سرگذشت عجیب مکارترین دزد ایران!
اولین بار در ۲۳ سالگی برای سرقت یک کیسه سیمان به زندان افتادم
مرد ۵۰ ساله ای که با شگردی حیرت انگیز طلای زنان کهنسال را می ربود، درحالی سرگذشت عجیب خود را بازگو کرد که تعداد شاکیان وی در مشهد ،نیشابور،چناران و گلبهار از مرز ۹۰ نفر عبور کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،به دنبال تشکیل پرونده های سرقت طلا از زنان کهنسال در مشهد که با شگردی حیرت انگیز رخ می داد، قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) وارد عمل شد و دستورهای ویژه ای را برای پیگیری و ریشهیابی این ماجرا صادر کرد.
با این دستور قضایی، گروه زبده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی شمال مشهد، تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند و به سرنخ هایی از یک مرد مکار رسیدند که سوار خودروهای پژو۲۰۷ و پژو پارس ، طعمه های خود را فریب می داد و طلاهای آنان را به شیوه توزیع سبدکالای نذری و یا خیرات طلاهای مادرش برای به دنیا آمدن نوه! به سرقت می برد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است:از سوی دیگر با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرا ، پرونده قضایی روی میز قاضی سیدمهدی حسینی (بازپرس شعبه ۴۵۳ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) قرارگرفت و بدین ترتیب با نظارت مستقیم و دستورهای ویژه قضایی،روند تحقیقات کارآگاهان وارد مرحله جدیدی شد. طولی نکشید که گروه عملیاتی کارآگاهان به سرپرستی سروان شفیعی(افسرپرونده) به رصدهای اطلاعاتی ادامه دادند و «علی-ج»(متهم) را در یکی از پاتوق های سیاه معتادان به دام انداختند. این مرد شیک پوش ۵۰ ساله که با پررویی مدعی بود برخی از مالباختگان طلاهای بدلی به او داده اند ،در ابتدا به حدود ۱۰ فقره سرقت با شگرد مکارانه اعتراف کرد که اخبار آن بیست و دوم اسفند سال گذشته در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شد؛ اما قاضی حسینی که بر اساس تجربیات ارزنده قضایی خود، یقین داشت تعداد زیادی از زنان کهنسال طعمه شگرد مکارانه این سارق سابقه دار شده اند، با نظر مقامات قضایی دستور انتشار تصویر بدون پوشش وی در روزنامه خراسان را صادر کرد و بدین ترتیب هجوم مالباختگان به سوی پاسگاه شمال پلیس آگاهی مشهد آغاز شد. طی چند روز بیش از ۹۰ تن از مالباختگان این دزد ۵۰ ساله را شناسایی کردند که اکنون لقب «مکارترین دزد ایران» را گرفته بود.
بنابر گزارش خبرنگار ارشد روزنامه خراسان ، دزد طلاهای زنان کهنسال که تاکنون سرقت از ۸۶ پیرزن را پذیرفته است، درباره سرگذشت عجیب خود نیز گفت:من متولد ۱۳۵۴ هستم و ۷ فقره سابقه زندان دارم.
وقتی ترک تحصیل کردم، به کارگری ساختمانی روی آوردم تا برای خودم درآمد کسب کنم اما در سال ۱۳۷۷ زمانی که ۲۳ سال بیشتر نداشتم، یک کیسه سیمان از محل کارم سرقت کردم که صاحب کارم متوجه شد و من برای اولین بار روانه زندان شدم. بعد از آزادی از زندان دیگر شیوه خلافکاری را در پیش گرفتم و بارها به جرم سرقت،خیانت در امانت و کلاهبرداری به زندان افتادم. آخرین بار نیز به اتهام سرقت به عنف طلاهای پیرزنان به ۱۰ سال زندان محکوم شدم که دو سال آخر آن را در بند باز بودم و کار هم می کردم ولی در حالی یک هفته مرخصی گرفتم که خانواده ام از آن اطلاعی نداشتند. در این مدت با زن جوانی رابطه داشتم که یک خانه نقلی اجاره کردم و در کنار او ماندم؛ اما متاسفانه همسرم در جریان ماجرای خیانت من قرارگرفت و درخواست طلاق داد. من هم بلافاصله او را طلاق دادم که ای کاش این کار را نمی کردم چون او زن صبوری بود و همه ناملایمات زندگی را تحمل کرد، ولی من در حق او نامردی و خیانت را روا داشتم که فکر می کنم اکنون دست تقدیر از من انتقام می گیرد.
خلاصه او پسر نوجوانم را با خودش برد و من هم دوران محکومیتم را گذراندم و ۳ سال قبل از زندان آزاد شدم. ابتدا نزد برادرم رفتم و در بنگاه معاملات او کار می کردم ولی متاسفانه بعد از گذشت یک سال از این ماجرا دوباره دوستان ناباب اطرافم را گرفتند و من به مصرف مواد مخدر صنعتی(شیشه)آلوده شدم .سپس برای تامین هزینههای اعتیادم در حالی به سرقت طلاهای پیرزنان روی آوردم که یک منزل مجردی هم اجاره کرده بودم و با زنانی که به عقد موقتم درمی آمدند، زندگی می کردم؛ اما هیچ کدام از آن ها نتوانستند جای همسر و فرزندم را پر کنند! چرا که فقط او مرا عاشقانه دوست داشت و به دنبال سودجویی نبود!
در همین مدت آن قدر دچار افسردگی های روحی و روانی شدم که حتی دوبار قصد داشتم خودم را دار بزنم و از این زندگی فلاکت بار نجات پیدا کنم اما ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:تاکنون شاکیانی از شهرهای اطراف مشهد، مکارترین دزد ایران را در حالی شناسایی کرده اند که پلیس احتمال می دهد هنوز مالباختگانی وجود دارند که از دستگیری این متهم ۵۰ ساله شیک پوش اطلاع ندارند و یا نتوانسته اند برای شناسایی وی به پاسگاه شمال پلیس آگاهی مشهد مراجعه کنند.این گزارش حاکی است:در حالی که با دستور قاضی«سید مهدی حسینی» مغازه های ۳ طلافروشی نیز به اتهام خرید طلاهای سرقتی از متهم پلمب شده اند، بررسی های مقدماتی نشان می دهد این سارق سابقه دار ۶۸۰ گرم طلا از زنان کهنسال سرقت کرده است که کمترین آن ۲ گرم و بیشترین آن ۱۰۰ گرم بود. تحقیقات بیشتر در این باره همچنان با راهنمایی های سرپرست مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
سارقان خیابان صابونیان صحنه جرم را بازسازی کردند
خواب بودیم که پلیس روی سرمان خراب شد
دو قاپزن خشن که ۲۵ روز قبل در جریان سرقت موبایل از زنی بچه بغل، صحنه دلخراشی را رقم زده بودند، قبل از ظهر دیروز صحنه سرقت را بازسازی کردند. متهمان که فکر نمیکردند دستگیر شوند، گفتند خواب بودیم که مأموران روی سر ما خراب شدند.
غلامرضا مسکنی
جوان آنلاین: دقایقی مانده به ساعت ۱۱ قبل از ظهر روز یکشنبه اول اردیبهشتماه است و قرار است تا لحظاتی دیگر دو سارق خشن در خیابان صابونیان در محله باغ آذری در جنوب تهران صحنه سرقت موبایلقاپی از زن جوانی را که ۲۴ روز قبل رقم زده بودند بازسازی کنند. محل حادثه مقابل پاساژ بازار بزرگ گل مصنوعی ثامن است و تعدادی خبرنگار و عکاس هم برای پوشش بازسازی صحنه در محل حضور دارند. علاوه برای عکاسان و خبرنگاران، تعدادی از کاسبان و اهالی محل هم برای دیدن سارقان جلوی پاساژ تجمع کردهاند. ساعت ۱۱:۱۰ است و خودروی حامل سارقان به محل میرسد، درست در همان ساعتی که آنها موبایلقاپی وحشیانه را انجام داده بودند.
موبایلقاپان بیرحم
سارقان دو مرد جوان به نامهای بهزاد و احسان هستند. آنها روز حادثه تلفن همراه زنی جوان را که فرزند شیرخوارش را بغل گرفته بود، سرقت کردند. در آن حادثه، سارقان بیرحم حین موبایلقاپی زن جوان را هل دادند، بهطوریکه کودک شیرخوارش از دستش رها شد و با سر به زمین خورد و سپس مادرش هم روی زمین افتاد و هر دو به شدت آسیب دیدند. متهمان که زمان سرقت ماسک به صورت داشتند و پلاک موتورشان را هم مخدوش کرده بودند، تصور نمیکردند شناسایی و دستگیر شوند، اما حالا در میان انبوهی از خبرنگاران، عکاسان و اهالی محل گیر افتادهاند، بهطوریکه به سختی قدم برمیدارند تا به کنار دیوار برسند و مقابل شاکی قرار بگیرند. دو مرد جوان شرم میکنند به شاکی که مثل همان روز فرزند شیرخوارش را بغل کرده، نگاه کنند و تازه الان متوجه شدهاند که چه صحنه شرمآور و وحشتناکی را رقم زدهاند. متهمان پس از بازسازی صحنه جرم و مواجهه با دو شاکی به اداره پلیس منتقل شدند.
مطالبه مردم
اهالی محل که مدتی است از دست سرقتهای سریالی دو سارق جوان و دیگر همصنفهایشان عاصی شدهاند با دیدن سارقان از پلیس تشکر و درخواست کردند با قاپزنان همانند اراذل و اوباش برخورد کند تا دیگر جرئت نکنند در روز روشن به زنی که کودکی خردسال را در آغوش دارد حملهور شوند و برای سرقت موبایل او را روی زمین بکشند و به او و فرزند شیرخوارش آسیب برسانند. یکی از اهالی محل میگوید: «متهمان خیلی به نظر مظلوم میآیند، اما آنها تعارض به مظلومنمایی میکنند، چون باید ذات واقعیشان را حین سرقت ببینی که چطور وحشیانه و بیمحابا برای سرقت موبایل یا کیف به زنان حملهور میشوند. ما مردم از پلیس میخواهیم به شدت با آنها برخورد کند.»
اظهارات شاکی
شاکی زن جوانی است و دقایقی مانده به بازسازی صحنه سرقت در حالی که دختر خردسالش را مثل روز حادثه در بغل دارد، همراه شوهر و پسر خردسالش به محل حادثه میآید تا با سارقان خشن در همان نقطه حادثه مواجهه حضوری شود.
وی در توضیح روز حادثه به خبرنگار ما گفت: «من و شوهرم از اتباع هستیم و چند سالی میشود که در تهران زندگی میکنیم. برادرشوهرم در پارکینگ این مرکز خرید مشغول به کار است و روز حادثه هشتم فروردینماه امسال قبل از ظهر همراه شوهر و فرزندانم به این مکان آمدیم تا شوهرم موتورش را از پارکینگ بردارد و با هم برای خرید عید فطر به بازار برویم. شوهرم همراه پسر سه سالهام به داخل پارکینگ رفتند و من و دختر یکونیم سالهام جلوی در پارکینگ منتظر ماندیم. دخترم بغلم بود که گوشیام را از داخل کیفم بیرون آوردم تا به مادرم زنگ بزنم. در همین لحظه مرد جوانی که ماسک به صورت داشت از پشت به من حمله کرد و موبایلم را گرفت. به طرف مرد جوان برگشتم و در برابرش مقاومت کردم، اما او به شدت مرا کشید که دخترم از دستم رها شد و به زمین خورد و خودم هم روی او افتادم. سر دخترم به زمین برخورد کرد و گریهاش بلند شد و از اینکه برای فرزندم اتفاقی بیفتد به شدت ترسیده بودم و وحشت سرتاپای مرا گرفته بود.
خیابان خلوت بود و تنها کسی که متوجه شد، نگهبان مرکز خرید بود که به کمکم آمد، اما سارقان به سرعت با موتورسیکلت فرار کردند.
کابوس میبینم
وی ادامه داد: «تمام نگرانیام دخترم بود، چراکه میترسیدم سرش به خاطر اصابت با زمین آسیب دیده باشد و درد خودم را فراموش کرده بودم. دقایقی بعد شوهرم آمد و وقتی فهمید سارقان گوشیام را سرقت کردهاند به اداره پلیس رفت و شکایت کرد. من فکر نمیکردم سارقان گوشیام دستگیر شوند، چون آنها هم صورتشان را پوشانده بودند و هم پلاک موتورسیکلتشان مخدوش بود. شنیده بودم چند روز قبل هم گوشی چند نفر را در همین نزدیکیها سرقت کردهاند و الان از پلیس تشکر میکنم و انتظار دارم طبق قانون با آنها برخورد شود تا دیگر جرئت نکنند اینقدر بیمحابا برای سرقت به مردم حمله کنند.»
وی گفت: «پس از این حادثه، وحشت و ترس یک هفته همراه من بود. شبها کابوس میدیدم و نیمهشب از خواب بیدار میشدم و از ترس نمیتوانستم بخوابم تا اینکه کمکم حالم بهتر شد. چند روز قبل که فیلم سارقان پخش شد و دوباره صحنه را دیدم، ترس و لرز به جانم افتاد و فکر کردم چطور این دزدان خشن حتی به دختر یک و نیم سالهام که بغلم بود رحم نکردند. من میخواهم از سارقان سؤال کنم اگر کسی به مادر یا خواهرشان برای سرقت یک گوشی حمله کند و آنها را به زمین بزند، چه عکسالعملی از خود نشان میدهند.»
تشکر از پلیس
زن جوان دیگری که ۲۷ فروردینماه در دام قاپزنان خشن گرفتار شده بود، گفت: حدود ساعت ۱۱:۴۲ بود و من از ماشین پیاده شدم تا از طریق دستگاه خودپرداز برای یکی از دوستانم مبلغی را کارت به کارت کنم. پس از اینکه پول را انتقال دادم، تلفن همراهم را از کیفم بیرون آوردم تا به دوستم پیامک بزنم که پول را به کارتش واریز کردهام که موتورسیکلتی با دو سرنشین کنارم توقف کرد. یکی از آنها کاپشن مشکی و دیگری کاپشن قرمز به تن داشت و هر دو ماسک به صورت داشتند. یکی از آنها ناگهان موبایلم را از دستم قاپید و به سرعت سوار موتور شد و فرار کردند.
وی ادامه داد: «لحظاتی در شوک بودم و زبانم بند آمده بود تا اینکه به خودم آمدم و به اداره پلیس رفتم و شکایت کردم. روزی که فیلم سرقت وحشیانه این دو سارق از زن بچه به بغل را در فضای مجازی دیدم، آنها را شناختم و الان هم که متوجه شدم دستگیر شدهاند و قرار است صحنه را بازسازی کنند به محل آمدم تا با آنها روبهرو شوم و سؤال کنم چطور از یک زنی که بچه در بغل داشت، سرقت کردید. من از مأموران پلیس تشکر میکنم که سارقان را خیلی زود به دام انداختند.»
برخورد قاطع با قاپزنان
سردار علي وليپور گودرزي، رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ در حاشيه بازسازي جرم گفت: آخرين روزهاي فروردين ماه امسال فيلمي از يك سرقت خشن كه دو مرد موتورسوار موبايل زن جواني كه بچهاش در آغوشش بود، در فضاي مجاز منتشر شد. با شكايت اين زن و تشكيل پرونده در پليس آگاهي تهران بزرگ، تيمي از مأموران اين پليس وارد عمل شدند و بررسيهاي خود را آغاز كردند. در بررسیها مشخص شد سارقان با تهديد اين زن و آسيبي كه به او و كودكش زدهبودند، تلفن همراه وي را سرقت میکنند و بعد از سرقت از محل متواري میشوند.
رئيس پليس آگاهي تهران بزرگ ادامه داد: با تلاشهاي شبانهروزي، كارآگاهان موفق به شناسايي اين سارقان و در نهايت روز يكشنبه با هماهنگي مرجع قضايي اين متهمان در مخفيگاهشان شناسايي و دستگير شدند.
سردار گودرزي افزود: متهمان در بازجوييهاي انجام شده به جرم خود اعتراف كردهاند و در بازرسي از مخفيگاهشان نيز ادوات سرقت و همچنين اموال مسروقه كشف شدهاست. اين سارقان در بازجوييهاي تكميلي به چندين فقره سرقت مشابه نيز اعتراف كردهاند و مالخر آنها نيز شناسايي و دستگير شدهاست. وي با تأكيد بر عزم پليس در برخورد قاطع با مجرمان خشن اعلام كرد: با توجه به نوع جرمي كه دو متهم انجام دادند و تعامل خوبي كه با دستگاه قضايي داريم، براي متهمان اشد مجازات قانوني در نظر گرفته خواهد شد. ما گشتهاي پليس آگاهي، پيشگيري و يگان امداد را در اين منطقه تقويت كردهايم و آموزشهاي لازم براي افزايش دقت در تجزيه و تحليل جرائم به نيروها داده شدهاست.
قاپزنان زیبای وحشی/ گفتوگو با متهم
نام باندشان را «قاپزنان زیبای وحشی»! گذاشتهاند و به گفته یکی از آنها این نام برایش خاطره یکی از دوستان صمیمیاش را که به جرم دو قتل قصاص شده است، زنده میکند و از طرفی باعث وحشت رقیبانشان میشود. احسان سارقی است که به همین دلیل این نام را روی گردنش خالکوبی کرده است. او از سرقتهای سریالیاش به «جوان» میگوید.
احسان سابقه داری؟
بیشتر سابقههای من درگیری و نزاع است. یکبار هم به اتهام موبایلقاپی دستگیر شدم و به زندان افتادم، اما وقتی آزاد شدم تصمیم گرفتم سرقت نکنم.
پس چرا دوباره شروع به سرقت کردی؟
دوستم بهزاد پیشنهاد داد، چون موتور دارم و رانندگیام خوب است. او گفت پول خوبی گیرمان میآید و من هم وسوسه شدم و قبول کردم. در تمامی سرقتها من راکب بودم و موتورسیکلت را میراندم و بهزاد قاپزنی میکرد.
از کی شروع به سرقت کردید؟
از روز هشتم فروردینماه سرقتهایمان را شروع کردیم. اولین سرقتمان موبایلقاپی از زنی جوان بود که فرزند خردسالش را بغل کرده بود.
یعنی در اولین سرقت به دام افتادید؟
نه، پس از سرقت از زن جوان دوباره سرقتهایمان را ادامه دادیم. فکر کنم ۱۰، ۱۲ بار در این مدت موبایلقاپی داشتیم.
فیلم سرقتتان را در فضای مجازی دیده بودید؟
نه. اگر دیده بودیم که حتماً فرار میکردیم و حداقل برای مدتی سرقت نمیکردیم. فیلم را نه من و نه همدستم و حتی دوستانمان هم ندیده بودند.
چرا پشت گردنت را کلمه «زیبای وحشی» خالکوبی کردهای؟
زیبای وحشی برایم یک خاطره است و دوست ندارم هرگز این خاطره را فراموش کنم. از طرفی هم دوست داشتم این کلمه را پشت گردنم خالکوبی کنم تا در دل رقیبانم وحشت بیندازم و میخواستم در کریخوانیها کم نیاروم و برای خودم اسم و رسمی به دست بیاورم، به همین دلیل دوست داشتم اسم گروهمان را زیبای وحشی بگذارم.
چه خاطرهای از زیبای وحشی داری؟
یکی از دوستان قدیمی و صمیمیام زیبای وحشی را خالکوبی کرده بود، اما چند سال قبل به جرم قتل به زندان افتاد. او در زندان رجاییشهر دومین قتلش را هم مرتکب و پس از آن قصاص شد. به خاطر عشق و علاقهای که به او داشتم من هم زیبای وحشی را روی گردنم خالکوبی کردم تا خاطره او همیشه در ذهنم زنده بماند.
متأهلی؟
متاهل بودم، اما زنم خیانت کرد و از هم جدا شدیم.
حرف آخر؟
من ورزشکارم و از دوران کودکی بدنسازی کار میکردم، اشتباه کردم که وارد جرگه خلافکاران شدم.
خواب بودیم که دستگیر شدیم/ گفتوگو با متهم
بهزاد چند سال داری؟ ۳۲ سال.
سابقه داری؟ بله.
چه سابقهای و چه تعداد؟
من سابقه سرقت دارم و چهار بار هم به همین جرم به زندان افتادهام.
از چه سالی شروع به سرقت کردی؟
از سال ۹۱ شروع به سرقت کردم و همان سال هم دستگیر شدم و دو سال زندان بودم. پس از آزادی دوباره سرقتهایم را ادامه دادم و سه بار دیگر هم دستگیر شدم و به زندان افتادم.
چه شد که در آن سن شروع به سرقت کردی؟
معتاد شدم و برای تأمین پول موادمخدرم سرقت میکردم.
به چه موادی اعتیاد داشتی؟ مورفین.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟ شهریور سال گذشته.
بلافاصله شروع به سرقت کردی؟
میخواستم سرقت را شروع کنم که خانوادهام برای ترک اعتیاد مرا در یک کمپ بستری کردند و اسفندماه سال قبل از کمپ ترک اعتیاد مرخص شدم.
درباره روز سرقت توضیح بده؟
آن روز اولین روزی بود که همراه همدستم برای سرقت به خیابان رفتیم. در خیابان با موتورسیکلت دوردور میکردیم و به دنبال طعمه میگشتیم که چشممان به زن جوانی افتاد. من از موتورسیکلت پیاده شدم و موبایل او را سرقت کردم.
به نظرت سرقت از یک زن بچه به بغل مردانگی است؟
(سکوت میکند.)
فیلم سرقتتان را دیدهای که چطور زن جوان همراه کودکش روی زمین میافتد؟
من بچه را ندیدم.
یعنی شما بچه را بغل زن جوان ندیدی، اما موبایل را دیدی؟
لحظه اول بچه بغلش نبود، اما وقتی ما برای سرقت دور زدیم بچه را بغلش کرد و آن لحظه هم فقط به فکر سرقت بودیم.
فکر نکردی زن جوان یا فرزندش جانشان را از دست بدهند؟
اشتباه کردم. خدا به ما رحم کرد که آنها آسیب جدی ندیدند و فوت نکردند، وگرنه الان قاتل بودیم.
اگر همین کار را کسی با مادر یا خواهر شما انجام دهد، چه عکسالعملی نشان میدهید؟
(سکوت میکند.)
در این مدت چند موبایل سرقت کردهاید؟
فکر کنم حدود ۱۲ موبایل.
موبایلهای سرقتی را چند میفروختید؟
هر موبایل بین یک میلیون تومان تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان.
فکر میکردید که دستگیر شوید؟
نه. ما ماسک داشتیم و همدستم هم پلاک موتورش را مخدوش کرده بود.
چطور دستگیر شدید؟
خواب بودیم که مأموران را بالای سرمان دیدیم و دستگیرمان شدیم.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
باند گوشی قاپ های سابقه دار متلاشی شد
اعضای یک باند ایرانی و افغانستانی گوشی قاپی در حالی با تلاش نیروهای کلانتری شفای مشهد دستگیر شدند که سرکرده سابقه دار این باند تبهکار به تازگی از زندان آزاد شده بود.
فرمانده انتظامی مشهد روز گذشته در تشریح ماجرای دستگیری اعضای این باند سابقه دار به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت: با تقویت گشت های انتظامی و فعال سازی منابع و مخبران محلی برای مقابله با گوشی قاپی وسرقت های به عنف،تلاش شبانه روزی نیروهای کلانتری شفا با هدایت و نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری)به منظور شناسایی باندهای تبهکاری وارد مرحله جدیدی شد.
سرهنگ محمد چراغ افزود:این عملیات با استقرارهای نقطه ای و گشت زنی های نامحسوس در خیابان های تردد احتمالی سارقان ادامه یافت تا این که چند روز قبل نیروهای گشت انتظامی گوشی قاپ سابقه داری را مشاهده کردند که سال گذشته نیز توسط عوامل انتظامی کلانتری شفا دستگیر شده بود.
مقام ارشد پلیس مشهد اضافه کرد:به همین دلیل نیروهای انتظامی این موتورسوار جوان را به همراه ترک نشین آن زیر نظر گرفتند و متوجه شدند که موتورسوار دیگری نیز در بولوار خیام به آن ها نزدیک شد. در همین حال یک دستگاه خودرو هم در کنار آن ها ایستاد و با موتورسواران مشغول گفت وگو و تبادل شیئی شبیه گوشی تلفن شد.
سرهنگ چراغ با اشاره به آغاز عملیات پلیسی برای دستگیری تبهکاران سابقه دار خاطرنشان کرد :در این شرایط نیروهای گشت وارد عمل شدند و در حالی راکبان دو دستگاه موتورسیکلت را به طور غافلگیرانه به دام انداختند که بررسی های مقدماتی نشان داد «یاسین-ص»(یکی از گوشی قاپ های حرفه ای)دوباره تبهکاری های خود را آغاز کرده است.
کلیددار امنیت مشهد ادامه داد:با انتقال دو موتورسیکلت هوندا و زیگما به مقر انتظامی،۳ تن از عاملان گوشی قاپی های مشهد نیز مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفتند. با کشف چند گوشی تلفن از متهمان مشخص شد که یکی از اعضای این باند که «امید-ج»نام دارد از اتباع غیرمجاز افغانستانی است که نقش اصلی را در تبهکاری های این باند سابقه دار دارد.سرهنگ محمد چراغ گفت:تحقیقات در این پرونده با دستور ویژه مقام قضایی برای ریشه یابی و شناسایی دیگر اعضای این باند همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ماجرای شلیک های خونبار در عملیات دلهره آور
یکی از سارقان از ارتفاع ۴ متری دیوار پایین پرید و فرارکرد اما ...

دو سارق پژو سوار در عملیات دلهره آور تعقیب و گریز در حالی هدف شلیک های پلیس قرارگرفتند و از ناحیه پا مجروح شدند که مبارزه قاطع نیروهای انتظامی با جرایم سرقت وارد مرحله جدیدی شده است.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در تشریح ماجرای شلیک های خونبار پلیس برای مبارزه با یغماگران اموال مردم به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت: با گزارش یکی از شهروندان به مرکز فوریت های پلیسی ۱۱۰، مبنی بر تردد مشکوک دو جوان پژو سوار در خیابان بنفشه، بلافاصله نیروهای گشت کلانتری آبکوه به طرف نشانی مذکور حرکت کردند و خودروی پژو را مشاهده کردند که چندرقم از پلاک آن با یک قطعه پارچه پوشیده شده بود و جوانی هم پشت فرمان آن قرار داشت.
در همین حال همدست راننده پژو که مشغول سرقت باتری یک دستگاه کامیون بود، با مشاهده نیروهای انتظامی، سراسیمه داخل پژو پرید و راننده نیز پدال گاز را فشرد.
سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود: با محرز شدن جرم مشهود، بی درنگ بیسیم های پلیس به کار افتاد و عملیات تعقیب وگریز در حالی با هدایت مستقیم سرهنگ روح ا ... لطفی(رئیس کلانتری آبکوه)آغاز شد که گروه دیگری از گشت های انتظامی نیز به طرف منطقه تعقیب وگریز حرکت کردند. در یک لحظه فرمان «ایست»پلیس با صدای شلیک های هوایی درهم آمیخت اما تبهکاران برای فرار از چنگ قانون، چراغ های پژو۴۰۵ را خاموش کردند و در تاریکی شب به ویراژهای خطرناک و دلهره آمیز ادامه دادند. طولی نکشید که تدابیر و شیوه های تخصصی پلیسی به مرحله اجرا درآمد تا هنگام عملیات دستگیری سارقان، جان رهگذران و رانندگان دیگر به خطر نیفتد.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: راننده پژو بی توجه به فرمان های پلیس و تیراندازی ها، همچنان بر سرعت خودرو می افزود و به سمت بولوار جانباز ویراژ می داد. او به طرز وحشتناکی از لابه لای خودروهای عبوری می گریخت تا این که گروه دیگر نیروهای عملیاتی را مقابل خود دید. راننده جوان که دیگر نمی توانست به فرار ادامه دهد، ناگهان کنترل فرمان را از دست داد و خودرو به شدت با جدول حاشیه خیابان برخورد کرد. در این شرایط بود که هر دو سارق از درون پژو بیرون پریدند و بازهم بدون توجه به اخطارهای شدید پلیس، با پای پیاده در تاریکی شب به فرار خود ادامه دادند.
سردار نگهبان تاکید کرد: نیروهای انتظامی نیز با بیرون کشیدن سلاح ها دوباره شلیک های هوایی را در بولوار جانباز آغاز کردند ولی دو سارق از یکدیگر فاصله گرفتند و یکی از آنان به طرف بولوار شهید فرامرز عباسی گریخت. وی گفت: در حالی که صحنه های دلهره آوری در این عملیات پلیسی رقم می خورد، عوامل انتظامی، در مکانی خلوت که جان شهروندان حفظ شود، پاهای سارق فراری را هدف گرفتند و پس از آخرین اخطارهای قانونی، ماشه سلاح رافشردند. لحظاتی بعد سارق جوان با اصابت گلوله به ساق پا، نقش برزمین شد و «حلقه های امنیت» دستان وی را به آغوش کشیدند.
جانشین سکاندار امنیت سرزمین خورشید اضافه کرد:درهمین حال که صدای آژیر امدادگران اورژانس به گوش می رسید،گروه عملیاتی دیگر کلانتری آبکوه همچنان به تعقیب سارقی ادامه دادند که به سوی بولوار شهید فرامرزعباسی گریخته بود. این عملیات نیز به آتش گلوله ها گره خورد و صدای ۵ تیر هوایی در حالی فضای خیابان را روشن کرد که سارق ۳۶ ساله با عبور از داخل یک گلخانه بزرگ،روی دیواری با ارتفاع ۴ متر قرارگرفت و خود را پایین انداخت. این صحنه خطرناک هم برای لحظه ای عملیات پلیس را متوقف کرد ولی در کمال ناباوری، دزد حرفه ای از زمین بلند شد و به طرف بولوار آموزگار گریخت. دقایقی بعد هنگامی که وی در منطقه ای خلوت،در تیررس پلیس قرارگرفت،یکی از تیراندازان ورزیده،گلوله ای به پای او شلیک کرد وبدین ترتیب این سارق پژو سوار نیز با پای خون آلود، به مرکز در مانی منتقل شد.
سرتیپ دوم احمدنگهبان با اشاره به کشف مقادیر زیادی ابزار و لوازم سرقتی از درون خودروی پژو ۴۰۵ خاطرنشان کرد:پس از انتقال دو مجروح این عملیات خونبار به مرکز درمانی، عوامل انتظامی به ابتدای بولوار جانباز برگشتند و در بازرسی از داخل خودرو، یک باتری بزرگ مخصوص خودروهای سنگین را به همراه دو قبضه چاقو، جک، ابزار، دسته کلید، ضبط وپخش خودرو، سیم بکسل،تایلور، مقداری مواد مخدر صنعتی و ... کشف کردند.
این فرمانده ارشد انتظامی همچنین به سوابق دو سارق ۴۰ و ۳۶ ساله اشاره کرد و ادامه داد: بررسی های مقدماتی پلیس نشان داد هر دو سارق مذکور چندین فقره سوابق کیفری و اعتیاد دارند و حتی سارق ۳۶ ساله به جرم سرقت مسلحانه نیز دستگیر شده بود.سردار نگهبان افزود: بررسی های تخصصی بیشتر پس از بهبودی سارقان مذکور ادامه می یابد. وی در همین حال به مجرمان خشن و سارقان هشدار داد:پلیس برای حفاظت از جان و مال مردم،به هیچ مجرمی رحم نخواهد کرد بنابراین افرادی که همچنان سودای ارتکاب جرم را در سر دارند، یقین بدانند شلیک های پلیس برای حفظ امنیت و آرامش و آسایش مردم ادامه دارد و نیروهای انتظامی با قاطعیت با هر گونه جرمی برخورد خواهند کرد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
راز قتل راننده تاکسی اینترنتی زیر پل جاده!
دزد جوانی که به همراه یکی از دوستانش هنگام دستبرد به قطعات قابل فروش یک دستگاه خودروی ریو در بیابان های اطراف روستای گوجگی دستگیر شده بود، راز قتل هولناک پیرمرد مسافرکش را دربازجویی های تخصصی کارآگاه پلیس آگاهی خراسان رضوی فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،هجدهم مرداد سال گذشته پیرمرد۷۰ساله ای که عضو یکی از تاکسی های اینترنتی معروف بود و در شهرستان نقاب مسافرکشی می کرد،مسافری را به مقصد نیشابور سوار کرد و در گرمای تابستان به راه افتاد. چند ساعت بعد او مسافر میان سال خود را در حالی به مقصد رساند که تصمیم گرفت سفری هم به مشهد بکند!بنابراین به سوی پایانه مسافری نیشابور حرکت کرد تا چند مسافر را هم به مقصد مشهد سوار کند. پیرمرد که با حساسیت مراقب نواقص احتمالی خودرو در جاده بود، در کنار خیابان توقف کرد و به بررسی روغن موتور و آب رادیاتور پرداخت و سپس مشغول تمیزکاری خودرو شد. در همین حال صدای جوانی که قصد سفر به مشهد را داشت، او را از افکارش بیرون کشید. جوان مسافر در حالی که روی صندلی جلوی «ریو»می نشست، خطاب به راننده گفت: من عجله دارم! اما پیرمرد اصرار داشت که باید چند مسافر دیگر نیز سوار کند!
مسافر ۲۴ ساله که دقایقی قبل لانه مجردی خود را ترک کرده بود تا به مشهد سفر کند، در حالی نقشه شیطانی هولناکی را در ذهن خود مرور کرد که راننده «ریو»به سوی میدان با غرور حرکت کرد تا مسافران دیگری را پیدا کند.در این شرایط مسافرجوان که نقشه وحشتناک خود را برباد رفته می دید ناگهان گوشی تلفن خود را به طور نمایشی روی گوشش گذاشت و با صحبت های خود چنین وانمود کرد که چند تن از دوستانش نیز قصد سفر به مشهد را دارند. او سپس از راننده خواست برای سوار کردن دوستانش به سمت جاده سبزوار بازگردد. دقایقی بعد مسافر مخوف به پیرمرد تاکید کرد کنار یکی از پل های زیرگذر کانال آب و در حاشیه جاده توقف کند تا دوستانش از راه برسند!
حدود۱۰ دقیقه از انتظار آن ها می گذشت و پیرمرد از آینه خودرو مدام به این سو و آن سوی جاده می نگریست ولی از مسافران جدید خبری نبود!مسافر جوان که نگرانی را در چهره پیرمرد می دید دوباره گوشی را نمایشی زیر گوشش گرفت و با عصبانیت فریاد زد:«خودتان را مسخره کرده اید؟!اگر نمی آیید ما برویم!»مسافر مخوف سپس در حالی که به راننده اطمینان می داد به زودی دوستانش از راه می رسند،به آرامی پیراهنی را از میان ساک دستی اش بیرون آورد و زیر چشمی نگاهی به چهره آشفته پیرمرد انداخت که هنوز از آینه بغل به اطراف جاده نگاه می کرد. او در یک لحظه نقشه هولناک خود را به اجرا گذاشت و با مشت محکمی که به گیجگاه پیرمرد کوبید،پیراهن را دور گردن وی حلقه زد و آن قدر فشار داد تا سرراننده بی گناه روی فرمان افتاد اما وقتی پیراهن را رها کرد گویی سر پیرمرد روی فرمان تکان خورد! در این هنگام مسافرقلابی برای اطمینان از مرگ طعمه خود،چاقو را بیرون کشید و چنان ضربه ای به گردن راننده فرود آورد که خون زیادی فواره زد و روی صندلی و کف خودرو ریخت.چند دقیقه بعد قاتل ترسناک از خودرو پیاده شد و پیکر خون آلود او را کشان کشان به زیرگذر کانال آب انتقال داد. او زمانی که از زیرگذر بیرون آمد سراغ خودرو رفت و با بطری آبی که از صندوق عقب برداشت مشغول شست و شوی خون ها شد تا اعضای یک خانواده دنا سوار که در آن نزدیکی توقف کرده بودند، به او مشکوک نشوند!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است ساعتی بعد قاتل بی رحم مسافری را هم از نیشابوربه مقصد مشهد سوار کرد و به راه افتاد. او هنگامی که به مشهد رسید مسافر خود را در اطراف میدان حافظ(گاراژدارها)پیاده کرد وسپس با یکی از دوستان دوران سربازی خود تماس گرفت. «محمد»که از تماس دوست خود خوشحال به نظر می رسید نشانی دامداری پدرش در جاده کلات را به او داد.
طولی نکشید که «وحید»(جوان۲۴ساله)پدال گاز را فشرد و به سوی یکی از روستاهای اطراف مشهد در جاده کلات حرکت کرد. او بعد از خوش و بش و احوال پرسی از دوستش تقاضا کرد تا خودروی ریو را برای مدتی نزد او به امانت بگذارد! «وحید»ماجرای ساختگی سرقت خودرو را برای دوستش بازگو کرد و گفت:چند روز قبل خودرو را که شیشه آن پایین بود و سوئیچ هم روی آن قرارداشت از کنار خیابانی در نیشابور سرقت کردم و به مشهد آوردم!
بنابرگزارش روزنامه خراسان،این گونه بود که جوان قاتل،خودروی سرقتی را در دامداری پدر دوستش پنهان کرد و خود به نیشابور بازگشت. از سوی دیگر خانواده پیرمرد مسافرکش در حالی که به شدت نگران و مضطرب بودند ماجرای گم شدن او را به پلیس آگاهی گزارش دادند و بدین ترتیب تحقیقات پلیس برای یافتن راننده تاکسی اینترنتی آغاز شد و پس از حدود ۶ روز رصدهای اطلاعاتی و پیگیری های پلیسی بالاخره جسد خون آلود پیرمرد در زیر پل حاشیه جاده نیشابور کشف شد و این گونه پرونده قتل پیرمرد۷۰ساله زیرذره بین تحقیقات قرارگرفت. در حالی که بررسی های تخصصی پلیس برای یافتن سرنخی از یک مظنون مسافرنما ادامه داشت،چندماه بعد «وحید» دوباره به مشهد بازگشت و با اجاره یک دستگاه وانت پیکان،دریک کارگاه قالی شویی مشغول کار شد. او قالی و قالیچه ها را از منازل جمع آوری می کرد و برای شست و شو به قالی شویی ها انتقال می داد. از طرف دیگر پدر «محمد»که متوجه خودروی مشکوک در دامداری شده بود،پسرش را سرزنش کرد که چرا اجازه داده است تا دوستش خودرو را به دامداری منتقل کند! به همین خاطر«محمد»با وحید تماس گرفت و ماجرای خشم پدرش را بازگو کرد. هنوز ساعتی بیشتر از این تماس تلفنی نگذشته بود که وحید سوار بر وانت اجاره ای مقابل دامداری رسید و از دوستش خواست تا خودرو را به بیابان های اطراف ببرند و در آن جا رها کنند!هنگامی که آن ها به حاشیه جاده روستای گوجگی رسیدند «وحید»اصرارکرد تا حداقل لوازم و قطعات قابل فروش خودرو را باز کنند و لاشه آن را در بیابان بیندازند! با این پیشنهاد وسوسه برانگیز،آنان به سرعت سپر و چرخ ها را بازکردند،اما هنوز دقایقی از توقف آن ها در بیابان نگذشته بود که با تماس تلفنی یکی از رانندگان عبوری، نیروهای انتظامی از راه رسیدند و دو جوان را حین ارتکاب جرم بازداشت کردند و به مقر انتظامی انتقال دادند اما وقتی شماره پلاک خودروی ریو در رایانه های مرکز فرماندهی ثبت شد ناگهان شماره یک پرونده جنایی در صفحه نمایش خودنمایی کرد که در نیشابور رخ داده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،این گونه بود که با دستور قاضی دکتر صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)،متهمان به سرقت در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی قرارگرفتند اما دو سارق جوان مدعی بودند با خودروی وانت پیکان از آن محل عبور می کردند که خودروی رها شده را دیده اند و با وسوسه شیطانی تصمیم به سرقت لوازم و قطعات آن گرفته اند.
درهمین حال با دستور مستقیم سرهنگ کارآگاه جوادشفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)دو متهم مذکور به اتاق بازجویی هدایت شدند و با نظارت سرهنگ محمد همتی جوانمرد(رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی)در برابر سوالات فنی و تخصصی افسرپرونده قرارگرفتند. هنوز چند دقیقه از انکارهای قاطع متهمان نگذشته بود که سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسرپرونده)مدارکی مستند از پرونده قتل راننده تاکسی اینترنتی را مقابل دیدگان «وحید»گذاشت. این جوان ۲۴ساله که با مشاهده این اسناد،همه راه های گریز را بسته می دید به ناچار لب به اعتراف گشود و راز این جنایت هولناک را فاش کرد. این گزارش حاکی است با انتقال متهمان به نیشابور، تحقیقات درباره زوایای دیگر این ماجرای وحشتناک ادامه یافت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
شهدای انفجار مواد محترقه در کلانتری مشهد به ۳ تن رسید
یکی دیگر از مصدومان حادثه انفجار موادمحترقه در کلانتری شهید رجایی مشهد،شربت شهادت نوشید و به دیدار حق شتافت.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی شب گذشته با تایید خبر شهادت سرباز وظیفه مهدی گل شاهی به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت:حدود ساعت ۱۳ دهم فروردین حادثه انفجار مقداری سرنج(مواداولیه ساخت مواد محترقه)درکلانتری شهید رجایی مشهد رخ داد که طی آن دو تن از جان برکفان انتظامی(سروان یاسریاحسین و سرباز وظیفه امین نیکوسیردستجردان)به دیدار حق شتافتند و یکی دیگر از عوامل انتظامی نیز مصدوم شد که بلافاصله به مرکز درمانی انتقال یافت اما متاسفانه باگذشت ۵ روز از این حادثه تاسف بار، اقدامات درمانی به نتیجه نرسید و سرباز وطن گل شاهی نیز به سوی پروردگار عروج کرد. سرتیپ دوم احمد نگهبان با تسلیت به خانواده این سرباز وطن و همه عوامل انتظامی افزود:مراسم تشییع پیکر این عاشق سبکبال اطلاع رسانی خواهد شد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است به دنبال وقوع حادثه انفجار موادمحترقه توقیفی در کلانتری شهید رجایی،بلافاصله قاضی علیرضا موسایی(دادستان نظامی خراسان رضوی)نیز در محل حادثه حضور یافت و دستورهای ویژه ای را برای پیگیری و تحقیق جامع در این باره صادر کرد. با این دستور قضایی،بررسی های تخصصی از سوی قاضی کابلی(بازپرس دادسرای نظامی)آغاز شد و همه ابعاد و جوانب این ماجرا زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
جنایت تکان دهنده دندان پزشک معروف در مشهد
پسرم به کتامین وکوکائین اعتیاد داشت وبا اخاذی ها واذیت هایش آبروریزی می کرد
یکی از دندان پزشکان معروف که حدود ۲۰ ماه قبل پسرش را در یک درگیری شبانه به قتل رسانده و جسد او را در جاده قدیم فریمان دفن کرده بود،روزگذشته راز این جنایت تکان دهنده را فاش کرد وبدین ترتیب از یک معمای پیچیده جنایی در پلیس آگاهی خراسان رضوی رمزگشایی شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بیست و دوم اردیبهشت سال گذشته، یکی از دندان پزشکان معروف مشهد،با مراجعه به پلیس آگاهی خراسان رضوی ،گم شدن پسرش را گزارش داد و از کارآگاهان برای پیدا کردن او کمک خواست. این گونه بود که پرونده ای در پلیس آگاهی تشکیل شد و رصدهای اطلاعاتی برای یافتن سرنخی از پسر ۲۹ ساله ادامه یافت.
بهره گیری پلیس از فناوری های نوین نیز بیانگر آن بود که جوان مذکور از مرزهای کشور خارج نشده و هنوز در داخل کشور است. از سوی دیگر با گذشت چندین ماه از این ماجرا ،مشخص شد که خانواده «ف»(جوان گم شده) پیگیری این پرونده را تقریبا رها کرده اند و به دنبال یافتن فرزندشان نیستند. به همین دلیل ماجرا برای پلیس مشکوک شد و احتمال این که رازی در پس پرده گم شدن «ف»باشد، قوت گرفت. ظن کارآگاهان به جایی رسید که با دستور ویژه سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده(رئیس آگاهی خراسان رضوی)گروهی تخصصی از کارآگاهان زبده اداره جنایی ماموریت یافتند تا این موضوع را زیر ذره بین کنکاش های پلیسی ببرند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است طولی نکشید که پرونده مذکور روی میز کارکارآگاهان قرارگرفت و جلسه تحلیل کارشناسی ماجرا زیر نظر سرهنگ محمد همتی جوانمرد(رئیس اداره جنایی آگاهی خراسان رضوی)تشکیل شد. بررسی سطر به سطر اظهارات مرد دندان پزشک و فرضیه های پلیسی در نهایت احتمال وقوع قتل را پررنگ تر کرد و بدین ترتیب گروه مشترکی از افسران عملیاتی و اطلاعاتی به سرپرستی سرگرد رجبی(افسرپرونده)تحقیقات نامحسوس گسترده ای را با راهنمایی های قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمدمشهد)آغاز کردند و حدود ۲ ماه همه رفتارها و معاشرت های خانوادگی دندان پزشک ۵۲ ساله را زیر نظر گرفتند.
سپس با دعوت از پدر«ف»به پلیس آگاهی طوری وانمود کردند که پرونده را به شیوه جنایی پیگیری خواهند کرد. از سوی دیگر گروه رصدهای نامحسوس با رمزهای پلیسی به رئیس پلیس آگاهی گزارش دادند که چند ساعت بعد از این ماجرا، جلسه ای خانوادگی در منزل پدر بزرگ مادری «ف»تشکیل شده است. در این شرایط دیگر کارآگاهان به یقین رسیدند که راز مهمی از یک جنایت تکان دهنده در سینه مرد دندان پزشک نهفته است. بنابراین عملیات های تخصصی رنگ جنایی به خود گرفت و کارآگاهان با کسب دستورهای محرمانه از قاضی شعبه ۲۵۸ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد،مرد دندان پزشک و همسرش را به پلیس آگاهی مرکز احضار کردند و هر کدام را به صورت جداگانه مورد بازجویی های فنی قراردادند .
آنان با سوالات انحرافی و اوضاع خانوادگی واجتماعی تلاش می کردند تا به واقعیت های نهان پی ببرند که ناگهان همسر دندان پزشک در میان اظهاراتش به طور ناخواسته لفظ «مرحوم»را برای پسرش به کار برد. همین کلمه کافی بود تا کارآگاهان کلید رمز این معمای پیچیده جنایی را پیدا کنند. آن ها با همین سند مهم به سراغ مرد ۵۲ ساله رفتند و او نیز به اعتیاد شدید پسرش اقرارکرد. حالا دیگر قطعات این پازل جنایی در مسیر مشخصی قرارگرفته بودند که مادر«ف»در میان رگبار سوالات فنی ناگهان از رفتارهای آزار دهنده پسرش پرده برداشت و ماجرای رفقای ناباب او را بازگو کرد که فرزندش را به کوکائین و کتامین(نوعی مواد مخدرخطرناک است که باعث آسیب های جسمی و روحی شدیدی می شود)آلوده کرده اند وسپس به درگیری او با همسرش در منزل اشاره کرد.
بنابرگزارش روزنامه خراسان،با این اعترافات، دیگر دندان پزشک معروف نتوانست بیشتر از این، راز جنایت تکان دهنده خود را پنهان کند. او در حالی که بسیار نگران و نادم به نظر می رسید، درباره یک شب وحشتناک و رفتارهای آزار دهنده فرزندش گفت:پسر۲۹ ساله ام سال ها بود که به مواد مخدر الکل و روان گردان ها اعتیاد داشت و ما هم در خطر آسیب ها و درگیری های ناشی از استعمال این گونه مواد خطرناک قرار داشتیم تا حدی که چندین بار قصد جان ما را داشت. او برای گرفتن پول از من اخاذی می کرد. شب حادثه هم (هجدهم اردیبهشت۱۴۰۲)در نیمه های شب با حال غیرطبیعی به خانه آمد و درخواست مبلغ زیادی پول داشت. او چاقویی را از آشپزخانه برداشت و به سوی من حمله ور شد. من هم برای دفاع از خودم گلدان را به سرش کوبیدم که چاقو از دستش افتاد و بعد از چند دقیقه از حال رفت. در این هنگام از همسرم که با شنیدن سر وصدا به پشت در اتاق آمده بود،خواستم به اتاق خودش بازگردد و به او گفتم اتفاقی نیفتاده است! وقتی همسرم خوابید، پیکر بی جان پسرم را درون کیسه برزنتی گذاشتم و پراید مشکی را به داخل حیاط آوردم . بعد هم جسد را در صندوق عقب گذاشتم و به طرف جاده قدیم فریمان به راه افتادم. در یک جایی نخاله های ساختمانی ریخته بودند که من به طرف همان منطقه پیچیدم و به خاطر ترس و اضطرابی که داشتم ،جسد را درون یک شیار دفن کردم و به مشهد بازگشتم.
حدود ۴ یا ۵ روز بعد از قتل هم برای آن که پلیس را گمراه کنم گوشی تلفن او را به اطراف بولوار شاهنامه بردم و در آن جا رها کردم.
متهم این پرونده جنایی ادامه داد: واقعا اگر آن شب از خودم دفاع نمی کردم او من و شاید همسرم را به قتل می رساند، چون وضعیت روحی و روانی مناسبی نداشت. من هم فقط به خاطر حفظ آبرویم تا کنون این ماجرا را مخفی کردم و اکنون بسیار پشیمانم! او بارها مرا برای گرفتن میلیون ها تومان پول تهدید به مرگ کرده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در ادامه بازجویی ها، مادر«ف»(مقتول) زوایای وحشتناک دیگری را فاش کرد و گفت:از رفتارهای خطرناک پسرم می ترسیدم حتی وحشت داشتیم به نوههایمان آسیبی برساند. او سگ بیچاره ما را گروگان می گرفت تا از ما اخاذی کند. همه طلاهای مرا فروخته بود! به خاطر مصرف کتامین حتی نمیتوانست ادرارش را کنترل کند. او به مطب دندان پزشکی پدرش می رفت و بارفتارهای زشت و زننده طوری آبروریزی می کرد که مجبور بودیم هر چه می خواهد در اختیارش بگذاریم. در واقع همسرم این کار را برای محافظت از من و فرزندانم و دیگر اعضای خانواده انجام داد. رفتارهای ترسناک پسرم به جایی رسیده بود که قیچی زیر گلوی شوهرم می گذاشت تا پول اخاذی کند. حتی مرا گروگان می گرفت و داخل خانه حبس می کرد و این گونه از پدرش باج می گرفت ولی ماسعی می کردیم با او خوب رفتار کنیم تا مواد مخدر خطرناک را ترک کند اما متاسفانه اوضاع او روز به روز بدتر شد تا این که این حادثه تلخ رخ داد.بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،در پی اعترافات تلخ این زوج،قاضی خاکشور دستور آزادی مادر مقتول را صادر کرد وسپس گروهی از کارآگاهان با راهنمایی دندان پزشک معروف مشهدی به سوی جاده فریمان به راه افتادند وبقایای جسد«ف»را از درون شکاف زمین بیرون کشیدند. تحقیقات بیشتر در این باره برای کشف زوایا و ابعاد دیگر این جنایت تکان دهنده همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
تباهی با سریال های ماهواره ای !
تماشای فیلم ها و سریال های جذاب ترکی همه اوقات فراغتم را پر کرده بود. آن قدر تحت تاثیر قصه ها و داستان های این گونه سریال ها قرارگرفته بودم که انگار در گوشه قلبم از زندگی ساده و بی آلایش خودم راضی نبودم و همواره خودم را زنی بدبخت و عقب مانده تصور می کردم که گویی حسرت همه آمال و آرزوهایم در دلم باقی مانده بود. این ماجرا تا حدی پیش رفت که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن ۴۵ساله که مدعی بود وضعیت وخیم روحی و تالمات روانی، او را تا مرز افکار احمقانه ای مانند خودکشی رسانده است با بیان سرگذشت تاسفبار خود به کارشناس اجتماعی کانتری نجفی مشهد گفت: بیستمین بهار زندگی ام را می گذراندم که به توصیه پدرم به خواستگاری جوان غریبه ای پاسخ مثبت دادم و در حالی زندگی مشترکم را آغاز کردم که هیچ احساس عاطفی قلبی به او نداشتم ولی او را شوهر خودم میدانستم و با همه وجودم به خواسته هایش احترام می گذاشتم. زندگی مشترک ما در منزل نقلی و در شهر اردبیل به گونه ای ادامه داشت که نه روابط سرد عاطفی را تجربه کردم و نه او را عاشقانه دوست داشتم!
خلاصه شوهرم در بیرون از منزل به دنبال سعادت و خوشبختی من بود و من هم تلاش می کردم تا محیط خانه را برایش آرام و دلپذیر کنم. در این شرایط بود که تولد دخترم رنگ و بوی دیگر به زندگی ام داد و آرام آرام عشق شوهرم نیز در اعماق قلبم نفوذ کرد. حالا در کنار دخترم به ادامه این زندگی مشتاق تر می شدم و شوهرم نیز ساعت های بیشتری کار می کرد تا هر دو کاخ آرزوهایمان را در قلب یکدیگر بنا کنیم. از سوی دیگر من که اوقات فراغت بیشتری داشت، خودم را با فیلم و سریال های جذاب ترکی سرگرم می کردم و مدام پای ماهواره می نشستم اما نمی فهمیدم که قصه ها و داستان های این فیلم ها، روح و روانم را تحت تاثیر قرارمی دهد به گونه ای که انگار در گوشه قلبم از زندگی خودم راضی نبودم. خودم را با قهرمانان این سریال ها مقایسه می کردم و در حسرت یک زندگی رویایی،شوهرم را مقصر همه بدبختی هایم می دانستم. در واقع عقب مانده ای بودم که کاخ آرزوهایم فرو ریخته بود و باید برای یک زندگی بخور و نمیر تلاش می کردم. به همین خاطر کم کم بساط مشاجره و دعوا را پهن کردم و هر روز به بهانه های مختلف با حالت قهر از خانه بیرون می رفتم. گویی تاریخ مصرف این زندگی مشترک رو به پایان بود و مدام از شوهرم فاصله میگرفتم. داستان های رویایی سریال های ماهواره ای همه افکارم را تسخیر کرده بود و به چیزی جز زندگی مانند هنرپیشه های آن فیلم ها راضی نمی شدم! بالاخره دعواهای خانوادگی ما به حدی رسید که تقاضای طلاق دادم و در حالی از «تورج» جدا شدم که پدرم از دنیا رفته بود و هزینه های زندگی مادرم را نیز برادرانم پرداخت می کردند. در این شرایط به امید یک زندگی بهتر به پیشنهاد یکی از دوستانم راهی مشهد شدم تا با کار و درآمد بیشتر یک زندگی مرفه برای خودم بسازم! هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که به اشتباه خودم پی بردم ولی دیگر راه بازگشتی نداشتم چرا که «تورج» با زن دیگری ازدواج کرده بود و من هم به سختی هزینه های زندگی و دخترم را تامین میکردم. در همین روزها بود که با مردی در فضای مجازی آشنا شدم و پس از مدتی پیامک بازی و دیدارهای خیابانی درحالی به عقد موقت او درآمدم که فقط می خواستم از این شرایط تلخ و سخت رها شوم!
اکنون ۱۲ سال از آن روز می گذرد و من به خاطر اشتباهات خودم زندگی و آینده دخترم را نیز نابود کردم چرا که او همواره در حاشیه زندگی مردی قرار داشت که فقط سایه اش بالای سرم بود و هیچ گاه مهر و عاطفه پدری را احساس نکرد. او همه تلخکامی ها را تحمل کرد و دم برنیاورد من هم زمانی به خود آمدم که۴۵ سال از عمرم سپری شده است و حفره های عمیقی از حسرت های جانکاه در روح و روانم خودنمایی می کند. چند بار افکار احمقانه ای مانند خودکشی به سرم زد ولی تنها به خاطر آینده دخترم از این تصمیم جنون آمیز منصرف شدم تا شاید روزنه ای برای امید به زندگی بیابم ولی ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی در حالی اقدامات روانشناختی را با بهره گیری از تجربیات ارزنده سرهنگ محمدولیان(رئیس کلانتری نجفی)برای رهایی زن مذکور از این شرایط روحی و روانی آغاز کردند که دختر او نیز تحت حمایت های مشاوران پلیس قرار گرفت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
اعتراف موتورسواران گوشی قاپ به ۱۵ فقره سرقت!

دو سارق موتورسوار که در پی گوشی قاپی نافرجام از یک زن جوان دستگیر شده اند،راز ۱۵فقره گوشی قاپی در خیابان آیت ا ... عبادی مشهد را فاش کردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ماموران گشت کلانتری رسالت مشهد که عملیات گسترده ای را در راستای مبارزه با جرایم خشن آغاز کرده بودند،به دو جوان موتورسوار در خیابان آیت ا... عبادی مشکوک شدند و برای دقایقی آن ها را زیر نظر گرفتند. در همین حال موتورسواران به سوی زن جوانی در حاشیه خیابان حرکت کردند وقصد داشتند تلفن همراه وی را سرقت کنند که ناگهان خود را در محاصره پلیس دیدند و در یک عملیات ضربتی دستگیر شدند. دو متهم که با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده(رئیس کلانتری رسالت)به مقر انتظامی منتقل شده بودند در بازجویی ها به ۱۵فقره گوشی قاپی اعتراف کردند و مدعی شدند گوشی های سرقتی را به مالخری در خیابان بهمن منطقه خواجه ربیع فروخته اند. همچنین بررسی های پلیس نشان داد: راکب موتورسیکلت که «مهدی-آ» نام دارد از سارقان حرفه ای وسابقه دار است که به همراه «کیهان-د»به ارتکاب جرم ادامه می داد.تحقیقات پلیس برای کشف سرقت های احتمالی دیگر آنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
با رصد های اطلاعاتی پلیس مشهد
باند خرید و فروش نوزاد متلاشی شد
با لو رفتن ماجرای دختری که به ۶۰ میلیون تومان فروخته شده بود،یک باند خرید و فروش نوزادان با رصدهای اطلاعاتی نیروهای کلانتری شفای مشهد درحالی متلاشی شد که سرکرده سابقه دار این باند،ابعاد دیگری از این ماجرای تکان دهنده را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،نیروهای کارآزموده کلانتری شفای مشهد از طریق به کار گیری منابع مردمی و مخبران محلی به اطلاعات هولناکی از خرید و فروش نوزادان دست یافتند که به صورت گسترده در شهرهای دیگر کشور فعالیت می کردند.
با این اطلاعات محرمانه، پیام های پلیسی رمز گونه به سلسله مراتب فرماندهی مخابره شد و بدین ترتیب با دستور ویژه سرتیپ دوم احمد نگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)گروه تخصصی مشترکی از افسران دوایر انتظامی با هدایت و نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند. تحلیل های کارشناسی و بررسی های محرمانه پلیسی حکایت از آن داشت که دو خواهر میان سال نوزادان خانواده های کم بضاعت یا معتادان به موادمخدر را خریداری می کنند وسپس آن ها را به افرادی می فروشند که صاحب فرزند نشده اند!
ادامه این تحقیقات بیانگر آن بود که «م»(سرکرده باند)سوابقی با همین جرم دارد و نوزادانی را نیز در چند شهر دیگر کشور خرید و فروش کرده اند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است اهمیت این ماجرا موجب شد تا قاضی کشیک دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستورهای قاطعی را برای پیگیری باند خرید و فروش نوزادان و دستگیری متهمان صادر کند.
طولی نکشیدکه عوامل انتظامی شب هنگام دامنه بررسی های خود را به بولوار هدایت مشهد کشاندند و «م»را در حالی دستگیر کردند که نوزاد دختر یک ساله ای را خریده بود.در همین حال مادر معتاد این نوزاد نیز به مقر انتظامی هدایت شد وتوسط سرگرد اسلامی در دایره قضایی کلانتری مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفت.
این زن ۲۳ساله گفت:شوهرم کارتن خواب است و اطلاعی از او ندارم. خودم نیز در حال مصرف شیشه بودم و اوضاع مناسبی نداشتم. در این شرایط به منزل زنی به نام «ن»رفته بودم که او به عنوان واسطه دخترم را به زن دیگری فروخت و آن ها مبلغ ۶۰میلیون تومان به من پرداخت کردند ولی بعد از گذشت یک هفته از این ماجرا احساس مادری ام به جوش آمد وتصمیم گرفتم دخترم را پس بگیرم اما وقتی با زنی که دخترم را خریده بود روبهرو شدم او مرا تهدید کرد که باید ۸۰میلیون تومان بازگردانم و گر نه دخترم را به تهران می فرستد!
بنابراین گزارش، «م»سرکرده سابقه دار این باند نیز با بیان این که خواهرم در زمینه رحم های اجاره ای قانونی و بیشتر در شهرهای تهران،کرج و بابل فعالیت می کند،به افسر تحقیق پرونده گفت: من از طریق «ن»(واسطه)با مادر معتاد این نوزاد آشنا شدم. او به خاطر اعتیاد شدید به مواد مخدر صنعتی نمی توانست از فرزندش نگهداری کند و از سوی دیگر هم قصد نداشت او را به بهزیستی تحویل بدهد، این بود که من آن دختر خردسال را با پرداخت مبلغ ۶۰ میلیون تومان برای فردی خریدم که با وجود درمان های متعدد باز هم صاحب فرزند نشده بود! ولی زمانی که آن زن ادعا کرد نمی خواهد دخترش را بفروشد من هم گفتم باید پول مرا برگرداند!
در همین حال عضو واسطه این باند ادعا کرد من از هیچ چیزی خبر ندارم و روزی که نوزاد مذکور خرید و فروش شده است در بیمارستان بودم و دخالتی هم در این زمینه نداشتم.
بنابر گزارش روزنامه خراسان،باتوجه به این که احتمال می رود پلیس با یک شبکه گسترده روبه رو شده باشد،بررسی های موشکافانه ای زیر نظر سرگرد سبکبار برای ریشه یابی ماجرای فروش نوزادان در شهرهای دیگر کشور در حالی آغاز شده است که ۳ متهم این پرونده با دستور قاطع قضایی روانه زندان شدند و تحقیقات بیشتر با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع،با تاکید ویژه جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
دستبرد مسافران قلابی به ویلاها و منازل اجاره ای!
زوج کرمانشاهی که با شگرد عجیبی به سوئیت ها، ویلاها و منازل شخصی اجاره ای دستبرد می زدند، با تلاش نیروهای کلانتری شهید نواب صفوی مشهد دستگیر شدند و در حالی تاکنون به۲۰فقره سرقت اعتراف کرده اند که صدها میلیون تومان اموال مردم را به مالخران فروخته اند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل پیرمردی که منزل مسکونی اش را به یک زوج میان سال مسافر اجاره داده بود،وقتی فهمید مستاجرانش منزل را ترک کرده اند با نگرانی و اضطراب،کلید یدکی را برداشت و در منزلش را گشود اما ازآن چه می دید حیرت زده در شوک فرو رفت. زوج مسافر همه لوازم و اموال منزل را به سرقت برده بودند و اکنون صحنه ای باورنکردنی مقابل دیدگانش قرارداشت. دقایقی بعد پیرمرد سراسیمه ماجرا را به پلیس۱۱۰گزارش داد و این گونه گروهی از نیروهای گشت انتظامی با دستور مستقیم سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی)عازم خیابان شهید سالاری مقدم شدند. هنوز تحقیقات پلیس برای اثربرداری ازصحنه جرم ادامه داشت که ناگهان عوامل انتظامی دریافتند مقداری از لوازم شخصی زوج سارق در محل باقی مانده است و با توجه به اهمیت این لوازم و مدارک،آن ها احتمالا به صحنه جرم بازمی گردند. به همین دلیل گروه گشت انتظامی با راهنمایی های تجربی رئیس کلانتری منتظر فرصتی برای دستگیری سارقان ماندند و آموزش های لازم را به صاحبخانه دادند.
هنوز چندساعت از این ماجرا نگذشته بود که نیروهای انتظامی با ورود زوج سارق به منزل مذکور از لایه های حفاظتی بیرون آمدند و حلقه های قانون را بردستان زوج کرمانشاهی گره زدند. مرد۴۵ و زن۴۸ ساله که در میان بهت و حیرت قرارداشتند، به مرکز انتظامی انتقال یافتند و مورد بازجویی قرارگرفتند. بررسی های تخصصی پلیس نشان داد آن ها از دزدان سابقه دار و حرفه ای هستند که سرقت های خود را با شگردی عجیب از سال ۱۴۰۱ در مشهد آغاز کرده اند و به منازل و باغ ویلاهای زیادی دستبرد زده اند و همه اموال را به سمساری ها و برخی مالخران حرفه ای فروخته اند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است این گونه بود که گروهی از افسران انتظامی با اعترافات مرد۴۵ساله معتاد، به طرف فروشگاه لوازم مستعمل (سمساری)حرکت کردند و در حالی یک تخته زیلوی سنتی سرقتی را در این فروشگاه پیدا کردند که بقیه اموال به فروش رفته بود.
بنابراین «حسین-ع»نیز به اتهام مالخری دستگیر و به مقر انتظامی انتقال یافت اما مشخص شد سارقان حرفه ای اموال منازل و سوئیت ها و ویلاها را به چندین مالخر دیگر نیز فروخته اند. از سوی دیگر تحقیقات موشکافانه پلیس درباره شگرد عجیب این زوج میان سال نشان داد «مسعود-ح»(متهم)از طریق سایت دیوار و فضای مجازی منازل و ویلاهای اجاره ای را در مناطق مختلف مشهد شناسایی می کرد وپس از بازدید از محل وسنجش همه جوانب احتمالی، مکان های خاصی را برای اجاره در نظر می گرفت. او سپس با بیان این که مسافر است و برای درمان بیماری همسرش به مشهد آمده،حس انسان دوستی و عواطف صاحبخانه را برمی انگیخت و بعد به بهانه طولانی شدن مدت درمان،مکان اجاره ای را به مدت یک ماه دیگر تمدید می کرد. در این میان زوج سارق به تدریج لوازم منزل شامل یخچال،لباس شویی، فرش، پتو، کالاهای خواب و حتی جهیزیه کامل و لوازم برقی را خارج می کردند و به مالخران یا خریداران کالاهای مستعمل(سمساری ها)می فروختند!صاحبخانه ها هم زمانی متوجه سرقت اموال می شدند که دیگر از مسافران بیمار قلابی خبری نبود.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، تحقیقات پلیس با تاکید سرتیپ دوم احمدنگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)در حالی برای دستگیری دیگر مالخران و افراد مرتبط با دزدان سابقه دار ادامه دارد که آن ها تاکنون به سرقت از ۲۰منزل اجاره ای اعتراف کرده اند و مورد شناسایی ۵تن از مال باختگان نیز قرارگرفته اند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ابعاد جدید پرونده بزرگ قاچاق سوخت
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان بازداشت مدیران شرکت نفت در سه شهرستان کهنوج، رودبار جنوب و جیرفت به همراه چند کارشناس از سازمان صنعت، معدن و تجارت و جهاد کشاورزی این شهرستانها در یک فقره پرونده در شعبه ۲۲ بازپرسی کرمان را اعلام و با اشاره به ورود تعداد زیادی پرونده قاچاق سوخت به دستگاه قضایی تصریح کرد: فقط یکی از این متهمان در طول ۱۰ ماه مسئولیت در این حوزه، ۱۷ میلیون لیتر فرآورده سوختی خارج از شبکه، سندسازی و صادر کرده و سهم این فرد به نسبت دونپایه در این شهرستان دورافتاده در طول این مدت، یک دستگاه خودروی BMW ۷۲۰ و یک دستگاه خودروی لندکروز بوده که کشف شده است. قاضی مهدی بخشی افزود: از منزل دیگری، ۷۰۰ سکه تمامبهار آزادی دفن شده در باغچه کشف شد و فقط ساعت مچی یکی از متهمان، یکمیلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان میارزد و چه بسیار اموالی که کشف نشدهاند. وی در ادامه در ادامه با اشاره به تفاوت قیمت سوخت در ایران و کشورهای منطقه خلیج فارس، اظهار کرد: تفاوت قیمت گازوئیل و بنزین در کشور ما با همسایگانمان بین ۳۰ تا ۲۰۰ برابر است.این مقام قضایی منشأ اصلی قاچاق فرآوردههای نفتی را صدور اسناد حمل غیرواقعی در بخش باربری، بارنامه و صورت وضعیت، اختصاص نیافتن مطابق با بازدهی تولید برق و انحراف تحویل از مبدأ تا مقصد و بهروزرسانی نشدن الگوی مصرف استاندارد و احصانشدن کارکرد واقعی مصرفکنندگان توسط دستگاه متولی دانست و گفت: برابر آمار موجود از ستاد مبارزه با قاچاق از میزان سوخت کشفشده از شبکه قاچاق ۸/۴۹ درصد مربوط به حوالههای سازمان صنعت، معدن و تجارت و ۵/۲۸ درصد مربوط به سازمان جهاد کشاورزی، ۱/۸ درصد مربوط به اداره راهوشهرسازی و ۵/۸ درصد مربوط به سازمان آب منطقهای است و سهم خودروهایی که به صف بنزین میروند و ۶۰ لیتر سوخت قاچاق میکنند در کنار سازمانهای راهداری، اداره کل شیلات، معاونت عمرانی استانداریها، سازمان بنادر و دریانوردی و شرکت توزیع برق فقط ۵ درصد است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ترفند عجیب یک دزد برای دستبرد به خودروها!
دزد میانسالی که با شگردی عجیب به قطعات و چرخ خودروهای پارک شده در حاشیه خیابان ها دستبرد می زد، با تلاش نیروهای کلانتری آبکوه مشهد در حالی دستگیر شد که همسر وی راز سرقت هایش را فاش کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، فردی سراسیمه با پلیس۱۱۰ مشهد تماس گرفت و در حالی که بسیار نگران بود به نیروهای انتظامی گفت: خودروام را در حاشیه بولوار شهید ساجدی پارک کرده بودم که ناگهان پراید سفید رنگی را در کنار آن دیدم. ابتدا متوجه موضوع نشدم اما وقتی به طرف خودرو حرکت کردم، ناگهان مردی را دیدم که در صندوق عقب پراید را پایین داد و با قرار گرفتن در پشت فرمان از محل گریخت. در این هنگام بود که فهمیدم او با گذاشتن جک در زیر خودرو، چرخ آن را به سرقت برده است.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: در پی اعلام این ماجرا به پلیس، گروهی از عوامل انتظامی به سرپرستی سرهنگ دوم قنبری (جانشین کلانتری آبکوه)تلاش گسترده ای را با بازبینی دوربین های ترافیکی آغاز کردند و به سرنخ هایی از مالک پراید سفید رنگ دست یافتند که مشخصات او با اظهارات مالباخته مطابقت داشت.
طولی نکشید که با احضار این متهم به کلانتری، تحقیقات در حالی وارد مرحله جدیدی شد که بررسی نامحسوس سوابق مرد ۴۵ ساله نشان داد وی دارای دو فقره سابقه کیفری است، اما او ادعا کرد: در روزهای حادثه خودروی پراید دست فرزند جوانش بوده و او اطلاعی از سرقت قطعات ندارد!
این متهم حتی زمانی که تصاویر خود را در فیلم دوربین های ترافیکی دید، بیدرنگ مدعی شد راننده را نمی شناسد و هیچ گاه چنین کاپشنهایی را نمی پوشد که بر تن راننده است!
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، هنوز بازجویی های تخصصی در این باره ادامه داشت که افسران دایره تجسس با بهره گیری از شگردهای پلیسی، از همسر متهم نیز سوالاتی را پرسیدند. او بلافاصله ترفند شوهرش را لو داد و گفت: شوهرم معتاد و سابقه دار است. او کاپشن پسرم را به تن میکند تا اگر توسط مالباختگان شناسایی شد، پسرم را دستگیر کنند. در همین حال بررسی های پلیس با دستورهای تخصصی سرهنگ روح ا... لطفی(رئیس کلانتری آبکوه) برای شناسایی مالخر اموال سرقتی و دیگر افراد مرتبط با سارق سابقه دار آغاز شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
طرح های ویژه پلیس برای مقابله با جرایم خشن
۷۰ درصد مالخران گوشی های سرقتی اتباع خارجی هستند
با اجرای طرح های ویژه پلیس در مشهد جرایم خشن و بهویژه گوشی قاپی به طرز چشمگیری کاهش یافت.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان این مطلب به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت: با توجه به این که سرقت و به ویژه گوشی قاپی از مهم ترین دغدغه های شهروندان در حوزه «امنیت» بود، این موضوع به طور ویژه در اولویت کاری پلیس مشهد قرارگرفت و بدین ترتیب عوامل انتظامی با بهره گیری از تدابیر، تجربیات و دستورهای سردار محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) تلاش گسترده ای را با تقویت گشت های نامحسوس و توان تجهیزاتی نوین پلیسی، برای مقابله با جرایم خشن آغاز کردند به گونه ای که با دستگیری باندهای گوشی قاپی و مالخران حرفه ای، آمار گوشی قاپی در مشهد تا ۴۰ درصد کاهش یافت.سرتیپ دوم احمدنگهبان اضافه کرد: بررسی های تحقیقی و علمی پلیس نشان داد که حدود ۷۰درصد از مالخران گوشی های سرقتی اتباع خارجی غیرمجاز هستند که به صورت قاچاقی وارد کشور شده اند و با تشکیل باندهای زیرزمینی، گوشی های سرقتی را در مدت کوتاهی به آن سوی مرزها انتقال می دهند.
مقام ارشد انتظامی با اشاره به دغدغه مردم در حوزه سرقت خاطرنشان کرد: پلیس به طور مداوم درحال رصد و پژوهش درباره انواع جرایم است و دغدغه مردم را همواره در سرلوحه فعالیت ها و اقدامات خود قرار می دهد؛ به همین دلیل نیز طرح های ویژه و گسترده ای با بسیج نیروهای تخصصی و کلانتری های مشهد به اجرا درآمد که درحوزه کاهش سرقت ها بسیار رضایت بخش بود.فرمانده حافظان امنیت به کشف صددرصدی پرونده های گروگانگیری نیز اشاره کرد و گفت: اگرچه در تعدادی از پرونده های اخیر گروگانگیری، اتباع خارجی غیرمجاز نقش مهمی داشتند که هموطن خود را به گروگان گرفته بودند اما در کشف جرم و بازگرداندن سالم گروگان به خانواده، پلیس از همه توان و امکانات خود بهره برد و عاملان آدم ربایی را دستگیر کرد؛ چرا که در مرام فرزندان این سرزمین و خدمتگزاران مردم در نیروهای انتظامی هیچ تفاوتی بین انسان ها در شرایط گرفتاری و نیاز به امدادرسانی وجود ندارد و پلیس با همه وجود برای کشف جرم و احساس امنیت در شهروندان وارد عمل می شود.سردار نگهبان به خاطره ای وحشتناک از معتادان متجاهر نیز اشاره کرد و گفت: در یکی از عملیات های جمع آوری معتادان با جوان ۳۷ساله ای برخورد کردیم که کرم ها روی عفونت و زخم های روی پایش راه می رفتند و او وضعیت بسیار تاسف باری داشت که به مراکز درمانی منتقل شد. وی افزود: با آن که پلیس قدرت و امکان جمع آوری آنان را طی ۴۸ساعت دارد ولی چرخه بازگرداندن آن ها به جامعه با شرایط موجود معیوب است؛ چراکه باید امکاناتی برای مراقبت حداقل ۵ ساله از آنان فراهم شود تا این معتادان با ایجاد اشتغال و کارگاه های حرفه آموزی با کمک خیران به آغوش خانواده و جامعه بازگردند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در پایان به رصدهای مجرمان سابقه دار و به ویژه زورگیران و گوشی قاپ ها اشاره و تاکید کرد همه تبهکارانی که از ۱۰ سال قبل مرتکب جرم شده اند با دقت تحت نظر و رصد پلیس قرار دارند و در صورتی که اشتباهات خود را تکرار کنند، بی درنگ پلیس را بالای سر خود خواهند دید؛ چرا که نیروهای انتظامی برای آسایش و آرامش مردم همواره بیدارند و چشمان خود را نخواهند بست تا مردم با خیالی آسوده به خواب بروند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
اعتراف سارق «شاه کلیدی» روی تخت بیمارستان!
موتورسوار ۴۴ساله ای که هنگام فرار از چنگ پلیس ،کنترل موتورسیکلت را از دست داد و نقش بر زمین شد، تاکنون به چندین فقره سرقت از خودروها با «شاه کلید»معروفش روی تخت بیمارستان اعتراف کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل مرد میانسالی که در حال بازکردن صندوق عقب یک دستگاه پراید بود، با مشاهده نیروهای انتظامی،روی موتورسیکلتی پرید که در کنار خودرو به صورت روشن پارک بود. موتورسوار مذکور در حالی از صحنه گریخت که جعبه سنگینی نیز در ترک آن قرارداشت اما وقتی نیروهای گشت کلانتری آبکوه به تعقیب مظنون به سرقت پرداختند، او کنترل موتورسیکلت را از دست داد و در کف آسفالت نقش بر زمین شد. در همین حال عوامل انتظامی با دستور سرهنگ روح ا... لطفی(رئیس کلانتری آبکوه) این مرد ۴۴ساله را برای مداوای پای زخمی اش به بیمارستان انتقال دادند و بدین ترتیب تحقیقات پلیس در حالی برای کشف راز سرقت های وی ادامه یافت که مشخص شد،جعبه سنگین آچار گیربکس تریلی و دو کیف دستی پر از مدارک شناسایی و کارت های بانکی و سوخت متعلق به دیگران روی ترک موتورسیکلت وی قرارداشت. بنابر گزارش روزنامه خراسان ،در ادامه بازرسی ها ۳ دسته کلید به همراه «شاه کلید دست ساز» عجیبی کشف شد که متهم ادعا کرد این شاه کلید معروف اوست که برای بازکردن صندوق عقب خودروها استفاده می کند. این مرد موتورسوار در حالی روی تخت بیمارستان به ۳ فقره سرقت از خودروها اعتراف کرد که ساعتی قبل از دستگیری نیز به یک دستگاه کامیون در اطراف میدان امام حسین(ع) دستبرد زده بود. به همین دلیل ادامه بازجویی ها از وی با دستور رئیس کلانتری به زمان انتقال وی به مقر انتظامی موکول شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
اعترافات تکان دهنده دختر طماع در صحنه جنایت!
دختر جوانی که پدرثروتمندش را به طرز فجیعی در مشهد به قتل رساند ،روز گذشته و در اعترافاتی تکان دهنده زوایای جدیدی از جنایت خود را هنگام بازسازی صحنه جرم فاش کرد.به گزارش روزنامه خراسان،صبح روز گذشته زیبادختر۳۱ ساله ای که به اتهام قتل پدر افغانستانی خود در بازداشت به سر می برد با دستور قاضی وحید خاکشور(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)به صحنه جنایت هدایت شد و مقابل دوربین قوه قضاییه قرارگرفت . در بازسازی صحنه جرم ابتدا سروان آرمین منفرد(افسرپرونده)خلاصه ای از ماجرای این جنایت فجیع و چگونگی دستگیری متهم را شرح داد و سپس دختر ۳۱ ساله پس از تفهیم مواد قانونی از سوی مقام قضایی مبنی بر این که مواظب اظهارات خود باشد و حقیقت ماجرا را بیان کند به تشریح صحنه جنایت پرداخت و گفت:ظهر دوازدهم آذر بود که پدرم به همراه خانمی که امور مربوط به حسابداری او را انجام می داد به در منزلم آمدند اما پدرم به تنهایی به طبقه سوم آپارتمان محل سکونتم در خیابان ایثارگران آمد. ابتدا به یاد گذشته ها افتادم که پدرم خیلی به من و مادرم بی توجهی می کرد و به خاطر خساستی که داشت خیلی برای ما هزینه نمی کرد در حالی که او مرد ثروتمندی بود و چندین واحد آپارتمان و ساختمان های دیگر داشت.این گلایه ها به جایی رسید که ناگهان عصبانی شدم و با میله آهنی (تایلور)چندضربه به سرش زدم . پدرم در حالی که به سمت در می رفت و چند مشت هم به در کوبید با من درگیر شد به گونه ای که پیراهنم را پاره کرد. بعد از این ماجرا من از قصابی محل، کارد دسته فلزی بزرگی را به امانت گرفتم و مقداری هم وایتکس خریدم. دوباره به خانه بازگشتم و جسد را تکه تکه کردم تا بتوانم آن را حمل کنم. به شوهرم نیز گفته بودم که مشتری برای آرایش دارم تا به خانه نیاید، چون من به حرفه آرایشگری هم مشغول بودم. در همین حال به سراغ حسابدار پدرم رفتم که چند ساعت در بیرون منزل منتظر بود، به او گفتم سوئیچ خودرو را به من بدهد و خودش برود. بعد هم برای آن که ذهن پلیس و برادرانم را گمراه کنم ،نقشه آدم ربایی طرح کردم و با گوشی پدرم به یکی از برادران ناتنی ام پیام دادم که پدرشما نزد ماست وبعد برای پرداخت پول هماهنگ می کنیم!ولی جسد هنوز در خانه بود به همین دلیل خودروی تیبای یکی از دوستانم را به امانت گرفتم و به خاطر این که او به منزلم نیاید طوری هماهنگ کردم که کلید تیبا را با آسانسور به طبقه سوم بفرستد. بعد از این ماجرا تکه های جسد پدرم را درون چمدان جاسازی کردم و به صندوق عقب تیبا انتقال دادم و سپس خودرو را در پشت دیوار یک مدرسه پارک کردم که ناگهان پلیس به سراغم آمد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است با اعترافات تکان دهنده این زن جوان،قاضی خاکشور پایان بازسازی صحنه قتل را اعلام کرد و متهم مذکور برای ادامه دادرسی روانه زندان شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
باند گوشی قاپی«مو فرفری»متلاشی شد

باند گوشی قاپی «مو فرفری»دقایقی بعد از ارتکاب جرم در بولوار شهید کریمی به چنگ نیروهای کلانتری شفای مشهد افتادند و راز چندفقره سرقت را فاش کردند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،زن جوانی در بولوار شهید کریمی مشهد گوشی تلفن را ازکیفش خارج کرد تا در کنار خیابان و برای گرفتن تاکسی به اینترنت متصل شود اما در همین هنگام دو جوان موتورسوار به وی نزدیک شدند و در یک لحظه گوشی او را قاپیدند.زن جوان که حتی فرصت فریاد زدن پیدا نکرد،هنوز در شوک این سرقت بود که نیروهای گشت کلانتری شفا از راه رسیدند و درباره ماجرای گوشی قاپی به تحقیق پرداختند. زن جوان که فقط موهای «فرفری»سرنشین موتورسیکلت را به خاطر داشت با اضطراب و نگرانی از باند «مو فرفری»سخن گفت. با توجه به اهمیت موضوع و با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)گروه گشت بی درنگ عملیات شناسایی دزدان گوشی قاپ را آغاز کردند و به گشت زنی در خیابان های اطراف پرداختند.
طولی نکشید که نیروهای انتظامی در خط سیر سارقان موتورسوار وارد خیابان شهید کریمی ۳۵ شدند و گوشی قاپ ها را مشاهده کردند که درحال پرسه زنی برای یک سرقت دیگر بودند اما آن ها ناگهان با مشاهده عوامل انتظامی در حالی از محل گریختند که راکب به دلیل استرس تیراندازی نیروهای انتظامی نتوانست موتورسیکلت را کنترل کند و با یک دستگاه پراید عبوری برخورد کرد.
همزمان با واژگونی موتورسیکلت ،نیروهای گشت در اطراف آن ها حلقه زدند و ۲ متهم را به مقر انتظامی انتقال دادند. در بازرسی بدنی از متهمان علاوه بر چاقو،گوشی تلفن زن جوان نیز کشف شد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است دو جوان ۱۸ ساله که در دایره تجسس مورد بازجویی فنی قرارگرفته بودند به سرقت از شهروندان به ویژه زنان اعتراف کردند.هنوز تحقیقات از آنان به سرپرستی سروان عمرانی(رئیس دایره تجسس)ادامه داشت که چند مال باخته دیگر وارد کلانتری شدند و باند سرقت «مو فرفری» را شناسایی کردند. بررسی های بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
گوشی قاپ های «ضامن دار»در بند پلیس
دو هونداسوار گوشی قاپ که با تهدید کارد ضامن دار،از شهروندان گوشی قاپی می کردند پس از ورود به حوزه استحفاظی کلانتری شفای مشهد،در بند پلیس گرفتار شدند و راز سرقت های زیادی را فاش کردند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته درباره ماجرای دستگیری گوشی قاپ های خشن به خبرنگار ارشد روزنامه خراسان گفت:ماموران کلانتری شفای مشهد که با هدایت مستقیم سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری)گشت زنی های هدفمند را در راستای مبارزه با جرایم خشن آغاز کرده اند ،هنگام انجام وظیفه در بولوار ابوطالب به ۲ جوان موتورسوار مشکوک شدند که با پلاک مخدوش در تردد بودند و اطراف خود را به طرز مرموزی می پاییدند.
سرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان افزود:ماموران انتظامی با بهره گیری از شگردهای پلیسی و به طور غافلگیرانه ای مسیر حرکت موتورسواران را سد کردند و آن ها را مورد بازرسی قرار دادند . با کشف یک کارد ضامن دار و دو دستگاه گوشی تلفن سرقتی،مشخص شد که هونداسواران از دزدان حرفه ای هستند که مترصد ارتکاب جرم بودند.
این مقام ارشد انتظامی با اشاره به انتقال متهمان و موتورسیکلت آنان به مقر انتظامی خاطرنشان کرد:بررسی های تخصصی توسط افسر دایره تجسس نشان داد که ۲ جوان ۱۹و۲۰ ساله که سابقه شرارت و نزاع دارند،گوشی های مذکور را ساعاتی قبل از اطراف بولوار ابوطالب و بزرگراه صد متری سرقت کرده اند. وی گفت:باتوجه به اهمیت جرایم خشن و به ویژه گوشی قاپی در مشهد ،متهمان با هماهنگی های قضایی ،مورد بازجویی های فنی قرارگرفتند که تاکنون به حدود ۲۰ فقره گوشی قاپی و زورگیری اعتراف کرده اند.
سردار نگهبان اضافه کرد:ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که تبهکاران مذکور گوشی های سرقتی را به مالخری به نام «ع-ق»فروخته اند که تلاش برای دستگیری وی نیز ادامه دارد.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با تاکید بر این که پرونده های جرایم خشن تا دستگیری همه عوامل و افراد مرتبط با جرم پیگیری می شود به حضور تعدادی از شاکیان در کلانتری شفا اشاره کرد و گفت:هنوز دقایقی از دستگیری دو سارق موتورسوار نگذشته بود که ۶ تن از مال باختگان وارد کلانتری شدند و دزدان ضامن دار را شناسایی کردند .برخی از شاکیان اظهار کردند که هنگام عبور از خیابان هدف گوشی قاپ های ضامن دار قرارگرفته اند و ۲ موتورسوار جوان گوشی را از دست آنان چنگ زده اند اما برخی دیگر نیز به تهدید با کارد ضامن دار توسط سارقان مخوف اشاره کرده اند و بعضی دیگر بر گوشی قاپی در پشت فرمان خودرو تاکید داشتند که بررسی های تخصصی برای ریشه یابی جرایم متهمان مذکور و دستگیری دیگر عوامل مرتبط با آنان همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
دستبرد دزدان به سوخت کامیون های گازوئیلی
باند سه نفره سرقت گازوئیل کامیون های پارک شده در بلوار خلیج شهر بم با کشف۱۰ فقره سرقت متلاشی شد.
به گزارش خراسان، فرمانده انتظامی بم بیان کرد: درپی افزایش سرقت های متعدد در ساعت های پایانی شب از باک کامیون هایی که برای استراحت رانندگان در محور خلیج فارس پارک شده بودند، موضوع در دست بررسی قرار گرفت.
سرهنگ عبدلی نسب افزود:در ادامه نیروهای کلانتری ۱۳ با تحقیقات پلیسی و همچنین گشت زنی نامحسوس در این قسمت شهر دو متهم را شناسایی و با زیر نظر گرفتن تحرکات این افراد، آن ها را هنگام سرقت گازوئیل از کامیون ها دستگیر کردند.
وی با اشاره به این که سارقان در بازجویی اولیه به ۱۰فقره سرقت سوخت کامیون ها اعتراف کردند ،اظهار کرد: در محل تخلیه سوخت این متهمان یک دستگاه خودرو پژو۴۰۵،یک موتورسیکلت و هزار و ۲۶۰لیتر گازوئیل سرقتی کشف شد و گشت زنی در محدوده پارک کامیون ها نیز افزایش یافت.
قاچاق مافیایی گوشی های سرقتی به خارج ازکشور!
با دستگیری اعضای یک باند سرقت گوشی تلفن های همراه در تهران،دامنه تحقیقات به نقطه صفر مرزی در منطقه دوغارون کشید و محموله بزرگ گوشی های سرقتی از جاساز عجیب یک دستگاه تریلر ترانزیتی کشف شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،کارآگاهان پلیس آگاهی تهران طی چند روز گذشته باند گوشی قاپی را متلاشی کردند که بررسی ها نشان داد مالخران حرفه ای ،گوشی های سرقتی را از اعضای باندهای مختلف سرقت خریداری می کنند وسپس آن ها را به مالخر اصلی می فروشند که یک تبعه خارجی است اما کنکاش های تخصصی و دامنه تحقیقات در حالی به خراسان رضوی رسید که مشخص شد مالخر افغانستانی ،همه گوشی ها را به صورت بسته بندی به تایباد حمل می کند و آن ها را تحویل برخی رانندگان خودروهای ترانزیتی می دهد. این سرنخ مهم بیانگر آن بود که برخی از رانندگان با دریافت مبالغ هنگفتی از مالخران ،گوشی ها را در نقاط جاساز تریلر پنهان می کنند و آن ها را به آن سوی مرز انتقال می دهند، بنابراین گروهی از افسران پلیس آگاهی در حالی با دریافت نیابت قضایی،عازم استان خراسان رضوی شدند که بازجویی های فنی از مالخر دستگیرشده در تهران نشان داد او یک محموله بزرگ گوشی های سرقتی را از تهران خارج کرده و تحویل راننده تریلر ترانزیتی داده است و هر لحظه تاخیر در عملیات دستگیری احتمال عبور خودرو از مرز را قوت می بخشید.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است این گونه بود که با هماهنگی های قضایی و انتظامی و با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)گروهی تخصصی از کارآگاهان پلیس تایباد به سرپرستی سرگرد«شیخی»ماموریت یافتند تا ماجرای انتقال مافیایی گوشی های سرقتی به افغانستان را زیر ذره بین تحقیقات ببرند و عاملان قاچاق اموال مردم را دستگیر کنند.
بنابراین در حالی که نیروهای آگاهی تهران در میان برف و کولاک جاده های کشور و با سرعت به طرف تایباد در حرکت بودند، ناگهان در میانه راه به دلیل لغزندگی آسفالت با گاردریل های حاشیه جاده تصادف کردند و خودروی آنان آسیب جدی دید اما جان برکفان انتظامی در حالی با خودروهای دیگری به سمت مرز دوغارون ادامه مسیر دادند که کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی تریلر ترانزیتی را در لحظاتی قبل از عبور از نقطه های صفر مرزی متوقف کردند وبا دستگیری راننده و شاگرد آن در جست و جوی کشف محموله بزرگ گوشی های سرقتی برآمدند. آن ها بعد از مدتی واکاوی های پلیسی بالاخره به جاساز دوجداره عجیب روی باک تریلر رسیدندکه حدود ۲۵۰ گوشی سرقتی درآن نقطه جاساز شده بود.
بنابرگزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با دستور دادستان تایباد،دو متهم مذکور به مقر انتظامی منتقل شدند و مورد بازجویی های فنی قرارگرفتند. بررسی های پلیس بیانگر آن بود که عاملان انتقال مافیایی گوشی های سرقتی برای هر گوشی مبلغی بین یک ونیم تا ۲ میلیون تومان از مالخران دریافت می کنند.
بررسی های بیشتر در این باره با راهنمایی ها و دستورهای رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی همچنان ادامه دارد و تریلر مذکور که بار روغن هیدرولیک داشت نیز توقیف شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
جشن سیاه در دهلیزهای موریانه ای زورگیران!
اعضای این باند مخوف تاکنون به ۳۰۰ فقره زورگیری وگوشی قاپی اعتراف کرده اند
اعضای یک باند مخوف زورگیری و گوشی قاپی که با پول های حاصل از سرقت خوشگذرانی می کردند، درحالی با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر شدند که سرکردگی آن ها را «احمدشاه» برعهده داشت و تاکنون راز ۳۰۰ فقره سرقت را فاش کرده اند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در حاشیه عملیات ضربتی پلیس آگاهی مشهد به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: به دنبال اجرای طرح گسترده مبارزه با جرایم خشن و به ویژه زورگیری و گوشی قاپی در اطراف بزرگراه صدمتری که از مدتی قبل و با تاکید مستقیم سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی (فرمانده انتظامی خراسان رضوی) آغاز شده است،گروه ویژه ای از کارآگاهان زبده اداره مبارزه با جرایم خشن با فرماندهی سرهنگ محمدرضا فدائیان(رئیس پلیس آگاهی مشهد)تحلیل های علمی و تخصصی جرم را با توجه به موقعیت های جغرافیایی در دستور کار قرار دادند و طی چندین جلسه کارشناسی و بهره گیری از فناوری های نوین پلیسی به سرنخ هایی از فعالیت یک گروه مخوف سرقت در اطراف بزرگراه صدمتری دست یافتند که درقالب باندهای۳ یا۴نفره اقدام به ارتکاب جرم می کردند.سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود: دامنه این بررسی ها درحالی به منطقه طرقبه و شاندیز کشید که چهره برخی سارقان از طریق بازبینی دوربین های مداربسته شناسایی شده و زیر چتر اطلاعاتی قرار گرفته بودند.وی اضافه کرد: درحالی که رصدهای پلیسی برای شناسایی همه اعضای این باند ادامه داشت، ناگهان کارآگاهان از طریق منابع و مخبران به اخباری رسیدند که نشان می داد اعضای اصلی این باند قرار است در یک جشن تولد شرکت کنند. بنابراین تحقیقات در دو شاخه اطلاعاتی و عملیاتی وارد مرحله جدیدی شد و گروه تحقیق با رد زنی های نامحسوس دریافتند که یکی از اعضای باند زورگیری، کافه ای را در منطقه طرقبه اجاره کرده است تا برای دوست دخترش جشن تولد حیرت انگیزی برگزار کند. به همین دلیل عملیات دستگیری به تاخیر افتاد تا همه اعضای باند سارقان وارد کافه ای شدند که به ولخرجی های زیادی گره خورده بود.فرمانده حافظان امنیت که عملیات پلیس را از اتاق فرماندهی به طور مستقیم زیر نظرداشت، تصریح کرد: با جمع بندی این اطلاعات، گروه عملیاتی پلیس به سرپرستی سرگرد شیردلی(رئیس اداره مبارزه با جرایم خشن آگاهی مشهد) وارد عمل شدند و در یک محاصره شبانه، سه تن از اعضای اصلی باند زورگیری را به همراه زن جوانی دستگیر کردند که نقش پولشویی این باند را بر عهده داشت و آن ها را با تامین سیم کارت های مجهول و کارت حساب های بانکی یاری می داد.
سردار نگهبان با اشاره به اعترافات چهار متهم دستگیر شده، خاطر نشان کرد: بررسی های مقدماتی نشان داد که یکی از اعضای اصلی این باند در منطقه خواجه ربیع مشهد حضور دارد و نقش مهمی را در زور گیری های خشن ایفا می کند.
بنابراین گروه عملیاتی بی درنگ عازم مخفیگاه وی شدند و با دستگیری این متهم خطرناک، دو دستگاه موتورسیکلت را نیز توقیف کردند که در سرقت های گوشی مورد استفاده دزدان مخوف قرارمی گرفت.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی تصریح کرد: بازجویی های تخصصی از تک تک اعضای باند مذکور بیانگر آن بود که پلیس وارد دهلیزهای عجیب یک باند سرقت شده است که سرکردگی آن را فردنامرئی به نام «احمدشاه» برعهده دارد و گوشی های سرقتی را به طور زیر زمینی و هماهنگ به افغانستان انتقال می دهد و در واقع به صورت باند موریانه ای در تونل های زیر زمینی عمل می کنند. وی ادامه داد: با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، دستگیری مالخران در حالی آغاز شد که اعضای این باند راز ۳۰۰ فقره گوشی قاپی و زورگیری های خشن در اطراف بزرگراه صد متری و بولوار توس را فاش کردند.
سردارسرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان افزود: چون احتمال فرار مالخران قوت گرفته بود، عملیات شبانه و با دستورهای ویژه قضایی ادامه یافت چراکه مشخص شد هیچ کدام از اعضای باند «احمدشاه» را ندیده اند اما همه معترف هستند که گوشی های سرقتی را در قبال دریافت وجوه نقد به وی می فروشند! بنابراین یکی از مالخران زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت و در بولوار رسالت شناسایی شد.
این مقام ارشد انتظامی با بیان این که مالخر مذکور در یک قرار صوری دستگیر شد، ادامه داد: در بازرسی از مخفیگاه وی ۳۰ دستگاه گوشی سرقتی کشف و خودروی پراید او نیز توقیف شد اما در ادامه این عملیات ضربتی شبانه، مالخر دیگری نیز با ۱۵دستگاه گوشی سرقتی به دام افتاد و در نهایت مشخص شد که «احمدشاه» نام مستعار سرکرده این باند مخوف است که در پس پرده قراردارد و اعضای باند او را با نام اصلی نمی شناسند!
سرتیپ دوم نگهبان خاطر نشان کرد: کارآگاهان با طرح ریزی یک عملیات پیچیده اطلاعاتی و در پوشش فروش گوشی های سرقتی با وی در منطقه کوی طلاب مشهد قرار گذاشتند؛ اما او که متوجه حضور نیروهای انتظامی شده بود از صحنه گریخت که در عملیات طولانی تعقیب وگریز و اجرای طرح مهار درحالی به دام افتاد که در بازرسی از مخفیگاه وی ۲۰۰ دستگاه گوشی بسته بندی و آماده ارسال به افغانستان کشف شد.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در پایان تاکید کرد: تحقیقات از اعضای این باند و سرکرده آن ها که«امید-ر» نام دارد و به «احمدشاه» معروف است همچنان ادامه دارد و احتمال می رود آنان به جرایم بیشتری اعتراف کنند.
سردار نگهبان با قدردانی از همه عواملی که در دستگیری اعضای این باند مخوف نقش داشتند خاطرنشان کرد: از اعضای این باند میلیون ها تومان وجه نقد و انواع سلاح های سرد نیز کشف شده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
بساط « دزد تشریفاتی» در کلانتری پهن شد
دزد ۳۸ ساله ای که خودروی تشریفات عروسی و عزاداری را به سرقت برده بود،۷ ساعت بعد از ارتکاب جرم بساط اموال سرقتی را در کلانتری شفای مشهد پهن کرد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد که از مدت ها قبل عملیات گسترده ای را برای مبارزه با سرقت در حوزه استحفاظی خود آغاز کرده اند، هنگام گشت زنی های هدفمند در بولوار عبدالمطلب به یک دستگاه خودروی وانت با آرم و علایم تشریفات ویژه عروسی و عزا برخورد کردند که به طرز مشکوکی در حرکت بود. استعلام شماره پلاک خودرو فرضیه سرقت را تایید کرد و مشخص شد خودروی مذکور چند ساعت قبل به سرقت رفته است! بنابراین نیروهای انتظامی با دستور سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) عملیات تعقیب و گریز را در حالی آغاز کردند که راننده به اخطار «ایست» نیروهای گشت توجه نکرد و متواری شد.در نهایت بعد از مدتی تعقیب و گریز در خیابان های مختلف بالاخره نیروهای انتظامی با شگردهای تخصصی، راننده را مجبور به توقف کردند و او را به مرکز انتظامی انتقال دادند. این سارق سابقه دار که خود را اهل مشهد معرفی می کرد در بازجویی ها فنی لب به اعتراف گشود و گفت: وقتی هنگام عبور از خیابان، چشمم به وانت تشریفاتی افتاد با خودم فکر کردم پلیس به این گونه خودروها مشکوک نمی شود به همین دلیل نقشه سرقت را طی چند ثانیه طراحی کردم و با استفاده از یک سیم مفتولی آن را به سرقت بردم.گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با شناسایی مالباخته، وی در کلانتری حضور یافت و در حالی که برق شادی در چهره اش نمایان بود به نیروهای تجسس گفت: فرزندان خواهرم را به مهدکودک بردم و سپس خودرو را در خیابان پارک کردم اما ۲۰ دقیقه بعد زمانی که از منزل بیرون آمدم متوجه سرقت وانت شدم و با بررسی دوربین های مداربسته چهره سارق را شناسایی کردم اما هنوز چندساعت از این ماجرا نگذشته بود که با تماس نیروهای انتظامی به کلانتری آمدم و دیدم بساط لوازم تشریفاتی مانند لباس فرم و دیگر اموال سرقتی در کلانتری پهن شده است.بنا بر گزارش روزنامه خراسان، تحقیقات افسران زبده دایره تجسس از سارق ۳۸ساله که سوابق سرقت خودرو ،کابل و سیم برق و سوابق متعددجیب بری دارد برای کشف جرایم احتمالی دیگر وی ادامه یافت.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی خبرداد
ردزنی«دزدان کامپیوتری»درسوله متروکه !
اعضای این باند تاکنون به۳۷۰فقره سرقت ازخودروها اعتراف کرده اند

با دستگیری ۷عضو یک باند گسترده سرقت خودرو و کامپیوتر(ای سی یو) در مشهد که با ردزنی در یک سوله متروکه رخ داد، راز بیش از ۳۷۰ فقره سرقت قطعات خودرو فاش شد.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح ابعاد گسترده این پرونده سرقت به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: ششم آبان فردی نگران و سراسیمه خود را به کلانتری نجفی مشهد رساند و در حالی از سرقت خودروی پژو پارس خبرداد که مدعی بود ردیابی را نیز روی خودرو نصب کرده است!
سرتیپ دوم ستاد احمدنگهبان افزود: با این گزارش، بلافاصله گروهی از افسران کار آزموده دایره تجسس به سرپرستی مستقیم سرهنگ محمدولیان(رئیس کلانتری نجفی) وارد عمل شدند و به بررسی خط سیر ردیاب (جی پی اس) پرداختند.
بررسی های تخصصی پلیس بیانگر آن بود که خودروی سرقتی به سمت انتهای کوی پنجتن حرکت کرده و به سوی جاده فرعی روستای ابلق تغییر مسیر داده است. این مقام ارشد انتظامی خراسان رضوی با بیان این که گروه های تجسس در دو شاخه اطلاعاتی و عملیاتی، تحقیقات گسترده خود را ادامه می دادند، تصریح کرد: ردزنی های پلیس در نهایت به سوله ای متروکه رسید که مشخص بود دزدان خودرو در آن مکان مخفی شده اند؛ بنابراین با هماهنگی های قضایی، عملیات پلیس با محاصره سوله مذکور آغاز شد اما سارق ۲۳ساله با مشاهده نیروهای انتظامی قصد فرار داشت که همه راه های گریز را بسته دید و بالاخره به همراه ۴تن دیگر از اعضای باند سرقت دستگیر شد که یکی از آنان یک زن جوان بود.
سردار نگهبان اضافه کرد: در بازرسی از خودروی سرقتی تعداد زیادی باتری و کامپیوتر(ای سی یو) کشف شد که نشان می داد: اعضای این باند پس از سرقت پژو پارس به چند خودروی دیگر نیز دستبرد زده اند به همین خاطر و با انتقال اموال سرقتی و متهمان به کلانتری نجفی، بررسی های موشکافانه در حالی ادامه یافت که تحقیقات نامحسوس نشان می داد: پلیس با یک باند بزرگ روبه رو شده است که سرقت های زیادی را در مناطق مختلف شهری انجام داده اند.
وی گفت: این گونه بود که دستگیری مالخران و کشف اموال سرقتی دیگر در دستور کار عوامل انتظامی قرار گرفت و بدین ترتیب طی ۲۴ ساعت دو تن از مالخران حرفه ای و سابقه دار عضو باند «دزدان کامپیوتری» نیز در ۲ عملیات جداگانه به دام افتادند که در بازرسی از ۴ منزل مخفیگاه آنان ۷۲ قطعه کامپیوتر خودرو(ای سی یو)به همراه ۱۰ دستگاه خودروی سرقتی و لوازم دیگر شامل سیستم های صوتی و ابزار و آچار کشف و ضبط شد.
فرمانده حافظان امنیت ادامه داد: بررسی های ویژه نیروهای انتظامی بیانگر آن بود که یکی از مالخران حرفه ای این باند سرقت، پس از خرید کامپیوترهای سرقتی از «دزدان کامپیوتری» آن ها را از طریق پست یا تیپاکس به شهرستان های دیگر ارسال می کرد و این گونه به فروش لوازم سرقتی در سطح کشور ادامه می داد.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با تاکید بر این که اعضای باند «دزدان کامپیوتری» تاکنون به ۳۶۰ فقره سرقت قطعات و۱۰ دستگاه خودرو اعتراف کردهاند، یادآور شد: در ادامه عملیات نیروهای تجسس کلانتری نجفی ۳دستگاه خودروی سرقتی دیگر نیز از متهمان پرونده کشف شده است و تحقیقات برای ریشه یابی دیگر جرایم آنان همچنان با قدرت و قاطعیت ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
ماجرای مالخری پلیس در تاریکی شب!

نیروهای تجسس کلانتری طبرسی شمالی مشهد که در پوشش مالخری، قصد دستگیری سارقان را داشتند در حالی وارد عملیات نشدند که دزد سابقه دار و معروف خودرو، دست آن ها را خوانده بود!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، ماموران تجسس کلانتری طبرسی شمالی مشهد از طریق منابع و مخبران به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد یکی از سارقان حرفه ای، قصد دارد پراید۱۴۱ سرقتی را به مبلغ ۸ میلیون تومان به فروش برساند!
بنابراین گروهی از نیروهای تجسس در ساعت۲ بامداد با سارق تماس گرفتند و خود را به عنوان مالخر معرفی کردند. قرار شبانه به خیابان رسالت ۱۳۰ کشید و زمانی که ماموران در پوشش مالخر به محل قرار رسیدند، ناگهان سارقان به آنان مشکوک شدند و ادعا کردند که خودرویی برای فروش ندارند! در همین حال عوامل انتظامی که یقین داشتند سارقان خودروی سرقتی را در همان اطراف پنهان کرده اند، به طور نامحسوس به کمین نشستند و حدود ۳ ساعت به تعقیب سارقان در تاریکی شب پرداختند تا این که بالاخره سارقان به سوی خیابان رسالت ۱۱۷ رفتند اما هنگامی که قصد داشتند خودروی پراید را از آن مکان انتقال دهند دریک چشم برهم زدن، به محاصره پلیس درآمدند و دستگیر شدند. بررسی ها نشان داد یکی از سارقان معروف به «بلوچ» است که ۷ سابقه کیفری دارد.از سوی دیگر با انتقال خودروی سرقتی به کلانتری مشخص شد پراید مذکور متعلق به راننده ای است که برای امرار معاش در یکی از تاکسی های اینترنتی مسافرکشی می کرد و از روزی که خودرواش مورد دستبرد سارقان قرارگرفته بود، زندگی سختی را تجربه می کرد چرا که مستاجر بود و شغل دیگری هم نداشت.
بنابر گزارش روزنامه خراسان ،تحقیقات بیشتر با دستور ویژه سرگرد احمد آبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی )برای ریشه یابی دیگر سرقت های احتمالی متهمان همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
عروسی درخانه سالمندان تا جنایت درخانه وحشت!
او همسر۵۳ ساله اش را با ضربات هولناک «کلنگ»به قتل رساند و به همین دلیل هم مخاطبان روزنامه خراسان این مرد ۵۰ ساله را با لقب «کلنگی»می شناسند.
او شانزدهم آبان ضربات کلنگ را در حالی بر سر شریک زندگی اش فرود آورد که به خاطر خستگی زیاد به خواب عمیقی فرو رفته بود. چند روز بعد هم اقدامات پزشکی برای نجات جان این زن میان سال به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت «کلنگ»جان سپرد. به دنبال وقوع این جنایت وحشتناک، قاضی دکتر صادق صفری که بر اساس تجربه قضایی خود و با توجه به گزارش پزشکان متخصص، دستور بازداشت این مرد ۵۰ساله را صادر کرده بود، قرارقضایی را تشدید کرد و بدین ترتیب تحقیقات قضایی در این باره آغاز شد.
بعد از اعتراف صریح متهم به قتل همسرش، انگیزه وی از ارتکاب این جنایت نیز مورد ریشه یابی قرارگرفت و متهم انگیزه روابط سرد عاطفی را مطرح کرد. در ادامه رسیدگی به این پرونده جنایی، مقدمات بازسازی صحنه قتل نیز در روز یک شنبه گذشته فراهم شد و «جواد-ر»در حضور قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حالی به تشریح جزئیات این ماجرای تکان دهنده پرداخت که ابتدا سرگرد شکیبا(افسر جنایی آگاهی مشهد)نیز خلاصه ای از محتویات پرونده و اعترافات متهم در مراحل بازجویی را مقابل دوربین قوه قضاییه بازگو کرد.
در حاشیه بازسازی صحنه جنایت،«مردکلنگی»در گفت و گویی کوتاه به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان نیز درباره فراز و نشیب های زندگی آشفته خود پاسخ داد.
نامت چیست؟جواد- ر
همسرت از بستگانت بود؟ بله !
چقدر سواد داری؟بی سوادم
اهل مشهد هستی؟ در مشهد به دنیا آمدم اما در روستای شفیع در نزدیکی قوچان بزرگ شدم.
پدر و مادرت در آن جا سکونت داشتند؟ بله!پدرم در زمین های کشاورزی اطراف یک کافه معروف کار می کرد و در همان جا هم اقامت داشتیم.
تاچندسالگی روستا بودی؟۸ تا ۱۳ سالگی آن جا بودم و با تراکتور زمین شخم می زدم یا در دروی غلات به پدرم کمک می کردم.
با همسرت چگونه آشنا شدی؟زمانی که ۱۳ ساله بودم یک روز پسر عموی پدرم پیشنهاد کرد چون برای دخترش خواستگاری از نیشابور آمده است من برای ازدواج پا پیش بگذارم و اگر به توافق نرسیدیم «ام البنین»با همان خواستگار نیشابوری ازدواج کند. من هم با خانواده ام رفتم و با جاری شدن صیغه محرمیت با او ازدواج کردم.
چه شد که دوباره به مشهد آمدید؟ ما ۳ سال نامزد بودیم البته همسرم ۳ سال از من بزرگ تر بود. وقتی به ۱۶سالگی رسیدم،پدرم کشاورزی را رها کرد و به عنوان نگهبان درخانه سالمندان مشهد مشغول کار شد. در این شرایط آن ها مجلس عروسی ما را در خانه سالمندان برگزار کردند و ما هم در همان محل ساکن شدیم.
یعنی شما هم در اتاق نگهبانی خانه سالمندان زندگی می کردید؟بله! حدود یک سال درکنا پدر و مادرم بودیم و بعد به کوی سیدی رفتیم ولی هنوز ۶ ماه از حضورمان درآن منطقه نگذشته بود که سارقان به اموال منزلمان دستبرد زدند و ما به شهرک نوده(نجف۱۲)آمدیم.
مستاجر بودید؟ نه!آن منزل کوچک را در خیابان نجف به مبلغ ۳۹۰ هزارتومان خریدیم. یک خانه کلنگی بود اما بیش از ۱۰ سال در همان خانه زندگی کردیم.
چه زمانی معتاد شدی؟از وقتی که به کوی نجف آمدیم همه اطرافیانم و همسایگانمان در گیر اعتیاد بودند، من هم همان جا معتاد شدم.
اختلاف خانوادگی با همسرت هم از ماجرای اعتیادت آغاز شد؟ نه! همسرم با آن که برای تامین مخارج زندگی در بیرون از منزل کار می کرد اما به اعتیادم کاری نداشت، فقط گاهی که عصبانی می شدم، ناسزا می گفتم و همسرم با حالت قهر به منزل پدرش می رفت اما دوباره بازمی گشت و زندگی مشترکمان ادامه داشت.
چندفرزند داری؟دختر بزرگم ازدواج کرده و اکنون ۳ فرزند دارد، پسرکوچکم نیز الان حدود ۱۶ سال دارد اما پسر دیگرم بیماری قلبی داشت. می خواستم دامادش کنم اما به خاطر همین بیماری در بیمارستان از دنیا رفت.
بعد از مرگ فرزندت به فکر ساختن خانه افتادید؟نه! من خانه نجف ۱۲ را فروختم ویک دستگاه پراید خریدم تا با آن کار کنم. چون همسرم در انبار یکی از مراکز تولیدی تخم مرغ کار می کرد. به همین دلیل منزلی را در منطقه بولوار توس اجاره کردیم و حدود ۳ سال دیگر مستاجر بودیم تا این که بازهم خانه ما را دزدان خالی کردند و من با فروش پراید، منزل دیگری را رهن کردم و برای خودم موتورسیکلت خریدم.
بعد از این ماجرا بیکار شدی؟گاهی سرکار می رفتم. مثلا نگهبان طرح اگو بودم. بعضی اوقات هم خرده کاری های بنایی انجام می دادم ولی دخل وخرجمان جور درنمی آمد. فقط روی درآمد همسرم حساب می کردیم.
مگر همسرت چقدر حقوق می گرفت؟ حقوق ثابت او حدود۷میلیون بود اما با اضافه کاری به ۱۰ تا ۱۱ میلیون تومان می رسید. او ۱۰ سال سابقه کار داشت و کار فرما هم از او راضی بود.
دیگر هیچ گاه دنبال شغل نرفتی؟من به خاطر اعتیادم به «شیشه» (موادمخدر صنعتی)کار زیادی نمی توانستم انجام بدهم. بعد هم یک روز با موتورسیکلت تصادف کردم و مهره های گردن و کمرم آسیب دید. چون ریسک عمل جراحی بالا بود باید مدارا می کردم و به همین خاطر سر هیچ کاری نمی رفتم! و عملا از کار افتاده شدم.
پس فقط همسرت مخارج زندگی را تامین می کرد؟بله!
چی شد که خانه محل قتل را ساختید؟زمانی که من بیکار بودم به ۱۶ متری زمان آمدیم و ۳ سال دیگر مستاجر بودیم تا این که همسرم پیشنهاد کرد با پول رهن خانه که خودش پرداخته بود، زمینی را در نجف ۲۹بگیریم ولی من راضی نبودم چون می ترسیدم پسرنوجوانم در آن جا مانند من معتاد شود اما چون مخارج زندگی را همسرم می داد، به ناچار موافقت کردم. زمین را خریدیم و یک چهار دیواری هم ساختیم تا لوازم منزل را داخل آن بگذاریم. بعد هم آرام آرام بقیه قسمت های ساختمان را تکمیل کردیم ولی هنوز نازک کاری های آن به اتمام نرسیده بود.
چرا روابط عاطفی سردی داشتید؟از روزی که به این منزل (خانه وحشت)آمدیم روز به روز توجه همسرم به من کم می شد چون کسب وکاری نداشتم و بیکار بودم. خیلی توسط همسرم تحقیر می شدم. حتی یک بار جلوی فرزندانم به من گفت:«اگر من نباشم شما از گرسنگی می میرید.» این جمله غرورم را شکست و هر روز بیشتر از گذشته احساس حقارت می کردم ولی چون معتاد و بیکار بودم باید سکوت می کردم.
یعنی به همین خاطر او را کشتی؟نه!عقده های حقارت روی هم تلنبار شده بود تا این که او یک روز قهر کرد و ۵ ماه به خانه برادرش رفت. وقتی بازگشت ادعا کرد ما با هم نامحرم هستیم! به گونه ای که ۱۰ روز با من هیچ رابطه عاطفی نداشت. من هم که به خاطر خانواده ام مصرف شیشه را به «متادون»تبدیل کرده بودم،این جمله او را نتوانستم تحمل کنم. آن شب (شب حادثه)وقتی خوابیدم مدام خواب تحقیرهای همسرم را می دیدم و حرف های توهین آمیز او را به یاد می آوردم که در یک لحظه از جا بلند شدم و کلنگ را از کنار اجاق گاز برداشتم. سپس در تاریکی شب حدود ساعت۳ یا ۳.۵ بود که بالای سرش ایستادم و با خودم گفتم با چندضربه همه تحقیرها و حرف هایش را جبران می کنم اما در واقع قصد کشتن او را نداشتم!
الان پشیمانی؟ خیلی! از خانواده ام شرمنده هستم!نمی دانم چه بگویم!فقط اگر آن تحقیرها وشکستن غرورم نبود این مشکل پیش نمی آمد. حتی وقتی امدادگران اورژانس آمدند و پیکر همسرم را به بیمارستان رضوی بردند من هم به همراه آن ها رفتم ولی توسط کارآگاهان پلیس دستگیر شدم.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
حکم عامل قتل جوان بسیجی در مشهد صادر شد
قصاص با چوبه دار!
با صدور حکمی از سوی قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی، عامل قتل جوان بسیجی در خیابان کلاهدوز مشهد به قصاص نفس با چوبه دار محکوم شد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، آخرین روز شهریور ۱۴۰۱ بود که درگیری در اطراف خیمه های عزاداران حسینی شدت گرفت. در این میان چند نفر به سوی خادمان خیمه «حسین جان» حمله ور شدند که ناگهان یکی از آنان چاقو کشید و یکی از خادمان عزاداران را نقش بر زمین کرد.
طولی نکشید که رسول دوست محمدی(جوان مجروح) به مرکز درمانی انتقال یافت اما او بر اثر عوارض ناشی از اصابت تیغه چاقو به قفسه سینه جان باخت و بدین ترتیب پرونده ای جنایی مقابل قاضی ویژه قتل عمد گشوده شد.
مجتبی معتمدی(یکی از دوستان مقتول) که او نیز در صحنه جنایت و با ضربه چاقو از ناحیه بازویش مجروح شده بود، درباره این ماجرا به مقام قضایی گفت: در میان آشوب های خیابانی، چند نفر قصد تعرض به مسجد و موکب را داشتند. من با یکی از همان آشوبگران که چاقو داشت، درگیر بودم و او را از پشت سرگرفتم که ضربه چاقو را به بازویم زد. در این هنگام رسول برای کمک به من آمد ولی او هم چاقو خورد. آن جا فقط یک نفر چاقو داشت که من چهره اش را دیدم. او چاقو را به صورت کلنگی بر سینه رسول زد و سپس قصد فرار داشت که او را گرفتیم ولی آن جوان با مقاومت توانست از دست ما فرار کند!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: با دستورهای محرمانه قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه، تحقیقات گسترده ای با بازبینی دوربین های مداربسته آغاز شد و چند مظنون نیز در این زمینه تحت بازجویی قرار گرفتند اما در همان بررسیهای مقدماتی مشخص شد که آن ها نقشی در قتل نداشتند و آزاد شدند.
از سوی دیگر و با دستور قضایی نیروهای امنیتی نیز به یاری عوامل انتظامی آمدند و مدتی بعد موفق شدند ضارب را به همراه تعدادی از جزوات آموزشی ساخت مواد محترقه و مقادیری مواد اولیه ساخت مواد منفجره دستگیر کنند.
با تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، این پرونده جنایی با توجه به اهمیت آن در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی و به ریاست قاضی «محمدشجاع پورفدکی» مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت. «محمد مهدی-س» اگر چه وارد آوردن ضربه چاقو به قفسه سینه رسول دوست محمدی را پذیرفت اما مدعی شد قصد قتل نداشته و تیغه چاقو ناخودآگاه به سینه مرحوم اصابت کرده است.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان، در حالی که پزشکی قانونی، متهم این پرونده جنایی را پس از انجام معاینه و مصاحبه مسئول اعمال خود دانسته بود، قضات دادگاه کیفری نیز بر اساس محتویات پرونده گزارش های ماموران انتظامی و امنیتی و همچنین نظرات کارشناسی پزشکان قانونی، وی را به قصاص نفس با طناب دار محکوم کردند. همچنین بر اساس رای صادر شده از سوی قضات دادگاه، متهم به خاطر ایراد صدمه بدنی به مجتبی معتمدی(فرد مصدوم) نیز به پرداخت دیه و تحمل دو سال و نیم زندان و به اتهام نگهداری مواد محترقه و آتش زا نیز به تحمل دو سال ونیم زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده است. اما طبق قانون باید اشد مجازات درباره وی اجرا شود.
بر اساس این گزارش، رای صادر شده از سوی دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در دیوان
ماجرای دستبرد های یک زن به خودروها!
وقتی که به گذشته فکر میکنم، با خودم میگویم شاید اگر پدرم هنوز زنده بود، هیچکدام از این اتفاقات نمیافتاد. او همیشه هوایم را داشت، مرا درآغوش میگرفت، حرفهایم را میشنید و به من اطمینان میداد که تنها نیستم اما ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن ۳۳ ساله ای که به همراه شوهرش هنگام دستبرد به خودروهای شهروندان توسط نیروهای گشت کلانتری شهید نواب صفوی مشهد دستگیر شده بود، درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی گفت: برادر بزرگم بعد از ازدواج سر خانه و زندگی خودش بود خواهرم هم جدا شده و با فرزند خردسالش با مادرم زندگی می کرد و مادرم با حقوق پدر مرحومم روزگار می گذراند. خلاصه من از طریق همسر سابق خواهرم با وحید آشنا شدم و به او دل باختم. مدتی با هم دوست بودیم اما پدرم در زمان حیات خودش با ازدواج ما مخالفت کرد چون وحید جوانی معتاد و بیکار بود ولی من با وجود این که میدانستم اعتیاد دارد، اما فکر میکردم میتوانم او را تغییر دهم. به خودم میگفتم شاید اگر کنار او باشم، می توانم او را به راه درست برگردانم. شاید او هم کسی را نیاز داشت که از او حمایت کند. اما حالا که نگاه میکنم، میبینم خودم بیشتر به او نیاز داشتم. شاید به همین دلیل با وجود مخالفتهای پدرم و حتی خودم، با او عقد کردم. مدتی گذشت پدرم به دلیل بیماری عفونتی که داشت از دنیا رفت و دیگر جز وحید کسی به من محبت نمی کرد گاهی اوقات حس میکردم که برای مادرم، من مثل یک سایه هستم؛ در مقایسه با خواهرم که همیشه هوایش را داشت. شاید طبیعی بود که مادرم به او محبت بیشتری نشان دهد، اما این برای من تلخ بود. انگار من و وحید در این خانه جایی نداشتیم. خانه ارث پدرم بود که دو طبقهاش را به ما و آنها واگذار کرده بود. مادرم حتی با وجود این که خواهرم با یک نفر ازدواج موقت کرده بود باز هم مخارج زندگی آن ها را هم می پرداخت. توجه و محبتش فقط سهم خواهرم و بچهاش میشد، هوای آنها را داشت و به من هم گاهی با نگاهی سرد و بیتفاوت میگفت: "این خونه رو باید خالی کنید، نمیخوام دیگه این جا باشید." هر بار این حرف را میزد، انگار چیزی درونم فرو میریخت. من و وحید، هر چند با شرایط سخت و وابسته به هم، تمام امیدمان همین سقف بود. شاید به همین خاطر بود که حتی وقتی فهمیدم وحید برای تأمین پول مواد دست به دزدی میزند، باز هم نمیتوانستم از او جدا شوم. چون تنها کسی بود که در این دنیای سرد، دست کم تظاهر به داشتن هوایم میکرد.اوایل به خودم دلگرمی میدادم که وحید، با وجود همه مشکلاتش، تنها کسی است که هنوز کنار من ایستاده با این حال، او هم خسته بود، زخم خورده، پر از دردهای ناگفته پدر و مادرش فوت کرده بودند و یک برادر بزرگ تر از خودش داشت که او هم آواره خیابان ها بود و اعتیاد داشت. بالاخره من و وحید به دلیلی نامعلوم در کنار هم ماندیم؛ شاید از سر ناچاری، شاید هم چون از همان ابتدا راه برگشتی نداشتیم. شبها وقتی میدیدم او مواد میکشد، کنجکاو میشدم. او میگفت این تنها چیزی است که به او آرامش میدهد و من، از روی کنجکاوی و شاید هم ضعف، یک روز گفتم میخواهم امتحانش کنم. شیشه و کریستال ... حس عجیبی بود، ترکیبی از ترس و شوق! اما همین یک بار کافی بود تا در دام بیفتم. از همان لحظه انگار چیزی درونم تغییر کرد؛ دیگر خودم نبودم.مدتی بعد متوجه شدم که وحید به خاطر همین مواد دست به کارهایی میزند که قبلاً باورش برایم سخت بود. او و برادرش برای پول مواد از ماشینها دزدی میکردند. اول که شنیدم، قلبم لرزید، اما به خودم گفتم شاید فقط یک بار بوده. اما اشتباه میکردم، این کار برای او تبدیل به راه نجات شده بود. به خودم که آمدم همدست وحید بودم . فکر کردیم با این کارمان میتوانیم پول خوبی از فروش اموال سرقتی به دست بیاوریم تا بتوانیم خانه کوچکی رهن و اجاره کنیم و از خانه موروثی پدرم بیرون بیاییم و از نگاه های سرد مادرم خلاص شویم این فکر وحید بود من هم موافقت کردم تاثیر مواد بر روی مغز و ذهنم آنچنان بود که دیگر به عواقبش حتی فکر هم نمی کردم تا این که آن شب شوم فرا رسید. هنوز هوا تاریک بود که به همراه وحید به یکی از محلهها رفتیم. میخواستیم به خودروها دستبرد بزنیم و اموال سرقتی را بفروشیم. درست در همان لحظهای که دستم به در ماشین خورد، نور چراغ گردان گشت پلیس را دیدم. همه چیز در یک لحظه به هم ریخت. نه راه فراری بود و نه جایی برای پنهان شدن! اما ای کاش....
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با دستور سرهنگ علی ابراهیمیان(رئیس کلانتری نواب صفوی مشهد ) بررسی های تخصصی نیروهای انتظامی برای کشف سرقت های این زوج جوان آغاز شد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
نقاب زدایی پلیس از دزد آیفون تصویری !
سارق سابقه دار آیفون های تصویری منازل مردم که با سرو صورت پوشیده سرقت می کرد در حالی تاکنون ۲۵ آیفون دزدی را پذیرفته است که تصویر نقاب زده وی در آلبوم خلافکاران شناسایی شد.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ماموران کلانتری شفای مشهد که برای حفاظت از اموال مردم،گشت زنی های شبانه روزی را با دستورهای ویژه سرتیپ دوم احمد نگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)ادامه می دهند ،دزد۴۰ ساله ای را به مرکز انتظامی انتقال دادند که یک دستگاه آیفون تصویری سرقتی را به همراه داشت. این سارق جوان که «محسن-ج» نام دارد، در حالی با نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)مورد بازجویی های فنی قرارگرفت که مشخص شد وی شهریور گذشته نیز یک دستگاه آیفون تصویری را از خیابان آیت ا...حائری سرقت کرده بود.گزارش روزنامه خراسان حاکی است وقتی متهم ارتکاب جرم را نپذیرفت ،افسران دایره تجسس آلبوم خلافکاران را مقابل دیدگان وی گشودند وبدین ترتیب سارق ۴۰ساله با مشاهده تصاویر نقاب زده خود هنگام سرقت آیفون تصویری،انگشت حیرت بر دهان گرفت و به ناچار راز دستبرد به ۲۵ دستگاه آیفون تصویری از منازل مردم را فاش کرد.او گفت:در حال تردد داخل یکی از کوچه های تاریک خیابان شهید مطهری بودم که آیفون منزلی را با دستم کندم و متواری شدم اما وقتی در کوچه های بعدی قصد سرقت یک آیفون دیگر را داشتم ،توسط ماموران دستگیر شدم.این سارق سابقه دار که بلافاصله بعد از دستگیری توسط رئیس کلانتری شفا شناسایی شده بود، به سرقت آیفون های تصویری در مناطق ابوطالب،عبدالمطلب،حر عاملی،موسوی قوچانی،هدایت و ... اعتراف کرد.
تحقیقات بیشتر درباره سرقت های دیگر این دزد نقابدار همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
شعبده بازی زن جوان برای طلافروش ها !
زن جوانی که با تردستی خاصی قصد داشت برای دومین بار ۳ سکه طلای تقلبی را به یک خریدار طلا بفروشد،در حالی دستگیر شدکه ادعا کرد از تقلبی بودن سکه ها اطلاعی نداشته است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل یکی از طلافروشان بولوار عبدالمطلب با پلیس۱۱۰ تماس گرفت و از فروش سکه های تقلبی توسط یک زن جوان خبر داد که قبلا نیز ۳ سکه تقلبی به وی فروخته بود.
درپی دریافت این خبر ،بلافاصله نیروهای گشت انتظامی با دستور سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)وارد عمل شدند و زن جوان را به همراه چندسکه تقلبی به مرکز انتظامی انتقال دادند. در همین حال طلافروش مذکور به افسر تجسس کلانتری گفت:حدود یک هفته قبل همین زن جوان (متهم)به طلا فروشی آمد و۳سکه پارسیان را به مبلغ ۱۶میلیون تومان به من فروخت. من هم مبلغ خرید را به حساب بانکی وی کارت به کارت کردم اما زمانی که فروشنده سکه ها از طلا فروشی بیرون رفت و من پرس پلاستیکی آن را باز کردم، تازه فهمیدم که زن جوان با مهارت خاصی وبه شیوه شعبده بازها،طلای تقلبی را به من فروخته است اما چون هیچ گونه شماره تلفن و نشانی از او نداشتم،تلاش هایم برای شناسایی او بی نتیجه ماند تا این که امروز دوباره برای فروش چندسکه پارسیان دیگر وارد مغازه ام شد و من بلافاصله او را شناختم و با پلیس۱۱۰ تماس گرفتم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است زن۲۵ ساله هم که خود را ساکن گلبهار معرفی می کرد، در بازجویی های تخصصی به افسران تجسس کلانتری شفا گفت:حدودیک هفته قبل در یکی از خیابان های هسته مرکزی مشهد با مرد جوانی آشنا شدم که خود را فردی مرفه و ثروتمند معرفی می کرد. او سکه ها را به من داد تا آن ها را بفروشم. من هم چون اطلاعی از تقلبی بودن سکه ها نداشتم،خام حرف هایش شدم و سکه ها را به یک طلافروشی در بولوار عبدالمطلب فروختم...
بنابرگزارش روزنامه خراسان، با توجه به بررسی های تخصصی افسران تجسس مبنی بر این که وی در دو مرحله سکه های تقلبی را به یک طلافروشی برای فروش برده و آن ها را در گلبهار نفروخته است،نشان از آن دارد که وی از تقلبی بودن آن ها اطلاع دارد به همین دلیل تحقیقات بیشتر زیر نظر مستقیم رئیس کلانتری برای کشف زوایای پنهان این جرم ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
آدمکشی در پارک کوهسنگی برای هیچ!
نوجوان ۱۵ ساله ای نیمه شب گذشته با چاقو کشی هیجانی در پارک کوهسنگی مشهد، نوجوان دیگری را به خاطر «هیچ» به قتل رساند و بدین ترتیب باز هم پرونده جنایت یک دهه هشتادی دیگر روی میز قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفت.
به گزارش روزنامه خراسان، این ماجرای تاسف بار در دقایق اولیه بامداد روز گذشته زمانی رخ داد که «پویا» پسر ۱۵ ساله با یکی از دوستانش وارد پارک بزرگ کوهسنگی مشهد شد و در حالی که کارد بزرگی را به همراه داشت، چشم به این سو و آن سو دوخت. در همین هنگام نوجوان حدود۱۶ساله دیگری به آن ها نزدیک شد که در یک چشم بر هم زدن ناگهان تیغه کارد در تاریکی شب درخشید و بر گردن «بنیامین» (نوجوان دهه هشتادی دیگر)فرود آمد. طولی نکشید که با فرار
«پویا»(ضارب» از محل حادثه صدای آژیر خودروهای امدادی به گوش رسید و پیکر نیمه جان نوجوان ۱۶ ساله به بیمارستان «ولایت» انتقال یافت اما حدود ۲ ساعت تلاش کادر درمانی برای نجات این نوجوان از مرگ به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت کاردی جان داد که تا عمق ۱۰-۱۲ سانتی متری انتهای گردن فرو رفته بود.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: عقربه های ساعت ۱:۴۵ بامداد رسیده بود که صدای زنگ گوشی تلفن قاضی ویژه قتل عمد،خواب را از چشمان وی ربود. با توجه به اهمیت موضوع ، قاضی دکتر صادق صفری بی درنگ عازم مرکز درمانی شد و دقایقی بعد دامنه تحقیقات جنایی به پارک کوهسنگی کشید.بررسی های موشکافانه قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بیانگر آن بود که بنیامبن(مقتول) درآخرین لحظات زندگی نام«پویا» را بر زبان جاری کرده که او را ضارب خود نامیده است.
همین سرنخ کافی بود تا قاضی صفری دستور ویژه ای برای شناسایی و دستگیری «پویا»را صادر کند. این درحالی بود که اهالی اطراف پارک کوهسنگی نیز از وقوع نزاع های شبانه در این مکان ابراز نارضایتی می کردند. در همین حال تحقیقات کارآگاهان به سرپرستی سروان منفرد(افسر جنایی آگاهی) ادامه داشت خیلی زود به نتیجه رسید و «پویا» با همکاری خانواده اش تسلیم قانون شد. هنوز سپیده صبح از پیله تاریک شب بیرون نیامده بود که نوجوان ۱۵ساله مقابل قاضی ویژه قتل عمد نشست و در تشریح این جنایت هیجانی گفت: من به همراه یکی از دوستانم در پارک بودیم که یک نوجوان دیگر طرف ما آمد. احساس کردم آن نوجوان حال طبیعی مناسبی ندارد و می خواهد به من زور بگوید و شاید هم مرا خفت کند! به همین خاطر اول او را هل دادم ولی بعد کاردی را که با خود داشتم بیرون کشیدم و با آن ضربه ای به زیر گردنش زدم! وقتی پیکر او را خون آلود دیدم از شدت ترس از آن جا گریختم!
ادامه گزارش روزنامه خراسان حاکی است: حساسیت ماجرای قتل این نوجوان دهه هشتادی موجب شد تا مقام قضایی بررسی های تخصصی را با انتقال متهم به صحنه جنایت ادامه دهد. حالا دیگر اهالی شهر در هوای آفتابی صبح، امور روزمره خود را آغاز کرده بودند که «پویا» کارد چوبی مخصوص بازسازی صحنۀ قتل را به دست گرفت و در انتهای خیابان رودکی ۳۴ چگونگی آدمکشی برای «هیچ» را تشریح کرد؛ اما چشم های او زمانی اشکبار شد و در های های گریه هایش ابراز ندامت کرد که فریاد می زد: «کاش چاقو به همراه نداشتم!» در همین حال قاضی باتجربه ویژه قتل عمد نیز با بیان این که از ابتدای امساب چندین قتل توسط نوجوانان دهه هشتادی آن هم به خاطر داشتن چاقو رخ داده است، به مسئولان و مدیران مدارس و همچنین دست اندرکاران امور فرهنگی جامعه توصیه کرد: موضوع چاقوکشی های هیجانی را در مدارس به نوجوانان هشدار دهند. قاضی دکتر صادق صفری تاکید کرد که اگر این نوجوان چاقو به همراه نداشت و به پشتوانه آن وارد درگیری هیجانی نمی شد، به یقین چنین فاجعه ای رخ نمی داد. این مقام باتجربه قضایی تصریح کرد: باید عواقب حمل چاقو در مدارس و مراکز فرهنگی مورد توجه خاص قرار گیرد چراکه سهل انگاری در آموزش و توصیه های جدی به دانش آموزان عواقب جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت که نمونه های وحشتناک آن در پرونده های جنایی خودنمایی می کند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
دستبرد به ۲۰ خودرو، یک ماه بعد از آزادی!
جوان حدود۱۸ساله ای که یک ماه قبل از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده بود،درحالی با ۴ سابقه کیفری دوباره دستگیر شد که تاکنون به ۲۰ فقره سرقت از داخل خودروها اعتراف کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،چندروز قبل نیروهای گشت کلانتری شفای مشهد سارق سابقه داری را با هوشیاری یکی از شهروندان در بولوار خیام بازداشت کردند که ۲ دستگاه ضبط و پخش خودرو به همراه تعداد زیادی مدارک شناسایی و کارت های بانکی از درون کوله پشتی وی کشف شد.
با انتقال این متهم به کلانتری، تحقیقات تخصصی ویژه ای در دایره تجسس با دستور و نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) درحالی آغاز شد که بررسی های مقدماتی نشان داد این جوان حدود۱۸ساله از سارقان حرفه ای و سابقه داری است که یک ماه قبل و بعد از تحمل یک سال مجازات، از کانون اصلاح و تربیت آزاد شده است.
این دزد حرفه ای که مدعی بود به موادمخدر صنعتی اعتیاد دارد، راز ۲۰فقره سرقت از داخل خودروهای مدل پایین را فاش کرد وگفت: بیشتر سرقت ها را در مدت یک ماه گذشته از خیابان های وکیل آباد، فرامرز عباسی، خیام ، عبدالمطلب، شفا، هدایت و خواجه ربیع انجام داده است.بنابر گزارش روزنامه خراسان، متهم مذکور همچنین با اعتراف به این که روزگارش را با خرید و فروش لوازم سرقتی میگذراند،گفت: مادرش از دنیا رفته است و خانواده ای ندارد، به همین خاطر هم شب ها را درپاتوق های استعمال مواد مخدر یا نزد دوستانش سپری می کند، درحالی که با حرفه تراشکاری آشنایی کامل دارد. او که ادعا می کرد بیشتر به پرایدهای مدل پایین و خودروهایی دستبرد می زند که از سیستم امنیتی کمتری برخوردارند، ادامه داد: برخی از اموال سرقتی کشف شده را چند ساعت قبل از دستگیری ازبولوار شهید فرامرز عباسی سرقت کرده است.
تحقیقات بیشتر درباره جرایم احتمالی دیگر این دزد حرفه ای زیرنظر سروان عمرانی(رئیس تجسس کلانتری شفای مشهد) همچنان ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
عاملان سرقت های شبانه از منازل و خودروها در چنگ پلیس!
۴عضو یک باند سرقت که در زندان با یکدیگر آشنا شده بودند و شبانه به منازل و خودروهای مردم دستبرد می زدند، در حالی با تلاش کارآگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی خراسان رضوی دستگیر شدند که تاکنون به بیش از۴۰فقره سرقت از مسافران و منازل شهروندان با استفاده از ۲ دستگاه پژو پارس سفید سرقتی اعتراف کرده اند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،درپی وقوع سرقت های سریالی از منازل شهروندان در شمال غربی مشهد،گروهی از کارآگاهان زبده اداره عملیات ویژه آگاهی با دستورهای تخصصی سرهنگ جوادشفیع زاده(رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)ماموریت یافتند تا سرقت های مذکور را به طور ویژه پیگیری کنند. با این دستور انتظامی،کارآگاهان تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند و در رصدهای اطلاعاتی به سرنخ هایی از یک دستگاه پژو پارس سفید رنگ رسیدند که در بیشتر صحنه های سرقت دیده می شد.با به دست آمدن شماره پلاک خودرو از طریق دوربین های ترافیکی و شناسایی مالک آن مشخص شد که دزدان منازل مردم،خودرو را نیز به سرقت برده اند،چرا که راننده بر اثر سهل انگاری یک سوئیچ یدکی را نیز درون داشبورد گذاشته بود. در همین حال سارقان زمانی که قصد داشتند به محتویات داخل پژو پارس دستبرد بزنند با سوئیچ یدکی روبه رو شده و خودرو را به سرقت برده اند.حالا اگر چه شناسایی دزدان اندکی به تاخیر افتاد اما پلیس به سرنخ مهمی دست یافت و آن هم این بود که مشخص شد سارقان منازل، دزدان قطعات و محتویات خودرو هستند! بنابراین عملیات کارآگاهان روی دزدان سابقه دار قطعات خودرو متمرکز شد و اطلاعاتی به دست آمد که بیانگر دستبرد سارقان حرفه ای به خودروهای مسافران و زائران بود.گزارش روزنامه خراسان حاکی است تحلیل های کارشناسی جرم نیز نشان داد که پلیس با یک باند سابقه دار و حرفه ای روبه رو شده است. به همین دلیل بانک اطلاعاتی مجرمان زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت و با تصاویری که از آنان در صحنه های سرقت به دست آمده بود،۴عضو باند شناسایی شدند که بررسی ها مشخص کرد ۲ تن از آنان در بند باز هستند و ۲ متهم دیگر با سپردن وثیقه آزاد شده اند.از سوی دیگر دامنه تحقیقات نامحسوس به پاتوق های خلافکاران کشید و بالاخره پاتوق اعضای این باند در حالی لو رفت که همه آن ها مشغول مصرف مواد مخدر بودند. به همین دلیل لحظه عملیات فرارسید و گروه کارآگاهان با مجوز قاضی دکتر جوانبخت(قاضی شعبه ۲۰۳ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد)در حالی وارد عمل شدند که سرگرد احمدی(رئیس اداره عملیات ویژه آگاهی)هدایت مستقیم این عملیات غافلگیرانه را به عهده داشت. طولی نکشید که همه اعضای باند در چنگ قانون گرفتار شدند و در حالی به مقر انتظامی انتقال یافتند که۲دستگاه پژو پارس سفید رنگ نیز به همراه مقادیر زیادی لوازم سرقتی منازل و خودروها از مخفیگاه متهمان کشف شد. بررسی های مقدماتی کارآگاهان حکایت از آن داشت که متهمان ۲۰تا۳۵ساله از ساعت ۱۲تا۶صبح از لانه های خود بیرون می آمدند و به خودروهای مردم در اطراف بزرگراه صدمتری حدفاصل میدان شهید فهمیده تا کوی سیدی و بولوار پیروزی دستبرد می زدند. همچنین با کشف مقادیری طلا و لوازم منزل شامل انواع تلویزیون،سماورهای دکوری،مایکروویو و ...مشخص شد که بیشتر منازل شمال غربی مشهد توسط اعضای این باند هدف دستبرد قرارگرفته است.بنابر گزارش روزنامه خراسان، ۴عضو باند سرقت های شبانه تاکنون به حدود ۳۰فقره سرقت قطعات و محتویات خودروهای مسافران و زائران و ۱۰ فقره سرقت از منازل اعتراف کرده اند و مالکان ۲ پژو پارس سرقتی نیز شناسایی شدند که از مسافران قوچانی و بندرعباسی سرقت شده بود.از سوی دیگر ادامه تحقیقات نشان داد اعضای باند مذکور فقط بر اثر سهل انگاری یک راننده در قراردادن سوئیچ خودرو درون داشبورد وسوسه شده اند و با سرقت پژو پارس، دامنه سرقت های خود را به منازل هم گسترش داده اند. ازسوی دیگر آن ها به صندوق عقب خودروهایی با شماره پلاک شهرستان دستبرد می زدند که بتوانند سوغاتی و لوازم سفر را به سرقت ببرند.به همین دلیل پلیس عملیات ویژه آگاهی از مال باختگان و هموطنان خواست برای شناسایی اموال سرقتی کشف شده از اعضای این باند به پلیس آگاهی مرکز واقع در ابتدای رضا شهر مشهد مراجعه کنند.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی
ادامه مطلب را ببينيد
