همه عمرم را زندان بودم!

سید خلیل سجادپور- جوان 35 ساله ای که در نزاعی وحشتناک تیغه چاقو را بیرون کشید و جوان دیگری را فقط به خاطر یک «نگاه خیابانی»به قتل رساند، در اولین جلسه بازپرسی و در اعترافاتی تلخ گفت: از سال 90 تاکنون حتی 6ماه بیرون از زندان نبودم!
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، متهم این پرونده جنایی که«جلال-م»نام دارد، یازدهم خرداد گذشته هنگام عبور از منطقه سیدی مشهد،با جوان دیگری چشم در چشم شد. این نگاه خیابانی لحظاتی بعد در حالی به مشاجره لفظی و توهین و فحاشی کشید که تیغه چاقو در فضا درخشید و بر شکم و پهلوی طرف مقابل فرود آمد اما جلال او را رها نکرد. جوان زخمی با همان پیکر خون آلود به درون تعویض روغنی دوید تا جانش را نجات دهد اما دیگر دیر شده بود چرا که جلال با چهره ای خشم آلود یک بار دیگر تیغه چاقو را بر گیجگاه او فرود آورد و بلافاصله از محل گریخت. تعدادی از کسبه و رهگذران که شاهد این صحنه دلخراش بودند، تلاش کردند تا از فرار ضارب خشن جلوگیری کنند اما او به روی شهروندان نیز چاقو کشید و با ایجاد ترس و دلهره به مکان نامعلومی فرارکرد.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است با گزارش این ماجرای تکان دهنده به نیروهای امدادی،پیکر خون آلود جوان غریبه به بیمارستان امدادی مشهد انتقال یافت اما او بر اثر عوارض ناشی از ضربات چاقو جان سپرد و بدین ترتیب معمای جنایی دیگری روی میز قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرارگرفت. طولی نکشید که با حضور قاضی دکتر صادق صفری در محل وقوع جنایت، تحقیقات قضایی در حالی آغاز شد که هیچ سرنخی از ضارب فراری در دست نبود.
بنابراین گروهی از کارآگاهان زبده پلیس آگاهی با دستورات محرمانه مقام قضایی به رد زنی اطلاعاتی پرداختند و به سرنخ هایی از چندمخفیگاه وی رسیدند اما او در هیچ کدام از مخفیگاه های مذکور حضور نداشت. هنوز 2 ماه بیشتر از این ماجرای تکان دهنده نگذشته بود که ناگهان کارآگاهان، اطلاعاتی از حضور متهم در یکی از خیابان های شلوغ شهر به دست آوردند اما قبل از آن که عملیات پلیس به سرپرستی سروان منفرد(افسر پرونده)برای دستگیری وی آغاز شود، او خود تصمیم گرفت تا تسلیم قانون شود و این گونه خود را به مرکز انتظامی معرفی کرد. این جوان متهم به قتل که مدعی بود به شدت دچار عذاب وجدان شده است، در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که چرا تصمیم گرفتی تسلیم قانون شوی ،گفت: دراین مدت خواب و خوراک نداشتم. جوان بی گناهی با تیغه چاقوی من کشته شده بود و این صحنه دلخراش از مقابل چشمانم دور نمی شد. عذاب وجدان شدیدی داشتم،به پدر ومادر آن جوان می اندیشیدم که چگونه با مرگ تلخ فرزندشان کنار می آیند! این بود که ابتدا به حرم مطهر امام رضا(ع)رفتم و از گذشته خودم توبه کردم. بعد هم قصد داشتم به بهشت رضا(ع)بروم و مزار مقتول را زیارت کنم و از او حلالیت بطلبم! ولی نمی دانستم مزار او کجاست! به همین خاطر در میان اشک و ندامت راهی کلانتری شدم چرا که خوب می دانستم فرار عاقبتی ندارد وبالاخره در چنگ قانون گرفتار می شوم. از سوی دیگر هم عذاب وجدان رهایم نمی کرد و باید از این مخمصه کشنده رها می شدم به همین دلیل تصمیم گرفتم خودم را تسلیم کنم تا ذره ای از درد جانکاه پدر و مادر مقتول کاسته شود چرا که من او را نمی شناختم و تنها به خاطر یک «نگاه خیابانی»دست به جنایت زدم! و اکنون نیز بسیار پشیمانم کاش ...
بنابر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،متهم به قتل که روز گذشته مقابل میز عدالت و در برابر قاضی صفری اعترافات وحشتناک خود را تکرار می کرد، به چند سوال قضایی نیز این گونه پاسخ داد .
درگیری چگونه رخ داد؟آن شب از منزل مادرم می آمدم که در کوی سیدی مشهد سکونت دارد. به یک باره با یک جوان رهگذر چشم در چشم شدیم. او با جمله ای شبیه توهین گفت:چیه نگاه می کنی؟ در این هنگام جلوتر رفتم و به او گفتم،تو دیگه چی می گی؟ با این جمله او چاقو کشید و ضربه ای به سرم زد. من هم چاقو را از دستش گرفتم و 4بار ضربه به شکم،پهلو و شانه اش زدم . وقتی خون آلود به درون تعویض روغنی گریخت با همان خشم و عصبانیت به دنبالش رفتم وآخرین ضربه را هم به قسمت گیجگاهش زدم!
چاقو را چگونه از دست آن جوان گرفتید؟با هر دو دستم محکم گرفته بودم که فقط انگشت کوچکم آسیب دید.
چرا او را با چاقو زدید؟ وقتی جمله ای توهین آمیز گفت دیگر نفهمیدم . قرص خورده بودم و دست خودم نبود! فقط به خاطر یک نگاه الکی دستم به خون آلوده شد.
وقتی چند ضربه چاقو زده بودی، چر ابازهم او را در تعویض روغنی هدف ضربات کشنده قرار دادی؟ اشتباه من همین بود. در آن لحظه گویی خون به مغزم نمی رسید شاید اگر مردم و رهگذران نمی آمدند باز هم درگیری ادامه پیدا می کرد.
قبلا هم افرادی را با چاقو زده ای؟خیلی !من سابقه نزاع های متعدد دارم و خیلی از افراد را با چاقو زده ام و خودم نیز بسیار چاقو خورده ام.
مهم ترین نزاع قبل از جنایت چه بود؟در سال 90 یا 91 فردی را با چاقو زدم که مادرم مجبور شد منزل مسکونی را بفروشد تا دیه آن طرف را پرداخت کند.
بعد از قتل چاقو را چه کردی؟آن را درون جنگل های سیدی رها کردم .
آیا مقتول را می شناختید؟نه! او را هیچ گاه ندیده بودم و هیچ شناختی هم نداشتم فقط به طور اتفاقی نگاه هایمان با یکدیگر تلاقی کرد.
آیا سابقه روان پزشکی هم دارید؟ نه!فقط زمانی که 15 یا 16 سال داشتم و فردی را با چاقو زده بودم، به نام مستعار خودم را به بیمارستان روان پزشکی معرفی کردم چون معتاد بودم و ترسیدم نام واقعی خودم رابیان کنم. از سوی دیگر هم تحت تعقیب پلیس بودم . بعد از آن که دستگیر شدم با دستور قضایی به کانون اصلاح و تربیت رفتم و در آن جا قرص های اعصاب و روان مصرف می کردم.
خدمت سربازی را انجام داده ای؟من از سال 90 تا کنون حتی 6 ماه هم بیرون از زندان نبودم به خاطر پرونده های زیادی که داشتم همه عمرم را پشت میله های زندان گذرانده ام، دیگر فرصتی برای رفتن به خدمت سربازی پیدا نکردم.
قبل از ارتکاب قتل دارو یا مواد مخدر مصرف کرده بودی؟ من داروهای اعصاب را همیشه مصرف می کنم .آن شب هم قرص خورده بود ولی قصد کشتن او را نداشتم فقط می خواستم چند ضربه چاقو بزنم که عصبانیتم فروکش کند! ولی خیلی در زندگی اشتباه کردم و این آخرین اشتباه، زندگی ام را نابود کرد کاش چاقو حمل نمی کردم!
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با پایان اعترافات تکان دهنده متهم این پرونده جنایی، وی با دستور قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد روانه زندان شد تا بررسی های بیشتر درباره ادعاهای او صورت بگیرد.

قصاص برای نوه ، 10 سال زندان برای پدر بزرگ !

سید خلیل سجادپور- جوان 18 ساله ای که مادرش را در گرداب نگاه طعنه آمیز به قتل رسانده بود، در حالی با رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به قصاص نفس محکوم شد که پدر بزرگ وی نیز به اتهام معاونت در ارتکاب جرم از طریق رفتار و گفتار تحریک آمیز 10 سال حکم زندان گرفت.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان ،ماجرای این پرونده جنایی از اواخر سال 1401 در یکی از روستاهای شهرستان خلیل آباد از توابع استان خراسان رضوی هنگامی آغاز شد که امدادگران اورژانس آژیر کشان وارد خانه روستایی شدند و پیکر خون آلود زنی را دیدند که طنابی به دور گردن وی بسته شده و همان رشته طناب از پشت سر بر دستان وی نیز گره خورده بود.
دقایقی بعد با اعلام مرگ این زن جوان که «فاطمه-الف» نام داشت پرونده ای جنایی روی میز بازپرس دادسرای عمومی و انقلاب قرارگرفت و با دستور مقام قضایی تحقیقات گسترده پلیس برای ریشه یابی این ماجرای وحشتناک ادامه یافت. بررسی های مقدماتی دامنه تحقیقات را به سوی پسر جوان مقتول سوق داد که از محل فرارکرده بود. طولی نکشید که «علی-ی» در مسیر فرار به یکی از استان های شرقی کشور دستگیر و به خلیل آباد منتقل شد.
وی در همان بازجویی های اولیه به صراحت قتل مادرش را با انگیزه سرزنش ها و نگاه های طعنه آمیز پذیرفت و گفت: برخی از افراد و آشنایانم حرف هایی پشت سر مادرم می زدند که تحمل این حرف ها و نیش و کنایه ها برایم خیلی سخت بود. به همین خاطر هم در یک تصمیم ناشی از خشم وعصبانیت، مادرم را با یک رشته طناب خفه کردم.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است پس از تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم،کیفرخواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی وانقلاب صادر شد و با توجه به اهمیت و حساسیت این جنایت تکان دهنده، رسیدگی به آن توسط قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ادامه یافت. مدتی بعد جلسات محاکمه متهم این پرونده جنایی به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی علی اکبریان در حالی آغاز شد که 2 تن از عموها و پدر بزرگ وی نیز بازداشت و با اتهام معاونت در ارتکاب جرم روبه رو شدند. در آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده جنایی هنگامی که متهم 18 ساله مقابل میز عدالت قرارگرفت، به قضات دادگاه گفت: پدر بزرگم همواره تاکید می کرد که باید پدر و مادرم از یکدیگر طلاق بگیرند اما آن ها باهم آشتی کردند که این موضوع موجب قهر و ناراحتی خانواده پدرم شد ولی من هم که از حرف های دیگران زجر می کشیدم فقط با عموها وپدر بزرگم ارتباط داشتم. یک شب قبل از آن که این حادثه رخ دهد به یک مجلس عروسی در روستا رفتم اما زمانی که قدم در جمع مهمانان جشن گذاشتم گویی همه احساس غرورم لگد مال شد چرا که از نگاه های طعنه آمیز دیگران احساس سر خوردگی می کردم به طوری که انگار همه مهمانان با نگاهشان مرا سرزنش می کنند! افکارم به هم ریخته بود که ناگهان به یاد حرف های تحریک آمیز پدر بزرگم افتادم که درباره مادرم بر زبان جاری می کرد. دیگر تحمل رفتارها و گفتارهای دیگران را نداشتم خشمی عجیب سراسر وجودم را فرا گرفته بود گویی طومار این زندگی به هم نمی پیچید. گفته های پدر بزرگم مقابل دیدگانم قرارمی گرفت که در این شرایط از جشن عروسی خارج شدم و به خانه بازگشتم. تا صبح خوابم نبرد و در افکار خودم با وسوسه های شیطانی دست و پنجه نرم می کردم تا این که صبح روز بعد برای دقایقی از خانه بیرون رفتم و دوباره به خانه برگشتم و با طنابی که داخل اتاقم گذاشته بودم سراغ مادرم رفتم و از پشت سر طناب را دور گردنش انداختم. او را کشان کشان به طبقه بالا بردم و با دو سر همان طناب دستانش را هم از پشت بستم. سپس با امید حمایت خانواده پدری ام از آن جا فرارکردم ولی وقتی ماجرای قتل مادرم را برای مادر بزرگم بازگو کردم او مرا از خانه بیرون کرد و بعد هم در حال فرار به سیستان و بلوچستان دستگیر شدم.
بنابر گزارش روزنامه خراسان، دراین جلسه محاکمه قاضی هادی دنیا دیده با سوالات تخصصی قضایی به واکاوی این جنایت تکان دهنده پرداخت و اتهام معاونت در قتل عمد را نیز به پدربزرگ«علی-ی» تفهیم کرد. در همین حال پیر مرد در دفاع از خودش گفت:من از حدود 2 ماه قبل ازاین جنایت،پسرم را عاق کردم چرا که او به حرف های من گوش نداد و با همسرش آشتی کرد چون من اصرار به طلاق داشتم و زمانی که این موضوع را فهمیدم دیگر اجازه ندادم که کسی از اعضای خانواده ام با آن ها در ارتباط باشند. تا الان هم عروس وپسرم را ندیده ام وبا آن ها هم کلام نیز نشده ام.
به گزارش روزنامه خراسان،پس از آن که جلسه محاکمه تا بعد از ظهر به طول انجامید و همه متهمان این پرونده جنایی به سوالات فنی و تخصصی قضات با تجربه دادگاه پاسخ دادند، قاضی هادی دنیادیده پایان جلسه رسیدگی را اعلام کرد و بدین ترتیب در مهلت قانونی، رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی در این باره صادر شد. بنابر رای صادرشده از سوی دادگاه،«علی-ی» (متهم18 ساله) با توجه به اقاریر صریح، محتویات پرونده و گزارش پزشکی قانونی به قصاص نفس محکوم شد و پدر بزرگ او نیز به اتهام معاونت در قتل عمد از طریق رفتار و گفتار تحریک آمیز و دیگر مستندات قانونی حکم 10 سال زندان گرفت اما 2 متهم دیگر (عموها) از اتهامات وارده تبرئه شدند.
بر اساس گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، رای صادرشده از سوی شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی قابل فرجام خواهی در محاکم دیوان عالی کشور است و با اعتراض متهمان و وکلای آنان توسط قضات سپید موی دیوان عالی مورد رسیدگی قرار می گیرد.

اجاره به شرط سرقت!

سجادپور – اعضای یک باند سرقت که با به همراه داشتن کالسکه نوزاد و به بهانه بازدید از منازل برای اجاره،اموال مردم را می ربودند، در حالی با تلاش نیروهای انتظامی دستگیر و روانه زندان شدند که تعداد زیادی گوشی تلفن همراه نیز از آنان کشف شده است.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ظهر اول مرداد، زنی سراسیمه و هراسان با پلیس تماس گرفت و از دستبرد دزدان کالسکه ای به منزلش خبر داد. او به افسر دایره تجسس کلانتری شهید نواب صفوی گفت:من بیرون از منزل به سر می بردم و پسر نوجوانم نیز در خانه خواب بود که 2 مرد جوان و یک زن در حالی که کالسکه نوزادی را در دست داشتند وارد منزلم شدند و پس از سرقت گوشی تلفن همراه،همه جهیزیه دخترم و لوازم خانه را به گوشه حیاط انتقال داده اند تا یک جا همه اموالم را سرقت کنند اما در همین هنگام و با سرو صدایی که ایجاد شده، پسرم از خواب پریده و با مشاهده سارقان، وحشت زده جیغ کشیده است! با فریاد های پسرم همسایگان متوجه ماجرا شده اند و سارقان نیز از محل فرارکرده اند.
بنابرگزارش روزنامه خراسان، درپی دریافت این گزارش، بلافاصله گروهی از افسران زبده دایره تجسس با دستور سرهنگ علی ابراهیمیان(رئیس کلانتری شهید نواب صفوی) عازم خیابان طبرسی شدند و به تحقیق دراین باره پرداختند. آنان در اولین مرحله از اقدامات پلیسی،دوربین های مداربسته را بازدید کردند و تصاویری از دزدان کالسکه ای را به دست آوردند. با همین سرنخ مهم، بی درنگ عملیات شناسایی و ردزنی سارقان در دستور کار پلیس قرارگرفت و گشت زنی های هدفمند در راستای اجرای طرح ارتقای امنیت محله، ادامه یافت تا این که عصر روز ششم مرداد،یکی از نیروهای گشت نامحسوس به 2 جوان کالسکه به دست مشکوک شدند که تصاویر آن ها با چهره زنی دزدان کالسکه ای از دوربین های مداربسته مطابقت داشت. به همین دلیل رمزهای پلیسی در بیسیم ها پیچید و ماموران انتظامی با دستور رئیس کلانتری، زن و مرد 22 و 34 ساله را دستگیر کردند و به مرکز انتظامی انتقال دادند. بررسی سوابق آنان نشان داد که هردو متهم سابقه دار هستند و به منزل ویلایی خیابان طبرسی جنوبی نیز دستبرد زده اند.
این گونه بود که تحقیقات تخصصی از آنان زیر نظر سرهنگ سروری(رئیس دایره تجسس)آغاز و مشخص شد که اعضای این باند با استفاده از یک کالسکه نوزاد، اعتماد مردم را برای بازدید از منازل اجاره ای جلب می کنند و هنگام بازدیدهای حیله گرانه از خانه های مردم گوشی های تلفن را با شگردی خاص سرقت می کنند و پس از شناسایی محل های نفوذ به منازل در فرصتی مناسب نیز به لوازم خانگی دستبرد می زنند.
گزارش روزنامه خراسان حاکی است طولی نکشید که با اعترافات 2 متهم، دامنه عملیات برای دستگیری همسرزن 22 ساله به خیابان طبرسی 29 کشید و متهم 39 ساله دیگر نیز به دام افتاد. در بازرسی از محل اختفای متهمان،تاکنون تعدادی گوشی تلفن سرقتی،مقادیر زیادی قطعات خودرو و ابزار آلات کشف شده است.
در ادامه رسیدگی به سرقت های احتمالی دیگر اعضای باند دزدان کالسکه ای، هر 3 نفر با دستور قضایی روانه زندان شدند و تحقیقات پلیس با تاکید سرتیپ دوم احمد نگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)برای ریشه یابی پرونده و شناسایی مال باختگان احتمالی دیگر ادامه یافت.

گوشی قاپ ها زیر چکمه های قانون!

سجادپور – 2 جوان موتورسوار که بی رحمانه گوشی های شهروندان را به سرقت می بردند با تلاش نیروهای کلانتری سپاد مشهد دستگیر شدند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران گشت نامحسوس کلانتری سپاد که با هدایت مستقیم سرهنگ جواد یعقوبی (رئیس کلانتری)عملیات ضربتی مبارزه با جرایم خشن را آغاز کرده بودند، هنگام مراقبت از اموال مردم به پلاک یک دستگاه موتورسیکلت مشکوک شدند که چند شماره آن مخدوش شده بود. در همین حال افسران تجسس به سوی دو جوان موتورسوار حرکت کردند اما آن ها با مشاهده نیروهای انتظامی،گاز موتورسیکلت را فشردند تا از محل بگریزند. در این شرایط نیروهای انتظامی از چند خیابان مسیر فرار موتورسواران را سد کردند و آن ها را دریک عملیات هماهنگ و ضربتی به دام انداختند.با انتقال 2 جوان 20 و 23 ساله به مقر انتظامی، مشخص شد که آن ها از دزدان سابقه دار و حرفه ای هستند که بی رحمانه گوشی های مردم رابه سرقت می برند.
دقایقی بعد 2 مجرم سابقه دار در حالی به گوشی قاپی در مناطق ولیعصر(عج)،کوی امیر و بولوار خیام اعتراف کردند که مشخص شد لحظاتی قبل از دستگیری نیز گوشی یک زن جوان را ربوده اند. طولی نکشید که مال باختگان وارد کلانتری شدند و دزدان حرفه ای را شناسایی کردند.گزارش روزنامه خراسان حاکی است با توجه به اهمیت جرایم خشن در مشهد و تاکید سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی)برای ریشه یابی و کشف جرایم دیگر گوشی قاپ ها،تحقیقات از آنان زیر نظر سرگرد فولادی (رئیس دایره تجسس کلانتری )ادامه یافت.

آدم ربایی پوچ

کرمانی - پلیس یک مرد ۳۹ساله را پس از ۲۶ روز از دست آدم ربایان آزاد کرد.
به گزارش خراسان، فرمانده انتظامی منوجان بیان کرد: به دنبال وقوع یک فقره گروگانگیری در اواخر تیرماه امسال در یکی از محله های بخش «آسمینون» شهر نودژ ، با بررسی های نیروهای پلیس آگاهی مشخص شد افرادی ناشناس اقدام به ربودن یک مرد میان سال از داخل منزلش کرده و با یک دستگاه خودروی سواری از محل گریخته اند.سرهنگ علی کریمی افزود: در این زمینه ماموران با انجام اقدامات اطلاعاتی به هویت دو نفر از عاملان مرتبط در این گروگانگیری پی بردند که ضمن دستگیری آنان و رایزنی با عاملان اصلی این عمل مجرمانه در یکی از نقاط استان سیستان و بلوچستان، موفق شدند زمینه بازگشت این فرد به آغوش خانواده را پس از ۲۶ روز از زمان گروگانگیری فراهم کنند.
این مسئول انتظامی خاطرنشان کرد: با توجه به دستگیری این دو متهم، شناسایی و دستگیری عاملان اصلی این عمل مجرمانه در استان همجوار در دستور کار قرار دارد.

جزئیات وحشتناک از خیاطی که شاگردانش را با اتو داغ کرد

فرماندار مریوان در واکنش به خبر خیاطی که شاگردانش را با اتو داغ می کرد گفت: پس از انتشار تصاویر و اطلاع از این اتفاق ناخوشایند و هماهنگی ‌های مربوطه، بلافاصله دادستانی و دستگاه قضایی ورود کرده و برای خیاط خاطی پرونده قضایی تشکیل شد.
به گزارش ایرنا، اسماعیل احمدی روز گذشته با اعلام این خبر به خبرنگاران اظهار کرد: پرونده قضایی برای فرد خاطی در دادستانی شهر مریوان تشکیل شده است.
وی افزود: صبح دیروز نیز دادستان شهرستان مریوان با خانواده‌های شاگردان دیدار کرده و دستورات لازم را به پزشکی قانونی جهت معاینه و پیگیری صادر کرد.فرماندار شهرستان مریوان ادامه داد: در حال حاضر پرونده در حال بررسی است و مردم نیز بسیار روی این قضیه حساس شده‌اند و افکار عمومی جریحه‌دار شده است به‌طوری‌که بسیاری از شهروندان با بنده تماس گرفته و درخواست پیگیری موضوع و برخورد قانونی با فرد خاطی را داشته‌اند.احمدی گفت: ما هم از این موضوع نگران و ناراحت هستیم و دستگاه قضایی حکم لازم برای فرد خاطی را صادر خواهد کرد.

نقاش ماهری که تقدیر را سیاه کشید!

مرد ۵۰ ساله ای که در طرح جمع آوری معتادان متجاهر به منظور پیشگیری از سرقت‌های خرد توسط نیروهای کلانتری رسالت دستگیر شده بود، در باره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت:متولد مشهد هستم و در یک خانواده پنج نفره به دنیا آمدم. پدرم کفاش بود و خیلی به کسب روزی از راه حلال اعتقاد داشت و امکان نداشت تا از حلال بودن مالی خاطر جمع نشود، از آن استفاده کند و تا زمانی که زنده بود، مدام من و سایر اعضای خانواده را به کسب روزی حلال سفارش می‌کرد ولی من در نقطه مقابل او قرار داشتم و دایم می‌خواستم از هر طریقی شده مال و ثروتی کسب کنم و در رویاهای خودم غرق بودم. شغلم را نقاش ساختمان انتخاب کردم و حدوداً یک سالی به عنوان شاگرد برای یک نفر کار می‌کردم و در این مدت تمام فن و فنون این کار را یاد گرفتم .در ابتدا کارهای نقاشی ساختمان را که به من سپرده می‌شد، به نحو زیبایی و با استفاده از بهترین نوع مواد اولیه انجام می‌دادم، درآمدم نسبتاً خوب بود ولی من به این درآمد کم قانع نبودم و دوست داشتم خیلی زودبه اوج برسم. خیلی تلاش و پشتکارداشتم، کارم به جایی رسیده بود که چند نفر کارگر و استاد نقاشی برای من کار می‌کردند و من به عنوان معمار، ساختمان های چند طبقه را برای نقاشی و رنگ آمیزی تحویل می‌گرفتم و آن ها را اجاره می دادم، خودم فقط روزی یک یا دو مرحله برای سرکشی و نظارت به محل کار می رفتم، بعد از مدتی برای رسیدن به سود بیشتر از مواد اولیه درجه ۲ و ۳ و حتی ۴ استفاده می‌کردم و به عنوان مواد درجه یک تحویل مشتری می‌دادم و از نصیحت‌های پدرم هیچ چیزی در ذهنم نمانده بود، دنبال خوش گذرانی و تفریح بودم و هر شب با چند نفر از دوستانم بساط تفریح و عیش و نوش و استعمال مواد مخدر برپا می‌کردم. همه چیز خوب به نظر می‌رسید تا این که خودم را درگیر مواد مخدر از نوع صنعتی دیدم به مرور دیگر کسی پروژه یا ساختمانی برای رنگ آمیزی به من پیشنهاد نمی‌داد. دخل و خرجم با هم یکی نبود و کم آورده بودم، وقتی به خودم آمدم که ۴۳ سال از عمرم گذشته بود. هنوز مجرد بودم، نه خانواده‌ای و نه بچه ای، برادر و خواهرانم هر کدام به دنبال زندگی خودشان رفته و درگیر زندگی خودشان بودند و اندک تلاشی هم که برای ترک دادن من انجام دادند،تاثیری نداشت. از خانواده طرد شدم، مقداری پس انداز را هم که داشتم، در عرض دو سال استفاده کردم چیزی در بساط نداشتم حتی برای کارگری و پادویی هم هرجا رفتم با توجه به اعتیاد شدیدم کسی من را به کار نگرفت. به ناچار از طریق جمع آوری ضایعات و فروش آن ها خرج خودم و موادم را تامین می‌کنم و به آینده هیچ خوشبین نیستم اما ای کاش....
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است با توجه به ندامت این مرد معتاد، وی با دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده(رئیس کلانتری رسالت مشهد ) به مراکز ترک اعتیاد اجباری معرفی شد تا شاید این بار به زندگی سالم خود بازگردد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : پنجشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۳ | 10:55 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |