زورگیری تا جنایت!

​​​​​​​دزد ۴۷ ساله‌ای که چندین سال از عمر خود را پشت میله‌های زندان گذرانده بود، این بار برای سرقت مقداری طلا، زن ۶۸ ساله‌ای را در مشهد خفه کرد اما خیلی زود ردزنی‌های اطلاعاتی کارآگاهان با هدایت مستقیم سرهنگ محمدرضا فدائیان (رئیس پلیس آگاهی مشهد) و با صدور دستورهای ویژه قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد) آغاز شد و عامل جنایت به چنگ قانون افتاد. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این مرد که به شدت ابراز پشیمانی می‌کرد و مدعی بود هیچ گاه در زندگی پشتیبان و راهنمایی نداشته است به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان درباره سرگذشت خود و ماجرای زورگیری تا جنایت را پاسخ داد. آنچه می‌خوانید نتیجه گفت و گوی یک ساعته با این دزد خطرناک است که به خاطر پنهان کردن برخی حقایق زندگی مدام دچار تناقض گویی می‌شد و با جمله «به خاطرم نمی‌آید!» راه گریز از پاسخ را باز می‌گذاشت.
چند سال داری؟ متولد ۱۳۵۶ هستم.
درس هم خوانده ای؟ تا چند کلاس ابتدایی تحصیل کردم.
چرا؟ علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشتم.
شغل پدرت چیست؟ او کارمند ...(یکی از ادارات دولتی) بود و مادرم نیز خانه داری می‌کرد.
چند خواهر و برادر داری؟ ۲خواهر و۳ برادر دارم.
آن‌ها هم مانند تو زندگی آشفته‌ای دارند؟ نه! پدرم از نظر مالی به آن‌ها می‌رسید. زندگی همه آن‌ها خوب است و اوضاع مالی مناسبی دارند.
متاهلی؟بله! یک پسر نوجوان دارم که در دبیرستان ترک تحصیل کرد و دیگر به مدرسه نرفت چون به فوتبال علاقه زیادی داشت. یک دختر جوان هم دارم که چندماه قبل ازدواج کرد.
معتادی؟ بودم اما از یک سال قبل دیگر مصرف نمی‌کنم!
چه شد که معتاد شد؟ پدرم به شیره و تریاک اعتیاد داشت یعنی در خانواده با مواد مخدر بیگانه نبودم از سوی دیگر هم فشار‌های زندگی مرا به سوی اعتیاد کشاند.
اولین بار با چه کسی و در کجا مواد مصرف کردی؟ با یکی از نزدیکان همسرم شیره مصرف کردم. آن روز سرما خوردگی داشتم که به من پیشنهاد مصرف شیره را داد تا زودتر به بهبودی برسم!
چرا بعد از آن ادامه دادی؟چون احساس لذت کردم و بعد به صورت تفریحی مواد مخدر می‌کشیدم. فکر می‌کردم من مانند دیگر ان نیستم و اراده قوی دارم. از طرف دیگر هم هیچ گاه تصور نمی‌کردم که با همین مصرف تفریحی معتاد می‌شوم ولی به قول معروف خیلی زود دیر شد!
گفتی به خاطر فشارهای زندگی معتاد شدی؟ نمی‌دانم! بالاخره فشارهای زندگی و تفاوت‌هایی که پدرم بین فرزندانش قائل بود هم بسیار تاثیر داشت.
از چه زمانی به مصرف مواد مخدر صنعتی (شیشه)آلوده شدی؟ نمی‌دانم! به خاطر ندارم!
چند سال قبل ازدواج کردی؟ حدود۳۰سال قبل!
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ با جوانی به نام «مجتبی» دوست بودم که یک روز او دختر خاله اش را به من معرفی کرد که دختر خوبی است. من هم به خواستگاری‌اش رفتم.
چند وقت نامزد بودید؟ حدود۲ سال در عقد بودیم که بعد ازدواج کردیم و زندگی مشترکمان آغاز شد.
آن زمان چه شغلی داشتی؟من بعد ازترک تحصیل شاگرد آرایشگری شدم و در واقع آرایشگر بودم.
الان هم همین شغل را داری؟نه! بعد از ازدواج به قهوه فروشی روی آوردم و به مدت ۵سال قهوه می‌فروختم ولی چون اجاره مغازه نمی‌دادم، پدر زنم مرا از مغازه‌اش بیرون انداخت ولی بیشتر سال‌های عمرم را بیکار بودم.
پس چگونه مخارج زندگی را تامین می‌کردی؟ همسرم در خانه‌های مردم کار می‌کرد. او کارهای نظافتی منازل را انجام می‌داد و مخارج زندگی را هم می‌پرداخت.
ماجرای زورگیری چه بود؟حدود۲۰سال قبل زمانی که دخترم ۳ماهه بود، یک شب بعد از مصرف شیشه به سوی منطقه گلشهر مشهد حرکت کردم. چون واقعا برای تامین هزینه‌های اعتیادم دچار مشکل بودم. آن جا درکنار خیابان پسرجوانی را دیدم و گوشی را از او زور گیری کردم.
چاقو هم داشتی؟ به خاطر ندارم!
چندسال زندان بودی؟ به خاطر همین زورگیری به تحمل۱۰سال زندان محکوم شدم ولی بعد از ۵سال به طور موقت آزاد شدم که ۳ سال نیز شامل عفو شد.
این هم سال که زندان بودی عبرت نگرفتی؟ بعد از آزادی دوباره به دنبال شیشه رفتم و تا ۲سال قبل شیشه مصرف می‌کردم! ازسوی دیگر هم بیکاری و فشار زندگی دوباره مرا به سوی خلاف سوق داد.
همسرت در این مدت تقاضای طلاق نکرد؟ نه! اوپای من ایستاد و خیلی سختی کشید.
ماجرای قتل چگونه رخ داد؟ بیکار بودم !پولی نداشتم! وقتی برق تک پوش طلای پیرزن چشمانم را گرفت دیگر وسوسه شیطانی به سراغم آمد. نمی‌توانستم ازاین طلاها چشم پوشی کنم! به همین دلیل نقشه سرقت طلای پیرزن را کشیدم. در منزل او خیلی اوقات باز بود. زمانی که وارد خانه شدم او نترسید شاید تصور نمی‌کرد من چه نقشه‌ای در سر دارم ولی در یک لحظه او را روی زمین انداختم و گلویش را فشار دادم. هنگامی که بی حرکت شد ابتدا قیچی خیاطی را برداشتم تا النگوی تک پوش را قیچی کنم اما وقتی دیدم به راحتی از دستش بیرون آمد قیچی را در کنار جسد انداختم و از خانه بیرون آمدم!
طلاها را چه کردی؟ به پسر خواهرزنم دادم که آن‌ها را فروخت و من با پول طلاهای سرقتی یک دستگاه پراید خریدم.
همسرت مشکوک نشد که از کجا این همه پول آوردی؟چرا خیلی سمج بود و مدام سوال می‌کرد ولی من جواب سر بالا می‌دادم.
پراید را از کجا خریدی؟ از یک بنگاه فروش خودرو در خیابان گاز خریدم و چند روز با آن مسافرکشی کردم.
پشیمانی؟ خیلی پشیمانم! نفهمیدم چگونه مرتکب قتل شدم. من قصد کشتن پیرزن را نداشتم فقط می‌خواستم طلاها را سرقت کنم!
ریشه خلافکاری و تباهی عمرت را در چه می‌دانی؟ اولین مقصر پدرم است، چون دستم را نگرفت و پولی به من نداد تا از فشار زندگی ام کاسته شود! از سوی دیگر هم اعتیاد موجب این زندگی فلاکت بار شد.
ولی اگر پدرت پولی به تو می‌داد خرج اعتیاد می‌کردی؟بله!به همین خاطر پدرم به من اعتماد نداشت. بالاخره خیلی از عوامل در این ماجرای تلخ موثر هستند.
چه توصیه‌ای برای افرادی داری که در شرایط تو قرارمی گیرند؟مصرف تفریحی مواد فقط یک جمله مزخرف است ،منم منم نکنید! مسیر درست زندگی را در پیش بگیرید و حتی از یک کیلومتری مواد هم عبور نکنید. فرجامی جز زندگی فلاکت بار ندارد.
بقیه اموال سرقتی را چه کردی؟من اموال دیگری را از منزل پیرزن نبردم!
اما حتی دستگاه فشار خون او هم در منزل شما کشف شده است؟بله!آن را سرقت کرده بودم!
یعنی سکه‌های طلا و بقیه اموال مورد ادعای اولیای دم را سرقت نکردی؟نه!
در این سال‌ها به ترک اعتیاد هم فکر کردی؟بله!یک بار همسرم مرا به مرکز ترک اعتیاد برد ولی ۲۸روز بعد دوباره مصرف کردم چون مادرم از دنیا رفته بود!
یعنی هرکس مادرش از دنیا برود باید «شیشه»مصرف کند؟ نمی‌دانم! وسوسه شدم.
با اولیای دم حرفی نداری؟ فقط می‌خواهم مرا ببخشند!از نظر مالی تحت فشار بودم،پشیمانم!
آخرین کلام؟کاش روزی که مواد مخدر را به من تعارف کردند، توان «نه» گفتن را داشتم.حالا هم می‌ترسم همسرم از من طلاق بگیرد! اگرچه می‌دانم فرزندانم تا چه حد خجالت زده و شرمگین می‌شوند. به خاطر سرقت طلا زندگی‌ام را نابود کردم.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۳ | 9:42 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای باند مخوف«عقاب های خون آلود »!
اعضای یک باند خطرناک که با خودزنی های وحشتناک پیکر خود را خون آلود می کردند و سپس دست به زورگیری های ترسناک از مسافران شهری می زدند، با تلاش شبانه روزی نیروهای انتظامی در حالی به چنگ قانون افتادند که تصاویری از «عقاب» را روی گردن یا لباس های سیاه خود داشتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان، روزگذشته بعد از دستگیری سومین عضو باند معروف به «عقاب های خون آلود»درباره ماجرای زورگیری های این باند مخوف به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از مدتی قبل گزارش هایی از زورگیری در پوشش مسافرکشی در برخی مراکز انتظامی ثبت شد که بررسی آن ها نشان داد اعضای یک باند پرایدسوار،مسافران شهری را به مناطق خلوت می کشانند و در تاریکی شب با تهدیدبه قتل و کتک کاری،نه تنها اموال طعمه های خود رابه سرقت می برند بلکه لباس های آنان را نیز از تنشان بیرون می آورند و سپس آن ها را با یک لباس زیر در بیابان رها می کنند. سرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان اضافه کرد:با توجه به حساسیت ماجرا، بلافاصله دستورهای محرمانه ای دراین باره صادر شد و عوامل انتظامی با تاکید ویژه سردار سرتیپ محمدکاظم ​​​​​​​تقوی(فرمانده انتظامی خراسان رضوی)با بهره‌گیری از امکانات تخصصی پلیس و تقویت گشت های انتظامی رصدهای اطلاعاتی گسترده ای را آغازکردند.
وی افزود:واکاوی در سطر به سطر اظهارات مالباختگان و پرونده های متشکله در مراکز انتظامی بیانگر آن بود که اعضای این باند خطرناک که آثاری از خودزنی های وحشتناک روی دستان خود دارند و بدن برخی از آنان با تصاویر گوناگون خالکوبی(تتو) پوشانده شده است، در نیمه های شب از لانه های خود بیرون می آیند و سوار بر یک دستگاه پراید نقره‌ای رنگ بدون پلاک،جرایم هولناکی را در اطراف بزرگراه صدمتری و جاده محمدآباد مرتکب می شوند. این مقام ارشد انتظامی با اشاره به برداشت پول از حساب های طعمه های این باند مخوف نیز گفت:آن ها بعد از تهدید طعمه خود به مرگ،او را به مقابل دستگاه های عابربانک می کشاندند و با گرفتن رمز بانکی ، موجودی حساب های مالباختگان را به کارت بانکی دیگری انتقال می دادند. سردار نگهبان در ادامه این گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار روزنامه خراسان ،تصریح کرد:با توجه به تاکید ویژه سردار تقوی برای مقابله قاطع با جرایم خشن در استان خراسان رضوی، گروهی تخصصی در کلانتری میرزا کوچک خان مشهد زیرنظر سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری) تشکیل شد و بدین ترتیب عملیات‎های چندگانه برای شناسایی اعضای این باند زورگیری وارد مرحله جدیدی شد تا این که با تشکیل گروه های گشت شبانه ،سرنخ هایی از یک پراید نقره ای به دست آمد که پلاک آن را روی شیشه قرار می دادند تا در تاریکی شب،طعمه های آنان نتوانند شماره پلاک خود را به خاطر بسپارند! این فرمانده حافظان امنیت خاطرنشان کرد:درحالی که ردزنی های اطلاعاتی ادامه داشت، ساعت 2بامداد یک شنبه گذشته یکی از گشت های انتظامی در بولوار ابوریحان مشهد به پرایدی با مشخصات مذکور مشکوک شد و این گونه ماجرای تعقیب پرایدسواران شکل گرفت. وی تاکید کرد: عملیات به گونه ای با حضور گشت های نامحسوس ادامه یافت که عوامل انتظامی منطقه را به محاصره درآوردند و پرایدسواران را با شگردی خاص به داخل یکی از کوچه های فرعی هدایت کردند که در همین زمان عملیات دستگیری آغاز شد و 2 سرنشین پراید در حالی به دام افتادند که در بازرسی از آنان تعداد زیادی کارت بانکی و مدارک شناسایی شهروندان، به همراه 2قبضه کارد کشف شد و متهمان به مقر انتظامی انتقال یافتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان این که بازجویی های تخصصی توسط سروان امیررضا شفیعی(افسر پرونده) ادامه یافت، به اعترافات متهمان اشاره کرد و افزود:2عضو دستگیرشده این باند بلافاصله دیگر همدستان خود را به پلیس لو دادند و بدین ترتیب عملیات دستگیری سومین عضو باند نیز در دستورکار قرارگرفت که وی هم امروز(روزگذشته)در یک قرار صوری درون پارک امید در منطقه شهرک شهید رجایی به دام افتاد. سرتیپ دوم احمد نگهبان با بیان این که اعضای این باند خطرناک زورگیری در مناطق بزرگراه فجر،گاراژدارها،بولوار توس و جاده بهشت رضا(ع) اقدام به ارتکاب جرم می کردند،گفت: تاکنون 6تن از مالباختگان با مراجعه به کلانتری میرزا کوچک خان مشهد ،آنان را در حالی شناسایی کرده اند که با دستور قاطع قاضی مهدی جعفری (قاضی شعبه 410دادسرای عمومی وانقلاب مشهد)تحقیقات بیشتر برای کشف ابعاد دیگری از زورگیری های اعضای این باند ادامه داردکه بنا به اظهارات برخی شهروندان به «عقاب های خون آلود» معروف شده اند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:یکی از مالباختگان که در اطراف میدان حافظ، طعمه این باند مخوف قمه کش شده بود،کاپشن و کفش های خود را برتن یکی از متهمان شناسایی کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۳ | 18:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای باند مخوف«عقاب های خون آلود »!
اعضای یک باند خطرناک که با خودزنی های وحشتناک پیکر خود را خون آلود می کردند و سپس دست به زورگیری های ترسناک از مسافران شهری می زدند، با تلاش شبانه روزی نیروهای انتظامی در حالی به چنگ قانون افتادند که تصاویری از «عقاب» را روی گردن یا لباس های سیاه خود داشتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان، روزگذشته بعد از دستگیری سومین عضو باند معروف به «عقاب های خون آلود»درباره ماجرای زورگیری های این باند مخوف به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از مدتی قبل گزارش هایی از زورگیری در پوشش مسافرکشی در برخی مراکز انتظامی ثبت شد که بررسی آن ها نشان داد اعضای یک باند پرایدسوار،مسافران شهری را به مناطق خلوت می کشانند و در تاریکی شب با تهدیدبه قتل و کتک کاری،نه تنها اموال طعمه های خود رابه سرقت می برند بلکه لباس های آنان را نیز از تنشان بیرون می آورند و سپس آن ها را با یک لباس زیر در بیابان رها می کنند. سرتیپ دوم ستاد احمد نگهبان اضافه کرد:با توجه به حساسیت ماجرا، بلافاصله دستورهای محرمانه ای دراین باره صادر شد و عوامل انتظامی با تاکید ویژه سردار سرتیپ محمدکاظم ​​​​​​​تقوی(فرمانده انتظامی خراسان رضوی)با بهره‌گیری از امکانات تخصصی پلیس و تقویت گشت های انتظامی رصدهای اطلاعاتی گسترده ای را آغازکردند.
وی افزود:واکاوی در سطر به سطر اظهارات مالباختگان و پرونده های متشکله در مراکز انتظامی بیانگر آن بود که اعضای این باند خطرناک که آثاری از خودزنی های وحشتناک روی دستان خود دارند و بدن برخی از آنان با تصاویر گوناگون خالکوبی(تتو) پوشانده شده است، در نیمه های شب از لانه های خود بیرون می آیند و سوار بر یک دستگاه پراید نقره‌ای رنگ بدون پلاک،جرایم هولناکی را در اطراف بزرگراه صدمتری و جاده محمدآباد مرتکب می شوند. این مقام ارشد انتظامی با اشاره به برداشت پول از حساب های طعمه های این باند مخوف نیز گفت:آن ها بعد از تهدید طعمه خود به مرگ،او را به مقابل دستگاه های عابربانک می کشاندند و با گرفتن رمز بانکی ، موجودی حساب های مالباختگان را به کارت بانکی دیگری انتقال می دادند. سردار نگهبان در ادامه این گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار روزنامه خراسان ،تصریح کرد:با توجه به تاکید ویژه سردار تقوی برای مقابله قاطع با جرایم خشن در استان خراسان رضوی، گروهی تخصصی در کلانتری میرزا کوچک خان مشهد زیرنظر سرهنگ علی برزنونی(رئیس کلانتری) تشکیل شد و بدین ترتیب عملیات‎های چندگانه برای شناسایی اعضای این باند زورگیری وارد مرحله جدیدی شد تا این که با تشکیل گروه های گشت شبانه ،سرنخ هایی از یک پراید نقره ای به دست آمد که پلاک آن را روی شیشه قرار می دادند تا در تاریکی شب،طعمه های آنان نتوانند شماره پلاک خود را به خاطر بسپارند! این فرمانده حافظان امنیت خاطرنشان کرد:درحالی که ردزنی های اطلاعاتی ادامه داشت، ساعت 2بامداد یک شنبه گذشته یکی از گشت های انتظامی در بولوار ابوریحان مشهد به پرایدی با مشخصات مذکور مشکوک شد و این گونه ماجرای تعقیب پرایدسواران شکل گرفت. وی تاکید کرد: عملیات به گونه ای با حضور گشت های نامحسوس ادامه یافت که عوامل انتظامی منطقه را به محاصره درآوردند و پرایدسواران را با شگردی خاص به داخل یکی از کوچه های فرعی هدایت کردند که در همین زمان عملیات دستگیری آغاز شد و 2 سرنشین پراید در حالی به دام افتادند که در بازرسی از آنان تعداد زیادی کارت بانکی و مدارک شناسایی شهروندان، به همراه 2قبضه کارد کشف شد و متهمان به مقر انتظامی انتقال یافتند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان این که بازجویی های تخصصی توسط سروان امیررضا شفیعی(افسر پرونده) ادامه یافت، به اعترافات متهمان اشاره کرد و افزود:2عضو دستگیرشده این باند بلافاصله دیگر همدستان خود را به پلیس لو دادند و بدین ترتیب عملیات دستگیری سومین عضو باند نیز در دستورکار قرارگرفت که وی هم امروز(روزگذشته)در یک قرار صوری درون پارک امید در منطقه شهرک شهید رجایی به دام افتاد. سرتیپ دوم احمد نگهبان با بیان این که اعضای این باند خطرناک زورگیری در مناطق بزرگراه فجر،گاراژدارها،بولوار توس و جاده بهشت رضا(ع) اقدام به ارتکاب جرم می کردند،گفت: تاکنون 6تن از مالباختگان با مراجعه به کلانتری میرزا کوچک خان مشهد ،آنان را در حالی شناسایی کرده اند که با دستور قاطع قاضی مهدی جعفری (قاضی شعبه 410دادسرای عمومی وانقلاب مشهد)تحقیقات بیشتر برای کشف ابعاد دیگری از زورگیری های اعضای این باند ادامه داردکه بنا به اظهارات برخی شهروندان به «عقاب های خون آلود» معروف شده اند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:یکی از مالباختگان که در اطراف میدان حافظ، طعمه این باند مخوف قمه کش شده بود،کاپشن و کفش های خود را برتن یکی از متهمان شناسایی کرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳ | 10:30 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

واکاوی فاجعه معدن

سید خلیل سجادپور

info@khorasannews.com

دادستان عمومی و انقلاب طبس با واکاوی فاجعه تلخ معدن این شهرستان به تشریح اقدامات قضایی پرداخت و تاکید کرد که اظهار نظرهای غیرکارشناسی و شتابزده برخی مدیران و مسئولان موجب تشویش اذهان عمومی می شود. قاضی مجتبی ابراهیمی با بیان این مطلب، افزود: حدود ساعت 22 سی و یکم شهریور بود که ماجرای انفجار معدن بخش دیهوک از توابع طبس به دادستانی گزارش شد. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع بی درنگ به همراه گروهی از مسئولان انتظامی و امنیتی عازم معدن زغال سنگ شدیم. وی گفت: شیفت های کاری در معدن مذکور هر 15 روز تغییر می کرد و به همین دلیل نیز تعدادی از کارگران با وسایل نقلیه از شهرهای دیگر در مسیر بودند تا شیفت 15 روز بعدی را تحویل بگیرند و مشغول کار شوند. این مقام ارشد قضایی با اشاره به این که 1700کارگر در شرکت معدنجو فعالیت دارند، خاطر نشان کرد: شرایط بسیار حساس و ویژه بود و نمی توانستیم عمق این فاجعه را دریابیم. با هر اقدام احساسی احتمال داشت فاجعه تلخ دیگری رخ دهد. بنابراین در اولین مرحله از تدابیر مدیریتی میدانی تلاش کردیم تا از ازدحام جمعیت جلوگیری شود و با توجه به توقف فعالیت معدن، از کارگرانی که در مسیر حرکت به سوی دیهوک بودند نیز خواستیم تا بررسی دقیق حادثه از حضور در محل کار خودداری کنند. قاضی ابراهیمی تاکید کرد: انفجار در بلوک c رخ داده بود و با توجه به اتصال تونل زیرزمینی به بلوک B هنوز مشخص نبود که کارگران عزتمند ایران زمین در چه وضعیت خطرناکی قرار گرفته‌اند؛ بنابراین بلافاصله دستورهای لازم برای انجام امور کارشناسی و تخصصی معدن صادر شد که بیانگر انتشار گاز متان بود. وی اضافه کرد: طبق نظرات کارشناسان این گاز با سرعت بسیار بالایی انتشار می‌یابد و در مسیر تبدیل به گاز مونوکسید کربن یا همان قاتل نامرئی می‌شود.

بالاخره در همان دقایق اولیه اقدامات امداد و نجات با همکاری عوامل امدادی دیگر شهرستان‌ها گسترش یافت اما حادثه تلخی در راه بود که موجی از نگرانی را در دل‌ها ایجاد می‌کرد. سوالات و فرضیه‌های گوناگونی در افکار نقش می‌بست که آیا تراکم گاز منجر به وقوع انفجار شده یا عوامل دیگری این انفجار وحشتناک را رقم زده است؛ بنابراین همزمان با فعالیت‌های امدادی برای نجات کارگران محبوس اولین مراحل قضایی نیز با استعلام از کارشناسان و سازمان نظام مهندسی آغاز شد.

دادستان عمومی و انقلاب طبس تصریح کرد: سوالات بی شماری وجود داشت که هنوز هم بررسی و کاوش درباره آن ها ادامه دارد مانند این که آیا سیستم مانیتورینگ در معدن وجود دارد؟ آیا کارگران زحمت‌کشی که در تونل‌های زغال سنگ کار می‌کردند فرصت کافی برای نجات جانشان را داشتند؟ آیا وسایل و لوازم ایمنی کافی در اختیار آن ها قرار گرفته بود؟ آیا ناظران معدن و عوامل و نیروهای دولتی به وظایف نظارتی و قانونی خود عمل کرده‌اند؟...

قاضی مجتبی ابراهیمی همچنین با تاکید بر این که برخلاف برخی اظهار نظرهای غیرکارشناسی، بررسی‌های مقدماتی بیانگر آن است که سهل انگاری، ترک فعل و قصورهایی در این باره صورت گرفته که منجر به مرگ تعدادی از عزیزان کارگر شده است. به همین دلیل نیز هیئت کارشناسی ویژه مشغول تحقیق ریزبینانه است اما آنچه تاکنون دستگاه قضایی بر آن تاکید دارد این است که برخی از ضوابط رعایت نشده و نواقصی در این باره وجود دارد. این مقام ارشد قضایی که در طول 3روز گذشته در محل وقوع حادثه حضور دارد، به انتشار برخی شایعات نیز اشاره کرد و به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: پرونده قضایی تشکیل شده است اما به خاطر رعایت حال بازماندگان و رسیدگی دقیق‌تر و به دور از جنجال‌های خبری و هیاهوی رسانه‌ای مقرر شد تا این پرونده در شهرستان طبس و توسط قاضی ویژه مورد واکاوی و رسیدگی قرار گیرد که فردا (امروز) پرونده به دادسرای طبس ارسال خواهد شد.

وی با قدردانی از حضور معاون دادستان کل کشور و رئیس کل دادگستری خراسان جنوبی در محل وقوع حادثه خاطرنشان کرد: با دستورهای ویژه قضایی در حال حاضر فعالیت درباره معدن مذکور متوقف شده است و به مردم شریف ایران زمین اطمینان می‌دهیم تا رفع کامل نواقص و تکمیل موارد ایمنی به هیچ وجه اجازه فعالیت صادر نخواهد شد. این در حالی است که طبق قانون باید مدیران شرکت در مدت توقف فعالیت همه حق و حقوق کارگران را پرداخت کنند.

وی همچنین به شایعه ای در فضای مجازی پاسخ داد که عنوان می شود در ششم شهریور نیز حادثه مشابهی در معدن مذکور رخ داده است. قاضی ابراهیمی گفت: این مورد شایعه‌ای بیش نیست چرا که ششم شهریور در یکی دیگر از معادن تمام مکانیزه زغال سنگ حادثه جزئی انتشار گاز رخ داده بود که به دلیل سیستم مکانیزه و سیستم تهویه بلافاصله گازهای موجود خارج شده است اما معدن معدنجوی به صورت سنتی است و چنین حادثه‌ای تاکنون در آن اتفاق نیفتاده بود.

دادستان عمومی و انقلاب طبس در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که آیا افرادی با اتهامات قضایی روبه رو شده‌اند؟ نیز گفت: با توجه به اهمیت و حساسیت این حادثه تلخ و تاسف بار افرادی تحت نظر قرار گرفته‌اند اما تاکنون کسی بازداشت نشده است چراکه در حال حاضر مهم ترین اقدام امدادرسانی و خارج کردن پیکرهای کارگران از زیر آوار است ولی افرادی که در مظان اتهام قرار دارند حق خروج از شهرستان را ندارند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۵ مهر ۱۴۰۳ | 10:12 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مامور مخفی شکار شد !

اختصاصی خراسان


سید خلیل سجادپور- مردی که با جست و جو در فضای مجازی از زنان جوان با شگرد مامور مخفی و ارتباط و آشنایی با قضات و مسئولان قضایی اخاذی های میلیاردی می کرد، در حالی توسط نیروهای کلانتری شفای مشهد شکار شد که بررسی ها نشان داد وی از محکومان فراری تحت تعقیب در شهر های شمالی کشور است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در آخرین روزهای شهریور، زن جوانی سراسیمه و نگران وارد کلانتری شفای مشهد شد و راز عجیبی را فاش کرد.
او به افسر نگهبان کلانتری گفت:با همسرم دچار اختلافات خانوادگی شدیم تا حدی که دیگر تصمیم به طلاق گرفتم تا از او جدا شوم. هنوز در کشاکش طلاق بودیم که حدود 2ماه قبل در فضای مجازی با جوانی آشنا شدم که خودش را «مامور مخفی» معرفی کرد و تصاویری نیز با اسلحه و پشت میز کارش برایم فرستاد. با دیدن آن عکس ها یقین پیدا کردم که او مامور مخفی است. طولی نکشید که با او به درد دل پرداختم و ماجرای طلاق را بازگو کردم.
«علیرضا» هم با بیان این که با بسیاری از مسئولان قضایی و قضات ارتباط دارد، به من وعده داد که در مدت 2ماه طلاقم را از شوهرم می گیرد و هماهنگ می کند تا همه مهریه ام یک جا به حساب بانکی ام واریز شود!
زن جوان که دیگر بغضش ترکیده بود،ادامه داد:او سپس به بهانه پرداخت رشوه و بهانه های دیگر 8میلیارد از من گرفت، حتی زمانی که پولی برای پرداخت به او نداشتم لوازم منزلم را به جای هزینه های طلاق از من گرفت.
خلاصه من هم به امید دریافت مهریه، مدارک شناسایی و ازدواجم را در اختیارش گذاشتم تا زودتر امور مربوط به طلاقم را انجام دهد اما مدتی بعد هنگامی که از من تقاضای نامتعارف و نامشروع کرد، به رفتارهای او مشکوک شدم و برای پرداخت پول هم سخت گیری کردم تا این که از من خواست مقداری از طلاهایم را به او بدهم!این بود که به کلانتری آمدم تا از ادعاهای او مطمئن شوم!...
گزارش روزنامه خراسان حاکی است افسر نگهبان کلانتری با دیدن تصاویر مرد 30 ساله با لباس های نظامی که هیچ گونه علایمی نداشت، بی درنگ متوجه عمق ماجرای اخاذی و کلاهبرداری یک مجرم حرفه ای شد و مراتب را به رئیس کلانتری شفا گزارش داد. از سوی دیگر سرگرد احسان سبکبار که بر اساس تجربیات پلیسی یقین داشت زن جوان در دام مردی خلافکار گرفتار شده است،هدایت مستقیم عملیات دستگیری «مامور قلابی » را به عهده گرفت و با ارائه آموزش های مقدماتی از زن جوان خواست تا با وی تماس بگیرد و برای دادن طلاها با او در پارک حجاب قراربگذارد.دقایقی بعد تصویر متهم حرفه ای روی تجهیزات و سامانه های فنی پلیس قرارگرفت و هویت وی در حالی فاش شد که بررسی های مقدماتی نشان داد «علیرضا-د» از محکومان تحت تعقیب است که با همین شگرد در یکی از شهرهای شمالی کشور اخاذی کرده و به تحمل 10 سال زندان محکوم شده است اما خود را به اجرای احکام معرفی نکرده و در مشهد با شگرد مامور مخفی به اغفال زنان در فضای مجازی پرداخته است.
بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،با توجه به اهمیت و حساسیت این پرونده و احتمال تکرار جرم،عملیات دستگیری وی با راهنمایی ها و دستورات ویژه سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی) وارد مرحله جدیدی شد و بدین ترتیب گروهی از افسران زبده دایره اطلاعات و تجسس کلانتری،در اطراف پارک حجاب مشهد مستقر شدند و به انتظار «مامور مخفی قلابی» نشستند. ساعتی بعد مرد جوان در حالی که زیر چشمی حاشیه های خیابان و خودروها را می پایید، وارد کمین نیروهای انتظامی شد و ناگهان در میان بهت و حیرت خود را در محاصره پلیس دید.در بازرسی بدنی از این محکوم فراری،گوشی تلفن همراه و چند سیم کارت به همراه مدارک زن جوان (شاکی)کشف شد و به مقر انتظامی انتقال یافت. این متهم که با مشاهده تصاویر و اسناد انکار ناپذیر دیگر چاره ای جز بیان حقیقت نداشت، به افسر پرونده گفت: مدارک شاکی را گرفتم تا امور مربوط به طلاق او را انجام بدهم و برایش وکیل بگیرم، به همین دلیل هم مبالغی را به حساب بانکی ام واریز کرد. با او در فضای مجازی آشنا شدم و چون گرفتار بود برای تسریع در کارهایش به او کمک می کردم ...
به گزارش روزنامه خراسان ،با توجه به این که احتمال می رود این محکوم فراری، جرایم دیگری نیز مرتکب شده باشد، با صدور قرارقانونی از سوی مقام قضایی روانه زندان شد تا تحقیقات تکمیلی پلیس در این باره ادامه یابد


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱ مهر ۱۴۰۳ | 9:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اعترافات سرکرده گوشی قاپ های خشن!

سید خلیل سجادپور- سرکرده باند گوشی قاپ های خشن که با همیاری شهروندان وظیفه شناس و هنگام ارتکاب جرم به چنگ قانون افتاد، راز 20فقره گوشی قاپی در ایستگاه های اتوبوس و معابر خلوت را فاش کرد.

جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در پی دستگیری دزد خشن به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: هم زمان با ادامه طرح های ویژه مبارزه با سرقت‌های خشن و زورگیری در مناطق مختلف شهری، ماموران کلانتری شفای مشهد نیز طرح های گسترده ای را برای شناسایی و دستگیری مجرمان حرفه ای به اجرا گذاشتند و با تقویت نیروهای گشت نامحسوس در حالی به مبارزه جرم ادامه دادند که یکی از گشت های انتظامی هنگام انجام وظیفه و گشت زنی در بولوار ابوطالب،2 جوان موتور سوار را مشاهده کردند که قصد فرار از چنگ شهروندان را داشتند.سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود: در همین حال عوامل انتظامی با فرضیه تعقیب دزدان موتورسوار به سوی آن ها حرکت کردند و با همیاری شهروندان،گوشی قاپ خشن را به دام انداختند که همدست وی سوار بر موتور سیکلت از صحنه جرم گریخته بود.این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: بررسی های مقدماتی در محل وقوع حادثه، نشان داد که جوان 19ساله به همراه همدستش قصد سرقت گوشی دختری جوان را داشته اند که با مقاومت وی روبه رو شده و او را مجروح کرده اند اما شهروندان وظیفه شناس با دیدن این صحنه خشن در ایستگاه اتوبوس، بی درنگ به یاری دختر جوان شتافته و سرکرده گوشی قاپ ها را از ترک موتورسیکلت پایین کشیده‌اند.

فرمانده حافظان امنیت ادامه داد: با توجه به اهمیت جرایم خشن در خراسان رضوی، بلافاصله متهم 19ساله به مرکز انتظامی منتقل شد و با نظارت مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا)مورد بازجویی های تخصصی قرار گرفت.وی با اشاره به شکایت مالباخته جوان از دزدان گوشی قاپ خاطر نشان کرد: پدر دختر جوان با حضور در کلانتری به افسر پرونده گفت: ساعت 11 صبح دخترم در ایستگاه اتوبوس نشسته بود که ناگهان مهاجمان موتورسوار به سوی او هجوم بردند و به خاطر سرقت گوشی به دخترم صدمه زدند که با حضور پلیس سرکرده آنان دستگیر شد.سردار نگهبان اضافه کرد: سرکرده این باند گوشی قاپی که «مصطفی-س» نام دارد در بازجویی های فنی افسران دایره تجسس کلانتری شفا ضمن اعتراف به 20 فقره گوشی قاپی در مناطق مختلف شهر همدست فراری خود را نیز لو داد و گفت: من و «سجاد» از خیابان رسالت سوار موتورسیکلت شدیم و برای گوشی قاپی به بولوار ابوطالب رفتیم اما نمی دانستیم که در هر گوشه این بولوار نیروهای گشت نامحسوس حضور دارند! به همین خاطر در جست و جوی طعمه ای برای سرقت گوشی بودیم که چشممان به دختری جوان افتاد. او روی نیمکت ایستگاه اتوبوس نشسته و گوشی تلفن همراه را روی کیف دستی اش گذاشته بود. همین سهل‌انگاری آن دختر ما را به طمع انداخت که طعمه خوبی را شکار کرده ایم.«سجاد» هم که راکب موتورسیکلت بود با دیدن این صحنه بلافاصله به طرف ایستگاه اتوبوس حرکت کرد ولی زمانی که من گوشی را قاپیدم، بند کیف هم به دستم پیچید که با سر و صدای آن دختر، شهروندان به سوی ما هجوم آوردند و زمانی که مرا از ترک موتورسیکلت پایین کشیدند، نیروهای انتظامی هم از راه رسیدند و مرا دستگیر کردند اما «سجاد» سوار بر موتورسیکلت از آن جا گریخت.

سرکرده باند گوشی قاپ های خشن ادامه داد: من و همدستم بیشتر سرقت ها را در مناطق میدان بسیج، میدان بیت المقدس، میدان امام حسین(ع) و بزرگراه شهید چراغچی انجام می دادیم و گوشی های سرقتی را نیز «سجاد» به مالخری در خیابان رسالت می فروخت و سپس سهم مرا به حساب بانکی ام واریز می کرد. وی با بیان این که هر گوشی را بین 800 تا 2 میلیون تومان فروخته اند، درباره شگرد گوشی قاپی ها نیز گفت: معمولا در ایستگاه های اتوبوس و معابر خلوت پرسه می زدیم و در فرصت مناسب طعمه هایی را شناسایی می کردیم که مشغول استفاده از گوشی تلفن بودند و حواسشان به اطراف نبود!

جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی تاکید کرد : با توجه به اعترافات این متهم تلاش نیروهای انتظامی برای دستگیری مالخر و عضو دیگر این باند سرقت با دستور قضایی آغاز شده است.وی در پایان به مجرمان جرایم خشن هشدار داد:پلیس در برخورد با جرایمی مانند گوشی قاپی و زورگیری هیچ گونه خط قرمزی ندارد و افرادی که سودای چنین جرایمی را در سر دارند باید بدانند که عوامل انتظامی تا لحظه دستگیری مجرمان هیچ پرونده ای را بایگانی نمی کنند و عاملان این گونه سرقت ها تا زمانی که در چنگ عدالت قرار گیرند تحت تعقیب پلیس خواهند بود.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۳ | 11:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای عجیب فروش دوچرخه های سرقتی در سایت دیوار !

سید خلیل سجادپور- دزد جوانی که با فروش دوچرخه های سرقتی در سایت دیوار، نشانی منازل خریدار را شناسایی می کرد و دوباره همان دوچرخه را به سرقت می برد، با تلاش عوامل انتظامی کلانتری آبکوه مشهد دستگیر شد.

به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، فردی با مراجعه به نیروهای انتظامی مدعی شد دوچرخه ای را که 2 روز قبل از طریق آگهی سایت دیوار خریده بود، از منزلش سرقت شده است! با اعلام این گزارش و با دستور سرهنگ روح ا... لطفی (رئیس کلانتری آبکوه)بلافاصله افسران دایره تجسس،تحقیقات گسترده ای را همزمان با بازبینی دوربین های مدار بسته آغاز کردند و به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد سارق دوچرخه شباهت عجیبی به فروشنده آن در سایت دیوار دارد!

به همین دلیل نیروهای انتظامی با کسب مجوز قضایی رصدهای اطلاعاتی را ادامه دادند و موفق شدند محل سکونت فروشنده دوچرخه را در خیابان شهید طرحچی شناسایی کنند. طولی نکشید که افسران زبده دایره تجسس در یک عملیات هماهنگ و ضربتی وارد مخفیگاه متهم 21 ساله شدند و او را دستگیر کردند. این جوان که سوابق متعدد کیفری نیزداشت، ابتدا منکر سرقت شد و ادعا کرد او فقط دوچرخه را به شاکی فروخته است و دیگر از سرقت آن اطلاعی ندارد اما وقتی با تصاویر خود در دوربین های مداربسته روبه رو شد، به ناچار سرقت دوچرخه را پذیرفت و گفت: با کلید مخصوصی که داشتم در منازل را باز می کردم و بی سر وصدا قفل دوچرخه را با قیچی آهن بری می بریدم و سپس آن را در سایت دیوار به فروش می گذاشتم. زمانی که خریدار پیدا می شد و دوچرخه را به او می فروختم با شیوه های مختلفی نشانی منزل او را به دست می آوردم و دریک فرصت مناسب دوباره آن را به سرقت می بردم.

بنا به گزارش روزنامه خراسان، این سارق جوان در حالی تاکنون به 7 فقره سرقت دوچرخه اعتراف کرده است که بررسی های بیشتر در این باره هنوز ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ | 9:48 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

مرگ وحشتناک«آرش کوچولو»در گرداب کودک آزاری!

سید خلیل سجادپور- نگهبان یک ساختمان در حال احداث به اتهام قتل پسر4ساله همسر صیغه ای اش دستگیر شد و به کودک آزاری اعتراف کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این حادثه هولناک، ششم مرداد گذشته در بیمارستان دکتر شریعتی طرقبه هنگامی لو رفت که کارکنان مرکز درمانی، سراسیمه و نگران،کودک 4 ساله ای را با علایم حیاتی بسیار ضعیف روی تخت اورژانس قراردادند اما دقایقی بعد خستگی بر تن کادر درمانی باقی ماند و «آرش کوچولو»برای همیشه چشمانش را بست!
درهمین حال آثار کبودی،سوختگی،زخم های متعدد و صدماتی که روی پیکر نحیف این کودک بی گناه نمایان بود، از چشم پزشک دور نماند و در حالی فرضیه کودک آزاری قوت گرفت که جسد پسربچه به سردخانه بیمارستان انتقال یافت و مرگ دردناک این کودک به معمایی پیچیده تبدیل شد. طولی نکشید که قاضی علی ایروانی (بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی وانقلاب طرقبه شاندیز)در جریان مرگ مشکوک«آرش کوچولو»قرارگرفت و برای بررسی های تخصصی عازم بیمارستان شد.
آثار زیادی از کودک آزاری روی پیکر عریان کودک معصوم دیده می شد به گونه ای که حتی آسیب در نقطه ای حساس از بدن این کودک نیز حکایت از ماجرایی تکان دهنده داشت.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت و حساسیت این حادثه وحشتناک،تحقیقات قضایی با دستور ویژه قاضی محمدزاده(دادستان عمومی و انقلاب طرقبه شاندیز)وارد مرحله جدیدی شد و بازپرس ویژه قتل عمد،دامنه تحقیقات را به محل سکونت کودک در خیابان امام رضا(ع) کشاند.
بررسی های مقدماتی بیانگر آن بود که مادر «آرش کوچولو» از یک سال قبل به عقد موقت جوان 30 ساله ای به نام «رضا»درآمده است و در یک ساختمان نیمه ساز زندگی می کند. ساعتی بعد ماموران انتظامی با دستور مقام قضایی وارد محل سکونت «رضا»در اتاقک نگهبانی شدند. هنوز سیخ استعمال مواد مخدر روی تک شعله روشن خودنمایی می کرد و دیگر آلات مصرف مواد نیز در کنار اجاق گاز قرارداشت.اوضاع اتاقک نیز در حالی به هم ریخته بود که برخی از قرص های توان افزا هم در کنار تشک پهن شده به چشم می خورد.

بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، باتوجه به این وضعیت اسفبار و نشانه هایی که از یک ماجرای جنایی حکایت می کرد،قاضی شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب طرقبه، دستور دستگیری ناپدری کودک را صادر کرد و بدین ترتیب «رضا»به اتهام ارتکاب قتل عمد در حالی دستگیر شد که مدعی بود فقط یک بار «آرش »را با سیم استعمال مواد مخدر داغ کرده و خراشیدگی و کبودی های روی پیکر وی نیز مربوط به سقوط کودک از پله هاست. او همچنین ادعا کرد:آثار سوختگی هم مربوط به زمانی است که «آرش» (کودک 4ساله)شیر گرم حمام رابه اشتباه باز کرد و دچار سوختگی شد.به گزارش روزنامه خراسان،از سوی دیگر زوایای پنهان و ابعاد پیچیده این ماجرای جنایی زیر ذره بین تحقیقات قضایی قرارگرفته است و پزشکان قانونی صدمات و جراحات روی بدن و نقاط حساس پیکر کودک را تایید کرده اند.تحقیقات موشکافانه این پرونده در حالی وارد مراحل حساس خود شده که زوایای وحشتناک دیگری از این ماجرای تکان دهنده لو رفته است


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ | 10:5 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

هفت تیرکش های مخوف در بند پلیس!

«سجادکاکا»سرکرده نزاع های مسلحانه غرب مشهد بود

سید خلیل سجادپور- پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد در یک عملیات هماهنگ و ضربتی، عاملان نزاع های مسلحانه غرب مشهد را در حالی به بند کشید که طی یک ماه چندین نزاع مسلحانه را رقم زده و افرادی را با شلیک مستقیم گلوله مجروح کرده بودند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان، روزگذشته در تشریح این عملیات قاطع پلیس به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: شب دهم تیر 2 گروه از اوباش و قداره بندهای تازه به دوران رسیده ،پس از کل کل های فضای مجازی و خط و نشان کشیدن برای یکدیگر، دامنه چشم غره هایشان را به کف خیابان کشیدند و در اطراف میدان مجیدیه مقابل یکدیگر صف آرایی کردند.
سردار سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود:طولی نکشید سرنشینان 2 خودرو پس از عربده کشی های اوباشگرانه، با چوب و چماق و شمشیر به جان هم افتادند و نزاعی وحشتناک را آغاز کردند اما در همین هنگام یکی از اوباش معروف برای گرفتن زهر چشم از طرف مقابل، سلاح کلت را از دست یکی از نوچه هایش بیرون می کشد و گلوله ای به سینه جوان 23ساله ای شلیک می کند.
فرمانده حافظان امنیت ادامه داد: در حالی که افرادی دیگر نیز وارد درگیری مسلحانه شده بودند، فرد دیگری نیز نقش بر زمین می شود و در مدت کوتاهی اوباش مسلح با تخریب خودروها در حالی از صحنه حادثه فرار می کنند که 2 مجروح به مرکز درمانی انتقال می یابند اما چشم غره ها و تهدیدها همچنان ادامه می یابد تا این که چندروز بعد دامنه نزاع به بولوار شاهنامه کشید و طرف های مقابل این بار در برابر «سجادکاکا» قرارمی گیرند و با سلاح وینچستر به سوی او شلیک می کنند ولی او در پی درمان پنهانی بود و جرئت مراجعه به مراکز درمانی را نداشت.
سردار نگهبان اضافه کرد:با وجود این، خط و نشان کشیدن و قرار دعوا ها در فضای مجازی و خبرچینی های طرفین ادامه داشت تا این که آخر مرداد،«سجادکاکا»در پی انتقامی وحشتناک به تعقیب یکی از اوباش طرف مقابل پرداخت و بالاخره او را در یکی از آرایشگاه های مردانه در خیابان شهید مشکینی قاسم آباد شناسایی کرد.
این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: این تبهکار خطرناک در یک لحظه اسلحه کلت جنگی را از کمرش بیرون کشید و از فاصله نزدیک به ساق پای جوانی به نام«مجید»شلیک کرد و از آن جا گریخت.سرتیپ دوم احمدنگهبان تصریح کرد:با گزارش این شرارت ها به پلیس،بلافاصله گروهی از افسران زبده پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ مهدی کسروی(رئیس مرکز عملیات پلیس امنیت عمومی)وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را دراین باره آغاز کردند.وی یادآور شد:عوامل انتظامی پس از چندین ساعت رصد های پلیسی،موفق شدند خودروی 206یکی از سرکردگان اصلی تبهکاران مخوف را در حالی شناسایی کنند که زیر چادر خودرو مخفی کرده بودند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی که نیروهای عملیاتی پلیس را از مرکز فرماندهی هدایت می کرد، با اشاره به دستگیری 2 تن از عاملان اصلی نزاع های مسلحانه و شرارت در مشهد افزود:در این عملیات که با مجوزهای قضایی صورت گرفت «سجادکاکا» و«حسین-م»هنگامی دستگیر شدند که در یکی از واحدهای آپارتمانی منطقه رستگاری مشهد به خواب رفته بودند.
سردارنگهبان خاطر نشان کرد: در بازرسی از مخفیگاه هفت تیر کش های مخوف، مقادیری فشنگ جنگی به همراه یک قبضه کلت، کشف و مشخص شد که «مجید»(یکی از مجروحان)پرونده های دیگری نیز دارد و با پابند الکترونیکی از زندان آزاد شده است.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی در ادامه گفت:بررسی های پلیس نشان داد یکی از متهمان حدود یک سال قبل گلوله ای به کف دست خودش شلیک کرده است که هنوز آثار آن روی دست این تبهکار خطرناک دیده می شود. وی درباره روند درمانی مجروحی که گلوله به نزدیکی قلب وی اصابت کرده است نیز به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: با توجه به خطرناک بودن عمل جراحی،هم اکنون تلاش کادر درمانی برای نجات این جوان از مرگ،در حالی ادامه دارد که ماجراهای تکان دهنده دیگری نیز در این درگیری ها رخ داده است.
سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود:تاکنون چندتن از هفت تیر کش ها و عاملان نزاع های مسلحانه غرب مشهد دستگیر شده اند و تلاش پلیس برای شناسایی افراد دیگر مرتبط با آنان ادامه دارد.وی در پایان به گردنکشان و هنجارشکنان هشدار داد دیگر دوران شرارت و قداره کشی به سر رسیده است و پلیس با هرگونه عامل ناامنی و اخلال در نظم و امنیت عمومی جامعه با شدت و قاطعیت برخورد می کند بنابراین افرادی که براثر هیجانات دوران جوانی یا غرورهای کاذب در فضای مجازی به دنبال هنجار شکنی هستند ،دست از اعمال خلاف خود بردارند و مسیر درست زندگی را در پیش بگیرند، در غیر این صورت خیلی زود خود را در چنگال عدالت خواهند دید.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : جمعه ۹ شهریور ۱۴۰۳ | 17:28 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

کودک ربای ساینا سوار به چنگ قانون افتاد

نویسنده : سید خلیل سجادپور

مرد جوانی که دختربچه تبعه افغانستانی را در مشهد ربود، با تلاش شبانه روزی کارآگاهان پلیس آگاهی به چنگ قانون افتاد و کودک نیز به آغوش خانواده اش بازگشت.
فرمانده انتظامی خراسان رضوی که از لحظه وقوع این ماجرای تلخ به طور مستقیم بر عملیات‌های کارآگاهان نظارت داشت، روز گذشته پس از رهایی کودک از چنگال آدم‌ربا به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: ساعت 18:30 تاریخ بیست و نهم مرداد، ماجرای کودک ربایی به پلیس گزارش شد که با توجه به اهمیت و حساسیت چنین جرایمی در خراسان رضوی، بلافاصله گروه تخصصی از کارآگاهان کارآزموده پلیس آگاهی تحقیقات ویژه‌ای را آغاز کردند.
سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی افزود: بررسی‌های کارآگاهان بیانگر آن بود که راننده خودروی ساینا سفید رنگ، دختر بچه 18ماهه‌ای به نام «لعیا-ص» را از مقابل پارک گلایل در بولوار شهید رستمی ربوده است که مشغول بازیگوشی کودکانه بود.
سکاندار امنیت سرزمین خورشید با اشاره به نگرانی خانواده کودک تبعه کشور افغانستان، تصریح کرد: ابتدا گروهی از مشاوران زبده پلیس در کنار این خانواده قرار گرفتند و اقدامات روان شناختی را برای روحیه بخشی به آنان آغاز کردند و از سوی دیگر کارآگاهان به رصدهای اطلاعاتی در حالی ادامه دادند که تحقیقات تخصصی نشان داد خودروی استفاده شده آدم ربا، یازدهم تیر از منطقه قاسم آباد سرقت شده است. با وجود این، تلاش‌های کارآگاهان با تغییر شیوه عملیات وارد مرحله جدیدی شد و سرنخ‌های مهمی به دست آمد.
سردار تقوی اضافه کرد: بالاخره کارآگاهان با بهره گیری از تجربیات سلسله مراتب فرماندهی و استفاده از فناوری‌های نوین پلیسی موفق شدند جوان آدم ربا را شناسایی کنند و او را زیر چتر اطلاعاتی قرار دهند.
این فرمانده ارشد انتظامی که کوله باری از تجربیات ارزشمند پلیسی را بر دوش دارد در ادامه تشریح کرد: طولی نکشید که افسران ورزیده انتظامی با تعقیب و مراقبت‌های ویژه و اجرای هدفمند طرح مهار، خودری آدم ربا را در بولوار شهید رستمی متوقف کردند و با رعایت دقیق نکات امنیتی، دختربچه را از چنگ آدم ربا رها کردند و تحویل مادرش دادند.
سرتیپ محمدکاظم تقوی که از نزدیک شاهد اشک‌های شوق مادر کودک بود، به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: کنکاش‌های ویژه‌ای برای ریشه‌یابی این ماجرا با دستور مقام قضایی آغاز شده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳ شهریور ۱۴۰۳ | 15:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

3 بار اعدام برای قاتل فراری !

سید خلیل سجادپور- جوانی که با همدستی برادرش،سرنشینان یک دستگاه پژو پارس را در مشهد به گلوله بسته و 3 نفر را به قتل رسانده بود در حالی با رای قضات شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به 3 بار قصاص نفس محکوم شد که در روند رسیدگی قضایی به پرونده جنایی به مکان نامعلومی گریخت و برادر او نیز به اتهام معاونت در جنایت مسلحانه ،حکم 25 سال زندان را دریافت کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بیست و چهارم اردیبهشت سال1399 جوانی به نام «حسین-خ»با مرد میان سال به نام «محمد-ب»تماس گرفت که در منزل فردی به نام «علی-ت»مهمان بود اما این مشاجره تلفنی که به خاطر اختلافات قبلی آغاز شده بود آتش زیر خاکستر را شعله ور کرد که به درگیری هولناک مسلحانه در روستای خادم آباد انجامید اما با حضور نیروهای گشت انتظامی ،«حسین-خ»از محل گریخت و بلافاصله ماجرای قرار دعوا را برای برادرش بازگو کرد و همزمان «علی-ت»و پسر 22 ساله اش نیز به درون منزل رفتند اما طولی نکشید که عده کشی آغاز شد و 2 برادر (حسین و حسن-خ) سوار بر یک دستگاه پژو405 در حالی به سوی خیابان های شهرک رضویه حرکت کردند که ناگهان خواهرزاده های«علی-ت»را سوار بر یک دستگاه پژو پارس سفیدرنگ مشاهده کردند که رانندگی آن را «محمد-ب»(مرد50ساله)به عهده داشت.2 برادر بی درنگ به تعقیب پژو پارس پرداختند و زمانی کنار خودروی طرف های مقابل قرارگرفتند که سلاح کلاشینکف و کلت جنگی را بیرون آوردند و سرنشینان پژو پارس را به رگبار گلوله بستند به طوری که آثار حدود20 گلوله بر روی بدنه خودرو باقی ماند.
با وقوع این شلیک های وحشتناک راننده 50 ساله در دم جان سپرد و 2 خواهر زاده «علی-ت» که 34 و 24 ساله بودند به مرکز درمانی انتقال یافتند اما «محمدرضا و حسین-ض»هم بر اثر عوارض ناشی از اصابت گلوله در بیمارستان جان باختند.
درپی این «جنایت رگباری»قاضی علی اکبر احمدی نژاد(قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه) تحقیقات گسترده ای را با ورود به دهلیزهای تاریک این ماجرای هولناک آغاز کرد. بررسی های مقدماتی نشان داد که 2 برادر «حسین و حسن-خ»به مکان نامعلومی گریخته اند و «علی-ت»و پسرش نیز به مقر انتظامی منتقل شده اند. با انجام یکسری تحقیقات میدانی زوایایی از ماجرای جنایت مسلحانه لو رفت و بدین ترتیب گروه ورزیده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (افسر وقت پرونده)رصدهای اطلاعاتی را برای شناسایی مخفیگاه تبهکاران فراری ادامه دادند و تصاویر بدون پوشش متهمان فراری نیز در صفحه حوادث روزنامه خراسان منتشر شد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در همین حال ردزنی های کارآگاهان بیانگر آن بود که ضاربان مسلح به سوی کاشمر گریخته اند ،بنابراین گروه عملیاتی کارآگاهان شبانه عازم کاشمر شدند و به سراغ فردی به نام «محمد-م» رفتند که از دوستان «حسن-خ»بود اما وقتی کارآگاهان به کاشمر رسیدند که ضاربان مسلح به همراه دوست کاشمری خود سوار بر یک دستگاه خودروی اجاره ای راهی شهریار شده بودند. در همین حال کارآگاهان با دستورات ویژه قاضی احمدی نژاد و با بهره گیری از فناوری های نوین پلیسی رصدهای اطلاعاتی را در حالی ادامه دادند که سرنخ هایی از اختفای متهمان در یک باغ به دست آمد اما صاحبخانه با مشاهده تصاویر عاملان جنایت در روزنامه خراسان،رفتار خود را تغییر داده وآن ها را مجبور کرده بود تا باغ تالار او را ترک کنند. بالاخره این تعقیب های نامحسوس به یک کلبه جنگلی در روستای توشان از توابع گرگان رسید و پس از مدتی تلاش های شبانه روزی ،عاملان «جنایت رگباری»درون کلبه جنگلی به محاصره کارآگاهان اعزامی از مشهد درآمدند و به طرز غافلگیرانه ای در یک عملیات هماهنگ دستگیر شدند.
بنا بر گزارش روزنامه خراسان،ضاربان مسلح هنگامی به مشهد منتقل شدند که فیلم صحنه وقوع جنایت رگباری در فضای مجازی دست به دست می شد و صحنه دلهره آوری در میان مردم رقم خورده بود. از سوی دیگر با کشف 2 سلاح کلاشینکف و کلت جنگی از متهمان،بازجویی های تخصصی از آنان آغاز شد و «حسین-خ»به قتل 3 سرنشین پژو پارس اعتراف کرد.
با اقاریر صریح متهمان که مدعی بودند جنایت مذکور به دلیل اختلافات قبلی رخ داده است ،صحنه جنایت در حضور قاضی علی اکبر احمدی نژاد (بازپرس پرونده)بازسازی شد وبدین ترتیب با تکمیل تحقیقات این پرونده جنایی با توجه به حساسیت آن ،در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی قرارگرفت.اما در اثنای رسیدگی قضایی و طبق قانون ،قرار بازداشت موقت «حسین-خ»(متهم ردیف اول)به وثیقه تبدیل شد و با وجود این هنوز جلسات محاکمه شروع نشده بود که ضارب مسلح به مکان نامعلومی گریخت و دیگر در جلسات محاکمه حضور نداشت. در عین حال رسیدگی دقیق به این پرونده جنایی توسط قاضی محمد شجاع پورفدکی (رئیس دادگاه) و مستشاری قاضی مهدی عرب میستانی(مستشار وقت شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی)برگزار شد و در نهایت قضات باتجربه دادگاه با استناد به اعترافات و اقاریر متهمان در مراحل دادرسی و همچنین گزارش های پزشکی قانونی و نیروهای انتظامی،رای خود را درباره متهمان 3 جنایت هولناک صادر کردند .بنا بر رای صادره از سوی قضات دادگاه،«حسین-خ»به اتهام قتل 3 مرد مسلمان به 3 بار قصاص نفس و برادرش«حسن-خ»به اتهام معاونت در 3 قتل عمدی به تحمل 25 سال زندان محکوم شده اند.همچنین 2برادر مذکور نه تنها باید دیه های سنگینی را نیز به اولیای دم بپردازند، بلکه به دلیل نگهداری سلاح غیرمجازو اخلال در نظم عمومی هم باید چند سال زندان و 74 ضربه شلاق را تحمل کنند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است اگرچه 2 متهم دیگر در این پرونده به دلیل آن که از ماجرای قتل اطلاعی نداشته اند، تبرئه شده اند اما رای صادره از سوی شعبه پنجم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است که با اعتراض متهمان و وکلای آنان زیر ذره بین قضاوت قرار می گیرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ | 9:40 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پلیس های قلابی با پوشش یگان امداد !

سید خلیل سجادپور- اعضای یک باند مخوف که در پوشش نیروهای یگان امداد نیروی انتظامی ،موتورسیکلت شهروندان را زورگیری می کردند، در حالی با تلاش افسران دایره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی مشهد دستگیر شدند که دستورات قاطع قضایی راه گریز آنان را بسته بود.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح ماجرای زورگیری های این باند مخوف به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از حدود یک ماه قبل پرونده هایی در پلیس آگاهی زیر ذره بین تحقیقات قرارگرفت که محتویات آن از زورگیری در پوشش نیروهای انتظامی حکایت داشت. سرتیپ دوم احمدنگهبان افزود: با توجه به این که چنین جرایمی موجب خدشه به اعتماد مردم می شود، ماجرا اهمیت ویژه ای یافت و با تاکید سرتیپ محمدکاظم تقوی(سکاندار امنیت سرزمین خورشید)رسیدگی تخصصی به پرونده ماموران قلابی به گروه ورزیده ای از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم خشن پلیس آگاهی سپرده شد تا به طور شبانه روزی برای شناسایی و دستگیری تبهکاران مذکور اقدام کنند. این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد:بررسی های تخصصی نشان داد که 2 جوان موتورسوار در حالی که تجهیزات و لباس های یگان امداد را به تن دارند،موتورسواران را به بهانه های واهی متوقف می کنند و موتورسیکلت آنان را به سرقت می برند، سپس از طعمه خود می خواهند روز بعد به کلانتری محل مراجعه کنند!
وی در ادامه این گفت و گوی اختصاصی افزود: اهمیت این ماجرا تا آن جا رسید که با دستور دادستان مرکز خراسان رضوی،پرونده مذکور به شعبه 212 دادسرای عمومی و انقلاب ارجاع شد و با دستورات قاطع قاضی حسین امام‌وردی،رصدهای اطلاعاتی پلیس ادامه یافت.
سردارنگهبان با اشاره به زورگیری یک دستگاه موتورسیکلت گران‎قیمت (بنلی)توسط اعضای این باند خاطرنشان کرد: پس از مدتی کنکاش های تخصصی بالاخره سرنخ هایی از موتورسیکلت سرقتی بنلی به دست آمد که از تردد آن با پلاک جعلی در سطح شهر حکایت داشت .بنابراین عملیات با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (جانشین پلیس آگاهی خراسان رضوی) وارد مرحله جدیدی شد و نیروهای گشت نامحسوس به گشت زنی در محیط های جغرافیایی پرداختند که خط سیر تبهکاران مخوف بود.
فرمانده حافظان امنیت تصریح کرد: طولی نکشید که موتورسیکلت سرقتی در بزرگراه شهید بابانظر شناسایی شد و گروهی از افسران عملیاتی به سرپرستی سرهنگ تاج بخش(رئیس اداره مبارزه با جرایم خشن) به تعقیب موتورسیکلت بنلی پرداختند؛ اما راکب 37 ساله که متوجه پلیس شده بود، به سوی پمپ گاز گریخت و تلاش کرد از چنگ نیروهای انتظامی فرارکند اما کارآگاهان بی درنگ مسیرهای فرار را بستند و او را زمین گیر کردند. با انتقال این متهم به مقر انتظامی مشخص شد که او مالخر باند مخوف ماموران قلابی است که علاوه بر موتورسیکلت بنلی، موتورسیکلت های دیگری را نیز خریداری کرده و به شهرهای مرزی کشور انتقال داده است.وی گفت: دامنه تحقیقات از این متهم با بهره گیری از تجربیات و دستورات ویژه قاضی امام وردی،به شهرک شهید رجایی کشید؛ چرا که وی اعتراف کرد موتورسیکلت را از پسرخاله هایش خریده است که بررسی ها نشان داد اعضای این باند در مناطق مهرآباد و مهدی آباد مخفی شده‌اند.سرتیپ دوم احمد نگهبان با اشاره به دستگیری 2 عضو باند مخوف زورگیری در پوشش ماموران یگان امداد افزود: در بازرسی از مخفیگاه اعضای باند که 32 و 35 ساله هستند، تعداد زیادی تجهیزات پلیس،لباس های فرم،اسلحه قلابی شبیه سلاح های واقعی با جلد، به همراه چندین پلاک موتورسیکلت و خودرو در حالی کشف شد که زوایای جدیدی از این پرونده زورگیری مقابل کارآگاهان گشوده شد. وی اضافه کرد:با کشف یکی دیگر از موتورسیکلت های سرقتی در مخفیگاه سارقان،دامنه عملیات به شهرهای مرزی رسید و پس از اعتراف متهمان،6 دستگاه موتورسیکلت سرقتی در تربت جام و نقاط مختلف مشهد شناسایی و با دستور مقام قضایی تحویل مالباختگان شد.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی همچنین به استفاده متهمان از روکش های پارچه ای با عناوین شرکت های نگهبانی تحت نظر پلیس پیشگیری نیز اشاره کرد و گفت:آنان این روکش را روی موتورسیکلت می انداختند تا طعمه های خود را دچار تردید کنند و در ادامه اگر طعمه ای در برابر آنان برای ارائه کارت شناسایی و یا اطمینان از این که مامور هستند، مقاومت می کرد، به زور متوسل می شدند و با نشان دادن سلاح قلابی، موتورسیکلت را از چنگ وی خارج می کردند.سردار نگهبان همچنین با اشاره به اعترافات 2 مامور قلابی که با یکدیگر برادر هستند ،خاطر نشان کرد:برادر بزرگ تر که «مجید»نام دارد، در بازجویی ها مدعی شد فریب «علی»برادر کوچک ترش را خورده و به زورگیری از شهروندان با جعل عنوان مامور روی آورده است که بررسی های بیشتر در این باره با هدایت های قاضی شعبه 212 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ | 13:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

همه عمرم را زندان بودم!

سید خلیل سجادپور- جوان 35 ساله ای که در نزاعی وحشتناک تیغه چاقو را بیرون کشید و جوان دیگری را فقط به خاطر یک «نگاه خیابانی»به قتل رساند، در اولین جلسه بازپرسی و در اعترافاتی تلخ گفت: از سال 90 تاکنون حتی 6ماه بیرون از زندان نبودم!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم این پرونده جنایی که«جلال-م»نام دارد، یازدهم خرداد گذشته هنگام عبور از منطقه سیدی مشهد،با جوان دیگری چشم در چشم شد. این نگاه خیابانی لحظاتی بعد در حالی به مشاجره لفظی و توهین و فحاشی کشید که تیغه چاقو در فضا درخشید و بر شکم و پهلوی طرف مقابل فرود آمد اما جلال او را رها نکرد. جوان زخمی با همان پیکر خون آلود به درون تعویض روغنی دوید تا جانش را نجات دهد اما دیگر دیر شده بود چرا که جلال با چهره ای خشم آلود یک بار دیگر تیغه چاقو را بر گیجگاه او فرود آورد و بلافاصله از محل گریخت. تعدادی از کسبه و رهگذران که شاهد این صحنه دلخراش بودند، تلاش کردند تا از فرار ضارب خشن جلوگیری کنند اما او به روی شهروندان نیز چاقو کشید و با ایجاد ترس و دلهره به مکان نامعلومی فرارکرد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است با گزارش این ماجرای تکان دهنده به نیروهای امدادی،پیکر خون آلود جوان غریبه به بیمارستان امدادی مشهد انتقال یافت اما او بر اثر عوارض ناشی از ضربات چاقو جان سپرد و بدین ترتیب معمای جنایی دیگری روی میز قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرارگرفت. طولی نکشید که با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع جنایت، تحقیقات قضایی در حالی آغاز شد که هیچ سرنخی از ضارب فراری در دست نبود.
بنابراین گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی با دستورات محرمانه مقام قضایی به رد زنی اطلاعاتی پرداختند و به سرنخ هایی از چندمخفیگاه وی رسیدند اما او در هیچ کدام از مخفیگاه های مذکور حضور نداشت. هنوز 2 ماه بیشتر از این ماجرای تکان دهنده نگذشته بود که ناگهان کارآگاهان، اطلاعاتی از حضور متهم در یکی از خیابان های شلوغ شهر به دست آوردند اما قبل از آن که عملیات پلیس به سرپرستی سروان منفرد(افسر پرونده)برای دستگیری وی آغاز شود، او خود تصمیم گرفت تا تسلیم قانون شود و این گونه خود را به مرکز انتظامی معرفی کرد. این جوان متهم به قتل که مدعی بود به شدت دچار عذاب وجدان شده است، در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که چرا تصمیم گرفتی تسلیم قانون شوی ،گفت: دراین مدت خواب و خوراک نداشتم. جوان بی گناهی با تیغه چاقوی من کشته شده بود و این صحنه دلخراش از مقابل چشمانم دور نمی شد. عذاب وجدان شدیدی داشتم،به پدر ومادر آن جوان می اندیشیدم که چگونه با مرگ تلخ فرزندشان کنار می آیند! این بود که ابتدا به حرم مطهر امام رضا(ع)رفتم و از گذشته خودم توبه کردم. بعد هم قصد داشتم به بهشت رضا(ع)بروم و مزار مقتول را زیارت کنم و از او حلالیت بطلبم! ولی نمی دانستم مزار او کجاست! به همین خاطر در میان اشک و ندامت راهی کلانتری شدم چرا که خوب می دانستم فرار عاقبتی ندارد وبالاخره در چنگ قانون گرفتار می شوم. از سوی دیگر هم عذاب وجدان رهایم نمی کرد و باید از این مخمصه کشنده رها می شدم به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم تا ذره ای از درد جانکاه پدر و مادر مقتول کاسته شود چرا که من او را نمی شناختم و تنها به خاطر یک «نگاه خیابانی»دست به جنایت زدم! و اکنون نیز بسیار پشیمانم کاش ...
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،متهم به قتل که روز گذشته مقابل میز عدالت و در برابر قاضی صفری اعترافات وحشتناک خود را تکرار می کرد، به چند سوال قضایی نیز این گونه پاسخ داد .
درگیری چگونه رخ داد؟آن شب از منزل مادرم می آمدم که در کوی سیدی مشهد سکونت دارد. به یک باره با یک جوان رهگذر چشم در چشم شدیم. او با جمله ای شبیه توهین گفت:چیه نگاه می کنی؟ در این هنگام جلوتر رفتم و به او گفتم،تو دیگه چی می گی؟ با این جمله او چاقو کشید و ضربه ای به سرم زد. من هم چاقو را از دستش گرفتم و 4بار ضربه به شکم،پهلو و شانه اش زدم . وقتی خون آلود به درون تعویض روغنی گریخت با همان خشم و عصبانیت به دنبالش رفتم وآخرین ضربه را هم به قسمت گیجگاهش زدم!
چاقو را چگونه از دست آن جوان گرفتید؟با هر دو دستم محکم گرفته بودم که فقط انگشت کوچکم آسیب دید.
چرا او را با چاقو زدید؟ وقتی جمله ای توهین آمیز گفت دیگر نفهمیدم . قرص خورده بودم و دست خودم نبود! فقط به خاطر یک نگاه الکی دستم به خون آلوده شد.
وقتی چند ضربه چاقو زده بودی، چر ابازهم او را در تعویض روغنی هدف ضربات کشنده قرار دادی؟ اشتباه من همین بود. در آن لحظه گویی خون به مغزم نمی رسید شاید اگر مردم و رهگذران نمی آمدند باز هم درگیری ادامه پیدا می کرد.
قبلا هم افرادی را با چاقو زده ای؟خیلی !من سابقه نزاع های متعدد دارم و خیلی از افراد را با چاقو زده ام و خودم نیز بسیار چاقو خورده ام.
مهم ترین نزاع قبل از جنایت چه بود؟در سال 90 یا 91 فردی را با چاقو زدم که مادرم مجبور شد منزل مسکونی را بفروشد تا دیه آن طرف را پرداخت کند.
بعد از قتل چاقو را چه کردی؟آن را درون جنگل های سیدی رها کردم .
آیا مقتول را می شناختید؟نه! او را هیچ گاه ندیده بودم و هیچ شناختی هم نداشتم فقط به طور اتفاقی نگاه هایمان با یکدیگر تلاقی کرد.
آیا سابقه روان پزشکی هم دارید؟ نه!فقط زمانی که 15 یا 16 سال داشتم و فردی را با چاقو زده بودم، به نام مستعار خودم را به بیمارستان روان پزشکی معرفی کردم چون معتاد بودم و ترسیدم نام واقعی خودم رابیان کنم. از سوی دیگر هم تحت تعقیب پلیس بودم . بعد از آن که دستگیر شدم با دستور قضایی به کانون اصلاح و تربیت رفتم و در آن جا قرص های اعصاب و روان مصرف می کردم.
خدمت سربازی را انجام داده ای؟من از سال 90 تا کنون حتی 6 ماه هم بیرون از زندان نبودم به خاطر پرونده های زیادی که داشتم همه عمرم را پشت میله های زندان گذرانده ام، دیگر فرصتی برای رفتن به خدمت سربازی پیدا نکردم.
قبل از ارتکاب قتل دارو یا مواد مخدر مصرف کرده بودی؟ من داروهای اعصاب را همیشه مصرف می کنم .آن شب هم قرص خورده بود ولی قصد کشتن او را نداشتم فقط می خواستم چند ضربه چاقو بزنم که عصبانیتم فروکش کند! ولی خیلی در زندگی اشتباه کردم و این آخرین اشتباه، زندگی ام را نابود کرد کاش چاقو حمل نمی کردم!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با پایان اعترافات تکان دهنده متهم این پرونده جنایی، وی با دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد روانه زندان شد تا بررسی های بیشتر درباره ادعاهای او صورت بگیرد.

قصاص برای نوه ، 10 سال زندان برای پدر بزرگ !

سید خلیل سجادپور- جوان 18 ساله ای که مادرش را در گرداب نگاه طعنه آمیز به قتل رسانده بود، در حالی با رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به قصاص نفس محکوم شد که پدر بزرگ وی نیز به اتهام معاونت در ارتکاب جرم از طریق رفتار و گفتار تحریک آمیز 10 سال حکم زندان گرفت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،ماجرای این پرونده جنایی از اواخر سال 1401 در یکی از روستاهای شهرستان خلیل آباد از توابع استان خراسان رضوی هنگامی آغاز شد که امدادگران اورژانس آژیر کشان وارد خانه روستایی شدند و پیکر خون آلود زنی را دیدند که طنابی به دور گردن وی بسته شده و همان رشته طناب از پشت سر بر دستان وی نیز گره خورده بود.
دقایقی بعد با اعلام مرگ این زن جوان که «فاطمه-الف» نام داشت پرونده ای جنایی روی میز بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب قرارگرفت و با دستور مقام قضایی تحقیقات گسترده پلیس برای ریشه یابی این ماجرای وحشتناک ادامه یافت. بررسی های مقدماتی دامنه تحقیقات را به سوی پسر جوان مقتول سوق داد که از محل فرارکرده بود. طولی نکشید که «علی-ی» در مسیر فرار به یکی از استان های شرقی کشور دستگیر و به خلیل آباد منتقل شد.
وی در همان بازجویی های اولیه به صراحت قتل مادرش را با انگیزه سرزنش ها و نگاه های طعنه آمیز پذیرفت و گفت: برخی از افراد و آشنایانم حرف هایی پشت سر مادرم می زدند که تحمل این حرف ها و نیش و کنایه ها برایم خیلی سخت بود. به همین خاطر هم در یک تصمیم ناشی از خشم وعصبانیت، مادرم را با یک رشته طناب خفه کردم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم،کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی وانقلاب صادر شد و با توجه به اهمیت و حساسیت این جنایت تکان دهنده، رسیدگی به آن توسط قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ادامه یافت. مدتی بعد جلسات محاکمه متهم این پرونده جنایی به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی علی اکبریان در حالی آغاز شد که 2 تن از عموها و پدر بزرگ وی نیز بازداشت و با اتهام معاونت در ارتکاب جرم روبه رو شدند. در آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی هنگامی که متهم 18 ساله مقابل میز عدالت قرارگرفت، به قضات دادگاه گفت: پدر بزرگم همواره تاکید می کرد که باید پدر و مادرم از یکدیگر طلاق بگیرند اما آن ها باهم آشتی کردند که این موضوع موجب قهر و ناراحتی خانواده پدرم شد ولی من هم که از حرف های دیگران زجر می کشیدم فقط با عموها وپدر بزرگم ارتباط داشتم. یک شب قبل از آن که این حادثه رخ دهد به یک مجلس عروسی در روستا رفتم اما زمانی که قدم در جمع مهمانان جشن گذاشتم گویی همه احساس غرورم لگد مال شد چرا که از نگاه های طعنه آمیز دیگران احساس سر خوردگی می کردم به طوری که انگار همه مهمانان با نگاهشان مرا سرزنش می کنند! افکارم به هم ریخته بود که ناگهان به یاد حرف های تحریک آمیز پدر بزرگم افتادم که درباره مادرم بر زبان جاری می کرد. دیگر تحمل رفتارها و گفتارهای دیگران را نداشتم خشمی عجیب سراسر وجودم را فرا گرفته بود گویی طومار این زندگی به هم نمی پیچید. گفته های پدر بزرگم مقابل دیدگانم قرارمی گرفت که در این شرایط از جشن عروسی خارج شدم و به خانه بازگشتم. تا صبح خوابم نبرد و در افکار خودم با وسوسه های شیطانی دست و پنجه نرم می کردم تا این که صبح روز بعد برای دقایقی از خانه بیرون رفتم و دوباره به خانه برگشتم و با طنابی که داخل اتاقم گذاشته بودم سراغ مادرم رفتم و از پشت سر طناب را دور گردنش انداختم. او را کشان کشان به طبقه بالا بردم و با دو سر همان طناب دستانش را هم از پشت بستم. سپس با امید حمایت خانواده پدری ام از آن جا فرارکردم ولی وقتی ماجرای قتل مادرم را برای مادر بزرگم بازگو کردم او مرا از خانه بیرون کرد و بعد هم در حال فرار به سیستان و بلوچستان دستگیر شدم.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، دراین جلسه محاکمه قاضی هادی دنیا دیده با سوالات تخصصی قضایی به واکاوی این جنایت تکان دهنده پرداخت و اتهام معاونت در قتل عمد را نیز به پدربزرگ«علی-ی» تفهیم کرد. در همین حال پیر مرد در دفاع از خودش گفت:من از حدود 2 ماه قبل ازاین جنایت،پسرم را عاق کردم چرا که او به حرف های من گوش نداد و با همسرش آشتی کرد چون من اصرار به طلاق داشتم و زمانی که این موضوع را فهمیدم دیگر اجازه ندادم که کسی از اعضای خانواده ام با آن ها در ارتباط باشند. تا الان هم عروس وپسرم را ندیده ام وبا آن ها هم کلام نیز نشده ام.
به گزارش روزنامه خراسان،پس از آن که جلسه محاکمه تا بعد از ظهر به طول انجامید و همه متهمان این پرونده جنایی به سوالات فنی و تخصصی قضات با تجربه دادگاه پاسخ دادند، قاضی هادی دنیادیده پایان جلسه رسیدگی را اعلام کرد و بدین ترتیب در مهلت قانونی، رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در این باره صادر شد. بنابر رای صادرشده از سوی دادگاه،«علی-ی» (متهم18 ساله) با توجه به اقاریر صریح، محتویات پرونده و گزارش پزشکی قانونی به قصاص نفس محکوم شد و پدر بزرگ او نیز به اتهام معاونت در قتل عمد از طریق رفتار و گفتار تحریک آمیز و دیگر مستندات قانونی حکم 10 سال زندان گرفت اما 2 متهم دیگر (عموها) از اتهامات وارده تبرئه شدند.
بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، رای صادرشده از سوی شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در محاکم دیوان عالی کشور است و با اعتراض متهمان و وکلای آنان توسط قضات سپید موی دیوان عالی مورد رسیدگی قرار می گیرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ | 10:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

66 ماه زندان به خاطر یک دختر!

سید خلیل سجادپور- سرکرده یک باند گوشی قاپی که با تلاش نیروهای کلانتری شفای مشهد دستگیر شده است، در حالی به 12 فقره گوشی قاپی با یکی از همدستانش اعتراف کرد که مدعی است5 سال و نیم از عمرش را به خاطر دعوا برسر یک دختر در زندان گذراند و سپس هدف گلوله قرارگرفت.
این سارق جوان که هم اکنون با دستور ویژه قاضی پرونده و برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار افسران دایره تجسس کلانتری شفا قرار دارد، پس از آن که زوایایی از ماجرای تبهکاری هایش را در حضور سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) فاش کرد با بیان این که اکنون از رفتارهای خشن و جرایم هولناک خود پشیمان است در گفت وگویی یک ساعته به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان نیز پاسخ داد و از تبهکاری های گذشته خود ابراز ندامت کرد.
چندسال داری؟ 30 ساله هستم.
مدرسه هم رفته ای؟ بله، تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم.
اهل مشهدی؟ بله! در منطقه خواجه ربیع به دنیا آمدم و در همان جا هم زندگی کردم. اکنون نیز در همان محله دستگیر شدم.
به چه جرمی؟ گوشی قاپی!
تاکنون چند گوشی از مردم سرقت کرده ای؟ حدود12گوشی .
در چه مدت؟ من از حدود 2 ماه قبل گوشی قاپی را شروع کردم.
هرگوشی سرقتی را چند می فروختی؟ همدستم به یک مالخر بین 2 تا 3 میلیون در محدود باغ وحش می فروخت و با هم تقسیم می کردیم.
تا به حال چه مبلغی فقط از گوشی قاپی به جیب زده ای؟حدود20میلیون تومان!
چند خواهر و برادر هستید؟ 5 خواهر و 2 برادر هستیم!
چه شد که ترک تحصیل کردی؟ علاقه ای به درس نداشتم، فقط می خواستم پول به دست بیاورم و مستقل باشم تا هر طوری که دوست دارم پول هایم را خرج کنم!
پدرت چه کاره است؟ کشاورزی می کند.
شما قبل از این که از راه سرقت روزگار بگذرانی چه شغلی داشتی؟صافکار خودرو بودم! یعنی از زمانی که ترک تحصیل کردم به همراه پسر عمه هایم به کارهای فنی روی آوردم. آن ها به دنبال مکانیکی و جلوبندی سازی رفتند و من هم در زمینه صافکاری مهارت پیدا کردم.
مگر پدرت هزینه های شما را نمی داد؟ چرا، اتفاقا پدرم خیلی اصرار داشت که من به تحصیل ادامه بدهم و برای خودم زندگی خوبی درست کنم اما رفیق بازی مرا به روز سیاه نشاند!
چرا همه مجرمان دیگران را مقصر اشتباهات خود می دانند؟ درست است خودم مقصر هستم ولی اگر مسیر زندگی را درست تشخیص می دادم و با کسانی که به من سیگار و قرص تعارف می کردند ارتباط نداشتم. اکنون، دست‌بند جرم بر دستانم نبود. منظورم این است که در انتخاب دوست اشتباه کردم و امیدوارم دیگر این اشتباهات تکرار نشود!
همه مجرمان همین موضوع را می گویند وقتی دستگیر می شوند! تازه به یاد خدا می افتند! نه! من در بازداشتگاه پلیس توبه کردم! نصیحت ها و رفتارهای رئیس کلانتری را دیدم و شنیدم، اکنون خیلی پشیمانم!
شعری که روی ساعد دستت خالکوبی کرده ای را می خوانی؟ دل نشکن تهش خاکه چوب خدا بی صدا خطرناکه!
خودت می دانی قلب چند نفر را هنگام گوشی قاپی شکسته ای و آن ها وحشت‌زده فریاد کشیده اند؟ به همین خاطر پشیمانم! همین که این جا هستم چوب خداست که بی صدا مرا به منطقه ای هدایت کرد که نیروهای کلانتری شفا در کمین من ایستاده بودند.
خدمت سربازی هم رفته‌ای؟ بله! سال89 در شهر خاش استان سیستان و بلوچستان خدمت کردم و در همان جا هم با انواع قرص های اعتیادآور آشنا شدم ولی آن زمان اعتیاد نداشتم و مصرف هم نکردم.
مشروب هم می خوری؟ بله! قبلا مصرف می کردم ولی از 21 سالگی به قرص هایی روی آوردم که برای بیماران اعصاب و روان تجویز می شد!
متاهلی؟ بله!یک فرزند پسر دارم که 2 روز دیگر وارد یک ماهگی تولدش می شود و 2 فرزند دخترو پسرم نیز در دوران جنینی به خاطر بیماری دیابت همسرم سقط شدند!
با همسرت چگونه آشنا شدی؟ او از نزدیکان زن برادرم بود که سال 1400 با هم ازدواج کردیم.
سابقه کیفری هم داری؟ در زمینه سرقت نه! ولی به خاطر نزاع خونین حدود 5 سال و نیم(66ماه)در زندان بودم ولی بعد ماجرایی رخ داد که طرف مقابل مجبور به رضایت شد.
اختلاف شما بر سر چه بود؟ به خاطر یک دختر!
بیشتر توضیح می دهی؟ من به دختری در محله خودمان (خواجه ربیع) دل باختم و قصد ازدواج با او را داشتم و نمی خواستم هیچ کس از این ماجرا خبر داشته باشد چون ارتباط ما با یکدیگر پنهانی بود، ولی یکی از هم محله ای هایم ما را با هم دیده بود و یک شب حرف نامربوطی درباره آن دختر زد! من هم که خیلی به غیرتم برخورده بود ناگهان چاقو کشیدم چراکه دوست نداشتم کسی نام دوست دختر مرا بر زبان براند!
با همان دختر ازدواج کردی؟ نه! وقتی من برای چاقو کشی و نزاع محکوم به زندان و پرداخت دیه شدم، آن دختر هم ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت.
دیه را هم پرداخت کردی؟ نه! مدتی با سپردن وثیقه به دادگاه، از زندان آزاد شدم ولی در همین مدت، شاکی پرونده با اسلحه به سراغم آمد و به سوی من شلیک کرد! من هم که به شدت زخمی شده بودم مدتی را در بیمارستان بستری بودم تا این که بعد دیه ها را تهاتر کردیم و آزاد شدم.
از چه زمانی معتاد شدی؟ وقتی به خاطر نزاع در بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد مشهد بستری بودم دوستانم قرص هایی هنگام عیادت برایم می آوردند که به قول خودشان کمتر درد بکشم! و این گونه مرا آلوده کردند.
اگر فرزندت بزرگ شود و در مدرسه به او بگویند پدرت یک دزد بود، چه احساسی خواهی داشت؟ به همین دلیل است که توبه کردم و دیگر به دنبال سرقت نمی روم! از یک ماه قبل هم که گوشی قاپی می کردم به این خاطر بود که از عهده مخارج زندگی و هزینه های درمانی همسرم بر نمی آمدم!
فکر نمی کنی همه این ها بهانه است؟ البته اگر همان صافکاری را ادامه می دادم شاید بهتر بود!
آثارخودزنی روی دستانت برای چیست؟ این ها را با تیغ زدم! حدود 3 بار خود زنی کردم .
خالکوبی های دیگری هم داری؟ بله! تصویر یک گرگ بزرگ را روی شانه هایم خالکوبی کرده ام.
چرا گرگ؟ همین طوری از تصویر گرگ خوشم آمد.
سیگار هم می کشی؟ اولین بار سیگار را در زمانی که سرباز بودم لای انگشتانم گذاشتم آن هم با ترغیب و پیشنهاد یک دوست! دوستان نابابی که می گویم همین‌ها هستند! آن زمان که چنین پیشنهادهایی می دهند، آن را دوست داری اما نمی دانی که روزی به نابودی کشیده می شوی!
اگر زمان به گذشته برگردد،کدام اشتباه را تکرار نمی‌کنی؟ فقط گوشی قاپی نمی‌کنم! چون می دانم عاقبتی جز زندان ندارد و سودش را مالخران می برند!
برای کسانی که سرگذشت تو را می خوانند چه توصیه‌ای داری؟ از همه این افراد عاجزانه و ملتمسانه می خواهم خواهش کنم جرم و به‌ویژه سرقت عاقبتی ندارد و آن قدر آه و ناله دیگران را می شنوی که آخر خودت را پشت میله های زندان می‌بینی! مطمئن باشید دیر یا زود حتی اگر 500بار هم سرقت کنید بالاخره به چنگ پلیس می افتید و بدانید این راه بن بست است!
توصیه دیگرم این است که هیچ وقت تصور نکنید شما زرنگ‌تر از پلیس هستید طوری مانند من غافلگیر می شوید که حتی در تصورتان نمی گنجد!


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۳ | 11:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

قتل پای بساط قمار!

سید خلیل سجادپور- مرد 45 ساله ای که در اولین روزهای فروردین، مرد40 ساله ای را پای بساط قمار به قتل رسانده بود، در اعترافات خود، جزئیات این جنایت هولناک را تشریح کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،متهم این پرونده جنایی که بعد ازچند ماه فرار در عملیات حیرت آور کارآگاه پلیس آگاهی مشهد داخل اتوبوس بین شهری در نزدیکی تهران دستگیر شده بود، به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت و ماجرای این جنایت تکان دهنده را در حضور قاضی دکتر صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)تشریح کرد.
«جمشید-غ» معروف به «جمشید مفت بَر» که در اتاق بازجویی مقابل سرگرد رضا شکیبا (افسرپرونده)نشسته بود، درباره چگونگی وقوع این جنایت گفت: من از قمار بازان حرفه ای کشور هستم و زیر نظر یکی از معروف ترین قمار بازان آموزش دیده ام به طوری که به من لقب «مفت بَر» داده اند، یعنی کسی که در هر قماری برنده است و پول مفت می برد!
در زمستان سال گذشته مرا به مرکز ترک اعتیاد در شهرستان چناران بردند و یک ماه در آن جابه سر بردم اما بعد از رهایی از مرکز ترک اعتیاد، تصمیم گرفتم به تهران بروم و درآن جا قمار کنم! چون همسرم نیز از من طلاق گرفته و با مرد دیگری زندگی می کرد اما وقتی به همراه پسرم به تهران رفتم موقعیت قمار بازی فراهم نشد و نتوانستم پولی دربیاورم به طوری که واقعا گرسنه مانده بودم. به همین دلیل به همراه پسرم و یکی از دوستان پسرم به مشهد بازگشتیم و به دخترم سپردم که منزلی را در گرگان اجاره کند تا دور هم زندگی کنیم! خودم نیز شب بعد به پاتوق قمار بازی یکی از دوستانم در منطقه سیدی مشهد رفتم تا پولی به دست بیاورم چرا که مطمئن بودم کسی نمی تواند در قمار حریف «جمشید مفت بَر» شود ولی زمانی که شب هنگام با یکی دیگر از دوستانم هماهنگ کردم و قدم در پاتوق گذاشتم ناگهان چشمم به «مهدی»افتاد که از قبل با یکدیگر اختلاف داشتیم و او مرا کتک زده بود. احساس بدی داشتم و می دانستم که آن جا برای انداختن تاس قمار مناسب نیست چرا که همه افرادی که آن جا بودند اجازه بردن پول ها را به من نمی دادند!در این هنگام «مهدی»با تعارفی تمسخرآمیز از من خواست پای بساط قمار بنشینم اما من گفتم برای قمار نیامده ام! این بود که با طعنه و کنایه حرف های نامربوط و توهین آمیزی زد! وقتی به او گفتم درست حرف بزن! دیگر جرقه نزاع شروع شد و او پارچ آب را بر سرم کوبید. خون از سر و صورتم جاری شد و در حالی که به آن سوی اتاق کوچک می رفتم، دوباره قندان را محکم به سرم زد! در همین حال من هم چاقو را بیرون کشیدم و بعد از آن که چند بار بیهوده آن را به سوی مهدی پرت کردم ناگهان آخرین ضربه به قفسه سینه اش خورد و خون بیرون زد!با دیدن این صحنه دیگر نتوانستم آن جا بمانم و بدون این که کفش هایم را بپوشم فرارکردم و با پسرم تماس گرفتم و شب را به منزل یکی از دوستانم رفتم ولی او وقتی ماجرا را فهمید مرا از خانه اش بیرون کرد.
آن روز 500 -600 هزار تومان از دخترم گرفتم و به همراه پسرم به تهران رفتم ولی چند روز بعد عازم گرگان شدم و در خانه دخترم ماندم تا این که کاری در یک مرغداری پیدا کردم و به یکی از روستا های بندرترکمن رفتم. مدتی درآن جا مشغول شدم ولی متاسفانه مرغداری به طور ناگهانی آتش گرفت و مرا از کار اخراج کردند.
این بود که دوباره تصمیم گرفتم به تهران بروم و در آن جا به قمار بازی ادامه بدهم و اگر کار دیگری هم پیدا کردم در همان جا مشغول کار شوم ولی زمانی که عازم تهران بودم درون اتوبوس به خواب رفتم و زمانی چشمانم را باز کردم که یکی از افسران پلیس آگاهی دستبندهای آهنین را بر دستانم حلقه می زد! حیرت زده به او می نگریستم ولی وقتی از اتوبوس مرا پیاده کردند تازه فهمیدم که در این مدت کنار یکی از کارآگاهان دایره قتل عمد آگاهی مشهد نشسته بودم و آن ها لحظه به لحظه مرا تعقیب می کردند.متهم این پرونده جنایی که همچنان با تعجب به فیلم ها و تصاویر می نگریست که توسط کارآگاهان مستند سازی شده بود،به سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمدآگاهی )گفت:هیچ گاه تصور نمی کردم پلیس سایه به سایه در تعقیب من باشد و حتی همه مکان های ترددم را زیر نظر داشته باشد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در پی اعترافات متهم و با دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد،دیگر متهمان نیز که در این ماجرای تکان دهنده نقش داشتند در چند عملیات ضربتی دستگیر شدند و تحقیقات از آنان برای افشای زوایای پنهان این جنایت آغاز شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ | 9:50 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

شکار در شب !

سیدخلیل سجادپور- دزد جوانی که بعد از آزادی از زندان، دستبرد به خودروهای شهروندان را از سر گرفته بود،در حالی با تیراندازی های شبانه پلیس شکار شد که با ویراژهای دلهره آور در خیابان های مشهد، صحنه های وحشتناکی را برای فرار از چنگ قانون رقم زد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران گشت نامحسوس کلانتری شفای مشهد که چتر اطلاعاتی و عملیاتی خود را برای مراقبت و حفاظت از اموال مردم در حوزه استحفاظی گسترانیده بودند، ناگهان در تاریکی شب به راننده پرایدی مشکوک شدند که به طرز عجیبی خودروهای پارک شده در کوچه آرام حائری را می پایید.
در این هنگام وقتی نور چراغ خودروی پلیس روی پلاک پراید141 قفل شد،افسر گشت انتظامی بر اساس تجربه پلیسی به مخدوش بودن شماره های پلاک پی برد و دیگر تردیدی باقی نماند که دزد حرفه ای وارد منطقه شده است. عقربه های ساعت 3 بامداد را نشانه رفته بودند که بی سیم ها به کار افتاد و رمزهای رویارویی با سارق پرایدسوار،نیروهای مرتبط با عملیات شبانه را به تکاپو انداخت. طولی نکشید که با دستور ویژه سرگرد «احسان سبکبار» (رئیس کلانتری شفا) عملیات شکار شبانه دزد اموال مردم آغاز شد و خودروی گروه گشت انتظامی از میان تاریکی بیرون آمد و به سوی جوان پرایدسوار حرکت کرد اما راننده آن با مشاهده خودروی پلیس در یک لحظه سراسیمه پدال گاز را فشرد و به اخطارهای قانونی و فریادهای «ایست» نیز توجهی نکرد.
در همین حال نیروهای گشت نامحسوس هم در حالی به تعقیب تبهکار مذکور پرداختند که مانند همیشه نباید اجازه می دادند تا شکار شبانگاهی از چنگ آنان بگریزد. عملیات تعقیب زمانی وحشت آور شد که پرایدسوار شیوه ویراژهای دلهره آور را در پیش گرفت و در خلاف جهت حرکت خودروها وارد بولوار ابوطالب شد. او به تیراندازی های هوایی پلیس هم بی اعتنایی می کرد و برای فرار از چنگ قانون، صحنه های وحشتناکی را در دل شب رقم می زد. از سوی دیگر رئیس کلانتری که بر این عملیات نظارت مستقیم داشت، مدام با رمزهای پلیسی به افسران انتظامی تاکید می کرد مراقب خودروهای عبوری و اموال مردم باشند. به همین دلیل تیراندازی ها در حالی با حساسیت خاصی انجام می شد که خودروی پراید با یک پراید پارک شده برخورد کرد و همچنان در میان ویراژهای دلهره آور در بولوار عبدالمطلب ادامه مسیر داد.
وقتی نیروهای گشت موفق شدند با مسدود کردن برخی مسیرها، پراید را به داخل خیابان های خلوت هدایت کنند،شلیک به سوی لاستیک ها را شروع کردند. دقایقی بعد چند لاستیک پراید هدف گلوله قرارگرفت و پنچر شد اما مظنون به سرقت در حالی روی رینگ های خودرو به حرکت ترسناک خود ادامه می داد که بوی سوختگی و دود لاستیک ها فضای خیابان را پرکرده بود.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:در این شرایط خودروی پلیس در چهارراه عبدالمطلب به پراید نزدیک شد اما او بازهم با تخریب چراغ جلوی خودروی پلیس به فرار ادامه داد چرا که نیروهای انتظامی برای حفظ جان رانندگان عبوری در شرایط مناسبی برای ادامه شلیک ها قرار نداشتند. تا این که دامنه عملیات تعقیب وگریز به بولوار شهید موسوی قوچانی کشید و تبهکار خطرناک که خود را در معرض دستگیری می دید،خودروی پراید را با لاستیک های بیرون زده از رینگ،رها کرد و با پای پیاده به سمت کوچه وپس کوچه های اطراف گریخت ولی در همین حال استوار مومنی(سرپرست گشت نامحسوس) از خودرو بیرون پرید و با چند فن دفاع شخصی، دزد فراری را زمین‌گیرکرد.
در بازرسی از پراید141نقره ای رنگ،تعداد زیادی قطعات سرقتی مانند جک،زاپاس،جعبه ابزار وآلات و ادوات استعمال مواد مخدر صنعتی کشف شد و دزد جوان به مقر انتظامی انتقال یافت.
بنابر گزارش روزنامه خراسان ،این سارق 28 ساله که «علی محمد-م» نام دارد در همان بازجویی های اولیه به افسران کارآزموده دایره تجسس کلانتری شفا گفت:چندین سابقه کیفری دارم و مدت زیادی نیست که از زندان آزاد شده ام اما به خاطر این که آشپزی کفاف هزینه های زندگی و اعتیادم را نمی دهد، قطعات و لوازم خودروهای پارک شده را سرقت می کنم و به فردی به نام «ابراهیم-ش»می فروشم.
این سارق جوان در حالی به حدود60فقره سرقت از خودروها اعتراف کرد که بررسی های پلیس نشان داد خودروی پراید نقره ای نیز از منطقه شهرک شهید رجایی سرقت شده است. این در حالی بود که سارق حرفه ای برای فریب پلیس ادعا می کرد خودرو متعلق به همسرش است و او برای آن که همسرش به دردسر نیفتد شماره های پلاک آن را مخدوش کرده است!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، با لو رفتن این ماجرا،دزد جوان از یک سرقت دیگر نیز قبل از دستگیری خود پرده برداشت و گفت:حدود ساعت 3 بامداد بود که در خیابان رئوف به محتویات یک دستگاه پژو پارس دستبرد زدم و اموال و قطعات داخل صندوق عقب آن را سرقت کردم اما وقتی از آن جا دور شدم ناگهان خودم را در محاصره پلیس دیدم و از ترس دستگیری دوباره فرارکردم.
این دزد جوان که به «شیشه»اعتیاد دارد، درباره مکان های سرقت و شگرد خود به نیروهای کلانتری شفا گفت: بیشترسرقت ها را در خیابان های ابوطالب، ایثارگران، مطهری ،موسوی قوچانی،هدایت،حرعاملی،سجاد و خیام انجام داده ام اما قبل از آن که به خودرویی دستبرد بزنم، ابتدا مسیر فرارم را بررسی می کردم و سپس به خودروهایی دستبرد می زدم که در خیابان های خلوت و بدون دوربین مداربسته پارک شده باشند. وی در ادامه اعترافاتش گفت:اموال و قطعات سرقتی را به مالخر می فروختم و در بسیاری مواقع در قبال آن مواد مخدر از او می گرفتم.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: تحقیقات پلیس برای ریشه یابی دیگر سرقت های این سارق حرفه ای در حالی ادامه یافت که نیروهای انتظامی طرح ویژه مقابله با سرقت های خرد را با دستورات قاطع سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)در مشهدآغاز کرده اند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۲ مرداد ۱۴۰۳ | 9:51 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

جنایت جنجالی با نام «مادرشوهر»!

سید خلیل سجادپور- جوان 28 ساله ای که به اتهام قتل برادرزنش در مشهد دستگیر شده است روز گذشته در اولین جلسه بازپرسی مدعی شد دعوت تلفنی از مادرم ،زمینه این جنایت جنجالی را فراهم کرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم این پرونده جنایی که «رضا-ک»نام دارد بعدازظهر یازدهم خرداد گذشته و در پی نزاعی خانوادگی،برادرزن 22ساله اش را با ضربات چاقو مجروح کرد و از صحنه حادثه گریخت اما روز بعد با مرگ «مرتضی-ص» در بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد،جسد وی به پزشکی قانونی انتقال یافت و جواز دفن در حالی صادر شد که هیچ گزارش رسمی از سوی مراکز انتظامی، بیمارستان و حتی پزشکی قانونی به قاضی ویژه قتل عمد اعلام نشده بود!
مدتی بعد پدر مقتول با یک برگ مرجوعه قضایی به شعبه208 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد مراجعه کرد و خواستار دستگیری متهم به قتل فرزندش شد. قاضی دکتر صادق صفری که با تعجب به اظهارات مرد میان سال گوش می داد در تماسی تلفنی با پزشکی قانونی از رئیس سالن تشریح خواست ماجرای جنایت مورد ادعای شاکی را بررسی کند. طولی نکشید که مشخص شد «مرتضی-ص»با ضربه چاقو به قتل رسیده و جسد او نیز به خانواده اش تحویل شده است اما هیچ گونه گزارشی از صحنه قتل وجود ندارد!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است از سوی دیگر با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا وبا صدور دستورات محرمانه ای از سوی قاضی ویژه قتل عمد مشهد،گروه زبده ای از کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند و با شیوه های فنی وتخصصی به ردزنی های اطلاعاتی پرداختند به طوری که عرصه بر متهم به قتل فراری تنگ شد وتصمیم گرفت تا خود را تسلیم قانون کند که دستبندهای آهنین بر دستانش گره خورد.
این گونه بود که متهم این جنایت جنجالی صبح روز گذشته مقابل میز عدالت ایستاد و به سوالات قضایی پاسخ داد.متهم 28ساله در حالی با صراحت قتل برادرزنش را پذیرفت که درباره این جنایت تکان دهنده گفت:آن روز ساعت 12 ظهر از خواب بیدار شدم و بعد از مدتی به مادرم زنگ زدم،در این گفت و گوی تلفنی به مادرم گفتم سمت ما نمی آیی؟!که مادرم پاسخ منفی داد! ولی همسرم که این جمله را شنید خطاب به من گفت:چیه!باز مادرت می خواهد بیاید! به او گفتم مادر وپدرت هر روز این جا هستند و برادرت هم هر روز به خانه ما می آید!حالا چرا نباید مادر من به خانه ام بیاید!...
«رضا-ک»ادامه داد:به همین خاطر مشاجره ای بین ما شروع شد و من هم با مادرزنم تماس گرفتم تا بیاید و همسرم را نصیحت کند!از سوی دیگر هم به مادر خودم زنگ زدم تا او هم بیاید و مشکل را حل کند! هنوز 10دقیقه از این ماجرا نگذشته بود که مادرزنم به همراه پسرش به خانه ما آمدند، وقتی در حیاط را باز کردم مرتضی سرو صدا به راه انداخت و مدعی شد که تو خواهرم را کتک زده ای ! و در همین حال فحاشی می کرد. من هم با چاقو یک ضربه به شانه اش زدم که برود تا من با مادرزنم صحبت کنم! ولی او از روی موتورسیکلت پایین آمد و با کله به دماغم کوبید. در حالی که من گیج شده بودم او قصد داشت تا چاقو را از من بگیرد که دیگر نفهمیدم چه شد و در میان کشمکش ها ،ضرباتی با چاقو زدم که ناگهان نقش بر زمین شد.سریع متکا و روسری زنم را آوردم که از خونریزی جلوگیری کنم و سپس با اورژانس تماس گرفتم. در همین حال مادرزنم فریاد می زد پسرم را کشتی! من هم هراسان و وحشت زده فقط می گفتم غلط کردم!نفهمیدم!...
دیگر چاره ای نداشتم به خاطر نوزاد تازه متولد شده ام نگران بودم که سوار موتورسیکلت مرتضی شدم و از آن جا فرار کردم، چون خیلی ترسیده بودم.
چاقو را از کجا برداشتی؟چاقو را قبلا از جمعه بازار خریده بودم و داخل خانه بود.
فرد دیگری هم در محل درگیری چاقو داشت؟نه! هیچ کس چاقو به همراه نداشت ولی من قرص متادون خورده بودم و در حال خودم نبودم.
مگر همسر شما به خانواده اش گفته بود که شما او را کتک زده اید؟پدرزنم در تماس تلفنی من فکرکرده بود من دخترش را زده ام!
بعد از قتل چاقو را چه کار کردید؟در انتهای کوچه محل زندگی ما یک کارواش بود که من چاقو را درون سطل زباله آن جا انداختم و بعد هم به کارگران آن جا گفتم با موتورسیکلت زمین خورده ام و با این بهانه دست ها و لباس هایم را آن جا تمیز کردم!
چرا از چاقو استفاده کردید؟من قصد کشتن او را نداشتم فقط زدم که مرا رها کند و از آن جا برود!
بنا برگزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،با اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ،وی با دستور قاضی دکتر صادق صفری ،در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد قرارگرفت تا زوایای پنهان این جنایت جنجالی مورد واکاوی قرارگیرد که به نام «مادرشوهر»گره خورده است!


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۳ | 8:50 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ماجرای دزدی که از «مرگ» هم سرقت کرد !

سجادپور – دزد جوانی که با اره آهنی به کابل های فشار قوی در اطراف مشهد دستبرد می زد، درحالی دچار برق گرفتگی شد و از بالای دکل افتاد که گویی از «مرگ» هم سرقت کرد و زنده ماند!به گزارش روزنامه خراسان،این حادثه وحشتناک ساعت5 بامداد پنج شنبه گذشته در روستای ناظریه مشهد هنگامی رخ داد که سارق جوان با دستکش های زبری که به دست داشت از دکل بالا رفت و با تیغه اره آهن بری مشغول برش کابل های فشار قوی شد ولی ناگهان همه اندامش به لرزه افتاد و از بالای دکل سقوط کرد. در همین لحظه فردی رهگذر با مشاهده این صحنه وحشتناک، بلافاصله با اورژانس تماس گرفت و نیروهای امدادی در حالی پیکر نیمه جان او را به مرکز درمانی انتقال دادند که قسمت های زیادی از اندامش دچار سوختگی های هولناک شده بود. دراین شرایط گروه گشت انتظامی نیز با دستور سروان مصطفی حسنی(رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی)عازم محل حادثه شدند و ماجرای سرقت کابل ها را بررسی کردند. با جمع آوری اسناد و آثار باقی مانده از سرقت،تحقیقات پلیسی ادامه یافت و سارق نیز تحت درمان قرارگرفت.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : شنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۳ | 10:8 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

باند مخوف گروگانگیری متلاشی شد

آن ها چاهی 3متری در اتاقک داخل باغ حفرکرده بودند و گروگان تبعه خارجی را با غل و زنجیر آویزان می کردند

سید خلیل سجادپور- اعضای یک باند مخوف اتباع غیرمجاز افغانستانی که هموطن خودشان را برای دریافت 50 میلیارد تومان پول ربوده بودند، با تلاش شبانه روزی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد دستگیر و به پنجه عدالت سپرده شدند.

فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در حاشیه دستگیری آخرین عضو اصلی این باند مخوف به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: صبح یازدهم تیر گزارشی از یک ماجرای آدم ربایی به پلیس رسید مبنی بر این که 4سرنشین یک دستگاه خودروی پژو پارس، پیرمردموتورسواری را در خیابان شهید رحیمی مشهد ربوده‌اند. سرتیپ محمد کاظم تقوی افزود: با توجه به اهمیت جرایم خاص در استان خراسان رضوی و حساسیت این ماجرا، بلافاصله گروهی از کارآگاهان اداره جنایی آگاهی با نظارت مستقیم و راهنمایی های سردار احمد نگهبان(جانشین فرمانده استان خراسان رضوی) وارد عمل شدند و تحقیقات گسترده ای را آغاز کردند. سکاندار امنیت سرزمین خورشید تصریح کرد: با انتقال موتورسیکلت گروگان به کلانتری میرزا کوچک خان، بلافاصله رصدهای اطلاعاتی با بررسی دوربین های ترافیکی به محدوده گروگانگیری کشید و مشخص شد که سرنشینان پژو پارس با پلاک سرقتی و جعلی ، 11سال قبل اقدام به گروگانگیری مرد 62 ساله افغانستانی کرده اند. به همین دلیل بلافاصله جلسه تحلیل جرم در پلیس آگاهی تشکیل شد و با دستور سرهنگ کارآگاه جواد شفیع زاده (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)گروه ویژه ای از کارشناسان اطلاعات جنایی نیز به یاری کارآگاهان عملیاتی آمدند و بدین ترتیب تجربه، تخصص و امکانات و تجهیزات درکنار یکدیگر قرار گرفتند تا هر چه سریع تر گروگان افغانستانی از چنگ آدم ربایان رها شود. سرتیپ تقوی در ادامه این مصاحبه اختصاصی افزود: در حالی که دامنه تحقیقات از مسیر دوربین های ترافیکی به جاده کلات کشیده شده بود، روز بعد آدم ربایان در تماس با خانواده گروگان تقاضای 50میلیارد تومان برای آزادی وی کردند و مدعی شدند که این مبلغ را در ازای تحویل 10 کیلو گرم کریستال و از 15سال قبل از غلام‌سخی(گروگان) طلب دارند!
وی خاطر نشان کرد: در همین حال فرضیه های مختلفی در خط سیر پژو سواران مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت مشخص شد که خودروی پژو به سمت کمربند سبز مشهد حرکت کرده است اما با وجود این گروه دیگری از کارآگاهان حدود500هزار پلاک خودروهای پژو پارس را به طور شبانه‌روزی زیر ذره بین تحقیقات بردند اما از سوی دیگر فیلم و تصاویری از شکنجه های گروگان برای خانواده وی ارسال می شد که موجب نگرانی و اضطراب آنان می شد به همین خاطر خانواده گروگان نیز زیر نظر مشاوران زبده قرارگرفتند و اطمینان یافتند که پلیس خراسان رضوی پدر آنان را به زودی و بدون پرداخت وجهی آزاد خواهد کرد.
سردار سرتیپ محمدکاظم تقوی که سالیان طولانی از عمر خود را برای خدمت انتظامی به زائران و مجاوران امام رضا(ع) سپری کرده است و تجربیات ارزنده ای در این باره دارد تاکید کرد:پس از بررسی های تخصصی که رشته ای از این سرنخ ها به شهرهای مرزی خراسان رضوی رسیده بود،مشخص شد که گروگان در مشهد نگهداری می شود و افراد مرتبط با گروگانگیران که شاخه فعالیت آنان در افغانستان است، تصاویر را از طریق فضای مجازی ارسال می کنند و مدعی هستند که هیچ یک از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی هم نمی تواند آنان را شناسایی کند. مقام ارشد انتظامی خراسان رضوی خاطر نشان کرد: طولی نکشید که تحقیقات کارآگاهان با توجه به اسناد و مدارک پلیسی به روستای نجم و زاک رسید و بدین ترتیب یک دستگاه خودروی پراید زیر نظر کارآگاهان قرار گرفت که در ساعات مشخصی در این جاده روستایی تردد می کرد . در همین حال رد زنی های اطلاعاتی کارآگاهان نیز به مردی تبعه افغانستانی رسیده بود که نجیب نام دارد. وقتی چند گروه نامحسوس درجاده روستایی زاک و گوارشک مستقر شدند و عملیات رد زنی‌های تخصصی را در پوشش های مختلف ادامه دادند، مشخص شد که مرد افغانستانی باغی در این منطقه دارد و شهرت خوبی ندارد. در عین حال با شناختی که کارآگاهان از وضعیت جغرافیایی منطقه داشتند بالاخره خودروی پراید را در مسیر بولوار شاهنامه شناسایی کردند که بررسی های ویژه نشان داد خودروی مذکور شب قبل از گروگانگیری وارد مشهد شده است و بعد از آن نیز ترددهای مشکوکی در اطراف باغ متعلق به نجیب دارد.سرتیپ کاظم تقوی گفت: طولی نکشید که خودروی پراید شناسایی و در حالی که به سوی آرامگاه فردوسی در حرکت بود، با صدور فرمان «ایست» هدف اصلی عملیات قرار گرفت اما راننده 57ساله آن با مشاهده پلیس پدال گاز را فشرد تا از چنگ نیروهای انتظامی بگریزد. او حتی به شلیک های هوایی و اخطارهای قانونی هم توجهی نکرد و به طرز وحشتناکی ویراژ می داد که در نهایت تسلیم ورزیدگی و چابکی کارآگاهان شد و دیگر نتوانست به فرار ادامه بدهد.
فرمانده با تجربه انتظامی خراسان رضوی با اشاره به دستگیری راننده و سرنشین پرایدکه مشخص شد راننده همان نجیب و سرنشین آن جوان25 ساله افغانستانی به نام حبیب ا... است، افزود: با توجه به نجات سریع گروگان، بازجویی ها از وی در همان منطقه آغاز شد و دو متهم افغانستانی اعتراف کردند که گروگان را درون باغ روستای نجم نگهداری می کنند.
بنابراین بی درنگ گروه عملیاتی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ کارآگاه مهدی سلطانیان (جانشین پلیس آگاهی خراسان رضوی) عازم باغ مذکور شدند و پس از ورود به اتاقک باغ ناله هایی را از زیر زمین شنیدند. در این شرایط حساس گروه مراقبتی دیگری که اطراف باغ را محاصره کرده بودند متهم دیگری به نام علاءالدین را که برای مراقبت و جلوگیری از فرار گروگان به کارگمارده شده بود، به دام انداختند و این گونه با کنار زدن فرش اتاقک چاه 3 متری پدیدار شد که مرد 62 ساله (گروگان) را با غل و زنجیر درون آن انداخته بودند.وی به رهایی گروگان در این عملیات حساس اشاره و تاکید کرد: با انتقال متهمان به پلیس آگاهی، عملیات پلیس برای دستگیری دیگر متهمان اصلی ادامه یافت و یکی دیگر از تبهکاران در منطقه مرزی بازداشت شد.سرتیپ تقوی اضافه کرد: در بازجویی های فنی از تبهکاران مخوف مشخص شد که نجیب قبلا کارگر مرد گروگان بوده و نقشه آدم ربایی را از 50 روز قبل در یک دورهمی شبانه طراحی کرده اند اما با توجه به این که افراد دیگری نیز در این ماجرا نقش دارند و همچنین احتمال تبهکاری های دیگر این باند خطرناک وجود دارد، تحقیقات به صورت تخصصی و با دستورهای قضایی قاطع قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)همچنان ادامه دارد.
در همین حال فرمانده انتظامی خراسان رضوی به تبهکاران و مجرمان هشدار داد خراسان رضوی جایی برای عرض اندام مجرمان و ارتکاب جرایم خاص نیست و افرادی که چنین سوداهایی را در سر می پرورانند یقین بدانند که در مدت بسیار کوتاهی در چنگ قانون گرفتار خواهند شد چراکه جان برکفان انتظامی برای آسایش و آرامش مردم در این سرزمین عزیز، از جان مایه می‌گذراند و اجازه نمی‌دهند عده ای تبهکار، امنیت مردم را خدشه‌دار کنند.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۸ تیر ۱۴۰۳ | 14:15 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اعترافات عامل گوشی قاپی در ایستگاه های اتوبوس

سجادپور – موتورسوار سابقه‌داری که با همدستی خواهرش در ایستگاه های اتوبوس گوشی قاپی می کرد، در حالی به چنگ قانون افتاد که تاکنون به 10 فقره جیب بری و کیف زنی هم اعتراف کرده است.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، در پی تماس شهروندان با پلیس110، مبنی بر گوشی قاپی دختر و پسر موتورسوار در بولوار شهید فرامرز عباسی، بلافاصله گروه گشت انتظامی با دستور سرهنگ روح ا... لطفی (رئیس کلانتری آبکوه) در حالی عازم محل سرقت شدند که تعدادی از شهروندان وظیفه شناس نیز به تعقیب دزدان مذکور پرداختند. طولی نکشید که نیروهای انتظامی، جوان موتورسوار را با همکاری شهروندان به دام انداختند ولی دختر جوان از صحنه حادثه گریخته بود. بنا بر گزارش روزنامه خراسان، با انتقال این متهم 26 ساله به مقر انتظامی، بازجویی‌های تخصصی از وی در دایره تجسس آغاز و مشخص شد که وی از دزدان حرفه ای است که سوابق متعدد کیفری نیز دارد. این سارق جوان که با مشاهده مستندات پلیس، چاره ای جز بیان حقیقت نداشت، لب به اعتراف گشود و گفت: دختری که از صحنه سرقت گریخت خواهرم «نازی» است که از حدود سه ماه قبل با همدستی دیگر کیف زنی و گوشی قاپی می‌کنیم! وی ضمن اقرار به آخرین گوشی‌قاپی در ایستگاه اتوبوس اضافه کرد: طعمه های خود را در مراکز شلوغ و به ویژه ایستگاه های اتوبوس شناسایی می کردیم و در فرصتی مناسب سرقت انجام می دادیم.گزارش روزنامه خراسان حاکی است: این سارق حرفه ای در حالی تاکنون به ارتکاب بیش از 10 فقره جیب بری، کیف زنی و گوشی قاپی اعتراف کرده که تاکنون نیز تحت تعقیب کارآگاهان پلیس آگاهی بوده است. تلاش های افسران دایره تجسس کلانتری آبکوه با دستورهای ویژه قضایی برای دستگیری خواهر این سارق موتور سوار ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳ | 8:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

کلاهبرداری های گسترده مافیای خارج نشین از فضای مجازی !

سید خلیل سجادپور-پلیس مشهد باند خرید کارت های بانکی سرقتی را درحالی متلاشی کرد که مشخص شد سرکردگان مافیای کلاهبرداری های گسترده از طریق فضای مجازی در خارج از کشور لانه کرده اند.
جانشین رئیس پلیس خراسان رضوی روز گذشته در تشریح دستگیری اعضای باند کلاهبرداری و خرید و فروش کارت های بانکی سرقتی به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:چند روز قبل مردی از اهالی شاهین شهر اصفهان در حالی که حکم جلب پیرزنی 80 ساله را در دست داشت،به پلیس مشهد مراجعه کرد و از کلاهبرداری210 میلیون تومانی از طریق فروش خودرو در سایت دیوار پرده برداشت.

سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود: با توجه به حساسیت موضوع و شناسایی مخفیگاه پیرزن 80 ساله در غرب مشهد،بلافاصله گروه تخصصی از افسران دایره تجسس کلانتری الهیه با هدایت و نظارت مستقیم سرهنگ محمد فیاضی(رئیس کلانتری الهیه)وارد عمل شدند و به پیگیری پرونده پرداختند اما وقتی پیرزن80ساله با دستور قضایی بازداشت شد در همان لحظات اولیه بازجویی پسر معتادش را به پلیس لو داد وگفت:پسر 44ساله ام که به مواد مخدر اعتیاد دارد،کارت بانکی مرا سرقت کرده و من هم به خاطر حفظ آبرویم این موضوع را پیگیری نکردم با وجود این،من فعالیتی در فضای مجازی ندارم و از مبلغی هم که به کارت بانکی ام واریز شده است چیزی نمی دانم!این مقام ارشد پلیس خراسان رضوی اضافه کرد:با اظهارات منطبق با واقعیت پیرزن،بی درنگ عملیات دستگیری «محسن-ع»در دستور کار قرارگرفت ونیروهای انتظامی با هماهنگی های قضایی موفق شدند پسر پیرزن را در یکی از پاتوق ها دستگیر کنند و به مقر انتظامی انتقال دهند.این متهم در بازجویی های فنی اعتراف کرد کارت بانکی مادرش را سرقت کرده وآن را در قبال دریافت 700هزار تومان به مردی در محله نهضت فروخته است که در زمینه خرید و فروش کارت های بانکی معتادان کارتن خواب و کارت های سرقتی فعالیت دارد.سردار نگهبان تصریح کرد:این ماجرا حکایت از آن داشت که پلیس با یک باند زیر زمینی و مافیایی کلاهبرداری روبه رو شده است،بنابراین شیوه عملیات تغییر کرد و موضوع در چند شاخه اطلاعاتی بررسی شد. به همین دلیل افسران تجسس در پوشش فروش کارت سرقتی با «صفا-ح»تماس گرفتند وبا بیان فروش وسوسه انگیز چند کارت بانکی،او را به محل قرار صوری کشاندند. جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی ادامه داد:به محض این که مرد جوان وارد کمین نیروهای انتظامی شد،حلقه های قانون نیز بر دستان وی خودنمایی کرد و در عملیات بازرسی نیز 9قطعه انواع کارت بانکی سرقتی،چندقطعه سیم کارت و 3دستگاه گوشی تلفن بدون سیم کارت کشف شد که فقط از شبکه واتساپ آن استفاده می شد.سرتیپ دوم احمد نگهبان با اشاره به شگردهای مکارانه از فضاهای مجازی برای دستبرد به حساب های بانکی مردم خاطرنشان کرد:این متهم نیز در اعترافات خود مدعی شد کارت های بانکی را برای فروش به فردی به نام «حسین»خریداری می کند واو تنها یک واسطه سودجو است چراکه همه کارت ها را برای انجام کلاهبرداری های گسترده به آن فرد تحویل می دهد اما گروه دیگری از این شبکه مافیایی در فضای مجازی فعالیت دارند و در شهرهای مختلف کشور،تصاویر خودروهایی را در سایت های واسطه گر به نمایش می گذارند و مدعی فروش زیر قیمت می شوند اما بعد شماره کارت های بانکی سرقتی را در اختیار خریدار می گذارند و به محض واریز وجه آن را برداشت می کنند و در همان هنگام نیز تصویر خودرو را حذف کرده و از سایت واسطه گر خارج می شوند.این فرمانده حافظان امنیت در پلیس خراسان رضوی اضافه کرد:بررسی های بیشتر پلیس نشان داد که سرکردگان این شبکه مافیایی در یکی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس لانه کرده اند و از طریق شبکه های اجتماعی مانند واتساپ به جرایم خود در فضاهای مجازی و کلاهبرداری از مردم ادامه می دهند.سردار نگهبان با اشاره به اقدامات پلیس برای شناسایی این افراد در خارج از کشور خاطرنشان کرد:واکاوی در شگردهای دیگر اعضای این باند برای سرکیسه کردن طعمه های مجازی نشان داد که یکی از اعضای باند تصویری با پوشش افسر ارشد نیروی انتظامی در پروفایل خود قرار داده بود و زمانی که با درخواست خرید از سوی طعمه خود مواجه می شد برای جلب اعتماد وی،عکسی از کارت شناسایی جعلی فراجا را نیز برای طعمه می فرستاد. وی می گفت:در برخی از موارد نیز اعضای این باند مافیایی با تبلیغ ماساژ در شبکه تلگرام در منطقه شریعتی و نهضت،بیعانه هایی را دریافت می کردند و سپس طرف مقابل را در فهرست سیاه گوشی خود قرار می دادند که تحقیقات درباره دیگر جرایم آن ها همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۱۰ تیر ۱۴۰۳ | 10:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

اعترافات تکان دهنده کارتن خواب اسیدپاش!

سید خلیل سجادپور- مرد کارتن خوابی که از اسفند سال گذشته به اتهام جنایت اسیدی تحت تعقیب پلیس بود،درحالی با دستورات ویژه قضایی و تلاش شبانه روزی نیروهای کلانتری خواجه ربیع مشهد دستگیر شد که در اعترافاتی تکان دهنده پرده از جنایت هولناک خود برداشت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، بامداد بیست و ششم اسفند 1402در تقویم زمستانی ورق خورده بود که در دل سیاهی شب جوان موتورسواری در ابتدای خیابان بهمن 4 منطقه خواجه ربیع توقف کرد. در همین هنگام ناگهان مرد میان سالی که ظرف پلاستیکی حاوی اسید را در دست داشت، به سرعت از ترک موتورسیکلت پایین پرید و در زیر نور چراغ های خیابان وارد فروشگاه خدمات رایانه ای شد. متصدی فروشگاه روی صندلی پشت میز لم داده و با گوشی تلفن خود مشغول بود که در یک لحظه، مرد میان سال، ظرف اسید را روی متصدی فروشگاه پاشید و سراسیمه از فروشگاه خارج شد. او بلافاصله بر ترک موتورسیکلت پرید و جوان موتورسوار هم گاز آن را فشرد و در تاریکی شب گم شد.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است از سوی دیگر متصدی 32ساله که از شدت سوزش و دردهای وحشتناک اسید پاشی به خود می پیچید با فریادهای دلخراش خود، کسبه و اهالی محل را متوجه ماجرایی تکان دهنده کرد. طولی نکشید که با تماس های اهالی، امدادگران اورژانس از راه رسیدند و پیکر نیمه جان جوان 32ساله را به بیمارستان امام رضا(ع) انتقال دادند. در حالی که تلاش کادر درمانی بخش سوختگی بیمارستان برای نجات «جواد-ق» از مرگ ادامه داشت، گروه تخصصی نیروهای تجسس کلانتری خواجه ربیع مشهد نیز برای تحقیق درباره این ماجرای هولناک وارد عمل شدند. بررسی های اولیه نیروهای انتظامی بیانگر آن بود که جوان موتورسوار در همان محدوده محل ارتکاب جرم، اقامت دارد.
بنابراین گروه عملیاتی افسران دایره تجسس با هدایت مستقیم سرهنگ روح ا... شجاعی(رئیس کلانتری خواجه ربیع)و با کسب مجوزهای قضایی، رصدهای اطلاعاتی را ادامه دادند و در نهایت موفق به شناسایی منزل متهم مذکور شدند. دقایقی بعد جوان موتورسوار در یک عملیات ضربتی دستگیر شد و در حالی به کلانتری انتقال یافت که تلاش کادر درمانی برای نجات جوان32ساله به نتیجه نرسید و او بر اثر عوارض وحشتناک اسید جان سپرد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این گونه بود که معمای پیچیده این پرونده جنایی روی میز قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گشوده شد و بدین ترتیب تحقیقات این ماجرای تکان دهنده، رنگ جنایی به خود گرفت. در همین حال«احمد-ع»(متهم دستگیر شده)که مقابل میز عدالت ایستاده بود، درباره چگونگی این حادثه وحشتناک گفت:از مدتی قبل به رفت و آمدهای همسرم و ارتباط او با متصدی فروشگاه خدمات رایانه ای مشکوک شده بودم و احتمال می دادم که روابطی خیانت آلود بین آن ها وجود دارد، از طرفی وقتی به پیامک هایی دست یافتم که بین همسرم ومتصدی فروشگاه رد وبدل شده بود،دیگر نتوانستم این خیانت را تحمل کنم به همین خاطر نزد پدر زنم رفتم که یک معتاد سابقه دار و کارتن خواب است. ماجرای پیامک ها و روابط خیانت آلود همسرم را برای پدر زنم بازگو کردم وسپس از او خواستم تا دریک ماجرای اسیدی از متصدی فروشگاه انتقام بگیرد.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافاتش به قاضی دکتر صادق صفری گفت:روز حادثه نیز پدر زنم در حالی که ظرف حاوی اسید را در دست داشت، سوار موتورسیکلت شد و من او را در نیمه شب به ابتدای خیابان بهمن 4 بردم، جایی که فروشگاه خدمات رایانه ای و عرضه محصولات فرهنگی در آن جا بود. وقتی پدر زنم اسید را روی سر وصورت «جواد-ق»پاشید، بلافاصله بر ترک موتورسیکلت پرید و من او را از آن محل فراری دادم و خودم به خانه بازگشتم که توسط نیروهای کلانتری خواجه ربیع دستگیر شدم.
براساس گزارش روزنامه خراسان، در پی اعترافات این جوان متهم به اسید پاشی، تحقیقات گسترده نیروهای انتظامی با راهنمایی و دستورات محرمانه قاضی صفری برای دستگیری مرد کارتن خواب آغاز شد اما بررسی های اولیه نشان داد که او جا و مکان مشخصی ندارد و شب ها را در پاتوق های مختلف یا فضاهای سبز به صبح می رساند. این گونه بود که گروهی ویژه از افسران زبده دایره تجسس به سرپرستی ستوان یکم سید قطبی(رئیس تجسس کلانتری خواجه ربیع) با بهره گیری از فناوری های نوین پلیسی و تجربیات جنایی مقام قضایی، وارد عمل شدند و در چند شاخه اطلاعاتی و عملیاتی تحقیقات خود را ادامه دادند تا این که بعد از گذشت بیش از 3ماه از این جنایت تکان دهنده، نیروهای کلانتری خواجه ربیع، دوم تیر موفق شدند «غلامرضا-م»کارتن خواب 57 ساله را در یکی از پاتوق های معروف مواد مخدر شناسایی و دستگیر کنند. این مرد میان سال که روز گذشته در شعبه 208 ویژه پرونده های جنایی،در برابر قاضی دکتر صادق صفری قرارگرفته بود، درباره این جنایت وحشتناک گفت:اسید پاشی را قبول دارم اما دامادم مرا فریب داده بود و من تصور می کردم که درون ظرف پلاستیکی «الکل صنعتی» است. این مرد کارتن خواب همچنین درباره چگونگی وقوع این جنایت دلخراش ادامه داد:آن روز در حال جمع آوری ضایعات بودم که دامادم نزد من آمد و گفت:صاحب کلوب (سی دی فروشی)مدام دخترت را تهدید می کند که بیا طلاق بگیر و زن من شو! او سپس پیامک ها را به من نشان داد . به او گفتم:الان دخترم کجاست؟گفت: با خواهرش برای خرید بیرون رفته اند! در این هنگام به دامادم گفتم من الان خمار هستم! او هم مقداری شیشه(موادمخدر صنعتی)برایم خرید و باهم به یکی ازپاتوق های منطقه گلشهر رفتیم و من آن جا مواد مصرف کردم. بعد دوتا دبه (ظرف پلاستیکی) به من داد و گفت:داخل آن الکل است! اگر روی متصدی کلوب بریزی چیزی نمی شود! به همین خاطر دونفری سوار موتورسیکلت شدیم و به فروشگاه «جواد-ق»در ابتدای خیابان بهمن 4 رفتیم. او مقابل فروشگاه توقف کرد و من هم ظرف اسید را روی او خالی کردم.
وی در پاسخ به سوال قاضی ویژه قتل عمد که پرسید آیا دخترت از این ماجرا اطلاع داشت؟ نیز گفت:نه خبر نداشت.متهم به اسید پاشی جنایی ادامه داد: مدتی که فراری بودم در اطراف میدان امام حسین(ع) و در فضاهای سبز درون بزرگراه می خوابیدم .گزارش روزنامه خراسان همچنین حاکی است در پی اعترافات این مرد کارتن خواب، وی با دستور قاضی صفری در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد قرارگرفت تا زوایای پنهان این جنایت هولناک مورد واکاوی قرارگیرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۳ تیر ۱۴۰۳ | 14:17 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سرقت 50 پراید برای خرید کبوترهای گرانقیمت!

سید خلیل سجادپور- کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد ،سارق حرفه ای خودروهای پراید را به همراه 3مالخر درحالی دستگیرکردند که بررسی ها نشان داد این دزد سابقه دار کبوتر باز بوده و 50خودرو را برای خرید کبوتران گرانقیمت سرقت کرده است.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روزگذشته درباره این ماجرای عجیب به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:همزمان با افزایش سرقت خودروهای پراید مدل پایین در نقاط مختلف شهر مشهد،گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی،تلاش گسترده ای را برای به دام انداختن سارق یا سارقان آغاز کردند وبه واکاوی تخصصی در پرونده های سرقت پرداختند.
سردار سرتیپ احمد نگهبان افزود:کنکاش های پلیس در شیوه و شگرد سرقت ها بیانگر آن بود که پلیس با دزدانی بسیار حرفه ای روبرو شده است چرا که بیشتر سرقت ها در کمتر از یک دقیقه انجام شده و دیگر اثری از خودروها پیدا نمی شد. وی گفت :با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا ،گروه کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت ،جلسات تخصصی را به ریاست سرهنگ مهدی سلطانیان(سرپرست پلیس آگاهی مشهد)تشکیل دادند وبررسی کارشناسی این سرقت ها را دردستور کار قراردادند.
تمرکز پلیس در محیط جغرافیایی جرم نیز نتیجه ای نداشت چرا که سرقت مذکور در همه نقاط شهر رخ داده بود به همین خاطر تحلیل های کارشناسی برپیگیری علمی وبهره گیری از شیوه های نوین پلیسی متمرکز شد و کارآگاهان با بازبینی دوربین های ترافیکی بالاخره سارق جوانی را ردزنی کردند که دریکی از روستاهای اطراف جاده کلات سکونت داشت. فرمانده حافظان امنیت تصریح کرد:کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت دریک عملیات ضربتی و با اشراف اطلاعاتی موفق شدند این سارق جوان را در یکی از خانه های روستایی و با هماهنگی قضایی دستگیر و به مقرانتظامی هدایت کنند.سرگرد نگهبان با اشاره به اعترافات و سوابق این دزد بی رحم تاکید کرد:این سارق جوان که 3بار سابقه زندان به جرم سرقت خودرو را دارد دربازجویی ها به سرقت 50 دستگاه پراید مدل پایین در کمتر از 9ماه اعتراف کرد و3مالخر خودروها را نیز لو داد که در همان روستا زندگی می کردند.
این مقام ارشد انتظامی خاطرنشان کرد:کارآگاهان که «شاه ماهی» سرقت های پراید را به دام انداخته بودند ،دریک عملیات غافلگیرانه دیگر نیز به مخفی گاه مالخران هجوم بردند و با دستگیری آنان ،تعداد زیادی قطعات اوراق شده خودروهای سرقتی را کشف کردند. بررسی های بیشتر بیانگر آن بود که خودروهای پراید در همین روستا اوراق شده اند .بنابراین مالخران نیز دربازجویی های فنی کارآگاهان که با نظارت مستقیم رئیس پلیس آگاهی همراه بود،به سلاخی خودروها معترف و مدعی شدند که لاشه های پراید را درجاده های خاکی و فرعی محدوده جاده کلات رها کرده اند. این مالخران گفتند:خودروهایی را که از سارق حرفه ای می‌خریدند در کمتر از12ساعت اوراق می کردند به طوری که هیچ اثری از خودرو باقی نمی ماند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با اشاره به ماجرایی عجیب و باور نکردنی در پرونده سرقت های پراید به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:بررسی های دقیق کارآگاهان در این پرونده نشان داد که سارق مذکور فقط با یک شاه کلید وابزار دست سازی مانند چنگک به خودروهای بدون تجهیزات امنیتی و ایمنی دستبرد می زد وپول حاصل ازفروش خودروهای سرقتی را نیز برای خرید کبوتران گرانقیمت و مقداری را هم برای اعتیادش هزینه می کرد چرا که او از کبوتربازان همان روستا بود و عشق عجیبی به کبوتر دارد.
سرتیپ دوم احمد نگهبان اضافه کرد:این سارق حرفه ای،همه سرقت ها را در ساعات خلوت عصر و درمناطق مختلف شهر انجام داده است که بررسی های تخصصی با شناسایی21 مالباخته همچنان ادامه دارد و متهم نیز با دستور قضایی روانه زندان شده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ | 11:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تشکیل هیئت کارشناسی برای تعیین مقصران سیل مشهد

سید خلیل سجادپور- قاضی پرونده کشته شدگان سیل مشهد از تشکیل هیئت کارشناسی برای تعیین مقصران این حادثه مرگبار خبر داد.

قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در مصاحبه ای اختصاصی با خبرنگار روزنامه خراسان، از رسیدگی ویژه به پرونده سیل مشهد خبرداد و افزود:هیئت کارشناسی برای تعیین مقصران وقوع این حادثه تلخ تشکیل شده است و تحقیقات موشکافانه در این باره ادامه دارد.

قاضی محمود عارفی راد درپاسخ به این سوال که هیئت کارشناسی از چه تخصص هایی تشکیل شده است ،گفت: افراد متخصص در رشته های گوناگون مانند آب،حوادث،شهرسازی و غیره قصور اشخاص حقوقی وحقیقی و حتی نهادها و سازمان ها را با دقت بررسی می کنند و نتیجه آن را به دادسرا گزارش خواهند داد.

این مقام قضایی با بیان این که استعلاماتی از ارگان ها و سازمان هایی مانند هلال احمر،آتش نشانی و اداره آب وفاضلاب صورت گرفته است تا چگونگی و روند امدادرسانی و حتی فعالیت های انجام شده در قبل و بعد از وقوع سیل را تشریح کنند،تاکید کرد:گزارش ها و نظرات نهادها و سازمان های دخیل در ماجرای سیل مشهد مورد بررسی های دقیق کارشناسان قرار می گیرد تا پس از جمع بندی نهایی و جمع آوری مستندات برای تعیین مقصر یا مقصران سیل،ازآن ها بهره برداری قضایی شود.

قاضی عارفی راد اضافه کرد:برخی از نهادها و یا سازمان ها متولیان اموری هستند که در وقوع سیل و یا افزایش خسارت های آن نقش دارند به همین دلیل هم تحقیقات گسترده ای با دستور مستقیم دادستان مرکز خراسان رضوی دراین باره آغاز شده است و در صورتی که هرکدام از اشخاص حقیقی یا حقوقی قصوری در وقوع این حادثه تاسف بار داشته باشند،با قاطعیت لازم با آن ها برخورد خواهد شد. قاضی ویژه قتل عمد مشهد همچنین به 8 قربانی سیل در مشهد نیز اشاره کرد وگفت:5تن از قربانیان سیل در میدان انقلاب و کوی سیدی مشهد بودند و3 تن دیگر نیز در روستاهای اطراف طعمه سیل ویرانگر شده اند که همه اولیای دم شناسایی و از آنان تحقیق شده است. وی ادامه داد:از همان لحظات اولیه گزارش وقوع سیل در مشهد بلافاصله بازدیدهای میدانی از مکان های مختلف صورت گرفت و دراین بازدیدها موارد تخصصی و قضایی به طور کامل مستندسازی شد تا درپرونده مورد استناد دقیق حقوقی قرارگیرد.

قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد به دریافت گزارش پزشکی قانونی درباره قربانیان این حادثه هم اشاره کرد وگفت: نظرات کارشناسی پزشکان قانونی درباره علت دقیق مرگ 8 قربانی سیل نیز دریافت شده است اما با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع،تحقیقات کارشناسی با دقت و سرعت درباره عاملان قصور و یا ترک فعل ادامه دارد.

عکس ها اختصاصی از خراسان

عکس ها اختصاصی از خراسان

قاضی ویژه پرونده سیل مشهد با تاکید بر نقش مهم عوامل انتظامی در جمع آوری مستندات موجود خاطرنشان کرد:درهمان آغازین ساعات تحقیق قضایی علاوه بر حضور میدانی معاون حقوق عامه و پیشگیری از وقوع جرم در صحنه های حادثه برای جلوگیری از تکرار و گسترش سیل در مناطق مختلف شهری ، پرونده ای نیز با دستور قاضی محمدحسین درودی(دادستان مرکز خراسان رضوی)درشعبه ویژه پرونده های جنایی تشکیل شد و مورد رسیدگی ویژه قرارگرفت.

قاضی «محمود عارفی راد» درپایان به شهروندان اطمینان داد:ماجرای سیل مشهد از ابعاد گوناگون و زوایای مختلف مورد پایش و کنکاش های تخصصی قرارمی گیرد و مردم مطمئن باشند که با مقصران این حادثه تلخ مطابق قانون برخورد قاطعی صورت خواهد گرفت.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : یکشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۳ | 9:29 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

پایان درگیری های مسلحانه اوباش در شرق مشهد

سردسته های مجروح اوباش که یکی ازآن ها هدف6 گلوله قرار گرفته در بیمارستان های مختلف بستری شدند اما درگیری نوچه ها به مقابل بیمارستان کشید

سیدخلیل سجادپور-پلیس با دستگیری 7 تن از عاملان اصلی دو گروه از اوباش که به خاطر تصاحب زمین های بدون صاحب یا رها شده درگیر می شدند درحالی به نزاع‌های مسلحانه شرق مشهد پایان داد که چندین قبضه اسلحه و انواع سلاح سرد از آنان کشف شد.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در حاشیه عملیات ضربتی و مقتدرانه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد برای دستگیری اوباش مسلح، به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از ابتدای اردیبهشت ماه، دو گروه از اوباش و مخلان نظم و امنیت عمومی که به خاطر اختلافات قبلی اقدام به عده کشی و درگیری مسلحانه می کردند، همزمان با آغاز طرح مقابله با شرارت و اوباشگری در حالی تحت تعقیب پلیس قرارگرفتند که بار دیگر در نیمه های شب قرار دعوا گذاشته بودند.سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود:این درگیری وحشتناک در شرق مشهد هنگامی رخ داد که دو گروه از هنجارشکنان و اوباش به همراه نوچه های خود مقابل یکدیگر صف آرایی کردند و نزاع مسلحانه وحشتناکی را رقم زدند. شدت این درگیری به حدی بود که گاهی آن ها همدستان و طرفداران خودشان را نیز هدف ضربات قمه و شمشیر و حتی گلوله قرارمی دادند. وی اضافه کرد: در این وضعیت در پی تماس تلفنی مردم با پلیس 110،بلافاصله عوامل گشت کلانتری مصلی عازم محل درگیری در منطقه محمدآباد شدند اما عاملان شرارت و مخلان نظم و امنیت مردم با استفاده از تاریکی شب از محل متواری شدند. با وجود این، امدادگران اورژانس دو تن از سرکردگان مجروح و یکی از نوچه های آنان را به مراکز درمانی انتقال دادند ولی به خاطر احتمال یورش مسلحانه دیگر اوباش به مرکز درمانی،هر کدام از سردسته ها در دو بیمارستان جداگانه(سینا و شهید کامیاب)در حالی بستری شدند که یکی از آن ها هدف اصابت 6 گلوله قرارگرفته بود.این فرمانده حافظان امنیت تصریح کرد:از سوی دیگر نیروهای پوششی پلیس برای حفاظت از جان مصدومان وارد عمل شدند و به مراقبت از متهمان در مراکز درمانی پرداختند اما نوچه های اوباش یکی از طرفین که قداره بندهای تازه به دوران رسیده هستند، ناگهان در ساعات اولیه بامداد به منظور انتقام از سردسته گروه رقیب به طرف بیمارستان سینا هجوم آوردند اما نرسیده به مرکز درمانی با نوچه های طرف مقابل روبه رو شدند و درگیری مسلحانه دیگری در خیابان روبه روی بیمارستان سینا رخ داد اما آن ها قبل از حضور عوامل انتظامی دوباره از صحنه درگیری فرارکردند. سردار احمد نگهبان با تاکید بر حساسیت و اهمیت ماجرا خاطرنشان کرد:با توجه به این که همزمان با آغاز طرح مقابله با شرارت در مشهد،عملیات گسترده ای برای شناسایی و دستگیری قمه کش های سابقه دار و نوچه های آنان ادامه داشت، گروه ورزیده ای از نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت به سرپرستی سرهنگ کسرویی(رئیس مرکز عملیات پلیس امنیت عمومی مشهد)وارد عمل شدند و با کسب دستورات قاطع قضایی و با انجام یک‎سری رصدهای اطلاعاتی شبانه روزی،مخفیگاه اراذل و اوباش مسلح را در شرق مشهد شناسایی کردند اما آن ها مدام مخفیگاه خود را تغییر می دادند تا این که عملیات به صورت ضربتی و در چند شاخه اطلاعاتی به مرحله جدیدی رسید و نیروهای انتظامی در عملیات های غافلگیرانه موفق شدند 7تن از سرکردگان و عوامل اصلی شرارت های مسلحانه را دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه آنان 2قبضه اسلحه و تعدادی سلاح سرد کشف کنند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با اشاره به سوابق متعدد متهمان افزود:همه دستگیرشدگان دارای سابقه نزاع و شرارت هستند و برخی از آنان حتی سابقه قتل عمد دارند. وی گفت:تحقیقات پلیس با هماهنگی قضایی برای دستگیری دیگر افرادی که در نزاع های مسلحانه نقش داشتند همچنان ادامه دارد. سرتیپ دوم نگهبان همچنین به قداره بندها و هنجارشکنان اجتماعی هشدار داد:این آخرین توصیه پلیس به اراذل و اوباش و گردنکشانی است که تصور می کنند هنوز می توانند با قدرت نمایی و قمه کشی به شهرت برسند یا در تبهکاری نام آور شوند. وی اضافه کرد:پلیس با دستورات قاطع قضایی،عملیات گسترده ای را برای مقابله با اوباشگری آغاز کرده است و در صورتی که برخی مدعیان قدرت نمایی دست از تبهکاری وخلافکاری برندارند،یقین داشته باشند طولی نخواهد کشید که پلیس را حتی در خواب بالای سرخودشان خواهند دید و حلقه های قانون بر دستانشان گره می خورد که در این صورت دیگر ندامت و پشیمانی و گریه های ملتمسانه سودی نخواهد داشت وعاملان شرارت و مزاحمان مردم به اشد مجازات های قانونی محکوم می شوند.

پرونده «شیطان سیاه»به طور ویژه رسیدگی می شود

سجادپور – قاضی ویژه قتل عمد مشهد از رسیدگی ویژه و خارج از وقت به پرونده «شیطان سیاه»خبر داد.بازپرس شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حاشیه بازسازی صحنه قتل زن کارگر که جسد وی توسط مرد معروف به «شیطان سیاه»در کارگاه تولید زغال دفن شده بود، به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:با توجه به مطالبه مردمی و جریحه دار شدن افکار عمومی در پی انتشار اخبار این جنایت و فیلم های مستهجنی که متهم از طعمه های خود تهیه کرده است،این پرونده به طور ویژه و خارج از وقت در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد رسیدگی می شود.قاضی دکتر صادق صفری در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که آیا احتمال می رود با توجه به گستردگی روابط غیراخلاقی متهم با زنان، فرضیه ارتکاب جنایت های دیگر نیز مطرح باشد،گفت: این موضوع فعلا در دست بررسی و تحقیق است اما مردم مطمئن باشند که همه زوایای پیدا و پنهان این ماجرا با دقت نظر و سرعت عمل در دستگاه قضایی و پلیس آگاهی مورد واکاوی دقیق قرارمی گیرد و هیچ گونه ادعایی در این پرونده، بدون بررسی های موشکافانه رها نمی شود. بازپرس ویژه قتل عمد مشهد در ادامه این گفت و گوی اختصاصی که فرجام روابط نامتعارف و غیراخلاقی متهم در این پرونده جنایی چه خواهد شد،نیز اضافه کرد:اگرچه دادسرا به پرونده جنایی و ماجرای قتل رسیدگی می کند اما همه اسناد و مدارک درزمینه فیلم های مستهجن و حتی جرایم غیر شرعی و غیراخلاقی متهم نیز مورد بررسی های قضایی قرارمی گیرد و در یک پرونده مرتبط دیگر در شعبه های تخصصی دادگستری رسیدگی می شود.قاضی صفری تصریح کرد: سرنوشت تعدادی از زنانی که به دام این متهم معروف به «شیطان سیاه»افتاده اند، هنوز مشخص نیست و با دستورات ویژه ای که به ضابطان دستگاه قضایی داده شده است، بررسی های تخصصی و ردیابی های اطلاعاتی برای اطمینان از زنده بودن آن ها ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ | 14:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

طرح ویژه مقابله با اوباش در مشهد به اجرا درآمد

بادستگیری 49تن ازعاملان نزاع وشرارت،42قبضه انواع سلاح کشف شد

سجادپور – طرح ویژه مقابله با اراذل و اوباش در مشهد با همکاری نیروهای یگان امداد به اجرا درآمد و بسیاری از تبهکاران خطرناک به چنگ قانون افتادند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان این که دیگر دوران عده کشی و قداره بندی به سر آمده است و هیچ کس حق ندارد با گردنکشی و هنجار شکنی برای مردم ایجاد مزاحمت کند،درباره اجرای طرح ویژه مقابله با اوباش به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: در پی برخی گزارش ها درخصوص نزاع های مسلحانه و یا اخلال در نظم عمومی،بلافاصله گروهی از افسران و نیروهای زبده پلیس اطلاعات و امنیت مشهد به رصدهای اطلاعاتی پرداختند و در کمتر از یک هفته همه عوامل شرارت و مخلان در نظم و امنیت عمومی را شناسایی کردند.
سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود:با تجزیه و تحلیل های کارشناسی و با هماهنگی های قضایی،حدود50تن از افراد سابقه دار و یا هنجارشکنانی که اقدام به قدرت نمایی می کردند زیر چتر اطلاعاتی پلیس قرارگرفتند و سپس عملیات دستگیری آنان درحالی آغاز شد که گروهی از نیروهای زبده یگان امداد نیز در کنار نیروهای دایره پشتیبانی عملیات پلیس امنیت قرارگرفتند و طرح ویژه مقابله با اوباش را طی 48ساعت به مرحله اجرا درآوردند.
این مقام ارشد که فرماندهی انتظامی مشهد را نیز به عهده دارد،درباره نتایج اجرای این طرح نیز به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:دراین عملیات 49تن از عوامل شرارت و هنجارشکن دستگیر شدند که 24 نفر از آنان از اوباش سطح یک فراری هستند و سوابق متعدد شرارت و نزاع های هولناک را در کارنامه سیاه خود دارند.
وی با اشاره به این که 6نفر از این متهمان تبعه خارجی هستند ،خاطرنشان کرد:همزمان با این عملیات گسترده به 57 تن از عوامل هنجارشکنی که دارای پرونده شرارت هستند نیز تذکرهای لازم و آخرین اخطارهای قانونی داده شد تا دست از شرارت و قداره کشی بردارند و به مسیر صحیح زندگی بازگردند.
سرتیپ دوم احمد نگهبان همچنین به کشفیات پلیس امنیت در اجرای این طرح هم اشاره کرد وگفت:17قبضه سلاح جنگی وشکاری ،25قبضه انواع سلاح سرد،تعداد زیادی افشانه دفاع شخصی در بازرسی از مخفیگاه متهمان کشف و19 دستگاه وسیله نقلیه نیز توقیف شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : چهارشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۳ | 9:50 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تبهکاران وحشت آفرین زیر تیغ مجازات !

27 نفر از شهروندان و عاملان نزاع مسلحانه مجروح شدند و چشم افسر انتظامی هدف گلوله قرار گرفت

سید خلیل سجادپور-19 تن از شهروندان منطقه مُلک آباد مشهد در حالی با تیراندازی عاملان نزاع مسلحانه در اطراف میدان لاله مجروح شدند که 8 تن از طرف های مقابل نیز هدف شلیک های وحشت آفرین قرار گرفتند و یکی از افسران فراجا هم با اصابت گلوله به چشم راهی بیمارستان شد.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در تشریح ابعاد دیگری از ماجرای وحشت آفرینی عاملان شرارت در اطراف مشهد به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: چند روز قبل نیروهای انتظامی بخش احمد آباد گزارشی از تیراندازی خونبار عاملان نزاع مسلحانه دریافت کردند که برای ایجاد رعب و وحشت در منطقه، لوله های سلاح را به سوی مردم گرفته بودند. به همین دلیل بلافاصله اولین گروه گشت انتظامی عازم میدان لاله شد اما وحشت آفرینان شرور، به طرف خودروی پلیس نیز آتش گشودند و یکی از افسران فراجا را هم هدف اصابت گلوله قرار دادند. این درحالی بود که 19 نفر از شهروندان و 8 تن از طرفین نزاع مسلحانه خونبار با شلیک گلوله های ساچمه‌ای از سلاح های وینچستر و دو لول نقش بر زمین شده بودند.
سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود: در حالی که مردم از شدت ترس به هر سو می‌گریختند تا از تیراندازی هولناک افراد شرور دور بمانند، خبر تبهکاری های ترسناک آنان برای اعزام نیروهای پشتیبان در بی سیم ها پیچید و بدین ترتیب با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا، گروهی از افسران ورزیده پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد به سرپرستی سرهنگ مهدی کسروی(رئیس پشتیبانی و عملیات پلیس پاوا) به طرف مُلک آباد حرکت کردند. طولی نکشید که با انتقال مجروحان به مراکز درمانی مشهد، تحقیقات گسترده ای برای شناسایی عاملان وحشت آفرینی و تیراندازی های خونبار آغاز و با بررسی دوربین های مدار بسته مشخص شد که نزاع وحشتناک مذکور فقط به خاطر ادعای ایجاد مزاحمت برای یک دختر جوان شکل گرفته است.

این مقام ارشد انتظامی با اشاره به رصد های اطلاعاتی و به کار گیری توان پلیس برای احساس امنیت در مردم تصریح کرد: با صدور دستوری ویژه از سوی سرتیپ سردار محمد کاظم تقوی(فرمانده انتظامی خراسان رضوی) برای برخورد مقتدارانه با عوامل ناامنی و اخلال در نظم و امنیت عمومی، بی درنگ گروه عملیاتی پلیس اطلاعات و امنیت عمومی وارد عمل شدند و در کمتر از 24 ساعت 18تن از متهمان به شرارت و ایجاد رعب و وحشت را در چندین عملیات ضربتی و غافلگیرانه در نقاط مختلف شهر مشهد به دام انداختند و یک نفر دیگر ازآنان را هم در منطقه مُلک آباد دستگیر کردند.
سرتیپ دوم نگهبان همچنین درباره چگونگی آغاز نزاع مسلحانه مذکور اضافه کرد: بررسی‌های مقدماتی نشان داد وقتی ادعای ایجاد مزاحمت جوانی به نام «علیرضا-و» برای دختری از طرف های مقابل بازگو می شود دو تن از آنان با شمشمیر و قمه ترسناک به سوی آن جوان حمله می کنند و او را درون یک خواربار فروشی هدف ضربات هولناک شمشیر قرار می دهند. دقایقی بعد با انتقال پیکر مجروح این جوان به بیمارستان یکی از اطرافیان نزدیک آن پسر که متوجه ماجرا شده بود گروهی از نزدیکانش را فرا می خواند. بدین ترتیب با حضور تعدادی از طرف های مقابل نزاع مسلحانه خونبار در حالی آغاز می شود که آن ها برای ایجاد رعب و وحشت به سوی شهروندان تیراندازی می کنند که در اطراف محل درگیری (میدان لاله)تجمع کرده بودند و گروهی از آنان نیز از شدت ترس به اطراف می‌گریختند.
سردار احمد نگهبان با تاکید بر این که در این نزاع مسلحانه 19 تن از شهروندان بی گناه و 8تن از طرف های نزاع هدف گلوله قرار گرفته‌اند، خاطرنشان کرد: دستگیری همه عوامل شرارت و اوباشگری در کمتر از 24 ساعت بیانگر آن است که پلیس در برخورد با «مخلان امنیت» ردای اقتدار به تن می کند تا جلوه ای از «سایه های این اقتدار» را برای باورمندان به امنیت به نمایش بگذارد چراکه «امنیت و آرامش» مردم وظیفه ذاتی پلیس و خادمان سبزپوش آنان در نیروی انتظامی است.
وی تصریح کرد: در این عملیات گسترده که با دستورهای قاطع قاضی فرهمند‌نیا(قاضی شعبه206 دادسرای عمومی وانقلاب مشهد) همراه بود،3 قبضه سلاح شکاری وینچستر و دولول نیز کشف شد و 5فروشگاهی که عاملان شرارت از آن مکان ها برای وحشت آفرینی و درگیری استفاده کرده بودند نیز با دستور مقام قضایی پلمب شد.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی که با حفظ سمت فرماندهی انتظامی کلان شهر مشهد را نیز به عهده دارد با قدردانی از حمایت های بی دریغ دستگاه قضایی و تلاش شبانه روزی عوامل انتظامی برای برخورد قاطع با هنجارشکنان و مخلان نظم و امنیت تاکید کرد: در این نزاع خونبار، دو انگشت یکی از عوامل نزاع با اصابت ضربه شمشیر قطع شده است و یکی از افسران نیروی انتظامی هم که از ناحیه چشم هدف گلوله قرارگرفته بود در مرکز درمانی به سر می برد.سردار نگهبان افزود: این درحالی بود که خودروی فرماندهی بخش احمد آباد نیز با اصابت گلوله های ساچمه ای تخریب شده است اما مردم اطمینان داشته باشند که با حمایت های ویژه قضایی، برخورد عبرت آموزی با عوامل شرارت و ناامنی صورت می‌گیرد و آنان به زودی با تیغ مجازات قانون، طعم تبهکاری های خود را خواهند چشید.

«جنایت سیاه» در کارگاه تولید زغال!

سید خلیل سجادپور- روز گذشته با کشف جسد یک زن جوان که در کارگاه تولید زغال دفن شده بود ، پیچیده ترین پرونده «افکار کثیف» در مشهد رمزگشایی شد و عامل جنایت «سیاه» مقابل میز عدالت به اعتراف ایستاد.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ، دو روز قبل کارآگاهان دایره جنایی پلیس آگاهی مشهد،پرونده گم شدن زن جوانی را زیر ذره بین تحقیقات بردند که هیچ نشانه ای از گم شدن او وجود نداشت؛ به طوری که گویی حادثه ای رخ نداده است و آن زن در مکانی نامعلوم به زندگی ادامه می دهد اما سطور تنها برگ این پرونده که گزارشی از گم شدن این زن در یکی از مراکز زیارتی بود، ذهن جست و جوگر کارآگاه را قانع نمی کرد.
این گزارش بیانگر آن بود که دختر20ساله ای با خاله‌اش تماس گرفته و به او گفته است با مادرم برای زیارت آمده بودیم که او ناگهان گم شد و جست‎وجوهای من برای پیدا کردن او نتیجه ای نداشت. همه ماجرا طوری رقم خورده بود که انگار مادری دخترش را رها کرده و به دنبال زندگی و بدبختی های خودش رفته است چرا که آن زن مدتی قبل از شوهرش در شهرستان قوچان طلاق گرفته و برای ادامه زندگی به همراه دخترش به مشهد مهاجرت کرده بود. با وجود این، کارآگاه احتمال می داد که در پس این حادثه عادی، ماجرای تلخ اما رمزآلودی وجود دارد. به همین دلیل بی درنگ به سراغ قاضی ویژه قتل عمد مشهد رفت و تار و پود افکارش را به تصمیم قاضی دکتر صادق صفری گره زد. هیچ سرنخی از جنایت در این تک برگ گزارش مفقودی ،دیده نمی شد و مقام قضایی نیز در تردیدی حیرت آور قرارگرفت .در همین حال مقام قضایی نیز به تجربه جنایی خود اعتماد کرد و دستور تحقیق از افراد مظنون را به دست کارآگاه داد.
طولی نکشید که سرهنگ ولی نجفی(رئیس دایره قتل عمدآگاهی)به طرف منزلی در انتهای بولوار توس مشهد حرکت کرد. سروان منفرد (افسرتحقیق)نیز که او را همراهی می کرد نگاهی به نشانی ثبت شده روی برگه شکایت انداخت و نقشه پلیسی طراحی شده را یک بار دیگر مرور کرد چرا که آن ها به منزل مردی می رفتند که «فاطمه-ت»(زن گمشده)را به عقد موقت خود درآورده بود. دقایقی بعد کارآگاهان به طور سرزده مقابل مردی قرارگرفتند که دختر بسیار جوانی نیز درآن جا زندگی می کرد؛آن دختر 20 ساله فرزند زن گمشده 40 ساله‎ای بود که هیچ اثری از او وجود نداشت. مرد میان‎سال که از مشاهده کارآگاهان غافلگیر و حیرت زده بود ،خیلی تلاش می کرد تا خونسردی خود را حفظ کند و به راحتی به سوالات انحرافی کارآگاهان پاسخ می داد. در همین هنگام بود که چشمان تیزبین کارآگاه در اطراف منزل به جست و جو درآمد و ناگهان تکه ای از حلقه آهنی را دید که تقریبا شبیه دستبندهای پلیس بود. این فرضیه که وی از عناوین جعلی نیروهای نظامی و یا امنیتی سوءاستفاده می کند در ذهن کارآگاه «نجفی» قوت گرفت و بدین ترتیب کلمات رمزآلود کارآگاهان در جملات آنان به گونه ای رقم خورد که افسر تحقیق مرد مظنون را برای گفت و گویی محرمانه به داخل اتاقی دیگر کشاند و کارآگاه که با دستور ویژه قاضی شعبه پرونده های جنایی وارد عمل شده بود چشم به لپ تاپی دوخت که در گوشه اتاق روی زمین قرارداشت. بازبینی لپ تاپ ،در یک لحظه افکار کثیف مرد مظنون را نمایان کرد چرا که فیلم های مستهجن زیادی از زنان وحتی زن گمشده درآن ضبط شده بود. اما دختر 20 ساله در این هنگام از بیرون وارد منزل شد و با دیدن این صحنه، ناگهان پا به فرار گذاشت. او احتمال می داد کارآگاه فیلمی از او را هم دیده باشد! با این فرار پشت پرده ای از یک ماجرای جنایی در فرضیه احتمالی کارآگاهان آشکار شد و دیگر تردیدی باقی نماند که «فاطمه-ت» به مکان نامعلومی نگریخته است. دقایقی بعد با کشف دستبند فلزی پلیس ،از منزل مرد مظنون ،مشخص شد که او عنوان نیروهای امنیتی را نیز برای خودش جعل کرده و احتمال وقوع جنایت وجود دارد؛ بنابراین با دستور قاضی دکتر صادق صفری ،متهم مذکور به پلیس آگاهی منتقل شد و در دایره قتل عمد آگاهی مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفت اما به راحتی همه موارد مطرح شده از سوی کارآگاهان را انکار کرد و گفت: من کارگاه تولید زغال دارم و سال گذشته زنی را که به عقد موقت خودم درآورده بودم به یکی از مراکز زیارتی بردم اما او به طور ناگهانی گم شد و من هم بعد از این ماجرا دختر او را به عقد موقت خودم درآوردم که با هم زندگی می کنیم !...
ولی این جملات برای کارآگاهان رنگ واقعیت نداشت؛ به همین دلیل آن ها با شگردی تخصصی دختر 20 ساله را هم به پلیس آگاهی کشاندند و او را نیز مورد بازجویی قراردادند. دختر جوان که گویی از ماجرایی وحشتناک ،دلهره عجیبی داشت ،با دستانی لرزان گفت:«حسن-ق»که با مادرم زندگی می کرد از پاییز سال گذشته ادعا کرد که مادرم خودکشی کرده و او مادرم را به درمانگاه محرمانه ای برده است که به نیروهای امنیتی تعلق دارد و آن جا تحت درمان است. او به من گفت: مادرت که تاکنون در کما به سر می برد امروز انگشت خودش را تکان داد و ما امیدوار شدیم که به هوش می آید! ولی «حسن» مرا تهدید کرد که اگر در این باره به کسی چیزی بگویم همه خانواده ام را در قوچان به قتل می رساند چرا که او خودش را وابسته نیروهای امنیتی قلمداد می کرد و من هم از این تهدید وحشت داشتم!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با این اظهارات،دوباره«حسن-ق»با نظارت مستقیم قاضی ویژه قتل عمد ،به اتاق بازجویی هدایت شد و این بار با مشاهده صحنه های مستهجن که در لپ تاپ ذخیره کرده بود ناگهان «افکار کثیف» خود را از لانه تاریک ذهنش بیرون کشید و به «جنایت سیاه»اعتراف کرد. او که در حضور قاضی دکتر صادق صفری ،راز قتل زن 40 ساله را بازگو می کرد، با بیان این که او را ابتدا با قرص های خواب آور بیهوش کردم ،درباره این جنایت هولناک گفت:وقتی در حالت بیهوشی قرارگرفت، شیرگاز شهری را باز کردم تا خفه شد. سپس جسدش را در کنار یکی از کوره های تولید زغال دفن کردم و روی آن را هم با سیمان و سرامیک پوشاندم!
بنابرگزارش روزنامه خراسان،با این اعترافات تکان دهنده ،بلافاصله گروه کارآگاهان در کنار قاضی ویژه قتل عمد،عازم کارگاه تولیدی شدند و با کمک بی شائبه نیروهای آتش نشانی ،جسد زن جوان را از زیر خروارها خاک بیرون کشیدند.
درهمین حال جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با بیان جزئیاتی از هوشیاری کارآگاهان در کشف این پرونده پیچیده جنایی که با بهره گیری از تجربیات ارزنده و دستورات قاطع قضایی به نتیجه رسید، به خبرنگار روزنامه خراسان گفت: در این پرونده جنایی،هیچ سرنخی از ماجرای گم شدن زن 40 ساله ،وجود نداشت فقط آذر ماه سال گذشته ،به دنبال گزارش گم شدن این زن ،درحالی پرونده ای تشکیل شده بود که هیچ یک از اطرافیان این زن نیز به پلیس آگاهی و یا مراکز انتظامی مراجعه نکرده بودند به گونه ای که تصور می شد زن جوان به زندگی خود ادامه می دهد؛ اما تیزهوشی یکی از افسران ارشد پلیس آگاهی ،به یک ماجرای جنایی گره خورد که با حمایت های قضایی و دستورات محرمانه به نتیجه رسید. سرتیپ دوم احمد نگهبان با تقدیر ویژه از سرهنگ نجفی و سروان منفرد ،خاطرنشان کرد:گاهی کشف یک جرم ذهن کارآگاهان را به طور شبانه روزی درگیر می کند و آن ها در هر ساعت از زندگی خود به دنبال سرنخ هایی می گردند که رازی را کشف کنند تا خونی پایمال نشود و مجرمی ازچنگ عدالت نگریزد. این مقام ارشد انتظامی همچنین از نظارت ها و دستورهای خاص مقام قضایی قدردانی کرد و افزود:با آن که زمینه سازی تبهکار خطرناک برای فریب دختر مقتول بسیار زیرکانه بود اما کارآگاهان دایره قتل عمد آگاهی موفق شدند راز این جنایت سیاه را فاش کنند بنابراین همه افرادی که افکار کثیفی دارند و به دنبال هوسرانی می روند به یاد داشته باشند که روزی باید تاوان تبهکاری هایشان را بپردازند.
سردار نگهبان تصریح کرد:تحقیقات بیشتر برای واکاوی ادعاهای متهم و همچنین افشای زوایای پنهان این جنایت تکان دهنده همچنان ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۴۰۳ | 10:38 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

ساقی محل ،دزد از آب درآمد!

سجادپور – عامل توزیع مواد مخدر در بولوار رسالت مشهد در حالی با تیزهوشی نیروهای انتظامی دستگیر شد که با موتورسیکلت سرقتی معتادان را از دایره خماری بیرون می کشید.به گزارش روزنامه خراسان،ماموران کلانتری رسالت مشهد هنگام گشت زنی هدفمند برای شناسایی سارقان،به جوان موتورسواری مشکوک شدند که با مشاهده پلیس ،فرارکرد اما نیروهای گشت او را در یک اقدام غافلگیرانه به دام انداختند ومقادیری مواد مخدر صنعتی در بسته های آماده فروش کشف کردند. در همین حال مشخص شد موتورسیکلت وی نیز سرقتی است. این جوان پس از انتقال به مقر انتظامی،با دستور سرگرد روح ا...لطفی (رئیس کلانتری رسالت)مورد بازجویی های تخصصی قرارگرفت و اعتراف کرد موتور سیکلت را برای رساندن مواد مخدر صنعتی به معتادان خمار اطراف صد متری سرقت کرده است. تحقیقات بیشتر در این باره ادامه دارد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : سه شنبه ۸ خرداد ۱۴۰۳ | 20:54 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

سرقت در پوشش پرستاری از زن سالخورده !

سجادپور – زن جوانی که برای دستبرد به اموال زن کهنسال،با شوهر سابق خود همدست شده بود ،درحالی لو رفت که شگرد خاصی را برای سرقت طلای پیرزن به کار گرفته بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، چند روز قبل زنی با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و از سرقت لوازم منزل مادرش خبر داد. در پی دریافت این خبر بلافاصله گروهی از افسران زبده دایره تجسس با دستور سرگرد صفایی(رئیس کلانتری سناباد)عازم منزل مذکور شدند و به تحقیق در این باره پرداختند. زن جوان درباره ماجرای سرقت به عوامل انتظامی گفت:مدتی قبل به همراه اعضای خانواده به مسافرت رفتیم و در این مدت مراقبت و پرستاری از مادر پیرمان را به زن پرستاری سپردیم که از حدود 3 ماه قبل،وی را از طریق آگهی در سایت دیوار استخدام کرده بودیم. اما وقتی از سفر به خانه بازگشتیم متوجه شدیم که بسیاری از لوازم منزل به سرقت رفته است. بنا برگزارش روزنامه خراسان ،در پی ادعاهای این زن،بلافاصله افسران تجسس به سراغ زن 44 ساله ای رفتند که وظیفه مراقبت از پیرزن را به عهده داشت چراکه بررسی های نامحسوس نیروهای انتظامی نشان داد که همسر سابق پرستار مذکور نیز چند بار به منزل پیرزن آمده و با وی دیدار کرده است. این زن که ابتدا سعی می کرد خود را بی خبر از سرقت اموال نشان دهد وقتی در برابر شواهد مستند قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و شگرد عجیب خود را نیز در حالی لو داد که مال باخته تا زمان اعتراف وی در جریان سرقت طلا نبود. این زن به افسران دایره تجسس گفت:به مواد مخدر از نوع هروئین اعتیاد دارم و به همین دلیل هم آگهی در سایت دیوار برای مراقبت از سالمندان گذاشتم وسپس به عنوان نیروی خدماتی و پرستاری به خانه خانم«ص»آمدم . وقتی اعتماد آن ها را جلب کردم ،خانم«ص»منزل طبقه پایین را نیز در اختیارم قرارداد تا در آن جا ساکن شوم و از مادر پیرش نیز مراقبت کنم. این بود که وقتی آن ها به مسافرت رفتند من با همدستی همسر سابقم و با کلیدی که در اختیار داشتم شبانه به خانه او می رفتم و لوازم قابل فروش را با همدستی همسر سابقم سرقت می کردیم و به یک مالخر می فروختیم. اما یک روز دستبند طلای پیرزن توجهم را به خودش جلب کرد و به همین دلیل وسوسه شدم و از بازار دستبند شبیه آن را از بدلیجات فروشی ها خریدم . سپس زمانی که پیرزن در خواب بود به آرامی دستبند طلا را از دستش باز کردم و دستبند بدل را به جای آن بستم.گزارش روزنامه خراسان حاکی است در بازرسی از منزل سارق که با هماهنگی قضایی صورت گرفت یک تخته قالیچه پشمی دست باف و پلوپز متعلق به مال باخته در حالی کشف شد که وی اعتراف کرد لوازمی مانند دیگ و سماور مسی ،سینی،سرویس چینی،غذاساز،توستر،باند و ... را به مالخران فروخته است.با این اعترافات ،شوهر سابق وی نیز دستگیر شد و هر دو نفر با دستور قضایی روانه زندان شدند. در خور یادآوری است تلاش نیروهای کلانتری سناباد برای دستگیری مالخر اموال سرقتی نیز ادامه دارد.

تلاقی خشم و غرور در کوچه مرگ!

متهم: برای اسم و رسم آدم نکشتم

سید خلیل سجادپور- محاکمه علنی متهم یک پرونده جنایی در حالی با استقبال گسترده دانشجویان رشته های حقوق و قضا در مشهد برگزار شد که تلاقی خشم و غرور دو فرزند طلاق جنایتی هولناک را در کوچه مرگ رقم زده بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،نقاب سیاه شب آسمان یازدهم مهر401 را به آغوش کشیده بودکه نوجوان 17 ساله‌ای سوار بر موتورسیکلت وارد کوچه ای در بولوار ابوطالب شد. او با غروری سرکش،چشم به آن سوی کوچه دوخت و نور چراغ موتورسیکلت را روی جوان موتورسوار دیگری انداخت که او را به خوبی می شناخت. در یک لحظه خشم و غرور به تلاقی نشست و کوچه مرگ رنگ وحشت به خود گرفت. «یونس» موتورسوار 17 ساله که چندروز قبل«معین» را هنگام مشاجره لفظی با یکی از دوستانش دیده بود، حالا کینه ای سرکش از وجودش زبانه می کشید. او نگاهی به انتهای نور کله چراغ موتورسیکلتش انداخت و ناگهان گاز آن را فشرد و درکنار موتورسیکلت جوان 21 ساله قرارگرفت. رنگ چهره از خشمی غرورآلود خبر می داد که دو موتورسوار پیاده شدند و در حالی مقابل یکدیگر ایستادند که در یک لحظه تیغه سرد قمه در تاریکی شب درخشید و بر قفسه سینه جوان 21 ساله فرود آمد.
وقتی «یونس» تیغه کارد را از پیکر «معین»بیرون کشید، خون از درون لباس هایش بیرون زد و او هم از دیدن این صحنه هولناک در کوچه مرگ ترسیده بود،سوار بر موتورسیکلت در خلاف جهت حرکت خودروها وارد بولوار ابوطالب شد و از محل گریخت. از سوی دیگر موتورسوار 21 ساله که به خاطر خونریزی شدید، هر لحظه بیشتر رمق خود را از دست می داد به سختی سوار بر موتورسیکلت شد و تلاش کرد تا کنترل آن را به دست گیرد ولی هر لحظه ای که می گذشت رنگ از چهره اش بیشتر می پرید و توان خود را از دست می داد تا این که در مسافتی کوتاه به کنار خودروی پرایدی افتاد که در حاشیه خیابان پارک بود.
دقایقی بعد اهالی محل و رهگذران با دیدن پیکر خون آلود جوان مذکور ،بلافاصله با نیروهای امدادی و پلیس تماس گرفتند و بدین ترتیب جوان 21 ساله در حالی روی تخت اورژانس بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد قرارگرفت که دیگر کاری از دست کادر درمان ساخته نبود و او بر اثر عوارض ناشی از اصابت تیغه کارد جان خود را ازدست داد. طولی نکشید که با گزارش این ماجرای تکان دهنده به قاضی ویژه قتل عمد مشهد،بررسی های قضایی آغاز شد و گروهی تخصصی از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) با دستورات محرمانه و راهنمایی های قاضی دکتر صادق صفری موفق شدند سرنخ هایی از عامل این جنایت وحشتناک به دست آورند.
درهمین حال با حضور پدر «معین» در مرکز درمانی، سخن از نوجوان 17 ساله ای به نام «یونس» به میان آمد که مرد سپید مو مدعی بود دوستان فرزندش به او گفته اند نوجوانی به نام «یونس»،«معین» را به قتل رسانده است. هنوز تحقیقات مقام قضایی ادامه داشت که پدر «یونس» هم خود را به مرکز درمانی رساند و در حالی که هنوز از رفتار مرگبار فرزندش در شوک بود، به قاضی صفری گفت: پسرم تلفنی با من تماس گرفت و گفت:«دنبال من نگردید! کسی را با چاقو زدم که قصد زورگیری از مرا داشت!» این مرد میان‌سال ادامه داد: آن لحظه من در منزل همسر جدیدم بودم چرا که مادر یونس از من طلاق گرفته است. اما فقط می دانم که پسرم قصد داشت به همراه یکی از دوستانش به ساندویچ فروشی برود! البته من دوست صمیمی پسرم را نمی شناسم!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است:در حالی که بررسی های قضایی و پلیسی تا سپیده دم روز بعد به طول انجامید،کارآگاهان نیز، چند پاتوق احتمالی حضور «یونس» را به محاصره درآوردند اما او در آن مکان ها حضور نداشت تا این که بالاخره با تنگ تر شدن حلقه محاصره ،او تصمیم گرفت خود را تسلیم قانون کند. این نوجوان متهم به قتل در جلسات بازپرسی و بازسازی صحنه قتل، به صراحت ارتکاب جنایت را پذیرفت و گفت:معین هم مانند من فرزند طلاق بود؛ آن شب وقتی او را در تاریکی شب شناختم بی مقدمه به من ناسزا گفت و چاقو کشید . من هم زودتر از او کارد را بر قفسه سینه اش زدم و از محل گریختم.
بنابر این گزارش ،پس از تکمیل تحقیقات در شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد،کیفرخواست این پرونده جنایی صادر شد و باتوجه به اهمیت و حساسیت آن در شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مورد رسیدگی دقیق قرارگرفت.
مدتی بعد و با فراهم آمدن مقدمات محاکمه متهم، قضات دادگاه تصمیم گرفتند تا جلسات محاکمه وی به صورت علنی و با حضور کارآموزان و دانشجویان رشته های حقوق و قضایی برگزارشود. به همین خاطر چند روز قبل جلسه علنی دادگاه به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی مهدی عرب در دادگستری خراسان رضوی آغاز شد. در این جلسه محاکمه که وکلای مدافع ،اولیای دم و بسیاری از کار‌شناسان امور قضایی نیز حضور داشتند، پس از اخطار رئیس دادگاه مبنی بر رعایت نظم دادگاه و درخواست صدور حکم قصاص نفس از سوی اولیای دم،متهم پرونده در جایگاه قرارگرفت و پس از معرفی کامل خود ،این گونه به سوالات تخصصی قضات باتجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پاسخ داد.
*ماجرای قتل چگونه رخ داد؟آن شب حدود ساعت ۱۹ بود که به همراه دوستانم در پارک ،مقداری مشروب نوشیدم در همین حال مادرم تماس گرفت که به منزل بازگردم. من هم سوار بر موتورسیکلت حرکت کردم اما نام دوستانم را به خاطر ندارم. من راکب موتور سیکلت بودم و از قبل مرحوم را می شناختم. وقتی وارد ابوطالب ۶۲ شدم او را دیدم که حالت طبیعی نداشت. هنگامی که نگاهمان به هم افتاد، نمی دانم چرا فحش داد و گفت بایست،من گوش نکردم. ولی با موتور جلوی من پیچید. من هم توقف کردم و از موتور پیاده شدم. دور موتور عقب عقب رفتم و او همچنان فحش می دادکه ناگهان چاقو را از کمرش بیرون کشید؛ من هم چاقویی داشتم که آن روز از مغازه برداشته بودم. در میان همین ناسزاگویی ها یک لحظه ترسیدم و چاقو را بالا بردم می خواستم به بازویش بزنم ولی سر شانه اش خورد از شدت ترس ،سوار موتور شدم اما او برگشت پلاک موتور را نگاه کرد و سپس سوار موتور شد و رفت و من برای این که به سمت او نروم خلاف جهت او حرکت کردم.
* چه زمانی با پدرت تماس گرفتی؟بعد از این ماجرا به پارک بازگشتم خیلی ترسیده بودم تنهایی نشستم و برای یکی از دوستانم به نام حسن موضوع را تعریف کردم. کمتر از یک ساعت در پارک نشستم یادم نیست چه زمانی تماس گرفتم ولی فکر کنم قبل از رفتن به منزل با پدرم تماس گرفتم . اصلاح می کنم رفتم خانه داخل خانه بودم که یکی از دوستان مرحوم بامن تماس گرفت و گفت معین فوت کرده است.من هم ترسیدم و ماجرا را به پدرم گفتم.
*آیا شما سوار شدن و راه افتادن مرحوم را دیدید؟ بلی وقتی در ابوطالب 62 پیچید را دیدم اما بعد دوستش گفت با پراید برخورد کرده و افتاده است.
*در پرونده گفتید من به خاطر ترس از اعدام به پدرم دروغ گفتم؟ بلی
*پس شما آن لحظه می دانستید اعدام مجازات قتل عمد است؟ بیرون که رفتم دوستانم به من گفتند اگر می دانستم با دست خودم این کار را نمی کردم.
*در تلویزیون صحنه اعدام را دیده بودید؟ بلی ولی نمی دانستم برای چه اعدام می شود! و یا چاقویی که در دست داشتم چه عواقبی دارد.
*ادامه دهید؟ من آمدم بیرون به پدرم زنگ زدم . ترسیده بودم چاقو را زیر پله ها کنار پمپ آب گذاشتم.
*از چه ترسیدی؟ حرف هایی که دور و بری ها می زدند که خدا کند کاریش نشود و الا پلیس می آید و می گیرد و تو به زندان می افتی و امثال آن ها .من هم زنگ زدم به پدرم و به همراه پدرم رفتم و خودم را به پلیس معرفی کردم.
*مرحوم را از کی می شناختی؟ توی محله دیده بودم همکلاسی یکی از دوستانم بود . اسمش پیچیده بود به دعوا کردن و زورگیری.
* دو نفر همراه شما هم جثه شما بودند؟ نه خیر کوچک‌تر بودند!
*پس با توجه به این که 3نفر بودید در خیابان اصلی موضوع سرقت و زورگیری منتفی بوده است؟بله منتفی بوده ولی ترسیدم و به پدرم دروغ گفتم.
*چرا مشروب را تنها خوردی؟ بیکار بودم تنها خوردم.
*چرا ابتدا گفته بودی چاقوی او را گرفته بودم؟می دانستم چاقو یک شیء ممنوعه است و ترسیده بودم.
*می دانستی چاقو ممنوع است ولی نمی دانستی کسی را بکشی اعدام می شوی؟بعدش فهمیدم.
* آزمایش الکل شما منفی بود آیا واقعا مشروب خوردی آن هم تنهایی؟ بلی
*چرا گفتی من فکر نمی کردم فوت کند؟ ترسیده بودم فقط می خواستم زود درگیری تمام شود.
*دنبال اسم و رسم نبودی مرحوم را باچاقو زدی؟ خیر
*بدون علت فحش داد؟ حالت طبیعی نداشت بی عقلی کردم چاقو داشتم یعنی نفهمیدم قرار است چه اتفاقی بیفتد.
*درمورد صدمات دیگر که بر پیکر مرحوم وارد آمده ، چه می گویید؟ من نزدم ظاهرا به پراید می خورد و به زمین می افتد که آن جا آسیب دیده است.
* براساس پرونده شخصیت هوش نرمال دارید در این‌باره آیا نظری دارید؟ خیر نظری ندارم.
*ساعت تماس با پدرت پس از رفتن کمتر از نیم ساعت بوده است اما شما گفتی یک ساعت در پارک بودم؟ساعت دقیق را نمی دانم و یادم نمی آید ساعت چند بود.
*از زمان جرح عمدی تا وقتی به کلانتری رفتی، چند ساعت گذشت؟ نزدیک صبح بود.
*پس چرا پاسخ ماموران را نمی دادید؟جای دوستانم رفتم گفتند جواب نده. یک بار هم جواب دادم و ترسیدم و گوشی را خاموش کردم.
* چاقو را از کجا آوردی؟ خیلی وقت پیش گرفته بودم. گم کرده بودم فقط اتفاقی همان شب همراهم بود. غلاف داشت اندازه آن حدود 18 سانتی متر می شد.
* اتهام شما یک فقره قتل عمدی مرحوم «معین ز» است ،آخرین دفاع شما چیست؟ هر چه که وکیلم گفت.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با پایان دفاعیات متهم و وکلای مدافع که دفاعیات خود را به صورت لایحه به دادگاه تقدیم کرده اند ،قضات دادگاه به شور نشستند تا رای خود را درباره پرونده ای صادر کنند که تلاقی خشم وغرور در کوچه مرگ ،جنایتی هولناک را رقم زده است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 13:13 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |

تکاپوی پلیس برای شناسایی مال‌باختگان«آبمیوه های سمی»

سجادپور – با تاکید قاضی ویژه قتل عمد مشهد،تکاپوی پلیس برای شناسایی مال‌باختگان آغاز شد که طعمه سرقت های مردسابقه دار با شگرد فروش و با تعارف قرص های کمر درد و توان افزایی مردان قرارگرفته اند و با نوشیدن آبمیوه های مسموم خواب آور، اموال خود را از دست داده اند. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این مرد خطرناک که متهم است با خوراندن آبمیوه های سمی به مسافران و زائران در اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) پیرمرد 88 ساله اصفهانی را به قتل رسانده است، درحالی به سرقت های اموال مسافران دیگر شهرهای کشور در مشهد اعتراف کرد که ادعا می کند یک زن جوان نیز در ارتکاب جرم او را راهنمایی می کرد.
این مرد متهم به قتل، از 2 سال قبل به جرم سرقت با همین شگرد در زندان به سر می برد که پس از مرخصی چند روزه از زندان گریخته و به جرایم خود در هسته مرکزی شهر و به ویژه اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) ادامه داده است. در همین حال، قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با استناد به مواد قانونی دستور انتشار تصویر بدون پوشش وی در روزنامه خراسان را صادر کرد تا مال‌باختگان که در شهرهای دیگر کشور یا در مشهد، طعمه فروش یا تعارف قرص‌های توان افزایی مردان شده‌اند و با نوشیدن آبمیوه به خواب رفته و اموال خودشان را از دست داده اند برای شناسایی متهم اعلام شکایت و به دایره قتل عمد پلیس آگاهی مشهد مراجعه کنند یا با تلفن 21825290تماس بگیرند.
قاضی دکتر صادق صفری همچنین افزود: این پرونده برای بررسی ابعاد سرقت ها و احتمال مرگ افراد کهن‌سال دیگر در شهرهای مختلف کشور، در فاصله زمانی بعد از مسافرت به مشهد، در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفته است و تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.شایان ذکر است: متهم پرونده آبمیوه‌های سمی، با هوشیاری ماموران انتظامی منطقه ثامن مشهد به دام افتاد که با مرگ پیرمرد مسافر اصفهانی در بیمارستان، رنگ جنایت گرفت و با دستورات محرمانه قاضی صفری به پلیس آگاهی مشهد ارسال شد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

ادامه مطلب را ببينيد
تاريخ : پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ | 9:42 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |