سید حسن نصرالله (۳۱ اوت ۱۹۶۰ – ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴)، روحانی شیعه و سیاستمدار لبنانی بود که از ۱۹۹۲ تا هنگام کشته شدنش در سن ۶۴ سالگی بهعنوان سومین دبیرکل حزب سیاسی و گروه شبهنظامی حزبالله لبنان فعالیت میکرد.[۴]
نصرالله در خانوادهای از شیعیان لبنان به دنیا آمد و تحصیلاتش را در صور به پایان رساند. او مدتی به جنبش امل پیوست و پس از آن به حوزهی علمیهای در بعلبک رفت. او بعدها در مدرسهی امل به تحصیل و تدریس پرداخت. نصرالله پس از تهاجم ۱۹۸۲ اسرائیل به لبنان به حزبالله پیوست.
در پی دورهی کوتاه مطالعات دینی در ایران، نصرالله پس از ترور سید عباس موسوی در سال ۱۹۹۲ به لبنان بازگشت و رهبر حزبالله شد.[۵][۶][۷][۸]
حزبالله تحت رهبری او، به موشکهایی با بُرد بیشتر دست یافت که آنها را قادر ساخت تا به شمال اسرائیل حمله کنند. اسرائیل طی ۱۸ سال اشغال جنوب لبنان متحمل تلفات سنگینی شد و در سال ۲۰۰۰ نیروهای خود را خارج کرد. این کار محبوبیت حزبالله را در منطقه افزایش داد و جایگاهش را در لبنان تقویت کرد. نقش حزبالله در حمله به واحد گشت مرزی اسرائیل که منجر به جنگ ۲۰۰۶ اسرائیل و لبنان شد، در معرض انتقاد محلی و منطقهای قرار گرفت. در سال ۲۰۱۳، حزبالله در جنگ داخلی سوریه علیه آنچه که نصرالله آن را «افراطیهای اسلامگرا» نامید، از رژیم بشار اسد اعلام حمایت کرد. وی در یکی از سخنرانیهای خود گفت: «تا زمانی که ایران پول داشته باشد، ما هم پول خواهیم داشت.»[۹]
در ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۴، سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که نیروی هوایی اسرائیل مقر اصلی حزبالله در بیروت را با هدف ترور نصرالله مورد حمله قرار داده است.[۱۰][۱۱] متعاقباً ارتش اسرائیل اعلام کرد که در این حمله سید حسن نصرالله کشته شده است.[۱۲]
تولد و خانواده
نصرالله در ۳۱ اوت ۱۹۶۰ در برج حمود از محلههای شرق بیروت به دنیا آمد.[۱۳] او فرزند ارشد میان ۹ فرزند دیگر خانواده محسوب میشود.[۱۴] در زمان کودکی، پدرش به شغل سبزی و میوهفروشی مشغول بود.[۱۵][۱۶] به دلیل فقر اقتصادی و شرایط نامساعد کاری، خانوادهی وی به منطقهی الکرنتینا در جنوب بیروت رفتند. خانوادهی وی در سال ۱۹۷۵، همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان، به البازوریه برگشتند.[۳][۷][۷] سید حسن از کودکی شدیداً به سید موسی صدر علاقهمند بود.[۱۷] حسن با وجود اینکه خانوادهاش مذهبی نبودند، به علوم دینی علاقه داشت. او در مدرسه النجاه و بعداً یک مدرسه دولتی در محله عمدتاً مسیحی سن الفیل بیروت تحصیل کرد.[۵][۱۳]
دوران کودکی و نوجوانی سید حسن در حومه بیروت گذشت. او تحصیلات ابتدایی را در مدرسه النجاح در شرق بیروت و بخشی از تحصیلات متوسطه را در دبیرستان التربویه در محله مسیحی نشین سن الفیل گذراند. او در این سالها برای کمک به مغازه پدر میرفت، مغازهای که بر دیوارش عکس امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان آویزان بود. سید حسن شیفته امام موسی صدر بود و آرزو داشت روزی مانند او شود. سید مثل سایر بچههای محله اوقاتش را با فوتبال و شنا در دریا نمیگذراند، بلکه برای نماز جماعت به مسجد کرنتینا میرفت و اگر چه هیچ یک از افراد خانواده اش روحانی نبودندبه رعایت مسائل دینی بسیار علاقمند بود و این علاقه از محدوده انجام فرایض معمول دینی مانند نماز و روزه هم فراتر رفته بود.
زندگینامه و تحصیلات
سید حسن نصرالله، از چهرههای مشهور و مقبول لبنان،[۱] در ۳۱ اوت ۱۹۶۰م/۹ شهریور ۱۳۳۹ش در محله فقیرنشین کرنتینا در شرق بیروت به دنیا آمد. پدرش «سید عبدالکریم» و مادرش «نهدیه صفیالدین» اهل روستای البازوریه از توابع شهر صور در جنوب لبنان بودند که به بیروت مهاجرت کرده بودند.[۲] در برخی منابع گفته شده وی در بازوریه متولد شده است.[۳] سید حسن دارای سه برادر و پنج خواهر است[۴] و در نوجوانی به همراه برادرانش در مغازه میوهفروشی پدرش کار میکرد.[۵]
نصرالله دورهٔ ابتدایی را در مدرسه خصوصی النجاح در منطقه التربویه گذراند و با آغاز جنگهای داخلی لبنان در آوریل ۱۹۷۵م همراه خانواده به روستای بازوریه، زادگاه پدرش منتقل شد و تحصیلات دبیرستان خود را در شهر صور ادامه داد.[۶]
سید حسن در شانزده سالگی (۱۹۷۶م) با تشویق سید محمد غروی، امام جمعه شهر صور و از دوستان سید محمدباقر صدر، برای فراگیری علوم دینی به نجف مهاجرت کرد. سید محمد، طی نامهای سید حسن را به شهید صدر معرفی کرد. شهید صدر نیز سید عباس موسوی را برای نظارت به وضعیت علمی و تأمین نیازهای سید حسن نصرالله گماشت.[۷] سید حسن در سال ۱۹۷۸م دروس مقدماتی حوزه را به پایان رساند و پس از دو سال اقامت در نجف، به دلیل فشارهای رژیم بعث عراق،[۸] به لبنان بازگشت. او با تأسیس مدرسه امام منتظر در سال ۱۹۷۹م/۱۳۵۷ش در بعلبک، دروس حوزوی خود را ادامه داد و همزمان به تدریس مشغول شد.[۹] او در سال ۱۹۸۹م به مدت یک سال در قم تحصیل کرده است.[۱۰] دلیل بازگشت نصرالله به لبنان را شایعاتی مبنی بر اختلاف او با حزبالله لبنان و تشدید اختلافات حزبالله با جنبش امل و اصرار شورای رهبری دانستهاند.[۱۱]
تاثیر رفتار و سخنان امام موسی صدر
او که در سنین نوجوانی تحت تاثیر رفتار و سخنان امام موسی صدر قرار گرفته بود، به محله البرج در مرکز شهر بیروت و میدان شهدای کنونی میرفت تا از دست فروشها کتاب دست دوم خریداری کند. کتابهای اسلامی و سیاسی را میخرید و اگر گاهی کتاب علمی و فکری خاصی به دست میآورد و نمیتوانست محتوایش را درک کند، آن را کنار میگذاشت تا وقتی بزرگ شد، بخواند.[۲]
معرفی به آیتالله سید محمد باقر صدر
سید محمد غروی یادداشتی به دست سید حسن داده بود که در آن طلبه جوان به محضر شهید و الامقام آیتالله سید محمد باقر صدر متفکر، عالم و مجاهد وارسته عراقی معرفی شده بود. هوش سرشار طلبه جوان و تلاش وجدیت او مورد اهتمام و عنایت شهید صدر قرار گرفت. به طوری که از شهید سید عباس موسوی خواست بر وضعیت علمی نصر الله نظارت داشته باشد و به او کمک کند. بدین ترتیب روابط دوستانه و صمیمانه میان این دو شکل گرفت. در حقیقت سید عباس نه فقط دوست و برادر بزرگ تر سید حسن، بلکه استاد و رفیق راه او نیز بود. دیدار شهید صدر نیز برای سید حسن جوان سراسر لطف بود.
عالم فرزانهای که ضمن برخورداری از هوش سرشار و ظرافتها و دقتهای علمی، نوآوریهای بسیاری را در عرصههای گوناگون علوم دینی رقم زد و برای زدودن گرد شبهات از چهره درخشان اسلام ، همت بسیار نمود. آن مرد مجاهد با همه اشتغالات علمی، هیچ گاه از مبارزه غافل نماند و در عرصه سیاسی حضوری نقش آفرین داشت.
تاسیس « حزب الدعوه » از تلاشهای او در این عرصه بود که زمینه خدمات و روشنگریهای بسیار را فراهم آورد. از سوی دیگر رابطه او با امام خمینی رحمةاللهعلیه و عبارت شور آفرین او در باره امام (ذوبوا فی الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام، در خمینی ذوب شوید، همان گونه که او در اسلام ذوب شده است) جنبش عظیمی در عالم اسلام ایجاد کرد.
سید حسن نصرالله این جلوهها را در سیره شهید صدر مشاهده میکرد و از این رو در نجف نیز دست از مبارزه برنداشت تا اینکه در سال ۱۳۵۷ ش عراق را مخفیانه و به دور از چشم نظام بعثی صدام حسین - که در آن روزگار به طور فجیعی بر ضد حوزههای علمیه شوریده بود - ترک کرد.[۷]
سید حسن نصر الله پس از بازگشت به لبنان، قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلات حوزوی خود را ادامه دهد. مدتی نگذشته بود که سید عباس موسوی با همکاری تعدادی از علمای دینی لبنان، حوزه علمیه امام منتظر عجل الله فرجه الشریف را در شهر بعلبک تاسیس نمود.
این حوزه از جمله مراکز نمونه به شمار میرفت و نقش بسیار مؤثر تبلیغی در منطقه بقاع و سایر مناطق همچون بیروت و جنوب لبنان داشت. سید حسن نصرالله در این حوزه هم در سطوح بالاتر درس میخواند و هم به طلاب جدید درس میداد.[۸]
تحصیلات
حسن نصرالله تحصیلات مقطع ابتدائی را در زادگاهش سپری کرد و دورهٔ راهنمایی را در محلهای به نام سنالفیل در شرق بیروت گذراند. مقطع دبیرستان را در روستای البازوریه در جنوب لبنان به پایان رسانید و در سال ۱۹۷۶، در سن ۱۶ سالگی برای تحصیلات حوزوی به شهر نجف در عراق رفت و بعد از ۲ سال اقامت و تحصیل در این شهر، مجدداً به لبنان بازگشت و در مدرسهٔ الامام منتظر در بعلبک مشغول به فراگیری علوم حوزوی شد. مشوق اصلی وی برای عزیمت به نجف و فراگیری علوم اسلامی سید محمد غروی، امام جمعه شهر صور بوده است.[۷][۲۲] نصرالله در سال ۱۹۸۹ برای تکمیل دروس حوزوی به قم رفت، اما با گذشت یک سال، به دلیل شدت تنشها در لبنان، به درخواست شورای حزبالله به بیروت بازگشت.[۲۳]
سید حسن نصرالله دانشآموخته حوزه علمیه نجف بود. ارتباط او با سید محمدباقر صدر در نجف و سید عباس موسوی باعث شد که وارد فضای مبارزه با اشغالگری اسرائیل شود.
نصرالله سالهای متعددی را به علت شدت تهدیدات امنیتی کمتر در انظار عمومی دیده میشد. فرزند وی سید هادی نیز در سال ۱۹۹۷م در درگیری با نیروهای اسرائیلی به شهادت رسید.
در سال ۱۹۹۰ م (۱۳۶۹ ش) با برقراری آرامش نسبی در لبنان سید حسن نصرالله که همچنان تشنه علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام بود، توانست برادران خود را در شورای مرکزی حزب الله (بر خلاف اراده و خواست آنان) متقاعد کند که عازم شهر مقدس قم شود. او میدانست با فراگیری هر چه بیشتر علوم اهل بیت علیهمالسّلام میتواند قویتر و با دست پر به میدان مقاومت باز گردد تا مسئولیت خود را به نحو احسن ادامه دهد و این بار نقش بین المللی را ایفا کند.
ارتباط سید حسن نصرالله با اوضاع لبنان با آمدن او به قم قطع نشد. با آنکه وی در حوزه علمیه قم حضور داشت، اما اوضاع لبنان و حزب الله را با دقت پیگیری میکرد. او برای کسب دانش بیشتر و فراگیری بحث خارج فقه به قم آمد تا در کلاس درس شاگردان امام خمینی رحمةاللهعلیه شرکت کند و با کسب آگاهی و عرفان بیشتر بتواند جنبش مقاومت اسلامی لبنان راغنی سازد.
او قصد داشت دو سه سالی را با خدای خود خلوت کند. دانش و عرفان بجوید و با روحی سرشار از علم و معرفت به بیروت باز گردد، ولی برخی از اعضای شورای رهبری حزب الله در بیروت سید حسن را به حال خود نگذاشتند و به او اجازه ندادند به آرزوی دیرینه خود برسد. ویژگیها و توانمندیهای سرشاری که داشت، به مسئولان جمهوری اسلامی و حزب الله اجازه نداد از استعدادها و توانمندیهای او چشم پوشی کنند.
در ماههای اول آمدن به قم او میخواست همه وقت خود را صرف فراگیری علم کند و با برخی از طلاب لبنانی قرار گذاشت در کلاس درس علمای مشهور شرکت کند. او تنها در کلاسهای درس فقه و علم اصول شرکت نمیکرد، بلکه در دروس تفسیر قرآن آیتالله جوادی آملی نیز حضور مییافت.
او به صورت نامنظم در بیشتر درسهای بحث خارج فقه حوزه شرکت میکرد. از جمله کلاسهای بحث آیتالله فاضل لنکرانی رحمةاللهعلیه و آیتالله سید کاظم حائری . همچنین او از ابتدای پیوستن به طلبگی علاقه و صف ناپذیری به علمای عارف و سالک داشت.
او در محضر بزرگانی چون آیتالله بهجت و آیتالله کشمیری رحمةاللهعلیه حضور مییافت. پس از پایان اقامت در قم و بازگشت به بیروت، هرگاه به ایران میآمد از برادران مسئول میخواست ملاقات او را با آیتالله بهجت و آقایان کشمیری رحمةاللهعلیه و حسن زاده آملی تدارک ببینند.
با علمای بزرگ دیگری که در عرفان و سلوک شهرت داشتند و ساکن تهران و مشهد بودند، ملاقات میکرد و اصول عرفان عملی و سلوک الی الله را از آنان جویا میشد.
در آن ایام شوق تحصیل علوم دینی لحظهای سید حسن جوان را آرام نمیگذاشت. او که بسیار تحت تاثیر اندیشه امام موسی صدر بود به قشر روحانیت علاقمند و وارد حوزه علمیه « امام علی علیه السلام » در شهر بعلبک شد و مقدمات علوم دینی را نزد اساتید آن حوزه فرا گرفت. مؤسس این حوزه امام موسی صدر بود که آن وقت به مدیریت شهید سید عباس موسوی اداره میشد. در این حوزه علاوه بر سید حسن نصرالله، آقایان شهید شیخ علی کریم ، شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون نیز تحصیل میکردند و با وی هم درس بودند[۵]
در مدت حضور در جنوب لبنان با « سید محمد غروی » امام جمعه شهر شیعه نشین صور آشنا شد[۶] وی سید حسن را به تحصیل در حوزه علمیه نجف تشویق کرد و سرانجام سید عازم حوزه علمیه نجف شد.
منسجم کردن طلاب لبنانی و خارجی
وی در آن دو سال کوشید میان طلاب لبنانی قدیم و جدید حوزه علمیه قم ارتباط و هماهنگی به وجود بیاورد برای آنان جلسات فرهنگی دایر کرد و از برخی شخصیتهای ایرانی دعوت کرد برای طلاب لبنانی سخنرانی کنند در آن مرحله حجت الاسلام سید علی اکبر محتشمی پور و آیتالله مصباح یزدی دعوت شدند. او با سایر طلاب خارجی حوزه علمیه قم نیز ارتباط برقرار کرد. نظر به اینکه او یک چهره حوزوی نبود و در حقیقت میهمان حوزه محسوب میشدبرخی از مدارس طلاب غیر ایرانی از وی دعوت میکردند در مناسبتهای سیاسی سخنرانی کند.
او افزون بر منسجم کردن طلاب لبنانی و طلاب کشورهای عربی، با طلاب پاکستانی و افغانی هم روابط دوستانهای برقرار کرد و کوشید تجربه تاسیس حزب الله لبنان را به آنان منتقل کند. با باز گشت به لبنان حوزه علمیه قم یکی از مجاهدان بزرگ و راستین خود را از دست داد و او به پایگاه اصلی خود بازگشت.[۱۳]
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی
سید حسن نصرالله از سالهای نخست عمرش وارد فعالیتهای سیاسی شد.
او پس از پایان دوره دبیرستان در سال ۱۹۷۵م مسؤول جنبش امل در زادگاهش شهرک البازوریه شد.
وی پس از بازگشت از نجف در سال ۱۹۷۹م به عضویت دفتر سیاسی جنبش امل درآمد و نماینده این جنبش در دره بقاع شد.[۱۳]
در سال ۱۹۸۲م بههمراه گروهی دیگر از روحانیون مبارز از تشکیلات امل جدا شد و حزبالله لبنان را تأسیس کردند.
وی از سال ۱۹۸۲ تا ۱۹۹۲م فعالیتهای خود را در حزبالله متمرکز کرد. وی علاوه بر این که در شورای مرکزی حزب حضور داشت مسؤول آمادهسازی نیروهای مقاومت و تأسیس هستههای نظامی بود. وی مدتی معاون ابراهیم امین السید (مسوول حزبالله در بیروت) و مدتی هم معاون اجرایی حزبالله بود.[۱۴]
رهبر شیعیان لبنان امام موسی صدر در روزهای آغازین سال ۱۹۷۵ م (۱۳۵۴ ش) ضمن خطابهای پر شور که به مناسبت سالگرد عاشورای حسینی ایراد نمود، مردم لبنان را به تشکیل یک گروه مقاومت نظامی در برابر تجاوز رژیم اشغالگر قدس و توطئههای مزورانه دولت اسرائیل برای بیرون راندن لبنانیها از سرزمینهای خویش فرا خواند. هفت ماه بعد در یک کنفرانس مطبوعاتی به طور صریح تاسیس یک گروه مسلح را به نام افواج مقاومت لبنانی (امل) در حیات سیاسی، مذهبی کشور لبنان اعلام نمود.[۳]
در همین سال و با آغاز جنگهای داخلی لبنان، سید حسن پانزده ساله همراه خانواده به روستای بازوریه، زادگاه پدرش در جنوب لبنان کوچ کرد و تحصیلات دبیرستانی را در شهر صور ادامه داد. او در روستای بازوریه به صفوف جنبش امل پیوست. این پیوستن براساس میل قلبی او بود، چون مانند همه مردم جنوب لبنان به امام موسی صدر بنیانگذار جنبش امل علاقه فراوان داشت. روستای بازوریه در آن روزها همچون سایر مناطق لبنان، جولانگاه روشنفکران چپگرا، به ویژه هواداران حزب کمونیست لبنان یا گروههای فلسطینی بود. به هر حال دیری نپایید که سید حسن و برادرش سید حسین با آنکه جوان بودند، مسئولیت جنبش امل در روستای بازوریه را بر عهده گرفتند.[۴]
فعالیت سیاسی
نصرالله با اتمام دورهٔ دبیرستان و همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان وارد جنبش امل شد و بهعنوان مسئول سازمانی جنبش شیعی امل در روستای البازوریه به فعالیت پرداخت. وی در زمان تحصیل در حوزه امام منتظر نیز به فعالیت سازمانی در جنبش امل میپرداخت که در همان زمان، بهعنوان عضو دفتر سیاسی آن انتخاب شد.[۷]
ملاقات با امام خمینی رحمةاللهعلیه
این کمیته هئیتی پنج نفره را به نام « شورای لبنان » به ریاست شهید سید عباس موسوی تشکیل داد و آن را برای ملاقات با امام خمینی رحمةاللهعلیه و کسب تکلیف شرعی از محضر ایشان به تهران اعزام کرد. این هیئت در دیدار با امام اهداف و برنامههای خود را شرح داد و سپس با ایشان بیعت کرد. امام خمینی رحمةاللهعلیه به عنوان ولی امر مسلمین این شورا را تایید کردند و از اعضای آن خواستند که راهشان را ادامه دهند. در این دیدار شهید سید عباس موسوی در مورد شرایط وقت لبنان و عزم اسلام گرایان برای مقابله با ارتش اسرائیل که بخش عظیمی از لبنان را اشغال کرده بود، صحبت کرد. امام در جواب فرمودند: «مهم عمل است. شما در مرحله کربلایی قرار دارید. توقع نداشته باشید که ثمره عملتان را در دوران حیات خود بچینید.[۱۱] »
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: شخصیـتـهـای علمی و حوزوی ، نصرالله