تکاپوی پلیس برای شناسایی مالباختگان«آبمیوه های سمی»
سجادپور – با تاکید قاضی ویژه قتل عمد مشهد،تکاپوی پلیس برای شناسایی مالباختگان آغاز شد که طعمه سرقت های مردسابقه دار با شگرد فروش و با تعارف قرص های کمر درد و توان افزایی مردان قرارگرفته اند و با نوشیدن آبمیوه های مسموم خواب آور، اموال خود را از دست داده اند. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این مرد خطرناک که متهم است با خوراندن آبمیوه های سمی به مسافران و زائران در اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) پیرمرد 88 ساله اصفهانی را به قتل رسانده است، درحالی به سرقت های اموال مسافران دیگر شهرهای کشور در مشهد اعتراف کرد که ادعا می کند یک زن جوان نیز در ارتکاب جرم او را راهنمایی می کرد.
این مرد متهم به قتل، از 2 سال قبل به جرم سرقت با همین شگرد در زندان به سر می برد که پس از مرخصی چند روزه از زندان گریخته و به جرایم خود در هسته مرکزی شهر و به ویژه اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) ادامه داده است. در همین حال، قاضی شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با استناد به مواد قانونی دستور انتشار تصویر بدون پوشش وی در روزنامه خراسان را صادر کرد تا مالباختگان که در شهرهای دیگر کشور یا در مشهد، طعمه فروش یا تعارف قرصهای توان افزایی مردان شدهاند و با نوشیدن آبمیوه به خواب رفته و اموال خودشان را از دست داده اند برای شناسایی متهم اعلام شکایت و به دایره قتل عمد پلیس آگاهی مشهد مراجعه کنند یا با تلفن 21825290تماس بگیرند.
قاضی دکتر صادق صفری همچنین افزود: این پرونده برای بررسی ابعاد سرقت ها و احتمال مرگ افراد کهنسال دیگر در شهرهای مختلف کشور، در فاصله زمانی بعد از مسافرت به مشهد، در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفته است و تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.شایان ذکر است: متهم پرونده آبمیوههای سمی، با هوشیاری ماموران انتظامی منطقه ثامن مشهد به دام افتاد که با مرگ پیرمرد مسافر اصفهانی در بیمارستان، رنگ جنایت گرفت و با دستورات محرمانه قاضی صفری به پلیس آگاهی مشهد ارسال شد.
جنایت به خاطر نیش زبان های زهر آلود!
سید خلیل سجادپور-وقتی دوستانم رفتارهای ناشایست خواهرم را به رخم میکشیدند و با نیش زبان،تمسخرم می کردند،خیلی برایم زجرآور بود به همین خاطر دیگر طاقت نیاوردم و خواهرم را خفه کردم ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات «حنظله» نوجوان 17 ساله است که خواهر 23 ساله اش را در منطقه پیچ ساغروان مشهد به قتل رساند. این متهم به قتل پس از آن که در اولین جلسه بازپرسی با سوالات قاضی دکتر صادق صفری(قاضی ویژه قتل عمد مشهد)به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت به سوالات خبرنگار روزنامه خراسان نیز درباره سرگذشت خود و چگونگی این ماجرای تلخ پاسخ داد.
چندسال داری؟
تازه وارد 17 سالگی شدم!
باسوادی؟
تا کلاس پنجم ابتدایی در محل روستای زندگی ام درس خواندم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟
دوست نداشتم.
به دنبال شغلی هم رفتی؟
بله! سنگکارم و در مشهد کار می کنم.
چند خواهر و برادر داری؟
با خواهرم که به قتل رساندم 9 خواهر و برادر بودیم.
البته من و خواهرم (مقتول) از یک مادر بودیم و بقیه ناتنی هستند.
یعنی پدرت دو زن دارد؟
بله! او یک زن داشت که با مادر من 25 سال قبل ازدواج کرد.
چه شد که دست به چنین جنایتی زدی؟
خواهرم از شوهرش طلاق گرفته بود و رفتارهای نامناسبی داشت. به همین خاطر هم مدام هم سن و سال ها و دوستانم به من نیش و کنایه می زدند و این گونه تحقیرم می کردند. از نگاه های مردم حتی زجر می کشیدم. یکی می گفت: از خواهرت چه خبر؟ دیگری می گفت: خواهرت کجاست؟ آن ها با این متلک گوییها چنان اعصابم را به هم می ریختند که بالاخره طاقتم طاق شد و تصمیم به قتل خواهرم گرفتم.
مگر خودت رفتار ناشایستی از خواهرت دیده بودی؟
نه! من چیزی ندیدم فقط به خاطر این که چند سال قبل با پسری فرارکرد و به شمال کشور رفته بود، این حرفها را پشت سرش می زدند!
خواهرت دوباره ازدواج کرده بود؟
بله! بعد از آن که به مشهد بازگشت. خودش را به بهزیستی معرفی کرد که آن جا هم با یکی ازدواج کرده بود.
پس اگر خواهرت شوهر و پدر داشت تو چرا جوگیر شدی؟
متهم سکوت کرد و پاسخی نداد.
مگر انسان به خاطر حرف مردم و متلک های آنان آدم می کشد؟
دیگر خسته شده بودم .خواهرم 3بار فرار کرد و همه پشت سرمان حرف می زدند.خودم هم نمی دانم چرا باید از تحقیر کردن دیگران لذت ببریم!
چرا با کسی مشورت نکردی؟
هیچ کس به من کمک نمی کرد! همه سرگرم زندگی خودشان بودند.
ناراحتی اعصاب داری؟
نه!
مشروبات الکلی یا مواد مخدر مصرف نمی کنی؟
نه! هیچ وقت مصرف نکردم.
پشیمانی؟
حالا دیگر پشیمان باشم یا نه، چه سودی دارد!
در دوران کودکی رفتارهای ناشایستی از خانواده ات دیده بودی؟
بله! همین خواهرم زمانی که تازه ازدواج کرده بود، رفتارهایی از خودش نشان می داد که من خجالت می کشیدم و این لحظه ها در ذهنم ماندگار شده است.
ماجرای قتل چگونه آغاز شد؟ از قبل تصمیم گرفتی؟
بله! وقتی خواهرم به درون اصطبل رفت تا به گوسفندان صاحب ویلا علوفه بدهد، من هم پشت سرش رفتم و با دست گلویش را فشار دادم. بعد هم با سیم شارژری که به همراه داشتم، او را خفه کردم و سپس با پدرم تماس گرفتم و موضوع را گفتم.
پدرت سرایدار ویلا بود؟
بله! ما به صورت خانوادگی در آن ویلا زندگی می کردیم و پدرم نیز به عنوان سرایدار آن جا کار می کرد.
برای هم سن و سال های خودت حرفی نداری؟
می خواهم بگویم رفتار خودشان را تغییر بدهند. این نیش زبان ها و تحقیر کردن دیگران، نهتنها لذت بخش نیست بلکه زجر آور است. اگر آن ها مرا به خاطر رفتارهای خواهرم مسخره نمی کردند من هیچ وقت دست به چنین عملی نمی زدم.
به خواهرت تذکر ندادی؟
چرا چند بار گفتم ولی او چون از من بزرگتر بود توجهی نمی کرد و می گفت: به تو ربطی ندارد! من هر کاری دوست داشته باشم انجام میدهم! چه کسی می خواهد جلوی مرا بگیرد!
حرف پایانی!
معلم ها باید در مدارس به نوجوانان بیاموزند که نیش زبان و تحقیر دیگران بسیار زشت است.
پایان سرقت های «برادران چرخ بر» در ایستگاه خیام!
سجادپور- پلیس مشهد در حالی به سرقت های سریالی «برادران چرخ بر» پایان داد که قصد داشتند یک حلقه لاستیک خودرو را به فروش برسانند.به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران کلانتری شفای مشهد که طی روزهای گذشته و در عملیات های شبانه روزی چندین باند برگ سرقت را متلاشی کردهاند، این بار نیز با بهرهگیری از تجربیات و دستورات ویژه سردار احمدنگهبان(جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی) به تقویت منابع و مخبران محلی پرداختند و از سوی دیگر نیز آموزش ها و توصیه های پلیسی را به تعمیرگاهها و کسبه وظیفه شناس ارائه دادند تا در صورت برخورد با موارد مشکوک فروش قطعات و لوازم خودرو ها با پلیس تماس بگیرند.به همین منظور گروهی از افسران دوایر تخصصی وارد عمل شدند و با دستورات ویژه سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) به صورت چهره به چهره از کاسبان و تعمیرکاران زحمتکش خواستند تا برای مقابله با سرقت ها، پلیس را یاری کنند. طولی نکشید که اقدامات حرفه ای پلیس به نتیجه رسید و یکی از منابع محلی از فروش مشکوک چرخ خودرو با بهای ارزان در بولوار خیام خبر داد. با این تماس تلفنی بلافاصله گروهی تخصصی از افسران کارآزموده به سرپرستی سروان چاووشی(جانشین کلانتری شفا)عازم محل شدند و دو مرد 40 و 45 ساله را در حالی دستگیر کردند که قصد داشتند یک چرخ خودرو را به قیمت 500 هزار تومان به فروش برسانند. دو برادر که «رحمان و رحیم» نام دارند در همان بازجویی های اولیه به تناقض گویی افتادند و بالاخره اعتراف کردند که چرخ خودرو را از منطقه سناباد مشهد سرقت کرده اند. این گونه بود که با انتقال دو جوان پرایدسوار به کلانتری، تحقیقات ریزبینانه از دو برادر در دایره تجسس آغاز و مشخص شد که یکی از متهمان دارای 7 فقره و دیگری 10 فقره سابقه کیفری به جرم سرقت و اعتیاد دارد.«رحمان-پ» با بیان این که لاستیک را از خیابان ثنایی و از صندوق عقب پژو پارسی سرقت کرده است به ماموران انتظامی گفت: من سرقت را به تنهایی انجام دادم و اکنون پشیمانم!این متهم که 7 فقره سابقه کیفری دارد و سعی می کرد برادرش را از اتهام سرقت برهاند، درباره چگونگی سرقت هایش ادامه داد: ساعت حدود23 شب بود که خودروی پژو پارس را زیر نظر گرفتم و منتظر ایستادم تا کوچه خلوت شود. سپس چرخ را سرقت کردم و در حال فروش آن بودم که دستگیر شدم. وی به اعتیاد خود نیز اشاره کرد و گفت: من فرزند ناتنی خانواده هستم وکسی را ندارم به همین خاطر هم گرفتار مواد افیونی شدم و برای تامین هزینه های اعتیادم سرقت میکنم البته گاهی در پوشش جمع آوری ضایعات به صندوق عقب خودروها دستبرد میزنم و لاستیک زاپاس، جعبه آچار و دیگر لوازم را به سرقت می برم.این متهم 40 ساله همچنین در اعترافات خود گفت:گاهی چرخ خودروهای پارک شده را نیز باز می کنم و به هرکسی که خریدار باشد آن را می فروشم تا هزینههای اعتیادم را تامین کنم. وی که به خاطر سرقت سریع چرخ خودرو به «چرخ بر» معروف شده است، افزود: سرقت هایم را در خیابان های عبدالمطلب، یاس، هدایت، مطهری، ایثارگران، موسوی قوچانی، سناباد، مجد و حرعاملی انجام داده ام.گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: در همین حال «رحیم-پ» متهم دیگر که 10 فقره سابقه کیفری دارد و 2 سال قبل از زندان آزاد شده است نیز در باره اتهام سرقت خود به افسران دایره تجسس گفت: سرقت ها را برادرم به تنهایی انجام می دهد و من با خودروی پراید مسافرکشی می کنم. این لاستیک زاپاس را هم برادرم سرقت کرده بود که با یکدیگر آمدیم تا آن را بفروشیم!بنا بر این گزارش، تحقیقات گسترده نیروهای کلانتری شفای مشهد برای ریشهیابی سرقت های احتمالی دیگر این متهمان و دستگیری مالخران و همدستان آن ها آغاز شده است.
مخمصـه هـووها !
بیش از 13 سال با همه سختی ها و بدبختی های زندگی مشترک ساختم و دم برنیاوردم. همسرم که مردی پولدار است اکنون اجازه نمی دهد دخترم را در مدرسه غیرانتفاعی ثبت نام کنم درحالی که برای فرزندان هوویم خیلی خرج می کند. وقتی تقاضای طلاق دادم، مدعی شد که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 31 ساله که به اتهام توهین و تهدید به ترک انفاق از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی قاسم آباد مشهد گفت:18ساله بودم که پای سفره عقد نشستم و با جوانی ازدواج کردم که عشق خیابانی اش چشمانم را کور کرده بود.
خلاصه آن زمان آسمان و زمین را به هم دوختم تا کسی مانع ازدواج من و «سجاد» نشود ولی در همان دوران نامزدی متوجه شدم که همسرم به مواد مخدر اعتیاد دارد و حالا آینده خودم را در تباهی می دیدم و به اشتباه خود پی بردم ولی دیگر دیر شده بود و سرنوشتم را به سیاهی و نابودهی گره زده بودم. خلاصه طلاق را به ادامه زندگی مشترک ترجیح دادم و در 19 سالگی از«سجاد» جدا شدم و به خانه پدرم بازگشتم اما پدرم نیز بر سر مادرم هوو آورده بود و زندگی سختی داشت. در این شرایط و به اجبار پدرم با مرد دیگری ازدواج کردم که 20 سال از من بزرگتر بود و همسر و فرزند داشت. این گونه ازدواج ها هنوز هم در بسیاری از مناطق کشور وجود دارد و دختری که به هر دلایلی طلاق می گیرد باید با مردی مسن یا متاهل ازدواج کند! در این شرایط پدرم همواره تاکید می کرد که با لباس سفید به خانه شوهر می روی و با کفن از آن جا خارج می شوی! به همین خاطر من بسیاری از تلخکامی ها را تحمل می کردم تا فرزندم به سرنوشت من دچار نشود. «یحیی» چند سال بعد از ازدواج، خیلی به من کممحلی می کرد و گاهی حدود یک هفته به منزل من نمی آمد. دخترم مدام سراغ پدرش را می گرفت و من هم با این جمله که «سرکار است» او را سرکار می گذاشتم! در عین حال او با آن که معتاد بود اما برای فرزندان هوویم ولخرجی می کرد و من هم ناراحت نبودم چراکه باید هزینه های همسر اولش را هم می پرداخت اما مشکل اصلی ما از حدود 3 سال قبل آغاز شد که «یحیی» اداعا می کرد پول ندارد و به من نفقه کمتری میداد در حالی که به چشم خودم می دیدم چگونه برای فرزندان دیگرش هزینه می کند. کار به جایی رسید که به ناچار تقاضای طلاق دادم اما او مدعی شد باید همه اموالم مانند خودرو، خانه و سند ملکی محل کارش را به او بازگردانم و مثل روزی که به خانه او قدم گذاشتم به خانه پدرم بازگردم! من هم گفتم اگر تو جوانی ام را به من بازگرداندی، من هم اموال را به تو پس می دهم! در همین گیر و دار بود که برای گرفتن مدارک ثبت نام دخترم در مدرسه غیرانتفاعی به محل کارش رفتم. او وقتی در گاو صندوق را گشود ناگهان با بسته های دلار و چک پول زیادی روبهرو شدم که داخل گاو صندوق بود اما شوهرم ادعا می کرد پولی برای ثبت نام دخترم در مدرسه غیرانتفاعی ندارد! به همین خاطر با یکدیگر درگیر شدیم و او در حالی که به من توهین می کرد با میله آهنی به سرم کوبید به طوری که نزدیک بود از پلههای ساختمان سقوط کنم!
با آن که من حتی با اعتیاد همسرم کنار آمدم و روزهای تلخی را گذراندم اما اکنون او، هوویم را به من ترجیح می دهد و این گونه برخورد می کند. ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: بررسی راهکارهای قانونی و اقدامات مشاوره ای درباره مخمصه هووها با دستور سرهنگ محمدبزی(رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی
آدم ربایی برای تسویه حساب مالی
توکلی-با ورود دادستانی، جوان کهنوجی از چنگال آدمربایان آزاد شد. به گزارش خراسان، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان کهنوج بیان کرد: یک جوان کهنوجی که اسفند سال قبل به گروگان گرفته و مرزهای شرقی کشور منتقل شده بود با اقدامات دادستانی از چنگال گروگانگیران آزاد شد.
قاضی امید رضائی در تشریح جزئیات این خبر ادامه داد: پس از اطلاع از یک فقره آدمربایی در شهرستان کهنوج در جنوب کرمان رسیدگی به موضوع در دستور کار دادستانی و پلیس شهرستان قرار گرفت.
وی اظهار کرد: با انجام اقدامات فنی و اطلاعاتی هویت آدمربایان مشخص شد و موفق شدیم با استفاده از ظرفیت مصلحان و سران طوایف محلی، فرد ربوده شده با سلامت کامل جسمی از چنگال آدم ربایان رهایی یابد.
این مسئول قضایی، علت و انگیزه آدمربایان را مسائل مالی ذکر کرد و خاطرنشان کرد: در این زمینه چند متهم تحت تعقیب قضایی قرار گرفته اند و دستورات قضایی ویژه جهت دستگیری متهمان صادر شده است.
انبار لوازم سرقتی لو رفت
سجاد پور- با اعترافات سارقی که باتری خودروهای سنگین را می دزدید، انبار لوازم سرقتی یک مالخر در حالی لو رفت که وی برای خرید اموال سرقتی به محل قرار صوری پلیس آمده بود. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، ماموران گشت نامحسوس کلانتری سپاد مشهد، هنگام انجام وظیفه در خیابان شهید درودی به خودروی پرایدی مشکوک شدند که راننده آن اضطراب عجیبی داشت و مدام اطراف خود را می پایید. در همین هنگام ناگهان یک فقره سرقت باتری اتوبوس نیز در همین محل به افسران گشت اعلام شد. با توجه به محیط جغرافیایی جرم، ماموران انتظامی بی درنگ به سراغ جوان 30 ساله پراید سوار رفتند و در بازرسی از داخل خودرو 2 باتری اتوبوس را کشف کردند. با حضور مالباخته در محل، مشخص شد که سرقت دقایقی قبل انجام شده است. بنابراین، سارق جوان با دستور سرهنگ جواد یعقوبی(رئیس کلانتری سپاد)به مقر انتظامی انتقال یافت و به سرقت باتریها اعتراف کرد. وی همچنین گفت: باتری های سرقتی را در اطراف جاده پرکند آباد به یک مالخر میفروشیم! به دنبال اعترافات متهم، بلافاصله افسران دایره تجسس وارد عمل شدند و از طریق سارق با مالخر مذکور قرار صوری گذاشته تا اموال سرقتی را بفروشند. اماهنگامی که مالخر میانسال در سر قرارحاضر شد، خود را در محاصره پلیس دید و انبار قطعات خودرو را لو داد. در بازرسی از این محل که با دستور قضایی صورت گرفت، باتری، پیک نیک، رینگ، لاستیک، ضبط و پخش و ... کشف شد که بررسی ها در باره اموال و لوازم مشکوک به سرقت همچنان ادامه دارد.
کشف گیرنده های ماهواره در پایانه مسافری مشهد
گروه حوادث- 288 دستگاه تجهیزات و گیرنده های ماهواره در پایانه مسافری مشهد کشف و 2 متهم نیز دستگیر شدند.به گزارش پلیس مشهد، ماموران اطلاعات و امنیت عمومی کلانتری یکی از پایانه های مسافری در مشهد موفق شدند با رصدهای اطلاعاتی، اتوبوسی را در زیر پل میثاق متوقف کنند که تعداد زیادی تجهزات و گیرنده های ماهواره ای قاچاق را حمل می کرد. در همین هنگام دو مرد جوان سوار بر دو دستگاه پراید از راه رسیدند تا محموله ای را تحویل بگیرند که از شمال کشور به مشهد ارسال شده بود. بنابراین دو متهم در حالی دستگیر شدند که یکی از آنان صد میلیون تومان رشوه به عوامل انتظامی پیشنهاد کرد. با انتقال متهمان به مرکز انتظامی، مشخص شد که آنان288 دستگاه تجهیزات دریافت از ماهواره ای قاچاق را به مشهد منتقل کرده اند. بررسی های بیشتر در این باره ادامه دارد.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی