مذاهب چهارگانه اهل سنت

مذاهب چهارگانه اهل سنت اشاره به چهار مذهب فقهی حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی است که هر کدام از مسلمانان سنی در مسائل فقهی پیرو یکی از این مذاهب هستند. مذهب حنفی پیروان ابوحنیفه، مالکی پیروان مالک بن انس، شافعی پیروان محمد بن ادریس شافعی و حنبلی پیروان احمد بن حنبل هستند. این مذاهب در قرن دوم و سوم هجری به وجود آمدند.

در دوره تابعان، یعنی پس از پیامبر و صحابه وی، مذاهب مختلف فقهی پدید آمد که در بسیاری از اصول، روش‌های استنباط و نظریات فقهی اختلاف داشتند. مشکلاتی که این اختلاف‌ها پدید آورد سبب شد در قرن هفتم هجری، حاکمی با نام بَیبَرس بُندُقداری(درگذشت:۶۷۶ق) که بر مصر و شام حکومت می‌کرد، چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی را مذاهب رسمی قرار دهد و در قاهره چهار قاضی از این مذاهب منصوب کند. این عمل خیلی زود در شهرهای دیگر نیز انجام شد. حکومت علاوه بر حمایت از چهار مذهب فقهی، محدودیت‌هایی برای دیگر مذاهب قرار داد؛ شهادت دادن در دادگاه، سخنرانی، امامت جماعت، تدریس و... محدود به افرادی از مذاهب چهارگانه گردید و در نتیجه، مذاهب دیگر به فراموشی سپرده شده و پیروان خود را از دست دادند.

پس از تثبیت مذاهب چهارگانه در میان عموم اهل سنت، باب اجتهاد میان آنان بسته شد و افراد سنی‌مذهب تنها می‌توانستند از مذاهب چهارگانه تقلید کنند. این دیدگاه توسط ابن تیمیه و پیروان سَلَفی او مورد نقد قرار گرفت و آنان بر مفتوح بودن باب اجتهاد تاکید ورزیدند.

مذاهب فقهی اهل سنت

اهل سنت از حدود قرن هفتم[۱] تا عصر حاضر پیرو چهار مذهب فقهی بوده[۲] و معتقدند هر مسلمانی باید در احکام دینی به یکی از مذاهب چهارگانه ملتزم بوده و از آنها تقلید کند.[۳]

مذهب حنفی

مذهب پیروان فقهی ابوحنیفه(۸۰-۱۵۰ق)است.[۴] ابوحنیفه امام اهل رأی بوده است.[۴] او با وجود اصرار و تأکید بر احکام تعبدی و سنت نبوی، اخبار و روایات غیرقطعی را برای فتوا دادن کافی نمی‌دانست.[۵]

مذهب مالکی

مذهب پیروان فقهی مالک بن انس(۹۳-۱۷۹ق)است.[۶] مالک در استنباط احکام به کتاب، سنت، عمل اهل مدینه، مصالح مرسله، قول صحابه و استحسان عمل می‌کرد.[۶] فقه مالکی نماینده فقه حدیث‌گرای مدینه دانسته می‌شود که پایبندی بسیاری به ظواهر قرآن دارد.[۷]

مذهب شافعی

مذهب پیروان محمد بن ادریس شافعی(۱۵۰-۲۰۴ق)است. فقه شافعی بر پایه حدیث بنا شده بود، به نحوی که برخی فقه شافعی را فقهی حدیث‌مدار دانسته‌اند.[۸] شافعی از برخی روش‌های اصحاب رأی نیز استفاده می‌کرد و توانست در میانه این دو روش قرار گیرد.[۹] شیعیان عموماً پیروان مذهب شافعی را به شیعه امامیه نزدیک‌تر می‌دانند.[۱۰]

مذهب حنبلی

مذهب پیروان احمد بن حنبل(۱۶۴-۲۴۱ق) است. احمد پیرو فقه حدیثی بود[۱۱] و از رأی و قیاس پرهیز می‌کرد.[۱۲] فقه حنبلی بیش از مذاهب دیگر به ظاهر احادیث و اقوال صحابه گرایش داشت و نماینده شاخص اندیشه حدیث‌گرا در فقه اهل سنت است.[۱۱]

تثبیت مذاهب چهارگانه

از نیمه دوم قرن چهارم هجری قمری به بعد، فقیهان گرایش به تقلید از فقیهان گذشته خود داشتند؛ به طوری که هر دانشمندی پیرو یکی از مجتهدان گذشته شده و به شرح و تفسیر آرای او می‌پرداخت.[۱۷] وجود فرقه‌های مختلف و تعصب طرفداران آنها اختلافات بسیاری را در جامعه اسلامی به وجود آورد؛ به حدی که برخی فقیهان، ازدواج با پیروان فرقه‌های دیگر را مجاز نمی دانستند و برخی دیگر اقتدا به امام جماعتی که از فرقه دیگر باشد را جایز نمی‌شمردند.[۱۸]

در نهایت حاکمان مسلمان به این نتیجه رسید که مذاهب فقهی را محدود کنند؛ در سال ۶۳۳ [۱۹] یا ۶۶۳[۲۰] یا ۶۶۵ هجری قمری[۱] حاکمی با نام بَیبَرس بُندُقداری که بر بسیاری از مناطق اسلامی از جمله مصر و شام حکومت می‌کرد،[۲۱] چهار قاضی رسمی از چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی در قاهره منصوب کرد و سایر مذاهب را نامعتبر اعلام کرد.[۲۲] او همچنین محدودیت‌های بسیاری برای پیروان مذاهب دیگر به وجود آورد.[۲۰] این تصمیم پس از مدتی در مناطق دیگر نیز اجرا شد.[۲۱]

در نتیجه مذاهب چهارگانه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی که پیروان زیادی نیز داشتند، به صورت رسمی مورد حمایت حکومت‌ها قرار گرفتند[۲۳] و با گذشت زمان در جامعه اهل سنت تثبیت شدند.[۲۴][یادداشت ۱] مطهری(۱۳۵۸ش)نیز براین باور است که تا قرن هفتم هجری قمری حقّ اجتهاد در میان اهل سنت محفوظ و بابِ آن مفتوح بود. در این قرن به علل خاصّ تاریخی با یک شورا و اجماع ساختگی این حق از علما سلب گردید و علما مجبور شدند که برای همیشه از نظریات علمای قرن دوم و سوم هجری تبعیت کنند، و از اینجا مسئله‌ حصر مذاهب فقهی به مذاهب چهارگانه معروف به وجود آمد. [۲۵]

عوامل انحصار در مذاهب چهارگانه

مورخان و محققان عواملی را در تثبیت مذاهب چهارگانه فقهی در میان اهل سنت برشمرده‌اند:

حاکمان اسلامی در ترویج و سپس تثبیت مذاهب فقهی نقش عمده‌ای داشته‌اند؛ هارون الرشید شخصی به نام ابویوسف را که پیرو مذهب حنفی بود قاضی قرار داد و قضات دیگر نیز تنها در صورت حنفی بودن تأیید می‌شدند. این کار نقش مهمی در ترویج مذهب حنفی داشت.[۳۳] در اندلس و مغرب نیز مذهب مالکی مورد قبول حکومت قرار گرفت.[۳۴] عبدالسلام بن سعید (درگذشت:۲۴۰ق)که در آفریقا قاضی بود، نقش فعالی در گسترش مذهب مالکی داشت.[۳۵] در شام نیز در یک دوره، مذهب شافعی رسمیت یافت.[۳۴]

تثبیت و رسمیت یافتن مذاهب چهارگانه توسط حاکمان مسلمان، ابتدا در مصر آغاز شد[۳۶] و سپس در مناطق دیگر رخ داد.[۲۱] حاکمان همچنین در ترویج این مذاهب تلاش کردند و مدارسی مختص این مذاهب قرار دادند. در همین حال فرقه‌های دیگر با محدودیت‌های گسترده‌ای مواجه شدند؛ از جمله شهادت پیروان مذاهب دیگر در دادگاه‌ها معتبر نبود، و همچنین تنها کسانی برای سخنرانی، امامت جماعت، تدریس علوم دینی و... مجاز دانسته می‌شدند که پیرو فرقه‌های چهارگانه باشند.[۱]

یکی از علل گرایش مردم و حاکمان به مذاهب چهارگانه اهل سنت را موفقیت پیشوایان این مذاهب در تربیت شاگردان برجسته و ممتاز در جامعه دانستند چرا که شاگردان، مذاهب فقهی استادان خود را ترویج کرده و در جامعه به عنوان احکام و مقررات اسلامی تثبیت کردند و فقیهان بعدی نیز به پیروی از این مذاهب راه یافتند[۳۷] تا جایی که به جواز پیروی از مذاهب چهارگانه و عدم جواز پیروی از مذاهب دیگر حکم کردند.[۳۸] همچنین وجود طرفداران بسیار و تعصبات آنان، از عوامل مهم تثبیت مذاهب چهارگانه دانسته شده است.[۳۹] توجه ویژه به نوشتن و کِتابت آراء و نظرات، دلیل دیگری برای تثبیت مذاهب چهارگانه بیان شده است. بر همین اساس برخی معتقدند نگارش نظرات فقهی موجب حفظ مذاهب شده و حاکمان موجب گسترش مذاهب شده‌اند.[۴۰]

اهل سنت و مسئله اجتهاد

پس از تثبیت مذاهب چهارگانه در میان عموم اهل سنت، اجتهاد میان آنان متوقف شد.[۳۹] آنان معتقدند تنها باید از مذاهب چهارگانه تقلید کرد[۴۱] و علم به شریعت پیامبر(ص( تنها از طریق مذاهب چهارگانه ممکن است.[۴۱] با این حال این اعتقاد توسط برخی افراد[یادداشت ۲] و گروه‌ها مورد مناقشه واقع شده است.[۴۲][یادداشت ۳]شیخ محمود شلتوت از اساتید و رؤسای دانشگاه الازهر در مصر یکی از کسانی است که انحصار تقلید از مذاهب اربعه را نادرست دانسته و ضمن جایز دانستن پیروی از مذهب جعفری که همان شیعه امامیه است، پیروی از هر مکتبی را که بطور صحیح نقل شده و احکام آن در کتب مخصوص به خود مدون گشته حق هر مسلمانی دانسته و صریحاً اعلان کرد که هرکسی مقلد یکی از این مذاهب چهارگانه باشد می تواند به مذهب دیگری ( هر مکتبی که باشد ) منتقل شود.[۴۳]

سلفیه

سَلَفی به گروهی از مسلمانان تندروی اهل سنت گفته می‌شود که تمسک به دین اسلام جسته و خود را پیرو سلف صالح می‌دانند و در عمل، رفتار و اعتقادات خود از پیامبر اسلام، صحابه و تابعین تبعیت می‌کنند. آن‌ها معتقدند دیدگاه‌های امروز اسلام باید به همان نحوی بیان شود که صحابه و تابعین بیان می‌کردند، یعنی تنها مرجع متن قرآن و سنت پیامبر باشد و علمای دینی حق اظهارنظر و بیان ادله‌ای متفاوت که متناسب با شرایط زمانه باشد را ندارند. سلفی‌ها که بسیاری آن‌ها را به تندروی متهم می‌کنند، مرکز اصلیشان در مکه و مدینه است؛ و گروه‌های نظامی آنان هم‌اکنون در سوریه فعالیت دارند. ز جمله سلفی‌های معروف می‌توان به اسامه بن لادن رهبر گروه القاعده نام برد.

فقه سلفی

ابن تیمیه از فقیهان قرن هشتم هجری قمری و از مبلغان اصلی سلفی‌گری بر باز بودن باب اجتهاد تاکید می‌ورزید.[۴۴] احمد پاکتچی، پژوهشگر علوم قرآن و حدیث، معتقد است ابن تیمیه را باید فقیهی در چارچوب مذهب حنبلی انگاشت که در بخشی از مسائل از مواضع مشهور فقه حنبلی عدول کرده است.[۴۴] محمد بن عبدالوهاب، از فقیهان قرن سیزده هجری قمری و به پیروی از او مُفتیانِ وهابی معتقدند که باید مانند سَلَف به کتاب و سنت مراجعه کرد و با توجه به آیات و روایات اجتهاد نمود.[۴۵]

وهابیت

وهابیت:این گروه طرفداران محمد بن عبدالوهاب هستند که در اواخر قرن دوازده هجری به ترویج افکار ابن تیمیه پرداختند. اصول عقاید وهابیت را می‌توان در موارد ذیل خلاصه کرد:

اعتقاد به واسطه‌ها میان خلق و خدا با توحید در الوهیت منافات دارد . مشرکان عصر رسالت در مسئله ربوبیت مشرک نبودند . با این که انگیزه بت پرستان، تقرب به خداوند و طلب شفاعت از معبودان خویش در پیشگاه خداوند بود، قرآن کریم عمل آنان را شرک دانسته‌است. هرگونه عمل که مشابه اعمال مشرکان عصر رسالت باشد مثل استغاثه و استعانت از غیر خدا، نذر و قربانی برای غیر خدا، و طلب شفاعت از غیر خدا شرک است . شیعیان را کافر می‌دانند . شرک مسلمانان از شرک مشرکان عصر رسالت عظیم تر است و

تصوف

برخی از فرقه‌های تصوف یا صوفیه عبارتند از: چشتیه، حروفیه، دسوقیه، سهروردیه، شاذلیه، صفویه، ملامتیه، نقشبندیه، نقطویه، نوربخشیه. بکتاشیه : منسوب به حاجی بکتاش ولی که پیروان آن بیشتر در آلبانی زندگی می‌کنند و عده‌ای آن‌ها را جز اهل حق می‌شمارند. مولویه : مؤسس این طریقت مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی است که صاحب اثر مشهور و منظوم مثنوی معنوی بوده و این اثر در شش دفتر تنظیم شده‌است. شیوهٔ نگارش این اثر تمثیل است و حکایات آموزندهٔ بسیاری در آن به بیانی زیبا و شیوا نگاشته شده‌است. به‌گفتهٔ مولوی، این اثر مبیّنِ اصول قرآن است. نعمت‌اللهیه : پیروان شاه نعمت‌الله ولی را گویند که سلسلهٔ نعمت‌اللهی را در قرن هشتم هجری بنیاد گذاشته‌است.


اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: بنی الاسلام علی خمس

تاريخ : دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ | 13:2 | تهيه وتنظيم توسط : حُجَّةُ الاسلام سیدمحمدباقری پور |