پلیس «اژدهای سفید »را به بند کشید

اعضای این باند تاکنون به 80فقره سرقت در خیابان های مشهد اعتراف کرده اند


سید خلیل سجادپور- اعضای یک باند حرفه ای و سابقه دار که صندوق عقب خودروهای پارک شده را خالی می کردند درحالی با تلاش شبانه روزی نیروهای انتظامی مشهد دستگیر شدند که سرکرده باند به «اژدهای سفید» معروف بود.
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، تشکیل پرونده های متعدد از دستبرد مرموز دزدان به صندوق عقب خودروها، درحالی پلیس مشهد را به تکاپو انداخت که برخی از مال‌باختگان مردی را با تصویر«اژدهای سفید»درنزدیکی های صحنه های سرقت دیده بودند که روی تی شرت او نمایان بود.
بررسی های این سرقت ها که از ماه های گذشته درخیابان‌های مختلف شهر ادامه داشت، بیانگرآن بود که اعضای یک باند حرفه ای به خودروها دستبرد می زدند و نیز مهارت های خاصی داشتند. به همین دلیل و با راهنمایی های سرتیپ دوم احمد نگهبان(فرمانده انتظامی مشهد)گ روه ورزیده‌ای از نیروهای کلانتری مشهد، تحقیقات گسترده ای را برای شناسایی عاملان سرقت های مذکور آغاز کردند. با توجه به حساسیت این ماجرا، نیروهای متخصص پلیس زیر نظر مستقیم سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفا) به تحلیل های کارشناسی پرداختند و محیط جغرفیایی جرم را زیر ذره بین تحقیقات بردند. طولی نکشید که راز سرقت های مذکور فاش شد و عوامل انتظامی به سرنخ هایی رسیدند که نشان می داد اعضای باند «اژدهای سفید» ابتدا با موتورسیکلت به صندوق عقب خودروها دستبرد می‌زنند و سپس اموال سرقتی را با خودرو به مخفیگاه انتقال می دهند.
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: این گونه بود که گشت های محسوس و نامحسوس تقویت شدند و به طور شبانه روزی در مناطق احتمالی وقوع جرم به گشت پرداختند. رد زنی های اطلاعاتی ادامه داشت تا این که شب نوزدهم اسفند، یکی از گروه های گشت به سرنشینان یک دستگاه پراید در بولوار شهید کریمی مشهد، مشکوک شدند و خودرو را زیر نظر گرفتند اما نه پلاک خودرو سابقه سرقت داشت و نه خودرو به طرز مشکوکی متوقف می شد. با وجود این، نیروهای گشت کلانتری احساس می کردند که سرنشینان پراید قصد ارتکاب جرمی را دارند. در همین حال یکی از افسران گشت هنگام عبور از کنار پراید ناگهان تصویر «اژدهای سفید» روی تی شرت یکی از سرنشینان را دید و بلافاصله سخنان یک شهروند را به خاطر آورد که از «اژدهای سفید» سخن گفته بود. دیگر جای تردیدی برای پلیس باقی نمانده بود که با یک گروه تبهکار روبه‌رو شده اند. بنابراین خودرو را برای بررسی های مقدماتی متوقف کردند و به طرز زیرکانه ای شماره شاسی و پلاک آن را زیر نور چراغ قوه قرار دادند. خیلی زود مشخص شد که خودروی مذکور سابقه سرقت دارد اما پلاک‌های آن سرقتی نیست! حالا دیگر همه شواهد نشان می داد که نیروهای گشت کلانتری با اعضای باند «اژدهای سفید»روبه‌رو شده اند. به همین دلیل و با دستور رئیس کلانتری شفا، دو متهم به مقر انتظامی انتقال یافتند و بازرسی ها آغاز شد.
کشف مدارک و یک جلد سررسید به همراه دو قبضه چاقوی ضامن دار از داخل لباس های متهمان، تنها سرنخ مهمی بود که به دست افسران دایره تجسس افتاد و آن ها با شماره تلفنی تماس گرفتند که داخل سررسید نوشته شده بود. مردی که از آن سوی خط به سوالات افسر تجسس پاسخ می داد با بیان این که چندین ساعت قبل خودرواش هدف دستبرد سارقان قرار گرفته است، افزود:خودروی پژو 405 را مقابل منزلم پارک کرده بودم که سارقان صندوق عقب آن را خالی کرده‌اند. این مال‌باخته وقتی وارد کلانتری شد، کاپشن خود را نیز بر تن یکی از سارقان شناسایی کرد و بدین ترتیب بررسی های پلیس وارد مرحله جدیدی شد.
از سوی دیگر با کشف مدارک موتورسیکلت از داخل خودرو، تحقیقات برای شناسایی موتورسیکلت نیز آغاز شده بود که ناگهان دو متهم مذکور با مشاهده اسناد و مدارک انکارناپذیر لب به اعتراف گشودند و بر تحلیل های کارشناسی افسران کارآزموده کلانتری شفا مهر تایید زدند؛ چراکه آنان اعتراف کردند ابتدا یکی از اعضای باند سوار بر موتورسیکلت درکنار صندوق عقب خودروها پرسه می‌زد و در یک فرصت مناسب همه اموال درون صندوق عقب را می ربود و به داخل پراید سرقتی انتقال می داد و عضو دیگر باند هم بلافاصله لوازم سرقتی را به مخفیگاه می برد.
در همین حال یکی از متهمان گفت: حدود 9 ماه قبل خودروی پراید را سرقت کردم و سپس با نصب پلاک های خودروی پدرم را روی آن نصب کردم تا توسط پلیس شناسایی نشود. کاپشن و سررسید را هم با همدستی دوستم از داخل یک دستگاه پژو405 در خیابان شهید کلاهدوز مشهد سرقت کردیم. من که رانندگی پراید را به عهده داشتم، سرکوچه‌ها توقف می کردم و دوستم با موتورسیکلت به صندق عقب خودروهای پارک شده دستبرد می زد و سپس اموال سرقتی را به داخل پراید انتقال می داد و باز سرقت هایش را از سر می گرفت، به طوری که امروز صبح به صندق عقب 4 خودرو دستبرد زدیم.
بنا بر گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، با اعترافات دو متهم، بازجویی های فنی از آنان در دایره تجسس به سرپرستی سروان عمرانی(رئیس تجسس کلانتری) ادامه یافت و متهمان درحالی راز 80 فقره سرقت دیگر در مناطق احمد آباد، کلاهدوز، سناباد، مطهری، حرعاملی، هدایت و خیابان آیت ا... عبادی را فاش کردند که بررسی های بیشتر نشان داد: اعضای باند «اژدهای سفید» از سارقان حرفه ای و سابقه داری هستند که احتمالا سرقت های دیگری هم انجام داده اند. به همین دلیل تحقیقات با هماهنگی های قضایی و تاکید فرماندهی انتظامی مشهد برای شناسایی و دستگیری مالخران و دیگر عوامل مرتبط با این باند همچنان ادامه دارد.

نگاه عاشقی از لنز دوربین !

آن روز وقتی من و خاله ام مقابل لنز دوربین عکاس قرار گرفتیم تا آخرین عکس یادگاری را درمشهد ثبت کنیم ناگهان در همان نگاه آخرین دلباخته جوان عکاس شدم و به پیشنهاد او شماره تلفنم را در اختیارش قراردادم تا در حالی کارمان به مرزجدا‌یی رسیده است که ...
به گزارش اختصاصی روزنامه خراسان، زن 22 ساله با بیان این که دلتنگ نوزاد4 ماهه ام هستم اما از دیدار او محروم شده ام درباره سرگذشت عاشقی خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:3 سال قبل به همراه خاله‌ام از اهواز به مشهد آمدیم تا روح و روانمان را در این شهر مقدس جلا بدهیم. آن روز بعد از بازدید از مکان های زیارتی و گردشگری، به پیشنهاد خاله ام به هسته مرکزی شهر رفتیم تا از مراکز تجاری خرید کنیم و بازارهای مشهد را هم ببینیم.
خلاصه مشغول گشت و گذار در بازار بودیم که صدای جوانی عکاس، ما را از حرکت بازداشت. او ما را به ثبت عکسی خاطره آمیز با پشت صحنه های زیبایی از مکان‌های زیارتی و گردشگری ترغیب می کرد که تصمیم گرفتیم عکس یادگاری را درکنار یکدیگر بگیریم. اما وقتی مقابل لنز دوربین قرارگرفتیم چشمان رنگی جوان عکاس توجهم را به خود جلب کرد و این گونه در اولین نگاه آن جوان از پشت لنز دوربین عاشق شدم.
او دقایقی بعد پشت میز رایانه نشست تا عکس یادگاری ما را رتوش کند ولی من همچنان به چشمان او خیره شده بودم تا این که «مسعود» هم متوجه شد و از من تقاضای شماره تلفن کرد. من هم که هیچ گاه به فرجام این عاشقی خیابانی فکر نمی کردم، بی درنگ شماره تلفنم را در اختیارش گذاشتم و این گونه روابط من و مسعود در حالی ادامه یافت که ما به اهواز بازگشتیم و همچنان به روابط تلفنی خود ادامه دادیم.«مسعود» با چرب زبانی چنان خود را شیفته و عاشق نشان می‌داد که من روی ابرها پرواز می کردم و خودم را خوشبخت ترین دختر دنیا می دانستم. از سوی دیگر من هم مدام دلتنگ صدای مسعود می شدم و در انتظار تماس او لحظه شماری می کردم تا این که بالاخره خاله ام ماجرا را برای مادرم بازگو کرد اما نتیجه آن مشخص بود چرا که خانواده ام به هیچ وجه راضی نمی شدند دخترشان دریک شهر دور عروس شود ولی من دلباخته مسعود بودم و این مخالفت‌ها تاثیری در تصمیم من نداشت. نصیحت های خانواده ام نیز بی فایده بود و من فقط به مسعود می‌اندیشیدم تا این که بعد از گذشت یک سال و نیم از این ماجرا، من به بهانه دیدار با خاله ام به مشهد می آمدم و به خانه مجردی مسعود می رفتم چراکه خاله ام در یکی از کارگاه های خیاطی مشهد مشغول کار شده بود و خانواده ام تصور می کردند من نزد خاله ام هستم!
بالاخره من و مسعود به طور پنهانی با هم ازدواج کردیم ولی ازدواجمان به صورت رسمی و محضری ثبت نشد! از سوی دیگر مادر مسعود او را از خودش جدا نمی‌کرد چرا که خیلی به مسعود وابسته بود و پدر مسعود هم آن ها را رها کرده و درآلمان زندگی می کرد. در این شرایط من باردار شدم ولی «مسعود» آهنگ خارج از کشور می نواخت و مدعی بود برای آسایش و رفاه بیشتر باید به ترکیه مهاجرت کنیم. بالاخره مجبور شدم با او به ترکیه بروم اما خانواده ام نیز مرا ترک کردند و توجهی به زندگی من نداشتند. در مدت 6 ماهی که در ترکیه بودیم تازه فهمیدم که «مسعود» به من خیانت می کند و با زنان و دختران زیادی ارتباط دارد اما نمی‌توانستم حرفی بزنم چون چوب عشق خیابانی و هوس بازی های خودم را می‌خوردم. وقتی به مشهد بازگشتیم و پسرم به دنیا آمد رفتارهای «مسعود» بدتر شد تا جایی که دیگر کتکم می زد و مرا دلیل ناکامی‌های خودش در زندگی می‌دانست. او حتی تهمت‌های ناروایی هم به من می زد که هرزگی من باعث دلباختگی او شده است و من وصله خانوادگی او نبودم!
در این شرایط او پسرم را که هنوز 4ماهه بود به خانه مادرش برده و اجازه دیدار با فرزندم را نمی دهد و اصرار به طلاق دارد.حالا هم مرا مانند یک دستمال به کناری انداخته و من هم همه پل های پشت سرم را خراب کرده ام ای کاش...
گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است: اهمیت این ماجرا و جدایی مادری از فرزند4 ماهه اش موجب شد تا سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد)دستورات ویژه ای را برای پیگیری این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی صادر کند. به همین دلیل بررسی های قانونی و مشاوره ای در کلانتری ادامه دارد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

جیب برهای اتوبوس دستگیر شدند

سجاد پور – دو جیب بر سابقه دار که داخل اتوبوس های شهری،کیف زنی و جیب بری می کردند با تلاش ماموران کلانتری بانوان مشهد دستگیر شدند.
به گزارش روزنامه خراسان، به دنبال سرقت های سریالی درون اتوبوس های خط پنجتن مشهد ماموران دایره تجسس کلانتری بانوان وارد عمل شدند و دوزن 40 و 20 ساله را هنگام سرقت گوشی از داخل کیف یک زن مسافر، به دام انداختند. در بازرسی از متهمان 4دستگاه گوشی سرقتی به همراه 5 میلیون تومان وجه نقد کشف شد. بازجویی از دوجیب برحرفه ای نشان داد که آنان اموال سرقتی را به مالخری از طایفه فیوج در منطقه شهرک شهید رجایی می فروشند. بنابراین عوامل تجسس با کسب مجوزهای قضایی، مخفیگاه مالخر را شناسایی کردند اما او از محل متواری شده بود.
در بازرسی از داخل خودروی مالخر یک دستگاه گوشی تلفن سرقتی به همراه 7 میلیون تومان وجه نقد کشف و خودروی وی نیز با دستور قضایی توقیف شد. بررسی‌های بیشتر برای دستگیری دیگر عوامل مرتبط با این باند جیب بری زیر نظر سرهنگ سمیه گلزاری (رئیس کلانتری بانوان) ادامه دارد.

یک کشته و 10 زخمی در انفجار یک خانه با مواد منفجره

انفجار یک خانه با مواد محترقه چهارشنبه سوری در خیابان ۱۵ خرداد شرقی یک کشته و 10 زخمی برجای داشت.
محمد شهریاری معاون دادستان تهران و سرپرست دادسرای امور جنایی تهران در خصوص حادثه انفجار خانه ای 2 طبقه در خیابان ۱۵ خرداد شرقی، کوچه کریمی، کوچه شهید بیگ زاده، پلاک ۸تهران در یوم جاری به خبرنگار رکنا گفت: ساعت ۱۲دقیقه ظهرروز گذشته خبر انفجار خانه ای 2 طبقه به فوریت های پلیسی اعلام شد که با حضور تیم های قضایی، پلیسی و عوامل اورژانس و آتش نشانی و اعلام خبر مرگ یک مرد در این حادثه دلخراش ماجرا به دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد. وی افزود: با حضور در صحنه حادثه و در بررسی های ابتدایی از سوی دادسرای مور جنایی تهران مشخص شد که این حادثه به خاطر وجود مواد محترقه صورت گرفته است و ساختمان 2 طبقه به علت این انفجار تخریب شده است.شهریاری ادامه داد: ماموران آتش نشانی پس از عملیات پیکر یک مرد ابتدا بیرون کشیده شد و 10 زن و مرد دیگر که به شدت دچار سوختگی و مصدویت قرار گرفته بودند به بیمارستان منتقل شدند.سرپرست دادسرای امور جنایی تهران به رکنا گفت:پرونده برای تحقیقات به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد و در این زمینه سه نفر بازداشت شدند.
شهریاری در ادامه به تبیین سیاست جنایی تقنینی و قضایی در این خصوص پرداخت و اعلام کرد :با توجه به این که در نزدیکی مراسم چهارشنبه سوری هستیم و جوانان و نوجوانان برای حضور در این مراسم جان خود و دیگران شهروندان را به خطر می اندازند اظهار کرد: نگهداری مواد محترقه و آتش زا و استفاده از آنان طبق قانون، جرم محسوب می شود و با متخلفان برخورد شدید قانونی صورت می گیرد.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: در امتداد تاریکی

تاريخ : دوشنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ | 10:4 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |