در عصر حاضر، لقب «مَهدی» مختص امام دوازدهم است
در عصر حاضر، لقب «مَهدی» مختص امام دوازدهم (علیهالسّلام) بوده و تمامی روایاتی که پیرامون ظهور حضرت و با عناوین ««الْمَهْدِی مِنْ آلِ مُحَمَّد»» [۵] ،««الْقَائِمُ الْمَهْدِی»»[۶] ،««مَهْدِیُ هَذِهِ الْاُمَّه»»[۷] ،««مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ مَهْدِیُ الْاُمَّه»»[۸] ،««مَهْدِیُ اُمَّتِی»»[۹] ،««الْمَهْدِیَ»»[۱۰] ،««مَهْدِیَ»»[۱۱] صادر شدهاند، تصریح به امام دوازدهم (علیهالسّلام) دارند که به برخی از این روایات اشاره می گردد:
««وَ عَنْهُ عَنْ اَبِی مُحَمَّدٍ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ اِسْمَاعِیلَ الْحَسَنِیِّ عَنْ اَبِی مُحَمَّدٍ (علیهالسّلام) ) قَالَ: لَمَّا وَهَبَ لِی رَبِّی مَهْدِیَ هَذِهِ الْاُمَّه اَرْسَلَ مَلَکَیْنِ فَحَمَلَاهُ اِلَی سُرَادِقِ الْعَرْشِ حَتَّی وَقَفَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً بِعَبْدِیَ الْمُخْتَارِ لِنُصْرَه دِینِی وَ اِظْهَارِ اَمْرِی وَ مَهْدِیِ خَلْقِی...».» امام حسن عسکری (علیهالسّلام) فرمود: هنگامی که خداوند مهدی این امت را بر من بخشید، دو فرشته از جانب آسمان فرستاد تا وی را عرش بردند. خداوند فرمود: مرحبا به بنده من. کسی که اختیاردار نصرت و یاری از دین من بوده و امر مرا آشکار میکند و هدایت کننده خلق من است.[۱۲]
««وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ اَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ (علیهالسّلام) قَالَ: اِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِی اَدْیَانِکُمْ... قُلْتُ: یَا سَیِّدِی مَنِ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ... قَالَ اَنَا السَّابِعُ، وَ ابْنِی عَلِیٌّ الرِّضَا الثَّامِنُ، وَ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ التَّاسِعُ، وَ ابْنُهُ عَلِیٌّ الْعَاشِرُ، وَ ابْنُهُ الْحَسَنُ حَادِیَ عَشَرَ، وَ ابْنُهُ مُحَمَّدٌ سَمِیُّ جَدِّهِ رَسُولِ اللَّهِ وَ کُنْیَتُهُ الْمَهْدِیُ الْخَامِسُ بَعْدَ السَّابِعِ».» امام کاظم (علیهالسّلام) فرمود: زمانی که پنجمین از فرزندان هفتمین نباشد، خدا را خدا را که مراقب دین خود باشید. راوی پرسید؛ ای آقای من. پنجمین از هفتمین کیست؟ فرمود: من هفتمین هستم و فرزندم رضا هشتمین و فرزندش محمد نهمین و فرزندش علی دهمین و فرزندش حسن یازدهمین است و فرزندش محمد که جدش رسول خدا به این نام نامیده و کنیه اش مهدی است. که میشود پنجمین از هفتمین.[۱۳]
««بِسنده عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یَقُولُ: الْاَئِمَّه بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ تِسْعَه مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَ التَّاسِعُ مَهْدِیُّهُمْ».» پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: امامان بعد از من دوازده هستند که نه امام از فرزندان حسین (علیهالسّلام) بوده و نهمین آنان مهدی آنها است.[۱۴]
««حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ حَسَنِ بْنِ مَنْدَه بسنده عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْاَنْصَارِیِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ (علیهالسّلام) یَا حُسَیْنُ یَخْرُجُ مِنْ صُلْبِکَ تِسْعَه مِنَ الْاَئِمَّه مِنْهُمْ مَهْدِیُ هَذِهِ الْاُمَّه فَاِذَا اسْتُشْهِدَ اَبُوکَ فَالْحَسَنُ بَعْدَهُ فَاِذَا سُمَّ الْحَسَنُ فَاَنْتَ فَاِذَا اسْتُشْهِدْتَ فَعَلِیٌّ ابْنُکَ فَاِذَا مَضَی عَلِیٌّ فَمُحَمَّدٌ ابْنُهُ فَاِذَا مَضَی مُحَمَّدٌ فَجَعْفَرٌ ابْنُهُ فَاِذَا مَضَی جَعْفَرٌ فَمُوسَی ابْنُهُ فَاِذَا مَضَی مُوسَی فَعَلِیٌّ ابْنُهُ فَاِذَا مَضَی عَلِیٌّ فَمُحَمَّدٌ ابْنُهُ فَاِذَا مَضَی مُحَمَّدٌ فَعَلِیٌّ ابْنُهُ فَاِذَا مَضَی عَلِیٌّ فَالْحَسَنُ ابْنُهُ فَاِذَا مَضَی الْحَسَنُ فَالْحُجَّه بَعْدَ الْحَسَنِ یَمْلَاُ الْاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً».» پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به امام حسین (علیهالسّلام) فرمود: ای حسین! نه امام از فرزندان تو به وجود میآیند. یکی از آنان مهدی این امت است. پس زمانی که پدرت شهید شد، حسن (علیهالسّلام) بعد از ایشان و زمانی که حسن مسموم شد تو و زمانی که تو شهید شدی پسرت علی و زمانی که علی رفت پس محمد و زمانی که محمد رفت پس فرزندش جعفر و زمانی که جعفر رفت فرزندش موسی و زمانی که موسی رفت فرزندش علی و زمانی که علی رفت فرزندش محمد و زمانی که محمد رفت فرزندش علی زمانی که علی رفت فرزندش حسن و زمانی که حسن رفت پس فرزندش حجت بعد از حسن است که زمین را از عدل و داد پر میکند همان طور که از ظلم و جور پر شده است.[۱۵]
انحصار قائمیت در حضرت مهدی
قائمیت، به معنای اعتقاد به مصلحی جهانی است که در آخرالزمان قیام میکند و با قدرت، دنیا را به عدل و داد سوق میدهد. این مصلح و قائم بنابر اعتقاد شیعیان کسی نیست جز شخص امام دوازدهم حضرت حجت بن الحسن (عجّلاللهفرجهالشریف). . احمد الحسن بصری که یکی از مدعیان دروغین وصایت و نیابت است به زعم باطل خود، «قائمیت» را از امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) سلب کرده و خود را مهدی اول و قائم آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میداند. این در حالی است که بر اساس روایات مساله قائمیت، امری تعیّن یافته در شخص امام دوازدهم (علیهالسّلام) بوده و حتی کسانی را که پیش از قیام امام دوازدهم (علیهالسّلام) پرچم قائمیت برافراشته و با ادعای قائمیت از مردم بیعت میگیرند را محکوم و گمراه معرفی کردهاند. بنابراین کسانی که بخواهند به نام قائم یا به عنوان نیابت از قائم آل محمد (علیهالسّلام) از دیگران بیعت گرفته و پرچم حکومت امام را برافرازند، یقیناً در انحراف بوده و بیعت با آنان حرام خواهد بود. بنابراین افرادی همچون احمد بصری حق بیعت گرفتن نداشته و ادعای او در اثبات قائمیت برای خود، کذب و دروغی بیش نیست. از طرف دیگر او با استناد به روایت ««یَقُومُ الْقَائِمُ بِاَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ»» قائم را دارای مقام شارعیّت دانسته و لذا چون خود را دارای مقام قائمیت میداند، شارعیت را شأن خودش میداند. ین در حالی است که احمد بصری، از یک طرف مدعی وصایت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و از طرف دیگر ادعای شارعیت کرده است. در حالی که این دو ادعا در نهایت تعارض بوده و با یکدیگر ناسازگار میباشند.
مساله قائمیت، امری تعیّن یافته در شخص امام دوازدهم (علیهالسّلام) بوده و حتی کسانی را که پیش از قیام امام دوازدهم (علیهالسّلام) پرچم قائمیت برافراشته و با ادعای قائمیت از مردم بیعت میگیرند را محکوم و گمراه معرفی کردهاند. چنانچه در روایاتی از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است:«« کُلُّ رَایَه تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».» هر پرچمی که قبل از قیام قائم (علیهالسّلام) برافراشته شود، پس صاحب آن پرچم طاغوت بوده و غیر از خدا را پرستش میکند.[۲]
همچنین فرموده است: ««یَا مُفَضَّلُ کُلُ بَیْعَه قَبْلَ ظُهُورِ الْقَائِمِ (علیهالسّلام) فَبَیْعَه کُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ خَدِیعَه ، لَعَنَ اللَّهُ الْمُبَایِعَ لَهَا وَ الْمُبَایَعَ لَهُ».» ای مفضل! هر بیعتی قبل از ظهور قائم (علیهالسّلام) بیعت با کفر و نفاق و نیرنگ است. خدا بیعت کننده و بیعت گیرنده را لعنت کند.[۳]
این دو روایت، اشاره صریح به شخصی بودن قائمیت داشته و قبل از ظهور و قیام قائم آل محمد (علیهالسّلام) هیچ فردی نمیتواند ادعای قائمیت کرده و خود را قائم بنامد. لذا کسانی که بخواهند به نام، یا به عنوان یا به نیابت از قائم آل محمد (علیهالسّلام) از دیگران بیعت گرفته و پرچم حکومت امام را برافرازند، یقیناً در انحراف بوده و بیعت با آنان حرام خواهد بود. بنابراین افرادی همچون احمد بصری که خود را مُمهّد ظهور معرفی کرده و ادعای سفارت از جانب ایشان را دارد، حق بیعت گرفتن نداشته و تشکیل «سرایاالقائم» و برافراشتن پرچم «البیعه لله» جایز نمی باشد.
گذشته از همه این موارد، روایات صادره از معصومین (علیهمالسّلام) قائم آل محمد )علیه السّلام) را مشخص کرده و بدین وسیله قائمیت را از تمامی مدعیان دروغین سلب کردهاند. چنانچه در روایتی از ابو حمزه ثمالی آمده است: ««عَنْ اَبِی حَمْزَه ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ الثُّمَالِیِّ قَالَ: سَاَلْتُ اَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ (علیهالسّلام). .. یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلَسْتُمْ کُلُّکُمْ قَائِمِینَ بِالْحَقِّ قَالَ بَلَی قُلْتُ فَلِمَ سُمِّیَ الْقَائِمُ قَائِماً قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ (علیهالسّلام) ضَجَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَه اِلَی اللَّهِ تَعَالَی بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ قَالُوا اِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا اَ تَغْفَلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَکَ وَ ابْنَ صَفْوَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ فَاَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلَیْهِمْ قَرُّوا مَلَائِکَتِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَاَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِینٍ ثُمَّ کَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْاَئِمَّه مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ (علیهالسّلام) لِلْمَلَائِکَه فَسُرَّتِ الْمَلَائِکَه بِذَلِکَ فَاِذَا اَحَدُهُمْ قَائِمٌ یُصَلِّی فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ الْقَائِمُ اَنْتَقِمُ مِنْهُمْ».» از امام محمد باقر (علیهالسّلام) پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نیستید؟ فرمود: بلی. عرض کردم: پس چرا فقط قائم (علیهالسّلام) قائم نامیده شده است؟ حضرت فرمود: هنگامی که جدم حسین بن علی (علیهالسّلام) به شهادت رسید، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال نالیدند و گریستند و عرض کردند: پروردگارا! آیا کسی را که برگزیده ترین خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وا میگذاری؟ خداوند متعال به آنها وحی فرستاد: آرام گیرید! به عزت و جلالم سوگند از آنها انتقام خواهد کشید، هر چند بعد از گذشت زمانی باشد! آنگاه پرده حجاب را کنار زده و فرزندان حسین (علیهالسّلام) را که وارثان امامت بودند، به آنها نشان داد. ملائکه از دیدن این صحنه بسیار مسرور شدند. یکی از آنها در حال قیام نماز میخواند. حق تعالی فرمود: به وسیله این قائم از آنها انتقام خواهم گرفت.[۴] [۵]
همچنین در روایتی از امام جواد (علیهالسّلام) که امامان پس از خود را برای صَقْر بن اَبی دُلَف شمارش میکرد آمده است:«« الْاِمَامُ بَعْدِی ابْنِی عَلِیٌّ اَمْرُهُ اَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی وَ الْاِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْحَسَنُ اَمْرُهُ اَمْرُ اَبِیهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ اَبِیهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَه اَبِیهِ ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْاِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَکَی (علیهالسّلام) بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ اِنَّ بَعْدَ الْحَسَنِ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَرُ».» امام بعد از من پسرم علی است که امرش امر من و سخنش سخن من و طاعتش طاعت من است و امام بعد از او فرزندش حسن است که امرش امر او و سخنش سخن او و طاعتش طاعت اوست. سپس ساکت شد. پرسیدم ای فرزند رسول خدا پس امام بعد از حسن کیست؟ پس امام گریه شدیدی کرده و فرمود: همانا بعد از حسن فرزندش قائم به حق بوده و مورد انتظار قرار می گیرد.[۶]
ضمن اینکه بر اساس روایات معصومین (علیهمالسّلام) لزوماً قائم (علیهالسّلام) فرزند بلافصل امام است و این سخن نقض کننده ادعای قائمیت احمد بصری میباشد. زیرا احمد بصری مدعی فرزندی با واسطه حضرت بوده و تاکنون پدران خود (اسماعیل، صالح، حسین، سلمان) را امام ندانسته است. به عنوان نمونه؛ ««عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ اَبِی الْعَلَاءِ، عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ، قَالَ: قُلْتُ لَهُ تَکُونُ الْاَرْضُ بِغَیْرِ اِمَامٍ... قَالَ قُلْتُ الْقَائِمُ اِمَامٌ قَالَ نَعَمْ اِمَامُ بْنُ اِمَامٍ... ».» حسین ابن ابی علاء از امام صادق (علیهالسّلام) پرسید: آیا ممکن است زمین بدون امام باشد؟ فرمود: نه! تا اینکه پرسید: آیا قائم هم امام است؟ فرمود: بله. او امام و فرزند امام است. همچنین در جایی دیگر به حرث بن مغیره میفرماید: ««الْقَائِمُ اِمَامٌ ابْنُ اِمَامٍ»»؛ قائم امام و فرزند امام است.[۷] [۸]
طول عمر امام مهدی(ع(
برخی از مخالفان گمان کرده اند عادتاً ممکن نیست شخصی طول عمری این چنینی داشته باشد و ضعف و سستی نیز در او راه پیدا نکند.[۱۴۴] عالمانی همچون شیخ صدوق[۱۴۵] شیخ مفید،[۱۴۶] شیخ طوسی،[۱۴۷] فضلبنحسن طبرسی،[۱۴۸] محمدباقر مجلسی[۱۴۹] و فیض کاشانی[۱۵۰] به این مسئله پرداخته و از راههای مختلفی به بعید شمردن آن پاسخ داده اند، ازجمله: امکان این امر و قدرت الهی بر انجام آن[۱۵۱] تجربه تاریخی در این امر و افرادی که دارای عمر طولانی بودهاند مانند حضرت نوح(ع( و خضر(ع)؛[۱۵۲] اخباری که بر طول عمر آن حضرت(ع) و نزول حضرت عیسی(ع) نقل شده است.[۱۵۳]
امام خمینی نیز طول عمر اماممهدی(ع) را به قدرت اراده الهی میداند که در شخصی که چنین قابلیت و استعدادی برای اجرای عدالت تام و کامل در جهان دارد، محقق شده است.[۱۵۴] ایشان با این تحلیل که هیچ یک از افراد بشر نتوانسته اند عدالت را به طور کامل پیاده کنند یا موفق به این امر مهم نشده اند، معتقد است اگر اماممهدی(ع) مثل دیگر اولیای الهی عمر کوتاهی میداشت، کسی نبود که عدالت را به معنای تام و کامل اجرا کند؛ بنابراین آن حضرت(ع) امامی است که برای چنین امر مهمی ذخیره شده است.[۱۵۵]
بیتحرکی و خمودگی در جامعه: برخی اعتقاد به مهدویت را سبب رکود جامعه و سکون آن در برابر ظلم ظالمان میدانند؛ تفکری که ریشه در افکار یهودیت و مسیحیت دارد و برگرفته از آنهاست؛[۱۵۶] زیرا افراد جامعه مبارزه با ظلم را سبب تأخیر ظهور میدانند؛ با این گمان که بنابر روایات، زمان ظهور هنگامی است که زمین پر از ظلم و جور شده باشد. این گمان سبب میشود مردم با امید به ظهورِ کسی که ظلم و ستم را برطرف میکند، خود اقدامی نکنند.[۱۵۷] امامخمینی با ردّ این اشکال تأکید میکند این امید و انتظار به همراه فراهمآوردن زمینه و مقدمات ظهور و آمادگی خود و جامعه برای ظهور است[۱۵۸] و دیدگاه واقعی اسلام که مطابق آموزههای رسول مکرم اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) است، مسلمانان را به مخالفت با فساد و ظلم در جامعه دعوت میکند.[۱۵۹]
ناکامی قیامهای پیش از ظهور: برخی با استناد به روایاتی که هر قیامی را پیش از ظهور باطل میشمارد،[۱۶۰] بر این اعتقادند که هر قیام و حکومتی پیش از ظهور آن حضرت محکوم به شکست و باطل است و چنین قیامهایی سبب ریختن خونهای افراد بیگناه میشود.[۱۶۱] به اعتقاد امامخمینی باطلدانستن هر حکومتی در زمان غیبت، نتیجه گمان عدهای است که فریفته ظاهر روایاتی شدهاند که هر پرچمی را پیش از ظهور حضرت(ع) باطل میدانند؛[۱۶۲] در حالیکه مراد از این روایات این است که هر قیامی که با عنوان مهدویت و با اسم مهدی(ع) برپا شود، باطل است؛ اما این به معنای تشکیلندادن حکومت اسلامی در زمان غیبت نیست، بلکه کوتاهی و سستی در آن خلاف قرآن است[۱۶۳] و اگر چنین روایاتی نیز باشد، خلاف ضرورت اسلام و قرآناند و لازمه آن این است که در زمان غیبت، تکلیف مسلمانان در رفع فساد و نهی از منکر ساقط شده باشد و باید چنین روایاتی را کنار گذاشت.[۱۶۴]
طول عمر از نظر امکان عقلی
از نظر عقل و قواعد عقلی نیز، طولانی شدن عمر شخصی حتی تا هزاران سال هیچ محذوری نداشته و محال نیست. این امری است که همه عقلاء آن را تصدیق خواهند کرد؛ زیرا هیچ دلیلی بر محال بودن وجود ندارد.
طول عمر از نظر امکان علمی
منظور از امکان علمی، این نیست که بشر امروز میتواند امکان عمر طولانی، حتی تا هزاران سال را ثابت کند؛ بلکه مقصود عدم محال بودن آن است.
طول عمر از نظر امکان عملی
روشن است که بهترین دلیل برای اثبات امکان چیزی، وقوع و سابقه آن است، اگر در گذشته ولو یکبار چنین اتفاقی افتاده باشد، اصل امکان آن چیز ثابت میشود و ممکن است که در آینده نیز اتفاق بیفتد.
نصر بن دهمان ، شارخ نوه حضرت یعقوب ، حامل بن حارثه ، زهیر بن جناب بن هبل ، معدی کرب حمیری ، عمرو بن ربیعه ، فرعون زمان موسی ، مستوغر بن ربیعه ، عمرو بن حممة ، دوید بن زید ، معمرین از ۵۰۰ تا هزار سال ، نصر بن دهمان ، شارخ نوه حضرت یعقوب ، حامل بن حارثه ، زهیر بن جناب بن هبل ، معدی کرب حمیری ، عمرو بن ربیعه ، فرعون زمان موسی ، مستوغر بن ربیعه ، عمرو بن حممة ، دوید بن زید ، معمرین از ۵۰۰ تا هزار سال ، سام بن نوح ، تیمالله بن ثعلبه ، لقمان بن عادیا ، طول عمر لقمان ، قس بن ساعده ، هبل بن عبدالله ، سطیح الکاهن ، شیث بن آدم ، انوش بن شیث ، قینان بن انوش ، مهلائیل و یرد بن مهلائیل ، متوشلخ بن اخنوخ ، لمک بن متوشلخ ، معمرین فراتر از هزار سال ، حضرت آدم ، قول اول عمر هزار سال ، تکمیل هزار سال برای آدم ، حضرت حواء ، حضرت نوح بن لمک ، حضرت عیسی ، نزول عیسی در زمان ظهور مهدی ، حضرت خضر ، لقمان بن باعورا ، عوج بن عناق ، ذوالقرنین ، افراد معمر در امت اسلام ، عدی بن واع ، ربیع بن ضبیع ، عبدالمسیح بن عمرو بن قیس ، سلمان فارسی ، ابوالطفیل کنانی ، ابوجعفر سجزی ، غانمة بنت غانم ، دجال از عصر پیامبر تا زمان ظهور ، تصریحات دانشمندان اهلسنت بر عمر طولانی حضرت مهدی
انقلاب اسلامی ایران با الهامگرفتن از آموزههای شیعی و اعتقاد به مهدویت ایجاد شد و امامخمینی نیز با اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی[۱۷۱] و اعتقاد به آموزههای پویای مهدویت و انتظار که همان سکوتنکردن در مقابل فساد و ظلم در جامعه و مبارزه با مظاهر ظلم و جور است،[۱۷۲] رهبری انقلاب را به دست گرفت و رژیم استبدادی پهلوی را ساقط کرد و انقلاب را به ثمر نشاند. ایشان در طول انقلاب نیز با گروههایی مانند انجمن حجتیه که به نام گسترش مهدویت به مقابله با انقلاب اسلامی میپرداختند و هر گونه مبارزه با رژیم را نادرست میدانستند و سبب تأخیر ظهور میشمردند، مقابله میکرد و خطر این تفکرات را برای مردم گوشزد میکرد.[۱۷۳] )ببینید: انجمن حجتیه)
امامخمینی با تأکید بر نقش امدادهای غیبی و عنایتهای امام عصر(ع) در پیروزی انقلاب اسلامی،[۱۷۴] کشور ایران را متعلق به بقیة الله الاعظم(ع) میخواند[۱۷۵] و بقای آن را به دعاهای خاص آن حضرت میدانست.[۱۷۶] ایشان انقلاب اسلامی ایران را زمینهساز ظهور مهدی موعود(ع) و تشکیل حکومت عدل جهانی میشمرد و معتقد بود باید با اجرای احکام اسلامی در عصر غیبت، زمینه را برای ظهور اماممهدی(ع) فراهم آورد.[۱۷۷] ایشان در طول دوران مبارزه خود و تشکیل حکومت اسلامی، هدف خود را به از میانبردن استبداد داخلی محدود نکرد و معتقد بود باید این حرکت و انقلاب، به کشورهای دیگر نیز سرایت کند و صادر شود.[۱۷۸]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: معصوم چهاردهم امام مهدی عج ، مهدویت و مدعیان دروغین ، مــهــدویت و آخــرالــزمــان ، مــهـــدویـت و شــبــهــات ، مــــقـــالات مـــهـــدویــت