سرقت 50 پراید برای خرید کبوترهای گرانقیمت!

سید خلیل سجادپور- کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد ،سارق حرفه ای خودروهای پراید را به همراه 3مالخر درحالی دستگیرکردند که بررسی ها نشان داد این دزد سابقه دار کبوتر باز بوده و 50خودرو را برای خرید کبوتران گرانقیمت سرقت کرده است.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روزگذشته درباره این ماجرای عجیب به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:همزمان با افزایش سرقت خودروهای پراید مدل پایین در نقاط مختلف شهر مشهد،گروه ویژه ای از کارآگاهان پلیس آگاهی،تلاش گسترده ای را برای به دام انداختن سارق یا سارقان آغاز کردند وبه واکاوی تخصصی در پرونده های سرقت پرداختند.
سردار سرتیپ احمد نگهبان افزود:کنکاش های پلیس در شیوه و شگرد سرقت ها بیانگر آن بود که پلیس با دزدانی بسیار حرفه ای روبرو شده است چرا که بیشتر سرقت ها در کمتر از یک دقیقه انجام شده و دیگر اثری از خودروها پیدا نمی شد. وی گفت :با توجه به اهمیت و حساسیت ماجرا ،گروه کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت ،جلسات تخصصی را به ریاست سرهنگ مهدی سلطانیان(سرپرست پلیس آگاهی مشهد)تشکیل دادند وبررسی کارشناسی این سرقت ها را دردستور کار قراردادند.
تمرکز پلیس در محیط جغرافیایی جرم نیز نتیجه ای نداشت چرا که سرقت مذکور در همه نقاط شهر رخ داده بود به همین خاطر تحلیل های کارشناسی برپیگیری علمی وبهره گیری از شیوه های نوین پلیسی متمرکز شد و کارآگاهان با بازبینی دوربین های ترافیکی بالاخره سارق جوانی را ردزنی کردند که دریکی از روستاهای اطراف جاده کلات سکونت داشت. فرمانده حافظان امنیت تصریح کرد:کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت دریک عملیات ضربتی و با اشراف اطلاعاتی موفق شدند این سارق جوان را در یکی از خانه های روستایی و با هماهنگی قضایی دستگیر و به مقرانتظامی هدایت کنند.سرگرد نگهبان با اشاره به اعترافات و سوابق این دزد بی رحم تاکید کرد:این سارق جوان که 3بار سابقه زندان به جرم سرقت خودرو را دارد دربازجویی ها به سرقت 50 دستگاه پراید مدل پایین در کمتر از 9ماه اعتراف کرد و3مالخر خودروها را نیز لو داد که در همان روستا زندگی می کردند.
این مقام ارشد انتظامی خاطرنشان کرد:کارآگاهان که «شاه ماهی» سرقت های پراید را به دام انداخته بودند ،دریک عملیات غافلگیرانه دیگر نیز به مخفی گاه مالخران هجوم بردند و با دستگیری آنان ،تعداد زیادی قطعات اوراق شده خودروهای سرقتی را کشف کردند. بررسی های بیشتر بیانگر آن بود که خودروهای پراید در همین روستا اوراق شده اند .بنابراین مالخران نیز دربازجویی های فنی کارآگاهان که با نظارت مستقیم رئیس پلیس آگاهی همراه بود،به سلاخی خودروها معترف و مدعی شدند که لاشه های پراید را درجاده های خاکی و فرعی محدوده جاده کلات رها کرده اند. این مالخران گفتند:خودروهایی را که از سارق حرفه ای می‌خریدند در کمتر از12ساعت اوراق می کردند به طوری که هیچ اثری از خودرو باقی نمی ماند.
جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با اشاره به ماجرایی عجیب و باور نکردنی در پرونده سرقت های پراید به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:بررسی های دقیق کارآگاهان در این پرونده نشان داد که سارق مذکور فقط با یک شاه کلید وابزار دست سازی مانند چنگک به خودروهای بدون تجهیزات امنیتی و ایمنی دستبرد می زد وپول حاصل ازفروش خودروهای سرقتی را نیز برای خرید کبوتران گرانقیمت و مقداری را هم برای اعتیادش هزینه می کرد چرا که او از کبوتربازان همان روستا بود و عشق عجیبی به کبوتر دارد.
سرتیپ دوم احمد نگهبان اضافه کرد:این سارق حرفه ای،همه سرقت ها را در ساعات خلوت عصر و درمناطق مختلف شهر انجام داده است که بررسی های تخصصی با شناسایی21 مالباخته همچنان ادامه دارد و متهم نیز با دستور قضایی روانه زندان شده است.

راز تبهکاری های هولناک در گوشی یک دزد!

سجادپور –افسران ورزیده کلانتری شفای مشهد،گوشی قاپ موتورسواری را به دام انداختند که راز تبهکاری هایش را در گوشی تلفن همراه پنهان کرده بود.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،نیروهای کلانتری شفای مشهد که از آغازین روزهای سال جاری،عملیات های گسترده ای برای مبارزه قاطعانه با دزدان و یغماگران اموال مردم را آغاز کرده اند در ادامه این عملیات به 2 جوان موتورسوار دربولوار خیام مشهدمشکوک شدندکه با چسب سفید2عدد ازپلاک موتورسیکلت را مخدوش کرده بودند. عوامل گشت انتظامی با همین سرنخ مهم،منطقه را به قرق خود درآوردند و بی درنگ مراتب را به رئیس کلانتری اطلاع دادند. دقایقی بعد با راهنمایی ها و دستورات سرگرد احسان سبکبار،عملیات دستگیری 2جوان موتورسوار شروع شد اما راکب موتورسیکلت در یک لحظه متوجه حضور پلیس شد و در حالی که همدستش را رها کرده بود،گاز موتورسیکلت را فشرد. همدست 18ساله موتورسوار نیز قصد داشت او را متوقف کند ولی راکب از چنگ همدستش نیز گریخت و درتاریکی شب ناپدید شد. ترک نشین موتورسیکلت که خود را در محاصره نیروهای انتظامی می دید با سوءاستفاده از تاریکی خیابان به زیر خودروهای پارک شده در حاشیه بولوار خزید و خود را مخفی کرد اما نیروهای کلانتری بلافاصله او را از زیر خودرو بیرون کشیدند و حلقه های قانون را بردستانش گره زدند. در همین حال او با فریادهای وحشتناک و ایجاد سرو صدا سعی کرد تا مردم را در اطراف خود جمع کند ولی شهروندان به یاری پلیس آمدند و بدین ترتیب متهم به سرقت که بوی مشروبات الکلی از دهانش بیرون می زد به مقرانتظامی انتقال یافت. اگرچه این سارق 18ساله ابتدا خود را با اسامی جعلی معرفی می کرد ولی خیلی زود هویت واقعی این تبعه خارجی(افغانستانی)لورفت و یک دستگاه گوشی تلفن نیز در حالی از وی کشف شد که مدعی بود گوشی متعلق به مادرش است و رمز آن را نمی داند اما ماموران با شگردهای تخصصی خود رمز گوشی را بازکردند و به راز تبهکاری های هولناک این گوشی قاپ جوان پی بردند.بررسی های موشکافانه پلیس نشان داد که وی عضو گروه خرید و فروش سلاح گرم است و دراین زمینه فعالیت می کند. از سوی دیگر نیز اطلاعاتی از گوشی وی به دست آمد که از نقش متهم در خرید و فروش اموال سرقتی و انتقال آن‌ها به افغانستان حکایت داشت.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:درهمین حال یکی از مالباختگان با مراجعه به کلانتری ،سارق جوان را شناسایی کرد وگفت:صبح هفدهم اردیبهشت 2موتورسوار جوان،درخیابان بهمن منطقه خواجه ربیع ،گوشی تلفنم را ربودند که امروز یکی از آن ها را درکلانتری شفا شناسایی کردم.بنابراین گزارش،تحقیقات بیشتردرباره تبهکاری های هولناک این متهم و دستگیری همدست فراری وی با دستورات ویژه قضایی همچنان ادامه دارد.

تقابل مهریه و اتهام سرقت!

وقتی به خاطر مشکلات خانوادگی و دخالت های خانواده همسرم،مهریه ام را به اجرا گذاشتم که سرپرستی دخترم را به عهده بگیرم،شوهرم نیز اتهام سرقت طلا و عتیقه جات را به من زد تا این‌گونه مراتحت فشار قراربدهد که...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن35ساله که در پی شکایت شوهرش به مرکز انتظامی احضار شده بود با رد اتهام سرقت درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت:15سال قبل با وساطت یکی از بستگانم با «محمد امین»ازدواج کردم. آن زمان همسرم با خودرو مسافر کشی می کرد و بعد هم عضو تاکسی های اینترنتی شد. با آن که مانند همه زوج های جوان ما نیز مشکلات و مشاجره هایی در زندگی داشتیم اما همواره این اختلافات با میانجیگری بزرگترها حل می‌شد با وجود این ،اختلافات حاد من و همسرم ازدوره ای آغاز شد که پدر شوهرم تصمیم گرفت ما را از مستاجری نجات دهد به همین خاطر پدر شوهرم منزل خودش را فروخت و پول آن را به حساب بانکی همسرم واریز کرد. «محمدامین»هم پس از مدتی جست وجو بالاخره خانه ای با همین پول و پس انداز اندک خودمان خرید و ماهم صاحبخانه شدیم. از شدت خوشحالی در پوست خودم نمی‌گنجیدم و از این که دیگر دخترم به راحتی می تواند روی دیوارهای خانه نقاشی کند ،خیلی شادمان بودم اما این روزهای شیرین مدت زیادی طول نکشید چرا که آرام آرام رفتارهای همسرم تغییر کرد و من فهمیدم که سند خانه به نام پدر شوهرم است . با این حال من زندگی خودم را می کردم و مشکلی با این موضوع نداشتم ولی شوهرم با هربهانه ای مرا تهدید به اخراج از منزل می کرد و فریاد می زد از این خانه برو! وقتی دیگر تحملم به سر رسید روزی همه جهیزیه ام را جمع کردم و به خانه پدرم رفتم بعد هم وکیل گرفتم تا هم مهریه ام را دریافت کنم و هم سرپرستی دخترم را به عهده بگیرم . ولی خیلی زود با احضاریه ای روبرو شدم که همسرم از من به اتهام سرقت طلا،پول نقد،و عتیقه جات شکایت کرده بود. با دیدن این احضاریه ،از تعجب چشمانم گرد شد چرا که چنین اتهامی از پایه و اساس دروغ بود. مشکل من و همسرم با دخالت های خانواده اش در زندگی ما آغاز شد و «محمدامین»هم همواره گوش به فرمان پدرش بود. حالا هم نقشه سرقت را طراحی کرده تا مهریه ام را ندهد و مرا به زانو درآورد. هیچ گاه فکر نمی کردم بعد از 15سال زندگی مشترک،این گونه از دادگاه و کلانتری سردربیاورم ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با دستور سرهنگ «محمدبزی»(رئیس کلانتری قاسم آباد)بررسی های کارشناسی برای حل مشکلات این زوج و ارایه راهکارهای مهارتی به منظور ادامه زندگی مشترک در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

جنایت گانگستری در سیاهی شب!

سید خلیل سجادپور- تیراندازی مهاجمان نقابدار مسلح به سوی پرایدسواران در حالی جنایت گانگستری را در سیاهی شب رقم زد که مهاجمان بی رحم با شمشیر و قمه نیز به جان راننده جوان پراید افتادند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، عقربه‌های ساعت از 23 شب بیست ونهم خرداد عبور کرده بودند که ناگهان گانگسترهای مسلح سوار بر یک دستگاه پژو پارس خاکستری وارد خیابان امیرآباد در منطقه شهرک شهید رجایی شدند و چشم به پرایدسوارانی دوختند که آن ها نیز در محل حضور داشتند .طولی نکشید که با صدای شلیک گلوله های ساچمه ای ،اهالی محل وحشت زده از خانه هایشان بیرون آمدند و با صحنه دلهره آوری روبه رو شدند که در خیابان رخ داده بود. راننده پراید که هدف شلیک های وحشتناک قرارداشت، پدال گاز را فشرد تا به همراه سرنشین خودرو که دوستش بود، از محل درگیری فرارکند ولی پژوسواران در سیاهی شب به تعقیب پرایدسواران پرداختند. حالا دیگر ماجرای هولناک گانگستری در حال وقوع بود که دامنه تعقیب وگریز به بولوار شهید عباسپور کشید اما تیراندازان نقابدار دست بردار نبودند و همچنان با ویراژهای ترسناک تلاش می کردند تا خودروی پراید را متوقف کنند. دقایقی بعد در حالی پرایدسواران به ابتدای خیابان مشعل رسیدند که درمیان اضطراب و دلهره، پژوسواران مقابل اداره گاز موفق شدند در یک برخورد فیزیکی، خودروی پراید را متوقف کنند. در همین حال سرنشینان مسلح پژو این بار شمشیر و قمه به دست گرفتند و به سوی پرایدسواران هجوم بردند. آن ها در تاریکی شب فقط راننده پراید را هدف ضربات هولناک خود قراردادند و او را خون آلود در محل رها کردند. گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:با فرار گانگسترهای مسلح، رانندگان عبوری و اهالی خیابان مشعل با امدادگران اورژانس تماس گرفتند و بدین ترتیب پیکر غرق در خون راننده پراید به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال یافت اما تلاش کادر درمان برای نجات این جوان حدود 37 ساله بی نتیجه ماند و او بر اثر عوارض ناشی از این جنایت وحشتناک گانگستری جان خود را از دست داد.هنوز دقایقی به ساعت 24شب باقی مانده بود که ماجرای این حادثه هولناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اعلام شد. باتوجه به اهمیت وحساسیت این جنایت شبانه، بلافاصله قاضی محمودعارفی راد، ضمن صدور دستوراتی برای حفظ صحنه جنایت ،خود نیز عازم مرکز درمانی شد و به تحقیق دراین باره پرداخت.

جسد مربوط به جوانی به نام «محمدجلیل یارجو» بود که آثار جراحت روی پیکر وی دیده می شد. لحظاتی بعد با روشن شدن ماجرای تیراندازی گانگستری که از خیابان امیرآباد آغاز شده بود، مقام قضایی نیز در کنار گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی مشهد،به طرف صحنه درگیری و محل وقوع جنایت حرکت کرد. پراید 111مقتول که در حاشیه بولوار شهید عباسپور رها شده بود، در حالی با دستور قضایی مورد بازرسی های دقیق قرارگرفت که آثار خون زیادی درون آن وجود داشت.از سوی دیگر قاضی عارفی راد فرضیه جنایت در پی شرارت و اختلافات قبلی را زیر ذره بین تحقیقات قضایی برد ودستورات ویژه ای را برای ردیابی عاملان این جنایت وحشتناک صادر کردچرا که مقتول از افراد شناخته شده محلی بود که در فضای مجازی نیز فعالیت داشت.بدین ترتیب گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سروان اسماعیل عظیمی مقدم (افسر پرونده) بررسی های تخصصی را دراین باره آغاز کردند و با سرنخ های مهمی که در دست دارند، رصدهای اطلاعاتی را برای دستگیری عاملان فراری این جنایت گانگستری ادامه دادند.

«موش» برای هفتمین بار به تله افتاد!

سجادپور – دزد سابقه دار معروف به «موش» که به منازل شهروندان در مشهد دستبرد می زند، در حالی برای هفتمین بار به تله افتاد که تاکنون راز 12سرقت از منازل را فاش کرده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،درپی وقوع سرقت های سریالی از منازل ،گروهی از کارآگاهان پایگاه شرق پلیس آگاهی مشهد به سرنخ هایی از یک سارق حرفه ای رسیدند که تحقیقات موشکافانه آنان نشان داد دزد معروف به «موش»5ماه قبل از زندان آزاد شده است و دوباره به منازل مردم دستبرد می زند. بنابراین گروهی از کارآگاهان به سرپرستی مستقیم سرگرد حسن رحیم‌پور(رئیس پایگاه شرق آگاهی)عملیات ویژه ای را برای دستگیری این دزد حرفه ای آغاز کردند و او را در خیابان پورسینای شهرک شهید رجایی به دام انداختند. در بازرسی از مخفیگاه وی مقادیر زیادی لوازم سرقتی کشف شد و متهم که 6 فقره سابقه سرقت دارد به مقر انتظامی انتقال یافت.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است:درحالی که حدود 80 کلید و شاه‌کلید هنگام دستگیری دزد معروف به «موش» همراه وی بود،بررسی ها نشان داد که او از همان روزهای اولیه پس از آزادی از زندان اعمال مجرمانه خود را از سر گرفته است.
این سارق سابقه دار که تاکنون راز سرقت از 12منزل را برملا کرده است،مالخران لوازم سرقتی را هم به پلیس لو داد و بدین ترتیب تحقیقات کارآگاهان وارد مرحله جدیدی شد.

سرگذشت دردناک زن کریستالی!

زمانی که دندان درد داشتم، به پیشنهاد همسایه ام کریستال را به عنوان دارو استفاده کردم تا به قول او تسکین دردم باشد اما چند روز بعد فهمیدم که دیگر استخوان ها و دست وپایم نیز به شدت درد می کند و من معتاد شده ام این بود که بدبختی هایم شروع شد و بعد از گدایی با فرزند خردسالم ،صاحبخانه هم ما را بیرون کرد و در رسانه های داخلی و خارجی دیده شدیم تا این که...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات زن 32ساله ای است که برای شکایت از همسرش وارد مرکز انتظامی شده بود. او درباره سرگذشت دردناک خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: آخرین دختر خانواده‎ام هستم و تنها یک برادر دارم. پدرم که غده های خوش خیم سرطانی دارد، موادمخدر سنتی مصرف می کرد و من هم از همان دوران کودکی که در نیشابور زندگی می کردم فقط با شیره و تریاک آشنا بودم. بعد از مهاجرت به مشهد ، به مدرسه رفتم و تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل کردم ولی در خانواده ما کسی به تحصیل دختران اهمیت نمی داد؛ به همین خاطر من هم درس و مدرسه را رها کردم و خانه نشین شدم .سال 94 بود که زن همسایه مرا برای پسرش خواستگاری کرد. «قدیر»یک بار ازدواج کرده بود اما همسرش در دوران نامزدی به خاطر اعتیاد «قدیر» از او جدا شده بود؛ ولی ما از علت جدایی آن ها اطلاعی نداشتیم. در عین حال من به پیشنهاد مادرم که با زن همسایه معاشرت داشت با«قدیر»ازدواج کردم و2 سال بعد هم زندگی مشترکمان در حالی آغاز شد که «قدیر» بساط مصرف مواد مخدر را پهن کرد. طولی نکشید که به شیشه و کریستال و هروئین آلوده شد و این گونه من و 2فرزند خردسالم نیز در مسیر تباهی قرارگرفتیم. حالا دیگر شوهرم سرکار هم نمی رفت. از سوی دیگر من هم به پیشنهاد زنی که با او ارتباط داشتم به مصرف کریستال روی آوردم چرا که او استفاده از کریستال را برای تسکین درد دندان به من پیشنهاد کرد و من بعد از یک هفته فهمیدم که به مواد مخدر صنعتی آلوده شده ام. بعد ازا ین ماجرا و برای آن که کسی در جریان اعتیادم قرارنگیرد، به همراه همسرم به نیشابور مهاجرت کردیم. آن جا همسرم یکی از فرزندانم را با خود به جمع آوری ضایعات می برد و من هم با فرزند کوچک ترم به گدایی مقابل بانک‌ها می پرداختم تا از دلسوزی مردم در فصل سرما برای تهیه مواد مخدر بهره بگیرم. با وجود این نتوانستیم اجاره منزلمان را بپردازیم و صاحبخانه از طریق قانونی لوازم ما را بیرون ریخت. در این شرایط رسانه ها به سراغ ما آمدند و خیلی زود ماجرای اعتیاد و نداشتن سرپناه ما در رسانه های داخلی و خارجی پیچید. با انتشار این اخبار،کارشناسان بهزیستی مرا به مرکز ترک اعتیاد معرفی کردند و فرزندانم نیز تحت پوشش قرارگرفتند ولی بعد از ترک اعتیاد وقتی از بهزیستی بیرون آمدم، دوباره به سراغ مواد مخدر رفتم و این بار دستگیر شدم که دوباره به مرکز ترک اعتیاد اجباری منتقل شدم و بازهم قراربود فرزندانم در بهزیستی نگهداری شوند که این بار خانواده «قدیر» نگذاشتند و فرزندانم را به منزل خودشان بردند. در این مدت خانواده من اصرار داشتند که از همسرم طلاق بگیرم ولی من به خاطر فرزندانم نمی توانستم عاطفه و مهر مادری را زیر پا بگذارم؛ این بود که با خانواده خودم قطع ارتباط کردم ولی در این میان همسرم نیز اعتیادش را کنار گذاشت و من خودم در یک مرکز شست وشوی پرده و ملحفه کار می کردم تا هزینه های زندگی را تامین کنم اما شوهرم نه تنها مخارج زندگی را نمی داد بلکه مرا کتک هم می زد. خلاصه آخرین باری که به مرکز ترک اعتیاد رفتم مادرم از دنیا رفت و من نتوانستم با او در بیمارستان خداحافظی کنم. بالاخره روزگار تلخ من ادامه داشت تا این که سال گذشته سارقان به منزل پدرم دستبرد زدند که بعد مشخص شد همسرم سارق منزل پدرم است ولی او فرارکرده بود و مخفیانه زندگی می کرد. به همین خاطر پدرم نیز هیچ گاه با من تماس نگرفت و من هم به خانه مادر شوهرم رفتم ولی آن ها هم به جدایی ما رضایت دادند. این بود که به کلانتری آمدم تا از شوهرم طلاق بگیرم اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: در حالی که این زن جوان مدعی بود اکنون به مواد مخدر اعتیاد ندارد،تلاش گروه مشاوران و کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی با صدور دستوری از سوی سرگرد آبکه(رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد)برای نجات این زن و فرزندان 6و7 ساله وی از تباهی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ | 11:24 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |