حرم امام رضا پیش از دفن علی بن موسی الرّضا در سناباد، «قُبّهٔ هارونی» بوده است.[۱۷۶] پس از دفن علی بن موسی، آبادانی آنجا شتاب گرفت و سامانیان اقدام به ساخت بناهایی در آنجا کردند.[۱۷۷] در دورهٔ غَزنَویان، ساختمان و قُبّهٔ جدیدی بر آن مقبره ساخته شد[۱۷۸] و این ساخت و سازها تا دورهٔ صَفَویان ادامه داشت و در حکومت صفویان به اوج خود رسید. توسعهٔ آرامگاه در عصر افشاریان با طلاکاری ایوان صحن ادامه داشت. در دورهٔ قاجاریان، ضریح جدیدی برای بقعه ساخته شد. در دوران سلطنت پهلوی، بیشتر تلاشها معطوف به بازسازی، ترمیم و تغییر کاربریهای بخشهای مختلف حرم شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، طرحهای مختلفی در توسعهٔ حرم اجرا شد و بیشترین حجم توسعه مربوط به این دوران بوده است.[۱۷۹]
پس از شهادت امام رضا(ع)، مأمون، او را در باغ یا دارالامارهٔ حُمَید بن قَحطَبهٔ طائی از فرماندهان عباسی، نزدیک روستای سناباد دفن کرد. پیش از آن، هارون خلیفهٔ عباسی، پدر مأمون در آنجا دفن شده بود و ازاینرو به بقعهٔ هارونیه شهرت داشت.[۸۴] امام رضا تنهاامامی است که در ایران دفن شده است.[۸۵] . نوشته اند در طول قرنها، مزار امام رضا موردعلاقهٔ همه مسلمانان مناطق خراسان بوده و افزون بر شیعیان، اهلسنت نیز به زیارت او میرفتند.[۸۶] . آرامگاه امام رضا به تدریج به یکی از زیارتگاههای جهان اسلام و به ویژه شیعه تبدیل شد. زیارت امام رضا یکی از باورهای مهم در زندگی مردم است. محل دفن امام رضا به مَشهدُالرّضا شهرت یافت و امروزه شهر مشهد نامیده میشود. میگویند به علت استقبال فراوان به زیارت امام رضا، شهر مشهد دومین شهر زیارتی جهان شناخته میشود.[۸۷]
امام رضا(ع) تنها امام از امامان شیعه است که در ایران دفن شده است.[۶۶] رسول جعفریان آمدن امام رضا به ایران را یکی از عوامل گسترش شیعه در این کشور میداند. او از شیخ صدوق نقل میکند که امام رضا در مسیر حرکتش از مدینه به مرو، در هر شهری از ایران که اقامت میگزید، مردم سراغش میآمدند و سؤالاتشان را از او میپرسیدند و امام رضا(ع) پاسخ آنها را براساس احادیثی میداد که راویانِ سندشان امامان پیش از او تا امام علی علیه السلام و پیامبر صلی الله علیه وآله بودند و همین ارجاع به امامان، از عوامل توسعهٔ تفکر شیعی بود.[۶۷] . به گفته وی، وجود امام در خراسان باعث آشنایی بیشتر مردم با شخصیت او بهعنوان امام شیعیان شد و همین، علاقمندان شیعه را روزبه روز بیشتر کرد. او، جایگاه علمی امام و علوی بودن او را مهمترین عامل در توسعهٔ مذهب شیعه در ایران میشمارد.[۶۸] . همچنین شرکت امام در مناظراتی که مأمون میان امام و مخالفانش در زمینههای امامت و نبوت برپا میکرد و برتری امام در آنها شخصیت علمی امام را به مردم نشان میداد. یکی از شواهد در این زمینه حدیثی است که شیخ صدوق نقل کرده و طبق آن، به مأمون خبر دادند امام رضا جلسات کلامی برگزار میکند و مردم جذب او شدهاند و مأمون دستور داد مردم را از جلسه امام بیرون کنند.[۶۹] . در شهرها و مناطق مختلف ایران، بناهایی همچون مسجد و حمام و قدمگاه، به نام امام رضا نام گذاری شده که محل استقرار او در مسیر حرکتش به مرو بوده و جعفریان این را از شواهد تأثیر آمدن امام رضا(ع) به ایران در گسترش شیعه در این کشور میداند.[۷۰] از جملهٔ این بناها مسجد امام رضا در شهر اهواز، قدمگاههای منسوب به او در شهرهای مختلف همچون شوشتر، دزفول، یزد، دامغان و نیشابور و نیز حمام رضا در نیشابور است.[۷۱] او مینویسد هرچند ارتباط برخی از این مکانها با امام رضا ممکن است درست نباشد، علاقهٔ شیعی مردم ایران را نشان میدهد.[۷۲] .
باغی که مدفن ثامنالحجج (ع) شد
حضرت امام رضا عليه السلام در سفر خراسان از راه سناباد بمرو وارد شدند، سناباد باغ ييلاقي بوده که بزرگترين و آبادترين [بوستان بسيار بزرگي بود که مخصوص پذيرايي از رجال و بزرگان آن زمان بود.[ و مجهّزترين باغ مسکوني آن جا همان باغ بود. که قصر اسکندري يا مقبره ي پدر مأمون عبّاسي درآن قرار داشت. حميد بن قحطبه استاندار طوس ساکن اين باغ ييلاقي بود در اين باغ از مسافران رسمي و مهّم پذيرايي مي نمودند و به همين جهت از امام رضا عليه السلام هم دراين باغ بزرگ پذيرايي شد. امام لباس خود را براي شستشو به خادمي دادند. حِرز يا قرآني به خطّ مبارک خودشان در جـيب ايشان بود خـادم آن را نزد حميد بن قحطبه آورد، حميد خواستار آن قرآن شد و سخت شيفته ي آن گـرديد، درخواست خريد آن را از آن حضرت نمود. امام عليه السلام فرمودند: به قيمت همين باغ، حميد قبول کرد و باغ را داد و قرآن راگرفت، همان شب حضرت پس از معامله دستور دادند درختان باغ قطع شود و تصّرف مالکانه نمودند صبح حميد پشيمان شد امام رضا عليه السلام فرمودند: اگر باغ به صورت اوّل است باغ ازآن تو، وقتي که حميد به باغ رفت با درختان قطع شده مواجه شد به دين جهت "باغ قطعگاه " ناميده شد. امام فرمودند: من اين باغ را به تو بر مي گردانم به يک شرط وآن اين که از زّوار من پذيرايي کني، و حِرْز يا آن قرآن را به حميد بن قحطبه بخشيدند و باغ را نيز در اختيارش گذاشتند حميد شرط امام را قبول نمود. پس از آن امام عليه السلام از سناباد به طرف مرو حرکت کردند. (منبع: کتاب دانستنیهای حضرت رضا(ع) . حضرت به توس و سناباد به خانه قحطبه طائی - داخل قبه ای که هارون در آن دفن شده بود - وارد شد و با دست مبارک یک قسمت از زمین را خط کشید و فرمود این مکان دفن من است.
مزار (بقعه) علی بن موسیالرضا
مزار (بقعه) علی بن موسیالرضا در بالای سر مزار هارون در زیر گنبد بخش مرکزی و اصلی مجموعه آستان قدس درواقع شده است. ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود (روضاتالجنات) صندوقیهایی که بر روی مزار هارون و علی بن موسی الرضا بوده است را شرح داده است و تا اوایل سده ۸ هجری قمری صورت قبر (سنگ قبر) هارون موجود بوده و پس از تسخیر شهر طوس و سناباد توسط سربداران صورت قبر هارون به کلی محو شده است. در سال ۱۹۳ هجری قمری هارون درگذشت و وی را دقیقاً در زیر قبه در مرکز بنا دفن کردند و پس از ۱۰ سال علی بن موسیالرضا را در بخش غربی در بالای سر هارون دفن کردند که مزار وی به صفهٔ غربی نزدیک بود. پس از نصب جعبه و ضریح تنگنایی به عرض ۸۵ سانتیمتر در بخش غربی بنا به وجود آمد و حرکت زائرین را محدود ساخت. در سال ۱۳۴۴ دیوارهٔ غربی بنا که وزن گنبد بر روی آن قرار داشت و ضخامت حدودی ۳ متر داشت را با نهایت مهارت تراشیدند و ۲ متر از آن را عرصهٔ درونی حرم افزودند که در نهایت تنگنای ذکر که در بالای سر مزار قرار داشت به ۳٫۵ متر رسید و افزون بر آن یک دهانهٔ بزرگ به عرض ۴ متر در دو طرف آن دو گذرگاه کوچک هر یک به عرض ۱٫۷ متر بین بنای حرم و مسجد بالاسر احداث گردید.[۱]
توس کلمه ای است که با از بین رفتن شهر مزبور به دست لشکریان مغول وجود خارجی خود را از دست داده است هر جا فعلاً ذکری از این کلمه میشود به اعتبار سابق شهرستانی است که فعلاً مشهد نامیده میشود و قبل از تاخت و تاز مغول شهرستان توس خوانده میشد و نوغان یکی از توابع آن به شمار می رفت. شهر قدیم توس در قرن چهارم میلادی خراب گردیده است؛ از دیوار باروی آن قسمتهایی باقی مانده است که فعلاً اثر مهم آن آرامگاه فردوسی یعنی شهر قدیمی توس است که تا مشهد پنج فرسخ (۳۰ کیلومتر) فاصله دارد. بنابراین معلوم میشود که عظمت شهر مشهد بعد از مغول آغاز میشود و از آن تاریخ به بعد به صورت شهر درآمده و تا امروز به طور روزافزون توسعه یافته است. از آنجا به توس و سناباد به خانه قحطبه طائی - داخل قبه ای که هارون در آن دفن شده بود - وارد شد و با دست مبارک یک قسمت از زمین را خط کشید و فرمود این مکان دفن من است. سَيَجْعَل الله هذا المكان مختلف شیعتی و اهل محبتی، والله ما يزورنی منهم زائر و لا يسلّم عَلَى منهم مسلّم، إلا وجب له غفران الله و رحمته بشفاعتنا اهل البيت. خداوند بزودی این مکان را محل رفت و آمد شیعیان و دوستان من خواهد گردانید به خدا سوگند هر که مرا زیارت کند و به من سلام دهد، مشمول مغفرت و رحمت پروردگار خواهد شد به واسطه شفاعت ما اهل بيت. پس از آن چند رکعت نمار خواند و دعاهایی نمود و سجده ای طولانی کرد پانصد مرتبه در آن سجده ذکر گفت سپس ا از آنجا خارج شد. )بحار الانوار، ص ۱۲۵) . اعتماد السطنه درباره برج و باروی شهر با عظمت توس فصلی مفصل نگاشته است. دیوار اطراف خندق شهر - که با روی شهر نامیده می شده – ۱۰۶ برج داشته است و دروازه در مدخل شهر همین بارو است که خیام در رباعی خود آورده : مرغی دیدم نشسته بر باره توس - در پیش نهاده كله كيكاووس ... با کله همی گفت که افسوس افسوس - کو بانگ جرسها و چه شد ناله کوس؟ . توس قدیم را توس بن نوذر بنا کرده و آن دو شهر نزدیک به هم به نام طابران و نوغان بوده که هزار دهکده داشته است. خانه حمید بن قحطبه در توس یک میل مربع است و قبر علی بن موسی الرضاء الليل وقبر هارون الرشید در باغی از باغهای حمید بن قحطبه است (اقتباس از ص ۱۸۶، ج ۱، مطلع الشمس) . فاصله بین سناباد و نوغان بسیار کم بود؛ به طوری که در کشف الغمه نقل می کند، زنی که با مداد از سناباد برای خدمتکاری زوار به حرم مطهر حضرت رضا می آمد شامگاه که درب حرم بسته میشد به سناباد بر می گشت)بحار الانوار، ج ۴۸) . على بن موسى الرضا در سفر به خراسان از راه سناباد به مرو وارد شد. سناباد باغی ییلاقی بود که بزرگترین و آبادترین و با وسیله ترین باغ مسکونی آن همان باغی بود که قصر اسکندر یا قبه هارونی در آن قرار داشت. حميد بن قحطبه استاندار ،توس در این باغ ییلاقی سکونت داشت؛ و بنا به رسم و سنن عادی اجتماعات از هر مسافر رسمی و محبوب در بهترین جاهای مسکونی و عمارات خوب هر ده و قصبه پذیرایی می شد؛ تا به سر منزل مقصود برسد. این سنت درباره حضرت رضاء هم اجرا شد. امام با مهمانداران و همراهان و مسافران قافله مدینه در عبور از توس به مرو و سناباد، در کاخ ییلاقی حمید پذیرایی شدند . در سناباد حضرت رضا ، لباس خود را که حرز یا قرآن دستنویس خود در جیبش بود برای شستن به خادم داد خادم آن را نزد حمید آورد؛ حمید عاشق و خواستار آن حرز گردید؛ خواست آن را از امام الا بخرد، امام فرمود: به قیمت همین باغ. باغ دارای چند عمارت بود یکی قبه هارونی که محل قبر بود و دیگری ساختمان آسایشگاه حمید که محل پذیرایی آن حضرت بود. حمید، قرآن را در مقابل باغ هدیه نمود امام همان شب پس از معامله دستور داد درختان باغ را قطع کنند و بدین وسیله تصرف مالکانه نمود. حمید صبح روز بعد پشیمان شد. حضرت رضا ع فرمود: اگر باغ به حال اولیه است از آن توباشد. وقتی که حمید به باغ رفت دید درختان قطع شده اند؛ بدین جهت آنجا قطعگاه نامیده شد. امام علی فرمود: این باغ را به شرط اینکه فقط محل پذیرایی زوار من باشد به تو بر می گردانم. حمید پذیرفت؛ امام الله آن حرز یا قرآن را به حمید بخشید و باغ را هم با همان شرط بدو برگردانید و دو روز بعد از سناباد به طرف مرو حرکت کرد(نقل از زندگی حضرت رضا به قلم عماد زاده)
نقش حُمید در بازیهای سیاسی عباسیان
حُمَید بن قُحطَبه طایی طوسی متعلق به خاندانی بود که در قرن اول هجری، از یمن به کوفه و از آنجا به خراسان هجرت کردند. قحطبه، پدر حُمَید و حسن، برادر وی، از همان ابتدای فعالیت ابومسلم خراسانی در شمال شرقی ایران برای شکل دادن قیام علیه حکومت اموی، همراه وی بودند. آنها هم مانند ابومسلم، از اسرار قیام عباسیان و فریب آنها برای بدست آوردن قدرت آگاهی داشتند. حُمید در تمام این مدت همراه و همگام ابومسلم بود و در این فریبکاری، نقش جدی داشت. او در زمره ۷۲ نفر معتمدان ویژه سفاح، نخستین خلیفه عباسی قرار گرفت. حُمید در فتح اصفهان و نهاوند توسط عباسیان، فرمانده سپاه آنان بود و در فتح دمشق و کشتن مروان حمار، آخرین خلیفه اموی، نقشی اساسی و مهم داشت. او به دلیل همین خدمات، از سوی خلفای عباسی به امارت عراق و موصل منصوب شد و مدتی را هم در مصر به عنوان حاکم عباسی فرمانروایی کرد. پس از قیام علویان در مدینه، با فرماندهی محمد بن عبدالله مشهور به «نفس زکیه» و از نوادگان امام حسن مجتبی(ع)، حُمید در سرکوب آن قیام شرکت کرد و طبق روایتی، شخصاً نفس زکیه را به قتل رساند و از این طریق، محبوبیت بیشتری نزد خلیفه عباسی بدست آورد.
حاکمیت حُمید بر خراسان
پس از این اتفاقات، منصور دوانیقی، دومین خلیفه عباسی، حمید بن قحطبه را به عنوان حاکم خراسان منصوب کرد و او را به زادگاهش در طوس فرستاد. حکومت حمید بر خراسان، البته با دردسرهای فراوانی همراه بود. در زمان او، قیام "المقنع" آغاز شد؛ قیامی که ظاهراً به خونخواهی ابومسلم شکل گرفت و توسط مردی به نام حکیم بن هاشم هدایت میشد؛ شخصی که پس از شروع قیام ادعای پیغمبری و الوهیت هم کرد و شورش او به سرعت سراسر خراسان را فراگرفت. تلاشهای حمید بن قحطبه برای سرکوب این شورش، راه به جایی نبرد و او در حالی که طرفداران "المقنع" به قتل و غارت در خراسان مشغول بودند، در سال ۱۵۹ق و در دوران حکومت مهدی عباسی، در طوس درگذشت و طومار زند گی اش در هم پیچیده شد. بعدها عبدالله پسر حمید بن قحطبه، از جانب خلفای عباسی به حکومت طوس رسید و در دوران هارون و مأمون عباسی، حاکم این منطقه بود و واقعه شهادت امام رضا(ع( در زمان حکومت وی بر این منطقه اتفاق افتاد.
ساخته شدن دار حُمید
خاندان قحطبه به دلیل همراهی با عباسیان و تلاش در مسیر به قدرت رساندن آنها، صاحب مال و اموال فراوان شدند. حُمید بن قحطبه در بغداد قصری بسیار بزرگ برای خودش ساخت که تا چند قرن پس از مرگ او، به «ربض حُمید» مشهور بود. وی در زادگاهش، طوس نیز به ساخت بناهای مجلل برای خود پرداخت و از آنجا که منطقه میان نوغان و سناباد را از نظر آب و هوا و موقعیت جغرافیایی، ممتاز تشخیص داده بود، به ساخت عمارتهایی در آن مبادرت ورزید. بر پایه گزارش مورخان، در این منطقه چند ساختمان مجلل که برخی تعداد آنها را ۱۱ ساختمان دانسته اند، با دستور حمید بن قحطبه بنا شد. هنگامی که هارون عباسی برای سرکوب قیام خراسانیان به این منطقه لشکر کشید، به دلیل بیماری در یکی از همین کاخها بستری شد و پس از مرگ، او را در سرداب آن مکان دفن کردند. سالها بعد، مأمون پس از ارتکاب جنایت نابخشودنی به شهادت رساندن حضرت ثامنالحجج(ع)، از باب عوامفریبی و مخفی کردن دست خود در آن جنایت هولناک، دستور داد پیکر مطهر امام رضا(ع) را در همان سردابی دفن کنند که قبر پدرش در آن قرار داشت. البته روایت شده است که امام رضا (ع) در ابتدای ورود به طوس در باغ حمید بن قحطبه ساکن شده و آنجا را از وی خریداری کردند.
فهرست اصحاب امام رضا علیه السلام
شیخ طوسی در کتاب رجالش، نام حدود ۳۲۰ نفر را بهعنوان اصحاب امام رضا(ع) ذکر کرده است.[۸۸] در برخی دیگر از منابع، رقمهای دیگری در این زمینه ذکر شده است.[۸۹] محمد مهدی نجف، در کتاب اَلجامعُ لِرُواةِ اَصحابِ الامامِ الرّضا، از منابع مختلف شیعه، نام ۸۳۱ نفر را به عنوان راوی و اصحاب امام رضا(ع) گرد آورده است.[۹۰] برخی از اصحاب وی، به نقل شیخ طوسی عبارت اند از : یونس بن عبدالرحمن = صفوان بن یحیی = محمد بن ابیعمیر = عبدالله بن مغیره = حسن بن محبوب = احمد بن ابی نصر بزنطی = حماد بن عثمان = احمد بن محمد بن عیسی اشعری = اسحاق بن موسی بن جعفر = ابراهیم بن هاشم قمی = علی بن مهزیار اهوازی = زکریا بن آدم = زکریا بن ادریس اشعری قمی = دعبل خزاعی = علی بن اسماعیل میثمی = ریان بن صلت.[۹۱] . محمد بن عمر کَشّی، از رجالیان شیعه در قرن چهارم قمری، شش تن از اصحاب امام رضا علیه السلام را جزو اصحاب اِجماع دانسته که بدین شرح اند: یونس بن عبدالرحمن، صفوان بن یحیی، اِبناَبیعُمَیر، عبدالله بن مُغَیره، حسن بن محبوب و احمد بن اَبینصر بَزَنطی.[۹۲] .
مناظرات امام رضا(ع)
بهگفته رسول جعفریان، در دورهٔ امام رضا(ع) مباحث کلامی میان مسلمانان بسیار گسترش یافته بود و میان گروههای مختلف فکری اختلاف نظر بسیار وجود داشت. خلفای عباسی هم، به ویژه مأمون، وارد این مباحثات میشدند. به همین علت، بسیاری از روایاتی که از امام رضا(ع) نقل شده در زمینهٔ کلام است که بهصورت پرسشوپاسخ و یا مناظره صورت گرفته است. مباحث مربوط به امامت، توحید، صفات خدا، و جبر و اختیار از جمله این مباحث بوده است.[۹۷] . پس از آمدن امام رضا(ع) به مرو، مأمون جلسات علمی متعددی با حضور عالمان مختلف برگزار میکرد و از امام رضا(ع) میخواست که در آنها شرکت کند.[۹۸] در این جلسات، امام رضا مناظراتی با عالمان ادیان و مذاهب مختلف انجام داده که متنشان در کتابهای حدیثی شیعه، همچون کافی نوشتهٔ کلینی، توحید و عُیونُ اَخبارِ الرِّضا نوشتهٔ شیخ صدوق و احتجاج نوشتهٔ احمد بن علی طَبرسی آمده است. برخی از این مناظرات بدین شرح اند: مناظره دربارهٔ توحید؛[۹۹] = مناظره با سلیمان مَرْوزی دربارهٔ بِدا و ارادهٔ خدا؛[۱۰۰] = مناظره با ابوقُرّه دربارهٔ جسمبودن یا نبودن خدا؛[۱۰۱] = مناظره با جاثَلیق نصرانی دربارهٔ نبوت پیامبر اسلام(ص) و بشربودن عیسای نبی؛[۱۰۲] = مناظره با رأسالجالوت دربارهٔ نبوت پیامبر اکرم(ص)؛[۱۰۳] = مناظره با عالم زرتشتی دربارهٔ اثبات نبوّت حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد(ص)؛[۱۰۴] = مناظره با عِمران صابی دربارهٔ وجود خدا و صفات او.[۱۰۵] = از شیخ صدوق نقل میکنند که هدف مأمون از برپایی این جلسات مناظره آن بود که امام رضا(ع) در تقابل با بزرگان فرقههای مختلف شکست بخورد و منزلت علمی و اجتماعیاش تضعیف شود؛ اما هرکه با امام رضا(ع) مناظره میکرد، در نهایت، به منزلت علمی وی اقرار مینمود و استدلال او را میپذیرفت.[۱۰۶]
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: روزهای پایانی ماه صفر ، معصوم دهم امام رضاع