دریافت حکم اجازه از امام خمینی رحمةاللهعلیه
پیش از ظهر روز ششم آبان ۱۳۶۰ ش یاران جنبش امل به همراه سید حسن نصرالله در جماران به حضور امام خمینی رحمةاللهعلیه رسیدند. همان روز سید حسن نصرالله، حکم اجازه اخذ وجوهات شرعیه را در ۲۱ سالگی از امام دریافت نمود.
این در حالی بود که امام خمینی رحمةاللهعلیه به ندرت چنین شرایطی را برای کسی ایجاد کرده بود شیخ صبحی طفیلی از سران مقاومت، هفت سال بعد (۱۴ آبان ۱۳۶۷) و شهید سید عباس موسوی اولین دبیر کل حزب الله، نیز در ۲۰ بهمن ۱۳۶۶ اجازه تصرف در امور حسبیه و شرعیه را به امر امام پیدا کردند.[۹]
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و الصلوة و السلام علی محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین
و بعد، جناب حجت الاسلام آقای حاج سید حسن نصرالله (دامت افاضاته) از طرف اینجانب مجازند در تصدی امور حسبیه و اخذ وجوه شرعیه و مصرف مظالم عباد و زکوات و کفارات در مصارف مقرره شرعیه و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد و در مورد مازاد بر مخارج نیز مجازند نصف آن را در خارج سادات عظام ـ کثرالله امثالهم ـ و ترویج شریعت مقدسه صرف نموده و نصف دیگر را ارسال دارند.
واوصیه - ایده الله تعالی ـ بما اوصی به السلف الصالح من ملازمه التقوی و التجنب عن الهوی و التمسک بعروة الاحتیاط فی امور الدین و الدنیا و ان لانیسانی من صالح دعواته و السلام علیه و علی اخواننا المؤمنین و رحمة الله و برکاته[۱۰]
روح الله الموسوی الخمینی
نماینده امام خمینی در لبنان
در دیداری که حسن نصرالله در سال ۱۳۶۰ با سید روحالله خمینی در تهران داشت، خمینی وی را بهعنوان نماینده خود در امور حسبیه و اخذ امور شرعیه در لبنان منصوب کرد. نصرالله در زمان دریافت این حکم ۲۱ ساله بود و اولین نفر از رهبران حزبالله لبنان بود که چنین حکمی را از روحالله خمینی دریافت کرده است.[۲۶] نصرالله در سال ۱۳۶۱ هم بهعنوان سرپرست تیم ورزشی جنبش امل به تهران سفر کرد که به دلیل درگرفتن جنگ ۱۹۸۲ لبنان این سفر نیمهتمام ماند.[۲۷]
نصرالله در سال ۱۳۶۶ تصمیم گرفت که برای ادامه تحصیلات دینی به قم مهاجرت کند. او دو سال در حوزه علمیه قم تحصیل کرد. نصرالله در این مدت زبان فارسی را به خوبی آموخت و دوستان نزدیکی در میان نخبگان سیاسی-نظامی ایران پیدا کرد. او در سال ۱۳۶۸ به لبنان بازگشت.[۲۸]
وی بارها در سخنرانیها و جلسات خود به حمایتهای ایران از حزباله تصریح کرده است.[۲۹] در سال ۱۳۹۵ و پس از آنکه دولت آمریکا تحریمهای بانکی علیه گروه حزبالله وضع کرد نصرالله اعلام کرد این تحریمها بیاثر هستند چون آن تشکل همهٔ نیازهایش از خوراک و پوشاک گرفته تا موشک و راکت را مستقیماً از جمهوری اسلامی دریافت میکند.[۳۰] او تصریح کرد تا زمانی که ایران پول داشته باشد، حزبالله هم پول و امکانات دریافت خواهد کرد.[۳۱]
نصرالله در سخنرانیهایش از انقلاب اسلامی ایران دفاع میکند و آن را وظیفهای بر اساس قانون وفاداری میداند.[۳۲] معاون سید حسن نصرالله در پاسخ به سؤالی مبنی بر واکنش حزبالله در صورت حمله اسرائیل و حامیان آن به ایران گفت: رابطه ما با جمهوری اسلامی ایران مثل پدر و فرزند است و در صورت حمله متجاوزان از ایران دفاع خواهیم کرد، حتی اگر شود خودمان را فدای بقای جمهوری اسلامی بکنیم، این کار را خواهیم کرد و این کار نه از روی تعصب، بلکه به خاطر مصالح حقیقی جهان اسلام است.[۳۳]
تأسیس حزبالله
در سال ۱۹۸۲ همزمان با حملات اسرائیل به جنوب لبنان و پس از ربوده شدن امام موسی صدر، به علت اختلافات سیاسی-نظامی میان رهبران جنبش امل، سید حسن همراه برخی دیگر از مقامات جنبش امل به رهبری سید عباس موسوی که تمایلاتی به انقلاب ایران داشتند، از این گروه خارج شدند که در واقع این خروج مقدمهای برای تأسیس حزبالله شد. در همان سال ۱۹۸۲ به رهبری موسوی، هستهٔ اولیهٔ حزبالله شکل گرفت.[۳][۷][۳۷] موسوی در این زمان خواهان افزایش فعالیت و نفوذ سوریه به رهبری حافظ اسد در لبنان بود. اما نصرالله اصرار داشت که این گروه بر روی حملات به نظامیان آمریکایی و اسرائیلی تمرکز داشته باشد.[۲۸]
تشکیلات حزب الله در سال ۱۹۸۹ م (۱۳۶۳ ش) با انتشار بیانیه سرگشادهای به نام «پیام به مستضعفین جهان» موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد. به موازات فعالیتهای نظامی رزمندگان مقاومت اسلامی و پیش از صدور بیانیه رسمی اعلام موجودیت، تلاش سران و بنیانگذاران حزب الله برای سازماندهی تشکیلات خود و یافتن یک چهار چوب سیاسی که بتواند در آینده روحانیون و شخصیتهای سیاسی مبارز را هماهنگ و منظم کند، ادامه یافت.
در این زمینه کمیتهای ۹ نفره از علمای بزرگ شیعه و شخصیتهای مستقل تشکیل شد و با انتشار بیانیهای تعهد خود را به ولایت فقیه و جنگ با اسرائیل اعلام کرد.
مسئولیتها
سید حسن نصرالله از ابتدای شکلگیری حزبالله در آن به فعالیت پراخت، در سال ۱۹۸۵ وی با انتقال به بیروت مسئولیتهای سنگینتری را عهدهدار شد. نخستین مسئولیت جدی نصرالله آمادهسازی نیروهای مقاومت و تأسیس هستههای نظامی و در عین حال معاون ابراهیم امین از نمایندگان حزبالله در پارلمان لبنان بود. در سال ۱۹۸۷ و همزمان با تشکیل کمیتهٔ اجرایی حزبالله، نصرالله به ریاست کمیته انتخاب شد. در عین حال او در شورای تصمیمگیری حزبالله نیز وارد شد و مسئول اجرایی آن نیز بود.[۷][۳۷][۳۸]
دبیرکلی حزبالله لبنان و سید مقاومت
سید حسن نصرالله، پس از شهادت سید عباس موسوی در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲م، با اجماع اعضای حزبالله لبنان به عنوان دبیرکل آن حزب انتخاب شد.[۱۵] وی هنگام پذیرش دبیرکلی حزبالله ۳۲ سال داشت.»[۱۶]
حزبالله لبنان در زمان دبیرکلی سید حسن، پیروزیهایی بر رژیم صهیونیستی دست یافت که مهمترین آن آزادسازی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰م و جنگ ۳۳ روزه در ۲۰۰۶م و شکست گروههای تروریستی در ۲۰۱۷م گفته شده است.[۱۷]
سید حسن، به جهت نقش خود و حزبالله در آزادسازی جنوب لبنان در ۲۰۰۰م که پس از ۲۲ سال اشغال اسرائیل بود، و همچنین پیروزی در جنگ ۳۳ روزه به «سید مقاومت» ملقب شد.[۱۸]
اصلیترین ویژگی حزب الله در مقایسه با گروههای اسلام گرای جهان عرب، پذیرش کامل نظریه ولایت فقیه و رهبری امام خمینی است این حزب در کتابچهای که در خصوص تاریخچه و دیدگاههای خود انتشار داد، چنین بیان داشت:
«در خصوص ولایت امر ما خود را به ولایت مرجعیت رشیدی پایبندی میدانیم. ولایت در ولی فقیه جامع الشرایطی که عدالت ، اعلمیت، کفایت، آگاهی به مسائل روز، مدیریت، تقوا و سایر صفات لازم در او تجلی یافته است. این ولایت فقیه و مرجعیت دینی شایستگی زعامت دینی سیاسی و رهبری مسلمانان را دارا میباشد. نقشی که روحانیون در ارکان مختلف حزب الله دارا هستند در هیچ یک از احزاب و سازمانهای لبنانی سابقه ندارد.
از ابتدای تاسیس حزب الله تاکنون همواره اکثریت اعضای شورای حزب الله راروحانیون تشکیل میدادهاند و ریاست شوراهای مهم حزب الله همچون شورای اجرایی و یا شورای جهادی همواره بر عهده یک روحانی بوده است. سخنگو، دبیر کل و معاون دبیر کل حزب الله همیشه از میان روحانیون انتخاب شدهاند..[۱۲]
دبیرکل
پس از ترور سید عباس موسوی به وسیلهٔ بالگردهای اسرائیلی در ۱۶ فوریه ۱۹۹۲، با اجماع شورای تصمیمگیری حزبالله، نصرالله برای دبیرکلی حزبالله انتخاب شد.[۷][۳۷] او در زمان رهبری حزبالله، ۳۲ سال داشت و به عقیده برخی، انتخاب او ناشی از ارتباطات ویژهاش با جمهوری اسلامی ایران بود. به عقیدهٔ بسیاری از روحانیون شیعه، نصرالله از تحصیلات دینی کافی برخوردار نبود و به همین دلیل، در همان زمان تحصیلاتش را از سرگرفت.[۲۸]
در زمان رهبری نصرالله، برخی از اعضای حزبالله در انتخابات لبنان شرکت داشتند. نصرالله تصمیم گرفت تا شاخه سیاسی حزبالله به موازات شاخه نظامی آن به بازیگر مهم لبنان تبدیل شود. حزبالله به هشت کرسی در پارلمان لبنان دست یافت.[۲۸] در این دوران حزبالله به طراحی و اجرای عملیات تروریستی نیز متهم شد.
فعالیتهای مبارزاتی علیه اسرائیل
سید حسن نصرالله از همان آغاز هدایت حزبالله لبنان موضعی تهاجمی علیه اسرائیل اتخاذ کرد. یک سال پس از دبیرکلی وی در حزبالله در سال ۱۹۹۳، تعداد ۲۶ سرباز اسرائیلی در نزاع طرفین توسط حزبالله کشته شدند. جنگ حزبالله علیه اسرائیل برای عقب راندن اسرائیل از جنوب لبنان ادامه پیدا کرد. تعداد کشتههای سربازان اسرائیلی در سال ۱۹۹۷ به ۴۰ تن رسید. با سخت شدن شرایط اسرائیل مجبور به ترک خاک لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی شد.[۸] پیروزی حزبالله در خارج کردن اسرائیل از جنوب لبنان و کشته شدن پسر نصرالله در جنگ در سال ۱۹۹۷، موجب محبوبیت سید حسن نصرالله در جنوب لبنان شد.[۲۳]
بهدنبال خروج اسرائیل از لبنان، گروههای سیاسی رقیب و قدرتهای خارجی، خواهان خلع سلاح این گروه بودند اما نصرالله با این کار مخالفت کرد.[۲۸]
وجهه عمومی
نصرالله شخص محبوبی در لبنان و دیگر کشورهای عربی بود و علیرغم اینها، مخالفان سرسختی نیز داشت. او در ورود حزبالله به عرصه سیاست و دستیابی این گروه به قدرت در ساختار حکومتی لبنان، نقش کلیدی داشت. اعتبار نصرالله بهدلیل مقابله با اسرائیل افزایش یافت و به شخص قدرتمندی در این کشور تبدیل شد. او بهمنظور جلوگیری از ترور شدن بهوسیلهٔ اسرائیل، سالها بود که کمتر در انظار عمومی حاضر شده است.[۲۸] تیم حفاظتی ۱۵۰ نفره مسئولیت حفاظت وی را بر عهده داشتند.[۴۰] این تیم حفاظت را عماد مغنیه ایجاد کرد[۴۱] و ابو علی جواد مسئولیت این تیم را بر عهده داشت. وی که داماد سید حسن نصرالله و به «سپر سید» معروف بود، دورههای متعدد و پیچیده نظامی را در ایران گذرانده است.[۴۲]
نصرالله رابطهٔ نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران و رهبرش سید علی خامنهای داشته است. حمایت مالی جمهوری اسلامی ایران از حزبالله باعث شد تا نصرالله با تشکیل شبکهای پیچیده از مدارس، بیمارستانها و انجمنهای خیریه، به بسیاری از شیعیان لبنان خدمات رفاهی و اجتماعی برساند. این سیاست به یکی از جنبههای مهم هویت جنبش سیاسی-اجتماعی شیعیان در لبنان تبدیل شد.[۲۸]
ترورهای نافرجام
سید حسن نصرالله در سالهای مسئولیتش چندین بار مورد تهدید تروریستی واقع شده است. برخی از این طرحهای ترور عبارتند از:
ترور از طریق مسمومیت غذایی (۲۰۰۴م)
بمباران برج محل اسکان وی توسط هواپیماهای اسرائیلی (۲۰۰۶م)
دستگیری گروه تروریستی که هدفشان حمله خمپارهای به خودروی سید حسن نصرالله بوده است (۲۰۰۶م)
انفجار ساختمانی که تصور میشد سید حسن نصرالله در آن حضور دارد توسط هواپیماهای اسرائیلی (۲۰۱۱م)
سید حسن نصرالله به دلیل تهدیدات امنیتی در سالهای اخیر کمتر در انظار عمومی حاضر میشود و تیم حفاظتی ویژه ای مسؤولیت حفاظت وی را بر عهده دارد.[۱۹] ابوعلی جواد داماد سید حسن نصرالله مسئولیت این تیم را بر عهده دارد.[۲۰]
حزب الله مدتها بود از حمله گسترده اسرائیل اطلاع پیدا کرده بود، از این رو روز چهارشنبه بیست و یکم تیر ماه ۱۳۸۵ یک پایگاه سربازان رژیم صهیونیستی را مورد حمله قرار داد. در جریان این عملیات هفت سرباز اسرائیلی به هلاکت رسیدند و بیست و یک تن مجروح شدند. حزب الله دو سرباز اسرائیلی را نیز به اسارت در آورد. پس از آن ارتش اسرائیل حمله خود را از زمین و دریا و هوا به لبنان آغاز کرد. سید حسن نصرالله در سخنانی که از شبکه المنار پخش میشد، گفت: «پیروزی در نبرد همه جانبه در راه است».
به دنبال این سخنان موج موشکهای حزب الله آسمان شمال فلسطین را پر کرد. ناو چه پیشرفته رژیم صهیونیستی در نزدیکی ساحل لبنان منهدم شد. اکثر موشکهای حزب الله به بندر حیفا اصابت کرد و بیشتر ساکنان شهرکهای صهیونیستی از خانههای خود گریختند. آمریکا و انگلیس پیش نویس قطعنامه شورای امنیت درباره آتش بس را و تو کردند.
با شهادت حدود سی کودک در روستای قانا در جنوب لبنان خشم مردم دنیا برانگیخته شد. از سویی دیگر وحدت شگفتی در لبنان بر لزوم حمایت از حزب الله پدید آمد. تلاش ارتش اسرائیل برای پیاده کردن نیرو در شهر صور ناکام ماند. نیروهای این رژیم به دفعات در کمین گاه نیروهای حزب الله گرفتار و کشته و زخمی شدند. اسرائیل روزهای سختی را پشت سر میگذاشت.
گزیدهای از پیام مقام معظم رهبری خطاب به دبیر کل حزب الله به مناسبت پیروزی در نبرد سی و سه روزه با اشغالگران صهیونیستی: برادر مجاهد و بسیار عزیز جناب آقای سید حسن نصرالله ادام الله عمره و عزه و عافیته. سلام علیکم بما صبرتم. درود بر شما و بر دیگر برادران و بر یکایک مجاهدان حزب الله.
آنچه شما با جهاد و مقاومت بی نظیر خود به امت اسلامی هدیه کردهاید از حد توصیف این جانب بالاتر است. جهاد دلاورانه و مظلومانه شما که نصرت الهی را به شما ارزانی داشت، بار دیگر ثابت کرد که سلاحهای مدرن و مرگبار در برابر ایمان و صبر و اخلاص ناکار آمد هستند و ملتی که ایمان و جهاد دارد، مغلوب سیطره قدرتهای ستمگر نمیشود. پیروزی شما پیروزی اسلام بود. شما توانستید به حول و قوه ی الهی ثابت کنید که برتری نظامی به ابزار و سلاح و هواپیما و ناو و تانک نیست، بلکه به قدرت ایمان و جهاد و فداکاری همراه با عقل و تدبیر است.
شما برتری نظامی خود را بر رژیم صهیونیستی تحمیل و تفوق معنوی خود را در ابعاد منطقهای و جهانی تثبیت کردید. افسانه ی شکست ناپذیری و هیبت دروغین ارتش صهیونیست را به مسخره گرفتید و آسیب پذیری رژیم غاصب را به نمایش گذاشتید. شما به ملتهای عرب عزت بخشیدید و تواناییهای آنان را که دهها سال به وسیله ی تبلیغات و سیاستهای استکباری انکار شده بودند در صحنه ی عمل به همه نشان دادید. آنچه اتفاق افتاد حجتی از سوی خداوند بر همه ی دولتها و ملتهای اسلامی و به ویژه در منطقه خاورمیانه است...
دشمن به غلط پنداشته بود که با حمله به لبنان ضعیفترین حلقه ی کشورهای منطقه را هدف قرار میدهد و طرح وهم آلود خاورمیانه دلخواه خود را کلید میزند. دشمن یعنی آمریکا و اسرائیل از صبر و هوشمندی و دلاوری ملت لبنان غافل بود از توانایی بازوان ستبر لبنان غافل بود. از سنت الهی «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن الله و الله مع الصابرین» غافل بود. ملت لبنان و جوانان دلاور و سیاستمداران هوشمندش با سیلی سخت خود، او را از این غفلت بیرون آوردند.
دشمن اکنون در صدد بریدن این بازوی توانا و کار آمد است در صدد ایجاد اختلاف میان سیاستمداران است. در صدد پاشیدن ویروس بی صبری و تردید در مردم است. همه باید در برابر این سمپاشیها بیدار باشند. به حول و قوه الهی شما در خنثی کردن توطئههای آنان موفق خواهید شد. و پیروزی دومی به دست خواهید آورد. ان شاء الله جهادی که اکنون در این میدان جدید پیش روی شماست مانند جهاد فداکارانه شما در میدان نظامی حائز اهمیت و در آن صبر و توکل و اخلاص و تدبیر تعیین کننده است. به شماو دیگر برادران و دلاوران عرصه جهاد درود میفرستم و دست و بازوی همه شما را میبوسم.[۱۹]
سید علی خامنهای ۲۵ مرداد ۱۳۸۵.
نگاهی به دیدگاهها
با ارواح، جانها، فرزندان و اموالمان به حسین(ع) میگوییم: «لبیک یا حسین». ما به این پیمان و دعوت پشت نخواهیم کرد.
به همهٔ طاغوتان، متجاوزان، مفسدان، فرصتجویان و کسانی که به شکستن اراده، عزم و ایستادگی ما دل بستهاند میگوییم ما فرزندان آن امام، آن مردان و آن زنان و برادران آن جوانانی هستیم که روز عاشورا با حسین ایستادند و این جملهٔ حسین را خطاب به تاریخ گفتند که:هیهات منا الذلة[۲۶]
بدون شک دورانی که ما را با اسرائیل میترساندند تمام شده. آن اسرائیل ترسناک و هراسانگیز تمام شده. نه امروز، که مدتهاست تمام شده… ما در روز عاشورا و از همان جایگاه، اراده، عزم و اصرارمان به حفاظت از کشور، ملت، مقدسات و به دوش کشیدن مسئولیتهای بزرگ را کسب میکنیم. و حتی یک روز هم دربارهٔ این که در کنار حسین باشیم تردیدی به خود راه نمیدهیم. جان، خون، فرزندان، پول و هر چیزی که برایمان عزیز است را فدای او میکنیم و تمام میشویم بدون این که پایان بپذیریم. چون پس از آن برای همیشه در محضر حسین(ع) خواهیم بود.[۲۷]
از نگاه دیگران
آیتالله خامنهای در تقریظ بر کتاب سید عزیز: هر چیزی که مایهٔ شناخت و تکریم بیشتر آن سید عزیز شود، خوب و برای من مطلوب است.[۲۸]
روزنامه انگلیسی «دیلیتلگراف»: «نصرالله یکی از رهبران شگفتیساز در خاورمیانه است»[۲۹]
روزنامه انگلیسی«تایمز» : «سید حسن نصرالله مَردِ لحظههاست که ستاره بخت و خوششانسی وی بر ویرانههای ساختمانهایی که بمبهای اسرائیلی آنها را ویران کردند، درخشید.»[۳۰]
روزنامه آمریکایی«واشینگتن پست»: «نصرالله از بزرگترین اسرار حزبالله بهشمار میرود.»[۳۱]
ارتباط با ایران
سید حسن نصرالله سال ۱۳۶۰ش از امام خمینی اجازه تصرف در امور حسبیه و شرعیه را دریافت کرد[۳۴] او پس از آن بارها به ایران سفر کرده است.[۳۵] و در جلسات مختلف به ایراد سخنرانی پرداخته و دیدارهایی را نیز با مقامات ایرانی داشته است. او با برخی از فرماندهان نظامی ایران روابطی دوستانه دارد.[۳۶] وی بارها در سخنرانیها و جلسات خود به حمایتهای ایران از حزبالله تصریح کرده است[۳۷] وی در سخنرانیهایش از ایران دفاع میکند و آن را وظیفهای بر اساس قانون وفاداری میداند.[۳۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شخصیـتـهـای علمی و حوزوی ، نصرالله