با دستگیری عاملان کلاهبرداری های صدها میلیون تومانی لو رفت

لانه نخ نمای زنان تبهکار در «دیوار»!

دو زن سابقه دار که با شیوه نخ نمای بیعانه گیری از طریق فروش خودروهای خیالی در سایت دیوار، حساب بانکی مردم را خالی می کردند، در حالی با دستورهای ویژه قضایی و هوشیاری نیروهای کلانتری میرزاکوچک خان مشهد به دام افتادند که با افشانه فلفلی و گوشی های سرقتی به سر قرار با پلیس آمدند!
به گزارش اختصاصی خبرنگار ارشد روزنامه خراسان، یک شنبه گذشته ، فردی که طعمه تبهکاران در سایت دیوار شده بود هراسان و سراسیمه با پلیس تماس گرفت و از دستبرد ۸۰۰ میلیون تومانی به حساب بانکی اش خبرداد . با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرا، بلافاصله گروهی تخصصی از افسران زبده انتظامی با دستور سرهنگ علی برزنونی (رئیس کلانتری میرزا کوچک خان)تحقیقات گسترده ای را برای ریشه یابی این ماجرا آغاز کردند. آن ها در اولین مرحله از اقدامات پلیسی مراتب را به قاضی اسماعیل عندلیب (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) اطلاع دادند.
در همین حال مقام ارشد قضایی مشهد که براساس تجربیات ارزنده کیفری خود، تردیدی نداشت که پلیس با یک باند تبهکاری روبه‎رو شده است، بی درنگ دستورهای محرمانه ای را بر انتهای برگه گزارش انتظامی نقش زد و از آنان خواست ماجرا را به صورت قرار صوری با متهمان پیگیری کنند؛ چراکه آن ها معمولا در سایه «دیوار»پنهان می شوند و با شگرد نخ نمای بیعانه گیری،طعمه های خود را فریب می دهند!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است:با این دستور قاطع ،عوامل انتظامی با بهره گیری از شگردهای تخصصی وارد عمل شدند و به عنوان خریدار با فروشندگان خیالی خودرو قرار ملاقات گذاشتند. طولی نکشید که تدبیر پلیس با راهنمایی های قضایی نتیجه داد و دو زن جوان در حالی که نقاب به چهره داشتند، به کمین نیروهای انتظامی در خیابان شهید مفتح مشهد وارد شدند.آن ها که به شدت مراقب اطراف بودند ، به ناگاه خود را در محاصره پلیس دیدند و آهنگ فرار گذاشتند؛ اما دیگر دیر شده بود و دستبندهای نقره ای قانون را به نظاره نشستند!
در بازرسی از کیف همراه زنان مذکور،گوشی و سیم کارت های سرقتی به همراه افشانه فلفل کشف شد و بدین ترتیب متهمان به مقر انتظامی انتقال یافتند. بررسی های اولیه پلیس حکایت از آن داشت که زنان تبهکار ،سوابق متعددکیفری در زمینه کلاهبرداری دارند و اکنون نیز لانه نخ نمای خود را در سایه «دیوار» بنا کرده اند!
هنوز تحقیقات ریشه ای درباره ماجرای کلاهبرداری های متهمان آغاز نشده بود که شاکیانی از استان های البرز ، تهران و مشهد ، فریاد شکایت برآوردند و دست به دامان «عدالت» شدند. بررسی های بیشتر نشان داد: زنان مذکور از یک کارت بانکی امانت برای انتقال وجوه کلاهبرداری بهره می گیرند و تنها روز گذشته یک نفر از طعمه های آنان مبلغ ۱۱۰ میلیون تومان از تهران به حساب بانکی فروشندگان خیالی خودرو به عنوان بیعانه واریزکرد.
براساس این گزارش ،باتوجه به این که احتمال می رود کلاهبرداری های گسترده ای در شهرهای مختلف کشور صورت گرفته باشد، با دستور ویژه مقام قضایی، ادامه رسیدگی و بازجویی های تخصصی به گروه عملیاتی پلیس فتا سپرده شد.

پشت پرده یک اعتماد اشتباه

مهسا دختر۱۸ ساله‌ای از دل شهر گرم و صمیمی کرمان، مثل خیلی از جوان‌ها برای پرکردن خلأ تنهایی‌اش، به گشت و گذار در فضای مجازی می‎پرداخت. اندکی بعد با پسری به نام مهرداد آشنا شد که در استان دیگری زندگی می کرد. حرف‌های شیرین و وعده‌های رنگارنگ با طعم ازدواج، کاخ رویاهای دختر جوان را نقاشی کرد.
درابتدا همه چیز شبیه یک آشنایی ساده بود؛ اما کم‌کم آن پسر با حرف‌های عاشقانه و ابراز علاقه‌های مکرر، قلب مهسا را ربود و او وارد روابط عاطفی شد.
روزها به گفت و گو گذشت تا این‌که مهرداد درخواست عکس و فیلم خصوصی کرد. مهسا تردید داشت، با این حال ترس ازدست دادن و از طرفی وابستگی‌ که آرام‌آرام در وجودش ریشه دوانده بود، باعث شد خواسته‌اش را بپذیرد؛ اما نمی‌دانست که این شروع یک کابوس است. چند هفته بعد، لحن مهرداد تغییر کرد و وعده‌های زیبا جای خود را به تهدید و افشا ، درخواست پول و اصرار به قرار ملاقات داد.
حتی یک‌ بار مهسا را مجبورکرد تا به شهر مهرداد سفر کند، اما دختر در لحظه آخر، با ترس و دلی آشوب‌زده از این تصمیم منصرف شد.
پس ازآن، تهدیدها شدیدتر شد. او می گفت اگر حرفم را گوش ندهی، فیلم‌هایت را برای خانواده‌ات می فرستم و در فضای مجازی منتشر می کنم تا آبرویت برود ! و درنهایت آن شیطان مجازی تهدید خود را عملی کرد و عکس های دختر جوان در فضای مجازی قرارگرفت. حالا رسوایی و آبروریزی روح و روان او را به هم ریخته بود.
مهسا شب‌ها با گریه می‌خوابید و روزها با اضطراب چشم باز می‌کرد؛ زندگی‌اش به میدان جنگی با سایه‌های ترس تبدیل شده بود تا این‌که یک روز تصمیم گرفت به جای ترسیدن، محکم بایستد.قدم‌های لرزانش را برداشت و به کلانتری آزادگان کرمان رفت، نفسش سنگین اما نگاهش محکم بود!
پرونده به سروان حسینی افسر باتجربه کلانتری سپرده شد. او با دقت به صحبت‌های مهسا گوش داد، مدارک را بررسی کرد و به این ترتیب تحقیقات تخصصی پلیسی برای دستگیری شیطان مجازی آغاز شد.
کمتراز۷۲ ساعت بعد، ماموران با دستور ویژه رئیس کلانتری ۲۱ آزادگان و با هماهنگی های قضایی، مهرداد را با شگردهای تخصصی و پلیسی به کرمان کشاندند و در عملیاتی غافلگیرانه دستگیرکردند .وی که فکر می‌کرد پشت پرده فضای مجازی پنهان می‌ماند، با دستبند آهنی تحویل مرجع قضایی شد و در ادامه قاضی پرونده بعد از مشاهده مستندات لازم او را روانه زندان کرد.
به گزارش توکلی، خبرنگار روزنامه خراسان درکرمان، مهسا بعد از مدت‌ها، نفس راحتی کشید و فهمید که سکوت، بزرگ ترین دشمن انسان در برابر تهدید و آزار است و هیچ‌کس حق ندارد با احساسات و اعتماد او بازی کند .این ماجرا به او آموخت: اعتماد هدیه‌ای ارزشمند است آن را بی‌محابا به دست هر کسی نسپارد و اگر کسی از اعتمادت سوءاستفاده کرد قانون حامی تو خواهد بود، اگر شجاعت برداشتن قدم اول را داشته باشی ....
براساس ماجراهای واقعی در زیر پوست شهر

۲ برادر تبهکار به۲۶۰فقره کلاهبرداری درچهارراه های شهری اعتراف کردند

دستبرد عجیب «جادوگران گل فروش» به حساب های رانندگان!

دو برادر نقابدارکه با شگرد عجیبی به حساب های بانکی رانندگان در چهارراه های شهری دستبرد می زدند در حالی تاکنون به ۲۶۰ فقره کلاهبرداری در شهرهای مختلف کشور اعتراف کرده اند که «جادوگران گل فروش» برای هر شاخه «گل رز» ۳۰میلیون تومان کارت می کشیدند!
به گزارش اختصاصی خبرنگار ارشد روزنامه خراسان، ماجرای «جادوگران گل فروش» هنگامی در مشهد لو رفت که دستبرد های میلیونی «پسران گل فروش» به حساب های بانکی رانندگان، پلیس مشهد را به تکاپو انداخت.
یکی از قربانیان این حادثه در گزارش خود به پلیس گفت: من بازنشسته فرهنگی هستم. حدود ۲۳:۳۰شب بود که چند قرص نان از نانوایی خریدم و به طرف منزلم حرکت می کردم که سرچهارراه میدان بار(بولوارشهید قرنی)جوانی ماسک زده را دیدم که برای فروش «گل رز» به سمت من آمد. من هم شاخه گلی را برای همسرم به مبلغ ۳۰ هزار تومان خریدم .پسرگل فروش رسید کاغذی دستگاه پوز را به من داد که روی آن هم مبلغ ۳۰هزار تومان درج شده بود.ولی وقتی به خانه رسیدم و پیامک ارسالی بانک را دیدم تازه متوجه شدم که مبلغ ۳۰میلیون تومان از حسابم کسر شده است.
در همین حال با افزایش شکایت های رانندگان که با یک شگرد عجیب، فریب «جادوگران گل فروش» را خورده بودند، پرونده ای در پایگاه شمال پلیس آگاهی تشکیل شد و با دستورهای قاطع قاضی فرزاد بهشتی(معاون دادستان مرکز خراسان رضوی)زیرذره بین تحقیقات پلیسی قرارگرفت. با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع،گروهی تخصصی از کارآگاهان با نظارت مستقیم سرهنگ جوادبیگی (رئیس پلیس آگاهی مشهد)وارد عمل شدند و به بررسی ماجرا پرداختند.
تحقیقات مقدماتی بیانگر آن بود که افراد زیادی در چهارراه های مختلف مشهد طعمه «جادوگران گل فروش» شده اند و پرونده هایی در مراکز انتظامی دیگر نیز تشکیل شده است.تبهکاران کلاهبردار مبالغ هنگفتی را از حساب های بانکی شهروندان با شیوه «گل فروشی» ربوده اند و بلافاصله از محل گریخته اند چرا که برخی از طعمه ها بیان می کردند وقتی متوجه ماجرای دستبرد به حساب بانکی شدیم و به چهارراه مذکور بازگشتیم هیچ خبری از دوجوان نقابدار لاغر اندام با قدی بلند یا متوسط نبود!
گزارش روزنامه خراسان حاکی است: اهمیت ماجرای «جادوگران گل فروش» به جایی رسید که گروه تخصصی کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ تاج بخش(رئیس پایگاه شمال پلیس آگاهی) روند تحقیقات را به بازبینی دوربین های ترافیکی شهری کشاندند و به این ترتیب دو جوان حدود ۲۸ و ۳۰ ساله را شناسایی کردند که از اوایل شب با در دست داشتن گل های رز و یاس در برخی چهارراه های پر تردد، دست فروشی می کردند و دستگاه های پوز به همراه داشتند.

با جمع آوری این اطلاعات، بلافاصله عملیات چهره زنی وشناسایی هویت تبهکاران در دستور کار قرار گرفت تا این که مشخص شد «جادوگران گل فروش» دو برادر به نام های مهران و مهدی هستند که سوابق کیفری نیز دارند. طولی نکشید که سرهنگ کارآگاه نبی اله مردای (رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی)دستورهای تخصصی ویژه ای را برای پیگیری سریع پرونده مذکور صادر کرد و به این ترتیب کارآگاهان طی چندشبانه روز ردزنی های اطلاعاتی، بالاخره مخفیگاه«جادوگران گل فروش» را پیدا کردند و در یک عملیات ضربتی با هماهنگی قاضی کشیک دادسرای عمومی و انقلاب مشهد در حالی آن ها را به دام انداختند که در بازرسی از مخفیگاه متهمان ،تعداد زیادی کارت بانکی و چندین دستگاه پوز نیز کشف شد.
مهدی متهم سابقه دار ۳۰ ساله که توسط سروان شفیعی(افسرویژه پرونده)مورد بازجویی های فنی قرارگرفته بود به حدود ۲۶۰فقره سرقت و کلاهبرداری با شگرد عجیب رسیدهای «۳۰هزارتومانی» اعتراف کرد و گفت: من و برادرم از دوسال قبل هفته ای چندبار با شیوه گل فروشی به سرچهارراه ها می رفتیم اما از قبل کارت هایی با مبالغ ۳۰هزار تومان را در دستگاه پوز کشیده بودیم و سپس رسیدهای دنباله دار را لوله می کردیم و از قسمت سفید آن در دستگاه پوز قرار می دادیم. زمانی که طعمه را به خاطر گران قیمت بودن خودرو یا سرو وضع شیک، مناسب می دیدیم به خرید گل اصرار می کردیم بعد هم در حالی که در تاریکی شب ماسک هم به چهره داشتیم مبالغی بین ۱۰ تا ۳۰ میلیون گاهی هم بیشتر از کارت بانکی طعمه برداشت می کردیم و سپس رسید دستگاه پوز را که آن سوی آن مبلغ ۳۰ هزار تومان قید شده بود به دست خریدار می‌دادیم. او هم با سبز شدن چراغ دیگر فرصت نگاه کردن به پیامک بانکی را نداشت و به این ترتیب با خودروی اجاره ای متواری می شدیم. وی اضافه کرد: از قبل راننده ای را به طور ساعتی به کار می گرفتیم و با این بهانه که ماموران شهرداری از کار ما جلوگیری می کنند! بعد از دستبرد به حساب بانکی طعمه، سوار خودروی اجاره ای می شدیم و به محل دیگری می رفتیم . این متهم ادامه داد:آخرین بار حدود ۱۰ روز قبل از یک پیرمرد در چهارراه میدان بار کلاهبرداری کردیم.

​​​«مهران»(متهم دیگر پرونده) نیز گفت: من هم سابقه سرقت،کلاهبرداری و نزاع دارم اما از ۲ سال قبل شیوه گل فروشی در چهارراه را برای دستبرد به حساب های بانکی مردم به کار گرفتیم. کارت های بانکی نیز به نام اعضای خانواده ام بود و بلافاصله مبالغ را از حساب ها جا به جا می کردیم تا در صورتی که حساب های بانکی شناسایی و مسدود شدند پول ها را از دست ندهیم!
وی با اشاره به این که تاکنون حدود ۲۵۰ فقره با این شیوه کلاهبرداری کرده‌ایم، افزود: دربیشتر چهارراه های مشهد و خراسان جنوبی، مازندران و خراسان شمالی از این شگرد استفاده کرده ایم.
گزارش خبرنگار ارشد روزنامه خراسان حاکی است: تحقیقات بیشتر برای ریشه یابی ماجرای عجیب «جادوگران گل فروش» همچنان در پایگاه شمال پلیس آگاهی مشهد ادامه دارد.

فرار از دام تحقیر!

سیدخلیل سجادپور-دیگرنمی توانم این وضعیت را تحمل کنم چرا که نه تنها از سوی همسرم به شدت تحقیرمی شوم و او مدام نام همسرسابقش را به جای من صدا می زند و به بهانه های مختلف مرا زیرمشت و لگد می گیرد بلکه مادرزن سابق شوهرم نیز مرا سوهان روح می داند و با رفتارهایش آزارم می‌دهد به گونه ای که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن۴۱ساله با بیان این که همه مشکلات زندگی ام به خاطر معاشرت با خانواده زن سابق شوهرم شروع شد در ادامه سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: من دریکی از شهرهای استان خوزستان به دنیا آمدم و تا مقطع کارشناسی در دانشگاه تحصیل کردم . بعد ازآن دربیرون از منزل مشغول کار شدم و درآمد خوبی داشتم تا این که۶ سال قبل «عباس» به خواستگاری ام آمد. او اهل یکی از شهرهای خراسان رضوی بود و ادعا می کرد همسرش را دریکی ازحوادث طبیعی (سیل)ازدست داده است ولی خانواده و به ویژه پدرم با ازدواج ما مخالفت کردند چرا که معتقد بودند «عباس»یک پسرنوجوان دارد و درآینده مشکلات زیادی برایت به وجود می آورد و از سوی دیگر هم مسافت زیاد شهرمان تا مشهد شرایط زندگی را سخت خواهد کرد با وجود این من که چند بار تلفنی با «عباس» صحبت کرده بودم، برخلاف نظر خانواده ام ،پای سفره عقد نشستم و درحالی با او ازدواج کردم که پدرم مدتی بعد به خاطر مشکلات زندگی من،دچار ناراحتی های روحی شد و از دنیا رفت. درواقع بدبختی های من از زمانی شدت گرفت که شوهرم اصرار می کرد باید با خانواده همسر مرحومش معاشرت کنم اما من وقتی به خانه آن ها می رفتم «مادرزن عباس» مدام با آه و ناله هایش چنین وانمود می کرد که چه کسی جای دخترش را گرفته است! و این گونه مرا آزار می داد. ازطرف دیگرشوهرم نیز گاهی مرا با نام همسر سابقش صدا می زد! او مدعی بود خانواده اش ازیک سیل ویرانگر نجات یافته اند اما همسرش دراین حادثه جان باخته است. به همین خاطر هربار که باران می آمد دیگر اجازه نمی داد کسی ازخانه خارج شود و رفتارهایش به شدت تغییر می کرد. اکنون نیز به هربهانه ای مرا کتک می زند و اصراردارد که باید با خانواده همسرسابقش رفت وآمد داشته باشم! درحالی که آن ها از من متنفر هستند و مرا سوهان روح خودشان می دانند! حتی اکنون پسرشوهرم که به سن جوانی رسیده است نیز وقتی از منزل مادربزرگش بازمی گردد، رفتاری کاملا نامتعارف دارد چرا که تحت تاثیر حرف های آن ها قرارمی گیرد. کار به جایی رسیده که دیگر همه زندگی ما دعوا و مشاجره های بیهوده شد تا این که سه سال قبل پسرم به دنیا آمد و حالا شوهرم مرا تحقیرم می کند. او نه تنها دست از کتک‌کاری برنداشته است و ظاهر مرا بسیار زشت می داند بلکه به هرشیوه ای آزارم می دهد به گونه ای که دیگرتحمل این وضعیت را ندارم . ای کاش ...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: با توجه به اهمیت این پرونده خانوادگی، بررسی های کارشناسی و روان‌شناختی مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی با دستورهای خاص سرهنگ ابراهیم عربخانی(رئیس کلانتری گلشهر مشهد) برای پیشگیری طلاق آغاز شد.
بر اساس ماجراهای واقعی در زیر پوست شهر


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : سه شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۴ | 10:18 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |