دفاع مقدس، اصطلاحی است که ایرانیان برای جنگ عراق با ایران که از سال ۱۳۵۹ شمسی (۱۹۸۰ میلادی) تا ۱۳۶۷ شمسی (۱۹۸۸ میلادی) به مدت حدوداً هشت سال به طول انجامید، به کار میبرند.
هفته دفاع مقدس در تقویم جمهوری اسلامی ایران به هفته آغازین جنگ ایران و عراق گفته میشود و از ۳۱ شهریور[۱][۲][۳] تا ۶ مهر ادامه دارد.[۴][۵] در تاریخ ۳۱ شهريور ۱۳۵۹ رژيم بعثی عراق با برنامهریزی قبلی و به منظور برانداختن نظام تازه تاسیس شدۀ جمهوری اسلامی ایران، جنگ وسیعی را عليه ايران شروع نمود. رييس جمهور عراق که در آن زمان صدام حسین بود، با حاضر شدن در مقابل دوربينهای تلويزيونیِ عراق، قرارداد ۱۹۷۵ الجزاير را پاره کرد، و شروع تجاوز رژيم بعثی عراق به خاک جمهوری اسلامی ايران را اعلان نمود.
در طی دوران جنگ بین ایران-عراق،[۶][۷] سید روحالله خمینی بعنوان رهبر و «فرمانده کلِ قوای جمهوری اسلامی ایران» و سِمَت «فرماندهی عالی جنگ» (از سوی ایران)، تشخیص و هدایت راهبردی آنرا بر عهده دارد و طی آن مدت با استفاده از روشها و تدابیر خاصِ خود، ۸ سال جنگ را رهبری نمود. از جمله اقدامات سید روحالله خمینی در دوران جنگِ ایران و عراق، بسیج همگانی و سازماندهی مردم ایران و نیروهای مسلح، توسعه دادن تشکیلات نظامی، بوجود آوردن هماهنگی و انسجام مابِین نیروهای مسلح، ایجاد هماهنگی و استفاده از امکانات پشت جبهه، رویارویی با عوامل بازدارندهی داخلی و تبلیغات دشمن (رژیم بعثی عراق)، تفویض بعضی از اختیارات و ترغیب نمودن به جنگ بود.[۸]
این هفته در زمان جنگ به هفته جنگ یا هفته جنگ تحمیلی معروف بود و بعدها به هفته دفاع مقدس تغییر نام یافت.[۹] [۱۰]
هفته دفاع مقدس هر ساله با برپایی مراسمات مختلفی (در پایگاهها و حوزههای بسیج و دیگر سازمانهای مردمی یا دولتی برپا میگردد.[۱۱] همچنین، شعارهای مختلفی هرساله برای این هفته (دفاع مقدس) نامگذاری میشود. امسال هفته دفاع مقدس «من انقلابی ام» و نامهای دیگر.[۱۲]
جنگ تحمیلی، تجاوز نظامی عراق به جمهوری اسلامی ایران از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ تا ۲۹ تیر ۱۳۶۷.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران (شهریور ۱۳۵۹-تیر ۱۳۶۷) به بهانۀ مردوددانستن توافق الجزایر و در واقع به دلیل تصور رژیم بعث از ضعف دولت ایران در شرایط ابتدای انقلاب اسلامی روی داد.
غافلگیری و کمبود نیرو و مهمات ایران، تحولات سال نخست جنگ را به سود عراق پیش برد؛ اما با ساماندهی نیروهای ایران، در فاصلۀ کمتر از یکسال، بخش زیادی از زمینهای اشغالی آزاد شد. پس از آن دولت عراق، درحالیکه همه کشورهای قدرتمند، حامی آن بودند، برای واداشتن ایران به تسلیم در برابر صلح پیشنهادی سازمان ملل، حمله به مناطق مسکونی و حملات شیمیایی را آغاز کرد.
امامخمینی مقابله ایران با حملۀ عراق را دفاع مقدس نامید و این جنگ را جنگ حق و باطل و تقابل اسلام و کفر دانست که موجب ایجاد روحیه سلحشوری و تعاون در میان مردم شد. کارشناسان جنگ، نقش امامخمینی را در فرماندهی جنگ، نقشی حیاتی شمردهاند.
ایران پیش از اسلام شاهد جنگهای طولانی و هفتصد ساله با رومیان بودهاست[۱] در قرنهای اخیر نیز در زمان صفویه و قاجار با روسیه تزاری و امپراتوری عثمانی جنگیدهاست و طی دو جنگ بزرگ میان روسیه و ایران بخشهای گستردهای از ایران طی قراردادگلستان در ۱۸۱۳م[۲] و قراردادهای ترکمنچای در ۱۸۲۸م/ ۱۲۴۳ق به روسیه تزاری ملحق شد.[۳]
همچنین درگیری ایران و افغانستان در سالهای ۱۲۴۵–۱۲۵۷ش با دخالت انگلستان به سود افغانستان به جداشدن هرات از ایران انجامید.[۴] ایران در جنگ جهانی اول (۱۲۹۳ش/ ۱۹۱۴م)[۵] و دوم (۱۳۲۰ش/ ۱۹۴۱م) با وجود اعلام بیطرفی، به دست نظامیان متفقین اشغال شد[۶]
عراق، پیش از تأسیس امپراتوری عثمانی بخشی از ایران بود و خاندان آققویونلو بر آن حکومت میکردند. امپراتوری عثمانی بر آن بود که عراق را در سال ۱۰۳۸ق/ ۱۶۳۸م جزئی از حکومت خود کند که منجر به جنگهای خونین چهارصدساله از قرن دهم تا سیزدهم قمری میان دو کشور شد. در بیشتر نبردهای میان ایران و عثمانی، عثمانی مهاجم بود و ایران یا با انگیزه دفاع یا با هدف تصرف زمینهای ازدسترفته مبادرت به جنگ میکرد.[۷] امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۲۱م تجزیه شد و عراق اعلام استقلال کرد؛ ولی اختلافات ایران و عراقِ جدید این بار بر سر حقوق اتباع ایرانی در عراق و مسئله اروندرود که از گذشته نیز میان ایران و عثمانی بر سر آن اختلاف بود، خود را نشان داد.[۸]
اروندرود از بههمپیوستن دو رود دجله و فرات به وجود میآید و طول آن نود کیلومتر و بخش اعظم آب آن از رودخانههای ایران بهویژه رود کارون تأمین میشود.[۹] در تیر ۱۳۱۶ش/ ۱۹۳۷م، عهدنامهای میان وزیر امور خارجه وقت عراق ناجی الاصیل و عنایتالله سمیعی وزیر امور خارجه ایران امضا شد و در سال ۱۳۱۷ش/ ۱۹۳۸م به تصویب مجالس دو کشور رسید و اسناد آن میان دو کشور مبادله شد. در این عهدنامه پروتکل ۱۹۱۳م و صورت جلسات کمیسیون تحدید ۱۹۱۴م مبنای تعیین مرز زمینی دو کشور قرار گرفت و برای نخستین بار به واژه تالوِوگ (خط القعر) برای منطقه اروند اشاره شد.[۱۰]
با ریاستجمهوری عبدالکریم قاسم در سال ۱۳۳۷ش/ ۱۹۵۸م در عراق، دوباره اختلافات مرزی بر سر اروندرود زنده شد و موضوع به شورای امنیت سازمان ملل کشیده شد.[۱۱] در آذر ۱۳۵۰ عراق به قصد تسلط بر اروند روابط خود را با ایران قطع و در اتحادیه عرب و سازمان ملل دست به اقدام تبلیغاتی علیه ایران زد و هزاران ایرانی مقیم عراق را اخراج کرد. در برابر آن، ایران از کردهای عراقی درگیر با دولت این کشور حمایت کرد و برخوردهای مرزی میان ارتشهای دو کشور روی داد، اما در ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ در اجلاس سران اوپک در الجزایر محمدرضا پهلوی، شاه ایران با صدام حسین، معاون احمد حسن البکر، رئیسجمهور عراق، به گفتگو نشست و پس از توافق بر سر مرز آبی، اعلامیه مشترکی صادر شد و طرفین متعهد شدند مرزهای خود را بر اساس خط «تالوِگ»،[۱۲] تعیین و بر مرزهای هم نظارت کنند و عهدنامه حسن همجواری و تعیین مرز مشترک در ۲۳ خرداد ۱۳۵۴ش/ ۱۳ ژوئن ۱۹۷۵م در الجزایر میان دو کشور امضا شد؛[۱۳] و نیمطرف شرقی اروندرود از آن ایران اعلام شد.[۱۴]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولان جمهوری اسلامی ایران در پاسخ تبریک حسن البکر رئیسجمهور عراق دو پیام نصیحتآمیز برای وی فرستادند، پاسخی از امامخمینی و پاسخی از ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه[۱۵] امامخمینی از جایگاه شخصیتی دینی که به واسطه اقامت طولانی در عراق، شاهد اوضاع سیاسی و اجتماعی این کشور بود، همه دولتها ازجمله دولت عراق را نصیحت کرد.[۱۶] که سرانجامِ ستم و اختناق بر مردم انفجار است و دولتها برای بقای خود نیز باید در خدمت مردم باشند.[۱۷] از سوی دیگر، سیدمحمود دعایی سفیر ایران در عراق در مصاحبهای نگرش مثبت ایران به عراق را منعکس کرد و دولت عراق را رژیمی انقلابی و همکیش و پایبند به اصول انقلابی خواند.[۱۸]
جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر پایبندی خود به توافق الجزایر تأکید کرد؛[۱۹] ولی صدام حسین رئیسجمهور عراق که در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ به جای حسن البکر نشست،[۲۰] از قرارداد الجزایر ابراز ناخرسندی کرد[۲۱] و در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ در جلسه فوقالعاده مجمع ملی عراق با پوشیدن لباس فرمانده کل قوا طی سخنرانی مفصلی لغو موافقتنامه الجزایر و قراردادهای وابسته به آن و حاکمیت انحصاری عراق بر اروندرود را اعلام و ایران را رسماً تهدید به جنگ کرد. دولت بعثی عراق یک روز پس از نامهای که در ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ به هشت شخصیت و سازمان جهانی نوشت، حمله سراسری به خاک ایران را آغاز کرد.[۲۲]
صدام حسین که رهبری عربها و ژاندارمی منطقه خلیج فارس را در سر داشت؛[۲۳] تجزیه و اشغال ایران بهویژه خوزستان و مقابله با انقلاب اسلامی از اهداف اصلی وی در تهاجم به ایران بود.[۲۴] امامخمینی انگیزه اصلی تجاوز وی به ایران را نگهبانی از کفر در برابر اسلام دانست[۲۵] و یادآوری کرد نگرانی و ترس دشمنان از اتحاد مسلمانان و برقراری حکومت اسلامی است[۲۶]؛ چنانکه در نگاه ایشان استقرار نظام جمهوری اسلامی به جای سلطنت[۲۷] و ترس دشمنان از صدور انقلاب اسلامی بهویژه در میان محرومان،[۲۸] از دیگر انگیزههای این تجاوز بود.
زمینهها و مقدمات تجاوز
بحرانهای داخلی ایران در آغاز انقلاب اسلامی،[۲۹] شورشهای قومی در مناطق مرزی بهویژه در خوزستان، کردستان و درگیریهای داخلی ایجادشده به دست سازمان مجاهدین خلق[۳۰] و آمادهنبودن نیروهای نظامی، جوانبودن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،[۳۱] درگیربودن بخش مهمی از نیروهای نظامی و انتظامی با تجزیهطلبان کردستان،[۳۲]
شرایط حاکم بر نظام بینالمللی و همسو نبودن انقلاب اسلامی با اهداف ابرقدرتهای شرق و غرب[۳۳] و نیز هراس دولتهای عرب خلیج فارس از صدور انقلاب به این کشورها[۳۴] مشوقهای صدام حسین برای حمله به ایران بود. تصور حاکمان عراق از ضعف قوای ایران تأثیر زیادی بر تصمیم صدام حسین برای جنگ گذاشت. وی تصور میکرد ارتش ایران از هم پاشیده و توان مقابله با ارتش عراق را ندارد.[۳۵] اطلاعات فراریان از ایران، وی را متقاعد کرد که با ضربات هوایی و حمله وسیع زرهی، ارتش ایران به زانو در خواهد آمد[۳۶] ایرانیان مخالف انقلاب نیز اطلاعات نظامی بسیاری را در اختیار عراق گذاشتند.[۳۷] عراق از نظر اقتصادی نیز در اوج بود و دومین تولیدکننده مهم نفت اوپک بهشمار میرفت.[۳۸]
رژیم عراق پیش از تهاجم به ایران روابط خود با کشورهای حاشیه خلیج فارس و آمریکا را دوستانه کرد.[۳۹] و از سویی با متهمکردن ایران به دخالت در امور داخلی عراق و ایجاد جنگ روانی و تقویت روحیه ملیگرایی عربها،[۴۰] زمینه را برای هجوم به ایران فراهم آورد. عراق در صحنه بینالمللی نیز علیه ایران تبلیغات فراوانی کرد.[۴۱] دستگیری شماری از جاسوسهای عراق در فروردین ۱۳۵۸ در خوزستان منجر به تیرگی روابط و فراخواندن سفرای دو کشور شد.[۴۲] عراق برای ارزیابی توان دفاعی ایران و فراهمکردن مقدمات حمله به ایران، حملههای محدودی را در مناطق مرزی آغاز کرد و در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۸ به آن شدت داد[۴۳] در تابستان ۱۳۵۸ نیروهای هوایی عراق بهطور مکرر به مرزهای جنوب و غرب ایران تجاوز و تیراندازی کردند[۴۴] این تجاوزها با تشدید سیاستهای خصومتآمیز آمریکا علیه ایران بیشتر شد.[۴۵] ایران از فروردین ۱۳۵۸ تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، حدود ۲۸۹ تجاوز مرزی عراق به ایران را ثبت کرد و وزارت خارجه ایران یادداشتهای اعتراضآمیزی برای دولت عراق فرستاد و مطلب را به نمایندگان سیاسی یا مقامات عراقی منعکس کرد[۴۶]
حملههای ایذایی عراق در آغاز سال ۱۳۵۹ تشدید شد و دولت عراق افزون بر دخالت در امور ایران، ایرانیانی را که تابعیت عراق داشتند، به اتهامهای واهی اخراج و اقوام ایرانی را به شورش علیه دولت و تجزیهطلبی دعوت کرد.[۴۷] از آغاز شهریور ۱۳۵۹ شهرهای مرزی ازجمله قصر شیرین، سومار، مهران، آبادان و خرمشهر بهطور متناوب زیر آتش سلاحهای سبک و سنگین عراق قرار گرفتند.[۴۸] در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ صدام حسین قرارداد مرزی الجزایر را در مجلس عراق و برابر دیدگان مجامع بینالمللی بهطور یکجانبه لغو و آن را پاره کرد.[۴۹]
قلمرو تجاوز
رژیم عراق در ۳۱ شهریور از زمین و هوا و دریا به ایران حمله کرد.[۵۰] در حملات هوایی عراق ۱۹۲ فروند هواپیمای جنگنده به مراکز نظامی و فرودگاههای چندین شهر ازجمله پالایشگاه و فرودگاه مهرآباد تهران حمله کردند.[۵۱] سیدعلی خامنهای که نماینده امامخمینی در شورای عالی دفاع و امامجمعه تهران بود، با خواندن اطلاعیهای در تلویزیون مردم را در جریان تجاوز عراق قرار داد.[۵۲]
در تهاجم عراق نیروی زمینی این کشور از سه محور شمالی، جنوبی و میانی وارد ایران شد. سپاه یکم عراق از محور کردستان و آذربایجان غربی حمله کرد و ارتفاعات مشرف بر شهرهای مریوان و بانه و پیرانشهر و سردشت و پاوه را به اشغال خود درآورد.[۵۳] سپاه دوم عراق از سمت کرمانشاه و ایلام وارد ایران شد و سپاه سوم که نیمی از ارتش عراق را تشکیل میداد از خوزستان وارد کشورگردید.[۵۴] و در همان روزهای نخست، بخشهایی از پنج استان مرزی کشور (خوزستان، ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربی و کردستان) و ده تا پانزده هزار کیلومتر مربع از سرزمین ایران به اشغال عراق درآمد.[۵۵] همچنین شهرهای نفتشهر، قصر شیرین، مهران، سومار، فکه، بستان، هویزه، موسیان، نوسود و بیش از سه هزار روستا اشغال شدند.[۵۶]
غافلگیری، کمبود نیرو و جنگافزار و مهمات، به پیشروی مهاجمان سرعت داد.[۵۷] سران حزب بعث عراق به گمان خود قدرت ایران را تمامشده تلقی کرده و کمر ایران را شکستند.[۵۸] و تبلیغات عراق در تجاوز به ایران در صدر محافل خبری و رسانههای غربی جای گرفت.[۵۹] آبادان محاصره شد و خرمشهر پس از مقاومتی ۳۴ روزه در ۴ آبان ۱۳۵۹ به تصرف ارتش عراق درآمد.[۶۰]
مقابله و عملیات ایران
تحولات سال نخست جنگ بیشتر به سود عراق پیش رفت و نیروهای ایران در مقابله با دشمن توفیقی نداشتند.[۶۱] بیتدبیری سیدابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران که جانشین فرمانده کلقوا نیز بود از دلایل این ناکامیها بود.[۶۲] نیروهای رزمنده ایران پس از عزل بنیصدر توسط امامخمینی در خرداد ۱۳۶۰ بهتدریج سازماندهی شدند و سلسله عملیاتی را علیه متجاوزان آغاز کردند. در مهر ۱۳۶۰ در عملیات «ثامنالائمه» محاصره آبادان شکسته شد.[۶۳] (ببینید: شکست حصر آبادان) در بهار ۱۳۶۱ در عملیات «فتحالمبین» بخش زیادی از زمینهای اشغالی جنوب و در ۳/۳/۱۳۶۱ در عملیات «الی بیتالمقدس» خرمشهر آزاد شد.[۶۴] (ببینید: آزادسازی خرمشهر)
عملیات «رمضان» نیز در مرداد ۱۳۶۱ در منطقه کوشک و شلمچه انجام گرفت.[۶۵] و پس از آن سلسله عملیات مقدماتی والفجر و کربلا آغاز شد. عملیات «مسلمبنعقیل» در مهر ۱۳۶۱ در سومار و عملیات «محرم» آبان ۱۳۶۱، در موسیان،[۶۶] عملیات مقدماتی «والفجر» در بهمن ۱۳۶۱ در فکه،[۶۷] «والفجر ۱» در شمال فکه در فروردین ۱۳۶۲،[۶۸] «والفجر ۲» در منطقه پیرانشهر، «والفجر۳» و آزادسازی مهران در مرداد ۱۳۶۲،[۶۹] «والفجر ۴» در مهر ۱۳۶۲ در منطقه پنجوین عراق،[۷۰] عملیات «خیبر» در اسفند ۱۳۶۲ در هورالهویزه و جزایر مجنون،[۷۱] عملیات «بدر» در اسفند ۱۳۶۳ در هورالهویزه و شرق رود دجله،[۷۲] «والفجر ۸» در ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ در فاو،[۷۳] «کربلای ۱» در تیر ۱۳۶۵ در مهران، «کربلای ۲» در منطقه پیرانشهر و حاجعمران و «کربلای ۳» در شهریور ۱۳۶۵، در دریا و سکوهای البکر و الامیّه،[۷۴] «کربلای ۴» و «کربلای ۵» در زمستان ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه،[۷۵] «کربلای ۸» در فروردین ۱۳۶۵ در شرق بصره،[۷۶] «کربلای ۱۰» در ماووت عراق و سلسله عملیات «بیتالمقدس» در سال ۱۳۶۶[۷۷] به آزادی بیشتر مناطق اشغالشده انجامید و دولت بعثی عراق را در وضعیت نامناسبی قرار داد.
گسترش جنگ به مناطق و افراد غیرنظامی
رژیم متجاوز عراق هرچند در آغاز جنگ، مناطق مسکونی ایران را بمباران میکرد؛ اما از اسفند ۱۳۶۳ حمله به شهرها و مناطق مسکونی را برای واداشتن ایران به تسلیم گسترش داد و به بسیاری از مدرسهها، مسجدها و خانههای مسکونی حمله کرد.[۷۸] در هشتم اسفند ۱۳۶۶ عراق با حملههای موشکی و هوایی به شهرهای مهم ایران، جنگ شهرها را شدت بخشید و به مناطق مسکونی شهرهای تهران، اصفهان، کرج و قم حملههای موشکی و به شهرهای تبریز، ایلام، کرمانشاه، دزفول، کوهدشت، مسجدسلیمان، شوشتر، پلدختر و همدان حملههای هوایی کرد[۷۹] این بمبارانها تا جمعه ۱۹/۱/۱۳۶۷ و برگزاری مرحله نخست انتخابات دوره سوم مجلس شورای اسلامی ادامه یافت.[۸۰]
جنگ تحمیلی تا پاییز ۱۳۶۱، یکمیلیونوپانصد هزار تن آواره بر جای گذاشت.[۸۱] و در ادامه جنگ، آوارگان به مرز دو میلیون و نیم تن نیز رسیدند.[۸۲] تعطیلی کارخانهها و زمینهای کشاورزی فرصت اشتغال را از مهاجران گرفت و نداشتن درآمد و مسکن و کار و امنیت مالی و اجتماعی آنان را در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی قرار داد.[۸۳]
برابر آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دویستوهیجده هزار و هشتصدوشصتوهفت تن شهید و مفقود شدهاند و تعداد اسیران ایرانی در عراق چهلوچهار هزار تن و اسیران عراق در ایران هفتاد هزار تن بودهاست.[۸۴] تعداد صدوشصتودو هزار تن نیز از نیروهای عراقیها کشته شدند.[۸۵]
حمله شیمیایی عراق
رژیم عراق در طول جنگ تحمیلی بارها از جنگافزارهای ممنوع شیمیایی استفاده کرد. در این حملهها هزاران تن از غیر نظامیان و رزمندگان ایرانی شهید و زخمی شدند. عراق نخستین بار در دی ۱۳۵۹ علیه ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرد و در زمستان ۱۳۶۱ به استفاده گستردهترِ آن روی آورد.[۸۶] از سال ۱۳۶۲ در جریان عملیات خیبر نیز رزمندگان ایران حمله شدید شیمیایی شدند.[۸۷] و ۱۷۰۰ تن به وسیله عامل عصبی تابون زخمی شدند یا به شهادت رسیدند.[۸۸]
در سال ۱۳۶۲ در جریان پسگیری ارتفاعات مهران از عراق نیز، این کشور از سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایرانی استفاده کرد.[۸۹] در استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در منطقه فاو پنج هزار تن از رزمندگان ایرانی زخمی و دویست تا سیصد تن به شهادت رسیدند[۹۰] گازهایی که عراق استفاده میکرد، از نوع خفهکننده و سیانور بود[۹۱]
در سال ۱۳۶۵ در جریان پسگرفتن مهران از اشغال عراق، عراقیها با وسعت از گاز شیمیایی استفاده کردند[۹۲] افزون بر این در جریان عملیات کربلای ۴ و ۵ در منطقه شلمچه بیش از پنجاه بار نیروهای ایرانی بمباران شیمیایی و بیش از سه هزار تن از رزمندگان ایرانی مجروح شدند.[۹۳] در سال ۱۳۶۶ ارتش عراق حملههای شیمیایی خود علیه اهداف نظامی و غیرنظامی را به اوج رساند و در اسفند این سال شهر حلبچه عراق پس از عملیات کربلای ۱۰ که آزاد شده بود، بهشدت بمباران شیمیایی شد.[۹۴] در مجموع عراق در طول جنگ علیه ایران۲۴۰ بار از سلاح شیمیایی استفاده کرد. در گزارش ایران به سازمان ملل اسناد این حملهها ثبت و منتشر میشد؛ ولی عراق هیچ اقدامی برای توقف آن نمیکرد.[۹۵] (ببینید: جنایات جنگی)
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: هشت سال دفاع مقدس