پایان درگیری های مسلحانه اوباش در شرق مشهد

سردسته های مجروح اوباش که یکی ازآن ها هدف6 گلوله قرار گرفته در بیمارستان های مختلف بستری شدند اما درگیری نوچه ها به مقابل بیمارستان کشید

سیدخلیل سجادپور-پلیس با دستگیری 7 تن از عاملان اصلی دو گروه از اوباش که به خاطر تصاحب زمین های بدون صاحب یا رها شده درگیر می شدند درحالی به نزاع‌های مسلحانه شرق مشهد پایان داد که چندین قبضه اسلحه و انواع سلاح سرد از آنان کشف شد.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی روز گذشته در حاشیه عملیات ضربتی و مقتدرانه پلیس اطلاعات و امنیت عمومی مشهد برای دستگیری اوباش مسلح، به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:از ابتدای اردیبهشت ماه، دو گروه از اوباش و مخلان نظم و امنیت عمومی که به خاطر اختلافات قبلی اقدام به عده کشی و درگیری مسلحانه می کردند، همزمان با آغاز طرح مقابله با شرارت و اوباشگری در حالی تحت تعقیب پلیس قرارگرفتند که بار دیگر در نیمه های شب قرار دعوا گذاشته بودند.سرتیپ دوم احمد نگهبان افزود:این درگیری وحشتناک در شرق مشهد هنگامی رخ داد که دو گروه از هنجارشکنان و اوباش به همراه نوچه های خود مقابل یکدیگر صف آرایی کردند و نزاع مسلحانه وحشتناکی را رقم زدند. شدت این درگیری به حدی بود که گاهی آن ها همدستان و طرفداران خودشان را نیز هدف ضربات قمه و شمشیر و حتی گلوله قرارمی دادند. وی اضافه کرد: در این وضعیت در پی تماس تلفنی مردم با پلیس 110،بلافاصله عوامل گشت کلانتری مصلی عازم محل درگیری در منطقه محمدآباد شدند اما عاملان شرارت و مخلان نظم و امنیت مردم با استفاده از تاریکی شب از محل متواری شدند. با وجود این، امدادگران اورژانس دو تن از سرکردگان مجروح و یکی از نوچه های آنان را به مراکز درمانی انتقال دادند ولی به خاطر احتمال یورش مسلحانه دیگر اوباش به مرکز درمانی،هر کدام از سردسته ها در دو بیمارستان جداگانه(سینا و شهید کامیاب)در حالی بستری شدند که یکی از آن ها هدف اصابت 6 گلوله قرارگرفته بود.این فرمانده حافظان امنیت تصریح کرد:از سوی دیگر نیروهای پوششی پلیس برای حفاظت از جان مصدومان وارد عمل شدند و به مراقبت از متهمان در مراکز درمانی پرداختند اما نوچه های اوباش یکی از طرفین که قداره بندهای تازه به دوران رسیده هستند، ناگهان در ساعات اولیه بامداد به منظور انتقام از سردسته گروه رقیب به طرف بیمارستان سینا هجوم آوردند اما نرسیده به مرکز درمانی با نوچه های طرف مقابل روبه رو شدند و درگیری مسلحانه دیگری در خیابان روبه روی بیمارستان سینا رخ داد اما آن ها قبل از حضور عوامل انتظامی دوباره از صحنه درگیری فرارکردند. سردار احمد نگهبان با تاکید بر حساسیت و اهمیت ماجرا خاطرنشان کرد:با توجه به این که همزمان با آغاز طرح مقابله با شرارت در مشهد،عملیات گسترده ای برای شناسایی و دستگیری قمه کش های سابقه دار و نوچه های آنان ادامه داشت، گروه ورزیده ای از نیروهای پلیس اطلاعات و امنیت به سرپرستی سرهنگ کسرویی(رئیس مرکز عملیات پلیس امنیت عمومی مشهد)وارد عمل شدند و با کسب دستورات قاطع قضایی و با انجام یک‎سری رصدهای اطلاعاتی شبانه روزی،مخفیگاه اراذل و اوباش مسلح را در شرق مشهد شناسایی کردند اما آن ها مدام مخفیگاه خود را تغییر می دادند تا این که عملیات به صورت ضربتی و در چند شاخه اطلاعاتی به مرحله جدیدی رسید و نیروهای انتظامی در عملیات های غافلگیرانه موفق شدند 7تن از سرکردگان و عوامل اصلی شرارت های مسلحانه را دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه آنان 2قبضه اسلحه و تعدادی سلاح سرد کشف کنند.جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی با اشاره به سوابق متعدد متهمان افزود:همه دستگیرشدگان دارای سابقه نزاع و شرارت هستند و برخی از آنان حتی سابقه قتل عمد دارند. وی گفت:تحقیقات پلیس با هماهنگی قضایی برای دستگیری دیگر افرادی که در نزاع های مسلحانه نقش داشتند همچنان ادامه دارد. سرتیپ دوم نگهبان همچنین به قداره بندها و هنجارشکنان اجتماعی هشدار داد:این آخرین توصیه پلیس به اراذل و اوباش و گردنکشانی است که تصور می کنند هنوز می توانند با قدرت نمایی و قمه کشی به شهرت برسند یا در تبهکاری نام آور شوند. وی اضافه کرد:پلیس با دستورات قاطع قضایی،عملیات گسترده ای را برای مقابله با اوباشگری آغاز کرده است و در صورتی که برخی مدعیان قدرت نمایی دست از تبهکاری وخلافکاری برندارند،یقین داشته باشند طولی نخواهد کشید که پلیس را حتی در خواب بالای سرخودشان خواهند دید و حلقه های قانون بر دستانشان گره می خورد که در این صورت دیگر ندامت و پشیمانی و گریه های ملتمسانه سودی نخواهد داشت وعاملان شرارت و مزاحمان مردم به اشد مجازات های قانونی محکوم می شوند.

عروس یکدانه!

مادربزرگم همیشه می گفت: «لباس دو جاری را نمی توان دریک طشت شست!» اما بیش از اعتماد نا بجا به جاری ام، خلأ و کمبود عاطفی که در درونم احساس می کردم، زندگی ام‌ را به ورطه نابودی کشاند.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن جوان در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود، با بیان داستانی تلخ از زندگی اش به کارشناس مرکز مشاوره پلیس خراسان رضوی گفت: از دوران کودکی عزت نفس پایینی داشتم با این که در خانواده ای مرفه بزرگ شدم اما تامین نیازهای مادی از سوی خانواده ام ،کمبود ها و خلاء های عاطفی درونی ام را جبران نمی کرد. من و خواهر کوچک ترم یک سال با هم اختلاف سنی داشتیم اما او بیشتر از من مورد توجه همگان بود چرا که اطرافیان او را زیباتر و باهوش تراز من می پنداشتند و من نیز همیشه سعی می کردم با ظاهرم توجه دیگران را به خودم جلب کنم. گاهی لباس های عجیب و غریب می پوشیدم و گاهی با آرایش های غلیظ و رفتارهایی سبک،سعی درجلب توجه دیگران داشتم تا این که خواهرم دریکی از دانشگاه های دولتی پذیرفته شد و با یکی از همکلاسی هایش ازدواج کرد و به خانه بخت رفت. از این که همه نگاه ها به سمت خواهر کوچک ترم جلب شده بود، احساس بدی داشتم تا این که امید به خواستگاری ام آمد و ما زندگی مشترکمان را در کنار یکدیگر آغاز کردیم. با ازدواج با امید توجهی که مد نظرم بود از امید و خانواده اش کسب می کردم و با تولد فرزندم این توجه بیشتر شد. خیلی خوشحال بودم و انگار روی ابرها حرکت می کردم تا این که برادر شوهرم تصمیم گرفت با دختری خیابانی که هیچ شناختی از او و خانواده اش نداشت، ازدواج کند. خانواده همسرم مخالفتشان را با این ازدواج اعلام کردند اما حریف پسرشان نشدند و رها وارد خانواده ما شد. خانواده همسرم او را عروسی ناخواسته می پنداشتند و توجهی به او نداشتند اما رها سعی می کرد ارتباط صمیمانه ای با من برقرار کند. من هم گاهی با او درد دل می کردم و از بی توجهی های همسرم بعد از تولد فرزندمان برای او سخن می گفتم. در این میان رها در حالی که با من همدردی می کرد، گفت: رویا تو بعد از زایمان کمی چاق شدی و جذابیتت را از دست دادی، به همین دلیل همسرت به تو توجه ندارد. او به من پیشنهاد داد که قرص های لاغری مصرف کنم تا به تناسب اندام برسم! من نیز قرص هایی را که رها برایم تهیه می کرد، مصرف می کردم تا این که پس از مدتی به قرص ها وابسته شدم. یک روز که در شرایط نابسامانی قرار داشتم از رها خواستم که برایم قرص تهیه کند اما رها آدرسی را در حاشیه شهر به من داد تا خودم برای تهیه قرص ها به آن محل بروم. وقتی به آن محل رفتم، پس از این که قرص ها را خریداری کردم، امید و خانواده اش را دیدم که با نگاهی سرزنش آمیز مرا تعقیب می کردند.در این هنگام رها از خودرو پیاده شد و با لبخندی پیروزمندانه گفت: رویا مدت هاست که اعتیاد پیدا کرده است، این هم از عروس یکی یکدانه تان! با دیدن این صحنه دیگر چیزی برای گفتن نداشتم و تازه فهمیدم که در چه دام ساختگی افتاده ام اما ای کاش...
گزارش روزنامه خراسان حاکی است بررسی های کارشناسی و روان‌شناختی در این باره با دستور سرهنگ عمرانی در مرکز مشاوره پلیس خراسان رضوی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری مرکز مشاوره پلیس خراسان رضوی

پرونده «شیطان سیاه»به طور ویژه رسیدگی می شود

سجادپور – قاضی ویژه قتل عمد مشهد از رسیدگی ویژه و خارج از وقت به پرونده «شیطان سیاه»خبر داد.بازپرس شعبه 208 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حاشیه بازسازی صحنه قتل زن کارگر که جسد وی توسط مرد معروف به «شیطان سیاه»در کارگاه تولید زغال دفن شده بود، به خبرنگار روزنامه خراسان گفت:با توجه به مطالبه مردمی و جریحه دار شدن افکار عمومی در پی انتشار اخبار این جنایت و فیلم های مستهجنی که متهم از طعمه های خود تهیه کرده است،این پرونده به طور ویژه و خارج از وقت در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد رسیدگی می شود.قاضی دکتر صادق صفری در پاسخ به سوال خبرنگار خراسان که آیا احتمال می رود با توجه به گستردگی روابط غیراخلاقی متهم با زنان، فرضیه ارتکاب جنایت های دیگر نیز مطرح باشد،گفت: این موضوع فعلا در دست بررسی و تحقیق است اما مردم مطمئن باشند که همه زوایای پیدا و پنهان این ماجرا با دقت نظر و سرعت عمل در دستگاه قضایی و پلیس آگاهی مورد واکاوی دقیق قرارمی گیرد و هیچ گونه ادعایی در این پرونده، بدون بررسی های موشکافانه رها نمی شود. بازپرس ویژه قتل عمد مشهد در ادامه این گفت و گوی اختصاصی که فرجام روابط نامتعارف و غیراخلاقی متهم در این پرونده جنایی چه خواهد شد،نیز اضافه کرد:اگرچه دادسرا به پرونده جنایی و ماجرای قتل رسیدگی می کند اما همه اسناد و مدارک درزمینه فیلم های مستهجن و حتی جرایم غیر شرعی و غیراخلاقی متهم نیز مورد بررسی های قضایی قرارمی گیرد و در یک پرونده مرتبط دیگر در شعبه های تخصصی دادگستری رسیدگی می شود.قاضی صفری تصریح کرد: سرنوشت تعدادی از زنانی که به دام این متهم معروف به «شیطان سیاه»افتاده اند، هنوز مشخص نیست و با دستورات ویژه ای که به ضابطان دستگاه قضایی داده شده است، بررسی های تخصصی و ردیابی های اطلاعاتی برای اطمینان از زنده بودن آن ها ادامه دارد.

دزدان قصابی ،صحنه فیلم برداری را به هم ریختند!

سجادپور – دزدانی که برای سرقت اموال وارد قصابی شده بودند با دستبرد به دوربین های مداربسته،صحنه فیلم برداری را به هم ریختند!به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،چند روز قبل اعضای یک باند سرقت به سرکردگی جوان تبعه خارجی به نام «فقیراحمد»در نیمه شب وارد یکی از قصابی های اطراف میدان استقلال مشهد شدند و 4 دستگاه یخچال بزرگ را به همراه دیگر تجهیزات و لوازم قصابی به کامیون خاور بار کردند. در این هنگام «فقیراحمد»چشم به دوربین های مداربسته دوخت که از صحنه سرقت قصابی فیلم برداری می کردند. او بی درنگ به سراغ دوربین ها رفت و نه تنها آن ها را از جا کند، بلکه نمایشگر ال سی دی را نیز به همراه 1800دلار وجه نقد سرقت کرد و به داخل خودروی پراید انداخت. طولی نکشید که کامیون خاور به طرف تهران حرکت کرد تا یخچال ها و دیگر لوازم سرقتی را تحویل برادر یکی از اعضای باند سرقت بدهد و لوازم دیگر نیز به مخفیگاه سارقان در مشهد انتقال یافت. روز بعد وقتی مالک قصابی از مرز افغانستان به مشهد بازگشت،متوجه دستبرد به قصابی شد و مراتب را به پلیس اطلاع داد. دقایقی بعد با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ انوریان (رئیس کلانتری سجاد) گروهی از افسران زبده دایره قضایی به سرپرستی ستوان خورشیدی عازم محل سرقت شدند و تحقیقات پلیسی را آغاز کردند. بررسی های مقدماتی و بازبینی دوربین های ترافیکی در حالی از انتقال اموال سرقتی با کامیون خاور و پراید پرده برداشت که مشخص شد نقشه این دستبرد توسط شاگرد قصابی طراحی و اجرا شده است، بنابراین ماموران انتظامی با هماهنگی قاضی بنایی وارد عمل شدند و با ردزنی های اطلاعاتی 3عضو این باند سرقت را در عملیات های جداگانه دستگیر کردند. در بازرسی از مخفیگاه متهمان ،علاوه بر دلارهای سرقتی ،ترازوی دیجیتال،چندین لامپ،ساطور و کاردهای قصابی به همراه 30عدد قلاب نگهداری لاشه گوشت و ...کشف شد.گزارش روزنامه خراسان حاکی است در ادامه تحقیقات نیز یخچال های سرقتی از تهران به مشهد انتقال یافت و متهمان پس از اعتراف به سرقت روانه زندان شدند.در همین حال یکی از متهمان گفت:من شاگرد قصابی بودم اما چون مالک قصابی ،دستمزدم را پرداخت نکرده بود،به همراه دیگر دوستانم به قصابی دستبرد زدیم. بر اساس این گزارش تحقیقات بیشتر برای کشف سرقت های احتمالی دیگر اعضای این باند ادامه دارد.

«حمید تاکاشی» دستگیر شد

سجادپور-جوان 40 ساله معروف به «حمید تاکاشی» که به خودروهای شهروندان دستبرد می زد هنگامی در مخفیگاهش دستگیر شد که مقابل پلیس گارد گرفته بود. به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،ماموران کلانتری رسالت مشهد از طریق منابع اطلاعاتی خود به اخباری از یک پاتوق نگهداری اموال سرقتی در بولوار مسلم شمالی دست یافتند و بلافاصله تحقیقات نامحسوس را با دستور سرگرد روح ا... لطفی(رئیس کلانتری رسالت)آغاز کردند.آنان پس از انجام یکسری فعالیت های اطلاعاتی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد پاتوق مذکور به یکی از اوباش سطح 3 منطقه تعلق دارد که به دلیل شکل ظاهری وهمچنین خودزنی های متعدد به «حمید تاکاشی» معروف است. ساعتی بعد نیروهای انتظامی با هماهنگی قضایی وارد پاتوق شدند و «حمید تاکاشی» را در حالی دستگیر کردند که با مشاهده پلیس حالت دفاعی«گارد»به خود گرفته بود اما یکی از افسران تجسس تنها با یک فن دفاع شخصی او را زمین گیر کرد ودستبندهای آهنین را بردستان وی حلقه زد. در بازرسی از مخفیگاه این جوان 40ساله تعدادی قطعات سرقتی خودرو کشف شد. در همین حال بررسی های پلیس نشان داد که وی چند روز قبل تعدادی از قطعات سرقتی را نیز به مالخران فروخته است که تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.

طعمه فیلترشکن!

برای نصب فیلترشکن وارد فروشگاه تجهیزات تلفن همراه شدم اما دوست فروشنده به بهانه این که در حال نصب فیلترشکن روی گوشی است شماره تلفنم را روی گوشی خودش انتقال داده بود و این گونه درحالی روابط غیراخلاقی ماآغاز شد که روزی به زور مرا به خانه ای در اطراف میدان عسکریه برد و ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان،دختر 19ساله ای که مدعی بود مورد تعرض دوست پسرش قرارگرفته است درباره این ماجرای تاسف بار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی گفت:حدود3ماه قبل برای نصب فیلترشکن روی گوشی تلفن همراهم به بولوار طبرسی شمالی رفتم تا بتوانم از شبکه های اجتماعی فیلتر شده استفاده کنم. وقتی وارد فروشگاه تجهیزات تلفن همراه شدم و خواسته ام را مطرح کردم جوان دیگری که کنار فروشنده ایستاده بود گوشی تلفنم را گرفت من هم که تصور می کردم او در همان فروشگاه کار می کند ،اعتراضی نکردم اما او هنگام نصب فیلترشکن شماره تلفنم را برداشته بود. هنوز به منزل نرسیده بودم که با من تماس گرفت و خودش را عاشقی دلباخته معرفی کرد که در یک نگاه عاشقم شده است. من هم که احساس تنهایی می کردم متاسفانه به این ارتباط خیابانی دل بستم و این گونه روابط من و «امیر»آغاز شد. او عکس مرا هم از پروفایل شبکه های اجتماعی برداشته بود به طوری که خیلی زود من با خواهر او هم دوست شدم و حتی به خانه آن ها رفتم. این روابط غیراخلاقی بین ما ادامه داشت تا این که مدتی قبل دختری با من تماس گرفت و درحالی که گویی «مست»بود هرآن چه توهین و ناسزا می دانست بر زبان جاری کرد که چرا من با «امیر»دوست شده ام. من هم بلافاصله شماره تلفن «امیر»را در فهرست سیاه قرار دادم(بلاک کردم). به همین دلیل «امیر» خیلی تلاش کرد تا به من بفهماند که اشتباه کرده ام . او ادعا می کرد آن دختر که با من تماس گرفته ،دخترخاله اش بوده و می خواسته مرا امتحان کند که با پسر دیگری ارتباط نداشته باشم! خلاصه او به محل کارگاه تولیدی آمد که من درآن جا مشغول کار بودم و از من خواست تا با هم صحبت کنیم ولی من قبول نمی کردم .با وجود این«امیر»دست بردار نبود و هر کجا می رفتم مرا تعقیب می کرد تا این که چند روز قبل هنگامی که وارد آب میوه فروشی شدم ناگهان او هم به درون آب میوه فروشی در بولوار طبرسی شمالی آمد و با گرفتن گوشی تلفنم،مرا کتک زد. اگر چه دوست«امیر»وآب میوه فروش تلاش کردند تا از کتک کاری های او جلوگیری کنند ولی «امیر» مرا رها نمی کرد تا این که از من خواست سوار موتورسیکلتش شوم که باهم به پارک برویم و صحبت کنیم! من هم که ترسیده بودم به ناچار ترک موتورسیکلت نشستم اما او مرا به منزل دوستش در خیابان طباطبایی برد که هیچ کس درآن جا نبود. او درحالی که موهایم را می کشید و مرا تهدید می کرد که مگر نگفتم حق نداری به جز من با فرد دیگری صحبت کنی ،بازهم به شدت کتکم زد! در همین حال که خیلی ترسیده بودم او به من تعرض کرد ولی چند دقیقه بعد یکی از نزدیکانش که در همان منطقه سکونت دارد به طرف منزل آمد و «امیر»از ترس آبروریزی مرا رها کرد من هم فقط روسری ام را برداشتم و از آن جا فرار کردم ولی بازهم ترسیدم به خانواده ام چیزی درباره این ماجرای تلخ بگویم به همین دلیل به کلانتری آمدم تا مرا راهنمایی کنید اما ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است باتوجه به اهمیت و حساسیت این ماجرا،تلاش ماموران انتظامی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد آبکه(رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد)برای بررسی ادعاهای دختر جوان و همچنین دستگیری «امیر»درحالی آغاز شد که اقدامات مشاوره ای و روان شناختی نیز برای این دختر در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری ادامه یافت.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : پنجشنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۳ | 14:7 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |