انتظامی منتقل شد و با نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت.وی با اشاره به شکایت مالباخته جوان از دزدان گوشی قاپ خاطر نشان کرد: پدر دختر جوان با حضور در کلانتری به افسر پرونده گفت: ساعت 11 صبح دخترم در ایستگاه اتوبوس نشسته بود که ناگهان مهاجمان موتورسوار به سوی او هجوم بردند و به خاطر سرقت گوشی به دخترم صدمه زدند که با حضور پلیس سرکرده آنان دستگیر شد.سردار نگهبان اضافه کرد: سرکرده این باند گوشی قاپی که «مصطفی-س» نام دارد در بازجویی های فنی افسران دایره تجسس کلانتری شفا ضمن اعتراف به 20 فقره گوشی قاپی در مناطق مختلف شهر همدست فراری خود را نیز لو داد و گفت: من و «سجاد» از خیابان رسالت سوار موتورسیکلت شدیم و برای گوشی قاپی به بولوار ابوطالب رفتیم اما نمی دانستیم که در هر گوشه این بولوار نیروهای گشت نامحسوس حضور دارند! به همین خاطر در جست و جوی طعمه ای برای سرقت گوشی بودیم که چشممان به دختری جوان افتاد. او روی نیمکت ایستگاه اتوبوس نشسته و گوشی تلفن همراه را روی کیف دستی اش گذاشته بود. همین سهل‌انگاری آن دختر ما را به طمع انداخت که طعمه خوبی را شکار کرده ایم.«سجاد» هم که راکب موتورسیکلت بود با دیدن این صحنه بلافاصله به طرف ایستگاه اتوبوس حرکت کرد ولی زمانی که من گوشی را قاپیدم، بند کیف هم به دستم پیچید که با سر و صدای آن دختر، شهروندان به سوی ما هجوم آوردند و زمانی که مرا از ترک موتورسیکلت پایین کشیدند، نیروهای انتظامی هم از راه رسیدند و مرا دستگیر کردند اما «سجاد» سوار بر موتورسیکلت از آن جا گریخت.

سرکرده باند گوشی قاپ های خشن ادامه داد: من و همدستم بیشتر سرقت ها را در مناطق میدان بسیج، میدان بیت المقدس، میدان امام حسین(ع) و بزرگراه شهید چراغچی انجام می دادیم و گوشی های سرقتی را نیز «سجاد» به مالخری در خیابان رسالت می فروخت و سپس سهم مرا به حساب بانکی ام واریز می کرد. وی با بیان این که هر گوشی را بین 800 تا 2 میلیون تومان فروخته اند، درباره شگرد گوشی قاپی ها نیز گفت: معمولا در ایستگاه های اتوبوس و معابر خلوت پرسه می زدیم و در فرصت مناسب طعمه هایی را شناسایی می کردیم که مشغول استفاده از گوشی تلفن بودند و حواسشان به اطراف نبود!

جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی تاکید کرد : با توجه به اعترافات این متهم تلاش نیروهای انتظامی برای دستگیری مالخر و عضو دیگر این باند سرقت با دستور قضایی آغاز شده است.وی در پایان به مجرمان جرایم خشن هشدار داد:پلیس در برخورد با جرایمی مانند گوشی قاپی و زورگیری هیچ گونه خط قرمزی ندارد و افرادی که سودای چنین جرایمی را در سر دارند باید بدانند که عوامل انتظامی تا لحظه دستگیری مجرمان هیچ پرونده ای را بایگانی نمی کنند و عاملان این گونه سرقت ها تا زمانی که در چنگ عدالت قرار گیرند تحت تعقیب پلیس خواهند بود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ | 11:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای عجیب فروش دوچرخه های سرقتی در سایت دیوار !

سید خلیل سجادپور- دزد جوانی که با فروش دوچرخه های سرقتی در سایت دیوار، نشانی منازل خریدار را شناسایی می کرد و دوباره همان دوچرخه را به سرقت می برد، با تلاش عوامل انتظامی کلانتری آبکوه مشهد دستگیر شد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، فردی با مراجعه به نیروهای انتظامی مدعی شد دوچرخه ای را که 2 روز قبل از طریق آگهی سایت دیوار خریده بود، از منزلش سرقت شده است! با اعلام این گزارش و با دستور سرهنگ روح ا... لطفی (رئیس کلانتری آبکوه)بلافاصله افسران دایره تجسس،تحقیقات گسترده ای را همزمان با بازبینی دوربین های مدار بسته آغاز کردند و به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد سارق دوچرخه شباهت عجیبی به فروشنده آن در سایت دیوار دارد!

به همین دلیل نیروهای انتظامی با کسب مجوز قضایی رصدهای اطلاعاتی را ادامه دادند و موفق شدند محل سکونت فروشنده دوچرخه را در خیابان شهید طرحچی شناسایی کنند. طولی نکشید که افسران زبده دایره تجسس در یک عملیات هماهنگ و ضربتی وارد مخفیگاه متهم 21 ساله شدند و او را دستگیر کردند. این جوان که سوابق متعدد کیفری نیزداشت، ابتدا منکر سرقت شد و ادعا کرد او فقط دوچرخه را به شاکی فروخته است و دیگر از سرقت آن اطلاعی ندارد اما وقتی با تصاویر خود در دوربین های مداربسته روبه رو شد، به ناچار سرقت دوچرخه را پذیرفت و گفت: با کلید مخصوصی که داشتم در منازل را باز می کردم و بی سر وصدا قفل دوچرخه را با قیچی آهن بری می بریدم و سپس آن را در سایت دیوار به فروش می گذاشتم. زمانی که خریدار پیدا می شد و دوچرخه را به او می فروختم با شیوه های مختلفی نشانی منزل او را به دست می آوردم و دریک فرصت مناسب دوباره آن را به سرقت می بردم.

بنا به گزارش روزنامه خراسان، این سارق جوان در حالی تاکنون به 7 فقره سرقت دوچرخه اعتراف کرده است که بررسی های بیشتر در این باره هنوز ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ | 9:48 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مرگ وحشتناک«آرش کوچولو»در گرداب کودک آزاری!

سید خلیل سجادپور- نگهبان یک ساختمان در حال احداث به اتهام قتل پسر4ساله همسر صیغه ای اش دستگیر شد و به کودک آزاری اعتراف کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این حادثه هولناک، ششم مرداد گذشته در بیمارستان دکتر شریعتی طرقبه هنگامی لو رفت که کارکنان مرکز درمانی، سراسیمه و نگران،کودک 4 ساله ای را با علایم حیاتی بسیار ضعیف روی تخت اورژانس قراردادند اما دقایقی بعد خستگی بر تن کادر درمانی باقی ماند و «آرش کوچولو»برای همیشه چشمانش را بست!
درهمین حال آثار کبودی،سوختگی،زخم های متعدد و صدماتی که روی پیکر نحیف این کودک بی گناه نمایان بود، از چشم پزشک دور نماند و در حالی فرضیه کودک آزاری قوت گرفت که جسد پسربچه به سردخانه بیمارستان انتقال یافت و مرگ دردناک این کودک به معمایی پیچیده تبدیل شد. طولی نکشید که قاضی علی ایروانی (بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی وانقلاب طرقبه شاندیز)در جریان مرگ مشکوک«آرش کوچولو»قرارگرفت و برای بررسی های تخصصی عازم بیمارستان شد.
آثار زیادی از کودک آزاری روی پیکر عریان کودک معصوم دیده می شد به گونه ای که حتی آسیب در نقطه ای حساس از بدن این کودک نیز حکایت از ماجرایی تکان دهنده داشت.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت و حساسیت این حادثه وحشتناک،تحقیقات قضایی با دستور ویژه قاضی محمدزاده(دادستان عمومی و انقلاب طرقبه شاندیز)وارد مرحله جدیدی شد و بازپرس ویژه قتل عمد،دامنه تحقیقات را به محل سکونت کودک در خیابان امام رضا(ع) کشاند.
بررسی های مقدماتی بیانگر آن بود که مادر «آرش کوچولو» از یک سال قبل به عقد موقت جوان 30 ساله ای به نام «رضا»درآمده است و در یک ساختمان نیمه ساز زندگی می کند. ساعتی بعد ماموران انتظامی با دستور مقام قضایی وارد محل سکونت «رضا»در اتاقک نگهبانی شدند. هنوز سیخ استعمال مواد مخدر روی تک شعله روشن خودنمایی می کرد و دیگر آلات مصرف مواد نیز در کنار اجاق گاز قرارداشت.اوضاع اتاقک نیز در حالی به هم ریخته بود که برخی از قرص های توان افزا هم در کنار تشک پهن شده به چشم می خورد.

بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، باتوجه به این وضعیت اسفبار و نشانه هایی که از یک ماجرای جنایی حکایت می کرد،قاضی شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب طرقبه، دستور دستگیری ناپدری کودک را صادر کرد و بدین ترتیب «رضا»به اتهام ارتکاب قتل عمد در حالی دستگیر شد که مدعی بود فقط یک بار «آرش »را با سیم استعمال مواد مخدر داغ کرده و خراشیدگی و کبودی های روی پیکر وی نیز مربوط به سقوط کودک از پله هاست. او همچنین ادعا کرد:آثار سوختگی هم مربوط به زمانی است که «آرش» (کودک 4ساله)شیر گرم حمام رابه اشتباه باز کرد و دچار سوختگی شد.به گزارش روزنامه خراسان،از سوی دیگر زوایای پنهان و ابعاد پیچیده این ماجرای جنایی زیر ذره بین تحقیقات قضایی قرارگرفته است و پزشکان قانونی صدمات و جراحات روی بدن و نقاط حساس پیکر کودک را تایید کرده اند.تحقیقات موشکافانه این پرونده در حالی وارد مراحل حساس خود شده که زوایای وحشتناک دیگری از این ماجرای تکان دهنده لو رفته است


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ | 10:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هفت تیرکش های مخوف در بند پلیس!

«سجادکاکا»سرکرده نزاع های مسلحانه غرب مشهد بود

سید خلیل سجادپور- پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد در یک عملیات هماهنگ و ضربتی، عاملان نزاع های مسلحانه غرب مشهد را در حالی به بند کشید که طی یک ماه چندین نزاع مسلحانه را رقم زده و افرادی را با شلیک مستقیم گلوله مجروح کرده بودند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان، روزگذشته در تشریح این عملیات قاطع پلیس به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: شب دهم تیر 2 گروه از اوباش و قداره بندهای تازه به دوران رسیده ،پس از کل کل های فضای مجازی و خط و نشان کشیدن برای یکدیگر، دامنه چشم غره هایشان را به کف خیابان کشیدند و در اطراف میدان مجیدیه مقابل یکدیگر صف آرایی کردند.
سردار سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود:طولی نکشید سرنشینان 2 خودرو پس از عربده کشی های اوباشگرانه، با چوب و چماق و شمشیر به جان هم افتادند و نزاعی وحشتناک را آغاز کردند اما در همین هنگام یکی از اوباش معروف برای گرفتن زهر چشم از طرف مقابل، سلاح کلت را از دست یکی از نوچه هایش بیرون می کشد و گلوله ای به سینه جوان 23ساله ای شلیک می کند.
فرمانده حافظان امنیت ادامه داد: در حالی که افرادی دیگر نیز وارد درگیری مسلحانه شده بودند، فرد دیگری نیز نقش بر زمین می شود و در مدت کوتاهی اوباش مسلح با تخریب خودروها در حالی از صحنه حادثه فرار می کنند که 2 مجروح به مرکز درمانی انتقال می یابند اما چشم غره ها و تهدیدها همچنان ادامه می یابد تا این که چندروز بعد دامنه نزاع به بولوار شاهنامه کشید و طرف های مقابل این بار در برابر «سجادکاکا» قرارمی گیرند و با سلاح وینچستر به سوی او شلیک می کنند ولی او در پی درمان پنهانی بود و جرئت مراجعه به مراکز درمانی را نداشت.
سردار نگهبان اضافه کرد:با وجود این، خط و نشان کشیدن و قرار دعوا ها در فضای مجازی و خبرچینی های طرفین ادامه داشت تا این که آخر مرداد،«سجادکاکا»در پی انتقامی وحشتناک به تعقیب یکی از اوباش طرف مقابل پرداخت و بالاخره او را در یکی از آرایشگاه های مردانه در خیابان شهید مشکینی قاسم آباد شناسایی کرد.
این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: این تبهکار خطرناک در یک لحظه اسلحه کلت جنگی را از کمرش بیرون کشید و از فاصله نزدیک به ساق پای جوانی به نام«مجید»شلیک کرد و از آن جا گریخت.سرتیپ دوم احمدنگهبان تصریح کرد:با گزارش این شرارت ها به پلیس،بلافاصله گروهی از افسران زبده پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ مهدی کسروی(رئیس مرکز عملیات پلیس امنیت عمومی)وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را دراین باره آغاز کردند.وی یادآور شد:عوامل انتظامی پس از چندین ساعت رصد های پلیسی،موفق شدند خودروی 206یکی از سرکردگان اصلی تبهکاران مخوف را در حالی شناسایی کنند که زیر چادر خودرو مخفی کرده بودند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی که نیروهای عملیاتی پلیس را از مرکز فرماندهی هدایت می کرد، با اشاره به دستگیری 2 تن از عاملان اصلی نزاع های مسلحانه و شرارت در مشهد افزود:در این عملیات که با مجوزهای قضایی صورت گرفت «سجادکاکا» و«حسین-م»هنگامی دستگیر شدند که در یکی از واحدهای آپارتمانی منطقه رستگاری مشهد به خواب رفته بودند.
سردارنگهبان خاطر نشان کرد: در بازرسی از مخفیگاه هفت تیر کش های مخوف، مقادیری فشنگ جنگی به همراه یک قبضه کلت، کشف و مشخص شد که «مجید»(یکی از مجروحان)پرونده های دیگری نیز دارد و با پابند الکترونیکی از زندان آزاد شده است.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در ادامه گفت:بررسی های پلیس نشان داد یکی از متهمان حدود یک سال قبل گلوله ای به کف دست خودش شلیک کرده است که هنوز آثار آن روی دست این تبهکار خطرناک دیده می شود. وی درباره روند درمانی مجروحی که گلوله به نزدیکی قلب وی اصابت کرده است نیز به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: با توجه به خطرناک بودن عمل جراحی،هم اکنون تلاش کادر درمانی برای نجات این جوان از مرگ،در حالی ادامه دارد که ماجراهای تکان دهنده دیگری نیز در این درگیری ها رخ داده است.
سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود:تاکنون چندتن از هفت تیر کش ها و عاملان نزاع های مسلحانه غرب مشهد دستگیر شده اند و تلاش پلیس برای شناسایی افراد دیگر مرتبط با آنان ادامه دارد.وی در پایان به گردنکشان و هنجارشکنان هشدار داد دیگر دوران شرارت و قداره کشی به سر رسیده است و پلیس با هرگونه عامل ناامنی و اخلال در نظم و امنیت عمومی جامعه با شدت و قاطعیت برخورد می کند بنابراین افرادی که براثر هیجانات دوران جوانی یا غرورهای کاذب در فضای مجازی به دنبال هنجار شکنی هستند ،دست از اعمال خلاف خود بردارند و مسیر درست زندگی را در پیش بگیرند، در غیر این صورت خیلی زود خود را در چنگال عدالت خواهند دید.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳ | 17:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

کودک ربای ساینا سوار به چنگ قانون افتاد

نویسنده : سید خلیل سجادپور

مرد جوانی که دختربچه تبعه افغانستانی را در مشهد ربود، با تلاش شبانه روزی کارآگاهان پلیس آگاهی به چنگ قانون افتاد و کودک نیز به آغوش خانواده اش بازگشت.
فرمانده انتظامی خراسان رضوی که از لحظه وقوع این ماجرای تلخ به طور مستقیم بر عملیات‌های کارآگاهان نظارت داشت، روز گذشته پس از رهایی کودک از چنگال آدم‌ربا به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: ساعت 18:30 تاریخ بیست و نهم مرداد، ماجرای کودک ربایی به پلیس گزارش شد که با توجه به اهمیت و حساسیت چنین جرایمی در خراسان رضوی، بلافاصله گروه تخصصی از کارآگاهان کارآزموده پلیس آگاهی تحقیقات ویژه‌ای را آغاز کردند.
سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی افزود: بررسی‌های کارآگاهان بیانگر آن بود که راننده خودروی ساینا سفید رنگ، دختر بچه 18ماهه‌ای به نام «لعیا-ص» را از مقابل پارک گلایل در بولوار شهید رستمی ربوده است که مشغول بازیگوشی کودکانه بود.
سکاندار امنیت سرزمین خورشید با اشاره به نگرانی خانواده کودک تبعه کشور افغانستان، تصریح کرد: ابتدا گروهی از مشاوران زبده پلیس در کنار این خانواده قرار گرفتند و اقدامات روان شناختی را برای روحیه بخشی به آنان آغاز کردند و از سوی دیگر کارآگاهان به رصدهای اطلاعاتی در حالی ادامه دادند که تحقیقات تخصصی نشان داد خودروی استفاده شده آدم ربا، یازدهم تیر از منطقه قاسم آباد سرقت شده است. با وجود این، تلاش‌های کارآگاهان با تغییر شیوه عملیات وارد مرحله جدیدی شد و سرنخ‌های مهمی به دست آمد.
سردار تقوی اضافه کرد: بالاخره کارآگاهان با بهره گیری از تجربیات سلسله مراتب فرماندهی و استفاده از فناوری‌های نوین پلیسی موفق شدند جوان آدم ربا را شناسایی کنند و او را زیر چتر اطلاعاتی قرار دهند.
این فرمانده ارشد انتظامی که کوله باری از تجربیات ارزشمند پلیسی را بر دوش دارد در ادامه تشریح کرد: طولی نکشید که افسران ورزیده انتظامی با تعقیب و مراقبت‌های ویژه و اجرای هدفمند طرح مهار، خودری آدم ربا را در بولوار شهید رستمی متوقف کردند و با رعایت دقیق نکات امنیتی، دختربچه را از چنگ آدم ربا رها کردند و تحویل مادرش دادند.
سرتیپ محمدکاظم تقوی که از نزدیک شاهد اشک‌های شوق مادر کودک بود، به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: کنکاش‌های ویژه‌ای برای ریشه‌یابی این ماجرا با دستور مقام قضایی آغاز شده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ شهریور ۱۴۰۳ | 15:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

3 بار اعدام برای قاتل فراری !

سید خلیل سجادپور- جوانی که با همدستی برادرش،سرنشینان یک دستگاه پژو پارس را در مشهد به گلوله بسته و 3 نفر را به قتل رسانده بود در حالی با رای قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به 3 بار قصاص نفس محکوم شد که در روند رسیدگی قضایی به پرونده جنایی به مکان نامعلومی گریخت و برادر او نیز به اتهام معاونت در جنایت مسلحانه ،حکم 25 سال زندان را دریافت کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بیست و چهارم اردیبهشت سال1399 جوانی به نام «حسین-خ»با مرد میان سال به نام «محمد-ب»تماس گرفت که در منزل فردی به نام «علی-ت»مهمان بود اما این مشاجره تلفنی که به خاطر اختلافات قبلی آغاز شده بود آتش زیر خاکستر را شعله ور کرد که به درگیری هولناک مسلحانه در روستای خادم آباد انجامید اما با حضور نیروهای گشت انتظامی ،«حسین-خ»از محل گریخت و بلافاصله ماجرای قرار دعوا را برای برادرش بازگو کرد و همزمان «علی-ت»و پسر 22 ساله اش نیز به درون منزل رفتند اما طولی نکشید که عده کشی آغاز شد و 2 برادر (حسین و حسن-خ) سوار بر یک دستگاه پژو405 در حالی به سوی خیابان های شهرک رضویه حرکت کردند که ناگهان خواهرزاده های«علی-ت»را سوار بر یک دستگاه پژو پارس سفیدرنگ مشاهده کردند که رانندگی آن را «محمد-ب»(مرد50ساله)به عهده داشت.2 برادر بی درنگ به تعقیب پژو پارس پرداختند و زمانی کنار خودروی طرف های مقابل قرارگرفتند که سلاح کلاشینکف و کلت جنگی را بیرون آوردند و سرنشینان پژو پارس را به رگبار گلوله بستند به طوری که آثار حدود20 گلوله بر روی بدنه خودرو باقی ماند.
با وقوع این شلیک های وحشتناک راننده 50 ساله در دم جان سپرد و 2 خواهر زاده «علی-ت» که 34 و 24 ساله بودند به مرکز درمانی انتقال یافتند اما «محمدرضا و حسین-ض»هم بر اثر عوارض ناشی از اصابت گلوله در بیمارستان جان باختند.
درپی این «جنایت رگباری»قاضی علی اکبر احمدی نژاد(قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) تحقیقات گسترده ای را با ورود به دهلیزهای تاریک این ماجرای هولناک آغاز کرد. بررسی های مقدماتی نشان داد که 2 برادر «حسین و حسن-خ»به مکان نامعلومی گریخته اند و «علی-ت»و پسرش نیز به مقر انتظامی منتقل شده اند. با انجام یکسری تحقیقات میدانی زوایایی از ماجرای جنایت مسلحانه لو رفت و بدین ترتیب گروه ورزیده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (افسر وقت پرونده)رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی مخفیگاه تبهکاران فراری ادامه دادند و تصاویر بدون پوشش متهمان فراری نیز در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در همین حال ردزنی های کارآگاهان بیانگر آن بود که ضاربان مسلح به سوی کاشمر گریخته اند ،بنابراین گروه عملیاتی کارآگاهان شبانه عازم کاشمر شدند و به سراغ فردی به نام «محمد-م» رفتند که از دوستان «حسن-خ»بود اما وقتی کارآگاهان به کاشمر رسیدند که ضاربان مسلح به همراه دوست کاشمری خود سوار بر یک دستگاه خودروی اجاره ای راهی شهریار شده بودند. در همین حال کارآگاهان با دستورات ویژه قاضی احمدی نژاد و با بهره گیری از فناوری های نوین پلیسی رصدهای اطلاعاتی را در حالی ادامه دادند که سرنخ هایی از اختفای متهمان در یک باغ به دست آمد اما صاحبخانه با مشاهده تصاویر عاملان جنایت در روزنامه خراسان،رفتار خود را تغییر داده وآن ها را مجبور کرده بود تا باغ تالار او را ترک کنند. بالاخره این تعقیب های نامحسوس به یک کلبه جنگلی در روستای توشان از توابع گرگان رسید و پس از مدتی تلاش های شبانه روزی ،عاملان «جنایت رگباری»درون کلبه جنگلی به محاصره کارآگاهان اعزامی از مشهد درآمدند و به طرز غافلگیرانه ای در یک عملیات هماهنگ دستگیر شدند.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان،ضاربان مسلح هنگامی به مشهد منتقل شدند که فیلم صحنه وقوع جنایت رگباری در فضای مجازی دست به دست می شد و صحنه دلهره آوری در میان مردم رقم خورده بود. از سوی دیگر با کشف 2 سلاح کلاشینکف و کلت جنگی از متهمان،بازجویی های تخصصی از آنان آغاز شد و «حسین-خ»به قتل 3 سرنشین پژو پارس اعتراف کرد.
با اقاریر صریح متهمان که مدعی بودند جنایت مذکور به دلیل اختلافات قبلی رخ داده است ،صحنه جنایت در حضور قاضی علی اکبر احمدی نژاد (بازپرس پرونده)بازسازی شد وبدین ترتیب با تکمیل تحقیقات این پرونده جنایی با توجه به حساسیت آن ،در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی قرارگرفت.اما در اثنای رسیدگی قضایی و طبق قانون ،قرار بازداشت موقت «حسین-خ»(متهم ردیف اول)به وثیقه تبدیل شد و با وجود این هنوز جلسات محاکمه شروع نشده بود که ضارب مسلح به مکان نامعلومی گریخت و دیگر در جلسات محاکمه حضور نداشت. در عین حال رسیدگی دقیق به این پرونده جنایی توسط قاضی محمد شجاع پورفدکی (رئیس دادگاه) و مستشاری قاضی مهدی عرب میستانی(مستشار وقت شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی)برگزار شد و در نهایت قضات باتجربه دادگاه با استناد به اعترافات و اقاریر متهمان در مراحل دادرسی و همچنین گزارش های پزشکی قانونی و نیروهای انتظامی،رای خود را درباره متهمان 3 جنایت هولناک صادر کردند .بنا بر رای صادره از سوی قضات دادگاه،«حسین-خ»به اتهام قتل 3 مرد مسلمان به 3 بار قصاص نفس و برادرش«حسن-خ»به اتهام معاونت در 3 قتل عمدی به تحمل 25 سال زندان محکوم شده اند.همچنین 2برادر مذکور نه تنها باید دیه های سنگینی را نیز به اولیای دم بپردازند، بلکه به دلیل نگهداری سلاح غیرمجازو اخلال در نظم عمومی هم باید چند سال زندان و 74 ضربه شلاق را تحمل کنند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است اگرچه 2 متهم دیگر در این پرونده به دلیل آن که از ماجرای قتل اطلاعی نداشته اند، تبرئه شده اند اما رای صادره از سوی شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است که با اعتراض متهمان و وکلای آنان زیر ذره بین قضاوت قرار می گیرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ | 9:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پلیس های قلابی با پوشش یگان امداد !

سید خلیل سجادپور- اعضای یک باند مخوف که در پوشش نیروهای یگان امداد نیروی انتظامی ،موتورسیکلت شهروندان را زورگیری می کردند، در حالی با تلاش افسران دایره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی مشهد دستگیر شدند که دستورات قاطع قضایی راه گریز آنان را بسته بود.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح ماجرای زورگیری های این باند مخوف به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از حدود یک ماه قبل پرونده هایی در پلیس آگاهی زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت که محتویات آن از زورگیری در پوشش نیروهای انتظامی حکایت داشت. سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود: با توجه به این که چنین جرایمی موجب خدشه به اعتماد مردم می شود، ماجرا اهمیت ویژه ای یافت و با تاکید سرتیپ محمدکاظم تقوی(سکاندار امنیت سرزمین خورشید)رسیدگی تخصصی به پرونده ماموران قلابی به گروه ورزیده ای از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی سپرده شد تا به طور شبانه روزی برای شناسایی و دستگیری تبهکاران مذکور اقدام کنند. این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد:بررسی های تخصصی نشان داد که 2 جوان موتورسوار در حالی که تجهیزات و لباس های یگان امداد را به تن دارند،موتورسواران را به بهانه های واهی متوقف می کنند و موتورسیکلت آنان را به سرقت می برند، سپس از طعمه خود می خواهند روز بعد به کلانتری محل مراجعه کنند!
وی در ادامه این گفت و گوی اختصاصی افزود: اهمیت این ماجرا تا آن جا رسید که با دستور دادستان مرکز خراسان رضوی،پرونده مذکور به شعبه 212 دادسرای عمومی و انقلاب ارجاع شد و با دستورات قاطع قاضی حسین امام‌وردی،رصدهای اطلاعاتی پلیس ادامه یافت.
سردارنگهبان با اشاره به زورگیری یک دستگاه موتورسیکلت گران‎قیمت (بنلی)توسط اعضای این باند خاطرنشان کرد: پس از مدتی کنکاش های تخصصی بالاخره سرنخ هایی از موتورسیکلت سرقتی بنلی به دست آمد که از تردد آن با پلاک جعلی در سطح شهر حکایت داشت .بنابراین عملیات با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (جانشین پلیس آگاهی خراسان رضوی) وارد مرحله جدیدی شد و نیروهای گشت نامحسوس به گشت زنی در محیط های جغرافیایی پرداختند که خط سیر تبهکاران مخوف بود.
فرمانده حافظان امنیت تصریح کرد: طولی نکشید که موتورسیکلت سرقتی در بزرگراه شهید بابانظر شناسایی شد و گروهی از افسران عملیاتی به سرپرستی سرهنگ تاج بخش(رئیس اداره مبارزه با جرایم خشن) به تعقیب موتورسیکلت بنلی پرداختند؛ اما راکب 37 ساله که متوجه پلیس شده بود، به سوی پمپ گاز گریخت و تلاش کرد از چنگ نیروهای انتظامی فرارکند اما کارآگاهان بی درنگ مسیرهای فرار را بستند و او را زمین گیر کردند. با انتقال این متهم به مقر انتظامی مشخص شد که او مالخر باند مخوف ماموران قلابی است که علاوه بر موتورسیکلت بنلی، موتورسیکلت های دیگری را نیز خریداری کرده و به شهرهای مرزی کشور انتقال داده است.وی گفت: دامنه تحقیقات از این متهم با بهره گیری از تجربیات و دستورات ویژه قاضی امام وردی،به شهرک شهید رجایی کشید؛ چرا که وی اعتراف کرد موتورسیکلت را از پسرخاله هایش خریده است که بررسی ها نشان داد اعضای این باند در مناطق مهرآباد و مهدی آباد مخفی شده‌اند.سرتیپ دوم احمد نگهبان با اشاره به دستگیری 2 عضو باند مخوف زورگیری در پوشش ماموران یگان امداد افزود: در بازرسی از مخفیگاه اعضای باند که 32 و 35 ساله هستند، تعداد زیادی تجهیزات پلیس،لباس های فرم،اسلحه قلابی شبیه سلاح های واقعی با جلد، به همراه چندین پلاک موتورسیکلت و خودرو در حالی کشف شد که زوایای جدیدی از این پرونده زورگیری مقابل کارآگاهان گشوده شد. وی اضافه کرد:با کشف یکی دیگر از موتورسیکلت های سرقتی در مخفیگاه سارقان،دامنه عملیات به شهرهای مرزی رسید و پس از اعتراف متهمان،6 دستگاه موتورسیکلت سرقتی در تربت جام و نقاط مختلف مشهد شناسایی و با دستور مقام قضایی تحویل مالباختگان شد.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی همچنین به استفاده متهمان از روکش های پارچه ای با عناوین شرکت های نگهبانی تحت نظر پلیس پیشگیری نیز اشاره کرد و گفت:آنان این روکش را روی موتورسیکلت می انداختند تا طعمه های خود را دچار تردید کنند و در ادامه اگر طعمه ای در برابر آنان برای ارائه کارت شناسایی و یا اطمینان از این که مامور هستند، مقاومت می کرد، به زور متوسل می شدند و با نشان دادن سلاح قلابی، موتورسیکلت را از چنگ وی خارج می کردند.سردار نگهبان همچنین با اشاره به اعترافات 2 مامور قلابی که با یکدیگر برادر هستند ،خاطر نشان کرد:برادر بزرگ تر که «مجید»نام دارد، در بازجویی ها مدعی شد فریب «علی»برادر کوچک ترش را خورده و به زورگیری از شهروندان با جعل عنوان مامور روی آورده است که بررسی های بیشتر در این باره با هدایت های قاضی شعبه 212 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ | 13:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

همه عمرم را زندان بودم!

سید خلیل سجادپور- جوان 35 ساله ای که در نزاعی وحشتناک تیغه چاقو را بیرون کشید و جوان دیگری را فقط به خاطر یک «نگاه خیابانی»به قتل رساند، در اولین جلسه بازپرسی و در اعترافاتی تلخ گفت: از سال 90 تاکنون حتی 6ماه بیرون از زندان نبودم!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم این پرونده جنایی که«جلال-م»نام دارد، یازدهم خرداد گذشته هنگام عبور از منطقه سیدی مشهد،با جوان دیگری چشم در چشم شد. این نگاه خیابانی لحظاتی بعد در حالی به مشاجره لفظی و توهین و فحاشی کشید که تیغه چاقو در فضا درخشید و بر شکم و پهلوی طرف مقابل فرود آمد اما جلال او را رها نکرد. جوان زخمی با همان پیکر خون آلود به درون تعویض روغنی دوید تا جانش را نجات دهد اما دیگر دیر شده بود چرا که جلال با چهره ای خشم آلود یک بار دیگر تیغه چاقو را بر گیجگاه او فرود آورد و بلافاصله از محل گریخت. تعدادی از کسبه و رهگذران که شاهد این صحنه دلخراش بودند، تلاش کردند تا از فرار ضارب خشن جلوگیری کنند اما او به روی شهروندان نیز چاقو کشید و با ایجاد ترس و دلهره به مکان نامعلومی فرارکرد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است با گزارش این ماجرای تکان دهنده به نیروهای امدادی،پیکر خون آلود جوان غریبه به بیمارستان امدادی مشهد انتقال یافت اما او بر اثر عوارض ناشی از ضربات چاقو جان سپرد و بدین ترتیب معمای جنایی دیگری روی میز قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرارگرفت. طولی نکشید که با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع جنایت، تحقیقات قضایی در حالی آغاز شد که هیچ سرنخی از ضارب فراری در دست نبود.
بنابراین گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی با دستورات محرمانه مقام قضایی به رد زنی اطلاعاتی پرداختند و به سرنخ هایی از چندمخفیگاه وی رسیدند اما او در هیچ کدام از مخفیگاه های مذکور حضور نداشت. هنوز 2 ماه بیشتر از این ماجرای تکان دهنده نگذشته بود که ناگهان کارآگاهان، اطلاعاتی از حضور متهم در یکی از خیابان های شلوغ شهر به دست آوردند اما قبل از آن که عملیات پلیس به سرپرستی سروان منفرد(افسر پرونده)برای دستگیری وی آغاز شود، او خود تصمیم گرفت تا تسلیم قانون شود و این گونه خود را به مرکز انتظامی معرفی کرد. این جوان متهم به قتل که مدعی بود به شدت دچار عذاب وجدان شده است، در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که چرا تصمیم گرفتی تسلیم قانون شوی ،گفت: دراین مدت خواب و خوراک نداشتم. جوان بی گناهی با تیغه چاقوی من کشته شده بود و این صحنه دلخراش از مقابل چشمانم دور نمی شد. عذاب وجدان شدیدی داشتم،به پدر ومادر آن جوان می اندیشیدم که چگونه با مرگ تلخ فرزندشان کنار می آیند! این بود که ابتدا به حرم مطهر امام رضا(ع)رفتم و از گذشته خودم توبه کردم. بعد هم قصد داشتم به بهشت رضا(ع)بروم و مزار مقتول را زیارت کنم و از او حلالیت بطلبم! ولی نمی دانستم مزار او کجاست! به همین خاطر در میان اشک و ندامت راهی کلانتری شدم چرا که خوب می دانستم فرار عاقبتی ندارد وبالاخره در چنگ قانون گرفتار می شوم. از سوی دیگر هم عذاب وجدان رهایم نمی کرد و باید از این مخمصه کشنده رها می شدم به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم تا ذره ای از درد جانکاه پدر و مادر مقتول کاسته شود چرا که من او را نمی شناختم و تنها به خاطر یک «نگاه خیابانی»دست به جنایت زدم! و اکنون نیز بسیار پشیمانم کاش ...
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،متهم به قتل که روز گذشته مقابل میز عدالت و در برابر قاضی صفری اعترافات وحشتناک خود را تکرار می کرد، به چند سوال قضایی نیز این گونه پاسخ داد .
درگیری چگونه رخ داد؟آن شب از منزل مادرم می آمدم که در کوی سیدی مشهد سکونت دارد. به یک باره با یک جوان رهگذر چشم در چشم شدیم. او با جمله ای شبیه توهین گفت:چیه نگاه می کنی؟ در این هنگام جلوتر رفتم و به او گفتم،تو دیگه چی می گی؟ با این جمله او چاقو کشید و ضربه ای به سرم زد. من هم چاقو را از دستش گرفتم و 4بار ضربه به شکم،پهلو و شانه اش زدم . وقتی خون آلود به درون تعویض روغنی گریخت با همان خشم و عصبانیت به دنبالش رفتم وآخرین ضربه را هم به قسمت گیجگاهش زدم!
چاقو را چگونه از دست آن جوان گرفتید؟با هر دو دستم محکم گرفته بودم که فقط انگشت کوچکم آسیب دید.
چرا او را با چاقو زدید؟ وقتی جمله ای توهین آمیز گفت دیگر نفهمیدم . قرص خورده بودم و دست خودم نبود! فقط به خاطر یک نگاه الکی دستم به خون آلوده شد.
وقتی چند ضربه چاقو زده بودی، چر ابازهم او را در تعویض روغنی هدف ضربات کشنده قرار دادی؟ اشتباه من همین بود. در آن لحظه گویی خون به مغزم نمی رسید شاید اگر مردم و رهگذران نمی آمدند باز هم درگیری ادامه پیدا می کرد.
قبلا هم افرادی را با چاقو زده ای؟خیلی !من سابقه نزاع های متعدد دارم و خیلی از افراد را با چاقو زده ام و خودم نیز بسیار چاقو خورده ام.
مهم ترین نزاع قبل از جنایت چه بود؟در سال 90 یا 91 فردی را با چاقو زدم که مادرم مجبور شد منزل مسکونی را بفروشد تا دیه آن طرف را پرداخت کند.
بعد از قتل چاقو را چه کردی؟آن را درون جنگل های سیدی رها کردم .
آیا مقتول را می شناختید؟نه! او را هیچ گاه ندیده بودم و هیچ شناختی هم نداشتم فقط به طور اتفاقی نگاه هایمان با یکدیگر تلاقی کرد.
آیا سابقه روان پزشکی هم دارید؟ نه!فقط زمانی که 15 یا 16 سال داشتم و فردی را با چاقو زده بودم، به نام مستعار خودم را به بیمارستان روان پزشکی معرفی کردم چون معتاد بودم و ترسیدم نام واقعی خودم رابیان کنم. از سوی دیگر هم تحت تعقیب پلیس بودم . بعد از آن که دستگیر شدم با دستور قضایی به کانون اصلاح و تربیت رفتم و در آن جا قرص های اعصاب و روان مصرف می کردم.
خدمت سربازی را انجام داده ای؟من از سال 90 تا کنون حتی 6 ماه هم بیرون از زندان نبودم به خاطر پرونده های زیادی که داشتم همه عمرم را پشت میله های زندان گذرانده ام، دیگر فرصتی برای رفتن به خدمت سربازی پیدا نکردم.
قبل از ارتکاب قتل دارو یا مواد مخدر مصرف کرده بودی؟ من داروهای اعصاب را همیشه مصرف می کنم .آن شب هم قرص خورده بود ولی قصد کشتن او را نداشتم فقط می خواستم چند ضربه چاقو بزنم که عصبانیتم فروکش کند! ولی خیلی در زندگی اشتباه کردم و این آخرین اشتباه، زندگی ام را نابود کرد کاش چاقو حمل نمی کردم!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با پایان اعترافات تکان دهنده متهم این پرونده جنایی، وی با دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد روانه زندان شد تا بررسی های بیشتر درباره ادعاهای او صورت بگیرد.

قصاص برای نوه ، 10 سال زندان برای پدر بزرگ !

سید خلیل سجادپور- جوان 18 ساله ای که مادرش را در گرداب نگاه طعنه آمیز به قتل رسانده بود، در حالی با رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به قصاص نفس محکوم شد که پدر بزرگ وی نیز به اتهام معاونت در ارتکاب جرم از طریق رفتار و گفتار تحریک آمیز 10 سال حکم زندان گرفت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،ماجرای این پرونده جنایی از اواخر سال 1401 در یکی از روستاهای شهرستان خلیل آباد از توابع استان خراسان رضوی هنگامی آغاز شد که امدادگران اورژانس آژیر کشان وارد خانه روستایی شدند و پیکر خون آلود زنی را دیدند که طنابی به دور گردن وی بسته شده و همان رشته طناب از پشت سر بر دستان وی نیز گره خورده بود.
دقایقی بعد با اعلام مرگ این زن جوان که «فاطمه-الف» نام داشت پرونده ای جنایی روی میز بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب قرارگرفت و با دستور مقام قضایی تحقیقات گسترده پلیس برای ریشه یابی این ماجرای وحشتناک ادامه یافت. بررسی های مقدماتی دامنه تحقیقات را به سوی پسر جوان مقتول سوق داد که از محل فرارکرده بود. طولی نکشید که «علی-ی» در مسیر فرار به یکی از استان های شرقی کشور دستگیر و به خلیل آباد منتقل شد.
وی در همان بازجویی های اولیه به صراحت قتل مادرش را با انگیزه سرزنش ها و نگاه های طعنه آمیز پذیرفت و گفت: برخی از افراد و آشنایانم حرف هایی پشت سر مادرم می زدند که تحمل این حرف ها و نیش و کنایه ها برایم خیلی سخت بود. به همین خاطر هم در یک تصمیم ناشی از خشم وعصبانیت، مادرم را با یک رشته طناب خفه کردم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم،کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی وانقلاب صادر شد و با توجه به اهمیت و حساسیت این جنایت تکان دهنده، رسیدگی به آن توسط قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ادامه یافت. مدتی بعد جلسات محاکمه متهم این پرونده جنایی به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی علی اکبریان در حالی آغاز شد که 2 تن از عموها و پدر بزرگ وی نیز بازداشت و با اتهام معاونت در ارتکاب جرم روبه رو شدند. در آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی هنگامی که متهم 18 ساله مقابل میز عدالت قرارگرفت، به قضات دادگاه گفت: پدر بزرگم همواره تاکید می کرد که باید پدر و مادرم از یکدیگر طلاق بگیرند اما آن ها باهم آشتی کردند که این موضوع موجب قهر و ناراحتی خانواده پدرم شد ولی من هم که از حرف های دیگران زجر می کشیدم فقط با عموها وپدر بزرگم ارتباط داشتم. یک شب قبل از آن که این حادثه رخ دهد به یک مجلس عروسی در روستا رفتم اما زمانی که قدم در جمع مهمانان جشن گذاشتم گویی همه احساس غرورم لگد مال شد چرا که از نگاه های طعنه آمیز دیگران احساس سر خوردگی می کردم به طوری که انگار همه مهمانان با نگاهشان مرا سرزنش می کنند! افکارم به هم ریخته بود که ناگهان به یاد حرف های تحریک آمیز پدر بزرگم افتادم که درباره مادرم بر زبان جاری می کرد. دیگر تحمل رفتارها و گفتارهای دیگران را نداشتم خشمی عجیب سراسر وجودم را فرا گرفته بود گویی طومار این زندگی به هم نمی پیچید. گفته های پدر بزرگم مقابل دیدگانم قرارمی گرفت که در این شرایط از جشن عروسی خارج شدم و به خانه بازگشتم. تا صبح خوابم نبرد و در افکار خودم با وسوسه های شیطانی دست و پنجه نرم می کردم تا این که صبح روز بعد برای دقایقی از خانه بیرون رفتم و دوباره به خانه برگشتم و با طنابی که داخل اتاقم گذاشته بودم سراغ مادرم رفتم و از پشت سر طناب را دور گردنش انداختم. او را کشان کشان به طبقه بالا بردم و با دو سر همان طناب دستانش را هم از پشت بستم. سپس با امید حمایت خانواده پدری ام از آن جا فرارکردم ولی وقتی ماجرای قتل مادرم را برای مادر بزرگم بازگو کردم او مرا از خانه بیرون کرد و بعد هم در حال فرار به سیستان و بلوچستان دستگیر شدم.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، دراین جلسه محاکمه قاضی هادی دنیا دیده با سوالات تخصصی قضایی به واکاوی این جنایت تکان دهنده پرداخت و اتهام معاونت در قتل عمد را نیز به پدربزرگ«علی-ی» تفهیم کرد. در همین حال پیر مرد در دفاع از خودش گفت:من از حدود 2 ماه قبل ازاین جنایت،پسرم را عاق کردم چرا که او به حرف های من گوش نداد و با همسرش آشتی کرد چون من اصرار به طلاق داشتم و زمانی که این موضوع را فهمیدم دیگر اجازه ندادم که کسی از اعضای خانواده ام با آن ها در ارتباط باشند. تا الان هم عروس وپسرم را ندیده ام وبا آن ها هم کلام نیز نشده ام.
به گزارش روزنامه خراسان،پس از آن که جلسه محاکمه تا بعد از ظهر به طول انجامید و همه متهمان این پرونده جنایی به سوالات فنی و تخصصی قضات با تجربه دادگاه پاسخ دادند، قاضی هادی دنیادیده پایان جلسه رسیدگی را اعلام کرد و بدین ترتیب در مهلت قانونی، رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در این باره صادر شد. بنابر رای صادرشده از سوی دادگاه،«علی-ی» (متهم18 ساله) با توجه به اقاریر صریح، محتویات پرونده و گزارش پزشکی قانونی به قصاص نفس محکوم شد و پدر بزرگ او نیز به اتهام معاونت در قتل عمد از طریق رفتار و گفتار تحریک آمیز و دیگر مستندات قانونی حکم 10 سال زندان گرفت اما 2 متهم دیگر (عموها) از اتهامات وارده تبرئه شدند.
بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، رای صادرشده از سوی شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در محاکم دیوان عالی کشور است و با اعتراض متهمان و وکلای آنان توسط قضات سپید موی دیوان عالی مورد رسیدگی قرار می گیرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ | 10:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

66 ماه زندان به خاطر یک دختر!

سید خلیل سجادپور- سرکرده یک باند گوشی قاپی که با تلاش نیروهای کلانتری شفای مشهد دستگیر شده است، در حالی به 12 فقره گوشی قاپی با یکی از همدستانش اعتراف کرد که مدعی است5 سال و نیم از عمرش را به خاطر دعوا برسر یک دختر در زندان گذراند و سپس هدف گلوله قرارگرفت.
این سارق جوان که هم اکنون با دستور ویژه قاضی پرونده و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار افسران دایره تجسس کلانتری شفا قرار دارد، پس از آن که زوایایی از ماجرای تبهکاری هایش را در حضور سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) فاش کرد با بیان این که اکنون از رفتارهای خشن و جرایم هولناک خود پشیمان است در گفت وگویی یک ساعته به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان نیز پاسخ داد و از تبهکاری های گذشته خود ابراز ندامت کرد.
چندسال داری؟ 30 ساله هستم.
مدرسه هم رفته ای؟ بله، تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم.
اهل مشهدی؟ بله! در منطقه خواجه ربیع به دنیا آمدم و در همان جا هم زندگی کردم. اکنون نیز در همان محله دستگیر شدم.
به چه جرمی؟ گوشی قاپی!
تاکنون چند گوشی از مردم سرقت کرده ای؟ حدود12گوشی .
در چه مدت؟ من از حدود 2 ماه قبل گوشی قاپی را شروع کردم.
هرگوشی سرقتی را چند می فروختی؟ همدستم به یک مالخر بین 2 تا 3 میلیون در محدود باغ وحش می فروخت و با هم تقسیم می کردیم.
تا به حال چه مبلغی فقط از گوشی قاپی به جیب زده ای؟حدود20میلیون تومان!
چند خواهر و برادر هستید؟ 5 خواهر و 2 برادر هستیم!
چه شد که ترک تحصیل کردی؟ علاقه ای به درس نداشتم، فقط می خواستم پول به دست بیاورم و مستقل باشم تا هر طوری که دوست دارم پول هایم را خرج کنم!
پدرت چه کاره است؟ کشاورزی می کند.
شما قبل از این که از راه سرقت روزگار بگذرانی چه شغلی داشتی؟صافکار خودرو بودم! یعنی از زمانی که ترک تحصیل کردم به همراه پسر عمه هایم به کارهای فنی روی آوردم. آن ها به دنبال مکانیکی و جلوبندی سازی رفتند و من هم در زمینه صافکاری مهارت پیدا کردم.
مگر پدرت هزینه های شما را نمی داد؟ چرا، اتفاقا پدرم خیلی اصرار داشت که من به تحصیل ادامه بدهم و برای خودم زندگی خوبی درست کنم اما رفیق بازی مرا به روز سیاه نشاند!
چرا همه مجرمان دیگران را مقصر اشتباهات خود می دانند؟ درست است خودم مقصر هستم ولی اگر مسیر زندگی را درست تشخیص می دادم و با کسانی که به من سیگار و قرص تعارف می کردند ارتباط نداشتم. اکنون، دست‌بند جرم بر دستانم نبود. منظورم این است که در انتخاب دوست اشتباه کردم و امیدوارم دیگر این اشتباهات تکرار نشود!
همه مجرمان همین موضوع را می گویند وقتی دستگیر می شوند! تازه به یاد خدا می افتند! نه! من در بازداشتگاه پلیس توبه کردم! نصیحت ها و رفتارهای رئیس کلانتری را دیدم و شنیدم، اکنون خیلی پشیمانم!
شعری که روی ساعد دستت خالکوبی کرده ای را می خوانی؟ دل نشکن تهش خاکه چوب خدا بی صدا خطرناکه!
خودت می دانی قلب چند نفر را هنگام گوشی قاپی شکسته ای و آن ها وحشت‌زده فریاد کشیده اند؟ به همین خاطر پشیمانم! همین که این جا هستم چوب خداست که بی صدا مرا به منطقه ای هدایت کرد که نیروهای کلانتری شفا در کمین من ایستاده بودند.
خدمت سربازی هم رفته‌ای؟ بله! سال89 در شهر خاش استان سیستان و بلوچستان خدمت کردم و در همان جا هم با انواع قرص های اعتیادآور آشنا شدم ولی آن زمان اعتیاد نداشتم و مصرف هم نکردم.
مشروب هم می خوری؟ بله! قبلا مصرف می کردم ولی از 21 سالگی به قرص هایی روی آوردم که برای بیماران اعصاب و روان تجویز می شد!
متاهلی؟ بله!یک فرزند پسر دارم که 2 روز دیگر وارد یک ماهگی تولدش می شود و 2 فرزند دخترو پسرم نیز در دوران جنینی به خاطر بیماری دیابت همسرم سقط شدند!
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ او از نزدیکان زن برادرم بود که سال 1400 با هم ازدواج کردیم.
سابقه کیفری هم داری؟ در زمینه سرقت نه! ولی به خاطر نزاع خونین حدود 5 سال و نیم(66ماه)در زندان بودم ولی بعد ماجرایی رخ داد که طرف مقابل مجبور به رضایت شد.
اختلاف شما بر سر چه بود؟ به خاطر یک دختر!
بیشتر توضیح می دهی؟ من به دختری در محله خودمان (خواجه ربیع) دل باختم و قصد ازدواج با او را داشتم و نمی خواستم هیچ کس از این ماجرا خبر داشته باشد چون ارتباط ما با یکدیگر پنهانی بود، ولی یکی از هم محله ای هایم ما را با هم دیده بود و یک شب حرف نامربوطی درباره آن دختر زد! من هم که خیلی به غیرتم برخورده بود ناگهان چاقو کشیدم چراکه دوست نداشتم کسی نام دوست دختر مرا بر زبان براند!
با همان دختر ازدواج کردی؟ نه! وقتی من برای چاقو کشی و نزاع محکوم به زندان و پرداخت دیه شدم، آن دختر هم ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت.
دیه را هم پرداخت کردی؟ نه! مدتی با سپردن وثیقه به دادگاه، از زندان آزاد شدم ولی در همین مدت، شاکی پرونده با اسلحه به سراغم آمد و به سوی من شلیک کرد! من هم که به شدت زخمی شده بودم مدتی را در بیمارستان بستری بودم تا این که بعد دیه ها را تهاتر کردیم و آزاد شدم.
از چه زمانی معتاد شدی؟ وقتی به خاطر نزاع در بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد مشهد بستری بودم دوستانم قرص هایی هنگام عیادت برایم می آوردند که به قول خودشان کمتر درد بکشم! و این گونه مرا آلوده کردند.
اگر فرزندت بزرگ شود و در مدرسه به او بگویند پدرت یک دزد بود، چه احساسی خواهی داشت؟ به همین دلیل است که توبه کردم و دیگر به دنبال سرقت نمی روم! از یک ماه قبل هم که گوشی قاپی می کردم به این خاطر بود که از عهده مخارج زندگی و هزینه های درمانی همسرم بر نمی آمدم!
فکر نمی کنی همه این ها بهانه است؟ البته اگر همان صافکاری را ادامه می دادم شاید بهتر بود!
آثارخودزنی روی دستانت برای چیست؟ این ها را با تیغ زدم! حدود 3 بار خود زنی کردم .
خالکوبی های دیگری هم داری؟ بله! تصویر یک گرگ بزرگ را روی شانه هایم خالکوبی کرده ام.
چرا گرگ؟ همین طوری از تصویر گرگ خوشم آمد.
سیگار هم می کشی؟ اولین بار سیگار را در زمانی که سرباز بودم لای انگشتانم گذاشتم آن هم با ترغیب و پیشنهاد یک دوست! دوستان نابابی که می گویم همین‌ها هستند! آن زمان که چنین پیشنهادهایی می دهند، آن را دوست داری اما نمی دانی که روزی به نابودی کشیده می شوی!
اگر زمان به گذشته برگردد،کدام اشتباه را تکرار نمی‌کنی؟ فقط گوشی قاپی نمی‌کنم! چون می دانم عاقبتی جز زندان ندارد و سودش را مالخران می برند!
برای کسانی که سرگذشت تو را می خوانند چه توصیه‌ای داری؟ از همه این افراد عاجزانه و ملتمسانه می خواهم خواهش کنم جرم و به‌ویژه سرقت عاقبتی ندارد و آن قدر آه و ناله دیگران را می شنوی که آخر خودت را پشت میله های زندان می‌بینی! مطمئن باشید دیر یا زود حتی اگر 500بار هم سرقت کنید بالاخره به چنگ پلیس می افتید و بدانید این راه بن بست است!
توصیه دیگرم این است که هیچ وقت تصور نکنید شما زرنگ‌تر از پلیس هستید طوری مانند من غافلگیر می شوید که حتی در تصورتان نمی گنجد!


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ | 11:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |