پشت پرده یک گزافهگویی
در میانهی جنگ آنگاه که اخبار و روایتهای گوناگون اوج میگیرند و خیز بر میدارند و حتی برخی متخصص رسانهای را در خود غرق میکنند - اخبار و روایتهایی که بعضاً حتی صحت و سقمشان هم مشخص نیست - سخن گفتن و روایت کردن از واقعیات، آنگونه که هستند نه آنگونه که دشمن آن را بازنمایی میکند، اهمیت و ضرورتی مضاعف پیدا میکند. البته نه به شکل آنچه که در هجوم اخبار و اطلاعاتی میبینیم و امکان رمزگشایی آنها برای مخاطب مشخص نیست بلکه به شکلی که اولویتها را به شیوهای منطقی برای مخاطب مشخص کند، ارتباط منطقی میان پدیدهها را تشریح کرده و توجه مخاطب به سمت و سویی رهنمون شود که در حالت عادی چندان مد نظر قرار نمیگیرند.
«صدای ایران»، روزنامه اینترنتی رسانهی KHAMENEI.IR، سعی دارد در چنین فضایی بهصورت روزانه همراه ملّت ایران باشد. محورها و وضعیت راهبردی جبهه نبرد را از لابهلای سیل اخبار و اطلاعات درست و نادرست بیرون کشیده، سره را از ناسره جدا کرده و آن را آنگونه که هست روایت کند. «صدای ایران» صدای ملّت ایران خواهد بود و راوی ایستادگی و مقاومت آنها در این جنگ تحمیلی.
بیست و هفتمین شماره «صدای ایران» به روح مطهر شهید رسانه نیما رجبپور تقدیم شده است.
این روزنامه اینترنتی در ایام دفاع مقدس ملّت ایران در برابر تهاجم رژیم صهیونی، هر شب حوالی ساعت ۲۲ در رسانهی KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
دریافت روزنامه اینترنتی «صدای ایران»؛ شماره بیست و هفتم
سرمقاله
پشت پرده یک گزافهگویی
در روزهای گذشته، مصاحبهای از نخستوزیر رژیم صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو، در یکی از رسانههای آمریکایی منتشر شد که در آن، وی با صراحت اعلام کرد هرگونه توافق با ایران باید شامل محدودسازی برد موشکهای ایرانی به زیر ۴۸۰ کیلومتر باشد. این عدد، صرفاً یک داده فنی نیست؛ بلکه یک پیام راهبردی و تلاشی تاکتیکی برای خلع سلاح جمهوری اسلامی ایران از مهمترین ابزار بازدارندگیاش است.
در زمین واقعی، معنای این هدف بهخوبی روشن است: اگر موشکهای ایران به کمتر از ۵۰۰ کیلومتر محدود شوند، حتی از مرزهای غربیاش نیز نخواهد توانست به اراضی اشغالی شلیک مؤثری انجام دهد. عملاً دست ایران برای پاسخ مستقیم و مؤثر به تجاوز احتمالی رژیم صهیونیستی بسته میشود؛ چه رسد به پاسخ به جنایاتی که بارها از عمق سرزمینهای اشغالی مدیریت و اجرا شدهاند. این یعنی محرومسازی ایران از توان دفاعی مشروع در برابر یکی از تهدیدات اصلی منطقهایاش.
اما مسئله، فقط برد موشکها نیست. نتانیاهو در حقیقت دارد تلاش میکند تا ایران را به زور وارد رژیمهای سیاسی و امنیتیای چون MTCR (رژیم کنترل فناوریهای موشکی) کند؛ تفاهمی به ظاهر داوطلبانه که تنها در خدمت تثبیت انحصار تسلیحاتی قدرتهای غربی است. تفاهمی که اگرچه امضاکنندگانش آن را رعایت نمیکنند، اما برای کشورهای مستقل و مقاوم، چون ایران، تبدیل به ابزار فشار سیاسی و رسانهای میشود. همانطور که امروز در موضوع هستهای NPT چنین کارکردی دارد.
جالب آنجاست که خود رژیم صهیونیستی، عضو این تفاهمنامه نیست، اما نخستوزیرش از دیگر کشورها میخواهد ایران را به پیوستن به آن وادار کنند. این پارادوکس دقیقاً همان منطق استعمارگرانهای است که میگوید: ما میتوانیم، شما نباید!
اما نکته مهمتر آن است که این موضعگیری نتانیاهو، نه از موضع اقتدار، بلکه از موضع ترس و وحشت تجربهشده است. در جنگ ۱۲روزه اخیر، با وجود بهرهمندی رژیم صهیونیستی از یکی از پیچیدهترین سامانههای پدافندی جهان و همراهی تجهیزات آمریکایی و برخی کشورهای اروپایی، نتوانست از گزند موشکهای دقیق ایران در امان بماند. حتی با کاهش نرخ شلیک در روزهای پایانی جنگ، نرخ اصابت و دقت حملات بالا رفت؛ چراکه ایران از موشکهای خاصتر، دقیقتر و متنوعتری استفاده کرده بود.
در واقع، آنچه نتانیاهو میخواهد، جبران ناکامی نظامی از طریق فشار دیپلماتیک و رسانهای است. وقتی در میدان جنگ نمیتوانند توان موشکی ایران را مهار کنند، تلاش میکنند آن را در میدان سیاست خنثی کنند. اما این همان خطایی است که پیشینیان او بارها مرتکب شدهاند: نادیدهگرفتن انگیزه، اراده و توانمندی یک ملت که امنیت خود را محصول وابستگی نمیداند.
در نهایت، باید تأکید کرد که توان موشکی ایران، نه یک «گزینه چانهزنی» بلکه ستون فقرات دکترین بازدارندگی ملی است. و هر طرحی برای محدودسازی آن، ولو با پوشش دیپلماتیک، جز خلع سلاح یک ملت در مقابل تجاوزگری مزمن چیزی نیست. نتانیاهو اگر نگران است، دلیلش ساده است: اینبار، ترس را چشیده است.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: صدای ایران