دوران کودکی امام سجاد ع

بر اساس نقل‌های متعدد تاریخی، حضرت امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) دو سال ابتدای کودکی خود را در زمان خلافت جدشان، حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) گذرانیدند چرا که سن مبارک حضرت بنابر مشهور ۵۷ سال و زمان شهادت آن حضرت سال ۹۵ هجری گزارش شده است. از این‌رو سال تولد آن حضرت ۳۸ هجری خواهد بود و چون امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در سال چهلم هجری به شهادت رسیدند، بنابراین دو سال اولیه عمر امام چهارم، در دوران جدشان سپری شد. بر این مطلب، بر طبق آنچه علامه مجلسی (رحمة‌الله‌علیه) در بحار الانوار نقل فرموده است، حداقل شش سند تاریخی وجود دارد که بسیاری از آنها از اعتبار برخوردار است. [۱۱۳] [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶] [۱۱۷] [۱۱۸] البته مدت مذکور را ۴ سال و ۶ سال هم گزارش کرده‌اند که چندان قابل توجه نیست. قول دیگری هم وجود دارد که چون تولد حضرت را در سال ۴۸ هجری می‌داند اساسا هم عصر بودن امام چهارم (علیه‌السلام) با جدشان را منکر است ولی این قول با همه تلاشی که برای تثبیت آن از طرف بعضی از محققین انجام شده، بسیار ضعیف بوده و ادله محکمی برخلاف آن وجود دارد.[۱۱۹] [۱۲۰]

دوران نوجوانی

پس از مسمومیت و شهادت امام حسن (علیه‌السلام) تا زمانی که حضرت امام حسین در سال ۶۱ هجری در کربلا به شهادت رسیدند، ده، یازده و یا دوازده سال می‌گذرد تردید در این مدت به خاطر اختلاف روایات در سال شهادت حضرت امام حسن (علیه‌السلام) می‌باشد. این مدت، امام چهارم (علیه‌السلام) در کنار پدر بزرگوار خود حضرت امام حسین (علیه‌السلام) به سر برده است. گرچه در متون تاریخی چیزی از این دوران درباره حضرت گزارش نشده است ولی حضرت سجاد (علیه‌السلام) در تمام این مدت شاهد حوادث تلخ و اسف‌باری بوده است که بر امت اسلامی می‌گذشته است. سیاست مکارانه دودمان اموی به سرکردگی معاویه، بی‌وفایی مردم نسبت به حکومت عادلانه و الهی عموی بزرگوارش و مظلومیت بی‌نظیر آن حضرت و سپس وقایع مربوط به کناره‌گیری امام حسن (علیه‌السلام) از خلافت و صلح با معاویه بر اساس مصالح عام امت اسلام، به ویژه حفظ شیعه، و بالاخره دوران اختناق و سرکوب شدید نسبت به شیعیان حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پس از حاکمیت مطلق معاویه تا زمان مرگش که دوران بسیار سختی بوده است، این همه را حضرت سجاد (علیه‌السلام) شاهد بوده است و در این مدت در کنار عمو و پدر بزرگوار خود زندگی را در خاندان امامت سپری می‌کرده است. تا بالاخره معاویه جای خود را به پسر نالایق و شراب‌خوار و فاسق خود یزید واگذار می‌کند و مساله گرفتن بیعت از حضرت امام حسین (علیه‌السلام) پیش می‌آید که با انکار شدید حضرت مواجه شده و مقدمات حرکت ایشان از مدینه به مکه و سپس به کوفه برای رهبری امتی که تقاضای کمک نموده و برای نصرت حضرت امام حسین (علیه‌السلام) اعلام آمادگی کرده‌اند، فراهم می‌شود و حضرت سجاد (علیه‌السلام) که در این سال طبق نقل مشهور ۲۳ سال سن دارد در کنار پدر حضور دارد. امام چهارم حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) پس از شهادت جدشان به مدت ۱۰ سال در عصر امامت امام حسن (علیه‌السلام) عمر خود را گذرانیدند. در ارتباط با چگونگی حالات امام چهارم (علیه‌السلام) و قضایای مربوط به این دوازده سال مطلب خاصی در خلال نصوص تاریخی و روایی ذکر نشده است.

جلالت امام

از مجموع روایات اهل‌سنت و شیعه درباره زندگانی امام در مدینه برمی‌آید که آن حضرت در مدینه بسیار موقر و محترم بوده است و همگان به جلالت شأن و علو مقام و حسن خلق و رفتار و علم و فقه و ورع و تقوای آن حضرت اذعان داشته‌اند.

معروف است که هشام بن عبدالملک در زمان خلافت پدرش عبدالملک یا برادرش ولید به حج رفته بود. چون در موسم حج خواست تا استلام حجرالاسود کند موفق نشد زیرا مردم زیاد بودند و ازدحام می‌کردند. در این میان علی بن حسین رسید و به طواف مشغول شد و چون به حجرالاسود نزدیک شد همه به او راه دادند و به جهت مهابت و جلالت قدر او اجازه دادند تا او استلام حجر کند. هشام در خشم شد. مردی از او پرسید که این شخص کیست؟ هشام با آنکه او را می‌شناخت گفت او را نمی‌شناسد زیرا می‌ترسید مردم شام به او میل پیدا کنند. فرزدق شاعر بزرگ عرب به مرد شامی گفت من او را می‌شناسم و چون او پرسید که او کیست فرزدق در پاسخ او مرتجلا قصیده معروف خود را انشا کرد و در آن گفت: هذا ابن خیر عباد اللّه کلهم‌ • هذا التقی النقی الطاهر العلم... و لیس قولک من هذا بضائره‌ • العرب تعرف من أنکرت و العجم‌ . یعنی: این پسر بهترین بندگان خداست. این پرهیزگار پاک و عاری از هر عیب و معروف خاص و عام است. سخن تو که او را نمی‌شناسم زیانی به او نمی‌رساند. آن را که تو گفتی نمی‌شناسم همه عرب و عجم می‌شناسند.

امامت امام سجاد

با توجه به اینکه بر اساس دیدگاه شیعه امامت یک مقام الهی و منصب ربانی است، مسئولیت اعطاء آن تنها به دست خداوند تبارک و تعالی می‌باشد. خداوند متعال بر اساس ادله فراوانی این منصب را پس از پیامبر اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ۱۲ نفر از برگزیدگان اولیاءش مرحمت فرموده است و خود، اسامی آنان را به پیامبرش اعلام نموده و حضرت آن را به صورت مکرر به گوش مردم رسانیده است. روایات و ادله‌ فراوانی اسامی مبارک این دوازده نفر را دربر دارد که در کتب روایی موجود است. اسم مبارک حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) پس از اسم مبارک پدرش حضرت امام حسین (علیه‌السلام) در تمام این نصوص دیده می‌شود. [۲۳۹] و از آن جمله حدیث لوح است که اسم زین‌العابدین (علیه‌السلام) پس از حضرت امام حسین (علیه‌السلام) است. بنابراین مطابق روایات صریحی که محدثین بزرگ شیعه در کتب روایی خود آورده‌اند، امام علی بن حسین (علیه‌السلام) وصی حضرت امام حسین (علیه‌السلام) می‌باشد. گذشته از این پذیرش امام سجاد (علیه‌السلام) در جامعه شیعه به عنوان امام چهارم و جانشین و وصی حضرت امام حسین (علیه‌السلام) و مقبولیت عملی آن حضرت در طول تاریخ از طرف شیعه، خود شاهد صد و گواه محکمی است بر اعتبار این وصایت. اما شبهه امامت محمد بن حنفیه فرزند حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که مدتی فضای فرهنگی شیعه را آلوده نمود و فرقه کیسانیه با این اعتقاد شکل گرفتند، این شبهه آنچنان بی‌اساس بود که با کرامت حضرت امام سجاد (علیه‌السلام) و شهادت حجرالاسود به امامت حضرت سجاد (علیه‌السلام) و قانع شدن محمد بن حنفیه از یک سو و وجود شمشیر و زره‌ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و همچنین کتاب مخصوصی که حاوی علوم بی‌شماری بوده است، نزد حضرت سجاد (علیه‌السلام) از سوی دیگر، هیچ جای تردید باقی نگذاشته است که امام چهارم، حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) می‌باشند. همچنین وجود معجزات و کرامات بیشمار دیگر که جز از ولی بر حق خدا قابل انجام نیست و صلاحیت‌های علمی و عملی این شخصیت بزرگوار، نشانه‌های دیگری از امامت ایشان می‌باشد. بنابراین تصریح حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و امام پیشین که وجود نص بر امامت حضرت است و معجزات و کرامت‌ها و صلاحیت‌های علمی و عملی، همه دال بر امامت حضرت سجاد (علیه‌السلام) می‌باشد.

شهادت حجرالاسودبرامامت امام سجاد

ثقه‌الاسلام کلینی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در اصول کافی و شیخ طبرسی در الاحتجاج نقل نموده‌اند که از امام ابوجعفر الباقر (علیه‌السلام) روایت شده است که فرمود: چونکه حسین بن علی (علیه‌السلام) کشته شد، محمد بن حنفیه به سراغ حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) فرستاد و با او خلوت کرد. سپس گفت: ‌ای پسر برادرم شما می‌دانید که رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وصایت و امامت را پس از خود برای علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) قرار داده و بعد برای امام حسن (علیه‌السلام) و سپس برای امام حسین (علیه‌السلام) و پدر تو کشته شد، خدا از او راضی باشد و درود خدا بر او، ولی او به کسی وصیت نکرده است و من عموی تو هستم و برادر تنی پدر تو و من به خاطر سنم و قدمتم، نسبت به این امر، شایسته‌تر از تو که هنوز جوان هستی، می‌باشم. پس با من در مورد وصایت و امامت منازعه مکن، و با من به مخالفت برمخیز. در این هنگام حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) به او فرمود: عمو جان! تقوای الهی پیشه کن و آنچه برای تو حق نیست، ادعا مکن. من تو را موعظه می‌کنم تا از جاهلین و گمراهان مباشی. ‌ای عمو! پدرم (صلوات‌الله‌علیه) قبل از اینکه متوجه به سوی عراق شود به من وصیت نمود. و در همین مورد ساعتی قبل از شهادتش با من عهد بست و این سلاح رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که نزد من است. پس متعرض این امر مشو که برای تو از نقص عمر و دگرگونی حال بیمناکم. هر آینه خداوند تبارک و تعالی سوگند یاد کرده و به عهد گرفته است که وصیت و امامت را قرار ندهد مگر در عقب و نواده حسین (علیه‌السلام) پس اگر می‌خواهی بدانی بیا با هم به کنار حجرالاسود برویم تا او را حکم بین خودمان قرار دهیم و از او در این مورد سؤال کنیم. امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: زمانی که این سخن بین آن دو رد و بدل می‌شد آن دو در مکه بودند. پس با هم حرکت کردند و رفتند تا به حجرالاسود رسیدند. پس حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) به محمد فرمودند: آغاز کن و به سوی خداوند ابتهال نما و گریه و زاری کن و از او بخواه تا حجر را برای تو به نطق در آورد و بعد از آن بپرس. محمد نیز دعایی با ابتهال خواند و از خداوند سؤال نمود و سپس از حجر بپرسید، ولی به او جواب نداد. علی بن حسین (علیه‌السلام) فرمودند: ‌ای عمو جان تو اگر وصی و امام بودی حتما حجر به تو جواب می‌داد. محمد به آن حضرت عرض کرد: پس تو‌ ای پسر برادرم دعا کن و از او سؤال نما. پس علی بن حسین (علیه‌السلام) آنچه اراده فرموده بود دعا کرد و سپس فرمود: تو را می‌خوانم‌ ای چیزی که میثاق همه انبیاء و میثاق اوصیاء و میثاق همه مردم در تو قرار داده شده است که ما را به زبان عربی آشکار خبر دهی که وصی و امام بعد از حسین بن علی کیست؟ پس حجر تکانی خورد که نزدیک بود از موضعش بیفتد، سپس خداوند آن را به زبان عربی آشکار گویا نمود و گفت: اللهم بار پروردگارا! هر آینه وصیت و امام بعد از حسین بن علی (علیه‌السلام) به علی بن حسین ابن علی بن ابی‌طالب و ابن فاطمه دختر رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سپرده شده است. در این حال محمد بن حنفیه برگشت در حالی که از موالیان و معتقدان به امامت حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) بود.[۲۵۱] [۲۵۲] [۲۵۳] این روایت شریف را مختصر بصائر الدرجات و اعلام الوری و مناقب نیز نقل نموده‌اند. [۲۵۴] [۲۵۵] [۲۵۶]

مدت امامت امام سجاد

بدون تردید امامت حضرت علی بن حسین (علیه‌السلام) از لحظه شهادت پدر بزرگوارشان در کربلا یعنی عصر روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری آغاز شد. اما بالنسبه به مدت استمرار این امامت پربرکت در بین مورخین، اتفاق نظر وجود ندارد، گروهی آن را تا سال ۹۴ هجری قمری دانسته و گروه دیگری آن را تا سال ۹۵ هجری قمری می‌دانند. بنابراین مدت امامت حضرت ۳۴ سال و یا ۳۵ سال بوده است. حال از آنجا که تعیین سال ۹۵ هجری به عنوان سال ارتحال و شهادت حضرت سجاد (علیه‌السلام) توسط بزرگانی نظیر شیخ مفید در الارشاد [۳۱۴] شیخ کلینی در الکافی، [۳۱۵] علی بن عیسی اربلی در کشف الغمه[۳۱۶] )البته طبق یکی از اقوال او) و بسیاری از دیگر بزرگان اهل حدیث و تاریخ صورت گرفته است، [۳۱۷] می‌توان نتیجه گرفت قوت قول دوم بیشتر است. چه اینکه شهرت این قول نیز بیشتر می‌باشد بنابراین مدت امامت حضرت را می‌توان ۳۵ سال بیان نمود، گرچه قول دیگر که توسط گروه دیگری از تاریخ نگاران نقل شده است، نیز خالی از قوت نیست.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم ششم امام سجادع

تاريخ : شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ | 10:3 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |