اورشَلیم به عبری: ירושלים با تلفظ «یِروشَلاییم» Yerushaláyim، به عربی: أورشلیم القُدس) یا بَیْت‌المُقدَّس یا قُدس (به عربی: القُدس ،از قدیمی‌ترین شهرهای جهان[۲] در دامنه جبال الخلیل و نیز پایتخت بالفعل اسرائیل است[۳] که به صورت قانونی، بخش غربی آن، متعلق به اسرائیل و بخش شرقی آن که در اشغال اسرائیل است، به دولت فلسطین تعلق دارد اما از لحاظ بین‌المللی، این شهر، به صورت گسترده، به عنوان پایتخت اسرائیل یا فلسطین، به رسمیت شناخته نشده است. بخش باستانی این شهر، به دلیل وجود بناهای تاریخی-مذهبی مهم، از نظر ادیان ابراهیمی یهودیت، مسیحیت و اسلام، مقدّس، دانسته می‌شود. جمعیت اورشلیم در سال ۲۰۲۲، بیش از ۹۸۰٬۰۰۰ نفر[۴] و مساحت آن، ۱۲۵٫۱ کیلومترمربع است.

اورشلیم یکی از چهار شهر مقدس یهودیان محسوب می‌شود و در کنار شهرهای صفاد، حبرون و طبریه، محل سکونت بسیاری از دانشمندان مذهبی یهودی بوده است.[۵] این شهر مقدس‌ترین شهر در مسیحیت محسوب می‌شود. همچنین به دلیل قرار داشتن مسجدالاقصی قبلهٔ نخست مسلمانان در آنجا، بیت‌المقدس همچون مکه و مدینه، از مقدس‌ترین شهرهای مسلمانان است.

در طول تاریخ، اورشلیم دست کم دو بار تخریب، ۲۳ بار محاصره، ۴۴ بار مورد تصرف و بازپس‌گیری و ۵۲ بار مورد هجوم قرار گرفته است.[۶] بخشی از شهر موسوم به شهر داوود نخستین نشانه‌های سکونت در هزاره چهارم (پیش از میلاد) را به‌صورت اردوگاه‌های چادرنشینان نشان می‌دهد.[۷] در دوران بنی‌اسرائیل، ساخت‌وسازهای عمده در سده ۹ (پیش از میلاد (عصر آهن آغاز شده، و در سده ۸ (پیش از میلاد) شهر به مرکز دینی و اداری پادشاهی یهودا تبدیل شد.[۸] در سال ۱۵۳۸ میلادی، دیوارهای شهر برای واپسین بار توسط سلیمان یکم بازسازی شد. امروزه، این دیوارها محدودهٔ شهر باستانی را که به‌طور تاریخی به چهار بخش ارمنی، مسیحی، یهودی و مسلمان‌نشین تقسیم می‌شود، مشخص می‌کنند.[۹] در سال ۱۹۸۱ شهر باستانی به‌عنوان میراث جهانی یونسکو ثبت شده و امروزه در فهرست میراث جهانی در معرض خطر قرار دارد.[۱۰] در سال ۲۰۱۵، اورشلیم جمعیتی در حدود ۸۵۰ هزار نفر، شامل ۲۰۰ هزار اسراییلی یهودی سکولار، ۳۵۰ هزار یهودی حریدی و ۳۰۰ هزار فلسطینی داشته است.[۱۱] در سال ۲۰۱۶، جمعیت شهر در حدود ۸۸۲۷۰۰ نفر بوده است که از این تعداد ۵۳۶۶۰۰ نفر (۶۰٫۸ درصد) یهودی، ۳۱۹۸۰۰ نفر (۳۶٫۲ درصد) مسلمان، ۱۵۸۰۰ نقر٫۸ درصد) مسیحی و ۱۰۳۰۰ نفر (۱٫۲ درصد) نامشخص بوده‌اند.[۱۲]

بر اساس تنخ، داوود با غلبه بر یبوسیان شهر را فتح کرده و آن را پایتخت پادشاهی اسرائیل قرار داد و فرزند او سلیمان نخستین پرستش‌گاه اورشلیم را بنا نهاد. لقب شهر مقدس احتمالاً پس از ساخت معبد دوم اورشلیم مطرح شده است.[۱۳] تقدس اورشلیم در مسیحیت، علاوه بر اینکه در هفتادگانی تأکید شده،[۱۴] در عهد جدید نیز به‌واسطهٔ نقل تصلیب عیسی مورد تأکید مجدد قرار گرفته است. در اسلام، اورشلیم پس از مکه و مدینه سومین شهر مقدس شمرده می‌شود.[۱۵][۱۶] بنا بر روایات اسلامی، در سال ۶۱۰ میلادی اورشلیم نخستین قبله مسلمانان شده[۱۷] و ده سال بعد محمد از آنجا به معراج رفته است.[۱۸][۱۹] در نتیجه، به رغم مساحت ۰٫۹ کیلومتر مربعی، شهر باستانی محل قرارگیری بسیاری از بناهای مهم مذهبی از جمله کوه معبد شامل دیوار ندبه، قبةالصخره و مسجدالاقصی و همچنین کلیسای مقبره مقدس است.

امروزه وضعیت اورشلیم یکی از مسائل اساسی در منازعه فلسطین-اسرائیل به‌شمار می‌رود. در طول جنگ اعراب و اسرائیل در ۱۹۴۸، اورشلیم غربی جزو مناطق تصرف شده توسط اسرائیل بود، در حالی که اورشلیم شرقی، شامل شهر باستانی، توسط اردن تصرف و ضمیمه خاک آن کشور شد. اسرائیل بخش شرقی را در طی جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ تصرف کرده و آن را به همراه مناطق اطراف، ضمیمه اورشلیم کرد. بر مبنای قانون اساسی اسرائیل، اورشلیم پایتخت تقسیم‌ناپذیر کشور برشمرده می‌شود. تمامی دستگاه‌های اجرایی دولت اسرائیل، از جمله کنست(ارلمان اسرائیل)، اقامتگاه نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور و دادگاه عالی در اورشلیم قرار دارند. با وجود اینکه جامعه بین‌المللی الحاق اورشلیم شرقی را غیرقانونی دانسته و اورشلیم شرقی را منطقهٔ فلسطینی اشغال‌شده توسط اسرائیل در نظر می‌گیرد،[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳] اسرائیل دست بالا را در حاکمیت بر اورشلیم غربی دارد.[۲۴][۲۵]

نام‌های دیگر اورشلیم

نام این شهر در زبان عبری یروشلاییم و در زبان عربی قدس است. از دیگر نام‌های این شهر می‌توان به جروسلم، اورشلیم یا بیت‌المقدس اشاره کرد.[۴] نام اورشلیم برخلاف آنچه ممکن است بدواً به نظر آید توسط عبرانیان بر شهر نهاده نشده است بلکه اصلی اوگاریتی دارد. البته زبان اوگاریتی هم مانند زبان عبری از زبان‌های سامی است. نام اصلی شهر قبل از ورود عبرانیان اوراشالیموم یا اوراشالیمو به معنای بنیاد شلیم بود. شلیم یکی از خدایان اوگاریتی است. بعدها عبرانیان این نام را تغییر ندادند زیرا اورشلیم در زبان عبری به معنای «شهر صلح» می‌شد. از نگاه دستور زبان عبری، این کلمه از دو بخش «اور» به معنی شهر و «شلیم» به معنی صلح و دوستی است.[۲۶]

در متن‌های پهلوی از این شهر با نام اورشلیم (Urišlīm) یاد شده است.[۲۷] پس از اسلام در منابع فارسی از این شهر به‌طور عمده با سه نام ایلیا، اورشلیم (یا اورشلم) و بیت‌المقدس یاد شده است.[۲۸] در برخی از منابع فارسی این ایلیاست که نام عبری شهر دانسته شده است[۲۹] و نیز گفته شده است که اورشلیم نامی‌است که برخی ایرانیان شهر را به آن بازخوانند.[۳۰] در برخی منابع ایلیا یکی از سه شهرستان زمین بیت‌المقدس دانسته شده است.[۳۱] دو شهرستان دیگر را نام بلقا و اریحاست.[۳۱] هر دو صورت بیت‌المُقَدَّس و بیت‌المَقْدَس در زبان فارسی به کار رفته است. بیت‌المقدس اولین بار در قرن نهم میلادی در منابع اسلامی به کار رفته است.[۳۲] گرچه صورت بیت‌المَقْدَس اصیل‌تر است —و ترکیب عبری בית המקדש (بیت همقدش) با آن خویشاوند است — صورت بیت‌المقدَّس به‌طور خاص برای گنجانیدن در بحر متقارب (و بعضاً هزج) مناسب است و در شعر فارسی به کار گرفته شده است.[۳۳]

در بسیاری از متون کهن نظم و نثر فارسی از این شهر با نام بیت‌المقدس یاد شده است و بنا به گفتهٔ فردوسی نام این شهر در زبان پهلوی، گَنگْ دِژ هوخْت بوده است: به خشکی رسیدند سر کینه جوی - به بیت‌المقدس نِهادند روی - که بر پهلَوانی زبان راندند - همی «گَنگ‌دِژ هوخْت» َش خواندند - به‌تازی کنون «خانهٔ پاک» خوان - برآورده ایوان ضحّاک دان.

سیاست رسمی دولت اسرائیل، الزام می‌دارد که أُورُشَلِیمَ، که هم ریشه نام‌های عبری و انگلیسی ست، در کنار القُدس به صورت أُورُشَلِیمَ-القُدس به کار برود.[۳۵]

تاریخچه

به دلیل موقعیت کلیدی شهر در ملی‌گرایی یهودی (صهیونیسم( ملی‌گرایی فلسطینی، خلاصه کردن تاریخ ۵۰۰۰ ساله اورشلیم اغلب تحت تأثیر تعصبات یا پیش‌زمینه‌های ایدئولوژیکی قرار می‌گیرد.[۳۶] ملی‌گرایان یهودی یا اسرائیلی با تکیه بر اینکه اورشلیم خاستگاه و پایتخت بنی‌اسرائیل بوده است، مدعی حق حاکمیت بر شهر هستند.[۳۷][۳۸] از سوی دیگر، ملی‌گرایان فلسطینی بر اساس حضور طولانی فلسطینیان در اورشلیم در طی قرن‌های متمادی، حق حاکمیت را از آن خود می‌دانند.[۳۹][۴۰] ادعای هر دو طرف در خصوص تاریخ شهر از سوی طرف مقابل مورد شبهه قرار گرفته،[۴۱][۴۲] و دیدگاه‌های متفاوت نویسندگان مختلف نسبت به وقایع و اعصار مختلفِ تاریخ شهر به‌خوبی بیانگر این موضوع است.

پیشاتاریخ

تپهٔ واقع شده در جنوب شرق شهر، موسوم به شهر داوود، هستهٔ نخستینِ اورشلیمِ باستان را در برمی‌گیرد.[۲] در حدود ۶ تا ۷ هزار سال پیش، چوپانان در نزدیکی چشمه‌ی گیهون که در این منطقه قرار دارد اردو زده که بقایای این سکونت‌های اولیه در قالب دست‌ساخته‌های سنگی و سفالین از دوران مس‌سنگی به جا مانده است.[۴۳]

دوران باستان

سکونتگاه‌های دائمی تنها چند سده بعد در حدود ۲۸۰۰–۳۰۰۰ سال پیش از میلاد در عصر برنزِ آغازین و در تپهٔ جنوب شرقی در قالب یک روستای کوچک شکل گرفت.[۴۴] ساکنان شهر در این دوران کنعانیان بوده‌اند، که به عقیدهٔ باستان‌شناسان با پذیرش کیش یکتاپرستی بر محور یهوه بنی‌اسرائیل را شکل دادند.[۴۵]

در اواخر عصر برنز، اورشلیم پایتخت یک حکومت محلی رعیت-محور مصری، دارای یک پادگان نظامی کوچک و تحت فرمانروایی عبدی هیبا بوده است.[۴۶][۴۷] در زمان ستی یکم ۱۲۷۹ (پیش از میلاد) و رامسس دوم (۱۲۷۹–۱۲۱۳ پیش از میلاد)، همگام با توسعهٔ شهر ساخت‌وسازهای عمده در آن انجام شد.[۴۸]

بقایای باستانشناسی از دوران بنی‌اسرائیل شامل مواردی مانند تونل سیلوام (آباره‌ای ساخته‌شده توسط حزقیا، پادشاه یهودا)، دیوار عریض (استحکامی دفاعی که در سدهٔ هشتم پیش از میلاد توسط حزقیا ساخته شده گورستان سیلوان و برج بنی‌اسرائیل می‌شود.[۴۹][۵۰][۵۱][۵۲] آب‌انباری متعلق به این دوره در سال ۲۰۱۲ در نزدیکی طاق رابینسون کشف شد، که حاکی از وجود منطقه‌ای با تراکم جمعیتی بالا در غرب کوه معبد در زمان پادشاهی یهودا است.[۵۳]

دوران معبد اول اورشلیم در حدود سال ۵۸۶ پیش از میلاد و با فتح یهودا و اورشلیم و تخریب شهر و معبد توسط بخت نصر پادشاه امپراتوری بابل نو پایان یافت.[۵۴]

دورهٔ روایت شده در کتاب مقدس

این دوره، که در آن کنعان بخشی از امپراتوری مصر بوده، همزمان با روایات کتاب مقدس از فتح کنعان توسط یوشع بن نون است.[۵۵] با این وجود باور عمومی بر این است که کتاب یوشع ارزش تاریخی اندکی در مورد اسرائیل باستان دارد.[۵۶]

در کتاب مقدس، اورشلیم در درون سرزمینِ متعلق به قبیلهٔ بنیامین که توسط یبوسیان تصرف شده، تعریف می‌شود.[۵۷] بنا بر روایات داوود در جریان محاصره‌ی یبوس اورشلیم را فتح کرده و پایتخت خود را از حبرون به آنجا منتقل کرد.[۵۸] بعدها اورشلیم پایتخت پادشاهی اسرائیل و یکی از چند مرکز مذهبی آن شد.[۵۹] دلیل این انتخاب احتمالاً ناشی از این واقعیت بوده که اورشلیم نقشی در سازوکار قبیله‌ای اسرائیل نداشته و در نتیجه مناسب مرکزیت آن بوده است.

بر اساس کتاب مقدس، داوود ۴۰ سال بر اورشلیم حکومت کرد[۶۰] و سپس پسرش سلیمان جانشین وی شده[۶۱] و پرستش‌گاه اورشلیم را بر فراز کوه موریا ساخت. هیکل سلیمان (موسوم به معبد اول) به عنوان مکان نگهداری تابوت عهد نقش اساسی در یهودیت داشته است.[۶۲] با مرگ سلیمان، ده قبیلهٔ شمالی از اسباط اسرائیل از پادشاهی متحد خارج شده و حکومت خود را در شمال اسرائیل تشکیل دادند. قبایل جنوبی نیز به همراهی کاهنان، در اورشلیم باقی مانده و پادشاهی یهودا را به پایتختی آن شکل دادند.[۶۳]

دورهٔ باستان

در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، کوروش بزرگ به اسیران یهودی در بابل اجازه داد تا به اورشلیم بازگردند و معبد را بازسازی کنند.[۶۴] ساخت معبد دوم اورشلیم در ۵۱۶ پیش از میلاد، ۷۰ سال پس از تخریب هیکل سلیمان، در دوران زمامداری داریوش بزرگ پایان یافت.[۶۵][۶۶]

در حدود سال ۴۸۵ پیش از میلاد، اورشلیم توسط اتحادی از حکومت‌های همسایه محاصره، اشغال و تا حد زیادی تخریب شد.[۶۷] در حدود سال ۴۴۵ پیش از میلاد، اردشیر یکم، فرمان بازسازی شهر را صادر کرد.[۶۸] به این ترتیب اورشلیم به نقش محوری خود به عنوان پایتخت یهودا و مرکز عبادی یهودیت بازگشت.

امروزه مقبره‌های بسیاری مربوط به دوران معبد دوم در اورشلیم کشف شده‌اند. مثالی از این دست، که در شمال شهر قدیم کشف شده، بقایای انسانی در یک استودان منقش به کتیبه‌هایی به زبان آرامی را در بر می‌گیرد.[۶۹] مقبره‌ی سنت جیمز در دره‌ی کیدرون، که با کتیبه‌هایی به زبان عبری و ستون‌هایی به سبک دوریک تزئین شده، احتمالاً محل دفن کاهنان معبد دوم است.[۶۹]

وقتی اسکندر مقدونی بر شاهنشاهی هخامنشی غلبه کرد، اورشلیم و یهودا نخست تحت کنترل مقدونیه، و در نهایت بطلمیوس یکم سوتر از دودمان بطلمیوسی قرار گرفت. در سال ۱۹۸ پیش از میلاد، آنتیوخوس سوم از امپراتوری سلوکی با شکست بطلمیوس پنجم اورشلیم و یهودا را تحت زمامداری خود درآورد. تلاش سلوکیان برای بازنشانی اورشلیم به‌صورت یک شهر-ایالت هلنیستی با شورش مکابیان به سرکردگی متتیای کاهن و پنج پسرش علیه آنتیوخوس چهارم بی‌نتیجه ماند. این شورش در سال ۱۵۲ پیش از میلاد، منجر به تشکیل پادشاهی حشمونیان به پایتختی اورشلیم شد.

در سال ۶۳ پیش از میلاد، پومپه کبیر در تلاش برای به‌دست آوردن تاج و تخت حشمونیان، اورشلیم را تصرف کرده و یهودا را جزو قلمرو جمهوری روم درآورد.[۷۰] به دنبال تاخت و تاز شاهنشاهی اشکانی در پشتیبانی از حکمرانان رقیب حشمونی، یهودا صحنهٔ کشمکش میان نیروهای وابسته به روم و اشکانیان شده، که در نهایت منجر به ظهور هرود بزرگ از دودمان ادوم شد.

با قدرت گرفتن روم، هرود به عنوان پادشاه دولت اقماری یهودی گمارده شد. هرود بزرگ به توسعه و زیباسازی شهر پرداخت. در زمان وی دیوارها، برج‌ها و کاخ‌های متعددی ساخته شد. همچنین کوه معبد توسعه داده شده و محوطهٔ آن با بلوک‌های عظیم سنگی به وزن بیش از ۱۰۰ تن مستحکم شد. در زمان هرود مساحت محوطهٔ کوه معبد دو برابر شد.[۷۱][۷۲] در زمان کوتاهی پس از مرگ هرود، در سال ۶ میلادی، یهودا تحت کنترل مستفیم امپراتوری روم درآمد.[۷۳] با این وجود، دودمان هرودیان پس از اگریپای دوم تا سال ۹۶ میلادی به‌صورت پادشاهان دست نشاندهٔ مناطق مجاور باقی ماندند. سلطهٔ رومیان بر اورشلیم در طی نخستین جنگ یهود-روم به چالش کشیده شده اما با غلبهٔ رومیان و تخریب شهر به حالت عادی بازگشت. بنابر روایت یوسف فلاوی مورخ یهودی، شهر «چنان با خاک یکسان شد که هیچ نشانی دال بر سکونت قبلی در آن به‌جای نمانده بود[۷۴] شورش دیگری موسوم به شورش بارکوخبا در سال ۱۳۲ میلادی رخ داد که در سال ۱۳۵ میلادی توسط رومیان سرکوب شد. با این وجود، تحقیقات اخیر نشان داده است که شورشیان بارکوخبا هرگز نتوانستند کنترل شهر را در دست بگیرند.[۷۵]

به دنبال شورش بارکوخبا، امپراتور هادریانوس استان یهودا را با استان‌های مجاور تجمیع کرده و نام سوریه فلسطین را بر آن نهاد.[۷۶] نام اورشلیم نیز به ایلیا کاپیتولینا تغییر یافته،[۷۷] و شهر بر اساس معماری رایج رومی بازسازی شد. در این دوران یهودیان تنها یک روز در سال، در روز عید تیشا بئاو، اجازهٔ ورود به شهر را داشتند. این تدابیر،[۷۸][۷۹][۸۰] (که پیروان یهودیِ مسیح نیز مشمول آن بودند)[۸۱] اساساً منجر به سکولاریزه شدن شهر شد.[۸۲] این محدودیت‌ها تا قرن هفتم وجود داشتند،[۸۳] با این وجود، بعدها معافیتی برای مسیحیان در نظر گرفته شد: در طول قرن چهارم، امپراتور روم کنستانتین بزرگ دستور ساخت مکان‌های مقدس مسیحی، شامل کلیسای مقبره مقدس را صادر کرد. از آنجا که بقایای یافت‌شده مربوط به دوران بیزانس منحصراً مسیحی هستند، می‌توان نتیجه گرفت که در این دوران تنها مسیحیان در شهر ساکن بوده‌اند.[۸۴]

در قرن پنجم، امپراتوری بیزانس، به پایتختی قسطنطنیه کنترل شهر را در دست گرفت. در طی چند دهه، حاکمیت بر اورشلیم نخست از بیزانس به شاهنشاهی ساسانی، و سپس دوباره به روم-بیزانس رسید. در اوایل قرن هفتم، به دنبال پیشروی‌های پادشاه ساسانی خسرو پرویز در سوریه، سرداران وی شهربراز و شاهین بهمن‌زادگان به کمک یهودیانِ استان فلسطین که بر ضد بیزانس بپا خاسته بودند، به اورشلیم (در فارسی موسوم به دژ هودخ) تاختند.[۸۵]

در جریان محاصره اورشلیم توسط ارتش شاهنشاهی ساسانی در سال ۶۱۴، شهر پس از ۲۱ روز تصرف شد. بر اساس روایات بیزانسیان، ده‌ها هزار مسیحی به دست ارتش ساسانی و یهودیان کشته شده[۸۶][۸۷] و بناهای مقدس آن‌ها از جمله کلیسای مقبره مقدس تخریب شدند. با این وجود صحت این روایات موضوع بحث‌های بسیاری در بین مورخان بوده است.[۸۸] شهر فتح شده به مدت پانزده سال جزو قلمرو ساسانیان باقی ماند تا اینکه در سال ۶۲۹ امپراتور بیزانس هراکلیوس کنترل شهر را در دست گرفت.[۸۹]

جمعیت اورشلیم در پایان دوران معبد دوم به ۲۰۰ هزار نفر و مساحت آن به دو کیلومتر مربع افزایش یافت.[۷۹][۹۰]


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: قدس-مسجدالاقصی-بیت المقدس-فلسطین-اسراییل

تاريخ : سه شنبه ۵ فروردین ۱۴۰۴ | 10:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |